مردی بهنام اوه / فردریک بکمن | مترجم: فرناز تیمورازف \ نشر نون A Man Called Ove
نقل قول:
در زندگی هر کس لحظهای وجود دارد که در آن لحظه تصمیم میگیرد میخواهد چه کسی باشد.
کسی باشد که بگذارد دیگران بهش بدی کنند یا نگذارد.
و وقتی آدم از این موضوع بیخبر باشد، اصلا آدمها را هم نخواهد شناخت.
فـردیک بکمن تقریبا همانند استیو تولتز با اولین اثرش کاری کردهاست کارستان.
داستان مردی 59 ساله و روایت زندگی او. در بخشهای مختلف که روایتگر زمان حال و گذشته و درنهایت آیندهای نزدیک است.
کتاب ابتدا توسط نشر نون همین پاییز به چاپ رسید و حال به چاپ هفتم هم رسیده است.
نقل قول:
" میدونین زنم ایرانیه. ایرانیها همیشه واسه همسایهها غذا میبرن."
خواندن این کتاب و اینکه گزینهای باشه برای یک هدیه مثلا در عید همراه با نسخهای از فیلم اون میتونه در میان انتخابهایمان قرار بگیره.
و
اگر کسی از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند.
معرفی فیلم:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همه چیز درباره کتاب و فیلم مردی به نام اوه
منبع: The New York Times
مترجم: سالومه صفیعی
مرد پشت "مردی به نام اوه "جدیدترین رمان پرفروش سوئد ، فردریک بکمن (Fredrik Backman) هنگامیکه در ابتدا نسخه خطی این داستان را برای ناشران فرستاد ، اکثرا او را نادیده گرفتند و تعدادی ردش کردند .
بعد از چند ماه به این فکر افتاد که شاید بازاری برای یک داستان درمورد مردی 59 ساله عبوس و ترش رو که بارها تلاشش برای خودکشی با شکست روبرو شده، وجود ندارد . چهار سال بعد ، بیش از 2.8 میلیون کپی از "مردی به نام اوه"درسراسر دنیا به فروش رسید که باعث شد این کتاب در زمره محبوب ترین صادرات ادبی سوئد بعد از تریلر "استیگ لارسن Stieg Larsson" (دختری با خالکوبی اژدها The Girl With Dragon Tattoo) قرار گیرد .
حق ترجمه به 38 زبان اعطا گردید; شایان ذکر است که این رمان توسط فرناز تیمورازف به فارسی نیز ترجمه شده و نشر نون آن را چاپ کرده است .
شخصیت اصلی داستان "اوه" مردی تنها و بداخلاق که سر همسایه هایش برای پارک کردن در جای اشتباه فریاد می کشد و در بیمارستان به خاطر دوست نداشتن تردستی ، دلقکی را کتک می زند، شش ماه بعد از مرگ همسرش شروع به برنامه ریزی برای خودکشی می کند; رادیاتورها را خاموش میکند ، آبونمان روزنامه اش را لغو می کند و برای دار زدن خودش یک قلاب را در سقف محکم وصل می کند اما مرتب همسایگان فضول و بی خبر از همه جا مزاحم کارش می شوند . او با یک ایرانی مهاجر و دو دختر جوانش که بداخلاقی اش را دوست داشتنی یافته اند ، آشنا می شود . بکمن ایده "اوه" را پنج سال قبل که نویسنده غیر وابسته مجله کافه سوئدی بود پیدا کرد .زمانیکه به عنوان راننده جرثقیل در یک انبار ، شیفت های شب و آخر هفته را کار می کرد تا بتواند در هنگام روز بنویسد .همکاری در کافه در یک پست وبلاگ برای وب سایتشان در مورد دیدن مردی به نام اوه که هنگام خرید بلیت های موزه هنر از خشم منفجر شده بود تا زمانیکه همسرش دخالت کرده بود ، نوشته بود .همسر بکمن زمانیکه وبلاگ را خواند ، به او گفت :زندگی با تو اینگونه است . بکمن میگوید :من خیلی مهارت اجتماعی و معاشرتی ندارم . زیاد در حرف زدن با مردم تبحر ندارم . بکمن شروع به نوشتن پست های وبلاگی برای کافه در مورد کج خلقی های خودش کرد ، تحت عنوان من مردی به نام اوه هستم و بلاخره متوجه شد که طرحی اولیه برای یک کاراکتر ساختگی جالب دارد وداستان شروع به شکل گرفتن کرد .
فیلم "مردی به نام اوه" در 25 دسامبر 2015 به روی پرده سینما رفت .به عنوان فیلم منتخب سوئد برای بهترین فیلم خارجی زبان در جوایز آکادمی(Academy Awards) وبرنده سه جایزه در جشنواره فیلم کابورگ (Guldbagge Awards) ثابت کرد که می تواند به اندازه فیلم های هالیودی احساسی ، عمیق و شاد کننده باشد.باید پذیرفت که تعداد اندکی از فیلم سازان هالیوودی حاضر به ساختن فیلم داستان زندگی فلاش بک تلاش های نافرجام خودکشی قهرمان داستان میشوند. این فیلم به دست هانس هولم (Hannes Holm) از روی رمان پرفروش 2012 فردریک بکمن ، نوشته و ساخته شد که با این تیتر شروع میشود : (گراف رلف لاسگارد بازیگر مناسب نقش اوه ، Gruff Rolf Lassgard) شغل راه آهن را که بیش از چهل سال سابقه در آن داشت، از دست داد . اوه عصبانی و اخمو سلانه سلانه با قدم های سنگین به محله زندگی اش که مانند عقابی مراقبش بود بازگشت درحالیکه مصمم بود به همسر تازه فوت شده اش ملحق شود . همسایه جدیدش ، زنی به نام پروانه که بهار پارس نقشش را ایفا می کند ،دائم مزاحم خودکشی او می شد . پروانه به وجدان ومریدی برای این پیرمرد عجیب تبدیل میشود . دست پخت عالی خاورمیانه ای پروانه اندکی اوه را نرم می کند و او را به مردی عاقل مبدل می کند . در پس پیچ و تاب ها و تغییر جهت های داستان زندگی یک مرد معمولی ، تاریخ اجتماعی سوئد به صورت غیر رسمی در نیمه آخر قرن بیستم دیده میشود . پیام فیلم تلویحا بیانگر این است که استمرار فرهنگی با جامعه بوده و قومیت ها و نژادها نقش کمرنگی در اینمورد بعهده دارند
منبع: وبلاگ مترجم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]