PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : شهر هاي ايران



aminnazari
24-07-2006, 12:55
هنوز كامل نيست نظر بديد :tongue:

در اينجا شما مي تونيد از هر شهري كه تو ايران هست مطلب كسب كنيد
تهران
1-تهران ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
2-كرج ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
3-فيروزكوه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
4-ورامين ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
5-پاك دشت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
6-ري ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
7-رباط كريم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
8-شميرانات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
9-ساوجبلاغ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
10-شهريار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

خراسان
1-مشهد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
2-قائن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
3-خواف ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
4-گناباد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
5-فردوس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
6-تايباد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
7-رشتخوار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
8-تربت جام ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
9-تربت حيدريه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
10-كاشمر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
11-خليل آباد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
12-بردسكن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
13-فريمان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
14-نيشابور ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
15-سبزوار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
16-قوچان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
17-درگز ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
19-چناران ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
20-كلات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
21-سرخس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
22-بجنورد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
23-فاروج ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
34-جاجرم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
25-شيروان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
26-اسفراين ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
27-بيرجند ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
28-نهبندان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
29-سربيشه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

اصفهان
1-اصفهان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
2-سميرم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
3-لنجان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
4-شهر رضا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
5-مباركه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
6-تيران ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
7-نجف آباد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
8-
9-
10-
11-
12-
13-
14-
15-
16-
17-
18-
19-
20-

سيستان و بلوچستان

هرمزگان

بوشهر

خوزستان

كهكيلويه و بويراحمد

چهار محال بختياري

ايلام

لرستان

مركزي

قم

همدان

كرمانشاه

كردستان

قزوين

زنجان

اردبيل

آذربايجان غربي

اذربايجان شرقي

گلستان

گيلان

مازندران

سمنان

يزد

فارس

كرمان

aminnazari
24-07-2006, 12:56
نگاهي كوتاه به شهرستان تهران

مهم ترين منطقه ايران است و به لحاظ اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي نقش مهمي در ميان ساير مناطق كشور ايفا مي كند. شهرستان تهران از شمال به شميرانات، از جنوب به شهرستان ري، از خاوربه شهرستان دماوند و از باختر به شهرستان كرج محدود مي شود. صنايع تهران؛ گستره گوناگوني از صنايع مختلف را در بر مي گيرد و بازرگاني نيز در اين شهرستان از رونق بسيار زيادي برخوردار است. صادرات و واردات داخلي و خارجي در اين شهرستان به وفور به چشم مي خورد و افراد زيادي به شغل بازرگاني و تجارت دراين منطقه اشتغال دارند. گردشگري شهرستان تهران به لحاظ مناسبات صنعتي اين منطقه و جمعيت زياد آن از رونق خوبي برخوردار است.
طبيعت زيباي شهرستان هاي اطراف تهران از جمله دامنه هاي زيباي کوه دماوند و دشت هاي مجاور آن، ارتفاعات و رودخانه هاي متعدد؛ مناطق طبيعي و تفريحي شهرستان تهران را تشكيل داده اند. پايتخت بودن شهر تهران در طي 200 سال گذشته، سبب شده مکان هاي متعدد تاريخي و سياسي در اين منطقه به وجود آيند که ازارزش هاي خاص گردشگري برخوردارهستند. کاخ ها و ارگ ها که بيش تر در دوره هاي قاجاريه و پهلوي ساخته شده اند، خانه ها و باغ هاي قديمي که برخي از آن ها به صورت موزه در معرض ديد مردم قرار گرفته، مساجد تاريخي و کليساهاي متعدد و قديمي به همراه ده ها نگارخانه، موزه، و ... از مکان هاي ديدني و تاريخي شهرستان تهران به شمار مي آيند.
مکان هاي ديدني و تاريخي
تهران به عنوان پايتخت ايران، علاوه بر مركزيت سياسي، اصلي ترين قطب فرهنگي و اقتصادي ايران نيز به شمارمي آيد. وجود امکانات و جمعيت زياد سبب تمرکز مراکز تفريحي و گردشگري زيادي در اين ناحيه شده است. مهم ترين نمايشگاه ها، سالن هاي سينمايي، مراکز اقامتي، مراکز بازي و تفريح، فرهنگ سراها و سالن هاي مجهز ورزشي دراين شهرستان وجود دارند. طبيعت زيباي شهرستان هاي اطراف تهران از جمله دامنه هاي زيباي کوه دماوند و دشت هاي مجاور آن، ارتفاعات توچال، رودخانه کرج و جاجرود، درياچه اميرکبير و لتيان، آبشار دوقلو و ييلاقات دربند و درکه و... از مناطق طبيعي – تفريحي شهرستان تهران به شمار مي آيند. مکان هاي متعدد تاريخي و سياسي نيز دراين منطقه وجود دارند که از ارزش هاي گردشگري برخوردارهستند. کاخ ها و ارگ ها که بيش تر در دوره هاي قاجاريه و پهلوي ساخته شده اند، خانه ها و باغ هاي قديمي که برخي از آن ها به صورت موزه در معرض ديد مردم قرار گرفته، مساجد تاريخي و کليساهاي متعدد و قديمي به همراه ده ها نگارخانه، موزه، و... از مکان هاي ديدني و تاريخي شهرستان تهران به شمار مي آيند.
صنايع و معادن
صنايع شهرستان تهران به دو دسته دستي و صنعتي تقسيم مي شود. صنايع دستي (كارگاه هاي هنري) منبت كاري، خطاطي، قالي و گليم بافي، خاتم سازي، قلم زني، طراحي، كاشي و سراميک سازي، نقاشي و مجسمه سازي از صنايع و هنر دستي ديرينه و سابقه دار در تهران هستند كه تا به حال اصالت آن ها تا حدودي حفظ شده است.
صنايع ماشيني و كارخانه اي تهران گستره گوناگوني از صنايع را در بر مي گيرد. مهم ترين گونه هاي آن عبارتند از: صنايع توليد وسايل نقليه، ماشين سازي، ساخت تجهيزات كارخانه ها، ريخته گري و آهنگري، نورد و تغيير شكل فلزات، صنايع غذايي و قند، صنايع نساجي و چرم، صنايع سلولزي، صنايع شيميايي و دارويي، صنايع كاني غير فلزي، صنايع فلزي، صنايع برق و الكترونيک، و صنايع متفرقه. هم چنين معادن فعال اين شهرستان عبارتند از:
معدن كائولن كريتون، معدن سيليس مبارک آباد، كوارتزيت و سنگ هاي ساختماني، ماسه ريخته گري و سيليس، سنگ آهک، معدن، منگنز و آهن، سنگ گچ، نيتونيت و خاک صنعتي. معادن ياد شده توسط دستگاه هاي اداري و دولتي مانند شركت تامين ماسه و ريخته گري تهران و شركت سهامي كل معادن ايران مورد استخراج و بهره برداري قرار مي گيرند.
کشاورزي و دام داري
بخش كشاورزي از جايگاه خوبي در بافت اقتصادي شهرستان تهران برخوردار است اما درمقايسه با ديگر بخش ها، سهم ناچيز و اندكي را به خود اختصاص داده است. دلايل عمده محدوديت كشاورزي در شهرستان تهران از يك سو به محدوديت هاي طبيعي و از سوي ديگر به رويكرد صنعتي اين منطقه و تبديل زمين هاي كشاورزي مرغوب به مناطق مسكوني و صنعتي بازمي گردد. با اين حال در محدوده خدماتي شهرستان تهران، زمين هاي مزروعي و باغ هايي وجود دارد كه همه گونه محصولات در آن ها كشت و برداشت مي شود. در شهرستان تهران دام داري بيش تر به صورت صنعتي و در حومه شهر جريان دارد و واحدهاي صنعتي دام داري توليد كننده گوشت، شير و فرآورده هاي دامي و لبني هستند. واحدهاي پرورش طيور نيز بيش تر به صورت صنعتي و در اطراف تهران ديده مي شوند كه اين واحدها بر طرف كننده قسمتي از نيازهاي ساكنين هستند. هم چنين تمام ارتفاعات شمال تهران (البرز مركزي) داراي پوشش گياهي مرتعي بوده كه درتابستان ها علاوه بر دام داران محلي مورد استفاده چراي احشام دام داران متحرک و نيمه متحرک مناطق ورامين، جنوب تهران، شهريار و اشتهارد قرار مي گيرد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
درباره ي وجه تسميه نام تهران؛ برخي ازمحققين بر اين باور هستند که چون اهل تهران زماني كه دشمن حمله مي كرد به ‹‹ته ران›› يعني زيرزمين مي رفته اند؛ منطقه به اين نام موسوم شده است. برخي از تاريخ نگاران نيز معتقدند تهران جزو شهر قصران ري بود و روستاي بالاتر از آن مهران نام داشته است. «ران» به معناي دامنه است، مهران دامنه بالايي و قصران دامنه پاييني رشته كوه البرز بوده است. كسروي در پژوهش هاي خود به اين نتيجه رسيده است كه تهرام (تارم ـ كهران ـ گهران ـ گهرام ـ جهرم) به معناي منطقه گرمسير و شميران (شميرام ـ شميرم ـ شميلان ـ سميران ـ سميرم) به معناي منطقه هاي سردسيراست و نام تهران به معناي منطقه گرمسيري به كار مي رفته است.
برخي ديگر نيز واژه ي تهران را از «طهر» به معناي پاكي مي دانند و گويند به دليل وجود رودخانه هاي فراوان و آب بسيار دراين منطقه به آن «طهران» گفته مي شده است. تهران امروزي كه در رديف يکي از پر جمعيت ترين استان هاي جهان قرار دارد، فراز و نشيب هاي تاريخي فراواني را پشت سر گذاشته است. تهران در مسير حيات اجتماعي و سياسي خود به منظور احراز هويت يک كلان شهر و كسب عنوان پايتخت ايران و مركزيت سياسي كشور، چندين مرحله ي مشخص تاريخي را پشت سر نهاده تا به مقام و موقعيت امروزي رسيده است. در يک بررسي اجمالي تاريخ تهران را مي توان به مراحل زير تقسيم كرد:
- روستايي از روستاهاي قصران بزرگ تابع شهر ري
- در دوره ي پادشاهي صفويان
- در آغاز سلطنت آغامحمد خان قاجاريه و سلسه ي قاجاريه
- در دوره پادشاهي ناصرالدين شاه قاجار يه
- در آستانه و دوره آغازين عصر مشروطيت - در دوره حكومت پهلوي تا سقوط رژيم مشروطه سلطنتي
- در دوره جمهوري اسلامي ايران
درباره ي دوره روستا بودن تهران در كتاب «آثار البلاد و اخبار العباد» آمده «تهران روستايي است پرجمعيت و بزرگ، تابع مركز ري است. باغ و باغاتش زياد و ميوه ي باغات تهران بين ميوه ها ممتاز است و به ويژه انارش مشهور است. خانه هاي مسكوني در ده تهران علي الاكثر خانه هاي زير زميني است ....» كسروي مورخ ايراني مي نويسد« تهران كه امروز تكيه بر جاي هگمتان، شوش،استخر و تيسفون زده و پايتخت كشور ايران است در قرن هاي نخستين اسلامي نامي از آن نتوان يافت و در قرن هاي ديرتر شهر چه اي بيش نبوده و اكنون بهترين و بزرگ ترين شهر ايران است» با تمام گفته هاي مورخين مبني نبود قدمت تاريخي طولاني براي تهران، مولف كتاب «تاريخ طبرستان و رويان و مازندران» در فصل مربوط به رويان آورده و نوشته « چون افراسياب بر لشگر منوچهر غالب آمد و سپاهش منهزم گشته به عراق آمدند و بعد از آن منوچهر غدر افراسياب را معلوم كرد و قارن را تسلي خاطر داد و بند برداشت و به مرتبه ي خود بازفرستاد و منوچهر به نفس خود با لشگر به ري نزول فرمود و افراسياب مقابل منوچهر در دولاب تهران لشگر گاه كرد....»
در هر حال تاريخ تهران تا زماني كه آبادي تهران گسترش و توسعه يافت و شهرها و مناطق متعددي در اطراف اين آبادي به وجود آمد و تهران به شهري با باغ هاي فراوان و آب خوب مشهور شد نا مشخص و متناقض است. حركت سريع تهران در مسير پيشرفت و ترقي از دوران صفويه آغاز شده است.
شاهان صفوي به دليل اعتقادات محكم مذهبي خود بسيار به زيارت حضرت عبدالعظيم حسني(ع) مي رفتند و آب و هواي خوب و باغ هاي فراوان تهران نيز يكي از عواملي بوده كه اين منطقه مورد توجه پادشاهان صفوي قرار گيرد. شاه طهماسب اولين پادشاه صفوي بود كه دستور داد در تهران بناهاي تازه، كاروان سراها و برج و باروهاي مستحكم بنا كنند و به دستور وي 114 برج مطابق با سوره هاي قرآن ساخته و زير هر برج نيز سوره اي قرآن دفن شد. در دوره هاي مختلف پادشاهان صفوي بناهاي متعددي به اين منطقه افزوده شد و پس از انقراض سلسله ي صفويان؛ نادرشاه افشار تهران را در تيول فرزند خود قرار داد. تهران در دوره قاجاريه و آغاز سلطنت آغا محمد خان قاجار به پايتختي ايران برگزيده و دارالخلافه ناميده شد. آقا محمد خان بر خلاف ديگر پادشاهان، علاقه چنداني به ساختن بناهاي عظيم و با شكوه نداشت و از زمان وي فقط عمارت تخت مرمر باقي مانده است. جمعيت شهر را در اين دوره 25 هزار نفر تخمين زده اند. پس از آقا محمد خان قاجار، در عصر سلطنت فتح علي شاه قاجار كه مدت 37 سال بر ايران حكم راني كرد، تهران آباد تر شد. وي بر خلاف آقا محمد خان، بناها و عمارت هاي جديدي ساخت كه از آن جمله مي توان به توسعه و تزيين عمارت تخت مرمر، احداث تخت مرمري در وسط ايوان، ساختن مسجد امام، مسجد عزيزالله ، مدرسه مروي و چندين باغ از جمله باغ نگارستان اشاره كرد. حاج ميرزا آقاسي صدراعظم محمد شاه قاجار نيز بناهايي از جمله محله محمديه و محله عباس آباد در جنوب بازار را احداث كرد. در زمان محمد شاه احداث بناهاي جديد هم چنين ادامه داشت. ضلع جنوبي مسجد جمعه تهران و بازار بين اين مسجد و مسجد شاه را كه ‹‹بين الحرمين›› مي نامند از آثار دوران حكومت محمد شاه است. در دوران حكومت ناصرالدين شاه، جمعيت تهران را در حدود صد و پنجاه هزار نفر برآورد كردند. همراه با گسترش شهر تهران، ناصرالدين شاه، ميرزا يوسف مستوفي الممالك صدراعظم و ميرزا عيسي وزير را مامور طراحي نقشه شهر تهران كرد. با توجه به اين که خلفا و سلاطين عثماني، بر اساس دشمني قديم با ايرانيان شيعي مذهب، استانبول را دارالخلافه و اسلامبول نام نهاده بودند (كلمه استانبول را به اسلامبول به معني شهر اسلام و مركز خلافت اسلامي تحريف كردند)، ناصر الدين شاه نيز در مقابله با آن در سال 1284 هجري هنگام افتتاح مجدد شهر، تهران را ‹‹دارالخلافه ناصري›› ناميد. بعدها اين نام منسوخ و همان نام تهران مرسوم شد.
نظام اداري ايران در دوره قاجاريه ساختار قاعده مند و منظمي نداشت و به مملكت، ايالات و ولايات تقسيم مي شدو بلوك و بلاد و قصبات از توابع آن ها به شمار مي رفت. در آن زمان تهران و توابع(تقريبا شهرستان امروزي) حاكم نشين ناميده مي شد.
تهران در دوره مشروطه نقش بسيار مهم سياسي و اجتماعي در كشور ايفا كرد ولي اين نقش تغييري در سيما و ساختار تهران به وجود نياورد. در دوره پهلوي نيز تهران فراز و نشيب تاريخي بسياري را گذراند و حوادث تاريخي و كودتاهاي متعددي را شاهد بود و خيابان هاي جديد به سبك غربي ها در آن ساخته شد و شكل ظاهري مغازه هاي جديد تغييرات اساسي و غير سنتي يافت.
تهران در آغاز دوره جمهوري اسلامي پس از انقلاب اسلامي 1357 يكي از مهم ترين و خبرسازترين مناطق جهان شد و پس از انقلاب اسلامي به سرعت بر گسترش و توسعه خود ادامه داد و بناها و مراكز متعدد به همراه جمعيت بسيار زيادي در اين منطقه ساكن شدند. به تدريج چندين بخش، شهر، دهستان و ده نيز جزو الحاقات تهران به شمار آمده و اين منطقه را به شهرستان تهران تبديل نمود. شهرستان تهران امروزه يكي از آباد ترين و بهترين مناطق ايران به شمار مي آيد كه جمعيتي حدود 7 ميليون نفر را در خود جاي داده است.
مشخصات جغرافيايي
تهران در دامنه رشته كوه هاي البرز مركزي به سمت شمال، جنوب، خاور و باختر گسترش يافته و در حال حاضر در مسيري قرار دارد كه از همه جهات با راه هاي درجه يک آسفالته به ساير مراكز استان ها وصل مي شود. شهرستان تهران از شمال به شميرانات، از جنوب به شهرستان ري، از خاور به شهرستان دماوند و از باختر به شهرستان كرج محدود مي شود. شهر تهران مركز شهرستان تهران و پايتخت ايران است كه از نظر جغرافيايي بين 51 درجه و 17 دقيقه تا 51 درجه و 33 دقيقه درازاي خاوري و بين 35 درجه و 37 دقيقه تا 35 درجه و 37 دقيقه پهناي شمالي و بلندي بين 1100 متر تا 1500 متر واقع شده است. سرتاسر ناحيه شمال باختري تهران يعني شمال بخش كن به ارتفاعات البرز محدود مي شود، اما بقيه كوه هاي شمال تهران در ناحيه شميرانات واقع شده اند. رودخانه هاي دارآباد، دركه، كن، سرخه حصار و جعفر آباد از مهم ترين رودخانه هاي اين منطقه هستند. آب و هواي قسمت جنوبي تهران به طرف شهر ري متمايل به گرم و خشک، قسمت مركزي معتدل و هواي ناحيه شمالي آن متمايل به سرد است. پوشش گياهي شهرستان تهرا ن ازانواع رستني ها شامل درختان و درختچه ها و گياهان دارويي و صنعتي تشکيل مي شود. برخي قسمت هاي تهران داراي جنگل هاي مصنوعي و طبيعي با ارزش گردشگري هستند.


طبيعت در شهرستان تهران
رودخانه جاجرود (jajrud) تهران
جاجرود يک رود دايمي است که 140 كيلومتر طول دارد. اين رودخانه که در شهرستان هاي تهران، ورامين و قم جريان دارد و از تلاقي رودخانه گرمابدره و ريزابه‌اي كه در روستاي زايگان (zaygan) در 34 كيلومتري شمال خاوري تهران به هم پيوسته‌اند، تشكيل مي ‌يابد. نخست دهستان روبار قصران را رو به سوي جنوب باختري طي مي ‌كند و پس از آميختن با رودخانه لجني فشم (Fasam) با رودخانه شمشک مخلوط گشته و رو به جنوب تغيير مسير مي ‌دهد و در دره باختري كوه امام با رودخانه آهار مخلوط مي ‌شود، سپس به سوي جنوب خاوري روان مي ‌گردد و در روستاي كلوگان (Kolugan) با رودخانه امام مخلوط مي شود. پس از عبور از روستاهاي رودک و زربند و لشگرک به دهستان لواسان كوچک وارد مي ‌شود. در اين دهستان نخست با رودخانه ناصر آباد مخلوط شده و روستاهاي عباس آباد، جاجرود و خسرو آباد را مشروب مي ‌كند و پس از قطع راه اتومبيل رو تهران - آمل به دهستان سياهرود وارد مي ‌شود. در اين دهستان روستاهاي سعيد آباد و ترقيون (Targgiyun) و سنجريان (Sanjariyan) را سيراب ساخته و به منطقه حفاظت شده خجير (Xojir) وارد مي ‌شود و پس از عبور از دامنه خاوري كوه سوري قلعه (Surigaleh) در روستاي يوردشاه (Yurd-e-sah) با رودخانه دماوند مخلوط شده و به دهستان بهنام پازوكي از شهرستان ورامين وارد مي ‌گردد. در اين دهستان از كنار يوردشاه، دروازه پارچين و سرخ حصار مي ‌گذرد و پس از عبور از منطقه تخت چنگي به دشت ورامين وارد مي ‌گردد و به شاخه‌هاي بسياري تقسيم شده و ضمن عبور از روستاهاي بهنام پازوكي جنوبي، بهنام سوخته جنوبي، بهنام عرب شمالي، بهنام وسط جنوبي و بهنام عرب جنوبي با نام رودخانه جاجارو به دهستان قهرود از شهرستان قم مي ‌ريزد و سرانجام در دامنه جنوبي كوه بند سياه، 89 كيلومتري شمال خاوري قم، به درياچه نمک قم وارد مي شود. شيب متوسط اين رود 1 درصد و مسير كلي آن جنوبي است. كناره هاي اين رودخانه براي مردم تهران و شهرستان هاي اطراف از ارزش هاي گردشگاهي برخوردار است.
رود شور يا ابهر رود تهران
رود شور از كوه هاي سلطانيه قزوين سرچشمه گرفته و از به هم پيوستن دو رودخانه خزررود و ابهررود و برخي از رودهاي كوچک فرعي ديگر تشكيل مي ‌شود و با جهت كلي شمال باختري به جنوب خاوري از 6 كيلومتري جنوب باختري حسن آباد (مركز بخش فشاپويه) گذشته و بر شوره‌ زار خاور حوضي سلطان جذب مي ‌گردد و پس از آبياري ابهر، قزوين، ساوجبلاغ و تهران به رودخانه كرج مي پيوندد. اين رودخانه به دليل داشتن نمک در پايين دست، براي كشاورزي مناسب نيست ولي شاخه هايي از آن از امکانات گردشگاهي برخوردار است.
طالقان رود تهران
رود طالقان که از كوه هاي كندوان و كهار بزرگ در شمال باختر تهران سرچشمه مي گيرد و سواحل آن به ويژه در بخش هاي بالادست داراي ارزش هاي تفريحي و جهانگردي است. اين رود در دره طالقان به سوي باختر جريان مي يابد و سپس به سفيد رود مي پيوندد. طول اين رودخانه 180 كيلومتر است و از شاخه هاي مهم آن مي توان به علي زان، خسبان و الموت رود اشاره کرد كه از كوه هاي تخت سليمان سرچشمه مي گيرند.
قله توچال تهران
قله توچال است که 3957 متر ارتفاع دارد، معروف ترين و مرتفع‌ترين كوه شمال تهران است. قله توچال در 7 كيلومتري (خط تقسيم) دربند قرار دارد. اين قله و اطراف آن به علت ارتفاع زياد در بيشتر اوقات سال پوشيده از برف بوده و به خاطر داشتن هواي معتدل و مطبوع در اواخر بهار و تابستان به ويژه روزهاي تعطيل محل تفرجگاه علاقمندان به طبيعت و كوهستان مي باشد. پوشش گياهي مناسب اين قله جهت چراي دام مورد استفاده قرار مي ‌گيرد.
غار بيوک آغا تهران
اين غار در مسير جاده كن قرار دارد كه پس از گذشتن از امام زاده داوود و جاده ده سنگان مي توان به آن رسيد. غار بيوک آغا در مسير راه كوه نورداني است كه به بلندي هاي منطقه صعود مي كنند.
دره كن - سولقان تهران
اين دره در شمال خاوري شهر تهران قرار دارد و رودخانه كن كه از بلندي هاي شمال البرز سرچشمه مي گيرد، در مسير آن جريان دارد. مسير اين دره داراي هوايي بسيار فرح بخش و قهوه خانه هايي است كه انبوه مشتاقان براي گذران اوقات فراغت خود به آن روي مي برند. رودخانه پر آب كن، در ماه هاي گرم تابستان جايي براي آب تني كوه نورداني است كه به ارتفاعات منطقه صعود مي كنند. در فصل بهار و پاييز مي توان زيباترين چشم انداز ها را در دره كن - سولقان ديد.


عمارات و محوطه ها باستاني درشهرستان تهران
حوض خانه باغ قديم نگارستان تهران
حوض خانه باغ نگارستان بنايي در باغ نگارستان است که شکل هشت گوش دارد. در اين حوض خانه شاه نشين هايي به سبک بناهاي دوره زنديه و مزين به گچ بري هاي عالي وجود دارد که امروزه در محل موزه هنرهاي ملي قرار گرفته است. اين بنا در عهد فتح علي شاه و محمدشاه قاجار ساخته شده است. باغ نگارستان در اوايل سده سيزدهم هـ . ق بين سال هاي 1228 تا 1230 بنا شد. حوضخانه اين باغ كه طرح صليبي داشت با چهار شاه نشين اطرافش به باغ منتهي مي شد. بناي صليبي شكل گنجينه كه در نيمه اول قرن سيزدهم ساخته شده بود توسط هنرمندان معاصر، به شكل مستطيل درآمد و در سال 1309 شمسي، به گنجينه تعلق گرفت.
عمارت باغ فردوس تهران
عمارت باغ فردوس از بنا هاي متعلق به قرن 12 هجري قمري است که در باغ گسترده و پر درختي قرار دارد و به سبب زيبايي و سرسبزي كه داشت به باغ فردوس معروف شد. اين عمارت در محله تجريش واقع شده است. بناي آن در زمان محمد شاه قاجار بنا شد و در سال 1264 هجري قمري - بعد از مرگ محمدشاه - به صورت متروكه درآمد. در زمان ناصرالدين شاه عمارت و باغ آن مورد توجه نظام الدوله معيرالممالک قرار مي گيرد و بعد از خريد، آن را مرمت كرده و باغ فردوس نام مي نهد. وسعت باغ فردوس حدود 20 هزار متر و مساحت بناي آن هزار متر مربع است که در سه طبقه و نيم ساخته شده است. بناي عمارت از قسمت مياني دو طبقه و از جبهه باختري و خاوري سه طبقه است. در قسمت مياني عمارت دو تالار بر روي هم بنا شده كه سقف تالار اول از مقرنس هاي گچي با اشكال خاص پوشيده شده است. روي ديوارهاي جانبي و دهانه درب جنوبي تزيينات گچي پركاري ديده مى شود. بام عمارت شيرواني و به سبک خانه هاي شميران است. درها و پنجره ها همه از چوب و شيشه هاي رنگي ساخته شده اند. اين عمارت با شماره 1876 در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است.
عمارت تخت مرمر تهران
ايوان تخت مرمر عمارتي از مجموعه کاخ گلستان است که مراسم سلام و بارعام طبقات مختلف مردم در مقابل آن برگزار مي شده است. تخت مرمر در سه سال اول سلطنت كريم خان زند در سال هاي 1163 تا 1165 هجري قمري بنا شده است. پس از فوت كريم خان زند، آقامحمدخان قاجار آن را تكميل كرده و در سال 1206 هجري قمري دستور داد مواد و مصالحي بيش تر از مصالح ساختماني و قطعات نقاشي و تزييني كاخ سلطنتي كريم خان از شيراز به تهران بياورند و در ساختن تخت مرمر به كار گيرند.
تخت مرمر يا تخت سليمان به شكل يک سكوي ديواره دار بلند از شصت و پنج قطعه مرمر بزرگ و كوچک ساخته شده و در وسط ايوان مستقر گرديد. اين تخت به دستور فتحعليشاه قاجار، در سال 1220 هجري قمري از سنگ مرمر ساخته شد كه اكنون در وسط ايوان اصلي كاخ قرار دارد و نام اصلي آن تخت سليمان است. ارتفاع تخت مرمر از كف ايوان نزديک به يک متر است و از چهار طرف بر دوش شش فرشته، سه ديو و يازده ستون مارپيچ قرار گرفته است. در گرداگرد آن طارمىهايي ساخته شده كه از داخل و خارج، كتيبه هايي دارد و شعرهايي روي آن به خط نستعليق خوش نوشته و زراندود شده است. به نظر مي ‌رسد عمر بعضي از قسمت‌هاي تخت مرمر كه از بناهاي دوره زنديه است، از ساير بناهاي موجود در كاخ گلستان بيش تر باشد. در اطراف اين ايوان، آثار نقاشي و تزيينات فراوان دوران قاجار به يادگار مانده است. پس از فتحعليشاه، ديگر شاهان قاجار هم به پيروي از اجداد خويش در تكميل تزيينات و آراستن بناهاي كاخ اقدام كردند. اين ايوان در دوره قاجار، محل به تخت نشستن پادشاهان و برگزاري مراسم و اعياد رسمي بود.
عمارت مدرسه مروي تهران
مدرسه فخريه(مروي) از بناهاي قرن سيزدهم هجري قمري است كه شامل جلوخان، سردربلند، صحن وسيع، حجره ها و چندين ايوان مزين به كاشي كاري خشتي است. باني مدرسه شخصي به نام فخرالدوله بود كه در زمان فتحعليشاه قاجار حاكم مرو شد، از اين رو بناي ياد شده فخريه خوانده مى شود و به مدرسه مروي نيز معروف است. بالاي درب ايوان در مقابل درب ورودي مدرسه، عباراتي به خط نستعليق نوشته شده و در طرفين آن، دو لوحه كاشي به قطعي بزرگ نصب شده است.
بناي ا نجمن آثار و مفاخر فرهنگي تهران
ساختمان بناي انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، ساختماني قديمي است كه از خانه هاي حسين پاشاخان (معروف به اميربهادر) وزير دربار مظفرالدين شاه بود. اين بنا به حسينيه اميربهادر معروف است. عمارت 3 هزار متري امير بهادر كه نزديک به يک صد سال پيش ساخته شده، داراي تالار بزرگ آيينه كاري در طبقه همكف و تالار بزرگ سخنراني در طبقه اول است. در پاييز 1301 انجمن آثار و مفاخر فرهنگي با هدف افزايش علاقه مردم به آثار قديمي تاريخي، علمي و صنعتي ايران و براي نگهداري صنايع دستي و حفظ سبک و شيوه قديم آن ها اقدام به تشکيل انجمني در اين عمارت کرد. اين بنا در خيابان وليعصر و در نزديكي هاي پل اميربهادر قرار دارد.
خانه وثوق الدوله تهران
بناي خانه وثوق الدوله در سال 1253 هجري قمري(قرن سيزدهم) به پايان رسيد و شامل تالارها و اتاق هاي متعددي است كه با گچ بري هاي عالي مزين شده اند.
منزل امام جمعه تهران
منزل امام جمعه از بناهاي عالي نيمه دوم قرن سيزدهم هجري قمري و محل سكونت امام جمعه تهران در دوران قبل از انقلاب اسلامي بود. اين بنا داراي اتاق ها و تالارهاي متعددي است كه داخل آن ها با گچ بري هاي زيبا تزيين شده است. درب هاي نفيس، اتاق ها و راهروهاي اين بنا از نظر دقت و ظرافت در كنده كاري و نجاري چشم گير است. خانه مشيرالدوله تهران
خانه مشيرالدوله از بناهاي قديمي تهران است که در حد فاصل خيابان منوچهري و جمهوري اسلامي در كوچه پيرنياي لاله زار واقع شده است. اين عمارت منتسب به حسن پيرنيا ملقب به مشيرالدوله است كه از رجال برجسته دوران قاجار بود. عمارت مشيرالدوله سه طبقه بوده و مصالح به كار رفته در آن عمدتا خشت و آجر است ولي شيوه پوشش در طبقات مختلف متفاوت است. تزيينات بنا در نهايت سادگي كار شده و سطوح نماي خارجي آن ساده و يک دست آجر با بندكشي گچي است. سطح و داخل بنا نيز عمدتا صاف و يک دست مي باشد. گچ بري و فرنگي كاري ايوان شمالي و كاشي كاري اتاق هاي زيرزمين بنا، مهم ترين تزيينات آن را تشكيل مى دهند. كاشي هاي به كار رفته در زيرزمين از جنس خشت و در ابعاد بزرگ و منقوش به تصوير شخصيت هاي اساطيري و تاريخي است. اين بنا به لحاظ قدمت و اهميت معماري آن تحت شماره 1899 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است.
باغ گلشن تهران
باغ گلشن اولين پارک عمومي تهران بود که در سال 1286 هجري قمري در زمان نخستين طرح سامان دهي بافت شهري تهران ساخته شد و لقب اولين پارک عمومي شهر را به خود اختصاص داد.
كتابخانه ملي تهران
ساختمان كتابخانه ملي در شمال بزرگراه شهيد همت در زميني به وسعت حدود 62 هزار متر مربع ساخته شده و مهم ترين ساختمان عمومي احداث شده پس از دوران انقلاب اسلامي در ايران است. طراح اين كتابخانه سازمان مجري ساختمان‌ها و تاسيسات دولتي عمومي وزارت مسكن و شهرسازي و دستگاه بهره‌بردار، سازمان اسناد و كتابخانه ملي است. ساختمان كتابخانه داراي حدود 97 هزار متر مربع زيربناست و در شرايط عادي مي‌تواند تا حدود 4 ميليون جلد و در صورتي كه از سيستم قفسه‌بندي فشرده و يا رباط استفاده شود تا 7 ميليون جلد كتاب و نشريات ادواري را در خود جاي دهد.
شهرک سينمايي تهران
ساخت شهرک سينمايي در سال 1358 با مساحت 10 هكتار براي بازسازي صحنه هايي از تهران قديم (حدود 120 سال پيش) به همت علي حاتمي (کارگردان مشهور ايراني) آغاز شد و با فراهم شدن مجموعه عكس هايي از ساختمان ها، عمارت هاي دولتي، محله ها و خيابان هاي تهران آن روزگار، طرح هاي اوليه اين شهرک تهيه شده و در اختيار "جاني كورتينا" و ديگر دكوراتورهاي ايتاليايي قرار گرفت. طراحي نماي عمارت ها، مغازه ها، محله ها و گذرها با توجه به عكس هاي آن زمان صورت گرفته و سعي شده است در حد امكان،‌ ساختمان هاي تاريخي و معروفي كه در گذر زمان شاهد حوادث و جريان هاي مختلف بوده اند،‌ بازسازي شوند. شهرک سينمايي شامل سه مجموعه است.
- خيابان لاله زار،‌ ساختمان شهرداري و ميدان توپخانه تهران قديم.
- قسمتي كه به لاله زار متصل شده و شامل محله هاي قديمي تهران مانند عودجلان و پامنار در فراسوي بازار تهران است.
- فضاهاي شهري مربوط به دوران سربه داران كه در پشت محله هاي قديمي تهران قرار گرفته است. باتوجه به فضاي وسيع اين شهرک، قرار است ساختمان هاي ديگري از جمله نظميه تهران، بانک شاهي، تلگراف خانه، ميدان بهارستان، مجلس شوراي ملي سابق و … در‌آن بازسازي شود.
تپه و قبرستان قيطريه تهران
تپه و قبرستان قيطريه در منطقه قيطريه واقع شده و مربوط به اواخر هزاره دوم قبل از ميلاد است.
كتيبه‌ي تنگه واشي تهران
اين كتيبه متعلق به دوره‌ي قاجار بوده و در منطقه‌ي ييلاقي تنگه واشي واقع شده است.
ساير خانه هاي قديمي تهران
در شهرستان تهران خانه هاي قديمي زيادي وجود دارد که بعضي از آن ها امروزه به عنوان موزه و برخي ديگر به عنوان بناي تاريخي به ثبت ملي رسيده است. برخي از اين عمارت ها به شرح زير مي باشد.
- خانه احساني واقع در خيابان اميركبير، پامنار، كوچه بهاءالدوله.
- خانه بازار مسگرها واقع در خيابان شهيد مصطفي خميني.
- خانه صفوي واقع در خيابان شهيد مصطفي خميني، سرچشمه.
- خانه ماندلا (كوشک) واقع در خيابان فردوسي، خيابان كوشک.
- خانه قوام السلطنه واقع در خيابان سي تير كه اكنون موزه آبگينه است.
- خانه ابوالقاسم تفضيلي واقع در خيابان اميركبير روبه روي اكباتان.
- خانه هدايت واقع در خيابان هدايت.
- خانه استاد حسين بهزاد واقع در خيابان بهزاد (شهيد) حسن نوفلاح.
- خانه كلار آبكار واقع در خيابان جمهوري.
- خانه قديمي سه راه امين حضور مربوط به دوره قاجاريه، سه راه امين حضور.
- خانه علاءالدوله: مربوط به دوره قاجاريه خيابان فردوسي.
- خانه نصرالدوله مربوط به دوره قاجاريه، سرچشمه، كوچه مرآت.
- خانه مستوفي الممالک مربوط به دوره قاجاريه، بوذرجمهري، گذر مستوفي.


مساجد و مدراس مذهبي درشهرستان تهران
مسجد و مدرسه سپهسالار تهران
مدرسه سپهسالار از مدارس بزرگ و زيباي قرن سيزدهم هـ . ق در شهرستان تهران است. اين بنا در خيابان شهيد مصطفي خميني فعلي واقع شده است. بانيان اين مسجد عظيم - كه به مدرسه ناصري تهران نيز مشهور بود- حاج ميرزا حسين خان سپهسالار قزويني صدراعظم دوره ناصرالدين شاه قاجار و برادرش مشيرالدوله بودند. اين بنا که از بزرگ ترين مدرسه هاي تهران مي باشد، 62 متر طول،61 متر عرض و در حدود 60 حجره دارد و ارتفاع گنبد آن 37 متر است و در صحن مدرسه، باغچه اي پردرخت و زيبا با آب نما ساخته شده است. ساختن اين عمارت معتبر در سال 1296 هجري قمري آغاز شد. مجموعه اين بناي شكوهمند شامل جلوخان، سردر، دهليز، ساختمان دو طبقه و حجره هاست. اين ساختمان داراي چهار ايوان، گنبدي بزرگ، شبستان و چهل ستون، هشت گل دسته، مناره كاشي كاري و مخزن يک كتابخانه معتبر است. درب ورودي اصلي مدرسه در حاشيه خيابان بهارستان قرار دارد. از ضلع خاوري نيز دري به مسجد و مدرسه باز مى شود. در اين دهليز، شاه كاري از معماري و كاشي كاري معروف به هفت كاسه (تاق معلق) به يادگار مانده است. بالاي ايوان شمالي اين بنا يک ساعت بزرگ نصب و كتيبه هاي بى شماري روي كاشي نقش شده است. از مشخصات ممتاز تزيينات اين بنا، گذشته از تاق معلق، كاشي هاي محصور و خشتي رنگارنگ بناست كه داراي مناظري بسيار زيباهستند. از لحاظ هنر حجاري و سنگ تراشي نيز ستون هاي يکپارچه آن قابل توجه است.
مسجد جامع تهران
مسجد جامع تهران متعلق به قرن سيزدهم هجري قمري است که قسمت هاي مختلف آن در طول زمان و توسط افراد مختلف ساخته شده است. معماري بخش هاي مختلف اين مجموعه، حاكي از شكل‌گيري تدريجي مجموعه بنا است. برخي ساخت اين مسجد را در زمان شاه‌ عباس دوم صفوي و برخي قرن نهم هجري قمري مي ‌دانند ولي آن چه اكنون قابل رويت است، قديمي ‌تر از قرن سيزدهم به نظر نمي ‌رسد. كتيبه‌اي در ايوان خاوري و در ورودي به شبستان بزرگ مسجد مورخ به سال 1240هـ . ق و كتيبه ديگري در اين ايوان به تاريخ 1366هـ . ق وجود دارد. در ايوان جنوب باختري حياط تاريخ 1252هـ . ق خوانده مي ‌شود كه مربوط به مرمت اين بخش از بنا مي باشد. محراب شبستان پشت اين ايوان داراي تاريخ 1344هـ . ق است. در دوره‌هاي بعد از ساخت مسجد، مرمت و الحاقاتي درآن صورت گرفته كه براي نمونه مي ‌توان به احداث كتابخانه اشاره كرد. در كتابخانه اين مسجد كتيبه اي وجود دارد که اقدامات انجام شده در سال 1389هـ . ق را بيان مي ‌كند.
مسجد و مدرسه حكيم باشي تهران
مسجد و مدرسه حكيم باشي از بناهايي است که توسط ميرزا احمد حكيم ‌باشي وقف مسجد و مدرسه شده است. اين بنا متعلق به قرن 13 هجري شمسي است که بر ايوان جنوبي مدرسه تاريخ 1234 ديده مي ‌شود و در كتيبه وقف ‌نامه واقع در سردر مدرسه تاريخ 1257 قيد شده است. اين بنا به مسجد آقا محمود نيز شهرت دارد.
مسجد نظام‌الدوله تهران
مسجد نظام‌الدوله از بناهاي به يادگار مانده از دروه ناصرالدين شاه قاجار است. كتيبه كاشي اطراف محراب مسجد تاريخ 1310 هـ . ق را نشان مي دهد. اكنون در حياط مسجد كتيبه اي قرار دارد كه تصوير باني مسجد که امير توپخانه وقت بود، بر آن ديده مي ‌شود.
مسجد مدرسه اقصي تهران
مسجد مدرسه اقصي يا مشيرالسلطنه از بناهاي به يادگار مانده از قرن 14 هـ . ق است که تنها كتيبه بنا بر روي برج ساعت آن واقع شده و مورخ سال 1312 هـ . ق است. باني اين مدرسه در زمان ساخت بنا وزير خزانه‌ داري مظفرالدين شاه قاجار بود و در اواخر عمر صدراعظم محمد عليشاه قاجار شد. نام اصلي بنا كه توسط واقف به بنا اختصاص داده شد، مسجد اقصي مي ‌باشد ولي در ميان مردم به مشيرالسلطنه شهرت يافته بود.
مسجد مدرسه معيرالممالک تهران
مسجد مدرسه معيرالممالک توسط دوستعلي خان نظام الدوله، خزانه ‌دار و داماد ناصرالدين شاه قاجار بنا شده است. وي در بناي شمس العماره مباشرت داشته و بنيان گذار ابنيه باغ فردوس تجريش و زعفرانيه نيز بوده است.
مسجد مدرسه خازن الملک تهران
مسجد مدرسه خازن الملک از بناهاي اسلامي قرن 13 هجري قمري است. در كاشي كاري حياط اين مدرسه تاريخ 1293 هـ . ق نوشته شده است و بر زيلوهاي اين مدرسه تاريخ 1293هـ . ق منقوش است. تنها كتيبه موجود در فضاي بقعه سيد ولي، بر درب ورودي گنبدخانه نيز داراي تاريخ 1298هـ . ق مي ‌باشد.
مسجد قنبرعلي خان تهران
مسجد قنبرعلي خان در سال 1288 هجري قمري ساخته شده و شامل رواق صحن و گنبد و پوششي مزين به كاشي كاري هاي زيباست. باني مسجد شخصي به نام قنبر علي خان بوده و به همين جهت به اين نام موسوم شد.
مسجد مشيرالسلطنه تهران
بناي مسجد مشيرالسلطنه كه در اوايل قرن چهارم هجري قمري توسط مشيرالسلطنه ساخته شده داراي رواق صحن و گنبد و پوششي كاشي كاري شده است. يک ساعت قديمي نيز پس از ساخت بنا در اين مسجد نصب شده است.
مسجد سيدعزيزالله تهران
مسجد سيد عزيزالله در قرن سيزدهم هجري قمري ساخته و نام آن از روي نام باني مسجد برگرفته شده است. در كاشي كاري هاي داخل ايوان هاي اين مسجد كه داراي چهار ايوان و گنبد دو پوششي است نهايت دقت به كار رفته است. دربدنه داخلي يكي از ايوان ها نيز كتيبه اي به خط ثلث وجود دارد كه در پايان آن، نام كاتب و تاريخ نصب كتيبه نوشته شده است.
مسجد و مدرسه شيخ عبدالحسين تهران
مسجد و مدرسه شيخ عبدالحسين از بناهاي متعلق به قرن سيزدهم هجري قمري است. تنها كتيبه باقي مانده از ساختمان اين بنا داراي تاريخ سال1270هجري قمري مي باشد. از آن جا كه بازرگانان آذربايجان مقيم تهران، در اين مسجد مراسم تعزيه برگزار مىكردند، به اين بنا مسجد ترک ها و يا مسجد آذربايجاني ها هم گفته شده است. در ضلع باختري اين مسجد، مسجد قديمي و بزرگ ديگري است كه هم زمان با بناي مسجد اوليه ساخته شده است. سبک معماري آن به صورت چهار ايواني است و داراي سردري بلند، صحن وسيع، حجره هاي دو طبقه و كاشي كاري زيباست. اين مسجد به همت مرحوم شيخ عبدالحسين تهراني معروف به شيخ العراق ساخته شد و به همين دليل به نام مسجد شيخ عبدالحسين موسوم شد.
مسجد امام خميني تهران
مسجد امام خميني(سلطاني) از مسجدهاي بزرگ و معروف تهران است كه از دوران فتح علي شاه قاجار به يادگار مانده است. ساختن بناي مسجد در سال 1240 هجري قمري پايان يافت و نام فتح علي شاه در پيشاني ايوان بزرگ در سمت قبله، به خط نستعليق نوشته شده است. در سال 1307 هجري قمري به دستور ناصرالدين قاجار تعميراتي در مسجد انجام شد و دو مناره سردر مسجد، كه به طرفين ايوان شمالي افزوده شده است، در همين زمان به اين بنا اضافه گرديد. نام ناصرالدين شاه قاجار نيز بر سردر جلوخان شمالي ديده مى شود. اين مسجد از لحاظ وسعت صحن، شبستان هاي زيبا، گنبد عظيم كاشي كاري، تاق ها و سردر، باشكوه و جالب است و نمونه هاي كاشي كاري بديع آن زمان، در اين بنا ديده مىشود ولي طرح ساختماني گنبد اصلي مسجد، بر اثر تعميرهاي سال هاي گذشته به صورت صاف درآمده است. اين مسجد در انتهاي خيابان ناصرخسرو واقع شده است و به بازار تهران محدود است.
مسجد جامع رجب علي تهران
مسجد جامع رجب علي از مسجدهاي قديمي شهر تهران است که متعلق به دوره قاجاريه بوده که صحني وسيع و شبستان تابستاني و زمستاني دارد. ايوان زيباي اين مدرسه و شبستان قديمي مسجد از لحاظ سبک ساخت و اسلوب كاشي كاري و هم چنين كتيبه خط ثلثي كه بر بالاي ايوان رفيع نصب شده، بسيار جالب و ارزنده است. تاق نماهاي ايوان و دو گوشواره بالايي آن، داراي تاق بندي و كاشي كاري ممتاز است. در اين قسمت از بنا كتيبه اي كه به خط ثلث سفيد رنگ بر متن كاشي هاي لاجوردي نصب شده، حاكي از مرمت مسجد است. تاق نماهاي ايوان و صحن مسجد مزين به كاشي كاري هايي خوش طرح است. در پشت اين ايوان بلند، شبستان و حجره هاي مسجد واقع شده است. اين شبستان از نظر هنر معماري و تزيينات كاشي كاري دوران قاجار، بسيار زيبا و حايز اهميت است. در ميان دايره كاشي ايوان، نام كاشي كار و استاد بنا ثبت شده است. اين مسجد در خيابان بوذرجمهري در محله درخونگاه واقع شده است.
مدرسه معزالدوله تهران
مدرسه معزالدوله از بناهاي وقف شده توسط محمداسماعيل‌ ميرزا معزالدوله مي باشد که به سعي و کوشش حاجيه فرخ لقا خانم زوجه مرحوم معزالدوله بناي مدرسه به پايان رسيد. بر کتيبه موجود در مدرسه، تاريخ 1317 ثبت شده است.
مدرسه فيلسوف الدوله تهران
مدرسه فيلسوف الدوله که از بناهاي عهد مظفرالدين شاه قاجار مي ‌باشد، توسط ميرزا كاظم طيب رشتي فيلسوف الدوله ملقب به ملک الطبا بنا شده و در سال 1322 وقف شده است. معروف است که بناي اين مدرسه ده سال به طول انجاميد و عاقبت هم پايان نيافت زيرا فيلسوف مي خواست دو مناره سر در اصلي را زيباتر از مناره‌هاي امام زاده سيداسماعيل در مجاورت بناي خود تزيين نمايد ولي عمر او كفاف نداد و مناره هم چنان آجري و نيمه تمام باقي مانده است.


آرامگاه هاي ، امامزاده ها و زيارتگاه ها درشهرستان تهران
مقبره هاي ديلمي و سلجوقي ري
مقبره هاي ديلمي و سلجوقي يا كوه نقاره خانه که مربوط به دوران سلجوقي است از يادگارهاي تاريخي شهرري بوده و با شماره 203 به ثبت رسيده است.
گورستان ابن بابويه ري
ابن بابويه يكي از گورستان هاي قديمي شهر تهران است كه پيش از تاسيس بهشت زهرا، بزرگ ترين گورستان شهر بود. اين گورستان در فضايي آرام و سرسبز در زميني به مساحت 5/9 هكتار ايجاد شده است. گورستان ابن بابويه موزه اي ارزشمند است كه مردان بزرگ تاريخ معاصر ايران را در خود جاي داده است. از جمله اين بزرگان مى توان به ميرزاده عشقي شاعر بزرگ و انقلابي، دهخدا اديب و خالق لغت نامه دهخدا و دكتر حسين فاطمي وزير امور خارجه ايران در دوران نهضت ملي كردن صنعت نفت اشاره كرد.
گورستان حضرت عبدالعظيم ري
گورستان عبدالعظيم در جنوب خاوري صحن بيروني حرم حضرت عبدالعظيم واقع شده و زير نظر سازمان حج و اوقاف اداره مى شود. در اين گورستان بزرگان زيادي آرميده اند از آن جمله مي توان به "ستارخان" سردار ملي ايران اشاره نمود. آرامگاه سردار ملي در فضايي بسيار ساده و گمنام با سنگي قديمي كه نام سردار بسيار ساده و بي پيرايه بر آن حک شده است در ميان سنگ هاي حكاكي شده گورستان به چشم مي خورد که البته به سختي مى توان آن را در ميان ساير قبور يافت.
بناي سنگي زرتشتيان ري
در قسمت باختري كوه بي بي شهربانو و در خاور كارخانه سيمان از قديم تا چند سال پيش چهار بناي سنگي مكعبي شكل قرار گرفته بود كه وسط آن ها حفره اي خالي وجود داشت. اين بناها كه در سال هاي گذشته به دست سنگ فروشان سودجو خراب شده، بى گمان استودان زردشتيان شهرستان بوده است. جايي كه در آن استخوان مرده هاي خود را بر اساس آموزه هاي ونديداد اوستا مى گذاشتند.
آرامگاه مرحوم سيد محمد طباطبايي ري
آرامگاه مرحوم سيد محمد طباطبايي که در ميدان مركزي شهر ري قرار دارد، متعلق به قرن 13 هجري قمري بوده و با شماره 2097 به ثبت رسيده است.
آرامگاه رضاشاه ري
آرامگاه رضاشاه که در شهرري قرار دارد، مربوط به دوره پهلوي بوده و با شماره 1329 به ثبت رسيده است.
آستانه‌‏‎ حضرت عبدالعظيم )ع) ري
حضرت عبدالعظيم‌ از نوادگان ‏‎‌امام‌‏‎‏‎ حسن مجتبي‌‏‎ ‏‎(ع‌‏‎(‎ است كه‌ در قرن‌‏‎ سوم هجري قمري‌‏‎‏‎ شهيد و‏‎ در‏‎ شهر ري‌‏‎ دفن شد‏‎. حرم‌ حضرت ‏‎عبدالعظيم (ع) ‏‎يكي‌‏‎ از زيارتگاه‌هاي‌‏‎‏‎ بزرگ‌‏‎‏‎ و معتبر شيعيان‌‏‎‏‎ جهان است‏‎ که به مرور زمان ساخته و بناهاي متعلق به آن در دوره هاي مختلف تاريخي با شکوه زيادي احداث شده اند. اين مجموعه‌ مشتمل بر حرم‌ها، رواق‌ها، مسجدها، ايوان‌ها، صحن‌ها‏‎ و ديگر آثار‏‎ متعلق و وابسته‌‏‎ به‌‏‎ آن است. بقعه‌هاي امام ‌زاده‌‏‎ حمزه برادر امام‌‏‎ رضا‏‎ (ع)‏‎‎‏‎ و امام ‌زاده‌‏‎ طاهر از فرزندان‌ امام‌‏‎ سجاد‏‎ ‏‎‏‎)‎ع‌‏‎) نيز در همين‌‏‎ مجموعه قرار دارد‏‎.‎
بناي‌‏‎ اصلي‌‏‎ و نخستين اين‏‎ آستانه، در‏‎ نيمه‌ دوم‌‏‎ قرن‌ سوم‌‏‎ هجري قمري (قرن نهم‌‏‎ ميلادي‌‏‎) تعمير اساسي‌‏‎ شد و درگاه‌‏‎ اصلي ورودي آن كه‌ در سمت شمال قرار دارد، به فرمان پادشاهان‌‏‎ آل ‌بويه تكميل شده ‏‎و آذين يافت‌‏‎.‎ هم چنين گنبد مطهر ساخته شد و بعدها با‏‎ روكش‌‏‎ طلا پوشيده‌ شد. قديمي ‌ترين اثر تاريخي اين‌ آستانه،‌‏‎ صندوق ‌مطهر ‌است ‌كه‌ از چوب عود فوفل‌ و گردو ساخته‌ شده‌ است‌. اين صندوق از آثار باستاني نفيس‌ ايران‌ بوده‌ و از لحاظ‏‎ بزرگي ‌كم ‌نظير‏‎ است.
چهار طرف‌ اين‌ صندوق‌ گران بها كتيبه‌اي به‌ خط نسخ‌ و ثلث‌ برجسته‌ حكاكي شده‌ كه‌ مربوط به‌ سال‌ ساخت‌ صندوق‌ يعني 725 هجري قمري است‌. درب منبت کاري سمت‌ مقبره‌ ناصرالدين شاه‌‏‎ نيز، از ديگر قسمت‌هاي تاريخي بنا است‌ كه‌ قبل‌ از اين‌ كه‌ به صورت‌ آرامگاه‌ درآيد به‌ نام‌ مسجد هلاكوخان‌ خوانده‌ مي ‌شد. قدمت‌ اين‌ بنا به‌ سال‌ 848 هجري‌‏‎ قمري،‌ دوران سلطنت‌ شاهرخ‌ بهادر تيموري مي ‌رسد. آثار هنري با ارزشي از جمله‌ درهاي منبت كاري شده‌ با خطوط زيبا و نفيس‌ مربوط به سده‌ هاي هشتم‌ تا دهم‌ هجري باقي مانده‌ است. ايوان‌ رواق‌ و سر در بناي آستانه از آثار دوره صفويه و ضريح‌ نقره‌، آينه‌ كاري، نقاشي و طلا كاري گنبد از آثار دوره قاجاريه و متعلق‌ به‌ قرن‌ سيزدهم‌ هجري است.
بقعه و گنبد بى بى شهربانو ري
گنبد بي بي شهربانو بقعه اي مينايي رنگ، مربوط به قرن چهارم هجري قمري است. اين بقعه در دامنه جنوبي کوه ري معروف به کوه بي بي شهربانو قرار دارد. اين بنا به روايتي، محل آرامگاه مادر حضرت سجاد امام چهارم(ع) و دختر يزدگرد سوم ساساني است. در نزديكي بقعه بى بى شهربانو غاري بزرگ وجود دارد و نزديک آن هم چشمه آبي در زير كوه است كه آب آشاميدني بقعه و زايران را تامين مى كند و منظره آن هم بسيار زيبا و جالب است. زايران به در ورودي پله اي كه به چشمه آب زيرزميني منتهي مىشود دخيل مىبندند. اين بقعه با شماره 256 به ثبت رسيده است.
امام زاده شعيب ابوموسي ري
امام زاده شعيب ابوموسي از مراکز عبادي متعلق به دوران قاجاريه است که در فيروز آباد شهرري قرار دارد و با شماره 3377 به ثبت رسيده است.
بقعه ا ستودان بزرجوميد ري
بقعه استودان بزرجوميد در جنوب خاوري بقعه بي بي شهربانو، بر فراز تپه نقاره خانه واقع شده است. بناي اين عمارت از محوطه اي به طول 33 متر (جنوبي - شمالي) و عرض 22 متر (خاوري - باختري) كه با ديوار سنگي بسيار قديمي محصور مي باشد، تشکيل شده است. در سمت شمال آن سنگ طبيعي كوهستان قرار دارد و در جنوب اين محوطه نيز چند بناي محكم و استوار سنگي با پوشش هاي گنبدي شكل از سنگ و آجر ساخته شده است. در دوره هاي بعد از احداث ديواره هايي جديد، رواق ها، اتاق ها و راهروها، محوطه اصلي آن را به دو صحن تقسيم كردند. گنبد بقعه از عهد ديلميان است.
اكنون كهن ترين اثر تاريخ دار بقعه، صندق روي مرقد است كه تاريخ آن 888 است و نشان مىدهد كه شكل كنوني بنا در آن تاريخ به وجود آمده است. در اين تاريخ ري و ناحيه هاي آن از جمله تهران، در تصرف خاندان آق قويونلو بود. در نفيس و منبت كاري بقعه از يادگارهاي زمان شاه تهماسب است.
امام زاده عبدالله ري
امام زاده عبدالله از مراکز عبادي متعلق به دوران صفوي - قاجاري است. بناي اين بقعه در خيابان فداييان اسلام، سه راه ورامين قرار دارد و با شماره 2313 به ثبت رسيده است.
بقعه ابن بابويه ري
بقعه ابن بابويه واقع در ابن بابويه، نرسيده به ري از مراکز عبادي مربوط به اوايل قرن 8 هجري قمري است که با شماره 1816 به ثبت رسيده است.
امام زاده هادي ري
امام زاده هادي بنايي آجري و از يادگارهاي دوران صفوي در منطقه شهر ري است. درون حرم مقبره اي وجود دارد که با كاشي معرق پوشيده شده است. گفته مي شود که اين بقعه به فرمان شاه تهماسب صفوي ساخته شده است. امام زاده هادي به نام مسجد شاه هم خوانده مي شود و محوطه آن آرامگاه بسياري از هنرمندان تهران است.


كاخها ، باغها و موزهادرشهرستان تهران
كاخ گلستان تهران
مجموعه كاخ گلستان، يادگاري به جاي مانده از ارگ تاريخي تهران است که روزگاري همانند نگيني در ميان اين ارگ، مي درخشيد. ارگ تاريخي تهران در دوران صفويه بنا شده، در دوره زنديه بازسازي و در دوره قاجاريه به محل دربار و سکونت سلاطين اختصاص يافت. در زمان شاه عباس صفوي چهار باغ و عمارت ايراني ساده و چنارستاني در محل كنوني كاخ گلستان و اطراف آن احداث شد. كريم خان زند (1163ـ1193ه. ق) در همين ناحيه اقدام به پى ريزي ساختمان ارگ و حصار برج هاي آن كرد. در دوران قاجار، بناهاي سلطنتي درون ارگ و حصار ساخته شدند. در سال 1268 هجري قمري مطابق با پنجمين سال سلطنت ناصرالدين شاه، قسمت خاور باغ سلطنتي را وسعت دادند و كاخ هايي ديگر در اطراف اين باغ كه به نام باغ گلستان خوانده مى شد، بنا نهادند. دارالحكومه و محل سكونت شاه در بيش از يک سوم فضاي ارگ قرار داشت. اين منزلگاه همانند خانه هاي سنتي ايران داراي دو بخش بيروني و اندروني بود. بخش بيروني شامل دو قسمت يعني حياط دارالحكومه يا ديوان خانه و ديگري باغ مربع شكلي به نام باغ گلستان بود كه اين دو حياط را بناهايي از يكديگر جدا مي ساخت. در خاور دارالحكومه و شمال باغ گلستان فضاي اندروني قرار داشت كه حياط بزرگي بود كه اقامتگاه زنان شاه و عمارت خوابگاه شاهي در ميانه آن ساخته شده بود و در واقع حرمسرا را تشكيل مي داد. اين مجموعه در دوره پهلوي تخريب شد و به جاي آن ساختمان فعلي وزارت امور اقتصادي و دارايي ساخته شد.
مجموعه كاخ هاي ضلع شمالي باغ گلستان شامل تالار، موزه، سرسراي ورودي، تالار آينه، تالار برليان و تالار بلور پيش از ديگر قسمت هاي كاخ احداث شد. تاريخ ساختمان(تالار تاج گذاري) سال 1296 هجري قمري است.
در شاه نشين تالار سلام، تخت زرين و جواهرنشان بزرگي به نام تخت طاووس قرار دارد. حياط تخت مرمر يا دارالحكومه مقر تخت نشستن شاه و برگزاري بارعام و محل حكومت بود. در حالي كه فضاي باغ گلستان، اندرون شاهي بود و به ملاقات هاي خصوصي و مراسم خانوادگي اختصاص داشت.
کاخ شمس العماره تهران
شمس العماره مرتفع ترين ساختمان شهر در زمان خود بود که در سال 1284 به فرمان ناصرالدين شاه قاجار ساخته شد. کاخ شمس العماره عمارتي رفيع و بلند با دو برج است که در انتهاي گلستان و در خاور عمارت ديوان خانه قرار دارد و بناي زيباي آن از سمت خارج قصر يعني طرف بازار منظره اي بسيار جالب دارد.
كاخ موزه سعدآباد تهران
مجموعه کاخ سعد آباد که امروزه به عنوان موزه از آن استفاده مي شود، در شمالي ترين، بلندترين و خوش آب و هوا ترين بخش تهران در مساحتي در حدود 400 هكتار واقع شده است. اين مجموعه داراي حدود 180 هكتار جنگل طبيعي، چشمه سار، باغستان، گلخانه و خيابان پوشيده از گل و درخت
است. در اين مجموعه در حدود 14 كاخ با تاسيسات جنبي گوناگون ساخته شده است. هر يک از اين كاخ ها با مساحتي زياد و با انواع امكانات تفريحي مانند استخر، مرداب، زمين هاي بازي و باغ در اختيار يكي از نزديكان شاه بوده است.
كاخ سلطنت آباد تهران
كاخ سلطنت آباد در سال 1305هجري قمري به فرمان ناصرالدين شاه در قريه رستم آباد ساخته شد. اين كاخ شامل يک بناي دو طبقه بزرگ است كه حوضخانه وسيعي در وسط آن قرار دارد و اتاق ها، پلكان و راهروهاي متعددي گرداگرد آن ساخته شده است. سقف زيرين حوضخانه، ديوار اتاق ها و راهروهاي آن آراسته به گچ بري هاي زيباي عهد قاجار است که ديدن آن خالي از لطف نيست.
كاخ سرخه حصار (ياقوت) تهران
كاخ سرخه حصار كه به نام كاخ ياقوت هم خوانده مىشود، از ساختمان هايي است كه در اواخر قرن 13 و زمان ناصرالدين شاه در محل سرخه حصار ساخته شد. اين كاخ سلطنتي شامل دو دستگاه عمارت به نام كوش بيروني و حرمخانه بود و در مجموع در حدود دويست اتاق داشت. گذشته از بناهاي سلطنتي قلعه، ساختمان هاي ديگري به نام كاروان سرا، سربازخانه و گرمابه هم داشت كه امروزه اثري از آن ها ديده نمى شود.
كاخ و پادگان عشرت آباد تهران
كاخ و پادگان عشرت آباد از بناهاي به يادگار مانده از قرن سيزدهم هجري قمري است. قصر عشرت آباد در سال 1291 قمري به دستور ناصرالدين شاه در محل عشرت آباد، در شمال خاوري تهران و بيرون دروازه شميران ساخته شد. ساختمان كلاه فرنگي پادگان عشرت آباد به صورت برجي زيبا و چهار طبقه است كه داراي نمادهايي موزون مي باشد. طبقه سوم اين ساختمان داراي شاه نشين،‌ آينه كاري و مقرنس و پوشش سقف آخرين طبقه‌ آن شيرواني است. ساختمان كلاه فرنگي از نمونه هاي جالب معماري دوران قاجار به شمار مى رود.
كاخ مرمرتهران
كاخ مرمر که تخت مرمر يا تخت سليمان در وسط ايوان آن قرار دارد از کاخ هاي ساخته شده در دوره معاصر است. قابل ذکر است که تخت مرمر وسط کاخ به دستور فتحعليشاه ساخته شده است. احداث اين كاخ از 1313 تا 1316 به درازا كشيد و معماري آن آميزه اي از سبک هاي خاوري و باختري است. اين کاخ از سال 1355 تا 1359 موزه بوده است.
كاخ بهارستان تهران
كاخ بهارستان که امروزه متعلق به مجلس شوراي اسلامي است، در قرن سيزده هجري قمري به دستور مرحوم ميرزاحسين خان سپه سالار صدراعظم ساخته شد و پس از مشروطيت به مجلس شوراي ملي ايران واگذار شد.
كاخ شهوند تهران
كاخ شهوند در شمال باختري ميدان دربند، بر روي تپه اي به نام سعدآباد قرار دارد. اين تپه را رضاخان در سال 1306 هجري شمسي در اختيار گرفت و كاخ شهوند را احداث كرد كه در بلندترين نقطه سعدآباد واقع شده است. از نظر سبک معماري، ‌اين مجموعه تفاوت هايي كلي با ديگر كاخ ها دارد. از جهت حفظ ارزش هاي اصيل معماري اين بنا حايز اهميت است. كاخ شهوند محل زندگي رضاشاه بوده و در زمان پسرش، براي اقامت مهمانان خارجي استفاده مى شد. اين كاخ داراي تالار آيينه، اتاق پذيرايي، اتاق غذاخوري، اتاق كار و اتاق خواب است. نماي كاخ با سنگ هايي به رنگ سبز تزيين شده و استادان چيره دست آن ها را با دست تراشيده اند.
كاخ مادر شاه تهران
كاخ مادر شاه در مجموعه سعدآباد قرار دارد و در سال 1305 براي استفاده و اسكان مادر شاه ساخته شده است. اين کاخ امروزه به نام کاخ رجعت و عبرت نام گرفته و از آن به عنوان کاخ موزه رجعت و عبرت نام مي برند.
كاخ موزه ملت تهران
كاخ موزه ملت براي اسكان خانواده پهلوي در مجموعه سعدآباد ساخته شده بود که امروزه به عنوان موزه از آن استفاده مي شود.
كاخ موزه مرواريد تهران
كاخ موزه مرواريد در گذشته كاخ شمس پهلوي بود. اين کاخ در مهرشهر كرج واقع شده و امروزه به عنوان موزه، اشيا و وسايل قيمتي آن به نمايش گذاشته شده است.
كاخ سياه تهران
كاخ اسود از نظر كيفيت از بهترين ساختمان هاي سعدآباد است. اين کاخ در اين اواخر در مقابل كاخ سفيد که در همين مجموعه واقع است به كاخ سياه شهرت يافت. کاخ سياه در اصل براي وزارت دربار ساخته شده بود و وجه تسميه اين ساختمان به خاطر سنگ هاي مرمر سياه رنگ نماي آن است. اين سنگ ها از معدن ولي آباد چالوس استخراج شده است. در سال 1359 اين كاخ تبديل به نگارخانه اي از آثار هنرمندان ايراني و خارجي شد كه در سال 1361 گشايش يافت. امروزه از اين کاخ به عنوان موزه هنرهاي زيبا نام برده مي شود.


كاروانسراها، دروازه ها وبازارهادرشهرستان تهران
بازار تهران
بازار بزرگ تهران که هنوز هم از اصلي ترين مراکز خريد تهران است از يادگارهاي زمان فتحعليشاه قاجار مي باشد. اين بازار مجموعه اي از دالان ها و كوچه هاي تو در تو با رديف دكان ها و راسته مغازه هايي است كه گويي تمامي ندارند و همين معماري سنتي و جالب است که آن را ممتاز از ساير بازارها نموده است. امروزه بخش هايي از بازار مانند بازار بين الحرمين، ديگر آن نقش پيشين را ندارند اما هنوز از نظر جنبه تجاري رونق بسيار دارند. مجموعه بازار تهران داراي بخش هاي مختلفي است که از آن جمله مي توان به تيمچه علاءالدوله، تيمچه قيصريه، تيمچه مهديه، چهار سوق بزرگ، بازار امير، تيمچه امين اقدس، تيمچه صدراعظم، تيمچه كتاب فروشان و بازار بين الحرمين اشاره نمود.
تيمچه علاءالدوله تهران
اين بنا در ميانه قرن سيزدهم هجري قمري به وسيله شخصي به نام علاءالدوله ساخته شده است و از ويژگي هاي معماري تيمچه هاي بازاري ايران برخوردار است.
تيمچه قيصريه تهران
اين تيمچه در اوايل قرن سيزده هجري قمري و در زمان قاجاريه ساخته شده است. اين بناي معروف، شامل سقف عظيم دو پوششي است و يزدي بندي هاي محكمي دارد كه در بازار بزرگ و پس از بناي چهار سوق واقع شده است.
تيمچه مهديه تهران
اين تيمچه در اوايل قرن سيزدهم هجري قمري ساخته شده، داراي سقف بزرگ صدفي و يزدي بندي هاي محكم و عالي است.
چهار سوق بزرگ تهران
چهارسوق بزرگ، يكي از قديمي ترين بناهاي تهران است كه در بازار اصلي شهر تهران و در اواسط قرن سيزده هجري قمري و پس از انتخاب اين شهر به پايتختي ايران، ساخته شد.
بازار امير تهران
اين بازار به همت و دستور ميرزاتقي خان اميركبير در قرن سيزده قمري پس از پايتختي تهران ساخته شد.
تيمچه امين اقدس تهران
اين بنا در قرن سيزده هجري قمري در عهد ناصرالدين شاه قاجار ساخته شد و به نام امين(امينه) اقدس، يكي از همسران معروف ناصرالدين شاه موسوم شد. اين تيمچه، شامل تيمچه عظيم، گنبد صدفي و يزدي بندي هاي محكم مزين به كاشي كاري است. بناي ياد شده در بازار تهران، پس از چهار سوق بزرگ قرار دارد.
تيمچه صدراعظم تهران
اين تيمچه در قرن سيزده هجري قمري به همت ميرزاعلي خان اتابک صدراعظم ايران ساخته شده است. تيمچه صدراعظم داراي پوشش عظيم صدفي با حجره هاي دو طبقه است.
تيمچه كتاب فروشان تهران
ساختمان تيمچه كتاب فروشان متعلق به قرن سيزده هجري قمري مي باشد. پوشش بزرگ صدفي و يزدي بندي هاي آن چشم گير است.
بازار بين الحرمين تهران
اين بازار بين مسجد امام خميني(شاه سابق) و مسجد جامع واقع شده و در زمان محمدشاه قاجار ساخته شده است. بازار بين الحرمين عرضه كننده نوشت افزار، كاغذ و مقوا است.


قلعه ها، برج ها و آتشكد ه هادرشهرستان تهران
ميدان آزادي(برج آزادي) تهران
بناي ميدان آزادي يكي از بناهاي معروف تهران است كه در دوران معاصر- سال 1350 شمسي - ساخته شده است. اين بنا بهترين نمود از معماري ايراني و اسلامي مي باشد که در ساختن آن دقت و ظرافت بى نهايت به عمل آمده است. بناي برج آزادي در باختر تهران و در ابتداي جاده مخصوص تهران - كرج در زميني به وسعت 50 هزار متر مربع ساخته شده و هم زمان موزه اي نيز در داخل آن تاسيس شد. سطح زيربناي اين برج 400 متر و ارتفاع آن از سطح زمين 45 متر است.
مناره پامنار تهران
مناره پامنار از بناهاي متعلق به قرن 13 هجري قمري است که به يک مسجد متصل مي باشد. ساختمان آجري مناره، با روكار كاشي فيروزه اي و حاشيه اي متوازي تزيين شده است. هم اکنون محوطه اين مناره در نتيجه احداث خيابان آسيب ديده است.
برج ميلادتهران
برج ميلاد(يادمان) اولين برج مخابراتي ايران و با امکانات فوق العاده است که در حال احداث است. اين برج در قسمت شمالي تپه گيشا واقع شده است. اين مرکز ارتباطي بين لمللي در مقايسه با ساير برج هاي دنيا رتبه چهارم را از نظر ارتفاع به خود اختصاص داده است. ( برج تورنتو 3/553 متر، مسکو3/553 متر، شانگهاي 460 متر و برج ميلاد 435 متر) اين مجموعه شامل هتل 5 ستاره و مرکز همايش هاي بين المللي با ظرفيت 1500 نفر و مرکز تجاري است که در حال احداث بوده و از طبقه فوقاني برج تمام سطح شهر تهران قابل رويت است.


كليساهادر شهرستان تهران
كليساي طا طاووس تهران
كليساي طاطاووس يكي از قديمي ترين كليساهاي تهران است كه در اواخر قرن دوازدهم هجري قمري (سال 1178) هجري شمسي، ساخته شده است. اين كليسا در منطقه بازار حضرتي در تقاطع خيابان مولوي در جنــوب خاور تهران واقع اســت و به يقين اولين نشانه حضور متشكل ارامنــه در شهر تهــران مي باشد. مساحت تقريبي كليسا و نمازخانه حدود320 مترمربع و صحن آن محل دفن افراد بسياري است كه به علت نبودن قبرستان مخصوص مسيحيان، دراين محل دفن شده اند. ازافراد سرشناسي كه در صحن اين كليسا مدفون هستند مي توان از سفراي روسيه و انگلستان، شاهزاده گرجستان، چارلز اسكات فرزند والتر اسكات نويسنده نامي انگليسي، چارلز آليسون فرستاده ويژه و وزير مختار دربار انگلستان در ايران، داودخان طبيب نظام و غيره هستند. موسسان كليسا نيز خود در همين مكان دفن شده اند. تصاوير كنده كاري شده بر روي سنگ قبر، مردگان را درجامه هاي دوره قاجار نشان مي دهد.
درسال 1970 هنگام بازسازي سطـح داخلي ديوارهاي كليسـا، نقاشي هاي اوليه تزييني روي ديوارهـا نمايان شده اند. همه اين نقاشي ها تكرار يک تصويـــر است.(تصوير گلداني پراز گل و پرندگاني شبيه طوطي) رنگ هاي به كار رفته دراين نقاشي ها داراي ريشه گياهي هستند. لازم به توضيح اسـت كه سازمان ميراث فرهنگي در سـال 1998 اين بنا را به فهرست آثار باستاني كشور اضافه نموده است.
كليساي سرگيس مقدس تهران
بناي كليساي سرگيس مقدس که بزرگ ترين كليساي ارامنه تهران است، در سال 1970 به پايان رسيده است.
كليساي گئورگ مقدس تهران
كليساي گئورگ مقدس در خيابان حنيف نژاد ميدان وحدت اسلامي بازارچه قوام الدوله كوچه كليسا واقع است و طبق روايات در سال هاي 95 - 1790 بنا شده است. دراطاق هاي محوطه اين كليسا از افراد سالمند نگهداري و مراقبت مي شود.
كليساي ميناس مقدس تهران
اين كليسا در ده ونک واقع است و در سال 1875 ميلادي بنا شده است. زمين كليسا را مستوفي الممالک به ارامنه اهدا نموده است.
كليساي حضرت مريم تهران
كليساي حضرت مريم در خيابان ميرزا كوچک خان واقع شده است. بناي اين كليسا در سال 1938 م (1317 ش ) آغاز و در سال 1945 (1324 ش ) به پايان رسيده و به نام مريم مقدس تقديس يافت

aminnazari
24-07-2006, 12:58
نگاهي کوتاه به شهرستان كرج
يکي از شهرستان هاي استان تهران است که در باختر تهران واقع شده است. کرج تا دوره قاجاريه؛ روستايي كوچک بر سر راه تهران ـ قزوين بوده تا اين كه فتح علي شاه قاجار براي خود عمارتي ييلاقي در حوالي آن ساخت كه هم اكنون اين کاخ، به دانشكده منابع طبيعي و كشاورزي كرج تبديل شده است. کرج که امروزه به منطقه بزرگي تبديل شده و جمعيت زيادي را درخود جاي داده از گذشته هاي دور جزو مناطق خوش آب و هوا و ييلاقي اهالي تهران به شمار مي آمده است. جاذبه هاي طبيعي که در اين شهرستان وجود دارند، کرج را به منطقه اي ممتاز و با ارزش تبديل کرده است. رودخانه هاي خروشان که از کوه هاي سربه فلک کشيده اطراف سرچشمه مي گيرند در درياچه سد اميرکبير تجمع مي کنند و منظره اي بسيار زيبا و ديدني به وجود مي آورند. در حاشيه سد، امکانات انواع تفريح هاي آبي مهياست. جاده کرج – چالوس که از زيباترين و منحصر به فرد ترين جاده هاي ايران است، پيست هاي اسکي معتبري که در اطراف و نزديکي اين شهرستان وجود دارند، غارها، چشمه ها و دره هاي ييلاقي به همراه جاذبه هاي تاريخي متعددي که قدمت برخي از آن ها به دوره هاي باستاني مي رسد، کرج را در زمره ي با اهميت ترين مناطق استان تهران قرار داده است.
رونق كافي در بخش كشاورزي، دام داري صنايع و معادن، سبب رونق بازرگاني، تجارت و داد و ستد در اين منطقه شده است. شهرستان كرج صادر كننده انواع محصولات كشاورزي، باغي، دامي، مرغ و تخم مرغ و انواع خدمات كارخانه هاي صنعتي است. مردم شهرستان كرج عموما" مهاجراني از استان هاي اطراف به خصوص زنجان و آذربايجان شرقي هستند. كشاورزي و دام پروري از فعاليت هاي مهم مردم روستايي شهرستان كرج است، اما وجود كارخانه ها و موسسات بهداشتي متعدد سبب اشتغال افراد ساكن شهر در اين مراكز شده است. بازرگاني و داد و ستد نيز از ديگر مشاغل مردم اين شهرستان به شمار مي آيد.
مکان هاي ديدني و تاريخي
کرج که امروزه به منطقه بزرگي تبديل شده و جمعيت زيادي را درخود جاي داده از گذشته هاي دور جزو مناطق خوش آب و هوا و ييلاقي اهالي تهران به شمارمي آمده است. جاذبه هاي طبيعي که دراين شهرستان وجود دارند، دراهميت طبيعي منطقه کرج نقش اساسي دارند. رودخانه هاي خروشان که از کوه هاي سربه فلک کشيده اطراف سرچشمه مي گيرند در درياچه سداميرکبير تجمع مي کنند و منظره اي بسيار زيبا و ديدني به وجود مي آورند. جاده کرج – چالوس که از زيباترين و منحصر به فرد ترين جاده هاي ايران است، پيست هاي اسکي معتبري که دراطراف اين شهرستان وجود دارند، غارها، چشمه ها و دره هاي ييلاقي به همراه جاذبه هاي تاريخي متعددي که قدمت برخي ازآن ها به دوره هاي باستاني مي رسد، کرج را در زمره ي مناطق ديدني استان تهران قرار داده است.
صنايع و معادن
تاسيس و گسترش انواع كارخانه هاي صنعتي در اين منطقه سبب رونق روز افزون شهرستان كرج شده است. تاسيس و گسترش كارخانه هاي ريسندگي و بافندگي و مراكزي مانند سرم سازي رازي (كه گفته مي شود مقام اول را در خاور ميانه دارد)، موسسه ي استاندارد ايران، موسسه ي تحقيقات دام پروري كشور، مركز آموزش كشاورزي، مراكز اصلاح بذر چغندر قند و اصلاح نباتات، مركز مكانيزاسيون كشاورزي و كارخانه هاي توليد خودرو … صنايع كارخانه اي و ماشيني اين شهرستان را در جايگاه بسيار مهمي قرار داده است. معادن سنگ ها و مصالح ساختماني در مسير رودخانه، كرج و اطراف كرج موجود است كه از اين معادن به صورت صنعتي و غير صنعتي بهره برداري مي شود.
کشاورزي و دام داري
كشاورزي يكي از مشاغل اصلي اهالي كرج است. كشاورزي در اين منطقه به لحاظ داشتن شرايط مساعد جغرافيايي و دسترسي به آب مورد نياز، که بخش اصلي آن از سد امير کبير فراهم مي شود، از رونق كافي برخوردار است. سد اميركبير كه از بزرگ ترين سدهاي دنياست در شمال كرج قرار دارد. ارتفاع سد 180 متر، درازاي آن 390 و كلفتي آن در پايين 32 متر و در بالا 7 متر است. درازاي درياچه سد 14 كيلومتر و گنجايش آن 205 ميليون متر مكعب است. گندم و جو، گيلاس، زرد آلو، هلو، آلو، سيب، آلبالو، تره بار و … از جمله مهم ترين محصولات اين منطقه هستند دام داري در اين شهرستان به صورت سنتي و صنعتي رايج است و عموما شغل اصلي و فعاليت مهم مردم روستايي شهرستان كرج است. توليد انواع محصولات دامي و لبني از توليدات اين بخش به شمار مي آيد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در باره ي سرگذشت و علت نام گذاري اين محل روايت هاي گوناگوني وجود دارد. اما آن چه كه بيش تر اشاره شده،آن است که كرج به معني چاک و شكاف و نام رودخانه اي است كه از كوهستان شمال باختري (ري) جاري شده، بلوک شهريار و ساوجبلاغ را مشروب مي سازد. هم چنين نام دهي است در كنار اين رود كه پادشاه قاجار در آن جا کاخ ها و بناهاي عاليه بنا كرده است.
برخي مورخين و اديبان معتقدند كرج يک نام فارسي است و اهالي آن جا را «كره» مي نامند و قلعه اي به نام «فرزين» نزديک دروازه كرج است. سوابق تاريخي كرج نشان مي ‌دهد كه در عهد باستان و در دوران هخامنشي، ساساني و اشكاني، ‌تمدن پيشرفته‌اي دراين منطقه وجود داشته است. آثار تاريخي موجود چون پرستش گاه ها در اين خطه؛ يادآور خاطره باستاني آب و روشنايي (مهرآب) و جشن آب ريزان است كه همه ي اين اعتقادات به آب، يادآورنده عظمت باستاني ناحيه است.
کرج تا دوره ي قاجاريه روستايي كوچک بر سر راه تهران ـ قزوين بوده تا اين كه فتح علي شاه قاجار قصري ييلاقي براي خود در حوالي آن ساخت كه هم اكنون به دانشكده ي منابع طبيعي و كشاورزي دانشگاه تهران اختصاص دارد.
پس از روي كار آمدن سلسله ي پهلوي؛ كرج به عنوان يكي از شهرهاي نزديک تهران، مهاجران بسياري را به خصوص از استان هاي زنجان و آذربايجان شرقي پذيرفت. هم چنين احداث جاده چالوس، اجراي عمليات زيربنايي ذوب آهن، تهيه مقدمات نصب ماشين آلات، تاسيس كارخانه قند و ايجاد مدرسه عالي كشاورزي از جمله مهم ترين اقداماتي هستند كه سبب توسعه ي اين شهر در آن دوره شدند. توسعه كارخانه ها و مراكز مهم صنعتي باختر تهران، در امتداد جاده مخصوص كرج، توسعه شهر را تا آن جا پيش برد كه اولين بزرگ راه كشور به منظور اتصال هر چه بهتر اين شهر با تهران افتتاح شد. شهرستان كرج امروزه در همسايگي تهران با تبديل شدن به يكي از كلان شهرهاي ايران، جمعيت بسيار زيادي را در خود جاي داده است و از آباداني و رونق بسيار خوبي برخوردار است.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان كرج از شمال با استان مازندران، از باختر با شهرستان هشتگرد، از جنوب به شهرستان شهريار و رباط كريم، و از خاور با تهران هم جوار است. مركز اين شهرستان؛ شهر كرج است كه از نظر جغرافيايي در 51 درجه درازاي خاوري و 35 درجه و 49 دقيقه پهناي شمالي و بلندي 1360 متر از سطح دريا قرار گرفته است. مسيرهاي دسترسي به اين شهرستان بسيار مناسب بوده و عبارتند از:
- راه تهران ـ كرج كه در زمان افتتاح خود اولين بزرگ راه كشور بود.
ـ راه كرج ـ شهريار از طريق جاده قديم تهران ـ كرج به درازاي 17 كيلومتر
ـ بزرگ راه تهران ـ‌ قزوين كه كرج در مسير آن قرار دارد.
ـ جاده كرج ـ هشتگرد
ـ مسير كرج ـ چالوس كه قسمتي از جاده تهران ـ چالوس است.


طبيعت در شهرستان كرج

رودخانه كرج (Karaj)
کرج رودخانه اي دايمي است که از قابليت هاي گردشگري بسيار بالايي برخوردار بوده و در شهرستان كرج، تهران، قم و استان هاي تهران و قم جريان دارد. اين رودخانه از مهم ترين مناطق گردشگاهي مردم تهران و شهرستان هاي اطراف است و باغ هاي مصفاي كناره هاي رودخانه خروشان كرج همراه با سد بزرگ و درياچه ‌ي زيباي اميركبير دربرگيرنده مردم تهران و شهرهاي اطراف و پركننده‌ي اوقات فراغت مردم است.
رودخانه كرج از دامنه شمالي كوه آسرا (Asra) و جنوب گردنه عسلک و در 42 كيلومتري شمال خاوري كرج سرچشمه گرفته و پس از عبور از دره ميان كوه تاريكه نو(Tarikehno) (در شمال) و كوه كرچان (Karcan) (در جنوب)، در جنوب روستاي وله (Valeh) با رودخانه ولايت رود مخلوط مي ‌شود و به موازات راه اتومبيل رو كرج ـ چالوس به سمت جنوب مي رود‌ و پس از مخلوط شدن با رودخانه شهرستانک در روستاي پل دو آب تغيير مسير داده و به سوي باختر متوجه مي شود و پس از عبور از كنار روستاهاي درده (Dardeh) كياسرلات و آسارا با رودخانه مسيرک در هم آميخته و به جنوب باختري روان مي ‌گردد. پس از آميختن با آب مورود از ميان دهستان هاي ارنكه و برغان مي گذرد و ضمن پر كردن سد اميركبير از دره باختري كوه پورا (Pura) به جنوب سرازير مي ‌شود و به دهستان حومه از شهرستان كرج وارد مي ‌گردد.
در اين دهستان از كناره خاوري شهر كرج مي ‌گذرد و پس از قطع راه اتومبيل رو و خط آهن تهران ـ قزوين به دهستان عليشاه عوضي وارد مي ‌شود و با سيراب كردن روستاهاي دهستان مزبور در دشت جنوبي كرج پخش مي شود و بالاخره رودخانه كرج به سوي جنوب خاوري روان مي شود و پس از قطع راه اتومبيل رو تهران و ساوه و خط آهن تهران ـ قم و سيراب نمودن روستاهاي دهستان فشافويه و مخلوط شدن با يكي از شاخه‌هاي جاجرود به رودخانه جارجار تغيير نام داده و به دهستان قم رود از شهرستان قم وارد مي ‌شود در اين دهستان نخست از كنار روستاي بندعلي خان مي ‌گذرد و در 80 كيلومتري خاور قم به درياچه نمک قم مي ‌ريزد. شيب متوسط اين رود 8/0 درصد و مسير كلي آن جنوب خاوري است.
رودخانه هردو رود (HARDORUD) كرج
اين رودخانه دايمي که 8 كيلومتر دارد و از ريزابه هاي طارقان رود مي باشد در دهستان طالقان، شهرستان كرج جاري است. اين رودخانه از دامنه باختري كوه سرد رود، در 46 كيلومتري شمال خاوري كرج سرچشمه گرفته و به سوي خاور روان مي ‌شود و در سر راه، روستاي آسكان (Asekan) را مشروب مي ‌نمايد در 2 كيلومتري باختر روستاي مزبور باريزابه‌هاي فراوان كه از دامنه جنوبي كوه آبند (Aband) سرچشمه گرفته و از شمال به جنوب سرازير مي گردد، مخلوط مي ‌شود و به جنوب باختري روان مي ‌گردد و در 3 كيلومتري باختر روستاي گته ده (Gatehdeh) با شاهرود مخلوط شده و توأماً طالقان رود را تشكيل مي ‌دهد. حوزه اين رود درياي خزر، شيب متوسط 7/10 درصد و مسير كلي آن جنوب باختري است.
رودخانه ولايت رود (Velayat rud) كرج
اين رودخانه دايمي که از ريزابه هاي رودخانه كرج است و 24 كيلومتر طول دارد در دهستان شهرستانک، شهرستان كرج جريان دارد. رودخانه ولايت رود از دامنه جنوب باختري كوه پالون گردن، ‌در 55 كيلومتري شمال خاوري كرج سرچشمه گرفته و از دره ميان كوه هاي سينكو (Sikenu) در شمال و خرتوئك (Xortuak) در جنوب نخست به طرف شمال باختري سرازير مي ‌شود و پس از طي حدود 7 كيلومتر تغيير مسير داده و به سوي جنوب باختري متوجه مي ‌گردد و در 4 كيلومتري خاور گاجره مجدداً تغيير مسير يافته و به سوي شمال باختري منحرف مي ‌شود و پس از عبور گاجره (Gajereh) در 6 كيلومتري شمال باختري آن با وارنگه رود مخلوط مي ‌شود و پس از طي 3 كيلومتر با ريزابه‌اي كه از دامنه جنوبي كوه كندوان سرازير شده است، مخلوط شده و توأماً رودخانه كرج را تشيكل مي ‌دهند. حوزه اين رود درياچه نمک قم است. شيب متوسط 6 درصد و مسير كلي اين رود باختري و شمال باختري است.
رودخانه وارنگه رود (Varangeh rud) كرج
وارنگه رود يک رودخانه دايمي با طول 22 كيلومتر است که از ريزابه هاي ولايت رود مي باشد و در دهستان شهرستانک، شهرستان كرج جريان دارد. اين رودخانه از دامنه باختري كوه هاي رستم چال و پالون گردن در 61 كيلومتري خاور شمالي كرج سرچشمه گرفته و از دره ميان كوه هاي خرسرک (Xarsarak) در شمال و سيكنو (Sikenu) در جنوب رو به باختر روان مي ‌شود و با طي يک قوس چپگرد به روستاي وارنگه رود رسيده و در 3 كيلومتري جنوب آن به رودخانه ولايت رود مي ‌ريزد. حوزه اين رود درياچه نمک قم مي باشد. شيب متوسط اين رود 6 درصد و مسير كلي آن باختري است.
رودخانه ناريان رود (Nariyan rud) كرج
اين رودخانه فصلي که 11 كيلومتر طول دارد از ريزابه هاي طالقان رود است. حوزه اين رود که در دهستان طالقان، شهرستان كرج جريان دارد، درياي خزر مي باشد. اين رودخانه از دامنه جنوبي كوه آلانه سر (علا نثار) در 55 كيلومتري شمال كرج سرچشمه مي ‌گيرد و به جنوب باختري از روستاي ناريان مي گذرد و پس از عبور از دره ميان كوه هاي لاشين(Lasin) (در خاور) و دوهاله (Dohaleh) (در باختر) به طالقان رود مي ريزد. طالقان رود در دهستان طالقان شهرستان كرج جريان دارد. ‌شيب متوسط اين رود 11 درصد و مسير كلي آن جنوب باختري است.
رودخانه گلين رود(Gelin ryd) كرج
اين رودخانه فصلي که 19 كيلومتر طول دارد و از ريزابه رودخانه كردان است. ‌حوزه اين رود در دهستان برغان، شهرستان كرج جريان دارد، درياچه نمک قم است. اين رودخانه از دامنه جنوبي كوه هاي طالقان، در 35 كيلومتري شمال باختري كرج سرچشمه گرفته و از دره ميان كوه هاي قلعه دوش (در خاور) و پرگال (در باختر) با شيب تند سرازير مي ‌گردد و پس از مشروب ساختن روستاي وليان (Veliyan) به سوي روستاي خوروين (Xorvin) جريان مي ‌يابد و پس از مشروب ساختن روستاي چندار (Cendar) در 3 كيلومتري جنوب روستاي مزبور، به رودخانه كردان مي ‌ريزد. شيب متوسط اين رود 5/8 درصد و مسير كلي آن جنوبي است.
رودخانه كفاب (Kafab) كرج
کفاب رودخانه اي فصلي به طول 5 كيلومتر و از ريزابه هاي سيرود است. حوزه اين رود که در دهستان برغان، شهرستان كرج جريان دارد، درياچه نمک قم مي باشد. رودخانه كوچک كفاب از دامنه جنوبي رشته كوه هاي واركش (Varkas)،30 كيلومتري شمال كرج سرچشمه مي گيرد و با شيب تند از دره شمالي كوه مردنوروز سرازير مي شود و پس از طي 5 كيلومتر به رودخانه سيرود مي ‌ريزد. شيب متوسط رود کفاب 16 درصد و‌ مسير كلي آن جنوب باختري است.
رودخانه كردان Kordan)) كرج
رود کردان شاخه‌اي از رودخانه برغان است که در دهستان‌هاي برغان و افشاريه شهرستان كرج جريان دارد.
رودخانه ابهررود (Abhar rud) كرج
رود شور از كوه هاي سلطانيه قزوين سرچشمه گرفته و از به هم پيوستن دو رودخانه خزررود و ابهررود و برخي از رودهاي كوچک فرعي ديگر تشكيل مي ‌شود و با جهت كلي شمال باختري به جنوب خاوري از 6 كيلومتري جنوب باختري حسن آباد (مركز بخش فشاپويه) گذشته و بر شوره‌ زار خاور حوضي سلطان جذب مي ‌گردد و پس از آبياري ابهر، قزوين، ساوجبلاغ و تهران به رودخانه كرج مي پيوندد. اين رودخانه به دليل داشتن نمک در پايين دست، براي كشاورزي مناسب نيست ولي شاخه هايي از آن از امکانات گردشگاهي برخوردار است.
چشمه وله - گچ سر كرج
اين چشمه در جنوب باختري گچ سر و شمال باختري دهكده وله قرار دارد و فاصله آن تا هتل گچ سر دو كيلومتر است. آب چشمه از گروه آب هاي بي كربناته كلسيک گوگردي سرد است كه گوگرد آن از احيا سولفات حاصل مي شود. اين نوع آب ها در درمان بيماري هاي جلدي، مجاري تنفسي و روماتيسم ها موثرمي باشد.
چشمه شاه دشت - كرج
آب معدني شاه دشت در 35 كيلومتري جنوب كرج واقع شده و‌آب آن داراي سولفات سديک و كلروره كلسيک سرد است. اين آب ها در درمان بيماري هاي دستگاه تنفسي موثراند و به سبب داشتن يد، براي درمان بيماري گواتر نيز مفيد مي باشند.
چشمه گله گيله كرج
اين چشمه در بالاترين نقطه روستاي شهرستانک در مسير جاده كرج - چالوس قرار دارد و فاصله آن تا تهران در حدود 1000 كيلومتر است. ده شهرستانک در 12 كيلومتري جاده اصلي كرج واقع شده و با دو ساعت پياده روي از آن مي توان به قصر ناصري كه يادگار عهد ناصرالدين شاه است، رسيد. اين قصر اكنون محل توقف كوه نوردان است. در فاصله كمي از اين بناي ييلاقي چشمه گله گيله قرار دارد كه يكي از پر آب ترين چشمه هاي منطقه است و از ارزش تفريحي بسياري برخوردار است.
درياچه سد اميركبير كرج
درياچه سد اميركبير، در كيلومتر 23 جاده كرج - چالوس در تنگه واريان است و اهميت بسياري در جلب گردشگران و گذران اوقات فراغت دارد، به ويژه آن كه اين درياچه نزديک تهران است. وسعت درياچه 4000 هكتار است و در مسير رودخانه كرج تشكيل شده است. هواي پيرامون اين درياچه در تابستان ها خنک و مطبوع است و تعداد زيادي مسافر براي گردش و بهره برداري از چشم اندازهاي زيباي آن به اين منطقه مي روند. در اين درياچه، فعاليت هاي ورزشي و تفريحي مانند: قايق راني، ماهي گيري، اسكي روي آب و پرواز باكايت انجام مي شود.
پيست ديزين كرج
پيست ديزين در جاده چالوس در 60 كيلومتري تهران قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دريا 3800 متر است. داراي 23 بالابر و مسير اسكي، سه تله كابين، دو تله سي يژ، هفت تله اسكي و بالابرهاي دوچرخه است. از امكانات آموزشي و زمين هاي تنيس، واليبال، زمين بازي كودكان، پيست اسكي روي چمن نيز برخوردار است و بلندي هايي براي كوه نوردي و راه پيمايي و اسب سواري دارد. هم چنين داراي مسير هايي براي دوچرخه سواري و شش رستوران است. اين پيست زير نظر سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اداره مي شود.
پيست اسكي روي چمن ديزين كرج
پيست اسکي روي چمن ديزين که 650 متر طول دارد، داراي امكانات آموزشي و دفتر اجاره لوازم اسكي براي اسكي بازان مي باشد. زمان مناسب براي استفاده از پيست، از 15 خرداد تا 15 شهريور است و در صورتي كه تا 15 مهر برف نبارد، هم چنان مي تواند مورد استفاده قرار بگيرد. از اين پيست در روزهاي پنج شنبه و جمعه استفاده مي شود.
دره‌ي جاده چالوس (كرج)
دره جاده چالوس که در مسير کرج – چالوس واقع شده است از چشم اندازهاي بسيار زيبايي برخوردار است و يکي از زيباترين دره هاي ايران به شمار مي آيد. زيبايي چشمگير اين منطقه مديون رودخانه هاي پرآبي است که در اين دره جريان دارند. آب رودخانه دره چالوس جز در روزهاي باراني همواره صاف و زلال است. دره چالوس به دليل زيبايي هاي فراواني كه دارد، در همه سال حتي در زمستان كه برودت هوا در آن جا به چندين درجه زير صفر مي رسد و برف سراسر آن را مي پوشاند، از مناطق ديدني استان است.
رودخانه چالوس كه از بلندي هاي كوهستاني كندوان سرچشمه مي گيرد، در محل تونل كندوان به دو شاخه تقسيم مي شود، يک شاخه آن به سوي درياي مازندران مي رود و شاخه ديگر آن به سوي سد امير كبير (كرج) سرازير مي شود. با اين كه اطراف رودخانه چالوس سنگلاخ است و راه هاي دسترسي به آن آسان نيست، اما آب و هواي مناسب و زيبايي اش، جمعيتي انبوه را جذب مي كند. در اين دره، رستوران و هتل هاي پرشماري وجود دارد كه مي توان شب را در آن جا سپري كرد.
پيست خور كرج
پيست خور كه در جاده كرج - چالوس قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دريا 2800 تا 3000 متر است، داراي يک تله اسكي بشقابي است كه فعاليت آن هنوز به طور رسمي آغاز نشده است و زير سازمان ايرانگردي و جهانگردي اداره مي شود.
دره‌ي كردان، واريان، ارنگه كرج
از مسير جاده كرج مي توان به شماري از خوش آب و هوا ترين گستره هاي ييلاقي پيرامون تهران رسيد. پس از پي ريزي سد امير كبير، تنها راه ارتباطي به ده واريان گذر با قايق از درياچه سد كرج است، در هتل واريان نيز كه در كنار جاده چالوس قرار دارد، امكاناتي براي قايق راني و اسكي روي آب فراهم آمده است. هواي اين منطقه در تابستان ملايم و معتدل و در زمستان بسيار سرد است. باغ هاي سيب و گلستان هاي ارنگه نيز شهرت بسيار دارد.
منطقه پل خواب كرج
كنار جاده كرج - چالوس در 70 كيلومتري تهران و در انتهاي يک جاده فرعي، مكاني، به نام تكيه سپه سالار وجود دارد كه چشم انداز آن قله هفت خوان ها است. در اين مكان ساختماني بزرگ با سالني مجهز به امكانات رفاهي، براي مسافران وجود دارد.
غار يخ مراد كرج
اين غار در مسير جاده تهران - چالوس در منطقه گچ سر و در جايي مصفا به نام آزادبر قرار گرفته است. غار يخ مراد از عجايب غارهاي جهان به شمار مي آيد. زمستان هاي گرم و تابستان هاي بسيار سرد دارد و داراي قنديل هاي آهكي و يخي است. برودت درون غار به اندازه اي است كه تا ماه خرداد هم مي توان قنديل هاي يخ را درآن ديد. در فصل بهار، گياهان معطر كوهستاني محوطه بيرون غار را مي پوشانند كه اين براي بازديد كنندگان از غار بسيار ديدني است.


آرامگاه ها ، امامزاده ها و زيارتگاه هادرشهرستان كرج
امام زاده رحمان و امام زاده زيد كرج
امام زاده رحمان و امام زاده زيد سه گنبدان از بقعه هاي به يادگار مانده از قرون 7 تا 9 هجري قمري است. اين بقعه در روستاي پلنگ آباد، سمت شمال جاده اشتهارد واقع شده است. اين بنا نزد مردم از ارزش و اعتبار زيادي برخوردار مي باشد.
امام زاده ام كبري و ام صغري كرج
بقعه امام زاده ام كبري و ام صغري مربوط به اواخر دوران صفوي مي باشد. اين بنا از مراکز عبادي شهر اشتهارد است.
بقعه شاه زاده سليمان كرج
بقعه شاه زاده سليمان که از يادگارهاي باقي مانده از قرون 7 تا 9 هجري قمري است. اين بقعه درشهر اشتهارد قرار دارد.



كاخها ، باغها و موزه هادر شهرستان كرج
كاخ سليمانيه كرج
عمارت کاخ سليمانيه مربوط به دوران قاجار است و نقاشي هاي بسيار زيبايي درآن وجود دارد. اين بنا در محل كنوني دانشكده كشاورزي شهرستان کرج واقع شده است.


کاروانسراها ، دروازه هاو بازارها درشهرستان كرج
كاروان سراي شاه عباسي كرج
در مرکز شهر کرج، ضلع جنوب باختري ميدان قدس (شاه عباسي سابق) بقاياي بنايي به نام کاروان سراي شاه عباسي وجود دارد که مربوط به دوران صفوي است.

aminnazari
24-07-2006, 13:02
نگاهي كوتاه به شهرستان فيروز كوه
يکي از شهرستان هاي استان تهران است که در خاوري ترين ناحيه استان واقع شده است. اين منطقه با دارا بودن رودخانه هاي پرآب، درياچه هاي آب شيرين و چشمه هاي آب معدني متعدد، از مناطق کوهستاني و ييلاقي استان تهران به شمار مي آيد. جاذبه هاي طبيعي شهرستان فيروزکوه، اين منطقه را درزمره ي مناطق خوش آب و هواي استان تهران قرارداده که به خصوص در فصل هاي گرم جاذب جمعيت شهرهاي اطراف است. آثار تاريخي و جاذبه هاي معماري که در اين منطقه وجود دارند نيز حاکي از قدمت طولاني و تاريخي منطقه است. نقش برجسته ي تنگ واشي که به دوره ي قاجاريه تعلق دارد، کاروان سراها و قلعه هاي قديمي، قبرستان هاي تاريخي و کهن به همراه بقعه امام زاده هاي متعددي که در اين شهرستان وجود دارند، از جاذبه هاي تاريخي شهرستان فيروز کوه به شمار مي آيند. كشاورزي در اين منطقه به علت موقعيت جغرافيايي مساعد از رونق خوبي برخوردار است. به علت مرتفع بودن منطقه، باغ داري نيز رواج زيادي پيدا كرده و ويلاهاي زيادي نيز در اين ناحيه ساخته شده که شهرستان فيروزکوه را دستخوش تحولات جدي نموده است.
مکان هاي ديدني و تاريخي
شهرستان فيروزکوه از جاذبه هاي طبيعي و تاريخي قابل توجهي برخوردار است. اين شهرستان با دارا بودن رودخانه هاي پرآب، درياچه هاي آب شيرين و چشمه هاي آب معدني متعدد، از مناطق کوهستاني و ييلاقي استان تهران به شمار مي آيد. جاذبه هاي طبيعي اين منطقه، شهرستان فيروزکوه را درزمره مناطق خوش آب و هواي استان تهران قرارداده که به خصوص در فصل هاي گرم جاذب جمعيت شهرهاي اطراف است. آثار تاريخي و فرهنگي زيادي نيز در شهرستان فيروز کوه قرار دارد که نشان گر قدمت تاريخي منطقه است. نقش برجسته تنگ واشي که به دوره قاجاريه تعلق دارد، کاروان سراها و قلعه هاي قديمي، قبرستان هاي تاريخي و کهن به همراه بقعه امام زاده هاي متعددي که در اين شهرستان وجود دارند، از جاذبه هاي تاريخي شهرستان فيروز کوه به شمار مي آيند.
صنايع و معادن
كارخانه هاي شيشه سازي و توليد انواع شيشه از جمله صنايع مهم اين شهرستان به شمار مي روند. هم چنين انواع سنگ هاي ساختماني در اين منطقه وجود دارند که به روش مكانيكي و غير مكانيكي بهره برداري مي شوند.
کشاورزي و دام داري
كشاورزي در شهرستان فيروزکوه به علت موقعيت جغرافيايي مساعد از رونق خوبي برخوردار است. هم چنين به علت مرتفع بودن منطقه، باغ داري نيز رواج زيادي پيدا كرده است. آب كشاورزي از رودها، چشمه ها و چاه ها تامين مي شود و محصولات عمده ي اين شهرستان عبارتند از: گندم، جو، بنشن، تره بار، زرد آلو، سيب، گيلاس، گلابي، گردو، انگور و آلبالو. دام داري نيز به 2 شيوه ي صنعتي و سنتي در اين منطقه رايج است. واحدهاي گاوداري؛ انواع فرآورده هاي دامي، لبني و گوشتي را توليد مي کنند. پرورش طيور نيز در منطقه رايج است و مرغ و تخم مرغ توليد شده در واحدهاي مرغ داري، عموما به مصارف داخلي مي رسد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان فيروز كوه در خاوري ترين قسمت استان تهران واقع شده است. اين شهرستان از شمال به بخش سواد كوه از استان مازندران، از خاور به مهدي شهر از استان سمنان، از باختر به شهرستان دماوند و از جنوب به استان سمنان محدود مي شود. مرکز اين شهرستان؛ شهر فيروزكوه است که در 52 درجه و 46 دقيقه درازاي جغرافيايي و 35 درجه و 45 دقيقه پهناي جغرافيايي و در بلندي 1980 متري از سطح دريا واقع شده است. اين شهرستان در كنار جاده اصلي تهران ـ قائم شهر قرار گرفته است. مهم ترين رود منطقه رودخانه فيروزكوه با جهت شمال خاوري به جنوبي باختري است . آب و هواي منطقه سرد و خشک بوده، زمستان هاي سخت و تابستان هاي خنک از ويژگي هاي آب و هوايي اين ناحيه است. راه اصلي تهران به شهرهاي خاوري مازندران و شهرهاي شمالي خراسان از كرانه شمالي شهر فيروز كوه مي گذرد. ديگر مسيرهاي دسترسي به شهرستان فيروزکوه عبارتند از:
ـ فيروز كوه ـ تهران به درازاي 150 كيلومتر
ـ فيروز كوه ـ پل سفيد به درازاي 105 كيلومتر
ـ راه فرعي فيروزكوه ـ سمنان به درازاي 70 كيلومتر.
هم چنين راه آهن سراسري تهران ـ گرگان از ميان شهر فيروز كوه مي گذرد.
وجه تسميه نام و پيشينه تاريخي
درباره ي فيروزکوه آمده است: فيروز كوه، شهركي قديمي و خوش آب و هوا است که ميان دماوند و هزار جريب و در 150 كيلومتري تهران قرار گرفته است. موقعيت طبيعي و داشتن دژهاي استوار و گذرگاه هاي خطرناک، از اين شهر پناه گاهي براي مهاجمان و متجاوزان به طبرستان به وجود آورده بود، که هنوز آثار برج و باروهاي عظيم آن باقي است. اين شهرک با عبور راه آهن و ايجاد خيابان ها، ساختمان ها، مغازه ها، و ايجاد ايستگاه راه آهن و انبارهاي راه آهن اهميتي فراوان يافت و امروزه به صورت يک شهرستان مستقل در آمده كه شهر فيروزكوه مركز آن است.


طبيعت در شهرستان فيروز كوه
رودخانه فيروزکوه
رودخانه فيروزکوه از دو شعبه گور سفيد و ساواشي كه از كوه هاي خاور و شمال اين شهرستان سرچشمه مي گيرند تشكيل مي شود.
رودخانه نيمرود فيروزكوه
رودخانه نيمرود كه در 12 كيلومتري جنوب باختري فيروزكوه قرار گرفته و از كوه هاي كتوزان، ميشينه مرگ سرچشمه مي گيرد. اين رود پس از پيوستن به رودخانه فيروزكوه، به حبله رود تغيير نام يافته و در مسير جريان، شعبات ديگري نيز دريافت مي كند و پس از عبور از 5 كيلومتري خاور گرمسار، سرانجام بر نمكزارهاي دشت كوير واقع در جنوب كوه گوگرد منتهي مي شود.
حبله رود فيروزكوه
اين رود كه به نام فيروزكوه نيز معروف است از فيروزكوه، سوادكوه و كوه هاي شهميرزاد سرچشمه مي گيرد. مهم ترين شعبه هاي آن، نمرود، گرمسار، دلي چاي و هوير است. اين رودخانه دشت گرمسار را سيراب مي كند و سپس به سوي نمکزارهاي خاور حوض سلطان جاري مي شود. سواحل سرشاخه هاي اين رود ارزش هاي گردشگاهي مناسبي دارد.
چشمه آب علي هراز فيروزكوه
چشمه آب معدني آب علي در شمال دهكده آب علي در 60 كيلومتري شمال خاوري تهران و در كنار بستر رودخانه مبارک آباد از زمين مي جوشد. در گذشته، مظهر چشمه چندين بار تغيير مكان داده است. در حال حاضر آب چشمه با لوله به كارخانه بطري پركني منتقل مي شود و پس از بسته بندي به مصرف خوراكي مي رسد. آب چشمه آب علي از گروه آب هاي بي كربناته كلسيک سرد با PH متمايل به اسيد است و آهن و سيليس نيز در آن وجود دارد. وجود آهن در تركيب آب چشمه به صورت پايدار به علت وجود Co2 و فشار در زيرزمين است كه پس از خروج از زمين بر اثر كم شدن فشار، Co2 آن به حالت ناپايدار و به صورت رسوب در مي آيد. از آن جا كه پركردن بطري ها با اين آب، به خاطر رسوب موجود ايجاد اشكال مي كند،‌ در كارخانه عمل آهن زدايي نيز از آن صورت مي گيرد. شكستگي هايي كه آب چشمه از آن ها بيرون مي آيد. متعلق به دوران اول تا چهارم زمين شناسي است و هيچ گونه آلودگي ميكروبي ندارد. خواص درماني اين آب در دستگاه گوارش، كبد، لوزالمعده و روده است. همچنين آب اين چشمه براي تنظيم كلسترول و اسيد اوريک نيز موثر است. وجود Co2 در آب اين چشمه باعث تنظيم دستگاه گوارش و هضم سريع غذا مي شود.
درياچه آهنگ فيروزكوه
اين درياچه در كناره جاده فيروزكوه به سيمين دشت قرار گرفته و وسعت آن نيم هكتار است.
درياچه زيار فيروزكوه
درياچه زيار دركنار جاده هراز واقع شده و 5/2 هكتار وسعت دارد.
چشمه معدني البرز - آب علي فيروز كوه
اين چشمه در 60 كيلومتري شمال خاور تهران در دهكده آب علي و در كنار جاده تهران - آمل از زمين مي جوشد. در گذشته با احداث كارخانه اي از آب چشمه براي تهيه فرآورده هايي مانند دوغ و شربت استفاده مي كردند. ولي اكنون اين كارخانه بدون استفاده مانده و آب آن علاوه بر مصرف هاي محلي سرانجام به رودخانه اي كه از جوار كارخانه مي گذرد مي ريزد. آب چشمه آب علي از گروه آب هاي بي كربناته و سولفاته كلسيک منيزين آهن دارد و گاز دار و عاري از ميكروب است. اين آب از نظر درماني دفع كننده مواد زايد است و روي كبد و مجراي صفراوي تاثير مي گذارد. همچنين به دليل وجود آهن در تركيب آن، براي درمان كم خوني مفيد است.
چشمه تيزآب فيروز كوه
اين چشمه در 53 كيلومتري تهران، در كنار جاده آب علي واقع شده است. آب معدني تيزآب بازديدكنندگان بسيار دارد.
غار بورينک فيروزكوه
اين غار در جاده دماوند - فيروز كوه نزديک روستاي هرانده واقع شده است. در فصل تابستان هواي درون غار بسيار خنک و دل پذير است.


امامزاده ها ، زيارتگاه ها و آرامگاه ها درشهرستان فيروز كوه
امام زاده علي فيروزكوه
امام زاده علي در شمال شهر فيروزكوه و در فاصله 3800 متري آن واقع است. اين امام زاده در فاصله 1660 متري شمال باختري تپه پيركم و در ميان تنگه‌اي كه روستاي اميريه در دهانه آن قرار دارد، بنا شده است و شامل يک ايوان در ضلع جنوبي و اطاقي در شمال مي ‌باشد. سقف امام زاده به طور كامل فروريخته است و بنا تا حد بالاي درب انباشته از خاک و خشت مي ‌باشد. و لذا از وضعيت دقيق آن نمي ‌توان اطلاعات كاملي كسب نمود مصالح بنا از خشت خام و ملات گل بوده و نماي داخلي آن را با گچ اندود كرده‌اند. در پيرامون بنا سفال هاي قرمز رنگ و انبوهي از سفال هاي دوره سلجوقي را مي ‌توان يافت. در ضلع خاوري امام زاده علي تپه ديگري وجود دارد كه با امام زاده حدود يكصد متر فاصله دارد بر فراز آن نيز بقاياي يک بناي تاريخي ديده مي ‌شود كه به طور كامل تخريب و كف آن حفاري شده است. احتمالا اين بنا يک برج ديده‌ باني يا اطاقي بوده كه در داخل آن قبري وجود داشته است. به نظر مي ‌رسد اين مكان داراي ارزش تاريخي - فرهنگي زيادي نباشد اما با توجه به نوع سفال هاي چيني استنباط مي ‌شود كه قدمت محل به قرون 5 و 6 هجري برگردد.
امام زاده يحيي فيروزكوه
بناي امام زاده يحيي، برج سنگي مدوري است که قدمت آن به قرون 6 و 7 هجري قمري مي ‌رسد. اين امام زاده در ضلع جنوبي روستاي هرانده، در 13 كيلومتري جاده فيروزكوه ـ تهران واقع شده است. سقف اين امام زاده به صورت گنبد و داراي 17 ترک مي ‌باشد. البته به نظر مي ‌رسد ترک هاي ايجاد شده در اندودي كه با ملات سيمان در سال هاي اخير صورت گرفته، ايجاد شده و اصل آن مانند بدنه برج، مدور باشد. حد فاصل ميان بدنه برج از بيرون و گنبد آن، ديواري به ارتفاع يک متر ايجاد شده كه با بدنه كاملا متمايز مي ‌باشد. سقف آن پس از پوشش با تير چوبي و تخته به صورت مسطح پوشانده شده است. در منتهي ‌اليه ورودي، قبر امام زاده و در كنار آن 8 قبر ديگر قرار دارد كه كف امام زاده را پركرده است و به گفته اهالي اين منطقه قبور ديگر مربوط به نزديكان امام زاده مي ‌باشند. در ضلع جنوبي امام زاده، محراب كوچكي به ارتفاع حدود يک متر به صورت قوس تزييني كنگره‌اي تعبيه شده است. مصالح به كار رفته در بنا سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج است. بناي امام زاده در حال حاضر بر روي تپه كوچكي با ارتفاع حداكثر 2 متر قرار دارد كه به نظر مي ‌رسد بر اثر ريزش اندود آن در طول ساليان متمادي ايجاد شده باشد.
امام زاده بي بي فيروزكوه
بناي امام زاده بي ‌بي روستاي اندور يکي از بناهاي ارزشمند مي ‌باشد که با توجه به شواهد و مدارک و مقايسه اين بنا با ديگر بناهاي منطقه، مي توان قدمت بناي اصلي را قرون 7 يا 8 و قدمت اطاق الحاقي را اواسط دوره قاجار تخمين زد. امام زاده بي بي در روستاي اندور در فاصله 10 كيلومتري شمال باختر شهرستان فيروزكوه و همچنين روستاي اميريه و حد فاصل ميان روستاي كتالان و جليزجند واقع شده است. اين امام زاده در شمال باختر روستاي اندور قرار دارد و به شکل برجي هشت ضلعي و داراي گنبدي مي ‌باشد. در بدنه هر ضلع برج از خارج، طاق نماي مستطيل شكلي ايجاد شده و از داخل نيز در بدنه هر ضلع، طاق نمايي ايجاد شده كه برخلاف طاق نماهاي بيروني داراي طاق جناغي مي ‌باشد. ورودي بنا از سمت خاور بوده و اطاق مستطيل شكلي در يكصد و پنجاه سال اخير مقابل آن ايجاد كرده‌اند. بخشي از ديوار اطاق الحاقي از سنگ لاشه و ملات ساروج مي ‌باشد. اما بخشي از آن نيز با سنگ و گل احداث شده است. مصالح بناي اصلي از سنگ‌هاي رودخانه‌اي و لاشه و ملات آن از ساروج مي ‌باشد. بر بدنه اطاق الحاقي و بناي اصلي از داخل 6 لايه گچي مشاهده مي شود كه لايه سوم آن از گل قرمز رنگ مي ‌باشد. نماي خارجي بناي اصلي با گچ و بناي الحاقي با كاهگل اندود شده است. پيرامون اين امام زاده آثار و شواهدي از قبرستان دوره اسلامي مشاهده مي ‌شود.
امام زاده معصوم فيروزكوه
در سمت جنوب خاوري روستاي لزور، امام زاده‌اي وجود دارد كه به نام امام زاده معصوم شهرت دارد. گرداگرد امام زاده با ديواري محصور شده و در ضلع جنوب خاوري و شمال باختري، درهاي فلزي جهت ورود و خروج افراد نصب شده است. حد فاصل ميان ديوار و امام زاده، قبرستان قرار دارد. برخي از قبرها تا حدود 70 سانتي‌متر از كف امام زاده بالاتر هستند اما فاقد ضريح مي ‌باشند. قبر اصلي امام زاده مقابل درب ورودي و در سمت باختر صحن قرار داشته و شامل صندوق چوبي منبت‌كاري شده‌اي است كه روي آن را با پارچه‌هاي سبز رنگ پوشانيده‌اند اهالي روستاي لزور به امام زاده معصوم اعتقاد فراوان داشته و حاصل اين اعتقاد موجب رونق آن و استواري و سلامت بنا گرديده است. بناي امام زاده بسيار زيبا و خوش تركيب است و شامل ستوني مربع شكل در وسط و 4 چشمه طاق در چهار طرف آن مي باشد. بر بالاي ستون مركزي و در حد فاصل چهار چشمه طاق، گنبد مخروطي شكل با هشت ضلع تعبيه شده كه نماي كلي امام زاده به واسطه آن از اطراف، نمايان مي ‌شود. مصالح بنا از سنگ لاشه و ملات ساروج مي ‌باشد. در سال هاي اخير به ضلع شمال باختر امام زاده كه ورودي اصلي آن جهت مي ‌باشد، الحاقاتي شامل ايوان و اطاق هاي كوچكي در جانبين آن افزوده‌اند. نماي داخلي اين قسمت از بنا شامل طاقچه‌هايي است كه در دو طرف آن تعبيه شده و آن را با گچ اندود كرده‌اند سقف بناي الحاقي با تير و تخته و كاهگل پوشيده شده است.
امام زاده عبدالله فيروزكوه
بناي امام زاده عبدالله که به احتمال زياد بناي اصلي آن متعلق به قرون هفت و هشت هجري مي ‌باشد در روستاي شادمهند در بخش ارجمند واقع شده است. بناي امام زاده عبدالله در مركز روستا و در 50 متري سمت راست جاده ارجمند به لزور بنا شده و شامل برج مقبره‌اي چهار ضلعي است كه مصالح آن از سنگ لاشه و ملات آن ساروج بوده و گنبد آن از داخل عرقچين و از خارج مخروطي شكل مي ‌باشد و با شيرواني پوشيده شده است. در سمت شمال باختري بقعه كه ورودي بنا مي ‌باشد بناهاي جديدي شامل يک ورودي با درب چوبي و پس از آن اطاقي مستطيل شكل که طاق آن گنبد بيضي شكل بوده و در چهار گوشه آن گوشواره احداث كرده‌اند، وجود دارد. نماي داخلي كليه بناها با گچ، اندود و نماي خارجي با سيمان پوشانده شده است. بناي اصلي داراي سه طاقچه در جانبين و يک پنجره در سمت جنوب است. پنجره از چوپ و منبت‌كاري مي ‌باشد و كتيبه‌اي دارد كه در آن آيه‌اي از قرآن نوشته شده است. در داخل بناي اصلي ضريحي چوبي وجود دارد كه آن هم منبت‌كاري شده است. در كتيبه پنجره تاريخ 905 و بر روي ضريح سال 1204 نوشته شده است. در حال حاضر قبرستان ده در حياط گرداگرد اين امام زاده قرار دارد.
امام زاده قاسم فيروزكوه
در ارتفاعات شمال باختر روستاي كتالان با فاصله 4500 متر بر بالاي ارتفاعات و در جايي كه تنگه منتهي به آن، به دو شاخه خاوري به نام شاتول يا شاتل و شاخه باختري به نام شايود يا شايوت ناميده مي شود، امام زاده اي به نام امام زاده قاسم وجود دارد که قدمت بناي اصلي آن به قرون 4 يا 5 هجري مي رسد. امام زاده قاسم بر بالاي صخره سنگي بنا شده و داراي يک ايوان در خاور و اطاقي در باختر مي باشد كه با مصالح سنگ لاشه و گل بنا شده و سقف آن با خرپاي چوبي و شيرواني پوشانده شده و ديوارهاي داخلي آن با گچ اندود شده است. بناي فعلي قدمتي بيش از30 سال ندارد. اما گفته مي شود در محل امام زاده قبلي ايجاد شده است. در فاصله پنج متري جنوب امام زاده و بر روي صخره اي سنگي محلي وجود دارد كه آن را جاي عصاي امام زاده دانسته و دو نقطه ديگر كه آن هم صيقلي مي باشد آن ها را جاي پاي اسب او مي دانند و آن ها را مي بوسند و زيارت مي كنند. در حال حاضر در داخل امام زاده قبري ديده نمي شود و اهالي اظهار مي نمايند كه سال قبل آن جا را حفاري و قبر را تخريب كرده اند.
امام زادگان 12 تن فيروزكوه
در انتهاي شمال باختر روستاي ارجمند و در دامنه باختري تپه‌هايي كه در سمت جنوب آن خانه‌هاي اهالي روستاي ارجمند احداث شده است، امام زاده‌هايي وجود دارد كه اهالي محل آن را 12 تن يا دوازده امام مي ‌نامند. محوطه‌اي كه اين امام زاده‌ها در آن واقع شده‌اند، نسبتا وسيع و داراي بيش از 1500 مترمربع وسعت مي ‌باشد و به نظر مي ‌رسد بيش از900 سال قدمت داشته و از زمان پيدايش به عنوان محل دفن اموات منطقه مورد استفاده بوده است. در اين محوطه 4 گنبد رک در جهت خاوري ـ باختري در امتداد يكديگر قرار دارند كه گنبد انتهاي باختري از بقيه گنبدها بلندتر و برافراشته‌ تر مي ‌باشد. در انتهاي جهت شمال خاوري 4 گنبد و با فاصله 2 متر بنايي منفرد، شبيه بناهاي آتشگاهي چهار طاقي دوره ساساني احداث شده است كه از كف فعلي پيرامون خود داراي حدود 2 متر بالا تر است و در جهت شمال خاور 4 گنبد ياد شده و در فاصله 65 متري آن و برفراز تپه مجاور، مقبره‌ ديگري كه دايره شكل مي ‌باشد، ساخته شده كه ارتفاع ديوار آن در ضلع جنوب حدود 5/1متر و در سمت شمال حدود يک متر مي ‌باشد و داراي گنبد رک مي ‌باشد. ورودي امام زاده از جبهه جنوب باختري است و در آن جا درب چوبي نصب كرده‌اند. بناي مقبره انتهاي باختري هشت ضلعي و كف آن حدود 2 متر از ديگر بناها پايين ‌تر است. براي ورود به اين مقبره بايد با استفاده از 8 پله به پايين رفت.
امام زاده اسماعيل فيروزكوه
امام زاده اسماعيل در سه كيلومتري خاور روستاي گور سفيد و در 1500 متري خاور روستاي طارم واقع است. اين امام زاده در شمال گردنه بشم، در ضلع جنوبي كوه خاص و در سمت جنوب سرچشمه‌هاي رودخانه گور سفيد كه در اين نقطه به جويباري شبيه است، قرار گرفته است. در مجاورت اين امام زاده بقاياي ديوارهايي ديده مي ‌شود كه قدمت آن به حدود 500 سال مي رسد. درختان زرشكي در مجاورت امام زاده وجود دارد كه قدمت آن ها نيز بالغ بر 500 سال مي باشد. تنه‌هاي اين درختان كهنسال در سال هاي متمادي در اين منطقه زايرين و رهگذاران را در سايه خود پذيرا بوده است. از زير صخره‌اي كه در ضلع جنوبي امام زاده و مشرف بر آن مي ‌باشد، چشمه‌اي مي ‌جوشد كه آب شيرين و بسيار گوارايي دارد. وجود اين چشمه، مايه حيات درختان زرشک كهن سال اين نقطه و علت احداث امام زاده در اين مكان مي ‌باشد. بر تنه درخت زرشكي كه در كنار مظهر چشمه قرار دارد. زايرين محل پارچه‌هاي فراوان به نشانه دخيل بسته‌اند كه انبوهي آن نشانگر فراواني زايرين اين امام زاده است. فرم امام زاده مستطيل شكل و ساده است.
امام زاده خوش نام فيروزكوه
امام زاده خوش نام که از بناهاي به يادگار مانده از قرن 10 هجري است، در منتهي اليه شمال باختري لزور و جايي كه اين روستا به صخره هاي سنگي منتهي مي شود، قرار دارد. داخل اين امام زاده که بنايي ساده و بي پيرايه است با دو قطعه سنگ بزرگ و جلو خان آن با احداث ديوار طرفين وبا پوشش تيرهاي چوبي و لاشه درخت شكل گرفته است. ورودي امام زاده در سمت جنوب و درب ورودي آن از جنس چوب و يک لته مي باشد. تركيب فضاي داخلي، شكل طبيعي قطعات سنگي است كه روي آن ها را گچ مالي كرده اند اهالي اين روستا اعتقاد زيادي به اين امام زاده و معجزات آن دارند و به همين جهت بر روي يک قطعه تير چوبي كه در ميان امام زاده نصب كرده اند، دخيل هاي زيادي از جنس پارچه به رنگ هاي سبز و سياه و يادداشت هايي كوتاه كه بر روي كاغذ نوشته اند نصب نموده اند كه جنبه حاجت نامه و اعلام نياز از امام زاده را دارد. پشت بام امام زاده از چند قطعه سنگ بزرگ كه از ارتفاعات شمالي امام زاده فرو ريخته است پوشيده شده و گنبد سنگي مخروطي شكل را فراهم نموده است. ضمنا بر روي قسمت جلوخان از شيرواني سبز رنگ جهت پوشش استفاده شده است.
امام زاده عسگري فيروزكوه
بر روي تپه اي با ارتفاع حداكثر 5 متر در پانزده كيلومتري شمال باختري فيروزكوه و روستاي شهر آباد در سمت چپ جاده آسفالته اي كه از روستاي دهين عبور مي کند يک برج سنگي تاريخي قرار دارد. اين برج متعلق به بقعه امام زاده طيب و طاهر و امام زاده عسگري است که به علت قرار داشتن روي اين تپه، نظر هر تازه واردي را به خود جلب مي نمايد. ورودي اين برج از سمت جنوب است كه با ايوان پي در پي و با اندكي چرخش آغاز مي شود. نماي خارجي برج مدور و داراي گنبدي از نوع َرک مي باشد كه با مصالح سنگ لاشه، قلوه سنگ و ملات ساروج ساخته شده و باملات گچ و ساروج اندود شده است. نماي داخلي برج هشت ضلعي و فاقد هر گونه تزيينات بوده و با ملات گچ و ساروج اندود شده است. ارتفاع بنا از زير گنبد تا سطح اضلاع هشتگانه چهار متر و از زير گنبد تا كف فعلي بنا حدود 40/5 متر مي باشد. طبق اظهارات اهالي روستاي شهر آباد و زيارت نامه اي كه در داخل بنا وجود دارد، محل ياد شده شامل سه قبر مي باشد كه به افرادي با نام هاي طيب، طاهر و عسگري تعلق دارد. بر روي قبور معجر يا ضريح چوبي قراردارد كه مشبک بوده و قدمتي در حدود يکصد و پنجاه سال دارد. خوشبختانه بناي برج تاريخي شهرآباد يا امام زاده طيب و طاهر كاملا سالم و تنها نياز به تجديد اندود و مرمتي جزيي دارد.
امام زاده چهارده تن فيروزكوه
امام زاده چهارده تن در مركزروستاي در ده واقع شده است. اين امام زاده، برجي سنگي است كه در طي صد و پنجاه سال اخير فضاهايي به آن اضافه شده و جمعا به امام زاده چهارده تن شهرت يافته است. بقعه اصلي كه همان برج سنگي مي ‌باشد داراي هشت ضلع بوده و از خارج داراي گنبد مي ‌باشد. بر روي هر يک از اضلاع هشت گانه داخلي، طاق نماهايي تعبيه و بر بالاي آن، گنبد جناغي ايجاد كرده‌اند. در بالاي چهار ضلع از اضلاع هشت گانه، چهارگوشواره به طرز زيبايي ايجاد شده كه مقدمات تغيير هشت ضلعي را به دايره زير گنبد فراهم كرده است. در داخل بقعه 14 قبر وجود دارد. ورودي بنا شامل يک ايوان با سكوهايي در طرفين است. مصالح بناي اصلي سنگ لاشه، ملات گچ و ساروج و اندود آن گچي و اجزاي ايوان و اطاق جنب آن از خشت خام و كاهگل مي ‌باشد.
امام زاده بي بي طاهره فيروزكوه
بر پيشاني ضلع شمال خاوري تپه‌اي كه در مركز شهر فيروزكوه و در شمال خاور تپه‌اي كه قلعه تاريخي فيروزكوه بر روي آن احداث شده است، امام زاده‌اي قرار دارد كه به بي بي طاهره شهرت دارد. بناي امام زاده شامل درب ورودي است كه در سمت جنوب باختري آن واقع شده است. داخل آن يک فضاي مستطيل شكل وجود دارد که داراي درب چوبي مشبک قديمي و كوتاه دو لته‌اي است. در سمت شمالي اطاق ياد شده يک صندوق (معجر) چوبي به ارتفاع حدود 1 متر و طول و عرض 2×1 متر قرار دارد. كه قبر امام زاده در زير آن واقع شده است. اين بنا فاقد تزيينات بوده و فضاي داخلي آن با گچ اندود شده است.
امام زاده سيد اسماعيل فيروزكوه
امام زاده سيد اسماعيل در دامنه ارتفاعات باختر روستاي مهاباد و در نزديكي برج سنگي آن، به شکل امام زاده اي كوچک و ساده با معماري جديد و سقفي با خرپاي چوبي و شيرواني وجود دارد. نماي ورودي اصلي بقعه به سمت جنوب و داراي ايواني است كه ستون هاي چوبي سقف آن را نگهداري و نرده هايي فضاي آن را از بيرون جدا مي كنند. در سمت شمال ايوان، در و پلكاني وجود دارد كه ايوان را به صحن اصلي متصل مي نمايد. صحن اصلي امام زاده مستطيل شكل و قبري در وسط آن قراردارد. مصالح بنا شامل سنگ، خشت، چوب و ملات آن ها گل مي باشد ولي براي اندود ديوارها از گچ نيز استفاده شده است. بر روي ديوارهاي ايوان و صحن اصلي، طاقچه اي تعبيه كرده اند كه برخي از لوازم و تجهيزات امام زاده در آن چيده شده است. بناي فعلي امام زاده فاقد ارزش هنري، تاريخي يا معماري مي باشد اما با توجه به قبرستان وسيعي كه حد فاصل برج سنگي و امام زاده قرار دارد چنين بر مي آيد كه قدمت تاريخي چند صد ساله داشته باشد.
بقعه سيدعلي و خانواده فيروزكوه
در سمت شمالي برج سنگي بارود، بقعه محقر و كوچكي به نام بقعه سيدعلي قرار دارد. آن چه كه از اعتقادات و اظهارات اهالي بارود مي توان به دست آورد اين است كه مرحوم سيدعلي از خادمين امام زادگان محمد و محمود بوده كه قبر او در ضلع باختري همين بقعه قراردارد. وي در طول زندگي خود از تقوا و وارستگي خاصي برخوردار بوده و در جهت مراقبت و نگهداري از امام زاده و پذيرايي از زوار زبانزد خاص و عام بوده تا جايي كه عاقبت جان خود، همسر و سه فرزندش را بر سر اعتقاد خود گذاشته و به دست دشمنان اهل بيت و نوادگان آن ها در محل امام زاده به شهادت رسيد اهالي روستاي بارود پس از مراجعت دشمن، اجساد سيدعلي و خانواده او را در مجاورت امام زاده دفن نمودند. مظلوميت شهادت اين خانواده و تقوا و وارستگي آن ها در طول زندگي، چنان علاقه اي در مردم ايجاد كرد كه اقدام به احداث بقعه بر مزار آنان نموده و محل زيارت و ابراز ارادت نسبت به وي گشته است. بناي بقعه شامل يک ايوان ورودي است كه در طرفين آن دو سكو تعبيه شده و داراي طاق گهواره‌اي مي ‌باشد و در گوشه‌هاي منتهي به بقعه اصلي، گوشواره‌هايي با تزيينات گچي وجود دارد. پس از عبور از ايوان، يک در ورودي كوچک با ارتفاع 50/1 متر و عرض 1 متر، وارد شونده را به فضاي كوچكي هدايت مي ‌كند كه در آن پنج قبر وجود دارد و بقعه اصلي مي ‌باشد. سقف بقعه گنبد دوپوش است كه از داخل به صورت عرقچين و از بيرون َرک يا مخروطي مي ‌باشد، مصالح به كار رفته در احداث بنا شامل سنگ لاشه و ملات ساروج است كه تمامي سطوح آن با گچ اندود و سفيد شده است. در اضلاع داخلي بقعه طاق نماهايي تعبيه شده كه داراي قوس جناغي مي ‌باشد و پنجره كوچكي در زير گنبد و در ضلع خاوري روشناني داخل بنا را تامين مي ‌نمايد در طرفين ورودي ايوان مقابل بقعه، 2 سنگ قبر به صورت عمودي روي زمين نصب شده‌اند.
قدمگاه حضرت خضر نبي(ع) فيروزكوه
قدمگاه حضرت خضر نبي در روستاي ورسخواران در 26 كيلومتري شمال باختري فيروزكوه واقع شده است. قدمت بناي اصلي قدمگاه حضرت خضر نبي به قرون 3 و 4 هجري مي رسد. روستاي زيباي ورسخواران درضلع باختري رودخانه حبله رود و در لابه لاي تپه ماهورهايي قرار گرفته كه آن را از نظر پنهان كرده است. رود كوچكي از كوه هاي باختري اين روستا سرچشمه مي ‌گيرد كه پس از مشروب كردن باغات روستاي ورسخواران به حبله رود مي ‌ريزد. بناي تاريخي قدمگاه خضر نبي در ضلع باختري روستا وجود دارد كه زيارتگاه اهالي اين روستا بوده و مردم اين منطقه به آن اعتقاد زيادي دارند. گروهي از مردم اين روستا به نام خضري مشهورند و اينان پيوسته خادم و متولي بنايي مي ‌باشند كه به يمن بركت وجود حضرت خضر نبي(ع) بنا شده و به نام قدمگاه خضر نبي مشهور است.
اين بنا شامل 4 تويزه و سه طاق جناغي مي ‌باشد كه در ميانه‌هاي تويزه ساخته شده است. جهت بنا خاوري - باختري بوده و در انتهاي باختري آن محراب كوچكي قرار دارد كه داراي قاب مستطيل و در داخل آن محراب با سقف جناغي ساخته شده است. در داخل زيارتگاه منبر كوچكي وجود دارد كه داراي دو پله بوده و حداكثر داراي 80 سانتي ‌متر ارتفاع مي ‌باشد و اهالي هزاران قطعه پارچه به نشانه دخيل به آن بسته‌اند. ضلع شمالي زيارتگاه، تكيه به كوه داده و سه ضلع خاوري، باختري و جنوبي آن در حال حاضر داراي پوشش آجر و سيمان مي ‌باشد كه ظاهرا در چند سال اخير كار شده است. نماي داخلي زيارتگاه با گچ اندود شده و مصالح اصلي آن قابل رويت نيست. اما اهالي اظهار مي ‌دارند مصالح اصلي آن سنگ لاشه و ملات ساروج مي ‌باشد. اطراف زيارتگاه قبرستان اموات اهالي است كه با نرده فلزي آن را محصور كرده‌اند. در ضلع باختري امام زاده سرچشمه اصلي آب رودخانه كه حجم آن نسبتا زياد مي ‌باشد، جاري است و جالب اين كه همه اين آب ها از يک دهانه شبيه دماغ گاو است، خارج مي شود. (براساس اعتقاد مردم، روستاي ورسخواران در گذشته‌هاي دور آب جاري نداشت و لذا اهالي از طريق كشت ديم مايحتاج خود را تامين مي ‌كردند و اين امر مشكلات فراواني برايشان در پي داشت. يک بار يكي از اهالي ده با حضرت خضر(ع) ملاقات نموده و از او طلب آب مي ‌نمايد. آن حضرت عنايت كرده و گاوي را كه به همراه داشت به مرد كشاورز مي ‌دهد و از او مي ‌خواهد سر گاو را ببرد و سپس سر بريده گاو را به صخره سنگي كوه چسبانده و به دنبال اين اقدام آب فراواني از ميان كوه خارج و از راه بيني گاو جاري مي ‌شود و اين وضعيت پس از هزاران سال هم چنان ادامه دارد.)
امام زاده بي بي حليمه خاتون فيروزكوه
امام زاده بي بي حليمه شادمهند از بناهاي ارزشمند و بسيار زيبا است كه حفظ حيات آن نشانگر معماري ساده و كاربردي و زيباي قرون هفت و هشت خواهد بود. اين امام زاده، در ضلع جنوب خاوري روستاي شادمهند و به فاصله 500 متري امام زاده عبدالله به شکل برج مربع شكل منفردي در ميان تنگه وجود دارد كه گنبد آن از داخل به صورت عرقچين و از خارج به تبعيت از پلان بنا 4 تركي مي ‌باشد و متاسفانه به نظر مي ‌رسد حدود يک متر و نيم آن فروريخته است. در كوچک و كم ارتفاع آن در سمت جنوب، يعني خلاف جهت روستا و رو به سمت كوه تعبيه شده است. در هر ضلع بنا و داخل آن طاقچه‌اي قرار دارد و در محل اتصالات سقف به گوشه‌هاي بنا، گوشواره احداث كرده‌اند مصالح بنا از سنگ لاشه و ملات ساروج مي ‌باشد و نماي داخلي آن با گچ اندود و نماي بيروني آن جلوه شالوده اصلي بنا يعني سنگ و ساروج مي ‌باشد.
امام زاده بي بي حليمه بسيار زيبا و دنج به نظر مي ‌رسد و اهالي شادمهند به آن اعتقاد زيادي دارند. در نزديكي و در شمال خاور اين امام زاده منبع آب ده ساخته شده و گرداگرد آن نيز قبرستان قديمي ده بوده است كه به نظر مي رسد قدمت زيادي داشته باشد.
امام زاده شبي و امام زاده شبر
امام زاده شبي و شبر در فاصله 150 متري ضلع شمال باختري امام زاده اسماعيل فيروزكوه و قلعه‌اي كه بر فراز آن بنا شده واقع شده اند. فاصله دو امام زاده از يكديگر حدود 20 متر و هر يک از آن ها شامل اطاقي به ابعاد 5×6 متر مي ‌باشد كه با مصالح سنگ لاشه، خشت و ملات گل ساخته شده و سقف آن ها تيرپوش و با كاه گل اندود شده است در وسط سقف خرپاي چوبي به سبک گنبدهاي َرک ساخته شده كه روي آن را با كاه گل اندود كرده بودند اما اكنون ريخته است. قطر ديوار امام زاده حدود 50 سانتي ‌متر است که نماي داخلي آن با گچ و نماي بيروني بنا با كاه گل اندود شده است. بناي فعلي امام زاده‌ها قدمتي كم تر از 80 سال داشته و بخش هاي زيادي از آن بر اثر بي ‌توجهي فرو ريخته است. به علت حفاري هاي غيرمجاز در اجزاي مختلف بنا، اطراف آن كاملا متروک و اهالي به آن توجهي ندارند. پيرامون بنا آثار قبرستاني ديده مي ‌شود كه متعلق به دوره اسلامي و عمدتا قرون 9 و 10 مي ‌باشد.
امام زاده يحيي و امام زاده عبدالله فيروزكوه
امام زاده يحيي و عبدالله در منتهي اليه خاور روستاي مرزداران در زير سايه درخت چناري كهن سال قراردارد. بناي اوليه امام زاده بسيار زيبا و داراي ويژگي هاي معماري قرون هفت و هشت از جمله آجركاري، كره چيني، گچ بري و آينه كاري دوره صفويه و در و پنجره‌هاي ارسي كشويي بوده است. اين بنا در دوره معاصر توسط گروهي تخريب شد و پس از تخريب دوباره بازسازي شد ولي متاسفانه از بناي اوليه آن چيزي باقي نمانده و كاملا نوسازي شده است بناي فعلي امام زاده شامل صحن، معجري چوبي و داخل آن دو صندوق چوبي شبيه تابوت و سقف مسطحي است كه برفراز آن گنبدي با اسكلت فلزي و پوشش سيماني و مصالح آن آجر و سيمان مي ‌باشد. در منتهي‌اليه ديوار باختري فعلي بقعه، راه پله‌اي با پنج پله وجود دارد كه به گودالي منتهي مي ‌شود كه در آن چشمه آب ساكني وجود دارد كه هرچه آب از آن برداشته شود، تمام نشده و هرگز نيز رنگ، مزه و طعم گواراي آن تغيير نمي ‌كند. اين خصيصه چشمه از معجزات اين امام زاده، تلقي مي ‌شود.
امام زاده محمد و امام زاده محمود فيروزكوه
اين بنا در سال هاي گذشته به طور كلي تخريب و بازسازي شده است. در سمت جنوب باختري امام زاده درخت كهنسال و سرسبزي بر ديوار آن تكيه داده است كه حدود 600 يا 700 سال قدمت دارد، شايد اگر بناي قديمي امام زاده وجود داشت، قدمتي برابر آن مي ‌داشت در دو سمت درب ورودي امام زاده بقاياي درب چوبي قديمي باقي مانده است.
برحسب زيارتنامه موجود در داخل امام زاده، وي از نوادگان امام موسي بن جعفر(ع) و از برادرزادگان حضرت شاه چراغ بوده‌اند. در بالاي كوه مشرف به روستا و چسبيده به آن فضايي معنوي ايجاد شده كه گفته مي ‌شود قبر زني مومنه بوده ولي در حال حاضر هيچ گونه حفاظ و بارگاهي ندارد، اما مورد احترام اهالي مي ‌باشد.
امام زاده احمد و امام زاده محمد فيروزكوه
در روستاي طارس در شهرستان فيروزکوه بنايي کهن وجود دارد که مربوط به دوران تيموري است. بقاياي اين بنا که به شکل بقعه اي سنگي است، بر روي تپه اي منفرد در800 متري شمال خاوري روستاي طارس قرار داشته و به نام بقعه امام زاده احمد و محمد شهرت دارد. اين تپه حدود 48 متر عرض و 55 متر طول دارد. امتداد آن به صورت شمال خاوري - جنوب باختري بوده و ارتفاع آن از سطح فعلي زمين هاي اطراف حدود 8 متر مي باشد. سفال هاي گردآوري شده از سطح تپه كه به رنگ هاي مختلف مي باشد، مربوط به دوره اسلامي است. در سطوح اطراف امام زاده، گورهايي وجود دارد كه جديد بوده و بر روي هر كدام حفاظي آهني قرار داده اند. بناي امام زاده، برج مانند و از سنگ لاشه و ساروج ساخته شده است. در پيشخوان يا ورودي مقبره فضايي مستطيل شكل وجود دارد كه از الحاقات بعدي بنا به شمار مي آيد و با مصالح سنگي ساخته شده است. در دو طرف اين قسمت سكوهايي وجود دارد كه روي هر سكو سنگ قبرهايي نصب شده كه نشانگر وجود قبر در داخل آن ها مي باشد. سقف ايوان يا پيشخوان ورودي، تير پوش و تخته كوب بوده كه به مرور ايام در اثر برف و باران و كم توجهي تخريب شده و نياز شديد به بازسازي دارد. بعد از ايواني كه داراي نرده هاي چوبي فرسوده است، چند طاق نما با رو كار گچ وجود دارد که توسط درب چوبي دو لته كوتاهي قسمت پيشخوان را به داخل بقعه ارتباط مي دهد. فضاي زير گنبد چند ضلعي است و طاق نماهايي بر روي هر ضلع تعبيه شده است. در ميانه اين فضا و در زير صندوق چوبي(معجر) دو قبر در كنار هم واقعند كه قبر امام زادگان احمد و محمد مي باشند. نوع گنبد از داخل فرم پيازي دارد ولي از بيرون به صورت رک (مخروطي) مي باشد. بدنه داخلي و گنبد امام زاده با گچ و نماي خارجي با سيمان سفيد اندود شده است.
امام زاده محمد و احمد(دو طفلان آقا) فيروزكوه
در ضلع شمال باختري روستاي ارجمند و بر بالاي ارتفاعات مشرف بر دره حبله رود چند روستاي كوچک وجود دارد كه از جمله آن ها موج خوني و امرک مي باشد. اين روستاها توسط جاده باريكي كه در سينه كش كوه به سختي مي پيچد ارتباط خود را با مركز بخش برقرار مي نمايد. امام زاده محمد و احمد (دو طفلان آقا) در مركز روستاي ارجمند و بر بالاي تپه اي كه خانه هاي اهالي بر آن بنا شده است قرار دارد. بناي اصلي امام زاده، از برجي هشت ضلعي و داراي گنبد دو پوشه اي كه از داخل عرقچين و از خارج مخروطي مي باشد، تشکيل شده است. مصالح بناي اصلي كه قدمت آن به قرون 7 يا 8 هجري مي رسد از سنگ لاشه، سنگ هاي كف رودخانه اي و ملات ساروج مي باشد. مطابق كتيبه اي كه در داخل امام زاده نصب شده است و از جنس برنز مي باشد، اين بنا در سال ( 1357) با همت اهالي ارجمند تعمير اساسي شده است. بر اساس برنامه تعميراتي مذكور جبهه خاوري بنا گسترش داده شد و يک اطاق و ايوان كوچک به آن افزوده شده است. بناي جديد الحاقي، با مصالح سنگ و ملات سيمان ساخته شده و سقف بناي اصلي و بناي الحاقي را شيرواني نموده اند در داخل بناي اصلي مقبره، دو قبر با فاصله يک متر در كنار هم قرار دارد و در داخل هر يک از اضلاع برج، طاق نمايي با قوس گهواره اي تعبيه كرده اند. تمامي فضاي داخلي امام زاده با ملات گچ اندود شده است.
امام زادگان معصوم، سليمان، بي بي فيروزكوه
در جليزجند در ميان درختان انبوه، تنومند و پرشاخ و برگ و در كنار رودخانه كوچک واشي كه در خاور روستاي جليزجند از شمال به جنوب جريان دارد، برجي سنگي قرار دارد. که به امام زاده معصوم مشهور است. بناي ياد شده از بيرون و داخل شش ضلعي و مصالح آن از سنگ لاشه و ملات و اندود آن از گچ و ساروج مي باشد. گنبد آن مخروطي و از بيرون پوشش شيرواني دارد. بر روي هر يک از اضلاع شش گانه داخلي برج طاق نما و طاقچه اي تعبيه شده كه بالاي آن ها قوسي شكل مي باشد.
در طي قرون اخير به برج امام زاده معصوم فضاهايي را اضافه كرده اند كه شامل دو طاق و دو ايوان با سقف چوبي و پوشش شيرواني مي باشد. اين طاق ها توسط درهايي كه در دو ضلع جنوبي و شمالي برج ايجاد شده به داخل برج راه مي يابند. اطاق هاي جديد محل دفن دو تن ديگر از امام زادگان مي باشد كه امام زاده سليمان و بي بي ناميده مي شوند. بر روي قبر هر يک از امام زادگان معجري چوبي قرار دارد كه حدود يک متر از كف امام زاده بالاتر قرار دارد.
هر يک از ايوان هاي ياد شده داراي ستون هايي چوبي مي باشند كه سبک معماري آن ها با معماري فعلي روستاهاي اطراف يكسان مي باشد. سراسر لبه ايوان نرده هاي حفاظي نصب شده كه زيبايي خاصي به بنا داده است. در سمت شمال خاور امام زاده، قبرستان عمومي روستا واقع شده كه با توجه به برخي شواهد داراي قدمت تاريخي مي باشد.
امام زادگان عبدالله، عبدالقهار و عبدالجبار فيروزكوه
در جنوب خاوري شهرستان فيروزکوه روستايي به نام پيرده وجود دارد که در 17 كيلومتري جنوب سرانزا واقع شده و از روستاهاي پشتكوه محسوب مي شود. در دامنه ارتفاعات جنوبي روستاي پيرده، برجي سنگي وجود دارد كه به امام زادگان عبدالله، عبدالقهار و عبدالجبار شهرت دارد و مربوط به دوران صفوي و قاجاريه مي باشد. ورودي بقعه ايواني مستطيل شكل است كه در سمت خاور امام زاده واقع شده و جلوي آن را نرده اي چوبي مسدود كرده است. سقف ايوان با تير چوبي پوشيده و تخته كوب مي باشد. در دو طرف ايوان سكوهاي قرار دارد كه روي هر كدام سنگ قبري نصب و بر ديوارهاي جانبي آن طاقچه هايي تعبيه مي باشد. بدنه ايوان با ملات گچ، اندود و جز آن تزيين ديگري ندارد. ورودي به داخل صحن اصلي توسط درب چوبي دولته اي ميسر است كه در سمت چپ ايوان قرار داشته و با پله به داخل اطاقي 5*4 راه يافته و از آن جا با سه پله به داخل صحن اصلي وارد مي شود. بقعه از داخل و خارج به صورت هشت ضلعي و داراي گنبد رک مي باشد.
مصالح بنا سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج بوده و اندود آن گچي است. داخل بقعه صندوق يا معجري چوبي موجود است كه منبت و كنده كاري روي آن انجام گرفته است و بر سه قبر كه در كنار يكديگر واقع اند و از كف بقعه حدود يک متر ارتفاع دارند، نصب شده است. چهار پنجره بر روي چهار ضلع و نورگيري در سقف گنبدي شكل، روشنايي فضاي داخلي مقبره را تامين مي كنند. در سال هاي اخير توسط اهالي روستا تعميراتي در بنا انجام شده و در نتيجه تغييراتي در آن ايجاد شده است. اما در نهايت تركيب كلي بنا حفظ و آن را سرپا نگهداشته است.
امام زاده حسن رضا و امام زاده حسين رضا فيروزكوه
در فاصله سيصد متري جنوب روستاي كمند، تپه طبيعي بزرگ و منفردي قرار دارد كه حدود دويست متر ارتفاع آن مي ‌باشد. سمت خاوري اين تپه پس از ارتفاع حدود صد و شصت متري صخره‌اي بوده و صعود از آن ممكن نيست اما سه جانب ديگر آن با شيب نسبتا تند، قابل صعود مي ‌باشد. بر لبه صخره بالاي اين تپه دو برج ديدباني در امتداد شمال - جنوب قرار داده كه در نزد اهالي به امام زاده حسن رضا و حسين رضا مشهور مي ‌باشد. با توجه به سبک معماري و سفال هاي پراكنده در اطراف بنا، به نظر مي ‌رسد قدمت اين امام زاده به دوران تيموري تعلق داشته باشد. مصالح به كار رفته در ساخت دو بنا سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج بوده و حد فاصل آن كه حدود 8/5 متر مي ‌باشد. گنبد بناي شمالي در قسمت كريو، مطبق و در بالا َرک و از داخل به صورت عرقچين و دو پوشه بوده و پلان آن هشت ضلعي مي باشد و درب آن به سمت خاور باز مي ‌شود. گنبد بناي جنوبي از بيرون به صورت َرک و از داخل عرقچين و دو پوشه و درب آن به طرف شمال باز شده و پلان آن مدور مي ‌باشد.
در بررسي به عمل آمده از محل چنين استنباط مي ‌شود كه به علت صخره‌اي بودن بالاي تپه، جايي كه دو برج بر بالاي آن ساخته شده‌اند، امكان دفن افراد در آن جا وجود نداشته و لذا يقين حاصل نشده که محل ياد شده، امام زاده باشد.
امام زاده سيد مظفرالدين ابن موسي ابن جعفر فيروزكوه
بناي اين بقعه با توجه به نوع معماري آن متعلق به قرون 7 و 8 هجري بوده و شامل دو بخش اصلي و فرعي مي باشد. اين بنا در مركز روستاي وشتان در 28 كيلومتري شمال باختري فيروزكوه واقع شده است. بخش اصلي آن شامل برج مقبره‌اي مي ‌باشد كه داراي هشت ضلع بوده و مصالح آن از سنگ لاشه و ملات ساروج و گنبد آن از داخل و خارج، َرک و هشت ضلعي مي ‌باشد.
نماي داخلي برج در سال هاي اخير با ملات گچ اندود شده و حد فاصل ميان اضلاع و زير گنبد گچ بري هايي به سبک دندانه‌اي برجسته تعبيه شده‌ است. بخش فرعي امام زاده كه شامل اطاق مربع شكل و ايوان مي باشد در سال هاي اخير با مصالح آجر و ملات سيمان در سمت جنوب آن احداث شده است. پيشاني ايوان بناي الحاقي، با كاشي ‌هاي آبي سير كه داراي نقوش اسليمي مي ‌باشد تزيين شده است. گرداگرد بناي امام زاده سيد مظفرالدين، قبرستان ده قرار دارد.
امام زاده سلطان ابراهيم رضا و امام زاده قايم فيروزكوه
روستاي آسور در 41 كيلومتري فيروزكوه واقع شده است که در آن مجموعا سه امام زاده به نام هاي سلطان ابراهيم رضا، امام زاده قائم و سيد علي كيا وجود دارد. بقعه دو امام زاده اولي در كنار يكديگر و بقعه سيد علي كيا در قسمت زنانه مسجد جامع روستا واقع شده است. اين بقعه شامل قبري است كه ضريح كوچكي روي آن قبر قرار داده اند و جز آن چيزي ندارد و فاقد معماري مي باشد. اما دو امام زاده ديگر به دليل دارا بودن معماري خاص مورد توجه قرار گرفته اند. بقعه امام زاده سلطان ابراهيم رضا و امام زاده قائم در مركز روستا قرار دارد. بقعه امام زاده ابراهيم شامل دو بخش است: بخش اصلي شامل برج مقبره اي هشت ضلعي و بخش ديگر اتاقي با طاق تويزه و ايوان.
در بخش اصلي، گنبد هشت ضلعي به صورت َرک وجود دارد كه در زير آن يک قبر ديده مي شود كه روي آن را با يک ضريح چوبي يک تكه ومنبت كاري شده پوشانده اند. دور تا دور اين ضريح كتيبه هايي كنده شده است. در نماي داخلي گنبد، در هر ضلع يک طاق نماي جناغي وجود دارد كه دو طاقچه كوچک مستطيل شكل با پنجره هاي چوبي مشبک تزيين شده است. قدمت اين بقعه ها با توجه به سبک معماري آن ها احتمالا مربوط به قرن 7 و 8 هجري مي باشد. مصالح مقبره اصلي و اطاق جانبي آن از سنگ لاشه و ملات ساروج بوده و در حال حاضر نماي داخلي آن با گچ و نماي خارجي با سيمان سفيد اندود شده و سقف هر دو بنا با ورق گالوانيزه پوشانده شده است. بقعه امام زاده قايم در شمال خاوري بقعه امام زاده سلطان ابراهيم و چسبيده به آن واقع شده است. بناي بقعه شامل يک گنبد رک كه بر روي يک ساقه استوانه اي كوچک قرار دارد. اين گنبد به صورت توپر است و ارتفاع آن از سطح زمين حدود 2 متر است. نماي گنبد باملات سيمان سفيد اندود شده است. مجموعه بناهاي امام زاده سلطان ابراهيم رضا و امام زاده قائم به علت قرار گيري در مركز روستا و در كنار حسينيه ده از وضعيت خوبي برخوردار است.
مقبره سيد مصطفي موسوي فيروزكوه
در فاصله 2400 متري از روستاي لزور، در سمت جنوب باختري آن و در مركز روستاي اهنز بنايي چهار گوش واقع است كه بنا به گفته اهالي متعلق است به سيد مصطفي موسوي از سادات معروف و مورد احترام اهالي كه وي را پس از مرگش در اين محل دفن كرده‌اند. طبق اظهار اهالي، اين بنا حدود 200 سال پيش پس از فوت سيد مصطفي احداث و 70 سال پيش نيز نوه‌اش را كنار وي به خاک سپرده‌اند. اصل بنا قبلا خشت و گلي بوده و به لحاظ احترامي كه براي آن مرحوم قايل بوده‌اند بنا را تاكنون چندين بار تعمير و بازسازي نموده‌اند كه در حال حاضر قسمت داخلي و بيروني آن كاملا تعمير و نوسازي شده و گنبد آن را هم با شيرواني و با زير كار چوبي ساخته‌اند. اين گنبد از داخل مخروطي كوتاه شكل است. ديوارهاي اين بنا از داخل با گچ اندود شده و نماي بيروني آن هم با سيمان سفيد پوشش داده شده است. ورودي بنا از سمت جنوب خاوري و درب آن چوبي منبت و جديد است، قبرستان روستا در محوطه بيروني اين مقبره قرار دارد. قدمت اين بنا مربوط به قرن 13 هجري شمسي بوده ولي احتمال داده مي ‌شود در قبرستاني احداث شده باشد كه متعلق به قرون 8 و 9 مي ‌باشد.
قبرستان تاريخي كتالان / كتالون فيروزكوه
روستاي كتالان در 12 كيلومتري شمال خاور شهر فيروزكوه واقع شده است. با توجه به انواع سفال هاي پراكنده در سطح قبرستان و مطالعه آن ها مي ‌توان قدمت محل را به حدود هزاره اول قبل از ميلاد منسوب نمود كه پس از مدتي متروک و سپس از قرون چهارم و پنجم به بعد مورد استفاده بوده و از اواخر دوره صفويه به قبرستان تبديل شده است. در حال حاضر بافت قديم اين روستا كاملا متروک و جز موارد اندكي از خانه‌هاي گلي چيزي باقي نمانده است. قبرستان بسيار بزرگي كه در باختر روستا قرار گرفته است، خود يک تپه تاريخي و محل استقرار اوليه بوده است و به مرور زمان روستا به سمت خاور جا به جا شده و جاي خود را به قبرستان دوره‌هاي بعد داده است. عرض قبرستان از خاور به باختر حدود 70 متر و از جنوب به شمال 90 متر مي ‌باشد و انواع سفال هاي قرمز، نخودي، سفال هاي با نقش كنده و سفال هاي نقش زير لعاب دار، به وفور يافت مي ‌شود. هر بار كه اهالي روستا براي دفن درگذشتگان خود قبري حفر مي ‌نمايند تعداد فراواني از اين سفال ها خارج و به اطراف پراكنده مي ‌شود.


عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان فيروز كوه
خانه تاريخي روستاي مرزداران فيروزكوه
در مركز بافت قديمي روستاي مرزداران خانه تاريخي و زيبايي وجود دارد كه در نوع خود كم نظير و با توجه به وضعيت ديگر خانه‌هاي روستا از شان و منزلت بسيار بالايي برخوردار است. اين خانه شكل يک خانه اصيل و اعياني ايراني را جلوه‌ گر مي ‌نمايد. خانه در جهت خاوري - باختري و ورودي اصلي آن در سمت جنوب قرار دارد. ورودي خانه شامل دروازه چوبي بزرگ با كوبه‌هاي زنانه و مردانه و سپس هشتي كه با چرخش به سمت چپ ديد رهگذران را از حياط منحرف و غيرممكن مي ‌كند. حياط خانه در جهت خاور و باختر قرار گرفته و پس از آن ساختمان اصلي خانه كه شامل اطاق هاي متعدد، شاه نشين، آشپزخانه، انباري و اندروني است و جهت آن همسو با حياط مي ‌باشد، واقع شده است. در ضلع خاوري اين ساختمان ايواني با سقف، نرده و ستون هاي چوبي احداث شده كه با چشم انداز بسيار زيبا بر تمامي منطقه زرين دشت، روستاي مرزداران و روستاي آتشان، اشراف و ديد كامل دارد.
بخشي از خانه كه در ضلع شمالي بناي فعلي قرار داشته كاملا تخريب شده و به جاي آن پي ساختمان جديدي را بنيان نهاده‌اند. پنجره‌هاي خانه را كه داراي ارسي‌هاي زيبايي مي باشد از داخل با خشت و گل مسدود كرده‌اند. در پنجاه متري و در ضلع باختري اين خانه حمام مخروبه قديمي ديگري وجود دارد كه قدمت آن از حمام تاريخي مرزداران كم تر ولي به لحاظ معماري ارزشمند مي باشد.
ايستگاه راه‌آهن فيروزكوه
بناي ساختمان ايستگاه راه آهن که در سال 1310 ه. ش احداث شده است، در منتهي ‌اليه خاوري خياباني كه از ميدان معلم شهر فيروزكوه آغاز مي ‌شود و حدود يكصد و پنجاه متر امتداد مي ‌يابد قرار گرفته است. ساختمان ايستگاه مستطيل شكل و در جهت شمال - جنوب در دو طبقه احداث شده است. طبقه اول شامل انبار كالا، دفتر كار نگبهان، رييس ايستگاه و اطاق انتظار مسافرين و طبقه دوم محل زندگي رييس ايستگاه مي باشد. سقف ساختمان شيرواني و بر خر پاي چوبي استوار است. مصالح به كار رفته در بنا آجر، سيمان و نماي روي آن سيمان تگرگي مي ‌باشد و هر ساله رنگ سفيد آن تجديد مي ‌شود. در و پنجره‌هاي بنا چوبي و داراي حفاظ فلزي مي ‌باشد كه داراي رنگ خاكستري است.
بيمارستان قديمي فيروزكوه
بيمارستان قديمي فيروزكوه در اواسط و سمت چپ خياباني كه ميدان معلم شهر فيروزكوه را به ايستگاه راه آهن متصل مي ‌كند، واقع شده است. ساختمان بيمارستان در حوالي سال 1310 هجري شمسي و هم زمان با احداث راه‌ آهن سراسري ايران در يک طبقه ساخته شده است. سبک معماري بيمارستان تلفيقي از معماري سنتي ايران و معماري آلماني است. ورودي بيمارستان در سمت جنوب واقع شده و شامل ايواني است با سه ستون مربع شكل كه داراي سرستون هايي با تزيينات گچ بري مي ‌باشند. تركيب بيمارستان، مستطيل شكل و در جهت خاوري - باختري مي ‌باشد. سقف آن با شيرواني كه داراي خر پاي چوبي مي ‌باشد، پوشيده شده است و بر پيشاني بنا كتيبه‌اي با كاشي وجود دارد كه در قسمت بالاي آن كلمه بيمارستان و در زير آن جمله (سر كارها تندرستي بُوَد) نوشته شده است.


بندها و پل هادرشهرستان فيروز كوه
پل سنگي فيروزكوه
در مركز روستاي لزور، پلي سنگي با يک دهانه بر روي رودخانه لزور ساخته شده است كه قدمت آن به بيش از 150 سال مي ‌رسد. مصالح پل از سنگ هاي لاشه و تخته سنگ و ملات آن از ساروج مي ‌باشد. دهانه پل داراي قوس كامل گهواره‌اي است. روي پل را با قلوه سنگ كف رودخانه و ملات ساروج سنگ فرش كرده‌اند. در حال حاضر پل ديگري به موازات پل قديمي بر روي رودخانه ساخته‌اند و وسايل نقليه از روي آن عبور مي ‌نمايند و پل قديمي وسيله رفت و آمد اهالي از روي آن مي ‌باشد و نقش پياده رو را بازي مي‌ كند.
پل قديمي رضا شاهي فيروز كوه
در 10 كيلومتري جاده اصلي فيروزكوه به تهران مجاور با روخانه حبله رود پلي، رودخانه را قطع مي ‌كند كه متعلق به اوايل حكومت پهلوي و در جهت خاوري - باختري احداث شده است. جاده قديم فيروزكوه به تهران پس از عبور از روي اين پل و در امتداد 500 متري آن از تونلي عبور مي ‌كرده است كه در لايه‌هاي رسوبي كوه حفر شده است. اين تونل نيز هم عصر پل بوده و دهانه آن 6/70 متر و طول آن حدود 27 متر و ارتفاع آن حدود 4 متر مي ‌باشد. اين پل در نزد اهالي به پل رضا شاهي شهرت دارد و داراي 9 دهنه است. بر پيشاني دهانه ميانه پل كتيبه‌اي با خط ثلث كه بر روي سنگ حک شده، قراردارد كه تاريخ احداث پل را 1306 هـ . ش و به نام رضا شاه معرفي مي ‌كند. با توجه به اهميت راه ارتباطي فيروزكوه، قطعا در اين نقطه در زمان هاي گذشته نيز پلي وجود داشته كه بر اثر طغيان هاي شديد رودخانه تخريب شده و پل حاضر بر جرزهاي آن احداث شده است. نفي يا اثبات اين مدعا با انجام مطالعات بيش تر باستان شناسانه ممكن مي ‌باشد در دو طرف سطح پل دست انداز يا هره‌اي به ارتفاع حدود يک متر ساخته شده كه امنيت عبور و مرور بر روي آن را بيش تر مي ‌كند. در مرمت سال هاي اخير كه توسط اداره راه و ترابري انجام گرفته از مصالح سيمان براي تعميرات سطوح فوقاني پل استفاده كرده‌اند كه خيلي جالب نمي ‌باشد. در طرفين ورودي خاوري پل 2 قطعه سنگ تراش سفيد كه در گذشته كيلومتر شمار جاده‌ها بوده‌اند به رسم ياد بود آن عهد بر پايه‌اي مكعب مستطيل نصب شده است كه خاطر گذشته را زنده مي كند.


حمام ها و آب انبارهادرشهرستان فيروز كوه
حمام قديمي روستاي درده فيروزكوه
در مركز روستاي درده و در كنار رود كوچكي كه از سمت خاور به مركز روستا و سپس به سمت جنوب جريان دارد، حمامي قديمي كه بنا به گفته اهالي بيش از دويست سال داشته وجود دارد. درب ورودي حمام در شمال باختري آن قرار داشته و با پايين رفتن از چند پله و چرخش به سمت شمال به فضاي رختكن و از سمت جنوب رختكن با يک چرخش نيم دايره به سمت چپ، به داخل گرمخانه راه مي ‌يابد. فضاي رختكن مربع و در سه ضلع آن سكوهايي ساخته شده كه محل نشستن و تعويض لباس بوده است . زير سكوها فضايي وجود دارد كه محل قراردادن كفش مي ‌باشد. فضاي گرمخانه حمام روستاي درده که ابتدا خزينه‌اي بوده، به شكل مستطيل و داراي اجزاي مختلفي است كه در نقشه حمام مشخص شده است. سقف رختكن و گرمخانه گنبدي شكل با طاق هاي جناغي و نورگير مي ‌باشد. اندود داخل بنا، گچ و آهک و فاقد هرگونه تزيين خاص مي ‌باشد.
حمام تاريخي مرزداران فيروزكوه
در نزديكي و خاور بقعه امام زاده يحيي و عبدالله و در جوار جاده روستايي كه مرزداران به سيمين دشت منتهي مي ‌شود، آثار و بقاياي حمام قديمي به چشم مي ‌خورد كه در حال حاضر بلا استفاده و متروک مي ‌باشد. با بررسي اوليه بنا و تركيب كلي آن و مصالح به كار رفته شده در آن چنين برمي ‌آيد كه بنايي متعلق به اواسط يا اواخر عهد قاجاريه مي ‌باشد. ورودي حمام در سمت خاور و با چرخشي وارد رختكن مي ‌شود فضاي رختكن چهارضلعي و در پاي هر ضلع سكويي جهت نشستن و آماده شدن براي ورود به حمام ساخته شده كه زير آن ها داراي فضايي جهت قرار دادن كفش مي ‌باشد. در منتهي‌اليه ضلع شمال خاوري راهرويي است كه پس از چرخش قايمه به داخل گرمخانه منتهي مي ‌شود. گرمخانه داراي فضاهاي مختلف براي اقشار مختلف جامعه از جمله شاه ‌نشين مي ‌باشد كه داراي سكويي جهت نشيمن مي ‌باشد. درسمت راست فضاي شاه ‌نشين خزينه آب گرم و در سمت چپ آن خزينه آب سرد قرار دارد. سقف گرمخانه نيز گنبدي شكل و داراي قوس هاي جناغي مي ‌باشد. مصالح بنا شامل سنگ، سنگ لاشه و ملات و اندود ساروج بوده ولي در تعميرات سال هاي متاخر از ملات سيمان نيز براي مرمت بنا استفاده كرده‌اند. متاسفانه حمام تاريخي مرزداران در سال هاي اخير توسط افراد طماع، مورد تجاوز و حفاري هاي غيرمجاز قرار گرفته و صدمات شديدي به آن وارد شده است. علاوه بر آن به خاطر بي توجهي اهالي و مسئولين و بر اثر عوامل جوي و گذشت زمان قسمت هايي از سقف حمام نيز فروريخته، اين حمام متروكه و در حال حاضر غيرقابل استفاده است.


قلعه ها، برج ها و آتشكده هادرشهرستان فيروز كوه
قلعه باباريش فيروزكوه
بربالاي صخره عظيمي كه به باباريش مشهور است و در شمال باختر روستاي مزداران، بقاياي قلعه‌اي با چهار برج عظيم ديده مي ‌شود كه در نزد اهالي به حمام شهرت دارد دو برج قلعه در شمال آن واقع شده و داراي ديواري به ارتفاع 5 متر، قطر1 متر و با فاصله 37 متر از يكديگر واقع شده‌اند. دو برج ديگر در قسمت جنوبي قلعه ساخته شده بود كه متاسفانه بخش عمده آن تخريب و تنها بقاياي اندكي از پي آن ها را مي ‌توان ديد. مصالح قلعه سنگ لاشه، ملات گچ و ساروج و اندود داخل و خارج آن نيز ساروج مي ‌باشد. معماري داخلي قلعه از خشت و گل بوده و كاملا تخريب شده است. در جاي جاي سطح قلعه آثار حفاري هاي فراواني ديده مي ‌شود كه حاصل آن تخريب بخش عمده قلعه و انبوه سفال هايي است كه پراكنده شده‌اند. عمده سفال هاي قلعه متعلق به دوره اسلامي و قرون پنجم تا نهم مي ‌باشد و به نظر مي ‌رسد يكي از قلعه‌هاي مورد استفاده فرقه اسماعيليه بوده است.
قلعه قلدوش فيروزكوه
قلعه قلدوش در ارتفاعات شمال باختر روستاي لزور و در شمال امام زاده خوش نام و بر صخره سمت راست تنگه‌اي كه آب روستاي لزور از آ ن جا تامين مي ‌شود، قرار دارد. قدمت اين بنا به قرون 5 و 6 هجري قمري مي ‌رسد. قلعه قلدوش داراي پلان مربع و ابعاد اضلاع آن 18/5 متر مي ‌باشد. در چهار گوشه اين قلعه برج قرار داشت و در فضاي داخلي آن چند اطاق، راهرو و انباري بوده كه متاسفانه بخش اعظم آن تخريب شده و تنها ديوار گرداگرد آن با ارتفاع 1/5 متر باقي مانده است. آثار حفاري فراوان در سطح تپه و برج هاي قلعه، اسكلت بنا را منهدم كرده و تنها بقاياي سفال، خاكستر، گچ و سنگ هاي فراوان پراكنده شده است. قطر ديوارهاي خارجي قلعه حدود 130 سانتي ‌متر و مصالح آن از سنگ لاشه و ملات گچ و گل مي ‌باشد. به احتمال زياد قلعه قلدوش مامن و پناهگاه اهالي لزور در هنگام فتنه و آشوب و جنگ و تهاجم بوده است.
قلعه مي ورد فيروزكوه
قلعه مي ورد که از لحاظ قدمت هم دوره با قبرستان تاريخي کتالان مي باشد، بر بالاي تپه مي ورد واقع شده است. اين تپه در فاصله 200 متري خاور امام زاده قاسم كتالان در امتداد ارتفاعات مي ورد قرار دارد. بر بالاي اين تپه آثار و بقاياي معماري ديده مي ‌شود كه به احتمال زياد قلعه بوده است. بقاياي معماري موجود حكايت از وجود حداقل چهار اتاق و حصار گرداگرد قلعه مي ‌نمايد كه وسعتي حدود يک صد و پنجاه متر مربع دارد. مصالح معماري قلعه از سنگ لاشه و ملات ساروج بوده كه متاسفانه بخش اعظم آن از ميان رفته و تنها بقايايي از پي آن باقي مانده است. بر اثر حفاري هاي غيرمجاز فراوان، گودال هاي متعدد در سطح قلعه ايجاد شده و در بالاترين قسمت آن نيز گودالي به عمق 5 متر حفر نموده‌اند. در ضلع خاوري قلعه و در ارتفاع 3 متر از سطح بالاي آن غاري وجود دارد كه ورودي آن عمودي بوده و تا عمق 15 متري امتداد مي ‌يابد. البته پس از كاوش و حفاري هاي علمي اظهار نظر قطعي و صحيح امكان پذير خواهد بود. سفال هاي پراكنده در اطراف امام زاده قاسم و قلعه مي ورد كتالان، شباهت كامل به سفال هاي قبرستان تاريخي كتالان داشته و از قدمت يكساني برخوردار مي ‌باشند.
قلعه سر سله بن فيروزكوه
قلعه سر سله بن بر روي تپه اي دايره اي شکل در 5/2 كيلومتري باختر روستاي سرآسياب و در 4 كيلومتري روستاي ورسخوران واقع است. اين تپه در شمال باختري محله ياسباري و در2500 متري جنوب روستاي سله بن قرار دارد به همين خاطر اسم روستا را به آن اضافه مي ‌نمايند. سطح تپه قلعه سر كاملا تسطيح و در وسط آن برآمدگي وجود دارد كه به نظر غيرطبيعي مي ‌رسد اما شواهد فرهنگي ـ تاريخي در آن مشاهده نشده است. اهالي مطالب باور نكردني زيادي درباره آن نقل مي ‌كنند مثلا مي ‌گويند، خزانه حاكم قديم فيروزكوه در داخل اين تپه وجود دارد و لذا ده ها نقطه اين تپه مورد كاوش هاي غيرمجاز قرار گرفته است. قطر برآمدگي ميان تپه حدود 10 متر و قطر سطح تپه حدود 40 متر مي ‌باشد.
قلعه تاريخي سياه ده فيروزكوه
سياه ده نام روستاي کوچکي در 6 كيلومتري راه فيروزكوه به سمنان است. در خاور روستاي سياه ده با فاصله حدود 250 متر، صخره اي سنگي وجود دارد كه بربالاي آن قلعه سياه ده احداث شده است. بقاياي معماري ديوار حصار قلعه و بناهاي داخلي آن كه در حال حاضر از مجاورت جاده قابل رويت مي ‌باشد، از خشت و ملات گل ساخته شده است ولي كليه زير بناهاي خشتي كه احتمالا به دوره‌هاي قديمي ‌تر تعلق دارد از مصالح سنگ لاشه و ملات ساروج مي ‌باشد. طول اين قلعه از خاور به باختر 67 متر و عرض آن 25 متر است و در سطح قلعه بقاياي معماري راهرويي خاوري ـ باختري با اطاق ها و فضاهايي ديدباني وجود دارد. در جانبين اين قاعه حداقل سه آب انبار كه با ملاط ساروج، چندين بار عايق كاري شده‌اند قابل رويت است كه متاسفانه جاي جاي آن مورد حفاري هاي غيرمجاز واقع شده و بخش اعظم آن ها تخريب شده است. بقاياي سفال هاي پراكنده در سطح و اطراف تپه از نوع سفال قرمز رنگ، خاكستري، سياه، نقش كنده، نقش افزوده، نقش زير لعاب و تعداد فراواني قطعات شيشه مي ‌باشد كه جمعا قدمت قلعه را از دوران سلجوقيان تا اواخر صفويه مي ‌توان تخمين زد. اين قلعه در سمت بالاي جاده فيروزكوه به سمنان واقع شده و از اين نظر شايد بتوان آن را به عنوان محل نگهباني، كنترل و هدايت مسافران ناحيه قومس از نواحي مركزي و همچنين ايلات و عشاير كوچنده از ييلاق به قشلاق سمنان، شاهرود و سبزوار به شمار آورد.
قلعه شاه چشمه فيروزكوه
در 1100 متري جنوب خاوري كاروان سراي گدوک و در دامنه‌هاي شمالي ارتفاعات باهورد و بر بالاي تپه سنگي منفرد، بقاياي قلعه يا برجي ديدباني وجود دارد كه به قلعه شاه چشمه شهرت دارد. بقاياي معماري اين قلعه حكايت از استفاده از مصالح سنگ لاشه و ملات ساروج مي ‌نمايد كه تمامي سطح تپه را پوشانده است. حفاري هاي غيرمجاز فراوان تمامي قسمت هاي قلعه را مضطرب نموده و گودال هاي متعددي را ايجاد كرده است. يكي از حفره‌ها داراي ابعادي حدود6×2×3 متر مي ‌باشد. پيرامون قلعه، خاک هايي روي هم انباشته شده كه داراي لايه‌هاي متعدد باستاني بوده و بقاياي سفال هاي گوناگون، خاكستر و ديگر مواد باستاني در آن قابل رويت است. در كف بخشي از حفاري هاي انجام شده، آب روي باريكي ديده مي شود كه داراي بستر سنگي و لبه كوتاهي است كه بسيار زيبا مي ‌باشد و متاسفانه بخش اعظم آن را شكسته‌اند آثار معماري باقي مانده حكايت از وجود اطاق ها و راهروهاي متعدد در جاي قلعه مي ‌نمايد كه بر اثر حفاري هاي غيرمجاز تركيب اصلي آن به هم ريخته است. نوع سفال هاي پراكنده در سطح تپه شامل قرمز، نخودي، سياه و انواع سفال هاي قرون 4 و 5 و 6 مي ‌باشد. به همراه سفال هاي ياد شده قطعات فراواني شيشه‌هاي رنگي ديده مي ‌شود كه از ظرافت خاصي برخوردار مي ‌باشند. با توجه به موقعيت قلعه و اشراف كامل آن بر گدوک و جاده باستاني فيروزكوه به مازندران مي ‌توان اين محل را به عنوان قلعه يا برج ديدباني دانست كه عبور و مرور از اين گذرگاه را تحت نظر داشته و امنيت آن را تامين مي ‌نموده است. اين قلعه احتمالا در گذشته، به نام هاي قلعه اولاد يا قلعه ديو سفيد نيز ناميده مي ‌شده است. انجام حفاري و پژوهش علمي در قلعه شاه چشمه مي ‌تواند در روشن كردن پيشينه منطقه نقش موثري داشته باشد.
قلعه سر ورسخواران فيروزكوه
در ضلع باختري سرآسياب بالا با فاصله حدود دو كيلومتر تپه ماهورهايي وجود دارد كه بنا به گفته اهالي، بارها مورد حفاري غيرمجاز قرار گرفته است. يكي از اين تپه‌ها، تپه دو برار مي ‌باشد كه شامل دو تپه كوچک در مجاورت هم مي ‌باشد. اين تپه‌ها مورد بازديد قرار گرفته، اما جز نمونه‌هاي اندک از سفال قرمز رنگ چيزي مشاهده نشده است. در ضلع باختري تپه قلعه دو برار تپه طبيعي مرتفعي وجود دارد كه به نام قلعه سر ورسخوران ناميده مي ‌شود هر چند فاصله اين تپه با روستاي ورسخوران قرار دارد لذا به اين نام خوانده مي ‌شود. در بالاي اين تپه شواهد و آثار معماري و بقاياي استخوان و سفال هاي متعددي ديده مي ‌شود كه بر اثر حفاري هاي غير مجاز از خاک خارج شده‌اند. به نظر مي ‌رسد اين نقطه قلعه كوچک استقراري يا برج ديده ‌باني بوده كه بعدها تبديل به قبرستان شده است و از قرون دوم يا سوم هجري بلا استفاده رها شده است. با توجه به شواهد و مدارک موجود اين تپه مداركي از هزاره اول ق. م را در خود دارد اما قضاوت قطعي در مورد آن تنها از طريق حفاري علمي ممكن خواهد بود.
قلعه پشت تندير فيروزكوه
بقاياي قلعه پشت تندير به طول تقريبي 300 متر و عرض متغير( حداكثر 100 متر) در خط الراس ارتفاعات قست باختر مشرف بر تنگه واشي، همچون ديواري عظيم و استوار، تنگه و دشت جنوبي آن مزرعه (مزرعه واشي) را از ارتفاعات شمالي جدا مي ‌نمايد. بخش اعظم معماري اين قلعه در زير خاک مدفون شده و تنها در قسمت جنوب باختري آن بقاياي يک برج به ابعاد: قطر ديوار 1 الي 30/1 متر، قطر داخلي برج (محل نگهباني و ديده ‌باني ) حدود 5/1 متر و در سمت راست (خاور) آن اطاقي با ابعاد 5×7 متر كه تقريبا به صورت بيضي است، مشاهده مي ‌شود. مشاهده بقاياي سفال هاي گردآوري شده از سطح تپه نشان مي ‌دهد كه اين قلعه از هزاره چهارم ق. م تا اواخر دوره ايلخانان محل استقرار و به عنوان دژي محكم مورد استفاده بوده است. در ميان سفال هاي به دست آمده سفال هاي دست ساز قرمز رنگ و در بعضي موارد منقوش به نقش هندسي و يا اشكال برجسته و فرورفته و همچنين سفال هاي خاكستري و تعدادي قطعات سفال هاي لعاب دار(بيرون و داخل) كه بيش تر شبيه به سفال هاي مغولي است، ديده مي ‌شود. در بخش مياني قلعه بقاياي غاري طبيعي به چشم مي ‌خورد كه از سمت شمال و جنوب به دشت هاي اطراف مشرف است. متاسفانه كف اين غار توسط افراد سودجو و حفاران غيرمجاز كاوش شده و خاک هاي داخل آن را بيرون ريخته‌اند و در نتيجه شكل اوليه سطح غار از بين رفته است. بقاياي سفال هاي فراوان، خاكستر و زغال و در قسمت شمال خاوري غار در عمق يک متري بقاياي تنوري ديده مي ‌شود كه از شواهد اوليه زندگي مداوم در اين محل مي ‌باشد. در خط الراس و بالاترين نقطه ارتفاعاتي كه قلعه بر فراز آن ايجاد شده، بقاياي معماري متعددي ديده مي ‌شود كه تنها پلان و پي آن ها موجود است. مصالح قلعه پشت تندير از سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج مي ‌باشد. در دامنه شمالي ارتفاعاتي كه قلعه برفراز آن قرار دارد، بقاياي قبرستاني وجود دارد كه قطعات سفالين مكشوفه و فرم گورهاي آن نشانگر قدمت آن تا هزاره دوم ق. م است.
قلعه پيركمر فيروزكوه
در ضلع خاوري شهر فيروزكوه بافاصله 5/3 کيلومتر و در سمت راست جاده و راه آهن فيروزكوه به مازندران صخره سنگي به ارتفاع حدود 20 و طول صد متر در جهت خاوري - باختري وجود دارد كه نقطه تاريخي مهمي مي ‌باشد. بر بالاي صخره‌هاي سنگي بقاياي معماري سنگي شامل چند پله و فضاي اطاق مانند و چند اطاق و برج نگبهاني وجود دارد كه با مصالح سنگ و ملات ساروج ساخته شده است و متاسفانه بخش اعظم آن به خاطر حفاري هاي غيرمجاز تخريب شده است و در حال حاضر فقط بقاياي يک اطاق و برج نگهباني آن با ارتفاع حدود 40 سانتي ‌متر باقي مانده است. در خاور صخره سنگي، متصل به آن تپه باستاني وجود دارد كه داراي حدود دويست متر طول، صد و پنجاه متر عرض و 15 متر ارتفاع نسبت به زمين هاي اطراف مي ‌باشد. متاسفانه بخش عمده تپه بر اثر كاوش هاي غيرمجاز و تسطيح به وسيله ماشين آلات سنگين از بين رفته است اما با اين حال مي ‌توان آن را از نقاط مهم تاريخي به شمار آورد.
با مشاهده لايه‌هاي تاريخي در نقاطي كه حفاري غيرمجاز شده است، مي ‌توان طبقات استقراري مختلفي از هزاره دوم و اول قبل از ميلاد تا اواخر دوره صفويه در آن مشاهده كرد. با توجه به مصالح معماري موجود بر سطح تپه نظير 4 نوع آجر متعلق به دوران آل بويه، سلجوقي و تيموري و همچنين سنگ هاي لاشه و ملات ساروج مي ‌توان به اهميت تاريخي تپه بيش تر پي ‌برد. سفال هاي پراكنده در سطح تپه شامل سفال هاي دست ساز، قرمز رنگ، نخودي، نقش كنده، نقش افزوده، نقش زير لعاب و تكه‌هاي خمره آذوقه بوده كه تنوع و فراواني آن را در نقطه ديگري در فيروزكوه نمي ‌توان يافت.
با مشاهده مجموعه مطالبي كه گفته شد مي ‌توان قدمت تپه را از هزاره دوم قبل از ميلاد تا اواخر دوره صفويه دانست. نزديكي اين تپه به شهر فيروزكوه عامل تهديد براي تپه مي ‌باشد زيرا با گسترش شهر تپه هر چه بيشتر تخريب مي شود. مشهور است كه اهالي فيروزكوه در قديم الايام (احتمالا قبل از قرون 4و5) در اين نقطه ساكن بوده‌اند.
مسلمان قلعه و كافر قلعه فيروزكوه
در جنوب خاوري روستاي درده، دره‌اي وجود دارد كه آب كشاورزي و آب آشاميدني اهالي روستا از تنگه آن تامين مي ‌شود. در ارتفاعات شمالي و جنوبي اين تنگه بقاياي برج و بارو و استحكامات و معماري متنوعي ديده مي شود كه بنا به اظهار اهالي روستا متعلق به دو قلعه قديمي است، كه قلعه خاوري تنگه به نام كافر قلعه و قلعه سمت باختري آن به نام مسلمان قلعه مي ‌باشد.
از شالوده و اساس معماري قلعه‌هاي ياد شده آثار زيادي برجاي نمانده است و بقاياي موجود نشان دهنده آن است كه اين قلعه از چينه گلي و خشت قرمز رنگ ساخته شده‌اند. طول اين تنگه كه آب مورد مصرف اهالي را تامين مي ‌نمايد حدود 1 كيلومتر است و چنين برمي‌آيد كه اين مسافت مي ‌توانسته است به عنوان يک پناهگاه و مخفيگاه براي اهالي ده ‌باشد زيرا از سمت جنوب خاوري اين تنگه هيچ گونه امكان تسلط و راه ‌يابي به داخل دره وجود ندارد. در اين روستا مسلمانان و مسيحيان در كنار يكديگر به آرامش زندگي مي ‌كردند و به همين دليل آن قسمت از محل سكونت مسيحيان (ارامنه) به نام كافر قلعه و قسمت ديگر كه محل استقرار مسلمانان بوده به نام مسلمان قلعه شهرت يافته است.
همچنين طبق گفته اهالي در خاک برداري و حفاري غيرمجاز در داخل امام زاده چهارده تن به ‌آثاري از صليب‌هاي مسيحي برخورد شده كه همين امر مي ‌تواند وجود آن ها را در اين روستا اثبات نمايد.
قلعه ميان تنگه فيروزكوه
اين قلعه در روستاي طرود واقع شده است. در روستاهاي قبر طالب، كياملک و چاه سر تپه‌هاي كوچكي قرار دارد كه بقاياي سفال و استخوان در آن ها به فراواني يافت مي ‌شود. اما آن قدر كوچک هستند كه نمي ‌توان به آن ها لفظ تپه اطلاق نمود. در انتهاي اين مسير و در منطقه ميان تنگه و در شمال باختر آن و به فاصله 7 کيلومتر از روستاي طرود و 4 کيلومتر از ارو، كوه سنگي قرار دارد كه نسبت به ارتفاعات شمال باختر ميان تنگه برآمده به نظر مي ‌رسد.
بربالاي اين صخره سنگي، قلعه كوچكي كه به يک برج ديدباني وسيع شباهت دارد احداث شده است. اصل بناي قلعه كاملا تخريب و تنها بقاياي ديوار برج ها و فضاهاي داخلي آن براثر حفاري هاي غيرمجاز در عمق زمين ديده مي ‌شوند. پي ‌بناها از سنگ لاشه و ملات ساروج ساخته شده و بقاياي سفال هايي از نوع قرمز رنگ، سياه و نخودي در آن ديده مي ‌شوند. مجموعه محوطه اين قلعه حدود صد متر مربع مي ‌باشد و بر تمامي محوطه ميان تنگه اشراف و ديد كامل دارد. به احتمال زياد اين مكان و مكان هاي مشابه آن كه در امتداد تنگه‌ها و زمين هاي كشاورزي قرار داشته‌اند، مكان هايي بوده‌اند كه در مواقع هجوم و خطر به عنوان مکاني امن، مورد استفاده ساكنين محل بوده اند.
قلعه مهن(گردنه) فيروزكوه
قلاع گردنه نام محلي اين قلعه است که در ارتفاعات جنوب خاوري روستاي مهن واقع شده است. در فاصله 550 متري روستا و 16 كيلومتري فيروزكوه، تپه‌اي باستاني قراردارد كه به قلعه مهن معروف مي ‌باشد در حال حاضر از حد فاصل ميان اين نقطه تاريخي و ارتفاعات جنوب خاوري آن جاده خاكي مهن به ارتفاعات جنوبي آن عبور مي ‌نمايد.
قلعه مهن كه امروزه از بقاياي معماري آن به علت تخريب بيش از حد چيزي باقي نمانده و تنها به صورت تپه باستاني قابل مطالعه است، در جهت جنوب خاور و شمال باختر كشيده شده و شامل سه قسمت عمده مي ‌باشد قسمت اول بخش خاوري كه بالاترين ارتفاع تپه را به خود اختصاص داده و بقايايي از صخره‌هاي سنگي در آن ديده مي ‌شود و به نظر مي ‌رسد قبلا ارگ قلعه بوده است قسمت دوم بخش شمال باختري كه داراي ارتفاع كم تر بوده و نسبت به بخش اول مسطح ‌تر مي ‌باشد قسمت سوم دامنه‌هاي شمالي و باختري تپه كه به نظر مي ‌رسد قبلا توسط ديوار از يكديگر تفكيک شده و به عنوان بخش عامه ‌نشين كاربرد داشته است. اين قسمت با فاصله صد متر از دامنه‌هاي تپه، بخشي از زمين هاي پيرامون را نيز در بر مي ‌گرفته است. طول تپه در جهت جنوب باختر به شمال باختر حدود 85 متر و عرض آن در قسمت خاوري 30 متر و در بخش باختري حدود 23 متر مي ‌باشد. سطح تپه پوشيده از شن، خاک، قلوه سنگ، به همراه انبوهي از سفال هاي قرمز رنگ و سفال هاي نقش زير لعاب، نقش افزوده و نقوش كنده مي ‌باشد كه عمدتا متعلق به دوران سلجوقيان مي ‌باشد.
علاوه بر اين ها موارد اندكي از سفال هاي خاكستري و سفال هاي دست ‌ساز كه داراي پخت خوبي نمي ‌باشد در سطح تپه وجود دارد كه حاصل آن ها سفال هايي شبيه خمره‌اي بزرگي هستند كه شكسته شده و در اطراف پراكنده مي ‌باشند. اهالي حاصل اين حفاري ها را گنج‌هاي فراواني مي ‌دانند كه توسط افراد يافته و برده شده است. در عمق محل هايي كه حفاري صورت گرفته بقاياي ديوارهايي با مصالح سنگ و ملات ساروج ديده مي ‌شود كه حكايت از معماري گسترده در عمق تپه مي ‌نمايد. به احتمال فراوان، مكان ياد شده محل استقرار ساكنين اوليه اين نواحي بوده كه بر بالاي تپه مجاور زمين هاي خود سكونت اختيار كرده و بعدها مكان استقرار را به محل جديد ده مهن تغيير داده‌اند.
قلعه لاجورد فيروزكوه
در سمت چپ جاده فيروزكوه به سمنان و 15 كيلومتري فيروزكوه و در پنج كيلومتري تنگه سرانزا، تپه خاكي منفردي وجود دارد كه ارتفاع آن از سطح دريا 2487 و از زمين هاي اطراف حدود 300 متر مي ‌باشد. نوک اين تپه با صخره سنگي از نوع رسوبي شكل گرفته كه ارتفاع آن بين 5 تا 20 متر مي ‌باشد.
بر بالاي اين تپه قلعه‌اي را ساخته‌اند كه با توجه به نوع سفال هاي به دست آمده از سطوح آن، قدمتي حدود سه هزار سال را مي ‌توان برايش تعيين كرد و آخرين دوره استفاده از آن اواخر دوره تيموري مي باشد. اين قلعه احتمالا يكي از قلعه هايي است كه در اختيار فرقه اسماعيليه بوده و بعد از شكست آن ها از هلاكو‌خان مغول، مدتي متروكه و سپس در اختيار خاندان مرعشي قرار گرفت. تنها راه دسترسي به اين قلعه از سمت خاور بوده كه دروازه‌هايي را در آن جا تعبيه و دو طرف آن داراي برج مراقبت و نگهباني مستحكمي بوده است و اكنون بقاياي ديوار آن ها با ارتفاع حدود 2 متر هم چنان باقي است.
بقيه قسمت هاي پيرامون قلعه صخره‌اي بوده و امكان صعود از آن ها وجود نداشته و اگر برخي نقاط آن ضعف هايي داشته با احداث ديواري رفيع آن جا را غيرقابل دسترسي نموده بودند. امروزه در سمت شمال و جنوب خاوري اين قلعه برج ها و ديوارهاي استحكام بخش قلعه هم چنان باقي است. بر تمامي سطوح بالاي تپه يا داخل قلعه ديوارهايي وجود دارد كه گوياي وجود فضاهاي متعدد، اطاق در ابعاد مختلف و انبارهايي براي نگهداري و ذخيره آب و مواد غذايي مي ‌باشد كه متاسفانه بخش اعظم آن تخريب يا حفاري هاي غيرمجاز در آن ها صورت گرفته و تنها زوايايي از گوشه اطاق ها و بقايايي از پي ‌سنگي بناها مشهود است.
مصالح به كار رفته در قلعه براي ساختن بناها سنگ لاشه و در برخي قسمت ها خشت‌هاي پخته‌اي مي ‌باشد كه به مواد خاكي آن براي استحكام بيش تر کاه افزوده‌اند. انبوه سنگ هاي به كار رفته براي برپا نمودن ديوارها از كوه هاي اطراف به قلعه وارد شده و با جنس كوهي كه قلعه بر بالاي آن قرار دارد كاملا متفاوت مي ‌باشد. طول اين قلعه از خاور به باختر حدود 120 متر و عرض آن در قسمت باختري حدود 110 متر و در قسمت خاور، جايي كه دروازه در آن جا تعبيه شده بود، 80 متر مي ‌باشد.
با توجه به وسعت قلعه و فراواني پي ‌خانه‌هايي كه در سطح تپه مشاهده مي ‌گردد، مي ‌توان تخمين زد كه جمعيتي بالغ بر پانصد نفر را در خود جاي مي ‌داده است. اين قلعه بر تمامي كوه ها و گذرگاه هاي منطقه اشراف كامل داشته و تا فاصله20 كيلومتري اطراف خود را مي ‌توانست در ديد مستقيم داشته باشد. در خاور قلعه لاجورد و در فاصله 20 متري آن، منطقه و كوهي وجود دارد كه به نام قيصريه خوانده مي ‌شود و روايات مختلفي از قول اهالي درباره آن نقل مي ‌شود كه همگي بيانگر اهميت قلعه و آن كوه مي ‌باشد كه اظهار نظر قطعي درباره آن منوط به كاوش هاي باستان شناسانه مي ‌باشد.
قلعه ارو فيروزكوه
ارو از دهستان هاي حومه فيروزكوه در 4 كيلومتري خاور روستاي طرود و در دامنه كوه هاي پايون چال و ميان تنگه واقع شده است. در كنار تنگه مشهور به تنگه ارو و در كنار جاده‌اي كه از روستاي طرود به قرقو يا قرقاب امتداد مي ‌يابد، برصخره‌هاي سمت چپ آن بقاياي قلعه‌اي به چشم مي ‌خورد كه به نام قلعه ارو شهرت دارد. مصالح به كار رفته در بناي قلعه شامل سنگ، خشت و گل و در برخي قسمت ها ملات گچ و ساروج مي ‌باشد.
در سطح قلعه حفره‌هاي فراواني كه نشانگر حفاري هاي غيرمجاز متعدد مي ‌باشد، وجود دارد كه انبوه سفال هاي خاكستري، قرمز دست‌ساز و چرخ ساز، لعاب دار، سفال هاي منقوش دوره اسلامي شامل كف، بدنه و دسته ظروف متنوع در لا به لاي خاک هاي خارج شده، پراكنده مي ‌باشد. از بررسي ‌هاي اوليه سفال هاي سطح تپه، مي توان قدمت تاريخي آن ها را متعلق به هزاره چهارم قبل از ميلاد تا اواخر دوره صفويه دانست. قلعه ارو را مي ‌توان از جمله قلعه‌هاي راه داري دانست كه گذرگاه ميان قومس (سمنان امروزي) و فيروزكوه را تحت كنترل خود داشته و به اين علت حايز اهميت فراواني بوده است.
سرخ قلعه طرود فيروزكوه
سرخ قلعه طرود که در روستاي سران زا، خاور شهرستان فيروزكوه قرار دارد، از يادگارهاي تاريخي دوران ساساني است. بقاياي اين قلعه تاريخي در بلنداي تپه اي قرمز رنگ در 16 کيلومتري خاور شهرستان فيروزکوه قرار دارد. سرخ قلعه داراي 8 برج دفاعي بوده و در سه طبقه ساخته شده است. بالاترين طبقه آن داراي فضاهايي جهت ديده باني و امكان برقراري ارتباط با برج هاي ديده باني اطراف بوده است.
طبقه دوم داراي اطاق ها، فضاها و راهروهايي است كه برخي از آن ها به برج هاي پيرامون راه پيدا مي كرده و بدين وسيله ضمن تدارک برج نشينان، امكان جابه جايي نيرو را فراهم مي كرده است. طبقه اول به صورت زير زمين و شامل اطاق هاي متعددي است كه توسط دالان با يكديگر ارتباط داشته اند. مصالح قلعه خشت خام و چينه بوده و وسعت كلي آن حدود دويست متر مربع مي باشد.
بلندترين نقطه قلعه برج قرمز رنگ مدوري است كه كار اصلي ديده باني را در دوطبقه انجام مي داد، سطح آن تا كف تپه حدود 30 متر ارتفاع دارد. پيرامون سرخ قلعه طرود به لحاظ موقعيت بسيار حساس تاريخي و با توجه به شواهد موجود از جمله فراواني سفال هاي خرد، سفال هاي متنوع و متعدد، از نقاط تاريخي بسيار مهم بوده است.
قلعه كهنه دير فيروزكوه
در فاصله حدود 2 كيلو متري روستاي پيرده و حد فاصل ميان روستاي پيرده و دره ده كه تنگه كاملا باريک شده و شكل گذرگاه به خود مي گيرد، در سمت چپ جاده، تپه اي سنگي وجود دارد كه بر بالاي آن بقاياي قلعه اي مشاهده مي شود كه با چينه و خشت هاي گلي احداث شده است. از بررسي سفال هاي گردآوري شده از اين محل مي توان اظهار كرد كه از دوران قبل از اسلام و دوره اسلامي استقرار در اين محل تداوم داشته است.
متاسفانه از استحكامات قلعه بقاياي زيادي نمانده است اما به احتمال زياد داراي بناها و برج و بارويي بوده كه مسير حد فاصل ميان دو روستا را كنترل مي كرده است و شايد دروازه اي در ميان گذرگاه وجود داشته است. در زير اين صخره و كوه هاي جنوبي آن محوطه اي وجود دارد كه در حدود 50×20 متر وسعت دارد. در اين محل بقاياي روستايي ديده مي شود كه به گفته اهالي محل استقرار جمعيت در زمان هاي گذشته بوده است. اين محل خوشبختانه دچار حفاري هاي غير مجاز نشده و قابليت حفاري علمي و مطالعات باستان شناسانه را دارد.
برج نيمه فيروزكوه
برج نيمه لزور نيز مانند بسياري از برج هاي مقبره‌اي منطقه، متعلق به قرون هفت يا هشت بوده است. در فاصله حدود دويست متري جنوب باختر امام زاده معصوم بقاياي دو ضلع از هشت ضلع و قوس گنبد بالاي آن از برج يا گنبد مقبره‌اي شكل هشت ضلعي باقي است. گرداگرد اين برج شواهد فراوان از بقاياي قبرستاني متعلق به زمان هاي گذشته ديده مي ‌شود كه ضمن اثبات اين مدعا، بيانگر جابه جايي قبرستان جديد از اين محل مي ‌باشد.
در حال حاضر حد فاصل ميان امام زاده معصوم و بقاياي برج ياد شده، زمين فوتبال ده را احداث كرده‌اند و در بدنه‌هاي ديواره باختري زمين فوتبال نيز بخش هايي از قبور دوره اسلامي ديده مي ‌شود. به گفته پيرمردان ده برج تخريب شده محل نگهداري اموات امانتي بوده كه وصيت كرده بودند آن ها را جهت دفن نهايي به عتبات عاليات منتقل نمايند.
برج گور گنبد فيروزكوه
گورگنبد، برجي سنگي است كه در فاصله دويست متري جنوب ايستگاه راه‌ آهن فيروزكوه و در كنار ريل راه آهن سراسري از زمان هاي بسيار دور احداث شده است و با توجه به مصالح به كار رفته و يافته‌هاي اندک سفالين در پيرامون بنا مي ‌توان حدس زد كه قدمت آن به قرون هشت و نه هجري برسد.
بناي گور گنبد از بيرون يازده و از داخل هشت ضلعي بوده و سقف گنبدي آن از خارج تقريبا نيم دايره و از داخل پيازي است و مصالح‌ آن سنگ لاشه، قلوه سنگ و ملات گچ و ساروج مي ‌باشد. تزيينات بنا از بيرون اندود گچي و از داخل در هر ضلع، قاب مستطيل با سر قوس جناغي و در حدفاصل قاب ها پيش آمدگي هايي است كه همگي با اندود گچ پوشانده شده اما متاسفانه بر اثر گذشت زمان و بي ‌مهري هاي روزگار و تلاش بي ‌حاصل طالبان گنج هاي بادآورده، تخريب و يا فروريخته شده‌اند، در بالاي اضلاع هشتگانه كه مقدمات احداث دايره زير گنبد تدارک ديده شد، دو رديف گچ بري هاي ساده به صورت نوار پهن قرار دارد كه بر زيبايي برج افزوده است.
درب ورودي برج در سمت شمال باختر آن تعبيه شده و بقاياي ديوارک‌هايي در دو طرف آن كه با مصالح برج يکساني دارد، نشانگر وجود پيشخواني در بناي اوليه برج مي ‌باشد. وجود دريچه‌ايي در چهار ضلع و نورگيري در راس گنبد موجب شده كه روشنايي داخلي فضا به خوبي تامين گردد.
برج سنگي باد رود فيروزكوه
برج سنگي بادرود يکي از برج هاي ممتاز و مشخص منطقه فيروزکوه است که از ديگر گنبدهاي منطقه بزرگ تر بوده و کتيبه هايي به خط کوفي دارد که موجب امتياز آن از ساير بناهاي مشابه شده است. نماي بيروني اين بنا 12 ضلعي و داراي گنبدي به سبک رک مي باشد كه با ملات گچ و ساروج اندود شده و درب ورودي آن در سمت شمال ساخته شده است.
نماي داخلي برج 10 ضلعي و در داخل هر ضلع قاب مستطيل شكلي ساخته شده كه داراي قوس جناغي در بالا مي باشد. حد فاصل دو قاب با ايجاد پيش آمدگي در جرز اصلي، زيباي مضاعفي در بنا ايجاد كرده اند. در بالاي اضلاع دهگانه برج كه گريو گنبد ساخته شده يک رديف كتيبه كه شامل قالب هاي گچي مي باشد كه كلمه علي در داخل آن 4 بار برگرد محور مركزي چرخيده، نصب شده كه جمعا 30 قاب 50 × 50 سانتي متر مي باشد. نماي داخلي گنبد به صورت عرق چين و بسيار زيباست. اين برج مانند ديگر برج هاي اطراف فيروكوه با مصالح سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج ساخته شده است.
برج ديدباني هرانده فيروزكوه
در سمت شمال خاوري روستاي هرانده و در نقطه اي كه روستا به رودخانه حبله رود متصل مي شود، صخره سنگي منفردي وجود دارد كه در بالاي آن شكافي به عرض حداكثر 3 متر در جهت شمال خاور و جنوب باختر ايجاد شده است. در ميانه اين شكاف بقاياي پي برجي ديده مي شود كه به نظر مي رسد برج ديدباني بوده و در ابتدا تا سطح صخره ارتفاع داشته است.
در پيرامون صخره، سفال هاي فراواني پراكنده است كه با بررسي آن قدمت برج ديدباني به حدود قرون هفتم و هشتم مي رسد. مصالح به كار رفته در پايه هاي برج، سنگ لاشه و ملات ساروج و در ارتفاع بالاتر از چينه گل و خشت مي باشد كه بر اثر حفاري هاي غير مجاز بخش عمده آن از ميان رفته است. سطح باقي مانده اين برج يا قلعه در حدود 10 متر مربع مي باشد. برج ديده‌ باني مرزداران فيروزكوه
برج ديده باني مرزداران بنايي است زيبا با طاق نماها و تزيينات قابل توجه که قدمت اين بنا را قرون هفت و هشت تخمين زده اند. برج ديده باني مرزداران در بخش شمالي روستاي مرزداران واقع شده است که پلان آن هشت ضلعي بوده ولي در حال حاضر 4 ضلع جنوبي آن كاملا تخريب و فروريخته است. ورودي برج در سمت جنوب و در قسمتي از آن وجود داشته كه امروزه موجود نمي ‌باشد.
مصالح آن قلوه سنگ، سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج بوده و تنها در ازاره زير گنبد و نماي داخلي آن از آجرهاي چهارگوش استفاده شده است بر روي هر يک از اضلاع داخلي برج، طاق نماهايي تعبيه شده كه در حال حاضر چهار ضلع باقي مانده بنا، طاق نماها و تزيينات به كار گرفته شده متنوع آن را در خود حفظ كرده است.
با توجه به مصالح به كار رفته در بنا و بقاياي سفال هايي كه در اطراف برج و در قلعه نزديک آن (قلعه باباريش) مزداران به دست آمده مي ‌توان قدمت برج را مربوط به قرون هفت يا هشت هجري دانست. زيبايي تزيينات، قدمت نسبتا زياد برج، واقع شدن آن در ميان روستا، اعتبار اندكي كه براي مرمت برج مورد نياز است و آسيب ديدگي شديدي كه آن را در آستانه نيستي قرار داده است، ايجاب مي نمايد تا براي مرمت و بازسازي آن اقدام فوري به عمل آورد.
برج سنگي يا گنبد گبري فيروزكوه
بقاياي برج سنگي يا گنبد گبري در روستاي طارس و فاصله 500 متري شمال امام زاده احمد و محمد بر روي تپه اي کم ارتفاع قرار دارد و فرم و مصالح اين بنا نشانگر بنايي از قرن هفتم و هشتم هجري قمري است. بقاياي اين برج سنگي که به شکل چند ضلعي است، در قسمت نماي بيروني فرو ريختگي هايي دارد که در طول زمان به وجود آمده است و آثاري از تعميرات جزيي در دوران هاي بعد از زمان ساخت بر روي آن مشاهده مي شود.
تمامي مصالح برج از سنگ لاشه و قلوه سنگ با ملات ساروج و گچ است نماي برج از بيرون و داخل هشت ضلعي است وتركيب آن از كف تا نوک گنبد يكسان مي باشد. بر روي ديوارهاي داخلي جز چند طاق نماي ساده و نورگيري در سقف، تزيينات خاصي ندارد. نماي داخلي برج بدون تزيين و چند جاي آن صدماتي ديده كه موجب تخريب آن شده است.
برج تاريخي روستاي اندور فيروزكوه
در ميانه روستاي اندور و در ضلع خاوري چشمه وسط روستا، برج مدوري با مصالح سنگ لاشه و ساروج ساخته شده كه گمان مي ‌رود قدمت آن به ميزان بناي امام زاده بي بي باشد. اما متاسفانه به علت بي ‌توجهي تنها حدود 140 سانتي ‌متر از ديوار پي آن باقي مانده است.
بقاياي برج ديده باني جليزجند فيروزكوه
در شمال روستاي جليزجند و در خاور رود كوچكي كه از تنگه واشي سرچشمه گرفته و زمين هاي روستا را مشروب مي كند، بقاياي تپه باستاني و برجي ديده باني مشاهده مي شود كه فاصله آن تا تنگه واشي حدود 200 متر مي باشد. محله تپه و برج ديده باني احداث شده برروي آن، نقطه ديد و ارتباط بسيار خوبي ميان قلعه بالاي تنگه واشي (پشت تندير) و دشت جنوبي منطقه كه روستاي جليزجند درآن واقع شده بود.
از برج ديده باني ياد شده جز بقاياي جرز آن كه با سنگ لاشه و ملات ساروج ساخته شده و براثر حفاري هاي غير مجاز متعدد به كلي مضطرب شده، چيزي باقي نمانده است. در تپه پيرامون برج نيز كه انبوهي از سفال هاي قرمز رنگ بسيار ظريف و چرخ ساز و نمونه هايي از سفال هاي خاكستري رنگ، پراكنده مي باشد، حفاري هاي متعددي صورت گرفته كه نشان از غناي فراوان آن دارد.
برج سنگي روستاي مهاباد فيروزكوه
در سمت باختر روستاي مهاباد و در فاصله 20 متري باختر ريل آهن فيروزكوه ـ تهران برجي سنگي وجود دارد كه متاسفانه بخش اعظم آن تخريب شده و كف داخل آن توسط افراد سودجو به دفعات، مورد كاوش قرار گرفته و كاملا آشفته شده است. نماي بيروني بنا مدور و از داخل هشت ضلعي مي ‌باشد. قطر داخلي برج 6/10 متر و محيط آن حدود 27/40 متر است. درب ورودي برج در قسمت جنوب تعبيه و داراي 70/1 متر عرض و ارتفاع ديوار فعلي بنا 4 متر مي باشد.
مصالح بنا قلوه سنگ، سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج و نماي بيروني آن با ملات گچ و ساروج اندود شده است. در هر يک از اضلاع داخلي بنا طاق نماهايي به عرض 80/1 و عمق 60 سانتي ‌متر و طاقچه‌هايي به شكل مستطيل ايجاد شده كه نشانه‌هايي از اندود گچ و گچ بري در آن ها ديده مي ‌شود. پيرامون برج را قبرستان وسيعي در بر گرفته كه برخي از سنگ نوشته‌هاي آن نشان از قدمت تاريخي آن دارد.

aminnazari
24-07-2006, 13:07
نگاهي كوتاه به شهرستان ورامين
يکي از شهرستان هاي استان تهران است که در ناحيه ي جنوب خاوري استان واقع شده است. اين منطقه يکي از کانون هاي تاريخي مهم است که پس از ويراني ري به دست مغول ها مردم ري را درخود جاي داده است. كشاورزي در شهرستان ورامين در دشتي وسيع و حاصل خيز صورت مي گيرد و از رونق خوبي برخوردار است. ورامين يک شهرستان صنعتي نيز به شمار مي آيد. كارخانه هاي صنعتي و كارگاه هاي توليدي ورامين؛ نقش عمده و موثري را دراقتصاد اين شهرستان ايفا مي کنند. وجود كارخانه هاي صنعتي چون روغن نباتي و قند، مواد غذايي و... اشتغال عده اي از اهالي ورامين را ميسر ساخته، اما اقتصاد سنتي اغلب مردم اين ناحيه كشاورزي است كه همواره در طول تاريخ وسيله گذران زندگي مردم بوده است. شهرستان ورامين در حاشيه دشت بزرگ کوير واقع شده و پارک ملي کوير و کويرهاي جنوبي آن؛ از مناطق ديدني و طبيعي پيرامون ورامين به شمار مي آيند. امام زاده هاي زيادي در شهرستان ورامين وجود دارند که از قدمت طولاني برخوردارند. برج علاءالدين نيز از بناهاي مهم و تاريخي شهرستان ورامين به شمار مي آيد.
صنايع و معادن
ورامين يک شهرستان صنعتي به شمار مي آيد. كارخانه هاي صنعتي و كارگاه هاي توليدي ورامين؛ نقش عمده و موثري را در اقتصاد اين شهرستان ايفا مي کنند. انواع كارخانه هاي مواد غذايي، روغن كشي، قند، ظروف آشپزخانه، مصالح ساختماني، كارخانه هاي لوازم خانگي،‌ ريسندگي و بافندگي،‌ دستمال سازي، آجرسازي، كفش و لاستيک سازي، مقوا سازي، پلاستيک و لاستيک و …در اين شهرستان داير است و نقش عمده اي را در فعاليت هاي اقتصادي منطقه به عهده دارند. در شمال خاوري اين شهرستان، مسير رودخانه جاجرود داراي معدن شن و ماسه است كه به صورت مكانيكي مورد استخراج و بهره برداري قرار مي گيرد. هم چنين معادن سولفات دوسود در اين شهرستان فراوان است كه توسط شركت خدمات و توسعه معادن ايران و اداره كل معادن و فلزات استان تهران استخراج و مورد بهره برداري قرار مي گيرد. رونق كشاورزي و دام داري و صنايع سبب رونق نسبي بخش بازرگاني در منطقه نيز شده است.
کشاورزي و دام داري
كشاورزي در شهرستان ورامين در دشتي وسيع و حاصل خيز صورت مي گيرد و از رونق خوبي برخوردار است. نوع كشت اين منطقه آبي است و براي زمين هاي زير كشت كه حدود 4% از آن ها را باغ هاي ميوه تشكيل مي دهد از حدود 500 حلقه چاه ژرف و نيمه ژرف و رودخانه جاجرود براي آبياري استفاده مي شود. عمده ترين فرآورده هاي كشاورزي عبارتند از: گندم، جو، تره بار، ميوه و پنبه. دام داري در منطقه ورامين بيش تر به صورت سنتي بوده و تعدادي گاوداري صنعتي از نژادهاي اصيل نيز در اين شهرستان وجود دارد. در طي دهه هاي اخير پرورش طيور به صورت واحدهاي مرغ داري صنعتي در نقاط مختلف شهرستان رشدقابل ملاحظه اي داشته كه درحال حاضر تعداد آن ها حدودا به 500 واحد مي رسد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
ورامين يكي از كانون هاي تاريخي ايران است که پس از ويراني ري به دست مغولان و تيموريان، پناه گاه برخي از مردم آن شهر شد. ورامين از نظر وجود آثار و ابنيه تاريخي و باستاني همواره مورد توجه پژوهشگران داخلي و خارجي بوده است. كاوش هاي اخير باستان شناسي نشان مي ‌دهد كه قدمت تمدن اين منطقه از ايران به حدود سه هزار سال پيش از ميلاد مسيح مي‌ رسد. آثار به جا مانده در شهر ورامين به سده هاي هفتم و هشتم هجري قمري مربوط مي شود.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان ورامين از شمال به شهرستان هاي دماوند و شميرانات، از شمال باختر به شهرستان تهران، از جنوب به استان قم، از خاور به شهرستان گرمسار و از باختر به شهرستان ري محدود مي شود. جاجرود مهم ترين رودخانه ي اين منطقه است. شهر ورامين مركز شهرستان ورامين از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 39 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 19 دقيقه پهناي شمالي و بلندي 915 متري از سطح دريا واقع شده است. هواي بيش تر نقاط اين شهرستان معتدل و خشک بوده اما هواي قسمت جنوبي آن به علت واقع شدن در حاشيه كوير متمايل به گرم و خشک است. مسيرهاي دسترسي به اين منطقه را راه ورامين ـ تهران به درازاي 40 كيلومتر، مسير ورامين ـ پاكدشت و مسيرهاي فرعي شهرستان به نقاط ديگر؛ تشکيل مي دهد.


طبيعت در شهرستان ورامين
رودخانه گلو (GOLU) ورامين
اين رودخانه فصلي به طول 190 كيلومتر در شهرستان هاي ورامين، گرمسار، استان سمنان جريان دارد. اين رودخانه از مازاد آب جاجرود و قنات ها و نهرهاي دشت ورامين، حدود 17 كيلومتري جنوب پيشوا (Pisva) سرچشمه گرفته و پس از عبور از روستاي سرخ آباد به دهستان حومه از شهرستان گرمسار وارد مي ‌شود و ضمن آميختن با رودخانه آب شور رو به سوي خاور جنوبي جريان مي ‌يابد. در اين مسير رودخانه‌هاي حبله رود، شوت، تلخاب دولاني و شوراب به آن مي ‌ريزد و در 85 كيلومتري جنوب خاوري گرمسار به شاخه‌هاي جنوبي تقسيم گشته و مهم ترين آن ها كه رودخانه ورگي نام دارد در 15 كيلومتري جنوب خاوري گرمسار به دشت كوير وارد مي ‌گردد. شيب متوسط رودخانه گلو 1/0 درصد و مسير كلي آن جنوب خاوري است.
رودخانه ورگي (Varagi) ورامين
رود ورگي شاخه‌اي از رودخانه گلو است که در شهرستان هاي ورامين و گرمسار و سمنان جريان دارد.
كويرهاي جنوبي ورامين
كوير ها با وجود شرايط نامناسب زيستي، داراي ويژگي هايي بي مانند هستند. سكوت محض و آرامش كامل، چشم اندازهاي بديع، سراب هاي اغوا كننده، زمين هاي سياه و سفيد، خاک هاي برآمده موزاييک هاي تشكيل شده از نمک، لايه هاي نمكي برخاسته از زمين و ساير مناظر طبيعي و زيبا را تنها مي توان در كوير ها ديد. ميان قوس هاي جنوبي البرز در خاور تهران و بلندي هاي آتشفشاني خرقان، ساوه و تفرش در جنوب باختري پايتخت، منطقه اي بزرگ و مثلث مانند است كه قاعده آن در خاور كوه هاي طبس تا كوه هاي سبزوار واقع شده است. دو ضلع ديگر آن از يک سو به كوه هاي تفرش، كاشان، انارک و جندق و از سويي ديگر به ارتفاعات جنوبي البرز و سمنان و كوه هاي ته رود تا سبزه وار مي انجامند. اين منطقه را دشت كوير مي نامند.
يک ضلع اين مثلث در جهت شمال باختري به جنوب خاوري و ضلع ديگر آن در جهت جنوب باختري به شمال خاوري است. سمت شمال باختري به جنوب خاوري مربوط به چين هاي البرز خاوري تا كوه هاي خرسان است. حوزه هاي داخل اين مثلث را ارتفاعاتي از هم جدا مي كند. در مركز اين مثلث ارتفاعات خور و جندق و در باختر آن ارتفاعات دوازده امام و سياه كوه و سفيد آب و كوشک كوه واقع شده بين آن ها چاله ها و حوزه هايي قرار دارد.
حوزه مسيله در باختر و حوزه دشت كوير به صورت چهار ضلعي در جهت شمال باختري به جنوب خاوري قرار گرفته است كه گودترين آن در جنوب خاوري، درياي نمک يا درياي مسيله نام دارد.
در شمال باختري حوزه مسيله، بلندي هاي آتشفشاني ساوه و زرند، و در جنوب باختري آن بلندي هاي ساوه، قم و كاشان قرار دارند. در شمال خاوري آن نيز بلندي هاي رود شور و دوازده امام و سياه كوه واقع است و جنوب خاوري آن بريده تر و شامل بلندي هاي مرنجاب و كوه سفيداب و طلحه و ملک آباد است.
بلندي هاي يپرامون حوزه به هم متصل نيستند و بين آن ها، شكاف ها و دشت هايي قرار دارد كه ميان حوزه را به نواحي اطراف مربوط مي كند. تنها بلندي هاي آتشفشاني گوشه شمال باختري اين بخش از منطقه كويري را مسدود كرده است. حوزه مسيله در سمت باختر از طريق دره قره چاي به خارج راه دارد. در اين قسمت، ارتفاعاتي در جهت شمال باختري به جنوب خاوري به موازات هم كشيده شده كه مركز آن ها در توده هاي آتشفشاني يا در تاقديس هاي دوران سوم زمين شناسي است.
در شمال سياه كوه، دشت هاي دوازده امام و در جنوب سفيد آب، دشت سفيد آب بين حوزه مسيله و دشت كوير واقع است. در شمال حوزه مسيله، جلگه گسترده آبرفتي ورامين قرار دارد كه مخروط افكنه جاجرود است. در جنوب باختري اين جلگه، فاضلاب هاي جاجرود و كرج به هم مي پيوندند و با قسمتي از آب هاي رود شور وارد درياي مسيله مي شوند. در جنوب خاوري آن، دو كوهستان دوازده امام و سياه كوه واقع شده و قدري دورتر، كوه هاي طلحه، ملک آباد و نخجير قرار دارند. اين بخش از كوير ايران - كه در محدوده استان تهران و در نزديكي استان قم قرار گرفته- جاذبه هاي بالقوه براي برنامه ريزي تورهاي سياحت كويري فراهم نموده است. مهم ترين اين جاذبه ها در پيوند با زيبايي هاي طبيعي كوير مي توانند در خدمت تشكيل و توسعه تورهاي كويري قرار گيرند.


مساجدو مدارس مذهبي درشهرستان ورامين
مسجد جامع ورامين
مسجد جامع ورامين در شهر تاريخي ورامين، همچون نگيني درخشان سمبل و نماد تاريخ فرهنگ، هنر و مدنيت مردمان اين شهر به شمار مي آيد. اين مسجد مهم ترين بناي قديمي شهر ورامين است كه خوشبختانه بيشترين بخش آن هنوز باقي مانده است. مسجد جامع ورامين از نوع مساجد چهار ايواني است. كار پى ريزي مسجد، در دوران سلطنت سلطان محمد خدابنده، آغاز شد و در عهد فرزند و جانشين وي سلطان ابوسعيد به پايان رسيد. قسمتي از آن در سال 722 تا 723 هجري قمري (1322 ميلادي) ساخته شده و بخش ديگر آن در سال 726 هجري قمري (6ـ1325 ميلادي) خاتمه يافت.
اين بنا در عهد شاهرخ ميرزا تيموري(815 هجري قمري) نيز يک بار تعمير و مرمت شده است. مسجد جامع ورامين داراي سه بخش است، بخش اول مدخل و سر در مسجد است كه تقريبا رو به ويراني است و بخشي از كاشي هاي معرق و فيروزه رنگ آن از بين رفته و كتيبه موجود آن نيز چندان خوانا نيست. بخش دوم قسمت هاي تاق دار است كه داراي ده تاق نماي كوچک و يک تاق بزرگ در وسط است كه با هم راهرويي مخفي را تشكيل مى دهند. كتيبه اي روي تاق نماهاي چهارم و پنجم در سمت جنوب بنا موجود است و كتيبه اي نيز روي ديوار آن ديده مى شود. بخش سوم که بخش اصلي مسجد است شامل شبستان، ايوان و گنبد بزرگ آجري و بناهاي طرفين شبستان مي شود. مجرايي با گچ بري مفصل، زير گنبد مسجد وجود دارد كه در زمان شاهرخ ميرزا ساخته شده ولي كامل نيست. حوضي بزرگ داخل صحن و حوضي كوچک مقابل سر در مسجد وجود دارد.
همچنين پايه هاي اصلي بخش هاي نابود شده و دوباره از زير خاک بيرون آورده شده است. از ويژگي هاي اين مسجد تاريخي مي توان به کاشي کاري معرق باشکوه، تزيينات گچ بري، آجرکاري و کتيبه هاي ارزشمند آن اشاره نمود. همچنين ايوان عظيم و با شكوه ورودي بنا در ابتدا داراي تزيينات بسيار زيباي كاشي كاري معرق بوده، اما امروز تنها بخشي از آن تزيينات باقي مانده كه توسط مرمت كاران ميراث فرهنگي حفظ و تثبيت شده اند. هم اكنون عظمت اين مسجد به خوبي و به گونه اي كه بتواند شكوه گذشته اش را به رخ بازديد كنندگان بكشد، بازگردانده شده است.


آرامگاه ها ، امامزاده ها و زيارتگاه ها درشهرستان ورامين
امام زاده جعفرورامين
امام زاده جعفر از بقعه هاي واقع در پيشواي ورامين است که متعلق به امام زاده جعفر از فرزندان حضرت امام موسي كاظم(ع) مي باشد. بناي اين بقعه مشتمل بر صحن، ايوان، حرم و گنبدي عظيم است. قديمي ‌ترين تاريخي که در اين ساختمان وجود دارد، كتيبه حرم شامل نوشته‌هايي به خط ثلث مي ‌باشد که روي آن تاريخ سال 994 هجري قمري به چشم مي خورد. همچنين در قسمت پايين كتيبه، نام شاه طهماسب صفوي و تاريخ 956 هجري قمري ثبت شده است. بر بالاي ايوان، اشعاري به خط نستعليق سفيد بر كاشي لاجوردي نقش شده و در بيت آخر اين اشعار تاريخ تعمير بنا که سال 1227 هجري قمري مي ‌باشد، آمده است.
امام زاده يحيي ورامين
بقعه امام زاده يحيي در جنوب خاوري ورامين در محله كهنه گل قرار گرفته که قدمت اين بنا به اوايل قرن هشتم هجري قمري مي رسد. اين مقبره داراي گنبد بزرگ آجري بوده و در بدنه آن هشت دريچه مشبک ساخته شده است. صحن بنا به شكل برج، داراي چهار كنج تاق نماست. در قسمت پايين ديواره صحن، گچ بري هايي وجود دارد و در پايين آن ها نيز كاشي هاي بزرگ و زيبايي با جلاي فلزي به كار رفته است. كاشي فيروزه فامي به تاريخ 28 هجري قمري در نزديكي مرقد امام زاه يحيي به دست آمده كه متعلق به آرامگاه يكي از بزرگان شيعه و قديمي ترين لوحه تاريخ دار تهران است. اين لوحه كاشي فيروزه رنگ، به طول 44 و عرض 29 سانتي متر با خطوط كوفي و نسخ برجسته، قديمي ترين و زبده ترين اثر موزه امام زاده يحيي است. اين لوحه در پايين قسمت خارجي ديوار خشتي و در باختر بقعه قديمي نصب است.
امام زاده محمد ورامين
امام زاده محمد زيارتگاهي معروف است كه از زمان ناصرالدين شاه به جا مانده است. اين بقعه از آجر و كاشي ساخته شده، داراي چندين اتاق كاه گلي بوده و گنبد آن كاشي كاري شده است. امروزه مقداري از كاشي هاي بقعه از بين رفته است.
بقعه شاه زاده حسين ورامين
بقعه شاه زاده حسين در خاور شهر ورامين واقع شده و بناي آن از دو بخش كنار هم تشکيل شده است. قسمت اول، با كاشي هايي زيبا تزيين شده و قسمت دوم كه مقبره در آن جاي گرفته است، با دري كوچک به قسمت اول مربوط مى شود. در سمت راست بقعه، محراب قرار دارد كه با كاشي هاي معرق و جلاي فلزي به رنگ هاي فيروزه اي و بنفش تزيين شده است و در رديف زيباترين و با ارزش ترين آثار اين منطقه محسوب مى شود.
مقبره كوكب الدين ورامين
اين مقبره در باختر شهر ورامين واقع شده و حدس زده مى شود كه بناي اصلي آن مربوط به زمان شاه طهماسب صفوي است. تاريخ ضريح مقبره سال 994 هجري قمري را نشان مى دهد. پايه اصلي بنا شامل گنبد، صحن، ايوان و حرم است. كتيبه اي به خط ثلث در بقعه ديده مى شود كه نام شاه طهماسب و تاريخ 956 هجري قمري در پايين آن درج شده است. اين مقبره امروزه داراي هيچ گونه كاشي كاري و تزييني نيست ولي در طول زمان، تعميرهايي روي بقعه انجام گرفته است.


قلعه ها ، برجها و آتشكده ها درشهرستان ورامين
قلعه ايرج ورامين
قلعه ايرج که يکي از بزرگ ترين قلعه هاي ايران به شمار مي رود در شمال خاوري ورامين، نزديک دهکده جعفرآباد واقع است. اين قلعه به شکل مستطيل بوده و ساختمان آن با خشت و گل ساخته شده است. بقاياي برج هاي دفاعي به فواصل تقريبا 30 متر از يکديگر هنوز قابل مشاهده است و تا حدودي از گزند حوادث بر کنار مانده است. ارتفاع متوسط ديواره هاي قلعه در حدود 12 متر است که از باختر به خاور بر ارتفاع آن ها افزوده مي شود. اطراف قلعه، سنگرهايي وجود دارد که هر يک در حدود 100 متر از يکديگر فاصله دارند.
برج علاءالدين ورامين
برج آجري علاءالدين با ارتفاع 17 متر با فاصله اي اندک در شمال مسجد جامع ورامين قرار دارد. اين برج دو قسمت عمده دارد. قسمت اول که بخش اصلي بنا را تشکيل مي دهد، بدنه اي مدور با ارتفاع 12 متر است. اين برج داراي دو درب بزرگ جنوبي و شمالي است. در ضلع باختري و در ارتفاع شش متري، راه پله اي وجود دارد که از طريق آن مي توان به قسمت مياني برج راه يافت. در انتهاي بخش مدور، کتيبه اي به خط کوفي قرار دارد و تزيين خارجي برج با کاشي هاي فيروزه اي انجام گرفته که زيبايي خاصي به برج بخشيده است. قسمت دوم که گنبدي مخروطي شکل و بزرگ به ارتفاع 54 متر است، روي قسمت اول قرار دارد. بخش بالايي مخروط با خطوط هندسي تزيين يافته است. تاريخ بناي برج سال 680 ه. ق است و برخي آن را مقبره سلطان علاءالدين خوارزم شاه مي دانند. سبک ساختمان برج، ترکيبي از معماري زمان مغول و دوره آق قويونلو و قره قويونلو است.

aminnazari
24-07-2006, 13:09
نگاهي كوتاه به شهرستان پاك دشت
يکي از شهرستان هاي استان تهران است که در ناحيه جنوب خاوري استان واقع شده است. منطقه پاکدشت به علت نزديكي به تهران و بخش هاي مختلف اقتصادي، از رونق بازرگاني برخوردار است و فرآورده هاي كشاورزي از قبيل گندم و جو، پنبه، تره بار، گل، محصولات كارخانجات صنعتي و توليدي، توليدات معدني مانند گچ، شن و ماسه، فرآورده هاي دامي به خصوص شير گاوداري هاي صنعتي، تخم مرغ و مرغ گوشتي اقلام صادراتي شهرستان پاكدشت را تشكيل مي دهد. در واقع پاكدشت، شهري است كه از جمع سه روستاي پست، قوهه و مامازند شكل يافته است و به همين سبب داراي بافتي پراكنده و ناهمگن است. اهالي اين منطقه را بيش تر؛ كارگران و كاركنان سازمان هاي دولتي تشکيل مي دهند.
صنايع و معادن
وجود كارخانه هاي پارچين و ديگر كارگاه هاي صنعتي و توليدي و كوره هاي آجرپزي در منطقه، باعث اشتغال هزاران نفر از اهالي شهرستان پاكدشت شده است. به جز كارخاه هاي پارچين كه متعلق به سازمان صنايع دفاع بوده، فهرست بقيه كارگاه هاي توليدي و شركت هاي موجود به شرح زير است:
ـ ملامين ايرامين
ـ رنگ سازي ايفل
ـ كارخانه نيوارد (درب و پنجره سازي)
ـ كارخانه سيم سازي، كارخانه هاي كفش، لاستيك سازي، آلومينيوم سازي و ريخته گري و كارخانه توليد ماكاروني و كارگاههاي صنعتي اكسايد و …
در قسمت خاور پاكدشت،‌ مسير رودخانه جاجرود داراي معدن شن و ماسه است كه به صورت مكانيكي مورد استخراج و بهره برداري قرار مي گيرد. يک معدن سنگ گچ واقع در شمال روستاي توچال و معدن سنگ آهک در جنوب روستاي مذكور وجود دارد كه توسط شركت كل معادن ايران استخراج و مورد بهره برداري است.
کشاورزي و دام داري
كشاورزي در اين شهرستان از رونق خوبي برخوردار است. براي آبياري زمين هاي زير کشت از چاه هاي ژرف رودخانه جاجرود و در برخي نقاط از كاريز استفاده مي شود. رودخانه جاجرود در قسمت خاوري اين شهرستان به محض ورود به جلگه به چندين شعبه فرعي تقسيم شده و زمين هاي مزروعي را در فصل هاي بهار و تابستان آبياري مي کند. نوع كشت بيش تر آبي و روش آبياري بيش تر جوي بندي است. عمده ترين فرآورده هاي كشاورزي عبارتند از: گندم، جو، پنبه، تره بار، سبزيجات و پرورش گل. دام داري نيز در منطقه به صورت سنتي و صنعتي رواج كامل دارد. شير،گوشت، تخم مرغ علاوه بر مصارف داخلي شهرستان از جمله صادرات مهم پاكدشت به شمار مي رود. كشاورزي، دام داري و صنعت از مشاغل عمده اهالي بوده و بنيان اقتصاد پاكدشت بر آن استوار شده است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
مامازن در شمال خاوري شهرستان پاکدشت واقع شده است و اهالي مي گويند مادر كريم خان زند در اين روستا زندگي مي كرده است و به همين جهت به مامازند نام گذاري گرديده است. در مورد نام پاکدشت نيز گفته مي شود در گذشته هاي بسيار دور، باتلاقي در اين محل بوده كه به علت آلودگي و داشتن پشه مالاريا و با توجه به عدم پيشرفت بهداشت در آن زمان، باعث شيوع بيماري مالاريا در منطقه مي شده است. از اين رو به نام «پلشت» (آلوده) از آن ياد مي شده است. ولي با توسعه و ترقي كنوني، پلشت از سال 1987 تغيير نام پيدا كرد و به پاكدشت موسوم شد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان پاكدشت از خاور به شهرستان دماوند و بخش ايوانكي از شهرستان گرمسار،‌ از باختر به شهرستان ري، ‌از شمال به شهرستان شميرانات و از جنوب به بخش مركزي شهرستان ورامين محدود مي شود. شهر پاكدشت مركز شهرستان پاكدشت، از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 40 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 28 دقيقه پهناي شمالي و بلندي 1020 متري از سطح دريا واقع شده است. جاجرود تنها رودخانه مهم و پر آب منطقه است. از طريق جاده اصلي تهران ـ مشهد به درازاي 25 كيلومتر به سوي شمال باختري شهر به تهران متصل مي شود و از همين راه در فاصله 40 كيلومتري ايوانكي و 71 كيلومتري به شهر گرمسار قرار دارد. هم چنين راه هاي فرعي، روستاهاي شهرستان را به مركز شهرستان پيوند داده است.

aminnazari
24-07-2006, 13:10
نگاهي كوتاه به شهرستان ري
يكي از نقاط باستاني و تاريخي ايران بوده و در ناحيه جنوب استان تهران واقع شده است. شهرستان ري از نظر كشاورزي بسيار فعال و غني است. كارخانه هاي صنعتي و توليدي زيادي نيز در اين منطقه مستقر شده که نيروهاي قابل توجهي را به خود جذب کرده است. جاذبه هاي تاريخي شهرستان ري بر جاذبه هاي طبيعي منطقه غلبه دارد و اين به سبب تاريخ کهن اين منطقه است. قدمت طولاني و سابقه کهن ري سبب شده که آثار تاريخي بسيار قديمي مانند باروي ري برين ( که مربوط به سده هاي پيش از ميلاد است) در اين شهر وجود داشته باشد. آستانه مقدس حضرت عبدالعظيم (ع) نيز که مهم ترين اثر تاريخي و مذهبي استان تهران به شمار مي آيد، در اين منطقه واقع شده است. آتشگاه هاي قديمي، تپه هاي باستاني، قلعه هاي قديمي و ديگر مناطق تاريخي از مهم ترين ديدني هاي شهرستان ري به شمار مي آيند که از قدمت تاريخي و اهميت فراوان برخوردار اند. بازرگاني، صنعت گري،‌ كشاورزي و دام داري از مشاغل اصلي اهالي شهرستان ري به شمار مي رود.
مکان هاي ديدني و تاريخي
ري تنها منطقه باستاني استان تهران است که داراي آثار تاريخي و مکان هاي ديدني زيادي است. اين منطقه قطب توسعه توريسم مذهبي استان تهران نيز به شمار مي آيد. جاذبه هاي تاريخي شهرستان ري بر جاذبه هاي طبيعي منطقه غالب است. قدمت طولاني و سابقه کهن ري سبب شده که آثار تاريخي بسيار قديمي مانند باروي ري برين - که مربوط به سده هاي قبل از ميلاد است- در اين شهر وجود داشته باشد. آستانه مقدس حضرت عبدالعظيم (ع) يکي ازمهم ترين آثار تاريخي و مذهبي شهرستان ري است. آتشگاه هاي قديمي، تپه هاي باستاني، قلعه هاي قديمي و مناطق تاريخي از ديگر ديدني هاي شهرستان ري هستند که از قدمت تاريخي و اهميت فراوان برخوردار هستند.
صنايع و معادن
كارخانه هاي صنعتي و توليدي مستقر در شهرستان ري نيروهاي زيادي به خود جذب نموده و شامل گونه هاي زير مي شود: پالايشگاه بزرگ تهران، فرآورده هاي نفتي، چيت سازي، ريسندگي، بافندگي، توري سازي، خودرو و کاميون سازي، سيمان، صنايع غذايي،‌ ابزار سازي، آجر پزي و شيشه سازي و ... مصنوعات نخي، پشمي، چرمي و سنگ هاي معدني از جمله ديگر صنايع اين شهرستان است.
معادن فعال شهرستان ري عبارتند از:
ـ منگنز محمد آباد واقع در 40 كيلومتري جنوب شهر ري و جنوب خاوري كهريزک.
ـ‌ سولفات دو سود فشاپويه در 28 كيلومتري جنوب خاوري حسن آباد.
ـ كوارتزيت غني آباد 5 كيلومتري خاور شهر ري، حاشيه جنوبي كوه بي بي شهربانو.
ـ سنگ آهک لپه زنگ 19 كيلومتري خاور شهر ري.
ـ سنگ آهک دولت آباد 2 كيلومتري سرپل سيمان (ميدان شوش به شهر ري) جنوب كارخانه سيمان ري.
ـ سنگ آهک صفاييه و چاه حمزه 4 كيلومتري خاور پل سمنان.
ـ سنگ آهک بي بي شهربانو 5 كيلومتري خاور شهر ري.
هم چنين در مسير رودخانه كرج؛ معادن شن و ماسه موجود است كه در چندين نقطه استخراج و مورد بهره برداري قرار مي گيرد.
کشاورزي و دام داري
شهرستان ري از نظر كشاورزي بسيار فعال بوده و 50 درصد کشاورزي آن به روش صنعتي و بازمانده ي آن به روش نيمه صنعتي و سنتي انجام مي گيرد. فرآورده هاي كشاورزي شامل: گندم،‌ نباتات علوفه اي، پنبه، چغندر قند، ذرت و تره بار است. از لحاظ باغ داري، بالغ بر 2000 هكتار از زمين هاي شهرستان ري را تاكستان پوشانده و 2000 هكتار آن شامل سيب، گوجه، آلو، زرد آلو و گلابي است. جهت آبياري زمين هاي زير كشت و باغ ها از چاه هاي ژرف و نيمه ژرف و قنات ها استفاده مي شود.
دام داري و دام پروري در اين شهرستان بسيار گسترده و فعال بوده و شامل: گاوداري، گوسفند داري و مرغ داري هاي صنعتي است. گاوداري به صورت صنعتي و نيمه صنعتي و سنتي بوده و شامل گاوهاي دو رگ و بومي است. جهت مصارف گوشتي نيز گاوداري پروار بندي رواج دارد. در بخش گوسفند داري نيز تعداد گوسفندان و بزهاي دام داران نيمه متحرک (نيمه كوچ رو) اين شهرستان چشم گير است. اين دام ها در فصل هاي پاييز و زمستان در محل نگه داري شده و در فصل هاي بهار و تابستان جهت تعليف و چراي دام به مراتع اطراف سد لار برده مي شوند. در قسمت مرغ داري هاي صنعتي تعداد قابل ملاحظه اي مرغ داري صنعتي در سطح شهرستان ري وجود دارد كه ساليانه حدود يازده ميليون مرغ گوشتي و بيش از دو ميليون مرغ تخمي و مادر پرورش مي دهند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در حدود 3000 سال ق. م سلوكوس، نام ‹‹اورويوس›› را بر ري نهاد. در زمان اشكانيان اين نام به ‹‹ارساكيا›› و ‹‹ارشكيه›› تغيير يافت و در زمان حكومت ساسانيان به ‹‹ري›› تبديل شد. ري يكي از نقاط باستاني ايران است. آثاري كه از ري به دست آمده به هزاره چهارم پيش از ميلاد مي رسد و از نظر قدمت به دو بخش تقسيم مي شود:
الف ـ ري باستاني كه در جنوب چشمه علي، ميان بارويي بزرگ كه در روزگاران پيش از اسلام (4000 ق. م) احداث شده بود، قرار داشت و به ري برين يا ري عليا معروف بود.
ب ـ ري سده هاي واپسين كه در جنوب خاوري بخش نخستين يا ري عليا در جنوب كوه بي بي شهربانو واقع شده بود و به ري زيرين يا ري سفلي معروف بود.
اقوام آريايي مهاجر با ورود به ايران، در دشت ها، جلگه ها و ديگر مكان هاي خوش آب و هوا اقامت گزيدند. اين قوم هنگامي كه به دشت ري رسيدند، شهر ري را جهت قلعه سازي انتخاب كرده ميداني بزرگ را در آن بنا نهادند. سپس جهت نگهباني و حفاظت از آن مكان آتش مقدس را در ميان ميدان بر افروختند.
شهر ري به تدريج توسعه و گسترش يافت. شمال شهر ري به علت داشتن هواي بهتر، محل اسكان ملوک، شاهزاده گان، امراء و اشراف بوده است. در آن روزگار به خاطر حفاظت از شمال شهر بارو و حصار عظيمي در پيرامون شمال شهر احداث و در جنوب نيز خندقي ژرف حفر شد.
مردم اين شهر با آمدن سپاهيان اسلام به دين اسلام گرويدند، كه بيش تر آنان اهل تسنن بودند و در نيمه ي اول سده دوم هجري به مذهب شيعه روي آوردند. ري در دوره اسلامي،‌ پناه گاه فرمان داران بني اميه بود. اين شهر از كشمكش هاي مذهبي آسيب بسيار ديد و در سال 617 هـ. ق مردم آن، در تاخت و تاز مغولان قتل عام شدند. هنوز آثار حمله ددمنشانه مغولان از بين نرفته بود كه ري بار ديگر در سال 786 هـ . ق به دست سپاهيان تيمور به ويرانه اي بدل شد و از آن پس، ديگر روي آبادي به خود نديد. ويرانه هاي ري قديم هنوز نزديک شهر كنوني ري باقي است. شهر ري از قديم مركز و كانون علم و ادب بوده و لذا در زمان هاي مختلف شخصيت هاي علمي و دانشمندان بزرگي چون ابوالفتح رازي و محمد زكرياي رازي فيلسوف و پزشک نامي از آن برخاسته اند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان ري از شمال به تهران، از خاور به شهرستان ورامين، از جنوب به استان قم واز باختر به شهرستان هاي كرج و ساوه محدود مي شود. شهر ري مركز شهرستان ري از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 26 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 36 دقيقه پهناي شمالي و بلندي 1062 متري از سطح دريا واقع شده است. مهم ترين رودخانه هايي كه در محدوده ي شهرستان ري جريان دارند؛ رودخانه هاي كرج، جاجرود،‌ شور و سرخه حصار هستند. به طور كلي شهرستان ري در ناحيه دشتي استان تهران واقع شده و تنها كوه بي بي شهربانو در شمال خاوري و كوه آزاد در 21 كيلومتري جنوب باختري آن قرار گرفته است. شهرري در مسير راه آهن تهران ـ مشهد و تهران ـ بندر تركمن و در 15 كيلومتري ايستگاه راه آهن تهران قرار دارد. سابر مسيرهاي دسترسي به اين منطقه عبارتند از:
1ـ راهي به سوي جنوب باختري كه از كنار درياچه قم مي گذرد و 125 كيلومتر از شهر ري تا قم فاصله دارد.
2ـ راهي به سوي جنوب خاوري از طريق بزرگ راه به درازاي 40 كيلومتر که به شهر ورامين مي پيوندد.
3ـ بزرگ راه تهران ـ قم
4ـ جاده كمربندي كه بزرگ راهش مهم است و جاده قديم كرج و بزرگ راه در 4 كيلومتري تهران ـ كرج واقع است.
5ـ راه هاي روستايي كه به شهر منتهي مي شوند.


طبيعت در شهرستان ري
رودخانه سرخه حصار ري
رودخانه سرخه حصار كه از كوه سرخه حصار واقع در 4 كيلومتري شمال روستاي همرسين سرچشمه مي ‌گيرد از خاور شهر ري مي ‌گذرد و با تغيير جهت به سمت جنوب خاور و مشروب نمودن زمين هاي مزروعي به رودخانه جاجرود مي ‌ريزد.
چشمه‌ي شور ري
چشمه شور مهم ترين چشمه‌ي شهرستان ري است
کوه بي بي شهربانو ري
اين کوه در در 15 کيلومتري جنوب خاوري تهران و خاور شهر ري در دهستان غار خاوري واقع شده است. کوه بي بي شهربانو 1535 متر ارتفاع دارد.


آرامگاه ها ، امامزاده ها و زيارتگاه هادرشهرستان ري
مقبره هاي ديلمي و سلجوقي ري
مقبره هاي ديلمي و سلجوقي يا كوه نقاره خانه که مربوط به دوران سلجوقي است از يادگارهاي تاريخي شهرري بوده و با شماره 203 به ثبت رسيده است.
گورستان ابن بابويه ري
ابن بابويه يكي از گورستان هاي قديمي شهر تهران است كه پيش از تاسيس بهشت زهرا، بزرگ ترين گورستان شهر بود. اين گورستان در فضايي آرام و سرسبز در زميني به مساحت 5/9 هكتار ايجاد شده است. گورستان ابن بابويه موزه اي ارزشمند است كه مردان بزرگ تاريخ معاصر ايران را در خود جاي داده است. از جمله اين بزرگان مى توان به ميرزاده عشقي شاعر بزرگ و انقلابي، دهخدا اديب و خالق لغت نامه دهخدا و دكتر حسين فاطمي وزير امور خارجه ايران در دوران نهضت ملي كردن صنعت نفت اشاره كرد.
گورستان حضرت عبدالعظيم ري
گورستان عبدالعظيم در جنوب خاوري صحن بيروني حرم حضرت عبدالعظيم واقع شده و زير نظر سازمان حج و اوقاف اداره مى شود. در اين گورستان بزرگان زيادي آرميده اند از آن جمله مي توان به "ستارخان" سردار ملي ايران اشاره نمود. آرامگاه سردار ملي در فضايي بسيار ساده و گمنام با سنگي قديمي كه نام سردار بسيار ساده و بي پيرايه بر آن حک شده است در ميان سنگ هاي حكاكي شده گورستان به چشم مي خورد که البته به سختي مى توان آن را در ميان ساير قبور يافت.
بناي سنگي زرتشتيان ري
در قسمت باختري كوه بي بي شهربانو و در خاور كارخانه سيمان از قديم تا چند سال پيش چهار بناي سنگي مكعبي شكل قرار گرفته بود كه وسط آن ها حفره اي خالي وجود داشت. اين بناها كه در سال هاي گذشته به دست سنگ فروشان سودجو خراب شده، بى گمان استودان زردشتيان شهرستان بوده است. جايي كه در آن استخوان مرده هاي خود را بر اساس آموزه هاي ونديداد اوستا مى گذاشتند.
آرامگاه مرحوم سيد محمد طباطبايي ري
آرامگاه مرحوم سيد محمد طباطبايي که در ميدان مركزي شهر ري قرار دارد، متعلق به قرن 13 هجري قمري بوده و با شماره 2097 به ثبت رسيده است.
آرامگاه رضاشاه ري
آرامگاه رضاشاه که در شهرري قرار دارد، مربوط به دوره پهلوي بوده و با شماره 1329 به ثبت رسيده است.
آستانه‌‏‎ حضرت عبدالعظيم )ع) ري
حضرت عبدالعظيم‌ از نوادگان ‏‎‌امام‌‏‎‏‎ حسن مجتبي‌‏‎ ‏‎(ع‌‏‎(‎ است كه‌ در قرن‌‏‎ سوم هجري قمري‌‏‎‏‎ شهيد و‏‎ در‏‎ شهر ري‌‏‎ دفن شد‏‎. حرم‌ حضرت ‏‎عبدالعظيم (ع) ‏‎يكي‌‏‎ از زيارتگاه‌هاي‌‏‎‏‎ بزرگ‌‏‎‏‎ و معتبر شيعيان‌‏‎‏‎ جهان است‏‎ که به مرور زمان ساخته و بناهاي متعلق به آن در دوره هاي مختلف تاريخي با شکوه زيادي احداث شده اند. اين مجموعه‌ مشتمل بر حرم‌ها، رواق‌ها، مسجدها، ايوان‌ها، صحن‌ها‏‎ و ديگر آثار‏‎ متعلق و وابسته‌‏‎ به‌‏‎ آن است. بقعه‌هاي امام ‌زاده‌‏‎ حمزه برادر امام‌‏‎ رضا‏‎ (ع)‏‎‎‏‎ و امام ‌زاده‌‏‎ طاهر از فرزندان‌ امام‌‏‎ سجاد‏‎ ‏‎‏‎)‎ع‌‏‎) نيز در همين‌‏‎ مجموعه قرار دارد‏‎.‎
بناي‌‏‎ اصلي‌‏‎ و نخستين اين‏‎ آستانه، در‏‎ نيمه‌ دوم‌‏‎ قرن‌ سوم‌‏‎ هجري قمري (قرن نهم‌‏‎ ميلادي‌‏‎) تعمير اساسي‌‏‎ شد و درگاه‌‏‎ اصلي ورودي آن كه‌ در سمت شمال قرار دارد، به فرمان پادشاهان‌‏‎ آل ‌بويه تكميل شده ‏‎و آذين يافت‌‏‎.‎ هم چنين گنبد مطهر ساخته شد و بعدها با‏‎ روكش‌‏‎ طلا پوشيده‌ شد.
قديمي ‌ترين اثر تاريخي اين‌ آستانه،‌‏‎ صندوق ‌مطهر ‌است ‌كه‌ از چوب عود فوفل‌ و گردو ساخته‌ شده‌ است‌. اين صندوق از آثار باستاني نفيس‌ ايران‌ بوده‌ و از لحاظ‏‎ بزرگي ‌كم ‌نظير‏‎ است. چهار طرف‌ اين‌ صندوق‌ گران بها كتيبه‌اي به‌ خط نسخ‌ و ثلث‌ برجسته‌ حكاكي شده‌ كه‌ مربوط به‌ سال‌ ساخت‌ صندوق‌ يعني 725 هجري قمري است‌. درب منبت کاري سمت‌ مقبره‌ ناصرالدين شاه‌‏‎ نيز، از ديگر قسمت‌هاي تاريخي بنا است‌ كه‌ قبل‌ از اين‌ كه‌ به صورت‌ آرامگاه‌ درآيد به‌ نام‌ مسجد هلاكوخان‌ خوانده‌ مي ‌شد. قدمت‌ اين‌ بنا به‌ سال‌ 848 هجري‌‏‎ قمري،‌ دوران سلطنت‌ شاهرخ‌ بهادر تيموري مي ‌رسد. آثار هنري با ارزشي از جمله‌ درهاي منبت كاري شده‌ با خطوط زيبا و نفيس‌ مربوط به سده‌ هاي هشتم‌ تا دهم‌ هجري باقي مانده‌ است. ايوان‌ رواق‌ و سر در بناي آستانه از آثار دوره صفويه و ضريح‌ نقره‌، آينه‌ كاري، نقاشي و طلا كاري گنبد از آثار دوره قاجاريه و متعلق‌ به‌ قرن‌ سيزدهم‌ هجري است.
بقعه و گنبد بى بى شهربانو ري
گنبد بي بي شهربانو بقعه اي مينايي رنگ، مربوط به قرن چهارم هجري قمري است. اين بقعه در دامنه جنوبي کوه ري معروف به کوه بي بي شهربانو قرار دارد. اين بنا به روايتي، محل آرامگاه مادر حضرت سجاد امام چهارم(ع) و دختر يزدگرد سوم ساساني است. در نزديكي بقعه بى بى شهربانو غاري بزرگ وجود دارد و نزديک آن هم چشمه آبي در زير كوه است كه آب آشاميدني بقعه و زايران را تامين مى كند و منظره آن هم بسيار زيبا و جالب است. زايران به در ورودي پله اي كه به چشمه آب زيرزميني منتهي ميشود دخيل ميبندند. اين بقعه با شماره 256 به ثبت رسيده است.
امام زاده شعيب ابوموسي ري
امام زاده شعيب ابوموسي از مراکز عبادي متعلق به دوران قاجاريه است که در فيروز آباد شهرري قرار دارد و با شماره 3377 به ثبت رسيده است.
بقعه ا ستودان بزرجوميد ري
بقعه استودان بزرجوميد در جنوب خاوري بقعه بي بي شهربانو، بر فراز تپه نقاره خانه واقع شده است. بناي اين عمارت از محوطه اي به طول 33 متر (جنوبي - شمالي) و عرض 22 متر (خاوري - باختري) كه با ديوار سنگي بسيار قديمي محصور مي باشد، تشکيل شده است. در سمت شمال آن سنگ طبيعي كوهستان قرار دارد و در جنوب اين محوطه نيز چند بناي محكم و استوار سنگي با پوشش هاي گنبدي شكل از سنگ و آجر ساخته شده است. در دوره هاي بعد از احداث ديواره هايي جديد، رواق ها، اتاق ها و راهروها، محوطه اصلي آن را به دو صحن تقسيم كردند. گنبد بقعه از عهد ديلميان است. اكنون كهن ترين اثر تاريخ دار بقعه، صندق روي مرقد است كه تاريخ آن 888 است و نشان مىدهد كه شكل كنوني بنا در آن تاريخ به وجود آمده است. در اين تاريخ ري و ناحيه هاي آن از جمله تهران، در تصرف خاندان آق قويونلو بود. در نفيس و منبت كاري بقعه از يادگارهاي زمان شاه تهماسب است.
امام زاده عبدالله ري
امام زاده عبدالله از مراکز عبادي متعلق به دوران صفوي - قاجاري است. بناي اين بقعه در خيابان فداييان اسلام، سه راه ورامين قرار دارد و با شماره 2313 به ثبت رسيده است.
بقعه ابن بابويه ري
بقعه ابن بابويه واقع در ابن بابويه، نرسيده به ري از مراکز عبادي مربوط به اوايل قرن 8 هجري قمري است که با شماره 1816 به ثبت رسيده است.
امام زاده هادي ري
امام زاده هادي بنايي آجري و از يادگارهاي دوران صفوي در منطقه شهر ري است. درون حرم مقبره اي وجود دارد که با كاشي معرق پوشيده شده است. گفته مي شود که اين بقعه به فرمان شاه تهماسب صفوي ساخته شده است. امام زاده هادي به نام مسجد شاه هم خوانده مي شود و محوطه آن آرامگاه بسياري از هنرمندان تهران است.


عمارت ها و محوطه هاي باستاني درشهرستان ري
زندان هارون الرشيد
بناي زندان هارون الرشيد بعد از ورود اسلام به منطقه ساخته شده است. اين بنا که درده كيلومتري جاده تهران به خراسان در دامنه كوه هاي مسگرآباد واقع است، از سنگ هاي نامنظم سياه رنگ با ملاط گچ و تاق هاي آجري ساخته شده است(تاق آجري اين بنا از بين رفته است). زندان هارون دو طبقه است كه هر طبقه آن چهار صفه دارد. اين بناي شگفت انگيز كه در قرن چهارم هجري قمري ساخته شده به دوران آل بويه مربوط است. بقاياي اين بنا در دامنه كوه مسگر آباد شهرري، از يادگارهاي آن دوره مي باشد.
ساير آثار تاريخي
از ديگر آثار تاريخي موجود در ري مي توان از موارد زير نام برد كه برخي از آن ها موجود و برخي ديگر تخريب شده و يا قسمتي از آن ها به جاي مانده است. اين بناها عبارتند از: بقعه امام زاده حمزه، بقعه امام زاده طاهر، بقعه بي بي زبيده، بقعه جوانمرد قصاب، بقعه ابوالفتوح رازي، بقاياي كاخ فخرالدوله يا فخرآباد، بقاياي گنبد مرداويج، بقاياي گنبد اينانج، قلعه گبرها يا دخمه گبرها، کاخ اشکاني، تپه كهريزک، تپه كميل، تپه خلاريز و تپه گبري.
نقش برجسته قاجاري چشمه علي ري
نقش برجسته قاجاري چشمه علي از حجاري هاي مربوط به سال 1348 هجري قمري است که در خيابان چشمه علي شهرري قرار دارد. اين اثر با شماره 2284 به ثبت رسيده است.
نقش برجسته ساساني ري
بر روي كوه سرسره در شهرري نقش برجسته اي روي سنگ، حکاکي شده که از يادگارهاي به جاي مانده از عهد ساساني مي باشد. تپه چشمه علي و قلعه بارو و نقش برجسته آن از مکان هاي تاريخي و ديدني شهر ري است که مربوط به دوران بعد از ساساني است و با شماره 202 به ثبت رسيده است.
تپه مرتضي گرد ري
تپه مرتضي گرد که از يادگارهاي دوران ساساني است در شهرري واقع بوده و با شماره 214 به ثبت رسيده است.
تپه چال ترخان ري
تپه چال ترخان که در كيلومتر 25 تهران قرار دارد، از يادگارهاي تاريخي دوران ساساني بوده و با شماره 255 به ثبت رسيده است.
تپه ميل ري
تپه ميل در کنار جاده ميل به ورامين و در نزديکي ده خير واقع شده است. اين تپه از تپه هاي بسيار کهن منطقه است که بقاياي آتشکده اي قديمي بر روي آن به جاي مانده است.
تپه گبري ري
در شمال خاوري امين آباد، تپه اي قرار دارد كه به نام تپه گبري مشهور است. بر بالاي اين تپه آثار برج سنگي و گچي بزرگي از دوران ديلميان باقي مانده كه به احتمال قوي مقبره مرداويج زيارگيلي از سرداران معروف آل زيار (ديلمي) است.
تپه كهريزک ري
تپه كهريزک تپه اي است باستاني در شهر ري که متعلق به هزاره اول ق. م بوده و در جنوب گورستان بهشت زهرا واقع است.


کاروانسرا ها، دروازه ها و بازارها درشهرستان ري
كاروان سراي كنارگرد ري
كاروان سراي كنارگرد از يادگارهاي تاريخي منطقه فشاپويه شهرري است که مربوط به دوران زنديه بوده و با شماره 1342 به ثبت رسيده است.
كاروان سراي دوقلو ري
كاروان سراي دوقلو و بقاع متصل به آستانه حضرت عبدالعظيم، مربوط به دوران مغول، صفوي، قاجاري و پهلوي بوده و با شماره 406 به ثبت رسيده است.
بازار شهر ري
بازار شهر ري که همانند ساير بازارهاي ايران از بافتي سنتي برخوردار است از آثار دوران صفوي و قاجاريه مي باشد. به دليل تخريب ها و دخل و تصرف هايي كه در طول زمان بر اين بازار وارد شده، باز شناسي بخش صفوي آن ناممكن مي نمايد. در سال950 هـ . ق متولي وقت آستانه حضرت عبدالعظيم به دليل مشكل تهيه خواروبار زايرين، درخواستي را تقديم شاه طهماسب کرد كه در پاسخ به آن، شاه دستور ساختن 24 باب دكان را به سمت حرم داد. احداث اين دكان ها شروع شكل گيري بازار فعلي ري است كه ادامه آن به سمت شمال، در زمان ناصرالدين شاه و در چند نوبت انجام گرفت. مرحله اول شکل گيري بازار از چهار سوي كوچک كه بعد از حمام قرار داشته، به سمت شمال و تا ابتداي چهار سوي بزرگ مي باشد. مرحله دوم آن به دستور امير كبير ساخته شده است كه شامل چهار سوي بزرگ و راسته كاروان سراي دو قلو مي شود. مرحله سوم، ادامه ساخت بازار به سمت شمال بوده است.
مجموعه بازار شهر ري شامل يک راسته اصلي است كه به بازار حضرتي معروف است و جهت آن شمالي، جنوبي بوده و تا ورودي حضرت عبدالعظيم (ع) ادامه مي يابد و راسته ديگري كه با راسته حضرتي در چهار سوي بزرگ تلاقي دارد، اين راسته از سمت باختر به راسته كاروان سراي دو قلو و از خاور به ميداني كوچک مي رسد. با اين كه بخش هاي مهمي از بازار شهر ري در ساليان اخير تخريب گشته است ولي بازار به عنوان نبض اقتصادي شهر ري و مهم ترين معبر دسترسي به حرم حضرت عبدالعظيم هم چنان به حيات خود ادامه مي دهد و هر روز تعداد زيادي از زوار حضرت عبدالعطيم(ع) از زير طاق و چشمه هاي آن عبور مي كنند. كسبه بازار شهر ري نيز اغلب به مشاغلي كه در ارتباط با نياز زوار است، مشغول مي باشند. مجموعه بازار با شماره 1967 به ثبت رسيده است.


قلعه ها، برج ها و آتشكده هادرشهرستان ري

قلعه زردشتيان ري
در مقابل بقعه بي بي شهربانو، بر دامنه شمالي كوه ري(کوه بي بي شهربانو) بقاياي قلعه اي وجود دارد که به قلعه زردشتيان (برج خاموشي) معروف است. در زمان هاي گذشته پيروان زردشت مردگان خود را در اين مکان قرار مىدادند.
قلعه طبرک ري
قلعه طبرک، بارو و حصار قديم شهر، از آثار برجاي مانده دوران خلفاي عباسي و مهم ترين آثار اسلامي ري است كه شامل يک رشته ديوارهاي خشتي و سنگي مي باشد . ري كهن به هنگام فتح به دست سپاه اسلام ويران و در قرون بعد دوباره آباد مي ‌گردد. منصور دوانيقي خليفه عباسي، نيمه خاوري شهر ري عهد اسلامي،‌ واقع در جنوب كوه بي بي شهربانو را پي مي ‌افكند و بر گرد آن خندقي حفر مي ‌نمايد و در سال 158 هجري قمري، مسجد جامعي در آن بنا مي کند و قلعه اي ( قلعه طبرک) در شمال آن احداث مي نمايد که در دوره سلجوقيان به دستور طغرل سلجوقي منهدم شد. در بالاي كوه، تصويري از بهرام گور نقش شده بود كه در دوران قاجاريه، صورت فتحعليشاه را به جاي آن تراشيده اند.
قلعه گبري ري
قلعه گبري که از بناهاي مربوط به دوران قبل از اسلام تا قرن 3 و 4 هجري قمري است، در شهرري قرار داشته و با شماره 1982 به ثبت رسيده است.
برج نقاره خانه ري
بقاياي برج آجري نقاره خانه برفراز کوهي به نام کوه نقاره خانه در شهر ري قرار دارد. اين برج که داراي هشت ترک است از بناهاي عهد سلجوقي بوده و در قسمت بالايي برج و باروي شهر سلجوقيان قرار دارد. پژوهش ها و كاوش هاي علمي نشان داده اند كه محل برج نقاره خانه آرامگاه يكي از شهرياران سلجوقي بوده است.
برج نقاره خانه ري
بقاياي برج آجري نقاره خانه برفراز کوهي به نام کوه نقاره خانه در شهر ري قرار دارد. اين برج که داراي هشت ترک است از بناهاي عهد سلجوقي بوده و در قسمت بالايي برج و باروي شهر سلجوقيان قرار دارد. پژوهش ها و كاوش هاي علمي نشان داده اند كه محل برج نقاره خانه آرامگاه يكي از شهرياران سلجوقي بوده است.
برج طغرل ري
برج طغرل که قدمت آن به نيمه اول قرن پنجم هجري قمري مي رسد، بنايي مدور و بلند به طول حدود20 متر است. اين برج در محوطه اي قرار دارد که به احتمال قوي مدفن طغرل اول، پادشاه سلجوقي است. بدنه اين برج ترک خورده است که البته در سال 1300 هجري قمري تعمير شده است به همين دليل،‌ آثار و نشانه هاي به جاي مانده تاريخي و معماري سلجوقي آن از قبيل كتيبه كوفي و نقش و نگار آجري آن از بين رفته است. اكنون اين برج قديمي به صورت يک بناي تازه درآمده است. لوح سنگ مرمر سردر برج، به يادگار مرمت بنا نصب شده است.
باروي ري برين
باروي بزرگ ري برين(ري عليا) در روزگاران پيش از اسلام ( 4000 ق. م ) احداث شده و ري باستاني را که در جنوب چشمه علي قرار داشت، در بر گرفته بود. اين بارو و حصار عظيم را آريايي ها به خاطر حفاظت از شهر در پيرامون شمال شهر احداث و در جنوب آن نيز خندقي ژرف حفر کردند. ظاهرا نيمه خاوري اين بارو - که هنوز قسمت هايي از آن در شمال چشمه علي، و پهنه كارخانه هاي گليسيرين و سيمان به چشم مي خورد- به طور كامل و پي‌هاي ديگر جهات آن در اوايل عهد قاجاريه بازسازي شده است. اين بارو نمايشگر حدود ري پيش از اسلام است. ري پس از اسلام در قسمت خاوري بارو، به دست خلفاي عباسي پي ريزي شده است.
بقاياي آتشگاه ري
در 12 كيلومتري جنوب خاوري ري بر روي تپه ميل در كنار جاده ميل به ورامين و در نزديكي ده خير آتشكده اي کهن از عهد ساساني به جاي مانده که در زمان هاي کهن از آن به عنوان معبد استفاده مي شد. در وسط اين معبد، آتشداني قرار داشت كه آتش آن همواره روشن بود. گفته مي شود که اين آتشکده توسط فريدون ساخته شده بود ولي همانند آتشكده هاي ديگر، به دست اسكندر مقدوني منهدم شد

aminnazari
24-07-2006, 13:13
نگاهي كوتاه به شهرستان رباط كريم
شهرستان رباط کريم يکي از شهرستان هاي استان تهران است که در ناحيه باختري استان واقع شده است. وجود تپه هاي باستاني اطراف شهرستان رباط کريم؛ نشان گر قدمت منطقه است ولي اطلاعات زيادي در اين باره در دست نست. اساس اقتصاد اين شهرستان را كشاورزي و دام داري تشكيل مي دهد. بازرگاني و داد و ستد نيز در راستاي همين فعاليت ها صورت مي گيرد. معبد قديمي تخت رستم، کاروان سراي فتح علي شاه و تپه هاي باستاني که در اين شهرستان وجود دارند، از جمله ديدني هاي منطقه به شمار مي آيند. در سال هاي اخير مهاجرين زيادي از شهرهاي مختلف به اين شهرستان مهاجرت نموده و سكني گزيده اند و بافت جمعيتي را تغيير داده اند. اساس اقتصاد اين شهرستان را كشاورزي و دام داري تشكيل مي دهد و بازرگاني و داد و ستد نيز در راستاي همين فعاليت ها صورت مي گيرد.
مکان هاي ديدني و تاريخي
وجود تپه هاي باستاني اطراف شهرستان رباط کريم نشان گر قدمت منطقه است. تپه باستاني پرندک، تپه باستاني معمورين، تپه كلمه، تپه باستاني وسطر و ساير تپه هاي باستاني به اضاف معبد قديمي تخت رستم که قدمت ان به دوره ساسانيان مي رسد و کاروان سراي فتح علي شاه از جمله ديدني هاي اين منطقه به شمار مي آيند.
صنايع و معادن
مهم ترين معدن اين شهرستان معدن منگنز واقع در 6 كيلومتري باختر رباط كريم است كه توسط شركت ملي فولاد ايران مورد بهره برداري قرار مي گيرد.
کشاورزي و دام داري
كشاورزي منطقه ي رباط کريم بيش تر به صورت آبي بوده و از رونق خوبي برخوردار است. براي آبياري زمين هاي تحت كشت و باغ هاي اطراف، از چاه هاي ژرف استفاده مي شود. طريقه آبياري به صورت كرت بندي است. عمده ترين فرآورده هاي كشاورزي و باغ داري عبارتند از: گندم، جو، تره بار، ذرت، تخمه آفتابگردان، انگور، سيب، گلابي و گيلاس. در اين شهرستان پوشش گياهي تنک جهت چراي دام موجود است. دام داري در منطقه هم به صورت سنتي و هم به روش صنعتي انجام مي گيرد. محصولاتي مانند تره بار، انگور و شير از مهم ترين صادرات رباط كريم محسوب مي شود. دام داري هاي صنعتي شامل واحدهاي گاوداري از نژادهاي اصيل خارجي است كه به پرورش گاوهاي شيرده اختصاص يافته و از بازدهي خوبي برخودار شده است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
گفته مي شود وجه تسميه نام رباط کريم به علت وجود کاوران سرايي قديمي در اين ناحيه با نام «رباط (کاروان سرا) کريم» بوده است و بعد ها حتي پس از رشد شهر و گسترش آن نام منطقه ي رباط کريم هم چنان بر اين ناحيه مانده است. البته الان کاروان سراي قديمي در اين ناحيه وجود دارد که قدمت آن به دوره قاجاريه مي رسد ولي اين کاروان سرا به نام فتح علي شاه موسوم است.
مشخصات جغرافيايي
رباط كريم مركز شهرستان رباط كريم، از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 05 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 28 دقيقه پهناي شمالي و بلندي 1033 متري از سطح دريا واقع شده است. شهرستان رباط كريم از خاور و جنوب به شهرستان ري، از شمال به شهرستان شهريار و از باختر به شهرستان ساوه محدود مي شود. مهم ترين رودخانه هاي اين شهرستان؛ رودشور و رود فصلي شاه چايي (شعبه اي از رودخانه كرج) است،. آب و هواي اين شهرستان؛ معتدل و خشک است. رباط كريم در فاصله 38 كيلومتري جنوب خاوري شهر كرج، در مسير جاده آسفالته تهران ـ ساوه در 35 كيلومتري جنوب باختري پايتخت، و 109 كيلومتري شمال خاوري ساوه قرار دارد. هم چنين يک راه آسفالته رباط كريم را به درازاي 21 كيلومتر به سمت شمال به علي شاه عوض متصل مي نمايد. رباط كريم داراي ايستگاه راه آهن است و خط آهن تهران ـ خرم شهر و تهران ـ كرمان از ميان اين شهر مي گذرد.


طبيعت در شهرستان رباط كريم
رود شور يا ابهر رود رباط كريم
رود شور از كوه هاي سلطانيه قزوين سرچشمه گرفته و از به هم پيوستن دو رودخانه خزررود و ابهررود و برخي از رودهاي كوچک فرعي ديگر تشكيل مي ‌شود و با جهت كلي شمال باختري به جنوب خاوري از 6 كيلومتري جنوب باختري حسن آباد (مركز بخش فشاپويه) گذشته و بر شوره‌ زار خاور حوضي سلطان جذب مي ‌گردد و پس از آبياري ابهر، قزوين، ساوجبلاغ و تهران به رودخانه كرج مي پيوندد. اين رودخانه به دليل داشتن نمک در پايين دست، براي كشاورزي مناسب نيست ولي شاخه هايي از آن از امکانات گردشگاهي برخوردار است.
رودخانه شاه چايي رباط كريم
رودخانه شاه چايي، رودي فصلي است كه شعبه‌اي از رودخانه كرج است. اين رود از 8 كيلومتري خاور رباط كريم مي ‌گذرد.


عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان رباط كريم
تپه باستاني پرندک رباط كريم
تپه باستاني پرندک يکي از تپه هاي باستاني مربوط به دوران پيش از تاريخ است. اين تپه در شمال باختر روستاي پرندک قرار دارد.
تپه باستاني معمورين رباط كريم
تپه باستاني معمورين از تپه هايي است که متعلق به هزاره 6 تا اول قبل از ميلاد مي باشد و در مسير فرودگاه بين المللي امام خميني قرار دارد. اين تپه با شماره 2260 به ثبت رسيده است.
تپه كلمه رباط كريم
تپه كلمه از تپه هاي باستاني مربوط به دوران اسلامي است که در روستاي كلمه قرار دارد. اين تپه با شماره 2883 به ثبت رسيده است.
تپه باستاني وسطر رباط كريم
تپه باستاني وسطر از تپه هاي متعلق به دوران باستاني و اسلامي است که در روستاي رامين قرار دارد. اين تپه با شماره 2884 به ثبت رسيده است.
ساير تپه هاي باستاني رباط كريم
ديگر تپه هاي باستاني شهرستان رباط کريم عبارتند از: تپه کيکاور، چخماق تپه و تپه آلارد.


کاروانسراها ، دروازه ها و بازارها درشهرستان رباط كريم
كاروان سراي فتح علي شاه رباط كريم
كاروان سراي فتح علي شاه از بناهاي مربوط به دوران قاجاري است که در كيلومتر 37 جاده تهران - رباط كريم قرار دارد. اين بنا با شماره 1558 به ثبت رسيده است.

aminnazari
24-07-2006, 13:16
نگاهي كوتاه به شهرستان شميرانات
يكي از شهرستان هاي استان تهران است که در ناحيه شمال استان قرار گرفته و پيچيدگي عجيبي با شهرستان تهران دارد. شميرانات به واسطه ي نزديکي به تهران و داشتن آب و هواي شادي بخش و دل پذير همواره جاذب جمعيت بوده و داراي مکان هاي ديدني و آثار تاريخي قابل توجهي است. شهرستان شميرانات به دليل نزديک بودن به شهر تهران و داشتن هواي دل پذير و معتدل كوهستاني (ييلاقي) در تابستان ها پذيراي تعداد زيادي از پايتخت نشينان است.
پيست هاي اسکي، کوه هاي توچال، دره هاي توچال،، آبشارهاي کوچک و بزرگ، چون: آبشار دوقلو، رودخانه هاي پرآب و خروشان در دامنه کوه هاي سر به فلک کشيده و درياچه هاي زيبايي چون درياچه سد لتيان بخشي از جاذبه هاي طبيعي منطقه است که در کنار آثار متعدد تاريخي و موزه هاي متعدد پذيراي گردشگران زيادي است. مکان هاي متعدد تاريخي چون: کاخ هاي سلطنتي، گورستان هاي قديمي، امام زاده هاي مقدس و موزه هاي تاريخي در کنار طبيعت زيبا و فرح بخش منطقه، بازديد کنندگان از اين ناحيه را به وجد مي آورند. آب كشاورزي اين منطقه از رودخانه ها و چشمه سارها تامين مي شود و محصولات كشاورزي آن را گندم، جو و تره بار تشکيل مي دهد. باغ داري نيز در سطح بسيار وسيعي جريان يافته و شامل پرورش انواع درختان ميوه از قبيل سيب، گلابي، آلبالو، گيلاس، زردآلو، خرمالو، ‌توت و غيره مي شود.
مکان هاي ديدني و تاريخي
منطقه شميرانات به واسطه نزديکي به تهران و داشتن آب و هواي فرح بخش و دل پذير همواره جاذب جمعيت بوده و داراي مکان هاي ديدني و آثار تاريخي زيادي است. پيست هاي اسکي، کوه هاي توچال و دره هاي آن، آبشارهاي کوچک و بزرگ منطقه چون آبشار دوقلو، رودخانه هاي پرآب و خروشان در دامنه کوه هاي سر به فلک کشيده و درياچه هاي زيبايي چون درياچه سد لتيان، از جاذبه هاي طبيعي منطقه است که در کنار آثار متعدد تاريخي شهرستان شميران پذيراي گردشگران زيادي است. مکان هاي متعدد تاريخي چون کاخ هاي سلطنتي، گورستان هاي قديمي، امام زاده هاي مقدس و موزه هاي تاريخي در کنار طبيعت زيبا و فرح بخش، گردشگران اين منطقه را راضي از بازديد خود بدرقه خواهند کرد.
صنايع و معادن
صنايع شهرستان شميران شامل صنايع مواد غذايي، ريسندگي وبافندگي، پوشاک و صنايع الکترونيکي مي شوند. معادن فعال اين شهرستان عبارتند از:
الف: بخش مركزي
سنگ سبز بدل آباد و دركه واقع در 3 كيلومتري شمال باختري اوين وباختر دركه.
ب:‌ بخش لواسانات
- مارن رسي در سبو بزرگ (محدوده گلندوک)
- سنگ تراس جاجرود (سنگ آهک مازني) واقع در كوه جاجرود كه بوسيله شركت سيمان ري مورد استخراج و بهره برداري قرار مي گيرد.
- سنگ لاشه ساختماني جاده لشگرک به افچه و لواسان.
- سنگ گچ واقع در 5 و 7 كيلومتري شمال گلندوک و اطراف روستاي كند بالا و پايين.
- معدن سنگ باغ كمش.
پ: بخش رودبار قصران
- معدن ذغال سنگ دريوک 18 كيلومتري شمال خاوري فشم.
- معدن ذغال سنگ خاتون بارگاه 20 كيلومتري شمال خاوري فشم (انتهاي راه فشم ـ گرمابدر)
- سنگ گچ آهار در راه اوشان به روستاي آهار.
- معدن سنگ لاشه ساختماني جيرود 11 كيلومتري شمال باختري فشم (جاده فشم به شمشک) هم چنين يک معدن فسفات دراطراف روستاي زايگان 9 كيلومتري شمال خاوري فشم شناسايي و كشف شده ولي تا كنون مورد استخراج و بهره برداري قرار نگرفته است.
کشاورزي و دام داري
آب كشاورزي از رودخانه ها و چشمه سارها تامين مي شود و محصولات كشاورزي آن عبارتند از: گندم، جو و تره بار. باغ داري در سطح وسيع تري جريان يافته و شامل پرورش انواع درختان ميوه از قبيل سيب، گلابي، آلبالو، گيلاس، زردآلو، خرمالو، ‌توت و غيره مي شود. دام داري نيز در اين شهرستان رونق داشته و علاوه بر گوسفند داري شامل پرورش طيور و زنبور عسل نيز مي شود كه فرآورده هاي آن از جمله صادرات اين شهرستان به شمار مي روند. هم چنين مراتع و چراگاه هاي متعددي كه داراي پوشش گياهي غني هستند در بخش هاي لواسانات و رودبار قصران وجود دارد كه علاوه بر دام داران محلي در دو فصل بهار و تابستان مورد استفاده دام داران متحرک و نيمه متحرک از شهرستان هاي ديگر نيز قرار مي گيرد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
شميرانات از مناطق خوش آب و هوا و ييلاقي اطراف تهران به شمار مي آمده و به همين لحاظ همواره مورد توجه امرا و سلاطين وقت بوده است. در دوره قاجاريه که شهر تهران به پايتختي انتخاب شد، منطقه ي شميران به ييلاق و استراحت گاه شاهان قاجار و ثروتمندان شهر تبديل شد و هر يک قصري در اين منطقه براي خود ساخته و باغي آباد کردند. اين منطقه در دوره ي پهلوي نيز بسيار مورد توجه حاکمان وقت بود و به همين سبب در اين شهرستان کاخ ها و باغ هاي بسيار زيبايي وجود دارند که امروزه برخي از آن ها به عنوان موزه مورد بازديد عامه ي مردم قرار مي گيرند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان شميرانات که در شمال استان تهران واقع شده؛ از شمال به شهرستان هاي نور و آمل، از خاور به شهرستان دماوند، از جنوب به تهران و شهرستان ورامين، از جنوب باختري به بخش كن و از باختر به شهرستان كرج محدود مي شود. شهرستان شميرانات كه مركز آن شهر تجريش است، از 3 بخش مركزي، لواسانات و رود بار قصران تشكيل شده است. تجريش از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 26 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 49 دقيقه پهناي شمالي و بلندي 1500 متري از سطح دريا واقع شده است. مهم ترين رودخانه ي اين منطقه؛ رودخانه ي جاجرود است و آب و هواي شهرستان شميرانات به علت موقعيت كوهستاني سرد و خشک است. تقريبا تمام راه هايي كه در تهران آورده شده، به لحاظ پيوستگي زياد شهرستان شميرانات با شهرستان تهران شامل حال اين شهرستان نيز مي شود. علاوه بر راه هاي تهران، راه هاي فرعي كه شهرهاي مختلف اين شهرستان را به هم پيوند مي دهد نيز موجود است.


طبيعت در شهرستان شميرانات
آبشار دوقلو شميران
آبشار دوقلو که 2700 متر ارتفاع دارد در زير پناه گاه شيرپلا قرار گرفته و يكي از زيباترين آبشارهاي ناحيه شميرانات و محلي مناسب براي رفع خستگي كوه نورداني است كه به ارتفاعات صعود مي كنند. اين آبشار از ذوب برف بلندي هاي البرز به وجود آمده است. برودت آب آن تا حدي است كه حتي در تابستان هم نمي توان بيش از مدتي كوتاه در آن آب تني كرد.
درياچه سد لتيان شميران
اين درياچه در 25 كيلومتري شمال خاوري تهران قرار گرفته و با 330 هكتار وسعت روي رودخانه جاجرود ايجاد شده است. درياچه علاوه بر زيبايي هاي طبيعي خود محل پرورش انواع ماهي ها نيز است. كرانه ها و پيرامون اين درياچه گردشگاهي گسترده است كه مردم از آن بهره مي گيرند.
كوه آباک (abak) شميران
اين كوه با ارتفاع 3200 متر در محدوده شهرستان شميرانات، بخش رودبار قصران، دهستان رودبار و قصران و در 19 كيلومتري شمال خاوري مركز شهرستان شميرانات واقع شده است. جهت كوه شمال خاوري - جنوب باختري بوده و قله آن از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 30 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 59 دقيقه پهناي شمالي قرار دارد.
كوه آهار (ahar) شميران
اين كوه با ارتفاع 2184 متر در محدوده شهرستان شميرانات، بخش رودبار و قصران، دهستان رودبارر و قصران و در 17 كيلومتري شمال خاوري مركز شهرستان شميرانات واقع شده است. جهت كوه شمال خاوري ـ جنوب باختري بوده و قله آن از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 29 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 56 دقيقه پهناي شمالي قرار دارد.
كوه خرس چال (khers Chal) شميران
اين كوه با ارتفاع 4130 متر در محدوده شهرستان شميرانات، بخش رودبار و قصران،‌ دهستان رودبار قصران و در 32 كيلومتري شمال مركز شهرستان شميرانات واقع شده است. جهت كوه شمال خاوري ـ جنوب باختري بوده و قله آن از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 30 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 4 دقيقه پهناي شمالي قرار دارد.
كوه دارآباد (darabad) شميران
اين كوه با ارتفاع 2765 متر در محدوده شهرستان شميرانات، بخش رودبار و قصران، دهستان رودبار و قصران و در 7 كيلومتري شمال خاوري مركز شهرستان شميرانات واقع شده است. جهت كوه شمال باختري ـ جنوب خاوري بوده و قله آن از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 28 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 52 دقيقه پهناي شمالي قرار دارد.
پيست دربند سر شميران
اين پيست در 56 كيلومتري شمال خاوري تهران واقع شده و امكاناتي از قبيل آموزشگاه اسكي، پيست كوچک آموزشي، دو تله اسكي آموزشي مخصوص مربيان و دو تله اسكي آموزشي پيست همگاني و يک تله سي يژ دارد. زمان مناسب براي اسكي از آذر تا پايان فروردين و اوايل ارديبهشت است.
پيست شمشک شميران
اين پيست در 58 كيلومتري شمال خاوري تهران قرار دارد و 3600 متر از سطح دريا ارتفاع دارد. طول پيست 3000 متر و زمان مناسب براي اسكي در آن، اوايل دي تا پايان ارديبهشت ماه است. پيست شمشک، پيش تر داراي دو هتل براي اقامت اسكي بازان بوده كه اکنون به خوابگاه تبديل شده اند.
پيست شمشک شميران
اين پيست در 58 كيلومتري شمال خاوري تهران قرار دارد و 3600 متر از سطح دريا ارتفاع دارد. طول پيست 3000 متر و زمان مناسب براي اسكي در آن، اوايل دي تا پايان ارديبهشت ماه است. پيست شمشک، پيش تر داراي دو هتل براي اقامت اسكي بازان بوده كه اکنون به خوابگاه تبديل شده اند.
پيست توچال شميران
پيست توچال در ايستگاه پنج تله كابين توچال، در ارتفاع 3500 متري از سطح دريا قرار دارد. تله كابين توچال كه تا نزديكي قله مي رسد، سه روز در هفته داير است. در انتهاي ايستگاه پنج، كه مجهز به دو پيست اسكي براي ورزشكاران تازه كار و حرفه اي است، چندين رستوران و محل استراحت وجود دارد. اين مجموعه داراي دو تله اسكي بشقابي و تله سي يژ است.
دره اوين - دركه شميران
اين دره در شمال شهر تهران واقع شده است. در ابتداي مسير دره اوين - دركه، روستاي دركه قرار دارد كه يكي از خوش آب و هوا ترين مناطق روستايي تهران است. در طول دره اوين، رودخانه اي پر آب جريان دارد كه در تابستان محل آب تني كساني است كه از گرماي خسته كننده تابستان تهران وحومه به آن جا پناه مي برند. اين رودخانه در بخشي از مسير خود، به صورت پلكاني در مي آيد كه به هفت حوض معروف است و مي تواند به صورت يک استخر طبيعي عمل كند.
دره اوين در طول هفته به ويژه در روز هاي تعطيل، محل رفت و آمد كوه نورداني است كه به ارتفاعات آن ناحيه صعود مي كنند. قهوه خانه هاي اين مسير به جز پذيرايي روزمره از كوه نوردان، براي اقامت شبانه نيز مناسب اند. كناره هاي رودخانه اي كه از اين مسير مي گذرد، محل هايي مناسب براي چادر زدن كوه نوردان است. در طول مسير دره، باغ هاي گيلاس، سيب، انجير، گردو و ديگر درختان وجود دارد كه در فصل بهار اين باغ ها غرق شكوفه مي شوند و دره را بسيار زيبا مي كنند. در اواخر بهار و آغاز تابستان كه شكوفه ها به ميوه مي نشينند، جلوه اي ديگر از زيبايي هاي طبيعت بر منطقه حاكم مي شود. دره اوين - دركه به علت قرار گرفتن در مسير راه كوه نوردان، يكي از پر رفت و آمد ترين دره هاي شهر تهران است.
دره‌ي فرحزاد شميران
دره‌ي فرحزاد نيز يكي از دره هاي ييلاقي شميران است كه امروزه جزو تهران به شمار مي آيد. در كنار رودخانه‌ي باصفاي فرحزاد باغ ها و بستان هاي متعددي پراكنده شده اند كه يكي ديگر از مراكز گردشگاهي مردم تهران و شميرانات را تشكيل داده اند.
پناه گاه شير پلا شميران
اين پناه گاه در ارتفاع 2750 متري از سطح دريا قرار دارد و مسير هاي آن شامل سربند، پس قلعه و آبشار دو قلومي شود. مدت زمان صعود به آن بر حسب حركت متوسط در تابستان پيج ساعت است. از شير پلا تا قله توچال معمولا سه ساعت راه است. اين پناهگاه داراي امكاناتي مانند خوابگاه با ظرفيت 150 نفر، ناهار خوري، بوفه، آب لوله كشي و برق است.
پناه گاه و قله كلک چال شميران
پناه گاه كلک چال در ارتفاع 2600 متري از سطح دريا قرار دارد و ارتفاع قله آن به 3350 متر مي رسد. اين پناهگاه داراي سه مسير به نام هاي جمشيديه، گلاب دره، باغ افشار و دره وزباد بوده و زمان صعود در تابستان از هر يک از اين سه مسير در حدود 5/2 ساعت است. اين پناه گاه داراي تاسيسات و تجهيزات آب و برق است و اين امكانات زير نظر وزارت آموزش و پرورش اداره مي شود و بيشتر در اختيار دانش آموزان مدرسه ها قرار مي گيرد. در مسير پناه گاه و در خود آن، قهوه خانه هايي وجود دارد. از اين مكان با دو ساعت كوه نوردي مي توان به قله 3350 متري كلک چال رسيد.
پناه گاه پلنگ چال شميران
اين پناه گاه در ارتفاع 2550 متري از سطح دريا قرار دارد و مدت زمان صعود در تابستان در حدود پنج ساعت است. اين پناهگاه گاه داراي خوابگاهي به ظرفيت 70 نفر است.
دره‌ي ييلاقي دربند شميران
منطقه ييلاقي دربند در شمال شهر تهران در کنار روستاي دربند در دامنه هاي رشته کوه البرز واقع شده است و از مناطق مهم طبيعي - تفريحي به شمار مي آيد. هواي دلپذير، آبشارهاي زيبا، رودخانه خروشان و کوه هاي دربند همراه با در دسترس بودن مسيرهاي ارتباطي و وجود مراکز خدماتي و رفاهي مناسب سبب شده که بيشتر طبيعت دوستان تعطيلات آخر هفته خود را در اين منطقه ييلاقي به سر برند. براي رفاه حال کوهنوردان در اين منطقه تله سي يژ راه اندازي شده که به راحتي به چشم اندازهاي مهمي چون آبشار دوقلو و پناه گاه شيرپلا دسترسي داشته باشند.
دره‌ي ييلاقي اوشان – فشم
اين دو ناحيه به ترتيب در 30 و 35 كيلومتري شمال خاور تهران قرار دارند. اوشان - فشم از مسير جاده لشگرک داراي باغ هاي ميوه بسيار است و هواي آن در بهار و تابستان معتدل است. روستاهاي آهار، شكراب، لالون، زايگون، گرماب دره و ميگون نيز در همان حوالي، از مناطق تفريحي اند كه براي سفر هاي يک روزه بسيار مناسب هستند.


آرمگاه ها،امامزاده هاوزيارتگاه هادر شهرستان شميرانات
امام زاده قاسم شميران
بقعه امام زاده قاسم از بناهاي دوران شاه تهماسب صفوي است كه در دوران قاجاريه مرمت شده است. اين بقعه در گلاب دره بر دامنه كوه هاي شميرانات در نقطه اي آرام با چشم اندازي بسيار زيبا واقع شده و داراي يک برج هشت ضلعي آجري است كه گنبدي كاشي كاري شده اي نيز بر فراز آن قرار دارد. درون حرم امام زاده، که زيارتگاهي ساده و بي پيرايه است، ضريحي ساده و صندوقي عتيقه قرار دارد.
امام زاده صالح شميران
بقعه امام زاده صالح در ميدان تجريش، کنار بازار تجريش واقع شده است. اين بقعه متعلق به دوره قاجاريه است. قدمت درخت چنار کهنسال داخل محوطه و سنگ قبرهاي قديمي اين آستانه متعلق به قرن هفتم يا هشتم هجري قمري است. اين بقعه داراي صحن، ايوان، رواق، مسجد، ضريح مرقد و گنبد است.
امام زاده يوش شميران
امام زاده يوش از بقعه هاي متعلق به دوران تيموري است که در شهرستان لواسان بزرگ قرار دارد.
امام زاده احمد شميران
امام زاده احمد از بقعه هاي متعلق به قرن 7 و 8 هجري قمري است که در لواسان بزرگ قرار دارد.


عمارت هاو محوطه هاي باستاني درشهرستان شميرانات
خانه نظام ا لسلطان شميران
خانه نظام السلطان و درخت چنار كهنسال آن متعلق به دوران قاجاريه است. اين عمارت در لواسان بزرگ قرار دارد.
خانه نيما يوشيج شميران
خانه نيما يوشيج شاعر معاصر که متعلق به دوران پهلوي است، در تجريش، خيابان دزاشيب قرار دارد.
تپه حصارک شميران
تپه حصارک از تپه هاي تاريخي متعلق به قرن پنجم است که در جنوب گلندوک لواسان قرار دارد.
تپه قليان شميران
تپه قليان از تپه هاي باستاني متعلق به دوران ماقبل تاريخ است و در لواسان بزرگ واقع شده است.
تپه كي ميرشميران
تپه كي مير از تپه هاي تاريخي متعلق به هزاره چهارم و پنجم قبل از ميلاد است که در لواسان كوچک قرار دارد.
تپه سرقلعه لوا ساني شميران
تپه سر قلعه لواساني از تپه هاي تاريخي متعلق به دوره اسلامي است که در سوهانک واقع است.


كاخها ، باغها و موزه هادرشهرستان شميرانات
مجموعه كاخ نياوران شميران
مجموعه كاخ نياوران از عمارت هاي متعلق به دوره قاجاري است. اين مجموعه در خيابان باهنر قرار دارد.
كاخ سعد‌آباد شميران
مجموعه کاخ سعد آباد که امروزه به عنوان موزه از آن استفاده مي شود، در شمالي ترين، بلندترين و خوش آب و هوا ترين بخش تهران در مساحتي در حدود 400 هكتار واقع شده است. اين مجموعه داراي حدود 180 هكتار جنگل طبيعي، چشمه سار، باغستان، گلخانه و خيابان پوشيده از درخت و گل است. در اين مجموعه در حدود 14 كاخ با تاسيسات جنبي گوناگون ساخته شده است. هر يک از اين كاخ ها با مساحتي زياد و با انواع امكانات تفريحي مانند استخر، مرداب، زمين هاي بازي و باغ در اختيار يكي از نزديكان شاه بوده است.

aminnazari
24-07-2006, 13:17
نگاهي كوتاه به شهرستان ساوجبلاغ
شهرستان ساوجبلاغ يکي از شهرستان هاي استان تهران است که در ناحيه ي باختر استان واقع شده است. كشاورزي از مهم ترين مشاغل اهالي اين منطقه به شمار مي رود و از ديرباز باز كشت گندم، جو، چغندرقند، بنشن و تره بار در اين منطقه معمول بوده است. تپه هاي باستاني متعدد که قدمت آن ها به دوره هاي پيش از ميلاد مي رسد و خانه هاي بزرگان سياسي چون مرحوم طالقاني و مصدق از جمله مکان هاي ديدني شهرستان ساوجبلاغ هستند. باغ هاي سرسبز و خرمي نيز در ناحيه ي ساوجبلاغ وجود دارد که مي توانند جايي براي تنفس به شمار آيند.
مکان هاي ديدني و تاريخي
باغ هاي سرسبز و خرم ناحيه ساوجبلاغ همراه با رودخانه هاي پرآب از جاذبه هاي طبيعي شهرستان ساوجبلاغ به شمار مي آيند. تپه هاي باستاني متعدد که قدمت آن ها به دوره هاي پيش از ميلاد مي رسد و خانه هاي بزرگان سياسي چون مرحوم طالقاني و مرحوم مصدق نيز از مکان هاي تاريخي و ديدني شهرستان ساوجبلاغ هستند.
صنايع و معادن
از صنايع ماشيني شهرستان ساوجبلاغ مي توان توليدات ماشين آلات كشاورزي، پارچه بافي، توليد سيمان، شوفاژ، رادياتور سازي و تهيه دان طيور را نام برد كه از اهميت ويژه اي برخوردار است. عمده ترين صادرات اين شهرستان عبارتند از: پارچه، سيمان، گندم، جو، سيب،‌ چغندرقند، هلو، گلابي،‌ گيلاس،‌ انگور، توت ‌و بادام.
از صنايع ماشيني شهرستان مي توان توليدات ماشين آلات كشاورزي، پارچه بافي، توليد سيمان، شوفاژ، رادياتور سازي و تهيه دان طيور را نام برد كه از اهميت ويژه اي برخوردار اند. کشاورزي و دام داري
كشاورزي از مهم ترين مشاغل اهالي به شمار مي رود و از ديرباز باز شامل كشت گندم، جو، چغندرقند، بنشن و تره بار بوده است. باغ داري يكي ديگر از رشته هاي اقتصادي اين شهرستان است كه شامل: كشت درختان ميوه از قبيل سيب، گوجه، ‌گيلاس، زردآلو و هلو است. نوع كشت 80 درصد آبي است كه بيش تر از چاه هاي ژرف و نيمه ژرف تأمين مي شود. يكي ديگر از فعاليت هاي اين شهرستان دام داري است که در كنار كشاورزي انجام مي شود. انواع فرآورده هاي لبني و دامي از قبيل پوست، پشم و لبنيات از جمله توليدات اين منطقه است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام ساوجبلاغ از دو کلمه ساوج و بلاغ ترکيب شده است. بلاغ در زبان ترکي به چشمه يا رودخانه گفته مي شود و به نظر مي رسد منظور از ساوجبلاغ؛ رودخانه ي ساوه بوده که به مرور به ساوج تغيير يافته است. هشتگرد مركز شهرستان ساوجبلاغ است. گفته مي شود اين شهر در دوره قاجاريه روستاي كوچكي بيش نبوده و فقط يک كاخ ييلاقي در آن موجود بوده است. در مورد نام گذاري آن نيز روايت مي كنند كه نام شهر هشتگرد ابتدا «هشت كرد» بوده و با گذشت زمان به هشتگرد تغيير پيدا كرده و علت نام گذاري آن اقامت هشت خانوار كرد در اين شهرستان بوده است. شهر جديد هشتگرد نيز به منظور اسكان جمعيت سرريز تهران و ايجاد تعادل زيست محيطي منطقه به وجود آمده و از آن جا كه در شمال شهر فعلي هشتگرد واقع است، مي تواند از تسهيلات شهر قديم نيز برخوردار شود. در جنوب شهر جديد محوطه اي به وسعت 150 هكتار، كه امكان گسترش آن تا حدود 350 هكتار وجود دارد، به عنوان ناحيه صنعتي وجود دارد كه بخش عمده اي از اشتغال صنعتي اين منطقه را تامين مي كند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان ساوجبلاغ از خاور به شهرستان كرج، از شمال به طالقان، از شمال و باختر به شهرستان قزوين، و از جنوب به شهرستان هاي شهريار و ساوه محدود مي شود. مركز اين شهرستان؛ هشتگرد است كه از نظر جغرافيايي در 50 درجه و 40 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 57 دقيقه پهناي شمالي و بلندي 1250 متري از سطح دريا قرار دارد. رودهاي فصلي آغشت، كردان، گردره، از رودهاي مهم اين منطقه بوده و آب و هواي آن معتدل و خشک است. راه هاي دسترسي به اين منطقه عبارتند از:
- راه هشتگرد ـ قزوين
ـ راه هشتگرد ـ‌ كرج به درازاي 30 كيلومتر
- راه هشتگرد - تهران به درازاي 70 كيلومتر
- راه هشتگرد - قزوين به درازاي 90 كيلومتر
راه هاي فرعي ديگري نيز روستاها و بخش ها را به مراكز بخش و شهرستان متصل مي کنند. هم چنين جاده ترانزيتي تهران – تبريز – اروپا از ميان شهر مي گذرد، و راه آهن تهران – تبريز از جنوب خاوري شهر هشتگرد مركز شهرستان ساوجبلاغ عبور مي كند.


طبيعت در شهرستان ساوجبلاغ
رود شور يا ابهر رود ساوجبلاغ
رود شور از كوه هاي سلطانيه قزوين سرچشمه گرفته و از به هم پيوستن دو رودخانه خزررود و ابهررود و برخي از رودهاي كوچک فرعي ديگر تشكيل مي ‌شود و با جهت كلي شمال باختري به جنوب خاوري از 6 كيلومتري جنوب باختري حسن آباد (مركز بخش فشاپويه) گذشته و بر شوره‌ زار خاور حوضي سلطان جذب مي ‌گردد و پس از آبياري ابهر، قزوين، ساوجبلاغ و تهران به رودخانه كرج مي پيوندد. اين رودخانه به دليل داشتن نمک در پايين دست، براي كشاورزي مناسب نيست ولي شاخه هايي از آن از امکانات گردشگاهي برخوردار است.
رودخانه طالقان ساوجبلاغ
رود طالقان که از كوه هاي كندوان و كهار بزرگ در شمال باختر تهران سرچشمه مي گيرد و سواحل آن به ويژه در بخش هاي بالادست داراي ارزش هاي تفريحي و جهانگردي است. اين رود در دره طالقان به سوي باختر جريان مي يابد و سپس به سفيد رود مي پيوندد. طول اين رودخانه 180 كيلومتر است و از شاخه هاي مهم آن مي توان به علي زان، خسبان و الموت رود اشاره کرد كه از كوه هاي تخت سليمان سرچشمه مي گيرند.


آرامگاه ها،امامزاده هاو زيارتگاه ها درشهرستان ساوجبلاغ
امام زاده شاهزاده حسين ساوجبلاغ
امام زاده شاهزاده حسين و چنار محوطه آن از يادگارهاي تاريخي متعلق به اواخر دوره تيموريان است که در روستاي گورآب شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد. اين بنا با شماره 968 به ثبت رسيده است.
امام زاده هادي ساوجبلاغ
امام زاده هادي از بقعه هاي متعلق به دوران صفوي و قاجاري است که در روستاي ينگه امام شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد.


عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان ساوجبلاغ
خانه دكتر مصدق ساوجبلاغ
خانه دكتر مصدق از عمارت هاي متعلق به دوران قاجاري است که در روستاي احمدآباد شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد. اين بنا با شماره 2943 به ثبت رسيده است.
تپه باستاني يقه ساوجبلاغ
تپه باستاني يقه از تپه هاي باستاني به جا مانده از دوران پيش از تاريخ است. اين تپه در منجيل آباد شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد.
تپه ارسطو ساوجبلاغ
تپه ارسطو واقع در روستاي ارسطو از تپه هاي باستاني مربوط به دوران پيش از تاريخ در شهرستان ساوجبلاغ است.
تپه هاي ازبكي ساوجبلاغ
تپه هاي ازبكي از تپه هاي باستاني متعلق به هزاره پنجم قبل از ميلاد است که در مسير هشتگرد -نظرآباد قرار دارد. اين تپه با شماره 955 به ثبت رسيده است.
موشلان تپه ساوجبلاغ
موشلان تپه اسماعيل آباد از تپه هاي باستاني متعلق به هزاره پنجم قبل از ميلاد است. همان طور که از نام آن پيداست اين تپه در روستاي اسماعيل آباد قرار دارد و با شماره 1544 به ثبت رسيده است.
تپه هاي خرم آباد ساوجبلاغ
تپه خرم آباد از تپه هاي تاريخي به جا مانده از هزاره اول قبل از ميلاد است. اين تپه در روستاي خرم آباد شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد و با شماره 1378 به ثبت رسيده است.
تپه باستاني خاتون سر ساوجبلاغ
تپه باستاني خاتون سر از تپه هاي تاريخي متعلق به دوران اسلامي است که در روستاي خاتون سر شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد.
تپه باستاني جوقين ساوجبلاغ
تپه باستاني جوقين از تپه هاي تاريخي متعلق به دوره هاي باستاني و اسلامي است. اين تپه در محله وحيديه شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد.
تپه شيرين آباد ساوجبلاغ
تپه شيرين آباد از تپه هاي تاريخي متعلق به دوران اسلامي است که در روستاي بيدگنه شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد.
تپه فرارت ساوجبلاغ
تپه فرارت که از تپه هاي تاريخي متعلق به دوران اسلامي است، در باختر روستاي فرارت در شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد.
تپه بالابان ساوجبلاغ
تپه بالابان از تپه هاي تاريخي متعلق به دوره اسلامي است. اين تپه در جنوب جاده شهريار - تهران قرار دارد.
تپه حصارک ساوجبلاغ
تپه حصارک غفاري از تپه ها تاريخي متعلق به دوران اسلامي است. اين تپه همان گونه که از نام آن پيداست در روستاي حصارک غفاري در شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد.
تپه حصارک ساوجبلاغ
تپه حصارک غفاري از تپه ها تاريخي متعلق به دوران اسلامي است. اين تپه همان گونه که از نام آن پيداست در روستاي حصارک غفاري در شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد

aminnazari
24-07-2006, 13:19
نگاهي كوتاه به شهرستان شهريار
يکي از شهرستان هاي استان تهران بوده که در ناحيه ي جنوب باختري استان واقع شده و نوعي باغ شهر به شمار مي آيد. در منطقه شهريار به علت وجود زمين هاي حاصل خيز و آب کافي شاهد باغ ها و کشت زارهاي گسترده و فراواني هستيم. نوع كشت غالبا آبي است و بيش تر زمين هاي زيركشت به باغ داري اختصاص يافته است. باغ هاي ميوه فراوان با آب و هوايي دل پذير، طبيعت جذاب همراه با تپه هاي باستاني که قدمت آن ها به هزاره هاي پيش از ميلاد مي رسند، ازجمله مهم ترين ديدني هاي شهرستان شهريار هستند.
مکان هاي ديدني و تاريخي
باغ هاي ميوه فراوان با آب وهوايي دل پذير، طبيعت جذاب همراه با تپه هاي باستاني که قدمت آن ها به هزاره هاي پيش از ميلاد مي رسند، ازجمله ديدني هاي شهرستان شهريار هستند.
صنايع و معادن
حدود دويست شركت و كارخانه صنعتي و توليدي در شهرستان شهريار جود دارد كه در زمينه هاي صنايع توليدي مختلف نظير کفش، الياف، داروسازي، لاستيک و پلاستيک سازي، رنگ و ... مشغول هستند. مسير رودخانه كرج داراي معدن شن و ماسه است، از اين جهت چندين نقطه آن به صورت صنعتي بهره برداري مي شود. در ضمن در كنار آن ها كارخانه هاي آسفالت سازي نيز فعاليت دارند.
کشاورزي و دام داري
كشاورزي درمنطقه شهريار به علت وجود زمين هاي حاصل خيز از رونق خوبي برخوردار است. نوع كشت غالبا آبي است و بيش تر زمين هاي تحت كشت به باغ داري اختصاص يافته است. عمده ترين فرآورده هاي باغ داري و كشاورزي عبارتند از: ‌انگور، انواع ميوه جات، پنبه، چغندر قند، غلات و تره بار. منابع تامين كننده آب كشاورزي و باغ داري چاه هاي ژرف و نيمه ژرف،‌ قنات ها و رودخانه كرج است. هم چنين دام داري در منطقه شهريار هم به گونه سنتي و هم به گونه صنعتي انجام مي شود. دام داري هاي صنعتي شامل واحدهاي گاوداري از نژاد اصيل خارجي و تعداد زيادي مرغ داري است كه مقداري از شير و ديگر فرآورده هاي لبني، مرغ و تخم مرغ و گوشت اهالي را تامين مي كند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
شهرستان شهريار در گذشته بخشي از شهرستان كرج بوده و در حال حاضر به صورت مستقل تبديل به يک شهرستان شده است. آورده اند «يكي از ولايات مشهور نزديک ري شهريار است» كه مستوفي در ضمن شرح وقايع از قلعه اي به همين نام كه در شمال شهر واقع بوده؛ نام مي برد. بعدها اين قلعه اهميتي پيدا كرد، زيرا شرف الدين علي يزدي جايي كه جنگ هاي تيموري را شرح مي دهد، اسم شهريار يا ري شهر را به ري داده است.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان شهريار از خاور به شهرستان هاي تهران و ري، از باختر به شهرستان كرج و شهرستان ساوه، از شمال به شهرستان كرج و از جنوب به شهرستان رباط كريم محدود مي شود. شهر شهريار مركز شهرستان بوده و از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 3 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 40 دقيقه پهناي شمالي و بلندي 1165 متري از سطح دريا واقع شده است. آب و هواي شهريار معتدل و نسبتا خشک و رودخانه كرج نيز مهم ترين رودخانه اين منطقه است. مسيرهاي دسترسي به اين شهرستان عبارتند از:
- راه شهريار ـ رباط كريم به درازاي 21 كيلومتر
ـ راه شهريار ـ شهر ري
ـ راه شهريار ـ كرج به درازاي 17 كيلومتر از طريق جاده قديم تهران ـ كرج
ـ راه شهريار ـ‌ بويين زهرا
ـ راه شهريار ـ تهران
- راه هاي فرعي كه شهرهاي اطراف را با مركز شهرستان پيوند مي دهد.
شهريار توسط جاده ي آسفالته به مسافت 16 كيلومتر به بزرگ راه تهران ـ‌ قزوين و ابتداي شهر كرج ارتباط مي يابد. اين شهرستان در مسير راه آهن تهران ـ تبريز قرار گرفته و راه آهن در شهر قدس واقع در چند كيلومتري شهرستان شهريار وجود دارد.


عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان شهريار
قره تپه شهريار
قره تپه شهريار از تپه هاي باستاني متعلق به هزاره 5 و 4 قبل از ميلاد است که طبق حفاري هاي انجام شده با چشمه علي شهرري و موشلان تپه اسماعيل آباد تقريبا متعلق به يک دوره است

aminnazari
24-07-2006, 13:38
نگاهي کوتاه به شهرستان مشهد

مشهد مقدس مزين به وجود مبارك حضرت امام رضا(ع) مهم ترين شهر مذهبي ايران است كه در تمام روزهاي سال پذيراي دوستداران اهل بيت(ع) است. وجود حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) در اين منطقه سبب توسعه و رونق اقتصادي اين شهرستان شده است. صنعت جهانگردي در مشهد از اهميت و اعتبار ويژه‌اي برخوردار است. اهميت ويژه شهر مشهد در درجه نخست به خاطر جايگاه زيارتي آن است كه به طور دايم گروه گروه مردم ايران و ديگر مسلمانان كشورهاي گوناگون اسلامي را براي زيارت به سوي خود مي کشاند. علاوه بر جهانگردان مسلمان، بسياري از جهانگردان غيرمسلمان نيز آرزوي بازديد اين آثار و زيارت مسلمانان را در‌اين گونه زيارتگاه ها دارند. مشهد به پاس وجود حرم مطهر ثامن الائمه(ع) و نيز به لحاظ جايگاه گردشي و فرهنگي خود، سراسر سال را با بيش ترين جمعيت مي گذراند. در مشهد توليدات هنري، نقش پر اهميتي در اقتصاد ناحيه داشته و شمار زيادي از مردم، در بخش صنايع دستي شاغل هستند. رايج ترين صنايع دستي مردم مشهد و پيرامون آن، بافت فرش، قاليچه، گليم، شعربافي، نمد مالي، پوستين دوزي، سنگ تراشي، قلم‌زني روي سنگ، سفال‌گري، سبد و حصيربافي، فرآورده هاي چوبي و فلزي، نقاشي روي چرم و… است. روند بازرگاني حاكم بر اقتصاد ايران، بر پيكره بازرگاني استان خراسان، به ويژه ناحيه مشهد نيز تاثير داشته است. از گذشته هاي دور، بخش بزرگ توليد مشهد را فرآورده هاي كشاورزي و صنايع دستي به خود اختصاص مي داده است. بيش‌ترين كالاهاي صادراتي اين ناحيه در سطح ملي، فرآورده هاي كشاورزي، مانند گندم، زعفران، زرشك، كشمش، پوست دام و در مورد صنايع دستي، قالي، فيروزه تراشيده شده و پوستين بوده است.
جمعيت‌شهرستان‌مشهد،‌درس شماري‌عمومي‌نفوس‌و‌مسك ‌سال‌1375 هـ . ش، 2.247.996 نفر بوده است، كه از اين شمار 1.137.632 نفر مرد و 1.110.364 نفر زن بوده اند. در سال‌هاي اخيرمهم ترين واردات استان را لوازم نيروگاه‌ها، مواد شيميايي، قند و شكر، روغن، قطعات كارخانه ها،ماشين‌آلات، اتومبيل، ورق هاي فلزي، دارو، لوازم برقي و پوشاك تشكيل مي‌داده است
مکان هاي ديدني و تاريخي
حرم مطهر حضرت‌امام رضا(ع)، آرامگاه شيخ بهايي، آرامگاه فردوسي درشهر توس، آرامگاه نادرشاه افشار، خواجه ابا صلت در حدود 10 كيلومتري شهر مشهد، در كنار راه مشهد – تهران، خواجه ربيع در 4 كيلومتري شمال مشهد، خواجه مراد درنزديكي شهر مشهد، كنار راه مشهد – تهران، سقا خانه زرين، كاخ خورشيد، گنبد سبز‌ در مشهد، گنبد هارونيه در24 كيلومتري شمال باختري شهر مشهد، آرامگاه فردوسي، مدرسه بالاسر، مدرسه پيري زاد، مسجد بالاسر، مسجد شاه در بازار بزرگ مشهد، مسجدگوهر شاد در جنوب حرم مطهر حضرت رضا(ع)، مصلاي شهر مشهد و ييلاقات اطراف مشهد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
واژه مشهد به معني شهود، حضور و شهادتگاه است و به اين معاني به واژه «مشاهد» جمع بسته مي شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده 3 هـ . ق، بر گور اولياء ائمه(ع) و رجال اطلاق مي شده است، چنان كه در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس، و مشهد ميهنه ( آرامگاه ابوسعيد ابوالخير) و مشهد توس يا مشهد رضوي در خراسان، وجود داشته است. حضرت رضا(ع) پس از شهادت به دست مامون عباسي در سال 202 هـ . ق، در آرامگاه هاروني سناباد به خاك سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهد» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن، به ويژه در زمان شاه تهماسب صفوي افزوده گشته و مردم توس به مشهد كوچ داده شدند.
توس، عبارت بود از ناحيه شمالي خراسان، بر مسير بالاي كشف رود و سرشناس ترين شهرهاي آن، عبارت بودند از : نوغان، تابران و رادكان. نوغان تا اواخر سده 3 هـ . ق، داراي اهميت و اعتبار بود. ويرانه هاي نوغان، در شمال باختري مشهد، نزديك روستاي حسين آباد و مهر آباد قرار داشت. پس از آن، شهر تابران اهميت و گسترش يافت و بعد ها به توس سرشناس شد. شهر مشهد، كه در آغاز، آرامگاهي در آبادي سناباد نوغان بود، اندك اندك گسترش يافت. نام نوغان از حدود سال 730 هـ . ق، فراموش شد. شهر توس و در حقيقت تابران نيز در سال 791 هـ . ق، ويران شد و مشهد جاي آن را گرفت؛ تا سرانجام در دوران صفوي، مركز ناحيه پيشين توس و تمامي خراسان گشت. در بند هشن اوستا از توس به نام «توسا» ياد شده است. در كتاب ونديداد نيز آمده است كه اهورا مزدا اراضي شانزده گانه را آفريد و «اوروا» يكي از آن ها بود. اين واژه را اوستا شناسان با شهر توس يكي دانسته اند. بر پايه داستان هاي ملي بناي اصلي شهر را به جمشيد - شاه پيشدادي - و بازسازي آن را به توس،‌ پسر نوذر - پهلوان و سپهسالار ايران - نسبت مي دهند. افسانه مي گويد كه وي نهصد سال در زير آسمان اين شهر زندگي كرد و نام خود را بر اين شهر نهاد. اين روايت ها مي رساند، كه شهر توس در روزگار ساسانيان وجود داشته است.
بين سال هاي 31 و 32 هـ . ق در زمان خلافت عثمان، بخشي از خراسان، از جمله توس، به دست مسلمانان افتاد. در روزگار خلافت عبدالملك مروان (65- 86 هـ . ق) بني تميم دژ توس را گرفتند و تا سال 125 هـ . ق،‌ آن را در دست داشتند. در سال 192 هـ . ق هارون الرشيد به منظور رسيدگي به ستم هاي علي بن عيسي - حاكم خراسان - و جنگ با خوارج خاور ايران، رهسپار آن ديار گرديد. وي در راه بيمار شد و زماني كه به گرگان رسيد، بيماري او شدت يافته در توس درگذشت. وي را در 193 هـ . ق،‌ در محلي كه ده سال بعد حضرت رضا(ع) در آن جا به خاك سپرده شد، دفن کردند. در سال 265 هـ . ق، احمد بن عبدالله خجستاني، توس را ويران ساخت. در سال 336 هـ . ق ابومنصور توسي - حاكم وقت توس - عليه نوح بن نصر ساماني سر به شورش برداشت. نوح پس از شکست دادن ابومنصور، بار ديگر وي را بر حکومت توس گمارد. در سال 389 هـ . ق بكتوزون و فايق، از سرداران منصور بن نوح ساماني متحد شده منصور را كور كرد ند و برادرش عبدالملك بن نوح را به حكومت برداشتند. محمود غزنوي با باخبر شدن از اين ماجرا به ماوراء‌ النهر لشگر كشيد. وي‌ بكتوزون و فايق را شكست داد و تمامي خراسان را به دست آورد و ارسلان جاذب را به حكومت توس منصوب كرد.
از سال 421 هـ . ق، سلجوقيان اندك اندك در شهرهاي مهم خراسان رخنه كردند. ملكشاه سلجوقي در 465 هـ . ق، توس را به تيول به خواجه نظام الملك توسي، وزير خود داد. با شکست سلطان سنجر سلجوقي از غزان در سال 548 هـ . ق، امراي وي، خاقان ركن الدوله محمود، خواهر زاده سنجر را از ماوراء‌ النهر به خراسان دعوت كردند و به نام او به عنوان سلطان خطبه خواندند. در اين زمان مويد آي آبه، غلام پيشين سلطان سنجر، نيشابور، ابيورد، بيهق،‌ دامغان و توس را گشود و همراه خاقان محمود به جنگ غزان رفت. با چيره گي غزان در 553 هـ . ق، بار ديگر خراسان مورد تاخت و تاز و چپاول واقع گرديد.
در سال 618 هـ . ق، لشگريان چنگيز مغول به دنبال محمد خوارزمشاه به توس آمدند. توس نيز مانند نيشابور به دستور تولري، پسر چنگيز خراب شد. اين شهر بار ديگر در روزگار حكومت اوكتاي قاآن (626- 629 هـ . ق) باز سازي شد و از آن زمان چندين بار مركز فرمانروايي مغولان گرديد. در اين دوره مسيحيان توس از آزادي زيادي برخوردار بودند، به طوري كه در سال 1279 م، اسقف توس به سمت مطراني (سراسقفي) چين انتخاب شد. پس از برافتادن ايلخانان ايران، توس، قوچان، كلات،‌ ابيورد و نسا، جزء قلمرو حكومت كوچكي شد، كه امير ارغون شاه، رئيس طايفه جون باختراني (جان قرباني) ايجاد كرده بود. در حدود سال 790 هـ . ق، حاكم محلي توس از خاندان جان قربان،‌ نام امير تيمور را از خطبه انداخت، اما طولي نكشيد، كه در سال 791 هـ . ق، از ميران شاه، پسر تيمورلنگ شكست خورد و باعث ويراني دوباره توس شد. پس از اين رويداد، توس اهميت و اعتبار خود را از دست داد و بازسازي آن پس از مرگ تيمور، در روزگار حكومت شاهرخ، يعني در سال 807 هـ . ق صورت گرفت.
در دوران پادشاهي شاه عباس بزرگ، اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزوني نهاد. در اين دوره صحن عتيق استان قدس گسترش يافت، و شاهراهي ميان اصفهان – مشهد و هرات ايجاد و كاروانسرا ها و آب انبارهاي بزرگي در مشهد پي افكنده شد. در اواخر دوره صفوي ملك محمود سيستاني تون (فردوس) را گرفت و سپس با گشودن تمام خراسان در مشهد استقرار يافت. در اين زمان،‌ در قوچان بين شاه تهماسب صفوي، و نادر قلي افشار پيماني بسته شد. به موجب اين پيمان نادر فرمانده سپاه ايران شد و مشهد را در 1139 هـ . ق، از ملك محمود سيستاني پس گرفت. پس از قتل نادر شاه افشار در 1160 هـ . ق، عليقلي خان (عادل شاه) برادر زاده نادرشاه به پادشاهي رسيد، وي در 1161 هـ . ق، به دست برادرش ابراهيم خان كشته شد و شاهرخ، پسر رضا قلي ميرزا و نوه نادر شاه به حكومت رسيد.
شاهرخ شاه تا سال 1210 هـ . ق، در مشهد، برخراسان فرمانروايي كرد و در همان سال به دست آقا محمد خان قاجار از حكومت بركنار شده درگذشت. با قتل نادرميرزا، پسر شاهرخ شاه، آخرين باز مانده افشار در سال 1217 هـ . ق، به دست فتحعلي شاه قاجار، سراسر خراسان، از جمله شهر مشهد به دست قاجاريه افتاد. شهر مشهد درگذر تاريخ آسيب ها و خسارت هاي زيادي ديده شاهد چپاول ها و كشتارهاي بسياري بوده است؛ با اين حال اكنون از شهرهاي بزرگ، آباد، پر نفوس و درجه اول ايران به شمار مي رود.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان مشهد، با پهنه اي حدود 20 هزار كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان خراسان قرار دارد.اين شهرستان‌‌از‌سوي‌شمال به جمهوري تركمنستان، از شمال باختري به شهرستان درگز، از باختر به شهرستان هاي چناران و نيشابور، از خاور به شهرستان هاي سرخس و تربت جام و از جنوب به شهرستان هاي فريمان و تربت حيدريه محدود است. آب و هواي شهرستان مشهد معتدل و متمايل به سرد و خشك است. بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 35 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 15 درجه زير صفر گزارش شده و ميانگين بارندگي ساليانه آن، 260 ميلي‌متر بوده است. شهر مشهد در ناحيه بسيار حاصلخيز و زيبايي كه به دشت توس يا دشت مشهد سرشناس است قرار گرفته و رود كشف رود از 5 كيلومتري شمال اين شهر مي گذرد. مهم ترين راه هاي دسترسي به مشهد عبارت اند از :
1) مشهد – نيشابور- سمنان – تهران، به درازاي 894 كيلومتر
2)مشهد – بجنود – ساري – آمل – تهران، به درازاي 966 كيلومتر
3) مشهد – بيرجند – زاهدان – ايرانشهر- چاه بهار، به درازاي 164 كيلومتر
4) مشهد- تربت حيدريه – گناباد – طبس – يزد، به درازاي 992 كيلومتر
5) مشهد – تربت حيدريه – گناباد – فردوس – كرمان، به درازاي 889 كيلومتر


مساجد در شهرستان مشهد

مسجد گوهرشاد مشهد
اين مسجد در جنوب حرم مطهر قرار گرفته است و در سال 821 هـ.ق توسط گوهرشاد ـ زوجه شاهرخ تيموري ـ و به استادي قوام الدين شيرازي ساخته شده است . اين مسجد با صحن بزرگي در ميان ،‌به شيوه مساجد چهار ايواني ايران ساخته شده و به سبب دارا بودن تزيينات غني كاشي و كتيبه‌اي ، از موقعيت ممتازي در مجموعه برخوردار است. خطوط ثلث زيباي اين مسجد به دست بايسنقر ميرزا، فرزند شاهرخ تيموري نگاشته شده است. مهم‌ترين قسمت اين مسجد، ايوان جنوبي آن است كه با مقرنس كار و كتيبه‌هاي نفيس آذين شده است . دهانه اين ايوان 48/12 متر ،‌ارتفاع آن 26 متر ، عمق آن 36/35 متر و ارتفاع كلي آن 64/42 متر است. در طرفين اين ايوان، مناره‌هاي توپري به ضخامت 6 متر و ارتفاع مساوي ايوان قرار گرفته‌اند كه از رانش تاق ايوان جلوگيري مي‌كنند. دركتيبه‌ي اين ايوان، نام گوهرشاد و شاهرخ تيموري به همراه فرزندشان بايسنقر ثبت شده است. گنبد اصلي مسجد كه به دهخانه 15 متر و دو پوسته بوده، در گلوله باران ارتش روسيه در سال 1330 هـ.ق آسيب ديده و در سال 1339 هـ.ش برچيده شده است. گنبدفعلي‌، از بتون مسلح و با همان اندازه اصلي، جايگزين آن شده است. اين مسجد؛ يك بار در دوره صفوي ، سال 1052 هـ.ق و يك بار ديگر در دوره قاجاريه ، سال 1276 هـ.ق ، تعمير و تزيين شده است. در دوره‌هاي اخير نيز تعميراتي در اين مسجد به عمل آمده است.
مسجد امام مشهد
مسجد شاه سابق مشهد از بناهاي تاريخي قرن نهم هـ.ق. است اين مسجد گنبدي بزرگ با كاشي كاري ، ايوان و دو مناره دارد . به طوري كه از متن كتيبه ايوان مسجد برمي‌آيد ، ساختمان آن در ماه رجب سال 855 هـ.ق. پايان يافته است.
در پايان كتيبه ،‌ نام معمار بناي آن « شمس الدين محمد تبريزي » ثبت شده است . دو مناره كاشي كاري شده طرفين داراي كتيبه مي‌باشند . ازاره ايوان با كاشي‌هاي هشت گوش مزين شده و گنبد كنوني آن با كاشي پوشيده شده است . بقيه بنا نيز با كاشي كاري تزيين يافته است . در نماي ايوان ، كتيبه منظومي جاي گرفته است كه با خطوط زرين بر روي كاشي نگاشته شده و مطلع آن چنين است :
عمر خوش است دريغا كه جاوداني نيست پس اعتماد بر اين پنج روز فاني نيست اين بنا با شماره 186 در زمره آثار تاريخي استان خراسان به ثبت رسيده است.
مسجد کبود گنبد مشهد
اين بنا در شهرستان کبود گنبد (کلات نادري) در شمال مشهد و نزديک مرز واقع شده و از بناهاي نادر شاه افشار است که به خاطر رنگ کبود کاشي هاي آن بدين نام خوانده شده و بعدها بين سال‌هاي 1148 – 1160 ه- ق شهرستان مزبور (کلات نادري) نام خود را نيز از آن گرفته است. اين ايوان به صورت چهار ايوانه ساخته شده و داراي صحن، ايوان، گنبد خانه است. صحن مسجد به شکل مستطيل و به ابعاد 27*19 متر است. در چهار جهت اصلي صحن چهار ايوان بزرگ به دهنه 8 متر و ارتفاع 11 متر با تزيينات طاق نما و کاشي قرار دارد. ايوان جنوبي به عنوان شبستان تابستاني مورد استفاده قرار مي گيرد. ازاره صحن با سنگ هاي بزرگ و يکپارچه بنا شدده – گنبد خانه مسجد نيز داراي طرح هشت ضلعي است. اين بنا متحمل صدمات زيادي شده بود که در دوره قاجاريه توسط حاکم کلات - پلنگ توش خان جلاير – به سال 1250 ه - ق تعمير و تزيين مي گردد. شرح اين تعمير بر سنگ نبشته ايوان ورودي مسجد ثبت شده است.
مصلاي مشهد
اين بنا در قسمت شرقي شهر مشهد واقع شده و تاريخ ساخت آن سال 1087 هجري قمري است. اين بنا از يك ايوان بلند، دو رواق در طرفين آن، يك گنبد آجري و تزيينات كاشي‌كاري معرق و مقرنس كاري‌هاي گچي تشكيل يافته است.


کاخها و باغها در شهرستان مشهد
كاخ خورشيد مشهد
بناي اين كاخ كه در وسط باغ بزرگي قرار دارد از آثار دوره‌ي نادر شاه افشار است و احتملاً براي سكونت خانواده‌ي سلطنتي احداث شده است. نماي اين كاخ كه به شيوه معماري هنري ساخته شده به شكل استوانه‌اي بوده و با سنگ هاي مر‌مر سياه تزيين شده است. بلندي آن در گذشته در حدود 25 متر بوده است و در حال حاضر به علت خرابي طبقه سوم ، ارتفاع كاخ بيش از 20 متر نيست. اين كاخ مجموعاً داراي 12 اتاق است كه در داخل اتاق‌ها نيز تزييناتي از نقاشي و گچ‌بري ديده مي‌شود . شيوه تزيين و آرايشي كه در اين بنا به كار رفته مشتمل بر ريزه كاري هاي دقيق و متنوع و قابل ملاحظه است. تصاويري از شاهزادگان نادري بر روي ديوار‌ها نقش شده است كه در ميان آن‌ها، نقوش زرين نيز ديده مي‌شود. در طبقه زيرين بنا راهرو تاريكي وجود دارد. در وسط اين بنا از سطح پشت بام طبقه اول برجي‌با ترك‌هاي شبيه نيم ستون معروف به خياري احداث شده است. اين قسمت از برج به صورت سنگ يكپارچه است و ظاهراً يك سوم از ارتفاع بنا را شامل مي‌شود. اين قصر در نيمه دوم قرن دوازدهم هجري قمري ساخته شده است.
كاخ و موزه ملك آباد مشهد
كاخ ملك‌آباد با زيربناي 1378 متر مربع‌ بين سال‌هاي 1354 و 1355، در باغ مصفاي ملك آباد(از اموال‌موقوفه آستان قدس) براي اقامتگاه شام به هنگام مسافرت به مشهد ساخته شده‌ است. آثاري كه در موزه اين كاخ نگه‌داري مي‌شوند، آثار و اشياي نفيس و قيمتي شامل فرش، تابلو و ظروف است. موزه ملك آباد وابسته به آستان قدس رضوي است.


موزه ها در شهرستان مشهد
موزه آستان قدس رضوي مشهد
يكي از غني‌ترين موزه‌هاي ايران در شهر مقدس مشهد، موزه استان قدس رضوي است كه در سال 1324 هـ.ش گشايش يافته است. آثاري كه در اين موزه نگه‌داري مي‌شود شامل آثار مربوط به دوران اسلامي است. موزه آستان قدس رضوي از سه موزه تشكيل شده است كه عبارتند از: موزه مركزي، موزه ملك آباد و گنجينه قرآن در ميان موزه مجموعه‌اي بي‌نظير از قرآن‌هاي نفيس و قرآن‌هاي منسوب به ايمه اطهار، كتب قديمي و نيز نمونه‌هايي از صفات قرآن هاي دوران‌هاي اوليه اسلامي وجود دارد كه اغلب به خط كوفي و روي پوست آهو نوشته شده‌اند و به همين سبب از گزند حوادث در امان مانده‌اند.
كتيبه‌هاي طلا كه در اين موزه نگه‌داري مي‌شوند، به خط ثلث و نستعليق اثر عليرضا عباسي كاتب بنام دوره صفوي و نيز آثاري از استادان بنام خط هم‌چون ميرعماد، احمد نيريزي، كلهر و ... است. از ديگر آثار ارايه شده در اين موزه، بافته‌هاي نفيس و ظريف از جمله زري‌هاي متعلق به سده‌هاي يازدهم تا سيزدهم ه.ق و قالي و قاليچه‌هايي است كه اغلب منسوب به دوران صفوي‌اند. .
موزه گنجينه قرآن و نفايس مشهد
موزه گنجينه در شلع جنوب شرقي حرم مطهر حضرت رضا (ع) قرار دارد و تاريخ احداث آن طي سالهاي 62-60 ه.ش مي‌باشد اين بناي 2 طبقه در سال 1364 به موزه تبديل شد. هر طبقه اين موزه داراي 400 متر‌مربع فضاي نمايشي است كه طبقه اول به آثار هنري و خوش نويسي و طبقه دوم آن به بخش گنجينه قرآن اختصاص دارد. موزه گنجينه قرآن وابسته به آستان قدس رضوي است
موزه آرامگاه نادر مشهد
ساختمان بناي موزه آرامگاه نادر در سال 1335 آغاز شده و در سال 1340 به پايان رسيده است. اين بنا در محوطه‌اي به مساحت 1448 متر مربع در سال 1342 افتتاح شد. بناي موزه شامل: كتابخانه‌مركزي، تالار اصلي و قسمت‌هاي اداري در آرامگاه نادر مي‌باشد و در آن نمونه‌هايي از وسايل جنگي دوران نادر و مجموعه‌اي از اشياي باستاني متعلق به هزاره‌هاي پيش از ميلاد به نمايش گذاشته شده است. موزه آرامگاه نادر وابسته به سازمان ميراث فرهنگي كشور است.
موزه توس (موزه فردوسي) مشهد
ساختمان اصلي اين موزه در سال 1347 ، همزمان با تجديد بناي آرامگاه فردوسي به صورت رستوران سنتي ساخته شده و در سال 1361 با تغييرات اندكي به موزه تبديل شد . ليكن به علت برخي كاستي ها در سال 1366 موزه به حالت تعطيل درآمد و پس از تهيهء طرحهاي پژوهشي و فني ، در سال 1367 با نام موزه توس به موزه مردم شناسي تبديل و بازگشايي شد. در سال 1369 كه از سوي يونيسكو سال هزاره‌‌‌‌‌‌‌ تدوين شاهنامه نامگذاري شده بود . بر اساس برنامه ريزي هاي زمان بندي شد و با ارائه اشياء و آثار مربوط به دوران فردوسي موزه اختصاصي فردوسي افتتاح شد . موزه توس وابسته به سازمان ميراث فرهنگي كشور است.


کاروانسراها در شهرستان مشهد
رباط شرف مشهد
رباط شرف بين مشهد و سرخس در کنار راه قديم نيشابور به مرو واقع شده است و امروز از جاده اصلي مشهد - سرخس شش کيلومتر واز سرخس از جاده کنوني پنجاه و شش کيلومتر فاصله دارد. اين کاروان‌سرا از بناهاي عصر سلجوقي است. نام اين کاروان‌سرا هميشه رباط شرف نبوده است و در برخي متون کهن از آن به نام رباط آبگينه ياد آوري کرده اند. اين بنا در سال 508 ه- ق ساخته شده است و درسال 548 ه-ق در اثر حمله مغوها آسيب فراواني ديده است.
بناي رباط شرف داراي چهار ايوان به شکل چليپا (صليب) و شبستان‌است.‌آجرچيني و کتيبه‌هايي که در اين رباط به چشم مي خورد جلوه‌اي خاص دارند. رباط شرف 4644 مترمربع زيربنا دارد. تمام اين زيربنا در اطراف دو حياط بزرگ واقع شده است. دو حياط کوچک با طرح چهار ايوان نيز در دوطرف شاه نشين حياط دوم قرار گرفته، اين حياط هاي کوچک 16 متر مربع و به ابعاد 4*4 متر است. حياط بزرگ اول مستطيل است به ابعاد 16.4*32.48 متر و حياط دوم مربعي است به ابعاد 31.75*31.4 متر که در وسط آن يک حوض هنوز باقي است. در اين بنا دو مسجد وجود دارد يکي در طرف چپ دالان ورودي به حياط و ديگري در طرف چپ دالان ورودي به حياط دوم. بناي رباط شرف به طور کلي به سمت قبله ساخته شده است وجود يک محراب در مسجد حياط اول و دو محراب در مسجد حياط دوم و محراب آجري قسمت خارج رباط به نظر مي رسد به عنوان نشانه قبله ساخته شده است اين موضوع را ثابت مي کند. اين بنا 6 برج دارد.


حمامها و آب انبارها در شهرستان مشهد
آب انبارهاي مشهد
در شهر مقدس مشهد آب انبارهاي زيادي بوده كه امروزه آثار برخي از آنها پابرجاست كه از آن ميان مي‌توان به آب انبار شاه عباسي (1052 هـ.ق.)، واقع در پايين خيابان آب انبار مقبل (قاجاريه)، ‌واقع در خيابان امام خميني، بازارچه سراب؛ آب انبار محراب خان (قرن 11 هـ.ق.) واقع در بازار نوغان و زير مسجد محراب خان؛ آب انبار معجردار (قرن 11 هـ.ق.) واقع در خيابان نواب صفوي با كتيبه‌اي به قلم عليرضا عباسي و محتوي نام باني آب انبار ،‌خواجه بيك اشاره كرد.
حمام شاه مشهد
اين بنا در بازار بزرگ و جنب مسجد امام واقع شده و از آثار دوره صفويه است كه در سال 1027 ه.ق توسط مهدي قلي‌بك، ميرآخور شاه عباس اول ساخته شده است. بناي حمام شاه، مشتمل بر ورودي و راهروي پشت سر آن، سربينه، گرمخانه و فضاهاي مرتبط به آنها مي‌باشد. سربينه آن مربع شكل است كه پوشش طاق و گنبدي آن در ميانه بر وي چهار جفت ستون قرار گرفته و در اطراف داراي سكوهاي نشيمن و رختكن و در ميانه داراي حوضچه‌اي است. ستون‌ها از سنگ ساخته شده و دو به دو ، به فاصله 5/1 متر از يك‌ديگر قرار گرفته‌اند. گرمخانه نيز فضاي مربع مستطيلي شكلي است كه پوشش طاق و گنبد آن در ميانه بر روي چهار ستون قرار گرفته است. اين بنا كه‌ به شماره 1374/3 به ثبت رسيده در دوره اخير متحمل تغييرات و تبديلاتي شده و قسمتي از آن به نمره‌هاي خصوصي اختصاص يافته است.
حمام سرسوق‌ مشهد
اين بنا در ابتداي بازار بزرگ مشهد و مقابل سراي سلطاني قرار داشته كه در جريان اقدامات عمراني اطراف حرم تخريب شده است. حمام سرسوق از آثار دوره صفويه و ساخته‌هاي زينت بيگم دختر شاه تهماسب صفوي و از حمام‌هاي قابل توجه مشهد بوده است.
حمام حضرت مشهد
اين بنا در بازار سنگ تراش‌هاي مشهد واقع شده و از آثار اوايل دوره صفويه به شمار مي‌آيد. حمام حضرت از معماري جالب توجهي برخوردار بوده و متشكل از دو حمام كوچك و بزرگ است.حمام بزرگ داراي رخت‌كن وسيع و هشت ضلعي است كه پوشش گنبدي آن بر روي 4 جفت ستون قرار گرفته است. فضاي رخت‌كن از طريق دالاني به گرمخانه راه مي‌يابد . گرمخانه نيز داراي طرحي مشابه رخت‌كن – اندكي كوچك‌تر – است و پوشش گنبدي آن در ميانه بر روي 8 ستون قرار گرفته است.
حمام شاهرودي خان (مشهد)
اين بنا در نزديكي بست پايين مجموعه حرم آستان قدس رضوي قرار داشته كه در جريان احداث فلكه در سال 1307 شمسي تخريب شد. حمام شاهرودي خان ظاهراً قابل مقايسه با حمام گنجعلي خان كرمان بوده و در دوره صفوي توسط شاهرودي‌خان سيل سپر ، از امراي آن دوره ، ساخته شده بود.
آب انبار‌هاي قريه خشت (كلات) مشهد
بقاياي اين آب انبار‌ها در قريه خشت، واقع در 10 كيلومتري مال كلات قرار گرفته و با توجه به اسناد و مدارك موجود، به دستور نادرشاه افشار ساخته شده است. امروزه بقاياي ويران تعدادي از آب انبار‌هاي روستاي خشت (بنا به روايات 365 عدد بوده كه امروزه بقايايي 41 عدد آن‌ها باقي است) كه از آجر با ملات ساروج ساخته شده، بر جاي مانده است. مخازن اين آب انبار‌ها توسط كانال‌هايي كه آب حاصل از برف و باران را هدايت مي‌كردند، پر مي‌شده است. بقاياي اين آب‌ انبار‌ها به شماره 663 به ثبت تاريخي رسيده است.


عمارات وتپه هاي باستاني در شهرستان مشهد

برج اخنجان مشهد
ميل اخنجان در 22 كيلومتري شمال مشهد و در روستايي به همين نام واقع شده است . ساختمان اين ميل به دوره تيموري و قرن نهم قمري تعلق دارد و داراي برج هشت ضلعي آجري زيبا و گنبد مخروطي ترك ترك ، معروف به خياري ،‌است . آجركاري هاي آن بسيار هنرمندانه است و در اشكال گوناگون تزيين يافته است . اين اثر به شماره 341 در زمره آثار تاريخي به ثبت رسيده است.
بازمانده شهر قديمي توس مشهد
درباره توس پيش از اسلام جزو روايات افسانه‌اي اسناد معتبري در دست نيست . به نظر مي‌رسد كه اين شهر در اواخر و فرمانروايي ساسانيان ، يكي از شهرها و مرز داريهاي درجه دوم بر سر راه گرگان و نيشابور به مرو ، نسا و باختر بوده است . به دنبال جنگ سرنوشت ساز نهاوند كه مورخين تاريخ وقوع آن را به تفاوت ، سال‌هاي 18-19-21 هجري ذكر كرده‌اند و اعراب آن را فتح الفتوح خوانده‌اند ، دروازه فلات ايران بر روي اعراب گشوده شد و راه شرق براي عبور سپاهيان عرب هموار گشت فتح خراسان در سال 29 و 30 هجري توسط عبدالله بن عامر اتفاق افتاد و توس همچون ديگر شهرهاي خراسان در رقعه وسيع قلمرو سرزمين‌هاي شرق اسلامي درآمد.
آن چه در وهله نخست و قبل از ورود به شهر قديمي توس نظر هر تازه واردي را به سوي خود جلب مي‌كند برج و باروي قديمي پيرامون شهر است كه از سالم‌ترين حصار‌هاي باقي مانده در شهرهاي باستاني و تاريخي ايران به شمار مي‌رود.
سطح شهر انباشته از بقايا و عناصر معماري تاريخي و فرهنگي است . قطعات سفال ، شيشه ، آجر و بعضاً فلز در اين سو و آن سوي شهر پراكنده‌اند . آثار به جامانده در ويرانه‌هاي توس ، چندين دوره تاريخي را در بر مي‌گيرند ، و به دوران ساسانيان ، سلجوقيان ، تيموريان و دوران قاجار تعلق دارند. چشم‌گيرترين و سرپاترين اثري كه در مركز شهر قديم توس برجاي مانده ، بنايي است آجري و گنبددار به ارتفاع تقريباً 25 متر كه به گنبد هارونيه مشهور است و در متون قديمي از آن با نام‌هاي نقاره‌خانه ، مسجد خرابه ،‌ مأمونيه ،‌ مسجد جامع و زندان هارون ياد شده است. سفالينه‌هاي مكشوفه از شهر توس قديم به چند گروه تقسيم مي‌شوند :
- سفال‌هاي بي لعاب و ساده توس مربوط به قرن ششم تا نهم هـ.ق.
- سفال‌هاي بي لعاب توس در اشكال و نقش‌هاي متنوع و مختلف متعلق به قرن سوم تا چهارم هـ.ق.
- سفال‌هاي بي لعاب ديگر توسط مربوط به قرن سوم تا هشتم هجري.
- سفال‌هاي لعابدار بسياري كه به قرن‌هاي سوم تا نهم هجري تعلق دارند. توس قديم با اين كه بارها توسط متجاوزين به ويراني و نابودي كشيده شده است ليكن تن به فناي هميشگي نداده است و هر بار پس از ويراني ، ‌در كنار ويرانه‌هاي آن ، شهري ديگر بنا گرديده است كه هر چند رونق پيشين را نداشته ؛ اما برپا و ماندگار شده است.
مجموعه آثار كلات نادري مشهد
حصار كلات كه در فاصله 180 كيلومتري شمال مشهد واقع شده است مانند دره‌اي است كه توسط دو رشته كوه مرتفع محاصره گرديده باشد ،‌و داراي طول و عرض تقريبي 35 و 10 كيلومتر مي‌باشد. آثار باستاني اين منطقه به دوره نادر شاه تعلق دارند و عبارت‌اند از :
برج‌هاي ديده‌باني اطراف شهر كلات كه در فاصله سالهاي 1155 و 1160 هجري قمري ساخته شده‌اند و برخي از آن‌ها باقي مانده‌اند ؛ كتيبه نادري واقع در خارج از قلعه نادري (دربند نفتي) به زبان تركي و به خط نستعليق در بدنه كوه ؛ دروازه ورودي ، دروازه دهچه، دروازه چوب بست ، دروازه گشتانه ، دروازه نفتي ، دربند ارغوان شاه ، عمارت خورشيد و دربند نفتي ، تخت دختر نيز مجموعه بنايي بوده ،‌ كه بر تپه‌اي نزديك به دروازه نفتي و به امر نادر شاه ساخته و اكنون آثاري پراكنده از آن بنا برجاي مانده است.

aminnazari
24-07-2006, 15:00
نگاهي کوتاه به شهرستان قائن

قائن‌كه در گذشته مركز ايالت قهستان بوده، بر روي دشتي به همين نام قرار گرفته و ساخته شده است. قائنات بزرگ ترين توليد كننده‌ي زعفران خشك در جهان است. قائني‌ها مسلمان، پيرو مذهب شيعه جعفري، متدين، سخت كوش و مقاوم هستند. آداب قومي و سنتي نياكان خود را پاس مي دارند و به بزرگان احترام مي گذارند. جمعيت شهرستان قائن در سرشماري عمومي نفوس ومسكن سال 1375 هـ . ش، 126.951 نفر بوده است. صنايع دستي نقش پر اهميتي در اقتصاد قائن دارد. بيش از 7 درصد از خانواده هاي قائنات در بخش صنايع دستي شاغل هستند. فرش، قاليچه، گليم و ‌شعربافي مهم ترين صنايع مردمان اين شهرستان را تشكيل مي دهد. مسجد جامع شهر قائن، قلعه كوه در 6 كيلومتري قائن و گردشگاه ابوذر ( مزار ابوذر جمهر قائني) در دامنه كوهي نزديك به ستيغ كوه از جمله مكان هاي ديدني و تاريخي اين منطقه به شمار مي روند
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
قائن‌كه در گذشته مركز ايالت قهستان بوده، بر روي دشتي به همين نام قرار گرفته و ساخته شده است. برخي از محققين بر اين باورند که قائن در اصل «گاوئين» يا «گاوآيين» بوده و اين کلمه كشاورز بودن مردم اين ديار را مي رساند. قهستان و از جمله قائن، پيش از اسلام آباد بوده است. در اوايل كشور گشايي مسلمان، هپتاليان قهستان را در دست داشتند و در روزگار خلافت عمر، يكي از سرداران اسلام به نام عبدالله بن بديل خزاعي، اين ناحيه را گشود. ديري نگذشت که شخصي به نام قارن، عليه عرب ها بر پا خاست. فرماندهان عرب، شورش را سركوب كردند و از آن پس قهستان از لحاظ اداري، تابع خراسان شد.
قهستان به دليل دوري از مركز خلافت، در آغاز اسلام، پناهگاه زرتشتياني به شمار مي آمد كه براي نپذيرفتن دين اسلام، از زادگاه هاي خود، گريخته بودند. در دوران سلجوقيان قائن و قهستان، مكاني براي پيروان مذهب اسماعيلي شد و در اين ناحيه دژهايي براي خود بنا كردند. خوارزمشاهيان بارها براي سركوب اسماعيليان به آن جا لشگر كشيدند، تا سرانجام هلاكوخان مغول، اسماعيليه را کاملا شکست داد. بزرگ ترين شهر قهستان قائن بود، كه به گفته ابن حوقل، در سده 4 هـ . ق داراي كهن دژ، خندق و مسجد جامع بوده است. هم چنين در سال 444هـ . ق ناصر خسرو قبادياني از قائن ديدن كرده و از استحكامات شهر، خندق و مسجد جمعه آن، ياد كرده است.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان قائنات با پهنه اي حدود 17.722 كيلومتر مربع، در خاور استان خراسان قرار دارد و از شمال به شهرستان هاي خواف و گناباد، از باختر به شهرستان فردوس، از خاور به مرز ايران و افغانستان و از جنوب به شهرستان بيرجند محدود است. هواي قائنات معتدل و خشك بوده و بيش ترين درجه حرارت در تابستان، 40 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه آن، 200 ميلي‌متر گزارش شده است.اين شهرستان از شمال به شهرستان‌هاي خواف و گناباد، از باختر به شهرستان‌هاي فردوس، ‌از خاور به مرز ايران و افغانستان و از جنوب به شهرستان بيرجند محدود است . شهر قائن مركز شهرستان قائنات در َ 11°59 طول جغرافيايي و َ43° 33 عرض جغرافيايي و ارتفاع 1440 متري از سطح دريا واقع شده است. مهم ترين راه هاي قائن عبارتند از :
1- راه قائن – بيرجند – زاهدان، به درازاي 578 كيلومتر
2- راه قائن – گناباد – تربت حيدريه – مشهد، به درازاي 373 كيلومتر مربع


مساجد در شهرستان قائن
مسجد جامع قائن
مسجد جامع قائن كه از بناهاي قرن هشتم هجري قمري است، در بيرجند واقع شده است . اين مسجد، بر طبق كتيبه‌اي كه در لوح سنگي نقر نموده‌اند، در سال 796 هجري قمري احداث و در زمان شاه سليمان صفوي به سال 1086 هـ.ق. مرمت شده است . منبر چوبي نفيس آن در سال 1082 هجري قمري ساخته شده ، و از نمونه‌هاي عالي هنرهاي دستي است. از كتيبه تاريخي مسجد كه بر روي سنگ نقر شده و در داخل ايوان نصب است ، برمي‌آيد كه اين مسجد در زمان شاه سليمان صفوي با كوشش و همت صفكش خان مرمت شده است . نوشته منظومي بر تاق بنا ، تاريخ سال 1263 هجري قمري را دارد و نام استاد و معمار آن كربلايي اسحق قائني در گوشه آن نوشته شده است.
منبر چوبي مسجد كه متعلق به قرن يازدهم هجري قمري است ؛ از نظر ظريف كاري‌ها و تزئينات آلت و لغت‌بندي‌ و كتيبه ده سطري به خط نسخ و ساير كنده كاري‌ها ممتاز مي‌باشد. در روي بدنه منبر ، نام نجار و سازنده آن بدين ترتيب حك شده است : « عمل استاد محمد مقيم ... كاخكي سنه 1082 هجري قمري » بناي مسجد از سنگ و آجر است. ساختمان مسجد شامل صحن ، ايوان ، دو شبستان ، تاق مقرنس گچي رنگين ، رواق و گوشواره‌هايي در طرفين شبستان است. بلندي ايوان آن 18 متر و عرض دهانه آن 13 متر مي‌باشد. در طرف چپ مسجد، چهار ايوان و در سمت راست آن ، شبستان واقع شده كه داراي 24 متر طول و 18 متر عرض است. اين بنا تحت شماره 295 ، در شمار آثار تاريخي به ثبت رسيده است.


قلعه ها در شهرستان قائن
قلعه كوه قائن
در حدود 6كيلومتري قائن قرار دارد كه از دژهاي اسماعيليه بوده و ظاهراً خواجه نصيرالدين طوسي در همين دژ ، كتاب اخلاق ناصري را به نام ناصرالدين محتشم ، حاكم قهستان نگاشته است

aminnazari
24-07-2006, 15:02
نگاهي کوتاه به شهرستان خواف
شهرستان‌خواف، در خاور استان خراسان رضوي، در كنار مرز ايران و افغانستان،‌ قرار گرفته است. بر اساس سرشماري سال 1375 جمعيت اين شهرستان 92158 نفر برآورد شده است كه از اين تعداد 167989 نفر در مركز اين شهرستان زندگي مي كنند. بافت قالي و قاليچه از روزگار كهن در اين شهرستان رايج است. قالي‌هاي بافته شده با طرح‌هاي بلوچي و تركمني و نقش‌هاي وافي، گل كشميري و قاسم آبادي عرضه مي شوند و مازاد آن به ساير نقاط عرضه مي‌شود. خواف، در دوران پيش از اسلام، از سرزمين هاي پر رونق آيين زرتشتي بود. مردم اين ناحيه در سپيده دم اسلام، شهر خود را به منظور ديار امن تري ترك كرده و پس از سال ها آوارگي، سرانجام در كرانه هند به سرزمين گجرات رسيدند و در آن جا شهري را بنياد كردند، كه به يادگار سنگان خواف «سنجان» ناميده شد. خرابه هاي سنگان يا سنجاق، مدرسه خرگرد، مدرسه غياثيه، مسجد خرگرد در 6 كيلومتري شهر خواف، مسجد ملك زوزن بناهاي تاريخي و مكان هاي ديدني اين شهرستان را تشكيل مي دهند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
خواف پيش از اين به نام هاي «روي»، «رود»، «رويه» و «روح» ناميده مي شده است. «روي ruy» در به معني چهره و آب بسيار و «رود» به معني نهري، كه از جويبار هاي زيادي تشكيل مي شود، آمده است. اما «روي ravi» به معني ابر بسيار و آب فراوان و شيرين است. علت اين نام گذاري وجود رود هاي متعددي است که در پيرامون اين شهر وجود دارد. هنوز هم شهر خواف را «روي» و گه گاه «رود» نيز مي گويند. بنا بر روايتي ديگر «خاف» شکل کهن کلمه «خواف» و نام ديگر به آفريد، پسر ماه فروردين است، كه از سيراوند خواف به منظور نوآوري در آيين زرتشت برخاسته بود.
خواف، در دوران پيش از اسلام، از سرزمين هاي پر رونق آيين زرتشتي بود. مردم اين ناحيه در سپيده دم اسلام، شهر خود را به منظور ديار امن تري ترك كرده و پس از سال ها آواره گي، سرانجام در كرانه هند به سرزمين گجرات رسيدند و در آن جا شهري را بنياد كردند، كه به يادگار سنگان خواف «سنجان» ناميده شد.
«خواف» و «زوزن» در سده هاي نخستين هجري قمري، از مراكز علمي پر رونق به شمار مي آمده اند. قرار گرفتن اين دو شهر در جايگاه ارتباطي مهم بين حوزه هاي هرات، قهستان و نيشابور و در حقيقت قرار گرفتن آن ها در دل خراسان بزرگ، موجب شده بود كه خواف و پس از آن زوزن، محل داد و ستد انديشه ها باشند. خواف در دوره هاي بعدي، در قلمرو طاهريان، صفاريان سيستان، سامانيان، آل بويه، و… قرار گرفت و در زمان خوارزمشاهيان، ملوك زوزن برآن حكومت مي كردند. ملوك زوزن نسبت به آباداني خواف و زوزن علاقه زيادي از خود نشان داده آثاري از خويش بر جاي گذارند. روزگاري نيز ملوك نيمروز و آل كرت، بر خواف حكومت كردند. از وقايع مهم اين منطقه در دوران صفويه، مي توان به لشگر کشي شاه اسماعيل صفوي به خواف در اوايل حكومت اش به منظور سركوب مراد بيگ تركمان اشاره کرد. ظاهرا خواف تا اوايل دوره شاه تهماسب صفوي، حكومت مستقلي داشته و در زمان سلطان محمد صفوي (986- 996 هـ . ق) مرشد قلي خان، به عنوان حاكم خواف تعيين مي گردد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان خواف، با بيش از 11 هزار كيلومتر مربع پهنه، در خاور استان خراسان رضوي، در كنار مرز ايران و افغانستان،‌ قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان هاي تايباد و تربت حيدريه، از باختر به شهرستان هاي تربت حيدريه و گناباد، از جنوب به شهرستان قاينات و از خاور به افغانستان محدود است. آب و هواي اين شهرستان معتدل و خشك بوده و بيش ترين حرارت در تابستان ها، 42 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه اين شهرستان به 185 ميلي متر مي رسد.


مساجد در شهرستان خواف

مسجد جامع خواف
اين بنا در خواف استان خراسان رضوي واقع است. بناي مسجد مشتمل بر گنبدخانه، ايوان، شبستان، صحن و سرا و منبر نفيس است. از طريق پيش طاق کوچکي در دهليز خاوري حياط وارد مسجد مي شوند. نماي اصلي صحن ايوان وسيعي به ابعاد 7/10*10*9/5 متر است که از طريق راهروي موربي در انتهاي آن به فضاي گنبد خانه مي رسند. در بخش خاوري گنبد خانه تالار مستطيل شکلي وجود دارد که از طريق يک ورودي در گوشه شمال خاوري گنبد خانه بدان راه مي يابند اين تالار در ديگري به حجره هاي اطراف صحن و از آنجا به خود صحن دارد عدم تناسب در ترکيب اين سه بخش – ايوان، گنبد خانه و تالار – مي رساند که احتمالا ايوان و تالار مستطيل در دوره تيم وريبه گنبد خانه الحاق شده است. ايوان در ديوارهاي جانبي خود طاقنماهاي عميقي دارد. در زير طاق ايوان يک افريز افقي است که احتمالا در گذشته پوشش گچي يا کاشي داشته است. بر فراز اين افريز در ديوار قبله يک دهانه نيم شش ضلعي است که از روزنه هاي واقع در ميان گنبد خانه و ايوان مي توان داخل آن شد. پوشش ايوان توسط طاق هايي در سه بخش انجام سده است. يک طاق وسيع مرکب از رج هاي افقي در دنبال آن طاق وسيع ديگري و سپس بخش بسيار پهني به طرز افقي ميان اضلاع و در آستان آن ها ساخته شده ليکن در بخش مرکزي رج هاي آن عمودي است. احتمالا بخش چهارمي با برج هاي افقي نيز وجود داشته که توسط پرکار گچي ديوار قبله ايوان از چشم پنهان شده است يکي از طاق‌نماهاي واقع در ديوارهاي ايوان هنوز طاق کوکبي جالبي دارد که دهانه مستطيل شکل را مي‌پوشاند. قوس‌هاي طاق‌کوکبي‌در‌پيرامون خود گچ‌بري هاي منشوري شکلي از نوع گچبري‌هاي دوره تيموري دارد. گنبدخانه محوطه وسيعي است که از دو جهت به ايوان و تالار متصل است و بدان ها راه دارد. در ديوارهاي اين بخش علاوه بر محراب طاق‌نماهايي نيز کار شده است تالار مستطيل نيز که به نظر مي رسدهم‌زمان با ايوان باشد مرکب از يک دهانه گنبد دار در شمال باخترياست. هيچ نوع تزيين خاصي در مسجد به کار نرفته است.
در داخل مسجد منبري قديمي با هفت پله وجود دارد. در اضلاع منبر، تنگه هاي منبت در قاب چوبي طرح هايي هندسي تشکيل مي دهند. در قسمت بالا، اضلاع به صورت شبکه‌اي چوبي ادامه يافته و در پشت کتيبه اي است که بر اساس متن آن اين منبر در سال 908 ه.ق به مساعي خواجه مجد الدين محمد انحوافي و استادي صدر الدين بن استاد نجم الدين محمد سمناني به انجام رسيده است. با توجه به ويژگي هاي معماري مسجد به نظر مي رسد که بناي گنبد خانه در دوره مغول ساخته و ايوان و تالار مستطيل در دوره تيموري به آن افزوده شده باشد.
مسجد جامع سنگان‌خواف
اين بنا در محله پايين ده روستاي سنگان پايين در 19 کيلو متري جنوب خاوري خواف از توابع تربت حيدريه واقع شده و بناي اوليه آن از آثار دوره خوارزمشاهيان در ايران است.
بناي مسجد مشتمل بر سردر ورودي صحن ايوان رواق و شبستان است ورودي بنا از سمت شمال خاوري به صورت ايوان کم عمقي است که پوشش آن با کاربندي و مقرنس کاري ساده گچي مزين شده است. صحن مستطيل شکل مسجد به ابعاد 15*10 متر با آجر فرش شده است. و در ضلع باختريآن ايوان اصلي و قبله بنا در اضلاع شمالي و جنوبي رواق و در جهت خاوري آن در اصل ايواني بوده که بعدها به شبستاني تبديل شده است. دهانه ايوان باختريحدود 6/5 متر است. جرزهاي طرفين اين ايوان به جهت نيروي رانشي طاق و زلزله هاي صورت گرفته بيش از 50 سانتي‌متر از راستاي شاغول خارج شده و پوشش اوليه آن فرو ريخته است. پوشش ايوان بعدها بازسازي شده اما انحناي ديوار ها هنوز باقي است. به صورتي که فاصله دو پايه ايوان در پايين از فاصله آن ها در بالا کم‌تر است. پوشش ايوان با طاق و گهواره هاي عرضي صورت گرفته است. در اضلاع طرفين ايوان مجموعا چهار درگاه با پوشش طاقي به رواق هاي کناري ايوان مرتبط مي شوند. برپا کار طاق ايوان يک نوار کتيبه مانند با آجر چيني تزييني به صورت خفته راسته ايجاد شده است. در انتهاي ايوان محرابي به ارتفاع 2/60 و دهانه 1/20 متر قرار دارد که سطوح آن ساده گچي است و با طاقنماهاي ساده و تزييني نماسازي شده است. در طرفين ايوان دو ايوانچه با نماي دو طبقه ساخته شده که پيشاني آن ها و ايوان با آجرهاي مشبکي با طرح هشت ظلعي که در وسط آن گل ميخي از جنس آجر لعابدار فيروزه اي – منقوش به کلمه مقدس الله – نصب کرده اند. تزئين شده است که قابل مقايسه با تزيينات ضلع خاوري صحن مسجد جامع گناباد – از اوايل قرن هفتم هجري – است. رو به روي ايوان باختريدر جهت ديگر صحن ايوان کوچک‌تري قرار داشته که بعد از خراب شدن با تغييراتي و نيز الحاق بخش هاي جانبي به شبستاني تغيير شکل يافته است.
رواق هاي ضلع شمالي و جنوبي هر کدام با چهار دهنه به صحن مربوط مي شود. کچلي هاي بالاي اين دهنه ها داراي تزيينات زيباي آجري بوده که تنها بخش هايي بر جاي مانده است. آجرهاي اين تزيينات به اشکال هلالي گل هاي سه پروشش پر تراشيده اند. پشت اين دهنه ها راهروي مسقفي واقع است که پوشش راهروي جنوبي آن پس از تخريب با پوشش مسطح چوبي جايگزين شده است. در اين بنا هيچ کتيبه يا مدرکي در خصوص تاريخ ساخت بنا در دست نيست اما با توجه به شيوه پوشش ايوان نقشه دو ايوانه و تزيينات آجرکاري مشابه تزيينات مورخ 609 ه.ق مسجد جامع گناباد، مي توان بناي اوليه را مربوط به دوره خوارزمشاهيان دانست. در دوره اخير نيز تعميراتي در اين مسجد صورت گرفته است.
مسجد گنبد خواف
در خرابه‌هاي شهر سنگان خواف كه در قرن اول اسلامي شهري آباد بوده است . دو اتاق گنبددار باقي مانده كه از خشت خام ساخته شده‌اند. در درون اين اتاق‌ها و گنبد آنها ، تزيينات گچبري ارزنده‌اي مشاهده مي‌شود كه به رنگ آبي و سفيد است. در وسط اتاق سنگ قبري نصب شده است كه طبق كتيبه آن بناي مزبور به اوايل دوره صفاري (قرن 3 هـ.ق.) مربوط است. اين بنا كه آن را به نام مسجد گنبد نيز ناميده‌اند در 100 كيلومتري جنوب مشهد واقع شده است.
مسجد ملك زوزن خواف
اين مسجد در دشت زوزن خواف واقع شده است . از ساختمان اصلي اين مسجد كه به اوايل قرن هفتم هجري قمري تعلق دارد ، چند پايه و دو ديوار و سردري باقي مانده است و در كتيبه آن نيز تاريخ 600 و 610 هجري قمري قيد شده است. اين مسجد از لحاظ تزيينات و نگاره‌هاي خط كوفي جالب توجه است. آثار باقي انده اين مسجد معرف معماري و تزيينات قرن هفتم هجري قمري مي‌باشند. ساختمان ايوان و تاق‌ها و ساير ريزه‌كاري‌هاي هنري اين بنا موجب شده است كه مسجد زوزن درشمار زيباترين مساجد تاريخي قرن هفتم هجري قمري محسوب شود. اين مسجد تحت شماره 340 ، در شمار آثار تاريخي به ثبت رسيده است.
مسجد خرگرد خواف
در 6 كيلومتري شهر خواف قرار دارد و در حال خراب شدن است . گويا يكي از نظاميه‌هاي سرشناس است . خواجه نظام الملك ، در 540 هـ.ق. آن را ساخته است . كاشي‌ها و تزيين‌هاي آن مي‌رساند كه دراين بنا تا چه اندازه هنر و زيبايي به كار رفته است.

aminnazari
24-07-2006, 15:03
نگاهي کوتاه به شهرستان گناباد
مردم گناباد اصيل و ايراني هستندو به زبان فارسي و لهجه شيرين خراساني سخن مي گويند. همه مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.گنابادي ها مردماني استوار، سخت كوش و مهمان دوستند. جمعيت شهرستان گناباد در سرشماري عمومي نفوس ومسكن سال 1375 هـ . ش، 103.625 نفر بوده است كه از اين شمار 51.590 نفر مرد و 52.035 نفر زن بوده اند. مهم‌ترين صنايع‌دستي‌اين‌شهرستان سفال‌گري و سراميك‌سازي، فرش‌بافي، نمدمالي، گليم‌بافي، رنگرزي، سنتي بافندگي پارچه و دستار، سبدبافي، كارهاي چوبي است. قالي‌هاي اين شهرستان با طرح‌هاي مشهدي و محلي و بلوچي و در رنگ‌هاي قرمز، لاكي، قهوه اي و … عرضه مي‌شود.
سفال‌گري و سراميك سازي در شهرستان گناباد بسيار رواج دارد در كارگاه‌هاي اين شهرستان در روستاي مند در يك كيلومتري شمال شهر گناباد قرار دارند. مواد اوليه در تهيه سفال و سراميك عبارتند از: گل‌رس، لعاب، رنگ، مواد سوختي، مهم‌ترين توليدات اين كارگاه عبارتند از: كاسه سفيد، قهوه اي، زيرسيگاري، قندان، شكلات خوري، پياله و استكان و نعلبكي، پارچ و ليوان، بشقاب كوچك، كشك سياسي، كاسه و بشقاب بزرگ. بازار فروش اين محصولات در گذشته بيش‌تر به خود گناباد اختصاص داشته است. گليم را پلاس نيز مي گويند بافت آن در كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين است به واسطه رونق فرش بافي گليم بافي و تهيه نمد رنگرزي هم رونق دارد. گليم مرغوب از پشم و گونه نامرغوب از رشته پتوهاي كهنه با رنگ آميزي استفاده مي‌شود. نمد نيز از ديگر صنايع دستي اين منطقه به شمار مي‌آيد. نمد در اصل گونه اي فرش است كه از پشم تهيه مي‌شود و از رخنه رطوبت و سرما جلوگيري مي كند نمد براي مصرف هاي گوناگون و نقش هاي رنگارنگ است. توليد سبد و حصيربافي كه ماده اوليه ان كم ارزش است مواد اوليه اين توليد كاه، شاخه هاي نازك درختان است.آرامگاه‌جغتاي، امام‌زاده‌سلطان عابد، جامع‌عتيق جويمند، دژ دختر، دژ رستم، دژ فرود، گورپيران ويسه، گور ميثور و مسجد جامع گناباد از مكان هاي تاريخي و ديدني اين شهرستان به شمار مي روند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
درباره علت نام‌گذاري گناباد، داوري هاي گوناگوني ابراز شده است. برخي آن را در اصل «گون آباد» مرکب از «گون» ترکي (به معناي‌خورشيد) و «آباد» دانسته و نام را وسيله‌اي براي انتساب محل به خورشيد دانسته اند. بعضي نيز آن را «گيو آباد» دانسته بر اين باورند كه گيو، پسر گودرز آن را بنا كرده است. ديگر آراء نيز هر يک نام شهر را به واژه اي منسوب دانسته اند. همانند «کان آباد» که به کان هاي موجود در منطقه اشاره مي کند، و «گون آباد» که به فراواني گياه «گون» در محل دلالت دارد. گناباد را در گذشته « جويمند» نيز گفته اند. گناباد پيش از اسلام، گذرگاه دروني فلات ايران و بخش هاي خاوري آن، محل برخورد ميدان جنگ لشگريان ايران و توران بوده است كه «جنگ يازده رخ» در آن روي داده است. گناباد از مناطق كهن ايران است و بناي آن را به شاهان هخامنشي نسبت داده اند. اين شهر درحدود سال 31 هـ . ق، به دست مسلمانان افتاد. در دوران سلجوقي و خوارزمشاهي آباد و از اعتبار و اهميت ويژه اي برخوردار بوده است. گناباد در دوره تيموريان نيز اهميت داشت و بر پايه نوشته نورالدين لطف الله، سرشناس به حافظ ابرو، حاكمان ايالت قهستان در آن مي نشستند. در همين دوره است كه دومين مسجد دو ايواني اين ناحيه در بجستان ساخته شد. گناباد در اوايل حكومت صفوي، مدت ها محل نبرد بين ايران و اوزبكان بود، با اين حال در اين دوران، مورد توجه بود و گسترش يافت. بناهايي چون امام زاده سلطان محمد عابد (ع)، كاخك، مسجد جامع گناباد، آب انبار و كاروان‌سراهاي شاه عباسي، بيان‌گر اين داوري است.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان گناباد، با پهنه‌اي حدود 9715 كيلومتر مربع، در مركز خراسان رضوي، از نظر جغرافيايي در 34 درجه و 21 دقيقه پهناي شمالي و 58 درجه و 42 دقيقه درازي خاوري و بلندي 1150 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان هاي تربت حيدريه و كاشمر، از خاور به شهرستان خواف، از باختر به شهرستان فردوس، و از جنوب به شهرستان هاي قاينات و فردوس محدود است. آب و هواي گناباد به دليل قرار گرفتن در كنار كوير و دوري از دريا، بياباني و گرم وخشك است. بيش ترين درجه حرارت در اين شهرستان، در تابستان، 47 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان، 17 درجه زير صفر است. بخش هاي كوهستاني شهرستان گناباد جزء نواحي خوش آب و هوا و ييلاقي شمرده مي شود و بلندي هاي ميان سنو و كاخك برف گير و زمستان ها پوشيده از برف است. ميانگين بارندگي سالانه، حدود 160 ميلي‌متر اندازه گيري شده است. راه هاي مهم گناباد عبارتند از :
1- راه يزد – طبس – فردوس – گناباد، به درازاي 675 كيلومتر
2- راه فردوس – گناباد، به درازاي 72 كيلومتر
3- راه گناباد – تربت حيدريه – مشهد، به درازاي 265 كيلومتر


مساجد و مدارس مذهبي در شهرستان گناباد

مسجد جامع گناباد
اين مسجد بر اساس‌تاريخ كتيبه‌كوفي آن، در سال 609 هجري قمري ساخته و قسمت اعظم بناي اصلي آن منهدم شده است. اين مسجد از لحاظ دارا بودن كتيبه كوفي و آجر كاري هاي ظريف داراي اهميت هنري است. اين مسجد كه ايوان‌هاي رفيع در جنوب و شمال و اطراف محوطه صحن دارد و در زمره‌ي مساجد مهم تاريخي بشمار مي رود از لحاظ هنر آج‌كاري(درجنوب‌ايران) و ساختمان محراب ومنظره بديع سقف داراي اهميت بسياري است. اين قسمت تحت شماره 325 در شمار آثار تاريخي به ثبت رسيده است.
مسجد مهري گناباد
در كناره خاوري گوستان كهنه مزار بازمانده دژي كهن است. در شمال آن، مسجدي نوساز است در سوي جنوب باختري حياط مسجد ، دالاني به پهناي 40/1 و درازاي 7 و بلندي 2 متر در دل صخره كنده شده است كه به فضايي به پهنه حدود 180 متر مربع مي‌پيوندد. در ميانه اين محوطه سه پايه كلفت سنگي قرار دارند . به اين محوطه « صنعه » و گاهي « صمعه مزار » مي‌گويند كه با توجه به كاربرد آن در گذشته بي‌گمان بايستي همان صومعه ، معبد يا پرستش گاه مهري باشد .با توجه به ويژگي مهري آن ، مي‌تواند به زمان هخامنشيان و حتي پيش از آن مربوط باشد .
مسجد جامع بجستان گناباد
مسجد جامع بجستان در زمان ميرزا شاهرخ ، پسر تيمور لنگ توسط محمد بن فخرالدين بن سيف الدين مقام بجستاني بنا شده و تاريخ پايان بنا ، 828 هـ .ق است در روزگار شاه عباس صفوي توسط حاج ناصرالدين محمد بن احمد، بازسازي شده و در ذي القعده 1024 هـ .ق تعمير آن پايان يافته است.
مسجد جامع کاخک گناباد
اين بنا در کاخک گناباد در جنوب استان خراسان رضوي واقع شده و بناي اوليه آن در زلزله سال 1347 شمسي ويران شده است. بناي مزبور توسط شاهزاده سلطان خانم، خواهر شاه طهماسب اول صفري (ه-ق 984 – 930) ساخته شده و در سال 1070 و 1286 ه- ق تزيينات و تعميراتي در آن صورت گرفته است.


قلعه ها ، برجها و آتشکده ها در شهرستان گناباد
آتشكده گناباد
در آبادي گيسور شهرستان گناباد آتشكده اي وجود دارد كه از دوران هخامنشيان بر جاي مانده است در اطراف اين آتشكده چند قلعه باستاني به نامهاي دختر شور آب ،قبر پيران ويسه و پشن قرار گرفته اند گفته مي‌شود اين قلعه ها به دوره هاي پيش از اسلام تعلق دارند.

aminnazari
24-07-2006, 15:03
نگاهي کوتاه به شهرستان فردوس
فردوس يكي از شهرستان‌هاي استان خراسان رضوي است كه در بخش مركزي استان واقع شده و مركز آن شهر فردوس است. شهرستان فردوس از طرف شمال به شهرستان گناباد و كوير نمك، از طرف خاور به دهستان نيميلوك و دهستان پساكوه از شهرستان قائن، از جنوب به بخش خوسف و دشت لوت و از باختر به شهرستان طبس و كوير نمك محدود است . در سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت شهرستان فردوس 86625 نفر برآورد شده از اين تعداد جمعيت 21874 نفر در مركز اين شهرستان زندگي مي‌كردند.
مهم‌ترين صنايع دستي شهرستان فردوس؛‌قالي‌و قاليچه بافي است كه از روزگار كهن در اين منطقه رايج بوده است. بافت قالي و قاليچه در اين منطقه داراي اهميت نسبي بوده و توليدات آن جزو اقلام صادراتي شهرستان فردوس محسوب مي‌شود. قالي‌هاي بافته شده با طرح محلي و بلوچ و نقش‌هاي ترنج و قنديلي عرضه مي شوند. فرش بافي در شهرستان طبس پيشينه تاريخي دارد و از گذشته هاي دور يكي از منابع اصلي درآمد مردم بوده است بافتن قالي به گونه سنتي و قاليچه هاي دو متري با دارهاي خوابيده است. بعضي از گونه هاي قالي اين منطقه را قاليچه هاي محلي و سنتي دومتري، سنتي مشهور به خود رنگ، نقشه‌خشتي و نقشه‌نايين تشكيل مي‌دهد. امام‌زاده در گوشه باختري ميدان بازار شهر فردوس، حوض سيدي، مدرسه حبيبيه، مدرسه شيخ، مدرسه عليا، مسجد جامع و مسجد كوشك در خاور شهر و كنار دروازه قاين برخي از مهم ترين ديدني هاي شهرستان فردوس را تشكيل مي دهند.


مساجد و مدارس مذهبي در شهرستان فردوس
مسجد كوشك فردوس
مسجد كوشك فردوس در خاور شهر و كنار دروازه قاين قرار دارد. داراي ايوان ، شبستان ، صحن و محراب است . بر پيشاني قوس محراب، كتيبه‌اي مزين به گچ‌بري و گل و بوته است ، كه تاريخ بنا ، بر آن 554 هـ . ق ، نگاشته شده است . از كيفيت بنا و كتيبه‌هاي دراويش، به ويژه آيه پيشاني محراب پيداست كه اين بنا در اصل نه يك مسجد، بلكه شايد يك خانقاه و در دوره‌هاي دورتر شايد يك آتشكده بوده است.
مسجد جامع رقه فردوس
اين بنا در روستاي رقه در 18 کيلومتري بخش بشرويه شهرستان فردوس در جنوب استان خراسان واقع شده و بناي اوليه آن از معدود آثار دوره خوارزمشاهيان است. اين بناي خشت و گلي در اصل به صورت دو ايوانه بوده که زلزله و تغييرات مکرر، صورت اصلي را تا حدود زيادي دگرگون کرده است. ورودي بنا در گوشه شمال شرقي و جنوب غربي واقع اند. صحن مسجد به ابعاد 80.11 * 10 متر است و در اضلاع غرب و شرق وجنوب آن، سه ايوان با رواق ها و اتاق در جهت غرب و شرق داشته و وجود محراب گچي در ايوان غربي، نشانه تعلق آن به حنيفان است. پوشش سقف ايوان شرقي وغربي درگاهي وجود دارد که به فضاهاي جانبي راه پيدا مي کند. مصالح اصلي ايوان‌ها آجر بوده که در دوره هاي تعميراتي، خشت جايگزين شده است. ايوان جنوبي با پوشش طاق و قوس از الحاقات دوره بعدي است. در طرفين ايوان غربي، دو شبستان کوچک مرکب از يک ناومرکزي و سه چشمه طاق ساخته شده که گچ اندود است. دهنه هاي روبه صحن نيز ساده و فاقد هرگونه تزييني است بناي مزبور در حال حاضر در وضعيت بدي قراردارد. پوشش ايوان ها فرو ريخته و به صورت نيمه ويران درآمده است
مسجد جامع فردوس
دارالمؤمنين تون يا مسجد جامع توسط آخوند ملا اكبر توني ساخته شده است . شايد اين مسجد از سده 6 هـ. ق، باشد ، يعني پيش از حمله هولاكوخان مغول ، كه مردم آن ، اسماعيلي بودند ، در اين صورت شايد مسجد جامع ، همان مسجدي باشد ، كه مقدسي در احسن التقاسيم ، از آن ياد كرده و گفته است :
« قلعه و مسجدي نيكو دارد و بيشتر اهل آن ، بافندگانند . »
اين مسجد ،‌ در زلزله شهريور 1347 هـ . ش ، فرو ريخت و اكنون تنها ايواني بر جاي است با رواق‌هايي آسيب ديده، بر گرداگرد صحن آن‌ كه پس از بازساري به عنوان بناي يادگاري از شهر پيشين فردوس ، خودنمايي مي‌كند.

aminnazari
24-07-2006, 15:04
نگاهي کوتاه به شهرستان تايباد

ناحيه تايباد يا همان ناحيه باخزر، در دوران پيش از تاريخ و هم چنين در دوران هاي گوناگون پادشاهي ايرانيان، وجود داشته زير نظر شاهان ايراني، چون هخامنشيان و اشكانيان و پس از آن ساسانيان اداره مي شده است.مردم تايباد از دير باز تاكنون سخت كوش، با فرهنگ، متدين، نيكوكار، و مهمان نواز بوده اند. مرداني بزرگ و سرشناس چون علي حسن باخزري، كه وزارت شاهان سلجوقي را داشت، شيخ المشايخ سيف الدين و … در اين ديار پرورش يافته و به مردم خدمت كرده اند. مردم تايباد از تبار آريايي و ايراني الاصل هستند. زبان آنان فارسي با گويش محلي است. همه مردم اين شهر مسلمان و پيرو مذهب سني و شيعه جعفري هستند. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان قاليچه بافي و پرورش كرم ابريشم رايج است. از روزگار كهن قالي‌بافي در اين شهرستان رايج بوده است مواد اوليه قالي در اين شهرستان با پشم گوسفندان تهيه مي‌شود. هم چنين از گذشته هاي دور پرورش كرم ابريشم در اين شهرستان رايج بوده است ركن الدوله در روزگار قاجار به اين شهر سفر كرده است مي نويسد: «تايباد قلعه معتبر و آبادي است ابريشم هم جاي عمل مي آيد وخالي از امتياز نيست». برج كلات در نزديكي روستاي كلات، ميان تايباد و خواف، كاروان‌سراي شاه عباسي و مسجد و آرامگاه شيخ زين الدين تايبادي مهم ترين ديدني هاي اين منطقه را تشكيل مي‌دهند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
تايباد در‌گذشته «مغول‌آباد» «باخرز»، «طيبات»، «‌طايباذ»، «تائي آباد»، «تايب آباد»، «تاياباد»، «تاياباذ»، خوانده مي‌شده است. نام نخستين اين شهر «مغول آباد» بوده،‌ كه مغولان در اوايل سده 7 هـ . ق هنگام ورود به اين ناحيه، آن را به نام خود خواندند. بعدها اين محل، در اثر شيوع طاعون خالي از سكنه و ويران گرديد. سال ها بعد، بار ديگر مردم در آن جا ساكن شده شهر را آباد کردند. نام «طيبات» به سبب سکونت شمار زيادي از عالمان، عارفان و مردان پاك ‌از جمله شيخ زين الدين ابوبكر - پير تيمورلنگ - در اين شهر به آن اتلاق شده است. مردم محل بر اين باورند، كه در شهر تايباد و پيرامون آن، بادي مي‌وزد، كه مدت وزش آن در يك شبانه روز، (24 ساعت) دوازده ساعت است، يعني نيمي از يك شبانه روز، كه آن (12 ساعت) را « تاي» مي نامند. از اين رو به اين شهر «تاي‌ باد» گفته اند.
ناحيه تايباد يا همان ناحيه باخرز، در دوران پيش از تاريخ و هم چنين در دوران هاي گوناگون پادشاهي ايرانيان، وجود داشته زير نظر شاهان ايراني، چون هخامنشيان و اشكانيان و پس از آن ساسانيان اداره مي شده است. پس از لشكركشي مسلمانان، اين ناحيه در 31 هـ . ق، به تصرف عرب ها در آمد، و پس از آن طاهريان، صفاريان و سپس سامانيان، بر خراسان، از جمله تايباد چيره شدند. تايباد در سده 6 هـ . ق دستخوش تاخت و تاز غزان قرار گرفت، و در آغاز سده 7 هـ . ق، گرفتار حمله خانمانسوز مغول گرديد،‌ سپس تيمورلنگ، مردم اين ديار را به خاك و خون كشيد، با همه اين بلاها، ديري نپاييد كه بر ويرانه هاي خاك اين سرزمين بار ديگر بناها برافراشته شد و آباداني گذشته را اندك اندك باز يافت، و در سده 13 هـ . ق، به اوج خود رسيد
. در دوران قاجاريان ناحيه باخرز (تايباد) توسط خان ها و رؤساي عشاير، به ويژه ايل هزاره، اداره مي شد. در اوايل دوران پهلوي، هزاره ها بر ضد حكومت مركزي قيام كردند،‌ از اين رو در 1312 هـ . ش، زمين هاي محمد يوسف هزاره (صولت السلطنه) - رييس ايل هزاره - با زمين هايي در يزد و فارس جابه جا شد و به آن حدود تبعيد شدند. پس از شهريور 1320 هـ . ش و ورود متفقين به خاك ايران،‌ صولت السلطنه از فرصت استفاده كرده به خراسان بازگشت و در بهمن 1320 هـ . ش، تايباد را اشغال و سپس ديگر نقاط باخرز را گرفت. وي با فرستادن نيرو در چند روز بعد شكست خورد و به كلات نادري گريخت و در 29 اسفند 1320 هـ . ش به همراه خانواده خود تسليم شد.
مشخصات جغرافيايي
شهرتايباد، مركز شهرستان تايباد، ‌با پهنه‌اي حدود 970 هكتار، در خاور استان خراسان رضوي، در مسير راه مشهد – اسلام قلعه واقع شده و از نظر جغرافيايي در 33 درجه و 44 دقيقه و 30 ثانيه پهناي شمالي و 60 درجه و 46 دقيقه و 15 ثانيه درازاي خاوري و بلندي 180 متري از سطح دريا قرار دارد. شهرستان تايباد، با پهنه اي حدود 5084 كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان خراسان رضوي، در كنار مرز ايران و افغانستان قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان تربت جام، از باختر به شهرستان تربت حيدريه، از جنوب به شهرستان خواف و از خاور به افغانستان محدود است و هريرود در اين ناحيه، مرز ايران و افغانستان را مشخص مي سازد. هواي شهر تايباد معتدل و خشك است و بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 40 درجه بالاي صفر و كمترين آن در زمستان ها، 9 درجه زير صفر است. ميانگين بارندگي ساليانه اين شهر، به 240 ميلي‌متر مي رسد. راه هاي دسترسي به اين منطقه عبارت اند از:
1) راه تايباد – تربت جام، به درازاي 62 كيلومتر.
2) راه تايباد – اسلام قلعه، به درازاي 20 كيلومتر.
3) راه تايباد – سنگان، به درازاي 67 كيلومتر.



مساجد در شهرستان تايباد
مسجد غياثيه تايباد
اين مسجد در تايباد واقع شده است و تاريخ احداث آن به سال 848 هـ.ق. در زمان شاهرخ شاه مي‌رسد. در كنار اين مسجد ، مسجد نيمه مخروبه‌اي قرار گرفته است كه به نام خواجه‌نظام‌الملك‌خوانده مي شود. مسجد غياثيه شاهرخ داراي ارزش‌هاي معماري، كاشي‌كاري و تزييناتي است.


کاروانسراها در شهرستان تايباد

كاروان‌سراي شاه عباسي تايباد
كاروان‌سراي روزگار شاه عباس صفوري در نزديكي مسجد مولانا شيخ الدين قرار دارد.


آرامگاهها و امامزاده ها در شهرستان تايباد

آرامگاه خواجه عبدالله تايباد
باخزر ‌از توابع شهرستان تايباد و در 55 كيلومتري شمال باختري آن واقع است. در جبهه جنوبي باخرز و در شمال باختري آن، در كنار ويرانه‌هاي تاريخي «مالن» بنايي آجري موسوم به مقبره شيخ يا خواجه عبدالله واقع شده‌است كه مدفن شيخ در جلوي آن است. اين بنا به ابعاد 10/9 × 70/12 متر ، شامل ايواني به ارتفاع 80/7 و عرض 20/7 متر با گنبدي كاربندي شده در جلو و گنبدخانه‌اي با گنبدي گوشه‌سازي و كاربندي در پشت آن است. قبر شخصي كه بنا به خاطر و يادبود او ساخته شده است ، همانند مقبره شيخ جام ، در فضاي آزاد است. اين بنا در كناره مقبره ، و نه بر روي آن ، ساخته شده است . بنابراين، عملكرد آن احتمالاً به عنوان خانقاه دراويش (جماعت خانه) بودهاست كه بناي متصل بدان كه به چله خانه موسوم است، خود گواهي بر صحت اين نظريه است. شخص مدفون در اين محل ، شهاب الدين عبدالله از اولاد علي بن حسين باخرزي ـ متوفاي سال 827 هـ.ق. ـ است و از آن رو كه اين بنا فاقد كتيبه است و در كتب تاريخي نيز اشاره‌اي بدان نشده، مي‌توان احتمال داد كه در اواخر قرن نهم يا اوايل قرن دهم هـ.ق. ، و احتمالاً توسط علاء الدين علي صانعي باخرزي وزير سلطان حسين بايقرا ساخته شده باشد.
آرامگاه مولانا زين‌الدين ابوبكر تايبادي
زين الدين ابوبكر ، يكي از صوفيان برجسته قرن هشتم هجري ، معار با تيمور لنگ و حافظ شيرازي بوده و در سال 791 هـ.ق. وفات يافته است.
مقبره مولانا زين الدين ابوبكر، در ابتداي جاده تايباد به خواف واقع شدهاست . محل قبر در فضاي آزاد قرار دارد و در برابر آن، بناي باشگوهي ساخته شده است . بر اطراف مرقد ، معجري كشيده شده است و دو لوح سنگي خاكستري رنگ ، يكي بر روي قبر و ديگري در بالاي سر آن به صورت افراشته قرار داده شده‌اند. بر روي سنگ قبر نوشته شده است : «هذا مرقد مرحوم قطب الاقطاب مولانا شيخ زين الدين ابابكر بن شيخ علي بن شيخ ابوبكر بن شيخ احمد بن (شيخ محمد بن) شيخ محمد بن شيخ سهيل تايبادي وفات يوم پنجشنبه سلخ محرم 791» در بالاي سر قبر ، سنگ ديگري وجود دارد كه براساس كتيبه آن مشخص مي‌شود كه معجر خاكستري در سال 1030 هـ.ق. توسط شخصي به نام «خواجه درويش» تقديم مزار شده است . در برابر مزار مزبور ، بناي مجللي وجود دارد كه در سال 848 هـ.ق. توسط پير احمد خوافي ـ وزير شاهرخ ، پسر تيمور ـ جهت مسجد و نمازخانه بنا گرديده است.
نقشه بنا شامل گنبد خانه‌اي چهار تاقي با ايواني رفيع در جلوي آن و باب اتاق‌هاي دو طبقه‌اي در طرفين است . نماي بيروني بنا شامل ايوان رفيعي با تاق آهنگ است كه در دو سوي آن ،‌ غرفه‌هاي دو طبقه‌اي قرار گرفته است . راه ورود به طبقه اول هر يك از آن‌ها ، از درگاه كنار ايوان و راه ورود به طبقه دوم ، از پلكان‌هايي است كه در بيرون بنا قرار دارند. در پشت ايوان ، شش طاق نما قرار دارد . تمامي سطوح نماي ايوان و تاق‌هاي حجره‌هاي طرفين آن ، با استفاده از كاشي نره ـ به شيوه معقلي - و كاشي معرق تزئين شده است . فضاي اصلي داخلي به ابعاد 50/17 × 50/16 متر، ‌شاه‌نشين‌هايي با پوشش نيم گنبدي با گوشه سازي‌ها و مقرنس‌ كاري‌هايي دارد و بر فراز آن گنبدي با استفاده از سه كنج‌هاي مقرنس كاري شده و كاربندي ساخته شده است . در چهار گوشه بنا ، چهار پلكان تعبيه شده است كه به حجره‌هاي طرفين ايوان و به پشت بام راه مي‌يابند و ورودي آن‌ها از بيرون بناست. فضاي داخلي بنا ، در گذشته ، از طريق درگاه‌هاي شمالي و جنوبي نيز به بيرون راه داشته كه امروزه مسدود است.
نماي بيروني با قاب‌هاي ساده آجري و نماي ايوان و داخل آن با كاشي‌كاري معقلي ، معرق و تلفيق سنگ و كاشي تزئين شده است . عناصر تزئيني شامل نقوش گياهي ، هندسي و كتيبه‌هاست. در شرق مقبره مولانا و به فاصله كمي از آن، در ميان قبرستاني، بناييي قرار دارد كه مقبره شيخ زين الدين علي ـ پدر شيخ زين الدين ابوبكر ـ منسوب است. اين مقبره، بنايي كوچك است ، با ايواني در ضلع باختري آن به ارتفاع 5/6متر و رعض 5/5 ، و دهانه 10/3 متر با تاق گهواره‌اي و تويزه‌اي در جلوي آن ، كه دو مناره تزئيني كوچك نيز در بالاي آن جاي گرفته است . پيشاني آن و زير كلاهك مناره‌ها و حاشيه قوس ايوان را با كاشي‌هاي نره فيروزه‌اي و لاجوردي كه از مجسد مولانا آورده‌اند ،‌ تزئين كرده‌اند . در داخل ايوان ، محرابي وجود داشته است كه در چند دهه قبل ، راهي از آن به داخل بنايي كه در پشت ايوان ساخته‌اند، باز كرده‌اند. در طرفين اين ايوان، دو چله خانه تعبيه شده است.
در برابر اين بنا ، صحني به ابعاد 5/5 × 6 متر واقع شده است كه در هر ضلع آن ، سه طاق نما ديده مي‌شود و در وسط آن، قبر برجسته‌اي وجود دارد و ورودي آن از جبهه شمالي است . بر روي سنگ قبر وسط صحن نوشته شده:
«هذا مرقد سعادت دستگاه خواجه محمد هاشم ولد ميرحاج تحريراً في شهر صفر سنه 1036». با توجه به اين كتيبه معلوم مي‌شود كه قبر متعلق به شخصي به نام خواجه محمد هاشم، ولد مير حاج است ؛ نه شيخ زين الدين علي. از اين رو شايد سنگ قبر از جاي ديگر آورده شده باشد

aminnazari
24-07-2006, 15:07
نگاهي كوتاه به شهرستان رشتخوار
چيزي وجود ندارد

aminnazari
24-07-2006, 15:08
نگاهي کوتاه به شهرستان تربت جام

تربت جامي ها، مردمي خون گرم، مهمان نواز، متدين، سخت كوش، وطن دوست و مرز دارند. تبار آنان آريايي و زبانشان فارسي با گويش شيرين محلي تربتي است. بيش‌تر مردم اين شهر مسلمان و پيرو مذاهب شيعه جعفري و سني هستند. شهرستان تربت جام در سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1375 هـ . ش، 210.349 نفر جمعيت داشته است. صنايع دستي شهرستان تربت جام را قالي و قاليچه بافي، كرباس بافي، پلاس بافي، جوال و خورجين بافي، بافتن دستمال و چادرشب و ظروف سفالين تشكيل مي دهد. از روزگار كهن صنعت فرش بافي در اين شهرستان رواج داشته است و جنبه صادراتي دارد. دار قالي ها معمولا در خانه ها برپا مي شود و كارگاه‌هاي قالي بافي نيز در اين شهرستان به فراواني وجود دارند. قالي‌ها با طرح قالي مشهد در رنگ هاي لاكي، قرمز دانه و قهوه اي نيز به بازار عرضه مي‌شود. آرامگاه شيخ جام، پل خاتون، تپه جهانگير آباد، تپه سراب، تپه شور قلعه، تپه صدر آباد، تپه طلايي، تپه قشه توت، تپه گرماب، تپه گلارچه، تپه گنج آباد، خواجه حسام، قلعه استاي، قلعه زور آباد، قلعه فيض آباد، قلعه گبري، قلعه گوش لاغر، قنقر، كاريز ديوان، گلار صارم و مسجد خواجه عزيزالله مكان هاي ديدني و تاريخي اين منطقه را تشكيل مي‌دهند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان تربت جام، با پهنه اي حدود 8362 كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان خراسان رضوي، در كنار مرز ايران و افغانستان، در مسير راه مشهد – اسلام قلعه، از نظر جغرافيايي در 35 درجه و 14 دقيقه پهناي شمالي و 60 درجه و 38 دقيقه درازاي خاوري و بلندي 928 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان سرخس، از باختر به شهرستان هاي مشهد، فريمان و تربت حيدريه، از جنوب به شهرستان تايباد و از خاور به افغانستان محدود است. هواي تربت جام معتدل است و بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها به 40 درجه بالاي صفر و كم‌ترين آن در زمستان ها به 13 درجه زير صفر مي رسد. ميانگين باران ساليانه آن، حدود 254 ميلي‌متر است. تربت جام در مسير راه آسفالته مشهد – تايباد قرار گرفته و به درازاي 162 كيلومتر به سوي شمال باختري به مشهد و به درازاي 62 كيلومتر به سوي جنوب به شهر تايباد مي‌پيوندد. دو راه شني نيز از اين شهر به سوي شمال خاوري، به درازاي 171 كيلومتر به صالح آباد و ديگري به سوي جنوب خاوري، به درازاي 35 كيلومتر به قلعه حمام كشيده شده است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
تربت جام از روزگار باستان تاكنون به نام هاي گوناگوني چون «بوزگان»، «بوزيگان»، «بوزجان»، «پوچكان»، «زام»، «سام»، «جام»، «تربت شيخ جام» و «تربت جام» خوانده شده است. شهري باستاني به نام «بوزيگان» و يا « بوزگان» از سده 3 پ. م تا سده 2 هـ . ق، در كنار شهر كنوني وجود داشته كه ظاهرا در اثر زلزله از بين رفته است. شهر كنوني از حدود سده 3 هـ . ق، ايجاد و اندك اندك گسترش يافته است. اين شهر پس از باز سازي و آبادي دوباره، «بوزجان» يا «پوچكان» ناميده شده و كرسي ناحيه جام، (به گويش شمالي قهستان «زام» يا «سام») گرديده است. شهر تربت جام نيز مانند شهر تربت حيدريه به نام شيخ بزرگي كه در آن به خاك سپرده شده سرشناس است. شيخ احمد جام، مقلب به ژنده پيل، از عارفان نامي سده 5 هـ . ق، بود و نام كنوني شهر به مناسبت تربت يا آرامگاه وي «تربت شيخ جام» و «تربت جام» ناميده شده است.
تربت جام از روزگاران كهن از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده است. اهميت تاريخي، اجتماعي، فرهنگي و بازرگاني آن، از سده 3-4 هـ . ق، نمايان گشته، و در زمان زندگي شيخ احمد جام (44- 536 هـ . ق) يعني سده هاي 5 و 6 هـ
. ق، شكوفا شده است.تربت جام در سده هاي 7 و 8 هـ . ق، هم زمان با يورش مغول و تيمور لنگ آسيب زيادي ديد. تربت جام در دوران صفوي به ويژه شاه عباس بزرگ، اهميت نظامي يافته و در آن، امنيت و آرامش برقرار بوده است. اما در اواخر اين دوران و در زمان شاه ساطان حسين صفوي (1105- 1135 هـ . ق) اوزبك ها و افغان ها به مرزهاي خاوري ايران، از جمله ناحيه تربت جام، دست اندازي كردند. سرانجام سرداري از خاور ايران، به نام نادر قلي افشار برخاست و افغان ها را از ايران راند و خود در 1148 هـ . ق، پادشاه ايران شد. در زمان نادر شاه افشار، ايران بار ديگر توانمند شد و نه تنها مرزهاي خاوري آن، از يورش اوزبك ها، افغان ها و تركمانان در امان ماند، بلكه به سال 1153 هـ . ق / 1740 م، آن سوي رود جيحون يا آمودريا و قلمرو اوزبك ها، يعني خوارزم و بخارا هم مطيع نادر شاه و حكومت ايران شد. با درگذشت نادر شاه در سال 1160 هـ . ق، بار ديگر نا آرامي در خراسان آغاز گشت و تا اوايل سده 13 هـ . ق، ادامه يافت.
كريم خان زند، كه در شيراز بر ايران حكومت مي كرد، به احترام نادر شاه افشار، خراسان را هم چنان در دست فرزندان نادرشاه باقي گذاشت. بعدها آقا محمد خان قاجار خراسان، از جمله تربت جام را، در 1210 هـ . ق گشود. فتحعلي شاه قاجار (1212- 1250 هـ . ق) حقوق متحدان نخستين خويش، يعني تركمانان كه براي دستيابي به حكومت ايران، به قاجاريه كمك كرده بودند، ناديده گرفت و در نتيجه سركشي تركمانان آغاز شد و در دوران ناصرالدين شاه (1264 – 1313 هـ . ق) شدت يافت و يكي از شوم ترين دوران هاي تاريخي را براي مردم خراسان، از جمله ناحيه تربت جام و ديگر شهرهاي خراسان خاوري، پديد آورد.


مساجد در شهرستان تربت جام
مسجد مولانا تربت جام
در تايباد تربت جام ، نزديكي مرز كنوني ايران و افغانستان ، بنايي زيبايي از دوره تيموري به نام مسجد و مزار مولانا شيخ زين الدين واقع شده است . باني اين مسجد پير احمد خوافي وزير شاهرخ بهادر تيموري مي‌باشد و مسجد در سال 848 هجري قمري به دستور وي ساخته شده است. اهميت اين بنا بيش‌تر از لحاظ دارا بودن كتيبه‌هاي زيباي سر در ، كاشي كاري معرق و حواشي آن است كه از هر جهت ، شامل نكات ظريف هنري و ويژگي‌هاي دوره تيموري است . در كتيبه كاشي معرق تاريخي مسجد ، نام شاهرخ و پير احمد خوافي خوانده مي‌شود.
گذشته از كتيبه تاريخي ايوان و حواشي آن ، كتيبه‌اي بر روي سنگ نقر شده است و در بالاي سر قبر قرار دارد . اين كتيبه منظوم كه به خط نستعليق نوشته شده ، حاكي از اين است كه معجر مشبكي از سنگ رخام در سال 1030 هجري قمري از طرف خواجه درويش نامي براي قبر شيخ زين الدين علي ساخته شده است . اين معجر هم اينك در خارج مسجد و جلو ايوان نصب شده است . بنا تحت شماره 309، در زمره آثار تاريخي به ثبت رسيده است.
مسجد خواجه عزيز الله تربت جام
در شهر تربت جام و در شمال آرامگاه شيخ جام قرار دارد . در حال حاضر به صورت نيمه ويران درآمده است و از سده 5 هـ.ق. بر جاي مانده است.
مسجد عتيق تربت جام
اين بنا در جنوب غربي گنبدخانه قرار دارد و مسجد جامعي به سبك شبستاني گنبددار شامل پنج رواق است كه رواق‌هاي محوري آن ، عريض‌تر از رواق‌هاي كناري است . در مركز بنا ،‌ گنبدي بر روي چهار تويزه زده شده بوده كه بعداً ويران شده است . ابعاد كل بنا 50/25 * 19 متر است.
گچ‌بري‌ها ، نقش اندازي آجري روي بدنه گچي و نوع كاشي بنبا ،‌از نقطه نظر سبك ، متعلق به قرن هشتم هجري است و از نظر مطالعه تطبيقي ، مشابه آن را مي‌توان در بسطام (692 هـ.ق.) ،‌سلطانيه (684 هـ.ق.) و اشترجان (687 .هـ.ق.) ياتف. باني اين بنا را رضي الدين احمد متولي جامي نوشته‌اند و تاريخ ساخت آن را 720 هـ.ق. دانسته‌اند
-ايوان : ايوان با ارتفاعي در حدود 30 متر در برابر گنبد قرار دارد و با قوس هشت قسمتي و سقف نيم گنبدي كاربندي شده است و در طرففين ايوان ، مسجد كرماني و مسجد گنبد سفيد قرار گرفته‌اند كه از داخل ايوان ،‌دو درگاه به آن‌ها راه دارد . دو گلدسته كوتاه شش ضلعي در بالاي ايوان جاي گرفته كه ساخت آن‌ها را به شخصي به نام «شيخ اسماعيل خان مستوفي الممالك » كه مستوفي كل كابل و قندهار در زمان نادرشاه بوده است ،‌ نسبت مي‌دهند. در تزيين ايوان، از كاشي كاري و گچ بري استفاده شده است. در اين ايوان،‌ دو نوع كاشي كاري متعلق به دو دوره مختلففف به كار رفته است؛ نخست، كاشي‌هاي فيروزه‌اي شش گوش منقوش كه با نقوش گل و برگ و ستاره 6 پر به رنگ‌هاي سياه ، لاجوردي و فيروزه‌اي بر زمينه سفيد تزيين شده‌اند و كاشي‌هاي فيروزه‌اي رنگ تيره كوچك مثلثي شكل منقوشي كه با اسليمي و به رنگ سياه منقوش شده‌اند، دو چهار گوشه كاشي‌هاي شش گوش بزرگ را پر كرده‌اند. نوع دوم ، كاشي كاري معرق دوره صفوي (1022 هـ.ق.) است كه تمامي نماي ايوان ،‌از اسپر و پيشاني آن گرفته تا زير قوس را بانقوش هندسي ، حيواني ،‌گياهي و كتيبه‌هاي ثلث با رنگ‌هاي سفيد، سياه، آبي،‌فيروزه‌اي، لاجوردي، سبز روشن، قهوه‌اي روشن و قهوه‌اي سير و زرد مي‌پوشانده‌اند. علاوه بر كاشي كاري، از گچ‌بري‌هايي نيز در چند حاي ايوان استفاده شده است كه همه متعلق به يك دوره نيستند. باني اين بنا ، «شمس الدين مطهر بن شهاب الدين اسماعيل بن قطب الدين محمد بن شمس الدين مطهر بن احمد بن جامي» بوده است كه قبل از اتمام آن ، در گذشته است و كار او توسط پسرش «غياث الدين بن مطهر» به اتمام رسيده است ؛ هر چند به نظر مي‌رسد نقشه اوليه بنا هيچ گاه كامل نشده است . درباره تاريخ بنا مي‌توان گفت كه بناي ايوان در 720هـ.ق. پايان گرفته است ، و در زمان معزالدين تغييراتي در آن به وجود آمده و كاشي كاري معرق فعلي بنا در سال 1022 هـ.ق. ، در دوره شاه عباس صفوي ، صورت پذيرفته است.
مسجد كرماني تربت جام
اين دو بنا ، در شمال و جوب ايوان واقع شده‌اند و از طريق دو درگاه واقع در ايوان مي‌توان به داخل آن‌ها راه يافت. مسجد كرماني با ابعاد 70/10 * 17 متر داراي شاه نشيني در وسط هر ضلع و سه حجره (چله خاني) در اضلاع غربي ـ شرقي است . در شاه نشين غربي آن ، محراب گچ بري شده پر كار و نفيسي و در مقابل آن ،‌ قبري منسوب به استاد كرماني ـ سازنده محراب ـ قرار دارد. سقف اين سبنا ، شامل پنج قسمت است : دو شاه نشين شمالي و جنوبي با پوشش نيم گنبدي كه در جلوي هر كدام دو تويزه با تاق خوانچه پوش قرار دارد و سرانجام در مركز بنا ، بر روي چهار تويزه ، گنبد كوچكي زده‌اند كه بعداً بازسازي شده است . در زير اين گنبد ، در كف مسجد ، سردابي با نقشه مربع كه داخل آن سه قبر قرار داشت ، كشف شده كه هويت دفن شدگان مشخص نيست. تزيينات داخل بنا شامل تعدادي قوس تزييني در اطراف حجره‌ها و گچ‌بري‌هايي به شكل مقرنس در بالاي در چله خانه است . در بالاي اين قسمت و در كمرگاه بنا ، كتيبه‌اي به خط ثلث ، بنا را دور مي‌زند و در بالاي آن ، مقرنس كاري بسيار زيبايي به كار رفته است كه در تاق شاه نشين‌ها قرار دارد و در پايين ، مقرنس‌هاي شمالي و جنوبي جمعاً 8 لوح گچ بري مشبك وجود داشته است كه امروزه 7 لوح آن باقي مانده است . در ميان نزدينات اين مسجد مجراب گچ بري شده شاه نشين غربي كه داراي نقوش مختلف گياهي و خطي و هندسي پركار است ،‌از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.
نماي خارجي مسجد كرماني كه رو به صحن اصلي مزار قرار دارد ،‌متشكل از چهار طاق نما و قاب‌هاي ساده آجري در حد فاصل آن‌هاست . از آن ميان ، دو طاق‌نمايي كه بعد از ايوان قرار گرفته‌اند . داراي مقرنس كاري با اسلوب به كار رفته در داخل بنا هستند و حواشي آن‌ها نيز داراي گچ بري‌هايي نظير نمونه‌هاي داخل بناست . در خصوص تاريخ ساخت اين بنا نمي‌توان اظهار نظر دقيقي داشت ؛ اما احتمال بيش‌تري وجود دارد كه اين بنا به نيمه دوم قرن هشتم هـ.ق. متعلق باشد.
مسجد نو تربت جام
اين مسجد در جانب شرقي مزار واقع است و با يك مقصوره چليپا شكل و شبستان‌هاي ستون دار طرفين آن و يك حياط كوچك مستطيل شكل مشخص مي‌شود. رواق شرقي ،‌با مسجد عتيق پيوند خورده است و براي اين كار ،‌الزاماً بخشي از آن و احتمالاً بناهاي مغولي شمال مجموعه تخريب شده است . دري كه جايگزين محراب گنبد شده ، راهي را براي ورود به مسجد جديد فراهم ساخته است . ديوارهاي تكيه حياط ، تاق‌هاي رواق‌ها و شبستان‌هاي طرفين گنبد مقصوره و تزيينات زير گنبد ، نسبتاً جديد هستند. تنها بخش اصلي مسجد به نظر مي‌رسد كه گنبد مقصوره باشد. اين بنا احتمالاً توسط جلال الدين فيروز شاه ، در سال 846 هـ.ق. ساخته شده است.


حمامها و آب انبارها در شهرستان تربت جام

آب انبار لنگر تربت جام
اين بنا در فاصله دويست متري غرب مزار شاه قاسم انوار ،‌واقع در روستاي لنگر و 24 كيلومتري غرب تربت جام ، قرار گرفته و ظاهراً همزمان با بناي آرامگاه در دوره تيموري ساخته شده است . آب انبار لنگر بناي آجري بزرگي به عرض 18 و طول 24 و عمق آبگير 6 متر است . ارتفاع پوشش گنبدي آن انبار از كف زمين نيز به 9 متر مي‌رسد. اين منبع حدود 132 متر مساحت دارد و تقريباً 2000 متر مكعب آب را در خود جاي مي‌دهد. در جانب شمالي و جنوبي بنا دو غرفه آجري ساخته شده كه در يكي از آنها پلكان آجري براي دسترس به آب قرار دارد . پله‌ها در عمق منبع و داخل آب ادامه پيدا مي‌كند تا هر قدر سطح آب پايين رود ، بتوان به آن دست يافت . غرفه ديگري كه كوچكتر و تقريباً قرينه غرفه پلكان دار است ،‌براي استحكام پشت بند پوشش بنا ، ساخته شده است. احتمال دارد اين بنا از ساخته‌هاي اميرعلي شيرنوايي ، وزير دانشمند و خير سلطان حسين بايقرا باشد.
آب انبار تربت شيخ جام تربت جام
اين بنا مقابل در ورودي باغ و متصل به صحن شمالي مرقد شيخ جام واقع شده است . بناي اوليه آب انبار در سال 1010 هـ.ق. توسط «فيروزبن حسين» نامي ساخته شده و در دوره ناصرالدين شاه (1270 هـ.ق.) تعمير و بازسازي شده است . (نقشه ش 110 پايين) بنا با مصالح آجر و ساروج و گل ساخته شده و داراي طرحي مستطيل شكل با درگاهي در ميانه هر ضلع و پوششي گنبدي است.


قلعه ها در شهرستان تربت جام

قلعه گبري تربت جام
اين قلعه بر فراز كوهي در 1 كيولمتري روستاي قلعه گبري ، در جنوب باختري پل خاتون قرار دارد . اين دژ بايستي از دژهاي اسماعيليه باشد . قلعه شامل تأسيسات زيست دراز مدت،‌ مانند حوض ساروجي يا سنگي و ...نيست و تنها نياز فوري و روزمره ساكنانش را برآورده مي‌كرده است
قلعه گوش لاغر تربت جام
در بيرون روستاي گوش لاغر ، بر سر راه مشهد ـ صالح آباد و در 11 كيلومتري شمال باختر آن ، بر روي يك تپه سنگي قرار دارد. از اين قلعه يك محوطه مستطيل شكل 150 * 100 با يك برج خراب به بلندي حدود 5 متر ديده مي‌شود. سفال‌هاي لعابدار ، با نقش‌هاي كنده زير لعاب، كه در اين قلعه ديده شده، ديرينگي قلعه را به سده‌هاي نخستين اسلامي مي‌رساند، يعني به حدود 1000 سال پيش و سده‌هاي سوم و چهارم هجري قمري
قلعه زورآباد تربت جام
قلعه زورآباد در كنار صالح آباد قرار دارد. اين دژ از خشت و گل ساخته شده است . حصار خاوري ويران شده،‌ ولي حصار باختري پابرجاست، در هر گوشه حصار ، برجي دو سه طبقه ساخته شده است.
قلعه استادي تربت جام
در روستاي استاد، در 86 كيلومتري شهر تربت جام و 23 كيلومتري جنت آباد و به فاصله چند كيلومتري باختر هريرود قرار دارد. امروز از آبادي استاد يا استاي اثر برجسته‌اي ديده نمي‌شود ‌ ولي در آن محل بر فراز كوهي، قلعه‌اي نظامي و نيمه ويران و شايد از دوران صفوي وجد دارد. در پايين دست قلعه ‌بازمانده آبادي‌هاي ديگري ديده مي‌شود، با سفال‌هايي از دوره سلجوقي و تيموري.


تپه هاي باستاني در شهرستان تربت جام
تپه شور قلعه تربت جام
در 300متري جنوب باختري روستاي شور قلعه كه در ده كيلومتري باختر پل خاتون است قرار دارد . ظاهراً تپه شور قلعه يكي از سكونت‌گاه هاي مردمان باستاني است كه به گفته «گيرشمن» از طريق دره كشف رود خود را به درون ايران كنوني رسانيده‌اند. چون در يك جاي تپه كه به طور تصادفي خاك‌برداري شده لايه‌هاي نمايان‌گر وجود بازمانده فرهنگ پيش از تاريخ ديده مي‌شود.
تپه صدرآباد تربت جام
در كناره جنوب كشف رود ، در 3 كيلومتري باختر پل خاتون قرار دارد. در كاوش‌هاي غر مجاز ، آجرهاي سرخ رنگ 5 * 25 * 25 سانتيمتر در آن پيدا شده است . در اين تپه سفال‌هاي بدون لعاب با نقش برجسته قالب‌زده و داراي نقش‌هاي نيم استوانه‌اي و باندهاي عمودي برجسته هستند ، كه تزيينات روي ظرف‌هاي نقره ساساني را به ياد مي‌اورند . اين تأثير از هنر دوران ساساني مربوط به سده‌هاي نخستين اسلامي است.
تپه جهانگيرآباد تربت جام
در 7 كيلومتري جنوب خاوري پل خاتون و دو كيلومتري باختر گرماب قرار دارد. اين تپه براي كشاورزي هموار شده ، ولي در نقاط بلند آن، قطعه سفال‌هايي ديده مي‌شود كه شبيه سفال‌هاي تپه صدرآباد و مربوط به سده‌هاي نخستين اسلامي است.
تپه طلايي تربت جام
در سه كيلومتري گوش لاغر ،‌ در كنار روستاي شورستان قرار دارد. سفال‌هاي تپه طلايي شورستان، بيش‌تر بدون لعاب و داراي نقش‌هاي قالب زده و مهري هستند كه اين گونه سفال‌ها مربوط به سده‌هاي سوم تا اوايل هفتم هـ.ق. است. در باختر تپه، كه خاك‌برداري شده، ديواري از خشت و گل به چشم مي‌خورد و در همان محل تكه‌هاي آجر نيز ديده مي‌شود. در ميان انبوه سفال‌ها ،‌يك سفال نخودي رنگ دست ساز مربوط به پيش از تاريخ نيز به دست آمده كه اگر از جاي ديگر به آن جا منتقل نشده باشد، ديرينگي تپه طلايي را به پيش از تاريخ هم مي‌رساند. بيش از پنجاه گونه نقش گوناگون قالبي روي سفال، چندين قطعه ظرف سفالي و يك قطعه توپي كوره سفال‌گري، يك عدد هر سالم زيبا و سفال لعاب‌دار در تپه طلايي پيدا شده‌كه همگي گوياي يك استقرار مدني دراز مدت از پيش از اسلام تا سده 7 هـ.ق. ، در آن محل است.
تپه قشه توت تربت جام
در 10 كيلومتري صالح آباد و 77 كيلومتري شمال خاوري شهر تربت جام ،‌بر سر راه آن دو شهر قرار دارد. برش‌هايي كه در اثر خاك‌برداري در بخش جنوبي محوطه ايجاد شده، تا ژرفاي زياد، ‌لايه‌هاي خاكستر و خاك سوخته به همراه سفال و استخوان را نمايان كرده است. سفال‌هاي قشه توت از نظر گوناگوني در فرم ، ‌نقش‌هاي بسيار و ديرينگي به دو دسته بزرگ پيش از تاريخ و تاريخي بخش مي‌شوند. در ميان انبوه سفال‌هاي نقش دار تپه جنوبي، قطعه‌اي از كف يك ظرف كوچك مرمري سفيد و يك صافي كوچك سفالي و نيمي از يك دوك گلي نيز به‌دست آمده است. با بررسي محوطه‌هاي پيش از تاريخ شمال خاور و خاور ايران ‌روشن مي‌شود كه سفال‌هاي تپه قشه توت، از نظر نقش و فرم، با سفال‌هاي تپه‌هاي آنو ، در نزديكي عشق آباد تركمنستان ، محمد آباد مازندران، شهر سوخته سيستان، كويته پاكستان ،‌نمازگاه ، آق تپه در تركمنستان قابل مقايسه است كه در مجموع نزديك هستند با سفال‌هاي طبقه دوم سيلك و از دوران كالكوليتيك. اما در جزييات،‌تأثير پذيري بسياري از اشياء به دست آمده در شهر سوخته سيستان ، قابل ديدن است. از جمله قطعه‌اي از ظرف كوچك مرمري‌‌كه نمونه آن ‌به فراواني در ميان آثار به دست آمده از شهر سوخته سيستان ديده مي‌شود


آرامگاهها و امامزاده ها در شهرستان تربت جام
آرامگاه مير غياث الدين تربت جام
روستاي بزد در 17 كيلومتري جنوب غربي تربت جام قرار دارد. در داخل قبرستان اين روستا ، بنايي است كه به مقبره «مير غياث الدين» معروف است و قبري در فضاي باز و بيروني ايوان آن جاي دارد . نقشه بنا ، مربع شكل و بهابعاد 5/13 * 5/13 متر است . به نظر مي‌رسد كه اين بنا در دوره صفوي ساخته شده و در دوره‌هاي بعدي تزييناتي بر آن افزوده شده باشد. اين بنا احتمالاً به عنوان مسجد و نمازخانه كاربري داشته است.
آرامگاه خواجه عزيزالله تربت جام
اين مقبره در يك كيلومتري جنوب شرقي مجموعه شيخ جام و در ميان گورستاني قرار دارد كه در نزديكي آن ، بقاياي يك ايوان باستاني واقع است . نقشه اين بنا به صورت مستطيل است كه ابعاد خارجي آن ، 10/13 * 17 متر و ابعاد داخلي‌اش 5/13 * 5/14 متر است . در نماي اصلي اين بنا ، ايواني با تاق آهنگ به عرض 30/5 و ارتفاع 90/7 متر وجود دارد. در اضلاع چهارگانه بنا ،‌شاه نشين‌ها و در زواياي آن، غرفه‌هايي از بطن ديوار درآورده‌اند. اين بنا فاقد هر نوع تزيين است ؛ تنها تزيينات آن ، منحصر به نحوه ارائه و نمايش تويزه‌ها (يزدي بندي) و سه كنج‌ها است . داخل بنا روكشي گچي داشته است . راه ارتباط اين بنا با ايوان مجاور آن ، از طريق درگاه‌هايي بوده كه در ضلع جنوب غربي و داخل ايوان تعبيه شده بود و امروزه به جز درگاه داخل ايوان ،‌بقيه آن مسدود شده است. شخص مدفون در اين بنا ، «خواجه زيدن الدين عزيز الله بن قطب الدين محمد زاهد بن صفي الدين محمود بن ابوالمعالي بن رضي الدين احمد بن قطب الدين محمد بن رضي الدين احمد متولي بن شهاب الدين اسماعيل بن قطب الدين محمد بن شمس الدين مطهر بن شيخ الاسلام احمد نامقي جامي » است كه سلوك وي به طريقه «نقشبدنيه» و معاصر «سلطان حسين بايقرا» بوده است و در بيست و هفتم ربيع الثاني سال 902 هـ.ق. درگذشته است . تاريخ ساخت بنا نيز به نظر مي‌رسد مربوط به نيمه اول قرن دهم هجري باشد.
مجموعه آرامگاهي تربت شيخ جام تربت جام
زيارتگاه احمد بن ابوالحسن شيخ احمد جامي (441-536 هـ.ق.) در شهرستان تربت جام ،‌ در ميان جاده مشهد به هرات قرار دارد و مشتمل بر ده بناي تاريخي است كه در اطراف يك حياط وسيع مجتمع شده است . قبر خود شيخ ، بدون هيچ گونه بنايي ، به صورت روباز در مقابل ايوان عظيمي قرار دارد.
زيارتگاه شيخ احمد ، يكي از بزرگترين مراكز زيارتي شرق ايران است كه در قرن نهم هجري به اوج شكوفايي خود رسيد. مجموعه ، مشتمل بر ساختمان‌هايي است كه در اضلاع غربي و شمالي حياطي مستطيل شكل و بزرگ گرد آمده است و در قلب مجموعه ، گنبد خانه با ايواني در جلوي آن قرار دارد. در طرفين ايوان ،‌ دو بنا به نام‌هاي مسجد كرماني و گنبد سفيد يا مسجد رواق ، قرار دارند.
در جبهه غربي گنبد خانه ، سراچه ؛ در سمت مشرق آن مسجد عتيق ، و در جبهه جنوبي ، مسجد جامع جديد واقع شده است كه شبستان گنبددار آن با گنبد خانه مزار ، بر روي يك محور كه از در ورودي مجموعه شروع مي‌شود. قرار دارند . در جبهه غربي صحن بزرگ مقابل ايوان مزار ، بنايي موسوم به گنبد سبز كه قسمتي از مدرسه جلال الدين فيروز شاه است ، قرار دارد. در جلوي مجموعه نيز سر در ورودي و در مقابل آن ، آب انباري واقع شده است . علاوه بر اين‌ها ،‌بناهايي شامل دو خانقاه از امير تيمور در جبهه شرقي مزار ، و مدرسه‌اي از علاء‌الدين محمد فريوندي ـ وزير خراسان در زمان ابوسعيد و طغاتيمورخان ـ و نيز مدرسه ديگري در جبهه مقابل مدرسه فيروز شاه و متصل به مسجد جامع عتيق كه توسط شخصي به نام « امير شاه ملك» ساخته شده است ، وجود دارد.
مرقد شيخ احمد جامي نامقي تربت جام
پس از آن كه شيخ احمد نامقي ـ عارف مشهور ـ در سال 536 هـ.ق. درگذشت ، او را در جلوي دروازه معدآباد به خاك سپردند. قبر شيخ كه امروزه در جلوي ايوان قرار گرفته ، با اجر و گچ به طول 20/5 و عرض حدود 2 و ارتفاع حدود 1 متر ساخته شده است و در كنار آن ، درخت پسته كوهي كهنسالي قرار دارد كه زايران تربت شيخ ، اعتقاد خاصي بدان دارند . دو سنگ قبر افراشته سفيد رنگ بر بالاي سر و پايين پاي مرقد وي نشانده‌اند كه بر روي آن‌ها كتيبه‌هايي به خط كوفي و نستعليق نوشته شده است و حواشي و قسمت‌هاي مختلف آن با گل و برگ و طرح مارپيچي و مقرنس زينت يافته است . بر گرداگرد مزار شيخ ، معجري سفيد رنگ به طول 8 متر و ارتفاع 50 سانتي‌متر كشيده‌اند و به فافصله هر يك متر آن ، ستون سنگي سياه رنگي قرار داده‌اند كه تعداد آن‌ها 18 عدد است و بر روي برخي از آن‌ها كه در جبهه رو به روي صحن قرار دارند ، كتيبه‌هايي به خط ثلث و نستعليق ديده مي‌شود.
آرامگاه خواجه حسام تربت جام
در 18 كيلومتري شمال خاوري صالح آباد، رشته كوه كناري هريرود پهلو گشوده و دره و گذرگاهي ساخته است و برابر آن آبادي بزرگي پديد آمده و قراول‌خانه‌اي داير بوده است و چون در سده 8 هـ.ق. خواجه حسام الدين، حسن بن علي بن محمد شافعي ابيوردي، از شاگردان ملا سعد تفتازاني در آن جا به خاك سپرده شده، از آن پس نام خواجه حسام را يافته است . آرامگاه خواجه حسام به گونه چهار طاقي بزرگ، از آجر ساخته شده و ركن الدوله ،‌والي خراسان ، كه در سال 1299 هـ.ق. ، از اين محل ديدن كرده است، نوشته است اين چهار طاقي رو به خرابي است .

aminnazari
24-07-2006, 15:10
نگاهي کوتاه به شهرستان تربت حيدريه

شهرستان تربت‌حيدريه در مركز استان خراسان‌رضوي واقع‌شده است. اين شهرستان در سرشماري عمومي نفوس ومسكن 1375 هـ . ش، 339،240نفر بوده است. مردم‌تربت حيدريه متدين و سخت كوش بوده و از نژاد آريايي هايي هستند. آن‌ها از گذشته هاي دور در اين منطقه ساکن شده‌اند و به آب و خاك و شهروندان خود علاقه‌مند هستند. زبان مردم تربت حيدريه فارسي است به گويش محلي تربتي سخن مي گويند.
بيش ترآن ها مسلمان و پيرو مذهب‌شيعه‌جعفري‌ هستند. مهم‌ترين‌صنايع‌دستي‌ شهرستان‌ تربت‌حيدريه ‌را‌ فرش‌بافي، پشم‌ريسي، نمدمالي، ابريشم كشي، ابريشم تابي و شعر بافي تشكيل مي‌دهد. شعربافي يا دست بافي در شهرستان تربت حيدريه رايج است. اين هنر‌ از گذشته‌هاي دور يكي از مشاغل صنعتي بوده و به گونه‌ي خانگي و كارگاهي ديده مي‌شود. كارهاي برك بافي، فرت بافي، ابريشم بافي را مي توان در اين رده به شمار آوردكه‌مهم‌ترين توليد آن‌حوله، چادرشب، بقيچه، پوشاك زنانه محلي، روميزي و رخت‌خواب پيچ است. ابريشم كشي نيز در شهرستان تربت حيدريه به ويژه در دهستان بايگ موفق بوده و پيله هاي توليدي منطقه و يا خريداري شده از گيلان و مازندران به روستاي بايگ آورده مي‌شود و در بيش‌تر خانه هاي اين روستا با استفاده از دستگاه‌هاي ابريشم كشي (چرخانه) تبديل به نخ ابريشم مي شود.اين هنر تنها در روستاي بايگ تربت حيدريه براي حدود 1200 خانواده روستايي اشتغال با درآمد كافي به وجود اورده است. پيله‌هاي خريداري شده از نقاط دور در اين روستا ابريشم كشي شده و به شهرهاي فرش‌بافي مانند: كاشان، اصفهان، نايين، كرمان … فرستاده مي‌شود. نمدمالي نيز از هنرهاي دستي پررونق استان خراسان رضوي به ويژه تربت حيدريه است نمد در اصل گونه‌اي فرش است كه از پشم تهيه مي‌شود و از رخنه رطوبت و سرما به خوبي جلوگيري مي شود. نمد در گونه‌هاي گوناگون براي مصرف‌هاي گوناگون و نقش هاي رنگارنگ آماده مي‌شود مانند: سراندازي، سرعلمي، فرليك (خليك) براي چوپان، روانداز اسب و شتر، نمد كردي، چهار عينه (چارينه).
آرامگاه‌دژتربت، آرامگاه شاه سنجان، آرامگاه شيخ ابوالقاسم كردكاني، آرامگاه قطب، بناهاي اسحاق‌خان، بي‌بي حسينيه، حوض انبار (شير چهارسو)، خرابه هاي جيزد، رباط بي‌بي، رباط شريف، مزار بوري آباد، مسجد جامع پيشين و مسجد جامع رشتخوان از جمله مكان هاي تاريخي و ديدني شهرستان تربت حيدريه به شمار مي روند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان تربت حيدريه، با پهنه اي حدود 23.888 كيلومتر مربع، در شمال استان خراسان رضوي،‌ از نظر جغرافيايي در 35 درجه و 16 دقيقه پهناي شمالي و 59 درجه و 14 دقيقه درازاي خاوري و بلندي 1370 متري از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان هاي‌فريمان، مشهد و نيشابور، از باختر به شهرستان كاشمر، از خاور به شهرستان هاي تربت جام، تايباد و خواف و از جنوب به شهرستان هاي خواف و گناباد محدود است. آب و هواي اين شهرستان، در بخش هاي كوهستاني سرد و معتدل و در نواحي جنوب باختري نيمه بياباني است. راه هاي دسترسي به اين منطقه عبارت اند از:
- راه آسفالته تربت حيدريه – مشهد، به درازاي 140 كيلومتر
- راه‌ آسفالته تربت حيدريه – كاشمر به درازاي 76 كيلومتر
- راه شني تربت حيدريه – شهر نو، به درازاي 115 كيلومتر
- راه شني تربت حيدريه – صنوبر، به درازاي 20 كيلومتر
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
تربت حيدريه از گذشته هاي دور تا كنون «زاوه»، «تربت زاوه»، «تربت»، «تربت حيدري»، «تربت حيدريه» و «تربت اسحاق خان» ناميده شده است. «زاوه» شهر و مركز دشتي است كه به تربت حيدريه سرشناس است. اين شهر تا روزگار مغول و چندي پس از آن نيز، زاوه ناميده مي شده است. «زو» نام پسر تهماسب پيشدادي است که به معني دريا و شكاف نيز آمده است. «uzava» در اوستا به معني ياري كننده است. بر اين اساس مي توان دريافت که در گذشته همانند امروز، در ناحيه زاوه، آب زيرزميني و روي زميني بسياري وجود داشته است. از اين رو مي توان گفت‌كه واژه «زاوه» به معني محلي آب خيز، سرزميني پر آب و دشتي بر روي سفره بزرگ آب است. زاوه در روزگار مقدسي (375 هـ . ق) روستايي بيش نبود. بعدها شهري زيبا در آن جا بنا نهاده شد و آن شهر را نيز، زاوه خواندند. پس از آن به دليل به خاك سپردن قطب الدين حيدر - عارف سرشناس ابتداي قرن هفتم هجري قمري و بنيان گذار فرقه حيدري - در اين محل، شهر را به نام آرامگاه او«تربت زاوه»،‌ «تربت حيدري» و «تربت حيدريه» ناميدند.
تربت حيدريه، پيش از اسلام از شهرهاي معتبر ساساني بوده و از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده است. اين شهر در 31 هـ . ق، به دست عبدالله بن عامر گشوده شده به دست مسلمانان افتاد. پس از آن، صفاريان و سپس سامانيان بر خراسان، از جمله تربت حيدريه دست يافتند. اين شهر در زمان قطب الدين حيدر، يعني در سده 6 و اوايل سده 7 هـ . ق گسترش يافت، اما در اثر يورش مغول به ايران و هم چنين در سده 8 هـ . ق با يورش تيمورلنگ آسيب زيادي ديد. در اوايل دوران صفوي، خراسان از جمله تربت حيدريه، دچار فتنه اوزبكان قرار گرفت، تا اين كه در 910 هـ . ق، شاه اسماعيل به خراسان لشگر كشيد و تاخت و تاز اوزبك ها با كشته شدن شاهي بيگ پايان يافت. پس از درگذشت شاه اسماعيل در 930 هـ . ق، اوزبك ها بار ديگر نا آرامي هايي را در اين ناحيه به وجود آوردند كه سال ها به درازا كشيد. در 1007 هـ . ق، شاه عباس اوزيك ها را تا آمودريا پس نشانده امنيت و آرامش نسبي را به اين ناحيه باز گرداند. در اواخر اين دوران، اوزبك ها و افغان ها به سرزمين هاي خاوري ايران، از جمله ناحيه تربت حيدريه دست انداختند. نادرشاه افشار پس از به دست گرفتن حكومت ايران، اوزبك ها و افغان ها را از ايران بيرون راند.


مساجد در شهرستان تربت حيدريه

مسجد جامع رشتخوار تربت حيدريه
اين بنا در خارج از شهر رشتخوار از توابع تربت حيدريه در کنار جاده تربت حيدريه به خواف واقع شده و امروزه به صورت نيمه ويراني درآمده است. در خصوص تاريخ ساخت اين مسجد اطلاعي دقيقي در دست نيست. اما با توجه به شيوه معماري و تزيينات آجر کاري و مشابهت آن با ديگر مساجد منطقه خواف مي توان فرض کرد که از آثار دوره سلجوقي يا خوارزمشاهيان است. بقاياي مسجد مزبور شامل گنبد خانه اي نسبتا بزرگ ايوان وسيع شبستان و صحن است. گنبد خانه تنها بخشي از بناست که محفوظ تر بر جاي مانده است. طرح گنبد خانه در پايين مربع مستطيلي است که در قسمت فوقاني با گوشه سازي به کثير الاضلاعي تبديل گشته و گنبدي آجري در آن استوار شده است.
سطح بيروني گنبد به شکل پلکاني است و به نظر مي رسد در اصل پوششي بيروني داشته که از بين رفته است. از آن‌جا که در نماي خارجي مسجد از خشت و گل استفاده شده است بدين خاطر آسيب بيش‌تري ديده است. داخل گنبد خانه داراي تزيينات آجرکاري است. آجر چيني پوشش بنا و طاق نماهاي پاکار به صورت خفته و زيگزاگ اجرا شده است. در زير طاق‌نماهاي مزبور کتيبه اي قرآني و کمربندي به خط کوفي گچ بري شده است. در قسمت هشت ضلعي بنا چهار نور گيز تعبيه شده است که قسمت هايي از آن ها فرو ريخته است. در اضلاع گنبد خانه ها غرفه هايي تعبيه شده که جوانب آن آجرکاري شده و در قسمت فوقاني آن ها مربعي مرکب از 12 ستاره از آجر تراش اجرا شده است. در ضلع جنوبي محرابي زيبا تعبيه شده است. شبستان مسجد به ابعاد 14*8 متر مشتمل بر سه قسمت است.
مسجد رباط زيارت تربت حيدريه
اين بنا در رباط زيارت در 44 کيلومتري باختر خواف از توابع تربيت حيدريه در جنوب استان خراسان رضوي‌و از آثار دوره‌ي سلجوقي است که بقاياي ويرانه آن در طي حفريات و مطالعات باستانشناسي کشف شده‌است. از اين مسجد در حال حاضر بقاياي يک شبستان مستطيل شکل به طول و عرض15*4/5 متر و ايواني در کنار آن به عرض دهانه 10 متر و دو رواق طرفين آن بر جاي مانده است. اين ايوان در سمت خاوري مجموعه واقع شده و در ميانه داراي محرابي کتيبه دار است و آسيب کلي ديده است. در طرفين محراب دو درگاه ايوان را به شبستان مستطيل شکل مربوط مي سازد. در امتداد محراب ايوان بر ميانه باختري شبستان محراب ديگري تعبيه شده است و در منار آن منبري سنگي با دو پله وجود دارد که از بناي مسجد جديدتر است. ديوار خاوري شبستان تا ارتفاع 3 متري تقريبا سالم بر جاي مانده است. در ارتفاع 2 متري اين ديوار بقاياي کتيبه آجري به پهناي سه متر کشف شده که به نظر مي رسد به صورت سرتاسري شبستان را دور مي زده استو متن بخش هاي باقيمانده از کتيبه به خط کوفي است و به وسيله قابي متشکل از دو رج آجر از نماي سنگي ديوار متمايز مي شود. از بالاي کتيبه در ارتفاع 3 متري خير طاق ها و پوشش سقف آغاز مي شود. در همين ضلع آثار دو درگاه کوچک با طاق جناغي مشهود است. ضخامت ديوار ها يک متر و مصالح آن سنگ لاشه است که در نماي داخل و خارج از لوحه سنگ هاي تراشيده با زواياي قائمه استفاده کرده اند. بر اساس نتايج مطالعات باستانشناسي مسجد رباط زيارت جزيي از يک مجموعه بزرگ معماري در قرن پنجم هجري بوده است.
مسجد شيخ زين الدين نشتيفان تربت حيدريه
اين بنا در مرکز قصبه قديمي نشتيفان و در کنار مسجد جامعي از دوره اخير واقع شده و بناي کوچک اما زيبايي هست که توسط شيخ زين الدين محمد خوافي متوفاي 838 ه.ق بنا شده است. مسجد در داخل شبستان مستطيل شکل خود چهار ايوان دارد غرفه ها به هم پيوسته وبه ظرافت از آجر شکل گرفته اند. شيوه‌ي آجر چيني محراب به صورت خفته – راسته و پلکاني است.
مسجد جامع پيشين تربت حيدريه
اين مسجد داراي ايوان و گنبد آجري بلندي است و در 1040 هـ.ق. يعني در زمان شاه صفي صفوي ساخته شده است . از اين بنا تنها ايوان اصلي آن كه به شبستان پيوسته است بر جاي مانده و در درون شبستان ، محراب و چهار غرفه در دو طبقه بر جاي مانده است.


قلعه ها و آتشکده ها در شهرستان تربت حيدريه
آتشكده بازه هور تربت حيدريه
اين آتشكده در روستاي رباط سفيد تربت حيدريه واقع شده است. بناي اين آتشكده به صورت چهار تاقي است و به احتمال زياد به دوره ساساني تعلق دارد.
بناهاي اسحاق خان تربت حيدريه
از بناهاي اسحاق خان قرايي تاتار ،‌ اثري جز بخش‌هايي از باروي دژ تربت كه در كناره خاوري شهر برپاست و حوض انبار سرشناس به شير چهار سو ، اثر ديگري نمانده است.


بندها و پلها در شهرستان تربت حيدريه
سد سلامه تربت حيدريه
اين سد در 6 كيلومتري شمال خاور روستاي سلامه يا سلامي ـ از توابع تربت حيدريه ـ واقع شده و از آثار دوره تيموري است كه در دوره‌هاي بعد مرمت و بازسازي شده و امروزه مورد بهره‌برداري است . به نوشته محمدرضا خسروي، اين سد در اواخر قرن نهم و در زمان نظام الملك خوافي ـ وزير سلطان حسين بايقرا ـ بنا شده است . اين بنا در اوايل حاضر مرمت و بازسازي شده و ظرفيت آن به سه برابر افزايش يافته است . ديواره سد بيش از 300 متر طول دارد و ضخامت تاج آن در حدود 4 متر است . آبگير فعلي يا ـ به اصطلاح ـ سطح درياچه ، 50 هكتار زمين را مي‌پوشاند و عمق آب در ژرف‌ترين نقطه به 18 متر مي‌رسد. سد سلامه در مسير رودخانه‌اي بنا شده كه آب‌هاي ارتفاعات جنوبي كرديان و ارزنه را از طريق خيرآباد به دشت سلامي مي‌رساند ؛ اما آب مخزن سد اكنون از طريق يك كانال انحرافي كه در رودخانه ايجاد شده ، تأمين مي‌شود و اين يكي از وجود امتياز سد به حساب مي‌آيد؛ زيرا به دليل بر كنار بودن از جريان مستقيم رود ، رسوبات سيلاب به مخزن سد راه نمي‌يابد و بدين طريق ، عمر مفيد سد افزايش مي‌يابد.


آرامگاهها و امامزاده ها در شهرستان تربت حيدريه

بقعه شاه سنجان تربت حيدريه
در چند صد متري خاور دهكده سنگان رشتخوار و در كيلومتر 25 جاده آسفالته تربت حيدريه به خواف، ساختمان مخروبه‌اي قرار دارد كه مردم آن را مزار شاه سنجان مي‌خوانند. آن‌چه از ساختمان مزار باقي مانده است، دو گنبد خشتي 88 ترك است كه با نماكاري‌هاي آجري وزين، به صورت چپ و راست با زيگ زاك، تزيين يافته است . سقف هر دو گنبد كاملاً فروريخته است . چهار ديواري محلي كه صورت قبر در آن قرار دارد ، هنوز سالم است ؛ اما از بناي خاوري كه ظاهراً قرينه مزار اصلي بوده، جز زاويه‌اي از يك غرفه چيزي باقي نمانده است. صورت قبر اخيراً با پوششي از سيمان حفظ شده است. با دقت در معماري آثار باقي مانده، چنين بر مي‌آيد كه اين بقعه بي‌شك با معماري مسجد جامع رشتخوار شباهت‌هاي فراواني دارد و ظاهراً بايد چند سالي پس از مرگ شاه سنجان و در سال‌هاي نخست قرن هشتم هـ .ق‌ساخته شده باشد.
آرامگاه قطب الدين حيدر تربت حيدريه
اين آرامگاه مجموعه‌اي است وسيع شامل سر در ورودي و هشتي ، صحن بزرگ و صحن كوچك ، گنبدخانه آرامگاه با ايوان مقابل آن ، مسجد و بناي خاور تربت خانه و سردابه كه در ضلع جنوبي خيابان قائم مقام تربيت حيدريه واقع شده است. مجموعه مزبور كه به اعتبار تربت قطب الدين حيدر ـ سرسلسله فرقه حيدريه (531-618 هـ.ق) و از قطب‌هاي بزرگ عرفان ـ به وجود آمده است ،‌در طول زمان دستخوش تغييراتي چند شده و بناهايي بدان افزوده شده كه برخي نيز ويران شده است . با انجام برخي كاوش‌ها در سال‌هاي اخير، بخشي از ناشناخته‌هاي اين مجموعه روشن شده است ؛ ولي هنوز كار كاوش و بررسي بايد ادامه يابد. براساس پژوهش‌هاي انجام شده ، چنين به نظر مي‌رسد كه بناي اصلي ، چهار ضعلي گنبد خانه كنوني با چهار ايوان در چهار سوي آن بوده است كه در دوره‌هاي بعد ، به ويژه در عهد صفويه، ‌با ايجادبنايي كوچك در خاور آرامگاه و ايجاد مسجدي در باختر آن، ‌ايوان‌هاي اصلي در تنه بناهاي جديد جاي گرفته‌اند . در جريان كاوش‌هاي اخير ،‌ بدنه ايوان خاوري پديدار شده است. ايوان شمالي كه هم اكنون در برابر مزار قرار دارد، نيز از كارهاي دوران صفويه است كه بر روي ايوان قديمي برپا شده است. ايوان مزبور، از بلندي چشم‌گيري برخوردار است. از اره ايوان، از سنگ مرمر پوشيده شده و فراز آن پوشيده از گچ است. در زير پوشش نيم گنبدي ايوان، رسمي‌بندي‌هاي متناسبي اجرا شده كه از زيبايي خاصي بهره‌مندند. ايوان جنوبي پشت بقعه، تنها ايوان بازمانده اصلي آرامگاه به شمار مي‌رود. پوشش گبندي شكل بنا از خارج ، به دليل فرو ريختن پوشش اصلي، از تناسب لازم بي‌بهره است . در وسط آرامگاه ، ضريحي چوبين قرار دارد كه قديمي‌ترين تاريخ بنا، يعني سال 987 هـ.ق. بر روي آن خوانده مي‌شود. در جانب باختري گنبد خانه آرامگاه، مسجدي با يك ايوان آجري بلند به عرض 18 متر و يك قوس تيزه‌دار در وسط قرار دارد. بر روي جرزهاي پهن ايوان ـ روي هم ـ در پنج طبقه ، پنج طاق نما ايجاد شده است. در امتداد جايگاه مستطيل شكل كتيبه بالاي سردر، دو قاب مربع نيزبربالاي آخرين طاق نما جاسازي شده است . در ايوان ، كتيبه‌اي سنگي به خط « محمد يوسف الحسيني » وجود دارد. براساس اين كتيبه، مسجد مزبور در سال 1045 هـ.ق. و در زمان شاه عباس اول نيز مرمت شده است. در اين مجموعه ، حوض‌خانه زيبايي قرار دارد كه به شدت لطمه ديده است. صحن كوچك مجموعه داراي چند حجره دو طبقه است. تاريخ بناي مجموعه به ويژه گنبدخانه آن را دست كم بايد به قرن نهم هجري عقب برد. مجموعه بناي آرامگاه قطب الدين حيدر به شماره 175 ، در فهرست آثار تاريخي ايران به ثبت رسيده است.
آرامگاه شيخ ابوالقاسم تربت حيدريه
در سه كيلومتري جنوب خاوري شهر تربت حيدريه،‌ در مسير راه اصلي شهرهاي جنوب خراسان رضوي، روي تپه‌اي مشرف بر جاده و ارتفاعات اطراف، مزاري قديمي و معروف وجود دارد كه منسوب به شيخ ابوالقاسم گوركاني (گرگاني) متوفاي 450 هـ. .ق ـ از مشاهير عرفان خراسان ـ است . مزار در آبادي شيخ ابوالقاسم واقع است كه تا قبل از تعمير آن به سال 1340 هـ .ش. به كلانه درويشي معروف بوده است . نام صاحب مزار ، مطابق سنگ نوشته آن، شيخ ابوالقاسم علي الكورگاني، از سران عرفان صوفيه معروفيه در اواخر قرن چهارم و نيمه اول قرن پنجم هـ.ق. است. اين مزار ، روي تپه‌اي بزرگ ، در محوطه‌اي به وسعت 1250 متر مربع (50×25 متر) واقع شده است، و به سليقه خاصي محوطه سازي و درخت كاري شده و داراي دو در ورودي فلزي مشابه در شمال و جنوب محوطه است كه مقابل هم قرار دارند . اطراف محوطه تا ارتفاع 80 سانتي‌متر ، ديوار آجري و دور تا دور آن نيز به ارتفاع يك متر نرده فلزي دارد . آرامگاه كه در زيبايي بناي آن دقت شده ، در وسط محوطه قرار دارد و مصالح اصلي آن، آجر و آهك و سنگ است . مزار ، اولين بار در سال 1340 هـ.ش. تعمير شد ؛ ولي بازسازي اساسي آن در سال 1352 هـ .ش. به هزينه و دستور آقاي حاج سلطان حسين تابنده گنابادي انجام شد.

aminnazari
24-07-2006, 15:13
نگاهي کوتاه به شهرستان کاشمر

شهرستان كاشمر، با پهنه‌اي حدود 5 هزار كيلومتر مربع، در باختر خراسان رضوي قرار گرفته است. جمعيت شهرستان كاشمر در سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1375 ه.ش، 186765 نفر بوده است، كه از اين شمار 92475 نفر مرد و 94290 نفر زن بوده اند. كاشمري ها متدين، زحمت كش و علاقه مند به زادگاه خود هستند. به آداب سنتي نياكان خود پاي بندند و به سالخوردگان و بزرگان احترام بسيار مي گذارند. قالي‌بافي، زيلوبافي، گيوه بافي، تهيه پارچه هاي دست‌باف و بافتن چادرشب ابريشمي مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان را تشكيل مي‌دهند.قالي بافي كاشمر چه از نظر كميت و چه از نظر كيفيت داراي شهرت خاصي بوده و عوايد حاصله از ان بالاترين رقم اهالي را تشكيل مي دهد.قالي و قاليچه بافت اين شهرستان بيش‌تر پشمي و داراي طرح‌هاي كاشمري و كاشاني و نقش‌هاي زيرخاكي، لچك، ترنج، اسكيمي، تخت جمشيد، درختي، سه كله (قاليچه)، چهار رقصي، طرح و تركمني (قاليچه) و گل‌توره اي ( قاليچه) هستند. آرامگاه‌مدرس، باغ‌مزار، برج‌كشمير، تپه باستاني‌كندر، چند باب آسياب در دامنه‌كمر باغ دشت، سد شاهي در كوه سرخ و ريوش، سد عضدالدوله در شمال آبادي كاشمر، سيد مرتضي در 5 كيلومتري شمال كاشمر،
قلعه‌آتشگاه،قلعه‌پسر، قلعه دختر و مسجد جامع برخي از مكان‌هاي ديدني و تاريخي شهرستان كاشمر را تشكيل مي‌دهد
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
كاشمر و ترشيز پيشين، از گذشته هاي دور تا كنون دچار دگرگوني و تغيير نام شده است. در بررسي نام اين شهر به بيش از بيست نام برخورد شده است، كه با يك جمع بندي مي توان تمامي آن ها را در واژگان «كاشمر»، «ترشيز»، «بست» و «سلطان آباد» خلاصه كرد. بدين گونه واژه كشمر، كه مي تواند به معناي آغوش مادر گرفته شود، با گذشتن از شكل هاي كيشمر و كشمار، سرانجام به گونه كاشمر در آمده و در همين صورت بازمانده است. از سوي ديگر فرهنگ نگاران، كاشمر را گونه كامل شده «كاخجر»، «كاشخر» و «كاشغر» دانسته اند و بر اين باورند، كه «كاش» برگردانيده شده «كاج» است و «كاخجر»، ياد آور سرو بزرگ و سرشناس اين سرزمين است.
بنا بر روايتي در محلي كه اكنون كاشمر خوانده مي شود، بين گشتاسب كياني و زرتشت پيامبر ديداري روي داده است. چون گشتاسب كياني، دين بهي را پذيرفت، زرتشت نخستين آتشگاه خود را در قلمرو حكومت كياني پي ريخت و در جلو در اين آتشكده، درخت سروي را كه تبار بهشتي داشت، با دست خويش كاشت تا همين سرو را بر ايمان شاه گواه بگيرد. بر هر برگ اين سرو نام گشتاسب نقش بسته بود و چون درخت بالا گرفت، شاه نيز بر گرد سرو مينوي، تالار بزرگي ساخت تا نگهدار حرمت سرو باشد.
كشمر در 31 هـ . ق، به دست مسلمانان افتاد. پيروان زرتشت، كه حاضر به پذيرش جزيه نبودند، در نيمه دوم سده 8 م، در حالت جنگ و گريز، اين ناحيه را ترك كردند و خود را به بندر جاسك، و درياي مكران ( درياي عمان) رسانده سپس با گذشتن از درياي مكران به كرانه هاي گجرات، از جمله بندر سورات و بمبئي رفتند. خراسان، (از جمله ترشيز) در دو سه سده نخستين اسلام،‌ بين امراي طاهري، چون رافع بن هرثمه ( در گذشته 284 هـ . ق ) و امراي صفاري، مانند احمد بن عبدالله ( كشته شده 268 هـ . ق) و ابوطلحه منصور سركب، دست به دست گشت. در سال 438 هـ . ق، هنگامي كه حسن صباح، پيشواي اسماعيليان، در الموت استقرار يافت، دستيار مومن خويش، حسين قايني را، كه از پيش حكومت ترشيز و قهستان را داشت، به عنوان داعي به كاشمر فرستاد. در سال 520 هـ . ق، وزير سلطان سنجر سلجوقي، ترشيز را محاصره و چپاول كرد. ابن اثير و ياقوت حموي، چيره گي اسماعيليان را بر ترشيز، بين سال هاي 520 تا 530 هـ . ق، دانسته اند. لشگريان هلاکوخان نيز در تون و ترشيز چپاول و كشتار بسيار كردند.
اميران قهستان و ملوك سيستان، گه گاه ترشيز را به قلمرو خود مي افزودند. سربداران نيز حكومت خود را از جام تا دامغان و از خبوشان تا ترشيز،‌ گسترش دادند و خواجه علي مويد ( 766- 788 هـ . ق ) نيز كه آخرين آن ها بود، ولايت هاي قاين، طبس، ترشيز و قهستان را به قلمرو خود افزود و اين جايگاه تا سال 782 هـ . ق، كه خواجه علي به تيمور لنگ پيوست، ادامه داشت. تيمور لنگ، ترشيز را در سال 784 هـ . ق، به سازش گشود. از آن پس، شاهان و شاهزاده گان تيموري تا اوايل سده 10 هـ . ق، ترشيز را در اختيار داشتند. آخرين آنان، يعني سلطان حسين ميرزا بايقرا، تا سال 910 هـ . ق، خراسان را در دست داشت. پس از او چندي اوزبك ها به رهبري محمد خان شيباني، بر خراسان چيره شدند. از اين زمان تا استقرار كامل صفوي، ترشيز را گاه حاكمان اوزبك و گاه سرداراني از طايفه هاي صفوي، چون شاملو و استاجلو، اداره مي كردند. در اواخر حكومت شاه تهماسب، ترشيز در دست محمود خان صوفي اوغلي بود و در روزگار محمد شاه صفوي، نخست ترشيز را به همان محمود خان دادند، و سپس شاه علي سلطان افشار حاكم كاشمر گرديد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان كاشمر، با پهنه اي حدود 5 هزار كيلومتر مربع، در باختر خراسان، از نظر جغرافيايي در 35 درجه و 11 دقيقه پهناي شمالي و 58 درجه و 27 دقيقه درازاي خاوري و بلندي 1215 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوي شمال به شهرستان هاي نيشابور و سبزوار، از باختر به شهرستان برداسكن، از خاور به شهرستان تربت حيدريه و از جنوب به شهرستان هاي گناباد، فردوس و طبس محدود است. هواي كاشمر معتدل و خشك بوده و بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها 38 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 3 درجه زير صفر است. ميانگين بارندگي ساليانه كاشمر 180 ميلي‌متر گزارش شده است.


مساجد و مدارس مذهبي شهرستان کاشمر
مسجد جامع كاشمر
در روزگار حكم‌راني عبدالعلي‌خان، رييس خاندان عرب ميش مست در ترشيز ، يعني سال 1213 هـ.ق. تركيب اصلي مسجد جامع كاشمر از آجر ساخته شده است. بخشي از ايوان و محراب را با كاشي معرق آراسته‌اند. بالاي محراب مقرنس كاري‌هايي از گچ سفيد و رنگين به چشم مي‌خورد و تاريخ 1213 هـ.ق در محراب و ايوان مسجد ديده مي‌شود.


آرامگاهها،امامزاده ها و زيارتگاهها در شهرستان کاشمر
باغ مزار كاشمر
زيارتگاه و بارگاهي كه در باغ مزار كاشمر بنا شده است به حضرت حمزه فرزند موسي‌ بن جعفر (ع) منسوب است. پادشاهان صفوي كه خود را از اولاد حمزة بن موسي (ع) مي‌دانستند،‌ در آباداني مجموعه مزار كوشيده‌اند


بندها و پلها در شهرستان کاشمر

بند شش طراز كاشمر
اين سد در 25 كيلومتري غرب كاشمر قرار گرفته و از جاده اصلي در حدود 5 كيلومتري فاصله دارد. در خصوص تاريخ ساخت سد ، اطلاع دقيقي در دست نيست ؛ اما با توجه به روايت‌هاي مختلف و هم‌چنين شيوه ساختماني سد كه با ديگر سدهاي منطقه از لحاظ آبگيري متفاوت است ، به نظر مي‌رسد كه از آثار دوره غزنوي باشد. ديواره سد از سنگ شكسته رودخانه و ملات آهكي ساخته شده است . طبقات رويي سد سست شده ؛ ولي طبقات زيرين آن بسيار سخت است. شيوه آبگيري از اين بند ، با ساير بندهاي قديمي اختلاف دارد. در طرف «سرآب» ، دو برج آبگير در مجاورت يكديگر در بدنه سد قرار دارد كه آب از پايين يك برج داخل شده و به وسيله مجرايي افقي وارد چاه ديگر مي‌شود و از آنجا به خارج جاري مي‌شود. ظاهراً اين نوع آبگيري،‌ شيوه قديمي‌تري بوده كه با ساير سدها تفاوت فاحشي دارد. آب‌هاي طغياني رودخانه ظاهراً از روي سد عبور مي‌كرده و به بستر رودخانه مي‌ريخته است و شايد همين مسأله باعث شكستن بخش پاييني سد شده است. طول تاج اين سد 35 و ارتفاع آن حدود 25 متر است و از نظر ساختماني، از نوع سدهاي وزني است. ظرفيت مخزن سد را مي‌توان در حدود 2 ميليون متر مكعب تخمين زد كه بخشي از آن با رسوبات رودخانه‌اي انباشته شده است. در صورت تعمير سد مي‌توان از آن بهره برداري كرد. از جمله ويژگي‌هاي جالب توجه سد شش طراز ، آب پخشان آن است كه به فاصله 5 كيلومتري جنوب آن قرار دارد. اين آب پخشان كه با مصالح بنايي ساخته شده است ، آب خروجي از سد را به شش قسمت مساوي تقسيم كرده و از طريق كانال‌هايي به جهات مختلف انتقال مي‌دهد. از اين آب‌ها، پنج روستاي فرده، حسين آباد، كندر، ارقا و جابوس استفاده مي‌كنند؛ ده كندر از دو نهر حق آبه مي‌برد. ظاهراَ وجه تسميه شش طراز نيز به جهت همين آب پخشان است.


قلعه ها ، برجها و آتشکدها در شهرستان کاشمر
برج علي‌آباد كاشمر
در روستاي علي آباد در 42 كيلومتري كاشمر، بنايي بر روي قلعه‌اي به نام كوشك ساخته شده است . معماري اين مناره آجري به شيوه برج رادكان قوچان است. شكل مناره مانند برجي است كه منظره خارجي آن از چهل و هشت ترك آجري تشكيل شده است و دوازده قالب آجري مزين به اشكال لوزي دارد. در حد فاصل ستون‌هاي بدنه برج و گنبد آن تزيينات قطارسازي با كاشي‌هايي به رنگ فيروزه‌اي تعبيه شده است. گنبد آجري آن مخروطي شكل و دو پوشه است. پوشش اول داراي روزني است كه نور را به داخل بنا هدايت مي‌كند ، پوشش دوم بسيار بلندتر از پوشش نخستين است. در بالاي گوشواره مقرنس كاري زير گنبد ، شيارهايي باريك و با انتهايي پهن‌تر وجود دارد. اين شيارها بيست و چهار عدد مي‌باشند. ارتفاع گنبد بنا 18 متر است و شكل داخلي آن ، 8 گوش است . محيط داخلي آن 22 متر و محيط خارجي آن 442 متر است . زمان ساخت اين مناره را در مقايسه با ميل رادكان در حدود قرن هفتم هجري قمري مي‌دانند. سر در برج به شكل ايوان اتاق داري است كه در اصل داراي كتيبه‌اي بوده است. در سطح فوقاني ميان حجره‌هاي طبقه دوم ، آثار گچبري وجود دارد و اكنون قسمت مختصري از آن باقي مانده است . اين اثربا شماره 127 در زمره آثار تاريخي به ثبت رسيده است.
مناره فيروزآباد كاشمر
مناره كاشمر يا فيروزآباد كه با آجر ساخته شده است، داراي كتيبه‌اي به خط كوفي و متعلق به اواخر قرن هفتم هـ.ق. است. قسمت اصلي بدنه برج با آجرهاي ساده و به شكل زيبايي كه به اصطلاح معماري « هفت و هشت » ناميده مي‌شود؛ زينت يافته است. در روي مناره روزنه‌اي تعبيه شده است و درداخل مناره آُثار پلكاني ديده مي‌شود. ارتفاع مناره، در حال حاضر 18 متر است . به احتمال خيلي زياد در گذشته بلندي آن بيش‌تر از امروز بوده است.
برج كشمر كاشمر
آرامگاه يا برج كشمر بر روي قلعه‌اي به نام كوشك ساخته شده است. معماري آن به شيوه برج اردكان است . گنبد آجري آن، مخروطي شكل و دو پوشه است. بلندي گنبد 18 متر و شكل دروني بنا ، هشت گوش است.
قلعه آتشگاه كاشمر
اين قلعه دردوازده كيلومتري شمال غربي كاشمر واقع شده است و از حجاريها و تصاوير مختلف موجود در آن چنين برمي‌آيد كه سابقاً بناي با اهميتي بوده است . در جوار آتشكده غاري بزرگ وجود دارد كه نزديك در ورودي آن پيكره يك سرباز سواره با نيزه حجاري شده است و از آثار دوره ساساني است.

aminnazari
24-07-2006, 15:15
نگاهي کوتاه به شهرستان خليل آباد
چيزي وجود ندارد

aminnazari
24-07-2006, 15:24
نگاهي کوتاه به شهرستان برد سكن
چيزي وجود ندارد

aminnazari
24-07-2006, 15:27
نگاهي کوتاه به شهرستان فريمان

فريماني‌ها مردماني متدين، سخت كوش، پاك انديش، مهمان دوست و مهمان نوازند. جمعيت شهرستان فريمان در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 هـ . ش، 77.555 نفر بوده است، كه از اين شمار 39.061 نفر مرد و 38.494 نفر زن بوده اند. مهم‌ترين دلايل رشد شهر، وجود سد فريمان در حدود 10 كيلومتري غرب شهر و نيز احداث كارخانه قند در مجاورت شهر است. وجود زمين‌هاي حاصل‌خيز در دوره‌هاي‌مختلف اسباب رشد شهر را فراهم ساخته است چنان‌كه كشت چغندر قند در زمان حاضر اقتصاد شهر را مشخصاً تحت تأثير قرار داده است. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان فرش بافي، قاليچه و گليم و كرباس بافي، پارچه هاي ابريشمي، شال گردن، جوراب، دست‌كش، تكه دوزي روي لباس است. صنايع دستي فريمان از ديرزمان داراي اعتبار و شهرت بوده و تنوع زيادي در آن ديده مي‌شود.
از مهم‌ترين صنايع دستي شهرستان فريمان فرش‌بافي است. فرش‌بافي بيش تر روي قاليچه متمركز شده و جنبه صادراتي دارد. گليم بافي نيز از هنرهاي دستي پيشين مردم فريمان به ويژه در نواحي عشايري و روستايي است در بيش‌تر نقاط گليم را پلاس مي گويند بافت آن به وسيله كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين است به واسطه رونق فرش‌بافي، گليم بافي، و تهيه نمد، رنگرزي هم رونق دارد. گليم مرغوب از پشم و گونه نامرغوب آن از ر شته پتوهاي كهنه با رنگ آميزي استفاده مي شود. جوراب بافي و بافت ديگر لباس هاي گرم نيز از ديگر صنايع دستي شهرستان فريمان است.هم‌چنين‌ درنقاط‌مختلف اين شهرستان كارگاه‌هاي پارچه بافي سنتي به تهيه كرباس، چادرشب و ملحفه و بافت كرباس هاي سفيد و ظريف نيز مشغول هستند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
واژه فريمان از دو پاره «فر» و «مان» تشكيل شده است. فر، كه ريشه اوستايي و پهلوي دارد، به معني جلال، شكوه و فروغ خدايي است. مان، صيغه امر از فعل ماندن است. بنابراين واژه فريمان، كه شامل دو پاره فري و مان است، يعني باشكوه و جلال بمان. شهر فريمان تا سال 1313 هـ . ش، آبادي اي كوچك و محل زندگي طايفه هاي بربري و تيموري بوده است.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان فريمان، با پهنه اي حدود 2350 كيلومتر مربع در خاور خراسان، از سوي شمال و باختر به شهرستان مشهد، از خاور به شهرستان تربت جام، و از جنوب به شهرستان تربت حيدريه محدود است. شهرستان فريمان توسط كوه هاي بلند احاطه شده است، كه بلندترين آن در خاور، كوه دال و در باختر كوه يخ آبي و در جنوب، كوه هاي وقاري است. شهر فريمان، در سر راه تربت جام - تايباد - اسلام قلعه قرار دارد. آب و هواي شهرستان فريمان معتدل است.

aminnazari
24-07-2006, 15:29
نگاهي کوتاه به شهرستان نيشابور

نيشابور، بزرگ‌ترين مركز دانش اسلامي و گاهواره ارجمند‌ترين سخنوران و دانشمندان ايران بوده‌ و پس‌از بلخ، مرو و هرات، چهارمين شهر خراسان باستاني به‌شمار رفته است. مهم‌ترين صنايع دستي مردم نيشابور قالي بافي، فيروزه تراشي، سفال سازي، سبد بافي، و…. است. بيش تر مردم نيشابور از نژاد پيشين ايراني و از تيره هاي پارسي هستند كه در گذشته هاي بسيار دور در اين سرزمين مستقر شده اند. نيشابوري ها به زبان فارسي و لهجه محلي نيشابوري سخن مي گويند. دانشمندان علم و ادبي، چون خيام و عطار نيشابوري، بر اين خاك باليده اند. مردم نيشابور مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند. شماري از پيروان اسماعيليه در روستاهاي نيشابور، به ويژه ديزباد سكونت دارند. نيشابوري ها مردمي متدين، زحمت كش و پاك انديش اند. سعي دارند از اخلاق ناپسند، كينه و دشمني به دور باشند و به آب و خاك و مردم سرزمين خود علاقه‌مندند. نيشابور زادگاه گروهي از دانشوران و مردان نام‌دار تاريخ ايران از دوره هاي بسيار كهن است. در مكان كنوني نيشابور شهري به نام «ريوند» نام وجود داشته است كه در نبردي سهمگين ميان ايرانيان و تورانيان در زمان هخامنشيان و اشكانيان با خاك يكسان مي‌شود و شهرستان نيشابور توسط شاپور پسراردشير بنا مي‌شود.پس از اسلام ، شهر نيشابور ، به عنوان تاي ايراني بغداد در برابر آن آراسته مي شود. ايرانيان چند هزار سال پيش از پيدايي يونان در شهرسازي خود به رديف ديوارهاي راست و كوچه و توالي خانه ها در امتداد معين دست يافتند كه باز خيلي زودتر از غربيان، آنان‌را به ساختن شهرهاي شطرنجي راهنمايي كرده است. همه ايرانيان باتازيان جغرافي نويس نيز اين را يادآور شده‌اند كه صورت شطرنجي نشاپود پديده‌اي ايراني است، اما برخي از پيروان يونان اين را نيز پديده اي يوناني مي‌دانند كه اسكندر با خويش به ايران آورد كه استناد علمي ندارد.
صنايع دستي شهرستان نيشابور، مشتمل بر فرش بافي، پارچه بافي، فيروزه تراشي ،سفال سازي و سبد بافي است. از روزگاران كهن فرش بافي در استان خراسان به ويژه نيشابور رايج بوده است. بافت فرش به 2 گونه است بافت فارسي و بافت تركي. نقشه هايي كه در اين شهرستان رايج است لچك ترنج ساده، افشان شاه عباسي، لچك ترنج پر، بته جقه اي، گل فرسنگ، اردبيلي، يا شيخ صفي،اسليمي، درختي و نكارگاه، پشتي بافي نيز بين قالي بافان رايج است.فيروزه تراش يا شناخت گونه هاي فيروزه از هنرهاي مهم و باارزش در شهرستان نيشابور است. تراش فيروزه به گونه‌هاي پيكاني، مسطح از جمله تراش‌هايي‌است‌كه علاقه‌مندان زيادي دارد. بازار مصرف اين هنر علاوه بر درون استان و شهرستان نيشابور از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است.در برخي نقاط اين شهرستان كارگاه‌هاي پارچه بافي سنتي كه به تهيه كرباس، چادرشب، و ملحفه مشغول هستند. كرباس هاي سفيد و ظريف بافته مي‌شود كه علاوه بر پيراهن و زير شلواري در تهيه سفره، شمد، حوله، قطيفه نيز از آن استفاده مي كنند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام اين شهر در اوستا «رئونت» آمده و به معني دارنده شكوه و جلال است. اين واژه در گذر زمان و دگرگوني زبان اوستايي به پهلوي به «راي‌اومند» تبديل شد. در نبشته هاي پهلوي، اين واژه به عنوان صفتي براي خداوند آمده است و در سر آغاز بيش تر نامه هاي پهلوي به چشم مي خورد. از اين رو مي توان دريافت كه آن شهر باستاني تا چه پايه نزد ايرانيان ارجمند بوده است، كه با چنين صفتي از آن ياد مي كنند. هم اكنون نيز بخش باختري نيشابور تا مرز سبزوار «ريوند» نام دارد و در دوران اسلامي نيز بزرگاني از آن برخاسته اند، كه در آثار اسلامي، از آن ياد شده است. اين نام، در شاهنامه به گونه «ريونيز»‌ به عنوان محلي که در يكي از نبردهاي ميان ايرانيان و تورانيان ويران گشته، آمده است. بر اساس متن کهن «نامه شهرستان هاي ايران» اين شهر در زمان شاپور اردشير ساساني دوباره ساخته شده است. در اين نامه از نيشابور به نام «نيوشاپوهر» ياد شده است. از سويي در همين دوره پارتيان ساکن خراسان، که از چيره گي اردشير خشنود نبودند، با ماندن نام پسر اردشير بر شهرستان هم راي نبوده و بدين روي صفت «ابرشهر» (به معني شهر برين) را بر آن نهادند و در پاره اي از نبشته هاي پهلوي، اين نام به گونه «اپر شتر» آمده است. اين نام به گونه اي همان نام پيشين را، كه به معني «دارنده شكوه بود» به ياد مي آورد. در نوشته هاي پس از اسلام نيز پيش از آن كه نام «نيشابور» آيد، «ابر شهر» آمده و برخي از نويسنده گان اين زمان نيز در معني آن بلندي زمين را دليل دانسته اند.
نيشابور در روزگار پادشاهي يزدگرد دوم (438- 457 م) از لحاظ اهميت در شمار شهرهايي چون مرو و سمرقند در دروه هاي بعدي بوده است. پيدا شدن سكه هاي ساساني در ويرانه هاي گوناگون نيشابور، خود نشان دهنده اهميت اين شهر در آن دوران است. نيشابور در سال 31 هـ . ق، در روزگار عثمان گشوده شد. شش سال بعد، در زمان خلافت حضرت علي(ع) گروهي از ايرانيان زرتشتي نيشابور شورش كردند، ولي اين مخالفت زود گذر و ناپايدار بود. نخستين امير ايراني كه در نيشابور پس از اسلام تخت نهاد، ابومسلم مروزي سپهبد جوانمرد ايراني بود، كه در سال 131 هـ . ق، به ياري سپاه خراسان بني اميه را پس از يك سده ستم، از پهنه زمين بزدود. پس از او سنباد گبر نيشابوري به خونخواهي ابومسلم، از نيشابور برخاست و چند سال با سپاهيان بني عباس جنگيد و سال ها (تا 138 هـ . ق) خاور ايران را از دستبرد عباسيان ايمن داشت.
طاهريان از سال 206 هـ . ق، نام مامون را از خطبه هاي نماز انداختند و نيشابور را پايتخت خود كردند. يعقوب ليث صفاري در سال 259 هـ . ق، بازمانده طاهريان را در نيشابور شكست داد و چندي نيز در نيشابور زيست. پس از شكست عمروليث از امير اسماعيل ساماني در سال 287 هـ . ق، بخارا پايتخت خراسان شد و همواره از سوي ايشان اميري بر نيشابور فرمان مي راند.
سلجوقيان هر از گاهي نيشابور را پايتخت خود قرار داده اند. در اين بين آلب ارسلان، ملكشاه و سنجر بيش تر در اين شهر به سر برده اند. در هجوم غزنويان به سال 549 هـ . ق، به علت پايداري مردم که به فرمان پيشواي مذهبي خويش امام محمد يحيي عمل کردند، شهر را به آتش كشيدند، كتابخانه ها را چپاول كردند و كتاب ها را سوزاندند. در حمله مغول (618 هـ . ق)، به فرمان تولي – پسر چنگيز – به علت کشته شدن داماد چنگيز به تير نيشابوريان، مردم و حتي سگ و گربه هاي شهر را كشتند. پس از يورش تولي خان و با خاك يكسان شدن شادياخ، شهر جديد نيشابور، در شمال شادياخ و شايد در روي ويرانه هاي نيشابور پيشين پي افكنده شد. 59 سال بعد شهر جديد نيز در زلزله اي که خرابي هايش از خرابي هاي لشگريان چنگيزي كمتر نبود به طور تمام ويران گشت. در 695 هـ . ق، با ورود غازان خان به خاك خراسان، فصل نويني در پيشينه اين شهر آغاز شد. اين بار باز در همان محل يا پيرامون ويرانه هاي نيشابور باستاني، شهر جديدي بنياد نهاده شد، كه مي توان آن را نيشابور جديد نام نهاد. در اواخر حكومت ايلخانان مغول در ايران، نيشابور جزو قلمرو سربداران سبزواري شد و در سال 782 هـ . ق نظر به اين كه خواجه علي مويد، آخرين فرمانرواي سربداران، اطاعت تيمور لنگ را گردن نهاد، نيشابور از خرابي هاي تيمور رهايي يافت.
با پيشرفت روز افزون مشهد از لحاظ مهمترين شهر زيارتي شيعيان در دوران صفوي، نه تنها نيشابور كمتر مورد توجه بود، بلكه همانند هرات و مشهد در خطر يورش اوزبكان و تركمانان و سرانجام افغانان بود. نخستين يورش افغان ها در پايان پادشاهي شاه سلطان حسين، سبب خرابي استحكامات و پاره اي از ساختمان هاي نيشابور شد. در 1160 هـ . ق، به دنبال كشته شدن نادر شاه افشار، يكي از سردارانش به نام احمد خان ابدالي، كه بعدها به احمد شاه دراني سرشناس شد، پس از چند بار نبرد، نيشابور را گرفت و خرابي هاي بسيار به بار آورد. وي عباسقلي خان بيات را به حكومت آن جا منصوب گردانيد، عباسقلي خان در نيشابور با دلسوزي و مردم نوازي گروهي از رنجبران و كشاورزان فراري شهر را تشويق به بازگشت كرد و به ساختن ديوار شهر و بازسازي پاره اي از خرابي ها همت گماشت. با اين حال نيشابور اهميت پيشين خود را پيدا نكرد تا آن كه در سده 13 هـ . ق، به دست قاجاريان افتاد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان نيشابور، با پهنه اي حدود 9308 كيلومتر مربع، در شمال خراسان رضوي،از نظر جغرافيايي در 36 درجه و 12 دقيقه پهناي شمالي و 58 درجه و 48 دقيقه درازاي خاوري و بلندي 1193 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان هاي چناران و قوچان، از باختر به شهرستان سبزوار، از خاور به شهرستان هاي مشهد و چناران و از جنوب به شهرستان هاي تربت حيدريه و كاشمر محدود است. آب و هوا در دامنه ها معتدل و در نواحي پست، اندك‌اندك بر گرما و خشكي هوا افزوده مي شود. شهرستان نيشابور پوشش گياهي گوناگوني را داراست. در بخش كوه‌پايه اي، گياهاني مانند ريواس، كماي و دانه شور و در بخش دشتي تاغ، گز و جنگل هاي دست ساز براي تثبيت شن هاي روان وجود دارد. در سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت شهرستان نيشابور 412904 نفر برآورد شده كه از اين تعداد 158847 نفر در مركز اين شهرستان زندگي مي‌كردند.


مساجد درشهرستان نيشابور
مسجد جامع نيشابور
اين مسجد از بناهاي قرن نهم هـ..ق. است و صحن آن كه به شكل چهارگوش است ، ايوان‌هاي بلند با شبستان و محرابي سنگي دارد و چندين كتيبه منظوم نيز در ديواره‌هاي آن باقي مانده است. كتيبه‌اي نيز از زمان شاه عباس اول صفوي در سال 1021 در اين بنا نصب شده است. كتيبه اصلي مسجد ، منظوم و شامل دو بيت به خط ثلث است و بر روي ستون شبستان باقي مانده است . از اين كتيبه معلوم مي‌شود كه باني مسجد ، پهلوان علي نامي بوده است. كتيبه منظوم ديگري بر روي سنگ، در بالاي محراب نصب شده است. مفاد اين كتيبه حاكي از اين است كه مسجد به دست عباس قلي خان نامي تعمير شده است و به دست او ، بناهايي به ساختمان اصلي مسجد افزوده شده است. سه فرمان تاريخي از شاه عباس اول صفوي در روي سنگ نقر شده و در ديواره اين مسجد نصب شده است . متن سه فرمان شامل لغو و تخفيف ماليات ، رفع مزاحمت عمال دولتي از مردم و ساكنين نيشابور بوده است. اين بنا تحت شماره 317 در شمار آثار تاريخي ثبت شده است.


قلعه ها و آتشکده ها در شهرستان نيشابور
آتشكده نيشابور
در شهرستان نيشابور آتشكده‌اي قديمي قرار دارد كه به دوره پيش از اسلام مربوط است . ظاهراَ هيچ نوع مطالعه‌اي بر روي اين اثر تاريخي انجام نگرفته است.


آرامگاهها و امامزاده ها در شهرستان نيشابور

آرامگاه فضل بن شاذان نيشابور
اين بنا در آبادي فضل در حومه نيشابور قرار دارد و تمامي آن از آجر ساخته شده و در نماي خارجي آن هيچ گونه تزييني به كار نرفته است . گنبد فراز بقعه داراي پوششي از كاشي است . بناي آرامگاه به طور مكرر مرمت شده است و نشاني از آثار قديمي در آن ديده نمي‌شود. ابو محمد فضل بن شاذان،‌ از مشايخ بزرگ علم حديث، در نيمه اول قرن سوم ، و فقيه متكلم شيعي است.
آرامگاه شيخ عطار نيشابوري
فريدالدين ابوحامد محمدبن ابوبكر ابراهيم بن اسحاق عطار نيشابوري شاعر و عارف نامي ايران در حدود سال 540 متولد شد و در 618 هـ..ق ، جهان را بدرود گفت. مقبره عطار نيشابوري در فاصله 6 كيلومتري خاور نيشابور، در نزديكي امام‌زاده محروق و آرامگاه خيام واقع شده است. ساختمان قديمي مقبره، از آثار امير علي شير نوايي و دوره سلطان حسين بايقرا است كه در كتاب تذكره دولت شاه، ذكري از آن رفته است. اكنون از بناي امير علي شير نوايي كه دولت شاه بدان اشاره كرده است، جز سنگ ميله بالا سر قبر كه تاريخ بنايش ضاهراً 891 هـ.ق. بوده؛ چيزي باقي نمانده است.
در اواخر دوران محمد علي شاه قاجار، نيرالدوله ـ والي خراسان ـ كه عازم مشهد بود، دستور داد بقعه‌اي بر مزار عطار احداث كنند؛ ولي به علت انقلاب و بازگشت نيرالدوله به تهران ، آن بنا به صورت بقعه گنبددار ساده و آجري باقي مانده است. در دوره اخير، انجمن آثار ملي در دو مرحله (1332 و 1337 هـ.ش.) نسبت به تكميل بنا و كاشي‌كاري و تزيين آن اقدام كرد و بناي قبلي را به صورت مناسبي درآورد.
بناي فعلي با نقشه هشت ضلعي با گنبد كاشي كاري شده پيازي شكل، داراي چهار در ورودي است . ورودي اصلي بنا از ضلع شمالي آن است. در نماي خارجي بنا ، چهار غرفه طراحي شده كه با كاشي هاي سبز و زرد و آبي تزيين شده‌اند. نماي داخلي بنا از گچ پوشيده شده و داراي چهار شاه نشين است. قبر عطار نيشابوري در وسط اين بقعه قرار دارد و در سمت جنوب سنگ قبر ، ستون سنگي هشت تركي به ارتفاع سه متر نصب شده است. مساحت زيربناي آرامگاه 119 متر مربع است و در طرف چپ در ورودي،‌ پلكاني آجري جهت دسترسي به پشت بام تعبيه شده است. بناي آرامگاه داراي حياط و باغچه سرسبزي ست كه مقبره كمال الملك در آن قرار دارد. مزار شيخ عطار هر ساله ميزبان عاشقان فرهنگ و ادب ايراني است كه به قصد زيارت، راه نيشابور را در پيش مي‌گيرند تا در فضايي صميمي و دل‌پذير در كنار شيخ پير خود ساعاتي را سپري كنند. بي‌ترديد، شيخ عطار نيشابوري يكي از عرفاي بزرگ ايران است كه با آفريدن آثاري بديع، مقام‌خود را جاودان ساخته‌است.
آرامگاه نظام الملك بكروي نيشابور
اين آرامگاه در كدكن نيشابور واقع است.اين شهر،چندين مسجد داردكه قديمي‌ترين آن ها، روي تپه‌اي در محله بالاي شهر ساخته شده است. بناي مذكور ، تماماً با آجر و گچ ساخته شده است و به نظر مي‌رسد از آثار معماري قبل از دوره ايلخاني باشد. متصل به ضلع خاوري ايوان مسجد، مقبره نظام الملك الخلوي البكروي است كه سلسله نسبت او در سنگ قبرش درج شده است. بناي اين مزار، نسبت به ساختمان مسجد، مؤخر است. بناي مقبره را با آجر و گچ ساخته‌اند و خارج سقف آن با كاشي فيروزه‌اي مزين بوده است و هم‌چنين تمام ازاره داخل مقبره تا قريب به يك ذرع ، كاشي مسدس داشته كه اكنون مفقود شده است.
از كاشي‌هايي‌كه در خاك اطراف محل پيدا شده است، معلوم مي شود كه كاشي ازاره بنا، بسيار ظريف و داراي نقش دقيق و رنگ آميزي لاجوردي و سفيد بوده است. در گوشواره‌هاي داخل مقبره، هشت ستون سنگي در نبش ديوار نصب بوده كه امروزه جاي آن‌ها خالي است. بالاي ازاره كاشي‌كاري شده، كتيبه‌اي با خط ثلث متوسط برجسته نصب است كه بر آن با گچ قسمتي از سوره «يس» را با زمينه لاجوردي و خط سفيد نوشته‌اند. از اين كتيبه، قريب نيمي باقي است و نيم ديگر آن ، به علت خرابي ضلع جنوب خاوري از بين رفته است. در زاويه جنوب باختري، در خلال باقي مانده كتيبه، عبارت «في شهر ذي الحجه 906» باقي مانده است .
در وسط مقبره، سنگ مزار نظام الملك قرار داشته كه به جاي ديگري منتقل شده است. بر اساس كتيبه سنگ قبر، وفات شيخ معزالدين نظام الملك بن شيخ شهاب الدين سلام الله در سال 938 هـ.ق واقع شده؛ در صورتي كه تجديد نقاشي مقبره در سال 906 هـ.ق بوده، بنابراين، به نظر مي‌رسد اين مقبره در ابتدا متعلق به شخص ديگري بوده است و چون در سنگ مذكور، عنوان پدر و جد نظام الملك ، مخصوصاً جد او با احترام بيش‌تري ذكر شده است، بعيد به نظر نمي‌رسد كه پدر يا جد او در اين مقبره دفن شده باشد. در جلوي مسجد و مقبره، گورستان بسيار قديمي‌ كدكن قرار دارد‌كه بيش‌تر سنگ‌هاي قبور آن از بين رفته و فقط دو سنگ كوچك كه در پايه ايوان مسجد و نزديك به يك‌ديگر نصب شده‌اند، باقي است و مربوط به شيخ ابوالوفاء و امير علاء‌الدين نامي است. از مجموع مفاد سنگ قبر نظام الملك و شيخ ابوالوفاء و امير علاء الدين چنين برمي‌آيد كه مدت زماني به وسيله عده‌اي از عرفا، به توالي يكديگر بساط ارشاد در كدكن گسترده بوده است.
آرامگاه حكيم عمر خيام نيشابوري
يكي از ديدني‌ترين با‌غ‌هاي ايراني، باغي است كه بناي‌ آرامگاه حكيم عمر خيام، در ميان آن قرار گرفته و به خود وي تعلق داشته است. حكيم ابوالفتح عمر بن ابراهيم، مشهور به خيام نيشابوري، فيلسوف، رياضي‌دان، منجم و شاعر ايراني، در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هـ.ق مي‌زيسته و گويا بين سال‌هاي 530-506 هـ.ق وفات يافته است. آرامگاه اين فيلسوف، در خاور آرامگاه امام زاده محمد محروق و ابراهيم قرار دارد. اين محل، ساليان متمادي، از يادها رفته بود و شايد اگر آرامگاه امام زاده محروق نبود، قبر خيام نيز به طور كلي محو و نابود مي‌شد. در سال 1341 هـ.ش انجمن آثار ملي،‌ در فاصله 100 متري شمال آرامگاه مزبور بناي يادبود اين حكيم بزرگ را ساخت. اين بناي عظيم و استوار، از آهن و سنگ و به صورت گنبدي رفيع با ده پايه ساخته شده است و پايه‌هاي آن با اشكال هندسي و لوزي‌هاي بزرگ و كوچك به يكديگر متصل شده‌اند .
سبك اين بنا، تركيبي از سبك معماري خاوري و باختري است و سازندگان در ساخت آن، از انديشه خيام الهام گرفته‌اند. بر اطراف پايه‌هاي گنبد، هرم‌هايي از سنگ‌هاي بزرگ و آب نماهايي سنگي ساخته‌اند كه داخل آن‌ها كاشي كاري شده است.درقسمت‌باختر آرامگه ، مجموعه‌اي از كتابخانه و موزه و مهمان‌خانه وجود دارد .
آرامگاه كمال الملك نيشابور
در باغ شيخ عطار نيشابوري، مقبره محمد غفاري فرزندميرزا بزرگ كاشاني ملقب به كمال‌الملك از مفاخر نقاشي ايران قرار گرفته است. اين بنا با سبك جديد و به صورت مشبك با شش ايوان در سال 1341 بر روي مقبره كمال الملك ساخته شده است. مقبره كمال الملك، به عنوان زيارتگاه فرهنگ دوستان و عاشقان هنر ايراني ، هر ساله مشتاقان بسياري را به سوي خود جلب مي‌كند . اين مقبره در شهر نيشابور واقع شده است.
گورستان‌هاي نيشابور
در داخل نيشابور براي بعضي از محلات گورستاني بوده و نام گورستان‌هايي كه در كتاب تاريخ الحاكم ذكر شده چنين است :
1 ـ گورستان حيره كه آن‌را گورستان نصر بن زياد القاضي مي‌گفتند. 2 ـ گورستان محله باغك 3 ـ گورستان جنيدالله (شايد جندالله يعني لشگر خدا) 4 ـ گورستان مصلي 5 ـ گورستان علويه 6 ـ گورستان دروازه معمر كه قبر احمد بن حرب و يحيي بن معاذ و بسياري از علماء در آن‌جا بوده است 7 ـ گورستان شاهنبر كه بسياري از علماء در آن‌جا مدفونند 8 ـ گورستان تلاجرد كه مرقد امام‌زاده محمد بن محمد بن زيد بن علي بن الحسين (ع) در آنجاست و بنايي از عهد شاه سليمان صفوي بر مزار امام زاده محمد معروف بمحروق ديده مي‌شود و در همين فصل از كتاب آثار باستاني خراسان توضيح كافي نسبت بخصوصيات بنا داده خواهد شد و مزار اكنون در وسط باغي واقع شده كه با آب قنات تلاجردو كه اكنون هنوز آب دار است اراضي باغ آبياري مي‌گردد 9 ـ گورستان شادباخ 10 ـ گورستان فز معرب بوژ 11 ـ گورستان دروازه عروه كه قبر حسين بن معاذ و حسين بن الوليد القرشي و خفص بن عبدالرحمن و بسياري ديگر در آنجاست 12 ـ گورستان عبدالله بن طاهر كه احفاد و عشيره او و سادات علوي در آنجاست 13 ـ گورستان جل آباد (گل آباد) كه اولياء كبار و علماء در آن‌جا آسوده‌اند 14 ـ گورستان ميدان زياد 15 ـ گورستان حسين بن معاذ.


حمامها و آب انبارها در شهرستان نيشابور
آب انبار بازارنو نيشابور
اين بنا در چهار راه انقلاب، مقابل بازار سرپوشيده و ابتداي بازار نو واقع شده و از آثار دوره قاجاريه محسوب مي‌شود. بناي آب انبار با طرح مستطيل شكل ، مشتمل بر سر در ورودي، راه پله، محوطه پا شير و مخزن وسيع و ستون‌دار است. ورودي بنا در جانب باختري قرار گرفته و با 17 پله به محوطه پاشير مي‌رسد. طول راه پله تا انتها 5/15 و عرض آن 5/3 متر است . محوطه پاشير نيز 5/3 * 4 متر وسعت دارد . مخزن بزرگ بنا 18 * 30 متر وسعت داشته و پوشش طاق و گنبد آن بر روي 8 پايه 4 ضلعي مياني و جرزهاي كناري ديوار قرار گرفته است . فاصله هر يك از ستون‌ها از همديگر 5/3 متر است. سطوح داخلي بنا در دوره اخير براي استفاده تجاري گچ اندود شده است. بر بالاي مخزن دو بادگير مكعب شكل تعبيه شده است . مصالح به كار رفته در بنا آجر با ملات گچ و ساروج است . اين بنا به شماره 1814/ 3 به ثبت تاريخي رسيده است.

aminnazari
24-07-2006, 17:13
نگاهي کوتاه به شهرستان سبزوار
چيزي وجود ندارد

aminnazari
24-07-2006, 17:14
نگاهي کوتاه به شهرستان قوچان
قوچان در جلگه باتلاقي كه رود اترك از آن‌جا بر مي خيزد و به سمت باختر جاري شده و سپس به طرف خاور بازمي‌گردد و رود مشهد از آن‌جا سرچشمه مي گيرد؛ واقع شده است. در بين مردم قوچان، به ويژه آبادي هاي پيرامون آن، آداب و رسوم ويژه اي بازمانده، كه بيان‌گر تفاهم و به هم پيوسته‌گي آنان و ميراثي کهن از اصالت ملي و زبان و رسم و عادت هاي مردم آن است. مردم قوچان از نژاد آريايي‌هايي هستند كه پيش از اسلام، در شمال خراسان رضوي زندگي مي كرده‌اند و زبان آنان فارسي باستان و بعدها فارسي دري بوده است. اين مردمان در دگرگوني هاي تاريخي، دست خوش آميزش با نژادهاي ديگري چون تركان‌غز، سلجوقي و مغول شده‌اند. از اوايل سده 11 هـ . ق مهاجرت كردان باختر ايران به شمال خراسان آغاز شد. با اين حال قوچاني ها تا كنون اصالت نژادي، به ويژه زبان خود را هم چنان نگاه‌داشته و به فارسي سخن مي گويند. همه مردم قوچان مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند. جمعيت شهرستان قوچان‌در سرشماري عمومي نفوس ومسكن سال 1375 هـ . ش، 236.875 نفر بوده است. مهم ترين صنايع دستي مردم قوچان، عبارت‌اند: پوستين دوزي، نمد مالي، گليم بافي، دوختن چاروق (گونه‌اي كفش)، ساغري، گيوه و كفش، كمخت، فرش، قاليچه بافي، جاجيم بافي، عرقچين دوزي، جوراب بافي، دستكش پشمي، كيسه حمام، گونه اي لباس مردانه از برك (پشم نرم بز و گوسفند) كه در اصطلاح محلي چوخه نام دارد، پيراهن آلاجه (آله جه دوزي)، و صادرات قوچان شامل صنايع دستي نامبرده و فرآورده هاي دامي چون ‌روده، پشم، كرك، موي بز، كره، روغن، پنير، پوست گاو، گوسفند، بز و گوساله است.


مساجد در شهرستان قوچان
مدرسه عوضيه يا مسجد جامع قوچان
اين مدرسه ، همان مدرسه عوضيه شهر كهنه است ، كه توسط حاج عوض وردي ، فرزند حاج محمد علي خبوشاني در سال 1111 هـ.ق ، بنياد نهاده و خود نيز در سال 1142 هـ.ق ، در گذشته است. مدرسه عوضيه در اثر زلزله تاريخي شهر كهنه ، خراب شده و بار ديگر با همت مردان نيكوكار قوچان ، در شهر جديد بنا شده است. مسجد پيشين اين مدرسه كه در سال‌هاي اخير خرابه شده بود؛ به همت جمعي از بزرگان و مردم قوچان با سبك زيبا و برابر نقشه مرحوم استاد شريفي ، معمار مشهدي ، بازسازي شد.


تپه هاي تاريخي در شهرستان قوچان
تپه يام در شمال‌فاروج‌كه‌باستان شناسان ايتاليايي بر اين باورند كه در ژرفاي آن؛ شهر باستاني وجود دارد. قلعه تپه در 15 كيلومتري شهر قوچان، تپه فتح آباد در 5 كيلومتري باختر قوچان است و نادر شاه افشار در چمن فتح آباد اردو زده بود و در همين تپه كشته شده است . تپه نادري يا مرواريد تپه،‌ در شمال باختري شهر در بخش نظامي شهر قرار دارد. تپه زوباران قوچان از هزاره اول پ.م تپه چيلغاني در قوچان مربوط به هزاره اول پ.م ، و ده‌ها تپه ديگر.


آرامگاهها و امامزاده ها در شهرستان قوچان
آرامگاه بابا حسن قوچان
در روستاي زيباي خسرويه قرار دارد . اين آرامگاه صندوق چوبي منبت كاري جالبي دارد . در ديواره صندوق، سال 922 هـ.ق‌كنده شده است. در گورستان كهنه خسرويه نيز سنگ‌هاي تاريخي به طور پراكنده و بسيار ديده مي‌شود.

aminnazari
24-07-2006, 17:16
نگاهي کوتاه به شهرستان درگز
چيزي وجود ندارد

aminnazari
24-07-2006, 17:17
نگاهي کوتاه به شهرستان چناران
شهرستان چناران، با پهنه اي بيش از 4هزار كيلومترمربع، در شمال خاوري استان خراسان‌رضوي قرار دارد. در سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت شهرستان چناران 107270 نفر بر آورد شده است كه از اين تعداد 32064 نفر در مركز اين شهرستان زندگي مي‌‌‌كردند. هنر فرش‌بافي در‌‌ چناران و پيرامون آن رايج است اين فرش ها با طرح‌هاي مشهد و نقش هاي افشان، لچك، ترنج، محرابي‌و خشتي عرضه مي‌شود. شهر منيجان، ‌مسجد جامع پيشين شهر و ميل رادكان از جمله مهم ترين مناطق ديدني و تاريخي شهرستان چناران به شمار مي‌آيند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام اين ناحيه در گذشته هاي بسيار دور «رادكان» بوده و سپس «ارداك» خوانده شده و ظاهرا از سال 1338 هـ . ش، به چناران تبديل يافته و مركز آن رادكان تعيين شده است. از آن جا كه در دوران پيش از اسلام و هم چنين سده هاي نخست اسلامي «رادكان» بسيار آباد و پر رونق بوده و يكي از شهرهاي چهارگانه توس به شمار مي رفته و مرداني جوانمرد، نيك انديش و شجاع داشته است، آن را «رادكان» به معني جايگاه جوانمرد خوانده‌اند. واژه «ارداک» نيز داراي معاني گوناگوني چون مکان مردان بزرگ، قرارگاه سپاهيان‌و نيز نام شخصي خاص است. بناي ارداك (چناران) را به اردا، موبد اردشير بابكان، كه پارسيان او را پيامبر دانسته اند و پدرش ويراف بوده نسبت مي دهند. شايد اين موبد، موكل آتشكده اين ناحيه بوده و به همين جهت به آن ارداك گفته اند.
تمامي سرزمين خراسان، از جمله ناحيه چناران در روزگار خلفاي راشدين گشوده شده و پس از آن، امويان و عباسيان بر آن حكومت كرده اند. در 129 هـ . ق، ابومسلم خراساني از شهر مرو برخاست و خراسان از جمله رادكان و چناران را گشود. سپس طاهريان، صفاريان سيستان، سامانيان، غزنويان، سلجوقيان و خوارزمشاهيان بر اين ديار حكم رانده اند. آلب ارسلان سلجوقي در سال 463 هـ . ق، فرزند خود ملكشاه را به وليعهدي خويش برگزيد و از خوارزم به رادكان آمده بزرگان، حاكمان و سرداران را در آن جا گرد آورد. وي با ساختن تختي از زر سرخ فرزند و وليعهد خويش را بر فراز آن نشانيد و فرمان داد كه بار ديگر، اميران و بزرگان با او بيعت كنند.
با چيره گي مغولان بر سراسر خراسان در سال 617 هـ . ق، سنتباي بهادر به دستور چنگيز مغول در 617 هـ . ق، از راه توس، رهسپار رادكان شد و چون از النگ رادكان (چمن رادكان) خوشش آمد، آسيبي به ساكنان آن نرسانيد؛ تنها شماري سرباز در آن جا گذاشت و رهسپار خبوشان (قوچان) شد. بر اساس منابع تاريخي، هلاكوخان مغول نيز چند گاه به رادكان و چناران آمده و در آن جا اردو زده است. از سال 641 هـ . ق، به بعد نيز حکومت هاي بزرگ و کوچکي چون ملك كرت در هرات، امراء سربداري (737 هـ . ق) در سبزوار، طغا تيموريان (737 هـ . ق) در جرجان، امراء جغتايي (769 هـ . ق) در بلخ، تيموريان (781 هـ . ق) و نيز اوزبك ها و صفويان بر اين سرزمين حكومت داشته اند. شاه عباس بزرگ صفوي (996- 1038 هـ . ق) براي جلوگيري از تاخت و تاز تركان و اوزبكان، کردان جنگجو را از ولايت هاي باختري ايران به خراسان كوچ داد و پنج ولايت كرد نشين در مرز، از استرآباد تا چناران تشكيل داد.
نادرشاه افشار‌ (1148- 1160 هـ . ق)، در روزگار فرمانروايي خود، خراسان، ‌از جمله چناران را در دست داشت و جانشينانش تا سال 1217 هـ . ق، بر اين سرزمين حكومت كردند. نادرشاه در چناران، مركزي براي پرورش اسب ايجاد كرده بود، كه از نژاد اسب عربي و ماديان خراساني، بهترين اسب را پرورش مي دادند. پس از افشاريان، تا سال 1248 هـ . ق، سرزمين پهناور خراسان به گونه ملوك الوايفي اداره مي گشت و چندين طايفه از كردان، بر بخشي از آن، از جمله چناران و قوچان حكومت مي كردند. ناصرالدين شاه قاجار نيز دوبار در فاصله سال هاي 1283 و 1300 هـ . ق به رادكان آمده و در اين زمان حاكم آن، محمد رضا خان رادكاني بوده و چناران تابع بلوك رادكان بوده است.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان چناران، با پهنه اي بيش از 4هزار كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان خراسان رضوي قرار دارد. اين شهرستان ازشمال به شهرستان درگز، از باختر به شهرستان قوچان، از خاور به
شهرستان مشهد و از جنوب به شهرستان هاي نيشابور و مشهد محدود است. اين شهرستان با قرار گرفتن در ميانه دشت توس و كوه هاي هزار مسجد و بينالود، فاقد ناهمواري است. هواي چناران معتدل و خشك است، و بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها به 37 درجه بالاي صفر و كم ترين آن،‌ در زمستان ها به 15 درجه زير صفر مي رسد. ميانگين بارندگي ساليانه اين شهر‌250 ميلي‌متر است


قلعه ها ، برجها و آتشکده ها در شهرستان چناران
برج تاريخي رادكان چناران
بناي اين برج كه ساخت آن در سال 411 هـ.ق. به پايان رسيده بي‌ترديد يكي از مفاخر معماري و يكي از مواريث فرهنگي سرزمين ايران به حساب مي‌آيد. برج رادكان چناران كه به منظور راهنمايي مسافران و ره گم كردگان دشت‌هاي سرسبز و جنگل هاي شمالي ساخته شده بود به عنوان آرامگاه يكي از اسپهبدان آل باوند طبرستان نيز مورد توجه قرار گرفته است . بر اساس كتيبه موجود در برج كه به صورت كمربندي در زير گنبد آن تعبيه شده است ، بناي برج در تاريخ 407 هـ . ق‌آغاز شده و در سال 411 هجري به دست احمد بن عمر به پايان رسيده است. ميل رادكان از سبك خاص معماري برخوردار است و در عين سادگي يكي از شاهكارهاي معماري ايران بعد از اسلام به حساب مي‌آيد و بلنداي آن كه بيش از 35 متر است نظر هر بيننده‌اي را به خود جلب مي‌كند.


عمارات و محوطه هاي باستاني در شهرستان چناران
شهر مينجان چناران
در چناران؛ آثار خرابه‌هاي شهر تاريخي مينجان وجود دارد كه گفته مي شود اين شهر درشاهنامه‌ي فردوسي به منيژه دختر افراسياب منسوب شده است و توسط اين شخص آباد شده است

aminnazari
24-07-2006, 17:18
نگاهي کوتاه به شهرستان كلات
چيزي وجود ندارد

aminnazari
24-07-2006, 17:19
نگاهي کوتاه به شهرستان سرخس
شهرستان سرخس با پهنه‌اي بيش از 5 هزار كيلومتر مربع در شمال خاوري استان خراسان رضوي‌در كنار مرز ايران و جمهوري تركمنستان قرار دارد. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان قالي‌و‌قاليچه‌بافي،گليم بافي،خورجين‌بافي‌ وسوزن‌دوزي تشكيل مي‌دهد. قالي و قاليچه‌بافي‌از ديرباز در ميان مردم اين شهرستان رايج بوده است هم‌چنين در اقتصاد اين شهرستان رل مهمي بازي مي كند قالي هاي سرخ با طرح مشهد و قاليچه هاي آن با طرح هاي بلوچي و تركمني بافته و عرضه مي‌شود. گليم‌بافي يكي ديگر از صنايع دستي پيشين اين شهرستان است در نقاط مختلف اين استان گليم را پلاس مي‌گويند. بافت‌آن به وسيله‌كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين است و به واسطه رونق فرش بافي و تهيه نمد رنگرزي هم رونق يافته است. گليم مرغوب از پشم و گليم نامرغوب از رشته پتوي كهنه با رنگ آميزي استفاده مي‌شود. خورجين به گونه بزرگ و كوچك توسط بانوان تهيه مي‌شود از خورجين هاي كوچك براي ترك اسب و خورجين هاي بزرگ براي حمل بار با استر، الاغ،اسب وشتر استفاده مي شود. بافت‌خورجين‌ به‌طور‌ساده، رنگي و گل‌دار متداول است. گل‌دوزي خاصي با استفاده از نخ ابريشم الوان، كاموا، نخ دمسه بر روي عرق‌چين و شب كلاه‌ها انجام مي‌گيرد. عرق‌چين يك نمونه از سوزن دوزي اين شهرستان است.عرق‌چين يك گون كلاه است كه به گونه نيم كره ساخته مي شود و نقش‌هاي مرتب و جالبي با ابريشم روي ان ايجاد مي‌كنند نقش‌هاي جودانه، علقيش، دندون موشي، گل قبقه اي رايج است پس از آماده شدن پارچه و دوختن آن قالب زده مي شود و به بازار عرضه مي‌شود. آرامگاه ابوالفضل حسن، آرامگاه محمد بن جعفر و مزار ابوعلي زاهر برخي از مكان هاي تاريخي و ديدني اين شهرستان را تشكيل مي‌دهند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان سرخس، با پهنه‌اي بيش از 5 هزار كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان خراسان، در كنار مرز ايران و جمهوري تركمنستان قرار دارد. اين شهرستان از سوي شمال و خاور به جمهوري تركمنستان، از باختر به شهرستان مشهد و از جنوب به شهرستان تربت جام محدود است. هواي سرخس معتدل و خشك بوده، بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 38 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه سرخس به 180 ميلي‌متر مي رسد. رود هريرودكه در 2 كيلومتري خاور سرخس مرز مشترك ايران و تركمنستان را تشكيل داده است. شهر سرخس در دشت قرار گرفته و از بلندي مهمي برخوردار نيست. جمعيت اين شهرستان براساس آمار سال 1375 برابر با 73604 نفر است كه از اين تعداد 28547 نفر در مركز شهرستان زندگي مي‌كردند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
سرخس از ديرباز به نام هاي «ساريگو»، «ساريكا»، «سرخس نو»، «سرخس ناصري» و «سرخس افراسيابي» خوانده شده است.حكيم ابوالقاسم فردوسي در شاهنامه، در داستان جنگ هفت گردان، از سرخس ياد كرده است. كهن‌ترين متن فارسي كه از سرخس سخن گفته ، «حدودالعالم» (372 هـ . ق) است، كه مي گويد: «سرخس شهري است بر راه و اندر ميان بيابان نهاده … جايي با كشت و برز بسيار است، و مردماني قوي تركيب اند و جنگي، و خواسته ايشان شتر است».
سرخس در سده نخست هجري قمري، به دست مسلمان افتاد. اين شهر در روزگار آلب ارسلان گسترش و اعتبار بسيار يافت، به طوري كه وي آن جا را مقر خود قرار داد. سرخس در سده هاي نخستين اسلامي و حتي تا زمان ابن بطوطه از شهرهاي بزرگ خراسان به شمار مي رفته است. وي مي گويد: «… طغاتيمور با 50 هزار سپاهي به نبرد سربداران رفت. ليكن شكست خورد و شهرهاي سرخس، الزاوه و توس كه از بزرگ ترين شهرهاي خراسان بودند به دست سربداران افتاد…». امروزه شهر سرخس، مرز بين ايران و تركمنستان است، سرخس پيشين كه در سوي راست هري رود قرار داد، در دست تركمنستان مي باشد و سرخس نو در دست ايران است. در 1884 م، روس ها سرخس كهنه ايران را همراه مرو و عشق آباد، اشتغال كردند و بدين ترتيب در مرز ايران و افغانستان از درياي مازندران تا تركستان چين، استقرار يافتند.
در سال هاي اخير با ايجاد پالايشگاه گاز خانگيران و استخراج گاز شيرين و ترش و لوله كشي به نواحي مصرف، و بهره برداري از راه آهن مشهد – سرخس – تجن توسعه و رونق يافته و برآبادي و جمعيت سرخس افزوده شده است و هم چنين به واسطه همسايه گي با جمهوري تركمنستان، داراي اهميت نظامي و استراتژيك است.


آرامگاهها و امامزاده ها در شهرستان سرخس

آرامگاه لقمان بابا سرخس
بناي مقبره شيخ لقمان سرخسي، از عرفاي قرن چهارم هجري قمري و معاصر با ابوسعيد ابوالخير و شيخ ابوالفضل سرخسي، از ابنيه باشكوه و مهم تاريخي است كه در سه كيلومتري سرخس واقع شده است. اين بنا شامل گنبدي آجري با ايواني بلند و تزئيناتي از آجركاري و گچ‌بري مي‌باشد. قسمتي از بناي اصلي را به دوران سلجوقيان نسبت مي‌دهند و بقيه آن به قرن هشتم هجري قمري تعلق دارد. بناي كنوني مقبره شيخ لقمان داراي گنبد دو پوشه آجري كوتاه است . نوار كمربند مانندي، قسمت مدور گنبد را از ساقه و ديواره آن كه بر روي قاعده كثيرالاضلاعي قرار گرفته است ،‌ جدا مي‌كند. در بدنه هر ضلع آن روزنه‌اي براي روشنايي درون گنبد تعبيه شده است.
پايه اصلي بنا كه گنبد سنگين و مجموعه ساختاني آن را نگاهداري مي‌كند ، بناي آجري زيبايي است كه شامل نمونه‌هاي گوناگوني از تزئينات آجري است . درون طاق‌ نماها ، مزين به نقوش هندسي لوزي شكل (برجسته و گود) مي‌باشد. اين قبيل ريزه‌كاري‌هاي ظريف به منزله روكش زيبايي است كه بر روي نماي اصلي و آجري ساختمان نصب شده است.
در سر در بنا ، نمونه‌اي از گچ بري عالي باقي مانده است. در داخل بنا كتيبه‌اي به خط نسخ گچ‌بري شده است كه تاريخ 757 هجري قمري را نشان مي‌دهد. تزئينات داخلي آن مانند گنبد هارونيه توس است. اين بنا را كه تزئينات گچ بري و آجركاري ممتاز دارد ، مي‌توان در رديف بناهاي مهم تاريخي و هنري ايران محسوب كرد. اين بنا؛ باشماره 165در شمار آثارتاريخي با ارزش ايران به ثبت رسيده است.
آرامگاه محمدبن جعفر سرخس
سرخس از نظر ديني به دليل وجود مزار چند تن از بزرگان عرفا و پيشوايان ديني ، داراي اهميت است نويسنده كتاب تجارب السلف ، گويد: « محمدبن جعفر صادق (ع) در سرخس مدفون است و تربت او در آنجا ، زيارتگاهي عظيم است .....»
آرامگاه ابوعلي زاهر سرخس
گور خواجه ابوعلي زاهر در سرخس قرار دارد و مورد توجه و احترام مردم آن ديار است

aminnazari
24-07-2006, 17:21
نگاهي کوتاه به شهرستان بجنورد
شهرستان بجنورد يكي از مهم ترين شهرستان هاي استان خراسان شمالي است كه داراي مردماني سخت كوش، پاك انديش، مهمان نواز و از نژاد آريايي هستند. همه آن ها مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري بوده و به‌فارسي،كردي و تركي سخن مي گويند. شهرستان بجنورد در سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1375 هـ . ق داراي 415،321 نفر جمعيت بوده است. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان فرش و قاليچه بافي است با طرح‌هاي كردي، تركمني، گليم و جاجيم بافي (پلاي بافي) است. فرش و قاليچه بافي از مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان است اغلب قالي‌ها و فرش‌هاي اين شهرستان با طرح‌هاي كردي و تركمني بافته مي‌شوند. گليم‌اين‌منطقه‌به‌نام پلاي معروف است بافت آن به وسيله كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين بوده و‌ به واسطه‌ي رونق فرش بافي گليم بافي و نمد مالي، رنگرزي هم رونق دارد. گليم مرغوب از پشم و گونه نامرغوب از رشته پتوي كهنه با رنگ آميزي استفاده مي‌شود. جاجيم بافي نيز به يك گونه پارچه زبر كه جنبه فرش دارد، گفته مي شود.
آرامگاه سلطان سيدعباس، تالار آيينه، شهر تاريخي جرمگان و نارين قلعه مهم ترين بناهاي تاريخي و مكان هاي ديدني شهرستان بجنورد را تشكيل مي دهند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان بجنورد، با پهنه اي حدود 17.245 كيلومتر مربع، در شمال باختري خراسان، از نظر جغرافيايي بين 20 درجه و 38 دقيقه تا 42 درجه و 36 دقيقه پهناي شمالي و 50 درجه و 57 دقيقه تا 2 درجه و 56 دقيقه درازاي خاوري، در بلندي 1210 متري از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به كشور تركمنستان، از خاور به شهرستان هاي شيروان و اسفراين، از جنوب به شهرستان هاي اسفراين، سبزوار و استان سمنان، و از باختر به شهرستان هاي گنبد كاووس استان گلستان و شاهرود استان سمنان محدود است. فاصله مركز اين شهرستان (شهر بجنورد) تا مشهد از طريق راه آسفالته 244 كيلومتر است. آب و هواي اين شهرستان نيمه معتدل و مرطوب با زمستان هاي سرد و تابستان هاي گرم است. ريزش باران از اواخر مهرماه آغاز و تا ميانه آذر ماه ادامه دارد و ريزش برف از ميانه آذر ماه تا پايان اسفند ماه هر سال صورت مي گيرد. به اين ترتيب بيش ترين درجه حرارت در تابستان 40 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها 15 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه آن به 250 ميلي متر مي رسد. مسيرهاي دسترسي به شهرستان بجنورد عبارت اند از:
1- راه آسفالته درجه يك بجنورد – مشهد، به درازاي 244 كيلومتر
2- راه آسفالته درجه يك بجنورد – تهران به درازاي 700 كيلومتر
3- راه شني بجنورد – اسفراين، به درازاي 63 كيلومتر
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام قديم بجنورد در اصل «بيژن گرد» كه نامي باستاني است،‌ بوده است. از آن جا که «گرد» به معني شهر و آبادي است، بجنورد به «شهر بيژن» معني مي شود. بيژن گرد به مرور زمان به «بوزن گرد»، «بوزن جرد» و «بجنورد در آمده است. در شمال باختري بجنورد كنوني، تپه و آثار كهني از شهر پيشين وجود دارد، كه «بيژن يورت» يا «بيژن يورد» خوانده مي شود و مي رساند كه همان بيژن گرد است و بجنورد پيشين در اين جا قرار داشته است. اين تپه را مردم «‌كهنه كند» (روستاي كهنه) مي نامند و اين نام فارسي كهن، در ميان مردم كرد زبان بجنورد مي رساند، كه پيش از صفويان، اين جا به عنوان بجنورد پيشين و ويرانه اي بوده كه شهر كنوني پس از آن ساخته شده است. شهر بجنورد در روزگار باستان يكي از ولايت هاي پارت پيشين بوده است. بعضي گفته اند پيش از صد دروازه (شهرستان دامغان)، پايتخت پارت، شهر « اساك» بوده، كه آن را با بجنورد يا قوچان يكي دانسته اند. شهر بجنورد در دوران ساسانيان جزو قلمرو آنان شمرده مي شده و تابع بخش خاوري استان خورآسان (خراسان) بوده است.
در سال 22 هـ . ق، بجنورد و ديگر نقاط خراسان توسط مسلمانان گشوده شد و تا ميانه سده 3 هـ . ق، از سوي نماينده گان خليفه بغداد اداره مي شد. در 259 هـ . ق، يعقوب ليث صفاري سراسر خراسان را گرفت و بجنورد جزو قلمرو و حكومت صفاري شد. سپس سامانيان بر خراسان، از جمله بجنورد دست يافتند. تيمور لنگ نيز در 783 هـ . ق، بجنورد و ديگر شهرها و آبادي هاي اين منطقه را ويران كرد. در روزگار صفوي، بجنورد به علت جايگاه مناسب طبيعي، جغرافيايي و نظامي اهميت يافت. در زمان حكومت تولي خان -حكمران صفوي - شهر گسترش يافت و به سرعت نقش نظامي، بازرگاني و آموزشي خود را باز يافت. شاه عباس بزرگ، كردان زعفرانلو و شادلو را به اين ناحيه كوچ داد. پس از صفويان بجنورد جزو قلمرو افشاريان و قاجاريان شد و حاكمان آن بيش تر از سران ايل هاي ساكن در اين ناحيه انتخاب مي شدند


باغها ،کاخها و موزه ها درشهرستان بجنورد
آيينه خانه مفخم بجنورد
اين خانه به سردار مفخم يكي از سرداران اواخر دوره قاجاريه تعلق داشته است. آيينه كاري و كاشي كاري‌هاي درون بنا از زيبايي خاصي برخوردارند و شيوه معماري همان دوران را به ذهن متبادر مي‌سازند. اين بنا در شهر بجنورد واقع شده است.
تالار آيينه بجنورد
يكي ديگر از ديدني هاي بجنورد را تالار آيينه اين شهر تشكيل مي دهد. اين تالار محل ستاد فرماندهي يار محمد خان بوده است و امروزه از ديدني هاي منطقه به شمار مي آيد
موزه بجنورد
اين موزه در سال 79 در عمارت آ يينه خانه مفخم بر پا گرديده است. بنا مربوط به دوره قاجاريه بوده که در زمان حکمراني يار محمد خان شادلو ملقب به سردار مفخم و همزمان با ناصرالدين شاه در دو طبقه و با تزيينات آيينه کاري و کاشيکاري ساخته شده است .اين بنا در اصل ديوانخانه سردار مفخم بوده که مشورت در مسايل سياسي و نظامي حوزه حکومتي او در اين محل برگزار مي شده است. از نکات قابل توجه بالار آيينه ، وجود عکسهايي از پادشاهان قاجار، رجال و مشاهير سياسي و سرداران نظاني خراسان و بجنورد است که بر سقف و پيرامون تالار نصب شده اند.اين موزه بر حسب موضوع داراي 5 بخش است: بخش وسايل روزمره زندگي : شامل وسايل غذاخوري ، وسايل استحمام ، روشنائي ، انواع قفل، آويز و... مي باشد که بيانگر نحوه زندگي و معيشت و همچنين نوع نگاه و برداشت آنها از چگونگي کاربرد اين وسايل است. انواع کاسه هاي مسي، قدح، بشقاب، قاشق، سماورو قوري از ديگر وسايل اين بخش هستند. بخش پوشاک : در اين بخش پوشاک سنتي اقوام ساکن در اين شهرستان به نمايش درآمده است که شامل پوشاک کرمانج، ترکمن، پوشاک ترکي، فارس و تات که هر يک در نوع تزئينات ، شکل ، فرم و رنگ متفاوت هستند. بافته ها: شامل قالي، قاليچه، گليم ، پلاس، پشتي و... که حاصل سر پنجه با ذوق و هنرمندي بافندگان است. ابزار وادوات موسيقي مقامي : در اين بخش ابزار موسيقي مقامي رايج شهرستان بر حسب اقوام ساکن همانند موسيقي کرمانجي ، ترکي ، ترکمني و... تقسيم بندي وآلات موسيقي مربوط مثل دو تار، قشمه، دايره و کمانچه به نمايش درآمده اند. زيور آلات : در اين بخش انواع زيور آلات اقوام کرد، ترکمن و ... به نمايش درآمده است


قلعه ها، برجها و آتششکده ها در شهرستان بجنورد
نارين قلعه بجنورد
بر روي تپه كهنه كند قرار دارد و از بناهاي زيبا و ديدني است سبك معماري ساختمان نارين قلعه نشان مي‌دهد كه بناي آن باستاني و شايد از آثاري است كه از شهر «بيژن گرد» بر جاي مانده است


آرامگاها،امامزاده هاو زيارتگاه ها درشهرستان بجنورد
آرامگاه باباتوكل بجنورد
آرامگاه بابا توكل؛ مدفن يكي از شاعران قرن چهارم هجري است و در شمال خاوري شهرستان بجنورد قرار گرفته است


عمارات و محوطه هاي باستاني در شهرستان بجنورد
شهر تاريخي جرمگان بجنورد
در جنوب شهر بجنورد آثار بسياري از يك شهر تاريخي‌نمايان است. اين شهر به نام جرمگان يا جرمقان،‌ سرشناس بوده و يكي از شهرهاي آباد و بزرگ خراسان به شمار مي‌رفته و به دست سپاهيان مغول به كلي ويران شده است
بش قارداش
معماري اين بنا شامل ايوانها، چهار گلدسته و فضاي داخلي است كه گنبدي به رنگ فيروزه اي بر فراز آن قرار گرفته است. تزئينات آن شامل: كاشيكاري هفت رنگ، كاشي فيروزه اي و تلفيق آجر و كاشي مي باشد. بنا داراي كتيبه هايي است مزين به آياتي از سوره مباركه نور كه به قلم شيوه اي ثلث بر زمينه لاجوردي نوشته شده كه امروزه بقاياي آن در ايوان اصلي به چشم مي خورد قاجار
بناي سنگي اسپاخو
بناي تاريخي اسپاخو در شمال جاده آسيايي و در دامنه رشته كوهاي قور خود قرار گرفته است كه به لحاظ قدمت و موقعيت مكاني از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشد. طرح اين بنا عبارت است از تركيب يك ايوان با پلان چهار گوش كه به وسيله دهليزي به يك اتاق چهار گوش گنبددار كه در سمت شرق ايوان قرار دارد، در ارتباط ميباشد. سقف اتاق به صورت گنبدي از نوع پوششهاي نيمكره اي قابل مقايسه با گنبدهاي چهار تاقي هاي ساساني است

aminnazari
24-07-2006, 17:22
نگاهي کوتاه به شهرستان فاروج

فاروج كوچك ترين شهرستان استان خراسان شمالي است كه در ناحيه‌ي باختر استان و در كنار قوچان از استان خراسان رضوي قرار گرفته است. اين شهرستان حدود 60 هزار نفر جمعيت دارد و در???كيلومتري درجه خاور بجنورد، قرار گرفته است.

aminnazari
24-07-2006, 20:20
نگاهي کوتاه به شهرستان جاجرم

شهرستان جاجرم يكي از شهرستان هاي استان خراسان شمالي است. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان‌قالي‌و قاليچه بافي است. توليد قاليچه در اين منطقه با طرح‌هاي مشهدي، محلي در نقش‌هاي لچك و ترنج و … و رنگ‌هاي لاكي، قهوه اي و قرمز و …. انجام مي شود.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان جاجرم با وسعت 7650 كيلومتر مربع در شمال باختري استان خراسان واقع شده است. از طرف شمال به شهرستان بجنورد، از طرف شمال باختري به استان گلستان، از طرف جنوب و باختر به شهرستان شاهرود ( استان سمنان) و از طرف خاور به شهرستان‌هاي اسفراين و سبزوار محدود مي‌شود. شهرجاجرم مركز شهرستان در 5623 و طول جغرافيايي و 36 درجه و 57 دقيقه عرض جغرافيايي واقع شده است. جمعيت اين شهرستان در سرشماري سراسري سال 1375 جزو جمعيت شهرستان بجنورد محاسبه شده است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
مستشرقيني چون راولينسون و پيگولوسكايا، هكاتم پوليس يا شهر صد دروازه را در حوالي جاجرم همان هكاتم پوليس باشد، پايتخت اشكانيان در پادشاهي تيرداداول است
درباره شهرستان مانه وسملقان
شهرستان مانه و سملقان يكي از شهرستان هاي استان خراسان شمالي است كه در خاور اين استان واقع شده است. دشت مانه در اين شهرستان در شمال دشت بجنورد واقع شده و به صورت ناوديسي است كه در جهت جنوب خاوري ـ شمال باختري امتداد يافته و دره بخشي ميانه رودخانه اترك از اين دشت مي‌گذرد. اين دشت از تپه‌ ماهورهاي متعدد با قوس‌هاي منظم و به طور متوالي با شيب ملايم و متعدد به وجود آمده است. به علت كمي رطوبت و پوشش گياهي تخريب مكانيكي در دشت شديد است كه به صورت عامل غالب در اين ناحيه عمل نموده است و هم‌چنين وجود شن و تپه‌هاي ماسه‌اي در برخي از نواحي دشت دلالت بر فرسايش نوع بادي را دارد. دشت سملقان نيز در باختر شهرستان بجنورد و در قسمت جنوبي حوزه اترك مياني واقع شده است . اين دشت از شمال به دره اصلي اترك و از خاور به دشت بجنورد و از جنوب به دشت شوقان و از باختر و شمال باختري به دشت قره‌ميدان محدود است. شبكه هيدروگرافيك نظم معين دشت را از بين برده و آبراهه‌ها در يك‌يگر راه پيدا كرده‌اند و شكل كلي آن‌ها به صورت شبكه‌هاي موازي و يا به شكل بادبزن هستند. رودخانه سملقان از ارتفاعات باختري آلاداغ در حوالي شيرآباد سرچشمه مي‌گيرد و در محل روستاي پيش قلعه به اترك مي‌ريزد. بخش مانه بخشي از بزرگ ناوديس خاور به شمال باختر است كه شيل‌هاي سياه حاوي كنكرسيون رس آهن‌دار به ضخامت 700 الي 500 متر منطقه را پوشانده است. بخش سملقان شامل مارن و آهك‌هاي نازك لايه قيري و پيريتي آمونيست داراست و بخش قره ميدان به صورت چاله‌اي است كه به علت دو گسل در حاشيه شمالي و جنوبي دشت، شكل گرابن (فروزمين) در امده است .


قلعه ها،برجها و آتشکده ها درشهرستان جاجرم
قلعه جلال الدين جاجرم
اين بناي سنگي تقريباً در ميانه گرمه و جاجرم( كمي نزديكتر به گرمه) بر بالاي كوه مرتفعي قرار گرفته است كه اطراف آن را دشتهاي وسيع احاطه كرده است. از فاصله هاي دور حالت مخروطي بودن كوه و موقعيت قلعه روي آن نظر هر بيننده را به خود جلب مي كند . براي دسترسي به اين اثر عظيم بجز يك راه از حاشيه چشمه كه مستقيماً به ورودي قلعه منتهي مي شود. راه ديگري وجود ندارد وبجز به صورت پياده و يا بااستفاده از چهار پايان امكان دسترسي به آن ممكن نيست.طرح كلي اين بنا شش ضلعي است و در هر ضلع آن يك برج دايرهاي شكل وجود دارد در ديواره هاي خارجي و بلند اين بنا و در بعضي از قسمتهاي شمالي از ناهمواريهاي كوه نيز استفاده شده است. سنگهاي بكار رفته در نماي خارجي بنا تقريباً از سنگهاي صاف مي باشد. ارتفاع ديوار خارجي در برج ها از بيرون حدود 15 متر و قطر آن 5 متر است.

aminnazari
24-07-2006, 20:21
نگاهي کوتاه به شهرستان شيروان
شيروان‌در زمان اشکانيان در زمره قلمرو آنان‌قرار داشته و وجود گورهاي زرتشتي و آثار تاريخي در نقاط گوناگون ناحيه شيروان، نه تنها بر شناخت رويدادهاي تاريخي شيروان در پيش از تاريخ كمك مي نمايد، بلكه آبادي و اهميت اين شهر را در آن زمان نشان مي دهد. مهم‌ترين صنايع دستي مردم شيروان را فرش‌بافي، خرسك، قاليچه، گليم، جاجيم بافي، نمدمالي، پوستين دوزي، بافتن دست‌كش، جوراب، شال‌گردن، كلاه، پايتابه، چوخه، چوخا، كيسه حمام، خورجين و جوال تشكيل مي‌دهد. فرش بافي و قاليچه بافي و خرسك نيز در ميان مردم اين شهرستان رايج است.قالي هاي بافته شده بيش‌تر با طرح قالي مشهد و نقش‌هاي ترنج عرضه مي‌شود. كلاه يا عرقچين به گونه نيم‌كره است و نقش‌هاي مرتب و جالبي با ابريشم روي آن ايجاد مي‌شود نقش‌هاي جودانه، علقيش، دندون موشي و گل جقه اي عرضه مي‌شود. گليم را در شيروان پلاي هم مي گويند بافت آن به وسيله كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين است به واسطه رونق فرش بافي گليم بافي رونق يافته است. در شيروان نوازندگان حرفه اي را بخشي مي گويند . اين نوازندگان محلي معمولا در صدر مجلس مي نشينند و به عنوان مقدمه حتما شعري از شاعر معروف ترك زبان(نوايي) مي خوانند. اماج كماج و عقيقه دو غذاي معروف محلي شهرستان شيروان است
مکان هاي ديدني و تاريخي
مكان هاي تاريخي و ديدني شهرستان شيروان عبارت اند از آرامگاه بي‌بي حنيفه، آرامگاه تيموري در 6 كيلومتري شيروان، آرامگاه معصوم زاده امام يحيي، امام زاده حمزه در 6 كيلومتري شمال باختري شيروان، امام زاده محمد رضا، برج و باروي تيموري، تپه ارگ در جنوب باختري شهر كنوني شيروان، تپه (قلعه) اسرار، تپه زيارت، تپه ماسوره شيروان، حسنيه حاج آخوند، شهرپيشين، غار پوستين دوز، غار كافر، قزلرقلعه زيدر، قزلرقلعه زوارم، قزلرقلعه اوغار، قزلرقلعه تفتازان، گمرك تپه و گبرخانه.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان شيروان با پهنه اي حدود 2279 كيلومتر مربع، در شمال استان خراسان، در مسير راه مشهد – بجنورد قرار دارد. اين شهرستان از سوي شمال به جمهوري تركمنستان، از باختر به شهرستان بجنورد، از خاور به شهرستان قوچان و از جنوب به شهرستان اسفراين محدود است. اين شهرستان آب و هوايي كوهستاني با زمستان هاي سرد – خشك و آرام دارد. بيش ترين درجه حرارت اين ناحيه از 38+ و كم ترين درجه حرارت نيز، 20- درجه سانتيگراد مي باشد. شهر شيروان در مسير راه آسفالته اصلي مشهد – گرگان، از نظر جغرافيايي در 37 درجه و 23 دقيقه و 30 ثانيه پهناي شمالي و 57 درجه و 54 دقيقه و 30 ثانيه درازاي خاوري و بلندي ‌1160 متر از سطح دريا قرار دارد. شيروان از مركزيت ويژه اي برخوردار بوده و داراي راه هايي، به شرح زير است:
1- راه شيروان – قوچان – مشهد، به درازاي 200 كيلومتر
2- راه شيروان – بجنورد، به درازاي 60 كيلومتر
3- راه شيروان – درگز، به درازاي 180 كيلومتر
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در مورد نام‌گذاري شهر شيروان، داوري هايي وجود دارد. برخي آن را به شيرباناني منسوب مي دانند ه در سده هاي گذشته در جنگل هاي ناحيه شيروان به شكار و نگاهداري شير اشتغال داشته اند. از سوي ديگر عده اي شيروان را به نقش شيري وابسته مي دانند، كه شكل آن، در دامنه شمالي كوه «اغزقاپوقلي» ديده مي شود. كوه هاي قراول، چنگه و اغزقاپوقلي در نزديكي و جنوب شهر شيروان قرار دارند و روي هم رفته به شيركوه سرشناس هستند. سنگ تشكيل دهنده شكل شير، با ديگر سنگ هاي كوه اغزقاپوقلي از نظر جنس، گونه و رنگ تفاوت دارد و هر بيننده اي، اين وجه تمايز شكل شير را مي بيند. با توجه به آثار تاريخي و گورهاي زرتشتي اي كه در اين ناحيه وجود دارد، کهن بودن شهر تأييد گشته و اين وجه تسيه درست تر به نظر مي رسد.
شيروان‌در زمان اشکانيان در زمره قلمرو آنان قرار داشته و وجود گورهاي زرتشتي و آثار تاريخي در نقاط گوناگون ناحيه شيروان، نه تنها بر شناخت رويدادهاي تاريخي شيروان در پيش از تاريخ كمك مي نمايد، بلكه آبادي و اهميت اين شهر را در آن زمان نشان مي دهد. شهرهاي خراسان، از جمله شيروان، بين سال هاي 31 و 32 هـ . ق، در روزگار خلافت عثمان، به دست مسلمانان افتاد. در زمان حكومت طاهريان، صفاريان و سامانيان، شيروان يكي‌از آبادي‌هاي پر‌جمعيت و آباد بوده است. سلطان محمود غزنوي در بازگشت از هندوستان از مسير راه مشهد - طرقي - شيروان، يك شبانه روز در روستاهاي دهستان گليان شيروان،‌ اردو زده است؛ به طوري كه اين محل را تخت سلطان محمود نيز مي نامند. مغولان در 618 هـ . ق، شهرهاي خراسان، از جمله شيروان را گشودند و به كشتار و چپاول پرداختند. شيروان در 874 هـ . ق، به دست تيمورلنگ افتاد.
شيروان در زمان صفويه از اعتبار و اهميت ويژه اي برخوردار شد و در زمان شاه عباس بزرگ، كردان جنگجو به اين ناحيه كوچ كردند. شاه عباس صفوي چند بار، از جمله در 1007 هـ . ق، به خراسان كه مورد تاخت و تاز مردمان گوناگون بود و هم چنين به شيروان، مركز حكومت ايلخاني سفر كرده است. نادرشاه افشار در 24 شوال 1148 هـ . ق، به پادشاهي رسيد و رضاقلي ميرزا، پسرش را فرمانرواي خراسان، از جمله شيروان كرد.
در 1210 هـ . ق، آقا محمد خان قاجار هنگام رفتن به مشهد، از شيروان گذشت و امير گونه خان، حاكم شيروان نسبت به وي اعلام وفاداري كرد. در روزگار محمد شاه قاجار، شيروان يكي از نواحي مهم درگيري هاي حاكمان محلي، از جمله حاكمان شيروان و بجنورد بود. ناصرالدين شاه قاجار، دوبار در سال هاي 1284 و 1300 هـ . ق، به خراسان سفر و از شيروان نيز ديدن كرد.

aminnazari
24-07-2006, 20:22
نگاهي کوتاه به شهرستان اسفراين
اسفراين يكي از شهرستان‌هاي استان‌خراسان‌شمالي است‌كه‌از‌قابليت‌هاي بالاي گردشگري برخوردار است. مردم اسفراين، نيكوكار، پاك انديش و سخت كوش هستند. زكريا قزويني، نويسنده «آثار البلاد و اخبار العباد» درباره اخلاق وعادت هاي مردم اين شهر مي گويد: «اسفراين شهري است مشهور در سرزمين خراسان، مردمانش خيرانديش و نكوكارند و مردم آزاري ندارند» مردم اسفراين پيرو دين اسلام و مذهب شيعه جعفري هستند، و از تيره هاي تات (فارس)، ترك و بربري تشكيل يافته‌اند. اين شهرستان در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 هـ . ش 118.581 نفر جمعيت داشته،‌ و از اين شمار 58.978 نفر مرد و 59.603 نفر زن بوده اند. مردم اسفراين به زبان هاي فارسي، تركي و كردي سخن مي گويند. مهم ترين صنايع دستي اسفراين، پارچه‌بافي، قالي و قاليچه‌بافي، جاجيم و گليم‌بافي است.
گليم بافي از هنرهاي دستي پيشين مردم شهرستان اسفراين است. در بيش‌تر نقاط اين شهرستان گليم را پلاس مي گويند. بافت آن به وسيله كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين است. به‌واسطه رونق فرش بافي گليم بافي و نمد مالي، رنگرزي هم رونق دارد. گليم مرغوب از پشم و گونه نامرغوب از رشته پتوي كهنه با رنگ آميزي استفاده مي‌شود. آثار تاريخي و مكان هاي ديدني متعددي در اين شهرستان وجود دارند.
مکان هاي ديدني و تاريخي
آرامگاه شيخ آذري درجنوب شهر اسفراين، آرامگاه شيخ شاه علي اسفرايني، آرامگاه شيخ عبدالرحمان مجد الدين اسفرايني، امام زاده احمدرضا در 40 كيلومتري باختر اسفراين، امام زاده شاهزاده جعفر درروستاي كوشكي، امام زاده عبدالله در 30 كيلومتري باختر اسفراين، امام زاده معصوم در شمال روستاي گورپان، امام زاده موسي در شهر اسفراين، بند مهار در 2 كيلومتري جنوب خاور روستاي كلاته سنجر و در جنوب شهرستان اسفراين، تپه سارمران در 500 متري جنوب روستاي سارمران، حسين بن رضا و علي ابن حسن در شمال روستاي جهان، خانقاه آردين، خانقاه ابوبكر، در دهيك، سيد سلطان مظفر درشمال روستاي چهاربرج، شاهزاده اسحاق در روستاي رويين، شاهزاده زيد در گوشه شمالي روستاي توس در باختر اسفراين، شاهزاده قاسم، شهر بلقيس يا شهر خرابه در 3 كيلومتري شهر كنوني اسفراين، شيخ محمد رشيد الدين در 32 كيلومتري شمال خاوري شهرستان اسفراين، كنار روستاي بيدواز، غار نوشيروان، غار عبادتگاه شيخ احمد ذاكر درروستاي گورپان، فقت دژ در شمال خاوري اسفراين، قلعه آردئين، قلعه ابدالي، قلعه صعلوك دردامنه هاي بلندي هاي آلاداغ، ‌در باختر اسفراين، قلعه قلي، قلعه قيصر در سه كيلومتر پايين تر از روستاي بيدواز، قلعه كهنه حسن آباد در کنار رود حسن آباد، در شمال خاوري اسفراين، قلعه گبر حصار، گرمه بزنج و معصوم زاده در آبادي هاي فريمان برخي از نقاط ديدني وتاريخي شهرستان اسفراين را تشكيل مي دهند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان اسفراين، پا پهنه اي حدود 5.345 كيلومتر مربع، در شمال باختري استان خراسان، در دامنه‌هاي جنوبي كوه‌هاي آلاداغ و جنوب و جنوب باختري كوه شاه جهان، از نظر جغرافيايي در 40 درجه و 36 دقيقه تا 17 درجه و 37 دقيقه پهناي شمالي و 57 درجه و 56 دقيقه تا 7 درجه و 57 دقيقه درازاي خاوري و بلندي 3032 تا 1000 متر از سطح دريا قرار دارد. بخش هاي شمالي ناحيه اسفراين به دليل كوهستاني بودن، داراي آب و هواي معتدل كوهستاني است، اما بخش هاي جنوبي و جنوب باختري آن، به دليل نزديكي به كوير، تابستان هاي گرم و خشك و زمستان هاي سردي را داراست. بيش ترين بارندگي اين ناحيه در فروردين ماه با 5/46 ميليمتر و كم ترين بارندگي در مرداد ماه با 7/1 ميلي‌متر است. فاصله هوايي آن تا تهران، 575 كيلومتر است. اين شهر تا مشهد 311، تا قوچان 176، تا بجنورد 63، تا تهران 772 و تا سبزوار 83 كيلومتر فاصله زميني دارد. برابر با سرشماري سال 1375 جمعيت شهرستان اسفراين 118581 نفر برآورد شده است كه از اين تعداد 41062 در مركز اين شهرستان ساكن هستند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
اسفراين از روزگار كهن تا كنون به نام هاي گوناگوني مانند «مهرگان»، «مهرجان»، «ميان آباد»، «سپهرآيين»، «اسپرآيين»، «اسپراين»، «اسبراين»، و «زابرين» ناميده شده است. نام نخستين اسفراين را «مهرگان» خوانده اند که در عربي به «مهرجان» تبديل شده است. عرب ها به خاطر زيبايي و شادابي كه اسفراين داشت و يادآور سرسبزي و خرمي يمن بود، آن را به نام كشور سبا، «بلقيس» ناميدند. اما اين نام، نامي تشريفاتي بوده و اندك اندك فراموش گشت. شماري از نويسنده گان و تاريخ نگاران براين باورند كه اين شهر را اسفنديار بنا نهاده و از اين رو آن را اسفراين خوانده اند، که به نظر مي رسد اين داوري بر پايه روايت هاي اساطيري باشد. برخي از زبان شناسان نيز بر اساس ريشه هاي لغوي اين نام را برگرفته از «سپهر آيين» به معناي آيين آسماني مي دانند.
اسفراين، مانند ديگر شهرهاي خراسان جزو نخستين مراكز جمعيتي است، كه آريايي ها پس از ورود به ايران، در آن جا ساكن شده اند. اين سرزمين بخشي از سرزمين پارت باستاني بوده و در روزگار اشكانيان، از آبادي هاي مهم «ابرشهر» يا نيشابور به شمار مي آمده است. در دوران ساساني شاهزاده گان اين خاندان در آن رفت و آمد مي كردند. در 31 هـ . ق در روزگار خلافت عثمان بن عفان، اسفراين به دست عبدالله بن عامرگشوده شد. در 205 هـ . ق، طاهر ذواليمينين، فرمانرواي خراسان شد و در 207 هـ . ق،‌ در مسجد جامع نيشابور، هنگام ايراد خطبه، از خليفه نامي نبرد و نخستين حكومت مستقل ايراني را در دوران اسلامي به وجود آورد. اسفراين در اين زمان، بخشي از نيشابور شمرده مي شد. يعقوب ليث صفاري، پس از گشودن بلخ، باميان و گرديز در شعبان سال 259 هـ . ق، ‌از راه قهستان و قاين، رهسپار نيشابور شد و آن ناحيه و پيرامونش، از جمله اسفراين را به قلمرو حكومت خود افزود. اسفراين درزمان حكومت امير نصر ساماني (301 – 331 هـ . ق) و جانشينانش تابع نيشابور و جزو حكومت آنان بود.
پس از چيره گي سلجوقيان بر خراسان، بيغو حكمران هرات، نيشابور و اسفراين شد. در اين دوران، اسفراين مورد تاخت و تاز غزها قرار گرفت و در روزگار سنجر (548 هـ . ق) مورد چپاول اين قوم قرار گرفت. در سال هاي 617 و 725 هـ . ق نيز به ترتيب مغولان و تيمور لنگ اسفراين را مورد هجوم و غارت قرار دادند.
جنبش سربداري در سال 737 هـ . ق، به دنبال مرگ ايلخان ابوسعيد، نخست در سبزوار و به زودي اسفراين، جاجرم و بيارجمند پا گرفت. از اين پس امير عبدالرزاق، به نام خويش سكه زد و آيين شيعه دوازده امامي را استوار گردانيد. اسفراين در دوران صفوي در قلمرو آنان بود و گاه توسط اوزبكان مورد تاخت و تاز قرار مي گرفت. در ناملايمات پس از صفويه، مردم به محل كنوني شهر اسفراين كه در آن روزگار «ميان آباد» ناميده مي شد، كوچ كردند. در دوران قاجاريه، حكومت اسفراين از سوي شاهان قاجار، در دست بزرگان شادلو بود.


عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان اسفراين
زادگاه نوشيروان (فقت دژ) اسفراين
در شمال خاوري‌اسفراين، روستاي نوشيروان زادگاه سلطان انوشيروان واقع شده است. در قسمت خاوري آن حصاري محكم كه به نام «فقت دژ» معروف است، وجود دارد . بناي اين محل را به قباد فيروز نسبت مي‌دهند. آثار خرابه‌هاي آن در حال حاضر، بر روي تپه‌اي كه بين قريه نوشيروان و دنج قرار دارد ، به چشم مي‌خورد و بين اهالي آن منطقه به نام «عليقيچ نوشيروان» معروف است. آثار مكشوفه ناشي از حفاري‌هاي انجام شده در اين ناحيه به دوران‌هاي قرون اوليه اسلامي و مغول تعلق دارند. از آن جمله مي‌توان به مجسمه بودا كه جنس آن از مفرغ است و هم چنين به كاسه عودسوزي كه با اشكال هندسي و خط كوفي تزيين شده ، اشاره نمود.
بازمانده‌هاي شهر بلقيس اسفراين
شهر بلقيس كه در حقيقت خرابه‌هاي شهر قديمي اسفراين است ، در 3 كيلومتري شهر فعلي و سمت راست جاده سبزوار ـ اسفراين واقع شده است. در جريان حفاري‌هايي كه در اين شهر خرابه صورت گرفته،‌‌سفال‌هايي به دست آمده است كه به دوران صفويان تعلق دارند. ليكن با توجه به اين كه شهر قديم اسفراين پيش از اسلام نيز وجود داشته و حتي پس از اسلام هم شهري آباد بوده است، به نظر مي‌رسد كه شهر بلقيس بسيار پيش‌تر از دوران صفويه ساخته شده باشد. كشف آثار به دست آمده كه مربوط به دوره صفويه است ، نمي‌تواند دليلي بر ساخت اين شهر در دوران صفوي باشد. به احتمال زياد ، در اين دوره شهر مجدداً بازسازي شده و تا زمان نادرشاه به حيات خود ادامه داده است .


آرامگاه ها،امامزاده ها و زيارتگاه ها درشهرستان اسفراين
بقعه شيخ محمد رشيد الدين بيدوازي
اين بقعه در 32 كيلومتري شمال شرق شهر اسفراين و در حاشيه روستاي بيدواز قرار داردو هشت وجهي و گنبد دار است. از امتيازات اين بنا كتيبه هايي نفيسي است كه با گچ و در دو رديف در ارتفاع 3 متري و 6 متري بدنه داخلي اجرا شده است. از جمله نفايس ديگر آن، در هاي چوبي و صندوق بقعه است كه با ظرافت و استادي ساخته شده است. بقعه بيدوازي كه با سنگ و ملاط گچ بنا شده و متعلق به قرن نهم هجري مي باشد، در دوران صفويه مرمت شده است.

aminnazari
24-07-2006, 20:24
نگاهي کوتاه به شهرستان بيرجند
بيرجند و قهستان پيش از اسلام وجود داشته و بناي آن را به سام بن نريمان نسبت داده اند. اين شهرستان مهم‌ترين منطقه‌ي استان خراسان جنوبي است كه جمعيت آن در سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1375؛ 276.813 نفر بوده‌ كه از اين شمار 142.134 نفر مرد و 134.679 نفر زن بوده اند. بيرجندي ها مردمي سخت كوش، مهمان نواز و وطن دوست بوده و به سرزمين خود علاقه‌مند هستند. مردم اين منطقه زودآشنا، شاد، زود‌رنج و در دوستي استوار و پا برجا هستند. مردم بيرجند از نژاد آريايي و ايراني هستند‌ كه از دوران باستان در اين سرزمين ساكن شده اند. شماري خانوار عرب نيز در بيرجند زندگي مي كنند. مردم بيرجند به زبان فارسي و لهجه‌ي بيرجندي سخن مي‌گويند. در گفتار آنان واژگان پارسي پيشين شنيده مي شود. زبان عربي به طور پراكنده در بين شماري از مردم ناحيه، به ويژه عرب‌ها رواج دارد. بيرجندي ها پيرو دين اسلام و مذهب شيعه جعفري هستند. پيروان اهل تسنن و شماري زرتشتي نيز در بيرجند به سر مي برند. با توجه به شواهد تاريخي‌كه در برخي نقاط پيرامون شهر بيرجند به دست آمده است، وجود زرتشتيان در بيرجند، پيشينه‌ي درازي دارد.
ويژگي موسيقي محلي بيرجند در حركات ريتميك و نمايشي است و چوب بازي يكي از هنرهاي وابسته به رقص است كه ويژگي خاص خود دارد. شهرستان بيرجند وقهستان داراي زيباترين و لطيف ترين ترانه ها، آوازها و حماسي ترين رقص ها و آهنگ هاي سازي و آوازي است كه در كم‌تر نقطه اي از خراسان نظيرش را مي توان ديد اين شهرستان به سبب وسعت زياد داراي رقص ها و موسيقي بسيار متفاوت و متنوع است. رقم هاي پنج ضربي و سه تايي متداول در اين منطقه ويژگي خودش را دارد كه در ديگر نقاط ايران مرسوم نيست قطعات موسيقي سازي ويژه رقص هاي محلي در اين منطقه عبارتند از: اصيل، ناره ناره، فورگي، چنشتي، راست، چغل، چپ، زانو، سر ضرب، بخواب، بلوچي، شيرجه، احوال، اصول، به خاك، چپ و راست.
علاوه بر رقص‌هاي فردي‌، دو نفره و دسته جمعي كه ذكر آن رفت، رقص هاي زيادي وجود دارد كه چون رقصندگان آن به چوب بازي نيز مي پردازند در اصطلاح محل در رديف چوب بازي ها به حساب مي آيند كه بسييار تخت وپيچيده است ونياز به مهارت، ممارست و تمرين، چابكي و انعطاف بدن دارد. آهنگ‌هاي قديمي بيرجند را عروس كشو و عروس كشان، محمل، روش و شبيه مارش است، نصروجو(مصروجان)، گوچه باغي ، بستره نمكي، غلام بخشي، پيش باز، لالايي، استقبال( خوش آمد گويي) تشكيل مي‌دهند.‌ فراقي نوعي دو بيتي خواني مرسوم به (فراقي ) نيز در منطقه رواج دارد كه روستاييان دايره وار دور هم مي نشينند و هر فرد با خواندن دو بيت از اشعار محلي به بيان هجران و فراق خود مي پردازند به شيوه خواندن يكسان وتكراري است هر فرد بيت آخري را به گونه اي فرد مي آيد كه نفر بعدي از لحن فرود مي فهمد كه نوبت اوست و بايستي فراقي را ادامه داد. بعضي از آهنگ‌هاي محلي بيرجندي كه در هر دوره اي مركب از بيست ضرب با موتيف هاي متناوباً سه تايي و دو تايي است.
گرچه امروزه غذاهاي امروزي در منطقه رايج شده ولي غذاهاي محلي كه ازمواد در دسترس وتوجه به شرايط آب و هوايي درست مي شوند هنوز جايگاه خاصي دارند. غذاهاي محلي بيرجند را اشكنه عدس،‌اشكنه آلو،‌‌اشكنه نخود،اشكنه آرد گندم،اشكنه گوجه فرنگي،كشك زرد و...،خورشت قوارمه گوشت داغ (قورمه)، خورشت سبزي ، كوكو كما، غروت (كشك ) بادنجان، كشك زرد، كشك سياه، قاتق ماش، آبگوشت، آش رشته، آش عدس، شله زرد، گندم شير، قاتق عدس، نان جوش ، كاچي ، بنه ، گاورسي ، سابري ، خرما برشته و... انواع شيريني هاي اين منطقه را نيز نان زنجبيلي، نان رووركرده، نان چرخي، كلمبه، كلوچه قندي، نان لوله اي، كله كنو (شاه دانه) ، نان نارگيلي، نان گردويي، نان برنجي تشكيل مي دهد. هم‌چنين انواع نان‌هاي محلي نان دو آتشه، نان نوجوش، تفتان، روغن جوش، كماچ ، جان جاني، زردي ، ترشي ، نان قلفي ، نان گاورس، نان جو، نان سمنو، نان شلغمي، نان كلمبه ، نان سر پيازي، نان كنجدي و نان سر قلفي يز تعدادي از نان هاي محلي اين منطقه هستند.
مکان هاي ديدني و تاريخي
مكان هاي ديدني و تاريخي اين شهرستان را بند عمر شاه‌بيرحند، بند دره بيرجند، آب انبار حاج ملك بيرجند، حمام چهار درخت بيرجند، امام زاده زيد بن موسي بيرجند، مسجدجامع بيرجند، سنگ نگاره و نقش كال جنگال بيرجند، سنگ نگاره لاخ مزار بيرجند، آرامگاه سلطان ابراهيم رضا بيرجند، ارگ حاجي آباد بيرجند، حسينيه بهرمان بيرجند، حسينيه حاجيه آمنه‌بيرجند، خانه پردلي بيرجند، مسجد جامع هندوان بيرجند، حسينيه آراسته بيرجند، حمام شوکتيه بيرجند، قلعه نهبندان بيرجند، باغ کوشک امير آبادبيرجند، يخچال شوکت آباد بيرجند، رباط آصف بيرجند، قلعه پايين شهر بيرجند، ارگ کلاه فرنگي بيرجند، خانه آراسته بيرجند، قلعه فورگ بيرجند، بافت تاريخي روستاي خوربيرجند، حسينيه و مدرسه نواب بيرجند، مسجد چهار درخت بيرجند، مجموعه باغ و عمارات اکبريه بيرجند، باغ و عمارت رحيم آباد بيرجند، ارگ بهارستان (قلعه خشتي) بيرجند، مصلاي بيرجند، مدرسه شوکتيه (حسينيه شوکتيه) بيرجند، آرامگاه ابن حسام خوسفي بيرجند، آرامگاه حسام الدوله بيرجند و خواجه خضر بيرجند تشكيل مي دهد.
مشخصات جغرافيايي
شهر بيرجند، مركز شهرستان بيرجند استان خراسان، به پهنه اي حدود 2 هزار هكتار در جنوب خراسان، در مسير راه بازرگاني مشهد – زاهدان – پاكستان، در 32 درجه و 53 دقيقه پهناي شمالي و 59 درجه و 13 دقيقه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. بلندي شهر بيرجند از سطح دريا، 1480 متر و فاصله هوايي آن تا تهران، 791 كيلومتر است. اين شهرستان از شمال به شهرستان قاين، از خاور به افغانستان، از باختر به شهرستان هاي طبس و فردوس، و از جنوب به شهرستان نهبندان محدود است. آب و هواي اين شهرستان در نواحي جنوبي گرم و خشك و در ناحيه كوهستاني معتدل است. بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 40 درجه سانتي گراد مي رسد. فصل سرما از آبان ماه آغاز مي شود و متوسط حرارت به 10-6 درجه سانتي گراد و حداقل مطلق به زير صفر مي رسد. راه هاي دسترسي به اين منطقه عبارت اند از:
راه آسفالته بيرجند – گناباد، به درازاي 214 كيلومتر.
راه آسفالته بيرجند- شوسف، به درازاي 165 كيلومتر.
راه شني بيرجند – اسد آباد، به درازاي 84 كيلومتر.
راه شني بيرجند – خوسف، به درازاي 42 كيلومتر.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام نخستين بيرجند «كهستان» يا كوهستان بوده، كه عربي آن «قهستان» است، يعني زميني كه در آن، كوه بسيار باشد. از آن جا كه اين ناحيه داراي جايگاه طبيعي و جغرافيايي ويژه‌اي بوده و كوه هاي زيادي دارد، به آن كهستان گفته اند و عرب ها آن را «قهستان» ناميده اند. در بر گزيدن نام بيرجند استدلال ها و دلايل متفاوتي ارايه مي‌شود. برخي بر اين باورند که واژه بيرجند در اصل «برگند» يا «بركند» و يا به گونه عربي «برجند» بوده است. «بر» به معني نيم، نصف و «گند» به معني شهر است. بنابراين برگند يا برجند، به معني نصف شهر است، كه به دليل كوچكي شهر، آن را برگند گفته اند. اندك اندك برگند به بيرگند و بيرجند تبديل يافته است. عده اي ديگر نيز واژه بيرجند يا بيرگند را شامل دو پاره بير، به معني چاه (در عربي) و گند يا جند، به معني مكان، محل و شهر در فارسي مي دانند، بر اين اساس معني آن شهري است كه داراي چاه و آب باشد. اين ناحيه كه محدوده بزرگي از خوسف در باختر، تا طبس مسينا در خاور را شامل مي شود، در مسير راه هاي ارتباطي مهمي بوده، كه نواحي جنوبي كشور را به هرات، نيشابور و خراسان بزرگ پيوند مي داده است. به بيان ديگر ناحيه بيرجند در محل برخورد سه ناحيه مهم خراسان بزرگ‌ در شمال، نواحي دروني فلات و نواحي جنوبي ايران در باختر و جنوب باختري، و نواحي سند و سيستان در جنوب خاور بوده است. بيرجند و قهستان پيش از اسلام وجود داشته و بناي آن را به سام بن نريمان نسبت داده اند. برخي نيز آن را بخشي از قلمرو فريدون، پادشاه پيشدادي مي دانند. وجود روستاهايي در اين ناحيه چون سلم آباد، فريدون، گيو، و … مويد اين گفتار است. ناحيه بيرجند در 29 هـ . ق به دست مسلمانان افتاد و تا 259 هـ . ق، از سوي فرستاده گان خلفا اداره مي شد. در اين سال يعقوب ليث صفاري، به منظور سركوبي عبدالله بن محمد بن صالح سگزي، كه نزد محمد بن طاهر به نيشابور رفته بود، از راه قهستان و قاينات، رهسپار نيشابور شد. وي در سر راه خود، بيرجند و ديگر نقاط قهستان را گشود و حاكماني بر آن مناطق گمارد. قهستان تا سال 299 هـ . ق، در دست خاندان صفاري سيستان بود. از اواخر سده پنجم هـ . ق، حسن صباح براي برانگيختن مردم اين ناحيه، يك نفر داعي به نام حسين قايني را به آن جا فرستاد. دعوت وي كه خود از مردم قهستان بود، با پيروزي رو به رو شد، زيرا مردم بيرجند و پيرامون آن، از حكومت سلجوقيان به تنگ آمده بودند. كار اسماعيليان در قهستان بالا گرفت و در خاور قهستان موفق به ايجاد يك حكومت محلي شدند. در ميانه سده 7 هـ . ق، هلاكوخان مغول به دفع اسماعيليه برخاست و سپاهيان وي هفتاد قلعه يا دژ اسماعيليه را در ايالت قهستان گشودند. هر چند نام بيرجند از سده 7 هـ . ق مطرح شده، ولي تا دوران صفويه، يعني سده 10 و 11 هـ . ق، هم چنان قصبه اي بيش نبوده است. از اين زمان فصل نويني در تاريخ اين شهر گشوده شده است. در اواخر دوران صفوي، بيرجند حاكم نشين ولايت قاينات شده و فرمانروايان آن، در فتنه افغان و لشكركشي هاي نادر شاه افشار، اهميت ويژه اي به دست آوردند و مايه رونق و اعتبار شهر بيرجند گرديدند. از اين پس روز به روز بر پهنه و جمعيت آن افزوده شد و بدين ترتيب عوامل سياسي، مقدمات ايجاد شهري را در يك محيط جغرافيايي نامساعد فراهم كردند.


مساجد و مدارس مذهبي درشهرستان بيرجند
مسجد چهار درخت بيرجند
مسجد جامع چهار درخت، از مكان‌هاي مذهبي مهم و مورد توچه مردم بيرجند است و در سده 6 هـ.ق. بنا شده است. مسجد چهار درخت در محل ميدان چهار درخت (قديمي ترين ميدان بيرجند) و در مجاورت مسجد عاشورا قرار دارد. اين مسجد داراي دو درب ورودي است که يک درب از محل ميدان به صحن مسجد راه دارد و ورودي دوم که در ضلع جنوب مسجد قرار گرفته مستقيما به شبستان ستون‌دار منتهي مي شود. ورودي اول داراي تزيينات آجرکاري بوده و ساخت آن مربوط به اواخر دوره قاجار يا اوايل دوره پهلوي است ولي ورودي دوم که مستقيما به شبستان مي رسد داراي طاق جناغي و تزيينات رسمي بندي است و به زمان ساخت خود مسجد بر مي‌شود. ساخت اين بنا مربوط به دوره صفويه است. شماره ثبت تاريخي اين مسجد 2404 است.
مسجد جامع هندوان بيرجند
بناي مسجد جامع هندوان در روستاي هندوان – حدود هفتاد کيلومتري شرق بيرجند واقع است و به نظر مي رسد که اصل آن در دوره تيموري ساخته شده و در دوره هاي بعد الحاقاتي بدان اضافه شده باشد. نقشه مسجد داراي سه فضاي گنبد دار، شبستان و ايوان است. مسجد رو به سمت شمال، سه گنبد خانه و در جلوي آن شبستان طاق‌دار هشت دهانه اي دارد. ساختمان بنا از آجر – در دو اندازه – ساخته شده و خطوط نامنظم بنا و تنوع ضخامت ديوارها دلالت بر دوره هاي مختلف ساختماني دارد که جدا کردن آن‌ها از همديگر به جهت فقدان کتيبه و مدارک تاريخي مرمت کلي که به تازگي انجام گرفته و شباهت سبک معماري دشوار است قديمي ترين قسمت مسجد گنبد خانه جنوب باختري است. اين گنبد خانه در پايه مربع شکل است و در هر طرف آن قوس هاي سه تکه اي قرار دارد که به صورت اسپرهاي مستطيل ترتيب يافته است. در ديوار جنوبي محراب طاق‌نما مانندي است. اختلاف سطح گنبد خانه ها شبستان و ايوان ورودي از خارج باعث عدم تناسب آن ها شده است. در گوشه شمال خاوري پلکاني جهت دسترسي به پشت بام تعبيه شده است. تاريخ اين بنا با توجه به فيلپوش ها و کاربندي زير گنبد مربوط به دوره تيموري – قرن نهم ه.ق است.
مصلاي بيرجند
مصلاي‌بيرجند‌در محل سه راهي اسدي فعلي بيرجند و در کنار کاروان‌سراي قديمي مستوفي قرار دارد. ساخت اين بنا را به فرشيد خان از رجال عصر قاجار و معماري آن را به استاد فرج نسبت مي دهند. بنا شامل ايواني بلند است که به صورت طاق کليل آذري اجرا شده است. در سمت شمال ايوان شبستان بنا قرار دارد. شبستان داراي چهار ستون چهار ضلعي و پوشش گنبدي است. مصلي بيرجند با شماره 1879 به ثبت تاريخي رسيده است.
حسينيه و مدرسه نواب بيرجند
اين حسينيه در زمان شاه عباس صفوي به فرمان امير زاده خاتون ملقب به نواب يا بيبي نواب ساخته شده است. تاريخ 1001 ه.ق موجود در کتيبه سردر ورودي سال ساخت آن را نشان مي دهد اين بنا به صورت دو ايواني ساخته شده است. سردر ورودي، هشتي، صحن، دو ايوان و اتاق ها و پنجره هاي متعدد از ويژگي هاي اين بنا است. مهم‌ترين ويژگي هاي اين بنا تزيينات زيباي گچ‌بري آن است که در جاي جاي آن ديده مي شود. اين تزيينات شامل مقرنس، رسمي بندي، کتيبه هاي گچي و گچ‌بري هاي اسليمي و گل و گياه است. اين بنا با شماره 1884 به ثبت تاريخي رسيده است.
حسينيه بهرمان بيرجند
بناي حسينيه بهرمان به‌وسيله شخصي به نام بهرمان که نام حسينيه نيز از وي است در دوره قاجاريه احداث شده است. و به‌طوري که مي گويند يکي از حسينيه هاي معروف بيرجند همين مکان بوده که مورد احترام خاص و عام قرار داشته و در آن مراسم روضه خواني و مرثيه خواني و مواردي مشابه اجرا مي شده و کساني که نذر و نياز داشته اند به اين حسينيه اهدا مي کردند. ورودي طراحي شده براي اين حسينيه يك‌سردر ورودي است که در حال حاضر درب قديمي آن نيز که داراي کولون و کوبه است. سقف اين سردر به صورت کليلي آذري دو گلويي ساخته شده است که اطراف آن به وسيله نقوش آجري زيگزاگ و مضاعف تزيين شده است.بعد از درگاه هشتي قرار دارد که کف آن نيم متر يا بيش تر پايين تر از کف معبر عمومي است. هشتي اين حسينيه تشکيل شده از پنج طاق نماي سکودار که در اطراف اضلاع ساخته شده و بر فراز اين مکان سقف گنبدي زيبايي قرار گرفته است که اين گنبد به وسيله رسمي بندي از مرکز به اطراف آذين بندي شده است. سقف طاق نماهاي سکودار نيز به صورت قوس سه بخشي تند طراحي شده در گوشه اي از هشتي رشته پلکاني تعبيه شده که فضاي ارتباطي به پشت بام حسينيه است. از هشتي فقط يک راه ارتباطي به صحن وجود دارد که آن هم از طريق اتصال به يک دالان پيچدار صورت مي گيرد که سقف اين دالان بصورت هلالي است. صحن حسينيه که فضايي محدود و کوچک ساخته شده عبارت است از چند طاق‌نماي سکودار که سقف آن ها به صورا کليل آذري دو گلويي ساخته کار شده و طاق نماهايي که به صورت کشيده و کم عرض با سقفي به صورت قوس شاخ بزي تزيين شده است که بخش فوقاني طاق‌نماهاي مذکور به وسيله مقرنس کاري آذين شده است.طاق‌نماهاي سکودار نيز به صورت قرينه در مجاورت هم قرار گرفته‌اند. هم‌چنين حسينيه داراي اطاق هاي متعددي است که هر کدام ويپگي هاي خاص خود را به جهت استفاده اي که از آن مي شده دارند. اطاقي که در صحن باختري صحن قرار گرفته بسيار ساده با چند طاقچه و مساحت کم با سقف لوله اي يک گلويي ساخته شده است. آشپزخانه حسينيه نيز در کنج غذبي آن قرار دارد که اجاق و سکوهاي مختلفي در آن تعبيه شده است. به لحاظ اين‌که از اين مکان ها در ايام سوگواري خصوصا محرم براي نراسم تعزيه خواني پرده خواني و سينه زني استفاده مي شد قسمتي از فرهنگ سرزمين ما را در خود نهفته دارد که بايد اين موارد بررسي شود و چنانچه در تواريخ آمده است در ايام سوگواري سالار شهيدان امام حسين (ع) اين اماکن را سياهپوش کرده و آن را با طوق و نخل و علامت و کتل آذين مي کردند اگر چه شيوه به کار رفته در معماري اين حسينيه تلفيق هنر معماري بيگانه و اسلامي است ولي از عناصر معماري در آن استفاده شده به عنوان نمونه پيش ايوان و ستون هاي حمال و باربري آن از بخش هايي است که معماري بيگانه به اين سرزمين وارد نموده است.


باغها، کاخها و موزه ها درشهرستان بيرجند
باغ کوشک امير آبادبيرجند
زمان احداث بنا به درستي مشخص نبوده و اطلاعات باقي‌مانده راجع به اين بنا از نظر تاريخچه محدود است ولي احداث بنا به اوايل دوره قاجاريه برمي‌گردد که مربوط به خاندان شيبايي به نام معصوم خان بوده است و صرفا به عنوان سکونت گاه ايت ضخص و خانواده او استفاده مي شده که شخص مزبور يکي از فئودال هاي منطقه محسوب مي شده است.
مشخصات بنا و باغ و کوشک امير آباد که هم به صورت سکونت‌گاه و هم جهت گردش‌گاه مورد استفاده ساکنين قرار مي گرفته به طور کلي در دو بخش بيروني و اندروني احداث شده است. فضاي ورودي به باغ دربي عريض صورت مي گيرد که اين درب يک محوطه وسيع که احتمالا محل درشکه ها شايد به عنوان محل انتظار جهت اطاقک هايي نيز اطراف آن به وجود آمده است که محل اقامت نگهبانان و خدمه باغ بوده است که علاوه بر آن اطاقي نيز در اين قسمت به مطبخ بيروني اختصاص داده شده است.طبقه اول بنا علاوه بر پيش ايوان داراي اتاق شاه نشين است که فضاي‌داخلي آن با توجه به معماري به کار رفته در آن خيلي متنوع نبود و تزيينات خاصي نيز در آن ايجاد نشده است و منحصرا داراي طاقچه هاي ساده است که دو ورودي به طور قرينه در دو طرف آن به وجود آمده است. به طور کلي بخش اندروني با توجه به فضاي خاص آن محل سکونت مشخصي براي افراد خانواده حاکم بوده است و اما بخش بيروني که‌از ديگر قسمت هاي باغ‌سازي ايراني است در اين باغ در جبهه شمالي اندروني قرار گرفته است و اين بخش به‌وسيله باغچه‌اي وسيع با درختان ميوه از انواع مختلف از قسمت اندروني با عمق نسبتا کمي جدا شده است. به عبارت ديگر اندروني باغ يک متر بالاتر از بيروني واقع شده است. فضاهايي که در بناهاي بخش بيروني ايجاد شده يک رشته بناي طولي است که داراي قسمت هاي مختلفي است که از آن جمله مي توان به دالان‌هاي ارتباطي به اطاق هاي متعدد،اطاق هاي منفرد با معماري و ويژگي خاص انباري، مطبخ و غيره اشاره نمود.
اين طور به نظر مي رسد که محوطه بيروني و فضاهاي احداث شده در آن کاربرد مختلف و متفاوتي به لحاظ وضعيت ساکنان داشته است. به طوري که اين قسمت صرفا جهت پذيرايي از مهمانان و ملاقات کنندگان با حاکم مورد استفاده قرار مي گرفته است. بيروني اين باغ محوطه کاملا وسيعي را به خود اختصاص داده است که در اطراف آن درختاني تزييني درختان ميوه و جوي هاي کوچک و بزرگ به وجود آمده است. که اين درختان خيابان هاي کم عرض را براي بيروني شکل داده است از جمله درختان ميوه اي که در اين محوطه غرس شده است مي توان به سيب، زرد آلو، انار، و پسته اشاره کرد و درختان تزييني آن شامل کاج، سرو، صنوبر و چنار است. باغ مزبور و درختان داخل آن به وسيله يک رشته قنات که از طرف اندروني به طرف بيروني هدايت مي شود آبياري مي گردند. در حال حاضر اين باغ و محوطه آن به چند خانواره بيرجندي از طرف اوقاف به اجاره واگذار شده‌است که از بناهاي ايجاد شده در داخل آن به عنوان سکونت استفاده مي شود و محوطه آن که به صورت باغ است جهت کشاورزي و باغباني واگذار شده است. اين باغ نيز به دليل فضا سازي در دو قسمت به عنوان اندروني و بيروني ويژگي هاي بارزي را به دليل موقعيت خود دارا است.
مجموعه باغ و عمارات اکبريه بيرجند
اين مجموعه شامل‌باغ،‌‌عمارت،‌سردرب ‌ورودي، اصطبل، حمام، خم‌خانه، بخش اداري، تالار تشريفات، استخر و غيره است و در انتهاي خيابان معلم قرار گرفته است. به طور کلي اين مجموعه از شرق به غرب ساخته شده است.
قديمي ترين بخش که در شرق مجموعه قرار گرفته است بناي شوکت الملک است که در زمان شوکت الملک در دو طبقه ساخته شده است. اين قسمت اکنون به کتاب‌خانه معاونت معرفي و آموزش ميراث فرهنگي بيرجند اختصاص داده شده است. بخش مرکزي که از لحاظ معماري جالب ترين بخش مجموعه است در دو طبقه ساخته شده است‌که اکنون به عنوان موزه باستان شناسي و مردم شناسي استفاده مي شود. اين بخش داراي ميان‌خانه تالار آيينه، ايوان ستون‌دار و اطاق هاي متعدد است اين قسمت از لحاظ تزيينات نيز جذاب‌ترين بخش است به طوري که داراي تزيينات مقرنس، گچ بري، و آيينه‌کاري در داخل و آجرکاري نماي خارجي بنا است. آخرين بخش که به عنوان بخش اداري ساخته شده است در غرب مجموعه قرار دارد و شامل يک راهرو طويل با اتاق هايي در دو طرف است. اين بنا با شماره 2326 به ثبت تاريخي رسيده است.
باغ و عمارت رحيم آباد بيرجند
باغ و عمارت رحيم آباد دارالحکومه اسماعيل خان شوکت الملک‌ در حدود سال 1315 ه.ق بوده است. مجموعه رحيم آباد داراي باغ، اصطبل، انبار، بناي ورودي، استخر و عمارت اصلي است و در انهاي خيابان مدرس در شهر بيرجند قرار گرفته است. ويژگي مهم اين بنا تزيينات زيباي آن است که شامل آيينه‌کاري‌ها و گچ‌بري‌هاي بسيار زيبايي با نقش حيوانات، گل و گياه و نقوش اسليمي است. اين بنا با شماره 2707 به ثبت تاريخي رسيده است.
خانه پردلي بيرجند
خانه پردلي به عنوان يکي از منازل زيبا و قديمي بيرجند يادگاري است از معماري دوران قاجاريه که فضاي کالبدي و ساختار آن مشخص کننده نوعي فرهنگ معماري بيگاني است و عنصري از معماري که در آن به کار رفته يعني پيش ايوان سرتاسري و ستون هاي روي آن برگرفته از معماري آذري است که مبدا آن کشور روسيه بوده است و اصول معماري به‌کار رفته در اين بنا نشانگر تلفيق معماري ايراني و معماري بيگانه است. منازب قديمي با مشخصات منزل پردلي بيانگر آداب و رسوم اجتماعي افراد و نشانگر ذوق و سليقه معماران قاجاريه است‌که با استفاده از معماري اسلامي ساختار جديدي را به وجود آورده اند که بارزترين نمونه آن پيش ايوان و ستون ها باربر است که فقط جنبه زيبايي داشته و علاوه بر اين عنصر معماري به کار رفته در بنا و تزيينات آن نيز قابل وصف است چرا که نمونه آن در شهرستان بيرجند کم‌تر ديده شده است.
موزه مردم شناسي بيرجند
اين موزه که در طبقه همکف باغ اکبريه در ارديبهشت ماه 1377 ميکوشد تا مشاغل و حرف منطقه جنوب خراسان را به نمايش بگذاردو گوياي شيوه معيشت و مشاغل مردم اين منطقه باشد، شيوه هايي كه در گذشته نه چندان دور پا بر جا بوده اند اما اكنون بسياري از آنها از بين رفته و برخي ديگر در حال نابودي است. از قسمت هاي اصلي اين موزه مي توان به مراسم عروسي ، كشاورزي ، سفالگري، عطاري، كفاشي، حكيم باشي، قالي بافي، نخ ريسي ، پارچه بافي و آهنگري اشاره كرد كه با استفاده از پيكره هاي ساخته شده به نمايش درآمده اند
موزه باستانشناسي بيرجند
موزه باستانشناسي بيرجند در طبقه فوقاني ساختمان مرکزي باغ اکبريه در سال 1371 افتتاح شده است. ساختمان اكبريه بنايي است كه در دوره قاجاريه و در زمان حكمراني ((شوكت الملك)) در دو طبقه احداث شده است وبا توجه به تزيينات به كار رفته در ان شامل تالار آيينه ، گنبد كلاه فرنگي و ديگر تزيينات از قبيل مقرنس لانه زنبوري و رسمي بندي صرفاً براي پذيرايي از نمايندگان داخلي و خارجي مورد استفاده قرار مي گرفت. اين موزه با توجه به غناي فرهنگي منطقه و جذب گردشگران ، احداث شده است. اين موزه در سال 1375 با زير بنايي به وسعت 600 متر به سازي و غني تر شده است. بخش هاي سفال ، فلز ، روشنايي، قرآن و كتاب ، سكه و اشياي متعلق به((اميراسدالله علم)) تشكيل دهنده اين موزه هستند. سير تاريخي موزه باستان شناسي يك دوره تاريخي از هزاره سوم قبل از ميلاد تا دوره قاجاريه را در بر مي گيرد.


عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان بيرجند
خانه آراسته بيرجند
اين بناي زيبا در داخل بافت تاريخي بيرجند و در محور فرهنگي چهاردرخت قرار دارد. اين خانه تمامي ويژگي هاي خانه هاي سنتي را از لحاظ هماهنگي و همگوني با اوضاع جغرافيايي اقليمي اجتماعي اقتصادي و اعتقادي ساکنان خود دارد. دارا بودن عناصري مانند سردر ورودي، هشتي، دالان يا دهليز، حياط مرکزي، ايوان، اطاق هاي متعدد در چهار طرف، پوشش هاي گنبدي، ديوارهاي قطور و استفاده از خشت و گل در ساخت بنا از جمله اين ويژگي ها است. اين خانه متعلق به آقاي فرهنگ بوده و زمان ساخت آن به دوره قاجار بر مي گردد و با شماره1891 به ثبت تاريخي رسيده است.
رباط آصف بيرجند
اين بنا توسط آصف الدوله که در سال 1251 ه.ق والي خراسان بوده است بنيان گذارده شده است. اين رباط با پلان چهار ضلعي ساخته شده و داراي حياط مرکزي وسيعي است که در اطراف آن حجره ها و فضاهاي ديگر بنا شده است. اين بنا جزو بناهاي دو ايواني محسوب مي شود. حياط مرکزي رباط ياد آور اتراق کاروان هاي مختلف در اين قسمت است. اين بخش بسيار ساده و عاري از هر گونه عنصر معماري است. اصطبل سر پوشيده اين بنا در قسمتي دور از اتاق هاي استراحت مسافرين احداث شده است و فضاي داخلي آن تقريبا دو يا سه برابر فضاي داخلي اتاق ها است. در ضمن بناي رباط آصف جزو خانه هاي رباط بياباني درشت محسوب مي شود.
ارگ حاجي آباد بيرجند
ساختمان‌هاي ارگ‌حاجي‌آباد به‌وسيله امير شوکت‌الدوله علم بنا شده است و به علت اين‌که حاکم مزبور دو همسرداشته است يکي از همسران وي که اصليت آن هريوندي بوده است در اين ارگ اقامت مي گزيند و همين زن مادر اسدالله اعلم مي شود. قناتي نيز به نام حاجي آباد در کنار ارگ احداث مي شود و بعد از آن دهي نيز به نام حاجي آباد زيربجد به وسيله خدمه و افراد روستايي ايجاد مي شود.
به طوري که گفته اند شوکت الملک ماهي دو بار به اين ارگ مي آمده است و بعد از فوت شوکت الملک اين ارگ به دخترش که زن خزيمه علم بوده به ارث مي رسد. مطلعين مي گويند ساختمان ارگ در طبقه اول تماما با پارچه هاي رنگين پوشيده بود. هم‌چنين استخر آبي که روبه‌روي ارگ است در مقابل درب ارگ قرار داشته و ساختمان ارگ نيز در زمان خود محل حکم‌راني فرمان‌رواي قهستان يعني شوکت الملک علم بوده است محوطه ديوار ارک داراي 4 برج بوده است که جهت نگهباني از آن استفااده مي شده است. هم‌چنين اين ارگ داراي 4 باغ بوده که به نام هاي باغ بزرگ – باغ نهالي – باغ زيرين و باغ طاقي خوانده مي شدند و محوطه ارگ را در ميان گرفته بودند. به تدريج به علت اين‌که قنات شوکت آباد قنات حاجي آباد را خشک کرد باغ هاي اين محل رو به نابودي و تخريب گذارد و محل روستا خالي از سکنه شد.
تاريخ بنا نيز به اواسط دوره قاجاري9 مي رسد که مشخصات بنا ارگ حتجي آباد از 2 بناي مستقل تشکيل شده به عنوان اقامتگاه تابستاني از آن استفاده مي شده است. ساختمان جلويي که از بناي ديگر بزرگ‌تر است و فرم آن از بخش به وجود آمده طبقه هم‌کف و طبقه اول بنا مشتمل بر چند دالان سرسرا و اتاق هاي تشريفاتي يا 2پذيرايي و اتاق هاي نشيمن است. به طور کلي اتاق ها شامل چند طاقچه به صورت قرينه و غير متقارن مي باشند. و تزيينات اين طبقه فقط در دو اتاق تشريفقاتي به صورت زيبايي ديده مي شود که تزيينات آن شامل مقرنس و گچبري هاي حاشيه فوقاني ديوار اتاق هاي مذکور مي باشد. تمامي طاق هاي موجود در اين طبقه بصورت کشيده و با قوس نيم دايره بوجود آمده است. نحوه قرار گيري اتاق هاي کوچگ و اتاق هاي بزرگ در طبقه اول بصورت قرينه است به‌طوري که اتاق نشيمن جبهه شمالي بنا در مجاورت جبهه جنوبي ساخته شده و به همين ترتيب... ضمنا ورودي طبقه اول از طريق يک دالان صورت مي گيرد لازم به ذکر است که دالان هاي عنصر دسترسي فضاها نسبت به يکديگر است سقف اين طبقه بصورت ضربي و با طاق خنچه پوش تحت پوشش داده شده است بدنه بنا تخريب شده و از بين رفته .است. راه پله از کناره خاوري بنا بوده که در حال حاضر فقط آوار آن باقيست بخش همکف بنا مشتمل بر دالان هاي ورودي است که مشتمل بر دالان هاي ورودي است مه ارتباط دهنده فضاهاي داخلي بخش همکف بنا نمي باشند همچنين اين بخش داراي شومينه هاي بسيار ساده اس در بدنه ديوار است. اين طبقه فاقد تزيينات است. اتاق ها نيز به شکل تو در تو با فرم چهار گوش که طاقچه هايي متعددي در آن تعبيه شده که سقف طاقچه ها نيم دايره است طاق‌نماها نيز دارا ي فرم طاقچه ها مي باشند بدنه خارجي بخش هم کف با استفاده از طاق‌نماها متعدد با قوس تيز شکل جالب توجهي به بنا داده است.
ورودي دالان همکف به‌طور قرينه در دو طرف بصورت طاقدار با قوس خنچه پوش يک گلويي تزيين شده است سقف بخش همکف در بهضي مناطق گنبدي و در مواردي نيز به صوزت خنچه پوش است. بخش همکف بنا احتمالا محل اقامت نگهبانان بنا ارگ و خدمه آن بوده است که جهت استراحت به اين بنا مي آمدند بناي دوم که در فاصله 30 متري در جبهه شکال باختري بناي ارگ واقع است مخصوص اقامت اصطبل بانان و نگهداري چهارپايان بوده است. بخش همکف بناي دوم مشتمل بر چند اتاق است که با استقاده از راهرو و دالان به تمامي قسمت هاي اين بخش رفت و آمد مي کردند. طبقه اول شامل چند اتاق است که در آن هيچ تزييني به چشم نمي خورد. از طريق يک پلکان از جبهه شمالي بنا از پايين به طبقه اول فضاي ارتباطي چه امروزه از سقف طبقه اول چيزي باقي نمانده است ولي شواهد مشخص کننده پوشش تخت در اين طبقه مي باشد .
مصالح به کار رفته در اين دو بنا خشت خام، آجر، گچ و کاه گل و چوب مي باشد. که خشت خام روي تير چوبي و پروازها حالت سقف به بنا داده است. نوع بهره برداري خصوصيات بارز بنا ار اين بنا بدليل تخريب فضاهاي اصلي استفاده اي نمي شود و اگر قسمتهاي مخروبه آن مرمت شود مي توان از اطراف بنا جهت يک مکان تفريحي استفاده کردو حتي از خود بنا نيز مي توان به به عنوان چايخانه سنتي و يا يک مکان فرهنگي استقاده کرد.
عوامل تزيين شده و نوع آن ها 1. تزيينات گچبري بدنه فوقاني ديوار در اطاق هاي شمالي جنوبي طبقه اول ارگ 2. نوع طاق ها که با قوس هاي خنچه پوش تخت آذين شده است. 3. نوع طاقچه ها با سقف نيم دايره 4. چشمه طاق هاي طبقه اول ارگ که در تمام جاهاي بنا به چشم مي خورد. طاق‌نماهاي متعدد بنا که با قوس تيز ساخته شده است توضيح ضروري و اختصاصي بنا ياد آور اين نکته ضروري است که اين ارگ باعث آباداني اطراف آن نيز شده است. به طوري که بعد از حفر يک قنات و تامين آب منقه روستايي به نام حاجي آباد در کنار آن احداث شد و اکثر اهالي آن نيز به خدمت ارگ درآمدند مي توان گفت بناي ارگ به لحاظ مسطح بودن سقف بام با استفاده از نيرهاي چوبي کنار هم هيچ شباهتي به معماري منطقه گرم و خشک نداشته و همان مساله در مورد ارگ هاي حکومتي مطرح مي شود که حاکمان سعي داشتند که ارگ و ساختمان حکومتي آن‌ها مشابعتي با منازل عام نداشته باشد.
بخاطر همين امر است که ما در اين بنا سقف گنبدي و شاخص هاي معماري کويري را مشاهده نمي کنيم. و به همين علت اين ارگ را مي توان ساختمان مهم در کنارديگر بناهاي حکومتي دانست اگر چه داراي ارزش هاي معماري فراواني است ولي نسبت به ارگ هاي موجود ديگر در شهرستان بيرجند داراي ارزشمندي کم‌تري است.
سنگ نگاره و نقش كال جنگال بيرجند
مجموعه نگاره‌هاي کال‌جنگال در طول دوره‌اي به همين نام و در فاصله حدود 35 کيلومتري جنوب باختر بيرجند در رشته کوه باقران پراکنده اند. اين نگاره ها شامل تصاوير و کتيبه هاي مربوط به دوره اشکاني است. تصوير اول شامل تصوير جنگ يک مرد پارتي با يک شير است که کمي کوچک‌تر از اندازه طبيعي ترسيم شده است. در بالاي اين تصوير کتيبه اي پهلوي در دو سطر ديده مي شود که تصوير دوم تصوير سر يک مرد پارتي به حالت نيم رخ است. در زير اين تصوير نيز کتيبه اي پهلوي در يک سطر نگاشته شده است. مهم‌ترين بخش کتيبه ها شامل هفت سطر کتيبه پهلوي است که بر روي دو تخته سنگ که در کنار هم قرار دارند نگاشته شده اند. متاسفانه به دليل پوسته شدن لايه سنگ اين کتيبه ها به شدت در معرض تخريب قرار دارند. تنها نوشته‌اي كه در نقش مرد و شير ‌سالم مانده؛ چنين است: بري ارتخشتر نخوري خشترب (يعني: پورا در شير نخور شهربان) اين نوشته از دوران ساسانيان بوده و اهميت بسياري دارد. اين كتيبه به شماره 2532 به ثبت تاريخي رسيده است.
سنگ نگاره لاخ مزار بيرجند
سنگ‌نگاره لاخ‌مزار بيرجند در جنوب خاوري شهر بيرجند در كنار آبادي كوچ قرار دارد. بررسي‌ها نشان داده‌كه از دوران پيش از تاريخ تاكنون رهگذراني كه از دره كوچ و از كنار سنگ گذشته و مسير خراسان به كرمان را طي كرده‌اند؛ يادگارهايي بر سنگ نگاشته‌اند كه بيانگر انديشه و باورهاي‌شان بوده و به شمار مي‌رود. نبشته‌ها؛ شامل خط‌هاي تصويري، پهلوي اشكاني، پهلوي ساساني، فارسي و عربي هستند. علامت‌ها ، نشانه‌ها و سمبل‌هايي از مظاهر طبيعت را شامل مي‌شود
ارگ کلاه فرنگي بيرجند
ارگ کلاه‌فرنگي در حاشيه خيابان شهيدمطهري واقع شده و اکنون ساختمان بخشداري مرکزي بيرجند است. اين بنا که در شش طبقه و به سبک زيگورات ساخته شده است از بناهاي شاخص بيرجند است. از شش طبقه بنا تنها دو طبقه آن داراي کاربري است و بقيه طبقات تنها به منظور فرم بخشي ساخته شده اند. در مرکز بنا حوض خانه با ويژگي هاي معماري جالب توجهي وجود دارد. ورودي اصلي بنا در ضلع جنوبي آن قرار دارد که قبل از آن پيش طاقي ساخته شده که از آجر واقع شده است. فضاي حوض خانه از لحاظ تزيينات مهم‌ترين بخش بنا است. تزيينات انبوه مقرنس از جمله اين تزيينات است که در سقف ديده مي شود. اين بنا محل حکمراني حسام الدوله بوده است وزمان ساخت آن‌ به دوره زنديه بر مي گردد
ارگ بهارستان (قلعه خشتي) بيرجند
ارگ بهارستان مجموعه بناهايي است‌که‌ در‌کوچه‌کوشه اي بيرجند واقع است. مهم‌ترين بخش بنا کوشک آن است که در سه طبقه و به صورت هشت ضلعي ساخته شده است. نماي خارجي اين بخش داراي تزيينات آجرکاري با زره هاي هندسي شبيه بناهاي دوره زنديه شيراز است. بخش دوم قلعه دفاعي بنا است که داراي يک برج و حصار است اين بخش که از خشت و گل ساخته شده است آسيب هاي زيادي بر اثر عوامل جوي بر آن وارد شده است. سومين بخش حياط اندروني و اطاق هاي دور تا دور آن است پس از تاسيس مدرسه شوکتيه که مخصوص پسران بوده است اين بخش از ارگ به مدرسه دختران اختصاص مي يابد و نام مدرسه نسوان را به خود مي گيرد. زمان ساخت مجموعه مربوط به دوره زنديه است.
يخچال شوکت آباد بيرجند
ساخت اين بنا به اواسط دوره قاجاريه بر مي گردد و در معماري آن از سه قسمت استفاده شده است. 1- ديوار يخچال 2- حوض يا استخر 3- محفظه يخدان.
ديوار يخدان از روي هم گذاشتن چينه هاي گل که در داخل آن شن ريزه جهت استحکام به کار رفته ساخته شده است. اين ديوار طول زيادي نداشته است. حوض يا استخر که محل يخ بستن آب بوده عمقي حدود يک متر داشته است که با آجرهاي مخصوص و ساروج ساخته شده است و حتا کف آن نيز توسط آهک و ساروج ساخته شده و نفوذ پذيري خود را از دست داده است. استخر داراي پلان مربعي است. محفظه يخدان: از چند قسمت تشکيل يافته است و داراي فرم مدور است. 1- مخزن 2- ورودي 3- ديواره 4-گنبد ديواره. محفظه يخبندان از مصالحي چون خشت و گچ ساخته شده است و تقريبا سالم مانده است.


حمام ها و آب انبارها درشهرستان بيرجند
آب انبار حاج ملك بيرجند
اين بنا در خيابان مطهري و كوچه آيتي بيرجند واقع شده و از آثار اواسط دوره قاجاريه به شمار مي‌آيد. آب انبار حاج ملك داراي راه پله‌اي با 84 پله و محدوده وسيعي با دو مخزن بزرگ ذخيره آب است.
حمام چهار درخت بيرجند
اين بنا در بافت قديمي محله چهار سوي بيرجند واقع شده و از آثار دوره قاجاريه به شمار مي‌آيد. بناي حمام پايين‌تر از سطح معبر قرار گرفته و مشتمل بر رخت كن، گرمخانه، خزينه‌هاي آب سرد و گرم، تون و فضاهاي مربوط ديگر است. اين حمام ، امروزه متروك شده و تنها از فضاي رخت كن آن براي ورزش باستاني استفاده مي‌شود.
اين بنا در بافت قديمي محله چهار سوي بيرجند واقع شده و از آثار دوره قاجاريه به شمار مي‌آيد. بناي حمام پايين‌تر از سطح معبر قرار گرفته و مشتمل بر رخت كن، گرمخانه، خزينه‌هاي آب سرد و گرم، تون و فضاهاي مربوط ديگر است. اين حمام ، امروزه متروك شده و تنها از فضاي رخت كن آن براي ورزش
حمام شوکتيه بيرجند
از لحاظ تاريخي حمام شوکتيه به حمام قلعه مشهور بوده است و وجه تسميه آن نيز به دليل واقع بودن اين حمام در داخل حصار قلعه (محل) امارت امير سليمان خان حاکم وقت بيرجند بوده است که حمام مزبور مورد استفاده خانواده امير قرار مي گرفته و در يک روز مختص خدمه و نگهبانان قلعه بوده است و در هفته يک روز درب قلعه جهت استفاده عموم باز مي شد. حمام شوکتيه اولين حمامي بود که به روش جديد و با استفاده از لوله کشي مورد استفاده قرار مي گرفت. در جلوي حمام محوطه اي نيز به نام درشکه خانه وجود داشت که بزرگان و خانواده امير از آن براي استحمام وارد حمام مي شدند. تاريخ ساخت اين حمام 1326 ه. ق است. عوامل متعددي در شکل گيري فضاها و بخش هاي حمام نقش اساسي داشته اند که مهم‌ترين آن ها را مي توان تنظيم دما رطوبت و مسير دسترسي دانست.
فضاي اصلي حمام شوکتيه از چند قسمت مجزا تشکيل شده است که عبارتند از: 1- بينه 2- ميان در 3- سرويس بهداشتي 4- گرمخانه حمام ها از جمله بناهايي بوده اند که در طراحي آن ها سعي شده است که از سطح معبر پايين تر ساخته شوند. حمام شوکتيه به تبعيت از اين امر در پايين از سطح معبر عمومي واقع شده که بعد از ورود بايد از چند پله به پايين رفت و بعد از گردش مختصر چند پله ديگر در آن وجود دارد که شخص را به سر بينه مي رساند و علت آن هم تنظيم رطوبت و گرماي بينه بوده است و بدين ترتيب قرار گيري فضاي ورودي از نظم خاصي برخوردار بوده است.

aminnazari
24-07-2006, 20:25
نگاهي کوتاه به شهرستان نهبندان

نهبندان‌ناحيه‌اي است‌كويري، خشك و كم آب. اهميت اين منطقه‌ پيش‌ از‌ اسلام بسيار بيش‌تر بوده است‌ چرا كه اين منطقه‌ در مسير بندرعباس به خراسان قرار داشته و‌ از ‌اين باب موقعيتي سوق‌الجيشي داشته است.‌ جمعيت شهرستان نهبندان در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 هـ . ش، 43.065 نفر بوده است كه از اين شمار 21.698 نفر مرد و 21.367 نفر زن بوده اند. مردم نهبندان ايراني و‌ آريايي نژادند و با گويش محلي و نزديك به خراساني سخن مي گويند. لهجه آن ها به گويش سيستاني نيز نزديك است و بعضي از آن ها به سيستاني سخن مي گويند. همه نهبنداني ها مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند. مردم نهبندان سخت‌كوش، مهربان، ساده، آزاده، پاك‌انديش و مهمان نوازند. مهم ترين هنردستي مردم اين ناحيه، قاليچه بافي است. مردم منطقه با توليد‌قاليچه‌هايي با طرح‌هاي بلوچي، تركمني، و نقش هاي گلداني، مددخاني و محلي، درآمد عمومي را افزايش مي دهند و برخي از اين صنايع به خارج صادر مي‌شوند.
مکان هاي ديدني و تاريخي
تپه صيادان در كنار كوه قلعه شاه دژ، تخت سردار ، قلعه نيه، مزار پر سر، مزار پيرحاجيان، مزار يا قدمگاه هماهنگ درباختر شهر نهبندان و مسجد گلستان مكان هاي ديدني و تاريخي اين منطقه را تشكيل مي‌ دهند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان نهبندان با پهنه‌اي بيش از 20 هزار كيلومتر مربع، در خراسان‌جنوبي‌قرار دارد. نهبندان از سوي شمال به شهرستان بيرجند، از باختر به استان كرمان، از جنوب و جنوب خاوري به استان سيستان و بلوچستان محدود است. هواي نهبندان گرم وخشك بوده و زير تأثير آب وهواي كويري اختلاف دماي زيادي بين زمستان و تابستان آن ديده مي شود. بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 42 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 10 درجه زير صفر است. در سال هاي معمولي ميزان باران ساليانه نهبندان به 150 ميلي متر مي رسد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نهبندان در گذشته «نه» و «نيه» ناميده مي شده است. بيش تر آثار تاريخي، از جمله «تاريخ سيستان» از اين سرزمين با نام هاي بالا ياد كرده اند و گويا از سده 7 هـ . ق به بعد «نهبندان» گفته شده است. «ني» به زبان پهلوي، به معني «بنا» و «شهر» بوده و نظير آن در کلماتي چون نيشابور و نهاوند ديده مي شود. لازم به يادآوري است که نهبندان در لهجه مردم محل و در گفتگو، كه جنبه خودماني تري دارد، هنوز همان «نه» گفته مي شود. واژه نهبندان شايد از زماني متداول شده، كه روستاي بندان در 75 كيلومتري جنوب خاوري «نه» به گونه زندان و بندان فرمانروايان سيستان درآمده و اين دو نام با هم و در كنار هم به كار رفته اند. به هر حال شهر «نه» در كناره كوير، در پيش از اسلام وجود داشته و از آبادي هاي مهم و استراتژيك آن زمان به شمار مي رفته است.نهبندان، همانند ديگر مناطق خراسان، در سال هاي 30- 31 هـ . ق به دست مسلمانان افتاد و در سده هاي نخستين اسلامي در قلمرو امويان و عباسيان بود. نهبندان از سال 205 هـ . ق تا سال 247 هـ . ق كه يعقوب ليث سيستاني، در سيستان بر روي كارآمد، در دست طاهريان خراسان بود. يعقوب ليث پس از نبردهاي بسيار با دشمنان و عاملان خليفه عباسي، سرانجام در 25 محرم سال 147 هـ . ق، بر سيستان و پيرامون آن چيره شد و نهبندان نيز به قلمرو وي افزوده شد. در 287 هـ . ق، اسماعيل ساماني، در نبردي بر عمرو ليث صفاري پيروز شد و سيستان و خراسان، از جمله نهبندان را به دست آورد. در سال 389 هـ . ق، محمود غزنوي با سرداران ساماني جنگيده بر خراسان چيره شد.
در زمان جانشينان سلطان محمود، سلجوقيان شورش كردند و طغرل اول سلجوقي، پس از چيره شدن بر سلطان مسعود غزنوي،‌ در 429 هـ . ق، به حكومت رسيده سيستان و خراسان از جمله نهبندان را به قلمرو خود افزود. از سال 622 تا 668 هـ . ق، نهبندان يكي از مراكز آباد بوده و والي هايش گاه زير فرمان خوارزمشاهيان كرمان بوده و زماني به نيابت از فرمانروايان سيستان، زمام امور اين ناحيه را نيز به دست داشته اند.
در سال 668 هـ . ق‌كه امير ترشيز (كاشمر) با سپاه مغول به نيه آمد و آن جا را خراب كرد، ملك نصير الدين، فرمانرواي سيستان، پسر خود، شمس الدين علي را به نيه فرستاد تا آن جا را باز سازي كند. سيستان در دوره حكومت ملك نصير الدين توانمند شد و ايالت قهستان از قاين تا ترشيز، تابع سيستان بود و امراي كرمان در هنگام گرفتاري و جنگ، در سيستان پناه مي جستند. ركن الدين محمد، فرزند ديگر نصير الدين، به دليل ناسازگاري با پدر از سيستان رفت و در پيرامون آن، به گشودن دژها و شهرها و تهيه سپاه پرداخت و در شهر نيه استقرار يافت. وي در نيه دژها و باغ هاي متعددي به وجود آورد.پس از پيروزي شاه اسماعيل اول صفوي بر شيبك خان اوزيك و گشودن هرات در سال 916 هـ . ق ، ملك محمود سيستاني - فرمانرواي سيستان - از جانب وي به عنوان حاکم نهبندان و تمامي سرزمين هاي كرانه جنوب هيرمند پايدار شد. به هر حال، نهبندان تا اواخر سده 10 هـ . ق، تابع سيستان بوده است و از اين زمان زير نظر امراي قاين اداره مي شده است، به طوري كه در نيه، حاکمي از سوي آنان مأمور امور ديواني بوده است. اين امر تا ميانه دوره پهلوي نيز ادامه داشته است .


مساجد و مدارس مذهبي درشهرستان نهبندان
مسجد گلستان نهبندان
اين مسجد حدود 200 سال ديرينگي دارد و از اعتبار وپژه‌اي برخوردار است.


قلعه ها، برجها و آتشکده ها درشهرستان نهبندان
قلعه نيه نهبندان
قلعه‌نهبندان، بارويي داشته كه مسجد جامع در آن بوده است. بنا از خشت و گل بوده و آبش از كاريز تأمين مي‌شده است. قلعه اكنون در ميانه آبادي وجود دارد و داراي برج و بارو و كلاه فرنگي است. براي پاس‌داري آن از خندقي استفاده مي‌شده است.


عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان نهبندان
تخت سردار نهبندان
جايگاه بلندي است كه پيش از جدا شدن افغانستان از خاك ايران، نيه از نواحي تابع هرات به شمار مي‌رفته است. سردار زمان خان،‌‌‌حاكم هرات براي سركوب مردم نيه، كه ماليات نپرداخته بودند رهسپار اين ديار شد او در نيه دستور مي‌دهد جايگاهي بسازند و بر فراز آن تختي به پا كنند. چهل نفر از بزرگان نيه را به حضور طلبيده و همگي را گردن مي‌زند از آن زمان اين محل تخت سردار ناميده شده است.
تپه صيادان نهبندان
تپه صيادان يا تپه صيدو، در كنار كوه قلعه شاه دژ قرار دارد و يك گوشه آن به تپه خربندان پيوند يافته است مردم محل مي‌گويند اين همان خرگاه است كه در شاهنامه فردوسي از آن ياد شده است. به يك سوي او دشت خرگاه بود دگر سوي تا هندوان راه بود

aminnazari
24-07-2006, 20:26
نگاهي کوتاه به شهرستان سربيشه
شهرستان سربيشه يكي از شهرستان هاي استان خراسان جنوبي است كه در ناحيه‌ي خاور استان قرار گرفته است. مركز اين شهرستان شهر سربيشه است كه در طول جغرافيايي 48ـ58 و عرض جغرافيايي 34ـ 32 و در ارتفاع 1820 متر‌ي از سطح درياي آزاد قرار دارد و داراي آب و هواي معتدل و خشك است. بناهاي تاريخي بخش سربيشه به دوره اسلام و قبل از آن مي‌رسد و آثار تاريخي آن نشان دهنده غناي فرهنگي و سابقه تمدني اين منطقه است. مهم ترين آثار تاريخي اين شهرستان را آثاري از قبيل محوطه‌هاي باستاني، قلعه و خانه‌هاي قديمي، غارها و روستاهاي شگفت انگيز و مسجدهاي قديمي تشكيل مي دهد

aminnazari
24-07-2006, 20:29
نگاهي کوتاه به شهرستان اصفهان
اصفهان يكي از مهم ترين مناطق گردشگري ايران در جهان است كه در رديف شهرهاي درجه اول دنيا، مانند: پکن، پاريس، رم، ونيز، ...قرار داشته و به لحاظ ديرينه‌گي و ارزش هاي ويژه هنري، در مجموعه‌ي ميراث فرهنگي بشريت، طي آييني جهاني از سوي «يونسکو» پاس داشته مي شود. شهرستان اصفهان داراي دو چشم انداز است‎؛ بلندي شهرستان اصفهان از سطح دريا 1 هزار و 575 متر است و بخش دشتي آن، از آبرفت رودخانه زاينده رود تشكيل يافته و در پاي دامنه هاي خاوري بلندي هاي زاگرس قرار گرفته است. از سوي جنوب باختري فاصله چنداني با دامنه كوه هاي زاگرس نداشته اما از شمال خاوري در فاصله دورتري از كوه هاي مركزي قرار گرفته است. صنايع اصفهان داراي قدمتي تاريخي است و صنعت كاران اصفهاني مشهورترين صنعت گران ايراني به شمار مي آيند. صنايع دستي اصفهان از ديرباز به عنوان نماينده هنر اصيل مردم ايران، در جهان سرشناس شده است. از اين رو، اگر اصفهان را گاهواره صنايع دستي ايران بناميم، سخني به گزاف نگفته ايم. نام اصفهان بي درنگ تصوير خاتم کاري، كاشي كاري، معرق، تابلوهاي مينياتور، قالي هاي نفيس ابريشمي و نقش هاي زيباي پارچه قلم كار را تداعي مي كند. قدمت طولاني و معماري با ارزش بناهاي تاريخي اصفهان سبب شده که برخي آثار تاريخي منطقه مانند ميدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملي يونسکو قرارگيرند. مجموع آثارطبيعي و تاريخي، اصفهان را در فهرست ديدني ترين مناطق ايران قرار داده است. اصفهان نه تنها نماينده شايسته اي براي معرفي فرهنگ و تمدن غني ايران به مهمانان خارجي است، بلکه بازديد از اين خطه؛ خاطرات زيبا و حس غرورانگيزي را در ذهن گردشگران داخلي نيز بر جاي مي گذارد.
مکان هاي ديدني و تاريخي
قرن هاست که اصفهان را نصف جهان مي نامند. اصفهان از شهرهاي بسيار قديمي ايران است که موجوديت تاريخي آن به هزاره سوم قبل از ميلاد مي رسد. اصفهان منطقه اي به قدمت تاريخ تمدن و فرهنگ ايران است که آثار بديعي ازهمه ادوار را با خود دارد. موقعيت طبيعي و جغرافيايي آن در مرکز فلات ايران، خاک حاصل خيز و وجود زاينده رود به آن امکان داده که در دوره هاي مختلف از مراکز مهم فعاليت اقوام ساکن در اين مرز و بوم باشد و يادگارهاي با ارزش تاريخي زيادي از اين اقوام را در دل خود داشته باشد. به همين سبب اصفهان را موزه هميشه زنده دنيا مي دانند که از مکان هاي ديدني و آثار تاريخي بسيار با ارزشي برخوردار است. هر يک از آثار اصفهان در دوره اي ساخته شده و ياد آورعظمت آن دوره زماني است. قدمت طولاني و معماري با ارزش بناهاي تاريخي اصفهان سبب شده که برخي آثار تاريخي منطقه مانند ميدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملي يونسکو قرارگيرند. کاخ چهل ستون از جمله بناهايي است که اصفهان ملقب به نصف جهان بخش مهمي از شهرت خود را مديون آن است و عمارت تاريخي هشت بهشت نمونه ‌اي از كاخ ‌هاي محل سكونت آخرين سلاطين دوره صفوي است. کاخ عالي قاپو نمونه منحصر به فرد و يکي از عجايب معماري كاخ‌هاي عهد صفوي است. منارجنبان از جمله بناهايي است که ازمعماري شگفت انگيزي برخوردار مي باشد. مسجد شيخ لطف الله از شاهكارهاي معماري و كاشي كاري ايران در نيمه اول قرن يازدهم هجري است. بازار بزرگ اصفهان که يکي از زيباترين بازارهاي شهرهاي ايران و حتي جهان اسلام به شمار مي رود و پل تاريخي ، زيبا و معروف سي و سه پل (الله وردي خان) به همراه ده ها مکان ديگر تنها گوشه اي از زيبايي هاي تاريخي اصفهان هستند. اصفهان نه تنها داراي ده ها مسجد تاريخي، کاخ ها و عمارت هاي کم نظير، پل ها و باغ هاي با ارزش، کتيبه ها وسنگ نبشته هاي تاريخي، کاروان سراها و... است، بلکه از جاذبه هاي طبيعي خوبي نيز برخوردار مي باشد. بزرگ ترين رودخانه فلات مرکزي ايران" زاينده رود" که ازميان زيباترين شهر ايران عبورمي کند، آبشارها، تالاب ها و باتلاق هاي مهمي چون باتلاق گاوخوني - که ازتالاب هاي با ارزش و نادر فلات مركزي ايران به شمار مي آيد- به همراه مناطق حفاظت شده غني، سبب رونق جاذبه هاي طبيعي اصفهان شده اند. مجموع آثار طبيعي وجاذبه هاي کم نظير و متعدد تاريخي اين شهرستان بر ارزش، اعتبار و شهرت جهاني اصفهان افزوده وسبب شده سفر به اصفهان در فهرست آرزوهاي رويايي جهانگردان کشورهاي مختلف جهان قرار گيرد.
صنايع و معادن
صنايع اصفهان داراي قدمتي تاريخي است و صنعت كاران اصفهاني مشهورترين صنعت گران ايراني به شمار مي آيند. صنايع دستي استان اصفهان از دير باز به عنوان نماينده هنر اصيل مردم ايران، در جهان سرشناس شده است. از اين رو، اگر اصفهان را گاهواره صنايع دستي ايران بناميم، سخني به گزاف نگفته ايم. نام اصفهان بي درنگ تصوير خاتم کاري، كاشي كاري، معرق، تابلوهاي مينياتور، قالي هاي نفيس ابريشمي و نقش هاي زيباي پارچه قلم كار را تداعي مي كند. استان اصفهان از کانون هاي مهم صنعت ايران به شمار مي آيد. وجود مجتمع هاي صنعتي فولاد مبارکه، ذوب آهن، صنايع ريسندگي، پالايش گاه اصفهان، صنايع نظامي، صنايع خوراکي و. . . اهميت صنعتي اين استان را به خوبي نشان مي دهد. اصفهان داراي معادن متعددي نيز است كه در حال حاضر بخشي از اين معادن فعال بوده و مورد بهره برداري قرار گرفته و به مصرف صنايع سبک و سنگين مي رسد و برخي به گونه نيمه فعال و تعطيل است كه با بررسي و پژوهش هاي بيش تري در آينده، در راستاي گسترش صنايع كشور مورد استفاده قرار خواهد گرفت. مهم ترين معدن هايي كه در حال حاضر در اين استان مورد بهره برداري قرار دارد، عبارتند از : - معدن هاي سرب و روي ايران كوه، كوه انجير و روستاي تيران که در باختر شهرستان اصفهان قرار دارند. معادن اين شهرستان، عبارتند از : معدن سنگ ساختماني، سرب، روي، مس، نمک، منگنز.
کشاورزي و دام داري
مهم ترين فرآورده هاي كشاورزي اين شهرستان عبارتند از: چغندرقند، پنبه، گندم، جو، ‌سبزي، و گونه هاي ميوه مانند : زردآلو، گيلاس، هلو، گلابي، انگور، خربزه، هندوانه، ‌خيار، …. از جمله ميوه هايي كه در شهرستان اصفهان سرشناس اند، گونه هاي زردآلو است. كه درمحل، آن را شكرپاره مي نامند و گلابي كه گونه مرغوب آن را شاه ميوه مي گويند. كشت گندم، علوفه، پنبه، صيفي جات و … نيز بسيار رايج است. در شهر اصفهان و پيرامون آن، درختان ميوه هسته دار و دانه دار نيز كشت مي شود.
مشخصات جغرافيايي
مرکزشهرستان اصفهان، در جنوب استان اصفهان، ‌در 32 درجه و 38 دقيقه پهناي شمالي و 51 درجه و 39 دقيقه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. اين شهرستان از سوي شمال به شهرستان هاي نايين، اردستان و برخوار و ميمه، از خاور به استان يزد، ‌از باختر به شهرستان هاي خميني شهر، فلاورجان، مباركه، شهرضا، ‌و از جنوب به استان فارس محدود است. بلندي شهرستان اصفهان از سطح دريا 1 هزار و 575 متر است و بخش دشتي آن، از آبرفت رودخانه زاينده رود تشكيل يافته و در پاي دامنه هاي خاوري بلندي هاي زاگرس قرار گرفته است. از سوي جنوب باختري فاصله چنداني با دامنه كوه هاي زاگرس نداشته اما از شمال خاوري در فاصله دورتري از كوه هاي مركزي قرار گرفته است. آب و هواي آن معتدل و فصل هاي چهارگانه آن منظم است. بادهاي اين شهرستان باختري است و در تابستان جهت خاوري و آرامي دارد. بيش ترين درجه حرارت در اصفهان 42 و كم ترين درجه حرارت 16 درجه سانتي گراد ثبت شده است.
اين شهرستان از نظر پوشش گياهي در رديف نواحي فقير ايران به شمار مي رود، زيرا گذشته از دره زاينده رود كه به دليل مساعد بودن شرايط لازم داراي پوشش گياهي كافي است، ‌نقاط ديگر شهرستان به دليل وجود آب و هواي بياباني و نيمه بياباني، كمي باران و تبخير شديد، ‌داراي پوشش گياهي ناچيز است. شهر اصفهان، در دشتي رسوبي، كه از حاصلخيزترين دشت هاي فلات مركزي ايران مي باشد، بنا گرديده است. اين دشت، در دوران چهارم زمين شناسي، در نتيجه رسوب گذاري رودخانه زاينده رود به وجود آمده است. شهر اصفهان داراي آب و هواي خشک با توان تبخير شديد است. در بخش بندي آب و هوايي Koppen، اين شهر به عنوان آب و هواي بياباني خشک و سرد شناخته شده است. مهم ترين رودخانه شهرستان اصفهان زاينده رود است كه از بلندي زردكوه بختياري سرچشمه مي گيرد و با كندن تونل كوهرنگ به درازاي 2 هزار و 823 متر، در سال 1332 ه . ق، بخشي از آب سرچشمه رود كارون را به زاينده رود برگردانده و به گسترش كشاورزي شهرستان كمک زيادي شده است. بلندي هاي پيرامون شهر اصفهان عبارتند از : پيلا يا پيلارته ( سيد محمد ) در شمال باختري، تپه آتشگاه و كوه دنبه در باختر و كوه كلاه قاضي، شاه كوه و صفه در جنوب و تپه هاي آبشار و شهرستان در خاور. در پست ترين نقطه شهر، رودخانه زاينده رود در جهت باختر به خاور جريان دارد. زاينده رود كه بزرگترين رودخانه مركزي ايران است، از زردكوه تا گاوخوني را‌ آبياري مي كند. ( براي اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايي اصفهان )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
اصفهان به سبب پيشينه تاريخي کهن خود در طول تاريخ با نام هايي چون: آپادانا، آصف هان، اَسباهان،اِسبهان، اِسپهان، اسپينر، اسفاهان، اِسفهان، اصفهان، اصفهانک، انزان، بسفاهان، پارتاک، پارک، پاري، پرتيکان، جي، داراليهودي، سپاهان، شهرستان، گابا، گابيان، گابيه، گبي، گي، نصف جهان و يهوديه نيز خوانده شده است. بسياري از پژوهش گران بر اين باورند که اختصاص اين ناحيه در پيش از اسلام - به ويژه در دوران ساسانيان – به گرد آمدن سپاهيان مناطق جنوبي ايران، مانند : کرمان، فارس، خوزستان، سيستان،. . . وجه تسميه آن به « اِسپهان »، بوده و سپس در بعد از اسلام تحت تأثير زبان عربي به « اصفهان » تغيير شکل داده است. شهر اصفهان، مرکز اين منطقه مهم روزگاري پايتخت ايران به شمار مي رفته است و در دوران ايلامي ها، استان کنوني اصفهان يکي از ايالت هاي کشور « اَنزان » يا « اَنشان » بوده است. در زمان هخامنشيان نام اين ايالت و مرکز آن، از اَنزان به گابيان (گابا/گادوگاي) تبديل يافته و به سبب آباداني، محل زندگي پادشاهان هخامنشي نيز بوده است. در دوران اشکانيان اين منطقه يکي از ايالت هاي پهناور پادشاهي اشکاني و شهر اصفهان پايتخت آن بوده، حاکم آن عنوان شاه داشته است. اردشير پاپکان مؤسس سلسله ساساني، در تعقيب اردوان پنجم - آخرين پادشاه اشکاني - از مداين به منطقه اصفهان آمده، با غلبه بر ساتراب (استاندار) آن، اصفهان را گشود. در زمان ساسانيان، منطقه اصفهان اهميت بسياري داشته و جنبه دفاعي و نظامي آن، که مرکز گردآوري سپاه بوده، بر ارزش جغرافيايي اش، افزوده است. در اين دوره خانواده بزرگ ايراني « اسپوهران » يا « هفا » بر اصفهان حکمراني مي کرده اند. بر اساس پاره اي از پژوهش ها، در اواخر اين دوران، يزدگرد به خواهش همسرش « شوشن دخت » يک کلني يهودي در مرکز آن ( گي ) ايجاد کرد. گِي که بعدها « اليهوديه » يا کوي يهودي ها ناميده شد، آن بخش از شهر کنونيِ اصفهان است که بازار بزرگ اصفهان در آن قرار دارد. از اين روي، بيش تر مکان هاي اسلامي کنوني اين بخش، در گذشته متعلق به يهودي ها بوده است.
هنگام ورود مسلمانان به ايران، ‌اصفهان شامل دو شهر بود، جي و يهوديه در باختر جي بود، كه اصفهان كنوني همان يهوديه است. در 23 يا 24 هـ . ق، اصفهان به دست مسلمانان افتاد و تا حدود 300 سال، حاكماني از سوي خلفا در آن جا فرمانروايي مي كردند. پس از روي كار آمدن ديلميان، حسن ركن الدوله ديلمي، اصفهان را پايتخت خود كرده در توسعه آن كوشيد. به دستور وي ديوار ميان كوي هاي جي و يهوديه را برداشته بارويي به دور شهر كشيده شد، ‌كه دورش حدود 21 هزار گام بود.
در محرم سال 433 هـ . ق، طغرل سلجوقي پس از يک سال محاصره در دومين لشگرکشي خود به اصفهان آن را گشود و حکومت ديالمه کاکويه را از اين منطقه بر انداخت. طغرل 12 سال در اصفهان زندگي کرد و پانصد هزار دينار خرج ساختمان ها و امور خيريه، مسجدها و خانقاه ها کرد. پس از سال 633 هـ . ق، که اصفهان توسط سپاهيان اوکتاي قاآن، جانشين چنگيز گشوده شد، اين منطقه در سيطره مغولان قرار گرفت. عمق و غناي فرهنگي ايرانيان به اندازه اي بود که در کمتر از نيم قرن اين قوم خونريز را آداب و فرهنگ آموختند. چنان که در زمان حکومت سلطان محمد اولجايتو که در آغاز سده 8 هـ. ق به حکومت رسيد در اصفهان همانند ديگر نقاط ايران مسجد و بناهاي متعددي ساخته شد. يکي از مشهورترين و زيباترين اين آثار، محرابي است گچ بري در مسجد جامع اصفهان که به محراب اولجايتو معروف گرديده است. پس از در گذشت ابو سعيد بهادر خان، سومين ايلخان مسلمان مغول، شاهزاده گان و اميران بر شهرها ومناطق ايران چيره شدند و چندي فرزندان امير چوپان در اصفهان حکومت کردند و سپس شاه شيخ ابو اسحاق اينجو، بر آن دست يافت. حکومت خاندان اينجو با کشته شدن ابواسحاق به دست مظفريان پايان يافت، و حکومت مظفريان نيز در اواخر سده 8 هـ. ق، با کشته شدن شاه منصور آخرين پادشاه اين خاندان در نزديکي شيراز به دست تيمور لنگ، به سرانجام خود رسيد. تيمور سپس رهسپار اصفهان گشت و در ماه رجب سال 795 هـ. ق، اصفهان را گشود. اصفهان در اواخر دوره تيموري، چندي نيز در قلمرو ترکمانان قراقويونلو قرار گرفت.
هر چند پس از تأسيس سلسله صفوي به دست شاه اسماعيل صفوي در سال 906 هـ. ق، وي تبريز را به عنوان پايتخت برگزيد؛ اما از سال 1000 هـ. ق شاه عباس کبير پايتخت را به اصفهان انتقال داده در طول 42 سال حکومت خود، پيوسته به عمران و آبادي کشور، به ويژه اصفهان پرداخت. ايجاد ميدان بزرگ نقش جهان، عالي قاپو، مسجد شيخ لطف الله و سردر قيصريه، مسجد شاه، بازار شاهي، خيابان چهار باغ، شهرک جلفا، کليساهاي تاريخي،. . . در اين شهر نتيجه گام ها و تلاش هاي شاه عباس بزرگ است. پس از شاه عباس، هر يک از شاهان صفوي نيز به نوعي در آباداني اصفهان کوشيدند. شاه صفي بناي امام زاده اسماعيل را در محل آن، به خوبي تعمير و تزيين کرد. هم چنين دَرِ بزرگ مسجد شاه را نقره پوش و طلا کاري نمود. شاه عباس دوم بناهايي چون کاخ پادشاهي چهل ستون و ساختمان پل خواجو و ساختمان هاي سلطنتي کرانه زاينده رود، مانند هفت دست، آيينه خانه، و نمکدان را ساخت و باغ پهناور سعادت آباد را ايجاد کرد. شاه سليمان کاخ هشت بهشت را بنا نمود و شاه سلطان حسين نيز مدرسه سلطاني يا مدرسه چهار باغ، سراي فتحيه (محل مهمانسراي شاه عباس) و بازارچه شاهي را بنا کرد. در سال 1135 هـ. ق، شاه سلطان حسين اصفهان را پس از هفت ماه محاصره و قحطي شديد به محمود غلجايي تسليم کرد. چون تهماسب ميرزا در قزوين از استعفاي پدرش آگاه شد، خود را شاه خواند و براي پس گرفتن پايتخت به تلاش افتاد. محمود غلجايي ( محمود افغان ) سرانجام پس از 30 ماه حکومت، در سال 1137 هـ. ق، به دست پسر عمويش اشرف غلجايي کشته شد و اشرف در اصفهان به حکومت رسيد. در دوران قاجاريان نيز، اگرچه پايتخت، ديگر به تهران منتقل گرديده بود؛ اما اصفهان هم چنان از اهميت فوق العاده اي برخوردار بود. در اين دوران در پاره اي از بنا ها تغييراتي داده شد. يکي از حاکماني که در اين دوران مدت طولاني بر اين شهر حکم راند، ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه بود.


طبيعت درشهرستان اصفهان
زاينده رود
زاينده رود تنها رودخانه بزرگ اصفهان است که پس از آبياري نمودن شهرها و آبادي هاي مسير خود وارد شهرستان اصفهان مي شود. رودهاي ايزدخواست، تيغ زرد، جوشقان، چشمه ريزه، دستكن، دهلر، رباط، رحيمي، سوه، سه گنبد، كلهر رود، لاچاورگ، لادرجه، لقر، محمد آباد، هزاره گره و هيني از ديگر رودهاي اين شهرستان هستند. چشمه هاي فراواني در شهرستان اصفهان وجود دارد که از قابليت هاي گردشگري طبيعي برخوردار هستند. برخي از آن ها عبارت اند از: چشمه آبشار شاه، چشمه و مزرعه توتستان، چشمه نبي، چشمه ملارد، چشمه راهروان، چشمه هفتون و چشمه خوراسگان.
چشمه ملارد
چشمه ملارد در 10 كيلومتري شمال اصفهان و جنب كوه سيد محمد قرار دارد.
سد زاينده رود
اين سد در محل آبادچي در ناحيه اي كوهستاني قرار گرفته است و موقعيت مناسبي براي جلب ايران گردان داخلي و خارجي دارد. در كنار سد، پلاژها و تاسيساتي احداث كرده اند كه مورد مراجعه مسافرين و اهالي شهرهاي اصفهان و خوزستان، به ويژه در فصل تابستان، قرار مي گيرد. در درياچه سد امكان قايق راني و ماهي گيري نيز وجود دارد. سد ديگري بر روي يكي ار شعبات زاينده رود به نام چشمه مرغاب احداث شده و در سال 1370 مورد بهره برداري قرار گرفته است. در صورت ايجاد تاسيسات پذيرايي لازم، اطراف سد مي تواند مورد بهره برداري گردشگري قرار مي گيرد.



مساجد و مدارس مذهبي درشهرستان اصفهان
مسجد شيخ لطف الله اصفهان
مسجد شيخ لطف الله اصفهان يكي از زيباترين و اعجاب انگيز ترين بناهاي اصفهان است. اين اثر فوق العاده يكي از زيباترين آثار تاريخي اصفهان است كه هر تماشا كننده‌اي را خيره مي ‌كند و نسبت به هنرمنداني كه در انجام آن دخيل بوده‌اند به اظهار تحسين و اعجاب وا مي ‌دارد، مسجد شيخ لطف الله است كه در ضلع خاوري ميدان نقش جهان مقابل عمارت عالي قاپو واقع شده و به واسطه كاشي كاري‌هاي معرق داخل و خارج گنبد و كتيبه‌هاي عالي كه مقداري از آن‌ها به خط عليرضاي تبريزي عباسي است از زيبايي و ظرافت كم نظيري برخوردار است. اين مسجد از شاهكارهاي معماري و كاشي كاري ايران در نيمه اول قرن يازدهم هجري بوده و به فرمان شاه عباس اول ساختمان آن شروع شده است. سر در زيباي آن در سال 1012 هجري به پايان رسيده است. سال اتمام ساختمان و تزيينات كاشي كاري آن به موجب كتيبه‌اي كه به خط ثلث با كاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي نوشته شده، سال 1028 هجري قمري است.
مسجد جامع اصفهان
مسجد جامع اصفهان در حقيقت، مجموعه‌اي از ساختمان‌ها و آثار هنري دوره‌هاي بعد از اسلام تاريخ ايران است كه يادگارهايي از پادشاهان، وزيران، اميران،‌ بزرگان و بانوان خير ايراني بعد از اسلام را در بر دارد و بخشي از تحولات معماري دوره‌هاي اسلامي تاريخ ايران را در مدت هزار سال نشان مي ‌دهد. اين بنا که به مسجد جامع عتيق و مسجد جمعه نيز شهرت دارد، در بخش قديمي اصفهان، ضلع باختري خيابان هاتف و انتهاي بازار بزرگ واقع شده و يکي از برجسته ‌ترين آثار معماري ايران و جهان است و از آن جا که بخش‌هاي مختلف آن در دوران‌هاي مختلف تاريخي ساخته و پرداخته شده‌اند، مجموعه حاضر چون موزه عظيمي، معرف روند تحول و تکامل معماري ايران در دوره اسلامي است.
بر اساس متون تاريخي و تاييد بررسي ‌هاي باستان‌شناسي، بناي اوليه مسجد، مربوط به قرن دوم هجري است. قديمي ترين شرح حالي که پيرامون مسجد قديمي در دست داريم، شرحي است که در رساله «محاسن اصفهان» در سال 421هـ . ق نوشته شده است. بر اساس اين نوشته، مسجد اوليه، بناي بزرگي بوده که توسط اعراب قبيله طيران (تيرون) در قرن دوم هجري بنا شده بود. اين مسجد در سال 226هـ . ق، در دوره عباسيان بازسازي شده و وسعت بخشيده شد. در دوره آل بويه، مجددا بازسازي شده و از طرف صحن گسترش يافته است. در فاصله سال‌هاي 465 تا 485هـ . ق، در دوره وزارت خواجه نظام الملک، در بخش جنوبي مسجد با تخريب بخشي از شبستان دوره گذشته، فضايي گنبددار و در سال 481هـ . ق در شمالي ‌ترين نقطه مسجد، فضاي گنبددار ديگري توسط تاج الملک ـ رقيب نظام الملک ـ بنيان گرديد. در زمان ايلخانان، به روزگار فرمانروايي الجاتيو، بخش‌هايي از مسجد تزيين و محراب زيباي گچ بري مورخ 710هـ . ق ساخته شد که محراب مزبور، يکي از شاه کارهاي هنر گچ بري محسوب مي ‌شود و با کتيبه‌هاي زيبا، نقوش متنوع گياهي و سرستون نماها، به نحو شايسته‌اي نماسازي و تزيين شده است. در روزگار مظفريان، بخش‌هايي از مسجد بازسازي و بخش‌هاي ديگري از جمله مدرسه و صفه عمر و شبستان شمالي به آن اضافه شد. در سال 851هـ . ق، بناي شبستان زمستاني انجام گرفت. در دوره صفوي بخش‌هاي مختلف مسجد تعمير، تزيين و بناهايي چون شبستان ستوندار جنوب باختري و بناهاي وسط صحن ساخته شد. در روزگار قاجاريه، تعميرات و تزييناتي در مسجد، از جمله در سر در مورخ 1218هـ . ق صورت گرفته است. سرانجام در قرن اخير، تعميرات اساسي و بنياديني در ساختمان مسجد و تزيينات آن به عمل آمده است.
در نتيجه حفريات باستان شناسي در دوره اخير، بقاياي اين مسجد در زير بخش‌هاي فعلي مسجد از جمله در زير گنبدخانه نظام الملک و شبستان‌هاي سلجوقي به دست آمده و مشخص شده که مسجد دوره سلجوقي بر روي بقاياي دوره قبل نهاده شده است. بناي کنوني مسجد با وسعتي حدود 22 هزار مترمربع با نقشه چهار ايواني ساخته شده و مشتمل بر صحن مرکزي وسيع با حوض و بناهاي مربوط، ايوان‌هاي چهارگانه، گنبدخانه‌هاي جنوبي و شمالي، شبستان‌هاي متعدد، مدرسه، ورودي ‌ها، تزيينات غني و متنوع، آثار نفيس و مدارک تاريخي بسيار و الحاقاتي است که در دوره‌هاي نسبتاً جديد صورت گرفته است. اين بنا به شماره 95 به ثبت تاريخي رسيده است
مسجد اشترجان (اشترگان) اصفهان
اين مسجد در دهكده اشترگان لنجان، 38 كيلومتري اصفهان واقع شده است. سر در مسجد آن 13 متر ارتفاع دارد و با كاشي ‌هاي سبک اوايل قرن هشتم هجري قمري و تزيينات گچ بري به شيوه همان دوره آراسته شده است. مناره‌هاي اين مسجد مانند منار جنبان متحرک است و تاريخ ساختمان آن نيز در كتيبه كاشي كاري سر در اصلي و هم چنين در انتهاي كتيبه داخل گنبد، سال 715 هجري قمري ثبت شده است.
مسجد حكيم اصفهان
اين بنا در محله قديمي اصفهان، معروف به باب الدشت، در انتهاي بازار رنگرزان واقع شده و به جهت فضاي مناسب، تزيينات زيباي کاشي کاري و كتيبه‌هاي نفيس، از مساجد مهم و معتبر اصفهان محسوب مي ‌شود. بناي اين مسجد برطبق كتيبه‌هاي تاريخي آن، به هزينه محمد داوود، معروف به تقرب‌خان ـ از پزشكان شاه عباس دوم و شاه صفي ـ ساخته شده است. سال شروع ساختمان مسجد، براساس كتيبه سردر خاوري، 1067هـ . ق و سال اتمام آن براساس كتيبه سر در شمالي، 1073هـ . ق است. با توجه به منابع تاريخي و شواهد به جاي مانده، اين مسجد در محل مسجدي قديمي از زمان آل بويه معروف به جورجير كه توسط صاحب بن عباد وزير ساخته شده بود، بنا شده است. (البته با توجه به نوشته شاردن، مسجد دوره صفوي در محوطه خالي قبرستان بنا شده و بنابر اين، مسجد جورجير قبلاً از بين رفته بوده است). بناي مسجد حكيم داراي سر در، صحن، ايوان، غرفه‌هاي دو طبقه، گنبدخانه، شبستان و همچنين کاشي کاري و تزيينات زيبا و كتيبه‌هاي نفيس است. سردر خاوري مسجد داراي تزيينات کاشي کاري و كتيبه تاريخي است. كتيبه سردر شمالي به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشي لاجوردي مورخ 1073هـ. ق است. صحن مسجد وسيع بوده و نماهاي آن با کاشي کاري و خطوط بنايي آراسته شده است. در جبهه جنوبي صحن، ايوان جنوبي، گنبدخانه و شبستان‌هاي طرفين آن واقع است. گنبدخانه مسجد نيز داراي تزيينات کاشي کاري معقلي، كتيبه‌ها و محراب‌هايي مي باشد. اين بنا به شماره 223 به ثبت تاريخي رسيده است.
مسجد خلوت نشين (شيشه) اصفهان
اين بنا در کوچه مشهور به باغ قلندرها که مسجد حکيم را به بازار بزرگ اصفهان متصل مي ‌کند، واقع شده و مسجد کوچکي است که صحن کوچک آن را در دوره اخير با طاق شيشه‌اي پوشانده‌اند و به همين جهت ه آن مسجد شيشه نيز مي گويند. اين مسجد در زمان شاه سليمان صفوي توسط محمدقاسم زاهد مشهور به خلوت نشين بنا شده است. داخل مسجد به علت تعميراتي که در آن صورت گرفته، از حالت قديمي خود خارج شده، ولي محراب جنوبي آن به حالت اصلي باقي مانده و داراي تزيينات کاشي کاري است. کتيبه اين محراب به خط ثلث سفيد بر زمينه کاشي لاجوردي است. کتيبه سردر مسجد نيز به همان شيوه و مورخ 1100هـ . ق است.
مسجد سرو شفادران اصفهان
اين مسجد كه در عرف تلفظ (سرش بادران) خوانده مي شود در روستايي در 29 كيلومتري جنوب خاوري اصفهان و ساحل شمالي زاينده رود واقع شده است. اين اسم در اصل (سروش آذران) بوده و محل يكي از آتشكده‌هاي معروف اصفهان است. به غير از مسجد سرو شفادران كه به فتواي كتيبه آن در دوره شاه طهماسب اول در سال 976 هجري بنا شده است آثار قابل ملاحظه‌اي ندارد. كتيبه سر در مسجد كه قسمتي از كاشي ‌هاي انتهاي آن از بين رفته، به خط ثلث با كاشي لاجوردي بر زمينه آجري آن نوشته شده است.
مسجد ايلچي اصفهان
مسجد ايلچي درمحله احمد آباد اصفهان واقع شده است. كتيبه تاريخي سر در مسجد حاكي از آن است که اين مسجد دردوره سلطنت شاه سليمان صفوي به وسيله (صاحب سلطان بيگم) دختر حكيم نظام الدين محمد ملقب به حكيم الملک ايلچي و توسط (خواجه سعادت) نامي از خواجگان او به اتمام رسيده است. كتيبه سر در اين مسجد در سال 1097 نوشته شده است. در بالاي سكوها و در داخل مقرنس‌هاي سر در مسجد ايلچي خطوط بنايي بسياري نقش بسته است.
مسجد آقا نور اصفهان
اين بنا در محله دردشت اصفهان واقع است. بناي اصلي آن، از آثار دوره شاه عباس اول است كه ساخت آن يک سال بعد از مرگ نامبرده، در اولين سال سلطنت شاه صفي ـ 1039هـ. ق ـ به اتمام رسيده و در دوره قاجاريه، شبستان زيبايي بدان افزوده شده و بخش‌هايي از آن تزيين شده است. بناي كنوني مسجد، با نقشه چهار ايواني، داراي سردر، صحن، ايوان‌هاي چهارگانه، شبستان، تزيينات کاشي کاري و كتيبه‌هاي تاريخي است. كتيبه مقدم ‌تر بنا، در داخل ايوان خاوري، به شعر و به تاريخ 1034 هجري است. براساس متن اين كتيبه، مسجد را شخصي به نام آقا نور ساخته است. كتيبه اتمام بنا، بر سر در خاوري به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشي خشتي لاجوردي رنگ نوشته شده است. براساس متن كتيبه، بناي مسجد به وسيله نورالدين محمد اصفهاني، در زمان شاه عباس شروع و در سال اول سلطنت شاه صفي به اتمام رسيده است. كتيبه مزبور به خط محمدرضا امامي است. شبستان ستون دار اين مسجد، بسيار زيبا و داراي ستون‌هاي سنگي و پوشش چشمه طاق است كه در وسط طاق‌ها، قطعاتي از سنگ مرمر شفاف جهت نورگيري قرار داده‌اند. اين شبستان، محراب كوچكي دارد. سردر خارجي شبستان جنب سردر شمالي مسجد نيز تزييناتي از نوع كاشي ‌هاي گره و خطوط بنايي دارد. اين شبستان، از الحاقات قرن سيزدهم هجري است و به هزينه حاج‌ محمد ابراهيم قزويني ـ امام جماعت سابق مسجد ـ بنا شده است. پشت بام اين شبستان، در رديف زيباترين مهتابي ‌هاي مساجد اصفهان است. اين مسجد، در بهمن ماه 1365 شمسي، در معرض حملات هوايي عراق قرار گرفت كه در نتيجه آن، خرابي ‌هايي در صفه جنوبي، لنگه‌ طاق‌ها، تزيينات كاشي و آيينه و گلدسته مسجد ايجاد شد كه بعدها به همت مسئولين مربوطه بازسازي و مرمت گرديد.
مسجد گاراصفهان
اين بنا در روستاي گار در 22 كيلومتري خاور اصفهان و ساحل جنوبي زاينده رود واقع شده و امروز تنها مناره و بقاياي بخشي از ديوارهاي گنبدخانه مسجد برجاي مانده است. با توجه به مناره و كتيبه سلجوقي آن و همچنين بقاياي كتيبه و تزييناتي از دوره ايلخاني مي ‌توان گفت كه اصل مسجد مربوط به دوره سلجوقي است كه در دوره ايلخاني بازسازي شده و محراب و تزييناتي بدان الحاق شده است. بناي اصلي مسجد به روزگار آباداني، شبستان مربع گنبدداري به ابعاد 12/8×12/8 متر بوده كه در جوانب آن، بناهاي ديگري وجود داشته و كل بناهاي مسجد، درون حصاري خشتي محصور مي ‌شده است. بناي گنبددار با آجركاري، گچ بري، طاق نماها، محراب و كتيبه‌هايي مزين مي ‌شده كه از همگي آن ها تنها بقاياي اندكي برجاي مانده است. بر ديوار شمالي اتاق، لوحه‌هايي گچ بري برجاي مانده است. محراب مسجد در ضلع جنوبي داراي گچ بري‌ها و كتيبه‌هاي قرآني به خط ثلث و كوفي است كه بخش عمده آن از بين رفته است. مناره سلجوقي در 50 متري بناي مزبور قرار دارد.
مسجد باغ حاجي اصفهان
در نزديكي باغ حاجي (باغ همايون امروز) كوچه‌اي به نام باغ حاجي وجود دارد كه مسجد كوچكي از دوره صفويه در آن واقع شده است. كتيبه سر در اين مسجد حاكي از آن است كه مسجد به وسيله شخصي به نام خواجه روح الله در دوره پادشاهي شاه عباس اول ساخته شده است. از تزيينات كاشي كاري اين مسجد غير از سر در آن چيز قابل ملاحظه‌اي باقي نمانده و كتيبه آن به خط ثلث سفيد معرق بر زمينه كاشي لاجوردي مورخ به سال 1033 هجري است.
مسجد ازيران اصفهان
در سي كيلومتري خاور اصفهان و در جنوب بستر زاينده رود دهكده ازيران واقع شده كه مردم محل آن را (ازيرون) تلفظ مي ‌كنند. در اين دهكده كه در خاور دشتي واقع شده، به سبک بناهاي مغولي در قرن هشتم هجري مسجد جالب توجهي وجود دارد كه در حال انهدام و ويراني است. كتيبه خارجي گنبد مسجد ازيران به خط بنايي آجري برجسته و سفيد بر زمينه آجري قرمز مي باشد. كتيبه داخل گنبد به خط بنايي آجري برجسته و سفيد بر زمينه آجري قرمز رنگ و كتيبه محراب مسجد ازيران به خط ثلث گچ بري برجسته بر زمينه گل و برگ است.
مسجد گز اصفهان
مسجد گز در روستايي در 18 كيلومتري شمال شهر اصفهان واقع شده و از نواحي قديمي و تاريخي حومه اصفهان محسوب مي ‌شود. اين مسجد كوچک چهار ايواني مربوط به دوره سلاجقه است كه در دوره‌هاي بعد، خرابي ‌هايي به آن وارد آمده و تجديد ساختمان شده ولي به مقدار زياد مشخصات سلجوقي خود را حفظ كرده است. ايوان‌هاي شمالي، جنوبي، خاوري و باختري در اين مسجد دو به دو قرينه هم هستند و صحن آن به شكل مربع و طول و عرض آن در حدود 12 متر است. آثار قابل ملاحظه سلجوقي اين مسجد در ايوان باختري آن است و دو راهروي فعلي مسجد در طرفين اين ايوان قرار دارند. درهر يک از دو ضلع شمالي و جنوبي ايوان باختري دو مدخل به ارتفاع تقريباً دو و نيم قرار دارد. تزيينات طاق‌هاي هلالي شكل آن ها از آجر و گچ، نظير تزيينات سلجوقي داخل ايوان خاوري مسجد جمعه اصفهان است و در بالا پشت بغل‌هايي از تزيينات آجري دارد. پشت مدخل داراي دو قسمت برجسته مدور در چپ و راست مي باشد. محراب سلجوقي اين ايوان در ضلع جنوبي آن واقع شده و در قسمت فوقاني آن محل يک كتيبه كه در اطراف اين ايوان نصب شده بوده است، مشاهده مي ‌شود ولي كم ترين اثري از خود كتيبه باقي نمانده است.
مسجد سين اصفهان
در قريه (سين) كه در شش كيلومتري شمال گز واقع شده يک مسجد و مناره سلجوقي وجود دارد كه در مقايسه با مسجد گز بيش تر اختصاصات دوره سلجوقي خود را حفظ كرده است. كوچه و مدخل مسجد سين كه مناره مرتفع آن نيز در گوشه‌ شمال باختري مسجد واقع مي ‌شود، شباهت زيادي به كوچه و مدخل مسجد گز دارد. صحن فعلي مسجد سين، وسعت زيادي ندارد و طول و عرض آن در حدود 7 متر است. مدخل مسجد در ضلع شمالي آن واقع شده و ايوان اصلي كه به گنبد منتهي مي ‌شود، در سمت جنوب قرار دارد. در طرفين خاوري و باختري صحن دو ديوار معمولي قرار دارد. ديوارهاي آن تزييناتي از گچ بري مشابه تزيينات ديوارهاي ايوان خاوري مسجد جمعه اصفهان دارد. طاق گنبدي شكل آن از مقرنس‌هاي درشت آجري - شبيه به طاق‌هاي مقرنس دار آجري مسجد جمعه اصفهان- تزيين شده است. خطوط گچ بري اطراف محراب اين مسجد بر زمينه اي آبي رنگ نقش بسته است.
مسجد جامع برسيان اصفهان
اين بنا در روستاي برسيان در 42 كيلومتري خاور اصفهان و شمال بستر زاينده رود واقع شده و از آثار ارزشمند دوره سلجوقي است كه در دوره‌هاي بعد الحاقاتي به آن صورت گرفته است. بناي دوره سلجوقي مسجد، گنبدخانه‌اي مربع مستطيل به ابعاد تقريبي 11 متر (ضلع داخلي) است كه در اصل در هر ضلع شمالي، خاوري و باختري آن، سه درگاه و در ضلع جنوبي آن، محراب و دو درگاه در طرفين آن وجود داشته و از نظر ساختار و تزيينات به نظر مي ‌رسد كه از گنبد تاج الملک ـ مسجد جامع اصفهان ـ الگو گرفته است. اكثر درگاه‌هاي مسجد در دوره صفوي مسدود شده است. چسبيده به ضلع جنوبي گنبدخانه، مناره‌اي با شكوه از دوره سلجوقي وجود دارد. در زير پوشش بنا، كتيبه‌اي سرتاسري به خط كوفي از آجر تراشيده متضمن آيات قرآني وجود دارد كه حدود نيمي از آن، از جمله عبارت تاريخي، از بين رفته است. گنبد بنا به قطر حدود 30/10 متر، از نوع دو پوسته پيوسته با پوشش داخلي باريكه طاق است. پوشش داخلي، مركب از هشت باريكه طاق است كه توسط هشت رگه از يكديگر مجزا شده‌اند. در ضلع جنوبي گنبدخانه، محراب آجري نفيسي وجود دارد. محراب داراي قواره‌اي مستطيل شكل با يک طاق نماي مقرنس آجري زيباست كه طاق نماي محراب به شكل پنج ضلعي در دو طرف داراي دو ستون آجري با سرستون‌هاي آجري است. سطوح محراب، با طرح‌هاي هندسي آجري، قطعات گچ بري و كتيبه‌هاي متعدد به خط كوفي تزييني و بنايي مزين شده است.
منار مسجد با طرح مدور، از آچر و ملاط گچ به ارتفاع 55/34 متر ساخته شده و يكي از قديمي ‌ترين و بهترين نمونه‌هاي منار سازي دوره سلجوقي در قرن پنجم هجري است. اين منار فاقد سكو يا پايه است و قطر آن در سطح زمين، 75/5 و در بالا، 2/4 متر است. ضخامت ديوار در پايه، 8/1 و در بالا، 03/1 متر است كه بدين ترتيب، قطر منار و ديواره‌هاي آن از پايين به بالا به تدريج كاهش مي ‌يابد. در داخل منار، پلكان مارپيچي تعبيه شده كه از روزنه‌هايي باريک و عمودي كه به طرف داخل وسيع تر مي ‌شوند، روشنايي مي ‌گيرد. لبه پله‌ها از چوبي به ضخامت ديوار منار فرو مي ‌رود. سطح منار با تزيينات زيباي آجركاري ـ مشهور به هزار باف ـ پوشش يافته كه به عقيده آندره گدار ـ متخصص باستان‌شناسي ـ يكي از بهترين نمونه‌هاي دوره سلجوقي در قرن پنجم هجري است. بر قسمت فوقاني مناره، كتيبه‌اي به خط كوفي از آجر تراشيده وجود دارد. در دوره صفوي، الحاقات زيادي به بنا صورت گرفته كه شامل صحن، ايوان جنوبي و شمالي، رواق‌ها و شبستان‌هاي خاوري و باختري مي ‌شود. همچنين در اين دوره، درگاه‌هاي متعدد گنبدخانه مسدود شده‌اند. صحن مسجد به ابعاد 40/19‍‍‍‍‍‍× 30/19 متر است و در ضلع جنوبي آن، ايواني به دهانه 7 و عمق 5/9 متر و در ضلع شمالي آن، ايواني به عرض 7 و عمق 5 متر قرار گرفته است. در طرفين ايوان شمالي، دو مدخل قرار دارد. در خاور و باختر صحن، دو شبستان با طاق‌هاي ضربي ساخته شده كه دهانه‌هايي به طرف صحن دارند. در منتهي‌اليه جنوبي ضلع خاوري و باختري، دو مدخل ديگر قرينه يكديگر، قرار گرفته است. بناهاي الحاقي، از خشت و روكش آجر هستند و بر طبق كتيبه‌اي كه در گذشته در مسجد وجود داشته، توسط شاه تهماسب اول ساخته شده‌اند.
مسجد دشتي اصفهان
اين بنا در ساحل جنوبي زاينده‌ رود و 18 كيلومتري خاور اصفهان واقع شده و به همراه نمونه‌هاي مشابه ـ مسجد كاج و ازيران ـ در همين منطقه، مربوط به قرن هشتم هجري است كه امروزه به حالت نيمه ويران در آمده‌اند. نقشه اين مسجد با توجه به وضعيت حاضر داراي اتاق مربع شكل ساده‌اي به ابعاد داخلي 10×10 و ابعاد خارجي 14×14 متر است. در جلو داراي ايواني مخروبه به عرض 10 و عمق فعلي 5/4 متر است. اتاق مربع شكل اين مسجد در جهت خاوري، باختري و شمالي داراي درگاه طاقدار عريض و بلند و در جهت جنوب، محراب آجري است. طرح مربع گنبدخانه با هشت طاق نماي بزرگ در پايين و شانزده طاق كوچک در بالا به دايره تبديل گشته است. در بدنه گنبد، علاوه بر نورگيرها، جاي چوب بست‌هايي نيز ديده مي ‌شود. در گذشته، در گوشه‌هاي ضلع شمالي بنا، مناره‌هايي وجود داشته كه از بين رفته‌اند. همچنين در يكي از زواياي شمالي بنا، راه پله مارپيچي تعبيه كرده‌اند و در دو گوشه جنوبي آن نيز جايي براي چنين راه پله‌اي در نظر گرفته‌اند. در بخش‌هاي مختلف بنا، از جمله در گوشه سازي، از الوار چوبي كمک گرفته ‌شده است. اين بنا فاقد كتيبه تاريخي و تزيينات زيادي است و به همين دليل و داشتن ويژگي ‌هاي ديگر، به نظر مي ‌رسد كه ساختمان آن ـ به دليل نامعلوم ـ هيچ‌ گاه به طور كامل به اتمام نرسيده باشد. تنها تزيينات موجود، آجركاريي ها و اندكي کاشي کاري است كه در جبهه جنوبي ايوان به كار رفته است. بناي اين مسجد به روزگار آباداني داراي صحن و ملحقاتي بوده كه همگي از بين رفته‌اند.
مسجد دروازه حسن آباد اصفهان
اين بنا در ابتداي دروازه حسن‌آباد واقع شده و در زمان محمدشاه قاجار ساخته شده و كتيبه‌اي قرآني به خط ثلث بر زمينه كاشي خشتي لاجوردي بر سر در آن نصب شده است.
مسجد آقاسي اصفهان
اين بنا در محله ميدان كهنه اصفهان واقع بوده و در سال 1307 هـ . ش جهت احداث خيابان از بين رفته است. تنها آثار منسوب به اين مسجد، كاشي ‌هاي پراكنده‌اي است كه بر ديوار جنوبي باغ چهل ستون نصب شده و معرف آثار دوره صفويه است.
مسجد عليقلي آقا اصفهان
اين بنا در محله بيدآباد اصفهان واقع شده و به همراه مجموعه بناهايي مركب از حمام، بازار، كاروان سرا و چهارسو، به سال 1122هـ . ق ـ زمان سلطان حسين صفوي ـ توسط حاج عليقلي آقا، از خواجگان حرم شاه سليمان و شاه سلطان حسين صفوي، ساخته شده است. بناي مسجد داراي سر در کاشي کاري، صحن، ايوان و شبستان است كه با کاشي کاري زيبايي مزين شده‌اند. سر در مسجد با کاشي کاري و مقرنس كاري زيبا، كتيبه تاريخي، گلدسته‌هاي فوقاني و غرفه‌هاي جانبي تزيين و نماسازي شده‌است. كتيبه تاريخي اين سر در مورخ 1122هـ . ق است كه براساس متن آن، مسجد در زمان شاه سلطان حسين توسط عليقلي آقا بنا شده است. بر روي جرزهاي سر در نيز به خط بنايي با كاشي زرد رنگ، آيات و عباراتي را نوشته‌اند. صحن مستطيل شكل مسجد نسبتاً كوچک و فاقد حوض و مهتابي است. در سمت جنوب صحن، ايوان و محرابي قرار دارد كه ازاره‌اش از سنگ مرمر و بالاتر از آن، کاشي کاري معرق نفيس است. در سمت خاور صحن، شبستاني با هشت ستون سنگي قرار دارد و داراي درب چوبي خاتم زيبايي است. بر طبق كتيبه سر در مزبور، بناي شبستان در سال 1297 هـ . ق به پايان رسيده است. در طرف باختر صحن نيز شبستان كوچک تري قرار دارد.
مسجد علي و مناره سلجوقي اصفهان
اين بنا در يكي از خيابان‌هاي فرعي منشعب از خيابان هاتف، در نزديكي مسجد جامع و مجاور مقبره هارون ولايت واقع شده و به خاطر ويژگي ‌هاي معماري و تزييناتي، از مساجد مهم و در خور توجه اصفهان است. با توجه به وجود مناره‌اي از دوره سلجوقي و اين حقيقت كه به روزگار صفويه از اين مسجد به نام مسجد سنجريه نام برده شده است، مي ‌توان يقين پيدا كرد كه مسجدي در دوره سلجوقي در اين محل ساخته شده بوده كه بعد از ويراني در سال 929هـ . ق ـ زمان شاه اسماعيل اول ـ ميرزا شاه حسين وزير، مسجد كنوني را جايگزين آن كرده است. در حال حاضر، به غير از مناره كه در بطن مسجد علي قرار گرفته، هيچ اثري از بناي دوره سلجوقي مشهود نيست.
پيترودلاواله و شاردن كه در سال 1619 و 1666 ميلادي در اصفهان بوده‌اند، اين مناره را به مقبره هارون ولايت منسوب داشته‌اند. بناي كنوني مسجد با نقشه چهار ايواني ساخته شده و داراي سردر، صحن، ايوان، گنبدخانه و شبستان تابستاني و زمستاني است كه با تزيينات زيباي كاشي معرق، مقرنس كاري و كتيبه‌هاي تاريخي مزين شده‌اند. سر درب ورودي مسجد در ضلع باختري آن داراي کاشي کاري معرق نفيس و كتيبه تاريخي است. كتيبه مزبور به خط ثلث با كاشي معرق سفيد بر زمينه آبي، متضمن نام پادشاه وقت و باني ساختمان و سال اتمام ساختمان 929 هـ . ق است. رديف اول اين كتيبه، قرآني و به خط ثلث حنايي رنگ است. بقيه سطوح سر در، با کاشي کاري معقلي و خطوط بنايي تزيين و نماسازي شده است. صحن مسجد، مربع مستطيل و در وسط داراي يک حوض و در چهار ضلع، چهار ايوان است كه ايوان جنوبي از ديگر ايوان‌ها وسيع‌تر است و در پشت آن، شبستان گنبددار قرار گرفته است. گنبد اين مسجد با ساقه بلند از بيرون با کاشي کاري پوشش يافته و از درون داراي مقرنس‌هاي گچي است. سطوح داخلي گنبدخانه با درگاه‌ها و طاق‌هايي به صورت دو طبقه نماسازي شده كه طاق‌هاي طبقه بالا صورت مربع را به كثير الاضلاع تبديل كرده‌اند و گنبد بر آن قرار گرفته است. در پاكار گنبد، كتيبه‌اي سرتاسري متضمن آيات قرآني و تاريخ 929هـ. ق کاشي کاري شده است. در زير گنبدخانه و ايوان جنوبي، شبستان زمستاني مسجد، كمي پايين‌تر از سطح مسجد بنا شده و سبک ساختمان آن جالب است. در ابتداي شروع پلكاني كه سطح مسجد را به شبستان زيرين متصل مي ‌كند. در ضلع شمالي مسجد و بر جرز باختري ايوان، لوحي از سنگ مرمر نصب شده است. مناره سلجوقي مسجد علي به ارتفاع 85/47 متر، در كنار گنبد قرار گرفته و از شكيل‌ترين مناره‌هاي دوره سلجوقي است كه با تزيينات آجركاري و كتيبه‌هاي متعدد مزين شده است. مدخل اين منار در درون مسجد قرار گرفته است. در ارتفاع 35/40 متري، قرنيزي به صورت تاج بيرون زده و بعد از آن، بخش كوچک تر منار قرار گرفته كه در انتهاي آن نيز قرنيز ديگري قرار دارد. در داخل مناره، ستون مركزي قرار دارد كه پلكان حول محور آن به طرف بالا مي ‌گردد. با توجه به ويژگي ‌هاي معماري مناره به نظر مي ‌رسد كه مربوط به قرن ششم و به احتمال كم تر، قرن هفتم هجري باشد.
مسجد آقا محمد باقر چهار سوقي اصفهان
اين بنا در محله چهار سوي اصفهان واقع شده و در اواخر قرن سيزدهم هجري ظاهراً توسط آقا ميرزا محمد باقر چهار سوقي ـ از اعاظم فقها ـ ساخته شده است. سردر مسجد و محراب آن داراي كاشي كاري‌هايي است، کاشي کاري محراب مورخ 1326 هـ. ق است. در داخل مسجد، سنگابي قديمي مورخ محرم 1291 هـ . ق وجود دارد.
مسجد آقا ميرزا محمد هاشم اصفهان
اين بنا در محله چهار سوي شيرازي ‌هاي اصفهان واقع شده و از بناهاي دوره قاجاريه ـ اواخر قرن سيزدهم هجري ـ است. بناي مسجد داراي صحن، سردر، دو ايوان شمالي و جنوبي، شبستان گنبددار و صفه‌هايي در اطراف صحن است. نماي خارجي گنبد، آجري و داخل آن، پوشش ساده گچي است. کاشي کاري كتيبه دو گنبد و محراب آن، قديمي است، ولي کاشي کاري نماي خارجي ايوان‌ها و صحن، از اقدامات سال 1363 هـ ‍. ق محسوب مي ‌شود. همچنين در اين ايوان، سنگابي با كتيبه‌اي به تاريخ 1280هـ . ق قرار دارد.
مسجد اشكرند اصفهان
در روستاي اشكرند، در جنوب خاوري اصفهان، چهار مسجد قديمي و ويرانه وجود دارد كه اطلاعي از نام و هويت تاريخي آن ها در دست نيست. براساس بررسي ‌هاي ماكسيم سيرو، معماري اين مساجد، معرف دوره‌هاي مختلف ساختماني از قرون اوليه اسلامي به بعد است.
مسجد باباسوخته اصفهان
اين بنا تا اواخر قرن سيزدهم هجري در منتهي‌اليه شمالي محله جوباره در خارج شهر ـ كه اكنون جزو شهر شده ـ و كنار باغ قوشخانه واقع بوده كه اكنون از آن تنها تک مناري زيبا و باشكوه برجاي مانده است. از اين مسجد در منابع تاريخي با عنوان مسجد باباسوخته، مسجد عمر و مسجد سلطان ابوسعيد بهادرخان ياد كرده‌اند.
اوژن فلاندن ـ سياح و نقاش فرانسوي كه در سال 1255 هجري از اصفهان بازديد كرده ـ از اين مسجد، نقاشي عالي و توصيفي جالب به يادگار گذاشته است: «مسجد كوچک زيبايي خودنمايي مي ‌كند كه گوهري است گرانبها در هنر معماري ايران. اين مسجد، باباسوخته ناميده مي ‌شود. نه تنها گنبد و مناره آن کاشي کاري شده، بلكه تمام سطوح آن از بالا تا پايين به همين طريق با كاشي مينايي پوشيده شده است. امروزه اين نما صدمه كلي ديده و آجرهاي زير كاشي ‌ها از هر سو نمايان شده است. با اين همه هنوز هم درخشش اين نماي درخشان به چشم مي ‌خورد. نقوش بزرگ ستاره‌اي شكلي به رنگ‌هاي سبز و سفيد بر زمينه لاجوردي گنبد نقش شده است. برفراز گنبد و در ميان حاشيه‌هاي آبي رنگ، كتيبه‌اي با حروف سفيد بر زمينه سبز، گنبد را دور مي ‌زند. مناره كه جلوه‌اي بي ‌نهايت دل‌انگيز دارد، با قد كشيده خود، سلسله‌اي از نقوش مارپيچ به رنگ‌هاي سبز و سفيد را كه بر سطح مينايي‌اش در هم پيچيده‌اند، به نمايش گذاشته است.»
براساس تصوير ارايه شده از اين بنا، مسجد داراي صحن و ايواني با دو گلدسته كوتاه، گنبدخانه و مناره‌اي مرتفع بوده است. بدنه اصلي منار به صورت استوانه‌اي است كه به تدريج از قطر آن كاسته مي ‌شود و در بالا به مقرنس كاري زيبايي ختم مي ‌شود و بر بالاي آن نيز بخش استوانه‌اي كوچک تر قرار دارد. سطح مناره، با كاشي و خطوطي بنايي كه به صورت مارپيچ بالا مي ‌روند، تزيين شده است. پلكان مناره به طور مارپيچ از داخل منار بالا مي ‌رود. به نظر مي ‌رسد كه اين منار در اصل بر يک طرف مدخل ورودي مسجد قرار مي ‌گرفته و قرينه آن نيز در طرف ديگر مدخل مسجد وجود داشته است. با توجه به شيوه ساختماني و تزيينات كاشي و همچنين انتساب آن به سلطان ابوسعيد به نظر مي ‌رسد كه بناي مسجد مربوط به اواخر دوره ايلخاني باشد.
مسجد بوزان اصفهان
اين بنا در روستاي بوزان جي در سه كيلومتري خاور اصفهان واقع بوده كه در گذشته ويران شده و تنها بخشي از كتيبه‌هاي گچ بري محراب آن به موزه ملي ايران منتقل شده است. حاشيه بيرون محراب به خط كوفي گلدار شامل آيه 18 سوره آل عمران است.
محراب الجاتيو اصفهان
اين محراب در مسجد جامع اصفهان ـ در ضلع باختري خيابان هاتف و انتهاب بازار بزرگ ـ واقع شده است. محراب در شبستان ضلع شمالي ايوان باختري ـ معروف به شبستان محراب الجاتيو ـ واقع و بر طبق كتيبه گچ بري آن، در سال 710هـ. ق به روزگار الجاتيو و وزيرش محمد ساوي به اهتمام عضد بن علي ماستري ساخته شده و گچ بر آن، امضاي خود را با عبارت «عمل حيدر» بر آن نهاده است. خود شبستان مربوط به دوره مظفري است. محراب مزبور، يكي از شاه كارهاي هنر گچ بري محسوب مي ‌شود و با كتيبه‌اي زيبا، نقوش متنوع گياهي و سرستون نماها، به نحو شايسته‌اي نماسازي و تزيين شده است.
مسجد مصري اصفهان
اين مسجد در محله جوباره به وسيله «حاجي ميرزا محمدخان» تاجر مصري، در سال 1061 هجري قمري بنا شده است و كتيبه و اشعاري منقور بر لوحي از سنگ مرمر دارد. مقبره «خواجه ميرحسن» كه كتيبه آن تاريخ سال 788 را نشان مي ‌دهد در مقابل آن واقع شده است. اين مقبره چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
مسجد حاج محمد جعفر آباده‌اي اصفهان
اين بنا در بازار اصفهان، ميان محله نيم‌آورد و جماله كله و درب امام در بازارچه‌اي هم نام مسجد واقع و از آثار ارزنده دوره قاجار است كه به همت حاج محمد جعفر آباده‌اي ـ از روحانيون مشهور اصفهان در قرن سيزدهم هجري ـ ساخته شده است. به نوشته رفيعي مهر‌آبادي، تنها شبستان مسجد توسط فرد مذكور ساخته شده و بقيه مسجد از پيش برقرار بوده است. به نظر مي ‌رسد كه بناي مسجد به هنگام فوت حاج محمد جعفر ـ 1280 هـ . ق ـ به پايان رسيده بوده و تنها بخشي از تزيينات آن بعد از مرگ وي به همت پسرش كه امام جماعت آن مسجد شد، به انجام رسيده است. بناي كنوني مسجد داراي سردر، صحن، ايوان، شبستان و تزيينات زيباي كاشي خاصه از نوع گره است. تزيينات كاشي مسجد داراي تاريخ‌هاي 1280، 1296، 1367 و 1370 هـ . ق و متضمن آيات قرآني هستند.
مسجد فتح اصفهان
اين بنا در محله قديمي باب الدشت اصفهان واقع شده و بناي كوچكي است كه بر طبق كتيبه سر در آن، به وسيله عالم رباني ابوالفتوح محمد در سال 987هـ . ق بنا شده است. كتيبه اين مسجد به خط عليجان معلم است و بر دو جرز طرفين سردر آن نيز بر دو لوحه سنگي به خط نستعليق، اشعاري به تاريخ 988هـ . ق حجاري كرده‌اند.
مسجد قطبيه اصفهان
اين بنا در محله چهار سوي اصفهان، مجاور خيابان امام واقع شده و به فتواي كتيبه تاريخي سردر آن، در زمان شاه تهماسب صفوي ـ 950 هـ. ق ـ توسط قطب‌الدين علي باب الدشتي بنا شده و داراي سردر نفيس کاشي کاري، صحن، ايوان، شبستان و گنبدخانه است. به هنگام احداث خيابان امام، سر در نفيس مسجد در معرض ويراني قرار گرفت كه در سال 1320 هـ . ق، پوشش تزييني سردر پياده شد و بر روي سردر جديدي كه در ضلع جنوبي باغ چهل ستون ساخته شده بود، نصب گرديد. بخش‌هاي ديگر مسجد نيز مورد تعمير و بازسازي قرار گرفته است. سردر مزبور داراي کاشي کاري معرق نفيس مربوط به اوايل دوره صفوي است كه علاوه بر نقوش تزييني زيبا داراي دو كتيبه نسبتاً بلند است. كتيبه اصلي به خط ثلث با كاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي است. در قسمت فوقاني جبهه مقابل اين سردر، در اطراف يک صفحه کاشي کاري كه با كاشي معرق، شكل دو طاووس را نقش كرده‌اند و به خط ثلث، صلوات بر دوازده امام و در اطراف مدخل سردر به خط نستعليق، اشعاري را نوشته‌اند. از در ورودي مسجد قطبيه در دالان آن، دري به شبستان گنبددار آن كه داراي چهار صفه است، باز مي ‌شود. در صفه شمالي، قبري است كه سنگ سياه بزرگي بر آن نهاده‌اند. در بدنه تحتاني سنگ اشعاري با ماده تاريخ 955هـ. ق منقور است. در صحن كوچک مسجد، سنگابي به تاريخ 1307 هجري وقف مسجد شده است. اين بنا به شماره 218 به ثبت تاريخي رسيده است.
مسجد گلون آباد اصفهان
اين بنا در روستاي گلون آباد (گلناباد) از دهستان قهاب اصفهان در 21 كيلومتري خاور اصفهان واقع شده كه به صورت ويرانه‌اي در آمده است. در يكي از ايوان‌هاي خاوري صحن، كتيبه‌اي به خط زيباي ثلث، متضمن آيات قرآني و تاريخ 1109 هـ . ق ديده شده است.
مسجد جامع هفشويه اصفهان
اين بنا در روستاي هفشويه، از بلوک قهاب در شمال خاوري اصفهان، به صورت ويرانه‌اي برجاي مانده است. بناي اوليه مسجد، مربوط به دوره سلجوقي است كه در دوره مغول بازسازي شده و تزييناتي در آن صورت گرفته است. اساس بنا با خشت ساخته شده و از آجر به صورت ساده و تزييني در نماي خارجي استفاده شده است. نقشه بناي مسجد به صورت دو ايوانه بوده و در پشت ايوان جنوبي آن، گنبدخانه‌اي به ابعاد 20/9×55/9 متر قرار داشته است. در گوشه جنوب باختري مسجد، سكويي هشت ضلعي به قطر 65/4 متر ديده مي ‌شود كه مربوط به مناره سلجوقي مسجد است. در ميان بقاياي اين مسجد، محراب زيباي گچ بري شده‌اي برجاي مانده كه به نظر مي ‌رسد از آثار دوره ايلخاني باشد. اين محراب، با تزيينات گل و بوته و كتيبه‌هاي قرآني به خط كوفي و بنايي مزين شده است. اين بنا به شماره 430 به ثبت تاريخي رسيده است.
مسجد حاج منوچهر اصفهان
اين مسجد در محله خواجوي اصفهان واقع شده و مسجد بسيار كوچكي است كه در دوره سلطنت شاه عباس دوم در سال 1072 هجري قمري به وسيله «حاجي منوچهر» نامي از خواجه‌هاي مشهور آن زمان ساخته شده است.
مسجد حاج محمد اميد اصفهان
اين بنا در محله قصر منشي در مجاورت حمام قديمي آن محله واقع شده و براساس كتيبه‌هاي موجود، در سال 1129هـ . ق توسط شخصي به نام حاجي محمد اميد ساخته شده و در سال 1308هـ . ق تعميراتي توسط ركن الملک شيرازي در آن صورت گرفته است.
مسجد حاج‌ سيد جواد اصفهان
مسجد حاج سيد جواد در محله چهار سوي اصفهان واقع شده و در سال 1325هـ. ق توسط ميرزا عطاءالله ـ فرزند آقا ميرزا محمدباقر چهار سوقي ـ بنا شده است. اين مسجد داراي صحن، ايوان و شبستان كوچک جالبي است كه در محراب آن به خط خوش نستعليق به رنگ سفيد بر زمينه لاجوردي اشعاري را نگاشته‌اند.
مسجد حاج يونس اصفهان
اين بنا در محله در دشت در بازارچه حمام قاضي و نزديک فلكه شهشهان واقع شده و در سال 1073هـ . ق توسط حاجي يونس نامي ـ از خواجگان دربار شاه عباس دوم ـ ساخته شده است. كتيبه سردر اين مسجد به خط ثلث برجسته حجاري شده و به خط محمدرضا امامي است. بر روي دو لنگه در قديمي اين مسجد به خط ثلث برجسته، كتيبه‌اي مورخ 952 هـ . ق منقور است. به نظر مي ‌رسد كه اين درب مربوط به بناي قديمي ‌تري بوده كه در اين محل وجود داشته يا از جاي ديگري بدين نقطه منتقل شده است.
مسجد امام اصفهان
مهم ترين مسجد دوره صفويه درشهر اصفهان از لحاظ عظمت، جنبه معماري و كثرت تزيينات، مسجد امام است كه در ضلع جنوبي ميدان نقش جهان در سال 1020 هجري به فرمان شاه عباس اول ساختمان آن شروع شده و در سال 1025 ساختمان سر در و تزيينات كاشي كاري آن به منظور تكميل آرايش اطراف ميدان به اتمام رسيده است. ساختمان و تزيين ساير قسمت‌هاي مسجد تا آخرين سال حيات شاه عباس اول ادامه داشته و در زمان جانشينان او شاه صفي و شاه عباس دوم نيز ادامه يافته است. آخرين سال‌هاي تاريخي كه در مسجد امام از عهد صفويه ديده مي ‌شود سال 1077 در كتيبه محراب شبستان كاشي كاري ضلع باختري مسجد و سال 1078 هجري دركتيبه سر در مدرسه جنوب باختري مسجد است. گنبد مسجد امام عظيم‌ ترين گنبد در پيش مساجد اصفهان است. تارک جدار خارجي گنبد از سطح مسجد 54 متر ارتفاع دارد و ارتفاع جدارداخلي آن 38 متر است و بين دو پوشش گنبد، فضاي خالي موجود است. تزيينات کاشي کاري هفت رنگ داخل گنبد و منبر يک پارچه مرمري و قطعات بزرگ سنگ مرمر از تزيينات جالب داخل گنبد است و از نكات جالب ديگر انعكاس صوت در داخل گنبد است. گنبد مسجد امام با تزيينات جالب کاشي کاري پوشيده شده و كتيبه اطراف آن به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشي خشت لاجوردي رنگ است.
مسجد کرماني(رضوان) اصفهان
اين بنا در جانب بازار، نزديک سراي ساروتقي واقع شده و در سال 1329هـ . ق توسط ملامحمدحسين کرماني ـ از مجتهدين و فضلاي اصفهان ـ ساخته شده است. داخل مسجد، آثار قابل ملاحظه‌اي ندارد، ولي سر در آن داراي کتيبه‌اي به خط نستعليق سفيد بر زمينه کاشي لاجوردي مي باشد.
مسجد شيخ علي خان اصفهان
اين بنا در محله خواجو، در کوچه‌اي که به طرف ترواسکان مي ‌رود، واقع شده و در سال 1090هـ . ق توسط شيخ علي ‌خان زنگنه صدراعظم شاه سليمان صفوي ساخته شده است. اين مسجد داراي دو ايوان بزرگ در سمال و جنوب، صحني به ابعاد 35×45 متر و کتيبه‌هاي زيبايي به خط ثلث است. عمده تزيينات مسجد، آجرکاري است و از کاشي کم تر استفاده شده است. بر روي کتيبه ايوان شمالي مسجد بر هلال ديوار مقابل آن به خط ثلث عباس المولوي و به رنگ سفيد در زمينه لاجوردي مطالبي نوشته شده است. برديوار خاوري ايوان جنوبي نيز در يک مثلث، کتيبه مفصلي با عبارات منشيانه نوشته‌اند که درآن، نام پادشاه وقت و نام باني به خط ثلث سفيد بر زمينه لاجوردي از کاشي خشتي به سال 1090هـ . ق آمده است.
مسجد حاج ميرزا محمد صادق اصفهان
اين بنا در محله خواجو، نزديک چهار سوي آجري واقع شده و براساس کتيبه کاشي کاري سردر آن، بين سال‌هاي 1237 تا 1242هـ . ق زمان فتحعلي شاه قاجار توسط حاجي ميرزا محمدصادق بنا شده است. اين مسجد، بناي کوچکي است، با اين حال داراي تزيينات جالب کاشي کاري است. باني مسجد پس از وفات (1238هـ . ق) در ايوان کوچکي که در شمال صحن مسجد بنا شده، دفن شده است.
مسجد حاج محمد مهدي اصفهان
اين بنا در محله خواجه، کوچه درويش‌ها واقع و بناي کوچکي است که براساس سنگ نوشته سردر آن، در سال 1107هـ . ق، شخصي به نام حاجي محمد مهدي آن را بنا و املاکي بدان وقف کرده است.
مسجد جامع کاج اصفهان
اين بنا در 24 کيلومتري اصفهان و شمال بستر زاينده رود واقع شده است و از آثار قرن هشتم هجري محسوب مي ‌گردد. نقشه مسجد عبارت از چهار طاقي گنبدداري است که از جهات شمال، خاور و باختر، به بيرون راه دارد. در ضلع جنوبي اين مسجد، محراب و در ضلع شمالي آن، از بيرون، ايواني به عرض 70/8 و عمق 80/6 متر قرار دارد. مصالح اصلي اين بنا از آجر است و در گذشته داراي مناره و الحاقاتي بوده که از بين رفته‌اند. درگاه‌هاي سه گانه بنا از داخل داراي طاق نوک تيز هستند. ديواره‌هاي اتاق با طرح آجري مفصلي تزيين شده است. در ديوار جنوبي مسجد، محرابي به صورت فرورفتگي مستطيل عميقي با طاق نوک تيز و قاب مستطيلي قرار دارد. سطح محراب به صورت ناهموار ساخته شده است و ظاهراً قرار بوده با نوعي تزيين پوشيده شود. در گوشه‌هاي محراب، نغول‌هاي مستطيلي قرار دارد که در داخل آن ها، طاق نما و بالاي طاق نما، سطح صاف عمودي است که در ميان آن، از آجر و آجر تراش برجسته، اسامي مقدس بر زمينه آجر قرمز ساخته شده است.
شکل مربع اتاق به وسيله هشت طاق نوک تيز به هشت گوش تبديل مي شود. آجرها از اين قسمت به بعد کمرنگ‌ تر و کوچک تر مي ‌شوند و آجرکاري پرکار به آجرکاري معمولي تبديل مي ‌گردد. به نظر مي ‌رسد که در اينجا وقفه‌اي در کار عمليات ساختماني به وجود آمده باشد. سطح داخلي پاطاق‌ها، با مقرنس کاري ساده پرگشته که از نيمه طاق آغاز شده و نماهاي اصلي آن از آجر صاف است که يک در ميان با گچ سفيد و زرد رنگ پوشيده شده است. بالاي قسمت هشت ضلعي، به وسيله شانزده طاق به شانزده ضلعي تبديل شده است که سطح آن ها آجرکاري معمولي و يک در ميان داراي بندهاي عريض عمودي هستند. بر بالاي اين بخش، کتيبه سرتاسري بنا از کاشي معرق به خط ثلث سفيد در زمينه کاشي لاجوردي مشتمل بر آياتي از سوه ياسين قرار دارد. اين کتيبه فاقد تاريخ است و احتمالا در قرن يازدهم هجري يا بعد از آن نصب شده است. در چهار جهت اصلي اين قسمت، چهار روزنه تعبيه شده که بين آن ها چهار طرح مربع به خط بنايي از آجر قرمز اجرا گشته و بر آن ها اسامي مقدس «محمد» و «علي» نوشته شده است. در مرتفع‌ترين نقطه گنبد، ستاره هشت گوشي که چهار شکل لوزي بدان چسبيده، قرار دارد. اين اشکال لوزي حاوي اسامي مقدسي هستند. در مقابل اين مسجد و در آن سوي صحن، آثار خشتي بنايي بررسي شده که به گفته آرتور پوپ، بقاياي مسجدي از قرن اول هجري و داراي مشخصات معماري ساساني است. بناي مسجد جامع کاج در دوره اخير تعمير و به شماره 328 به ثبت تاريخي رسيده است.
مسجد جامع خوزان اصفهان
اين بنا در محله خوزان سده از توابع زرين شهر اصفهان واقع شده و بناي اصلي آن مربوط به دوره ايلخانان و حتي قبل از آن است که در دوره‌هاي بعد بازسازي و تزيين شده است. آثار فعلي مسجد، خاصه تزيينات آن، عمدتاً متعلق به دوره صفويه است. اين بنا به صورت چهار ايواني داراي صحن، ايوان، گنبدخانه و شبستان‌هاي ستون دار است که با تزيينات کاشي کاري و آجرکاري تزيين و نماسازي شده است. صحن مسجد به شکل مربع است و ايوان‌هاي چهارگانه شمال و جنوب و خاور و باختر آن قرينه‌اند. ايوان جنوبي به وسيله مدخلي که دو طبقه است، به محوطه زير گنبد مربوط مي ‌شود. چهار زاويه داخل گنبد با مقرنس‌هاي درشت گچي تزيين شده است و طاق گنبد نيز قطاربندي‌هاي گچي رنگين دارد. ازاره‌هاي دو ايوان شمالي و جنوبي و اطراف صحن، با سنگ پارسي پوشش يافته و نماي صحن داراي تزيينات کاشي کاري معقلي از دوره صفويه است. طاق‌ ايوان‌هاي شمالي و جنوبي، نقاشي ‌هايي از عهد صفويه دارد و داخل ايوان‌هاي خاوري و باختري، با نقاشي هاي بعد از دوره صفويه تزيين شده است. شبستان مسجد در عقب ايوان باختري واقع و داراي بيست ستون سنگي به ارتفاع تقريبي 2 متر از سنگ پارسي است و به وسيله قطعاتي از سنگ مرمر شفاف، از بالا کسب نور مي کند. در حال حاضر، هيچ کتيبه‌اي در مسجد وجود ندارد و تنها سنگابي با کتيبه‌اي مورخ رمضان 1108هـ . ق، وقف حاجي حيدر، ديده مي ‌شود. مردم سده معتقدند که اين مسجد را امام حسن بنا کرده و در آن نمازگزارده است و به همين خاطر مسجد امام حسن نيز خوانده مي ‌شود. اين بنا به شماره 1761 به ثبت تاريخي رسيده است.
مسجد خياط‌ها اصفهان
مسجد خياط‌ها که به اسامي پادرخت، پا درخت سوخته و پا درخت سوخته زنجاني نيز معروف مي ‌باشد در کتاب بخشي از آثار ملي اصفهان، جزو مساجد عهد قاجاريه معرفي شده است. تنها تاريخ موجود در بنا سال 975هـ . ق نشان مي دهد و به در قديمي آن مربوط مي ‌گردد. کتيبه سردر مسجد به نام ابوالفتح سلطان ميرزا پسر شاه طهماسب اول صفوي مي باشد که باني مسجد بوده است.
مسجد جامع جورجير اصفهان
اين بنا که از ساخته‌هاي دوره آل بويه بوده، روزگاري در محله باب الدشت اصفهان ـ در مکان فعلي مسجد حکيم قرار داشته که امروزه تنها بخشي از سردر آن باقي مانده است. مافروخي در کتاب «محاسن اصفهان» در توصيف اين مسجد آورده که اين بنا توسط صاحب بن عباد ساخته شده و داراي شبستان‌ها، خانقاه‌ها، کتابخانه و مدارسي بوده است. وي متذکر مي ‌شود که اين مسجد، از مسجد جامع اصفهان کوچک تر، ولي از آن زيباتر و مستحکم تر بوده است. مناره اين مسجد، از خشت خام به ارتفاع صد ذراع بوده است. مقدسي در سال 375هـ . ق از مسجد جامعي ياد کرده که ستون‌هاي گردي داشته و در ضلع جنوبي آن، مناره رفيعي به ارتفاع 70 گز وجود داشته که همگي از خشت ساخته شده بوده‌اند. به نظر مي ‌رسد که اين عبارات، توصيف همان مسجد جورجير باشد.
سردر نفيس و تاريخي اين مسجد تا سال 1335 شمسي در ميان قشر ضخيمي از اندود گل پنهان بوده تا اين که در اين سال اندودزدايي شد. اين سردر، نمونه‌اي بسيار عالي از هنر آجرتراشي و گچ بري نيمه دوم قرن چهارم هجري است و بر آن کتيبه‌ها و خطوطي خوانده مي ‌شود که فاقد عبارات تاريخي است. اين کتيبه‌ها به خط کوفي گچ بري شده‌اند. سراسر سردر با طاق نماها، نقوش متنوع آجري و گچي با غنايي فراوان تزيين و نماسازي شده است. عرض کل نماي سردر، 35/11 متر است. دو فضاي جانبي، دالان سردر را در ميان گرفته که عرض هر يک 95/3 متر است. تمام سطوح بناي سردر به طاق نماها و حفره‌هايي منقسم است که با دالبرهاي مدوري محدود شده‌اند و در بالا به طاقي نيم دايره شکل ختم مي ‌شوند. برفراز سردر، سطوح مقعري شبيه به فيلگوش با تزيينات گچ بري شده ديده مي ‌شود.
مسجد لُنبان اصفهان
اين بنا در محله قديمي لنبان واقع شده و بناي کنوني آن از آثار دوره صفوي است که بر روي بقاياي مسجدي از قرن هشتم هجري بنا شده است. در رساله «محاسن اصفهان» تأليف مافروخي نام محله لنبان بارها آمده و مخصوصاً مسجد و عمارتي توصيف شده که يکي از ارکان نامي اصفهان، آن را در قرن هشتم هجري ساخته بوده است. مسجد مزبور در دوره صفويه بازسازي شده و در دوره‌هاي بعدي نيز تعميراتي کلي در آن صورت گرفته است، به طوري که از آثار قديمي آن، به غير از چند قطعه گچ بري مربوط به قبل از صفويه و چند لوح کاشي کاري از دوره صفويه که در تالار جديد مسجد برجاي مانده، چيز ديگري مشهود نيست. خطوط باقي مانده بر دو لوح کاشي به خط ثلث سفيد بر زمينه لاجوردي و مورخ 1080هـ . ق است. در بالاي در ورودي مسجد به خط نستعليق سفيد بر زمينه کاشي لاجوردي، اشعاري نوشته شده که حاکي از تعمير مسجد در دوره شاه سليمان صفوي است. کتيبه سردر مسجد لنبان، از اضافات قرن سيزدهم هجري، مورخ 1256 است. در زير تالار بزرگ مسجد، نهر آبي جريان دارد و سردابه‌اي بنا شده است. منبر مسجد، معروف به منبر صاحب الزمان، مورخ 1114هـ . ق، از نفيس‌ترين منبرهاي عهد صفوي است. اين بنا به شماره 293 به ثبت تاريخي رسيده است.
مسجد مقصودبيک اصفهان
مسجد مقصود بيک در کوچه تکيه ظلمات، در گوشه شمال خاوري ميدان نقش جهان واقع شده و در دوره شاه عباس اول 1010هـ . ق ـ توسط مقصودبيک ـ ناظر شاه ـ ساخته شده است و به دليل واقع بودن در جوار تکيه ظلمات، به مسجد ظلمات معروف شده است. اين مسجد، از بناهاي زيباي دوره شاه عباس و داراي کاشي کاري معرق و کتيبه‌هاي نفيسي است. به نظر مي ‌رسد که بناي مسجد در اصل بسيار وسيع‌تر از بناي کنوني بوده که به مرور زمان بخش‌هاي مختلف آن مورد تصرف قرار گرفته و در حال حاضر به صورت شبستاني گنبددار با سردري کاشي کاري درآمده است. شبستان مسجد با طرح مربع داراي چهار شاه نشين در اضلاع و گنبدي برفراز است. در ضلع جنوبي شبستان، محرابي کاشي کاري و نفيس با کتيبه‌اي تاريخي وجود دارد. سردر مزبور درگذشته متحمل صدمات زيادي شده بوده که در دوره اخير مورد تعمير و مرمت قرار گرفته است. کتيبه اي به خط ثلث با کاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي مورخ 1010هـ. ق بر سردر آن قرار دارد. در ضلع خاوري صحن کوچک مسجد مقصود بيک، آرامگاه ميرعماد قزويني ـ خوشنويس پرآوازه زمان شاه عباس ـ قرار گرفته است. اين بنا به شماره 121 به ثبت تاريخي رسيده است.
مسجد مصلي اصفهان
اين بنا در تخت فولاد در بين چند تکيه واقع شده و بناي اصلي آن از آثار دوره صفوي است. در داخل مسجد و تقريباً در وسط آن، بنايي شبستان مانند از آثار صفوي و در قسمت جنوب مسجد، بناي قديمي ديگري است که در عهد قاجاريه تعمير شده است. در جانب جنوب باختري مسجد، آب انباري از ساخته‌هاي رحيم خان بيگلربيگي و مورخ 1290هـ . ق واقع است.
مسجد محله نور اصفهان
اين بنا که در خيابان طالقاني واقع شده از آثار جالب عهد صفويه است که در دوره‌هاي بعد، تعميرات و الحاقاتي به آن صورت گرفته است. بنا به صورت دو ايواني با گنبدخانه‌اي در ضلع جنوبي ساخته شده است. پشت بغل‌هاي اطراف صحن اين مسجد، با تزيينات آجري ـ مشابه کارهاي دوره صفويه در مسجد شيخ علي خان و مدرسه شمس آباد ـ تزيين شده و کاشي کاري‌هايي از دوره قاجار دارد. بر کتيبه‌هاي موجود در بنا، تاريخ‌هاي 1270، 1275 و 1276 هـ . ق خوانده مي ‌شود. اين بنا به شماره 1737 به ثبت رسيده است.
مسجد ذوالفقار اصفهان
اين بنا در بازار اصفهان، محله نيم‌آورد و کوچه ذوالفقار واقع شده و در سال 950 هجري توسط شخصي به نام شيخ محمد صفي ساخته شده است. مسجد نسبتاً کوچکي است که سردر اصلي آن در بازار قرار گرفته است و از اين سردر بلافاصله به شبستان مسقف مسجد داخل مي ‌شوند. کتيبه بناي مسجد به خط ثلث با کاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي به خط محمدسياوش، بر سردر مسجد نوشته شده است.
مسجد نمکي اصفهان
اين بنا در حدود ميدان مير و کوچه نمکي واقع و بر طبق کتيبه تاريخي موجود، در زمان شاه عباس دوم توسط حاجيه شاه خانم، بنت ميرزا احمد بيک نمکي بنا شده است. متن کتيبه مزبور، ضمن ذکر نام پادشاه وقت و باني بنا، شرح موقوفاني است که وقف مسجد شده است.
مسجد سرخي (سفره ‌چي) اصفهان
مسجد سرخي در شهر اصفهان، کوچه سرخي واقع شده و از بناهاي دوره شاه عباس اول است که در سال 1014 هجري توسط شخصي به نام خلف که سفره‌ چي شاه عباس بود، ساخته شده است. تنها اثر قابل توجه اين مسجد، سردر کاشي کاري و کتيبه تاريخي آن است. کتيبه مزبور به خط ثلث با کاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي و تاريخ 1014 هجري است. در ضلع باختري جلوخان مسجد، سنگابي مورخ 1117 هجري نصب کرده‌اند. اين بنا به شماره 275 به ثبت تاريخي رسيده است.
مسجد رکن الملک اصفهان
مسجد رکن الملک در اول تخت فولاد و مجاور خيابان فيض واقع شده و در سال 1321هـ . ق توسط حاج ميرزا سليمان خان شيرازي، ملقب به رکن الملک ـ نيابت حکومت اصفهان در زمان ظل السلطان ـ ساخته و پرداخته شده است. بناي مسجد متشکل از مسجد و مدرسه است. مسجد شامل دو قسمت است، قسمت اول اين مسجد شامل گنبدخانه، شبستان، صحن مرکزي و ايوان است و قسمت ديگر آن شامل صحن کوچکي است که در کنار آن آب انباري واقع شده و سردر ورودي مسجد، که به اين قسمت وصل مي شود، در کنار خيابان فيض واقع شده است. آرامگاه باني مسجد در اتاق بين صحن کوچک و مسجد قرار گرفته است. بخش‌هاي مختلف بنا با کاشي ‌هاي خشتي و کتيبه‌هاي متعددي تزيين و نماسازي شده و گنبد بنا نيز داراي پوشش کاشي است. کتيبه‌هاي مسجد داراي تاريخ‌هاي 1319 تا 1325 هـ . ق هستند.
مسجد نو اصفهان
اين بنا در بازار بزرگ اصفهان واقع شده و در سال 1305 هـ . ق به وسيله حاج شيخ محمدباقر محمدتقي مسجد شاهي در هفت جريب ساخته شده است.
مسجد صفا اصفهان
اين بنا در محله شهشهان و نزديک بقعه تاريخي شهشهان واقع شده و در سال 1290هـ . ق به سعي و اهتمام محمدعلي بن محمدباقر گلستانه بنا شده و داراي صحن، ايوان و شبستان است که با تزيينات کاشي کاري و کتيبه‌هاي متعدد مزين شده است.
مسجد سعيد بن جبير اصفهان
مسجد سعيد بن جبير که بناي اوليه آن به قرون اوليه هجري منسوب است در ضلع باختري صحن شمالي امام زاده درب امام اصفهان واقع شده و شيخ جابري انصاري در تاريخ اصفهان درباره اين مسجد کوچک چنين نوشته است: «ديگر از مساجد کهن، مسجد منسوب به سعيد بن جبير است. مساحتش بيش از يک قفيز که دربش در صحن باز مي ‌شود و بناي اصلي آن پس از مسجد امام زاده اسمعيل (مسجد شعيا) و قسمتي از جامع، کهن‌تر از ديگر مساجد بوده». در اواخر دوره صفوي، کاشي کاري‌هايي در اين مسجد انجام داده‌اند.
مسجد ورکان اصفهان
اين بنا در روستاي ورکان در 45 کيلومتري جنوب باختري کاشان واقع شده و به نظر مي ‌رسد که از آثار دوره ايلخاني باشد. بنايي با طرح مربع مستطيل است که از خشت خام بنا شده است. اساس بنا، گنبدخانه‌اي به قطر تقريباً 40/6 متر است که با هشت دهانه و دالاني در برگرفته شده است. سه دهانه مجاور ورودي، از بقيه وسيع‌ترند. محراب، تورفتگي ساده‌اي بر روي محور اصلي بنا است. گنبد بنا در اثر زلزله فرو ريخته، با اين حال، حجم باقي مانده نشان عظمت و مهارتي است که در ساخت مسجد به کار رفته است. در جلوي بنا، تالاري است که در دوره اخير ساخته شده است.
مسجد شهرستان اصفهان
مسجد شهرستان در منطقه شهرستان جي اصفهان، مجاور پل شهرستان و مقبره الراشد بالله واقع شده است. بناي قديمي اين مسجد ويران گشته و تنها کتيبه تاريخي آن با آيات قرآني مورخ 1042 هـ . ق برجاي مانده است. اين کتيبه به خط ثلث بر زمينه کاشي خشتي لاجوردي رنگ است.
مسجد شيره پزها اصفهان
بناي مسجد شيره پز ها مربوط به اوايل قرن دوازدهم مي ‌باشد. باني اين مسجد پدر حاج سيد جعفر شيره پز بوده و سپس سيد جعفر آن را به اتمام رسانده است. بخش جديد شبستان در جبهه باختري به وسيله ستون‌هاي سنگي و پوشش طاق احداث و سعي شده حتي الامکان با بخش قديمي همخواني داشته باشد.
مسجد جامع محمدآباد اصفهان
بنا به اظهارات اهالي روستا اين مسجد به دست محمد ميرپنج، مالک تمامي منطقه جرقويه احداث شده و پس از مرگ وي پسرانش به ترتيب حاج سرهنگ و حاج سرتيب ادامه بناي مسجد را تا پايان کار پي گيري کرده‌اند. اين مسجد در حدود 110 سال پيش ساخته شده و در مراحل بعدي، سنگ ازاره‌هاي شبستان‌ها و حياط توسط روستاييان نصب گشته است. حسينيه مجاور مسجد حدود 300 سال پيش و به هنگام شکل‌گيري روستا احداث شده که اکنون قسمت‌هايي از آن به صورت مخروبه در آمده است.
مسجد رحيم‌خان (سيدمحمدحسن مدرس) اصفهان
مسجد رحيم خان در ابتداي محله نو، مجاور درب کوشک و شمال خيابان شاه سابق واقع شده و از آثار معماري ارزشمند دوره قاجاريه است که در فاصله سال‌هاي 1290 تا 1304هـ . ق ساخته شده است. بناي مسجد داراي صحن نسبتاً وسيعي با رواق‌ها، ايوان‌ها، شبستان‌ها و گنبدخانه است که تقريباً از مسجد سيد اصفهان الگو گرفته و کاشي کاري زيباي خشتي و گنبد نسبتاً بزرگ و در خور توجهي دارد. در دو طرف فضاي گنبدخانه، دو شبستان وسيع با تزيينات کاشي قرار گرفته است. در بخش‌هاي کاشي کاري و ديگر بخش‌ها، کتيبه‌هاي متعددي با مضامين قرآني و تاريخي وجود دارد که مربوط به سال‌هاي 1290 تا 1304هـ . ق مي ‌شوند. نام معمار مسجد، «استاد آقا جوني» در داخل اشعاري بر طرفين ايوان جنوبي ثبت شده است. در ايوان جنوبي مسجد، سنگاب نفيس يکپارچه‌اي مورخ 1299هـ . ق وجود دارد.
مسجد سليمان بيک اصفهان
اين بنا در محله دروازه نو و کوچه بازارچه خان واقع شده و مسجد کوچکي است که توسط سليمان بيک ـ از کارگزاران دربار شاه عباس دوم ـ بنا شده و بر سردر آن، کتيبه‌اي به خط ثلث سفيد بر زمينه کاشي خشتي لاجوردي و مورخ 1072هـ. ق نصب شده است.
مسجد شعيا و امام زاده اسماعيل اصفهان
اين بنا در جوار مجموعه بناهاي امام زاده اسماعيل، مشتمل بر بقعه امام زاده، گنبدخانه بزرگ، مرقد و مسجد شعيا و تأسيسات ديگر واقع شده و بر طبق مدارک مکتوب، اصل بناي آن مربوط به قرن اول هجري و بر طبق مدارک موجود معماري، مربوط به دوره سلجوقي است. به هنگام رواج اسلام در اصفهان ظاهراً در همين محل که به نام خوشينان معروف بوده، مسجدي بنا شده بوده که امروزه هيچ اثري از آن برجاي نمانده است. صاحب «مجمل التواريخ و القصص» که کتاب خود را در سال 520هـ . ق تأليف کرده، چنين مي ‌نويسد: «جامع خوشينان، نخستين مسجد بود که به اصفهان بنا کردند در اسلام و بناء آن ابوخناس مولي اميرالمؤمنين عمربن خطاب کرد در خلافت علي بن ابي طالب عليه السلام». بر جانب مرقد شعيا نيز کتيبه‌اي به خط نستعليق مورخ 1112هـ . ق ثبت است که مسجد شعيا را اولين مسجد معرفي مي ‌کند که در اصفهان توسط ابوعباس مفتي به روزگار علي بن ابي طالب بنا شده است. مسجد کنوني شعيا، کوچک و بسيار ساده است و تنها در ضلع جنوبي آن، محرابي با تزيينات و کتيبه‌هايي کاشي کاري مورخ 110هـ . ق و به خط است. در داخل اين محراب، محراب کوچک تري از سنگ مرمر شفاف بسيار نفيس است و بر آن، شعاير مذهبي حجاري کرده‌اند. در ضلع خاوري مسجد، شبستاني وجود دارد که در دوره اخير تجديد ساختمان شده و بر طبق کتيبه گچ بري محراب آن که مورخ 1115هـ. ق است، باني ساختمان، محمد هادي کاشاني بوده است. از مسجد قديمي شعيا در شمال باختري امام زاده اسماعيل، چند پاطاق قديمي با طاق‌هايي که بعداً بر آن ها نهاده شده و بقاياي مناره‌اي برجاي مانده که به نظر مي ‌رسد مربوط به دوره سلجوقي باشد. سطح مناره در پايين، ساده است و در بالا با نقوش آجرکاري تزيين شده است. در ارتفاع 30/5 متري، بعد از پايه، قطر منار 65/2متر است و بر بالاي آن، در دوره‌هاي بعدي، گلدسته‌اي کاشي کاري افزوده‌اند. مجموعه بناهاي امام زاده اسماعيل به شماره 112 به ثبت تاريخي رسيده است.
مسجد سيد اصفهان
مسجد سيد در محله بيدآباد و جنب بازارچه بيد‌آباد واقع شده و بزرگ ترين و مشهورترين مساجد اصفهان از قرن سيزدهم هجري است که به وسيله حجت الاسلام حاج سيد محمدباقر شفتي (1260-1180هـ . ق) از روحانيون بزرگ اصفهان ـ در اواخر نيمه اول قرن سيزدهم، ساختمان آن شروع شده و کاشي کاري آن تا پايان نيمه دوم آن قرن ادامه داشته است. بخشي از تزيينات مسجد بعد از مرگ باني بنا توسط پسرش حاج سيد اسدالله و قسمتي توسط نواده‌اش حاج سيد محمدباقر به اتمام رسيده و ظاهراً بخش‌هاي ديگري از تزيينات آن ناتمام مانده است. نقشه بناي مسجد به صورت مستطيل شکل (85×95متر) مجموعاً 8075 مترمربع وسعت دارد و از چهار جهت به بيرون راه پيدا مي ‌کند و بناي آن متشکل از بخش‌هايي است که در ديگر مساجد معتبر تکرار مي ‌شود. کاشي کاري سردر شمالي مربوط به دوره اخير است. کتيبه‌هاي مسجد عمدتاً به تاريخ‌هاي بين 1255 تا 1318هـ . ق را در بر دارند. نماي ايوان‌ها و لچکي غرفه‌ها و رواق‌ها با کاشي ‌هاي خشتي دوره قاجار مزين شده و در ازاره‌ها نيز از پوشش سنگي استفاده شده است. در ضلع جنوبي صحن، ايوان اصلي و در پشت طرفين آن، گنبدخانه و شبستان‌هاي ستوندار قرار گرفته است. تالار تدريس و آرامگاه حجت الاسلام شفتي، از ديگر آثار در خور توجه مسجد است. آرامگاه، متشکل از گنبدخانه و رواقي است که با تزيينات متنوع کاشي کاري، گچ بري، آيينه‌کاري و نقاشي به همراه کتيبه‌هاي متعدد مزين شده است. تالار تدريس نيز داراي ستون‌هاي چوبي، درها و پنجره‌هاي ارسي زيباست. اين مسجد، از کارهاي برجسته معماري دوره قاجاريه است که از نظر ويژگي ‌هاي معماري و تزييني ـ خاصه کاشي کاري و کتيبه‌هاي فراوان ـ در خور توجه و مطالعه است. اين بنا به شماره 387 به ثبت تاريخي رسيده است.


آرامگاهها،امامزادهها و زيارتگاهها درشهرستان اصفهان
امام زاده احمد اصفهان
يكي از بناهاي تاريخي جالب اصفهان امام زاده احمد است كه سابقه اي خيلي قديمي دارد. مجموعه بنا شامل يک بقعه و ايوان درشمال، ايوان ديگري درباختر مي شود. بقعه مشرف به جاده و صحن نسبتاً وسيعي است كه عده‌اي از بزرگان محل در آن مدفونند. قديمي ‌ترين اثر تاريخي اين امام زاده، قطعه سنگ يكپارچه سياه رنگي به طول سه متر است كه در آستانه امام زاده و در زير پنجره مشبک چوبي آن مشرف به جاده قرار دارد و آن را قطعه‌اي از سنگ سومنات مي ‌دانند. كتيبه‌ تاريخي اين قطعه سنگ كه به خط خوانا حجاري شده مورخ سال 563 هجري است. دومين اثر قديمي امام زاده، لوح سنگي نفيسي است كه در ايوان باختري آن مشرف به جاده نصب شده بود و تا سال 1307 در جاي خود برقرار بوده است.
امام زاده اسماعيل اصفهان
در حاشيه خاوري خياباني كه به نام هاتف معروف است و در قديمي ‌ترين قسمت شهر اصفهان كشيده شده، مجموعه‌اي نفيس از معماري و تزيينات عهد سلجوقي و صفوي ديده مي ‌شود كه به نام امام زاده اسماعيل شهرت دارد. اين مجموعه عالي شامل يک مسجد بسيار قديمي به نام مسجد شيعا، مقبره امام زاده اسماعيل، رواق و سر در صحن آن و يک گنبد بزرگ زيباي آجري بر فراز سر در آن است كه هر يک از آن ها در زمان معيني ساخته شده است.
امام زاده ابراهيم اصفهان
در مجاورت مسجد كاج، امام زاده‌اي به نام امام زاده ابراهيم وجود دارد. امام زاده مزبور داراي صحن وسيع و اطاق‌هايي در اطراف است كه براي سكونت زايريني كه از دهات مجاور براي زيارت به اين مكان مي‌آيند به كار مي ‌رود. مقبره در ضلع جنوبي صحن واقع شده كه به وسيله ايواني به صحن مرتبط مي ‌گردد. جلوي مقبره ايوان، كتيبه اي به خط ثلث لاجوردي با كاشي معرق بر زمينه آجري وجود دارد كه اتمام بناي آرامگاه را به دوره شاه عباس اول مي رساند.
امام زاده هارون ولايت اصفهان
بناي هارون ولايت يا هارونيه داراي گنبد، ضريح، دو صحن و دو سردر با كاشي هاي معرق زيباست که در سال 918هجري قمري زمان شاه اسماعيل صفوي بنا شده، و سپس در دوران ساير سلاطين صفوي تعمير و مرمت يافته است. اين بنا از نظر کاشي کاري در شمار ابنيه تاريخي جالب اصفهان است. در اين بنا كتيبه‌هاي بي ‌شماري به خطوط مختلف در روي كاشي معرق باقي مانده، از جمله كتيبه سنگاب قديمي آن است که اشعاري از زمان صفوي و قاجار در بقعه و رواق موجود مي ‌باشد. گنبد زيباي کاشي کاري آن در ساقه داراي كتيبه‌اي به خط كوفي است.
بقعه بابا ركن الدين اصفهان
در قبرستان قديمي اصفهان (تخت فولاد) آرامگاه يكي از عرفاي مشهور قرن هشتم هجري به نام بابا ركن الدين مسعود بن عبدالله بيضاوي واقع شده كه در تاريخ يكشنبه 26 ربيع الاول سال 769 هجري وفات كرده و در اين مكان مدفون شده است. قبرستان تخت فولاد مدفن عده زيادي از مشاهير، علما، فقها، شعرا و خوش نويساني است كه از عهد صفويه به بعد در اصفهان وفات كرده‌اند اما قديمي ‌ترين قبر، قبر بابا ركن الدين است. به همين دليل اين قبرستان را تا اواخر عهد صفويه قبرستان بابا ركن الدين مي ‌‌خوانده‌اند. ساختمان زيباي گنبد بابا ركن الدين از حيث هندسه بنا و مشرف بودن به ساير گنبدهاي تخت فولاد امتياز خاص دارد و به شكل گنبد هرمي شكل و دوازده ترک است. بناي اين بقعه به امر شاه عباس اول شروع و در سال 1039 هجري يعني يک سال بعد از وفات آن پادشاه به اتمام رسيده است.
آرامگاه ميرفندرسكي اصفهان
آرامگاه ميرفندرسكي از عرفا و حكماي معروف عهد صفويه درتكيه مير تخت فولاد اصفهان واقع شده است. اين آرامگاه در فضاي آزاد با سنگ‌هاي يكپارچه بزرگ مرمري پوشيده شده است و كتيبه آن، سال 1050 هجري قمري را نشان مي ‌دهد. مدفن بسياري از بزرگان اصفهان در تكيه مير قرار دارد.


کليساها درشهرستان اصفهان
كليساي سن سور (وانک) اصفهان
مهم ترين كليساي مشهور تاريخي جلفا از نظر معماري و تزيينات نقاشي، كليساي سن سور است كه مشهور به كليساي وانک مي باشد و در محل كليساي ساده قديمي ‌تري كه در سال 1065 ميلادي بنا شده و رو به ويراني نهاده بوده بنياد آن گذاشته شده است. اين كليسا را آمنا پركيچ (نجات دهنده) نيز مي ‌نامند. در تاريخ ارامنه جلفا نوشته شده است: موقعي كه خلافت اعظم ارامنه در اوچ كليسا با هاكوپ بوده، خليفه جلفا (داويد) نام داشته و كلانتر جلفا خواجه صفر بوده است، ساختمان اين كليسا از محل اعانات ارامنه جلفاي اصفهان در سال 1104 به سال ارمني (1655 ميلادي برابر 1065 هجري) آغاز شد و در سال 1113 (برابر 1664 ميلادي و 1074 هجري) و مقارن بيست و دومين سال سلطنت شاه عباس دوم به پايان رسيده است. داخل اين كليسا و تمام ديوارها و اطراف و جوانب آن با تزيينات نقاشي به سبک ايراني و تابلوهايي كه نفوذ نقاشي ايتاليايي در آن ها محسوس است و زندگاني مسيح را معرفي مي ‌كند، تزيين شده و ازاره‌هاي كليسا با كاشي ‌هاي خشت هفت رنگ آراسته شده است. در اين كليسا بيش از ساير كليساهاي جلفا نقاشي وجود دارد و از نظر كثرت طلا كاري كليساي منحصر به فردي محسوب مي باشد. معماري كليسا و تزيينات طلا كاري آن كار استادان ايراني است و تابلوهاي نقاشي آن چنان كه مي ‌گويند به وسيله هنرمندان ارمني و اروپايي نقاشي شده است.
كليساي گيورگ اصفهان
بعد از كليساي هاكوپ، كليساي گيورگ که در محله ميران كوچک واقع شده در رديف كليساهاي قديمي جلفا محسوب مي ‌شود. مردم جلفا اين كليسا را كليساي غريب نيز مي ‌نامند. داخل اين كليسا بسيار ساده است و فقط يک تابلوي نقاشي قديمي درقسمت محراب آن نصب شده ولي اهميت آن به علت داشتن ساختمان ديگري از بناهاي ضميمه كليسا است كه سيزده قطعه سنگ‌هاي كليساي قديمي ارمنستان (اوچ كليسا) كه ارامنه در موقع مهاجرت به اصفهان با خود همراه آورده‌اند در اين محل به جاي گذاشته‌اند و يكي از اماكن مقدسه ارامنه جلفا محسوب مي ‌شود. در سردر اين كليسا در دوره سلطنت شاه سلطان حسين يک تابلوي كاشي كاري نصب شده كه تصوير حضرت مريم و مسيح و چند نفر ديگر را كه هدايايي آورده‌اند با كاشي‌هاي خشت هفت رنگ نمايش داده‌اند در زير اين تابلو در يک سطر به خط سفيد ارمني بر زمينه كاشي خشت لاجوردي عبارتي نوشته شده است.
كليساي هاكوپ اصفهان
کليساي هاکوپ (يعقوب مقدس) اولين كليسايي است كه ارامنه در جلفاي اصفهان بنا كرده‌اند و در بين كليساهاي جلفا از همه قديمي ‌تر است. اين کليسا در گوشه شمال باختري صحن فعلي كليساي مريم قرار دارد و كتيبه سر در آن كه به زبان ارمني است. اين بنا در سال ارمني 607- 1606 ميلادي برابر 1014 هجري قمري ساخته شده است.
كليساي بيدخم اصفهان
مهم ترين كليساي تاريخي جلفا از دوره شاه عباس اول كليساي مشهور بيدخم يا (بيت اللحم) است كه در ميدان جلفا و در مجاورت كليساي مريم واقع شده است. اين كليسا به وسيله يكي از تجار ارمني به نام خواجه پطرس ساخته شده و در داخل آن تزيينات نقاشي و تابلوهايي از زندگاني مسيح موجود است، معماري و تزيينات طلاكاري گنبد آن بسيار جالب و تماشايي مي باشد و در داخل كليسا كتيبه‌هايي به تاريخ‌هاي مختلف و از آن جمله 1627-1711 ميلادي به خط ارمني ديده مي ‌شود.


قلعه ها،برجها و آتشکده ها درشهرستان اصفهان
آتشگاه كوه سنگي اصفهان
اين اثر تاريخي كهن‌ترين ميراث پيشينه اصفهان است كه هم اكنون بقاياي بناي آن در كوه سنگي درارتفاع 1680 متر واقع شده است. محوطه استقرار آتشگاه 36 هزار متر مربع مساحت دارد و محل استقرار آن در فاصله‌اي نسبتاً اندک از زاينده رود است. اين كوه كوچک تنها برجستگي مشخص و قابل توجه دشت باختري اصفهان است كه بهترين منظره زمين‌هاي مسطح كشاورزي، باغ‌هاي وسيع و سرسبز و پيچ و خم‌هاي خيال انگيز زاينده رود از فراز آن ديده مي ‌شود. در بالاي كوه سنگي يک آتشدان بزرگ و مدور خشتي با دريچه‌هاي متعدد ديده مي شود كه جايگاه افروختن آتش در مرتفع‌ترين نقطه كوه و قابل رؤيت از دورترين نقاط بوده است.
پيرامون اين آتشدان و در سطحي پايين‌تر اتاق‌هاي بسياري ساخته شده بود كه اكنون قسمتي از بقاياي آن ها در شمال و شمال خاوري اين كوه سنگي بر جاي مانده است. مصالح به كار رفته در بناي آتشگاه عمدتاً خشت‌هاي خام مكعب مستطيلي به ابعاد 40 سانتي ‌متر و ارتفاع 13 سانتي ‌متر است که خشت‌ها متشكل از ملاط گل همراه با ريگ ريزه‌هايي است كه براي استحكام بيش تر آن از ني ‌هاي حاشيه زاينده رود استفاده شده است. ديوارهاي آتشگاه نوعي سكوسازي است كه به تدريج از پايين شروع شده و در قسمت فوقاني كوه به صورت سطوح نسبتاً وسيع و مسطحي براي ايجاد بنا و يا هر نوع فعاليت ديگر مورد استفاده قرار مي ‌گرفته است. با توجه به نزديكي كوه سنگي به زاينده رود در جلگه وسيع ماربين و واقع شدن يكي از مناطق قديمي شهر كهن اصفهان (سده قديم و خميني شهر امروز) در فاصله 2 كيلومتري شمال آتشگاه، شايد بتوان قديمي ‌ترين مركز اجتماعي انسان‌ها در منطقه را حول و حوش اين كوه سنگي جستجو كرد.
منارجنبان (مقبره عمو عبدالله) اصفهان
منارجنبان يكي از بناهاي تاريخي شهر اصفهان است كه در هفت كيلومتري باختر اصفهان واقع شده. اين بنا مركب از صحن، ايوان و دو مناره مي ‌باشد. اين بنا به صورت يک بقعه و دو مناره است كه بر روي قبر «عمو عبدالله» از زاهدان و صلحاي معروف قرن هشتم هجري بنا شده است و سنگ قبر آن تاريخ سال 716 هجري قمري، مقارن اواخر سلطنت «اولجايتو» ايلخان مغول را نشان مي ‌دهد. اين بنا از نظر معماري داراي ارزش هاي خاص مي ‌باشد. نكته جالب در اين بناي تاريخي آن است كه با حركت دادن يكي از مناره ها نه تنها مناره ديگر به حركت در‌ مي آيد بلكه تمامي اين ساختمان مرتعش مي ‌شود. ايوان منار جنبان يكي از نمونه‌هاي ابنيه سبک مغولي ايران است كه از آن دوره، كاشي كاري ‌هايي نيز به يادگار دارد. ارتفاع ايوان اين بنا از سطح زمين 10 متر و ارتفاع هريک از دو مناره 5/17 متر است. در حال حاضر از اين اثر تاريخي به شدت مراقبت و حفاظت مي ‌شود.
مناره چهل اختران اصفهان
اين مناره در منتهي اليه شمالي محله (جوباره) از محلات قديمي اصفهان و محل سكونت يهوديان اين شهر واقع شده که حدود 21 متر ارتفاع دارد و به نظر مي ‌رسد كه قسمتي از نوک مناره از بين رفته باشد. پنجره بزرگي در قسمت بالاي منار و در ثلث دوم بدنه آن، رو به سمت جنوب قرار دارد که دهانه اين پنجره به شكل مربع مستطيل است. مناره چهل اختران را ابي الفتح نهوجي به خرج خود در سال 501 هجري ساخته است.
مناره ساربان اصفهان
اين مناره در شمال محله جوباره در قسمت يهودي نشين اصفهان واقع شده است و از زيباترين مناره‌هاي عهد سلجوقي است كه در قرن ششم هجري بنا شده و تزيينات آجري و كاشي كاري دارد. اين مناره که حدود 56 متر ارتفاع دارد واز بالاي آن داخل و اطراف شهر به خوبي مشاهده مي ‌شود معرف سبک معماري دوران سلجوقي مي باشد.
مناره‌هاي دارالضيافه اصفهان
دو مناره معروف به مناره‌هاي دارالضيافه كه دارالضياء نيز گفته مي شوند در محله جوباره اصفهان واقع شده‌ و از بناهاي قرن هشتم هجري‌ مي باشند. كتيبه مناره‌ها فرو ريخته و نمي ‌توان سال قطعي ساختمان آن ها را دريافت. اين دو مناره تزيينات كاشي كاري نيز دارند و چنان كه از نام آن ها پيداست سر در مهمان سراي مشهوري بوده‌اند كه به امير، حكمران يا پادشاهي در قرن هشتم تعلق داشته است.
مناره قوشخانه اصفهان
مناره قوشخانه را طوقچي و به واسطه مجاورت آن با آرامگاه علي بن سهيل، مناره علي بن سهيل نيز مي ‌نامند. اين مناره درمنتهي اليه شمالي محله جوباره واقع شده و از بناهاي قرن هشتم هجري است و داراي تزيينات كاشي كاري بسيار زيبايي مي باشد. قسمتي از تارک مناره و تزيينات كاشي كاري آن فرو ريخته است وجه تسميه آن به قوشخانه به مناسبت مجاورت آن با يكي از باغ‌هاي سلطنتي دوره شاه عباس اول صفوي است كه گويا بازهاي شكاري پادشاهان صفوي در اين باغ نگهداري مي ‌شده‌اند.
مناره‌هاي دردشت و بخت آغا اصفهان
اين دو مناره سر در مدرسه با شكوهي از دوره پادشاهي سلطان محمد آل ظفر هستند كه قسمتي از تزيينات كاشي كاري، اطراف سر در و تمام كتيبه آن به مرور زمان فرو ريخته است. در جوار اين سر در و در بناي برج مانندي كه داراي گنبد كاشي كاري است مقبره سلطان بخت آغا، زوجه سلطان محمد آل مظفر واقع شده كه به دستور شوهرش در رمضان سال 769 هجري به قتل رسيده و در اين محل دفن شده است. سنگ سماق قرمز رنگ آرامگاه ملكه اصفهان سلطان بخت آغا در داخل اين بناي تاريخي قرار دارد كه يک اثر تماشايي است. مردم اصفهان مخصوصاً محلات مجاور اين بنا در شب‌هاي جمعه براي اين زن شمع روشن مي ‌كنند به احتمال قوي اين 2 اثر شهر اصفهان، از قرن ششم هجري به بعد احداث شده‌اند.
مناره غاز اصفهان
در محدوده شهر اصفهان دو مناره به نام‌هاي غاز و زغماز وجود دارد كه يكي از آن ها داراي قديمي ‌ترين كتيبه‌ تاريخ داري است كه به خط نسخ قائم الزاويه نگاشته شده است. خرابه‌هاي بناي گنبدي با بدنه مكعب شكل در حدود 50 متري جنوب مناره ديده مي ‌شود. اين مناره ميله‌اي است مدور و منفرد كه با آجر ساخته شده و نوک آن فرو ريخته و بر پايه‌اي هشت ضلعي بنا شده است. پي سنگي مناره كه دو متر از آن نمايان است ملاط تردي دارد كه از ماسه شن، آهک و خاكستر ساخته شده است. پايه مناره كه به تدريج از ضخامت آن كم مي ‌شود 8/4 متر بلندي دارد. مدخل پلكان در ضلع جنوب خاوري پايه و درست در ارتفاعي قرار دارد كه سابقاً سطح زمين بوده است. قطر ميله مناره در پايين تقريباً 5/5 متر، قطر قله آن در وضعيت كنوني 7/4 متر، ضخامت ديواره آن 74 سانتي ‌متر و ارتفاع پايه و ميله مناره حدود 21 متر مي باشد. در اين مناره اثري از كاشي كاري ديده نمي ‌شود و به جز قسمتي از پايه كه از زير خاک بيرون آورده شده، بقيه قسمت‌هاي مناره سالم مانده است. در قسمت فوقاني چهار ضلع پايه، كتيبه‌اي به خط كوفي وجود دارد كه با آجر معرق ساخته شده که از شمال خاوري شروع و به سمت خاور ادامه مي ‌يابد. مفاد اين كتيبه به تاريخ 55 هجري قمري ختم مي ‌شود.
مناره مسجد شعيا اصفهان
در محله امام زاده اسماعيل اصفهان، چند پاتاق قديمي همراه با تاق‌هايي كه بعداً بر آن ها نهاده شده است مسجد شعيا را تشكيل داده‌اند. اين مناره در يكي از ديوارهاي اين مسجد بلند و هشت ضلعي قرار گرفته است. مناره مسجد شعيا مدور در ارتفاع 3/5 متري بعد از پايه، خراب شده و بر روي آن يک گلدسته كاشي كاري افزوده شده كه 65/2 متر قطر دارد. ميله مناره در پايين ساده است و در بالا نقوشي به شكل چليپاي بزرگ و مربع‌هاي كوچک دارد. ساختمان اين مناره به عهد سلجوقيان تعلق دارد و به احتمال زياد در قرن ششم هجري ساخته شده است.
مناره گلدسته اصفهان
مناره گلدسته درمحله دردشت اصفهان واقع شده است. نام اين مناره از گلدسته‌اي كه بعدها بر روي ميله فرو ريخته مناره اوليه ساخته‌اند گرفته شده است. سه متر از ميله مذكور را در بالاي بام مسجد مي ‌توان ديد ولي قسمت پايين آن كه حدود 6 متر است در ميان ديوارهاي مسجد پنهان شده در حال حاضر راه پلكان مناره از در دومي است كه از روي پشت بام مسجد باز كرده‌اند قطر مناره در ارتفاع هم سطح با پشت بام 22/2 متر، ضخامت ديواره مناره 21 سانتي ‌متر و قطر ستون مدور مركزي آن 54 سانتي متر است. ساختمان مناره آجري و نماي خارجي آن از آجر تراشيده شده است، در حدود يک متر بالاتر از سطح پشت بام خطوط نسخ قائم الزاويه را مي ‌توان ملاحظه كرد. گر چه اين مناره شبيه مناره مسجد شيعا است ولي به نظر مي رسد كه از نظر تاريخ به دوره بعد از آن مربوط باشد و ظاهراً به دوره دوم عصر سلجوقي تعلق دارد.
مناره‌هاي مسجد امام اصفهان
دو مناره‌اي كه در دو طرف ايوان ورودي اين مسجد برپا شده‌اند 37 متر ارتفاع دارند و بلندي اين مناره‌ها 6/43 متر است. دو مناره اخير، كاشي‌هاي معرق و كاشي‌هاي رنگي نماي خود را همراه با گلدسته‌ها حفظ كرده‌اند.
مناره زيار اصفهان
اين مناره در دهكده زيار در 30 كيلومتري خاور اصفهان و در ساحل جنوبي زاينده رود واقع شده و تزيينات آجري زيبايي دارد زمان ساختمان آن را قرن ششم هجري مي ‌دانند. حاشيه زيباي كاشي كاري فيروزه‌اي رنگ تارک اين مناره از نمونه‌هاي جالب كاشي ‌هاي لعابدار عهد سلجوقي است. نام زيار كه به محل استقرار اين مناره اطلاق مي ‌شود به احتمال قوي با دوره حكمراني مرداويج كه در آغاز قرن چهارم شهر اصفهان پايتخت وي بوده است ارتباط دارد. ارتفاع اين مناره بالغ بر پنجاه متر و سال ساخت اين مناره را مايرون بمنت سميث، بين سال هاي 550 تا 688 هجري مي داند. كتيبه اين مناره در قسمت فوقاني آن به خط كوفي برجسته با كاشي فيروزه‌اي بر زمينه آجر ساده شامل آيه 33 از سوره (فصلت) است. مناره زيار تنها نمونه مناره‌هاي سه طبقه اصفهان است كه تاكنون به حالت اصلي خود باقي مانده و در آن تصرف و مداخله‌اي نشده و خرابي هم كم تر به آن راه يافته است.


عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان اصفهان
خانه چرمي اصفهان
اين بنا از خانه‌هاي اشرافي دوره قاجار محسوب مي ‌شود و داراي فضاهاي متنوع وتزيينات فراوان مي ‌باشد. حياط مستطيل شكل خانه در سه جبهه شمالي، خاوري و باختري خود با فضاهاي متعددي احاطه شده كه در اين ميان جبهه شمالي با ارتفاعي نزديک به سه طبقه مهم ترين بخش خانه را تشكيل مي ‌دهد. حوضخانه مرتفع خانه در گوشه شمال خاوري بنا قرار گرفته و در طبقات اول و دوم غرفه‌هايي پيرامون خود دارد. در جبهه خاوري خانه تالاري وسيع و طويل در ميانه و دو اتاق سه دري در دو سوي آن قرار دارد. شاه‌ نشين اين تالار به صورت اتاقي مجزا در آمده و با دو اتاق ديگر در طرفين خود ارتباط كامل يافته است. بخش عمده جبهه جنوبي ديواري است كه مشابه جبهه مقابل خود نماسازي شده و تنها دو اتاق سه دري به نام اتاق عكس و اتاق آينه و در دو انتهاي اين جبهه قرار گرفته‌اند. حياط خانه با حوضي وسيع و صليبي شكل در وسط چهار باغچه اطراف آن صورتي مركزگرا به خود گرفته است.
خانه داويد اصفهان
فضاهاي بسته خانه در چهار جبهه يک حياط مستطيل شكل قرار گرفته‌اند. مهم ترين مجموعه فضايي اين خانه در جبهه شمالي آن واقع شده كه شامل تالاري صليبي شكل با ارتفاع دو طبقه در ميانه و چهار اتاق سه دري در دو طبقه طرفين آن مي باشد. اين اتاق ها در طبقه اول از يک سو از طريق ايوانچه‌اي به حياط مي ‌نگرند و از سوي ديگر با تالار ميانه اين جبهه مرتبط مي باشند و در طبقه دوم به صورت گوشوار به فضاي تالار مشرف مي ‌شوند. سقف تالار داراي پوشش گنبدي و تزيينات زيباي مقرنس است. جبهه جنوبي خانه يک فضاي نيمه باز در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين خود دارد و رواقي مقابل سراسر اين جبهه قرار گرفته است. اين جبهه در تقسيمات نما كاملاً با نماي جبهه شمالي مشابه است ولي ارتفاعي معادل يک طبقه دارد. فضاهاي واقع در جبهه باختري نظم كاملي ندارند و در آن چندين اتاق و راهرو به گونه‌اي در كنار يكديگر قرار گرفته‌اند كه يک دالان در ميانه نما واقع شده است. با اين وجود اين جبهه نماي منظمي دارد و به نظر مي ‌رسد تغييراتي در دوره‌هاي بعد، نظم و ترتيب قرارگيري فضاها را بر هم زده است. مسير ورودي و نوع دست‌يابي به قسمت هاي مختلف خانه از جمله ويژگي هاي اين بناست. ورودي بنا در گوشه شمال خاوري قرار گرفته و فضاي هشتي آن داراي قاعده مربع شكل است. از اين هشتي دالان طويلي در تمام طول جبهه خاوري خانه امتداد يافته و به حياط خانه و جبهه جنوبي آن راه مي ‌يابد. هشتي ورودي از سوي ديگر به يكي از اتاق‌هاي سه دري واقع در جبهه شمالي دسترسي دارد. جبهه خاوري حياط تنها ديواري نماسازي شده است كه جلوي دالان ورودي كشيده شده و تقسيمات نماي مقابل خود را تكرار مي ‌كند. حياط اصلي خانه داراي حوضي در مقابل جبهه شمالي و باغچه‌اي بزرگ مي باشد كه بخش اعظم حياط را پوشانده‌اند. در گوشه جنوب باختري خانه حياط كوچكي قرار دارد كه جبهه شمالي آن شامل يک اتاق سه دري و ايواني ستون‌دار است و در جبهه جنوبي يک فضاي حوضخانه ديده مي ‌شود. نماهاي شمالي و جنوبي اين حياط تقسيمات مشابهي دارند و جبهه باختري تنها ديواري نماسازي شده است.
خانه دهدشتي اصفهان
فضاهاي خانه در چهار سمت حياط نسبتاً بزرگ و مستطيل شكلي نشسته‌اند. مهم ترين بخش خانه در جبهه شمالي حياط قرار دارد. اين جبهه شامل تالاري در ميانه و دو اتاق سه دري در دو طرف آن است. دو ايوانچه مقابل اتاق‌هاي گوشوار و دو اتاق پشت آن ها و نيز شاه ‌نشين در پشت تالار اين مجموعه را كامل مي ‌كنند. فضاهاي مذكور توسط درهاي چوبي به يكديگر گشوده مي شوند و به اين ترتيب فضاهاي بزرگي از تركيب چند فضاي متنوع پديد مي‌آيد. تالار ميانه اين جبهه داراي ارسي زيبايي به سوي حياط است. حوض كوچكي در مقابل اين تالار قرار گرفته كه انعكاس تصوير ارسي رنگين تالار در آن منظره زيبايي را در مقابل چشم بيننده قرار مي ‌دهد. جبهه جنوبي خانه متشكل از سه اتاق سه دري است ولي تقسيمات نماي آن مشابه با جبهه مقابل است. بين اين سه اتاق دو دالان واقع است كه يكي به خانه مجاور راه مي ‌يابد و ورود به خانه از طريق دالان ديگر تأمين مي ‌شود. فضاي ورودي داراي هشتي مشتركي با خانه مجاور بوده كه امروزه تخريب شده است. مجموعه فضاهاي جبهه باختري از يک اتاق پنج دري، دو اتاق سه دري طرفين و دالان هاي ما بين آن ها تشكيل شده است. ايوان ستون‌دار مقابل اتاق پنج دري و ايوانچه‌هاي مقابل اتاق‌هاي سه دري با يكديگر پيوسته بوده، بدين ترتيب همچون رواقي سراسر اين جبهه را مي ‌پيمايند. حوضخانه، مطبخ، و يک حياط خلوت در پشت اتاق‌هاي سه دري و پنج دري واقع‌اند و يكي از دالان هاي اين جبهه به حوضخانه راه مي ‌يابد. حوضخانه با فضاي مطبخ نيز ارتباط دارد و مطبخ به نوبه خود به يک حياط خلوت كوچک دسترسي دارد. جبهه خاوري خانه دو اتاق سه دري كوچک در دو طرف و ايوان ستون‌دار كم عمقي در ميانه دارد. ستون هاي چوبي ايوان، همچنين ستون هاي ايوان جبهه باختري داراي تزيينات گچ بري در پايه و سرستون هستند.
خانه عكاف‌زاده و شريف اصفهان
مجموعه اين خانه از دو بخش بيروني و اندروني تشكيل شده كه طي نيم قرن اخير از يكديگر تفكيک شده‌اند و امروزه در تملک خانواده‌هاي عكاف‌زاده و شريف مي ‌باشند. بخش بيروني، داراي حياط مركزي كوچكي است كه فضاهاي بسته در چهار طرف آن واقع شده‌اند. مهم ترين فضاي اين بخش تالار جبهه شمالي است كه شاه ‌نشيني به شكل نيم هشت و با ارتفاعي معادل يک طبقه دارد. در طبقه بالاي شاه‌ نشين اتاق ديگري ديده مي ‌شود. ديوارها و سقف تالار پوشيده از تزيينات مقرنس، گچ بري و طلاكاري و آينه كاري و اتاق طبقه دوم شاه‌ نشين داراي نقاشي روي گچ و تزيينات زيبايي است. اين تالار برخلاف معمول از جهت عرض خود و از طريق سه در ارسي منبت كاري شده به حياط گشوده مي ‌شود. جبهه باختري حياط بيروني از يک تالار صليبي شكل در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين آن تشكيل شده است. جبهه خاوري داراي تقسيمات مشابه نماي جبهه مقابل خود و شامل اتاق سه دري با عمق هاي متفاوت و دالان‌هاي مابين آن ها است. يكي از اتاق‌هاي سه دري، آبدارخانه بوده و امروزه قسمتي از آن تبديل به حمام شده است. ورودي به خانه از جبهه خاوري آن صورت مي گيرد و هشتي ورودي در گوشه شمال خاوري به دالان طويلي مرتبط است كه سراسر پشت جبهه خاوري بخش بيروني را طي مي ‌كند. در ميانه اين دالان پس از عبور از يک هشتي ورود به حياط بيروني ميسر مي ‌شود. در ميانه اين جبهه يک تالار شاه نشين‌دار تنها فصل مشترک دو بخش اندروني و بيروني است. تالار مذكور مهم ترين فضاي بخش اندروني و مزين به آينه‌كاري و طلاكاري است. در طبقه دوم و در طرفين تالار دو اتاق گوشوار قرار دارند که با دو پنجره ارسي به تالار باز مي ‌شوند. اين اتاق ها با ارسي ‌هاي ديگري به حياط ديد دارند و از آن نور مي ‌گيرند. در جبهه خاوري يكي از اتاق ها عملكرد آبدارخانه داشته و وجود چاه و منبع آب در آن قابل توجه است. اين فضا امروزه به عنوان حمام مورد استفاده قرار مي ‌گيرد. جبهه جنوبي بخش اندروني شامل يک تالار، ايوان ستون‌دار مقابل آن و دو اتاق در طرفين تالار است. آشپزخانه در گوشه جنوب باختري حياط قرار دارد و تنور و اجاق هاي قديمي آن به صورت سابق محفوظ مانده‌اند.
خانه دكتر اعلم اصفهان
اين خانه از بناهاي اشرافي دوره قاجار به شمار مي ‌رود كه وجود تزيينات متنوع و گسترده در جاي جاي خانه مؤيد اين امر است. حياط وسيع خانه در چهار جبهه توسط فضاهاي بسته احاطه شده است. جبهه شمالي مرتفع‌تر و بارزتر از ساير قسمت هاي خانه مي باشد و شامل تالار شاه‌ نشين‌دار بزرگي در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين است. جبهه جنوبي خانه مانند جبهه مقابل خود، داراي ايوان ستون‌داري است كه مقابل يک تالار هفت‌دري قرار گرفته است. خاور و باختر حياط اين بنا داراي تقسيمات و تناسبات مشابهي است. تالاري در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين آن وجود دارد. ورودي خانه به شكل نيم هشت در گوشه شمال خاوري قرار دارد. هشتي ورودي به دالان طويلي متصل است و از طريق يكي از دالان هاي اين جبهه به حياط راه دارد. در جبهه شمالي، زيرزميني قرار دارد كه توسط يک رديف پنجره‌هاي چوبي از حياط نور مي گيرد. اين فضا حوض مرمري در ميانه خود دارد و فضايي مطلوب و خنک براي استراحت ساكنين خانه در تابستان‌ها فراهم آورده است.
خانه حاج مصور الملكي اصفهان
اين خانه شامل فضاهاي متنوعي است كه در چهار سوي يک حياط مستطيل شكل قرار گرفته‌اند. مهم ترين اين فضاها با نماهايي متفاوت در جبهه جنوب خاوري خانه، جبهه‌اي كه در ابتداي ورود به حياط در چشم انداز مخاطب قرار مي ‌گيرد، واقع شده است. اين جبهه شامل تالاري شاه‌ نشين‌دار به ارتفاع دو طبقه، در ميانه و دو اتاق گوشوار طرفين آن در طبقه دوم مي ‌باشد. اين تالار زيباترين فضاي خانه است كه به تزيينات گچ بري رنگي، آينه‌كاري و مقرنس آراسته شده و از طريق يک ارسي پنج دهنه به سوي حياط گشوده مي ‌شود. هر يک از اتاق هاي گوشوار از يک طرف ارسي ‌هايي كه سراسر عرض اتاق را پوشانيده‌اند به حياط ديد دارد و از سوي ديگر به فضاي تالار باز مي ‌شود. وجود ارسي ‌هاي متعدد در اين جبهه كه بخش وسيعي از نما را اشغال كرده‌اند، نمايي تقريباً چوبي پديد آورده و آن را از ساير نماهاي خانه متمايز كرده است. وجود تاجي منحني شكل برفراز نماي تالار بر اهميت اين بخش از خانه تاكيد مي ‌كند. راهروهاي مجاور هم در دو طرف تالار اين جبهه، ورودي ‌هاي تالار را از ساير فضاهاي خانه تفكيک كرده‌اند. در گوشه جنوبي خانه حوض خانه‌اي صليبي شكل به ارتفاع دو طبقه قرار دارد كه با حوضي هشت گوشه در ميانه و نورگير زيبايي بر فراز سقف، محيطي آرام و مطلوب براي ساكنين خانه فراهم مي‌آورد. ديوارها و سقف فضاي حوضخانه داراي تزيينات متنوع گچ بري و مقرنس مي ‌باشند. اين حوضخانه در طبقه دوم خود با يكي از اتاق هاي گوشوار جبهه جنوب خاوري خانه مرتبط است. گوشوار ديگر اين جبهه نيز از يک سو به حياط كوچكي در طبقه دوم گوشه خاوري خانه ديد دارد.
مجموعه فضاي مهم ديگر خانه در شمال باختري آن واقع است و تالاري كم ارتفاع در ميانه دارد كه شاه‌ نشين، انتهاي آن به صورت اتاقي مجزا در آمده است. در طبقه دوم اين جبهه و روي تالار يک مهتابي وسيع قرار گرفته كه موجب گشوده شدن حياط خانه در طبقه دوم شده و به آن شكل خاصي بخشيده است. دو اتاق كه در طبقه دوم گوشه‌هاي شمالي و باختري خانه قرار گرفته‌اند، به اين مهتابي گشوده مي ‌شوند. ايوان كم عمق ستون داراي در انتهاي مهتابي و در محور اصلي حياط در واقع شاه‌ نشيني براي مهتابي پديد آورده است. هر يک از دو جبهه شمال خاوري و جنوب باختري خانه، داراي يک تالار در ميانه و دو اطاق سه دري در طرفين خود مي ‌باشد. اين تالارها ارتفاعي معادل دو طبقه دارند و توسط يک ارسي چوبي به حياط مشرف مي ‌باشند. روي اتاق هاي سه دري اين جبهه‌ها، اتاق هاي ديگري قرار دارند كه از حياط نور نمي ‌گيرند. نماهاي اين دو جبهه كاملاً مشابه يكديگرند. ازاره‌هاي سنگي حجاري شده در پايين نماهاي پيرامون حياط و تزيينات آجركاري در بالاي ديوارها موجب شده نماي جبهه‌هاي مختلف خانه يکپارچه گردند. ورودي اصلي خانه در گوشه شمالي آن داراي سردر و هشتي مشترک با خانه‌هاي مجاور است و پس از عبور از دو دالان عمود بر هم به گوشه حياط راه مي ‌يابد. حوض بزرگي در مقابل تالار جبهه جنوب خاوري و دو باغچه مستطيل شكل در دو طرف محور اصلي حياط قرار گرفته است.
خانه حاج رسولي ها اصفهان
تاريخ بناي اين خانه احتمالا اواخر دوره زنديه مي باشد و باني آن، بزرگ خاندان حاج رسوليها و از تجار معتبر اصفهان بوده است. فضاهاي خانه در چهار چوب حياطي مستطيل شكل واقع شده‌اند. چهار تالار خانه كه در ميانه چهار جبهه حياط قرار گرفته‌اند، پوشيده از تزيينات مقرنس، قطاربندي، گچ بري، طلاكاري و نقاشي روي گچ مي باشند و ضلع مجاور حياط هر چهار تالار را ارسي ظريف و زيبايي پوشانيده است. قسمت هاي مختلف خانه و تزيينات آن آسيب زيادي ديده اند و از جمله ارسي ‌هاي متعدد آن در اثر رطوبت و موريانه متحمل خسارت‌هاي فراوان شده‌اند. تالار جبهه شمالي از ساير تالارها وسيع‌تر بوده و قسمت اعظم اين جبهه را اشغال كرده است. اين تالار از سوي ضلع بزرگ تر خود توسط ارسي بسيار وسيعي به حياط خانه مشرف مي ‌شود و از سوي مقابل يعني در انتهاي شاه‌ نشين به وسيله ارسي ديگري به حياط اندروني خانه باز مي ‌شده كه به اين ترتيب بين دو حياط خانه واقع بوده است. امروزه بخش اندروني خانه كاملاً تفكيک شده و به صورت خانه مستقلي درآمده است. دسترسي به اين تالار از طريق كفش كن‌هاي دو سوي آن ميسر مي ‌شود. در طبقه دوم، روي كفش كن‌ها اتاق هاي گوشواري واقع شده كه توسط ارسي ‌هايي از يک سو به تالار و از سوي ديگر به حياط اشراف دارند.
جبهه جنوبي خانه نيز شامل تالار و دو اتاق سه دري در طرفين آن است كه دو كفش كن، اين فضاها را از يكديگر جدا مي ‌كنند. در طبقه دوم اتاق هاي سه دري، دو اتاق ديگر واقع‌اند كه تا روي راهروهاي كفش كن طبقه پايين ادامه مي ‌يابند و به تالار مشرف مي ‌شوند. اين اتاق ها نيز از جهت ديگر به حياط خانه ديد دارند. جبهه خاوري و باختري نيز داراي همين تركيب يعني يک تالار در ميانه و دو اتاق در طرفين آن و راهروهاي كفش كن بين اين فضاها مي ‌باشند. تالارهاي دو جبهه خاوري و باختري ارتفاعي معادل دو طبقه دارند و روي اتاق هاي سه دري، اتاق هاي ديگري قرار گرفته‌اند. اين تالارها ارسي‌هاي مرتفع و وسيعي به سوي حياط دارند كه ارسي تالار باختري به كلي تخريب شده است. فضاهاي خدماتي شامل آشپزخانه و محل پخت نان در پشت فضاهاي اصلي اين جبهه قرار دارند. ورودي خانه در گوشه جنوب باختري شامل سردر و هشتي است و به گوشه حياط راه مي ‌يابد. در طبقه دوم هشتي اتاقي قرار دارد كه با تاق گوشوار جبهه جنوبي خانه مرتبط است. خانه داراي ورودي ديگري در گوشه جنوب خاوري است كه به اصطبل و سپس حياط خانه وارد مي ‌شود. تزيينات فراوان گچ بري رنگي نماهاي حياط به مرور زمان به صورت قطعاتي از ديوار جدا شده و بر زمين ريخته‌اند. طي عمليات مرمتي سالهاي 1357 و 1364هـ . ش اين تزيينات به صورت موقت تثبيت شده و از ريزش آن ها جلوگيري به عمل آمده است ولي هنوز در وضعيت نامناسبي قرار دارند. نماهاي خانه همچنين مزين به درها و پنجره‌هاي متعدد مشبک با شيشه‌هاي رنگي و گره چيني چوبي مي باشند كه متاسفانه بيش تر آن ها آسيب ديده‌اند. طرح حياط خانه كه منظري مناسب براي دو تالار اصلي به وجود آورده است، شامل حوض مستطيل طويلي در ميانه و چهار باغچه در طرفين آن مي ‌باشد.
خانه حاج حسن غفوري قزويني‌ها اصفهان
اين مجموعه از دو حياط بيروني و اندروني تشكيل شده كه فضاهاي مختلف خانه پيرامون آن ها واقع شده‌اند. جبهه شمالي هر دو حياط از ساير جبهه‌هاي آن ها مرتفع‌تر و مهم تر است و قرارگيري حوض در مقابل اين جبهه‌ها تاكيدي بر اهميت آن ها است. در جبهه شمالي حياط اندروني (حياط بزرگ تر)، تالاري صليبي شكل در ميانه با دو اتاق در طرفين ديده مي ‌شود. اين تالار ارتفاعي معادل دو طبقه و سقفي گنبدي با تزيينات مقرنس دارد. اتاق هاي دو سوي تالار مستطيل شكل بوده و پوشيده از تزيينات گچ بري در ديوارها و سقف‌هايشان مي ‌باشند. فضاي تالارها و اتاق ها از يک سو با ارسي ‌هاي مرتفع و زيبايي به حياط باز مي ‌شوند و از سوي ديگر به وسيله درهايي با تزيينات گره ‌سازي و شيشه الوان با يكديگر پيوند مي ‌خورند. اين اتاق ها همچنين با اتاق هايي كه در گوشه حياط واقع شده‌اند نيز مرتبط مي ‌باشند. بدين ترتيب مجموعه تالار و اتاق هاي اين جبهه فضايي يكپارچه و وسيع را به وجود مي‌آورند كه سراسر جبهه شمالي را در بر مي گيرد. وجود سه ارسي با وسعت و ارتفاع زياد نماي اين جبهه را از ساير نماهاي حياط متمايز كرده است. اين ارسي ‌ها اگر چه در مقابل فضاهاي متفاوتي واقع شده‌اند، ولي كاملاً مشابه يكديگر بوده و نما را به سه بخش مساوي تقسيم مي كنند. جبهه باختري حياط اندروني شامل تالارهاي شاه ‌نشين‌دار در ميانه و دو اتاق سه دري در دو سوي آن است كه ايوانچه‌ها و راه روهايي مابين آن ها قرار گرفته‌اند. تالار اين جبهه در سقف و ديوارها تزيينات گچ بري و آينه كاري دارد و توسط ارسي وسيعي به حياط اشراف مي ‌يابد. جبهه خاوري اين حياط نيز شامل يک تالار و يک اتاق سه دري و ايوانچه‌ها و طاق نماهايي است كه نماي اين جبهه را مشابه و قرينه نماي روبه روي خود ساخته‌اند. رواق جبهه جنوبي حياط نيز تقسيمات نماي مقابل خود را تكرار مي ‌كند. فضاهاي آشپزخانه و خبازخانه در پشت اين رواق قرار گرفته‌اند و ارتباط مستقيمي با حياط ندارند. سه جبهه شمالي، خاوري و باختري حياط اندروني، فضاهايي در زير زمين دارند كه از طريق پنجره مشبک چوبي از حياط نور مي ‌گيرند. ازاره‌هاي سنگي حجاري شده در پايين نماهاي حياط و طره‌هاي چوبي تزييني در بالاي ديوارها، نماهاي پيرامون حياط را به يكديگر پيوند داده است. جبهه شمالي حياط بيروني شامل تالاري به ارتفاع دو طبقه در ميانه و دو ايوانچه در طرفين تالار است که در طبقه دوم، روي ايوانچه‌ها، دو اتاق گوشوار واقع‌اند. در جبهه جنوبي نيز يک ايوان در ميانه و يک اتاق سه دري تقسيماتي مشابه نماي مقابل خود به وجود آورده‌اند. وجود دو ايوانچه کم عمق در طرفين نماي اين جبهه صورتي متقارن به کل نما داده است. در جبهه باختري حياط بيروني، تالاري صليبي شکل قرار دارد. اين تالار از طريق سه در مجاور يکديگر با اطاق سه دري ضلع جنوبي خود ارتباط کامل يافته است. جبهه خاوري اين حياط اگر چه نسبت به بقيه بنا متاخر به نظر مي ‌رسد ولي در تقسيم نما با جبهه مقابل خود هماهنگي دارد. اين جبهه شامل سه اتاق و ايواني ستون‌دار است. در بخش جنوبي خانه حياطي خدماتي قرار گرفته که سه اتاق در شمال و يک فضاي اصطبل در باختر خود دارد. ورودي اصلي خانه در گوشه جنوب خاوري آن واقع است که متشکل از دالاني بسيار طويل و يکي هشتي مي ‌باشد. ورود به بخش بيروني خانه در ابتداي دالان و دسترسي به حياط اندروني و حياط خدماتي پس از عبور از دالان و رسيدن به هشتي ميسر مي ‌باشد.
خانه شيخ هرندي اصفهان
اين خانه از فضاهايي يک طبقه تشکيل شده است و حوضخانه‌اي در گوشه شمال خاوري مجموعه واقع شده است. جبهه شمالي خانه متشکل از دو اتاق سه دري در دو سو و اتاق ديگري در ميانه است. اتاق هاي سه دري عمق‌هايي متفاوت دارند ولي در نما کاملاً مشابه يکديگرند و به وسيله ايوانچه‌هايي با حياط ارتباط مي ‌يابند. اتاق ميانه اين جبهه به وسيله يک پنجره چوبي وسيع از حياط نور مي ‌گيرد. جبهه جنوبي حياط شامل يک اتاق پنج دري در ميانه و دو اتاق در طرفين است. نماهاي حياط پوشيده از اندود ساده گچ است و تنها جان پناه پشت بام در جبهه جنوبي تزييناتي از کاشي مشبک دارد. در جبهه باختري امروزه فضاهاي جديدي به جاي فضاهاي قبلي که تخريب شده‌اند ساخته شده است. بخش عمده جبهه خاوري، ديواري نماسازي شده است و تنها يک اتاق سه دري و يک راهرو در آن وجود دارد که مسير دسترسي به حوضخانه گوشه شمال خاوري خانه مي ‌باشد. حوضخانه فضايي مربع شکل با ارتفاعي معادل دو طبقه است که غرفه‌هايي پيرامون آن قرار گرفته‌اند. تنها در طبقه دوم بخش هاي خاوري و باختري حوضخانه، دو اتاق وجود دارد که با پنجره‌هاي ارسي گره سازي شده به فضاي حوضخانه اشراف دارند. در بخش جنوبي حوضخانه يک منبع آب قرار دارد و در غرفه طبقه دوم اين بخش حوضي ديده مي ‌شود. ديوارهاي حوضخانه با تزيينات طلاکاري و قطاربندي ‌هاي زير سقف آراسته شده و ستئنهاي چوبي آن نيز سر ستونهاي مقرنس دارند. يک نورگير هشت ضلعي در سقف، روشنايي فضا را تأمين مي ‌کند.
خانه زووليان اصفهان
فضاهاي خانه زووليان در چهار سوي يک حياط مستطيل شکل قرار گرفته‌اند. همه جبهه‌هاي حياط ارتفاعي معادل دو طبقه دارند اما دو جبهه شمالي و باختري کمي مرتفع‌ترند. جبهه باختري خانه شامل تالار وسيعي در ميانه و دو ايوانچه در طرفين آن است. به نظر مي ‌رسد اين تالار قبلاً صليبي شکل بوده و در تغييرات بعدي بخش شمالي آن مجزا شده است. ايوانچه واقع در ضلع جنوبي تالار نيز امروزه به صورت اتاقکي درآمده است. در طبقه دوم اين جبهه دو اتاق گوشوار تا روي ايوانچه‌ها و دو بخش شمالي و جنوبي تالار ادامه مي ‌يابند و به وسيله پنجره‌هاي مشبک چوبي به تالار مشرف مي ‌گردند. در طبقه دوم شاه نشين تالار نيز غرفه ستون داري واقع شده که از دو طرف با اطاق هاي گوشوار مرتبط است. تالار مياني اين جبهه ارسي مرتفعي به سمت حياط دارد و اتاق هاي گوشوار نيز توسط ارسي ‌هاي کوچک تري به حياط گشوده مي ‌شوند. بدين ترتيب سطح وسيع تري از نماي اين جبهه از ارسي ‌هاي چوبي پوشيده شده و صورتي متمايز از ساير نماها يافته است.
جبهه شمالي خانه از سه اتاق سه دري و يک ايوان تشکيل شده است. در طبقه بالاي اتاق هاي مزبور سه اتاق ديگر وجود دارد که با پنجره‌هاي مشبک چوبي و شيشه‌هاي رنگي به حياط مشرف مي ‌گردند. اتاق هاي طبقه دوم داراي سقف کوتاه مي ‌باشند. جبهه جنوبي حياط داراي تالاري در ميانه و دو اتاق در طرفين آن است، تالار در مجاورت حياط فضايي شبيه به شاه نشين دارد که با يک ارسي چوبي به حياط گشوده مي ‌شود. اتاق هايي در طبقه دوم خانه بر روي کوچه مجاور ضلع خاوري آن ساخته شده‌اند که امروزه در اختيار کليساي مجاور قرار دارند. ورودي خانه در همين کوچه قرار گرفته است و مخاطب را پس از عبور دادن از سردر و هشتي به گوشه حياط مي ‌رساند. سردر و هشتي داراي تزيينات رسمي بندي و نقاش روي گچ مي ‌باشند. هر يک از تالارهاي دو جبهه جنوبي و باختري خانه نيز پوشيده از تزيينات قطاربندي و نقاشي روي گچ در سقف و ديوارها مي ‌باشد. برنماي اين دو جبهه تزيينات مختصر گچ بري و طره‌هاي چوبي نقاشي ديده مي ‌شود.
خانه جمال قدسيه اصفهان
بنا به اظهار مالک خانه با توجه به نقاشي ها و تزيينات تالارهاي جنوبي و شمالي، قدمت قسمت هايي از بنا به دوره صفوي مي ‌رسد. دو کتيبه در تالار شمالي تاريخ هاي 1084 و 1265 هجري قمري دارند. اولين مدرسه ابتدايي اصفهان که توسط ميرزا عبدالحسين قدسي در سال 1287هـ . ش تأسيس گشت در سال 1310هـ . ش به اين خانه منتقل شد. اين مدرسه تا سال 1326هـ . ش داير بود و هنوز اين بنا به نام مدرسه قدسيه هم خوانده مي ‌شود. فضاهاي اين خانه در چهار طرف حياط وسيع آن واقع شده‌اند که مهم ترين آن ها در دو جبهه شمالي و جنوبي قرار دارند. اين دو جبهه داراي ارتفاع بيشتري نسبت به دو جبهه خاوري و باختري خانه مي ‌باشند. جبهه جنوبي شامل تالاري صليبي شکل در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين است. شاه نشين بزرگي نيز در انتهاي تالار به اين مجموعه اضافه مي ‌شود. فضاهاي اين جبهه داراي تزيينات متنوع و گسترده مقرنس، يزدي بندي، نقاشي و طلاکاري مي ‌باشند.
در جبهه شمالي خانه تالاري شاه نشين دار و دو اتاق سه دري در دو سوي آن واقع شده‌اند. دسترسي به اين فضاها از طريق دالان‌هاي مابين آن ها ميسر مي ‌باشد. در طبقه بالاي اتاق هاي سه دري، دو اتاق ديگر وجود دارند که داراي ارسي ‌هاي سه دهنه‌اي به سوي حياط مي ‌باشند. تالار اين جبهه داراي ارسي وسيعي به حياط مشرف مي ‌شود و داراي تزيينات قطاربندي و گچ بري، خصوصا در بخش شاه ‌نشين است. در گوشه شمال خاوري اين طبقه حياطي کوچک وجود دارد که اتاق سمت خاوري تالار از سوي ديگر خود به آن باز مي ‌شود. در هر يک از دو جبهه خاوري و باختري حياط اصلي خانه ايوان هاي کوچکي در ميانه و اتاق هايي در طرفين به گونه‌اي واقع شده‌اند که به صورت متوالي به يکديگر پيوسته‌اند. نماهاي اين دو جبهه مشابه يکديگرند وليکن تک تک اين نماها از تقارن کامل برخوردار نمي ‌باشند. ورودي خانه در ضلع شمالي آن واقع است و از گوشه شمال خاوري به حياط راه مي ‌يابد. محوطه سازي حياط بسيار ساده و شامل يک حوض در مقابل تالار جبهه شمالي و باغچه بزرگي در ميانه حياط مي ‌باشد، باغچه‌اي که اين حياط را به باغي کوچک در دل خانه مبدل کرده است.
خانه کهکشاني اصفهان
فضاهاي اين خانه در سه جبهه حياط مرکزي آن قرار گرفته‌اند. جبهه شمالي دو طبقه بوده تالاري در ميانه خود دارد و دو اتاق سه دري در طرفين آن ديده مي ‌شود. هر يک از اين اتاق هاي سه دري ايوانچه‌اي جلوي خود دارد که بر روي آن در طبقه بالا اتاقي قرار گرفته است. اتاق هاي طرف بالا ارسي ‌هايي رو به حياط دارد که آسيب زيادي ديده‌اند. تالار ميانه اين جبهه فضايي مشابه شاه نشن در مجاورت حياط دارد که به وسيله سه پنجره هم اندازه به حياط گشوده مي ‌شود. در جبهه باختري، حياط به ميانه فضاهاي بسته نفوذ کرده و يک فضاي باز با حوضي هشت ضلعي پديد آورده که مانند يک حوضخانه روباز جلوه مي ‌کند. در گوشه شمال باختري خانه فضاي آشپزخانه و يک چاه آب وجود دارد. در طبقه بالاي اين قسمت يک حياط بالا خانه واقع شده که اتاق واقع در ضلع باختري تالار جبهه شمالي به آن باز مي ‌شود. پيرامون اين حياط بالا خانه يک اتاق سه دري و فضاهاي ديگري قرار گرفته که مجموعاً بخش مستقلي را در خانه پديد آورده‌اند و جالب اين که استفاده از چاه آب خانه در اين طبقه نيز امکان پذير است. اين قسمت ورودي جداگانه‌اي به کوچه مجاور خود دارد. جبهه خاوري حياط شامل يک اتاق پنج دري در ميانه و دو اتاق سه دري در دو سوي آن است که اتاق سه دري جنوب اين جبهه صورتي متمايز دارد. اين فضا داراي تزيينات گچ بري و طلاکاري است و ورود به آن از طريق اتاق پنج دري مجاور صورت مي ‌گيرد.
خانه کريمي اصفهان
خانه کريمي از يک حياط مستطيل شکل و فضاهايي در جبهه شمالي و خاوري آن تشکيل شده است که مجموعه فضايي مهم تر خانه در جبهه شمالي آن واقع است. اين مجموعه شامل تالاري صليبي شکل در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين است. اين اتاق ها علاوه بر حياط اصلي خانه از ضلع ديگر خود به فضاهاي ديگري مشرف‌اند. به طوري که اتاق سه دري خاور تالار با يک حياط کوچک هشت ضلعي و اتاق باختري تالار با يک حوضخانه ارتباط دارد. علاوه بر اين دو، يک اتاق سه دري ديگر در انتهاي تالار، بين دو فضاي حوضخانه و حياط هشت ضلعي نشسته است. بدين ترتيب مجموعه‌اي از فضاهاي باز و بسته به زيبايي در کنار يکديگر قرار گرفته‌اند و به هنگام باز بودن درهاي مابين آن ها فضايي وسيع و متنوع به وجود مي‌آيد. تالار ميانه اين مجموعه با يک در ارسي به حياط اصلي مرتبط مي ‌شود و داراي سقف گنبدي و تزيينات مختصر گچ بري است. حوضخانه در گوشه شمال باختري تالار واقع و صليبي شکل مي ‌باشد. اين فضا حوضي هشت ضلعي در ميانه و نورگيري با پنجره‌هاي مشبک و شيشه‌هاي رنگي در سقف خود دارد که انعکاس زيبايي از بازي نور و رنگ بر روي سطح آب به وجود مي‌آورد. بادگيري بر فراز اين فضا هواي خنک حوضخانه را به سمت اجاق هاي مجاور مي ‌راند. حياط هشت ضلعي از ديگر فضاهاي زيباي خانه در اين جبهه است که حوض تزئيني هشت گوشه‌اي در ميانه آن جاي گرفته است. جبهه خاوري حياط اصلي خانه شامل يک تالار صليبي شکل در ميانه و دو اتاق سه دري در دو سوي آن است. دسترسي به اين فضاها از طريق ايوانچه‌ها و دالانهاي بين آن ها صورت مي ‌گيرد. تالار واقع در اين جبهه داراي تزيينات فراوان گچ بري رنگي، آينه کاري و مقرنس است و از دو سوي خود داراي ارسي ‌هايي رنگين و زيبا مي ‌باشد. ازاره سنگي پايين نماها و آجرکاري تزييني بالاي ديوارها، نماهاي پيرامون حياط را به يکديگر پيوند داده است. محوطه سازي حياط شامل حوض کوچکي در برابر تالار جبهه شمالي و دو باغچه طويل در امتداد محور طولي حياط مي باشد و بدين ترتيب چشم انداز حياط در مقابل جبهه شمالي آن قرار گرفته است.
خانه سوکياسيان اصفهان
اين خانه از آثار باقي مانده از دوره صفوي است که امروزه دانشکده مرمت دانشگاه هنر در آن استقرار يافته است. اين بنا از حياطي وسيع و طويل و فضاهايي در دو جبهه شمالي و جنوبي تشکيل شده است. جبهه جنوبي که فضاهاي مهم تري را در خود جاي داده، از جهت ديگر به حياط ديگري مشرف است. اين جبهه شامل ايواني دو ستوني است که مقابل يک حوضخانه زيبا نشسته است. دو اتاق سه دري با عمق هاي متفاوت ولي هر دو مشرف به حياط اصلي خانه، در طرفين اين ايوان واقعند و در پشت هر يک از آن ها اتاق ديگري وجود دارد که با حياط دوم مرتبط است. حوضخانه داراي ارتفاعي معادل دو طبقه است و در هر طبقه غرفه‌هايي پيرامون آن نشسته‌اند. اين غرفه‌ها در طبقه دوم به يکديگر پيوند خورده بخش مرکزي حوضخانه را دور مي ‌زنند. حوضخانه و غرفه‌هاي اطراف آن داراي تزيينات کاربندي و نقاشي روي گچ است که تأثير سبک‌هاي نقاشي اروپايي در آن ديده مي ‌شود. ايوان ستون دار اين جبهه نيز در سقف و ديوارهاي خود تزيينات فراوان نقاشي دارد. اتاق ضلع خاوري حوضخانه داراي طاقچه‌ها و فرورفتگي ‌هايي به شکل ظروف مختلف و مشابه با فضاي فوقاني عمارت عالي قاپوي اصفهان مي ‌باشد. جبهه شمالي خانه که ترکيبي نامتقارن دارد نيز شامل يک ايوان ستون ‌دار و اتاق پشت آن، مطبخ و مجموعه فضاهاي ورودي است. سطح وسيعي از خانه به باغچه بزرگ ميانه آن اختصاص يافته و حوض آب در آن ديده نمي ‌شود.
خانه وثيق انصاري (سرهنگ وثيق) اصفهان
اين خانه در حدود 150 سال پيش توسط بزرگ خاندان وثيق انصاري، رييس مستوفيان دربار ظل السلطان، حاکم اصفهان ساخته شده و از زيباترين خانه‌هاي دوره قاجار در اين شهر به شمار مي آيد. نوع و ترکيب فضاهاي مختلف اين خانه و تزيينات مفصل و متنوع آن از زيبايي هاي اين بنا محسوب مي شود. مهم ترين بخش خانه در جبهه شمالي حياط قرار دارد. در اين جبهه، مطابق معمول خانه‌هاي اصفهان تالاري در ميانه نشسته که در طبقه بالا دو گوشوار در طرفين خود دارد. هر يک از تالارهاي چهارگانه اين جبهه داراي تزيينات بديع و زيبايي است. تالار مجاور حياط از طريق ارسي پنج دهنه مرتفعي به حياط اشراف پيدا کرده و دو گوشوار طرفين نيز توسط ارسي ‌هاي ظريفي به آن باز مي ‌شوند. اين تالار داراي تزيينات مقرنس، قطاربندي و نقوش طلاکاري شده در ديوارها و سقف است و توسط ارسي ديگري به تالار صليبي شکل پشت خود مرتبط مي ‌شود. تالار صليبي شکل داراي تزيينات کاغذ ديواري در سقف و ديوارهاست که اين نوع تزيين در خانه‌هاي هم دوره اين بنا بسيار نادر است. جبهه خاوري حياط مجموعه مهم فضايي ديگر اين خانه است و شامل تالاري صليبي شکل در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين است که ايوانچه‌ها و کفش کن‌هايي بين اين فضاها قرار گرفته‌اند. جبهه باختري داراي تقسيمات و فضاهاي مشابهي با جبهه خاوري است. در پشت بام جبهه باختري مهتابي وسيعي وجود دارد که ديوار آن نماسازي شده است. جبهه جنوبي خانه نيز داراي يک اتاق پنج ‌دري در ميانه و دو اتاق در دو سوي آن است که دسترسي به اين فضاها از طريق کفش کن‌هاي ما بين آن ها ميسر مي ‌شود. ورود به خانه از گوشه جنوب باختري آن صورت مي ‌گيرد. نماهاي خانه پوشيده از اندود ساده گچ مي باشند و تنها در نماي کفش کن‌ها تزيينات مقرنس ديده مي ‌شود.
خانه يدالهي اصفهان
مهم ترين بخش هاي خانه در دو جبهه شمالي و جنوبي در دو انتهاي محور اصلي حياط کشيده‌اي قرار گرفته‌اند. اين دو جبهه، دو تالار بزرگ با ابعاد و شکل مشابه دارند اما نسبت به حياط کاملاً قرينه نيستند. به اين صورت که تالار جبهه شمالي، شاه نشيني در عمق خود دارد و در تالار جبهه جنوبي فضايي همانند شاه نشين در کنار پنجره مشرف به حياط ديده مي ‌شود. علاوه بر اين تفاوت ارتفاع و نوع پوشش و نماهاي دو تالار از اين دو فضاي مشابه و هم اندازه دو تالار با کيفيت فضايي متفاوت پديد آورده است. تالار جبهه شمالي توسط ارسي وسيع و مرتفع پنج دهنه‌اي به حياط مشرف است. بالا رفتن درهاي اين ارسي، فضاي اتاق را به ايواني تبديل مي ‌کند و فضاي باز حياط را به درون آن مي ‌کشاند. ارسي وسيع تالار شمالي تقريباً تمامي نماي اين جبهه را پوشانيده و آن را از ديگر نماهاي خانه متمايز ساخته است. وجود دو بادگير در انتهاي اين جبهه بر اهميت اين بخش تاکيد مي ‌کند در طرفين اين جبهه دو راهرو، دسترسي به تالار را ميسر مي ‌سازند. در طبقه دوم به جاي اين راهروها در يک سمت يک اتاق و در سمت ديگر راهروهايي واقع است که در مقابل هرکدام آن ها ايوانچه‌اي قرار گرفته است. تالار جبهه جنوبي سقفي گنبدي دارد و با ارسي سه دهنه‌اي به حياط متصل مي ‌شود. ورودي اصلي خانه در گوشه جنوب باختري آن يک هشتي نسبتاً بزرگ و مشترک با خانه همسايه دارد اين هشتي با راهروهايي به حياط خانه مربوط مي ‌شود. ورودي ديگري در گوشه شمال باختري خانه قرار گرفته است. حياط خانه داراي حوض بزرگ مستطيل شکلي در مقابل تالار شمالي و باغچه‌اي در امتداد محور اصلي حياط است.
خانه انگورستان ملک اصفهان
اين باغ انگور در زمان حکومت نادرشاه افشار به عنوان ماليات از مردم گرفته شد و در دوره ناصرالدين شاه قاجار به تملک مسئول امور مالي حکومت اصفهان، يعني پدر حاج محمد ابراهيم ملک التجار در آمد. بعدها حاج محمد ابراهيم خان بناي انگورستان را به منظور برگزاري مراسم عزاداري و تعزيه احداث کرد. وقف نامه اين بنا داراي تاريخ 1341هـ . ق مي ‌باشد. معمار سازنده آن استاد حسين ‌چي بوده است. در طول زمان قسمت هاي مختلفي از انگورستان تخريب شده و بخش هايي از آن در سال 1333هـ . ش طي تعريض خيابان ملک از بين رفته است. باقي مانده بنا در شمال يک حياط وسيع واقع شده و شامل يک حياط مرکزي و يک سفره خانه است که مساحتي نزديک به هم دارند. سفره‌ خانه تمامي جبهه جنوبي اين حياط را در بر مي ‌گيرد و توسط يک ارسي وسيع به آن مشرف مي ‌گردد. فضاي اين سفره خانه از سوي ديگر توسط يک ارسي هفت دهنه به حياط جنوبي بنا باز مي ‌شود. اين فضا ارتفاعي معادل دو طبقه دارد و بعدها حياط مرکزي نيز با سقفي به همين ارتفاع پوشيده شده است. بدين ترتيب با باز شدن ارسي ‌هاي سفره خانه، فضايي يک پارچه شامل سفره‌ خانه و حياط سرپوشيده به دست مي‌آيد. يک نورگير بزرگ هشت ضلعي در سقف حياط و پنجره‌هاي سراسري بالاي ديوارهاي آن روشنايي اين فضا را تامين مي ‌کند.
در جبهه شمالي حياط سرپوشيده، يک تالار پنج دري قرار دارد که بنابر وصيت ابراهيم خان وي و همسرش در آن به خاک سپرده شده‌اند. مجموعه فضاهاي حياط سرپوشيده، سفره خانه، اتاق مقبره و ديگر اتاق هاي اطراف حياط داراي تزيينات فراوان گچ بري، آيينه کاري و کاشي کاري هستند. ستون مياني فضاي سفره خانه و حياط داراي روکش هاي چوبي و پايه و سرستون هاي تزييني مي ‌باشند. زير زمين بزرگي در زير فضاي سفره خانه وجود دارد که از طريق نورگيرهايي مشبک از حياط جنوبي خانه نور مي ‌گيرد. بخش خاوري خانه به فضاهاي خدماتي از جمله حمام، آشپزخانه، انبارها و يک حيات خلوت اختصاص دارد. در گوشه جنوب خاوري بنا حمامي واقع شده است که داراي سکوهايي در اطراف و سقف گنبدي است دو ورودي خانه به حياط جنوبي آن باز مي ‌شوند که يکي از آن ها مستقيماً از حياط جنوبي به فضاي سفره‌ خانه و ديگري پس از عبور از چند فضا به حياط سرپوشيده، زير زمين و ساير فضاها راه مي ‌يابد.
خانه مارتا پيترز اصفهان
خانه مارتا پيترز که بخش اصلي آن بنايي مکعب شکل و متعلق به دوره صفويه است الگويي متفاوت با خانه‌هاي عادي هم عصر خود دارد و به نظر مي ‌رسد طرح کلي اين خانه در ابتدا به صورت يک کوشک و در ميان باغ واقع بوده که در طول زمان دستخوش تغييراتي شده است. و يک چهار صفه در ميانه خود دارد. اين فضا ارتفاعي معادل دو طبقه دارد و در دو سوي خاوري و باختري خود داراي ايوان هايي بوده است. سقف چهار صفه داراي تزيينات مقرنس و ديوارهاي آن پوشيده از تزيينات گچ بري، آينه کاري، طلاکاري و نقاشي هايي از فرشتگان است که جلوه‌اي خاص به آن بخشيده‌اند. اين فضا و ايوان ها دو سوي آن به باغ پيرامون رو مي ‌کرده و روشنايي بنا از چهار سمت آن تامين مي ‌شده است در چهار گوشه بخش اصلي خانه، اتاق هايي وجود دارند که با ايوان‌ها و فضاي مياني مرتبط هستند. در جبهه جنوبي بنا ايواني در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين آن قرار دارد که احتمالاً در دوره‌هاي بعدي به بنا اضافه شده‌اند. نماي خارجي ساختمان داراي تزيينات آجرکاري و پنجره‌هاي چوبي با گره چيني هاي زيباست. تغييرات مختلف در طول زمان موجب شده تا باغ پيرامون بنا به چند حياط و فضاي باز تبديل شود به طوري که امروزه در شمال کوشک اصلي يک حياط و در دو جبهه شمالي و خاوري اين حياط فضاهاي ديگري واقع شده‌اند. علاوه بر اين، دو حياط ديگر در جنوب و خاور کوشک قرار دارند که حياط خاوري نقش خدماتي داشته، فضاهاي آشپزخانه و سرويس‌ها در آن قرار گرفته‌اند.
خانه محمود سرتيپي اصفهان
مجموعه فضاهاي بسته خانه محمود سرتيپي در سه جبهه حياط مستطيل شکلي قرار گرفته‌اند که دو جبهه شمالي و جنوبي آن از جبهه سوم مرتفع‌ترند. مهم ترين فضاي خانه تالار جبهه شمالي است که به شکل نيم صليبي مي باشد و با دو اتاق سه دري طرفين خود کاملاً مرتبط است. اين تالار داراي تزيينات فراوان نقاشي روي گچ در ديوارها و سقف است. در سقف اين تالار نقاشي پرکاري وجود دارد که متأثر از نقاشي ‌هاي اروپايي است. اين فضا همچنين دو رديف قطاربندي در ديوارهايش دارد و با ارسي سه دهنه‌اي به حياط باز مي ‌شود. نماي جبهه جنوبي داراي ارتفاع و تقسيمات کاملاً مشابه با نماي مقابل خود است اما فضاهاي اين دو جبهه مشابه يکديگر نيستند. جبهه جنوبي شامل سه اتاق سه دري و دو فضاي کفش کن در بين آن ها است. اتاق‌هاي سه دري در جبهه‌هاي شمالي و جنوبي ارتفاعي معادل تالار خانه دارند و مرتفع بودن اين اتاق‌‌ها تعبيه نورگيرهايي را در بالاي درهايي که به سمت حياط باز مي ‌شوند ميسر ساخته است. جبهه باختري خانه شامل دو اتاق است که هريک با دري کوچک به حياط و با درهايي بزرگ تر به راهرويي مشترک گشوده مي ‌شوند. ورود به خانه از طريق دالاني واقع در ميانه اين جبهه صورت مي گيرد. همچنين خانه داراي ورودي ديگري در گوشه جنوب خاوري است. نماهاي خانه پوشيده از اندود ساده گچ مي باشند و تنها در نماي سه دري هاي جبهه شمالي تزيينات گچ بري ديده مي شود. ازاره جبهه‌هاي شمالي و خاوري خانه داراي نقوش حجاري شده‌اند.
خانه شيخ الاسلام و شرکا اصفهان
خانه شيخ الاسلام داراي حياط بسيار بزرگي است که فضاهاي اصلي در شمال و جنوب آن ساخته شده‌اند. اين حياط غالبا محل بزگراري مراسم مذهبي بوده و محوطه سازي آن با ساير خانه‌هاي اصفهان متفاوت مي ‌باشد. به اين ترتيب که يک حوض نسبتا کوچک مقابل ايوان شمالي و دو باغچه به شکل هشت ضلعي در دو سوي آن قرار دارد. مهم ترين فضاي خانه ايوان وسيع ستون‌داري است که در ميانه ضلع جنوبي حياط قرار گرفته است. اين ايوان و دو گوشوار آن مرتفع‌ترين بخش خانه مي باشد و وجود بخش شيب داري بر فراز ايوان اين ارتفاع را افزايش مي ‌دهد. سبک خاص معماري اين بخش باعث تمايز اين خانه از ساير خانه‌هاي هم دوره خود شده است. دهانه وسيع ايوان، فضاي آن را به ادامه فضاي باز حياط مبدل ساخته و وجود حوض و فواره در فضاي ايوان بر اين استمرار تاکيد مي ‌کند. در انتهاي ايوان، شاه ‌نشين بزرگي قرار دارد که از پشت به فضاي ديگري مرتبط است. همچنين دو اتاق در طرفين شاه ‌نشين واقعند که از يک سو به ايوان و از سوي ديگر به شاه ‌نشين مرتبط مي ‌باشند. اين اتاق ها داراي شکل، اندازه و پوشش هاي متفاوتي هستند. تزيينات متنوع گچ بري، آينه کاري و مقرنس در فضاي ايوان و شاه نشين آن بر اهميت اين بخش خانه تاکيد مي ‌کند. جبهه شمالي خانه ارتفاعي معادل يک طبقه دارد. تالار ميانه اين جبهه با يک ارسي پنج دهنه به حياط مشرف مي ‌شود و در طرفين آن دو اتاق سه دري واقع شده‌اند. در جبهه باختري حياط يک ايوان کم عمق ستون دار در ميانه و دو غرفه در دو سوي آن قرار دارد که براي نشستن و تماشاي مراسم تعزيه و عزاداري مورد استفاده قرار مي ‌گرفته‌اند. ضلع خاوري حياط از يک سکوي سراسري و يک اتاق سه دري تشکيل شده و ديوار آن مشابه با تقسيمات جبهه باختري نماسازي شده است. ورودي خانه داراي هشتي بزرگ مشترکي با خانه‌هاي همسايه است و از گوشه شمال باختري به حياط راه مي ‌يابد.
خانه لباف اصفهان
فضاهاي خانه لباف در سه جبهه حياط وسيع آن قرار گرفته‌اند که جبهه شمالي مهم ترين و مرتفع‌ترين آن ها مي ‌باشد. اين جبهه شامل تالاري صليبي شکل در ميانه و دو اتاق در طرفين آن است. تالار توسط سه در چوبي به حياط گشوده مي ‌شود و از دو سوي ديگر به فضاهاي پيرامون خود راه مي ‌يابد. اتاق خاوري تالار نيز با اتاق ديگري در پشت خود مرتبط است. يک ايوان ستون‌دار سراسري بين فضاهاي اين جبهه و حياط واقع شده است. در زيرزمين، فضاهايي مشابه با طبقه اول قرار دارند که با يک رديف پنجره از حياط نور مي ‌گيرند. فضاي حوضخانه با ارتفاعي معادل دو طبقه در گوشه شمال خاوري حياط واقع است و هر طبقه به فضاهاي مختلفي متصل مي ‌شود. حوضخانه همچنين از ضلع باختري خود با اتاق هاي جبهه شمالي خانه ارتباط کامل دارد. مجموعه فضاي مهم ديگر خانه در جبهه خاوري حياط شکل گرفته است. اين مجموعه تالاري به شکل نيم صليبي در ميانه دارد که در طرفين آن دو اتاق دو دري و در دو انتهاي اين جبهه دو اتاق سه دري واقع شده‌اند. مجموعه تالار و اتاق هاي دو سوي آن از طريق درها و پنجره‌هاي متعدد به يکديگر وصل مي ‌شوند. دو ايوان ستون‌دار کم عمق در طرفين تالار و در مقابل اتاق هاي اين جبهه قرار دارند. جبهه جنوبي شامل فضاهاي خدماتي خانه از جمله حمام، مطبخ و اصطبل است و ورود به خانه نيز از اين جبهه صورت مي ‌گيرد. خانه داراي دو ورودي از دو معبر عمومي است که هر دو توسط يک دالان به گوشه حياط راه مي ‌يابند. وجود ستون هاي متعدد در نماي جبهه شمالي و ايوان هاي جبهه خاوري، نماهاي اين دو ضلع حياط را هماهنگ کرده و با يکديگر پيوند داده است. حياط خانه توسط يک حوض گرد و چهار باغچه پيرامون آن محوطه سازي شده که اين ترکيب کمتر در خانه‌ها ديده مي ‌شود.
عمارت نمكدان اصفهان
عمارت نمکدان به فاصله صد و پنجاه متر در جنوب عمارت آينه خانه به شكل دايره روي زمين مرتفعي بنا شده بوده است. اين عمارت هشت ضلعي و سه طبقه بوده و از طبقه فوقاني آن با آن كه عمارت آينه خانه در جلوي آن قرار داشته منظره رودخانه پديدار مي ‌شده است. شيخ جابر انصاري تاريخ انهدام آن را به سال 1306 در كتاب خود ذكر كرده است.


باغها،کاخها و موزه ها درشهرستان اصفهان

گنجينه هنرهاي تزييني (ركيب خانه) اصفهان
گنجينه (موزه) هنرهاي تزييني ايران در عمارت تاريخي ركيب خانه قرار دارد كه در اوايل قرن 11 هجري قمري مقارن با سلطنت شاه عباس اول در ميان مجموعه بناهاي دولت خانه صفوي احداث و به عنوان محل نگه داري لوازم سواركاري و يراق آلات مركب سلطنتي مورد استفاده قرار مي ‌گيرد. اين عمارت در دوره قاجار، اندروني ظل السلطان اصفهان بوده و در دوره پهلوي نيز به عنوان اداره آمار و ثبت اموال مورد استفاده قرار داشته است. اداره كل ميراث فرهنگي استان اصفهان اين بناي تاريخي را پس از بازسازي و مرمت كامل، با بخشيدن كاربري فرهنگي در سال 1375 هـ . ش و با نمايش بيش از سه هزار اثر هنري، رسماً به عنوان گنجينه هنرهاي تزييني ايران افتتاح كرد و در معرض ديد علاقه مندان قرار داده است.
كاخ فرح آباد اصفهان
در دوره سلطنت شاه سلطان حسين مجموعه بناهاي زيبايي كه شامل مدرسه چهارباغ و كاروان سراي مادر شاه و بازار شاهي (بازارچه بلند) و كاخ فرح آباد بوده، به آثار باشكوه دوره صفويه افزوده شد، كاروان سراي سه طبقه مادر شاه در جانب خاوري مدرسه سلطاني چهار باغ بنا شده و از نمونه‌هاي زيباي كاروان سراهاي عهد صفويه است. سر در جنوبي اين کاروان سرا به سوي باغ فتح آباد و سر در شمالي آن در بازار شاهي باز مي شده است. بازار شاهي كه امروزه آن را بازارچه بلند مي ‌نامند در طول ضلع شمالي مدرسه چهار باغ و كاروان سراي مادر شاه از خيابان چهار باغ تا حد خاوري هشت بهشت امتداد مي ‌يافته است. اين بازار تاريخي هم اكنون نيز با طاق‌هاي بلند و حجرات دو طبقه فوقاني و تحتاني وجود دارد و سر در شمالي مدرسه چهار باغ و سر در كاروان سراي مادر شاه در اين بازار واقع مي باشد ولي يک قسمت از حد خاوري آن به مرور زمان تصرف شده و در نتيجه از طول اصلي بازار مقداري كاسته شده است. كاخ فرح آباد بنايي سست بنياد و از خشت خام بوده و در دامنه كوه صفه قرار داشته است. فرح آباد كاخ تابستاني مادر شاه بوده و به طوري كه جهانگردان توصيف كرده‌اند از نظر هنري ارزش زيادي نداشته ولي بناي اين كاخ موجب شده كه دراطراف آن آبادي ‌هايي به وجود آيد.
كاخ چهل ستون اصفهان
کاخ چهل ستون از جمله بناهايي است که اصفهان ملقب به نصف جهان بخش مهمي از شهرت خود را مديون آن است. ساخت اين کاخ که ابتدا جهان نما نام داشته است در دوره شاه عباس اول و در وسط باغ چهل ستون (باغ جهان نما) كه بالغ بر 67000 متر مربع مساحت داشته آغاز و در دوره شاه عباس دوم به پايان رسيده است. طبق كتيبه داخل قصر سال 1057 هـ . ق به عنوان تاريخ بناي اين کاخ نقش بسته است و بعد از مدتي تغييراتي كلي در آن داده شد. در اين کاخ قسمت هاي ديدني و جالب توجه زيادي از جمله، ‌ستون‌هاي عظيم، تالارهاي هجده ستون، تالار آيينه، شيرهاي سنگي چهار گوشه حوض مركزي تالار و ازاره‌ هاي مرمري منقش اطراف كه معرف صنعت حجاري دوره صفويه است، تزيينات عالي طلا كاري سرسراي پادشاهي، اتاق‌هاي طرفين تالار آينه و تابلوهاي بزرگ نقاشي تالار پادشاهي (شامل تصوير شاهان صفوي)، تصويري از شاه عباس اول با تاج مخصوص و مينياتورهاي ديگري در اتاق گنجينه كه در مرمت سال ‌هاي 1334 و 1335 خورشيدي از زير گچ خارج شده است، سردر مسجد قطبيه، سردرهاي زاويه كوشک و آثاري از مسجد درب جوباره ديده مي شود.
بر سقف ايوان و ديوار تالارهاي كوچک و بزرگ اين كاخ نقاشي ‌هاي زيبايي به چشم مي ‌خورد كه با رنگ هاي متنوع و جذاب چشم را مي ‌نوازند. اين نقاشي ‌ها در قاب‌هاي چوبي ظريفي به اشكال مختلف هندسي كشيده شده‌اند و عمدتاً مراسم باريابي سفيران كشورهاي خارجي به دربار صفوي و صحنه‌هايي از رزم سپاه ايران و قشون عثماني و مجالسي از بزم درباريان صفوي را به نمايش مي ‌گذارند. افزون بر اين تصاوير بديع و زيبا، نقاشي ‌هاي مينياتوري زيبايي نيز بر ديوار و سقف مشهود است. تزيينات آينه كاري، مقرنس كاري، گچ بري و لوح‌ هايي با خط نسخ مشكي بر زمينه گل و بوته را بايد به مجموعه آثار هنري اين كاخ افزود. كاخ چهل ستون برخلاف كاخ هاي تاريخي ديگر اصفهان كه مسكوني بوده ‌اند در واقع كاخ تشريفات و مراسم درباريان صفوي بوده است. در اين كاخ سفيران و فرستادگان سياسي با شاه ملاقات مي كردند و برخي از مراسم رسمي نيز در آن برگزار مي شد. كاخ چهل ستون در اصل بيست ستون چوبي بلند دارد كه هجده ستون در جلوي عمارت و دو ستون ديگر در جلوي تالار بعدي قرار دارند هر يک از اين ستون ها از تنه درختان تناور بلندي ساخته شده‌اند كه بر پايه‌هاي سنگي استقرار يافته‌اند. انعكاس ستون ‌هاي بيست گانه تالارهاي چهل ستون در حوض عمارت منظره بديعي را به ديدگان نشانده و بيست ستون ديگر را ايجاد کرده و مفهوم چهل ستون را القا مي ‌كنند از سوي ديگر عده اي واژه چهل را در نام اين عمارت نشانه كثرت ستون ها محسوب کرده و معتقدند که وجه تسميه عمارت مزبور به علت تعدد و بسياري ستون‌ هاي آن است. در آثار به جا مانده از مورخان، خاور شناسان و سياستمداراني كه به دربار صفوي رفت و آمد داشته‌اند، اشارات فراواني به جلال و شكوه اين كاخ ديده مي ‌شود.
كاخ هشت بهشت اصفهان
عمارت تاريخي هشت بهشت نمونه ‌اي از كاخ ‌هاي محل سكونت آخرين سلاطين دوره صفوي است كه در دوره شاه سليمان (1080 هـ . ق) بنا شده و در مسير خيابان تاريخي چهارباغ قرار دارد. امروزه تنها بخش کوچکي در حدود 5000 متر از باغ وسيع و زيباي هشت بهشت بر جاي مانده اما قصر تاريخي آن هنوز اثري ارزنده و جالب توجه است. کاشي کاري هاي زيبايي که تصوير انواع پرندگان، درندگان و خزندگان بر آن ها نقش شده است از آثار قابل توجهي هستند که نماهاي خارجي قصر را تزيين کرده و با شوکت هر چه تمام تر خودنمايي مي کنند که در كم تر از بناهاي تاريخي دوران صفوي نظير آن ديده مي ‌شود. آينه كاري اين كاخ شاهد ديگري بر زيبايي بنا بوده است. شهرت اين كاخ گذشته از جنبه معماري و زيبايي، به علت به كاربردن سنگ هاي مرمر و طاق مقرنس كاري و نقاشي و مناظر كاشي كاري خاص آن است. ساختمان اين قصر دو طبقه، داراي شاه‌ نشين و غلام گردش و اطاق هاي متعددي است. داخل ايوان‌هاي آن با نقوش زيباي طلايي تزيين شده است. در دهه اخير پارک مجلل و زيبايي به همت شهرداري اصفهان در اطراف اين كاخ تاريخي طراحي و ساخته شد كه در حال حاضر از گردشگاه هاي مهم شهر اصفهان محسوب مي شود.
عمارت عالي قاپو اصفهان
عمارت عالي ‌قاپو، همزمان با ساير بناي ميدان امام (نقش جهان) احداث شده است. ساختمان بنا از سال 1006 هـ . ق در زمان شاه عباس اول آغاز شده است. عالي ‌قاپو داراي معاني چندگانه است، ولي عمدتاً به منظور دروازه عالي به مجموعه كاخ ها بوده است. احداث عالي ‌قاپو در چند مرحله که عبارتند از، ايجاد ساختمان ورودي، ايجاد تالار فوقاني بر روي هشتي ورودي، ساختمان طبقه پنجم يا تالار موسيقي، احداث ايوان خاوري، ايجاد سقف چوبي ايوان بر روي هجده ستون چوبي و احداث راه پله جبهه جنوبي معروف به راه پله شاهي و احداث منبع آب در جبهه شمالي جهت تأمين آب فواره‌هاي حوض مسي صورت گرفته و در حدود 70 سال به طول انجاميده است. تزيينات سطوح خارجي عالي ‌قاپو داراي نماهاي آجري با تركيبي از كاشي مي ‌باشد. ليكن سطوح داخلي داراي زيباترين انواع گچ بري و نقاشي مي ‌باشد.
عمارت عالي ‌قاپو در درجه اول به عنوان ورودي مخصوص شاه به دولت خانه و دربار و در مراحل بعد براي پذيرايي از ميهمانان و سفرا، مراسم بارعام، استراحت و تفريح، شنيدن موسيقي، تماشاي مراسم مختلف مذهبي و ملي خصوصاً بازي چوگان از ايوان ستون‌دار آن، مورد استفاده قرار مي ‌گرفته است. اين قصر كه درعهد صفويه «دولت خانه مباركه نقش جهان» و قصر دولت خانه نام داشته نمونه منحصر به فرد و يکي از عجايب معماري كاخ‌هاي عهد صفوي است كه دراوايل قرن يازدهم هجري به امر شاه عباس اول ساخته شده است. شاه صفوي، سفيران و شخصيت‌هاي عاليقدر را دراين كاخ به حضور مي ‌پذيرفت بعد از او هم جانشينان وي در همين كاخ و در ملحقات آن مانند عمارت حوض خانه و تالار مرواريد ميهمانان خود را به حضور مي ‌پذيرفتند. عالي قاپو داراي 5 طبقه است كه هر طبقه آن تزيينات ويژه‌اي دارد. با آن كه بعد از دوره صفويه به تزيينات بناها خرابي ‌ها و لطمات جبران ناپذيري وارد آمده ولي هنوز شاه كارهايي از گچ بري ‌ها و نقاشي ‌هاي عهد صفويه را در بر دارد و تماشا كنندگان را به تحسين و تمجيد وا مي ‌دارد.
از قسمت‌هاي جالب توجه اين بناي تاريخي، مينياتورهاي هنرمندانه رضا عباسي نقاش معروف عهد شاه عباس، نقاشي ‌هاي گل و بوته و شاخ و برگ، اشكال وحوش و طيور و گچ بري ‌هاي زيبا به شكل انواع جام و صراحي در تاق‌ها و ديوارها تعبيه شده است. گچ بري هاي اين قسمت از ساختمان كه به «اتاق صوت» مشهور است و انواع اين كار كه با گچ تعبيه شده بسيار ظريف است و كوچک ترين اشاره‌اي كه در اثر برخورد دست يا شيي ديگري به آن ها حاصل شود آن ها را در هم مي ‌شكند، نقش آكوستيک دارد كه مكاني براي اجراي موسيقي بوده است. به اين ترتيب نغمه ‌ها و صداها طبيعي بدون انعكاس صوت به گوش مي رسد و از فراز آخرين طبقه آن بهترين منظره شهر باستاني اصفهان و تغييرات و تحولات هزار ساله اخير آن به خوبي پديدار است. تالار با شكوه آن در سال 1054 هجري در زمان سلطنت شاه عباس دوم به بناي اصلي افزوده شده است.
تالار اشرف اصفهان
بناي تالار اشرف را به شاه عباس دوم يا شاه سليمان نسبت داده‌اند. در مورد وجه تسميه آن به (اشرف) گفته شده است كه چون اشرف افغان در بين عمارات سلطنتي صفويه اين قصر را براي سكونت خود انتخاب كرده بوده به تالار اشرف موسوم شده است. اين بنا مجموعه‌اي از اتاق‌ها و تالارهاي مزين و طلاكاري است و به منظور سكونت پادشاه و حرم سلطنتي از آن استفاده مي شده است. خوشبختانه تالار مركزي اين كاخ و يكي از اتاق‌هاي بزرگ و عمده تزيينات اصلي آن ها آن بر جاي مانده است. اتاق و تالار اصلي بسيار مجلل بوده و گچ ‌بري‌هاي برجسته لاجوردي و طلاكاري دارد. طاق‌هاي آن بلند و از مقرنس‌هاي زيباي طلاكاري پوشيده شده است. زير مقرنس‌ها با صفحات بزرگ گچ بري و طلاكاري تزيين شده و در تالار مركزي ترنج وسط طاق كه طلاي خالص است جلب توجه مي ‌كند.


بندها و پلهاي تاريخي درشهرستان اصفهان
سي و سه پل (پل الله وردي خان، پل جلفا) اصفهان
سي و سه پل كه از شاه كارهاي بي ‌نظير دوره شاه عباس اول صفوي است به نظارت سردار معروف او الله وردي خان بنا شده است. اين پل به نام‌هاي سي و سه چشمه، چهار باغ جلفا و بالاخره زاينده رود معروف است. تاريخ بناي اين پل را شيخ علي نقي كمره‌اي شاعر زمان شاه عباس در يک قطعه شعر به ماده تاريخ 1005 هجري ذكر كرده است. اين پل حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طولاني ‌ترين پل بر روي زاينده رود است. در دوره صفويه مراسم جشن آبريزان يا آبپاشان در كنار اين پل صورت مي ‌گرفت. اين پل از شاه كارهاي معماري و پل سازي ايران محسوب مي ‌شود و از زيبايي و عظمت انحصاري برخوردار است.
پل خواجو (پل بابا ركن‌الدين) اصفهان
پل خواجو كه از اواخر دوره تيموري شالوده‌هايي داشته است به امر شاه عباس دوم در سال 1060 هجري به صورت امروزي آن ساخته شده در قسمت خاور رودخانه زاينده رود واقع شده است. غرفه‌هاي آن با تزيينات كاشي كاري و نقاشي پوشيده شده است. در وسط اين پل، ساختمان مخصوصي كه به بيگلر بيگي شهرت دارد براي اقامت موقتي شاه صفوي و خانواده او بنا شده که اين ساختمان هم اكنون نيز وجود دارد و اتاق‌هاي آن داراي تزيينات نقاشي است. نام اصلي اين پل « پل شاهي » بوده و خواجو نامي است كه طي دو قرن اخير به علت مجاورت با محله خواجو به آن اطلاق شده است. تا اوايل عصر صفوي، محله بزرگ و باصفاي خواجو به محله باغ كارون كوه تراز، تراز آباد و حسن آباد معروف بوده است و نام خواجو تحريفي از كلمه و عنوان «خواجو» است كه به مناسب سكونت بزرگان و خواجه‌هاي عصر شاه عباس اول در اين مکان نام‌ گذاري شده است. اين پل در سال‌هاي نه چندان دور به نام‌هاي پل شيراز و پل بابا ركن الدين نيز معروف بوده است. پل خواجو در طراحي جديد براي چندين منظور در نظر گرفته مي ‌شود. قسمت فوقاني براي حركت سريع و عبور كالسكه ‌ها و چهارپايان بوده در حالي كه بخش تحتاني عمدتاً براي حركت آرام و توقف و تأمل عابرين پياده بوده است. قسمت زيرين تماماً از سنگ و ملات ساروج ساخته شده و دهانه‌هاي عبور آب به صورت بند با تخته‌هاي قطور چوبي قابل كنترل مي باشد و با بستن كامل دهانه‌ها سطح آب در قسمت باختري پل بالا آمده و درياچه كوچكي را به وجود مي ‌آورد. در سمت خاوري، پله كانهاي سنگي اين پل انسان را تا حد تماس با آب به پايين هدايت مي ‌كنند. ضمن اين كه اين پله كانها خود محلي براي نشستن و لذت بردن از مناظر طبيعي مي ‌باشد.
پل شهرستان اصفهان
اين پل در ناحيه جي قديم و در 4 كيلومتري خاور اصفهان واقع شده و قديمي ترين پلي است كه بر روي زاينده رود احداث شده است پل شهرستان از نظر معماري فوق‌العاده جالب توجه است و به عقيده باستان شناسان اساس و بنياد آن به دوره ساسانيان مي رسد ولي ساختمان‌هاي روي پل از نحوه معماري دوره اسلامي متأثر شده‌اند.
پل مارنان اصفهان
نام اين پل كه در اصل ماربين نام داشته از كلمه هربين اوستايي اخذ شده است. قبل از ظهور زرتشت معبد مهرپرستان بر فراز كوه سنگي قرار داشت. نام اين بلوک در دوره ساساني مهربين بود و در طول مدت 14 قرن دوره اسلامي به ماربين معروف شد. از زمان‌هاي بسيار دور هم چنان كه پل جي يا پل شهرستان واسطه اتصال شمالي ‌ترين ساحل شهري زاينده رود به جنوبي ‌ترين ساحل مقابل آن بود، پل مارنان نيز واسطه اتصال دو ساحل شمالي و جنوبي رودخانه در باختري ‌ترين قسمت شهر اصفهان بود. روستاهاي سرسبز ماربين از طريق پل مارنان به روستاهاي مقابل آن در ساحل جنوبي رودخانه متصل مي ‌شد. شكل امروزي پل مارنان با نماي ساختماني عصر صفوي تغيير اساسي نكرده است ولي تعميرات مكرري را از سر گذرانده است.
پل سعادت آباد (پل چوبي) اصفهان
پل سعادت آباد كه با عرض كم و طول 147 متر بر روي زاينده رود در فاصله دو پل الله وردي خان و پل خواجو ساخته شده، از بناهاي دوره شاه عباس دوم در سال 1065 هجري قمري است. پل مزبور ارتباط باغ‌هاي سلطنتي و دو ساحل شمالي و جنوبي رودخانه را با باغ‌هاي وسيع سعادت آباد و بناهاي با شكوه هفت دست، آيينه خانه، كشكول و نمكدان برقرار مي ‌ساخت و محل عبور خانواده شاه صفوي، امرا، اشراف، مهمان‌ها و سفيراني بود كه اجازه ملاقات با شاه عباس دوم را مي ‌يافتند. وجه تسميه اين پل به «چوبي» در تلفظ عامه مردم «جوبي» كه در قرن اخير متداول شده است به مناسبت جوي کوچک ظريفي از سنگ پارسي بود كه درعهد صفوي بر روي پل تعبيه شد. اين جوي، آب را از طرفي به طرف ديگر پل جاري مي ‌كرده است. در قسمت خاوري و باختري اين پل، آب رودخانه به صورت درياچه‌اي در مي‌آيد كه به همين لحاظ به پل درياچه نيز معروف است.


کاروانسراها،دروازه ها و بازارهادرشهرستان اصفهان
بازار اصفهان
بازار اصفهان يکي از بزرگ ترين و جالب ترين بازارهاي شهرهاي ايران و حتي جهان اسلام به شمار مي رود. در بين شهرهاي بزرگ و سنتي ايران، کمتر شهري بازاري به با شکوهي بازار اصفهان دارد. شاردن در مورد بازار اصفهان شرح داده است: از سر در قيصريه وارد مجلل‌ترين و بزرگ ‌ترين بازارهاي اصفهان مي ‌شويم كه محل فروش پارچه‌هاي گرانبهاست و گنبد منقش بزرگي دروسط آن قرار دارد در طرف راست اين گنبد، ضرابخانه و در طرف ديگر آن كاروان سراي للَه بيک بنا شده است. «شاردن» از كاروان سراي مولتانيان دراين بازار نام مي ‌برد كه عده‌اي از مولتانيان هند در آن به تجارت و داد و ستد اشتغال داشته‌اند او به بازار صحافان،‌ صندوق سازان، سراجان و كاروان سراي برنج فروشان، بازار لبافان، آهنگران، كاروان سراي گلپايگاني‌ها و كاروان ‌سراي حلاجان، بازار كفاشان و ساغري سازان، بازار عطاران، قنادان، دارو فروشان، فروشندگان زيور آلات و.... اشاره كرده است. در بين بازارهاي شهرهاي بزرگ ايران کمتر بازاري از نظر تيپ معماري و عناصر متنوع آن ، مانند بازار اصفهان سالم مانده و به همين جهت به شدت مورد توجه معماران و شهرسازان داخلي و خارجي قرار دارد. در اين بازار دکان هايي وجود دارد که از 400 سال قبل تا امروز به عرضه تنها يک نوع کالا مبادرت نموده اند. امتداد بازار بزرگ اصفهان به مسجد جامع و سپس به بازار عريان منتهي مي ‌شود اين بازار را به مناسبت مجاورت با گنبد نظام الملک و مسجد جامع، بازار نظاميه يا نظام الملكي نيز گفته‌اند و تا نيم قرن پيش رشته‌هاي طولاني و متعددي اين بازار را به بازارهاي دروازه طوقچي و بازار غاز و ميدان وصل مي ‌كرده است. از انشعابات ديگر آن، بازار ريسمان و مدرسه كاسه گران است. مجموعه آثار تاريخي ديگري مانند مدرسه ملا عبدالله، مسجد جارچي باشي، مدرسه صدر، مدرسه نيماورد و كاروان سراهايي از عهد صفويه و قاجاريه مانند كاروان سراي مخلص، گلشن و تيمچه ملک و بسياري كاروان سراها و تيمچه‌هاي ديگر و حمام‌هايي از عصر صفويه بر اهميت تاريخي مجموعه معماري بازار بزرگ اصفهان كه از سر در قيصريه تا سر در مسجد اصفهان امتداد دارد افزوده است.
چهار سوي بازار و مسجد ساروتقي اصفهان
بازار چهار سوي بازار که امروزه به بازار (قهوه كاشي ها) معروف است از بازار اصلي منشعب مي ‌شود و شامل يک بازار و يک چهار سو دروسط آن است. كاروان سراي ساروتقي در ضلع شمالي چهار سو و مسجد ساروتقي درايوان جنوبي آن واقع شده است. در حال حاضر كاروان سرا با تغييراتي كه در آن داده شده و مالک خصوصي دارد معمور و داير مي باشد. ولي مسجد وضع اسفناكي دارد و قسمتي از مقرنس‌هاي آجري سر در و كتيبه آن فرو ريخته و از بين رفته است

aminnazari
24-07-2006, 20:33
نگاهي کوتاه به شهرستان سميرم
شهرستان سميرم در استان اصفهان بر سر راه ايلات استان چهارمحال وبختياري، کهگيلويه و بويراحمد و استان فارس واقع شده است. به همين علت صنايع دستي عشايري به خصوص بافته هاي داري؛ در اين منطقه از رونق زيادي برخوردار است. از ميان مهم ترين صنايع دستي اين شهرستان مي توان به قالي بافي، گليم بافي و جاجيم بافي اشاره نمود. اين بافته هاي داري بيش‌تر در کارگاه هاي خانگي و توسط زنان و دختران منطقه بافته مي شوند. صنايع مذکور اغلب محلي بوده و جنبه خود مصرفي دارند. مردم اين منطقه به كشاورزي ودام‌داري اشتغال‌دارند.‌شهرستان سميرم از چشم اندازهاي طبيعي و زيبايي برخوردار است. آبشارهاي متعدد همراه با کوه هاي سربه فلک کشيده و جنگل هاي طبيعي و مصنوعي جلوه اي زيبا به اين شهرستان بخشيده و استراحت گاهي بديع براي آسايش بازديد کنندگان فراهم نموده است. نماي شهر سميرم پردرخت و زيباست و چشم انداز کوهستاني شهرستان سميرم سبب جلب بازديد کنندگان زيادي به اين منطقه شده است.
مکان هاي ديدني و تاريخي
شهرستان سميرم از چشم اندازهاي طبيعي و زيبايي برخوردار است. آبشارهاي متعدد همراه با کوه هاي سربه فلک کشيده و جنگل هاي طبيعي ومصنوعي جلوه اي زيبا به اين شهرستان بخشيده و استراحت گاهي بديع براي آسايش بازديد کنندگان فراهم نموده است. نماي شهر سميرم پر درخت و زيباست و چشم انداز کوهستاني شهرستان سميرم سبب جلب بازديد کنندگان زيادي به اين منطقه شده است.
صنايع و معادن
معادن خاک نسوز پشته و خاک گچ سميرم شهرت دارند.
کشاورزي و دام داري
شهر سميرم و پيرامون آن، داراي كشاورزي پر رونق است و فرآورده هاي كشاورزي آن گندم، ‌جو، ‌چغندرقند، حبوبات، و گياهان علوفه اي است. باغ داري رواج دارد و ميوه هاي آن، به ويژه سيب سميرم شهرت دارد. هم چنين دام داري و پرورش گوسفند، بز، گاو، اسب و استر نيز رواج دارد.
مشخصات جغرافيايي
مركز شهرستان سميرم با پهناي حدود 15 كيلومتر مربع، در جنوب استان اصفهان، در 31 درجه و 25 دقيقه پهناي شمالي و 51 درجه و 34 دقيقه و 30 ثانيه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ، و بلندي 2 هزار و 460 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوي شمال به شهرستان شهرضا، از جنوب به استان كهگيلويه و بوير احمد، از باختر به استان چهار محال و بختياري و از خاور به استان فارس محدود است. سميرم داراي آب و هواي معتدل بوده و ميانگين ريزش برف در آن 60 سانتي متر، و ميانگين بارش ساليانه 400 ميلي متر است. درجه حرارت در تابستان 25- 30 درجه بالاي صفر و در زمستان تا 15 درجه زير صفر مي رسد. سميرم ناحيه كوهستاني است و مهم ترين بلندي هاي آن، رشته كوه هاي دينار ( ستيغ دنا ) در جنوب و علي جوق، سياه، بهروز، چال قفا و سودمند هستند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
مردم محل بر اين باورند، كه سميرم در اصل «سام آرام» بوده است. زيرا درروزگاران كهن سام نريمان، نياي رستم جهان پهلوان سيستاني، به دردي گرفتار مي شود، كه آرام نمي گيرد و پزشكان از درمانش در مي مانند تا اين كه گذرش به ناحيه سميرم مي افتد و به سبب آب و هواي سالم آن، دردش درمان يافته آرام مي شود. بدين جهت اين ناحيه را « سام آرام » خواندند، كه بعدها به سميرم تبديل شده است. بنا بر روايت ديگري اين ناحيه را سام بن ارم بنا كرده و « سام ارم » خوانده مي شده است كه اندک اندک به سميرم تبديل يافته است. بعضي ها نيز بناي شهر را به سميراميس، ملكه آشور و بابل نسبت داده و به نام وي « سميرام » خوانده اند. احمد كسروي، در پژوهش خود سميرم را از دو پاره « سمي » يا « شمي » به معني سرد و « ران » يا « رام » به معني محل، مكان و سرزمين دانسته و چنين نتيجه گرفته است، كه سميرم و سميران، به معني جا، مكان و سرزمين سرد است. از آن جا كه شهر سميرم، در گذشته جزو شهرستان شهرضا بوده است، مي توان گفت كه اين شهر از لحاظ تاريخي، سياسي و تا اندازه اي اجتماعي و اقتصادي، بستگي زيادي به آن شهرستان دارد.


طبيعت درشهرستان سميرم

به دليل كوهستاني بودن منطقه‌ي سميرم؛ كوه هاي آن از بارندگي كافي برخوردار است. رودخانه ها و چشمه سارهاي فراواني در اين منطقه وجود دارد و به همين سبب داراي مراتع خوبي است كه در بهار و تابستان چراگاه هاي تيره هاي مختلف ايلات قشقايي، بختياري و بويراحمد است. رودخانه هاي مهم اين شهرستان عبارت اند از: رودخانه ماربركه، رودخانه حنا، رودخانه سميرم، رودخانه آب ونک، رودخانه دهان، رودخانه چنگ آباد، آب ملخ، ايلان دره، بهمن زاد، تنگ جلو، تنگ خشک، جنگاباد، چاه تل، خركش. در خاور شهر سميرم در دره اي به نام دره آبشار، آبي به صورت آبشار از ارتفاع 35 متري فرو مي ريزد كه از جهت طبيعي مكاني ديدني و تماشايي بوده و به نام آبشار سميرم معروف است. قنات ها از جمله منابع آبي هستند که علاوه بر رودها و چشمه ها آب مورد نياز کشاورزان را در شهرستان سميرم تامين مي کنند. بعضي از اين قنات ها طولاني بوده و چاه هاي متعددي دارند. از قنات هاي معروف اين شهرستان مي توان قنات هاي شاه جعفر، ضرغام آباد، وردشت و كيفته را نام برد.
رودخانه ماربركه سميرم
ماربرکه رودخانه بزرگي است با آب فراوان كه از تنگ شهيد در دامنه خاوري كوه دنا سرچشمه گرفته و در نزديكي آبادي آب ملخ پس از ريختن آب رودخانه سميرم و رودهاي ديگر به آن خرسان ناميده مي شود. اين رودخانه در ادامه به سوي باختر جاري شده و به رود كارون مي ريزد.
رودخانه سميرم
رودخانه سميرم از جنوب شهرستان سميرم سرچشمه گرفته و در طول مسير خود با رودخانه حنا يكي مي شود. سميرم در ادامه مسير خود به خرسان كه شعبه مهم رودخانه كارون است مي ريزد.
رودخانه حنا سميرم
رودخانه حنا از دامنه هاي باختري كوه مرواريد سرچشمه گرفته و در مسير خود از آبادي حنا گذشته و در نهايت به رودخانه سميرم مي ريزد.
رودخانه آبونک سميرم
رودخانه آبونک از آبادي گندمان جنوب بروجن سرچشمه گرفته و با آب هاي ديگري مانند آب شمس آباد و آبجاق يكي شده و سرانجام به كارون مي ريزد.
رودخانه دهان سميرم
رودخانه دهان از رودخانه هاي فصلي و کوچک شهرستان سميرم است که از جنوب اين شهرستان سرچشمه گرفته است.
رودخانه چنگ آباد سميرم
رودخانه چنگ آباد يکي از رودهاي کوچک و فصلي شهرستان سميرم است که از قسمت باختري اين شهرستان سرچشمه مي گيرد و سرانجام به رودخانه حنا مي ريزد.
آبشار زيباي سميرم
آبشار سميرم که 35 متر ارتفاع دارد در 4 كيلومتري خاور شهرستان سميرم قرار دارد. در اطراف اين آبشار زيبا که از جهت طبيعي مكان بسيار ديدني و جذابي است، محلي براي استراحت بازديدكنندگان در نظر گرفته شده که اين خود باعث جلب گردشگران بيش تر در اطراف اين آبشار شده است.
آبشار تخت سليمان سميرم
در جبهه شمالي کوه دنا و در فاصله نيم ساعت راهپيمايي از ده آب ملخ به چشمه و آبشار تخت سليمان مي رسيم كه مانند پلي بر روي رودخانه مارب استوار شده و از طريق ريشه و شاخه هاي درختاني كه اين طاق را تشكيل داده اند به اين رودخانه سرازير مي شود. اين آبشار در عين زيبايي يکي از خطرناک ترين آبشار هاي ايران نيز محسوب مي شود.
آبشار خضر سميرم
ديدار از استان اصفهان و شهر سميرم بدون گشت و گذار در اطراف آبشار خضر تکميل نمي شود. اين آبشار معروف که در جبهه شمالي كوه دنا قرار دارد، بعد از رودخانه نقره اي يا سربي رنگ خضر قرار داشته و آب آن با گذر از داخل روستا، باغ هاي ميوه فراواني را سيراب مي کند. گل هاي لاله اي كه در فصل مناسب و در پايين دست ها و دامنه هاي كوه روييده اند نيز توسط آب اين آبشار سيراب شده و مناظر بسيار بديع و دلربايي ايجاد مي کند که ديدگان هر بيننده اي را به سوي خود مي کشاند. آبشار خضر يكي از آبشارهاي بلند منطقه است كه زيبايي آن همواره باعث جذب جهانگردان و ايرانگردان شده است.
آبشار آب ملخ سميرم
اين آبشار در باختر روستاي آب ملخ و در فاصله 60 كيلومتري شهر سميرم قرار دارد و از گردشگاه هاي اهالي و بازديدكنندگان اين منطقه به شمار مي رود.
منطقه سمير م درحوزه رسوب گذاري زاگرس قرار گرفته واز نظر مورفولوژي داراي روند عمومي شمال غرب- جنوب شرق است كه تحت تأثيرتكتونيک زاگرس با همان روند قرار گرفته است. بر جستگي ها ي مهم منطقه را بيش تر سنگ هاي آهكي كرتاسه، آسماري و گا هي نيز آ هک هاي د وره ا ئوسن تشكيل داده اند. دشت هاي منطقه بيش تر رسوبا ت رود خانه اي و مربوط به دوران چهارم هستند. بعضي از دشت هاي بزرگ حوزه مانند: د شت مهر گرد (وردشت) در ساختمان ناود يس واقع شده كه سنگ كف آن از طبقات مارني ويا شيلي كرتاسه تشكيل شده است، به طور كلي مي توان ا ز نظر جغرا فيايي منطقه را به سه بخش ارتفاعات حوزه ها ي کوهستاني، تپه ماهورها وکوهپايه ها و دشت ها تقسيم نمود. برخي از مهم ترين ارتفاعات اين شهرستان عبارت اند از: آبشار، آبگردو، آق داغ، آلما لوق، بغل گنده، بوركون، بهرز، بهزاد، بيدبلاجي، پس دز، پشت قفا. به طور كلي د شت ها را رسو بات د وران چها رم و تر ا س ها ي آ بر فتي و وا ريزه هاي دامنه ا ي د رشت دانه، رسوبا ت مخروط ا فكنه و سيلا ب ها و رسوبا ت رو د خانه ا ي با دانه بند ي ها ي مختلف به وجود آ ورده ا ند. ضخا مت آ برفت در ا ين دشت ها كم و ا ز نظر آب ها ي ز ير ز ميني چند ان غني نيست. در بعضي نقاط ا ين دشت ها به علت قرار گرفتن در دا منه ناود يس ها، سنگ كف آن ها بالا بوده، سفره ها ي سطحي قابل توجهي را به وجود آورد ه ا ند و غالبا" د را ين مناطق ر و يشگا ه هايي به صورت مرغزار در آ مده كه محل منا سبي برا ي چر ا ي ا حشام هستند. مهم تر ين دشت ها ي اين شهر ستا ن عبارت اند از: دشت قبر كيخا، دشت سمير م دشت مهر گرد (وَرد شت)، د شت حنا، دشت قو ر تَپَسي.


قلعه ها ، برجها و آتشکده ها در شهرستان سميرم
آتشدان سنگي سميرم
آتشدان سنگي که در شهر سميرم واقع شده، مربوط به عهد هخامنشيان است و از ديدني هاي باستاني اين منطقه به شمار مي رود.
دژ بهمن سميرم
قلعه سنگي يا دژ بهمن يكي از بناهاي مهم تاريخي به جا مانده در اطراف سميرم است. از تاريخ و چگونگي ساخت اين قلعه اطلاعات مستندي در دست نيست.
ميل سنگي سميرم
ميل سنگي سميرم بر روي تپه اي طبيعي در خاور سميرم وجود داشته و زيارت گاه مردم اطراف اين شهر بوده است.

aminnazari
24-07-2006, 20:34
نگاهي کوتاه به شهرستان لنجان

شهرستان لنجان، با پهنه اي حدود يک هزار و 200 كيلومتر مربع، در باختر استان اصفهان قرار دارد و بلندي آن از سطح دريا حدود يک هزار و 700 متر است. كشاورزي و دام داري شغل اصلي ساكنين اين منطقه راتشكيل مي دهد. در شهرستان لنجان بافته هاي ظريف و زيبايي از سر پنجه هاي هنرمند اهالي منطقه توليد مي شود که اين بافته ها از انواع مرغوب و عالي بافته هاي دستي به شمار مي روند. هنرهاي دستي مردم زرين شهر(مرکز شهرستان لنجان) بافتن پارچه هاي خوش نقش و ظريف، فرش بافي، زيلوبافي و... است. لنجان از نظر قالي بافي نيز مانند ساير نواحي استان اصفهان داراي قالي هاي بسيار نفيس و مرغوبي است. قالي هاي اين منطقه که جنبه صادراتي دارند داراي طرح هاي اصفهان و نجف آباد و نقش هاي ترنج محرابي، افشان، لچک ترنجي، شكارگاهي و درختي هستند. رودخانه زاينده رود که يکي از زيباترين و بااهميت ترين رودهاي ايران است از مرکز شهرستان لنجان ( زرين شهر ) عبور مي کند و چشم انداز زيبايي به شهر مي بخشد.آرامگاه ها و قلعه ها نيز از آثار و بناهاي تاريخي اين شهرستان به شمار مي آيند.
مکان هاي ديدني و تاريخي
رودخانه زاينده رود که يکي از زيباترين و بااهميت ترين رودهاي ايران است از مرکز شهرستان لنجان ( زرين شهر ) عبور مي کند و چشم انداز زيبايي به شهر مي‌بخشد.آرامگاه ها و قلعه ها نيز از آثار و بناهاي تاريخي اين شهرستان به شمار مي آيند.
صنايع و معادن
صنايع دستي و برخي از انواع صنايع محلي و كوچك مهم ترين صنايع شهرستان لنجان را تشكيل مي دهند.
کشاورزي و دام داري
رآورده هاي مهم كشاورزي اين شهرستان، سيب زميني، پياز، چغندرقند، ‌پنبه، تنباكو، دانه هاي روغني، ‌گندم، جو، حبوبات و برنج مي باشد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان لنجان، با پهنه اي حدود يک هزار و 200 كيلومتر مربع، در باختر استان اصفهان قرار دارد و بلندي آن از سطح دريا حدود يک هزار و 700 متر است. اين شهرستان از سوي شمال به شهرستان هاي نجف آباد و فلاورجان، از خاور به شهرستان مباركه، از باختر به استان چهار محال و بختياري و از جنوب به شهرستان مباركه و استان چهار محال و بختياري محدود است. شهرستان لنجان بخشي از دره زاينده رود است كه در اراضي پاي كوهي قرار گرفته و خاک آن از فرسايش كوه هاي پيرامون در اثر جريان فصلي، و رسوب هاي زاينده رود تشكيل شده بسيار حاصلخيز است. آب وهواي لنجان از يكسو زير تأثير نواحي كوهستاني شهر كرد و رطوبت زاينده رود و از سوي ديگر زير تأثير هواي گرم منطقه مركزي قرار دارد، از اين رو از تابستان هايي گرم و زمستان هايي سرد برخوردار است.


آرامگاهها،امامزادهها و زيارتگاه هادرشهرستان لنجان
آرامگاه پير بكران لنجان
آرامگاه پير بکران که در 30 كيلومتري جنوب باختري شهر اصفهان در روستاي پير بكران لنجان قرار دارد مربوط به سده 8 هـ . ق (703 تا 712 هـ . ق) زمان سلطان اولجاتيو است. پيربكران كه نام وي محمد بوده از عارفان و زاهدان نيمه دوم سده 7هـ . ق اين ناحيه بوده كه در اوايل سده 8 هـ . ق درگذشته و در اين محل به خاک سپرده شده است. آرامگاه پيربكران را با توجه به مقام علمي و مذهبي وي با گچ بري ‌ها و كاشي كاري ‌هاي زيبا تزيين نموده‌اند؛ اين بنا شامل رواق، صحن و آرامگاه پيربكران است.


قلعه ها ،برجها و آتشکده ها درشهرستان لنجان
قلعه بزي (قلعه خان) لنجان
دژخان لنجان در روستاي خولنجان دهستان گرگن جنوبي بخش مركزي قرار دارد. از اين دژ، در حال حاضر آثار مهمي برجاي نمانده و روستاي خان لنجان، كه مردم محل خولنجان گويند، برجاي آن قلعه بنا نهاده شده است. ناصر خسرو قبادياني، شاعر و جهانگرد سده 5 هـ . ق از اين دژ ياد كرده مي ‌گويد: « … و از آن جا به خان لنجان رسيديم و بر دروازه شهر نام طغرل بيگ نوشته ديدم و از آن جا شهر اصفهان هفت فرسنگ بود. مردم خان لنجان عظيم، ايمن و آسوده بودند و هر يک به كار و كدخدايي خود مشغول» پس از مرگ ملك شاه سلجوقي و كشته شدن خواجه نظام الملک، اسماعيلي ‌ها از فرصت استفاده كرده و قلعه خان لنجان را از مؤيد الملک، پسر نظام الملک به حيله گرفتند و عبدالملک عطاش نامي را به توليت بر آن گمارند.

aminnazari
25-07-2006, 12:21
نگاهي کوتاه به شهرستان شهرضا
شهرضا يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است كه در گذشته «قمشه» ناميده مي شده است. شهرضا از شهرهاي کهن و با اصالت استان اصفهان است که صنايع دستي آن نيز هم چون تاريخ آن قدمت و اصالت زيادي داشته و از ديرباز داراي اهميت فراوان است. برخي از هنرهاي دستي اين شهرستان داراي شهرت جهاني هستند. علاوه بر جنبه‌هاي هنري، صنايع دستي در کنار صنايع كارخانه اي نيز در اقتصاد شهرضا سهم قابل توجهي دارد. قالي بافي، ريسندگي، سفال گري، سراميک سازي و سنگ بري از مهم ترين صنايع دستي اين شهرستان محسوب مي شوند. شهرستان شهرضا ازنقاط مهم عرضه كننده قالي صادراتي در ايران است. قاليچه هاي بافت اين شهرستان به داشتن ثبوت رنگ و زيبايي نقشه شهره بوده و از اعتبار و ارزش زِيادي برخوردار مي باشد. قاليچه هاي بافت اين منطقه از نظر نقشه و کيفيت در ايران و جهان شهرت زيادي دارند و يک گونه آن از لحاظ ثابت بودن رنگ و نقشه، مورد پسند همگان است. در شهرضا شمار زيادي كارگاه فرش بافي داير است و كارگران بسياري در آن ها مشغول به كار هستند.
سراميک و كاشي سازي از رشته صنايع كارخانه اي معتبر شهرضا است به ويژه سراميک آن که از نقوش زيبا برخوردار مي باشد. در شهرضا چند كارگاه سراميک و كاشي سازي وجود دارد. سراميک هاي ساخت اين كارگاه ها از لحاظ رنگ و جنس و زيبايي از بهترين سراميک هاي ايران هستند. صنعت ريسندگي نيز قبل از تاسيس اولين كارخانه ريسمان تابي در سال 1277 شمسي، به صورت سنتي رواج داشته و شامل بافت ترمه، شال و جوراب هاي نخي و پشمي و از اين قبيل مي شده است. در حال حاضر تعداد زيادي كارگاه پشم ريسي و دو كارخانه ريسندگي و بافندگي در اين شهرستان داير و توليدات آن از جمله صادرات شهرضا به شمار مي رود. كارگاه هاي نخ تابي و همچنين توليد خامه يا نخ فرش نيز در شهرضا وجود دارد. نخ و خامه مازاد بر نياز اين ناحيه به نقاط ديگر صادر مي شود. كشاورزي در اين شهرستان به دليل زمين هاي حاصل خيز رونق داشته و تمامي فرآورده هاي سردسيري و معتدل در آن كشت و پرورش داده مي شود.
مکان هاي ديدني و تاريخي
شهرضا در دوران صفوي از عمران و آبادي برخوردار بود و گسترش بسياري يافته است. از اين دوران آثار تاريخي بسياري در اين ناحيه بر جاي مانده است. جاذبه هاي طبيعي بسياري چون کوه ها و چشمه ها و غارها در اين شهرستان پراکنده هستند که چشم اندازهاي زيبايي به اين منطقه بخشيده است.
صنايع و معادن
شهرستان شهرضا داراي كارخانه ريسندگي است و كارخانه هاي صابون پزي، كوزه هاي سفالين و روغن منداب گيري نيز در آن وجود دارد. كارگاه هاي سنگ بري نيز در اين منطقه وجود دارد كه سنگ هاي زينتي و ساختماني را توليد مي كند. شهرستان شهرضا از لحاظ معادن غني بوده و مهم ترين آن ها عبارتند از : معدن نمک حسن آباد، رامشه، و جرقويه، معدن زغال سنگ شاه سيد علي اكبر، معدن سنگ مرمر اسفنداران در 60 كيلومتري و معدن سرب كرويه در 36 كيلومتري جنوب شهرضا. شهرضا از اقتصاد خوبي برخوردار بوده و مركز داد و ستد ايل قشقايي و لران ناحيه بوير احمدي است.
کشاورزي و دام داري
كشاورزي در اين شهرستان به دليل زمين هاي حاصلخيز رونق داشته و تمامي فرآورده هاي سردسيري و معتدل در آن كشت و پرورش داده شده و مهم ترين آن ها انگور، گندم، جو، ‌ارزن، نخود و... مي باشد. هم چنين در شهرستان شهرضا دامداري رواج داشته و مردم شهرضا در زمين هاي كشاورزي خود به نگاهداري دام نيز مي پردازند. در دشت هاي پيرامون شهرضا، مانند كمه، موروک، ‌بودجان، هونجان و… گله هاي بزرگ پرورش مي يابند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان شهرضا، با پهنه اي حدود 3 هزار و 88 كيلومتر مربع، ‌در جنوب استان اصفهان، در 32 درجه و يک دقيقه پهناي شمالي و 51 درجه و 52 دقيقه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ، و بلندي 1 هزار و 825 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوي شمال به شهرستان مباركه، ازجنوب به شهرستان سميرم و استان فارس، از خاور به شهرستان اصفهان، و از باختر به شهرستان مباركه و استان چهار محال و بختياري محدود است. پيرامون شهرستان شهرضا را كوهستان فرا گرفته و به دليل محدود بودن به نواحي كوهستاني در باختر و جنوب و از سوي ديگر به نواحي پست كويري در شمال خاوري، در بيش ترين روزها نسيم ملايم با بادهاي شديد، كه جهت آن ها از نواحي بلند به سوي شمال و شمال خاوي است مي وزد. بارندگي آن ناچيز و جزء نواحي خشک است و‌ آب و هواي ناحيه به بخش هاي زير تقسيم مي شوند: 1- آب و هواي گرم و خشک نواحي خاوري 2- آب و هواي كوهستاني جنوب و جنوب باختري كه بارندگي آن بيش از ديگر نقاط است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
شهرضا در گذشته «قمشه» ناميده مي شده است. قمشه واژه اي پهلوي ساساني است، كه از روزگار باستان به اين محل گفته شده و نخست « گمشه » بوده است. برخي از محققين ريشه واژه قمشه را كومه شه دانسته و معتقدند که چون شاهان عهد قديم در آن حدود به شكار مي رفته و كومه خوبي براي آن ها مي ساخته اند، بدين نام موسوم گرديده است. شماري ديگر از پژوهش گران قمشه را مرکب از دو پاره « قم » و « شه » و به معني جاي آب جوشنده و روان و ماندگار دانسته اند. واژه قمشه به معناي سرزمين پر كاريز نيز هست، و بيش تر زمين هاي كشاورزي شهرضا نيز به وسيله كاريزها آبياري مي شود. به هر حال در 1305 هـ . ش نام اين شهر از قمشه به شهرضا تغيير يافت.
شهرضا پيش از اسلام وجود داشته و به گونه آبادي بزرگي به نام قلعه سميرم بوده كه در 14 فرسنگي اصفهان قرار داشته و داراي حصارهاي استوار بوده است. پس از برافتادن حكومت ساساني، ‌شهرضا نيز مانند نقاط ديگر ايران به چنگ تازيان افتاد. در دوران اسلامي از نقاط آباد و داراي اهميت بوده است. مرداويج زياري در 319 هـ . ق ايالت جبال را گشود و شهرضا هم جزو قلمرو او گرديد. شهرضا در دوران صفوي از عمران و آبادي برخوردار بود و گسترش يافت. از اين دوران آثار تاريخي بسياري در اين ناحيه بر جاي مانده است.


طبيعت درشهرستان شهرضا
برخي از مهم ترين ارتفاعات شهرستان شهرضا را آب دراز، آس، باريكه، باغ ميرزا، چشمه قاسم، حنجله قاسم، دز، دزگا، دملا، دوكوهک و... تشكيل مي دهند. غار شاه شكر و غار شاه قنداب نيز از مهم ترين غارهاي اين منطقه است. غار شاه شکر که در 30 کيلومتري جاده شهرضا - سميرم قرار دارد با وجود كوچک بودن، بسيار جالب توجه و ديدني است. غار زيباي شاه قند آب نيز در جنوب خاوري شهرضا واقع شده است و از ديدني هاي طبيعي به شمار مي رود.


مساجد و مدارس مذهبي درشهرستان شهرضا
مسجد جامع شهرضا
مسجد جامع شهرضا که در ابتداي بازار اين شهر واقع شده، مسجدي قديمي به نظر مي ‌رسد كه به مرور زمان تغييرات زيادي در آن داده شده است و در حال حاضر از نظر معماري و هنري نكته قابل توجهي ندارد. مهم ترين قسمت مسجد، گنبد و ايوان جنوبي آن است كه با آجر بنا شده و با گچ پوشش يافته است. نماي خارجي گنبد، آجري است و در ضلع شمالي و نزديک گلدسته، مناره آجري كوچکي نيز دارد. بر روي ديوار جنب درب خاوري مسجد كه به سوي بازار باز مي شود، يک لوح سنگي با تاريخ 1240 هـ . ق نصب شده است. متن اين لوح، شرح موقوفاتي است كه از طرف حاجي محمد صادق وقف مسجد جامع شده است.


آرامگاهها،امامزادها و زيارتگاهها درشهرستان شهرضا
امام زاده شاه رضا شهرضا
آرامگاه امام زاده شاه رضا يكي از آثار ارزنده اسلامي و مربوط به روزگار شاه اسماعيل صفوي (905 - 930 هـ . ق) است. در همان ايام و از سوي حاكمان محلي، دو صحن پهناور و مستطيل شكل كه غرفه ‌هايي در اطراف خود داشتند براي اين بنا ساخته شد. بعضي از پژوهشگران شاه رضا را از نسل امام حسن(ع) و بعضي او را فرزند امام موسي بن جعفر(ع) مي دانند. سبک ساختمان گنبد اين امام زاده مانند گنبد مسجد شاه اصفهان است و پيرامون آن از كاشي هاي لاجوردي که سوره جمعه را در بر دارند پوشيده شده است. ايوان حرم آينه ‌كاري شده و دو درب خاتم كاري شده بسيار زيبا دارد. در دو سوي در حرم نيز دو در قرار دارد كه بسيار نفيس هستند و از نوشته روي آن ها روشن مي شود كه به دستور صارم الدوله و در سال 1315 هـ . ق، به دست استاد باقر نجار ساخته شده اند. ساخت درب اصلي و خاتم كاري شده آرامگاه نيز در سال 1309 هـ . ق و توسط صارم الدوله پايان يافته است. برخي از نامداران تاريخ مانند اسكندر خان زند برادر كريم خان زند و فتحعلي خان افشار ارومي - که گور او در بخش باختري و جلو پلكان قرار دارد - در اين مکان دفن شده اند. ضريح اين امام زاده در سال 1354 هـ . ش از سوي اداره اوقاف اصفهان تعمير و طلاكاري شد.
امام زاده سيد علي اكبر شهرضا
امام زاده سيد علي اكبر در 18 كيلومتري شمال خاوري شهرضا و بر سر راه اصفهان - شهرضا قرار گرفته است. اين بنا گنبدي جالب توجه مانند گنبد مدرسه چهارباغ، نمايي عالي و كاشي كاري هايي بسيار زيبا دارد. اين امام زاده برادر امام رضا(ع) و شاه چراغ(ع) بوده است و ضريح او مربوط به روزگار شاه عباس بزرگ است.


کاروانسراها،دروازه هاو بازارها درشهرستان شهرضا
كاروان سراي امين آباد شهرضا
كاروان سراي امين آباد در 36 كيلومتري شهرضا و در مسير راه شهرضا - شيراز در روستاي امين آباد قرار دارد. اين كاروان سرا که از زمان شاه عباس بزرگ بر جاي مانده سردر بلندي داشته و از كاروان سراهاي استوار و زيبا است.

aminnazari
25-07-2006, 12:28
نگاهي کوتاه به شهرستان مبارکه
مباركه يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است كه در گذشته مركز بلوک لنجان عليا بوده است. صنايع فولاد و كارخانه هاي فولادسازي مهم ترين صنعت شهرستان مباركه را تشكيل مي دهند.
صنايع و معادن
صنايع موجود در اين شهرستان مجتمع فولاد مبارکه، ذوب آهن، ‌سيمان، و ابزارهاي نظامي است.
کشاورزي و دام داري
فرآورده هاي كشاورزي اين شهرستان سيب زميني، ‌پياز، پنبه، برنج، تنباكو، دانه هاي روغني، گندم، جو، لوبيا، ذرت، نخود، ‌عدس، لوبيا، باقلا، سبزي، صيفي، و ميوه هاي سردرختي است. مردم اين شهرستان به پرورش گوسفند، بز، گاو، مرغ، و طيور نيز مي پردازند.
مشخصات جغرافيايي
اين شهرستان از سوي شمال به شهرستان فلاورجان، از باختر به شهرستان لنجان و استان چهارمحال و بختياري، از خاور به شهرستان شهرضا و از جنوب به استان چهار محال و بختياري و شهرستان شهرضا محدود است. شهر مباركه، مركز شهرستان مباركه، با پهنه اي حدود يک هزار و 800 هكتار، در باختر استان اصفهان، در 32 درجه و 21 دقيقه، پهناي شمالي و 51 درجه و 30 دقيقه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. آب و هواي شهرستان مباركه معتدل بوده و آب كشاورزي و آشاميدني آن از زاينده رود و كاريز تأمين مي شود. بيش ترين درجه حرارت، در تابستان ها 36-39 درجه بالاي صفر و كمترين آن، در زمستان ها 7-9 درجه زير صفر بوده است. باران ساليانه مباركه به 150 ميلي متر مي رسد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
مباركه در گذشته مركز بلوک لنجان عليا بوده است. مباركه در لغت به معني بركت داده شده، و با بركت و نعمت است. بلوک لنجان، از جمله شهر مباركه و پيرامون آن از نقاط حاصل خيز، با نعمت و پر بركت استان اصفهان است، و شايد از اين رو به مباركه سرشناس شده است. مير سيد علي جتاب، ‌نويسنده كتاب «الاصفهان» بر اين باور بود، كه چون ناحيه لنجان، از جمله شهر مباركه در كنار رود زاينده رود قرار گرفته و ماه در آب بسيار ديده مي شود، ‌اين ناحيه را «ماه دينار » نيز نگاشته اند.


طبيعت درشهرستان مبارکه
آب هاي سطحي و زيرزميني عمده ترين منابع آب هاي شهرستان را تشکيل مي دهند. قنات و چاه هاي عميق و نيمه عميق مهم ترين راه هاي دست يابي به اين آب هاي زيرزميني است.
دشت مباركه در شهرستان مباركه قرار داشته و به وسيله‌ي رشته كوه هاي متعددي احاطه شده است كه از معروف ترين آن ها مي توان به كوه هاي خولنجان، طالخونچه، كوه زرد و كوه قلعه بزي اشاره کرد. مهم ترين ارتفاعات اين شهرستان عبارت اند از: اتابكي، ارزني، تكتك، نهچير، كولك، قرمز چي، شتر، سينه كش، سياه، سكوپهن، زرد.

aminnazari
25-07-2006, 12:29
نگاهي کوتاه به شهرستان مبارکه
مباركه يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است كه در گذشته مركز بلوک لنجان عليا بوده است. صنايع فولاد و كارخانه هاي فولادسازي مهم ترين صنعت شهرستان مباركه را تشكيل مي دهند.
صنايع و معادن
صنايع موجود در اين شهرستان مجتمع فولاد مبارکه، ذوب آهن، ‌سيمان، و ابزارهاي نظامي است.
کشاورزي و دام داري
فرآورده هاي كشاورزي اين شهرستان سيب زميني، ‌پياز، پنبه، برنج، تنباكو، دانه هاي روغني، گندم، جو، لوبيا، ذرت، نخود، ‌عدس، لوبيا، باقلا، سبزي، صيفي، و ميوه هاي سردرختي است. مردم اين شهرستان به پرورش گوسفند، بز، گاو، مرغ، و طيور نيز مي پردازند.
مشخصات جغرافيايي
اين شهرستان از سوي شمال به شهرستان فلاورجان، از باختر به شهرستان لنجان و استان چهارمحال و بختياري، از خاور به شهرستان شهرضا و از جنوب به استان چهار محال و بختياري و شهرستان شهرضا محدود است. شهر مباركه، مركز شهرستان مباركه، با پهنه اي حدود يک هزار و 800 هكتار، در باختر استان اصفهان، در 32 درجه و 21 دقيقه، پهناي شمالي و 51 درجه و 30 دقيقه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. آب و هواي شهرستان مباركه معتدل بوده و آب كشاورزي و آشاميدني آن از زاينده رود و كاريز تأمين مي شود. بيش ترين درجه حرارت، در تابستان ها 36-39 درجه بالاي صفر و كمترين آن، در زمستان ها 7-9 درجه زير صفر بوده است. باران ساليانه مباركه به 150 ميلي متر مي رسد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
مباركه در گذشته مركز بلوک لنجان عليا بوده است. مباركه در لغت به معني بركت داده شده، و با بركت و نعمت است. بلوک لنجان، از جمله شهر مباركه و پيرامون آن از نقاط حاصل خيز، با نعمت و پر بركت استان اصفهان است، و شايد از اين رو به مباركه سرشناس شده است. مير سيد علي جتاب، ‌نويسنده كتاب «الاصفهان» بر اين باور بود، كه چون ناحيه لنجان، از جمله شهر مباركه در كنار رود زاينده رود قرار گرفته و ماه در آب بسيار ديده مي شود، ‌اين ناحيه را «ماه دينار » نيز نگاشته اند.


طبيعت درشهرستان مبارکه
آب هاي سطحي و زيرزميني عمده ترين منابع آب هاي شهرستان را تشکيل مي دهند. قنات و چاه هاي عميق و نيمه عميق مهم ترين راه هاي دست يابي به اين آب هاي زيرزميني است.
دشت مباركه در شهرستان مباركه قرار داشته و به وسيله‌ي رشته كوه هاي متعددي احاطه شده است كه از معروف ترين آن ها مي توان به كوه هاي خولنجان، طالخونچه، كوه زرد و كوه قلعه بزي اشاره کرد. مهم ترين ارتفاعات اين شهرستان عبارت اند از: اتابكي، ارزني، تكتك، نهچير، كولك، قرمز چي، شتر، سينه كش، سياه، سكوپهن، زرد.

aminnazari
25-07-2006, 12:38
نگاهي کوتاه به شهرستان تيران کرون

شهرستان تيران و كرون در گذشته‌به صورت يک شهرستان نبوده است و جزو شهرستان نجف آباد به شمار مي آمد. امروزه اين دو منطقه به صورت يک شهرستان واحد به نام تيران و كرون تشكيل شده است. ساكنين تيران و کرون به كشاورزي اشتغال دارند. شهرستان تيران به اين دليل که درمجاورت استان چهارمحال و بختياري قرار دارد و با عشاير اين منطقه همسايه است، از صنايع دستي عشايري بي بهره نبوده و انواع هنرهاي دستي در اين منطقه رواج دارد. از ميان صنايع دستي رايج اين شهرستان مي توان به قالي بافي اشاره نمود که مهم ترين صنعت دستي اين منطقه است. قالي هاي اين منطقه به علت همسايگي با شهرستان نجف آباد با طرح نجف آباد بافته مي شوند و از زيبايي و دوام ‌قابل توجهي برخوردار هستند.
کشاورزي و دام داري
ساكنين تيران و کرون به امر كشاورزي اشتغال دارند و فرآورده هاي گوناگون كشاورزي مانند گندم، جو، انگور، بادام، گردو برداشت مي كنند. دام داري بيشتر به صورت سنتي در اين منطقه رايج است.
مشخصات جغرافيايي
مرکز شهرستان تيران و کرون در 51 درجه 09 دقيقه طول جغرافيايي و32 درجه و 42دقيقه عرض جغرافيايي و ارتفاع 1640 متري از سطح دريا واقع شده است. اين شهرستان در بيست كيلومتري نجف آباد و46 كيلومتري اصفهان واقع شده است. تيران و کرون از شمال غرب به شهرستان هاي فريدن و فريدونشهر و از جنوب غربي به استان چهارمحال بختياري و از شرق به شهرستان هاي اصفهان، خميني شهر، نجف آباد محدود مي گردد. اين شهرستان داراي هوايي نسبتا معتدل و زمستان هاي سرد است.


طبيعت درشهرستان تيران و کرون
آب هاي سطحي و زيرزميني منابع آبي اين شهرستان را تشکيل مي دهد. چاه هاي عميق و نيمه عميق و قنات ها عمده ترين راه هاي دسترسي به آب هاي زيرزميني هستند. تنها رودخانه اين شهرستان مرغاب نام دارد و از دالانكوه سرچشمه گرفته و به زاينده رود ملحق مي شود. آبشار كرد عليا و آبشار دالان كوه از مهم ترين آبشارهاي شهرستان به شمار مي آيند. چشمه مرغاب و چشمه شاهي که از تفرج گاه هاي مردم منطقه به شمار مي آيند، از مهم ترين چشمه هاي شهرستان تيران و کرون است.اين شهرستان در يک منطقه دشتي قرار دارد و به شکل تپه ماهوري است به لحاظ طبيعي اين شهرستان بين دورشته كوه واقع شده است. مهم ترين ارتفاعات آن عبارت اند از: دالان كوه با ارتفاع 3450متر و كوه هاي دره بيد، سورمه و لاسميان.


آرامگاهها،امامزاده ها و زيارتگاها درشهرستان تيران و کرون
شهرستان تيران و کرون از مکان هاي مذهبي و زيارت گاه هاي قابل توجهي برخوردار است. امام زاده هايي که در قسمت هاي مختلف اين شهرستان واقع شده اند عبارت اند از:
- امام زاده احمد بن محمد بن حنفيه در شهرستان تيران و کرون.
- امام زاده جواد بن موسي بن مبرقع در روستاي احمدرضا.
- امام زاده عبدالله بن موسي بن جعفر در روستاي كوهان

aminnazari
25-07-2006, 12:43
نگاهي کوتاه به شهرستان تيران کرون

شهرستان تيران و كرون در گذشته‌به صورت يک شهرستان نبوده است و جزو شهرستان نجف آباد به شمار مي آمد. امروزه اين دو منطقه به صورت يک شهرستان واحد به نام تيران و كرون تشكيل شده است. ساكنين تيران و کرون به كشاورزي اشتغال دارند. شهرستان تيران به اين دليل که درمجاورت استان چهارمحال و بختياري قرار دارد و با عشاير اين منطقه همسايه است، از صنايع دستي عشايري بي بهره نبوده و انواع هنرهاي دستي در اين منطقه رواج دارد. از ميان صنايع دستي رايج اين شهرستان مي توان به قالي بافي اشاره نمود که مهم ترين صنعت دستي اين منطقه است. قالي هاي اين منطقه به علت همسايگي با شهرستان نجف آباد با طرح نجف آباد بافته مي شوند و از زيبايي و دوام ‌قابل توجهي برخوردار هستند.
کشاورزي و دام داري
ساكنين تيران و کرون به امر كشاورزي اشتغال دارند و فرآورده هاي گوناگون كشاورزي مانند گندم، جو، انگور، بادام، گردو برداشت مي كنند. دام داري بيشتر به صورت سنتي در اين منطقه رايج است.
مشخصات جغرافيايي
مرکز شهرستان تيران و کرون در 51 درجه 09 دقيقه طول جغرافيايي و32 درجه و 42دقيقه عرض جغرافيايي و ارتفاع 1640 متري از سطح دريا واقع شده است. اين شهرستان در بيست كيلومتري نجف آباد و46 كيلومتري اصفهان واقع شده است. تيران و کرون از شمال غرب به شهرستان هاي فريدن و فريدونشهر و از جنوب غربي به استان چهارمحال بختياري و از شرق به شهرستان هاي اصفهان، خميني شهر، نجف آباد محدود مي گردد. اين شهرستان داراي هوايي نسبتا معتدل و زمستان هاي سرد است.


طبيعت درشهرستان تيران و کرون
آب هاي سطحي و زيرزميني منابع آبي اين شهرستان را تشکيل مي دهد. چاه هاي عميق و نيمه عميق و قنات ها عمده ترين راه هاي دسترسي به آب هاي زيرزميني هستند. تنها رودخانه اين شهرستان مرغاب نام دارد و از دالانكوه سرچشمه گرفته و به زاينده رود ملحق مي شود. آبشار كرد عليا و آبشار دالان كوه از مهم ترين آبشارهاي شهرستان به شمار مي آيند. چشمه مرغاب و چشمه شاهي که از تفرج گاه هاي مردم منطقه به شمار مي آيند، از مهم ترين چشمه هاي شهرستان تيران و کرون است.اين شهرستان در يک منطقه دشتي قرار دارد و به شکل تپه ماهوري است به لحاظ طبيعي اين شهرستان بين دورشته كوه واقع شده است. مهم ترين ارتفاعات آن عبارت اند از: دالان كوه با ارتفاع 3450متر و كوه هاي دره بيد، سورمه و لاسميان.


آرامگاهها،امامزاده ها و زيارتگاها درشهرستان تيران و کرون
شهرستان تيران و کرون از مکان هاي مذهبي و زيارت گاه هاي قابل توجهي برخوردار است. امام زاده هايي که در قسمت هاي مختلف اين شهرستان واقع شده اند عبارت اند از:
- امام زاده احمد بن محمد بن حنفيه در شهرستان تيران و کرون.
- امام زاده جواد بن موسي بن مبرقع در روستاي احمدرضا.
- امام زاده عبدالله بن موسي بن جعفر در روستاي كوهان

aminnazari
26-07-2006, 00:03
نگاهي کوتاه به شهرستان نجف آباد

در شهرستان نجف آباد صنايع دستي زيبا و با ارزشي توليد مي شود که مهم ترين آن ها قالي بافي است كه از شهرت خوبي برخوردار بوده و ارزش صادراتي دارد. بعد از کشاورزي، قالي بافي مهم ترين رشته اقتصادي منطقه است که اين مساله نشان گر اهميت اقتصادي اين صنعت دستي است. از ديگرصنايع دستي اين شهرستان قاليچه، گليم وجاجيم را مي توان نام برد که به حد وفوردراين شهرستان بافته و صادرمي شوند. قلم كار، ورشوسازي، چاقوسازي، ‌قفل، ‌اسلحه سازي و ساخت كارد و چنگال نيز از ديگر اقلام صنايع دستي اين شهرستان هستند. قالي هاي طرح نجف آباد بيش تر با نقش هاي افشان، لچک ترنج و محرابي بافته مي شوند و از اقلام صادراتي نجف آباد و هم چنين ايران به شمارمي روند. پارچه بافي، كرباس بافي، لوده بافي، ‌تخت كشي، گيوه بافي، پنبه دوزي، نمد مالي، ‌كلاه مالي و چين گري از ديگر صنايع دستي اين منطقه است.
صنايع و معادن
در شهرستان نجف آباد صنايع نقش ويژه اي داشته و نيروي كار بسياري را وارد كارخانه ها و كارگاه ها ساخته است. صنايع ماشيني اين شهرستان، ذوب آهن، صنايع فولاد، ‌پلي اكريل، پالايشگاه و صنايع نظامي است، و در زمينه صنايع کارخانه اي صنايع زير در فعاليت هستند: كارخانه هاي ريسندگي و بافندگي، ‌سنگ بري، كاشي سازي، كارخانه داروسازي، صنايع غذايي، چراغ گاز، صنايع خوراكي، و… . در اين ناحيه معدن سرب در خانه سورمه كرون است. اين معدن از سال 1329 هـ . ش، ‌مورد بهره برداري قرار گرفت و داراي نقره، كالين و سرب مي باشد.
کشاورزي و دام داري
كشاورزي در اين شهرستان علي رغم كم آبي و زمين هاي نامناسب رونق دارد. فرآورده هاي زراعتي و باغ داري آن، عبارتند از: بادام، گردو، انگور، زردآلو، توت، ‌هلو، آلبالو، سيب، سنجد، ‌گيلاس، گلابي، خرمالو، ‌انجير. هم چنين كشت هاي جاليز، گياهان علفي، تره بار، گندم، جو، ‌عدس، ‌ماش، نخود، ‌باقلا، لوبيا و برنج رواج دارد. در زمينه دام پروري پرورش گوسفند، بز و گاو به روش هاي سنتي و صنعتي رواج دارد.
مشخصات جغرافيايي
هر نجف آباد، مركز شهرستان نجف آباد با پهنه اي حدود 3 هزار و 750 هكتار، در مسير راه اصفهان – خوزستان، در 32 درجه و 38 دقيقه پهناي شمالي و 51 درجه و 22 دقيقه به ازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ و بلندي يک هزار و 600 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوي شمال به شهرستان برخوار و ميمه، از باختر به شهرستان فريدن و استان چهارمحال‌و‌بختياري، از‌خاور‌به‌شهرستان هاي خميني شهر و فلاورجان و از جنوب به ‌شهرستان لنجان محدود است. نجف آباد در دشت در ميان چند كوه قرار گرفته است. بلندترين بلندي، كوه فيله در جنوب آن است. آب و هواي نجف آباد نيمه بياباني و ميانگين بيش ترين درجه حرارت سالانه 8/12 و ميانگين كم ترين درجه حرارت سالانه 2/6 درجه سانتي گراد است. بيش ترين بارش درزمستان مي بارد و ميانگين بارش ساليانه اين شهر حدود 140 ميلي متر گزارش شده است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در چگونگي نام گذاري شهر نجف آباد گفته اند، كه در حدود سال 1022 هـ . ق، شاه عباس اول صفوي، مقدار زيادي پول و جواهرات براي آرامگاه حضرت علي (ع) در نجف اشرف اختصاص داده و تصميم مي گيرد به شهر نجف در عراق بفرستد. در اين هنگام شيخ بهايي از جريان آگاه شده درمي يابد كه خروج پول و جواهر برخلاف مصالح كشور است و براي جلوگيري از آن، نزد شاه عباس رفته اظهار مي دارد كه ديشب در خواب حضرت علي (ع) را زيارت كردم، به من امر فرمودند كه نجف را به جواهر شما نيازي نيست، پول و جواهر را صرف ساختمان شهري به نام نجف آباد، در نزديک اصفهان كنيد. شاه عباس اين گفته شيخ بهايي را پذيرفته دستور ساختمان اين شهر را مي دهد. به اين ترتيب شهر در دشت پهناوري در 29 كيلومتري باختر اصفهان ايجاد گرديد و نجف آباد خوانده شد. پيش از بناي اين شهر، خانواده هاي زرتشتي، در كوه پايه هاي شمال شهر ساكن بوده اند. اين شهر كه در مسير شاه راه اصفهان به نواحي باختري، شمال باختري و جنوب كشور قرار دارد، از جاي گاه استراتژيک، ارتباطي و اقتصادي مهمي برخوردار است. نجف آباد تا چند دهه پيش قصبه اي بيش نبود و در سال 1337 هـ . ش به عنوان مركز شهرستان شناخته شد.


طبيعت درشهرستان نجف آباد
خشكرود (Xoskeh rud) نجف آباد
خشکرود يک رودخانه فصلي است كه طي ريزابه هاي فراوان از ارتفاعات پيرامون دهستان دهق سرچشمه مي گيرد و پس از عبور از روستاهاي خونداب، دهق، هسنيجه و علويجه در شمال كوه هاي سنگريز و عمري با رودخانه هاي شور علويجه مخلوط مي شود و به صورت مسيلي پهناور به رودخانه دست كن مي ريزد. اين رود 75 كيلومتر طول دارد و حوزه آن اصفهان و سيرجان و در نهايت باتلاق گاوخوني است. شيب متوسط اين رود يک درصد و مسير كلي آن جنوب خاوري است.
شور ماهور ور (sur-mahur-e var) نجف آباد
رود شور ماهور ور يک رودخانه فصلي است که 10 کيلومتر طول دارد و در دهستان علويجه، شهرستان نجف آباد جريان دارد. اين رودخانه از ارتفاعات منطقه ماهور ور در 62 كيلومتري شمال باختري نجف آباد سرچشمه مي گيرد. حوزه اين رود که از ريزابه هاي خشکرود است، اصفهان و سيرجان و در نهايت باتلاق گاوخوني مي باشد. شيب متوسط اين رود 3/1 درصد و مسير كلي آن جنوب خاوري است.
شور علويجه (sur-e Alavijeh) نجف آباد
رودخانه شور علويجه يک رود فصلي است که 22 کيلومتر طول دارد و در دهستان علويجه، شهرستان نجف آباد جريان دارد. اين رودخانه که از ريزابه هاي خشكرود است، از دامنه خاوري كوه دهق در 65 كيلومتري شمال باختري نجف آباد سرچشمه گرفته و حوزه آن اصفهان و سيرجان و در نهايت باتلاق گاوخوني است. شيب متوسط اين رود يک درصد و مسير كلي آن خاوري است.
قطار (Qatar) نجف آباد
رود قطار يک رودخانه فصلي است که 9 كيلومتر طول داشته و در دهستان علويجه، شهرستان نجف آباد جريان دارد. اين رود از دامنه كوه زردبند (Zardband) سرچشمه گرفته و از ريزابه هاي رود شور تشکيل شده است. حوزه اين رودخانه اصفهان و سيرجان و در نهايت باتلاق گاوخوني است. شيب متوسط اين رود 3/1 درصد و مسير كلي آن جنوب خاوري است.
مهم ترين ارتفاعات اين شهرستان عبارت اند از: احمدرضا، انجير، برد، برزه گله، ورزين، وجين بالا، وجين پايين، لم بلاغ، گر، كمانسون


قلعه ها،برجها و آتشکده هادرشهرستان نجف آباد
آتشگاه نجف آباد
اين بنا از بناهاي با ارزش به جا مانده از دوران قبل از اسلام است که به دلايل کاربرد مصالح خشت و ملات کاه گل در معرض فرسايش و تخريب است. (در زمان ساسانيان بناهاي مذهبي که شامل آتشکده و ساختمان هاي مربوط به آن بوده ساخته مي شده است) اين بنا با خشت هاي قطور مربع شکل بر فراز کوه آتشگاه با ارتفاع 1680 متري از سطح دريا ساخته شده است. اتاقکي که هم اکنون آثار آن بر جاي مانده در آن عصر مخصوص نگه داري آتش بوده است. کوه آتشگاه و آثار تاريخي آن به شماره 380 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است .

aminnazari
26-07-2006, 00:08
نگاهي کوتاه به شهرستان خميني شهر(ره)
خميني شهر يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است. نام قديمي و باستاني اين طقه «سده» بوده است. شغل اصلي مردمان اين ناحيه را كشاورزي و دام داري تشكيل مي دهد. در شهرستان خميني شهر هم چون بيش تر شهرستان‌هاي استان اصفهان‎؛ قالي بافي مهم ترين صنايع دستي منطقه محسوب مي شود. در اين شهرستان نيز صنعت قالي بافي اغلب در کارگاه هاي خانگي و بيش تر توسط دستان هنرمند زنان و دختران روستايي تهيه مي شود. ازطرح هاي متداول قالي اين شهرستان مي توان به طرح هاي لچک، ترنج، طرح گل هاي رز، طرح افشان با گلدان اشاره نمود.
مکان هاي ديدني و تاريخي
شهرستان خميني شهر از جاذبه هاي طبيعي چون غار، رودخانه و چشمه برخورداراست. مهم ترين جاذبه تاريخي اين شهرستان نيز امامزاده سيد محمد است.
کشاورزي و دام داري
آب كشاورزي از كاريز، چاه و زاينده رود تامين شده و گندم، جو، تنباكو، تره بار، گلابي، بادام، سيب، گيلاس و آلبالو از جمله فرآورده هاي كشاورزي خميني شهر شمرده مي شود. از آن جا كه در پيرامون اين شهر، پوشش گياهي براي چراي دام موجود است، مردم به پرورش گاو، گوسفند و بز و هم چنين پرورش طيور نيز مي پردازند.
مشخصات جغرافيايي
خميني شهر مركز شهرستان خميني شهر، با پهنه اي حدود 2 هزار و 776 هكتار در باختر اصفهان، در 32 درجه و 41 دقيقه پهناي شمالي، و 51 درجه و 32 دقيقه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ، و بلندي 1 هزار و 595 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان برخوار و ميمه، از شرق به شهرستان اصفهان، از جنوب به شهرستان فلاورجان، و از غرب به شهرستان نجف آباد محدود مي باشد. هم چنين شهر سده، از شمال به آبادي هاي دهستان ماربين عليا، از باختر به روستاهاي اصغر آباد، از خاور به آبادي جوي آباد و از جنوب به روستاي آدريان و تپه آتشگاه محدود گرديده است. خميني شهر با قرار گرفتن در دشت، آب و هوايي معتدل و خشک داشته و ميانگين بارندگي ساليانه اين شهر به 155 ميلي متر مي رسد. فاصله هوايي خميني شهر تا تهران 332 كيلومتراست.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام اين شهر از روزگار باستان تا سال 1338 هـ . ش «سده» بوده و روزگاري نيز آن را ماربين مي گفته اند. از 1338 هـ . ش «همايون شهر» ناميده شد و از اوايل پيروزي انقلاب اسلامي، به خميني شهر تغيير نام پيدا کرد. واژه «سده» در فرهنگ نفيسي و برهان قاطع به معني آتش شعله كننده و شعله بلند و تازيانه دار آمده است. سده واژه اي فارسي است كه در پهلوي به صورت «ست»و «سد» آمده است. نام «سده» نامي درست، به جا و زيبا بوده است. زيرا اين محل از سه ده به نام هاي: خوزان، فروشان،(فريشان/پريشان) و ورنوسفادران (بن اصفهان) به وجود آمده است كه در اثر گسترش روستاهاي سه گانه امروزه تبديل به يك شهر شده است.
تاريخ خميني شهر با توجه به نزديکي اش به اصفهان ( 8 كيلومتر) متأثر از تاريخ آن شهر تا حدود زيادي همانند آن است. در كوي خوزان شهر خميني شهر، دژ دفاعي مهمي به نام كهن دژ وجود داشته كه خرابه هاي آن هم چنان باقي است و گفته اند كهن دژ، پايتخت پادشاهان كياني و ساساني بوده است. در دوران اسلامي اين ناحيه از اهميت زيادي برخوردار بوده است. وجود مسجد جامع بزرگ كوي خوزان، شهر بودن آن را در گذشته تأييد مي کند. چرا که مسجد جامع از ويژگي هاي شهرهاي اسلامي است و روستاها فاقد آن بوده اند.


طبيعت درشهرستان خميني شهر(ره)
منابع آبي شهرستان خميني شهر را آب هاي سطحي و زيرزميني تشکيل مي دهند که به علت اقليم خاص منطقه؛اهميت آب هاي زيرزميني به مراتب بيش تر است. چاه ها و قنات ها عمده ترين راه هاي دسترسي به آب هاي زيرزميني هستند. چشمه هاي متعددي در اين شهرستان پراکنده هستند که از ميان مهم ترين آن ها مي توان به چشمه لادژ و چشمه منظر اشاره کرد. چشمه منظر در 16 كيلومتري مسير اصفهان - خميني شهر قرار داشته و گردشگاه مناسبي براي گذران اوقات فراغت به شمار مي آيد.
به طور كلي شهرستان خميني شهر دشت هموار است و پستي و بلندي چندان مهمي ندارد. مهم ترين ارتفاعات اين شهرستان را ارتفاعات شاه كوه و محمود آباد تشكيل مي دهند. غار قهرمان تنها غار اين منطقه است. غار قهرمان در كوه باختري چشمه لار در خميني شهر واقع شده و آب انباري نيز در آن وجود دارد. اين غار شامل يک اتاق است که از سنگ تراشيده شده و ابعاد آن 3×3 متر است.


آرامگاهها،امامزاده ها و زيارتگاهها درشهرستان خميني شهر(ره)
امام زاده سيد محمد خميني شهر
امام زاده سيد محمد که بسيار مورد توجه و احترام مردم است در 3 كيلومتري شمال شهر خميني شهر واقع شده است.

curious
18-11-2006, 13:34
واقعاَ كه اطلاعات خوبي بود .اي كاش در هر مورد عكس هم ميذاشتين چون بهتر به ياد ميمونه.

smagh2004
20-11-2006, 00:22
شهرستان زيبا و ساحلي رضوانشهر علاوه بر داشتن دريا و طول خط آبي از ناحيه غرب، داراي جنگلهاي انبوه است كه در هر فصل، زيبايي خاص خود را دارد. اين منطقه كه در شمال غرب استان گيلان واقع شده، داراي ۸۰۴كيلومترمربع وسعت جغرافيايي، ۳۰كيلومتر طول خط آبي ساحلي و ۱۳۰روستا است. رضوانشهر از دو ناحيه بزرگ موسوم به گيل دولاب و تالش دولاب تشكيل شده كه مردم آن از اقوام باستاني كادوس بوده و در گذشته به عنوان يك منطقه مذهبي در منابع تاريخي و جغرافيايي ايران از آن ياد شده است كه مي توان به شاعر وعارف نامي آقاسيد شرف الدين كه هم اكنون داراي بارگاه و زيارتگاه است اشاره كرد. رضوانشهر و پره سر با وجود آثار باستاني ، به دليل واقع شدن حدفاصل جنگل و دريا و همچنين آب وهواي ييلاقي مطبوع وچشمه هاي داراي آب معدني و رودخانه هاي دائمي و آبشارهاي زيبا چشم اندازهاي بسيار زيبايي دارد كه در اين رابطه مي توان ۱۲۰هزار هكتار جنگل و مرتع جاذبه هاي گرد كوه، برزكوه دشت و دمن و رودخانه هاي پرآب و خروشان شفارود، چافرود و ديناچال، آبشار زيبا و ديدني در منطقه ويسادارپره سر، و آبشار آسيابگا در ارده نام برد. در اين شهرستان ۸۰هزار نفري آثار تاريخي كه داراي هزار سال قدمت مي باشند همانند مسجد ايسپيه مزگت و ساختمانهاي به جا مانده از خوانين و سلاطين گذشته و پارك جنگلي پره سر و راشتانهاي ييلاقي نيز ديدني است. رضوانشهر با توجه به موقعيت منطقه، در گذشته مقر فرمانداري مناطق پنجگانه تالش (به نام خمسه طوالش) بوده كه عرفا و شعرا و اهل فضل و دانش از اين منطقه برخاسته اند. مردمش به دينداري و ميهن پرستي مشهور و نخستين مدرسه جديد خمسه در ادوار گذشته در رضوانشهر داير و نشريه ستاره سهيل در پنجاه سال قبل در اينجا منتشر مي شد. نيمي از جمعيت رضوانشهر را برادران و خواهران اهل تسنن (شافعي مذهب) تشكيل مي دهند كه مردم اين سامان عموماً به زبانهاي تالشي، گيلكي و آذري تكلم مي كنند. علي حيدري فرماندار رضوانشهر مي گويد: با توجه به نوبنياد بودن اين شهرستان، با داشتن امكانات بالقوه، از جميع جهات محروم است كه وجود ۱۲هزار نفر تحت پوشش كميته امداد و بهزيستي از بالا بودن نرخ فقر حكايت دارد. فرماندار رضوانشهر گفت:


جهت فرار از مشكلات و محروميتها و به جهت جذب گردشگران به منطقه ايجاد اسكله و اماكن تفريحي در طول ساحل دريا، واگذاري بيش از ۷۰هزار هكتار زمين به جوانان جهت حفظ و جلوگيري از تخريب آن، تأسيس تله كابين در ارتفاعات، ايجاد جاده دسترسي آسان به آبشار ويسادارپره سر، احداث شهرك صنعتي و ايجاد صنايع تبديلي را در دستور كار خود قرار داده ايم. حيدري مي گويد: اقتصاد شهرستان به كشاورزي ودامداري و صيد و صيادي وابسته است كه حدود ۱۰هزار هكتار زمين زيركشت انواع برنج قرار دارد. فرماندار رضوانشهر اعتبارات عمراني سال جاري رضوانشهر را از محل اعتبارات استاني و تبصره ها يك ميلياد و ۳۰۰ميليون تومان عنوان كرد كه در زمينه آموزش و پرورش، تأمين مسكن، حفاظت محيط زيست، كشاورزي، راه و ترابري، پست و مخابرات، جهانگردي و منابع طبيعي، بهداشت و درمان، و برق رساني و دامداري هزينه مي گردد.