PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : هوميوپاتي



Marichka
20-07-2006, 14:22
هوميوپاتي چيست؟

طب هوميوپاتي روش درماني خاصي است كه در آن با تحريك دقيق سيستم ايمني و حياتي بيمار توسط داروهاي خاص هوميوپاتي بيماران را مي توان به شفا رساند. بر اساس اصول اوليه هوميوپاتي هر ماده اي ( يا عاملي) كه بتواند در بدن سالم ايجاد يك سري علائم بيماري كند مي تواند در صورت تجويز به فردي بيمار با همان علائم بيماري وي را درمان نمايد به شرط آنكه علائم موجود در بيمار و علائمي كه آن ماده دارويي مي تواند ايجاد كند تا حد ممكن مشابه باشند. به عبارت ديگر در اين طب از داروهايي براي درمان استفاده مي شود كه بتوانند دقيقا علائم بيمار را پوشش دهند تا با تحريك مناسب سيستم ايمني و حياتي بيمار و در نتيجه هوشيار نمودن سيستم دفاعي بدن بيماري را درمان نمايند. اين به معناي آن است كه در هوميوپاتي تكيه بر درمان بيمار توسط قواي حياتي و درماني خود بيمار است .

از چه موقع؟

هوميوپاتي توسط دكتر ساموئل هانمان پزشك الماني (1843-1755) كشف و سيستم درماني مبتني بر آن به جهانيان ارائه شد. در طي 200 سال اخير هوميوپاتي با اقبال هر چه بيشتر بيماران و توجه پزشكان به اين طب روند صعودي خود را طي نموده بخصوص در 20 سال اخير كه مورد توجه شاياني قرار گرفته است

چه داروهايي؟

داروهاي هوميوپاتي عموما منشا طبيعي دارند كه بيش از 70% از گياهان 20% از عناصر وكانيها مواد طبيعي (فلزات نمكها اسيدها ...)

و باقي از منابع حيواني (سموم مار زنبور ...) تهيه مي شوند اما نكته قابل توجه در مورد داروهاي هوميوپاتي اين است كه اين داروها از غلظت بسيار اندك ماده اوليه برخوردارند بعبارت ديگر بسيار رقيق شده اند اما از سوي ديگر توسط روشهاي خاص داروسازي هوميوپاتي از خواص دارويي فوق العاده اي برخوردار مي باشند بطوريكه داروهاي هوميوپاتي عموما در اندازه اي بسيار كوچك و مقادير و دفعات بسيار كم تجويز مي شوند اما اثرات درماني فوق العاده زيادي را دارا مي باشند. آخرين تحقيقات بعمل آمده مبين اين امر است كه خواص بنيادي مواد توسط روشهاي داروسازي هوميوپاتي به مولكولهاي آب منتقل مي شود و تغيير آرايش مولكولهاي آب همچون نسخه برداري از ماده اوليه عمل مي نمايد. به عبارت ساده تر خواص ماده اوليه كه دارو از آن تهيه مي شود همچون تصويري بر روي مولكولهاي آب نقش مي بندد

داروهاي هوميوپاتي از نظر ظاهري اكثرا بصورت دانه هاي ريز از جنس قند مي باشند كه در تعداد محدود در فواصل زماني مشخص ( چند روز تا يك ماه) بايستي مصرف شوند و هيچ طعم و بوي نامطلوبي ندارند

چگونه؟

در هوميوپاتي اعتقاد بر اين است كه ساختار بدن( جسمي و رواني) داراي قدرت ترميم بيماري مي باشد و آنچه باعث عدم بهبودي و مزمن

شدن بيماري مي شوند اشكال در ساز و كار سيستم حياتي (ايمني ) بدن است كه در صورت حل اين مسئله براحتي مي توان بر بيماري غلبه نمود . داروهاي هوميوپاتي از آنجايي كه خود قدرت تحريك نقاط مختلف سيستم حياتي بدن را دارند قادرند فيزيولوژي بدن را به نحو مطلوبي در جهت رسيدن به سلامت تحريك و تقويت نمايند.يك تفاوت عمده هوميوپاتي با پزشكي كلاسيك ( رايج) در اين است كه در هوميوپاتي سعي در باز گرداندن تعادل به بدن است در صورتيكه در پزشكي رايج درمان عموما از طريق از بين بردن عامل بيماريزا به دست مي آيد ( كه متاسفانه اين عوامل بيماريزا را در اكثريت موارد نمي توانيم از بين ببريم و يا حتي شناسايي كنيم ( بجز باكتريها) مثلا اگر عوامل بيماريزا از جنس استرسهاي زندگي باشند چه كاري مي توان براي آنها نمود ؟ از سوي ديگر حتي قادر به نابودي ويروسها نيز نيستيم.

يك مثال: داروي هوميوپاتي تهيه شده از پياز از داروهاي مهم درمان آلرژي فصلي و سرماخوردگي مي باشد چرا كه پياز همانطور كه مي دانيد مي تواند ايجاد آبريزش بيني و چشم كند ( موقع پوست كندن) با اين شباهت خصوصيت كه بين پياز و سرماخوردگي وجود دارد مي توان از داروي هوميوپاتي پياز براي درمان استفاده نمود. مثال ديگر داروي هوميوپاتي قهوه است كه در هوميوپاتي براي درمان بي خوابي استفاده مي شود ! ( در نظر بگيريد كه قهوه خود ايجاد بي خوابي مي نمايد) تمامي داروهاي هوميوپاتي ابتدا روي افراد داوطلب امتحان شده و تمامي خواص آنها بر روي انسان سالم ثبت شده است و سپس با داشتن اطلاعات مربوط به هر دارو پزشك هوميوپات در مواجهه با هر بيمار دارويي را تجويز مي كند كه بيشترين پوشش علائم را داشته بلاشد و شبيه ترين علائم را بتواند ايجاد نمايد. البته در هوميوپاتي تنها بر اساس يك علامت نمي توان دارو داد حتما بايد تمام علائم جسمي و روحي بيمار با خواص دارو پوشش داده شوند. در عمل بيماري كه نزد پزشك هوميوپات مي آيد نه تنها از بابت درد اصلي به دقت مورد سوال قرر مي گيرد بلكه تمامي ناراحتيهاي به ظاهر بي ربط جسمي و روحي مورد توجه قرار مي گيرند و تجويز دارو بر اساس مجموعه نارحتيهاي بيمار صورت مي گيرد و از سوي ديگر تمام ناراحتيهاي بيمار بايستي برطرف شود

هوميوپاتي يك طب كل نگر مي باشد به اين معنا كه يك بيماري كل بدن را درگير مي كند و هيچ بيماري موضعي ( آنگونه كه در پزشكي كلاسيك در نظر گرفته مي شود) وجود ندارد منتها ممكن است ناراحتيها در يك قسمت خود را بيشتر نشان دهند علائم مختلف در يك بيمار هريك تكه اي از پازل بيماري اصلي مي باشند كه در هوميوپاتي به دقت بررسي شده و با كنار هم گذاشتن اين جزئيات پراكنده و به ظاهر مختلف به يك تشخيص ريشه اي مي رسيم ( مثلا سردرد و نفخ شكم بي خوابي عرق كردن بيش از اندازه و افسردگي در يك بيمار همگي تنها به عنوان علامت يك بيماري كه تمام اين خصوصيات را شامل مي شود محسوب مي گردد و تنها با يك داروي هوميوپاتي تمامي آنها بر طرف مي شود). تاكيد هوميوپاتي بر مصرف حداقل دارو و نيل به درماني بدون عوارض در بهترين شكل ممكن است و انسان سالم كسي مي باشد كه نه تنها از درد جسمي رنج نبرد بلكه فارغ از هر گونه آزار رواني و روحي بي هيچ مانعي از زندگي لذت برد و هدف درمان در هوميوپاتي رساندن هر بيمار به اين نقطه ايده آل است.

چه بيماريهايي؟

هوميوپاتي يك طب كامل مي باشد و تقريبا براي اكثر قريب به اتفاق بيماريهاي رايج راه حل درماني دارد از بيماريهاي جسمي همچون سردرد كمر دردها دردهاي مزمن مشكلات گوارشي تنفسي روماتيسمي بيماريهاي با منشا هورموني و پوستي تا بيماريهاي روان همچون افسردگيها اظطرابها ترسها و حتي رفتارها و عادات ناپسند . اما بايد توجه نمود كه در هوميوپاتي هر بيمار براي درمان شدن بايد به دقت تشخيص داده شود امري كه هميشه رخ نمي دهد پزشكان هوميوپات مجرب در برخورد با بيماريهاي مختلف موفقيتي بيش از 60% موارد دارند كه بسته به علم و تجربه هوميوپات و نوع و شدت بيماري و اينكه در چه مرحله اي از بيماري مراجعه نموده اند متفاوت خواهد بود در كل اكثر بيماران مي توانند به درماني كامل برسند بدون آنكه نياز باشد تا آخر عمر از داروهاي شيميايي براي كاهش آلام خود استفاده كنند. طب هوميوپاتي براي تمام سنين قابل توصيه مي باشد بطوريكه از نوزادان تا افراد كهنسال مي توانند از درمان هوميوپاتي منتفع شوند.

پزشك هوميوپات ؟

پزشكان هوميوپات افرادي هستند كه بعد از پايان دوره عمومي پزشكي دوره هوميوپاتي ( حداقل دو ساله) را طي نموده اند و علاوه بر تبحر كافي بر پزشكي رايج از علم و تجربه كافي در زمينه طب هوميوپاتي برخوردارند. متاسفانه بعصي از افراد بدون داشتن تحصيلات لازم و طي دوره هاي آموزشي كافي مبادرت به درمان مي نمايند كه نتايج ضعيف درماني اين عده گاه به كل جامعه هوميوپاتي منتسب مي شود .

كجا؟

هوميوپاتي در حال حاضر دومين طب از نظر وسعت بيماران تحت پوشش در جهان است و ميليونها نفر در سراسر جهان براي درمان نزد هوميوپاتها مراجعه مي نمايند در انگلستان بيش از 50% پزشكان بيماران خود را در صورت لزوم نزد پزشكان هوميوپات ارجاع مي دهند در فرانسه بيشترين فروش داروها براي سرماخوردگي و آلرژي مربوط به داروهاي هوميوپاتي مي باشد در هندوستان بيش از 100000 پزشك هوميوپات فعاليت مي كنند هوميوپاتي در بيش از 40 كشور جهان شناخته شده است و روز به روز بر طرفداران اين علم افزوده مي شود اكثر كشورهاي اروپايي بخصوص انگلستان آلمان فرانسه كشورهاي آمريكايي همچون كانادا ايالات متحده آرژانتين و حتي كشورهاي افريقايي همچون غنا افريقاي جنوبي همگي شاهد گسترش هوميوپاتي هستند.

سازمان بهداشت جهاني با حمايت از هوميوپاتي از كشورهاي عضو در جهت ارتقا هر چه بيشترجايگاه اين طب كمك مي نمايد

در ايران نيز هوميوپاتي تقريبا از 12 سال قبل به همت اساتيدي همچون دكتر ناصري و دكتر ميرزازاده و تشكيل كلاسهاي درس در دانشگاه تهران ودانشگاه آزاد تهران اغاز شد و اكنون دوره كامل آموزش هوميوپاتي در محل دانشكده دامپزشكي دانشگاه تهران برگزار مي شود در حال حاضر انجمن هوميوپاتي ايران با بيش از 100 عضو رسمي فعاليت خود را از 2 سال قبل اغاز نموده است هوميوپاتي از نظر وزارت بهداشت و درمان ايران به رسميت شناخته شده است و پزشكان هوميوپات با رعايت ظوابط مي توانند درمان بيماران را انجام دهند

كلام آخر؟

هوميوپاتي اميدي دوباره به درمان را به ميليونها بيمار در سرتاسر جهان باز گردانده است آنجا كه طب كلاسيك از پاسخ به بيماران ناتوان مي ماند و توصيه اي جز داروهاي تسكين دهنده ( و نه شفا دهنده) ندارد هوميوپاتي با نگرشي ديگر به بيمار و بيماري تجربه سلامت را بار ديگر به دردمندان نشان مي دهد

دكتر فاضل حميدبهنام

عضو انجمن هوميوپاتي ايران

Marichka
20-07-2006, 14:25
هوميوپاتی يک طب کامل می باشد و محدوده عمل آن نه تنها شامل بيماريهای طب رايج بلکه مشکلاتی را هم که حتی به ظاهر بيماری تلقی نمی شوند را هم در بر می گيرد( اخلاق نامناسب-عرق کردن بيش از اندازه ...)
ديدگاه اصلی در اين طب بازسازی و هوشيار کردن سيستم حياتی بدن به گونه ايست که خود بدن با امکاناتی که در اختيار دارد بيماری را حل کند( در مورد چگونگی اين درمان در نوشته های بعدی توضيح داده خواهد شد)
نمونه ای از بيماريهايی که از طريق هوميوپاتی می توان به درمان قطعی رسيد در ذيل ارائه می شود
پوست: جوشهای صورت و بدن (مقاوم به داروهای شيميايی) .پسو ريازيس.-خارش -کهير...
گوش و حلقو بينی: -آلرژی فصلی-زخم و آفتهای مکرر دهان-بدبويی مزمن دهان-سينوزيت مزمن-ترشحات پشت حلق دائم-صدا های اضافه در گوش-کاهش شنوائي -گرفتگيهای مزمن بينی
سر و گردن: سردردهای مزمن-ميگرن-احساس های خاص در سر (سنگينی.بزرگی .سوزش...)
سينه و قلب:دردهای مزمن-طپش قلب-دردهای قلبی-مشکلات قلبی مقاوم به درمان-سرفه های مزمن-نفس تنگی- آسم
گوارش:درد و زخم معده- نفخ معده و روده-یبوستو يا اسهالهای مزمن-تهوع و استفراغهای مکرر(مانند دوران بارداری)...
اعضا بدن: دردهای مزمن در دست و پا- روماتيسم-سرد يا داغ بودن غير طبيعی دست و پا- عرق زياد و غير طبيعی در کف دست و پا-خواب رفتن دست و پا- کمر دردها- درد سياتيکی-فلجيها
زنان: دردهای قائدگی شديد-مشکلات جنسی-خونريزيهای زياد -عفونتهای زنانگی مزمن و مکرر
اعصاب و روحيه: افسردگيها-اضطرابها-ترسها-اخلاق و عادات نامناسب-عصبانيتهای شديد و سريع -فراموشکاری-آزردگی از افکار گذشته يا حال- تيک عصبی-خجالتی بودن-...
تومورها-سرطان ها(با توجه به شرايط بيمار)- پارکينسون-ام اس -بيماريهايی که در پزشکی کلاسيک حتی اسمی ندارند!
ليست فوق تنها نمونه ای از قدرت عمل هوميوپاتی می باشد و شايد بهتر باشد بيماريهای خاصی در اين زمينه نام برده نشود
اما در تمام موارد فوق رسيدن به تشخيص هوميوپاتی شرط اول درمان است چرا که يک هوميوپات بايستی با دقت بسيار علائم مختلف را در کنار يکديگر قرار دهد و تنها با يک دارو بيمار را به شفا برساند که در عمل اين مسئله به فاکتور هايی بستگی داردهمچون: همکاری کامل بيمار در دادن شرح حال (حتی ريزترين مسائل)و عدم مخفی کردن خصوصيات جسمی و اخلاقی-دقت و تجربه و علم بالای هوميوپات ...
فراهم شدن شرايط فوق در صد موفقيت را بسيار بالا می برد
البته در مورد بيمارانی نيز که داروهای بسيار استفاده می کنند(به خصوص داروهای کورتون دار نظير پردنيزولون- دگزامتازون-...)روند درمان سخت می شود که بايد بسته به شرايط اقدام به درمان نمود (مشورت قبلی با هوميوپات)

Marichka
20-07-2006, 14:26
شايد اولين سوالی که برای يک بيمار در مراجعه به هوميوپات مطرح می شود ميزان موفقيت و احتمال بهبودی وی است .
بصورت يک اصل می توان گفت که هر بيماری که نيروی حياتی وی از بين نرفته باشد می تواند از هوميوپاتی انتظار بهبودی داشته باشد. در حقيقت با توجه به اينکه هوميوپاتی با تحريک سيستم ايمنی بدن عمل می کند اگر سيستم ايمنی و کلا ساختار بدن دچار نابودی مفرط و غير قابل برگشت شده باشد اميد به بهبودی به شدت کاهش می يابد مانند مراحل انتهايی سرطان-و يا بيمارانی که عضو يا اعضايی‌از بدن را از دست داده اند و به عبارتی ناقص شده اند (کليه-کبد-...) که تشخيص آن وابسته به نظر پزشک هوميوپات است گرچه در اين موارد هم از طريق هوميوپاتی می توان با کاهش دردها و ايجاد آرامش و کاستن از داروهای شيميايی عملا به بيمار کمک بسيار می توان کرد
اما در عمل موانع ديگری نيز ممکن است پيش بيايد که البته قابل برطرف نمودن هستند
۱)همانطور که در فصل مصاحبه هوميوپاتی ذکر شد نحوه گرفتن اطلاعات مربوط به بيماری اهميت زيادی دارد و هر عاملی که در آن اختلال ايجاد کند باعث کاهش درصد موفقيت می شود
بيمار بايستی تمامی نکات مربوط (و بعضا غير مربوط از نظر خودش)را صادقانه عنوان کند تا هوميوپات به نزديکترين تشخيص برسد مشکل زبان(گويشهای متفاوت)-خجالت کشيدن از گفتن واقعيات-بی اعتمادی به پزشک هوميوپات-کم حرف بودن ذاتی بيمار-حضور اطرافيان بيمار در مصاحبه-و عدم آشنايی کافی بيمار از آنچه که هوميوپات بايد بداند .همگی باعث کاهش موفقيت می شوند چه بسيار پيش می آيد که بيمار به علل فوق مطلبی را در جلسات اول نمی گويد و بعد از گذشت چندين جلسه ناموفق(يا بهبودی کم) با گفتن نکات کليدی در تشخيص تازه به درمان کامل می رسد که اين امر باعث طولانی شدن درمانش شده است
۲)داروهای شيميايي: در بسياری از بيماران به علت درمان آلوپاتی بيمار در حال مصرف داروهای شيميايی می باشد در اين حال هوميوپات بايستی تا جای ممکن اين داروها را قطع و يا کاهش دهد چرا که با درمان هوميوپاتی ايجاد اختلال می کند در مواردی که داروها مسکن هستند و بيمار وابستگی حياتی به دارو ندارد(انواع ضد دردها-داروهای اعصاب-...)عموما از ابتدا قطع می شوند ولی در مواردی که بيمار به شدت وابسته به دارو شده و قطع آن می تواند خطرناک و يا غير قابل تحمل باشد ناچارا درمان هوميوپاتی همزمان با داروی شيميايی شروع می شود (داروهای فشار خون-داروهای قلبی-تشنج-آسم-...)تا با نتيجه گيری تدريجی بتوان داروی شيميايی را کاهش و در نهايت قطع نمود
در اين حال واضح است که موفقيت درمان کاهش و طول درمان افزايش می يابد
در نظر بگيريد که مصرف داروی هوميوپاتی مانند يک موسيقی ملايم باشد که فقط در صورت شنيده شدن اثر ميکند در اين حال اگر سروصدای ديگری در محيط باشد(داروی شيميايی)مطمئنا مانع از شنيده شدن موسيقی ملايم می شود( هر چند که شنيده شدن نيز غير ممکن نيست)گاهی بيماران تصور می کنند که با وجود مصرف داروهای شيميايی که به شدت به آن وابسته هستند امکان درمان هوميوپاتی وجود ندارد اما با يد گفت عليرغم سخت تر شدن درمان می توان با نظر پزشک معالج درمان را شروع کرد و در نهايت نتيجه گرفت
نکته مهم ديگر اينکه به دلايل مختلف ممکن است پزشک هوميوپات در جلسه اول درمان به نتيجه نرسد و در دفعات بعد با کامل کردن اطلاعات به تشخيص درست برسد و لذا بيمار نبايد با اولين نتيجه منفی از هوميوپاتی نا اميد شود و گاهی نيز ممکن است مانند هر پزشک ديگری پزشک هوميوپات شما . به تشخيص نرسد در اين هنگام معمولا هوميوپاتها نظر مشورتی خود را در مورد بيماران از يکديگر می پرسند. همانگونه که با شکست درمانی مثلا در درمان بيماری استخوان توسط يک ارتوپد نمی توان ارتوپدی را زير سوال برد همانگونه نيز نمی توان به صرف شکست درمانی بيمارانی معدود. کل هوميوپاتی را بی اعتبار دانست چه بسا با مراجعه به پزشک هوميوپات ديگری مسئله به آسانی حل شود
۳) انتظار درمان در نزد بيماران نيز نکته مهم ديگريست که گاه به اشتباه شکست درمانی تلقی می شود. در واقع بسياری از بيماريها با توجه به سير کند شکل گيری آنها مدت طولانی برای حصول به درمان نياز دارند و گاه شروع اثر درمانی حتی چند هفته بعد شروع می شود و يا به کندی و در ابتدا به شکل نامحسوس است که همين امر باعث می شود تا بيمار از درمان نااميد شود .بارها برای من پيش آمده که برای اثبات بهبودی در بيمار ناچار به يادآوری مشکلات بيمار (با مرور پرونده وی) شده ام که در اين حال تازه بيمار متوجه تغييرات و بهبودی خود می شود
طول درمان در هوميوپاتی بسيار متغيير می باشد و بسته به نوع بيماری و حاد يا مزمن بودن آن از چند ساعت تا چند سال متغير است . شايد به عنوان يک معيار کلی بتوان مدت زمان در گيری بيماری را برای حدس زدن در مورد طول درمان در نظر گرفت. به عبارت ديگر هر چقدر که بيماری فرد مدت طولانيتری وی را در گير کرده باشد مدت مورد لزوم برای درمان طولانی تر است برای نمونه بيماری با قدمت بيش از ده سال احتمالا چندين ماه برای درمان نياز داردالبته شدت بيماری و همينطور مصرف يا عدم مصرف داروهای شيميايي نيز در تعيين اين مدت اهميت دارند. البته بايد گفت که بيمار با اولين بار مصرف دارو(تشخيص صحيح) بهبودی را مشاهده می کند که اکثرا تا حد رهايي کامل از آلام بيماريست اما با گذشت زمان اثر دارو (حدودا يک ماه ) علائم بيماری باز می گردد البته با شدتی کمتر از قبل با تکرار داروی هوميوپاتی و تغييرات لازم در قدرت دارو بيمار با مصرف بار دوم دوباره خوب می شود و اين تجويز مرتب صورت می گيرد (مثلا ماهانه) و در هر بار برگشت بيماری خفيفتر می شود و بعد مدت اثر درمان طولانی تر می شود برای مثال بيمار دو ماه يا چهار ماه خوب است و در نهايت ديگر بيماری عود نمی کند. عدم مصرف داروی روزانه آنگونه که در پزشکی کلاسيک معمول است باعث می شود که بيمار حتی اين مدت را چندان حس نکند و در طی اين مدت از زندگی لذت ببرد(در هوميوپاتی معمولا داروها در فواصل طولانی مدت و بيشتر ماهيانه مصرف می شوند)
۴) شرايط زندگی بيماران نيز نقش مهمی در سرعت و کيفيت درمان دارد بدين شکل که اگر بيمار بطور مداوم تحت تاثير اثرات سو بيماريزا باشد واضح است که درمان به کندی پيش می رود و گاه عود می کند عواملی همچون محيط پراسترس در خانه يا محل کار و حضور مستمر مسائل روحی و يا آب و هوايي نامساعد همچون مانعی در مقابل روند درمان عمل می کنند و بايد همزمان سعی در کاستن و دوری از آن شرايط داشت
در نظر بگيريد که شما يک ماشين را که تصادف نموده است کاملا تعمير کنيد و خيلی زود دوباره آن ماشين تصادف کند و هر بار تعمير آن تصادف ديگری را شاهد باشد در اين حال حتما بايد قبل از پرداختن تنها به خرابی ماشين در پی علت آسيبهای مکرر به آن و رفع علت برآمد
بطر کلی ميزان موفقيت هر هوميوپات بسته به تجربه و علم وی متفاوت است ولی بطور کلی از ۵۰٪ تا۹۰٪ متغير است که با توجه به اينکه عموم بيمارانی که نزد هوميوپاتها می آيند عملا از پزشکی کلاسيک جوابی در خور نگرفته اند و لذا بيماران صعب العلاج محسوب می شوند می توان اين درصد موفقيت را بسيار قابل توجه دانست
من وهمکارانم هر روزه شاهد شفای بيمارانی هستيم که اکثرا هيچ اميدی به درمان قطعی نداشته اند . هيچ چيز به اندازه نجات جسم وروان يک انسان از درد و مشقت ارزشمند نيست

Marichka
20-07-2006, 14:27
در مورد اينکه دارو های هوميوپاتی چگونه عمل می کنند و مکانيسم درمان چيست . نظرات بسياری وجود دارد . در اين نوشتار سعی شده است تا به غالب اين تئوريها همراه تمثيلاتی پرداخته شود
همانطور که در مباحث قبلی ذکر شد داروی هوميوپاتی خود در حقيقت توانايی ايجاد بيماری را دارد. بطوری که برای پی بردن به خواص دارويی آن بايستی عده ای آن را داوطلبانه به مقادير زياد استفاده کنند تا بروز حالات و علائم بالينی به دقت بررسی و گزارش شود برای نمونه با مصرف داروی هوميوپاتی قهوه علائم بی خوابی .عصبی شدن . حساس بودن به درد و ناملايمتی .. در فرد ايجاد می شود (البته موقت و بعد از چند روز فرد خود به خود به حالت اوليه باز می گردد) بدين ترتيب خصوصيات داروی هوميوپاتی (قهوه )ثبت می شود (اثبات دارويی)
حال اگر بيماری داشته باشيم که مشکل بی خوابی به همراه عصبی بودن (با جزئيات شبيه اثبات دارويی قهوه )داشته باشد در آن صورت مصرف مقدار کمی از آين دارو بيمار را درمان می کند
آنچه در عمل رخ می دهد تحريک سيستم ايمنی و حياتی بيمار است( مانند آنچه در واکسيناسيون رخ می دهد)
بيماری در واقع اثر برهم کنش عامل بيماريزا (ميکروب -شوک روحی و عاطفی- مواد غذايی مضر -شرايط بد زندگي...)با موجود زنده(بيمار) می باشد بدين ترتيب در ايجاد بيماری هر دو عامل دخيلند به گونه ای که اثر گذاری بر هر يک از آنها می تواند منجر به درمان (ويا احيانا وخامت بيماری )شود
در پزشکی کلاسيک اصل بر نابودی عامل بيماريزا ست اين امر در صورت تحقق می تواند منجر به بهبودی کامل شود چيزی که در درمان بيماريهای عفونی ( باکتريها) توسط آنتی بيوتيکها شاهد آن هستيم اما اين شيوه عملا محدوديتهای فراوان دارد چرا که نه تنها برای بيماريهای ويروسی درمان موثری وجود ندارد (هپاتيت - ايدز...)بلکه اصولا در اکثريت بيماريهای مزمن عامل بيماريزا قابل شناسايي نبوده يا نمی توان آن را نابود کرد در نتيجه تنها با از بين بردن علائم بيماری سعی در کنترل بيماری می شود (مسکنها)
در هوميوپاتی قسمت دوم بيماری اهميت می يابد يعنی فرد بيمار . و اعتقاد بر اين است که سيستم حياتی بيمار (ايمنی و ...) قدرت ذاتی حل بيماری را دارد اما در اثر شوک ناشی از عامل بيماريزا به درستی عمل نمی کند بنابر اين با تنظيم مجدد آن می توان بر بيماری غلبه کرد
و اين امر در هوميوپاتی با تحريکی مشابه بيماری اعمال می شود و به عبارتی بدن هوشيار می شود. بيماری از ديدگاه هوميوپاتی چيزی نيست جز توهم بدن نسبت به شرايط بيماری يعنی بدن نمی تواند به درستی اشکال را تشخيص بدهد
شهري را در نظر بگيريد که دچار حمله دشمن شده (شروع بيماری حاد)در ابتدا نيروهای دفاعی شهر به درستی عمل می کنند اگر اين دفاع کامل و درست باشد خطر حمله رفع خواهد شد (بهبودی بعد از يک بيماری حاد همچون سرماخوردگی- ضرب ديدگی-...) اما اگر دفاع شهر کامل نباشد و يا به هر شکل ضعيفتر از دشمن باشد شهر به اشغال در خواهد آمد در اين حال عدم هماهنگی و انسجام نيروها باعث تحليل رفتن ساکنين شهر می شود(بيماری مزمن. يعنی بيماری که به خودی خود بهبود نمی يابد)
در اين حال دو راه برای نجات شهر موجود است ۱) استفاده از حمله هوايی و بمباران شهر و احيانا رساندن آذوقه به اهالی ( پزشکی کلاسيک که با داروهای شيميايی عمل می کنند)
اگر فرض را بر اين بگيريم که بمبارانها بسيار دقيق باشد (انتخاب صحيح داروی شيميايی)در بهترين حالت علاوه بر نابودی دشمن کل شهر يا اکثر آن ويران می شود و تمام تاسيسات حياتی شهر آسيب می بيند و هر گونه دفاع داخلی سخت می گردد. گر چه در عمل هيچگاه از اين طريق تمام نيروهای دشمن از بين نمی روند و هر بار با قطع بمباران تجديد قوا می کنند ( برگشت بيماری بعد از هر بار قطع داروی شيميايی). از طرف ديگر اگر هم موفق به نابودی کامل دشمن شويم و فرض کنيم آسيبهای شهر هم غير قابل جبران نباشد در نهايت چون نقطه ضعفهای شهر جهت نفوذ دشمن هنوز وجود دارد( استعداد ژنتيکی يا اکتسابی ابتلا به بيماري)لذا همواره اين شهر در معرض خطر دشمن قرار دارد و دير يا زود دوباره اشغال می شود(عود مجدد بيماری)
۲)روش دوم فرستادن يک عده افراد زبده به شهر است که اين افراد نقاط ضعف شهر و همچنين دشمن را به خوبی می دانند همچون خود دشمن (هوميوپاتی)اين افراد با آگاهی دادن به نيروهای دفاعی شهر و بازسازی آنها در يک نبرد داخلی و تنها با کمک امکانات داخل شهر بر دشمن فائق می آيند در اين روش در صورت خبره بودن و آگاه بودن آنها از شرايط موجود (انتخاب صحيح داروی هوميوپاتی براساس علائم بيماری) دشمن نابود شده بدون آنکه شهر (سيستم حياتی فرد) آسيب ببيند و در عين حال با شناسايی و ترميم نقاط ضعف آن شهر عملا راه نفوذ های بعذی گرفته می شود
اين تشبيه ساده می تواند در درک نحوه عمل هوميوپاتی و مقايسه آن با طب کلاسيک راه گشا باشد البته مسائل ديگری مطرح می شود که در قسمتهای بعدی به آنها خواهم پرداخت



در ديدگاه هوميوپاتی کل سيستم حياتی فرد توسط يک نيروی حياتی حفظ می شود (وايتال فورس)سيستم ايمنی (آنگونه که پزشکی کلاسيک در نظر دارد)تنها قسمتی از اين نيروی حياتيست . در برخورد با عامل بيماريزا (ميکروب يا هر گونه استرس)اين نيروی حياتی به گونه ای تقويت می شود تا بر غلبه بر بيماری بتواند سلامت را باز گرداند
در بيماريهای مزمن ( که به راحتی و به خودی خود خوب نمی شوند)اين نيروی حياتی نمی تواند خود را به سطح نيروی بيماريزا برساند و در نتيجه برآن غلبه نمی کند و تنها باعث بروز يکسری واکنشها در بدن می شود که ما آنها را علائم بيماری تلقی می کنيم
به عبارت ديگر علائم بيماری و آلام ناشی از آن چيزی نيست جز واکنشهای بدن برای غلبه بر بيماری که در صورت غلبه نکردن بر بيماری بصورت دائم باقی می مانند عطسه -آبريزش بينی -اسهال -سرفه-... واکنشهای بدن است برای دفع عامل بيماريزا . آه کشيدن -بيقراری-تميز کردن وسواس گونه-... تماما رفتارهايی است که وجود فرد با هدف رهايی از بيماری انجام می دهد اما به علت پايينتر بودن سطح توان فرد (نيروی حياتی )اين حالات تنها باعث رنج بيمار می شوند بی آنکه در بهبودی نقشی داشته باشند
داروی هوميوپاتی در واقع با ايجاد بيماری در ست مشابه بيماری طبيعی فرد نيروی حياتی را تحريک و افزايش می د هد (که اين امر به صورت يک تشديد بيماری گذرا و کوتاه مدت خود را نشان می دهد) و بعد در مدت بسيار کوتاهی به علت مصنوعی و گذرا بودن بيماری دارويی(هوميوپاتی) نيروی حياتی می تواند بر بيماری واقعی غلبه کند
در عمل با يک بيماری گذرا و کاملا کنترل شده سيستم ايمنی بدن تقويت شده و بربيماری غلبه می کند
اين پديده تشديد را می توان با واکنشهای گذرا بعد از واکسيناسيون مقايسه نمود(تب و بی حالی ...)البته در اکثر موارد به قدری کوتاه و خفيف است که بيمار متوجه آن نمی شود
از نظر هوميوپاتی در يک بدن فقط يک بيماری ايجاد می شود سردرد - درد معده-عصبانی شدن-بی خوابی-عرق زياد کف دست و ...در يک بيمار تنها علائم يک بيماری هستند و (نه آنچنان که پزشکی کلاسيک به آن آعتقاد دارد) مثلا ۵ بيماری مختلف در يک نفر ! و تمامی اين حالات بايد با يک دارو حل شوند .
در عمل هم ميبينيم که معمولا تمامی عوارض اصلی بيماری با همديگر (از لحاظ زمانی) و به دنبال يک استرس يا اتفاق روحی يا جسمی حادث شده است . جالب اينکه با درمان صحيح هوميوپاتی نيز تمامی اين ناراحتيها با هم از بين می روند که اين مطلب خود گواه به هم پيوستگی اين مشکلات است . جدا نمودن علائم بيماريها و محدود کردن آنها با نامهايی چون ميگرن-زخم معده-روماتيسم-افسردگی- درد سياتيک ... جز گم شدن راه اصلی درمان اثری ندارد.
علائم بيماريها و آنچه بيمار از آن شکايت می کند آن چيزی است که بايد به آن توجه کافی نمود تکيه بيش از حد بر نتايج آزمايشگاهی و دقت در پاتولوژی حاکم بر بيماری عليرغم اينکه جزو واقعيت بيماری می باشند ولی اکثر موارد تاثيری در درمان ندارند . چه بسيار مواردی که پزشک بعد از انجام آزمايشات و عکسهای مختلف و رسيدن به تشخيص(تشخيص با معيارهای کلاسيک) تنها با گفتن يک نام عجيب(ام اس-پارکينسون-لوپوس-پسورياسيس-...) و يا نا اميد کننده (انواع سرطانها-روماتيسم-ميگرن- ...) به بيمار او را ناچار از قبول نا علاج بودن بيماری اش می کند. و اين سناريو هر روزه تکرار می شود بی آنکه کسی به حق بپرسد که پس درمان کجاست؟‌ در نظر بگيريد که سنگ بزرگی در سر راه شما قرار دارد در بار اول شما برای حل اين مسئله سعی می کنيد ابتدا آن را با زور تکان دهيد و بعد شروع می کنيد ابتدا جنس سنگ سپس رنگ آنو منشا زمين شناسی آن. ... را تعيين می کنيد!
اما هيچيک از اين اطلاعات در عمل نمی تواند در جابجا کردن آن نقشی داشته باشد (گرچه جزو حقايق آن سنگ هستند) در صورتيکه تنها با دانستن وزن سنگ و استفاده از يک اهرم مناسب و در نظر گرفتن شرايط زمين زير آن می توان به راحتی آن را جا به جا کرد و اين همان نکته ايست که گاهی بيماران و پزشکان کلاسيک تعجب می کنند که چطور اين همه آزمايش و بررسی نتوانسته بيماری را علاج کند در صورتی که يک داروی کوچک هوميوپاتی خط قرمزی بر روی تمام آلام بيمار می کشد.

Marichka
20-07-2006, 14:28
بسیاری از کسانی که علاقه مند به هومیوپاتی هستند مهمترین علت گرایش خود به این طب را بی ضرر بودن آن می دانند . گرچه که هومیوپاتی بسیار کم خطر است اما در واقع نباید آن را کاملا بی خطر دانست. اصولا هر ماده دارویی که خاصیت درمانی دارد خاصیت سمی نیز دارد! ماده بی خطر ماده ای است که هیچ خاصیتی نداشته باشد .

در پزشکی کلاسیک همانگونه که قبلا اشاره کرده ام ازیِک ماده دارویی خاص تنها خواص شفابخش آن اختیار می شود و سایر خواص دارو را بطور قراردادی آثار سوئ دارو حساب می کنند و سعی بر این است که خواص درمانی بر خواص سمی برتری داشته باشد . اما در هومیوپاتی تمام خواص داروها با هم در نظر گرفته می شود تقریبا هیچ خصوصیتی از دارو بی توجه نمی ماند

ِیک داروی شیمیایی اگر بطور متوسط 3 تا 5 برابر دوز درمانی استفاده شود اثرات سمی خود را نشان می دهد که این مقدار در بسیاری از موارد تنها 1.5 تا 2 برابر دوز درمانی داروست یعنی اگر شما به جای یک قرص دو تا بخورید عوارض دارو که گاه غیر قابلا جبران است بروز می یابد اما در مورد داروی هومیوپاتی دوز آسیب رساننده صدها برابر مقدار درمانی است که باید در فاصله های کوتاه و مکررا مصرف شود. واضح است که تقریبا هِچ هومیوپات مجربی چنین تجویزی نمی کند . اما گاه اتفاق می افتد که بیماران از روی کنجکاوی ویِا به خیال آنکه دارو هیچ اثر ندارد به اینگونه دارو را مصرف می کنند ( مقدار و تکرار دارو به مقدار بسیار زیاد) در اینصورت اتفاقی که می افتد این است که دارو علائم خود را در بدن به شکل شدیدی نشان می دهد . گاه قطع مصرف دارو برای برطرف شدن علائم دارویی کافی می باشد اما گاهی نیاز است تا با داروهای خاص هومیوپانی عمل خنثی سازی صورت بگیرد. به هر صورت اگر این نحوه غلط دارو ادامه یابد می تواند مانند هر درمان دارویی دیگری عوارض جدی داشته باشد. بنابراین بایستی داروهای هومیوپاتی از دسترس کودکان و همینطور افراد روان پریش (که امکان مصرف بی رویه در آنها وجود دارد) دور نگاه داشته شود . لازم به ِادآوری می باشد که این عوارض متفاوت از تشدید دارویی است که در این پدیده (تشدید) هیچ آثار سو در بدن باقی نمی ماندو قسمتی از روند درمان محسوب می شود.

خطر دیگری که در هومیوپاتی ممکن است پیش آید در رابطه با بیماریهای خطرناک است که اگر هومیوپات& پزشک نباشد به عدم توجه به خطرات احتمالی ممکن است بِیمار آسیب ببیند( عده ای تنها با گذراندن دوره کوتاه هومیوپاتی بدون داشتن مدرک پزشکی اقدام به درمان می نمایند). برای نمونه گاهی داروی بیماران آسمی ویِا بیِماران قلبی بدونه در نظر گرفتن شرایط بیمار( وابستگی دارویی) قطع شده است که دچار ضایعات ناشی از قطع داروها شده است که این اتفاق تنها در مواردی پیش آمده است که هومیوپات معالج اطلاعی از خواص داروهای شیمیایی و شرایط داخلی بیمار نداشته است و این لزوم داشتن تحصیلات کامل پزشکی در نزد هومیوپاتها را نشان می دهد. در کشورهایی که هومیوپاتی به رسمیت شناخته شده است برای اجازه طبابت باید هومیوپات قبلا پزشکی خوانده باشد در غیر اینصورت باید دروس سالهای اولیه پزشکی را گذرانده باشد.

اما نگرانیهایی نیز در بین بیماران در رابطه با درمان هومیوپاتی وجود دارد که اکثرا بیمورد هستند:

1) گاهی بیماران با توجه به اینکه در مدت زمانهای خاص اثر داروی هومیوپاتی از بین رفته و بیماری باز می گردد نگران این مسئله می شوند که شاید به داروهای هومیوپاتی اعتیاد پیدا کنند ! در صورتیکه داروهای هومیوپاتی به هیچ وجه اعتیاد آور نبوده و بیمارانی که به چندین بار تکرار و ادمه طولانی مدت دارو نیاز دارند بعد از مدتی کاملا درمان شده و نیازی به استفاده دارو نخواهند داشت (امری که در مورد اکثر داروهای شیمیایی مورد استفاده در طب رایج رخ نمی دهد و بیماران بایستی گاه تا پایان عمر وابسته به دارو باشند همچون داروهای اعصاب-فشارخون- داروهای قلبی- تشنج-...)

2) گاه بیماران نگران هستند که اگر درمان هومیوپاتی را ادامه ندهند ممکن است مشکلی برای آنان ایجاد شود که این مورد نیز کاملا بی مورد است و اگر بیماری به هر دلیل در حین درمان از ادامه آن منصرف شود هیچ مشکلی ایجاد نخواهد شد بلکه احتمالا با وجود آنکه درمان کامل بدست نیامده است اما موارد جزئی بسیاری احتمالا حل شده اند و گاهی بیمار به درمانهای طب رایج که قبلا پاسخ مناسب نداشته است بهتر جواب می دهد(بعلت بازسازی نسبی سیستم ایمنی)

Marichka
20-07-2006, 14:28
اشکال داروهای هومیوپاتی:

داروهای هومیوپاتی از نظر شکل ظاهری به گونه های مختلفی عرضه می شوند

1)محلول الکلی: در اِن حالت داروی هومیوپاتی در محلولی که شمل آب و الکل سفید (اتیلیک) می باشد حل شده است (با نسبتهای مختلف که معمولا در صد الکل کمتر از 40% می باشد) اِن شکل دارویی کمتر به بیماران ارائه می شود و اگر هم استفاده شود توسط خود هومیوپات و در مطب به مقدار چند قطره در دهان بیمار چکانده می شود. در ضمن از این محلول برای تهیه فرمهای گلبولی داروهای هومیوپاتی استفاده می شود

2)قرص: این نوع داروهای هومیوپاتی شباهت زیادی از نظر ظاهری با قرص های پزشکی کلاسیک دارد . این فرم از داروی هومیوپاتی در ایران بسیار کم یِافت می شود

3)گلبول: در اِن شکل دارویی که رایجترین فرم داروی هومیوپاتی نیز می باشد از قند شیر (لاکتوز) که بصورت گلوله های کوچک فرم گرفته است استفاده می شود ااندازه گلوبولها از قطر 1 میملیمتر تا 10 میلیمتر متفاوت می باشد که معمولا از اندازه های استاندارد 1- 3-5 میلیمتر اسفاده می شود. گلوبولهای کروی همانطور که گفته شد از جنس قند می باشند و داروی هومیوپاتی بر روی آنها چکانده شده است و بعبارت دیگر با محلول هومیوپاتی مرطوب شده اند. این گلبولها بسته به سبک کاری پزشک هومیوپات به گونه های مختلف ممکن است تجویز شود عده ای از هومیوپاتها اعتقاد به مصرف مستقیم داروهای گلوبولی دارند یعنی بیمار یک یا چند عدد از گلوبولها زا باید زیر زبان قرار دهد تا در دهان حل شوند.

عده ای دیگر از همکاران هومیوپات معتقدند که با حل داروی هومیوپاتی در مقداری آب و مصرف کمی از آب مورد نظر دارو نه تنها بهتر عمل می کند بلکه خاصیت تشدید علائم نیز کاهش می یابد. هر یک از این دو شیوه طرفداران خاص خود را دارند. لازم به ذکر است که اندازه گلوبولها برخلاف ظاهر آنها تغغیر زیادی در قدرت دارو ایجاد نمی کند به خصوص در شیوه محلول کردن در آب اِن تفاوت بسیار کم خواهد شد. از طرف دیگر خرد شدن داروی هومیوپاتی خواص آن را کاهش نمی دهد .

4)پماد- کرم هومیوپاتی: بعضی از شرکتهای دارویی از تعدادی از داروهای هومیوپاتی که قدرت زیادی در درمان یک بیماری موضعی (عمدتا پوستی دارند) کرم و پماد تهیه نموده اند که مورد مصرف گاهی قرار می گیرد . البته لازم به ذکر است که بسیاری ازاساتید هومیوپاتی اِن نحوه تجویز را مردود می دانند چرا که معتقدند دارو باید کل سیستم را درمان نماید و چنین تجویزی در صورت موثر بودن نیز ممکن است اثر سرکوبگرانه و پوشاننده بر روی علائم بیماری داشته باشد


نگهداری داروی هومیوپاتی:

داروهای هومیوپاتی به علت خواص خاص خود ممکن است در شرایط خاصی بی اثر شوند. سرما و گرمای زیاد محیط می تواند یکی از علل خراب شدن داروها باشند. از سوی دیگر قرارگرفتن در میدان مغناطیسی وسایل برقی (تلویزیون - یخچال...) نیز در بی اقثر شدن دارو نقش دارد. نور زیاد و مستقیم خورشید نیز از عوامل موثر شناخته شده است. عطر و ادوکلن نیز نباید در کنار داروهای هومیوپاتی نگهداری شوند

در مقادیر زیاد دارو نیز اگر داروهای هومیوپاتی در کنار هم نگهداری شوند دیده شده است که می توانند بر روی خواص هم (بصورت الکترومغناطیسی) اثر بگذارند البته این موضوع کاملا اثبات نشده است.

در ضمن داروهای هومیوپاتی بایستی از دسترس بچه ها ( مانند هر داروی دیگر) دور نگه داشته شود و همینطور از مصرف دارو از روی کنکاوی بپرهیزید گرچه هِچ خطر جدی وجود ندارد اما ممکن است با داشتن حساسیت به دارو خاطه بدی را تجربه کنید!

mercedes
20-07-2006, 22:42
با تشكر dianella
مطالب بسيار جالبي بود.
يكي از دوستانم كه بيماري بسيار سختي داشت با اين روش به سادگه در مان شد
يه كتاب كامل در اين مورد مطالعه كردم به نام (يك)نوشته آقاي دكتر مسعود ناصري كتاب (صفر) آن هم اخيرا چاپ و منتشر شده.

Marichka
27-08-2006, 08:43
تا چند قرن پيش كه هنوز داروهاي شيميايي اينقدر فراگير نشده بودند مردم خود را با خوردن دارو هاي گياهي يا خوردن غذاهاي مكمل درمان مي كردند. در آن زمان عطاري ها هم محل فروش ادويه و بعضي مواد غذايي بودند هم داروخانه.

انواع عرقيات گياهي هم در طب سنتي ايران جايگاه خاصي دارند. از همين جا مي توان به اهميت غذا در بازيابي سلامت از دست رفته پي برد. با اين حال امروز بيشتر ما در صورت ابتلا به بيماري هاي جزئي يا حاد به پزشكان معمولي مراجعه مي كنيم و از خودمان با داروهاي شيميايي پذيرايي مي كنيم.

اما راه هاي ديگري هم براي درمان بيماري هاي تازه از راه رسيده يا مزمن وجود دارد. يكي از فراگيرترين روش هاي درماني در سراسر دنيا هوميوپاتي است كه اتفاقاً پزشكان معمولي خيلي به سختي مي توانند آن را جايگزين مناسبي براي كار خود بدانند.

در هوميوپاتي ماده اي كه نشانه هاي بيماري خاصي را ايجاد كرده با دوز پائين به مريض مي خورانند كه باعث فعال شدن سيستم ايمني خود بدن مي شود و بدن به طور طبيعي خود را درمان مي كند.

هوميوپات ها تقريباً فلسفه اي مشابه دكتر تغذيه را دنبال مي كنند كه سركوب نشانه هاي بيماري با دارو به هيچ وجه قلب بيماري را هدف نمي گيرد و تا زماني كه منشاء عدم تعادل در بدن باقي مانده باشد، بيماري ادامه پيدا مي كند.

ممكن است پس از مصرف دارو هاي شيميايي نشانه هاي بيماري ناپديد شوند اما در بيشتر موارد عدم تعادل پس از مدتي به شكل ديگري ظاهر مي شود.

هوميوپات ها تمامي مشكلات و ناراحتي هايي را كه بيمار دارد با انجام آزمايش هاي وقت گير و دقيق در نظر مي آورند.

اين كار در عصر تخصص ها- كه هر متخصص فقط به يك ناراحتي خاص مي پردازد- هنر گمشده اي است و عجيب به نظر مي رسد. آنها سپس درمان هوميوپاتي واحد و جامعي را كه با كل نشانه هاي بيماري همخواني داشته باشد انتخاب مي كند.

اين درمان هاي طبيعي از گياهان، مواد معدني و ساير تركيبات طبيعي تشكيل شده اند كه طي فرآيندي مرحله به مرحله با رقيق كردن مكرر و تكان دادن محلول آماده شده اند.

در اين روش تركيباتي ارائه مي شود كه سيستم ايمني خود بدن را تحريك مي كند. معمولاً دارو را تنها يك بار به بيمار مي دهند و صبر مي كنند تا تاثير درازمدت آن آشكار شود.

امروزه هوميوپاتي در بسياري كشورها مانند انگلستان، فرانسه، سوئيس، آلمان و هند پذيرفته و رايج است با اين حال هوميوپاتي هم مانند تغذيه درماني در بسياري كشورها هنوز شناخته شده نيست.

اگرچه به علت موفقيت بسيارش در درمان بيماري ها به سرعت در حال رشد است به خصوص كساني كه داروهاي مرسوم به آنها كمكي نكرده هر روز بيش از پيش به هوميوپاتي روي مي آورند.

معمولاً هوميوپاتي براي افرادي كه بيماري هاي مزمن دارند بسيار تاثيرگذار است كه بيماري هاي جسمي طولاني مدت يا مشكلات عاطفي و نيز بيماري هايي كه دوباره و چندباره بازگشته اند را هم دربرمي گيرد. اينكه پزشكي، بيماري را درمان ناپذير تشخيص داده باشد باعث نمي شود كه هوميوپاتي نتواند همان بيماري را علاج كند.

هوميوپاتي حتي به كساني كه بيماري خاص آنها دقيقاً تشخيص داده نشده هم كمك مي كند.
هوميوپاتي بر پايه سه اصل عمل مي كند:

اول آنكه مشابه، مشابه اش را درمان مي كند؛ مثلاً اگر نشانه هاي سرماخوردگي در بيمار شبيه به مسموميت با جيوه باشد، جيوه بهترين درمان هوميوپاتي است.
دوم دوز حداقل؛ درمان بسيار بسيار رقيق به كار گرفته مي شود كه معمولاً يك واحد از ماده درماني و يك ميليارد واحد آب است.
سوم درمان واحد است يعني مهم نيست كه چند نشانه در بيمار وجود دارد تنها يك درمان به كار گرفته مي شود و آن درمان تمامي نشانه هاي بيماري را هدف مي گيرد.
همين اصول پايه در درمان هاي پيچيده آلرژي هم ديده مي شود كه در آن ماده ايجادكننده آلرژي در دوز پائين به بيمار داده مي شود يا در واكسيناسيون كه مهمترين بخش ويروس به بيمار تزريق مي شود تا سيستم ايمني او را در برابر آن ويروس خاص فعال كند.

چرا هوميوپاتي؟
هوميوپاتي دومين سيستم دارويي پرطرفدار در جهان است. محبوبيت اين روش در آمريكا در دهه اخير سالانه ۲۵ تا ۵۰ درصد رشد كرده است. توجه به اين روش از چند عامل سرچشمه مي گيرد:
- هوميوپاتي به شدت موثر است، هنگامي كه درمان درست اعمال شود نتيجه سريع، كامل و هميشگي است.
- هوميوپاتي كاملاً مطمئن است. حتي كودكان خردسال و زنان باردار هم مي توانند بدون ترس از عوارض جانبي از آن استفاده كنند. حتي درمان هاي هوميوپاتي را مي توان همراه با ساير داروها بدون ايجاد عوارض جانبي ناخواسته مصرف كرد.
- هوميوپاتي طبيعي است. در درمان هاي هوميوپاتي معمولاً مواد طبيعي به كار گرفته مي شوند.
- هوميوپاتي در هماهنگي با سيستم ايمني بدن عمل مي كند برعكس داروهاي شيميايي پيچيده كه سيستم ايمني بدن را سركوب مي كنند. مثلاً داروهاي ضدسرماخوردگي، عطسه كه عكس العمل طبيعي بدن به سرماخوردگي و تلاش بدن براي پاكسازي ريه ها است را مختل مي كنند.
- درمان هاي هوميوپاتي اعتيادآور نيستند. هنگامي كه بيمار احساس بهبودي كرد مي تواند از مصرف آنها دست بكشد. اگر هم بهبودي حاصل نشد به اين معني است كه احتمالاً درمان هوميوپاتي اشتباهي را در پيش گرفته است.
- هوميوپاتي روشي جامع است. همه نشانه هاي بيماري را يك باره برطرف مي كند به عبارت ديگر علت بيماري را هدف مي گيرد نه نشانه هاي آن را. همچنين مي توان مطمئن بود نشانه هايي كه با هوميوپاتي درمان مي شوند دوباره باز نمي گردند.

اما مشكلي هم هست
دو مانع عمده، به كارگيري هوميوپاتي را براي درمان بيماري ها محدود مي كند: نسخه دادن براي درمان درست و دقيق هوميوپاتي كمي بيشتر از مداواي عادي طول مي كشد.

از طرفي فقط درمان دقيق مي تواند نشانه هاي بيماري را برطرف كند. هيچ درمان هوميوپاتي استانداردي مثلاً براي سردرد وجود ندارد.

درماني كه پي مي گيريد بايد دقيقاً با سردرد مشخص شما همخواني داشته باشد اينكه كجاي سرتان درد مي كند، چه چيزي باعث آن شده، چه جور دردي دارد، چه چيزي آن را تشديد مي كند، چه چيزي آن را بدتر مي كند، حالت روحي شما و چه نشانه هاي ديگري احساس مي كنيد همه و همه دخيل هستند.

نكته ديگر اينكه معمولاً در محدوده خاصي از درمان هوميوپاتي به كار گرفته مي شوند و پيدا كردن درمان خارج از اين محدوده كمي مشكل است؛ همانطور كه اگر داروي شيميايي لازم يكي از ۳۰ داروي رايج نباشد داروخانه دار به سختي مي تواند آن را پيدا كند.
تئوري درمان مشابه با مشابه به سال ۴۶۸ تا ۳۷۷ قبل از ميلاد باز مي گردد اما تا پيش از كارهاي ساموئل هانه مان (۱۸۴۳ ۱۷۵۵) كاربرد عملي نداشت.
هانه مان در آزمايش هاي خود دوزهاي مختلف از تركيبات مختلف را روي خود و داوطلب سالمش امتحان و تاثير آن را جزء به جزء يادداشت مي كرد.

او براي اطمينان بيشتر تركيبات را به شكل بسيار بسيار رقيق درست مي كرد و به اين ترتيب به يكي از جنبه هاي شگفت انگيز هوميوپاتي پي برد. هر چه درمان هوميوپاتي رقيق تر باشد درمان بيماري موثرتر خواهد بود.
هوميوپاتي درماني جامع است. براي همين براي آنها كه به درمان هاي معمولي عادت كرده اند كمي عجيب به نظر مي رسد چون آنها براي مشكل پوستي يك دارو مي گيرند، براي سردردشان دارويي ديگر و براي بي خوابي هم دارويي ديگر.
مثلاً سرماخوردگي معمولي ويروسي دارد كه اثرات بي شماري به وجود مي آورد و در افراد مختلف تفاوت جزيي دارند. پس افراد مختلفي كه دچار همان ويروس مي شوند ممكن است نشانه هاي كاملاً متفاوتي داشته باشند. به همين دليل است كه براي هر بيمار بايد با تحليل خاص و دقيق خود تجويز شود تا از همه نشانه ها يك باره خلاص شود.
سيميليوم ماده منحصر به فردي است كه اگر به شخص سالم داده شود درست همان نشانه هاي بيماري را در او به وجود مي آورد كه بيمار دارد.
علاوه بر نشانه هايي كه بايد در هر مورد براي يافتن درمان هوميوپاتي درست باشد دقت هم بسيار مهم است. مثلاً حدود ۵۰۰۰ نوع سردرد داريم كه درمان هر يك براساس اينكه چه موقع درد بروز كرده، نوع درد، درد در كجاي سر است، چه چيزي آن را تشديد مي كند و چه نشانه هاي ديگري همراه آن است، فرق مي كند.

دوز و قدرت درمان

همه هوميوپات ها بر دوز و قدرت درمان براي تشخيص خاص توافق نظر ندارند و تشخيص دوز درمان به حساسيت بيمار و خود آن درمان خاص بستگي دارد.
اما اصل كلي اين است كه بيماري هاي مزمن بايد با دوز بالاتر بين ۳۰ تا ۲۰۰ و بيماري هاي تازه با دوز كمتر حدود ۶ درمان شوند. به هر حال استثناهايي هم وجود دارد به خصوص وقتي نشانه هاي بيماري با رويداد خاصي آغاز شده اند لازم است ابتدا بدن با وارد كردن دوز بالا تحريك شود و سپس درمان با دوز پايين تر ادامه يابد. دوزهاي پايين بيش از دوز بالا در هوميوپاتي كاربرد دارند.
قانون عمومي ديگر اينكه داروهاي قوي هوميوپاتي تنها هنگامي بايد به كار گرفته شوند كه اطمينان داشته باشيم درمان صحيح است بنابراين هميشه درمان با دوز پايين تر شروع مي شود و سپس اگر بهبود آغاز شود ولي كامل نباشد قدرت درمان را بالا مي برند.
داروهاي هوميوپاتي بايد به بدن پاك وارد شوند. مثلاً در زمان درمان با هوميوپاتي بايد از بوهاي تند مانند نعنا (حتي در خميردندان) و قهوه پرهيز شود. هر وقت احساس كرديد نشانه هاي بيماري بهتر شدند خوردن داروهاي هوميوپاتي را قطع كنيد.
نشانه هاي مهم
از آنجا كه هوميوپاتي براساس مجموعه نشانه هاي بيماري عمل مي كند بايد تمامي اين نشانه ها را در نظر آورد. بيشتر ما ناراحتي هايي داريم كه مدت ها با ما بوده اند و حتي ديگر به آنها توجهي نداريم مثل سردي پاها.
بايد به همه اين نشانه ها توجه كرد حتي بايد مواردي را كه بيماري تلقي نمي شود هم در نظر گرفت مثل خارش مداوم پشت گوش.

در كنار ناراحتي ظاهري كه داريد (مثل سردرد) بايد به موارد زير هم توجه كنيد:
- حالت روحي (مثل ترس و هيجان)
رنگ، حالت و ترتيب دفع
- چه چيزي نشانه خاص را بهتر يا بدتر مي كند
- هر نشانه دقيقاً كجا واقع شده
- هر نشانه براي نخستين بار چه موقع شروع شد و چه چيزي باعث آن شد
الگوي خواب
- به چه چيزي حساس هستيد (مثل نور، سرما، گرما، باد، لمس، انتقاد)

هوميوپاتي در خانه
به كار گرفتن درمان هاي هوميوپاتي در خانه بي خطر است چرا كه هيچ عوارض جانبي خطرناكي به دنبال ندارد. تصوري درباره ساير درمان هاي جايگزين مثل طب گياهي، مكمل هاي غذايي يا طب گياهي چيني هم هست كه همه اينها در خوددرماني كاملاً بي خطر هستند چون «طبيعي» هستند.
اما در مورد هوميوپاتي موضوع فرق مي كند. در اين مورد چون همه چيز بسيار بسيار رقيق است خطري بيمار را تهديد نمي كند در حالي كه اگر بعضي درمان هاي گياهي يا مكمل هاي غذايي با دقت به كار گرفته نشوند خطرات طولاني مدت به جا مي گذارند.

morshed
16-09-2006, 20:22
با تشكر dianella
مطالب بسيار جالبي بود.
يكي از دوستانم كه بيماري بسيار سختي داشت با اين روش به سادگه در مان شد
يه كتاب كامل در اين مورد مطالعه كردم به نام (يك)نوشته آقاي دكتر مسعود ناصري كتاب (صفر) آن هم اخيرا چاپ و منتشر شده.
بله من هم خوندم کتاب یک رو فوق العاده است

h2006
15-10-2007, 19:36
هوميوپاتي چيست؟

نگاه كل‌نگر: طبق اين ديدگاه بيماري به هيچ وجه يك امر موضعي نيست و مربوط به تماميت وجود فرد است. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يعني براي مثال اگر فردي دچار زخم معده شده باشد، مشكل تنها مربوط به معده او نيست بلكه تمام وجود وي (ذهن و جسم) مختل شده است كه يكي از علائم آن اختلال زخم معده است.
با توجه به ديدگاه كل‌نگرانه، براي تشخيص دارو بايد تماميت فرد و علائم مختلف جسمي و ذهني وي بررسي شود و سپس دارويي كه كليت علائم وي را پوشش مي‌دهد تجويز گردد.يعني مثلا يبوست وسردرد وافسردگي به عنوان يك اختلال كلي در نظر گرفته شده وبراي همه اين علائم يك دارو تجويز ميشود. در حقيقت آنچه كه باعث بروز علائم بيماري است، اختلال در نيرويي است كه تمام وجود فرد را هدايت و كنترل مي‌كند و باعث يكپارچگي اعضاء مختلف ميشود و با تصحيح اختلال آن تمام علائم بيماري از بين مي‌روند. بنابراين در هوميوپاتي «تخصص» مفهومي ندارد و يك هوميوپات حاذق قادر است انواع و اقسام بيماري‌هاي ذهني و جسمي را درمان نمايد، چرا كه او قادر به تصحيح اختلال نيروي حياتي يعني سرچشمه علائم بيماري گوناگون است.
· قانون مشابهت: طبق قانون مشابهت، هر آنچه كه بتواند در انسان سالم مشكلي ايجاد كند، مي‏تواند همان مشكل را در يك فرد بيمار درمان كند. براي مثال اگر دارويي در افراد سالم حالت اضطراب ايجاد كند، افراد مضطرب را مي‏تواند درمان كند. اين قانون كه در نگاه اول بسيار عجيب به نظر مي‌رسد پايه تجويز دارو در هوميوپاتي است و تجربه و مطالعات متعدد و گسترده نشان داده است كه با استفاده از اين قانون مي‌توان بيماري‌هاي مختلف جسمي، رواني و ذهني را به خوبي درمان نمود. لغت «هوميوپاتي» نيز به معناي «مشابه بيماري» است كه با توجه به قانون مشابهت انتخاب شده است.
· قانون فردگرايي: در هوميوپاتي آنچه درمان ميشود نام بيماري نيست بلكه وضعيت بيمارگونه بيمار است. يعني اهميتي ندارد كه نام بيماري چيست. به همين دليل يك هوميوپات به صرف دانستن نام بيماري (مثلاً سرماخوردگي) نمي‌تواند داروي آن را پيدا كند. در هر مورد بيماري پزشك هوميوپات بايد كليت علائم بيمار را در نظر بگيرد و داروي مناسب با آن را تجويز كند. به اين ترتيب چند بيمار با مشكل سرماخوردگي ممكن است چند داروي متفاوت دريافت كنند و بالعكس براي چند نفر با مشكلات مختلف يك دارو تجويز شود. در حقيقت در هوميوپاتي با هر بيمار به عنوان يك مورد جديد و متفاوت از تمام موارد ديگر برخورد مي‌شود.
· قانون توانمندسازي: داروهاي هوميوپاتي بايد بتوانند روي نيروي حياتي اثر وسيعي بگذارند. كه اين امر با رقيق كردن‏ها و تكان دادن‌هاي متوالي ماده اوليه ميسر است. فرايند توانمندسازي (پرووينگ)در پايين توضيح داده شده است.
· قانون حداقل مقدار و تكرار دارو: اگر داروي هوميوپاتي صحيح تشخيص داده شود، با حداقل مقدار و تكرار مي‌تواند اثرات عميقي بر نيروي حياتي داشته باشد. بنابراين در هوميوپاتي ممكن است كه تنها يك بار مصرف دارو شخص را براي چند ماه از هرگونه دارويي بي‌نياز كند و سلامت وي را مداوماً افزايش دهد.
هوميوپاتي بيماري‌ها را درمان مي‌كند، يا تنها نقش كنترل‌كننده دارد؟
چنانكه گفته شد در هوميوپاتي اختلال نيروي حياتي تصحيح مي‌شود و بدين ترتيب بيماري به طور كلي «درمان» مي‌شود. اين امر بخصوص در بيماري‌هاي مزمن كاملاً مشهود است و در اين موارد، بيمار پس از طي دوره درمان بطور كلي از مشكل خود رهايي مي‌يابد.
آيا هوميوپاتي يك روش علمي است؟
هوميوپاتي يك روش كاملاً علمي و مبتني بر اصول روشن است كه بر اساس تجربه، مشاهدات، و آزمايش‌هاي بسيار دقيق و تكرارپذير بدست آمده است.Double blind clinical trials) علمي بودن اين روش چنان است كه تا به امروز اكثر كتابهايي كه توسط هوميوپاتهاي برجسته از 200 سال پيش تا كنون نوشته شده هنوز مورد مراجعه و استناد هستند و اين خود گواهي بر استحكام كم‌نظير مباني و روشهاي اين علم است. در حقيقت با پيشرفت هوميوپاتي، معمولاً به آن اضافه شده اما چيزي كم نشده است.
آيا هوميوپاتي همان طب گياهي است؟
خير. در طب هوميوپاتي از مواد گوناگوني از جمله گياهان، مواد معدني، و مواد حيواني استفاده مي‌شود و علاوه بر اين، اصول اين طب با طب گياهي متفاوت است.
داروهاي هوميوپاتي چگونه و از چه تهيه مي‌شود؟
در حال حاضر در فارماكوپه هوميوپاتي بيش از 3000 دارو درج شده است كه از منابع مختلف گياهي، معدني، جانوري، و غيره تهيه مي‌شوند. اين داروها معمولاً به صورت خام (مادي) به كار نمي‌روند بلكه توانمند مي‌شوند. توانمندسازي داروها به اين شكل انجام مي‌شود كه ماده اوليه در مقداري آب حل مي‌شود و شديداً تكان داده مي‌شود (تكان‌هاي ضربه‌اي). سپس مقداري از اين محلول در ظرف ديگري ريخته شده و پس از افزودن آب دوباره تكان داده مي‌شود. بدين ترتيب رقيق كردن‌ها و تكان دادن‌ها متوالياً ادامه پيدا مي‌كند. اين فرايند اگرچه مقدار ماده موجود در دارو را به صفر نزديك مي‌كند اما اثر شفابخش آن را افزايش مي‌دهد، بطوري كه هرچقدر اين عمل بيشتر تكرار شود محلول نهايي اثر دارويي قوي‌تري خواهد داشت! اين فرايند توانمندسازي خوانده مي‌شود.
داروهاي هوميوپاتي چگونه اثر مي‌كنند؟
اين داروها به طور مستقيم روي نيروي حياتي كه كنترل‌كننده تمام فعاليتهاي ذهني و جسمي است اثر مي‌گذارد. از آنجا كه اختلال در نيروي حياتي باعث بروز انواع مشكلات و علائم بيماري است، تصحيح اختلال آن مي‌تواند منجر به از بين رفتن كليه نشانه‌هاي بيماري گردد. در هر حال تأثير عميق داروهاي هوميوپاتي در درمان انواع بيماري‌هاي حاد و مزمن كاملاً طي مطالعات آماري متعدد و تجارب كلينيكي ثابت شده است و روشن است كه اثر آن هيچ ارتباطي به تلقين ندارد. جالب است كه امروزه داروهاي هوميوپاتي حتي در دامپزشكي و كشاورزي مورد استفاده قرار گرفته است.
آيا هوميوپاتي مي‏تواند همه بيماري‏ها را درمان كند؟
چنانكه گفتيم اگر بيماري ناشي از اختلال نيروي حياتي باشد، با هوميوپاتي قابل درمان است. اما برخي بيماريها منشأ فيزيكي دارند (صدمات ناشي از تصادفات، شكستگي‌ها، كمردرد ناشي از نشستن نادرست، مشكلات ناشي از تغذيه نادرست، و غيره) كه در اين موارد مداخلات جراحي، شكسته‌بندي، تغيير روش زندگي، و غيره مي‏تواند مفيد واقع شود. همچنين در مواردي كه نيروي حياتي بيمار بسيار ضعيف شده باشد (مانند سرطانهاي پيشرفته) احتمال درمان چندان زياد نخواهد بود.
آيا هوميوپاتي فقط براي درمان بيماريهاي مزمن مفيد است؟
بطور كلي هوميوپاتي هم در درمان بيماريهاي مزمن و هم درمان بيماريهاي حاد بسيار مؤثر است.
آيا استفاده از درمان هوميوپاتي مستلزم صرف هزينه زيادي است؟
از آنجا كه داروهاي اين پزشكي فوق‌العاده ارزان هستند (چند يا چندده تومان براي هر بيمار)، هزينه اصلي درمان را حق‌الزحمه پزشك تشكيل مي‌دهد. بنابراين هوميوپاتي از نظر اقتصادي مي‌تواند بسيار به صرفه باشد.
آيا هوميوپاتي با ابزارهاي نوين پزشكي و دستاوردهاي فناوري در تضاد است؟
بايد توجه داشت كه استفاده از هوميوپاتي به هيچ وجه نفي كننده مراقبت‌هاي درماني نيست و بنابراين استفاده از امكانات بيمارستاني و نظاير آن در صورت لزوم ضروري است. همچنين در امر تشخيص، استفاده از ابزارهاي تشخيصي مانند تصويربرداري، آزمايش خون و غيره در صورت نياز مي‌تواند مورد استفاده قرار گيرد.
آيا اين روش در كشورهاي مختلف استفاده مي‌شود؟
در كشورهاي زيادي از جمله انگلستان، آلمان، فرانسه، امريكا، و هندوستان، دانشگاهها و بيمارستانهاي زيادي مختص هوميوپاتي وجود دارد و چند صد ميليون نفر در كل جهان از اين روش استفاده مي‌كنند. طبق آمار، نزديك چهل درصد مردم فرانسه از داروهاي هوميوپاتي استفاده مي‌كنند. خانواده سلطنتي انگلستان از شش نسل پيش منحصراً از هوميوپاتي استفاده كرده‌اند و افراد سرشناس زيادي در كل جهان از اين شيوه استفاده مي‌كنند.
آيا هوميوپاتي در ايران جايگاه قانوني دارد؟
در آبان ماه سال 1374 در شوراي عالي ارزشيابي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، هوميوپاتي به عنوان يك رشته علمي شناخته شده است. همچنين طبق مصوبه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در دي ماه 1376 و اعلام اين وزارتخانه در بهمن‌ماه همان سال كليه پزشكاني كه دوره دوساله هوميوپاتي را در يك مركز معتبر گذرانده باشند، مي‌توانند از عنوان پزشك هوميوپات استفاده نمايند. البته طبق قوانين ايران، تنها پزشكان حق ارائه خدمات درماني را دارند (هوميوپاتي يا غير آن) و هيچ شخص غيرپزشك حق طبابت ندارد. در حال حاضر انجمن هوميوپاتي ايران با حدود 300 عضو رسماً مشغول فعاليت است.
آيا در حال حاضر مجوز قانوني براي وارد كردن داروهاي هوميوپاتي به ايران وجود دارد؟
در كميته سياست‌گذاري ورود و توزيع داروهاي هوميوپاتي كه در تابستان سال هشتاد و سه در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي تشكيل شد، مقرر شده است كه شركت‌هاي داروسازي مي‌توانند مانند ساير داروهاي پزشكي پس از اخذ مجوز لازم از وزارت متبوع داروهاي هوميوپاتي را وارد نمايند.

h2006
17-10-2007, 20:42
هوميوپاتي:20:


روزي که هوميوپاتي به عنوان يک طب معرفي شد همواره مخالفتهاي بسيار

بر عليه آن شده و مي شود . اين مخالفتها تا آن حد بود که دکتر هانمان را

وادار به جلاي وطن نمود و در دوره معاصر هم به طرق مختلف اين علم مورد

نقد و مخالفت قرار مي گيرد البته پيشرفت ارتباطات باعث مشخص شدن

حقايق نه تنها براي دانشمندان بلکه حتي مردم عادي شده است در اين جا

به بررسي بعضي ايراد هاي مطرح شده بر هوميوپاتي مي پردازيم
متاسفانه اکثريت انتقادها و مخالفتها بدون کمترين بررسي علمي و باليني

صورت مي گيرد در موارد بسياري که منتقدين به شکل علمي مسئله را

بررسي نموده اند خود به اين طب ايمان آورده و هوميوپات شده اند !

نمونه آن دکتر هرينگ در آمريکاست اين پزشک معروف در ابتدا مقالات و

سخنرانيهاي تندي عليه هوميوپاتي تر تيب مي داد تا اينکه به پيشنهاد مدير

انتشاراتي که آن نيز از مخالفان هوميوپاتي بود تصميم گرفت تا از نزديک با

اين روش آشنا شود تا بتواند بهتر آن را زير سوال برده و به زعم خود آن را

رسوا نمايد . وي از يک هوميوپات خواست تا از نزديک و در مطب نحوه درمان

را ببيند بعد از مدتي با شگفتي متوجه شد که واقعا عده بيشماري درمان

مي شوند سپس وي از آن هوميوپات درخواست نمود که زخم کهنه اي را که

وي سالها به آن مبتلا بود را معالجه نمايد و با کمال تعجب آن زخم در مدت

کوتاهي بهبود يافت! بعد از اين بود که دکتر هرينگ با مطالعه اين طب به

جايگاهي از آن رسيد که وي را پدر هوميوپاتي آمريکا مي دانند و تحقيقات

وي از معتبر ترين تحقيقات در هوميوپاتي مي باشد
اما نظرات مخالفان:

عده اي معتقد هستند که با توجه به رقتهاي بسيار پايين داروهاي

هوميوپاتي عملا نبايد اثري از اين داروها حادث شود ! در اين جا بايد گفت که

آنچه بايد مورد توجه قرار بگيرد تنها و تنها تجربه علمي بر اساس آزمايش و

خطاست نه آنچنان که عنوان مي شود استنتاج زياضي چرا که علم بشر به

هيچ وجه نمي تواند ادعا کند که به تمامي علوم دست يافته است . واقعيات

را با -بودن يا نبودن - بايستي ارزيابي نمود نه با -بايد يا نبايد-

اثر داروهاي هوميوپاتي براساس نتايج باليني دقيق و با شرکت عده بسياري

داوطلب (که اثبات دارويي نموده اند )بدست آمده و در عين حال هر بار که

مورد آزمايش دوباره قرار بگيرند نتايج يکسان ايجاد مي کند و متاسفانه اين

دسته از منتقدان به هيچ وجه زحمت امتحان داروها و يا حداقل مشاهده اثر

آن را نکشيده اند و تنها بر اساس بعيد بودن آن را انکار مي کنند
در اين مورد اشاره به کشف خواص فيزيکي آب و کريستالها ي محلول در آب

(رجوع شود به بخش داروهاي هوميوپاتي) مي تواند جوابگو باشد هر چند که

براي اثبات اثر نيازي به دانستن چگونگي آن نيست. چه بسيار داروهاي

شيميايي که بعد از سالها استفاده هنوز مکانيسم اثر آنها کشف نشده اما

کماکان استفاده مي شوند
عده اي ديگر معتقد هستند که اثر اين داروها با دارونما ( ماده اي که تنها

شباهت دارويي دارد ولي هيچ اثري ندارد و بهبودي با آن صرفا براساس

تلقين است) فرقي ندارد
در جواب بايد گفت اين مورد به راحتي در تحقيقات بي طرفانه قابل اثبات مي

باشد بطوريکه مشاهدات دقيق بسيار در اقصا نقاط جهان اثر داروهاي

هوميوپاتي را به اثبات رسانده و مهمتر از آن تعداد بيشمار افرادي که توسط

هوميوپاتها درمان شده اند (در صورتيکه اکثر آنها از طريق پزشکي کلاسيک

جوابي نگرفته بودند) بهترين گواه است و اگر اين همه اثر تلقيني و دارونما

بوده پس چه بهتر که به جاي داروهاي شيميايي از اين ببعد فقط از دارونما

استفاده شود. انکار واقعيت از طريق فتوا دادن ممکن نيست
عده اي ديگر پا را از اين فراتر نهاده و ادعا مي کنند که داروهاي هوميوپاتي

داراي عوارض است . معلوم نيست که چگونه دارويي که اصلا ماده نيست و

از نظر ايشان دارونماست مي تواند عوارض داشته باشد. البته مصرف داروي

هوميوپاتي بنا به خصلت درماني خود (تحريک سيستم دفاعي و حياتي بدن )

گاهي ايجاد ناملايماتي مي کند که گذرا بوده و به هيچ وجه اثر پايداري نمي

گذارد و اين مقدار در مقايسه با داروهاي شيميايي و عوارض شناخته شده و

شناخته نشده آنها بسيار ناچيز است
اما چرا با هوميوپاتي مخالفت مي شود :

علل مختلفي وجود دارد در وحله اول نفس پيدايش يک ايده جديد که در تضاد

با حقايق قبلي باشد خود مخالفت زاست به خصوص وقتيکه با منافع افرادي

را نيز به خطر بيندازد
حقيقت اين است که در صورت گسترش هوميوپاتي صنايع داروسازي و رشته

هاي تابعه آن ضرر بسياري را متحمل مي شوند چرا که درآمد ناشي از

فروش داروهاي شيميايي با آن حجم عظيم را از دست مي دهند و داروي

هوميوپاتي با مقدار کم و ساخت آسان و کم هزينه به هيچ وجه جبران اين

ضرر را نمي کند
از طرفي يک حقيقت تلخ بيانگر اين است که با گسترش اين علم بسياري از

درمانهاي طب رايج زير سوال رفته و بسياري از متخصصين متضرر مي شوند و

از طرفي قبول اين هوميوپاتي نيازمند شجاعت بسيار از طرف يک پزشک

است چرا که بايد در عقايد و ديدگاه هاي خود تغييرات زيادي را بپذيرد به

خصوص که در بسياري از موارد از نظر نحوه و هدف درماني در تعارض با

پزشکي کلاسيک قرار مي گيرد .البته در اينجا بايد گفت عده بسياري از

مخالفين صرفا از سر دلسوزي و به نيت ممانعت از شيادي احتمالي مخالفت

مي کنند که بايد ب۹ه اين دسته از دوستان و همکاران عرض نمايم که بهتر

است اين مخالفت را با تحقيق و مطالعه انجام دهند که خداي نکرده روزي به

عنوان مخالفين علم از آنان ياد نشود
آنچه مسلم است اگر ما خود به پيشواز حقيقت نرويم او در نهايت خود را بر

ما تحميل خواهد کرد
در قسمت بعدي به علل گسترش نيافتن در خور هوميوپاتي عليرغم اثر فوق

العاده آن در جهان مي پردازيم

مطالب از سايت دكتر فاضل حميد بهنام برداشت شده است.

h2006
19-10-2007, 20:36
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سایت هومبوپاتی
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سایت هومبوپاتی)

h2006
19-10-2007, 21:23
تا چند قرن پيش كه هنوز داروهاي شيميايي اينقدر فراگير نشده بودند مردم خود را با خوردن دارو هاي گياهي يا خوردن غذاهاي مكمل درمان مي كردند. در آن زمان عطاري ها هم محل فروش ادويه و بعضي مواد غذايي بودند هم داروخانه.

انواع عرقيات گياهي هم در طب سنتي ايران جايگاه خاصي دارند. از همين جا مي توان به اهميت غذا در بازيابي سلامت از دست رفته پي برد. با اين حال امروز بيشتر ما در صورت ابتلا به بيماري هاي جزئي يا حاد به پزشكان معمولي مراجعه مي كنيم و از خودمان با داروهاي شيميايي پذيرايي مي كنيم.

اما راه هاي ديگري هم براي درمان بيماري هاي تازه از راه رسيده يا مزمن وجود دارد. يكي از فراگيرترين روش هاي درماني در سراسر دنيا هوميوپاتي است كه اتفاقاً پزشكان معمولي خيلي به سختي مي توانند آن را جايگزين مناسبي براي كار خود بدانند.

در هوميوپاتي ماده اي كه نشانه هاي بيماري خاصي را ايجاد كرده با دوز پائين به مريض مي خورانند كه باعث فعال شدن سيستم ايمني خود بدن مي شود و بدن به طور طبيعي خود را درمان مي كند.

هوميوپات ها تقريباً فلسفه اي مشابه دكتر تغذيه را دنبال مي كنند كه سركوب نشانه هاي بيماري با دارو به هيچ وجه قلب بيماري را هدف نمي گيرد و تا زماني كه منشاء عدم تعادل در بدن باقي مانده باشد، بيماري ادامه پيدا مي كند.

ممكن است پس از مصرف دارو هاي شيميايي نشانه هاي بيماري ناپديد شوند اما در بيشتر موارد عدم تعادل پس از مدتي به شكل ديگري ظاهر مي شود.

هوميوپات ها تمامي مشكلات و ناراحتي هايي را كه بيمار دارد با انجام آزمايش هاي وقت گير و دقيق در نظر مي آورند.

اين كار در عصر تخصص ها- كه هر متخصص فقط به يك ناراحتي خاص مي پردازد- هنر گمشده اي است و عجيب به نظر مي رسد. آنها سپس درمان هوميوپاتي واحد و جامعي را كه با كل نشانه هاي بيماري همخواني داشته باشد انتخاب مي كند.

اين درمان هاي طبيعي از گياهان، مواد معدني و ساير تركيبات طبيعي تشكيل شده اند كه طي فرآيندي مرحله به مرحله با رقيق كردن مكرر و تكان دادن محلول آماده شده اند.

در اين روش تركيباتي ارائه مي شود كه سيستم ايمني خود بدن را تحريك مي كند. معمولاً دارو را تنها يك بار به بيمار مي دهند و صبر مي كنند تا تاثير درازمدت آن آشكار شود.

امروزه هوميوپاتي در بسياري كشورها مانند انگلستان، فرانسه، سوئيس، آلمان و هند پذيرفته و رايج است با اين حال هوميوپاتي هم مانند تغذيه درماني در بسياري كشورها هنوز شناخته شده نيست.

اگرچه به علت موفقيت بسيارش در درمان بيماري ها به سرعت در حال رشد است به خصوص كساني كه داروهاي مرسوم به آنها كمكي نكرده هر روز بيش از پيش به هوميوپاتي روي مي آورند.

معمولاً هوميوپاتي براي افرادي كه بيماري هاي مزمن دارند بسيار تاثيرگذار است كه بيماري هاي جسمي طولاني مدت يا مشكلات عاطفي و نيز بيماري هايي كه دوباره و چندباره بازگشته اند را هم دربرمي گيرد. اينكه پزشكي، بيماري را درمان ناپذير تشخيص داده باشد باعث نمي شود كه هوميوپاتي نتواند همان بيماري را علاج كند.

هوميوپاتي حتي به كساني كه بيماري خاص آنها دقيقاً تشخيص داده نشده هم كمك مي كند.

هوميوپاتي بر پايه سه اصل عمل مي كند:

اول آنكه مشابه، مشابه اش را درمان مي كند؛ مثلاً اگر نشانه هاي سرماخوردگي در بيمار شبيه به مسموميت با جيوه باشد، جيوه بهترين درمان هوميوپاتي است.

دوم دوز حداقل؛ درمان بسيار بسيار رقيق به كار گرفته مي شود كه معمولاً يك واحد از ماده درماني و يك ميليارد واحد آب است.

سوم درمان واحد است يعني مهم نيست كه چند نشانه در بيمار وجود دارد تنها يك درمان به كار گرفته مي شود و آن درمان تمامي نشانه هاي بيماري را هدف مي گيرد.

همين اصول پايه در درمان هاي پيچيده آلرژي هم ديده مي شود كه در آن ماده ايجادكننده آلرژي در دوز پائين به بيمار داده مي شود يا در واكسيناسيون كه مهمترين بخش ويروس به بيمار تزريق مي شود تا سيستم ايمني او را در برابر آن ويروس خاص فعال كند.

چرا هوميوپاتي؟

هوميوپاتي دومين سيستم دارويي پرطرفدار در جهان است. محبوبيت اين روش در آمريكا در دهه اخير سالانه ۲۵ تا ۵۰ درصد رشد كرده است. توجه به اين روش از چند عامل سرچشمه مي گيرد:

- هوميوپاتي به شدت موثر است، هنگامي كه درمان درست اعمال شود نتيجه سريع، كامل و هميشگي است.

- هوميوپاتي كاملاً مطمئن است. حتي كودكان خردسال و زنان باردار هم مي توانند بدون ترس از عوارض جانبي از آن استفاده كنند. حتي درمان هاي هوميوپاتي را مي توان همراه با ساير داروها بدون ايجاد عوارض جانبي ناخواسته مصرف كرد.

- هوميوپاتي طبيعي است. در درمان هاي هوميوپاتي معمولاً مواد طبيعي به كار گرفته مي شوند.

- هوميوپاتي در هماهنگي با سيستم ايمني بدن عمل مي كند برعكس داروهاي شيميايي پيچيده كه سيستم ايمني بدن را سركوب مي كنند. مثلاً داروهاي ضدسرماخوردگي، عطسه كه عكس العمل طبيعي بدن به سرماخوردگي و تلاش بدن براي پاكسازي ريه ها است را مختل مي كنند.

- درمان هاي هوميوپاتي اعتيادآور نيستند. هنگامي كه بيمار احساس بهبودي كرد مي تواند از مصرف آنها دست بكشد. اگر هم بهبودي حاصل نشد به اين معني است كه احتمالاً درمان هوميوپاتي اشتباهي را در پيش گرفته است.

- هوميوپاتي روشي جامع است. همه نشانه هاي بيماري را يك باره برطرف مي كند به عبارت ديگر علت بيماري را هدف مي گيرد نه نشانه هاي آن را. همچنين مي توان مطمئن بود نشانه هايي كه با هوميوپاتي درمان مي شوند دوباره باز نمي گردند.

اما مشكلي هم هست

دو مانع عمده، به كارگيري هوميوپاتي را براي درمان بيماري ها محدود مي كند: نسخه دادن براي درمان درست و دقيق هوميوپاتي كمي بيشتر از مداواي عادي طول مي كشد.

از طرفي فقط درمان دقيق مي تواند نشانه هاي بيماري را برطرف كند. هيچ درمان هوميوپاتي استانداردي مثلاً براي سردرد وجود ندارد.

درماني كه پي مي گيريد بايد دقيقاً با سردرد مشخص شما همخواني داشته باشد اينكه كجاي سرتان درد مي كند، چه چيزي باعث آن شده، چه جور دردي دارد، چه چيزي آن را تشديد مي كند، چه چيزي آن را بدتر مي كند، حالت روحي شما و چه نشانه هاي ديگري احساس مي كنيد همه و همه دخيل هستند.

نكته ديگر اينكه معمولاً در محدوده خاصي از درمان هوميوپاتي به كار گرفته مي شوند و پيدا كردن درمان خارج از اين محدوده كمي مشكل است؛ همانطور كه اگر داروي شيميايي لازم يكي از ۳۰ داروي رايج نباشد داروخانه دار به سختي مي تواند آن را پيدا كند.

تئوري درمان مشابه با مشابه به سال ۴۶۸ تا ۳۷۷ قبل از ميلاد باز مي گردد اما تا پيش از كارهاي ساموئل هانه مان (۱۸۴۳ ۱۷۵۵) كاربرد عملي نداشت.

هانه مان در آزمايش هاي خود دوزهاي مختلف از تركيبات مختلف را روي خود و داوطلب سالمش امتحان و تاثير آن را جزء به جزء يادداشت مي كرد.

او براي اطمينان بيشتر تركيبات را به شكل بسيار بسيار رقيق درست مي كرد و به اين ترتيب به يكي از جنبه هاي شگفت انگيز هوميوپاتي پي برد. هر چه درمان هوميوپاتي رقيق تر باشد درمان بيماري موثرتر خواهد بود.

هوميوپاتي درماني جامع است. براي همين براي آنها كه به درمان هاي معمولي عادت كرده اند كمي عجيب به نظر مي رسد چون آنها براي مشكل پوستي يك دارو مي گيرند، براي سردردشان دارويي ديگر و براي بي خوابي هم دارويي ديگر.

مثلاً سرماخوردگي معمولي ويروسي دارد كه اثرات بي شماري به وجود مي آورد و در افراد مختلف تفاوت جزيي دارند. پس افراد مختلفي كه دچار همان ويروس مي شوند ممكن است نشانه هاي كاملاً متفاوتي داشته باشند. به همين دليل است كه براي هر بيمار بايد با تحليل خاص و دقيق خود تجويز شود تا از همه نشانه ها يك باره خلاص شود.

سيميليوم ماده منحصر به فردي است كه اگر به شخص سالم داده شود درست همان نشانه هاي بيماري را در او به وجود مي آورد كه بيمار دارد.

علاوه بر نشانه هايي كه بايد در هر مورد براي يافتن درمان هوميوپاتي درست باشد دقت هم بسيار مهم است. مثلاً حدود ۵۰۰۰ نوع سردرد داريم كه درمان هر يك براساس اينكه چه موقع درد بروز كرده، نوع درد، درد در كجاي سر است، چه چيزي آن را تشديد مي كند و چه نشانه هاي ديگري همراه آن است، فرق مي كند.

دوز و قدرت درمان

همه هوميوپات ها بر دوز و قدرت درمان براي تشخيص خاص توافق نظر ندارند و تشخيص دوز درمان به حساسيت بيمار و خود آن درمان خاص بستگي دارد.

اما اصل كلي اين است كه بيماري هاي مزمن بايد با دوز بالاتر بين ۳۰ تا ۲۰۰ و بيماري هاي تازه با دوز كمتر حدود ۶ درمان شوند. به هر حال استثناهايي هم وجود دارد به خصوص وقتي نشانه هاي بيماري با رويداد خاصي آغاز شده اند لازم است ابتدا بدن با وارد كردن دوز بالا تحريك شود و سپس درمان با دوز پايين تر ادامه يابد. دوزهاي پايين بيش از دوز بالا در هوميوپاتي كاربرد دارند.

قانون عمومي ديگر اينكه داروهاي قوي هوميوپاتي تنها هنگامي بايد به كار گرفته شوند كه اطمينان داشته باشيم درمان صحيح است بنابراين هميشه درمان با دوز پايين تر شروع مي شود و سپس اگر بهبود آغاز شود ولي كامل نباشد قدرت درمان را بالا مي برند.

داروهاي هوميوپاتي بايد به بدن پاك وارد شوند. مثلاً در زمان درمان با هوميوپاتي بايد از بوهاي تند مانند نعنا (حتي در خميردندان) و قهوه پرهيز شود. هر وقت احساس كرديد نشانه هاي بيماري بهتر شدند خوردن داروهاي هوميوپاتي را قطع كنيد.

نشانه هاي مهم

از آنجا كه هوميوپاتي براساس مجموعه نشانه هاي بيماري عمل مي كند بايد تمامي اين نشانه ها را در نظر آورد. بيشتر ما ناراحتي هايي داريم كه مدت ها با ما بوده اند و حتي ديگر به آنها توجهي نداريم مثل سردي پاها.

بايد به همه اين نشانه ها توجه كرد حتي بايد مواردي را كه بيماري تلقي نمي شود هم در نظر گرفت مثل خارش مداوم پشت گوش.

در كنار ناراحتي ظاهري كه داريد (مثل سردرد) بايد به موارد زير هم توجه كنيد:

- حالت روحي (مثل ترس و هيجان)

- رنگ، حالت و ترتيب دفع

- چه چيزي نشانه خاص را بهتر يا بدتر مي كند

- هر نشانه دقيقاً كجا واقع شده

- هر نشانه براي نخستين بار چه موقع شروع شد و چه چيزي باعث آن شد

- الگوي خواب

- به چه چيزي حساس هستيد (مثل نور، سرما، گرما، باد، لمس، انتقاد)

- زمان عادت ماهانه در خانم ها

هوميوپاتي در خانه

به كار گرفتن درمان هاي هوميوپاتي در خانه بي خطر است چرا كه هيچ عوارض جانبي خطرناكي به دنبال ندارد. تصوري درباره ساير درمان هاي جايگزين مثل طب گياهي، مكمل هاي غذايي يا طب گياهي چيني هم هست كه همه اينها در خوددرماني كاملاً بي خطر هستند چون «طبيعي» هستند.

اما در مورد هوميوپاتي موضوع فرق مي كند. در اين مورد چون همه چيز بسيار بسيار رقيق است خطري بيمار را تهديد نمي كند در حالي كه اگر بعضي درمان هاي گياهي يا مكمل هاي غذايي با دقت به كار گرفته نشوند خطرات طولاني مدت به جا مي گذارند.

h2006
19-10-2007, 21:34
هومیوپاتی درمانی واقعی ، کامل ، بی ضرر و کم هزینه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دو قرن پیش دکتر هانمن علم پزشکی را در دنیای غرب و بدنبال ان در سراسر جهان متحول ساخت و نشان داد که برای درمان بیماریهای جسمی و روحی یک فرد میتوان از توانائی های غیر شیمیائی مواد موجود در طبیعت استفاده کرد و روش درمان هومیوپاتی را بر اساس این توانائی ها پایه ریزی و سیستماتیزه نمود و در این راه سعی کرد بر خلاف روش الوپاتی که بیشتر بر بیماری تاکید دارد بینش وسیعتری به انسان و حیات داشته باشد و بر سلامت بجای بیماری تاکید و توجه نماید.
این تلاشها و تلاشهای پزشکان ادامه دهنده راه دکتر هانمن باعث شد تا روشی جدیدتر و بی خطرتر در درمان انسانها به جامعه بشریت عرضه گرددو ابعاد روحانی ودرونی انسانها مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
تمام مکتب های درمانی به استثنای الوپاتی (طب رایج) بر این باورند که نه علائم و نشانه های جسمی بیماری بلکه انرژی حیاتی بیمار را باید درمان کرد. این طرز تفکر از بدو تاریخ بشریت بر درمان بیماریها حاکم بوده و انچه موجب ترقی و مباهات طب الوپاتی گردیده عمدتا به پیدایش ازمونهای ازمایشگاهی و درمان عفونتها و جراحات محدود است بعبارتی اگر انتی بیوتیکها و جراحی را از طب الوپاتی حذف کنیم دیگر الوپاتی سخنی برای گفتن ندارد. واز درمان اغلب بیماری های مزمن جسمی و روحی عاجز است و تنها به کنترل ومحدود کردن علائم بیماریها بسنده میکند. و منتظر میماند تا شاید نیروی حیاتی بدن خودش راهی برای بهبود بیماری خود پیدا کند. افزایش روز افزون هزینه های درمان ونیز بروز روز افزون اثار سمی داروهای الوپاتی که گاه سالها بعد بروز میکنند از محدودیت های دیگر این طب است.
در حالی که طب هومیوپاتی علاوه بر درمان سهل بیماری های حاد در درمان بیماری های مزمن نیز حرف زیادی برای گفتن دارد وتوانائی های ان غیر قابل انکار است. و بعلت فقدان عوارض جانبی و سهولت مصرف دارو و ارزانی درمان روز به روز مورد توجه و استقبال بیشتری قرار میگیرد.وعلاقمندان بیشتری می یابد.



+ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) نوشته شده توسط دکتر علیرضا تابان


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]درباره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

h2006
19-10-2007, 21:38
هوميوپاتي چيست؟


نگاه كل‌نگر: طبق اين ديدگاه بيماري به هيچ وجه يك امر موضعي نيست و مربوطبه تماميت وجود فرد است.
يعني براي مثال اگر فردي دچار زخم معده شده باشد، مشكل تنها مربوط به معدهاو نيست بلكه تمام وجود وي (ذهن و جسم) مختل شده است كه يكي از علائم آناختلال زخم معده است.
با توجه به ديدگاه كل‌نگرانه، براي تشخيص دارو بايد تماميت فرد وعلائم مختلف جسمي و ذهني وي بررسي شود و سپس دارويي كه كليت علائم وي را پوششمي‌دهد تجويز گردد.يعني مثلا يبوست وسردرد وافسردگي به عنوان يك اختلال كليدر نظر گرفته شده وبراي همه اين علائم يك دارو تجويز ميشود. در حقيقت آنچه كهباعث بروز علائم بيماري است، اختلال در نيرويي است كه تمام وجود فرد را هدايتو كنترل مي‌كند و باعث يكپارچگي اعضاء مختلف ميشودو با تصحيح اختلالآن تمام علائم بيمارياز بين مي‌روند. بنابراين در هوميوپاتي «تخصص» مفهومي ندارد و يك هوميوپات حاذق قادر است انواع و اقسام بيماري‌هاي ذهني وجسمي را درمان نمايد، چرا كه او قادر به تصحيح اختلال نيروي حياتي يعنيسرچشمه علائم بيماري گوناگون است.
قانون مشابهت: طبق قانون مشابهت، هر آنچه كه بتواند در انسانسالم مشكلي ايجاد كند، مي‏تواند همان مشكل را در يك فرد بيمار درمان كند. براي مثال اگر دارويي در افراد سالم حالت اضطراب ايجاد كند، افراد مضطرب رامي‏تواند درمان كند. اين قانون كه در نگاه اول بسيار عجيب به نظر مي‌رسد پايهتجويز دارو در هوميوپاتي است و تجربه و مطالعات متعدد و گسترده نشان داده استكه با استفاده از اين قانون مي‌توان بيماري‌هاي مختلف جسمي، رواني و ذهني رابه خوبي درمان نمود. لغت «هوميوپاتي» نيز به معناي «مشابه بيماري» است كه باتوجه به قانون مشابهت انتخاب شده است.
قانون فردگرايي: در هوميوپاتي آنچه درمان ميشود نام بيماري نيست بلكهوضعيت بيمارگونه بيمار است. يعنياهميتي ندارد كه نام بيماريچيست. به همين دليل يك هوميوپات به صرف دانستن نام بيماري (مثلاً سرماخوردگي) نمي‌تواند داروي آن را پيدا كند. در هر مورد بيماري پزشك هوميوپات بايد كليتعلائم بيمار را در نظر بگيرد و داروي مناسب با آن را تجويز كند. به اين ترتيبچند بيمار با مشكل سرماخوردگي ممكن است چند داروي متفاوت دريافت كنند وبالعكس براي چند نفر با مشكلات مختلف يك دارو تجويز شود. در حقيقت درهوميوپاتي با هر بيمار به عنوان يك مورد جديد و متفاوت از تمام موارد ديگربرخورد مي‌شود.
قانون توانمندسازي: داروهاي هوميوپاتي بايد بتوانند روي نيروي حياتي اثروسيعيبگذارند. كه اين امر با رقيق كردن‏ها و تكان دادن‌هايمتوالي ماده اوليه ميسر است. فرايند توانمندسازي (پرووينگ)در پايين توضيحداده شده است.
قانون حداقل مقدار و تكرار دارو: اگر داروي هوميوپاتي صحيح تشخيص دادهشود، با حداقل مقدار و تكرار مي‌تواند اثرات عميقي بر نيروي حياتي داشتهباشد. بنابراين در هوميوپاتي ممكن است كه تنها يك بار مصرف دارو شخص را برايچند ماه از هرگونه دارويي بي‌نياز كند و سلامت وي را مداوماً افزايش دهد.
هوميوپاتي بيماري‌ها را درمان مي‌كند، يا تنها نقش كنترل‌كنندهدارد؟چنانكه گفته شد در هوميوپاتي اختلال نيروي حياتي تصحيح مي‌شود وبدين ترتيب بيماري به طور كلي «درمان» مي‌شود. اين امر بخصوص در بيماري‌هايمزمن كاملاً مشهود است و در اين موارد، بيمار پس از طي دوره درمان بطور كلياز مشكل خود رهايي مي‌يابد.
آيا هوميوپاتي يك روش علمي است؟هوميوپاتي يك روش كاملاً علمي ومبتني بر اصول روشن است كه بر اساس تجربه، مشاهدات، و آزمايش‌هاي بسيار دقيقو تكرارپذير بدست آمده است.Double blind clinical trials) علمي بودن اين روشچنان است كه تا به امروز اكثر كتابهايي كه توسط هوميوپاتهاي برجسته از 200سال پيش تا كنون نوشته شده هنوز مورد مراجعه و استناد هستند و اين خود گواهيبراستحكام كم‌نظير مباني و روشهاي اين علم است. در حقيقت با پيشرفتهوميوپاتي، معمولاً به آن اضافه شده اما چيزي كم نشده است.
آيا هوميوپاتي همان طب گياهي است؟خير. در طب هوميوپاتي از موادگوناگوني از جمله گياهان، مواد معدني، و مواد حيواني استفاده مي‌شود و علاوهبر اين، اصول اين طب با طب گياهي متفاوت است.
داروهاي هوميوپاتي چگونه و از چه تهيه مي‌شود؟در حال حاضر درفارماكوپه هوميوپاتي بيش از 3000 دارو درج شده است كه از منابع مختلف گياهي،معدني، جانوري، و غيره تهيه مي‌شوند. اين داروها معمولاً به صورت خام (مادي) به كار نمي‌روند بلكه توانمند مي‌شوند. توانمندسازي داروها به اين شكل انجاممي‌شود كه ماده اوليه در مقداري آب حل مي‌شود و شديداً تكان داده مي‌شود (تكان‌هاي ضربه‌اي). سپس مقداري از اين محلول در ظرف ديگري ريخته شده و پس ازافزودن آب دوباره تكان داده مي‌شود. بدين ترتيب رقيق كردن‌ها و تكان دادن‌هامتوالياً ادامه پيدا مي‌كند. اين فرايند اگرچه مقدار ماده موجود در دارو رابه صفر نزديك مي‌كند اما اثر شفابخش آن را افزايش مي‌دهد، بطوري كه هرچقدراين عمل بيشتر تكرار شود محلول نهايي اثر دارويي قوي‌تري خواهد داشت! اينفرايندتوانمندسازي خوانده مي‌شود.
داروهاي هوميوپاتي چگونه اثر مي‌كنند؟اين داروها به طور مستقيمروي نيروي حياتي كه كنترل‌كننده تمام فعاليتهاي ذهني و جسمي است اثرمي‌گذارد. از آنجا كه اختلال در نيروي حياتي باعث بروز انواع مشكلات و علائمبيماري است، تصحيح اختلال آن مي‌تواند منجر به از بين رفتن كليه نشانه‌هايبيماري گردد. در هر حال تأثير عميق داروهاي هوميوپاتي در درمان انواعبيماري‌هاي حاد و مزمن كاملاً طي مطالعات آماري متعدد و تجارب كلينيكي ثابتشده است و روشن است كه اثر آن هيچ ارتباطي به تلقين ندارد. جالب است كهامروزه داروهاي هوميوپاتي حتي در دامپزشكي و كشاورزي مورد استفاده قرار گرفتهاست.
آيا هوميوپاتي مي‏تواند همه بيماري‏ها را درمان كند؟چنانكه گفتيماگر بيماري ناشي از اختلال نيروي حياتي باشد، با هوميوپاتي قابل درمان است. اما برخي بيماريها منشأ فيزيكي دارند (صدمات ناشي از تصادفات، شكستگي‌ها،كمردرد ناشي از نشستن نادرست، مشكلات ناشي از تغذيه نادرست، و غيره) كه دراين موارد مداخلات جراحي، شكسته‌بندي، تغيير روش زندگي، و غيره مي‏تواند مفيدواقع شود. همچنين در مواردي كه نيروي حياتي بيمار بسيار ضعيف شده باشد (مانندسرطانهاي پيشرفته) احتمال درمان چندان زياد نخواهد بود.
آيا هوميوپاتي فقط براي درمان بيماريهاي مزمن مفيد است؟بطور كليهوميوپاتي هم در درمان بيماريهاي مزمن و هم درمان بيماريهاي حاد بسيار مؤثراست.
آيا استفاده از درمان هوميوپاتي مستلزم صرف هزينه زيادي است؟ازآنجا كه داروهاي اين پزشكي فوق‌العاده ارزان هستند (چند يا چندده تومان برايهر بيمار)، هزينه اصلي درمان را حق‌الزحمه پزشك تشكيل مي‌دهد. بنابراينهوميوپاتي از نظر اقتصادي مي‌تواند بسيار به صرفه باشد.
آيا هوميوپاتي با ابزارهاي نوين پزشكي و دستاوردهاي فناوري در تضاداست؟بايد توجه داشت كه استفاده از هوميوپاتي به هيچ وجه نفي كنندهمراقبت‌هاي درماني نيست و بنابراين استفاده از امكانات بيمارستاني و نظاير آندر صورت لزوم ضروري است. همچنين در امر تشخيص، استفاده از ابزارهاي تشخيصيمانند تصويربرداري، آزمايش خون و غيره در صورت نياز مي‌تواند مورد استفادهقرار گيرد.
آيا اين روش در كشورهاي مختلف استفاده مي‌شود؟در كشورهاي زيادي ازجمله انگلستان، آلمان، فرانسه، امريكا، و هندوستان، دانشگاهها و بيمارستانهايزيادي مختص هوميوپاتي وجود دارد و چند صد ميليون نفر در كل جهان از اين روشاستفاده مي‌كنند. طبق آمار، نزديك چهل درصد مردم فرانسه از داروهاي هوميوپاتياستفاده مي‌كنند. خانواده سلطنتي انگلستان از شش نسل پيش منحصراً ازهوميوپاتي استفاده كرده‌اند و افراد سرشناس زيادي در كل جهان از اين شيوهاستفاده مي‌كنند.
آيا هوميوپاتي در ايران جايگاه قانوني دارد؟در آبان ماه سال 1374در شوراي عالي ارزشيابي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، هوميوپاتي بهعنوان يك رشته علمي شناخته شده است. همچنين طبق مصوبه وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشكي در دي ماه 1376 و اعلام اين وزارتخانه در بهمن‌ماه همان سال كليهپزشكاني كه دوره دوساله هوميوپاتي را در يك مركز معتبر گذرانده باشند،مي‌توانند از عنوان پزشك هوميوپات استفاده نمايند. البته طبق قوانين ايران،تنها پزشكان حق ارائه خدمات درماني را دارند (هوميوپاتي يا غير آن) و هيچ شخصغيرپزشك حق طبابت ندارد. در حال حاضر انجمن هوميوپاتي ايران با حدود 300 عضورسماً مشغول فعاليت است.
آيا در حال حاضر مجوز قانوني براي وارد كردن داروهاي هوميوپاتي بهايران وجود دارد؟در كميته سياست‌گذاري ورود و توزيع داروهاي هوميوپاتي كهدر تابستان سال هشتاد و سه در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي تشكيل شد،مقرر شده است كه شركت‌هاي داروسازي مي‌توانند مانند ساير داروهاي پزشكي پس ازاخذ مجوز لازم از وزارت متبوع داروهاي هوميوپاتي را واردنمايند.

Source: ایرانیان انگلستان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
print(document);



</SPAN></P>

h2006
20-10-2007, 22:22
هومیوپاتی در درمان بسیاری از بیماریها موثر است
هومیوپاتی یا مشابه درمانی یکی از شیوه های درمانی است که امروزه مورد توجه بسیاری افراد قرار گرفته و قادر به کنترل و درمان بسیاری از بیماریهای مزمن می باشد.
به گزارش خبرنگار مهر به نقل از هلت دی نیوز این شیوه درمانی در درمان بسیاری از اختلالات گوارشی و دردهای مزمن مانند میگرن بسیار مفید واقع می شود.
در این شیوه درمانی از علائم بیماری می توان به علت اصلی پی برد وبه درمان پرداخت. اغلب داروهای هومیوپاتی طبیعی هستند و از موادی مانند گیاهان، مواد معدنی و فر آورده های حیوانی تهیه می شوند.
این شیوه در حال حاضر در بسیاری از کشورهای دنیا مورد قبول و پذیرش بوده و وارد سیستم بهداشتی اکثر کشورها شده است.
البته لازم به ذکر است که هومیوپاتی می‌تواند مجموعه‌ای از بیماری‌ها را درمان کند اما در بیماری‌هایی مانند سرطان، ایدز، هپاتیت و بیماری‌هایی کشنده نیاز به شیوه های درمانی دیگر با استفاده از مواد شیمیایی قوی تر می باشد.
در ضمن داروهای هومیوپاتی با قیمتی بسیار ارزانتراز داروهای شیمیایی به بازار عرضه می شوند و عموماً نیز بی ضرر بوده و عوارض جانبی خاصی ندارند.

ترديد درباره تاثير هوميوپاتي در درمان بيماري هاجام جم آنلاين: محققان مي گويند فوائد کلينيکي هوميوپاتي مشابه با تاثير پلاسبو (ماده بي اثر) است.هوميوپاتي بر مبناي اين باور است که درمان بيماري با عاملي که نشانه هاي مشابهبيماري را توليد مي کند امکان پذير است و درمان به اين روش مستلزم تجويز مقاديراندک داروهائي است که به مقدار زياد باعث ايجاد نشانه هائي مانند علائم بيماري کهبيمار از آن رنج مي برد ، مي شوند.
به گزارش مدلاين پلاس ، نتايج يک مطالعهارائه شده در مجله لنست نشان مي دهد مدرک متقاعد کننده اي وجود ندارد مبني بر اينکههوميوپاتي بر پلاسبو ارجحيت دارد در حاليکه درمان داروئي رايج تاثير قابل ملاحظه ايرا نشان داده است.
محققان دست اندر کار اين مطالعه مي گويند مطمئنا زمان ارزيابيهاي انتخابي ، گزارشهاي مغرضانه يا سرمايه گذاري هاي بيشتر براي پايدار کردنهوميوپاتي در مقابل آلوپاتي (درمان رايج کلينيکي) گذشته است.
آنها مي گوينداکنون پزشکان بايد جسارت و صداقت لازم را براي گفتن عدم تاثير هوميوپاتي به بيماران و با خودشان درباره شکست پزشکي نوين براي رويارويي با نيازهاي بيماران برايمعالجه شخصي داشته باشن
هوميوپاتي در يك نگاه
وقتي مشابه، مشابه را درمان مي‌كند
شهرزاد عبدیه : «داروي هر زهري خود آن زهر است» اين جمله در نوشته‌هاي بقراط نشان مي‌دهد هوميوپاتي از زمان‌هاي دور در يونان باستان رواج داشته است. در باورهاي مردم هم به صورت تدوين نشده استفاده از مشابه درماني (هوميوپاتي) وجود دارد.

(javascript:PopupPic('237/8.jpg%20%20%20%20%20%20%20%20%20%20%20%20%20%20%20 '))

به طور مثال وقتي كسي را كه بر اثر ترس دچار عارضه‌اي شده است به اميد بهبود دوباره مي‌ترسانند، در واقع از هوميوپاتي استفاده مي‌كنند. اما پايه‌گذاري هوميوپاتي به شكل علمي، مدون و قانونمند نخستين بار توسط ساموئل هانمن انجام شد.
اين پزشك آلماني در كتابي به درمان بيماري مالاريا به وسيله تلقي گياه گنه‌گنه برخورد كرد و طي پژوهش‌ها و آزمايش‌هاي خود متوجه شد خوردن گياه گنه گنه باعث ايجاد علائم خاص بيماري مالاريا (تب، لرز و تعريق) مي‌شود. او در تكرار مشاهدات و آزمايشات خود به اين نتيجه رسيد كه مشابه، مشابه را درمان مي‌كند. در واقع دارويي مي‌تواند يك بيماري را درمان كند كه خواص دارويي آن مشابه با آن بيماري باشد. اين نظريه اساس هوميوپاتي را تشكيل مي‌دهد. نتايج سال‌ها كار و تحقيق دكتر هانمن در كتابي به نام ارغنون پزشكي آورده شده است. اين كتاب‌ حاوي اصول و روش‌هاي درمان هوميوپاتي است كه شش بار توسط اين پزشك نابغه تكميل و به روز شده است.
آشنايي با هوميوپاتي
هوميوپاتي در لغت از دو واژه «هوميو» به معناي «مشابه» و «پاتي» به معني‌ «درد يا بيماري» است. اساس اين شيوه درماني از طب كل نگر برپايه مشاهده و تجربه است.
هوميوپاتي با استفاده از داروهاي ويژه‌اي سيستم ايمني و حياتي بيمار را در جهت بهبودي تحريك مي‌كند. در اين شيوه از درمان بدون اينكه از يك ماده خارجي براي مبارزه با عوامل بيماري‌زا استفاده شود، بدن فرد وادار به حل مشكلش مي‌شود. يكي از ويژگي‌هاي هوميوپاتي، نگرش كلي آن به انسان‌ها از سه ديدگاه جسم، ذهن و احساس است.براساس هوميوپاتي عامل حفظ حيات، بقا، رشد، ترميم، تامين سلامتي و مبارزه باعوامل بيماري‌زا وجود نيرو يا قدرتي در بدن است كه هانمن آن را «نيروي حياتي» ناميد و طب مدرن از آن تحت عنوان «سيستم ايمني» بدن ياد مي‌كند. در واقع سلامت و بيماري به نوعي موازنه اين دو نيرو (عامل بيماري‌زاي بيروني و نيروي حياتي) است. هنگامي كه تعادل بين اين دو نيرو به هر دليلي مختل شود، مجموعه‌اي از علائم و عوارض در فرد بروز مي‌كند كه هشداري است بر اختلال نيروي حياتي فرد بيمار.هوميوپاتي در شناخت عوامل بيماري‌زا و دور نگه داشتن آنها از افراد سالم تلاش مي‌كند . اين شيوه درماني بيماري را منحصر و محدود به يك عضو و يا اندام نمي‌داند و معتقد است بيماري مجموعه علائمي در ذهن و جسم فرد به وجود مي‌آورد كه براي شناخت و درمان آن بايد به همه تغييرات بيمارگونه فرد توجه كرد و بيماري فرد را با توجه به بروز مجموعه اختلالات در سه سطح جسم، ذهن و احساس مورد بررسي قرار داد. به همين منظور يك هوميوپات (پزشك هوميوپاتي) به جز پرسش و پاسخ در مورد بيماري و درد و علائم آن در رابطه با خصوصي‌ترين ويژگي‌ها، احساسات تا علايق و نفرت‌ها و روابط اجتماعي بيمار سوال مي‌كند تا بتواند به يك شناخت كلي از او دست پيدا كرده و براساس آن با تجويز دارو به او در بهبود علائم بيماري و برقراري تعادل بين دو نيروي حياتي و بيماري‌زا كمك كند.
طبيعت و هوميوپاتي
منشا داروهاي هوميوپاتي طبيعت است. گياهان، مواد معدني (جيوه، كلسيم و فسفر و...) مواد جانوري (سم مار، نيش زنبور و...) موادي هستند كه از آنها در ساخت انواع داروهاي هوميوپاتي استفاده مي‌شود. حدود 75 درصد از داروهاي هوميوپاتي از گونه‌هاي مختلف گياهان در سراسر دنيا تهيه مي‌شوند. براي تهيه اين داروها، ماده معدني جانوري و يا قسمت‌هاي مختلف گياه را در حلال‌هايي كه شامل آب و الكل است خيس مي‌كنند و طبق دستور‌العمل‌هاي خاص هر دارو، بعد از مدتي كه گياه در حلال ماند، باقي‌مانده آن را با روش‌هاي فيزيكي صاف و سپس با شيوه‌هاي مختلف به شدت رقيق مي‌كنند و در هر بار رقيق كردن ضربات و تكان‌هاي شديدي به محلول ‌وارد مي‌كنند تا جايي كه گاه بعد از چندين بار رقيق كردن و ضربه زدن به دارو هيچ مولكولي از ماده اوليه در حلال باقي نخواهد ماند. هوميوپات‌ها معتقدند در اين روش بعد مادي دارو گرفته مي‌شود و آنچه مي‌ماند نيرويي است كه از آن در درمان بيماري استفاده مي‌شود. هوميوپات‌ها با توجه به ويژگي‌هاي هر ماده روي بدن از آنها دارو تهيه مي‌كنند. به طور مثال پياز در حين خرد كردن و پوست كندن در خود علائمي شبيه بيماري سرماخوردگي ايجاد مي‌كند يعني چشم فرد اشك‌آلود و قرمز شده و به خارش و سوزش مي‌افتد. هوميوپات‌ها با توجه به همين علائم و تاثيرات و به عبارتي همانندي از آن در تهيه دارويي براي درمان علائم سرماخوردگي‌هايي از این نوع استفاده مي‌كنند.
چه بخوريم، چه نخوريم
در طول مدت درمان با كمك هوميوپاتي مانند بسياري از شيوه‌هاي درماني ممنوعيت‌ها و پرهيز‌هاي غذايي وجود دارد.در اين دوران پزشكان هوميوپات به بيماران توصيه مي‌كنند موادي مانند قهوه و تركيباتي كه در آنها نعناع، سير و سركه وجود دارد مصرف نكنند و از خوردن برخي داروهاي شيميايي مانند آنتي‌بيوتيك‌ها و كورتن به جز در موارد ضروري خودداري كنند، چون اين مواد باعث كمرنگ شدن تاثير داروهاي هوميوپاتي در فرد مي‌شود و شانس بهبودي را كاهش مي‌دهد. عدم استعمال هرگونه دخانيات و مواد مخدر پرهيز از ماندن در اتاق‌هاي گرم و خودداري از پوشيدن لباس‌هاي پشمي از ديگر مواردي است كه رعايت آنها در تسهيل و تسريع روند بهبود موثر است.ساموئل هانمن شروط رسيدن به درماني موفق را در اصول بنيادي زير مي‌داند: سرعت در درمان، آرامش رواني، دوام و ادامه.
جايگاه هوميوپاتي در جهان
هوميوپاتي از سوي سازمان بهداشت جهاني يك روش درماني پذيرفته شده است. در حال حاضر كاربرد هوميوپاتي در شبكه بهداشتي و درمان بسياري از كشورها، ازجمله كشور ما از سوي وزارت بهداشت و درمان مورد قبول قرار گرفته است و به اين پزشكان مجوز طبابت داده مي‌شود. سازمان غذا و داروي آمريكا FDA كليه داروهاي هوميوپاتي را به رسميت شناخته و در بسياري از كشورها مانند: انگليس، آلمان، فرانسه، هلند، سوئد، كانادا، آمريكا، هندوستان، پاكستان و برزيل خدمات درماني هوميوپاتي به بخش زيادي از بيماران ارائه مي‌شود. دو‌سوم مردم فرانسه يا به طور مستقيم از هوميوپاتي استفاده كرده‌اند و يا با آن آشنايي دارند و تعداد هوميوپات‌ها در هندوستان بسيار بيشتر از طب مدرن است. در بسياري از كشورها هوميوپاتي يك مقوله كاملا جدا از پزشكي است و لزومي وجود ندارد كه يك هوميوپات حتما پزشك باشد.
هومیوپاتی موفق در درمان سرطان
شايد نام سرطان يکی از نااميد کننده ترين کلماتی باشد که می توان به يک بيمارعنوان کرد.بيماری که خود را مبتلا به اين بيماری می بيند با توجه به علاج ناپذيربودن آن ( عليرغم اينکه واقعا نبايد تمام سرطانها را به يک اندازه خطرناک دانست) تمام اميد به زندگی را از دست می دهد . درمان سرطان در پزشکی کلاسيک پيشرفتهایقابل توجهی نموده است و در بسياری از موارد با کشف بيماری در مراحل اوليه خطر را تاحد زيادی می توان برطرف نمود اما هنوز تا درمان کامل آن، راه طولانی باقيست ودرمانهای رايج به صورت جراحی های وسيع شيمی درمانی، راديوتراپي حتی در صورت موفقيتنسبی عوارض بسياری را بر بيماران تحميل می کنند که گاه از خود سرطان مشکل سازتر ودردآور تر است، چه بسيار افرادی که ترجيح داده اند تا چنين درمانی را برای سرطانخود انجام ندهند و به مرگ طبيعی بميرند! حقيقت تلخ اين است که اکثر بيماران سرطانیبلافاصله بعد از مطلع شدن از بيماری خود دچار افسردگی می شوند که با کاهش توان بدنآنها ، سرعت رشد سرطان را چندين برابر می کند.اين درمانها عليرغم افزايش کميت زندگیبيماران و طولانی کردن عمر آنان ، کيفيت زندگی را کاهش داده وخود، جسم و روان بيماررا بيمار می کنند.
اما سرطان چيست؟ سلولهای بدن در حالت عادی دارای يک رشدمتناسب با نيازهای بدن هستند اما در سرطان اين رشد به صورت بيمارگونه ای افزايش میيابد و سلولهای بدن تبديل به سلولهای سرطانی می شوند و اين روند به سرعت گسترش میيابد و با حمله به ارگانهای سالم ديگر ، کل سيستم بدن را مختل می کنند.به زبان سادهتر يک عصيان و شورش در ابعاد سلولی بدن را فرا می گيرد و ادامه اين هرج و مرج بهمرگ بيمار ختم می شود.


علت بروز اين حالت دقيقا مشخص نيست اما مواد سرطان زای بسياری شناخته شده اند وهر روز بر ليست اين مواد افزوده می شوند. بدن هر فرد همانطور که در فصول قبلی ذکرشد با داشتن استعداد ذاتی بيماری به صورت نهفته ، در اثر يک استرس ( به هر شکل) دچار بيماری می شود که اين امر در مورد سرطان هم صدق می کند که عوامل بيماريزا درارگانهايی که دارای نقطه ضعف در اين زمينه هستند باعث بروز بيماری سرطان می شوندالبته در هوميوپاتی عوامل سرطانزا بسيار وسيعتر از پزشکی کلاسيک در نظر گرفته میشوند و مشکلات روحی و عاطفی نقش بسيار مهمتری نسبت به عوامل غذايي و محيطی ايفا میکنند. در کلينيک ، در درصد بالايي از موارد ابتلا به سرطان ، با بررسی شرايط زندگیبيماران رد پای مسائل روحی و عاطفی به وضوح قابل مشاهده است و از طرف ديگر بهبوداين شرايط ناگوار در درمان سرطان نقش بسيار مهمی را ايفا می کنند.به جرات می توانگفت که اگر انسان از يک زندگی متعادل و بدون استرس برخوردار باشد و از غذاهای طبيعیو به مقدار لازم (ونه بيشتر يا کمتر) استفاده نمايد احتمال ابتلای وی به سرطان و ياهر بيماری خطرناک ديگریبه شدت کاهش می يابد.
درمان سرطان در هوميوپاتی ، مانند هر بيماری ديگری صورت می گيرد و با شناسايیچگونگی اختلال بدن و با توجه به علائم ظاهری بيمار و تحريک سيستم ايمنی و حياتیبيمار به سمت درمان حرکت می کنيم.در بدن لوازم و توان لازم برای غلبه بر سرطاننهاده شده است به گونه ای که وجود سلولهای خونی که اختصاصا مسئول نابود کردنسلولهای سرطانی هستند ثابت شده است که همواره مراقب بروز چنين وضعيتی هستند.
اعتقاد من اين است که احتمالا هر انسانی در طول زندگی خود ، چندين بار دچارسرطان در سطح سلولی می شود که سيستم ايمنی بدن آن را به راحتی کنترل و درمان می کند، و فرد هيچگاه متوجه چنين اتفاقی در خود نمی شود. مشکل، زمانی خود را نشان می دهدکه سيستم دفاعی و حياتی انسان به علت عوامل سرطانزا نتواند وظيفه خود را به درستیاتنجام دهد و اين شورش سلولی کنترل نشود ، در اين زمان است که ما پی به بيماریسرطان می بريم که البته تا حد زيادی هم دير شده است . بنابراين به راحتی می توانقبول کرد که درمان هوميوپاتی با بازسازی توان بدن، بر سرطان هم غلبه کند.
امادرمان بيماريهای مختلف با يکديگر چندان قابل مقايسه نيست چرا که هر کدام به همريختگی و پيچيدگی خاصی را در بدن ايجاد نموده است. درمانهای سرکوب گرانه در آلوپاتینيز با تحليل بردن نيروی حياتی بيمار ، درمان هوميوپاتی را سخت تر می کنند. در نظربگيريد که بيماری مانند يک يا چند گره در يک ريسمان باشد و درمان هوميوپاتی بازنمودن اين گره ها ست درمان آلوپاتی را می توان کشيدن زياد ريسمان ( شيمی درمانی،راديوتراپی...) و يا بريدن ريسمان ( جراحی) در نظر گرفت در اين حال باز کردن گرههای ريسمان در حالتی که يک يا چند گره تنها وجود دارد کار راحتی است که با دقت میتوان آن را انجام داد اما اگر تعداد بسيار زيادی گره وجود داشته باشد و از طرفیقبلا با بريده و يا کشيدنهای بيمورد گره ها سفت تر شده باشند انتظار اينکه بتوان بهآسانی اين کلاف در هم پيچيده را باز نمود دشوار است گرچه به صورت تئوری هنوز همانجام شدنيست.يک سرطان پيشرفته مصداق اين کلاف است ، به همين علت است که بسياری ازهوميوپاتها درمان کامل سرطان از اين طريق را عملا غير ممکن می دانند اما واقعيت ايناست که بسته به شدت و مرحله سرطان اين درمان انجام پذير است.
البته حتی در موارد پيشرفته سرطان نيز می توان از هوميوپاتی سود برد چرا کههوميوپاتی می تواند علاوه بر کم کردن دردها و آلام بيمار ، از نظر روحی و عصبیآرامش و رهايی به بيمار بدهد و افسردگی او را تا حد زيادی بر طرف نمايد و همينطوردر کسانی که تحت درمانهای شيمی درمانی قرار دارند می تواند با کاهش قابل ملاحظهعوارض شيمی درمانی (ريزش موها، درد های مختلف جسمی، تهوع، بی اشتهايي،افسردگی...) کيفيت بسيار بهتری به زندگی آنها بدهد و در عمل نيز طول عمر آنان را افزايش دهد ( گرچه انتظار درمان قطعی را در اين موارد پيشرفته نداشته باشيم) .
بطور خلاصه هوميوپاتی در درمان سرطانها بسيار موفق می تواند عمل کند به خصوص اگراين سرطانها در مراحل اوليه باشند و با درمانهای سرکوب گرايانه آلوپاتی پيچيده نشدهباشند.

یداحراری
21-10-2007, 19:08
اکر از هومیوپاتی به روشی اصولی و با دقت کافی از طرف پزشک و قانون صبر از طرف پزشک و بیمار و ملاحضات کاف انجام شود بسیار عالی و شگفت انگیز عمل میکند.شکست در درمان یک بیمار توسط یک پزشک دلیل بر نا کار آمدی روش درمانی (هومیوپاتی) نیست یا تشخیص پزشک درست نبوده یا بیمار قوانین مصرف دارو را رعایت نکرده است.
دکتر یدالله احراری

h2006
22-10-2007, 22:44
چگونه عوامل محیطی تاثیر داروهای هومیوپاتی را تغییر داده یا کم می کنند؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



بطور کلی هر عامل یا استرسی که بر موجود زنده وارد میشود واکنشی را در موجود زنده بر می انگیزد و هر چه این واکنش شدیدتر و طولانی اثرتر باشد تعادل موجود زنده را بیشتر بهم ریخته درمان را مختل میکند مثلا یک فنجان قهوه در یک فرد حساس می تواند تا چندین روز اثر تحریکی بر جسم و روان فرد بجا گذارد یا یک استرس قوی یا ترسیدن می تواند سالها روح و جسم فرد را تحت تاثیر قرار داده و سلامت او را تا اخر عمر مختل کند.


توسط دکتر علیرضا تابان





چه چیزهائی برنتیجه درمان داروهای هومیوپاتی اثر میگذارند؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])




اغلب داروهای شیمیائی مثل ضد دردها, ارامبخشها, انتی بیوتیکها و..... اثر داروهای هومیوپاتی را کاهش میدهند. همچنین برخی عناصر و موادخوراکی مثل پیاز، سیر، فلفل، نعناع، کافور، قهوه و برخی از انواع چای های ارامبخش یا محرک یا هر ماده ای که خاصیت داروئی دارد یا بعنوان دارو مصرف می شود میتواند اثر دارو های هومیوپاتی را خنثی کند. پس لازم است طی درمان هومیوپاتی مصرف نگردند.

همچنین هر چیز دیگری که بر روح و روان انسان اثر کند می تواند بر سیر درمان هومیوپاتی تاثیر بگذارد مثل دیدن فیلمهای هیجان انگیز یا استرس زا، دیدن صحنه های ترسناک یا ناخوش آیند، قرار گرفتن در موقعیتهای استرس زا و پر فشار و ......








هومیوپاتی درمانی واقعی یا درمانی تلقینی با پلاسبو ؟؟؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

بی شک تلقین و اعتقاد، اثرات غیر قابل انکاری در زندگی ما دارد. اعتقاد مثبت به چیزی یا عملی اثرات مثبت و اعتقاد منفی اثرات منفی از خود به جا می گذارد.
تفاوت اصلی بین دارو نما ( پلاسبو) و دارو در این است که هنگام مصرف دارو نما اعتقاد فرد به اثرات داروئی یک ماده است که اثرات داروئی یا به عبارت بهتر اثرات درمانی در فرد نشان میدهد و اگر فرد اعتقادی به اثر درمانی ان ماده نداشته باشد تاثیری مشاهده نمی شود. ولی یک داروی واقعی برای تاثیر گزاری نیازی به اعتقاد فرد به اثر آن دارو ندارد. بطور مثال اگر فردی آسپرین مصرف کند چه بخواهد چه نخواهد آسپرین بر پلاکتهای خون وی اثر خواهد کرد وانعقاد پذیری خون را کاهش خواهد داد.
داروهای هومیوپاتی اثرات داروئی و درمانی واقعی دارند و تاثیر آنها ارتبات مستقیمی به عقیده فرد ندارد و اغلب افرادی که بار اول از داروهای هومیوپاتی استفاده می کنند با توجه به رقیق بودن خیلی زیاد این داروها تاثیرات درمانی ان را بعید یا حتی غیر ممکن میدانند. ولی بعد از درمان هومیوپاتی به آن اعتقاد می یابند و بقیه را به استفاده از این روش ترغیب می کنند.
در برسی اثرات داروهای هومیوپاتی بطور مثال یکصد نفر داوطلب سالم را که ارتباتی با هم ندارند انتخاب میکنند و به تعدادی از انها داروی هومیوپاتی و به بعضی پلاسبو میدهند. بعد هر فرد علائمی را که بروز می کند به ترتیب بروز علائم ثبت می کند. در اخر علائمی را که در افراد مصرف کننده داروهای هومیوپاتی مشترک بوده به عنوان علائم اصلی و چهره واقعی دارو در نظر میگیرند. ( قطعا علائمی که در مصرف کنندگان پلاسبو گزارش شده است یا بطور انفرادی به علت خصوصیات خاص بدنی فرد گزارش گردیده حذف میشود تا در نهایت تنها علائم اصلی و واقعی دارو ثبت گردد).
شما هم اگر شکی در تاثیر واقعی داروهای هومیوپاتی دارید حتما یکبار امتحان کنید.






چه چیزی باید درمان شود؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

حالتهای جسم و روان در طی گذر زمان ممکن است تغییرات متعددی بکنند. ثبت این تغییرات در شرح حال بیمار ممکن است به ادامه درمان بیمار کمک کند ولی انچه این لحظه مهم است و باید درمان شود فقط و فقط نشانه های فعال وغالب بیمار است که تناسب کمی و کیفی ندارد یا به عبارت دیگر نا متناسب با وضعیت موجود است و فرد خود قادر به تغییر آن نیست.
-در درمان بیماری حاد اسپورادیک (پاتوژن عامل بیماری ضعیف است و شخص بعلت استعداد خاص خود مبتلا می شود) جنرال برخورد کرده و همه علائم بیمار را در انتخاب دارو در نظر می گیریم(totality of symptoms)(آفوریسم 82-83 کتاب ارگانون).
-در درمان بیماری حاد اپیدمیک (پاتوژن عامل بیماری قوی است) فقط علائم مشترک بین بیماران مبتلا به این اپیدمی را در نظر می گیریم (totality of diseases) یعنی فقط علائم مربوط به بیماری نه علائم مربوط به استعدادهای شخصی در نظر گرفته می شود.
راه دیگر تشخیص اسپورادیک یا اپیدمیک بودن بیماری این است که به علائم بیماری های مزمن فرد بنگریم در بیماری حاد اسپورادیک (که در واقع شعله وری وضعیت مزمن بیمار است) چون عامل بیماریزا ضعیف است تغییری در علائم مزمن بیمار ایجاد نمی شود ولی در بیماری حاد اپیدمیک عامل قوی بوده و بیماری ناهمانند قویتری ایجاد میکندوعلائم مزمن بیمار در حین بیماری جدید تخفیف می یابد.
-در درمان بیماریهای میازماتیک (مزمن)، اپیدمیک برخورد کرده علائم اختصاصی ومشترک بین این بیماران (totality of diseases) را برای انتخاب داروی مناسب در نظر میگیریم (آفوریسم 102-103 کتاب ارگانون).





چه بیماری هایی با هومیوپاتی درمان می‌شوند؟


هومیوپاتی بعنوان یکی از انواع طب‌های مکمل و کل‌نگر با بیش از چهار هزار نوع داروی متنوع قدرت فراوانی در درمان انواع بیماری‌های حاد و مزمن دارد. حتی بسیاری از مواردی که در طب رایج بیماری محسوب نمی‌شوند با هومیوپاتی قابل درمان هستند. ( مثل بوی بد پا، کودکان بفلی یا بداخلاق و ... ) انواع بیماری‌های حاد و صدمات ناشی از تصادفات، مسابقات ورزشی، شکستگی‌ها، سوختگی‌ها، زخم‌ها و ... با هومیوپاتی بسیار سریع‌تر درمان می‌گردند. علاوه بر بیماری‌های حاد، بسیاری از بیماری‌های مزمن نیز با هومیوپاتی به بهترین شکل قابل درمان هستند. مثلاً: - انواع سردردها (سردردهای میگرنی، عصبی، سینوزیت‌ها و ... ) - مشکلات روحی ( مثل افسردگی‌ها، اضطراب‌ها، ترس‌ها، وسواس‌ها و ... ) - بیماری‌های روماتیسمال ( آرتروز، آرتریت، روماتوئید، لوپوس و ... ) - مشکلات گوارشی ( گاستریت، IBS، IBS، یبوست، سوء هاضمه و ... ) - مشکلات زنانگی ( اختلالات قاعدگی، کیست‌ها و فیبرمها، دیسمنوره، لکوره و ... ) - مشکلات پوستی ( انواع درماتیتها و خارشهای پوستی، پسوریازیس، لیکن پلان و ... ) - ناتوانی‌های جنسی - سایر بیماری‌ها ...









شرح حال گیری (case talking) اولین و مهمترین بخش درمان:


اگر می خواهید در مراجعات بعدی بیمار حال شما را نگیرد( شما را خسته و درمانده نکند) درهمانا جلسه اول شرح حال او را خوب بگیرید. چگونه یک شرح حال خوب بگیریم؟ شما برای ویزیت بیمارتان به محیطی آرام و بدون صدا نیاز دارید. بعد از ورود بیمار او را برای نشستن روی صندلی راحتی راهنمائی کنید و خودتان نیز روی صندلی راحتی مقابل بیمارتان بنشینید بطوری که بتوانید با حوصله ارتباط چشمی و کلامی همزمان داشته باشید. در صورت نیاز خودتان وشغلتان را معرفی کنید. بعد مشخصات بیمار را پرسیده ثبت نمائید. سپس از بیمار بپرسد که مشکل اصلیش چیست؟ و در ادامه با استفاده از کلماتی مثل دیگرچه؟ مشکل بعدی شما چیست؟ و ...... اجازه دهید بیمار خودش حرف بزند و تا زمانی که در مورد بیماریش حرف میزند حرف او را قطع نکنید. از نظر دکتر هانمن فقط چیزهائی که خود بیمار میگوید ارزش دارد. گفته های بیمار را در مورد هر یک از مشکلاتش در یک سطر مجزا ثبت نمائید. در طی صحبت بیمار ارتباط چشمی داشته باشید و طوری یاداشت بردارید که ارتباط شما با بیمار قطع نشود وبیمار مطمئن باشد که حواس شما کاملا با اوست. از عبارات خود بیمار برای ثبت مشکلاتش استفاده کنید و در صورت لزوم عبارات عامیانه را اصلاح کنید. وقتی دیگر بیمار چیزی برای گفتن نداشت به یاداشتهای خود باز گردید وبه ترتیب آنها را کامل کنید. در مورد مکان دقیق،زمان شروع، زمانهای تشدید و بهبود، عوامل تشدید کننده و بهبود دهنده، نوع و کیفیت درد یا ناراحتی، علائم و ناراحتی های همراه، انتشار به محل دیگر و ..... برای هر یک ازموارد گفته شده توسط بیمار بطور مجزا سئوال نمائید. پرسیدن چرا؟ به تشخیص حاد یا مزمن بودن بیماری کمک خواهد کرد. همچنین اگر بیمار در پاسخ به سئوالات نیاز به کمک داشت غیر مستقیم کمک نمائید مثلا اگر بیمار نوع درد را نمی تواند توضیح دهد انواع دردها را به سرعت برای او بازگو کنید طوری که گفته شما چیزی به او القا نکند. (درد سوزشی، سوزنی، فشاردهنده، چکشی، له کننده، مبهم ...). در کل مصاحبه از پرسیدن سئوالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر است بپرهیزید. فقط در مورد داشتن ترس از بیمار بطور مستقیم بپرسید که آیا از چیزی می ترسد؟ از چه چیزهائی؟ کی؟ ... . بعد یکبار دیگر بیمار را از سر تا نوک پا با نام بردن تک تک ارگانها برسی و سایر مشکلات موجود را یاداشت کنید. سپس به شرح حال نوشته شده رجوع کنید و زیر مواردی را که واقعا پاتولوژیک اند و توسط خود بیمار عنوان شده اند و جزء شکایت اصلی بیمار هستند خط بکشید ( predominant). اگر این علائم دائمی یا مداوم باشند (persistent) یک خط دیگری زیر ان علامت میکشیم. واگر در حال حاضر ان علامت وجود دارد (present) یا در صورت وجود شرایط مناسب همیشه بروز می کند مثلا وقتی هوا گرد وغبار شود (یا مثلا همیشه در فصل بهار) ابریزش بینی پیدا می کند هر چند ممکن است این علامت حالا موجود نباشد، present محسوب می شود و یک خط دیگر زیر ان علامت می کشیم. حال ما علائم خیلی مهم را با سه خط و علائم با اهمیت متوسط را با دو خط و علائم با اهمیت کم را با یک خط مشخص کرده ایم سایر علائمی که زیرشان خط نکشیدایم پاتولوژیک نبوده و فقط در پیگیری بیماری کمک کننده اند. حال علائم را به ترتیب اهمیت مرتب میکنیم اول علائم سه خطی بعد دو خطی ودر اخر یک خطی. از بین علائم سه خطی اول علائم ذهنی بعد علائم جسمی ودر اخر علائم عمومی را مرتب میکنیم.برای علائم دو خطی و سه خطی نیز همچنین. بعد باید از روی علائم موجود روبریکهای مربوطه را مشخص نمود و با استفاده از کتب رپرتوری، مناسب ترین دارو را معین کرد. چه چیزی باید درمان شود؟ حالتهای جسم و روان در طی گذر زمان ممکن است تغییرات متعددی بکنند. ثبت این تغییرات در شرح حال بیمار ممکن است به ادامه درمان بیمار کمک کند ولی انچه این لحظه مهم است و باید درمان شود فقط و فقط نشانه های فعال وغالب بیمار است که تناسب کمی و کیفی ندارد یا به عبارت دیگر نا متناسب با وضعیت موجود است و فرد خود قادر به تغییر آن نیست. -در درمان بیماری حاد اسپورادیک (پاتوژن عامل بیماری ضعیف است و شخص بعلت استعداد خاص خود مبتلا می شود) جنرال برخورد کرده و همه علائم بیمار را در انتخاب دارو در نظر می گیریم(totality of symptoms)(آفوریسم 82-83 کتاب ارگانون). -در درمان بیماری حاد اپیدمیک (پاتوژن عامل بیماری قوی است) فقط علائم مشترک بین بیماران مبتلا به این اپیدمی را در نظر می گیریم (totality of diseases) یعنی فقط علائم مربوط به بیماری نه علائم مربوط به استعدادهای شخصی در نظر گرفته می شود. راه دیگر تشخیص اسپورادیک یا اپیدمیک بودن بیماری این است که به علائم بیماری های مزمن فرد بنگریم در بیماری حاد اسپورادیک (که در واقع شعله وری وضعیت مزمن بیمار است) چون عامل بیماریزا ضعیف است تغییری در علائم مزمن بیمار ایجاد نمی شود ولی در بیماری حاد اپیدمیک عامل قوی بوده و بیماری ناهمانند قویتری ایجاد میکندوعلائم مزمن بیمار در حین بیماری جدید تخفیف می یابد. -در درمان بیماریهای میازماتیک (مزمن)، اپیدمیک برخورد کرده علائم اختصاصی ومشترک بین این بیماران (totality of diseases) را برای انتخاب داروی مناسب در نظر میگیریم (آفوریسم 102-103 کتاب ارگانون).







قانون ارنت-شولتز


در سال 1888 میلادی دانشمندی بنام ارنت قانون ارنت-شولتز را وضع کرد. بر اساس این قانون هر ماده ای در مقادیر زیاد کشنده و در مقادیر متوسط جلوگیری کننده و در مقادیر کوچک تحریک کننده است. از مقادیر متوسط (باز دارنده) مواد بعنوان دارو در طب رایج استفاده می گردد. در سال 1960 میلادی هورمزیس (hormesis)قانون باز بینی شده ارنت-شولتز را در سم شناسی نوین تدوین نمود. بر اساس اطلاعات بدست امده هورمزیس نشان داد که مواد دو نوع اثر متفاوت در موجودات زنده ایجاد میکنند. در دوزهای بالا سبب وقفه سوخت وساز میشوند (اثر سمی) که منجر به مرگ میگردد. و در دوزهای کم نوعی اثر تحریکی در بدن موجودات زنده ایجاد میکند این یافته حیرت اور معادل و مشابه اثر هومیوپاتی است. بعبارت بهتر هر دارو در دوزهای بالا همان ناراحتی هائی را ایجاد میکند که با دوزهای کم همان دارو میتوان درمانشان کرد.










چیزهائی برنتیجه درمان داروهای هومیوپاتی اثر میگذارند؟ و چگونه عوامل محیطی تاثیر داروهای هومیوپاتی را تغییر داده یا کم می کنند؟


اغلب داروهای شیمیائی مثل ضد دردها, ارامبخشها, انتی بیوتیکها و..... اثر داروهای هومیوپاتی را کاهش میدهند. همچنین برخی عناصر و موادخوراکی مثل پیاز، سیر، فلفل، نعناع، کافور، قهوه و برخی از انواع چای های ارامبخش یا محرک یا هر ماده ای که خاصیت داروئی دارد یا بعنوان دارو مصرف می شود میتواند اثر دارو های هومیوپاتی را خنثی کند. پس لازم است طی درمان هومیوپاتی مصرف نگردند. همچنین هر چیز دیگری که بر روح و روان انسان اثر کند می تواند بر سیر درمان هومیوپاتی تاثیر بگذارد مثل دیدن فیلمهای هیجان انگیز یا استرس زا، دیدن صحنه های ترسناک یا ناخوش آیند، قرار گرفتن در موقعیتهای استرس زا و پر فشار و ...... چگونه عوامل محیطی تاثیر داروهای هومیوپاتی را تغییر داده یا کم می کنند؟ بطور کلی هر عامل یا استرسی که بر موجود زنده وارد میشود واکنشی را در موجود زنده بر می انگیزد و هر چه این واکنش شدیدتر و طولانی اثرتر باشد تعادل موجود زنده را بیشتر بهم ریخته درمان را مختل میکند مثلا یک فنجان قهوه در یک فرد حساس می تواند تا چندین روز اثر تحریکی بر جسم و روان فرد بجا گذارد یا یک استرس قوی یا ترسیدن می تواند سالها روح و جسم فرد را تحت تاثیر قرار داده و سلامت او را تا اخر عمر مختل کند.

h2006
22-10-2007, 22:47
چگونه عوامل محیطی تاثیر داروهای هومیوپاتی را تغییر داده یا کم می کنند؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



بطور کلی هر عامل یا استرسی که بر موجود زنده وارد میشود واکنشی را در موجود زنده بر می انگیزد و هر چه این واکنش شدیدتر و طولانی اثرتر باشد تعادل موجود زنده را بیشتر بهم ریخته درمان را مختل میکند مثلا یک فنجان قهوه در یک فرد حساس می تواند تا چندین روز اثر تحریکی بر جسم و روان فرد بجا گذارد یا یک استرس قوی یا ترسیدن می تواند سالها روح و جسم فرد را تحت تاثیر قرار داده و سلامت او را تا اخر عمر مختل کند.


توسط دکتر علیرضا تابان





چه چیزهائی برنتیجه درمان داروهای هومیوپاتی اثر میگذارند؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])




اغلب داروهای شیمیائی مثل ضد دردها, ارامبخشها, انتی بیوتیکها و..... اثر داروهای هومیوپاتی را کاهش میدهند. همچنین برخی عناصر و موادخوراکی مثل پیاز، سیر، فلفل، نعناع، کافور، قهوه و برخی از انواع چای های ارامبخش یا محرک یا هر ماده ای که خاصیت داروئی دارد یا بعنوان دارو مصرف می شود میتواند اثر دارو های هومیوپاتی را خنثی کند. پس لازم است طی درمان هومیوپاتی مصرف نگردند.

همچنین هر چیز دیگری که بر روح و روان انسان اثر کند می تواند بر سیر درمان هومیوپاتی تاثیر بگذارد مثل دیدن فیلمهای هیجان انگیز یا استرس زا، دیدن صحنه های ترسناک یا ناخوش آیند، قرار گرفتن در موقعیتهای استرس زا و پر فشار و ......








هومیوپاتی درمانی واقعی یا درمانی تلقینی با پلاسبو ؟؟؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

بی شک تلقین و اعتقاد، اثرات غیر قابل انکاری در زندگی ما دارد. اعتقاد مثبت به چیزی یا عملی اثرات مثبت و اعتقاد منفی اثرات منفی از خود به جا می گذارد.
تفاوت اصلی بین دارو نما ( پلاسبو) و دارو در این است که هنگام مصرف دارو نما اعتقاد فرد به اثرات داروئی یک ماده است که اثرات داروئی یا به عبارت بهتر اثرات درمانی در فرد نشان میدهد و اگر فرد اعتقادی به اثر درمانی ان ماده نداشته باشد تاثیری مشاهده نمی شود. ولی یک داروی واقعی برای تاثیر گزاری نیازی به اعتقاد فرد به اثر آن دارو ندارد. بطور مثال اگر فردی آسپرین مصرف کند چه بخواهد چه نخواهد آسپرین بر پلاکتهای خون وی اثر خواهد کرد وانعقاد پذیری خون را کاهش خواهد داد.
داروهای هومیوپاتی اثرات داروئی و درمانی واقعی دارند و تاثیر آنها ارتبات مستقیمی به عقیده فرد ندارد و اغلب افرادی که بار اول از داروهای هومیوپاتی استفاده می کنند با توجه به رقیق بودن خیلی زیاد این داروها تاثیرات درمانی ان را بعید یا حتی غیر ممکن میدانند. ولی بعد از درمان هومیوپاتی به آن اعتقاد می یابند و بقیه را به استفاده از این روش ترغیب می کنند.
در برسی اثرات داروهای هومیوپاتی بطور مثال یکصد نفر داوطلب سالم را که ارتباتی با هم ندارند انتخاب میکنند و به تعدادی از انها داروی هومیوپاتی و به بعضی پلاسبو میدهند. بعد هر فرد علائمی را که بروز می کند به ترتیب بروز علائم ثبت می کند. در اخر علائمی را که در افراد مصرف کننده داروهای هومیوپاتی مشترک بوده به عنوان علائم اصلی و چهره واقعی دارو در نظر میگیرند. ( قطعا علائمی که در مصرف کنندگان پلاسبو گزارش شده است یا بطور انفرادی به علت خصوصیات خاص بدنی فرد گزارش گردیده حذف میشود تا در نهایت تنها علائم اصلی و واقعی دارو ثبت گردد).
شما هم اگر شکی در تاثیر واقعی داروهای هومیوپاتی دارید حتما یکبار امتحان کنید.






چه چیزی باید درمان شود؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

حالتهای جسم و روان در طی گذر زمان ممکن است تغییرات متعددی بکنند. ثبت این تغییرات در شرح حال بیمار ممکن است به ادامه درمان بیمار کمک کند ولی انچه این لحظه مهم است و باید درمان شود فقط و فقط نشانه های فعال وغالب بیمار است که تناسب کمی و کیفی ندارد یا به عبارت دیگر نا متناسب با وضعیت موجود است و فرد خود قادر به تغییر آن نیست.
-در درمان بیماری حاد اسپورادیک (پاتوژن عامل بیماری ضعیف است و شخص بعلت استعداد خاص خود مبتلا می شود) جنرال برخورد کرده و همه علائم بیمار را در انتخاب دارو در نظر می گیریم(totality of symptoms)(آفوریسم 82-83 کتاب ارگانون).
-در درمان بیماری حاد اپیدمیک (پاتوژن عامل بیماری قوی است) فقط علائم مشترک بین بیماران مبتلا به این اپیدمی را در نظر می گیریم (totality of diseases) یعنی فقط علائم مربوط به بیماری نه علائم مربوط به استعدادهای شخصی در نظر گرفته می شود.
راه دیگر تشخیص اسپورادیک یا اپیدمیک بودن بیماری این است که به علائم بیماری های مزمن فرد بنگریم در بیماری حاد اسپورادیک (که در واقع شعله وری وضعیت مزمن بیمار است) چون عامل بیماریزا ضعیف است تغییری در علائم مزمن بیمار ایجاد نمی شود ولی در بیماری حاد اپیدمیک عامل قوی بوده و بیماری ناهمانند قویتری ایجاد میکندوعلائم مزمن بیمار در حین بیماری جدید تخفیف می یابد.
-در درمان بیماریهای میازماتیک (مزمن)، اپیدمیک برخورد کرده علائم اختصاصی ومشترک بین این بیماران (totality of diseases) را برای انتخاب داروی مناسب در نظر میگیریم (آفوریسم 102-103 کتاب ارگانون).





چه بیماری هایی با هومیوپاتی درمان می‌شوند؟


هومیوپاتی بعنوان یکی از انواع طب‌های مکمل و کل‌نگر با بیش از چهار هزار نوع داروی متنوع قدرت فراوانی در درمان انواع بیماری‌های حاد و مزمن دارد. حتی بسیاری از مواردی که در طب رایج بیماری محسوب نمی‌شوند با هومیوپاتی قابل درمان هستند. ( مثل بوی بد پا، کودکان بفلی یا بداخلاق و ... ) انواع بیماری‌های حاد و صدمات ناشی از تصادفات، مسابقات ورزشی، شکستگی‌ها، سوختگی‌ها، زخم‌ها و ... با هومیوپاتی بسیار سریع‌تر درمان می‌گردند. علاوه بر بیماری‌های حاد، بسیاری از بیماری‌های مزمن نیز با هومیوپاتی به بهترین شکل قابل درمان هستند. مثلاً: - انواع سردردها (سردردهای میگرنی، عصبی، سینوزیت‌ها و ... ) - مشکلات روحی ( مثل افسردگی‌ها، اضطراب‌ها، ترس‌ها، وسواس‌ها و ... ) - بیماری‌های روماتیسمال ( آرتروز، آرتریت، روماتوئید، لوپوس و ... ) - مشکلات گوارشی ( گاستریت، IBS، IBS، یبوست، سوء هاضمه و ... ) - مشکلات زنانگی ( اختلالات قاعدگی، کیست‌ها و فیبرمها، دیسمنوره، لکوره و ... ) - مشکلات پوستی ( انواع درماتیتها و خارشهای پوستی، پسوریازیس، لیکن پلان و ... ) - ناتوانی‌های جنسی - سایر بیماری‌ها ...









شرح حال گیری (case talking) اولین و مهمترین بخش درمان:


اگر می خواهید در مراجعات بعدی بیمار حال شما را نگیرد( شما را خسته و درمانده نکند) درهمانا جلسه اول شرح حال او را خوب بگیرید. چگونه یک شرح حال خوب بگیریم؟ شما برای ویزیت بیمارتان به محیطی آرام و بدون صدا نیاز دارید. بعد از ورود بیمار او را برای نشستن روی صندلی راحتی راهنمائی کنید و خودتان نیز روی صندلی راحتی مقابل بیمارتان بنشینید بطوری که بتوانید با حوصله ارتباط چشمی و کلامی همزمان داشته باشید. در صورت نیاز خودتان وشغلتان را معرفی کنید. بعد مشخصات بیمار را پرسیده ثبت نمائید. سپس از بیمار بپرسد که مشکل اصلیش چیست؟ و در ادامه با استفاده از کلماتی مثل دیگرچه؟ مشکل بعدی شما چیست؟ و ...... اجازه دهید بیمار خودش حرف بزند و تا زمانی که در مورد بیماریش حرف میزند حرف او را قطع نکنید. از نظر دکتر هانمن فقط چیزهائی که خود بیمار میگوید ارزش دارد. گفته های بیمار را در مورد هر یک از مشکلاتش در یک سطر مجزا ثبت نمائید. در طی صحبت بیمار ارتباط چشمی داشته باشید و طوری یاداشت بردارید که ارتباط شما با بیمار قطع نشود وبیمار مطمئن باشد که حواس شما کاملا با اوست. از عبارات خود بیمار برای ثبت مشکلاتش استفاده کنید و در صورت لزوم عبارات عامیانه را اصلاح کنید. وقتی دیگر بیمار چیزی برای گفتن نداشت به یاداشتهای خود باز گردید وبه ترتیب آنها را کامل کنید. در مورد مکان دقیق،زمان شروع، زمانهای تشدید و بهبود، عوامل تشدید کننده و بهبود دهنده، نوع و کیفیت درد یا ناراحتی، علائم و ناراحتی های همراه، انتشار به محل دیگر و ..... برای هر یک ازموارد گفته شده توسط بیمار بطور مجزا سئوال نمائید. پرسیدن چرا؟ به تشخیص حاد یا مزمن بودن بیماری کمک خواهد کرد. همچنین اگر بیمار در پاسخ به سئوالات نیاز به کمک داشت غیر مستقیم کمک نمائید مثلا اگر بیمار نوع درد را نمی تواند توضیح دهد انواع دردها را به سرعت برای او بازگو کنید طوری که گفته شما چیزی به او القا نکند. (درد سوزشی، سوزنی، فشاردهنده، چکشی، له کننده، مبهم ...). در کل مصاحبه از پرسیدن سئوالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر است بپرهیزید. فقط در مورد داشتن ترس از بیمار بطور مستقیم بپرسید که آیا از چیزی می ترسد؟ از چه چیزهائی؟ کی؟ ... . بعد یکبار دیگر بیمار را از سر تا نوک پا با نام بردن تک تک ارگانها برسی و سایر مشکلات موجود را یاداشت کنید. سپس به شرح حال نوشته شده رجوع کنید و زیر مواردی را که واقعا پاتولوژیک اند و توسط خود بیمار عنوان شده اند و جزء شکایت اصلی بیمار هستند خط بکشید ( predominant). اگر این علائم دائمی یا مداوم باشند (persistent) یک خط دیگری زیر ان علامت میکشیم. واگر در حال حاضر ان علامت وجود دارد (present) یا در صورت وجود شرایط مناسب همیشه بروز می کند مثلا وقتی هوا گرد وغبار شود (یا مثلا همیشه در فصل بهار) ابریزش بینی پیدا می کند هر چند ممکن است این علامت حالا موجود نباشد، present محسوب می شود و یک خط دیگر زیر ان علامت می کشیم. حال ما علائم خیلی مهم را با سه خط و علائم با اهمیت متوسط را با دو خط و علائم با اهمیت کم را با یک خط مشخص کرده ایم سایر علائمی که زیرشان خط نکشیدایم پاتولوژیک نبوده و فقط در پیگیری بیماری کمک کننده اند. حال علائم را به ترتیب اهمیت مرتب میکنیم اول علائم سه خطی بعد دو خطی ودر اخر یک خطی. از بین علائم سه خطی اول علائم ذهنی بعد علائم جسمی ودر اخر علائم عمومی را مرتب میکنیم.برای علائم دو خطی و سه خطی نیز همچنین. بعد باید از روی علائم موجود روبریکهای مربوطه را مشخص نمود و با استفاده از کتب رپرتوری، مناسب ترین دارو را معین کرد. چه چیزی باید درمان شود؟ حالتهای جسم و روان در طی گذر زمان ممکن است تغییرات متعددی بکنند. ثبت این تغییرات در شرح حال بیمار ممکن است به ادامه درمان بیمار کمک کند ولی انچه این لحظه مهم است و باید درمان شود فقط و فقط نشانه های فعال وغالب بیمار است که تناسب کمی و کیفی ندارد یا به عبارت دیگر نا متناسب با وضعیت موجود است و فرد خود قادر به تغییر آن نیست. -در درمان بیماری حاد اسپورادیک (پاتوژن عامل بیماری ضعیف است و شخص بعلت استعداد خاص خود مبتلا می شود) جنرال برخورد کرده و همه علائم بیمار را در انتخاب دارو در نظر می گیریم(totality of symptoms)(آفوریسم 82-83 کتاب ارگانون). -در درمان بیماری حاد اپیدمیک (پاتوژن عامل بیماری قوی است) فقط علائم مشترک بین بیماران مبتلا به این اپیدمی را در نظر می گیریم (totality of diseases) یعنی فقط علائم مربوط به بیماری نه علائم مربوط به استعدادهای شخصی در نظر گرفته می شود. راه دیگر تشخیص اسپورادیک یا اپیدمیک بودن بیماری این است که به علائم بیماری های مزمن فرد بنگریم در بیماری حاد اسپورادیک (که در واقع شعله وری وضعیت مزمن بیمار است) چون عامل بیماریزا ضعیف است تغییری در علائم مزمن بیمار ایجاد نمی شود ولی در بیماری حاد اپیدمیک عامل قوی بوده و بیماری ناهمانند قویتری ایجاد میکندوعلائم مزمن بیمار در حین بیماری جدید تخفیف می یابد. -در درمان بیماریهای میازماتیک (مزمن)، اپیدمیک برخورد کرده علائم اختصاصی ومشترک بین این بیماران (totality of diseases) را برای انتخاب داروی مناسب در نظر میگیریم (آفوریسم 102-103 کتاب ارگانون).







قانون ارنت-شولتز


در سال 1888 میلادی دانشمندی بنام ارنت قانون ارنت-شولتز را وضع کرد. بر اساس این قانون هر ماده ای در مقادیر زیاد کشنده و در مقادیر متوسط جلوگیری کننده و در مقادیر کوچک تحریک کننده است. از مقادیر متوسط (باز دارنده) مواد بعنوان دارو در طب رایج استفاده می گردد. در سال 1960 میلادی هورمزیس (hormesis)قانون باز بینی شده ارنت-شولتز را در سم شناسی نوین تدوین نمود. بر اساس اطلاعات بدست امده هورمزیس نشان داد که مواد دو نوع اثر متفاوت در موجودات زنده ایجاد میکنند. در دوزهای بالا سبب وقفه سوخت وساز میشوند (اثر سمی) که منجر به مرگ میگردد. و در دوزهای کم نوعی اثر تحریکی در بدن موجودات زنده ایجاد میکند این یافته حیرت اور معادل و مشابه اثر هومیوپاتی است. بعبارت بهتر هر دارو در دوزهای بالا همان ناراحتی هائی را ایجاد میکند که با دوزهای کم همان دارو میتوان درمانشان کرد.










چیزهائی برنتیجه درمان داروهای هومیوپاتی اثر میگذارند؟ و چگونه عوامل محیطی تاثیر داروهای هومیوپاتی را تغییر داده یا کم می کنند؟


اغلب داروهای شیمیائی مثل ضد دردها, ارامبخشها, انتی بیوتیکها و..... اثر داروهای هومیوپاتی را کاهش میدهند. همچنین برخی عناصر و موادخوراکی مثل پیاز، سیر، فلفل، نعناع، کافور، قهوه و برخی از انواع چای های ارامبخش یا محرک یا هر ماده ای که خاصیت داروئی دارد یا بعنوان دارو مصرف می شود میتواند اثر دارو های هومیوپاتی را خنثی کند. پس لازم است طی درمان هومیوپاتی مصرف نگردند. همچنین هر چیز دیگری که بر روح و روان انسان اثر کند می تواند بر سیر درمان هومیوپاتی تاثیر بگذارد مثل دیدن فیلمهای هیجان انگیز یا استرس زا، دیدن صحنه های ترسناک یا ناخوش آیند، قرار گرفتن در موقعیتهای استرس زا و پر فشار و ...... چگونه عوامل محیطی تاثیر داروهای هومیوپاتی را تغییر داده یا کم می کنند؟ بطور کلی هر عامل یا استرسی که بر موجود زنده وارد میشود واکنشی را در موجود زنده بر می انگیزد و هر چه این واکنش شدیدتر و طولانی اثرتر باشد تعادل موجود زنده را بیشتر بهم ریخته درمان را مختل میکند مثلا یک فنجان قهوه در یک فرد حساس می تواند تا چندین روز اثر تحریکی بر جسم و روان فرد بجا گذارد یا یک استرس قوی یا ترسیدن می تواند سالها روح و جسم فرد را تحت تاثیر قرار داده و سلامت او را تا اخر عمر مختل کند.

salma_ar
22-10-2007, 23:03
مطلب بسیار جالبی بود
یکی از دوستام از این روش برای درمان یه نوع بیماری پوستی استفاده کرده بود
درمانش حدود 2 سال طول کشید ولی نتیجه اش واقعا غیر قابل باور بود
نکته ای که برام جالب بود اینه که وقتی از دارو های همیو پاتی استفاده می کرد اجازه استفاده هیچ داروی دیگر رو نداشت و اگر مثلا سرما می خورد چیز هایی به داروی قبلی اش اضافه می شد که نتیجه اش فوق العاده بود
کسانی که از این روش استفاده می کنند فقط باید کمی صبر داشته باشند تا نتیجه مطلوب حاصل بشه !!!

h2006
23-10-2007, 13:44
درسته! من خودم کاربر فعال در هومیوپاتییم اگر چیزی میخوای بپرسی بپرس من سعی میکنم جواب بدم!!!
ممنون

homeopathy
26-10-2007, 21:32
homeopathy

هوميوپاتي يكي از مهمترين و پر طرفدارترين مكملهاي پزشكي در سرتاسر جهان بخصوص اروپاست و پس از معرفي هوميوپاتي توسط آقاي دكتر مسعود ناصري به هموطنان عزيز شاهد هستيم كه قدمهاي اساسي برداشته شده و در آينده نزديك نتايج مثبت آن را مشاهده خواهيم نمود.اينجانب موفقيت و سربلندي همه كسانيكه به پزشكي كل نگر علاقمندند رااز درگاه خداوند منان مسئلت دارم.دوست دارم كه خاطرات تلخ وشيرين مربوط به هوميوپاتي را تقديم عزيزان نمايم و قبلا از همكاري و راهنمايي هاي شما تشكر و قدرداني مينمايم
چند سالي بود كه دچار بيماري ميگرن شده بودم و بهمين منظور براي رهايي از آن دست به دامن پزشكان زيادي شده ولي متاسفانه به بن بست رسيده بودم .با خود م ميگفتم خدا يا من از پس اين امتحان تو بر نمي آيم! مرا خلاص كن.تا اينكه در نيمه دوم سال 1371 بطور اتفاقي در يك جمع دانشجويي متوجه شدم كه يكي از دانشجويان در مورد يكي از اساتيد دانشكده فني كه پزشك نيز هست صحبت مي كند.بدون هيچ درنگي از آن جمع جدا شده و روانه اطاق دكتر مسعود ناصري شدم ودر نيمه راه چشمم به جمالش روشن شد و پس از عرض سلام براي اطمينان از اينكه ايشانآقاي دكتر ناصري هستند سوال كردم و پس از جواب مثبت و لبخند ملايم ايشان خلاصه سرگذشت خود را بازگو كردم .
و قرار شد كه روز سه شنبه ساعت 5/8 صبح خدمتشان برسم

هنوز هم گرمي لبخند پر از مهر و محبت ايشان را با تمام وجود حس ميکنم.

arhajian
13-12-2007, 11:20
از همكاران عزيز خواهشمندم اگر در مورد درمان تورتيكولي اسپاسموديك با هوميوپاتي مطلبي دارند مرا راهنمايي كنيد.توضيح اينكه اين بيماري بدليل افزايش تونيسيته و اسپاسم عضلات گردن بصورت فوكال ايجاد شده و تنها راه درمان موثر فعلي در طب رايج تزريق سم كلستريديوم بوتولينوم در عضلات مبتلا ميباشد و اتيولوژي اين بيماري هم ايديوپاتيك مي باشد.با تشكر

h2006
24-12-2007, 17:47
سلام دوست عزیز .
تا آن جایی که من اطلاع دارم با هومیوپاتی قابل درمان هست ولی باید به هومیوپات مراجعه بکند.
پدر من هم هومیوپات است.
در کجا هستی؟

h2006
24-12-2007, 18:06
هومئوپاتی، همیوپاتی یا هومیوپاتی پزشکی هومیوپاتی روش درمانی ویژه‌ای است که باتحریکسیستم ایمنی[/URL] وحیاتی بیمار با داروهای ویژه، فرد را به سمت بهبودی سوق می‌دهد. بر پایه اصول نخستین هومیوپاتی هر ماده‌ای که دربدن تندرست یکسری نشانه‌های بیماری ایجاد کند درصورت تجویز به فرد بیمار باهمان علایم بیماریوی را درمان خواهدکرد، البته به شرط آنکه نشانه‌های موجود در بیمار و نشانه‌هایی که آن ماده دارویی می‌تواند ایجاد کند، تا حد ممکن همانند باشد. خصوصیات روحی و عصبی جایگاه ویژه‌ای در درمان هومیوپاتی دارد. اگرچه بیمار تنها برای یک درد جسمی به پزشک هومیوپات مراجعه کرده‌است، ولی باید واقعیت‌های روحی، عاطفی و عصبی خود را با پزشک درمیان بگذارد. هر بیماری که نیروی حیاتی وی از میان نرفته باشد می‌تواند از هومیوپاتی انتظار بهبود داشته باشد. با نگرش به اینکه هومیوپاتی با تحریک سیستم ایمنی بدن عمل می‌کند، چنانچه این سیستم و ساختار بدن دچار نابودی برگشت ناپذیر شود امید به بهبود کاهش می‌یابد. هومیوپاتی یعنی همانند بیماری و به تعبیری دیگر درمان با همانند، یا درمان بدست عامل همانند بیماری است. مهم‌ترین ویژگی این روش درمانی نگرش کلی به انسان‌ها از دید جسمی، روانی و احساسی است. در این درمان از داروهایی بهره گیری می‌شود که علایم "]بیماری را پوشش دهد تا با تحریک پسندیده سیستم ایمنی و حیاتی بیمار و هوشیار کردن ]سیستم دفاعی بدن بیماری را درمان کند.

h2006
24-12-2007, 18:39
تاریخچه
این روش درمانی در سال 1810 م توسط پزشک نابغه آلمانی به نام ساموئل هانمن (Samuel Hahnemann) معرفی شد. وی در طول سالها تلاش بی وقفه توانست هومیوپاتی را به کاملترین سطح خود برساند و بیماران بسیاری را از رنج بیماری نجات دهد.
دقت وی در تحقیقات اش به حدی بود که تقریبا تمام استانداردهای تحقیق که هم اکنون در تحقیقات پزشکی مورد استفاده قرار میگیرند در آن زمان توسط وی رعایت شده و میتوان گفت «هانمن» اولین کسی بود که از ازمایش و تحقیق در پزشکی سود جسته است.
نتیجه این تلاشهای علمی در کتابی به نام organon of medicine (ارغنون پزشکی)که حاوی تمام اصول هومیوپاتی و روش درمان به این شیوه میباشد،آورده شده و شش بار توسط وی تکمیل و به روز شده است . وی در این راه متحمل سختیهای بسیاری گردید ولی پس از آن توانست هومیوپاتی را به جهانیان عرضه نماید.
پس از او دانشمندان بسیاری در تکامل هومیوپاتی نقش داشته اند که میتوان از دکتر بونینگ هاوزن، دکتر جیمز تایلر کنت، د.ویلیام بوریکه، د.فاتاک و دانشمندان معاصر د.راجان سانکران از هند، د.جرج ویتولکاس از یونان (برنده جایزه نوبل آلترناتیو) و دکتر مسعود ناصری از ایران نام برد.



همیوپاتی چگونه ابداع شد؟

[هانمن که خانوادهٔ خود را در اثر طبابت های نادرست آن زمان از دست داده بود، تصمیم به ترک طبابت می گیرد و به ترجمهٔ کتب پزشکی آن دوره می پردازد.
هنگامی که مشغول ترجمهٔ کتابی بود، به این جمله بر خورد : "گیاه گنه گنه بیماری مالاریا را درمان می کند."
او که پزشک ماهری بود، از این جمله متعجب می‌شود و مقداری از این گیاه را تهیه و در هنگام کار از آن مصرف می کند.
بعد از مدتی مشاهده می کند که علائم بیماری مالاریا در او ظاهر می‌شود. و با تجربهٔ این حالت بر افراد دیگر، اولین قانون خود را می نویسد :

"مشابه، مشابه را درمان می کند."

قانون اول همیوپاتی

"مشابه، مشابه را درمان می کند."
این جمله بدین معنی ست که هر ماده که در یک فرد سالم، ایجاد بیماری می کند، این ماده می تواند افرادی را که این بیماری را دارند، درمان کند.



تایید هومیوپاتی

روش درمانی هومیوپاتی ازسوی]سازمان بهداشت جهانی[/URL] پذیرفته شده و هم‌اکنون کاربرد هومپوپاتی درشبکه بهداشتی و درمانی کشورهای گوناگون و در کشور ما وزارت بهداشت و درمان[/URL] پذیرفته شده وامکان پزشکی برای پزشکان آموزش دیده نیز مجاز دانسته شده‌است."]سازمان غذا و داروی آمریکا[/URL] ‪ FDA‬ کلیه داروهای هومیوپاتی را به‌رسمیت شناخته و هم اکنون این روش درمانی در کشورهای "]انگلستان[/[آلمان[/URL]، "]فرانسه /هلند[/"]سوئد86"]کانادا[/URL]، "]آمریکا"]هندوستان[86"]پاکستان[/URL] و ["]برزیل[/URL] خدمات درمانی به بیماران ارایه می‌دهد.



طبیعت و هومیوپاتی

طبیعت و گیاهان در تهیه داروهای هومیوپاتی نقش مهمی دارند زیرا گیاهان با هر ویژگی و خصوصیات به نام ماده اصلی داروهای هومیوپاتی، همان همان ویژگیهای جسمی – روانی – ذهنی خود را نگهداری می‌کنند. یعنی اگر گیاهای تنهایی را می‌پسندد و از رشد با گیاهان دیگر در کنار خود بیزار است و در حین تماس با شی بیگانه فشرده می‌گردد و دیگر...؛ از همگی این رفتارها در حلالهای داروهای هومیوپایت نشان و رد پایی بر جا می‌ماند. برای نمونه به موارد زیر توجه کنید. بکارگیری گیاه ["]کاج[/URL] به چرایی دارا بودن دانه‌های برجسته و توپر برای درمان خالهای گوشتی. چون این گیاه سبز است، برای درمان ناراحتیهای"]کیسه صفرا[/URL] که رنگی سبز به پوست می‌دهد، بکار می‌رود. به چرایی داشتن ماده زرین که به گونه عرق از بدن گیاه بیرون می‌شود و بوی ویژه‌ای دارد برای درمان بیمارانی با افزایش تعرق بهره گیری می‌گردد
بهرگیری از "]گل آفتابگردان[/URL] (قسمت میانی) به چرایی همانندی آن به ناحیه چشم در درمان بیماریهای مربوط به بینایی و یا به انگیزه گلهای زرد آن در درمان "]بیماری زردی[/URL] یا یرقان کاربرد دارد.
چون درون گردو همانند مغز انسان برجستگیها و فرو رفتگیهای فراوان دارد از آن به نام داروی تقویت کننده نیروهای دماغی بهره گیری می‌گردد.
در تهیه این داروها حتی سم مار کبرا، زنبور و یا میکربهای کشته شده که به گونه طبیعی در روده انسان می‌باشند کاربرد دارند .
در 80 سال گذشته پژوهشگران آلمانی با انجام تحقیقت گسترده 12 نوع ["]نمک معدنی[/URL] موجود در نسوج بدن را شناسایی کردند و مدعی شدند که همگی بیماریها با این 12 نوع قابل مداوا می‌باشند



داروهای هومیوپاتی

این داروها منشا طبیعی دارد که بیش از ‪ ۷۰‬درصد گیاهان، ‪ ۲۰‬درصد عناصر کانیها و مواد طبیعی تهیه می‌شوند. هومیوپاتها با نگرش به ویژگیهای گیاهان بر روی بدن از آنها در تهیه دارو بهره می‌برند. برای اینکه مفهوم این عبارت کاملاً درک شود باید مثالی را در نظر بگیریم در حین پوست کندن پیاز یا خرد کردن آن چشمان اشک آلود و قرمز گشته و به خارش و سوزش می‌افتد و گاهی نیز با آبریزش بینی همراه است. اگر توجه کرده باشید همه این علایم مربوط به سرماخوردگی می‌باشند داروسازان هومیوپات از این همانندی بهره می‌گیرند و داروئی جهت بهبود سرماخوردگی از همان پیاز تهیه می‌کنند نام این دارو Alium Sepia می‌باشد که برای سرما خوردگیهایی از نوع خارش چشم، گلو و آبریزش بینی و چشم، حساسیت و قرمزی چشم همراه با عطسه می‌باشد. به روش، بکارگیری it"]قانون همانندی ها[/URL] گفته می‌شود. یکی دیگر از داروهای سرشناس هومیوپاتی داروی Ipecacuanha است ( آی په کاکوانا) که به گونه اختصاری IP هم نوشته می‌شود. این دارو در پزشکی رایج هم بهره گیری می‌شود، منتها به نام قی‌آور. بنابراین بر پایه فلسفه پزشکی هومیوپاتی که می‌گوید هر بیماری‌ای با داروی همانند آن درمان می‌شود، چون این دارو در کسان تندرست ایجاد تهوع می‌کند، بی گمان زمانی که شخصی دچار تهوع باشد، به انگیزه مشابهت با بیماری، مایه درمان آن خواهد شد!


منشا این دارو، گیاه Cephaelis ipecacuanha است. کسانیکه نیازمند این دارو هستند، کم وبیش در همه شرایط دچار تهوع هستند. فردی را تصور کنید که دچار تهوع همیشگی است و در هیچ وضعیتی از آن رهایی ندارد. سردردش همراه تهوع است، دشواریهای گوارشی همراه تهوع .... بیشتر چند نشانه ویژگی دیگر هم به تشخیص درست این دارو کمک می‌کنند. برای نمونه زبان بیمار تمیز و بدون بار است و بیشتر تشنه هم نیست. تصور کنید که تجویز دوز مناسبی از این دارو، به‌سرعت و آسانی شخص را از این مصیبت رها می‌کند و بیمار به جان هومیوپاتی نیایش خواهد کرد!


Ip همچنین داروی مناسبی برای دشواریهای تنفسی، خونریزی‌های احشای درونی و گونه‌های دشواریهای گوارشی است. لازم به روشنگری نیست که به هیچگونه سرخود دارو مصرف نکنید و حتما با یک هومیوپات زبردست رایزنی نمایید.



نحوهٔ تهیهٔ داروهای همیوپاتی

مادهٔ مورد نظر را درون الکل 60% می ریزند و در طی دو هفته آن را از صافی عبور می دهند. به مادهٔ بدست آمده، محلول مادر می گویند. برای کم کردن و در واقع از بین بردن مواد سمی آن، از محلول مادر یک قطره (cc 1) برداشته و در 99 قطره (99 cc) آب می ریزیم. با این کار، محلول 0.01 بدست می آید. دوباره یک سی سی از این محلول را در 99 سی سی آب می ریزیم و این بار محلول 0.0001 بدست می آید.
بین هر مرحله رقیق سازی، شیشه حاوی محلول را به تعداد 100 الی 200 بار با تکانهای شدید ضربه ای به هم می زنیم. این عمل در تهیه داروهای هومیوپاتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و تنها با رقیق کردن نمی توان به قدرتهای بالاتر دست یافت.
اگر به رقیق کردن محلول تا 12 بار ادامه دهیم، محلول 10 به توان منفی 24 به دست می آید که از"]عدد آوگادرو[/URL] کوچک‌تر می‌شود. که این بدین معنی ست که حتی یک مولکول از این ماده در محلول وجود ندارد.
این عمل را تا 100 و یا 1000 بار تکرار می‌کنند و جالب اینجاست که هر جه محلول رقیق تر می‌شود، خاصیت دارویی آن قوی تر می‌شود.

فهرست برخی از نمکهای معدنی و کاربرد آنهادر هومیوپاتی

"]پتاسیم فسفات[/URL]: کمبود آن در بدن سبب سردردهای عصبی یا افسردگی و بی خوابی می‌گردد
"]منیزیم قسفات[/URL]: در درمان سردرد ها، نوریتها و سیاتیکها کارساز می‌باشد
نمک خوراکی می‌باشد که به شیوه هومیوپاتی تهیه می‌گردد و وظیفه آن بدن را بر دوش دارد چنانچه آب نسوج مغز کاهش یا افزایش یابد اختلالاتی چون ناامیدی، استرس، افسردگی، سردرد، خواب بسیار، و نبود خودباوری پدید می‌آید
AA&action=edit"]کلسیم فلوئورات[/URL]
t"]کلسیم فسفات[/URL]
"]آهن فسفات[/URL]
کلرات[/URL]
t"]پتاسیم سولفات[/URL]
"]سدیم سولفات[/URL]
"]سیلیکون[/URL]پژوهشگران این دوازده نمک را از سوزاندن پیکر انسانی بدست آورده‌اند و چنین معتقد هستند که همگی بدن از این نمکها حاصل آمده است.
هومیوپاتی دارای 3000 نوع دارو است در حالی که پزشکی نوین حدوا 800 نوه دارو دارد در پزشکی هومیوپاتی 60 درصد از داروها سرآغاز گیاهی و 40 درصد آنها سرآغاز شیمیایی و حیوانی دارند.



رژیم غذایی در حین درمان

درمانگران هومیوپاتی پس از آنکه دارویی پسندیده را تشخیص دادند از بیمار می‌خواهند که پس از تجویز داروها از رژیم غدایی ویژه‌ای در حین درمان بهره گیری کند دکتر هانمان برخی از غذاها و نوشیدنیها را بازداشته در حین درمان را چنین فهرست بندی کرده است:
از قهوه، چای گیاهی، مشروبات الکلی و مایعات عطرآگین دوری گردد گلهای خوشبو در پیرامون خانه فرد تحت درمان با داروها مجاورت پیدا نکند داروهای شوینده خوشبو دندان بهره گیری نشود اغذیه‌هایی با ادویه‌های بسیار خوشبو و گیاهان دارویی خام مصرف نشود از مصرف مارچوبه، کرفس، پیاز، سیر، پنیر کهنه و گوشتها پرهیز گردد از قند و شکر سفید بهره گیری نگردد از اتاقهای گرم و لباسهای پشمی و زندگی در پیرامون بسته دوری شود از کاربرد هر گونه دخانیات و مواد مخدر خودداری شود از مصرف داروهای آنتی هیستامین، داروهای کورتن دار و پمادهایی مانند ویکس پرهیز گردد برای دستیابی به سلامتی کامل در درمان هومیوپاتی پنچ مرحله فوق در نظر گرفته شده است. ساموئل هانمان شروط رسیدن به درمانی موفق را سه اصل بنیادی زیر می‌داند سرعت در درمان آرامش روانی دوام و ادامه
به علاقمندان توصيه ميشود كتاب "يك" كوانتوم،عرفان و درمان ، نوشته دكتر مسعود ناصري را به دقت مطالعه فرمايند . در اين كتاب براي اولين بار در كشور تئوري شعور با زباني ساده و گويا بيان شده است .

نقد بر هومئوپاتی

تا به امروز هیچ مدرک مستدل علمی یا آزمایشی که ثابت کند این شیوهٔ درمانی واقعاً مؤثر است ارائه نگردیده.

پیوند درونی

هومیوتاپی کلاسیک
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

منابع

پزشکی هومئوپاتی یا پزشکی درمان به مثل/، مسعود ناصری برای کسب اطلاعات در خصوص هومیوپاتی به این سایت نیز میتوانید مراجعه نمایید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
برگرفته از «[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] B%8C ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] B%8C)»

h2006
27-12-2007, 15:08
هومیوپاتی از زمان بقراط در یونان باستان رواج داشته است. در نوشته‌های بقراط آمده است: داروی هر زهری خود آن زهر است و هر عاملی که بیماری ایجاد کند با استفاده از مشابه آن قابل درمان است. همچنین مشابه درمانی بصورت تدوین نشده در باور مردم وجود دارد. بطور مثال کسی را که بر اثر ترسیدن دچار بیماری روانی یا یرقان می‌شود دوباره می‌ترسانند با بیماری او درمان گردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

◊ اما قانونمند کردن و پایه گذاری هومیپوپاتی به شکل علمی مدون توسط ساموئل هانمن - Samuel Hahneman - صورت گرفت. دکتر ساموئل هانمن در 10 آوریل 1755 در شهر میسن آلمان متولد گردید و از همان کودکی با تربیت سخت‌گیرانه پدرش آموخت که هیچ چیز را بیهوده نپذیرد بلکه با منطق و استدلال پدیده‌ها را بشناسد. ساموئل استعداد فراوانی در تحصیل داشت. وی در رشته‌های پزشکی، شیمی و زبان تحصیل نمود و به بیش از 5 زبان دنیا تسلط کامل داشت. او بیشتر وقت خود را به ترجمه متون و تحقیق می‌گذراند. روزی در کتابی چنین خواند که گیاه گنه‌گنه، مالاریا را به این علت درمان می‌کند که تلخ است. برای متفکر موشکافی چون هانمن این جمله قابل قبول نبود. هانمن مقداری گنه‌گنه خورد و در کمال شگفتی مشاهده کرد که علائم خاص بیماری مالاریا (تب، لرز و تعریق) در وی ایجاد شد. وی با تکرار مشاهدات و آزمایشات خود به این اصل طلائی هومیوپاتی دست یافت که همواره (مشابه است که مشابه را درمان می‌کند). یعنی داروئی می‌تواند یک بیماری را درمان کند که خواص داروئی مشابه با آن بیماری داشته باشد. بطور مثال: علت اینکه گیاه گنه‌گنه مالاریا را درمان می‌کند این است که اگر شخص سالمی آن را مصرف کند مثل افراد مبتلا به مالاریا علائم خاص بیماری مالاریا را نشان می‌دهد. در مثال دیگر: اگر شخص یبوست داشته باشد هیچگاه با خوردن مسهل خوب نمی‌شود. چرا که پاسخ فیزیولوژیک بدن به مسهل ایجاد یبوست است. ( بعبارتی فیزیولوژی بدن برعکس اثر دارو واکنش نشان می‌دهد) پس با قطع داروی مسهل یبوست بدتر خواهد شد. پس داروئی می‌تواند یبوست را خوب کند که در فرد سالم دقیقاً همان نوع یبوست را ایجاد کند.
◊ اساس کار واکسیناسیون نیز بر مشابه درمانی است. (درمان بیماری با خود بیماری) که این نیز دلیلی بر صحت هومیوپاتی است. البته نحوه اثر واکسیناسیون و داروهای هومیوپاتی کاملاً متفاوت است.
◊ دکتر هانمن روزهای متوالی دوزهای بزرگی از یک دارو را مصرف می‌کرد تا علائم ایجاد شده توسط دارو را ثبت نماید. نتایج تحقیقات وی علی‌رغم مخالفت‌ها، دنیای علم پزشکی را متحول ساخت. بعدها گروهی از پزشکان جوان به دور او گرد آمده علاوه بر آموختن این علم او را در تکمیل تحقیقاتش یاری دادند. نتایج تحقیقات در مورد خواص و اثرات داروهای هومیوپاتی در کتاب Materia Medica گردآوری شده و چاپ شده است.
◊ از هانمن کتب و دست-نوشته‌های زیادی بجای مانده. کتاب Organon of Medicine که شاهکاری بی‌نظیر از نبوغ اعجازآور او در علم هومیوپاتی و مرجع اصلی تمام هومیوپات‌ها می‌باشد. هانمن حدود نیم قرن تلاش بی‌وقفه خود را در این کتاب جمع آوری نموده و در طول حیات خود شش بار آن را مورد بازبینی قرار داده است. دیگر اثر بزرگ بجای مانده از او، کتاب بیمار‌ی‌های مزمن و درمان هومیوپاتیک آنها می باشد.
وی در اواخر عمر همراه همسر خود به پاریس رفت و تا آخرین روز حیات خود به بشریت خدمت کرد و بالاخره در 2 ژانویه 1843 فوت نمود. وی هنگام مرگ با افتخار گفت: من بیهوده نزیستم. او را مردم فرانسه با تجلیل فراوان در آرامگاه مشاهیر و مفاخر ملی فرانسه دفن کردند.
◊ موفقیت و اطمینان هانمن در درمان بیماری‌ها به حدی بود که روی درب مطبش نوشته بود «ویزیت در برابر درمان» یعنی تا کسی را درمان نمی‌کرد پولی نمی‌گرفت. بعد از هانمن پزشکان هومیوپات بزرگی به ظهور رسیده‌اند و اثرات داروهای زیادی (بیش از 4 هزار دارو) را به اثبات رساندند و جوامع هومیوپاتی مختلفی را تاسیس نمودند. در حال حاضر هومیوپاتی بعنوان علمی بی‌بدیل در دانشگاه‌های آمریکا و کشورهای اروپائی و برخی کشورهای آسیایی تدریس می‌گردد.

h2006
27-12-2007, 15:10
R:10: در طب هومیوپاتی بیمار و بیماری بعنوان یک کلّیت در نظر گرفته می‌شود و بیماری چیز جدایی از کلّیت فرد بشمار نمی‌رود. این امر موجب دید وسیع‌تر و در نتیجه درمانی جامع‌تر، سریع‌تر، بهتر و دائمی‌تر می‌گردد.

R در این طب بر خلاف طب رایج تلاش می‌گردد تا به کمک افزایش قدرت و توانائی‌های درونی بدن و بهبود مکانیسم‌های فیزیولوژیک آن، علت بیماری‌ها برطرف گردد و علائم ظاهری بیماری‌ها تنها به پیدا کردن محل و علت بیماری‌های کمک می‌کند. ولی در طب رایج اغلب به هر کدام از علائم بیماری، دارو داده می‌شود و علت ایجاد کننده بیماری چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بطور مثال در طب رایج به بیماری که سرماخوردگی همراه تب، آبریزش بینی، سرفه و گلودرد دارد، انواع مختلف داروها داده می‌شود. مثلاً یک داروی تب-بُر، یک داروی ضد آبریزش بینی، یک داروی ضد سرفه و یک آنتی بیوتیک برای میکروب‌های گلو و چنین فرض می‌شود که علت بیماری یعنی میکروب های گلو برطرف شده و علائم دیگر مثل آبریزش بینی کنترل گردیده. پس بیماری درمان گردیده. در حالیکه علت اصلی، اختلال دورنی بدن است که اجازه داده میکروب‌ها رشد کنند. ولی اگر بیمار و بیماری را بصورت یک کلیت در نظر بگیریم باید از خود بپرسیم چرا این فرد (یا افراد) بیمار شده و بقیه بیمار نشده‌اند؟ در کجای بدن این فرد اختلال وجود داشته؟ و اگر آن را برطرف کنیم در واقع علت را برطرف کردیم و نه معلول را. در این صورت دیگر فرد آن بیماری را نمی‌گیرد و تمام علائم نیز خود به خود برطرف می‌گردند.
بعنوان مثالی دیگر در فردی که سردرد میگرنی دارد در طب رایج مُسکن ضد درد همراه داروی اعصاب یا داروی ضد میگرن تجویز می‌گردد و تا وقتی که این داروها مصرف می‌شوند اغلب سردردهای بیمار کنترل می‌گردند ولی چون علت ایجاد کننده سردردها همچنان باقی است با قطع دارو سردردها مجدداً عود خواهند کرد. در حالیکه در طب هومیوپاتی برای سردردها داروی خاصی تجویز نمی‌گردد بلکه دارو به علت ایجاد کننده سردرد تجویز می‌گردد و با برطرف شدن علت، سردرد برای همیشه بهبود می‌یابد.

یا در مثالی دیگر در طب رایج برای خانمی که فیبرم رحمی دارد فوراً جراحی فیبرم تجویز می‌گردد ولی هیچ وقت پرسیده نمی‌شود که علت ایجاد کننده فیبرم رحمی چیست؟ پس با برداشتن فیبرم، علت در بدن باقی می‌ماند و در جای دیگری از بدن ایجاد اختلال می‌کند. بررسی پرونده بیماران گواه این ادعاست. در واقع این نوع طبابت حل مشکل بیمار نیست بلکه پاک کردن صورت مسئله است نه حل مسئله.

R داروهای هومیوپاتی اغلب منشاء طبیعی دارند و از طبیعت بدست می‌آیند و به دفعات زیاد رقیق شده تکان داده می‌شوند و به این صورت از اثرات شفابخش درونی این مواد بجای اثرات شیمیایی آنها استفاده می‌گردد. بدین علت این داروها پیشرفته‌تر و مدرن‌تر از داروهای شیمیایی طب رایج می‌باشند و بر خلاف داروهای شیمیایی هیچ نوع اثرات جانبی ماندگاری حتی در بچه‌ها، نوزادان و مادران حامله ندارند و بعلت بی ضرر بودن، این داروها از همان ابتدا مستقیماً‌ برروی انسان‌ها بررسی می‌شوند. (داروهای شیمیایی طب رایج در ابتدا بر روی حیوانات آزمایشگاهی، آزمایش و بررسی می‌شوند). بی‌ضرر بودن این داروها از طرف FDA آمریکا تایید شده است.

R همچنین داروهای هومیپواتی اغلب موجب برطرف شدن علت بیماری می‌شوند پس در نتیجه اثرات بهبود دائمی دارند نه اثرات تسکینی. در حالیکه در طب رایج داروها اغلب برای پوشاندن یا مهار علائم اختلالات و بیماری‌ها بکار می‌روند و اگر بهبودی نیز اتفاق بیافتد توسط توانائی‌های درونی بدن اتفاق می‌افتد نه اثرات شیمیایی این داروها. همچنین بسیاری از بیماری‌های صعب العلاج به کمک هومیوپاتی درمان می‌گردد.

R اثر داروهای هومیوپاتی سریعتر است و غالباً برای درمان مجموعه بیماری‌های یک فرد با وجود تنوع زیاد داروها در هر مرجله فقط از یک نوع دارو استفاده می‌شود و همچنین می‌تواند نیاز به بسیاری از جراحی‌های پرهزینه را مرتفع سازد.

هومیوپاتی درمان طبیعی و هماهنگ با فیزیولوژی و خلقت بشری است که کمترین هزینه درمان را برای بیمار تحمیل می‌کند.:21:

h2006
27-12-2007, 15:13
از این به بعد این ها مطالبی مهم و به هم وابسته هستند!
مقدمه

قبل از تولد هومیوپاتی به شکل طبقه بندی شده امروزی توسط دکتر هانمن علم پزشکی در دنیای غرب تنها نگرشی تک بعدی و صرفا فیزیکی به سلامت وطبیعت بشری داشت و بیماری را صرفا ناشی از اختلالات فیزیکی و جسمی می دانست بر این اساس تصور می شد که درمان بیماریها فقط بر پایه جراحی یا تجویز داروهائی که اثرات شیمیائی بر جسم ادمی می گذارند امکان پذیر است(اساس طب رایج امروزی که طب الوپاتی نیز نامیده میشود).
ولی در تمدن اسلامی توجه خاصی به ابعاد معنوی انسانها نیز شده است.بطورمثال ذکر خدا را ارامبخش دلها میدانند. " الا بذکر الله تطمئن القلوب " . پزشکان بزرگی مثل ابوعلی سینا نیز توجهات خاصی به ابعاد غیر جسمی انسانها داشتند.
دو قرن پیش دکتر هانمن علم پزشکی را در دنیای غرب و بدنبال ان در سراسر جهان متحول ساخت و نشان داد که برای درمان بیماریهای جسمی و غیر جسمی یک فرد میتوان از توانائی های غیر شیمیائی مواد موجود در طبیعت استفاده کرد و روش درمان هومیوپاتی را بر اساس این توانائی ها پایه ریزی و سیستماتیزه نمود و در این راه سعی کرد بر خلاف روش الوپاتی که بیشتر بر بیماری تاکید دارد بینش وسیعتری به انسان و حیات داشته باشد و بر سلامت بجای بیماری تاکید و توجه نماید.
این تلاشها و تلاشهای پزشکان ادامه دهنده راه دکتر هانمن باعث شد تا روشی جدیدتر و بی خطرتر در درمان انسانها به جامعه بشریت عرضه گرددو ابعاد روحانی ودرونی انسانها مورد توجه بیشتری قرار گیرد.

h2006
27-12-2007, 15:15
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چه بیماری هایی با هومیوپاتی درمان می‌شوند؟

هومیوپاتی بعنوان یکی از انواع طب‌های مکمل و کل‌نگر با بیش از چهار هزار نوع داروی متنوع قدرت فراوانی در درمان انواع بیماری‌های حاد و مزمن دارد. حتی بسیاری از مواردی که در طب رایج بیماری محسوب نمی‌شوند با هومیوپاتی قابل درمان هستند. ( مثل بوی بد پا، کودکان بفلی یا بداخلاق و ... ) انواع بیماری‌های حاد و صدمات ناشی از تصادفات، مسابقات ورزشی، شکستگی‌ها، سوختگی‌ها، زخم‌ها و ... با هومیوپاتی بسیار سریع‌تر درمان می‌گردند. علاوه بر بیماری‌های حاد، بسیاری از بیماری‌های مزمن نیز با هومیوپاتی به بهترین شکل قابل درمان هستند. مثلاً: - انواع سردردها (سردردهای میگرنی، عصبی، سینوزیت‌ها و ... ) - مشکلات روحی ( مثل افسردگی‌ها، اضطراب‌ها، ترس‌ها، وسواس‌ها و ... ) - بیماری‌های روماتیسمال ( آرتروز، آرتریت، روماتوئید، لوپوس و ... ) - مشکلات گوارشی ( گاستریت، IBS، IBS، یبوست، سوء هاضمه و ... ) - مشکلات زنانگی ( اختلالات قاعدگی، کیست‌ها و فیبرمها، دیسمنوره، لکوره و ... ) - مشکلات پوستی ( انواع درماتیتها و خارشهای پوستی، پسوریازیس، لیکن پلان و ... ) - ناتوانی‌های جنسی - سایر بیماری‌ها ...

سلامتی به چه معنا ست؟ بیماری چیست؟ غایت نهائی و مطلوب کدام است؟

- تعاریف جامع و متفاوتی از سلامتی وجود دارد بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی WHO سلامتی حالتی است از صحت کامل جسمی, روحی و اجتماعی ونه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی. - تمام تلاش بشر در کسب مال, قدرت, همسر و ... برای زندگی بهتر و راحتر است که اگر از راه درست و با توجه به تعالیم الهی بدست امده باشد در سایه وجود سلامتی می تواند برای فرد سرور و ارامشی مطلوب و مستمر ایجاد کند. وتنها سلامت جسمی بدون داشتن روحی پاک و سالم انسان را به ارامش مطلوب نمی رساند. چرا که این جسم تنها کالبدی برای شناساندن و به تعالی رساندن روح والای درونی است.


داروهای هومیوپاتی چه مواقعی وچگونه مصرف میکنند؟

بطورکلی برخی هومیوپاتها داروی هومیوپاتی را از طریق قراردادن گلبولهای داروئی زیر زبان بکار می برند و دکتر هانمن این روش را تنها برای موارد حاد اخیر وخفیف که کمترین دوز داروئی را نیاز دارند توصیه نموده است. اما اگر لازم باشد که داروئی مکررا مصرف گردد بهتر است انرا درون ابی که در یک ظرف شیشه ای ریخته شده حل کرده بسته به نظر پزشک مقدار مورد نیاز را در زمان معین شده مصرف نمود و هر بار قبل از مصرف انرا به مقدار نیاز بهم زده یا تکان داد تا توان دارو افزایش یابد(روش افزاینده). بقیه دارو را دور از نور خورشید وحرارت و سرما وامواج مغناطیسی قوی مثل ترانسهای برق نگهداری کرد. بنظر میرسد صبح قبل از صبحانه و مسواک زدن دندانها بعلت فقدان بوهای قوی (مثل بوی پیاز, سیر , فلفل و نعناع و....) وقت مناسبی برای مصرف داروهای هومیوپاتی باشد. اگر دارو بعد از غذا مصرف شود بهتر است برای دوری از بوهای قوی حداقل یکساعت میان انها فاصله باشد

h2006
27-12-2007, 15:17
چه چیزهائی برنتیجه درمان داروهای هومیوپاتی اثر میگذارند؟ و چگونه عوامل محیطی تاثیر داروهای هومیوپاتی را تغییر داده یا کم می کنند؟

اغلب داروهای شیمیائی مثل ضد دردها, ارامبخشها, انتی بیوتیکها و..... اثر داروهای هومیوپاتی را کاهش میدهند. همچنین برخی عناصر و موادخوراکی مثل پیاز، سیر، فلفل، نعناع، کافور، قهوه و برخی از انواع چای های ارامبخش یا محرک یا هر ماده ای که خاصیت داروئی دارد یا بعنوان دارو مصرف می شود میتواند اثر دارو های هومیوپاتی را خنثی کند. پس لازم است طی درمان هومیوپاتی مصرف نگردند. همچنین هر چیز دیگری که بر روح و روان انسان اثر کند می تواند بر سیر درمان هومیوپاتی تاثیر بگذارد مثل دیدن فیلمهای هیجان انگیز یا استرس زا، دیدن صحنه های ترسناک یا ناخوش آیند، قرار گرفتن در موقعیتهای استرس زا و پر فشار و ...... چگونه عوامل محیطی تاثیر داروهای هومیوپاتی را تغییر داده یا کم می کنند؟ بطور کلی هر عامل یا استرسی که بر موجود زنده وارد میشود واکنشی را در موجود زنده بر می انگیزد و هر چه این واکنش شدیدتر و طولانی اثرتر باشد تعادل موجود زنده را بیشتر بهم ریخته درمان را مختل میکند مثلا یک فنجان قهوه در یک فرد حساس می تواند تا چندین روز اثر تحریکی بر جسم و روان فرد بجا گذارد یا یک استرس قوی یا ترسیدن می تواند سالها روح و جسم فرد را تحت تاثیر قرار داده و سلامت او را تا اخر عمر مختل کند.

داروهای هومیوپاتی چگونه اثر می کنند؟

اگر از توضیحات تخصصی صرفنظر کنیم باید بگوئیم اساس مکانیسم اثر داروهای هومیوپاتی تحریک مکانیسمهای فیزیولوژیک بدن در جهت رفع بیماری است ( یعنی خود بدن با تنظیم مکانیسمهای فیزیولوژیک خود مشکلات و بیماری های خود را برطرف می کند). هومیوپاتی یعنی درمان بیماری با مشابه خودش بامثالی بیشتر توضیح می دهیم: بطور مثال بیماری را در نظر بگیرید که تب کرده است. از خود می پرسیم چرا بیمار تب کرده؟ چون عامل بیماری زا وارد بدن شده و باعث تولید برخی فاکتورهای تب زا در بدن گردیده. پاسخ فیزیولوژیک به تب چیست؟ برطرف کردن عامل بیماری زا و عوامل تب زا در بدن. چرا که تب در بدن اختلال فیزیولوژیک میدهد و فیزیولوژی بدن همیشه برعکس اختلال ایجاد شده واکنش میدهد. داروی هومیوپاتی چگونه اثر میکند؟ داروی هومیوپاتی علائمی مشابه با بیماری را بطور قوی تر به فیزیولوژی بدن القا میکند. در نتیجه فیزیولوژی بدن قوی تر و شدید تر از حد معمول پاسخ میدهد و علائم بیماری و عوامل ایجاد کننده انرا سریعتر از بین میبرد. پس بیماری و علائم ان توسط مکانیسمهای طبیعی بدن زودتر و بهتر درمان میشوند. حال اگر درمان طب رایج صورت گیرد و به بیمار داروی ضد تب داده شود چه اتفاقی می افتد؟ جواب: تب بیمار بطور موقت تا زمانی که اثر دارو در بدن وجود دارد کم میشود ولی چون عامل بیماری در بدن وجود دارد تب بیمار با کاهش اثر داروی تب بر بر می گردد. و چون داروی تب بر پاسخ فیزیولوژیک بدن را با کاهش کاذب تب کمتر میکند فیزیولوزی بدن ضعیفتر پاسخ میدهد و بیماری دیرتر بهبود می یابد. البته باید توجه کرد که هومیوپاتی یک روش درمانی است و نباید برای درمان تمام بیماریها توقع بیش از حد از این روش درمانی داشته باشیم و چون در این روش از توانائی های درونی بدن برای بهبود بیماری ها استفاده میشود داشتن فیزیولوژی کارامد یکی از شروط اولیه و یکی از عوامل محدود کننده تاثیر خوب این روش درمانی سالم و بی ضرر است. داروهای هومیوپاتی چگونه به فیزیولوزی بدن اثر می کنند؟ بدن تمام موجودات زنده دارای نیروی حیاتی ویزه و منحصر به فردی هستند که خداوند عنایت فرموده. این نیروی حیات با قدرت و نفوذ خود تمام جنبه های زندگی و حیات ارگانیسمها را هوشمندانه کنترل کرده و نظم می بخشد و اگر این نیروی حیات را از موجود زنده بگیریم تبدیل به جسم غیر جاندار می شود. اثرات متقابلی بین جسم و حیات وجود دارد. هر گونه تغییر نامطلوب جسمی و روحی اثراتی در نیروی حیات میگذارد و این نیروی حیات است که به کمک ابزارهای خود یعنی مکانیسمهای بیوفیزیکی و بیوشیمیائی بصورت هوشمندانه و پویا سعی در اصلاح تغییرات نامطلوب مینماید و بیماری را بهبود میدهد. گاه نیروی حیاتی ضعیف شده یا قدرت کافی در شناخت و از بین بردن مشکل ایجاد شده را از دست میدهد و بیماری ایجاد میشود داروهای هومیوپاتی با کمک و تقویت نیروی حیاتی قدرت شناخت و کنترل و بهبود بیماری را افزایش میدهد و بهبود بیماری تسریع می کنند وچون درمان بیماری با اصلاح و افزایش قابلیتها وتوانائی های درونی بدن انجام میگیرد بهبودی سریعتر و دائمی تر ایجاد میشود. قانون ارنت-شولتز را نیز در مورد مکانیسم اثر هومیوپاتی ببینید.

h2006
27-12-2007, 15:18
قانون ارنت-شولتز

در سال 1888 میلادی دانشمندی بنام ارنت قانون ارنت-شولتز را وضع کرد. بر اساس این قانون هر ماده ای در مقادیر زیاد کشنده و در مقادیر متوسط جلوگیری کننده و در مقادیر کوچک تحریک کننده است. از مقادیر متوسط (باز دارنده) مواد بعنوان دارو در طب رایج استفاده می گردد. در سال 1960 میلادی هورمزیس (hormesis)قانون باز بینی شده ارنت-شولتز را در سم شناسی نوین تدوین نمود. بر اساس اطلاعات بدست امده هورمزیس نشان داد که مواد دو نوع اثر متفاوت در موجودات زنده ایجاد میکنند. در دوزهای بالا سبب وقفه سوخت وساز میشوند (اثر سمی) که منجر به مرگ میگردد. و در دوزهای کم نوعی اثر تحریکی در بدن موجودات زنده ایجاد میکند این یافته حیرت اور معادل و مشابه اثر هومیوپاتی است. بعبارت بهتر هر دارو در دوزهای بالا همان ناراحتی هائی را ایجاد میکند که با دوزهای کم همان دارو میتوان درمانشان کرد.




انتقال اثر دارو توسط مولکولهای اب

در عصر حاضر ازمایشات انجام شده توسط برخی محققین عتم بیوفیزیک نشان داده که پس از رقیق کردن مادهای در اب و تکان دادن محلول, تغییرات ساختاری در اب پیش می اید در حالی که اگر اب بدون ماده افزودنی تکان داده شود هیچ تغییر ساختاری در ان ایجاد نمی شود. در هومیوپاتی از این تغییرات مولکولهای اب برای انتقال اطلاعات به بدن استفاده میگردد ( داروها در اب حل و رقیق میشوند).به عبارتی ساده تر در هومیوپاتی از اب بعنوان حاملی که تصویر و انرزی خواص مواد داروئی را منتقل می کند استفاده می شود. ذخیره انرژی در اب :ملکولهای اب به چهار طریق مختلف انرژی اب را ذخیره می کنند که در هومیوپاتی فقط نوع چهارم ذخیره انرژی مورد نظر است : 1 - حرکت ( ملکولها به اعتبار حرکتشان انرژی جنبشی را منتقل میکنند وسطح این انرژی بعلت برخوردهای مکرر دائما در حال تغییر است). 2- چرخش( مایعات و گازها دارای انرژی چرخشی اند). 3 - انگیزش الکترونی ( با تحریک الکترون به رفتن به مدار بالاتر (ذخیره انرزی) و بازگشت به مدار پائین تر موجب ازاد شدن انرژی می شود مثل مکانیسم دستگاهای لیزری). 4- ارتعاش: انرزی ارتعاشی حد واسط توان میکرو موجها در پختن غذا و توان تخریب لیزر است و در هر سه حالت جامد و مایع و گاز قابل باز یافت است انبساط فلزات و انتقال حرارت از طریق رسانش با انرژی ارتعاشی صورت میگیرد. می تواند تابش کند و جزئ فروسرخ طیف الکترومغناطیسی است. گرما نیز در این فرکانس قرار دارد. در جریان تکان دادن دارو از طریق ذخیره انرژی ارتعاشی در مولکولهای اب خواص داروئی در مولکولهای اب قرار می گیرد و در خلال تصادم انرژی ارتعاشی مابین دارو و اب مبادله می شود و از ان پس اب نشان انرژی ارتعاشی دارو را خواهد گرفت. تکان دادن بیشتر سبب نشان دار شدن بیشتر و عمیقتر اب میگردد. بعلاوه فقط انرزی نیست که منتقل میشود بلکه اطلاعات دیگری از خواص ذاتی دارو در مولکولهای اب نقش میبندد که می تواند تغییرات بیولوژیک را به بدن منتقل نماید. بالارفتن حرارت میتواند انرزی ارتعاشی را به سرعت نابود کند اما در دمای زیر 25 درجه سانتی گراد ذخیره انرژی به نحو مطلوبی صورت می گیرد و این ذخیره انرژی به تغییر ساختار دائمی شکل مولکولهای اب می انجامد که راهی برای نگهداری و انتقال خواص داروهای هومیوپاتی است و این تغییرات ساختاری در مولکولهای اب در محلولهای هومیوپاتی به دفعات به اثبات رسیده است. همچنین نشان داده شده که تغییرات ساختاری در مولکولهای اب در محلولهای هومیوپاتیک زمانی اتفاق می افتد که اولا: داروئی وجود داشته باشد و فقط با اب فراورده هومیوپاتی ساخته نمیشود. ثانیا: باید در هر مرحله رقیق شدن به شکل موزون تکان داده شود تا تغییرات ساختاری پدید اید ( مثل روشی که هومیو پاتها انجام میدهند).

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

h2006
27-12-2007, 15:20
قانون ریتمی سیتی(Rhythmicity):

تحقیقات هومیوپاتی نتایجی را ارائه کرده که قوانین پایه ای هورمز و ارنت-شولتز را نشان میدهد. که البته برای توضیح نیاز به تحقیقات بیشتری دارد. بر اساس ان هنگامی که داروهای هومیوپاتی بطور پیشروندهای رقیق می شوند همانطور که منحنی های هورمز نشان میدهد واکنش بیولوژیک از تحریک به وقفه و برعکس در نوسان است این رفتار متناوب را هومیوپاتها ریتمی سیتی می گویند. البته باید توجه کرد که در شرایط عادی با رقیق کردن دارو و نزدیک کردن غلظت ان به صفر واکنش بیولوژیکی متوقف میشود مگر انکه محلول رقیق شده در طی مراحل رقیق سازی به طریقه هومیوپاتیک تکان داده شود

h2006
27-12-2007, 15:21
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

شرح حال گیری (case talking) اولین و مهمترین بخش درمان:

اگر می خواهید در مراجعات بعدی بیمار حال شما را نگیرد( شما را خسته و درمانده نکند) درهمانا جلسه اول شرح حال او را خوب بگیرید. چگونه یک شرح حال خوب بگیریم؟ شما برای ویزیت بیمارتان به محیطی آرام و بدون صدا نیاز دارید. بعد از ورود بیمار او را برای نشستن روی صندلی راحتی راهنمائی کنید و خودتان نیز روی صندلی راحتی مقابل بیمارتان بنشینید بطوری که بتوانید با حوصله ارتباط چشمی و کلامی همزمان داشته باشید. در صورت نیاز خودتان وشغلتان را معرفی کنید. بعد مشخصات بیمار را پرسیده ثبت نمائید. سپس از بیمار بپرسد که مشکل اصلیش چیست؟ و در ادامه با استفاده از کلماتی مثل دیگرچه؟ مشکل بعدی شما چیست؟ و ...... اجازه دهید بیمار خودش حرف بزند و تا زمانی که در مورد بیماریش حرف میزند حرف او را قطع نکنید. از نظر دکتر هانمن فقط چیزهائی که خود بیمار میگوید ارزش دارد. گفته های بیمار را در مورد هر یک از مشکلاتش در یک سطر مجزا ثبت نمائید. در طی صحبت بیمار ارتباط چشمی داشته باشید و طوری یاداشت بردارید که ارتباط شما با بیمار قطع نشود وبیمار مطمئن باشد که حواس شما کاملا با اوست. از عبارات خود بیمار برای ثبت مشکلاتش استفاده کنید و در صورت لزوم عبارات عامیانه را اصلاح کنید. وقتی دیگر بیمار چیزی برای گفتن نداشت به یاداشتهای خود باز گردید وبه ترتیب آنها را کامل کنید. در مورد مکان دقیق،زمان شروع، زمانهای تشدید و بهبود، عوامل تشدید کننده و بهبود دهنده، نوع و کیفیت درد یا ناراحتی، علائم و ناراحتی های همراه، انتشار به محل دیگر و ..... برای هر یک ازموارد گفته شده توسط بیمار بطور مجزا سئوال نمائید. پرسیدن چرا؟ به تشخیص حاد یا مزمن بودن بیماری کمک خواهد کرد. همچنین اگر بیمار در پاسخ به سئوالات نیاز به کمک داشت غیر مستقیم کمک نمائید مثلا اگر بیمار نوع درد را نمی تواند توضیح دهد انواع دردها را به سرعت برای او بازگو کنید طوری که گفته شما چیزی به او القا نکند. (درد سوزشی، سوزنی، فشاردهنده، چکشی، له کننده، مبهم ...). در کل مصاحبه از پرسیدن سئوالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر است بپرهیزید. فقط در مورد داشتن ترس از بیمار بطور مستقیم بپرسید که آیا از چیزی می ترسد؟ از چه چیزهائی؟ کی؟ ... . بعد یکبار دیگر بیمار را از سر تا نوک پا با نام بردن تک تک ارگانها برسی و سایر مشکلات موجود را یاداشت کنید. سپس به شرح حال نوشته شده رجوع کنید و زیر مواردی را که واقعا پاتولوژیک اند و توسط خود بیمار عنوان شده اند و جزء شکایت اصلی بیمار هستند خط بکشید ( predominant). اگر این علائم دائمی یا مداوم باشند (persistent) یک خط دیگری زیر ان علامت میکشیم. واگر در حال حاضر ان علامت وجود دارد (present) یا در صورت وجود شرایط مناسب همیشه بروز می کند مثلا وقتی هوا گرد وغبار شود (یا مثلا همیشه در فصل بهار) ابریزش بینی پیدا می کند هر چند ممکن است این علامت حالا موجود نباشد، present محسوب می شود و یک خط دیگر زیر ان علامت می کشیم. حال ما علائم خیلی مهم را با سه خط و علائم با اهمیت متوسط را با دو خط و علائم با اهمیت کم را با یک خط مشخص کرده ایم سایر علائمی که زیرشان خط نکشیدایم پاتولوژیک نبوده و فقط در پیگیری بیماری کمک کننده اند. حال علائم را به ترتیب اهمیت مرتب میکنیم اول علائم سه خطی بعد دو خطی ودر اخر یک خطی. از بین علائم سه خطی اول علائم ذهنی بعد علائم جسمی ودر اخر علائم عمومی را مرتب میکنیم.برای علائم دو خطی و سه خطی نیز همچنین. بعد باید از روی علائم موجود روبریکهای مربوطه را مشخص نمود و با استفاده از کتب رپرتوری، مناسب ترین دارو را معین کرد. چه چیزی باید درمان شود؟ حالتهای جسم و روان در طی گذر زمان ممکن است تغییرات متعددی بکنند. ثبت این تغییرات در شرح حال بیمار ممکن است به ادامه درمان بیمار کمک کند ولی انچه این لحظه مهم است و باید درمان شود فقط و فقط نشانه های فعال وغالب بیمار است که تناسب کمی و کیفی ندارد یا به عبارت دیگر نا متناسب با وضعیت موجود است و فرد خود قادر به تغییر آن نیست. -در درمان بیماری حاد اسپورادیک (پاتوژن عامل بیماری ضعیف است و شخص بعلت استعداد خاص خود مبتلا می شود) جنرال برخورد کرده و همه علائم بیمار را در انتخاب دارو در نظر می گیریم(totality of symptoms)(آفوریسم 82-83 کتاب ارگانون). -در درمان بیماری حاد اپیدمیک (پاتوژن عامل بیماری قوی است) فقط علائم مشترک بین بیماران مبتلا به این اپیدمی را در نظر می گیریم (totality of diseases) یعنی فقط علائم مربوط به بیماری نه علائم مربوط به استعدادهای شخصی در نظر گرفته می شود. راه دیگر تشخیص اسپورادیک یا اپیدمیک بودن بیماری این است که به علائم بیماری های مزمن فرد بنگریم در بیماری حاد اسپورادیک (که در واقع شعله وری وضعیت مزمن بیمار است) چون عامل بیماریزا ضعیف است تغییری در علائم مزمن بیمار ایجاد نمی شود ولی در بیماری حاد اپیدمیک عامل قوی بوده و بیماری ناهمانند قویتری ایجاد میکندوعلائم مزمن بیمار در حین بیماری جدید تخفیف می یابد. -در درمان بیماریهای میازماتیک (مزمن)، اپیدمیک برخورد کرده علائم اختصاصی ومشترک بین این بیماران (totality of diseases) را برای انتخاب داروی مناسب در نظر میگیریم (آفوریسم 102-103 کتاب ارگانون).

h2006
27-12-2007, 15:22
انتخاب داروي مناسب:

براي انتخاب داروي مناسب (یعنی مشابه ترين دارو با علايم بيمار) برخي از اساتيد خيلي با تجربه وماهر كه خواص تمام داروهاي هوميوپاتي را دقيقا مي دانند بعد از ويزيت بيمار با مراجعه به معلومات ذهني خودشان داروي مناسب را تجويز مي نمايند كه البته اين اساتيد انگشت شمارند . آنچه متداول است وبراي اغلب هوميوپاتيستها ضروري بنظر مي رسد استفاده از كتب داروسازي هوميوپاتي (Materia Medica) و كتب رپرتوري(Repertory) است . كتب داروشناسي علائم اختصاصي، عمومي ومدليته هاي مربوط به هر دارو را آورده است و به كمك اين كتب مي توان خواص ذاتي داروها را شناخت. كتب رپرتوري مخزني از اطلاعات است كه به کمک آن مي توان براي هر علامت داروهاي مناسب آن علامت را پيدا كرد. با توجه به تنوع داروهاي هوميوپاتي كه نزديك به 4000 نوع دارو را شامل مي شود ونيز تعدادو تنوع علائمي كه هر دارو مي تواند بروز دهد كه گاه بيش از هزار علامت مهم را براي يك دارو شامل مي شود. انتخاب بهترين داروي مشابه با علايم بيمار، كاري بسيار دشوار است. رپرتوريزاسيون روشي است كه به يك هوميوپات اجازه مي دهد بعد از شرح حال گيري وبررسي بيمار، علائم مهم و اصلي او را انتخاب كند و با استفاده از كتب رپرتوري داروهاي مربوط به علائم بيمار را استخراج نموده واز اين ميان داروئي كه بيشترين علائم بيمار را پوشش مي دهد بعنوان بهترين داروي مشابه انتخاب نمايد. در آینده توضیحات بیشتری در مورد نکات فنی رپرتوری کردن خواهم داد.

h2006
27-12-2007, 15:24
طول اثر داروها ي هوميوپاتي چقدر است ؟

بعنوان يك قانون ، هر چه بيماريها مزمن تر و عميق تر باشند طول دوره اثر داروي هوميوپاتي بيشتر ادامه پيدا مي كند و بلعكس داروهائي كه در اشخاص سالم يك دوره اثر طولاني را نشان مي دهند در بيماريهاي حاد فقط به مدت كوتاه و بطور سريع عمل مي كنند ودوره اثرشان به سرعت به پايان مي رسد (هر چه بيماري حادتر، دوره اثر دارو كوتاهتر). - در برخورد دارو با نيروي حياتي بدن (V.F.) دو واكنش پشت سر هم اتفاق مي افتد : 1-كنش اوليه دارو : بستگي مستقيم به نوع ماده و دوز تجويزي دارد كه در طي proving داروها ديده مي شود ( مثلا Bell اثري حدود 7-1 روز و Ars اثري حدود 90 روز دارد). 2- كنش ثانويه V.F. : در واكنش به تاثير اوليه دارو، V.F. شروع به پاسخ دهي مي نمايد كه در صورت تشابه دارو و بيماري واكنش شفابخش اتفاق مي افتد كه اين واكنش شفا بخش بستگي مستقيم به نوع بيماري تحت درمان دارد و در بيماريهاي حاد سريع و كوتاه و در بيماريهاي مزمن چند ماه است( بطور مثال اثر درماني Ars در بيماريهاي حاد چند ساعت ودر بيماريهاي مزمن چند ماه است .
انتخاب دوز و پوتنس ( توان ) مناسب در داروهاي گروه سنتي مال :

توان هاي بالا شامل C30 ، ‍C200 ، M و 10Mمي باشند و اغلب در موارد مزمن بخصوص زماني كه علائم ذهني-روحي بر جسته تر و بارزتراند و اثر عميق دارو ضرورت دارد مناسب ترند ودر صورت نياز بايد با فواصل طولاني تر (هر يك يا چند ماه) تكرار شوند. توانهاي پائين شامل C6،C12، C30 مي باشد و اغلب در موارد حاد يا موارد مزمني كه علائم پاتولوژيكي (جسمي)برجسته تر است استفاده مي شوند وبر حسب نياز مي توان آنها را با فواصل كوتاه (هر چند ساعت تا چند روز ) تكرار كرد. توان C30 حد واسط شرايط حاد و مزمن و نیز بعبارت ديگر حد واسط علائم جسمي و روحي است وچون اثرات خوبي در موارد حاد ومزمن بر بيماريهاي جسمي وروحي دارد پر طرف دارترين وپرمصرف تر است. بعبارت ديگر اگر نياز به تكرار سريع و زود به زود دارو وجود داشته باشد مثل بيماريهاي حاد يا بيماريهاي پاتولوژيكي جسمي (مثل سرطان، فیبرم رحمی و... ) از توان پائين تر ودر مواردي كه علائم روحي -ذهني مزمن بارزتر است ونياز به اثرات عميق تر دارو وجود دارد از توانهاي بالا استفاده كرده ودر صورت لزوم با فواصل زماني طولاني تکرار میکنیم. ودر موارد ي كه علائم جسمي و روحي همزمان بصورت بارز وجود دارند بهتر است درمان را از توان حد وسط يعني C30 شروع كنيم. اگر علت ایجاد بیماری جسمی مستقیما به عوامل روحی مربوط باشد میتوان از توان C200 درمان را شروع کرد (مثلا مرد بیماری را در نظر بگیرید که به علت عدم قدرت باروری و کاهش اسپرم مراجعه کرده (پاتولوژی جسمی) ولی این این پاتولوژی بعلت مشکلات روانی اوست). - از نظر دكترها نمن اگر داروي هوميو پاتي درست انتخاب شود در هر تواني بر بيمار اثر خواهد كرد ( البته در پوتنس مناسب اثري سريعتر وكاملتر خواهد داشت ). - دكتر هانمن در درمان بيماريهاي مزمن اغلب 3-1 گرانول را در يك كاغذ خشك له و خرد مي كرد وبعد، دارو را در چند قطره آب حل نموده سپس به مقدار نياز به آن آب اضافه مي نمود وهمه را بصورت دوز واحد يكجا به بيمار تجويز مي نمود (او معتقد بود كه بجز Sulph، Hepar-s و Sep ساير داروها ي آنتي سوريك در دوزهاي سريع تكرار شونده مفيد نيستند). بعد بيمار را هر هفته يا هر ماه بر حسب نياز بررسي مي كرد . - در درمان بيماريهاي حاد مي توان 3-1 گرانول از داروي مناسب را در چند قطره آب مقطر كه درون يك بطري تميز ريخته شده حل كرد و بعد 100 سي سي آب مقطر به آن اضافه نمود و 2-1 قاشق از دارو را هر 6-2 ساعت بر حسب نياز تا بهبود علائم بيمار ، به او تجويز نمود .

h2006
27-12-2007, 15:25
مطالبي در ادامه تجويز دارو :

در درمان بيماريهاي حاد بعد از بهبود علائم بيماري حاد دارو را قطع مي كنيم . چرا كه مصرف غير ضروري دارو مي تواند بيماري غير همانند داروئي ايجاد كند (اگر در طي درمان بيماري مزمن فرد، بيماري حاد خفيفي مثل سردرد بعلت باد كولر اتفاق بيافتد كه با مصرف چند مسكن ضعيف مثل آسپرين يا استامينوفن قابل بر طرف شدن باشد بهتر است داروي هوميو پاتي جديدي براي بيماري حاد تجويز نگردد تا روند درمان بيماري مزمن ادامه يابد). - هنگام مصرف داروي هوميوپاتيك ، اگر دارو با دوز-كم تجويز گردد فقط علائمي از دارو كه مشابه علائم بيماري طبيعي است اثر كرده وفرد را درمان (آفوريسم 155 ارگانون ). اما علائم نا همانند اثري بر بيمار نمي گذارند چون بيمار به اين علائم حساس نيست ودر دوز كم نمي تواند بيماري مصنوعي داروئي ايجاد كنند . - اما اگر دارو با دوز بالا ويا تكرار هاي نامناسب غير ضروري تجويز گردد ممكن است بيماري ناهمانند جديدي توسط دارو ايجاد گردد كه اين بيماري جديد علائم بيماري قبلي را از بين ببرد. در اين حالت بيمار فكر مي كند كه بيماريش خوب شده در حالي كه اينچنين نيست وبعد از برطرف شدن اثرات دارو، علائم بيماري اوليه دوباره عود خواهد كرد. در واقع علائم بيمارتوسط بيماري جديد ناهمانند ساپرس شده (فرو كش كرده). اين اتفاق در درمان با داروهاي شيميائي هم زياد اتفاق مي افتد كه از خطاهاي شايع درمان با دوز زياد دارو است. ودرمان واقعي به دنبال ندارد. - - اكر دوز داروي تجويزي در يك نوبت زياد باشد هنگام كنش اوليه وجاگزيني بيماري داروئي بجاي بيماري طبيعي بعلت قوي بودن كنش اوليه، علائم اوليه تشديد مي شوند ( تشديد هوميوپاتيك علائم اوليه ) كه در ادامه بهبودي بيمار را بدنبال خواهد داشت ( آفوريسم 157 ارگانول ). البته اگر بيمار ضعيف و حساس باشد احتمال تخريب V.f. بيمار وجود دارد. - اكر علائم اوليه بيمار تشديد شود نشانه درست بودن تشخيص وهوميوپاتيك بودن دارو است وفقط يك دوز براي درمان بيماري كافي است (آفوريسم 158 ارگانون ). - اگر بيمار حساس باشد تقريبا هميشه هنگام درمان با داروي مناسب ، تعدادي علائم خفيف پيدا مي كند كه در صورت كم بودن دوز دارو موقتي هستند وبا كنش ثانويه درمان بخش نيروي حياتي بر طرف مي گردد ( آفوريسم 156 ارگانون ) و فقط بايد صبر کرد. - از نظر دكتر هانمن در درمان بيماريهاي مزمن الف- اگر داروي آنتي سوريك بدرستي انتخاب شده باشد وعلائمي مثل اسهال ، گلو درد يا سردرد خفيف ظاهر شود نبايد از داروي ديگري استفاده كرد وبايد اجازه داد داروي هوميوپاتي كار خود را به پايان برساند. - ب- اگر علائمي كه در طي عملكرد دارو ظاهر مي شوند در هفته يا ماههاي قبل نيز ظاهر شده وقبلا نيز مشكل ساز بوده نشانه تحريك هوميوپاتيك ناشي از دارو مي باشد ( دارو درست انتخاب شده ) و نشان مي دهد كه در آينده موثرتر خواهد بود وبهبودي بهتري رخ خواهد داد. - ج- اما اگر علائم متفاوت باشند وقبلا هرگز وجود نداشته اند يا به اين شكل ظاهر نشده اند . علائم خاص خود دارو هستند . اگر علائم خفيف باشد نياز به مداخله ندارد ولي اگر علائم شديد وآزار دهنده باشند نشانه نامناسب بودن دارو است واثرش بايد خنثي گردد .( يا آنتي دوست شود يا داروي آنتي سوريك ديگري متناسب با علائم تجويز گردد). - د- اگر با وجود انتخاب درست علائم روز به روز شديدترشود نشانه آنست كه داروي آنتي سوريك درست انتخاب شده ولي دوز بالائي دارد ودوز بالا بيماري شبيه بيماري اوليه ايجاد كرده وساير علائم ، علائم خود دارو است . اغلب در اين دوز درمان اتفاق نمي افتد چرا كه با ايجاد علائم جديد خود دارو، تشابه كمتر شده يا از بين مي رود و بيماري غير مشابه قويتر ايجاد خواهد شد. اين علائم اغلب در روزهاي شانزدهم تا بيستم ايجاد مي شود وبايد آنتي دوست شوند. وبعد از فرو كش علائم جديد ميتوان از داروي آنتي سوريك قبلي با دوز پائين استفاده كرد.

h2006
27-12-2007, 15:26
چرا حالتهای ذهنی مهمترند؟

علائم ذهنی و عمومی و خیلی از علائم جسمی خواستگاه مشترکی دارند که این خواستگاه نه جسمی ونه ذهنی است بلکه از هر دو عمیقتر است و ارتباط مستقیمی با نیروی حیاتی فرد دارد (در آینده در مورد ابعاد جسمی وغیر جسمی توضیح بیشتری خواهم داد). قبل از بروز هر نوع بیماری جسمی یا ذهنی ابتدا تغییراتی در این قسمت وجود فرد بروز میکند و در واقع علائم ذهنی، عمومی و جسمی حاصل این تغییرات است (البته در مورد تروماها و تصادفات مسئله فرق می کند). با توجه به اینکه در عصر حاضر استرسها و فشارهای ذهنی-روحی غالبند و این قسمت حساستر است.اغلب علائم ذهنی قبل از علائم جسمی بروز خواهد کرد. پس اهمیت دادن به علائم ذهنی و درمان سریعتر بیمار می تواند از بروز پاتولوژی جسمی بکاهد. البته گاه جسم حساستر از ذهن عمل کرده علائم جسمی بدون تغییرات بارزی در ذهن بروز میکنند. پس عاقلانه تر است که علائم ذهنی و جسمی را همزمان برسی کرد.


هومیوپاتی درمانی واقعی یا درمانی تلقینی با پلاسبو ؟؟؟

بی شک تلقین و اعتقاد، اثرات غیر قابل انکاری در زندگی ما دارد. اعتقاد مثبت به چیزی یا عملی اثرات مثبت و اعتقاد منفی اثرات منفی از خود به جا می گذارد. تفاوت اصلی بین دارو نما ( پلاسبو) و دارو در این است که هنگام مصرف دارو نما اعتقاد فرد به اثرات داروئی یک ماده است که اثرات داروئی یا به عبارت بهتر اثرات درمانی در فرد نشان میدهد و اگر فرد اعتقادی به اثر درمانی ان ماده نداشته باشد تاثیری مشاهده نمی شود. ولی یک داروی واقعی برای تاثیر گزاری نیازی به اعتقاد فرد به اثر آن دارو ندارد. بطور مثال اگر فردی آسپرین مصرف کند چه بخواهد چه نخواهد آسپرین بر پلاکتهای خون وی اثر خواهد کرد وانعقاد پذیری خون را کاهش خواهد داد. داروهای هومیوپاتی اثرات داروئی و درمانی واقعی دارند و تاثیر آنها ارتبات مستقیمی به عقیده فرد ندارد و اغلب افرادی که بار اول از داروهای هومیوپاتی استفاده می کنند با توجه به رقیق بودن خیلی زیاد این داروها تاثیرات درمانی ان را بعید یا حتی غیر ممکن میدانند. ولی بعد از درمان هومیوپاتی به آن اعتقاد می یابند و بقیه را به استفاده از این روش ترغیب می کنند. در برسی اثرات داروهای هومیوپاتی بطور مثال یکصد نفر داوطلب سالم را که ارتباتی با هم ندارند انتخاب میکنند و به تعدادی از انها داروی هومیوپاتی و به بعضی پلاسبو میدهند. بعد هر فرد علائمی را که بروز می کند به ترتیب بروز علائم ثبت می کند. در اخر علائمی را که در افراد مصرف کننده داروهای هومیوپاتی مشترک بوده به عنوان علائم اصلی و چهره واقعی دارو در نظر میگیرند. ( قطعا علائمی که در مصرف کنندگان پلاسبو گزارش شده است یا بطور انفرادی به علت خصوصیات خاص بدنی فرد گزارش گردیده حذف میشود تا در نهایت تنها علائم اصلی و واقعی دارو ثبت گردد). شما هم اگر شکی در تاثیر واقعی داروهای هومیوپاتی دارید حتما یکبار امتحان کنید.

h2006
27-12-2007, 16:00
آيا روش هوميوپاتی از اعتبار علمی و توانايی درمانی واقعی برخوردار است؟

نتايج يك پژوهش علمي گسترده كه در نشريه پزشكي معتير لانست به چاپ رسيده حاكي از آن است كه شيوه هوميوپاتي كه برخي افراد از آن براي درمان بيماريها استفاده مي‌كنند، صرفا داراي اثر رواني حاصل از تلقين است و هيچ نوع تاثير واقعي ببار نمي‌آورد.
سابقه شيوه هوميوپاتي به ‪ ۲۵۰‬سال پيش و زماني باز مي‌گردد كه يك پزشك و شيمي دان آلماني به نام ساموئل هانه مان در دهه ‪ ۱۷۰۰‬مدعي شد بيمار شدن بدن ناشي از برهم خوردن تعادل و توازن بخشهاي مختلف بدن است و براي درمان آنها مي‌بايد از اصلي موسوم به "اصل مشابهت ‪ "Similia Principle‬استفاده كرد.
بر مبنياي اين اصل براي مداواي امراض بايد از امور مشابه آنها استفاده كرد.
مدعاي اين پزشك آلماني آن بود كه اگر از عامل موجد بيماري به مقدار اندكي (پس از حل كردن و رقيق كردن در آب) به بيمار خورانده شود، بدن به مقابله با بيماري بر مي‌خيزد و بيماري را درمان مي‌كند.
داروهاي هوميوپاتي بر همين مبنا با توجه به نياز هر فرد بيمار و به نحو خاص براي وي تهيه مي‌شوند و همين امر جاذبه ظاهري اين روش را افزايش مي دهد.
هوميوپات يا درمانگري كه از اين روش بهره مي‌گيرد نه تنها به علل فيزيكي بيماري توجه مي‌كند كه حالات روحي و عاطفي و جنبه‌هاي شخصيتي فرد را نيز در نظر مي‌گريد و دارو را با توجه به همين اين جنبه‌ها تيه مي‌كند.
انتقاد پزشكان و دانشمندان از اين روش آن است كه آنچه كه در اين روش به اصطلاح دارو ناميده مي‌شود آنقدر رقيق شده و ضعيف است كه احتمال تاثير گذاري آن تقريبا به حد صفر مي‌رسد.
در برخي از موارد داروي تجويز شده حتي فاقد يك مولكول از ماده گياهي يا معدني مورد استفاده براي درمان است و عملا چيزي جز يك ليوان آب خوردن نيست،اما هوميو پاتها مدعيند كه آب از حافظه‌اي برخوردار است كه مي‌تواند "گوهر حياتي" ماده گياهي يا دارويي شفا بخش را در خود حفظ كند.
محققاني كه تحقيق اخير را در مورد قابليتهاي واقعي هوميوپاتي به انجام رسانده‌اند يك گروه از پژوهشگران سوئيسي از دانشگاه برن هستند.
اين محققان به سرپرستي پژوهشگري به نام ماتياس اگر ‪ Matthias Egger‬در يك فرا- تحقيق نتايج مربوط به ‪ ۱۱۰‬پژوهش متفاوت را كه در آنها از داروهاي خاص هوميوپاتي و داروهاي متعارف براي مداواي بيماريها استفاده شده بود مورد مقايسه قرار دادند.
اين گروه هم آزمايشهاي گسترده اي را كه با دقت بالاي علمي بر روي شمار زيادي از داوطلبان انجام شده بود بررسي كردند و هم آزمونهايي كه با كيفيت نازل از حيث دقت علمي در مقياس كوچك بر روي تعداد معدودي از افراد به انجام رسيده بود.
اين آزمايشها در انواع بيماريها از بيماريها ريوي گرفته تا انواع عفونتها و نيز اعمال جراحي به انجام رسيده است.
در اين فرا- تحقيق روشن شد كه تاثير مثبت روش هوميوپاتي عمدتا در آزمونهاي از نوع دوم مشهود بوده است و در اين آزمونها نيز ميزان تاثير اين روش حداكثر در حد تلقين يا استفاده از داروهاي جعلي و بي‌خاصيت در بسته بندي داروهاي واقعي بوده است.
به گفته پروفسور اگر رئيس تيم پژوهشگران سوئيسي، هرچند اثبات اينكه روش هوميوپاتي اساسا هيچ تاثيري ندارد غير ممكن است، اما در اين فرا-تحقيق نشان داده شده كه ميزان تاثير اين روش معادل تاثيري است كه از شيوه هاي درماني "دل خوش كنك ‪ "placebo‬حاصل مي‌شود.
در روش اخير از داروهاي بي‌خاصيت كه در بسته بندي داروهاي واقعي پيچيده شده‌اند يا از شيوه‌هايي كه ظاهر آن مشابه مداواهاي اساسي است استفاده به عمل مي‌آيد، اما عملا هيچ كار جز تلقين صورت نمي‌گيرد.
سردبير نشريه علمي لانست در مقاله اي كه در توضيح تحقيق اخير به چاپ رسانده تاكيد كرده كه اين گزارش نشان مي‌دهد كه روش هوميوپاتي فاقد هرنوع توانايي درمانگرانه است.
با اين حال به اعتقاد برخي از درمانگران به شيوه هوميوپاتي، اين روش اگر قدرت درمانگرانه نيز نداشته باشد، حداقل بي‌ضرر است.
در انگليس حدود ‪ ۴۲‬درصد از پزشكان عمومي، بيماراني را كه از شيوه هاي درماني متعارف خشنود نيستند به شيوه هاي درماني بديل و مكمل از جمله هوميوپاتي ارجاع مي‌دهند.
اما به گفته پروفسور ادزارد ارنست رئيس بخش پزشكي مكمل و بديل در دانشگاه اكسترانگلستان، اين اعتقاد كه هوميوپاتي بي‌ضرر است اعتقاد نادرستي است زيرا هوميوپاتها انتظار دارند كه روش آنان سبب بروز واكنشي در بدن بيمار شود كه در آغاز كار حتي موجب تشديد عوارض بيماري شود و آنگاه كار را به بهبود آن بكساند.
به نظر پروفسور ارنست اين نگرش خطرناك است و آنچه كه در نظر درمانگر هوميوپات واكنش بدن بيمار به شمار آورده مي‌شود مي‌تواند واقعا جان بيمار را بخطر اندازد.
سازمان بهداشت جهاني اخيرا در گزارشي به جنبه هاي مثبت هوميوپاتي و اشاره كرده است اما هم پروفسور ارنست و هم يكي ديگر از نويسندگان نشريه علمي لانست با انتقاد از گزارش سازمان بهداشت جهاني ياداور شده‌اند كه در اين گزارش ادعاهاي گزافي مطرح شده كه مي‌تواند كاملا گمراه‌كننده باشد.
به عنوان مثال در اين گزارش آمده است كه تحقيقات ‪ ۴۰‬سال اخير نشان مي دهد كه روش هوميوپاتي در مداواي انسان و حيوانات به همان اندازه روشهاي پزشكي مدرن از توانايي برخوردار است.
اما خيائوري ژانگ از اعضاي گروه تهيه‌كننده گزارش سازمان بهداشت جهاني درباره هوميوپاتي كه خود در حوزه پزشكي سنتي و مكمل تجربه اندوخته اذعان كرده است كه گزارش سازمان بهداشت جهاني درباره هوميوپاتي،گزارشي مقدماتي بوده كه صرفا به منظور تشويق افراد به انجام تحقيقات تنظيم شده و به هيچ وجه قصد توصيه و تجويز نداشته است.
در سالهاي اخير به موازات گسترش تبليغات براي روشهاي پزشكي بديل، ميزان نگراني پزشكان و دانشمندان درباره سو استفاده از اين روشها و طرح دعاوي نادرست افزايش يافته است.
پروفسور ارنست در تحقيقي كه اخيرا به چاپ رسانده نشان داده كه اغلب كساني كه در انگلستان به فعالييت در حوزه روشهاي درماني بديل يا مكمل يا به اصطلاح سنتي اشتغال دارند، اساسا توجهي به خطر بروز عوارض جانبي منفي ناشي از شيوه هاي درماني خود بر روي بيماران ندارند و معتقد نيستند كه اين روشها مي‌تواند عوارض منفي ببار آورد.
در هفته گذشته وليعهد انگليس نيز كه از مدافعان روشهاي پزشكي مكمل و سنتي است وارد گود بحث‌هاي مربوط به كفايت اين روشها شد و اعلام كرد بودجه اي را براي بررسي ميزان مفيد بودن اين روشها براي خدمات درماني عمومي اختصاص داده است.
اين اقدام با انتقاد اتحاديه پزشكان انگليس روبرو شد.
به گفته سخنگوي اين اتحاديه، چنين اقدامي مي‌تواند تصويري نادرست از ميزان كفايت اين روشها به بيماران انتقال دهد و جان آنان را در معرض خطر قرار دهد.

h2006
27-12-2007, 16:08
2- لغت هومیوپاتی و نیروی حیاتی
لغت هومیوپاتی از دو واژۀ یونانی به صورت زیر تشکیل شده است:


Homois(like)به معنی مشابه،
Pathos (suffering)به معنی رنج.
از این رو "رنج مشابه یا بیماری مشابه" هم‏خوانی کاملی با مفهوم بنیادین هومیوپاتی دارد.
هانمن لازمۀ حیات ارگانیک را، وجود یک نیروی زندگی بخش می‏دانست و آن را به نام "نیروی حیات (Vital force)" معرفی و نام‏گذاری کرد. این نیرو، کلیۀ احساس‏ها، رفتارها و کارکرد قسمت‏های بدن را در کنترل داشته و آن را مجبور به هماهنگی حیرت آوری می‏کند. بدون نیروی حیاتی، بدن مادی ناتوان از احساس، کنش و یا فعالیت است و می‏میرد.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

امواج انرژی حیاتی موزون و متعادل یک بدن در حالت سلامتی



به اعتقاد هانمن تنها عاملی که بیماری را ایجاد می‏کند، نیروی حیاتی است که از دیدگاه بیماری شناسی، از حالت تعادل و تنظیم خارج شده‏باشد. برعکس ناپدید شدن همۀ عوارض درطول درمان، یعنی ناپدید شدن تمام انحرافات مشهود از سلامتی !





[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

نمونه انرژی نامتعادل و آشفته در حالت بیماری

برای انتخاب یک درمان صحیح کلیۀ علائم و مجموع عوارض و تغییرات قابل ملاحظه در بدن، باید مورد توجه قرار بگیرند. به اعتقاد هومیوپاتی علائم بیماری عکس العمل و دفاع طبیعی بدن یا سیستم ایمنی می‏باشد و هومیوپاتی با جستجو و تحریک علائم به بهترین نحو آنها را فرونشانده و سلامتی را فراهم می‏کند. به همین دلیل تشدید علائم نشانۀ انجام کار درست درمان و این اندکی بد حال شدن در شروع درمان، بشارتی برای انتخاب صحیح دارو است.


3 - سطوح سه گانۀ انسانی
هومیوپاتی به عنوان یک روش درمان طبیعی و مکمل، تشخیص بالایی دارد، چون فقط به یک بیماری ساده نمی‏پردازد و با در نظر گرفتن بنیاد کلی بیمار، تمامیت وجودی یک فرد را به‏رسمیت می‏شناسد. پایۀ داروهای مرسوم، بیشتر بر اساس علائم دارویی است، در صورتی‏که هومیوپاتی با درنظر گرفتن تمامیت انسان، داروی شخصیتی تجویز می‏کند. مثلاً به دو فرد با بیماری مشابه و شخصیت متفاوت، دو داروی متفاوت داده می‏شود. بر این اساس علائم روحی، احساسی، فیزیکی، نوع زندگی، محیط و خانواده، تاریخچۀ پزشکی خانواده و حتی جنبه‏های روحی و احساسی آنان مورد بررسی پزشک هومیوپات قرار می‏گیرد.
این پزشکی معتقد است که در ساختار انسان می‏توان یک سلسله مراتب را که در سه سطح مشخص گردیده‏اند شناسایی کرد. این سطوح عبارتند از:

1-سطح روحی/ذهنی 2- سطح احساسی/عاطفی 3-سطح فیزیکی
(Physical) (Emotional) (Mental)



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

وضعیت نسبی سه سطح روحی، احساسی و فیزیکی

باید در نظر داشت که این سطوح، جدا و متمایز از یکدیگر نبوده و تقریباً میان آنها تعاملی کامل بر قرار است. در تصویر نشان داده شده‏است که سطح روحی/ذهنی، مرکزی‏ترین و عالی‏ترین سطح در این سلسله مراتب است، زیرا در این سطح عمل‏کردهای فرد برای بیان فردیت او، به‏عنوان یک موجود انسانی، بسیار حیاتی است. سطح احساسی که به نسبت سطح فیزیکی، از اهمیت بیشتری برخوردار است، در ارتباط با احساسات قرار می‏گیرد. در سطح فیزیکی نیز با بیولوژی سلولی و فیزیولوژی ارگان‏های مختلف روبرو هستیم. در ادامه به توضیحاتی جداگانه، پیرامون هر یک از سطوح می‏پردازیم.


4 - سطح روحی/ ذهنی
عالی‏ترین و مهم‏ترین سطحی که انسان به واسطۀ آن عمل می‏کند، سطح روحی/ذهنی است. تغییرات حاصله در درک و آگاهی، اندیشیدن، نقد، مقایسه، محاسبه، خلق، ترکیب، تجسم.......در یک فرد در این سطح است. محتوای روحانی و ذهنی فرد است که جوهر حقیقی او را تشکیل می‏دهد و معنای زندگی و آگاهی متعالی‏تر را برای او قابل دسترسی می‏کند. اختلال در این سطح، نفس هستی شخص را مورد تهدید قرار می‏دهد و می‏تواند ایمان، عشق و به دنبال آن، ارادۀ زیستن را بی‏معنی کند. انسانی که سلامتی روحی دارد بطور مداوم در یک حالت آرامش درونی بسیار خوش‏آیند و زیبا به سر می‏برد و تمام زندگی‏اش صرف آفریدن لحظات‏ خوش، برای خود و دیگران می‏شود. میان عملکردهای این سطح، سلسله مراتبی وجود دارد که توسط پروفسور جورج ویتولکاس(George Vithoulkas 1932 Athen) پزشک و استاد بزرگ هومیوپاتی ارائه شده‏است. توجه به آن می‏تواند به ما نشان دهد درجه سلامتی سطح روحی چگونه‏است. در این درجه‏بندی هر چه پایین‏تر می‏رویم آشفتگی روحی و ذهنی شدیدتر می‏شود:

- عدم حضور ذهن / حواس پرتی
- فراموشکاری
- عدم تمرکز ذهن
- کند ذهنی
- رخوت / بیحالی
- اوهام / خیال باطل
- بدگمانی و سوءظن ( افکار پارانوئید )
- هذیان مخرب نسبت به خود یا دیگران
- اغتشاش کامل ذهن ( مانند شیزوفرنی )
سه کیفیت حیاتی و ضروری وجود دارند که می‏توانند عملکردهای مختلف ذهن را همراهی کنند و عبارتند از:

1- روشنی یا وضوح فکر
2- معقول بودن، انسجام و توالی منطقی
3- خلاقیت در خدمت به خود و دیگران
هرسه کیفیت باید حضور داشته باشند لیکن سومی‏ بیشترین اهمیت را داراست. اجازه دهید چند نمونه را در این زمینه بررسی کنیم. نخست به بررسی فردی می‏پردازیم که نمی‏تواند افکارش را به روشنی بیان کند. او جهت یافتن واژه‏های صحیح دچار مشکل است، تفکر او بسیار ضعیف شده و ما آغاز یک اختلال را مشاهده می‏کنیم که ممکن است به تدریج تبدیل به حالتی از کندذهنی و کودنی گردد. فرد دیگری ممکن است وضوح‏داشته‏باشد لیکن فاقد انسجام و پیوستگی در اندیشیدن باشد. او نمی‏تواند افکارش را به شیوه‏ای منطقی بیان کند، لذا دیگران حرفهایش را درک نمی‏کنند. او چنان به سرعت و شاید هم ماهرانه از موضوعی به موضوع دیگر می‏رود که دیگران را گیج و سر در گم رها می‏کند، چنین شخصیتی در سطح ذهنی عمیقاً دچار اختلال و آشفتگی می‏باشد.
مشابه این حالت در مورد جانی حرفه‏ای نیز صدق می‏کند، او از هوش بالایی برخوردار بوده و برای دزدی و قتل با نهایت درجۀ روشنی و تعقل در اندیشیدن و انسجام فکری نقشه می‏کشد. بااین همه او در نواحی عمیق‏تر هستی‏اش بیمار است، چرا که به دنبال خلاقیت خود به جامعه و دیگران صدمه می‏زند. سرچشمه‏های اولیۀ رنجهای عاطفی و روحی می‏تواند از دو منبع اولیه ناشی بشود:


جاه‏طلبی‏های نافرجام و تعلقات در هم شکسته.

این ویژگی‏ها بیان دیگری از خودخواهی و زیاده طلبی است .


کسی که در جاه‏طلبی‏های خودخواهانه‏اش اعتقاداتی قدرتمند دارد، خود را آماده برای انواع دردها و رنجها نموده است. فرد جاه‏طلب، رنجی را تجربه می‏کند که تقریباً متناسب با درجۀ اعتقادی است که به آن دارد. شدت رنجی که پی‏آمد از کف رفتن یک تملک است، تقریباً با شدت وابستگی به آن تملک برابر است. بطور کلی وابستگی، چه مادی و یا احساسی، یعنی اهمیت بیش‏ازحد قائل‏شدن برای چیزی یا کسی، که این به نوبه خود موجب ترس، نگرانی و اضطراب می‏گردد و به‏دنبال آن احساس عدم امنیت است. همین احساسها، وی را تشویق می‏کند بیشتر به دنبال وابستگی‏های خود (پول، شغل و مقام، بلندپروازی، وابستگی بیشتر به فرزند، همسر یا خانواده و....) در حرکت باشد. شدت ناهنجاری با میزان وابستگی فرد و شدت محرک وارده، رابطۀ کاملا مستقیم دارد.
اگر فردی بخواهد از رنجهای احساسی و روحی/ذهنی پرهیز کند باید فارغ از منیت و وابستگی‏های شدید گشته و فروتنی و نوع‏دوستی را در خود پرورش دهد. این بدان معنا نیست که فرد باید مرتاض شده و از پاسخگویی به نیازهای ضروری فردی سر باز زند. بهترین شیوۀ متابعت از حداکثر سلامتی، "راه میانگین طلایی" است :


نه چندان زیاد، نه بسیار قلیل، افراط و تفریط ممنوع!


5 - سطح احساسی/عاطفی
در میان سطوح هستی انسان، این سطح پس از سطح روحی/ذهنی قرار می‏گیرد و تغییرات روی داده در کیفیات احساسی را ثبت می‏کند. محدوده بیان احساسی می‏تواند بسیار گسترده باشد: عشق/تنفر، شادی/غم، آرامش/اضطراب، اعتماد/خشم، شجاعت/ترس........... و دیگر مواردی از این قبیل. ازاین‏رو این سطح به رشتۀ زندگی روزمره هر فردی متصل و نزدیک‏است.
احساساتی که در مقام کیفیت است، می‏تواند مثبت یا منفی باشد. هر اندازه فرد، احساسات منفی را بیشتر تجربه کند، ناهنجاری احساسی بیشتری خواهد داشت و بر عکس افراد کاملا سالم و رشد کرده در سطح احساسی/عاطفی می‏توانند گاه بعضی از کیفیات کاملاً عمیقی را تجربه کنند که برای بشر شناخته شده است: تجربیات عرفانی، جذبه، وجد و شعف، شیفتگی مذهبی و طیف وسیعی از احساسات متعالی عشق ناب که توصیف آن مشکل است.
کیفیات کاملاً رشدیافته در این سطح، گرایش دارند با احساس ناشی از یگانگی خود با کل هستی، با عشق و برکت و ایثار و جز آن بیامیزند. از این رو احساسات مثبت در یک فرد، همیشه گرایش به خلق احساس یگانگی با جهان خارج را دارد و برعکس احساسات منفی، گرایش به ایجاد حس انزواجویی و جدایی از جهان خارج پیدا می‏کند. هر آن کس که با احساسات آرام درونی زندگی می‏کند، با وجد و شعف همدم است و شخصی که همواره با پریشانی، اندوه و ترس زندگی می‏کند در حال تولید غذاهای مسموم برای خود و دیگران است.
در سطح احساسی نیز سلسله مراتبی از اختلالات از طرف پرفسور جورج ویتولکاس معرفی شده‏است که هر چه پایین‏تر می‏رویم شدت ناهنجاری و وسعت عمق نفوذشان در فرد بیشتر می‏شود و به ترتیب زیر می‏باشد :

- نارضایتی
- تحریک پذیری
- اضطراب / هیجان
- ترس‏های بیمارگونه
- عصبی / رنجش شدید
- غم واندوه
- بی عاطفگی / مات شدگی
-افسردگی با حال خودکشی
موجود انسانی هم محیط زیست را متأثر می‏سازد و هم از آن تأثیر می‏پذیرد. در سطح احساسی یکی از تأثیرات عمدۀ زیست محیطی تقریباً شکست کامل نظام‏های آموزشی در جهت ارائۀ آموزش‏های احساسی برای نسل جوان است. نتیجه این که، بخش احساسی دچار سوءتغذیه شده و بالطبع مزاجش فاسد شده و طعمۀ سهل‏الوصولی برای استقرار بیماری می‏گردد. در این دوران تکنولوژی و مادیگرایی، آموزش تقریباً منحصر شده به حرکات ورزشی و قهرمانی ( سطح فیزیکی ) و تربیت هوش (سطح ذهنی ). قهرمانان جوانان، افراد موفق در زمینۀ ذهنی یا قهرمانان بدنی هستند !؟
کسانی که آموزش کافی احساسی/عاطفی ندیده‏اند، بدون آگاهی درگیر ازدواج می‏شوند و بدین جهت درصد طلاق روز به روز بالا می‏رود. والدین در مواجهه با مسئولیت سنگین دارا بودن فرزند، آنان را تبدیل به موضوعات و هدف‏هایی کرده‏اند که فرافکنی اهداف ناکام خودشان است. رفته رفته سرانجام، جامعۀ ما به جایی ختم می‏شود که مردمش از جنبۀ احساسی دست‏نیافتنی بوده و هر گاه از کوره در می‏روند، نمی‏توان آنها را بالغ نامید. از دیدگاه احساسی/عاطفی میتوانیم بگوییم: امروزه مردم جوامع ما در سن 25 سالگی می‏میرند هر چند که تا سن 75 سالگی زندگی می‏کنند !
آموزش و پرورش باید نیازهای زیباشناسی را که در سنین مدرسه شکفته می‏شود تشخیص داده و بدان ها پاسخ دهد. آنگاه که عشق، دوستی ، رفاقت، احساسات نوع‏دوستانه و فداکاری متجلی و بیان می‏گردد، باید آنها را ستود و تشویق کرد و آنها را به مسیر طبیعی‏اشان هدایت نمود نه این که آنها را انکار و یا در معرض نقد و پرداخت قرارداد. گرایشات طبیعی به جانب موسیقی، هنر و شعر را باید پاداش داد و آنها را در جهت‏های دقیق و مشخص توسعه بخشید.
تاکید آموزش بر خلاقیت باشد تا برابرسازی، اگر تعلیم و تربیت در این مسیر توسعه یابد نتیجۀ آن مردمی ‏بالغ خواهدبود که در سطح احساسی/عاطفی در تعادل قرار دارند و در نتیجه در برابر بیماری‏های این سطح کمتر آسیب پذیر می‏گردند. ازدواج و زندگی خانوادگی به جای این که تنش‏زا و بیمارگونه باشد، هماهنگ و راضی کننده خواهد بود. مکانیسم دفاعی در این سطح به‏سادگی تضعیف نشده، بلکه مانعی می‏شود در برابر بیماری‏های همه‏گیر ضعف اعصاب، عدم امنیت، خشونت، پریشانی، ترس و افسردگی !


6 - سطح فیزیکی
اطلاعات بسیارخوبی درمورد این‏سطح ازطریق علومی‏ مانند آناتومی‏، فیزیولوژی، بیولوژی، بیو شیمی و جنین‏شناسی، بهداشت، تغذیه و جز آن مورد بررسی و پژوهش قرارگرفته‏است. درهر حال حقیقتی وجود دارد که بدن انسان در عین پیچیدگی‏اش دارای سلسله مراتبی برحسب اهمیت اندام‏ها و نظام‏هایش است. درک کامل این دیدگاه برای پزشک هومیوپات که با تمامیت بیمار روبرو می‏شود کاملا ضروری است و اجتناب ناپذیر است.
سیستم‏های اجزاء مختلف انسان به شکل زیر طبقه‏بندی می‏شود که اولویت یک‏سیستم از بالا به پایین افزایش می‏یابد. این طبقه‏بندی نیز توسط پروفسور جورج ویتولکاس پیشنهاد شده‏است که به صورت زیر می‏باشد:
1- مغز 2 - قلب 3 - غده هیپوفیز 4 - کبد 5 - شش ها 6 - کلیه ها
7 - تخمدان ها و بیضه ها 8 - ستون فقرات 9 - عضلات 10 - پوست

برای این طبقه‏بندی دو معیار در نظر گرفته شده است:
اول اهمیت نسبی یک سیستم در پایدار نگه‏داشتن حیات و تداوم آن، دوم میزان حساسیت یک سیستم به مقدار مشخصی از آسیب!
چهار سیستم مهم بدن ( 1تا 4 ) هر کدام تنها یک عضو حیاتی دارند. در سه سیستم بعدی ( 5 تا 7 ) دو عضو حیاتی وجود دارد و هر چه از اولویت نسبی یک سیستم کم می‏شود، تعداد اعضای حیاتی افزایش می‏یابد و در نهایت به پوست می‏رسیم. بطور خلاصه این طبقه‏بندی بر اساس پاسخ به این سوال است که:

" چه اندازه آسیب به یک سیستم موجب مرگ می‏شود؟ "
در اندام‏هایی که برای ارگانیسم بسیار حیاتی هستند، کم‏ترین صدمه‏ای کافی است تا مسائلی جدی بوجود آورد. یک لکۀ زخم بر روی قلب، بیش از یک زخم مشابه بر روی کلیه یا کبد، سلامتی فرد را به‏مخاطره می‏اندازد، با این همه، خطر این زخم از مشابه آن روی مغز کم‏تر است.
طبیعی است که جسم سالم یعنی جسمی‏که تمام سیستم‏های آن سالم هستند.
مهمترین عواملی که سلامتی جسم را تأمین می‏کنند و یا می‏توانند آنرا به خطر اندازند عبارتند از: تغذیه، مواد شیمیایی، سوانح و حوادث.
ارگانیسم، همواره می‏کوشد اختلال را از اندام‏های با اهمیت دور نگه دارد. اختلالی که درطول یک برنامۀ درمانی از اندام‏های کم‏اهمیت‏تر به اندام‏های مهم‏تر پیش می‏رود، اشاره‏ای است به یک تخریب کلی در سلامتی، و حرکت در جهت عکس این فرایند اشاره‏ای به پیشرفت در جهت سلامتی بیشتر است. بدین روال تعریف از سلامتی کل وجود را چنین جمع‏بندی می‏کنیم:
"سلامتی یعنی رهایی از درد و دست‏یابی به کیفیت رفاه و خوشی در سطح فیزیکی، رهایی از شهوات ( زیاده خواهی ) و احساس‏های منفی و قرار گرفتن در کیفیت آرامش پویا (توان دریافت تمامی‏ احساسات بشری بدون وابستگی) در سطح احساسی/عاطفی، وسرانجام رهایی از خودپسندی و خودخواهی و نیل به یگانگی کامل با حقیقت هستی در سطح روحی/ذهنی ! "
سؤالی که طبعاً در این مقطع به ذهن خطور می‏کند این است که: چگونه می‏توانیم درجۀ نسبی سلامتی فرد را در هر لحظه اندازه گیری کنیم؟
شاخصی که قادر به ارائۀ چنین سنجشی از سلامتی است " خلاقیت " است ! منظور از خلاقیت، تمام آن اعمال و رفتاری است که درجهت ایجاد و ترفیع هدف اصلی خود و دیگران در زندگی انجام می‏شود. اگر بیمار مبتلا به روماتیسم، بدان حد گرفتار باشد که خلاقیتش نسبت به بیمار مبتلا به افسردگی بسیار کم‏تر باشد، پس او بیماریش بسیار جدی‏تر از فرد افسرده است، هر چند که مرکز ثقل بیماری او در سطح پایینی ازسلسله مراتب قرار دارد. با داشتن آگاهی خلاق در ذهن، می‏توان هر لحظه درجۀ سلامتی یا بیماری هر فرد را استنتاج و تعیین نمود.

h2006
27-12-2007, 16:09
7 - تئوری شعور
دکتر "مسعود ناصری" محقق، نویسنده و دانشمند معاصر ایرانی، درسال 1336 درشهر نقده بدنیا آمد. برخی از مدارک کسب شده و تحقیقات ایشان برای اطلاع بیشتر به شرح زیر ارائه میگردد:
لیسانس مهندسی مکانیک از دانشگاه شریف، فوق لیسانس علوم و مهندسی راکتورهای اتمی‏ از دانشگاه لندن، فوق دکترای روشهای عددی در معادلات ترانسپورت از انگلستان، دیپلم پزشکی هومیوپاتی از انگلستان، سه سال تحقیق درآئرودینامیک درسازمان هوانوردی و فضانوردی آمریکا (ناسا) و غیره.
ایشان بنیان گذار " تئوری شعور" می‏باشند که برای اولین بار در سال 1375 در همایشی که در ارتباط با پزشکی هومیوپاتی در لندن برگزار شد ارائه شده است. این تئوری، بسیار جامع بوده و کاربردهای زیادی در فلسفه، جامعه شناسی، مدیریت، بهداشت و تغذیه، گیاه شناسی، پزشکی، دامپزشکی وکشاورزی دارد.
دکتر ناصری معتقد است که: شعور وجود داشته و وجود دارد! درست مثل نیروی جاذبه که قبل از نیوتن نیز موجود بوده است هر چند کسی نمی‏توانست آن را توضیح دهد و یا توجیه نماید (آیا قبل از کشف نیوتن، سیبی از درخت نمی‏افتاد؟). حتی انسان هزار سال قبل، از وجود جاذبه آگاه بود و با استفاده از غلتاندن سنگ از یک بلندی و یا آسیاب آبی از آن استفاده می‏کرد.
تمام سلول‏های یک انسان (به جز سلول‏های خاکستری مغز) حداکثر در طول مدت هفت‏سال کاملاً از بین می‏روند و با سلول‏های جدیدی جایگزین می‏شوند. یعنی اگر دوستمان را بعد از هفت سال ببینیم، حتی یک سلول این شخص همان نیست که ما آخرین بار دیده بودیم، ولی جالب است که شکل ظاهری وی صرف نظر از اثرات پیری، همان خواهدبود. لوزالمعدۀ انسان اکثر سلول‏های خود را در شبانه‏روز یک‏بار تجدید می‏کند، پوشش داخلی معده نیز هر سه روز یک‏بار تجدید می‏شود، گلبول‏های سفید، هر ده روز یک‏بار با گلبول‏های جدید جایگزین می‏گردند، 98% پروتئین مغز در مدتی کم‏تر از یک ماه تعویض می‏شود و تمام این فرایندها به نحوی تنظیم می‏شوند که شکل کلی آن عضو باقی می‏ماند. پس بافت‏ها و سلول‏های بدن ما به صورت یک "سیستم خودساز" دارای خصیصۀ "همانند سازی " است.
هر موجود زنده یک "سیستم زنده" است(رشد می‏کند) که از مجموعه‏ای از سیستم‏های زندۀ کوچک‏تر تشکیل می‏شود و خودش نیز به نوبۀ خود زیرمجموعه‏ای از طبیعت است. یک‏سیستم زنده علاوه بر خصیصۀ همانندسازی، دارای توان "خودگردانی نسبی" نیز هست. بدین معنی که می‏تواند در پاره‏ای موارد تحت تأثیر محرکی، از خود عکس‏العمل نشان‏بدهد یا خود‏را کنترل نماید و بدون عکس‏العمل باقی بماند.
پس تمام کائنات و طبیعتی که در آن بسر می‏بریم، شبکه‏ای به‏هم‏بافته‏شده از سیستم‏های زنده (گیاهان، حیوانات، انسان......) را تشکیل می‏دهد که هر جزء این شبکه خود یک‏سیستم خودساز است و از خصوصیات همانندسازی و خودگردانی نسبی برخوردار است. باید توجه داشت که سیستم‏های زنده به نوعی با یکدیگر ارتباط دارند و تمام کائنات به‏عنوان یک‏سیستم همپاس عظیم به حیات تک‏تک اجزاء آن بستگی دارد و اگر بپنداریم که حتی یک باکتری بیهوده است، مرتکب اشتباه شده ایم.
در یک "سیستم همپاس"، حیات یک عضو وابسته به حیات عضو دیگر است. این بدان‏معنی است که یک میتوکندری نمی‏تواند بدون یک سلول وجود داشته باشد و بالعکس، یک قلب نمی‏تواند وجود داشته باشد، اگر مغز یا کلیه‏ای موجود نباشد و بالعکس، جامعۀ انسانی نمی‏تواند وجود داشته‏باشد، اگر جامعۀ باکتری‏ها موجود نباشد. کرۀ زمین با مشتری، کهکشان راه شیری با کهکشان آلفا سنتوری .....
بنابراین هر سیستم زنده، مجموعۀ بسیار پیچیده‏ای از اجزا است که رابطه‏ای همپاس بین یکایک اجزاء آن وجود دارد. اگر آشفتگی خاصی به هر جزء وارد شود نتیجۀ آن بلافاصله به دیگر اجزاء منتقل خواهد شد و بعد از مدتی، کل سیستم زنده را در بر خواهد گرفت.
هر عضو استعداد تکثیر دارد و تکثیر هر کدام متأثر از تکثیر دیگر اعضا است. خود طبیعت به‏عنوان یک سیستم زنده مکانیزم‏های خاصی برای کنترل این تعادل دارد، حال اگر میزان تکثیر یک‏عضو، ناسازگار با تکثیر دیگر اعضا باشد سلامتی طبیعت به خطر می‏افتد که مشابه این حالت در سرطان دیده می‏شود. یعنی سلولی زیاده طلب می‏شود و شروع به تکثیر بی‏رویه می‏کند که در دراز مدت به کل سیستم صدمه وارد می‏کند.
پس شبکۀ رابطی وجود دارد که بین اجزاء جهان حاکم است و به ماده شکل می‏دهد، ذرات بنیادی را در کنار هم قرار می‏دهد، اتم، مولکول، سلول، گیاه....و حیات سیستم زنده را مفهوم می‏بخشد. ساختار مادی تمام اجزاء جهان مشترک است، همگی از "ذرات بنیادی" ساخته شده‏اند، آنچه که موجب پیدایش اشکال گوناگون ماده شده‏است و می‏شود، همان "شبکۀ رابط " است. می‏دانیم که همۀ عکس‏ها از نقطه ساخته شده‏اند ولی آنچه عکس شما و عکس یک ساختمان را متمایز می‏کند، مجموعه روابطی است که بین نقاط بر قرار است. در بین موجودات زنده، این شبکه، در هر رابطه، آن قدر خاص است که شما هیچ موجود زنده‏ای را دقیقاً همانند موجود زنده دیگر نمی‏توانید پیدا کنید. شاید بهتر باشد این شبکۀ ارتباط را " شعور " بنامیم، این جا شعور به معنای آگاهی است و منظور عقل یا هوش نیست.
در یک سیستم زنده، شعور هر جزء ضمن اختصاص داشتن به آن جزء، بخشی از شعور سیستم زندۀ غالب بر آن و بالاتر، بخشی از شعور جهان است. مثلاً کبد در انسان، خود یک‏سیستم زنده است که دارای شعور خاص خودش است (شعور کبد: مجموعه‏ای از شعورهای انواع بافت‏ها وسلول‏ها) که آن شعور ضمن اختصاص داشتن به کبد، بخشی از شعور انسان است که آن نیز بخشی از شعور طبیعت است. پس حیات من بستگی دارد به حیات مجموعۀ اعضای بدنم، گیاهان، حیوانات، دیگر انسان‏ها، طبیعت، کرۀ زمین، ماه و.......
یک سیستم زنده به‏عنوان مجموعه‏ای از اجزاء، زمانی در بهترین وضعیت خود (سلامتی) هست که اجزاء آن ساختاری "بوز-انیشتین( Bose-Einstein condensate ) " تشکیل دهند. یعنی ساختاری که هر جزء آن نه تنها مانند کل عمل کند بلکه هر جزء همان کل است و بین تمام اجزاء آن تعادل و هماهنگی کامل وجود دارد.
براین‏اساس، با توجه به کیفیت شعور بوز-انیشتینی می‏توانیم سلامتی و بیماری را اینگونه تعریف کنیم:
سلامتی یعنی شعور بوز-انیشتینی(تعادل)، بیماری یعنی انحراف از شعور بوز-انیشتینی (عدم تعادل) که شعور ناهنجار نیز می‏نامند. شدت بیماری نیز به میزان این انحراف بستگی دارد، هر قدر انحراف بیشتر باشد، شدت بیماری زیادتر خواهدبود. مرگ، انحراف کامل شعور از حالت بوز-انیشتینی است که موجب فروپاشی کل شبکۀ ارتباطی بین شعور اجزاء یک موجود می‏گردد.
پس طبق قانون اول شعور می‏گوئیم: هر ذره‏ای در جهان، شعور خاص خودش را دارد! اشکال گوناگون ماده چیزی نیست مگر نمود قابل مشاهده این شعور! فرهنگ‏های مختلف نام‏های گوناگونی به این شعور داده‏اند:
نیروی حیات در ایران، پرانا در هند، چی در چین، مانا در جزایر پولنزو.........
سؤال: شعور به کدام قسمت از بدن تعلق دارد؟ تا دورۀ رنسانس، شعور را در قلب می‏دانستند بعدها علم کالبد شناسی روشن کرد که قلب تنها یک عضله و یک پمپ ساده است. چون مغز عضوی بسیار پیچیده است، شعور به مغز ارتباط داده‏شد که هنوز بسیاری بر این باورند. لیکن بحث بالا مشخص می‏کند که شعور به همه جای بدن تعلق دارد. به‏عنوان مثال غشاء سلول دارای شعور است، چرا که می‏تواند تشخیص دهد که کدام مولکول را بگیرد و کدام را رها کند.
هر مادۀ غذایی برای خود شعوری دارد و می‏تواند شعور انسان رامتأثر نماید. با ورود مواد مختلف به بدن، ترتیب بیوشیمی‏ بدن تغییر می‏کند و طبعاً اعضایی که در ارتباط با آن تغییر قرارگرفته‏اند، دچار تغییر در سیگنال شعور می‏شوند. در نهایت تغییر شعور یک عضو موجب تغییر شعور کل انسان می‏گردد. این در حالی است که شعور مواد غذایی بطور مستقیم نیز می‏تواند شعور عضوی را که با آن در ارتباط است (عمدتاً سیستم گوارش، خون و ادراری) متأثر نماید.
آشکار است که این تأثیر می‏تواند در جهت مثبت و یا منفی باشد و یا به نوعی دیگر می‏تواند شعور شخص را هنجارتر یا ناهنجارتر نماید. انسان سالم هیچ ناهنجاری شعوری ندارد و در نتیجه مستعد هیچ نوع بیماری نیست. او وقتی در معرض محرکی (چه میکروب و چه ترس یا خبر ناگوار) قرار می‏گیرد تنها بطور موقت متأثر می‏شود، ولی سریع حالت عادی خود را بازمی‏یابد.
در بدن انسانی با ناهنجاری شعور، سلول‏های معیوب بسیاری هستند که زاییدۀ همان ناهنجاری‏ها هستند و همین سلول‏ها هستند که مقدار زیادی از غذا را مصرف می‏نمایند. با سالم شدن انسان سلول‏های معیوب، میدان را خالی می‏کنند و قطعاً نیاز به غذا کاهش می‏یابد.
اگر دقت نمائید انسان‏های سالم، غذای اندکی می‏خورند و علی‏رغم آن، انرژی نسبتا زیادی در مقایسه با یک انسان معمولی دارند و در حقیقت در مسیر زندگیشان بسیار شاداب و سلامت هستند. شرط سلامت احساس این است که انسان شعور خود را جزئی از شعور کل بداند و اولویت را به شعور کل بدهد. در چنین حالتی، احساس بسیار زیبایی بوجود می‏آید که شاید مناسب‏ترین کلمات برای توصیف آن "آرامش درون" است.

h2006
27-12-2007, 16:10
داروهای هومیوپاتی
هومیوپاتی، یک طب طبیعی و مکمل است که بدون عوارض جانبی، بدون اعتیاد، بدون آزمایش روی حیوانات و فقط روی انسان‏های داوطلب در شرایط ویژه، اثبات دارویی انجام می‏دهد و با کمک به سیستم دفاعی بدن، درمان کل شخصیت بیمار را هدف قرار می‏دهد. براساس قانون مشابهت‏ها، هر ماده‏ای در روی زمین که قادر باشد علائم بیماری را در یک فرد سالم ایجاد کند، عامل یک داروی هومیوپاتی است!
در پزشکی هومیوپاتی، داروها از طبیعت گرفته می‏شوند، هر آنچه در طبیعت وجود دارد، دارای شعوری خاص (نیروی حیاتی) است. بنابراین تمام اجزاء طبیعت می‏توانند به‏عنوان داروی هومیوپاتی بکار روند. بدین منظور تمام اجزاء طبیعت شامل جامدات و مواد معدنی، گیاهان و درختان، حشرات، جانداران دریایی و زمینی، انسان و...... می‏توانند مورد استفاده قرار بگیرند. تابحال بیش از 3000 نوع داروی هومیوپاتی شناخته‏شده‏است که از منابع ذکر شده مشتق شده‏اند.
واقعیت این است که بدن انسان بهترین کارخانۀ داروسازی است، داروهای آن هیچ عوارض جانبی ندارند و مقدار و دفعات و دستور مصرف آنها نیز به همراه خودشان است و درحقیقت همان قدر تولید می‏شوند که مصرف می‏شوند. این کارخانۀ داروسازی بدن توسط شعور (نیروی حیاتی) کنترل می‏شود، لذا وقتی در بهترین وضعیت خود کار می‏کند که شعور حاکم، هیچ ناهنجاری خاصی نداشته باشد (نیروی حیاتی متعادل). در صورت بروز هر نوع اختلالی، بیوشیمی ‏بدن مختل می‏شود و در نتیجه نوع و مقدار مواد ساخته شده از حالت عادی خارج می‏گردد و بدن مجبور می‏شود برای بقاء خود تغییراتی در خود بوجود بیاورد. در نتیجه کارکردهای افراطی یا تفریطی دستگاه‏ها و انواع بیماری‏ها آشکار می‏شوند.
کاری که پزشکی هومیوپاتی در بیماری انجام می‏دهد، اصلاح شعور مختل شده است، تا بدن، خود هر دارویی را به همان مقداری که نیاز دارد بسازد. شعور هر آنچه که مورد نظر ماست، به آب با درصدی الکل ( آب مقطر خالص و حد اقل 20% اتیل الکل) انتقال داده می‏شود و آن، به‏بیمار تجویز می‏شود. در این جا از آب به‏عنوان یک مادۀ حامل استفاده می‏گردد چون در طبیعت، آب در بدن تمام موجودات زنده وجود دارد و بهترین جاذب شعور است و لازم به تأکید است که منظور آب درمانی نیست. ما اعتقاد داریم حقیقتی که عمل می‏کند، یک انرژی لطیف و نافذ است که اثر درمانی دارد و توان داروهایی که از عدد آواگادرو می‏گذرد، این را ثابت می‏کند.
در سال 1811 میلادی یک فیزیکدان ایتالیایی به نام آواگادرو (Avagadro) ادعا کرد، یک مولکول گرم از هر ماده دارای تعداد مساوی مولکول می‏باشد که تراکم آن در شرایط استاندارد (حرارت صفر درجه سیلسیوس و فشار 1/013 نیوتن بر متر مربع) مقدار ثابتی است. او ثابت کرد، تعداد مولکول‏ها در یک مولکول گرم از هر ماده 6.4 x 10مولکول می‏باشد. هنگام تهیۀ داروهای هومیوپاتی در ادامۀ توالی رقیق کردن و تجاوز از حد آواگادرو، به این نتیجه می‏رسیم که:
"همۀ داروهای توان‏دار شده، بالاتر از ( 12C ) 24X دارای هیچ مولکولی از ماده اولیه نمی‏باشند! "
برای اثبات این نکته طی مطالعۀ خواص شیمیایی داروهای هومیوپاتی متوجه شدند، در لابلای مولکول‏های محلول " سوراخ‏های غیر متقارن " به اثبات رسیده است که این سوراخ‏ها، در آب /الکل خالص وجود ندارد. ولی شکل این سوراخ‏ها، با شکل مولکول‏های مادۀ مؤثر در تنتور مادر (Mother Tinctute - داروی هومیوپاتی در غلیظ ترین فرم یا داروی صفر که هنوز توانمند نشده است.) ارتباط دارد و این یعنی پوتنس بالا دارنده " اثر انگشت " و علامت شناسایی تنتور مادر می‏باشند.
داروهای هومیوپاتی در دسترس به فرم مایع، قرص، دانه‏های‏گرد، پودر، کرم، پماد و....می‏باشند که در ایران بیشتر به صورت مایع، قرص یا دانه‏های گرد استفاده می‏شوند.


9 - نگهداری و مصرف داروهای هومیوپاتی
داروهای هومیوپاتی با حجم بسیار کمی ‏که دارند، بسیار حساس هستند و نباید با دست تماس پیدا کنند، چون تأثیر شیمیایی آمینو اسید پوست ممکن است روی آنها اثر بگذارد. داروها باید داخل ظرف‏های شیشه‏ای کهربایی در جای خنک، خشک و تاریک، دور از موادی با بوهای قوی مانند عطر یا مواد شیمیایی نگهداری شده و در آن به خوبی بسته باشد. هنگام استفاده، دارو را داخل سر بطری یا قوطی و یا با استفاده از یک قاشق خشک و تمیز، زیر زبان بگذارید و بدون خوردن آب اجازه دهید تا با بزاق دهان حل شود.
در زمان استفادۀ دارو باید دهان شما تمیز بوده و نیم‏ساعت قبل و نیم‏ساعت بعداز مصرف، چیزی میل نکنید. در طی دوران درمان به روش هومیوپاتی، برای گرفتن نتیجۀ بهتر، از مصرف مواد زیر خودداری کنید، چون استفاده از آنها می‏تواند موجب اختلال در عمل‏کرد و کم‏تر کردن تأثیر دارو شود.

موارد پرهیز به شرح زیر می‏باشند:
- سیر ( خام، پخته یا ترشی )
- نسکافه ( قهوه، شکلات، بستنی یا شیرینی )
- نعناع ( خام یا عرق نعناع، ولی به صورت پخته در غذا مانعی ندارد )
- سیگار و تنباکو
- نوشیدنی‏های حاوی الکل

نکته: پس از اتمام مصرف دارو، تا هر زمان که رژیم هومیوپاتی خود را حفظ کنید، تأثیر دارو عمیقا در بدن شما پایدار خواهد ماند.

10 - منا بع References

- علم شفا بخش هومیوپاتی / پرفسور جورج ویتولکاس / ترجمۀ مجید آصفی

- یک کوانتوم، عرفان و درمان ( پزشکی هومیوپاتی ) / دکتر مسعود ناصری



-DIPLOMA COURSE- Lesson 2 and 4
The British Institute of Homoeopathy /Copyright@1993/1995

h2006
07-01-2008, 09:23
منشاء داروهاي هوميوپاتي

در حال حاضر در حدود 4000 عنوان دارو در هوميوپاتي استفاده مي‌شود و از نظر تئوري هر ماده يا نيرويي مي‌تواند يك داروي هوميوپاتيك باشد . ( به شرط گذراندن پروسه‌هاي لازم پرووينگ )
روز به روز نيز از كار و تلاش محققين داروشناس هوميوپاتي بر تعداد آنها افزوده مي‌شود .
كلا اين داروها را مي‌توان در موارد زير تقسيم‌بندي كرد .
1 - داروهاي گياهي ( مشتق شده از گياه ) مانند Arnica كه حدود 60% الي 70% داروهاي هوميوپاتي را تشكيل مي‌دهند .
2 - داروهاي معدني شامل عناصر و فلزات مانند Zincum ( روي ) يا phosphprm ( فسفر ) يا مواد مركب ، نمكها و غيره كه 10% الي 12% از داروهاي هوميوپاتي را تشكيل مي‌دهند .
3 - داروهاي مشتق شده در عناصر حيواني - مانند sepia - Lachesis و ... كه 10% الي 14% از داروهاي هوميوپاتي را تشكيل مي‌دهند .
4 - نوسودها Nosodes كه داروهاي مشتق شده از ترشحات متفاوت و يا بافتهاي انساني مي‌باشند . مانند توبركولينوم ( Tuberculinum ، عصاره‌ي چرك آبسه‌ي سلول ) و يا كارسينوسين ( Carcinosin ) كه از بافت سرطان ( تومور ) پستان تهيه مي‌شود و يا گونه‌اي ديگر از آن به نام ( Bowel nosodes ) كه از فلور طبيعي باكتريهاي روده تهيه مي‌شود و درصد كمي از داروهاي هوميوپاتي را تشكيل مي‌دهند ( حدود 2 - 1% )
5 - ساركودها ( Sarcodes ) كه از داروهاي مشتق شده از بافتها و ترشحات سالم حيواني هستند مانند اسيد اوريك و داروهاي هورموني اين گروه درصد بسيار كمي از داروها را تشكيل مي‌دهند .
6- حساسيت‌زاها مانند گروه گلها درصد بسيار كمي از داروها را تشكيل مي‌دهند .
7 - عصاره داروهاي رايج مانند آسپيرين ، پني‌سيلين ، كلرامفنيكل
8 - از ويروسها و باكتريهاي بيماري‌زا ( Isopathy ) مثل Scarlatioum يا Vibrinum و يا Medorrhinum كه در حقيقت جزء نوسودها به حساب مي‌آيند .

h2006
07-01-2008, 09:26
اصطلاح هوميوپاتي Homoeopathy از تركيب دو واژه يوناني Homosis يا Homoion به معناي مشابه و همگون و pathos به معني حزن، رنج و يا حتي به شكل انگليسي آن بيماري، تشكيل شده است. اگر اين دو ريشه را در كنار هم قرار دهيم، اصطلاح واحدي خواهيم داشت به نام «مشابه بيماري» كه مي‌تواند در فارسي به «همگون درماني» ترجمه شود. هوميوپاتي در واقع يك سيستم درماني است با اين اساس : موادي كه سبب ايجاد نشانه‌اي در يك فرد سالم مي‌شوند، هنگامي كه در غلظتهاي بسيار كم به كار رو ند، مي‌توانند سبب رفع همان نشانه‌ها در فرد بيمار شوند. قانوني كه پايه و اساس هوميوپاتي را بنا نهاد، Similia similibus currentur «مشابه، مشابه را درمان مي‌كند.» عقيدة هانمن بر اين بود كه دو بيماري مشابه به هم نمي‌توانند در يك زمان خاص در يك شخص وجود داشته باشند. بيماري مشابه ولي قوي‌تر، بيماري ضعيفتر را بيرون مي‌كند. او اين پديده را وقتي به طور طبيعي اتفاق مي‌افتاد، مشاهده كرد. او معتقد بود كه ما بايد از طبيعت تقليد كنيم كه به اين طريق يك بيماري مزمن با اضافه شدن بيماري ديگر بهبود مي‌يابد. به دليل اينكه بيماري مصنوعي كه ما ايجاد كرده‌‌ايم قدرت پيماري‌زايي زيادي ندارد، بنابراين قادر به ايجاد بيماري طولاني مدت نمي‌باشد. در هر صورت، اين بيماري در از بين بردن بيماري اصلي مشابه با خود، كه ديگر هم برنخواهد گشت، موفق خواهد بود. داروها به طور اختصاصي با توجه به توانائيشان در ايجاد علائمي مشابه اما شديدتر از علائم بيمار، براي هر فرد خاصي انتخاب مي‌شوند. از آنجا كه علايم هر فرد، در واقع تلاشهاي اندام او براي بازگرداندن تعادل و توازن به بدن است، منطقي است كه ما در جستجوي شيوه‌اي باشيم كه بتواند همان علائم را، با شدت اندكي بيشتر ايجاد كند تا در واقع محركي قويتر براي بدن در جهت از بين بردن بيماري باشد. هوميوپاتها مانند بسياري از فيزيولوژيستها، دريافته‌اند كه علايم نشانگر تلاش شديد ارگانيسم براي تطابق و مقابله با استرسها و عفونتهاست. از آنجا كه بدن در اين نبرد هميشه پيروز نيست، بجاست كه ما موادي را در طبيعت بيابيم كه با پيروي از علايم بيمار، بدن را در تلاش براي دفاع و مداواي خود ياري رساند. «قانون مشابه‌ها» حتي در برخي درمانهاي پزشكي رايج مانند ايمن سازي (واكسيناسيون) و درمان آلرژيها نيز بكار مي‌رود. البته چنين درمانهايي كاملاً هوميوپاتيك محسوب نيستند، چرا كه داروهاي هوميوپاتي اختصاصي‌تر و در دوزهاي كوچكتر تجويز شده و براي درمان بيماران و پيشگيري از بيماري كاربرد دارند.
شواهد آشكاري در مورد فعال و درمان‌بخش بودن داروها وجود دارد كه يكي از آنها موفقيت چشمگيري است كه هوميوپاتي در درمان بيماريهاي خطرناك آن روزگار مانند تب زرد، مخملك، وبا و بسياري امراض ديگر داشت. ميزان مرگ در بيمارستانهاي هوميوپاتي در حدود يك چهارم تا يك هشتم بيمارستانهاي طب آن زمان بود. علاوه بر آن داروهاي هوميوپاتي در درمان نوزادان و حيوانات مختلف(سگ، گربه، اسب و حتي گاو) يعني مواردي كه ظن دارونما(placebo ) بودن آنها را باطل مي‌كند، موثر بوده‌اند. همچنين پزشكان هوميوپات مشاهده كرده‌اند كه هنگاميكه بيماران براي يك بيماري مزمن داروي هوميوپاتي مصرف مي‌كنند، گاهي اوقات به علت تحريك دفاع بدن با يك تشديد علايم موقت روبرو مي‌شوند. اينان دريافته‌اند كه گاه يك «بحران درمان» براي مداوا ضرروي است. بعيد است كه چنين تشديد علايمي ناشي از اثر دارونما باشد. بايد دانست كه دوزهاي كوچك مورد استفاده هوميوپاتها تنها وقتي موثرند كه فرد به آن دوزهاي پايين حساس باشد. اگر دارويي نادرست براي فرد تجويز شود، اتفاقي رخ نمي‌دهد، در صورتيكه دارو درست باشد، vital force فرد را سازمان‌دهي خواهد كرد. در هرحال داروهاي هوميوپاتي هيچ عارضه جانبي ندارد.
هوميوپاتي كلاسيك بر پايه چهار قانون استوار است :
1. قانون همانندها similars
2. قانون داروي منفرد single remedy
3. قانون غلظت كم minimal dose
4. قانون اثبات proving

قانون همانندها similars
قانون همانندها مي‌گويد «موادي كه مي‌توانند يك بيمار يا يك نشانه بيماري را توليد كند، در مقادير كم قادر به درمان همان بيماري هستند، و در واقع وقتي اثر دارو و بيماري مشابه باشند، هر دو روي هم اثر گذاشته و سلامتي حاصل مي‌گردد» به نظر هانمن اين قانون نه فقط دلالت بر شباهت نشانه‌هاي بيماري با نشانه‌هايي كه دارو مي‌تواند ايجاد نمايد دارد، بلكه مستلزم وجود تشابهي ماهيتي بين داروي مناسب با اختلالي است كه باعث بيماري مي‌شود. يعني در حقيقت روند ديناميك بيماري طبيعي(Natural disease) بايد مشابه روند ديناميك بيماري مصنوعي (Artificial disease) باشد. به اعتقاد وي با پروسه توان دهي(potentisation) در روند داروسازي هوميوپاتي(بعداً توضيح داده خواهد شد) محرك قوي ساخته مي‌شود كه قدرت تاثير گذاري بر نيروي حياتي آشفته را براي بازگشت به سلامتي دارد و چون دارو مي‌تواند تصويري از نشانه‌ها، مشابه آنچه كه در بيماري رخ مي‌دهد ظاهر كند، پس توانايي تحريك نيروي حيات در بروز واكنش مناسب را نيز خواهد داشت. با خوردن داروي هوميوپاتي نيروي حيات فرد به روشي مشابه آنچه كه در روند بيماري طبيعي پديد مي‌آيد، دچار اختلال شده و همزمان، محرك واكنشهاي بعدي نيروي حيات مي‌شود. و چون دارو توان‌دار شده است، قوي‌تر از روند بيماري طبيعي محرك نيروي حياتي مي‌باشد، ولي چون طول مدت اثر دارو كوتاه است، واكنشي كوتاهتر ايجاد مي‌كند، و اين حالت به بازگشت سريعتر سلامتي كمك مي‌نمايد.
در مقدمه كتاب بيماريهاي مزمن هانمن مثالي جالب از اين قانون بيان شده است كه گفتن آن در اينجا خالي از لطف نيست. فرض كنيد دختري با پدرش دعوا كرده و در اثر اين نزاع از خانه فرار كرده و به خانه دوستش مي‌رود. در آنجا دوستش براي از بين بردن حالت غم‌زدگي دختر و تقويت روحيه وي سعي در فراهم كردن شرايط شادي وي با بيان شوخي و بردن وي به گشت و گذار مي‌كند. تا موقعي كه اين شرايط فراهم است، حال دختر نيز خوب است، اما به محض اتمام گشت و گذار و تفريح، مجدداً افكار ناراحت كننده قبلي سراغ دختر آمده و اين دفعه بدتر از دفعه قبل نيز مي‌شود. اما فرض كنيد كه دختر به خانه دوست ديگري مي‌رفت كه او تازه پدرش را از دست داده بود، و در معرض مشكلات و ناراحتيهاي خانواده در نبودِ پدر قرار مي‌گرفت، نه تنها مشكل خودش را فراموش مي‌كرد، بلكه خدا را از بابت سلامتي پدرش شكر مي‌كرد و با بازگشت به خانه آن نزاع و دعواي اوليه را نيز فراموش مي‌كرد

قانون داروي منفرد single remedy
قانون داروي منفرد اشاره به استفاده از يك دارو در هر بار تجويز بر اساس وضعيت (State) آن لحظه بيمار دارد. اخيراً برخي از كارخانجات داروسازي هوميوپاتي با مراجعه به كتب Repetory تمام داروهايي كه مثلاً تحت روبريك سردرد موجود است را مخلوط كرده و به عنوان داروي سردرد به فروش مي‌رسانند و با توجه به اينكه يكي از اين داروها نيز داروي similimum شخص دچار سردرد مي‌باشد، حتي ممكن است سردرد مريض نيز خوب شود، اما مي‌دانيم با توجه به تاثيري كه نيروي حيات از ساير داروها (بردارهاي انرژي) خواهد گرفت، دچار مشكل شده و به تدريج به داروهاي هوميوپاتي مقاوم و به شدت تضعيف مي‌شود. بنابراين همواره اين اصل در تمامي درمانهاي هوميوپاتي بايد مدنظر قرار گيرد.

قانون غلظت كم minimal dose
قانون غلظت كم اشاره به استفاده از حداقل potence و دوز داروها بر روي بيماران دارد، زيرا همان طور كه در فصل آينده درباره آن توضيح خواهيم داد، استفاده از دوزهاي بالا(كه معمولاً سيستمهاي kentian از آن پيروي مي‌كنند) در حقيقت يك Primary reaction(aggrevation) شديد به نيروي حيات وارد آورده، باعث بدتر شدن شديد علايم بيمار خواهد شد. البته در روش Kent و پيروان آن از اين بدتر شدنها به عنوان بيرون‌ريزي تعبير شده و نكته‌اي مثبت در درمان محسوب مي‌شود. در حاليكه از نظر هانمن اين بدتر شدن اوليه فشار شديدي به نيروي حياتي وارد آورده و چه بسا كه باعث عوارض جبران‌ناپذيري شود.(ميازم دارويي) به همين جهت طبق اصل درمانيِ مشابه و اندكي قويتر، ميزان نيروي وارد به سيستم حيات بايد فقط اندكي از نيروي بيماري اصلي قويتر باشد. بنابراين عملاً aggrevation چنداني به وجود نخواهد آمد و آنطور كه پيروان روش كنت مي‌گويند نكته‌اي مثبت در درمان به حساب نمي‌آيد، البته بدتر شدن علايم اوليه بيماري اين نويد را به پزشك خواهد داد كه داروي انتخابيش دارويي درست منتهي با نيروي بسيار قوي بوده است. بنابراين بر طبق پاراگراف دوم ارگانون كه تاكيد بر درماني gentle و ملايم شده است، استفاده از كمترين دوز و پوتنسي مي‌تواند جلوي بدتر شدن علائم كه گاهي نيز خسارات جبران‌ناپذيري به سيستم حياتي وارد مي‌آورد را بگيرد.(در هوميوپاتي منظور از potence همان قدرت دارو و دوز اثر كميت يا مقدار دارو مي‌باشد.) البته حساسيت و آستانه تحريك افراد مختلف در قبال داروها نيز متفاوت مي‌باشد. بدين معني كه بعضي اشخاص به دوزهاي كمتر حساسند و بعضي به دوزهاي بالاتر نيز واكنشي نمي‌دهند.

قانون اثبات اثر دارويي proving
قانون اثبات اثر دارويي روشي است كه بر اساس آن داروها براي تشخيص اثرات درمانيشان مورد آزمايش قرار مي‌‌گيرند. بدين صورت كه به يك گروه از افراد سالم روزانه دوزي از آن ماده دارويي داده مي‌شود و سپس نشانه‌هاي ظاهر شده(Artifical disease) مطابق روش استاندارد (Double blind) به دقت ثبت مي‌شود. بعد از پايان دوره اثر دارو، همه نشانه‌ها به عنوان تصوير خاص آن دارو در مجموعه اطلاعات دارويي(Materia medica) ثبت مي‌شود. براي درمان يك بيمار در شرايط حاد و چه در شرايط مزمن، پزشك هوميوپات نشانه‌هاي وي را با تصاوير داروهاي موجود در Materia Medica مطابقت نموده و سپس طبق قانون «همانندها» دارويي را كه تصويرش بيش از بقيه داروها با نشانه‌هاي بيمار جور درمي‌آيد، انتخاب مي‌كند. براي تسهيل كار، هر علامت تحت عنوان يك صنعت(روبريك) جداگانه نوشته شده و سپس مجموعه داروهايي كه علايم گوناگون(روبريكهاي متفاوت)را در proving خود نشان مي‌دهند، در كتب Repertory ثبت مي‌شوند. پزشك هوميوپات با مراجعه به كتب Repertory مجموعه علايم(روبريكهاي) بيمار را جمع‌آوري نموده و با اشتراك داروهاي موجود در همه روبريكهاي بيمار به داروي مورد نظر مي‌رسد.(نمونه‌اي از علايم ذهني در كتاب Repertory synthesis در صفحه بعد و همينطور Materia Medica Opium به عنوان داروي مورد استفاده در اين كار تحقيقي را در صفحات بعدي مي‌بينيد) به عنوان مقال با نگاه Repertory مي‌بينيم كه مهمترين داروهاي(دو يا سه خطي) موجود در جلوي يك روبريك Anxiety health about(اضطراب سلامتي) Arg-met-calc-Nit ac - phos-puls-phac-sep مي‌باشد.

روش كار در proving به اينگونه است كه 100-50 نفر از افراد داوطلب را انتخاب نموده و به هريك از آنها تعدادي قرص، قطره يا گلبول مي‌دهند(دارو مي‌دهند) و مي‌گويند روزي سه بار مصرف نمايند(TDS) تا اينكه نشانه‌ها در آنها ظاهر شود و به مجرد پديد آمدن نشانه‌ها دارو را قطع مي‌نمايند كه بر حسب قدرت و حساسيت فرد زمان بروز نشانه‌ها فرق خواهد نمود.

h2006
07-01-2008, 09:33
[quote=h2006;1970458]اصطلاح هوميوپاتي Homoeopathy از تركيب دو واژه يوناني Homosis يا Homoion به معناي مشابه و همگون و pathos به معني حزن، رنج و يا حتي به شكل انگليسي آن بيماري، تشكيل شده است. اگر اين دو ريشه را در كنار هم قرار دهيم، اصطلاح واحدي خواهيم داشت به نام «مشابه بيماري» كه مي‌تواند در فارسي به «همگون درماني» ترجمه شود. هوميوپاتي در واقع يك سيستم درماني است با اين اساس : موادي كه سبب ايجاد نشانه‌اي در يك فرد سالم مي‌شوند، هنگامي كه در غلظتهاي بسيار كم به كار رو ند، مي‌توانند سبب رفع همان نشانه‌ها در فرد بيمار شوند. قانوني كه پايه و اساس هوميوپاتي را بنا نهاد، Similia similibus currentur «مشابه، مشابه را درمان مي‌كند.» عقيدة هانمن بر اين بود كه دو بيماري مشابه به هم نمي‌توانند در يك زمان خاص در يك شخص وجود داشته باشند. بيماري مشابه ولي قوي‌تر، بيماري ضعيفتر را بيرون مي‌كند. او اين پديده را وقتي به طور طبيعي اتفاق مي‌افتاد، مشاهده كرد. او معتقد بود كه ما بايد از طبيعت تقليد كنيم كه به اين طريق يك بيماري مزمن با اضافه شدن بيماري ديگر بهبود مي‌يابد. به دليل اينكه بيماري مصنوعي كه ما ايجاد كرده‌‌ايم قدرت پيماري‌زايي زيادي ندارد، بنابراين قادر به ايجاد بيماري طولاني مدت نمي‌باشد. در هر صورت، اين بيماري در از بين بردن بيماري اصلي مشابه با خود، كه ديگر هم برنخواهد گشت، موفق خواهد بود. داروها به طور اختصاصي با توجه به توانائيشان در ايجاد علائمي مشابه اما شديدتر از علائم بيمار، براي هر فرد خاصي انتخاب مي‌شوند. از آنجا كه علايم هر فرد، در واقع تلاشهاي اندام او براي بازگرداندن تعادل و توازن به بدن است، منطقي است كه ما در جستجوي شيوه‌اي باشيم كه بتواند همان علائم را، با شدت اندكي بيشتر ايجاد كند تا در واقع محركي قويتر براي بدن در جهت از بين بردن بيماري باشد. هوميوپاتها مانند بسياري از فيزيولوژيستها، دريافته‌اند كه علايم نشانگر تلاش شديد ارگانيسم براي تطابق و مقابله با استرسها و عفونتهاست. از آنجا كه بدن در اين نبرد هميشه پيروز نيست، بجاست كه ما موادي را در طبيعت بيابيم كه با پيروي از علايم بيمار، بدن را در تلاش براي دفاع و مداواي خود ياري رساند. «قانون مشابه‌ها» حتي در برخي درمانهاي پزشكي رايج مانند ايمن سازي (واكسيناسيون) و درمان آلرژيها نيز بكار مي‌رود. البته چنين درمانهايي كاملاً هوميوپاتيك محسوب نيستند، چرا كه داروهاي هوميوپاتي اختصاصي‌تر و در دوزهاي كوچكتر تجويز شده و براي درمان بيماران و پيشگيري از بيماري كاربرد دارند.
شواهد آشكاري در مورد فعال و درمان‌بخش بودن داروها وجود دارد كه يكي از آنها موفقيت چشمگيري است كه هوميوپاتي در درمان بيماريهاي خطرناك آن روزگار مانند تب زرد، مخملك، وبا و بسياري امراض ديگر داشت. ميزان مرگ در بيمارستانهاي هوميوپاتي در حدود يك چهارم تا يك هشتم بيمارستانهاي طب آن زمان بود. علاوه بر آن داروهاي هوميوپاتي در درمان نوزادان و حيوانات مختلف(سگ، گربه، اسب و حتي گاو) يعني مواردي كه ظن دارونما(placebo ) بودن آنها را باطل مي‌كند، موثر بوده‌اند. همچنين پزشكان هوميوپات مشاهده كرده‌اند كه هنگاميكه بيماران براي يك بيماري مزمن داروي هوميوپاتي مصرف مي‌كنند، گاهي اوقات به علت تحريك دفاع بدن با يك تشديد علايم موقت روبرو مي‌شوند. اينان دريافته‌اند كه گاه يك «بحران درمان» براي مداوا ضرروي است. بعيد است كه چنين تشديد علايمي ناشي از اثر دارونما باشد. بايد دانست كه دوزهاي كوچك مورد استفاده هوميوپاتها تنها وقتي موثرند كه فرد به آن دوزهاي پايين حساس باشد. اگر دارويي نادرست براي فرد تجويز شود، اتفاقي رخ نمي‌دهد، در صورتيكه دارو درست باشد، vital force فرد را سازمان‌دهي خواهد كرد. در هرحال داروهاي هوميوپاتي هيچ عارضه جانبي ندارد.
هوميوپاتي كلاسيك بر پايه چهار قانون استوار است :
1. قانون همانندها similars
2. قانون داروي منفرد single remedy
3. قانون غلظت كم minimal dose
4. قانون اثبات proving

قانون همانندها similars
قانون همانندها مي‌گويد «موادي كه مي‌توانند يك بيمار يا يك نشانه بيماري را توليد كند، در مقادير كم قادر به درمان همان بيماري هستند، و در واقع وقتي اثر دارو و بيماري مشابه باشند، هر دو روي هم اثر گذاشته و سلامتي حاصل مي‌گردد» به نظر هانمن اين قانون نه فقط دلالت بر شباهت نشانه‌هاي بيماري با نشانه‌هايي كه دارو مي‌تواند ايجاد نمايد دارد، بلكه مستلزم وجود تشابهي ماهيتي بين داروي مناسب با اختلالي است كه باعث بيماري مي‌شود. يعني در حقيقت روند ديناميك بيماري طبيعي(Natural disease) بايد مشابه روند ديناميك بيماري مصنوعي (Artificial disease) باشد. به اعتقاد وي با پروسه توان دهي(potentisation) در روند داروسازي هوميوپاتي(بعداً توضيح داده خواهد شد) محرك قوي ساخته مي‌شود كه قدرت تاثير گذاري بر نيروي حياتي آشفته را براي بازگشت به سلامتي دارد و چون دارو مي‌تواند تصويري از نشانه‌ها، مشابه آنچه كه در بيماري رخ مي‌دهد ظاهر كند، پس توانايي تحريك نيروي حيات در بروز واكنش مناسب را نيز خواهد داشت. با خوردن داروي هوميوپاتي نيروي حيات فرد به روشي مشابه آنچه كه در روند بيماري طبيعي پديد مي‌آيد، دچار اختلال شده و همزمان، محرك واكنشهاي بعدي نيروي حيات مي‌شود. و چون دارو توان‌دار شده است، قوي‌تر از روند بيماري طبيعي محرك نيروي حياتي مي‌باشد، ولي چون طول مدت اثر دارو كوتاه است، واكنشي كوتاهتر ايجاد مي‌كند، و اين حالت به بازگشت سريعتر سلامتي كمك مي‌نمايد.

h2006
07-01-2008, 09:35
در مقدمه كتاب بيماريهاي مزمن هانمن مثالي جالب از اين قانون بيان شده است كه گفتن آن در اينجا خالي از لطف نيست. فرض كنيد دختري با پدرش دعوا كرده و در اثر اين نزاع از خانه فرار كرده و به خانه دوستش مي‌رود. در آنجا دوستش براي از بين بردن حالت غم‌زدگي دختر و تقويت روحيه وي سعي در فراهم كردن شرايط شادي وي با بيان شوخي و بردن وي به گشت و گذار مي‌كند. تا موقعي كه اين شرايط فراهم است، حال دختر نيز خوب است، اما به محض اتمام گشت و گذار و تفريح، مجدداً افكار ناراحت كننده قبلي سراغ دختر آمده و اين دفعه بدتر از دفعه قبل نيز مي‌شود. اما فرض كنيد كه دختر به خانه دوست ديگري مي‌رفت كه او تازه پدرش را از دست داده بود، و در معرض مشكلات و ناراحتيهاي خانواده در نبودِ پدر قرار مي‌گرفت، نه تنها مشكل خودش را فراموش مي‌كرد، بلكه خدا را از بابت سلامتي پدرش شكر مي‌كرد و با بازگشت به خانه آن نزاع و دعواي اوليه را نيز فراموش مي‌كرد

قانون داروي منفرد single remedy
قانون داروي منفرد اشاره به استفاده از يك دارو در هر بار تجويز بر اساس وضعيت (State) آن لحظه بيمار دارد. اخيراً برخي از كارخانجات داروسازي هوميوپاتي با مراجعه به كتب Repetory تمام داروهايي كه مثلاً تحت روبريك سردرد موجود است را مخلوط كرده و به عنوان داروي سردرد به فروش مي‌رسانند و با توجه به اينكه يكي از اين داروها نيز داروي similimum شخص دچار سردرد مي‌باشد، حتي ممكن است سردرد مريض نيز خوب شود، اما مي‌دانيم با توجه به تاثيري كه نيروي حيات از ساير داروها (بردارهاي انرژي) خواهد گرفت، دچار مشكل شده و به تدريج به داروهاي هوميوپاتي مقاوم و به شدت تضعيف مي‌شود. بنابراين همواره اين اصل در تمامي درمانهاي هوميوپاتي بايد مدنظر قرار گيرد.

قانون غلظت كم minimal dose
قانون غلظت كم اشاره به استفاده از حداقل potence و دوز داروها بر روي بيماران دارد، زيرا همان طور كه در فصل آينده درباره آن توضيح خواهيم داد، استفاده از دوزهاي بالا(كه معمولاً سيستمهاي kentian از آن پيروي مي‌كنند) در حقيقت يك Primary reaction(aggrevation) شديد به نيروي حيات وارد آورده، باعث بدتر شدن شديد علايم بيمار خواهد شد. البته در روش Kent و پيروان آن از اين بدتر شدنها به عنوان بيرون‌ريزي تعبير شده و نكته‌اي مثبت در درمان محسوب مي‌شود. در حاليكه از نظر هانمن اين بدتر شدن اوليه فشار شديدي به نيروي حياتي وارد آورده و چه بسا كه باعث عوارض جبران‌ناپذيري شود.(ميازم دارويي) به همين جهت طبق اصل درمانيِ مشابه و اندكي قويتر، ميزان نيروي وارد به سيستم حيات بايد فقط اندكي از نيروي بيماري اصلي قويتر باشد. بنابراين عملاً aggrevation چنداني به وجود نخواهد آمد و آنطور كه پيروان روش كنت مي‌گويند نكته‌اي مثبت در درمان به حساب نمي‌آيد، البته بدتر شدن علايم اوليه بيماري اين نويد را به پزشك خواهد داد كه داروي انتخابيش دارويي درست منتهي با نيروي بسيار قوي بوده است. بنابراين بر طبق پاراگراف دوم ارگانون كه تاكيد بر درماني gentle و ملايم شده است، استفاده از كمترين دوز و پوتنسي مي‌تواند جلوي بدتر شدن علائم كه گاهي نيز خسارات جبران‌ناپذيري به سيستم حياتي وارد مي‌آورد را بگيرد.(در هوميوپاتي منظور از potence همان قدرت دارو و دوز اثر كميت يا مقدار دارو مي‌باشد.) البته حساسيت و آستانه تحريك افراد مختلف در قبال داروها نيز متفاوت مي‌باشد. بدين معني كه بعضي اشخاص به دوزهاي كمتر حساسند و بعضي به دوزهاي بالاتر نيز واكنشي نمي‌دهند.

قانون اثبات اثر دارويي proving
قانون اثبات اثر دارويي روشي است كه بر اساس آن داروها براي تشخيص اثرات درمانيشان مورد آزمايش قرار مي‌‌گيرند. بدين صورت كه به يك گروه از افراد سالم روزانه دوزي از آن ماده دارويي داده مي‌شود و سپس نشانه‌هاي ظاهر شده(Artifical disease) مطابق روش استاندارد (Double blind) به دقت ثبت مي‌شود. بعد از پايان دوره اثر دارو، همه نشانه‌ها به عنوان تصوير خاص آن دارو در مجموعه اطلاعات دارويي(Materia medica) ثبت مي‌شود. براي درمان يك بيمار در شرايط حاد و چه در شرايط مزمن، پزشك هوميوپات نشانه‌هاي وي را با تصاوير داروهاي موجود در Materia Medica مطابقت نموده و سپس طبق قانون «همانندها» دارويي را كه تصويرش بيش از بقيه داروها با نشانه‌هاي بيمار جور درمي‌آيد، انتخاب مي‌كند. براي تسهيل كار، هر علامت تحت عنوان يك صنعت(روبريك) جداگانه نوشته شده و سپس مجموعه داروهايي كه علايم گوناگون(روبريكهاي متفاوت)را در proving خود نشان مي‌دهند، در كتب Repertory ثبت مي‌شوند. پزشك هوميوپات با مراجعه به كتب Repertory مجموعه علايم(روبريكهاي) بيمار را جمع‌آوري نموده و با اشتراك داروهاي موجود در همه روبريكهاي بيمار به داروي مورد نظر مي‌رسد.(نمونه‌اي از علايم ذهني در كتاب Repertory synthesis در صفحه بعد و همينطور Materia Medica Opium به عنوان داروي مورد استفاده در اين كار تحقيقي را در صفحات بعدي مي‌بينيد) به عنوان مقال با نگاه Repertory مي‌بينيم كه مهمترين داروهاي(دو يا سه خطي) موجود در جلوي يك روبريك Anxiety health about(اضطراب سلامتي) Arg-met-calc-Nit ac - phos-puls-phac-sep مي‌باشد.

h2006
07-01-2008, 09:37
داروهای هومیوپاتی
داروهای هومیو پاتی که ازمنابع گوناگون تهیه می شوند باید بسیار رقیق شده وحتما باید چندین بار تکان داده می شوند تا توان دار شده وقابل تجویز باشند.
با توجه به قانون مشابهت هر نوع ماده ای که توانایی ایجاد علائم بیماری را دریک شخص سالم داشته باشد، می تواند یک داروی هومیوپاتی باشد. در زمان دکتر هانمن حدود یک صد دارو امتحان وشناخته شد؛ ولی اکنون بیش از سه هزار داروی هومیوپاتی شناخته شده وبه تدریج نیز داروهای بیشتری در حال شناسایی هستند وتعدادشان بیشتر خواهد شد . منابع داروهای هومیو پاتی بسیار متوع هستند ومی توان آنها را در گروه های زیر دسته بندی نمود:
1. منابع گیاهی که 60 تا 70 درصد کل داروهای هومیوپاتی را تشکیل می دهند. منابع گیاهی از قسمت های مختلف گیاهان متفاوت مانند برگ، ساقه ، گل ریشه ، پیاز، دانه ، پوسته ی گیاه ، صمغ ، جوانه ، عصاره ، میوه وخلاصه هر قسمتی ازگیاه به دست می آیند. آنها را خرد کرده ، سائیده وبا حلال های مختلف مخلوط می کنند تا تنطور یا داروی مادر به دست آید؛ مانند داروی اکونیت (aconit) که ازگیاه تاج الملوک تهیه می کنند.
2. منابع حیوانی ، مانند ترشحات جانوران، سم مارها عصاره ی بدن جانواران ، شیر برخی ازحیوانات ومواردمشابه که حدود 15 تا 20 درصد کل داروهای هومیوپاتی راتشکیل می دهند ، مانند داروی آپیس (apis)که از سم زنبور عسل تهیه می شود.
3.منابع معدنی وشیمیایی مانند انواع اسیدها،عناصر فلزی،ترکیبات ونمک های معدنی، ترکیبات آلی، آب برخی چشمه های معدنی وموارد مشابه که حدود 10 درصد کل داروها راتشکیل می دهند؛ مانند نیترات نقره، کربنات کلسیم،طلا، سرب وغیره.
4. منابع بیولوژیکی مانند نوسودها(nosodes) که از ترشحات مختلف بافت های بیمار انسانی تهیه می شود . سارکودها(sarcodes) که از ترشحات مختلف بافت های سالم حیوانی به وجود می آید. این مواد حدود یک درصد داروها را تشکیل می دهند.
به طور کلی نحوه ی تهیه ی داروهای هومیوپاتی طی مراحل زیر انجام می گیرد:
الف.جمع آوری مواد دارویی از منابع مختلف ، که در بالا ذکر شده است.
ب.تهیه فرآورده یا تنطور مادرازمواد دارویی اصلی .
ج.توان دار کردن وتهیه ی داروهای توان دار(potentisation)
د.انتقال داروهای توان دار به حامل های مختلف.
پس از جمع آوری مواد دارویی از ماده ی مزبور فرآورده یا تنطور مادر تهیه می شود. نحوه ی تهیه ی تنطور مادر بدین طریق است که ماده ی اصلی را ازمنابع مختلف با استفاده از الکل به عنوان حلال یاحامل مخلوط می کنند . بدین طریق ماده ی اصلی در حلال حل می شود. اگر لازم شد ماده ی اصلی را سایده وبعد با حلال مخلوط می کنند.
حلال های مورد استفاده غیراز الکل معمولا گلیسرین وآب مقطر می باشد . پس از حل ماده در محلول ،تنطور مادر به دست می آید . اینک تنطور مادر باید توان دار شود. برای توان دار کردن دارو ، یک قسمت ازتنطور مادر را با نود ونه قسمت الکل دقیق مخلوط می کنند وبین ده تا صد بار به آن ضربه می زنند. حال محلول توان دار شده است . بدین ترتیب محلولی با توان C1 به دست می آید که رقت آن ده به توان یک صدم است .
منظور ازc کلمه ی سانتی سیمال (centicimal) ونیز مخفف عدد رومی صد می باشد . در واقع ، سانتی سیمال به معنی یک صدم است. سپس یک قسمت ازمحلول C1 رابا 99 قسمت الکل یا آب مقطر مخلوط کرده را دوباره ده تا صد بار ضربه می زنند . اینک محلولی با توان C2 به دست می آید که رقت آن یک ده هزارم است . حال یک قسمت ازمحلول یک ده هزارم را با 99 قسمت الکل یا آب مقطر مخلوط کرده وضربه می زنند . در این حالت، محلولی با رقت یک میلیونیم به دست می آید . همین طور این رقت انجام می گیرد تا C6 با رقت ده به توان منفی دوازده وc30 با رقت ده به توان منفی شست وc200 با رقت ده به توان منفی چهارصد ساخته می شود وسپس در شرایط مختلف آن را تجویز می کنند . داروهای هومیوپاتی دارای نیروی حیاتی مشخص می شود. درنتیجه ، هر قدر داروها رقیق تر شوند نیرو یا جوهرحیاتی آن از بین نمی رود.

h2006
07-01-2008, 09:38
داروهای هومیوپاتی
داروهای هومیو پاتی که ازمنابع گوناگون تهیه می شوند باید بسیار رقیق شده وحتما باید چندین بار تکان داده می شوند تا توان دار شده وقابل تجویز باشند.



با توجه به قانون مشابهت هر نوع ماده ای که توانایی ایجاد علائم بیماری را دریک شخص سالم داشته باشد، می تواند یک داروی هومیوپاتی باشد. در زمان دکتر هانمن حدود یک صد دارو امتحان وشناخته شد؛ ولی اکنون بیش از سه هزار داروی هومیوپاتی شناخته شده وبه تدریج نیز داروهای بیشتری در حال شناسایی هستند وتعدادشان بیشتر خواهد شد . منابع داروهای هومیو پاتی بسیار متوع هستند ومی توان آنها را در گروه های زیر دسته بندی نمود:
1. منابع گیاهی که 60 تا 70 درصد کل داروهای هومیوپاتی را تشکیل می دهند. منابع گیاهی از قسمت های مختلف گیاهان متفاوت مانند برگ، ساقه ، گل ریشه ، پیاز، دانه ، پوسته ی گیاه ، صمغ ، جوانه ، عصاره ، میوه وخلاصه هر قسمتی ازگیاه به دست می آیند. آنها را خرد کرده ، سائیده وبا حلال های مختلف مخلوط می کنند تا تنطور یا داروی مادر به دست آید؛ مانند داروی اکونیت (aconit) که ازگیاه تاج الملوک تهیه می کنند.
2. منابع حیوانی ، مانند ترشحات جانوران، سم مارها عصاره ی بدن جانواران ، شیر برخی ازحیوانات ومواردمشابه که حدود 15 تا 20 درصد کل داروهای هومیوپاتی راتشکیل می دهند ، مانند داروی آپیس (apis)که از سم زنبور عسل تهیه می شود.
3.منابع معدنی وشیمیایی مانند انواع اسیدها،عناصر فلزی،ترکیبات ونمک های معدنی، ترکیبات آلی، آب برخی چشمه های معدنی وموارد مشابه که حدود 10 درصد کل داروها راتشکیل می دهند؛ مانند نیترات نقره، کربنات کلسیم،طلا، سرب وغیره.

h2006
07-01-2008, 09:38
4. منابع بیولوژیکی مانند نوسودها(nosodes) که از ترشحات مختلف بافت های بیمار انسانی تهیه می شود . سارکودها(sarcodes) که از ترشحات مختلف بافت های سالم حیوانی به وجود می آید. این مواد حدود یک درصد داروها را تشکیل می دهند.
به طور کلی نحوه ی تهیه ی داروهای هومیوپاتی طی مراحل زیر انجام می گیرد:
الف.جمع آوری مواد دارویی از منابع مختلف ، که در بالا ذکر شده است.
ب.تهیه فرآورده یا تنطور مادرازمواد دارویی اصلی .
ج.توان دار کردن وتهیه ی داروهای توان دار(potentisation)
د.انتقال داروهای توان دار به حامل های مختلف.
پس از جمع آوری مواد دارویی از ماده ی مزبور فرآورده یا تنطور مادر تهیه می شود. نحوه ی تهیه ی تنطور مادر بدین طریق است که ماده ی اصلی را ازمنابع مختلف با استفاده از الکل به عنوان حلال یاحامل مخلوط می کنند . بدین طریق ماده ی اصلی در حلال حل می شود. اگر لازم شد ماده ی اصلی را سایده وبعد با حلال مخلوط می کنند.
حلال های مورد استفاده غیراز الکل معمولا گلیسرین وآب مقطر می باشد . پس از حل ماده در محلول ،تنطور مادر به دست می آید . اینک تنطور مادر باید توان دار شود. برای توان دار کردن دارو ، یک قسمت ازتنطور مادر را با نود ونه قسمت الکل دقیق مخلوط می کنند وبین ده تا صد بار به آن ضربه می زنند. حال محلول توان دار شده است . بدین ترتیب محلولی با توان C1 به دست می آید که رقت آن ده به توان یک صدم است .
منظور ازc کلمه ی سانتی سیمال (centicimal) ونیز مخفف عدد رومی صد می باشد . در واقع ، سانتی سیمال به معنی یک صدم است. سپس یک قسمت ازمحلول C1 رابا 99 قسمت الکل یا آب مقطر مخلوط کرده را دوباره ده تا صد بار ضربه می زنند . اینک محلولی با توان C2 به دست می آید که رقت آن یک ده هزارم است . حال یک قسمت ازمحلول یک ده هزارم را با 99 قسمت الکل یا آب مقطر مخلوط کرده وضربه می زنند . در این حالت، محلولی با رقت یک میلیونیم به دست می آید . همین طور این رقت انجام می گیرد تا C6 با رقت ده به توان منفی دوازده وc30 با رقت ده به توان منفی شست وc200 با رقت ده به توان منفی چهارصد ساخته می شود وسپس در شرایط مختلف آن را تجویز می کنند . داروهای هومیوپاتی دارای نیروی حیاتی مشخص می شود. درنتیجه ، هر قدر داروها رقیق تر شوند نیرو یا جوهرحیاتی آن از بین نمی رود.

h2006
12-01-2008, 21:09
بيماريهاي قابل درمان به روش هوميوپاتي
بيماريهاي قابل درمان :
پزشكي هوميوپاتي علم شناخت قدرت درماني طبيعت است،
در اصل هوميوپاتي يك نظام درماني خاص با استفاده ازداروهاي طبيعي است كه توانائي درمان انواع مختلف بيماريهاي انساني رابه سرعت،پايداروبدون عارضه دارد.

- سردرد : ميگرن،خوشه اي ،عصبي و ...
- سرگيجه : حاد ، مزمن ، به علت بيماري گوش ، علت ناشناخته و ...
- آلرژيهاي مختلف : بيني (عطسه،آبريزش و...) ، چشم (قرمزي ،اشكريزش،خارش) و ....
- مشكلات تنفسي : حساسيت ريوي،سرماخوردگيهاي مكرر،سينوزيت،سرفه ي مزمن و ...
- ناراحتيهاي گوارشي : ريفلاكس(برگشت موادازمعده)،گاستريت،زخم معده، نفخ،يبوست يا اسهال مزمن، بي اشتهائي يا اشتهاي سيري ناپذيرو ...
- مشكلات ادراري : عفونتهاي مكرر،سنگ ادراري، پروستاتيت مزمن، بي اختياري و ...
- بيماريهاي زنان وزايمان : اختلالات پريود،ناراحتيهاي قبل يا حين پريود(دردهاي كمر يارحم و تخمدانها، تشنگي، درد يا تورم سينه ها، جوش صورت ،ضعف وغش رفتن بدن عصبي يا افسرده شدن و...) ، عفونتهاي مكرر و مزمن، نازائي، مشكلات دوران يائسگي (گُركشيدن ،تعريق و...) ، مشكلات زناشوئي (درد و...) .
- اختلالات عملكردجنسي : سرد مزاجي زن يا مرد ، ناتواني جنسي يا زود انزالي مرد ، سردرد بعد از زناشوئي ، درد موقع زناشوئي و ...
- مشكلات عضلاني- اسكلتي: كمردرد ، درد سياتيك ، درد هاي مزمن ، روماتيسم و ...
- بيماريهاي پوست ومو : خارش ، اگزما ، كهير ، پسوريازيس ، ليكن پلان و ...
- اختلالات خواب : بيخوابي،بدخوابي،كابوس،حرف زدن،راه رفتن يا دندان كروچه درخواب .
- اختلالات رفتاري و رشد ونمو بچه ها : بي اشتهائي ، ناخن جويدن ، Adhd ( بيش فعالي - كم توجهي ) ، شب ادراري .
- ناراحتيهاي روحي- عاطفي : اضطراب، افسردگي ،ترس ، وسواس،حسادت ،بدبيني و ...

« به لحاظ كاربرد درماني وسيع هوميوپاتي از آن به عنوان پزشكي قرن 21 نام مي برند .»

h2006
12-01-2008, 21:10
مفهوم قانون تك دارويي در هوميوپاتي كلاسيك


در هومیوپاتی هر فرد بعنوان یک بیمار جدید بررسی می شود زیرا علائم در هر فرد با فرد دیگر متفاوت است.
داروئی که برای هر فرد در هومیوپاتی تجویز می شود دقیقترین انتخابی است که با علائم منحصر بفرد هر شخص مطابقت دارد. به همین دلیل در برابر واکنش افراد مختلف به واکسن داروهای متفاوتی وجود دارد و نمی توان انتظار داشت که براي مثلا از بين بردن عوارض واکسیناسیون داروی هوميوپاتي تویا برای همه افراد تجویز شود و در همه مواقع خوب کار کند زیرا کلید درمان بیماریهای مزمن با هومیوپاتی پیدا کردن داروی واحد و منحصر بفردی است که وقتی به افراد سالم داده شده دقیقا" علائمی دیده شده که در بیماران وجود داشته است و تصویر علامت یک دارو شناخته شده وبه اینصورت هنر درمان هومیوپاتی که پیدا کردن منحصر بفرد ترین دارو که مشابه ترین دارو با علائم بیمار است مشخص می شود .
در یک خانواده والدین ممکن است یک میازم ارثی را به فرزندان انتقال دهند اما هر کدام از فرزندان این میازم را به گونه ای متفاوت بروز میدهند یکی ممکن است با عفونت گوش مواجه باشد دیگری با مشکلات پوستی و یا مشکلات روحی روانی. ممکن است تعدادی از فرزندان در طی نسل کاملا" خوب و سالم بنظر برسند تا اینکه با مشکلاتی از قبیل استرس و یا تکرار واکسیناسیون ( یا فقط یکبار واکسیناسیون اگر فرد به آن حساس باشد)
و همینطور با یکسری از بیماری ها مواجه شود و بعد این افراد شروع به نمایش دادن این بیماریها بصورت منحصر بفرد در خود میکنند. در این زمان یک پزشک هومیوپات خوب میتواند با یک داروی صحیح بیشتر مشکلات آنها را که با آن متولد شده اند از بین ببرد.البته امروزه میازمهای پیچیده و لایه لایه در انسانها دیده می شود که پزشک با کمک بیمار آگاه و دقیق خود آنرا درمان می کند. مشکل وقتی پیچیده تر و وخیمتر می شود که فرد با چندین میازم متولد می شود و در طول زندگی خود تحت تاثیر شرایط نامناسبی قرار میگیرد و فرد در این محیط رشد می کند و این میازم گسترده شده را به نسلهای آینده منتقل می کند ولی با جلوگیری از ساپرس کردن علائم و واکسیناسیون و با استفاده از درمان هومیوپاتی نسلها سالمتر از قبل میشوند.

h2006
12-01-2008, 21:11
نزول و ترقي هوميوپاتي
سوالي كه در اينجا مطرح است اين است كه با توجه به اين فلسفه محكم و علمي و نتايج جالب‌توجه در درمان بيماري‌ها چرا هوميوپاتي به وسعت پزشكي رايج شناخته شده نيست و علل افول آن را بايد در چه زمينه‌هايي جستجو كرد؟
كشف آنتي‌بيوتيكها كه به نام انقلاب دارويي معجزه‌آسا خوانده مي‌شود در سال 1909 و توسعه آن از سالهاي 1940 به بعد يكي از مهمترين اين علتهاست چرا كه در پزشكي هوميوپاتي براي تشخيص بيماري (غير از موارد خاص در بيماريهاي حاد) نياز به وقت زياد و تلاشهاي هوشمندانه مي‌باشد و با توجه به اينكه پنداشته مي‌شد با كشف آنتي‌بيوتيك ديگر مي‌توان چشم بسته به درمان تمام بيماريهاي عفوني پرداخت، بسياري از افراد ترجيح مي‌دادند تا وقت خود را صرف شرح حالهاي دقيق و زمان‌گير هوميوپاتي ننمايند. بررسي عوامل ديگر را مي‌توان به طور جامع در مقاله دكتر سندو(Dr. C. Sandhu) هوميوپات معاصر هندي با عنوان pollutants in Homeopathic Atmosphere جستجو كرد. متاسفانه اختلاف عقايدي كه بين پزشكان هوميوپات پيرو آموزشهاي دكتر هوگز(Richard Haughes) در انگليس كه پيرو توجه دقيق به نظريات و عقايد هانمن و استنتاج مطالب از كارهاي وي بودند با افرادي كه پيرو دكتر جيمز تيلو ركنت (Dr. James Tylor Kent) در آمريكا بودند، باعث به وجود آمدن نگرش‌هاي Hahnemannian و Kentian در هوميوپاتي شد و موجب كاهش توسعه و گسترش هوميوپاتي در بسياري زمينه‌ها گرديد. افرادي مانند هوگز و بونينگهاوزن(Baron Von Boeninghausen) معتقد به گسترش تئوري ميازم هانمن كه نظر به انتقال و گسترش اپيدميهاي بيماريهاي عفوني به نسلهاي بعد دارد، بودند و در درمان كلينيكي بيماران از تئوري ميازم به صورت ملموس استفاده كرده و با طبقه‌بندي داده‌هاي آنتي سوريك - آنتي سايكوتيك و آنتي سيفليتيك بر اساس ميازهاي سورا - سايكوز - سيفليس معتقد به استفاده از داروهاي آنتي سوريك به عنوان خط اول درمان در بيماريهاي مزمن گشتند. در نگرش Hahnemann نشانه‌هاي(Symptom) بيماري در درمان مهمتر از علائم سرشتي و ذهني فرد(Constitution) هستند و اكثراً داروهايي با پوتنسي(قدرت اثر) پايين(Minimal dose) تجويز مي‌شود، لكن در نگرش Kentian توجه به علائم سرشتي و ذهني فرد(Constitution) در درمان بيشتر بوده و پوتنسهاي بالاتر نيز به راحتي تجويز مي‌شوند. در اين نگرش تئوري ميازم ريشه در بحثهاي فلسفي - عرفاني پيدا كرده كه عملاً در درمان مريض نقش مهمي ندارد.
به طور خلاصه در نگرش Kentian ، Totality of symptom of patient و در نگرش هانمن Totality of sympton of miasm كه در قالب توجه دقيق به كليت علائم بيماري در شخص بيمار مي‌باشد، مدنظر قرار مي‌گيرد. اين اختلاف نظر تا عصر كنوني نيز ادامه يافته و طرفداران دو روش نيز در اين زمينه استدلالهايي مي‌آورند. به هرحال اين اختلاف‌نظرها به خصوص در آمريكا كه زماني قطب هوميوپاتي دنيا محسوب مي‌شد بهانه بيشتري به دست پزشكان رايج براي از اعتبار انداختن هوميوپاتي داد. حتي در سال 1846 (American Medical Association) به شدت شروع به مبارزه عليه هوميوپاتي كرد و در اين راستا بنا به گزارش Flexner ، برنامه‌هاي آموزشي هوميوپاتي فاقد كيفيت مطلوب تشخيص داده شد و پس از آن هوميوپاتي به تدريج حاميان دولتي و غيردولتي خود را در آمريكا كه يكي از مراكز گسترش و پشتوانه‌هاي مهم هوميوپاتي بود، از دست داد.
عامل مهم بعدي در اين زمينه كه شايد از همين اختلاف نظرها ناشي مي‌شد، و باعث افول هوميوپاتي بود، كم بودن اساتيد برجسته در عصر حاضر و در تبع آن كم بودن هوميوپاتهاي مجرب و كارآزموده بود، زيرا به شدت مدارس هوميوپاتي در آمريكا رو به كاهش گذاشت و به تدريج هوميوپاتي بي‌اعتبار شد. لذا هوميوپاتهاي مجرب كه واقعاً در اين زمينه علاقه داشتند، پشتوانه علمي مالي براي دسترسي به منابع معتبر را از دست داده و سواد علميشان به شدت رو به كاهش نهاد و به همين جهت شكستهاي آنان در درمان به حساب هوميوپاتي گذاشته شد و حربه مناسبتري به دست مخالفين مي‌داد. چرا كه نوشته‌هاي هانمن واقعاً و به درستي مورد تفسير و تحليل قرار نگرفت و حتي بسياري از هوميوپاتها به تحليلهاي غلطي بر اساس برداشتهاي شخصي خودشان از هوميوپاتي دست زدند كه واقعاً ضربات سنگيني بر پيكر هوميوپاتي وارد كرد.
هانمن در طول عمر 89 ساله خود بارها اين مطالب را گوشزد كرده بود كه تا وقتي در اثر آزمايشات و تجربياتش به روشني مطالبي را به اثبات نرساند، آن را بازگو نخواهد كرد. و به شدت در اين زمينه وسواس داشت. به همين جهت ما مي‌بينيم كه بسياري از مطالبي كه وي در سالهاي آخر عمرش به كشف آنها نائل شد، فرصت انتشار پيدا نكرد و بعدها نزديكانش آن مطالب را انتشار دادند. همين مشكل در مورد چاپ ارگانون 6 پيش‌آمد كه بسياري از تجربيات گرانبهاي هانمن در آن قرار دارد. استناد بسياري از هوميوپاتهاي Kentian به ارگانون 4 هانمن بود كه در آن به دقت ارگانون 6 در مورد مطلب بسيار مهم Dose and potency in Homeopathy يا مطالب مورد اختلاف ديگر(مثل ميازم و ...) صحبت نكرده بود.
عامل ديگر كه به هوميوپاتي لطمه زد، اين بود كه كمپانيهاي عظيم چند مليتي و صاحبان كارخانجات داروسازي به دليل سوددهي فراوان داروهاي رايج، به شدت از پزشكي رايج حمايت كرده و ميلياردها دلار را صرف پروژه‌هاي تحقيقاتي آن مي‌نمودند، در حالي كه هوميوپاتي چنين پشتوانه‌اي نداشت.
خوشبختانه در چندين سال اخير همزمان با تجديد حيات هوميوپاتي و گسترش ارتباطات، اساتيد بزرگ هوميوپاتي در درنيا رو به سمت بازنگري دست‌نوشته‌هاي هانمن در كتب و مقالات مختلفش آوردند و برداشتها و تحليلهايي درست از صحبتهاي خود هانمن و شاگردان هم عصر او در حال گسترش و انتشار است كه نتيجه مستقيم اين نگرشها، درمانهايي بسيار نتيجه بخش و اميدوار كننده مي‌باشد. حتي در چندساله اخير مطالعات تحقيقاتي بسيار وسيعتري دراين زمينه در حال انجام است كه در بخشهاي بدي توجه خوانندگان را به نتايج درخشان آنها بر اساس منابع و مجلات معتبر پزشكي دنيا جلب مي‌كنيم. در نيمه دوم قرن بيستم رويكرد جديدي به هوميوپاتي در دنيا به وجود آمد و باعث شد اين روش درماني جايگاه حقيقي خود را در پزشكي پيشرفته كنوني به دست آورد. عوامل زيادي باعث تجديد حيات هوميوپاتي گرديدند كه از آن جمله‌اند :
1) عوارض جانبي جدي بسياري از داروهاي امروزي
2) طبيعت اعتياد آور بسياري از داروها
3) برخي از اعضايي كه دچار بيماري مي‌شودند را نمي‌توان تحت تاثير مستقيم دارويي قرار داد.
4) مقاوم شدن بسياري از عوامل بيماريزا به داروهاي رايج پس از مدتي از مصرف آنها.
5) افزايش بيماريهاي جديد كه بسياري از آنها در اثر زندگي متمدن امروزي است و پزشكي رايج قادر به درمان موثري براي آنها نمي‌باشد مانند ايدز و بسياري از موارد سرطانها، بيماريها قلبي و ... كه موجب مي‌شود بيماران به شيوه تواناي ديگري كه بتواند حداكثر كمك را به آنان بنمايد روي آورند.
6) با افزايش آگاهي بهداشتي مردم، جامعه به غذاهاي بهداشتي، رفع آلودگيها از محيط و استفاده از درمانهاي طبيعي علاقمند شده است.
7) افزايش گروه‌هايي از مردم كه آزمايش بر روي جانوران را غيرانساني و غيراخلاقي دانسته و بهره‌گيري از حيوانات در تحقيقات دارويي را نفي مي‌كنند.
8) افزايش تقاضاي مردم براي درمان به عنوان يك انسان و نه يك حامل بيماري.
در بسياري از كشورهاي پيشرفته دنيا نيز اگر دانشكده مجزاي هوميوپاتي(انگليس و آمريكا) وجود نداشته باشد، بيشتر دانشگاه‌ها و دانشكده‌هاي پزشكي داراي كرسي(گروه) هوميوپاتي مي‌باشند. در بيشتر كشورهاي اروپايي و آمريكايي و حتي آسيايي مانند هند و پاكستان، داروخانه‌هاي مستقل هوميوپاتي وجود دارد و يا اينكه داروخانه‌هاي رسمي اين كشورها موظف به تهيه و توزيع داروهاي هوميوپاتي مي‌باشند

h2006
12-01-2008, 21:14
تاريخچه هوميوپاتيقدمت هوميوپاتي به حدود 3500 سال قبل برمي‌گردد، اما از دو قرن پيش مجدداً به صورت رسمي شكل گرفت و به خصوص از حدود 40 سال پيش تا كنون دوباره مورد توجه جدي قرار گرفته است، به طوريكه از جانب WHO به رسميت شناخته شده و داروهايش نيز مورد تائيد FDA قرار گرفته‌اند. اصول اوليه هوميوپاتي را به بقراط(460-350 قبل از ميلاد) نسبت مي‌دهند. وي در اين باره مي‌نويسد : «همانگونه كه يك بيماري توسط موارد مشخص ايجاد مي‌شود، با استفاده از اين موارد مي‌توان آن بيماريها را درمان نمود.»
پس از بقراط، جالينوس و در قرن 15 و 16 يك پزشك سوئيسي با نام مستعار پاراسلسوس اصل مشابهت را در درمان بيماريها بيان نمودند.
داستان بسيار جالبي از ابو علي سينا نقل شده است كه وي براي درمان مادري كه در اثر وحشت از دست دادن بچه‌اش دچار فلج اندام فوقاني شده بود، از وحشتي شديدتر كه برايش فراهم نمود، استفاده كرد.
روايتي نيز از امام رضا عليه السلام در قرن 3 هجري قمري نقل شده است كه ايشان به مامون براي رفع حساسيتش به آب شهرهاي ديگر، فرموده بود كه ظرف آبي از پايتخت در سفر همراه ببرد و هنگام نوشيدن، آب شهر غريب را با آن مخلوط نمايد و مصرف كند، كاري شبيه به پايه تجويز دارو در هوميوپاتي - كه در قرن 18 بنيان نهاده شده - چرا كه هر دو بر اين اصل استوارند كه خاصيت مواد بدون نياز به حضور مادي آنها در محلولشان حفظ مي‌شود. تولد هوميوپاتي نوين را به يك پزشك آلماني به نام ساموئل هانمن منتسب مي‌دانند كه در سال 1755 در شهر من‌سن(missen) آلمان متولد شد. تحصيلات خود را در همين شهر شروع كرده و بعد از اتمام دوره دبيرستان در سال 1775 وارد دانشكده پزشكي ليپزيگ(leipzig) شد. ولي پس از مدتي تحصيل در اين رشته را رها كرد و به تحصيل در رشته شيمي و سپس زبان پرداخت و بعد از دو سال نيز در آن رشته فارغ‌التحصيل شد. پس از آن در وين و ترانسلوانيا(transylvania) به تحصيل در رشته زبان پرداخت.(وي قادر بود علاوه بر زبان آلماني به زبانهاي لاتين، يوناني، انگليسي، فرانسه و اسپانيولي به رواني صحبت كند.) سپس وي تحصيلات پزشكي خود را در دانشگاه ارلانگن(Erlangen) در باواريا(Bavaria) كامل نمود و در دهم اگوست 1779 درجه دكتراي پزشكي خود را دريافت نمود. طبابت آن زمان بر اساس اين نظريه استوار بود كه بايد بيماري را از بدن خارج نمود. كتابهاي پزشكي آن زمان به راحتي براي بيماريهايي شبيه سرفه و بارداري، بر خونگيري مكرر و زياد و نيز تنقيه كردن بيماران در حجمي وسيع و همچنين اجبار بيماران به بلع مقدار زيادي از داروهاي تركيبي از جمله مسهلها و قي‌آورها - كه حدس زده مي‌شد در بهبود شكايات و مشكلات بيماران مفيد واقع شوند - اصرار مي‌ورزيدند. هانمن از اين مساله رنج مي‌برد كه با وجود چنين درماني افراد بيشتري فوت مي‌نمايند تا از خود بيماري! وي در اواخر سال 1781 پست رياست اداره بهداشت گومين را در نزديكي مگدبورگ به دست آورد. در طي سه سال كه او آنجا بود با دختر خوانده يك داروفروش ازدواج كرد. وي از طريق ترجمه كتاب كسب درآمد مي‌كرد، زيرا كه افراد شهر هنگام بيماري داروهاي خانگي را ترجيح مي‌دادند تا اينكه به يك دكتر جوان مراجعه كنند. وي در اين هنگام اولين مقاله خود را تحت عنوان «مسير درمان بيماريهاي كهنه» نوشت كه در لايپزيگ در سال 1784 انتشار يافت كه در اين مقاله به وضوح عقايد هانمن مشخص مي‌باشد. هانمن سپس به شهر درسدن مهاجرت نمود و شروع به ترجمه كتابهاي زيادي به زبانهاي فرانسه، انگليسي، لاتين و يوناني نموده و به مدت 4 سال در بيمارستانهاي آنجا كار كرد. سپس در سال 1789 به منظور نزديكي به مركز علوم به لايپزيگ عزيمت نمود و در سال 1795 در لايپزيگ كتابي با عنوان «دوست سلامتي» نوشت. وي در اين زمان مقالات زيادي در مورد طب و شيمي نوشت كه در آنها عدم اطمينان وي به داروهاي آن زمان به طور كامل مشخص است. وي در اين زمان دو كتاب ديگر منتشر نمود كه يكي در مورد مسموميت با آرسنيك و ديگري درموردتشخيص و درمان بيماريهاي مقاربتي بود. در طي اين زمان سخت هانمن طبابت را كنار گذاشته بود و از طريق ترجمه كتب امرار معاش - به شيوه‌اي سخت و فقيرانه - مي‌نمود. در سال 1791 هنگامي كه مشغول ترجمه از انگليسي به آلماني يك كتاب تحت عنوان رساله اطلاعات داروئي «cullen's treatis on Materia Medica» به نويسندگي يك پزشك مشهور اسكاتلندي به نام ويليام كولن (William cullen) بود، به شدت با عقيده وي مبني بر توجيه علت اثر كنيين در درمان مالاريا به علت تلخي و اثرات تونيك آن بر معده مخالفت كرد. او براي اثبات اين مدعا مواد تلخ بسيار قوي را به همراه چند نوع ماده قابض مخلوط نمود. اما اين مخلوط عليرغم اينكه از نظر هر دو خاصيت فوق بر كنيين ارجح بود، قدرت از بين بردن تب را نداشت. او اين مساله را بدين ترتب ادامه داد كه موادي نظير قهوه پررنگ، فلفل و آرسنيك تبهاي منقطعي ايجاد كرده و همزمان در مقابله با همان علائم مي‌توانند بكار روند

h2006
12-01-2008, 21:15
دكتر كولن در زمان خود استاد بسيار محترمي بود و بنابراين حملة هانمن به نظريات او بسيار بحث‌انگيز شد و اين درست همان حالتي است كه فرض كنيدكسي به اصولي‌ترين قوانين پزشكي عصر حاضر ايرادات اساسي وارد كند. هانمن به آزمايشات خود با كنيين ادامه داد و يك انس از آن را مصرف كرد و در همان روز دچار حملات تب سرد شد و علائمي مانند مالاريا از خود بروز داد. او اينطور استنباط كرد پوست درخت سين‌كونا(كنيين) كه براي درمان تب نوبه(مالاريا) استفاده مي‌شود به اين دليل بيماري را شفا مي‌دهد كه همان نشانه‌هايي را كه شبيه تب برگشتي يا نوبه‌اي است در يك فرد سالم ايجاد مي‌كند. او در مقالاتش بارها مخالفت خود را با شيوه درمان پزشكي رايج در آن زمان ابراز نمود و همچنين به فعاليت علمي خود در اين باره، به خصوص پس از انتصاب و عضويت در جامعه اقتصادي لايپزيگ و آكادمي علمي مينز(Meinz) در سال 1791 ادامه داد و همزمان با آن بر تعداد مخالفانش نيز افزوده شد. در طول سالهاي 1793-1805 مصائب زيادي بر هانمن وارد شد كه از آن جمله‌اند مرگ پسر و دو دخترش در حوادث مختلف و رواني شدن تنها پسر باقيمانده‌اش.
زندگي سرگردان وي به مدت 13 سال طول كشيد و در بيست شهر مختلف زندگي نمود. با اين وجود در اين مدت نيز چند مقاله ارزشمند نوشت كه از آن جمله است : «اصول جديد براي اثبات قدرت شفادهي داروها» كه در مجله پزشكي هوفلاند(Hufeland) در سال 1796 منتشر شد. بسياري اين سال را سال تولد هوميوپاتي مي‌دانند ، چرا كه در اين سال هانمن قانون مشابهتها را انتشار داد و براي اولين بار اصطلاح هوميوپاتي را به كار برد. او مي‌نويسد :‌«آزمايشگر بايد عقلاني و عملي تا آنجا ممكن است دارو را بر روي بدن انسان آزمايش كند تنها از اين طريق است(Proving) كه مي‌توان تاثير حقيقي دارو را كشف نمود»شركت در اين آزمايش (proving) آگاهانه بوده و شركت كنندگان پس از طلاع از مراحل آن، داوطلبانه به اين امر مبادرت ورزيده كه به طور معمول پزشكان هوميوپات يا دانشجويان علاقمند مي‌باشند. از نامي‌ترني اين افراد، هوميوپات برجسته و معروف، جيمز كنت مي‌باشد. او proving را تا مراحل بحراني بيماري حتي تا خونريزي مغزي ادامه مي‌داد.

h2006
12-01-2008, 21:16
از سال 1790 تا 1805 روش درماني جديد او به تدريج تبلور يافت و در سال 1810 كتاب ارگانون كه حاوي انديشه‌هاي هانمن در روش جديد درماني بود و در آن به طور واضح و دقيق، اصول و قوانين حاكم بر هوميوپاتي شرح داده شده است را انتشار داد. اين كتاب تا زمان مرگ هانمن 6 بار تجديد چاپ شده وبه 15 زبان دنيا ترجمه گرديده است. وي اصل بنيادين هوميوپاتي را چنين بيان مي‌نمايد :
«Similia similibus currentur يا مشابه، مشابه را درمان مي‌كند» و در ادامه بيان مي‌نمايد كه هر دارويي بتواند در بدن يك فر دسالم همان نشانه‌هايي را توليد كند كه يك بيماري مي‌تواند به وجود آورد، قابليت درماني را به آساني، كامل‌ترين و پايدارترين حالت دارد. مهمترين تاثيرات هوميوپاتي را در اپيدمي سالهاي 1801 Scarlet fever و 1813 تيفوس مي‌بينيم كه در آن كارآيي هوميوپاتي به شدت اثبات شد، بطوريكه در اپيدمي تيفوس فقط دو بيمار از مجموع 180 بيمار مداوا شده به روش هوميوپاتي فوت كردند، در حالي كه ميزان فوت بيماراني كه با پزشكي رايج آن زمان درمان شده بودند، بيش از 50% بود.
در طي چند سال بعدي او دارو‌ها و مواد مختلف زيادي را امتحان كرد و براي هر دارو يك ليست طولاني از اثرات ثبت شده روي بدن(Proving) تهيه كرد. او فهميد كه برخي از محلولها آنقدر قوي هستند كه در تعدادي از بيماران اثرات سمي توليد مي‌نمايند. لذا جهت كاهش سميت اين مواد محلوهاي رقيق‌تر را امتحان نمود و كشف كرد كه رقيق شدن آنها نه تنها اثرات سمي را حذف مي‌نمايد، بلكه قدرت و عمق عملكرد داروها را افزايش مي‌دهد. نتايج اين بررسيها در طول زندگي او منجر به ثبت اثر كامل 99 دارو بود.(شاگردان وي تا پايان قرن 19 بر روي 600 ماده كار كردند. كتاب مهم فرهنگ دارويي (Materia Medica pura) وي در 6 جلد بين سالهاي 1812-1811 چاپ شد كه در آن علاوه بر اطلاعات دقيق در مورد هر داروي هوميوپاتي و نحوه كاربردش در درمان بيماري، هانمن نحوة درمان شخصي خود را نيز آورده است.
وي مي‌نويسد : «علاوه بر درمان بيماري، شناخت دقيق خصايص هر بيمار از وظايف پزشك است.» اين خصايص در هر مورد فرق مي‌كند(مخصوص فرد مي‌باشد) و به جزداروهاي با دوز مناسب(minimal dose) هاميوپاتي، هيچ روش مناسبي براي درمان نمي‌باشد كه بتواند هر فرد بيمار را با سرعت و به صورت پايدار درمان نمايد. در سال 1818 آخرين كتاب مهم و اساسي هانمن منتشر شد(بيماريهاي مزمن، طبيعت ويژه و درمان به روش هوميوپاتي اين بيماريها). جلد اولين اين كتاب به اصول و مباني طبابت به روش هوميوپاتي و ديدگاه كل‌گرايانه به فرد بيمار كه در حقيقت درمان (جسم، روان، ذهن) است، اشاره دارد. جلد دوم اين كتاب به نيروي حيات(vital force) اشاره داشته و توانايي اين نيرو را در بدن انسان توضيح مي‌دهد.
امروزه نيز اين كتاب به همراه ارگانون و فرهنگ دارويي در سراسر دنيا به عنوان مرجع و پايه مطالعات هوميوپاتي به حساب مي‌آيد و تعداد زيادي هوميوپات همه روزه مطالب جديدي از زواياي جملات هانمن در اين كتابها كشف مي‌كنند. مقالات متعدد هانمن نيز در كتابي به نام lesser writing جمع‌آوري شده كه حاوي نقطه نظرات وي در باره جنبه‌هاي گوناگون متدولوژي هوميوپاتي مي‌باشد.
در طول زندگي هانمن و بعد از مرگ وي، پزشكان ديگر به شدت درصدد مخالفت با هوميوپاتي و از اعتبار انداختن آن برآمدند. بسياري از دانشجويان هانمن او را به علت ترس از بودن با او و هوميوپاتي كه ممكن بود باعث از بين رفتن شانس اخذ درجه دكتراي ايشان و يا صدمه به وجهة پزشكيشان شود، ترك نمودند. مقالاتي كه هوميوپاتي را به تمسخر مي‌گرفتند، در روزنامه‌ها و مجلات مرتباً چاپ مي‌شد. در كنار هانمن ديگر پزشكان و شاگردان او نيز مورد آزار قرار گرفتند. افرادي همچون دكتر كارل فرانز(Karl Franz) مجبور به بازنشستگي شد و داروهاي هوميوپاتي كريستين هورن بورگ(christian Hornburg) مصادره و به صورت نمادين در قبرستان يك كليسا دفن شد. او اولين قرباني اثبات درستي عقايد هوميوپاتي شد، زيرا قبل از دادگاه به عناوين مختلف مورد ضرب و شتم قرار گرفت و سرانجام محاكمه و زنداني شد و پس سه روز فوت نمود.
پس از فوت هانمن هوميوپاتي به گسترش خود ادامه داد تا آنجا كه در انتهاي قرن نوزدهم به روش هوميوپاتي در بيش از 60 كشور جهان طبابت مي‌شد. تخمين زده مي‌شود تاكنون حدود 400 ميليون نفر تحت درمان هوميوپاتي قرار گرفته‌اند و در تمام اين كشورها بيمارستانهاي هوميوپاتي وابسته به دانشكده‌هاي آن تاسيس شده، جمعيتها و گروه‌هاي پزشكي هوميوپاتي تشكيل شده است. در بسياري از كشورها مانند آلمان، انگلستان، سوئد، فرانسه و آمريكا داروهاي هوميوپاتي در فارماكوپه(دارونامه) رسمي آن كشور وارد شده است و در برخي كشورها مانند فرانسه و انگلستان داروهاي هوميوپاتي تحت پوشش بيمه قرار دارند. همچنين تمامي داروخانه‌هاي فرانسه موظف به فروش داروهاي هوميوپاتي مي‌باشن

h2006
12-01-2008, 21:17
وضعيت هوميوپاتي در جهان
1995 Dana Ulman MPH
از ??? سال قبل که هوميوپاتي متولد شد ، بسياري ازمردم سطوح بالاي اجتماعي در اروپا از افراد خانواده هاي سلطنتي گرفته تا نخبگان تحصيلکرده و هنرمندان مشهور همواره پشتيبان هوميوپاتي بوده اند.جاي تعجب نيست که يکي از گرانترين نقاشي هايي که تا به حال فروخته شده است تصوير يک پزشک هوميوپات (Dr Gachet ) است که توسط بيمار و دوست وي ، ونسان ون گوگ نقاشي شده است . به نظر مي رسد که اگر چه هوميوپاتها از داروهاي بسيار کم ( دوز دارو) و بسيار ارزان قيمت براي درمان استفاده مي کنند اما مردم حاضر هستند براي تصوير هوميوپاتها قيمت زيادي را بپردازند!!!. در اين مورد نقاشي دکتر گچت به قيمت 8?.5$ Million دلار فروخته شده است. هوميوپاتي اينک با سرعتي زياد در سراسر جهان در حال گسترش مي باشد

ـــــــــــــــــــــــــ ــــ گسترش هوميوپاتي در اروپا ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــ
بر اساس آخدين مطالعات در فرانسه ، حدود ??? از مردم فرانسه از هوميوپاتي براي درمان بهره مند مي شوند و ??? از پزشکان داروي هوميوپاتي تجويز مي کنند ، حداقل در ? کالج پزشکي ،کلاسهاي هوميوپاتي ارائه مي گرددو اين ميتواند بيانگر گسترش شگفت انگيز هوميوپاتي در فرانسه باشد.در فرانسه بيشتر داروهاي مورد مصرف براي درمان سرماخوردگي و آنفولانزا داروي هوميوپاتي هستند و نه داروهاي شيميايي رايج.
هوميوپاتي در انگلستانبه اندازه فرانسه مردمي نيئت اما بر اساس يک نظرسنجي که در British Medical Journal چاپ شده است ??? از پزشکان انگليسي بيماران صعب العلاج خود را به هوميوپاتها ارجاع مي دهند. تحقيق ديگر نشان مي دهد که ??? از فارغ التحصيلان پزشکي در انگلستان ( در سالهاي اخير) علاقه مند به يادگيري هوميوپاتي ، طب سوزني، هيپنوتيزم هستند.
اسکاتلنديها همواره از اينکه زير سايه انگلستان باشند متنفر بوده اند و اين در مورد هوميوپاتي هم صدق مي کند. هوميوپاتي سريعترين رشد را در بين طب هاي جايگزين در اسکاتلند داشته است و تعداد اسکاتلنديهايي که به هوميوپاتها مراجعه نموده انداز سال ???? تا ????دو برابر شده است ( از ?? به ??? رسيده است). در سال ???? فقط ??? از اسکاتلنديها که مورد مصاحبه قرار گرفته بودند معتقد به درمان هوميوپاتي بطور جدي بودند که اين رقم در سال ???? به ??? رسيد
هوميوپاتي در آلمان بسيار مردمي مي باشد، ??? از پزشکان آلماني ( گاه به گاه) از درمان هوميوپاتي براي بيماران خود استفاده مي کنند (هوميوپاتي غير کلاسيک) .در حال حاضر شايعترين روش درماني حساسيت فصلي(hay fever ) در آلمان درمان هوميوپاتي مي باشد و داروهاي هوميوپاتي جزو ?? داروي اصلي مورد مصرف در سرماخوردگيها و گلو درد در آلمان هستند. در رشد هوميوپاتي در آلمان رئيس جمهور اسبق آلمان (کارل کارستنز) و همسرش که يک پزشک هوميوپات است ( دکتر ورونيکا کارستنز) نقش زيادي دارد چرا که در دوران وي اساس تحقيقات اساسي در مورد هوميوپاتي نهاده شد ، بسياري از تحقيقات هوميوپاتي در آلمان در حال حاضر بر اساس پايه گذاريهاي آن تلاشها صورت مي گيرد.
نکته جالب توجه آن است که هوميوپاتي آنچنان اعتباري در عرصه پزشکي تجاري در آلمان دارد که يکي از موسسات هوميوپاتي آلمان متعلق به شرکتي مي باشد که از اجزاي کارخانه اتوموبيل سازي BMW است
ـــــــــــــــــــــــ هوميوپاتي در هندوستان ـــــــــــــــــــــــــ ــ
هوميوپاتي در هندوستان بسيار مردمي تر از اروپا مي باشد. در حال حاضر بيش از ?????? پزشک هوميوپات و بيش از ??? کالج هوميوپاتي ( با دوره هاي ? تا ? ساله) در اين کشور وجود دارد. هوميوپاتي در هندوستان آنچنان مورد توجه قرار دارد که در سال ???? دولت هندوستان کلينيکهاي هوميوپاتي را براي درمان اعتياد به مواد مخدر در ? ايستگاه پليس ( اورژانس) در دهلي نو تاسيس کرد اخيرا کنفرانسي در مورد ترک اعتياد توسط هوميوپاتي در هندوستان توسط وزارت سلامت و خانواده و وزارت دارائي و دادگستري کل برگزار شد . علاوه بر اين دولت از تحقيقات هوميوپاتي و همچنين از بيمارستانها و کلينيکهاي هوميوپاتي حمايت مي کند.
مادر ترزا ( برنده جايزه صلح نوبل) که براي چندين دهه به فقيران هندي کمک مي نمود ، درمان هوميوپاتي بيماران را در اهداف خيرخواهانه خود قرار داد ايشان به علت اثرات درماني فوق العاده و همينطور ارزاني ، توجه خاصي به هوميوپاتي داشتند. در حال حاضر ? موسسه خيريه که تحت مديريت مادر ترزا قرار دارند در حال کمک به مردم فقير هندوستان مي باشندبا توجه به فقر فزاينده و مشکلات فراوان درماني در هندوستان، هوميوپاتي معجزه اي براي درمان بيماران هندي است. مادر ترزا گاه خودش به بيماران شخصا داروي هوميوپاتي تجويز مي کند.

ـــــــــــــــــــــــــ ـــ هوميوپاتي در روسيه ـــــــــــــــــــــــــ ـــــ
هوميوپاتي در روسيه اخيرا مورد توجه زيادي قرار گرفته است اگرچه تا سال ???? تنها ??? هوميوپات در آنجا وجود داشت . با توجه به اينکه تا چندي قبل تمام هزينه درماني بيماران در درمانگاههاي دولتي بدون هزينه براي بيماران بود توجه به اين نکته که هوميوپاتها در اين کشور با دريافت وجه درماني از بيماران قادر به تامين مخارج خود بودند بايد موفقيت بزرگي را براي هوميوپاتي در آنجا قائل شد بنابر يک تحقيق که در روزنامهIsvestia چاپ شدتاسيس يک کلينيک هوميوپاتي براي کارگران يک کارخانه در سال ???? منجر به کاهش ??.?? در روزهاي کاري هدر رفته به علت بيماري کارگران شد . دکتر دميان پوپوف براي خدماتي که در جهت گسترش هوميوپاتي در اتحاد جماهير شوروي انجام داد ، مفتخر به دريافت مدال لياقت از دست رئيس جمهور وقت ، ميخائيل گورباچف شد.
ـــــــــــــــــــــــــ ــ هوميوپاتي در آمريکاي جنوبي ــــــــــــــــــــــ
هوميوپاتي در آمريکاي جنوبي رشد قابل توجهي داشته است بخصوص در برزيل و آرژانتين.
در آرژانتين هوميوپاتي با تاريخ اين کشور ارتباط پيدا کرده است بطوريکه قهرمان ملي آرژانتين در قرن نوزدهم، ژنرال سان مارتين ، هر بار که به سفر مي رفت ، همواره يک کيف داروهاي هوميوپاتي را با خود همراه داشت!
هوميوپاتي در مکزيک نيز کاملا شناخته شده است بطوريکه ? کالج هوميوپاتي در آن کشور وجود دارد که در مکريکوسيتي قرار دارند.
ـــــــــــــــــــــــــ ـ هوميوپاتي در ايالت متحده آمريکا ـــــــــــــــــــــــــ ـــ
اما در آمريکا در نتيجه يک تلاش و برنامه ريزي هماهنگ که توسط انجمن پزشکي آمريکا و شرکتهاي داروسازي انجام شد هوميوپاتي در اين کشور سالها سير نزولي را طي کرد بطوريکه در سال ???? کمتر از ??? هوميوپات در آمريکا وجود داشت. اگر چه هوميوپاتي در حال حاضر در آمريکا بسيار عقب تر از باقي جهان قرار دارد اما آمريکاييها هميشه از اينکه دوم باشند متنفرند!
خوشبختانه هوميوپاتي در حال يک رشد بسيار سريع در آمريکا مي باشد بر اساس آمار FDA فروش داروهاي هوميوپاتي ????? افزايش را از سال ???? تا ???? نشان مي دهد و بر اساس گزارش واشنگتن پست تعداد متخصصين هوميوپاتي از سال ???? تا ???? دو برابر شدند. تحقيقات جديد در اين زمينه ، به سرعت رشد هوميوپاتي افزوده است و کتابهاي جديدتري در مورد هوميوپاتي انتشار مي يابند

{{ مقاله فوق به قلم دکتر دانا المن در سال ???? نگاشته شده است که ايشان از هوميوپاتهاي مطرح آمريکا مي باشند . هوميوپاتي در سالهاي اخير يعني بعد از ???? داراي رشد بسيار بيشتري بوده است بطوريکه طبق آمار WHO هر سال تعداد هوميوپاتهاي جهان تقريبا دوبرابر مي شود

h2006
12-01-2008, 21:18
منتقدين هوميوپاتي
روزي که هوميوپاتي به عنوان يک طب معرفي شد همواره مخالفتهاي بسيار بر عليه آن شده و مي شود . اين مخالفتها تا آن حد بود که دکتر هانمان را وادار به جلاي وطن نمود و در دوره معاصر هم به طرق مختلف اين علم مورد نقد و مخالفت قرار مي گيرد البته پيشرفت ارتباطات باعث مشخص شدن حقايق نه تنها براي دانشمندان بلکه حتي مردم عادي شده است در اين جا به بررسي بعضي ايراد هاي مطرح شده بر هوميوپاتي مي پردازيممتاسفانه اکثريت انتقادها و مخالفتها بدون کمترين بررسي علمي و باليني صورت مي گيرد در موارد بسياري که منتقدين به شکل علمي مسئله را بررسي نموده اند خود به اين طب ايمان آورده و هوميوپات شده اند !
نمونه آن دکتر هرينگ در آمريکاست اين پزشک معروف در ابتدا مقالات و سخنرانيهاي تندي عليه هوميوپاتي تر تيب مي داد تا اينکه به پيشنهاد مدير انتشاراتي که آن نيز از مخالفان هوميوپاتي بود تصميم گرفت تا از نزديک با اين روش آشنا شود تا بتواند بهتر آن را زير سوال برده و به زعم خود آن را رسوا نمايد . وي از يک هوميوپات خواست تا از نزديک و در مطب نحوه درمان را ببيند بعد از مدتي با شگفتي متوجه شد که واقعا عده بيشماري درمان مي شوند سپس وي از آن هوميوپات درخواست نمود که زخم کهنه اي را که وي سالها به آن مبتلا بود را معالجه نمايد و با کمال تعجب آن زخم در مدت کوتاهي بهبود يافت! بعد از اين بود که دکتر هرينگ با مطالعه اين طب به جايگاهي از آن رسيد که وي را پدر هوميوپاتي آمريکا مي دانند و تحقيقات وي از معتبر ترين تحقيقات در هوميوپاتي مي باشداما نظرات مخالفان:
عده اي معتقد هستند که با توجه به رقتهاي بسيار پايين داروهاي هوميوپاتي عملا نبايد اثري از اين داروها حادث شود ! در اين جا بايد گفت که آنچه بايد مورد توجه قرار بگيرد تنها و تنها تجربه علمي بر اساس آزمايش و خطاست نه آنچنان که عنوان مي شود استنتاج زياضي چرا که علم بشر به هيچ وجه نمي تواند ادعا کند که به تمامي علوم دست يافته است . واقعيات را با -بودن يا نبودن - بايستي ارزيابي نمود نه با -بايد يا نبايد-
اثر داروهاي هوميوپاتي براساس نتايج باليني دقيق و با شرکت عده بسياري داوطلب (که اثبات دارويي نموده اند )بدست آمده و در عين حال هر بار که مورد آزمايش دوباره قرار بگيرند نتايج يکسان ايجاد مي کند و متاسفانه اين دسته از منتقدان به هيچ وجه زحمت امتحان داروها و يا حداقل مشاهده اثر آن را نکشيده اند و تنها بر اساس بعيد بودن آن را انکار مي کنند در اين مورد اشاره به کشف خواص فيزيکي آب و کريستالها ي محلول در آب (رجوع شود به بخش داروهاي هوميوپاتي) مي تواند جوابگو باشد هر چند که براي اثبات اثر نيازي به دانستن چگونگي آن نيست. چه بسيار داروهاي شيميايي که بعد از سالها استفاده هنوز مکانيسم اثر آنها کشف نشده اما کماکان استفاده مي شوندعده اي ديگر معتقد هستند که اثر اين داروها با دارونما ( ماده اي که تنها شباهت دارويي دارد ولي هيچ اثري ندارد و بهبودي با آن صرفا براساس تلقين است) فرقي ندارددر جواب بايد گفت اين مورد به راحتي در تحقيقات بي طرفانه قابل اثبات مي باشد بطوريکه مشاهدات دقيق بسيار در اقصا نقاط جهان اثر داروهاي هوميوپاتي را به اثبات رسانده و مهمتر از آن تعداد بيشمار افرادي که توسط هوميوپاتها درمان شده اند (در صورتيکه اکثر آنها از طريق پزشکي کلاسيک جوابي نگرفته بودند) بهترين گواه است و اگر اين همه اثر تلقيني و دارونما بوده پس چه بهتر که به جاي داروهاي شيميايي از اين ببعد فقط از دارونما استفاده شود. انکار واقعيت از طريق فتوا دادن ممکن نيست عده اي ديگر پا را از اين فراتر نهاده و ادعا مي کنند که داروهاي هوميوپاتي داراي عوارض است . معلوم نيست که چگونه دارويي که اصلا ماده نيست و از نظر ايشان دارونماست مي تواند عوارض داشته باشد. البته مصرف داروي هوميوپاتي بنا به خصلت درماني خود (تحريک سيستم دفاعي و حياتي بدن ) گاهي ايجاد ناملايماتي مي کند که گذرا بوده و به هيچ وجه اثر پايداري نمي گذارد و اين مقدار در مقايسه با داروهاي شيميايي و عوارض شناخته شده و شناخته نشده آنها بسيار ناچيز است اما چرا با هوميوپاتي مخالفت مي شود :
علل مختلفي وجود دارد در وحله اول نفس پيدايش يک ايده جديد که در تضاد با حقايق قبلي باشد خود مخالفت زاست به خصوص وقتيکه با منافع افرادي را نيز به خطر بيندازد حقيقت اين است که در صورت گسترش هوميوپاتي صنايع داروسازي و رشته هاي تابعه آن ضرر بسياري را متحمل مي شوند چرا که درآمد ناشي از فروش داروهاي شيميايي با آن حجم عظيم را از دست مي دهند و داروي هوميوپاتي با مقدار کم و ساخت آسان و کم هزينه به هيچ وجه جبران اين ضرر را نمي کند از طرفي يک حقيقت تلخ بيانگر اين است که با گسترش اين علم بسياري از درمانهاي طب رايج زير سوال رفته و بسياري از متخصصين متضرر مي شوند و از طرفي قبول اين هوميوپاتي نيازمند شجاعت بسيار از طرف يک پزشک است چرا که بايد در عقايد و ديدگاه هاي خود تغييرات زيادي را بپذيرد به خصوص که در بسياري از موارد از نظر نحوه و هدف درماني در تعارض با پزشکي کلاسيک قرار مي گيرد .البته در اينجا بايد گفت عده بسياري از مخالفين صرفا از سر دلسوزي و به نيت ممانعت از شيادي احتمالي مخالفت مي کنند که بايد ب?ه اين دسته از دوستان و همکاران عرض نمايم که بهتر است اين مخالفت را با تحقيق و مطالعه انجام دهند که خداي نکرده روزي به عنوان مخالفين علم از آنان ياد نشودآنچه مسلم است اگر ما خود به پيشواز حقيقت نرويم او در نهايت خود را بر ما تحميل خواهد کرد

h2006
12-01-2008, 21:20
1-
بيمار خانم 38 ساله‌اي است خانه‌دار كه با شكايت نفخ شديد شكم همراه با التهاب معده و اسهال و استفراغ دائم مراجعه كرده است . بيماز از ده سال پيش به ناراحتي گوارش مبتلا بوده است كه در آن زمان آندوسكوپي شده و براي بيمار تشخيص گاستريت را مي‌دهد . نفخ هم دارد . هنگام مراجعه مي‌گويد . اصلاً حال طبيعي ندارم . هر روز اسهال دارم و شبها حالت مسموميت بهم دست مي‌دهد (بشكل اسهال و استفراغ) كه هرچه خورده‌ام بالا مي‌آورم و مجبورم يك چيز ساده مثل كوشت آپز يا كته بخورم تا استفراغ نكنم و به همين خاطر هم گاهي با تشخيص مسموميت در بيمارستان بستري مي‌شوم . ميوه به هيچ‌وجه نمي‌توانم بخورم .
براي بيمار Sepia 30 تجويز شد . در مراجعه 15 روز بعد مي‌گويد كه در اين مدت هيچ موردي از حالت مسموميت نداشته‌ام و در كل مشكلاتم بهتر شده است .
ولي حالت نفخم فرقي نكرده است . براي بيمار Sepia 200 تجويز شد و دو ماه بعد تكرار شد . پس از آن ابراز نمود ديگر مشكلي از لحاظ روده و معده و مسموميت ندارم و بطور كامل خوب شده‌ام . ولي پس از سه سال تحت درمان‌هاي مختلف بودن و نتيجه نگرفتن شگفت‌زده شده بود .

Case 2-
آقاي 33 ساله ، شغل آزاد ، با شكايت درد شديد مفاصل بخاطر آرتروز مراجعه كرده است . بيمار 12 سال پيش از مراجعه پاي راستش زيرماشين مي‌ماند و دچار شكستگي از دو محل مي‌شود ، همچنين مهره‌هاي كمري‌اش هم دچار شكستگي مويي (Houry line Fracture) مي‌شود . پس از يك دوره دمان دچار ورم كف پا بعلاوه درد خفيف عضلاني مي‌شود . سه ماه پيش از مراجعه به دنبال ايستادن طولاني با پاي راست دچار درد خيلي شديد مي‌شود به گونه‌اي كه مي‌گويد روزي كه پايم شكست اينقدر درد نكشيدم . درد از پاي راستش به كمر مي‌زند و در ناحيه دنبالچه پخش مي‌شود و مي‌گويد انگار كه ميخ مي‌زنند و ذوق‌ذوق مي‌كند . گرافي مهره‌هاي كمري آرتروز دژنراتيو در خلف C4 را نشان مي‌دهد . مي‌گيد 3-2 سال است كه درد گردن هم دارم كه به كتفهايم مي‌زند و با مصرف مسكن و كورتون آرام مي‌شود . Nat-mc30 براي بيمار تجويز مي‌گردد و در مراجعه بعدي وي اظهار مي‌كند كه ايندومتاسين را هميشه به عنوان زيادي براي تسكين دردش مصرف مي‌كرده است و در حال حاضر آن را كم كرده و تنها شب‌ها يك قرص آنهم از ترس اينكه مبادا دردش شروع شود مي‌خورد . پس از دوره درمان نه تنها خود بيمار ، بلكه اطرافيان او نيز از بهبودش بسيار رضايت داشتند كه گزارش كردند بيمار اواخر اسفند حتي به اسكي رفته است .

Case 3-
خانم 33 ساله با شكايت infertility مراجعه كرده است . نامبرده در حدود 13 سال پيش ازدواج كرده و تاكنون بچه‌دار نشده است . تمامي آزمايشات و معاينات توسط چندين بار مراجعه به پزشكان متخصص زنان صورت گرفته و يافتة تشخيص بدست نيامده است . شوهر وي نيز در چندين بار اسپرموگرام بعمل آمده مشكلي نداشته است . پس از شرح حال‌گيري Nat-mc30 و سه هفته بعد نيز Nat-mc200 تجويز شد . يك نور Lyc c30 نيز براي شوهر وي تجويز شد . 6 ماه بعد آزمايش BHCG مثبت گزارش شد .
موارد بالا تنها نمونه‌‌هايي از بيماران درمان شده به اين روش در ايران كه به پزشكان هوميوپات مختلف مراجعه كرده‌اند مي‌باشد . مدت درمان بيماري‌هاي مزمن در هوميوپاتي بسته به مدت شروع ، سير بيماري ، ميزان مداخلات سركوبگرانه و . . . متفاوت است و گاهي حتي در مدت چند سال لازم است از داروهاي متفاوتي بسته به لايه‌هاي مختلف بيماري (ميازم) استفاده شود ، و بعضي مواقع نيز با يك يا دو دوز دارو بيماري به سرعت به سمت بهبودي مي‌رود .

h2006
12-01-2008, 21:23
پاسخ به سؤالات رايج در مورد هوميوپاتي
« پاسخ به سئوالات رايج »
دراين قسمت صرفاً پاسخهائي مختصر به سئوالات شايع ِمطرح شده در زمينه ي رشته ي هوميوپاتي داده مي شودوخوانندگان محترم مي توانند براي دريافت اطلاعات كاملتر به بخش مقالات تخصصي مراجعه كنند.

1/ پزشكي هوميوپاتي چيست؟

هوميوپاتي يك روش پزشكي از انواع طب هاي كل نگر است كه چهار اصل اساسي دارد :
1/ اصل مشابهت ( similar law ): درمان هر بيماري با داروئي انجام ميشود كه ميتواند علائم مشابه با آن بيماري را درافراد سالم ايجاد نمايد. اين قانون كه در نگاه اول بسيار عجيب به نظر مي‌رسد پايه تجويز دارو در هوميوپاتي است و تجربه و مطالعات متعدد و گسترده نشان داده است كه با استفاده از اين قانون مي‌توان بيماري‌هاي مختلف جسمي، رواني و ذهني را به خوبي درمان نمود.
2/ اصل تك داروئي (single remedy ) :
در هر زمان فقط يك دارو براي بيمار تجويز ميشود .
3/ اصل حداقل مقدار دارو ( minimal dose ) :
كمترين ميزان دارو (درحد 5 سي سي) تجويزمي شود كه نتايج درماني دارد .
4/ اصل تواندار كردن وآزمون داروئي (potentization & proving ) :
داروهاي هوميوپاتي طي فرايند خاصِ توانمندسازي شاملِ رقيق كردن وتكان دادنهاي متوالي ماده اوليه ي حاصل از طبيعت تهيه ميشوند و با آزمون داروئي يعني بررسي علائم حاصل از مصرف آنها در افراد سالمِ داوطلب شناسائي ميشوند .

2- تاريخچه علم هوميوپاتي چيست؟

هوميوپاتي اگرچه قدمت 2000 ساله ي كاربردي دارد ولي دراصل دكتر هانه من ازآلمان .حدود 200 سال قبل اين علم را بعنوان يك نظام درماني به جهان بشريت معرفي كرد .

3- آيا هوميوپاتي يك روش علمي است ؟
هوميوپاتي يك روش كاملاً علمي و مبتني بر اصول روشن است كه بر اساس تجربه ، مشاهدات، وآزمايش‌هاي بسيار دقيق و تكرارپذير بدست آمده است .

4- روش درماني در هوميوپاتي چيست؟
* آب درماني ، انرژي درماني ، روان درماني ، طب گياهي، راديواکتيو، تلقين :خير.

* دارو درماني : بله . داروهاي خاص با منبع طبيعت كه به روشي خاص تهيه ميشود وطبق اصول خاصي تجويز ميشود .

5 - داروهاي هوميوپاتي از چه موادي و چگونه تهيه مي شوند؟
از منابع طبيعي مختلف گياهي، معدني و جانوري تهيه مي‌شوند. اين داروها معمولاً به صورت خام (مادي) به كار نمي‌روند بلكه توانمند مي‌شوند. توانمندسازي داروها به اين شكل انجام مي‌شود كه ماده اوليه در مقداري آب (الكل) حل مي‌شود و شديداً تكان داده مي‌شود (تكان‌هاي ضربه‌اي) سپس مقداري از اين محلول در ظرف ديگري ريخته شده پس از افزودن آب (الكل) دوباره تكان داده مي‌شود بدين ترتيب رقيق كردن‌ها و تكان دادن‌ها متوالياً ادامه پيدا مي‌كند. اين فرايند اگرچه مقدار ماده موجود در دارو را به صفر نزديك مي‌كند! اما اثر شفابخش آن را افزايش مي‌دهد، بطوري كه هرچقدر اين عمل بيشتر تكرار شود محلول نهايي اثر دارويي قوي‌تري خواهد داشت اين فرايند كه توانمندسازي خوانده مي‌شود داروها را طوري تغيير مي‌دهد كه بتوانند بطور مستقيم برنيروي حياتي بيماران تأثير بگذارند .
(بر خلاف داروهاي مادي كه معمولاً چنين اثري ندارند يا تأثيرشان بسيار كم است.)

6- چگونه يك قاشق آب (!) مي تواند اثر درماني داشته باشد؟!
داروهاي هوميوپاتي چگونه اثر مي كنند؟
باتوجه به اينكه داروي مورد استفاده مشابه با بيماري تحت درمان است لذا ميتواند نيروي حياتي فردِ بيمار را دقيقاً در همان جهاتي كه آسيب ديده تحريك كرده منجربه اصلاح آن شود . به همين لحاظ كمترين ميزان دارو نيز ميتواندبه طور مستقيم روي نيروي حياتي كه كنترل‌كننده ي تمام فعاليتهاي ذهني و جسمي است اثر بگذارد.
و ازآنجا كه اختلال در نيروي حياتي باعث بروز انواع مشكلات و علائم بيماري است تصحيح اختلال آن باداروي هوميوپاتي مي‌تواند منجر به از بين رفتن كليه نشانه‌هاي بيماري شود.

7- آيا هوميوپاتي بيماريها را درمان مي كند يا فقط اثر تسكيني دارد؟
چنانكه گفته شد در هوميوپاتي اختلال نيروي حياتي تصحيح مي‌شود و بدين ترتيب بيماري به طور كلي «درمان» مي‌شود.

8- هوميوپاتي در درمان چه بيماريهايي مؤثر است؟
9- آيا هوميوپاتي مي تواند همه بيماريها را درمان كند؟
10 -آيا هوميوپاتي فقط براي درمان بيماريهاي مزمن مفيد است؟
بيشتر بيماريها،چه موارد مزمن وچه موارد حاد، ناشي از اختلال درنيروي حياتي است،بنابراين با هوميوپاتي قابل درمان است.
اما برخي از بيماريها منشأ فيزيكي دارندمانند:صدمات ناشي از تصادفات، شكستگي‌ها، كمردرد ناشي از نشستن نادرست مشكلات ناشي از تغذيه نادرست، و... كه در اين موارد مداخلات جراحي،شكسته‌بندي،تغيير روش زندگي و غيره مي‏تواند مفيد واقع شود.
همچنين در مواردي كه نيروي حياتي بيمار بسيار ضعيف شده باشد (مانند سرطانهاي پيشرفته) احتمال درمان،چندان زياد نخواهد بود.
بطور كلي هوميوپاتي در درمان اكثر بيماريهاي مزمن و حاد بسيار مؤثر است.
(به صفحه ي اصلي بخش بيماريهاي قابل درمان وبخش مقالات تخصصي قسمت چند نمونه از بيماران درمان شده مراجعه كنيد.)

11- آيا درمان به روش هوميوپاتي مستلزم صرف هزينه زيادي است ؟
خير. باتوجه به اينكه در درمان به روش هوميوپاتي كل مشكلات بيمار در همه ي ارگانها بررسي شده و بتدريج برطرف ميشود بنابراين از يكطرف بيمار نيازي براي مراجعه به پزشكان مختلف وپرداخت هزينه هاي متعددندارد ازطرفي ديگر در اين روش دارو توسط پزشك هوميوپات در مطب تجويز ميشود لذا بيمارهزينه اي جداگانه براي داروي هوميوپاتي پرداخت نميكند و هزينه اصلي درمان را حق الزحمه ي پزشك تشكيل مي‌دهد.بنابراين هوميوپاتي در كل از نظر اقتصادي هم براي بيمار وهم درسطح كلان كشور مي‌تواند بسيار به صرفه باشد .

12-آيا هوميوپاتي با ابزارهاي نوين پزشکي و دستاوردهاي فناوري در تضاد است؟
خير. بايد توجه داشت كه استفاده از هوميوپاتي به هيچ وجه نفي كننده مراقبت‌هاي درماني معمول نيست بنابراين استفاده از امكانات بيمارستاني ونظايرآن درصورت لزوم ضروري است همچنين در امر تشخيص،استفاده از ابزارهاي تشخيصي مانندتصويربرداري، آزمايش خون و غيره در صورت نياز مي‌تواند مورد استفاده قرار گيرد.

13-جايگاه هوميوپاتي در نظام خدمات بهداشتي _درماني کشورهاي مختلف چگونه است؟
114 كشور هوميوپاتي را به رسميت شناخته اند. در كشورهاي زيادي از جمله انگلستان،آلمان، فرانسه، آمريكا و هندوستان، دانشگاهها و بيمارستانهاي زيادي مختص هوميوپاتي وجود دارد و چند صد ميليون نفر در کل جهان از اين روش استفاده مي‌كنند.
طبق آمار نزديك به چهل درصدِ مردم فرانسه از داروهاي هوميوپاتي استفاده مي‌كنند.خانواده سلطنتي انگلستان از شش نسل پيش منحصراً از هوميوپاتي استفاده کرده‌اند وافرادسرشناس زيادي در کل جهان از اين شيوه استفاده مي‌کنند.

14- تاريخچه هوميوپاتي در ايران و جايگاه آن در نظام خدمات بهداشتي _ درماني کشور چگونه است؟
هوميوپاتي در ايران قدمت حدود 100 ساله دارد ولي بطور رسمي در آبان ماه سال 1374در شوراي عالي ارزشيابي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي،هوميوپاتي به عنوان يك رشته علمي شناخته شد.كه تنها پزشكان حق ارائه ي اين خدمات درماني را دارند وهيچ شخص غيرپزشك حق طبابت ندارد.
و در حال حاضراستقبال زيادي در جامعه هم از طرف پزشكان وهم مردم از اين رشته شده است.

دراين قسمت صرفاً پاسخهائي مختصر به سئوالات شايع ِمطرح شده در زمينه ي رشته ي هوميوپاتي داده شد.و خوانندگان محترم مي توانند براي دريافت اطلاعات كاملتر به بخش مقالات تخصصي درصفحه ي اصلي مراجعه كنند.

h2006
12-01-2008, 21:25
هوميوپاتي چیست ؟
شرحي مختصر بر پزشكي هوميوپاتي :
پزشكي هوميوپاتي از انواع طب هاي كل نگر مي باشد كه قدمت 2000 ساله ي كاربردي و 200 ساله ي علمي دارد. بواسطه ي نتايج درماني بسيار خوب و تحقيقات متعدد تائيد كننده ي اثربخشي آن، رشد چشمگيري در جهان بخصوص در دو دهه ي اخير داشته از آن بعنوان پزشكيِ قرن 21 نام مي برند.

در كشورها ئي همچون آلمان ، انگلستان ، فرانسه ، آمريكا ، هند و... با ايجاد دانشكده، درمانگاه و بيمارستانهاي تخصصي هوميوپاتي زمينه ي مناسب علمي وتحقيقاتي خود را داشته جايگاه ويژه اي در خدمات بهداشتي- درماني آنها دارد.
اصول علمي هوميوپاتي مطابق باقوانين آفرينش است بطوريكه مبناي اصلي درمان؛ درمان باعامل مشابه يا اصل مشابهت ؛ يك اصل خدشه ناپذير در طبيعت بوده كاملاً منطبق با فلسفه ي علم ميباشد.

طبق اين قانون علمي، « هرماده اي كه بتواند علائمي را در افراد سالم ايجاد نمايد ميتواند درفردِ بيمار مبتلا به همان علائم ، درمانبخش باشد»

به همين دليل هوميوپاتي از نظر لغوي مركب از دو كلمه (Homeo) به معني مشابه و (Pathy) به معني بيماري مي باشد كه به معادل فارسی مشابه درماني نامگذاري شده است.

بنابراين درمان هر بيمار با داروئي انجام ميشود كه طبق آزمونهاي علمي وثبت شده دركتب داروشناسيِ هوميوپاتي ، همان علائم بيمار رادرافراد سالم نمايش داده است.
در اصل هوميوپاتي روش درماني خاصي است كه در آن با تحريك دقيق سيستم ايمني و حياتي بيمار توسط داروهاي طبيعيِ خاص، بيماران را شفا مي دهد.

لذا پزشكي هوميوپاتي الگوئي جامع در درمان ارائه ميدهدكه عرصه هاي وسيعي را در دانش پزشكي به منظور كاربرد علمي عوامل طبيعي در حفظ و ارتقاي سلامتي فراهم مي نمايد.
از آنجائيكه بيماريهاي مزمن معضل پزشكي امروزاست و هزينه هاي زيادي را مي طلبد ايجاد مراكز تحقيقاتي، مطالعات بينا رشته اي وهمكاري پزشكان طب رايج وپزشكان هوميوپات در راستاي استفاده ی علمي واصولي از امكانات پزشكيِ هوميوپاتي بخصوص كاربرد داروهاي هوميوپاتي ميتواند راهگشا باشد

afra57
22-01-2008, 12:52
با سلام خدمت دوستان

من يكي از علاقه مندان و به نوعي معتقدان به علم هوميوپاتي هستم.
از زماني كه يادم هست هيچگاه نتونستم به علم پزشكي رايج اعتماد كامل داشته باشم. هم در تشخيص و هم در درمان بيماري. البته بيشتر بي اعتمادي من به علم پزشكي رايج مربوط به مقوله درمان مي باشد. همواره در زمانيكه مجبور به مراجعه به پزشك مي شدم و يا مي شوم بسيار بسيار حس بدي دارم. حس اينكه قرار است به سيستم وجود من آسيب برسد. با اينكه تحصيلات من در علوم پزشكي نيست اما راستش را بخواهيد هيچگاه به گفته پزشكان نتونستم صد درصد اعتماد و حتي عمل كنم. چون عمل كردن به گفته آنها را در اكثر موارد خيانت به وجودم حس مي كردم. تا اينكه با كتاب يك دكتر ناصر مسعودي آشنا شدم و دليل بي اعتمادي ذاتيم به علم پزشكي رايج را درك كردم.
حالا من در حال بررسي پزشكي هوميوپاتي هستم. مي خوام ببينم آيا اين علم مي تونه اعنماد وجودم را جلب كنه يا نه؟

راستي آيا مدير اين بخش -آقاي دكتر فاضل حميد بهنام- هستند؟

چگونه مي توان دوره هاي پزشكي همويوپاتي را گذراند؟

با تشكر

dr-taban
13-05-2008, 10:35
بی شک تلقین و اعتقاد، اثرات غیر قابل انکاری در زندگی ما دارد. اعتقاد مثبت به چیزی یا عملی اثرات مثبت و اعتقاد منفی اثرات منفی از خود به جا می گذارد. تفاوت اصلی بین دارو نما ( پلاسبو) و دارو در این است که هنگام مصرف دارو نما اعتقاد فرد به اثرات داروئی یک ماده است که اثرات داروئی یا به عبارت بهتر اثرات درمانی در فرد نشان میدهد و اگر فرد اعتقادی به اثر درمانی ان ماده نداشته باشد تاثیری مشاهده نمی شود. ولی یک داروی واقعی برای تاثیر گزاری نیازی به اعتقاد فرد به اثر آن دارو ندارد. بطور مثال اگر فردی آسپرین مصرف کند چه بخواهد چه نخواهد آسپرین بر پلاکتهای خون وی اثر خواهد کرد وانعقاد پذیری خون را کاهش خواهد داد. داروهای هومیوپاتی اثرات داروئی و درمانی واقعی دارند و تاثیر آنها ارتبات مستقیمی به عقیده فرد ندارد و اغلب افرادی که بار اول از داروهای هومیوپاتی استفاده می کنند با توجه به رقیق بودن خیلی زیاد این داروها تاثیرات درمانی ان را بعید یا حتی غیر ممکن میدانند. ولی بعد از درمان هومیوپاتی به آن اعتقاد می یابند و بقیه را به استفاده از این روش ترغیب می کنند. در برسی اثرات داروهای هومیوپاتی بطور مثال یکصد نفر داوطلب سالم را که ارتباتی با هم ندارند انتخاب میکنند و به تعدادی از انها داروی هومیوپاتی و به بعضی پلاسبو میدهند. بعد هر فرد علائمی را که بروز می کند به ترتیب بروز علائم ثبت می کند. در اخر علائمی را که در افراد مصرف کننده داروهای هومیوپاتی مشترک بوده به عنوان علائم اصلی و چهره واقعی دارو در نظر میگیرند. ( قطعا علائمی که در مصرف کنندگان پلاسبو گزارش شده است یا بطور انفرادی به علت خصوصیات خاص بدنی فرد گزارش گردیده حذف میشود تا در نهایت تنها علائم اصلی و واقعی دارو ثبت گردد). شما هم اگر شکی در تاثیر واقعی داروهای هومیوپاتی دارید حتما یکبار امتحان کنید.

dr-taban
13-05-2008, 10:46
هومیوپاتی از زمان بقراط در یونان باستان رواج داشته است. در نوشته‌های بقراط آمده است: داروی هر زهری خود آن زهر است و هر عاملی که بیماری ایجاد کند با استفاده از مشابه آن قابل درمان است. همچنین مشابه درمانی بصورت تدوین نشده در باور مردم وجود دارد. بطور مثال کسی را که بر اثر ترسیدن دچار بیماری روانی یا یرقان می‌شود دوباره می‌ترسانند با بیماری او درمان گردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

◊ اما قانونمند کردن و پایه گذاری هومیپوپاتی به شکل علمی مدون توسط ساموئل هانمن - Samuel Hahneman - صورت گرفت. دکتر ساموئل هانمن در 10 آوریل 1755 در شهر میسن آلمان متولد گردید و از همان کودکی با تربیت سخت‌گیرانه پدرش آموخت که هیچ چیز را بیهوده نپذیرد بلکه با منطق و استدلال پدیده‌ها را بشناسد. ساموئل استعداد فراوانی در تحصیل داشت. وی در رشته‌های پزشکی، شیمی و زبان تحصیل نمود و به بیش از 5 زبان دنیا تسلط کامل داشت. او بیشتر وقت خود را به ترجمه متون و تحقیق می‌گذراند. روزی در کتابی چنین خواند که گیاه گنه‌گنه، مالاریا را به این علت درمان می‌کند که تلخ است. برای متفکر موشکافی چون هانمن این جمله قابل قبول نبود. هانمن مقداری گنه‌گنه خورد و در کمال شگفتی مشاهده کرد که علائم خاص بیماری مالاریا (تب، لرز و تعریق) در وی ایجاد شد. وی با تکرار مشاهدات و آزمایشات خود به این اصل طلائی هومیوپاتی دست یافت که همواره (مشابه است که مشابه را درمان می‌کند). یعنی داروئی می‌تواند یک بیماری را درمان کند که خواص داروئی مشابه با آن بیماری داشته باشد. بطور مثال: علت اینکه گیاه گنه‌گنه مالاریا را درمان می‌کند این است که اگر شخص سالمی آن را مصرف کند مثل افراد مبتلا به مالاریا علائم خاص بیماری مالاریا را نشان می‌دهد. در مثال دیگر: اگر شخص یبوست داشته باشد هیچگاه با خوردن مسهل خوب نمی‌شود. چرا که پاسخ فیزیولوژیک بدن به مسهل ایجاد یبوست است. ( بعبارتی فیزیولوژی بدن برعکس اثر دارو واکنش نشان می‌دهد) پس با قطع داروی مسهل یبوست بدتر خواهد شد. پس داروئی می‌تواند یبوست را خوب کند که در فرد سالم دقیقاً همان نوع یبوست را ایجاد کند.
◊ اساس کار واکسیناسیون نیز بر مشابه درمانی است. (درمان بیماری با خود بیماری) که این نیز دلیلی بر صحت هومیوپاتی است. البته نحوه اثر واکسیناسیون و داروهای هومیوپاتی کاملاً متفاوت است.
◊ دکتر هانمن روزهای متوالی دوزهای بزرگی از یک دارو را مصرف می‌کرد تا علائم ایجاد شده توسط دارو را ثبت نماید. نتایج تحقیقات وی علی‌رغم مخالفت‌ها، دنیای علم پزشکی را متحول ساخت. بعدها گروهی از پزشکان جوان به دور او گرد آمده علاوه بر آموختن این علم او را در تکمیل تحقیقاتش یاری دادند. نتایج تحقیقات در مورد خواص و اثرات داروهای هومیوپاتی در کتاب Materia Medica گردآوری شده و چاپ شده است.
◊ از هانمن کتب و دست-نوشته‌های زیادی بجای مانده. کتاب Organon of Medicine که شاهکاری بی‌نظیر از نبوغ اعجازآور او در علم هومیوپاتی و مرجع اصلی تمام هومیوپات‌ها می‌باشد. هانمن حدود نیم قرن تلاش بی‌وقفه خود را در این کتاب جمع آوری نموده و در طول حیات خود شش بار آن را مورد بازبینی قرار داده است. دیگر اثر بزرگ بجای مانده از او، کتاب بیمار‌ی‌های مزمن و درمان هومیوپاتیک آنها می باشد.
وی در اواخر عمر همراه همسر خود به پاریس رفت و تا آخرین روز حیات خود به بشریت خدمت کرد و بالاخره در 2 ژانویه 1843 فوت نمود. وی هنگام مرگ با افتخار گفت: من بیهوده نزیستم. او را مردم فرانسه با تجلیل فراوان در آرامگاه مشاهیر و مفاخر ملی فرانسه دفن کردند.
◊ موفقیت و اطمینان هانمن در درمان بیماری‌ها به حدی بود که روی درب مطبش نوشته بود «ویزیت در برابر درمان» یعنی تا کسی را درمان نمی‌کرد پولی نمی‌گرفت. بعد از هانمن پزشکان هومیوپات بزرگی به ظهور رسیده‌اند و اثرات داروهای زیادی (بیش از 4 هزار دارو) را به اثبات رساندند و جوامع هومیوپاتی مختلفی را تاسیس نمودند. در حال حاضر هومیوپاتی بعنوان علمی بی‌بدیل در دانشگاه‌های آمریکا و کشورهای اروپائی و برخی کشورهای آسیایی تدریس می‌گردد.

از توجهات شما براي آوردن مطالب وب سايت من متشكرم
موفق باشيد

shidsa_63
09-05-2009, 08:03
خوندن كتاب "يك" باعث شد با اين طب آشنا بشم و علاقمند شدم به تحصيل در اين رشته ولي نميدونم شرايط تحصيل در اين رشته و .... به چه صورتيه

wichidika
06-05-2012, 10:16
یک فوق دکترای طب هومیوپاتی:
طب هومیوپاتی در پیشگیری و درمان بیماری‌ها موثر است





یک فوق دکترای طب هومیوپاتی گفت: در طب هومیوپاتی قبل از ابتلا به بیماری می‌توان از آن پیشگیری کرد و بعد از ابتلا نیز می‌توان آن را درمان کرد.
دکتر کامران جلالی در گفت وگو با خبرنگار ایسنا منطقه دانشگاه علوم پزشکی تهران، گفت: طب هومیوپاتی به معنای مشابه درمانی بوده و عملکرد آن مشابه واکسیناسیون است، در طب رایج واکسیناسیون برای پیشگیری از یک سری بیماری‌های ویروسی یا باکتریایی انجام می‌شود ولی وقتی فردی به آن مبتلا می‌شود واکسیناسیون موثر نیست ولی در طب هومیوپاتی قبل از ابتلا می‌توان پیشگیری کرد و بعد از ابتلا نیز می‌توان آن را درمان کرد.
وی افزود: 65 درصد داروهای طب هومیوپاتی از منابع گیاهی و حدود 25 درصد آن از منابع حیوانی و بقیه آن از منابع معدنی تهیه می‌شود. بیشتر گیاهانی که در طب سنتی ایران خواص دارویی دارند در طب هومیوپاتی نیز استفاده می‌شود، بابونه در طب سنتی به عنوان آرامبخش استفاده می‌شود و در طب هومیوپاتی نیز برای افرادی که مضطرب هستند مورد استفاده قرار می گیرد.
جلالی تصریح کرد: این مکانیزم درمان مربوط به سه هزار سال پیش است. بقراط حکیم برخی از بیماری‌ها را با عامل بوجود آورنده آن درمان می کرد ولی این سیستم درمانی به طور جدی از 200 سال پیش توسط پزشک آلمانی به نام ساموئل هانمن بنیانگذاری شد. اولین داروی هومیوپاتی نیز از عصاره درخت گنه گنه استفاده شد که برای درمان مالاریا به کار می‌رفت. هم اکنون داروهایی مانند هیدروکسی کلوروکین از ماده موثره عصاره پوست درخت گرفته می‌شود.
این فوق دکترای طب هومیوپاتی اظهار کرد: در این سیستم درمانی که جزو سیستم‌های کل‌نگر است تمام علایم روحی روانی و جسمی بیمار را با هم در نظر می‌گیرند و مشابه‌ترین دارویی که در فرهنگ دارویی هومیوپاتی وجود دارد را انتخاب می‌کنند. با اين تجویزمکانیزم دفاعی بیمار تقویت شده و بیماری‌های روحی و روانی و جسمی فرد تقریبا با یک دارو برطرف می‌شود. بنابراین شرح حال گرفتن بیمار در طب هومیوپاتی بسیار مفصل است چون معتقدند در این طب هومیوپاتی یک بیمار با تمام بیماریهایش باید درمان شود ولی در طب رایج بیماریهای یک فرد بین متخصصان تقسیم می‌شود.
وی ادامه داد: تفاوت داروهای هومیوپاتی با طب رایج این است که در طب رایج مقدار ماده موثره تعیین کننده دارو است، در سیستم هومیوپاتی به جای مقدار ماده موثره از واژه توان استفاده می‌کنند به دلیل اینکه یکی از مهمترین مراحل تهیه داروی هومیوپاتی رقیق سازی دارو است و هرچه رقت دارو افزایش یابد دارو قویتر شده یا توان آن افزایش یافته است. قویتر کردن این دارو در اثر ضربه‌های شدیدی است که به آن وارد می‌کنند، خواص درمانی ماده موثره که می‌تواند گیاه باشد در اثر ضربه‌های شدید به مولکول آب منتقل شده و مولکول آب حامل اثرات درمانی می شود.
جلالی افزود: هر داروی هومیوپاتی خواص خود را به واسطه پیوند هیدروژنی مولکول‌های آب در خود ذخیره می‌کند بنابراین هرعامل فیزیکی مانند پرتو ماوراء بنفش، حرارت بالا، یخ زدگی، مواد غذایی با بوی فرار مانند نعناع و سیر که این پیوندها را تهدید کند باید از آن پرهیز شود، پرهیزهای موجود در این سیستم فقط تا زمانی اعمال می‌شود که بیمار اثرات درمانی را تجربه کند و بعد از آن نیاز به داروی هومیوپاتی و پرهیز غذایی یا دارویی ندارد.
وی خاطرنشان کرد: هم اکنون در مرکز تحقیقات علوم زیستی و پزشکی به صورت آکادمیک طب هومیوپاتی آموزش داده می‌شود. این طب نیز مانند سایر طب‌ها مورد سوءاستفاده افراد سودجو قرار گرفته است و بیماران باید حتما به پروانه مطب توجه کنند.
انتهاي پیام