PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : مصــــاحـــبـــــه ها(اينبار آرش)84.5.6



Ali_k
22-05-2005, 12:13
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تو دو- سه روزی که با منصور پلکیدم تازه فهمیدم که چرا اینقدر دوست و رفیق زیاد داره و چرا همش تو ماشین تلفنش رو جواب می ده چون همش پای فرمونه. زودترین ساعتی که همدیگرو می دیدیم 11 صبح بود و دیرترین وقتی که خداحافظی می کردیم 7 صبح که ويديوی می خوامت رو تحويل تلويزيون داد.

اول از آخر

ساعت شش و پانزده دقیقه صبح دوشنبه، نهم ماه می منصور دم در ساختمان شبکه طپش از ماشینش پیاده شد و فهمید که در ورودیه ساختمان، صندوق پست نداره که نسخه اول ویدیوش رو( که از عصر روز قبل تا همون صبح داشت روش کار می کرد) بندازه داخل. چون قرار بود اون روز صبح از تلویزیون پخش بشه.

منصور هم مثل سامسون لای دو لنگه در شیشه ای رو( د رحالی که گردنش سرخ شده بود) از هم باز کرد و قبل از اینکه زنگ خطر صداش بلند شه، پاکت زرد رنگ که روش نوشته بود: "حاوی ویدیوی می خوامت منصور، برسد به دست علیرضا امیرقاسمی تلویزیون طپش" رو پرت کرد داخل ساختمان.
بعد خواب آلود در حالی که یواش یواش ترافیک صبح لس آنجلس داشت سرعت رو کم می کرد،
منو رسوند هتل و در حالی که چشمهاش پیلی پیلی می رفت، رفت خونه اش بخوابه. ساعت 7 صبح شده بود.
جاده فریاد می زنه بخواااااااااب

موقع رانندگی بین تلویزیون و خانه ( بعد از اینکه ویدیو رو از لای در انداختیم )، برای اینکه منصور پای فرمون خوابش نبره، زدم زیر آواز. بعد از دو دقیقه گفت: "همین جا ترمز می زنم ، پرتت می کنم پائین".

تکنیک بعدی: بحث سیاسی! متاسفانه این تیر هم به سنگ خورد! اون موقع صبح، فکرهامون کار نمی کرد و هردومون فوری با دو جمله به تفاهم می رسیدیم! بحث سیاسی بعد از 45 ثانیه خاتمه پیدا کرد و چشمهامون دوباره شروع کرد پیلی پیلی رفتن. من پشت داشبورد منصور پشت فرمون.

آخرین تکنیک! وقتی که دیگه به هیچ سراطی مستقیم نشدیم رفتیم سراغ تعریف ماجراهای عاشقانه.
فقط تا سر بحث باز شد و خواب پرید ساعت 7 شده بود و رسیدیم دم در هتل.. . . پیاده . . . لالا.

حالا خاطرات جسته گریخته از ماشین سواری با منصور.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
1- آدرس خطرناک

روز اول، ملاقات طرفهای ظهر انجام شد و منصور منو از دم هتل برداشت. بعد از چاق سلامتی فوری تلفن شروع کرد زنگ زدن. گرفتن آدرس از پای تلفن، اون هم موقع رانندگی یکی از کرامات منصوره.
دست چپ: گوشی تلفن.
انگشت اشاره و شصت دست راست: خودکار!
مچ دست راست روی کاغذ یادداشت !
زانوی چپ :هدایت فرمان !
تقسیم زمانی : یک ثانیه نگاه به جاده دو ثانیه نگاه به کاغذ وهر ده ثانیه نگاه به پلیس راهنمائی، همه از پشت یک عینک سیاه!
شبیه این اتفاق در طول یکساعت سه بار اتفاق افتاد. منکه زهره ام ترکید تا منصور به مقصدش رسید.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
2- خوردن ناهار

معمولا ساعت ناهار با عصرونه یکیه. موقع پول دادن هم دعوا نمی شه. منصور گفت: " من خودم می گم کی نوبت تو می شه". ولی نود درصد وقتها صورتحساب با امضای منصورپرداخت می شه چه با دوست چه با دشمن.
- ویدیوی آهنگ میخوامت
سابقه نداشت که یک آهنگ رو در یک ساعت صد بار بشنوم. بعد از اینکه پای تدوین ویدیوی " می خوامت" منصور نشستم، این بلا سرم اومد و شدیدا هم به خودم فشار آوردم که از اون آهنگ تنفر پیدا نکنم.

البته بعد از اینکه سه شب متوالی و هر شب 7 تا 8 ساعت این اتفاق تکرار شد دیگه به کل واکسینه شدم ! دیگه هر آهنگی رو صد بار هم بشنوم فرق نمیکنه. ناخودآگاه از این گوش میاد، از اون گوش می ره!

خاطره تدوین و صحنه بندیه این ویدیو یکی از خاطراتی خواهد بود که تا جان در بدن دارم فراموش نخواهم کرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- کوجی و منصور

نکات ترسناک: اخم منصور و توضیحات علمی کوجی.
ترکیب ترسناک: تلفن موبایل هر دو.

اون ترکیباتی که ازشون اسم بردم موجب می شد کولر روشن خاموش بشه و یخچال باز و بسته بشه و تو کار تاخیر بیافته. ولی کار کردن کوجی و منصور با هم واقعا دیدن داره. برخوردشون و جوری که باهم کار می کنن بی نهایت سرگرم کننده است.

گاهی وقتها انگار که پشت نیمکت دبیرستان نشستن و دارن شیطنت می کنن. گاهی انگار دارن یک
هواپیما و مسافرانش رو از سقوط نجات می دن و گاهی انگار دنیا به آخر رسیده ولی نه در بهشت بازه و نه جهنم.( یعنی بلاتکلیفی)

موقعی که داشتن با نگاه به دو تلویزیون و عقب و جلو کردن صحنه ها و میزون کردنش با آهنگ کار می کردن من حدود هفت تا کاست ویدیو روی میزشون دیدم که همه شون مال صحنه های مختلف ویدیو بود.

منصور: " می دونم که خیلی ها ترکیب موسیقی شیش و هشت و فیلم وسترن رو یک ترکیب غریب می دونن، عقیده شون برای من محترمه . باید این رو درنظر بگیرن که این طرحی بوده که درباره اش فکر شده و تشخیص دادیم که این ترکیب جدید و نوهستش و با اون آهنگ جور در می یاد.
هدف کوجی این بود که تمام صحنه های خاطره انگیز فیلمهای وسترن رو در ویدیو جا بده. دوئل و مچ انداختن و سوارکاری و بانک زدن و . . .

اینی که دارین در قسمت تدوین می بینین صحنه های مختلفیه که همه درباره اش فکر شده و سکانسهائیه که درباره اش تصمیم گرفتیم و بعد فیلمبرداریش کردیم "

خوشبختانه من بیشتر قسمتهای کوتاه نشده صحنه ها رو دیدم ." رقص بین اسبها"، " مچ اندازی"، رقص دسته جمعی بالای میز" تیراندازی و . . . بارها یک صحنه رو گرفتن و یا از کوره دررفتن و درنهایت ثانیه هائی رو از این ساعتها جدا کردن که رد خور نداره.

منصور:" تو ادیت ( تدوین و کوتاه کردن فیلم ) می شه یک فیلم رو خراب کرد یا زنده کرد".

-------
منبع: بي بي سي پرژن

Ali_k
04-06-2005, 05:40
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز آخری که لس آنجلس بودم تلفن سعيد رو پيدا کردم ( چون مزاحم تلفنی زياد داشته تلفنش رو قطع کرده بوده و بوق آزاد می زد). همون صبح قرار گذاشتيم و بعد از ظهر قبل از پرواز به لندن، يک قرار فوری گذاشتيم و سعيد بخاطرش سه تا رکورد شکست، 1- فاصله بين دو شهر رو ۱۲ دقيقه ای طی کرد ۲- در حال خوردن ناهار مصاحبه کرد ۳- آهنگهای جديدش رو قبل از پخش به بی بی سی داد. حالا نتيجه اون ۱۶ دقيقه مصاحبه :

بهزاد: سعيد درباره آلبوم جديدت برامون بگو.

سعيد: اسم آلبوم جديدم "برنده" هست که تا الان شش تا از آهنگ های اون رو تموم کردم. تنظيم کننده آهنگهام د راين آلبوم فرق می کنه . بنابراين نوع صداها و حس کار با آلبومهای قبلی متفاوته.
Andy G کار آلبوم رو داره انجام می ده ، چقدر هم پسر با استعداد و خوش قوليه.

بهزاد: حال و هوای آلبوم جديدت چطوره؟
سعيد: چون آهنگ ها رو خودم می سازم و سازم گيتاره، گيتار حرف اول رو توی آهنگ های اين آلبوم می زنه. البته اين آلبوم با آلبوم های ديگه من فرق داره. من سه تا ترانه از اين آلبوم رو با بچه های داخل ايران کار کردم. سه ترانه سرا که همه شون زير ۲۵ سال هستند. بنابراين اين آلبوم حال و هوای جوونتری داره. از کارهای رقصی آلبوم هم يک شش و هشت دارم که از صداهای مدرن تری استفاده کردم.

بچه ها از چه طريقی باهات تماس داشتند؟

خدا پدر و مادر کسی که کامپيوتر رو اختراع کرد بيامرزه! من از طريق اينترنت در حدود شش هفت سال ميشه که با بچه ها در تماس هستم. اين وب سايت رو هم خود طرفدارها کمک کردن و راهش انداختن. من برای کسانی که احساس کنم دوست دارن با من تماس داشته باشند احترام زيادی قائلم.

آدرس سايتت جديدت چيه؟

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اتفاقاً يکی از طرفدارهای گلم در ايران، شهاب که ديگه رفيقم شده، داره سايت جديد رو درست می کنه و به زودی مژده های جديدی هم روی سايتم خواهم داشت.

آهنگ "خواب موندی" کار خودته؟

آره. شعرش هم کار خانم پويا هست که کارهای منو دوست داره و لطف کرده اين رو به من داده.

آهنگ "عاشق نشی" چی؟

اين رو نوشته بودم اما جزو آلبوم جديد نيست. البته يه آهنگ ديگه درست کردم به اسم "ديار" که خيلی به دلم چسبيده و اگر سوال می کردی "آيا آهنگ هات رو دوست داری" و من هم جواب کليشه ای می دادم که "همه آهنگ هام مثل بچه های من هستند"، اين آهنگ، يعنی "ديار" اون بچه خوبست!
نويد: سعيد جان اين دفعه دوست داری ويدئوی آهنگ های جديدت با قديمی ها چه فرقی داشته باشه؟

توی آلبوم قبل با پسر هنرمندی به نام الکAlec که ايرانيه و اسم اصليش علی صبوهی هست کار کردم. الک با من از سوئد تماس گرفت و گفت که يک موزيک ويدئو ميخوام بزنم تا ببينی چطوره. خلاصه "يکی" تبديل شد به شش تا موزيک ويدئو و تمام ويدئوها به جز "آسمون های آبی" و "پونه" رو الک درست کرد. الک الان داره با خواننده های معروفی مثل ابی کار می کنه!

برای آلبوم جديدم هم همين کار رو کردم و با دو سه تا از ويدئو سازهای جوون و با استعداد قرارداد بستم و اوليش رو همين هفته ( يک ماه پيش ) با شخصی به اسم "بهنام مکری" که از بچه محل هامون هم هست شروع می کنيم. با شخص ديگه ای هم کار می کنم به اسم "داريوش" که خيلی خوش سليقه ست و تيم خيلی حرفه ای داره و اميدورام اين بچه ها بتونن حق مطلب آلبوم "برنده" رو ادا کنن.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جريان آهنگ "آرزو" چيه؟

شعر "آرزو" رو من در حدود چهار سال پيش ساختم که اتفاقاً يکی دو تا خواننده هم می خواستند اون رو بخونند. اين آهنگ رو قرار بود ديويد برام تنظيم بکنه اما ديويد سرش شلوغ بود و يک کمی هم بد قولی کرد و نشد. بعد جزو برنامه بود که با Andy G اين کار رو انجام بديم ولی با اون هم نشد! بالاخره الک، همون پسری که برای من ويدئو ها رو ميسازه برادری داره که اين روزها در سوئد کلی سر و صدا کرده به نام Cameron. الک خيلی اصرار کرد که باهاش کار کنم و موقعيت خوبی شد که با هم کار کنيم. من هم توی کنسرت قبليم Cameron رو ديدم و اون هم آهنگ رو برام تنظيم کرد که فکر کنم يکی از قشنگ ترين تنظيم های آلبومم باشه.

آلبوم قراره کی بياد بيرون؟

برنامه ريزی کرديم که اين کار برای سپتامبر (شهريور) بيرون بياد. اما صادقانه بگم که اين آلبوم بهترين کار منه.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چرا بهترين کارته؟
چون من تمام تجربيات خودم رو در ساختن اين آلبوم به کار بردم. و اينکه دوست دارم يک حرفی رو بزنم و به اونجايی که هميشه روياش و برنامه اش رو داشتم برسم. فکر کنم اين آلبوم همون آلبوميه که من رو به مرحله بعدی ميتونه برسونه. اميدوارم مردم هم همون برداشتی رو داشته باشند که من موقع ساخت اين آهنگ داشتم.

سعيد جان سپاس.

Ali_k
09-06-2005, 06:14
برای ملاقات با ابی از " هفت + يک خوان " گذشتم. از يکماه قبل تلفنی ندا دادم که لس آنجلس خواهم رفت و قبل از کنسرتهای کانادا و کاليفرنيا ديدار خواهيم کرد. ولی اصلا فکر نمی کردم که کار به اينجا بکشه.

کلی فکر و ذکر، اينور و اونور، ريسک بزرگ و بعد از کلی تلفنهای بی جواب، پيامهای کوتاه، نشنيدن زنگ تلفن، بالاخره با کمک نويد قرار افتاد به چهارشنبه، يک روز آفتابی و پر باد، ساعت سه بعد از ظهر، طبقه چهارم . شيک و پيک کرديم و با نويد سهيليان ( جورکننده مصاحبه و عکاس ) رفتيم ديدن ابی .

ابی بيست سال جوونتر

از نکته های جالب ديگه ای که در برخورد نزديک با ابی متوجه شدم، دکمه سردست قرمز و دستبندهای نقره اش بود که دست جوونای بيست ساله ديدم. با يک گردنبند فلزی که علامت يک نوع دارو روش حک شده بود!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بچه ها پرسیدن چرا شما آهنگ "بگو ای یار" رو با آرش و به سبک موسیقی الکترونیکی اجرا کردین و اصلاً چرا با خواننده تازه کاری مثل آرش همکاری می کنین؟

من آرش رو قبل از اینکه خواننده بشه می شناختم. چون قبل از خوانندگی تهیه کننده موسیقی بود. برای من هم سبک موسیقی الکترونیکی جالب بود و وقتی کمپانی "ورنر" در سوئد به من پیشنهاد کرد که با آرش کار کنم، من قبول کردم. چون فکر کردم این موقعیته که به خاطر استودیوهای مجهز اونها کیفیت ضبط آهنگ ها بهتر بشه و هم اینکه با نسل جوون ارتباط بهتری برقرار کنم.
به همین خاطر آهنگ "ای یار بگو" رو با آرش به صورت دو صدایی و به سبک الکترونیکی اجرا کردیم! بعدها هم قراره با کمک آرش و دوستانش یک آلبوم جدید بسازیم. تو این آلبوم "دی جی الی گیتر" برای من آهنگهای جدیدی ساخته که به همراه چند اجرای الکترونیکی آهنگهای قدیمم بیرون می یاد.

این آلبوم به سبک الکترونیکی قراره کی بیرون بیاد ؟

فکر کنم یک سال دیگه.

به جز این آلبوم شما روی آلبوم دیگری هم کار می کنید چون یکی از آهنگ های جدید "اگر خدا بودم" این آلبوم رو در یکی از کنسرتهاتون اجرا کردید‎.

بله. این آلبوم سه تا چهار ماه دیگه آماده میشه. البته این بستگی داره به همکاری شوبرت آواکیان که تا حالا روی چند آهنگ این آلبوم کار کرده. ولی فعلا شوبرت سرش شلوغه و ممکنه که من از دوست گرامیم بابک بیات، که در طول این سال ها در کارهای هنری من نفوذ زیادی داشته خواهش کنم که در ساخت ترانه های دیگه با من همراهی کنن. یکی از این آهنگهای جدید "اگر خدا بودم" با ترانه خانم زویا زاکاریان اجرا شده که در یکی از کنسرت هام خوندم.

شما تصمیم داشتید آلبوم "شب نيلوفری" که حدود يک سال پيش بيرون آمد، آلبوم آخریتون باشه. معلومه که نظرتون رو عوض کردین؟

نه! من سعی می کنم که تعداد کنسرت هام رو کمتر کنم. فکر کنم بعد از تموم شدن کنسرت های آمریکا و بعد از دو تور اروپا، یک کنسرت پایانی بدم. البته این موضوع مانع از خوندن من نمیشه چون این عشقیه که ازش رهایی ندارم. به هر حال امیدوارم که بتونم بعد از اون هر دو سال یک بار یک تک آهنگ، شاید هم به صورت MP3 و بوسیله اینترنت منتشر کنم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

یکی از بچه ها پرسیده که تا حالا قشنگ ترین آهنگی که شنیدین به جز آهنگ های خودتون چی بوده و کلاً خواننده محبوب شما چه کسیه؟

من از خیلی آهنگ ها خوشم میاد، از جمله موسیقی یونانی. اما خواننده های مورد علاقه من پیتر گابرییل، فردی مرکوری، استینگ، بونو و جیم موریسون از گروه راک The Doors.

به نظر می یاد که در یک سال گذشته یک تحولی در سبک کارتون شروع شده. فعلا لباستون روی صحنه عوض شده و بزودی هم آهنگهای الکترونیکی شما بیرون می یاد.

زندگی از هر جنبه ای در حال تغییر و تحوله. مثلا یک زمانی من کراوات میزدم چون اون زمان مد بود. حالا با بالا رفتن سن و با کمک همسرم خودم رو با مد روز انطباق میدم‎.

خیلی ها پرسیدن چرا شما سوئد رو برای زندگی کردن انتخاب کردین؟

به خاطر همسرم مهشید که در سوئد زندگی می کنه. از وقتی که پسرم درسش رو تموم کرد و در آمریکا در دانشگاه تحصیل می کنه ما هم اومدیم و در سوئد زندگی می کنیم. ولی الان 6 ماهه که در جنوب اسپانیا زندگی می کنم و دیگه سوئد نیستم.

یک شنونده 17 ساله می پرسه که وقتی هم سن و سالهای اونها بودین چه آرزوهایی داشتین؟ آيا واقعا فکر می کردین که يک روزی اين همه مشهور و محبوب بشین؟

من از همون اول غیر از موسیقی فکر دیگه ای نداشتم و می دونستم که خواننده خواهم شد ولی چقدر معروفش رو نمی دونستم. انتظار مشهور شدن رو نداشتم.

شما کدوم خواننده رو الگوی خودتون کردین؟

در واقع قدیم الگویی وجود نداشت. اون موقع ها آهنگ های کوچه بازاری از جمله علی نظری و داود مقامی و ایتالیایی و غیره پخش می شد. من از سن نه سالگی به موزیک آقای ویگن، آقای عارف و آقای منوچهر سخائی گوش می دادم.

یکی از شنونده ها می پرسه که نظر شما در مورد موسيقی مايکل جکسون چیه؟

من فکر میکنم مايکل جکسون از نظر هنر و تکنیک خواننده بسیار قابل توجهیه. مخصوصا دوران خوانندگیش با گروه جکسون فایو.

Ali_k
28-07-2005, 07:42
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آرش رو که حتما می شناسين! آهنگهای "بروبرو" و "تيکه تيکه" اش شبکه های تلويزيونی ايرانی و ضبط صوتهای اروپا رو تسخير کرده. اينهفته باخبر شديم که خطر آرش، هندوستان رو هم تهديد می کنه!

آرش لباف خواننده و تهيه کننده ۲۸ ساله ايرانی مقيم سوئد امسال با آهنگ "بروبرو" تونست اولين ايرانی ای باشه که در جدول پرفروشترين های سوئد برای چند هفته مقام اول رو پيدا می کنه. بعد از اون آهنگ، " تيکه تيکه" هم تونست آهنگ موفقی بشه و چيزی نگذشت که صدای آرش از ديسکوهای آسيای ميانه و حتی روسيه شنيده شد.

همکارمون داريوش رجبيان که تازه از تاجيکستان برگشته می گه: "تب آرش بين بچه های تاجيک داغ داغه! هر جا می رفتم صدای آهنگهاش رو تو شهر دوشنبه می شنيدم. از بچه ها پرسيدم بعد از منصور دوست دارين چه کسی بياد اينجا؟ همه با هم گفتن، آرش!"

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آرش وفيلم هندی

يک ماه پيش آرش رفت بمبئی که در فيلم "خدای کلک" ( Bluff Master ) بازی کنه. آرش در يک صحنه از فيلم آهنگ "برو برو" رو در يک رستورانی اجرا می کنه و هنرپيشه اصلی فيلم، پسر آميتا باچان (بازيگرفيلم قديمی شعله) دست تو گردنش می ندازه و می زنه زير آواز و رقص.
فيلم قراره ماه دسامبر که می شه آخر پائيز بيرون بياد.

آرش درباره بازی در اين فيلم می گه: "نمی دونين چند تا آدم پشت صحنه بودن. چقدر هم وقت صرف يک صحنه می کنن! صحنه من ۱۵ ساعت طول کشيد و اينقدر آدم دور و بر اين فيلم کار می کردن که من تا آخر فيلم قيافه های جديد ديدم. اونجا هم متوجه شدم که اسم يکی از هنرپيشه های معروفشون بهمن ايرانی بود، بعد فهميدم که از پارسی های هنده."

آرش چند روز بيشتر هندوستان نموند ولی تلخ و شيرين روزگار رو کشيد. "غذای هندی عالی بود ولی ديدن فقر تو اين شهر اشتهای آدم رو کور می کرد. در بعضی مناطق بمبئی بعضی ها بودن که حتی لباس نداشتن!"

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آرش و وسوسه مالزی

آهنگ "وسوسه" (Temptation) آرش با ويديوی جديدش بيرون آمده. البته ناگفته نماند که اين آهنگ در آلبوم "آرش آرش" هست ولی با ساخته شدن ويديوش دوباره آرش و آلبوم و آهنگش زبونزد مردم می شه. بيرون آمدن اين تک آهنگ دوباره صدای آرش رو در راديوهای سوئد بلند کرده.

وسوسه، که اجرای متفاوتی از يکی از آهنگهای معروف گروه آلابيناست ( گروه مراکشی اسپانيائی در فرانسه) تونسته که در جدول آهنگهايی که راديوهای سوئد پخش می کنن (جدول air chart) سوم بشه.

آرش: اين موفقيت بزرگيه. چون آهنگ "برو برو" با اينکه پرفروشترين آهنگ بود ولی در جدول "پخش راديوها" يا همون air chart سيزدهم شده بود.

آرش اين آهنگ رو با ربکا (Rebecca) دوصدايی اجرا کردن.

برای ضبط موزيک ويديوش يا به قول بعضی ها "کليپ" سه روزی رفتن کوالالامپور در مالزی. روزی ۱۷ ساعت فيلمبرداری داشتن و در بين ۴۰ نفر خدمه و فيلمبردار و رقصنده، دوتا دختر ايرانی هم بودن.

آرش: رقصيدن و لبخند زدن تو دوربين زيرآفتاب داغ ۴۰ درجه زندگيمو سياه کرد. بخصوص که دائما بايد با يک دوچرخه مخصوص، که حالت خوابيده پا می زنی توی جاده می رفتم و می خوندم. پوستم کنده شد. صبحها ساعت ۵ بيدار می شديم تا لباسهامو اتو کنن و بعد ازگريم ساعت می شد هفت. فيلمبرداری شروع می شد تا ساعت ۱۲ شب.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گهگاهی چند دقيقه ای توی يک وانت بزرگ که مثل يک خونه بود نفس تازه می کرديم و بر می گشتيم فيلمبرداری. اونجا تعداد زيادی رقصنده استخدام کرديم. بينشون دو تا دختر ايرانی هم بودن که از ديدنشون خيلی خوشحال شدم. موقع رقصيدن يکجورهايی هم رقص ايرانی رو قاطی حرکاتشون کردن.

بهزاد: وقت کردی يک سری هم به شهر کوالالامپور بزنی؟

آرش: آره، کوالالامپور پر از دانشجوی ايرانی بود. با چند تا شون سلام وعليک داشتم. کشور خيلی قشنگ و مدرنيه وخيلی هم ارزونه. آدمهاش خيلی درست حسابين ولی بی نهايت گرمه!

الان آهنگهای آرش به يونان و آلمان راه پيدا کرده و در مجارستان "برو برو" پرفروشترين آهنگ هفته بوده.

آرش و ربکا و دی جی عليگيتر روز چهار اوت برای ايرانی ها در دوبی کنسرت خواهند داشت و نقشه بعدی آرش اينه که ضبط آلبوم جديدش رو شروع کنه.

آرش: آلبوم جديدم رو حدود يکماه ديگه شروع می کنم. اين آلبوم هم حالت شرقی داره . . . شايد بزودی با ابی عزيز هم يکسری کنسرت اجرا کنم.