PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : غار شناسي



bb
29-04-2006, 18:19
غار کتل خور در استان زنجان و در 155 کیلومتری جنوب آن و 173 کیلومتری شمال همدان و 70 کیلومتری شرق بیجار و پنج کیلومتری (روستا – شهر) گرماب قرار گرفته است.
در گویش فارسی کتل بمعنی کوه کم ارتفاع و خور کوتاه شده خورشید است، پس "کتل خور" یعنی کوه خورشید و نام غار بر گرفته شده از نام این کوه است که درون آن زایش یافته است. این نام با معنا با توجه به وجود چند گور نزدیک دهانه و یافت شدن تعدادی سفال شکسته در درون غار، چند احتمال را در مورد گذشته غار پیش می آورد. یکی آنکه با توجه به یافت شدن جمجمه پلنگی درون یکی از گودالهای غار و نبود هر گونه استخوان دیگری از پلنگ شاید غار مکان مورد احترامی بوده و همانند غار بابا جابر در آن مراسم آئینی انجام می شده است. احتمال دیگر اینستکه درون غار ماده مومیایی که معالج شکستگی استخوان و امراض دیگر بوده و مالکیت آن در اختیار شاهان قرار داشته یافت می شده زیرا نام دیگر کوه که سقزلو (دارنده سقز) است مؤید وجود ماده ای قابل تغییر و انعطاف مانند موم است که مومیایی به آن شباهت دارد و نزدیک منطقه قرارگیری غار و کوه چنگ الماس یافت می شود. بهر حال غار از گذشته های دور شناخته شده بوده و نام پر معنا و پر رمز خورشید بر آن بر فزون ارزشی آن دلالت دارد.
تاریخچه کوتاهی از غار : غار در سال 1330 توسط زنده یاد آقای اسدالله جمالی از پایه گذاران و پیشکسوتان ورزش کوهنوردی زنجان مورد شناسایی قرار می گیرد. سپس در سال 1331 کوهنوردان باشگاه نیرو و راستی به راهنمایی آقای اسدالله جمالی غار را مورد بازدید فنی قرار می دهند. وجود دهلیز سقف کوتاه چهار صد متری ورودی غار که باید نشسته از آن عبور کرد همیشه مانعی سر راه ورود به غار بوده و همین مشکل ورود سبب سالم ماندن غارسنگها از تاراج بازدید کنندگان بوده است. از سال 1365 به بعد غار توسط گروههای کوهنورد از همدان مورد بازدید مکرر قرار می گیرد و در این بازدیدها از کله پلنگ و اسکلت دو گوسفند و بقیه جاذبه های غار عکسبرداری می شود. و از همه برتر نقشه درون توسط یکی از گروههای بازدیدکننده غار ترسیم می شود سپس در سالهای بعد تصمیم به توریستی کردن غار گرفته می شود و با گشاد کردن دهلیز چهار صد متری ورودی به ابعاد (4×3) متر و اقدامات دیگر غار را به شکل امروزیش در می آورند.
غار کتل خور از یک ورودی دهلیز مانند به درازای چهار صد متر و تعدادی دالان اصلی دنبال هم که در بعضی از بخشها دالانها وسعت یافته و به تالارهای وسیعی تبدیل می شوند، تشکیل شده است. این استخوانبندی ادامه یافته تا غار در مسیر اصلی به پایان می رسد. دالان و تالارهای دیگری از این مسیر جدا می شوند که همگی در حاشیه قرار داشته و راه به جاي ديگري ندارند. غار شامل سه طبقه است كه از راه دهليزهاي چاه مانند به يكديگر ارتباط مي يابند. طبقه دوم شامل دو بخش جدا از هم است كه هر يك از راهي به طبقه اول وصل مي شوند. بخش غربي طبقه دوم از طريق يك دهليز به طبقه سوم متصل مي شود عميق ترين بخش غار در انتهاي طبقه سوم قرار داشته و فاصله عمودي آن تا دهانه ورودي پنجاه متر است.
كتل خور از پيچيده ترين غارهاي ايران از ديدگاه زايش و غار سنگ بوده و از بيشتر غارهاي ايران در خود نشاني دارد آنجا كه با چكيده غول پيكر شيري رنگ (الهه نگهبان) روبرو مي شويم نشان از چكيده آدمك در غار كرفتو مي بينيم. جاي ديگر كه با بلورهاي زايش يافته درون دخمه ها بر مي خوريم نشان از چاه غار بگليجه پديدار است و در تالار ستونها مانند اينستكه در غار كهك هستي و با مشاهده آبشار سنگهاي رنگارنگ خود را داخل غار علي سرد تصور مي كني.
غار در منطقه اي آهكي به وسعت (1500×2000) متر با گسلها و تركهاي متقاطع يكديگر و در ارتفاع 1700 متر از سطح دريا پديده آمده است دو عملكرد در زايش غار نقش داشته اند يكي آبهاي فرو رو و اسيدي حاصل از بارندگي و ديگر نفوذ آب چشمه اي ماگمائي از اعماق زمين به همراه گازها وبخارهاي حاصل از فعاليتهاي گسل دروني كه با نيروي محركه خود آبهاي فرو رو منطقه را به بالا فرستاده است فعاليت اين چشمه همراه افزايش و كاهش فراوان در طول زمان بوده است . چشمه پس از ايجاد استخوان بندي غار حركتي بسيار آهسته اما سراسري در تمام پهنه غار آغاز مي كند كه نمود عيني آن موارد زير است . قارچها و ستون تقريبا چهار گوش تالار عروسي و اسكلت بيضي شكل كيك سقفي كه مواد رسي و غير قابل انحلال و باقيمانده فعاليت هاي اوليه فضاسازي غار بوده اند در اين زمان در اثر عبور بسيار آهسته آب محتوي بيكربنات كلسيم با غلظت اشباعي از اطراف آنها و قانون جاذبه ملكولي مقداري از كربنات كلسيم در حين گذر بوسيله آنها جذب شده و چتر زيباي قارچها پديد مي آيد و ستون داراي سر ستون مي شود و اما پايه قارچها بدون پوشش ميماند زيرا در حركت افقي در محيطهاي بسته، حركت آب در سطح انجام مي شود نه در عمق. فرآيند گردش آب حاوي بيكربنات كلسيم و تماس با ديوارهاي غار سبب زايش لبه هاي قرنيز مانند و پوشش لايه شيري رنگ در دو سطح آنها مي شود. اين عملكرد به شكل افقي و هم سطح در سراسر غار قابل مشاهده است. وجود سقف كاملا افقي و شيري رنگ در بخشي از غار كه در تالار نيم طاق كريستالها مشاهده مي شود و وسعتي حدود سيصد متر مربع دارد. عملكرد ابتدائي فضا سازي غار در اثر حركت آب و سپس ايجاد پوشش كربناته شيري رنگ را در بخش بالائي غار به نمايش مي گذارد. احتمالا بنا به علل درون زميني نيروي محركه آب چشمه ماگمائي تقليل يافته و دريائي از آب با غلظت اشباعي از بيكربنات كلسيم و ساير املاح درون اسكلت ساخته شده غار حالت سكون نسبي يافته و حركت ديگري كه زايش كريستالها در دخمه ها و برخي دهليزها و كف بوده آغاز مي شود. (به خاطر داشته باشيم براي زايش يك تكه كوچك الماس تحت شرايط لازم يك ميليون سال لازم است.) در حين انجام فرآيند بلور سازي ورود آب از طريق چشمه ماگمائي به درون غار به تدريج فروكش كرده و با خروج آب موجود در غار از مسير چشمه غار ساز و در نتيجه تخليه آن از آب فرآيند غار سنگ سازي در فضاهائي كه قبلا بعلت وجود آب ممكن نبوده آغاز ميگردد در پايان با كاهش آبدهي چشمه ماگمائي ، آب موجود در غار از مسير چشمه غار ساز تهي گرديده و غار به شكل امروزيش در مي آيد. ضمن آنكه عملكرد آبهاي فرورو در غار تا امروز ادامه داشته و چشمه ماگمائي نيز به كل از حركت باز نايستاده است. ورودي چشمه ماگمايي احتمالا در اعماق غار است اما چشمه غار ساز كه همان سراب قرار گرفته در مسير غار است و آب آن از طريق چشمه ماگمائي و آبهاي فرورو بالاتر از سطح ايستابي آن تامين مي شود فعال ميباشد.
سراسر غار مملو از ويژگي و پديده هاي خاص است اما در بين آنها كيك سقفي و قارچها منحصر بفرد ميباشند.
ديگر نيمكره هائي هستند در كف غار كه همانند پاتيل نبات سازي ميباشند. داخل اين پاتيلها مملو از بلورهاي زيبا بوده كه اكنون تهي شده آنها باقي مانده است و با جستجوي بيشتر درون دهليزها مي توان نظير آنها را يافت و از همه جالبتر گودالهاي آب است كه پيش آمدگي لبه ها و رنگهاي گوناگون لايه هاي آنها تغييرات سطح ايستابي را در مقاطع مختلفي از زمان نشان ميدهد .
توصيه: غار محلي بي نظير و جهاني بوده و سرمايه اي ملي و مانا است كه بايد براي استفاده نسلهاي چند هزار سال آينده باقي بماند. هر نوع حفاري در محيط غار حداقل به شعاع ده كيلومتر و براي استحصال آب از درون زمين در منطقه بايد ممنوع شود و هر نوع انتقال آب به ناحيه بايد سطح ايستابيش پائين تر از سطح ايستابي سراب پائين غار باشد تا از نفوذ آب به درون غار جلوگيري شود. غار يك مجموعه زنده و مرتبط بهم است كه هر آسيبي به يكي از بخشهاي آن اثرش در تمام مجموعه منعكس خواهد شد.
مصطفی سلاحی

bb
22-06-2006, 06:40
در فاصله چهاركيلومتري شمال شرقي آثار بيشابور و نقش برجسته‌ها در بالاي كوهستان در سمت چپ تنگه غار بزرگي قرار دارد كه يكي از آثار ديدني تاريخ ايران باستان در آنجاست. در اين غار مجسمه عظيم شاپور اول وجود دارد.
به دستور شاپور اول صخره بزرگي را كه در وسط غار به صورت طبيعي قرار داشته تراشيده و مجسمه را از آن در آورده‌اند
ارتفاع مجسمه در حدود 7 متر و پهناي شانة آن نزديك به دو متر است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

bb
22-06-2006, 06:44
غار پريان در 23 ارديبهشت سال 1379 توسط كميته غار نوردي گروه چكاد كوهستان اصفهان كشف گرديد, و تاكنون بیش از 20 برنامه در آن اجرا شده است. اين غار در فاصله هشت كيلومتري ابيانه و هيجده كيلومتري روستاي سه قرار دارد. با توجه به ورودي آن كه با شيب 45 درجه و سنگي است نياز به كار فني احساس گرديد كه اين مهم در بازديد چهارم با نصب دو كارگاه انجام پذيرفت.

كارگاه اول : متشكل از يك سيم بكسل ثابت به طول پانزده متر كه در شروع و خاتمه آن با رول به بدنه سنگي اتصال دارد.

كارگاه دوم : با فاصله ده متري از كارگاه اول, متشكل از يك سيم بكسل ثابت, يك رول و يك قطعه سنگ كه بصورت بلوك جهت فرود و صعود از آن استفاده مي شود.

خصوصيات غار عبارتند از:

1-کروکی دسترسی به غار پریان

2- نام غار: غار پريان

3- تاريخ اولين ديدار:23/2/1379

4- تعداد و برنامه هاي اجرا شده: 20 برنامه و در هر برنامه 4 تا 6 نفر شركت داشته اند

5- فاصله دهانه غار از روستاهاي مهم:

الف) از ابيانه هشت كيلومتر جاده خاكي ب) از سه 19 كيلومتر جاده خاكي ماشين رو ج) از وزوان 42 كيلومتر جاده خاكي ماشين رو د) از چشمه رشك ابيانه 5 كيلومتر جاده خاكي ماشين رو ( ماشين هاي دو ديفرانسيل و شاسي بلند ) ه) فاصله دهانه غار پريان از دهانه غار پري هول 2 كيلومتر خاكي ماشين رو

6- ارتفاع دهانه غار از سطح دريا: 2850 متر

7- ارتفاع دهانه غار از كف دره: 200 متر

8- ابعاد دهانه غار: 180*120 سانتيمتر

9- شيب دهانه ورودي غار: 45 درجه با طول تقريبي 15 متر

10- جنس غار: آهكي, خاكي, تركيبي, گلي

11- وجود آب در غار: آب آشاميدني دارد, جريان ندارد

12- اختلاف ارتفاع انتهاي مسير شناسايي از دهانه غار: 200متر

13- فاصله طول انتهاي مسير شناسايي شده از دهانه غار از مسير اول 5/2 كيلومتر و از مسير دوم 500 متر میباشد.

14- تعداد چاههاي مسير شناسايي شده: 8 حلقه

15- عميق ترين چاه: چاه سوم با عمق 30 متر

16- بزرگترين دهانه چاه: 20 متر مربع

17- تعداد تالارهاي مسير شناسايي شده: 9 تالار

18- بزرگترين تالار شناسايي شده در مسير: تالار پنجم (25*40*150 ) متر

19- چكنده و چكيده دارد: به ويژه در تالار نهم كه به تالار استاد بنان نام گذاري شده است

20- وسايل فني مورد نياز: دو حلقه طناب, به تعداد افراد كارابين و صندلي فرود, هشت فرود, يك عدد نردبان بكسلي 10 متري يك حلقه

21- تعداد كارگاههاي فرود: دو كارگاه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

bb
21-10-2006, 22:00
تعريف
غار حفره اي نسبتا بزرگ بر روي زمين يا در زير آن مخصوصا زماني که طبيعي باشد و در زمين دهانه يا مدخلي داشته باشد.

غارها به 2 نوع طبيعي و مصنوعي تقسيم مي شود:

1-غارهاي طبيعي:
غارهاي طبيعي در اثر عوامل مختلفي چون نفوذ آب در طبقات آهکي، وقوع زمين لرزه يا چين خوردگي زمين، اثر آبشارها و امواج دريا، وجود آتشفشان يا گدازه هاي حاصل از آن و انواع غارهاي بادي و يخي به وجود مي آيد.
غارهاي طبيعي بيشتر در اثر نفوذ آب در طبقات آهکي به وجود مي آيند و به فراواني در دنيا يافت مي شوند. تعداد اندکي از آن ها در سنگ هاي گرانيتي، آتشفشاني و يا سنگ هاي شني وجود دارند.
بنابراين اکثر غارهاي طبيعي از سنگ هاي آهکي تشکيل شده که ارتباطي مستقيم با تشکيلات سنگ هاي رسوبي دارند. منشاء اين سنگ ها در اصل شيميايي يا بيوشيميايي است و تشکيل دهنده عمده آنها کربنات کلسيم Caco3 مي باشد.
مهمترين خاصيت سنگ هاي اهکي انحلال آنها در آبهاي محتوي دي اکسيد کربن CO2 است.
اين گاز ترکيبي از دو عنصر کربن و اکسيژن است که به فراواني و به صورت گسترده در سطح زمين وجود دارد و همواره در فعل و انفعالات بيولوژيکي شرکت مي کند.
(عناصري چون اکسيژن، نيتروژن، هيدروژن و کربن در تمامي موجودات زنده وجود دارد و موجودات براي حفظ انرژي خود با مصرف ترکيب عناصر کربن دار به حيات خود ادامه مي دهند).
دي اکسيد کربن گازي است که در هوا وجود دارد، اين گاز در جايي که سنگ هاي آهکي در داخل غار تشکيل شده اند، از غلظت بيشتري برخوردار است.
دي اکسيد کربن بيش از همه در فضا از بين مي رود و از بدو پيدايش در روي زمين مقدار اين گاز به تدريج رو به افزايش بوده است.
محلول دي اکسيد کربن در آب اسيدکربنيک (H2CO3) توليد مي کند. کلسيم محلول در آبها يا ترکيب اين اسيد کربنات کلسيم به وجود مي آورد که در آب قابل حل بوده و طبقات سنگ هاي آهکي را تشکيل مي دهد.
سنگ هاي آهکي احتمالا از دوره پرکامبرين (2000 تا 3500 ميليون سال قبل) وجود داشته اند.
همزمان با تشکيل سنگ هاي جديد آهکي، سنگ هاي قديمي در اثر فعل و انفعالات هواي روي زمين و اسيد کربنيک ناپديد مي شوند.
CaCO3 + CO2 + H2O---------Ca (H2 CO3) 2
البته اين فعل و انفعالات ساده نيست و قابل تغيير نيز نمي باشد و نهايتا موازنه هاي شيميايي که هميشه در آب وجود دارد، انجام مي گيرد.
برقراري موازنه در اثر شرايط خاص به صورت فعل و انفعالاتي از چپ به راست يا از راست به چپ انجام مي گيرد.
زماني که فعل و انفعال اين فومول از چپ به راست انجام گيرد، در حقيقت آبهاي جاري از طريق زمين هايي که داراي پوشش گياهي هستند، از گاز CO2 غني شده و به لايه هاي تحتاني سنگ هاي آهکي نفوذ مي کنند و مقدار مساوي از کربنات کلسيم به محلول بي کربنات کلسيم تبديل مي شود.
حال اگر اين محلول به داخل غاري جاري شود يا در لايه هاي سنگ هاي آهکي نفوذ کند با فضايي که داراي دي اکسيد کربن کمتري است، مواجه مي شود.
قسمتي از محلول دي اکسيد کربن به فضايي که تحت تاثير ته نشيني کربنات کلسيم است باز مي گردد، در اين حالت فعل و انفعال فرمول از راست به چپ انجام مي گيرد.
در اين صورت آب مدت بيشتري نمي تواند تمامي کربنات کلسيم را که به شکل رسوب باقي مانده است، حل نمايد، لذا رسوب يا ته نشين نازکي از آهک در سقف يا ديواره غار يا به صورت آهک کريستاليذه آويخته از شقف باقي مي ماند.
وقتي که اين تشکيلات آهکي که به طور عمودي از سقف به پائين آويزان باشند، آنها را استالاگتيت و Stalactite يا چکنده مي نامند.
ته نشين هاي آهکي به وجود آمده از چکه هاي آب از سقف به سمت پائين در کف غار رو به بالا مي روند که استالاگميت Stalagmite يا چکيده ناميده مي شوند.
شکل رشد پيدا کرده آنها يکسان است اما در انتها ضخيم تر و همگي در مقابل جريان هوا يا آب مقاوم هستند. تزئينات آهکي در ايران به نام هاي پرده اي، سوزني، جرقه اي، گل کلمي، فندقي، اسفنجي و نقل بادامي وعروف است.
اين دو تشکيلات در طول هزاران سال گسترش پيدا مي کنند و رشد آنها گاهي فقط به چند سانتي متر در يک قرن محدود ميشود که به نظر عده اي از زمين شناسان رشد آنها در هر قرن 5/2 سانتي متر مکعب است. گاهي اين دو تشکيلات در طول قرون متمادي بهم رسيده و تشکيل ستوني را مي دهند که از سقف به زمين مي رسد و اين ستون ها گاهي به ديواره غار مي چسبد که به آنها جرز Piliers مي گويند.
آبي که در امتداد طول سقف غار جريان مي يابد، بتدريج سقف غار را از کربنات کلسيم مي پوشاند که روانه (Coulee) Flow ناميده مي شود.
-چرا تزئينات آهکي در مواقعي به رنگ هاي مختلف ديده مي شوند؟
زماني که آب وارد لايه هاي زمين مي شود، ممکن است در حين حل کردن آهک به رگه هايي از فلزات و مواد معدني ديگر برخورد کند و مقداري از آن ها را حل کرده و با خود به فضاي درون غارها ببرد و در زمان شکل گرفتن تشکيلات آهکي، اين رنگ در آن تاثير بگذارد.
رنگ سفيد شيري که در مواقعي به زردي مي زند، رنگ خالص تشکيلات آهکي است و ديگر رنگها در نتيجه املاح موجود در کربنات کلسيم است. البته مواقعي پيش مي آيد که يک قسمت از تزئينات آهکي به چند رنگ ديده مي شود که اين امر وجود چند نوع ماده مختلف را در درون لايه هاي زمين نشان مي دهد.
اين مواد و املاح باعث ايجاد رنگ هاي زير مي شوند: سياه رنگ (آهني)، سبز رنگ (مسي)، قرمز رنگ (هماتيت)، سياه رنگ (زغال سنگ) و يا نارنجي متمايل به قرمز رنگ (جيوه) مي باشد.
عوامل مختلف در حين عمل شکل گيري استالاگتيت باعث به وجود آمدن اشکال غير عادي آنها مي شود.
اين عوامل اندازه و شيب دهانه اصلي، نحوه و جهت نفوذ آب، مقدار اسيد آب، درجه حرارت و رطوبت غار، تاثير جريان هوا و غيره است.
غار لاسکو از جمله غارهاي طبيعي بوده و از سنگ هاي آهکي تشکيل شده است.
اين غار به خاطر موقعيت مکاني خاص خود تا به امروز سالم مانده و عوامل ذکر شده در به وجود آوردن قشر کربناته (کربنات کلسيم تبلور يافته ريز بلور) نقش اساسي را داشته است و با توجه به عمق قابل ملاحظه غار و اين که غار در دامنه تپه اي وسيع قرار دارد که توانسته است از گزند حوادث محفوظ بماند.
بدونه شکل غار مذکور محلي امن براي اسکان انسان هاي اوليه بوده است زيرا آنها با اطمينان خاطر و داشتن فرصت و وقت مناسب توانسته اند آثاري گرانبها را از خود بر جا بگذارند و موجب شگفتي انسان هاي عصر حاضر شوند.
بعضي از غار ها حاوي مقداري گچ و بلورهاي گچ هستند، چه به شکل پوسته اي و چه به شکل دسته گلهاي سفيد که اغلب ديواره و سقف و روي استالاگتيت ها را آرايش مي دهند که در نتيجه نفوذ آب به داخل ترکهاي صخره ها شکل مي گيرند. در اين دنياي زيبا و اسرار آميز، جستجو گران غار هنوز بايد درباره شلاين تشکيلات و تزئينات آهکي آموزش بگيرند و پژوهشگران به تحقيق ادامه دهند. آزمون هاي راديو کربن روش بسيار خوبي است که امروزه مي تواند در بسياري از شاخه هاي پژوهشي مانند ژئولوژي، باستان شناسي، تاريخ گذاري صخره ها، درختان ، مواد معدني تا سفال و ابزار پيش از تاريخ و حتي موميايي هاي مصري به کار رود.
مقدار بسيار کمي از کربن بدست آمده در جوي که دي اکسيد کربن در آن وجود دارد، راديو اکتيو است و از نيتروژن به عنوان نتيجه پرتو افکني پر انرژي کيهاني شکل گرفته و وزن اتمي آن دو واحد بيش از کربن عادي به فرمول C12 است، بنابراين C14 ناميده مي شود.
اين کربن راديواکتيو ماده اي زوال پذير است، اگر مقدار کامل مشخصي از C14 در محفظه اي محبوس شود، نيمي از مقدار اتم هاي آن پس از 5568 سيال از ميان مي روند که اين نيمه عمر ناميده مي شود. بدين ترتيب مقدار مشخصي از کربن راديو اکتيو وارد آب ترادش شده مي شوند و بخشي از آن، صخره آهکي را حل کرده و مي تواند در توف آهکي و تشکيلات راه يابد و در آن باقي بماند.
مشکل بعدي اندازه گيري و شناخت نحوه آهکي شدن آن است. اگر قطعه اي از يک استالاگتيت پيدا شود که دقيقا حاوي نيمي از آنچه در راديو کربن بوده، باشد، اين راهيابي تازه شکل گرفته را ممکن است.
تاريخ 5568 سال عمر دهند که معادل نيمه عمر راديو کربن است و اگر مقدار کمتري در اين قطعه استالاگتيت پيدا شود، نشان مي دهد که عمر آن بيشتر است. اما اگر اين مقدار کمتر باشد، اين تشکيلات بايد جديدتر و جوانتر باشد.
در هر 2 حالت C14 موجود که حاوي دي اکسيد کربن هوا و خاک است، تغيير نکرده و به ميزان نسبتا خوبي تاريخ گذاري آن تائيد مي شود.
آزمايشات راديو کربن نشان داده که ماده ارگانيک از آنچه درس زده شده، کهن تر است و در ژئولوژي و ديرين شناسي و باستان شناسي و زمينه هاي وابسته اهميت قطعي دارد.
آزمون راديو کربن صراحتا، عمري بيش از 50000 سال را براي تشکيلات آهکي نشان مي دهد.
نمونه هاي استالاگتيتي که از غارهاي زير دريايي جزيره کفالينيا در درياي ايوني به دست آمده بين 16000 تا 20000 سال عمر دارند.
منشاء استالاگتيت ها ضاهرا به طور محسوسي کم شده است.
گاهي آثاري از ساير مواد راديو کربن نظير اورانيوم در غارها کشف مي شود.
بعنوان مثال در غاري در جنوب فرانسه، نشانه هايي از تخريب به خاطر فروپاشي اورانيوم وجود داشته است.
گاهي مي توان از طريق استالاگتيت هاي شکسته، بعنوان زلزله سنج طبيعي براي بازگويي لرزه هاي گذشته زمين و تخريب هاي مشابه استفاده مي کنند.
شکل غارها به وسيله شکاف ها و ترکيب مجزه اي اطراف آن و به وسيله علم آب شناسي (جريان، تهاجم شيميايي و مواد در حالت تعليق) و اشکال سطحي و وضعيت سير تکاملي کليه توده هاي صخره اي، تشخيص داده مي شود. در ميان تعداد بي شماري از اشکال که به وسيله انفجارات زير زميني هويدا مي شوند، به نوع اصلي قابل تشخيص است که شامل راهرو، چاه و تالار مي باشد.
الف – راهرو: عبارتند از يک مجراي افقي با شکل تقريبا متقاطع در امتداد طول آن تشکيل شده است.
بخش راهرو توسط رسوبات پر شده است و شامل انواع راهروهاي لوله اي – راهروهاي بالارو، دره هاي عميق (کانيون) و راهروهاي شکل گرفته از مجراهاي متعدد مي باشد.
ب- چاه: مجرايي است که به صورت عمودي گسترش پيدا مي کند. راس آن ممکن است به خارج سطح راه باز کند و نه به يک راهرو يا تالار. اما چاه هميشه داراي مجراهاي خروجي رخنه پذير نيست.
چاه معمولا استوانه اي يا به شکل مخروط بلندي است که تشکيلات آن بر اثر تراوش به داخل يک گروه درزه ايجاد مي شود.
ج – تالار: تالار به معني بخش عظيم يک راهرو است.
از نظر ژئومورفولوژيست ها، تالار راهروي است با يک تقاطع که به وضوح بزرگتر از بخشهاي راهرو يا چاه هايي است که تالار به آنها هدايت مي شود و در نقطه اي که چندين تقاطع مجرا جمع مي شوند، قرار دارد.
تالار غار رودافشان در فيروزکوه به ابعاد 50×180 متر مي باشد که داراي حفره روبه گسترش، ساختار ويژه و پديده فرونشستي است که سير تکاملي را طي مي کند.
نواحي گردآوري، با دامنه تپه ها و فلات بخش فوقاني منطقه کارست مربوط است. کليه ترکهاي کوچک و بزرگ در حوضچه ها، چاهکها و دهانه غارها، آب جاري در سطح را جذب مي کنند. اين ناحيه گردآوري ممکن است به سرعت برخلاف ويژگي کارست از عرض گسترده شود، و يک يا چند رودخانه در ميان يک منطقه غير قابل نفوذ جريان يابد، اما اگر منطقه سنگ آهکي غني باشد، هيچ کارستي زيرزميني ناپديد نخواهد شد. در مورد نقش اين سرچشمه هاي خارجي نبايد مبالغه شود، بزرگترين بخش آب در نظام رودخانه کارست حاوي باراني است که بر خود سنگ آهک مي بارد.
درون توده سنگ آهک، آب موضعي، انباشته ها را حفظ مي کند و ممکن است روي لايه نفوذناپذير پيشرفت کند. اين ذخاير کوچک توسط کانالهاي کوچکي که با کانالهاي گردآوري بزرگتر، يک جريان بزرگتر را بهم مي پيوندند، زهکشي مي شوند.
تجسسات غارشناسي نشان داده است که مجراهاي گردآوري به طور اتفاقي به شکل منابع آب زيرزميني با يکديگر تلاقي مي کنند. اين بازگشت به سطح، گاهي درون راهروي است که مي تواند پيمايش (نقطه يابي) بشود انجام مي گيرد، اما اغلب به شکل يک محل ظهور مجدد چشمه يعني مجرايي که تقريبا عمودي بالا مي آيد و جريان جويباري رامترها يا حتي ده ها متر زير سطح رودخانه اي که به آن مي پيوندد، به سطح مي آورد. سير تکامل نظام زهکشي پيچيده و دشوار است. نظام کارست به عنوان شبکه هاي از درزه هاي شناور در آب منشاء پيدا مي کند. اين شبکه به شکل نوعي از سطح ايستابي (سفره آب) سلولي (حجره دار) با زهکشي کند و نقاط بي شماري از خيزآبها و تغييرات کند در جريان آب در مي آيد.
به تدريج مسير زهکشي در کناره سنگ آهکي و همزمان، مجراهاي زهکشي اصلي از نظر اندازه افزايش مي يابد و نقاط خيزآبها از نظر تعداد، کاهش پيدا مي کند. شبکه درزه ها از ادامه، باز مي ايستد و به عنوان کانالهاي زهکشي و نواحي گردآوري سازمان مي يابد.
آب و هواي غارها: در بالاي سطح ايستابي (سفره آب) در راهروهاي بخش فوقاني نظام کارست، حرکات هوا پيرو قوانين معمول است. هواي ذخيره شده در حفره هايي که توده صخره را مي پيمايند در دنيا ممکن است ارزش قابل توجهي پيدا کند. اين هوا با خارج در بين چند دهانه در بخش فوقاني و تحتاني توده هوا ارتباط دارد. درجه حرارت اين توده هوا تقريبا ثابت است، البته جو خارج هنگام ورود اين توده هواي زياد شده، حاوي مقدار معيني بخار آب است و هنگامي که خنک مي شود، فشار بخار کاهش مي يابد. در تابستان، درجه حرارت هواي گرم وارد شده به غار پايين مي آيد و مقدار بخار آب به نقطه اشباع نزديک شده و يا حتي به آن مي رسد. در زمستان، هواي نمناک سرد، به هنگام ورود به غار گرم مي شود، و نتيجه اي معکوس يعني کم شدن رطوبت را موجب مي شود. اين مرحله دوباره گرم شدن کند است و به خاطر تبخير موثر در جلو سطوح بزرگ يعني حتي در ديواره ها، حوضچه ها و بسترهاي گلي اشباع شده نمناک و عرق کرده غار جاي مي گيرد. به هر حال به طور کلي رطوبت هوا افزايش يافته است. در اين حالت، نظام غار به عنوان يک تنظيم کننده با گرايش به حفظ درجه اي از رطوبت نسبي، عمل مي کند.
هنگام بحث پيرامون آب و هواي غار، بايد غارهاي يخي نيز مورد توجه قرار گيرد.
محاسبات آب و هوايي: محاسبات سودمند عبارتند از: درجه حرارتي که ترجيحا به نسبت يک دهم درجه سانتيگراد اندازه گيري شده باشد، درجه حرارت غار و همين طور درجه حرارت رسوبهاي آن نيز اندازه گيري مي شود. درجه حرارت رسوبها از قرار دادن يک ترمومتر چند سانتيمتري در درون بستر گلي، به دست مي آيد.
رطوبت: اين محاسبه تا حدي ناممکن است، چون هيچ ابزار قابل حملي قادر به محاسبه رطوبت با درستي کامل نيست.
جريانهاي هوا: ابزار نسبتا گرانقيمتي براي اندازه گيري سرعت جريان هوا وجود دارد. توده هوا، هواي سرد زمستان و هواي گرم تابستان، به خاطر برخورد با ديوارها، که درجه حرارت آنها پايدار مانده است، به اندازه درجه حرارت داخل غار مي شود. مرحله تراکم با همين نتيجه عمل مي کند. از آنجا که هواي سرد سنگينتر از هواي گرم است، هنگامي که درجه حرارت خارج بالاتر از درجه حرارت غار است، هواي زيرزمين متراکمتر از هواي خارج شده و تمامي توده هوا در غار از دهانه هاي تحتاني خارج مي شود. در دهانه هاي فوقاني غار، جريان هوا ممکن است به طرف داخل يا پايين احساس شود در حالي که، در دهانه هاي تحتاني، جريان هوا به بيرون است. در هر صورت، هميشه بايد به خاطر داشت که جريان هوا براي تجسس کننده نشانه مهمي به شمار مي رود. هوا در بن بست ساکن است، وجود جريان هوا، به هر حال وجود يک حفره نسبتا بزرگ را ايجاب مي کند.
ديگر عوامل ممکن است تحت تاثير سرعت جريان هوا، از نظر افزايش و از نظر ابعاد باشد، باد برخلاف دهانه غار مي وزد، يک آبشار (به ويژه نوع تند و شديد آن)، يک شبکه آبخيز باريک يا يک دگرگوني ناگهاني در فشار هوا (جو) را تقويت مي کند. اين تاثيرات، عموما کوچک يا گذرا هستند. بايد توجه داشت که جو در غارها بسيار مرطوب، يعني نزديک به اشباع يا حقيقتا فوق اشباع است.
وزش باد در غار: در نقطه اي در غارهاي پوستونا استالاگتيت ها به صورت رديفي از پرچمها به شکلي عجيب و در وضعيتي غير از وضع عادي، به صورت عمودي از سقف غار آويزان هستند. اين مدرکي است براي نشان دادن فعاليت باد در داخل غار که تشکيلات دريپ استون را در هنگام رشد خم کرده است. آب تراوش شده اي که به وسيله باد خنک مي شود و رسوب سنگ آهک را روي لبه باد پناه بر جاي مي گذارد، به طوري که استالاگتيت ها در گوشه اي به جاي رشد مستقيم به پايين، حالت برجسته پيدا مي کنند.
همه غار نوردان مي دانند قدرتي که باد در داخل غارها مي تواند داشته باشد، چگونه قدرتي است. اين باد امواجي را در درياچه هاي زيرزميني ايجاد مي کند و حبابهاي استيلن را به طور آزاردهنده اي به وزش در مي آورد. در بعضي از مناطق کوهستاني ممکن است سرعت باد تا 45 کيلومتر در ساعت قدرت داشته باشد. اغلب در داخل غار، يک تندباد يکنواخت وجود دارد، فرکانس و سرعت باد بستگي به فشار هوا در خارج غار دارد. قدرت باد در داخل غارگاهي بايد به دقت با بررسي کليه حفره ها و دست اندازها و توقف طولاني آن در زيرزمين اندازه گيري شود تا بتوان وضع مناسبي را ايجاد کرد. اگر درجه حرارت در خارج غار بالا برود، گردش جريان هوا برعکس مي شود و هواي سرد سنگين از دهانه غار به خارج جريان مي يابد. چنانچه غاري در منطقه کوهستاني بلندي قرار داشته باشد توسط حفره اي که جريان هوا از آن داخل غار مي شود، با سطح ارتباط پيدا مي کند. اين جريان هوا سرد است، بنابراين درجه حرارت چنين غارهايي معمولا همان درجه حرارت متوسط خارج غار است که زمستانهايي با يخبندان پيشرفته دارد. پس يک غار بزرگ وسيله اي است براي تهويه قوي، حال آنکه غارهاي کوچکتر مي توانند تحت تاثير حرکت توده هاي هواي سرد و گرم قرار بگيرند، ارگانيسم غار خو گرفتن با چنين تغيير شرايط را آموزش مي دهد. مثلا خفاشها با قطرات شبنم در حالي که از سقف در حدود 10 متري ورودي آويزان هستند، مشاهده مي شوند. در شب که درجه حرارت غار پايين مي آيد به همان نسبت درجه حرارت بدن جانوران نيز پايين مي آيد. در صبح، حرارت خورشيد به غار وارد مي شود و هواي گرم در مسير کف غار جاي هواي سرد را مي گيرد. رطوبت در هواي گرم به صورت شبنم روي پر خفاشهاي خفته نشست مي کند.
وضع طبيعي غار: غار داراي بادگير و هواکشهاي مخفي بي شماري است که هواي خارج با شدت از آنها داخل غار مي شود و بدين سبب هواي آن فوق العاده سرد بوده، و همين امر باعث مي گردد که آبهاي موجود در غار به حال انجماد درآمده و تشکيل توده هاي بزرگ يخ و مخزنهاي وسيع يخي را که قشر بعضي از آنها به 5/1 متر مي رسد، بدهند. يخبندان غار از ماه اول سال آغاز و تقريبا تا اواسط بهار ادامه دارد و سپس در طول تابستان و پاييز به علت خشکي هوا و عدم جريان آب، يخها شروع به ذوب شدن کرده و روبه کاهش مي رود. بهترين زمان بازديد از اين غار جالب در ارديبهشت ماه است که کثرت تشکيلات يخي و زيبايي آن به حداعلي رسيده و مناظر بديع و جالبي در آن ايجاد مي گردد ( تصوير 26). غار يخ مراد يکي از پر پيچ و خم ترين غارهايي است که نظير آن به ندرت ديده شده و از اين رو بازديد تمام نقاط آن مستلزم وقت کافي، حوصله و دقت فراوان و در دست داشتن کروکي دقيق و کامل است. اين غار از حيث تزيينات آهکي قابل ملاحظه نيست و جز در چند بخش کوچک چيزي به چشم نمي خورد. ولي روي هم رفته استالاکتيت هاي اسفنجي الوان طبقه زيرزميني و نيز چند قسمت ديگر آن جالب است. نکته قابل توجه اينکه غار يخ مراد در بخشي چهار طبقه بوده و در يک امتداد عمودي به عمق 30 متر، به طور مطبق بر روي هم قرار گرفته است و جزو معدود غارهاي مطبق ايران است.
از ديگر غارهاي يخي ايران مي توان از غار يخ در زير قله دنا نام برد.

2- غارهاي مصنوعي:
اين نوع غارها به غارهاي دست کن معروفند که تعداد آنها در ايران بسيار است و معمولا براي اهداف خاصي حفر شده اند که عبارتند از:
الف- براي اسکان و زندگي حفر شده اند مانند مجموعه غارهاي دست کن در ميمند شهر بابک که شهر کوچکي در نزديکي شهر بابک قرار دارد. در حال حاضر بيش از 5 هزار نفر در اين شهر باستاني که از دوره ساسانيان بنا شده زندگي مي کنند. محل هاي سکونتي که در اين منطقه در لايه هاي رسوبي فشرده دوره سوم زمين شناسي ( کرتاسه ) حفر شده اند شامل اتاقها، انبارها، آغل، آشپزخانه و... است.
ب – براي دفاع حفر شده اند که اين غارها در مناطق مختلف کوهستاني يا زيرزميني جهت دفاع حفر شده اند.
ج – غارهايي که جهت برگزاري آئين هاي مذهبي حفر شده اند و اين غارها معمولا در دل کوه ها قرار دارند.
د – غارهايي که خود به خود با استخراج يک معدن و برداشت محصولات معدني به وجود مي آيند.
کارست Karst:
بخش هاي فوقاني قاره ها اساسا توسط رسوبات دريايي قديمي شکل گرفته اند و به صخره تبديل شده و بر روي سطح دريا بالا آمده اند.
سپس فرسايش در اين صخره ها خوردگي ايجاد کرده، رشته کوه ها را کنده است در حالي که رودخانه ها و يخچالها دره ها را ايجاد کرده و مجراهايي را در حفرات به وجود آورده اند.
آب باران به دليل وجود درزه هاي صخره به مجراهاي زيرزميني نفوذ مي کنند و هنگامي که اين مجراها کاملا پيشرفت مي کنند، به سرعت به شکل خشکي در سطح زمين نمودار مي شوند.
جويبارها و رودخانه ها به زيرزميني جريان مي يابند و هنگامي که اين عمل به حالت پيشرفته خود رسيد، اين منطقه کارست خوانده مي شود.
اين واژه آلماني توصيف چشم اندازه صخره اي خشک در شمال غرب يوگسلاوي است.
براي نخستين بار اصطلاح غارشناسي يا جغرافياي زيرزميني يا علم غارها به وسيله ادوارد آلفرد مارتل دانشمند فرانسوي براي مطالعه غارها به کار برده شد.
غارشناسي يکي از رشته هاي زمين شناسي است که امروزه به واسطه موفقيت هاي چشم گيري که در زمينه کشف آبهاي زيرزميني و کشفيات ديگر به دست آورده، نظر زمين شناسان، کاني شناسان، آب شناسان، باستان شناسان و زيست شناسان را به نحو شايان توجهي به خود جلب کرده است.
غار نوردان و غارشناسان در نيمه دوم سده اخير، کشفيات بسياري انجام داده اند.
در اين کشفيات، جهانگردان، کوه نوردان و دانشمندان علوم مختلف به ويژه زمين شناسان هر يک سهم به سزايي دارند.
کشفيات غارشناسي به سازوبرگ ويژه ايمني نيازمند است که براي افرادي که بدون توجه به اين امر، به غارنوردي و غارشناسي بپردازند، ممکن است موجب زيانهاي بسيار و حتي تلفات جاني شود.
غارنوردي و غارشناسي هم جنبه ورزشي و هم جنبه تحقيق و پژوهش دارد.
به جنبه ورزشي غارنوردي و همچنين رکوردي که غارنوردان از نظر کشف ژرف تريل يا طويل ترين غارها به دست مي آورند ويسا طول مدت زماني که در زيرزمين قرار دارند و نيز توجه مي شود.
اين امر بستگي به ورزيدگي غارنوردان چه از نظر بدني و چه از نظر آشنايي با دانش غارنوردي و غارشناسي دارد.
بايد توجه داشت که ورود به غار، حرکت و راه پيمايي در زير زمين با مشکلات و دشواري هاي فراوان توام است که مستلزم داشتن نيروي کافي روحي، بدني، استقامت و پايداري در مقابل خستگي، سرما و رطوبت در داخل غارهاست.
غارنوردان اغلب به يکي از علوم: زمين شناسي، زيست شناسي، آب شناسي، فيزيک، شيمي، باستان شناسي و... کما بيش آشنايي و توجه دارند که اين امر موجب علاقه آنها به مشاهده مناظري از زيباييهاي طبيعي زير زمين مي باشد.


ماهيت غارشناسي و کاربرد آن:
1-کاربرد غارشناسي در آب شناسي شايان توجه است و در تعيين آبهاي زير زميني در هر کشور سهم به سزايي دارد.
همچنين از نظر جلوگيري از خرابي شهرها و روستاها بر اثر سيلابها و طغيان رودها به ويژه در زمين هاي آهکي اهميت زيادي دارد.
هنگام ساختن مجاري (لوله کشي) آب در زمين هاي آهکي، مطالعه غارها به ويژه آنهايي که از ديد پنهان هستند، الزامي است.
اگر در ساختن سد مطالعه غارشناسي کافي انجام نگرفته باشد و احيانا غارهايي در زير محل سد وجود داشته باشند، آبهاي پشت سد در غارها نفوذ مي کنند و در نتيجه سد بدون استفاده مي شود.
2-غارشناسي در ساختن بناها و ساختمانها نيز اهميت دارد.
بعنوان مثال: در ساختن بناهاي چند طبقه، پل ها، تونل ها و دالان هاي زيرزميني براي مترو، ساختن خطوط آهن و خانه هاي ضد زمين لرزه اگر مطالعه کافي در اين امر نشود، ممکن است موجب ايجاد خسارتها و زيانهاي مالي فراوان و گاهي تلفات جاني شود.
3-هنگام استخراج معادن، بيش از هر چيز لازم است که به وضع آبهاي زيرزميني که در نواحي آهکي جريان دارد، رسيدگي شود تا از پراکنده شدن کانسار و تلفات جاني احتمالي جلوگيري به عمل آيد.
بالا آمدن آب، در چاه هاي معادني که در نواحي آهکي قرار دارند، گاهي بسيار سريع است (4000 تا 5000 متر مکعب در ساعت) که با مطالعه شکاف ها و غارهاي زيرزميني در چنين زمين هايي مي توان اين پديده را پيش بيني نمود و از زيان هايي که از اين طريق ممکن است به معدن برسد، جلوگيري کرد.
4-يکي از کاربردهاي غارشناسي در چينه شناسي است که در تعيين قرار گرفتن لايه هاي مختلف سنگ هاي رسوبي و تاريخ گذشته زمين به ما کمک مي کند.
5-از نظر ديرينه شناسي ما را در کشف جسد جانوراني که در گذشته در غارها مي زيستند و همچنين آثار انسان اوليه در دوره ديرين سنگي و نوسنگي و کشف ابزار آلات و سلاح هاي انسان ياري مي دهد.
6-از نظر زيست شناسي و مطالعه گياهان و جانوران به ويژه مطالعه جانوران غارزي در گذشته و حال مفيد است.
7-برخي از غارها به واسطه داشتن چکيده و چکنده هاي فراوان خود زيبايي خاصي دارند که اين امر مي تواند باعث جلب توريست شود
آبشناسي (آب و هواشناسي) غار:
اين اصطلاح از کلمه وا به معني هوا و آب تشکيل شده است و عبارتست از مطالعه تغييرات هوا در زيرزميني. در زمستان هنگامي که خاک يخ زده است، جريان آب متوقف مي شود و در بهار و تابستان و پائيز از سرگرفته مي شود.
با مطالعه آن مي توانيم محيطي را که در آن گياهان و جانوران رشد و نمو کرده اند، را بشناسيم و به آن چه مربوط به سازند غارها است، پي ببريم مانند گودي ناشي از خوردگي (Corrosion) و يا پرشدگي Comblement & Filling up)) بر اثر به وجود آمدن چکنده ها (Stalactite) مي باشد.
عوامل گوناگوني در وابشناسي مورد مطالعه قرار مي گيرد که عبارتست از:
-دماي هوا که معمولا نسبت به دماي متوسط ساليانه غار (در صورتي که با خارج در ارتباط نباشد) ثابت است.
-دماي آب
-دماي سنگ
-چگالي (وزن مخصوص) هوا که منشاء جريانات هوايي در زير زمين است.
-رطوبت سنجي Hgdrometry که تغييرات ميزان بخار آب را مورد سنجش قرار مي دهد که از 30 تا 100% تغيير مي کند.

1)Climmatology
3-مقدار گاز
-مقدار گاز در خوردگي اهميت زيادي دارد.
-اهميت مقدار گاز (به ويژه گاز کربنيک) در فرآيند فرگشت (تحول و تکامل) غار در زير زمين است.
کارست شناسي:
کارست شناسي عباتست از مطالعه زمين هاي آهکي که براي نخستين بار در زمينهاي آهکي ناحيه اي از يوگسلاوي به نام کارست karst انجام شد.
زيست غار شناسي عبارتست از مطالعه گياهان(Flora) و جانوران (Fauna) در زير زمين.
مواد زائد مانند پيل ها، کربورها و ... که از غارشناسان در غار برجاي مي ماند، موجب از بين رفتن موجودات زنده غار مي گردد.
الف – گونه هاي جانوري:
از هر نوع جانوري که در خارج از غارها زندگي مي کنند، مي توان نمونه هايي را در غار يافت از جمله: پستانداران، حشرات، خزندگان، ماهيها و...
جانوران موجود در غارها به سه بخش تقسيم مي شوند:
I – غارنشينان Trogloxene که عبارتند از غار زيستيان اتفاقي که معمولا در منطقه تاريک و روشن غار در نزديکي در و ورودي آن زندگي مي کنند، مانند پشه ها و برخي از حشرات.
در اين ناحيه از غار مي توان برخي از پستانداران مانند روباه، گورکن، استخوان هاي کفتار و خرس هاي غار دوره هاي پالئو را مشاهده نمود.
II – غار دوستان Troglophiles :
جانوراني که به طور اتفاقي در مناطق دورتر از دهانه غار و در تاريکي مطلق زندگي مي کنند مانند شب پره يا خفاش و حشراتي که از گوانو تغذيه مي کنند.
III – غار زيان Troglobies:
نوعي از دوزيستان به نام پروته Protee و آفنوپس (Aphoenops) که اين جانوران کاملا در زير زمين متوليد مي شوند، زندگي مي کنند، توليد مثل کرده و در همان جا مي ميرند.
اين جانوران فاقد رنگدانه بوده و چشمان آنها ضعيف بوده و يا از بين رفته است. پاهاي اين جانوران بسيار بزرگ، شاخک ها و حس بويايي آنها بسيار قوي است.
عده اي اين جانوران را متعلق به دوران سوم دانسته و آنها را سنگواره هاي زنده مي نامند.
ب- گونه هاي گياهي:
از آن جائي که نور مورد نياز در غارها براي عمل فتوسنتز وجود ندارد، مي توان گفت که گياه سبزينه دار غارزي هم در غارها وجود ندارد. بنابراين گياهان در نزديکي دهانه غار، در محلي که نور تا اندازه اي وارد مي شود يا از نور مصنوعي استفاده مي شود، رشد و نمو مي کنند.
گياهان در غار ها شامل انواع ذيل مي باشند:
I- قارچها:
قارچها در صورتي رشد مي کنند که درغار مواد آلي و يا کاني وجود داشته باشند تا به سهولت به وسيله دياستازي که از خود ترشح مي کنند، جذب انجام دهند.
II- انگلها:
در صورت وجود تکيه گاهي براي رشد و زندگي، انگل ها مي توانند يافت شوند.
خنک و مرطوب بودن ممکن است براي گونه هاي از ميان رفته، به صورت پناهگاهي باشد.
به عنوان مثال مي توان از غار بزرگ اطلس در مراکش نام برد در اين ناحيه کنکرسيون هايي از گونه هاي کاملا از ميان رفته اي از موجودات زنده که از بقاياي گياهي افريقا هستند، يافت مي شود.

آرسـام
12-05-2008, 14:27
حفره گلوری در سد مونتیسلو - کالیفرنیا

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

حفره کیمبرلی - جنوب افریقا

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

معدن تنگه بینگهام - یوتا

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

حفره آبی بزرگ - بلیز

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

atrocious
15-05-2008, 14:03
خيلي جالب بود
مسنكه تو روسيه يه حفره ي خيلي عجيب و بزرگ براي استخراج الماس حفر كردن!!
كه حتي هلي كوپتر هم نميتونه از روش رد شه !!!! به خاطر فشار هوا!!