PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : ####دنياي مديريت = اقيانوس بي پايان (( 1 ))####



MANSUR*
04-01-2007, 05:15
دنياي مديريت

تاريخ : 14/10/85 # شماره : 012/137- 85/الف # پيوست : قسمت اول 0

مديريت ، يكي از اركان مهم در يك منزل ، شهر ، كشور و جهان مي باشد كه هر يك از موارد مطرح شده ، زير شاخه هاي بسياري دارند. زيرشاخه هائي كه گاهاً ( چه فردي _ چه جمعي ) ميتواند مهم و اساسي باشند و چه بسا ، همين زيرمجموعه ها هستند كه كليت يك مديريت را بيان مي كند0

»»»» يك مقدمه !

من در هر چند قسمت كه باشد ، مي خواهم درباره ي نوع نگرش ، نوع انتخاب و. . . بپردازم و به مرور هر چه جلو برويم ، متوجه خواهيد شد كه چه موارد ريزي وجود دارند كه ما يا نمي بينيم و يا توجهي به آنها نداريم و از آن گذشته ، مطمئن هستم داستان ، برايتان شيرين مي شود0
ما در هر ژانر و زمينه اي ، از آنجائيكه همه چيز را بصورت اختياري كسب مي كنيم ، پس اين مهم را ميتوانيم از همان ابتداي راه دقت خاص داشته باشيم ، موردي كه اكنون با برخي از دانشجويان هموطن خود ، آنها را آگاه مي سازم. اگر از مديريت يا كلاً فاصله بگيريم و فلاش بكي به قبل از تعيين رشته بزنيم يك نكته فوق العاده از نظر من قابل توجه است ، و آن انتخاب است. چون در ادامه ي تحصيل ، فرد دانشجو ، بايد اين واژه را بخوبي حس كند نه اينكه بفهمد. ( بين فهميدن و حس كردن تفاوت بسياري است ). من دانشجو را به كسي نمي گويم كه فقط در پشت ميله هاي دانشگاه است ؛ خير ! بلكه همانگونه كه از نامش پيداست ( دانشجو ) كسي است كه مي تواند تا آخر عمر خود باشد. كسيكه جوينده دانش و علم است ، حال با هر درجه ي سواد ، سن ، موقعيت و ... يك دانشجوست0
انتخاب ؛ همان ادامه ي مطلبمان ، يك ديدگاهي است كه فرد ، تا زمانيكه زنده است ، با هر لحجه و رنگ با آن روبروست. [[ ما درباره ي محصلين و دانشجويان بحث مي كنيم ]]. يك محصل در پايان سال آخر دبيرستان ، با انتخاب مواجه ميشود ، انتخاب تعيين رشته كه يك عمر بايد با آن زندگي كند (( اين يك اهميت )). پس از تعيين رشته ، درست است كه همه مشغول كار خود هستند اما ؛ يك زيرك كه مثلاً در رشته ي مهندسي عمران درس مي خواند ( باز انتخاب ) بايد انتخاب كند. ديگر چرا ؟ بدليل اينكه آيا مي خواهد يك مهندس عمران باشد يا يك مهندس عمران موفق ؟ آيا به نظر شما اين دو موردي كه مطرح شد با يكديگر قابل تفاوت نيستند ؟} من نمي خواهم از خود مثالي بياورم ولي در بخش خودش خواهم گفت {. همين انتخاب در هر كجا كه نگاه كنيد حضور دارد ، انتخاب همسر – انتخاب شغل انتخاب دوست – انتخاب نوع زندگي – انتخاب نوع تفكر و دهها و شايد هم صدها انتخاب ديگر0
يك انتخاب اكتسابي يا ناخودآگاه نيز وجود دارد ، آنهم فرد بخواهد واقعاً « مدير باشد يا رئيس » اين انتخاب يك چاله و شايد هم چاه باشد. من در دوران فعاليت خود ، هم رئيس ديدم و هم مدير ، حرفها و نوع عملكردهاي هر دو را نيز ديده و شنيده ام و حتي اينگونه بگويم و با جديت ، زندگي هر دو را نيز ديده ام. يقين داشته باشيد ، هر نوع و هر شكل كه در ناحيه ي فعاليت كاري شما باشد ، مطمئن باشيد تأثير آن بر روي روابط عمومي ، روابط داخلي ( زندگي ) و چند موارد ديگر تأثير گذار است. من اين موارد را به تجربه مي گويم ولي روانشناس نيستم ، اما ؛ از شما تقاضا دارم اگر دوست روانشناسي داريد ( در سايت يا خارج از سايت ) اين موارد بگوئيد ، و خود ناظر باشيد كه ايشان چه مي گويد. تفاوت بسياري بين رئيس و مدير وجود دارد ، لااقل كمي بيانديشيم ، بطور محسوس مشخص است كه مديردركارها نظارت دارد + سياستي كه خود دارد _ ولي رئيس ، صرفاً بدنبال چسبيدن به ميز و بسيار عاميانه نظر دادن و چگونگي نحوه ي عملكرد او يا همان سياست كاري وي ، بسيار كوتاه مدت است. در كنار عمر كوتاه كاري ، اين معقوله ( مديريت ) چيزيست كه به سرعت برق ، شخصيت فرد را افشاء مي كند و اصلاً رازدار نيست. يك مثالي بزنم از يك به اصطلاح مديركه در اين واژه ( مدير ) غرق شده حال ، اينگونه است : چندي پيش ، براي آن شخص ايميلي ارسال كردم و در آن يك سري مواردي را بنا به درخواست يكي از دوستانم كه اكنون در شهرداري تهران است ، مواردي را تيتر كرده و برايش فرستادم ، 2 روز پس از آن در چندين ايميلي كه در روز دارم ، چشمم به ايميل ايشان خورد ( تا آن لحظه هيچ چيزي از او نمي دانستم ) به محض اينكه ايميل را باز كردم ، ديدم مطلب خود را نوشته (( بدون سلام در ابتدا _ و بدون خداحافظي در پايان )) ، در متن ارسالي اش نيز ، چندين غلط املائي وجود داشت. نظر خودم : غلط املائي مهم نيست. ولي ، اين فرد با همين متن نشان داد ، اگر مقام بالائي داشته باشد « رئيس » است ، و شخصيت كامل شده اي ندارد. حال صدها مدرك تحصيلي داشته باشد. در همين سايت هم برايم مطلبي آمده به همين روش ولي نام نمي برم.
درمجموع ، من قصد دارم در اين زمينه ي « مديريت » و « رياست » مواردي را عرض كنم كه يقين دارم بي فايده نخواهد بود ، حتي اگر 1 نفر به نتيجه اي برسد و راهش را پيدا كند ، براي من كافي است. يك مورد پاياني در اين بخش ، من اگر بدنبال چنين ها و چونان ها بودم ، مطالبي مي نوشتم كه بسياري از خوانندگان متوجه ي معني آن نشوند ، همين مثالي كه بين مردم ايران وجود دارد ، كسيكه با كلمات آنچناني و 4-5 اصطلاحات يادگرفته كه مطرح مي كند ، برخي افراد مي گويند : فلاني چقدر مي فهمه مگه نه ؟ ولي من ترجيح مي دهم بسيار ساده و با الفاظ نرم حرف بزنم كه آنكه تحصيلات واويلائي دارد كه متوجه مي شود و كسي هم كه تحصيلات اي داد بيداد دارد ، آنهم متوجه شود.

بيائيم كمي به انسان بودن بيانديشيم _ نه آدم بودن0

##### مهندس منصور حسام #####

**** پايان قسمت اول ****