-
زمان است که در آن سر میز با ما قمار میکند و تمام برگها را در دست دارد ، باید برگهای برنده ی زندگی را ، برگهای برنده ی زندگیمان را حدس بزنیم.
تصویر ها با چشمهای کسانی که آن ها را می نگرند می بینند
گذشتن از کنار اموات و ندیدنشان از رسوم دیرینه است.
دنیا طوری است که برای نیل به مقصود اغلب لازم است حقیقت لباس دروغ به تن کند.
همه از کتاب کوری نوشته ساراماگوا
-
این که من شرطی شده ام و ارزشهای همه را میپذیرم، از تشویق و تحسین خوشم میاد، و دوس دارم دیگرون در موردم به به و چه چه کنن، کارمو درس نمیکنه. من از این شرمنده ام، بیزارم. این که جرات ندارم هیچ کس نباشم، حالمو بهم میزنه. از خودم و هر کس دیگه که همیشه میخواد یجوری گرد وخاک راه بندازه بیزارم.
"فرنی و زویی" اثر جی دی سالینجر
-
"یه منطق ساده میگه فرقی نیست، یا من فرقی نمیبینم ،بین آدمی که حرص مال دنیا - یا حتی ثروت فکری- رو میزنه و آدمی که حریص ثروت روحانیه. خودتم گفتی، ثروت ثروته، لعنتی، و به نظر من نود درصد قدیسهای تاریخ که از دنیا رو برگردوندن همونقدر حریص و زیاده طلب بوده ن که ما هستیم."
"فرنی و زویی" اثر جی دی سالینجر
-
lما با همه ی آنچه ممکنه به دست بیاریم و ممکنه یاد بگیریم متولد می شیم و هیچ وقت هم چیزی یاد نمی گیریم . بعد از اون هرگز چیز تازه ای گیرمون نمی آد. ما همه وقتی که زندگی رو شروع می کنیم کامل هستیم.
*****
اشتباه بزرگ در همین است- در عقل پیران. پیران عاقل نمی شوند، محتاط می شوند.
وداع با اسلحه ***ارنست همینگ وی ترجمه نجف دریابندی
-
من دريافته ام كه دوست داشته شدن هيچ و اما دوست داشتن همه چيز است و بيش از آن بر اين باورم كه آنچه هستي ما را پر معني و شادمانه مي سازد، چيزي جز احساسات و عاطفه ما نيست....
پس آنكس نيك بخت است كه بتواند عشق بورزد
هرمان هسه و شادماني هاي كوچك
-
تامل و نگاه به معناي تحقيق يا نقد نيست، تامل چيزي جز عشق نيست. تامل والاترين وضعيت دلخواه روح ماست:عشقي به دور از حرص و آز.
هرمان هسه و شادماني هاي كوچك
-
اگر آدم تعداد مسايل غير منتظره اي را در نظر بگيرد كه ممكن است در هر ثانيه از هستي شكننده ما رخ بدهد، به راستي هم هر روز يك معجزه است.
ورونيكا تصميم مي گيرد بميرد
پائولو كوئليو
-
من گاهي فكر كرده ام كه بهترين راه خرد و متلاشي كردن انسان به طور كامل، اين است كه كاري كاملا پوچ و بي فايده به او واگذار كنيم.
خاطرات خانه اموات
داستايوفسكي
-
عشق به دیگری ضرورت نیست،حادثه است
عشق به وطن ضرورت است ،نه حادثه
عشق به خدا ترکیبی است از ضرورت و حادثه
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
-
جملاتي برگزيده از كتاب بينظير فاوست اثر ارزشمند گوته
فاوست(تنها): چگونه است كه مردم كم خرد هرگز هرگونه اميد را از دست نميدهند ! اين يكي دلش جز پي چيزهاي بي ارزش نميرود ؛ دست حريصش زمين را در جستجوي گنج ميكاود ولي همين كه كرمي پيدا كرد به همان خرسند ميشود.
آه كه خود اعمال ما به اندازه رنجهاي ما روند زندگي را در ما متوقف ميسازند.
ما براي چيزهايي كه به سرمان نخواهد آمد بر خود ميلرزيم و پيوسته بر همه چيزهايي كه از دست نداده ايم اشك ميريزيم.
قسمتي از گفتگوهاي مفيستوفلس و خدا
مفيستوفلس: سرورا حال كه يك بار به ما نزديك ميشوي ؛ حال كه ميخواهي بداني آن زير چه ميگذرد؛ واز آنجا كه گفت و شنود مرا معمولا خوش داري از ميان اين انبوه فرشتگان به سوي تو مي آيم ؛ مرا از اينكه با طمطراق كمتري با تو سخن ميگويم ببخش : سخت ميترسم كه حاضران هو بكنندم ؛ از دهان من هم ؛ گفتار آراسته بي شك تو رو به خنده مي آورد ؛ هر چند كه عادت خنديدن را مدتهاست كه از دست داده اي . من درباره خورشيد و افلاك چيزي براي گفتن ندارم اما همين قدر ميبينم كه آدميان چقدر در رنج و اضطرابند . خداي كوچك زمين هنوز بر همان سرشت است ؛ گيج و گول مانند روز نخست ؛ به گمانم تو اگر پرتوي از فروغ آسماني را بر مغزش نمي تاباندي زندگي بهتري ميداشت . اين را او عقل نام داده است و چنان به كارش ميبرد كه رفتاري حيواني تر از حيوانات داشته باشد . دور از جناب سرورم ؛ او به آن زنجره لنگ درازمي ماند كه جست و خيز كنان و بال زنان
ميان سبزه ها ميرود و سرود كهنه اش را سر ميدهد ! باز اگر هميشه ميان سبزه ها ميماند ! ولي نه ؛ مي بايد بيني اش را در هر كپه كود و لجن فرو كند.