PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : !i!i!i!i!i!i!i!i نویسندگان آلــــــمان !i!i!i!i!i!i!i!i!



Dash Ashki
17-10-2006, 10:31
در این تاپیک سعی داریم نویسندگان معروف و برتر آلــــــمان را همراه با بعضی از آثارشون معرفی کنیم...!



:=:=.=:=.=:=.=:=.=:=.=:=.=:=.=:


-------------------------------------------
بزرگترین سایت دانلود کتاب های فارسی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Dash Ashki
17-10-2006, 10:38
هرمان هسه در شهر کالو آلمان، در دوم ژوئیه 1877 زاده شد. در اوان جوانی در شهر توبینگن و بال به شغل کتابفروشی اشتغال یافت و در بیست و یک سالگی به سرودن و انتشار شعر پرداخت. پنج سال پس از آن با رمان هایی که درباره جوانان و جوانی و مسائل آموزش و پرورش نوشت از کامیابی بزرگی بهره مند شد. «پترکامن زیند» و سپس «زیر چرخ» (به انگلیسی «کودک بیتا») و از پس آنها «گرترود» (کتاب حاضر) «روسهالده» (مترجم فارسی این کتاب، آن را «اسپرلوس» برگردانده است)، دمیان (ترجمه به فارسی: خسرو رضایی) و چند تای دیگر. آنگاه در اعتراض به نظامی گرایی آلمان در جنگ بین الملل اول به طور دائم در سویس مقیم شد و به صورت یکی از بزرگترین افراد ادبی در دنیای آلمانی زبان درآمد. بشرگرایی و فلسفه جویای او بازهم در رمان هایی ازقبیل «گرگ بیابان» (ترجمه به فارسی: کیکاوس جهانداری) و «نرگس و زرین دهن» (ترجمه به فارسی: سروش حبیبی) پرورش یافت. درحالی که اشعار و نوشته های انتقادی او جای او را میان متفکرین معاصر پیشاپیش باز کرد حکومت آلمان نازی از کتاب های او در هراس بود و از نشر آنها جلوگیری می کرد.
سویسی ها با اعطای درجه دکترا در فلسفه بدو حرمت نهادند و دنیا درنهایت با اهداء جایزه نوبل ادبیات در سال 1946 پاس او را نگهداشت و این جایزه ای بود که رمان بزرگ وی به نام «بازی مهره شیشه ای» (به همین عنوان به وسیله مترجم این کتاب به فارسی برگردانده شده است). سخت سزاوار آن بود. اندکی پس از هشتادوپنج سالگی در 1961 درگذشت.
آنچه در بالا آمد شرحی است که ناشر انگلیسی کتاب گرترود در شناساندن نویسنده بر صفحه پیشاروی این کتاب به خوانندگان هدیه کرده است، ناشر فارسی گرترود آن را بسنده نیافت.
دنیای پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ که هرمان کوچک در آن بار آمد هم کوچک بود و هم وسیع. اوضاع و احوال برونی بسیار ساده بود. دارایی مادی برای خانواده ارزش زیادی نداشت. هرچند پول زیادی هم نداشتند و خانواده با زندگی دست تنگ آشنا بود. اما آنچه زندگی را در خانوار هسه از لحاظ کودکی با امن و امان آشنا می ساخت کیفیات بود. هم در این باره در سال 1946 هرمان به خواهش آدله (شاید به عین، به عین خوشتر آید) نوشت: «خرد آرام پدربزرگ ما، نیروی تصور و مهرورزی پایان ناپذیر مادر ما و وجدان حساس پدر ما و آشنایی او با رنج بردن ما را پرورش دادند» و جای دیگر می گوید: «اشعه دنیاهای متعدد در این منزل آباء و اجدادی با هم تلاقی کردند. در این منزل مردم دعا کردند، کتاب مقدس خواندند، مطالعه کردند، در قفسه اللغه هندی پژوهش کردند، موسیقی نواختند، بودا و لائوتسه نام های آشنا بودند، میهمانان از چندین کشور می آمدند و بوی خوش جاهای دور را با خود می آوردند و آواهای زبان های خارجی را به زبان می آوردند و هم در این منزل به فقیران غذا می دادند. جشن برپا می کردند، طلبگی و داستان های جن و پری دست درباره آغوش بودند».
اما درس درست نخواند و دو سه بار از مدرسه گریخت، تا شاگرد کتابفروشی شد و کامن زیند را نوشت. ناگزیر کله پوک پری داشته است. درباره کامن زیند می گوید: «مقصود آشنا ساختن انسان معاصر با زندگی سر ریز و خاموش طبیعت بوده است». می خواسته است انسان معاصر به ضربان قلب و زمین گوش فرا دهد و در زندگی طبیعت شرکت جوید، فراموش نکند که ما از خدایان نیستیم همه کودکانیم جزئی از زمین و کل کیهان.
در سال 1951 به دانشجویی که پتر کامن زیند را می خوانده است نوشت: «کامن زیند می کوشد از جامعه و جهان دور شود و به طبیعت بازگردد... کامن زیند به عنوان عضو گروه یا هم آوایی در دسته همسرایان بهترین حالت خود را ندارند. برای زندگی در گروه سخته نشده، بزرگمردی تنها در دنیای رؤیای آفریده خود بوده است». در همین نامه می گوید: «من همه عمر در برج عاج نهان شده ام، اما در درجه اول سر و کارم با فرد و شخصیت اوست نه با کلیسا و دولت».
در 1904 زن استد با هم از شهر گریختند و گوشه گرفتند. نخستین فرزندش «برونو» در سال 1905 در 9 دسامبر در همان گوشه نشینی زاده شد.
از پس پتر کامن زیند «کودک بیتا» (به فارسی «زیر چرخ» ترجمه قاسم کبیری) آمد که در سال 1906 منتشر شد. «گرترود» در 1909 انتشار یافت این داستان کوهن موسیقیدان شل است و از کف دادن معشوق به دوست. خود هسه درباره این کتاب می گوید: «شاید راست باشد که گرترود به عنوان یک شخص واضح نموده نمی شود. برای من، گرترود بیشتر از یک شخص یک نماد بود و درعین حال متحول کننده کوهن».
اضافه بر تصنیف و سرودن، هسه به کار انتقاد ادبی و انتشار جنگ اشعار دیگر شاعران نیز سرگرم بود. این کار قبل از آغاز جنگ بین الملل اول سر گرفت و به تدریج اهمیت یافت.
عزم سفر هند کرد. نخست به سر اندیب رفت (که اکنون سریلانکا است) و سپس به خود هندوستان رسید. ده سال بعد اعتراف کرد که آن سفر، که درواقع گریز از اروپا بوده است، آن آزادی درونی یا برخورد روحانی با هند را که آرزومند آن بوده است بدو ارزانی نداشته است.
«چین و هند را با سفر کردن با کشتی و قطار نمی یافتم. خود باید پل ها را علم می کردم».
پس از بازگشت از هند و تغییر محل زندگی «روسهالده» را نوشت که در سال 1913 منتشر شد. صحنه رمان پنداری است از بیماری و مرگ یک پسرک دوست داشتنی که نمودار پژمردگی و خشکیدن یک ازدواج است. 26 سال بعد هسه این کتاب را باز خواند و دریافت که از محک زمان بی زیان گذشته است.
در 3 نوامبر 1914 رساله معروفی با عنوان «ای دوستان، این بانگ ها!» منتشر کرد و با جنون ملی گرایی در افتاده مردم را به بشردوستی و خردمندی خواند. بودند شاعران و نویسندگان آلمانی دیگر که هم از آغاز ندای صلح سر می دادند اما حاصل آن رانندگی و نفرت بود. مطبوعات آلمان او را خائن و رذل خواندند.
در 1919 «دمیان» را با نام مستعار «سینکلر» منتشر کرد. دمیان بیشتر حاصل پسیکانالیز است که هسه به سبب اختلال روانی با سرپرستی دکتر لانگ شاگرد کارل گوستاو یونگ بدان تن داد. «دمیان» حاصل کوششی است برای تفسیر خود نزد خود. باپاکمردی تمام می تواند خود را باز شناسد و راه در خورد خود را بیابد و آن راه را سرنوشت خود بخواند. انسان استقلال دارد و مسؤول کردار خود است. دمیان می گوید: «تنها آن عقاید که با آن به راستی می زییم ارزشی دارند».
در 1922 در نقدی که در مجله نوشت سخت به قیام ضد سامی آلمان ها تاخته آن را از اشکال زشت و ابلهانه ملی گرایی خواند. اما این آغاز کار بود و با پیروزی حزب ناسیونال سوسیالیست در انتخابات 1933، قیام ضد سامی به صورت خاص آزار و دشنام یهودیان بدل شد. در سال انتشار آن نقد حملات شخصی به همه آغاز شده بود و همین حملات شخصی همه را ثابت قدم تر کرد.
«سیذهارتا» و یا به قولی «سیذارتا» که تاکنون چهار بار به فارسی در ایران به همین نام چاپ شده است به سال 1922 نشر یافت. کتاب در دو بخش است که بخش نخستین به رومن رولان اهدا شده است. این نام به سانسکریت یعنی «آن کس که به هدف خود رسیده است». این کتاب نشانه فرو شدن ژرف هسه در جهان معنوی هند است. سیذارتا مهر را بالاتر از دانش می داند. رسم را خرد می آورد و جای والا را به آزمون یگانگی می سپارد. این کتاب تاکنون به هشت زبان هندی ترجمه شده است.
به سال 1923 از زن خود جدا شد و همان سال شهروند سویسی شناخته شد. در 1924 زنی دیگر استد که دیر نپایید و در بهار 1927 کارشان به جدایی انجامید.
چند سال بعد «گرگ بیابان» درآمد که خوانندگان را به شگفتی آورد و هراساند. اندیشه پرتگاهی که زیر پای ما دهان گشاده و احساس خطر از مصیبت و جنگ، آرامش هسه را سلب کرده بود. در چنین حالی داستان «هاری هالر» گرگ بیابان را نوشت. هالر دچار بدبختی زمانی است که در آن می زیست. جانوری است که هیچ چیز او را از رفتار باز نمی دارد. می کوشد تنش درونی و تنش میان خود و جهان را حل کند. لیکن زندگی او به چند راه پاره شده است «نه تنها میان دو قطب غریزه و روح، یا قدیس ولات، که میان هزاران جفت بیشمار قطب تقسیم شده است». در جست وجوی میانه خود به دنبال معنی گریزان زندگی، تنها هنگامی وحدت از دست رفته را باز خواهد یافت که به رسوخ در نابهشیار خود جادویی توفیق یابد. بدین معنی سابقه حال هالر کوششی است برای ارائه بیماری زمان در بروز واقعی آن. هالر می آموزد (و کاش همه کس می آموخت) که برداشت های شگرف و از زمان بریده و از جرح درامان زیر و پس ظواهر نهفته اند. بالاتر و برتر از همه چیزها که غریزی و آشفته اند، جهان دوم و برتر و پایدار موجود است، جهان چیزهای امرتات، جهان ایمان مثبت، سلیم، برتر از انسان و برتر از زمان.
پس از «گرگ بیابان» که در 1927 انتشار یافت، هسه دست به نگارش «نرگس و زرین دهن» زد و همزمان با آن قطعه کوتاهی به نام «کار یک شب» نوشت، در این قطعه می نویسد: «اکنون دست به کار چیزی نو شده ام و شخصیتی سر برآورده که تا مدتی نماد و برنده تجربه و افکار و مسائل زندگی من خواهد بود. سر بر آوردن این موجودات متلی (پتر کامن زیند، کنولیب، دمین، سیذارتا، هاری هالر و جز ایشان) (کنولیپ با نام «داستان دوست من» به وسیله سروش حبیبی به فارسی درآمده است). مرکز خلاقی است که هر چیز دیگر از آن جریان می یابد. هر کتابی که نوشته ام تشریح حال روحی است، آنچه در هریک مرکزیت دارد داستان ها، گره خوردن ها و تنش ها نیستند. یکه گویی هایی هستند که در آن رابطه شخص، به خصوص با جهان و با خود او زیر ذره بین نهاده می شود».
«نرگس و زرین دهن» نیز به گونه کتاب های پیشین ترجمه حال معنوی است. یکی اهل خداست یکی اهل بلا، از هم می گسلند و به هم می پیوندند. در این یگانگی دوگانگی است و در آن دوگانگی یگانگی.
هسه همچنین قطعات کوتاهی به نام های «اندر خواندن»، «زندگی با کتاب ها»، «فریب کتاب» و جز آن نوشته است. جالب است که وی وظیفه خود می دانسته که شوری را که نسبت به کتاب و خواندن داشت به دیگران تسری دهد و مردم را با آثار نویسندگان بزرگ آشنا سازد. خواندن ادبیات جهانی را راه گریزناپذیر معنی دادن و تغییر گذشته و آماده کردن خود برای برخورد بدون ترس با آینده می دانست و می دید.
حد اعلای قدرت آفریننده هسه در «بازی مهره شیشه ای» یا «استاد بازی» بروز کرده است، که همه کار و تجربه اندوخته در طول عمر خویش را در آن بروز داده است. این کتاب را به مسافران شرق اهدا کرده است که می توان آن را اشاره ای به رابطه نزدیک آن به «سفر به شرق» (ترجمه به فارسی: سروش حبیبی) تلقی کرد. در «سفر به شرق»، شرق شرق جغرافیایی نیست قرون وسطی و عصر زرین نیز هست. گروه در ایتالیا و یا سویس مسافرند، ولیکن شب را در قرن دهم بسر می آورند و با اربابان قدیم و پری ها می نشینند.
موسیقیدانی به نام هسه نیز عضو دسته به هم پیوسته سفرکنان است و سفر او به صورت روز مثل گونه سفر خود هسه در خلال زندگی است. این سفر به گذشته و عصمت کودکی بازمی گردد. از آنجا پیش آمده و مراحل رشد خود را به مردی، به خطاکاری، شک و نومیدی طی می کند. پس از در بدری و تنهازدگی هسه هم کارش به دادرسی می کشد. دادگاه در حکم خود می گوید: «برادر هسه در آزمون خود به نومیدی راه برد و نومیدی نتیجه هر کوشش به جد است برای فهم و دفاع از زندگی بشری. نومیدی نتیجه هر کوشش به جد است برای عبور از زندگی به همراه عفت و عدالت و درک و برآوردن شرایط آنها. کودکان در یک سوی نومیدی می زیند، بیدارشدگان در سوی دیگر آن». این هسه برخلاف «گرگ بیابان» که هارلی هالر بود یا هسه دیگر، از آزمون خودشناسی پیروز بیرون می آید و بدین طریق به سطح جدید هستی بشری ارتقاء می یابد.
«بازی مهره شیشه ای» روز 29 آوریل 1942 به پایان رسید و نخسین بار نه در آلمان که در سویس انتشار یافت. هسه در نامه ای که در 1955 به دوستی به نام «رودلف پان ویتس» نوشته است خاطراتی را از زمان رستن و جان گرفتن این حکایت باز می گوید: «آن اندیشه که در اصل مرا برافروخت تصور تناسخ بود به صورت محملی که از طریق آن ثبات در تبدیل، دوام در سنت و زندگی روح به طورکلی بیان شود. آنگاه روزی، چند سال پیش از آنکه عملاً به نوشتن حکایت بپردازم، داستان زندگی خاص اما ابر زمانه را رؤیت کردم. انسانی را تصور کردم که طی چند حلول دوران های عظیم تاریخ بشری را می آزماید».
«برای ساختن آن زمان که بتوانم در آن پناه، نیرو و دلداری بیابم همین بسنده بود که هر زمان فرضی را در گذشته برانگیزم و عاشقانه تصویر کنم... دیدم که با رد زمان خیره سر باید اثبات می کردم که سلطان جان و روان وجود دارد و شکست ناپذیر است. با درک این نکته نقشه من به سوی تجلی ناکجاآباد، به تخیلی که در آینده افکنده شده باشد، تغییر جهت داد. چه سراسیمه شدم وقتی که ایالت کاستالیا سر بر آورد. نیازی نبود که در اندیشه جان بگیرد یا ساخته شود. بی آنکه خود بدانم از مدتی پیش درون من شکل گرفته بود. پس آن بست را که دنبالش می گشتم یافته بودم. کاستالیا را باید مفهومی بری از زمان درک کرد که واقعیت درونی خود را واجد است و هدف آن نشان دادن امکان زندگی روان است».
«بازی مهره شیشه ای» شیوه ای است از بازی کردن با مجموع محتویات فرهنگ ما. بدانگونه با آنها بازی می کند که گفتی در عصر شگرف هنرها، نگارگری با رنگ های روی شستی خود، با درون بینی ها، اندیشه های والا، آثار هنری که بشر در دروان های آفرینندگی خود پدید آورده است، همه آنچه مطالعات دانشمندانه به مفاهیم بدل کرده و به صورت ملک فکری درآورده است، با تمام این مجموعه عظیم ارزش های فکری، بازیکن بازی مهره شیشه ای به گونه ارگ نوازی که ارگ بنوازد، بازی می کند....».
سال ها تمرین باید تاکسی بازی را به شایستگی ببازد، تنها چند تنی این هنر را به غایت می رسانند و فقط یک تن می تواند «استاد بازی» شود و این مقامی است که بدو توان می بخشد تا بازی های بزرگ عمومی را طرح و هدایت کند.
اما بالاترین حالتی که از بازی کردن بازی مهره شیشه ای باید حاصل شود سلامت نفس است و این چیزی است که هسه در همه آثار خود، از رمان و شعر و مقاله و نقد به دنبال آن بوده است. «سلیم» و «سلامت نفس» در نامه ها و گفت وگوهای آخر عمر هسه فراوان به کار گرفته شده اند.
مجموعه اشعار هسه با نام «اشعار» منتشر شده است.
از اشتغالات عمده دوران آخر زندگی هسه پاسخ نوشتن به نامه هایی بود که هرساله از جاهای گوناگون بدو می رسید. شاید در سال به بیش از یک هزار نامه پاسخ می نوشت. این نامه ها خاص کسی بود که بدو پاسخ داده می شد، نه به قصد انتشار، چنان که معمول نویسندگان زمان ما است با نگاهی به آینده. نیز همه پاسخ های او دلنشین نبود، گاه به خشم می آمد، اما همواره راست و درست می نوشت.
در 1946 جایزه نوبل در ادبیات بدو اهدا شد که به سبب بیماری، خود به دریافت آن نرفت. در پیامی که برای آکادمی نوبل فرستاد نوشت:
«احساس می کنم که به شما همگان بسته ام. لیکن در درجه اول به برداشت اصلی و اساسی که بنیاد نوبل را الهام بخشید یعنی اندیشه ابر ملیتی و بین المللی بودن روان که می بایست نه در خدمت جنگ و تخریب که خادم صلح و آشتی باشد، دل بسته ام. درضمن اهداء این جایزه به من به منزله شناسایی زبان آلمانی و سهم آلمان در تمدن است و من همین را حرکت آشتی و حسن نیت می بینم...».
و جوایز دیگر از پی آمد. جایزه گوته از شهر فرانکفورت، دکترای افتخاری از دانشگاه برن، جایزه ویلهلم رابه از شهر برونزویک، جایزه صلح صنف کتاب آلمان....
سیل زائران خانه او چندان شدت گرفته بود که ناگزیر شد این پاره را از نوشته های «منگ هزیا» رونویس کند و بر در خانه بکوبد:
«هنگامی که مردی پیر شده و جنگ های خود را کرده است شایسته است که آرام گذارده شود تا خود را با مرگ خو بدهد. نیازی به مردم ندارد تا بدان هنگام ایشان را می شناخته و به اندازه بسنده ایشان را دیده است».
«آنچه بدان نیاز دارد آرامش است».
«نشاید چنان مردی را دنبال کردن، با او سخن گفتن، با پرگویی او را آزار دادن».
«راه درست آن است که چنان بر در خانه او بگذری که گویی کسی در آن نمی زیست».
هسه در تمام عمر گرفتار سرآغازها و بحران ها بود، اما با وجود این دگرگونی ها، آثار و اندیشه او پابرجایی شگرفی دارد. «من کنولیپ، دمیان، سیذارتا، کلیگزور، اشتپن ولف و گلدموند را برادران یکدیگر و هریک را حالت دیگری از معنای درونی کلام خود می بینم». و سال بعد باز گفت: «از کامن زیند تا اشتپن ولف تا ژوزف کنشت، همه شان را می توان دفاع (و گاه بدخواهی) از شخصیت و خرد تعبیر کرد». و این اندیشه برگزیده نوشته های او به عنوان نویسنده و اصل اساسی زندگی او بود.
شب میلاد مسیح سال 1961 شعری سرود با عنوان «زمانی هزار سال پیش» و در آن گفت:
بی امان و نگران سفری دیگر
برانگیخته از رؤیایی گسیخته
در دل شب می شنوم
خشاخش آشنای بامبوهایم را
خوش دارم بال هایم را بگسترم
و از حصاری که مرا فرا گرفته بگریزم.
شب میان هشتم و نهم اوت 1962 درگذشت.

Dash Ashki
18-10-2006, 02:34
توماس مان در 1875 در لوبك آلمان به جهان آمد . او نويسندگي را بسيار زود آغاز كرد وبه دنبال رها كردن مدرسه صرفاً به ادبيات پرداخت . در هجده سالگي زاده گاه خودرا ترك گفت و به ايتاليا رفت ودر همان جا بودكه نخستين رمان با اهميت خود .خانواده بودن بروك ،را نوشت كه در 1901 در آلمان انتشار يافت . توماس مان در بيست وشش سالگي با انتشار اين رمان به شهرت رسيد .خانواده بودن بروك زوال يك خانواده سوداگر («بورژوا»)را در طولسه نسل نشان ميدهد . طرح مابعد الطبيعه اي اين رمان،‌كه در آن «ذهن» به عنوان دشمن «زندگي »معرفي مي شود .‌تغييرات جامعه سوداگر را در نيمه دوم قرن نوزهم باز مي نماياند . چاپ اين كتاب در آلمان به دستور هيتلر ممنوع اعلام گرديد . خانواده بودن بروك كه تقريباًبه تمامي زبانها ترجمه شده ،به تضاد ميان هنر و زندگي مي پردازد .

توماس مان به تاثير از افكار شوپنهاور معتقد بود كه تخيل دشمن سر زندگي حيات است ، موضوعي كه در بسياري از آثار نخستين او به ويژه در تونيوكروگر وتريستان (1903)ديده مي شود . برخي منتقدان داستانهاي كوتاه مان را بهترين آثار او مي دانند . «مرگ در ونيز » ،«ماريو و جادوگر»،«تصادف قطار» از جمله شاهكارهاي او در اين زمينه شمرده مي شوند .


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اودر داستانهاي كوتاه خود فساد اخلاقي اروپاي ميان دو جنگ جهاني را باز مي نماياند . توماس مان در «مرگ در ونيز » موقعيت هنرمند نوگرا را بيان مي كند و نشان مي دهد كه تلاش براي آشتي ميان اخلاق و زيبايي شناسي به شكست مي انجامد . او در داستان كوتاه «ماريو و جادوگر » اعتراض خود را به حضور فاشيسم آشكار مي كند . مان در 1927 رمان كوه جادو را منتشر كرد . اين رمان كه رويدادهاي آن رد 1907 تا 1914 ،‌آغاز جنگ جهاني اول ،‌ در يك آسايشگاه مي گذرد ،‌شاهكار توماس شمرده مي شود. آكادمي سوئد در 1929 جايزه نوبل براي ادبيات را به او اهداكرد . مان د ر1933 براي ايراد چند سخنراني به خارج از آلمان سفركرد . در واقع ظهور فاشيسم ا و را به فرار از ميهن ناگزير كرده بود . مان ابتدا به سويس و سپس به آمريكا رفت ،‌دركاليفرنيا ساكن شد و خانه اش در آنجا به صورت نوعي زيارتگاه در آمد . پس از جنگ بار ديگر به سويس بازگشت و تا پايان عمر در همان جا ماندگار شد . مان پيش از تسلط فاشيسم بر آلمان اعتقاد داشت كه هنرمند مي بايد به مسائل معنومي بپردازد و از سياست دور بماند .اما هنگامي كه فاشيسم بر كشور او مسلط شد ديدگاهش تغيير يافت و فعالانه به سياست پرداخت و مدافع زندگي آزاد و خلاق گرديد . او با ارسال نامه اي سر گشاده به دانشگاهبن ،‌به طور رسمي ،‌رباطه خود را با آمان هيتلري گسست . رژيم نازي اموالش را مصادره كرد ، كتابهايش را سوزاند و تابعيت او را لغوكرد . مان د رطول جنگ جهاني دوم به عنوان نماينده آلمان «خوب»شناخته شد و با ايراد سخنرانيها و پيامهاي راديويي بيشماربه آلمان نازي تاخت . او در سال 1938 نخستين سخنراني سياسي و اخطار آميز خود را بر صد هيتلر با عنوان احترام بگذار ،‌اروپا از راديو پخش كرد .

مان رمان چهارگانه يوسف و برادران را در 1939 به پايان رساند. جلد اول و دوم اين رمان در برلين ، جلد سوم در وين وجلد چهارم در استكهلم منتشر شد . مان در اين رمان به رابطه ميان زمان واسطوره مي پردازد و اسطوره گرايي نژاد پرستانه نازيها را مورد حمله قرار مي دهد. مان دكتر فاستوس را در 1947 به چاپ رساند.منتقدان اين اثر را كه در آن به مسئله هنر وفضيلت پرداخته مي شود،‌شكستي براي توماس مان مي دانند .اثر ديگر او ،اعترافات فليكس كرول ،كه يك سال پيش از مرگ مان منتشر شد،‌ تلاشي است براي يافتن نيروهايي كه سلامت جامعه را تهديد مي كنند .

توماس مان كه سخنگويي پر قدرت ،‌طنز پردازي يگانه و داستانگويي ماهر بود در پاييز1955 در شهر زوريخ چشم از جهان فرو بست .

وي را بايد از برجسته ترين نويسندگان قرن بيستم ناميد . مان را بايد در زمره نويسندگان رئاليستي به حساب آورد كه تاثير به سزايي در ادبيات جهان داشت .
( آقاي فريدمان نيم وجبي ) - (تريستان ) - ( مرگ در ونيز ) - ( ماريو و ساحر ) - (پيام آلمان ) - ( گنجه ) - (سرخوردگي ) - ( سانحه قطار ) و بالاخره ( دكتر فاوستوس ) از آثار اين نويسنده متفكر مي باشد.

<< در ايامي كه مانند امروز ؛ سياست به مسئله بشر دوستي و بشريت تبديل شده است ؛ طفره رفتن از سياست عملي سالوسانه و خائفانه است >>( توماس مان )

Dash Ashki
18-10-2006, 03:06
در سال 1917 در کلن به دنیا آمد،و در سال 1985 در گذشت.بُول از سال 1951 به بعد از قلم خود نان می خورد. و در سال 1972 جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد.

در نخستین سالهای موجودیت جمهوری فدرال آلمان بعد از جنگ جهانی دوم،ادبیاتی پایه گذاری شد،که آن را "ادبیات ویرانه ها" نام داده اند،و هینریش بول از پدیدآورندگان آن بود. در آن هنگام بسیاری از کسانی که به تبعید رفته بودند،به وطن بازگشتند. جنگ به پایان رسید،و نازیسم شکست خورده بود،اما آلمان به ویرانه ای تبدیل شده بود.و برای تغییر این وضع آلمانی ها باید از گوشه ای،کار خود را آغاز می کردند. در عرصه ادبیات هم کسانی باید برای این آغاز قدم برمی داشتند. گروه 74،از سال 1967 تا سال 1987،یعنی بیست سال بر فضای ادبی آلمان تسلط داشت. بول با رمانهایش،" بچه های مردگان" (1954)،" شرافت از دست رفته کاتارینابلوم" (1947)،از نمایندگان برجسته این گروه بود.

" رمانهای بُول مفهوم خاصی از رآلیسم را در بر دارد: این رمان ها به واقعیات،آن گونه که هست نمی پردازند،بلکه واقعیت را که عموما ادراک می شود،در نظر می گیرند." بازشناسی حقایق و مباحث"،فرمولی بود که دیدرو پیشنهاد می کرد،و بُول نیز در رمانهایش از آن پیروی می کند."


شرح مكمل

هاینریش بل نویسنده آلمانی طی سالهای 1945_1939 در جبهه روسیه شرکت جست و این خود باعث شد که بل نظریاتی درباره جنگ و مصائب آن بدست آورد.

"نان آن سال ها" و "عقاید یک دلقک" از جمله رمان هایی هستند که "بل" در آن ها اوضاع و احوال اجتماعی جامعه امروزی آلمان را به تصویر می کشد و از آن انتقاد می کند. بل به طور کلی در آثار خود از امور انسانی جانبداری می کند و از هر کسی که در این زمینه گامی بردارد، سخنی به تحسین می گوید.

Dash Ashki
18-10-2006, 18:28
( 1917_1965 )
براي بوبرفسکي نمي توان سير عادي تکامل ادبي قائل بود. او به شکلي ناگهاني به نويسندگي پرداخت و هر چند اين کار را بسيار دير اغاز کرد و ديگر جوان نبود ، به مقام نويسنده اي بزرگ رسيد. اما او مهلت زيادي نداشت تا به خوبي بدرخشد. بوبرفسکي که اواخر جنگ جهاني اول در ناحيه پروس شرقي ( آلمان) به دنيا آمده بود هنگام جنگ جهاني دوم در لهستان فرانسه و از 1941 در روسيه به خدمت نظام پرداخت و در اواخر جنگ بيشتر به نثر رو اورد در 1962 نخستين رمان خود را که آسياب لوين نام داشت نوشت.بوبرفسکي در 1961 جايزه سالانه گروه 47 به دنبال ان در سال هاي 1962 و 1965 جوايز ديگري را نيز دريافت کرد. بوبرفسکي که از همان زمان حکومت نازي ها مخالف حکومت هيتلر بود پس از آزادي از اسارت به سوسياليستي مصمم بدل شد با اين حال همواره مسيحي اي مومن نيز باقي ماند. کار زياد او را از پاي انداخت او دو روز پس از پايان دومين رمانش به نام کلاويه که تنها در مدت دوماه ان را نوشته بود بيمار شد و در دوم سپتامبر 1965 بر اثر حمله مغزي در 48 سالگي در گذشت.

Dash Ashki
19-10-2006, 04:44
گوتفريد اوگوست بورگر از شعراي درجه اول قرن هجدهم آلمان است، كه به سال 1747 پا به عرصه وجود نهاد. از همان دوران جواني با انواع مصائب و حوادث دست به گريبان بود و تا روزي هم كه مرد سرنوشت شوم دست از گريبا نوي برنداشت و حتي عشق او نيز غيرعادي بود، زيرا عاشق همسر برادرش شد و پس از آنكه مدتي پنهاني با او عشق ورزيد بالاخره او را به زني گرفت و بسياري از اشعار خود را به خاطر او سرود.

پيش از آنكه گوته قدم به صحنه ادب آلمان گذارد، بورگر بزرگترين شاعر غزلسراي آلمان به شمار مي‌رفت. يك قطعه شعر او به نام «لئونور» از زمان خود او تا به امروز از معروفترين و عاليترين آثار شاعرانه زبان آلماني به شمار مي‌رود. چند قطعه ديگر او به نام «شكارچي وحشي» و «ترانه مرد دلير» و غيره نام بورگر را براي هميشه در زمره نوابغ ادب آلمان ثبت كرده است. وي به سال 1794 در 47 سالگي درگذشت.

Dash Ashki
19-10-2006, 10:48
كارل بوسه نويسنده معروف آلماني در سال 1872 در «پوزن» منطقه لهستاني آلمان متولد شد. تحصيلات خود را در دانشگاه‌هاي برلن و «رستك» انجام داد و در 25 سالگي دكتر در ادبيات گرديد. از آن پس تا آخر عمر در شهر كوچك فريدريگسهاگن نزديك برلن به امور ادبي و نويسندگي اشتغال جست.

فعاليت ادبي كارل بوسه در دو رشته شعر و نوول منحصر شد. ديوان‌هاي اشعار او به نام «اشعار»، «اشعار نو» و «ولگردان» او را به شهرتي فراوان رسانيد و با آنكه اين موضوع براي ديوان‌هاي شعر كم‌سابقه است، در مدت كوتاه چند سال، اين كتاب‌ها دوازده بار تجديد چاپ شد. در اين اشعار حس جمال‌پرستي آميخته با ستايش طبيعت و زيبايي‌هاي آن و مخصوصاً عطش عشق خوب پيداست. از كارل بوسه چندين مجموعه داستان باقيمانده كه آنها را نيز مي‌توان نوعي شعر ناميد.

مهمترين اين مجموعه‌ها عبارتند از:
بازي قلم
دانش‌آموزان
پولايرو
در دهكده مرزي
باد لهستان.
بيشتر اين داستان‌ها به لهستان، سرزمين اصلي بوسه مربوط است.

Dash Ashki
20-10-2006, 23:55
کارل اشترنهایم، منتقد، رمان نویس و نمایشنامه نویس آلمانی به سال 1878 در شهر لیپزیک متولد گردید و در سال 1942 چشم از جهان فرو بست. برخی از آثار او عبارتند از:

اولریش و وبرژیت
دون ژوان
زیرشلواری
گاوصندوق
پرمرعا
سال هزار نهصد و سیزده
ماسک فضیلت
شهروند شیپل
ذهن پاک
ماجراجو
شاه و ملکه
کاندیدا
رنج زن
خسیس
ملکه
ژان پیرپونت مورگان
یورپا
فایرفاکس
برلین یا محیط سالم
تاسو یا هنر محیط سالم.

Dash Ashki
20-10-2006, 23:57
گونتر گراس، نویسنده و داستان پرداز آلمانی می باشد.

برخی از آثارش عبارتند از:

موش و گربه
طل حلبی
سال های سه گانه
کاملیا
سال های سگی
سواره رفتن و بازگشتن
سیل
آقا
آشپزهای شرور
فقط ده دقیقه تا بوفالو
سی و دو دندان
تقدم
تمرین توده ها برای قیام
بی حسی موضوعی
مزایای پرندگان
سه گوشه های راه آهن
پرسشگر
هدف
زونگ زایگن.

Dash Ashki
20-10-2006, 23:57
کارل لبرشت ایرمان، شاعر و نویسنده قرن 18 و 19 آلمان، در سال 1796 متولد گردید و در سال 1840 در سن 44 سالگی فوت نمود. بعضی از آثار وی به شرح ذیل است:

فرزندان نسل سوم
آندره هوفر
مغازله ای روستایی
مون های ئوزن
اپیگون ها
مونشهاوزن
دادگاه عالی.

Dash Ashki
26-10-2006, 06:33
هانس مگانس: نویسنده آلمانی می باشد.

از آثارش می توان به شرح زیر اشاره کرد:

خانه در دوردست
اندوه طبقه میانه حال
حوزکنامه.

Dash Ashki
26-10-2006, 06:35
( 1916 ـ )

ولفگانگ هليد هس هايمر در 9 دسامبر 1916 در هامبورگ زاده شد. دوره دبيرستان را در مانهايم و سپس در انگلستان به پايان برد. با به قدرت رسيدن نازي ها در سال 1933 او و واليدنش به فلسطين گريختند و وي تا سال 1936 در آنجا مبل سازي و معماري داخلي منزل را فرا آموخت . او سپس از سال 1937 تا 1939 در لندن در رشته نقاشي و گرافيك به تحصيل پرداخت و با آغاز جنگ جهاني دوم به مدت پنج سال در مقام افسر اطلاعات ارتش انگلستان در فلسطين به خدمت نظام مشغول شد.

او در دادگاه معروف نورنبرگ به عنوان مترجم به كار گرفته شد. وي تا سال 1950 بيشتر به روزنامه نگاري و نقاشي پرداخت و از آن پس نويسندگي را پيشه اصلي خود قرار داد.

هيلد هس هايمر از اعضاي گروه ادب 47 (معروفترين گروه ادبي آلمان )، عضو فرهنگستان هنرهاي برلين و نيز عضو فرهنگستان زبان و ادبيات آلماني بود و جوايز ادبي و هنري فراواني دريافت داشت.

وي افزون بر تدريس در دانشگاه هاي آلمان ، به ترجمه آثار برگزيده ادبيات انگليسي به آلماني و ترجمه آثاري از زبان آلماني به انگليسي پرداخت.

از او آثار تحقيقي ارزشمندي درباره تئاتر معناباختگي (آبسورد)، يونسكو و بكت، ادبيات اگزيستانسياليستي ، طنز و ... نيز به جاي مانده است.

Dash Ashki
26-10-2006, 13:20
ایوان اولبراخت که نام حقیقی او کامیل زمان است در ششم ژانویه سال 1882 در یکی از شهرهای کوچک بوهم شمال شرقی واقع در دامنه کوه های «کرکونوخه» (جبال غولن) پا به عرصه وجود نهاد. زادگاه اولبراخت سرزمینی است که روزگاری در آن دو ملیت مختلف و دو طبقه کاملاً متفاوت و مغایر در مقابر هم قرار داشتند، یکی طبقه سرمایه داران بزرگ که آلمانی بودند و دیگر طبقات متوسط و فقیر اجتماع که از نژاد «چک» به شمار می رفتند. خانواده اولبراخت از کوه نشینان قدیم و اصیل چک است که در میان افراد آن روح مبارزه علیه اشغالگری های آلمان در کشور چکوسلواکی و حس رحمت و شفقت نسبت به ستمدیدگان قوم یکی از سنن و شعایر ایلی و باستانی است. یکی از اعمام ایوان اولبراخت در سال 1848 به جرم شرکت در شورش هموطنان خود علیه اطریشیان به دار آویخته شد و عموی دیگرش در یکی از اعتصاب های اولیه کارگران کارخانه های نساجی چکوسلواکی به ضرب گلوله ژاندارم اطریشی از پای درآمد.

پدر ایوان اولبراخت، آنتال ستاچک که خود مردی ادیب و دانشمند بود، مؤلف یک سلسله داستان های ممتاز راجع به زندگی مردم و مبارزات ملت چکوسلواکی در آن گوشه از سرزمین اجدادی است.

زن اولبراخت، بانو هلنا مالیرژوا نیز مانند شوهر خویش نویسنده و روزنامه نگار است.

اولبراخت پس از اتمام تحصیلات خود که قسمت اعظم آن را در وین پایتخت اطریش انجام داد عضو حزب سوسیال دموکرات چکوسلواکی شد و پس از اشتعال نایره جنگ جهانگیر اول با وجود مخالفت سران حزب به صف مخالفین تسلط امپراتوری اطریش – هنگری بر سرزمین اجدادی چک پیوست و به مبارزه نهانی و جسورانه ای علیه عمال امپراتوری مزبور پرداخت. پس از خاتمه جنگ اول که اولبراخت به سبب بیماری قلبی عملاً در آن شرکت نداشت و اسلحه به دست نگرفت، در سال 1920 سفری به اروپای شرقی کرد و روح و فکرش برای نوشتن آثار برجسته ای که بعدها به رشته تحریر کشید غنی شد.

اولبراخت بعداً یکی از عمال مهم کشوری و یکی از روزنامه نگاران عالیقدر و به نام چکوسلواکی شد و درواقع شغل و حرفه او بیشتر روزنامه نگاری بود نه رمان نویسی و داستان سرایی. ایوان اولبراخت که بی شک یکی از اساتید مسلم نثر زبان جدید چکوسلواکی در سی ام دسامبر 1952 بدرود زندگی گفت.

اولبراخت کمتر می نویسد و به قول خود تا فکری به مغزش نیفتد و خواب و آرام بر او حرام نکند قلم به دست نمی گیرد.

شیوه نگارش اولبراخت محکم و شیوا و کامل است و بیشتر تحت تأثیر نوشته های بالزاک و داستایوسکی قرار دارد (چنانکه تأثیر آن دو نویسنده بزرگ در کتاب تاریکترین زندان او کاملاً محسوس است). اولبراخت در آثار خود که اکثر اجتماعی است محیط و شرایط مبارزات مردم را که خود نیز در آنها سهیم بوده است مجسم می نماید و آثار ادبی و روانی که فقط جنبه هنری آن مطمح نظر باشد کمتر دارد و شاید به همین دلیل باشد که او کتاب حاضر را که الحق زیبا و استادانه است از آثار دیگر خود کمتر می پسندد.

آثار دیگر اولبراخت عبارتند از: آوارگان وحشی (1913) که سرگذشت پر ماجرا و اندوهبار بازیگران ولگرد سیرک های سیار است و دوستی عجیب ژزنیوس بازیگر (1919) که شرح مبارزات مخفیانه مردم چکوسلواکی علیه اطریشیان در زمان جنگ جهانگیر اول است و سرگذشت آن دخترک مبارز (1928) که آن نیز داستانی اجتماعی است. دیگر از آثار او کتابی است به نام «نه قصه شادی بخش از دوران اطریش و جمهوری» که در سال 1928 نوشته است و کتاب دیگری به نام زندگی در زندان ها که تا حدی شرح حال خود اوست.

با آنکه بیشتر آثار اولبراخت اجتماعی است ولی در همه آنها به خصوص در «سرگذشت آن، دخترک مبارز» بحث های روانی بسیار دقیق و عمیق به زبانی بسیار ساده و روشن وجود دارد و اصولاً تحقیق روانی یکی از مشخصات برجسته آثار او به شمار می رود. این تحقیق روانی در کتاب تاریکترین زندان تقریباً عریان و بی پیرایه است و کم کم از صورت هزل و مطایبه به صورتی مؤثر و هیجان انگیز در می آید چنانکه می توان تاریکترین زندان را عمیقترین اثر هنری اولبراخت دانست.

Dash Ashki
26-10-2006, 13:23
امیل لودویگ نویسنده برجسته و شهیر آلمانی در 25 ژانویه سال 1881 در شهر «برسلاو» آلمان چشم به جهان گشود. پس از مدتی تحصیل به دنبال تجارت و بازرگانی رفت و از مدرسه دست کشید. ولی به زودی بازرگانی را نیز رها کرده به تحصیل حقوق پرداخت و پس از آن کار وکالت را پیشه ساخت.

مطالعه آثار ادبی جهان او را برانگیخت تا در صحنه ادبیات فلم فرسایی کند. کارهای اولیه او چندین نمایشنامه ازجمله «تریستان وایزوت»، «برژیا» و «ناپلئون» بودند که موفقیتی برای او به ارمغان آوردند. پس از مدتی با شروع جنگ جهانی اول به انگلستان رفت و چندی بعد به عنوان خبرنگار سیاسی و جنگی در یکی از مجلات آلمان استخدام و به کشورهای آلمانی زبان اعزام گردید. بیشتر وقت خویش را در سویس گذرانید و بعد از اتمام جنگ نیز تا سال 1940 در کشور سویس باقی ماند.

لودویگ در این دوره از زندگی خویش، وقت خود را صرف نوشتن بیوگرافی شخصیت های برجسته جهان نمود و در این راه کسب شهرت و افتخار زیادی نمود در سال 1940 به آمریکا رفت و در تمام مدت جنگ جهانی دوم و همچنین تا به آخر عمر در همان کشور باقی ماند و عاقبت در سال 1949 در شصت وهشت سالگی در آمریکا بدرود حیات گفت. مهمترین آثار لودویگ به صورت بیوگرافی و شرح حال بزرگان جهان است. ولی نمایشنامه ها و داستان های او هریک به نوبه خود برجسته اند. آثار زیر از معروفترین نوشته های لودویگ می باشند: بتهوفن، ناپلئون، هلن، استالین، مانفرد، آبراهام لینکلن، آتلانتا، دیانا، بیسمارک، واگنر، گوته، فردریک ولیعهد پروس، روزولت، آزادی، نبوغ و شخصیت و مدیترانه.

Dash Ashki
28-10-2006, 06:34
(1822-1776)
ارنست تئودور آمادئوس هوفمن ، نوازنده، شاعر، نمايشنامه نويس و افسانه سرا، شاد و پرشور بود و در عين حال غمگين و نوميد، و از دوستداران نوعي مشروب به نام پنج Punch) نوعي مشروب که آميخته اي است از رم و دارچين و ليموترش). و اطلاعات وسيعي در همه زمينه‌هاي ادبي و اجتماعي داشت. درباره آلمان و مشرق زمين چيزهاي زيادي مي‌دانست. تخيل بسيار نيرومندي داشت. و رمان‌ها و داستان‌هايي آفريد که جمعا نوعي هزار و يک شب مغرب زميني را به وجود آورده‌اند.

شار نوديه (Charles Nodier) (1844-1780) از نويسندگاني است که از هوفمن تاثير پذيرفته و در داستان‌هاي او نيز وهم و خيال نقش مهمي‌را بازي مي‌کنند. "ديوهاي شب" (1821) و "ذره‌هاي پري گونه" (1832) از رمان‌هاي خوب او هستند. بعضي از ديگر نويسندگان و از جمله پتروس بورل (Petrus Borel) (1850-1809) مولف رمان‌هاي "خانم پوتيفار" (1839) و چند رمان ديگر از همين دست، فانتاستيک و رمانتيک را به شکلي درآميخته‌اند که اصالت هر دو نوع را حفظ کرده‌اند. ژرار دونروال (1855-1808) نيز رمان‌هاي فانتاستيکي دارد که در آن‌ها رويا را به مرز جنون مي‌رساند.

"اکسيرهاي شيطان" (1816) رماني است که به داستان‌هاي سياه پليسي بي شباهت نيست و در رمان ديگر او "برداران مدارد"، نوادگان مجازات گناهان اجداد خود را متحمل مي‌شوند و معجون اسرارآميزي آن‌ها را از پا درمي‌آورد.

ماجراهاي غم انگيز "برادران مدارد" ما را به ياد بدبياري‌هاي "راهب" اثر "لويس" مي‌اندازد که به گونه مرموزي به سوي بدبختي و گناه پيش مي‌رود. و اين داستان مکملي هم دارد که در آنجا برعکس همه به سوي سعادت و کمال مي‌روند و اين مجموعه از بهترين آثار رمانتيسم فانتاستيک است.

داستان‌هاي "برداران سراپيون" (1819 تا 18219 در چهار جلد و شرح ماجراهاي شش دوست همدل و همراه است که در روز "سراپيون قديس" دور هم جمع مي‌شوند و داستان‌هاي پريان و حکايات خنده آور يا غم انگيز را براي همديگر نقل مي‌کنند. و اين داستان‌ها جنبه‌هاي گوناگون دنياي هوفمن را نشان مي‌دهند. اما داستان "شاهزاده خانم برامبيلا" (1820) آميخته اي است از حقيقت و خيال.

Dash Ashki
29-10-2006, 04:22
کارل مارکس، نویسنده و فیلسوف قرن نوزدهم آلمان می باشد.
وی در سال 1818 متولد گردید و در سال 1883 چشم از جهان فرو بست.
اثر مشهور او کاپیتال یا سرمایه می باشد.

Dash Ashki
31-10-2006, 10:37
گونتر آیش، ازجمله نویسندگان آلمانی می باشد.
دو کتاب از وی به نام کاملیا و موش و گربه می باشد که به زبان های مختلف دنیا منجمله ایران ترجمه گردیده است.

Dash Ashki
03-11-2006, 05:50
پاول ارنست، رمان نویس و نمایشنامه نویس آلمانی به سال 1866 متولد و در سال 1936 درگذشت.

برخی از آثار وی عبارتند از:

اصول جامعه نوین
پولی متر
راهی به سوی قالب
دمتریوس
برونهیلد
نمایشنامه های رستگاری
آردیانه درناکسوس
کاسندر
یورک
شاهزاده خانم شرق
راه باریک به سوی خوشبختی
خوشبختی لائوتنتان.

Dash Ashki
06-11-2006, 10:39
Optiman - G


گرهارد اوپتیمان، نویسنده و داستان نویس ناتورآلیسم آلمانی در سال 1862 پا به جهان گذاشت.
او به خاطر یکی از داستان هایش موفق شد جایزه ادبی نوبل را در سال 1912 دریافت کند.
درگذشت وی در سل 1946 می باشد.

بعضی از آثار وی به شرح زیر است:

تیسراند، فلوریان گایر، جشن صلح، ارواح منزوی، میشل کرامر، بری از پرومته، داستان کارناوال، تیل سوزنبان، پیش از طلوع خورشید، بافندگان، پوست سگ آبی، معراج هانل، هنشل گاریچی، رز برنت، مرد تنها، ناقوس گمشده، کماد اودیسه، آتریدن، دیوانه در کریستو امانوئل کوینت، کافری از زوانا، تیل اولن اشپیگل، رؤیای بزرگ، پیش از سپیده دمان، مصالحه، زندگی های تنها، همراه کرامپتون، نساجان، هانل، فرضیه هانل، بیورکت، ناقوس غرق شده، زنگ افسرده نوا، الگا، شلوک و جائو، مایکل کرامر، حریق بزرگ، ایفی ژنی در اولیس، مرگ آگامنون، الکترا، ایفی ژنی در دلفی، هنری بیچاره، رزبیرند، پی پا می رقصد، پرواز گابریل شلینگر، کریسیلدا، موش، تئاتر فستیوال، منجی سفید، یک مجموعه داستان، ویلاند، هاملت در ویتنبرگ، بهار در یونان، پیش از طلوع، نساجان، سفر آسمانی هانله، نیمتنه خز، فلوریاگیر، ناقوس گمشده، هاینزیش بینوا، پیش از شامگاهان، امانوئل کوینت، مسیح ابله، جشن صلح، مرد تنها و نساجان.

Dash Ashki
06-11-2006, 10:39
Lenz - Siegfried


زيگفريد لنتس يکي از مشهورترين نويسندگان آلماني پنجاه سال اخير به شمار مي رود. در واقع پس از مرگ هايريش بل برخي از منتقدان وي را در کنار گونترگراس ؛ پتر هانتکه و مارتين والزر براي جانشيني تخت و تاج ادبيات آلماني پيشنهاد کرده اند. لنتس در 17 مارس 1926 در ليک شهرکي واقع در ناحيه پروس شرقي به دنيا آمد. پس از آنکه لنتس زندگي در حکومت نازي ها و جنگ جهاني دوم را تجربه کرد در دانشگاه هامبورگ به تحصيل زبان و ادبيات انگليسي و فلسفه پرداخت. او از سال 1948 تا 1951 سر دبير نشريه معروف دي دولت بود و از 1951 به بعد به عنوان نويسنده آزاد شناخته شد.

او در همان سال نخستين رمان خود(قوش ها درهوا بودند) را نوشت اما معروفترين اثرش بي شک ((ساعت درس آلماني)) است كه در سال 1968 منتشر شد . اين رمان يکي از پنج رمان برگزيده ادبيات معاصر آلمان شناخته شده است . لنتس در آثارش به مضامين اجتماعي توجه فراوان دارد در عين حال بويژه در داستان هاي نخستين او عامل طنز نقش مهمي ايفا ميکند.اين نويسنده به سبب نثر پخته و آثار باارزش ادبي خود جوايز متعددي از جمله جايزه ادبي برمر جايزه گريفوس جايزه توماس مان جايزه مانس اشپربر را دريافت کرده است.

ويلدنبرگ بزرگ يكي از نوول هاي وي مي باشد .

Dash Ashki
15-11-2006, 04:14
Gan Pol

ژان پول

ژان پول، نام مستعار (نام اصلي يوهان پائول ريشتر) رمان نويس آلماني – به سال 1763 متولد و به سال 1825 درگذشت.

برخي از آثارش عبارتند از:

دعواي گروتلندي يا طرح هاي انتقادي
زندگي ماريا ووتس
آموزگار دلشاد
کليه نامرئي
زندگي کينتوس فيکسلاين
زيبنکيس
تيتان
آغاز کهولت
لوانا
سلينا يا جاودانگي روح
ديباچه اي بر زيباشناسي.

Dash Ashki
22-11-2006, 09:24
ریشارد دمل شاعری بود از مریدان نیتیچه و اشعارش آمیزه ای است از واقع گرایی و رمانتیسم، عرفان و خردگرایی وی به سال 1863 در آلمان متولد گردید و به سال 1920 چشم از جهان فرو بست.

برخی از آثار وی بدین شرح است:

تنها عشق
زن و جهان
دو انسان
شهر ساکت
بساشب ها
سیره.

Dash Ashki
01-12-2006, 05:34
Mayer - F


کنراد فردیناند ث – ف مایر، نویسنده و شاعر آلمانی در سال 1825 متولد شد. وی نویسنده رمانتیک به شمار می رفت ولی بعدها از این شیوه رو گردانید و به رئالیسم گرایید.

او در سال 1898 در سن 73 سالگی درگذشت.


برخی از آثار او عبارتند از:

یک انتقام
نوول های تعویض
شلیک در منبر
زن عدالتخواه
وسوسه پسکارو
یورگ یناج
قدیس
طلسم
گلوله ای از منبر
پلاوتوس در منبر
پیشخدمت گوستاو آدولف
غم های پسربچه
ازدواج راهب
قاضی زن
وسوسه پستارا
آنجل ابورجیا.

Dash Ashki
28-12-2006, 04:32
Werfel - Franz

فرانتس ورفل


فرانتس ورفل یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانی زبان قرن بیستم است. وی اصلاً یهودی بود و در سال 1890 در شهر پراگ متولد گردید. در فاصله دو جنگ جهانی، او و توماس مان و استفن تسوایک کانون ادبی معروفی داشتند که از مهمترین مراکز ادب آلمان به شمار می رفت و آثاری که مورد قبول این کانون قرار می گرفت در همه آلمان با استقبال فراوان مواجه می شد. در آغاز جنگ بین الملل دوم ورفل از راه فرانسه به آمریکا رفت و تا پایان جنگ در آمریکا ماند. یادگار ادبی این سفر او کتاب آواز برنادت است که تقریباً به تمام زبان های برجسته دنیا ترجمه شده و فیلم معروف آن که «هفت معجزه» لقب گرفته شهرت این کتاب را جهانگیر کرده. او در آمریکا به آئین کاتولیک درآمد و در سال 1945 در کالیفرنیا رخت از جهان بربست. وی از استادان بزرگ مکتب ادبی تحلیل و تجزیه است و بسیاری از آثار او از شاهکارهای ادبی قرن بیستم آلمان محسوب می شوند.
از رمان های او می توان اینها را نام برد.

مرگ یک خرده بورژوا
قربانی گناهکار است
گذشته زنده شده
باربارا
وردی یا رمان اپرا
چهل رو موسی
داغ
پاسکارلا
آسمان های از دست رفته
بازیافته.

Dash Ashki
02-02-2007, 09:10
Fromm - Erich

فروم - اريك


اریک فروم روانکاو و اندیشمند معروف آلمانی – آمریکایی، به سال 1900 در شهر فرانکفورت متولد شده و تحصیلات خویش را در رشته جامعه شناسی و روانشناسی در دانشگاه های هایدلبرگ، فرانکفورت و مونیخ به پایان رسانیده است. سپس در مؤسسه روانکاوی برلین به تحصیل درباره روانکاوی پرداخته و از سال 1925 به بعد قسمت اعظم وقت و انرژی خود را به عنوان روانشناس مشاور برای پژوهش در نظریه های روانشناسی صرف کرده است.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


او که پیش از دومین جنگ جهانی به تبعیت کشور آمریکا درآمده است، در دانشگاه کلمبیا، کالج بنینگتن و مؤسسه روانپزشکی ویلیام الانسن وایت و نیز در مدرسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه ملی مکزیکو و در دانشگاه ییل سمت استادی داشته است.

کتاب های معروف وی عبارتند از:

«گریز از آزادی»، «انسان برای خود»، «روانکاوی و دین»، «زبان از یاد رفته»، «جامعه سالم»، «هنر عشق ورزیدن»، «رسالت زیگموند فروید»، «آئین زن – بودا و روانکاوی»، «آیا انسان پیروز خواهد شد؟»، «برداشت مارکس از انسان»، «در آن سوی زنجیرهای پندار»، «شریعت مسیح»، «قلب انسان» و «شما باید به خدایان مانید».

Dash Ashki
04-04-2007, 10:30
Engels - F


فردریک انگلس، نویسنده سوسیالیست در سال 1820 در آلمان متولد گشت.
اثر مشهور او کتاب مانیفست است. درگذشت وی در سال 1895 می باشد.

Dash Ashki
15-09-2007, 09:23
لی لینگرون، نویسنده و شاعر امپرسیونیست آلمانی در سال 1844 متولد شد. او با انتشار کتاب سواری های یک نفر آجودان و مجموعه اشعار معروف گردید. وی مردی خوش گذران و خوش قریحه بود. وی در سال 1909 حیات را بدرود گفت.


.

magmagf
29-09-2007, 08:41
فهرست


هسه – هرمان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
توماس مان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بل - هاينريش ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
يوهانس بوبرفسکي ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
گوتفريد اوگوست بوركر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
كارل بوسه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کارل اشترنهایم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
گونتر گراس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کارل لبرشت ایرمان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
هانس مگانس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ولفگانگ هليد هس هايمر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ایوان اولبراخت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
امیل لودویگ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
هوفمن - آمادئوس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کارل مارکس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
گونتر آیش ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پاول ارنست ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
گرهارد اوپتیمان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
لنتس - زيگفريد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ژان پول ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ریشارد دمل ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کنراد فردیناند ث – ف مایر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
فرانتس ورفل ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
فروم - اريك ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
فردریک انگلس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
لی لینگرون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

binahayat_m
25-03-2008, 16:27
خداي من! مگه ميشه ...! باورم نميشه برتولت برشت تو اين ليست جا نداشته باشه !!!
ادبيات المان يه طرف برشت هم يه طرف !

بردیا
25-03-2008, 20:24
پس فردریک نیچه چی؟درسته که یه فیلسوف حساب میشد ولی آثارش که با تاثیر از حافظ نوشته بود اونو جزو بهترین نویسندگان و فیلسوفان غرب در میاره.