PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : Dear Esther



Layken
23-02-2013, 15:42
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سازنده.: thechineseroom

ناشر..: thechineseroom

پلتفرم.: PC

تاریخ انتشار: منتشر شده

سبک.: ادونچر

نویسنده.: Dan Pinchbeck


( تنها در میان یک دنیای اسرار امیز و مخوف ) کلیت بازی DE در این نیم خطی بود که توضیح دادم نه دوستی نه دشمنی فقط و فقط شما هستید و دنیای مرموز اطرفتان شاید فکر می کنید این روند خیلی ساده باشه و در کمتر زمانی بعد از بازی خسته بشید و بازی برایتان کسل کننده باشد اما این طور نیست ، این بازی دارای یک محیط و اتمسفر فوق العاده گیرا و نفس گیر هستش که رفته رفته شما را ترغیب کرده و مجاب به ادامه بازی می کند میشه گفت از نکات فوقالعاده مثبت این بازی همین جو بازی خواهد بود.
این بازی در سبک خاصی تعریف نمی شود و شما نه خیلی ادونچری رفتار می کنید (از جمله یافتن ایتم ها و غیره ) و نه همانند یک بازی نقش افرینی به کسب مهارت خواهید پرداخت میشه گفت یک جورایی یک سبک نو محسوب میشه و تجربه ای جدید برای شما به ارمغان می اورد. اما این هولناک و خاص بودن بازی فقط در جو و اتمسفر بازی خلاصه نمی شود و بقیه عناصر بازی از جمله موزیک ، گرافیک ، داستان بازی نیز این حس رو چند برابر می کنن. داستان بازی در یک جزیره به نام Hebtides دنبال می شود که در کشور اسکاتلند واقع شده است و شما به عنوان یک فرد بی نام نشان به مدت یک شبانه روز در این جزیره باید سپری کنید با توجه به این که اشاره کردم هیچ ایتمی و کاری انجام نمی دهید تنها راهنمای شما هر از گاهی چند خط و متن حرفی است که به صورت شعر ترس گونه از زبان شخصیت اصلی خارج می شود و ما باید این متن ها را سرلوحه مسیر خودمون قرار بدیم با توجه به سر راست بودن بازی و تکیه بر محیط زیبای طراحی شده ، بازیباز زیاد گیج نمی شود و می توان مسیر را تشخصی داد اما توجه کردن به سخنان شخصیت اصلی در مسیر بازی یک نوع دلگرمی نیز به ما میبخشد در برخی نکات بازی نیز جزییات داستان بازی باز تر شده و شاخ و برگ به ان اضافه می شود که رفته رفته زیبایی کار را زیاد می کند و ارزش داستان بازی را خیلی بالا می برد .
گرافیک بازی نیز از جمله موراد فوق العاده هنری بازی محسوب میشه که برای درک هر چه بهتر موضوع اصلی بازی برای گیمر کمک می کند. در بازی از موتور انحصاری استدیو Valve استفاده شده که توانسته به خوبی محیطی متفاوت و رعب اور برای ما به ارمغان بیاورد.
DE از جمله بازی های متفاوتی محسوب میشه که با دو قشر گیمرها مواجه میشه : یا از این بازی بی نهایت لذت خواهند برد یا با توجه به سبک وسیاق بازی همون ابتدا بازی را رها خواهند کرد.




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



Dear Esther Minimum System Requirements

OS: Microsoft Windows XP / Vista / Vista64

CPU: Pentium 4 3.0GHz

RAM: 1 GB RAM

GPU:128 MB, Shader model 2.0 or higher

DX: dx90c

HDD: 2 GB Hard Disk Space

Audio: DirectX 9.0c compatible sound card


Dear Esther Recommended System Requirements

OS: Microsoft Windows XP / Vista / Vista64

CPU: Intel core 2 duo 2.4GHz or higher

RAM: 1 GB

GPU: DirectX 9 compatible video card with Shader model 3.0. NVidia 7600, ATI X1600 or better





چند نمره از بازی..:

IGN:8/10
Gamespot.:8/10
Eurogamer:8/10
Destructoid:9/10

Metacritic:75

hosseincode2008
23-02-2013, 22:09
اون اوايل گرفتم بازيش كردم. با اولين ديالوگي كه گفته شد دو چيزو فهميدم: يكي اينكه چقدر صداي شخصيت اول به جو بازي ميخوره و عاليه. دومي اينكه چقدر ديالوگ هاي سنگين و ادبي داره! حتي ديالوگ هاشو از تو فايلهاي نصبي بازي در آوردم و با چند بار خوندن بعضي هاشو نفهميدم! حتي ميخواستم ترجمشون كنم ولي بيخيال شدم از بس انرژي ميگرفت!

پايان بازي رو هم كه نگو! عروج...!

City 17
24-02-2013, 21:56
بالاخره DE هم تاپیک دار شد : دی
مرسی حامد جان

اتمسفر این بازی واقعا کم نظیره! احساس تنهایی که القا می کنه، غم پنهانی که توی صداگذاری ها هست، موسیقی متن ویران کنندش...
جالب اینجاست که با اینکه مدت زمان گیم پلی کمتر از 2 ساعت هست، تاثیر اون تا مدت ها در خاطر آدم می مونه.

درباره ی داستان بازی و پایانش خیلی میشه بحث کرد، درست مثل بعضی از فیلم های خاص ...
برای شروع از دوستانی که بازی رو تموم کردن این سوالو مطرح می کنم که به نظرتون Esther کیه و نسبتش با کاراکتر ما چیه؟

hosseincode2008
25-02-2013, 01:09
به نظر مياد استر زن شخصيت اول بازي باشه. تو برداشتت چيه؟

در مورد استر در دنياي واقعي بريد به اين صفحه ويكي پديا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]). به ايراني ها ارتباط داره.

هوس كردم دوباره نصبش كنم!

City 17
25-02-2013, 15:48
به نظر مياد استر زن شخصيت اول بازي باشه. تو برداشتت چيه؟


به نظرم Esther همون کاراکترمون توی بازی هست و راوی بازی شوهر Esther
که با این حساب طرح کلی داستان این شکلی میشه:
Esther بعد از اون تصادفی که توی یکی از قسمت ها (اگه اشتباه نکنم اون قسمتی که از غارها که از یه ارتفاع زیاد می پریدیم به یه گودال آب که یک اتوبان رو می دیدیم و یکی دو تا ماشین و چراغ پرنور ماشین ها و ...) می بینیم توی کماست و ما توی بازی به عنوان Esther هنوز متوجه نشدیم که مردیم/داریم می میریم و شوهرمون در جایی مثل تخت بیمارستان بالای سرمون داره از خاطرات، گذشته ها و خیلی موارد دیگه صحبت می کنه چون Esther توی این وضعیت فقط صدای ما رو می شنوه ... خصوصا که وقتی از ارتفاع بلندی بپریم یا توی آب بریم و غرق بشیم با یک دیالوگ “Come Back” از طرف همسرمون مواجه میشیم و بازی از همونجا ادامه پیدا می کنه و نمی میریم که انگار به نوعی ازمون می خواد هنوز برای زندگیمون مبارزه کنیم و تسلیم مرگ نشیم!



هوس كردم دوباره نصبش كنم!


+1 ، البته واسه دفعه سوم : دی
تقریبا هر بار که بازی کنی بسته به اینکه به چه ترتیبی به منطقه های مختلف سر بزنی(جاهایی که دوراهی یا چند راهی هست)
و اینکه به بعضی چیزا دقت کنی یا نه(مثل اون اشباح) دیالوگ ها یه مقدار فرق می کنن.

marmolak kocholo
25-02-2013, 17:24
حامد راضیم ازت!
چندتا تاپیک آخرت رو خیلی حال کردم باهاشون D:
کم کم داری راه میفتی D: خوشم اومد...
: ))
--------
ایشاالله بازی رو که رفتم میام اینجا نظرمو میدم.

vahidgame
25-02-2013, 22:48
حامد باید عنوان تاپیکزن برتر سال رو به تو داد :دی
راستش من یادمه همون موقع که بازی منتشر شده بود و امتیاز 8 گیم اسپات رو دیدم می خواستم بازی رو بگیرم ولی یه دفعه نمی دونم چی شد فرصت دانلودش پیش نیومد و فراموشش کردم. حالا حامد با این تاپیک باعث شد که بعد از یه سال اونو بذارم برای دانلود...
حتما باید بازی خوبی باشه و ادونچر بازها نباید اونو از دست بدن...
جالبه چند وقت دیگه Amnesia: A Machine for Pigs رو هم از این سازنده خواهیم دید که اون بازی هم می تونه در نوع خودش زیبا باشه.

Layken
25-02-2013, 23:36
ته نقد IGN نوشته شده که این عنوان باید بازی شود. : دی
+
من بین شخصیت اصلی و استر یک رابطه عاشقانه احساس کردم و به همون نتیجه حسین رسیدم ، ممکنه زنش باشه یا معشوقش یا نامزد و اینا که با توجه به حادثه رخ داده و دیالوگ ها ادم میتونه به هر نتیجه ای برسه که الان با توجه به حرف های معراج نیاز هست که یک باره دیگه بازی کنم اما فعلا نه : دی

اسم دو شخصیت دیگه هم در بازی شنیده میشه برا ادامه صحبت اسمشون رو بگید ؟ : دی


حامد راضیم ازت!
چندتا تاپیک آخرت رو خیلی حال کردم باهاشون D:
کم کم داری راه میفتی D: خوشم اومد...
: ))
--------
ایشاالله بازی رو که رفتم میام اینجا نظرمو میدم.

باشد که شما ها هم راه بیوفتید...D:
: ))

City 17
26-02-2013, 13:48
اسم دو شخصیت دیگه هم در بازی شنیده میشه برا ادامه صحبت اسمشون رو بگید ؟ : دی


بخوایم دقیق تر بگیم میشه سه تا شخصیت دیگه: Jakobson و Donnelly و Paul

Jakobson چوپانی بوده که سال ها پیش توی این جزیره زندگی می کرده و به خاطر یه بیماری مرده.
Donnelly نویسنده ای بوده که طی سفری که به جزیره داشته کتابی در مورد جزیره و به خصوص Jakobson می نویسه که اتفاقا اون کتاب رو توی یکی از بخش ها روی یه میز پیدا می کنیم.
Paul راننده ی ماشینی بوده که با Esther تصادف می کنه که با توجه به اشاره هایی که هست احتمالا به خاطر مصرف الکلش قبل از رانندگی این اتفاق افتاده بوده.

hosseincode2008
26-02-2013, 19:18
تا حالا اينطوري كه معراج جان گفته بود فكر نكرده بودم و به نظرم همينطوريه كه معراج ميگه! الان كه فكر ميكنم ميبينم اين حس به وجود مياد كه اون روايت هايي كه ميشه از زبون اوني كه ما كنترلش ميكنيم نيست! و...

...پايان بازي هم كه در اون شخصيت اول مثل پرنده پرواز ميكنه هم اين تئوري رو تقويت ميكنه.

marmolak kocholo
03-06-2013, 16:34
این تاپیک رو به کل فراموش کرده بودم، معراج الان یادم انداخت! کلاً این طوری شدم! چند وقت پیشم یکی از بچه ها تاپیک COH2 رو بهم یاد آوری کرد D:
--------------
بازی رو تقریباً 1 ماه پیش 2 بار تموم کردم، الان هم یه سر رفتم داخلش که یه یاد آوری برام بشه بیام اینجا بنویسم نظرمو.
نظرات بچه هارو خوندم، تو اینترنت هم یه سری جستجو کردم. نظرات و دیدگاه های تقریباً متفاوتی از بازی هست.
Dear Esther جرو بازی هایی هست که از اتمسفر خاصی برخورداره! داشتم یه مقاله همین الان ازش میخوندم که طرف نوشته بود این بازی رو شب، با هدفون، در بسته و خاموش کردن گوشی و ... انجام دادم و تازه متوجه شدم که بازی چقدر مجلل و تاثیرگذار هست!
بگذریم!
به نظر من جزیره، یه وهم و خیال هست و اصلاً واقعی نیست! میتونه استعاره از دنیایی بین مرگ و زندگی (کما) باشه، که شخصیت بازی اونجا گیر افتاده و سخت در تلاشه که یا بفهمه چه اتفاقی براش افتاده یا اینکه یه طوری از اونجا بیاد بیرون...
یا میتونه، به قول معروف طرف تاریک ذهن شخصیت اول باشه که از اول بازی تا آخر بازی داره با خودش کلنجار میره و دنبال یه راه حل ـه، که چی کار کنه! و در آخر به یه راه حلی دست پیدا کنه.

بازی به نظرم به طور عمدی طوری ساخته شده که یک پایان خاص نداشته باشه! و با توجه به شخص بازیباز، دیدگاه ها در مورد داستان بازی متفاوت باشه! من دو تا دیدگاه رو براتون میزارم، در آخر هم میگم که نظر خودم چیه.

دیدگاه اول:
با توجه به روند بازی، به نظر میرسه، راوی بازی که همون شخصیت اول هست، آخرین لحظه های عمرشو داره سپری میکنه و یه جورایی میخواد دست به خودکشی بزنه، تو طول بازی در جزیره (که استعاره از ذهن و یک فضای تجسمی در ذهن شخصیت اصلی هست)، سعی میکنه که با بازبینی وقایعی که قبلاً پشت سر گذاشته به یه نتیجه ای برسه و راه حل رو پیدا کنه، در آخر بازی هم همون طور که دیدیم، شخصیت اصلی خودش رو از برج پرت میکنه و تبدیل به یه پرنده آراد در هوا میشه، این حرکت میتونه استعاره از تصمیم نهایی راوی باشه که سرانجامش به آزادی جاوید منتهی میشه(میتونه همون مرگ باشه! خودکشی!)

دیدگاه دوم:
شخصیت اول یعنی اسثر، زن راوی بازی هست که در سانحه ی رانندگی مجروح میشه و حالا هم تو کما هستش، قائدتاً استثر با توجه به تصادف سریعی که داشته وقت کافی برای درک کردن وقایع رو نداشته و یه جورایی میشه گفت داخل یه جزیره سردرگم ـه و سعی میکنه با کنار هم گذاشتن یه سری قطعه ها کنار هم
وضعیت کنونی خودشو پیدا کنه و اتفاقاتی که براش افتاده رو به درستی درک کنه! دقیقاً برای بازیباز هم همین اتفاق در روند بازی میفته، طوری که ابتدای بازی هیچ نظری ندارید که داستان چیه! اما رفته رفته متوجه اتفاقات و داستان بازی مشید. در این حین هم میشه این نتیجه رو گرفت که راوی بازی که همسر شخصیت اول بازی هست، در بیمارستان، کنار اسثر در حال خوندن متون هست و یه جورایی از اسثر میخواد که برای زنده موندن تلاش کنه و نا امید نشه...

دیدگاه سوم:
داستان به این صورت هست که شما(همون راوی) در ماشین کنار همسرتون(اسثر) بودید که دچار یک سانحه رانندگی مشید و شخصی به اسم Paul با شما تصادف میکنه که موجب کشته شدن همسر شما و مجروح شدن شدید شخصیت اول میشه(به کما رفتن). روایت کلی بازی شامل خاطره ها و یک سری از چیراست که شما آرزو داشتید با اسثر در میون بزارید اما حالا دیگه خیلی دیر شده و اسثر رفته! نامه های داخل بازی هم نشون دهنده یاس و نا امیدیه و اینکه شما چقدر دوست دارید که گذشته برگرده. درست مثل 2 دیدگاه قبلی اینجا هم شخصیت اول رفته رفته در طول بازی با جمع کردن قطعه هایی از گذشته متوجه میشه که چه اتفاقاتی براش افتاده، در آخر هم پریدن شخصیت اصلی از بالای برج خودکشی محسوب نمیشه! شخصیت اصلی در آخر بازی، مرگ همسر خودش یعنی اسثر و همچنین خودش که تا الآن تو کما بوده رو میپذیره و میره که در کنار همسرش به آرامش برسه...

خب این 3 تا دیدگاه در مورد داستان بازی بود!(مورد 1 و 3 هم تا حدودی به هم شبیه ـن) قرار بود در آخر نظر خودم رو بگم، ولی واقعاً هر مورد ممکنه درست باشه!
منتظر نظرات شما هم هستم...

City 17
03-06-2013, 17:17
مرسی آرین، با بیشتر توضیحاتت موافقم، خصوصا اینکه یه برداشت واحد نمیشه داشت و این تصمیم کاملا عمدی بوده.

نظرم راجع به طرح کلی داستان:
با دیدگاه اول زیاد موافق نیستم و کمترین احتمال رو میدم بین سه تا دیدگاه.
دیدگاه های دوم و سوم نزدیک به هم هستن، نظر من روی ترکیبی از این دو تاست البته بیشتر متمایل به دیدگاه دوم، یعنی توی کما بودن Esther کاراکترمون و شوهر راوی در اثر حادثه رانندگی و حضور شوهر Esther در بالای تختش در بیمارستان و صحبت از موارد مختلف(مثل درد و دل ها) محتمل ترین حالته به نظرم، شواهد زیادی هم ازش هست مثل اون تخت بیمارستان و چهار راه(یا خیابان) که به تصادف با Paul اشاره داره یا همون جمله Come Back که بعد از هربار "مردن درون بازی" می شنویم که نشون دهنده مبارزه برای نمردن هست و اون پایان هم اشاره به مرگ خود Esther داره.