مشاهده نسخه کامل
: سریال وضعیت سفید
pcforlife
25-09-2011, 02:30
|| سریال "وضعیت سفید" ||
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کارگردان: حمید نعمت الله
درباره کارگردان:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
نويسندگان فيلمنامه: هادي مقدمدوست، حميد نعمتالله
درباره هادی مقدم دوست:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
تهیه کننده: محمدرضا شفيعي
تعداد قسمت ها: 40 قسمت
خلاصه داستان:
به هنگام شروع موشك باران تهران از زمستان 1366 اعضاي خانوادهاي پرجمعيت كه تقريباً همه با هم قهر هستند و اختلاف دارند براي دوري از حملات دشمن ساكن باغ مادرشان در روستايي واقع در حومه تهران ميشوند. روستايي كه مدرسه اصلي آن تبديل به محل اسكان بخشي از اهالي جنگ زده شده است. استقرار اين خانواده در باغ و همجواري آنها با مردم روستا كه در اوج همدلي بسر ميبرند، حوادث گوناگوني را براي خانواده رقم ميزند كه باعث درك آنها از مشكلات يكديگر و ريشههاي بياهميت اختلافاتشان ميشود. آنها در طي اين ماجراها درمييابند كه استعداد كمك و ياري به يكديگر را دارند و...
بازیگران + نقش ها:
عرفان ابراهیمی (رضا)، مونا احمدی (شیرین)، افسانه بایگان (محترم)، ابوالفضل پورعرب (بیژن)
ناز شادمان (پوری عروس)، افسانه چهرهآزاد (سیما)، سیما خزرآبادی (شهناز)، امیرحسین رستمی (فراز)
شیرین زنگنه (مادر شهاب)، حمیرا ریاضی (مهناز)، اسماعیل سلطانیان (بهرام)، علی سلیمانی (بهزاد)
فرهاد شریفی (همایون)، شهین تسلیمی (احترام)، شیرین شهباززاده (همدم)، ناصر شهریاری (ناصر)
عباس غزالی ( بهروز)، یونس غزالی (امیر)، امیر کاظمی (شهروز)، لیندا کیانی (منیره)
سهیلا گلستانی (منیژه)، پوراندخت مهیمن (افتخار)، رابعه مدنی (مادربزرگ)، عزتالله مهرآوران (هوشنگ)
اصغر نقی زاده (عباس)، سارا همتی (مینا)، رویا جاویدنیا (سهیلا)، سید امیر کاظمی (شهروز)، یونس کفاشیان (امیر)
شهنوش شهباز زاده (همدم)، سپهر حیدری نژاد (شهاب)، شکرالله حسنی (فراش مدرسه)، سید جواد هاشمی (احمد)
اصغر نیک ورز (پیر مرد روستایی)، امین حیایی (پسر همسایه)، دانیال عابد (شهرام)، ملکه خانم شریعت پناهی (حشمت سادات)
رحمان تقیپور (صاحب رستوران)، پرویز سنگ سهیل (خلافکار)، میثاق جمشیدی (خلافکار)، پریسا محمدی (الهه)
محمد علی مژدهی (سمسار)، عصمت قاراج لود (پیرزن)
سایر عوامل مجموعه:
تصويربردار: عليرضا رنجبران، دستيار اول كارگردان: عبدالرضا نيكپور، مدير توليد و برنامهريز: ميترا احمدي، دستيار دوم كارگردان: سجاد حسيني، صدابردار: فرشيد احمدي، طراح صحنه و لباس: محمدرضا شجاعي، چهرهپرداز: اعظم بيات، دستيار صحنه: بهزاد جعفري، عكاس: اميرحسين شجاعي، منشي صحنه: حميرا نعمت الله، مدير تداركات: عليرضا اصلاني
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]پخش از شبکه سه سیما [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز های پخش: از سوم مهر ماه سال 90 روز های شنبه تا چهارشنبه
ساعت پخش: 20:45
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تکراریه دوست عزیز :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
joseph.n
25-09-2011, 17:39
قبلاً دلمون خوش بود که یکی دوتا سریال طنز می ذاشتن الآن فقط سریال های جدی آدم دیگه با چی سرگرم بشه؟(مگر با کامپیوتر)
Amir_oscar
25-09-2011, 21:56
تاثیر حامد بهداد به شدت توی سریال دیده می شه! هم بهروز(همون عمو کوچیکه! بهزاد یا بهروز؟!) و هم امیر. آخه این چه تقلیدبازیاییه؟! بهروز حتی تن صداش هم شبیه بهداد کرده!
قسمت اول بسیار عالی بود. فضاسازی ها درجه ی یک بود. البته از کارگردان بوتیک و بی پولی انتظاری جز این نمی رفت.
ghermezeteh
25-09-2011, 22:07
مگه زمان جنگ آتاری بوده؟؟
---------- Post added at 10:07 PM ---------- Previous post was at 10:02 PM ----------
تاثیر حامد بهداد به شدت توی سریال دیده می شه! هم بهروز(همون عمو کوچیکه! بهزاد یا بهروز؟!) و هم امیر. آخه این چه تقلیدبازیاییه؟! بهروز حتی تن صداش هم شبیه بهداد کرده!
قسمت اول بسیار عالی بود. فضاسازی ها درجه ی یک بود. البته از کارگردان بوتیک و بی پولی انتظاری جز این نمی رفت.
خیلی اداشو در میاورد.
من اولش فقط صدای سریالو میشنیدم وفکر می کردم یکی از فیلمای حامد بهدادو داره تلویزیون پخش می کنه ولی وقتی صفحه تلویزیون رو نگاه کردم دیدم نه اون بازیگرست!
dragon-fly
25-09-2011, 22:47
تکرارش ساعت چنده ؟
pcforlife
26-09-2011, 00:13
تکرارش ساعت چنده ؟
ساعت 14:50 دقیقه زیرنویس زد.:20:
واسه قسمت اول به نظرم شروعش خوب بود... البته اینکه راه به راه شخصیت های داستان معرفی میشدن (به قول خود فیلم یهویی!:31:) زیاد نمیشه اسمشو گذاشت جالب... ولی اینکه اولین گره داستان که همون قهر بودن فک فامیل با هم هستش، تو قسمت اولی به سرعت مطرح شد باعث شد که قسمت اول کسل کننده نباشه...
حمید نعمت الله هم که ثابت کرده بود کلا از دکور شلوغ و کلا شلوغی خوشش میاد، بار دیگه هم این مساله رو ثابت کرد... درباره بازی بازیگرا نمیشه الان صحبت کرد.. چون قسمت اوله + اینه تو رو خدا شروع نکنید به گاف گرفتن!
تکراریه دوست عزیز :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
والا من دیشب همین موقع ها پیش از ایجاد تاپیک سرچ زدم انجمن تی وی رو، چیزی نیافتم... شاید تو صفحه هنر هفتم ایجاد شده بود.. به هر حال صلاحدید مدیران مرج تاپیک ها یا قفل این تاپیک باشه من حرفی ندارم:46:... تصمیم با این دوستانه... + اینکه گویا تاپیک مورد نظر شما ترش شده.:20:
یاعلی:11:
ساعت 14:50 دقیقه زیرنویس زد.:20:
واسه قسمت اول به نظرم شروعش خوب بود... البته اینکه راه به راه شخصیت های داستان معرفی میشدن (به قول خود فیلم یهویی!:31:) زیاد نمیشه اسمشو گذاشت جالب... ولی اینکه اولین گره داستان که همون قهر بودن فک فامیل با هم هستش، تو قسمت اولی به سرعت مطرح شد باعث شد که قسمت اول کسل کننده نباشه...
حمید نعمت الله هم که ثابت کرده بود کلا از دکور شلوغ و کلا شلوغی خوشش میاد، بار دیگه هم این مساله رو ثابت کرد... درباره بازی بازیگرا نمیشه الان صحبت کرد.. چون قسمت اوله + اینه تو رو خدا شروع نکنید به گاف گرفتن!
والا من دیشب همین موقع ها پیش از ایجاد تاپیک سرچ زدم انجمن تی وی رو، چیزی نیافتم... شاید تو صفحه هنر هفتم ایجاد شده بود.. به هر حال صلاحدید مدیران مرج تاپیک ها یا قفل این تاپیک باشه من حرفی ندارم:46:... تصمیم با این دوستانه... + اینکه گویا تاپیک مورد نظر شما ترش شده.:20:
یاعلی:11:
من الان دیدم که اون تاپیکم به ترش منتقل شده!
نمی دونستم تو ترشه!
نمی دونم واقعا چرا پاک شده بود من چند روز قبل از شما تاپیکو زده بودم ولی تاپیک من به دلایل نامعلوم پاک شد و تاپیک شما پاک نشد!
انگار مدیران این بخش مخصوصا خانم Rebecca با من لجبازی دارن!
چون تاپیک مجموعه شوق پرواز رو هم من زدم ولی پاک کردند و گفتن جاش تو تاپیک خبره!!!
ولی بعد از من یه نفر دیگه تاپیکشو زد و باهاش کاری نداشتن!
:13::13:
وین رونی
26-09-2011, 21:29
من دیشب قسمت اولو ندیدم.مگه این سریال فعلاً در زمان جنگ را نشون نمیده؟اگه آره پس این جمله ای که پسره گفت برم فلکه دوم و با بچه ها بریک و هلیکوپتری بزنم چی بود؟یعنی اون زمان رقص بریک و هلیکوپتری زدن بوده؟!
pcforlife
26-09-2011, 23:27
نمی دونم واقعا چرا پاک شده بود من چند روز قبل از شما تاپیکو زده بودم ولی تاپیک من به دلایل نامعلوم پاک شد و تاپیک شما پاک نشد!
انگار مدیران این بخش مخصوصا خانم Rebecca با من لجبازی دارن!
حداقل تو دو سال و اندی عضویتم در پی سی و فعالیتم در این انجمن، میتونم به ضرس قاطع بگم که تیم مدیریت انجمن هنر هفتم خصوصا ربکا خانم، به هیچ وجه اهل لجبازی و این قبیل صحبت ها نیستند...
حدس بنده اینه ایشون بیشتر مخالفت دارند که پست ابتدایی تاپیک های سریال ها صرفا حالت خبری نداشته باشند مثل خیلی از تاپیک ها در انجمن های مختلف پی سی...
به هر حال شخصا به تصمیم تیم مدیریت هر انجمن احترام میزارم..:11:
.
.
ته مایه خل و چلی این امیرe کشته منو!!:27: روون و نسبتا خوب بازی می کنه خداییش...
هم بهروز(همون عمو کوچیکه! بهزاد یا بهروز؟!) و هم امیر. آخه این چه تقلیدبازیاییه؟! بهروز حتی تن صداش هم شبیه بهداد کرده!
تقلید به گمونم نباشه... ولی هر دو تاشون شبیه بهداد می حرفن... بالاخره داداشن دیگه... شاید ادا همو در میارن!:31:
+
سره دو دیالوگ با فاصله بیست دقیقه تو این قسمت خیلی خندیدم!:27::
امیر: ببخشید...من میخواستم بدونم، شما از کجا میدونید قراره بمب بارون بشه؟
شیرین: صدام چون تو چند تا حمله پی در پی شکست خورده، حتما اقدام به موشک بارون می کنه، الان تو خیلی از شهرهای دیگه این حرکت رو شروع کرده...
بعد از 20 دقیقه:
امیر به زن اسکان داده شده: پیش بینی می کنم، صدام با توجه به حماقتی که داره، رو میاره به موشک بارون تهران!:27:
+
یعنی صداسیما بعد از مدت ها علاقه مند عشق تین ایجری اونم تو دهه 60 شده؟! باورش سخت نباشه، ساده هم نیست...:5:
Slim_shady
27-09-2011, 19:39
این عمو کوچک از بهداد بهتر ادای بهداد در می یورد
انگار خودش به بهداد یاد داده
Slim_shady
27-09-2011, 21:48
واقعا حال کردم عمو کوچولو ترکوند من رسیدم اخرشو ببینم می دید چطوری شولتو می بوسید چطوری حرف می زد خدا وکیلی سبک حرف زدنش از بهداد بهتره یه طوری جذاب تره
H A M A S
28-09-2011, 18:09
این پسره یونس غزالی(امیر) با اون عموش بهروز خیلی قشنگ بازی میکنن
سریال تا اینجا که خیلی خوب بوده
به نظر سریال جالبی میاد ! توی این خشکسالی سریالهای تلویزیونی چیز متفاوتیه. از حمید نعمت الله و مخصوصآ بی پولی ـش هم خیلی خوشم میاد !
فقط یه سوال. من فکر میکنم توی تیتراژ قسمت اول یه لحظه حیاتی (مجری اخبار) رو دیدم و خسرو شکیبایی هم از یه زاویه دیگه بود ولی توی قسمت های دوم و سوم حیاتی رو ندیدم و شکیبایی هم زاویه ـش متفاوت بود !! خیالاتی شدم یا واقعآ این طوری بوده ؟!
Nocturne
30-09-2011, 17:06
بنظر من این سریال فمینیستیه
زنها در این سریال: با احترام - پر رو - فرمانده - عاقل
مردها اما: خام - ترسو - بی سواد - بی ادب..
دیالوگ..
احترام: "یه یاالله بگو مردا لخت نباشن"
ghermezeteh
30-09-2011, 19:53
بنظر من این سریال فمینیستیه
زنها در این سریال: با احترام - پر رو - فرمانده - عاقل
مردها اما: خام - ترسو - بی سواد - بی ادب..
دیالوگ..
احترام: "یه یاالله بگو مردا لخت نباشن"
بله کاملا موافقم.
کلا زن های سریال روی مردهای سریال تسلط دارن
ضمن اینکه دیگه این نوستالژی بازی ها خداییش داره تکراری و حال به هم زن میشه
آخه چقدر باید سریال هایی با حال و هوا و فضای دهه شصت ببینیم؟
ستایش
نابرده رنج
و حالا هم وضعیت سفید
ما که تازه نابرده رنج رو دیده بودیم اقلا یه سریال امروزی وسطش پخش می کردن که تنوعی باشه نه که پشت سر هم پخش بشه.
Nocturne
30-09-2011, 20:54
بله کاملا موافقم.
کلا زن های سریال روی مردهای سریال تسلط دارن
جالب اینجاست که فقط یکی از زنها اینطور نیست. زن اون مرده که مثل بهداد حرف میزنه. اما اینجا هم کفه به سود زنهاست
درسته که مثل اونای دیگه فرمانده نیست اما در عوض زن مظلوم و ساده ای هست که گیر یه شوهر بی ادب معتاد افتاده!
ضمن اینکه دیگه این نوستالژی بازی ها خداییش داره تکراری و حال به هم زن میشه
آخه چقدر باید سریال هایی با حال و هوا و فضای دهه شصت ببینیم؟
ستایش
نابرده رنج
و حالا هم وضعیت سفید
ما که تازه نابرده رنج رو دیده بودیم اقلا یه سریال امروزی وسطش پخش می کردن که تنوعی باشه نه که پشت سر هم پخش بشه.آی گفتی..
تلویزیون همش شده نستالژی
از یه طرف این سریالا، از اون طرفم برنامه هایی که برنامه های قدیمی رو پخش میکنن
تازه اینا هیچی، حتی تو اخبارهایی نظیر 20 و 30 هم به بهانه های مختلفی مثل جنگ و ... به گذشته میرن
دیگه شورشو درآوردن با این خاطره بازی
barcaboy10
30-09-2011, 20:58
باحاله خوشم مياد:46:
ghermezeteh
01-10-2011, 03:08
جالب اینجاست که فقط یکی از زنها اینطور نیست. زن اون مرده که مثل بهداد حرف میزنه. اما اینجا هم کفه به سود زنهاست
درسته که مثل اونای دیگه فرمانده نیست اما در عوض زن مظلوم و ساده ای هست که گیر یه شوهر بی ادب معتاد افتاده!
آی گفتی..
تلویزیون همش شده نستالژی
از یه طرف این سریالا، از اون طرفم برنامه هایی که برنامه های قدیمی رو پخش میکنن
تازه اینا هیچی، حتی تو اخبارهایی نظیر 20 و 30 هم به بهانه های مختلفی مثل جنگ و ... به گذشته میرن
دیگه شورشو درآوردن با این خاطره بازی
اونم زنش بهش مسلط نیست ولی خواهرش بهش مسلطه و خیلی از خواهرش حساب می بره.(همون احترامه محترمه چیه اسمش؟)
یعنی روی هر کدوم از شخصیت های مرد سریال یک زن مسلط هست.
حالا یا زنشه یا خواهرشه یا مادربزرگش :31:
خیلی عجیبه که تازگیها هرچی فیلم در مورد دهه شصد میسازن خوب از آب در میاد.و انگار این سالها انقدر برای همه خاطره انگری بوده که میشه ازش دها فیلم و سریال درآورد. این خانواده جدا مثل خیلی از اشنا ها حتی خود ما میمونن.
این پسر امیر همون نیست که یکی دو قسمت تو سریال در چشم باد بازی می کرد قسمتای زمان جنگش ؟
همه زدن تو كار دهه 60 ! جريان چيه ؟ :دي
البته بيشترين جمعيت جوان ايران رو همين دهه 60 تي ها تشكيل ميدن و از اون طرف بزرگترها هم بخاطر اتفاقات دهه 60 خيلي از اون دوران خاطره دارن بخاطر همين هم هستش كه خيلي ها ارتباط برقرار ميكنن .
كلا نميدونم داستان سريال چيه و ديشب براي اولين بار يك قسمتشو ديدم . بازيگرا خيلي روون بازي ميكنن بخصوص اون عمو ئه كه تريپ بهداد بازي ميكنه :27: فيلمبرداري هم خيلي جالبه و از زواياي مختلف و با چندتا دوربين فيلمبرداري ميكنن و از همه مهمتر ادامه دار بودن سكانسها هستش مثلا ديشب اونجايي كه داشتن ديوار رو خراب ميكردن شروع شد تا اون موقعي كه دوتا خواهر افتادن به جون هم توي همين حالت همه بازيگرا اومدن و رفتن و بازي كردن . اينطوري حس واقعي بودن ماجرا به آدم دست ميده .
اميدوارم به سرنوشت بقيه سريالهاي آبكي صدا سيما دچار نشه و همين روند خوب رو دنبال كنه ...
سریاله جالبی هست فکر کنم از بقیه فیلم ها بهتر باشه
بازیگرا تو فیلم روون بازی میکنن و خیلی خوبه ............در کل ارزش دیدن داره
وین رونی
04-10-2011, 13:45
با احترام به نظر دوستان
اما نظر من اینه که یکی از ضعیف ترین سریالهای چند وقته را دیدم البته تا اینجای کار
خیلی خواستن کار را طبیعی نشون بدن که این خیلی تو ذوق می خوره
امیدوارم در آینده از این یکنواختی و ریتم کند در بیاد
amirhoseinmehri
10-10-2011, 17:49
وقتی همایون داشت ورزش می کرد آهنگ مدرن تاکینگ گذاشته بود.به حق چیزای ندیده:18:
toolhelp
10-10-2011, 18:30
وقتی همایون داشت ورزش می کرد آهنگ مدرن تاکینگ گذاشته بود.به حق چیزای ندیده:18:
مدرن تاكينگ تو دهه 80 تا 90 ميلادي واقعا تو ايران طرفدار زياد داشت ! كه ميشه همون سالهاي جنگ تقريبا
چه شبايي كه خودم 5 شنبه شبها ساعت 10 راديو بي بي سي رو به بدبختي ميگرفتم تا آهنگاي اين گروه رو گوش بدم ......
گفتوگو با عباس غزالي، بازيگر نقش بهروز در سريال «وضعيت سفيد»
هدفم بزرگ است، به حاشيه نخواهم رفت
جام جم آنلاين: «بچههاي صحنه براي اين كار خيلي زحمت كشيدند. سالها از زمان موشكباران تهران ميگذرد. بايد يك سري وسيله به صحنه اضافه ميشد تا يادآور آن روزها باشد و از طرفي بايد يك سري چيزهاي امروزي از صحنه حذف ميشد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گروه صحنه لوازمي را كه به گذشته متعلق بود در بازارهاي مختلف پيدا ميكردند، آنها را ميخريدند و صحنه را براي فيلمبرداري آماده ميكردند. وضعيت سفيد واقعا كار پرزحمتي بود، كاري كه فقط با همكاري گروهي توانست به موفقيت دست پيدا كند.»
اينها گفتههاي عباس غزالي، بازيگر نقش بهروز در سريال وضعيت سفيد در ابتداي گفتوگوي ما با او درباره اين سريال است، سريالي كه اين روزها از شبكه 3 سيما در حال پخش است و طرفداران زيادي هم پيدا كرده است. اين طرفداران كساني هستند كه طالب كارهاي خوب هستند و دوست دارند با ديدن يك اثر بخشي از زندگي خود را در آن ببينند. وضعيت سفيد با ميتينگهاي بهروز آغاز شد. ميتينگهايي كه هنوز هم ادامه دارد و ادامه خواهد داشت. غزالي در مصاحبهاش بيشتر درباره ميتينگهاي بهروز و ديگر ابعاد اين شخصيت توضيح ميدهد.
شما بازيگر جواني هستيد كه حالا برگ برندهاي در دست داريد. بهروز در وضعيت سفيد توانسته نظرها را به خود جلب كند. به همين دليل بد نيست ابتدا با شما آشنا شويم.
من از 11 سالگي به شكل حرفهاي بازيگري را تجربه كردم. البته اين در حالي است كه هيچ كس را در اين حرفه نداشتم، نه ميان فاميل و نه دوست و آشنا. از بچگي احساس ميكردم استعداد بازيگري دارم، اما نميدانستم چگونه بايد وارد اين حرفه شوم. تا اينكه وقتي كلاس اول راهنمايي بودم در مدرسه اعلام كردند قرار است يك نمايشنامه روي صحنه ببرند و از علاقهمندان خواستند تست بدهند. من هم رفتم مثل بقيه تست دادم و قبول شدم. از آنجا به بعد احساس كردم خدا صدايم را شنيد.
چون ديگر ميتوانستم وارد آموزشگاه بازيگري شوم و قواعد اين كار را ياد بگيرم. نمايشنامه ما در شهر، استان و بعد كشور به صحنه رفت و در همه اين مناطق اول شد و من هم جايزه بازيگري گرفتم. وقتي مسوولان مدرسه استعداد و علاقهام را به بازيگري ديدند، مرا به كانون فرهنگي ـ هنري حر معرفي كردند.
به آنجا رفتم و اصول بازيگري را ياد گرفتم. كارگردانان زيادي به اين كانون رفت و آمد ميكردند و ما با آنها كار ميكرديم تا اين كه براي بازي به تلويزيون دعوت شدم و همين طور كارها پيش رفت تا بعد از بازي در چند تله فيلم و سريال براي بازي در نقش بهروز وضعيت سفيد انتخاب شدم.
در كانون حر زير نظر استادان معروف و نامآشنا هم آموزش ديديد؟
نه! كانون زير نظر آموزش و پرورش اداره ميشد و مربيان هم از مربيان كشوري و نامآشنا نبودند، اما در همين كانون بازيگراني مانند علي سليماني كه در وضعيت سفيد نقش بهزاد، برادر من را بازي ميكند،سيد جواد هاشمي،مهرداد راياني مخصوص و كسان ديگري بودند كه هم در اين كانون آموزش ديده بودند و بعد هم در همين كانون به عنوان مربي فعاليت ميكردند.
همان طور كه گفتم من از كودكي به دنبال جايي بودم كه استعداد بازيگري مرا كشف و آن را پرورش دهد و كانون حر چنين بستر و فضايي را براي من آماده كرد.
ميتوانم از شما بپرسم كدام محله تهران متولد شدهايد؟
در بيمارستان مهديه در ميدان شوش متولد شدم. تا 10 سالگي در منطقه 20 و محله دولتآباد همراه خانوادهام زندگي كردم. بعد يك پرش منطقهاي رو به بالا داشتيم و براي سكونت به منطقه 11 آمديم و من از كلاس چهارم به بعد در مدارس اطراف ميدان پاستور بودم.
مطمئن هستم اگر ما در منطقه 20 ميمانديم من هرگز نميتوانستم بازيگر شوم، چون منطقه خيلي محرومي بود و اين كه ميگويم خدا صداي من را شنيد به اين دليل است كه ما منطقه سكونتمان را تغيير داديم و توانستم در فضاي فرهنگيتري رشد كنم.
بسياري از بازيگراني كه در سينما و تلويزيون ما توانستهاند خودشان را به عنوان بازيگر برتر ثابت كنند از همان مناطق پايين شهر آمدهاند. مناطقي كه در ظاهر آدم گمان ميكند اتفاق فرهنگي آنجا رخ نميدهد. به نظر شما كه متعلق به آن مناطق هستيد، چگونه اين اتفاق شكل ميگيرد؟
به نظر من بچههاي جنوبشهر بچههايي هستند كه سختيهاي زيادي را از نزديك لمس كردهاند. بچههايي كه سياهي زندگي را از نزديك درك كردهاند. آنها بخوبي ميتوانند خوبي و بدي را از هم تشخيص دهند. آنها به كمترين قانع و هميشه خدا را شاكر هستند.
يعني تجربههاي واقعي زيادي دارند و فراز و نشيب زندگي را از نزديك لمس كردهاند...
بله. به همين دليل بسياري از نقشهايي كه من تا حالا بازي كردهام ما بهازاي بيروني دارند. به نظر من همه افراد جامعه قابل احترام هستند، اما چنين به نظر ميرسد كساني كه در مناطق بالاي شهر متولد ميشوند، طبق شرايط محيطي، تجربياتي را كه ما در جنوبشهر به دست آوردهايم هرگز تجربه نخواهند كرد.
آنها بسياري از حقايق زندگي را تجربه نميكنند. البته در اين ميان افرادي هم هستند كه از طبقه مرفهاند اما وقتي بازيگر ميشوند براي درك بهتر برخي نقشها، خودشان به جنوبشهر سر ميزنند تا آدمهاي واقعي را ببينند و بتوانند نقششان را به آنها نزديك كنند.
نقش بهروز خيلي خوب از كار در آمده. به نظر من شايد همان تجربههاي واقعي در جنوبشهر به شما كمك كرده تا اين نقش را خوب بازي كنيد.
بخشي از اين اجرا كه به نظر شما خوب شده، برميگردد به همان تجربيات عيني زندگي، اما بخشي از آن هم بستگي به تجربياتي دارد كه من در سالهاي گذشته در زمينه بازيگري كسب كردهام. حالا ديگر عباس غزالي كه بهروز را بازي كرده در كيسهاش فنوني دارد كه با استفاده از آنها ميتواند نقشش را خوب اجرا كند. البته هدايت خوب بازيگر از طرف كارگردان را هم نبايد ناديده گرفت.آقاي نعمتالله براي بازي در نقش بهروز خيلي كمك كردند.
مابهازي بيروني هم براي بهروز داشتيد؟ كسي كه از او براي بازي در اين نقش الگو گرفته باشيد؟
بله. بهروز يك تيپ - شخصيت است. كساني كه به فنون بازيگري آشنا هستند، ميدانند بازي در اين گونه نقشها چقدر سخت است. بهروز مدام به من استرس وارد ميكرد. من نگران بودم كه با اين نقش چه بايد بكنم، اما آقاي نعمتالله مدام به من آرامش ميدادند و مرا از بابت او خاطرجمع ميكردند. براي وجه تيپيكال بهروز من بيرون و در جامعه افراد شبيه بهروز را خيلي ديدهام. به كمك همين آدمها بود كه فهميدم نوع صدا، لباس، موها، خنديدن و گريه كردن بهروز چگونه است. وقتي ظاهر بهروز را براساس آدمهاي واقعي كنار هم چيديم تا بيننده با او اتباط برقرار كند، زندگي بهروز شروع شد. زندگياي پرفراز و نشيب و پر از تعليق. او شخصيتي است كه گاهي جوگير ميشود و رفتارهاي غيرقابل پيشبيني از او سر ميزند. خيلي زود از ديگران تاثير ميگيرد. گاهي تصميم ميگيرد ميتينگ راه بيندازد. ميتينگي كه من ميگويم به اين دليل است كه آقاي نعمتالله خيلي اصرار داشت بازيگران مختلف كه شخصيتهاي مختلف را بازي ميكنند در ديالوگهايشان به كار ببرند. بهروز گاهي شومن ميشود و شروع ميكند به شلوغبازي تا به اصطلاح توپ را در زمين خودش نگه دارد. بهروز شخصيتي است كه متاثر از بازيگران فيلمفارسي است. دوست دارد مثل برخي دوبلورها صحبت كند، به همين دليل گاهي صداسازي ميكند. شايد برايتان جالب باشد بگويم الان در جنوبشهر هستند مردمي كه با اينكه 30 سال از پيروزي انقلاب ميگذرد هنوز در دوران قيصر زندگي ميكنند. شلوار دم پا گشاد ميپوشند، سبيلهايشان مثل بازيگران آن دوره است و تلاش ميكنند هنوز هم مثل قيصر صحبت كنند. اين جور آدمها يا خيلي تاثيرپذيرند يا آن فيلمها خيلي روي آنها تاثير گذاشته است.
وقتي 30 سال گذشته اما هنوز اين آدمها تغيير نكردهاند يعني اين كه آدمهاي تاثيرپذير از فيلمهاي قبل از انقلاب زياد هستند. بهروز هم مثل همين آدمهاست. البته تاثيرپذيري بهروز قابل قبولتر است، چون او در دورهاي زندگي ميكند كه هنوز چند سالي بيشتر از پيروزي انقلاب نميگذرد و طبيعي است هنوز در همان شخصيتها مانده باشد. بهروز در طول كار نشان ميدهد تاثيرپذير است. اين را هم بگويم كه بهروز بشدت متاثر از شخصيتي است كه قبل از انقلاب خيلي بين مردم معروف بود. او ميخواهد همه رفتارها و حتي گفتارش هم شبيه اين بازيگر باشد.
با همه توضيحاتي كه شما داديد اما به نظر من بهروز يك تيپ است و اصلا شخصيت نيست. بهروز يك تيپ است كه مابه ازاي او بيرون وجود دارد و قابل ديدن است و براي فيلم بينهاي حرفهاي هم يادآور بازيگراني است كه رفتار و گفتارشان آشناست...
نه! بهروز تيپ ـ شخصيت است. بهروز از يك بازيگر الهام گرفته كه دست بر قضا نامش هم بهروز است. بهروز تلاش ميكند همه شاخصههاي آن بازيگر را از آن خودش بكند، بنابراين تغييراتي در آن ايجاد ميكند ...
وقتي بيننده رفتارهاي يك نقش را پيشبيني ميكند ديگر به آن نقش نميتوان گفت شخصيت. او يك تيپ قابل پيشبيني است ...
اما بهروز در طول قصه و مقتضيات داستان تغيير ميكند. اتفاقاتي پيش ميآيد كه لايههاي دروني بهروز خود را نشان مي دهند. بهروز از قسمت 15 به بعد كه زندگي او و همسرش منيژه دچار تغييراتي ميشود، سعي ميكند ظاهر خود را حفظ كند اما حالات درونيش تغيير ميكند.
داستان سريال با شما و برادرتان يونس (امير) شروع ميشود ...
چقدر خوب كه شما و روزنامه جامجم بازي يونس يا همان امير را ديدهايد و به آن توجه كردهايد. يونس از من كوچكتر و تهتغاري خانواده است، اما بدون اغراق بگويم به نظرم يونس يك نابغه است نه در بازيگري بلكه در اخلاق و رفتار. او كلاسهاي بازيگري نرفته است اما اصول بازيگري را غريزي ميداند. او بسيار كمحرف است اما در رفاقت ميتوان روي او حساب كرد.
پس بازيگري در خانواده شما غريزي است؟
غزالي: من هميشه خدا را شكر ميكنم كه آقاي نعمتالله به من اعتماد كردند و اين نقش را به من سپردند، نقشي كه به گفته خودشان جذابترين نقش سريال است
خب بازيگري بجز تكنيك، استعداد و غريزه هم هست. كسي كه استعداد بازيگري ندارد اصلا نبايد سمت اين حرفه برود. يونس علاوه بر اين كه بازيگر است، نقاش هم هست. او بشدت به انيميشن علاقهمند است و تصميم دارد بعد از اتمام دوره سربازياش اين حرفه را ادامه بدهد. يونس شخصيت خاصي دارد. اصلا به دنبال شهرت نيست. مثلا اگر عكسش روي جلد يك مجله چاپ شود اصلا برايش اهميت ندارد. يك جوري خاص است. به دنبال علايق خودش است.
امير در وضعيت سفيد هم يك جورهايي با ديگران فرق دارد...
بله، امير خيلي به يونس شباهت دارد. خوشحالم كه با يونس در وضعيت سفيد همبازي بودم. همكاري برادرم كه در سريال نقش عموي او را بازي ميكنم خيلي با من زياد بود و وقتي روبهروي هم بازي داشتيم خيلي به من در انتقال حسهايم كمك ميكرد.
وقتي نقش بهروز را قبول كرديد، فيلمنامه كامل شده بود يا در زمان تصويربرداري به مرور كامل شد؟
فيلمنامه كامل بود. گويا اين فيلمنامه را آقاي نعمتالله بعد از فيلم بوتيك نوشته بودند و تصميم داشتند آن را كار كنند كه نشد. تا اينكه 2 سال پيش امكان ساخت آن فراهم شد.
به اين دليل پرسيدم كه بعضي كارگردانان معتقدند برخي بازيگراني كه وارد كار ميشوند با خود يك سري ايده ميآورند كه كارگردان از آن ايدهها براي بهتر شدن كار استفاده ميكند و گاهي حتي فيلمنامه را بازنويسي ميكند يا سر صحنه نكاتي را به آنها اضافه ميكند. آيا شما هم با خودتان ايدهاي به وضعيت سفيد برديد؟
چقدر سوال خوبي پرسيديد. وقتي كار شروع شد فيلمنامه كامل شده بود. شايد در زمان نگارش فيلمنامه آقاي نعمتالله يك سري بازيگر در ذهن داشتند كه براساس تواناييهاي آنها فيلمنامه را نوشته بودند اما بين نوشتن و ساخت سريال فاصله زيادي افتاد و مسلما بازيگراني كه مد نظر آقاي نعمتالله بودند ديگر نميتوانستند در اين كار حضور داشته باشند. بنابراين ما را براي بازي انتخاب كردند. اما هر صحنهاي كه ميخواست فيلمبرداري شود، آقاي نعمتالله با هوشمندي زياد، صحنهها را تغيير ميداد. او روي صحنه، زاويه دوربين، ديالوگها بشدت حساس بود و تا همه شرايط آماده نميشد نما را تصويربرداري نميكرد. بهروز از ابتدا اين طور كه الان شما ميبينيد، نبود. اتفاقاتي افتاد. كارگردان در من تواناييهايي ديد كه تصميم گرفت در نقش بهروز تغييراتي ايجاد كند. چيزهايي را به نقش اضافه كرد و آنها را كه احساس كرد در من وجود ندارد و هنگام بازي خوب در نميآيد، حذف كرد.
كمي از مذاكراتتان با آقاي نعمتالله و چگونگي انتخاب شما براي بازي در نقش بهروز برايمان بگوييد؟
من قبلا در چند تلهفيلم به تهيهكنندگي آقاي شفيعي ـ تهيهكننده سريال وضعيت سفيد ـ بازي كرده بودم كه در اولين تله فيلمم براي آقاي شفيعي قرار بود در 3 سكانس بازي كنم. در حين بازي در سكانس سوم بود كه آقاي سعيد نعمتالله برادر آقا حميد سر صحنه آمدند و همانجا بود كه براي اولين بار بازي مرا ديدند. من در زمينه بازيگري واقعا مديون آقاي سعيد نعمتالله هستم، چون بعد از خدا او بود كه باعث شد من بتوانم نقشهاي خوبي به دست بياورم. من سالها بازيگري كرده بودم، اما كارم ديده نميشد. تا اين كه سعيد نعمتالله بعد از ديدن بازي من در آن تلهفيلم پيشنهاد بازي در تلهفيلم ديگري به من داد كه قرار شد در آن نقش يك پسر جنوبي را بازي كنم. اين اتفاق باعث شد من در تلهفيلم روز بعد خوشبختي به كارگرداني سيروس مقدم هم بازي كنم كه فيلمنامه آن را آقا سعيد نوشته بود. بعد از اين تله فيلم بود كه در سريال رستگاران بازي كردم و اتفاق مهم زندگي من رخ داد. در اين سريال نقش محسن را بازي كردم. تا قبل از رستگاران من انتخاب ميشدم، اما بعد از ديده شدنم در نقش محسن، نقشهاي بيشتري پيشنهاد شد و امكان انتخاب نقش برايم به وجود آمد. بعد از اين سريال، فيلمنامه و كارگردان برايم اهميت پيدا كردند و خودم را موظف كردم ديگر در هر كاري بازي نكنم. در ادامه در چند تله فيلم ديگر هم بازي كردم تا نوبت به بهروز در وضعيت سفيد رسيد. زماني كه آقاي حميد نعمتالله بازي در وضعيت سفيد را پيشنهاد دادند بدون هيچ اما و اگري پذيرفتم، چون حميد نعمتالله را به عنوان يك كارگردان كامل قبول داشتم و ايمانم در طول كار به او بيشتر شد.
خب بد معاملهاي هم نكردهايد. وضعيت سفيد يك برگ برنده براي شماست. سريال با شما شروع شده و خيلي هم خوب ديده شدهايد.
دقيقا! من هميشه خدا را شكر ميكنم كه آقاي نعمتالله به من اعتماد كردند و اين نقش را به من سپردند، نقشي كه به گفته خودشان جذابترين نقش سريال است. من هم تمام تلاشم را كردم تا اين نقش را باورپذير و خوب اجرا كنم.
من اينجا يك پرانتز باز كنم و اين سوال را مطرح كنم كه خيلي از بازيگران با برگ برندههاي خوبي پا به دنياي بازيگري ميگذارند، اما به مرور اين برگ برندهها را از دست ميدهند و به حاشيه ميروند شما با برگ برندهاي كه در دست داريد چگونه رفتار خواهيد كرد؟
من يك هدف براي خودم نقاشي كردهام. هدفي بزرگ كه ميخواهم مرا به اوج ببرد. بازيگري انتها ندارد و من تصميم دارم تا جايي كه توان دارم به سوي هدفم حركت كنم. براي جايگاهي كه دارم خيلي زحمت كشيدهام و نميخواهم بسادگي آن را از دست بدهم. بنابراين به سمت حاشيه نميروم چون براي دنياي بازيگري سم است. بازيگري كه درگير حاشيهها شود، نابود ميشود. بازيگري كه ساده است، تمام زندگيش را از دست ميدهد. بازيگراني كه متاسفانه به حاشيه رفتهاند بارها به من توصيه كردهاند اگر ميخواهي سالم بماني و به راهت ادامه بدهي از 3 چيز پرهيز كن،سيگار و اعتياد، مهمانيهايي كه آدم را گمراه ميكنند و كساني كه تو را به بيراهه ميبرند.
چون جوان هستيد دوست دارم اين سوال را از شما بپرسم كه پول زيادي كه نصيب بازيگران جوان ميشود چه تاثيري در روند زندگي آنان دارد؟
پول خوب است، اما بايد بازيگر بود كه فهميد پول فقط دلخوشي است. با اين پول ميشود كمي راحتتر زندگي كرد.
اما ميگويند پول زياد با خود فساد هم ميآورد، آنهم در سنين جواني...
بله من اين را ديدهام! هم در بازيگران جوان هم در بازيگران سن بالا. البته برعكسش هم وجود دارد. به نظر من همه چيز به اراده خود آدم بستگي دارد. خدا را شكر اراده قوياي دارم. با آدمهاي زيادي نشست و برخاست كردهام اما خيلي جاها از خط قرمزها عبور نكردهام، چون معتقدم انسان اشرف مخلوقات است و خيلي براي خدا مهم است، بنابراين خيلي جاها به حرمت انسان بودن نبايد دست به كارهايي بزند. برخي جاها من به حرمت اسمم كارهايي را انجام نميدهم، چون عاشق اسمم و خدا هستم. مبالغه نميكنم اما عاشق خدا هستم...
يعني مذهبي هستيد؟
غزالي: بهروز در طول قصه و مقتضيات داستان تغيير ميكند. اتفاقاتي پيش ميآيد كه لايههاي دروني بهروز خود را نشان ميدهند
مذهبي در تعريف واقعي. الان تعاريف تغيير كردهاند. به نظر من مذهب بسيار مقدس است و آداب مذهبي هم اگر درست انجام شوند در زندگي تاثير گذار هستند. مادرم از همان كودكي به من اين جمله را ياد داد كه اگر براي خدا يك وجب حركت كني، خدا براي تو هزار وجب راه را هموار ميكند. من واقعا اين گفته را آوازه گوشم كردهام و باور كنيد وجبهاي خدا را در زندگيام حس ميكنم و باور دارم خدا در سرنوشتم رقم زده كه عباس غزالي ذره ذره به هدفش نزديك شود. اگر كارهايي را كه انجام دادهام تا به اينجا رسيدهام برايتان بگويم شايد باور نكنيد. من پله پله بالا آمدهام چون معتقدم نبايد يكشبه راه صدساله را طي كرد. اگر پله به پله رشد كني قدر داشتههايت را بيشتر ميداني.
من با گفتههاي شما به اين نتيجه رسيدم كه خانواده در تربيت فرزندان تاثير زيادي دارد. در وضعيت سفيد هم ما يك خانواده بزرگ اما از هم پاشيده را ميبينيم. شما كه كل فيلمنامه را خواندهايد بگوييد چرا اين خانواده از هم پاشيده است؟ آيا آقاي نعمتالله هدفي براي اين نگاه خود داشتهاند يا مقتضيات درام بوده است؟
حتما هدف خاصي داشته است. حتما چنين خانوادهاي را در زندگي واقعي خود ديده و از آن براي طراحي يك دارم استفاده كرده است. البته اين را هم بگويم پدر و مادر، بچههاي خود را خوب تربيت ميكنند، اما از جايي به بعد، از وقتي بچهها مستقل ميشوند از آدمهاي اطراف و محيط تاثير ميگيرند و تغيير ميكنند و نبايد همه چيز را به حساب پدر و مادر گذاشت. وقتي دو نفر با هم ازدواج ميكنند روي هم تاثير ميگذارند و راه و روش ديگري را در پيش ميگيرند. در سريال وضعيت سفيد شخصيت بهزاد را داريم كه برادر من است و من به او ميگويم آقا شيكه! او عضو خانواده ماست و ما از قشر مرفه نيستيم اما بهزاد وقتي با يك خانم از قشر مرفه ازدواج ميكند همه راه و رسوم خانواده را كنار ميگذارد و تلاش ميكند همان چيزي شود كه همسرش از او ميخواهد.
بازيگران سريال وضعيت سفيد زياد هستند و برخي از آنها از بازيگران قديمي و پيشكسوت هستند. شما كه جوان هستيد، چگونه با آنها خود را هماهنگ كرديد؟
نبايد ترسيد. براي من بيشتر افتخار بود كه مقابل و كنار آنها بازي ميكردم. نترسيدم و مدام به خودم گوشزد ميكردم كه نبايد ترسيد و من بايد تواناييهاي خودم را نشان بدهم. البته نگرشم اين بود كه بايد از اين بازيگران باتجربه، فنون و اخلاق بازيگري را ياد بگيرم.
اذيتتان نميكردند؟
من شخصا آدم قانعي هستم و تلاش ميكنم بدون اينكه مزاحمتي براي ديگران داشته باشم كار خودم را انجام بدهم. من با گروههاي زيادي همكاري داشتهام، خوب و بد! اما برايم فرقي نداشته كه آنها چگونه رفتاري دارند. من منتظر ميمانم تا جلوي دوربين بروم، نقشم را اجرا كنم و به چيز ديگري كار ندارم. با بازيگراني همبازي بودهام كه تلاش كردهاند بازيم را خراب كنند، اما نتوانستهاند چون من تصميم دارم هميشه بهترين بازي را ارائه كنم. بازيگري يك كار گروهي است. بازيگراني كه روبهروي يكديگر هستند بايد به هم كمك كنند. اگر بازيگر روبهروي من خوب بازي كند، هم بازي خودش ديده ميشود و هم به من كمك ميكند بازيم خوب شود. وقتي هر دو خوب ظاهر شويم كل كار خوب ميشود. اما برخي اوقات بعضي بازيگران تلاش ميكنند بازي بازيگر روبهرويشان را خراب كنند تا بهزعم خودشان بازي آنها بيشتر ديده شود. اما فكر ميكنم در اين شرايط به بازي خودشان لطمه ميزنند. در وضعيت سفيد خيلي بندرت اين اتفاقات ميافتاد. من مقابل بازيگر پيشكسوتي مانند پورعرب بازي داشتم و او خيلي خوب با من همكاري ميكرد و هر جا كه لازم بود تشويقم ميكرد و به من انرژي ميداد. وقتي بين بازيگران و كارگردان رفاقت برقرار شود مسلما كار خيلي خوب و موفق پيش خواهد رفت.
ميزانسنها و زاويه دوربين را كارگردان براي شما توضيح ميدادند؟ چون برخي نماها در اين سريال غير متعارف است. مثلا در سكانسي كه محترم (افسانه بايگان) تصميم دارد براي اتاقش دري جداگانه بگذارد، بهروز كه وارد ميشود و كنار رختخوابها مينشيند، يكي از اين نماهاي غيرمتعارف را ديديم كه شما فقط سرتان در كادر بود و بالاي كادر محترم ديده ميشد كه نشسته بود.
قطعا توضيح ميداد. نه تنها به بازيگران بلكه به همه عوامل نما را تشريح ميكردند تا همه چيز در نما كامل شود و حس آن صحنه به بيننده منتقل شود. آقاي نعمتالله روي تك تك نماها حساسيت داشتند و همه چيز بايد كامل ميبود تا نما را ميگرفتند. حتي اگر قرار بود گربهاي در بكگراند (پسزمينه) نما ديده شود يا كفتري مثلا روي ديوار بنشيند. بارها يك نما تمرين ميشد. بارها بازيگران با صدابردار تمرين ميكردند چون تعداد شخصيتها در يك نما زياد است و همه دارند حرف ميزنند. بايد تمرين ميكرديم تا صدابردار ميتوانست صداي تك تك بازيگران را در يك نماي عمومي داشته باشد. كارگردان براي تكتك نماها حساسيت ويژهاي داشت. حتي اگر براي گرفتن يك نما 3 روز معطل ميشديم آن نما بايد همان گونه كه در فيلمنامه و دكوپاژ طراحي شده بود اجرا ميشد. براي آقاي نعمتالله نميشود و نميتوانيم بيمعنا بود.
شما در سكانس ـ پلانهاي زيادي بازي داريد كه بايد ديالوگهاي زيادي را ميگفتيد. مثلا در نمايي كه مقابل شوهرخواهر خود ايستاده بوديد و از او ميخواستيد سوئيچ ماشين شورلتش را به شما بدهد، ديالوگهاي زيادي داشتيد و حتي در اين نما گريه هم كرديد.اين نماها به چند برداشت هم ميرسيد؟
بله. اما هميشه تكرار به خاطر نوع بازي بازيگر نيست. برخي جاها براي صدابردار است، برخي جاها براي تصويربردار است و... . سكانسي را كه شما يادآوري كرديد در پاچنار گرفته شد. محله شلوغ با آداب و رسوم و آدمهاي خاص خود. اين سكانس را در آخرهاي شب گرفتيم. شبي كه خيلي هم سرد بود و انرژيها به پايان رسيده بود. اما همه ما تلاش كرديم بهترين بازي و كارمان را نشان دهيم چون بر اين باور بوديم كه بايد همه چيز عالي باشد. براي بينندهاي كه دارد كار را تماشا ميكند نميتوان زيرنويس نوشت كه اين نما خوب نشده چون هوا سرد بود يا ما خسته بوديم. بيننده يك كار عالي و بيعيب و نقص ميخواهد. در اين نما من گريه كردم چون تكنيك اين كار را ياد گرفتهام. اگر نمايي به برداشت پنجاهم هم برسد با چشماني خشك مقابل دوربين ميروم و آنجا كه كارگردان مشخص كرده اشكم جاري خواهد شد. خدا را براي اين استعداد خدادادي شكر ميكنم و البته در اين ميان هدايت درست و خوب آقاي نعمتالله را هم ناديده نميگيرم.
حفظ كردن اينهمه ديالوگ هم كار دشواري است...
من آدم درسخواني نبودهام كه بگويم فن حفظ كردن را ياد دارم، اما حفظ كردن ديالوگها در بازيگري برايم رمزي دارد و آنهم اين است كه قرار نيست من ديالوگ را مو به مو حفظ كنم. بايد صحنه را درك كنم. وقتي كليت صحنه را حس كنم يكبار روخواني كافي است كه ديالوگها را حفظ كنم. ديالوگ را مال خودم ميكنم آن را درك ميكنم و وقتي دركش كنم، اگر اصل ديالوگ يادم نيايد مشابهاش را ميگويم، به نوعي كه گاهي از خود ديالوگ اصلي هم بهتر ميشود. اين روشي است كه در تئاتر ياد گرفتهام. در تئاتر ديگر دوربيني نيست كه بتوان نما را چند برداشت گرفت و تكرار كرد و كات هم وجود ندارد. اگر اشتباهي رخ دهد نبايد نمايش را تعطيل كرد. يادم ميآيد در يك تئاتر بازي ميكردم كه كبوتري در آن حضور داشت. زماني كه من با شخصيت روبهرويم دعوام شد، پاي بازيگر رفت روي كبوتر و كبوتر مرد! ما كل قصه را با مردن كبوتر تغيير داديم. نميتوانستيم به تماشاچي كه زنده روبهرويمان نشسته بگويم اشتباه شد... تئاتر خيلي چيزها به من ياد داد.
قبل از اينكه با شما گفتوگو كنم درباره نقشهايي كه تاكنون بازي كردهايد در اينترنت جستجو ميكردم. يك گفتوگو از شما ديدم كه گفته بوديد، حامد بهداد براي شما در اوج بازيگري است و به او نمره 20 ميدهيد. وقتي اولين نما از شما را در وضعيت سفيد ديدم، گفتم اين بازيگر چقدر شبيه حامد بهداد صحبت ميكند. آيا متاثر از حامد بهداد هستيد؟
متاثر يعني چي؟
يعني اينكه بخواهيد در بازيگري از او تقليد كنيد؟
نه اصلا.آقاي نعمتالله در زمان صداسازي براي شخصيت بهروز تاكيد داشتند صدا و نوع بيانش شبيه فرد ديگري باشد چون بهروز در وضعيت سفيد، شخصيتي است كه متاثر از اين بازيگر است. اگر بين صداي من و آقاي بهداد شباهتي به وجود آمده شايد به اين دليل است كه آقاي بهداد اين روزها خيلي پركار است و جزو بازيگران محبوب مردم هم است، شايد مردم چون بازي و صداي او را زياد شنيدهاند با ديدن بهروز در وضعيت سفيد احساس كردهاند من ميخواهم شبيه بهداد بازي كنم؛ برايتان يك خاطره تعريف كنم. در سريال رستگاران كه پوريا پورسرخ هم در آن حضور داشت، روزي به من گفت، بازي ات در اين سريال خوب ديده شده است. از او تشكر كردم اما در ادامه گفت اما با همه اينها يك اتفاق بد هم دارد رخ ميدهد، اتفاقي كه دست تو هم نيست. اين شرايط جامعه ماست. در همه جاي دنيا وقتي يك فرد موفق ميشود همه دست به دست هم ميدهند كه او را در موفقيتش كمك كنند، اما در كشور ما وقتي كسي موفق ميشود خيليها تلاش ميكنند چوب لاي چرخش بگذارند و او را زمين بزنند.... الان فكر ميكنم همين شرايط براي من به وجود آمده است. الان هر جا كه براي مصاحبه ميروم همين سوال را ابتداي مصاحبه از من ميپرسند. انگار دوست دارند جنجال درست كنند... .
اگر من دنبال جنجال بودم اين سوال را اول مصاحبه ميپرسيدم نه آخر آن. پس بحث جنجال نيست.شباهتيهايي بين بازي شما و بهداد ديده ميشود كه نميتوان آن را انكار كرد.
اما قبول كنيد يك عده دنبال جنجال هستند. ديروز يك خبرنگار به من گفت از حامد بهداد پرسيدهام چرا عباس غزالي مثل شما بازي ميكند و حالا از شما ميپرسم چرا مثل بهداد بازي ميكني. اين خيلي دردناك است. من چرا بايد از يك نفر ديگر تقليد كنم، در حاليكه ميدانم بازيگري ادا درآوردن نيست. اگر ادا در بياوري نميتواني در دنياي بازيگري دوام بياوري چون بازيگر خلق يك شخصيت است. بهروز يك شخصيت است كه آقاي نعمتالله از من خواست آن را اينجوري اجرا كنم. بهروز شخصيتي معتاد و متاثر از بازيگران قبل از انقلاب است.
حالا عدهاي بدون توجه به زماني كه قصه در آن اتفاق ميافتد بدون اينكه شخصيت بهزاد را تحليل كنند، ميگويند غزالي دارد از بهداد تقليد ميكند. بهداد بازيگر توانايي است. من دوست دارم يك روز كنار او در يك اثر بازي كنم. اما شباهت بازي ما دو نفر اصلا تعمدي نيست. اين را هم بگويم يك كارگردان براي يك نقش تعدادي بازيگر انتخاب ميكند كه همه آنها شباهتهايي به يكديگر دارند. چرا چند بازيگر را انتخاب ميكنند؟ چون اگر با يكي به توافق نرسيدند با ديگري قرار داد ببندند. صادقانه ميگويم اگر بين من و آقاي بهداد شباهتي ديده ميشود، تعمدي نيست.
طاهره آشياني / گروه راديو و تلويزيون
moslem47
12-10-2011, 00:13
سریاله جالبی هست فکر کنم از بقیه فیلم ها بهتر باشه
بازیگرا تو فیلم روون بازی میکنن و خیلی خوبه ............در کل ارزش دیدن داره
با شما موافقم
واقعا صدا و سیما تو چند وقت اخیر سنگ تمام گذاشته
جدا از بازیگری و کارگردانی خوب , به نظرم دیدن این فیلم یک کلاس کارگردانی هست حال هوای اون دوره را هم برای نسلی که ندیده خیلی جالبه
اين لوكيشن چرا اينقدر اذيت ميكنه اصلا به دل نميشينه.....
تو تموم لوكيشن ها استرس وجود داره!!!
moslem47
14-10-2011, 00:42
از دوستان کسی هست که بتونه کلیپ تو گوش زدن همایون توسط بهروز را بزاره......................
گفتوگوي با عباس غزالي
بهروز «وضعيت سفيد» را به «سيزده 59» ترجيح دادم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روزنامه ایران شنبه 23 مهر 1390
محسن غلامي
بازياش نشان از شيطنت و حس بازيگوشي خاصي دارد البته در گرو نقشي که شخصيتش هنوز در بچگياش مانده. بهروز «وضعيت سفيد» گويا قرار است ابتدا تا انتهاي سريال را درگير لحن صدا و رفتار عجيب نقشي کند که مخاطب کمتر نشاني از آن را در آثار تلويزيون ميبيند. عباس غزالي بازيگر 27ساله که با ترسيم اين نقش، توانسته ارتباط خوبي با ببيننده اين روزهاي سيما برقرار کرده، مطمئناً ميتواند آيندهاي بهتر از حال را براي بازيگري خود رقم بزند.
عباس غزالي تا پيش از بازي در «وضعيت سفيد»، بجز سريال «رستگاران» کاري که بتوان روي آن حساب ويژه اي باز کرد در کارنامه نداشت. اما به يکباره در فيلمي پرکاراکتر ظاهر شده که مخاطبپسند است.
البته برايم کاملاً راضيکننده است همان طور هم که باعث شده باوجود پخش تنها چندين قسمت از اين سريال، طي همين روزها فيلمنامههاي بسيار ديگر به من پيشنهاد شود. چند دليل دارد اما بالاخره بازي در فيلمي از حميد نعمتالله آرزوي هر بازيگري همچون من است.
چطور؟
چون ميدانستم با کارگرداني کار ميکنم که حتي اگر بازيگر هم بد بازي کند اما او در مسير درستي هدايتش ميکند.
البته پس از نقشآفريني در «رستگاران» کمي هم دست شما براي انتخاب نقش بايد باز شده باشد.
بله؛ خوشبختانه بعد از سريال «رستگاران» امكان ابراز عقيده و فرصت انتخاب داشتم. با اين وجود پس از پيشنهاد حميد نعمتالله براي بازي در «وضعيت سفيد» بدون معطلي پذيرفتم، حتي اگر در حد و اندازه چند پلان بود، دوباره قبول ميکردم.
جالب است برخلاف اين خواسته حداقلي اما بهروزِ «وضعيت سفيد» گويا در هر سکانس و صحنهاي از فيلم، ردپايي از خود برجا گذاشته است!
حتي جالب اينکه در قسمتهاي بعدي مجموعه، بيشتر از اين، بر نقش بهروز اشاره خواهد شد و وارد داستانهاي زندگي او ميشود که خودم نيز بيصبرانه منتظرم تا حاصل آن تلاشهاي چندين ماهه را ببينم.
همين حضور پررنگي که اشاره کرديد، دليل خاصي دارد؟يعني اينکه از ابتدا هم؛ روايت داستان اينگونه تعيين شده بود؟
زماني که نقش پيشنهاد شد کارگردان هم تأکيد داشت که نقش بهروز و محترم، دو کاراکتري هستند که شايد بيشتر به چشم بيايند.
که واقعاً همينگونه است بخصوص نقش بهروز که جذابيتهاي خاصي هم به سبب تيپ کمدياش براي مخاطب دارد!
چون پر از ويژگي و سرشار از جذابيتهاي گفتاري و رفتاري است که خود کمک کارگردان نيز مزيد بر علت شد که نقش خوب شکل بگيرد.
يكسري رفتارهايي از بهروز سر ميزد که دوستداشتني است اما اين حرکات چقدر در فيلمنامه وجود داشت؟
بيشتر اين حركات در خود فيلمنامه بود که واقعاً تلاش کردم آن را به مرحله اجرا برسانم. سعي داشتم نقشي متفاوت و بهدور از تکرار را بازي کنم و براي خوب درآمدن هر نقش و صحنهاي همه کار کردم. خسته نشدم چون پرانرژي هستم و به هرحال کار هم جذابيت خودش را داشت.
چه نوع جذابيتي! البته همان اوايل گفتوگو اشاره کرديد که در کنار کارگرداني خوب بهخاطر دلايلي ديگر نيز، نقش را پذيرفتيد. توضيح ميدهيد؟
قصه روايت جالب و بكري داشت که البته به دليل پرهزينه بودن و مشکلات ترسيم چنين فضاي خاص و پرکاراکتر و البته شايد تنبلي، برخي فيلمسازان سراغي از آن نميگيرند. همچنين کمتر نقشي شبيه بهروز را در آثار سيما و حتي سينما داشتهايم که متفاوت بوده تا به الان.
متفاوت! از چه نظر؟
چون اين نقش به نوعي تيپ و شخصيت را تلفيق ميکرد که در عين حال بايد هم واقعي مينمود و هم از لودگي دوري ميکرد.
جدا از اين، «وضعيت سفيد» تاكنون نشان داده چندان بر کاراکتر خاصي تمرکز ندارد و همه باهم، داستان را جلو ميبرند. اين نوع ساخت براي ديده شدن يا نشدن بازيگري مثل خود شما، نگراني نميآورد؟
چرا خب، ولي تمام نگراني من در پذيرفتن اين نقش چيز ديگري بود. اينکه بتوانم اين نقش واقعاً متفاوت را خوب بازي کنم. به هر حال نقش بهروز کار آساني نبود؛ دو وجهي که ترکيبي از تيپ و شخصيت است و تنها ترسم از اين بابت بود که خوشبختانه پس از پخش اين سريال، مخاطب جذب کار شده است.
به هرحال توليد «وضعيت سفيد» زمان زيادي را با تيم منسجمي حتي از جهت بازيگري صرف کرد که بايد بتواند رضايت مخاطب را هم بهدست آورد.
وقتي زماني بيش از 1 سال و 7 ماه را در کنار هم باشيم و واقعاً کار کنيم بايد همين گونه شود. شخصاً در اين مدت پيشنهادهاي زياد و گاه بسيار خوبي را رد کردم چون به نتيجه اين کار اعتماد داشتم.
مثلاً چه نقشي؟ پيشنهاد رد شده را عرض ميکنم.
همانند بازي به جاي صابر ابر در سينمايي «سيزده 59». اما راضيام با اينکه گريممان در اين مدت زياد خاص بود و شايد نزديک به 14ساعت را در شبانهروز کار ميکرديم.
به همين تيم بازيگري اشاره کرديد که شايد پرتعداد اما با هم جفت و جورند. به نظر شما چرا چنين تركيبي به خوبي ايجاد شده است؟
چون هر شخصيتي سرجاي خودش است و در راستاي تفکر فيلم جلو رفته که هدايت خوب کارگردان هم در اين باره کاملاً محسوس است. مثل غذاي متنوعي ميماند که هر نوع خوراکي در آن يافت ميشود و هر نقشي دم از رنگ و بويي خاص ميزند.
فضاسازي شلوغي هم دارد که خود نکته جالب و البته دوستداشتني است.
شما ببينيد فضاي کمتر ترسيم شدهاي است که هرجور تصويري درآن نمايش داده ميشود. همه با هم حرف ميزنند، بازي ميکنند، تيپ خاص دارند و.... ولي اصلاً مخاطب سردرگم نميشود؛ اين حسن سريال «وضعيت سفيد» است.
نکته منفي هم در کار ديدهايد؟
نه آنطور که قابل اذعان باشد اما به هر حال چون زمان تصويربرداري فيلم چندين ماه طول کشيده ممکن است گاه حفظ گريمها سخت شده و با هم سنخيت نداشته باشد که اين هم طبيعي است.
نهايتاً اينکه پخش سريال «وضعيت سفيد»، براي شما تأثيري بر پذيرش نقشهاي پيش رو داشته؟
اتفاقاً با پخش سريال پيشنهادات بسياري شده که گاه بسيار شبيه نقش بهروز است که مطمئناً از اين تکرار نقش دوري ميکنم.کم کار کردن را بهتر از تکراري شدن ميپسندم. نميخواهم تکراري شوم. بويژه هدف اصلي ام اين است كه وارد سينما بشوم.
گزارش سريال «وضعيت سفيد»
آژيــر قرمز آژيــرسفيـد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وقتي رخدادهاي سالهاي دفاع مقدس را مرور ميكنيم، موضوعهاي جذاب و پر از تعليق زيادي براي ساخت فيلم و مجموعههاي مختلف وجود دارد. دور هم جمع شدن مردم در پناهگاههاي شهري، بيرون شهر و... هنوز موضوعهاي بكري هستند كه ميتوان براي ساخت آثار نمايشي از آنها بهره برد.
حال قصههاي آن سالها در مجموعه تلويزيوني «وضعيت سفيد» به كارگرداني حميد نعمتالله و تهيهكنندگي محمدرضا شفيعي به تصوير كشيده شده است. اين مجموعه درباره سالهاي موشكباران است؛ آن روزهايي كه وقتي آژير قرمز از راديو پخش ميشد، مردم همراه خانوادههايشان به پناهگاه ميرفتند و آنقدر منتظر ميماندند تا آژير سفيد را از راديو بشنوند اين سريال اين روزها در حال پخش است و گفتوگو با عوامل اين مجموعه را پيشرو داريد.
وضعيت سفيد مجموعهاي خاطره انگيز است
محمدرضا شفيعي از تهيهكنندگان فعال و باسابقه سازمان صداوسيماست كه تاكنون تهيه مجموعهها و تلهفيلمهاي مختلفي همچون جراحت، فاصلهها، خونبها، رستگاران، برهوت، بيا ميبخشيم، جداافتاده و داشتن و نداشتن را به عهده داشته است. وي اين روزها مشغول تهيه مجموعه تلويزيوني «شيدايي» به كارگرداني محمدمهدي عسكرپور براي شبكه 3 سيماست. محمدرضا شفيعي با ساخت مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد تلاش كرده يك اثر متفاوت را در كارنامه هنرياش به ثبت برساند.
شفيعي در پاسخ به اين سوال كه چطور تهيه مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد را پذيرفته، ميگويد: اين مجموعه تلويزيوني در مقايسه با آثار نمايشي چه فيلم تلويزيوني و چه مجموعه تفاوتهاي زيادي دارد، چراكه به فضاي سالهاي جنگ و اتفاقاتي كه در آن سالها مردم با آنها روبهرو بودند، ميپردازد. در مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد، روايتگر داستان خانوادهاي در تهران هستيم كه با ماجراهاي مختلفي روبهرو ميشوند. از سوي ديگر در اين مجموعه برخلاف ديگر آثاري كه درباره جنگ ساخته ميشود به توپ و تانك و فضاي جنگ نپرداختيم، بلكه تلاش كرديم به اتفاقاتي كه در شهر افتاده، بپردازيم؛ بنابراين تفاوتهاي بسياري براي مخاطبان خواهد داشت.
روبهرو شدن با اثري كه تعدد لوكيشن و بازيگر دارد مسلماًدشوار است و قطعا عوامل سازنده وضعيت سفيد هم با اين مسائل مواجه شدند. تهيهكننده وضعيت سفيد دراينباره ميگويد: در اين مجموعه با تعدد لوكيشن و بازيگر روبهرو بوديم. اين مجموعه 35 بازيگر داشت. به همين دليل كار چندان راحت نبود و سختيهاي خودش را داشت.
شفيعي درباره لوكيشن نيز چنين توضيح ميدهد: معماري شهر نسبت به چند سال پيش تغيير زيادي كرده است، چه برسد به اينكه درباره سالهاي دفاع مقدس مجموعهاي را تهيه و پخش كنيم. اگر بخواهيم درباره تاريخ قديم اثري بسازيم آنقدر مشكل نداريم چرا كه تكليف ما درخصوص تاريخ گذشته مشخص است، اما در تاريخ معاصر و فضاي معماري شهر تغييرات زيادي داشته است. به همين دليل مجموعهاي خاطرهانگيز است، هم براي مخاطب و هم براي عوامل سازنده. براي مخاطب خاطرهانگيز است چرا كه همه ما خاطراتي تلخ و شيريني از روزهاي جنگ داريم و با ديدن اين سريال بسياري از خاطرات زنده ميشود. براي عوامل هم از اين نظر كه در بطن كار حضور دارند، خاطرهانگيز است. شايد سختيهايي را كه ما در ساخت اين مجموعه متحمل شديم يك مخاطب عام حس نكند، اما مخاطبي كه اهل فن باشد براحتي متوجه ميشود در ساخت مجموعهاي با اين تعدد بازيگر و لوكيشن مشكلات زيادي داشتيم.
وي ادامه ميدهد: ما براي تهيه مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد بناچار بايد برخي دكورها را ميساختيم و همين مساله نه تنها كار ما را خيلي سخت كرد، بلكه زمان تصويربرداري هم طولانيتر شد تا اين مجموعه ايرادي در اين خصوص نداشته باشد و فضاي قصه كاملا براي مخاطبان باورپذير و قابل لمس باشد.
تهيهكننده مجموعه وضعيت سفيد در پاسخ به اينكه وجه تمايز وضعيت سفيد با ديگر سريالهاي ساخته شده درباره دفاع مقدس چيست، اينگونه ميگويد: ويژگي مهم مجموعه، شخصيتمحور و خانوادهمحوربودنش است. وقتي قرار است در يك صحنه 4 يا 5 بازيگر بازي داشته باشند كار سخت ميشود، چه برسد به اينكه در يك صحنه 30 بازيگر حضور داشته باشند. در واقع بايد اشاره كنم 50درصد هر قسمت از مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد كه 50 تا 60 دقيقه است مربوط به صحنههايي ميشود كه تعداد بازيگران آنها زياد است.
شفيعي خاطرنشان ميكند: شخصيتمحور بودن مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد براي مخاطبان تلويزيون جذابيتهاي فراواني خواهد داشت و داستان برايشان ويژهتر خواهد بود. در مجموع بينندگان در اين كار شاهد شخصيتهاي متفاوتي هستند.
شفيعي درباره پخش هرشبي مجموعه وضعيت سفيد ميگويد: مديران شبكه 3 تصميم گرفتند مجموعهها را به صورت هر شبي پخش كنند، چرا كه معتقدند اين نوع پخش مخاطبپسندتر است.
اين تهيهكننده درباره انتخاب حميد نعمتالله براي كارگرداني مجموعه وضعيت سفيد ميگويد: من قبل از ساخت اين مجموعه 3 تلهفيلم «ايدوست مرا به خاطرآور»، «بيا از گذشته حرف بزنيم» و «فريدون مهربان است» را با او كار كرده بودم، بنابراين با روحيات او در كار آشنا بودم. در ضمن اينكه او جزو كارگردانان توانمند است و هميشه كارهايش مورد استقبال مردم و منتقدان قرار گرفته است. در واقع آثار او، هم براي مخاطبان عام و هم خاص است و معتقدم كار سختي است كه كارگرداني بتواند نظر طيفهاي خاص را جلب كند، اما آثاري كه نعمتالله ميسازد، اين ويژگي را دارند. در اين مجموعه حميد نعمتالله فقط از بازيگران مطرح استفاده نكرده، بلكه از بازيگران غيرچهره هم بهره برده است.
تهيهكننده مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد درباره انتخاب بازيگران و اينكه با توجه به توليد انبوه فيلمها و مجموعههاي تلويزيوني توانستهاند بازيگراني را كه مدنظر داشتند، جذب كنند يا نه، ميگويد: خوشبختانه توانستيم بازيگراني را كه مد نظرمان بود، جذب كنيم. البته انتخاب بازيگران را آقاي نعمتالله انجام داد و در بخشهايي هم من مشورت دادم. بخشي از بازيگران از چهرههاي مطرح سينما و تلويزيون هستند و بخشي ديگر از بازيگران غيرچهره. نقشهاي بازيگران غيرچهره هم كم از بازيگران چهره نبود و همين مساله به تفاوتهاي اين مجموعه افزوده است. اما از نتيجه كار راضي هستيم و بازيگران هم تلاش خودشان را كردند.
شفيعي درباره بخشهاي زندهياد مهين شهابي در اين مجموعه ميگويد: بعد از بيمار شدن زندهياد مهين شهابي ناچار شديم صحنههايي را كه با ايشان ضبط كرده بوديم دوباره تكرار كنيم، بنابراين زمان تصويربرداري طولاني شد. بخشهايي را كه با مهين شهابي تصويربرداري شده بود، كنار گذاشتيم و صحنهها را با بازي شهين تسليمي ضبط كرديم.
يادآوري موشكباران در وضعيت سفيد
فيلمنامه مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد را هادي مقدمدوست و حميد نعمتالله نوشتند. نعمتالله و مقدمدوست حدود 2 سال روي قصه اين مجموعه كار كردند. سال 87 اين طرح را به تلويزيون ارائه و بعد از تصويب، همان سال نگارش را به صورت جديتر آغاز كردند و سال 88 مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد كليد خورد و تصويربرداري آن در ارديبهشت امسال به پايان رسيد.
مقدمدوست درباره شكلگيري اين فيلمنامه ميگويد: مجموعه وضعيت سفيد را همراه حميد نعمتالله نوشتم. اين پديده كه در سالهاي حملات موشكي به شهرها برخي از مردم به صورت دستهجمعي و خانوادگي به نقطهاي از اطراف شهر ميرفتند، اولين ايدهاي بود كه به نظرمان قابليت كار نمايشي داشت.
مقدمدوست ميگويد: در سينماي دفاع مقدس خيلي كم به ماجراهاي پشت جبهه و جنگ پرداخته ميشود كه در نگارش فيلمنامه مجموعه وضعيت سفيد به اين نكته توجه شده است.
مقدمدوست در پاسخ به اينكه فيلمنامه هنگام فيلمبرداري تغيير كرد يا خير؟ ميگويد: در طول فيلمبرداري براي غنيتر شدن كار، فيلمنامه را رتوش ميكنيم، يعني با توجه به بازيگران، محل فيلمبرداري و امكانات موجود فيلمنامه را تا حدودي پرورش ميدهيم و گاهي هم با توجه به قابليت بازيگر فيلمنامه ارتقا مييابد كه به لطف خدا در نگارش وضعيت سفيد هم اينگونه بود. بازيگري نداشتيم كه به دليل ناكارآمدي موجب نزول قصه شود، بلكه هر چه بود ارتقاء سطح بود.
مقدم دوست يادآور ميشود: در دوران موشكباران شهرها، مردم تجربه خاصي از دوران دفاع مقدس دارند كه آن تجربه در فيلمها و هدف ما يادآوري زمان موشكباران و آشنايي نسل جديد با حوادث آن دوران بود و آن را در يك روايت تاريخي كه براي مردم اتفاق افتاده بود، به تصوير كشيديم.
وي ميگويد: خيلي از مردم براي اين كه از موشكباران دور باشند خانوادگي به محلي دورتر ميرفتند كه آن را دستمايه داستان وضعيت سفيد در يك موقعيت نمايشي كرديم كه وجوه تاريخي دارد.
نويسنده فيلمنامه در پاسخ به اينكه هنگام نگارش فيلمنامه چقدر بازيگر را در نظر گرفته است، توضيح ميدهد: در نگارش هر فيلمنامه، عجلهاي براي به پايان رساندن آن نداريم، بلكه خوب روي آن فكر ميكنيم و شخصيتها را پرورش ميدهيم و در طول نگارش به بازيگر فكر نميكنيم و سعي ميكنيم شخصيت را به عمل آوريم، چون وقتي نويسنده به يك بازيگر اتكا كند ممكن است آن بازيگر بنا به دلايلي نيايد. پس بهتر است روي فيلمنامه و شخصيتها كار كند و شخصيت را قوي پرورش بدهد كه اگر هر بازيگر سر كار آمد به عنوان يك چهره بتواند مطابق با آنچه نوشته شده است به ديگران معرفي شود. اما هنگام فيلمبرداري كه بازيگر حضور دارد و با خود قابليتهايي به همراه ميآورد، با توجه به توانايي بازيگر فيلمنامه را ارتقا ميدهيم.
مقدم دوست درباره اهميت مخاطبشناسي و نگاه بومي هنگام نگارش فيلمنامه تصريح ميكند: مخاطبشناسي 2 وجه دارد. اول، سليقه مخاطب است و وجه ديگر، نياز اوست. گاهي ممكن است مخاطب چيزي را بپسندد كه به آن نياز ندارد، اما نويسنده بايد سليقه و نياز مخاطب را در نظر بگيرد و سعي كند بهطور همزمان كاري ارائه دهند كه هم مورد سليقه مخاطب باشد و هم مورد نياز مخاطب در واقع نبايد با چشماني بسته فيلمنامه نوشت و تجربيات گذشته را تكرار كرد، بلكه بايد با نگاهي گسترده به دنبال سليقه و نياز مخاطب رفت. فيلمنامهنويس بايد با انگيزه به دنبال مخاطبشناسي برود و پژوهش كند. در اين صورت به طور حتم فيلمنامه او تأثيرگذار ميشود. فيلمنامههاي ضعيف هنر بازيگران را تحتتاثير قرار ميدهد و باعث ميشود عمر دوران محبوبيتشان كوتاه شود. يعني اگر فيلمنامه ضعيف باشد هنرپيشه درجه يك سينما هم كار خوبي ارائه نميدهد و نزول ميكند.
تلخي دوران موشكباران
اصغرنقيزاده متولد ۱۳۴۱ تهران است. اين بازيگر كه بيشتر با فيلمهاي دفاع مقدس شناخته ميشود، در بسياري از فيلمهاي برتر حوزه جنگ، ايفاي نقش كرده كه از ميان آنها ميتوان به وصل نيكان، از كرخه تا راين، خاكستر سبز، آژانس شيشهاي و... اشاره كرد.
نقيزاده از انگيزه حضورش در آثار دفاع مقدس ميگويد: بازي در سينما و تئاتر را از سالهاي 55 و 56 همزمان با دوران تحصيلم در دبيرستان شروع كردم. حدود سالهاي 59و60 همزمان با تشكيل حوزه هنري به تئاتر رفتم. نخستين جرقه براي بازي در فيلمهاي جنگي و دفاع مقدس با ديدن فيلم ديدهبان اثر ابراهيم حاتميكيا در ذهنم ايجاد شد و تصميم گرفتم روي اين قضيه كار و ياد شهيدان را زنده كنم، ياد دوستاني كه براي اين انقلاب جنگيدند و تلاش كردند.
بازيگر مجموعه وضعيت سفيد درباره حضورش در اين مجموعه ميگويد: فيلمبرداري اين كار از 25 آبان 88 در مدرسه شهادت ورامين كليد خورد و پس از افت و خيزهاي فراوان سرانجام روز 25 ارديبهشت امسال با ضبط سكانسهاي پاياني واقع در شهرك دفاع مقدس به پايان رسيد. وقتي بازي در اين مجموعه به من پيشنهاد شد، فيلمنامه را مطالعه كردم و وقتي ديدم قصه مربوط به زمان موشكباران است، و آن زمان را لمس كردهام. احساس كردم ميتوانم با قصه ارتباط برقرار كنم، دوران تلخ موشكباران برايم بدترين دوران است. دشمن توانايي اين را نداشت بر ما غلبه كند، پس به خانوادههاي ما هجوم ميآورد و اين براي من بدترين دوران بود. لذتبخشترين دوران در آن زمان هم آزادسازي خرمشهر بود و به زيبايي در ذهنم حك شده است.
معمولا آثار تاريخي با تعداد بازيگرهاي زياد كه هم حرفهاي و غير حرفهاي هستند ساخته ميشود و سختيهاي خاصي براي عوامل سازنده از جمله بازيگران حرفهايتر به همراه دارد. نقيزاده دراينباره ميگويد: اين مجموعه نابازيگر نداشت، بلكه عدهاي تجربه بيشتري داشتند و عدهاي كمتجربهتر بودند و از طرفي آقاي نعمتالله اجازه نميدادند آنچه بازيگر ميخواند باشد بلكه خط اصلي را خود ايشان ميدادند. ايشان به دنبال اين بودند كه يك زندگي طبيعي را نمايش دهند و براي همين همه چيز طبيعي بود و مانند بعضي فيلمها اتو كشيده نبود، بنابراين بازيگران بازي نميكردند بلكه زندگي ميكردند.
حميد نعمتالله، جزو كارگردانان توانمند سينماست و با اينكه 2 اثر سينمايي ساخته، توانسته نظر مردم و منتقدان را جلب كند. او فيلم سينمايي بوتيك را سال 1381 و بيپولي را سال 1387 كارگرداني كرد. البته او غير از اين دو فيلم سينمايي چند تلهفيلم هم كارگرداني كرده است. نعمتالله با ساخت وضعيت سفيد نخستين تجربه سريالسازش را كسب كرده است. نقيزاده درباره تجربه همكارياش با اين كارگردان ميگويد: تجربه بسيار خوبي بود. ايشان تسلط كاملي به كار خود دارند و همينطور دقت بسيار بالا كه همين دقت بالا موجب شد خروجي وضعيت سفيد بسيار خوب شود و اميدوارم مخاطب هم با اين سريال ارتباط برقرار كند.
او در پاسخ به اينكه مهمترين ويژگي وضعيت سفيد چيست، بيان ميكند: اين مجموعه به تأثيرات وحدتبخش و مهرآفرين 8 سال دفاع مقدس و بركات آن دوره ميپردازد. مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد روايتگر خانوادهاي است كه متشكل از چند خواهر و برادر است كه به اتفاق مادر پيرشان در حاشيه تهران زندگي ميكنند و درگير ماجراهاي مختلفي ميشوند. در اين مجموعه برخلاف ديگر آثاري كه درباره جنگ ساخته ميشود و به توپ و تانك و فضاي جنگ ميپردازد به اتفاقاتي كه در شهر هنگام جنگ افتاده، پرداخته است و البته نوع فيلمبرداري اين مجموعه يكي ديگر از مهمترين ويژگيهاي اين كار است. فيلمبرداري بهگونهاي است كه مخاطب براحتي ميتواند با اينكه ارتباط برقرار كند. اگر با دقت به اين مجموعه نگاه كنيد حس نميكنيد تماشاگر فيلم هستيد، بلكه به نظر ميرسد داستان يك زندگي واقعي را از نزديك ميبينيد.
فيلمهاي دفاع مقدس ساخته ميشوند تا نسل جديد را با جنگ و حال و هواي مردم آن دوره آشنا كنند، اما آنچه وجود دارد كه جوانان رغبتي نشان نميدهند و بيشتر علاقهمند به سينماي وسترن هستند. بازيگر نقش عباس آقا در اين مجموعه ميگويد: فيلمهاي وسترن قهرمان پروري است، اما ژانر سينماي جنگ ما قهرمانپروري نيست. جوانان امروز ما قهرمان به معناي واقعي را دوست ندارند، بلكه قهرمان با تير، اسلحه و ابزار را دوست دارند.
وي درباره كارهاي بعدي خود ميگويد: فرشتهاي از آسمان، فيلمي براي كودكان و نوجوانان است كه فرزاد اژدي آن را كارگرداني كرده است و در كنار بازيگراني چون عليرضا خمسه، شمسي فضلاللهي، ماهچهره خليلي، مهيار مجيب، سيدبهرام سرورينژاد، مريم توكلي .... بازي كردهام.
عظمت جنگ را نميتوان در فيلمها نشان داد
سال 1332 در اصفهان به دنيا آمدم. تا 6 سالگي آنجا زندگي ميكرديم و سپس به تهران آمديم. پدرم در يك كارخانه ريسندگي فعاليت ميكرد، البته در اصفهان و پس از انتقالش ما هم به تهران آمديم. همچنين پدرم همراه جليل شهناز تار هم مينواخت. ما 5 خواهريم كه من دختر سوم خانواده هستم. پس از انقلاب هم تا سال 1363 در تئاتر كار ميكردم. تا اينكه بالاخره به سينما و تلويزيون آمدم. پوراندخت مهيمن خود را اينگونه معرفي ميكند. بازي او را تا به حال در مجموعههايي همچون محاكمه، چشمان سياه، آبي، سام و نرگس و... ديديم. مهيمن در حال حاضر 2 سريال شوق پرواز و وضعيت سفيد را روي آنتن دارد.
بازيگر نقش افتخار درباره حضورش در اين مجموعه ميگويد: قبلا در چند تلهفيلم آقاي نعمتالله بازي كرده بودم و پس از شش هفت ماه پيشنهاد بازي در اين مجموعه به من شد ، من هم پس از مطالعه فيلمنامه بازي در اين كار را پذيرفتم.
وي در پاسخ به اينكه چطور خود را به نقش نزديك ميكند، ميگويد: من سعي ميكنم با نقشها زندگي كنم و نقش بازي نكنم، يعني در صورتي كه قصه را به طور كامل لمس كنم آن كار را ميپذيرم. در وضعيت سفيد هم خودم را رها كردم و تبديل شدم به افتخاري كه قصه از من ميخواست.
بازيگر مجموعه وضعيت سفيد در پاسخ به اين سوال كه در كدام يك از نقشهايتان احساس كرديد خودتان هستيد، توضيح ميدهد: راستش را بخواهيد، نميتوانم بگويم. چرا كه يكي دو كار نبوده اما شده كه از بعضي كارهايم خوشم نيامده و حتي در زمان پخش، آنها را نديدم.
بازيگر نقش افتخار در مورد حفظ كردن ديالوگهايش در طول كار ميگويد: شايد تعريف باشد، اما حافظهام قوي است. ديالوگها را با سرعت حفظ ميكنم و اين يكي از خصوصيات هنري من است.
مهيمن درباره تجربه همكارياش با حميد نعمتالله ميگويد: حميد نعمتالله شخصيت صبور و آرامي دارد و بازيگر با خيال راحت به او اعتماد ميكند و مطمئن است خروجي كارش خوب و قابل قبول است. او در پاسخ به اينكه وجه تمايز وضعيت سفيد با ديگر آثار دفاع مقدس چيست؟ ميگويد: برخلاف ساير آثار با موضوع دفاع مقدس، اين مجموعه موضوعي را به نمايش ميگذارد كه تا امروز ديده نشده است به نظرم اين مهمترين وجه تمايز اين مجوعه با ساير آثار دفاع مقدس است.
مهيمن در پاسخ به اينكه وضعيت آثار دفاع مقدس را در تلويزيون چطور ارزيابي ميكند، ميگويد: عظمت جنگ آنگونه كه بايد در هيچ آثار نمايشياي ديده نميشود. بايد گفت هر چقدر هم يك كارگردان و تهيهكننده و فيلمنامهنويس تلاش كنند نميتوانند آن بزرگي را در قالب يك اثر نمايشي نشان دهند. اما در حالت كلي بايد بگويم وضعيت امروز آثار دفاع مقدس در تلويزيون خوب است و آقاي نعمتالله در اين مجموعه سالهاي جنگ را خيلي خوب به تصوير كشيده است.
بازيگر نقش افتخار در مورد كارهاي بعدي خود ميگويد: قرار است در آيندهاي خيلي نزديك در تلهفيلمي كه دنباله بيا از گذشته صحبت كنيم است، همكاري كنم.
سكانس آخر: هر چقدر كه درباره جنگ و حواشي آن كارهاي نمايشي بسازيم باز هم كم است و هنوز قصههاي زيادي وجود دارند كه به آنها نپرداختهايم.
اما دستكم ساخت آثاري همچون وضعيت سفيد ميتوانند يادآور برههای از 8 سال دفاع مقدس باشند.
به هر حال هنوز راه زيادي در پيشرو داريم و همينطور خاطرات خاك خورده كهنهاي....
پروانه حسينزاده
ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم 23 مهر 1390
نجوای شبانه! ی بهروز و منت کشی از زن اش و بازی زن اش امشب خیلی حال داد ...
واقعا قشنگ بود.
hamid_diablo
17-10-2011, 14:51
اوایل داستان خوب پیش میرفت.اما کم کم داره جذابیتشو از دست میده
شخصیت بهروز روهم دوست دارم....سال سوم راهنمایی تو مدرسه ما تو منطقه17 تهران بود!!!!!!
فوتبال هم بازی میکرد.....اونجا که موشک زدن به تهران و برادر زادش گفت همه جارو موشک زدن .فلاح رو موشک زدند!!!فکر کنم به خاطر همین موضوع بود که بهروز بچه فلاح
سلام
بهروز 27 سالشه ها حمید جان!
فکر نمیکنی شما با داداشش که همون امیر دیوونه است همکلاس بودی؟!
hamid_diablo
17-10-2011, 18:27
من 24 سالمه
نگفتم که همکلاسیم بود.گفتم تو مدرسمون بود
میخوای برو از خودش بپرس!!:31:
من 24 سالمه
نگفتم که همکلاسیم بود.گفتم تو مدرسمون بود
میخوای برو از خودش بپرس!!
سلام
با قسمت پر رنگ شده داری حرف خودت رو مسخره میکنی!
مثل اینه که من بگم بروس ویلیس بادیگار من بوده قبلا میگی نه برو از خودش بپرس!!
اما این که گفتی خیلی هم عجیب نیست!
خب اونها هم مثل همه آدم های عادی بودند دیگه و مسلما یه مدرسه ای هم رفته اندو همکلاسی هایی داشتن.
مهم اینه که الان اون ها کجان و هم مدرسه ای های دیگه اش کجان؟!
تذکر : این جمله ی آخر ممکنه کمی سوزش ناک باشه! :27:
من که بازی "عباس غزالی" رو به مراتب بهتر از بازی ها و اطوار "حامد بهداد" میدونم.
حس میکنم این منش الواتی که بهروز تو شخصیت اش داره رو بازیگرش کاملا درک کرده و ادا در نمیاره.
به خصوص اون ادایی که بعد از سیلی به همایون از خودش بروز داد!
عالی بود! :31:
pcforlife
17-10-2011, 19:23
به خصوص اون ادایی که بعد از سیلی به همایون از خودش بروز داد!
خدا خیرش بده! یه چک زد، جماعتی شاد شدن از حرکتش!:31:
.
.
با وجود اینکه داستان خاصی نداره و همه چیز حول محور قهر و دعوای خانوادگی و چندین ماجرای عشقی می گرده، ولی شیرینی خاصی داره... یه حالت مستند گونه ای تو ریتم حرکتی داستان وجود داره که آدم حس می کنه واقعا داره همراه خانواده گلکار زندگی می کنه (از صبح تا شب!) و دقیقا تو زمان مکان قصه قرار می گیره...
مثلا چند قسمت پیش که تو مدرسه موقع شب آژیر کشیدن و تمام ساکنین مدرسه رفتنن پشت بام، واقعا از دیالوگ ها و لحن صحبت بازیگران و حالت صورتشون و...، حس و حال جنگ _برای کسانی که تو شهرها بودن نه جبهه_ به من منتقل کرد...
بازی بازیگران در عین اینکه زیاد نیست، ولی خیلی خوب و تاثیر گذار هستش.. طراحی صحنه هم انصافا حرف نداره... واقعا برای کسی که دنبال گاف هستش، سخته که موردی پیدا کنه./
راستی یه نکته بگم.. پیش از شروع پخش سریال "شهین تسلیمی" و اگه درست بگم "امیر کاظمی" رو آورده بودند برنامه گلخانه... شهین تسلیمی گفت قرار بوده نقش احترام رو زنده یاد مهین شهابی بازی کنه و درصد بالایی از کار هم با ایشون فیلمبرداری شده بود... اما به دلیل بیماری و فوت ایشون، شهین تسلیمی جایگزین شد... نکته جالب تو صحبت های تسلیمی این بود که می گفت وقتی فیلمبردای مجدد برای نقش احترام شروع شد، زمستان تموم شده بود و فیلمبرداری در بهار و تابستان انجام شد... به همین خاطر مجبور بودند که تو فصل گرما لباس های پشمی ضخیم بپوشن..! یه نکته جالب هم امیرکاظمی گفت... برداشت گفت نیمی از بازیگران سریال به عهده جکو جونور ها و حیوانات هستش!! :27:
با وجود اینکه داستان خاصی نداره و همه چیز حول محور قهر و دعوای خانوادگی و چندین ماجرای عشقی می گرده،
ولی شیرینی خاصی داره...
سلام
ذکر این نکته الزامی هست که هنوز اصل داستان شروع نشده.
اینها همش مقدمه است برای آشنایی هر چه بیشتر با شخصیت ها.
نمیدونم چرا انقدر دارم با این سریال حال میکنم ! جزو معدود چیزای تلویزیون هست که از دیدنش خجالت نمیکشم و لذت میبرم ! یه جورایی برام حس سریال های دهه 70 رو داره که واقعآ دوستشون داشتم و بعدش دیگه خیلی کم سریال اون طوری داشتیم.
Golbarg01
17-10-2011, 22:43
برداشت گفت نیمی از بازیگران سریال به عهده جکو جونور ها و حیوانات هستش!! :27:
یعنی چی؟..
خدا خیرش بده! یه چک زد، جماعتی شاد شدن از حرکتش!:31:
.
.
با وجود اینکه داستان خاصی نداره و همه چیز حول محور قهر و دعوای خانوادگی و چندین ماجرای عشقی می گرده، ولی شیرینی خاصی داره... یه حالت مستند گونه ای تو ریتم حرکتی داستان وجود داره که آدم حس می کنه واقعا داره همراه خانواده گلکار زندگی می کنه (از صبح تا شب!) و دقیقا تو زمان مکان قصه قرار می گیره...
مثلا چند قسمت پیش که تو مدرسه موقع شب آژیر کشیدن و تمام ساکنین مدرسه رفتنن پشت بام، واقعا از دیالوگ ها و لحن صحبت بازیگران و حالت صورتشون و...، حس و حال جنگ _برای کسانی که تو شهرها بودن نه جبهه_ به من منتقل کرد...
بازی بازیگران در عین اینکه زیاد نیست، ولی خیلی خوب و تاثیر گذار هستش.. طراحی صحنه هم انصافا حرف نداره... واقعا برای کسی که دنبال گاف هستش، سخته که موردی پیدا کنه./
راستی یه نکته بگم.. پیش از شروع پخش سریال "شهین تسلیمی" و اگه درست بگم "امیر کاظمی" رو آورده بودند برنامه گلخانه... شهین تسلیمی گفت قرار بوده نقش احترام رو زنده یاد مهین شهابی بازی کنه و درصد بالایی از کار هم با ایشون فیلمبرداری شده بود... اما به دلیل بیماری و فوت ایشون، شهین تسلیمی جایگزین شد... نکته جالب تو صحبت های تسلیمی این بود که می گفت وقتی فیلمبردای مجدد برای نقش احترام شروع شد، زمستان تموم شده بود و فیلمبرداری در بهار و تابستان انجام شد... به همین خاطر مجبور بودند که تو فصل گرما لباس های پشمی ضخیم بپوشن..! یه نکته جالب هم امیرکاظمی گفت... برداشت گفت نیمی از بازیگران سریال به عهده جکو جونور ها و حیوانات هستش!! :27:
کاملآ تآیید میشه ! خیلی از قسمت هاش دقیقآ خاطرات کودکی من که با 3،4 تا خونواده میرفتیم شمال رو زنده میکنه ! (البته ما دعوا نمیکردیم هیچ وقت ولی تک تک خونواده های باغ شبیه نمونه هایی توی خونواده خودمون هستن !!) بقیه بخش های سریال هم با اینکه اون زمان به دنیا نیومده بودم ولی انقدر زیبا ساخته شده که فکر میکنم دارم اتفاقاتی که قبلآ برام افتاده رو دوباره میبینم.
در مورد مرحوم مهین شهابی هم اینجا میتونین فیلم هایی که ازش گرفته شده بوده رو ببینین ! من یکی از فیلمها رو دیدم دقیقآ عین بخشی هست که توی سریال با حضور بازیگر جانشین (که خیلی از بازیش خوشم میاد :دی) هست. همون جایی که توی مدرسه رفته و بهروز میاد باهاش صحبت میکنه !
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنیدجک جونورهاش هم واقعآ جالب هستن ! :دی مطمئنم اکثرشون یه جورایی آموزش دیدن چون دقیقآ توی جای مناسب میان کنار بازیگرا میشینن و هیچ ترسی ندارن و خیلی قشنگ رفتار میکنن !!
یعنی چی؟..
فکر کنم دوستمون بد نوشته مطلب رو.
منظورش این بوده که نصف بازیگران رو حیوانات خونه مادربزرگه! تشکلی میدهند.
کبوتر ها، بوقلمون ها، مرغ و خروس ها و ...
مثلا همون بوقلمون ها که هی دم به دقیقه میگن : غیر قابل قبوله! غیر قابل قبوله! :27:
hamid_diablo
18-10-2011, 20:11
سلام
با قسمت پر رنگ شده داری حرف خودت رو مسخره میکنی!
مثل اینه که من بگم بروس ویلیس بادیگار من بوده قبلا میگی نه برو از خودش بپرس!!
دوست عزیز این چه حرفیه
خوب تو مدرسمون بود دیگه
عجب غلطی کردم گفتما
راستی این ماشینه مال خود بهروزه؟
با این آس و پاسی بعید میدونم واسه خودش باشه.
من چند قسمت اول رو از دست دادم.
تو سریال گفته نشده احیانا؟
Majid-6120
18-10-2011, 23:44
راستی این ماشینه مال خود بهروزه؟
با این آس و پاسی بعید میدونم واسه خودش باشه.
من چند قسمت اول رو از دست دادم.
تو سریال گفته نشده احیانا؟
نه ماشین ماله هوشنگ ، شوهر محترمه .
بهروز موقتی پیکانش رو با شورولت عوض کرده داره باش پز میده : دی
pcforlife
18-10-2011, 23:45
راستی این ماشینه مال خود بهروزه؟
با این آس و پاسی بعید میدونم واسه خودش باشه.
من چند قسمت اول رو از دست دادم.
تو سریال گفته نشده احیانا؟
ماشین واسه هوشنگه... وقتی محترم گیر داد که برن تهران، به هوشنگ گفت که شورلت هم برداره که خانواده بیژن و بهزاد یا بهروز رو هم با اون بیان... وقتی بهزاد به دروغ گفت که میخوان برن لواسون، رفتن در خونه بهروز و بهروز با دیوونه بازی جلو هوشنگ (با اینا زمستونو سر می می کنم..!!:31:) سوئیچ رو ازش گرفت.:20:
moslem47
18-10-2011, 23:46
راستی این ماشینه مال خود بهروزه؟
با این آس و پاسی بعید میدونم واسه خودش باشه.
من چند قسمت اول رو از دست دادم.
تو سریال گفته نشده احیانا؟
ماشین برای خواهر احترام هست . چون بهروز عشق ماشین داشت داد دستش باشه............
یادداشت نیما حسنینسب درباره سریال «وضعیت سفید» ساخته حمید نعمتالله
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
علامتي كه ميشنويد اعلام خطر يا وضعيت قرمز است و معنا و مفهوم آن اين است كه حمله هوايي انجام خواهد شد؛ محل كار خود را ترك و به پناهگاه برويد ... واقعا چرا بايد چنين جمله اي بعد از ربع قرن در ذهن من (ما) اين همه دقيق و شفاف و از آن مهمتر رعب آور مانده باشد؟ چرا هنوز صداي عبور هواپيماي مسافربري (توپولوف يا مثل آن) ثانيه اي ما (من) را نگران ميكند و مياشوبد؟ هر چه هست، جوابش در آن دهه شصتيست كه الان دارد به عنوان يك مقطع تاريخي اجتماعي فرهنگي موثر و تعيينكننده و تاثيرگذار سوژه دست و ذهن هنرمندان و نمايشگران و تصويرسازهاي ما ميشود.
همزماني اجراي تئاتر «زمستان 66» و پخش سريال «وضعيت سفيد» به هر دليل شانسي و تصادفي هم كه باشد، نكتهاي ويژه و مهم در خود دارد. حميد نعمتالله و هادي مقدمدوست از حال و هواي عجيب و لحن پيچيده آن سالها براي ما تحفهاي چند مزهاي تدارك ديدهاند كه درست شبيه حال همان روزها غير قابل توصيف و غير قابل طبقهبنديست. اين ميزان وسواس روي بازسازي عين به عين جزئيات آن روزها – حتي در پس زمينه قاب – و يادآوري حرفها و لباسها و حاشيه صوتي و فضاي بصري دلمرده و بي رنگ و فقدان مطلق هر چيز تماشايي و جذاب در در و ديوار شهر و محله در سريال وضعيت سفيد امتياز ويژه اي است. ان هم در روزهايي كه سازندگان آثار تلويزيوني مفهوم قديمي بزن در رو را معناهايي تازه بخشيدهاند.
قصه، شخصيتها، موقعيتهاي دراماتيك و ديالوگنويسي هوشمندانه و دلپذير در كنار چندين كاراكتر به يادماندني همه و همه در ده قسمت اول يك مجموعه تلويزيوني دست مريزاد دارد. يك خسته نباشيد اساسي به نعمتالله و يك حس غريب براي ما كه آيا تماشاي هر شب اين سريال و تكرارش (اگر فرصتش دست بدهد) ناشي از يك جور حس مازوخيستي نيست؟ آيا دلمان براي سادگي و صفاي به تاريخ پيوستهاي كه ميان آن همه شلوغي و غوغاي انفجار و پناهگاه و دود و آتش خودش را نشان ميداد و حالا وسط اين همه مظاهر و مصاديق ظاهري و تصنعي رفاه گم شده نيست؟
نميدانم چرا اين را ميگويم؟ اما ايا يك خانواده عجيب و متنوع با كلي حاشيه و قصه و حرف و حديث كه در يك باغ جمع شده اند و – به اجبار اين بار – كنار هم روزگار ميگذرانند، ميتواند «دايي جان ناپلئون» روزگار ما و دهه ما باشد؟ براي زرسيدن به جوابش بايد تا پايان ماه آينده منتظر ماند.
علامتي كه ميشنويد وضعيت سفيد است؛ يعني خطر حمله هوايي وجود ندارد...
منبع : ویژهنامه هفتگی تماشاخانه روزنامه «اعتماد»
bleu2u4u
19-10-2011, 22:01
این دختره یه جورایی نماد ارزوهای ب... رفته ی جوون های دهه شصته
بنظرم بهترین پایان برای رابطه امیر و شیرین نرسیدنه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ایفای نقش منفی همایون شیرینترین تجربهام بود
بازیگر نقش همایون سریال "وضعیت سفید" اعلام کرد بازی در این نقش منفی به دلیل ساختار متفاوتش برای او شیرینترین تجربه بوده است. به گزارش خبرنگار مهر، همایون در مجموعه تلویزیونی "وضعیت سفید" به کارگردانی حمید نعمت الله، شخصیتی است که امیر را مهرداد و ساسان صدا میزند و با همه لجبازی میکند، اما با این حال گریستن او را نیز در سریال میبینیم. همایون فرزند ناخلف احترام است. با فرهاد شریفی بازیگر این نقش گفتگوی کوتاهی کردهایم که در پی میخوانید.
*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: شخصیت "همایون" چطور شکل گرفت؟ همایون با آنچه در فیلمنامه بود و آنچه به نمایش درآمد، چقدر متفاوت است؟
فرهاد شریفی، بازیگر: ما با فیلمنامه کامل تصویربرداری را آغاز کردیم. نگاهی که حمید نعمتالله به کار دارد باعث میشود آثار او ارتباط بسیار خوبی با مردم برقرار کند. من بعد از همکاری با او در "بی پولی" نسبت به تحلیلهایش در کارگردانی و انتخاب درست نقشهای فیلمنامه ایمان پیدا کردم. بازیگر اهل مطالعه در این سریال میتواند موفق به حفظ راکوردهای مختلف شود و از آنجایی که ساخت این سریال حدود دو سال زمان برد نگرانی من نسبت به حفظ راکورد همیشه وجود داشت.
از طرفی راه آمدن کارگردان و عوامل با بازیگر منجر به شکل گیری بهتر نقش او میشود. راه آمدن به این معنا که با یکدیگر همخوانی داشته باشد. این اتفاق در "وضعیت سفید" کاملاً عملی شد. از آنجا که نعمت الله خصوصیات مثبت بسیاری دارد و من در "وضعیت سفید" مثل تجربه قبلی با او موفق شدم، آنچه از درونم درباره نقش تراوش میکرد را به راحتی بروز دهم.
در این کار همه چیز در راستای آنچه نعمت الله میخواست جلو میرفت و من مدتها بود منتظر بودم ایفای نقش خاکستری و منفی را بر عهده بگیرم که برای مخاطب قابل باور باشد و مقابل دوربین به درستی جا بیفتد.
*بعد از مطالعه فیلمنامه چه تصوری از شخصیت"همایون" داشتید؟
- همایون بدون پشتوانه، بار فرهنگی و معنوی محکم از ایران خارج شده و به دلیل همین ضعف به نتیجه مطلوبی نمیرسد. او کسی است که به واسطه کلک و حقه بازی میخواهد پولی به دست بیاورد. حتی اگر مجبور شود برای رسیدن به این پول سر خانواده خود را کلاه بگذارد. مسلماً او رفتار متفاوتی با نقشهای مثبت از خود نشان میدهد و ازدواجش نیز آنطور که باید شکل نمیگیرد.
*همایون از روند داستان خارج شد یا دوباره برمیگردد؟ ارتباطتان در برخورد با کارگردان سختگیری مثل نعمتالله چگونه بود؟
- همایون رفت اما دوباره او را خواهیم دید و زوایای تازهای از زندگیاش در قسمتهای بعدی رو میشود. "وضعیت سفید" درام خوبی دارد. نعمت الله خستگی بسیاری را به جان خرید، اما پلانهای او کاملاً سینمایی است و درست و خوب شکل گرفتهاند. بازیها هم درست هستند و او بهترین انتخاب برای هر نقش را داشته است.
بیشتر عناصر در این سریال طبیعی است. بیش از 70 درصد برف و بارانهایی که در سریال میبینید، طبیعی است و نعمت الله در فصل مورد نظر کار را گرفته است. او روحیهای ظریف و نکته بین دارد و سینما را خیلی خوب یاد گرفته و فهمیده سینما بخشی از زندگی مردم است. فهمی که باعث موفقیت او در کارهایش میشود.
*آقای شریفی شما خیلی کم در سریالهای تلویزیونی ظاهر میشوید و بیشتر به عنوان کارگردان تئاتر شناخته شدهاید. چرا؟
- کار اصلی من بازیگری است. با این حال نه از بدسلیقگی است نه سختگیری که کمتر بازی در کاری را قبول میکنم، بلکه همیشه در تلاشم جایی که برای خودم باشد را انتخاب کنم. بعد از سریال "وضعیت سفید" حضور در سه سریال به من پیشنهاد شد، اما من از تکرار میهراسم و نمیخواهم با نقشهای تکراری زندگی کنم. بنابراین در انتخاب نقشها صد در صد تلاش دارم حضور متفاوتی داشته باشم.
نقشی که در "وضعیت سفید" دارم با کارم در "ساختمان 85" مهدی فخیم زاده یا "بودن یا نبودن" کیانوش عیاری متفاوت است و من از تکراری کار کردن خوشم نمیآید. با این حال در شرایط موجود تئاتر شاید بخواهم دیگر به کارگردانی تئاتر فکر نکنم و بیشتر بازیگر باشم! با این حال با وجود حضور کم در بازیگری، با تماشای نتیجه آثاری که بازی در آنها را نپذیرفتهام احساس رضایت میکنم.
*طولانی بودن پروسه ساخت سریال خستهتان نکرد؟
- خواه ناخواه خستگی وجود دارد، اما تصور کنید اگر جای نعمت الله بودیم چه میکردیم! شاید بهتر باشد کارهای طولانی به شکل گروه گروه کار شود، حتی تصور اینکه یک سال و اندی هر روز سر یک کار برویم شاید خسته کننده باشد. با این حال بعد از تماشای فیلم سینمایی "بوتیک" خیلی خوشحال شدم که نعمت الله مرا به کارهایش دعوت کرد. البته من در آن شرایط یکی از نزدیکانم را از دست داده بودم و از نظر روحی در وضعیت خوبی به سر نمیبردم. شاید اگر آن اتفاق رخ نداده بود، شخصیت همایون بهتر بازی و نشان داده میشد.
*پس با دیدن کارهای قبلی نعمتالله به همکاری با او راغب شده بودید.
- ساختههای او در هر مدیومی جذاب هستند. او جوان است و در طول کار اخلاق خوبی دارد. همینطور اصولی دارد که برایش احترام قائل است. آدمها را میشناسد و در بهترین جایگاه از آنها استفاده میکند. من با اعتماد وحشتناکی که به هادی مقدم دوست و حمید نعمت الله پیدا کردهام اگر دوباره شرایط همکاری پیش بیاید چشم بسته میروم و میدانم حاصل کار متفاوت خواهد بود. چرا که آنها نقشی را به فرد محول میکنند که دقیقاً برای خود اوست.
از طرفی جسارت نعمت الله نیز ستودنی است. برایم جالب بود که در اواسط تصویربرداری با وجود اینکه متن کامل دستمان بود او به نفع بهتر شدن کار، نقشها را اضافه و کم میکرد و نظر همه برایش مهم بود. نظرات را گوش میداد و استفاده میکرد. جسارتی که کمتر در کارگردانان دیدهام. اینکه برای بهتر شدن کار، ناگهان تمام پلان بندی و دیالوگ و هرچه ممکن است را به هم بزنند و آن چه بهتر است را جایگزین کنند.
اینها کمک کرد که در "وضعیت سفید" اتفاقی که در "ساختمان 85" رخ داده بود، تکرار شود. به این ترتیب ثابت شد که من میتوانم نقشهای غیر از مثبت هم ایفا کنم! اتفاق بدی که در سینمای ما رخ میدهد این است که همیشه از چهره مثبت، بازی مثبت و از چهره منفی بازی منفی میخواهند. در حالی که میتوان منفیترین نقش را به چهرهای مثبت سپرد و نتیجه گرفت و بالعکس. برای روی ندادن این اتفاق است که سینما و تلویزیون ایران حرکت نمیکند و ثابت ایستاده است.
*البته همایون اصلا نقش منفی نیست! حتی مخاطب برخی مواقع او را دوست دارد.
- دقیقا همینطور است. ما اصلاً نقش یا انسان منفی نداریم، بلکه این شرایط است که باعث میشود فردی رفتار منفی از خود نشان دهد. اما اگر همه چیز به شکل طبیعی پیش برود و ناهنجاری وجود نداشته باشد، شخص منفی نیز نخواهیم داشت. ما تصور میکنیم خداوند همه را خوب آفریده و این شرایطی است که ایجاب میکند برخی شیطنتها و تغییر و تحولات را از جانب همایون ببینیم.
*خود شما چطور؟ همایون را دوست داشتید؟
- من ارتباط خوبی با او برقرار کردم، اما بعضی مواردش را دوست نداشتم. علاقه شخصی من این بود که او با مادر خود بیشتر رابطه و مسائل عاطفی داشته باشد. با این حال دوستش داشتم و منفی بودن این نقش به دلیل تفاوتی که داشت برایم شیرین بود.
---------------------
گفتگو: مریم عرفانیان
گفتوگو با حميرا رياضي، بازيگر سريال «وضعيت سفيد»
مهناز، تنها اما شفاف است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
براي اولينبار با بازي در تلهتئاترهاي خسيس دهكده روگافورد و انگشتر ژنرال به تلويزيون آمد و موفقيتش را در زمينه تئاتر به نمايش گذاشت. حميرا رياضي كه فوقليسانس كارگرداني تئاتر دارد در كارهاي زيادي اعم از تلويزيون و سينما حضور داشته است كه اوج هنرنمايياش در سريال طلسمشدگان و فيلمهاي زيرپوست شهر و رنگ شب بود.
او با اجراي نقشهاي مختلف نشان داده كه روي انتخابهايش حساسيت دارد و از كليشهشدن فرار ميكند. رياضي سريال «وضعيت سفيد» را از
شبكه 3 سيما در حال پخش دارد.
او در اين سريال نقش مهناز را بازي ميكند؛ نقشي متفاوت كه او را بين بازيگران و شخصيتهاي زياد سريال برجسته كرده است.
ابتدا برايمان از چگونگي پيوستنتان به گروه سازنده وضعيت سفيد بگوييد.
من 2 ماه بعد از شروع تصويربرداري اين مجموعه همكاريام را با گروه آغاز كردم و فكر ميكنم اين نقش به دلايل مختلف منتظر بود تا با من همراه شود بنابراين در همان لوكيشن باغ، هماهنگيهاي ابتدايي توسط دوستان صورت گرفت و در نهايت 4 روز بعد مقابل دوربين حميد نعمتالله رفتم.
آيا بعد از شما فرد ديگري هم قرارداد بست يا شما آخرين كسي بوديد كه به اين سريال ملحق شديد؟
خير، اعضاي اصلي خانواده بجز من و آقاي پورعرب انتخاب شده بودند و گمان ميكنم ما آخرين بازيگراني بوديم كه در يك روز قرارداد بستيم.
چطور به نقش مهناز نزديك شديد با توجه به اين كه در اواسط كار هم به گروه پيوستيد؟
اگر منظورتان از نزديكشدن به نقش خواندن فيلمنامه، شناختن نقش، تصميمگيري، بستن قرارداد و قرار گرفتن در مقابل دوربين باشد كلا اين فرآيند براي من (نقش مهناز) شايد بيش از 4 يا 5 روز بيشتر طول نكشيده باشد چرا كه به دلايل كاري اين نقش كمي ديرتر از بقيه، بازيگر نهايياش تثبيت شد، اما اگر روند نزديكشدن من به عنوان بازيگر نقش مهناز يا ساير نقشهايي كه تا به حال ايفا كردهام منظورتان باشد فكر ميكنم اولين و مهمترين قدم ارتباط دروني با نقش و سليقه شخصي است كه در انتخاب نقش تا حد امكان مرا در كنار ديگر شخصيتها قرار ميدهد. ولي هميشه چنين نبوده و نيست كه حتما با نزديكشدن به يك مقوله آن را درك كنم. گاهي سعي ميكنم آنقدر از نقش فاصله بگيرم كه بهتر ببينمش و راحتتر آن را درك كنم. به هر حال گمان ميكنم مهناز يا نقشهايي از اين دست كه در طرح داستان به دست شخصيتهاي كمي بيرونيتر يا واضحتر بگوييم با مختصات شخصيتي پررنگ و كمي برونگراتر پرداخت ميشوند كمي با وسواس بيشتري بايد اجرا شوند تا جدا از اصل باورپذيري ـ كه شرط لازم و اوليه بازيگري است ـ اعمالشان براي تماشاگر اگرچه در بعضي مواقع درشت، اما قابل هضم شود. بنابراين يكي از مهمترين عواملي كه براي شناخت مهناز به آن متوسل ميشدم آقاي نعمتالله بودند.
پس در حين كار با يكديگر در مورد نقش مهناز تبادلنظر ميكرديد؟
بله، همينطور بود. گاهي چند سوال كليدي فكر شده توسط من و پاسخهاي صريح و مستقيم كارگردان در مورد مهناز، مرا به او نزديك يا حتي بيشتر او را برايم معرفي ميكرد. ولي در بيشتر مواقع صحبت در مورد مهناز و فهميدن ديدگاه شخصيتهاي ديگر در طول كار كمك بزرگي برايم بود.
از طرفي توجه اين شخصيت به نوع خاصي از پوشش و... مرا به حالت و ديد اين نقش آگاهم ميكرد.
كدام وجه شخصيتي مهناز برايتان جذابتر بود؟
جذابترين وجه اين شخصيت، پنهانيترين وجهش بود؛ بيرنگي... يعني همان وجهي كه نه تنها در نگاه اول، دوم، سوم و ... در او نميبينم كه هيچ، او را شخصيتي ميبينم كه با استفاده از ابزارهاي مختلف ظاهري و همچنين رفتارهاي پررنگ عجيب كاملا وجه بيرنگي خود را پنهان ميكند و منظور از بيرنگي بيمايگي نيست. منظور قدرت پذيرش رنگهايي است كه در طراحي شخصيتي او وجود ندارد. مهناز در شرايط نامطلوب آمادگي پذيرش رنگهاي اطرافش را پيدا ميكند.
وضعيت سفيد بسيار پربازيگر است. هراسي نداشتيد كه شايد نقش شما در بين بازيگران ديگر گم شود؟
در مورد گم شدن نقش در ميان شخصيتهاي متعدد اين سريال كه مطمئن بودم غيرممكن است. چراكه چگونگي طرح نقش و اجرا چنين نگراني را ايجاد نميكرد، اما نگرانيام از كاملنشدن مختصات شخصيت مهناز تا روز آخر كار ادامه داشت.
چرا مهناز در اكثر سكانسها عصباني و پرالتهاب ظاهر ميشود؟
رياضي: پيامدهاي جنگ براي همه ما كم و بيش قابللمس است. مرور خاطرات آن سالها برايم ابعاد مختلفي دارد كه بارزترين آنها قدرت هماهنگي انسان با شرايط مختلف زندگي است
شرايط براي مهناز به بدترين شكل ممكن چيده شده... ادامه حيات در جوار دشمنان بزرگ، موشك يا خانواده گلكار! شرايطي كه در مورد مهناز با درجه بالايي از دشواري روبهروست چراكه به دلايل مختلف ظاهري كه مشهود است تطابق با وضعيت موجود يعني وضعيت هميشه قرمز محيطشان براي او دردسرساز شده. بنابراين بخصوص اوايل حضورش در باغ مادربزرگ شايد با بداخلاقي و طرح و توطئه به فكر نجات از شرايطي است كه براي اين شخصيت غيرقابل تحمل است.
از تجربه همكاري با حميد نعمتالله بگوييد.
به يقين تجربه كار با حميد نعمتالله يكي از بهترين تجارب كاري من محسوب ميشود چراكه با اطمينان صددرصد از تسلط كامل وي در كنترل حضور بازيگران در صحنهها تلاش ميكردم ششدانگ در خدمت كار باشم.
فضاي قصه را چقدر دوست داشتيد و تا چه حد توانستيد با آن ارتباط برقرار كنيد؟
فضاي قصه بازخواني خاطرات فراموشنشدني دهه 60 و روزهاي پرالتهاب و پررنگ آن سالهاست. به هر حال اين فضا خيلي برايم غريبه نبود و به نوعي خودم هم آن را درك كرده بودم.
آيا خودتان هم در آن سالها مجبور به كوچ شده بوديد يا خير؟
به هر حال پيامدهاي جنگ براي همه ما كم و بيش قابل لمس است. مرور خاطرات آن سالها برايم ابعاد مختلف دارد، اما بارزترين مسالهاي كه ذهنم را به خود معطوف ميكند قدرت هماهنگي انسان با شرايط مختلف زندگي است كه در همه ما با ضريب هوشي مختلف وجود دارد. من هم چندين بار به همراه خانوادهام از محله فرحآباد تهراننو كه خانه مادربزرگم در آنجا بود به سمت خارج شهر و حتي باغ يكي از اقوام در رودهن رفتيم تا از موشكباران در پناه بمانيم.
از سختترين سكانس بازيتان در مجموعه وضعيت سفيد برايمان بگوييد.
معمولا سختترين سكانس در يك كار تصويري برايم لحظهاي است كه احساس ميكنم قادر به اجراي خوب پلان نيستم و اين زماني بود كه مهناز و بهزاد در بيابان گمشده بودند. ما در شهرك دفاع مقدس كار ميكرديم آن هم در زمستان. هوا بشدت سرد بود. هنوز عوامل كاملا آماده نبودند. لحظهاي از ماشين پياده شدم و احساس كردم فكم به كلي از سرما قفل شده است و احتمال دارد نتوانم ديالوگهايم را بگويم، اما خدا را شكر همين حالت، حس خوبي را در من ايجاد كرد و من با حساسيت عجيبي و البته با قدرت زياد به بهزاد گفتم برويم باغ.
آيا با خانم شهابي هم پيش از فوتشان در اين كار بازي داشتيد؟
خير. متاسفانه افتخار بازي مقابل ايشان را پيدا نكردم، اما چند روزي توفيق اين را داشتم كه موقع بازگشت به منزل همسرويس باشيم. به هر حال خانم شهابي بازيگر بزرگي بودند و اميدوارم كه روحشان شاد باشد.
بازيتان در اين سريال چقدر زمان برد؟
فكر ميكنم نزديك به يك سال و 3 ماه درگير بازي در اين مجموعه بودم.
فكر ميكنيد در اين مدت مخاطبان آنطور كه بايد توانستهاند با اين سريال و قصه آن ارتباط برقرار كنند؟
بله، قطعا ارتباط خوبي برقرار كردهاند. اين حرف را به استناد لطف و محبت مردم مهربانمان كه همكلام ميشويم ميگويم. مسالهاي كه در اين ميان بسيار جالب است نوع توجه و علاقهمندي اين عزيزان به وضعيت سفيد است. به جز ايجاد حس نوستالژي كه در همه ما مشترك است، مهمشمردن هوش، ذائقه لطيف، آگاهي، نكتهبيني و بالا بردن خصوصيات يادشده بين عموم مردم شريف ايران است.
وضعيت سفيد را چطور تعريف ميكنيد؟
وضعيت سفيد برايم تركيب 7 رنگ درخشان روح انساني است كه وحدتش يكرنگي زيباي وضعيت سفيد است.
محبوبه رياستي / روزنامه جام جم
چهارشنبه 27 مهر 1390
____________________________
منتقد سينما و تلويزيون:
سريال 'وضعيت سفيد' متن منسجم و داستان هدفمندي ندارد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منتقد سينما و تلويزيون مجموعه تلويزيوني 'وضعيت سفيد' را فاقد متن منسجم و داستان هدفمند دانست و گفت: با اينكه فضاي دهه 60 را به خوبي بازآفريني كرده اما در شخصيت پردازي داستان ها موفق ظاهر نشده است.
'شهرام خرازي ها' روز چهارشنبه درگفت و گو با خبرنگار فرهنگي ايرنا متن فيلمنامه اين مجموعه تلويزيوني را 'مغشوش' توصيف كرد و افزود: متن برخي قسمت ها به يك مقاله اجتماعي و يا رمان عاشقانه شبيه است.
وي افزود: گاهي نويسنده به جاي نوشتن ديالوگ به صدور بيانيه هاي سياسي تمايل نشان داده است و يا قلمش به سمت طنز سياه منحرف مي شود كه نشان مي دهد نويسنده دچار بلا تكليفي است.
خرازي ها اظهار داشت: نويسنده در بيان موضوع اصلي داستان از شاخه اي به شاخه ديگر مي پرد كه همين سبب شده تا شخصيت ها در برخي قسمت ها ناديده گرفته شود.
خرازي ها در ادامه با اشاره به تعدد شخصيت ها در داستان اين اثر تلويزيوني گفت: اين تكثر سبب شده است تا تعادل لازم بين همه كاركترها برقرار نشود و برخي كاراكترها به حال خود رها شوند.
منتقد سينما وتلويزيون 'هم وزن نبودن شخصيت ها و حضور آنان در مقابل دوربين' را ديگر مشكل مجموعه 'وضعيت سفيد' عنوان كرد و گفت: شايد اين موضوع به خودي خود ايرادي محسوب نشود اما مشكل جايي است كه بيننده نمي داند با كدام شخصيت همذات پنداري كند و كدام كاراكتر نقش اصلي و پررنگ تري را در سريال دارد.
خرازي ها تاكيد كرد: وضعيت سفيد نمونه اي از سريال هايي كه به طور عمد از سوي فيلمنامه نويس و كارگردان به آن آب بسته مي شود زيرا سوژه اي كه نويسنده مي توانست در يك و حداكثر دو قسمت تعريف و به اتمام برسد در 6 قسمت كش داده مي شود.
وي در ادامه با تمجيد از فضاسازي و طراحي صحنه در اين مجموعه تلويزيوني اظهار داشت: 'وضعيت سفيد' يكي از معدود آثاري است كه از يك فضاسازي مناسب برخوردار است.
وي با مقايسه فضاسازي دو مجموعه 'وضعيت سفيد' و ' در چشم باد'اظهار داشت: با اينكه صدا و سيما هزينه قابل توجهي براي توليد ' درچشم باد' صرف كرده بود اما صحنه سازي ها در اين اثر از خطاهاي تاريخي همراه بود.
خرازي ها يادآور شد: كارگردان وضعيت سفيد در بازسازي فضاي دهه 60 موفق عمل كرده است و توانسته آن را براي بيننده باور پذير كند.
منتقد سينما و تلويزيون درباره شخصيت پردازي هاي اين مجموعه نيز گفت: هرچند اين شخصيت پردازي ها براي بننده بديع است اما اين ويژگي امتيازي براي سريال محسوب نمي شود.
وي افزود: شخصيت پردازي هايي كه براي افرادي از جمله بيمار رواني، فرد معتاد و شخص معلول در 'وضعيت سفيد' صورت گرفته با واقعيت و اصول علم پزشكي تطبيق ندارد و مي توان گفت كه اين شخصيت ها دروغين هستند.
خرازي ها ادامه داد: اين شخصيت ها علاوه بر آنكه براي بيننده باور پذير نيستند، ترسيم شخصيت ها در وضعيت معلوليت، معتاد يا روانپريش بودن توجيه دراماتيك ندارد.
وي روابط بين شخصيت هاي داستان را مبتني بر واقعيت هاي آن زمان جامعه ايران ندانست و گفت: پرخاشگري شخصيت ها، رفتار كوچكتر با بزرگتر، اداي كلمات به شكل ماليخوليايي براي مردم قابل پذيرش نيست.
منتقد سينما و تلويزيون گفت: ديالوگ هاي برخي شخصيت ها براي آن طبقه نيست زيرا بيننده انتظار ندارد يك پسر لمپن كه تحصيلات آنچناني ندارد، حرف هايي بزند كه به طبقه تحصيلكرده تعلق دارد.
خرازي ادامه داد: مشكل ديگر اين مجموعه اين است كه بيننده حضور كارگردان را در پشت دوربين حس مي كند و به نظر مي آيد كه برخي هنرپيشه ها حتي بازيگران حرفه اي جلوي دوربين راحت نيستند و اين موضوع به حس بازيگري آنها لطمه زده است.
اين منتقد سينما و تلويزيون مجموعه 'وضعيت سفيد' را دورخيز نويسنده و كارگردان براي ارايه يك چهره جديد از دوران جنگ دانست كه موفق ظاهر نشده است زيرا با اينكه داستان با موضوع جنگ و موشك باران شهرها آغاز مي شود اما در ادامه به دليل پرداختن بيش از اندازه به مسايل طنز و لودگي جنگ به فراموشي سپرده مي شود.
_________________________
منتقد سينما و تلويزيون:
سريال 'وضعيت سفيد' متن منسجم و داستان هدفمندي ندارد
نظرش 180 درجه با من متفاوته ! :دی به نظر من اوج یه شخصیت پردازی رو توی سریال های سال های اخیر این تلویزیون میشه توی وضعیت سفید دید. برعکس بقیه سریال ها که یه زن ستم دیده بدبخت نالان هست و یه مرد عصبی خشمگین و یه فرشته نجات و یه مرد مومن که نصیحت بکنه ، اینجا هر شخصیتی خصوصیات مخصوص خودش رو داره و یه جوری هست که به شخصه بعد از مدت ها بدون خجالت یه سریال رو می بینم و فکر نمیکنم به شعورم توهین میشه !
در مورد داستان هم درسته چیز مهیجی نیست و شاید از نظر خیلی ها کِش دار به نظر برسه ولی برای خود من که واقعآ لذت بخشه و برعکس سریال های دیگه که اگه دو قسمت هم نبینم مشکلی پیش نمیاد ، وضعیت سفید توی هر قسمتش کلی تیکه منحصربفرد داره که نمیشه از دست داد.
نقد شفاهی مجموعههای روی آنتن؛
حمید نعمتالله با «وضعیت سفید» در سریالسازی هم خوشآتیه نشان داد
یک منتقد گفت: مجموعه تلویزیونی «وضعیت سفید»، کارگردان آن (حمید نعمتالله) را نیز در عرصه سریالسازی هم مانند فیلمهای سینماییاش هنرمندی فعال و خوشآتیه نشان میدهد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«جبار آذین» منتقد و مدرس دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس در مورد سریال «وضعیت سفید» ساخته حمید نعمتالله، بیان داشت: گزینش یک موضوع تاریخی، اجتماعی و نگاه به مقطعی خواصت از جامعه که از یک سو دوران گذار از رژیم سلطنتی به نظام جمهوری اسلامی و از سویی دیگر سالهای آغازین دفاع مقدس را در خود جای داده و کشور با تلاطمهای فراوان فکری، ارزشی، حجمههای فرهنگی و نظامی رو به رو است از مجموعه تلویزیونی «وضعیت سفید» یک اثر متفاوت با مضامین قابل توجه ساخته است.
وی در ادامه تاکید کرد: مجموعهای که کوشیده بر بستر درام، ملودرام و حادثهسازی زندگی آدمهایی را به تصویر بکشد که دارای ویژگیهای شخصی، اجتماعی و تاریخی خاص سالهای نخستین دهه 60 هستند. آدمهایی از نسل گذشته که حامل بخشهایی از فرهنگ دوران ستمشاهی هستند.
این منتقد در ادامه به فارس گفت: اشخاصی که با روزهای انقلاب و دفاع مقدس بزرگ میشوند، انسانهایی هستند که تغییر شرایط اجتماعی و ارزشها را پذیرفته و با آن همگام شدهاند. رفاهطلبانی که هر شرایط در فکر رفاه خود هستند، جماعتی که همچنان به گذشته سنجاق شدهاند و سرانجام افرادی که برای حاکمیت ارزشها، دفاع از انقلاب و کشور تلاش میکنند.
آذین تصریح کرد: تقریباً بخشهای کوچکی از زندگی این انسانها همراه تلخیها، شیرینیها، غمها، شادیها، قهرها، آشتیها، شیطنتها، محبتها، باورها، عشقهای پخته و ناپخته از طریق ارائه تصاویری آشنا در قالب شخصیتها و حوادث اجتماعی در این مجموعه روایت میشود.
این مدرس دانشگاه در ادامه اظهار داشت: آدمهای رنگارنگ «وضعیت سفید» که اغلب آنها به طور مثال در این سریال هنوز با آثار پر رنگ فرهنگ قبل از انقلاب زندگی میکنند در دو طیف به نمایش درمیآیند؛ گروهی به طور مستقیم تجاوز و عوارض جنگ تحمیلی را تجربه کرده و مجبور به ترک محل زندگی خود شده و اکنون در مکانهایی تحت عنوان محل اسکان جنگ زدگان گردهم آمدهاند.
وی در ادامه گفت: دوم جماعتی که اکثر آنها سنخیتی با مدافعان جبههها، انقلاب و جنگزدگان ندارند و برای حفظ جان و مال از ترس موشکباران از شهرها خارج شدهاند. البته هر دو گروه تنها نمونههایی از قشرهای جامعه در دوران دفاع مقدس و به اصطلاح پشت صحنه جبههاند نه آحاد جامعه که از توجه لازم به زندگی و حضور اجتماعی سایر قشرها از جمله رزمندگان، کارگردان، کارمندان و کشاورزان در «وضعیت سفید» خبر و اثر درستی نیست.
آذین ادامه داد: نوع و کیفیت پرداخت موضوعها، آدمها و مضامین این سریال نشان میدهد که «حمید نعمت الله» تنها به بعضی قشرها و به ویژه افراد جنگگریز که از آنها شناخت بیشتری پرداخته است به همین خاطر افراد متعلق به طبقه متوسط و لایههای نزدیک به بالای جامعه آن روزگار در این سریال پررنگتراند.
این منتقد و روزنامهنگار در ادامه بیان داشت: «وضعیت سفید» مجموعهای شلوغ از آدمها و قصههای مختلف اجتماعی است که هر کدام تا حد لزوم پرداخت شدهاند.
او گفت: کارگردانی سریال با این حجم، گستردگی و هدایت دهها هنرمند در مقابل دوربین و پشت صحنه به ویژه بازیگیری قابل تحسین بازیگران حرفهای و آماتور کاری سخت بوده که در مجموع «حمید نعمت الله» توانسته آن را به انسجام برساند.
این منتقد در ادامه افزود: گرچه «وضعیت سفید» از نظر زمانی دیر ساخته شده و نمایشگر تمام ابعاد جامعه ایران در سالهای آغازین دفاع مقدس و ویژگیهای قشرهای اجتماعی آن دوران نیست و در تصویر کردن تعلق خاطر آدمها به فرهنگ رژیم پهلوی هم کمی اغراق شده با این حال به عنوان نگاه گذرا و متفاوت به دورانی مهم از جامعه ایرانی قابل توجه است.
«جبار آذین» در پایان این گفتوگو خاطرنشان کرد: «وضعیت سفید»، «حمید نعمت الله» را در عرصه سریالسازی هم مانند فیلمهای سینماییاش هنرمندی فعال و خوش اتیه نشان میدهد.
خیلی خوشم اومد مادربزرگه قشنگ امیر بقل کرده بود نشون داد بعید بود از رسانه ی ملی :46:
نمیدونم چرا از پر رو بازی این پسره مو وزوزیه خوشم نیومد.
میخواستم برم بزنم تو صورتش! :دئ
بازیگر مجموعه "وضعیت سفید" مهمان برنامه "ما و شما" میشود
عباس غزالی بازیگر نقش بهروز سریال "وضعیت سفید" امشب اول آبان ماه میهمان برنامه" ما و شما" میشود. به گزارش خبرگزاری مهر، برنامه "ما و شما" امشب اول آبان ماه ساعت 21 به مدت 40 دقیقه از سیمای کردی شبکه سحر پخش میشود.
شراره خرازیان تهیهکنندگی این برنامه را بر عهده دارد. پخش دوبله کردی مجموعه "وضعیت سفید" از اوایل شهریور آغاز و با استقبال بینندگان شبکه سحر در کردستان عراق رو به رو شد. غزالی در رستگاران ایفاگر نقش محسن، برادر پونه بود که تازه از زندان آزاد شده و ...
وی در مجموعه "وضعیت سفید" نقش بهروز را بازی کرده است.
BEHZAD2007
23-10-2011, 12:18
کی باورش میشه اون پسر مو فرفری اینطوری باشه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی خدایی باحاله دیشب خیلی مشتی کتک خورد از عموعه خیلی حال کردم کلا باحال بازی میکنه
moslem47
23-10-2011, 13:36
کی باورش میشه اون پسر مو فرفری اینطوری باشه
ولی خدایی باحاله دیشب خیلی مشتی کتک خورد از عموعه خیلی حال کردم کلا باحال بازی میکنه
این عکس ها که مربوط به پسر بیژن(سرباز فراری) هست نه امیر.................
---------- Post added at 03:36 PM ---------- Previous post was at 03:34 PM ----------
خیلی خوشم اومد مادربزرگه قشنگ امیر بقل کرده بود نشون داد بعید بود از رسانه ی ملی :46:
البته معلوم هم نبود که خود مادربزرگه بود یا نه
BEHZAD2007
23-10-2011, 13:51
این عکس ها که مربوط به پسر بیژن(سرباز فراری) هست نه امیر.................
---------- Post added at 03:36 PM ---------- Previous post was at 03:34 PM ----------
البته معلوم هم نبود که خود مادربزرگه بود یا نه
ممنون مسلم جان من چون از اول ندیدم میشه عکس اون سرباز فراری رو بزاری و شنیدم دو تا برادر تو این فیلم بازی میکنند میشه راهنمایی کنی قاط زدم تشکر
«وضعيت سفيد» از كليشههاي مرسوم دور شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روزنامه جام جم دوشنبه 2 آبان 1390 - تهيهكننده «وضعيت سفيد» گفت: حميد نعمتالله در اين سريال كار سخت و ويژهاي انجام داد و از كليشههاي مرسوم تلويزيون دور شد تا اين سريال به واسطه تفاوتهايي كه با سريالهاي ديگر داشت، به سرانجام برسد.
محمدرضا شفيعي با اعلام اين مطلب به ايسنا گفت: زماني هست كه يك فرد بهزعم خودش كار متفاوتي را انجام ميدهد؛ اما مهم در كار تلويزيون، مردم هستند. اگر يك سريال بتواند هم مردم و هم خواص را جذب كند، كار مهمي انجام داده است. اين مساله مهمي است كه حميد نعمتالله هم مردم و هم خواص و از همه مهمتر بچههاي هنرمند را جمع كرد.
تهيهكننده سريال «وضعيت سفيد» گفت: زماني كه ساخت اين سريال را پيگيري ميكرديم، روي دو نكته به عنوان ويژگي سريال حساب ميكرديم.
وي افزود: يكي از آنها، خاطرهانگيز بودن است؛ زيرا «وضعيت سفيد» دوراني را بازسازي و حسي را ايجاد ميكند كه باعث ميشود بيننده حساب ويژهاي روي آن باز كند.
وي تاكيد كرد: دوران موشكباران تهران براي مخاطبان خاطرهانگيز است و به هر نوعي كه پرداخته ميشود، باعث ميشود كه بتوان روي آن به لحاظ جذب مخاطب، حساب باز كرد.
شفيعي ادامه داد: نكته دوم، شخصيتهاي متفاوت هستند. امير، منيژه، بهروز ، محترم، حتي همايون و احترام شخصيتهاي متفاوتي هستند كه مخاطبان، آنها را دوست خواهند داشت. اين دو مورد، هم تفاوت كار ما با ديگر كارهاست و هم ويژگيهاي اين سريال محسوب ميشود.
وي درباره بازيگران سريال «وضعيت سفيد» هم گفت: متاسفانه مسالهاي كه در بازيگران حرفهاي ما وجود دارد، ديده شدن است. در «وضعيت سفيد» نقشها بين30 تا 35 بازيگر تقسيم شده بود و تجربه خوب نعمتالله هم باعث شد، همه اين مساله را بپذيرند. در بين بازيگران ما، ديده شدن، مرسوم است؛ اما در سريال ما، همانطور كه بازيگران مطرح حضور داشتند، بازيگران ديگر هم همان قدر ديده ميشدند. اين ممكن است در نگاه اول، باعث جبههگيري شود؛ ولي همه بازيگران، اين امر را پذيرفتند.
تهيهكننده «وضعيت سفيد» در پاسخ به اين پرسش كه آيا از ابتدا پيشبيني ميكرد سريالش با استقبال مخاطبان مواجه شود، گفت: ما تجربههاي جديدي در تلويزيون انجام داديم و همه با يك آزمون و خطا وارد كار شديم و در نهايت، اتفاقي كه ميبينيم، رخ داد.
شفيعي درباره استفاده از صحنههاي آرشيوي برنامههاي دهه 60 در سريال «وضعيت سفيد» عنوان كرد: اين قسمتها را از آرشيو صداوسيما كه همكاري خوب با ما داشت، دريافت كرديم و هرچه نياز داشتيم، در اختيارمان قرار گرفت.
وي تاكيد كرد: اين صحنهها در فيلمنامه وجود داشت و همه آنها ملزوماتي بود كه در فيلمنامه نوشته شده بود و نياز داشتيم.
گفتوگو با اسماعيل سلطانيان، بازيگر نقش عمو بهرام در سريال «وضعيت سفيد»
كارهايم يادگاري كوچكي براي مخاطبان است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسماعيل سلطانيان متولد كرمانشاه است و به قول خودش از 12 سالگي روي صحنه تئاتر، بازيگري را تجربه كرده است با بازي در فيلم بايكوت پا به دنياي سينما گذاشت و در ادامه در فيلمهايي مانند بايسيكلران، اسكادران عشق، دستفروش، افسون و... بازي كرد. بازي او در فيلم بايسيكلران آنقدر درخشان بود كه بسياري به آينده بازيگري او اميدوار شدند. در سالهاي اخير بيشتر او را به واسطه نقشهايي كه در تلويزيون بازي كرده است، ميشناسيم. اسماعيل سلطانيان، بازيگر سينما، تلويزيون و تئاتر است و بزرگترين دغدغهاش به جا گذاشتن خاطرهاي خوش براي مخاطبانش است. به واسطه حضور اين بازيگر در سريال «وضعيت سفيد» و نقش عمو بهرام با او به گفتوگو نشستيم.
از پيوستنتان به گروه بازيگران سريال وضعيت سفيد برايمان بگوييد؟
من قبلا با آقاي شفيعي و تهيهكننده سريال وضعيت سفيد در چند كار همكاري كرده بودم. به هر حال مثل كارهاي قبلي با من تماس گرفتند و پيشنهاد بازي در اين كار را به من دادند. من ابتدا فكر ميكردم كارگردان اين كار، آقاي سعيد نعمتالله، نويسنده مجموعه رستگاران هستند، ولي بعد متوجه شدم كه برادرشان يعني حميد نعمتالله كارگرداني اين كار را به عهده دارند. من حميد نعمتالله را نميشناختم و با او كار نكرده بودم، ولي از اين كه تجربه همكاري با اين عزيز را پيدا كردم بسيار خوشحالم.
وقتي براي بازي در اين كار دعوت شديد فيلمنامه آماده بود يا متنها بتدريج و حين كار به دستتان ميرسيد؟
فيلمنامه كاملا آماده بود، اما مسالهاي كه وجود داشت اين بود كه ابتدا قرار بود اين سريال در 26 قسمت تهيه شود، ولي بعدا به 40 قسمت رسيد و از اين جهت كار طولانيتر شد.
از نقش عمو بهرام بگوييد. اين نقش چقدر به شما نزديك يا دور است؟
نقشم را در اين كار بسيار دوست دارم، چون به من خيلي نزديك بود. من هم در خانواده خودم به عنوان بزرگتر تصميمگيرنده نهايي هستم و البته در زندگي واقعي من از عمو بهرام فعالتر و پرجنب و جوشترم.
فضاي اين سريال به نوعي تداعيكننده دوران جنگ و اتفاقات آن دوران است. خودتان چقدر اين فضا را درك كرديد و از آن خاطره داريد؟
بسيار زياد از آن دوران خاطره دارم. حتي من هم مجبور شدم مدتي با خانوادهام از تهران به شهرستان كوچ كنم. چون تهران زير موشكباران بود و ديگر جاي زندگي نبود. حتي جالب است بدانيد در زمان جنگ من در تئاتر بازي ميكردم و وقتي آژير قرمز را ميزدند، چراغها را خاموش ميكرديم و با شمع يا فانوس كارمان را روي صحنه ادامه ميداديم. به هر حال بخوبي آن فضا و خاطراتش را به ياد دارم.
چطور به نقش عمو بهرام نزديك شديد؟
بازي در اين نقش در ظاهر برايم ساده بود، اما در اصل دشواريهاي خاص خودش را داشت. چون آقاي نعمتالله همان ابتداي كار به من گفتند بهرام يك آدم مثبت و در عين حال غمگين است. غمگين به اين معنا كه نميتواند بين خواهر و برادرهايش آشتي برقرار كند و مثبت از اين جهت كه دوست ندارد دل كسي را بشكند. او كار خاصي نميتواند براي خانوادهاش انجام دهد، ولي اميدوار است و هر كاري ميكند كه بتواند فضا را شاد كند.
عمو بهرام يك شخصيت دروني داشت و از اين جهت بازي زير پوستي را ميطلبيد. او در عين بيحركتي بايد حركت ميكرد. براي همين بازي در اين نقش بسيار دشوار بود كه البته با كمكهاي آقاي نعمتالله توانستم به اين شخصيت نزديك شوم.
وضعيت سفيد، يك مجموعه پربازيگر است. از اين جهت دغدغهاي نداشتيد كه نقش شما در بين شخصيتهاي ديگر گم شود يا كمتر ديده شود؟
خير. درست است كه اين سريال، شخصيتهاي زيادي دارد ولي هيچكدام از آنها نسبت به ديگري برتري ندارد. ضمن اين كه همه ما يا جلوي دوربين بوديم يا در صحنه به نوعي حركت داشتيم. چون در بيشتر سكانسها همه اعضاي خانواده بايد حضور ميداشتند.
از طرفي من بعد از 40 سال فعاليت در عرصه بازيگري تا حدودي توانستهام تواناييهايم را نشان بدهم و ديده شوم. براي همين دغدغه خاصي براي كمرنگبودن نقشم نداشتم و تنها دغدغهام اين بود كه عمو بهرام بتواند تاثيرش را در قصه روي مخاطب بگذارد. اگر اين اتفاق افتاده پس يعني من كارم را درست انجام دادهام.
وضعيت سفيد چه جايگاهي در پرونده هنري شما دارد؟
جايگاه خوبي دارد. البته اين مخاطبان هستند كه بايد به كار من نمره بدهند و از آن استقبال كنند. اگر مردم اين كار را دوست داشتهاند پس من هم از بازي در اين كار راضي هستم.
در ابتداي مصاحبه گفتيد كه اين سريال اولين تجربه همكاري شما با حميد نعمتالله است. اين تجربه برايتان چگونه بود؟
خيلي عالي بود و اميدوارم كه يك بار ديگر اين فرصت برايم فراهم شود كه بتوانم مقابل دوربين اين كارگردان ايفاي نقش كنم. حميد نعمتالله يك جوان باتجربه است كه بسيار آرامش دارد و اين آرامش را ميان گروهش هم تقسيم ميكند.
از مسيري كه تا به امروز در عرصه بازيگري طي كردهايد راضي هستيد؟
راضي هستم، اما به همه خواستههايم نرسيدهام.
منظورتان چيست؟
از راهي كه براي خودم انتخاب كردم راضي هستم. يادم ميآيد 12 ساله بودم كه روي صحنه تئاتر نقش يك پيرمرد 70 ساله را بازي ميكردم و با چسب دوقلو روي صورتم پنبه ميچسباندم. من براي رسيدن به آرزوهايم خيلي تلاش كردم، اما يك هنرمند حداقل توقع دارد پس از 40 سال كار يك سرپناهي داشته باشد و خانه به دوش نباشد و از طرفي نياز مالي هم نداشته باشد. الان خيلي از هنرمندان پيشكسوت به قول معروف هشتشان گرو نهشان است، اما با اين همه خوشحالم كه هميشه اين مردم بودند كه دستمزد واقعي ما را دادهاند و مشوقمان بودند.
سينما، تئاتر يا تلويزيون؛ بازي در كدام يك برايتان لذتبخشتر است؟
اولا كه اين سه مقوله كاملا از هم جدا هستند و هيچ ربطي به يكديگر ندارند، اما من بعد از سالها فعاليت در عرصه بازيگري صراحتا ميگويم بازي در تلويزيون را بيشتر دوست دارم چون ماندگاري بيشتري دارد و مخاطبانش هم بيشتر هستند و از اين جهت بيشتر هم مورد قضاوت و نقد قرار ميگيريم.
شما در سريال ستايش هم نقش حسنآقا را بازي كرديد از اين نقش و حضورتان دراين سريال برايمان بگوييد؟
ستايش هم جزو كارهايي است كه آن را خيلي دوست دارم و از آقاي سلطاني به عنوان كارگردان خيلي چيزها آموختم. حسنآقا يك شخصيت رئال و واقعي بود كه امثال او را در دهه 60 بسيار ميديديم. در آن زمان همسايهها خيلي به هم نزديك بودند، حتي نزديكتر از افراد فاميل. مثل امروز نبود كه كسي از حال ديگري خبر نداشته باشد. به هر حال اين شخصيت را هم بسيار دوست داشتم و فكر ميكنم خيلي خوب هم توانست با مردم ارتباط برقرار كند.
شما آخر قصه را ميدانيد؟
خير. خيليها اين سوال را از من ميپرسند، اما باور كنيد كه من هم بياطلاع هستم و اگر فرصت كنم مثل بقيه مردم جمعه شبها اين كار را دنبال ميكنم تا ببينم آخر قصه ستايش چه ميشود.
بزرگترين نقطه ضعف سريال ستايش از نگاه شما چيست؟
من فكر ميكنم طولانيشدن اين كار به روند قصه ضربه زده است و حتي مخاطب را هم خسته كرده به همين دليل بيشتر مخاطبان اين سريال دوست دارند فقط از آخر سريال باخبر شوند.
حضور شخصيتهاي متعدد باعث شده كه خط اصلي داستان گم شود به هر حال اين كارگردان و نويسنده هستند كه در نهايت تصميم ميگيرند كار را چگونه به پايان برسانند.
چه كارهايي از شما در آينده خواهيم ديد؟
در تلهفيلم گلبهار به تهيهكنندگي خانم پوران درخشنده بازي كردهام كه در ارتباط با كودكان و نوجوانان است و بزودي قرار است در يك سريال به كارگرداني حميد تاجبخش بازي كنم كه آن هم مربوط به گروه كودك و نوجوان شبكه 2 سيماست.
پس از اين همه سال بازي در نقشهاي مختلف آيا هنوز هم در انتخاب كارهايتان حساسيت داريد يا حق انتخاب به خود ميدهيد؟
حساسيت به معناي وسواس در انتخاب نقش ندارم، اما چيزي كه برايم مهم است تاثيرگذاري آن نقش در طول كار و قصه است. برايم مهم كوتاهي يا بلندبودن نقش نيست بلكه دوست دارم كارهايم يادگاري كوچكي باشند براي مخاطبانم.
ساخت آثار تلويزيوني با موضوع دفاع مقدس را پس از گذشت سالها از جنگ چگونه ارزيابي ميكنيد؟
به هر حال جنگ و دوران دفاع مقدس جزو خاطرات همه ما ايرانيان است.
حتي بچههاي امروز هم با مقوله جنگ آشنا هستند. توليد سريال و فيلم با موضوع سالهاي دفاع مقدس خوب و مفيد است و حداقل يادآور بخشي از خاطرات زندگي همه ماست كه تلخيها و شيرينيهاي آن را به ياد داريم.
شما در كارهاي تلويزيوني زيادي بازي كردهايد. به نظر خودتان كدام كارتان از بقيه بهتر است؟
فكر ميكنم در همين كارهاي اخيرم سريال رستگاران بيش از پيش توانست با مخاطبان ارتباط برقرار كند و خودم هم آن نقش را دوست دارم.
و سوال آخر اين كه شما در اكثر كارهايتان بسيار واقعي و راحت بازي ميكنيد. انگار اصلا دوربين وجود ندارد. چگونه يك نقش را باورپذير اجرا ميكنيد؟
در عين حالي كه دوربين را دوست دارم اما توان اين را هم دارم كه آن را ناديده بگيرم موقعي كه روي صحنه تئاترهستم فقط بازيگر هست و تماشاگران، اما زماني كه در سينما يا تلويزيون كار ميكنم فقط من هستم و دوربين، اما با حضور دوربين، براي تماشاگرانم ارزش ويژهاي قائل هستم و كار خودم را متصل به آنها ميدانم. پس وقتي ميخواهم كار كنم به هيچكس جز تماشاگر فكر نميكنم.
محبوبه رياستي / روزنامه جام جم
دوشنبه 2 آبان 1390
_____________________________
به بهانه پخش «وضعيت سفيد» در شبكه 3
برشي از زندگي در دهه 60
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مدتي است توليد و پخش سريالهايي با موضوع دفاع مقدس در تلويزيون رو به افزايش است. پس از نابرده گنج و شوق پرواز اينك با نخستين سريال حميد نعمت الله با عنوان وضعيت سفيد مواجه هستيم كه نه خود جنگ و رخدادهايي از آن، بلكه دوران جنگ را در دهه 60 به تصوير كشيده است.
اگر نام خود سريال را معيار قرار دهيم، وضعيت سفيد شرايط بعد از آتش و انفجار و وضعيت قرمز را نشان ميدهد. واقعيت اين است سينماي دفاع مقدس ما به جنبههاي اجتماعي و سبك زندگي مردم در زمان جنگ توجهي نكرده است. آثارجنگي ما يا درباره فضاي جبهه و مناسبات آدمهاي جنگ بوده يا حضور رزمندگان و دغدغهها و مسائل آنها در فضاي شهري و دوران بعد از جنگ، اما نعمتالله با رويكردي مردم شناختي و هوشمندانه، به روايت سبك زندگي مردم و مناسبات آنها در زمان جنگ پرداخته و تاثيرات جنگ را بر زندگي مردم عادي در آن دهه بازنمايي ميكند.
آنچه در اين سريال براي مخاطب ايراني جذاب است، فارغ از قصه و بازيگري، حس نوستالژي و خاطره بازيهايي است كه كارگردان به واسطه توجه به نشانههاي رفتاري و نمادين زندگي درآن دوران داشته كه اين حس خاطره برانگيز را ميتوان از همان تيتراژ ابتدايي سريال هم تشخيص داد؛ استفاده از تصاوير و جلوههايي از زندگي در دهه 60 از برنامههاي تلويزيوني گرفته تا خودروها و خيابانها و صف ايستادن تا نمايش كوپنها و مصاحبههاي تلويزيوني و همه عناصر و نشانههايي كه ميتواند با تداعي خاطرات زندگي در دهه 60 مخاطب را به آن دوران ببرد.
به نظر ميرسد حميد نعمتالله و دوست فيلمنامهنويساش هادي مقدمدوست علاقه زيادي بهخاطره بازي دارند و نشانههايي از اين حس را ميتوان در 2 فيلم قبلي وي يعني بوتيك و بيپولي هم رديابي كرد. اساسا تاثيرات سينماي نعمتالله با اين دو فيلم را بخوبي ميتوان در سريال وضعيت سفيد حدس زد، از نوع روابط و ديالوگگويي شخصيتهاي قصه تا فضاي شلوغ و پركاراكتري كه گاه آنقدر در بند جزئيات قرار ميگيرد كه احساس ميشود سريال فاقد قصه و ساختار داستاني مشخص است.
يكي از ويژگيهاي بارز اين سريال، پربازيگر بودن آن است كه هر كدام با رفتارشناسي خاص خود و موقعيتي كه در درام دارند، بخشي از همان خاطره بازيهاي كارگردان را براي مخاطب به تصوير ميكشند. در عين حال وضعيت سفيد، حول محور شخصيت نوجوان قصه يعني اميرقرار دارد و به نوعي موقعيت جنگ و تاثيرات اجتماعي را در آن دوران روايت ميكند؛ بازيهاي متفاوت در يك سريال تلويزيوني كه درهمان قسمت اول توانست نظر بسياري از مخاطبان را به خود جلب كند. در واقع ساختار كلي درام از نظر نسبت بين شخصيتها و قصه، در يك موقعيت وحدت در عين كثرت قرار دارد. يعني اگر چه داستان واجد شخصيتهاي مختلف و بظاهر قصهاي پراكنده است، اما محوريت شخصيت امير، به آن وحدت و انسجام ميبخشد. واقعيت اين است چالش اصلي سريال دقيقا در همين نقطه شكل ميگيرد. به اين معني كه به نظر ميرسد هيچ درامي تاكنون شكل نگرفته است و كارگردان صرفا با توجه به جزئيات و نگاهي ميني ماليستي به زندگي اجتماعي در دوران جنگ صرفا به بازنمايي ابعاد گوناگون اين زيست متفاوت ميپردازد. البته با توجه به اينكه وضعيت سفيد سريال 45 قسمت دارد شايد كمي زود باشد تا درباره اين مساله قضاوت كنيم، در ضمن بايد پذيرفت نمايش جزئينگرانه اين موقعيت كه با عقبه خاطرات مخاطبان بويژه آنها كه دوران جنگ را تجربه كردهاند خود ميتواند واجد ظرفيتهاي دراماتيكي باشد و دست كم تماشاي آن را براي بيننده لذت بخش كند.
وضعيت سفيد از اين حيث واجد يك نوع رويكرد گزارش گونه و مستندواري است كه كوشيده تصويري جامع و جذاب از شيوه زندگي مردم در زمان جنگ ارائه كند. رفتن به پناهگاه، همزيستي مسالمتآميز با هم، روابط عاشقانهاي كه در اين موقعيت شكل ميگيرد و حتي اختلافاتي كه در اين میان روي ميدهد و در يك كلام زندگي در شرايط سخت، از جمله عناصر اين درام است كه فينفسه قابليت نمايشي دارد. به عبارت ديگر، تا اينجاي كار قصه به شكلي جلو رفته كه همين جزئيات ـ كه حتي دراشياء وخرت و پرتهاي زندگي كسي مثل اميرهم لحاظ شده ـ خود واجد ظرافتهاي نمايشي بوده و با حافظه تاريخي مخاطب پيوند خورده و دراماتيك شده است.
يكي از وجوه اين امتياز، قطعا در نوع و جنس ديالوگهايي است كه بويژه اميراستفاده ميكند. سريال بخوبي توانسته اين شخصيت را بهگونهاي ترسيم كند كه به لايههاي دروني و تخيلي و روياپردازي يك نوجوان در زمان جنگ و دنياي خاصي كه نوجوانان در آن دهه اززندگي و دنياي اطرافشان داشتند، بپردازد. تعلق خاطري كه او به اشيا و خرت و پرتهاي خود دارد يا علاقه او به مريم ازجمله اين موارد است كه خوب از كار درآمده است.
در مقابل شخصيت امير، با شخصيت فردي معتاد به نام بهروز مواجه هستيم كه نوع حرف زدن او به يكي از بازيگران معروف قبل از انقلاب شباهت دارد و اين نه از حيث بازيگري يك تقليد كه از لحاظ شخصيتپردازي تاثيرپذير و همانندسازيهايي است كه جوانان آن دوره از بازيگران مشهور قبل از انقلاب داشتهاند.
واقعيت اين است كه نبايد سريال وضعيت سفيد را در ذيل ژانر سينماي دفاع مقدس به معناي متعارفش قرار داد. در واقع كارگردان از اين زمينه به عنوان بستري دراماتيكي براي بازنمايي زندگي اجتماعي مردم در آن دوران استفاده كرده و اتفاقا در بازنمايي اين موقعيت موفق هم بوده است. كاركرد خاطرهپردازي و ايجاد حس نوستالژي و زمينهاي كه براي قياس آن دوره با زندگي در زمانه حاضر به واسطه تماشاي اين سريال ايجاد ميشود را هم بايد به ويژگيهاي اين سريال اضافه كرد و اين مجموعه ميتواند تجربه و نمونه خوبي باشد تا فيلمسازان دفاع مقدس ما سراغ سوژههاي تازهتري از دوران جنگ بروند و زندگي اجتماعي مردم را به عنوان بخشي از واقعيت جنگ به تصوير بكشند.
سيدرضا صائمي
ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم - شنبه 30 مهر 1390
_____________________________
نماي اول
سفر به خاطرات گذشته
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داستان سريال وضعيت سفيد در زمان جنگ ميگذرد. ابتدا بايد گفت تكنيك به كار رفته در تيتراژ اين سريال، استفاده از فيلمهاي مختلف است و المانهاي گرافيكي و انيميشن در آن استفاده نشده است كه در نگاه اول ميتوان گفت اين موضوع باعث وحدت فرمي اثر شده و در همه جاي آن به يك شكل تكرار ميشود كه جزو نكات مثبت آن به شمار ميرود.
تصاوير تيتراژ به 3 دسته عمده تقسيم ميشوند:
دسته اول، تصاويري كه كاملا مستند هستند.
دسته دوم، تصاويري كه ساختگي هستند و در زمان حال فيلمبرداري شدهاند و دسته سوم، آنها كه بهرغم فيلمبرداري در زمان حال، ايدهاي مرتبط با گذشته دارند.
در تصاوير دسته اول بسيار عالي عمل شده است، چون فوقالعاده هوشمندانه انتخاب شدهاند و يادآور بيشترين حجم از خاطرات در كوتاهترين زمان ممكن هستند، تصاويري مانند كارتن دوست داشتني و پرخاطره لولك و بولك و بسياري از برنامههاي محبوب و معروف تلويزيوني آن دوران نظير شاهكار علي حاتمي، هزاردستان. همچنين فيلمهاي مستندي از زمان جنگ و دوران آشفتگيهاي خياباني كه كمك بسيار زيادي در انتقال جو تاريخي سريال كرده است.
اما گروه دوم يعني تصاوير ساختگي، صرفا در زمان حال گرفته و سعي شده با كمك فيلترهاي مختلف به آن حالتي قديمي داده شود تا بتواند همانند تصاوير بخش اول عمل كند كه در اجرا ناموفق بوده است. اينگونه افكتها نميتوانند بخوبي پاسخگوي تغيير زمان در تصاوير باشند. مگر آن كه در كيفيت فيلمبرداري اوليه آنها نيز اين نكته رعايت شود. يعني كيفيت تصويربرداري كمي پايينتر بيايد تا بتوان با اضافه كردن افكتهاي مختلف حس قديمي بودن را كاملا منتقل كرد، اما اين اتفاق در تيتراژ وضعيت سفيد رخ نداده است، به همين دليل كمي تصنعي و غيرقابل باور به نظر ميرسد.
و اما در قسمت سوم، عمده مانور تيتراژ روي مسائلي است كه به شكلي براي مخاطب حالتي نوستالژيك دارد. به اين معنا كه با يادآوري خاطرات گذشته او را به يك دوره تاريخي خاص ببرد يا به بيان بهتر او را آماده پذيرش يك دوره تاريخي خاص بكند. در اين قسمت تيتراژ به سراغ ايدههاي نوستالژيك رفته است، يعني كارهايي كه در آن دوره كودكان و نوجوانان انجام ميدادهاند را به تصوير كشيده است.
تصاويري نظير رسم داستان مصور در گوشه كتابهاي درسي و ورق زدن آنها و در نتيجه ايجاد حركت در آن تصاوير و بسياري ديگر از اين نوع ايدهها كه واقعا عالي و خوب انتخاب شدهاند. از اين جهت كه عمدتا اموري هستند كه توسط قشر اعظم مخاطبان در دوره دانشآموزي تجربه شده است.
موسيقي تيتراژ بسيار با فضاي سريال همخوان است و نميتوان آن را جزيي جداي از آن دانست. استفاده از كمانچه در موسيقي تيتراژ توانسته حسهايي مانند نوستالژي و گرماي موجود ميان جامعه آن زمان را منتقل كند.
حمیدرضا رفعتنژاد
ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم - شنبه 30 مهر 1390
moslem47
24-10-2011, 14:04
ممنون مسلم جان من چون از اول ندیدم میشه عکس اون سرباز فراری رو بزاری و شنیدم دو تا برادر تو این فیلم بازی میکنند میشه راهنمایی کنی قاط زدم تشکر
عباس غزالی (عمو بهروز همونی که معتاد بود و زنش حاملست)
یونس غزالی (بازیگر نقش امیر )
عباس غزالی (عمو بهروز همونی که معتاد بود و زنش حاملست)
یونس غزالی (بازیگر نقش امیر )
برادرن در واقعیت ؟؟؟؟؟
خطب به دوستانی که میگن این سریال داستان نداره.
اصل داستان و تلخی اش هنوز مونده!
این خاطره بازی ها نیز بگذرد.
به شدت منتظر بعد از این آرامش هستم.
سریال خوش ساختیه .ولی نتونسته تمامی مسایل و رویدادهای اون روزها رو نمایش بده (حتی گاهی هم به حواشی بیشتر پرداخته شده !) توی کاراکترها امیر شخصیت جالبی داره .
BEHZAD2007
24-10-2011, 19:35
دوستان من یه سوال واسم پیش اومده اونجایی که امیر با شرین خیالی صحبت میکنه شیرین بهش میگه اگه بیایی باهات تند برخورد میکنم و همین کارو تو مدرسه کرد بعدش اونجایی که یارو داشت مرثیه میخوند شیرین یه جمله گفت موندم توش گفتش "گفته بودم باهات تند برخورد میکنم " دقیقا همین جمله بود من که متوجه نشدم هر کی فهمیده منو روشن کنه
farshidshd
24-10-2011, 22:50
دوستان من یه سوال واسم پیش اومده اونجایی که امیر با شرین خیالی صحبت میکنه شیرین بهش میگه اگه بیایی باهات تند برخورد میکنم و همین کارو تو مدرسه کرد بعدش اونجایی که یارو داشت مرثیه میخوند شیرین یه جمله گفت موندم توش گفتش "گفته بودم باهات تند برخورد میکنم " دقیقا همین جمله بود من که متوجه نشدم هر کی فهمیده منو روشن کنه
قبلا بهش گفته بود سره کلاس نیاد ، گفت اگه بیای باهات بد برخورد میکنم
به بهانه استقبال از سريال "وضعيت سفيد"
جنگ از نگاه نسلهاي مختلف
جنگ تحميلي تنها در جبههها خلاصه نميشد بلكه در پشت جبهه نيز آدمهاي بسياري را به صورت مستقيم يا غيرمستقيم درگير خود كرد بود. تاثيرات پيدا و پنهان جنگ تحميلي در زندگي تك تك افراد سرزمينمان به نوعي تجلي داشته و همه در اين ايام نوعي از زندگي را تجربه كردهاند كه لحظههاي مشابه بسياري دارد و خاطرات جمعي زيادي از آن روزها در ذهنها باقي مانده است؛ با اين وجود اما تا به حال بازنمايي اين تاثيرات در توليدات رسانهاي بسيار اندك بوده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كريستوفر بالس يكي از متفكران حوزه مطالعات ادبي و فرهنگي است كه روي مفهوم ذهنيت نسلي تمركز كرده و به عنوان يكي از حوزههاي مورد علاقهاش به پژوهش در اين زمينه پرداخته است.
او معتقد است نويسندگان، فيلمسازان و هنرمندان دستاندركار آنند كه هويت ناخودآگاه يك نسل را به نحوي بسيار جدي و همه جانبه به خودآگاهي تبديل كنند.
او همچنين هر نسلي را داراي يك سري «ابژههاي نسلي» متمايز از ديگر نسلها ميداند و مفهوم اُبژه نسلي را عبارت از شخص، مكان، شيء يا رويدادي تعريف ميكند كه از نظر فرد تبيينكننده نسل اوست و به يادآوردنش احساسي از نسل خود او را در ذهنش زنده ميكند. اين اُبژههاي نسلي همچنين به نحوي ناخودآگاهانه به ايجاد احساس همبستگي نسلي منجر ميشوند.
بالس به عنوان نمونه اشاره ميكند كه: «من جنگ جهاني دوم را چندان به ياد نميآورم و نسل متولد 1953 هيچ خاطرهاي از آن ندارد. آنان زماني به دنيا آمدند كه اين جنگ به پايان رسيده بود. با اين همه، جنگ جهاني دوم يگانهاُبژه بسيار مهم و مشترك جواناني است كه در زمان رخ دادن آن بيست و چند ساله شدند و شخصيتشان شكل گرفت.»
او در بخش ديگري از تبيين اين نظريه به مفهوم هويت نسلي نيز اشاره ميكند و مينويسد كه هر نسلي ظرف 10 سال به هويت خود نائل ميشود، يعني زماني كه آحاد آن نسل تقريبا 20 تا 30 سالهاند.
ميتوان با نگاهي به نظريات بالس جنگ تحميلي و حمله نيروهاي بعثي به خاك ايران را به عنوان يك رويداد تاريخي در زمره اُبژههاي نسلي، دو نسل تلقي كرد؛ يك نسل آنهايي كه حوالي 30 سالگي قدم ميزنند و خاطرات كودكيشان از اتفاقات جنگ پر است؛ يك نسل هم آنهايي كه 40 تا 45 سالگي خود را سپري ميكنند و به نوعي كنشگر زمان جنگ بودهاند.
حميد نعمتالله نيز در سريالي كه چند وقتي است تحت عنوان وضعيت سفيد روانه آنتن شبكه سه سيما كرده است، با اين دو نسل بيشتر كار دارد؛ هرچند قصد نداريم مخاطبان او را محدود به اين دو نسل كنيم اما با نگاهي به اطرافيان خودمان درخواهيم يافت اين مجموعه بيش از همه با اين دوگروه سني ارتباط برقرار كرده است.
نعمتالله با اين دسته از مخاطبان كه اتفاقا تعدادشان هم كم نيست، از لحظاتي ميگويد كه هنوز هم بعد از گذشت اين همه سال برايشان زنده و ملموس است.
او با نشاندادن نشانههايي دقيق و نزديك به واقعيت قصد دارد در هر سكانس از سريالش براي آنها خاطرهاي را زنده كند.
خاطرههايي از نحوه مواجهه افراد با وضعيتي مشابه آنچه با تكتك سلولهايشان طي آن سالها تجربه كردهاند و همچنين خاطرههايي از يادآوري اشيايي كه آن روزها همه ما از آنها استفاده ميكرديم و چه بسا در گوشه و كنار خانههاي بسياري از ما نمونههايي از آنها هنوز هم وجود داشته باشد.
با اين اوصاف، ثبت نمايشي رخداد تاريخي موشكباران شهرها در سالهاي دفاع مقدس و بازگويي خاطرات آنروزها شايد اولين و مهمترين هدف مجموعه وضعيت سفيد باشد اما پيامهايي در بطن اين سريال نيز نهفته است كه فارغ از هرگونه شعارزدگي و بهگونهاي ريزبينانه در لحظه لحظه داستان گنجانده شده و به صورتي كاملا غيرمستقيم براي مخاطبان دروني ميشود.
مخاطب اين مجموعه در هيچ يك از بخشهاي آن شعار نميشنود بلكه پيامهاي اين فيلم را با احساسش درك ميكند.
بازنمايي جذابيتهاي داشتن يك خانواده بزرگ نيز يكي ديگر از نكات مورد توجه اين سريال است. خانواده بزرگ وضعيت سفيد را ميتوان نمادي از يك جامعه بزرگ دانست كه افراد آن هم در نوع جهانبيني و هم در نوع سبك زندگي تفاوتهاي زيادي با يكديگر دارند اما به واسطه يك تهديد بيروني ميتوانند در نهايت اين اختلاف سليقهها را در خود هضم كنند و با يكديگر به هر نحوي كه شده كنار بيايند.
نمايش چگونگي اختلاف افكني افراد سودجو در ميان افراد يك خانواده، همچنين بلوغ تدريجي شخصيت يك نوجوان در مسيري كه از بيهودگي و سرسري گرفتن به سمت توجه و جديت به زندگي سوق پيدا ميكند از جمله مواردياست كه در لايههاي پنهاني اين سريال به آن پرداخته شده و درواقع در پسزمينه حوادثي كه شاهد آن هستيم اتفاقات عميقتري در حال رخ دادن است.
در وضعيت سفيد همچنين سبك زندگي آدمهايي نشان داده شده است كه فرسنگها از جبهههاي جنگ دور بودهاند اما اين پديده، زندگي آنها را نيز به ميزان زيادي تحتالشعاع قرار داد.
اين آدمها تا به حال در مجموعه توليداتي كه با مضمون دفاع مقدس ساخته شده است حضور چنداني نداشتهاند و ميتوان گفت حميد نعمتالله به بهترين شكل آنها را از سايه به بيرون كشيده و هر شب نشانمان ميدهد. او با بازنمايي اين قشر از جامعه نشان داد كه تاثيرات جنگ تحميلي به وسعت جغرافياي خاك ايران متفاوت است و هرگوشه از آن هنوز هم ميتواند دستمايه توليد يك اثر هنري باشد.
بايد بپذيريم جنگ به عنوان تجربه زيسته مشترك ايرانيان تنها مختص كساني كه در جبههها جنگيدهاند نبوده و جنگ تحميلي تنها در جبههها خلاصه نميشد بلكه در پشت جبهه نيز آدمهاي بسياري را به صورت مستقيم يا غيرمستقيم درگير خود كرد بود.
تاثيرات پيدا و پنهان جنگ تحميلي در زندگي تك تك افراد سرزمينمان به نوعي تجلي داشته و همه در اين ايام نوعي از زندگي را تجربه كردهاند كه لحظههاي مشابه بسياري دارد و خاطرات جمعي زيادي از آن روزها در ذهنها باقي مانده است؛ با اين وجود اما تا به حال بازنمايي اين تاثيرات در توليدات رسانهاي بسيار اندك بوده است.
حميد نعمتالله و دستاندركاران مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد آغازگر خوبي براي اين راه بودهاند و بازخورد رسانهاي اين اثر هم نشان ميدهد با آغازي قوي مواجهيم. درواقع وضعيت سفيد اهميتش را از همين پرداختن به جزئيات و بازنمايي همين خاطرات جمعي مشترك پيدا كرده است و به عنوان سندي ارزشمند از مردم نگاري آدمهاي زمان جنگ باقي خواهد ماند.
وضعيت سفيد به خوبي توانسته اُبژههاي نسلي ما را به يادمان بياورد و حتي خيلي بهتر از آنچه كه به خاطر ميآوريم تجربه زيسته ما را به تصوير كشيده؛ استقبال خوبي هم كه از اين اثر صورت گرفته از همين حالا نشان ميدهد به عنوان تجربه موفقي در كارنامه كاري كارگردانش ثبت شده است.
مبينا بنياسدي - سایت روزنامه جامجم سه شنبه 03 آبان 1390
ghermezeteh
25-10-2011, 15:19
این پرستاره تو درمانگاه چقدر شبیه پوراندخت مهیمن بود حتی صداش هم شبیه اون بود!
فکر کنم خواهرش بود!
pcforlife
25-10-2011, 16:05
این پرستاره تو درمانگاه چقدر شبیه پوراندخت مهیمن بود حتی صداش هم شبیه اون بود!
فکر کنم خواهرش بود!
خواهرش چیه... خوده افتخار (مادر امیر) بود... + دو قسمت قبلش هم سر جلسه امتحان امیر، اون مراقبه که میاد عکسش رو تو روزنامه نشونش میده، علی سلیمانی (بهزاد) بودش! گویا بازیگر کم آوردن!!:31:
ghermezeteh
25-10-2011, 16:34
خواهرش چیه... خوده افتخار (مادر امیر) بود... + دو قسمت قبلش هم سر جلسه امتحان امیر، اون مراقبه که میاد عکسش رو تو روزنامه نشونش میده، علی سلیمانی (بهزاد) بودش! گویا بازیگر کم آوردن!!:31:
جدی؟؟؟
آخه خیلی شبیهش بود ولی انگار خودش نبود!:31:
یعنی یه بازیگر یا حتی نا بازیگر که پرستاری که قراره چند تا جمله بگه و بره بازی کنه هم نبوده؟:18:
گزارش فارس از نشست «وضعیت سفید» در فرهنگسرای رسانه؛
نعمتالله: ساخت «وضعیت سفید» تمام دردسرهای یک سریال تاریخی را داشت
«حمید نعمت الله» با بیان اینکه ساخت «وضعیت سفید» تمام دردسرهای یک سریال تاریخی را داشت، گفت: «وضعیت سفید» با همدلی تک تک عوامل ساخته شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، عصر امروز نشست نقد و بررسی سریال «وضعیت سفید» با حضور «حمید نعمت الله» (نویسنده و کارگردان)، «حمیرا ریاضی»، «سهلا گلستانی» (بازیگران)، «سودابه سعیدنیا» و «خشایار موحدیان» (تدوینگران) و «نیما حسنینسب» (مجری و منتقد) در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
مراسم راس ساعت ۱۶:۳۰ دقیقه با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید و پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.
سپس «نیما حسنینسب» از «حمید نعمت الله» در مورد شرایط و روند تولید سریال «وضعیت سفید» سوال کرد که وی در پاسخ، اظهار داشت: بعد از ساخت فیلم سینمایی «بوتیک»، فیلمنامه این کار را با «هادی مقدم دوست» نوشتیم.
وی در ادامه افزود: قرار بود سال بعد از «بوتیک» این سریال را بسازیم اما شرایط آن فراهم نشد و سالها بعد این امکان فراهم شد. ۸ ماه پیش تولید داشتیم، ۱۸ ماه فیلمبرداری و تا همین امروز هم تدوین سریال ادامه دارد.
بنا براین گزارش، در ادامه این نشست «نیما حسنینسب» از «سودابه سعید نیا» در مورد نحوه تدوین کار سوال کرد که وی در پاسخ، بیان داشت: من و «خشایار موحدیان» اولین بار نیست که با هم کار میکنیم و سالها است که کار مشترک در زمینه تدوین انجام میدهیم و این سریال هم روز پخش تدوین میشود.
در ادامه «سهیلا گلستانی» در مورد نقش خود در سریال «وضعیت سفید»، اظهار داشت: در مورد نقش خودم خیلی توضیحی ندارم اما این نقش حاصل یک کشف به طور مشترک توسط کارگردان و بازیگر بود که قبل از شروع فیلمبرداری کار با یک جرقه اتفاق افتاد.
این بازیگر در ادامه افزود: روزهای اول من و «عباس غزالی» خیلی لهجه نداشتیم اما رفته رفته هر چه که جلوتر رفتیم «حمید نعمت الله» احساس کرد در ما باید یک تغییری ایجاد شود و روزی از من خواست که یک شعر محلی برایش بخوانم و من هم یک شعر به زبان مازندارانی تست زدم و لهجه مازندرانی برای من انتخاب شد اما مشخص نبود که برای کجای مازندران است.
در ادامه «حمیرا ریاضی» نیز در مورد نقش خود، اظهار داشت: ۳ ماه از کار گذشته بود که به طور ناگهانی به کار دعوت شدم و فراز و نشیبهایی را طی کردم و با یک تست جدید وارد بازی در این سریال شدم.
به گزارش فارس در ادامه این نشست «نیما حسنی نسب» از «حمید نعمت الله» در مورد شیوه روایت فیلمنامه سوال کرد که وی در پاسخ، توضیح داد: من و «هادی مقدم دوست » هیچ وقت سفارشی کار نکردیم و همیشه یک طرح به ذهنمان میآید و با همفکری این طرح را مطرح کرده و سپس دنبال موضوع میرویم.
کارگردان «بیپولی» ادامه داد: بعد از مطرح شدن طرح حالا موضوع را باز میکنیم و در ادامه سعی میکنیم با طراحی کاراکترها آن طرح را کمی با مزهتر کنیم تا کار جذابیت پیدا کند.
نعمت الله در ادامه افزود: هیچ وقت کار ما کلاسیک و مدرسهای نبوده بلکه با مرور خاطرات و حرف زدن رفته رفته به یک کار نزدیک و نزدیکتر میشویم.
برپایه این گزارش، در ادامه این نشست یکی از حضار از «حمید نعمت الله» در مورد نحوه انتخاب بازیگر سوال کرد که وی در پاسخ، بیان داشت: به هر حال معیارهای زیادی برای انتخاب بازیگر وجود دارد از معیار هنرمندانه یا غیر هنرمندانه یا رنگ آمیزی درست یک بازیگر تا توانایی، معروف بودن، استعداد و ....
وی در ادامه افزود: به طور مثال در سریال «وضعیت سفید»، «افسانه بایگان» ستاره دهه ۶۰ بود و این برای من خیلی لطف به حساب میآمد.
در ادامه یکی از حضار از «حمید نعمت الله» در مورد اینکه چقدر خاطرات دهه ۶۰ به شما در ساخت سریال رئال «وضعیت سفید» کم کرد سوال کرد که وی در پاسخ، بیان داشت: آنچه مربوط به «هادی مقدم دوست» و من بود اینکه خیلی به خاطرات رجوع کردیم و هنگام نگارش فیلمنامه با خیلی از کسانی در دهه ۶۰ حضور داشتند صحبت کردیم و آنها هم استقبال کردند و یاد و خاطرات آن دوران مدام برای ما مرور شد.
در ادامه این نشست «حمیرا ریاضی» نیز در مورد خاطرات خود از دهه ۶۰ توضیح داد: من دقیقاً موشک باران آن زمان را به یا دارم. آن زمان بیست سال بیشتر نداشتم و با خانواده به روستاهای اطراف کوچ کردیم و دهه ۶۰ برای من حس نوستالژی دارد.
وی در ادامه افزود: به نظر من این سریال یک مسئلهای را به ما یادآور میشود که چقدر از هم دور شدهایم و چقدر نسبت به هم احساس غربت داریم.
در ادامه «سهیلا گلستانی» نیز در پاسخ همین سوال، گفت: درآن زمان من ۷ سال بیشتر نداشتم اما اتفاقات را حس میکردم و برای من هم دهه ۶۰ حالت نوستالژی دارد.
این بازیگر در ادامه افزود: این سریال برای من یک پارادوکس هم ایجاد میکند که یکسری به خاطر جنگ و اتفاق بد اما چند خانواده کنار هم جمع میشوند و شرایط گذشته یادآوری میشود، شرایطی که حالا آن فضا به دست فراموشی سپرده شده است.
به گزارش فارس، در ادامه این نشست یکی از حضار از «حمید نعمت الله» درباره نحوه نگاه تلخ یا شیرین به جنگ سوال کرد که وی در پاسخ، اظهار داشت: به هر حال جنگ را میتوان از زوایای مختلف نگاه کرد و درباره آن فیلم ساخت اما نکتهای که از همه مهمتر است این است که دهه ۶۰ برای همه ما خاطره انگیز بوده و هست.
در ادامه «خشایارموحدیان» نیز در مورد تدوین کار، گفت: نحوه تدوین متئاثر از نگاه امروز است و مونتاژ کار همزمان با تصویربرداری آغاز شد و تا به حال همچنان ادامه دارد.
در ادامه این نشست یکی از حضار از «حمید نعمت الله» در مورد ساختار شکنی با این سریال سوال کرد که وی در پاسخ، بیان داشت: خیلی ها به من گفتند که خلع داستانگویی در سریال وجود دارد اما چون داستان ما پر افت و خیز و استرس زیادی هم ندارد همان طور که قبلاً هم عرض کردم به شیوه کلاسیک و مدرسهای هم کار نکردیم.
کارگردان «بویتک» ادامه داد: تمام انرژی خود را صرف قصه گویی نکردم و ساخت «وضعیت سفید» تمام دردسرهای یک سریال تاریخی را داشت.
وی در ادامه در مورد تهیه آکساسوارها نیز گفت: در زمانی که فیلمبرداری تعطیل بود با مدیر طراح صحنه و لباس به دنبال تهیه آکساسوار بودیم و در جنوب شهر این لوازم را یافتیم.
نعمت الله در ادامه افزود: وقتی که صدای تلویزیون از حیات پخش شود برای من دلپذیر بود و این لحظات ناب را دوست داشتم.
در ادامه «خشایار موحدیان» در مورد نحوه تدوین کار نیز توضیح داد: یکی از مشکلات ما سر تدوین این سریال این بود که برای پایانبندی هر قسمت دچار مشکل بودیم اما مونتاژ این سریال چند لایه انجام شد و در جاهایی که اسلوموشن گرفته شده است این کار دقیقاً سر صحنه فیلمبرداری رخ داده است و حضور «حمید نعمت الله» کنار ما در ارتقای تدوین کار خیلی موثر بوده و هست.
به گزارش فارس، در ادامه این نشست «نیما حسنی نسب» از «حمیرا ریاضی» در مورد بازخورد این سریال تا به حال سوال کرد که وی در پاسخ، توضیح داد: اکثرا به من گفتهاند که سریال به شعور مخاطب توهین نمیکند و زمانی که سریال از ریتم میافتد، تمپوی درونی سریال بالا است و تغییر شخصیت من هم سریع نبود و به تدریج این اتفاق رخ داد.
در ادامه «سهیلا گلستانی» نیز در پاسخ به همین سوال، اظهار داشت: زیاد نظرات مردم را نمیدونم اما بینابینی است یک عده خیلی سریال را دوست دارند و عدهای هم اصلاً دوست ندارد.
نعمت الله نیز در پاسخ به همین سوال، توضیح داد: از ابتدا امیدوار بودم که سریال خوبی باشد، من این سریال را دوست دارم و با تماشای آن لذت میبرم.
در ادامه این نشست «نیما حسنی نسب» از «حمید نعمت الله» در مورد میزان اعمال ممیزی و گلایه درباره زنده یاد «علی حاتمی» سوال کرد که وی در پاسخ، اظهار داشت: دوست داشتم در ابتدای کار سریال را به مرحوم «علی حاتمی» تقدیم کنم و در این راستا کپشنی از صدا و پوستر با خط نستعلیق طراحی شد اما نفهمیدم که چرا از آن استفاده نکردند و موافت نشد در صورتی که احساس خوبی بود و در طول سریال از دیالوگهای آثار زنده یاد «علی حاتمی» هم استفاده کردم اما در طول کار یا صدا و سیما اشتراک داشتیم و هیچ ممیزی در طول سریال اعمال نشد.
وی ادامه داد: دوست داشتم حتما یک سریال خوب بسازم اما این فرصت پنج سال به طول انجامید.
بنابراین گزارش، «حمید نعمت الله» در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: در مجموع کار با همدلی تک تک عوامل ساخته شد اما دوست داشتم زمان پخش سریال کمی بالاتر بود تا همه بتوانند سریال را تماشا کنند و از بازی «عباس غزالی» هم راضی هستم.
این نشست با اهدای لوح تقدیر به مدعوین به اتمام رسید.
moslem47
25-10-2011, 23:44
دوستان اون قسمتی که بهروز ماشین را بار اول از هوشنگ گرفت قسمت چندم بود؟
Nocturne
25-10-2011, 23:59
این پرستاره تو درمانگاه چقدر شبیه پوراندخت مهیمن بود حتی صداش هم شبیه اون بود!
فکر کنم خواهرش بود!
اتگار خودش بود. نمیفهمم اینا با این همه بند و بساط چطور یه آدم نداشتن بذارن اونجا؟!
من گفتم شاید میخواسته قدرت گریمور رو نشون بده! آخه طرف رو جوون کرده بودن
بی باک بی بال
26-10-2011, 00:01
سریال خیلی قشنگی من که عاشقش شدم
Nocturne
26-10-2011, 00:03
همچنان مردها آب زیر کاه.. تنها مردی که در این فیلم آب زیر کاه نیست (از نقشهای اصلی) بابای امیره
برام جلبه فیلم به این بی مفهومی و بی سروتهی چطور شماها عاشقش شدین؟؟؟؟؟:18:
بی باک بی بال
26-10-2011, 21:08
برام جلبه فیلم به این بی مفهومی و بی سروتهی چطور شماها عاشقش شدین؟؟؟؟؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
iهمین که دور یه موضوع خاص الکی مانور نمی دانند خیلی جالب :8:
به جوری منو یاد بچگی ها ی خودم میدازه خونه شلوغ پر از قهر اشتی:31:
به نظر من بد ترین بازیگرش هم همین سد جواد هاشمی (احمد)هست
فیلم جالبی هست به موضوعاتی پرداخته که هرکسی بالاخره تو خانوادش کم یا زیاد باهاش سرکار داره :46:
واقعا عالیه.کلی خاطره بازی میکنم باهاش.کاش حالا حالا ها تموم نشه.اصلا کاش همیشه سریال و فیلمها با موضوع زندگی در دهه 60 بسازن. تازگیها هرچی سریال تو این مایه ها دیم عالی بوده.... خداییش دمشون گرم.
mr_khodaei2008
27-10-2011, 18:55
ولي خيلي مسخرس تو قسمت 2 شب پيش مادره داره به پسرش امير كه حداقل 15 سالشه ميگه حمام رفتي صابون را ميمالي به سرت بعد كف كه كرد خوب ماساژ ميدي بعد سرتو ميگيري زير اب و ميشوري بعد كيسه را خوب به همه جاي بدنت ميكشي و .... انگار امير تا حالا حمام نرفته بود
pcforlife
27-10-2011, 23:12
ولي خيلي مسخرس تو قسمت 2 شب پيش مادره داره به پسرش امير كه حداقل 15 سالشه ميگه حمام رفتي صابون را ميمالي به سرت بعد كف كه كرد خوب ماساژ ميدي بعد سرتو ميگيري زير اب و ميشوري بعد كيسه را خوب به همه جاي بدنت ميكشي و .... انگار امير تا حالا حمام نرفته بود
آره خداییش... ولی گویا بیشتر میخواست به واسطه این دیالوگ های نامعقول بین افتخار و امیر، مدل صابون و شامپو حموم عمومی و لیف بادی و... مطرح کنه!:31: خلاصه به نظرم گیر دادن به حس نوستالژی بود!:20:
ولي خيلي مسخرس تو قسمت 2 شب پيش مادره داره به پسرش امير كه حداقل 15 سالشه ميگه حمام رفتي صابون را ميمالي به سرت بعد كف كه كرد خوب ماساژ ميدي بعد سرتو ميگيري زير اب و ميشوري بعد كيسه را خوب به همه جاي بدنت ميكشي و .... انگار امير تا حالا حمام نرفته بود
مسئله سر سن و سال امیر نیست.آخه امیر کلا بچه تر از سنشه.شیرین مغز هم هست. تازه خودمون رو یادتون رفته که سالهای دهه 60 حموم رفتن برامون چقدر سخت بود. بالاخره همین دیالوگ ها کلی خاطره رو برای آدم زنده میکنه
ولي خيلي مسخرس تو قسمت 2 شب پيش مادره داره به پسرش امير كه حداقل 15 سالشه ميگه حمام رفتي صابون را ميمالي به سرت بعد كف كه كرد خوب ماساژ ميدي بعد سرتو ميگيري زير اب و ميشوري بعد كيسه را خوب به همه جاي بدنت ميكشي و .... انگار امير تا حالا حمام نرفته بود
بیشتر میخواست به حال هوای اون دوره ها و برای نسل امروز و خاطره ای برای ادمای اون دوران
حموم رفتن اون زمانارو نشون بره مثل اون صابون هایی که به سر می مالیدن یا چیزای دیگه........:20:
وای چقدر این سریال عالیه.منکه از دیدن هر قسمت و سکانس و پلان و حتی فریمش لذت میبرم .واقعا باید به این نویسنده و کارگردان تبریک گفت برای ساختن چنین سریال خوش ساخت و جذابی.بازی همه عالی باور پذیره.حتی از حیوونا هم بازی گرفته.میشه با تک تک بازیگرا همزادپنداری کرد.
hamid_diablo
02-11-2011, 19:23
اونجایی که بهروز سرش برد زیر آب و ترانه ای که داشت پخش میشد دیونه کننده بود
یادش بخیر راهتمایی که بودیم بهروز تو مدرسمون تئاتر بازی میکرد
گفتوگو با مونا احمدي، بازيگر نقش شيرين در سريال «وضعيت سفيد»
عشق از نگاه فرشتههاي جنگ
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وقتي گفت قبل از «وضعيت سفيد» در فيلم «كودك و فرشته» نقش فرشته را بازي كرده است، صحنههاي جنگي اين فيلم در ذهنم مرور شد و ياد چهره دختر نوجواني افتادم كه با مهارت زياد در اين فيلم نقش دختر خرمشهري را بازي ميكرد كه در وسط جنگ گير افتاده بود.
او شباهت زيادي به شيرين داشت. دختري معصوم كه در وضعيت سفيد، هم اصل است هم نيست. فرشته حالا شيرين شده بود. مونا احمدي، بازيگر اين دو نقش متولد سال 69 است و اين روزها در در رشته كارشناسي تئاتر درس ميخواند.
خودش ميگويد وقتي در سريال وضعيت سفيد بازي ميكردم، كنكور شركت كرده بودم اما هنوز دانشگاه سراسري قبوليها را اعلام نكرده بود، اما در دانشگاه آزاد رشته تئاتر قبول شده بودم. با مونا احمدي به گفتوگو نشستيم تا اين بازيگر تازه نفس از انگيزههايش براي بازيگري و وضعيت سفيد بيشتر برايمان بگويد.
قبل از وضعيت سفيد تجربه سنگين بازي در نقش فرشته را در يك فيلم جنگي كودك و فرشته داشتهايد. اما در گفتوگويي خوانده بودم حميد نعمتالله گفته بود جايي شما را ديده و همانجا شما را براي بازي در نقش شيرين انتخاب كرده است...
بله! آن زمان آقاي نعمتالله نميدانستند كه من قبلا در فيلم كودك و فرشته بازي كردهام.
پس بهتر است براي آشنايي بيشتر با شما اين سوال را بپرسم كه چگونه براي بازي در فيلم كودك و فرشته انتخاب شديد؟
من قبل از بازي در فيلم كودك و فرشته در هنرستان درس تئاتر ميخواندم. چند نفري بوديم كه از طرف هنرستان براي بازي در اين فيلم به خانم مهتاب نصيرپور كه از نوجوانان دختر براي بازي در اين فيلم تست بازي ميگرفتند، معرفي شديم و از ميان آنها من براي نقش فرشته انتخاب شدم. قبل از اين هم وقتي خيلي بچه بودم در يك اپيزود از سريال پنجره بازي كرده بودم.
بازي در نقش فرشته برايت سخت نبود؟ چون فيلم كودك و فرشته پر بود از انفجار و آتش و جنگ. در سني كه داشتيد از اين همه انفجار و صداي گلوله و... نميترسيدي؟
17 ساله بودم كه در اين فيلم بازي كردم. اتفاقا در آن سن، ترس زياد معنايي ندارد چون در اين سن خطر كردن جذاب است. بيشتر هيجانزده بودم.
آن صحنهها و تجربه جنگ از نزديك بايد برايت جالب باشد، چون نسل شما جنگ را از نزديك تجربه نكرده است و در آن زمان متولد نشده بوديد. تجربه صحنههايي كه بسيار شبيه جنگ واقعي بود برايت چگونه بود؟
درست است كه من و همنسلانم سالهاي جنگ را نديدهايم و خاطره شخصي از آن نداريم اما همه ساله در هفته دفاع مقدس ما را با جنگ و تبعات آن آشنا ميكنند. به همين دليل چندان با اين موضوع بيگانه نيستيم.
وقتي براي بازي در فيلم كودك و فرشته به خرمشهر وارد شدم واقعا جنگ را در همه جاي اين شهر لمس كردم، از تركشهايي كه هنوز اثرات آنها بر در و ديوار شهر ديده ميشود. حتي در نگاه مردم خرمشهر ميتوان جنگ و اثرات آن را ديد. البته اين را هم اضافه كنم ما كه سالهاي جنگ را تجربه نكردهايم با جنگ از طريق كتابها، مقالات، فيلمها و سريالها آشنا شدهايم. اما فيلم كودك و فرشته مرا با ابعاد گستردهتري از جنگ آشنا و اتفاقات آن را برايم ملموستر كرد.
برگرديم به وضعيت سفيد. در اين سريال مقابل تعداد زيادي بازيگر حرفهاي و غيرحرفهاي بازي كردهايد. اين حضور چگونه تجربهاي بود؟ آيا حرفهايها باعث شدند آموختههايت درباره بازيگري بيشتر شود؟
درباره بازيگر حرفهاي و غيرحرفهاي ديدگاه خاص خودم را دارم. برخي بازيگران سالهاست در نقشهاي مختلف بازي ميكنند، اما هنوز حرفهاي نشدهاند. برخي هم هستند كه در اولين حضور خود كاملا حرفهاي ظاهر ميشوند. من در فيلم كودك و فرشته با بازيگراني مانند افشين هاشمي و مريم مقدمي همبازي بودم كه از آنها خيلي ياد گرفتم. در آن كار، اصول بازيگري را از بازيگران مقابلم بيشتر ياد گرفتم. در وضعيت سفيد هم سعي كردم از همه بازيگراني كه بيشتر با آنها همبازي بودم، اصول بازيگري را بياموزم.
ابتداي وضعيت سفيد، شيرين شخصيتي بود كه از انفجار و جنگ ترس شديدي داشت و شما اين ترس را خيلي خوب در بازيتان نشان داديد. احتمالا بازي در فيلم كودك و فرشته و تجربه صحنههاي جنگي در آن فيلم براي نمايش حس ترس در وضعيت سفيد به شما كمك كرد؟
بله. اما همه سعيام اين بود كه بازيام در نقش شيرين شبيه بازيام در فيلم كودك و فرشته و نقش فرشته نشود. در قسمت دوم سريال گفته شد شيرين و خانوادهاش در شهري نزديك منطقه جنگي زندگي ميكردهاند. پدرش خبرنگار بوده و از مناطق جنگي گزارش تهيه ميكرده، بنابراين شيرين شخصيتي ناآشنا با جنگ نيست. من هم در عين حال كه تلاش ميكردم بازيام شبيه فرشته نباشد اما گاهي از آن تجربه استفاده كردم، چون فرشته و شيرين كاملا با هم فرق دارند.
شيرين خيلي آرام و ساكت بود، اما به مرور بيشتر خودش را نشان ميدهد. با امير رودر رو ميشود و با او صحبت ميكند. اين تحول شخصيتي شيرين را چطور ارزيابي ميكنيد؟
هر چه داستان جلوتر ميرود، امير تلاش ميكند به شيرين نزديكتر شود و اين روش امير، شيرين را به واكنش واميدارد. شيرين دوست ندارد امير با رفتارهايش نظر ديگران را نسبت به شيرين تغيير دهد يا او را در مركز توجه ديگران قرار دهد.
يعني امير هر چه عاشقتر ميشود، شيرين از او دورتر ميشود؟
بله! چون شيرين رفتارهاي امير را نميپسندد و با آنها مقابله ميكند. او به امير و واكنشهايش حساس شده و تلاش ميكند از او فاصله بگيرد.
نسبت به سني كه شما و يونس غزالي (امير) داريد و از دريچه نگاه كسي كه سن و شرايط سني امير و شيرين را درك ميكنيد، رابطه عاطفي امير و شيرين را چگونه ميبينيد؟
اين رابطه عاطفي يكطرفه و از جانب امير است. رابطه عاطفي دو طرفه بين آنها هيچ وقت شكل نميگيرد و چيزي كه اين رابطه را قشنگ كرده، دستنيافتني بودن شيرين است. امير همه تلاش خود را ميكند اما راهي پيدا نميكند. در اين عملها و عكسالعملها بيننده با امير بيشتر همراه ميشود، چون لطفها و تلاش او را نسبت به شيرين ميبيند، اما شيرين همه آنها را ناديده ميگيرد و به امير هيچ توجهي نميكند.
الان كه سريال را ميبينيد، تلخي شيرين را هم احساس ميكنيد؟
بله! شيرين كمي تلخ است، چون شرايط زندگي و خانوادگيش كاملا با امير فرق دارد. شيرين جنگ را از نزديك لمس كرده و تحت تاثير افكار پدرش هم هست. او اخبار جنگ را از طريق روزنامه و راديو پيگيري ميكند، اما امير تنها كارش اين است كه هر طور شده به شيرين نزديك شود و اين نوع رفتار براي شيرين قابل قبول نيست چون او در جنگ همسن و سالان امير را ديده كه كارهاي بزرگي انجام ميدادند.
امير بازي كاملا بيروني دارد و بازي شما خيلي دروني است. اين نوع بازي خواسته كارگردان بود يا درام و فيلمنامه به شما، نوع بازيتان را ديكته ميكرد؟
فيلمنامه كاملا چنين بازياي را از ما ميخواست و راهنماييهاي آقاي نعمتالله هم ما را به نوع بازي و شخصيتهايمان بيشتر آشنا ميكرد. درونگرايي شيرين از اين بابت هم جذاب است كه او كمتر احساسات و هيجانات خود را بروز ميدهد، اما در مقابل بمباران آنقدر ترس دارد كه اين ترس را بوضوح به نمايش ميگذارد.
جالب اينجاست كه آقاي نعمتالله براي شخصيت شيرين ميزانسن خاصي در نظر گرفته بودند. نماهايي كه از شيرين گرفته شده بيشتر از پشت پنجره است. يعني دوربين زياد به او نزديك نميشود. يعني بيننده هم نبايد زياد به او نزديك شود. بيشتر اوقات او از ديد امير نشان داده ميشود.
اين ميزانسن شايد به اين دليل است كه دستنيافتني بودن شيرين را بيشتر نشان دهد. اما اين عشق را به نوعي ميتوان نخ تسبيح سريال هم دانست.
اين به اصطلاح نخ تسبيح بودن رابطه عاطفي شيرين و امير، مربوط به شخصيت امير است كه همهجا هست. به خانه شخصيتهاي مختلف داستان ميرود و باعث ميشود حرفها و ماجراها بين شخصيتهاي مختلف جريان يابد و آنها را به نوعي به هم نزديك كند.
نقش فرشته در كودك و فرشته اصلي بود، اما در وضعيت سفيد در حاشيه هستيد و بيشتر در توهمات امير ديده ميشويد به همين دليل شايد بينندهها خيلي شيرين را جدي نگيرند.
در كودك و فرشته بجز در 2 سكانس كه بيشتر از دو سه دقيقه نبود در بقيه حضور داشتم، اما در وضعيت سفيد كمتر ديده ميشوم. اما همين حضور كمرنگ باعث شده بود انرژي بيشتري براي بازي در نقش شيرين بگذارم. بايد جوري بازي ميكردم كه بيننده متاثر شود.
همين باعث ميشد در طول كار اضطراب بيشتري داشته باشم. اما اينكه چون شيرين در رويا و توهم امير است مردم او را دستكم بگيرند و در نتيجه بازي من اهميت نداشته باشد، اصلا درست نيست و اميدوارم چنين هم نباشد. چون من براي بازي در وضعيت سفيد خيلي انرژي گذاشتم. بايد دو جور بازي ارائه ميدادم. يك بازي بيرونيتر و واقعيتر براي سكانسهايي كه در روياي امير نيستم و يك بازي درونيتر براي سكانسهايي كه در توهم امير با او روبهرو ميشوم. اين دو جور بازي واقعا دشوار بود و اميدوارم مردم شيرين را ببينند و او را دوست داشته باشند.
طاهره آشياني / گروه راديو و تلويزيون
روزنامه جام جم چهارشنبه 11 آبان 1390
جواد طوسي : فيلمنامه نويسان اين سريال تلاش كرده اند ذائقه مخاطب را تغيير دهند و تا حدود بسياري هم موفق بوده اند
منتقدان از« وضعيت سفيد» تلويزيون گفتند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«وضعيت سفيد» كه اين شبها از شبكه 3 سيما پخش ميشود با واكنشهاي مختلفي از سوي مخاطبان و منتقدان سينما و تلويزيون مواجه شده است.
اين آخرين ساخته حميد نعمتالله، تجربهاي جديد در بازنمايي مقطعي نهچندان دور از تاريخ كشورمان محسوب ميشود. روايتي كه نعمتالله براي سريالش در نظر گرفته آنقدر پرجزئيات، متراكم و متفاوت است كه برخي اين اثر را فراتر از استانداردهاي تلويزيون دانسته اند.
سعيد قطبيزاده، منتقد سينما و تلويزيون با اشاره به اين كه «وضعيت سفيد» واقعا ارزش توجهي بيش از اينها دارد به «جامجم» ميگويد: به نظرم اين سريال از بهترين كارهاي حميد نعمتالله است. چون در اينجا مسلط بر موضوع است. فكر ميكنم يكي از دلايلش اين باشد كه او متعلق به نسلي است كه در دهه 60 با انواع و اقسام محروميتها زندگي كرده و خيلي خوب همه آنها را در ذهنش حفظ كرده است. هر كدام از ما بخشي از اين خاطرات را حفظ كردهايم اما ارزش كار او به اين است كه او در اين اثر اين نشانهها را دوباره احيا ميكند. به عبارت ديگر كار بزرگ او اين است كه اين «نشانهها» و «خاطرات» را در قالب يك قصه جذاب ارائه ميكند و براي انجام اين مهم از روشي استفاده كرده كه نه براساس الگوهاي موفق و جواب پس داده قبلي است و نه شبيه فيلمهايي است كه خودش پيشتر ساخته. به نظرم كاري كه حميد نعمتالله كرده نزديك كردن دنياي امروز به دنياي دهه 60، با بازآفريني خلاقانه است. يك جاهايي احساس ميكنم كه او زندگي و تجربه خودش را ساخته و آدمهايي كه به عنوان شخصيتهاي مكمل ميبينيم در واقع اقوام و دوستانش بودهاند.
جواد طوسي از منتقدان شناخته شده كشور نيز درباره سريال وضعيت سفيد ميگويد: ويژگي بارزي كه اين مجموعه دارد تلاشي است كه فيلمنامهنويسان و كارگردان اين مجموعه در جهت متفاوت بودن كار خود نشان دادهاند.آن هم نه به منزله اين كه اين تلاش به يك زبان متظاهرانه تبديل شود. به هر حال برخي از فيلمها و سريالهاي تلويزيوني براي مخاطب كليشهاي شدهاند با اين پيشفرض فيلمنامهنويسان تلاش كردهاند اندكي از ذائقه مخاطب را تغيير دهند و البته تا حدود بسياري هم موفق بودهاند؛ چون در فرم و روايت نوآوري خلاقانهاي داشتهاند. خودم كه بعضي از قسمتهاي اين مجموعه را ديدم ياد فيلمهاي نئوراليزم سينماي ايتاليا افتادم. بعضي از جاها سعي شده ريتم و ميزانسن به يك موقعيت غيرعادي تبديل شود ولي اين به يك دافعه تبديل نميشود چون در ادامه ما به يك ريتم و ضرباآهنگ متعادل ميرسيم كه خود به يك عامل زيباشناسانه تبديل شده است.
وي ميافزايد: مشخص است كه سازندگان از ابتدا به اين ريتم و ميزانسن فكر كردهاند به همين خاطر هم هست كه نتيجه كار ارتباط خوبي با تماشاگر داشته است. داستان سريال با وجود آن كه در مقطع 8 سال جنگ ميگذرد، اما ظاهراً هدف اين بوده كه تلخيهاي آن دوران تلطيف شوند تا براي تماشاگر يك دهه بعد دافعه ايجاد نكند. شما در اين سريال در كنار شخصيتهاي پرتضاد كه هر كدام موقعيتهاي مختلفي را ايجاد ميكنند، همدلي و اتحاد را هم ميبينيد.
طوسي وضعيت سفيد را براي كارگردانش يك قدم به جلو ميداند و ميگويد: نوع بازي گرفتن از بازيگران و نحوه مواجهه فيلمنامهنويسان و كارگردان با يك واقعه تاريخي كه چندان هم دور نيست در نوع خود بينظير است.
با اين وجود هستند منتقداني كه نظر ديگري درباره اين سريال داشته باشند. علي معلم، در اين باره ميگويد: اگر سريالي سينمايي ساخته شده باشد يا پرجزئيات باشد، من موفقيت را در اين چيزها نميدانم. سريال بايد مخاطب را قانع كند كه آن را دنبال كند. البته اين سريال ويژگيهايي در كارگرداني و نيز نوع ميزانسنها دارد اما مهم اين است كه اثري كه ساخته ميشود براساس نيازسنجي مخاطب ساخته شود. اگر اين فرآيند بخوبي پيگيري شود به نتايج خوبي هم خواهيم رسيد. مثلا سريال «ستايش» سريال موفقي است چون احساس ميكنم در اين اثر كار مخاطبشناسي انجام شده است.
اين منتقد ميافزايد: در حال حاضر چهرهها در تلويزيون اهميت بيشتري پيدا كردهاند در حالي كه به نظر من خود «اثر» ميتواند كسب اعتبار كند به معناي ديگر بايد كار كردهاي مخاطبشناسانه را در ساخت آثار تلويزيون لحاظ كرد.
قطبيزاده اما معتقد است كه زندگي مردم در اين سريال بخوبي ديده ميشود.
او ميگويد: معتقدم وضعيت سفيد قصهاي ندارد و اين خيلي خوب است كه قصهاي وجود ندارد چون ممكن است بيننده برخي از قسمتهاي اين سريال را به هر دليلي از دست بدهد با اين وجود ميتواند همچنان مخاطب قسمتهاي باقي مانده باشد و لذت هم ببرد. از اين نظر «وضعيت سفيد» بيش از اين كه متكي بر «قصه» باشد متكي بر موقعيتهاست اين موقيعتسازي آنقدر هوشمندانه و هنرمندانه صورت گرفته است كه تمام بازيگراني كه در اين سريال حضور دارند هر كدام در موقعيتهاي مختلفي كه برايشان طراحي شده، ابتكار عملي پيدا ميكنند تا بتوانند بخشي از سريال را متوجه خود كنند. نتيجه سادهاي كه از اين بحث ميگيريم اين است كه هيچ كدام از بازيگران سريال، معطل نيستند و همه آنها در موقعيتها و فرصتهاي مناسب، محوريت پيدا ميكنند.
وي تصريح ميكند: اين سريال ميتواند براي بسياري از فيلمسازان و مجموعهسازان تلويزيون به عنوان يك اثر آموزنده محسوب شود.
روزنامه جام جم شنبه 14 آبان 1390
pcforlife
05-11-2011, 13:55
اين رابطه عاطفي يكطرفه و از جانب امير است. رابطه عاطفي دو طرفه بين آنها هيچ وقت شكل نميگيرد و چيزي كه اين رابطه را قشنگ كرده، دستنيافتني بودن شيرين است. امير همه تلاش خود را ميكند اما راهي پيدا نميكند. در اين عملها و عكسالعملها بيننده با امير بيشتر همراه ميشود، چون لطفها و تلاش او را نسبت به شيرين ميبيند، اما شيرين همه آنها را ناديده ميگيرد و به امير هيچ توجهي نميكند.
ای بابا...! داستان که لو رفت!!:31:
واقعا سریال فوق العاده ای هست
من خودم شاید 4 -5 قسمت بیشتر ندیدم. اما چون قصه نداره راحت متوجه شدم. سریال خوش ساختیه.
خیلی به جزئیات توجه شده و تمام جرئیات صحنه هاش دقیقا عینهو دهه 60 هست.
نمی دونم چرا وقتی تیتراژش پخش میشه گریه ام میگیره. بدجور یاد بچگیهام میفتم. شما چطور؟
H A M A S
05-11-2011, 21:43
اونجایی که بهروز سرش برد زیر آب و ترانه ای که داشت پخش میشد دیونه کننده بود
یادش بخیر راهتمایی که بودیم بهروز تو مدرسمون تئاتر بازی میکرد
این تیکه از فیلم رو میشه جایی گیر اورد؟؟
بشدت جالب بود.....
Davood_titan
05-11-2011, 22:02
بعضی وقتها امیر خوب حرفایی میزنه
pcforlife
05-11-2011, 22:14
این تیکه از فیلم رو میشه جایی گیر اورد؟؟
بشدت جالب بود.....
من کل قسمت های سریال رو تا اینجا ضبطیدم و بالتبع این بخش هم شاملش میشه... ولی متاسفنه نرم افزاری برای جدا کردن بخشی از ویدئو ها را هنوز نصب نکردم... (قبلا Corel VideoStudio رو PC نصب بود)... ایشالا تو این یکی دو روزه قصد دارم بگیرم... به محض گرفتن آپلودش می کنم براتون...:10:
+
اون صحنه نجات خره و شستنش خیلی جالب بود! + چه عجب این قسمت این امیر رفتارش مقادیری به آدمیزاد شبیه شد! :31: ضمن اینکه فکر کنم اوایل بهار نشه خوشه پروین رو وسط آسمون دید! (اونم تو شبی که نیمه ابریه و ماه کامل تو آسمونه!):31:
سوتی:دی:
اینا مگه توی چند قسمت پیش دسته جمعی رفتن حموم عمومی (توی باغ حموم نداشتن) ,حالا چطور توی قسمت امشب امیر بعد از تمیز کردن خر رفت حموم(توی باغ) ؟:27:
راستی به نظرم سریال اگه یکم داستان پردازی قوی تری داشت و همش روی اتفاقات روزمره تمرکز نمیکرد و وقت مردم رو واسه دیدن این کارای الکی نمیگرفت بهتر بود!
حالا جالب اینجاس که من هر شب قبل از شروع شدن سریال خیلی شوق و ذوق دارم ولی بعد از تموم شدن هر قسمت به خودم میگم عجب مزخرفی بود:دی...
سوتی:دی:
اینا مگه توی چند قسمت پیش دسته جمعی رفتن حموم عمومی (توی باغ حموم نداشتن) ,حالا چطور توی قسمت امشب امیر بعد از تمیز کردن خر رفت حموم(توی باغ) ؟:27:
راستی به نظرم سریال اگه یکم داستان پردازی قوی تری داشت و همش روی اتفاقات روزمره تمرکز نمیکرد و وقت مردم رو واسه دیدن این کارای الکی نمیگرفت بهتر بود!
حالا جالب اینجاس که من هر شب قبل از شروع شدن سریال خیلی شوق و ذوق دارم ولی بعد از تموم شدن هر قسمت به خودم میگم عجب مزخرفی بود:دی...
اون قسمت چون روز عید بود همه اعم از زن و مرد نمیتونستن همزمان از یه حمام کوچیک استفاده کنن
در ضمن علت اصلیه این که من شدیدا این سریالو دوست دارم اینه که شکل زندگی واقعی داره، بر خلاف اکثر سریالا که یه قصه آبکی و عوام پسند دارن که فاصله زیادی با اون چه که تو زندگی روزمره میبینیم داره و اتفاقا حسنش نداشتن یه قصه منسجمه البته از نظر من
اتفاقا به نظر من قصه ی آبکی به اتفاقات این سریال میگن تا سریال های دیگه!
من که خیلی علاقه ای به دیدن شعر خوندن و کار های روزمره و تکراریشون ندارم....تقریبا نصف سریال رو فقط قدم زدن امیر توی راه مدرسه و رد شدن مینی بوس از کنارش نشون داد!
اصلا مشخصه که واسه نوشتن داستان پوچ این سریال یه ذره فشار به مخ مبارک نیاورده این نویسنده!:27:
اگه اسم این سریال رو به مستند "زندگی در دوران موشک باران!" میزاشتن بهتر بود:27:
در ضمن علت اصلیه این که من شدیدا این سریالو دوست دارم اینه که شکل زندگی واقعی داره، بر خلاف اکثر سریالا که یه قصه آبکی و عوام پسند دارن که فاصله زیادی با اون چه که تو زندگی روزمره میبینیم داره و اتفاقا حسنش نداشتن یه قصه منسجمه البته از نظر منآخرش این سریال قصه آبکی داره یا قصه ی منسجم؟:)
لابد یه قصه ی قوی ولی غیر منسجم داره: ))
toolhelp
07-11-2011, 21:39
اين سريال اصلا داستان نداره پس دنبال نتيجه گيري و هدف اين سريال نباشيد من كه صرفا براي زنده شدن دوران گذشته و تجديد خاطرات ميبينمش و لذت ميبرم.....
حس ميكنم چند هنرپيشه رو دور هم جمع كردن بعد بهشون گفتن زندگي! كنين ما ازتون فيلم ميگيريم هر چه آمد خوش آمد...
majid322
07-11-2011, 21:47
به نظر من خیر داستان این فیلم با اینکه بیشتر زندگی رو نشون میده ولی هدفداره ..
به نظرم چیزای خوبی تو این قیلم نشون داده میشه و از
جلوه های مختلفی توش استفاده شدن نمونش استفاده حیوانات تو فیلم که حس خیلی خوبی به فیلم داده..
و بیان احساسات و .. که خیلی خوب بوده..
چیزی که توی این سریال جلب توجه میکنه بازی دقیق و خوب بازگرای این سریاله..
امیدوارم شاهد سریالهای اینچنینی بازم باشیم
اتفاقا به نظر من قصه ی آبکی به اتفاقات این سریال میگن تا سریال های دیگه!
من که خیلی علاقه ای به دیدن شعر خوندن و کار های روزمره و تکراریشون ندارم....تقریبا نصف سریال رو فقط قدم زدن امیر توی راه مدرسه و رد شدن مینی بوس از کنارش نشون داد!
اصلا مشخصه که واسه نوشتن داستان پوچ این سریال یه ذره فشار به مخ مبارک نیاورده این نویسنده!:27:
اگه اسم این سریال رو به مستند "زندگی در دوران موشک باران!" میزاشتن بهتر بود:27:
آخرش این سریال قصه آبکی داره یا قصه ی منسجم؟:)
لابد یه قصه ی قوی ولی غیر منسجم داره: ))
شاید منسجم کلمه درستی نبود ببخشید منظورم قصه با قواعد کلاسیک بود ،در ضمن فیلمنامه فقط صرفا چندتا دیالوگ نیست البته شما نظرتون در مورد این سریال و فیلمنامش کاملا محترمه
Eblis 2011
07-11-2011, 23:35
به نظرم که فیلم بدی نیست ارزش دیدن رو داره
مخصوصا این امیر که خیلی شخصیتش رو دوست دارم و حیوانات و جک و جونوری که تو فیلم هست مخصوصا خر امیر :31:
mahmood_t
07-11-2011, 23:59
سلام
به نظر من یه سریال عالی هستش .واقعا ارزش وقت گذاشتن رو داره .مخصوصا که خیلی به ریزه کاری داخل صحنه اهمیت داده شده .معلومه که روی تک تک صجنه های این فیلم کار شده
Eblis 2011
08-11-2011, 00:02
واقعا راست میگه رفیقمون خیلی هزینه شده واقعا ارزش داره
به نظر من از این بی معنی تر و ضایعتر نمیشد دیگه فیلم ساخت.
از 20 میشه نمره 3 به این فیلم داد
همینطوری یه چی ساخته ..................خواسته یه زندگی واقعی بسازه ولی گند زده به اساس زندگی واقعی
واقعا حیف از هزینه های که واسه همچین فیلمایی خرج میشه.
من که وضعیت سفید رو کنار 99% سریال های این چند سال تلویزیون قرار میدم ، شرمم میاد مقایسه ـشون کنم !
شاید خیلی سریال ها باشن که مثلآ داستان داشته باشن ولی هیچ کدوم از نظر جو و حال و هوا + بازی بازیگرها + فیلمبرداری و استفاده درست از موسیقی و ظریف کاری توی تک تک سکانس ها و ... به پای وضعیت سفید نمیرسن. بقیه سریال های به اصطلاح داستان دار ایرانی رو آدم اگه بعد از 30 قسمت هم ببینه ، چیزی رو از دست نداده چون اطرافیان میتونن داستانش رو توی 2 دقیقه به صورت کامل بگن ولی این رو من حاضر نیستم حتی 10 ثانیه ـش رو از دست بدم چون توی هر سکانس چیزایی هست که ربطی هم به داستان نداره ولی دیدنشون برام لذت بخشه ! مثلآ اون وزغه که توی یکی از قسمت ها لبه استخر نشسته و یه وزغ دیگه هم بهش اضافه میشه ! این هیچ چیز داستانی و مهمی نداره ولی یکی از جالب ترین صحنه هایی هست که توی تلویزیون این چند سال دیدم !
تنها نکته بد وضعیت سفید این هست که به من نشون میده بیننده های تلویزیون چقدر بد سلیقه شدن. مثلآ توی فامیل خودمون یه عده که همیشه پای تلویزیون میشینن ، برای دیدن ستایش (!!!) جون میدن ولی وضعیت سفید رو میگن اکشن نداره !!!!! یا میشینن سریال های درپیت روحوضی مثلآ طنز رو میبینن ولی وضعیت سفید رو نه چون واقعآ با بقیه سریال ها متفاوت هست و یه جورایی ساختارشکن بوده توی سریال های داخلی . حیف که به زودی تموم میشه و به تنهایی هم نمیتونه سلیقه بیننده ها رو عوض کنه و دوباره بعدش سریال های درپیت و تکراری پخش میشن و ...
من تا حالا یه سریال رو هم نشده بعد از تموم شدنش حتی کپیش رو بگیرم (به جز خانه سبز) ولی این رو میخوام به محض اومدن توی بازار بخرم تا هم دستم باشه و بعدها دوباره ببینمش هم کوچیکترین تشکر ممکن رو از حمید نعمت الله بابت ساخت این اثر محشر بکنم.
moslem47
08-11-2011, 19:18
به نظر من از این بی معنی تر و ضایعتر نمیشد دیگه فیلم ساخت.
از 20 میشه نمره 3 به این فیلم داد
همینطوری یه چی ساخته ..................خواسته یه زندگی واقعی بسازه ولی گند زده به اساس زندگی واقعی
واقعا حیف از هزینه های که واسه همچین فیلمایی خرج میشه.
بالاخره هر کی یه سلیقه ای داره
مثل من خودم از سریال های کره ای که میزاشتند و طرف از این ور دیوار 6 متر می پرید می رفت اون ور دیوار اصلا خوشم نمی یومد
pcforlife
08-11-2011, 20:38
به نظر من از این بی معنی تر و ضایعتر نمیشد دیگه فیلم ساخت.
از 20 میشه نمره 3 به این فیلم داد
همینطوری یه چی ساخته ..................خواسته یه زندگی واقعی بسازه ولی گند زده به اساس زندگی واقعی
واقعا حیف از هزینه های که واسه همچین فیلمایی خرج میشه.
دوست من فکر نمی کنید یه خورده غیر منصفانه دارید برخورد می کنید؟! فقط از نظر طراحی صحنه و انتخاب لوکیشن ها بخوایم وضعیت سفید رو مقایسه کنیم با دو سریال دهه ی 60 اخیر تی وی که اتفاقا پربیننده هم بودن (ستایش و نابرده رنج) فرقش از ث تا ثریاس... واقعا وضعیت سفید در جایگاه بالاتری هست...
+
از نظر داستانی به نظرم اینکه بگیم داستان نداره و این حرفا باز مغرضانست... وضعیت سفید داستان مشخصی داره... اعضای یه خانواده پرجمعیت که سر شاخه هاشون:31: با هم اساسی قهرن، به دلیل موشک باران ناخواسته جمع شدن در کنار هم و این اتفاق باعث بروز یه سری اتفاقات جالبتر میشه بین کارکتر ها... مثلا روابط کسانی که با هم قهرن، اتفاقات میان برادر ها و خواهرها با همسران و فرزندانشون، به وجود اومدن علاقه مندی بین اعضای آخرین نسل این خانواده و...
اما بدون شک بیشتر از سریال های معمول اخیر تی وی به این نکته توجه شده که داستان به زندگی کارکتر ها و نحوه زندگی کردن اونا_ با جزئیات بالا_ بپردازه... در واقع میشه گفت گره های داستان کم هستند ولی پرداخت به همون گره های کم، بالاست...
+
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منظورتون سریال دیگه؟!:46:
SuperSt@r
08-11-2011, 20:53
سلام
این فیلم چنتا قسمت دیگه دارد؟
moraddad
09-11-2011, 12:25
هر چی فکر میکنم تنها کلمه ای که میشه برا این سریال به کار برد "فـــــــــــــوق العاده" ست !!!
من حقیقتا آدم جو گیری نیستم ! :دی ولی نمیدونم چرا تنها دلخوشی این روزام دیدن وضعیت سفیده !
هر چی فکر میکنم تنها کلمه ای که میشه برا این سریال به کار برد "فـــــــــــــوق العاده" ست !!!
من حقیقتا آدم جو گیری نیستم ! :دی ولی نمیدونم چرا تنها دلخوشی این روزام دیدن وضعیت سفیده !
غیر اینم نیست واقعا همه چی این سریال عالیه از بازیگر و کارگردانی بگیر تا ...
من همون موقع که تیزرهاش پخش میشد حدس میزدم باید یه سریال فوق العاده از اب در بیاد از همون تیتراژ شروع سریال هم این موضوع مشهوده چه تصاویر خاطره انگیزی کنار هم چیدن
من یک قسمتش رو دیدم
اما واقعا سریال خوبیه
حیف که من فررصت نشد بیینم:20:
H A M A S
14-11-2011, 22:03
حیف شد منم نتوستم از اول نگاه کنم!!
قسمت امشب(تولد بچه بهروز) فوق العاده قشنگ بود
چقدر زیبا بازی میکنه این بهروز!!
وای امشب بی نظیر بود
یه جاهایی اشکمو در اورد
moraddad
14-11-2011, 23:41
چقـــــــدددددد خوب بود امشب !!
به لطف حمید نعمت اله درد زایمان رو هم حس کردیم !! :دی اونجا که داشتن منیج (!) رو واسه زایمان آماده میکردن و آه و ناله میکرد چه قدر خوب دراومده بود !
بهروز بابا شده بود میخواست آدم شه باحال بود ! پای تلفن مبادی آداب شده بود لحنش عوض شده بود میگفت الو سلام من بچه دار شدم ...بله بله ...همه خوبن ! :دی :دی
کلا چقدددد خــــوب بود این سریال ! واقعا دوس ندارم تموم شه !
moslem47
15-11-2011, 01:23
سلام
این فیلم چنتا قسمت دیگه دارد؟
از این سوال زیاد خوشم نیومد چون حیف این سریال زود تموم بشه
این سریال اینقدر زیبا درست شده که هر قسمتش را که نگاه میکنی میگی از قسمت دیشب بهتر بود
اونجایی که با شمشیر پرید پایین خیلی باحال بود .....یاد فیلم های هندی افتادم.....
سلام
این سریال خیلی قشنگه؛
فیلم برداریش خیلی جالبه خیلی صحنه های قشنگی نشون میده،نشون دادن حیوونا موقع فیلم برداری یه طراوت خاصی به فیلم داده؛
بازیگرا هم همه خوب و روون بازی می کنن مخصوصا امیر و بهروز!
این سریال از اولین سریالای ایرانیه که داره یه زندگی عادی رو نشون میده نه هیشکی مرده نه شخصیت اصلی فیلم بچه طلاقه نه...
ممکنه همچین اتفاقا توی فیلم بیفته ولی بخش اصلی داستان فیلم آشتی اعضای خونواده با همه؛
امیدوارم از این سریالا بیشتر بسازن....
SuperSt@r
17-11-2011, 14:04
سلام به همه دوستان
به نظر من قسمت ديشب خيلي قشنگ بود سوژه هاي جالب و فوق العاده اي داشت مثل خريدن کت برا بهروز و حرکاتي که انجام ميداد هنگام خريدن کت و يکي ديگه سوژه افتادن و سر خوردن توي خونه بود که اونم خيلي جالب بود:31: وديگه اون صحنه اي که طوطي بالاي شيشه جلو ماشين به چپ و راست حرکت ميکرد در حالي که خود ماشينم در حال حرکت بود برا من اين صحنه خيلي جالب بود و ديالوگاي قشنگي که بهروز هنگام تي کشيدن و اونجايي که تو خونش بود ميگفت و حرکت انسان دوستانه فراز :31:که پول رو به بيژن داد و خودش رو تو دل بيژن جا کرد و......
درکل خيلي فيلم فوق العاده اي هست صحنه هاي خيلي زيبايي داره (مخصوصا حضور طوطي هم جلوه خوبي دراه) موسيقي خوبي داره بازيگراي خوبي داره من که از بازي بهروز و امير خيلي خوشم مياد به خصوص نحوه صحبت کردن بهروز خيلي باحاله
moslem47
17-11-2011, 14:28
(مخصوصا حضور طوطي هم جلوه خوبي دراه)
این سریال واقعا جای بحث داره. مثلا از همین طوطی چنان بازی گرفتند که انگار جز یکی از بازیگراست.
در ضمن تو برنامه پارک ملت سروش صحت گفت احتمالا سریال تا دوشنبه تمام بشه. :41:
SuperSt@r
17-11-2011, 14:34
این سریال واقعا جای بحث داره. مثلا از همین طوطی چنان بازی گرفتند که انگار جز یکی از بازیگراست.
در ضمن تو برنامه پارک ملت سروش صحت گفت احتمالا سریال تا دوشنبه تمام بشه. :41:
آره من که خیلی از طوطی تو این فیلم خوشم اومده یکی دیگم اونجایی که یه چیزی شد که رفت پشت فک کنم پشتی بود و پنهان شد خیلی باحال بود
یعنی احتمالا تا دوشنبه این فیلم تمومه؟البته دیگه معلومه که آخراشه همه دارن با هم آشتی میکنن و امیر مونده ببینیم به شیرین میرسه یا نه؟:27:
moraddad
17-11-2011, 22:04
3 قسمت دیگه مونده فقط ! :(
چه گریمایی شدن اینا تو فیلم ! یا شایدم چه گریمایی میکنن خودشونو خارج از فیلم! :دی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
4تای راستی رو تشخیص میدین ... ! :دی
ولی خانوم چپی ِ اگه گفتین کیه ؟!
ولی خانوم چپی ِ اگه گفتین کیه ؟!
احتمالاً مادر شیرینه!
بی باک بی بال
17-11-2011, 23:02
4تای راستی رو تشخیص میدین ... ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی خانوم چپی ِ اگه گفتین کیه ؟!
مگه اینها توی این سریال هستند :18:
مگه اینها توی این سریال هستند [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بله! همشون بازیگرای سریال هستند!
از راست به چپ:دختر بیژن (پورعرب) بعدی نیاز به معرفی نداره! پسر و دختر محترم(بایگان)و اخری رو هم که گفتم.
3 قسمت دیگه مونده فقط ! :(
ولی حیف که فقط 3 قسمت مونده :18:......فیلم واقعا خوبی هست....
3 قسمت دیگه مونده فقط ! :(
چه گریمایی شدن اینا تو فیلم ! یا شایدم چه گریمایی میکنن خودشونو خارج از فیلم! :دی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
4تای راستی رو تشخیص میدین ... ! :دی
ولی خانوم چپی ِ اگه گفتین کیه ؟!
اوه ترکوندن :دی
ولی با همین گریم های تو فیلم خیلی قشنگترن
دیگه ارایش زیاد شه تو چشم میزنه زشت جلوه میده
hamid_diablo
20-11-2011, 12:29
سلام دوستان
اسم دختر بیژن تو فیلم و همچنین اسم واقعیش چیه؟
BEHZAD2007
20-11-2011, 13:09
دوستان ولی خدایی خواهر امیر وقتی چادریه و اریشش سادست چقدر خوبه ولی تو این عکس خوب نی
سلام دوستان
اسم دختر بیژن تو فیلم و همچنین اسم واقعیش چیه؟
اینجا اسم همه رو با عکسشون گذاشته !
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
سیما خزرآبادی که توی فیلم شهناز هست.
وین رونی
20-11-2011, 18:17
بچه ها به نظر میاد سریال داره به آخراش میرسه.نه؟
majid322
20-11-2011, 18:17
درسته فکر میکنم یک یا دو قسمت ازش مونده.
hamid_diablo
20-11-2011, 18:58
سلام
خوب یه سریال خوب رو داریم از دست میدیم.نمیگم تاپ بود ولی یه درجه از سریالهای این روز سیما بالاتره
بگذریم....
اینم چند تا عکس خوشگل از این سریال
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](13).jpg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
SuperSt@r
21-11-2011, 12:19
خب امروز صبح اون تبليغي رو نشون ميداد كه داشت توش اين شعر بوي عيدي رو ميخوند ياد اولش افتادم كه داشت شروع ميشد ولي حيف كه ديگه داره تموم ميشه:37:
pcforlife
21-11-2011, 13:52
سریال بسیار خوبی بود...آشتی کردن احترام و محترم واقعا عالی بود... ولی آشتی کردن بهزاد و بهروز غلو شده بود... مثل شخصیت بهروز!:31:... زیاد خوشم نیومد.. آشتی احترام و بیژن که آخر خنده بود!!
دیالوگ بیژن: خواهر... دیگه با هم آشتی کردیم!:27:
داستان امیر (تنها رابطه رمانتیکی که به قهر و آشتی ها ارتباطی نداشت) هم خوب تموم شد...
در کل بعد از پایتخت، ساختمان پزشکان، مختارنامه، نابرده رنج، پنجمین سریال سال 90 بود که به من چسبید!:40:
+
مرسی از جناب نعمت الله./
یاعلی:11:
پ.ن: امین حیایی هم جزء بازیگرا بود... ولی من ندیدمش تو سریال...
آقا دیشب پخش نشد دیگه ؟! امشب داره ؟!
pcforlife
21-11-2011, 14:17
آقا دیشب پخش نشد دیگه ؟! امشب داره ؟!
فکر کنم شنبه شب آخرین قسمت مجموعه بود و تموم شد. (با وجود اینکه اصلا زیر نویس نزدن آخرین قسمتش بوده...):20:
SuperSt@r
21-11-2011, 15:09
فکر کنم شنبه شب آخرین قسمت مجموعه بود و تموم شد. (با وجود اینکه اصلا زیر نویس نزدن آخرین قسمتش بوده...):20:
سلام
نه دوست عزيز شنبه قسمت اخرش نبود شما كه ماشاءالله حسابي فوتبالي هستي ديشب به دليل پخش مستقيم فوتبال ليورپول و چلسي پخش نشد كه خود شبكه 3 هم زيرنويس كرد كه به اين دليل پخش نميشه
pcforlife
21-11-2011, 16:16
سلام
نه دوست عزيز شنبه قسمت اخرش نبود شما كه ماشاءالله حسابي فوتبالي هستي ديشب به دليل پخش مستقيم فوتبال ليورپول و چلسي پخش نشد كه خود شبكه 3 هم زيرنويس كرد كه به اين دليل پخش نميشه
جدا؟! عجب...!
دیگه همه گره ها به قولی باز شدن... چی رو می خواد ادامه بده؟ میخوان رسما بیفتند دنبال شیرین:31: یا عروسی ناصر رو نشون بدن یا خبر شهادت احمد و شهاب رو بیارن؟!
من نمیدونم آلزایمر گرفتم یا اون تیکه که توی تبلیغ هاش پخش میشد و سربازها میریختن یه جایی و با تفنگ میزدن تو سر شیرین رو ندیدم ! یعنی هرچی فکر میکنم چیزی یادم نمیاد و نمیدونم اگه پخش نشده ، توی این یکی دو قسمت باقی مونده چطوری پخش میشه ! (شایدم توی تخیل امیر هست و مثلآ شیرین برای همیشه از ذهنش میره)
حیف یه شب دیگه بیشتر لذت دیدن این سریالو نمیتونیم تجربه کنیم
majid322
21-11-2011, 22:18
وای عجب قسمتی بود امشب واقعا قسمتی که شیرین تو خیال فرهاد ( همون امین خودمون) :27: کشته شد خیلی خوب بود
واقعا حس غریبی به من به شخصه دست داد
این صحنه خودش اندازه ی یه فیلم معنی داشت..
برای تموم شدنش هم قصه نمیخورم چون اگه بیشتر از این کشش میدادن ابکی میشد..
bleu2u4u
21-11-2011, 22:37
اون سکانس تشییع جنازه شهیده عجب تصنیف معرکه گذاشته بودن
اگه لینکش رو گیر اوردید بذارید
دوستان 2 3 قسمت آخر رو برای دانلود میخواستم اگه لینکش رو دارین ممنون میشم بزارید
SuperSt@r
22-11-2011, 13:32
قسمت ديشب جالب بود و زيبا به نظر من بازي ديشب خواهر امير يا همون منيره خيلي قشنگ بود واقعا برا من خيلي لذت بخش بود از گريه و احساساتش تو خونه شيرين گرفته تا اون خبري رو كه تو كتابخونه به امير داد اين تيكش خيلي قشنگ بود خيلي جالب اين خبر رو با احساسات بهش رسوند
منم قصه نميخورم كه ديگه داره تموم ميشه درسته كه فيلم فوق العاده اي بود ولي به هرحال بايد تموم بشه و ديگه كش بيخودي هم توش نيست
ولی دمشون گرم حتی تبلیغات سریال رو هم فوق العاده عالی ساختن. تبلیغ قسمت آخر رو شاید 4،5 بار دیدم (برنامه 90 رو ضبط کردم و این تبلیغه هم وسطش هست) ولی بازم هر دفعه میبینم یه حس عجیبی بهم دست میده. مخصوصآ از اون تیکه ای که آهنگ فوق العاده زیبایی میزنه و بعدش اون شعره شروع میشه.
اوایل که سریال شروع شده بود میگفتم جزو بهترین سریال هایی هست که تا حالا دیدم. ولی الآن بدون شک بین 3 تا سریال ایرانی عمرم میدونم. یه حس نوستالژیک وجود داره که نمیذاره خانه سبز و همسران جایگاه اول و دوم رو برام از دست بدن و برای همین وضعیت سفید میشه سومین سریال ! توی دهه 80 هم با فاصله زیاد میشه اولین و خوش ساخت ترین سریال !
ولی الآن بدون شک بین 3 تا سریال ایرانی عمرم میدونم
به شدت تایید هر کسی این سریال دیده باشه و دنبال کرده باشه قطعا نظرش همینه تو این ژانر ( کارهای تاریخی و طنز بذاریم کنار ) من فقط وضعیت سفید و روزگار قریب یه سریال واقعی میدونم
majid322
22-11-2011, 22:01
خب قسمت اخر رو هم داد به نظرم پایان خوبی بود...
خوبی اینجور پایان به فکر بردن تماشاگره و اینکه خودش فیلمو تحلیل کنه....
تهش با عروسی تموم شد ولی عروسیش متفاوت بود :31:
چیزی که جالب بود برام این بود که به جزییات دیگه ای پرداخت هبود که هر سریالی به اون نمیپردازه...
ایشالاه شاهد سریالای خوب اینچنینی بازم باشیم.
قسمت اخرش خوب بود باز بهتر از فیلم های دیگه تموم شد ولی اون صحنه
موشک دیگه خیلی الکی بود یه همچین موشکی افتاده باشه تو استخر اونم
اینجوری حالا عمل نکردنش بماند...........
hamid_diablo
22-11-2011, 22:19
وای خدای من......
یکی از بهترین و زیباترین سریالهای ایرانی که تا مدتها در ذهن میمونه و همه ازش یاد میکنند..
اگه 1 سال دیگه تکرار این سریال رو نشون بده تازه متوجه میشیم که چی رو از دست دادیم....
چقدر چینش و انتخاب بازیگران و همچنین بازیهاشون زیبا بود....
مرحبا به کارگردان..
چقدر ایده ها زیبا بود.امروز انقدر از دیدن قورباغه ها لذت بردم که نگووووووووووووو
استفاده مناسب از طبیعت و حیوانات واقعا شگفت انگیز بود....
داستان حرف نداشت.فیلمنامه درجه 1 بود .....
فیلمبرداری و ایده هایی که داشت بی نظیر بود
اما تمام شد.....
تمام
majid322
22-11-2011, 22:26
یه سوتی خیلی بزرگ تو قسمت اخر متوجه شدید؟
هیچ ماشین اتش نشانی رو دیدید؟ از این کامیون جدیدا بود :31:
ولی عیب نداره مهم خود سریاله که واقعا زیبا بود لذت بردم :20:
پایان بسیار زیبایی بود ! هرچند من دوست داشتم یه بار دیگه همه شخصیت ها از فاصله نزدیک تر و سر فرصت نشون داده باشن و به نظرم اون طوری دیگه پایان بی نقصی میشد ولی خیلی شیک و تمیز تموم شد.
یه جورایی هم خوشحال هستم هم ناراحت. خوشحال از این جهت که یه سریال فوق العاده رو دیدم و واقعآ هم زیبا تموم شد و شاید اگه بیشتر ادامه پیدا میکرد انقدر خوب به پایان نمیرسید ، ناراحت هم از این بابت که احتمالآ تا سال ها سریالی با این کیفیت توی تلویزیون نخواهیم دید !
Golbarg01
23-11-2011, 02:18
خوبه وضعیت سفید 2 رو هم بسازن.
majid322
23-11-2011, 11:04
خوبه وضعیت سفید 2 رو هم بسازن.
این بدترین کاریه میتونن در حق این سریال بکنن ...
خوبه وضعیت سفید 2 رو هم بسازن.
اتفاقاً منم موافقم!
اگه بیان زندگی اون دوره رو با الان مقایسه بکنن و بیست سال بعد این خانواده رو نشون بدن هم جالب خواهد شد.
اتفاقاً منم موافقم!
اگه بیان زندگی اون دوره رو با الان مقایسه بکنن و بیست سال بعد این خانواده رو نشون بدن هم جالب خواهد شد.
من که مخالفم ! :دی
این طوری یه خاطره فوق العاده زیبا توی ذهنمون می مونه ولی اون طوری شاید خرابش کنن.
به علاوه بازیگرهای وضعیت سفید خیلی هاشون نمیتونن 20 سال بعد هم توی سریال باشن. چندتاشون که احتمالآ میمیرن تا اون موقع ! چندتای دیگه مثل امیر هم باید بازیگرشون عوض بشه. نصف لذت سریال هم به عناصر دهه 60 ای بود که باهاشون خاطره داشتیم !
SuperSt@r
23-11-2011, 13:48
سلام
خب سريال زيباي وضعيت سفيد تموم شد و قسمت اخرش هم بد نبود و با يه عروسي متفاوت و جالب توي گندم زار به پايان رسيد ولي امير به خانم شيرين خانم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نرسيد و قورباغه هام توي اين قسمت خيلي جالب بود
منم با اينکه سري دومش رو بسازن زياد موافق نيستم همين يه سري خوب بود بسه ديگه
نعمت الله توی این صفحه از همه اونایی که سریال رو دیدن و نظر دادن و ... تشکر کرده ! دمش گرم !
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
part gah
23-11-2011, 16:08
با اینکه خودم زمان جنگ نبودم اما فیلم توصیف خوبی رو از زندگی اون روزها داشت.(فیلمنامه قوی)
از فیلمبرداری کار و انتخاب یه باغ اونم با سکانسهایی که جاده ای پر از درخت و گندمزار و نشون میداد بی بدیل بود.(مثل فیلم یه تکه نان کمال تبریزی)
انتخاب بازیگران هم که دیگه گفتن نداره.به شخصه میتونم بگم عباس غزالی(بهروز) خیلی خوب تونست تو دلم جای بازیای حامد بهداد و تداعی کنه.نیمدونم چرا اینقدر این نقشش منو یاد بهداد انداخت.
H A M A S
23-11-2011, 16:24
حیف تموم شد
حیف همه قسمت هاشو ندیدم!!
حیف...
ولی دمت گرم آقای نعمت الله....
سریالت هم قوی بود-هم گیرا-هم پر معنی-هم خاطره انگیز
چقدر حال میکنه ادم یه سریالی مثه وضعیت سفید میبینه همه چی درجه یک
چند قسمت اخر هم ضبط کردیم حیف شد کامل ضبط نکردم هارد اکسترنالم خراب بود تازه بردم گارانتی درست شد احتمال اینکه شبکه IFILM به زودی دوباره بذاره خیلیه اکثر سریالا رو میذاره
Golbarg01
23-11-2011, 17:29
این بدترین کاریه میتونن در حق این سریال بکنن ...
منظورم این نبود که بیان 20 سال بعد رو بسازن و زمان حال رو به تصویر بکشن.
اتفاقا منظورم سریالی دیگر با حال و هوای همون دوران بود البته با کارگردانی و داستانی قوی مثل وضعیت سفید حالا اسمشم لازم نیست وضعیت سفید 2 باشه و بازیگراشم همینا باشن!
بهترین کلمه ای که وجود داره برای بیان نظرم:
حــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــال کردم؛ حــــــــــــــــــــــــ ـــــظ کردم!
Golbarg01
23-11-2011, 21:01
پشت صحنه این سریال هم باید جالب باشه.
خوبه نشون بدن!
دوستان اگه قسمت آخر رو دوباره خواستن نشون بدن لطفآ اینجا اطلاع بدین. من که امیدوارم هر دو قسمت آخر رو با هم دوباره نشون بدن چون در یه راستا بود و قسمت یکی مونده به آخر به نظرم بهترین قسمت سریال بود.
SuperSt@r
24-11-2011, 13:46
خب دوستان به نظرم حالا که این سریال تموم شده بیابد و نظرتون رو در مورد بهترین قسمت و بهترین سکانس این سریال بگید تا هم این فیلم یه مروری بشه و هم ببینیم نظرات دوستان چیه البته شاید سخت باشه انتخاب بهترینش چون واقعا همه جای این فیلم قشنگ بود ولی هر کس نظرش رو بگه بد نیس
اول خودم شروع میکنم به نظر من اون قسمتی که همه با هم آشتی کردن و فراز پول رو به بیژن داد قسمت خوبی بود
در مورد سکانس هم من اون سکانسی رو که امیر توی کتابخونه بود و منیره اومد خبر جواب رد شیرین رو بهش داد خیلی دوست دارم بیشتر به خاطر بازی زیبای شخصیت منیره و دیالوگی رو که تو اون صحنه به امیر گفت
از بقیه دوستان هم میخام که بیان و نظرشون رو بگن
سریال شاهکار بود ...
حرفی برای گفتن نمیذاره حمید نعمتالله عزیز ...
پروندهی زیبای این سریال در کافه سینما خیلی خیلی جالبه، همهی موسیقی متنها، آوازها، عکسها و آنونسها ...
و از همه جالبتر شجرهنامهی کل خانواده !
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پرونده رو اینجا ببینید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
MILAD MGH
02-12-2011, 22:52
خـــصـــوصــــی ــــ بــرســـد بـــه دســتــــ حــمــیـــد نــعــمــتـــ الــلـــه...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آقا حمید...سلام.اگر دست خودم بود،دوست داشتم اندازه یک کتاب برایت بنویسم،اما نه زمان هست و نه فضای کافی...تا آنجا که می توانم خلاصه می گویم و زودی می روم سر اصل مطلب.قبلا درباره سریالی که ساختی نوشته بودم،اوسط کار بود که دوست داشتم کسی این سریال را از دست ندهد،و از روی عجله چند خطی نوشتم...همه چیز سریال از نکات فنی گرفته تا داستان جای تعریف و تمجید داشت...این بار،حرفم فقط داستان است...داستانی که تا قسمت یکی مانده به آخر،داستانی اجتماعی بود،خانواده هایی که دور هم جمع می شوند،بد اخلاقی های ریز و درشت،عشق ها،نفرت ها...زشتی ها و زیبایی های تهران و تهرانی در زمان جنگ،موضوعاتی ساده با پرداختی قوی...اما من به عنوان یکی از بینندگان وضعیت سفیدت،حتی لحظه ای فکرش را نمی کردم که داستانت یک تله باشد،یک تله ی شیرین...تله ای که زخمی بر بدنمان به جای می گذارد،زخمی که بعید می دانم به این زودی ها خوب شود و فراموشش کنم،زخمی عمیق که یاد آور مردانی است که رفتند و بچه هایی که با یاد آن مرد ها ماندند...بارها به دوستانم گفتم که:«کل سینمای دفاع مقدس یک طرف...دو قسمت پایانی وضعیت سفید،یک طرف...».آقا حمید خواستم تحسینت کنم که قریب به چهل قسمت،بیننده را با خود همراه کردی،زیبایی ها را نشانش دادی،سادگی ها زندگی را...اشک ها و لبخند ها را،یاد دوران کودکی یا جوانی اش را...و یک باره در دو قسمت کل مفهوم دفاع مقدس و جنگ فرهنگی بعد از آن را،فشرده شده تقدیم مان کردی...
آی...آن ها که گفتید:«اعتقادی به جنگ فرهنگی ندارم!»...آی آن ها که «تهاجم فرهنگی» سوژه خنده تان شده...به «امیر» بنگرید...
وقتی که جواب «نه» را از سوی شیرین برای امیر اوردند،بچه بازی ها و سطحی نگری های امیر در چهل قسمت قبل به کلب تمام شد...امیر دیگر امیر نبود...اول کاری که کرد،یاد کردن بهترین دوستش در خط مقدم بود...تعجب همسایه شهاب و پچ پچ های پشت خط تلفن،به امیر می فهماند که شهاب کجاست...تو هم مثل امیر خوب می دانی که شهاب شهید شده،اما دوست داری همه چیز را انکار کنی...دوست داری وقتی به خانه شان می رسی،چیز دیگری بشنوی...اما وقتی چند نفر با تابلوی نقاشی شده چهره ی معصوم شهاب در دست،از جلوی امیر می گذرند،آب سرد است که بر سر تو امیر می ریزند...یادگاری شهاب برای امیر کلی حرف برای گفتن دارد،شهاب سربرگ های «بسم الله» و اسماء متبرکه را داخل جعبه نواری گذاشته و خوب روزنامه پیچش کرده...شهاب مقدسات را به دست امیر سپرده،مقدساتی که نباید به آن ها بی احترامی شود...
امیر دیگر احساس استقلال می کند،تنها به خانه ی خالی مادربزرگ می رود...خانه ای که با پایان جنگ همه پناهندگانش را به تهران بازگردانده.امیر با هنرمندی تمام و حوصله ی زیاد،شابلونی از صورت دوست شهیدش می سازد و با اسپری روی شیشه و روی پیراهنش نقش می کند...امیر با جدیت تمام،مغز فشنگی را خالی می کند و مغز خودکاری را درونش جای می دهد،...جوهر به جای باروت...جنگ تمام نشده،سلاح ها و مهمات عوض شده اند.امیر بعد از پر کردن فرم اعزام به جبهه و گذراندن دو سه روز در آموزشی،با صدای گوینده رادیو که متن قطعنامه را می خواند،به تهران باز می گردد.امیر به ما می گوید، ۵۹۸ جنگ را تمام کرد...ولی تمام نکرد...حالا فشنگ من،قلم من است،ناموس من،فرهنگ من است،دین من است،عقاید من است...
نقطه ی اوج این دو قسمت،سکانس شگفت انگیز آخرین رویای امیر بود...شیرین خیالی به شدت ترسیده...اول به سراغ چادرش می رود،به دنبال حجابش...سپس کلید های خانه را بر می دارد و در اصلی را قفل می کند،اما دیگر دیر شده...دیالوگ های شیرین هم نقطه ی اوج این سکانس است،رو می کند به امیر و با ترس و وحشت فریاد می زند: دشمن را دیدم،خودم دیدم،دشمن دیگر پشت خاکریز نیست،دشمن به شهرها آمده،پشت در خانه هاست...
نیرو های دشمن به داخل خانه می ریزند،ناموس امیر را نقش زمین می کنند و با اسلحه مغزش را نشانه می روند...امروز مغز همه مان را نشانه رفته اند.مغز شیرین را به رگبار می بندند و امیر وحشت زده وقتی چادر را از روی شیرین کنار می زند،او را بی سر و غرف خون می بیند...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امیر و امیر ها در روزهای بعد از جنگ،وظیفه یافتن موشک های عمل نکرده را دارند،موشک های عمل نکرده ای که در زیر آب های آرام پنهان شده اند...موشک هایی که هر لحظه احتمال انفجارشان هست تا عروسی خانواده ای را به عزا بدل کنند.امیر برای یافتن خودکار فشنگی اش به عمق آب های آرام می رود و موشک را می یابد...وقتی مامورین خنثی سازی بمب می آیند،یکی شان خودکار امیر را کف استخر پیدا می کند و آن را داخل جعبه ابزارش می گذارد...قلم امیر ابزاری است،درون جعبه ابزار خنثی سازی بمب های ویران کننده...
آقا حمید باز هم تشکر از این همه حرف های قشنگ تان،از اینکه حرف دل خیلی ها را زدید،از اینکه حرف هایی را که برای خیلی ها پوچ و مسخره و خسته کننده است به این زیبایی و در حجم کم بیان کردید....
آقا حمید خسته نباشی...
به امید موفقیت همه ی امیر های ایران...
منبع:دلـــ نـوشـــــتــه هــای تـــه نـشــیـن
Eblis 2011
02-12-2011, 22:55
سریال خیلی باحالی بود و جالب من که به شخصه از هر سکانسش خاطره دارم . . . مخصوصا اون طوطی . .. دوست داشتم مال من بود :31:
متاسفانه کاری رو که نباید انجام بدن رو گویا میخوان انجام بدن!:21:
چند روز قبل تو یکی از اخبار های سیما اعلام کرد که قراره فصل دوم نیز ساخته بشه...(دقیقا یادم نیست کدوم خبر)
ولی اگه واقعا این کارو کنند...:2: (آخه حیفه این سریال خراب بشه)
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.