PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : »» قارچكش ها !!



Vmusic
23-10-2006, 23:25
سلام

فهرست بندي تاپيك قارچكشها [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
_______________________________________

1.قارچ کش های آلی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
2.پروتئین های ضدقارچی(Anti fungal proteins) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
3.ترکیبات معدنی(غیرآلی) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
4.قارچ کش های فسفره آلی(Organophosphorus fungicidea) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
5.سایر قارچکشها و نحوه تاثیر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
6.قارچها و کنترل بیولوژیک پاتوژنهای گیاهی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Vmusic
23-10-2006, 23:28
قارچ کش های آلی

دی تیو کارباماتها(Dithiocarbamates)

کشف محصولات خانواده دی تیو کاربامات در دهه های 1930 و 1940 اغلب به عنوان آغاز دوره سنتز قارچ کش های آلی پذیرفته شده است.

همانند بسیاری از قارچ کش های حفاظتی غیر متحرک، دی تیو کارباماتها قارچ کش هایی با طیف وسیع بوده و برای استفاده شاخ و برگ، خاک و بذرو در درختان میوه استفاده می شوند. دی تیو کارباماتها علیه سفیدکهای پودری بی اثر هستند(Erysiphales).

زیرام، زینب، فربام و تیرام مثالهایی از دی تیو کارباماتها می باشند. معمولا دی تیو کارباماتها گیاهسوزی ندارند. این مواد گاهی می توانند خسارت ناشی از کمبودها را در بعضی محصولات در شرایط استثنایی کاهش دهند. برای مثال استفاده از مانکوزب یا زینب روی گیاهان حساس به کمبود روی.

مثالی از قارچ کشهای دی تیو کاربامات:

(CH3)2N.CS.SZnS.CS.N(CH3)2

زیرام

[-SCS.NHCH2CH2NHCS.S.Zn-]X

زینب

[-SCS.NHCH2CH2NHCS.s.Mn-]x

مانب

[(CH3)2NCS.S]2FeSCS.N(CH3)2

فربام

[-SCS.NHCH2CH2NHCS.S.Mn-]x(Zn)y

مانکوزب

(CH3)2N.CS.SS.CS.N(CH3)2

تیرام



فتالیمیدها(Phthalimides)

فتالیمیدها در سال1952 میلادی با معرفی کاپتان(Captan) مشابه آن فولپت(Folpet) تولید شدند. این مواد کنترل حفاظتی طیف وسیعی از پاتوژنهای قارچی را مهیا می کنند و به طور فراوان به شکل محلول پاشی، فرو بردن ریشه و ضد عفونی بذر به کار می روند و برای کنترل بیماری مرگ گیاهچه(Damping-off) مناسب هستند. این قارچ کش ها برای کنترل Venturia spp. در سیب و گلابی، P. viticola وB. cinerea در انگور، Ascochyta spp ,Colletitrichum spp, B. cinerea, Phoma spp, Pythium spp و Thielaviopsis basicola در سبزیجات و گیاهان زینتی، Glomerella cingulata در قهوه وP. infestans و Alternaria solani در سیب زمینی مناسب بوده ولی علیه اعضای راسته Erysiphales بی اثر می باشند..

کاپتان، کاپتافول(Captafol) و فولپت ترجیحاً با گروههای سولفیدریل آنزیم واکنش می دهند ولی، ممکن است به گروههای آمینی نیز حمله کرده و ازعمل آنزیمهایی که گروههای سولفیدریل ندارند ممانعت نماید.



سولفامیدها(Sulphamides)

دیکلوفلوآنید(Dichlofluanid) از لحاظ شیمیایی به قارچ کش فتالیمید نزدیک است و نحوه اثر و طیف فعالیتی مشابه آن دارد. جایگزینی اتم کلر بوسیله فلور، بعضی فعالیتهای واضح، علیه عوامل سفیدکهای پودری را تحریک میکند ولی تاثیر کمتری روی طیف استفاده آن دارد(Venturia spp. در سیب و گلابی،P. viticola وB.cinerea در انگور،P. infestans وA. solani در سیب زمینی و گوجه فرنگی وP. humuli و B. cinerea در رازک).



تریازین ها(Triazines)

آنیلازین(Anilazine) ،5،3،1- تریازین است و مثالی ابتدایی از یک قارچ کش آلی حفاظتی غیر متحرک می باشد. آنیلازین اولین بار در سال 1955 گزارش شد و این ماده می تواند به عنوان قارچ کش شاخ و برگ برای کنترل تعدادی از پاتوژن های قارچی در سبزیجات(B. cinerea , A. solani) و چمن(Rhizoctonia spp, Helmenthosporium spp, Gerlachia nivalis) ، گندم (Stagonospora nodorum) قهوه (Helminthosporium spp, Cercospora spp) و گیاهان زینتی(B. cinerea) استفاده شود.

نحوه اثر آنیلازین بوسیله تعامل با آنزیمهای دارای گروهای آمینی و سولفوریل که طی آن این آنزیمها غیر فعال می شوند صورت می گیرد. گزارش شده است که مخلوطی از آنیلازین و یونهای Zn++ یاCu++ سینرژیست می باشند.



کلروفنیل ها(Chlorophenyls)

یک قارچ کش حفاظتی است که در اواسط دهه 1960 ساخته شده است. عمدتاً تنها یا در مخلوط برای کنترل Septoria spp در غلات،P. infestans در سیب زمینی وBotrytis spp در سبزیجات و گیاهان زینتی استفاده می شود. کلروتالونیل به گروههای سولفیدریل و مرکاپتو(Mercapto) متصل می شود.



کوئینون ها(Quinones)

دی تیانون(Dithianon) علیه بیماری های برگی دانه دارها،هسته دارها، انگور،کاکائو، رازک و قهوه موثر است. نحوه اثر آن می تواند به میل ترکیبی قوی دی تیانون به ترکیبات دارای سولفیدریل و آنزیمهای وابسته به تیول(Thiol) نسبت داده شود.



نیتروپارافین ها(Nitroparaffines)

فنیتروپان(Fenitropan) ، معرفی شده در سال1981، یکی از جدیدترین قارچ کش های محافظتی غیر متحرک ودارای طیف وسیع می باشد. این قارچ کش به عنوان ضدعفونی کننده بذر در غلات،ذرت،برنج و چغندر قند به کار میرود و دارای بعضی فعالیتهای شبیه قارچ کشهای ضد سفیدک های پودری و لکه سیاه سیب می باشد.

فنیتروپان با ترکیباتی که دارای گروهای سولفیدریل هستند ترکیب می شود و عمل آنزیم را مختل می کند. همچنین در Fusarium oxysporum از اتصال اسید آمینه های آروماتیک به tRNA جلوگیری می نماید.



کوئین اکسالین ها(Quinoxalines)

فعالیت کینومتیونات(Chinomethionat)، منحصر به سفیدکهای پودری است و برای استفاده در میوه ها، سبزیجات و گیاهان زینتی توصیه می شود. به خاطر مقاومت به حرارت این ترکیبات به صورت تبخیری در گلخانه ها نیز استفاده می شوند. کینومتیونات همچنین کنه های عنکبوتی در انگور و درختان میوه را کنترل می کند. این قارچ کش با ترکیب شدن با گروهای آمینی و مرکاپتو و در نتیجه ممانعت از عمل آنزیمهای دارای سولفیدریل تاثیر می گذارد

Vmusic
23-10-2006, 23:29
پروتئین های ضدقارچی(Anti fungal proteins)

بیشترین و وسیع ترین مطالعات در مورد عوامل ضدقارچی طبیعی روی فیتوالکسین ها(Phytoalexin) انجام شده است. هر چند اکنون عوامل دیگری شامل کیتینازها(Chitinases) ،بتاگلوکانازها (β(1,3) glucanases) ،لکتین های متصل به کیتین ، زآمایتین ها(Zeamatins) ،تیونین ها (Thionins) و پروتئین های غیر فعال کننده ریبوزوم، به عنوان تنظیم کننده های مهم قارچی شناخته شده اند، لیکن بعضی، از قبیل تیونین ها و پروتئین های غیر فعال کننده ریبوزوم، به این دلیل که میزان سمیت بالا و غیر قبولی برای پستانداران دارند، امکان توسعه آنها به عنوان قارچ کش محدود است، بقیه نیز فعالیت ضد قارچی ضعیفی از خود نشان می دهند.

تحقیقات اخیر پروتئین هایی را یافته است که خاصیت سمیت اختصاصی علیه قارچ ها دارند و حداقل مشابه تریازول و هگزاکونازول علیهC. Beticola روی چغندر قند تا دو هفته بعد از استفاده موثر هستند.

Vmusic
23-10-2006, 23:33
ترکیبات معدنی(غیرآلی)

گوگرد

گوگرد اولین قارچ کش موثر بوده که استفاده از ان به قرنها پیش بر میگردد. این ماده به عنوان یک قارچ کش محافظتی است که روی جوانه زنی کنیدیوم اثر بازدارندگی دارد. استفاده از ترکیب گوگرد و آهک ابتدا برای کنترل سفیدک پودری میوه ها توصیه شد و ترکیبات و مخلوطهای دیگر گوگرد(بیش از 20نوع) هنوز به طور وسیعی در سیب، انگور و دیگر محصولات زراعی به کار میرود.

گوگرد علیه چند جایگاه بیوشیمیایی عمل می کند. ضمن بازداری از تنفس سلولی،تولید سولفید هیدروژن را کاهش داده، پروتئینها را تخریب کرده و با فلزات سنگین در درون سلول قارچی تشکیل کلات می دهد. فعالیت انتخابی گوگرد علیه سفیدکهای پودری ممکن است به خصوصیت رشد بی حفاظ و منحصر به فردشان نسبت داده شود و یا ممکن است ناشی از جذب به وسیله لایه های چربی کنیدیوم باشد.

گوگرد دارای فعالیت کنه کشی نیز می باشد. به طور مثال علیه کنه های تار عنکبوتی استفاده می شود ولی در شرایط مرطوب و گرم(بالاتر از35 درجه سانتیگراد) ممکن است گیاهسوزی بدهد.



مس

مس، درابتدا به شکل سولفات مس، برای کنترلTilletia grisea در گندم استفاده شد. ولی استفاده از ان توسعه نیافت تا مشاهده میلاردت در فرانسه در سال1882. او مشاهده نمود که تیمارهای سولفات مس و آهک که در اطراف جاده ها استفاده شده بود تا دزدان انگور را بترساند، همراه شده بود با کنترل سفیدک کرکی(Plasmopara viticola). این موضوع باعث قبول مخلوط بردو به عنوان یک تیمار روزمره برای سفیدک کرکی انگور شد.

قارچ کشهای مسی از قبیل مخلوط بردو و اکسی کلرید مس هنوز به تنهایی یا به صورت ترکیب با سموم سیستمیک از قبیل سیموکسانیل(cymoxanil) به کار می روند،تا تعدادی از بیماری های انگورP. viticola، سیب زمینی و گوجه فرنگیPhytophthora infestance ،رازک Pseudomonas humuli، موزMycosphaerella musicola، قهوهColletotrichum kahawae و چایExobasidium vexas را کنترل کنند. ساخت محصولات حاوی مس افزایش و ادامه یافته و تالات مس(Copper tallate) اخیرا به عنوان تشدید کننده فعالیت تعدادی از قارچ کشهای آلی توصیف شده است.

مس، به شکلcu++، به راحتی درون قارچهای حساس تجمع یافته، با آنزیمهای دارای گروههای سولفیدریل(sulphydryl)، هیدروکسیل(Hydroxyl)، آمینو(Amino) یا کربوکسیل (Carboxyl) ترکیب شده، آنها را غیر فعال نموده و باعث به هم خوردن متابولیسم عمومی و سلامت سلول می شود.

محصولات مس علاوه بر همراه بودن با همه حفاظت کننده های غیر متحرک، به طور متناوب برای دستیابی به پوشش مناسب و بالا بردن کنترل بیماری در مزرعه استفاده می شوند و با وجودیکه ممکن است تاثیرات قارچ کشی آنها کاهش یابد، به صورت نسبتاً نامحلول در آب ساخته می شوند تا از تا ثیرات گیاهسوزی یون مس اجتناب شود. همچنین از شسته شدن قارچ کش بوسیله باران کاسته شده تا پس ار کاربرد اولیه برای مدت طولانی سودمند باشد.



جیوه

قارچ کش های وابسته به جیوه ابتدا به عنوان محصولات غیر آلی در دسترس قرار گرفتند. لیکن در دهه 1930 شروع به تولید مواد آلی از این فلز شد و پذیرش گسترده آن برای استفاده، بخصوص برای ضدعفونی کردن بذر بالا گرفت. استفاده از جیوه به خاطر پتانسیل خسارت به محیط زیست و سمیت بالا به شدت کاهش یافته است. با این حال هنوز تعداد بسیار اندکی از قارچ کش های جیوه ای در بعضی کشورها روی درختان زینتی و چمن در فصل زمستان استفاده می شود.

مثالی از قارچ کش های جیوه ای:

کلرید جیوه یک ظرفیتی ،کلرید جیوه دو ظرفیتی، اکسید جیوه



قلع

فعالیت زنده کشی عمومی قلع، استفاده از آن را در کشاورزی محدود کرده است،هر چند ترکیباتی از قبیل: تری بوتیل قلع،خاصیت قارچ کشی دارند. بیشترین ارزشمندی فراورده های قلع به عنوان زنده کش در رنگهای دریایی است، ولی نگرانیهای پتانسیل آلوده سازی محیط ،استفاده از آن را به مخاطره انداخته است. فن تین استات(Fentin acetate) و فن تین هیدروکساید(Fentin hydroxide) در طیف وسیعی از محصولات برای کنترل تعدادی از بیماری ها به کار می روند.

Vmusic
23-10-2006, 23:37
قارچ کش های فسفره آلی(Organophosphorus fungicidea)

قارچ کش های فسفره آلی از جوانه زنی کنیدیوم و تشکیل آپرسوریوم جلوگیری می کند. دیتالیمفوس (Ditalimfos) یک سفیدک پودری کش است که در سیب،هلو،کدو ورز با مقداری فعالیت علیه V. inaequalis استفاده می شود. این قارچ کش ترکیبی غیر سیستمیک است ولی در گیاه به حالت گازی توزیع مجدد می یابد.

تری آمیفوس(Triamiphos) سیستمیک است و علیه سفیدک های پودری سیب،گلابی، انگور و گیاهان زینتی فعال می باشد.

پیرازوفوس(Pyrazophos) خصوصیاتی مشابه با دو قارچ فوق دارد و استفاده عمده ای در کنترل سفیدک های پودری کدوئیانS. Fuliginea وE.cichoracearum، غلات E. graminis، گیاهان زینتی و رازک دارد.

هیدروکربونهای آروماتیک و ساختمان های وابسته

(Aromatic hydrocarbons and related struclures)

هگزاکلروبنزن (Hexachlorobenzene) ، کوئینتوزین (Quintozene) ،تکنازین (Tecnazene) ،کلرونب (Chloroneb) ، دی کلران(Dicloran) ،اتری دیازول(Etridiazole) ،2-فنیل فنل(2-phenylphenol) و بای فنیل(Biphenyl) به دلیل خاصیت موتا ژنی در قارچ ها کشف شدند. این ترکیبات دارای پتانسیل تجاری کنترل چند پاتوژن از جمله بیماری های خاکزاد و بذر زاد پنبه،سبزیجات،چغندرقند و گیاهان باغبانی هستند.

این قارچ کش ها تورم نوک ریسه ها و لوله های تندشی را تحریک می کنند و در نتیجه اغلب لیز می گردند.ولی علیه جوانه زنی اسپور بی اثر هستند. مخصوصا هیدروکربونهای آروماتیک تغییرات شدیدی را در عمل غشاء تحریک می کنند. انحرافات میتو کندریا یی شامل بزرگ شدن کریستاها و تخریب غشاها می باشد. تخریب شبکه آندوپلاسمی(Endoplasmic reticulum) و غشای پلاسمایی(Plasmalemma) ، اغلب با دیگر اثرات از قبیل تولید زیاد واکو ئل(واکوئل زایی)، پوشش های هسته و ضخیم شدن دیوارخه سلولی همراه می شود. تاثیرات دیواره سلولی ممکن است باعث کاهش(خروج) پروتئین های ممانعت کننده کیتین و گلوکان در غشای پلاسمایی شود، و تولید اجزای دیواره سلولی را افزایش دهد. هیدروکربن های آروماتیک اثرشان را با تخریب پروکسیداسیون چربی اعمال می کنند.

نیتروبنزن های کلریناته شده(Chlorinated nitrobenzenes) و کلرونب(Chloroneb) مقداری فعالیت سیستمیک دارند. بقیه در فاز بخار توزیع مجدد می یابند(هگزاکلروبنزن، کلرونب 2- فنیل فنل).



دی کاربو کسیمید ها(Dicarboximides)

دیکلوزولین(Dichlozoline) قدی می ترین دی کاربوکسیمید تجاری است و در کنترل sclerotinia و Botrytis استفاده می شود. ترکیبات جدید تر شامل ایپرودیون(Iprodione) وین کلوزولین(Vinclozolin) ،پروسایمیدون(Procymidone) ،کلوزولینات(Chlozolinate) و متومکلان(Metomeclan) میباشد.

طیف کنترلی این گروه شامل Helminthosporium , Sclerotinia sclerotiorum , Alternaria , Septoria , Phoma , B. cinerea , Monilia spp وRhizoctonia spp در انگور ، دانه های روغنی، رازک ، گیاهان زینتی ، درختان میوه ، حبوبات ،غلات و سبزیجات می باشد.

در کاربوکسیمیدها از جوانه زنی اسپور جلوگیری نموده و باعث انشعاب زایی ، تورم زایی و لیز شدن ریسه ها می گردند.

Vmusic
23-10-2006, 23:56
سایر قارچکشها و نحوه تاثیر

بازدارنده های ایزومراز8٫7∆و روکتاز14∆

طیف کنترل کنندگی بیماری به وسیله بازدارنده هایایزومراز 7٫8∆ و ردوکتاز14∆ نسبت به بازدارنده های دمتیلاسیون 14 محدودتر است و استفاده عمده آنها علیه سفیدکهای پودری (Erysiphales) است.

فقط هفت قارچ کش تجاری وجود دارد که ایزومرهای 7٫8∆و مرحله ردوکتاز 14∆ بیوسنتز استرول را بازداری می نماید که عبارت از:فن پروپیمورف،فن پروپیدین، تری دمورف(کالکسین)، دودمورف، آلدیمورف، پیپرالین(قدیمی ترین عضو این گروه) و اسپیرو کسامین (جدیدترین عضو این گروه) می باشند.

استفاده بسیار زیاد DMIs علیه سفیدک پودری غلات باعث ایجاد مقاومت و کاهش کنترل به سطحی پایین تر از سطح قابل قبول تجاری شده است موفقیت اخیر بازدارنده های ایزومراز 7٫8∆ و ردوکتاز 14∆ مرهون جمیع تحقیقات انجام شده برای کنترل عوامل سفیدکهای پودری می باشد. با وجودی که بازداری ایزومراز و ردوکتاز در مطالعات آزمایشگاهی به اثبات رسیده است ، اهمیت نسبی این دو مرحله هدف، هنوز به خوبی مشخص نشده است. درE.graminis ، مهمترین پاتوژن هدف برای این گروه، تری دیمورف(کالکسین) یک بازدارنده بسیار فعال واکنش ایزومراز است، در صورتی که فن پروپیدین فعالیت ضعیفی دارد. فن پروپیمورف هر دو آنزیم را بازداری می کند. به علاوه بعضی مطالعات نشان داده اند که در مخمر Saccharomyces cerevisiae اثرات فن پروپیمورف روی میزان استرول و سلامت غشاء می باشد. مطالعات دیگر اثرات غیر وابسته به فعالیت ایزومراز 7٫8∆ را نشان داده اند. بازداری مورفولینی ردوکتاز 24(28)∆ ترانس متیلاسیون 24∆ و مرحله حلقوی شدن اسکوآلین (Squalene cyclization) نیز به عنوان نحوه عمل احتمالی ذکر شده اند، که تشابه ساختمانی نزدیکتری بین ماده اولیه در این جایگاههای هدف در نظر گرفته می شود.

نحوه عمل، از همکنش جایگاه آنزیمی(دارای بار منفی) و اتم هیدروژن(دارای بار مثبت) در مولکول قارچ کش ناشی می شود.این فعالیت با تغییر ساختمانی و انتخاب استریو ایزومر ممکن می شود. در اسپیروکتال(Spiroketal) و اسپیروکسامین (Spiroxamine) شکل سیس (Cis) فعالتر از ایزومر ترانس (Trans) می باشد.

فنیل آمیدها(Phenylamides)

این ترکیبات شامل اسیل آلانین ها(Acylalanines) ، بوتیرولاکتین ها(Butyrolactones) و یک عضو از اکسازولید یونها(Oxazolidinones) می باشند که دارای فعالیت اختصاصی علیه قارچ های اامیست هستند. علت اختصاصی بودن آنها ناشناخته مانده است. بیشترین مطالعات روی اسیل آلانین متالاکسیل، از اعضای این گروه صورت گرفته است. متالاکسیل به وسیله ممانعت از سنتزRNA ریبوزومی از طریقه مجموعه الگویRNAپلی مرازI (RNA polymerase I-template complex) که نتیجه آن تخریب سنتز پروتئین می باشد، عمل می کند. متالاکسیل ام(CGA32935) از دو انانتیومر(Enantiomers) دیگر فعالتر است.

فنیل آمید ها در مراحل خاصی از پروسه آلوده سازی گروه اامیست عمل می کنند. مراحل آزادسازی زئوسپرها از اسپورانجیوم ها، حرکت،سیست شدن و متعاقباً جوانه زنی آنها و همچنین نفوذ اولیه و تشکیل هاستوریوم نسبتاً غیرحساس هستند.

این ممانعت دیرولی اختصاصی از پیشرفت قارچ ممکن است به وسیله نحوه اثر بیوشیمیایی بیان شود. در چرخه زندگی قارچهای پست،اسپورانجیوم ها و زئوسپورها دارای ریبوزوم کافی برای تشکیل زئوسپور، جوانه زنی، نفوذ و تشکیل اولیه هستوریوم دارند و در نتیجه حتی در حضور قارچ کشهای فنیل آمید هم پیشرفت می کنند. در مراحل بعدی، ممانعت از مجموعه الگوی RNA پلی مرازI ادامه می یابد و باعث ضخامت دیواره های سلولی ریسه و در نهایت مرگ سلولی می شود. علائم مذکور ضمن تجمع پیش ماده هایrRNA نوکلئوتید تری فسفات ها که فعالیت بتا1و3 گلوکان سنتتازβ(1.3)glucan synthetase قارچ را زیاد میکند و اجزای اصلی دیواره سلولی را می سازد زیاد می شود.

قارچ کش های فنیل آمیدی به عنوان حفاظت کننده و معالجه کننده در تیمار بذر ، اندام های هوایی و ریشه استفاده می شوند. این ترکیبات عمدتاً حرکت آپوپلاستیک دارند لیکن، گزارش شده که متالاکسیل مقدار محدودی حرکت سیمپلاستی نیز دارد.



بنزیمیدازول ها(Benzimidazole)

معروفیت بنزیمیدازول ها در فروشگاه های سموم دفع آفات نباتی بر اساس نقش عملی در کنترل طیف وسیعی از آسکومیست ها، بازیدیومیست ها و قارچ های ناقص می باشد؛ هر چند، علیه اامیست ها کاربرد ندارند.

توسعه قارچ کشهای سیستمیک در دهه 1960 شامل بنزیمیدازول ها، از جمله بنومیل(Benomyl) ، کاربندازیم(Carbendazim) ، تیوفانات متیل(Thiophanate methyl) فوبریدازول(Fuberidazole) و تیابندازول(Thiabendazole) بود.

بنومیل در گیاهان، جانوران و خاک به متیل 2- ایل- کاربامات کاربندازیمMethyl-2-yl carbamate carbendazim تبدیل می شود. کاربندازیم هم همچون هیدروکلرید، هیپوفسفیت و فسفات برای کنترل بیماری مرگ نارونCeratocystis ulmi استفاده می شود.

تیابندازول اصالتاً در سال1961 بوسیله شرکت مرک(Merck) به عنوان ضد انگل روده(Antihelminthic) ساخته شد. خصوصیات سیستمیکی و قارچ کشی آن در سال 1964 به اثبات رسید و در کنترلCeratocystis, Botrytis ,Aspergillus, Fusarium, Diaporthe, Colletotrichum, Cercospora, Phoma, Penicillium, Oospora, Gloeosporium, Gibberella, Septoria , Sclerotinia, Rhizoctonia و Verticillium در سبزیجات،محصولات زراعی، درختان میوه، گیاهان حاشیه ای(Row crops) ، چمن، گیاهان حفاظتی(Protected crops) و غلات استفاده می شود.

نحوه اثر بنزیمیدازول ها به خوبی تحقیق شده و مشخص شده است که بر اساس تاثیراتشان بر توبولین می باشد.در میکروتوبولها به طور متناوب مارپیچ های آلفا و بتا توبولین وجود دارد که یک بخش ضروری ازاسکلت سلولی را تشکیل می دهند و در تشکیل دوک و جدا شدن کروموزوم ها در تقسیم سلولی فعال هستند. بنزیمیدازول ها تقسیم میتوز را در مرحله متافاز قطع می کنند. دوک میتوزی از فرم طبیعی خارج شده و هسته های دختری از هم جدا نمی شوند، در نتیجه سلول می میرد. این تغییرات در قارچ های تیمار شده با مطالعات بیوشیمیایی همراه شده تا وابستگی بنزیمیدازول ها به پروتئینهای توبولین در قارچهای حساس را به اثبات برساند.

تکنیک های بیولوژی مولکولی ،بتا توبولین را به عنوان جایگاه هدف تایید کرده است. تغییر تنها یک اسید آمینه(از فنیل آلانین به تیروزین) در نتیجه تغییرات موتاسیون زا دربتا توبولین علت مقاومت به کاربندازیم درNeurospora spp می باشد. درSaccharomyces spp ، مقاومت با یک تغییر مشابه، از آرژین به هیستیدین، کنترل می شود.

علیرغم وجود مقدار زیاد بتا توبولین در همه موجودات یوکاریوت،بنزیمیدازول ها دارای خاصیت انتخابی بالایی می باشند.قارچ های اامیست و همه گیاهان نسبت به بنزیمیدازول ها غیر حساس هستند. اساس انتخابی بودن آنها ناشناخته می باشد ولی ممکن است بستگی به تفاوتهای ساختمانی در جایگاه های ترکیبی(باند شدن) میکروتوبول ها باشد. تغییرات جزئی در اسیدآمینه مکمل که ممکن است زمینه انتخابی بودن بین گونه ها باشد نیز می تواند دلیل حساسیت درون یک گونه باشد.



فنیل کارباماتها(Phenyl carbamates)

فنیل کارباماتها علیه قارچ های مقاوم به بنزیمیدازول فعال هستند. فعالیت زیاد آنها در تخریب میتوز مشابه بنزیمیدازول هاست، و مطالعات اشاره دارند به وجود یک منطقه ترکیبی همانند روی پروتئین بتا توبولین. یک موتاسیون که در نتیجه آن فقط تغییر در یک اسید آمینه می شود با مقاومت به کاربندازیم در ارتباط بوده و ممکن است اساس مقاومت تقاطعی منفی بین کاربندازیم و فنیل کاربامات ها باشد.



بلاستیسیدین

بلاستیسیدین اس (Blasticidin S) که به عنوان یک محصول تخمیری از کشتهای Streptomyces griseochromogenes جدا شده است، علیه بلاست برنج به صورت انتخابی عمل میکند. این قارچ کش فعالیت سیستمیک خفیفی دارد. بلاستیسیدین اس با زیر واحد های ریبوزومی بزرگ برهمکنش نموده و جایگاه اتصال برای ورود مولکول های آمینو اسیل –tRNA را مسدود می کند و در نتیجه از طویل شدن زنجیره پروتئین جلوگیری می کند.

کازوگامایسین(Kasugamycin) یک متابولیت ثانویه S. kasugaensis است که مانند بلاستیسیدین اس تنها استفاده آن کنترل P. grisea می باشد. کازو گامایسین بر خلاف بلاستیسیدین اس به زیر واحد ریبوزومی 30s (زیر واحد کوچک) متصل می شود و مانع طویل شدن پروتئین میگردد. این قارچ کش سیستمیک بوده و دارای فعالیت حفاظتی و معالجه کنندگی می باشد، ولی ممکن است برای گیاهان و جانوران سمی باشد.

تری سیکلازول

سنتز پیگمان ملانین در بیماری زایی قارچها مهم است. تشکیل ملانین در دیواره های آپرسوریوم برای توسعه ریسه آلوده کننده و نفوذ به اپیدرم میزبان ضروری است. موتانهای P. grisea که ملانین ندارند بیماریزا نیستند. کشف تری سیکلازول توسعه مواد شیمیایی (برای مثال پیروکوئیلون(Pyroquilon) و کلوبنتیازون(Chlobenthiazone) ) را که نحوه اثر جدیدی در آسکومیست ها و قارچهای ناقص پیگمان دار بازی میکنند،آغاز کرد. ممانعت از سنتز ملانین کنترل شدید بلاست برنج را مهیا می کند.

در برنج تیمار شده با تری سیکلازول، مراحل اولیه آلودگی P. grisea (جوانه زنی کنیدیوم ها و تشکیل آپرسوریوم) تحت تاثیر قرار نمی گیرند ولی تشکیل ملانین در آپرسوریوم ها و متعاقبا تشکیل میخ نفوذ جلوگیری می شود، در نتیجه گیاه از صدمه بیماری حفاظت می شود.. نتایج مشابهی در استفاده علیه دیگر قارچ های پیگمان دار مثل Colletotrichum lagenarium و C. lindemuthianum به دست آمده است.

تری سیکلازول به راحتی به وسیله برگها و ریشه های گیاهان برنج جذب شده و عمدتاً به سمت بالای گیاه حرکت می کند.KTV3616 ، درسال1994 به عنوان ترکیبی با توانایی استفاده مخصوصاً علیه P. grisea معرفی شده بود. تجزیه کروماتوگرافیکی محیط کشت قارچ مذکور روشن می کند که تیمار با این قارچ کش باعث تجمع سیتالون (Scytalone) ، یک ماده حد واسط در بیوسنتز ملانین میگردد.



مشتقات نیتروفنیل

دینوکاپ(Dinocap) اولین قارچ کش آلی با پتانسیل تجاری کنترل سفیدک های پودری بود. این ترکیب دو ایزومر دارد.2،6-دی نیترو-4- اکتیل فنیل کروتونات، که تقریبا70٪ محصول تمام شده می باشد، اصلی ترین ترکیب فعال قارچ کش است. دینوکاپ دارای خاصیت حفاظتی و معالجه کنندگی و همچنین کنه کشی می باشد.

بیناپاکریل(Binapacryl) تشابهات ساختمانی با دینو کاپ نشان می دهد ولی خاصیت حفاظتی آن بیشتر از معالجه کنندگی اش می باشد.

نیتروتال-ایزوپروپیل (Nitrothal-isopropyl) یک ترکیب حفاظتی است و در ترکیب با دیگر قارچ کش ها از قبیل سولفور و مورفولین ها(Morpholines) علیه سفیدک های پودری استفاده می شود.

ترکیبات والد نسبت به تجزیه شیمیایی ناپایدار بوده و پس از نفوذ به درون قارچ، تحت تاثیر تجزیه آنزیمی به دی نیتروفنل های سمی تبدیل می شوند و سپس به عنوان ممانعت کننده و نه جدا کننده فسفوریلاسیون اکسیداتیو میتوکندریایی عمل می کنند.

درازوکسولون(Drazoxolon)

درازوکسولون به عنوان ضدعفونی کننده خاک برای کنترل بیماری های مرگ گیاهچه در گیاهان زینتی ، ضدعفونی بذر در بقولات، چمن و ذرت علیه Fusarium spp وPythium spp و به صورت محلول پاشی شاخ و برگ در درختان میوه و گیاهان زینتی برای کنترل سفیدک های پودری کاربرد دارد.

کاربوکسامیدها

کاربوکسین واکسی کاربوکسین علیه قارچ های بازیدیومیست فعال هستند. این قارچ کش ها سیستمیک بوده و عمدتاً به صورت ضد عفونی بذر مصرف می شوند و Sphaerotheca reiliana, Helminthosporium spp, Rhizoctonia spp, Ustilago spp, و T. caries را در غلات ، ذرت، پنبه، دانه های روغنی و بقولات کنترل می کنند. بررسی ساختمان کاربوکسامید و جایگزینی بعضی از بخش ها منجر به تولید ترکیبات فعال زیادی شده است. فن فورام(Fenfuram) و مت فوروکسام(Methfuroxam) ،که با تعویض حلقه1و4-اکساتیین با یک بخش فوران تولید شده است، هنوز برای کنترل پاتوژن های بذر زاد در غلات استفاده می شوند. متشابها، مپ رونیل(Mepronil) برای کنترلR. Solani در برنج وPuccinia recondita و Typhula incarnate در گندم به کار می رود.

تفاوت جذب کاربوکسامید ها ممکن است نقشی در انتخابی بودن آنها داشته باشند. جذب این قارچ کش ها بوسیله U. maydis و R. Solani ، دو هدف عمده کاربوکسامیدها، به طور معنی داری بیش از گونه های غیرحساس از قبیل S. Cerevisiaeو F. oxysporum f.sp. lycopersici می باشد. با اینحال، اختلاف در جذب بین گونه های قارچی حساس و غیر حساس به طور دقیق تایید نشده است. متابولیسم گیاه میزبان نیز ممکن است در انتخابی بودن دخالت داشته باشد.

تیفلوزامید(Thifluzamide(MON24000)) ، یک تیازول کاربوکسانیلید آزمایشی، فعالیت وسیعی علیه پاتوژن های شاخ و برگ و بذر زاد دارد. از موارد جالب،فعالیت آن علیه Gaeumannomyces graminis f.sp. tritici می باشد، که به صورت محلول پاشی شاخ و برگ است و این گواهی بر درجه ای ازحرکت قارچ کش در آوند آبکش است.



استروبیلورین ها(Strobilorins)

در سال1983، باسف(BASF) برنامه ای از مطالعه با یک متابولیت ثانویه به نام استروبیلورین آ که از قارچ Strobilurus tenacellus به دست آمده بود را شروع کرد و نزدیک به 10 سال بعد قارچ کش های490F(کرزوکسیم-متیل(Kersoxim-methyl)) وICIA5504 (azoxy strobin) را به عنوان جدیدترین کلاس قارچ کش ها به نام استروبیلورین ها و یا بتا-متوکسی آکریلات ها(β-methoxyacrylates) معرفی کرد.

استروبیلورین ها از حرکت الکترون در مجموعهIII (مجموعهbc1) در زنجیره انتقال الکترون میتوکندریایی ممانعت می کنند و جوانه زنی اسپور حساس ترین مرحله قارچ به استروبیلورین هاست، و طیف فعالیت آن اغلب وسیع است. قارچ های حساس عبارتند ازP. grisea, R. solani, C. beticola, Alternaria spp, P. infestans, P. viticola, E. graminis, Erysiphe betae, Septoria spp, P. teres, Venturia inaequalis, P. leucotricha, U. necator وS. Fuliginea بعلاوه ، استروبیلورین ها فعالیت ریشه کن کنندگی وسیعی غلیه سفیدک های پودری دارند.

معمولا این ترکیبات حرکت سیستمیک کندی دارند و می توانند بیماری را برای مدت طولانی کنترل کنند. توزیع مجدد آنها ضمن مکانیزم جذب پیوسته(دائمی) از لایه کوتیکولی برگ ها به درون گیاه و ضمن حرکت به صورت فاز گازی(بخار) و جذب مجدد به داخل کوتیکول حاصل می شود.

آنیلینوپیریمیدین ها (Anilinopyrimidines)

مپانی پیریم(Mepanipyrim) ،پیریمتانیل(Pyrimethanil) و سیپرودانیل(Cyprodanil) که به عنوان پیریمیدین شناخته شده اند، قارچ کش هایی با طیف وسیع بوده و توانایی استفاده در محصولات مختلفی را دارا هستند. مپانی پیریم و پیریمتانیل علیهB. Cinerea روی انگور و دیگر میوه ها و علیهV. Inaequalis روی سیب فعال می باشد. سیپرودانیل فعالیتی اضافه علیهP. Teres , E. graminis, R. secalis, Helminthosporium gramineum و S. nodorum روی غلات دارد.

تاثیر عمده آنیلینوپیریمدین ها با کاهش بیوسنتز آنزیم های لیتیک قارچی که در لیز کردن دیواره سلولی نقش دارند یا کاهش تراوش آنها در نقطه نفوذ قارچ اعمال می شود. این آنزیم ها شامل پکتینازها، سلولازها، پروتئینازها و لاکازها می باشند.

با اینحال، در مطالعاتی روی آنزیم های تجزیه کننده دیواره سلولی، تیمارهای مپانی پریم و پیریمتانیل نتوانستند از فعالیت پروتئیناز، سلولاز یا پلی گلاکتورناز در B.cinerea جلوگیری کنند. در مطالعات مشابهی کاهش ترشح اینورتاز(Invertase) و پکتیناز همراه با افزایش تجمع درون سلولی آنها ثابت شده بود. حدس زده می شود که این روش مکانیزم کلیدی اثر آنیلینوپیریمیدین ها باشد ولی اساس بیو شیمیایی اثر شناخته نشده است. شواهدی وجود دارد که دخالت ممانعت از بیوسنتز متیونین(Methionine) را پیشنهاد می کند.

فوزتیل(Fosetyl)

فوزتیل یا فوزتیل آلومینیوم دارای فعالیت اختصاصی علیه قارچ های اامیست، از جمله P. viticola در انگور ،P. humuli در رازک و Phytophthora spp در درختان میوه مثلا مرکبات می باشد.

فوزتیل مثالی کمیاب از محصولاتی است که در اوندهای آبکشی حرکت دارند، که علت آن احتمالا تجزیه شدن فوزتیل وتولید اسید فسفونیک(Phosphonic acid) است.

این ترکیب از تشکیل اسپورانجیوم و آزاد سازی زئوسپور درP. Citrophthora, P. parasitica, P. cactorum وP. Citricola ممانعت می کند، در حالی که تولید ااسپور و کلامیدسپور (Chlamydospore) درP. Citricola, P. cinnamomi, P. megasperma وP. Infestans نسبتا غیر حساس می باشند.

تغییرات ایجاد شده در دیواره سلولی و مورفولوژی قارچ ها به وسیله تیمار با فزتیل ممکن است در اثر یک نحوه اثر مستقیم روی سلامت غشاء باشد ولی نحوه اثر بیوشیمیایی اولیه مشخص نشده است.

پروتیوکارب و پروپاموکارب(Prothiocarb and propamocarb)

پروتیوکارب و پروکاموکارب قارچ کش های اامیستی هستند که برای کنترل گونه هایPsedoperonospora, Aphanimyces, Phytophthora, Peronospora, Bermia وPythium روی گیاهان زینتی، توتون، درختان میوه و سیب زمینی استفاده می شوند.

حدس زده می شود که اثر پروپاموکارب وابسته به عمل غشاء است. پروپاموکارب باعث ترشح محتویات سلولی از قبیل فسفات، کربوهیدرات و پروتئین ازPythium ultimum می شود، ولی ترشح این مواد بعد از رشد میسیلیوم متوقف می شود. با اضافه نمودن استرول ها به محیط کشت نیز ترشح مواد متوقف می شود.

سیموکسانیل (Cymoxanil)

سیموکسانیل یک قارچ کش سیستمیک بسیار موثر با فعالیت حفاظتی و معالجه کنندگی مخصوصا علیه قارچ های اامیست می باشد. این قارچ کش علیهP. Viticola روی انگور و P. infestans (لایت بلایت سیب زمینی) مورد استفاده های زیادی دارد که به صورت مخلوط با قارچ کش های غیر اختصاصی مثل مانکوزب مصرف می شود. این روش به عنوان بخشی از استرا تژی ضد مقاومت برای بهینه سازی فعالیت طولانی مدت و افزایش فاصله بین سمپاشی ها محسوب می شود.

سیموکسانیل علیه مراحل رشدی ریسه موثرتر از مراحل اولیه رشد( آزادسازی زئوسپورها از اسپورانجیوم و جوانه زنی آنها) می باشد. این ترکیب از بیوسنتز پروتئین و اسید نوکلئیک درP. Cinnamomi و B. cinerea ممانعت میکند و جالب است که فعالیت آن ضمن همکنش با پروسه های متابولیسمی میزبان تحریک می شود.

کوئین اکسی فن (Quinoxyfen(DE-795))

کوئین اکسی فن یک سفیدک پودری کش اختصاصی است که استفاده عمده آن علیهE. Graminis می باشد. تاثیر این قارچ کش غیر معمول است زیرا یک حفاظت کننده سیستمیک است که کنترل طولانی مدت سفیدک پودری غلات را باعث می شود.

کوئین اکسی فن از تشکیل آپرسوریوم جلوگیری می کند ولی اساس بیوشیمیایی فعالیت آن ناشناخته است. همچنین مکانیزم کنترل طولانی مدت سفیدک پودری غلات نامشخص است و با فقدان خواص فیزیکو شیمیایی که منجر به تحرک معنی دار در درون گیاه شود بغرنج شده است. حرکت کوئین اکسی فن از غلاف برگ ها به سمت مریستم انتهایی در حال رشد و در نتیجه برگها باعث می شود که جاهای محلول پاشی نشده خم تیمار شوند. روش دیگر توزیع مجدد قارچ کش به روش بخار می باشد.

Vmusic
22-12-2006, 16:04
قارچها و کنترل بیولوژیک پاتوژنهای گیاهی


استفاده از قارچ ها در کنترل عوامل بیمارگر گیاهی خصوصا قارچها و نماتد ها در جهان رو به افزایش است. قارچ های بسیار با اهمیتی مانند Phytophthora و Fusarium و Pythium که بیماری های عمده ای در گیاهان مهم زراعی و باغی ایجاد می نمایند اخیرا در معرفی کنترل با سایر قارچ ها قرار گرفتند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



استفاده از قارچ ها در کنترل عوامل بیمارگر گیاهی خصوصا قارچها و نماتد ها در جهان رو به افزایش است. قارچ های بسیار با اهمیتی مانند Phytophthora و Fusarium و Pythium که بیماری های عمده ای در گیاهان مهم زراعی و باغی ایجاد می نمایند اخیرا در معرفی کنترل با سایر قارچ ها قرار گرفتند. با توجه به خسارت عمده ای که قارچهای خاکزی فوق الذکر به گیاهان وارد می کنند در سراسر دنیا سموم زیادی برای کنترل آنها معرف می شود. احتمال جایگزینی استفاده از قارچها بجای مصرف سموم شیمیایی برای کنترل آنها با استقبال زیادی روبرو خواهد شد.
در اینجا بعضی از بیماری های گیاهی و کنترل بیولوژیک آنها را تشریح می کنیم.
کنترل سفیدک سطحی Powdery Mildew: برای کنترل بیولوژیکی قارچهای عامل بیماری سفیدک سطحی در گیاهان جالیزی، توت فرنگی، کدوئیان، گوجه فرنگی، گیاهان زینتی، مو و همچنین درختان سیب از قارچ عامل کنترل بیولوژیک Amplomyces quisqualis استفاده می شود. این قارچ به صورت تجاری با نام قارچ کش بیولوژیک Aq۱۰ به فروش می رسد و به صورت پودر قابل تعلیق در آب مصرف می گردد. قارچ کش بیولوژیک مذکور علیه عامل سفیدک پودری چنار Sphaerotheca fuliginea عامل سفیدک پودری مو Uncinula necatorT عامل سفیدک سطحی سیب Podosphaera leucotricha بکار می رود.

●کنترل قارچ گونه های Penicillium spp و Botrytis spp: برای کنترل گونه های مختلفی از قارچ های Penicillium و Botrytis که پوسیدگی نرم و پوسیدگی قهوه ای در مرکبات ایجاد می کنند از قارچ Candida Olephila به عنوان عامل کنترل بیولوژیک استفاده می گردد.
این قارچ با نام تجاری Aspire در آمریکا و کشورهای اروپایی به صورت پودر قابل تعلیق در آب موجود است. معمولا از این فرمولاسیون به صورت اسپری بعد از برداشت بر روی مرکبات استفاده می گردد تا بیماری های پوسیدگی ناشی از پنیسیلیوم و بوتری تیس کنترل شوند. طبیعتا توسعه استفاده از قارچهای کنترل بیولوژیک برای کنترل قارچهای فوق الذکر که بسیار گشترده بوده و خسارت عمده ای به خصوص به محصولات وارد می کنند بسیار ارزنده و مفید خواهد بود.
کنترل زنگ گندم Puccinia graminis: قارچ Aphanocladium album بر روی تاول های یوردیال بر روی گندم که توسط Puccinia graminis f.sp tritici بوجود می آید، کنترل می شود.
قارچ Sphaerellopsis filum به عنوان بیمارگر قارچ (مایکوپارازیت) روی قارچهای عامل زنگ مخصوصا قارچهای Puccinia spp, uromyces spp از جمله زنگ برگ گندم P.recondita فعالیت می کند.
بیماری پاخوره گندم Take-all Disease: این بیماری گسترش جهانی دارد و در اغلب مناطق در مورد کشت گندم در دنیا یافت می شود و خسارت عمده ای به گیاه گندم وارد می نماید.
پاخوره گندم یک بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه گیاه گندم و سایر خانواده غلات می باشد و توسط قارچی به نام Gaeumannomyces graminis که متعلق به رده آسکومایستها است، ایجاد می شود این بیماری به خصوص در کشتهای هر ساله و مداوم یک محصول شیوع بیشتری داشته و خسارت زیادی را در مزارع ایجاد می کند. در اثر این بیماری بوته آلوده می میرد(Take-all) و گیاه نابود می شود و محصول تولید نخواهد شد. در مراتع و چمن زارها نیز آلودگی به صورت منطقه ای یا کچلی (Patch) مشاهده می شود. این قارچ با افزایش قارچ Phialophora graminicola که یک بیمارگر ضعیف در خانواده غلات است تا حدودی کنترل می شود. در حقیقت افزایش قارچ Ph. graminicola موجب کاهش جمعیت G.graminis گشته و بیماری پاخوره به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. دلیل این امر یا افزایش مقاومت گیاه میزبان به بیماری پاخوره و یا رقابت Ph. graminicola با قارچ عامل بیماری می باشد که برای استقرار، رشد و گسترش آن ممانعت ایجاد می کند. پارازیت ضعیف دیگری در امر کنترل بیماری پاخوره در چمن زارها G.graminis var.graminis می باشد. استرالیا و سایر کشورها با آب و هوای معتدل دو قارچ و دو آنتی بیوتیک پایرون (Pyrone) به طور موثری پاخوره را کنترل می کنند. این قارچ عامل کنترل بیولژیک با نامهای Contans WG و Intercept WG در کشورهای مختلف خصوصا آلمان به صورت گرانول های قابل تعلیق در آب اسپری می شود.

●کنترل بیماری پوسیدگی ریشه گندم: بیماری پوسیدگی ریشه گندم Fusarium culmorum بوسیله قارچهای Cladosporium و Alternaria کنترل می شود.

●کنترل ساق سیاه خربزه: عامل بیماری ساق سیاه خربزه Macrophomina Phaseoline توسط گونه های T.harzianum و T.viride قابل کنترل می باشد. باید توجه نمود که این آنتاگونیست ها، مقاومت بالایی در برابر سم کاربندازیم یعنی موثرترین قارچ کش مورد استفاده در کنترل Macrophomina دارند.

●کنترل بیماری پژمردگی (ورتیسلیوز) پنبه: برای کنتل Verticillium dahlia عامل پژمردگی گیاه پنبه نیز از قارچهای مختلفی استفاده شده است. با استفاده از قارچ Trichoderma viride یک پوشش در اطراف بذر ایجاد نمایند که این قارچ عامل کنترلبیولوژیک از آلودگی و رشد قارچ ورتیسیلوم روی بذر یا نشاء اولیه جلوگیری می کند. البته در خاک هایی که مواد آلی کمی دارد بهتر است بجای قارچ T.vride از قارچ Gliocladium roseum در کنترل عامل بیماری استفاده گردد. در این رابطه مقدار ۵ الی ۱۰ کیلوگرم قارچ با تراکم ۲۰۰ الی ۳۰۰ میلیون ماده تلقیح در گرم همراه با کوددهی قبل از نشاء استفاده می شود. با این روش توانسته اند مقدار ۳۰ الی ۴ درصد بیماری پژمردگی را کاهش داده و میزان ۱۴%-۱۲% تولید محصول را افزایش دهند. بسیاری از جدایه های قارچ G.roseum می توانند میکرواسکلروت های ورتیسلسیوم را در خاک از بین ببرند.
گونه هایی از قارچ های Talaromyces , Chaetomium , Stachybotry , Fimetaria , Podospora , Aspergilus بعنوان عامل کنترل کننده بیولوژیک برای مبارزه با قارچ Verticillium عامل بیماری پژمردگی، در آزمایشگاه و در گلخانه استفاده شده و موثر بوده اند. اصولا این قارچها برای کنترل قارچهای بیماری زا توانایی خوبی دارند و بعنوان عوامل کنترل بیولوژیک قارچها مورد نظر می باشد.

منبع: دکتر حسین صارمی - دکتر اسکندر زند / قارچها و کنترل بیولوژیک

ghazal_ak
09-06-2008, 14:02
1- کاپتان Captan

کاپتان ترکیبی از گروه کاربوکسیدها است که به عنوان یک قارچکش با خواص پیشگیری کنندگی و معالجه کنندگی از آن استفاده می شود.
اسامی دیگر این قارچکش عبارت است از:
Orthocide, Phytocape, Marten, Strike, Merpan
مبدا پیدایش این ترکیب برای اولین بار در سال 1949 توسط کمپانی های شورون Chevron Chemical و استافر Stauffer Chemicalساخته شده ولی در حال حاضر توسط کمپانی زنکا Zeneca نیز تولید و به بازار عرضه می گردد و در کشور ما نیز توسط کارخانجات تولید سموم شیمیایی تولید می گردد.
درجه سمیت (LD50 ) این قارچکش حدود 9000 میلی گرم بر کیلو گرم است. تماس مستقیم آن ممکن است باعث تحریک و سوزش چشم و پوست شود.
فرمولاسیون این قارچکش به صورت پودر و تابل 50 و 80 درصد و همچنین مایع روان موجود است. مصرف این قارچکش بر روی واریته هایی از گلابی و واریته هایی از سیب مانند Red Delicious باعث گیاه سوزی می شود.

موارد مصرف:
این قارچکش را می توان روی بادام، سیب، زردآلو، گیلاس، انگور، شلیل، هلو، گیاهان زینتی، گلابی، گوجه، توت فرنگی، گوجه فرنگی و بر علیه بیماری های مختلف قارچی می توان مصرف نمود. از این ترکیب برای ضدعفونی بذر نیز می توان استفاده کرد.

بیماریهای مهم قابل کنترل یا پیشگیری:
آنتراگنوز، لکه سیاه سیب، پوسیدگی تلخ سیب، پوسیدگی سیاه گونه های بوتریتیس، قهوه ای شدن چمن ها، پوسیدگی قهوه ای، لکه برگی گیلاس، مرگ گیاهچه، سفیدکهای داخلی مانند سفیدکهای داخلی سیب زمینی و گوجه فرنگی، لکه آجری برگ بادام، لکه برگی ناشی از سپتوریا، بیماریهای غربالی درختان میوه هسته دار و چندین بیماری دیگر.

میزان و نحوه مصرف این سم:
برای سمپاشی روی اندامهای هوایی به میزان 5/2 در هزار و برای ضد عفونی بذور به نسبت 2 تا 5 در هزار توصیه می شود.
این قارچکش موارد مصرف مختلفی دارد مانند: ضدعفونی بذر، سمپاشی اندامهای هوایی، ضدعفونی بذور داخل جعبه های مخصوص کاشت، سمپاشی بعد از برداشت، ضدعفونی خاک قبل از کاشت و ضدعفونی قطعات سیب زمینی. برای مصرف این قارچکش حتما باید قبل از بوجود آمدن علائم بیماری آن را بکار برد. بذور ضد عفونی شده توسط این قارچکش را نباید به مصرف خوراکی رساند. این قارچکش با ترکیبات قلیایی سازگاری ندارد و با روغن ها قابل اختلاط نیست. اگر بعد از یک سمپاشی روغنی تابستانه مصرف شود باعث سوزندگی و خسارت به برگها و میوه ها می شود.
این قارچکش را می توان برای محافظت رنگ، پلاستیک و چرم نیز مورد استفاده قرار داد. این ترکیب همچنین می تواند به عنوان یک تنظیم کننده ریشه عمل کرده و باعث افزایش اندازه پرتقال و نارنگی شود.

2- بنومیل Benomyl

بنومیل یک ترکیب از گروه بنزیمیدازول می باشد. قارچکشی سیستمیک است و برای سمپاشی اندامهای هوایی گیاه از آن استفاده می شود.
اسامی دیگر این قارچکش عبارت است از:
Agrocit, Benex, Benlate, Tersan
این ترکیب اولین بار در سال 1968 توسط کمپانی Nemours and E.l. Dupont de company تولید و عرضه گردید و در حال حاضر در کشور ما توسط کارخانجات تولید سموم شیمیایی تولید می گردد.
درجه سمیت( LD50 ) این قارچکش بیش از 10000 میلی گرم بر کیلوگرم است لذا سمیت آن بسیار ناچیز است. این ترکیب به صورت پودر و تابل 50 درصد موجود می باشد. در صورتیکه به صورت صحیح و به میزان توصیه شده مورد استفاده قرار نگیرد باعث ایجاد گیاه سوزی می شود.
این قارچکش را می توان علیه بیماری قارچی روی بادام،سیب، زردآلو، جو، لوبیا، هویج، کرفس، کلم، مرکبات، خیار، بادمجان، انگور، خربزه، قارچ خوراکی، فلفل، بادام زمینی، چاودار، گلابی، گیلاس، هلو، پسته، آلو، گوجه، برنج، سویا، کدو، نیشکر، گوجه فرنگی، شلغم، چغندرقند، توت فرنگی، سیب زمینی و گیاهان زینتی و همچنین برای ضدعفونی بذور ذرت، سیر، کلم، سیب زمینی شیرین و شلغم مورد استفاده قرار داد.

بیماریهای مهم قابل کنترل یا پیشگیری:
این قارچکش دارای طیف اثر بسیار وسیعی بوده و می تواند بیماریهایی از قبیل آنتراگنوز، لکه سیاه سیب، پوسیدگی سیاه، بوتیریتیس، پوسیدگی قهوه ای، لکه برگی گیلاس، پوسیدگی طوقه، سرکوسپورا، فوزاریوم، کپک خاکستری، سفیدکهای سطحی، بیماریهای ناشی از پنیسیلیوم، بلاست برنج، سیاهک ها، پوسیدگی ساقه، گونه های مختلف قارچ ریزوکتونیا و اسکلروتینیا را کنترل نماید.

میزان و نحوه مصرف سم:
از این قارچکش به میزان 100 تا 600 گرم در 400 لیتر آب برای سمپاشی یک هکتار استفاده می شود. برای ضد عفونی خاک 50 تا 200 پی پی ام و برای ضدعفونی بذور به میزان 100 تا 150 گرم از ماده موثره توصیه و مصرف می شود.
اندامهای سمپاشی شده نباید مورد استفاده دام قرار گیرد. در مدت نگهداری، این ترکیب نباید مرطوب یا خیس شود.
این قارچکش بیماریهایی از قبیل سفیدک داخلی، لب شتری هلو، پوسیدگی میوه بر اثر قارچ ریزوپوس، گونه های مختلف قارچ هلمنتوسپوریوم، گونه های تیفولا، گونه های آلترناریا و قارچهای رده اُاُمیست را نمی تواند کنترل کند.
با آفت کشهایی که واکنش قلیایی از خود نشان می دهند قابل ترکیب نیست. بنومیل قارچکشی است که علاوه بر خاصیت پیشگیری می تواند بیماری را معالجه کند. این قارچکش به صورت سیستمیک عمل می کند. اثر این قارچکش در خاک بستگی به ریشه هایی دارد که در محل تیمار شده قرار دارند. دوام بسیار طولانی دارد و با سایر آفت کشها قابل اختلاط است. این ترکیب میتواند بعضی ازنماتدها رانیز کنترل نماید.

3- دودینDodine
دودین یک ترکیب از گروه گوانیدین است که به عنوان یک قارچکش برای پیشگیری و معالجه بیماری بصورت سمپاشی روی اندامهای هوایی گیاه به کار می رود.
اسامی دیگر این قارچکش عبارتند از:
Syllit, Cyprex, Carpene, Venturol, Radspor, Efuzin, Melprex, Guanidol
این ترکیب اولین بار در سال 1954 توسط کمپانی سیانامید تولید و عرضه شد. ولی در حال حاضر توسط کمپانی Kenogard نیز تولید می شود و در کشور ما نیز توسط کارخانجات تولید سموم شیمیایی تولید می گردد.
درجه سمیت( LD50 ) این قارچکش حدود 660 میلی گرم بر کیلو گرم است و لذا سمیت آن متوسط و نسبتا کم است. گاهی باعث تحریک و حساسیت پوست می شود. این ترکیب معمولا به صورت پودر و تابل 65 درصد موجود می باشد. در بعضی از کشورها گزارشاتی در مورد گیاه سوزی این ترکیب روی هلو و آلو ارائه شده و بر روی بعضی از رقمهای سیب مانند Golden Delicious، Grimes و Greening حالت زنگار و سوختگی بوجود می آورد. روی رقمهای گلابی Moore و Van Deman هم صدماتی از این قارچکش مشاهده شده است.
این قارچکش را می توان روی گیاهانی از قبیل سیب، توت فرنگی، گردو، گیلاس، گلابی، هلو، زیتون، زردآلو، پیاز و گیاهان زینتی استفاده نمود.

بیماریهای مهم قابل کنترل یا پیشگیری:
این قارچکش لکه سیاه سیب، پوسیدگی میوه، پوسیدگی قهوه ای، پیچیدگی برگ( لب شتری ) و تا حدودی سفیدک سطحی را کنترل می کند.

میزان و نحوه مصرف:
مقدار مصرف این قارچکش به نسبت 6/0 تا 2/1 در هزار است.
قبل از پیدایش علائم بیماری بایستی سمپاشی را شروع و در فواصل زمانی معین تکرار نمود که معمولا بین 7 تا 14 روز است. برای کنترل بیماری لکه سیاه سیب طی یک دوره 36 ساعته که باعث ایجاد آلودگی می شود باید سمپاشی را انجام داد.
این قارچکش با Chlorobenzilate ، روغن و امولسیونهای روغنی قابل اختلاط نیست. این قارچکش را نباید قبل یا بلافاصله بعد و یا نزدیک به سرما و زمان یخ زدگی مورد استفاده قرار داد. در مورد هلو بعد از ریختن گلبرگها این سم را نباید مصرف کرد. معمولا آب سنگین باعث ناسازگاری و یا غیر قابل اختلاط شدن این ترکیب می شود. این قارچکش هم خاصیت حفاظت کنندگی و هم خاصیت معالجه کنندگی دارد. برای زنبورها سمیت ندارد و نحوه فعالیت آن سیستمیک موضعی است.

4- مانکوزبMancozeb
مانکوزب یکی از مهمترین ترکیبات گوگردی آلی ( دی کارباماتها ) است که در مبارزه با بسیاری از بیماریهای گیاهی کاربرد دارد.
اسامی دیگر این ترکیب عبارتند از:
Dithane, Fore, Mancofol, Acarie-m, Blecar-MN, Manzeb, Manzin-80, Nemispor,


M – 45, Policar-MZ, Penncozeb,

مانکوزب تشکیل شده است از مانب و یون روی( Maneb + Zinc ion ) که حاوی 16 درصد منگنز، 2 درصد روی و 62 درصد یون اتیلن بی دی تیوکاربامات منگنز و اتیلن بیس دی تیوکاربامات حاوی یون روی می باشد که جمعا دارای 80 درصد ماده موثره است.
مانکوزب یک قارچکش محافظت کننده اندامهای هوایی از گروه کارباماتهاست.
این قارچکش اولین بار در سال 1961 توسط کمپانی های Rohm and Haas , ELF – Atochem , DuPont Chemical تولید شده است و در حال حاضر در کشور ما در کارخانجات تولید سموم شیمیایی تولید می گردد.
درجه سمیت( LD50 ) این ترکیب 4500 میلی گرم بر کیلوگرم است ولذا سمی است و ممکن است تماس مستقیم آن باعث تحریک و سوزش پوست شود. این قارچکش معمولا به صورت پودر و تابل 80 درصد به بازار عرضه می شود.اگر این قارچکش به صورت صحیح مصرف نشود در گیاه ایجاد سوختگی می نماید. ولی لازم به ذکر است که خاصیت سوزانندگی این ترکیب از مانب کمتر است.
این قارچکش را می توان روی گندم، جو، ذرت، پنبه، سیب، گلابی، خربزه، خیار، کدو، گوجه فرنگی، هندوانه، انگور، پیاز، چغندرقند، بادام زمینی و گیاهان زینتی استفاده نمود.

بیماری های مهم قابل کنترل و پیشگیری:
همانطوریکه اشاره شد مانکوزب را می توان برای کنترل بیماریهای مختلفی به کار برد مانند: لکه برگی، آلترناریایی، آنتراگنوز، پوسیدگی سیاه، بلایت برگی ناشی از قارچ بوتیریتیس، پوسیدگی قهوه ای، لکه برگی سرکوسپورایی، سفیدکهای داخلی، سوختگی اندامهای هوایی سیب زمینی و گوجه فرنگی، گونه های هلمینتوسپوریوم، فیتوفتورا، ریزوکتونیا، بلایت ناشی از پی تیوم، زنگ، لکه سیاه سیب و گلابی، لکه برگی ناشی از سپتوریا، کپک برفی ناشی از فوزاریوم، سیاهکهای پنهان معمولی گندم و جو.

میزان و نحوه مصرف:
میزان مصرف این قارچکش بسته به نوع بیماری به نسبت 2 تا 3 در هزار برای سمپاشی روی اندامهای هوایی و برای ضدعفونی بذر استفاده می شود. در مورد سمپاشی به منظور اینکه سم روی تمامی اندامها پوشش کاملی بوجود آورد لازم است آن را با مقدار کافی آب و یک پخش کننده مصرف کرد. فواصل دفعات مصرف این قارچکش حدود 7 تا 10 روز می باشد.
در زمان نگهداری و انبار کردن این سم هرگز نباید این ماده مرطوب یا خیس شود. بذور ضد عفونی شده و یا اندامهای سمپاشی شده نباید به مصرف خوراک دام برسد. همچنین این سم برای ماهیها سمی است.
در مورد قطعات بذری سیب زمینی برای کنترل قارچ فوزاریوم که باعث پوسیدگی تکه های بذری می شود و برای بیماری بذر زاد Common Scab نیز مصرف می شود.
این قارچکش با بیشتر آفت کشهای معمولی سازگاری دارد، وقتی به عنوان یک قارچکش محافظت کننده به کار رود بیشترین اثر خود را دارد.

منبع: مهندسی ژن

ghazal_ak
08-09-2008, 13:19
در اين تحقيق تاثير قارچ كش هاي جديد اوپوس (اوپوكسي كونازول) و مقايسه آن با سموم قارچ كش هاي متداول عليه سفيدك پودري چغندر قند در استان هاي آذربايجان غربي و كرمانشاه طي دو سال مورد بررسي قرار گرفت. آزمايش در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با پنج تيمار در چهار تكرار اجرا شد. تيمارهاي آزمايش سموم دينوكاپ، سولفور (گوگرد و تابل)، كاليكسين، اوپوس و شاهد (آبپاشي) بودند. يادداشت برداري نهايي از درجه آلودگي تيمارها با مقياس 6-1 كه در آن نمره يك بدون آلودگي و نمره شش آلودگي 100-81 درصد بود، با فاصله زماني 15 روز بعد از آخرين سمپاشي صورت گرفت. تجزيه و تحليل نتايج با استفاده از آزمون چند دامنه اي دانكن نشان داد كه در آذربايجان غربي، در هر دو سال اختلاف تيمارهاي سمپاسي شده از نظر آلودگي به بيماري سفيدك پودري با شاهد در سطح يك درصد و پنج درصد معني دار بود. مقايسه ميانگين درجه تاثير تيمارهاي آزمايشي نشان داد كه قارچ كش اوپوس بيشترين تاثير را در كنترل بيماري سفيدك پودري چغندرقند داشته است. در آزمايش كرمانشاه در سال اول به علت پايين بودن شدت بيماري در مزارع منطقه اختلاف معني داري بين تيمارها مشاهده نگرديد ولي در سال دوم، اختلاف تيمارهاي سمپاشي شده با شاهد در سطح يك و پنج درصد معني دار بود. از نظر عملكرد و درصد قند ريشه نيز تيمارهاي سمپاسي شده به شاهد ارجحيت داشتند.