PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : زمين شناسي ايران



bb
22-06-2006, 06:31
روز دهم ارديبهشت ماه که روز اخراج پرتغالي ها از خليج فارس است روز ملي خليج فارس نام دارد. در 21 آوريل 1622، با رشادت «امام قليخان اميرالامراي فارس»، به 117 سال تسلط جابرانه پرتقاليها به جزاير خليج فارس خاتمه داده شد. خليج فارس از نقطه نظر ژئوپوليتيک، تجارت، نفت و گاز و کشتيراني و ماهي گيري و ... در طول تاريخ گلوگاه مهمي در دنيا محسوب مي شده و هم اکنون شاهرگ اقتصاد دنيا در اين منطقه قرار دارد.

الف- مشخصات فيزيکي
خليج فارس كه امروزه به پيوستگاه و ته آب اروند رود در خرمشهر و بصره تا راس مسندام در شمال عمان اطلاق مي شود. در اواسط دوره سوم زمين شناسي حدود 30 ميليون سال قبل در اثر گسترش دهانه شكاف درياي عمان بوجود آمده و از پديده هاي دوران سوم زمين شناسي است كه در حال حاضر 226 هزار كيلومتر مربع پهنا دارد درازاي كرانه اش از دهانه فاو تا بندر عباس 1 هزار و 375 كيلومتر و ميانگين ژرفاي آن 30 متر است و 062%آب هاي سطح كره زمين را در بر مي گيرد در ابتدا وسعت آن بيشتر از دو برابر مساحت فعلي بوده است. اين پهنه آبي قديمي ترين دريايي است كه بشر آن را مي شناخته است. اين پهنه آبي گاهواره تمدن جهان و از اولين زيستگاههاي بشر محسوب مي شود ساكنان اين دريا كشتي را اختراع و خاور و باختر را به هم پيوند داده اند. در جغرافياي قديم درياي پارس يكي از بزرگترين دريا ها از 4 دريايي بود كه شناخته شده بود اما اكنون پهنه آبي را كه خليج فارس مي نامند خليجي كه با 1000 كيلومتر مربع طول و بيشتر از 240 كيلومتر مربع عرض.
اين خليج متوسط 56% ذخاير نفت جهان را در بر دارد و هنوز هم مهمترين خليج در جهان محسوب مي گردد. ميادين نفتي خليج فارس مهمترين منابع نفت دنيا مي باشند. ميادين نفتي سروش، بهرگانسر، سيري، نوروز و لاوان و ميدان گازي پارس جنوبي از مهمترين ميادين هيدروکربوري ايران مي باشند. خليج فارس با 226 هزار كيلومتر مربع و سعت و 68 ميليارد بشكه ذخيره نفت (56%)كل ذخاير نفت جهان يك آبراه بزرگ و مهم بين المللي است كه از دوره هخامنشيان تا امروز همواره اهميت استراتژيك داشته و بويژه در دوره جنگ جهاني دوم و در دوره جنگ سرد بر اهميت و شهرت جهاني آن افزوده شد و با انقلاب اسلامي ايران و بر هم خوردن معادلات جهاني با بروز سه جنگ موسوم به جنگهاي سه گانه خليج فارس و با توجه به اهميت اقتصادي و جهانگردي كه كشورهاي حاشيه آن پيدا كرده اند، اهميت آن و توجه جهانيان به آن، اين منطقه را به مشهورترين نقطه جغرافيايي تبديل كرده است. عليرغم فراز و نشيبهاي مختلف تاريخي هنوز هم ايران مهمترين كشور منطقه است كه قسمت اعظم خليج فارس را تحت حاكميت دارد. خليج فارس گرمترين پهنه آبي دنياست، عريض ترين بخش آن 180 مايل است و عميق ترين نقطه آن 93 متر در 15 كيلومتري تنب بزرگ، و كم عمق ترين بخش آن در غرب بين 10 تا 30 متر است عمق كم خليج فارس باعث شده است كه خشكي مرتب بدرون دريا پيشروي نمايد. در عين شوري زياد آب، 200 چشمه آب شيرين در كف و 25 چشمه كاملاً شيرين در سواحل اين خليج جريان دارد كه همگي از كوههاي زاگرس يا پارس سرچشمه مي گيرند، اروند، كارون، دياله، زاب، جراحي، مند، دالكي و ميناب بزرگترين و پر آب ترين رودهايي هستند كه به خليج فارس مي ريزند. گرماي هوا گاهي در تابستان 50 درجه و برودت آن در زمستان تا 3 درجه گزارش شده است. خليج فارس از نظر منابع طبيعي از غني ترين پهنه هاي آبي جهان است نفت، گاز، فسفات، گوگرد ، مرواريد، مرجان، انواع ماهيها و ميگو از جمله ثروتهاي خليج فارس است. بنادر دبي، شارجه، ابوظبي، كويت، بحرين، دوحه ، كيش، بندر عباس، خرمشهر و بصره خليج فارس را به قطب اقتصادي و توريستي جهان تبديل كرده است. خليج فارس از نظر ژيوپلتيك، استراتژيك، نظامي و از تاريخي و فرهنگي يك پهنه آبي مهم و منحصر به فرد در جهان محسوب مي شود. كشفيات باستان شناسي سالهاي اخير در دو سوي سواحل فارسي و عربي خليج فارس ثابت مي كند كه اين پهنه آبي يكي از مهمترين و شايد اولين مركز سكونت انسانها است و گهواره و مرکز تبادل تمدنهاي زيادي مانند ايلامي، سومري، آکدي، آشوري، بابلي، مادي، پارسي، يوناني، اسلامي و .. بوده است.

ب - تاريخچه
خليج فارس نامي است به جاي مانده از كهن ترين منابع، زيرا كه از سده هاي قبل از ميلاد سر بر آورده است، و با پارس و فارس _ نام سرزمين ملت ايران _ گره خورده است. قدمت خليج فارس با همين نام چندان ديرينه است كه عده اي معتقدند: «خليج فارس گهواره تمدن عالم يا مبدا پيرائي نوع بشر است.» ساكنان باستاني اين منطقه، نخستين انسان هايي بودند كه روش دريانوردي را آموخته و كشتي اختراع كرده و خاور و باختر را به يكديگر پيوند داده اند. اما دريانوردي ايرانيان در خليج فارس، قريب پانصد سال قبل از ميلاد مسيح و در دوران سلطنت داريوش اول آغاز شد. داريوش بزرگ، نخستين ناوگان دريايي جهان را به وجود آورد. كشتي هاي او طول رودخانه سند را تا سواحل اقيانوس هند و درياي عمان و خليج فارس پيمودند، و سپس شبه جزيره عربستان را دور زده و تا انتهاي درياي سرخ و بحر احمر كنوني رسيدند. او براي نخستين بار در محل كنوني كانال سوئز فرمان كندن ترعه اي را داد و كشتي هايش از طريق همين ترعه به درياي مديترانه راه يافتند. در كتيبه اي كه در محل اين كانال به دست آمده نوشته شده است: «من پارسي هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان كندن اين ترعه را داده ام از رودي كه از مصر روان است به دريايي كه از پارس آيد پس اين جوي كنده شد چنان كه فرمان داده ام و ناوها آيند از مصر از اين آبراه به پارس چنان كه خواست من بود.»
داريوش در اين كتيبه از خليج فارس به نام «دريايي كه از پارس مي آيد» نام برده است و اين نخستين مدرك تاريخي است كه درباره خليج فارس موجود است.
اولين بار يوناني ها بودند كه اين خليج را «پرسيكوس سينوس» يا «سينوس پرسيكوس» كه همان خليج فارس است، ناميده اند. از آنجا كه اين نام براي اولين بار در منابع درست و معتبر تاريخي كه غير ايرانيان نوشته اند آمده است، هيچ گونه شائبه نژادي در وضع آن وجود ندارد. چنان كه يونانيان بودند كه نخستين بار، سرزمين ايران را نيز «پارسه» و «پرسپوليس» يعني شهر يا كشور پارسيان ناميدند. استرابن جغرافيدان قرن اول ميلادي نيز به كرات در كتاب خود از خليج فارس نام برده است. وي محل سكونت اعراب را بين درياي سرخ و خليج فارس عنوان مي كند. همچنين «فلاريوس آريانوس» مورخ ديگر يوناني در كتاب تاريخ سفرهاي جنگي اسكندر از اين خليج به نام «پرسيكون كيت» كه چيزي جز خليج فارس، نيست نام مي برد.
البته جست و جو در سفرنامه ها يا كتاب هاي تاريخي بر حجم سندهاي خدشه ناپذيري كه خليج فارس را «خليج فارس» گفته اند، مي افزايد. اين منطقه آبي همواره براي ايرانيان كه صاحب حكومت مقتدر بوده اند و امپراطوري آنها در قرن هاي متوالي بسيار گسترده بود هم از نظر اقتصادي و هم از نظر نظامي اهميت خارق العاده اي داشت. آنها از اين طريق مي توانستند با كشتي هاي خود به درياي بزرگ دسترسي پيدا كنند و به هدف هاي اقتصادي و نظامي دست يابند.

آثار عرب زبان نيز بهترين و غني ترين منابعي هستند كه براي شناسايي و توجيه كيفيت تسميه اين دريا مي تواند در اين بررسي مورد استفاده قرار گيرد. در اين منابع و آثار از درياي فارس و چگونگي آن بيش از آثار فرهنگي موجود در هر زبان ديگري گفت و گو شده است. تمام كساني كه نسبت به متون دوره اسلامي شناختي حداقل داشته باشند با نام مسعود ابن بطوطه، حمدالله مستوفي، ياقوت حموي، حمزه اصفهاني، ناصرخسرو قبادياني، ابوريحان بيروني، ابن بلخي وديگراني كه اكثر آنان كتاب هاي خود را به زبان عربي نيز نوشته اند، آشنا هستند. گذشته از متقدمان نامبرده مي توان از نويسندگان عرب متاخر نيز نام برد كه در آثار خود از نام «خليج فارس» بدون كم و كاست ياد كرده اند.

ج – زمين شناسي
زمين شناسان معتقدند كه در حدود پانصد هزار سال پيش، صورت اوليه خليج فارس در كنار دشت هاي جنوبي ايران تشكيل شد و به مرور زمان، بر اثر تغيير و تحول در ساختار دروني و بيروني زمين، شكل ثابت كنوني خود را يافت. در اواسط دوره سوم زمين شناسي حدود 30 ميليون سال قبل در اثر گسترش دهانه شكاف درياي عمان بوجود آمده و از پديده هاي دوران سوم زمين شناسي است كه در حال حاضر 226 هزار كيلومتر مربع پهنا دارد درازاي كرانه اش از دهانه فاو تا بندر عباس 1 هزار و 375 كيلومتر و ميانگين ژرفاي آن 30 متر است و 0.62%آب هاي سطح كره زمين را در بر مي گيرد در ابتدا وسعت آن بيشتر از دو برابر مساحت فعلي بوده است. جزاير خليج فارس دنباله ارتفاعات زاگرس بوده كه به دريا كشيده شده و قسمت هاي مرتفع آن از آب بيرون آمده است و بجز قشم،كيش،لاوان و هندورابي بقيه جزاير استان غالبا به صورت گنبدهاي نمكي هستند كه مجموعهاي از سنگ هاي ماگمايي رسوبي و دگرگوني بوده كه توسط توده هاي نمك در حين بالا آمدن به سطح زمين رسيده اند. بر پايه نقشه هاي تكتونيك، خليج فارس جزء كانونهاي زلزله خيز ايران است دانشنامه بريتانيكا در اين خصوص نوشته است " آخرين حركتي كه خليج فارس در معرض آن قرار داشته و دارد بالا آمدن تدريجي است. زلزله در خليج فارس متواتر و گاهي بسيار شديد است.

جغرافياي ديرينه منطقه خليج فارس در دورههاي مختلف زمين شناسي :
دوره پرمين ـ بطوريكه در نقشه هم ضخامت دوره پرمين ديده مي شود ضخامت طبقات دولوميتي و آهكي پرمين بنام سازند دالان (خوف در عربستان) بين 1000 تا 2000 پا متغير است و بيشترين ضخامت در تنگه هرمز و ناحيه قشم ميباشد. و حدود قطر و بحرين بين 1000 تا 1500 پا است. و تغييرات ضخامت پرمين بعلت رسوبات كم عمق پلاتفوري خيلي كم است و سازند دالان در دوره پرمين در درياي كم عمق بصورت سنگ آهكي و دولوميتي رسوب نموده است.
دوره ترياس ـ در نواحي قشم و شمال بندرعباس پايين رفتگي ادامه داشته و حداكثر ضخامت رسوبات ترياس در شمال بندرعباس ديده ميشود و در ناحيه قطر بطرف شمال و ناحيه شيراز ضخامت كمتري از ترياس وجود دارد حركات قارهاي و حركات نمكي از ترياس شروع شده است.
دوره ژوراسيك ـ در دوره ژوراسيك حركات قارهايي و حركات نمكي باعث بالا آمدن منطقه فارس شد و در دوره ژوراسيك ضخامت كمتري در ناحيه خليج فارس رسوب نموده است ولي در مناطق كويت، شمال عربستان در اثر پايين رفتگي بيشترين ضخامت حدود 4000 پا رسوبات ژوراسيك ديده مي شود.

دوره كرتاسه ـ در اين دوره در اثر حركات قارهاي و حركات نمكي، نواحي دالان، بوشهر ، كنگان بحرين، قطر و قوار، بالا آمده و كمترين ضخامت دوره كرتاسه در اين نواحي ديده مي شود و بر عكس در نواحي سروستان، شيراز، دزفول و لرستان در شمال و ناحيه هرمز و عمان (در قسمت جنوب شرقي خليج فارس) فرونشست پيدا نموده و ضخامت حداكثر كرتاسه بيش از 8000 پا رسوب نموده است. اولين بالا زدگي كوههاي گنبد نمكي در كرتاسه ظاهر شده و از دانههاي سازند هرمز در سنگهاي كرتاسه ديده شده است.
دوران سوم ـ در دوران سنوزوييك برعكس دروه كرتاسه نواحي دالان، بوشهر، كنگان پايين رفته و رسوبات دوران سوم بيش از 12000پا ضخامت در اين نواحي رسوب كرده است. در قسمت جنوبي خليج فارس (عربستان، قطر و بحرين) و در شمال خليج فارس نواحي شيراز و سروستان، دزفول و لرستان ضخامت كمتري در دوران سوم رسوب نموده است.
بطور كلي در تمام دوره ها از پرمين تا اوايل ميوسن درياي كم عمق در تمام منطقه خليج فارس وجود داشته و در اواسط ميوسن دريا پسروي نموده و كم كم رسوبات تبخيري نمك و گچ سازند گچساران و سپس رسوبات دريايي كم عمق و قاره اي آغاجاري رسوب نموده اند.

bb
20-08-2006, 06:22
جغرافیای ایران
کشور ایران با وسعتی معادل 195، 648 ،1 کیلومتر متر مربع، شانزدهمین کشور بزرگ جهان است. ایران در نیمکره شمالی، نیمکره شرقی در قاره آسیا و در قسمت غربی فلات ایران واقع شده و جزو کشورهای خاور میانه است.
نصف النهار 5 44 شرقی از غربی ترین نقطه ایران و نصف النهار 18 63 شرقی از شرقی ترین نقطه ایران عبور می کند. همچنین مدار 3 25 شمالی از جنوبی ترین نقطه ایران و مدار 47 39 شمالی از شمالی ترین نقطه این کشور می گذرد.
همسایگان ایران عبارت‌اند از: جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، عراق، افغانستان، پاکستان و ترکمنستان. طول سواحل ایران در امتداد دریای خزر 657 کیلومتر، در خلیج فارس از بندر عباس تا دهانه اروند رود 259، 1 کیلومتر و امتداد دریای عمان از خلیج گواتر تا بندر عباس 784 کیلومتر است که در مجموع بالغ بر 731، 8 کیلومتر را تشکیل می‌دهد. حدود 90 درصد از خاک ایران در محدوده فلات ایران واقع شده است.
ایران کشوری کوهستانی محسوب می‌شود. بیش از نیمی از مساحت کشور را کوه‌ها و ارتفاعات، و کمتر از 4/1 آن را نیز اراضی قابل کشت تشکیل داده است. ارتفاعات ایران را به طور کلی می توان به چهار رشته کوه شمالی، غربی، جنوبی و کوههای مرکزی و شرقی تقسیم کرد

از رشته کوه‌های مهم می‌توان به البرز و زاگرس اشاره کرد. بلندترین قله ایران دماوند نام دارد با ارتفاع 5671 متر که از این جهت در مرتبه بیست و سوم کوه‌های جهان قرار دارد.
اکثر رودهای جاری در ایران کم آب‌اند و تنها رود قابل کشتیرانی آن، رود کارون است. مهم‌ترین رودهای حوضه خلیح فارس و دریای عمان عبارت‌اند از: کارون، جراحی، کرخه، در، زهره، دالکی، اروند رود، مهران، میناب، سرباز، با هوکلات، تیاپ، نای بند، شور و مند. رود کارون با 950 کیلومتر طول، چهل و هشتمین رود جهان است.
حدود 200، 180 کیلومتر مربع از خاک ایران را جنگل‌ها پوشانده که حدود 5/55 % آن مربوط به جنگ های غرب کشور است. جنگل‌های شمال کشور در حاشیه جنوبی دریایی خزر 19%، جنگل‌های پسته پراکنده در جنوب و شرق 3/13%، جنگل‌های کوهستانی ارس 6/6% و جنگل‌های گرمسیر و کویری نیز 6/5% آن را تشکیل می‌دهد. کشور ایران دارای آب وهوای متنوعی است که با مقایسه نقاط مختلف کشور، این تنوع را به خوبی می‌توان مشاهده کرد.
پایتخت ایران شهر تهران و 98% مردم ایران مسلمان هستند.
در سال 1316 ه. ش. ایران را به ده استان و بعداً آنرا به 14 استان تقسیم کرده اند شهرهای مهم ایران عبارتند از: تبریز رشت ارومیه ساری گرگان مشهد اصفهان یزد کاشان اراک همدان شیراز کرمان اهواز سنندج کرمانشاه ، بستک، بندر لنگه ، بندر عباس و غیره.

زمین شناسی :
زمینهای کشور ایران که قسمتی از نجد ایران است از لحاظ زمین شناسی به طور کلی به ترتیب زیر است:
در قسمت مرکز و مشرق و جنوب شرقی زمینهای کویری که بیشتر از ماسه و شن و گاهی تشکیلات کولابی و دریاچه یی دارد و بیشتر از بقایای دریاچه یی عهد سوم است.
جنوب ایران بیشتر تشکیلات دوران سوم را دارد و تشکیلات نفتی بیشتر در همین قسمتها است.
در شمال شرقی ایران (اطراف مشهد) غالبا تشکیلات دوران دوم بانضمام تشکیلات آتشفشانی و نیز قسمتی از تشکیلات دوران سوم دیده می شود.
شمال ایران در قسمتهای سواحل بحر خزر بیشتر تشکیلات دوران سوم و در قسمتهای جنوبی تر (رشته البرز) تشکیلات دوران دوم و اول بانضمام تشکیلات آتشفشانی مشاهده می گردد.
در آذربایجان شمالی غالبا زمینهای دوران دوم و ابتدای دوران سوم و تشکیلات آتشفشانی وجود دارد.
در آذر بایجان شرقی اکثر تشکیلات دوران اول و تشکیلات آتشفشانی است. در آذربایجان غربی و سواحل دریاچه رضائیه تشکیلات دوران اول و ابتدای دوران سوم و تشکیلات آتشفشانی محسوس است.
در مغرب ایران (کرمانشاهان و کردستان) بیشتر تشکیلات مربوط به ابتدای دوران سوم و اواخر دوران دوم است.
در جنوب شرقی ایران (بلوچستان) بیشتر تشکیلات دوران سوم دیده می شود.

bb
20-08-2006, 06:24
منبع: کوروش بزرگ

Shahin King
21-08-2006, 03:22
سلام

پست اول این تاپیک »» PDF :thumbsdow

vahide
17-12-2006, 09:07
" با یاد خدا "

سلام. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این تاپیک با هدف آشنایی با تاریخ وگذشته ی کشورمون باز شده.
خوشحال میشم اگه مقاله یا مطلبی راجب تاریخ ایران داشتین اینجا بذارین.
. . . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . . .

vahide
17-12-2006, 09:13
به استناد دست افزارهاي سنگي ساده اي كه از انسان در مناطق شرقي و جنوب شرقي قاره آفريقا به دست آمده است، از پيدايش انسان بر روي اين كره خاكي حدود چهار ميليون سال مي گذرد. اين دوره را انسان شناسان دوران " پارينه سنگي " ناميده اند و بر حسب تغييراتي كه به مرور زمان در كاراكتر شدن اين دست افزارها پديد آمده، دوران پارينه سنگي به سه دوره قديم، مياني و جديد تقسيم شده است.

ايران در دوره پارينه سنگي ( Lower Palaeolithic )

بررسيهاي باستان شناسي – انسان شناسي در ايران امروزي براي شناسايي دوره پارينه سنگي، هم جديد و هم محدود است. به دليل همين دو امر، اطلاعات به دست آمده نيز بسيار ناچيز و در محدوده ظن و گمان است. ولي به نظر مي رسد كه با توجه به جغرافياي طبيعي و وضعيت اقليمي ايران، در اين سرزمين دستهاي كوچكي از انسان به صورت پراكنده قادر به زيست و تامين نيازهاي غذايي خود بوده اند. اين گروهها با جمع آوري فرآورده هاي نباتي كه در ايران به صورت خود رو قابل گرد آوري و استفاده بوده اند و همچنين با شكار حيوانات و صيد آبزيان و شايد پرندگان، غذاي مورد نياز خود را تامين مي كردند و در امر تامين غذا از ابزارهاي بسيار ساده و متناسب با تهيه نوع غذا از سنگ، چوب و استخوان حيوانات سود مي جستند. به دليل قدمت اين دوره، وسايل و ابزارهاي ساخته شده از چوب و استخوان به كلي از بين رفته است و فقط ابزارهاي سنگي را انسان شناسان با بررسيهاي باستان شناسي از قسمتهاي مختلف ايران جمع آوري كرده اند.
چون آثار دوره پارينه سنگي قديم را كه در چند منطقه از ايران گزارش كرده اند، بر اساس يك فصل بررسي ارائه شده است، در صحت آنها هنوز نكات ابهام آميزي وجود دارد. ولي، از آنجا كه اين گزارشها در حال حاضر در نوشته هاي مربوط به اين دوره از حيات انسان در ايران، تا به دست آمدن مدارك دقيقتر، راه يافته است، ناچار به ارائه آنها به عنوان اسناد و مدارك دوره پارينه سنگي در ايران، مخصوصا" دوره قديم آن، هستيم. اين مدارك از سه منطقه ايران شناسايي شده اند كه عبارتند از:

1.منطقه اي در نزديكي " بقبقو " در حدود يكصدو چهل كيلومتري مشهد در اطراف بستر خشك " كشف رود" خراسان.

2.آثاري شامل چند افزار سنگي از منطقه اي واقع در آذربايجان، در مثلث بين مراغه، تبريز و ميانه، نيز به دست آمده است كه بنا به گزارش متعلق به دوره پارينه سنگي قديم است.

3.ابزار سنگي به دست آمده از منطقه " لديز " سيستان كه قدمتي برابر با يكصد هزار سال قبل دارند و از نظر فن ابزار سازي، آنها را جزو نوع آشولين ( Acheulean ) يعني جديدترين ابزارهاي سنگي دوره پارينه سنگي قديم طبقه بندي كرده اند.

با توجه به چگونگي پراكندگي و توزيع مناطق معرف دوره پارينه سنگي قديم در ايران، جاي هيچ گونه ترديدي نيست كه بررسي و تحقيق درباره پارينه سنگي قديم در ايران به تنهايي و بدون در نظر گرفتن و ضعيت مناطق همجوار امكان پذير نيست. از طرفي، مطالعات مربوط به دوره پارينه سنگي قديم در مناطق همجوار، يا انجام نشده است و يا چنان مغشوش و غير قابل قبول است كه قابل استناد نيستند. مثلا"، در تركمنستان مطالعاتي كه در اين دوره انجام شده به هيچ صورت با واقعيت علمي مطابقت ندارد. زيرا تمامي آثار سنگي قبل از استقرار در آن نواحي، به دوره ميان سنگي و نوسنگي منسوب شده اند.

علاوه بر موارد فوق، بايد افزود كه تعيين قدمت آثار از طريق استفاده از روشهاي علمي مانند آزمايشات موسوم به پتاسيم آرگون (Potassium Argon ) و تعيين جهت قطب مغناطيسي
( Magnetic Polarity Chronology ) و يا مقدار اورانيوم توريوم ( Uranium Thorium ) كه در ديگر نقاط جهان با موفقيت براي تعيين تاريخ دوره هاي پارينه سنگي به كار رفته است، هنوز بر روي آثار به دست آمده از ايران انجام نشده. به علاوه، وضعيت مربوط به دورانهاي زمين شناسي از جمله دوره پله ايستوسين ( Pleistocene ) يعني دوره ای كه در آن انسان بر كره زمين پديدار شده است، در ايران تاريك و مبهم مي باشد.

vahide
21-12-2006, 10:01
خب باید همین اول کار بگم من اطلاع زیادی از زمین شناسی ندارم.همونطوری که اول تاپیک گفتم هدف آشنایی با تاریخ ایران بود.ولی با انتقال تاپیک به این بخش و عوض شدن اسمش به " گذشته زمین شناسی" شاید این مطالب با این بخش همخمونی نداشته باشه...

vahide
21-12-2006, 10:18
پـارينه سنگي مـيـانه

شواهد مربوط به دوره پارينه سنگي ميانه در ايران بهتر از دوره قبلي است. آثار اين دوره از نقاط مختلف ايران به دست آمده است. از نظر قدمت، اين دوره در محدوده اي از تاريخ واقع شده است كه آنجا آزمايشات كربن 14 براي تعيين قدمت آثار ممكن است. از اين رو، مي توان اطلاعات دقيقتري از وضعيت فرهنگي اين دوره فراهم كرد. به نظر مي رسد كه اين دوره فرهنگي در ايران از حدود يكصد هزار سال تا هشتادهزار سال پيش آغاز شده است.
بيشتر ابزارها و توليدات سنگي اين دوره را مي توان از نوع موسترين ( moustrian ) طبقه بندي كرد. توليد اين نوع ابزارها از غرب اروپا تا شمال آفريقا، و خاور نزديك تا آسياي مركزي رايج بوده است. هر چند تاريخ دقيق افول فرهنگ داراي دست افزار نوع موسترين در ايران كاملا" روشن نيست، ولي به نظر اكثر قريب به اتفاق انسان شناسان، اين فرهنگ در حدو چهل هزار سال پيش پايان يافته است. بنابر اين منطقي به نظر مي رسد كه طول اين دوره فرهنگي را در ايران بين شصت تا پنجاه هزار سال پيش تصور كنيم .

محلهاي باستاني معرف اين دوره فرهنگي در ايران، بيشتر مناطق رشته جبال زاگرس، نواحي آذربايجان، كردستان و لرستان شناسايي شده اند. در مازندران، خراسان و خوزستان نيز آثاري از اين دوره به دست آمده است. در داخل فلات مركزي ايران در حوالي تهران يك محل، و محل ديگر در كرمان معرفي شده است. در ناحيه " لاديز " در بلوچستان كه مركز فرهنگ لاديزيان مي باشد، هنوز آثاري از دوره موسترين گزارش نشده است. بهترين نمونه هاي اين دوره فرهنگي، از نقاط مختلف باستاني نزديك خرم آباد در لرستان شناسايي شده اند. آثار به دست آمده از غارهاي " كنجي " غاريا پناهگاه سنگي " ارجنه " ( ارژنه ) غار " قمري پناهگاه سنگي " هوميان " كه در ناحيه كوهدشت خرم آباد قرار گرفته اند، ( كه محل اخير، در ارتفاع حدود 2000 متري از سطح دريا قرار گرفته است و در زمره مرتفع ترين محلهايي مي باشد كه آثار دوران سنگ در خاور نزديك از آن به دست آمده است ) ، معرف دوره پارينه سنگي ميانه در لرستان هستند. در ناحيه " هليلان " در دره رودخانه سيمره كه در ارتفاع حدود 900 متري از سطح دريا قرار گرفته است نيز، در هفت نقطه آثار دوره پارينه سنگي ميانه شناسايي شده است كه از آن جمله اند:" پل پاريك " ، " غارويلا" و " غارهوشي" .
در " كاگيكا" در نزديكي شهر كرمانشاه نيز آثار اين دوره شناسايي شده است.
در همين منطقه، در " غار بيستون " و پناهگاه سنگي " ورواسي " و نزديك آنها در غار " خار " آثاري از دوره پارينه سنگي ميانه با ابزارهاي سنگي مشخصه نوع موسترين مورد شناسايي قرار گرفته اند.
علاوه بر اين مناصق كه بايد آنها را مراكز تجمع گروهاي متعلق به دوره پارينه سنگي ميانه تصور كرد، از نقاط باستاني پراكنده در ايران از قبيل : جهرم فارس و محلي واقع در دره رود كر در نزديكي شيراز و همچنين، نزديك " تل ابليس "در كرمان و يا " غاز تمتمه " در نزديك درياچه اروميه نيز، آثار دوره موسترين شناسايي شده است. در غار " كه آرام " در گرگان نيز آثاري مشابه آثار موسترين جبال زاگرس به دست آمده است. اخيرا" نيز، نگارنده موفق به يافتن آثار دوره پارينه سنگي ميانه در حوضه مسيله واقع در نزديكي ورامين در جنوب تهران گرديده است.

bb
09-02-2007, 13:55
کوه ها، غارها، دشت ها،دره هاو جلگه های ایران

پیدایش چین‌خوردگی ها و ناهمواری های ایران نتیجه حركات كوه زایی اواخر دوران سوم است كه پیدایش این چین‌خوردگی ها هم زمان با پیدایش كوه های جنوب اروپا و آسیا بوده است. درایران نمونه‌های مشخص ناهمواری به صورت كوهستان های بلند و پرحجم با دامنه‌های پرشیب و دره‌های تنگ و گذرگاه ها یا به صورت سرزمین‌های كمابیش هموار و یك نواخت دیده می‌شود. بیش از نیمی از وسعت ایران پوشیده از كوه های بلند است.
این كوه ها یا مانند البرز در طول صدها كیلومتر چون دیواری كشیده شده و عبور از آن فقط از طریق گردنه‌های بلند و گذرگاه ها عملی است، یا مانند زاگرس شامل رشته‌های مرتفع و موازی با دره‌های گود و دامنه‌های پرشیب است كه نواحی داخلی ایران را از كناره ‌ خلیج فارس جدا می‌كند و تنها از راه دره‌های پرپیچ و خم رودها كه در طول صدها هزار سال حفر شده‌اند، می‌توان از آنها عبور كرد. رشته كوه های خراسان با دره‌های وسیع، ارتباط ایران را با نواحی خاوری و شمال خاوری ایران به آسانی فراهم كرده‌اند.
كوهستان های ایران را می توان به كوه های شمالی, كوه های باختری و جنوبی, كوه های خاوری و كوه های مركزی تقسیم كرد.
كوه های شمالی ایران مشتمل بر كوه های آذربایجان در شمال باختری و ماسیف البرز در مركز و كوه های خراسان در مشرق می شود. مهم ترین كوه های آذربایجان، رشته كوه های قوسی شكل ارسباران واقع در ساحل رود ارس است. با قله «نشان كوه» به ارتفاع ۳۷۰۰ متر كه از سوی غرب به آرارات و از سوی شرق به كوه های تالش متصل می‌شود. این رشته كوه ها دنباله رشته‌ كوه های قفقاز به شمار می‌آیند كه با دره عمیق رود ارس از یك دیگر جدا می‌شوند. در داخل فلات آذربایجان دو توده عظیم كوهستانی سهند و سبلان قرار گرفته كه هر دو از كوه های آتشفشانی خاموش با چشمه‌های آب معدنی فراوان هستند. بلندترین قله سهند ۳۷۱۰ متر و بلندترین قله مستور از برف سبلان ۴۸۱۱ متر ارتفاع دارد.
ماسیف عظیم البرز كه در دوران چین‌خوردگی آلپی تكوین یافته، با قللی مرتفع و دره‌هایی عمیق مانند سد عظیم قوسی شكل به طول تقریبی ۶۰۰ كیلومتر بین دریای خزر و فلات مركزی ایران واقع شده است. این دیوار عظیم در غرب با دره عمیق سفیدرود از كوه های تالش جدا شده، از سوی شرق به كوه های خراسان می‌پیوندد. عریض‌ترین و مرتفع‌ترین ناحیه این كوهستان قله دماوند به ارتفاع ۵۶۷۱ متر است و هر چه از دو سوی آن به طرف شرق و غرب پیش برویم، هم از ارتفاع و هم از عرض آن كاسته می‌شود.
قسمت سوم از كوه های شمالی ایران را كوه های خراسان در شمال خاوری تشكیل می‌دهد. این دسته از كوه ها به صورت رشته قوس های موازی از شاه كوه آغاز می‌شود و در جهت شمال باختری به جنوب خاوری تا هندوكش در افغانستان امتداد دارد. در میان این رشته كوه های موازی، دره‌ها و دشت های وسیع وجود دارد كه گاهی پهنای آن در بعضی نقاط به حدود ۲۰۰ كیلومتر می‌رسد.
كوه های باختری و جنوبی, سراسر منطقه غرب ایران را در بر می گیرند و از كوه های آذربایجان، در شمال غرب ایران آغاز شده و به طرف جنوب و جنوب خاوری تا سلسله جبال مكران در بلوچستان امتداد می‌یابد. این سلسله جبال كه كوه های زاگرس و شاخه‌های آن را تشكیل می‌دهند، مجموعه پستی و بلندی های منظم و ویژه‌ای است كه در جنوب گسله‌های سراسری از كردستان جنوبی تا شمال تنگه هرمز گسترده شده است. زاگرس با جلگه‌های وسیع و دشت های پهناوری چون جلگه كرمانشاه درباختر و جلگه شیراز در جنوب، از هم جدا شده و به قسمت های شمالی، مركزی و جنوبی تقسیم می‌شود.
ناحیه زاگرس شمالی كه در جنوب كوه های آذربایجان قرار دارد, بلندی ارتفاع آن نسبت به نواحی دیگر كم تر است و در مقابل دره‌های تنگ متعدد و كوه و كمرهای سخت‌تری دارد كه ارتباط‌ها را مشكل می‌كند. زاگرس مركزی، مانند البرز میانی، مشتمل بر بسیاری از قلل بلند است كه بیش از ۳۰۰۰ متر ارتفاع دارند و در بیش تر ایام سال در زیر پوششی از برف مستورند.
غالب این كوه ها پوشیده از جنگل‌های بلوط و نارون بوده و دامنه‌های آنها چراگاه های وسیع و محل ییلاق ایلات و عشایر كُرد، لُر و بختیاری است. این جنگل ها زیباترین چشم اندارهای طبیعی را رقم زده اند و منظره های بدیعی آفریده اند. مرتفع‌ترین ارتفاعات زاگرس به نام كوه های بختیاری در فاصله لرستان تا جلگه‌های شیراز واقع شده كه از یك سو به فلات داخلی مرتبط است و از سوی دیگر به جلگه‌های خوزستان و ساحل خلیج فارس منتهی می‌شود. بلندترین نقطه آن زردكوه، ۴۵۴۷ متر ارتفاع دارد.
در نواحی جنوبی ایران، رشته‌ كوه های ساحلی در امتداد خلیج فارس و دریای عمان كشیده شده و تا بلوچستان امتداد دارد. ارتفاع رشته‌های جنوبی كم است و هر قدر به ساحل نزدیك می‌شود، از ارتفاع آن كاسته می‌شود. مهم ترین كوه های این ناحیه تنگستان و لارستان است كه به سوی شرق كشیده و به كوه های بشاگرد در ساحل دریای عمان متصل می‌شوند.
بشاگرد با ارتفاع ۲۱۶۱ متر در جنوب باتلاق جازموریان با جهت خاوری – باختری كشیده شده و تقسیم‌كننده آب میان دریای عمان و جازموریان است. این كوه ها عموماً خشك‌ و فاقد پوشش گیاهی اند و دارای گردنه‌ها و گذرگاه ها صعب‌العبور هستند.
كوه های خاوری ایران, از خراسان در شمال تا بلوچستان در جنوب را در بر می گیرد كه می‌توان آن ها را در سه واحد نسبتاً بزرگ كوهستانی خلاصه كرد: یكی واحد كوهستانی جام مركب ارتفاعات با خزر، كوه سرخ، كوه سیاه، كوه هشتادان در جنوب خراسان كه این دسته از كوه ها با اشكوب های ضخیم با ورقه‌های نمك و سنگ آهك تشكیل یافته و عموماً جهت خاوری – باختری دارند. دیگری كوه های قائن در جنوب جام كه به سبب كم بودن بارندگی خشك و برهنه است. ارتفاعات معروف آن كوه كلات، كوه سلیمان، كوه آهنگران و شاه كوه است.
این دسته از كوه ها درجهت شمال باختری – جنوب خاوری امتداد داشته و در جنوب خاوری به دشت لوت منتهی می‌شوند. دسته سوم سلسله جبال مكران در بلوچستان است كه از حوالی زابل در سیستان آغاز می‌شود و تا ناحیه چهل پشت، آخرین نقطه سرحدی ایران در بلوچستان امتداد می‌یابد. ارتفاعات مهم آن، كوه پلنگان، كوه ملك سیاه، كوه آتشفشان خاموش تفتان به ارتفاع ۴۰۵۰ متر است.
كوه های مركزی ایران از تعدادی ارتفاعات غیرمنقطع رشته مانند در جهت شمال باختری به جنوب خاوری از حوالی كاشان تا فلات مركزی بلوچستان ادامه دارد. عمده‌ترین كوه های رشته مركزی، شامل قافلان كوه (در راه تهران – تبریز)، كوه های كركس در جنوب كاشان، كوه های نایین در یزد، شیركوه در جنوب باختری یزد، كوه های بارز و شهسواران در كرمان و كوه بزمان در مركز بلوچستان است. نواحی مركزی از نظر وجود كان های مختلف اهمیت بسیار دارد و از مشخصات طبیعی آن، باران كم، تغییرات ناگهانی هوا، وزش بادهای سخت، كمبود رودخانه‌های دایمی و سیلابی بودن رودهاست. زراعت نیز محدود به بستر رودخانه‌ها یا دامنه كوهستان ها است.
در مقابل كوهستان های بلند با دره‌های گود، پهنه‌های كم وبیش وسیع و همواری در داخل یا در حاشیه فلات ایران وجود دارند كه این جلگه ها و دشت ها چشم اندازهای طبیعی بسیار زیبایی هستند. این سرزمین‌ها با وسعت و ارتفاع متفاوت در محل كوهپایه‌ها و یا در میان رشته‌ كوه ها گسترده شده‌اند. جلگه‌های ساحلی شمال كشور و دشت های مركزی و جنوبی ایران نمونه هایی از این زمین ها به شمار می روند.
جلگه ها در شمال و جنوب ایران واقع شده اند. جلگه‌ ساحلی دریای خزر, حاشیه باریك جنوبی دریای خزر است كه بلافاصله بعد از دریا آغاز می‌شود و امتداد آن تا دامنه‌های شمالی البرز می‌رسد. طول جلگه‌های ساحلی دریای خزر حدود ۵۰۰ كیلومتر و عرض این جلگه‌ها در طول خود از آستارا تا رود گرگان همواره متغیر و غالباً كم تر از ۲۰ كیلومتر بوده است. سواحل جنوبی خزر و درون این جلگه ها كشتزارهای سرسبز و رودخانه های متعدد جریان دارند و زندگی در پای كوه های جنگلی و مشرف به دریا رونقی عمیق دارد.
جلگه‌های ساحلی خلیج فارس و دریای عمان در جنوب ایران در طول تقریبی ۱۴۸۰ كیلومتر در مجاورت دو دریای عمان و خلیج فارس قرار دارد و رودخانه میناب، این منطقه ساحلی را به دو قسمت جلگه ساحلی خلیج فارس (از مصب اروندرود تا میناب) و جلگه ساحلی مكران (از میناب تا مرز پاكستان) تقسیم می‌كند. تنگه هرمز در ۸ كیلومتری بندرعباس حدفاصل میان این دو دریا قرار دارد.
دشت ها ی ایران مشتمل بر دشت های وسیع و متعددی در مناطق مختلف كشور است ولی بزرگ ترین و مهم ترین دشت های ایران دشت كویر و دشت لوت هستند كه در میان كوه های البرز, خراسان, كوه های مركزی و كوه های خاوری قرار گرفته اند و چاله بزرگی در مركز ایران ایجاد كرده اند كه بدیع ترین جلوه های بیابانگردی و توریسم صحرایی را به نمایش می گذارند. بیابان های ایران مساحتی حدود ۰۰۰/۳۲۰ كیلومتر مربع دارند كه ارتفاعات آن ها را به چند حوزه‌ تقسیم می‌كنند. مهم ترین حوزه‌های آن یكی حوزه شمالی به نام كویر نمك و دیگری حوزه جنوبی به نام كویر لوت است.
كویر لوت در جنوب خاوری كشور واقع شده و در حدود ۸۰۰۰۰ كیلومتر مربع وسعت دارد. لوت را از لحاظ شكل ناهمواری و پراكندگی عوارض جغرافیایی می‌توان به سه بخش لوت شمالی، لوت جنوبی و لوت مركزی تقسیم كرد كه وسیع‌ترین و نیز پست‌ترین بخش بیابان لوت است و در آن نمونه‌های كامل انواع عوارض مختلف بیابانی دیده می‌شود. لوت، از لحاظ پوشش گیاهی بسیار فقیر و قسمت اعظم آن فاقد گیاه است. در هیچ قسمتی از ایران سرزمینی به این خشكی و كم گیاهی دیده نمی‌شود. منطقه فاقد حیات حدود ۲۰۰ كیلومتر طول و ۱۵۰ كیلومتر عرض دارد و قسمت‌های مركزی لوت مركزی به كلی فاقد گیاه است.
دشت كویر كه به كویر نمك نیز شهرت دارد, فضای وسیع و بستر پر شده یك چاله زمین‌شناسی است كه در جنوب رشته جبال البرز میان خراسان و سیستان و قم و كاشان و یزد قرار گرفته است. طول آن از شرق به غرب ۶۰۰ كیلومتر و عرض آن از شمال به جنوب از ۱۰۰ تا ۳۰۰ كیلومتر است. سطح آن صاف و هموار با مختصر شیبی از كوه ها به پست‌ترین نقطه منتهی می‌شود.
بخش بزرگی از كویر نمك را شن و سنگ‌ریزه پوشانده است كه اغلب دست خوش باد قرار می‌گیرند. طوفان های سخت، شن آمیخته به نمك را مانند امواج دریا به حركت درمی‌آورد و گاهی به شكل تپه‌های طولانی به جا می‌گذارد. این تل های شنی كه در اثر وزش باد تغییر جا می‌دهند، به تپه‌های ریگ روان معروفند. كویر نمك نیز از خشك‌ ترین نواحی ایران است: میزان بارندگی حدود ۱۰۰ میلی‌متر و اختلاف درجه حرارت شبانه روز در سال بسیار زیاد و بین صفر و هفتاد درجه است.

مرکز گردشگری علمی فرهنگی دانشجویان ایران

bb
17-03-2007, 05:13
نوع پوسته(Crust) : پـوسـتـه ايــــران پوسته اي است اقيانوسي قاره‌اي كه بصورت پراكنده ديده مي‌شود . سنگهاي اقيانوسي نشانگر محل برخورد ليتوسفرهاي قاره‌اي و بالارانش(upduction) پوسته اقيانوسي هستند . از ديدگاه زمين ساختي پوسته ايران پوسته‌اي است قاره‌اي كه بر روي گوشته‌اي ناپايدار قرار گرفته است . در واقع حاصل تجمع قطعات پوسته‌هاي قاره‌اي متفاوت است كه حدفاصل اين قطعات ليتوسفري قاره‌اي پوسته اقيانوسي شكل گرفته است . از نظر سني قديمي‌ترين سنگهاي يافت شده در پوسته ايران 1.4 ميليارد سال سن دارد . كه مربوط به سنگهاي دگرگوني است . سنگهاي سازند كهر ، چاپدوني ، سنگهاي دگرگوني ناحيه شورم سنگهاي ناحيه كلمرد ، قديمي‌ترين سنگهاي ايران را تشكيل مي‌دهند . در ناحيه شمال سبزوار ، شمال تربت حيدريه ، بخشهاي شمالي و شمال غربي گناباد ، جنوب بيرجند ، شمال بندرعباس ، ناحيه صحنه و كنگاور ، بخشهاي نزديك ده‌شير ، بصورت پراكنده در حاشيه ارتفاعات زاگرس ، ناحيه ميناب ، جازموريان ، بشاگرد و در جنوب شرق ايران ، همچنين قره‌داغ در شمال غرب ايران ، مناطقي هستند كه آثار پوسته اقيانوسي ديده مي‌شود كه اصطلاحا به آن افيوليت ملانژ گفته مي‌شود . وجود پوسته اقيانوسي بصورت پراكنده در بخشهاي مختلف ايران نشانگر آن است كه در يك دوره زماني خاص پوسته ايران تحت تاثير كشش بوده، به شكلي كه باعث شده قطعات ليتوسفري قاره‌اي از هم فاصله بگيرند و پوسته اقيانوسي در بين آنها شكل گيرند .تغيير رژيم تكتونيكي منجر به از بين رفتن نيروهاي كششي شده و عملكرد ورقه‌هاي ليتوسفري حاشيه فلات ايران از جمله و‌رقه عربستان ، شبه قاره هند ، فلات توران ، منجر به شكل گيري رژيم فشاري گرديده است كه منجر به بالارانش (upduction) و در بخشهايي فرورانش (subduction) ورقه اقيانوسي شده كه افيوليت ملانژها را بوجود مي‌آورد . بررسي نقشه عمقي موهو در ايران نشانگر ضخيم بودن پوسته در ناحيه زاگرس با ضخامت تقريبي 55 كيلومتر و نازك بودن پوسته در ناحيه سيرجان با عمق 20 كيلومتر مي‌باشد (ساحل مكران 28 كيلومتر ، ناحيه البرز 30-35 كيلومتر ، شرق ايران 45 كيلومتر ، كوير لوت 35 كيلومتر ، دشت خوزستان 30-35 كيلومتر ، شمال تنگه هرمز 32 كيلومتر ) . مطالعه نقشه آنومالي گراني در بخشهاي مختلف ايران نشانگر اختلاف زياد از نظر جرم در پوسته است . در كوير لوت آنومالي 50+ ميلي‌گال و در حاشيه درياي عمان كاهش آنومالي تا حد 45- ميلي‌گال وجود دارد ، كه نشانگر فرورانش يك بخش سنگين به درون زمين است .

نوع پوسته بستگى کامل به سرشت فيزيکوشيميايى آن دارد. در ايران، پوسته از دو نوع قاره‎اى((Continental و اقيانوسى((Oceanic است که به صورت نوار و يا قطعات نامتجانس در کنار يکديگر قرار گرفته‎اند. از همين‎رو نوروزى (1972)، ديويى و همکاران (1973)، پوسته ايران را مجموعه‎اى از خردقاره‎هاى ((Micro – Plates به هم پيوسته مي‎دانند. از ميان دو نوع پوسته گفته شده، پوسته قاره‎اى سهم بيشترى دارد، به گونه‎اى که بخش اعظم پوسته از نوع قاره‎اى است و از حدود 20 ميليون سال پيش تاکنون، در يک رژيم زمين‎ساختى فشارى، ستبرشدگى و کوتاه‎ شدگى بر آن تحميل شده است. با اين وجود، بستر درياى عمان از نوع پوسته اقيانوسى است که با سرعت 8/4 سانتي‎متر در سال به زير مکران کشيده مي‎شود (لوپيشون، 1968) و يا، در بستر درياى خزر، يک پوسته قديمى اقيانوسى وجود دارد که به طور شيب‎دار به زير بخش شمالى (البرز) کشيده شده است (گالپرين و همکاران، 1962 – بربريان و کينگ، 1981 )جدا از پوسته‎هاى اقيانوسى در جا (Authochton) بستر عمان و خزر، مجموعه‎هاى افيوليتى موجود در امتداد پاره‎اى از گسل‎هاى عمده ايران نيز نوعى پوسته اقيانوسى نابرجا((Allochton هستند که به دليل بسته شدن اشتقاق‎هاى درون قاره‎اى، به روى پوسته قاره‎اى رانده شده‎اند و رخنمون آنها، محل تقريبى مرز قاره‎هاى کهن را ترسيم مي‎کند.



» ضخامت پوسته : از نقشه گراني‎سنجى موهو، تهيه شده توسط دهقانى و ماکريس (1983)، قابل تفسير است. بر اساس اين نقشه، در زيرراندگى اصلى زاگرس (زاگرس مرتفع)، بي‎هنجاري‎هاى ثقلى به حداقل (230 ± ميلي‎گال) مي‎رسد و در اين ناحيه، پوسته ايران با 50 تا 55 کيلومتر ضخامت، بيشترين ستبرا را دارد. ولى، به سوى جنوب باختر، ناپيوستگى موهو (Moho) در ژرفاى 40 کيلومتر است، از اين رو به نظر مي‎رسد که در زاگرس، پوسته از شمال خاور به جنوب باختر نازک مي‎شود. اشنايدر و برزنجى (1986) نيز نشان دادند که در کمربند چين‎خورده زاگرس، ناپيوستگى موهو، به سمت شمال خاورى، حدود يک درجه شيب دارد و در ژرفاى 40 کيلومتر است. ولى، در نزديکى راندگى اصلى زاگرس ناپيوستگى موهو 5 درجه شيب دارد و در ژرفاى 65-58 کيلومتر است. در خاور ايران هم پوسته به نسبت ستبرى به ضخامت 40 تا 48 کيلومتر، قابل شناسايى است. در امتداد ساحل درياى عمان پوسته با ستبراى 25 کيلومتر نازک‎ترين بخش از پوسته ايران است. در مرز شمالى ايران به سمت درياى خزر، رشته کوه‎‎هاى البرز ريشه‎اى نشان نمي‎دهد و ضخامتى کمتر از 35 کيلومتر دارد. از سوى ديگر، در فرونشست‎هاى لوت و کوير، پوسته قاره‎اى با ضخامت کمتر از 40 کيلومتر، در تعادل ايزوستازى (Isostatic equilibrium) است. در کمان ماگمايى اروميه – بزمان، ضخامت پوسته 45 تا 50 کيلومتر است و در جنوب باخترى زون سنندج – سيرجان ضخامت پوسته به حدود 60 کيلومتر مي‎رسد.

داده‎هاى گوناگون نشان مي‎دهند که ميانگين ستبراى پوسته قاره‎اى در ايران، حدود 40 کيلومتر است . اگرچه افزايش ضخامت پوسته در سنندج – سيرجان و زاگرس مرتفع به رانده شدن ورق ايران مرکزى به روى ورق عربستان و تکرار موهو نسبت داده شده است، ولى با توجه به الگوى ساختارى ايران، ديده مي‎شود که افزايش ضخامت پوسته به طور عمده در محل تقريبى برخورد ورق‎ها است. از همين‎رو دهقانى و ماکريس، ضخيم شدگى پوسته زاگرس مرتفع و سنندج – سيرجان را حاصل فرآيند فشارشى وابسته به بازشدن درياى سرخ مي‎دانند و بر اين باورند که در اين منطقه، دگرشکلى بيشتر در اثر راندگى و جابجايى سفره‎هاى رانده است و برخورد بين ورق‎ ايران و زاگرس از نوع قاره – قاره است و در حال حاضر هيچ‎گونه فرورانشى در زير منطقه راندگى زاگرس وجود ندارد. در کمان ماگمايى اروميه – بزمان نيز علوى (1994) افزايش حدود 5 تا 10 کيلومتر ضخامت پوسته را به فعاليت ماگمايى و گسلش راندگى نسبت مي‎دهد. در کوه‎هاى خاور ايران هم، برخورد ورق‎هاى لوت و افغان مي‎تواند در ستبر شدگى پوسته نقش داشته باشد.



» ايزوستازى پوسته : نقشه بي‎هنجارى هم‎ايستايى ايران که بر پايه انگاره تعديل شده آيرى Airy hypothesis تهيه شده است نشان مي‎دهد که چگالى بلندي‎ها 67/2، چگالى ميانگين پوسته 75/2، چگالى ريشه کوه‎ها 85/2، چگالى گوشته بالايى 35/3 گرم بر سانتيمتر مکعب و ضخامت عادى پوسته 30 کيلومتر است (دهقانى و ماکريس، 1983).

در نواحى بزرگى از ايران همچون لوت، فرونشست‎هاى کوير و همچنين رشته کوه‎هاى خـاور ايران و بخش وسيعـى از کوه‎ زاگرس، بي‎هنجاري‎هـاى هم‎ايستايى بين صفــر تا 10± ميلي‎گال و حاکى از تعادل هم‎ايستايى کامل اين مناطق است.

در نواحى بزرگى از ايران همچون لوت، فرونشست‎هاى کوير و همچنين رشته کوه‎هاى خـاور ايران و بخش وسيعـى از کوه‎ زاگرس، بي‎هنجاري‎هـاى هم‎ايستايى بين صفــر تا 10± ميلي‎گال و حاکى از تعادل هم‎ايستايى کامل اين مناطق است.

آشفتگي‎هاى هم‎ايستايى، بيشتر در منطقه خوزستان، ساحل درياى مازندران و مرز ميان رشته کوه زاگرس و پهنه مکران ديده مي‎شود. در راندگى اصلى زاگرس، هر چند که مقادير ايزوستازى بسيار کم است، ولى هنوز به حالت جبــران‎ نرسيده است. رشته کوه‎هاي‎ البـرز، فراتر از حالت جبران است و هيچ ريشه‎اى در زير آن وجود ندارد که به نظر دهقانى و ماکريس، به احتمال زياد حاصل سفره‎هاى رورانده نابرجاست. حوضه خزر جنوبى، آنومال ثقلى شديد (100- تا 250- ميلي‎گال) دارد که نشانه نبود تعادل ايزوستازى است.محاسبات زون شاين و لوپيشون (1986) نشان داده است که در حال حاضر، در حدود يک تا دو کيلومتر از فرونشينى زمين‎ساختى در آن جبران نشده و اين امر ممکن است ناشى از نيروهاى فشارشى باشد که در 6 ميليون سال گذشته اين ناحيه را تحت تأثير مي‎داشته است

geoaria

bb
11-05-2007, 06:04
مقدمه

تکوین و تکامل پوسته ایران را می‌توان از وقتی دنبال کرد که ما وضعیت ابتدایی پوسته ایران و حوادث حاکم بر آن پس از تشکیل پوسته را بدانیم. داده‌ها و اطلاعات ما از وضعیت پوسته اولیه ایران بسیار ناچیز است و می‌دانیم که در حدود 1.7 میلیارد سال قبل تنها قاره بزرگ آن زمان به نام پانگه‌آ تقسیم گردیده و دو قاره شمالی و جنوبی به نام اوراسیا و گندوانا بوجود آمد. در رابطه با وضعیت اولیه پوسته ایران بایستی بدانیم که آیا سرزمینهای ایران بخشی از قاره گنداوانا بوده است یا بخشی از اوراسیا.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تاثیر فاز کوهزایی کاتانگائین در پوسته ایران

همزمان و پس از فاز کوهزایی کاتانگائین ، پوسته قاره‌ای ایران دچار چین‌خوردگی و شکستگیهای عمیق شد و بتدریج سیستم هورست و گرابن بر آن حکمفرما شد و این امر باعث تفاوت رخساره‌‌های رسوبی در پالئوزوئیک گردید. شواهد این امر وجود ماگماتیسم شکافی آلکالن در آذربایجان (قره داش) ، کاشمر (تکنار) ، بافق (اسفوردی) ، جزیره هرمز و کرمان (سری ریز و دزو) و محمد آباد گرگان (ایگمنبریت) است. همراه این فعالیت آتشفشانی ، اسید و توده‌های نفوذی آلکالن در پوسته قاره‌ای تزریق شده‌اند (گرانیت دوران ، موته ، زریگان و نریگان). طی پالئوزوئیک نیز این وضع ادامه داشته است و در کامبرین ناحیه جام توده‌های بازیک ، در کامبرین آوج ‌دیاباز ، در اردویسین ماکو فوران آتشفشانی دایست و آندزیت در سیلورین نیور (گدازه‌های ملافیری و بازالتی) و... گزارش شده‌اند. وجود گدازه‌های ملانیری و بازالتی در قاعده سازند جیرود ، خوش ییلاق و... ناشی از حرکات کششی بوده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تاثیر فاز کوهزایی هرسی‌نین و سیمرین

با کوهزاییهای هرسی‌نین که در کربنیفر رخداده است، دریای بین کندوانا و اوراسیا (پالئوتتیس) بسته شد. بر اثر این کوهزایی بخش مهمی از اروپا از آب خارج شد با حرکات سیمرین پیشین ، ایران به اوراسیا متصل شد و بخش اعظم ایران از آب خارج شد و محیط مساعدی برای تشکیل رسوبات زغال سنگی در شمال ، مرکز و شرق ایران فراهم گردید. با کوهزایی آلپی ایران بطور کلی تحت تاثیر قرار گرفت و مورفولوژی کنونی کشور ، پایه ریزی شد.

چنانکه قبلا اشاره گردید در پی سنگ ایران ، سیستم هورست و گرابن توسعه داشته و به عبارتی خرده قاره‌هایی جدا از هم وجود داشته که اثرات چین‌خوردگی آلپی تغییرات مهمی از جمله در گرگونی و فعالیت ماگمایی در حواشی خرده قاره‌ها و در نهایت جوش خوردن آنها بوجود آورده است. در محل جوش‌خوردگی ، پوسته اقیانوسی بین آن دو حذف و به صورت نوارهای افیولیتی در‌آمده است.

موقعیت ایران در تریاس

داده‌های پالئومغناطیس و شواهد زمین‌شناسی نشان می‌دهد که ایران حداقل تا اواخر دونین بخشی از قاره گنداونا بوده است که در شمال شرقی گندوانا سرزمینهای عربستان ، سومالی ، هند و چین قرار داشته است و طی کربنیفر از گندوانا جدا شده و احتمالا در اواخر تریاس به اوراسیا پیوسته است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بسته شدن اقیانوس تتیس

شبه قاره هند پس از جدایی از گندوانا به سمت جنوب اوراسیا پیشروی کرد و حدود 50 میلیون سال قبل تصادم و برخورد با جنوب آسیا صورت گرفت و اقیانوس تتیس در حد بین تبت و هند بسته شد. اثر این برخورد در ساختار زمین‌شناسی شرق ایران تغییراتی بوجود آورده است. به نحوی که اقیانوس موجود بین لوت و هلمند (بلوک افغان) بسته شد و در فلیشهای شرق ایران دگرگونی خفیفی ایجاد شد و امتداد محور چینها و گسل دچار تغییر شد و بعد از چین‌خوردگی شدید ، ماگماتیسم کاکتوآلکالن ظاهر گردید.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اثرات باز شدن دریای سرخ در پوسته ایران

با باز شدن دریای سرخ که مقدمات آن در اوایل سنوزوئیک فراهم شده بود، در ترشیری پایانی و اواخر پلیوسن شکل فعلی آن پدیدار شد و متعاقب آن قاره آفریقا از عربستان جدا شد و عربستان به ایران نزدیک شد بطوریکه حرکت بخش آزاد و جنوبی آن سریعتر از بخش شمالی و تقریبا فاقد حرکت بوده است. در نتیجه چین‌خوردگی و تغییر شکل در بخش جنوب و جنوب غربی کشور ما اتفاق افتاد و بدین ترتیب زاگرس از آب خارج و شکل و امتداد نهایی کوههای آن ترسیم شد.

اثرات فاز کوهزایی پالادنین در ایران

این حرکات در اواخر پلیوسن و شروع پلیستوسن اتفاق افتاده و در اثر آن فلات ایران شکل امروزی خود را بدست آورده است. در اثر این حرکات رسوبات نئوژن خزر در البرز شمالی دچار چین‌خوردگی شدند. همچنین رسوبات مکران دچار چین‌خوردگی ، بالازدگی و روراندگی شدند. در البرز کنگلومرای هزار دره و در زاگرس کنگلومرای بختیاری چین‌خوردگی پیدا کردند. در اثر این حرکات آتشفشانهای پلیو - کواترنر ایران مثل دماوند تفتان فعالیت خود را آغاز کردند و یا آتشفشانهای دیگر مثل سهند ، سبلان و بزمان دوباره فعال شدند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

منبع : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 0iran.htm