PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : خاطره های کوتاه من



مصطفی
30-05-2013, 13:23
من تا حالا چندین بار از دوران نوجوونی شروع کردم به دفتر خاطرات نوشتن و هر بار یه تجربه یی کسب کردم .
توی این تاپیک خاطره های کوتاه من (مصطفی) قرار می گیره . به امید این که تداوم پیدا کنه
البت اگه دوستان دیگری هم خاطره های کوتاهشون رو بذارن منعی نداره و استقبال میکنیم (اینجوری ----> :n24:)
انتقادها و پیشنهادها هم بعد از گزینش شدن !! پذیرفته میشه .
به قول یکی از دوستان : با تشکر از برنامه خوبتون ، لطفا وقتش رو بیشتر کنین :n02:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مصطفی
30-05-2013, 13:27
امروز 1391/3/9 پنج شنبه - من : کارمند درد دلی
امروز اتفاق خاصی نیافتاد به جز یکی: یه نفر توی اداره اومد پیشم . طرف یه کم خودمونی شد ، کم کم داشت باهام درد دل میکرد: می گفت آقای (مصطفی) من با یکی از دوستام دعوا کردم .طرف هم خیلی پررو بود . پرونده مون کشیذه شد کلانتری و دادگاه و ..... و آخرش هم رای به نفعم صادر شد ولی به خاطر اینکه رفیق بودیم بیشتر پیگیرش نشدم . حالا دوباره شاخ شده برام و دوباره تهدیدم میکنه . من هم عین گاو سرم رو انداختم پایین بهش هیچی نمیگم !! .....
آقا این رو که گفت دیگه داشتم از خنده میترکیدم .:n02: اینقدر بعضی ها خودشون رو تحویل میگیرن : مثل گاو ....:n08: . حالا نمیتونم حتی یه لبخند هم بزنم . طرف داره درد دل میکنه دیگه :n09: به یه بهونه ای از اتاق زدم بیرون ......