PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : [مرجع] مفاهیم اقتصادی



V E S T A
20-06-2013, 15:17
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



اقتصاد، شاخه ای از علوم اجتماعی است که به تحلیل تولیـد،توزیع و مصرف کالاها و خدمات می پردازد.واژه اقتصاد (به انگلیسی: economy)‏ از واژه "oikonomia"که در زبان یونـان باستان

به معنای "مدیریت خانواده و حکومت"می آید که خود متشـکل از دو واژه"oikos"به معنای "خـانه" و "nomos" به معنای "عرف" و یا "قانون" است. اقتصاد سیاسـی نام اولیـه ایـن رشتـه بود،

اما اقتصاددانان در اواخر قرن نوزدهم واژه "اقتصـاد" (به انگلیسی: economics)‏ بعنوان فرم کوتاهتر"علوم اقتصادی" (به انگلیسی: economic science)‏ را پیشنهاد کردند تا از دلالـت ضمنی

ایـن واژه بـر منـافـع سیــاسی مـحـدود جـلوگیـری کـرده باشـند و همـچنـیـن بـه ایـن واژه صـورتـی مشـابـه واژگان دیگـر علـوم ماننـد "ریاضـیـات" (به انگـلیسـی: mathematics)‏، "اخـلاق"

(به انگلیسی: ethics)‏ و مانند آنها ببخشند.

نقطه توجه اقتصاد بر این است که عوامل اقـتصادی چگونه رفتار و تعامـل میکنند و اقتـصادهای مختلف چگـونه کار می کننـد. در همین راستـا، تقسیم بندی اولیه کتابهای پایه اقتصاد میان

اقتصاد خرد و اقتصاد کلان است. اقتصاد خرد، رفتار عوامل پایه ای اقتصاد،شامل عوامل فردی مانند خانواده ها و شرکتها و یا خریداران و فروشندگان را بررسی می کند.اقتصاد کلان،کلیت

اقتصاد و عوامل موثر بر آن شامل بیکاری، تورم، رشد اقتصادی و سیاست پولی و مالی را تحلیل می کند.

دیـگـر تــقـسـیـم بـنـدی هـای کــلان علـم اقتـصــاد ایـن رشـتــه را بـه اقتـصـاد اثـبـاتـی ( بـه انـگلیـسی: positive economics )‏ (تـعــریـف کنـنـده " آنـچــه هـسـت ") و اقتـصـاد هنجـاری

(به انگلیسی: normative economics)‏ (دفـاع از "آنچـه کـه بایـد باشد")؛ اقتصاد نظـری و اقتـصاد کاربـردی،اقتصاد عقـلانی و اقتـصاد رفتـاری، اقتصاد بستر اصلی یا متـداول (به انگـلیسی

mainstream economics)‏ (اقتصاد ارتدوکس که بیشتر با پیوند میان "عقلانیت-فردگرایی-تعادل" سروکار دارد)و اقـتصاد مخالف خوان(به انگلیسی: heterodox economics)‏ (که رادیکال است

و با پیوند میان نهادها-تاریخ-ساختار اجتماعی سروکار دارد).

تحلیل اقتصادی در تمامی ابعاد جامعه کاربرد دارد، از بازرگانی، دارایی، مراقبت بهداشتی گرفتـه تا موضوعات متنـوعی از قبیـل جرم و جنـایت، آموزش و پرورش، خانواده، حقوق، سیاست،

مذهب،نهادهای اجتماعی، جنگ، و علوم پایه.در ابتدای شروع قرن بیست و یکم،از گسترش دامنه اقتصاد در علوم اجتماعی دیگر بعنوان امپریالیسم اقتصاد تعبیر شده است.تعداد فزون

یابنده ای از اقتصادددانان برای تاکید بیشتر بر پایدار نگاه داشتن محیط زیست فراخوانده شده اند و این شـاخه ار تحقیق نام اقتـصـاد زیست محیطی (به انگلیـسی:Ecological economics)‏

را بـه خود گرفته است.

تعداد گوناگونی از تعاریف مدرن برای علم اقتصاد وجود دارد.برخی از تفاوت ها بازتاب دهنده تکامل دیدگاه ها درباره موضـوع اقتصاد و یا دیدگاه های مختـلف در میان اقتصـاددانان است.آدام

اسمیت (فیلسوف اسکاتلندی – 1776) چیزی که در آن روزگار اقتصاد سیاسی خوانده میشد را اینگونه تعریف کرده است:

شاخه ای از دانش یک دولتمرد یا قانونگزار [با اهداف دوگانه فراهم کردن] درآمـد سرشـار و معـاش خـوب برای مردم ... [و] تامیـن کردن درآمد برای دولـت برای هزینـه در خدمات عمومی.

ژان باپتیست سه (اقتصاددان فرانسوی، 1803)،همزمان با جدا کردن علم اقتصاد از کاربرد آن در سیاستگزاری عمومی (به انگلیسی: public policy)‏، آن را بعنوان علم تولید،توزیع و مصرف

ثروت تعریف میکند. توماس کارلایل (تاریخ دان انگلیسی، 1849) اصطلاح "دانش کسل کننده" را بعنوان صفتـی طعنه آمیز برای اقتصاد کلاسیک وضـع کرد،که در این زمینه بیشتـر به تحلیل

بدبینانه مالتوس (اقتصاددان انگلیسی، 1789) ارتباط پیدا میکرد. جان استیوارت میل (فیلسوف سیاسی انگلیسی، 1844) اقتصاد را در بستری اجتماعی بصورت ذیل تعریف میکند:

علمی که قوانین پدیده هایی در جامعه را دنبال میکند که از کارهای مختلف نوع بشر برای تولید ثروت برمیخیزد، تا جائی که این پدیده ها بوسیله تعقیب هدف دیگری متعین نشوند.

آلفرد مارشال در کتابچه خود اصول اقتصاد (1890) تعریفی ارائه میدهد که تا کنون نیز ذکر شده است و تحلیل اقتصادی را از مقوله ثروت فراتر می برد و به سطحی اجتـماع تا سطح اقتصاد

خردمیکشاند:

اقتصاد، مطالعه انسان است در کسب و کار معمولی اش در زندگی.اقتصاد به کاوش در این میپردازد که چگونه انسان درآمدش را کسب میکند و چگونه مصرفش میکند.بنابراین،از یک جنبه

به مطالعه ثروت است و از جنبه مهم دیگر، بخشی از مطالعه خود انسان است.

لیونل رابینز (اقتصاددان انگلیسی، 1932) به تعریف مفهومی از اقتصاد پرداخت که "شاید مقبول ترین تعریف جاری از اقتصاد باشد:

اقتصاد دانشی است که رفتار انسان را در رابطه با اهداف و وسائل کمیابی که قابلیت استفاده های دیگری نیز دارند، مطالعه میکند.

رابینز این تعریف را بعنوان تعریفی می شناسد که نه طبقه بندی کننده، "بمعنای انتخاب انواع معینی از رفتار"، بلکه بیشتر تحلیلی، بمعنای "تمرکز بر جنبه های مشخصی از رفتار است

که تحت تاثیر کمیابی تحمیل می شوند".






[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



برخی از نظراتی که متعاقبا درباره این تعریف ابراز شده، آن را بیش از حد گستـرده و ناتـوان از محـدود کردن موضوع به تحلیل بازارها می دانند. به هرحال، از دهه 1960، بدلیـل اینکه تئوری

بیشینه ساختن رفتار (به انگلیسی: maximizing behavior)‏ و مدل های انتخاب عقلانی،دامنه علم اقتصاد را به حوزه ها و موضوعاتی گسترش داد که قبلا بعنوان رشته هایی مجزا تلقی

می شدند، اینگونه نظرات و انتقادات فروکش کردند. انتقادات دیگری نیز وجود داشت بمانند اینکه در تئوری کمیابی هیچ توضیحی برای اقتصاد کلان بیکاری گسترده وجود ندارد.

گری بکـر، یـکی از گستـرش دهنـدگان علـم اقتصـاد بـه حـوزه هـایی نویـن، رویـکرد خـود را به عنـوان "ادغـام فـرضیـه های تئـوری بیشینـه ساختـن رفتـار، ترجـیحـات ثابـت (به انـگلیسی

stable preferences)‏ و تعادل بازار که بصورتی بی ملاحظه و مصمم بکار گرفته میشد" تعریف می کند. یک تفسیر، این تعریـف را تبدیل اقتـصاد به یک رویـکرد به جـای یک موضـوع علمـی

خوانده است؛ رویـکردی که با این حال از خاص گرایی زیادی در زمینـه "فرایند انتخـاب و نوع تعـامـل اجتمـاعی که این تحلیـل دربرمیگیرد" برخـوردار اسـت. منبع همان تفسیـر، سلسله ای

از تعاریف اقتصـاد در کتابچـه هـای اقتصادی را بررسی می کند و نتیجه می گیرد که فقدان توافق مورد نیاز، تاثیری بر خود موضـوع (یعنی علم اقتصاد) که کتابچه ها به آن پرداخته اند ندارد.

بطور کلی تردر بین اقتصـاددانان ایـن نظرمطرح می شود که ارائه تعریفی خاص بیشتر بازتاب دهنده مسیری است که بنظر پدیدآورنده آن علم اقتصاد در آن تکامل مییابد و یا باید تکامل یابد.



منبع:

ویکی پدیا

V E S T A
20-06-2013, 15:19
فهرست مطالب




برای جستجوی مطلب مورد نظر در تاپیک از سرچ تاپیک و فهرست تاپیک استفاده کنید.
برای جستــجـو در پسـت های تاپیـک از کلیـد F3 یا Ctrl + F استـفاده کنیـد و در باکـس باز شـده در پاییـن صفـحه کلـمـه مـورد


نظـر را وارد کنید.






ارزش افزوده(Value added) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
اوراق بهادار(Securities) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])دجه(Budget) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بهره مالکانه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تورم(Inflation) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
درآمد سرانه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ذخیره اتکایی(Safety stock)‏ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
رانت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سَفتِه(فَتهِٔ طَلَب) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مالیات بر ارزش افزوده(Value added tax) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نقدینگی(Liquidity) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نرخ بهره( Interest Rate) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

V E S T A
20-06-2013, 15:38
ارزش افزوده (به انگلیسی: Value added)‏ به ارزشی که در فرآیند تولید به ارزش کالاهای واسطه‌ای افزوده می‌شود، گفته می‌شود. این مفهوم به فرآیند تولید مربـوط است و نه به کالای خاص.

در اقتصاد، تفاوت بین قیمت فروش و هزینه‌های تولید یک محصول، ارزش افزوده در هر واحد است. در مجموع ارزش هر واحد از تمام واحد فروختـه شده، ارزش کل افزوده‌است. ارزش

کل معادل درآمد خریدهای کمتر از خارج (مواد و خدمات) است. ارزش افزوده بخشی از درآمد شرکت‌های یکپارچه، به عنوان مثال، شرکت‌های تولیدی، و بخش کمتری از درآمد بالاتـر برای شرکـت

کمتر یکپارچه، به عنوان مثال، شرکت‌های خرده فروشی است. ارزش کل افزوده به هزینه کل کار (از جمله دستمزد، حقوق و منافع) به علاوه "پول نقد" سود عملیاتی (تعریف شده به عنوان سـود

عملیاتی به علاوه هزینه استهلاک، به عنوان مثال، سود عملیاتی قبل از استهلاک) بسیار نزدیک است. جزء اول (هزینه کل کار) بازگشت به کار است و جزء دوم (سود عملیاتی قبل از استهـلاک)

و بازگشت سرمایه (از جمله کالاهای سرمایه، زمین، و اموال دیگر) می‌باشد. در حساب‌های ملی مورد استفاده در اقتصاد کلان، به سهم عوامل تولید اشاره دارد، به عنوان مثال، زمین، نیروی کار

و کالاهای سرمایه‌ای، و به بالا بردن ارزش محصول و درآمد دریافتی توسط صاحبان این عوامل مربوط است. ارزش افزوده ملی بین سرمایه و نیروی کار (به عنوان عوامل تولید) به اشتراک گذاشـته

شده‌است، و این تقسیم مسائل توزیع را افزایش می‌دهد. در خارج از اقتصاد، ارزش افزوده اشاره به قابلیت "اضافی" (ها) آیتـم‌های مورد عـلاقه (محصول، خـدمات، فرد و غیـره) فراتر از انتـظارات

استاندارد و ارائه چیزی "بیشتر" با اضافه کردن کمی یا هیچ هزینه به آن است. ویژگی‌های ارزش افزوده رقابتی برای شرکت با محصولات غیر این صورت گران تر است.

حساب‌های ملی عوامل تولید ارائه "خدمات" است که افزایش قیمت واحد محصول (X) نسبت به هزینه به ازای هر واحد از کالا با متوسط در تولید X. استـفاده می‌شود در حسـاب‌های ملی ماننـد

سازمان ملل متحد از حساب‌های ملی(UNSNA) و یا درآمد ملی ایالات متحده آمریکا و حساب محصول (NIPA)،ارزش ناخالص افزوده با کسر مصرف متـوسط از خروجی ناخالـص به دست آمده‌است.

بنابراین ارزش ناخالص افزوده با خروجی خالص برابر است. ارزش خالص افزوده کسر مصرف از سرمایه ثابت (یا اتهامات استهلاک) است کـه به ارزش ناخالص به دست آمده اضافه شده‌است. ارزش

خالص افزوده بنابراین برابر دستمزد ناخالص، سود خالص قبل از استهلاک مالیات و مالیات کمتر یارانه‌های غیر مستقیم است.



ارزش افزوده عبارت است از ما به التفاوت ستانده و داده. به عبارت ساده تر و در عمل ارزش افزوده يعني: فروش منهاي خريد.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



براي تبيين موضوع به مثال زير دقت كنيد: يك كارگاه كفاشي را در نظر بگـيريد كه اقدام به توليد كفش مي‌كند. اين كارگاه براي توليـد يك جفت كفـش احتـياج به مواد اوليه به شـرح زير دارد كه هـر

كدام را به قيمت‌هائي كه در فهرست زير تهيه آمده است، ‌خريداري مي‌نمايد:

1- چرم رويه: 35000 ريال

2- كفي كفش: 25000 ريال

3- ميخ كفاشي: 1000 ريال

4- چسب كفاشي: 800 ريال

5- نخ كفاشي : 500 ريال

بنابراين مجموع خريد اين كارگاه كفاشي براي توليد يك جفت كفش 62.300 ريال مي‌باشد. بعد از انجام يك سري عمليات بر روي مواد اوليه خريـداري شـده، يك جفت كفـش توليد مي‌گردد. توليـد

كننده كفش، يك جفت كفش را به قيمت 120.000 ريال مي‌فروشد.

با توجه به تعريف ماليات بر ارزش افزوده كه در صفحه قبل ذكر گرديد، ارزش افزوده ايجاد شده توسط توليد كننده كفش عبارت خواهد بود از :


خريد ـ فروش = ارزش افزوده

ارزش افزوده = 62300 -120000=57700




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


ارزش‌ افزوده‌ سـتانده‌ هرفعاليـت‌ منـهاي‌ مصـارف‌ واسطه‌ آن‌ فعاليت‌ است‌. طبق‌ استـاندارد سازمـان‌ ملل‌ متحد ارزش‌ افـزوده‌ هربنگاه‌ از دو روش‌ يكـي‌ روش‌ سهـم‌ هريـك‌ از

عوامل‌ توليد در ارزش‌ افزوده‌ وديگري‌ از روش‌ تفاوت‌ ارزش‌ فروش‌ كالاها وخدمات‌ از هزينه‌ خريد مواد وكالاهاي‌ واسطه‌ به‌ كار رفته‌ براي‌ توليد همان‌ كالاها وخدمات‌ محاسـبه‌

مي‌شود.

ویکی پدیا
vat.ir
انجمن مدیران صنایع

V E S T A
23-06-2013, 16:44
اوراق بهادار (به انگلیسی: Securities) یک ابزار مالی قابل داد و ستد و مثلی (عوض دار) ای است که دارای ارزش مالی می باشد. اوراق بهـادار به طور کلی به صـورت

زیر دسته بندی می شوند:



اوراق بدهی مانند سند بدهی بانک، اوراق قرضه و سهام قرضه



اوراق حقوق صاحبان سهام مانند سهام عادی و ...



ابزار های مشتقه مثل، قرار دادهای آتی، اختیار معامله، پایاپای


شرکت یا بنگاهی که اوراق بهادار منتشر می کند، منتشر کننده نامیده می شود. ساختار قوانین کشورها واجد شرایط بودن یک اوراق بهادار را تعیین می کنند. اوراق بهادار،

می توانند به صورت گواهی صادر شوند و یا به طور عام تر بدون گواهی باشند و تنها در مدخلی الکترونیکی ثبـت شده باشند. گواهـی ها می توانند در وجه حامل باشنـد، به

این معنا که حمل کننده آن صاحب حقوق ورقه بهـادار اسـت و یا با نام باشنـد که در این صورت تنـها شخـصی که اوراق به نام اوست صاحب حقوق است. اوراق بهادار شامـل

سهام شرکت ها یا صندوق های سرمایه گذاری مشترک،اوراق قرضه منتشره شده توسط شرکتها و یا واسطه های دولتی،سهام با اختیار معامله و یا هرنوع اختیار معامله

دیگر، واحد های شراکت محدود و انواع مختلقی از ابزارهای رسمی سرمایه گذاری است که قابل معامله و تعویض باشند.


این اوراق ، اسنادی هستند که دلالت دارند بر پرداخت مبلغ ثبت شده روی آنها(مبلغ اسمی اولیه ) توسط منتشر کننده آن در آینـده - براساس قرارداد - به دارنـده آن اوراق به

این صورت ، یک ورقه بصورت ثبتی و قانونی توسط دولت (یا هر موسسه دیگر) منتشر می شود که روی آن مبلغ اسمی و اولیه مشخص شده است . مدت معینی هم برای

این اوراق در نظر می باشد مثلا اوراق قرضه یکساله ،سه ساله ، پنج ساله و... ضمنا برای این اوراق یک سود ثابتی در نظر می گیرند که در سررسیدهای مشخـص، دارنده

این اوراق می تواننـد مثلا به موسسـات دولتی منتشـر کننده مراجـعه کرده و آن را دریافـت کنـند. این سـود ثابـت را دولـت ، بخاطر جلـب خریداران می پـردازد. از طرفی دیگر،

اقتصاددان ها می گویند چون پولهای پرداخت شده توسط مردم به دولت در قبـال اخذ اوراق مذکور، حداقـل در معـرض خطـر تورم هـستند،ـشایداین سود ثابت،یک نوع تضمین

ارزش واقعی پول باشد.

منظور از بهادار،در اصطلاح علم اقتصاد،اوراقی است که برای تأمین منابع مالی صادر می‌شود و به چـهار دستهٔ اوراق سهام،اوراق قرضه،اسناد و اوراق

مشارکت تقسیم می‌شود.



ویکی پدیا
دانشنامه اقتصاد و مدیریت

V E S T A
11-07-2013, 17:37
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




تورم (به انگلیسی: Inflation)‏ از نظر علم اقتصاد اشاره به افزایش سطح عمومی تولید پول، در آمدهای پولی و یا قیمت است. تورم عموماً به معنی افزایش غیرمتناسب سطح عمومی قیمت

در نظر گرفته می‌شـود. تورم، روند فزاینـده و نامنظم افزایش قیـمت‌ها در اقتصاد است. هر چند بر پایه نظـریه‌های گونـاگون، تعریف‌های متـفاوتی از تورم ارائه می‌شود، اما، تمـامی آنها به رونـد

فزآینده و نامنظم افزایش در قیمـت‌ها اشاره دارند. مفـهوم امروزی تورم، در سده نوزدهم میـلادی رواج یافت. پیش از آن، مفهوم دیگری از تورم وجود داشت که جهـت نشان دادن افزایـش حجـم

اسکناس‌های غیرقابل تبدیل به طلا به کار برده می‌شد. نرخ تورم برابر است با تغییر در یک شاخص قیمت که معمولاً شاخص قیمت مصرف کننده‌است.



تورم دلالت بر وضعیتی دارد که در آن تقاضـای پولی برای محصـول نسبت به تولید رشـد می‌کند، وضعیـتی که، در نبود کنتـرلی موثر، به صورت افزایش بهای یک واحد از کالای تولیـد شده آشـکار

می‌شود. تورم معمولاً با افزایش واقعی یا بالقوهٔ سطح عمومی قیمت‌ها، یا به سخـن دیگر، با کاهـش قوهٔ خرید واحد پولی همراه است. در بعضی مواقـع تورم زمانـی به وجود می‌آید که سطـح

عمومی قیمت‌ها به میزانی که افزایش در بازدهی عوامل و فرایندهای اقتـصادی ایجاب می‌کنند تنزل نیابد. تورم آن طور که معمـولاً فهمیده می‌شود، رابطه‌ای با افزایش نامعـمول قیمـت‌ها دارد.


زمانی که اقتصاددانان درباره تورم صحبت می‌کنند، به رشد سطح عمومی قیمت‌ها اشاره دارند؛ تورم یعنی باید برای خرید کالاها و خدمات، پول بیشتری پرداخت شود.


پاره‌ای دیگر از تعاریف، تورم را سیر تراکمی افزایش قیمت‌ها و برگشت‌ناپذیری آن تعریف کرده‌اند. صاحب‌نظران دیگری همچون ریمون بار، ژان مارشـال و گونار میـردال تورم را افزایش زیاد و مـداوم

قیمت‌ها تعریف کرده‌اند. اگر رشد دستمزدها با رشد بهره‌وری در اقتصاد یکسان باشد، تورم به وجود نخواهد آمد.


تورم عموما به معنی افزایش غیرمتناسب سطح عمومی قیمت ها در نظر گرفته می شود. به سخن دیگر، تورم، روند فزاینده و نامنظم افزایش قیمت ها در اقتصاد است.

هر چند بر پایه نظریه های گوناگون، تعریف های متفاوتی از تورم ارائه می شود؛ اما تمامی آنها به روند فزاینده و نامنظم افزایش در قیمت ها اشاره دارند. مفهـوم امروزی تورم، در سـده نوزدهم

میلادی رواج یافت. پیش از آن، مفهوم دیگری از تورم وجود داشت که جهت نشان دادن افزایش حجم اسکناس های غیرقابل تبدیل به طلا به کار برده می شد.





منبع:

ویکی پدیا
asiyo.ir

V E S T A
15-07-2013, 16:20
بودجه (از بوجه فرانسوی، کیف پول)، برنامه ریزی مالی و یک فهرست از تمام هزینه‌های برنامه ریزی شده و درآمد است. این برنامه برای صرفه جویی، استقراض و مخارج است) بودجه

یک مفهوم مهـم در اقتصـاد خرد، که با استـفاده از خـط بودجه به نشـان دادن تجارت آف بین دو یا چـند کالا است. در شـرایط دیگر، بودجه یک برنامه سازمانی مندرج در شـرایط پولی است.

به طور خلاصه، هدف از بودجه این است که:

۱. ارائه پیش بینی درآمـدها و هزینه یعنی سـاخت یک مدل می‌شود. چگونگی کسب و کار ما در نظر مالی ممکن اسـت انجام استراتژی‌های خاص، رویدادها و برنامه‌های اجرا می‌شوند.

۲. فعال کردن عملیات واقعی مالی، از کسب و کار در برابر پیش بینی اندازه‌گیری می‌شود.

۳. ایجاد محدودیت هزینه برای یک پروژه، برنامه، و یا عمل است.


انواع بودجه

بودجه فروش: برآورد فروش آینده، اغلب به هر دو واحد پول و دلار است. برای اهداف فروش شرکت استفاده می‌شود.

بودجه تولید : برآورد تعداد واحد تولید است برای برآورده کردن اهـداف فروش. بودجه تولید نیز تخمین زده می‌شـود که هزینه‌های مختلف درگیر با تولید این واحـد، از جـمله نیروی کار و مواد

ایجاد شده توسـط شرکت‌های محصول محور است. جریان وجوه نقد / بودجه نقدی: پیش بینی هزینه‌های دریافتـی نقدی آینده و برای یک دوره زمانی خاص. معمـولا یک دوره در آینـده کوتاه

مدت را پوشش می‌دهد.جریان نقدی بودجه کمک می‌کند تا کسب و کار زمانی را برای درآمد کافی برای پوشش هزینه‌ها و زمانی که این شرکت باید به دنبال تامین مالی باشد را تعیین کند.


بودجه بازاریابی : برآورد بودجه برای ترویج، تبلیغات و روابط عمومی مورد نیاز به منظور بازار و یا خدمات محصول.

بودجه پروژه : پیش بینی هزینه‌های مرتبط با پروژه شـرکت خاص است. این هزیـنه‌ها عبارتند از: نیروی کار، مواد، و سـایر هزینه‌های مرتـبط. بودجـه پروژه معمولا به وظایف خاص تقسـیم

می‌شود، با محول شدن هر بودجه به یک وظیفه. برآورد هزینه مورد استفاده برای ایجاد یک پروژه، بودجه پروژه‌است.

بودجه درآمد : شامل درآمد دولت و هزینه‌های این درآمد است. درآمدهای مالیاتی از مالیات و دیگر عوارض که دولت بدست آورده‌است.

بودجه مخارج : شامل هزینه اقلام داده شده


بیانی دیگر:

بودجه Budget به صورت عمومي به ليستي از تمامي درآمدها و هزينه‌ها مي‌شود. هدف بودجه به طور خاص به شرح زير است:

· پيش بيني درآمدها و مخارج

· مقايسه عملكرد واقعي و پيش بيني شده در بودجه در آينده

بودجه ارزي: صورت پيش‌بيني درآمدها با خارج ارزي دولت، در بودجه ارزي اقدام عمده درآمد ارزي شامل درآمد حاصل از فروش نفت، خدمات، حسـاب و سرمايه و نيز اعتبارات يوزانس پيش

بيني مي‌شود و در مقابل هم برآورد هزينه‌هاي ارزي به تفكيك بخش‌هاي مختلف مانند رفاه، خدمات، و واردات كالاهاي اساسي و مصرفي تا ارزي، طرح‌هاي عمراني و ... قرار مي‌گيرد.


بودجه جاري: بودجه جاريcurrent budget

بخشي از بودجه عمومي دولت گه مربوط مي‌شود به وظايف و مخارج جاري دولت طي يكسال. عمـدتاً اين مخارج شامل هزينه‌هاي مصـرفي چون پرداخت حقـوق يا دستمزد، اجـاره،كالاهاي

مصرفي و ... مي‌شود. بودجه جاري بيشتر هضلت و تورم زايي در اقتصاد دارد و به هر حال بايد نسبت مناسبي بين مخارج جاري و هزينه‌هاي سروايه‌اي دولت برقرار باشد.



منابع:

ویکی پدیا
فرهنگ اقتصاد و بازرگاني – اصطلاحات اقتصادي

V E S T A
18-07-2013, 20:54
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سَفتِه یا فَتهِٔ طَلَب سندی تجاری است که بر اسـاس آن شخصی (صادرکننده سفته) تعهد می‌کند مبلغ معینی را در زمان معین یا عندالمطالبه به دیگری (گیرنده سفتـه) بپـردازد.


سفته به علت خطرات نقل و انتـقال پول و توسـعه تجـارت بین‌المـلل بین بازرگانـان رواج یافـت. امروزه از سفتـه به عنوان یک وسیـله اعتباری در سرمایـه‌گذاری‌های کوتـاه مـدت در

واحدهای تولیدی،صنعتی،تجارتی و خدماتی استفاده می‌شود.سفته در لغت به معنای چیزی است که از کسی عاریه یا قرض یا در عوض چیزی بگیرند تا در شهر دیگر پس دهند.


سفته از جمله اسنادی است که بانک‌ها هنگام پرداخت وام از وام‌گیرنده دریافت می‌کنند و در معاملات بازرگانی نیز کاربرد دارد. بدهکار با دادن سفته به طلبکار متعهد می‌شود که

مبلغ معینی را در زمانی معین به او پرداخت کند. طلبکار می‌تواند سفته را تا زمان آمدن سررسید نزد خود نگاه دارد یا اینکه در صورت نیاز به پول آن، آنچنان که در رساله‌های علمیـه

آمـده، طلبـش را در برابر دریافـت مبـلغی کمتـر به یک شخـص دیگر انتقـال دهـد. برای انتقـال سفتـه آن را پشت‌نویـسی یا ظهرنویسی می‌کنند،‌ یعنی برای نمـونه پشـت سفتـه

می‌نویسند: «این سند به آقا/خانم ... انتـقال یافت.» فردی که سفتـه را در اختـیار دارد همچـنین می‌تواند در صورت نیـاز به پول آن قبل از زمان سررسیـد، به بانک مراجـعه کند و با

ارائهٔ سفته مبلغی پایین‌تر از مبلغ آنچه در سند قید شده را دریافت نماید.در این حالت بانک پس فرارسیدن زمان مقرر،مبلغ را از بدهکار اصلی دریافت خواهد کرد. از شرایط ایـن کار

این است که بدهی به سبب امور بازرگانی به وجود آمده باشد و تا زمان سررسید سند بیش از ۹۰ روز نمانده باشد. به این عمل بانک تنزیل می‌گویند.


سفته در ایران سندی نسبتا متروک است و اشخاص ترجیح می‌دهند برای اطمینان از دریـافت طلب خود از چـک استفاده کنند و با تقلب نسبت به قانـون به درج تاریخ مؤخر بر روی

چک اقدام کنند. از دلایل کاربرد نداشتن سفته می‌توان به وضع ضمانت اجراهای سنگین برای چک در حالی که ضمانت اجرای سفتـه چندان تفاوتی با ضمانت اجرای اسناد عـادی

ندارد، دریافت مالیات از سفته از طریق حق تمبر به میزان سه دهم درصد مبلغ سفته،تشریفات خاص برای اعتراض به پرداخت نشدن سفته و شبهه ربوی بودن تنزیل سفته اشاره

کرد. در قانون تجارت ایران سفته چنین تعریف شده‌است:


فته‌طلب سندی است که به موجب آن امضاکننده تعهد می‌کند مبلغی در موعد معین یا عندالمطالبه در وجه حامل یا شخص معین و یا به حواله‌کرد آن شخص کارسازی نماید.مـحل

معمول برای تهیه سفته شعب بانک ملی ایران است که در آن‌ها سفته را به قیمت سه‌هزارم مبلغ اسمی آن می‌فروشند:



سفته علاوه بر امضـا يا مـهد متعهد بايد مشخص‌كننده‌ي مبلغ تعهد شده، گيرنده وجه و تاريخ نيز باشد.




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



نرخ‌های سفته به ریال


سفته‌های موجود


نرخ فروش


سفته‌های موجود


نرخ فروش




یک میلیونی
۳۰۰۰
بیست میلیونی
۶۰۰۰۰


یک و نیم میلیونی
۴۵۰۰
پنجاه میلیونی
۱۵۰۰۰۰


دو میلیونی
۶۰۰۰

یک صد میلیونی
۳۰۰۰۰۰


دو و نیم میلیونی
۷۵۰۰
یک صد و پنجاه میلیونی
۴۵۰۰۰۰


پنج میلیونی
۱۵۰۰۰
دویست و پنجاه میلیونی
۷۵۰۰۰۰


ده میلیونی
۳۰۰۰۰
سیصد میلیونی





منبع :
ویکی پدیا

V E S T A
20-07-2013, 20:08
نقدینگی(Liquidity) یا به عبارت صحیح تر، حجم پول، مجموع پول و شبه‌پول است.


تورم با افزایش نقدینگی

چون میزان کالا و خدمات در جامعه محدود است، پس باید میـزان نقدینگی به اندازه‌ای باشـد که با کالا و خدمـات برابری کند. اگر میزان نقدینگـی افزایش یابد، کالا و خدمـات در جامـعه کم شده و

قیمت‌ها افزایش می‌یابد(تورم). کنترل نقدینگی از مهم‌ترین خواسته های کشورها است و سیاست‌های گوناگونی را بدین منظور تدوین می کنند . برای نمونه افزایش فناوری و تولید درون‌مرزی،

که با گردآوری کالای کافی و بسنده، از تورم جلوگیری می‌کند.


میزان نقدینگی در مقابل مقدار معینی از کالاها و خدمات می باشد و نقدینگی باید با گردشی که دست افراد جامعه دارد تکافوی جریان کالاها و خدمات را بنماید.بدین ترتیب قیمت کالاها با میزان

نقدینگی و سرعت گردش آن بستگی پیدا می کند. رشد بی رویه نقدینگی،باعث رشد سریع تقاضا برای کالاها و خدمات شده و چون در کوتاه مدت عرضه کالا و خدمات محدود است این امر منجر

به ایجاد تورم در اقتصاد می شود. کنترل حجم نقدینگی هدف نهایی کشورها برای رسیدن به اهداف کلان اقتصادی مثل ایجاد رشد در تولیدات، کنترل تورم، ایجاد موازنه در پرداخت های خارجی و

ایجاد اشتغال است. در واقع کنترل نقدینگی به عنوان وسیله ای برای رسیدن به اهداف نهـایی اقتـصاد است. بدین منظور حجم نقدینـگی به گونـه ای در نظر گرفته می شود که با حمایت از رشد

تولیدات داخلی در حد ظرفیت های تولیدی از بروز تورم جلوگیری نماید. مقامات پولی کشورها با استفاده از سیاست های پولی رشد نقدینگی را تحت کنترل قرار می دهند.


به عبارتی دیگر:

به حجم پول در گردش نقدینگی گفته می شود. حجم پول در گردش شامل دو مولـفه پایه پولی ضریب فزاینده پولی است. پایه پولی یا همان پول پر قدرت به مجموع اسکناس و مسکوک در گردش

به علاوه سپرده بانکها نزد بانک مرکزی گفته می شود ولی این عامل به تنهایی حجـم پول در گـزدش را تعییـن نمی کنـد و ضریب فزاینـده پولـی ناشـی از فعالیـت های بانکهای تجـاری و تعـاملات

اقـتصادی مردم نیز به عنـوان مولفه مهم نقدینـگی عمـل می کند به گونه اییکه اگر نرخ ذخیره قانـونی بانکها نزد بانک مرکـزی برایر باشد حجـم پول در گردش برایر نسـبت پایه پولـی به نرخ ذخـیره

می باشد. به عبارتی حجم پول در گزدش برابر خواهد بود. واضح است که هر قدر نرخ ذخیره قانونی بانکها نزد بانک مرکزی بیشتر باشد قدرت تولیـد پول بانکها تضعیف شده و حجم کلی نقدینـگی

به سمت مقدار پایه پولی میل می کند.

نکته 1: عوامل تاثیر گذار در نقدینگی پنج رکن بانک مرکزی، نظام بانکی، مردم، دولت و بخش خارجی است.

نکته 2: حجم نقدینگی در یک اقتصاد باید متناسب با میزان تولید کالا و خدمات باشد. در غیر این صورت بدون تردید باعث تورم با رکود در تولید خواهد شد.



منابع:

ویکی پدیا
payvast.com
daneshnameh.roshd.ir

V E S T A
25-07-2013, 20:59
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مالیات بر ارزش افزوده، (Value added tax) امروزه در اروپا این مالیات را «مالیات بر فروش» می‌نامند. مالیات بر ارزش افزوده «مالیات غیر مستقیم» است که مصرف کننده (خریدار)

آن را به همراه بهای خرید اجناس و خدمات می‌پردازد و دریافت کننده (فروشنده) موظف است مقدار مالیات دریافتی را به خزانه دولـت واریز کند. از آنجا که خود فروشنـده نیز ضـمن خرید

اولیه چنین مالیاتی را پرداخته ولی مصرف کننده محسوب نمی‌شود، اینست که او حق دارد کل «مالیات‌های ارزش افزوده» پرداختی خود را از کل «مالیات بر ارزش افزوده»های دریافتی

کسر کرده و مابه تفاوت را به دولت بپردازد.


مالیات بر ارزش افزوده به تمامی خدمات و کالاهایی تعلق می‌گیرد که در برابر پول در داخـل کشور داد و ستد می‌شوند، مگر آنکه در قانون برای آن شرایط ویژه، از جمله تخفیف‌هایی در

نظر گرفته باشند. اقلام صادراتی از این مالیات معاف هستند: ر. ک. Duty-free. در بسیـاری کشـورها داروها، خدمات پزشکـی، خدمـات عام المنفعه، مـواد غذایی، کالاهای رسانه‌ای

چاپی غیر تبلیغاتی (یا با تبلیغات نسبـتا کم) و برخی خدمـات دولتی و جرائم نقـدی شامـل استثناء می‌شوند. اداره مالیـات در حالـت عادی هرگز «تک پسـت»های دریافتـی و پرداختی

کسبه را در نظر نمی‌گیرد (ولی ممیزی مالیاتی اداره دارایی اینـکار را می‌کنـد)، بلـکه جمـع کـل را در انتـهای سال مورد محاسبه قرار می‌دهد. یک بازرگان یا تولیـد کننده در انتـهای سال

حجم تمامی مالیات‌های دریافتی از مشتریان را از کل مالیات‌های پرداختی (برای آب، برق، بخاری، خریـدهای شرکت،بنزین خودروها، تعمیر خودروها و صدها پست دیگر) کسر نموده و

وجه تفاوت را به دولت می‌پردازد.


تعریفی دیگر :

از ديدگاه اقتصادي، ارزش افزوده مابه التفاوت ارزش ستانده و ارزش داده است. اما در تدوين قانون,به لحاظ ارائه نگرش مطلوب اجرايي,اين تعريف بر اساس استانداردهاي حسابداري و

با تكيه بر روش صورتحساب ارائه ميگردد.بر اين اساس،ارزش افزوده را تفاوت بين ارزش كالاها و خدمات عرضه شده با ارزش كالاها و خدمات خريداري شده يك شخص در يك دوره معين

تعريف ميكنند.با توجه به تعريف مذكور، ماليات بر ارزش افزوده نوعي ماليات چند مرحله اي است كه در مراحل مختلف زنجيره توليد و يا خدمات ارائه شده اخذ ميگردد.اين ماليات در واقع

نوعي ماليات بر فروش چند مرحله اي است كه خريد كالاها و خدمات واسطه اي را از پرداخت ماليات معاف ميكند.


نمونه چرخش مالیات بر ارزش افزوده

تاجـر یا کشـاورز جنگلدار یک کیلوگرم چوب درخت را به بهای ۱۰ ریال به کارخـانه کاغذسـازی می‌فروشد و ۱ ریال مالیـات بر ارزش افزوده کسب می‌کنـد.کاغذ تولیـد شده از دست دهها

تولیدکننده و بازرگان و دلال عبـور می‌کنـد تا در انتـها به شکـل یک کتـاب با قیـمت فروش ۵۰۰۰۰ ریال (با مالیات نهفته ۱۰ درصدی = ۴۵۴۵ ریال) به دسـت مصرف کننده برسد.در این بین

خزانه دولت شاید ده‌ها یا صدها بار مالیات بر ارزش افزوده کسـب کرده و باید کل مبـالغ تفـاوت ارزش‌های افزوده دریافتی را به پرداخـت کننده‌ها یعنی همه «ارزش افزا ها» که در تبدیل

چوب به کتاب سهیم بوده‌اند، از جمله: جنگل دار، چوب بُری، اره ساز، فروشنده اره، تا کاغذ ساز، شرکت‌های باربری و ترابری، شرکت برق، شرکت آب،شرکت تلفن، شرکت دفع زباله،

سازنده رنگ کاغذ، سازنده رنگ چاپ، رنگ کاغذ فروش، رنگ چاپ فروش، عمده فروش‌های مختلف، چاپخانه کتاب، صحافی کتاب، شرکت‌های تبلیغات و تک فروش کتاب بازگرداند،زیرا

مالیات بر ارزش افزوده حقیقی را فقط باید مصرف کننده انتهایی بپردازد.این امر کار بخش خصوصی و اداره‌های مالیات را بسیار سنگین می‌کند.به همین خاطر گهگاهی بحث آن مطرح

می‌شود که بهتر است این مالیات را از داد و ستدهای بین «ارزش افزاها» (تولید کننده گان، فروشنده‌های میانی و دلال‌ها) حذف کنند.


نمونه ساده محاسبه:

تسویه حساب بازرگان با مالیات ۱۰ درصدی:خرید جنس با بهای ۱۰۰ ریال + ۱۰ ریال مالیات و افزودن ارزش جنس... و در انتها ۳۰۰ ریال فروش با ۲۷/۲۷ ریال مالیات نهفته در بهای فروش.

مابه تفاوت قابل پرداخت به خزانه دولت = ۱۷/۲۷ ریال.


۱۰۰ ریال + ۱۰٪ = ۱۱۰ ریال ← افزودن ارزش (دلالی، فروش یا تولید فرق نمی‌کند) ← فروش به قیمت ۲۷۲/۷۳ ریال + ۱۰٪ مالیات (= ۲۷/۲۷) = ۳۰۰ ریال



منابع:

ویکی پدیا
سایت سازمان امور مالیاتی کشور نظام مالیات بر ارزش افزوده

V E S T A
07-08-2013, 18:39
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

درآمد سرانه

كل درآمد يك گروه تقسيم بر تعداد افراد آن.براي مقايسه‌ي سطح زندگي مردم در كشورهاي مختلف از نظر درآمدي، راه مناسبتر آن است كه به جاي درآمد كل از درآمد سرانه، كه نشان

دهنده‌ي نوعي توزيع درآمد است، استفاده شود. برای محاسبه درآمد سرانه تولید ناخالص داخلی کشور را بر جمعیت تقسیم کرده عدد به دست آمده درآمد سرانه کشور است.

برای محاسبه درآمد سرانه دو فرمول وجود دارد. روش دوم که سازمان‌های بین‌المللی آمار خود را براسـاس آن محاسبـه می‌کنند روش برابری قـدرت خرید اسـت.هر دوی این آمارها قابل

اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که: چه مقـدار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه همان مقـدار در دیگر کشورها دارد

و در واقع هم همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه می‌کنند. سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول هر دو آمار را با هم ارائه می‌دهند.

بر همین اساس درآمد سرانه ایران مطابق آمار منتشر شده تا سال ۲۰۰۵ میلادی حدود ۲ هزار و ۶۰۰ دلار است که به دلیل بالابودن جمعیت ایران، رشد درآمد سرانه ایران نسبت به رشد

کل اقتصاد کمتر است و شاید در حد ۸/۳ درصد رشد سرانه باشد.

روش دیگری که سازمان‌های بین‌المللی آمار خود را براساس آن محاسبه می‌کنند روش قدرت برابری خرید است که مطابـق آمار تا سال ۲۰۰۵ تولید ناخالـص داخلی ایران ۸ هزار و ۵۰ دلار

است که با رشد ۸/۳ درصد سرانه در حال افزایش است.

هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید ایـن است که ۲هزار و ۶۰۰ دلار درآمـد به قیمت ایران قـدرت خریدی به اندازه ۸

هزارو ۵۰ دلار در نیویورک دارد و در واقع همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه می‌کنند.

سازمـان ملل، بانـک جهـانی و صندوق بین‌المللی پـول هر دو آمـار را با هم ارائه می‌دهند که بر اساس این آمارها در بین کشـورهای دنیا، در حال حاضر ایـران از لحـاظ قـدرت برابری خریـد،

بیستمین کشور در دنیا است.



ویکی پدیا
infomanagement2010.blogfa.com

V E S T A
17-08-2013, 22:52
رانت

در اقتصاد، رانت درآمدی است که بی‌تلاش به دست می‌آید و در برابر مفاهیمی چون مزد و سود به کار می‌رود که برآیند کوشش و فعالیت اقتصادی هستند.رانت خوارها با

استفـاده از نفـوذ سیـاسی و اقتصـادی شان یا از طریـق آشنـایانی که صاحـب این نفـوذ هستند به صورت غیرقانـونی به منـابع مالـی دست پیـدا می کنند و به کـسب ثروت

می پردازند.


ویکی پدیا

V E S T A
23-08-2013, 14:23
بهره مالکانه یا رویالتی مبلغی است که به منظور بهره برداری از امتیاز منابع دارای ارزش اقتصادی (برای نمونه حق استخراج از معدن) یا برای بهره گرفتن از امتیاز

حقوق مالکیت معنوی و حق تکثیر (کپی رایت)، حق امتیاز، نشانه تجاری و یا دانش فنی و تکنولوژی به دولت یا مالک پرداخت می‌شود.



ویکی پدیا

Mohammad Hosseyn
04-09-2013, 01:37
رانت معنیش این نیست ... در واقع رانت به نوعی همون اجاره هست و ریکاردو اقتصاددان کلاسیک بعد از اسمیت اونو مطرح کرد زمانی که تقاضای زمین های کشاورزی رفته بود بالا و زمین مرغوب کم شد باعث شد زمین ها هم قیمت پیدا کننده و مالکانشون اجاره بدن و رانت بدست بیارن...

بهره مالکانه هم اگر اشتباه نکنم ناقص بیان شده... فکر کنم رانت هم نوعی بهره مالکانه باشه (دقیق یادم نیست) و صرفا مربوط به حق بهره برداری یا کپی رایت نیست. شامل هر دارایی بهره داری میشه

V E S T A
18-10-2013, 15:00
رانت معنیش این نیست ... در واقع رانت به نوعی همون اجاره هست و ریکاردو اقتصاددان کلاسیک بعد از اسمیت اونو مطرح کرد زمانی که تقاضای زمین های کشاورزی رفته بود بالا و زمین مرغوب کم شد باعث شد زمین ها هم قیمت پیدا کننده و مالکانشون اجاره بدن و رانت بدست بیارن...

بهره مالکانه هم اگر اشتباه نکنم ناقص بیان شده... فکر کنم رانت هم نوعی بهره مالکانه باشه (دقیق یادم نیست) و صرفا مربوط به حق بهره برداری یا کپی رایت نیست. شامل هر دارایی بهره داری میشه


سلام

تقریبا تمام مطالب از ویکی پدیا جمع آوری شده بعضی از مطالب علاوه بر ویکی پدیا از بقیه سایت های اقتصادی جمع آوری میشن اگر به نظرتون موردی لازم هست

که توضیح بیشتری دربارش داده بشه (چون تاپیک فقط تاپیک مرجع هست و برای بحث نیست یعنی فقط مرجع اصطلاحات هست)لطفا با ذکر منبع توضیحات مربوط

به هر قسمت رو کامل کنید. ممنون

V E S T A
18-10-2013, 15:06
ذخیره اتکایی (به انگلیسی: Safety stock)‏ نوعی از موافقت‌نامه‌های بین‌المللی کالاست که هنگام کاهش قیمت کالا از حداقل قیمت مورد توافق (قیمت تضمینی) به خرید و ذخیره آن می‌پردازد و

زمانی که قیمت کالا از حداکثر قیمت تعیین شده (سقف قیمت) بیشتر شود به فروش کالا اقدام میکند.



ویکی پدیا

V E S T A
06-12-2013, 14:46
نرخ بهره Interest Rate

نرخ بهره عبارت است از نرخی که بابت جلوگیری از کاهش ارزش پول پرداختی در امروز و دریافتی در آینده (به‌دلیل نرخ تورم) از وام‌گیرنده دریافت می‌شود. همچنین در شرایط متعارف بازار، به منظور جبران فرصت‌های سرمایه‌گذاری وام‌دهنده، ممکن است مبلغی به عنوان حداقل سود مورد انتظار وام‌دهنده به این نرخ اضافه گردد. اما فیشر نرخ بهره را اینطور تعریف می‌کند: نرخ بهره درصد پاداش پرداختی بر روی پول، برحسب پول در تاریخ معین که معمولاً یکسال بعد از تاریخ معین است، می‌باشد.

نرخ بهره در واقع هزینه ایست که باید برای دریافت اعتبار بپردازید.

به بهای پول وام گرفته شده نرخ بهره اطلاق می شود. هرگاه مبلغی پول برای مدت معینی به وام داده شود، مبلغی که در آینده وام گیرنده به وام دهنده می پردازد، بیش از مبلغ دریافتی اولیه خواهد بود. این پرداخت اضافی یا نرخ بهره را می توان به صورت نسبت مابه التفاوت مبلغ دریافتی و مبلغ بازپرداخت در پایان یک دوره معین به کل پول دریافتی بیان کرد. بدین ترتیب هرگاه 100 ریال به وام داده شود و در پایان سال 105 ریال دریافت گردد، نرخ بهره سالانه برابر خواهد بود با 5 درصد یا:

05/0 = 100 / ( 100- 105)

معمولاً نرخ بهره برای یک سال محاسبه می شود و هرگاه مدت آن مشخص نشود منظور همان دوره سالانه است.

باید توجه داشت که در هر زمان نرخ های بهره گوناگونی می توان یافت که به انواع مختلف وام مانند وام سرمایه گذاری ثابت، وام مسکن، وام سرمایه در گردش، قروض کوتاه مدت یا بلند مدت دولتی و غیره مربوط می شود.

علت وجود این نرخ های متفاوت را باید در دلایل وجودی خود نرخ های بهره جستجو کرد. این دلایل عبارتند از:



رجحان زمانی: مبلغ وام داده شده در حقیقت پس اندازی است که در اثر تعویق مصرف به وجود آمده است. هر اندازه تمایل به مصرف حال پول نسبت به مصرف آینده آن زیادتر باشد بدیهی است که مبلغ بیشتری باید برای تعویق مصرف پول پرداخت، یعنی نرخ بهره بیشتر خواهد بود.
امکان غیر نقدینگی: وام دادن عموماً به معنای مبادله پول با یک دارایی غیر پولی مانند اوراق قرضه یا اسناد خزانه است که به عنوان یک وسیله پرداخت برای کالاها و خدمات مورد پذیرش همگانی نیست. هر گاه قبل از تاریخ سر رسید، نیاز وام دهنده به پول بیش از موجودی او باشد، ناچار باید یا دارایی غیر پولی خود را به پول تبدیل کند، یا دست به استقراض بزند. این تبدیل دارایی غیر نقدی به وجه نقد ممکن است با مشکلات، تاخیر و حتی زیان همراه باشد، و لذا معاوضه ی یک دارایی نقدی (یعنی پول) با دارایی دیگری که از نقدینگی کمتری برخوردار است می تواند در صورت نیاز وام دهنده به پول متضمن ریسک زیان برای او باشد. بنابراین در جریان وام دادن تقبل این ریسک باید جبران گردد، و همین است که ضرورت وجود نرخ بهره را ایجاب می کند.
امکان نکول: ممکن است وام دهنده نسبت به باز پرداخت وام از سوی وام گیرنده مطمئن نباشد و وام در حقیقت نکول نشود. تقبل این ریسک نیز دلیل دیگری است برای وجود نرخ بهره، و میزان چنین ریسکی نیز به نوع وام پرداختی بستگی دارد.
تورم: هرگاه تورم قیمت ها در اقتصاد وجود داشته باشد، ارزش واقعی مبلغ وام تا زمان سررسید به نسبت میزان تورم کاهش خواهد یافت. بدین ترتیب برای جبران خطر کاهش قدرت خرید پول وام دهنده، وجود نرخ بهره ضرورت می یابد.

عوامل بالا دلایل وجود نرخ بهره مثبت را بیان می کنند. نرخ بهره پرداختی برای هر نوع وام اساساً قیمت آن وام به شمار می رود؛ یعنی قیمتی که برای استفاده از پول پرداخت می شود.
بر این اساس اقتصاددانان تعیین نرخ بهره را بر پایه عرضه و تقاضا بیان کرده اند: تقاضا برای وام برای مصرف کنندگانی که قصد خرید اعتباری دارند و بنگاه هایی که در پی سرمایه گذاری هستند؛ و عرضه توسط صاحب پس اندازهایی که قصد وام دادن آن را دارند.


توضیحات بشتر :

در نظام سرمایه­داری، نرخ بهره نقش بسیار مؤثری در تعیین درآمد ملی دارد. در واقع نرخ بهره عاملی است که در مقایسه با بازده نهایی سرمایه­گذاری حجم سرمایه­گذاری مستقل را تعیین می­کند و با فرض این‌که تابع مصرف ثابت است، سطح تعادل درآمد ملی به‌دست می­آید.
اقتصاددان‌های کلاسیک معتقدند، نرخ بهره تحت تأثیر نیروهای بازار در نقطه­ای قرار می­گیرد که میزان سرمایه­گذاری به آن نرخ، با میزان پس‌انداز به همان نرخ برابر می­شود. به اعتقاد آنها نرخ بهره توسط عرضه پس‌انداز و تقاضا برای سرمایه­گذاری مشخص می­شود. تقاضا برای سرمایه‌گذاری، تابع غیر مستقیم نرخ بهره است. زمانی‌که نرخ بهره بالا رود، در شرایط برابر، مقدار مورد تقاضا برای سرمایه­گذاری کاهش می­یابد و بالعکس، با کاهش نرخ بهره مقدار مزبور افزایش پیدا می­کند. از طرف دیگر فرض می­شود که پس‌انداز تابع مستقیم نرخ بهره است؛ یعنی با افزایش نرخ بهره حجم پس‌انداز افزایش یافته و با کاهش نرخ بهره مقدار پس‌انداز کم می­شود. زمانی‌که عرضه پس‌انداز با تقاضای سرمایه‌گذاری برابر شود، نرخ بهره تعادلی به‌دست می­آید.[3]
جان مینارد کینز در نظریه تعیین درآمد، تعیین نرخ بهره تعادلی را براساس برابری پس­انداز و سرمایه­گذاری ندانسته و می­گوید: عرضه و تقاضا برای پول، نرخ بهره را تعیین می­کند. وی بهره را به‌عنوان پرداخت برای عدم نقدینگی، مورد توجه قرار داده است.[4]
ساختار زمانی نرخ بهره عبارت است از رابطه میان نرخ بهره پرداختی بر یک قرضه و تعداد سال‌هایی که بعد از اتمام آن، فرد می­تواند قرضه را بفروشد. با فرض نگاه‌داری اوراق قرضه برای یک یا دو سال، اگر افرادی بخواهند برای دو سال سرمایه­گذاری کنند، می­توانند اوراق قرضه دو ساله خریداری کنند؛ یا در مرحله اول اقدام به خرید اوراق قرضه یک ساله کرده و سپس در شروع سال بعد دوباره این عمل را تکرار کنند. در اینجا نرخ بهره، مهم‌ترین عامل مؤثر در تصمیمات افراد است. اگر افراد، انتظار افزایش نرخ بهره در آینده را داشته باشند، اوراق قرضه یک‌ساله را انتخاب می‌کنند. در حالت عکس، اگر نرخ بهره اوراق قرضه دوساله، بیشتر از اوراق قرضه یک‌ساله باشد، خریدار اوراق قرضه دوساله را ترجیح خواهد داد.[5]

انواع نرخ بهره
براساس یک تقسیم بندی، انواع نرخ بهره به قرار زیر است:[6]
1. نرخ بهره طبیعی؛ نرخ بهره طبیعی یا حقیقی، نرخ بهره بر اساس بازدهی سرمایه یا همان نرخ بهره بازار سرمایه است. نرخ بهره طبیعی معیار اندازه­گیری افزایش خالص در بهره­وری به‌خاطر استفاده از کالاهای سرمایه­ای است؛ به‌طور مثال اگر استفاده از ماشین در کشاورزی موجب افزایش خالص تولید به‌میزان 100 تن گندم در سال شود، در این صورت، نرخ طبیعی بهره 100 تن گندم در سال می­شود.
2. نرخ بهره بازار؛ یا نرخ جاری بهره، که همان بهره سرمایه­ در کوتاه‌مدت یا نرخ بهره بازار پول است، بهره­ای که باید برای استفاده از کالاهای سرمایه­ای پرداخت شود؛ مقدار آن‌را عرضه و تقاضای کالای سرمایه­ای تعیین می­کند.
3. نرخ بهره تعادل؛ زمانی‌که نرخ بهره طبیعی با نرخ بهره بازار مساوی شود، نرخ بهره تعادل به‌وجود می­آید.
4. نرخ بهره واقعی و نرخ بهره اسمی؛ نرخ بهره اسمی، نرخی است که در قرارداد میان وام‌دهنده و وام‌گیرنده تعیین می­شود و بدهکار موظف است بدون توجه به سطح و روند قیمت، درصد مشخص شده را به طلب‌کار بپردازد؛ در حالی‌که در محاسبه نرخ بهره واقعی، تورّم مورد توجه است. تورّم از نرخ بهره رسمی کسر می­شود و باقی‌مانده بهره واقعی است که به حساب سپرده‌گذار واریز می­شود.[7]
5. وام ساده؛ ابزاری است كه در چارچوب آن وام‌گیرنده می­باید اصل وجه یا سرمایه استقراض‌شده را در تاریخ سررسید با مبلغ اضافی كه از قبل تعیین شده است را به‌عنوان بهره به وام‌دهنده پرداخت نماید.[8]
6. وام با بازپرداخت ثابت؛ ابزاری است كه در چارچوب آن وام گیرنده می­باید اصل و بهره وجوه استقراضی را در قالب اقساط مثلا ماهیانه با بازپرداخت یكسان در یك دوره مشخص بپردازد.
7. اوراق قرضه با عایدی ثابت؛ این نوع اوراق، در فواصل زمانی مشخص مثلا هر ساله به دارنده قرضه، بهره ثابتی را تا تاریخ سررسید پرداخت می­كند. در زمان سررسید، مبلغ نهایی از پیش تعیین‌شده توسط صادركننده اوراق پرداخت می­شود. وجه تسمیه پرداخت‌های عایدی ثابت این است كه دارندگان اوراق با بریدن كوپن قرضه و فرستادن آن به صادركننده قرضه، عایدی اوراق را به‌دست می­آورند.



عوامل بسیاری در تعیین نرخ بهره دخیل­اند از جمله:
1. ریسک و خطر از دست دادن سرمایه توسط وام‌دهنده؛ عامل ریسک در تعیین و محاسبه نرخ بهره تأثیر بسیاری دارد؛ به‌طوری‌که بنگاه‌های اقتصادی بزرگ‌تر با آینده مطمئن­تر به‌میزان کمتری (به‌نسبت بنگاه‌های اقتصادی کوچک‌تر و دارای ریسک‌پذیری بیشتر) بهره پرداخت می­کنند. در این شرایط مواقعی که نرخ‌های بهره بین بانکی در نظام پولی افزایش می­یابد و در سطحی بالاتر از نرخ بهره پایه قرار می­گیرد؛ شرکت‌های بزرگ‌تر از موفقیت ایجادشده استفاده کرده و با توجه به تفاوت موجود در نرخ‌های بهره و با استفاده از اعتبار خود شروع به استقراض می­کنند و وجوه به‌دست آمده را به مؤسسات کوچک‌تر در مقابل بهره بیشتر وام می­دهند.[9]
2. میزان هزینه­های اداری و هزینه­های مربوط به اقدام قانونی نسبت به واریز بدهی؛
3. میزان بهره که عرضه و تقاضای سرمایه آن‌را مشخص کرده و بهره خالص نام دارد؛
4. زمان به‌کارگیری سرمایه که حداقل از یک شب شروع و چند یا چندین سال ادامه پیدا می‌کند؛
5. ارزش فعلی؛ ارزش یك ریالی كه یك سال بعد در چنین روزی به شما داده می­شود، بسی كمتر از ارزش یك ریالی است كه امروز دریافت می­كنید؛ زیرا می­توان یك ریال را به حساب سپرده گذاشت و یك سال بعد اصل و فرع آن‌را كه بیش از یك ریال است، دریافت كرد. در مورد وام ساده، برای تعیین هزینه وام می­توان بهره را بر اصل مبلغ تقسیم كرد. برای محاسبه این هزینه، از نرخ بهره ساده استفاده می­شود. برای وام ساده به مبلغ 100000 ریال را كه گیرنده وام باید پس از یك سال، اصل مبلغ 100000 ریال و نیز بهره 10000 ریال آن‌را بازپرداخت كند؛ نرخ بهره ساده 10 درصد می­شود:[10]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این كه كسی 100000 ریال وام بگیرد؛ آخر سال باید 110000 ریال باز پس دهد را می­توان به این گونه نوشت:
110000ريال=(10/0+1)×100000ريال
اگر مبلغ 110000ریال برای سال دوم تمدید شود در پایان سال دوم اصل و فرع آن به 121000 ریال خواهد رسید:
120000ريال=(10/0+1)×110000ريال

به بیان دیگر
121000ريال=2(10/0+1)×110000ريال=(10/0+1) (10/0+1)×100000ريال
برای محاسبه این وام در n سال می­توان از رابطه زیر استفاده كرد:
n(i+1)×100000 ريال

6. عایدی تا سررسید (نرخ بازدهی داخلی)؛ در بین روش‌های متداول تعیین نرخ بهره، عایدی تا سررسید، یكی از مهم‌ترین آنهاست. عایدی تا سررسید، نرخ بهره­ای است كه ارزش فعلی درآمدهای دریافتی ابزارهای مالی را با ارزش كنونی آن برابر می­كند. عایدی تا سررسید برای وام ساده كه ارزش امروزی آن 100000ریال است و پرداخت در زمان سررسید سال اول 110000 ریال خواهد بود به قرار زیر محاسبه می­شود:[11]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

با محاسبه i از رابطه فوق داریم:


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

نظرات نرخ بهره
نظرات زیادی پیرامون نرخ بهره وجود دارد که برخی از مهم‌ترین آنها عبارتند از:
نرخ بهره طبیعی و بازاری؛ ویکسل (Kunt Wiksell: 1851-1926) معتقد است که با وجود تفاوت‌های میان دو نوع نرخ بهره که بیان باشد از نرخ بهره بازاری و نرخ بهره طبیعی، عدم تعادل میان دو بازار پول و سرمایه ایجاد می­شود و بعدها به دیگر بازارها اعم از بازار کار و کالاها سرایت می­کند. در واقع امکان دارد، نرخ بهره جاری از نرخ بهره طبیعی پایین­تر باشد. در این صورت، کارفرمایان اقدام به استقراض و سرمایه­گذاری می‌کنند و صاحبان بانک‌ها تقاضای سرمایه­ای آنها را به‌کمک ساز و کارهای ایجاد پول بانکی و تحریری و با وجود اختلاف دو نرخ بهره ارضا می­کنند. در این شرایط، سیر سرمایه­گذاری شکل انباشتگی به‌خود می­گیرد و منجر به تشکیل امواج تکاثری یا به هم فزاینده تولید و درآمد می­شود و به‌دنبال آن سطح تقاضای كل و در نتیجه قیمت‌ها و همچنین نرخ بهره سرمایه­گذاری‌ها بالا می­رود و در آخر سیر رونق اقتصاد را فرا می­گیرد. برعکس آن اگر نرخ بهره جاری، بالاتر از نرخ بهره طبیعی باشد، پس‌اندازها اغلب به بازار پولی روی می‌آورند و اقتصاد با کمبود سرمایه­گذاری مواجه می­شود و در نهایت عدم تعادل به‌صورت رکود، کلیه بازارها و اقتصاد ملی را فرامی­گیرد.[12]

نرخ بهره پولی؛ گونار میردال (Karl Gunnar Myrdall: 1898-1987) برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1974 با تبدیل نرخ بهره طبیعی ویکسل به نرخ بهره پولی ثابت کرد که نرخ بهره درازمدت با نرخ بهره بازدهی سرمایه مبتنی بر عوامل پولی و کوتاه‌مدت است؛ زیرا به‌عقیده او سرمایه­گذار، نرخ پولی سرمایه­های مورد نیاز برای تأمین مالی سرمایه­گذاری‌های خود را با نرخ بازده پولی سرمایه‌گذاری­ها مقایسه می­کند و بر پایه این محاسبه اقتصادی، برای سرمایه­گذاری تصمیم می­گیرد.[13]

دام نقدینگی؛ "جان مینارد کینز" سطوح سرمایه­گذاری­ها را تابع نرخ بهره نمی­دانست؛ بلکه این امر را ناشی از ضریب تمایل به سرمایه­گذاری می­دانست.به‌نظر کینز، شدت این تمایل به‌خاطر کاهش فرصت‌های سرمایه­گذاری ضعیف است.کمبود فرصت‌های سرمایه­گذاری به‌خاطر تراکم سرمایه­هاست که بیشتر در کشورهای سرمایه­داری دیده می­شود. به این ترتیب، با وجود این‌که در نظام‌های سرمایه­داری دولت دخالتی در امور ندارد، اما در این‌جا دولت باید با دخالت مستقیم خود در فعالیت‌ها اقدام به سرمایه­گذاری کند؛ تا بتواند کمبود سرمایه­گذاری­ها توسط بخش خصوصی را جبران کند. به‌همین خاطر کینز سرمایه­گذاری را یک متغیر مستقل می­دانست.
اکثر بررسی­های کینز کوتاه‌مدت بود. وی بیشتر به بازار کوتاه‌مدت سرمایه­ها یعنی بازار پول توجه داشت. نرخ بهره از دید کینز به‌منزله بهای چشم‌پوشی کردن از نقدینگی پول عنوان شد که تعیین نرخ آن در نقطه تقاطع میان منحنی­های عرضه و تقاضای سرمایه پولی در بازار پول صورت می‌گرفت.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


در منحنی فوق، سطوح مختلف M از نرخ بهره که توسط مسئولان پولی مشخص می­شود، جداست؛ تنها منحنی تقاضا تابع نرخ بهره است که در نهایت تعادل نیز در نقطه برخورد عرضه و تقاضا به وجود می­آید؛ اما با رسیدن به یک حد خاص، شک افراد نسبت به اوضاع و به‌خصوص کاهش نرخ بهره موجب می­شود تا آنها تقاضای نقدینگی خود را بر پایه نرخ بهره انجام دهند. سپس با تجاوز از آن حد، ورود هر میزان پول به نظام اقتصادی بدون آن‌که منجر به کاهش نرخ بهره شود در گردابی می­افتد که به "دام نقدینگی کینز" معروف است.[14]

عدم امکان بررسی مستقل نرخ بهره؛ جون رابینسون (Joan Robinson: 1903- 1983) معتقد است که سرمایه را نمی­توان به‌شکل مستقل از نرخ بهره اندازه­گیری کرد و نرخ بهره نیز فقط به بهره­وری نهایی سرمایه وابسته نیست.

نرخ بهره صوری؛ هنری تورنتون (Henry Thornton: 1760-1815) نیز میان بهره واقعی و صوری تفاوت قائل بود. برای مثال با افزایش 5 درصدی قیمت‌ها در سال، نرخ بهره 10 درصد نشان می­دهد که بازده واقعی تنها 5 درصد است پس تورّم ناخودآگاه منجر به افرایش نرخ بهره می‌شود.[15]



[1]. مریدی، سیاوش و نوروزی، علیرضا؛ فرهنگ اقتصادی، تهران، پیشبرد و نگاه، 1373، ص 746.
[2]. گلریز، حسن؛ فرهنگ توصیفی اصطلاحات پول، بانکداری و مالیه بین‌المللی، تهران، فرهنگ معاصر، 1380، ص229 و 230.
[3]. تفضلی، فریدون؛ اقتصاد (اقتصاد خرد، اقتصاد کلان)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 2535، ص 233.
[4]. محتشم دولتشاهی، طهماسب؛ مبانی علم اقتصاد (اقتصاد خرد، اقتصاد کلان)، تهران، نشر خجسته، 1379، ص254.
[5]. قره­باغیان، مرتضی؛ فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، تهران، رسا، 1372، ص 798.
[6]. تقوی، مهدی؛ مبانی علم اقتصاد، تهران، انتشارات صنایع ایران، 1377، ص228.
[7]. دورنبوش، رودریگر و فیشر، استانلی؛ اقتصاد کلان، ترجمه محمد حسین تیزهوش تابان، تهران، سروش، 1371، ص308.
[8]. داودي، پرويز و صمصامي، حسين؛ اقتصاد پول و بانكداري، تهران، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، 1388، ص138.
[9]. قره­باغیان، مرتضی؛ پیشین، ص56.
[10]. ميشكين، فريدريك؛ پول، ارز و بانكداري، ترجمه علي جهانخاني و علي پارسايان، تهران، سمت، 1381، ص86.
[11]. داودي، پرويز و صمصامي، حسين؛ پیشین، ص142.
[12]. منتظر ظهور، محمود؛ اقتصاد (اقتصاد خرد، اقتصاد کلان)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 2535، ص234.
[13]. همان، ص235.
[14]. همان، ص240.
[15]. قنادان، محمود؛ اقتصاددانان بزرگ، تهران، رسانه الکترونیک، 1384، ص175.

ویکی پدیا
دانشنامه رشد

V E S T A
05-01-2014, 19:33
توليد ناخالص داخلی Gross Domestic Product - GDP

تولید ناخالص داخلی یا GDP یکی از مقیاس‌های اندازه گیری در اقتصاد است. تولید ناخالص داخلی در برگیرنده ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک دوران معین، معمولاً یک سال، در یک کشور تولید می‌شود

در این تعریف منظور از کالاها و خدمات نهایی، کالا و خدماتی است که در انتهای زنجیر تولید قرار گرفته‌اند و خود آنها برای تولید و خدمات دیگر خریداری نمی‌شوند.


روشهای مختلفی برای محاسبهٔ تولید ناخالص ملی وجود دارد. محاسبهٔ مجموع ارزش افزوده، محاسبه با نگرش مصرف و محاسبه با نگرش درآمد، سه روش متداول انجام این کار هستند.
محاسبه با نگرش مصرف به این شکل است:


تولید ناخالص داخلی = مصرف خصوصی + سرمایه‌گذاری + مصارف دولتی + (صادرات - واردات)


در ميان شاخص‌هاي اقتصاد كلان، توليد ناخالص داخلي از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. زيرا نه تنها به‌عنوان مهم‌ترين شاخص عملكرد اقتصادي در تجزيه و تحليل‌ها و ارزيابي‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد، بلكه بسياري از ديگر اقلام كلان اقتصاد محصولات جنبي محاسبه و برآورد آن محسوب مي‌گردند.
كل ارزش ريالي محصولات نهايي توليدشده توسط واحدهاي اقتصادي مقيم كشور در دوره زماني معين ( سالانه يا فصلي ) را توليد ناخالص داخلي مي‌نامند.

هريك از محصولات توليد شده در اقتصاد به‌منظور تبديل به محصول نهايي چندين مرحله را طي مي‌كنند. مثلاً نان، به‌عنوان يك محصول نهايي كه مستقيماً به مصرف مي‌رسد، از مراحلي مانند توليد گندم و آرد مي‌گذرد. روشن است كه در محصولات پيچيده صنعتي تعداد مراحل تبديل يا فراوري بيشتر است. بهرحال در برآورد توليد ناخالص داخلي بايد ارزش محصول نهايي ( نان ) را مورد استفاده قرار داد، زيرا ارزش آرد در آن مستتر است، چنانكه ارزش گندم بطور ضمني در آرد وجود دارد. اگر ارزش هر يك از اين مراحل را جداگانه در توليد ناخالص داخلي منظور كنيم در واقع ارزش محصولات توليد شده در اقتصاد را بيشتر از ميزان واقعي برآورد كرده‌ايم. به همين دليل در تعريف بالا بر كلمه نهايي تاكيد شده است.

در عمل مي‌توان ارزش محصول توليدي در هر مرحله را منظور كرد به‌شرطي كه در هر مرحله تنها ارزش جديد توليد شده را به ارزش مرحله قبل اضافه نمود. در مثال نان، در صورتي كه ارزش گندم و آرد توليد شده براي توليد يك قرص نان به ترتيب برابر 10 و 15 ريال بوده و ارزش يك قرص نان نيز 20 ريال باشد، در آن صورت ميزان ارزش جديد ايجاد شده در هر مرحله برابر با 10 ، 5 (=10-15) و 5 (=15-20) ريال خواهد بود كه جمع آن 20 ريال و برابر با ارزش محصول نهايي ( نان ) مي‌باشد. با اين مثال روشن مي‌شود كه جمع ارزش‌هاي جديد ايجاد شده در هر مرحله، معادل ارزش محصول نهايي است.

مطابق با مثال بالا، گندم در توليد آرد و آرد در توليد نان مورد استفاده قرار مي‌گيرد. آرد و نان ستانده‌هاي هر مرحله از توليد هستند. از طرف ديگر به محصولي كه خود به‌منظور توليد محصول ديگر مورد استفاده قرار گرفته و در فرايند توليد كلاً به مصرف مي‌رسد، محصول واسطه و به اين فرايند مصرف واسطه گويند. تفاضل ارزش ستانده و مصرف واسطه همان ارزش جديد ايجاد شده يا ارزش‌افزوده است. به‌منظور محاسبه توليد ناخالص داخلي ارزش‌افزوده هر فعاليت بر اساس روش فوق استخراج شده و در نهايت از جمع ارزش‌افزوده‌هاي كل اقتصاد، توليد ناخالص داخلي بدست مي‌آيد.

در صورتيكه در يك اقتصاد فرضي دو نوع كالاي نهايي ( نان و گوشت ) توليد شود، ارزش توليد ناخالص داخلي برابر خواهد بود با ارزش واحد دو محصول مذكور در مقدار توليدي آنها. به بيان ديگر اگر در همان اقتصاد فرضي 1000 قرص نان و 500 كيلو گوشت به ارزش واحد 20 و 40 ريال توليد شود، ارزش توليد ناخالص داخلي عبارتست از:

40000 = (40*500) + (20*1000)


به عبارت ديگر ارزش توليد ناخالص داخلي به قيمت‌هاي جاري 40000 ريال مي‌باشد ، زيرا قيمت نان و گوشت، قيمت دوره يا سال جاري است. اگر در سال بعد 1000 قرص نان و 500 كيلو گوشت به قيمت‌هاي 25 و 50 ريال توليد شود، ارزش توليد ناخالص داخلي برابر خواهد بود:

50000 = (50*500) + (25*1000)


مقدار بدست‌آمده نسبت به سال قبل از رشدي معادل 25 درصد برخوردار مي‌باشد. با اين وجود رشد فوق حاصل افزايش مقدار توليد محصولات نبوده، بلكه حاصل افزايش قيمت محصولات است. اگر بخواهيم اثر افزايش قيمت را از محاسبات سال بعد حذف كنيم بايد مقدار توليد محصولات را در قيمت‌هاي معيار يا قيمت‌هاي پايه (در اين مثال قيمت‌هاي سال قبل) ضرب كنيم. در اينصورت به همان رقم 40000 ريال مي رسيم كه گوياي اين است كه توليد واقعي اقتصاد صفر درصد رشد داشته يا اصلاً رشدي نداشته است. به فرايند حذف اثر تغييرات قيمت محصولات از نتايج محاسبات ملي، محاسبات به قيمت‌هاي ثابت مي‌گويند. آنچه كه در ادبيات اقتصادي به رشد اقتصادي يا رشد توليد ناخالص داخلي موسوم است، بر محاسبات به قيمت‌هاي ثابت استوار است. بنابراين وقتي گفته مي‌شود در برنامه پنجساله توسعه اقتصادي رشد متوسط توليد ناخالص داخلي 8 درصد هدف‌گذاري شده است منظور رشد 8 درصدي بر اساس محاسبات به قيمت‌هاي ثابت است.
به روش محاسبه يا برآورد توليد ناخالص داخلي كه توضيح ساده آن ارائه گرديد، روش توليد گفته مي‌شود. در حسابهاي ملي ايران روش توليد (جمع ارزش‌‌افزوده‌ها) به‌عنوان روش اصلي محاسبه توليد ناخالص داخلي مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
علاوه بر روش توليد، روش‌هاي هزينه نهايي و سهم عوامل توليد دو روش شناخته شده ديگر در برآورد توليد ناخالص داخلي مي‌باشند. در روش هزينه نهايي، با جمع هزينه‌هاي نهايي واحدهاي اقتصادي، توليد ناخالص داخلي برآورد مي‌گردد. در واقع مي‌توان فرض كرد كه محصولات توليد شده در داخل (توليد ناخالص داخلي) به صورت‌هاي مختلف به مصرف مي‌رسد. بطور مشخص، اين محصولات يا به مصرف نهايي خانوار و دولت مي‌رسند، يا سرمايه‌گذاري (ثابت و درگردش) مي‌شوند، يا صرف صادرات به ديگر كشورها مي‌گردند. از آنجا كه در مصرف، سرمايه‌گذاري و حتي صادرات، كالاهاي وارداتي نيز يافت مي‌شود، با كسر كردن كل رقم واردات از جمع اقلام مذكور، توليد ناخالص داخلي بدست مي‌آيد كه بايد معادل توليد ناخالص داخلي محاسبه شده از روش توليد باشد. به‌طور خلاصه در روش هزينه نهايي توليد ناخالص داخلي از رابطه زير بدست مي‌آيد:


Y=CP+CG+I+(X-M)



در رابطه فوق Y توليد ناخالص داخلي، CP مصرف خصوصي، CG مصرف دولت، I تشکيل سرمايه ناخالص (سرمايه‌گذاري ناخالص)، X صادرات و M واردات مي‌باشد.
ذكر اين نكته لازم است كه توليد ناخالص داخلي بدست آمده از روش هزينه نهايي به قيمت بازار بوده و به اندازه خالص ماليات‌هاي غيرمستقيم با توليد ناخالص داخلي به قيمت پايه كه از روش توليد بدست مي آيد متفاوت است. به عبارت ديگر:

خالص ماليات‌هاي غيرمستقيم + توليد ناخالص داخلي به قيمت پايه = توليد ناخالص داخلي به قيمت بازار

روش سهم يا درآمد عوامل توليد، سهمي است كه هريك از عوامل دخيل در فرايند توليد كسب مي‌كنند. در اين روش با جمع جبران خدمات پرداختي و مازاد عملياتي (شامل سود عملياتي، خالص بهره پرداختي و اجاره منابع طبيعي) توليد ناخالص داخلي محاسبه مي‌گردد.
اقلامي مانند توليد ناخالص سرانه، توليد (درآمد) ناخالص ملي، درآمد (خالص) ملي و درآمد سرانه از مشتقات توليد ناخالص داخلي مي‌باشند كه روابط محاسباتي مربوط به هريك عبارتند از:

خالص درآمد عوامل توليد از خارج + توليد ناخالص داخلي به قيمت بازار = توليد (درآمد) ناخالص ملي
استهلاك - درآمد ناخالص ملي = درآمد خالص ملي

يادآور مي‌گردد كه همه اقلام سرانه حاصل تقسيم رقم اصلي به جمعيت كشور مي‌باشند.



ویکی پدیا
بانک مرکزی

V E S T A
12-01-2014, 19:31
منحنی امکانات تولید یک منحنی شناخته‌شده در علم اقتصاد است که یک مدل ساده از آن ارائه می‌دهد. این منحنی ترکیب‌های مختلف خروجی را که اقتصاد می‌تواند تولید کند مشخص می‌نماید. اگر فرض کنیم در یک نظام اقتصادی تنها دو کالای آ و ب تولید می‌شود و این دو کالا از همهٔ عوامل تولید استفادهٔ بهینه کنند، آنگاه منحنی امکانات تولید نشان‌دهندهٔ ترکیب‌های مختلفی خواهد بود که این دو کالا ممکن است تولید شوند؛ نقاط انتهایی این منحنی بیانگر شرایطی خواهد بود که تنها یکی از این دو کالا با صرف همهٔ منابع اقتصادی تولید می‌شود.

در حالت عادی معمولاً نظام اقتصادی منابعش را برای تولید هر دو کالا تقسیم می‌کند. این منحنی نشان می‌دهد که با توجه به محدود بودن منابع تولید، رسیدن به هر میزانی از تولید در خروجی شدنی نیست و در عمل تنها می‌توان به ترکیب‌هایی از تولید این دو کالا که درون یا روی این منحنی هستند دست یافت. دست‌یابی به ترکیب‌هایی که نقاطشان خارج از منحنی قرار بگیرد ممکن نیست. نقاط روی منحنی نشان‌دهندهٔ نقاط بهینهٔ تولید هستند، یعنی نقاطی که در آن‌ها از همهٔ منابع موجود استفاده شده است؛ در نقاط بهینه، تولید هیچ یک از دو کالا بدون کاهش تولید کالای دیگر ممکن نخواهد بود که مفهوم هزینهٔ فرصت را می‌رساند.

در نقاط نابهینه، میزان تولید از توانایی اقتصاد کمتر است؛ یکی از شرایطی که باعث بروز این حالت می‌شود بی‌کاری گسترده است. در این شرایط اگر عامل بی‌کفایتی به نوعی حذف شود، می‌توان تولید هر دو کالا را افزایش داد. هزینهٔ فرصت در هر نقطه از روی منحنی برابر است با شیب منحنی در آن نقطه؛ بنابراین از آنجایی که این منحنی خطی نیست، می‌توان نتیجه گرفت که هزینهٔ فرصت در اقتصاد عدد ثابتی نیست بلکه به میزان تولید کالاها بستگی دارد. اقتصاددانان معتقدند منحنی امکانات تولید اغلب شکلی کمان‌مانند دارند.

شکل این منحنی ثابت نیست، برای نمونه با پیشرفت فناوری‌های مربوط به ساخت کالای آ، با در نظر گرفتن اینکه توانایی ساخت کالای ب تغییری نمی‌کند، باعث می‌شود نقاط منحنی از محور آ فاصله بگیرند، این فاصله‌گرفتن در نقاطی که نشان‌دهندهٔ تولید زیاد آ و تولید کم ب است، بیشتر، و در نقاطی که تولید آ کم بوده است کمتر خواهد بود و این تغییرشکل نشان‌دهندهٔ رشد اقتصاد است. اینکه در منحنی جدید نقطهٔ تولید در کجا قرار بگیرد بستگی به تمایل جامعه به استفاده از دو کالا خواهد داشت. منحنی امکانات تولید در عین سادگی، بیانگر چند اصل مهم اقتصادی است: محدودیت منابع، بهره‌وری، مبادله، هزینهٔ فرصت و رشد اقتصادی.


ویکی پدیا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA_%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D 8%AF#CITEREFMankiw2013)

V E S T A
16-01-2014, 17:20
ابر تورم (hyperinflation)


به تورم غیر قابل کنترل ابر تورم (hyperinflation) گفته می‌شود. شرایط ابر تورمی شرایطی است که در آن قیمتها بسیار سریع افزایش می‌یابند و واحد پول به سرعت ارزش خود را از دست می‌دهد.

تعاریف تکنیکی ابر تورم یکسان نیست. تورم سالانه در حدود ۱۰۰ درصد در طول سه سال و تورم ماهانه ۵۰٪ دو نمونه از تعاریف تکنیکی ابر تورم است.


بعبارتی دیگراين پديده‌اي اساسا مرتبط با درآمدها است. اگر دولت‌ها نتوانند براي تامين مالي مخارج خود يا ماليات‌ها را زياد كنند يا قرض گيرند، ‌گاهي اوقات به دستگاه‌هاي چاپ پول متوسل می‌شوند و تلاش مي‌كنند مقادير زيادي حق‌الضرب (درآمد حاصل از خلق پول) را در اين ميان به دست آورند. در نتیجه ابر‌تورم پدید می‌آید و افراد را به كاهش دارايي‌هاي نقدي خود وامي‌دارد؛ بنابراين دستگاه‌هاي چاپ پول بايد هر چه سريع‌تر كار كنند تا بتوانند مقدار منابع يكساني را بخرند و ... .


ابرتورم ها به خود استمرار مي بخشند. فرض كنيد دولتي براي تامين مالي مخارج خود اقدام به چاپ پول كند و اين كار را در ابتدا با افزايش حجم پول به ميزان ۱۰ درصد در ماه آغاز كند. نرخ تورم به زودي افزايش يافته و مثلا به ۱۰ درصد در ماه مي رسد. اين دولت درخواهد يافت كه ديگر نمي تواند با پولي كه به چاپ مي رساند، خريد چنداني انجام دهد و احتمالابا افزايش بيشتر نرخ رشد پول به اين شرايط واكنش نشان مي دهد. در اين جا چرخه ابرتورم آغاز شده است. در خلال تورم شديد كشمكشي طولاني ميان مردم و دولت در خواهد گرفت. مردم تلاش مي كنند تمام پولي كه به دست مي آورند را به سرعت خرج كنند تا از ماليات تورمي اجتناب ورزند و دولت نيز با افزايش بيشتر نرخ چاپ پول به افزايش تورم واكنش نشان مي دهد. اكثر اقتصاددان ها موافقند كه تورم حتي با وجود درآمد حاصل از ماليات تورمي و اعوجاج ناشي از ماليات هاي ديگر رفاه اقتصادي را كاهش مي دهد.

ویژگی ها

۱. عموم مردم ترجیح دهند ثروت‌شان را در قالب‌های غیرپولی یا در ارزهای نسبتاً باثبات خارجی نگهداری کنند تا قدرت خرید پول‌شان حفظ شود.
۲. ارز محک و معیاری می‌شود که به جای پول داخلی می‌نشیند و گاه معاملات داخلی نیز با ارز انجام می‌شود.
۳. در خرید و فروش‌های نسیه همواره کاهش احتمالی ارزش پول در نظر گرفته می‌شود. و نرخ بهره، قیمت‌ها و دستمزدها همواره در قیاس با نرخ تورم قرار می‌گیرند. با چنین پیشینه هولناکی از مرزهای بیکران تجربه‌های تورمی‌و شناخت ویژگی‌های عمومی‌آن، بررسی پدیده تورم در اقتصاد ایران طی سال‌های اخیر نکات قابل تاملی دارد.


اثرات ابرتورم

يكي از اثرات ابر تورم ها كه عواقب جدي به دنبال دارد، تخصيص دوباره ثروت است. ابرتورم ها ثروت را از مردم عادي كه پول نگهداري مي كنند به دولت كه به چاپ پول مي پردازد، انتقال مي دهند. ابر تورم ها همچنان باعث مي شوند در صورتي كه قرارداد اعطاي وام پيش از بدتر شدن تورم امضا شده باشد، وام گيرنده ها به بهاي ضرر وام دهند ه ها سود ببرند. همچنين بنگاه هايي كه ذخايري از مواد خام و كالاهاي توليد شده را نگهداري مي كنند به قيمت متضرر شدن عموم مردم منتفع مي شوند. در آلمان مستاجرها به بهاي ضرر صاحبان املاك سود بردند، زيرا سرعت رشد سقف اجاره ها معادل سرعت افزايش سطح عمومي قيمت ها نبود. كنستانتينو برسچياني توروني بر اين باور است كه ابرتورم، ثروت طبقات با ثبات در آلمان را نابود كرد و دستيابي ناسيونال سوسياليست ها (نازي ها) به قدرت را آسان تر نمود. ابرتورم با دور كردن مردم از مبادلات پولي و وادار کردن آنها به روي آوردن به تهاتر (مبادله پاياپاي) كارآيي اقتصاد را كاهش مي دهد. همانطور که مي دانيم استفاده از پول براي انجام مبادله در يك اقتصاد معمولي كارآيي بسيار زيادي دارد. اما در خلال دوران ابر تورم افراد ترجيح مي دهند كه پرداخت به آنها در قالب كالاصورت بگيرد تا بدين شكل از ماليات تورمي اجتناب ورزند. در اين شرايط در صورتي كه پرداخت به مردم با استفاده از پول انجام شود، آن پول را با حداكثر سرعت ممكن خرج خواهند كرد. در آلمان كارگرها دستمزد خود را دو بار در روز دريافت مي كردند و خريد خود را در اواسط روز انجام مي دادند تا از كاهش بيشتر ارزش درآمدهاي خود جلوگيري نمايند. ابر تورم، يك بازي بي ثمر «سيب زميني داغ» (hot potato) است كه در آن افراد براي آنكه از نگهداري اسكناس پرهيز كنند، منابع با ارزش خود را مصرف مي کنند. ابرتورم ها مي توانند به رفتاري منجر شوند كه در شرايط معمول، غيرعادي تلقي خواهد شد. جرالد فلدمن در كتاب خود با عنوان «بي نظمي بزرگ» نقل مي کند که در يك شركت كوچك دستمزدهاي كاركنان در يك چرخ دستي جابه جا مي شد، زيرا تعداد اسكناس هاي موردنياز براي پرداخت دستمزد آنها در خلال تورم بسيار زياد شده بود (فلدمن، ۱۹۹۳، ص ۶۸۰) كوربيس كه يك منبع عكس اينترنتي است تصويري از يك زن آلماني را نشان مي دهد كه اسكناس هاي خود را در اجاقش مي سوزاند، چرا كه حرارت ناشي از انجام اين كار بيشتر از حالتي است كه از اين اسكناس ها براي خريد سوختي ديگر استفاده شود.


"ویکی پدیا"

V E S T A
07-03-2014, 22:04
جریان نقدی(Cash Flow) در علم اقتصاد به ورود و خروج نقدینگی در یک تجارت، کسب و کار، پروژه صنعتی و یا اقتصادی گفته می‌شود. جریان نقدی معمولاً در یک دوره زمانی محدود محاسبه می‌شود.


با آنکه روش استاندارد محاسبات مربوط به هزینه و درآمد در یک سامانه حسابداری است، ولی مفاهیم حسابداری، اغلب نشان‌دهنده واقعیت‌های اقتصادی آن سامانه نیستند. به این منظور معمولاً از مدل‌های ارزیابی اقتصادی مانند ارزش خالص فعلی و دوره بازگشت سرمایه که بر جریان نقدی استوارند استفاده می‌شود.

صورتحساب گردش نقدی در حقیقت یک پیش‌بینی از وضعیت جاری مالی شما در تاریخ‌های مورد نظر است. به عبارتی پول واقعی جمع‌آوری‌شده از فروش و پولی که برای هزینه‌های هر ماه پرداخت می‌شود را گردش نقدینگی یا جریان نقدی (Cash Flow) گویند.



"ویکی پدیا"
"طرح تجاری"

V E S T A
30-07-2014, 21:30
شاخص توصیف کننده توزیع درآمد (ضریب جینی) یعنی درآمد حاصل از تولید چگونه بین اقشار مختلف مردم تقسیم می شود. ضریب جینی هم یکی از شاخص های اقتصاد کلان است که در اقتصاد بین الملل با منحنی لورنز سنجیده می شود که همیشه بین صفر و یک نوسان دارد. هر چه عدد ضریب به سمت یک نزدیک شود، توزیع درآمد ناعادلانه تر است و هرچه به سمت صفر میل کند، عادلانه تر است. این توزیع درآمد بشدت به سیاستگذاری های کلان اقتصادی مثل تورم، بهره وری، سطح دستمزد و... بستگی دارد.



در یک کشور نیز توزیع درآمد به معنای آن است که تولید ناخالص یا خالص ملی بین بخش های مختلف اقتصادی چگونه تقسیم می شود و هر کدام از بخش های اقتصادی که شامل بخشی از جمعیت می شود، چه مقدار از این درآمد سهم دارد. هر اقتصاد شامل بخش های مختلف خدمات، صنعت وکشاورزی است که مقدار مشخصی از مشاغل هر کشور را تولید و به وجود می آورد.

این بخش ها به فراخور نسبت شان در ایجاد درآمد ملی سهیم هستند، اما این سهم از تولید به آن معنا نیست که به همان اندازه هم از درآمد سهم می برند. ضریب جینی نسبی نیست، بلکه برای کل ده دهک درآمدی سنجیده و محاسبه می شود و سیاست های اقتصادی دولت تاثیر بسیار زیادی در افزایش یا کاهش این شاخص دارد.

شاخص جینی یا ضریب جینی شاخصی اقتصادی برای محاسبهٔ توزیع ثروت در میان مردم است. بالا بودن این ضریب در یک کشور معمولاً به عنوان شاخصی از بالا بودن اختلاف طبقاتی و نابرابری درآمدی در این کشور در نظر گرفته می‌شود.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

منحنی لورنز در حالت معمولی




شاخص جینی(Gini coefficient) از لحاظ ریاضیاتی معمولاً بر اساس منحنی لورنز تعریف می‌شود. در این منحنی محور y نشان‌دهندهٔ درصدی از کل درآمد جامعه است که توسط x درصد فقیرتر جامعه کسب می‌شود (نگاه کنید به نمودار). برای مثال، عبور منحنی لورنز از نقطهٔ (x=۳۰،y=۱۵) برای یک کشور نشان می‌دهد که در این کشور سی‌درصد فقیرتر جمعیت تنها ۱۵ درصد از کل درآمد این کشور را به خود اختصاص می‌دهند. همچنین، مشخص است که این منحنی همواره از نقطهٔ (x=۱۰۰،y=۱۰۰) می‌گذرد. در این نمودار خط ۴۵درجه توزیع برابری کامل درآمدها را نشان می‌دهد. می‌توان در نظر گرفت که شاخص جینی نسبت مساحت بین خط برابری و منحنی لورنز (منطقه A در شکل) و مساحت کل زیر خط برابری (منطقه A،B در شکل) باشد. یعنی: G=A/(A+B)


شاخص جینی معمولاً به صورت درصد بیان می‌شود. عدد صفر نشان‌دهندهٔ برابری کامل (انطباق منحنی لورنز با خط ۴۵ درجه) است و بالا رفتن این عدد به معنای نابرابری بیشتر است. برای محاسبهٔ صحیح، لازم است که ارزش هیچ کالایی منفی در نظر گرفته نشود. در نتیجه اگر شاخص جینی برای توصیف اختلاف درآمد خانوارها استفاده می‌شود، هیچ خانواری نباید درآمد منفی داشته باشد.


با رویکردی دیگر می‌توان شاخص جینی را معادل نصف میانگین تفاوت نسبی دانست. به طور کلی، میانگین تفاوت برابر است با میانگین فاصله‌های اجزای جفت‌های مختلف از مقادیر یک مجموعه. در این مورد میانگین تفاوت برابر می‌شود با میانگین اختلاف درآمدی که دو خانوار تصادفی از یک جامعه با یکدیگر دارند. میانگین تفاوت نسبی، مقدار میانگین تفاوت تقسیم بر میانگین مقادیر است.



بولتن نیوز
ویکی پدیا

V E S T A
27-09-2014, 20:12
سرعت گردش پول، (به انگلیسی: velocity of money) تعداد دفعاتی است که پول در یک دوره زمانی معین دست به دست می‌شود. به بیانی ساده‌تر گردش پول تکرار ثابت و یکنواخت یک پروسه اقتصادی است. کالا همواره در دست فروشنده است و پول به منزله وسیله خرید در دست خریدار. پول کالا را از خریدار به فروشنده انتقال می‌دهد و خود از دست خریدار خارج می‌شود و در دست فروشنده قرار می‌گیرد تا باز همان پروسه را با کالایی دیگر از سر گیرد. به این تعداد دفعات دست به دست شدن پول در یک دوره زمانی معین سرعت گردش پول می‌گویند. سرعت گردش پول به عواملی از جمله وضع اقتصادی از نظر رکودی یا تورمی بودن، تواتر معاملات، ارزش پول، حجم دادوستد، شرایط اعتبار و وام دهی بستگی دارد.

سرعت گردش پول از فرمول زیر قابل محاسبه است:

(نقدینگی بخش خصوصی)/(تولید ناخالص ملی به قیمت جاری)=سرعت گردش پول

فرمول بالا نشان می دهد که هر قدر حجم نفدینگی بیشتر شود و یا هر قدر ارزش مجموع کل کالا و خدمات تولیدی کمتر شود، سرعت گردش پول کاهش خواهد یافت به عبارتی کاهش سرعت گردش پول توجیه کننده رکورد در تولید و یا افزایش حجم نقدینگی است. باید توجه داشت که سرعت گردش پول در حالتهایی که انتظارات تورمی در جامعه وجود نداشته باشد پایدار است. و در شرایط تورمی معمولا سرعت گردش پول افزایش می یابد.

ویکی پدیا
payvast.com

ess_1362
09-10-2014, 12:35
جالب هست با اینکه رشته تحصیلی خودم هم اقتصاد هست تا به حال به این بخش سر نزدم
ضریب جینی رابطه بین درامد و فقر بین دهک های یک جامعه را نشون میده

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همونطور که از شات پیداست خط 45 درجه نشان دهنده برابری کامل هست میشه اینطور بیان کرد که در یک کشور کمونیست مطلق منحنی بسیار به خط نزدیک میشه البته هیچ وقت به خط نخواهد رسید
هر چقدر منحنی به خط نزدیک تر باشه نشان از برابری بیشتر در جامعه از نظر درآمدی و هرچه منحنی دورتر باشه نشان از نابرابری بیشتر بین دهک ها هست

nani321
16-03-2016, 15:22
سلام
مطالبتون بسیار مفید و آموزنده بود.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پایان نامه حسابداری ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مقاله و پایان نامه حسابداری ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مقاله انگلیسی حسابداری با ترجمه فارسی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] F%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C%20%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8% A8%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AA %D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87%20%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B 3%DB%8C?type=Keywords)

wichidika
26-01-2018, 21:18
۵ روش برای افزایش رشد اقتصادی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بخش-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%86-3/247435-%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B1%D8%B4%D8%AF-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C)

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] uwueqVHNigPaN1W5kT3SrKMjS-LGkMiFO3TcGtnH4VthAFN-1sL62M9NrxGtkRJrxgDYjej/%D9%86%D9%85%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B1+%D8%A2%D9%85% D8%A7%D8%B1+%D8%B1%D8%B4%D8%AF.jpg ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بخش-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%86-3/247435-%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B1%D8%B4%D8%AF-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C) واژه رشد اقتصادی را بارها و بارها در اخبار و رسانه‌ها شنیده‌اید. به زبان ساده رشد اقتصادی به این مفهوم است که میزان تولیدات یک کشور نسبت به قبل افزایش یابد یا اصطلاحا رشد داشته باشد.

برای مثال اگر اقتصاد کشوری در سال گذشته ۲ عدد کفش تولید می‌کرده و امسال تولید این محصول به ۳ عدد کفش ارتقا یافته است، این امر به معنای رشد اقتصادی این کشور به میزان ۵۰ درصد است. با افزایش تولیدات یک کشور نسبت به قبل یا رشد اقتصادی، به‌تبع تعداد افراد مورد نیاز برای کار در سیستم اقتصادی نیز افزایش یافته و وضعیت اشتغال یک کشور بهبود می‌یابد. همچنین وقتی عرضه محصولات در پی افزایش میزان تولید آن، زیاد می‌شود قیمت محصولات نیز کاهش می‌یابد و قدرت خرید مردم افزایش می‌یابد. به گزارش دنیای اقتصاد، گاه رشد اقتصادی موجب افزایش صادرات کشور به خارج از مرزها شده و زمینه‌ساز ورود ارز به کشور می‌شود. با ورود ارز بیشتر، قدرت اقتصادی کشور در تامین منابع مورد نیز خود در زمینه‌های مختلف افزایش یافته و مسوولان و تصمیم‌سازان می‌توانند به برنامه‌ریزی برای توسعه زیرساخت‌های کشور، ساخت جاده‌ها، راه‌آهن، مدارس، بیمارستان‌ها، مراکز آموزشی، کارخانه‌ها و... به‌طور کلی توسعه کشور بپردازند. بنابراین رشد اقتصادی یک مساله بسیار مهم در اقتصاد کشورها است که زیربنای اصلی افزایش اشتغال، کاهش تورم و توسعه اقتصادی است. پنج راه برای افزایش رشد اقتصادی اما چگونه رشد اقتصادی کشورها را اندازه‌گیری می‌کنند؟ تولید ناخالص داخلی یا GDP ارزش ریالی کلیه کالاها و خدمات نهایی تولید شده در یک کشور است که بوسیله آن رشد اقتصادی کشورها را اندازه‌گیری می‌کنند. بنابراین امروزه در محافل اقتصادی تمامی کشورها از تولید ناخالص داخلی به‌عنوان شاخص اصلی در مقایسه رشد اقتصادی استفاده می‌شود. بنابراین منظور از رشد اقتصادی، همان افزایش تولید ناخالص داخلی نسبت به قبل است. اما GDP چگونه افزایش می‌یابد. در ادامه پنج راه که اقتصادانان اعتقاد دارند در سیستم اقتصادی می‌تواند به رشد اقتصادی منجر شود آمده است. افزایش مشارکت نیروی کار: هر چه تعداد افراد حاضر در تولید کالاها و خدمات بیشتر باشد رشد اقتصادی نیز افزایش خواهد یافت. البته رشد این فاکتور در گرو عملکرد اقتصاد کشور است. در بسیاری از مواقع به‌‌رغم وجود پتانسیل بالا در نیروی انسانی اما بستری برای حضور آنها در عرصه‌های اقتصادی کشور وجود ندارد. برای مثال وقتی شرایط اقتصادی ثبات نداشته باشد و اکثر صنایع کشور در تامین مواد اولیه خود یا بازار فروش مناسب برای محصول خود با مشکل مواجه هستند، نمی‌توان انتظار داشت که سرمایه‌گذاران کشور به‌جای خرید طلا و دلار یا سپرده کردن پول خود در بانک، وارد سرمایه‌گذاری در صنایع شوند. در اقتصادی که سازوکار مناسب و باثباتی دارد بالطبع میزان مشارکت آحاد جامعه در آن و افزایش میزان تولیدات امری قابل پیش‌بینی خواهد بود. یافتن منابع جدید: تولید کالاها و خدمات مختلف در وهله اول نیازمند دسترسی به منابع اولیه مورد نیاز آنها است. بدون شک منابع طبیعی نقشی تعیین‌کننده در صنایع مختلف کشورها دارند. گاه یافتن یک منبع جدید به‌مثابه ایجاد ظرفیت جدید در کشور برای تولید کالا و خدمات جدید است؛ و گاه به معنای قطع وابستگی از واردات مواد اولیه از سایر کشورها و افزایش توانایی کشور در تولید کالاها و خدمات مشتق شده از آن است. برای مثال با ورود تکنولوژی تولید نفت و گاز از سنگ‌های نفت‌زا یا «نفت شیل» بسیاری از کشورها نظیر کانادا، برزیل، آمریکا و... ضمن افزایش ظرفیت خود در تولید نفت و گاز رفته رفته در حال توسعه صنایع وابسته به این مواد در اقتصاد کشور خود هستند و توانایی افزایش حجم تولیدات خود در صنایع وابسته به این مواد را دارند. افزایش تخصص نیروی کار: اگر رشد اقتصادی معلول افزایش تولید کالا و خدمات مختلف در اقتصاد است، نیروی انسانی متخصص و ماهر علت اصلی در به‌وجود آمدن کالاها و خدمات جدید در اقتصاد است. حقیقتی بسیار مهم که کشورهای پیشرفته به‌خوبی به اهمیت آن پی برده‌اند. در فقدان نیروی کار متخصص فعالیت‌ها با بهره‌وری پایین انجام شده، کیفیت کالاها پایین بوده و قیمت آنها توانایی رقابت با رقبای خارجی را ندارد. توجه به نیروی انسانی و تبدیل آن به سرمایه انسانی یکی از عوامل مهم در بهبود رشد اقتصادی است. این همان عاملی است که موجب می‌شود جوامع پیشرفته توجه ویژه‌ای به آموزش داشته باشند و سرمایه‌گذاری وسیعی در سیستم آموزشی خود انجام دهند. در حضور یک سیستم آموزشی قدرتمند اقتصاد کشورها، در حقیقت مکانیزمی برای تامین سرمایه انسانی مورد نیاز خود در آینده و افزایش پتانسیل رشد اقتصادی خود فراهم می‌‌آورند. یافتن تکنولوژی جدید: یافتن رویه‌ها، ابزار، وسایل و دستگاه‌های جدید در تولید محصولات و خدمات نوین یکی از مهم‌ترین فاکتورها در رشد اقتصادی کشورها و فاصله گرفتن آنها در تولید کالا و خدمات در بازارهای جهانی است. گاه ممکن است یک کشور سرمایه انسانی مناسبی داشته باشد و منبعی عظیم از ایده‌ها و طرح‌های جدید در تولید انواع کالاها و خدمات در اختیار داشته باشد، اما سازوکار مناسبی برای تبدیل این ایده‌ها به تکنولوژی‌های عملی در تولید کالاها و خدمات تعبیه نکرده باشد. بنابراین نمی‌توان انتظار داشت چنین کشوری بتواند قدم در مسیر رشد پایدار بگذارد. همچنین ممکن است سرمایه انسانی آنها راهی کشورهایی شود که چنین سازوکاری را برای تبدیل ایده‌های خلاقانه به تکنولوژی کاربردی داشته باشند. بسیاری از کشورهای پیشرفته پذیرای مهندسان و نوابغ کشورهایی هستند که چنین مکانیزمی در اقتصاد خود ندارند. افزایش تجارت: اما یکی از مهم‌ترین عوامل در رشد اقتصادی کشورها که گاه موجب تسهیل حرکت جریان سایر ایده‌ها خواهد شد، توانایی یک کشور در برقراری ارتباط موثر با سایر کشورها و افزایش حجم مبادلات تجاری است. وقتی کشوری بتواند با سایر کشورها مبادلات تجاری داشته باشد می‌تواند در زمینه‌های مختلف مهارت و دانش بهینه را از هر کدام از آنها راهی مرزهای خود کند. بسیاری از کشورها که دارای تکنولوژی پیشرفته در زمینه‌های مختلف هستند تمایل به احداث کارخانه‌های خود در کشورهایی که دارای منابع اولیه مناسب هستند، دارند. تحت این شرایط تولید با قیمت پایین‌تر میسر شده و ضمن افزایش درآمدهای آن کشور، تکنولوژی تولید محصولات جدید نیز وارد کشور شده و توانایی کشور در تولید کالاها و خدمات مختلف افزایش خواهد یافت.

wichidika
21-08-2018, 21:34
یادداشت/ حسین شریعتمداریکمی هم آمریکایی باشید! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اگر قانون «تعارض منافع» درآمریکا که مقامات این کشور ملزم به اجرای آن هستند، در ایران به اجرا در می‌آمد و مراکز اطلاعاتی و نظارتی بر اجرای دقیق آن نظارت می‌کردند، آیا بخش قابل توجهی از ناهنجاری‌های اقتصادی فرصت بروز پیدا می‌کرد؟! پاسخ بدون کمترین تردیدی منفی است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی با عنوان کمی هم آمریکایی باشید! با اشاره به قانون«تعارض منافع» درآمریکا و الزام پایبندی مقامات این کشور به آن (تنها ترامپ به آن عمل کرده است) با وضعیت اقتصادی کشورمان و فعالیت اقتصادی و منفعت طلبی برخی مسؤولان کشورمان به جای خدمت، نوشت:
۱- «برای احترام به مردم آمریکا و برای آن که مطمئن باشند هرگز منافع شخصی خود را به منافع کشورم ترجیح نمی‌دهم، بعد از انتخاب به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، مزرعه بادام‌زمینی خود را که ارثیه پدری و میراث خانوادگی بود فروختم.این اقدام را بر اساس یک سنت جاری در آمریکا که به قانون تبدیل شده است انجام دادم. قانون«تعارض منافع -CONFLICT OF INTEREST- که به رؤسای جمهور و مقامات عالی‌رتبه آمریکا اجازه نمی‌دهد همزمان با مسئولیت در دولت، به کارهای تجاری و یا هر شغل درآمدزای دیگری اشتغال داشته باشند» بخشی از یادداشت جیمی کارتر، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا است که در آن با گلایه‌ای توأم با تعجب پرسیده است چرا ترامپ به این قانون تن نداده و کماکان به فعالیت تجاری خود ادامه می‌دهد! ‬
رکس‌ تیلرسون، وزیر امور خارجه سابق آمریکا نیز که قبل از انتصاب به این مقام دولتی، مدیریت اَبر شرکت نفتی«آکسون موبیل» را برعهده داشت همزمان با پیشنهاد دونالد ترامپ برای تصدی این پست، کلیه روابط تجاری خود با آکسون موبیل را قطع کرد.
این شرکت نفتی در اطلاعیه‌ای اعلام کرد «با رکس تیلرسون، مدیر کل سابق آکسون موبیل و نامزد پیشنهادی ترامپ برای وزارت خارجه آمریکا توافق شده است تا در صورت تائید نامزدی وی از سوی کنگره آمریکا، تمامی روابط مالی و تجاری او با آکسون موبیل قطع شود». در این اطلاعیه آمده بود «قطع روابط مالی و تجاری تیلرسون به منظور پیشگیری از تداخل احتمالی منافع او با منافع ملی صورت گرفته است». گفتنی است قرار بود تیلرسون بیش از ۶۰۰ هزار سهمی را که در مالکیت خود داشت بفروشد و از ۴ میلیون دلار پاداش نقدی نیز محروم شود.
اینکه مقامات آمریکایی در عمل تا چه‌ اندازه به قانون«تعارض منافع» پایبند هستند، موضوع این نوشته نیست ولی آنچه اهمیت دارد اینکه قانون یاد شده در سیستم حقوقی آمریکا وجود دارد و مقامات آمریکایی ملزم به رعایت آن هستند.
ماهیت استکباری حاکمیت در آمریکا نیز از اهمیت اجرای این قانون نمی‌کاهد، چرا که قانون تعارض منافع یکی از لوازم ضروری و نیاز حیاتی برای تداوم حاکمیت است و ضرورت آن برای نظام‌های حکومتی عدالت‌خواه و استکباری یکسان است! دقیقا مانند بنزین که برای حرکت خودرو ضروری است و فرقی نمی‌کند که از این خودرو برای کمک به محرومان و خدمت به خلق خدا بهره می‌گیرند و یا آن را در راهی ناصواب به کار گرفته و برای سرقت و جنایت از آن استفاده می‌کنند!
۲- اکنون تصور کنید که اگر همین قانون در جمهوری اسلامی به اجرا در می‌آمد و مراکز اطلاعاتی و نظارتی بر اجرای دقیق آن نظارت می‌کردند، آیا بخش قابل توجهی از ناهنجاری‌های اقتصادی فرصت بروز پیدا می‌کرد؟! پاسخ بدون کمترین تردیدی منفی است.
وقتی فلان وزیر صاحب ده‌ها شرکت خصوصی است، و یا فلان مسئول در دولت و یا سایر مراکز نظام در کنار مسئولیت خود به این یا آن کار تجاری مشغول است و با بهره‌گیری از «رانت موقعیت شغلی» و «رانت اطلاعاتی» در کار واردات و صادرات فعال است و... چگونه می‌توان انتظار بهبود شرایط را داشت؟!
یکی با دستکاری سایت وزارت صنعت، هزاران دستگاه خودروی لوکس وارد می‌کند، دیگری در بانک مرکزی 160 میلیون دلار و 51 میلیون یورو به فردی که هنوز هویتش را فاش نکرده‌اند پرداخت می‌کند! در فاصله فقط چند هفته ۳۵ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی چپاول می‌شود! عده‌ای با ثبت شرکت‌های صوری در برخی کشورها، برای خرید خارجی با ارز دولتی سند‌سازی می‌کنند! آن دیگری 10500 گوشی تلفن همراه به نام کسی که مدتها قبل از دنیا رفته است وارد می‌کند! فلان مدیر، به تروریست‌های اقتصادی اجازه می‌دهد با کارت بازرگانی یک خانم روستایی و فقیر، ۶۰۰ دستگاه اتومبیل لوکس و گرانقیمت بنز و پورشه وارد کند! و...
باز هم تصور کنید که اگر در کشور ما نیز مانند برخی دیگر از کشورها، ممنوعیت مسئولان و فرزندان آنها از فعالیت‌های اقتصادی به قانون تبدیل می‌شد و دستگاه‌های اطلاعاتی و نظارتی با حساسیت بر اجرای آن نظارت می‌کردند، اینگونه اتفاقات پلشت رخ می‌داد؟!
از کسانی که عقربه قطب‌نمای خود را روی آمریکا تنظیم کرده‌اند این پرسش در میان است که چرا در نمونه‌های مورد ‌اشاره از آمریکا تقلید نمی‌کنند؟! کاش در این زمینه هم کمی آمریکایی بودند!
۳- حضرت امیر علیه‌السلام در مقایسه برخی از سپاهیان سست عهد خود با سپاه معاویه به نکته عبرت‌انگیزی اشاره کرده و می‌فرمایند:
«ای کسانی که به تن حاضرید و به خرد غایب! هر یک از شما را عقیدتی دیگر است.فرمانروایانتان گرفتار شمایند. فرمانروای شما، خدا را اطاعت می‏کند و شما نافرمانی‏اش می‏کنید. فرمانروای آنان، خدا را نافرمانی می‏کند و ایشان سر بر خطِ فرمانش دارند. دلم می‌خواهد معاویه با من معامله‌ای از نوع صرافان کند، به دینار و درهم. ده تن از شما را بستاند و یک تن از مردان خود را به من دهد» (خطبه ۹۷ نهج‌البلاغه).
به یقین و همانگونه که از ادامه کلام امیرالمومنین پیداست، منظور حضرت این نبوده است که ده تن از یاران خود را به دشمن بدهد و یک تن از دشمنان کینه‌توز را به درون سپاه خود جای دهد! بلکه حضرتش پایداری آنان با وجود باطل بودن راهشان و سستی برخی از سپاهیان خویش در راه حق را نشانه رفته‌اند. یعنی از سپاه خود می‌خواهد که پایداری را از آنان بیاموزند و نه نستجیر بالله، راه باطل را. یعنی دقیقا درسی که باید در عمل به قانون«تعارض منافع» از دشمن بیاموزیم و آن را در مسیر نظام الهی جمهوری اسلامی به کار بگیریم و نه چون آمریکا در تحکیم حکومت استکباری.
4- حالا به این سه نمونه توجه کنید؛
اول: مرحوم علامه حلّی، از مراجع گرانقدر و دانشمندان بلندآوازه جهان اسلام است که نام و آوازه و آثار آن بزرگوار همچنان بر تارک حوزه‌های علمیه می‌درخشد، از ایشان درباره آب چاه و این که آیا بعد از تماس ظرف نجس با آن، کماکان پاک خواهد بود یا نه؟ فتوا خواستند و آن فقیه بزرگوار و با تقوا، پاسخ را به بعد موکول کرد و در این فاصله فرمود تا چاه آبی را که در خانه ایشان بود با خاک پر کنند. وقتی از ایشان، علت را جویا شدند، در پاسخ گفت؛ بیم آن داشتم که وجود این چاه در خانه‌ام، و نفعی که از آن می‌برم، در صدور حکم دخالت کند و نظر فقهی و فتوایم را بی‌آن که متوجه باشم به سویی بکشاند که نفع شخصی خویش را در آن می‌بینم!
دوم: رهبر معظم انقلاب فرزندان خود را با تاکید از هرگونه فعالیت تجاری و اقتصادی منع کرده‌اند. حضرت ایشان به فرزندان خویش فرموده‌اند از آنجا که شما منتسب به من هستید حق هیچگونه فعالیت اقتصادی ندارید. رهبر معظم انقلاب این شرط را برای کسانی که در حلقه اول وصلت با خانواده ایشان قرار می‌گیرند نیز لازم دانسته‌اند. در این میان نکته درس‌آموز دیگری نیز هست که از یکسو نشانه حساسیت حضرتش نسبت فعالیت اقتصادی فرزندان و از سوی دیگر اصرار ایشان بر اجرای عدالت است. حضرت آقا به فرزندان خود فرموده‌اند چنانچه قصد داشتید وارد فعالیت‌های اقتصادی بشوید، به مسئولان ثبت احوال می‌گویم نام مرا از شناسنامه شما حذف کنند.
سوم: نمونه‌ای از پایبندی افراد مومن و انقلابی به فرهنگ یادشده است.
سال‌های اول انقلاب بود، یکی از برادران سپاه در پی آن بود که خودروی پدرش را بفروشد. می‌گفت خودروی سالم و رو‌به‌راهی است و ترجیح می‌دهم به برادران همکارم در سپاه فروخته شود. بر و بچه‌ها چند روزی می‌آمدند و می‌رفتند. صبح یکی از روزهای چهارشنبه بود که برادری برای خرید خودرو به وی مراجعه کرد اما، برادری که قصد فروش خودروی پدرش را داشت از مراجعه‌کننده پوزش خواست و گفت؛ از فروش منصرف شده‌ام! با تعجب پرسیدم؛ چرا؟! به جای پاسخ تلکس محرمانه خبرگزاری را نشانم داد که در آن آمده بود قرار است از روز شنبه بنزین کوپنی شود و گفت؛ با کوپنی شدن بنزین قیمت خودرو‌ها به شدت کاهش پیدا می‌کند و توضیح داد؛ این خبر، امانت نظام است که به علت جایگاه و مسئولیتمان در اختیار ما قرار گرفته است. حق ندارم از این خبر به نفع خود استفاده کنم. پیشانی‌اش را بوسیدم.
این نمونه‌ها نه فقط کم‌شمار نیستند بلکه در میان فرزندان انقلاب به فراوانی وجود دارد. کسانی که برای حفاظت از اسلام و انقلاب و دفاع از جان و مال و ناموس مردم وطنشان همه وجود خود را در طبق اخلاص می‌گذارند و به آوردگاه خون و آتش و دود می‌روند، به یقین منافع مردم کشورشان را با منافع خود تاخت نمی‌زنند. همین‌ها شایسته برعهده گرفتن مسئولیت‌ها هستند و نه فلان مرفه بی‌دردی که سر در آخور دنیا دارد و... بگذریم!
انتهای پیام/ب

wichidika
03-09-2018, 12:39
بسته پیشنهادی برای روز بانکداری بدون ربا
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بسته مطالعاتی پیشنهادی مرکز پژوهش‌های جوان به مناسبت روز بانکداری بدون ربا معرفی شد.
به گزارش ایسنا، به نقل از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت روز بانکداری بدون ربا در تقویم کشور، بسته پیشنهادی مطالعاتی از سوی مرکز پژوهش‌های جوان پژوهشگاه معرفی شد.

کتاب «تجربه بانکداری بدون ربا در ایران» اثر حجت‌الاسلام سیدعباس موسویان و حسین میثمی بانکداری و مالی اسلامی دانش نوپایی است که متفکران بانکداری اسلامی درباره ابعاد گوناگون آن به کاوش پرداخته‌اند. امروزه توسعه این موضوع، افزون بر ابعاد نظری، در مقام عمل و تجربه نیز رشد فراوانی داشته است که خود ضرورت توجه بیشتر به ابعاد و مسائل آن در فضای علمی کشور را آشکار می‌کند. «تجربه بانکداری بدون ربا در ایران» به دنبال تبیین بانکداری اسلامی در فضای تجربی و چارچوب‌های رایج ایران است که در آن، مسائل مهمی مانند اصول و ضوابط بایسته انطباق بانکداری با شریعت، نظارت شرعی و غیره بیان شده است. این کتاب با ارائه مبانی نظری بانکداری اسلامی و تجربه اجرای بانکداری بدون ربا در نظام بانکی کشور، اشاره‌های مفیدی به برخی از مباحث بانکی با اهمیت از منظر شرعی دارد. از امتیازهای این اثر، تحلیل‌های عالمانه و معطوف به چالش‌های اجرای بانکداری اسلامـی در سه دهـه گذشته و در نتیجه، ارائـه توصیه‌هـای سیاستی مشخـص به بانک مرکزی، دولت و سایر ذی‌نفعان مرتبـط، به منظور اجرای بهتر قانون عملیات بانکی بدون ربا و ارتقای سطح انطباق با شریعت در فعالیت‌های بانـک‌های کشور است که در مجموع، اطلاعات مفیدی در ۲۰۴ صفحه در اختیار خوانندگان خواهد گذاشت.

کتاب «سکه‌های گداخته» اثر حجت‌الاسلام علی هوشیار کتاب سکه‌های گداخته با موضوع ربا در زندگی روزمره منتشر شده است. کتاب یادشده از چهار فصل تشکیل شده که شامل: «مباحث مربوط به ربا، تعریف، تاریخچه، ربا در ادیان و انواع ربا»، «ربا در معاملات بانکی»، «ربا در بازار غیرمتشکل پولی» و «ربا و مسئولیت افراد، جامعه و نظام» می‌باشد. این کتاب نگاهی گذرا با بیانی روان و تبیینی مختصر از ربا، مسیر تاریخی و دلایل نامطلوب بودن ربا را ارائه می دهد. کتاب مذکور موضوعات، مطالب و مصداق ‌های سودمند و کارگشایی از مسئله ربا را جمع ‌آوری کرده و در قالبی کاربردی در اختیار مخاطبان می‌نهد تا به پاسخ‌هایی سودمند درباره یکی از مسائل زندگی روزمره خود دست یابند و بستری مناسب برای بهبود و رشد فرهنگ دینی در مواجهه با مقوله ربا، شناخت آن و پرهیز از آن فراهم آید. در این کتاب به تبیین ربا، جایگاه آن در اسلام، معاملات آلوده به ربا در میان مردم ـ اعم از معاملات رایج در بورس، بیمه، بانک و بازارهای غیرمتشکل پولی ـ و در کنار آن نظریاتی را که برای مشروع جلوه دادن بهره مطرح شده، می‌پردازد. در پایان نیز، مسئولیت افراد، جامعه و نظام را در قبال مسئله ربا بیان کرده است. هدف این کتاب بهبود فرهنگ عمومی مردم مسلمان در ارتباط با معاملات در بازارهای مختلف، مسئله ربا و افزایش مطلوبیت زندگی در پرتو شناخت احکام آن است. در این ‌باره پاسخ ‌های مراجع تقلید گاهی مستقیم بوده و البته بیشتر اقتباس شده ‌اند.

کتاب «اقصاد ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی» نوشته حجت الاسلام حسن دادگر کتاب حاضر در حجم ۱۹۷ صفحه با پرداختن به دو پرسش مهم در زمینه اقتصاد برای دستیابی به یک تحلیل ذهنی عاری از پیش‌داوری به نسل جوان یاری می‌رساند تا بتوانند به مقایسه درستی از دو دوره قبل و بعد از انقلاب بپردازند. اولین پرسش او را با تغییرات سطح رفاه عمومی و مولفه‌های موثر بر توسعه انسانی نسبت به قبل از انقلاب آشنا ساخته و پرسش دوم به وی از حرکت‌هایی می‌گوید که قبل و بعد از انقلاب در جهت استقلال اقتصادی و خودکفایی نسبی صورت گرفته است. پژوهش حاضر ابتدا به کلیات اقتصاد ایران اشاره داشته، شاخص‌های رفاه و استقلال اقتصادی را تعریف می‌کند. فصل دوم با بررسی استراتژی توسعه اقتصادی در ایران و جهت‌گیری‌های آن در قبل و بعد از انقلاب به مقایسه دو دوره می‌پردازد. فصل سوم و چهارم به ترتیب مروری بر برنامه‌های کلان توسعه و عملکرد بخش‌های مختلف اقتصادی است. در نهایت هم بخش پنجم کتاب، میزان دستیابی کشور به مولفه‌های توسعه انسانی در دو دوره را مقایسه نموده و به جمع بندی و ارائه پیشنهادات می‌پردازد.

کتاب «نظام اقتصادی اسلام (اهداف و انگیزه‌ها) » اثر حجت الاسلام سیدحسین میرمعزی نظام اقتصادی اسلام بر سه اصل امنیت اقتصادی، عدالت اقتصادی و رشد اقتصادی تاکید داشته و آنها را تامین می‌کند. این سه اصل علاوه بر تامین سطح معیشت مطلوب، زمینه‌های لازم برای دستیابی به رشد و تعالی همه انسان‌ها به سوی کمال مطلق را فراهم می‌کند. توانمند بودن نظام اقتصادی اسلامی در دستیابی همزمان آن به رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی وابسته است که با توجه به تحکیم ارزش‌های معنوی و اخلاقی به دست آمده است. کتاب حاضر با تحلیل ساختار و اهداف نظام اقتصادی اسلام به مقایسه آن با نظام اقتصاد سرمایه‌گذاری می‌پردازد. حجم این کتاب ۱۸۴ صفحه است.

کتاب «نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی) » اثر حجت الاسلام سیدحسین میرمعزی در اسلام نظام اقتصادی به گونه‌ای ترسیم می‌گردد که توسعه اقتصادی با عدالت اجتماعی، کسب ثروت با دیگرخواهی و سودآوری با سودرسانی همراه باشد. در این جهت‌گیری، مصلحت فرد و جامعه مورد توجه بوده، آزادی در کادر محدود حضور دارد، تعاون و رقابت سالم دیده می‌شود، ربا تحریم شده و ثروت‌ها عادلانه تقسیم می‌شوند. به عکس مبانی اقتصاد سرمایه‌داری عبارت است از: حاکمیت مصرف‌کننده، مالکیت خصوصی، دولت محدود، آزادی مطلق، رقابت آزاد با انگیزه نفع شخصی، تجویز بهره و توزیع مبتنی بر بازار رقابت. بنابراین هرچه نظام اسلامی بر جامعه تاکید می‌ورزد، نظام سرمایه‌داری بر فردگرایی تاکید نموده و هدف را صرفاً رفاه مادی و رشد اقتصادی قرار می دهد. پژوهش حاضر به بررسی تقابل این دو نظام اقتصادی می‌پردازد. حجم این کتاب ۱۳۶ صفحه می باشد.

کتاب «نظام اقتصادی اسلام (مبانی مکتبی) » اثر حجت الاسلام سیدحسین میرمعزی مبانی مکتبی قواعدی کلی است که روش دستیابی به اهداف و برخورد با مشکلات را در یک نظام اقتصادی نشان می دهد. شناخت مبانی نظام اقتصادی اسلام نیز یکی از ضرورت‌های حوزه مباحث اقتصادی است. این مبانی عبارتند از: حاکمیت مصالح فرد و جامعه، دولت مصالح، آزادی در کادر محدود، مالکیت مختلط، تعاون و رقابت سالم، تحریم ربا، توزیع عادلانه ثروت‌ها و درآمدها. بخش اول کتاب حاضر به تبیین و نقد مبانی مکتبی نظام اقتصادی سرمایه‌داری و بخش دوم به معرفی مبانی مکتبی نظام اقتصادی اسلام پرداخته، در نهایت نیز مقایسه‌ای میان این دو مبحث انجام می‌دهد. حجم این کتاب ۲۲۴ صفحه است.
انتهای پیام

wichidika
16-09-2018, 14:51
پول داغ Hot Money چیست ؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]پول داغ یا Hot Money به پول سرگردانی گویند که در پی دریافت سود کوتاه مدت بالا به سرعت از بازاری به بازار دیگر انتقال پیدا می‌کند.
به گزارش ایبِنا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، برای مثال این پول وارد بازار ارز و طلا شده و پس از کسب سود بالا در دوره زمانی نسبتا کوتاه و افول آن بدنبال بازار دیگری گشته و از بازار ارز و طلا خارج و وارد بازار بعدی خواهد شد.
در صنعت بانکداری نیز در بسیاری از مواقع بانک‌ها با ارائه نرخ‌های بالای سپرده یا گواهی سپرده در پی جذب این وجوه می‌باشند. مبالغ بالای این وجوه سرگردان و مقدار جذابیت بازارهای موازی در بسیاری از مواقع باعث تغییر نرخ‌های بانکی می‌شود.

wichidika
17-10-2018, 14:04
ارز چیست؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]کلمه ارز از مصدر ارزیدن به معنای پول خارجی در اصطلاح بانکداری بین الملل بیان می شود و عبارت است از کلیه وسایل پرداخت که در تجارت بین المللی به کار می رود و برای پرداخت بهاء کالا و خدمات کاربرد دارد.
به گزارش ایبِنا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، برای ارز دو نوع طبقه بندی ایجاد شده است.


ارز بازرگانی
ارز غیر بازرگانی

ارز بازرگانی: منظور از ارز بازرگانی ارزی است که نتیجه مبادلات تجاری و دادوستد است. مثل ارز حاصل از صادرات یا ارزی که به مصرف واردات کالا می رسد.
ارز غیر بازرگانی: ارزی است که از منابع غیر بازرگانی تحصیل می شود. مثل ارزی که از انتقال سرمایه یا مسافران خارجی، استقراض، کمک های جانبی و ... به دست می آید.

wichidika
17-10-2018, 14:07
نرخ لایبور (LIBOR) چیست؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نرخ لایبور یا همان لایبور برابر با میانگین نرخ بهره بین بانکی است که بانک ها برای دوره های کوتاه مدت به یکدیگروام وام می دهند.
به گزارش خبرنگار ایبِنا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، لایبور برابر با میانگین نرخ بهره بین بانکی است که بانک ها برای دوره های کوتاه مدت یک ماهه ،سه ماهه، شش ماهه و یک ساله به یکدیگر وام می‌دهند.
کلمه LIBOR از حروف اول London Inter Bank Offered Rate گرفته شده است. با اینکه نام لندن در ابتدای این عبارت آمده است اما مهم نیست که این بانک ها متعلق به کشور انگلیس باشند بلکه می توانند چندین بانک از چندین کشور مختلف باشند.
لایبور توسط موسسه BBA)The British Bankers Association)هر روز ساعت ۱۱ صبح منتشر می شود. این موسسه یک نظر سنجی از ۱۶ بانک بزرگ دنیا نسبت به نرخ وامی که بین آنها رد و بدل می شود انجام می دهد.

wichidika
08-12-2018, 16:16
علم پیش‌بینی و سیاست‌گذاریدکتر تیمور رحمانیاقتصاد‌دان و عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهرانعلم اقتصاد، یا آنگونه که برخی می‌نامند جریان اصلی علم اقتصاد، بیش از دو قرن است که به تدریج از نظر روش و ابزار تحلیل از بقیه علوم اجتماعی فاصله گرفته است. به‌طور مشخص، در این مدت به تدریج ریاضیات در علم اقتصاد وارد شده و نقش آن بسیار پررنگ شده است، به‌گونه‌ای که برخی از ابزارهای ریاضیات مورد استفاده در علم اقتصاد حتی از علوم مهندسی فراتر رفته است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ,,/rahmani-1.jpg
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ,,/rahmani-1.jpg)
در عین حال، همواره این بحث وجود داشته است که آیا اساسا ضرورتی برای ورود ریاضیات در علم اقتصاد وجود دارد و یا حداقل این موضوع مطرح شده است که آیا در این حد گسترده نیاز به ورود ریاضیات و به تعبیری ریاضی‌کردن اقتصاد وجود دارد؟ برخی چنین می‌پندارند که جریان اصلی علماقتصاد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) در تسخیر ناهدفمند ریاضیات قرار گرفته است و به ساختن مدل‌هاییمینیاتور ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) مانند بسیار زیبا از دنیای واقعی می‌پردازد که انطباقی با واقعیت اقتصادی ندارد و کمکی به فهم پدیده‌های واقعی نمی‌کند و به همین دلیل نیز فاقد کاربرد برای پیش‌بینی و سیاست‌گذاری اقتصادی است. این موضوع متاسفانه در ایران(که از نظر مراحل توسعه اقتصادی و علمی باید در مرحله تقلید و بهره‌برداری از آنچه در سطح جهان پیش‌رفته است، بپردازد و سپس خود را برای مرزهای علم اقتصاد آماده کند) بسیار افراطی‌تر بیان شده است. بسیاری از اقتصادخوانده‌های کشور که این دست نقدهای خود به جریان اصلی علم اقتصاد را صرفا در مجلات و محافل داخلی منتشر می‌کنند و آن را در معرض قضاوت جامعه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) علمی اقتصاد در سطح جهان قرار نمی‌دهند(در حالی که انبوهی از مجلات علمی برای نشر و شنیدن حرف‌هایی از این دست در سطح جهان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) وجود دارد)، بدون آنکه هنوز آشنایی کامل با جریان اصلی علم اقتصاد کسب کرده باشند، تصور می‌کنند که مرزهای علم را درنوردیده‌اند و در عین حال در هدایت سیاست‌گذاری در مسیر صحیح نقش مثبت بازی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) کرده‌اند. در حالی که چنین نگاهی به جریان اصلی علم اقتصاد نه‌تنها کمکی به ارتقای علمی و سیاست‌گذاری اقتصادی نمی‌کند بلکه می‌تواند نتایج عکس به‌بار آورد. در واقع، هنگامی که هنوز ما علم موجود اقتصاد را به‌طور کامل فرا نگرفته‌ایم و بر آن تسلط نیافته‌ایم و درک کاملی از چگونگی و چرایی ورود ریاضیات به علم اقتصاد حاصل نکرده‌ایم، چگونه می‌توانیم به نقد ونفی آن بپردازیم؟حال می‌توان این پرسش را مطرح کرد که آیا ورود ریاضیات به علم اقتصاد امری اجتناب‌ناپذیر و سودمند بوده است یا نوعی انحراف و احیانا جهت‌دهی هدفمند ایدئولوژیک و زیانبار؟ گرچه توافقی بر روی نقطه شروع ورود ریاضیات در علم اقتصاد وجود ندارد اما باید اولین افراد موثر در این زمینه را ریکاردو و مارکس دانست، گرچه از نظر ایدئولوژیک بسیار متفاوت بودند. ریکاردو برای نشان دادن موضوع مزیت نسبی و سودمند بودن تجارت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) بین انگلستان و پرتغال ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) در پارلمان بریتانیا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) ناچار به توسل به ریاضیات شد و مارکس برای تشریح ارزش اضافی و استثمار نیروی کار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و سرنوشت محتوم نظام سرمایه‌داری به تحلیل مبتنی بر ابزار ریاضیات پرداخت. متعاقب آنها بود که نسلی از اقتصاددانان برای غنا بخشیدن به نظریه ارزش، تعادل عمومی در اقتصاد، چگونگی توزیع درآمد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و.... به ناچار به ورود ابزار‌های بیشتری از ریاضیات نیاز پیدا کردند و با گذشت زمان علم اقتصاد بیش از پیش ریاضیات را به خدمت گرفت. بنابراین، ورود و گسترش ریاضیات نه امری انتخابی (یا جهت تفنن و ساختن مدل‌های مینیاتوری) بلکه ناشی از ضرورت درک و تبیین پدیده‌هایی بود که بدون توسل به ریاضیات اساسا امکان درک آنها فراهم نمی‌شد. حتی لئونتیف که از شوروی سوسیالیستی به غرب رفت، تعادل عمومی در قالب جدول ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) داده- ستانده را عملا از نظام برنامه‌ریزی شوروی با خود به غرب برد. این بدان معنی است که حتی اقتصاددانان در یک نظام سوسیالیستی و دارای برنامه‌ریزی مرکزی نیز ناچار از به‌کارگیری ریاضیات بودند.لذا نه‌تنها به‌کارگیری ریاضیات در علم اقتصاد امری اجتناب‌ناپذیر بوده است، بلکه توسط بسیاری از فلاسفه علم مانند هنری مارگناو به‌عنوان وجه‌تمایز و برتری و پیشرو بودن علم اقتصاد در میان علوم اجتماعی ذکر شده است. از آنجا که علم اقتصاد راجع‌به پدیده‌هایی بحث می‌کند که قابل بیان به‌صورت کمی است، روش معقول برای سودمند ساختن علم اقتصاد و قابلیت به‌کارگیری آن در پیش‌بینی و سیاست‌گذاری، تجهیز آن به ابزاری است که روابط پدیده‌های کمی را بیان می‌کند و این ابزار ریاضیات است. طبیعی است به همان نسبتی که ریاضیات به‌عنوان ابزار مورداستفاده علوم پیشرفت می‌کند، به‌کارگیری ریاضیات در علوم و از جمله علم اقتصاد نیز پیشرفت می‌کند. این موضوع نه‌تنها نقطه ضعف برای علم اقتصاد نیست بلکه نقطه قوت آن است. لازم است اشاره شود که دنیای پیشرفته کنونی به‌ندرت بر روی چیزی سرمایه‌گذاری بدون بازدهی می‌کند. در آن صورت، سرمایه‌گذاری هنگفت به شکل گسترش و به‌کارگیری ریاضیات در علم اقتصاد نیز از این قاعده مستثنی نیست. گرچه ممکن است در به‌کارگیری ریاضیات در علم اقتصاد افراط و تفریط مقطعی وجود داشته باشد، اما نظام خودتصحیح‌کننده نیز برای آن وجود دارد تا به‌کارگیری ریاضیات در علم اقتصاد، سرمایه‌گذاری بدون بازدهی نباشد. این نکته‌ای است که بسیاری از ما اقتصادخوانده‌ها از آن غافل هستیم و به تحلیل ناصحیح از به‌کارگیری ریاضیات در علم اقتصاد می‌پردازیم.

mhsnmirzaee
12-02-2019, 10:40
نمونهٔ سادهٔ زیر پدیدهٔ پول داغ را روشن می‌کند: در آغاز سال ۲۰۱۱، متوسط نرخ ملی ارزش سپرده یک ساله در ایالات متحده برابر ۰٫۹۵٪ است. در مقابل، معیار سپردهٔ یک ساله چین، ۳٪ است. واحد پول چین به‌طور جدی ای از ارزش کمتری در برابر واحدهای پولی عمده تجاری دنیا برخوردار است و بنابراین احتمالاً در سال‌های پیش رو ارزش بیش تری نسبت به دلار آمریکا پیدا می‌کند. با توجه به این شرایط، اگر یک سرمایه‌گذار در ایالات متحده پول خود را در یک بانک چینی سرمایه‌گذاری کند، سرمایه‌گذار بازگشت سرمایه بیشتری نسبت به حالتی که همان سرمایه را در یک بانک آمریکایی سرمایه‌گذاری کند، دریافت می‌کند. این حالت، چین را هدف عمدهٔ گردش به داخل پول داغ قرار می‌دهد. این تنها یک نمونه برای رفع ابهام است. در واقع، پول داغ حالت‌های گوناگون بسیاری از سرمایه‌گذاری را در بر می‌گیرد.
توصیف زیر به روشن‌تر شدن این پدیده کمک می‌کند:" یک کشور یا یک بخش در جهان اقتصاد، یک بحران مالی را تجربه می‌کند؛ سرمایه به طور وحشت آوری خارج می‌شود، سرمایه گذاران مقاصد جذاب تری را برای پولشان جستجو می‌کنند. در مرحله بعد، گردش‌های به داخل سرمایه یک جنبش عظیمی را ایجاد می‌کند که با بالا رفتن بدهکاری‌ها همراه می‌شود، برای مدتی بهای دارایی‌ها افزایش پیدا کرده و مصرف افزایش می‌یابد. اما غالباً، این گردش‌های به داخل سرمایه بحران دیگری را نیز به دنبال دارد. برخی مفسران این الگوهای گردش سرمایه را به عنوان "پول داغ" توصیف می‌کنند که از یک کشور یا بخش به دیگری جریان پیدا می‌کند و دنباله‌ای از ویرانی‌ها را از خود به جا می‌گذارد

mhsnmirzaee
12-02-2019, 10:41
قتصاد یا ترازمان به یک نظام اقتصادی در یک یا چند منطقه جغرافیایی یا سیاسی خاص اطلاق می‌شود و در برگیرنده تولید، توزیع یا تجارت و مصرف کالاها و خدمات در آن منطقه یا کشور می‌باشد. یک اقتصاد مجموع کل ارزش معاملات میان فعالان اقتصادی نظیر افراد، گروه‌ها، سازمان‌ها و حتی ملت‌هاست.
اقتصاد برآیند کلیه فرایندهایی است که فرهنگ، ارزشها، آموزش، تکامل تکنولوژیکی، تاریخ، سازمان اجتماعی، ساختار سیاسی و سیستم‌های قانونی و همین‌طور جغرافیا و مواهب طبیعی را دربر می‌گیرد. این عوامل زمینه، محتوا و شرایطی را که یک اقتصاد در آن عمل می‌کند را تعیین می‌نمایند. برخی فرهنگ‌ها اقتصادهای مولدتری را به وجود می‌آورند و لذا ارزش یا GDP بیشتری را تولید می‌کنند.

wichidika
01-05-2019, 08:48
آشنایی با برخی واژه‌های بانکی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

با برخی از واژه‌های بانکی آشنا شویم.
به گزارش ایبِنا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، در این مطلب با تعاریف برخی واژه های بانکی آشنا می شویم.
منابع آزاد: کل منابع منهای ذخیره قانونی و ذخیره احتیاطی
ذخیره (سپرده) قانونی: بخشی از سپرده های جذب شده توسط بانک ها، نزد بانک مرکزی تودیع می شود که به آن ذخیره می گویند. در حال حاضر، نرخ آن برای حساب های قرض الحسنه ۱۰ درصد و سایر سپرده ها ۱۳ درصد است
نرخ موثر تسهیلات: یعنی میزان نرخ درآمدزایی بانک ناشی از پرداخت تسهیلات
نحوه محاسبه: (کل سود و وجه التزام منهای سود و وجه التزام وام قرض الحسنه) تقسیم بر خالص مصارف
خالص مصارف: جمع کل تسهیلات پرداختی و معوقات منهای سود سال های آینده
نرخ ریسک تسهیلاتی: (حاصل تقسیم مطالبات بر خالص مصارف) ضربدر ۱۰۰
نرخ حق الوکاله: کارمزد وکالت به کارگیری سپرده های بانکی در عقود و اجرای طرح ها که در سال ۹۴ جهت انواع سپرده های سرمایه گذاری ۳ درصد است
درآمد مشاع: درآمد حاصله از سود تسهیلات و وجه التزام و ... که بین بانک و مشتریان تقسیم می شود
درآمد غیر مشاع: درآمدهای حاصله که مختص بانک است. مانند: کارمزد ضمانتنامه و سایر کارمزدها
Eps: (Earning Per Share):
به معنای سود هر سهم بوده و از تقسیم کل سود پس از کسر مالیات و بهره بر تعداد سهام به دست می آید و نشان دهنده سودی است که بابت هر سهم حاصل شده است. هنگامی که گفته می شود نتیجه عملکرد شعبه در تحقق Eps یک ریال بوده، بدین معناست که شعبه مزبور برای هر سهم بانک معادل یک ریال سود محقق نموده است.
Lps: (Loss Per Share):
به معنای زیان هر سهم است. هنگامی که گفته می شود نتیجه عملکرد شعبه معادل یک ریال Lps بوده بدین معناست که شعبه مزبور برای هر سهم بانک، معادل یک ریال زیان تحمیل نموده است.

wichidika
18-08-2019, 07:09
عقد لازم و جایز به چه معناست؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

عقود از جهت امکان و عدم امکان فسخ، به عقد لازم و جایز تقسیم می‌شوند. عقد لازم، قراردادی است که طرفین معامله حق فسخ آن را ندارند مگر در موارد مشخصی که به آنها اجازه داده شده است
به گزارش ایبِنا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، عقود از جهت امکان و عدم امکان فسخ، به عقد لازم و جایز تقسیم می‌شوند. عقد لازم، قراردادی است که طرفین معامله حق فسخ آن را ندارند مگر در موارد مشخصی که به آنها اجازه داده شده است. به عنوان مثال اگر در کالای مبادله‌شده عیبی وجود داشته باشد، طرفین مختار هستند که معامله را فسخ کنند یا اگر در معامله ضرر فاحشی وجود داشته باشد، امکان فسخ معامله برای طرفین وجود دارد. معاملاتی از قبیل بیع، اجاره، مزارعه، مساقات، صلح و ... از عقود لازم هستند که بدون دلیل هیچ یک از دو طرف حق به هم زدن آن را ندارند.
اما عقد جایز، قراردادی است که هر یک از طرفین بتواند آن را فسخ کند. یعنی رابطه‌ای که در اثر عقد جایز ایجاد می‌شود، به گونه‌ای است که هر یک از طرفین هر زمانی که بخواهند می‌توانند آن را بدون هیچ علتی به هم بزنند و برای فسخ و به هم زدن معامله از سوی یکی از طرفین، نیازی به ‌موافقت و یا اعلام به طرف مقابل ندارند. عقد ودیعه، عقد عاریه، عقد وکالت، عقد شرکت، عقد مضاربه از جمله عقود جایز هستند.
البته به منظور اطمینان از بر هم نخوردن عقد جایز می‌توان آن را به صورت شرط در ضمن عقد لازمی قرار داد. در واقع اگر یکی از طرفین معامله یا هر دو آنها تمایل داشته باشند که عقد را تا پایان ادامه دهند، می‌توانند عدم فسخ آن را در ضمن یک عقد لازم دیگر شرط ‌کنند. به عنوان مثال طرفین برای جلوگیری از فسخ احتمالی قرارداد مضاربه که از عقود جایز است، می‌توانند آن را در ضمن یک عقد لازم دیگر مانند صلح یا بیع، شرط کنند. از آنجا که صلح و بیع به عنوان عقود لازم، خارج از قرارداد اول یعنی قرارداد مضاربه منعقد می‌شوند، اصطلاحا به آن عقد خارج لازم گفته می‌شود.

wichidika
16-09-2019, 08:16
ارزش افزوده اقتصادی بانک‌ها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نظریه مالی نوین به جای حداکثرسازی سود به دنبال حداکثر کردن ارزش است.
به گزارش ایبِنا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، نظریه مالی نوین به جای حداکثرسازی سود به دنبال حداکثر کردن ارزش است. در این راستا، یکی از مهم‌ترین معیارهای نسبتا جدید مالی، ارزش افزوده اقتصادی (Economic Value Added) است که می‌تواند بازده بانک را با دقت بیشتری نسبت به دیگر معیارها تشریح کند. در ارزش افزوده اقتصادی (EVA) هزینه فرصت‌های صاحبان سهام منظور شده است و می‌تواند به عنوان مبنایی برای تعیین هدف و ارزش، سرمایه‌گذاری در پروژه‌ها و طرح‌ها، ارزیابی عملکرد، تعیین سرمایه فکری بانک، تعیین میزان پاداش و غیره مورد استفاده قرار گیرد.ارزش افزوده اقتصادی در واقع برآورد سود اقتصادی واقعی یک بانک در یک سال بوده و بیانگر باقیمانده سود پس از کسر هزینه سرمایه است، بنابراین معیاری است که هزینه فرصت همه منابع به‌کار گرفته شده در بانک را مدنظر قرار می‌دهد. ارزش افزوده اقتصادی معیاری برای اندازه گیری توانایی مدیریت جهت افزایش عملکرد و ارزش افزوده است. باید توجه داشت که EVA می‌تواند هم برای کل بانک و هم در بخش‌های مختلف یک بانک به‌کار رود.صورت سود و زیان فقط هزینه بهره را در نظر می‌گیرد ولی بازدهی مورد انتظار سهامداران را در نظر نمی گیرد و هر چیزی به سهامداران برسـد، حتی اگر کمتر از بازده مورد انتظار آنان باشد سود محسوب می‌شود؛ در حالی‌که در رویکرد EVA، این بانک ممکن است، زیان‌ده باشد. در رویکرد سود حسابداری، حسابداران به سادگی می‌توانند سود را دستکاری کنند اما رویکرد EVA تعدیلاتی را در خود جای داده که با انجام آنها ترفندهای حسابداران برای دستکاری سود به حداقل می‌رسد.ارزش افزوده اقتصادی رابطه نزدیکی با خالص ارزش فعلی (NPV) دارد و از طریق همه تصمیماتی که مدیران بانک‌ها اتخاذ می‌کنند، تحت ‌تاثیر قرار می‌گیرد و همه اثرات را به صورت کمی بیان می‌کند. بنابراین، معیار مناسبی جهت تعیین پاداش مدیران است. این نسبت با ارزش بازاری بانک نیز در ارتباط است و به ‌عنوان یک معیار عملکرد اقتصادی با معیارهای دیگری همچون بازده سهام و بازده دارایی سازگار است. ارزش افزوده اقتصادی به‌عنوان معیار داخلی سنجش عملکرد، موفقیت بانک در افزودن ارزش به سرمایه‌گذاری سهامدارانش را به بهترین نحو نشان می‌دهد.در شبکه بانکی کشور، برای ارزیابی عملکرد بانک‌ها از رویکرد سنتی نسبت‌های مالی استفاده می‌شود در حالی‌که این رویکرد، ضمن داشتن اشکالات حسابداری، نمی‌تواند به‌خوبی وضعیت یک بانک را از نظر ثبات و سلامت نشان دهد. برای برطرف کردن این نقص، می‌توان علاوه بر بکارگیری رویکرد نسبت‌های مالی از اندازه‌گیری ارزش افزوده اقتصادی بانک‌ها نیز به‌عنوان یک رویکرد نوین مالی برای ارزیابی عملکرد بانک‌ها استفاده کرد.

wichidika
08-10-2019, 08:28
آشنایی با مفهوم تعدیل سود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

تغییرات سود پیش‌بینی شده شرکت‌ها در بورس در ابتدای دوره با سود محقق شده در پایان دوره مالی را تعدیل سود می‌گویند.
به گزارش ایبِنا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، شرکت های پذیرفته شده در بورس موظف هستند به صورت مستمر و در دوره های سه ماهه (کنترل شود)، عملکرد واقعی خود را بررسی کرده و ضمن مقایسه عملکرد واقعی با بودجه پیش بینی شده، پیش بینی جدید خود از میزان سودآوری شرکت را براساس عملکرد واقعی به بازار منعکس کنند.به عنوان مثال، شرکت الف پیش بینی کرده که در پایان سال مالی ۱۳۹۲، به میزان ۱۰۰ تومان سود به ازای هر سهم به دست آورد. اما پس از گذشت سه ماه از فعالیت شرکت و با بررسی عملکرد این سه ماه، پیش بینی خود را تغییر داده و از ۱۰۰ تومان به ۱۱۰ تومان افزایش می دهد.همین شرکت ممکن است پس از بررسی عملکرد شش ماهه خود، به این نتیجه برسد که سود ۱۱۰ تومانی قابل تحقق نیست و پیش بینی سود شرکت، باید به ۹۵ تومان کاهش یابد؛ تغییرات این چنینی در سود پیش بینی شده را اصطلاحا تعدیل سود می گویند. سرمایه گذاران باید همواره در تصمیم گیری های خود، به تعدیل سود سهام توجه داشته باشند.

wichidika
26-10-2019, 20:17
با فرایند اعتبار اسنادی (LC) آشنا شوید ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]در صورت تقاضای متقاضی در خصوص ابطال اعتبار پس از انقضای سررسید اعتبار، اخذ تاییدیه از بانک کارگزار به منظور حصول اطمینان از عدم معامله و ارسال اسناد الزامی است.
به گزارش ایبِنا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، بانک گشایش کننده در صورت دریافت پیام از بانک کارگزار مبنی بر عدم پذیرش اعتبار از سوی ذینفع یا عدم تمایل به استفاده از اعتبار بازشده به نفع وی به دلیل عدم امکان تهیه کالا، تغییر قیمت در بازار جهانی و ... می تواند ضمن اعلام مراتب به متقاضی، نسبت به ابطال اعتبار و صدور اسناد حسابداری مربوطه اقدام نماید.
چنانچه متقاضی (خریدار)‌ درخواست ابطال اعتبار را بنماید و هنوز سررسید اعتبار منقضین شده باشد، بانک گشایش کننده می بایست مراتب را از بانک کارگزار استعلام نماید و پس از اخذ تاییدیه و موافقت ذینفع از طریق آن بانک به منظور حصول اطمینان از عدم معامله و ارسال اسناد) ممکن است اسناد معامله و در راه باشد (اقدام به ابطال اعتبار و صدور اسناد حسابداری مربوطه نماید).
در صورت تقاضای متقاضی در خصوص ابطال اعتبار پس از انقضای سررسید اعتبار، اخذ تاییدیه از بانک کارگزار به منظور حصول اطمینان از عدم معامله و ارسال اسناد الزامی است.