PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : دست نوشته های nightmare



nightmare
13-10-2009, 11:55
سادیسم دانلود اونم حتما Full Archive ،
جستجوی مقاله ی آموزش کار با توالت فرنگی اونم با چاشنی فرهنگی !
توجیح تنبلی با فقر آهن توی خون .
شب بیداری با تلقین یه لیوان نسکافه ترکی !
احساس کاذب یه " فردین بزرگ " با تقدیم اسکناس 1000 تومنی به گدای دودی ...
خجالت از برداشتن شیرینی توی مهمونی با پسوند درد به دندانی که نمی کرد ، واقعا نمی کرد خب درد !
ادعای حفظ کپی رایت اونم در حال دانلود Windows Genuine Advantage Validation CRACK روی 67 % ....
نصب ویندوز با برنامه هاش فقط 3000 هزار تومان !
گوشت کوبیده با خورشت کرفس یا قرمه سبزی با حلوا شکری عقاب ؟
اشهد اَن محمدا رســــــــــــــصلواااااا اااااات .......

nightmare
31-10-2009, 01:39
خـدایا ...

nightmare
07-03-2010, 00:44
خورشید کم کم میره و موسیقی ملایم گروه ملاتونین در هارمونی بدنم شروع میشه ...
اما مدت هاست که مثل خر رم کرده این هارمونی رو بهم زدم تا بفهمم چه اتفاقی می افته وقتی که چشم هامو می بندم و یهو میبینم
خورشید دوباره اومده !
جستجوی مرزی که مابین آخرین لحظه ی بیداری و اولین لحظه ی خوابه... اونجایی که هم خوابم و هم بیدار ، هم خواب میبینم و هم هشیارم به اطرافم ... و انتخاب با منه که کدومش حقیقته...
اما حالا شایدکمی فهمیدم ! که حقیقت چیزی جز همون هارمونیه هوشمند و منظم در موسیقی هستی نیست ...
و این احساس واقعا زیباست ...

حالا دلم میخواد خودم رو فقط به جریانش پرتاب کنم و اجازه بدم پیش بره ...

شبم بخیر ، آمین ...

nightmare
16-03-2010, 02:26
می ترسی ... هان ؟

- نه ... ، فقط مضطرب میشم وقتی نتونم جواب سئوالاشونو بدم . وقتی که ندونم ...

رنگت پریده ، وقتی حرف میزنی به پته پته میفتی ، آب دهنت رو طوری قورت میدی انگار دارن جلوت قره قوروت با لواشک ترش میخورن !

- خب آخه خیلی بد میشه اگر جلوشون کم بیارم ، مسخرم می کنن ، با سوزنِ تیز نگاهشون بغضم رو می ترکونن ، می فهمی ؟

هه... حتی جُر بزه ی اشک ریختنم ازت گرفتن ...
یادته وقتی بچه بودی ، توی بازی فوتبال هیچکس تو رو توی تیمش نمی برد ، بهت میگفتن : برو بابا تو بوقی ! ... یادته بعدش دویدی بغل مامانت با اشک هایی که سرشار از افتخار بود به مامانت گفتی :
مامان ، مامان ، من بوقم ! بوق ! هورااااااا
اون موقع ها بوق بودن هم چقدر زیبا بود ...

- پس جنابعالی فکر می کنی حالا هم باید بوق باشم ؟ اونوقت کیه که به یه بوق بها بده ؟ هان ؟ کی ؟

همون بوق گم کرده های نادونی که بوقت رو دزدیدن و برای کنترلت کلمه ی نه رو چسبوندن تو مخت و صدای بوقت رو کم کردن تا تو بشی جناب نَبوغ ! میدونی ، راستش تو هیچ نُبوغی نداری ، تو فقط یه نَه بوق شدی ! همین .

- بگو ببینم بوق من باباکرم میزد که داری براش اینطوری با کلمه ها جلوم میرقصی ؟ خب اگه راست میگی خودت با بوقت برو وسط خیابون نیگا هم نکن که چه ماشینی میاد ، فقط براشون بوق بزن تا برات وایسن !

... ههههمممم ، وقتی فهمیدی که ارزشش چقدره ، باهاش میری وسط اتوبان و اونوقت ... Rabbit in Your Headlights

- سر به سرم نذار ... رمقی ندارم ...

...

آه ای کودکانه ی شیرین من ... بخدا ... به خدا ... به خود آ ...

nightmare
22-03-2010, 03:55
آه که تو چقدر زیبایی و من در خریدن نازت چقدر بخل می ورزم ...
کُلی با مانور در رنگ بندی هایت مرا وسوسه می کنی اما نمی شود ...
من چقدر خواب ... آلوده نکن مرا ورنه می بندم پرده ی تئاتر مغزم را به روی کل عظمتت ...
بارانی و طوفانی می شوی ، موج آرام می شوی ، مطربان سر سپرده ات را به جیک جیک صبحگاهی وا می داری ، سبز میریزی دورش ، آبی می پاشی زیر و رویش و تویش را سرخ می کنی ، نظم می دهی و هارمونیش را بر قرار می کنی و من ... فرار را بر قرارت ترجیح میدهم !
امان از تو که چقدر.....
کل این همه عظمت را در جفتی چشم نشانم می دهی که نمی دانم اینچ هایشان چقدر است مگر که انقدر بزرگ خروجی تصویر میدهند ! تازه با صدای سوپر دالبی و کیفیت نمی دانم چه رنگی رِی داشت آخرش و چند صد ترابایت هارد چپانده ای در کجایم که این همه جا دارد و تازه بماند که نمی فهمم من کجای پشت این نمایشگرهای عجیب الاندازه نشسته ام و می بینم و مقیاس میزنم ؟! اما چقدر در ساختن دکمه ی خاموش/ روشن در کنترل این دو نمایشگر، زیبا عمل کرده ای ...
ببند – اختیار ، باز کن – جبر ، باز کن – اختیار ، ببند – جبر .....
عجب که این لامسب بسیار پیشرفته است ، حتی وقتی خاموشش می کنی در حافظه ی خودکارش ورودی هایش را دیفرگ هم می کند! تا به دنبال کتاب های تعبیر، با تعبیر دیروز هایت فردایت را در آرشیو بی انتهایش جستجو کنی ! ...
تکنولوژی شنیدارش که جای خود دارد ! گاهی سکوت محض است اما نمی دانم چگونه این همه کلمه تراوش می شود و شنیده می شود و نگاشته می شود و خط خطی می شود و دو و دو و دو و دو گوش ! ... نمی دانم چگونه و چه کسی کجایم مخفی شده که در این سکوت سنگین این کلمات را می شنود ...
و بوی آغوش مادرم ... که همچون فایروالی قوی در پورت های بینی ام مانع از ورود ترس و تشویش می شد ...
و چیز های بسیاری که هرگز نخواهم دانست ... زیرا تو به جایم همگی را میدانی و من هم در امتحانم از تو تقلب خواهم کرد !

nightmare
11-04-2010, 23:20
هِی ، بیا و گوگلیَت خودت رو با گاگولیت فرهنگ من به خاطر یه مشت جستجو و Fake Rank معاوضه نکن ...

کودک : داداش میشه برام از اینترنت یه مقاله در مورد سلامتی و بهداشت پیدا کنی ؟

و به دنبال سلامتی و بهداشت ... هنوز سین اولش را درست تایپ نکرده بود که کودک چشمانش را گرفت و فریاد زد دادااااااش ! صحنه را دیدم ...

آخ ؛ لعنت به این Suggestion ها ...

و به دنبال سلامتی و بهداشت ...

عطر و ادکلن محرک جن30 ...
آموزش بستن شال برای خانم ها ...
آموزش نفوذ در دلها ...
متولد چه ماهی هستین ؟
دوبله کارتون فوتبالیست ها نسخه بزرگسالان ...
گل سر جادویی ...
کمربند مشکی در خیاطی ...
قبولی تضمینی در کنکور ...
آموزش روابط جن30 ...
تی شرت اکولایزر دار ...
مهره مار ، جذاب شوید ...
جومونگ 3 ، امپراطوری پارس ها ! ...
کرم پوست حلزون معجزه گر ...
فرار از زندان، پناه بر لاست ...
حجم دهنده ی لب ...
ماساژور حرفه ای ...

میگم ... نکنه تو گوگلیتت رو حفظ کردی و میخوای من گاگولیتم رو با یکم علم و دانش معاوضه نکنم ؟

nightmare
03-06-2010, 09:52
دیگر از چیزی نمی هراسم ، زیرا به یاد آغوش گرم تو همه ی ترس هایم ناپدید میگردند ...

... کاش میشد همانند کودکی هایم دوباره زخم ها و گریه هایم را در آغوش تو به خواب بسپارم و دیگر نگران هیچ چیز نباشم ...

امروز که بهانه ست ، حقیقت تویی...

روزت مبارک ، مادرم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

nightmare
13-06-2010, 08:33
تـِـر میزنم بر تمام تَـر ها و تـَرین هایم و تکه های شکسته غرورم را هدیه اشان می کنم تا به تکمیل دیوار اعتماد به نفسشان بپردازند ...

آری ... صبر و موفقیت را از حرکت آرام آب بر دیوار های سخت می آموزم .