PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : LCD ها چگونه كار مي كنند(به طور كامل)



x-ray
23-12-2004, 08:25
اگر از کاربران رايانه باشيد، احتمالا اسمهايي از قبيل مانيتور فلت و LCD ها را شنيده ايد. لغتهايي که امروزه به قدري باب شده اند که حتي کودکان 5 6ساله هم که گاهي آنها را به زبان مي آورند.
آيا صفحه هاي فلت ، LCDو پلاسمايي يکي هستند يا معاني جدايي دارند و ما از روي ناآگاهي آنها را به جاي هم به کار مي بريم؟

واقعيت اين است که اينها معاني متفاوتي هستند که برحسب اشتباه از آنها به صورت جايگزين استفاده مي کيم. احتمالا هر روزه از وسايل متفاوتي استفاده مي کنيم که شامل LCDها هستند.
رايانه هاي لپ تاپ ، برخي مانتيورها، ساعتهاي ديجيتالي ، اجاقهاي مايکروويو، دستگاه پخش سي دي و دستگاه هاي الکترونيکي فراوان ديگر شامل LCD ها هستند. براي تشخيص LCD بودن يک صفحه کافي است ، براي چند ثانيه انگشت خود را روي آن صفحه قرار دهيد و حرکت امواج را در ناحيه اطراف دستتان مشاهده کنيد.
البته اين کار به هيچ عنوان توصيه نمي شود. چرا که در درازمدت به مانيتور شما آسيب مي رساند. LCD يا Liquid Crystal Display به دليل مزيت هايي از قبيل نازک بودن ، وضوح بيشتر و مصرف برق کمتر متداول شده اند.
LCDها يا کريستال هاي مايع اولين بار در سال 1988از سوي يک گياه شناس اتريشي به نام فردريک رينيتز کشف شد. او مشاهده کرد زماني که يک ماده شبيه کلستريل را ذوب مي کند، اين مايع که در ابتدا تيره بوده و با بالا رفتن حرارت ، رنگ آن روشن مي شود پس از خنک کردن ، مايع قبل از تبلور نهايي به رنگ آبي تبديل مي شود.
از ساخت آزمايشي اولين LCDدر سال 1986، مدت 18سال مي گذرد. از آن هنگام سازندگان LCDها آن را به لحاظ تکنولوژيکي توسعه دادند و LCDها را از لحاظ تکنيکي به سطح بالايي رساندند و روند رو به رشد فناوري ساخت اين وسيله همچنان رو به فزوني است.
کريستال هاي مايع بسته به چگونگي تحريک و نحوه آرايش مولکول ها به گروه هاي مختلفي تقسيم مي شوند. اين نوع کريستال ها نسبت به تغيير دما و در بعضي موارد فشار واکنش نشان مي دهند و جهت گيري مولکولها در آنها از الگوي خاصي پيروي مي کند که اغلب يک منشا خارجي جهت دهنده دارد.
از شواهد برمي آيد که کريستال هاي مايع به حالت مايع نزديک تر هستند تا جامد. آنها مقادير متوسطي از گرما را دريافت مي کنند تا يک ماده مناسب را از يک حالت جامد به کريستال مايع تبديل کنند و فقط مقدار بيشتري گرما را براي تبديل همان کريستال مايع به حالت مايع واقعي دريافت مي کنند.
به خاطر اين که کريستال هاي مايع به درجه حرارت بسيار حساس هستند، انتخاب مناسبي براي کاربرد در دماسنج ها هستند. از اينجا دلايل وضوح صفحه مانيتور کامپيوتر لپ تاپ در يک هواي سرد يا در خلال يک روز داغ در کنار ساحل روشن مي شود. يک LCD وسيله اي است که از 4 الگو يا واقعيت فيزيکي بهره مي گيرد:
اول اين که نور مي تواند قطبيده شود، دوم اين که کريستال هاي مايع مي توانند منتقل شوند و نور قطبيده شده را تغيير دهند. سوم اين که ساختار کريستال هاي مايع مي توانند از سوي جريان الکتريکي تغيير يابند و آخرين مورد اين که مواد شفافي موجودند که قادرند جريان الکتريسيته را هدايت کنند.

سيستم LCD
دو نوع LCD در رايانه وجود دارد ؛ ماتريس غيرفعال passive matrix و ماتريس فعال LCD
.active matrixهاي ماتريس غيرفعال از يک شبکه ساده ، براي تامين شارژ پيکسل هاي موجود روي نمايشگر استفاده مي کنند. ايجاد شبکه درواقع يک مرحله پردازش است که با دو لايه شفاف آغاز مي شود.
به يکي از اين لايه ها ستون ها و به ديگري رديف هايي واگذار مي شود که از مواد هادي و شفاف ساخته مي شوند که معمولا از جنس اکسيد قلع هستند. ستونها و رديفها به مدارهاي مجتمع (IC ها) مرتبط مي شوند و زماني که شارژ از ستون يا سطر خارج شود، اين مدارها، کنترل خواهد شد.
مواد کريستال مايع مابين دو لايه شفاف قرار خواهد گرفت ، يک فيلم قطبيده به بخش خارجي از هر يک از اين لايه اضافه مي شود. سادگي سيستم ماتريس غيرفعال جالب است اما نواقصي نيز به همراه دارد، از جمله زمان پاسخ کوتاه و کنترل ولتاژ بدون دقت.
راحت ترين راه براي مشاهده زمان پاسخ کوتاه در يک LCDماتريس غيرفعال اين است که نشانگر ماوس را بسرعت از سمت صفحه نمايش به سمت ديگر حرکت دهيد. درحالتي که اين حرکت انجام مي شود به حالت سايه هايي که در پي نشانگر ظاهر مي شود، توجه کنيد.
کنترل ولتاژ با عدم دقت از توانايي ماتريس غيرفعال جلوگيري مي کند و در يک زمان تنها بر يک پيکسل تاثير مي گذارد. زماني که ولتاژ براي از هم باز کردن يک پيکس به کار گرفته مي شود، پيکس هاي اطراف آن نيز تا حدي از هم باز مي شود که باعث مي شود تصاوير تار به نظر آيد و کنتراست خود را از دست بدهد.
LCDهاي ماتريس فعال به TFTها وابسته هستند. اساسا TFTها ترانزيستورها و خازن هاي کوچک سوئيچ شونده هستند. آنها در يک ماتريس و روي يک لايه شفاف مرتب مي شوند. براي آدرس دهي يک پيکسل ، رديف مناسب سوييچ مي شود و سپس شارژ به ستون اصلي ارسال مي شود. خازن قادر به نگهداري شارژ تا به دوره تازه سازي بعدي است.
اگر دقيقا مقدار ولتاژي که براي يک کريستال تامين مي شود، کنترل گردد، خواهيد توانست آن را از هم باز کنيد. بيشتر نمايشگرهاي امروزي در هر پيکسل 256سطح روشنايي پيشنهاد مي کنند. فناوري LCDها بسرعت در حال رشد است.
اندازه نمايشگر محدود به مشکلات کنترل کيفيت مي شود که به سازنده هاي آنها برمي گردد. بتازگي شرکت اپل بزرگترين مانيتور LCDجهان را دراندازه 30اينچي به بازار عرضه کرد که کيفيت تصويري بسيار بالا دارد.
پس براي داشتن وضوح و کيفيت قابل توجه ،بايد بهاي زيادي بپردازيم

منبع : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

mamoti
01-03-2005, 00:34
دست شما درد نكنه اي ول 8)

Navid
01-03-2005, 10:28
ممنون x-ray جان

mahmood_electronic_bbc
01-04-2005, 16:02
چرا LCDهاكريستالهاي مايع( liquid crystal) ناميده مي‌شوند؟
به نظر مي‌رسد عنوان كريستال مايع تضادي به همراه داشته باشد؛ عبارت كريستال(crystal) تداعي كننده يك ماده جامد نظير كوارتز (معمولا به سختي يك سنگ) است، در حالي كه مايع متفاوت از كريستال است. در اين مطلب خواهيد فهميد كه چگونه كريستال مايع ترفندهاي جالبي مي‌زند و پي به تكنولوژي اساسي كه باعث مي‌شود LCDها كار كنند، خواهيم برد. همچنين خواهيد آموخت كه چگونه ويژگي‌هاي عجيب كريستال‌هاي مايع مورد استفاده واقع مي‌شوند تا نوع جديدي از شاتر(shutter) ايجاد شده و چگونه شبكه‌هاي اين شاترهاي ريز، باز و بسته مي‌شوند(تا مدلهايي ايجاد نمايد كه اعداد، كلمات و تصاوير را به نمايش دهند.)
تاريخچه LCDها
امروزه به هر كجا كه بنگريم LCDها را مي‌بينيم، رشد اين تكنولوژي مدت زماني را سپري نمود. زمان طولاني از زمان كشف كريستالهاي مايع به كثرت كاربردهاي اين وسيله طي شد تا اينكه ما از استفاده اين وسيله لذت ببريم.
كريستالهاي مايع اولين بار در سال 1888 توسط يك گياه‌شناس اطريشي به نام فردريك رينيتزر(Friedrinch Rreinitzer) كشف شد. او مشاهده كرد زماني كه يك ماده شبيه كلستريل را ذوب مي‌كند (اسيد بنزوئيك كلستريل)، در ابتدا يك مايع تيره بوده و سپس در صورتي كه درجه حرارت بالا رود، روشن مي‌شود. پس از خنك كردن، مايع قبل از تبلور نهايي به رنگ آبي تبديل مي‌شود.
از ساخت آزمايشي اولين LCD در سال 1968، مدت 80 سال مي‌گذرد. از آن هنگام سازندگان LCD گونه‌هاي ماهرانه و جالبي از اين وسيله را به لحاظ تكنولوژيكي توسعه دادند و LCDها را از لحاظ تكنيكي به سطح بالايي رساندند و روند رو به رشد تكنولوژي ساخت اين وسيله همچنان رو به فزوني است.
تاكنون مدل هاي متفاوتي از LCD ها مطرح و عرضه شده است :
- شركت IBM در سال 1981 مانتيورهاي CGA)Color Graphic Adapte) را معرفي كرد. مانتيورهاي فوق قادر به نمايش چهار رنگ با وضوح تصوير 320 پيكسل افقي و 200 پيكسل عمودي مي باشند.
- شركت IBM در سال 1984 مانيتورهاي EGA)Enhanced Graphiv Adapter) را معرفي كرد. مانيتورهاي فوق قادر به نمايش شانزده رنگ و وضوح تصوير 350 * 640 بودند.
- شركت IBM در سال 1987 سيستم VGA)Video Graphiv Array) را معرفي كرد. مانيتورهاي فوق قادر به نمايش 256 رنگ و وضوح تصوير 600 * 800 بودند.
- شركت IBM در سال 1990 سيستم XGA)Extended Graphics Array) را معرفي كرد. سيستم فوق با وضوح تصوير 600*800 قادر به ارائه 8/ 16 ميليون رنگ و با وضوح تصوير 768 * 1024 قادر به نمايش 65536 رنگ است . اغلب صفحات نمايشگر كه امروزه در سطح جهان عرضه مي گردند ، UXGA)Ultra Extended Graphics Array) استاندارد را حمايت مي نمايند. UXGA قادر به ارائه 8 / 16 ميليون رنگ با وضوح تصوير 1200 * 1600 پيكسل است .

كريستالهاي مايع( liquid crystals)
همه ما مي‌دانيم كه ماده داراي سه حالت عمومي است؛ جامد، مايع و گاز. مولكولهاي جامدات هميشه و در همان محلي كه قرار دارند موقعيت خودشان را نسبت به بقيه حفظ مي‌كنند.
مولكولهاي موجود در مايعات برعكس جامدات هستند و قادرند وضعيت خودشان را تغيير دهند و در يك حالت غير عادي وجود دارند؛ در صورتي كه مواد فراواني هستند كه در يك حالت غير عادي وجود دارند؛ يعني به نوعي شبيه به يك مايع و نيز شبيه يك جامد! هستند. زماني كه مواد در اين حالت قرار مي گيرند، مولكولهايشان گرايش دارند كه وضعيت خودشان را حفظ نمايند. شبيه مولكولهاي موجود در يك جامد. اما به طرف موقعيت‌هاي متفاوت نيز در حركت خواهند بود. شبيه مولكولهاي موجود در مايع. اين توضيحات بدين خاطر ذكر شد كه به اين نكته اشاره شود كه كريستالها هم مايع، جامد و يا مايع هستند.
بنابراين آيا كريستالهاي مايع شبيه جامدات عمل مي‌كنند يا مايعات و يا شبيه چيز ديگري؟
از شواهد بر مي‌آيد كه كريستالهاي مايع به حالت مايع نزديك‌تر هستند تا جامد. آنها مقادي متوسطي از گرما را دريافت كرده تا يك ماده مناسب را از يك حالت جامد به كريستال مايع تبديل كنند و فقط مقدار بيشتري گرما را جهت تبديل همان كريستال مايع به حالت مايع واقعي دريافت مي‌كنند. به خاطر اين كه كريستالهاي مايع به درجه حرارت بسيار حساس هستند، آنها براي ساختن دماسنجها و ... كاربرد دارند. دليل اينكه چرا صفحه نمايش يك كامپيوتر لپ‌تاپ در يك هواي سرد يا در خلال يك روز داغ در كنار ساحل به خوبي نمايش مي‌دهد، به خاطر همين كريستالها مي‌باشد!.
همانگونه كه انواع زيادي از جامدات و مايعات وجود دارد، انواع زيادي از مواد داراي خاصيت كريستال مايع نيز موجود است. بدليل حرارت و طبيعت مواد، كريستالهاي مايع در چندين حالات متفاوت مي‌توانند باشند. در اين مطلب درباره حالت نماتيك(nematic) از كريستالهاي مايع صحبت خواهيم كرد.
يك مشخصه از كريستالهاي مايع اين است كه تحت تاثير جريان الكتريكي قرار مي‌گيرند. يك نوع ويژه از كريستال مايع نماتيك، نماتيكهاي بهم تابيده (TN)ناميده مي‌شود. پراكندن يك جريان الكتريكي به اين كريستالهاي مايع، آنها را به درجات متنوعي بسته به مقدار ولتاژ جريان، از بهم تابيدگي خارج مي‌سازد. LCDها از اين كريستالهاي مايع استفاده مي‌كنند، به خاطر اينكه به جريان الكتريكي به عنوان كنترل گذر نور واكنش نشان مي‌دهند.
انواع كريستالهاي مايع
بيشتر مولكولهاي كريستال مايع به شكل تركه هستند و در گروه‌هاي ترموتروپيك(thermotropic) و ليتروپيك(lytrotropic) هستند. كريستالهاي مايع ترموتروپيك براي تغييرات در درجه حرارت يا در بعضي حالات، در فشار واكنش نشان مي‌دهند. واكنش كريستال مايع ليتروپيك كه در ساخت صابون و مواد پاك كننده استفاده مي‌شود، بستگي به نوع حلالي دارد كه مخلوط مي‌شوند. كريستالهاي مايع ترموتروپيك يا از نوع ايزوتراپيك(isotropic) و يا نماتيك(nematic) هستند. تفاوتهاي كليدي اين دو در اين است كه مولكولها در مواد كريستالهاي مايع از نوع ايزوتراپيك در آرايش، بدون ترتيب هستند، در حالي كه نماتيك‌ها داراي نظم تعريف شده‌اي بوده وداراي مدل هستند.
در حال نماتيك، كريستالهاي مايع مي‌توانند بيشتر در راهي كه مولكولها خودشان جهت‌گيري مي‌كنند طبقه بندي شوند. سماتيك، لايه‌هايي از مولكولها را ايجاد مي‌كند. تعداد فراواني از حالات سماتيك موجود است، نظير سماتيك نوع c كه مولكولها در يك لايه به يك زاويه‌اي از لايه قبلي زاويه‌دار مي‌شوند. حالت متداول ديگر حالت كلستريك (cholestric) مي‌باشد كه به نماتيك كايرال (chiral nematic) نيز شهرت دارد؛ در اين حالت مولكولها تا اندازه‌اي از يك لايه به لايه ديگر منحرف مي‌شوند و در يك ساختار مارپيچي شكل مي‌گيرند.
كريستالهاي مايع فروالكترونيك (FLC) (4)
از مواد كريستال مايع استفاده مي‌كنند كه داراي مولكولهاي كايرال هستند و در يك نظم سماتيك نوع C هستند. به خاطر اينكه طبيعت مارپيچي از اين مولكولها اجازه زمان پاسخ سوييچ ميكروثانيه‌اي را مي‌دهد، به طور اخص FLCها را براي نمايشگرهاي پيشرفته، مناسب مي‌سازد. كريستالهاي مايع فروالكترونيك با سطح مقاوم(SSFLC) (5) فشار كنترل شده را از طريق استفاده از سطح شفاف بكار مي‌گيرد؛ از حالت مارپيچي مولكولها، براي ايجاد سوييچ سريعتر جلوگيري مي‌كند.

ايجاد يك LCD ساده
تركيب 4 نكته زير امكان LCDها را فراهم مي‌سازد:
* نور مي‌تواند پلاريزه شود.
* كريستالهاي مايع مي‌توانند منتقل شوند و نور پلاريزه شده را تغيير دهند.
* ساختار كريستالهاي مايع مي‌توانند توسط جريان الكتريكي تغيير يابند.
* مواد شفافي موجودند كه قادرند جريان الكتريسيته را هدايت كنند.
يك LCD وسيله‌اي است كه اين 4 الگو را بكار مي‌گيرد. براي ايجاد يك LCD دو بخش شفاف پلاريزه شده بايد در اختيار باشد. يك پليمر خاصي كه شيارهاي ميكروسكوپي در سطح ايجاد مي‌كند و در كنار بخش شفافي كه فيلم پلاريزه شده بر روي آن نيست، كشيده مي‌شود. شيارها بايستي در همان جهتي كه فيلم پلاريزه مي‌شود، باشند. سپس نوبت افزودن روكشي از كريستالهاي مايع نماتيك به يكي از فيلترها مي‌باشد. شيارها اولين لايه از مولكولها براي تنظيم كردن (با جهت -----) را سبب مي‌شود. سپس دومين قطعه از بخش شفاف با فيلم پلاريزه شده در جهت زاويه راست به اولين قطعه اضافه مي‌شود. هر لايه متوالي از مولكولهاي TN، بتدريج منحرف مي‌شوند تا اينكه فوقاني‌ترين لايه در يك زاويه 90 درجه تا انتها باشد و فيلترهاي بخش شفاف پلاريزه شده را به هم جفت مي‌كند.
چنانچه نور به اولين ----- برخورد كند آن پلاريزه مي‌شود و چنانچه نور از ميان لايه‌هاي كريستالهاي مايع بگذرد مولكولهاي سطح نور ارتعاش پيدا مي‌كند و براي جور شدن زاويه‌شان تغيير مي‌يابد. در صورتي كه نور به دورترين جهت از مواد كريستال مايع برسد آن در همان زاويه (در لايه پاياني مولكولها) مرتعش مي‌شوند. اگر آخرين لايه با دومين ----- شفاف پلاريزه شده همخواني داشته باشد نور گذر خواهد كرد.
اگر ما يك شارژ الكتريكي را براي مولكولهاي كريستال مايع به كار گيريم آنها از هم باز خواهند شد. زماني كه آنها مرتب شدند زاويه نوري كه از ميان آنها مي‌گذرد تغيير مي‌يابد و بنابراين زماني نمي‌گذرد كه با زاويه ----- پلاريزه شده فوقاني يك جور در خواهد آمد در نتيجه هيچ نوري از ميان ناحيه‌اي ازLCD كه آن ناحيه را تيره‌تر از نواحي اطراف مي‌كند، عبور نمي‌كند.
ساخت يك LCD ساده، آسان است. اين كار مي‌تواند با قرارگيري سطح شفاف(شيشه‌اي) و كريستالهاي مايع كه قبلا به آنها اشاره شده است و با افزودن دو الكترود شفاف به آن آغاز شود. به عنوان مثال تصور كنيد كه شما مي‌خواهيد كه ساده‌ترين LCD ممكن را فقط با يك الكترود بر روي آن ايجاد كنيد. لايه‌ها شبيه شكل 2 خواهند بود.
اين LCD كه به آن پرداخته مي‌شود ساده و مقدماتي است. در قسمت پشت، يك آينه است(A)، اين آينه كار انعكاس نور LCD را بر عهده دارد. بعد از اين يك بخش شفاف (B) با فيلم پلاريزه شده بر روي بخش انتهايي و يك سطح الكترود (C) كه از اكسيداينديم ساخته مي‌شود، اضافه مي‌شود. يك سطح تمام فضاي LCDرا مي‌پوشاند. بالاي آن لايه‌اي از ماده كريستال مايع است(D)، بعد از اين لايه بخش ديگري از سطح شفاف وجود دارد(E)؛ با الكترودي به شكل مستطيلي در بخش انتهايي و در قسمت فوقانيLCD، فيلم پلاريزه شده و ديگري(F) هست كه نسبت به اولي در زاويه راست وجود دارد.
الكترود به يك منبع تغذيه وصل مي‌شود(شبيه يك باتري)، زماني كه جرياني نباشد، نور از رو به روي LCD وارد مي‌شود و به سادگي به آينه برخورد كرده و به حالت اول خويش برمي‌گردد. زماني كه باتري جريان لازم را براي الكترودها فراهم مي‌سازد، كريستالهاي مايع مابين الكترود سطح مشترك و الكترود مستطيلي شكل، نور را در آن ناحيه، از عبور كردن متوقف مي‌كنند. اين عمل باعث مي‌شود كه LCD مستطيل را به صورت يك ناحيه تيره نشان دهد.
توجه داشته باشيد كه LCD ساده مورد نظر شما به يك منبع نور خارجي نياز دارد. مواد كريستال مايع هيچ نوري از خودشان ساطع نمي‌كنند. LCDهاي كوچك و ارزان غالبا منعكس كننده هستند؛ يعني چيزي را كه نمايش مي‌دهند، بايستي نور را از منابع نور خارجي انعكاس دهند. به عنوان نمونه در مورد LCD يك ساعت، اعداد بر روي صفحه نمايش داده مي‌شود؛ جايي كه الكترودهاي كوچك، كريستالهاي مايع را شارژ مي‌كنند، بنابراين نور از ميان فيلم پلاريزه منتقل نمي‌شود.
بيشتر نمايشگرهاي كامپيوتر توسط لامپ‌هاي فلورسنت داخلي، روشنايي توليد مي‌كنند؛ كنار، بالا و يا پشت LCD يك سطح انتشار سفيد در پشت LCD نور را هدايت كرده و آن را پخش مي‌نمايد. در اين مسير از ميان فيلترها، لايه‌هاي كريستال مايع و لايه‌هاي الكترود، مقادير زيادي از اين نور از دست مي‌رود (گاهي اوقات بيش از نيمي از آن.)
در اين مثال، شما يك سطح الكترود مشترك و يك الكترود داريد كه كنترل مي‌كند كريستالهاي مايع به يك شارژ الكتريكي پاسخ دهد. اگر لايه طوري در اختيار گرفته شود كه شامل تعداد بيشتري الكترودهاي منفرد باشد مي‌توان نمايشگرهاي پيشرفته‌تري ساخت.

سيستم LCD
LCDهاي از نوع سطح مشترك يا (common-plane-Based) براي نمايشگرهاي معمولي مناسب است؛ نياز دارد همان اطلاعات را از نو به كرات نمايش دهد. ساعت و تايمرهاي مايكروويو در اين مجموعه جاي دارند. هر چند نمايشگر با نوع الكترود و با فرمت شش ضلعي از قبل براي اين نمايشگرها معمول بود و لي تقريبا امكان شناخت با هر شكل ديگري وجود دارد. براي رويت شكلهاي الكترودها مي‌توانيد به كارتهاي بازي، ماشينهاي مراسلات و… مراجعه كنيد.
دو نوع اصلي از LCD در كامپيوترها وجود دارد؛ ماتريس غير فعال( passiv matrix) و ماتريس فعال (active matrix) LCD هاي ماتريس غير فعال از يك شبكه ساده، براي تامين شارژ پيكسلهاي موجود بر روي نمايشگر استفاده مي‌كنند. ايجاد شبكه در واقع يك مرحله پردازشي است. آن با دو لايه شفاف آغاز مي‌شود. به يكي از اين لايه‌ها ستونها و به ديگري رديف‌هايي واگذار مي‌شود كه از مواد هادي و شفاف ساخته مي‌شود؛ اينها معمولا اكسيداينديم قلع هستند. ستونها و رديفها به مدارات مجتمع(ICها) مرتبط مي‌شوند و زماني كه شارژ از ستون يا سطر خارج شود با اين مدارات، كنترل خواهد شد. مواد كريستال مايع مابين دو لايه شفاف ذكر شده قرار خواهد گرفت؛ يك فيلم پلاريزه به بخش خارجي از هر يك از اين لايه اضافه مي‌شود.
سادگي سيستم ماتريس غيرفعال جالب است اما نواقصي نيز به همراه دارد؛ از جمله زمان پاسخ كوتاه و كنترل ولتاژ بدون دقت. زمان پاسخ به توانايي LCD براي تازه‌سازي(refresh) نمايش تصوير بر مي‌گردد. راحت‌ترين راه براي مشاهده زمان پاسخ كوتاه در يك LCD ماتريس غير فعال اين است كه نشانگر ماوس را به سرعت از سمت صفحه نمايش به سمت ديگر حركت دهبد؛ در حالتي كه اين حركت انجام مي‌شود به "سايه"هايي كه در پي نشانگر ظاهر مي‌شود توجه كنيد. كنترل ولتاژ با عدم دقت از توانايي ماتريس غير فعال جلوگيري مي‌كند و در يك زمان تنها بر يك پيكسل تاثير مي‌گذارد. زماني كه ولتاژ براي از هم باز كردن يك پيكسل بكار گرفته مي‌شود، تصاوير پيكسلهاي اطراف نيز تا حدي از هم باز مي‌شود كه باعث مي‌شود تصاوير تار به نظر آمده و كنتراست خود را از دست بدهد.
LCDهاي ماتريس فعال به TFTها وابسته هستند. اساسا TFTها ترانزيستورها و خازنهاي كوچك سوييچ شونده هستند. آنها در يك ماتريس و بر روي يك لايه شفاف مرتب مي‌شوند. براي آدرس‌دهي يك پيكسل، رديف مناسب سوييچ شده و سپس شارژ به ستون اصلي ارسال مي‌شود. خازن قادر به نگهداري شارژ تازه به دوره تازه‌سازي بعدي مي‌باشد. اگر دقيقا مقدار ولتاژي كه براي يك كريستال تامين مي‌شود كنترل گردد، خواهيد توانست آن را از هم باز كنيد(فقط براي گذر مقداري از نور)، بيشتر نمايشگرهاي امروزي در هر پيكسل 256 سطح روشنايي پيشنهاد مي‌كنند.


پيشرفت‌هاي LCD
تكنولوژي LCD مدام در حال رشد است. LCDهاي امروزي چندين گونه از تكنولوژي كريستال مايع را بكار مي‌گيرند كه شامل اين موارد هستند: (7)STN، (8)DSTN ، (10) FLC و (10)SFLC .
اندازه نمايشگر محدود به مشكلات كنترل كيفيت(QC) مي‌شود كه به سازنده‌هاي آنها برمي‌گردد. جهت افزايش اندازه نمايشگر سازنده‌ها بايستي پيكسلها و ترانزيستورهاي بيشتري به محصول اضافه كنند. چنانچه آنها تعداد پيكسلها و ترانزيستورها را اضافه كنند شانس وجود ترانزيستورهاي با كيفيت پايين را افزايش مي‌دهند. سازندگان بزرگ LCD غالبا در حدود 40 درصد از آنها در خط توليد خود رد مي‌كنند. سطح برگشتي‌ها مستقيما بر روي قيمت LCD اثر گذار خواهد بود؛ چون فروش LCDهاي خوب قيمت ساخت (چه جنس خوب و چه بد آن ) را پوشش مي‌دهد. تنها، پيشرفت در ساخت، به خريد نمايشگر‌هايي كه قدرت خريدش براي
مشتريان امكان پذير است. در تعداد بسيار زياد منجر مي‌شود


به اميد اينكه تونسته باشم كمكي به دوستان خودم كرده باشم
MAHMOOD_ELECTRONIC_BBC@YAHOO.COM

Mohammad
01-04-2005, 17:17
ممنون داش محمود :wink:

rasool_bbc
02-04-2005, 21:11
مرسي از مقالاتت محمود جون (همسايه خودمونه ديگه) :!:

safir_filthy
24-01-2006, 23:43
LCD ها ابزاري براي نمايش اطلاعاتي هستند که شامل حروف و اعداد و همچنين برخي کاراکترهاي گرافيکي مي شود. بطور معمول در تجربيات اوليه در نمايش اطلاعات ديجيتال از نمايشگر هاي هفت قسمتي (seven segment) استفاده مي شود که اين نمايشگرها فقط ارقام (0 تا 9) و بعضي حروف مثل A b C را بصورت نه چندان زيبا نمايش مي دهند. اما با بکار گيري LCD اطلاعات را بصورت زيبا و کاملتر مي توان نمايش داد. البته استفاده از LCD براي مدارات ساده توصيه نمي شود و عموما آنرا همرا با ميکروکنترلر يا CPU ها بکار مي برند.
چيزي که از آن بعنوان LCD ياد مي شود درواقع يک صفحه نمايشگر LCD مانند صفحه ماشين حساب است که همراه با آي سي کنترلر و مدارهاي جانبي اش و عموما با لامپ پشت صفحه در يک بسته پيش ساخته عرضه مي شود.
همانطور که گفته شد LCD داراي يک کنترلر است که با فرستادن اطلاعات به آن اين اطلاعات را در صفحه اي که عموما به چند سطر و ستون تقسيم شده نمايش مي دهد. مثلا براي نمايش حرف "M" کافيست کد اسکي اين حرف را طبق يک پروتکل ساده به LCD ارسال کنيم. همچنين مي توان دستوراتي از قبيل پاک کردن صفحه نمايش، جابجايي مکان نما، خاموش روشن کردن مکان نما و غيره را نيز به LCD ارسال کرد.
LCD ها از طريق مقدار اطلاعاتي که ميتوانند در صفحه نمايش بدهند انتخاب و خريداري مي شوند. انواع معمول آن عبارتند از 16 ، 20 ، 32 و 40 کاراکتر در هر خط در 1 يا 2 يا 4 سطر. مثلا 2 در 16 يعني صفحه داراي دو خط و هر خط 16 کاراکتر است. همچنين LCD موردنظر ميتواند همراه با لامپ پشت صفحه (Back light) يا بدون آن انتخاب شود. LCD ها کاراکتر ها را در ماتريس هاي 5x7 pixel نمايش مي دهند. در تصوير زير يک نمونه 2 در 16 مشاهده مي شود:

نماي پشتي:
تقريبا همه LCD ها داراي 16 پايه هستند که 8 خط آن مربوط به فرستادن يا خواندن داده ها يا دستورالعمل ها مي باشد. پايه هاي ديگر خطوط کنترل و ولتاژهاي تغذيه مي باشند. ليست کامل خط ها بقرار زير است:
شماره و نام خط
عملکرد
1- Vss
زمين
2- Vcc
ولتاژ 5 ولت براي کنترلر
3- Vee
ولتاژ تنظيم درخشندگي(contrast)
4- RS
انتخابگر ثبات دستور / داده
5- RW
انتخابگر خواندن / نوشتن
6- Enable
فعال کننده
7-14 Bus
8 خط گذرگاه داد يا دستور
15-ولتاژ 5 ولت براي لامپ پشت صفحه
16-زمين براي لامپ پشت صفحه
vee : براي تنظيم درخشندگي کاراکترها بکار مي رود که بايد ولتاژي بين صفر و 5 ولت به اين پايه اعمال نمود. براي بيشترين درخشندگي اين پايه را به زمين متصل کنيد.

انتخابگر ثبات داده / دستور مشخص مي کند که چه چيزي به LCD فرستاده مي شود. اگر اين خط صفر باشد کنترلر LCD بايت موجود روي خطوط 7 تا 14 را بعنوان يک دستور تلقي کرده و اگر اين پايه يک باشد اطلاعات را بعنوان يک کد اسکي که بايد کاراکتر معادل آنرا نمايش دهد در نظر مي گيرد.

انتخابگر خواندن / نوشتن جهت اطلاعات را نشان مي دهد. اگر اين پايه صفر باشد اطلاعات به LCD ارسال مي شود و اگر يک باشد عمل خواندن از LCD صورت مي گيرد.

فعال کننده: براي هر دستور يا داده اي که به LCD ميفرستيم يا ميخواهيم از آن بخوانيم بايد يک پالس پائين رونده (يعني تغيير از سطح يک به صفر) را به اين پايه اعمال کنيم تا دستور يا داده بوسيله کنترلر LCD پردازش شود.

در خطوط 7 تا 14 خط 7 کم ارزشترين بيت(LSB) و خط 14 پر ارزش ترين بيت (MSB) مي باشد.

در صورت تمايل به روشن کردن لامپ پشت صفحه ولتاژ 5 ولت را به پايه 15 اعمال و پايه 16 را به زمين متصل مي کنيم.

براي آزمايش مي توان LCD را به پورت چاپگر متصل و اطلاعاتي را به آن ارسال نمود. در اين حالت بطور معمول خطوط داده پورت به خطوط 7 تا 14 و سه خط کنترلي به پايه هاي 4 تا 6 اتصال داده مي شود توجه داشته باشيد که ولتاژ تغذيه و لامپ پشت صفحه LCD توسط منبع خارجي تامين مي شود.
روش فرستادن يک کاراکتر:
خط خواندن نوشتن را صفر کنيد تا نوشتن انتخاب شود.
خط داده / دستور را يک کنيد تا داده انتخاب شود.
کد اسکي کاراکتر مورد نظر را روي خطوط D0 تا D7 قرار دهيد.
خط انتخاب را ابتدا يک و سيس صفر کنيد. حداقل 450 نانو ثانيه بايد اين خط را صفر نگه داريد تا داده پردازش شود. بعد از آن حالت خط تاثيري نخواهد داشت.
منبع :
سايت :آمل تک