PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : اشعار من - امید



omid-p30
08-07-2011, 21:50
دوستان عزیز

در این تاپیک رباعی و دوبیتی های سروده خودم رو قرار میدم.

منتظر نقد ها و نظر های شما هستم.

-

omid-p30
08-07-2011, 21:56
شب آمد و می سوخت دلم در غم دوست

می گفت که این دل دل دیوانه روست

دیوانه رویی که مرا دید و دلم

هر شب به تمنای نظر بر رخ اوست

omid-p30
09-07-2011, 23:03
رفتی و من از تو صد نشان می گیرم

دستم به دو چشم خون فشان می گیرم

ور بار غمت سرای دل را کوبد

در خانه یادت آشیان می گیرم

omid-p30
10-07-2011, 22:00
می دید رخش دل رخ آکنده به راز


می سوخت دلم زان لب آغشته به ناز


می گفت که ای خالق ما بنده نواز


کی دست کند به سوی این دست دراز

MobinS
10-07-2011, 22:41
واقعا عالی بود... رباعی های خیلی زیبایی سرودید...
واقعا الان نمی تونم هیچ نقدی کنم... چون دو بیتی زودگذر هست واقعا نمیشه خیلی روش بحث کرد... تنها باید صبر کنم برای اثر های بعدی تون.... چند نکته توی ذهنم دارم که باید اول اثر های دیگرتونو هم ببینم....
ولی واقعا خیلی خوشم اومد از اثرتون...
اگه رباعی با موضوع دیگه هم دارید بذارید حتما.....

omid-p30
11-07-2011, 20:59
واقعا عالی بود... رباعی های خیلی زیبایی سرودید...
واقعا الان نمی تونم هیچ نقدی کنم... چون دو بیتی زودگذر هست واقعا نمیشه خیلی روش بحث کرد... تنها باید صبر کنم برای اثر های بعدی تون.... چند نکته توی ذهنم دارم که باید اول اثر های دیگرتونو هم ببینم....
ولی واقعا خیلی خوشم اومد از اثرتون...
اگه رباعی با موضوع دیگه هم دارید بذارید حتما.....
مرسی از نظر و لطف.
البته سومی هم رباعی بود و دو بیتی هنوز ننوشتم.
نه، فقط عاشقانه شعر میگم و اگر رباعی اجتماعی یا فلسفی منظورتون بود چیزی ندارم.
چند قطعه دیگه امشب میگذارم.

omid-p30
11-07-2011, 21:18
برگرد و در این عشق مرا یاری کن

بنشین به کنارم و تو هم زاری کن

از دل برود هر آن که از دیده برفت

اما تو نرفتی ز دلم کاری کن

omid-p30
11-07-2011, 21:33
بشنو تو نوای دل تو یا حضرت دوست


جانم به لبم آمده از حسرت دوست


در خواب بیارش تو خدا تا که شبی


با اشک دهم بوسه بر آن صورت دوست

omid-p30
11-07-2011, 21:46
ای کاش که بودی و دلت این جا بود


مهری که چشیدم ز تو پا بر جا بود


می میرم اگر من که بفهمم روزی


بر روی تو دلباختگی بی جا بود

omid-p30
13-07-2011, 21:06
تو ای در جان من بی انتهایی

تو ای همواره آغازی نهایی

تو ای با من تو ای بی من تو ای عشق

تو ای فردای زیبای رهایی

omid-p30
14-07-2011, 22:40
نمی باید مرا پایان راهی

که آغازش تو بودی با نگاهی

نمی باید تو را هرگز رها کرد

نه حتی با امیدی پوچ و واهی

omid-p30
16-07-2011, 23:40
تو ای در جان من بی انتهایی

تو ای همواره آغازی نهایی

تو ای با من تو ای بی من تو ای عشق

تو ای فردای زیبای رهایی

omid-p30
19-10-2011, 20:02
بخوان تا از تو من بی تاب گردم

و مسرور از شبی نایاب گردم

بخوان ای آن که گر با من نخوانی

به تدریج از غمت من آب گردم

hamed29
04-05-2012, 14:43
سلام، شعرهاتون خیلی زیبا و دلنشینن؛راستش یه حس خوبی به آدم میدن.
انگار راسته که میگن آنچه که از دل برآید،لاجرم بر دل نشیند...

ــــــــــــــــــــ

‏ ای آنکه راستی به من آموزی / خود در ره کج از چه نهی پا را
‏ خون یتین درکشی و خواهی / باغ بهشت و سایه طوبی را

‏" پروین اعتصامی "

omid-p30
14-03-2013, 19:27
ای خوش که به لب جان ز شبانگاه رسد

زان پس سحر از راه به ناگاه رسد

چندیست که می بارد از این عشق سکوت

وقت است کمی حادثه از راه رسد