دست نوشته های dourtarin

[dourtarin]

گاهی بین زمین و آسمونی، نمی دونی اون بالایی یا این پایین .حالا هر چی حس خوبی نیست واسه تو که همیشه می دونی کی هستی و کجا داری می ری.

[dourtarin]

می دونی بزرگترین فرق من با تو چیه؟
تو هر چی می خواستی به دست آوردی
من هر چی داشتم بخشیدم
حالا تقصیر کیه که تو دیرتر از همه به من رسیدی ؟؟؟

[dourtarin]

هر چی که بگی و بنویسی بازم کمه و نمیشه حرف دلا رو گفت ،فقط می تونم بگم کمی آروم تر از کنار هم رد شیم آخه عمر خیلی کوتاهه.

[dourtarin]

گاهي مثل ستاره ها اونقدر دوري كه فكر مي كنم هيچ وقت دستم بهت نمي رسه...

گاهي اونقدر بهم نزديكي كه خودم از اين همه نزديكي مي ترسم....

گاهي مثل بچه ها با يه حرف ساده كلي ذوق مي كني و منو هم ذوق زده مي كني....

گاهي مثل آدم بزرگا سر سنگين ميشي طوري كه فكر مي كنم يه غريبه هستم...

خلاصه با اين همه تغييرات تو يه صفحه ماندگار از دفتر زندگيم هستي چهار فصل من ...

[dourtarin]

زندگي چه منطق بي منطقيه....

[dourtarin]

- باید برم، دور باشیم بهتره.

- من راضی نیستم ولی چون تصمیم توئه بهش احترام می ذارم.

- (توی دلش) راضی نیستی ولی باعث رفتنم تو هستی.

[dourtarin]

به خدا گفت: برای مدتی کوتاه دلم را پیش خود نگه می داری

جواب آمد: این امانتی ست که تو خود داشتن آن را قبول کردی.

آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند...

[dourtarin]

وقتی آدما رسمی تر میشن... جالب تر میشن....

[dourtarin]

دوری و دوستی ... الان معنی دورترین رو می فهمممممممممممممممم....

[dourtarin]

تنها صداست که می ماند...

تنها خاطره هاست که می ماند...

شاید یه حرفی، یه نگاهی، یه بغضی...

خلاصه بالاخره یه چیزی می ماند.... وقتی برمی گردی به عقب نگاه میکنی.... حتما یه چیزی جا مونده....

[dourtarin]

از دور نگاه می کنی به خوشبختیم

از دور نگاه می کنم به خوشبختیت

چه سوء تفاهم جالبی...

[dourtarin]

گاهی
حتی دلتنگی هم
جواب نمی دهد...

[dourtarin]

عمر آدمی چه زود تمام میشود
همراه با وابستگی های که داشتی
و هیچ کدام نتوانست روح بیقرارت را آرام کند
راه را کجا به بیراهه رفتیم؟

[dourtarin]

فکر می کنی تو آسمون اوج بگیری
دلتنگی هات
روی زمین جا بمونه؟

[dourtarin]

گاهی وضوح زیاد هم

خوب نیست

گنجشگ ها چند بار به شیشه پنجره خوردن! اشتباهی...

[dourtarin]

نمی دونم
می افتم
تا صدات کنم
یا صدام می کنی
که می افتم؟

[dourtarin]

چقد تلخه
خودت
راه زندگی کردن رو بلد باشی
ولی
زندگی نکنی....

[dourtarin]

- چرا به خودت سخت می گیری؟

- زندگی باید چیزی بیش از این بهم بده.

- چیزی بیش از آفتاب، هوا؟!!!!

[dourtarin]

"شاید وقتی دیگر"
.
.
واسه وقتی که می خوای چیزی رو فراموش کنی.

[dourtarin]

خواستم نشد
.
.
.
"تقدیر چیز دیگری بود"

[dourtarin]

خوب بازی می کرد
.
.
.
بد باخت

[dourtarin]

نمی دونم
چیه
تکرار
رو دوس داری؟
.
.
.
چرخ فلک

[dourtarin]

می دونی واسه چی کلاغا به خونشون نمیرسن
.
.
.
آخه قصه ها هی عوض میشن!!

[dourtarin]

زندگی خواب شیرین کودکی ست
.
.
.
کودکی که مدام از خواب می پرد

[dourtarin]

میگن دوری و دوستی

دور بود ولی دوست نبود

[dourtarin]

بارون قطره قطره می باره

آب چکه چکه می ریزه

برگا یکی یکی می افته

هیشکی دوس نداره یهو تموم بشه.

[dourtarin]

نمیدونم چرا با اینکه قصه ها با هم فرق دارن آخر همشون یکی میشه.
انگار از اولش یه قصه بوده، بعد آدم های مختلف، تو زمان های متفاوت دارن بازیش می کنند.
قضیه اونجا جالب تر میشه که هر کدوم هم فکر می کنند قصه اونا با بقیه فرق داره.
نخواه که این یکی قصه رو امتحان کنی!

[dourtarin]

هر کس واسه بازیی که می کنه دلیل خودش رو داره.
یه دلیل خوب واسه باخت اون یکی!

[dourtarin]

مثل تابلوی نقاشی شده بود
.
.
زیبا، قشنگ، دست نیافتنی

[dourtarin]

می دونی چیه؟
آدما تاریخ مصرف ندارن!
این دردای ماست که یه روزی هست یه روزی نیست....

[dourtarin]

بعضی وقت ها بغض چشامو قورت میدم.

دنیای آدما باهم فرق داره، دلیلش هم اینکه اون حق داره تو نه!

فکر کنم دنیا راس راسی واستاده پیاده بشیم.

از بس دنیاش بزرگ بود توش جا نشدم.

[dourtarin]

دلت را به دلش بسپار

دل ها را می توان نگاه داشت، آدم ها را نه.

[dourtarin]

چگونه می توان حقیقت آدم ها را دریافت، وقتی هر لحظه در حال تغییر اند.

[dourtarin]

زیادی اوج گرفت

رسید به خورشید

یادش نبود

بال هاش از موم درست شده!

[dourtarin]

خودتو واسه اینکه چیزی رو به کسی ثابت کنی، خسته نکن. روزگار زحمتش رو می کشه!

[dourtarin]

اگه گذشته آدما رو بدونیم راحت تر باهاشون کنار میایم و دوستشون خواهیم داشت.
این واسه اون وقت که دلتون می خواد علیه یکی جبهه بگیرین، ناخواسته، فقط به این خاطر که راه اون با راه تو کمی فرق داره.
یه چیزی مثل زاویه گرفتن عکس. از اون گوشه خوب، نگاهش کن.

[dourtarin]

پشت گوشی تلفن گریه کرد
دلم براش نسوخت
آخه دوسش داشتم

[dourtarin]

زندگی مثل خوندن کتابه، دلتنگ این هستیم که همه رو یه جا بخونیم.

ولی قانون زندگی به نوبت خوندن تک تک صفحه های کتابه.

[dourtarin]

تقصیر توست آسمان دلش می گیرد
تقصیر توست قطارها سروقت نمی آیند
تقصیر توست یخ های قطب شمال آب می شود
تقصیر توست شیشه ها پاک نمی شوند
تقصیر توست کتاب ها نخوانده مانده اند
تقصیر توست پاها نرفته خسته اند
تقصیر خود خود توست
از وقتی مرا توی آینه جا گذاشته ای

[dourtarin]

این روزها دارم سر میروم
کوزه ای
ظرفی
چیزی
نداری
دارم از دست می روم.

[dourtarin]

هر وقت دوست داشتی بیا
حتی وقتی
که
دیگر کسی
منتظرت
نیست

[dourtarin]

وقتی کودکی، کسی مرزها را یادت نمی دهد و چقد ساده مرزها اسیرت می کنند، لبخندی، صدایی، نگاهی، مرزهای ممنوعه شیرین.

[dourtarin]

طوری رفتار نکن که آدم تو دلش بگه اون هیچ وقت این کار رو نمی کنه،جای هیچ امیدی نباشه،هیچ امیدی.

[dourtarin]

اگه می تونستیم حرف هایی که تو دلمون هست رو به ادماشون بگیم خیلی وقت پیش تکلیف هامون روشن میشد و شاید مسیرهامون. ولی انگار بعضیا مسیرهاشون رو انتخاب کردن و همراهی نمی خوان. خودشون اینو بهت نمیگن ولی رفتاراشون چرا!

[dourtarin]

ادما
قدیما
دیر به دیر
عاشق میشدن
ولی
این روزا
چیزی که زیاده
عشق های جورواجور

[dourtarin]

وقتی یکی از دنیات بیرون میره
واسه اینکه چیزی بیش از اون چیزی که بهش می دادی رو می خواست
حالا می تونی دنیاتو داشته باشی
واسه خود خودت!
ولی جای یه چیزی همیشه خالی می مونه!

[dourtarin]

سرش خیلی شلوغ بود
اون همه کار داره
اینجا، اونجا
زندگی کردن که الکی نیست
باید خرج زندگی رو درآورد
من هم
تو لیست
کاراش
گذاشته بود

[dourtarin]

عادت داشت
می امد
و
می رفت
مثل طوفان
فکر
چادرنشینان
نبود!

[dourtarin]

فرصت های زندگی
مثل پارک کردن
ماشینه
همان طور
که بهت جا نمیدن!

[dourtarin]

نمیدونم
اتفاق ها
تکرار
میشن
یا
تکرارها
اتفاق
می افتن

[dourtarin]

یه قدم من
یه قدم تو
به شرطی
که راهتو
کج نکنی

[dourtarin]

گاهی دور بودن باعث میشه
یکی رو دوس داشت
حسی که تو نزدیک بودن
به وجود نمیاد!

[dourtarin]

دوست داشتن دلیل خوبی برای رنج کشیدن نیست

[dourtarin]

این روزا آدما دنبال پابند کردن هستن تا دوست داشتن

[dourtarin]

من از لحظه ها می گذرم ولی اونا از من نمیگذرن

[dourtarin]

می دونی چرا بعضی دوستی ها اونجوری که می خوای نمیشه، چون داری چیزی رو که می خوای بدست بیاری پس می زنی و از دور شدنش تعجب می کنی و بهش اجازه نمیدی بمونه یا بره.

[dourtarin]

بعضی چیزا تو زندگی شاید واسه ما نباشن ولی کنارمون هستن و همین بودنشون زندگی رو قشنگ تر می کنه.

[dourtarin]

هر چه پر رنگ تر

غیر واقعی تر

[dourtarin]

آدما وقتی دیگه به ما تعلق ندارن به ما تعلق پیدا می کنند

[dourtarin]

اونایی که فرصت آشنایی دارن فرصت باهم بودن رو ندارن و اونایی که فرصت باهم بودن رو دارن فرصت آشنایی ندارن

[dourtarin]

دلت رو درگیر ذهنت نکن

ظریف تر از ایناست که بخواد بار فکراتو به دوش بکشه.

[dourtarin]

احساسات آدم مثل آب پشت سد می مونه مواظب باش خیلی اونجا نمونه سرریز میشه و خونه خراب کن

[dourtarin]

آدما تو زندگی مسیر خودشون رو میرن

فقط هر از گاهی تو تقاطع ها همدیگه رو ملاقات می کنند

واسه همین اونی که دیروز آشناست فردا میشه یه غریبه

:n12:

[dourtarin]

برچسب می زنی به احساس دیگری

و می ترسی از برچسب خوردن احساست!

[dourtarin]

این ادما هر روز تو رو یه جور می خوان

ولی تو خودت باش تا همیشگی باشی

[dourtarin]

مرا از اینجا ببر
نه اینکه خسته ام
آماده سفرم

[dourtarin]

اینقد که آدما دورادور هوای همو دارن
رودررو داشتن
دنیا چی میشد!

پی نوشت: دورادور دلتنگ بودن سخته!

[dourtarin]

وقتی موقع خداحافظی جوابی نمی شنوی
نمیدونی واسه اینکه دوباره بگی
یا زودتر بری!

[dourtarin]

می سپارم
تو را
همچو
موسی
به نیل
تا
دوباره
برگردی!

[dourtarin]

جاری چون سیلاب

امشب به دریا می رسم

[dourtarin]

جایی
بین دیروز و فردا
هست و بود
خواستن و نخواستن
زندگی می کنیم

[dourtarin]

چون مشق های کودکی دوره ام می کنی

و نمی دانی که من خسته تکرارم

[dourtarin]

و
وقتی
برگشتم
.
.

آنجا بود
منتظر

.
.
خدا

[dourtarin]

گاهی برای این که مردم حرفت را باور کنند نباید لبخند بزنی

[dourtarin]

بده که خوبیم یا خوبه که بدیم؟


مسئله این است...

[dourtarin]

شانه های باورم درد می کند
پناه بر آغوشت