اپدیت خواهد شد
Printable View
اپدیت خواهد شد
هان زرتشت از این شهر بیرون شو .بسیارند کسانی که در این شهر از تو بیزارند و تو را دشمن میدانند
در این شهر نیکان و دادگران از تو بیزارند و تو را دشمن ناخوشایند خویش می دانند ، مومنان به دین راستین نیز تو را دوست ندارند و تو را برای عموم مردم خطرناک میبینند
.
#چنین_گفت_زرتشت
#فلسفه
#برشی_از_کتاب
#کتاب_خوب.
- - - Updated - - -
به درستکاران و دادگران بنگرید تا بدانید سخت ترین دشمنان خود را چه کسانی میدانند ؟ در هم شکننده الواحی که نقش سنت های خود را بر آن حک کردند ، همان ویرانگر گناهکار ، ولی او نوآفرین است.
- - - Updated - - -
دیری نخواهد پایید که من از تو جدا میشوم زمان به شتاب گذشت و بین این دو سپیده دم از افق روح من حقیقی نوین جوشیده است
من شبان و گورکن نخواهم بود و پس از این دیگر هرگز با مردم سخن نخواهم گفت و آخرین سخنانم را با مرده ای گفتم.
میخواهم که به نو آفرینان بپیوندم به آنان که می روند و شادی میکنند و رنگین کمان و مراتبی را که واصلان به انسانیت برتر از آن فرا می روند ، به آنان خواهم نمایاند.
سرودم را برای خلوت نشینان و آنان که زوایای وجود خود را در خلوت خویش در می یابند ترنم خواهم کرد , دل همه کسانی را که هنوز به ناشنیدنی ها گوش فرا میدهند از نیکبختی خویش سرشارشان خواهم کرد
به سوی هدف خویش رهسپار خواهم شد و به راه خود ادامه خواهم داد و از فراز دودلان و واپس ماندگان بر خواهم جهید
.
#چنین_گفت_زرتشت
#فلسفه
#برشی_از_کتاب
#کتاب_خوب.
با ترجمه‌ی داریوش آشوری خوندمش.البته ۵۰-۴۰ صفحه‌ی آخرش رو نخوندم چون باید کتاب رو پس میدادم به صاحبش
از نظر من زیادی اورریت شده.اونقدرها هم فوق‌العاده نبود.بنظرم واسه خود آلمانی‌ها میتونه کتاب خیلی خوبی باشه ولی وقتی ترجمه میشه اونقدرها هم جالب نیست.مثل اینکه اشعار حافظ برای ما فوق‌العاده هستش ولی مطمینم اگه ترجمه بشه اصلا و ابدا اون زیبایی رو نداره و نمیتونه مفهوم رو منتقل کنه.
بهترین بخشش از نظر من جایی بود که در مورد بخشیدن گذشته حرف میزد.میگفت آدما چون نمیتونن گذشته رو رها کنن گند میزنن تو زندگیشون
بله درسته ، من مترجم و اشتباه نوشتم ، مترجم انصاری هستشنقل قول:
واقعن کتاب پرمغزی هست و البته شاید برای من سنگین
م ساله ای هم که داره اینه که اگه بخوای نکته برداری کنی کلا باید کل کتاب و بنویسی.
در کل واقعن جذاب هست.
تنها و رنجور از جمع ، چرا که هنوز دلیری و آرزویت را فرو نگذارده ای ، اما زمانی که از تنهاییت دلزده میشوی! نرم خواهی شد و غرورت در هم میشکند و اختیار از کف میدهی و فریاد بر می آوری : ( من یکه و تنها شده ام )
روزی فرا میرسد که بزرگیت از دیده پنهان میشود و انگ خواری به تو میچسبد و بزرگی ات ناگهان فرارویت هولناک پدیدار میشود و فریاد بر می آورد ( همه چیز باطل است )
خلوت گزین احساساتی دارد که آرزومند کشتن او هستند و اگر به او دست نیابند خود را میکشند
.
ای برادر آیا معنای خوار داشتن را میدانی ؟ و چون داد بخواهی و ناگزیر شوی که از خوارشمارندگانت کین بستانی ، آیا میدانی چه رنج هایی در انتظارت خواهند بود؟
بسیاری را وادار میکنی درباره ات به گونه ای دیگر بیاندیشند ، با این کار آتش فروز کینه خواهی بود در شومینه دلشان ، به آنان نزدیک شدی و از آنان بگذشتی , به همین خاطر تو را نخواهند بخشید
از آنان برتر شدی ، پس هرگاه بالاتر از آنان بنشینی در دیده رشک وران خوارتر میشویر، مردم از هیچکس همچون آنان که بر بلندای ابرها پیوسته اند ، نفرت ندارند.
.
.
#چنین_گفت_زرتشت
#برشی_از_کتاب
#فلسفه
- - - Updated - - -
همه کسانی که مردم درباره آن ها بسیار اندیشه میکنند ، پیرامونشان را شک و شبهه فرامیگیرد
به خاطر هر فضیلتی که در تو ببینند ،کیفرت میدهند و از صمیم دل جز گناهانت را نمی بخشند ، از بس که بزرگواری و دادگران ،
این مردم میدانند هرگاه بر آنان مهر ورزی خوارشان داشتی و مهربانی ت را با بدی پاسخ میدهند
روانشان از فضیلت خاموش تو در رنج است و تنها وقتی شاد میشوند که فروتنی ات پایان پذیرد و غرور شود
اقتضای طبیعت مردم چنان است که مهر مهربانان را بسوزانند ، پس از مسکینان بپرهیز
آنان خود را فرارویت کوچک میبینند و بر می آشوبند تا احساسشان سراسر تندخویی و انتقام شود .
پایان تنهایی آغاز بازار است و آن‌جا که بازار آغاز میشود، آغاز هیاهوی بازیگران بزرگ است و وزوز مگس‌های زهرآگین.
.
.
.برادران من این لوح نو را بر فراز شما می نهم: سخت شوید!
.
.
.
- - - Updated - - -
پایان تنهایی آغاز بازار است و آن‌جا که بازار آغاز میشود، آغاز هیاهوی بازیگران بزرگ است و وزوز مگس‌های زهرآگین.
.
.
.برادران من این لوح نو را بر فراز شما می نهم: سخت شوید!
.
.
.
- - - Updated - - -
پایان تنهایی آغاز بازار است و آن‌جا که بازار آغاز میشود، آغاز هیاهوی بازیگران بزرگ است و وزوز مگس‌های زهرآگین.
.
.
.برادران من این لوح نو را بر فراز شما می نهم: سخت شوید!
.
.
.