PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : ◄◄ هـــورمـــونــــها و غـــدد ►►



bb
30-09-2006, 07:24
در طول تاريخ بسيارى از مردم تصور مى‌کردند روح‌هاى شيطانى و پليد درد و بيمارى را به وجود مى‌آورند. بسيارى معتقد بودند تندرستى پيامد رويارويى نيروهاى نيک با نيروهاى پليد است. از اين رو، از جادوگران، جن‌گيرها و دعاخوانان مى‌خواستند با کلمه‌ها و عبارت‌هاى ويژه‌ى خود به نيروهاى نيک کمک کنند و روح‌هاى شيطاني و نيروهاى پليد را از تن و روان بيماران بيرون کنند.

بخشى از کار پزشکان آن روزگار نيز دور کردن نيروهاى شيطانى از تن بيماران بود. اما اگر وردخوانى و دعاخوانى باعث بهبودى بيمار نمى‌شد، پزشکان به شيوه‌اى از جراحى ابتدايى به نام ترپانى روى مى‌آوردند. آنان ابزارى را به کار مى‌بردند که مانند مته‌ى نجارى بود و جمجمه‌ى بيماران را با کمک آن سوراخ مى‌کردند تا به خيال خود راهى براى بيرون رفتن روح‌هاى شيطانى ايجاد کنند.

مى‌دانيم که برخى از اين افراد پس از ترپانى زنده مى‌ماندند، زيرا جمجمه‌هاى برجاى مانده از آن‌ها سوراخ‌هايى دارند که ترميم شده‌اند. در واقع، اگر بيمارى پس از اين عمل جراحى دردناک زنده مى‌ماند، زخم سر او را با تکه‌اى سنگ، صدف، پوست کدو يا حتى با نقره يا طلا مى‌پوشاندند. چنين جمجمه‌هايي در همه جاى جهان (فرانسه، آلمان، شمال آفريقا، نيوزلند، آمريکاى جنوبى و ايران) پيدا شده‌اند. اين کار بيشتر در کشور پرو معمول بوده است. در اين کشور جمجمه‌هايى با چهار تا پنج سوراخ يافت شده است.

از ترپانى براى درمان سردردها، جن‌زدگان و ديوانگان بهره مى‌گرفتند. امروزه مى‌دانيم اين عمل درمان هيچ نوع بيمارى نيست و افراد جن‌زده يا ديوانگان به بيمارى‌هاى عصبى دچارند، نه اين که جن وارد بدن آنان شده است، يا ارواح شيطانى بر آنان چيره شده‌اند. براى نمونه، بسيارى از حالت‌هاى افراد به اصطلاح جن‌زده، پيامد بيمارى عصبى صرع است.

منبع :

Royston Angela, 100 Greatest Medical Discoveries, Grolier Academic Reference, 1997
جزيره دانش

Boye_Gan2m
17-10-2006, 23:04
افراد در همه جوامع و فرهنگ ها عاشق مي شوند. خصوصيات شايع عشق شامل احساس بودن در يك حالت ذهني تغيير يافته، اشتغال خاطر با افكار و تصاوير معشوق و تغييرات در رفتار با هدف به دست آوردن پاسخ متقابل از معشوق است.
اين پديده زير و رو كننده آنچنان همه گير و جهانشمول است كه برخي از محققان مي گويند ممكن است فرآيند تكامل درون ما برنامه ريزي شده باشد. نظريه اين است كه فرزندان در صورت مراقبت بهتر والدين از آنها با احتمال بيشتري به طور سالم رشد مي كنند و به مرحله توليد مثل مي رسند و عاشق هم شدن احتمال به وجود آمدن چنين خانواده اي را بيشتر مي كند.

البته اين امر هم درست است كه عشق مي تواند زودگذر باشد و به روابط پايدار و به وجود آوردن فرزندان و مراقبت مهربانانه از آنان نينجامد. در هر صورت اين نظريه دگرگوني ظريفي در نظرات معمول ما درباره بقاي اصلح پديد مي آورد.
فرضيه هاي متعددي در مورد اساس زيستي عاشق شدن وجود دارد. برخي مي گويند كه عشق نتيجه اوج گيري ميزان ماده فنيل اتيلامين، مولكولي پيام دهنده در مغز كه ساختمان شيميايي مشابه آ مفتامين دارد، است. دوستداران و عرضه كنندگان شكلات اين نظريه را دوست دارند زيرا شكلات حاوي فنيل اتيلامين است. برخي ديگر افكار ناخوانده عشق را به كاهش يافتن سيستم هاي سروتونين- يك ماده شيميايي پيام رسان ديگر در مغز- نسبت مي دهند.
اما داناتلا مارازيتي و دومنيكوكاناله، دو پژوهشگر از دانشگاه پيزا در ايتاليا، استدلال مي كنند كه عاشق شدن عاطفه اي است كه با اضطراب و ترس مربوط است. آنها معتقدند كه افراد اغلب در شرايط ترس آفرين پيوندهاي قوي عاطفي و صميمي برقرار مي كنند. مارازيتي و كاناله براي آزمودن نظراتشان در يك بررسي به مقايسه 24 فرد جوان كه به تازگي عاشق شده بودند با 24 فرد ديگر كه عاشق نبودند به عنوان آزمودني هاي شاهد پرداختند.
معيارها براي افراد گروه عاشقان شامل فكر كردن به معشوق دست كم چهار ساعت در روز و رابطه داشتن با او براي كمتر از شش ماه بود، پژوهشگران در هر كدام از اشخاص ميزان هشت هورمون مختلف را در خون اندازه گرفتند.
يافته اصلي آنها اين بود كه ميزان كورتيزول، يكي از هورمون هاي اصلي كه در هنگام استرس در بدن ترشح مي شود، در گروه افراد عاشق بالاتر است، اين پژوهشگران ايتاليايي اعتقاد دارند كه يافته هاي نشانه وجود استرس و برانگيختگي در مراحل اوليه يك رابطه عاشقانه است. جالب توجه اينكه مردان درگير عشق ميزان هاي تستوسترون، هورمون جنسي كه مسئول ايجاد ميل جنسي رفتار پرخاشگرانه در هر دو جنس مرد و زن است، كمتر از مردان غيرعاشق بود، اما در زنان عاشق شدن ميزان تستوسترون را افزايش داده بود. اين يافته باعث شگفتي دانشمندان شد، اما آنها اين فرض را مطرح كردند كه شايد عاشق شدن تا حدي تفاوت هاي ميان دو جنس را از بين مي برد يعني مردان را ملايم تر و زنان را مهاجم تر مي كند.
پژوهش هاي قبلي به وسيله مارازيتي و همكارانش نشان داده بود كه احساس عاشق بودن معمولا تا مدت معيني حدود 18ماه تا 3سال ادامه پيدا مي كند.
بنابراين او و كاناله ميزان هورمون ها را اندازه گيري كردند، يعني 18 نفر از گروه عاشقان 12 تا 28 ماه بعد، يعني در زماني كه هنوز رابطه شان با معشوق را حفظ كرده بودند اما گزارش مي كردند كه آرامتر شده اند و ديگر با او اشتغال خاطر ندارند. در اين هنگام ميزان هورمون هاي آنها به سطح عادي بازگشته بود.
چرا شبيه ها جذب هم مي شوند؟
حتي شباهت هاي ظاهراً بي معنا ممكن است ما را به سوي خود جذب كنند. روزهاي تولد مشابه، نام خانوادگي مشابه و حتي مشابهت حرف اول نام كوچك ممكن است افراد را براي يكديگر جذابتر كند. روان شناسان اين امر را به خود پسندي پنهاني نسبت مي دهند. ما به طور خودكار در مورد اشياء، مكان ها و افرادي كه خودمان را به ياد ما مي آورد، حتي اگر اين يادآور چيزي بسيار جزئي و گذرا باشد، به نحوي مثبت فكر مي كنيم. جان تي جونز، روانشناس در آكادمي نظامي آمريكا و همكارانش در مقاله اي كه در سال 2004 نشريه روانشناسي شخصيت و اجتماعي به چاپ رساندند هفت تحقيق را جمع بندي كردند كه در بررسي نقش اين خودپسندي پنهاني در روابط ميان فردي به عمل آورده بودند.
آنها از سوابق اجدادي و ساير انواع اسناد استفاده كردند تا نشان دهند افراد با احتمال بيشتري با كسي ازدواج مي كنند كه اسم كوچك يا اسم خانوادگي اش با مال خود آنها مشابه باشد.
براي مثال تجزيه و تحليل فهرست شماره هاي تلفن نشان داد كه مردان با نام چارلز(Charles) با احتمال بيشتري از حد شانس و اقبال با زناني كه نام شارلوت(Charlotte) دارند ازدواج مي كنند. همين امر در مورد مردان با نام رابرت و زنان با نام رابرتا، پل و پائولا و غيره هم صدق مي كرد، شباهت هاي نام كوچك و نام خانوادگي ممكن است صرفاً بيانگر آن باشد كه افراد درون گروه هاي نژادي و مذهبي خود ازدواج مي كنند، اما جونز و همكارانش سعي كرده بودند كه اين امكان را در نتايج شان در نظر بگيرند و تصحيح كنند.
آنها همچنين از روان شناسي تجربي براي كاوش در تأثيرات ارتباطات مثبت سطحي كه ما درونمان به وجود مي آوريم استفاده كرده اند. در يك بررسي آزمودني ها افراد را در صورتي جذابتر مي يافتند كه شماره رمز ادعايي روي فرم نظرخواهي درباره زنها عدد روز تولد آنها تطبيق مي كرد.
در يك بررسي ديگر مشاركت كنندگان افرادي را در آگهي هاي شخصي گيراتر مي يافتند كه نام قلابي داده شده به آنها در اين آگهي ها مشابه نام خودشان بود.

mehraria
23-10-2007, 13:49
تیک چیست؟
آیا تا به حال با افرادی مواجه شده اید که در صحبت کردن، مدام از کلمات یا واژه های بی جا و تکراری استفاده می کنند؟ یا در صحبت کردن خودتان با دیگران، آیا متوجه این موضوع شده اید که مرتب واژه ای را که به هیچ وجه نیاز به گفتن آن نیست، تکرار می کنید؟


استفاده از واژه هایی مانند: چیز، مثلاً، به قول معروف، در واقع، به اصطلاح و ... را می توان از جمله مواردی ذکر کرد که بارها در گفت و گوهای افراد شنیده می شوند. به کار بردن تکراری واژه ها در برخی موارد موجب واکنش های منفی افراد می شود؛ اما اغلب موارد، طرف گفت و گو توجه چندانی به آن نمی کند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تکان دادن غیر ارادی پا، بازی کردن و کندن موهای سر و صورت و ... نیز از موارد «رفتاری» است که برخی افراد از خودشان می دهند.
بسیاری از والدین و مربیان تربیتی، از پاره ای رفتارهای «شکلک گونه» یا تکیه کلام های تکراری و به اصطلاح تیک در فرزندشان شکایت دارند و از این مساله ابراز نگرانی می کنند. باید گفت «تیک» نوعی پرش ناگهانی یا انقباض غیرارادی عصبی است که می تواند به صورت مزمن یا زودگذر در کلام یا رفتار ظاهر شود.
به طور کلی در هر دو شکل تیک کلامی و رفتاری، با انواع ساده و مرکب آن روبرو هستیم که مشخصه ی اصلی آن تکراری، کلیشه ای و ناموزون بودن آن است.
«تیک» ساده مدت کوتاهی به طول می انجامد و به ندرت بیش از یک ثانیه تداوم می یابد که در اغلب موارد بعد از چند هفته یا چند ماه خود به خود از بین می رود.
تیک های حرکتی در نوع ساده شامل: چشمک زدن، حرکات پرتابی گردن، بالا انداختن شانه و حرکت های شکلک گونه ی صورت و رفتارهایی چون قیافه گرفتن، رفتارهای آرایشی، خود زنی، گاز گرفتن خود، بالا پریدن، پا به زمین کوبیدن یا بوبیدن چیزی است.
تیک های آوایی هم در نوع ساده آن می تواند شامل: صاف کردن گلو، سرفه، بالا کشیدن بینی، خرناس و در نوع پیچیده شامل: بیان یک جمله یا یک تکه کلام یا یک ناسزا باشد.
رفتار تیک گونه بیشتر در بین کودکان شایع است، بررسی های انجام شده توسط انجمن روان شناسان آمریکا نشان می دهد که تقریبا سیزده درصد از پسران و یازده درصد از دختران به این عارضه دچار می شوند.
بر این اساس کودکان در سنین هفت تا یازده سالگی بیشترین میزان تیک را از خود نشان می دهند و این حالت ممکن است تا سنین میان سالی ادامه پیدا کند.
اگر چه هنور عواملی از قبیل نژاد، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، در بروز و تشدید تیک ثابت نشده است، ولی بعض از محققین معتقدند این اختلال در نژاد قفقازی و شرقی شایع تر است.
در مواردی دیده شده که بعضی از مبتلایان، دارای سابقه خانوادگی یا فامیلی هستند، این موضوع نشان دهنده آن است که احتمالا یک عامل ژنتیک یا زیستی می تواند در بروز آن دخیل باشد.
عوامل محیطی، عاطفی و هیجانی نیز از جمله مواردی شناخته شده اند که در تشدید تیک موثرند، به این شکل که افرادی که دارای تیک هستند، در مواجهه با موقعيتهاي استرس زا و مشکلات اضطراب آور، پرش عصبی آن ها تشدید شده و برعکس، در مواقعی که محیط آرام است و ترس، وحشت و نگرانی وجود ندارد، این عمل به حداقل می رسد.
وظیفه اطرافیان در قبال رفتار با افراد دارای تیک، بسیار مهم است. نباید به این حرکات اهمیت داد، به روی بچه آورد و یا دایما به وی گوشزد کرد که چرا این کار را انجام می دهد، زیرا با آگاهی یافتن فرد از این مشکل، رفتارش روی آن متمرکز می شود و در همین موقع است که تیک وی، افزایش می یابد.

از عوارض و پیامدهای این عمل می توان به تحت الشعاع قرار دادن واقعیت عملکرد شغلی و تحصیلی فرد، کناره گیری از دیگران و پایین آمدن اعتماد به نفس ,به علت آگاهی از نقص موجود در رفتار، شرم، كمروئي ، خلقافسرده و اضطراب از قرار گرفتن در موقعیت های جمعی اشاره کرد.
شرایط خانوادگی در ایجاد و تشدید تیک بسیار حایز اهمیت است و رفتار والدین با یکدیگر روی کودک تاثیر مستقیم می گذارد. حتی در مواقعی که والدین با یکدیگر قهر هستند، این سکوت سنگین بر روی فرزندان استرس شدیدی وارد می کند که در مواردی سبب افزایش تیک،شب ادراري و لكنت زبان فرزند می شود.
از سوی دیگر تغییرات ناگهانی محل زندگی ممکن است تا مدتی روی کودک تاثیر بگذارد که این مساله، زود گذر و موقتی است و اصلا جای نگرانی وجود ندارد، بنابراین برای جلوگیری از تشدید تیک، والدین باید از تنبیه، بازگو کردن مکرر و مسخره کردن، اکیدا خودداری کنند.
درمان تیک
برای درمان این عارضه، در درجه اول باید محیط خانواده مورد بررسی قرار گیرد و به اطرافیان باید این موضوع را گوشزد کرد که انتظارت بیش از حد و فشار آوردن روی فرد برای ترک یا کاهش این رفتارها نه تنها مفید نیست، بلکه نتیجه ی عکس می دهد و باعث تشدید آن می شود.
لازم است والدین در جریان تربیت فرزندان خود، سن و ظرفیت آن ها را به دقت در نظر بگیرند و از شیوه تربیتی مبتنی بر تشویق به جای تنبیه استفاده کنند.
یعنی در مواقعی که کودک تیک ندارد، به وی بیشتر توجه و نگاه کنند و بیشتر با او صحبت کنند یا او را مورد نوازش قرار دهند و برعکس در مواقعی که حالت های تیک را از خود نشان می دهد، بی اعتنایی کنند و وانمود کنند که این حرکات او را نمی بینند.
وجود این عارضه گاهی مواقع از چند هفته تا چند ماه به طول می انجامد و در مواردی هم به چند سال می رسد. از جهت دیگر امکان دارد حالت پرش «گونه» پیدا کند و از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل شود.
پیشنهاد
به افرادی که دارای این عارضه هستند توصیه می کنیم که با توجه به غیر ارادی بودن این رفتارها، از متمرکز شدن روی آن پرهیز کنند و در مواردی که تیک دوام پیدا کرد حتما به روان شناس مراجعه نمایند، تا در جریان مشاوره و درمان قرار گیرند و احیانا اگر روان درمانی پاسخ نداد، به درمان دارویی بپردازند.

mehraria
24-10-2007, 13:29
تيك (tic) به حركات و يا اصوات ناگهاني، تكراري، متناوب، قالبي و كليشه اي، بدون ريتم (غير موزون) و غير ارادي اطلاق ميشود. تيك ممكن است براي ناظر غير قابل رويت باشد مانند سفت كردن عضلات شكم و يا تكان دادن انگشتان پا.
تقسيم بندي تيك:
1- تيك هاي حركتي ساده(simple Motor Tics): حركات بي معني، ناگهاني و كوتاه ميباشند. مانند: چشمك زدن، بالا انداختن شانه، بالا بردن بيني، حركت دادن دستها و پاها.
2-تيك هاي آوايي ساده(simple Phonic Ticsan) اصوات غير ارادي اي كه از بيني، گلو و دهان خارج ميگردند. مانند: سرفه كردن، صاف كردن گلو، بالا كشيدن بيني، خرخر كردن، آروغ زدن، تقليد اصوات حيوانات.
3- تيك هاي حركتي پيچيده(complex Motor Tics): حركاتي كه بيشتر هدفمند بوده و چندين عضله بطور هماهنگ در ايجاد آنها دخالت دارند. مانند: كشيدن لباس، لمس كردن ديگران، لمس كردن اشياء، شكلك درآوردن، نيشگون گرفتن، بوسيدن خود و يا ديگران، آب دهان انداختن، خاراندن، شانه زدن موها، ضربه با نوك انگشت، پريدن و لي لي رفتن، زبان درازي، لمس كردن بيني، بوييدن اشياء و افراد، حركات پرتابي، پژواك كرداري (echopraxia) (تكرار و تقليد غير ارادي حركات ديگران)، كوپروپراكسيا (copropraxia) (انجام حركات و ژستهاي قبيح، زننده، و ناپسند نزد جامعه)
4- تيك هاي آوايي پيچيده(complex Phonic Tics): آواهاي هدفمند تر و طولاني تر. مانند: پژواك گويي echolalia) (تكرار غير ارادي كلمات و جملات ديگران)، مكررگويي(palilalia) (تكرار غير ارادي كلمات و جملات خود)، مكررخواني(lexilalia)تكرار غير ارادي كلماتي كه خوانده ميشوند)، كوپرولاليا و يا بد دهني (coprolalia)(بيان واژه ها و الفاظ ركيك، قبيح و ممنوعه)،صحبت كردن با خود، تغيير دادن مكرر لحن گفتار، سوت زدن، خنديدن و فرياد كشيدن هاي ناگهاني.
انواع تيك بر حسب مدت پايداري:
1-تيك هاي گذرا: كمتر از 12 ماه تداوم مي يابند (نيازي به درمان خاصي ندارند).
2-تيك هاي مزمن: بيش از 12 ماه تداوم مي يابند (نياز به مراجعه به پزشك و درمان دارويي دارند).
نكاتي درباره تيك ها:
1-تيك ها با افزايش استرس، خستگي، هيجانات مثبت و منفي، و گرما، تشديد و افزايش مي يابند.
2-هر چه بيشتر حواس فرد مبتلا به تيك معطوف شود، تيك نيز افزايش مي يابد.
3-هنگامي كه فرد كاملا غرق انجام فعاليتي گردد بطوري كه تمام حواس خود را متمركز آن فعاليت خاص ميكند،،تيك نيز كاهش يافته و يا كاملا ناپديد ميشود.
4-تيك ها كاملا غير ارادي نيستند و فرد ميتواند براي مدت كوتاهي جلوي آنها را بگيرد.اما پس از مدتي ديگر مقابله با تيك غير ممكن گرديده و فرد ناچار به تسليم خواهد شد.تيك راهي است براي تخليه فشار ها و تنشهاي رواني و جسمي در فرد مبتلا،بنابراين سركوب آن استرس زا ميباشد.
5-معمولاً 25 درصد كودكان دچار تيك شده كه در اين ميان سهم پسران 4 برابر دختران است.
6-اغلب تيك ها با افزايش سن كودكان محو و برطرف ميشوند، اما در مواردي نيز ممكن است تيك در بزرگسالي نيز تداوم داشته باشد
--------------------
مردمان

ghazal_ak
17-12-2007, 21:14
در بيماري‌هاي مختلف مقدار هورمون‌ها در خون افزايش يا كاهش مي‌يابد و پزشك مي‌تواند اين گونه بيماري‌ها را با دانستن مقدار يك هورمون تشخيص دهد. از اين رو، پس از معاينه‌ي بيمار اگر برخي از نشانه‌هاي بيماري هورموني را در او تشخيص دهد، بررسي هورموني را به بيمار پيشنهاد مي‌كند . در بخش هورمون‌شناسي از او مقداري خون مي‌گيرند و با كمك ابزارها و روش‌هاي زيست‌شيميايي ميزان هورمون‌ها در خونش اندازه‌گيري مي‌شود.
اندازه‌گيري هورمون‌ها
به طور معمول مقدار هورمون‌ها در خون بسيار پايين است. بنابراين، براي اندازه‌گيري هورمون‌ها بايد از ابزارهاي بسيار حساسي استفاده كرد تا بتوان بين مقدار عادي و غير عادي تفاوت گذاشت. در همه‌ي روش‌هاي اندازه‌گيري هورمون‌ها، پادتن‌ها(آنتي‌بادي‌ها) نقش بنيادي دارند. از آن‌جا كه هر نوع پادتن فقط به يك نوع مولكول خارجي متصل مي‌شود، مي‌توان با تزريق تك تك هورمون‌ها به جانوراني مانند خرگوش دستگاه ايمني آن‌ها را به ساختن پادتن‌هاي ويژه‌ي آن هورمون‌ها وادار كرد. براي مثال، با تزريق انسولين انساني به خرگوش، دستگاه ايمني جانور كه اين مولكول را بيگانه مي‌پندارد، به توليد پادتني مي‌پردازد كه فقط به انسولين انساني متصل مي‌شود. اين پادتن‌ها را مي توان از خون جانور جدا و براي اندازه گيري هورمون‌ها به كار برد.
سنجش راديو ايمني
اصول سنجش راديو ايمني اين گونه است:
1. مقدار زيادي پادتن براي هورمون مورد نظر فراهم مي‌شود.
2. مقداري هورمون خالص با ايزوتوپ راديواكتيو، نشان‌دار مي‌شود.
3. مقداري از پلاسماي خون فرد مورد نظر را با پادتن آماده شده و مقدار مشخصي هورمون نشان‌دار، مخلوط مي‌كنند. در اين مخلوط، هورمون پلاسما با هورمون نشاندار بر سر اتصال به پادتن با هم رقابت مي‌كنند. در اين رقابت مقدار هر كدام از هورمون‌هاي غير نشاندار و نشاندار، با غلظت آن‌ها متناسب است. البته مقدار پادتن بايد كمتر از آن باشد كه همه‌ي هورمون نشاندار و هورمون غير نشاندار به آن متصل شوند.
4. پس از آن كه رقابت به پايان رسيد، مجتمع هورمون- پادتن از مخلوط جدا و مقدار هورمون راديو اكتيو با دستگاه راديو اكتيوسنج، اندازه‌گيري مي‌شود.
اگر مقدار راديواكتيو سنجش شده بالا باشد، نشان مي‌دهد مقدار زيادي هورمون نشاندار به پادتن‌ها متصل شده است. بنابراين مقدار اندكي هورمون غير نشاندار با هورمون نشان‌دار رقابت كرده، زيرا غلظت هورمون غير نشان‌دار در پلاسماي مورد سنجش كم بوده است.
اگر مقدار راديواكتيو سنجش شده پايين باشد، نشان مي‌دهد مقدار اندكي هورمون نشان‌دار به پادتن‌ها متصل شده است. بنابراين، مقدار زيادي هورمون غير نشان‌دار با هورمون نشان‌دار رقابت كرده، زيرا غلظت هورمون غير نشان‌دار در پلاسماي مورد سنجش زياد بوده است.
5. براي اين كه اندازه‌گيري از حالت كيفي به حالت كمي(مقداري) تبديل شود، راديوايمني با غلظت‌هاي مختلف اما مشخصي از هورمون غير نشان‌دار انجام مي‌شود. آنگاه منحني استانداردي تهيه مي‌شود كه با داشتن آن مي‌توان غلظت يك هورمون را به طور دقيق مشخص كرد.
امروزه همه‌ي مواد لازم براي انجام راديوايمني جهت سنجش هورمون‌ها در بسته‌بندي‌هاي ويژه‌اي به نام كيت در اختيار آزمايشگاه‌ها مي‌گذارند. چگونگي كار با كيت و در واقع چگونگي انجام راديو ايمني در دفترچه‌ي راهنماي آن آمده است.
پادتن هورمون مورد نظر به ته لوله‌هاي ويژه متصل است.
هورمون نشان‌دار و هورمون غير نشان‌دار به لوله‌ها افزوده مي‌شوند.
دو هورمون براي اتصال به پادتن رقابت مي‌كنند. هورمون‌هايي كه متصل نشده‌اند شسته مي‌شوند.
مقدار هورمون نشان‌دار با دستگاه تعيين و غلظت هورمون غير نشان‌دار بر پايه‌ي آن محاسبه مي‌شود.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سنجش ايمني‌آنزيم: ELISA
اين روش تفاوت بنيادي با سنجش راديوايمني ندارد. فقط در اين روش به جاي ماده‌ي راديواكتيو از فعاليت آنزيمي بهره گرفته مي‌شود. به عبارت ديگر، به جاي هورمون نشان‌دار، هورموني به كار مي‌رود كه به آنزيم پراكسيداز متصل است. در صورتي كه سوبستراي(ماده واكنشگر) اين آنزيم در محيط باشد، آنزيم آن را به فرآورده رنگيني تبديل مي‌كند. با روش رنگ سنجي مي‌توان مقدار فرآورده‌ي توليد شده و به عبارتي ميزان هورمون نشان‌دار را تعيين كرد. در سنجش ايمني‌آنزيم نيز تعيين مقدار هورمون در نمونه پلاسما به كمك منحني استاندارد انجام مي‌شود .
در اين جا اصول كلي سنجش هورمون‌ها بيان شد. جزپيات اين كار بر پايه‌ي نوع هورمون يا شيوه ابداعي شركت خاصي كه كيت توليد مي‌كند، ممكن است اندكي تفاوت داشته باشد.
اكنون با يك مثال ببينيم دانستن مقدار هورمون‌ها چگونه به ‍‍پزشك در تشخيص بيماري كمك مي‌كند.
مقدار هورمون ها و علت شناسي بيماري ها
همان طور كه مي دانيد غده هيپوفيز فعاليت بيشتر غده هاي هورموني را تنظيم مي كند . اين غده با رهايي هورمون هايي موسوم به هورمون هاي تحريك كننده به درون خون باعث ترشح هورمون هاي ديگري از از ساير غده ها مي شود. براي مثال هورمون تيروئيدي TSH با اثر بر غده تيروئيد باعث افزايش ترشح هورمون هاي تيروييدي ( T3 و T4 ) از اين غده مي شو د. از طرف ديگر فعاليت ترشحي خود غده هيپوفيز تحت نظارت بخشي از مغز به نام هيپوتالاموس است . هيپوتالاموس با رهايي هورمونهايي موسوم به هورمون هاي آزاد كننده يا بازدارنده باعث ترشح يا مانع ترشح هورمون هاي تحريك كننده از هيپيوفيز مي شود . براي مثال هورمون هيپوتالاموسي TRH باعث رهايي TSH از هيپوفيز مي شود. سپس TSH با اثر بر غده تيروئيد بر ترشح T 3 و T 4 از اين غده مي افزايد . در ح الت عادي وقتي ميزان T 3 و T 4 در خون افزايش مي يابد اين هورمون ها با اثر روي هيپوفيز و هيپوتالاموس از ميزان ترشح TSH و TRH از غده ها ي مربوط ، مي كاهند و به طور غير مستقيم مانع افزايش بيش از حد خود مي شوند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

حال بيماري را در نظر بگيريد كه علائم پركاري تيروئيد را نشان مي دهد . اين بيمار ممكن است به علت اختلال در عملكرد غده تيروئيد به اين عارضه دچار شده باشد يا بيماري او به علت افزايش ترشح TSH از غده هيپوفيز باشد. اندازه گيري هورمون هاي تيروئيد ي ( T 3 و T 4 ) و TSH مي تواند به علت شناسي بيماري كمك كند .
• اگر مقدار هورمون هاي تيروئيد ي ( T 3 و T 4 ) در خون بالا باشد و مقدار TSH پايين باشد ، نشان دهنده اين است كه پركاري تيروئيد به علت اختلال در خود تيروئيد رخ داده است . براي مثال در بيماري گريوز ( Graves ) كه مهم ترين عامل پركاري تيروئيد است ، به علت واكنشهاي خود ايمني پادتني عليه گيرنده TSH ( واقع در سطح سلول هاي غده تيروئيد ) ساخته مي شود. اين پادتن باعث تحريك اين گيرنده و افزايش توليد و ترشح هورمون هاي تيروئيد مي شوند . با افزايش هورمون هاي تيروئيد ي مقدار TSH كاهش مي يابد . از اين رو ، در اين بيماران مقدار T 3 و T 4 بالا و مقدار TSH پايين است. تعيين مقدار پادتن ضد گيرنده TSH علت شناسي را مطمئن تر مي كند.
• اگر مقدار هورمون هاي تيروئيد ي و مقدار TSH نيز بالا باشد ، ممكن است پركاري تيروئيد به علت اختلال در هيپوفيز رخ داده باشد . سرطاني شدن هيپوفيز يا مقاومت آن به هورمون هاي تيروئيد ي باعث افزايش ترشح TSH مي شود . TSH با تحريك غده تيروئيد مقدار ترشح T 3 و T 4 را افزايش مي دهد . ( منظور از مقاومت هيپوفيز به هورمون هاي تيروئيد اين است كه اين غده در پاسخ به افزايش T 3 و T 4 مقدار ترشح TSH را كاهش نمي دهد. )
به يك مثال واقعي توجه كنيد :
خانمي 16 ساله به علت پوسته پوسته شدن پوست ، ركود رشد موها ، خستگي و خواب آلودگي شديد و اندكي گرفتگي صدا به پزشك مراجعه كرده است .
معاينه پزشك:
1- كاهش تعداد ضربان قلب واضح است.
2- هميشه احساس سرما دارد.
3- زير چشم ها پف آلود است.
4-برون ده قلبي و حجم خون كاهش يافته است .
بررسي آزمايشگاهي :
1- T 3 و T 4 : بالا
2- TSH : بالا
3- TRH : پايين
4- بررسي هيپوفيز : طبيعي
چون مقدار هورمون هاي تيروئيد در اين بيمار بالاست ، وي بايد نشانه هاي پركاري تيروئيد ( از جمله افزايش ضربان و برون ده قلب و احساس گرما و تعرق زياد) را نشان دهد ، اما برعكس نشانه هاي كاهش فعاليت تيروئيد را نشان مي دهد.
به نظر مي رسد در اين بيمار سلول هاي بدن به دلايل ژنتيكي يا عارضه اي به هورمون هاي تيروئيد ي پاسخ نمي دهند. در نتيجه در اين بيمار با وجود بالا بودن T 3 و T 4 نشانه هاي كم كاري تيروئيد ديده مي شود . چون مقدار هورمون هاي تيروئيد ي بالاست ، انتظار مي رود مقدار TSH پايين باشد اما به نظر مي رسد مقدار TSH به علت مقاومت هيپوفيز به هورمون هاي تيروئيد ي افزايش يافته است .

منبع : جزیره دانش

s2010
29-03-2009, 21:14
تيروئيد غده‌اي است در قسمت قدامي گردن و به صورت پروانه‌اي شكل،‌ داراي دولپ (چپ و راست) كه هرگونه اختلال بر روي اين غده منجر به كم كاري و يا پركاري تيروئيد مي‌شود.
كم كاري تيروئيد
كم كاري تيروئيد بايد در دوران جنيني و چند ماهه اول تولد بررسي شود.
كم كاري تيروئيد در اثر كمبود شديد يد به وجود مي‌آيد كه اين كمبود مي‌تواند در اثر عمل جراحي و مصرف يد راديواكتيو بيماري‌هاي خود ايمني به وجود آيد.
كمبود شديد يد باعث از كار افتادن غده تيروئيد و نيز كاهش سطح هورمون‌ها شده و در نتيجه منجر به ايجاد كم كاري تيروئيد يا هايپوتيروئيدي ‌شود.
فتق ناف (بيرون زدگي ناف)، كاهش دفع مدفوع، اختلال در رشد، قد، وزن و دور سر و افزايش طول مدت بيماري زردي از علائم اين بيماري در نوزادان است.
تشخيص اين بيماري در نوزاد با گرفتن خون از پاشنه پاي كودك و بررسي آزمايش انجام مي‌شود. چنانچه اين تشخيص قبل از يك ماهگي صورت پذيرد درمان موثرتر خواهد بود و در صورت عدم تشخيص آن در كودك، منجر به كاهش iq و عقب ماندگي ذهني مي‌شود.
علائم كم كاري تيروئيد در بلوغ و ميانسالي اشاره :
كوفتگي و خستگي شديد،‌ ريزش مو (به خصوص در گوشه‌هاي خارجي ابرو)، خواب آلودگي، ‌فراموشي و كاهش حافظه‌، خشكي پوست و مو، كاهش وزن، كاهش ضربان قلب و احساس تپش قلب، يبوست و كاهش دفع از علائم اين بيماري مي‌باشد.
علل ايجاد اين بيماري :
يد راديواكتيو، عمل جراحي، ‌بيماري‌ هاشيموتوي تيروئيدي و استفاده از برخي داروها است.
با وجود اين كه يد در اختيار غده تيروئيد قرار دارد ولي سنتز هورمون تيروئيد كاهش يافته و منجر به كم كاري مي‌شود. تشخيص و درمان اين بيماري در معاينه فيزيكي شرح حال بيمار و انجام آزمايشات است و درمان اين بيماري استفاده از قرص‌هاي لوويتروكسين است كه در اين بيماري مصرف دارو مادام العمر است و هر ۳ تا ۶ ماه يكبار آزمايش انجام مي‌شود و بسته به نوع آزمايش مقدار قرص كمتر يا بيشتر مي‌شود.
نكته قابل ذكر در مصرف اين داروها آن است كه حتما قرص‌ها با معده خالي مصرف شود؛ چرا كه در صورت استفاده به همراه غذا از جذب اين دارو جلوگيري مي‌شود.
پركاري تيروئيد:
«گريوز» شايع‌ترين بيماري پركاري تيروئيد است كه در زنان بيش از مردان مي‌باشد.
در پركاري تيروئيد غده تيروئيد، هورمون بيشتري را منتشر مي‌كند و يكي از شايع‌ترين انواع پركاري تيروئيد بيماري «گريوز» است. اين بيماري يك بيماري خود ايمني مي‌باشد و بدن بر عليه تيروئيد موادي را تشرح مي‌كند كه در اثر ترشح اين مواد تيروئيد نزديك شده و سنتز هورمون تيروئيدي افزايش مي‌يابد.
«گريوز» شايع‌ترين نوع پركاري تيروئيدي در زنان مي‌باشد، در اين بيماري بيرون زدگي چشم يا پروكتوزيسم يا اگزوستاسمي ايجاد مي‌شود.
گروه‌هاي تيروئيدي:
هرگاه يك يا چند گره داخل تيروئيد وجود داشته باشند فعال بودن هر كدام از اين گره‌ها منجر به ايجاد گواتر سمي چند گره‌اي و تك گره‌اي مي‌شود.
علائم پركاري تيروئيد
‌عصبانيت، بي قراري،‌ اضطراب، عرق كردن به خصوص عرق گرم،‌ لرزش دست،‌ ضربان قلب، خستگي و گاها افزايش فشار خون، ‌افزايش متابوليسم بدن كه در نهايت منجر به كاهش وزن ‌شود .
بهترين راه درمان استفاده از داروهايي كه علائم بيماري را كاهش دهد و در نهايت درمان قطعي را به دنبال داشته باشد است.

raz72592
16-05-2009, 15:40
غدد مترشحه بدن به دسته ای از سلول های متحدالشکل که دریک مجموعه جمع می شوند ودر نیل به یک هدف که


همان ترشح موادی بنام هورمون است همکاری میکنند.

غددمترشحه بدن بر دو گونه اند .

1 - غددمترشحه داخلی یا درون ریز

( که ترشحات خود را بداخل خون یا آب میان بافتی میریزند )

2 - غدد مترشحه برون ریز

(که ترشحات خود را به محیط خارج بن میریزندمانند ترشحات عرق)

غدد مهم درون ریز یا اندوکرین عبارتند از : هیپوفیز ، تیروئید ، پارا تیروئید ،


پانکراس ( لوز المعده ) ، فوق کلیوی ، تیموس ، و غدد جنسی رو میتوان نام برد.


از غدد برون ریز میتوان به غدد عرقی و غدد گوارشی معده وروده ،


و پانکراس اشاره نمود.

غده هیپوفیز

غده کوچکی است به اندازه نخود که بر روی استخوان پروانه ای جمجمه قرار گرفته در محلی بنام زین ترکی نشسته است.

از مهمترین غدد بدن می باشد واز سه بخش پسین ، میانی ، پیشین درست شده است.

بخش پسین :

به آن نورو هیپوفیز نیز میگویند ساختمان عصبی داشته ودو هورمون مهم ترشح میکنه یک اوکسی توسین(تسهیل کننده زایمان )و دیگری آنتی دیور تیک (ضد ادراری ) که کاهش ترشح اون با عث بیماری دیابت بی مزه می شود.

بخش میانی:

کار زیادی در انسان نداشته وعملی برای آن مشخص نشده وضظرات مختلف وجود دارد


بخش پیشین :


که شش هورمون مهم وبسیار حیاتی رو تولید می کنه .

سوماتو تروپ، لاکتوژن ،تیروتروپ ، کور تیکوتروپ ،گناد وتروپها سومات وتروپ در رشد بدن و تکامل انسان

دخالت داشته کمبود آن باعث کوتولگی یا نانیسم می شود و افزایش اون قبل از بلوغ باعثبوجود آمدن ژیگانیسم


.بعد از بلوغ اکرومگالی میشود.

لاگتوژن که باعث ترشح شیر از پستانها می شود ودر حقیقت تحریک کننده آن است .

تیروتروپکه محرک ترشح هورمون های تیروئید است .


کورتیکو تروپ که محرک آدرنال می باشد.

گناد وتروپ که با اثر گذاشتنروی بیضه ها ونخمدانها با عث تحریک ترشح آنان می شود.




غده تیروئید :

این غده نیز غده ای است بسیار مهم که وزن آن 20گرم بوده ودر جلوی حنجره قرار داشته ودارای 2 لوب می باشد .


از دو نوع سلول درست شده است.

که یکی فولیلوکر که هورمون های تیروکسین ودیگری پارافو لیکولر که هورمون کلی تونین را ترشح میکنند.

D@RIUSH
29-07-2009, 09:48
آكرومگالي، بيماري غده هيپوفيز است. غده هيپوفيز، غده‌اي كوچك اما بسيار مهم است كه در قاعده مغز و پشت پل بيني قرار گرفته است.

وجود تومور در اين غده، عملكرد آن را تحت تأثير قرار مي‌دهد. البته هميشه اين تومورها نسبت به سرطانها كم خطرتر هستند و در هيچ جاي ديگر رشد نمي‌كنند.

آكرومگالي زماني ايجاد مي‌شود كه وجود يك تومور در غده هيپوفيز سبب توليد بيش از حد هورمون رشد شود.

آكرومگالي بيماري نادري است كه سالانه از هريك ميليون نفر، فقط ‌٤ نفر به آن مبتلا مي شوند و معمولاً در بزرگسالان ‌50-30 ساله ديده مي‌شود. اما در سنين ديگر هم ممكن است مشاهده شود.

اگر آكرومگالي در سنين رشد (و قبل از توقف آن) بروز كند سبب ?يگانتيسم يا غول آسايي مي‌شود زيرا افزايش هورمون رشد در بدن سبب رشد غيرمعمول استخوانهاي پاها و بازوها مي شود.

علايم و نشانه هاي آكرومگالي :

علايم و نشانه‌هاي بيماري آكرومگالي در افراد بسيار متفاوت و متنوع است. اما اين اطمينان وجود دارد كه با درمان بيشتر اين علايم برطرف شوند.

برخي از نشانه‌هاي اوليه احساس خستگي و خواب آلودگي است. افزايش سطح هورمون رشد سبب بزرگي دستها و پاها مي‌شود. علاوه بر آن اين بيماري بر وضعيت چهره نيز تأثير مي‌گذارد و گاه باعث برجستگي غيرمعمول چانه و فك مي شود، تعريق زياد به خصوص در زنان و يا پوست چرب از جمله مشكلات اين افراد است. همچنين اين بيماران از احساس فشار و درد در دستهايشان رنج مي‌برند و در حدود ‌٣/١ آنها مبتلا به ديابت هستند.

بزرگ شدن غده هيپوفيز ممكن است باعث سردرد شود. تحت فشار قرار گرفتن اعصابي كه از بالاي غده هيپوفيز عبور مي‌كنند سبب ايجاد مشكلاتي در ميدان بينايي مي گردد.

وجود اين تومور سبب كم كاري هيپوفيز مي‌شود و از آنجايي كه اين غده اعمال تخمدانها، بيضه، تيروئيد و غده آدرنال را در كنترل دارد، كم كاري آن علائمي چون ناتواني جنسي، ناباروري و دوره‌هاي قاعدگي نامنظم را ايجاد مي‌كند. البته غده تيروئيد و آدرنال كمتر تحت تأثير كم كاري غده هيپوفيز قرار مي‌گيرند.

با توجه به شناخت اين علائم توسط بيمار و خانواده او مي‌توان از پيشرفت و گسترش آنها جلوگيري نمود.

روش تشخيص آكرومگالي:

پزشك انجام آزمايش قند خون را به شما توصيه مي كند. ميزان قند و هورمون رشد خون شما اندازه گيري مي‌شود، در صورتي كه مبتلا به آكرومگالي باشيد ميزان هورمون رشد بالاتر از مقدار طبيعي نشان داده مي شود.

اگر چنين باشد ساير هورمونها مورد بررسي قرار مي‌گيرند و در صورت كمبود، مقدار آنها، با دارو جايگزين مي شود. علاوه بر آن با انجام يك اسكن (MRI يا CT اسكن) اندازه غده هيپوفيز معين مي شود. ممكن است جهت واضح تر شدن تصاوير، از تزريق دارويي قبل از انجام اسكن استفاده شود.

درمان آکرومگالی :
آكرومگالي ممكن است با عمل جراحي بر روي هيپوفيز، درمان با اشعه X، دارودرماني و يا تركيبي از همه اين موارد درمان شود. امروزه براي بيشتر بيماران (البته بسته به شرايط آنها) نخستين درمان، جراحي است.

هدف تمام روشهاي درماني كاهش توليد هورمون رشد و رساندن آن به حد طبيعي است كه سبب از بين رفتن علائم بيماري و بهبود وضعيت عمومي بيمار مي گردد.

m.b.h.a
13-08-2009, 21:35
ژیگانتیسم
یکی دیگه از بیماری های ناشی از اختلالات هورمون رشد هستش و علت بیماری افزایش ترشح این هورمون قبل از بلوغ است .و اکثراً افرادی رو که معمولاً توی تلوزیون نشون می دن که دارای قد بسیار بلند هستند حاکی از این بیماری است .

خرد پیکری
این بیماری هم جزئی از این بیماری هاست که کاهش ترشح هورمون رشد قبل از بلوغ سبب آن می شه که به اون کوتلگی هم می گن . در این بیماری همه ی اندام ها از نظر فیزیکی کودکانه باقی می مانند . اندام های جنسی بیمار با وجود رسیدن به سن بلوغ رشد چندانی ندارن . قد بیمار هم بیش از دوبرابر قد نوزادی نمی شه . البته خوشبختانه این بیماری در سال های اخیر درمان پیدا کرده .

در پایان بگم که هورمون رشد برای تأثیر با انسولین رابطه ی تنگاتنگی داره .به طوری که افزایش هر دو افزایش سنتز پروتئین و رشد بدن ، کاهش انسولین و افزایش هورمون رشد باعث کاهش سنتز پروتئین و رشد بدن و کاهش هورمون رشد و افزایش انسولین تغییری در رشد و سنتز پروتئیین ایجاد نمی کنه .
با تشکر از همه ی بچه های عزیز و دوست داشتنی .......

wichidika
22-01-2012, 16:20
کشف هورمون تبدیل چربی‌های سفید به قهوه‌ای در بدن
خبرگزاری فارس: یک تیم از پژوهشگران آمریکایی هورمون جدیدی را در بدن کشف کردند که می‌تواند به تبدیل چربی‌های سفید به چربی‌های قهوه‌ای کمک کند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس به نقل از خبرگزاری خاورمیانه، پژوهشگران گفتند: این هورمون جدید روند تبدیل چربی های سفید (بافت چربی) در بدن موش‌ها و انسان به چربی قهوه‌ای را که به شکل حرارت از بین می رود، تسهیل می بخشد.

پژوهشگران به مدت چند روز این هورمون را در بدن موشها کنترل کردند که این امر از موشها در برابر قرار گرفتن در معرض به بیماری دیابت یا چاقی به دلیل کالری بالا، محافظت کرد.

پژوهشگران امیدوارند که بتوانند اختلال در ساخت و ساز بدن و بیماریهای عضلات را از طریق این هورمون جدید درمان کنند.

دو نوع بافت چربی سفید و قهوه ای با دو عمل کاملاً متفاوت در بدن انسان وجود دارد.

چربی سفید بیشترین حجم چربی بدن را تشکیل می دهد و برای ذخیره شدن مناسب است و در اصل از مازاد چربی های مصرف شده و تبدیل کربوهیدرات ها حاصل می آید.

این نوع چربی در همه جای بدن، به ویژه در زیر پوست ذخیره می شود اما چربی قهوه ای بیشتر حالت گرمازایی دارد و ذخیره نمی شود.
بافت چربی های قهوه ای رگ های خونی عصبی بیشتری دارند و حاوی میتوکندری های بیشتری از چربی های معمولی هستند و به همین دلیل قهوه ای رنگ هستند.

میتوکندری ها، نیروگاه های انرژی سلول‌هاست که انرژی را به فرمی که برای بدن قابل استفاده است، تبدیل می‌کند.

چربی قهوه ای بر عکس چربی سفید که انرژی ذخیره می کند، انرژی مصرف می کند و بدن را گرم می‌کنند.

چربی قهوه ای که خیلی انرژی مصرف می‌کند؛ به طور غیر معمول نزد افراد بزرگسال بویژه افراد لاغر بیشتر است.

در یکی از تحقیقات پزشکی دو هزار نفر با کمک دوربین های مغناطیسی معاینه شدند و روشن شد که تقریبا هشت درصد از زنان و سه درصد از مردان ذخیره چربی قهوه ای در بدنشان در اطراف گردن و اطراف استخوان پا قرار دارد.

تحقیقات همچنان نشان داده که هنگام سرما مقدار مصرف انرژی در بافت های چربی قهوه ای ۱۵ برابر بیشتر از مصرف انرژی در بافت های سفید چربی است.
انتهای پیام/