PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : متن دو ترانه برگزیده کانون ترانه سرایان



jadokhial
18-12-2006, 02:38
آواز : آصف
کاست : خونه
آهنگ ساز : شهرام فرشید
سراینده : فریبرز روشنفکرلنگرودی
نظارت و تنظیم : عماد رضا نکویی

وصف رخسارتو ای کاش آینه با تو نمی گفت
تو شب خودخواهی تو؛ بخت عشق ما نمی خفت
تو حیاط من می باره نامه های پاره پاره
از رو بوم خونه تو؛ دیدنش چه ناگواره
ای دریغا عاشقی رو دفتر مشقی می دیدی
که باید یه روزی آخر؛ خط رو مشقات می کشیدی
ای دریغا عاشقی رو دفتر مشقی می دیدی
که باید یه روزی آخر؛ خط رو مشقات می کشیدی
آینه راس می گفت که چشمات مثل یلداها سیاهه
حسرت روی تو داره؛ اون که اسمش قرص ماهه
آینه راست می گفت که خورشید یه جرقه ست تو نگاهت
پیش قامتت خمیده ست؛ هر چی سرو سر راهت
حرف آینه گرچه راسته؛ اما آخرش نگفتی
قول جاودانگی رو؛ از کدوم آینه شنفتی؟
کاشکی با گذشت ایام؛ حرف آینه برنگرده
تو نمونی و یه آینه؛ نگی قلب شیشه سرده
ای دریغا عاشقی رو دفتر مشقی می دیدی
که باید یه روزی آخر؛ خط رو مشقات می کشیدی
ای دریغا عاشقی رو دفتر مشقی می دیدی
که باید یه روزی آخر؛ خط رو مشقات می کشیدی
آینه راس می گفت که چشمات مثل یلداها سیاهه
حسرت روی تو داره؛ اون که اسمش قرص ماهه
آینه راست می گفت که خورشید یه جرقه ست تو نگاهت
پیش قامتت خمیده ست؛ هر چی سرو سر راهت
حرف آینه گرچه راسته؛ اما آخرش نگفتی
قول جاودانگی رو؛ از کدوم آینه شنفتی؟
کاشکی با گذشت ایام؛ حرف آینه برنگرده
تو نمونی و یه آینه؛ نگی قلب شیشه سرده
ای دریغا عاشقی رو دفتر مشقی می دیدی
که باید یه روزی آخر؛ خط رو مشقات می کشیدی


آواز : شهرام کاشانی
کاست : خوشحالم
آهنگ ساز : شهرام فرشید
سراینده : فریبرز روشنفکر لنگرودی
نظارت و تنظیم : کوجی

سرنوشت یه روز آبی مارو باهم آشنا کرد
آسمون هرچی صفا داشت به ما بخشیدو وفا کرد
اسم سرنوشتو بردار؛ از خطاهای من و تو
کار آسمون نبوده اشتباهای من و تو
گفتی فایده ای نداره ؛ از گذشته ها نوشتن
کار عاقلانه ای نیست ازتو بن بستا گذشتن
ولی من گذشته ها رو رفته از دست نمیدونم
باز دوباره خواستنت رو راه بن بست نمیدونم
از خدا دوباره خواستم عشق بیگناهمونو
با شکوفه فرش کردم خاک وعده گاهمونو
حرف عاشقونه رو باز اگه تو چشات ببینم
می تونم به پای عشقت تا قیامتم بشینم
سرنوشت یه روز آبی مارو باهم آشنا کرد
آسمون هرچی صفا داشت به ما بخشیدو وفا کرد
از خدا دوباره خواستم عشق بیگناهمونو
با شکوفه فرش کردم خاک وعده گاهمونو
برق عاشقونه رو باز اگه تو چشات ببینم
میتونم به پای عشقت تا قیامتم بشینم
سرنوشت یه روز آبی مارو باهم آشنا کرد
آسمون هرچی صفا داشت به ما بخشید و وفا کرد
اسم سرنوشتو بردار؛ از خطاهای من و تو
کار آسمون نبوده اشتباهای من و تو
گفتی فایده ای نداره ؛ از گذشته ها نوشتن
کار عاقلانه ای نیست ازتو بن بستا گذشتن
ولی من گذشته ها رو رفته از دست نمیدونم
باز دوباره خواستنت رو راه بن بست نمیدونم
راه بن بست نمیدونم
راه بن بست نمیدونم