PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : وسواس فکری!!



x935
01-03-2011, 22:59
افسردگي-استرس-بدبيني-ترس هاي توهومي-وسواس فكري عملي نا اميدي شديد
اينا چيزاي هستن كه هر روز منو آزار ميدن
روزانه 40 ميلي فلوكستين مصرف ميكنم حدود 2 ساله اوايلش اثرش خوب بود اما اين اواخر حس ميكنم بي اثر شده
به روانپزشك مراجعه كنم يا روانشناس؟
من حتي از داروهاي روانپزشكي هم ميترسم
بعضي وقتا حس ميكنم ديگران به شدت دارن منو كنترل ميكنن يا ميخوان در مورد من اطلاعات كسب كنن
حدود 6 ساله كه تنها زندگي ميكنم نميتونم به هيشكي اعتماد كنم
ترو خدا هر جوري كه ميتونين كمكم كنين

hamed malekpour
01-03-2011, 23:50
برو به یه روانپزشک که 100%کارتو راه می ندازه با دو سه تا قرص ویا گفتار درمانی مثل روز اول می شی .

x935
02-03-2011, 00:02
مثل روز اول می شی

اخه روز اولم هم زياد خلقم خوب نبود

forhuonly
02-03-2011, 00:12
محل سكونت (پایین آواتارتون) رو تغییر بدید...!
زندگی رو بپذیرید!:7:
موفق باشی

siamakdadashi
02-03-2011, 08:30
دوست گلم چندبار بگم بابا جان دارو اولش خوبه بعدش عوارض داره هیچ تاثیر هم نمیکنه.برو روانشناس.

aligol172
02-03-2011, 08:45
دوست گلم چندبار بگم بابا جان دارو اولش خوبه بعدش عوارض داره هیچ تاثیر هم نمیکنه.برو روانشناس.
جالبه! مگه شما تجربه کردید که اینطور قاطعانه نطق میدید؟:)

Reza Azimy_RW
02-03-2011, 13:43
دوست گلم چندبار بگم بابا جان دارو اولش خوبه بعدش عوارض داره هیچ تاثیر هم نمیکنه.برو روانشناس.
دوسته عزیز من افسردگی فوق شدید داشتم با دارو خوب شدم الانم هیچ دارویی مصرف نمیکنم !

hamed malekpour
02-03-2011, 18:18
یکی از آشناه ای ما این طوری بود دکتر براش ویسکی تجویز رده بود که روی یه لیوان می خورد وطرف هم زن بود بعد از یک سال خوب شد والان هم به زندگی عادیش ادامه می ده.

far2009
02-03-2011, 18:34
لذت از طبیعت . من که کنکوری هم هستم با این حال سعی می کنم لااقل هفته ای یک بار برم کنار زاینده رود یک گشتی بزنم.

farhad_s5
02-03-2011, 20:39
دوست گلم چندبار بگم بابا جان دارو اولش خوبه بعدش عوارض داره هیچ تاثیر هم نمیکنه.برو روانشناس.


دوست عزیز، میتونم بپرسم شما با چه منبعی این اطلاعات رو میدید؟!!!!:19::19:

تا جایی که من میدونم بهترین درمان برای افراد افسرده و یا وسواس درمان همزمان روانی و دارویی هست. اگه لازم باشه توضیحات بیشتر هم میدم.

x935
02-03-2011, 21:51
نوشته شده توسط siamakdadashi
دوست گلم چندبار بگم بابا جان دارو اولش خوبه بعدش عوارض داره هیچ تاثیر هم نمیکنه.برو روانشناس.

من حرفشون رو كاملا قبول دارم چون تجربه عمليشو دارم
بهترين داروي ضد افسردگي هم فقط 6 ماه اولش جواب ميده بعدش ميشي مث روز اول
من روز اول 10 ميلي فلوكستين مصرف ميكردم اما بعد از مدتي بدن بهش عادت ميكنه و براي رسيدن به نتيجه اوليه بايد دوز دارو رو مرتب افزايش داد كه اين مساويه با نابودي كبد

---------- Post added at 11:51 PM ---------- Previous post was at 11:49 PM ----------



لذت از طبیعت . من که کنکوری هم هستم با این حال سعی می کنم لااقل هفته ای یک بار برم کنار زاینده رود یک گشتی بزنم.

خوب مشكل من و امثال من اينه كه از فعاليت هاي عادي زندگي مثل بقيه آدما لذت نميبريم هميشه زندگيمون بايد پر از اتفاقات و هيجانات خطرناك باشه تا احساس خوشحالي كنيم

Life24
02-03-2011, 22:01
تجویز دارو فقط تحت نظر پزشک و مورد شما روانپزشک است. اما اصولا به این طور افراد برای اختلالات وسواس فکری روانپزشک فلوکسامین و کلومیپرامین تجویز میشود. درمان هم در موارد وسواس 65 درصد جواب می دهد.

x935
02-03-2011, 22:28
فلوکسامین و کلومیپرامین


با هم تجويز ميشن؟

Life24
02-03-2011, 23:51
با هم تجويز ميشن؟

بله.. با هم اما خوب بستگی به روانپزشک هم داره که چطور دارو ها رو تشخیص میده که ترکیب کنه ... .
بستگی به وضعیت فرد هم داره.در هر فرد میبینید دوز ها یا ترکیب قرص ها و نوع قرص ها با یکدیگر فرق داره برای همین همیشه میگن باید تحت نظر پزشک دارو ها مصرف بشه.
و نباید صرفا با خواندن یک مطلب یا یک توضیح کوچک یا شنیده های دیگران خودسرانه اقدام به خوردن دارو کرد.

unavailable
03-03-2011, 00:29
به نظر من باید ریشه ای به این مسئله نیگاه کرد و بر حسب ریزترین جزئیات زندگی و گذشته شما یک تحلیل مناسب از شرایط شما داشت و همینطور شرایط محیط زندگیتون ،ادمایی که باهاشون زندگی میکنید و در ارتباط هستید. وقتی پیرامون همه ای موضوعات برسی صورت گرفت، بعد باید دو راهکار ارائه بشه: یکی عملی ( در اعمال و رفتار شخص باید صورت بگیره،همانند برخی تفریحات خاص و ورزش ) و دیگری تجویز دارو .

x935
03-03-2011, 13:38
العان جديدترين ضد افسردگي تو ايران چيه؟

farhad_s5
03-03-2011, 17:55
من حرفشون رو كاملا قبول دارم چون تجربه عمليشو دارم
بهترين داروي ضد افسردگي هم فقط 6 ماه اولش جواب ميده بعدش ميشي مث روز اول
من روز اول 10 ميلي فلوكستين مصرف ميكردم اما بعد از مدتي بدن بهش عادت ميكنه و براي رسيدن به نتيجه اوليه بايد دوز دارو رو مرتب افزايش داد كه اين مساويه با نابودي كبد

---------- Post added at 11:51 PM ---------- Previous post was at 11:49 PM ----------


خوب مشكل من و امثال من اينه كه از فعاليت هاي عادي زندگي مثل بقيه آدما لذت نميبريم هميشه زندگيمون بايد پر از اتفاقات و هيجانات خطرناك باشه تا احساس خوشحالي كنيم


تا اونجا که من میدونم داروها تازه بعد از یکی دو ماه اثر میگذارن ( منظورم داروهای ضد افسردگیو ضد وسواس هست که زیاد فرقی ندارن) و باید بدونید که بالاتر بردن دوز دارو توسط پزشک دلیلش عادت کردن بدن نیست، بلکه کم کم دوز رو زیاد می کنن تا بدن به عوارض عادت کنه و عارضه ها خودشون نشون ندن :46:

این و از یک دانشجوی داروسازی بپذیرید:10:

siamakdadashi
03-03-2011, 21:00
جالبه! مگه شما تجربه کردید که اینطور قاطعانه نطق میدید؟:)
هم خودم تجربه کردم هم در کیس هایی که دیدم مشاهده و تجربه کردم.

siamakdadashi
03-03-2011, 21:07
دوست عزیز، میتونم بپرسم شما با چه منبعی این اطلاعات رو میدید؟!!!!:19::19:

تا جایی که من میدونم بهترین درمان برای افراد افسرده و یا وسواس درمان همزمان روانی و دارویی هست. اگه لازم باشه توضیحات بیشتر هم میدم.
بیشتر افراد وسواسی یا OCD با مصرف دارو وضعشون بدتر میشه.منبع:مرحوم دکتر گروسی-دکتر طباطبایی-دکتر اسمعیلی و کتابهای رفتار درمانی.
داروهای روانپزشکی اصلا توصیه نمیشوند.مگر در مواردی که فرد مجبور به بستری شدن در بیمارستان روانی است.

aligol172
03-03-2011, 21:10
هم خودم تجربه کردم هم در کیس هایی که دیدم مشاهده و تجربه کردم.
سلام..........................
تجربه من: روانشناس بالینی+داروی روانپزشک
به نظر من روانشناس به تنهایی یا دارو به تنهایی جواب نمیده:)

x935
03-03-2011, 21:20
تا اونجا که من میدونم داروها تازه بعد از یکی دو ماه اثر میگذارن ( منظورم داروهای ضد افسردگیو ضد وسواس هست که زیاد فرقی ندارن) و باید بدونید که بالاتر بردن دوز دارو توسط پزشک دلیلش عادت کردن بدن نیست، بلکه کم کم دوز رو زیاد می کنن تا بدن به عوارض عادت کنه و عارضه ها خودشون نشون ندن

ولي به نظر من هميشه براي رسيدن به نتيجه اوليه بايد دوز دارو مرتب افزايش داد كه اين ميشه اعتياد
من روز اولي كه فلوكستين مصرف كردم انگار اكس خورده بودم از همه چي خوشم مي اومد افسردگيم كاملا خوب شده بود اما اين حالت فقط تا فردا ادامه داشت چون بعدش بايد 2 تا ميخوردم تا همون جوري ميشدم و اين يعني يه اعتياد كامل

siamakdadashi
03-03-2011, 21:50
سلام..........................
تجربه من: روانشناس بالینی+داروی روانپزشک
به نظر من روانشناس به تنهایی یا دارو به تنهایی جواب نمیده:)
چرا روانشناس بالینی؟؟؟اینهمه گرایش روانشناسی.هر روانشناسی که شماره نظام داره همون کار درمانی رو انجام میده.درمان خوب بستگی به مهارت روان درمانی روانشناس داره.
نحیر.اول روانشناس و بدون دارو.اگه بیماری در حد بسیار شدید بود در صورت صلاحدید روانشناس،از داروهای روانپزشکی توسط روانپزشک استفاده میشه.

x935
03-03-2011, 23:09
به نظرتون من دوز دارو رو به 60 ميلي برسونم چون تو كاتالوگش نوشته تا 80 ميلي ميشه استفاده كرد؟

aligol172
03-03-2011, 23:57
چرا روانشناس بالینی؟؟؟
خب اینی که من میرفتم بالینی بود و مشاوره هاش فوق العاده بود
و چون مشکل من حاد بود حتما باید از دارو هم استفاده میکردم...
در کل همونطور که گفتم این تجربه من بود، شاید واسه جناب x935 کاملا متفاوت باشه!:)

farhad_s5
04-03-2011, 00:38
ولي به نظر من هميشه براي رسيدن به نتيجه اوليه بايد دوز دارو مرتب افزايش داد كه اين ميشه اعتياد
من روز اولي كه فلوكستين مصرف كردم انگار اكس خورده بودم از همه چي خوشم مي اومد افسردگيم كاملا خوب شده بود اما اين حالت فقط تا فردا ادامه داشت چون بعدش بايد 2 تا ميخوردم تا همون جوري ميشدم و اين يعني يه اعتياد كامل


SSRIها که فلوکستین هم جزوشون هستن تا 2 هفته اول اثر معکوس دارن معمولاً، برا همین به همراهشون بنزودیازپین ( آرامبخش) میدن تا فرد دچار مشکل نشه دوست عزیز:46: یکی از توصیه ما داروسازان به بیمار موقع تحویل داروهای این چنینی همیشه این هست که داروتون رو قطع نکنید چون اثر دارو به مرور زمان و در طولانی مدت دیده میشه و دلیل شکست درمانی خیلی از این بیماران هم همین قطع خودسرانه دارو هست:10:
موفق باشید دوست عزیز




بیشتر افراد وسواسی یا OCD با مصرف دارو وضعشون بدتر میشه.منبع:مرحوم دکتر گروسی-دکتر طباطبایی-دکتر اسمعیلی و کتابهای رفتار درمانی.
داروهای روانپزشکی اصلا توصیه نمیشوند.مگر در مواردی که فرد مجبور به بستری شدن در بیمارستان روانی است.


در کتاب های درمان که من مطالعه داشتم، گفته که هم رفتار درمانی و هم دارو درمانی همزمان باشه بیشترین اثر رو می بینیم. (این و در پست های قبلی هم اشاره کرده بودم)

x935
04-03-2011, 11:30
SSRIها که فلوکستین هم جزوشون هستن تا 2 هفته اول اثر معکوس دارن معمولاً، برا همین به همراهشون بنزودیازپین ( آرامبخش) میدن تا فرد دچار مشکل نشه دوست عزیز یکی از توصیه ما داروسازان به بیمار موقع تحویل داروهای این چنینی همیشه این هست که داروتون رو قطع نکنید چون اثر دارو به مرور زمان و در طولانی مدت دیده میشه و دلیل شکست درمانی خیلی از این بیماران هم همین قطع خودسرانه دارو هست

به نظرتون من دوز دارو 20 ميل اضافه كنم تاثيرش بهتر ميشه؟چون احساس ميكنم با اين دوز هيچ اثري روم نداره

farhad_s5
04-03-2011, 15:04
به نظرتون من دوز دارو 20 ميل اضافه كنم تاثيرش بهتر ميشه؟چون احساس ميكنم با اين دوز هيچ اثري روم نداره


دوست عزیز، داروسازان از نظر قانونی حق توصیه داروهای غیر OTC رو ندارند و بهتر هم هست که نداشته باشند، چون امکانات معاینه و بررسی بالینی در داروخانه ها کم هست. حالا چه برسه به من و شما که حتی همدیگه رو ندیدیم دوست من.
به نظر من شما به یه روانپزشک مراجعه کنید و شرح حال کاملی از خودتون بهش بدین و بعد از تهیه دارو، تا وقتی که پزشک نگفته داروهاتون رو قطع نکنید، چون یادتون باشه که همیشه داروهای روانی در طولانی مدت اثرگذارند.
اضافه کردن دوز دارو با توجه به ویژگی های بیمار و بیماری و داروهای دیگر هست که انجام میشه، من همینطوری نمی تونم دستور اضافه شدن دوز رو بدم.

امیدوارم با پیگیری زودتر مشکلتون حل بشه:46:

x935
04-03-2011, 15:31
دوست عزیز، داروسازان از نظر قانونی حق توصیه داروهای غیر OTC رو ندارند و بهتر هم هست که نداشته باشند، چون امکانات معاینه و بررسی بالینی در داروخانه ها کم هست. حالا چه برسه به من و شما که حتی همدیگه رو ندیدیم دوست من.
به نظر من شما به یه روانپزشک مراجعه کنید و شرح حال کاملی از خودتون بهش بدین و بعد از تهیه دارو، تا وقتی که پزشک نگفته داروهاتون رو قطع نکنید، چون یادتون باشه که همیشه داروهای روانی در طولانی مدت اثرگذارند.
اضافه کردن دوز دارو با توجه به ویژگی های بیمار و بیماری و داروهای دیگر هست که انجام میشه، من همینطوری نمی تونم دستور اضافه شدن دوز رو بدم.

امیدوارم با پیگیری زودتر مشکلتون حل بشه

مرسي گلم
من اينو واسه اين پرسيدم كه تو يه سات خوندم دوز فلوكيستين وقتي به 80 ميلي برسه ميتونه از عروق مغزي عبور كنه و خاصيت ضد افسردگيشو نشون بده رو همين حساب پرسيدم

farhad_s5
04-03-2011, 18:11
مرسي گلم
من اينو واسه اين پرسيدم كه تو يه سات خوندم دوز فلوكيستين وقتي به 80 ميلي برسه ميتونه از عروق مغزي عبور كنه و خاصيت ضد افسردگيشو نشون بده رو همين حساب پرسيدم
به سایت ها توجه نکنید بهتره، چون درمان ها 2 3 سال یکبار تغییر می کنن. حداکثر میزان قابل مصرف فلوکستین در روز 80 میلی گرم هست :46:

x935
04-03-2011, 18:46
به سایت ها توجه نکنید بهتره، چون درمان ها 2 3 سال یکبار تغییر می کنن. حداکثر میزان قابل مصرف فلوکستین در روز 80 میلی گرم هست

من روزانه 40 ميلي مصرف ميكنم البته نوع ايرانيشو
فك كنم نوع خارجيش كيفيت بهتري داشته باشه

siamakdadashi
04-03-2011, 19:40
SSRIها که فلوکستین هم جزوشون هستن تا 2 هفته اول اثر معکوس دارن معمولاً، برا همین به همراهشون بنزودیازپین ( آرامبخش) میدن تا فرد دچار مشکل نشه دوست عزیز:46: یکی از توصیه ما داروسازان به بیمار موقع تحویل داروهای این چنینی همیشه این هست که داروتون رو قطع نکنید چون اثر دارو به مرور زمان و در طولانی مدت دیده میشه و دلیل شکست درمانی خیلی از این بیماران هم همین قطع خودسرانه دارو هست:10:
موفق باشید دوست عزیز




در کتاب های درمان که من مطالعه داشتم، گفته که هم رفتار درمانی و هم دارو درمانی همزمان باشه بیشترین اثر رو می بینیم. (این و در پست های قبلی هم اشاره کرده بودم)
با احترام به آقای دکتر فرهاد ولی در اکثر کتابهای رفتار درمانی اشاره شده به شکست دارو درمانی.
آقای دکتر چجندین مورد هست که اگه میخواید من نام ببرم که با قطع دارو و شروع روان درمانی از بیمارستان روانی نجات پیدا کرده اند.
من بازهم توصیه میکنم برای چندمین بار: اول به روانشناس مراجعه کنید.در صورت صلاحدید روانشناس به روانپزشک هم مراجعه کنید.

x935
04-03-2011, 20:13
فرق روانشناس باليني با روانشناس معمولي چيه؟

siamakdadashi
04-03-2011, 20:53
روانشناس معلمی؟اونا اکثرا لیسانس مشاوره هستند و توی مدسه کار میکنند.یا هم لیسانس روانشناس بالینی هستند.

farhad_s5
04-03-2011, 21:00
من روزانه 40 ميلي مصرف ميكنم البته نوع ايرانيشو
فك كنم نوع خارجيش كيفيت بهتري داشته باشه


پزشک شما نگفت که تا چه مدت این دارو رو مصرف کنید؟! به چه نحوی مصرف کنید؟

کی بیاید برای بررسی اثرات دارو؟!

عجیبه اگه اینا رو بهتون نگفته :13:

siamakdadashi
04-03-2011, 21:03
پزشک شما نگفت که تا چه مدت این دارو رو مصرف کنید؟! به چه نحوی مصرف کنید؟

کی بیاید برای بررسی اثرات دارو؟!

عجیبه اگه اینا رو بهتون نگفته :13:
خوب میخواد چیکار بررسی اثر دارو رو؟داروشو نوشته و .....بیخود نمیگم که دارو مصرف نشه.چون خود وانپزشکها و بعضی از پزشکان پیگیر ماجرا نیستند و باعث عوارض بیشتر دارو میشوند.

x935
04-03-2011, 21:13
پزشک شما نگفت که تا چه مدت این دارو رو مصرف کنید؟! به چه نحوی مصرف کنید؟

کی بیاید برای بررسی اثرات دارو؟!

عجیبه اگه اینا رو بهتون نگفته

من تا دارو رو مصرف ميكنم خوبم اما وقتي قطعش ميكنم دوباره جناب افسردگي مياد سراغم

siamakdadashi
04-03-2011, 21:16
دوست من شما خوابت چطوره؟

farhad_s5
04-03-2011, 22:26
من تا دارو رو مصرف ميكنم خوبم اما وقتي قطعش ميكنم دوباره جناب افسردگي مياد سراغم


شما حتماً به یک روانپزشک مجرب مراجعه کن تا بیماریت رو بررسی کنه و متناسب با شرایطی که داری دوز دارو یا حتی دارو رو تغییر بده. در ضمن، بیماری های این چنینی بعد از مدتی دوباره باید توسط پزشک بررسی بشن چون معمولاً داروهای دارای اثر روانی رو مادام العمر نمی دن. حتماً شما نیاز داری که بررسی بشه مصرف داروتون . هدفمند باید دارو رو مصرف کرد، نمیشه که 2 سال با یه دوز بخوری دارو رو بعد تازه بگی اثر نداره، این مشخص هست که دوز دارو یا حتی دارو دقیق مشخص نشده و پزشک شما هم متاسفانه پیگیر نبوده.

البته بیشتر پزشکان پیگیر هستن حتی برای درآمد بیشتر خودشون :10:

x935
04-03-2011, 22:29
دوست من شما خوابت چطوره؟

خوابم خوبه شبا حدود 9 ساعت ميخوابم و ظهرا هم ميانگين يه ساعت
مشكل اساسي كه من دارم اينه كه مدام يه فكرو بارها تو ذهنم مرور ميكنم مثلا واسه يه اتفاق ساده كه افتاده هزار تا اما و شايد و اگر تو ذهنم براش ميسازم و شاخ و برگ بهش ميدم اين منو آزار ميده

morsadr
05-03-2011, 15:53
ببنید دوستان . درمان این موارد یعنی وسواس . افسردگی اضطرابها . فوبیا و غیره تعامل بین روانپزشک و روان شناس می باشد . لطفا با تعصب و مغرضانه بحث نکنید .:13:
بسیاری از این موارد ریشه های عمیقی در فرد دارند که خیلی از مواقع پیدا کردن و درمان آنها بسیار مشکل و عملا غیر ممکن می باشد . بنابر این در بسیاری از موارد نمی توان صحبت از درمان قطعی کرد و فقط می توان با روشهای مختلف و دارو درمانی فرد را کنترل کرد . البته در مواردی هم روان درمانی و یا دارو درمانی و یا ترکیب این دو مورد باعث درمان قطعی بیماران می شوند .
در مورد مصرف دارو هم باید عرض کنم که این طور نیست که مصرف دارو حتما مضر است بلکه باید دید فایده دارو در زمان مصرف بیشتر است و یا مضرات آن و این امر فقط به عهده پزشک معالج می باشد و کسی نمی تواند در این مساله اظهار نظر کند .

siamakdadashi
05-03-2011, 16:17
آقای دکتر morsadr وقتی من طوماری از افرادی که توسط داروهای روانپزشکی وضعشون وخیم شده و با روان درمانی بهبود کرده اند دیگه جای دفاع از دارو باقی نمیمونه.

morsadr
05-03-2011, 16:41
آقای دکتر morsadr وقتی من طوماری از افرادی که توسط داروهای روانپزشکی وضعشون وخیم شده و با روان درمانی بهبود کرده اند دیگه جای دفاع از دارو باقی نمیمونه.

دوست عزیز مباحث علمی با طومار و نظر من و شما قابل تغییر نیستند . شما نمی تونید بانظر شخصی خودتون و با تعصب بیش از حد و با تعمیم دادن مسائلی که دیدید حکم کلی صادر کنید . مباحث علمی نیاز به مطالعه و تجربه کافی دارند که کار من و شما نیست . ما فقط می توانیم نظرات علمی و درست خودمون را بدهیم و اگر نیاز باشد مرجع معتبر در مورد حرفهایمان ارائه دهیم . البته مرجع یعنی یک کتاب معتبر علمی و رفرانس و نه سخن یک استاد و یا یک کتاب معمولی .:13:

aligol172
05-03-2011, 17:03
البته مرجع یعنی یک کتاب معتبر علمی و رفرانس و نه سخن یک استاد و یا یک کتاب معمولی .
این شد یه کلام حرف حساب، ممنون.

siamakdadashi
05-03-2011, 19:07
دوست عزیز مباحث علمی با طومار و نظر من و شما قابل تغییر نیستند . شما نمی تونید بانظر شخصی خودتون و با تعصب بیش از حد و با تعمیم دادن مسائلی که دیدید حکم کلی صادر کنید . مباحث علمی نیاز به مطالعه و تجربه کافی دارند که کار من و شما نیست . ما فقط می توانیم نظرات علمی و درست خودمون را بدهیم و اگر نیاز باشد مرجع معتبر در مورد حرفهایمان ارائه دهیم . البته مرجع یعنی یک کتاب معتبر علمی و رفرانس و نه سخن یک استاد و یا یک کتاب معمولی .:13:
آقای دکتر رفرنس ها چطور بوجود اومدند؟تحقیقات انجام شده اثبات شده نوشته شده.اینا هم تحقیقاتین که انجام شدند.

x935
05-03-2011, 21:18
من كه از دارو درماني جز بي حالي خواب آلودگي چيز ديگه اي نديدم ترجيح ميدم يه مدت برم دنبال روان درماني

siamakdadashi
05-03-2011, 22:06
اینم نمونه بارزش آقای x935 که از دارو درمانی خیری ندیده.

aligol172
05-03-2011, 22:23
اینم نمونه بارزش آقای x935 که از دارو درمانی خیری ندیده.لطف کن الکی بچه مردمو به راه اشتباه نکشون با حرفای متعصبانت!
من خودم هم روان درمانی رو تجربه کردم هم دارو درمانی!
باید هردو باهم همراه باشه والسلام.

farhad_s5
05-03-2011, 22:23
اینم نمونه بارزش آقای x935 که از دارو درمانی خیری ندیده.
چونکه پزشک معالج ایشون، بیماری رو پیگیری نکردند و دوز رو تنظیم نکردند عزیزجان :46:

وقتی پزشک بلد نباشه همین میشه دیگه، به خاط همین هم من توصیه کردم که حتماً به یه پزشک مجرب مراجعه کنند.

باز هم تکرار می کنم: بهترین درمان=دارو درمانی + رفتار درمانی

x935
05-03-2011, 23:34
اینم نمونه بارزش آقای x935 که از دارو درمانی خیری ندیده.

من نميخوام بي خودي از حرفاي ايشون دفاع كنم ولي واقعا دارو درماني جز وابستگي خواب آلودگي بي حالي و نابودي كبد چيزي ديگه اي نداره
من فك ميكنم سركوب كردن هيجانات بدترين كار براي افسرده هست مصرف كردن دارو براي افسردگي فقط پاك كردن اصل موضوعه در صورتي كه اگه بتونيم با روان درماني مشكل اصلي خودمون رو حل كنيم ميتونيم براي هميشه خوب بشيم البته خيلي سخته ولي ميشه

morsadr
06-03-2011, 09:41
آقای دکتر رفرنس ها چطور بوجود اومدند؟تحقیقات انجام شده اثبات شده نوشته شده.اینا هم تحقیقاتین که انجام شدند.

دوست عزیز شاید شما معنای تحقیقات را نمی دانید که این حرف را می زنید . باید بدانید که تحقیق و روش تحقیق خودش یک علم محسوب میشه و اصولی داره که باید تمام و کمال رعایت بشه تا تحقیق ارزش داشته باشد . اینجور نیست که من و شما چند تا مشاهده خودمون را ملاک قرار بدیم و آن را رفرانس علمی بگذاریم . تحقیق باید توسط محقق با هدف مشخص و با روش علمی صحیح و در شرایط خاص خودش انجام بشه تا اعتبار داشته باشد . بعد از اینکه یک تحقیق در شرایط خودش درست انجام شد و به نتیجه رسید نتیجه تحقیق را به عنوان یک تئوری مطرح می کنند و بعد از این مرحله است که این تئوری برای اثبات باید مراحل خاص خودش را بگذراند و زمان طولانی نیاز دارد تا با تحقیقات و آزمایشات تکمیلی بتوان این تئوری را به قانون تبدیل کرد که شاید بعد از این مراحل بتوان این قانون را وارد کتب علمی کرد
.بنابر این به این راحتی با یکسری مشاهدات خود حکم صادر نکنید .
شما هم تحقیقات خود را از مجاری قانونی پیگیری بفرمایید و مطمئن باشید که به نتایجی می رسید و حتما در زمانی که این نتایج منتشر شوند همه از آنها استفاده خواهند کرد .
موفق باشید .

morsadr
06-03-2011, 09:47
من نميخوام بي خودي از حرفاي ايشون دفاع كنم ولي واقعا دارو درماني جز وابستگي خواب آلودگي بي حالي و نابودي كبد چيزي ديگه اي نداره
من فك ميكنم سركوب كردن هيجانات بدترين كار براي افسرده هست مصرف كردن دارو براي افسردگي فقط پاك كردن اصل موضوعه در صورتي كه اگه بتونيم با روان درماني مشكل اصلي خودمون رو حل كنيم ميتونيم براي هميشه خوب بشيم البته خيلي سخته ولي ميشه

خوب دوست عزیز شما که اینقدر از دارو درمانی بیزار هستید چرا روزانه 40 میلی گرم فلوکستین مصرف می کنید ؟ تازه سوال کردید که آیا می شود 20 میلی گرم دیگر هم اضافه کنم ؟؟؟
خوب شما می توانید دارو را قطع کنید و روان درمانی به تنهایی را تجربه کنید شاید تاثیر بهتری داشته باشد . البته توصیه شخص بنده این نیست و اگر هم بخواهید قطع کنید باید بتدریج قطع کنید .
در هر صورت دوستان در این فروم لطف دارند و روان درمانی از راه دور هم انجام می دهند . بی هزینه و بی دردسر :31:

x935
06-03-2011, 10:04
خوب دوست عزیز شما که اینقدر از دارو درمانی بیزار هستید چرا روزانه 40 میلی گرم فلوکستین مصرف می کنید ؟ تازه سوال کردید که آیا می شود 20 میلی گرم دیگر هم اضافه کنم ؟؟؟
خوب شما می توانید دارو را قطع کنید و روان درمانی به تنهایی را تجربه کنید شاید تاثیر بهتری داشته باشد . البته توصیه شخص بنده این نیست و اگر هم بخواهید قطع کنید باید بتدریج قطع کنید .
در هر صورت دوستان در این فروم لطف دارند و روان درمانی از راه دور هم انجام می دهند . بی هزینه و بی دردسر

چيكار كنم دكتر جان چاره اي ديگه اي ندارم واقعا خودمم موندم چيكار كنم

Saeed System
06-03-2011, 10:11
چيكار كنم دكتر جان چاره اي ديگه اي ندارم واقعا خودمم موندم چيكار كنم

شاید فلوکستین روی شما جواب نمیده باید قرص ضد افسردگیتون رو دکتر عوض کنه..

شما باید همیشه و متمرکز برید دکتر مثلا ماهی 1 بار..نه اینکه 1 بار برید و تا 1 سال با همون نسخه فلوکستین

بگیرید..

من مادرم افسردگی داره هر 3 ماه 1 بار قرص ضد افسردگیش رو روانپزشک عوض میکنه..3 ماه سیتالوپرام

میخوره 3 ماه سرترالین...بعد 3 ماه بعد سیتالوپرام با کمکی هالوپریدول...

یه بار اومد سر خود قرصهاشو ترک کنه و دیگه ادامه نده.. افسردگی گرفت که فقط گریه می کرد ازش

میپرسیدی میگفت نمیدونم چرا دوست دارم گریه کنم...بعد رفت روانپزشک دوباره قرص دریافت کرد و دوباره

شاد شد..

کلا من میبینم مادرمو میفهمم که وقتی قرص ضد افسردگی میخوره کمبودهای زندگی رو متوجه نمیشه و انگار

تو یه عالم دیگست و کمتر حساس میشه نسبت به بقیه...و تو عالم خودشه و خیلی هم شاده

x935
06-03-2011, 10:27
شاید فلوکستین روی شما جواب نمیده باید قرص ضد افسردگیتون رو دکتر عوض کنه..

شما باید همیشه و متمرکز برید دکتر مثلا ماهی 1 بار..نه اینکه 1 بار برید و تا 1 سال با همون نسخه فلوکستین

بگیرید..

من مادرم افسردگی داره هر 3 ماه 1 بار قرص ضد افسردگیش رو روانپزشک عوض میکنه..3 ماه سیتالوپرام

میخوره 3 ماه سرترالین...بعد 3 ماه بعد سیتالوپرام با کمکی هالوپریدول...

یه بار اومد سر خود قرصهاشو ترک کنه و دیگه ادامه نده.. افسردگی گرفت که فقط گریه می کرد ازش

میپرسیدی میگفت نمیدونم چرا دوست دارم گریه کنم...بعد رفت روانپزشک دوباره قرص دریافت کرد و دوباره

شاد شد..

کلا من میبینم مادرمو میفهمم که وقتی قرص ضد افسردگی میخوره کمبودهای زندگی رو متوجه نمیشه و انگار

تو یه عالم دیگست و کمتر حساس میشه نسبت به بقیه...و تو عالم خودشه و خیلی هم شاده


درسته بايد حتما يه روانپزشك برم البته امروز دوز فلوكستين رو نصف كردم از 40 ميل اومدم رو 20
ببخشين دوست عزيز يه سوال داشتم مادر شما العان دقيقا چه داروي ضد افسردگي مصرف ميكنه؟

Saeed System
06-03-2011, 12:28
درسته بايد حتما يه روانپزشك برم البته امروز دوز فلوكستين رو نصف كردم از 40 ميل اومدم رو 20
ببخشين دوست عزيز يه سوال داشتم مادر شما العان دقيقا چه داروي ضد افسردگي مصرف ميكنه؟

الان سیتالوپرام 20 میلیگرمی سبحان.

دوزش رو دقیقا نمیدونم ولی تا اونجایی که دیدم 1 دونه صبح میخوره بعد از صبحانه 1 دونه هم بعد از شام.

روزی 40 میلی گرم 2 تا 20 میلی به فاصله 12 ساعت. هالوپریدول هم داشت که رفت هفته پیش روانپزشک

بهش گفت دیگه احتیاجی نیست و قطعش کرد. الان فقط همون سیتالوپرام تنها.

البته شما خودسرانه اصلا نباید برای خودتون قرص انتخاب کنید. عوارض بدی روی اعصابتون میزاره.

اصلا خود روانپزشک رفتن و صحبت کردن با 1 دکتر روانپزشک و وقتی مشکلاتتو رو بهش میگی باعث شادی

میشه و وقتی بهت دارو میده و دارو رو میخوری بهتر میشی البته هر روانپزشکی اینطوری نیست..

روانپزشکی که مادرم میره یه خانم 45 ساله استاد دانشگاه.

من یه بار روانپزشک بد رفتم همینجوری برای خودش قرص تجویز کرد حالم خیلی بد شد..

روانپزشکهای با تجربه و خوب زیادن من یکیشون رو تو تهران میشناسم که خیلی کارش درسته و واقعا حال آدم رو

خوب میکنه و تا خوب نشی ولت نمیکنه.

morsadr
06-03-2011, 12:35
چيكار كنم دكتر جان چاره اي ديگه اي ندارم واقعا خودمم موندم چيكار كنم

مشکل شما باید با ترکیب روان درمانی و دارو تخفیف پیدا کند . نظر بنده مراجعه منظم به روانپزشک و در صورتی که می توانید روان شناسه تا هم شاید بتوان مشکل شما را ریشه یابی کرد و هم با دارو علایم را تخفیف داد

x935
06-03-2011, 12:42
مشکل شما باید با ترکیب روان درمانی و دارو تخفیف پیدا کند . نظر بنده مراجعه منظم به روانپزشک و در صورتی که می توانید روان شناسه تا هم شاید بتوان مشکل شما را ریشه یابی کرد و هم با دارو علایم را تخفیف داد

درسته حتما بايد اين كارو انجام بدم
اين فلوكستين داروي عجيبيه امروز كه دوزشو نصف كردم احساس بهتري دارم ممكنه اين احساسات منفي كه داشتم مال مسموميت با فلوكستين باشه اخه 2 ساله مداوم هر روز مصرف ميكنم

siamakdadashi
06-03-2011, 20:44
خوب دوست عزیز شما که اینقدر از دارو درمانی بیزار هستید چرا روزانه 40 میلی گرم فلوکستین مصرف می کنید ؟ تازه سوال کردید که آیا می شود 20 میلی گرم دیگر هم اضافه کنم ؟؟؟
خوب شما می توانید دارو را قطع کنید و روان درمانی به تنهایی را تجربه کنید شاید تاثیر بهتری داشته باشد . البته توصیه شخص بنده این نیست و اگر هم بخواهید قطع کنید باید بتدریج قطع کنید .
در هر صورت دوستان در این فروم لطف دارند و روان درمانی از راه دور هم انجام می دهند . بی هزینه و بی دردسر :31:
آقای دکتر اولا من تحقیقاتمو زیر نظر حداقل دو روانشناس و روشهای آمار انجام میدم چون قبلا رشته آمار خوندم و با روش تحقیق غریبه نیستم.
ثانیا من به دوستام تیکه هایی از روان درمانی رو میگم اونم نه به تنهایی.ما گروه سنتو هستیم یه یک مشاور و یک روانشناس و یک پزشک هم با من همکاری میکنند.

756
07-03-2011, 14:23
شما شیش صفحه تاپیک رو بردید جلو به جاش میرفتید روانپزشک بهتر نبود؟

morsadr
07-03-2011, 14:44
آقای دکتر اولا من تحقیقاتمو زیر نظر حداقل دو روانشناس و روشهای آمار انجام میدم چون قبلا رشته آمار خوندم و با روش تحقیق غریبه نیستم.
ثانیا من به دوستام تیکه هایی از روان درمانی رو میگم اونم نه به تنهایی.ما گروه سنتو هستیم یه یک مشاور و یک روانشناس و یک پزشک هم با من همکاری میکنند.

خوب دوست عزیز شما که روش تحقیق را بلدید پس چرا مشاهدات خود را تعمیم می دهید ؟ آیا تحقیقات شما در رابطه با نفی داروهای روانپزشکی می باشد ؟
شما که بهتر از همه ما می دانید که در مورد تحقیقات باید صبر کرد تا تحقیقات به نتیجه برسه . ثبت بشه و وقتی که در کتب علمی مطرح شد شما می توانید به آنها استناد کنید .اظهار نظر زودتر از موقع در مورد مواردی که در حال تحقیق می باشید درست نیست حتی از نظر امنیتی نیز معمولا تیم های تحقیقاتی مساله مورد تحقیق خود را تا آخرین مرحله مخفی نگه می دارند . البته شخصا امیدوارم که تحقیقات شما کاملا موفق باشد تا ما نیز بجای تجویز این همه دارو بیماران را به شما ارجاع بدیم .
موفق باشید :11:

siamakdadashi
07-03-2011, 17:12
آقای دکتر اون سیاست تحقیق را هم دارم!من که چیزی نمیگم که بیان تحقیق منو بدزدند!یه چیزایی رو میگم که نمیشه از روش کاری رو از پیش برد.
فعلا روی تاثیر بازی های کامپیوتری بر مغز تحقیق میکنم.

morsadr
07-03-2011, 17:34
آقای دکتر اون سیاست تحقیق را هم دارم!من که چیزی نمیگم که بیان تحقیق منو بدزدند!یه چیزایی رو میگم که نمیشه از روش کاری رو از پیش برد.
فعلا روی تاثیر بازی های کامپیوتری بر مغز تحقیق میکنم.

موفق باشید :11:

Reza Azimy_RW
07-03-2011, 20:20
فعلا روی تاثیر بازی های کامپیوتری بر مغز تحقیق میکنم.قبلا تحقیق کردن ! تاثیرش افزایش راندمان مغز و سریعتر پاسخ دادنه مغزه در مورده حله معماها و ... - اگه متناسب با سن انتخواب بشه ( ERIB ) هیچ تاثیر منفی نداره .
رویه نمیدونم چند نفر تحقیق کرده بودند یکی از مراکز امریکایی . منبعش یادم نیست تویه گوگل سرچ کنید شاید به نتیجه برسید .
موفق باشید

siamakdadashi
07-03-2011, 21:11
قبلا تحقیق کردن ! تاثیرش افزایش راندمان مغز و سریعتر پاسخ دادنه مغزه در مورده حله معماها و ... - اگه متناسب با سن انتخواب بشه ( ERIB ) هیچ تاثیر منفی نداره .
رویه نمیدونم چند نفر تحقیق کرده بودند یکی از مراکز امریکایی . منبعش یادم نیست تویه گوگل سرچ کنید شاید به نتیجه برسید .
موفق باشید
بله تحقیق کردند.یکیشون میگه مغز رو از بین میبره.یکیشون میگه قدرت تصمیم گیری رو افزاریش میده.اما این تحقیق یک تحقیق جامع هست که ............. دیگه نمگیم:31:.

x935
07-03-2011, 22:39
بله تحقیق کردند.یکیشون میگه مغز رو از بین میبره.یکیشون میگه قدرت تصمیم گیری رو افزاریش میده.اما این تحقیق یک تحقیق جامع هست که ............. دیگه نمگیم.


دوست عزيزم كاش يه خورده روي درمان افسردگي هم تحقسق ميكردين چون جامعه ما حداقل 50 درصد افسردگي دارن

Reza Azimy_RW
07-03-2011, 23:52
بله تحقیق کردند.یکیشون میگه مغز رو از بین میبره.یکیشون میگه قدرت تصمیم گیری رو افزاریش میده.اما این تحقیق یک تحقیق جامع هست که ............. دیگه نمگیم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] درسته ولی جدیدترین تحقیقات نشونه از تاثییراته + دارن . اونا دیگه قدیمی شدن ! به هر حال منم سالهاست تو بازیهایه رایانه ای 360 تا پیرهن پاره کردم(!) واقعا به چشم تو خیلیا نتیجه همین تحقیقاتو مشاهده کردم .
1000 درصد به این اعتقاد دارم که عکس العمل مغز رو سریعتر و مغز رو بازتر میکنه . دقیقا مثله کار کردن با معماها و حل کردن اونها که مغز رو بازتر میکنه که معماهایه بعدی سریعتر حل بشند . ( کاملا علمی ثابت شد مغز باز میشه )
ولی تاثیراته منفی هم تویه حدوده 10 درصده گیمرها دیدم که جوه بازی میگیرتشون ! مثلا یکی از فامیلایه ما PES بازی کرد یه مدت الان عاشقه کریس شده یه فوتبالی پیدا کرده !(البته اینم نفی نبود ولی خوب ممکنه یکی تاثیراته منفی بگیره که در اینصورت 100 درصد به رده سنی بازی توجه نکرده . مثلا یه ادمه 18 ساله هیچ وقت تحته تاثیره یه بازی قرار نمیگیره و خودشو شکله شخصیته اون بازی نمیکنه ! یا کارهاشو تکرار کنه !

شاید بتونم تو تحقیق بهتون کمک کنم . البته خداییش اصلا از رویه تعصب حرف نمیزنم .

شرمنده بحثه تایپیک منحرف شد ! :11::40::40::40::40:

siamakdadashi
08-03-2011, 21:42
دوست عزيزم كاش يه خورده روي درمان افسردگي هم تحقسق ميكردين چون جامعه ما حداقل 50 درصد افسردگي دارن
متاسفانه من در زمینه افسردگی اطلاعات زیادی ندارم و تا حالا در این زمینه مطالعاتی هم نداشتم.من در زمینه های اضطراب و وسواس و تاثیرات یگم و اینجور چیزا کار میکنم.

x935
08-03-2011, 23:10
متاسفانه من در زمینه افسردگی اطلاعات زیادی ندارم و تا حالا در این زمینه مطالعاتی هم نداشتم.من در زمینه های اضطراب و وسواس و تاثیرات یگم و اینجور چیزا کار میکنم.

خوب افسردگي من به خاطر اضطراب ايجاد شد العان هم اضطراب دارم ميشه به صورت كامل اضطراب رو از بين برد

x935
09-03-2011, 12:10
اين مطلب خيلي با اين تاپيك مرتبطه:
فوبی اجتماعی (Social phobia)
همان طور که از اسم فوبی اجتماعی برمی آید٬ این اختلال یه نوع ترس غیرمنطقی نسبت به حضور در اجتماع است. فرد از این نگران است که مبادا کاری انجام دهد که آن عمل در نظر دیگران سبب تمسخر و انتقاد باشد. بنابراین سعی می کنند از تمام موقعیت هایی که منجر به حضور در اجتماع می شود امتناع کنند. اماواقعیت این است که انسان موجودی اجتماعی است و ناگزیر به حضور در اجتماع است٬ بنابراین زمانی که مجبور به حضور در اجتماع می شود اضطراب شدیدی را تجربه می کند و این تجربه اضطراب سبب فلج شدگی او می شود.


ناگفته پیداست که این افراد از حرف زدن در جمع گریزانند چرا که می ترسند صدایشان یا دستهایشان دچار لرزش شود٬ یا اینکه ناگهان آنچه در ذهن دارند از یادشان برود و کلامشان نیمه کاره بماند. حتی ممکن است به سختی و با روندی کند یک سخنرانی را انجام دهند اما از این نگران می شوند که توقع دیگران از آن ها بالا رفته باشد. شاید بگویید نگرانی از حضور در یک جمع برای همه وجود دارد و همگان هنگام صحبت در یک جمع اضطراب را تجربه می کنند اما فوبی اجتماعی چیزی فراتر از اینهاست که فکر می کنید٬ چرا که مبتلایان به این اختلال حتی در موقعیت های بسیار بی ضرر و نرمال نیز از خود اضطراب نشان میدهند. مثلا هنگامیکه برای صرف غذا به رستوران می روند از اینکه غذا در گلویشان گیر کند٬ نوع خوردنشان توسط دیگران به تمسخر گرفته شود٬ چنگال یا قاشق از دستشان بیفتد٬ نگرانند.

این افراد عزت نفس پایینی دارند٬و دچار خودکم بینی هستند٬ ممکن است کمال گرایی نیز در انها بیش از حدنرمال باشد چرا که از خود توقع عملکرد عالی در تمام زمینه ها را دارند.

شاید هم اکنون این سوال برایتان پیش بیاید که فرق فوبی اجتماعی و آگورافوبی در چیست. در هر دوی این اختلالات ترس از حضور در اجتماعی وجود دارد اما آگورافوبی بسیار فراگیرتر از فوبی اجتماعی است. فوبی اجتماعی ممکن است در کودکی و نوجوانی در افراد وجود داشته باشد و آنها این اختلال را با عملکرد ضعیف تحصیلی نشان دهند یا شخصیتی کمرو خجالتی را نشان دهند٬ و همچنین ممکن است در بزرگسالی پس یک تجربه خفت بار در اجتماع نشان دهند.

فوبی اجتماعی فراگیر سبب می شود فرد از تمام تعاملات دوری کند بنابراین او را مستعد افسردگی٬ آگورافوبی٬سوءمصرف الکل و یا تفکرات خودکشی می یابیم.

Saeed System
09-03-2011, 12:33
اين مطلب خيلي با اين تاپيك مرتبطه:
فوبی اجتماعی (Social phobia)
.
سلام دوست عزیز...

من جدیدا 1 ماهی میشه سرخی هراسی گرفتم ولی جمع هراسی ندارم اتفاقا خودم میرم به سمت جمع...

ولی غریبه هراسی شدید دارم...یا اینکه بهتر بگم عزت نفسم پایینه..

راهکاری غیر از دارو کسی سراغ نداره؟

حس میکنم به مغزم خیلی ربط داره یعنی چون من اینجوری نبودم اینجوری شدم...

سرم میسوزه بعضی وقتها..شبها حس بدی دارم موقع خواب حس عوض شدن حال هوا...

حس میکنم از وقتی رژیم گرفتم اینجوریشدم..یه رژیم سختی گرفتم 1 ماه هیچ چی نمیخوردم...

کلا حس میکنم یه چیزی باید تو مغزم باشه تا تمرکزم برگرده و ترسم از بین بره....

خیلی هم شادم جدیدا....ولی عزت نفس فوقاالعاده ضیفی دارم...و سرخی هراسی شدید....:11:

اصلا اعصابم خورد نمیشه ولی خندم میگیره مثلا اسنقدر عزت نفسم ومده پایین همش خندم میگیره..

فکر میکنم مشکلم داره جدی میشه...لطفا کمک کنین.

یه نفر تو جمع سوتی میده بدجور خندم میگیره همه فکر میکنن دییونه شدم ...به مرز بدی دارم میرسم فوقالعاده عزت نفسم اومده پایین

.........

امروز می خواستم سر خود فلوکستین بخورم گفتم دارو راهش نیست..عوارض بیقراری و اعصاب خوردی که میاره نمی ارزه به اجتماعی

شدنش....

دوست دارم یه تکنیکی یاد بگیرم بدون دارو این هراسم رو از بین ببرم...اونجوری خیلی قویتر میشم از وقتی که با دارو هراسم از بین بره...

x935
09-03-2011, 14:22
شما كه سيتالوپرام مصرف ميكردين بهتر نبودين؟ميشه در مورد مصرفش بيشتر برامون توضيح بدين به هر حال شما تجربشو دارين دوست عزيز

siamakdadashi
09-03-2011, 20:13
خوب افسردگي من به خاطر اضطراب ايجاد شد العان هم اضطراب دارم ميشه به صورت كامل اضطراب رو از بين برد
بلی میشه از بین برد و اگه اضطراب درمان بشه چون منشا خیلی از مشکلات هست دیگر بیماریها هم بهبود پیدا میکنند.

x935
10-03-2011, 11:51
بلی میشه از بین برد و اگه اضطراب درمان بشه چون منشا خیلی از مشکلات هست دیگر بیماریها هم بهبود پیدا میکنند.

از امروز قراره يه روانشناس خوب باهام كار كنه برام دعا كنين برو بكس

dalton77
11-03-2011, 14:10
اين مطلب خيلي با اين تاپيك مرتبطه:
فوبی اجتماعی (Social phobia)
همان طور که از اسم فوبی اجتماعی برمی آید٬ این اختلال یه نوع ترس غیرمنطقی نسبت به حضور در اجتماع است. فرد از این نگران است که مبادا کاری انجام دهد که آن عمل در نظر دیگران سبب تمسخر و انتقاد باشد. بنابراین سعی می کنند از تمام موقعیت هایی که منجر به حضور در اجتماع می شود امتناع کنند. اماواقعیت این است که انسان موجودی اجتماعی است و ناگزیر به حضور در اجتماع است٬ بنابراین زمانی که مجبور به حضور در اجتماع می شود اضطراب شدیدی را تجربه می کند و این تجربه اضطراب سبب فلج شدگی او می شود.


ناگفته پیداست که این افراد از حرف زدن در جمع گریزانند چرا که می ترسند صدایشان یا دستهایشان دچار لرزش شود٬ یا اینکه ناگهان آنچه در ذهن دارند از یادشان برود و کلامشان نیمه کاره بماند. حتی ممکن است به سختی و با روندی کند یک سخنرانی را انجام دهند اما از این نگران می شوند که توقع دیگران از آن ها بالا رفته باشد. شاید بگویید نگرانی از حضور در یک جمع برای همه وجود دارد و همگان هنگام صحبت در یک جمع اضطراب را تجربه می کنند اما فوبی اجتماعی چیزی فراتر از اینهاست که فکر می کنید٬ چرا که مبتلایان به این اختلال حتی در موقعیت های بسیار بی ضرر و نرمال نیز از خود اضطراب نشان میدهند. مثلا هنگامیکه برای صرف غذا به رستوران می روند از اینکه غذا در گلویشان گیر کند٬ نوع خوردنشان توسط دیگران به تمسخر گرفته شود٬ چنگال یا قاشق از دستشان بیفتد٬ نگرانند.

این افراد عزت نفس پایینی دارند٬و دچار خودکم بینی هستند٬ ممکن است کمال گرایی نیز در انها بیش از حدنرمال باشد چرا که از خود توقع عملکرد عالی در تمام زمینه ها را دارند.

شاید هم اکنون این سوال برایتان پیش بیاید که فرق فوبی اجتماعی و آگورافوبی در چیست. در هر دوی این اختلالات ترس از حضور در اجتماعی وجود دارد اما آگورافوبی بسیار فراگیرتر از فوبی اجتماعی است. فوبی اجتماعی ممکن است در کودکی و نوجوانی در افراد وجود داشته باشد و آنها این اختلال را با عملکرد ضعیف تحصیلی نشان دهند یا شخصیتی کمرو خجالتی را نشان دهند٬ و همچنین ممکن است در بزرگسالی پس یک تجربه خفت بار در اجتماع نشان دهند.

فوبی اجتماعی فراگیر سبب می شود فرد از تمام تعاملات دوری کند بنابراین او را مستعد افسردگی٬ آگورافوبی٬سوءمصرف الکل و یا تفکرات خودکشی می یابیم.

من هم این مشکل فوبی اجتماعی رو دارم.چیزی که مشخصه این بیماری به این راحتیها درمان نمیشه.من هم رواندرمانی و هم دارو درمانی رو امتحان کردم ولی هیچ نتیجه ای نداشت.این مشکل به شدت در مقابل درمان مقاومه بخصوص رواندرمانی


سلام دوست عزیز...

من جدیدا 1 ماهی میشه سرخی هراسی گرفتم ولی جمع هراسی ندارم اتفاقا خودم میرم به سمت جمع...

ولی غریبه هراسی شدید دارم...یا اینکه بهتر بگم عزت نفسم پایینه..

راهکاری غیر از دارو کسی سراغ نداره؟

حس میکنم به مغزم خیلی ربط داره یعنی چون من اینجوری نبودم اینجوری شدم...

سرم میسوزه بعضی وقتها..شبها حس بدی دارم موقع خواب حس عوض شدن حال هوا...

حس میکنم از وقتی رژیم گرفتم اینجوریشدم..یه رژیم سختی گرفتم 1 ماه هیچ چی نمیخوردم...

کلا حس میکنم یه چیزی باید تو مغزم باشه تا تمرکزم برگرده و ترسم از بین بره....

خیلی هم شادم جدیدا....ولی عزت نفس فوقاالعاده ضیفی دارم...و سرخی هراسی شدید....:11:

اصلا اعصابم خورد نمیشه ولی خندم میگیره مثلا اسنقدر عزت نفسم ومده پایین همش خندم میگیره..

فکر میکنم مشکلم داره جدی میشه...لطفا کمک کنین.

یه نفر تو جمع سوتی میده بدجور خندم میگیره همه فکر میکنن دییونه شدم ...به مرز بدی دارم میرسم فوقالعاده عزت نفسم اومده پایین

.........

امروز می خواستم سر خود فلوکستین بخورم گفتم دارو راهش نیست..عوارض بیقراری و اعصاب خوردی که میاره نمی ارزه به اجتماعی

شدنش....

دوست دارم یه تکنیکی یاد بگیرم بدون دارو این هراسم رو از بین ببرم...اونجوری خیلی قویتر میشم از وقتی که با دارو هراسم از بین بره...

دوست عزیز درسته که دارو عوارض داره ولی گاهی اوقات نخوردنش چندین برابر بیشتر ضرر داره.شاید بهتر باشه زیر نظر پزشک دارو مصرف کنید

x935
11-03-2011, 15:15
دوست عزیز درسته که دارو عوارض داره ولی گاهی اوقات نخوردنش چندین برابر بیشتر ضرر داره.شاید بهتر باشه زیر نظر پزشک دارو مصرف کنید

درسته من فكر مينم باز دارو درماني بهتر از اين ترس هاي توهومي باشه

---------- Post added at 05:15 PM ---------- Previous post was at 05:14 PM ----------



من هم رواندرمانی و هم دارو درمانی رو امتحان کردم ولی هیچ نتیجه ای نداشت.این مشکل به شدت در مقابل درمان مقاومه بخصوص رواندرمانی

دوست عزيز شما چه داروهاي واسه اين بيماري مصرف كردين؟

dalton77
11-03-2011, 15:32
دوست عزيز شما چه داروهاي واسه اين بيماري مصرف كردين؟

فلوکستین،سیتالوپرام،بوسپی رون،الانم سرترالین و کلومیپرامین

x935
11-03-2011, 18:40
فلوکستین،سیتالوپرام،بوسپی رون

اين بوسپيرون چه تاثري روتون داشت؟با هم مصرفشون ميكردين؟

dalton77
11-03-2011, 19:46
اين بوسپيرون چه تاثري روتون داشت؟با هم مصرفشون ميكردين؟
بوسپیرون رو اگه اشتباه نکنم با سیتالوپرام مصرف میکردم.البته هیچ تاثیری رو اضطرابم نداشت

x935
12-03-2011, 10:55
بوسپیرون

چه مدت زماني اين دارو رو مصرف ميكردين؟

Arash4484
12-03-2011, 11:48
من این تاپیک رو خوندم
فقط یک سوال جناب x935 ...
آیا شما اولین بار که دوسال قبل دارو رو مصرف کردید مصرف خودسرانه بود یا تجویزی؟
چون دیدم به این موضوع اشاره نکردید
تقریبن امکان نداره پزشکی شمارو فقط با دارو رها کنه
بخصوص در زمینه وسواس فکری

بطور کلی دسته های مختلفی از وسواسها وجود داره وهرکدوم راه حل خودشون رو داره

اگر وسواسی یا افسردگیی با بهم رختن تعادل هورمونی بدن یا تعادل شیمیایی مغز بوجود بیاد باید با همان مواد شیمیایی بجنگش رفت منتها با تشخیص پزشک حاذق برادر...که چه نوع و با چه دوزی از داروها رو برای شما تشخیص کنه...

شما میگی جمع گریز و فرد گریزم...به شما قول میدم شبکه های اجتماعی اینترنتی-انجمنها-چت روم ها و... معمولن اگر این حالت رو تشدید نکنه تخفیف هم نمیده
شما باید به ترست از مراجعه به پزشک غلبه کنید

ببینید یک دوره فوران داروهای روانپزشکی بخصوص داروهای خواب آور رو در دهه 50 میلادی داشتیم که به شدت براشون تبلیغ میشد و حتا در نشریات براشون آگهی زده میشد! موج این دوره از آمریکا به سراسر جهان و با تاخیر 10-15ساله به ایران رسید
سپس بانمود اثرات در جامعه تحقیقات محققین و پدیدار شدن اثرات جانبی بشدت جو منفی پیرامون درمان دارویی ایجاد شد و باز هم به همه کشورها رسید من جمله ایران(حوالی دهه 70 میلادی) , این دید پدید آمد که داروها اعتیادآورند و فقط باید توسط افراد بشدت بیمار مصرف شوند
اما در سیر بعدی تحقیقات و درمانهای آزمایشی و قطعی ضمن کشفیات جدید و تایید براین نکته که تمام بیماریها روانی بخصوص افسردگی ریشه های فرویدی ندارند و برخی دارای ریشه های جسمسند و باید مانند زکام یا هبیماری دیگر با آن پیکار کرد..(دهه 90)
اما بعلت حالت پیوندی تاثیرات ذهن و جسم آنسان و اینکه در بسیاری موارد علت و معلول برهم تاثیر میگذارند در حال حاضر اغلب محققین و پزکان به ضرص قاطع بر درمان تلفیقی (دارویی-روان شناسی-مشاوره) تاکید دارند

در نهایت داروها روانپزشکی هم مانند تمام داروها مصرف (Use) صحیح و سؤ مصرف دارند(AbUse) که این سو مصرف خودسرانه میتونه به اعتیاد (addiction ) ختم بشه
آیا از قرصهای مسکن (مثلن کدئین ها ) سواستفاده نمیشه؟ ولی تا حالا دیدی هیچ پزشکی ضرورت وجود اونها در طب رو رد کنه؟ تنها زمانی اعتیاد بوجود میاد که مصرف غلط باشد و خارج از ریل درمان
هدف اگر خوردن یا بلعیدن ماده ای شیمیایی یا گیاهی به اسم قرص یا شربت یا... اگر باشد مسلمن چیزی جز وابستگی ندارد
اما اگر هدف درمان باشد بهبودی بهمراه دارد...

هیچ کس به شما تضمین نمیدهد با پیش گرفتن این شیوه کاملن درمان میشوید و..اما مطمئن باشید بهترین شیوه است
ممکن است شما از طرف دکتر برای جبران یا تنظیم کمبودی در مواد داخلی بدنتان برای همیشه موظف به مصرف دارو شوید ویا ممکن است بمرور درمان قطعی پیدا کنید
و درکنار همه اینها پزشک از شما تقاضای رفتن به جلسات روان درمانی به طور مرتب هم بکند....
در نهایت تعادل با نسبت کم و زیاد به زندگی شما باز میگردد


شاد باشی

x935
12-03-2011, 13:18
آیا شما اولین بار که دوسال قبل دارو رو مصرف کردید مصرف خودسرانه بود یا تجویزی؟

با تجويز پزشك روان شناس هنوز نسخه شو دارم پرونده هم اونجا موجوده

Arash4484
12-03-2011, 13:39
با تجويز پزشك روان شناس هنوز نسخه شو دارم پرونده هم اونجا موجوده


پیگیری هم کردید یا رها کردید؟
(برای این میپرسم چون قاعدتن اگر با پزشکتون در ارتباط باشید در مورد دوز داروتون سوالی بوجود نمیاد)

x935
12-03-2011, 19:24
پیگیری هم کردید یا رها کردید؟
(برای این میپرسم چون قاعدتن اگر با پزشکتون در ارتباط باشید در مورد دوز داروتون سوالی بوجود نمیاد)

پزشك چيز خاصي نگفت فقط دارو نوشت و گفت با مصرف اينا خوب ميشين
شايد با شرح حالي كه من دادم اينجوري برداشت كرده كه مشكل مهمي نيست

dalton77
12-03-2011, 20:00
چه مدت زماني اين دارو رو مصرف ميكردين؟

2 ماه مصرف کردم ولی کوچکترین تاثیری نداشت


با تجويز پزشك روان شناس هنوز نسخه شو دارم پرونده هم اونجا موجوده

دقیقا روانشناس براتون دارو تجویز کرد یا روانپزشک؟

Arash4484
12-03-2011, 20:24
پزشك چيز خاصي نگفت فقط دارو نوشت و گفت با مصرف اينا خوب ميشين
شايد با شرح حالي كه من دادم اينجوري برداشت كرده كه مشكل مهمي نيست

درسته یا شما شرح حال ناقصی دادید یا پزشک خوبی نبوده
چون باید جلسات بعدی تعیین میکرد و نحوه ادامه دارو یا داروها رو مشخص میکرد

در هر حال راه همان مراجعه به یک روانپزشک حاذق و پیگیری درمان از مجرای عادیه

دو توصیه شخصی ساده: حتمن روابط سازنده و خالی از ظن و ترجیحن جدید در محیط واقعی ایجاد کنید....
زیاد ذهن رامشغول نکنید و بقول معروف در مسایل خرد نشوید(داخل جزییات نشوید)

موفق باشی

x935
12-03-2011, 21:51
قیقا روانشناس براتون دارو تجویز کرد یا روانپزشک؟

روانپزشك عزيزم اشتباه تايپي بود


دو توصیه شخصی ساده: حتمن روابط سازنده و خالی از ظن و ترجیحن جدید در محیط واقعی ایجاد کنید...

باور كن عزيزم به خيليا اعتماد كردم اما همشون بهم نارو زدن اونا باعث شدن من به همه بدبين بشم خيلي سخته برام اعتماد كردن به ديگران

Arash4484
12-03-2011, 23:03
باور كن عزيزم به خيليا اعتماد كردم اما همشون بهم نارو زدن اونا باعث شدن من به همه بدبين بشم خيلي سخته برام اعتماد كردن به ديگران


بالاخره باید از جایی شروع کرد و ما خوب یا بد مجبور به تعاملیم
من نمیگم چشمهارو باید شست و همه چی باحاله و مانادانیم : )
ولی میگم بالاجبار چون جانور اجتماعی هستیم تنهایی در درونمان تولید زهر میکنه
باید از بد و بدتر بدرو انتخاب کرد..گاهی فلسفه عملگرایی بد نیست!


-اینها نظرات شخصی هستند و ربطی به موضوع اصلی تاپیک که طبیعتن پزشکی و تخصصی است ندارند

x935
12-03-2011, 23:22
تنهایی در درونمان تولید زهر میکنه

ميشه بيشتر توضيح بدين من 6 ساله تنها زندگي ميكنم ممكنه اين افسردگي و توهومات مال اين تنهايي زندگي كردن باشه؟

meisam317
12-03-2011, 23:46
سلام دوست عزیز...
من جدیدا 1 ماهی میشه سرخی هراسی گرفتم ولی جمع هراسی ندارم اتفاقا خودم میرم به سمت جمع...
ولی غریبه هراسی شدید دارم...یا اینکه بهتر بگم عزت نفسم پایینه..
راهکاری غیر از دارو کسی سراغ نداره؟
حس میکنم به مغزم خیلی ربط داره یعنی چون من اینجوری نبودم اینجوری شدم...
سرم میسوزه بعضی وقتها..شبها حس بدی دارم موقع خواب حس عوض شدن حال هوا...
حس میکنم از وقتی رژیم گرفتم اینجوریشدم..یه رژیم سختی گرفتم 1 ماه هیچ چی نمیخوردم...
کلا حس میکنم یه چیزی باید تو مغزم باشه تا تمرکزم برگرده و ترسم از بین بره....
خیلی هم شادم جدیدا....ولی عزت نفس فوقاالعاده ضیفی دارم...و سرخی هراسی شدید....:11:
اصلا اعصابم خورد نمیشه ولی خندم میگیره مثلا اسنقدر عزت نفسم ومده پایین همش خندم میگیره..
فکر میکنم مشکلم داره جدی میشه...لطفا کمک کنین.
یه نفر تو جمع سوتی میده بدجور خندم میگیره همه فکر میکنن دییونه شدم ...به مرز بدی دارم میرسم فوقالعاده عزت نفسم اومده پایین
......... امروز می خواستم سر خود فلوکستین بخورم گفتم دارو راهش نیست..عوارض بیقراری و اعصاب خوردی که میاره نمی ارزه به اجتماعی
شدنش....دوست دارم یه تکنیکی یاد بگیرم بدون دارو این هراسم رو از بین ببرم...اونجوری خیلی قویتر میشم از وقتی که با دارو هراسم از بین بره...

جناب منم دقیقا مشکل شمارو دارم . یعنی ترس از اجتماع و شادی بیش از حد مخصوصا خنده زیاد

قبلا این مشکل شدیدتر بود که بهتر شدم . دو قطبی هستش فک کنم .

من با رفتن به محیط خیلی خوب دانشگاه دوره کارشناسی ، توکل به خدا ، خواندن کتابهای خوب و

خود تلقین که باعث افزایش اعتماد به نفس شد مشکلمو حل کردم .

هیچکی وضعش به بدی من نمیتونسته باشه با توجه به فشارهای بسیار شدید روانی ( دوره تحصیل ، اذیت

وحشتناک پدرم ، اموزش سربازی ) . البته الان وضعم خیلی بهتر شده . به لطف خدا

الان هم یه مقدار مشکلات مالی فشار میاره که اونم با گرفتن وام و کسب و کار جدیدم حل میشه انشالله

x935
13-03-2011, 00:43
فكر ميكنم منشا تمام بيماري هاي ما آزرده شدن كودك درون مون هست من انقدر به خواسته هاش بي توجهي كردم كه دچار بيماري هاي روحي و رواني شدم كسي مطلب درباره شفاي كودك درون داره؟

Saeed System
13-03-2011, 01:23
فكر ميكنم منشا تمام بيماري هاي ما آزرده شدن كودك درون مون هست من انقدر به خواسته هاش بي توجهي كردم كه دچار بيماري هاي روحي و رواني شدم كسي مطلب درباره شفاي كودك درون داره؟

واقعا حرف قشنگی بود...

ببین من خجالتیم مثلا تو یه جمعی یه چیزی رو دوست دارم بگم با تمام وجودم ولی خجالتم و ترس گرفتن فیدبک

مانعم میشه....این میشه که من نمیگم و تو دلم میمونه . که باعث میشه دچار همین حرفهای قشنگی که زدید

بشیم. باورت نمیشه من 4 روزه دارم سیتالوپرام میخورم اینقد ردارم حرکات بچه گانه از خودم د رمیارم انگا رکودک

درونم خودشو داره خالی میکنه ... مثلا تو پارک شوخی کردن با دوستام و نترسیدن از گرفتن جواب...

کاری که هیچ وقت انجام نمیدادم و الانم ناخوداگاه میاد تو ذهنم انگار دست من نیست...

ولی هنوز هیچ اثری رویه فوبیای اجتماعیم نذاشته ...ولی بین دوستان خیلی خوب شدم.


اینم همون مطلبی که فرمودید بزاریم ( شفای کودک درون)

شفای کودک درون

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کودک درون، خردسال پنهان ماست که نیاز به مراقبت و محبت دارد و با برآورده شدن این نیازاو ، استرس و غم درون ما کاهش می یابد. در مقاله قبل به توضیح در باره شیوه های عملکرد افراد در سه سطح والد، بالغ، و کودک پرداختیم، ویزگی های کودک درون و نیاز های او را بررسی کردیم و طریقه شناخت آن را در مواقع مختلف زندگی ذکر نمودیم. در ادامه چگونگی مراقبت و پرورش مناسب او را شرح می دهیم.

کودک درونتان علاقه‌مند به شنیدن چه چیزهایی است؟

او مایل است که به او بگویید:
دوستت دارم، مواظبت هستم و تو را همان‌طور که هستی می‌پذیرم، از این که تو را دارم بسیار مغرور و مفتخرم، تو همه چیزی هستی که دارم، تو بسیار زیبا و جذاب هستی عزیزم، تو هنرمند و خلاقی، تو تواتمند و پرتلاشی، متاسفم از اینکه به تو آسیب رساندم، متاسفم از اینکه فراموشت کردم، متاسفم از اینکه تو را به عنوان یک کودک آن‌طور که بودی نپذیرفتم و انتظار داشتم به سرعت رشد کنی و بزرگ شوی، می‌توانی به من اعتماد کنی و هر طور دلت می‌خواهد باشی (خودت باشی)، ما برای رسیدن به سلامتی ، رشد، شادی و لذت با هم همکاری خواهیم کرد.

پیامدهای منفی سرکوب کردن کودک درون

وقتی در مقام یک بزرگسال، تمایلات، خواسته‌ها و نیازهای کودک درون را سرکوب می‌کنید، در معرض خطرات زیر قرار می‌گیرید:
- هرگز یاد نمی‌گیرید چگونه احساس طبیعی داشته باشید، بازی کنید و لذت ببرید.
- هرگز یاد نمی‌گیرید چگونه آرام باشید و استرس‌های خود را کنترل کنید.
- از اینکه به اندازه کافی «خوب نیستید» احساس گناه می‌کنید و از بودن در کنار خانواده و کودکتان لذت نمی‌برید.
- نسبت به افرادی که از زندگی لذت می‌برند، بدبین می‌شوید.
- از صمیمی شدن با دیگران می‌ترسید، منزوی می‌شویدو می‌ترسید که در ارتباط با مردم بی‌کفایت ارزیابی شوید.


مراحل شفای کودک درون

مرحله 1: به منظور آشنایی با کودک درونتان ابتدا چشم‌هایتان را ببندید و آرام باشید، سعی کنید حداقل به مدت نیم ساعت خودتان را در نقش کودکی خردسال (3 تا 8 ساله) مجسم کنید و خودتان را ببینید که با اعضای خانواده در تعاملید و به واکنش‌های کودکانه خود دقت کنید.
- خودتان را با هم بازی‌هایتان مجسم کنید. توجه کنید که در کنار آنان چه احساسی دارید و چقدر لذت می‌برید.
- خودتان را در کلاس درس مجسم نمایید و دقت کنید که با معلم چگونه ارتباط برقرار می‌کنید.
اگر احساس کردید در آن حالت، کودکی ناراحت و ناراضی هستید، سعی کنید به یادآورید، آخرین بار در کودکی چه زمانی شاد و خوشحال بودید. این آخرین خاطره شما از کودک شاد همان «کودک درون» است که در حال حاضر به منظور مقابله با استرس درونتان مخفی شده است.
مرحله 2: اکنون که با کودک درونتان آشنا شدید، سعی کنید به پرسش‌های زیر پاسخ دهید:
الف) کودک درونتان را چگونه وصف می‌کنید؟
ب) چه زمانی کودک درونتان تصمیم گرفت در درون شما مخفی شود؟
ج) چگونه می‌توانید پیام‌های مثبت را به او انتقال دهید؟
د) عقاید غیرمنطقی درباره کودک درونتان، در زندگی چیست؟ و چگونه با آن مقابله می کنید؟
مرحله 3: در حال حاضر، برای برنامه‌ریزی عملی در جهت مراقبت از کودک درونتان آماده‌اید. سه فعالیت زیر می‌تواند در برنامه‌ریزی شما و مراقبت از کودک درونتان موثر باشد.
فعالیت اول: یادبگیرید چگونه از چیزهای کوچک در زندگی لذت ببرید.
چشم‌هایتان را به روی زیبایی‌های طبیعت بگشایید و از آنها لذت ببرید، دایره لغات «حسی» خود را گسترش دهید. سعی کنید زندگی را با تمام وجود و با تمام حس‌هایتان تجربه کنید. با طبیعت ارتباط برقرار کنید.

برای مثال در ساحل رودخانه قدم بزنید، نور مهتاب را تماشا کنید و در زیر آسمان پرستاره پیاده روی کنید. خود را با کودکان و حیوانات مشغول کنید، در یک کلاس سرگرم کننده و شادی‌آور شرکت کنید و حسی از شوخ طبعی را در خودتان ایجاد کنید و از آن لذت ببرید.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فعالیت دوم: یاد بگیرید چگونه احساس کنید و چگونه احساسات خود را با دیگران تقسیم کنید. به این منظور نیز باید گام‌هایی بردارید:
احساسات خود را همه روزه دردفترچه یادداشت بنویسید.
یک داستان فانتزی در دفترچه یادداشت خود بنویسید، داستانی که تجربه شما را حداقل در 10 احساس مثبت متفاوت، وصف می‌کند.
آرام باشید و خودتان را مجسم کنید که احساسات مثبتی را تجربه می‌کنید. تجربه حاصل را در دفترچه یادداشت خود ثبت کنید.
فعالیت سوم: یاد بگیرید چگونه کودکانه بازی کنید.
سعی کنید «خشک بودن» و جدیت را کنار بگذارید و خود انگیخته باشید و بگذارید «کودک درونتان» خود را رها سازد.


سعی نکنید حالت‌ها و رفتارهای کودک گونه را در حین بازی در خود خفه کنید، راحت باشید.
بازی، مستلزم استفاده از تخیل است پس در بازی کردن از تخلیه و خیال کمک بگیرید.
برای خودتان چشن تولد بگیرید.
در مجموع، همه فعالیت‌های ارائه شده، به منظور آزاد سازی بخش‌ نبستاً مهمی از روان شماست. با آزاد شدن این بخش از روان، از انرژی و قدرت لازم برای رشد و کمال شخصی برخوردار خواهید شد. به‌علاوه زخم‌های احساسی شما زودتر بهبود می‌یابند، انرژی بیشتری برای کار و فعالیت دارید و دردها و ناراحتی‌های جسمانی، شما را ترک خواهند کرد.

منبع:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

x935
13-03-2011, 12:24
باورت نمیشه من 4 روزه دارم سیتالوپرام میخورم اینقد ردارم حرکات بچه گانه از خودم د رمیارم انگا رکودک

درونم خودشو داره خالی میکنه ... مثلا تو پارک شوخی کردن با دوستام و نترسیدن از گرفتن جواب...

عزيزم سيتالوپرام رو با چه دوزي مصرف ميكني؟و ساخت كدوم شركته؟

Saeed System
13-03-2011, 12:57
عزيزم سيتالوپرام رو با چه دوزي مصرف ميكني؟و ساخت كدوم شركته؟

سیتالوپرام با دوز 20 میلی گرم صبح ها ادونه بعد از صبحانه. ساخت سبحان دارو.

مادرم دیشب رفت پیشه روانپزشکش که استاد دانشگاهه گفتش به پسرتون بگید اصلا قطع نکنه سیتالوپرام

خیلی براش خوبه مخصوص فوبیای اجتماعی و اضطراب اجتماعیه.

امروز صبح هم که رفتم بیرون واقعا تاثیرش رو حس کردم باروم نمیشد بعد 4 روز اینقدر خوب اثر کنه و اضطرابم

اینقدر کم بشه..

x935
13-03-2011, 13:29
صلا قطع نکنه سیتالوپرام

مصرف بلند مدتش اثر بدي رو كليه و كبد نداره؟

Saeed System
13-03-2011, 13:36
مصرف بلند مدتش اثر بدي رو كليه و كبد نداره؟

من مادرم 2 ساله داره سیتالوپرام مصرف میکنه و هیچ مشکلی نداشته خداروشکر..

فکر نمیکنم اثر بدی داشته باشه.

اینجوری که من میبینم فکر کنم خودمم باید طولانی مدت مصرف کنم شاید تا آخر عمر..چون خیلی کمکم میکنه و خیلی خوب جلوی اضطرابم

رو میگیره

x935
13-03-2011, 15:40
من مادرم 2 ساله داره سیتالوپرام مصرف میکنه و هیچ مشکلی نداشته خداروشکر..

نسبت به قبل از مصرف اخلاقش تغيري كرده؟

Saeed System
13-03-2011, 21:06
نسبت به قبل از مصرف اخلاقش تغيري كرده؟

100 البته که تغییر کرده... خیلی مهروبنتر شده . قبلا همش اعصابش خورد بود الان آروم شده..

شاد شده خیلی تاثیر خوبی داره روش واسه همینه 2 ساله داره می خوره .

1 بار اومد نخوره دیگه دوباره همونجوری شد اعصابش زود خورد میشد و حتی افسردگی می گرفت

و گریه می کرد. بیشتر واسه افسردگیش می خورد اضطراب نداشت چون سنش هم زیاده تقریبا 39 سالشه..

من میدونم که مشکلاتی اضطرابیه من بیشتر بخاطر ژنتیکمه چون هم مادرم اضطرابی بوده هم پدرم.. هم خواهرم هم خودم

ولی داداش کوچیکم اینطوری نیست و از بچگی دوستان زیادی داشته و الانم داره و حتی با سن کمش میاد در مغازه و فروشندگی میکنه

سوم راهنمایی الان و لی تعریف میکنه میگه مهمونی که میریم خیلی خجالت می کشم یهویی باید به 50 نفر سلام کنم اون به ارث برده

کلا پدر مادرم 3 تا بچه اضطرابی به دنیا آوردن من تو 3 تا بچه از همه بیشتر راضطرابیم و 2 سال پیش هم دچا حملات عصبی شدم و تحت

درمان...

فکر می کنم نمیدونم البته اضطرابمون روی چشمممون هم تاثیر داره هر 5 نفر عینکی هم هستیم با شماره تقریبا یکی 3 آستیکمات

Life24
14-03-2011, 10:40
این روانشناس ها که میری پیششون
مثلا توانایی راه رفتن نداری میگه بدو

Saeed System
14-03-2011, 11:16
این روانشناس ها که میری پیششون
مثلا توانایی راه رفتن نداری میگه بدو

من 5 سال پیش بخاطر همین خجالتی بودنم. یه روانشناس می رفتم هر روز یه ساعت صحبت می کردیم.

بعد مثلا من هر کاری که می گفتم نمیتونم انجام بدم و این برام معضل شده می گفت باید انجام بدی.

می گفت وقتی با طرف مقابل صحبت میکنی تو چشمش باید نگاه کنی.

نمیدونم مهمون اومد خونتون برو پذرایی کن و .......

یه حرکتی هم انجام میداد می گفت چشماتو ببند حالا روی تمام اعضای بدنت تمرکز کن روی پات روی دستت

گفت حالا چه احساسی داری گفتم حس سرما گفت نه حس میکنی گرم شدی .

خلاصه 1 هفته رفتم پشت سر هم و خودش گفت برو روانپزشک باید دارو بخوری به یه روانپزشک معرفیم کرد.

siamakdadashi
14-03-2011, 11:23
این روانشناس ها که میری پیششون
مثلا توانایی راه رفتن نداری میگه بدو
روانشناس ها چیزهایی میدونند که دیگران و پزشکها و داروسازها نمیدونند.

Saeed System
14-03-2011, 11:50
روانشناس ها چیزهایی میدونند که دیگران و پزشکها و داروسازها نمیدونند.

واقعا روانشها خیلی اطلاعات زیادی دارند و خیلی زندگیها رو نجات دادند..

من پسرعمم اسمش مرتضی عاشق دختر عموش زهرا شد.

زهرا پدرش آدم با عقیده و مذهبی و مرتضی آدم امروزی و اهل آهنگ زندگی راحت .

اینا اول نامزدی کردن ولی بعدکم کم متوجه شدن امکان داره به مشکل بر بخوررند.

یه روانشناس خیلی خوبی که چشماش نابیناست رفتند.

که مثلا قد و وزن و رنگ پوست و سن و بیوگرافی رو میپرسید این روانشناس.

بعد به هر دوی اینها گفت شما باید از هم جدا بشید وگرنه بعد از ازدواج مشکل به وجود میاد تو زندگیتون.

اونها به گفته اون روانپزشک از هم جدا شدند .

و الان هم زهرا با یه پسر دیگه مثل خودشون مذهبی ازدواج کرده و خوشبخت شده.

و هم مرتضی با یه دختر هم کف خودش از دواج کرده و زندگی خوبی داره.

و اینجا نشون میده روانشناس ها چه قدر زندگیها رو نجات دادند.

x935
14-03-2011, 11:55
این روانشناس ها که میری پیششون
مثلا توانایی راه رفتن نداری میگه بدو


راست ميگن ديگه به نظر من 99 درصد مشكلات ماله روانه اگه بتونيم روان رو درست كنيم و با كودك درون آشتي كنيم احيتاج به هيچ داروي نداريم


روانشناس ها چیزهایی میدونند که دیگران و پزشکها و داروسازها نمیدونند.

به نظر من دارو روان پريشي رو بايد كسي مصرف كنه غير قابل كنترل باشه
من دقيقا 24 ساعته فلوكستن رو قطع كردم خيلي احساس بهتري نسبت به قبل دارم

ms368
14-03-2011, 12:30
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


نظرت چیه ؟

Life24
14-03-2011, 12:35
راست ميگن ديگه به نظر من 99 درصد مشكلات ماله روانه اگه بتونيم روان رو درست كنيم و با كودك درون آشتي كنيم احيتاج به هيچ داروي نداريم

به نظر من دارو روان پريشي رو بايد كسي مصرف كنه غير قابل كنترل باشه
من دقيقا 24 ساعته فلوكستن رو قطع كردم خيلي احساس بهتري نسبت به قبل دارم
امکان بروز سندرم ترک اس‌اس‌آرآی‌ها پس از قطع مصرف وجود دارد. به همین جهت توصیه می‌شود که قطع مصرف به طور تدریجی انجام شود.

x935
14-03-2011, 13:25
امکان بروز سندرم ترک اس‌اس‌آرآی‌ها پس از قطع مصرف وجود دارد. به همین جهت توصیه می‌شود که قطع مصرف به طور تدریجی انجام شود.

درسته دوست عزيز من طي يه جدول زماني دوزشو از 40 ميلي به 5 ميلي رسوندم امروز هم كلا قطعش كردم سندرم خاصي مشاهده نكردم



نظرت چیه ؟

عاليه خوب مشكل ما هم نداشتن همين تفريح هاي درست حسابيه ديگه كه افسرده ميشيم

faded
14-03-2011, 13:39
امکان بروز سندرم ترک اس‌اس‌آرآی‌ها پس از قطع مصرف وجود دارد. به همین جهت توصیه می‌شود که قطع مصرف به طور تدریجی انجام شود.

ممکنه در مورد این سندرم و عوارضش توضیح بدین متشکرم

x935
14-03-2011, 13:46
ممکنه در مورد این سندرم و عوارضش توضیح بدین متشکرم

من كه دوساله هر روز دارم مصرف ميكنم سندرم تركي نديدم اين دوستمون Life24 خيلي وارد حاشيه ميشه(شوخي):8:
باور كنين چاي واسه من اعتياد اشت و اين دارو نداشت

siamakdadashi
15-03-2011, 09:34
من كه دوساله هر روز دارم مصرف ميكنم سندرم تركي نديدم اين دوستمون Life24 خيلي وارد حاشيه ميشه(شوخي):8:
باور كنين چاي واسه من اعتياد اشت و اين دارو نداشت
خوب این دوستمون داروساز هستند خواستن کلاس بذارن!
ما هم وقتی میخواهیم کلاس بذاریم بجای اینکه بگیم فلانی وسواس داره میگیم OCD داره که یه عده ای متوجه نشن و بگن علمی حرف میزنه.نمونه دیگری از کلاس گذاشتن دانشجویان پزشکی هست که کتاب گایتون رو دائم میزنن بغلشون!

x935
15-03-2011, 14:22
دو روزه فلوكستين رو قطع كردم توهومم خيلي كمتر شده ميل ج ن- س*يم به شدت رفته بالا و ديگه خواب آلوده نيستم كلا حالم خيلي بهتره البته بيشترش به خاطر زحمت هاي دكتر siamakdadashi هست كه همينجا در حضور همه ازشون تشكر و قدرداني ميكنم

Life24
15-03-2011, 21:39
دو روزه فلوكستين رو قطع كردم توهومم خيلي كمتر شده ميل ج ن- س*يم به شدت رفته بالا و ديگه خواب آلوده نيستم كلا حالم خيلي بهتره البته بيشترش به خاطر زحمت هاي دكتر siamakdadashi هست كه همينجا در حضور همه ازشون تشكر و قدرداني ميكنم
بعد جساراتا با این میل بالا میخواهید حالا چه کار کنید:20:

x935
15-03-2011, 21:59
بعد جساراتا با این میل بالا میخواهید حالا چه کار کنید

اين نشون ميده كه قرص و دارو هاي شيمايي بدن رو ضعيف ميكنن سعي ميكنم با ورزش و فعاليت مثبت مرتفعش كنم

x935
20-03-2011, 13:47
دوستان مشكل اصلي من اينه:
چرا در بين تمام خوشي ها باز هم احساس مي كنم كه ته ته دلم يك "غم پنهان بزرگ" دارم كه معمولا" علتش رو هم نمي دونم اما باعث ميشه هيچ وقت از چيزي اونقدر كه بايد لذت نبرم؟

fatama
27-03-2011, 20:40
سلام من یه مشکل بزرگ پیدا کردم الکی به خودم استرس می دم هی میگم نکنه این اتفاق بیفته نکنه دنیا اون چیزی که من
فکرشو میکنم نباشه و ... لطفه کمکم کنید!

inter01
30-08-2012, 20:58
سلام برای درمان وسواس فکری چیکار باید بکنم در طول روز؟
من الان سعی میکنم تنها نباشم ، ورزش کنم ، گل گاو زبان میخورم ، سیگار نمیکشم ، قهوه هم دیگه نمیخورم ! ویتامین ث میخورم ! دیگه چیکار کنم؟

دارو های گیاهی و شیمایی چی خوبه بگیرم؟

ورزش بدن سازی تاثیری داره ؟

مهرسا1
31-08-2012, 21:48
خوب بستگی به نوع وسواستون داره
بیشتر توضیح بدین تا دقیقتر راهنماییتون کنیم

inter01
01-09-2012, 10:06
خوب بستگی به نوع وسواستون داره
بیشتر توضیح بدین تا دقیقتر راهنماییتون کنیم

با سلام من حدوذ 2 - 3 ساله به بیماری وسواس فکری دچار شدم ! چند مثال میزنم براتون از مشکلاتی که برام پیش میاد :
مثلا یه بار من حدود ساعت 2 شب بود اشتباه یک شماره تلفن رو گرفتم و چند زنگ خورد و فورا فهمیدم و قطع کردم ! تا چند روز فکر مشغول بود که نکنه این کار من باعث شده یکی تو خواب بر اثر صدای زنگ تکان بخوره و مشکلی براش پیش بیاد ! جالب اینجاس که شماره رند بود و مشخص بود شماره یه جای دولتی مثل مخابرات یا ... که شماره رند دارند هست .
یا یکبار من وقتی از تاکسی پیاده شدم وقتی درو بستم در کامل بسته نشد یعنی نیم بست شده بود ! من تا چند روز فکرم مشغول بود که نکنه در باز بشه و مشکلی پیش بیاد برای کسی .
من یکبار که داشتم راه میرفتم کنار خیابان یک سنگ کوچک جلوی پام دیدم توجه نکردم و رفتم فکرم انقدر مشغولش چد که نکنه بره زیر ماشین و مشکل ایجاد کنه که بعد از حدود 20 قدم که دور شده بودم و چند نفر از دوستام هم باهام بودند برگشتم و سنگو انداختم یه گوشه ای .
من پسر هستم الان 18 سالم هست تازه گواهی نامه گرفتم ، تو جاده بودم سبقت گرفتم متوجه ماشینی که از رو به رو میامد نشدم ولی خب به هر حال با موفقیت سبفت گرفتم، ولی فکرم باز مشغول شد و با وجود عجله ای که داشتم ، دور زدم و چند کیلومتر برگشتم که مطمئن بشم اون ماشین مشکلی پیش نیامده براش و سالم رفته . یا مشکل جدیدم اینه که پشت فرمان بودم یک عابر پیاده جلوم ظاهر شد منم سرعتم زیاد نبود ترمز شدید کردم و میلیمتری قبل از اینکه به طرف برخورد کنم ماشین توقف کرد و حادثه به خیر گذشت ولی بعد از اینکه دوباره گاز دادم و رفتم فکرم مشغول شد که نه ، شاید من زده باشم بهش و مشکلی براش پیش امده باشه چند ساعت بعد برگشتم و از مغازه های اونجا پرسیدم اینجا تصادف شده گفتند نه ! ولی هنوز که هنوز بعد از چند روز تو فکرم که شاید بهش برخورد کرده باشم و داره اذیتم میکنه ! دسترسی به روانپزشک ندارم ، تو شهر کوچیک زندگی میکنم ، چه مواد غذایی ، یه دارو گیاهی یا شیمایی بخورم ؟ چه فعالیت هایی انجام بدم؟ چطور درمان کنم خودمو ؟

مهرسا1
01-09-2012, 13:05
دوست عزیز شما هر چه سریعتر به روانپزشک مراجعه کنین منم وسواس فکری دارم ولی نه در این حد مال شما خیلی شدیده چون به چیزای خیلی الکی فکر میکنین در ضمن وسواس شما فکری و عملی هست

inter01
01-09-2012, 13:53
دوست عزیز شما هر چه سریعتر به روانپزشک مراجعه کنین منم وسواس فکری دارم ولی نه در این حد مال شما خیلی شدیده چون به چیزای خیلی الکی فکر میکنین در ضمن وسواس شما فکری و عملی هست

نمیتونم مراجعه کنم !نه روانشناس و نه روانپزشک !
نسخه گیاهی ، شیمیایی ، رفتاری یا .... ای ندارید استفاده کنم ؟