PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اشعار من.:.رها.:.



Hamed DC
03-04-2015, 11:58
سلام و درود به همه عزیزان اهل ادبیات.
امیداورم که همگی سال جدید رو با شادی و سلامتی شروع کرده باشین.
مدتی هست که روی به گفتن شعر، در قالب[محبوبم] غزل آورده ام. البته از خدا که پنهان نیست، از شما دوستان هم پنهان نباشد که دفترچه ایی تدارک دیده ام که فرصتی فراهم شه، اقدام به چاپش می کنم.
می خواستم مدتها قبل فعالیتم رو دراین مجموعه شروع کنم، ولی بدلیل مشکلات درسی فرصتش فراهم نشد.البته اندک دستی هم در سرودن قصیده و دوبیتی بر آتش دارم که اگر عمری بود و توفیق حضور در کنار شما عزیزان رو داشتم، حتما با افتخار اونهارو هم بری شما عزیزان قرار میدم.
تخلص این بنده ی کمترین " رها" هستش و خوشحال میشم که نظرات شما دوستان رو در مورد نوشته هام بدونم.

این هم یک غزل برای آغاز تاپیک:




" غم نهان "

به مقــــــام کوی یاری، به وفای بی وفایی
گه نهفته است فعانی به دل چو کهربایی


همه شب نهاده ام سر به هوای کوی دلبر
که دمی ز در برآیـــد ز کرانه ی جدایـــــــی


چه کنم دمی فراقـــــش، نتوانمی کشیدن
به من از هواش گویید ز دیـــــــــار آشنایی


نه قــــرار دارم از خود، نه سراغ دارم از خود
چه کنم که حاصلم شد، همه زان صنم جدایی


تن خود زدم به آبی، به رهش شدم روانه
ره عشق و عاشقی رو ز سرای دلبرایی


لب نوش یار بودش همه در تبم دریغا نشد
آخرش که باشد سر عهد خود وفایی


دگر از "رها" نیاید سر کوی یار رفتن
که ز حاک پر گشودش به بهانه رهایی




"رها"