فلسفه پول Philosophy of Money
واژه انگلیسی Money از ریشهی Moneta یکی از خدایان روم باستان معروف به الههی memory است[i]. مفهوم پول نیز در زبان فارسی نیز از پلوتوس[ii]، خدای ثروت ادبیات یونان باستان اخذ شده است[iii].
کارل مارکس[iv] در مقالهی «درباره مسألهی یهود[v]» در نقد عقاید برونو بوئر مورخ و الهیدان[vi] که علیه مبارزه برای آزادی مذهبی یهودیان بحث کرده بود بیان میکند:
«پول خدای حسود اسرائیل است که هیچ خدای دیگری نمیتواند در برابرش ایستادگی نماید. پول همهی خدایان نوع بشر را خوار کرد و آنها را به کالا تبدیل میکند[vii]. پول ارزشی جهانی و خود رسمیت بخش ارزش همه چیز است. بنابراین پول تمامی دنیا، هم دنیای انسان، هم دنیای طبیعت را از ارزش مشخص خود تهی کرده است. پول جوهر بیگانه کار و موجودیت انسان است. این جوهر بیگانه بر او مسلط شده و او آن را پرستش میکند. بنابراین خدای یهودیان سکیولار گشته و به خدای دنیا تبدیل شده است».
به همین خاطر اشعیای نبی[viii] از این مینالد که «خداوند به این علت قوم بنی اسرائیل را ترک کرده است که سرزمین ایشان از گنجهای طلا و نقره پر شده و مردم آنها را پرستش میکنند و خداوند این گناه را نخواهد بخشید»؛[ix] همچنین «خداوند میگوید مرا با چه کسی مقایسه میکنید؟ آیا کسی را میتوانید پیدا کنید که با من برابری کند؟ آیا مرا به بتها تشبیه میکنید که مردم با طلا و نقره خود آن را میسازند؟ آنها زرگر اجیر میکنند تا ثروتشان را بگیرد و از آن خدایی بسازد سپس زانو میزنند و آن را سجده میکنند!».[x]
---
[۱] - اسماعیل نژاد، هاله، دکترین ملی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۱۴، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، ۱۳۹۰، صفحه ۵۸۴ [i] –
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(word: money) [ii] – Πλουτος, PLOUTOS (or Plutus) was the god of wealth,
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[iii] -www.ashkboos.com/ به نقل از دکتر جلال الدین کزازی استاد ادبیات دانشگاه تهران [iv] -Karl Marx (1818-1883) [v] – On the Jewish Question (Works of Karl Marx 1844), First Published: February, 1844 inDeutsch-Französische Jahrbücher; Proofed and Corrected: by Andy Blunden, Matthew Grant and Matthew Carmody, 2008/9, Mark Harris 2010. [vi] – Bruno Bauer (1809–۱۸۸۲) [vii] – برخلاف آنکه در علم اکونومی موجود گفته میشود پول واسطه مبادله است، عامل فرعی و بخش غیر واقعی اقتصاد بشمار میرود و نقش درجه دوم دارد. [viii] – ספר ישעיה؛ Isaiah prophet [ix] - וַתִּמָּלֵא אַרְצוֹ, אֱלִילִים: לְמַעֲשֵׂה יָדָיו יִשְׁתַּחֲווּ, לַאֲשֶׁר עָשׂוּ אֶצְבְּעֹתָיו. عهد عتیق، کتاب اشعیا، فصل ۲، آیه ۸ [x] - הַזָּלִים זָהָב מִכִּיס, וְכֶסֶף בַּקָּנֶה יִשְׁקֹלוּ; יִשְׂכְּרוּ צוֹרֵף וְיַעֲשֵׂהוּ אֵל, יִסְגְּדוּ אַף-יִשְׁתַּחֲווּ. יִשָּׂאֻהוּ עַל-כָּתֵף יִסְבְּלֻהוּ וְיַנִּיחֻהוּ תַחְתָּיו, וְיַעֲמֹד–מִמְּקוֹמוֹ, לֹא יָמִישׁ; אַף-יִצְעַק אֵלָיו וְלֹא יַעֲנֶה, מִצָּרָתוֹ לֹא יוֹשִׁיעֶנּוּ. عهد عتیق، کتاب اشعیا، فصل ۴۶، آیه ۶ و ۷، در حقیقت پول شکل مدرنیزه شده گوسالهی سامری است که به صورت کنونی عینیت یافته است.
پول صرفاً عددی است که با فن حسابداری ایجاد میشود!
از اینرو در نگاه کورتن علت اصلی بحران اقتصادی فعلی که زندگی مردم آمریکا و جهان را تحت تاثیر قرار داده در این است که پول، ثروت محسوب میشود. حال آنکه در نظام سرمایهداری مدرن پول صرفا عددی است که با فن حسابداری ایجاد میشود و خارج از ذهن انسان موجودیتی ندارد. وقتی این باور که پول همان ثروت است کاملا در ذهن جا افتاد، خیلی راحت این دیدگاه پذیرفته میشود که «ایجاد پول» معادل با «ایجاد ثروت» است و پول «اندوختهای از ارزش» محسوب میشود و نه صرفا «اندوختهای از توقعات نابهجا». از آنجا که وال استریت بیوقفه پول تولید میکند و ما نیز پول را معادل ثروت میدانیم، به وال استریت اجازه دادهایم تا کنترل کل نظام اقتصادی را در دست بگیرد و ریشهی مشکلات ما در همین جاست.
این موضوع، مسئلهی محوری کتاب «طرح عمل برای یک الگوی معیشت –اقتصاد- جدید: از ثروت دروغین تا ثروت واقعی۲۰۱۰» ” Agenda for a New Economy: From Phantom Wealth to Real Wealth” نوشتهی دیوید کورتن* است.
کورتن در نیمهی اول این کتاب مسئلهاش را با نقد جدی و کوبندهی نظام اقتصادی و مالی حاکم بر جهان که امروزه به وسیلهی نهادهای مالی چون بانک، بورس، شرکتهای تامین اعتبار و تامین ریسک و… تعریف میشود، شروع میکند و مبادلات و معاملات مالی را که در بانک و بورس از طریق «والاستریت» در آمریکا نبض جریان اقتصادی جهان را در دست دارند، تشریح مینماید.
نویسنده به چگونگی خلقِ پول بدون پشتوانه، از طریق این سازوکارهای اقتصادی مدرن برای انتفاع هرچه بیشتر سرمایهداران میپردازد، همچنین وی با دقتی که حاصل از تحصیل در رشتهی MBA در دانشگاه استنفورد تا مقطع دکترا و کسب تجربهی عملی در مقیاس جهانی به واسطهی حضورش در کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین برای پیشبرد اهداف جهانیسازی در سالهای دههی ۷۰ و ۸۰ میلادی و همچنین تألیف کتابهایی با رویکرد انتقادی در جهت شناخت عملکرد شرکتسالاری[۱] و کاپیتالیسمِ سازمانیافته در جریان تمدنسازی مدرن غربی بوده است، توانسته ابعاد نگفته و پنهانی را از فرآیندِ عمل نظام اقتصادی امروز به رشتهی تحریر درآورد. باور نویسنده بر این است که عمق بحران اقتصادی در جهان به طور عام و در آمریکا به شکل خاص در پول خلاصه میشود؛ اینکه پول مبنای ثروت باشد و ارزش زندگی بشر با آن سنجیده شود منجر به نابودی و اضمحلال تمدن بشری خواهد شد.
نویسنده دلیل این مدعا را در نحوهی تولید و خلق پول خلاصه میکند. در نظام اقتصاد مدرن، پول صرفاً عددی است که با فن حسابداری در نظام بانکداری و از طریق فرآیندهای موجود در بازار بورس ایجاد میشود و بدون هیچ محاسبهای ازدیاد مییابد در حالیکه این خلق پول صرفاً یک افزایش و فربه شدن یک عدد یا اعتبار است که به مثابه حباب میماند و خارج از ذهن انسان ارزش عینی و ماهیت واقعی ندارد. مشکل در اینجا دو چندان میشود که اقتصاددانان، دولتمردان و عموم افراد جامعه، ایجادِ این پول را برابر با ایجادِ ثروت تلقی میکنند و برای افزایش ثروت جامعه به والاستریت اجازه میدهند تا کنترل نظام اقتصادی را به دست بگیرد و خلق پول کند، پولی که ارزش عینی و کارآمد ندارد.