[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستانی هستند که هنوز درگیر های فای و هزینه هاش نشدند سوالهایی میپرسند و من هم بجای تشویق کردن دلسردشون میکنم نه بخاطر اینکه های فای چیز بدی هست بلکه بخاطر اینکه فکر میکنم بدون آگاهی های فای تبدیل به یک مشکل خواهد شد.
لازم شد بطور خلاصه یک مطلب در مورد کل قضیه های فای نوشته بشه تا کسانی که دوست دارند وارد این دنیا بشوند از قبل آگاهی هایی پیدا کرده باشند و کسانی هم که هنوز با صدا مشکل دارند از تجربه ای که من در این سالها داشتم استفاده کنند.
من خیلی وقت و انرژی صرف کردم ، خیلی خیلی زیاد و شاید بیشتر از دوره مهندسی برق وقت برای صدا گذاشتم. شاید بقیه دوستان هم همین وضعیت رو داشتند و هنوز هم بیشتر ما از صدا راضی نیستیم و دقیقا نمیدونیم مشکل از کجاست. همیشه فکر میکنم چقدر خوب میشد این همه وقت و انرژی که صرف صدا کردم رو جای دیگه ای صرف میکردم و از تفریح دیگه ای لذت میبردم.
بهرحال من از برزخ اومدم بیرون و برای شما مینویسم تا با آگاهی بیشتر های فای برای شما یک تفریح لذتبخش باشه نه یک مشکل حل نشدنی. از نظر من این چهار مقوله کاملا باید درک بشه و در نظر گرفته بشه و بدون توجه به آنها های فای بجای لذت میشه دردسر.
برای لذت بردن از های فای باید چهار شاخص زیر رو در نظر داشته باشید:
1. درک درستی از سه مفهوم زیر داشته باشید:
الف- مساله لذت شنیداری و سلیقه شنیداری که به ساختار ذهنی ما برمیگرده. ما باید درک خوبی از خودمون و سلیقه مون و مساله لذت شنیداری داشته باشیم بعلاوه اینکه بدونیم برای لذت بردن باید تعادل داشته باشیم. از نظر من آخرین حلقه مغز ماست که صدا در اون پردازش میشه و لذت شنیداری به شرایط مغز ما برمیگرده. اگر همیشه به های فای به این دید نگاه کنیم که ارزشش تنها به اندازه لذتش هست اقرار میکنیم که شنیدن صدای یک آهنگ از Enigma در جاده سرسبز شمال در کنار دوستان با یک ضبط خیلی معمولی ماشین خیلی لذتبخش تر از شنیدن صدا در یک خانه و به تنهایی هست آنهم با بهترین سیستم صوتی. منظورم اینه ملاک ارزش گذاری و هزینه برای های فای باید لذتش باشه و این مساله به درک درست ما از خودمون (ذهن ما) برمیگرده. خیلی ها فراموش میکنند های فای باید به ما لذت بده نه اینکه ما همش براش پول خرج کنیم. نهایتا آدمی که در زندگیش تعادل داره میتونه بر اساس درآمدش ببینه های فای چقدر ارزش هزینه کردن داره و چگونه از های فای لذت ببره بجای تو دردسر افتادن.
I think the purpose of good sound is to bring us closer to music. But it seems that the usual method of evaluation tends to get in the way of that goal. I have found myself listening for details of what my system is doing to the music, and wondered when one stops listening to the system and starts listening to the music instead. The common thought would seem to be “when the system is perfect”. However, since the perfect system is thought to be impossible to attain, this is the same as saying “never”.
Since perfection is impossible, what is needed instead is a sort of “peace of mind” about the system when you are listening to music. I’m not sure how this peace of mind is reached, but the usual practice of A/B testing, critical comparison of components, and constant upgrading seems like it would guarantee it never to happen. I think the important thing is to understand is that musical enjoyment can be independant of perfect sound. It seems to be the sort of thing you let happen, rather than make happen. I think the important thing is to understand is that musical enjoyment can be independant of perfect sound.
I’m not sure what happens after “peace of mind”. In fact, I suspect that like perfection it can only be pursued, and never acchieved. The difference as I see it is since peace of mind is an internal state, it may be easier to know what brings you closer or to hear what is getting in the way.
Paul
اینجا رو ببینید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ب- مفهوم Matching رو کاملا درک کرده باشیم و در انتخاب هامون همیشه اون رو در نظر بگیریم تا صدای نهایی به آن نقطه مطلوب و بالانسی که گوش ما میپسنده برسد. Matching بینهایت مهم هست و ما همیشه بجای توجه به اون به کامپوننتها توجه میکنیم. Matching در همه اجزا باید رعایت بشه هم از نظر انتقال انرژی و هم از نظر شاخص صدا.
ج- درک مفهوم مینی مالیستی و تاثیر آن بر مساله صدا. من فکر میکنم باید این شاخص رو همیشه در نظر داشته باشیم و همیشه ساده گی رو به پیچیدگی ترجیح بدیم .
2. بعد از موارد بالا باید برای صدای خوب شرایط انتقال انرژی رو فراهم کنیم که آن هم شامل سه بخش هست:
الف- آکوستیک اتاق که از نظر من در ایران کمتر از همه بهش توجه میشه اما از نگاه من بدون آکوستیک لذت بردن از صدا امکان نداره (تاکید میکنم امکان نداره نداره نداره) و مهمترین بخش تاثیر گذار بر صداست. اگر من یک آکوستیک خوب میداشتم باور کنید ممکن بود یک سوم این هزینه هایی که دادم رو نمیدادم. آکوستیک بد صدای یک سیستم 300 میلیونی رو خیلی پایین تر از یک سیستم 1 میلیونی در فضای خوب قرار میده. بدون آکوستیک هزینه هایی که میکنید هیچ ارزش شنیداری ایجاد نخواهد کرد.
ب- برق دستگاه و گراند سیستم و درست Setup کردن سیستم برای بهترین انتقال انرژی AC و نداشتن Ground Loop در سیستم. انتقال انرژی درست الکتریکی هم به تمیز بودن برق برمیگرده و هم گراند درست و هم از بین بردن نویز RF و هم شیلد مسیر سیگنال و هم جریان دهی راحت برق خانه و …
ج- حذف لرزش که همان Mechanical Grounding هست و باید Rack سیستم ضد لرزش باشه و کلا همه کامپوننتها لرزش نداشته باشند حتی کابلها.
3. بعد از 1 و 2 میرسیم به مرحله انتخاب سیستم. اول باید بلندگو رو انتخاب کنید و بعد الکترونیک رو با اون Match کنید. سورس هم خیلی مهم هست اما بخاطر محدودیت مدیا شاید مجبور باشیم دیجیتال بگیریم اما یادمون باشه یک سورس دیجیتال 100 هزار دلاری هم نمیتونه صدای یک سورس آنالوگ خوب رو داشته باشه. یادتون نره کابلها خیلی خیلی مهم هستند و تاثیر اونها بر صدا خیلی خیلی زیاد هست. هم کوتاه (کوتاه ترین طول ممکن) انتخاب کنید و هم برای کابل هزینه کنید.
4. مرحله آخر Tune سیستم هست تا ما از 90% به 99% Performance واقعی سیستم برسیم. Break-in یادمون نره و حداقل 300 ساعت رو فراموش نکنیم. درست Setup کردن بلندگو در اتاق برای بهترین تصویر صدا. ثابت موندن کابلها و توجه به کانکتورها ، اکسیژن کافی در محیط شنیداری ، تیون کردن Analog (آنالوگ کلی تیون داره) و …
اما ببینید کمپانی ها و فروشندگان و مجلات این وسط چکار میکنند. هیچکدومشون به دو مقوله اول نمیپردازند و تاثیر اصلی اونها در قسمت سوم یعنی خرید کامپوننتهاست. دلیلش هم واضح هست در دنیا همه دعواها بر سر پول هست که باعث میشه تاکید روی قضیه به کدوم کمپانی پول بدهیم باشه. فضای بازار و بیشتر مجلات کاربر رو میندازه تو چاه های فای که وقت و انرژی و سرمایه اش رو ازش میگیره اما چیزی بهش پس نمیده. رقم ها اولش بالاست اما بعد زمانی شنیدن 50 میلیون برای یک آمپلی فایر تقریبا عادی میشه و هیچوقت هم بعد همه هزینه ها به یک صدای خوب نمیرسیم. مقوله چهارم که Tune هست هم زیاد مورد توجه نیست چون خیلی سودی برای کمپانی ها نداره. هیچوقت کسی به ما نمیگه ارزش هزار تا تحلیل Review خوندن یک هزارم شنیدن صدا در شرایط خوب نیست و تصمیم گیری باید بر اساس شنیدن باشه و نه Review خوندن. کسی به ما نمیگه بدون آکوستیک خوب حتی 1 میلیون هزینه کردن هم برای های فای اشتباه هست . کسی به ما نگفته ممکنه سیستمی 300 میلیون قیمتش باشه اما صداش ارزش یک ساعت شنیدن هم نداشته باشه.