PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : بد شانسی & خوش شانسی شما



MƐΛИĪИƓĿƐSS
05-02-2015, 01:07
سلام دوستان.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
خیلی خلاصه بگم.
بیاید و برای بقیه تعریف کنید کجاها بدشانسی اوردید و گفتید تف به این روزگار!!!!
و کجاها خوش شانسی اوردید و گفتید خدا جون مچکرم،خیلی نوکرتم و دو متر پریدید بالا!!!!

raana
07-02-2015, 15:03
سلام به همگی......

خوش شانسی سر دفاع از پایان نامه بود:n02:...استادمون از اون بد گیرا بود...برای دفاعیه باید کلی نمودارو این داستانا اماده میکردیم...ما هیچی آماده بودیم......
فقط نرم افزاری که ساخته بودیم رو برای ارئه بردیم....از شانس زد و موقع دفاعیه ما...استاد اومد گفت باید برم جایی وقت ندارم......ما هم از خدا خواسته تو 10دقیقه فقط نرم افزار رو نمایش دادیم و دفاعیه به خوبی تموم شد:n02:......

بد شانسی که زیاد اتفاق میفته.....جدیدترینش رو بگم.....

همین دیروز.....تو مسابقه....استارت مسابقه رو که دادن...دکمه کت من کنده شد افتاد زمین:|.....
کت تو بدنم شل وایساد و باعث افت رکورد شد:n28:

MƐΛИĪИƓĿƐSS
07-02-2015, 15:17
من خوش شانسیام بیشتر تو قرعه کشیا و مسابقاته!!!
همیشه دفعه اول یا دوم اسمم در میاد.مثل پارسال که اسمم برای سفر در اومد.:n01:

ولی در عین خوش شانسی در موارد فوق خیلی بدشانس در موارد دیگه تشریف دارم.:n02: بد شانسیام خیلی زیادن
به قول رعنا خانم جدیدترینش رو میگم :اگه تاریخچه مدرسه ما رو برسی کنید تا حالا از یه مورچه هم گوشی نگرفتن!!!من بدبخت یه روز گوشی بردم دیدم شروع کردن دارن میگردن.(تف به این شانس)
به یه فلاکتی فرار کردیم از دستشونا!!!بیچاره شدیم:n23:

Amir-Rainman
07-02-2015, 15:44
تو قرعه کشی یعنی اگه دو نفرم باشیم، باز اسم من در نمیاد :n02:

ولی تو مسابقات اکثر اوقات هر چقدر تلاش کرده باشم همون قدر نتیجه میگیرم ( نتیجه میگیریم تو این زمینه هم باز شانس ندارم :n02: )

یکی از خوش شناسیام تو ارائه پروژه کاردانیم بود که استاد فقط دستگاهُ روشنش کرد و گفت برو 19.75 :n02: من دیگه پرواز کردم از پله ها اومدم پایین

بد شانسی و خوش شانسی زیاد بوده خلاصه

soroosh_cz
07-02-2015, 15:49
بد شانسی یعنی اینکه بری با هزار امید و آرزو یه متنی رو بنویسی، برق بره ذخیره نشه :n34:
کلا تا یه روز تو کما میرم :n29:

ادیت: خوش شانسی یعنی اینکه توی اندک افرادی هستم که چهار روزه اینترنتشون ترافیک کم نمیکنه و اینترنت من 5مگه :n33:

mmf66
07-02-2015, 16:04
بزرگترین بدشانسیم این بود که بد موقعی و بد جایی به دنیا اومدم یعنی از همون اول با بدشانسی اومدم تو این دنیا:n02:

farshad0123
07-02-2015, 17:13
بد شانسی یعنی اینکه بری با هزار امید و آرزو یه متنی رو بنویسی، برق بره ذخیره نشه :n34:
کلا تا یه روز تو کما میرم :n29:

ادیت: خوش شانسی یعنی اینکه توی اندک افرادی هستم که چهار روزه اینترنتشون ترافیک کم نمیکنه و اینترنت من 5مگه :n33:

سروش 5روزه نه 4روز:n02:
ولی یکم وضعیت بحرانی شده:n37:

Demon King
07-02-2015, 17:41
مسابقات تکواندو داشتم.
روز جمعه بود. یعنی یه مریضی گرفته بودم که نگو. سرفه ی شدید، عرق شدید، نفس تنگی. شایدم از استرس بود.
دیگه مسابقه رو بخاطر همین مریضی خراب کردم.
اصلا فکر میکنم تا چند ماه بود مریض نشده بودم ولی دقیقا روز مسابقه باید مریض شم. بد شانسی از این بیشتر؟!
:n27:

خوش شانسی هام رو یادم نیست، یعنی خوش شانسی آنچنانی نداشتم که یادم بوده باشه. :n09:

Reza Azimy_RW
07-02-2015, 21:21
من کلا به شانس اعتقادی نداشتم
با یکی اشنا شدم اصلا به طرز عجیبی این یارو بدشانس بود ! کافی بود یه بار یه چیزی رو یه جا بزاره همون موقع میدزدینش یا اگه تصادفی چیزی میشد تنها کسی که دهنش صاف میشد همین بود . خیلی هم بچه گلی بود واقعا یکی از رفیق جینگهامه هنوز . باعث شد به شانس ایمان بیارم واقعا
بزرگترین شانسی که اوردم این بود که مثل اون بدشانس نیستم :دی

OMiD.1080p
07-02-2015, 23:35
اگه تاریخچه مدرسه ما رو برسی کنید تا حالا از یه مورچه هم گوشی نگرفتن!!!من بدبخت یه روز گوشی بردم دیدم شروع کردن دارن میگردن.(تف به این شانس)

اون زمان ما , توی خدمت سربازی مخصوصا ارتش اصلا سربازها هم حق نداشتن و هم جرات نداشتن که با خودشون گوشی همراه ببرن تو پادگان .
ولی من که خیره بودم , به چه بدبختی گوشی رو بردم تو پادگان ( اونم از دم دژبانی ... دوستان میدونن چی میگم . اصلا اگر بدونی کجا قایمش کرده بودم :n02: )
خلاصه بردمش تو پادگان . اصلا همچنین منو جو گرفته بود که نگو /
هیچی دیگه همون شب اول اِ اِ اِ ... همون شب اول ( لعنت بر این شانس ) گوشی رو با سیم کارتی که توش بود و کلی مخاطب که شماره شون رو هم حفظ نبودم رو گم کردم :n29:
حتی مژدگانی هم واسش گذاشتم ولی...:n35:

ملا نصرالدین
07-02-2015, 23:49
من معمولا بد شانسی یا خوششانسی نمی اورم مگر اینکه موضوعی پیش بیاد که روی سرنوشت من اثر بذاره

اول خوش شانسی: قبول شدنم توی دانشگاه اون موقع معجزه بود...سال 86 با رتبه 46000 قبول شدن توی دانشگاهی که دقیقا همون سال تاسیسش کردند توی رشته نرم افزار و بعد به علت کمبود امکانات انتقال اجباری به مرکز گرمسار.......همون موقع دوستم با 20000 علوم کامپیوتر گرمسار قبول شده بود


خوش شانسی بعدی مربوط به پایان نامه ام هست.یک استاد فوق العاده سخت گیر به پست من خورد.دو تا از دوستام 2 ترم جلوتر فارق التحصیل شده بود.با همین استاد پروژه داشتند.بیچاره ها یه پروژه نوشتند به چه سختی.فقط 3 بار مجبور شدند ویرایشش کنند.کلی هم پول پرینت دادن. و ارائه و... با بدبختی استاد بهشون 19.5 داد
حتی 6 نفر رو استاد با نمره 9 انداخت

من یک پروژه از اینترنت دانلود کردم.چند تا از مطالبی رو که موقع کاراموزی بهم دادند رو هم بهش اضافه کردم.پروژه من نه فهرست داشت.نه منابع نه هیچ چیز دیگه.به استاد ایمیل کردم.استاد بهم داد 17:n02:...به دوستم گفتم 2 تا سکته ناقص کرد:n04:


بدشانسی من هم مربوط به کارم هست.من با پارتی توی یه شرکت خوب توی یه بخش خوب استخدام شدم.ولی کی؟درست 1 هفته بعد از رفتن اخرین خانم از اون بخش.رئیس شرکت هم چون مذهبی بود اجازه نداد من توی اون بخش به عنوان تها خانم بمونم.هرچی رئیس بخشمون بهش اصرار کرد بی فایده بود و من منتقل شدم به بخش دیگه و انجا هم زیراب من رو زدند و اخراج شدم.الان هم بیکارم:n03:اولین تجربه ی کاری من:n03:

milad_gta
08-02-2015, 03:31
یک روز تو کلاس استاد از بعضی ها پرسید که به نظرتون آدم خوش شانسی هستید؟ از منم پرسید، من می‎دونستم استاد سریال Friends رو دیده، این داستان رو براش یادآوری کردم توجیه شد: (از چپ به راست)


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



یک ترم تابستون کلاس برداشتم شهریه اش رو آنلاین پرداخت کردم، دیدم تو سایت هنوز بدهی میزنه، رفتم بهشون گفتم، شماره پیگیری ازم گرفتن، مجوز امتحان رو دادن گفتن برو ردیف میکنیم، امتحانات تموم شد، گفتم هنوز تو سایت برام بدهی میزنه، گفتن برو آقا برو خیالت راحت، امتحانات تموم شد و موقع انتخاب واحد 24 ساعت قبلش کلی برنامه ریزی و بی خوابی و با استاد راهنما و مدیرگروه هماهنگ کرده بودم و... آماده انتخاب واحد بودم! سایت باز شد، اومدیم انتخاب واحد کنیم، و بعله! به علت بدهی امکان انتخاب واحد ندارید، حالا هرچی زنگ میزنم جواب نمیدن، خلاصه یک شماره ای گیر آوردم از امور مالی که جواب بده، و همینطور کلاس ها داره پر میشه، خلاصه امور مالی لطف کردن حساب من رو چک کردن و گفتن شما بدهکاری، هر چی من دلیل میارم که اگر من بدهکار بودم شما به من مجوز امتحان نمیدادی! مگه قبول میکنه؟ میگه دوباره پیرینت پرداختت رو بیار، میگم بیارم حله؟ میگه اها! پس نیاورده بودی. بیا، یه چیزی هم بدهکار شدیم، سری خودمو رسوندم دانشگاه، خلاصه هر جور بود پرینت رو دادیم کلی نگاه کرد و گفت تیکش رو براش بزنید، برو ساعت 2 بعدازظهر انتخاب واحد کن. :n04: و من از این ور به اونور، با این مسئول و با اون مسئول صحبت کردن و هیچکاری واسه ما نکردن.
نهایتا پس از چند هفته دوندگی و... یه مومنی پیدا شد و کمک کرد واحدهام رو بگیرم، اونم با شرط و شروط.

زیاده خلاصه، بعضی هاش که یادم میاد همین که به خیر گذشته رو خوش شانسی به حساب میارم.

New Ray
09-02-2015, 01:03
بعضی از خوش شانسیها و بدشانسیهام شبیه داستانهای دوستان هست ...

خوش شانسی : یه بار رفتیم مسابقات تکواندو که حریفم نیومد و برنده شدم. بدشانسی : مرحله بعد کسی بهم خبر نداد و بازنده شدم! (قانون بقای شانس :n02: )

اما دومی : سال دوم دبیرستان که بودم با معلمم در مورد ساخت یه ماشین کنترلی صحبت میکردم و قرار شد بعد از اتمام بیارم مدرسه تا سیستم تعلیق و گیربکسش رو ببینه.
از قضا روزی که آوردمش بخاطر یه موضوع مهمی نگهبان که آدم بی احساس و جدی بود، کیف همه رو میگشت که چشمش به ماشین من خورد و تا من توضیح بدم دیدم خندش گرفته و میگه زود برو! :n09:
حتما باخودش میگفت اومده مدرسه ماشین بازی کنه!! :n02:

banii
09-02-2015, 16:49
بدشانسی : یعنی من به تعداد روزهای عمرم (یا بلکه هم بیشتر چون بعضی روزا بدبیاری پشت بدبیاری) براتون داستان بنویسم ؟ :n02:
خوش شانسی : شوخی کردم (جمله بالا) ! خوب هم نیست آدم به خودش تلقین کنه که بدشانس و بیچاره است... چندبار حس کردم تا یک قدمی مرگ رفتم اما جون سالم به در بردم ! گذشته خوبی نداشتم اما دیگه مث گذشته ام نیستم و هنوز هم خیلی چیزا رو میخوام تغییر بدم ، با آدمای خوبی آشنا شدم اگرچه موندنی نبوده اند! و اینکه رویاها و اهداف بزرگی دارم و این خیلی خوبه ! :)

Atghia
09-02-2015, 16:58
یه ماشین هست مزدا2 رنگ آبی
خلاصه من اینو خیلی دوسش دارم میبینمش چشم برنمیدارم ازش:n33:
حالا
قضیه اینه
هروقت من این ماشین رو در هرجای شهر اتفاقی ببینم اون روز، روز شانسمه:n10: در قرن21 اینجور آدم خرافاتی هستیم ما:n08:

Rhodes
09-02-2015, 18:07
خوش شانسی زیاد نداشتم.
یکی معافیت از سربازی هست.
یکی دیگه هم توی تعطیلات مدرسه بود که همیشه تعطیلی ها طوری میفتاد که یا شنبه میشد یا پنج شنبه و یا کنار یه نعطیلی دیگه.
بدترین بدشانسی هم کلاهبرداری از پدرم بود که کلا مسیر زندگی رو عوض کرد و هم چنان امید داریم مشکل رفع بشه :n03:

Nashenase
16-02-2015, 21:42
بد شانسی یعنی اینکه معلم عربیت یه بار ازت پرسیده باشه بعد از بین 20 نفر ادم دوباره تو رو بگه.تو هم هیچی نخونده باشی.

Demon King
17-02-2015, 21:20
یکی ازخوش شانسیامو یادم اومد:

« آقا یه روز اینقدر گوجه سبز خوردم، یه دل دردی گرفتم که نگو. بردنمون بیمارستان. دکتر هی دلمو فشار میداد، بعد کشف کرد که این آپاندیسه با اینکه میدونستن گوجه سبز خوردم. قرار شد عملمون کنه.

حالا شانس آوردم، عمم پرستار بیمارستان بود و حالیمون کرد که دکتر به فکر پوله و چرت و پرت میگه. روز عمل برای معاینه ی آخر اومد تو اتاقم.
هی دلمو فشار میداد میگفت درد میکنه منم با اینکه داشتم از درد میمردم، از ترس عمل گفتم نه!
جالب اینجاس دکتره هی میگفت دروغ نگو، اگه درد میکنه بگو، آخه دیروز که درد میکرد : دی

منم گفتم نه اصلا خوب خوبم. مرخص شدیم و دو روز بعد هم خوب شدیم.
شانس آوردیم و الا دکتره تا اتاق عملم میبردمونو آخرش میگفت متاسفم : دی »

clau
17-02-2015, 22:46
ترم 7 بودم سر امتحان یکی از درسها از شانس بنده یک برف شدیدی در استان اومد و من اونروز ساعت 11 امتحان داشتم ساعت 8 صبح سوار ماشین شدم تو اون برف شدید ساعت 12 رسیدم دانشگاه امتحانم تمام شده بود مدیر آموزش گفت برو برگه حذف اضطراری پر کن دیگه دیر رسیدی کاریش نمیشه کرد با هزار خواهش رئیس دانشگاه راضی کردم برگه بهم بده تا امتحان بدم و به خاطر 2واحد کارم به ترم 8 کشیده نشه این بهترین خوش شانسی عمرم بود:n01:

بدشانسی هم شب یلدای سال قبل که کیس و مانیتورم سوخت:n37:

mmf66
17-02-2015, 22:51
یکی از بد شانسی هام این بود که بدنیا اومدم :n09:

خوش شانسی معمولا برای آدمهای پولدار هست ولی من یه بار دو تا بلیت اتوبوس پیدا کردم رفتم دو تا پفک خریدم:n33:

SNOW PATROL
17-02-2015, 23:07
کلا به بدشانسی اعتقاد ندارم ولی به خوش شانسی چرا :دی اتفاق بد برام کم پیش نیومده.. بعضی ها بهم میگن ادم بدشانسی هستی اما خودم بشدت بدم میاد یکی بهم بگه بدشانس :|

MƐΛИĪИƓĿƐSS
21-02-2015, 22:43
بد شانسی یعنی اینکه معلم عربیت یه بار ازت پرسیده باشه بعد از بین 20 نفر ادم دوباره تو رو بگه.تو هم هیچی نخونده باشی.
مشکل از شما هست دوست عزیز.(الکی،مثلا من خیلی با ادبم):n02:
منم بقل دستی شمام.
از منم یه بار پرسیده بود.
پس چرا از من نپرسید؟
به این میگن خوشانسی:n09: Nashenase

stealer
21-02-2015, 23:03
خوش شانسی هام رو کلا یادم نمیاد شاید بوده ولی خدایی خیلی کم :دی
بد شناسی: کلا هر کاری رو شروع میکنم اخراش به یه بد شانسی میخوره و خراب میشه
یکی از بدترین بد شانسی هام سال کنکورم بود که تغریبا هر 2 ماه یک بار یکی از اعضای خانواده به رحمت خدا میرفت
این شد که ما دانشگاه ازادی شدیم:دی

MƐΛИĪИƓĿƐSS
21-02-2015, 23:14
یکی از بدترین بدشانسی هام این بوده که تو دوران نوزادی تو کالاسکه از بالای یه سربلندی توسط خالم ول شدم پایین و یکی از بهترین خوش شانسی هام هم این بوده که نمردم:n08:

A.N.A.P
21-02-2015, 23:25
اینایی که میگم جزو بهترین و بدترین نیستن ولی جدیدا اتفاق افتاده و جالبن :

از خوش شانسیام چند روز پیش این بود که ساعت 6 باشگاه جودو داشتم ، تا ساعت 7:30 هم دانشگاه کلاس داشتم. کلاس داشنگاه برگزار نشد ، بیکار بودم از همون مسیر رفتم باشگاه ساعت 5 بود.
دیدم استادمون (استاد داود میقانی - قهرمان جهان) تک و تنها نشسته تو باشگاه. همیشه دنبال یک فرصت بودم با این استاد بشینم یکم صحبت کنم. منم فرصت رو غنیمت شمردم و ازش کسب تجربه کردم :n02:

بد شانسیم اینکه چند وقت پیش داشتم برنامه نویسی میکردم ، موقع Save کردن ، اشتباهی روی یک پروژه دیگم که خیلی زحمت کشیدم براش ، Rewrite کردم .

stabesh
22-02-2015, 10:29
سلام
خوش شانسی : یه بار پرواز داشتم دیر راه افتادم تو ترافیک گیر کردم تازه بعدش یادم افتاد کلیدامم جا گذاشتمو باید برگردم توی ماشین سایت فرودگاه چک کردم دیدم پرواز چند ساعت تاخیر داره این قدر خوشحال شدم که نگو
بدشانسی:یه بار پرواز غیر مستقیم داشتم پرواز اولم تاخیر داشت به پرواز دوم دیر رسیدم و جا موندم مجبور شدم با پرواز فرداش برم

Nashenase
24-02-2015, 18:47
مشکل از شما هست دوست عزیز.(الکی،مثلا من خیلی با ادبم):n02:
منم بقل دستی شمام.
از منم یه بار پرسیده بود.
پس چرا از من نپرسید؟
به این میگن خوشانسی:n09: @Nashenase ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

بابا خوشانس.خخخخخخخخخ...:n07:

Nashenase
24-02-2015, 18:48
یکی از بدترین بدشانسی هام این بوده که تو دوران نوزادی تو کالاسکه از بالای یه سربلندی توسط خالم ول شدم پایین و یکی از بهترین خوش شانسی هام هم این بوده که نمردم:n08:

میگم چرا یه خورده ای ...پس بگو بابا.خدا شفات بده:n10: