کامران رسول زاده

[raha bash]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کامران رسول زاده


چهارم اسفند ماه سال 1356 در تهران متولد شد.


آهنگ ساز ، ترانه سرا ، خواننده



از سال 75 همزمان با پذیرفته شدن در رشته مهندسی نرم افزار، موسیقی سنتی و شعر را آغاز کرد.
نزد استاد جواد جواهری، اصول آواز سنتی و ردیف آواز ایران را تا دوره پیشرفته گذراند و یک دوره تئوری موسیقی هم نزد آقای شهرام مظلومی تا دوره هارمونی طی نمود و سپس به شناخت و ساخت ملودی پرداخت .

آلبوم بی سرانجام، اولین مجموعه با ترانه ها، ملودی ها و به خوانندگی او است که در اوایل زمستان 1387 به بازار عرضه شد آلبوم بهانه نیز دومین آلبوم او بود که منتشر شد.

آلبوم " چشمات "موفقیت چشمگیری کسب کرد
و آلبوم جدیداش به اسم “اسب زخمی” در حال حاضر آماده است .



شاعر



رسول زاده تنها در زمینه ی ترانه، آهنگ، خوانندگی و موسیقی شهره نیست، بلکه او در دنیای شعر هم مستعد است و از شاعران نوظهور و پر طرفدار ایران به حساب می آید که با اشعارش عده ی زیادی را به شعر سپید علاقه مند کرده است.
به دلیل علاقه شخصی و آشنایی که با قیصر امین پور داشت ، با خانه شاعران آشنا شد و از این طریق وارد فضای جدی تری از شعر و ترانه گردید.
موفقیت دو کتاب رسول زاده با نام های ” فکر کنم باران دیشب مرا شسته…امروز تو ام ” و ” کوتاه بیا عمرم به نیامدنت قد نمی دهد ” سبب شد که او روز های موفقی را پشت سر بگذارد تا هم در موسیقی و هم در زمینه ی شعر افق های روشنی را در مقابل خود ببیند.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]







منبع : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و ویکی‌پدیا

[raha bash]

☚

بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :

1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید




دارم به اجزای تشکیل دهنده‌ام ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو را می توانم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

نیستی که بریزمت روی عمیق ترین زخمم
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])همین چند روز پیش ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
به شاخ و برگم اعتماد نکن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آقای محترم ( برای رقیبم ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پنجره را باز کن
من که همزاد شبم
این آرایش جدیدت در شعرهایم
ترانه درخت
ما یک نفر بودیم
اسلحه ات را غلاف کن
کجای بازی ما اشتباه بود
پیش بیا !
تو شبیه دیگران نیستی !
سیاه مثل کلاغ
نیستی که بریزمت روی عمیق ترین زخمم
آغوش
من این چشم های بی تو را به کجای این شهر بدوزم
موهای تو
این حرف آخر نیست
مادر
یکی بود یکی نبود
به کسی که عاشق توست
دستم به تو نمی رسد
به ساعت من
بهانه گیر شده ای
هنوز که راه نرفته ام
پاییز پنجره ای ست
درست مثل وقتی که عاشقت شدم
پل های پشت سر این شعر را
پاییز رسیده به اینجام
باید به واژه آغوش فکر کنم
غربت از آدم مرد می سازد
به پرندگانی که زبان مرا می فهمند بگو
من در جریان زندگی نیستم
تمام دنیا محله کوچکی است
مانده ام که چطور هنوز
از وقتی رفته ای
جهان حجم سنگینی
قرمز بپوش
چشم چشم
گوش راستم سوت می کشد
این منصفانه نیست
تو می توانستی تاج سرم باشی
دستم را داغ می گذارم
تاثیر پروانه ای حضور تو در شب هام
خسته می شوم
زاده شدم از دل دو ماهی
این آخرین برگ
انفجار
گریه کار کمی ست
از خانه ای که نساختیم
گوشه چشم تو
به نبودنت عادت کردم
پرنده ای میان دست هایم مرده است
تنهایی لباس نوئی ست
درست مثل روز اولی که دیدمش
تو اگر معشوق من نیستی
تو دیگر چه جور معشوقی هستی ؟
زن زمستون
هفت سین
طبیعتا بهار
به پر و پای تو می پیچم



([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


بروز رسانی تا پست: 69#

[part gah]

دارم به اجــزای تشکیــل دهنــده‌ام،

تجــزیــه مــی‌شــوم!

آب،

بــاد،

خــاک

و ایــن آتــش

کــه تــو بــه جــانــم انــداختــه‌ای . . .




کامران رسول زاده

[hamid_diablo]

تو را می توانم

از میان ِ تمام ِ آدم های ِ زمین

تشخیص دهم

به شرط ِ اینکه

چشمانت را نبندی ...

کامران رسول زاده

[شاهزاده خانوم]

نیستی که بریزمت روی عمیق ترین زخمم

نیستی که نمیرم,

نیستی ...

ازینهمه زخمهای خالی نه,

ازینهمه که نیستی,

مُردم




-------------------
کامران رسول زاده

[شاهزاده خانوم]

همین چند روزپیش
فکر می کردم
می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم
از همین چندروز پیش
هیچ کس
شبیه تو نیست


کامران رسول زاده

[raha bash]

به شاخ و برگم اعتماد نکن ،

تکیه بر هیچ می زنی !

من ؛
درخت خوش باوری که
به بهار دل بسته بودم ،

اما


به موریانه ها ، باختم ...




کامران رسول زاده

[raha bash]

(برای رقیبم...)

1
آقای محترم!
این که عاشق توست
تا همین پیش از تو
معشوق من بوده،
داری جای من زندگی می‌کنی،
احترام خودت را نگه دار...

2
دستِ‌کم
بین شعرهای من
دستش را نگیر،
بی‌انصاف!
مردم دارند این شعرها را می‌خوانند...

3
رفیق!
لااقل از شعرهای من برو بیرون!
نمی‌بینی!؟
من فقط همین‌جا
می‌توانم داشته باشمش...




از کتابِ

/کوتاه بیا!
عمرم به نیامدنت
قد نمی دهد.../

[Ahmad]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پنجره را باز کن،
همه چیز را به باد گفته ام...



از کتاب : "فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"

[Hamed-Dehghani]

من كه همزاد شبم ، تو هيجان مهتاب
چه شده ، از چه سبب واهمه داريم از هم ؟

نكند ياغي نا محرم شب يا مهتاب ...
تو بگو هر چه نگفته است كه داريم از هم

آخر از دست تو يك روز به شب مي تازم
صبح آويخته از حلقه داريم از هم

:n16:

[Fеlicity]

این آرایش جدیدت در شعرهام

همه چیز را به هم ریخته!

لااقل موهایت را ببند

که شعرهام به باد نرود ...

[raha bash]

كوچكترید از آنكه مرا زیر و رو كنید
حتّی اگر هر آنچه كه دارید رو كنید
كوچكترید از آنكه بدانید من كی ام
از كوه ها نام مرا پرس و جو كنید

ای بادهای سرد مخالف!منم درخت
باید كه ریشه های مرا جستجو كنید
ای بادهای سرد مخالف!من ایستاده ام
این سینه ام كه خنجرتان را فرو كنید

بر من مباد تیغ شما زخمی ام كند
شاید به خواب مرگ مرا آرزو كنید
من ریشه در شقایق پرخون نشانده ام
گل های سرخ باغ مرا خوب بو كنید



ترانه ی «درخت» از آلبوم «بی سرانجام»
ترانه سرا،آهنگساز،خواننده:کامرا� � رسول زاده

[Demon King]

ما
یک نفـــر بودیم !
و آن یک نفــــر
تو بودی !
از ما یـــک نفــــر
یکی عاشق تر بود ؛
و آن یک نفــــر ...
تــــــو
نبـــــودی !








شاعــــر : کامران رسول زاده

[raha bash]

اسلحه ات را غلاف کن!
و پرچمت را
بر فراز دهلیزهای قلبم
فرو کن،
تو پیش از آغاز این جنگ،
مرا فتح کرده ای...


کامران رسول زاده


از کتاب
/فکر کنم باران دیشب مرا شسته مروز «تو»ام.../

[Demon King]

کجای بازی ما اشتباه بود
که تو همبازی من نیستی و من هنوز,
گرمم به هوای تو...

کامران رسول زاده

[raha bash]

پیش بیا!
این روزها
بیشتر از همیشه
به این پیشآمد
نیاز دارم...

کامران رسول زاده

[- Saman -]

تــــــو
شبیه دیگران نیستـــی !
دیگران حـــرف میزنند ،
راه میـــروند ،
نفس میکشند ...
تــــــو
نه حــــرف میـــزنی
نه راه میــــروی
و نه ...
میـــگذاری نفس بکشم !!



شاعــــر : کامران رسول زاده
از کتاب : امروز توام ( مجموعه اشعار )
نشـــر : مروارید

[- Saman -]

سیاه مثل ... کلاغ !


به کلاغــــها بگو :
قصـــه من
اینـــجا تمام شد که ...
یکـــی
بــــود و نبـــــود مرا
با خــــود بــــرد . . . .


شاعــــر : کامران رسول زاده
از کتاب : امروز توام ( مجموعه اشعار )
نشـــر : مروارید

[raha bash]

نیستی که بریزمت روی عمیق ترین زخمم
نیستی که نمیرم،
نیستی...
ازین همه زخم های خالی نه،
ازین همه که نیستی،
مُردم...

کامران رسول زاده

[- Saman -]

" آغــــــوش "


ترکیب پیچیده ای است
از
" من " و " خیال تو "
که هر شب ...
مثل سایه ،
روی دیــــــوار ِ خانه می افتد ....












شاعــــــر : کامران رسول زاده






پ.ن : دستم را بگــــــیر ...
دارم به یادت ....
مـــــــــی افتم . . . . !

[Demon King]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

من،این چشم های بی تو رابه کجای این شهر بدوزم
که هنوز نرفته باشی؟

" کامران رسول زاده "

[raha bash]

موهای تو
واکنش پیچیده‌ای‌ست
که باد
به سیاهیِ بختِ من
نشان می‌دهد...

کامران رسول زاده

[- Saman -]

این حرف آخر نیست ... ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



حــــــرفی نمانده بین ما ...
جـــــز همین که ...
بیــــــن خودمان بماند :
دوستـــــــت دارم ... !














شاعــــــر : کامران رسول زاده

[raha bash]

مادر
سالخوردگی دخترکی تنهاست
که عروسک‌هاش
حرف می‌زنند،
بزرگ می‌شوند،
راه می‌افتند
و می‌روند...

کامران رسول زاده

[- Saman -]

یکی بود ، یکی نبود



دلـــــم گرفته باشد و ....
تو نباشی !
و من ...
جایی میان سطــــرهای این شعـــر ،
مرده باشم !!




دلت که گرفت ...
این شعر را بخوان ؛
مـــــن
جایی ...
میان سطـــــرهای این شعــــر . . .
مــــرده ام !!




شاعـــــر : کامران رسول زاده

[Demon King]

به کسی که عاشق توست
بگو
هر روز
با زیباترین تعابیر جهان
بیدارت کند،
من اینجا هر شب
تو را
با زیباترین تعابیر جهان
به خواب می سپارم …

"کامران رسول زاده"

[Йeda]

دستــم به تو نمی رسـد،
حتی در شعـرهایی
که با دست خودم می نویسم...
پس هم ‏چنان
در ارتفاع دورترین استعاره ‏ها بمان!

مبادا
که دست کسی به تو برسد...



کامران رسول زاده

[Demon King]

به ساعت من
تو
تمام قرارها را نیامده ‏ای،
کدام نصف‏ النهار را از قلم انداخته‏ ام...
قرار روزهای بی قراری‌ام!
کجای آسمان ببینمت؟
من از جست و جوی زمین خسته‏ ام...

[raha bash]

بهانه گیر شده ای،
حتما کسی
بهتر از من
تو را سُروده است...

کامران رسول زاده

[Demon King]

هنوز که راه نرفته ام

که پا نمی شود

این پا

که پا نشد

پا شو!

باید راه بروم ...

برو ...

رفتن

کار مهمی نیست

برای من که سالهاست

از خودم رفته ام

رفتن

کار مهمی نیست

برو ...

"کامران رسول زاده"

[- Saman -]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




پـــا یـــیـــز پــنــجــره ا ی ســت

کـه ا ز ا تـــا ق مـــن

بــه هــو ا ی تــو بــا ز مــی شــو د...





کامران رسول زاده

[raha bash]

درست مثل وقـــتی که عاشقت شــدم،
باران می‌بارد.
فکر کنم دوباره کسی عاشقت شده...!

کامران رسول زاده

[raha bash]

پُل های پشت سرِ این شعر را
خراب کرده ام
برنگرد!
به جایی نمی رسی...


کامران رسول زاده

[raha bash]

پاییز رسیده به اینجام
دارم یکی یکی
به پات می‌افتم...

کامران رسول‌زاده

[raha bash]

باید به واژه ی آغوش فکر کنم،
کسی شبیه تو دارد
به شعرهای من نزدیک می شود...

کامران رسول زاده...

[raha bash]

غربت از آدم مرد می‌سازد،
مرد غریبه‌ای
که آرام‌آرام
با غربت خودش می‌سازد...

کامران رسول زاده

[Йeda]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




به پرندگانی که زبان مرا می فهـمند بگو
پــرواز کنند...
بگــو
من خواســتم از بنــدِ پایانیِ این شعــر بپــرم
امــا
بال نداشــتم...


>>کامران رسول زاده
از کتاب>>فکر کنم باران دیشب مرا شسته امروز «تو» ام...



پ.ن: از دلم نیومد این شعر رو با عکس خودش نذارم...

[Demon King]

من در جریان زندگی نیستم،
تو در جریان باش !

که دارم با نسیم

جغرافیای صورتت را لمس میکنم،

کاش بودی …

"کامران رسول زاده"

[اورست]

تمام دنیا محله کوچکی است
که تو در آن متولد می شوی
و من میان بازی بچه های محله
به عشق تو پیر می شوم
کامران رسول زاده

[raha bash]

مانده‌ام که چطور هنوز
عاشق تو مانده‌ام...
عاشق تو
که نه مثل من مانده‌ای،
و نه مثل خودت
نمانده‌ای...

کامران رسول زاده

[raha bash]

از وقتی رفته ای،
عجیب شده ای...
چطور می توانی
همزمان
همه جای این خانه باشی؟


کامران رسول زاده

[raha bash]

جهان حجمِ سنگینی
از نبودنِ توست
که دارم بی دلیل به دوش می کشم...


کامران رسول زاده

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[Sanomas]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


قرمز بپوش!

که جهان با لب‌هات هماهنگ شود،

این‌گونه سرخ، همین‌گونه سرخ‌تر، قرمز بپوش، و با خودت چیز مبهمی زمزمه کن!

من این شعر را از لب‌های تو سروده‌ام...



کامران رسول زاده

[Sanomas]

چِشم چِشم
دو ابرو
شب سیاه و گیسو
گوش گوش
یه آغوش
کسی که شد فراموش
حالا بکش دو تا دست
رو زخمی که نشه بست
چوب چوب
یه گردن
حلقه ی دار
تو و من ...


کامران رسول زاده

از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"

[Sanomas]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



گوش راستم سوت می کِشد،
حتماً داری از من حرف می زنی...
دلم را به این خرافات خوش می کنم،
که از تو حرف بزنم...



کامران رسول زاده


از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"

[Sanomas]

این منصفانه نیست،
من پیر شده باشم
و تو در خیالم
درست مثل روزی که ترکم کردی
زیبا و جوان...
همین شده که هیچ‏ کس
باور نمی کند
معشوق من بوده باشی...


کامران رسول زاده

از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"

[Sanomas]

تو می‏ توانستی تاج سرم باشی
که انگار من پادشاه عاشقان جهانم
و تو ملکه ی رشک برانگیزِ شعرها...
چه فایده،
حالا هر دو آدم ‏هایی معمولی هستیم...



کامران رسول زاده

از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"

[Sanomas]

دستم را داغ می گذارم
که نبینمت دیگر،
تو اما هر‏شب
داغم را تازه می کنی...



کامران رسول زاده

از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"

[Sanomas]

تاثیرِ پروانه‏ ایِ حضور تو در شب‏ هام
همین شمعی‏ ست که دارم می سوزد،
همین عمری ست که دارم از دست می رود،
همین بوی گل
که دارم مست می کند
من از حضور تو در شب‏ هام
پروانه‏ ام...

کامران رسول زاده

از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"

[Sanomas]

خسته می شوم
از هفته گیِ ماه هام،
از شنبه گیِ روزهام،
تاریخ این شعر را عقب بکش!
باید ببینمت...




کامران رسول زاده

[Sanomas]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


و زاده شدم از دل دو ماهی
که عاشق دریا بودند،
حالا
دلم دریاست
و عاشق ماهی هایی ست
که عاشق دریا بودند...



کامران رسول زاده

[Sanomas]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

این آخرین برگ
دروغی است که هر پاییز
روی دیوارِ پشتِ درخت می کشم که نمیرم
کاش این پاییز
قبل از اولین باران
عیادتم کنی...



کامران رسول زاده

از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"

[Sanomas]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


انفجار،
باروت،
و این دود غلیظ
که فرو نشسته روی خیابان های ذهنم...
کسی دارد شعرهای مرا می سوزاند...



کامران رسول زاده

از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"

[Sanomas]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


گریه کار کمی ‏ست
برای توصیف رفتنت..
دارم به رفتار پرشکوهی
شبیه مرگ
فکر می کنم...



کامران رسول زاده

از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"

[Sanomas]

از خانه‏ ای که نساختیم
ویرانه‏ ای باقی‏ست،
که دیوار ندارد که عکس تو را...
دنبال خودت نگرد!
تو با منی زیر آوار...


کامران رسول زاده

از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"

[raha bash]

گوشه‌ی چشم ِتو
دنج می‌کند فضای شعر را،
این گوشه‌گیریِ من
به‌خاطر چشم‌های توست...

کامران رسول زاده



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[Atghia]

به نبودنت عادت کردم

اما
مشکل اینجاست.

که به بودنت

کنار کسی جز خودم

عادت نمی کنم

[Sanomas]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




پرنده ای میان دست هام مرده است،
پرنده ای که بال می زند هنوز
خیالِ شانه های خسته ی مرا...
خیال می کنم
پرنده ای
میان دست هام مرده است...



کامران رسول زاده


/نقّاشی از:فروغ فرخزاد/

[raha bash]

تنهایی
لباس نوئی‌ست
که از بهار پیش
به هوای آمدنت
توی کُمُد
دست نخورده مانده...

کامران رسول زاده

[Sanomas]

درست مثل روز اولی که دیدمش،
من داشتم به تو فکر می کردم
و او میان زباله های شهر دنبال آینده می گشت...
حالا
هر روز
وقتی از هم رد می شویم
من دارم به تو فکر می کنم
و او هنوز...


کامران رسول زاده

[Sanomas]

تو اگر معشوق من نیستی،

پس چرا باران می بارد؟...


کامران رسول زاده

[chapanah]

تو اگر معشوق من نیستی،

پس چرا باران می بارد؟...


کامران رسول زاده

یعنی چی ؟ چه ربطی داره :n13:

[Mehdi.M2]

یعنی چی ؟ چه ربطی داره :n13:

فكر كنم منظور شاعر ( البته اگه بشه اسم هر چيز بي ربطي كه به ذهن مياد رو شعر گذاشت ( !!!! ) ... ) اينه كه بارون بخاطر درد دوري ايشون از معشوق ميباره ! يعني نظام طبيعت همه چيو ول كرده و با توجه به حال و روز ايشون داره كار انجام ميده !! ( انقدر بي ربط بود كه توضيحات منم بي ربط ترش هم كرد : دي )

[Ahmad]

یعنی چی ؟ چه ربطی داره :n13:



فكر كنم منظور شاعر ( البته اگه بشه اسم هر چيز بي ربطي كه به ذهن مياد رو شعر گذاشت ( !!!! ) ... ) اينه كه بارون بخاطر درد دوري ايشون از معشوق ميباره ! يعني نظام طبيعت همه چيو ول كرده و با توجه به حال و روز ايشون داره كار انجام ميده !! ( انقدر بي ربط بود كه توضيحات منم بي ربط ترش هم كرد : دي )

قسمت‌های bold شده: و یا شاید ننوشت. لطفا دقت کنید.

نظر خودم: کمی باران رو با اشک مقایسه کنید و تشبیه صورت گرفته میان این دو رو در نظر بگیرید.
(رویارویی یک نفر با معشوق خود. برخوردی سرد و سوالی که عاشق از معشوق خود می‌پرسد، آنگاه که اشک‌هایی که حتی از گونه‌هایش فرو می‌ریزد، امانش نمی‌دهد.)

[Sanomas]

تو دیگر چه جور معشوقی هستی...؟
نه دستم به تو می رسد
نه می توانم از شوق دیدنت
بال در آورم..
تو
دست و بال مرا بسته‏ ای...


کامران رسول زاده

[raha bash]

«زن زمستون»

من زنم، همزاد بارون، همنژاد کوه و تیشه
طعم شیرین یه آغوش، معنی درخت و ریشه

عطر من اگه بپیچه، ذهن شعرا تازه می‌شه
اگه دستامُ بکارم، سبز می‌شم تا همیشه

من زنم که روح عشقُ، میسپره به سینه‌ی من
من زنم، مرهم دردِ دل عاشقای شبگرد

تنم از جنس بهاره، توو شبای کهنه و سرد
تک‌درخت ایستاده، توو هجوم وحشی درد

اما توو عمق نگاهم، یه قبیله بی‌کسی هست
روی هر گوشه‌ی قلبم، زخم بی‌هم نفسی هست

من زنم زنِ زمستون، زنِ شعرهای پریشون
رو تنم زخم یه غربت، توو چشام هوای بارون

ترانه سرا و آهنگساز:کامران رسول زاده

*روز جهانی «زن» بر زنان سرزمینم مبارک*

[raha bash]

هفت سین
* * * * * * *

سرزده گاهی
به شعرهام سر بزن!
باور کن
هنوز
سرم
به شعرهام...

* * * * * * *

سرت را از روی شانه ی من بردار!
این شعر،
هنوز
به ذهنم نرسیده...

* * * * * * *

ستاره ی من
جایی،قبل تر از هزار سال نوریِ پیش
مرده است،
من قرن هاست
به «هیچ»زُل زده ام...

* * * * * * *

سرم رفت
بس که در سرم صدا می کنی،
تو که رفته بودی...
نکند سر به سرم گذاشته باشی و
باشی...؟

* * * * * * *

سرت را روی سینه ام جا گذاشته ای،
تو این همه سال
بدون سر
چگونه زندگی می کنی...؟

* * * * * * *

سرانگشتانم پر از شکوفه های بهار نارنج شده
و روی شقیقه هام
جنگل های انبوهی روییده ست،
چنان که باد که می وزد
جهان پر از بوی بهار می شود و نارنج...
بی اعتنا به رودهای خروشانی
که از رگ هام به دریا می رسند،
من،
زیر آبشاری که از این سطر می ریزد
نشسته ام
و دارم می نویسمت...

* * * * * * *

سر و ته این حرف‌ها را که بزنم،
باز هم
تویی
که در سرم
تهِ حرف‌ها را می‌زنی...


* * * * * * *
کامران رسول زاده

[raha bash]

طبیعتاً
بهار
اشکال طبیعت است،
وگرنه تو نیامده،
نمی‌آمد...

کامران رسول زاده

[raha bash]

به پر و پای تو می پیچم،
که نپَری،
من از پرنده بودن تو
دلگیرم...

کامران رسول زاده

[raha bash]

این حرف‌ها
مثل گلوله در گلوم گیر کرده...
می‌خواهم شعر بنویسم،
خدا به خیر کند...

کامران رسول زاده

دوستان کتاب های جدید کامران رسول زاده منتشر شد


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[raha bash]

من از میان این‌همه دردهایِ زایمان
به دنیا نیامده‌ام
که تو سهمم نباشی!
اگر تو فلسفه‌ی خلقت من نیستی،
پس من چرا این‌همه بی‌تواَم...؟
کامران رسول زاده


از کتاب
/دستورهای زبانی یک دیکتاتور عاشق/

[- Saman -]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



پشت تو ايستاده ام،
پشت سرت را نگاه نكن!
معشوق هر كه دلت خواست
باش...



كامران رسول زاده


کوتاه بیا! عمرم به نیامدنت قد نمی دهد...

[- Saman -]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]






من از احتمال حضور تو در جهان
زنده‌ام،
خيال كن كه واقعا باشی....
بی‌ هيچ احتمالی
نخواهم مرد...





كامران رسول‌ راده