PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : شناخت فرهنگها، آیین و رسوم دیگر کشورها



Lady parisa
01-11-2011, 13:33
با سلام
اگرچه توی دنیای امروز یه خبر و یا دونستن یه مطلب به سادگی برای هر سن و سال و زن یا مردی ممکن شده! اما دسترسی راحت به اون مطلب هم از اهمیت بالایی برخورداره!
با اجازه از اساتید و مدیران این انجمن!و با صلاحدید ایشان! این تاپیک رو ایجاد کردم تا بتونیم رسوم و آئین دیگر مردمان این کره خاکی رو برای هم بیشتر معرفی کنیم!
:11:

***هالووین:***

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جشن هالووین که از دوهزار سال قبل تاکنون در چنین روزی میان غربیان برگزار می‌شود، بیان کننده اعتقاد پیشینیان آنان به جهان آخرت است. آخرین روز ماه اکتبر (نهم آبان ماه) زمان برگزاری یکی از جشن‌های مذهبی در کشورهای اروپایی و آمریکایی است که به نام هالووین (Halloween) یعنی روز همه مقدسین معروف است. بنیانگذاران این جشن قوم سلتی بودند که سال‌ها پیش از میلاد مسیح در ایرلند و شمال فرانسه زندگی می‌کردند. به روایت این قوم آغاز سال میلادی اول نوامبر است و با این اعتقاد آخرین شب سال یعنی سی و یکم اکتبر را زمان یادآوری از ارواح درگذشتگان قرار دادند و به این ترتیب جشنی برپا می‌کردند، همگی دور هم جمع می‌شدند، آتش می‌افروختند، قربانی می‌کردند و هر کس هر غذایی داشت با دیگران قسمت می‌کرد و همگی بر سر یک سفره می‌نشستند چراکه بر این باور بودند که در این شب راه میان دو جهان باز می‌شود و ارواح درگذشتگان‌شان نیز در این جمع حاضر می‌شوند و ارتزاق می‌کنند؛ پس کسانی که با سخاوت بیشتری در این جشن شرکت می‌کردند مورد شفاعت درگذشتگان نزد خداوند قرار گرفته و تا پایان آن سال از گزند بدی‌ها و بلاها در امان می‌ماندند.

از دیگر مراسمی که در این بخش برگزار می‌شد که البته هر کدام بعدها تغییر کرده و به شکلی کاملاً دگرگون درآمد، می‌توان به این موارد اشاره کرد: پوشیدن لباس‌هایی از پوست سر حیوانات، پیشگویی توسط کشیشان، خوردن سیب که سمبل پومانا (خدای میوه و درخت) بود و بردن باقی مانده‌های آتش و خاکستر به خانه‌ها با این نیت که آنها را از بدی‌ها و از سرمای زمستانی که در پیش بود در امان بدارد. در انتها کشیش‌ها با شب زنده‌داری، دعا و نماز آخرین شب سال را به پایان برده و ارواح مقدس را از برزخ به بهشت رهمنون می‌کردند. پس از گذشت سالیان دراز و با حمله رومی‌ها به این منطقه آیین هالووین دچار تغییراتی شد که ورود مسیحیان کریستین به این سرزمین و اختلاط عقاید آنها به یکدیگر در این تغییرات بی‌تأثیر نبود تا آنجا که کم‌کم «شب همه مقدسین» دیگر تنها متعلق به ارواح پاک نبود بلکه شیاطین و ارواح خبیثه را نیز در این جشن حاضر می‌دانستند. از این رو برخی از مردم در جشن هالووین لباس‌های عجیب و ترسناک می‌پوشیدند تا در برابر ارواح گناهکار ایستادگی کنند و به شکلی نمادین آنها را ترسانده و از میان خود برانند. رفته رفته با شکل گیری زندگی شهری، کشاورزان تنها قشری شدند که مصرانه این جشن را برگزار می‌کردند و برای آن به در خانه‌ها می‌رفتند و طلب غذا و خوراک برای پذیرایی در جشن می‌کردند. در همین دوران موضوع تریت (رفتار نیک: treat) و تریک (حیله و نیرنگ: trick) پیش آمد، به این صورت که اگر کسی سخاوت به خرج می‌داد و چیزهای بیشتری به هالووین اهدا می‌کرد برای او یک کار نیک انجام می‌دادند و هر کس کالا یا خوراک قابل توجهی نمی‌داد او را به سخره و بازی می‌گرفتند. اوایل سده ۱۹ بسیاری از ایرلندی‌ها به آمریکا مهاجرت کردند و به این ترتیب بسیاری از آیین‌ها و اعتقاداتشان بار دیگر دچار تغییر و تحول شد به عنوان مثال آمریکایی‌ها حضور شیاطین و ارواح گناهکار در هالووین را بیشتر مورد استقبال قرار دادند و بیشتر سمبل‌هایی که برای آن در نظر گرفتند ترسناک و خشن بود تا آنجا که شرارت و شیطنت در این شب کاملاً عادی و معمولی به نظر می‌رسید. گاه پیش می‌آمد که راه مردم را می‌بستند، به در خانه‌ها سبزی و میوه پرتاب می‌کردند، با سنگ و کلوخ دودکش خانه‌ها را مسدود می‌کردند و دیگران را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند با این عنوان که این اتفاقات ناشی از حضور ارواح موذی و شیاطین است و آنها هستند که مرم را «تحریک» می‌کنند. این اعمال باعث شد برگزاری هالووین در آمریکا برای مدتی متوقف و مسکوت بماند و پس از آن برای اولین بار به طور رسمی در سال ۱۹۲۰ به شکلی متعادل در آمریکا، هالووین جشن گرفته و به عنوان یک روز مذهبی شناخته شد. هر چند که باز هم این مراسم با آنچه در ذهن و نیت پدیدآورندگان قدیمی آن بود بسیار متفاوت برگزار شد.

هالووین در کشورهایی چون ایرلند و اسکاتلند همچنان یکی از روزهای مذهبی و محترم به شمار می‌رود و با برگزاری این جشن کم‌کم به استقبال کریسمس و میلاد عیسی می‌روند.
:27:

Lady parisa
07-12-2011, 10:42
شاهرود

شاید برایتان جالب باشد که مردم شاهرود ، در روز پنجم محرم مراسم ویژه ای را با نام یا عباس یا عباس دارند که نمونه مشابه آن در هیچ کجای کشور ندارد !

مردم شاهرود در روز پنجم محرم به ‌یاد جانفشانی‌های حضرت ابوالفضل‌العباس (ع)، آیین طوق بندان(علم‌بندان) را با شور و احساسات مذهبی خاصی برگزار می‌کنند.

این آیین طبق آداب و سنتهای قدیمی همه ساله در عصر روز پنجم ماه محرم با به راه افتادن دسته‌های چاوش خوانی و سینه‌زنی با حضور انبوه عزاداران حسینی در محدوده بافت قدیمی شهر شاهرود برگزار می‌شود.

سنت عزاداری روز پنجم محرم به یاد جانفشانی‌های حضرت ابوالفضل‌العباس(ع) و با فریادهای “یا عباس، یا عباس” از گذشته دور در شاهرود مرسوم بوده است و در بین مردم شاهرود احترام واعتبار ویژه ای دارد.

مردم شاهرود با برپایی این آیین نمادین نشان می‌دهند که اگر در هنگام شهادت علمدار کربلا نبودند که به یاریش بشتابند امروز همه آماده‌اند تابه یاد آن روز علم حضرت ابوالفضل‌العباس (ع) را برافراشته نگاه دارند.

تکیه بازار شاهرود که به “تکیه زنجیری” معروف است و از بزرگترین تکایای این شهر به حساب می‌آید وظیفه جمع‌آوری طوقها و برگزاری دسته طوق‌بندان را بر عهده دارد.

شهر شاهرود از حوالی ظهر روز پنجم محرم یکپارچه تعطیل و سیاه پوش است و ازدحام جمعیت عزاداران در مقابل مدرسه قلعه این شهر و خیابان شهید صدوقی (مزار) به گونه‌ای است که تمامی خیابانها و کوچه‌های منتهی به محل مراسم مملو از جمعیت می‌شود.

چندین هیات عزادار حسینی تا پیش از برپایی ” طوق بندان” با اجرای آیین خاص سینه‌زنی و مداحی و در میان ماتم و اندوه به انبوه جمعیت حاضر در این مکان می‌پیوندد

منبع: شهوار دات نت

محرّم در بروجرد ( لرستان ) مراسم سوگواری تاسوعا وعاشورا

محرّم در بروجرد: بروجردی ها توجه خاصی به مراسم سوگواری در ماه محرم دارند و بویژه در دهه اول این ماه شهر بروجرد میهمانان زیادی را به خود جلب می کند که مشتاق دیدن کارهای گروهی و مراسم محلی تاسوعا و عاشورا هستند.برپایی سقاخانه، تکیه و روضه از کارهای رایج این ایام است هرچند فعالیت های کوچک و بزرگ فراوانی در این ایام انجام می شود. به هرحال مراسم محرم شامل بخش های مختلفی است:



چهل منبر



. در غروب و شامگاه تاسوعا، بسیاری از مردم و بویژه کسانی که در شبهای قبل سقاخانه داشته اند درهای خانه خود را به روی مردم باز می کنند و سینی بزرگی در ورودی خانه یا حیاط می گذارند و در آن به یادبود شهدای کربلا شمع روشن می کنند و با نوشیدنی و دیگر نذورات از میهمانان پذیرایی می کنند. بسیاری از زنان و مردان با تهیه چهل شمع، با پاي برهنه و بدون اين كه با كسي صحبت كنند از این خانه به آن خانه رفته و شمع های خود را در چهل سقاخانه مي گذارند. با این کار ضمن عزاداری، حاجات و خواسته های خود را نیز یادآوری می کنند و از امام حسین و یارانش شفاعت می طلبند. این آئین به چهل منبر مشهور است.

سینه زنی و زنجیرزنی



. هیات های سینه زن و زنجیر زن بروجرد، فعالترین و پرطرفدارترین دسته های عزاداری این شهر و روستاها و مناطق اطراف هستند.

هیات های زنجیرزن بصورت قطاری در دو صف موازی حرکت می کنند و باز هم به ترتیب از افراد سالخورده تا نوجوانان مرتب می شوند. چندین طبل و سنج زن مسئول ریتم بخشیدن و هماهنگ کردن زنجیرزنان هستند. لباس زنجیرزنی یک پیراهن سیاه ضخیم و بلند است که تا سر زانو ادامه می یابد و پشت آن دو دریچه همیشه باز دارد که محل برخورد زنجیر به بدن است. با رسیدن به هیات های دیگر، عزاداران به نشانه احترام زنجیرهای خود را بالا گرفته و تکان می دهند و همزمان یا حسین می گویند.

موسیقی محرم. موسیقی محرم بطور خاص بازتاب موسیقی محلی است. آوازهای معروف به دشتی یا دشتی لری بسیار گسترده اند و عمدتا با نی یا سرنا همراه می شوند که حزن زیادی دارند. در ایام تاسوعا و عاشورا نیز همین سازها به همراه دهل مورد استفاده هیات ها قرار می گیرند و عبور دسته جات عزادار از خیابانها با پخش نوحه ها و آوازهای دشتی و همراهی ساز انجام می گیرد.

تکیه بندی.

عبارت است از ترتیب دادن چادر بزرگی در صحن یا حیاط یک خانه یا در پیاده روی خیابان. تکیه محلی برای اجتماع عزاداران است و عمدتا با نقاشی ها و شعرهایی در مدح امامان و نیز با پارچه های سبز و مشکی تزئین می شود. تکیه های قدیمی تر با برپا ردن خیمه های سایبانی بسیار بزرگ و دایره مانند در حیاط مساجد، حسینیه ها و خانه های مهم برپا می شدند. برخی از این چادرها به نحو بسیار زیبایی نقاشی و خطاطی شده بودند. اوج این هنر مربوط به دوره قاجار و اوائل پهلوی است.

نذر چراغ.

یکی از آداب تاسوعا و عاشورا نذر کردن چراغ برای سقاخانه هاست. به این نحو که معمولا از سقاخانه های مشخصی که ویژه این کار است چراغی با اجازه صاحبخانه بر می دارند و نذر می کنند که با برآورده شدن حاجاتشان مثلا ده چراغ جایگزین آن کنند. در برخی مواقع به جای چراغ از کالاهای دیگر بویژه لیوان و استکان که مورد استفاده هیاتها و سقاخانه هاست استفاده می شود.

پرده خوانی.



نوعی حماسه سرایی و نقالی است که طی آن راوی، در یک محل عمومی نظیر صحن یک امامزاده یا گورستان، بساط می گسترد و پرده بزرگی را به درختان یا دیوار می آویزد. این پرده تصویرهای مختلفی از قیام عاشورا و حوادث بعد از آن بویژه قیام مختار و انتقام از قاتلان حسین (ع) دارد. اسامی شخصیت ها در کنار آنان نوشته شده و نقّال از صحنه ای به صحنه دیگر رفته و با آب و تاب و یا با صدایی غمناک قصه ها را روایت می کند و بییندگان متاثر نیز به گریه می افتند. خاتمه کار ذکر دعا و صلوات و جمع کردن پول برای نقال است.


منبع: سايت گردشگري و معرفي بروجرد



آيين‌هاي سوگواري محرم در بوشهر




در استان بوشهر مراسم ماه محرم همانند ساير شهرهاي کشورمان با شکوه تمام برگزار مي‌شود. علاوه بر مراسم‌هاي زنجير‌زني و سينه‌زني و روضه‌خواني مراسم‌هاي خاص منطقه برگزار مي‌شود.

مکان‌هاي عزاداري از مسجدها، حسينه‌ها، ميدان‌ها، خيابان‌ها، کوچه‌ها و منازل شخصي آغاز مي‌شود. با فرا رسيدن ماه محرم سردرخانه‌ها و تکايا و امامزاده‌ها را علم سياه زرد مي‌زنند و مردم لباس سياه پوشيده آنهايي که نذر دارند خود را براي پخت و پز آماده مي‌کنند.

روضه و نوحه‌خواني در هر شب به يک موضوع حادثه غم انگيز کربلا به شرح زير اختصاص دارد:

شب اول، درباره فرا رسيدن ماه محرم، شب دوم درباره حضرت مسلم، شب سوم در باره طفلان مسلم، شب چهارم در مورد حج‌الوداع، شب پنجم در باره حر، شب ششم درباره علي اصغر، شب هفتم درباره حضرت علي اکبر(ع)، شب هشتم در باره قاسم داماد، شب نهم درباره حضرت عباس (ع) و شب دهم درباره امام حسين(ع).

گهواره علي‌اصغر:

تقريباً در تمام شهرها و روستاهاي استان براي گهواره خدمت علي‌اصغر مراسمي بر پا مي‌شود. در اين گهواره چوبي که مختک نام دارد و با توري سبز آن را مي‌پوشانند، شبيه علي‌اصغر را مي‌خوابانند و آن را تکان مي‌دهند و به نوحه‌خواني و لالايي خواني مي‌پردازند. زنان نازا گهواره را تکان مي‌هند و لالايي مي‌خوانند.

وسايلي که همراه گروه عزاداران روزهاي نهم و دهم حمل مي‌شود عبارتند از:

سژه: در جلو هيأت عزاداري يک نفر سژه را روي کمربند چرمي پهن بسته و جلو عزاداران مي‌گرداند. هنگام حرکت سژه‌ها را تکان داده و به نشانه تعظيم و سلام امام حسين تيغه وسط سژه را که نوک بلندي دارد خم کرده و تا زمين مي‌آورند.

علم: گروهي از عزاداران انواع مختلف علم را به ترتيب پشت سر هم حمل کرده و حرکت مي‌دهند.

کتيبه: دو نفر پارچه‌اي را که مشخصات هيأت عزاداران روي آن نوشته شده جلو دسته‌حرکت مي‌دهند.

ذوالجناح: ذوالجناح اسب سفيدي است که روي آن لکه‌هايي مي‌مالند و شال‌هاي رنگي را دور گردن آن مي‌آويزند. پيرمرداني که توانايي سينه‌زني محکم را ندارند، اطراف ذوالجناح سينه مي‌زنند.

حجله حضرت قاسم :

حجله نمادين حضرت قاسم را با پارچه‌ها و نوارهاي رنگي تزيين و چراغاني مي‌کنند. اين حجله روي دست توسط چهار نفر حمل مي‌شود. زنان با ديدن آن کل مي‌کشند و بر سر و صورت خود مي کوبند و براي داماد ناشاد امام حسين گريه و زاري سر مي‌دهند. همراهان حجله نوحه قاسم مي‌خوانند. در عقب حجله قاسم خونچه‌هايي حاوي شمع، شيريني و حنا حمل مي‌شود.

نعش شهداي کربلا: نعش‌ نمادين شهيدان کربلا را در تابوت‌هايي قرار مي‌دهند و روي جنازه‌ها کبوترهاي خونين را مي‌گذارند و روي سر مردم حمل مي‌کنند. در روز عاشورا نعش‌ها را وسط ميدان گذاشته و شيري که به منزله پاسبان شهداست در کنار اجساد کاه و خاک روي سر خود مي‌ريزد.

سنج و دمام‌زني:

در مراسم عزاداري و همراه با دسته‌هاي سينه‌زني و هنگام تعزيه‌گرداني، سنج و دمام زده مي‌شود. دمام‌ها معمولاً هفت عدد است. يکي از دمام‌ها برخلاف ديگر دمام‌ها نواخته مي‌شود، به اين ريتم بشکون گفته مي‌شود. هنگام ضرب‌زدن طرف راست را با ضرب کوچک و طرف چپ دمام را با دست ضربه مي‌زنند. همراه دمام‌سنج زده مي‌شود که با حرکت ضرب بر هم کوبيده مي‌شود.

در ميداني که مراسم روز عاشورا و يا تعزيه برگزار مي‌شود، خيمه‌هايي که متعلق به امام حسين (ع) و حضرت عباس(ع) و حضرت زينب(س)، علي اکبر(ع) و قاسم(ع)است، بر‌پا مي‌شود. مردم در خيمه‌ها به عزاداري پرداخته و مراسم نذري و نون پوشان ( يک نوع نذري است که فرد نذر شده را بر خيمه امام حسين و يا در مساجد روي منبر خوابانده و تمام بدنش را با نان مي‌پوشانند سپس نان را با حلوا به صورت لقمه‌هاي بزرگ درآورده و بين مردم تقسيم مي‌کنند) را انجام داده و مشکل گشا تقسيم مي‌کنند.

هنگام آتش زدن خيمه امام حسين ( ع) در ظهر عاشورا عزاداران در گرماي طاقت فرسا با شور و هيجان فراوان به گرد خيمه برسر و سينه خود مي‌زنند و به عزاداري مي‌پردازند، خاکستري را که حاصل از سوختن خيمه است به عنوان تبرک براي شفا بر پيشاني خود مي‌مالند.

سينه‌زني:

پس از پايان مراسم روضه‌خواني مردم خود را براي مراسم سينه‌زني آماده مي‌کنند. ابتدا گروه دمام زنان با نواختن دمام مردم را خبر کرده و آنها را جمع مي‌کنند. سينه زنان به صورت حلقه‌هاي دايره‌وار به گرد نوحه خوان مي‌چرخند. نوحه خوان در وسط کنار سکويي نوحه مي‌خواند و عزاداران در حاليکه با دست چپ کمر همديگر را مي‌گيرند، با دست راست به سينه مي‌زنند.

نوحه خوان شروع به خواندن نوحه پيش‌خوان مي‌کند و سينه زنان به بيت تکراري نوحه که بعد از چند بيت مي‌آيد، جواب مي‌گويند. هنگام چرخيدن، عزاداران دست راست را بالا برده و پاي راست را به زمين کوبيده محکم دست را به سينه مي‌زنند. سينه خوب که گرم شد يعني به اوج رسيد نوحه خوان اعلام (واحد) مي‌کند، بعد از گفتن واحد ريتم نوحه‌ها عوض شده و بيت تکراري وجود ندارد. سينه زنان با حرکات موزون پا - پاي راست را عقب مي‌اندازند - در حالي که خم شده‌اند، دست راست را تا نزديک زمين مي‌برند، بعد با چرخش دست بلند مي‌شوند و به صورت هماهنگ و يک صدا سينه مي‌زنند. سينه با دعا براي عزاداران و دعا براي رهبر کشور ختم مي‌شود.

مراسم دمام‌زني و سينه زني علاوه بر ايام عاشورا در ماه صفر و ماه مبارک رمضان در عزاي حضرت علي (ع) نيز انجام مي‌شود.

شام غريبان: شب يازدهم محرم در مساجد و تکايا و حسينيه‌ها شام غريبان برگزار مي‌شود. تمام چراغ‌هاي کوچه‌ها و معابر اطراف را خاموش مي‌کنند و عزاداران به صورت دسته‌هاي چند نفري به راه مي‌افتند. چند قدم که راه افتادند به صورت حلقه‌وار دور يکديگر نشسته و شمع روشن مي‌کنند و نوحه شب شام غريبان را مي‌خوانند.

گروه اول پس از خواندن نوحه شمع‌ها را خاموش کرده، بلند مي‌شوند و به راه مي‌افتند. سپس گروه بعدي نشسته و نوحه شام غريبان را مي‌خوانند. در ميان راه همه ساکت شده يک نفر مصيبت مي‌خواند و بقيه بر سر و صورت خود زده و گريه و زاري سر مي‌دهند. در بعضي جاها در اين شب گروه موزيک نيز که شامل يک طبل‌زن و يک سنج‌زن به راه افتاده و ديگران پشت سر وي ملايم زنجير مي‌زندد و نيز طفل صغيري _ شبيه حضرت رقيه دختر سه ساله امام حسين ( ع) که در اين شب گم شده‌اند _ را که رويش را پوشانده‌اند در تخته‌اي که پر از خار است (خار نشانه بيابان کربلاست) نشانده و روي سر حمل مي‌کنند.

چهارشنبه‌سوري (چهارشنبه آخر ماه صفر): چهارشنبه آخر ماه صفر که به آن چهارشنبه‌سوري نيز مي‌گويند روزي نحسن و بديمن شمرده مي‌شود. در شهرها و روستاها مراسم و اعتقاداتي جالب راجع به اين روز دارند. در آبادي‌هايي ساحلي کنار دريا دختران چند عدد سنگ يا مهر را در دريا پرتاب کرده سپس پاي خود را در آب دريا فرو مي‌برند و حاجات خود را براي دريا باز مي‌گويند که دريا حاجت آنها را بدهد. مردم مقداري از آب دريا را برداشته به خانه براي تبرک مي‌برند. در اين روز مرغي را سر برده که خودريزي شور و دفع بلايا کند.

صفرکت: در بعضي مناطق مثل شبانکاره چوب و يا برگ درخت نخل را آتش زده و در اتاق‌ها مي‌گردانند سپس آن را از در حياط بيرون مي‌برند.

در روستاهايي که در جلگه قرار گرفته‌اند، در اين روز مردم به زيارت امامزاده يا قدمگاه محل مي‌روند و زناني که بچه‌دار نمي‌شوند، نذر مي‌کنند تا بچه‌دار شوند. مراسم روشن‌کردن آتش و پريدن از روي آن که در چهارشنبه سوري آخر سال خورشيدي برپا مي‌شود، در اين روز نيز اجرا مي‌شود.

آيين سنتي (چمر) در ایلام

آيين سنتي (چمر) يكي از اين رسوم محلي است كه عده اي را عقيده برآان است كه ابتدا از لرستان وارد ايلام شده ورنگ وبوي محلي (كردي) گرفته است اجراي مراسم اّييني (چمر) در بين جامعه عشايري غرب كشور از ريشه هاي اعتقادي و برخاسته از متن مفاهيم ارزشي اين قوم مايه مي گيرد كه براي تكريم و تجليل نمودن از فقدان شخصيتها، انسانهاي مصلح و خدا جو ، دلاور وشجاع ، متهور و مورد احترام اقشارمردم بر پا مي شود
واژه(چمر):
در لغت نامه هاي مختلف در برابر واژه چمر تعابير و معاني گوناگوني بيان گرديده كه مجموعاً معاني مشترك و مشابهي را شامل مي شود در فرهنگ مردوخ چمر به معناي دايره و حلقه و(چه مه ري) را دهل عزا ذكر نموده است در لغت نامه دهخدا چمر به معني آشكار و ظاهر و در فرهنگ عميد به معناي محيط و دايره و هر چيز دايره مانند ذكر شده است بطور كلي واژه چمر مي تواند از كلماتي مانند (چه مه ره))يعني (چشم به راه ) و منتظر كسي يا مسافري بودن و يا (چم وچمانن)به معناي خم و خم شدن (كنايه از پشت از غم دولا شدن )گرفته شده باشد.
تعريف چمر:
چمر نوعي مراسم ويژه سنتي و نمايش تصويري و عيني از آيين مرثيه اي و عزاداري محلي است كه مي توان آن را در قلمرو تعزيه به شمار آورد در مقدمه مقاله (مراسم چمر در ايلام ) نوشته آقايان فرخي و كيايي چنين آمده است كه : اين سوگ-آواز پيشينه اي كهن دارد , با اساطير آغاز دوره نوسنگي ارتباط مي يابد كه در ايران ، فينيقيه و اسكندريه اين مراسم را بعد از برداشت گندم يعني زمان خشكيدن گياهان انجام مي دادند.
مراسم چمر را به فاصله يك تا سه هفته بعد ازمرگ متوفي انجام مي دهند و سبب اين تاخير آن است كه صاحب عزا پيك هايي را به مناطق و اطراف مي فرستد تا از طوايف و تيره هاي كه با آنان ارتباط دارند براي شركت در اين مراسم دعوت به عمل آورند،براي انجام مراسم چمر احتياج به انجام يك سري كارهاي مقدماتي است كه مهمترين آنها عبارتند از:

تدارك برگزاري مراسم چمر:
در زماني كه جواني شجاع و يا فردي خوشنام دعوت حق را لبيك مي گويد عشيره و طايفه او به فكر انجام چمر مي افتند كه بعد از تصميم گيري،به جمع آوري ملزومات آن مي پردازند كه به آن اصطلاحاً(خرج چمر) مي گويند.
تعيين و انتخاب چمرگاه:
انتخاب جايگاه و محل برگزاري مراسم و تعيين (چمرگاه)به اعتبار و نقش عمده آن در ايجاد جاذبه و معرفي هر چه باشكوهتر صحنه مراسم ارتباط دارد به نحوي كه پس از خاتمه مراسم با بجاي گزاردن علايم تصويري تا ساليان دراز اين علايم ضامن و تداعي كننده خاطرات فرد متوفي است.
موعد و زمان برگزاري چمر:
پس از اتخاذ تصميمات لازم در برگزاي مراسم مراتب توسط افرادي كه اصطلاحاً(پيك) مي نامند به اطلاع طوايف و عشيره هاي دور و نزديك جهت حضور و شركت در مراسم چمر رسانيده مي شود.

نحوه حضور و مشاركت در مراسم چمر:مدعوين به مراسم در گروهاي منظم با لباسهاي تيره و سنتي كه غالباً از ريش سفيدان و مردان و زنان ميانسال طوايف و تيره هاي دور و نزديك مي باشند به صحنه مراسم وارد مي شوندكه هر گروه حامل كمكهاي جنسي مرسوم و مخصوص به خود هستند اين كمكها بيشتر شامل مواد غذاي نظير برنج،گوسفند،روغن،قند و حتي در مواردي هيزم است كه در ليستي كه توسط طايفه صاحب مراسم گرفته مي شود اين كمكها ثبت مي گردد تا در فرصتهاي مقتضي متقابلاً جبران نمايند با انجام چنين رفتاري هزينه برگزاري مراسم كه از يك حركت و روح تعاون نشات مي گيرد تنها به خانواده متوفي تحميل نخواهد شد با شروع مراسم مدعوين به شرحي كه خواهد آمد با استقبال مخصوص گروه استقبال كننده مواجه مي شوند كه اين استقبال به دو صورت انجام مي پذيرد.
.الف -استقبال كنندگان گروه مردان:
اين گروه كه عمدتاً بزرگان قوم خانواده عزادار هستند با لباس محلي و تيره در حالتي كه روي پيشاني و شانه هاي خود را گل گرفته و نوارهايي پهن از سياه چادر را به شيوه حمايل بر تن دارند در مقابل افراد و بزرگان تازه وارد مدعو قرار گرفته و با تكرار كلمه(هي داد هي بيداد)به همديگر تسليت گفته و وارد شدگان نيز از يك ظرف گل كه در يك طشت يا تغاري آماده گرديده به شانه ها و پيشاني خود مي مالند تا مراتب همدردي خود را تجسمي عيني ببخشند استقبال كنندگان مدعوين را به درون سياه چادرهايي كه از قبل آماده شده جهت استراحت و صرف چاي و نهار هدايت مي كنند و پس از پذيرايي از آنان بر حسب رعايت سن و مقام با اجازه خانواده متوفي توسط شخصي كه يك سيني با يك كارد به همراه دارد به نشانه احترام و پاسخ به عمل ابراز همدردي مدعوين به پاك نمودن گل هاي شانه ها و پيشاني آنها مي پردازند.

ب-استقبال كنندگان گروه زنان:
اين گروه كه از بستگان درجه يك خانواده عزادار هستند با سربندهاي تيره و لباسهاي مشكي و صورت خراشيده و پيشاني و شانه هاي گل گرفته شده به نحوي كه چادر و عباي مشكي آنها بر روي شانه ها افتاده به استقبال زنان مدعو مي روند و با حركتهاي موزون هر دو دست كه روي صورت، به صورت مماس فرود مي آيد و با گفتن عبارت(وي وي)واي واي صورت مي گيرد[COLOR="Silver"]

BabakNoAndish
07-12-2011, 11:24
شاهرود

شاید برایتان جالب باشد که مردم شاهرود ، در روز پنجم محرم مراسم ویژه ای را با نام یا عباس یا عباس دارند که نمونه مشابه آن در هیچ کجای کشور ندارد !


سلام خسته نباشید واقعا!
احتراما مطلب دوبار درج شده ... :20:
بعدشم .. میگم نه به اون هالووین نه به این محرم ...! :31:

Lady parisa
19-12-2011, 10:17
یکی از ویژگی‌های ایرانیان باستان برگزاری جشن‌های متعدد در اوقات مختلف سال است که تقریباً همگی آنها در پیوند با پدیده‌های طبیعی هستند و به همین دلیل بر مبنای تقویم خورشیدی مشخص می‌شدند. در گاهشماری تقویمی ایران باستان هرروز از ماه دارای نام خاص خود بود و هر بار که نام ماه و نام روز با هم منطبق می‌شد، جشنی بدین مناسبت برپا می‌شد. علاوه بر این جشن‌های ماهیانه، آیین‌هایی دیگری نیز در طول سال برگزار می‌شد که از آن میان، آیین شب یلدا هنوز هم در میان ایرانیان گرامی داشته می‌شود.

یلدا، واژه‌ای سریانی به معنای تولد است و آیین یلدا ریشه در یکی از آیین‌های ایران باستان یعنی میتراییسم یا پرستش مهر دارد و جالب این‌جاست که بر مبنای علمی و نجومی بنا شده است. مهرپرستان شب یلدا را شب تولد ایزد مهر، میترا می‎‎پنداشتند و به همین دلیل این شب را جشن می‎گرفتند. گفته شده که در این شب میترا (ایزد خورشید) از دل سنگی درون غاری به دنیا آمد. تندیس میترا معمولاً در حال قربانی کردن گاو نر ترسیم شده است.

شب یلدا آخرین شب پاییز و بلندترین شب سال است و مردمان باستان، این شب را بسیار شوم و نامبارک می‌دانستند؛ از این رو تا سپیده‌دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر، خود را سرگرم می‌کردند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی، روحیه آنان را تضعیف نکند.

از یلدا به عنوان «شب چله» نیز یاد می‌کنند، چرا که چهل روز پس از آن، دهم بهمن، جشن سده برگزار می‌شود. ایرانیان در این شب با فراهم آوردن خوراکی‌های گوناگون تا بامداد به انتظار دیدار نخستین پرتوهای خورشید بیدار می‌نشستند. روز یکم دی ( خرم‌روز یا خور روز یا روز خورشید) از گرامی‌ترین روزهای ایرانیان و یکی از جشن‌های آیین زرتشتی بوده است.

هرمان هیرت، زبان‌شناس بزرگ آلمانی معتقد است که دِی- به معنای روز در انگلیسی- به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده که ماه تولد دوباره خورشید است.

آیین پرستش مهر پس از حمله اسکندر به ایران، همراه با سربازان یونانی به اروپا برده شد و به طور گسترده‌ای در اروپا مورد توجه قرار گرفت، طوری‌که در سده‌های سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید. باید توجه داشت که طبق نظر محققین، جشن میلاد مسیح (ع) که در قرن چهارم میلادی به روز 25 دسامبر تثبیت شد، در اصل جشن ظهور مهر بوده است.

دلایل نجومی شب یلدا
محور دوران وضعی زمین نسبت به صفحه دورانش به دور خورشید کج است، یعنی آنکه محور دوران زمین بر صفحه گردش زمین به دور خورشید عمود نیست بلکه از حالت قائم به اندازه 23.5 درجه انحراف دارد و در همان حالی‌که زمین به دور خودش می‌چرخد، به دور خورشید نیز گردش می‌کند.

برای ما که بر روی زمین قرار داریم، این‌طور به نظر می‌رسد که خورشید در حرکتی سالیانه در آسمان جابه‌جا می‌شود. به مسیر حرکت ظاهری خورشید در زمینه آسمان در مدت یک سال خورشیدی، دایرة‌البروج گفته می‌شود. ناظر زمینی این‌طور تصور می‌کند که خورشید روی دایره‌البروج مسیری را از بین صورت‌های فلکی مختلف طی می‌کند. در واقع حرکت خورشید در دایرة‌البروج ناشی از حرکت سالیانه زمین به دور خورشید است. مشابه این پدیده در حرکت روزانه زمین نیز اتفاق می‌افتد و به دلیل حرکت غرب به شرق زمین، به نظر می‌رسد که خورشید و ستارگان در طی شبانه‌روز از شرق به غرب جابه‌جا می‌شوند.

از آن‌جایی‌که صفحه چرخش مدار زمین حول خورشید بر استوای زمین منطبق نیست و با آن زاویه‌ای حدود 23.5 درجه می‌سازد، استوای سماوی که امتداد استوای زمین در فضا است نیز با دایرة‌البروج هم‌صفحه نیست و زاویه 5/23 درجه می‌سازد. برای ما که بر روی زمین زندگی می‌کنیم، همین زاویه عامل پدید آمدن فصول است.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

استوای سماوی و دایرة‌البروج یکدیگر را در دو نقطه قطع می‌کنند که به آنها نقاط اعتدالین گفته می‌شود. در روز اول بهار که اعتدال بهاری است، خورشید دقیقاً در شرق طلوع می‌کند؛ اما هر چه به انتهای فصل بهار نزدیک می‌شویم، فاصله خورشید از استوای سماوی بیشتر می‌شود و نه تنها طول روز (فاصله بین طلوع تا غروب خورشید) بیشتر می‌شود، که محل طلوع خورشید کمی به سمت شمال تغییر می‌کند. هرچه عرض جغرافیایی بیشتر باشد، این جابجایی نیز بیشتر است.

این رویداد در اول تیرماه که انقلاب تابستانی است، به اوج می‌رسد و نه‌تنها طول روز به بیشترین مقدار خود در نیم‌کره شمالی می‌رسد، که خورشید از شمال‌شرقی‌ترین حالت ممکن طلوع می‌کند و در شمال‌غربی‌ترین حالت ممکن غروب می‌کند. پس از آن، خورشید آرام‌آرام به استوای سماوی نزدیک‌تر می‌شود تا در اول مهرماه به اعتدال پاییزی برسد و روی استوای سماوی قرار بگیرد. اول مهر هم مانند اول فروردین، خورشید دقیقا از شرق طلوع می‌کند، دقیقا در غرب غروب می‌کند و طول روز هم 12 ساعت است.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پس از اعتدال پاییزی، خورشید به جنوب استوای سماوی می‌رود و برای ساکنین نیمکره شمالی، روزها کوتاه‌تر می‌شود. بنابراین خورشید مدت کمتری در آسمان قرار دارد. محل طلوع خورشید هر روز بیشتر به سمت جنوب منحرف می‌شود و طول روز کاهش مییابد. این وضعیت در اول دی ماه که انقلاب زمستانی است، به اوج خود می‌رسد: خورشید از جنوب‌شرقی‌ترین حالت ممکن طلوع می‌کند، در جنوب‌غربی‌ترین حالت ممکن غروب می‌کند و طول روز هم به کمترین مقدار خود می‌رسد. در ظهر اول دی، ارتفاع خورشید در آسمان به کمترین مقدار خود می‌رسد که این مقدار در شهر تهران به 30.5 درجه است و در دیگر شهرهای ایران می‌توان مقدارش را از رابطه «عرض‌جغرافیایی - 66.5» بدست آورد.

در چنین شرایطی، زمین کمترین مقدار نور و گرما را از خورشید دریافت می‌کند و این بهترین مناسبت برای آغاز زمستان در نیمکره شمالی است. هم‌چنین از آن‌جا که خورشید کوتاه‌ترین مسیر ممکن را بر فراز افق طی می‌کند، دقیقاً در شب انقلاب زمستانی یعنی آخرین شب پاییز که ایرانیان از چند هزار سال پیش آن را می شناختند و شب یلدا نام نهادند، طول شب (فاصله غروب امروز تا طلوع خورشید در روز بعد) به بیشترین مقدار خود می‌رسد.

طول شب یلدا در مناطق مختلف کره زمین متفاوت است. انقلاب زمستانی امسال در ساعت 3:08 بامداد اول دی‌ماه اتفاق خواهد افتاد. در تهران این مقدار حدود 14 ساعت و 17 دقیقه است و هر چه به شهرهای شمالی (با عرض جغرافیایی بالاتر) برویم، مقدار آن افزایش می‌یابد. در ایران بیشترین طول شب یلدا در شمال غرب و شهرهایی مانند ماکو در آذربایجان غربی و پارس‌آباد (در شمال استان اردبیل) با 14 ساعت و 39 دقیقه اتفاق می‌افتد.

طبیعی است شهرهای شمالی کره زمین بخصوص در اسکاندیناوی مانند هلسینکی و استکهلم با شب‌های طولانی‌تر از 18 ساعت، شب یلدای طولانی‌تری را سپری خواهند کرد. در مقابل، هرچه به استوا نزدیک‌تر شویم، طول شب یلدا کوتاه‌تر می‌شود تا جایی‌که در خود استوا، این مقدار به 12 ساعت می‌رسد. استوا، تنها جایی از زمین است که طول شب و روز در هر زمان از سال برابر 12 ساعت است.



اگر از استوا به نیم‌کره جنوبی برویم، اوضاع دقیقا برعکس می‌شود. اول دی در نیم‌کره شمالی که مقارن با انقلاب زمستانی است، در نیم‌کره جنوبی متناظر با اول تابستان و طولانی‌ترین روز سال است. هرچه عرض جغرافیایی جنوبی‌تری بگیرید، طول روز طولانی‌تر خواهد شد، تا جایی‌که از عرض جغرافیایی 66.5 درجه جنوبی تا قطب جنوب، خورشید تمام شبانه‌روز را بر فراز افق سپری خواهد کرد و روز طولانی قطبی اتفاق خواهد افتاد.

Lady parisa
19-12-2011, 10:37
شب یلدا یا شب چله، واپسین شب آذرماه، شب پیش از نخستین روز زمستان و درازترین شب سال است.

ایرانیان باستان با علاقه‌ای كه به علم ستاره شناسی داشتند نیك می‌دانستند كه این شب در نیم كره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد روزها طولانی تر و شب‌ها كوتاه‌تر می‌شود.

نیاكان باستانی ما با این باور كه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر و تابش نور ایزدی فزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا می‌كردند.

آنها شادی و نشاط را از موهبت‌های ایزدی و غم و اندوه و تیره دلی را از بارزه‌های اهریمنی می‌پنداشتند.

مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنت‌های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است كه ایرانیان به یمن پیروزی نیكی بر بدی و روشنایی بر تاریكی جشن بر پا می‌كردند.

شب یلدا نیز یكی از نمادهای پیروزی نور بر تاریكی است. در دوران كهن، شب نماد تاریكی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی می‌كردند كه شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد. (شاید اصطلاح خانه ات روشن نیز از آن زمان برای ما به یادگار مانده است )

شب یلدا شب شبها است. یعنی تسلط تاریكی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی می‌كاهد. و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی می‌شود، ایرانیان تولد دوباره خورشید را كه مظهر روشنایی است جشن می‌گیرند.


پیشینه یلدا

ابوریحان بیرونی از یلدا به عنوان جشن نود روز یاد كرده است. جشن‌هایی كه در این شب برگزار می‌شود، یك آیین باستانی است
پاس‌داشت شب چله میراث قوم كاسپیان‌ است. كاسپ‌ها از نخستین اقوام آریایی هستند كه وارد ایران شدند. آن‌ها مردمانی با چشم‌های كبودرنگ و موهای بور بودند كه ابتدا در گیلان امروزی سكنی گزیدند و پس از چندی به نقاط دیگر ایران مهاجرت كردند.

میزد

ایرانیان شب یلدا را جشن می‌گرفتند و شادمانه پایكوبی می‌كردند. آنگاه خوانی الوان می‌گستردند و «میزد» نثار می‌كردند.

«میزد» نذری یا ولیمه‌ای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیین‌های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند.


انتظار پیروزی نور بر دامنه‌های البرز پیر

ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنه كوه‌های البرز به انتظار باز زاییده‌شدن خورشید می‌نشستند. برخی در نیایشگاه‌ها به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شكست اهریمن را از خداوند طلب كنند و شباهنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خوانند كه دعای شكرانه نعمت بوده‌است.

روز پس از شب یلدا (یكم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز می‌نامیدند).

چیستی واژه یلدا

واژه «یلدا» واژه ایست برگرفته از زبان سریانی (كه از لهجه‌های متداول زبان «آرامی» است) به معنای تولد.
زبان «آرامی» یكی از زبان‌های رایج در منطقه خاورمیانه و زبان اصلی نگارش كتب عهد جدید مسیحیان بوده است.

(برخی بر این عقیده‌اند كه این واژه در زمان ساسانیان كه خطوط الفبا از راست به چپ نوشته می‌شده، وارد زبان پارسی شده است).

یلدای باستانی و رسوم گوناگون ایرانیانی

در گذشته‌های دور و در آیین كهن پارسی، بنابر یك سنت دیرینه، شاهان ایرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپید به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپید می‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان كاخ شاهی و همه برده‌ها و خدمت‌كاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان دیگران زندگی می‌كردند.

متل گویی، شعرخوانی و داستان خوانی از آیینهای شب چله هستند است، خانواده‌ها در این شب گردهم می‌آمدند و پیرتر‌ها برای خانواده، داستانهای كهن را بازگویی می‌كردند.

یلدای امروز

آیین شب یلدا یا شب چله با خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون همراه است كه همه جنبه نمادی دارند و نشانه بركت، تندرستی، فراوانی و شادكامی هستند.

این میوه‌ها كه بیشتر كثیر الدانه هستند نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند كه انسان‌ها با توسل به بركت خیزی و پر دانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها بركت خیز می‌كنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می‌دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشیدند در تاریكی شب.


فال یلدا
در این شب فال گرفتن از كتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شكستن گردو از روی پوكی و یا پری آن به عنوان سرگرمی آینده‌ گویی می‌كنند.


شب چله در شهرهای مختلف ایران زمین

• در آذربایجان و شهرهای شمالی ایران: رسم بر این است كه در این شب خوانچه‌ای تزیین شده را به خانه تازه‌عروس یا تازه داماد بفرستند.
مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می‌كنند و شال‌های قرمزی را اطرافش می‌گذارند درحالی كه مردم شمال یك ماهی بزرگ را تزئین می‌كنند و به خانه عروس می‌برند.

• در شیراز: سفره ردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین است. مركبات و هندوانه برای سرد مزاج‌ها و خرما و رنگینك برای گرم مزاج‌ها موجود است. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست.
البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلكه رسم كلی چله‌نشینان شده ‌است.

• در همدان: همدانی‌ها فالی می‌گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یك پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی كه نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی كه مناسب با آب و هوای آن منطقه‌است در این شب خورده می‌شود. د


• در تویسركان و ملایر، گردو و كشمش و مِیز نیز خورده می‌شود كه از معمولترین خوراكی‌های موجود در ابن استان هاست.

در خراسان: در شهرهای خراسان خواندن شاهنامه فردوسی در این شب مرسوم است.

• در اردبیل رسم است كه مردم، چله بزرگ را قسم می‌دهند كه زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و كشمش می‌خورند.

• در گیلان هندوانه را حتما فراهم می‌كنند و معتقدند كه هر كس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌كند و در زمستان سرما را حس نخواهد كرد. «آوكونوس» یكی دیگر از میوه‌هایی است كه در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود.

در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌كنند و كمی نمك هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اطاق می‌گذارند.

ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوكونوس ازگیل در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس كنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمك در سینه كش آفتاب می‌خورند.


یلدا و مسیحیان ایرانی

• مسیحیان ایرانی نیز مانند دیگر هموطنان خود در شب یلدا آجیل مشكل گشا می‌خورند و تا پاسی از شب بیدار می‌مانند و شب نشینی و شادكامی می‌كنند و در برخی مانند آشوریان فال از دیوان حافظ نیز رواج دارد.



پ.ن: پیشاپیش یلدا مبارک:46:

Lady parisa
20-12-2011, 14:40
جشن شب یلدا یا شب چله در آخرین شب پاییز شروع میشود و تا صبح روز اول زمستان ادامه دارد.
از این جهت شب یلدا رو چله هم می نامند که ایرانیان زمستان را به دو بخش تقسیم میکردند
چله کوچک از اول دی تا 10 بهمن و چله بزرگ از 10 بهمن تا 20 اسفند
که البته 10 بهمن یعنی جشن سده از مهمترین جشنهای ایرانیان بوده
که بعدا در موردش توضیح خواه...م داد
واژه یلدا به معنای زایش زادروز و تولد است.
ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد،
آن را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند.




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Lady parisa
27-12-2011, 10:14
واژه کریسمس (به انگلیسی: Christmas)، به معنای «مراسم عشای ربانی (مَس) در روز مسیح» در حدود سال ۱۰۵۰ میلادی به صورت واژه Christes maesse در انگلیسی قدیم به معنی «جشن مسیح»، وارد زبان انگلیسی گردید و محققان معتقدند، گونه کوتاه‌تر آن یعنی Xmas شاید در قرن سیزدهم برای نخستین بار به کار رفته باشد. واژه قدیمیتر «یول» (Yule) احتمالاً از واژه آلمانی jōl یا انگلوساکسونی geōl که به جشن انقلاب زمستانی اشاره دارد، مشتق شده‌است. واژه‌های متناظر در دیگر زبانها چون، نَویداد (Navidad) در اسپانیایی، ناتاله (Natale) در ایتالیایی و نوئل (Noël) در فرانسوی، همگی معنای «میلاد» را تداعی می‌کنند و واژه آلمانی «وایناختِن» (Weihnachten)، به معنی «شب تقدیس‌شده» می‌باشد.

کریسمَس یا نوئل نام جشنی است در آیین مسیحیت که به منظور گرامی‌داشت زادروز مسیح برگزار می‌شود. بسیاری از اعضای کلیسای کاتولیک روم و پیروان آیین پروتستان، کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن گرفته و بسیاری آنرا در شامگاه ۲۴ دسامبر نیز برگزار می‌کنند. اعضای بیشتر کلیساهای ارتودوکس در سراسر دنیا نیز روز بیست و پنجم دسامبر را به عنوان میلاد مسیح جشن می‌گیرند. برخی از مسیحیان ارتودوکس در روسیه، اوکراین، سرزمین مقدس (ناحیه تاریخی فلسطین) و دیگر مکانها، به سبب پیروی از گاهشماری یولیانی، جشن کریسمس را در روز ۷ ژانویه برپا می‌دارند. اعضای کلیسای ارامنه طبق سنت منحصر به فردی، روز میلاد و همچنین روز غسل تعمید مسیح را همزمان در روز ششم ژانویه جشن می‌گیرند.

ایام دوازده روزه کریسمس با سالروز میلاد مسیح در ۲۵ دسامبر آغاز گشته و تا جشن خاج‌شویان در روز ۶ ژانویه ادامه می‌یابد. هرچند مهم‌ترین عید مذهبی در گاهشمار مسیحی، روز عید پاک (به عنوان روز مصلوب شدن و رستاخیز عیسی) است، مردم بسیاری به‌خصوص در کشورهای ایالات متحده و کانادا، کریسمس را مهم‌ترین رویداد سالانه مسیحی محسوب می‌دارند. با وجودی که این روز، یک عید مذهبی شناخته می‌شود، از اوایل سده بیستم میلادی به بعد به طور گسترده به عنوان یک جشن غیر مذهبی برگزار شده و برای بیشتر مردم، این ایام فرصتی است برای دور هم جمع شدن اقوام و دوستان و هدیه دادن به هم. کریسمس با آیین‌های ویژه‌ای به‌طور مثال آراستن یک درخت کاج، برگزار شده و شخصیتی خیالی به نام بابانوئل در آن نقشی مهم دارد.
در دوران ما قبل تاریخ، مردم سرزمین های مختلف، فرا رسیدن نیمه زمستان را – که شب ها به تدریج کوتاه می شد و طول روزها افزایش می یافت - با آتش افروزی و آیین های قربانی و مراسم سنتی جشن می گرفتند . رومیان، این روزها را جشن " ساتورنالیا "، می نامیدند و در ماه دسامبر، چند هفته را به شادمانی و قمار بازی می گذراندند. قبایل ژرمن شمال اروپا نیز نیمه زمستان را با عیش و نوش و مراسم مذهبی جشن می گرفتند.جامعه مسیحیت اولیه، میان تاریخ واقعی میلاد عیسی مسیح و مراسم مذهبی بزرگداشت این واقعه، فرق می‌نهاد. در دو قرن نخست پیدایش آیین مسیحیت، بازشناسی تاریخ زادروز شهدای مسیحی و به پیروی از آن، عیسی، با مخالفتهای بسیاری در بین پیروان این آیین روبرو شد. عده بسیاری از پدران کلیسا، نظرات نیشدار و کنایه‌آمیزی در خصوص برپایی جشن تولد افراد در ادیان پاگانیسم (آیینهای دگرکیشی یا چندخدایی) داشتند و در واقع از دید کلیسا، این روزِ جانسپاری قدیسان و شهدا بود که می‌بایست به عنوان روز واقعی به دنیا آمدن آنان، گرامی داشته شود. منشا دقیق انتخاب روز ۲۵ ماه دسامبر به عنوان میلاد عیسی مسیح در پرده‌ای از ابهام قرار دارد و تاریخدانان در مورد آنکه مسیحیان از چه زمانی شروع به برپاداشتن جشن میلاد مسیح نمودند، راسخ نیستند. گرچه اناجیل چهارگانه در عهد جدید، تولد عیسی را با جزئیات شرح می‌دهند، ولی هیچ تاریخی در آنها ذکر نشده‌است. روز ۲۵ دسامبر، برای نخستین بار در سال ۲۲۱ پس از میلاد، در نوشته‌های سکستوس ژولیوس افریکانوس (اولین تاریخنگار مسیحی) به عنوان روز تولد مسیح، انعکاس یافته و بعدها به طور فراگیر در عالم مسیحیت پذیرفته شده‌است.

اما بیشتر محققان معتقدند که این روز در امپراتوری روم جایگزینی برای جشن «روز تولد خورشید شکست ناپذیر» (dies solis invicti nati) که در هنگامه انقلاب زمستانی به عنوان نماد نوزایی خورشید، به دور افکندن زمستان و ندای تولد دوباره بهار و تابستان برگزار می‌شد، رایج گردید و در واقع کریسمس، صورت «مسیحی شده» این جشن است. پیش از پذیرفتن آیین مسیحیت به عنوان دین رسمی روم در قرن چهارم میلادی، رومیان هر ساله در روز ۱۷ دسامبر در جشنی به نام ساتورنالیا به سیاره کیوان (ساتورن)، ایزد باستانی زراعت، احترام می‌نهادند. این جشن تا هفت روز ادامه میافت و انقلاب زمستانی را که طبق گاهشماری یولیانی باستان حدوداً در ۲۵ دسامبر واقع می‌شد، شامل می‌گردید. هنگام عید ساتورنالیا، رومی‌ها اقدام به برپاداشتن جشن و سرور، به تعویق انداختن کسب و کار و منازعات، هدیه دادن به همدیگر و آزادکردن موقتی برده‌ها می‌نمودند. همچنین آیین رازآمیز میترائیسم، بر پایه پرستش ایزد باستان ایران زمین، میترا، در سرزمینهای تحت فرمانروایی روم باستان اشاعه زیادی یافته بود و بسیاری از رومیان، رویداد بلندتر شدن روزها به دنبال انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به منظور بزرگداشت زادروز میترا، در ۲۵ دسامبر جشن می‌گرفتند. این جشنها و سایر مناسک تا اول ژانویه ادامه میافت که رومیان این روز را نخستین روز ماه و سال جدید می‌دانستند.

کلیسای کاتولیک روم روز ۲۵ دسامبر را به عنوان زادروز مسیح برگزید تا به مراسم پاگانیسم در آن زمان معنا و مفهوم مسیحی بخشد. برای نمونه، کلیسا جشن زادروز میترا خدای نور و روشنایی را با جشن بزرگداشت زادروز عیسی که عهد جدید او را نور و روشنی جهان می‌نامد، جایگزین نمود. کلیسای کاتولیک با این امید که پیروان آیین میترا را به آیین مسیحیت وارد کند، به انها اجازه داد تا به عنوان بزرگداشت زادروز مسیح به برگزاری جشن و سرور خود در تاریخ معین شده پیشین ادامه دهند.

آیین های کریسمس:
برگزاری کریسمس در کشورهای مختلف مسیحی بنا به سنت و رسم و رسوم آنان، تفاوت‌هایی نیز با یکدیگر دارد. اما مشترکات این مراسم این است که: مسیحیان برای جشن گرفتن میلاد عیسی مسیح به کلیساها می‌روند، در منزل یک درخت کاج را تزیین و چراغانی می‌کنند و در خیابان‌ها و کوچه‌ها دسته‌دسته سرودهای پرستشی و شکرگزاری اجرا می‌نمایند.


بابا نوئل:
در سده چهارم میلادی، یکی از اسقف های آسیای صغیر ( ترکیه امروز ) به خاطر رفتار مهربانانه اش با کودکان شهرت یافت.این شخص که بعدها به سنت نیکولاس ( نیکولاس قدیس) شهرت یافت، در نقاشی های قرون وسطا و عصر رنسانس به شکل مردی بلند بالا با چهره ای جدی و نجیبانه نشان داده شده است و تا حدود قرن شانزدهم، جشن مخصوص او در روز ششم دسامبر در سراسر اروپا برگزار می گردید، اما از آن پس، این جشن، تنها به پروتستان های هلند منحصر گردید.مهاجران هلندی که به آمریکای شمالی کوچ کردند، این رسم را با خود به آن کشور بردند و در آنجا بود که نام او به سانتا کلوز (به انگلیسی: SANTA CLAUS) تغییر یافت.

شخصیتی که امروزه به شکل پیرمردی مهربان و چاق است و با لباس سرخ رنگ و ریشی سفید و بلند، هنگام کریسمس در میان برگزارکنندگان این جشن ظاهر می‌گردد به چندین اسم شناخته می‌شود که بابانوئل (Papa noel)، سانتا کلوز (Santa claus) و سنت نیکولا (Saint Nicola) از معروفترین این اسامی‌اند.

شعر کریسمس


So this is Christmas
And what have you done
Another year over
A new one just begun
And so this is Christmas
I hope you have fun
The near and the dear ones
The old and the young

A very merry Christmas
And a happy New Year
Let's hope it's a good one
Without any fear

And so this is Christmas (War is Over, if you want it, war is over now)
For weak and for strong
The rich and the poor ones
The road is so long
So happy Christmas
For black and for white
For yellow and red ones
Let's stop all the fight

A very merry Christmas
And a happy New Year
Let's hope it's a good one
Without any fear

And so this is Christmas (War is over, if you want it, war is over now)
And what have we done
Another year over
And a new one just begun
And so this is Christmas
And we hope you have fun
The near and the dear ones
The old and the young

A very merry Christmas
And a happy New Year
Let's hope it's a good one
Without any fear
War is over, if you want it
War is over now



" کریسمس مبارک"

Lady parisa
06-03-2012, 15:50
يکی از آئينهای سالانه ايرانيان چهارشنبه سوری يا به عبارتی ديگر چارشنبه سوری است. ايرانيان آخرين سه شنبه سال خورشيدی را با بر افروختن آتش و پريدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.


چهارشنبه سوري، يک جشن بهاري است که پيش از رسيدن نوروز برگزار مي شود.

مردم در اين روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهايشان مراسمی را برگزار می کنند که ريشه اش به قرن ها پيش باز می گردد.


مراسم ويژه آن در شب چهارشنبه صورت می گيرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نيز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردي من از تو ) می خوانند.



ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئينهای کهن ايرانيان است که همچنان در ميان آنها و با اشکال ديگر در ميان باقی بازماندگان اقوام آريائی رواج دارد.

اما دکتر کورش نيکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ايران باستان، عقيده دارد که چهارشنبه سوری هيچ ارتباطی با ايران باستان و زرتشتيان ندارد و شکل گيری اين مراسم را پس از حمله اعراب به ايران می داند.


در ايران باستان هفت روز هفته نداشتيم.در ايران كهن هر يك از سي روز ماه، نامي ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. شنبه و يکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ايران وارد شد. بنابراين اينکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگيريم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گويای اين هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ايران مرسوم شد."


"برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( يا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در اين پنج روز آتش روشن می کرديم تا روح نياکانمان را به خانه هايمان دعوت کنيم."



"بنابراين، اين آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ايران باستان است و زرتشتيان به احتمال زياد برای اينکه اين سنت از بين نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و اين جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری."

بخش كردن ماه به چهار هفته در ايران ،پس از ظهور اسلام است و شنبه و يك شنبه و دوشنبه و ........ناميدن روز هاي هفته از زمان رواج آن .شنبه واژه اي سامي و درآمده به زبان فارسي و در اصل "شنبد" بوده است.




"سور "در زبان و ادبيات فارسي و برخي گويش هاي ايراني به معناي "جشن"،"مهماني"و "سرخ" آمده است





مراسم چهارشنبه سوري



بوته افروزي



در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.

زردي من از تو ، سرخي تو از من

غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا

اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده



خاکستر چهارشنبه سوري، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و یيماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي کنند. سرود "زردي من از تو / سرخي تو از من"

هر خانه زني خاكستر را در خاك انداز جمع مي كند، و آن را از خانه بيرون مي برد و در سر چهار راه، يا در آب روان مي ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مي كوبد و به ساكنان خانه مي گويد كه از عروسي مي آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده است.
در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي گشايند. او بدين گونه همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود مي برد. ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضاي خانه را از موجودات زيانكار مي پالايند و ديو پليدي و ناپاكي را از محيط زيست دور و پاك مي سازند. براي اين كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مي ريزند تا باد يا آب آن را با خود ببرد.



مراسم كوزه شكني

مردم پس از آتش افروزي مقداري زغال به نشانه سياه بختي،كمي نمك به علامت شور چشمي، و يكي سكه دهشاهي به نشانه تنگدستي در كوزه اي سفالين مي اندازند و هر يك از افراد خانواده يك بار كوزه را دور سر خود مي چرخاند و آخرين نفر ، كوزه را بر سر بام خانه مي برد و آن را به كوچه پرتاب مي كند و مي گويد: «درد و بلاي خانه را ريختم به توي كوچه» و باور دارند كه با دور افكندن كوزه، تيره بختي، شور بختي و تنگدستي را از خانه و خانواده دور مي كنند.



همچنين گفته ميشود وقتي ميتراييسم از تمدن ايران باستان در جهان گسترش يافت،در روم وبسياري از کشورهاي اروپايي ،روز 21 دسامبر ( 30 آذر ) به عنوان تولد ميترا جشن گرفته ميشد.ولي پس از قرن چهارم ميلادي در پي اشتباهي كه در محاسبه روز كبيسه رخ داد . اين روز به 25 دسامبر انتقال يافت



فال گوش نشيني

زنان و دختراني كه شوق شوهر كردن دارند، يا آرزوي زيارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نيت مي كنند و از خانه بيرون مي روند و در سر گذر يا سر چهارسو مي ايستند و گوش به صحبت رهگذران مي سپارند و به نيك و بد گفتن و تلخ و شيرين صحبتكردن رهگذران تفال مي زنند. اگر سخنان دلنشين و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجتو آرزوي خود را برآورده مي پندارند. ولي اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسيدن به مراد و آرزو را در سال نو ممكن نخواهند دانست.



قاشق زني

زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقي با كاسه اي مسين برمي دارند و شب هنگام در كوچه و گذر راه مي افتند و در برابر هفت خانه مي ايستند و بي آنكه حرفي بزنند پي در پي قاشق را بر كاسه مي زنند. صاحب خانه كه مي داند قاشق زنان نذر و حاجتي دارند، شيريني يا آجيل، برنج يا بنشن و يا مبلغي پول در كاسه هاي آنان مي گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زني چيزي به دست نياورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود نااميد خواهند شد. گاه مردان به ويژه جوانان، چادري بر سر مي اندازند و براي خوشمزگي و تمسخر به قاشق زني در خانه هاي دوست و آشنا و نامزدان خود مي روند.



آش چهارشنبه سوري

خانواده هايي كه بيمار يا حاجتي داشتند براي برآمدن حاجت و بهبود يافتن بيمارشان نذر مي كردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» يا «آش بيمار» مي پختند و آن را اندكي به بيمار مي خوراندند و بقيه را هم در ميان فقرا پخش مي كردند.



تقسيم آجيل چهارشنبه سوري

زناني كه نذر و نيازي مي كردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجيل هفت مغز به نام «آجيل چهارشنبه سوري» از دكان رو به قبله مي خريدند و پاك مي كردند و ميان خويش و آشنا پخش مي كردند و مي خورند. به هنگام پاك كردن آجيل، قصه مخصوص آجيل چهارشنبه، معروف به قصه خاركن را نقل مي كردند. امروزه، آجيل چهارشنبه سوري جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوري شده است.



گرد آوردن بوته، گيراندن و پريدن از روی آن و گفتن عبارت "زردی من از تو، سرخی تو از من" شايد مهمترين اصل شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخير متاسفانه اين رسم شيرين جايش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است

پس اميدورام دوستان عزيز با خواندن اين مطالب قشنگي اين رسم را با انجام كارهاي خطرناك و استفاده از ترقه هاي خطرناك خراب نكنند

مراسم ديگري مانند توپ مروارید ، فال گوش ، آش نذری پختن ، آب پاشی ، بخت گشائی دختران ، دفع چشم زخمها ، کندرو خوشبو ، قلیا سودن ، فال گزفتن هم در این شب جزو مراسمات جالب و جذاب می باشد






تحريف آيين چهارشنبه سوري



يافته هاي پزوهشي نشان مي دهد كه تمامي آيين ها و يادمان هايي كه مردم ايران در هنگامه گوناگون بر پا مي داشتند و بخشي از آنها همچنان در فرهنگ اين سرزمين پايدار شده است ، با منش ، اخلاق و خرد نياكان ما در آميخته بود و در همه آنها ، اعتقاد به پروردگار ، اميد به زندگي ، نبرد با اهريمنان و بدسگالان و مرگ پرستان ، در قالب نمادها ، نمايش ها و آيين هاي گوناگون نمايشي گنجانده شده بود .

رفتار خشونت آميز و مغاير با عرف و منش جامعه نطير آنچه كه امروزه تحت نام چهارشنبه سوري شاهد آن هستيم ، در هيچكدام از اين آيين ها ديده نمي شود .



بهتر است بگوييم ، كساني كه با منفجر كردن ترقه و پراكندن آتش سلامتي مردم را هدف مي گيرند ، با تن دادن به رفتاري آميخته به هرج و مرج روحي ، آيين چهارشنبه سوري را تحريف كرده اند

Lady parisa
14-03-2012, 09:09
چهار شنبه سوري که از دو کلمه‌ي چهارشنبه (آخرين چهارشنبه‌ سال) و سوري که همان سوريک فارسي و به معناي سرخ باشد تشکيل شده و در کل به معناي چهارشنبه‌ سرخ و مقدمه‌ جدي جشن نوروز است.
در ايران باستان بعضي از وسايل جشن نوروز از قبيل آينه ، کوزه و اسفند را به يقين شب چهارشنبه سوري و از چهارشنبه بازارتهيه مي‌کردند. بازار در اين شب چراغاني و زيور بسته و سرشار از هيجان و شادماني بود و البته خريد هرکدام هم آيين خاصي را تدارک مي‌ديد.
هنگام غروب بوته‌ها را به تعداد هفت (نماد هفت امشاسپندي يا سه نماد سه منش نيک روي هم مي‌گذاشتند و خورشيد که به تمامي پنهان مي‌شد، آن را بر مي‌افروختند تا آتش سر به فلک کشيده جانشين خورشيد شود. در بعضي نقاط ايران براي شگون وسايل دور ريختني خانه از قبيل پتو، لحاف و لباس‌هاي کهنه را مي‌سوزاندند.
آتش مي‌توانست در بيابان‌ها و رهگذرها و يا بر صحن و بام خانه‌ها افروخته شود. وقتي آتش شعله مي‌کشيد از رويش مي‌پريدند و ترانه‌هايي که در همه‌ آنها خواهش برکت ، سلامت ، بارآوري و پاکيزگي بود، مي‌خواندند.
آتش چهار شنبه سوري را خاموش نمي‌کردند تا خودش خاکستر شود. سپس خاکسترش را که مقدس بود کسي جمع مي‌ کرد و بي آنکه پشت سرش را نگاه کند، سرنخستين چهار راه مي‌ريخت ودربازگشت در پاسخ اهل خانه که مي‌پرسيدند:
- كيست؟
-مي‌گفت: منم.
- از کجا مي‌آيي؟
- از عروسي.
- چه آورده‌اي؟
- تندرستي.


رسم شال اندازي در چهارشنبه سوري
شال اندازي هم يکي از آداب چهارشنبه سوري بود. پس از مراسم آتش افروزي جوانان به بام همسايگان و خويشان مي‌رفتند و از روي روزنه‌ بالاي اتاق (روزنه‌ بخاري) شال درازي را به درون مي‌انداختند. صاحب خانه مي‌بايست هديه‌اي در شال بگذارد.
شهريار در بند 27منظومه‌ حيدر بابا به آيين شال اندازي و در بند 28به ارتباط شال اندازي با برکت خواهي و احترام به درگذشتگان به نحوي شاعرانه اشاره دارد:
عيد بود و مرغ شب آواز مي‌خواند
دختر نامزد شده براي داماد،
جوراب نقشين مي‌بافت
و هر کس شال خود را از دريچه‌اي آويزان مي‌کرد
وه که چه رسم زيبايي است ،رسم شال اندازي
هديه عيدي بستن به شال داماد
من هم گريه و زاري کردم و شالي خواستم
شالي گرفتم و فوراً بر کمر بستم
شتابان به طرف خانه‌غلام (پسر خاله‌ام) رفتم
و شال را آويزان کردم
فاطمه خاله‌ام جورابي به شال من بست
خانم ننه‌ام را به ياد آورد و گريه کرد
شهريار در توضيح اين رسم مي‌گويد: در آن سال مادر بزرگ من (خانم ننه) مرده بود. ما هم نمي‌بايست در مراسم عيد شرکت مي‌کرديم ولي من بچه بودم، با سماجت شالي گرفتم و به پشت بام دويدم.

رسم فالگوش در چهارشنبه سوري
از ديگر مراسم چهارشنبه سوري فالگوش بود و آن بيشتر مخصوص کساني بود که آرزويي داشتند مانند دختران دم بخت يا زنان در آرزوي فرزند، آنها سر چهار راهي که نماد گذار از مشکل بود مي‌ايستادند و کليدي را که نماد گشايش بود، زير پا مي‌گذاشتند و نيت مي‌کردند و به گوش مي‌ايستادند و گفت و گوي اولين رهگذران را پاسخ نيت خود مي‌دانستند. آنها در واقع از فروهرها مي‌خواستند که بستگي کارشان را با کليدي که زير پا داشتند، بگشايند.

رسم قاشق زني در چهارشنبه سوري
قاشق زني هم که از ديگر مراسم چهارشنبه سوري بود،تمثيلي بود از پذيرايي از فروهر‌ها، زيرا قاشق و ظرف مسين نشانه‌ خوراک و خوردن بود. ايرانيان باستان براي فروهرها بر بام خانه غذاهاي گوناگون مي‌گذاشتند تا از اين ميهمانان تازه رسيده‌ آسماني پذيرايي کنند و چون فروهر‌ها پنهان و غير محسوس اند، کساني هم که براي قاشق زني مي‌رفتند سعي مي‌کردند روي بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجيل را مخصوص فروهر مي‌دانستند، دريافتشان را خوش يُمن مي‌پنداشتند.

Lady parisa
14-03-2012, 09:20
سرآغاز جشن نوروز، روز نخست ماه فروردين است و به دليل اينكه برخلاف سايرجشن‌ها برابري نام ماه و روز را به دوش نمي‌کشد بر ساير جشن‌ها‌ي ايران باستان برتري دارد.
در مورد پيدايي اين جشن افسانه‌هاي بسيار است اما آنچه به آن جنبه‌ رازوارگي مي‌بخشد آيين‌هاي بسياري است که روزهاي قبل و بعد از آن انجام مي‌گيرد.


صورتكي سياه به نام حاجي فيروز
اگر نوروز هميشه و در همه جا با هيجان و آشفتگي و درهم ريختگي آغاز مي‌شود، حيرت انگيز نيست چرا که بي‌نظمي يکي از مظاهر آن است. ايرانيان باستان نا آرامي را ريشه‌ آرامش و پريشاني را اساس سامان مي‌دانستند و چه بسا که در پاره‌اي از مراسم نوروزي آن‌ها را به عمد به وجود مي‌آوردند چنانکه دررسم بازگشت مردگان (از 26اسفند تا 5فروردين) عقيده داشتند که ارواح درگذشتگان باز مي‌گردند كه درآن افرادي با صورتک‌هاي سياه براي تمثيل در کوچه و بازار به آمد و رفت مي‌پرداختند و بدينگونه فاصله‌ ميان مرگ و زندگي و هست و نيست را در هم مي‌ريختند و قانون و نظم يک ساله را محو مي‌کردند. باز مانده‌ اين رسم آمدن حاجي فيروز يا آتش افروز بود که تا چند سال پيش نيز ادامه داشت.


رسم ميرنوروزي
از ديگر آشفتگي‌هاي ساختگي رسم مير نوروزي، يعني جا به جا شدن ارباب و بنده بود. در اين رسم به قصد تفريح ،کسي را از طبقه‌هاي پايين براي چند روز يا چند ساعت به سلطاني برمي‌گزيدند و سلطان موقت ( برطبق قواعدي) اگر فرمان‌هاي بيجا صادر مي‌کرد، از مقام اميري بر کنار مي‌شد.

حافظ نيز در يکي از غزلياتش به حکومت ناپايدار مير نوروزي اشاره كرده است:
سخن در پرده مي‌گويم، چو گل از غنچه بيرون‌ آي ،که بيش از چند روزي نيست حکم مير نوروزي


خانه تكاني رسم ديرينه نوروز
خانه تکاني نخست به درهم ريختگي، سپس به نظم و نظافت اشاره دارد. درگذشته تمام خانه براي نظافت زير و رو مي‌شد ودربعضي از نقاط ايران رسم بود که حتي خانه‌ها را رنگ آميزي مي‌کردند و اگر ميسر نبود دست کم همان اتاقي که هفت سين را در آن مي‌چيدند، سفيد مي‌ کردند، اثاثيه‌ کهنه را به دور مي‌ريختند و به جايش لوازم نو مي‌خريدند و در آن ميان شکستن کوزه را که جايگاه آلودگي‌ها و اندوه ‌هاي يک ساله بود واجب مي‌دانستند، ظرف‌هاي مسين را به رويگران مي‌سپردند ،نقره‌ها را جلا مي‌دادند، گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک مي‌کردند ،فرش و گليم‌ها را از تيرگي‌هاي يک ساله مي‌زدودند و بر آن باور بودند که ارواح مردگان وفروهر‌ها (ريشه‌ کلمه‌ فروردين) در اين روز‌ها به خانه و کاشانه‌ خود باز مي‌گردند و اگر خانه را تميز و بستگان را شاد ببينند خوشحال مي‌شوند و براي باز ماندگان خود دعا مي‌فرستند وگرنه غمگين و افسرده باز مي‌گردند ازاين رو چند روز به نوروزمانده در خانه مُشک و عنبر مي‌سوزاندند و شمع و چراغ مي‌افروختند.
در بعضي نقاط ايران رسم بود که زن‌ها شب آخرين جمعه‌ سال بهترين غذا را مي‌پختند و بر گور درگذشتگان مي‌پاشيدند و روز پيش از نوروز را که همان عرفه يا علفه و يا به قولي بي بي حورباشد به خانه‌اي که در طول سال ،درگذشته‌اي داشت به پُرسه مي‌رفتند و دعا مي‌فرستادند و مي‌گفتند که براي مرده عيد گرفته اند.


سبزه سبز كردن نماد بركت و باروري
در گير و دار خانه تکاني و از 20روز به روز عيد مانده سبزه سبز مي‌کردند. ايرانيان باستان دانه‌ها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبيا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجيله، ذرت و ماش به شماره‌ هفت( نماد هفت امشاسپند) يا دوازده (شماره‌ مقدس برج‌ها) در ستون‌هايي از خشت خام بر مي‌آوردند و باليدن هر يک را به فال نيک مي‌گرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروري خواهد بود. خانواده‌ها به طور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (انديشه‌ي نيک)، هوخت (گفتار نيک) و هوورشت (کردار نيک) سبز مي‌کردند و فروهر نياکان را موجب بالندگي و رشد آنها مي‌دانستند.




"پیشاپیش عید نوروز مبارک"

Lady parisa
23-04-2012, 07:51
در مناطق مختلف جهان آداب و رسومی خاصی برای مراسم ازدواج خود دارند که بعضی از آنها کمی عجیب به نظر می رسند.

مردم سراسر جهان با توجه به آداب و رسوم و فرهنگهای بومی خود در مراسم ازدواج نیز رسومی خاص خود دارند.


در نیجریه داماد حق دارد عروس تا قبل از مراسم و حتی ساعاتی بعد از آن به خانه والدینش پس بفرستد.

در قبیله سوماترا اتیوپی رسمی وجود دارد که در آن دختر قبل از ازدواج یک دندان خود را می کشد و حلقه ای به لبهای خود آویزان می کند.

در جزیره جاوا بر خلاف دیگر کشورها که داماد برای هزینه های مختلف پول می دهد مردم اینجا دم موش به هم هدیه می دهند.
:2:
در آلبانی رسم عجیب و خشنی وجود دارد که عروس باید سه شبانه روز پس از ازدواج کتک های داماد را برای یادآوری وظایف خانواده تحمل کند.:13:

اسکیموها در مراسم ازدواج گوشت شکار را نمی پزند و آن را خام می خورند.


در جزیره ای در کشور گینه نو اگر بخواهید ازدواج کنید باید با همسر آینده خود مقابل دیگر اعضای قبیله آواز بخوانید.

Lady parisa
12-05-2012, 09:51
روز مادر و روز زن رو به تمامی زنان و دختران گل پی سی ورلد تبریک میگم!
این روز مقارن با دخت گرامی پیامبر اکرم(ص) می باشد.

در ادامه پست چند جمله و نقل قول در باره این روز فرخنده قرار میدم


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




روز مادر روزی كه گل ها می شكفند . همان طور كه شكفتن گلها را جشن می گیریم نباید از مهم ترین جشن زنانه كه ما را به دنیا آورده اند را فراموش كنیم . بدون حضور مادرها ما نمی توانستیم پا بر این دنیا نهیم و از نعمت زندگی لذت بریم . این موجودات دوست داشتنی مادران ما هستند و برای 9 ماه ما را در بطن خودشان حمل كرده اند و حتی وقتی هم كه بزرگ می شویم باز هم مراقب ما هستند . برای روز مادر امسال 10 جمله و نقل قول برتر درباره مادر ، فداكاری و دلبستگی مانایشان نسبت به فرزندان را مرور می كنیم .


هنری وارد بیچر ( Henry Ward Beecher )
قلب مادر كلاس درس فرزند است . در حقیقت قلب مادر مملو از عشق و نگرانی نسبت به فرزندش می باشد . مادر هر چیزی را كه به فرزندش یاد می دهد برگرفته از دلش می باشد كه مملو از خردی است كه حاصل تجربیات وی در زندگیست .




ضرب المثل یهودیان
هر آنچه را كودك نمی تواند بگوید مادر می فهمد
این ضرب المثل كاملاً درست است ، یك مادر اگر برای فرزندش اتفاقی بیافتد یا اینكه حالش خوب نباشد كاملا متوجه می شود، چرا كه مادرها حسی به نام غریزه مادری دارند كه خدواند در وجودشان قرار داده است . مادرها احساسات و افكار فرزندانشان را می دانند .



دی ویت تالمیگ De Witt Talmage
مادر ساحلی است كه ما همه آسیبها و نگرانی هایمان را در آن به جا می گذاریم . اكثر بچه ها حتی نوجوانان می توانند بی پرده و رك و راست همه رازها و ترسهایشان را برای مادرشان بازگو كنند . مادر دلی برای شنیدن و فهمیدن و عشقی بدون شرط دارد .



پیتر دی ریس Peter De Vries
نقش مادری به دنیا آوردن بچه ها ست . عشق مادری اندازه گرفتنی نیست و همه چیز را تحمل می كند . هیچ كس در دنیا نمی تواند جای مادر را بگیرد . مادرها نقشی بسیار مهم در زندگی بچه ها در ایفای الگوی جاودانه مادریشان دارند .



ماریون سی گرتی Marion C Garretty
عشق مادری انرژی است كه انسان را قادر به تحقق غیر ممكن ها می سازد . بله درست است پیوند قوی و توانی وجود دارد كه یك مادر می تواند كاری كند كه هیچ كس انتظار انجام آن را ندارد . حمل ، به دنیا آوردن و نگهداری یك كودك كار آسانی نیست . فداكاریهایی كه یك مادر در مراقبت از بچه هایش می كند ورای توانایی ها و قابلیتهای اوست كه كاملاً حیرت آور است . به همین دلیل است كه در زندگیمان لقب زنان برتر و مادران برتر را به آنها می دهیم



میلدرد بی ورمونت Mildred B Vermont
مادری تمام وقت بودن، یكی از مشاغل با حقوق بالاست كه حقوقش عشقی خالص و ناب است. بله مادرها برای این شغل تمام وقت، پولی دریافت نمی كنند ، شغلی كه ساعات كاریش بیش از 8 ساعت و حتی بیش از 24 ساعت است و این معنایی جز عشقی كه آنها نسبت به بچه هایشان دارند ندارد، عشقی ناب و خالص


ضرب المثلی چینی
در تمام دنیا تنها یك كودك زیبا وجود دارد كه هر مادری دارد . مادر ها حس زیبایی دارند كه نقش شان در نگهداری و آوردن یك كودك زیبا به این دنیا را قبلاً انجام داده اند .


هووارد جانسون Howard Jonson
M : میلونها چیزی است كه او به من داده است
O : فقط اوست که من را بزرگ کرده است.
T : اشكهایی كه او برای نجات من ریخته است .
H : قلب خالص ترین طلا
E : چشمانی با برق عشق
R : حق ، حقی كه او همیشه بر گردن ما خواهد داشت .
با چیدن این حروف در كمار هم كلمه ای درست می شود به نام مادر كه به معنای دنیای من می باشد . براستی كه مادر توصیف كننده همه چیز این دنیاست .


سارا مالین Sarah Malin
هر زمان كه به آغوشی نیاز دارم آغوشت به روی من باز است . زمانهایی را كه به وجود یك دوست نیاز دارم دلت می فهمد . زمانی كه به آموختن درسی نیاز دارم چشمان بخشنده ات حالتی سختگیرانه و جدی به خود می گیرند . قدرت و عشق تو مرا هدایت كرده و بال پرواز من بوده است . مادرها در هر زمانی و هر مكانی و هر شرایطی كه فرزندانشان به وجود شان نیاز دارند حاضرند حتی زمانهایی كه اصلاً فرزندان دوست داشتنی نیستند .




تلمود The Telmud
از آن جایی كه خدا نمی توانست در همه جا حاضر باشد مادران را آفرید . مادران همواره حاضرند تا ما را راهنمایی كنند و به حرفها و درد دلهای ما گوش جان بسپارند . آنها هدیه خداوندی به ما انسانها هستند . آنها بدون توجه به شرایط، عشق و حمایت و دركشان را به ما می دهند .