PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : ## اشعــــــــــار شیدایــــــــــی ##



shaparak13
05-10-2013, 12:50
سلام . من به شعر خیلی علاقه دارم و اشعار خودمو اینجا مینویسم . امیدوارم خوشتون بیاد . ممنون :»

خسته ام من از همه تکرارها
از صدای مبهم فریادها
تو بیا ای دوست خوش رنگی بزن
بر فضای خالی دیوارها





نمیشه که فقط شعر گفت نوشته هامم مینویسم همینجا . آره همش یجا باشه بهتره . بنویسم ؟ موافقی ؟

shaparak13
06-10-2013, 15:59
ای که با من ساز درهم میزنی................هر دمی آرام و برهم میزنی

ذره ای با من مدارا کرده ای؟...............زخم دل را کی مداوا کرده ای؟

یک زمان من بوده ام سامان تو..................تو همه درد و منم درمان تو

تو بیا قدری دل آزاری نکن............................بر جفایت گرم بازاری نکن

جان من يکبار هم ياري بکن....................اینهمه دشمن تو همیاری بکن

Farbod.Dev
09-10-2013, 02:45
اشعار خوبی بود دوست خوبم، مخصوصا شعر اولت. شعرای بیشتری بزار.

shaparak13
10-10-2013, 02:29
زرد و خاکستري و بي روحم

سرد و غمگین ، بی هوا ، خاموشم

بی چراغم بی فروغم بی صدا

به خودم نزدیکتر از تو جدا

shaparak13
10-10-2013, 02:40
حال ما را گر بخواهی مالی از لالی ندارد

لالم از حالم که گویم باری از حالی ندارد


چی گفتم ! :n02:

Alinho
10-10-2013, 11:18
حال ما را گر بخواهی مالی از لالی ندارد

لالم از حالم که گویم باری از حالی ندارد


چی گفتم ! :n02:
خنده نداره که شاپرک جون.. بسیار زیبا بود.. من که لذت بردم..

shaparak13
12-10-2013, 23:25
... جون کجایی به دادم برس

آهای باتو بودم یه کاری بکن
اگه میشنوی صدامو یه کاری بکن
میدونم همه چیز پوشالیه
همه وعده هات پوچ و تو خالیه
نه اینجا نه اونجا بهشتی نبود
فقط گفتیو این ، سرشتی نبود
که میخواستمو تو واسم ساختی
منو تو چه فکرایی انداختی ؟
نمیخوام دیگه بستمه زندگی
اگه قسمت اینه میگم مردگی !

shaparak13
19-10-2013, 02:28
چرا گاهی وقتا که تصمیم میگیری یه کاری انجام بدی انقدر گنگ و گیج میشی که آخرشم اون کارو انجام نمیدیو در حد یه تصمیم میمونه .پیش خودت میگی برای چی ؟ برای کی ؟
مثل گفتن یه شعر یا کشیدن یه نقاشی .مثل نوشتن دفتر خاطرات . مثل رسیدن به اهدافت . مثل تلاش واسه خوب زندگی کردن .
حالا این مثله مهم نیست مهم اون اوقاتیه که اینجوری میگذره و دیگه داره کم کم بیشتر روزای عمرتو در بر میگیره .
بعد یه روزی میرسه که داری میمیری و جواب اون سوالتو پیدا میکنی ! واسه عشق میمیرم . واسه ... میمیرم .
اما افسوس که عشقت فقط به زندگی عقیده داشت . نه به عالم ارواح !!!

shaparak13
25-10-2013, 00:44
سوگ کلام

دگر طاقت ندارم
این همه آشفتگیها را
این همه سردرگمی ها را
از آغاز و ازل قسمت همین بوده
نمیخواهم دگر شعر غمین با تو بگویم
ندارم چاره ای جز این
به سوگ کلام مینشینم
شبانگه گر در آرام خیالت
مرا از خاطر خود گذراندی
بدان سرگشته ای تنها
سکوت و مرگ را بر خود روا کرده

shaparak13
30-10-2013, 03:01
اینهمه سوختن و دم نزدن
تا به کی ماندن و آزرده شدن
میروم گر نه خود آرام شوم
خواهم اکنون به جنون زار زدن

shaparak13
04-11-2013, 19:40
این خط من و شعر من و دلبری از تو
آن خواندن تو ، فکر تو و گریز از من
این ساز من و سوز من و ندای از تو
آن حس تو و گفتن بیزاری از من

اورست
28-01-2014, 01:31
خیلی قشنگ هست. مرسی. :n12: