PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : دوست داشتني ها



صفحه ها : [1] 2 3 4

M.B.M
30-07-2006, 22:19
هر مطلب دوست داشتني كه داشتيد اينجا بگذاريد

اينم اوليش از طرف من :

خدا گفت زمین سردش است . چه کسی می تواند زمین را گرم کند ؟

لیلی گفت من !

خدا شعله ای به او داد . لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت ، سینه اش اتش گرفت . خدا لبخند زد لیلی هم

خدا گفت : شعله را خرج کن . زمینم را به اتش بکش

لیلی خودش را به اتش کشید . خدا سوختنش را تماشا کرد

لیلی گر می گرفت . خدا حظ می کرد

لیلی می ترسید اتش تمام شود

لیلی چیزی از خدا خواست . خدا اجابت کرد

مجنون سر رسید . مجنون هیزم اتش لیلی شد

اتش زبانه کشید . اتش ماند و زمین خدا گرم شد

خدا گفت: اگر لیلی نبود زمین من همیشه سردش بود

خدا مشتی خاک را بر گرفت ، می خواست لیلی بسازد

از خود در او دمید و لیلی پیش از انکه با خبر شود ؛ عاشق شد

سالیانی است که لیلی عشق می ورزد ، لیلی باید عاشق با شد

زیرا خدا در او دمیده است و هر که خدا در او بدمد عاشق می شود

nightmare
30-07-2006, 22:29
خیلی ممنون....

فریاد زدیم کی چرخ گردون .....لیلا تو نداده ای به مجنون .....
فریاد بر آمد آنکه خاموش ....
کم داد اگر ، مگیرد افزون.....
خاموش شدیم و در خموشی ، رفتیم سراغ می فروشی.....

شاید ربطی نداشت یهو اومد به ذهنم.
باز هم ممنون.

تا بعد....

M.B.M
30-07-2006, 22:31
اينم يك شعر دوست داشتني :

شبئ در حال مستئ ، تکیه بر جائ خدا کردم


در آن یک شب خدایئ ، من عجایب کارها کردم


جهان را روئ هم کوبیدم ، از نو ساختم گیتئ


ز خاک عالم کهنه ، جهانئ نو بنا کردم


کشیدم بر زمین از عرش ، دنیا دار سابق را


سخن واضح تر و بهتر بگویم ، کودتا کردم


خدا را بنده خود کرده ، خود گشتم خدائ او


خدایئ ، با تسلط هم به ارض و هم سما کردم


میان آب شستم سر بسر برنامه پیشین


هر آن چیزئ کز اول بود نابود و فنا کردم


نمودم هم بهشت و هم جهنم هر دو را معدوم


کشیدم پیش نقد و نسیه ، بازئ را رها کردم


نماز و روزه را تعطیل کردم ، کعبه را بستم


وثاق بندگئ را ، از ریاکارئ جدا کردم


امام و قطب و پیغمبر نکردم در جهان منصوب


خدایئ بر زمین و بر زمان ، بئ کدخدا کردم


نکردم خلق، ملا و فقیه و زاهد و صوفئ


نه تعیین بهر مردم مقتدا و پیشوا کردم


شدم خود عهده دار پیشوایئ در همه عالم


به تیپا ، پیشوایان را ، به دور از پیش پا کردم


بدون اسقف و پاپ و کشیش و مفتئ اعظم


خلایق را به امر حق شناسئ آشنا کردم


نه آوردم به دنیا روضه خوان و مرشد و رمال


نه کس را مفتخوار و هرزه و لات و گدا کردم


نمودم خلق را آسوده از شر ریاکاران


به قدرت در جهان خلع ید از اهل ریا کردم


ندادم فرصت مردم فریبئ بر عبا پوشان


نخواهم گفت آن کارئ که با اهل عبا کردم


به جائ مردم نادان ، نمودم خلق گاو و خر


میان خلق آنان را پئ خدمت رها کردم


مقرر داشتم خالئ ز منت ، رزق مردم را


نه شرطئ در نماز و روزه و ذکر و دعاکردم


نکردم پشت سر هم ، بندگان لخت و عور ایجاد


به مشتئ بندگان آبرومند اکتفا کردم


هر آنکس را که مئ دانستم از اول بود فاسد


نکردم خلق و عالم را ، برئ از هر جفا کردم


به جائ جنس موذئ آفریدم مردم دل پاک


قلوب مردمان را، مرکز مهر و وفا کردم


نکردم خلق ، آمریکا و روس و انگلستان را


به موجودات عالم صلح و یکرنگئ عطا کردم


سرئ کو داشت بر سر فکر استثمار کوبیدم


دگر قانون استثمار را در زیر پا کردم


رجال خائن ومزدور را ، در آتش افکندم


سپس خاکستر اجسادشان را بر هوا کردم


نه جمعئ را برون از حد بدادم ثروت و مکنت


نه جمعئ را به درد بئ نوایئ مبتلا کردم


نه یک بئ آبرویئ را ، هزاران گنج بخشیدم


نه بر یک آبرومندئ ، دوصد ظلم و جفا کردم


نکردم هیچ فردئ را ، قرین محنت و خوارئ


گرفتاران محنت را ، رها از تنگنا کردم


به جائ آنکه مردم را گذارم در غم و ذلت


گره از کارهائ مردم غم دیده وا کردم


بجائ آنکه بخشم خلق را امراض گوناگون


به الطاف خدایئ ، درد مردم را دوا کردم


جهانئ ساختم پر عدل و داد و خالئ از تبعیض


تمام بندگان خویش را، از خو د رضا کردم


نگویندم که تا ریگئ به کفشت هست از اول


نکردم خلق شیطان را، عجب کارئ بجا کردم


چو مئ دانستم از اول که در آخر چه خواهد شد


نشستم ، فکر کار انتها را، ابتدا کردم


نکردم اشتباهئ چون خدائ فعلئ عالم


خلاصه هر چه کردم خدمت و مهر و صفا کردم


زمن سر زد هزاران کار دیگر تا سحر ، لیکن


چو از خود بئ خبر بودم ندانستم چه ها کردم


سحر چون گشت ، از مستئ شدم هشیار


خدایا ، در پناه مئ ، جسارت بر خدا کردم


شدم بار دگر یک بنده درگاه او، گفتم


خداوندا ، نفهمیدم ، غلط کردم ، خطا کردم

M.B.M
30-07-2006, 22:34
خیلی ممنون....

فریاد زدیم کی چرخ گردون .....لیلا تو نداده ای به مجنون .....
فریاد بر آمد آنکه خاموش ....
گر کم داده است ، مگیرد افزون.....
خاموش شدیم و در خموشی ، رفتیم سراغ می فروشی.....

شاید ربطی نداشت یهو اومد به ذهنم.
باز هم ممنون.

تا بعد....

ممنون به نظر من اينم دوست داشتني بود

اينم يك چند تا ديگه.....

بعضی برای انتقال آنچه در سر دارند از جرثقیل استفاده میکنند!!!!!


بعضی همرنگ جماعت می شوند ولی همفکر جماعت نه!!!!


سر سنگینی بعضی ها شاید از آن ناشی شود که آنچه در سر دارند به زبان نمی

آورند!!!!

M.B.M
30-07-2006, 22:35
بزرگترین محدودیت انسان ساخته ذهن اوست تصورات ذهن تعیین کننده هدف هاست
اندیشه حقیر انسان را حقیر نگه می دارد
زندگی شما جلوه گاه افکار شماست
اوضاع و احوال شما زمانی تغییر می کند که برای تغییر آن اقدام کنید
ارزش شما بیش از آن است که تصور می کنید
کاری را که برای دیگران انجام میدهید برای خود بکنید
بیاموزیم که کاملا به خود متکی باشیم
سرنوشت هر کسی را شخصیت او تعیین می کند
اگر راحت بنشینیم هرگز راه به جایی نخواهیم برد
یادداشت هر چیزی نخستین قدم برای به واقعیت درآوردن آن است

WooKMaN
30-07-2006, 22:36
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

از هردتون ممنون خيلي باحال بيدند ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

saviss
30-07-2006, 22:49
ممنون به نظر من اينم دوست داشتني بود

اينم يك چند تا ديگه.....

بعضی برای انتقال آنچه در سر دارند از جرثقیل استفاده میکنند!!!!!


بعضی همرنگ جماعت می شوند ولی همفکر جماعت نه!!!!


سر سنگینی بعضی ها شاید از آن ناشی شود که آنچه در سر دارند به زبان نمی

آورند!!!!
هم شما و همnightmare بسيار قشنگ گفتيد
بعضي ها هم براي انتقال اونچه كه در سر دارند...............از چماق استفاده ميكنن

jazire_eshgh21
30-07-2006, 23:02
لذتي كه در فراق است در وصال نيست چراكه در فراق شوق وصال است و در وصال بيم فراق!!!

Aminzikzak
30-07-2006, 23:05
خوب منم یه شعر دوست داشتنی از خودم میزارم امیدوارم خوشتون بیاد:

روزگار غریبیست
در پس ابر دگر ماهی نیست
خورشید چنان برسر این عالمیان میتابد
که جهنم به سر اهل عذاب
.....
ابرها از پس هم میگذرد
روزها نیز پیاپی چون ابر
گردش این عظمت را که زمان مینامند
فرصتی نیست مگر پلک زدنی بس مبهم

ببخشید اگه چرت و پرته ولی به عنوان اولین شعرم دوست داشتنیه ... نیست!؟

saviss
30-07-2006, 23:09
اين دوتاي آخري كه شدن خود آزاري.........

nightmare
30-07-2006, 23:10
از شما دوستان ممنونم . خوب این قسمتی از اون شعر که وقتی برای اولین بار اونو شنیدم بغضم گرفت ...

خرسند شدیم ازینکه امروز رنگی دگر است نه رنگ دیروز

تا شب نشده رنگ دگر شد گفتند ازین نکته هزار نکته آموز

فریاد زدیم که چرخ گردون لیلات و نداده ای به مجنون؟

فریاد بر امد آن که خاموش کم داد اگر نگیرد افزون

خاموش شدیم و در خموشی رفتیم سراغ می فروشی

فریاد زدیم دوای ما کو؟

گویند دواست باد نوش هشیار نشد مگر مدهوش این بار گران بگیریم از دوش

آرام کنار گوش ما گفت: بار گران تو مفت مفروش

از خود به کجا شوی تو پنهان از خود به کجا شوی گریزان

بیداری دل چنین مخوابان سخت آمده است مبخش اسان

هشیار شدیم ازینکه هستیم رفتیم در میکده بستیم

با خود به سخن چنین نشستیم

ما باده نخورده ایم و مستیم

مسجد سر راه از ان گذشتیم روی درش چنین نوشتیم

در میکده هم خدای بینی با مرد خدا اگر بنشینی

تا بعد....

Aminzikzak
30-07-2006, 23:19
آه قمیشی...

منم وقتی اینو شنیدم بغض کردم.

مگذار که یاد ما را طعم تلخ این حقیقت ببرد ...
این حقیقت است که از دل برود هر آنکه از دیده رود...

jazire_eshgh21
30-07-2006, 23:24
اين دوتاي آخري كه شدن خود آزاري.........


منظورتون از خود آزاری یعنی چی؟

M.B.M
31-07-2006, 00:10
کاشکی از قطره اشکت کمی آبرو بگیرم

یعنی تو چشمه ی چشمات با نگات وضو بگیرم

برای لحظه دیدار از قدیما نقشه داشتم

یه دونه هدیه ی ناچیز واسه تو کنار گذاشتم

یادمه یکی بهم گفت هر کی تنهاست توی دنیا

یه دونه نامه ی خوش خط بنویسه واسه آقا

کاغذ نامه رو بعدش توی رودخونه بریزه

بنویسه واسه مولا خاطرت خیلی عزیزه

خاطرت خیلی عزیزه

اين يكي لاتي شد تا دوست داشتني

M.B.M
31-07-2006, 00:12
حرفهای دوست داشتني

غم و اندوه حل کننده جسم و پیکرند.

عذر خواهی دلیل خردمندی است.

نرمی و مهربانی کلید رستگاری است.

ریشه تمام ناپاکیها حسادت است.

پاکدامنی شهوت را کم می کند.

خودپسندی نشانه نادانی است.

گفتار مرد نماینده خرد اوست.

خودنمایی و ریاکاری شرک به خدا است.

فرصت از دست دادن،موجب ندامت و پشیمانی است.

گرامی ترین چیزها شکیبایی و بر دباری است.

علم و دانش عالیترین مدارج شرافت و بزرگی است.

حضرت علی (ع)

M.B.M
31-07-2006, 00:14
اينم يكي ديگه :


سلام بهونه قشنگ من براي زندگي
آره باز منم همون ديوونه ي هميشگي
فداي مهربونيات چه مي كني با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود اين نامه رو واست نوشت
حال من رو اگه بخواي رنگ گلاي قاليه
جاي نگاهت بد جوري تو صحن چشمام خاليه
ابرا همه پيش منن اينجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چي بگم جون خودت بازم كمه
ديشب دلم گرفته بود رفتم كنار آسمون
فرياد زدم يا تو بيا يا من و پيشت برسون
فداي تو! نمي دوني بي تو چه دردي كشيدم
حقيقت رو واست بگم به آخر خط رسيدم
رفتي و من تنها شدم با غصه هاي زندگي
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگي
نمي دوني چه قدر دلم تنگه براي ديدنت
براي مهربونيات نوازشات بوسيدنت
به خاطرت مونده يكي هميشه چشم به راهته
يه قلب تنها و كبود هلاك يه نگاهته
من مي دونم همين روزا عشق من از يادت ميره
بعدش خبر ميدن بيا كه داره دوستت ميميره
روزات بلنده يا كوتاه دوست شدي اونجا با كسي
بيشتر از اين من و نذار تو غصه و دلواپسي
يه وقت من و گم نكني تو دود اون شهر غريب
يه سرزمين غربته با صد نيرنگ و فريب
فداي تو يه وقت شبا بي خوابي خستت نكنه
غم غريبي عزيزم زرد و شكستت نكنه
چادر شب لطيف تو از روت شبا پس نزني
تنگ بلور آب تو يه وقت ناغافل نشكني
اگه واست زحمتي نيست بر سر عهد مون بمون
منم تو رو سپردم دست خداي مهربون
راستي ديروز بارون اومد من و خيالت تر شديم
رفتيم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شديم
از وقتي رفتي آسمونمون پر كبوتره
زخم دلم خوب نشده از وقتي رفتي بد تره
غصه نخور تا تو بياي حال منم اين جوريه
سرفه هاي مكررم مال هواي دوريه
گلدون شمعدوني مونم عجيب واست دلواپسه
مثه يه بچه كه بار اوله ميره مدرسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش ميگذره ؟
دلت مي خواد مي اومدم يا تنها رفتي بهتره
از وقتي رفتي تو چشام فقط شده كاسه خون
همش يه چشمم به دره چشم ديگم به آسمون
يادت مي آد گريه هامو ريختم كنار پنجره
داد كشيدم تو رو خدا نامه بده يادت نره
يادت ميآد خنديدي و گفتي حالا بذار برم
تو رفتي و من تا حالا كنار در منتظرم
امروز ديدم ديگه داري من رو فراموش مي كني
فانوس آرزوهامونو داري خاموش ميكني
گفتم واست نامه بدم نگي عجب چه بي وفاست
با اين كه من خوب مي دونم جواب نامه با خداست
عكساي نازنين تو با چند تا گل كنارمه
يه بغض كهنه چند روزه دائم در انتظارمه
تنها دليل زندگي با يه غمي دوست دارم
داغ دلم تازه ميشه اسمت و وقتي مي آرم
وقتي تو نيستي چه كنم با اين دل بهونه گير
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هيچ وقت نگير
حرف منو به دل نگير همش مال غريبيه
تو رفتي و من غريب شدم چه دنياي عجيبيه
زودتر بيا بدون تو اينجا واسم جهنمه
ديوار خونمون پر از سايه ي غصه و غمه
تحملي كه تو دادي ديگه داره تموم ميشه
مگه نگفتي همه جا ماله مني تا هميشه
دلم واست شور مي زنه اين دل و بي خبر نذار
تو رو خدا با خوبيات رو هيچ دلي اثر نذار
فكر نكني از راه دور دارم سفارش ميكنم
به جون تو فقط دارم يه قدري خواهش ميكنم
اگه بخوام برات بگم شايد بشه صد تا كتاب
كه هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
مي گم شبا ستاره ها تا مي تونن دعات كنن
نورشونو بدرقه پاكي خنده هات كنن
يه شب تو پاييز كه غمت سر به سر دل مي ذاره
مريم همون كسي كه بيشتر از همه دوست داره

saviss
31-07-2006, 00:20
منظورتون از خود آزاری یعنی چی؟
مفهوم روانشناسيش يك كمي مفصله
اما اينو بدونيد كه منظور من توهين به كسي نبود (اينو مطمئن باشيد)
انشا..ه يا روي صندلي داغ يا خصوصي در اين مورد توضيح ميدم
چون توضيحش ارتباطي به تاپيك نداره
آيدي ياهوي من (البته فقط براي رفع سو تعبير ...اينهart_savis@yahoo.com)
ضمنا اگر دير به دير يا مختصر توضيح دادم نرنجيد.....واقعا گرفتارم ونميرسم ...اما حتما شما و يا بقيه دوستان رو از ابهام درميارم كه به دل نگيريد

شاد باشي وكمي هم به شعرهاي خيام بپردازيد

M.B.M
31-07-2006, 12:43
اينم قشنگه بخونيد :

كوله ‌پشتي‌اش‌را برداشت‌و راه‌افتاد. رفت‌كه‌دنبال‌خدا بگردد؛ و گفت: تا كوله‌ام‌از خدا پر نشود برنخواهم‌گشت.نهالي‌رنجور و كوچك‌كنار راه‌ايستاده‌بود.مسافر با خنده‌اي‌رو به‌درخت‌گفت: چه‌ تلخ‌است‌كنار جاده‌بودن‌و نرفتن؛ و درخت‌زير لب‌گفت: ولي‌تلخ‌تر آن‌است‌كه‌بروي‌و بي‌رهاورد برگردي. كاش‌مي‌دانستي‌آن‌چه‌در جست‌وجوي‌آني، همين‌جاست. مسافر رفت‌و گفت: يك‌درخت‌از راه‌چه‌مي‌داند، پاهايش‌در گِل‌است، او هيچ‌گاه‌لذت‌جست‌وجو را نخواهد يافت. و نشنيد كه‌درخت‌ گفت: اما من‌جست‌وجو را از خود آغاز كرده‌ام‌و سفرم‌را كسي‌نخواهد ديد؛ جز آن‌كه‌بايد. مسافر رفت‌و كوله‌اش‌سنگين‌بود. هزار سال‌گذشت، هزار سالِ‌پر خم‌و پيچ، هزار سالِ‌بالا و پست. مسافر بازگشت. رنجور و نااميد. خدا را نيافته‌بود، اما غرورش‌را گم‌كرده‌بود. به‌ابتداي‌جاده‌رسيد. جاده‌اي‌كه‌روزي‌از آن‌آغاز كرده‌بود. درختي‌هزار ساله، بالا بلند و سبز كنار جاده‌بود. زير سايه‌اش‌نشست‌تا لختي‌بياسايد. مسافر درخت‌را به‌ياد نياورد. اما درخت‌او را مي‌شناخت. درخت‌گفت: سلام‌مسافر، در كوله‌ات‌چه‌داري، مرا هم‌ميهمان‌كن. مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده‌ام، كوله‌ام‌خالي‌است‌و هيچ‌چيز ندارم. درخت‌گفت: چه‌خوب، وقتي‌هيچ‌چيز نداري، همه‌چيز داري. اما آن‌روز كه‌مي‌رفتي، در كوله‌ات‌همه‌چيز داشتي، غرور كمترينش‌بود، جاده‌آن‌را از تو گرفت. حالا در كوله‌ات‌جا براي‌خدا هست. و قدري‌از حقيقت‌را در كوله‌مسافر ريخت. دست‌هاي‌مسافر از اشراق‌پر شد و چشم‌هايش‌از حيرت‌درخشيد و گفت: هزار سال‌رفتم‌و پيدا نكردم‌و تو نرفته‌اي، اين‌همه‌يافتي! درخت‌گفت: زيرا تو در جاده‌رفتي‌و من‌در خودم. و پيمودن‌خود، دشوارتر از پيمودن‌جاده‌هاست

M.B.M
31-07-2006, 13:11
Interview With God

گفتگو با خدا[U]


I Dreamed I Had An Interview With God
در خواب خدا را ديدم

"So You Would Like To Interview Me?"God Asked.

پرسيد:ميخواستي مرا ملاقا ت نما يي

If You Have The Time" I Said."

جواب دادم:اگروقت داشته باشيد

God Smiled:

با لبخند فرمود:

"My Time Is Eternity"

زما ن من نا متنا هي است

"What Questions Do YouHave In Mind For Me?"

و چه پرسشي در نظر داري

"What Surprises You Most About Humankind?..."

پرسيدم چه خصوصيت آدمي عجيب است

God Answered...

خدا فرمود...

That They Get Bored With Childhood""

دوران كودكي برايشا ن خستگي آورمي شود

They Rush To Grow Up And Then

وميخواهند سريع بزرگ شوند

Long To Be Children Again

ودرانتها بر ميگردند به كودكي

That They Lose Their Health To Make Money

سلامتيشا ن را درعوض بدست آوردن ثروت از دست مي دهند

And That Lose Their Money To Restore Their Health

در نتيجه ثروت را مي ستا نند در عوض بدست آوردن مجدد سلامتي

That Bye Thinking Anxiously About The Future.

با تفكر به آينده مشوش مي شوند

They Forget The Present.

وزما ن حا ل را فراموش مي كنند

Such That They Live In Neither The Future.

بطوري كه نه درحا ل ونه در آينده زندگي مي كنند

That They Live As If They Will Aever Die.

زندگي مي كنند در حا لي كه هرگز از دنيا نمي رونند

And Die As If They Had Never Lived.

ودرزما ن فوت انگا ري هرگز زيست نكردند

God's Hand Took Mine

دستا نم را گرفت

And We Were Silent For A While

وپس از مدتي سكوت

And Then I Asked...

پرسيدم...

"As A Present.What Are Some Of Life's Lessons You Want Your Children To bLearn?"

يا دگيري چه دروس زندگي را ازفرزندانت مي خواهي

God Repued With A Smile...

خدا فرمود...

"To Learn That They Cannot Make Anyone Love Them.

بياموزند كه نمي توانند شخصي را وادار به دوست داشتنشا ن نما يند

What They Can Do Is Let Themselves Be Loved

ومي توانند اجا زه دهند كه دوستشا ن بدارند

To Learn That It Is Not Good To Compare Themselves To Others

خودشا ن را با ديگران مقا يسه نكنند

To Learn That A Rich Person Is Not The One Who Has The Most

وبدانند ثروتمند همه چيزندارد

But Is The One Who Needs The Least

بلكه نيا زمنديش كمتر است

To Learn That It Only Takes A Few Seconds To Open Profound Wounds In Persons We Love.

بدانند كه در يك لحظه تما م كسا ني را كه دوست دارند ازخود رنجور مي سا زند

And Takes Many Years To Heal Them

وسا لها درما ن زخم طول مي كشد

To Learn To Forgive By Practicing Forgiveness

بخشش بيا موزند با عمل بخشيدن

To Learn That There Are Persons Who Love Them Dearly

يا د بگيرند كه برخي دوستشا ن مي دارند

But Simply Do Not Know How To Express How Or Show Their Feeliags.

ولي نمي دانند چگونه احسا سشا ن را بيا ن كنند

To Learn That Two People Can Look At The Same Thing And See It Differently

بدانند دونفرمي توانند دو نظر متفاوت به يك شيء واحد داشته با شند

To Learn That It Is Not Nlwnys Enough That They Be Forgiven By Others

هميشه مورد بخشش ديگران قرار گرفتن كا في نيست

But They Must Forgive Themselves

بلكه خودشا ن را با يد ببخشند

And To Learn That I Am Here

بدانند كه من هميشه حضور دارم

Always."

هميشه

M.B.M
31-07-2006, 13:14
عشق

نام من عشق است.

مي شناسيدم؟

زخمي ام زخمي سراپا،

مي شناسيدم؟

باشما طي كرده ام راه درازي را

خسته ام خسته،

مي شناسيدم؟

اين زمان گرچه ابري پوشانيده است رويم

من همان خورشيد تابانم

مي شناسيدم؟

اين چنين بيگانه از من رو برنگردانيد،

در كف فرهادتيشه من نهادم،من

من شكستم بيستون را،من

من همان مهران سالهاي دورم

رفته ام از يادتان يا،

مي شناسيدم؟

نام من عشق است،

مي شناسيدم؟

M.B.M
31-07-2006, 13:30
شیخ بهایی:


آدمی اگر پيامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نيست، زيرا :



اگر بسيار كار كند، می‌گويند احمق است!


اگر كم كار كند، می‌گويند تنبل است!



اگر بخشش كند، مي‌گويند افراط مي‌كند!



اگر جمعگرا باشد، می‌گويند بخيل است!



اگر ساكت و خاموش باشد می‌گويند لال است!!!



اگر زبان‌آوری كند، می‌گويند ورّاج و پرگوست ...!



اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گويند رياكاراست!!! و اگر نكند میگويند كافراست و بی‌دين .........!!!



لذا نبايد بر حمد و ثنای مردم اعتنا كرد و جز ازخداوند نبايد ازكسی ترسيد.

M.B.M
31-07-2006, 14:35
به اتهام گناهی ناکرده به حبس نبودنت محکوم شدم.

به اتهام جرمی ناکرده چشمانم به اشک محکوم شد.

تو می توانی بفهمی که تاوان گناهی ناکرده را به زجر هر ثانیه به جان

خریدم بی آنکه مرتکب گناهی شده باشم!

انتقام لحظه هایم را از که بگیرم؟جواب اشکهایم را که می دهد؟

تو؟؟؟؟؟؟؟

تو می دانستی من بی گناهم.پس چرا؟

چرا مرا محکوم هر لحظه جان کندن کردی؟

به گناه بی گناهیم؟

من به گناهی ناکرده مردگی کردم و تو به جرم سکوتت چه خواهی

کشید؟

سکوتی که روشنترین لحظه هایم را به ناجوانمردی محکوم ظلمت

کرد!

و تو می توانی آسوده چشم بر هم بگذاری؟

به یاد بیاور که چشمهایم را بی هیچ گناهی محکوم اشک کردی

M.B.M
31-07-2006, 14:36
هیچ فکر کرده اید که چه می شد اگر...


ـ خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بدهد چون دیروز ما وقت نکردیم از او تشکر کنیم؟

ـ خدا فردا دیگر ما را هدایت نمی کرد، چون امروز اطلاعتش نکردیم؟

- امروز خدا با ما همراه نبود؛ چون امروز نمی توانیم درکش کنیم.

ـ دیگر هرگز شکوفا شدن گلی را نمی دیدیم؛ چون وقتی خدا باران فرستاده بود، گله کردیم؟

ـ خدا عشق و محبتش را از ما دریغ می کرد؛ چون ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم؟

ـ خدا فردا کتاب مقدسش را از ما می گرفت؛ چون امروز فرصت نکردیم که آن را بخوانیم؟

ـ خدا در خانه اش را می بست؛ چون ما در قلبهای خود را بسته ایم؟

ـ امروز خدا به حرفهایمان گوش نمی داد؛ چون دیروز به دستورش خوب عمل نکردیم؟

ـ خواستهایمان را بی پاسخ می گذاشت؛ چون فراموشش کرده ایم؟



بیاییم خودرا به خدا نزدیکتر کنیم و بذر خداشناسی رادر قلبهای خود بکاریم

M.B.M
31-07-2006, 15:01
بدانیم که ...


به راحتی می شود در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد، ولی به سختی میشود اشتباهات خود را یافت.

به راحتی می شود کسی را که دوستش داریم از خود برنجانیم، ولی به سختی می شود این رنجش را جبران کرد.

به راحتی می شود کسی را بخشید، ولی به سختی می شود از کسی تقاضای بخشش کرد.

به راحتی می شود قانون را تصویب کرد، ولی به سختی می شود به آن عمل کرد.

به راحتی می شود به رویاها فکر کرد، ولی به سختی می شود که رویایی را به دست آورد.

به راحتی می شود به کسی قول داد، ولی به سختی می شود به آن قول عمل کرد.

به راحتی می شود دوست داشتن را به زبان آورد، ولی به سختی می شود آن را نشان داد.

به راحتی می شود اشتباه کرد، ولی بسختی می شود از آن اشتباه درس گرفت.

به راحتی می شود گرفت، ولی به سختی می شود بخشش کرد.

به راحتی می شود دوست را با حرف حفظ کرد، ولی به سختی می شود به آن معنا بخشید.

. . . و در آخر

به راحتی می شود این متن را خواند، ولی به سختی می شود به آن عمل کرد.

M.B.M
31-07-2006, 15:03
زود قضاوت نکنید

1- اگر شما زن حامله اى را بشنا سيد كه در حال حاضر هشت تا بچه ى كور و كچل دارد ، آيا موافق هستيد كه اين خانم حامله سقط جنين بكند تا يك نفر ديگر به كور و كچل هاى اين دنياى لعنتى اضافه نشود ؟
اين را هم بگويم كه : از هشت تا كور و كچل هاى اين عليامخدره ى محترمه ! ، سه تا شان كر و لال ، دو تا شان نا بينا ، يكى شان عقب افتاده ى ذهنى است و خود عليا مخدره هم به بيمارى سيفليس مزمن مبتلاست ! به نظر شما آيا اين خانم حامله ، بايد سقط جنين كند ؟؟
بجاى اينكه به اين پرسش ، تر و فرز ، پاسخ بدهيد ، اجازه بفرماييد سئوال دوم را مطرح كنم .

2- فرض بفرماييد حالا موقع انتخابات است و شما بايد از ميان سه كانديداى رياست جمهورى ، يكى را انتخاب كنيد . شما كداميك از اين سه كانديدا را انتخاب خواهيد كرد ؟
الف - كانديداى اولى ، با سياستمداران و سياست بازان حقه باز و بد كاره و لجاره و مفتخور و بد نام ، بده بستان دارد و اهل فال بينى و پيشگويى و استخاره و اين نوع مزخرفات است . روزى هشت تا ده ليوان مارتينى مى خورد ، سيگار برگ دود مى كند و دو تا فاسق لگورى هم دارد .
ب - كانديداى دومى ، تا لنگ ظهر مى خوابد . ترياك مى كشد . و هر شامگاه نيم بطر ويسكى را روانه ى خندق بلا مى كند .
ج - كانديداى سوم ، يك قهرمان جنگ است ، گوشت نمى خورد ، سيگار نمى كشد ، گاهگدارى يك ليوان آبجو مى نوشد ، و اهل زن بازى و حقه بازى هاى ديگر هم نيست .
شما كداميك از اين سه نفر را روانه ى كاخ رياست جمهورى خواهيد كرد ؟؟


لطفا نخست تصميم تان را بگيريد ، بعدا به پاسخ اين پرسش ها توجه فرماييد .


و اما پاسخ پرسش ها :
1 - كانديداى اولى فرانكلين روزولت است .
2 - كانديداى دومى وينستون چرچيل است .
و كانديداى سومى ، آدولف هيتلر !!

و اما پاسخ به پرسش نخست :
اگر شما به سئوال مربوط به آن عليا مخدره حامله پاسخ مثبت داده ايد ، از تولد بتهوون جلوگيرى كرده ايد !!



و نتيجه ى اخلاقى اينكه : قبل از پيشداورى و قضاوت ، كمى فكر كنيد ..

nightmare
31-07-2006, 15:19
شاگرد : هر کاری می کنم نمی توانم آن کار را انجام دهم .
استاد : اراده کن.
شاگرد : من اراده می کنم اما در توانم نیست .
استاد : تو هرگز اراده نمی کنی . فقط خواسته ای از روی نیاز در تو شکل می گیرد. این اراده نیست.
شاگرد : منظور شما را نمی فهمم. من چگونه خواسته ای دارم ، در صورتی که باید برای خواستن هم اراده کنم؟!!
استاد : خواسته ی تو از نیاز توست . اراده چیز دیگریست....
شاگرد : نمی توانم قبول کنم ، ببینید من گرسنه می شوم ، سپس اراده می کنم که غذا بخورم و این کار را انجام می دهم. آیا از این هم پیچیده تر باید باشد؟
استاد : گرسنگی پندار توست ، خوردن نیاز تو و انجام آن خواسته ای که از نیاز تو شکل می گیرد . اما با اراده می توانی پندارت را کنترل کنی.
شاگرد : پس معنای واقعی اراده چیست؟
استاد : معنای واقعی آن را تو خود روزی کشف خواهی کرد .
اراده آن چیزیست که تو را در نبردی که اندیشه حکم به شکست آن می دهد ، پیروز می گرداند . آن چیزیست که تو را از اجسام عبور خواهد داد....و اراده چیزیست که....
شاگرد : پس چگونه از اراده ام استفاده کنم؟ اراده ی من کجاست؟
استاد : کارهایت را در حضور مرگت انجام ده . تو می دانی که مرگ تو در سمت چپت همراه توست و آنگاه که تو را لمس کند ، تو جدا خواهی شد ... کارهایت را در حضور و یاد مرگت که هر لحظه فرا می رسد انجام ده. آنگاه اراده به آرامی متولد می شود.
شاگرد : اراده از کجا سرچشمه می گیرد ؟
استاد : { با اشاره ای به ناف خود } ، از سرچشمه ی حیات تو...
شاگرد : آیا می توانم روزی از آن استفاده کنم؟
استاد : منتظر باش ، اینبار تو تصمیم نخواهی گرفت .....

تا بعد....

M.B.M
31-07-2006, 21:35
عشق یعنی با تو خواندن از جنون
عشق یعنی سوختنها از درون
عشق یعنی سوختن تا ساختن
عشق یعنی عقل و دین را باختن
عشق یعنی دل تراشیدن ز گل
عشق یعنی گم شدن در باغ دل
عشق یعنی تو ملامت کن مرا
عشق یعنی می ستایم من تو را
عشق یعنی در پی تو در به در
عشق یعنی یک بیابان درد سر
عشق یعنی با تو آغاز سفر
عشق یعنی قلبی آماج خطر
عشق یعنی تو بران از خود مرا
عشق یعنی باز می خوانم تو را
عشق یعنی بگذری ازآبرو
عشق یعنی کلبه های آرزو
عشق یعنی با تو گشتن هم کلام
عشق یعنی انتظار یک سلام
عشق یعنی دستهایی رو به دوست
عشق یعنی مرگ در راهت نکوست
عشق یعنی شاخه ای گل درسبد
عشق یعنی دل سپردن تا ابد
عشق یعنی سروهای سر بلند
عشق یعنی خارها هم گل کنند
عشق یعنی تو بسوزانی مرا
عشق یعنی سایه بانم من تو را
عشق یعنی بشکنی قلب مرا
عشق یعنی می پرستم من تو را
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
عشق یعنی تک درختی در کویر
عشق یعنی عاشقانی سر به زیر
عشق یعنی بگذری از هفت خان
عشق یعنی آرش و تیر و کمان

M.B.M
31-07-2006, 21:52
عشق در علوم

ریاضی:
عشق تنها حسابی است که در آن 1+1 برابر است با همه چیز و 1-2 برابر است با هیچ!!
شیمی:
عشق تنها اسیدی است که در قلبم اثر میکند.
جغرافیا:
عشق تنها کوهی است که قله ندارد.
پزشکی:
عشق تنها بیماری است که میکروب آن ازطریق قلب وارد میشود.
کامپیوتر:
عشق تنها حافظه ای است که قابل فرمت شدن نیست.
ادبیات:
عشق تنها باید مثل لیلی و مجنون یک اسم داشته باشد.
دینی:
عشق تنها مکتبی است که همه ی جوانان پیرو آنند.
انشا:
عشق تنها موضوعی است که احتیاج به فکر کردن ندارد.
املا:
عشق تنها کلمه ای است که قبل از یاد گرفتن الفبا آموخته ایم .
زمین شناسی:
عشق تنها زمینی است که فقط در آن گل محبت می روید.
فیزیک:
عشق تنها نیرویی است که عمل و عکس العمل تلاش میکنند از یکدیگر پیشه بگیرند.
فلسفه:
عشق تنها احساسی است که نیازی به دلیل و برهان ندارد

M.B.M
01-08-2006, 14:36
لطفا تو ارزشيابي تاپيك شركت كنيد
مي خواهم بدونم اگه جالب نيست ادامه ندم

ممنون از لطف همگي

M.B.M
01-08-2006, 20:49
* هيچ انساني دشمن ديگري نيست بلكه معلم اوست .



*اگر اولش به فكر آخرش نباشي آخرش به فكر اولش مي افتي .



* هیچ کسی جز خود ما مسئول بدبختی ها و یا خوشبختی های ما نیست .



* هيچ کار بزرگي بدون اراده بزرگ ميسر نيست .



* هر شادي با رنجي بدست مي آيد و هر رنجي با شادي از بين ميرد .


* با دیگران بخند نه بر دیگران . ( دیل کارنگی )



* سکوت دوستي است که هرگز خيانت نمي کند .



* زندگي واقعا ساده است ولي ما اصرار داريم آن را پيچيده کنيم .



* تنها کسی مرتکب اشتباه نمی شود که کار نمی کند . ( ناپلئون )



* با چوبی که در جوانی گرد می آورید، در کهنسالی گرم خواهید شد .



* کسي را انتخاب کنید که آنقدر دلش بزرگ باشد که براي اينکه تو دلش جا بشويد
مجبور نباشید خودتان را کوچک کنيد .


* ارباب ديگران بودن آسان است ، بر خود حکومت کردن دشوار است .



* اگر به شما عشق ورزيده ميشود ، عشق بورزيد و شايسته اين عشق باشيد .



* عاشق آنكس باش كه به دو طرفه بودن عشق اصرار دارد

M.B.M
04-08-2006, 18:57
پیش از آن که...

- پیش از آن که از غذایی که خوردید ایراد بگیرید، به آن کسی بیندیشید که چیزی برای خوردن ندارد.
- و آن هنگام که خسته اید و ناراضی از شغلی که دارید، به آن کسی بیندیشید که بیکار یا معلول است و در آرزوی داشتن شغلی مثل شغل شماست.
- اما پیش از آن که انگشت اتهام را به سوی کسی نشانه بروید، به خاطر بیاورید که همه ما گناه کاریم و درنهایت همه ما باید جوابگوی یگانه خالق قادر باشیم.
- و آن هنگام که به واسطه داشتن افکار مزاحم و آزاردهنده سخت اندوهگین هستید، لبخندی زده و خدا را شکرکنید که هنوز زنده هستید و در تکاپو و تلاش.
- زندگی عطیه خداوند است. پس تو ای انسان آگاه
زندگی کن...
از آن لذت ببر...
شکرانه اش را به جا آور...
و اهداف زندگی ات را به تمامی جامه عمل بپوشان.

M.B.M
04-08-2006, 19:11
در گذر از جاده ی زندگی آموختم :
که: 1-مي توان در يک لحظه تصميم گرفت و يک عمر رنج کشيد.
که: 2-مي توان به رفتن ادامه داد خيلي بد از آنکه، تصور مي کني ديگر نمي تواني.
که: 3-مي توان افکار را کنترل کرد و يا آنها تو را کنترل کنند.
که: 4-بلوغ به تجربه هاي تو و درسهايي که از آن گرفتي مربوط است؛ نه به سالهاي زندگي ات.
که: 5-قهرمان کسي است کاري را که لازم است انجام شود، بي توجه به عواقب آن انجام دهد.
که: 6-گاهي حق داري عصباني باشي، اما حق نداري ظالم باشي.
که: 7-مجبور نيستي دوستت را عوض کني، اگر بداني دوستت عوض مي شود.
که: 8-زندگي ات مي تواند در يک لحظه توسط مردمي که تو حتي نمي شناسي تغيير کند.
که: 9-اگر کسي آنگونه که تو مي خواهيدوستت ندارد، به اين معني نيست که در عشق او نقصي هست.
که: 10-کساني که بيشتر دوست داري زودتر از دست مي دهي.


شما کدوم رو آموختيد و قبولش داريد؟

M.B.M
05-08-2006, 16:05
کتاب و انسان

می دونید آدم ها مثل کتاب هستند ؟

_ بعضي از آدم ها رو بايد چندين بار خوند تا بشه معنيشونو بفهميم، و بعضي ازآدم ها رو نخونده بايد دور انداخت...

_ بعضي از آدم ها باحروف سياه چاپ مي شوند وبعضي ازآدم ها صفحه هاي رنگي دارند...

_ بعضي ازآدم ها تجديد چاپ مي شوند و بعضي ازآدم ها فتوکپي آدم هاي ديگه هستند و بعضي ها هم ترجمه شدند...

_ بعضي ازآدم ها تجربياتشون تو چند صفحه هست و بعضي ها تو چندين جلد ...

_ بعضي ازآدم ها حرفاشون ساده و پرمحتوا هست وبعضي ازآدم ها رنگين وبدون معني

_ بعضي ازآدم ها با کاغذ کاهي چاپ مي شوند و بعضي ها...

M.B.M
05-08-2006, 16:07
هفت نکته...!


_ اگر روزی روزگاری، نخواستی یا نتوانستی فرد گنه کاری را ببخشی، بدان که از بزرگی گناه او نیست، بلکه از کوچکی قلب توست.

_ در هر شرایط سختی به این بیندیش که بدتر از این هم می توانست باشد .

_ لحظه های زندگی را به دست باد نده، چون باد همه چیز را با خود می برد.

_ اگر کسی را دوست نداری سعی نکن از او متنفر شوی بلکه سعی کن او را فراموش کنی.

_ موفقیت تنها یک چیز است، اینکه زندگی را به دلخواه خود بگذرانیم.

_ برای اینکه هیچ وقت فراموش نشوی، سخت دوست بدار، سریع زندگی کن و جوان بمیر.

_ شاید خوشبختی مجموعه ای از بدبختی است که هنوز به سر ما نیامده است

M.B.M
01-09-2006, 22:27
هر چه صحبت داری نثار دوست کن

ولی هرچه اطمینان داری به پای او نریز

با دوستت آرام بیا بسا که روزی دشمنت شود

بادشمنت آرام بیا بسا که روزی دوستت شود

ناتوانترین مردم کسی است که توان بدست آوردن دوستان را ندارد و

ناتوانتر از او کسی است که دوستی بدست آورد و آنرا از دست دهد


حضرت علی(ع)

M.B.M
01-09-2006, 22:29
داستان شقايق، گلي عاشق

شقایق گفت :با خنده نه بیمارم، نه تبدارم
اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی
یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه
ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود ز آنچه زیر لب می گفت
شنیدم سخت شیدا بود نمی دانم چه بیماری
به جان دلبرش افتاده بود-اما-
طبیبان گفته بودندش
اگر یک شاخه گل آرد
ازآن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را و
بسوزانند
شود مرهم
برای دلبرش آندم
شفا یابد
چنانچه با خودش می گفت بسی کوه و بیابان را
بسی صحرای سوزان را به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده که افتاد چشم او ناگه
به روی من
بدون لحظه ای تردید شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جداکرد و
به ره افتاد
و او می رفت و من در دست او بودم
و او هرلحظه سر را
رو به بالاها
تشکر از خدا می کرد
پس از چندی
هوا چون کورۀ آتش زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی که تاول داشت گفت:اما چه باید کرد؟
در این صحرا که آبی نیست
به جانم هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من
برای دلبرم هرگز
دوایی نیست
واز این گل که جایی نیست خودش هم تشنه بود اما!!
نمی فهمید حالش را چنان می رفت و
من در دست اوبودم
وحالامن تمام هست اوبودم
دلم می سوخت اما راه پایان کو ؟
نه حتی آب،نسیمی در بیابان کو ؟
و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت
که ناگه
روی زانوهای خود خم شد دگر از صبر اوکم شد
دلش لبریز ماتم شد کمی اندیشه کرد- آنگه -
مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی
زهم بشکافت
زهم بشکافت
اما ! آه
صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد
زمین و آسمان را پشت و رو می کرد
و هر چیزی که هرجا بود با غم رو به رو می کرد
نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب، خونش را
به من می دادو بر لب های او فریاد
بمان ای گل
که تو تاج سرم هستی
دوای دلبرم هستی
بمان ای گل
ومن ماندم
نشان عشق و شیدایی
و با این رنگ و زیبایی
و نام من شقایق شد
گل همیشه عاشق شد

M.B.M
01-09-2006, 22:31
مجي لا تراجي جي

.
يك زوج در اوايل 60 سالگي، در يك رستوران كوچيك رمانتيك سي و پنجمين سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.
ناگهان يك پري كوچولوِ قشنگ سر ميزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجي اينچنين مثال زدني هستين و درتمام اين مدت به هم وفادارموندين ، هر كدومتون مي تونين يك آرزو بكنين.
خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من مي خوام به همراه همسر عزيزم، دور دنيا سفر كنم.
پري چوب جادووييش رو تكون داد و
اجي مجي لا ترجي
دو تا بليط براي خطوط مسافربري جديد و شيك Qm2در دستش ظاهر شد.
حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فكر كرد و گفت:
خب، اين خيلي رمانتيكه ولي چنين موقعيتي فقط يك بار در زندگي آدم اتفاق مي افته ، بنابراين، خيلي متاسفم عزيزم ولي آرزوي من اينه كه همسري 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.
خانم و پري واقعا نا اميد شده بودن ولي آرزو، آرزوه ديگه !!!
پري چوب جادوييش و چرخوند و.........
اجي مجي لا ترجي
و آقا 92 ساله شد!

پيام اخلاقي اين داستان:
مردها شايد موجودات ناسپاسي باشن ،
ولي پريها................ مونث هستند !!!!!!!

نتيجه اخلاقي براي اقايون:
:اگه يه پري جلوتون حاضر شد مواظب ارزوهاتون باشين!

snow chem
02-09-2006, 04:35
فرشته اي از جنس خاك

پرنده بر شانه هاي انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده كرد و گفت : اما من درخت نيستم . تو نمي تواني روي شانه ي من آشيانه بسازي

پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدم ها را خوب مي دانم . اما گاهي پرنده ها و انسان ها را اشتباه مي گيرم

انسان خنديد و به نظرش اين بزرگ ترين اشتباه ممكن بود

پرنده گفت : راستي ، چرا پر زدن را كنار گذاشتي ؟
انسان منظور پرنده را نفهميد ، اما باز هم خنديد
پرنده گفت : نمي داني توي آسمان چقدر جاي تو خالي است . انسان ديگر نخنديد . انگار ته ته خاطراتش چيزي را به ياد آورد . چيزي كه نمي دانست چيست . شايد يك آبي دور ، يك اوج دوست داشتني.
پرنده گفت : غير از تو پرنده هاي ديگري را هم مي شناسم كه پر زدن از يادشان رفته است . درست است كه پرواز براي يك پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرين نكند فراموشش مي شود
پرنده اين را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال كرد تا اين كه چشمش به يك آبي بزرگ افتاد و به ياد آورد روزي نام اين آبي بزرگ بالاي سرش آسمان بود و چيزي شبيه دلتنگي توي دلش موج زد
آن وقت خدا بر شانه هاي كوچك انسان دست گذاشت و گفت : يادت مي آيد تو را با دو بال و دو پا آفريده بودم ؟ زمين و آسمان هر دو براي تو بود . اما تو آسمان را نديدي.
راستي عزيزم ، بال هايت را كجا گذاشتي ؟
انسان دست بر شانه هايش گذاشت و جاي خالي چيزي را احساس كرد . آن گاه سر در آغوش خدا گذاشت و گريست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.B.M
02-09-2006, 13:41
snow chem جان

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ممنون مطلب واقعا دوست داشتني بود

snow chem
03-09-2006, 01:12
snow chem جان

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ممنون مطلب واقعا دوست داشتني بود


مرسى M.B.M عزيزم
راستش با خوندن متنهاى قشنگت ، ذوق گذاشتن اين تيكه رو پيدا كردم . هر چند به پاى‌ متنهاى‌قشنگى كه گذاشتى نميرسه ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به خصوص اون "شبئ در حال مستئ ، تکيه بر جائ خدا کردم" . خيلى ازش خوشم اومد . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



وبلاگ من : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساده اس ، ولى تقديمش كردم به قلب هاى بزرگ و قشنگ كه با وسعت محبتشون زيبا ببيننش و با مرواريدهاى‌ارساليشون منو دلگرم كنن ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

snow chem
03-09-2006, 01:30
هنگاميکه از جاده هاى شب عبور ميکنى ،
هرگز در اين انديشه مباش که خورشيد براى تو بيگانه طلوع خواهد کرد . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و قلبى که به هوس گفت : دوستت دارم ؛
بدان که هرگز معنى لغت عشق را نخواهد داشت! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

snow chem
03-09-2006, 01:48
من امشب خواب را در ديدگانم ره نخواهم داد .
من امشب سينه ام پر نور و در جانم چراغانيست .
من امشب هستى ام در انتـظار مـوکب فرداست .
شب چشمان من امشب سراپا بى قرار روى خورشيد است .
چـه فردايى چه فرداى خيال انگيز و زيبايى تو فردا باز مى گردى !
دوباره لحظه هاى سرد و خاموشم ،
پر از گل خوشه هاى نور مى گردد .
پس بيا ؛
بيا و بمان که من بى تو هيچم . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Mehrshad-msv
03-09-2006, 03:06
خوابيدي بدون لالايي وقصه

بگيرآسوده بخواب بي دردوقصه

ديگه كابوس زمستون نمي بيني

توي خواب گلاي حسرت نمي چيني

ديگه خورشيدچهرتونمي سوزونه

جاي سيلياي بادروش نمي مونه

ديگه بيدارنمي شي بانگروني

ياباترديدكه بري ياكه بموني

رفتيوآدمكاروجاگذاشتي

قانون جنگل وزيرپاگذاشتي

اينجاقهرن سينه هابامهربوني!!!

تو،توجنگل نمي تونستي بموني

دلتوبردي باخودبه جاي ديگه

اونجاكه خدابرات لالايي مي گه

مي دونم مي بينمت يه روزدوباره!!!

توي دنيايي كه آدمك نداره

به نظرمن دوست داشتنيه.....

M.B.M
03-09-2006, 14:36
زندگي هديه‌اي حاضر و آماده نيست‌
تو وارث همان حياتي هستي كه خود آفريده‌اي
نخست مجبوري معنا به آن ببخشي
بايد آن را به رنگ و موسيقي و شعر درآميزي‌،
بايد خلاق باشي


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
the crazy nfsجان و snow chem عزيز ممنون قشنگ بودن
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.B.M
03-09-2006, 14:40
? Where do I begin
از كجا شروع كنم؟
To tell the story of how great a love can be
براي گفتن داستاني كه نهايت بزرگي عشق را نشان مي دهد
The sweet love story that is older than the sea
داستاني شيرين از عشق كه عمرش از درياها نيز بيشتر است
The simple truth about the love she brings to me
حقيقتي ساده درباره عشقي كه او به من هديه داد
? Where do I start
از كجا شروع كنم؟
With her first hello
با اولين سلامش
She gave new meaning to this empty world of mine
معناي جديدي به جهان پوچ من داد
There’s never be another love, another time
كه درآن هيچ تكرار و علاقه ديگري نبود
She came into my life and made the living fine
او به زندگي بي كران من پا گذاشت و آنرا شيرينتر كرد
She fills my heart
او قلب مرا پر كرد
She fills my heart with very special things
او قلب مرا با چیزهای مخصوصی پر کرد
With angels songs, with wild imaginings
با آواز فرشته ها، با تصوراتی حاصل از اشتیاق و علاقه زیاد
She fills my soul with so much love
او روح مرا با انبوهی از عشق پر کرد
That anywhere I go I never lonely
و برای همین هر کجا که بروم تنها نخواهم ماند
Whit her around, who could be lonely
با وجود همراهی او چه کسی تنها خواهد ماند؟
I reach for her hand it's always there
و هر وقت در جستجوی دستان او باشم او در کنار من است
? How long does it last
چه مدت ممکن است از این عشق گذشته باشد؟
? Can love be measured by the hours in a day
آیا می توان عشق را توسط ساعات روز اندازه گرفت؟
I have no answers now but this much I can say
من همکنون هیچ جوابی ندارم اما همین قدر میتوانم بگویم که ...
I know I'll need her till the starts all burn away
میدانم به او احتیاج دارم تا زمانی که ستاره ها می درخشند
And she'll be there
و او آنجاست
? How long does it last
چه مدت ممکن است از این عشق گذشته باشد؟
? Can love be measured by the hours in a day
آیا می توان عشق را توسط ساعات روز اندازه گرفت؟
I have no answers now but this much I can say
من همکنون هیچ جوابی ندارم اما همین قدر میتوانم بگویم که ...
I know I'll need her till the starts all burn away
میدانم به او احتیاج دارم تا زمانی که ستاره ها می درخشند
And she'll be there
و او آنجاست


Andy Williams

M.B.M
03-09-2006, 14:45
* زندگيست كه ميگذرد و ما كه گذشته ايم زندگي ما را ببرد، بي هيچ مقاومتي، بي هيج تعلقي، گذاشته ايم تا زندگي مارا با خود ببرد.
* فرقي نميكند گودال آبي باشي يا دريايي بيكران زلال كه باشي آسمان در توست.
* آدم بودن خيلي سخته، ولي سادست كه گاو نباشيم.
* يه ضرب المثل آلماني ميگه : افتادن در گل و لاي ننگ نيست، ننگ آن است كه در آن بماني !

M.B.M
03-09-2006, 14:53
از بيم و اميد عشق رنجورم
آرامش جاودانه مي خواهم
بر حسرت دل دگر نيفزايم
آسايش بيكرانه مي خواهم
پا بر سر دل نهاده مي گويم
بگذاشتن از آن ستيزه جو خوشتر
يك بوسه ز جام زهر بگرفتن
از بوسه آتشين خوشتر
پنداشت اگر شبي به سرمستي
در بستر عشق او سحر كردم
شبهاي دگر كه رفته از عمرم
در دامن ديگران به سر كردم
ديگر نكنم ز روي ناداني
قرباني عشق او غرورم را
شايد كه چو بگذرم از او يابم
آن گمشده شادي و سرورم را
آنكس كه مرا نشاط و مستي داد
آنكس كه مرا اميد و شادي بود
هر جا كه نشست بي تامل گفت
او يك زن ساده لوح عادي بود
مي سوزم از اين دو رويي و نيرنگ
يكرنگي كودكانه مي خواهم
اي مرگ از آن لبان خاموشت
يك بوسه جاودانه مي خواهم
رو پيش زني ببر غرورت را
كو عشق ترا به هيچ نشمارد
آن پيكر داغ و دردمندت را
با مهر به روي سينه نفشارد
عشقي كه ترا نثار ره كردم
در سينه ديگري نخواهي يافت
زان بوسه كه بر لبانت افشاندم
سوزنده تر آذري نخواهي يافت
در جستجوي تو و نگاه تو
ديگر ندود نگاه بي تابم
انديشه آن دو چشم رويايي
هرگز نبرد ز ديدگان خوابم
ديگر به هواي لحظه اي ديدار
دنبال تو در بدر نميگردم
دنبال تو اي اميد بي حاصل
ديوانه و بي خبر نمي گردم
در ظلمت آن اطاقك خاموش
بيچاره و منتظر نمي مانم
هر لحظه نظر به در نمي دوزم
وان آه نهان به لب نميرانم
اي زن كه دلي پر از صفا داري
از مرد وفا مجو مجو هرگز
او معني عشق را نمي داند
راز دل خود به او مگو هرگز


اسير - فروغ فرخزاد

someta
04-09-2006, 01:02
خدایا جسم مرا به اندازه ی جهنم بزرگ کن تا وقتی که مرا در آن می سوزانی دیگر جایی برای دیگری نباشد.

Mehrshad-msv
04-09-2006, 06:08
روبروم شب وسياهي

بي كسي پشت سرم

نمي تونم كه بمونم،بايدازتوبگذرم

دارم ازنفس مي افتم،توهجوم سايه ها

كاشكي بشكنه دوباره بغض اين گلايه ها

اون كه مي شكنه تو چشماي تو تصويرمنه

گم شدن تواين شب برهنه تقديرمنه

M.B.M
04-09-2006, 07:59
" به آفتاب سلامي دوباره خواهم داد، به جويبار كه در من جاري بود، به ابرها كه فكرهاي طويلم بودند، به رشد دردناكه سپيدارهاي باغ كه با من از فصلهاي خشك گدر ميكردند. به دسته هاي كلاغان، كه عطر مزرعه هاي شبانه را براي من به هديه مي آورد، به مادرم كه در آينه زندگي ميكرد. و شكل پيريه من بود، و به زمين كه شهوت تكرار من درونه ملتهبش را، از تخمه هاي سبز مي انباشت سلامي دوباره خواهم داد، مي آيم، مي آيم...مي آيم!!! با گيسويم، ادامه بوهاي زير خاك با چشمهايم، تجربه هاي غليظ تاريكي با بوته هاي چيده ام از بيشه هاي آن سوي ديوار مي آيم، مي آيم...مي آيم و آستانه پر از عشق مي شود و من سر آستانه به آنها كه دوست مي دارند و دختري كه هنوز آنجا در آستانه پر عشق ايستاده سلامي دوباره خواهم داد..."

M.B.M
04-09-2006, 08:00
"...خواهم غزل رابراي پرواز بهانه كنم، و پرواز رابراي رسيدن به تو، و تو رابهانه زندگي، و عشق را دليل زندگي، مي خواهم بگريزم ازاين همه دلتنگي و دلواپسي، ازاين همه دوري و جدائي، برايم ترانه بخوان ميخواهم با نوازش نواي پرمهرتو تمام غصه ها رابه صليب بكشم، با آخرين غزل به سوي تو پرواز خواهم كرد درانتظارباش كه درانتظار ديدارتوام..."

M.B.M
04-09-2006, 08:01
بامداد رنگي هايت آمدنت رانقاشي ميكنم و جاده سفيد رفتنت را خط خطي ! كسي نيست زندگي را برايم ديكته كند! زندگي را سالهاست كه غلط نوشته ام! جغرافياي حضورت از مرز دريا گذشته است! هرگاه كه خواستم بنويسيم آب داد نوكه مدادم شكست! حالا با كوچكترين يادي از تو قلبم مي شكند! بيا و ثانيه ها را سوگند بده تا بداني در نبودت چه ها كشيده ام! زمين خوردنم را تماشا نكن ! بيا و دستانم رابگير، بيا و ببين كه دل بهانه گيرم عجولانه پا بر زمين ميكوبد و تو را از من ميخواهد، و گريستن مرا بر همگان نشان مي دهد، بيا و جواب دلم را بده كه خسته شده ام خسته... !!!! "

M.B.M
04-09-2006, 08:03
پدر دخترک پنج ساله اش را تشر زده بود که چرا کاغذ کادويی طلايی گران قيمتش را خراب کرده. مخارجش زياد بود و هزينه های زندگی کلافه اش می کرد. اما وقتی که دخترک جعبه کادو پيچ شده را به او داد از رفتار تندش پشيمان شد. جعبه را باز کرد اما وقتی چيزی درون آن نيافت با عصبانيت گفت ، هنوز نمی دانی وقتی هديه ای به کسی ميدهی انتظار دارد که چيزی درون آن باشد
اشک در چشمان دخترک حلقه زد و با بغض گفت : اما پدر جعبه که خالی نيست پر از بوسه های من است.
" دايانا استيونسون"

M.B.M
04-09-2006, 08:03
من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم
صد بار توبه کردم و ديگر نمی‌کنم
باغ بهشت و سايه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم
تلقين و درس اهل نظر يک اشارت است
گفتم کنايتی و مکرر نمی‌کنم
هرگز نمی‌شود ز سر خود خبر مرا
تا در ميان ميکده سر بر نمی‌کنم
ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن
محتاج جنگ نيست برادر نمی‌کنم
اين تقويم تمام که با شاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمی‌کنم
حافظ جناب پير مغان جای دولت است
من ترک خاک بوسی اين در نمی‌کنم

M.B.M
04-09-2006, 08:04
غنچه خنديد ولی باغ به اين خنده گريست
غنچه آنروز ندانست که اين گريه ز چيست!!!
باغ پر گل شد و هر غنچه به گل شد تبديل
گريه ی باغ فزون تر شد و چون ابر گريست
باغبان آمد و يک يک همه ی گلها را چيد
باغ عريان شد و ديدند که از گل خالی ست
باغ پرسيد چه سودی بری از چيدن گل؟!!
گفت: پژمردگی اش را نتوانم نگريست
من اگر از روی هر شاخه نچينم گل را
چه به گلزار و چه گلدان، دگر عمرش فانی ست
همه محکوم به مرگند، چه انسان، چه گياه
اين چنين است همه کاره جهان تا باقی ست!!!
گريه ی باغ از آن بود که او ميدانست
غنچه گر گل بشود هستی او گردد نيست!!!
رسم تقدير چنين است و چنين خواهد بود
ميرود عمر، ولی خنده به لب بايد زيست!!!

Mehrshad-msv
05-09-2006, 02:11
سلام
شرمنده ام بي ام جان اگه احتمالاپستايي كه مي دم به اينجاربط نداره!....عادت دارم هروقت دلم ميگيره شعرايي كه دوست دارموياآهنگايي كه خوشم ميادوبنويسم...اگه مزاحمم بگيدديگه ننويسم!

غربت من هرچي كه هست، ازباتوبودن بهتره
آخره خط زندگي، اين نفساي آخره
وقتي دارم باهرنفس ازاين زمونه سيرمي شم
وقتي بايه زخم زبون ازاين واون دلگيرمي شم
اين آخرراه ديگه،بايدكه تنهابميرم
تنهاتواوج بي كسي،توغربت آروم بگيرم
بايدبرم بايدبرم،بايدكه بي توبپرم
آخ كه چه سنگين مي زنه اين نفساي آخرم!


سكوت من نشونه رضايتم نيست ،مي دوني
گلايه هامومي توني ازتوي چشمام بخوني
بگوآخه جرمم چيه كه بايداين جوربسوزم!
هيچي نگم،دادنزنم،لبام وروهم بدوزم!
دربه درغزل فروش ،منم كه گيتارمي زنم
باهرنگاه به عكست انگارمن خودمو دار مي زنم


نفرين به عشق وعاشقي،نفرين به بخت وسرنوشت
به اون نگاه كه عشق تو،توسرنوشت من نوشت!
نفرين به من،نفرين به تو،نفرين به عشق من وتو!
به ساده بودن من وبه اون دل سياه تو


نفرين به عشق وعاشقي، نفرين به بخت وسرنوشت
به اون نگاه كه عشق تو،توسرنوشت من نوشت
نفرين به من،نفرين به تو،نفرين به عشق من وتو
به ساده بودن من وبه اون دل سياه تو!

Mehrshad-msv
05-09-2006, 02:13
نمي دانم چه مي خواهم بگويم ،زبانم دردهان بازبسته است!
درتنگ قفس بازاست وافسوس ،كه بال مرغ آوازم شكسته است

نمي دانم چه مي خواهم بگويم،غمي دراستخوانم مي گدازد
خيال ناشناسي آشنارم،گهي مي سوزدم گه مي نوازد!

پريشان سايه اي آشفته آهم زمغزم مي طراودگيج وگمراه
چوروح خواب گردي مات ومدحوش كه بي سامان به ره افتدشبانگاه

درون سينه ام دردي است خون بار،كه همچون گريه مي گيردگلويم
غمي آشفته،دردي گريه آلودنمي دانم چه مي خواهم بگويم!

someta
09-09-2006, 01:14
این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی است که همچنان که تو را می بوسند طناب دار تو را می بافند! فروغ فرخزاد

Mehrshad-msv
10-09-2006, 03:56
من وتو وخيابون
سه تايي زيربارون
انگارهمين ترانه رو مي خونديم
شونه به شونه هم،زيربارون نم نم
تاخودشب توكوچه هامي مونديم

اسم توبود،رولب من
قلباباهم يكي بودن
تنهاموندم، حالاتو بارون
ازتوخوندم ،توي خيابون،توبارون

من وتو و خيابون
سه تايي زيربارون
من وترانه تو،دل وبهانه تو
توشب بي ستاره
تنهاشدم دوباره

چشماي من ،چشماتوكم مي ياره
من وترانه تو،دل وبهانه تو
بي تودلم يه دلخوشي نداره

اسم توبودرولب من
قلباباهم يكي بودن
تنهاموندم حالاتو بارون
ازتوخوندم توي خيابون،توبارون

M.B.M
11-09-2006, 14:43
شب

براي چيدن

ستاره هاي قلبت خواهم آمد.

بيدار باش

من با سبدي پر از بو سه مي آيم

و آن را قبل از چيدن ستاره هاي قلبت

روي گونه هايت مي كارم

تا بداني اي خوبم دوستت دارم

M.B.M
11-09-2006, 14:45
اگر یک روز از من جدا شوی


اگر حتی یک روز بدون صدایت خواب بر چشمانم نماند

اگر تنها یک روز بدون تو نفس کشیدن از خاطرم فراموش شود

اگر یک روز دوریت برایم به اندازه ی یک عمر بوده

اگر یک روز ستاره ام در آسمان تنها ماند بدان که بی تو نیستم

اگر روزی نبودم

اگر روزی تنها از این غربت رفتم

اگر می بینی یک روز تمام آرزوهایم در رسیدن به تو به یک رویا تبدیل شدند بدان اشکهایت طاقت ماندن را از من گرفته بود

اما اگر تو برای رسیدن به حقیقت تنها سفر کردی

اگر یک شب را تنها با یاد خاطراتی تلخ به سر بردی

اگر تو برای یکبار حقیقت را در چشمان من دیدی بدان که آن حقیقت از پرتو وجود تو بر چشمان من تابیده بو

mdchicho
11-09-2006, 15:06
زندگي زيباست اي زيباپسند ......... زندهانديشان به زيبايي رسند
آنقدر زيباست اين بي بازگشت...... كز برايش ميتوان از جان هم گذشت

من با اين خيلي حال ميكنم.......

Mehrshad-msv
14-09-2006, 04:34
نمي خواستم مثل اشكاش يه روزازچشاش بيفتم
ندونستم زيرپاهاش سنگي بي قيمت ومفتم
آرزوم بودباوجودم مثل روحم آشناشه
واسه فريادغرورم بال پروازصدام شه

چي شده،اون همه احساس،اينوهرگزنمي دونم
ديگه بسمه شكستم،نمي خوام عاشق بمونم

گم شدم توشب چشماش،بلكه عاشقم بدونه
واسه سرسپردگي هاش ،ديگه لايقم بدونه
اماامروزيه غريبست كه فقط به من مي خنده
دل وديوونه مي دونه،درروديوونه مي بنده

چي شده،اون همه احساس،اينوهرگزنمي دونم
ديگه بسمه شكستم،نمي خوام عاشق بمونم
چي شده،اون همه احساس،اينوهرگزنمي دونم
ديگه بسمه شكستم،نمي خوام عاشق بمونم

M.B.M
19-09-2006, 14:31
تفاوت مردها و زن ها در عشق نسبت به يكديگر

مردها همواره دوست دارند كه اولين عشق يك زن باشند

اما زن ها دوست دارند كه آخرين عشق يك مرد باشند

M.B.M
19-09-2006, 14:32
تفاوت قلب دختران و پسران!

قلب پسرها مثل پارکينگي است که هيچ وقت تابلوي ظرفيت تکميل بر در آن ديده نميشود

و اما قلب دخترها مانند فرودگاهي است که مدت ماندن يک هواپيما در آن بستگی به فرود

هواپيماي بعدی دارد!!

M.B.M
19-09-2006, 14:35
بهترين مدرک براي اينکه بفهميم عشقي در ميان است اين است که تصوير پير شدن در کنار يکديگر

هر دو را خوشحال کند

M.B.M
19-09-2006, 14:36
الماس کربنی است که تحت فشار به اين زيبايی و گران قيمتی در آمده...

فشار زندگی را تحمل کن تا ارزشمند شوی...

M.B.M
19-09-2006, 14:41
به استراحت و خواب اقدام مكن مگر بعد از آنكه محاسبه نفس را در سه مورد انجام داده باشي:



اول : آيا در آن روز از تو كار خطايي سر زده است يا خير.



دوم: آيا هيچ خبري كسب كرده اي يا خير. سوم: در هيچ كاري كوتاهي كرده اي يا خير.



از وصايات افلاطون

Master
19-09-2006, 18:15
ABCDEFG Odd Meaning
َ A boy can do everything for agirl
و حالا اگه بر عکسش کنیم
Girl Forget Everything Done and get a boyfriend agian
(کمی عجق وجق شد چون دقیقا خاطم نیست متنش اگه دیدم فرق داره دوباره ویرایش میکنم )
راستی ام بیام جان اون اواتار سابقت خیلی خیلی زیباتر بودا ... خیلی دوست داشتنی تر بود ...

M.B.M
19-09-2006, 18:23
ABCDEFG Odd Meaning
َ A boy can do everything for agirl
و حالا اگه بر عکسش کنیم
Girl Forget Everything Done and get a boyfriend agian
...

اين خيلي باحال بود ممنون :happy:

Master جان من تابحال صد تا آواتار عوض كردم كدوم رو ميگي

Master
19-09-2006, 18:24
عشق يعني زندگي را باختن ******** چندسالي با الاغي ساختن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(البته شوخیه کسی بدل نگیره ... )

Master
19-09-2006, 18:26
اين خيلي باحال بود ممنون :happy:
برای بچه هایی که زبان اینگلیش یوختی ... هستمد باید بگم معنیش اینه
1.یه پسر برای دختر هر کاری (می تونه ) بکنه
2.یه دختر همه چیز ها رو (که یه پسر براش انجام داده ) فراموش میکنهو میره یکی دیگه میگیره :blink: :laughing: این دخترکان عجب موجوداتین بخدا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.B.M
19-09-2006, 21:11
چه زیباست نوشتن وقتی که میدانی او می خواند

چه زیباست سرودن وقتی که میدانی او میشنود

و چه زیباست جنون وقتی که میدانی او میبیند

M.B.M
19-09-2006, 21:11
اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکنه و میره

دومین کسی که میای دوستش داشته باشی و از تجربه های قبلی استفاده کنی دلتو بدتر

میشکنه و میذاره میره بعدش دیگه هیچی برات مهم نیست و از این به بعد میشی اون آدمی

که هیچ وقت نبودی دیگه دوستت دارم واست رنگی نداره و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه

تو دلشو میشکنی که انتقام خودتو بگیری و اون میره سراغ یکی دیگه

اینطوریه که دل همه ی آدم های جهان میشکنه

M.B.M
19-09-2006, 21:12
نصیحت مولانا:


1) گشاده دست باش جاری باش و کمک کن مثل رود


2 ) با شفقت باش مثل خورشید


3 ) اگر کسی اشتباه کرد آن را بپوشان مثل شب


4) وقتی عصبانی شدی خاموش باش مثل مرگ


5 ) متواضع باش و کبر نداشته باش مثل خاک


6) بخشش و عفو داشته باش مثل دریا


7 ) اگر میخواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش مثل آینه

M.B.M
19-09-2006, 21:13
خوشبختی داشتن چیزی که دوست داریم نیست


بلکه خوشبختی دوست داشتن چیزی که داریم است

M.B.M
19-09-2006, 21:21
اگر قرار باشه ظرف 24 ساعت دنيا به پايان برسه تموم خط هاي تلفن و تالارهاي گفتگو و ايميل ها

اشغال ميشه . پر ميشه از کلمه هاي (( از اينکه رنجوندمت پشيمونم من رو ببخش يا تو را

عاشقانه مي پرستم يا مراقب خودت باش )) اما بين اين همه پيام يکي از همه تکونده تره

(( هميشه عاشقت بودم ولي هيچوقت بهت نگفتم ))...

M.B.M
19-09-2006, 21:23
خصوصيت آقايون

1. خوشگل تر از خودشون نميتونن ببينن.

2. هر روزي كه باهاشون آشنا شي 3 روز بعد به طور اتفاقي تولدشونه.

3. دوست ندارن دم ويتريناي مغازه ها وايسن كه دوست دخترشون از چيزي خوشش بياد

مجبور شن پولاشونو خرج كنن.

4روز تولد دوستدختراشون يا مسافرتن يا ماموريت.

5. هر وقت دير ميكنن به جون مامانشون تو ترافيك بودن.

6. اگه راجع به سربازي يا دانشگاه ازشون بپرسي تب مي كنن

M.B.M
19-09-2006, 21:26
برای راضی کردن خانمها فقط کافیست یک

معلم . آشپز.نجار.راننده.مکانیک.طرا ح مو.روان شناس.روان پزشک.پدر خوب.محترم.مرتب.منظم.

ورزشکار.احساساتی.خوشرو.دلس ز.غیرتی.بلند همت.مطیع.خوش بیان.شجاع.خلاق.با شهامت.

با لیاقت.با اراده.باهوش.جذاب.زبردست.دور اندیش.صبور.مودب.دوست داشتنی.قوی.حامی.فهمیده.

عاشق خرید کردن. وبسیار پولدار باشید

جزو موارد زیر نباشید

حسود.چشم چران.ومهمتر از همه اینکه تاریخ تولدها و سالگرد نامزدی و....را هرگز فراموش نکنید

ولی برای راضی کردن مردها فقط کافیست یک

عاشق و آشپز خوب باشید

WooKMaN
19-09-2006, 21:30
برای راضی کردن خانمها فقط کافیست یک

معلم . آشپز.نجار.راننده.مکانیک.طرا ح مو.روان شناس.روان پزشک.پدر خوب.محترم.مرتب.منظم.

ورزشکار.احساساتی.خوشرو.دلس ?ز.غیرتی.بلند همت.مطیع.خوش بیان.شجاع.خلاق.با شهامت.

با لیاقت.با اراده.باهوش.جذاب.زبردست.دور اندیش.صبور.مودب.دوست داشتنی.قوی.حامی.فهمیده.

عاشق خرید کردن. وبسیار پولدار باشید

حالا كسي پيدا ميشه همه اين صفات تووووپ رو داشته باشه ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.B.M
19-09-2006, 21:32
حالا كسي پيدا ميشه همه اين صفات تووووپ رو داشته باشه ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

براي همينه كه خانم ها مي گن مرد خوب ناياب شده

M.B.M
19-09-2006, 21:33
تو شيراز مادر رو از دختر نميشه تشخيص داد تو اصفهان گدا رو از پولدر تو تهران دخترو از پسر!!

WooKMaN
19-09-2006, 21:40
تو شيراز مادر رو از دختر نميشه تشخيص داد تو اصفهان گدا رو از پولدر تو تهران دخترو از پسر!!
اين رو خوب اومدي .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خداييش اند حرف بيد .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.B.M
19-09-2006, 21:40
از معلم ديني پرسيدند عشق چيست؟ گفت: حرام است



از معلم هندسه پرسيدند عشق چيست؟ گفت:نقطه اي که حول محور نقطة قلب جوان ميگردد



از معلم تاريخ پرسيدند عشق چيست؟گفت:سقوط سلسله ي قلب جوان است.



از معلم زبان پرسيدند عشق چيست؟؟ گفت:همپاي love .



از معلم ادبيات پرسيدند عشق چيست؟؟ گفت:محبت الهيات است



از معلم علوم پرسيدند عشق چيست؟؟ گفت:عشق تنها عنصري است که بدون اکسيژن ميسوزد



از معلم رياضي پرسيدند عشق چيست؟؟ گفت:عشق تنها عددي است که هرگز تنها نيست!

WooKMaN
19-09-2006, 21:41
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

براي همينه كه خانم ها مي گن مرد خوب ناياب شده
نه اينكه خانم با اين مشخصات فراووووونه ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.B.M
19-09-2006, 21:48
WooKMaN خان حالا ميان ميگن اينجا چت روم نيست




به او بگوييد دوستش دارم به او که قلبش به وسعت درياييست که قايق کوچک دل من در آن غرق شده .

به او که مرا از اين زمين خاکي به سرزمين نور و شعر و ترانه برد . و چشمهايم را به دنيايي پر از زيبايي

باز کرد

M.B.M
19-09-2006, 21:55
انسان چيست ؟ شنبه : به دنيا مي آيد . يکشنبه : راه مي رود . دوشنبه : عاشق مي شود .

سه شنبه : شکست مي خورد . چهارشنبه : ازدواج مي کند . پنج شنبه : به بستر بيماري مي افتد.

جمعه : مي ميرد

M.B.M
19-09-2006, 23:02
ميدانيد که:



کوکا کولا در اصل سبز رنگ است!!



عمومي ترين نام جهان محمد است!!



اسم قاره ها با همان حرفي که آغاز ميشود پايان ميابد!!



شما نميتوانيد با حبس نفستان خود کشي کنيد!!



محال است آرنج دستتان را بليسيد!!



خوکها به دليل فيزيک بدني قادر به ديدن آسمان نيستند!!



فندک قبل از کبريت اختراع شد!!

M.B.M
23-09-2006, 21:20
همیشه افرادی هستند که تو را میازارند اما با این حال همیشه سعی کن به دیگران اعتماد کنی


اما مواظب باش به کسی که یکبار تو را آزرده است دوباره اعتماد نکنی

M.B.M
23-09-2006, 21:22
خواهش از خدا لذت است


اگر براورده شود نعمت است ...... اگر نشد حکمت است


خواهش از بنده ی خدا ذلت است


اگر براورده شود منت است ...... اگر براورده نشود خفت است

M.B.M
23-09-2006, 21:23
اینو یاد بگیر که همیشه به یاد اونی باشی که همیشه به یادت بوده


هیچوقت سعی نکن یاد اونی که همیشه به یادت بوده رو از یادت ببری

M.B.M
23-09-2006, 21:24
طرح چشمانت زمین محبت بود و من قانون جاذبه ات را روزی که سیب سرخ دلم افتاد فهمیدم

WooKMaN
23-09-2006, 21:26
خواهش از خدا لذت است


اگر براورده شود نعمت است ...... اگر نشد حکمت است


خواهش از بنده ی خدا ذلت است


اگر براورده شود منت است ...... اگر براورده نشود خفت است
جا داره بابت اين نوشته (و بقيه نوشته ها)از شما تشكر كنم .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.B.M
23-09-2006, 21:27
عجيبه که تا مريض نشي کسي برات گل نمي ياره تا گريه نکني کسي نوازشت نمي کنه

تا فرياد نکشي کسي به طرفت بر نمي گرده تا قصد رفتن نکني کسي به ديدنت نمي ياد و

تا وقتي نميري کسي تورو نمي بخشه.

@ MARYAM @
23-09-2006, 21:27
برای هزارمین بار پرسید: تاحالا شده من دلت رو بشکنم؟ منم برای هزارمین بار


به دروغ گوفتم: نه. هیچ وقت... تا مبدا دلش بشکنه

Dash Ashki
23-09-2006, 21:28
اینو یاد بگیر که همیشه به یاد اونی باشی که همیشه به یادت بوده


هیچوقت سعی نکن یاد اونی که همیشه به یادت بوده رو از یادت ببری

M.B.M جان ممنون ازت :happy:
این دو جمله خیلی قشنگ بود... :)

مرسی

M.B.M
23-09-2006, 21:29
جا داره بابت اين نوشته (و بقيه نوشته ها)از شما تشكر كنم .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ممنون از لطف شما ;) ;)


یه روزی عشق و محبت و دیوونگی و فضولی با هم قایم باشک بازی میکردن

تا نوبت به دبوونگی رسید دیوو نگی همه رو پیدا کرد اما هر چه گشت اثری از عشق نبود

فضولی متوجه شد که عشق پشت یه بوته ی گل سرخ قایم شده و دیوو نگی رو خبر کرد

دیوو نگی یه خار بزرگ برداشت و در بوته ی گل سرخ فرو کردصدای فریاد عشق بلند شد

وقتی همه به سراغ عشق رفتند دیدند چشمانش کور شده دیوو نگی که خودش رو مقصر

میدونس تصمیم گرفت همیشه عشق رو همراهی کنه از اون روز به بعد وقتی که عشق به

سراغ کسی میره چون کوره بدیهای معشوق رو نمیبینه دیوونگی هم که همیشه کنارشه.

M.B.M
23-09-2006, 21:33
M.B.M جان ممنون ازت :happy:
این دو جمله خیلی قشنگ بود... :)

مرسی

ممنون از لطفت واقعا آدم رو دلگرم ميكنيد ;) ;)

من در خلوت تنهایی خود چیزی دارم که تو در ارش کبریایی خود نداری


من چون تویی دارم و تو چون خودی نداری

M.B.M
23-09-2006, 21:34
شناختنت بیگناهترین گناهم بود یافتنت بهانه ی دلم و خواستنت نیازم


و با تو بودن آرزویم و تو را گم کردن پیدایش سراب بود


تو مانند پرستو آمدی و به دور ترین دریای غربت رفتی بی تو ثا نیه ها تکراری شده اند


و آینه چیزی بجز سراب را نشان نمی دهد

Evil Boy
23-09-2006, 21:40
بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست

سوگند می خورم به مرام پرندگان
در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست

با برگ گل نوشته لب دیوار باغ ما
"وقتی بیا که حوصله ی غنچه تنگ نیست"

در کارگاه رنگرزان دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست

از بردگی،مقام بلالی گرفته اند
در مکتبی که عزت انسان به رنگ نیست

دارد بهار می گذرد با شتاب عمر
فکری کنید!فرصت پلکی درنگ نیست

وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را
فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست

تنها یکی به قله ی تاریخ می رسد
هر مرد پا شکسته که تیمور لنگ نیست!

M.B.M
23-09-2006, 23:06
بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست

سوگند می خورم به مرام پرندگان
در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست

با برگ گل نوشته لب دیوار باغ ما
"وقتی بیا که حوصله ی غنچه تنگ نیست"

در کارگاه رنگرزان دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست

از بردگی،مقام بلالی گرفته اند
در مکتبی که عزت انسان به رنگ نیست

دارد بهار می گذرد با شتاب عمر
فکری کنید!فرصت پلکی درنگ نیست

وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را
فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست

تنها یکی به قله ی تاریخ می رسد
هر مرد پا شکسته که تیمور لنگ نیست!


خيلي قشنگه ;) ;) ;)

M.B.M
23-09-2006, 23:08
ابرها ارتفاع محدودی دارند...کمی بالا تر هیچ ابری نیست...اگردیدی که آسمون زندگیت ابریه...علتش

اینه که روحت هنوز اون قدر اوج نگرفته

M.B.M
23-09-2006, 23:11
1) هرگز متنفر نشو حتي از اون کسی که دوستش داشتی ولی حال نداری



2) بسيار بخند حتي براي کسی که در بغلش گريه کردی



3) هميش لبخند بزن حتي بکسی که ازش متنفری



4) نگران نباش حتي اگر ديدی دست رفيقت تو دست ديگريه



5) از ديگران کم انتظار داشته باش



6) ساده زندگی کن



7 ) دوست خوبی داشته باش چون تنها دوسته که برات ميمونه

M.B.M
23-09-2006, 23:11
حتماً تاحالا واژه ي "اسگل" به گوشتون خورده ، جالبه بدونيد که اصلاً معني بدی نداره،

اسگل نام پرنده ايی است که از اول بهار تا آخر پاييز ميره دنبال آزوقه و آزوقه جمع آوری ميکنه

واسه زمستونش، ولی زمستون که ميشه يادش ميره کجا اونا رو نگاه داشته و تمام زمستونو



ميگرده دنباله اون آزوقه...

M.B.M
23-09-2006, 23:15
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اينم براي شروع فصل پاييز

snow chem
24-09-2006, 01:45
هنگاميکه از جاده هاى شب عبور ميکنى
هرگز در اين انديشه مباش که خورشيد براى تو بيگانه طلوع خواهد کرد !

.................................................. .................................................. ...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.B.M
24-09-2006, 15:40
هنگاميکه از جاده هاى شب عبور ميکنى
هرگز در اين انديشه مباش که خورشيد براى تو بيگانه طلوع خواهد کرد !

واقعا دوست داشتنيه


تو ميروي و من فقط نگاهت ميکنم ، تعجب نکن که چرا گريه نميکنم ، بي تو يک عمر فرصت

براي گريستن دارم اما براي تماشاي تو همين يک لحظه باقي است

M.B.M
24-09-2006, 15:42
شمارش دانه هایی که در مغز سیب وجود دارد کار ساده ایست


اما چه کسی میتواند بگوید چند سیب از یک دانه به عمل میاید

M.B.M
24-09-2006, 15:43
با دستت يه پروانه ميگيری، ميخوای ببينی زنده‌ست يا نه، اگه دستت رو باز کنی فرار ميکنه.



اگه محکم نگه‌ش داری ميميره



دوستی هم مثل همينه....

M.B.M
24-09-2006, 15:45
يه روز بابائه از بچش ميپرسه :چقدر منو دوست داري؟ چه ميگه : يكي. بابا ميپرسه :



چرا فقط يكي؟ بچه جواب ميده : آخه ما فقط يه دنيا داريم يه خدا داريم يه بابا داريم يه



مامان داريم منم شما رو به اندازه اين يه دونه ها دوس دارم!

Master
24-09-2006, 16:56
دستانم را بر کمرت حلقه میزنم.لبانم را بر لبانت میگذارم و از عصاره وجودت میمکم با تمامه وجود فریاد میزنم،دوستت دارم
.
..
.
.
..
..
.





شیشه نوشابه!!!!!!
(فکر بد بد نکنینا ...)

Master
24-09-2006, 16:58
ترکه داشته ماهی تميز می کرده بعد ماهی تکون می خوره کله ی ماهی رو می گيره می کنه تو آب می گه خفه شو بمير پدرسگ

Master
24-09-2006, 16:59
زندگی مثل يه ديكته اس هی می نويسيم، هی غلط می نويسيم، هی پاك مي كنيم دوباره هی می نويسيم، هی پاك می كنيم غافل از اينكه عزرائيل داد ميزنه: برگه ها بالا....

Master
24-09-2006, 17:00
هميشه در بچگي دختر ها عاشق عروسكها هستند و پسر ها عاشق مردان غول پيكر ولي نمي دانم چه حكمتي است كه وقتي بزرگ مي شوند دخترها عاشق مردان غول پيكر ميشوند و پسرها عاشق عروسك....

Master
24-09-2006, 17:01
پنج نوع كردن داريم: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

.
.
.
.
.
.
.
بازي كردن، پرتاب كردن، مسخره كردن، شوخي كردن، بسوزه دماغ اونايي كه فكر بد كردن! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Master
24-09-2006, 17:02
بچه هويج داشته با مامانش تو خيابون راه ميرفته... يكدفعه ميزنه زير گريه! مامانش ميگه چي شده؟! ميگه آب هويج دارم

Master
24-09-2006, 17:03
یه روز یه بچهه از مامان باباش میپرسه من چجوریبدنیا اومدم ...بابا ش میگه از اینترنت دنلودت کردیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.B.M
24-09-2006, 18:27
Master آقا يا حسين آقا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با ما به از اين باش كه با خلق جهاني

داشتيم مگه اينجا جاي اس ام اس [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بابا مطلب دوست داشتني [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Master
24-09-2006, 19:52
شرمنده ام بی ام جان فکر می کردم جالبن و دوست داشتنی ..عذر می خوام از اینکه تاپیکت بامطالبم قناص شد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif

(اگه مطالب مناسب این تاپیک زیبا نیست خواهش می کنم بفرمایید تا ویرایش کنم ...

M.B.M
24-09-2006, 20:27
شرمنده ام بی ام جان فکر می کردم جالبن و دوست داشتنی ..عذر می خوام از اینکه تاپیکت بامطالبم قناص شد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif

(اگه مطالب مناسب این تاپیک زیبا نیست خواهش می کنم بفرمایید تا ویرایش کنم ...


من قصد توهين يا ناراحت كردن :angry: شما نداشتم :happy: فقط اينكه اينه بيشتر به جوك :laughing: شبيه هستند جوك :laughing: عموما باحالا نه دوست داشتني :blush:

M.B.M
24-09-2006, 20:29
قاصدک توی طوفان...

طوفان سعی میکنه ساقه شو بشکنه ولی قاصدک با تمام شکنندگی اش می ایسته...ذره ذره ی وجودش میره به باد اما ساقه اش پابرجاست....

M.B.M
24-09-2006, 20:32
حرفی بزن چیزی بگو روی دوست داشتني هاي مرا کم کن

M.B.M
24-09-2006, 20:35
گفتم که رفتنت یه روز قاب دلم رو میشکنه

گفتی که این بخت تو بود تقدیر تو شکستنه

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

حس میکنم پیش منی هنوزم عاشق ترینم

گفتم بمون او روز میاد غصه هامون تموم میشه

گفتی اگه با هم باشین لحظه هامون حروم میشه

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

حس میکنم پیش منی هنوزم عاشق ترینم

وقتی رفتی همه دنیا رو سرم انگاری خراب شد و دلم شکست

ساز من زانوی غم بغل گرفت وقتی کز کرد گوشه اتاق نشست

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

حس میکنم پیش منی هنوزم عاشق ترینم

از وقتی رفتی هیچ کسی هم درد و هم رازم نشد

هیچ کسی حتی یه دفعه هم غصه سازم نشد

رفتی ولی بدون هنوز عاشقتم تا پای جون

دل بها ریم عاشقه چه تو بهار چه تو خزون

هر وقت که بارون میزنه تورو کنارم میبینم

حس میکنم پیش منی هنوزم عاشق ترینم

M.B.M
24-09-2006, 20:37
و چشمانت راز آتش است

وعشقت

پیروزی آدمیست

هنگامی که به جنگ تقدیر میشتابد

و آغوشت

اندک جای برای زیستن

اندک جای برای

مردن

M.B.M
24-09-2006, 20:41
"بزرگترین سرمایه ی یک دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد."

(دکتر علی شریعتی)

M.B.M
24-09-2006, 20:42
"شروع می شود اين زندگی از آن مصرع

که قهر می کنی از من و می شوم تنها

و باد دو شاخه ميخک دوباره مي آيی

به سمت مرد غزل گو سپيده ی فردا"

M.B.M
24-09-2006, 20:43
از سخنان گرانبهای امام علی (ع).
اى دنيا، از من فاصله بگير، كه مهارت را بر گردنت انداختم، از چنگالت.


بيرون جَستم، از دامهايت فرار كردم، و از رفتن در لغزشگاههايت دورى گزيدم.

كجايند گذشتگانى كه به بازيهايت آنان را فريفتى؟! كجايند ملّتهايى كه با زر و زيورت آنان را

مغرور نمودى؟! اينك اينان گروگانهاى قبور، و فرورفته در لابلاى لحدهايند. به خدا قسم اى

دنيا اگر موجودى قابيل ديدن، و جسمى سزاوار لمس بودى، حدود خدا را بر تو جارى مى ساختم در


رابطه بابندگانى كه به آرزوها فريبشان دادى، و ملتهايى كه در پرتگاههاى هلاكت انداختى، وپادشاهانى.


كه تسليم نابودى كردى و به سرچشمه هاى بلا واردنمودى، به جايى كه در ورود و خروجش امنيت نباشد.


هيهات! هر كس گام در لغزشگاه هايت نهد بلغزد، و هركه سوار آبهاى متراكمت گردد غرق شود،

و آن كه از دامهاى تو به يك سو رود موفق گردد، و كسى كه از فتنه هاى تو سالم است باكى ندارد كه گرفتار
،
تنگى زندگى باشد، و دنيا نزد او مانند روزى است كه لحظه پايانش فرا رسيده. از من دور شو،.


به خدا قسم رام تو نشوم تا مرا به خوارى نشانى، و عنان به دستت نگذارم تا هر كجا خواهى ببرى.

قسم به خداوند، قسمى كه فقط اراده حق را از آن استثنا مى كنم، آنچنان نفس خويش را به

رياضت وادارم كه به يك قرص نان زمانى كه براى خوردن يابد شاد شود، و به جاى خورش

به نمك قناعت كند، و كاسه چشمم را در گريه هاى شب و روز قرار دهم تا چون چشمه اى كه آبش فرو رفته

اشكى در آن نماند. آيا به همان گونه كه حيوان چرنده شكمش را با چريدن پر كند و بخوابد،

و رمه گوسپند كه از علف سير مى شود و به جانب خوابگاهش مى رود، على هم از توشه خود

بخورد و بخوابد؟! چشمش روشن كه پس از ساليانى دراز به چهارپايانِ


رها شده، و گوسپندان چرنده اقتدا كند!
،
خوشا به حال كسى كه واجبات پروردگارش را به جا آورده، و مشكلات را تحمل نموده،

و در شب از خواب خوش دورى كرده، تا وقتى كه خواب بر او چيره شود


زمين را فرش خود گرفته، و دست را بالش زير سر كند، در ميان جمعيتى كه ترس از قيامت ديده هايشان


را بيدار گذاشته، و پهلوهاشان از بستر استراحت جدا شده، و لبهاشان به ذكر پروردگارشان

آهسته و آرام گوياست، و گناهانشان به كثرت استغفار از بين رفته، «اينان


حـزب خـدايند، و بدانيد كه حـزب خـدا رستگارانند».

magmagf
24-09-2006, 22:27
در گيلان و مازندران افسانه اي است كه مي گويند:هر كس پرستويي را بكشد دلش پر از

غم و رنج مي شود و خون قي مي كند.



قصه غصه ما


تو در آن رخت سپيد

با دو صد عشق و اميد

عازم خانه بختت شده اي

همه جا هلهله و شادي شور

همه جا غرق به نور



دست زيباي تو در دست جوان دگري است

و دل تنگ من از غصه چو يك كاسه خون



از كنارم چو غريبان دگر مي گذري

خوش و بش مي كني و ميپرسي

كه چرا غمگيني؟

به چه مي انديشي؟



تو بگو اي همه هستي تو بگو.

تو بگو من به چه مي انديشم

و چرا غمگينم؟



به همين آساني غصه قصه ما يادت رفت....



من و تو در دل كوههاي بلند

در دل مرتع سبز

در همان نقطه كه گاو محلي مي خوابيد

يادته آنچه به هم مي گفتيم



به گمانم كه تو ده سالت بود

و من آنروز كمي از تو قوي تر بودم

قد من هم كمي از قد تو بالاتر بود



يادته ميوه دلخواهت را من برات مي چيدم

و تو هم در عوض پاي گل آلود مرا مي شستي



من برات خونه بنا مي كردم

خونه اي از گل سرخ

بسترش ياس سپيد

درش از زنبق زرد

سقفش از شاخه بيد

و تو در عالم خود غرق رويا بودي

آن چنان بود كه من كاخ آمال تو را مي سازم
و به نگاهي كه سراپاي مرا مي لرزانيد

ناگهان پرسيدي من و تو كي زن و شوهر مي شيم؟

و سپس خنده كنان پا به فرار

در كف نرم و دل انگيز زمان

روزها ماه شدند ماه سال و سه سالي طي شد...



به همان زيبايي

يادته آن شب سرد

كه در آن كوچه تنگ

پاي تو خورد به سنگ

و من از درد به خود پيچيدم

و تو در آغوش من افتادي

ومن اولين بار چنان حس كردم

كه به رگهاي تنم

جاي خون شيره داغي است روان

شايد آنروز نمي دانستي

كه تو هم در بغلم لرزيدي



اولين بوسه ما يادت هست

طعم شيرين لبت چون مي ناب

لحظه اي مستم كرد

رخوت و سستي شيريني بود

چشم افسونگر و زيباي توهم

مست و سنگين شده بود



زير آن شاخه سرسبز بلوط

در دل كوه بلند

عاقبت عقد خدايي بستيم

ماه در سقف زمان مي خنديد

كوه و صحرا

همه جا روشن شده بود

آنچنان بود كه در آن شب سرد

آسمان جشن و چراغاني داشت

و ملائك همه مي رقصيدند

آنطرف بقعه شهزاده حسن

زير مهتاب دل انگيز غروب

شاهد پاكي اين پيمان بود

اولين ماده پيمان من و تو اين بود



به همين شاه غريب تا پسين لحظه مرگ من و تو يا تو يا مرگ همين....



وبدينسان من و تو هم قسم آيه شديم



يادته آن دو پرستو كه به صد عشق و اميد

زير شيرووني بقال گذر

خونه عشق بنا مي كردند

و تو آنروز يكي را كشتي

جفت بيچاره او همه جا سر مي زد

همه جا مي ناليد تا بيابد اثر گمشده اش

دل بيچاره ام از شومي اينكار گواهي مي داد

و به ناچار در آن تنگ غروب

بر در بقعه شهزاده حسن

صورتم را به زمين مي سودم

تا خداوند به جاي تو مرا به غم و رنج گرفتار كند

و من امروز عيان مي بينم

كه دعاي دل بيچاره من مستجاب در شهزاده شده....



تو در آن رخت سپيد

با دو صد عشق و اميد

عازم خانه بختت شده اي

همه جا هلهله و شادي و شور

همه جا غرق به نور



دست زيباي تو در دست جوان دگري است

و دل تنگ من از غصه چو يك كاسه خون

از كنارم چو غريبان دگر مي گذري

خوش و بش ميكني و مي پرسي

كه چرا غمگيني؟

به چه مي انديشي؟

تو بگو اي همه هستي تو بگو

تو بگو اي كه عروس دگراني تو بگو

تو بگو من به چه مي انديشم...

ياد شهزاده حسن مي افتم

ياد آن لحظه در آن تنگ غروب

كه از اعماق دلم صورتم را به زمين مي سودم



به پرستو كه چو من جفت خود از دستش داد

به همان لحظه تلخ كه پرستو همه جا سر مي زد

تا بيابد اثر گمشده اش



به همان لحظه كه از شومي اينكار تو مي ترسيدم

به همان لحظه كه بر وحشت من خنديدي

به همان لحظه كه گفتي

من و تو كي زن و شوهر مي شيم

به همان لحظه كه گفتي

به همين شاه غريب

تا پسين لحظه مرگ من و تو

يا تو يا مرگ

همين...

تو بگو من به چه مي انديشم

تو بگو اي كه عروس دگراني تو بگو





به همين آساني

غصه قصه ما يادت رفت...؟!

M.B.M
24-09-2006, 23:09
magmagf جان
واقعا كه

روی دوست داشتني هاي مرا کمي كم كردي

magmagf
24-09-2006, 23:29
magmagf جان
واقعا كه

روی دوست داشتني هاي مرا کمي كم كردي
خواهش مي كنم اين چه حرفيه
ولي شعراشا خودمم خيلي دوست داشتم

M.B.M
24-09-2006, 23:38
magmagf جان

واقعا دوست داشتنيه منم ازش خيلي خوشم آمد

M.B.M
24-09-2006, 23:41
مگر شب..
در تاریخ سیاه خود
چه افتخاری کسب کرده
که اینهمه ستاره بر سینه دارد..؟

M.B.M
24-09-2006, 23:43
غفلت ...
روزها را میگذرانیم تا به خوشبختی برسیم بعدها می فهمیم خوشبختی در روزها یی بود که گذشت

M.B.M
24-09-2006, 23:49
سرمایه عمر آدمی یک نفس است

آن یک نفس از برای یک هم نفس است

گر یک نفسی با نفسی هم نفس است

آن یک نفس از برای یک عمر بس است...!

M.B.M
24-09-2006, 23:51
مانده ام در شب این جاده کمک می خواهم

کوله از شانه ام افتاده کمک می خواهم

روزگاریست که آن سوی دعایم خالی است

محض روی گل سجاده کمک می خواهم

مانده ام با خود و این عشق زمینی که خدا

به من سر به هوا داده کمک می خواهم

رد پاهای مرا از ذهن این خاک بگیر

یـک نفس مانده به فریاد کمک می خواهم

عاشـقی معترفم جرم بزرگیست ولی

اتفاقیست که افتاده کمک می خواهم

M.B.M
24-09-2006, 23:51
نمی دانم چه می دانی...

که انسان بودن وماندن چه دشوار است...!

چه رنجی می کشد آنکس که انسان است...!

واز احساس سرشار.......

snow chem
25-09-2006, 01:52
چه ساده ميان گريستن خويش زنده مى شويم

و چه ساده ميان گريستن ديگران مى ميريم

و در فاصله دو سادگى

چه معمايى مى سازيم به نام زندگى [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

.................................................. ................................

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.B.M
25-09-2006, 14:49
از امروز تصمیم بگیرید به جای آن که قربانی تغییرات باشید استاد تغییرات شوید

M.B.M
25-09-2006, 15:17
جایی به من بدهید...

دورترین دلتنگی آدمی با من است.

گفته بودم روزی باران،دریا را خیس خواهد کرد.

تلخ ترین روز ماه خواهد رسید.

و تلخترین تبخیر ، زلالی آسمان را خواهد پوشاند.

جایی به من بدهید...

تمامی دلنتگی آسمان با من است.

گفته بودم شبی ، ماه آب خواهد شد.

و تماما پنجره ها غریب خواهند ماند.

و زمین تنها خواهد مرد.

جایی به من بدهید...

تمامی تنهایی زمین با من است.

گفته بودم روزی تمام عکسهایمان را از زمین پس میگیریم.

گفته بودم ،دیگر از آسمان هواپیمایی نمیگذرد.

و هیچ مسافری به جهان نمیرسد.

و ما با چترهای بسته به دنیا می آییم.

و با چتر های باز به خواب میرویم.

جایی به من بدهید...

شاید یکی از میان ما.

شب کوچکی از نخستین شادمانی را به یاد آورد.

شب کوچکی زیر ماه

شب کوچکی کنار چند شعر ساده ی روشن

شب کوچکی میان تمام شب های دنیا

شبی که ابتدای کلمات بود.

جایی به من بدهید...

جایی برای خندیدن...

جایی برای خیره شدن...

جایی برای بودن...

ماندن...

دوست داشتن و دوست داشته شدن....!

M.B.M
25-09-2006, 15:21
از دل افروزترين روز جهان خاطره اي با من هست

به شما ارزاني

سحري بود وهنوز گوهر ماه به گيسوي شب اويخته بود

گل ياس

عشق در جان هوا ريخته بود

من به ديدار سحر ميرفتم نفسم با نفس ياس در اميخته بود

مي گشودم پر ميرفتم و ميگفتم هاي!

بسراي اي دل شيدا بسراي

ابن دل افروزتزين روز جهان را بنگر

ابن دلاويزترين شعر جهان را بسراي

اسمان ياس سحر ماه نسيم


روح در جسم جهان ريخته اند

شور و شوق تو بر انگيخته اند

تو هم اي مرغک تنها بسراي

من به دنبال دلاويزترين شعر جهان ميگشتم

دو کبوتر در اوج بال در بال گذر مي کردند

دو صنوبر در باغ سر فراگوش هم اورده به نجوا غزلي مي خوانند

مرغ دريايي با جفت خود از ساحل دور رو نهادند به دروازه ي نور...

چمن خاطر من نيز ز جان مايه ي عشق

در سرا پرده ي دل غنچه اي مي پرورد

هديه اي مي اورد بر گهايش کم کم باز شدند

يافتم!يافتم!ان نکته که مي خواستمش

با شکوفايي خورشيد و گل افشاني لبخند تو اراستمش!

تار و پودش را از خوبي و مهر خوش تر از تافته ي باس و سحر بافته ام

دوستت دارم را من دل اويز ترين شعر جهان يا فته ام

اين گل سرخ من است دامني پر کن از اين گل

که دهي هديه به خلق

که بري خانه ي دشمن!که فشاني بر دست

راز خوشبختي هر کس به پراکندن اوست

در دل مردم عالم به خدا نور خواهد پاشيد روح خواهد بخشيد

تو هم اي خوب من اين نکته به تکرار بگو

اين دلاويزترين شعر جهان را همه وقت

نه به يک بارو به ده بار که صد بار بگو

دوستم داري را از من بسيار بپرس

دوستت دارم را با من بسيار بگو

M.B.M
25-09-2006, 21:21
آداب تشكر
تشکر کردن هم مانند ساير کارها آدابي دارد.
چگونه بايد به يک خارجي بگوييد: متشکرم.
به يک عرب: شکرا
به يک آلماني: دانکه شون
به يک ايتاليايي: گراتزي
به يک فرانسوي: مرسي
به يک انگليسي: تنکيو
به يک ترک: چخ ممنون
به يک ناشنوا: کافي است فقط سرتان را خم کنيد!

M.B.M
25-09-2006, 21:22
اگر مي‌توانستم مجازاتت کنم از تو مي‌خواستم به اندازه‌اي که تو را دوست دارم مرا دوست داشته باشي.

M.B.M
25-09-2006, 22:34
زرد است که لبریز حقایق شده است

تلخ است که با درد موافق شده است

شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی

پاییز بهاریست که عاشق شده است!!!

M.B.M
25-09-2006, 22:36
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم

از شیشه نبودیم که از سنگ بمیریم

تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم

شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم

M.B.M
25-09-2006, 22:37
نمی دانم چه باید کرد ؟



***بمانم یا که بگریزم ؟



***اگر خواهم بمانم با تو ، میبازم جوانی را ؟



***و گر خواهم که بگریزم چه سازم زندگانی را ؟

***گریزان بودن از یکسو

***غم یارمن از یکسو

***کجا باید کنم فریاد این درد نهانی را ؟

***نمی دانم چه باید کرد ؟

***بمانم یا که بگریزم...؟

magmagf
25-09-2006, 22:45
نمی دانم چه باید کرد ؟



***بمانم یا که بگریزم ؟



***اگر خواهم بمانم با تو ، میبازم جوانی را ؟



***و گر خواهم که بگریزم چه سازم زندگانی را ؟

***گریزان بودن از یکسو

***غم یارمن از یکسو

***کجا باید کنم فریاد این درد نهانی را ؟

***نمی دانم چه باید کرد ؟

***بمانم یا که بگریزم...؟
نمی دانم چه باید کرد ؟

چه زيبا و دوست داشتني

M.B.M
25-09-2006, 22:52
نمی دانم چه باید کرد ؟

چه زيبا و دوست داشتني

ممنون از لطفت دوست عزيز ;)

siya22
26-09-2006, 05:00
اين تاپيك واقعا" عاليه Mbm جان اميدوارم همين جوري هم بمونه
موفق باشي

Master
26-09-2006, 08:07
مادر با دستي گهواره و با دست ديگر جهاني را تكان ميدهد...

Master
26-09-2006, 08:09
دیروز به تاریخ پیوست، فردا معما است و امروز هدیه است ....

Master
26-09-2006, 08:11
دو گوهر همزاد ...
سپَنتامَينو و اَنگرَه مَينو...
اين دو پديده ي همزادي كه در آغاز آفرينش به صورت دو نيروي متضاد در انديشه و گفتار و كردار ظهور نمودند يك نيكي است و ديگري بدي . انسان دانا از ميان اين دو ، نيكي را بر گزيند ولي شخص نادان چنين نخواهد كرد ...(گاتها 30 بند 3)

M.B.M
26-09-2006, 14:36
اين تاپيك واقعا" عاليه Mbm جان اميدوارم همين جوري هم بمونه
موفق باشي

ممنون دوست عزيز

من سعي ام ميكنم تاپيك در سطح خوبي بمونه


مادر با دستي گهواره و با دست ديگر جهاني را تكان ميدهد...

اين واقعا دوست داشتنيه

ولي اين يكي


دیروز به تاریخ پیوست، فردا معما است و امروز هدیه است ....

عاليه ممنون مي شه بازم از اين جمله هاي دوست داشتني بگذاريد

M.B.M
26-09-2006, 14:46
دلم میخواست سرما باشم اونوقت حداقل امید داشتم یه روز یخ بشم


دلم میخواست یخ باشم اونوقت حداقل امید داشتم یه روز آب بشم

دلم میخواست آب باشم اونوقت حداقل امید داشتم یه روز ابر بشم

دلم میخواست ابر باشم اونوقت حداقل امید داشتم یه روز قطره بارون بشم

دلم میخواست قطره بارون باشم اونوقت حداقل امید داشتم یه روز دریا بشم

M.B.M
26-09-2006, 15:14
امروزكه محتاج توام جاي تو خاليست
فردا كه بيايي به سراغم نفسي نيست
امروز كه در دست توام مددي كن
فردا كه شدم خاك جه سود اشك و ندامت

M.B.M
26-09-2006, 15:23
کردي آهنگ سفر، اما پشيمان مي شوي
چون به ياد آري پريشانم، پريشان مي شوي

گر به خاطر آوري اين اشک جانسوز مرا
آنچه من هستم کنون در عاشقي، آن مي شوي

سر به زانو گريه هايم را،اگر بيني به خواب
چون سپند از به ديدارم، شتابان مي شوي

عزم هجران کرده اي، شايد فراموشم کني
من که مي دانم تو هم چون شمع،گريان مي شوي

گر خزان عمر ما را بنگري با رفتنت
همچو ابر نو بهاران، اشک ريزان مي شوي

بشکند پيمانه ي صبرم، ولي در چشم خلق
چون دگر خوبان توهم، بشکسته پيمان مي شوي

بيم آن روزي که چون پروانه بهر سوختن
پاي تا سر آتش و سر تا پا جان مي شوي

مرغ باغ عشقي و دور از تو جان خواهم سپرد
آن زمان بي هم زبان، در اين گلستان مي شوي

M.B.M
26-09-2006, 15:26
روزگاريست همه عرض بدن مي خواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن مي خواهند
ديو هستند و لي مثل پري مي پوشند
گرگ هايي که لباس پدري مي پوشند
آنچه ديدند به مقياس نظر مي سنجند
عشق ها را همه با دور کمر مي سنجند
خب طبيعي است که يکروزه به پايان برسد
عشق هايي که سر پيچ خيابان برسد

M.B.M
26-09-2006, 15:28
آدمـک آخـــــرِ دنيـــــــاســـت، بخند
آدمـک مـــرگ هــمين جاست، بخند !
آن خـدايي کـه بـــزرگش خوانـــدي
به خـدا، مثـــل تـــو تنهـاست، بخند !
دستخطي کـه تــــو را عاشـق کرد
شوخـــيِ کاغــــذي مــاسـت، بخند !
فکـر کن دردِ تـــــو ارزشــمند اسـت
فکر کن گريــه چـه زيبـــاست، بخند !
صبحِ فردابه شبت نيست که نيست
تــازه انگــــار کـه فــــرداسـت، بخند !
راستــي آنچـــه بـه يــــادت داديـــم
پَر زدن نيست کـه درجــاسـت، بخند !
آدمــــک نغمـــــهء آغـــــــاز نخـــوان
به خــــدا آخـــــــر دنيــــاسـت، بخند!

Master
26-09-2006, 16:32
حتما ام بی ام جان بفرمایید ...

يکی پر خرد گفت کز سيستان بیايد يکی گرد گيتی ستان

سراسر بيالايد ايران زمين زتازی نژادان پر مکرو کين

چنان پست گرداند اهريمنان که ديگر نماند از ايشان نشان

پس آنگه آن گرد عالی تبار بيارايد ايران چو باغ بهار

از ايلام تا خاک مازندران ز اروند تا دامن سيستان

نگردد بجز داد ؛ فرمانروا گلستان شود کشور آريا

Master
26-09-2006, 16:33
خدايا خدايا

كه تنها و درمانده‌ام ، غريبي زِ هر درگَهي رانده‌ام

به سوي تو مي‌آيم امشب كه از در ، كلام تو در گوش ِ جان خوانده‌ام

من جسمم ، تو روحِ من

من كِشتي ، تو نوحِ من

من زخمم ، تو مرهمي

من ظلمت ، تو روشني

من راهي ، نو ماندني

من تنها ، تو همدمي

تو اولين و آخرين براي من كه عاشقم ، عزيزترين همسفري در همه دقايقم

درگاهت ، سجده‌گاهِ من

بگذر از گناهِ من

من خَلقم ، تو خالقي

سرتا پا شوقِ گفتنم ، در حال شكفتنم

من عَذرا ، تو وامِقي

تو اولين و آخرين براي من كه عاشقم ، عزيزترين همسفري در همه دقايقم

هم غايب ، هم حاضر

هم شاهد ، هم ناظر

هم سكوت ، هم صدا

هم دردي ، هم درمان

هم پيدا ، هم پنهان

هم با من ، هم جدا

تو اولين و آخرين براي من كه عاشقم ، عزيزترين همسفري در همه دقايقم

دليل قاطعِ هستي

صفاي عالم مستي

چه ترس از دردِ بي درمان ؟!

كه دارم چون تو درماني

چه باك از كفرِ اهريمن

تو در من نورِ ايماني

تو اولين و آخرين براي من كه عاشقم ، عزيزترين همسفري در همه دقايقم

Master
26-09-2006, 16:38
خدايا من در قلب خود چيزي دارم كه با انهمه جلال و جبروتت در عرش کبریا نداری!
من خدائی مهربان چون تو دارم و تو خدائی نداري....

Master
26-09-2006, 16:39
گفته بودم كـه اگر بوسـه دهــد تـــوبه كنم كـــــه دگـــــربــاره از ايـــنخـــطاهـا نـكـنـم

بوسه اي داد و چو برخاست لبش از لب مـن تــوبــه كــردمكــه دگــر تـوبـه بـيـجا نــكنـم

Master
26-09-2006, 16:40
هرگز دنبال کسی نباش که بتونی با اون زندگی کنی بلکه دنبال کسی باش که نتونی بدون اون زندگی کنی .

Master
26-09-2006, 16:41
می دونی فرق تو با خون چیه؟ خون میره تو قلب و برمیگرده ولی تو میری تو قلب و هرگز بر نمی گردی .



1.تا وقتي مريض نشي کسي برات گل نمياره.

2.تا فرياد نزني کسي به طرفت بر نميگرده.

3. تا گريه نکني کسي نوازشت نميکنه.

4.تا قصد رفتن نکني کسي به ديدنت نمياد................و تا وقتي نميري کسي تو رو نميبخشه...

Master
26-09-2006, 16:42
رسم زندگي اين است*
يک روز کسي را دوست داري
و روز بعد تنهايي
به همين سادگي!
او رفته است
و همه چيز تمام شده است
مثل يک مهماني که به آخر مي رسد
و تو به حال خود رها مي شوي
چرا غمگيني؟
اين رسم زندگيست
تو نمي تواني آنرا تغيير دهي
پس تنها آوازي بخوان!
اين تنها کاريست که از دستت بر مي آيد
آوازي بخوان

Master
26-09-2006, 16:43
آنکه در تنها ترين تنهايي هام تنهايم گذاشت؛ کاش در تنها ترين تنهايي هايش٬ تنها کسِ تنهايي هايش تنهايش نگذارد...

Master
26-09-2006, 16:44
هیچ وقت به خدا نگو مشکل بزرگی دارم
به مشکل بگو خدای بزرگی دارم

Master
26-09-2006, 16:45
بچه ها براي شوخي به گنجشکان سنگ ميزدند و گنکجشکان جدي ميميرند وتو به شوخي به من خنديدي و من جدي عاشقت شدم نميدانستم به مرحله اي ميرسم که برايم روياي تو بهتر ازندگي ميشود آه حالا در ميابم چرا شبها را بيشتر دوست ميدارم آنگاه که روياي تورا ميبينم برايم از تمامي زنگي بسي شيرين تر است کاشکي يک شب يک روياي تو مرا براي هميشه از دست اين زندگي برهاند تا براي هميشه لااقل در رويا با تو باشم ولي هر صبح با نفرين بزرگي از خاب بر مي خيزم وآن نفرين نر بر تو بلکه بر ساعت زنگ دارم است که مرا از روياي تو جدا ميکند ايکاش هيچوقت صبح نشود اما....

Master
26-09-2006, 16:46
زندگي را چون اقيانوسي بين كه وسعتش براي توست و تو ميتوني تصميم بگيري كه اين اقيانوس رو گل آلود كني يا نه ...
كه بازم هر چي سعي كني همه ي اقيانوس آلوده نميشه و هميشه اميد به تميز شدن دوبارش
وجود داره ...

Master
26-09-2006, 16:46
اینو خیلی دوستدارم:
مرا کسی نساخت ، خدا ساخت ، نه آنچنان که کسی می خواست ، که من کسی نداشتم ، کسم خدا بود ، کس بی کسان . او بود که مرا ساخت ، آنچنان که خودش خواست ، نه از من پرسید و نه از آن « من دیگرم » . من یک گل بی صاحب بودم . از روح خود در من دمید . و بر روی خاک و در زیر آفتاب رهایم کرد . مرا به خودم واگذاشت . عاق آسمان ! کسی هم مرا دوست نداشت به فکرم نبود . وقتی داشتند مرا می آفریدند ، می سرشتند ، کسی آن گوشه خدا خدا نمی کرد ...

Master
26-09-2006, 16:47
دختر از پسر پرسيد:خوشكلم؟گفت نه .گفت دوستم داري؟گفت نوچ؟گفت اگه بميرم برام گريه ميکني؟ گفت اصلا؟دختره چشماش پر از اشک شد. هيچي نگفت:پسره بغلش کرد گفت:تو خوشگل نيستي زيبا ترين هستي.تورودوست ندارم چون عاشقتم. اگه تو بميري برات گريه نميکنم چون من هم ميمرم

Master
26-09-2006, 16:48
هرگز لبخند را ترک نکن .حتی وقتی ناراحتی . چون هر کس امکان دارد عاشق لبخند
تو شود. و هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند .نگذران.

Master
26-09-2006, 16:49
اگه یکی رو دیدی وقتی داری رد میشی برمی*گرده نگات می*کنه، بدون براش مهمی.

اگه یکی رو دیدی وقتی داری میفتی زمین. برمی*گرده با عجله میاد به سمتت، بدون براش عزیزی.

اگه یکی رو دیدی وقتی داری می*خندی برمی*گرده نگات می*کنه، بدون واسش قشنگی.

اگه یکی رو دیدی وقتی گریه می*کنی میاد باهات اشک می*ریزه، بدون دوستت داره.

اگه یکی رو دیدی وقتی داری با یکی دیگه حرف میزنی ترکت می*کنه، بدون عاشقته.

Master
26-09-2006, 16:50
با عشق زمان فراموش می شود
و با زمان هم عشق

Master
26-09-2006, 16:51
تنها یک واژه اما فاصله ای به اندازه ی یک دنیا حسرت و یک عمر بی تو بودن
تقدیر...تقدیر...تقدیر

Master
26-09-2006, 16:52
خيلي سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه ... خيلي سخته که
عزيزترين کست ازت بخواد فراموشش کني ... خيلي سخته که سالگرد آشنايي با عشقت
رو بدون حضور خودش جشن بگيري ... خيلي سخته که روز تولدت ، همه بهت تبريک بگن
، جز اوني که فکر مي کني به خاطرش زنده اي ... خيلي سخته که غرورت رو به خاطر
يه نفر بشکني ، بعد بفهمي دوست نداره ... خيلي سخته که همه چيزت رو به خاطر
يه نفر از دست بدي ، اما اون بگه : نمي خوامت
حال فاصله ها جشن میگیرند هلهله ی جدایی را.

بدترين درداين نيست که عشقت بميره بدترين درداين نيست که به اوني که دوسش
داري نرسي بدترين درداين نيست که عشقت بهت ناروبزنه بدترين درداينم نيست که
عاشق يکي باشي واونم ندونه بدترين درداينه که يکي بميره اونوقت بدوني دوستت
داشته

Master
26-09-2006, 16:53
زمان! به من آموخت که دست دادن معني رفاقت نيست.... بوسيدن قول ماندن
نيست..... و عشق ورزيدن ضمانت تنها نشدن نيست ..... هيچ وقت دل به کسي نبند
چون اين دنيا اين قدر کوچيکه که توش دو تا دل کنار هم جا نميشه ... اگر هم دل
بستي هيچ وقت ازش جدا نشو چون اين دنيا اين قدر بزرگه که ديگه پيداش نمي کني

Master
26-09-2006, 16:54
عشق از دوستي پرسيد:فرق من و تو چيست؟
دوستي گفت من آدمارو با سلام آشنا ميكنم .تو با نگاه.
من آدما رو با دروغ جدا ميكنم تو با مررررررررررررررررررگ.

Master
26-09-2006, 16:55
نیاز های عشقی اساسی زن و مرد

احتیاج زن : 1. توجه 2. درک 3 .احترام 4. صمیمیت 5. اعتبار 6. اطمینان خاطر

احتیاج مرد : 1. اعتماد 2. پذیرش 3. قدر شناسی 4. تحسین 5. تایید 6. تشویق

Master
26-09-2006, 16:56
وقتي که گريه کرديم گفتن بچه است.......... وقتي که خنديديم گفتن ديونه است.......... وقتي که جدي بوديم گفتن مغروره............. وقتي که شوخي کرديم گفتن سنگين باش............ وقتي که حرف زديم گفتن پر حرفه................. وقتي که ساکت شديم گفتن عاشقه................. حالا ام که عاشقيم مي گن گناه

Master
26-09-2006, 16:57
نام :گمنام/ شهرت:سرگردان/ محل صدور:دنيايي فرامش شده/ شماره شناسنامه:بي مفهوم/ محل تولد:محراب غم/ نام مادر:فرشته غم / نام پدر:کوه رنج/ جرمم: به دنيا امدن/ محکوميت:زندگي کردن/ زمان رهايي:مرگ/ و قاتل:جدايي

Master
26-09-2006, 16:58
گفتگوي ماه و نابينا: نابينا گفت : دوستت دارم ماه گفت تو که منو نمي بيني چطوري دوستم داري نابينا گفت اگه مي ديدمت عاشق زيباييت مي شدم اما الان که نمي بينمت عاشق خودت هستم

Master
26-09-2006, 17:00
همیشه به یاد داشته باشبد :
زندگي را بايد عاقلانه اغازكردتاعاشقانه زيست...

Master
26-09-2006, 17:01
اگر براي 1 اشتباه 1000 دليل بياوري مي شود 1001 اشتباه

Master
26-09-2006, 17:01
انسان هيچ وقت بيشتر از آن موقع خود را گول نمي زند که خيال مي کند ديگران را فريب داده است - لاروشفوکه

Master
26-09-2006, 17:02
پرسيدم : عشق چيست ؟ گفت : آتشي است . گفتم : مگر آن را ديده اي ؟ گفت : نه در آن سوخته ام

Master
26-09-2006, 17:03
اي نفس تا ته جاده ي صدا حوصله كن ...

Master
26-09-2006, 17:04
اگر به دنبال آرامش هستيد به پيشامد هاي زندگي برچسب خوب و بد نزنيد.


حقيقت را ميتوان خم کرد ، اما نمي توان آن را شکست...


عادت كنيم كه عادت نكنيم...

Master
26-09-2006, 17:05
کسي که عشق رهايش مي کند بودنيست که نمي داند چگونه بايد باشد !


كوتاه ترين فاصله ميان دو نفر لبخند است....

M.B.M
26-09-2006, 17:11
ممنون از زحمتي كه كشيدي

M.B.M
26-09-2006, 17:14
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟


بی وفا حالا كه من افتاده ام ازپا چرا ؟


نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی


سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟


عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست


من كه یك امروز مهمان توام فردا چرا ؟


نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم


دیگر اكنون با جوانان نازكن با ما چرا ؟


وه كه با این عمرهای كوته بی اعتبار


این همه غافل شدن از چون من شیدا چرا ؟


آسمان چو مجمع مشتاقان پریشان می كنی


در شگفتم می نمی پاشد زهم دنیا چرا ؟


شهریارا بی حبیب خود نمی كردی سفر

راه مرگ است این یكی بی مونس و تنها چرا

M.B.M
26-09-2006, 17:17
ساده است
ساده است نوازش سگي ولگرد

شاهد آن بودن كه چگونه زير غلتكي مي­رود

و گفتن كه سگ من نبود.

ساده است ستايش گلي

چيدنش و از ياد بردن

كه گلدان را آب بايد داد.

ساده است بهره جويي از انساني

دوست داشتنش بي احساس عشقي

او را به خود وانهادن و گفتن

كه ديگر نمي شناسمش.

ساده است لغزش هاي خود را شناختن

با ديگران زيستن به حساب ايشان

و گفتن كه من اينچنيم.

ساده است كه چگونه مي زيي.

باري زيستن سخت ساده است

و پيچيده نيز هم.

از مجموعه چيدن سپيده دم

احمد شاملو

M.B.M
26-09-2006, 17:24
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد

دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

M.B.M
26-09-2006, 17:24
دشوارترین باور

پذیرش باطل بودن چیزی است که

به گمان حق

هستی خویش را به پای آن ریخته ایم ...

M.B.M
26-09-2006, 17:25
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ...

پرستویی که مقصد را در کوچ می یابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ...

M.B.M
26-09-2006, 17:26
ما همه آدمیم و بهشت همین زندگیست و هرکس به اندازه ای که از میوه ی آن درخت ممنوع

می خورد خود را بیشتر تبعیدی زمین و غریب زمانه می بیند .

دکتر علی شریعتی

M.B.M
26-09-2006, 17:26
خدایا :

به من توفیق

تلاش در شکست

صبر در نومیدی

رفتن بی همراه

جهاد بی سلاح

کار بی پاداش

فداکاری در سکوت

دین بی دنیا

مذهب بی عوام

عظمت بی نام

خدمت بی نان

ایمان بی ریا

خوبی بی نمود

گستاخی بی خامی

مناعت بی غرور

عشق بی هوس

تنهایی در انبوه جمعیت

دوست داشتن بی آنکه دوست بداند

روزی کن .



دکتر علی شریعتی

M.B.M
26-09-2006, 17:27
سالیانی دراز

گرفتار قفس بوده ای

به جرم بلند پروازیهایت

اینک

قفس را گشوده اند

و تو

آزادی و رها



اما پریدن را از یاد برده ای

به چه کار آیدت آزادی

پرواز مرده است !

Master
26-09-2006, 17:33
اگر برای هر کاری علتی لازم داریم، پس وجود خدا هم علتی میخواهد. و اگر هم امکان وجود چیزی بدون علت میرود،پس چرا خداوند را بدون علت قبول کنیم و طبیعت را همان خدا نپنداریم؟میبینید که بدین طریق ثابت کردن خدا کار مهملی است، ونظیر طرز تفکر هندی هاست مه میگفتند دنیا بروی یک فیل قرار گرفته و آن فیل هم سوار بر یک لاک پشت است.اما همینکه از ماجرای لاک پشت جویا میشدید از شما میخواستند که موضوع صحبت را عوض کنید. بهر صورت اثبات وجود خدا از این راه با معنی تر از مثال فوق نیست...

Master
26-09-2006, 17:34
آنچه گالیله و نیوتن در علم نجوم انجام دادند،داروین برای زیست شناسی انجام داد.سازش جانداران اعم از حیوان و گیاه با محیطی که در آن زیست میکنند، از مطالب مورد علاقۀ علمای مابعدالطبیعه در قرن 18 و اوایل قرن 19 میبود.این سازش بر مبنای هدف آفرینش توضیح داده میشد.توضیح ایشان حقیقتاً در پاره ای از مواقع خسته کننده میشد. مشکل میتوان باور کرد که خرگوش ها هم اگر خداشناس بودند،از اینکه راسو ها طبیعتی بینهایت مساعد با شکار خرگوش دارند،سپاسگزار میشدند.ویا مثلاً در مورد کرم کدو سکوتی تعمدی وجود داشت....

Master
26-09-2006, 17:35
میوه های خام زمین هم برای رزق انسانها آفریده شده بودند،حتی،بنابراعتقاد گروهی از متالهین،دم سفید خرگوش هم بر طبق هدف خاصی آفریده شده است.شاید بدین جهت که شکار آنها برای صیادان آسانتر بوده باشد.البته مقداری هم عدم تناسب بچشم میخورد.مثلاً پلنگ و شیر کمی زیادتر از حد معمول درنده هستند،تابستان زیادی گرم است و زمستان هم زیادی سرد است. ولی تمام این چیزها از وقتی که حضرت آدم آن سیب را خورد شروع شد و قبل از آن همۀ درندگان سبزی خوار بودند و تمام فصول هوای بهار را داشتند. اگر آدم بخوردن هلو و شلیل و انگور و گلابی و آناناس قناعت نموده بود،ما هنوز هم از برکت وجود نعمت های فوق بهره مند بودیم...

Master
26-09-2006, 17:37
عصر ما عصر گل مصنوعيست - عصر ما عصر دل مصنوعيست - قلبها در جيبند ... تو به اميد بهار منشين چشم براه پشت دروازه ي باغ - پشت دروازه ي باغ منتطر بودن گل بيهوده است - در زماني كه توان گل خريد از عطار - گل خريد از بقال - گل خريد از همه ي دكانها !!! آره عزيزم بقالي سر كوچه ي شما هم داره به شرطي كه پول خريدنش رو داشته باشي !

Master
26-09-2006, 17:38
فراموش نکنید که برای یک مقصود در سیاره خاک حضور دارید: عشق بخشیدن و عشق ستاندن...

هميشه عشق را بين گامهايتان تقسيم كنيد ...

Master
26-09-2006, 17:39
به سراغ من اگر می آئید- نرم و آهسته قدم بردارید
مبادا که ترک بردارد- چینی نازک تنهایی من...

Master
26-09-2006, 17:40
اي دل آخر تو هم رويا شدي...

Master
26-09-2006, 17:40
گاهي قلب چيزي را مي بيند كه چشمها قادر به ديدن آن نيستند پس با قلبت زندگي كن !...

Master
26-09-2006, 17:42
زندگي دو روزه يه روزش كه ديروز بودو گذشت
يه روزش هم امروزه كه چند ساعت بيشتر نمونده كه تموم شه...

Master
26-09-2006, 17:42
بیاد داشته باشید که :
سرنوشت را نمي توان از سر نوشت...

Master
26-09-2006, 17:43
سرنوشت همان دست نوشت است....

Master
26-09-2006, 17:44
این سخن با آب زر باید نوشت
گر رود سر برنگردد سرنوشت
سرنوشت من کز اول حق نوشت
خوش نویس است او نخواهد بد نوشت...

Master
26-09-2006, 17:44
زندگی ات را برای آنچه قرار است از دست برود تلف نکن –به زندگی اعتماد داشته باش –تنها اگر اعتمادکنی گنج واقعی خودت را از دست نمیدهی...

Master
26-09-2006, 17:45
لحظه ای که بی چیز میشوی.لحظه ای که شروع میکنی به چسبیدن به چیزها خود را گم میکنی .تو هدف را گم میکنی.هدف توی زیباست نه خانه زیبا .نه پول زیاد بلکه توی غنی.بلکه یک وجود باز در دسترس میلیونها چیز....

Master
26-09-2006, 17:46
هیچ موقع مگذار مشکلات بر تو چیره شوند
کاری کن که تو بر مشکلات چیره شوی...

Master
26-09-2006, 17:47
خوشبختي بر سه ستون استوار است:

1-فراموش کردن گذشته
2-غنيمت شمردن حال
3-اميدوار بودن به آينده ...


1)بیهوده نخند
2)با همنوعانت مهربان باش
3)با هم بخندید به هم نخندید

Master
26-09-2006, 17:48
زندگي دوست داشتني است
زندگي
زندگي چيست؟
زندگي زيستن است.
زندگي عشق به دوست داشتن است.
زندگي آوازيست که به هنگام سحر مرغ سحر مي خواند.
زندگي خواستن است.
زندگي پيغامي است که جهان را به تراوت مي خواند.
زندگي فرياد است.
فريادي در باد گذرش بادي سخت
و در آن خاک حوادث بسيار
سخنش فريادي است که به ما مي گويد:
زندگي راه اميد داشتن است....

Master
26-09-2006, 17:48
هميشه دو درس را در زندگي خود به ياد داشته باشيد:
1- جسارت در بيان عقيده
2- جرأت در پذيرش اشتباه....

Master
26-09-2006, 17:49
در مورد همه چیز چه منفی -چه مثبت همیشه تفکر مثبت داشته باش تا همواره همان اتفاق بیا فتد....

M.B.M
26-09-2006, 17:49
اگر قبرستان جاییست که مردگان را در آن به خاک سپرده اند

پس ما قبرستان نشینان عادات و روزمرگیها را کی راهی به معنای زندگی هست ؟


سيد مرتضي آويني

M.B.M
26-09-2006, 17:50
حکمت (امام علی)


بی ارزش ترین دانشها دانشی است که بر سر زبان است و برترین علم علمی است که

در اعضا و جوارح آشکار است .



چه بسا دانشمندی که جهلش او را از پای در آورد و دانش او همراهش باشد اما سودی

به حال او نداشته باشد .

Master
26-09-2006, 17:50
از حادثه جهان زاينده مترس
از هر چه رسد چونيست پاينده مترس
اين يکدم عمر را غنيمت مي دان
بر رفته ميانديش و از آينده مترس


2چيز را هرگز فراموش نکن
1. خدا
2. مرگ
2چيز را هميشه فراموش کن
1. بدي ديگران در حق تو
2. خوبي تو در حق ديگران


همیشه به خود بگیید من موفق ترینم و در هیچ کاری مشکلی ندارم تا زندگیتان به همین واقعیت پیدا کند


راز خوشبختي
4چيز را قبل از 4 چيز درياب
1- جواني را قبل از پيري
2- تندرستي را قبل از بيماري
3- زندگي را قبل از مرگ
4- توانگري را قبل از بيچارگي...

Master
26-09-2006, 17:51
هر چيزي را كه باور داشته باشيد به واقعيت تبديل ميشود . پس باورهايتان را باور داشته باشيد...

M.B.M
26-09-2006, 17:54
دیروز" و "فردا" دست یکی کردند :

دیروز

با خاطرات گذشته فریبم داد !

فردا

با وعده های دروغ خوابم کرد !



وقتی چشم گشودم

امروز رفته بود !!!

Master
26-09-2006, 20:11
ام بی ام جان زیبا بود ... و حال اینم از ما ا:(اینو به شخصه خیلی دوست دارم زیباست )
هر وقت تونستي برف روسياه کني . هر وقت تونستي پاي کلاغ رو سفيد کني . هر وقت تونستي آتش رو ببوسي هر وقت تونستي توي آب يه نفس عميق بکشي اون موقع من هم مي تونم تو رو فراموشت کنم....

Master
26-09-2006, 20:14
زندگی قشنگه اما نه به قشنگی حقیقت، حقیقت تلخه اما نه به تلخی جدایی، جدایی سخته اما نه به سختی تنهایی....... این هم تقدیم به عزیز دلم....

در اوج دلتنگی و دلشکستگی، در نهایت بی کسی و بغض زمانی که همه فراموشت کرده اند و محبت و دوستی را از تو دریغ می کنند، آن زمان که دستی نمی بینی تا به یاریت بشتابدو شانه های خسته و غمگینت را پناهی باشد، بدان که همیشه گوش شنوایی منتظر شنیدن غصه های توست، آرام غصه هایت را بگو، بغضهای کهنه و نشکسته ات را درحضورش بشکن و از جاری شدن اشکهای بی بهانه ات شرم نکن...

پرواز آرزویم بود قوی سفید را دیدم بالهایم را گشودم پر کشیدم به آسمان ولی من که سفید نبودم خاکی و زمینی بودم قوی سفید رفت و رفت من بالهایم شکست از آسمان افتادم پرواز کردم ولی آسمانی نشدم حالا میدانم برای حس پرواز هم پرواز می خواهم مهربانترینم بال پروازم باش...

اگر دبیر جغرافیا بودم می گفتم خوش اب و هوا ترین نقطه جهان اغوش گرم توست، اگر دبیر فیزیک بودم میگفتم فرمول وقانون نیوتون از روی من وتوست، اگر دبیر زیست بودم می گفتم رشته های بدن من و تو یکی است، اگر دبیر هندسه بودم میگفتم شعاع نگاه تو از مرکز قلبم می گذرد و اگردبیر زبان بودم بلند فریاد میزدم...

دیگه خیلی عشقولانه شد .... یه دفعه ای ملت عاشق نشن کار دسه ما بدن ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ام بی ام هم اینک نوبت شماست ..روی مطالب کپی پیستی بنده را کم بنمایید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] راستی بهتر نیست عنوالن کنید مطالب رو از کجا می اورید ...
بنده از فورم ارمیا.نت .... فورم زیبا ودر عین حال باحالیه .صد البته از هم وطنان مسیحی و یهودی و زرتشتی ما ست

M.B.M
26-09-2006, 20:15
کاغذی به سپیدی برف گفت :

" پاک و تمیز آفریده شده ام و همیشه اینچنین خواهم ماند . ترجیح می دهم که بسوزم و

به خاکستر سفیدی تبدیل شوم تا موجودی سیاه به من نزدیک شده مرا لمس یا کثیف کند ."

شیشه مرکب آنچه کاغذ گفت شنید و در دل تاریکش خندید . اما جرئت نکرد به او نزدیک شود . مدادهای

رنگی هم این را شنیدند و هرگز به او نزدیک نشدند .

کاغذ سپید باقی ماند .... پاک و تمیز برای همیشه .

پاک .... تمیز .... خالی .... بیهوده و پوچ

Master جان ادامه بده بعضي از جمله هات واقعا دوست داشتني هستند

M.B.M
26-09-2006, 20:16
الهی !

از آنجا که بودیم برخاستیم

لیکن به آنجا نرسیدیم که می خواستیم

خواجه عبدالله انصاری

M.B.M
26-09-2006, 20:18
ای خداوند محبت !

به هر ریسمانی که آویختیم برید . بر هر شاخه ای که نشستیم شکست و بر هر ستونی که تکیه

زدیم افتاد . تنها تویی که حق محبت را تمام و کمال ادا می کنی . به ما هم الفبای محبت بیاموز .

ای خداوند تنهایی !

آن زمان که همگان به انسان پشت می کنند تنها حضور تو تنهایی را طراوت می بخشد . خودت

را از ما دریغ نکن .

ای خداوند عالم الخفیات !

امان از شعارهای رنگین و دثارهای زهرآگین !

امان از ظاهرهای فریبنده و باطن های ننگین !

فغان از چهره های مقدس و درونهای ملوث !

فریاد از سخنهای شیرین و مقاصد شوم !

تنها تویی که پنهان ترین زوایای وجود آدمیان را می فهمی ....

سيد مهدي شجاعي

M.B.M
26-09-2006, 23:12
ام بی ام هم اینک نوبت شماست ..روی مطالب کپی پیستی بنده را کم بنمایید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] راستی بهتر نیست عنوالن کنید مطالب رو از کجا می اورید ...
بنده از فورم ارمیا.نت .... فورم زیبا ودر عین حال باحالیه .صد البته از هم وطنان مسیحی و یهودی و زرتشتی ما ست

باسلام آقا Master :happy:

من اين مطالب رو از دفتر شعري كه رو كامپيوتر دارم مينويسم كه بعضي هاشون رو توي كتاب خاصي خوندم كه منبع داره و بعضي هاشون رو از چرخ زدن تو اينترنت پيدا كردم سايت خاصي نيست كه بگم اين
بيشتر مطالب كتابي منبعش ذكر شده ;)

Master
27-09-2006, 05:07
خوشبختي توپي است که وقتي مي رود به دنبالش مي دويم و وقتي مي ايستد به آن لگد مي زنيم. ...

Master
27-09-2006, 05:07
امروز روز مهمي است ، زيرا اولين روز از باقيمانده عمر توست...

Master
27-09-2006, 05:08
هرگز اميد را از کسي سلب نکن, شايد اين تنها چيزي باشد که دارد...

Master
27-09-2006, 05:09
مراقب باشيد چيزهايي را كه دوست داريد بدست آوريد وگرنه مجبور خواهيد بود چيزهايي را كه بدست آورده ايد دوست داشته باشيد. جرج برنارد شاو...

Master
27-09-2006, 05:10
برای شاد بودن ، تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز داری ....

Master
27-09-2006, 05:10
زندگی تراژدی است برای آنکه احساس می کند و کمدی است برای آنکه می اندیشد ...

Master
27-09-2006, 05:11
افسوس…. آن زمان که بايد دوست بداريم ، کوتاهي ميکنيم . آن زمان که دوستمان دارند ، لجبازي ميکنيم و بعد ، براي آنچه از دست رفته آه ميکشيم ...

Master
27-09-2006, 05:12
زندگي رياضيات است . خوبي ها را جمع كنيد ، دعواها را كم كنيد ، شادي ها را ضرب كنيد ، دردها را تقسيم كنيد ، نفرت ها را زير راديكال ببريد . عشق را به توان برسانيد ...

Master
27-09-2006, 05:12
زندگي مثل پيانو است ، دكمه هاي سياه براي غم ها و دكمه هاي سفيد براي شادي ها . اما زماني ميتوان آهنگ زيبايي نواخت كه دكمه هاي سفيد و سياه را با هم فشار دهي ...

Master
27-09-2006, 05:13
قوانين شاد زيستن :
۱- اگر شما چيزي را دوست داريد از آن لذت ببريد . ۲ - اگر شما چيزي را دوست نداريد از آن دوري جوئيد. ۳ - اگر شما چيزي را دوست نداريد و نمي توانيد از ان دوري کنيد آن را تغيير دهيد. ۴ - اگر شما چيزي را دوست نداريد و نمي توانيد از آن دوري کنيد و نمي توانيد آن را تغيير دهيد آن را بپذيريد. ۵ - با تغيير نگرشتان نسبت به چيزهايي که انها را دوست نمي داريد انها را بپذيريد ...

Master
27-09-2006, 05:14
اشکال دنيا اين است که جاهلان مطمئن هستند وعاقلان مردد ...

Master
27-09-2006, 05:14
یادت نرود که همه مردم از چیزی وحشت دارند ، به چیزی عشق میورزند و چیزی را از دست داده اند ...

Master
27-09-2006, 05:15
با خودت فکر کن که اگر کلید خانه ات را به دوستت بدهی ، آیا خیالت از هر جهت راحت خواهد بود یا نه ؟! اگر پاسخت منفی است ، بهتر است دنبال دوستان بهتری باشی ...

Master
27-09-2006, 05:15
راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نگیریم ....

Master
27-09-2006, 05:16
شنا کردن در جهت جريان آب، از عهده ماهي مرده هم بر مي آيد...

Master
27-09-2006, 05:17
عصبانيت انتقام اشتباهات ديگران را از خود گرفتن است ...

M.B.M
27-09-2006, 05:21
نیاز مند چیزی بودم که باورش کنم، Ineeded something to believe in ,
نگاهت بر من افتاد و باور کردم. you touched me with your eyes, and i believed .
خواهان کسی بودم تا باورش کنم، i neeed someone to believe in,
خود و رویا هایت را با من تقسیم کردی you shared yourself, your dreams,
و با ورت کردم. and i believed.
اما آن چه که به راستی نیازمندش بودم، but what i ready needed
باور کردن خود بود. was to believed in myself.
مرا به دنیای درونت بردی you took me with yourself
و با اکسیر عشق یاریم کردی and helped me with the love we both shared.
و به برکت توست And because of you
که زنده ماندم، I am living,
لمس می کنم ، touching
و باور دارم، believing,
کسی، چیزی یا خود را in something, in simeone in myself… ...
آری تنها به خاطر وجود تو because of you

Master
27-09-2006, 05:21
بعد از مرگم دستهايم را از تابوت بيرون بگذاريد تا همگان ببينند که پس از اين همه رنج و سختي چيزي با خود از اين دنيا نبرده ام ...

M.B.M
27-09-2006, 05:21
نمي دانم چگونه خوابيدي‌‌‍، وقتي دلي نگرانت بود. نمي دانم چگونه رفتي، درحالي كه دلي شكسته بود و تو را صدا مي زد.
اشکهایم را پاک نمی کنم. می خواهم برگردی تا ببینی دوستی ام را که از جنس اشک و باران است ...

Master
27-09-2006, 05:22
سازنده ترين كلمه گذشت است … آن را تمرين كن پرمعني ترين كلمه ” ما ” است … آن را به كار ببر عميق ترين كلمه “عشق” است … به آن ارج بنه. بي رحم ترين كلمه “تنفر ” است … از بين ببرش سركش ترين كلمه” تنفر” است … با آن بازي نكن. خودخواهانه ترين كلمه ” من ” است… از آن حذر كن. ناپايدارترين كلمه ” خشم” است… آن را فرو ببر. بازدارنده ترين كلمه ” ترس” است … با آن مقابله كن. با نشاط ترين كلمه ” كار ” است … به آن بپرداز ...

Master
27-09-2006, 05:22
آدمها برای مردن به دنیا می آیند . جوری زندگی کنیم که در لحظه مرگ به خاطر غرورمان افسوس نخوریم ...

M.B.M
27-09-2006, 05:23
عشق یعنی کوچک کردن دنیا به اندازه یک نفر یا بزرگ کردن یک نفر به اندازه دنیا

Master
27-09-2006, 05:23
التماس به خدا جرأت است . اگر برآورده شود ، رحمت است ، اگر برآورده نشود ، حکمت است . التماس به انسان خفت است . اگر برآورده شود ، منت است ، اگر برآورده نشود ، ذلت است...