Frankenweenie / فرانکشتاین به روایت تیم
ویکتور فرانکشتاین پسری که سگش اسپارکی رو به خاطر تصادف با ماشین از دست میده ، بعد از آزمایشی در مدرسه و دیدن تاثیر برق روی بدن یک قورباغه تصمیم میگیره با استفاده از جریان برق ، اسپارکی رو زنده کنه . این بازگشت مجدد سگ له و لورده به زندگی با ترس و التهاب اهالی منطقه همراه میشه و ...
متن بالا داستان فیلم کوتاه 30 دقیقه ای به نام فرانکن وینی است که برتون در سال 1984 برای دیزنی ساخت . فیلم با اینکه روایتی ساده و کودکانه است از
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
معروف
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(که فیلم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هم بر اساس همین کتاب ساخته شده) اما روایت سیاه و سفید تیم از این داستان ، غیرمتعارف ترین چیزی است که دیزنی قبلا تجربه آن را نداشت ؛ از همان تیتراژ ابتدای فیلم که در قبرستان حیوانات میگذره بگیر تا نبش قبر و مراسم احیای اسپارکی و شمایل اسپارکی بعد از آن ... دیزنی معتقد بود این اثر که باعث هرز رفتن منابع استودیو شده برای مخاطبین کم سنش زیادی ترسناکه و خب تیم برتون اخراج شد .
فرانکن وینی هرگز به نمایش عمومی درنیامد تا اینکه بعد از موفقیت فیلمهای برتون و بعد از ده سال توسط دیزنی به بازار عرضه شد و بعدها به همراه وینست در دی.وی.دی کابوس پیش از کریسمس قرار گرفت .
حالا بعد از سالها در ژانویه 2009 دیزنی دوباره سراغ برتون آمده و در یک توافق دو طرفه از او خواسته که این روایت رو این بار در قالب یک انیمیشن بلند استاپ موشن بازسازی کند که احتمالا برای نوامبر 2011 به اکران خواهد رسید .
لغت Frankenweenie ترکیبی است از ابتدای نام فرانکشتاین به اضافه weenie به معنای مطرود و منفور .
The Melancholy Death of Oyster Boy & Other Stories
« مرگ وحشتناک پسر صدفی و داستانهای دیگر » عنوان کتاب شعری است از تیم برتون به همراه طراحی های منحصر بفرد وی از بچه هایی با تمایز ظاهری و خصوصیات نامتعارف جسمانی که در سال 1997 توسط انتشارات ویلیام مورو به شکل کتابی در قطع پالتویی در آمریکا چاپ و انتشار یافته است .
کتاب با اینکه قالب شعر و طراحی های کارتونی داره اما مجموعه ای است عجیب از اوج عواطف و احساسات مردی نابغه بدون اعمال محدودیت سنی که به خلق کاراکترهایی مطرود و عجیب الخلقه منجر شده .
تم هاي تكرار شونده ي تيم برتون
احتمالا اين احساس به شما هم دست داده ؛ وقتي هنگام ديدن ساخته اي از تيم برتون لحظاتي از ساير آثار او در ذهنتان يادآوري شده ، به اين دليل كه شما درگير سبك خاص برتون شده ايد و البته ساخته هاي برتون از مشخصه هاي آشنايي برخوردارند كه تكرارشان هيچ وقت تكراري نيست هرچند مشابه است !
با هم برخي از اين المانها رو در انيميشن هاي تيم برتون مرور مي كنيم :
همه ي سگهاي تيمي كوچولو !
تيم هميشه به سگ ها بيشتر از گربه ها علاقه دارد . سگ در آثار تيم برتون يكي از همراهان بي غل و غش قهرمان داستان است . اباكرامبي سگ باوفاي وينسنت مالوي تنها دوست اوست و حتي بعد از تبديل وينسنت مالوي به وينسنت پرايس برعكس گربه كه وحشتزده فرار ميكند با اشتياقي جان بركفانه حتي در آزمايش هاي خفن ويني شركت مي كند و به يك زامبي وحشتناك تبديل مي شود . هواي شبهاي مه آلود لندن جان ميدهد براي پيدا كردن قرباني ! (زامبي طبق عقايد سرخپوستي خدايي مار شكل هست كه بعد از حلول روح به بدن مرده به آن جان ميدهد ، آيا اباكرامبي سگي معمولي يا زنده است ؟) وينسنت اباكرامبي را به كمك نيروي برق در آزمايشگاه به زامبي تبديل مي كند ، خنده ي مليح اباكرامبي ...
اسپاركي در Frankenweenie سگ پسر جواني به نام ويكتور هست كه در تصادف با يك ماشين تلف ميشود ولي ويكتور بكمك جريان برق زنده اش ميكند . در انيميشن Corpse Bride هم ويكتور (اين اسم هم تكرار شده) در دنياي مردگان از اميلي يك سگ هديه مي گيرد ، سگ ويكتور كه خيلي پيش از اين مرده و با وجود بافت اسكلتي فعلي يك سگ كامله . در The Nightmare Before Christmas هم با سگي به اسم Zero روبرو ميشويم كه بهترين دوست جك اسكلينگتون هست و البته اين يكي هم پيشتر مرده و فقط روح يك سگه كه از قبرش بيرون ميپره و دنبال جك ميره ...
در همه ي اين موارد با سگ مرده اي طرف ميشويم كه بهترين دوست شخصيت اصلي ماجراست . اصولا گربه ها هم در آثار تيم برتون حضور دارند ولي اغلب فراري و مرموزند . تيم در اين مورد ميگه : « مادرم عاشق گربه ها بود . خوشبختانه گربه زيادي در خانه نداشتيم ولي كار به جايي رسيد كه فروشگاهي باز كرد مختص گربه ها . شخصا فكر ميكنم شخصيتي كه پيرامونش را پر از گربه كرده شخصيتي غم انگيز است . چرايش را نمي دانم و بعد فكر ميكنم ذره اي هم خل است . اگر كسي بيشتر از ده گربه در خانه نگه دارد بايد نگران احوالاتش شد ... » . خب با اين توصيف مي توان وضعيت گربه را در انيميشن وينسنت بياد آورد و يك رابطه ي منطقي بين گربه و بزرگترها ايجاد كرد . هر جاي ديگري هم در آثار تيم برتون گربه ديديد همين نقل قول را بياد بياوريد !
بيشه هاي پر درخت ، ريشه هاي يك درخت !
از همان شروع دوبعدي انيميشن وينسنت گربه از كنار يك درخت تنومند به حركت ميوفتد و ريشه ي درخت هم از خاك بيرون زده . در كابوس شب كريسمس جك در بيشه اي پر دار و درخت نزديك قبرستان قدم ميزند و به مراسمي متفاوت فكر ميكند . در عروس مرده ويكتور بعد از رسيدن به بيشه اي پر درخت در حاشيه ي شهر يكبار ديگر مراسم روز عروسي را تمرين ميكند ، ريشه هاي درختان برآمده از خاك كه البته يكي هم دست عروس مرده است ... در همه ي اين موارد محيط تاريك و ظلماني موجود را هم اضافه كنيد . « تنها توضيحي كه در اين زمينه مي توانم بدهم اين است كه ما دنبال چيزهايي مي گرديم كه نداريم . همين كه در محيطي [حومه اي] و دور از شهر بزرگ شده ام كه همه چيزش صاف و روشن و تر و تميز است مرا برانگيخته كه دنيايي متضادش را در فيلم هايم توصيف كنم .»
استاپ موشن و ابزارهاي مكانيكي يك مخترع تنها
تيم برتون از همان اولين اثرش در ديزني تكليف خود را با خيلي چيزها روشن كرد ، وينسنت و عروس مرده استاپ موشن هستند كابوس شب كريسمس و ناين هم همينطور ، نسخه ي بازسازي فرانكن ويني هم استاپ موشن خواهد بود . حضور برتون در هر پروژه ي انيميشني ديگر با هر مسئوليتي در وهله اول بيانگر سبك استاپ موشن اثر مي باشد . استفاده از سبك استاپ موشن بهمراه بكاربردن ابزارهاي مكانيكي با مكانيزم خاص ، طراحي محيط و كاراكترهاي منحصربفرد در انيميشن هاي برتون بافت هماهنگي را موجب شده اند . احتمالا يكي از مشغله هاي دوره ي كودكي تيم ساخت اسباب بازي هايي برگرفته از ايده ها و كاراكترهاي طراحي خودش بوده . « آدم خيلي تكنيكالي نيستم ولي تكنولوژي عجيب و غريب و سرهم بندي كردن چيزها را دوست دارم كه براي من نمادي است از پيچيدگي هاي وجودي . حركت اين چيزهاي عجيب و غريب آزمايشگاهي مرا به ياد جنبش و حركت پيچ و مهره هاي ذهني پويا مي اندازد . هميشه از اين اسباب بازي ها خوشم آمده » .
حال اضافه كنيد حضور يك مخترع تنها در بالاترين نقطه ي لوكيشن ؛ وينسنت كوچولو اتاقي در بالاي پله هاي طويل دارد ، در كابوس شب كريسمس دكتر Finkelstein خانه اي برج مانند روي تپه دارد حتي جك هم براي طراحي مراسم به اتاقي در بالاي همين برج ميرود ، در عروس مرده هم در دنياي مردگان Elder Gutknecht كه اميلي و ويكتور براي كمك پيش او مي روند در بالاي برجي با پلكاني مارپيچ و تنها زندگي مي كند . (بد نيست يادي كنيم از فيلم ادوارد دست قيچي كه ادوارد بعد از ساخته شدن توسط مخترعي تنها - با بازي وينسنت پرايس - در خانه اي در بلنداي حاشيه شهر زندگي ميكرد) .
كاراكترهاي منحصربفرد مدل تيم برتوني !
خب اين مورد گستردگي و تنوع زيادي داره ، از قهرمانهاي تنها ، غول ها ، كوتوله ها ، ساحره ها تا كاراكترهايي كه نقص يا زايدهاي جسماني عجيب دارند ؛ كه خب مجموعه اي از اين قبيل كاراكترها در مجموعه شعرهاي تيم (مرگ اسفبار پسر صدفي و ...) شاهد بوديد . بعدا كاملتر به بعضي از اين كاراكترها خواهيم پرداخت .
« هميشه با آدم هايي كه تفاوت داشته اند احساس راحتي كرده ام چون طوري شكل گرفته ام و بزرگ شده ام كه هميشه احساس متفاوت بودن داشته ام . وقتي طوري بزرگ شويد كه هميشه احساس كنيد دركتان نمي كنند ، كششتان نيز به آدم هايي كه در همان موقعيت قرار دارند طبيعي خواهند بود . »
در پايان همه ي اين تفاسير عاملي كه رابطه اي لذت بخش بين اين عناصر بوجود آورده چيزي نيست جز ارجاعاتي كه تيم برتون به آثار خودش مي دهد و اين ارجاعات متعدد به عنوان يك بسط و قالب كلي تم هاي تكرار شونده ي تيم برتون را از كهنگي نجات مي دهد .
Morteza4SN @ P30world ©
نقل قولهاي تيم برتون ترجمه ي هليا قاضي از روزنامه فرهيختگان - شماره 61 - 14 مرداد 88 - صفحه 9
The nightmare before christmas
اوايل دهه 80 ميلادي وقتي تيم برتون در ديزني بود شعري در سه صفحه با عنوان The Nightmare Before Christmas سرود كه فقط سه كاراكتر Zero ، Jack و Santa رو شامل ميشد . منبع الهام برتون هم انيميشن هاي
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و شعر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بود .
بعد از موفقيت "وينسنت" ، ديزني پيشنهاد ساخت انيميشن كوتاهي 30 دقيقه اي از روي اين شعر را قبول كرد ، بعد از جدايي برتون از ديزني ادامه ي كار متوقف شد تا اينكه در سال 1990 ديزني و برتون بر ساخت اين اثر بدون عنواني از والت ديزني به توافق رسيدند ؛ خب ديزني فكر ميكرد Nightmare خيلي مناسب مخاطبينش نيست . برتون به دليل درگير بودن با پروژه ي Batman Returns كارگرداني را به هنري سيلك سپرد . آهنگسازي و شعرها هم توسط دني الفمن تنظيم و سروده شد . نهايتا ساخت انيميشن در سال 1993 به اتمام رسيد و با موفقيت مالي و توجه عمومي همراه شد و اين شد كه بعدها ديزني با افتخار عنوانش رو اضافه كرد !
در طراحي كاراكترها نكات ظريفي رعايت و بهترين استفاده هم از آنها شده . جك اسكلينگتون مردمك چشم نداره ، در مقابل سالي كه يك عروسك پارچه اي است يه جفت چشم درشت مدل برتوني داره . اوگي بوگي هم بافت پارچه اي داره اما مردمك چشم نداره و كاراكتر لولوخورخوره ي دهكده ي هالووين به شمار ميره تمايل زيادي به قمار و تاس انداختن داره . شهردار كه چهره ي دو وجهي شاد و غمگينش رو در دو سمت سرش مي بينيم و براي هر تصميمي نياز به كمك جك داره . دكتر Finkelstein كه يك كاراكتر ميانه است و حتي سه تا بچه ي شري كه ماسك به صورت دارند و ... همگي فقط در آثار برتون به اين شكل جفت و جور مي شوند .