سلام علیکم.
نقل قول:
حقیقتش اینه که من یکم حساسم و اتفاقی که میوفته زیاد بهش فکر میکنم که انقدر بزرگ میشه تو ذهنم که اذیتم میکنه
این یعنی تلقین منفی. مثالی میزنم... شرایطی رو در نظر بگیرید که شما رفتین آزمایش دادین و مشخص شده که شما مبتلا به سرطان هستید ولی این آزمایش شما با شخص دیگری عوض شده و کاملا اشتباه است یعنی شما سرطان ندارید اما چون مدام فکر میکنید سرطان دارید مطمئن باشید با این که ندارید اما به زودی می میرید... از اون طرف شخصی که آزمایشش با شما عوض شده با این که سرطان داره اما چون نمیدونه، فکرش راحته، غصه نمیخوره و.... نمیمیره.
نقل قول:
یک نوع وسواس فکر باید باشه
نه...من قبلا شنیده بودم وسواس فکری یعنی این که ما به طور مکرر در مورد مسایلی که فکر کردن به اونا باعث از هم گسستگی روانی ما میشه با خودمون کلنجار بریم؛ آخرش هم به هیچ نتیجه ای نرسیم اما همینطور ادامه بدیم.
نقل قول:
الان فکر مینم یکم پام کج رو به یک طرف مایل شده ( کج )
:18:
نقل قول:
با یک دوست دیگه ای که مشورت کردم بهم خندید
کاملا به دوستتون حق میدم... خودم هم وقتی میخوندم خندم گرفت... البته اینجور خنده ها از روی شادی نیست؛ دلایل دیگه ای داره مثل: تعجب، تاسف، احساس سادگی شخص گوینده و...
نقل قول:
دوباره هم حتی کوچک ترین دردی هم الان ندارم کبودی و ... هم اصلا نداره
خدا رو شکر....
=====================
دنیا رو اینقدر سخت نگیرید، منظورم اینه که اینقدر جون عزیز نباشید. همه ی ما آخرش می میریم، بیشتر به معنویات فکر کنید.
به قول دکتر انوشه:
سر و دست و تن پا را به خاک گور میریزند