PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : متن ترجمه شده نامه عمر به یزد گرد سوم پادشاه ساسانی



sia0368
05-09-2006, 11:06
اول از همه باید از همه عذر بخوام چون قسمتی مخصوص این مسایل پیدا نکردم ودر مورد این فایل این فایل حاوی متن ترجمه شده نامه عمر به یزد گرد سوم پادشاه ساسانی است به صورت .pdf و .doc است
این هم لینک دانلودشه :cool:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Harry Potter
05-09-2006, 15:07
سلام دوست عزیز
این تاپیک رو باید در انجمن آموزش های الکترونیکی، زیر مجموعه علمی و متفرقه ایجاد می کردید:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

منتقل شد...

Babak
05-09-2006, 15:40
خداوند اين کشور را از دشمن از خشکسالی و از دروغ محفوظ دارد

من بارها اين متن رو ديدم
نميدونم هدف از اين کار ها چيه ( مثل عکس های جعلی از زير آب رفتن پاسارگاد يا عکس هايي از دهکتری که تبديل به يک جنور عجيب شده )
اما اينو ميدونم که دروغ نويسی در تاريخ به اندازه خود تاريخ عمر داره
کافيه به دور از احساس متن رو برسی کنيم تا قلب بودنش بر همه آشکار بشه
يزد گرد آنچنان سخن ميگه که انگار در زمانه ما زندگی ميکنه و با نياز های يک ايرانی وطن پرست و ضد عرب امروزی کاملاً آشناست و تجربه سال ها حکومت عرب ها رو از سر گذرونده


نامه پادشاه بزرگ سا سا نی یزدگرد سوم به عمر
متن نامه عمربن الخطاب ، به یزدگرد سوم
بسم الله الرحمن الرحیم از : عمربن الخطاب خليفه مسلمين به: يزدگرد سوم شاه فارسی
من آينده خوبی برای تو و ملتت نمی بينم ، مگر اينکه پيشنهاد من را قبول
کرده و بيعت نمايی . زمانی سرزمين تو بر نيمی از جهان شناخته شده حکومت می
کرد ليکن اکنون چگونه افول کرده ؟ ارتش تو در تمام جبهه ها شکست خورده و
ملت تو محکوم به فناست . من راهی را برای نجات به تو پيشنهاد می کنم .شروع
کن به عبادت خدای يگانه ، يک خدای واحد، تنها خدايی که خالق همه چيز در
جهان است ما پيغام او را برای تو و جهان می آوريم به ملتت فرمان ده که آتش
پرستی را که کذب می باشد ، متوقف کنند و به ما بپيوندند ، برای پيوستن به
حقيقت .
الله خدای حقيقی را بپرستيد ، خالق جهان را ، الله را پرستش نماييد و
اسلام را به عنوان راه رستگاری خود قبول کنيد اکنون به راههای شرک و
پرستشهای کذب پايان ده و اسلام بياوريد تا بتوانيد الله اکبر را به عنوان
ناجی خود قبول کنيد . با اجرای اين تو تنها راه بقای خود و صلح برای
پارسيان را پيدا خواهی نمود ،‌ اگر تو بدانی چه چيز برای پارسيان بهتر است
تو اين راه را انتخاب خواهی کرد ، بيعت تنها راه می باشد . الله اکبر
خليفه مسلمين عمربن الخطاب
يزدگرد سوم ، شاهنشاه ايران به او چنين پاسخ می دهد: به نام اهورا مزدا،
آفريننده جان و خرد از سوی شاهنشاه ايران، يزدگرد به عمرابن خطاب خليفه
تازيان تو در اين نامه ما ايرانيان را به سوی خدای خود که "الله اکبر"نام
داده ايد، می خوانيد و از روی نادانی و بيابان نشينی، خود بی آنکه بدانيد
ما کيستيم و چه می پرستيم، می خواهيد که به سوی خدای شما بياييم و "الله
اکبر" پرست شويم.
شگفتا که تو در پايه خليفه عرب نشسته يي ولی آگاهيهای تو از يک عرب بيابان
نشين فراتر نمی رود. به من پيشنهاد می کنی که خدا پرست شوم. ای مردک،
هزاران سالست که آرياييان در اين سرزمين فرهنگ و هنر، يکتا پرست می باشند
و روزانه پنج بار به درگاهش نيايش می کنند. هنگامی که ما پايه های مردمی و
نيکو ورزی و مهربانی را در سراسر جهان می ريختيم و پرچم "پندار نيک، گفتار
نيک و کردار نيک" را در دست داشتيم، تو و نياکانت در بيابانها می گشتيد و
مار و سوسمار می خورديد و دختران بيگناهتان را زنده به گور می کرديد .
تازيان که برای آفريده های خدا ارزشی نمی شناسند و سنگدلانه آنها را از دم
تيغ می گذرانند و زنان را آزار می دهند و دختران را زنده به گور می کنند و
به کاروانها می تازند و به راهزنی و کشتار و ربودن زن و همسر مردم دست می
زنند، چگونه مارا که از همه اين زشتيها بيزاريم، می خواهند آموزش خدا
پرستی بدهند؟
به من می گويي که از آتش پرستی دست بردارم و خدا پرست شوم؟ ما مردم ايران،
خدا را در روشنايي می بينيم. فروغ و روشنايي تابناک و گرمای خورشيدی آتش
در دل و روان ما، جان می بخشند و گرمی دلپذير آنها، دلها و روانهای ما را
به يکديگر نزديک می کنند تا مردم دوست، مهربان، مردم دار، نيکخواه باشيم و
رادی و گذشت را پيشه سازيم و پرتو يزدانی را در دلهای خود هماره زنده
نگهداريم.
خدای ما "اهورا مزدای" بزرگ است و شگفت انگيز است که تازه شما هم او را
خواسته ايد نام بدهيد و "الله و اکبر" را برای او بر گزيده ايد و او را به
اين نام صدا می کنيد. ولی ما با شما يکسان نيستيم، زيرا ما به نام "اهورا
مزدا" مهرورزی و نيکی و خوبی و گذشت می کنيم و به درماندگان و سيه روزان،
ياری می رسانيم و شما به نام "الله اکبر" خدای آفريده خودتان دست به کشتار
و بدبختی آفرينی و سيه روزی ديگران می زنيد.
چه کسی در اين ميان تبهکار است، خدای شما که فرمان کشتار و تاراج و نابودی
را می دهد؟ يا شما که به نام او چنين می کنيد؟ يا هردو؟
شما از دل بيابانهای تفته و سوخته که همه روزگارتان را به ددمنشی و بيابان
گردی گذرانده ايد، برخاسته ايد و با شمشير و لشکر کشی می خواهيد آموزش خدا
پرستی به مردمانی بدهيد که هزاران سالست شهريگرند و فرهنگ و دانش و هنر را
همچون پشتوانه نيرو مندی در دست دارند؟ شما به نام "الله اکبر" به اين
لشکريان اسلام جز ويرانی و تاراج و کشتار چه آموخته ايد که می خواهيد
ديگران را هم به سوی اين خدای خودتان بکشيد؟
امروز تنها نا يکسانی که مردم ايران با گذشته دارند آن است که ارتش آنها
که فرمانبردار "اهورا مزدا" بوده، از ارتش تازيان، که تازه پيرو"الله
اکبر"شده اند، شکست خورده اند و مردم ايران به زور شمشير شما تازيان بايد
همان خدا را ولی با نام تازی بپذيرند و بپرستند و در روز پنج بار به زبان
عربی برايش نماز بگذارند. زيرا "الله اکبر" شما تنها زبان عربی می داند.
به تو سفارش می کنم به دل همان بيابانهای سوزان پر سوسمار خويش برگرد و
مشتی تازی بيابان گرد و سنگدل را به سوی شهرهای آباد همچون جانوران هار،
رها مکن و از کشتار مردم و تاراج دارايي آنان و ربودن همسران و دخترانشان
به نام "الله اکبر" خود داری نما و دست از اين زشتکاری ها و تبهکاريها
بکش.
آرياييان، مردمی با گذشت، مهربان و نيک انديشند. هر جا رفته اند تخم نيکی
و دوستی و درستی پاشيده اند. از اين رو از کيفر دادن شما برای نابکاريهای
تو و تازيان، چشم خواهند پوشيد.
شما با همان "الله اکبر" تان در همان بيابان بمانيد و به شهرها نزديک
مشويد که باورتان بسيار هراسناک و رفتارتان ددمنشانه است.
مهر
یزدگرد ساسانی
برگرفته از كتاب كارنامه دكتر كوروش آريامنش. (نامه يزدگرد سوم به عمر)


توضيح اينکه منظور من نويسنده متن اصلی هست و نه جناب sia0368 عزيز

sia0368
05-09-2006, 18:03
خداوند اين کشور را از دشمن از خشکسالی و از دروغ محفوظ دارد

من بارها اين متن رو ديدم
نميدونم هدف از اين کار ها چيه ( مثل عکس های جعلی از زير آب رفتن پاسارگاد يا عکس هايي از دهکتری که تبديل به يک جنور عجيب شده )
اما اينو ميدونم که دروغ نويسی در تاريخ به اندازه خود تاريخ عمر داره
کافيه به دور از احساس متن رو برسی کنيم تا قلب بودنش بر همه آشکار بشه
يزد گرد آنچنان سخن ميگه که انگار در زمانه ما زندگی ميکنه و با نياز های يک ايرانی وطن پرست و ضد عرب امروزی کاملاً آشناست و تجربه سال ها حکومت عرب ها رو از سر گذرونده


نامه پادشاه بزرگ سا سا نی یزدگرد سوم به عمر
متن نامه عمربن الخطاب ، به یزدگرد سوم
بسم الله الرحمن الرحیم از : عمربن الخطاب خليفه مسلمين به: يزدگرد سوم شاه فارسی
من آينده خوبی برای تو و ملتت نمی بينم ، مگر اينکه پيشنهاد من را قبول
کرده و بيعت نمايی . زمانی سرزمين تو بر نيمی از جهان شناخته شده حکومت می
کرد ليکن اکنون چگونه افول کرده ؟ ارتش تو در تمام جبهه ها شکست خورده و
ملت تو محکوم به فناست . من راهی را برای نجات به تو پيشنهاد می کنم .شروع
کن به عبادت خدای يگانه ، يک خدای واحد، تنها خدايی که خالق همه چيز در
جهان است ما پيغام او را برای تو و جهان می آوريم به ملتت فرمان ده که آتش
پرستی را که کذب می باشد ، متوقف کنند و به ما بپيوندند ، برای پيوستن به
حقيقت .
الله خدای حقيقی را بپرستيد ، خالق جهان را ، الله را پرستش نماييد و
اسلام را به عنوان راه رستگاری خود قبول کنيد اکنون به راههای شرک و
پرستشهای کذب پايان ده و اسلام بياوريد تا بتوانيد الله اکبر را به عنوان
ناجی خود قبول کنيد . با اجرای اين تو تنها راه بقای خود و صلح برای
پارسيان را پيدا خواهی نمود ،‌ اگر تو بدانی چه چيز برای پارسيان بهتر است
تو اين راه را انتخاب خواهی کرد ، بيعت تنها راه می باشد . الله اکبر
خليفه مسلمين عمربن الخطاب
يزدگرد سوم ، شاهنشاه ايران به او چنين پاسخ می دهد: به نام اهورا مزدا،
آفريننده جان و خرد از سوی شاهنشاه ايران، يزدگرد به عمرابن خطاب خليفه
تازيان تو در اين نامه ما ايرانيان را به سوی خدای خود که "الله اکبر"نام
داده ايد، می خوانيد و از روی نادانی و بيابان نشينی، خود بی آنکه بدانيد
ما کيستيم و چه می پرستيم، می خواهيد که به سوی خدای شما بياييم و "الله
اکبر" پرست شويم.
شگفتا که تو در پايه خليفه عرب نشسته يي ولی آگاهيهای تو از يک عرب بيابان
نشين فراتر نمی رود. به من پيشنهاد می کنی که خدا پرست شوم. ای مردک،
هزاران سالست که آرياييان در اين سرزمين فرهنگ و هنر، يکتا پرست می باشند
و روزانه پنج بار به درگاهش نيايش می کنند. هنگامی که ما پايه های مردمی و
نيکو ورزی و مهربانی را در سراسر جهان می ريختيم و پرچم "پندار نيک، گفتار
نيک و کردار نيک" را در دست داشتيم، تو و نياکانت در بيابانها می گشتيد و
مار و سوسمار می خورديد و دختران بيگناهتان را زنده به گور می کرديد .
تازيان که برای آفريده های خدا ارزشی نمی شناسند و سنگدلانه آنها را از دم
تيغ می گذرانند و زنان را آزار می دهند و دختران را زنده به گور می کنند و
به کاروانها می تازند و به راهزنی و کشتار و ربودن زن و همسر مردم دست می
زنند، چگونه مارا که از همه اين زشتيها بيزاريم، می خواهند آموزش خدا
پرستی بدهند؟
به من می گويي که از آتش پرستی دست بردارم و خدا پرست شوم؟ ما مردم ايران،
خدا را در روشنايي می بينيم. فروغ و روشنايي تابناک و گرمای خورشيدی آتش
در دل و روان ما، جان می بخشند و گرمی دلپذير آنها، دلها و روانهای ما را
به يکديگر نزديک می کنند تا مردم دوست، مهربان، مردم دار، نيکخواه باشيم و
رادی و گذشت را پيشه سازيم و پرتو يزدانی را در دلهای خود هماره زنده
نگهداريم.
خدای ما "اهورا مزدای" بزرگ است و شگفت انگيز است که تازه شما هم او را
خواسته ايد نام بدهيد و "الله و اکبر" را برای او بر گزيده ايد و او را به
اين نام صدا می کنيد. ولی ما با شما يکسان نيستيم، زيرا ما به نام "اهورا
مزدا" مهرورزی و نيکی و خوبی و گذشت می کنيم و به درماندگان و سيه روزان،
ياری می رسانيم و شما به نام "الله اکبر" خدای آفريده خودتان دست به کشتار
و بدبختی آفرينی و سيه روزی ديگران می زنيد.
چه کسی در اين ميان تبهکار است، خدای شما که فرمان کشتار و تاراج و نابودی
را می دهد؟ يا شما که به نام او چنين می کنيد؟ يا هردو؟
شما از دل بيابانهای تفته و سوخته که همه روزگارتان را به ددمنشی و بيابان
گردی گذرانده ايد، برخاسته ايد و با شمشير و لشکر کشی می خواهيد آموزش خدا
پرستی به مردمانی بدهيد که هزاران سالست شهريگرند و فرهنگ و دانش و هنر را
همچون پشتوانه نيرو مندی در دست دارند؟ شما به نام "الله اکبر" به اين
لشکريان اسلام جز ويرانی و تاراج و کشتار چه آموخته ايد که می خواهيد
ديگران را هم به سوی اين خدای خودتان بکشيد؟
امروز تنها نا يکسانی که مردم ايران با گذشته دارند آن است که ارتش آنها
که فرمانبردار "اهورا مزدا" بوده، از ارتش تازيان، که تازه پيرو"الله
اکبر"شده اند، شکست خورده اند و مردم ايران به زور شمشير شما تازيان بايد
همان خدا را ولی با نام تازی بپذيرند و بپرستند و در روز پنج بار به زبان
عربی برايش نماز بگذارند. زيرا "الله اکبر" شما تنها زبان عربی می داند.
به تو سفارش می کنم به دل همان بيابانهای سوزان پر سوسمار خويش برگرد و
مشتی تازی بيابان گرد و سنگدل را به سوی شهرهای آباد همچون جانوران هار،
رها مکن و از کشتار مردم و تاراج دارايي آنان و ربودن همسران و دخترانشان
به نام "الله اکبر" خود داری نما و دست از اين زشتکاری ها و تبهکاريها
بکش.
آرياييان، مردمی با گذشت، مهربان و نيک انديشند. هر جا رفته اند تخم نيکی
و دوستی و درستی پاشيده اند. از اين رو از کيفر دادن شما برای نابکاريهای
تو و تازيان، چشم خواهند پوشيد.
شما با همان "الله اکبر" تان در همان بيابان بمانيد و به شهرها نزديک
مشويد که باورتان بسيار هراسناک و رفتارتان ددمنشانه است.
مهر
یزدگرد ساسانی
برگرفته از كتاب كارنامه دكتر كوروش آريامنش. (نامه يزدگرد سوم به عمر)


توضيح اينکه منظور من نويسنده متن اصلی هست و نه جناب sia0368 عزيز
راست و دروغش پای خودشون من اینها رو از سایت
sepah-javidan.blogfa گرفتم

Babak
05-09-2006, 18:57
توضيح اينکه منظور من نويسنده متن اصلی هست و نه جناب sia0368 عزيز
دوست عزيزم عرض کردم منظور من شما نيستيد و اصلاً قصد بی احترامی به شما در کار نبوده
البته شک ندارم که باز هم اين متن رو در اينجا يا جای ديگه ميبينم
ما عادت کرديم دروغی که دوست داريم و با خواسته های ما هماهنگه رو بپذيريم

Harry Potter
05-09-2006, 23:10
دوست عزيزم عرض کردم منظور من شما نيستيد و اصلاً قصد بی احترامی به شما در کار نبوده
البته شک ندارم که باز هم اين متن رو در اينجا يا جای ديگه ميبينم
ما عادت کرديم دروغی که دوست داريم و با خواسته های ما هماهنگه رو بپذيريم

سلام
مسلما این مطلب اولین و آخرین دروغی نیست که نوشته شده...
پس بهتره که به خواننده اجازه بدیم خودش راست یا دروغ بودن این نامه رو تشخیص بده.

Bow
06-09-2006, 04:19
rast o dorooghesh ro nemidoonam vali midonam arab ha hanooz baad az inhame payambar adam nashodand

Harry Potter
06-09-2006, 22:21
rast o dorooghesh ro nemidoonam vali midonam arab ha hanooz baad az inhame payambar adam nashodand
سلام
لطفا قوانین رو رعایت کرده و فارسی بنویسید...

sia_torkeh
07-09-2006, 23:36
افرادی هستند که از کتابهای بزرگی(ابر کتاب) همچون شاهنامه سو استفاده می کنند و سعی می کنند اشتباهی را که مردم در
اون زمان انجام داده اند را اینگونه توجیه کنند
نظیر همین اسطوره سازی برای یزد گرد سوم که خدا میدونه کی بوده و چه کرده
در اون زمان اعراب در مقابل امپراطوری ساسانی هیچ تاب مقاومتی نداشتند اما گره خوردن بی حد و قانون دین و سیاست و فشار طبقاتی موجود باعث شد که مردم هیچ مقاومتی در برابر اعراب نکنند یعنی بزرگترین اشتباه تاریخ ایران که نه تنها سودی برای ما
نداشت ضررهای بزرگی بر ما وارد آورد
اما ترس من از این است که مردم ایران همین اشتباه رو در مقابل آمریکا مرتکب بشوند که قطعا بدتر خواهد بود

hamid_xp
10-09-2006, 19:21
دوستان بد نیست یه نگاهی به این تاپیک بزنید چرا که از این دست موارد کم نیست:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

akbar_ster2001
12-01-2009, 22:30
با عرض سلام
من این مطلبو جایی دیدم
مرتبط با تاریخ ایرانه حتماً بخوینیدش :40:

در ذیل یک سند تاریخی به نمایش در میایدکه یادآوری میکند همواره ایرانیان عزیز از طرف دیگران!!! بی اطلاع به زور پس رفت کرده اند :
آنچه براي آگاهي هم وطننان ارجمند ايراني در ذيل مي آيد متن ترجمه نامه عمر خليفه دوم به یزدگرد سوم ساسانی و پاسخ یزدگرد به عمر می باشد. نسخه اصلی این نامه ها در موزه لندن نگهداری می شود. زمان نگاشته شدن این نامه ها مربوط می شود به پس از جنگ قادسیه و پیش از جنگ نهاوند که حدوداً چهار ماه به طول انجاميد .
نامه عمر
از عمر بن الخطاب خلیفه مسلمین به یزدگرد سوم شاهنشاه پارس
یزدگرد، من آینده روشنی برای تو و ملت تو نمی بینم مگر اینکه پیشنهاد مرا بپذیری و با من بیعت کنی. تو سابقا بر نصف جهان حکم می راندی ولی اکنون که سپاهیان تو در خطوط مقدم شکست خورده اند و ملت تو در حال فروپاشی است. من به تو راهی را پیشنهاد می کنم تا جانت را نجات دهی.
شروع کن به پرستش خدای واحد، به یکتا پرستی، به عبادت خدای یکتا که همه چیزرا او آفریده. ما برای تو و برای تمام جهان پیام او را آورده ایم، او که خدای راستین است.
از پرستش آتش دست بردار و به ملت خود فرمان بده که آنها نیز از پرستش آتش که خطاست دست بکشند، بما بپیوند الله اکبر را پرستش کن که خدای راستین است و خالق جهان.
الله را عبادت کن و اسلام را بعنوان راه رستگاری بپذیر. به راه کفر آمیز خود پایان بده و اسلام بیاور و الله اکبر را منجی خود بدان.
با این کار زندگی خودت را نجات بده و صلح را برای پارسیان بدست آر. اگر بهترین انتخاب را می خواهی برای عجم ها ( لقبی که عربها به پارسیان می دادند بعمنی کودن و لال) انجام دهی با من بیعت کن.
الله اکبر
خلیفه مسلمین عمربن الخطاب
جواب یزدگرد:

از شاه شاهان، شاه پارس، شاه سرزمینهای پرشمار، شاه آریایی ها و غیر آریایی ها، شاه پارسیان و نژادهای دیگر از جمله عربها، شاه فرمانروایی پارس، یزدگرد سوم ساسانی به عمربن الخطاب خلیفه تازیان ( لقبی که پارسیان به عربها می دهند به معنی سگ شکاری )
به نام اهورا مزدا آفریننده زندگی و خرد
تو در نامه ات نوشته ای می خواهی ما را به راه راست هدایت کنی، به راه خدای راستینت، الله اکبر، بدون اینکه هیچگونه آگاهی داشته باشی که ما که هستیم و چه را می پرستیم.
این بسیار شگفت انگیز است که تو لقب فرمانروای عربها را برای خودت غصب کرده ای آگاهی و دانش تو نسبت به امور دنیا به همان اندازه عربهای پست و مزخرف گو و سرگردان در بیابانهای عربستان و انسانهای عقب مانده بیابان گرد است.
مردک، تو به من پیشنهاد می کنی که خداوند یکتا را بپرستم در حالیکه نمی دانی هزاران سال است که ایرانیان خداوند یکتا را می پرستند و روزی پنج بار به درگاه او نماز می خوانند. هزاران سال است که در ایران، سرزمین فرهنگ و هنر این رویه زندگی روزمره ماست.
زمانیکه ما داشتیم مهربانی و کردار نیک را در جهان می پروراندیم و پرچم پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک را در دستهایمان به اهتزاز درمی آوردیم تو و پدران تو داشتند سوسمار میخوردند و دخترانتان را زنده بگور می کردید.
شما تازیان که دم از الله می زنید برای آفریده های خدا هیچ ارزشی قائل نیستید ، شما فرزندان خدا را گردن می زنید، اسرای جنگی را می کشید، به زنها تجاوز می کنید، دختران خود را زنده به گور می کنید، به کاروانها شبیخون می زنید، دسته دسته مردم را می کشید، زنان مردم را میدزدید و اموال آنها را سرقت می کنید. قلب شما از سنگ ساخته شده است. ما تمام این اعمال شیطانی را که شما انجام می دهید محکوم می کنیم. حال با اینهمه اعمال قبیح که انجام می دهید چگونه می خواهید به ما درس خداشناسی بدهید؟
تو بمن می گویی از پرستش آتش دست بردارم، ما ایرانیان عشق به خالق و قدرت خلقت او را در نور خورشید و گرمی آتش می بینیم. نور و گرمای خورشید و آتش ما را قادر می سازد که نور حقیقت را ببینیم و قلبهایمان برای نزدیکی به خالق و به همنوع گرم شود. این بما کمک می کند تا با همدیگر مهربانتر باشیم و این نور اهورایی را در اعماق قلبمان روشن می سازد.
خدای ما اهورا مزداست و این بسیار شگفت انگیز است که شما تازه او را کشف کرده اید و نام الله را بر روی آن گذارده اید. اما ما و شما در یک سطح و مرتبه نیستیم، ما به همنوع کمک می کنیم ، ما عشق را در میان آدمیان قسمت می کنیم، ما پندار نیک را در بین انسانها ترویج می کنیم، ما هزاران سال است که فرهنگ پيش رفته خود را با احترام به فرهنگ های دیگر بر روی زمین می گسترانیم ، در حالیکه شما به نام الله به سرزمینهای دیگر حمله می کنید، مردم را دسته دسته قتل عام می کنید، قحطی به ارمغان می آورید و ترس و تهی دستی به راه می اندازید، شما اعمال شیطانی را به نام الله انجام می دهید. چه کسی مسئول اینهمه فاجعه است؟
آیا الله به شما دستور داده قتل کنید، غارت کنید و ویران کنید؟
یا اینکه پیروان الله به نام او این کارها را انجام می دهند؟ و یا هردو؟
شما می خواهید عشق به خدا را با نظامی گری و قدرت شمشیر هایتان به مردم یاد بدهید. شما بیابان گردهای وحشی می خواهید به ملت متمدنی مثل ما درس خداشناسی بدهید. ما هزاران سال فرهنگ و تمدن در پشت سر خود داریم، تو بجز نظامی گری، وحشی گری، قتل و جنایت چه چیزی را به ارتش عربها یاد داده ای؟ چه دانش و علمی را به مسلمانان یاد داده ای که حالا اصرار داری به غیر مسلمانان نیز یاد بدهی؟ چه دانش و فرهنگی را از الله ات آموخته ای که اکنون می خواهی به زور به دیگران هم بیاموزی؟
افسوس و ای افسوس ... که ارتش پارسیان ما از ارتش شما شکست خورد و حالا مردم ما مجبورند همان خدای خودشان را این بار با نام الله پرستش کنند و همان پنج بار نماز را بخوانند ولی اینکار با زور شمشیر باید عربی نماز بخوانند چون گویا الله شما فقط عربی می فهمد.
من پیشنهاد می کنم که تو و همدستانت به همان بیابانهایی که سابقا عادت داشتید در آن زندگی کنید برگردید. آنها را برگردان به همان جایی که عادت داشتید جلوی آفتاب از گرما بسوزند، به همان زندگی قبیله ای ، به همان سوسمار خوردن ها و شیر شتر نوشیدنها.
من تو را نهی نمی کنم از اینکه این دسته های دزد را ( ارتش تازیان) در سرزمین آباد ما رها کنی ، در شهر های متمدن ما و در میان ملت پاکیزه ما.
این چهار پایان سنگدل را آزاد مگذار تا مردم ما را قتل عام کنند، زنان و فرزندان ما را بربایند، به زنهای ما تجاوز کنند و دخترانمان را به کنیزی به مکه بفرستند. نگذار این جنایات را به نام الله انجام دهند، به این کارهای جنایتکارانه پایان بده.
آریایها بخشنده، خونگرم و مهمان نوازند، انسانهای پاک به هر کجا که بروند تخم دوستی، عشق ، آگاهی و حقیقت را خواهند کاشت بنابراین آنها تو و مردم تو را بخاطر این کارهای جنایتکارانه مجازات نخواهند کرد.من از تو می خواهم که با الله اکبرت در همان بیابانهای عربستان بمانی و به شهرهای آباد و متمدن ما نزدیک نشوی ، بخاطر عقاید ترسناکت و بخاطر خوی وحشی گریت.


یزدگرد سوم ساسانی

barani700
03-03-2009, 02:07
ممنون از بحثهای جالبی که اینجا مطرح میشه.
من هم پیشنهاد میکنم برای اینکه متوجه بشید که این عربهای سوسمار خور(به تعبیر دکتر زرین کوب) چه بلایی سر ایران و فرهنگ ایران و... آوردن کتاب دو قرن سکوت دکتر عبدالحسین زرین کوب(انتشارات سخن) رو مطالعه کنید.
تو این کتاب دلایل تاریخی شکست ایرانیان و... رو میتونید مطالعه کنید.
همیشه ایرانی بمونید و همیشه دلتون شادو لبتون خندون باشه

*Necromancer
05-04-2009, 18:17
جواب یزدگرد:

از شاه شاهان، شاه پارس، شاه سرزمینهای پرشمار، شاه آریایی ها و غیر آریایی ها، شاه پارسیان و نژادهای دیگر از جمله عربها، شاه فرمانروایی پارس، یزدگرد سوم ساسانی به عمربن الخطاب خلیفه تازیان ( لقبی که پارسیان به عربها می دهند به معنی سگ شکاری )
به نام اهورا مزدا آفریننده زندگی و خرد
تو در نامه ات نوشته ای می خواهی ما را به راه راست هدایت کنی، به راه خدای راستینت، الله اکبر، بدون اینکه هیچگونه آگاهی داشته باشی که ما که هستیم و چه را می پرستیم.
این بسیار شگفت انگیز است که تو لقب فرمانروای عربها را برای خودت غصب کرده ای آگاهی و دانش تو نسبت به امور دنیا به همان اندازه عربهای پست و مزخرف گو و سرگردان در بیابانهای عربستان و انسانهای عقب مانده بیابان گرد است.
مردک، تو به من پیشنهاد می کنی که خداوند یکتا را بپرستم در حالیکه نمی دانی هزاران سال است که ایرانیان خداوند یکتا را می پرستند و روزی پنج بار به درگاه او نماز می خوانند. هزاران سال است که در ایران، سرزمین فرهنگ و هنر این رویه زندگی روزمره ماست.
زمانیکه ما داشتیم مهربانی و کردار نیک را در جهان می پروراندیم و پرچم پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک را در دستهایمان به اهتزاز درمی آوردیم تو و پدران تو داشتند سوسمار میخوردند و دخترانتان را زنده بگور می کردید.
شما تازیان که دم از الله می زنید برای آفریده های خدا هیچ ارزشی قائل نیستید ، شما فرزندان خدا را گردن می زنید، اسرای جنگی را می کشید، به زنها تجاوز می کنید، دختران خود را زنده به گور می کنید، به کاروانها شبیخون می زنید، دسته دسته مردم را می کشید، زنان مردم را میدزدید و اموال آنها را سرقت می کنید. قلب شما از سنگ ساخته شده است. ما تمام این اعمال شیطانی را که شما انجام می دهید محکوم می کنیم. حال با اینهمه اعمال قبیح که انجام می دهید چگونه می خواهید به ما درس خداشناسی بدهید؟
تو بمن می گویی از پرستش آتش دست بردارم، ما ایرانیان عشق به خالق و قدرت خلقت او را در نور خورشید و گرمی آتش می بینیم. نور و گرمای خورشید و آتش ما را قادر می سازد که نور حقیقت را ببینیم و قلبهایمان برای نزدیکی به خالق و به همنوع گرم شود. این بما کمک می کند تا با همدیگر مهربانتر باشیم و این نور اهورایی را در اعماق قلبمان روشن می سازد.
خدای ما اهورا مزداست و این بسیار شگفت انگیز است که شما تازه او را کشف کرده اید و نام الله را بر روی آن گذارده اید. اما ما و شما در یک سطح و مرتبه نیستیم، ما به همنوع کمک می کنیم ، ما عشق را در میان آدمیان قسمت می کنیم، ما پندار نیک را در بین انسانها ترویج می کنیم، ما هزاران سال است که فرهنگ پيش رفته خود را با احترام به فرهنگ های دیگر بر روی زمین می گسترانیم ، در حالیکه شما به نام الله به سرزمینهای دیگر حمله می کنید، مردم را دسته دسته قتل عام می کنید، قحطی به ارمغان می آورید و ترس و تهی دستی به راه می اندازید، شما اعمال شیطانی را به نام الله انجام می دهید. چه کسی مسئول اینهمه فاجعه است؟
آیا الله به شما دستور داده قتل کنید، غارت کنید و ویران کنید؟
یا اینکه پیروان الله به نام او این کارها را انجام می دهند؟ و یا هردو؟
شما می خواهید عشق به خدا را با نظامی گری و قدرت شمشیر هایتان به مردم یاد بدهید. شما بیابان گردهای وحشی می خواهید به ملت متمدنی مثل ما درس خداشناسی بدهید. ما هزاران سال فرهنگ و تمدن در پشت سر خود داریم، تو بجز نظامی گری، وحشی گری، قتل و جنایت چه چیزی را به ارتش عربها یاد داده ای؟ چه دانش و علمی را به مسلمانان یاد داده ای که حالا اصرار داری به غیر مسلمانان نیز یاد بدهی؟ چه دانش و فرهنگی را از الله ات آموخته ای که اکنون می خواهی به زور به دیگران هم بیاموزی؟
افسوس و ای افسوس ... که ارتش پارسیان ما از ارتش شما شکست خورد و حالا مردم ما مجبورند همان خدای خودشان را این بار با نام الله پرستش کنند و همان پنج بار نماز را بخوانند ولی اینکار با زور شمشیر باید عربی نماز بخوانند چون گویا الله شما فقط عربی می فهمد.
من پیشنهاد می کنم که تو و همدستانت به همان بیابانهایی که سابقا عادت داشتید در آن زندگی کنید برگردید. آنها را برگردان به همان جایی که عادت داشتید جلوی آفتاب از گرما بسوزند، به همان زندگی قبیله ای ، به همان سوسمار خوردن ها و شیر شتر نوشیدنها.
من تو را نهی نمی کنم از اینکه این دسته های دزد را ( ارتش تازیان) در سرزمین آباد ما رها کنی ، در شهر های متمدن ما و در میان ملت پاکیزه ما.
این چهار پایان سنگدل را آزاد مگذار تا مردم ما را قتل عام کنند، زنان و فرزندان ما را بربایند، به زنهای ما تجاوز کنند و دخترانمان را به کنیزی به مکه بفرستند. نگذار این جنایات را به نام الله انجام دهند، به این کارهای جنایتکارانه پایان بده.
آریایها بخشنده، خونگرم و مهمان نوازند، انسانهای پاک به هر کجا که بروند تخم دوستی، عشق ، آگاهی و حقیقت را خواهند کاشت بنابراین آنها تو و مردم تو را بخاطر این کارهای جنایتکارانه مجازات نخواهند کرد.من از تو می خواهم که با الله اکبرت در همان بیابانهای عربستان بمانی و به شهرهای آباد و متمدن ما نزدیک نشوی ، بخاطر عقاید ترسناکت و بخاطر خوی وحشی گریت.


یزدگرد سوم ساسانی




این نامه جعلیه؟
امیدوارم ایطور باشه! همین الانشم اگه امریکا به کره همچین نامه ای بنویسه جنگ هسته ای را می افته وای به حال اون موقع!! الین چه وضع نامه جواب دادنه آخه؟

s@leh
05-04-2009, 20:34
این نامه به احتمال 99.99.99% جعلیه

1 : چون اگر همچین نامه ای بود ، خیلی پیشتر از اینها پیدا شده بود و جنجال به پا میکرد

2 : اصولا نامه های اینچنینی و با این لحن ، موندگار نمیشه ( از فرط عصبانیت خواننده و مخاصب نامه ، در اولین فرصت ممکن پاره میشه و دور ریخته میشد )

3 : نامه عمر و یزدگرد بعد از 1430 سال هر دو با هم پیدا شده ؟؟ (( LoL ))

4 : جواب های یزدگرد بطوریه که انگار کاملا با اسلام آشنا بوده انگار و همه ته و توش رو میدونسته

5 : دلیل اصلی و محرک اصلی سربازان عرب ، گرفتن غنایم جنگی و مال و ناموس ایرانی ها بود ، و در صورت تسلیم شد ایران در اثر این نامه ( بر فرض وجود داشتن ) این محرک ها از بین میرفت

.

یزدگرد ، پادشاه با شکوه و عزیزی برای ایران بود ، کسی بود که بعد از دوره نا امنی و هرج و مرج ، داشت دربار ساسانی رو دوباره سر و سامان میداد ، اما فرصت کمی داشت ، دلاوری بود که تا آخرین لحظه عمرش برای آزادی کشورش جنگید و آخرش با نیرنگ و خیانت به قتل رسید

بعد از شکست در جنگ نهاوند ( به دلیل خیانت بزرگان سپاه ایران و آماده نشدن برای جنگ و عدم کمک حکمران های محلی در فرستاندن نیرو برای شاهنشاه ) یزدگرد به سمت خراسان رفت تا سپاه جدیدی رو در اونجا سازمان دهی کنه ، اما کسی یاری اش نکرد ، و بعد به سمت چین میرفت تا از دولت چین کمک بگیره ، در راه وقتی در یک آسیاب برای استراحت توقف کرد ، توسط آسیابان برای لباس و جواهراتش به قتل رسید )

پسران این پادشاه افسانه ای تا نسل ها در دربار چین موندن و بار ها برای آزادی ایران تلاش کردن و به خراسان اومدن تا سپاهی فراهم کنن ، اما هیچ وقت نیروی منسجمی یاریشون نکرد

در یک کلام ، یزدگرد کسی بود که تا جایی که توان داشت برای این کشور و آزادی اون از دست بیگانه تلاش کرد ، لطفا نام اون رو با این جعلیات ، آلوده نکنید

kiuhnmgtrdcv
06-04-2009, 09:08
علت انقراض سلسله ساسانی این بود که مرزهای طبقاتی غیر قابل عبور شدند. معروف است که تاجری حاضر شد خرج دولت انوشیروان را بدهد بشرط این که شاه موافقت کند او جزو طبقه اشراف شود ولی انوشیروان با این تقاضا مخالفت کرد
نتیجه این سیاستها بهدر رفتن استعداد ها و ..

bahar5358
06-04-2009, 09:36
[

2 : اصولا نامه های اینچنینی و با این لحن ، موندگار نمیشه ( از فرط عصبانیت خواننده و مخاصب نامه ، در اولین فرصت ممکن پاره میشه و دور ریخته میشد )

3 : نامه عمر و یزدگرد بعد از 1430 سال هر دو با هم پیدا شده ؟؟ (( LoL ))

4 : جواب های یزدگرد بطوریه که انگار کاملا با اسلام آشنا بوده انگار و همه ته و توش رو میدونسته

5 : دلیل اصلی و محرک اصلی سربازان عرب ، گرفتن غنایم جنگی و مال و ناموس ایرانی ها بود ، و در صورت تسلیم شد ایران در اثر این نامه ( بر فرض وجود داشتن ) این محرک ها از بین میرفت

.

سلام منظور من از اين چيزي كه الان مي نويسم اين نيست كه نامه واقعي هست يا نه ؟چون در تخصص من نيست !! اما در جواب شما كه نوشتين چطور هردو نامه با هم پيدا شده مينويسم: الان در سيستم هاي اداري ما نامه كه ميرسه بايگاني ميشه و زماني هم كه جواب نامه به فرستنده ارسال ميشه يك كپي از اون به نامه وارده ضميمه ميشه كه معلوم شه جوابش رو دادن با توجه به باقيمانده هايي كه از تخت جمشيد به دست اومده معلوم شده كه اون زمان هم اينطور بوده اينرو ميتونيد تو كتابهاي تاريخي مربوطه بخونيد پس حتما تو دوره ساساني هم اين مكانيزم بوده شايد وجود هر دو نامه با هم اين باشه!!

s@leh
06-04-2009, 15:13
علت انقراض سلسله ساسانی این بود که مرزهای طبقاتی غیر قابل عبور شدند. معروف است که تاجری حاضر شد خرج دولت انوشیروان را بدهد بشرط این که شاه موافقت کند او جزو طبقه اشراف شود ولی انوشیروان با این تقاضا مخالفت کرد

اختلاف طبقاتی درسته و اون بدلیل قدرت زیاد مغ ها ( مردان دینی زرتشتی ) در کشور بود که منافع زیادی برای خودشون اختیار کرده بودن

در حقیقت این قدرت بیش از حد (( دین )) بود که ایران رو به به سقوط کشوند ، همون اتفاقی که در مورد اروپا در عصر رنسانس افتاد ( و اونها خوش شانس بودن که تلنگر نهایی رو از هنر خودشون خوردن ، نه از حمله یک قوم بیگانه و وحشی )

اون فرد هم تاجر نبود ، کفاش بود و بخاطر مشکل مالی که سپاه انوشیروان در جنگ گرفتارش شده بود ، حاظر شد تمام دارایی اش رو در اختیار سپاه انوشیروان بزاره تا پسرش اجازه تحصیل داشته باشه . اما اون مخالفت کرد

(( این قضیه ، فقط نقل شده و از نظر تاریخی ثابت نشده ))


سلام منظور من از اين چيزي كه الان مي نويسم اين نيست كه نامه واقعي هست يا نه ؟چون در تخصص من نيست !! اما در جواب شما كه نوشتين چطور هردو نامه با هم پيدا شده مينويسم: الان در سيستم هاي اداري ما نامه كه ميرسه بايگاني ميشه و زماني هم كه جواب نامه به فرستنده ارسال ميشه يك كپي از اون به نامه وارده ضميمه ميشه كه معلوم شه جوابش رو دادن با توجه به باقيمانده هايي كه از تخت جمشيد به دست اومده معلوم شده كه اون زمان هم اينطور بوده اينرو ميتونيد تو كتابهاي تاريخي مربوطه بخونيد پس حتما تو دوره ساساني هم اين مكانيزم بوده شايد وجود هر دو نامه با هم اين باشه!!

آخه اون زمان توی دوره انحطاط این نظم و رسوم کجا به جا آورده میشده ؟ بعد هم ، عمر چطور به یزدگرد نامه مینویسه ؟

در ضمن ، اگر بایگانی اسناد وجود داشت ( که غیر معتبره که وجود داشته باشه در اون زمان ) الان باید کلی نامه از یونانی ها و رمی ها در ایران میبود و در ضمن تر ، یزدگرد در کاخش نبوده که دفتر داران پیشش باشن

و در ضمن لحن نامه عمر جوریه که انگار نه انگار که پایتخت ایران رو گرفته و کشور عملا دست اونه ( در صورتی که اون مردی خشن بوده )

خلاصه باگ زیاد داره ، اگر وقتی بود ، کامل تر توضیح میدم

malkemid
07-04-2009, 01:46
صد در صد جعلی و hoax هست.

Turok-71
18-05-2009, 00:48
دروود.
برای ما چه فایده داره که چی نوشته. ولی یه جا خوندم که به همراه نامه یه گونی خاک هم کرده کول پیک و ردش کرده.:دی
اما مهم اینه که عربها ما رو به خاک سیاه نشوندن غنایم و ناموس مردم ایران رو به تاراج بردن.
به امید روزی که ایران بزرگ دوباره به دست ایرانی ها بیفته و بر جهان حکومت کنه.