Mehran
13-11-2014, 21:36
روزی جمعی از جماعت مریدان، گرد شمع وجود شیخ گرد آمدنی و از وجود وی بهره ها بردند و به وجد آمدند...
پس از اکمال و اتمام بحث و وعض، مریدی از مریدان مقرب نزد شیخ آمدندی و سوالی از محضر مبارک وی بفرمود،
که یا شیخ، جماعت دوستان و دلدادگان گویند شیخ دائم سر به پایین دارد و سر به زیر است، با وجود آن همه کرامات و مقامات و درجات و رتب
و این عجب است !
شیخ تاملی برفرمود و از جواب وی طفره رفت، مرید بار دوم و سیم بر سوال و یافتن پاسخ ابهام خویش اصرار ورزید.
شیخ چون اصرار مرید را دید، اصرار بر نظر خویش را جایز ندانست و به مرید بفرمود در خلوتی نزد وی رود و پاسخ بشنود.
مرید طبق گفته ی شیخ عمل کردی و در آن حالت، به محضر وی وارد شدی و از لسان مبارک شیخ این چنین پاسخ بشنید:
که من بدان جهت سر به زیرم، که به جمعیت و جماعت و جمیع آنها، علاقه مندم و در آنان آیات و آفاق حضرت ربوبیت را می بینم. که اگر بخواهم جز این باشم، به خدای عز و جل، جز خویش، سپهر و ماسوای آن، چیز دیگر نبینم !
با تشکر مهران...
پس از اکمال و اتمام بحث و وعض، مریدی از مریدان مقرب نزد شیخ آمدندی و سوالی از محضر مبارک وی بفرمود،
که یا شیخ، جماعت دوستان و دلدادگان گویند شیخ دائم سر به پایین دارد و سر به زیر است، با وجود آن همه کرامات و مقامات و درجات و رتب
و این عجب است !
شیخ تاملی برفرمود و از جواب وی طفره رفت، مرید بار دوم و سیم بر سوال و یافتن پاسخ ابهام خویش اصرار ورزید.
شیخ چون اصرار مرید را دید، اصرار بر نظر خویش را جایز ندانست و به مرید بفرمود در خلوتی نزد وی رود و پاسخ بشنود.
مرید طبق گفته ی شیخ عمل کردی و در آن حالت، به محضر وی وارد شدی و از لسان مبارک شیخ این چنین پاسخ بشنید:
که من بدان جهت سر به زیرم، که به جمعیت و جماعت و جمیع آنها، علاقه مندم و در آنان آیات و آفاق حضرت ربوبیت را می بینم. که اگر بخواهم جز این باشم، به خدای عز و جل، جز خویش، سپهر و ماسوای آن، چیز دیگر نبینم !
با تشکر مهران...