PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : خواندنی های دنیای عکاسی



Asalbanoo
12-02-2007, 14:17
تاریخچه عکاسی

سالها قبل از اینکه عکاسی اختراع شود اساس کار دوربین عکاسی وجود داشت. یک دانشمند مسلمان به نام ابن هیثم در قرن پنجم هجری / یازدم میلادی وسیله ای را به نام جعبه تاریک در مشاهده کسوف استفاده کرده بود.اتاقک تاریک، عبارت بود از جعبه یا اتاقکی که فقط بر روی یکی از سطوح آن روزنه ای ریز، وجود داشت. عبور نور از این روزنه باعث میشد که تصویری نسبتا واضح اما به صورت وارونه در سطح مقابل آن تشکیل شود.
این وسیله، طی جنگهای صلیبی به اروپا راه یافت. لئوناردو داوینچی نقاش و نابغه قرن شانزدهم، در یادداشتهای خود خواص اتاقک تاریک را شرح داده است. هم چنین وی آن را کامرا آبسکورا (Camera Obscura) و روزنه ریز آن را نیز پین هول (Pine Hole) نامید.
این وسیله به شدت مورد توجه نقاشان قرار گرفت و تمامی نقاشان بخصوص نقاشان ایتالیایی قرن شانزدهم از آن برای طراحی دقیق منظره ها و ملاحضه دورنمایی صحیح استفاده می کردند، به این ترتیب که کاغذی را بر روی سطح مقابل روزنه قرار می دادند و تصویر شکل گرفته را ترسیم می کردند.
این تصاویر بسیار واقعی و از پرسپکتیو صحیحی برخوردار بود. در حدود سال ۱۵۰۵ میلادی نیز ژرم کاردان (Jerome Cardan) ریاضی دان ایتالیایی یک عدسی محدب بر روزنه اتاقک تاریک نصب کرد، این کار باعث شد تا تصویر وضوح بیشتری پیدا کند.
اما سیاه شدن املاح نقره در اثر تابش نور به وسیله شیمیدان آلمانی ، شولتز(Schulze) وبه طور اتفاقی کشف شد. ماجرا از این قرار بود که روزی وقتی شولتز وارد آزمایشگاه شد، متوجه شد برگ درختی بر روی کاغذی که به نیترات نقره و آهک آغشته بود افتاده، بعد از اینکه برگ را از روی کاغذ برداشت متوجه شد که قسمتی که برگ روی آن بوده مثل سایر بخش های کاغذ سیاه نشده است.
این پدیده باعث آغاز فعالیتهای جدیدی برای شناسایی مواد حساس به نور شد.
و اینکه در سال ۱۸۱۹ سرجان هرشل(Sir John Fedric William Herschel) انگلیسی محلول ثبوت را کشف کرد. ماده ای که هرشل به عنوان ماده ثابت کننده تصویر معرفی کرد هیپوسولفیت دوسود نام داشت. کار مهم دیگری که هرشل انجام داد به کاربردن الفاظ منفی (Negative) و مثبت (Positive) درمورد تصاویر بود.
تا اینکه سرانجام بین سالهای ۱۸۲۲ و ۱۸۲۶ یک مخترع فرانسوی به نام نیسفور نی یپس (Joseph Nicephore Niepce) توانست اولین عکس دنیا را ثبت کند.
وی این عکس را در املاک شخصی خود واقغ در دهکده ای به نام سن لودووارن در چند کیلومتری شالن سورسن تهیه کرد.
نی یپس در واقع برای اولین بار مواد حساس را در اتاقک تاریک به کار برد. عکسی که وی تهیه کرد حدود ۸ ساعت بوسیله خورشید نور دیده بود. وی این روش را هلیوگرافی (Heliography) یا ترسیم بوسیله خورشید نامید.
نی یپس در سال ۱۸۲۹ با یک فرانسوی دیگر به نام لویی ژاک مانده داگر (Louis Jacques Mande Daguerre) آشنا شد. اگر نقاش مرفه و صاحب گالری در پاریس بود و ضمنا تجربه های با ارزشی نیز در زمینه عدسیها و جعبه تاریک داشت.
پس از مرگ نی ئپس ، داگر کار وی را ادامه داد و او پس از چند سال روشی را ابداع کرد که آن را (داگرئوتیپ) نامید.
● داگر و نی پپس:
سالها بعد کلمه فتوگرافی که بوسیله سرجان هرشل و از ترکیب دو کلمه یونانی فتوس (Photo) به معنی نور و گرافوس (graphein) به معنای رسم کردن ابداع شده بود جای آن را گرفت.
در آن زمان عکاسی برای مردم سحر و جادو تلقی می شد تا جایی که تصاویر به دست آمده را آینه حافظه دار نامیده بودند.
در سال ۱۸۳۸ شیمیدان انگلیسی به نام ویلیام هنری فوکس تالبوت (William Henry Fox Talbot) با تهیه تصویر نگاتیو در ابعاد کوچکتر ، بزرگسازی تصویر و به دست آوردن تصویر پوزتیو یا مثبت دو مرحله اصلی را در ظهور عکس تکمیل کرد.
قبل از این عکاسان مجبور بودند سطح حساس را به اندازه شی مورد نظر بسازند. ( فرض کنید اگر قرار بود از یک فیل عکس بگیرند چه دوربینی با چه اندازه ای می خواستند!!)
در آن زمان برای گرفتن عکس مدت و هزینه زیادی صرف میشد .لابراتوارها سیار بودند و حمل و نقل شیشه ها (که عکس ها روی آنها ظهور میشد) بسیار سخت بود.
از طرفی سوزه باید در طول زمان گرفته شدن عکس بدون حرکت میماند! که برای سوژه های جاندار مثل انسان از آپولو (وسیله ای برای شکنجه انسان) استفاده میکردند. با اختراع امولسیون تر یا کلودیون این زمان به ۲-۳ ثانیه تقلیل یافت. بعدها با اختراع امولسیون ژلاتین دار یا امولسیون خشک توسط ریچارد مادوکس (Richard Maddox) این زمان به ۱/۲۵ ثانیه کاهش پیدا کرد.
و اما اشخاص زیادی برای ارتقاء عکاسی تلاش کردند که یکی از معروفترین این افراد جرج ایستمن (George Eastman) بود که تلاش کرد تا عکاسی را در اختیار همگان قرار دهد وی هم چنین بنیانگذار موسسه کداک است

saeed-d
08-11-2008, 19:32
بسياري از ترکيبات شيميايي وجود دارند که در مقابل نور حساس هستند. يعني در برخورد با پرتوهاي نوراني تغيير مي کنند. برخي از اين ترکيبات به ويژه هاليدهاي نقره مي توانند تصاوير را بر روي کاغذ تثبيت کنند مجموعه فرايند هايي را که که بر پايه ي اين گونه خواص استوارند اصطلاحا عکاسي مي نامند. اولين فعاليت عکاسي به سال 1727 ميلادي برمي گردد. در ان سال شولز مشاهده کرد که مخلوطي از نيترات نقره و گچ در مقابل نور تيره مي شود. در دهه ي 1830 يک فرانسوي به نام لويي داگر تصادفا کشف کرد که براي ظهور يک تصوير از يک ورق مس پوشيده شده از نقره که به وسيله ي بخار يد حساس شده باشد مي توان استفاده کرد. اين نوع تصوير که به تصوير داگري معروف شد در نتيجه ي شستشوي صفحه با محلول غليظ نمک به دست آمد و حالت تثبيت دائمي داشت از اواسط قرن نوزدهم جنبه ي عمومي پيدا کرد. در سال 1839 داگر ضمن بررسي هاي بيشتر دريافت که براي برداشتن هاليدهاي تقره نور نديده ي باقي مانده بر روي فيلم يا صفحه ي عکاسي بايد از محلول تيو سولفات سديم استفاده کرد که با نمک هاي نقره تيو سولفات نقره محلول در آب که قابل شستشو با آب است توليد مي کند فرايند پيشنهادي داگر موجب شد تا بتوان در کمتر از يک دقيقه عکس را ثابت کرد. در سال 1841 ويليام تالبوت استفاده از فرايند تازه اي را اعلام کرد. اين فرايند شامل تهيه ي کاغذ حساس در مقابل نور به وسيله ي يديد نقره است. عکس را بر روي اين کاغذ به وسيله ي اسيد گاليک مي توان ظاهر کرد ( روشي که امروزه هم مرسوم است ) تصوير به دست آمده دقيقا برعکس وضعيت شيئي است که از آن به دست مي آيد.يعني نواحي روشن آن تيره و نواحي تيره ي آن روشن ظاهر مي شود. (تصوير منفي) اين تصوير منفي اگر بر روي يک کاغذ حساس عکاسي قرار داده شود و پس از قرار گرفتن در مقابل نور ظاهر شود تصويري مثبت که با وضعيت اوليه ي شيئي مطابقت دارد (تصوير مثبت ) را مي دهد.با وجود اينکه زمان لازم در فرايند تالبوت کمتر از فرايند داگر است اما تصاوير به دست آمده چندان واضح نيست آشکار است که براي رفع اين نارسايي بايد با روش مناسبي هاليدهاي نقره را بر روي يک جسم شفاف تثبيت کرد.

اين کار در آغاز بوسيله ي سفيده ي تخم مرغ بر روي شيشه انجام ميگرفت و تصوير هاي نسبتا روشني بدست مي آمد اما اين تصوير ها به آساني آسيب پذير بود سرانجام در سال 1871 اين مشکل توسط يک عکاس آماتور و فيزيکداني به نام " مادوکس" به اين صورت از ميان برداشته شد که وي امولسيون ‍‍‍ژلاتيني از نمک هاي نقره را بر روي شيشه يا کاغد عکاسي تثبيت کرد در سال 1887 ايستمن دوربين کداک را نوآوري کرد که در آن يک فيلم پلاستيکي( نيترات سلولز) آغشته به امولسيون ژلاتيني به کار گرفته شده و با آن فيلم مي توانستند يک صد عکس بگيرند اما اشکال اين کار در آن بود که فيلم را همراه با دوربين مي بايست به مرکزي که مراحل ظهور و ثبوت عکس در انجا انجام مي گرفت فرستاده شود از آن زمان به بعد بود که فن عکاسي وارد مرحله نويني شد.

Pessimist
02-02-2011, 20:21
حتما متوجه شده اید که چشم انسان در روز روشن بهتر از زمان تاریکی و یا هوای گرگ و میش می بیند. اگر می خواهید دلیل این موضوع را بدانید خواندن این مقاله را ادامه دهید. در این مقاله شباهت ها و تفاوت های دوربین های عکاسی با چشم انسان بررسی شده است. دوربین های عکاسی در فوکوس کردن بر تصاویر و تنظیم روشنایی با چشم انسان یکسان هستند ولی در مورد حساسیت و فوکوس لنز و سرعت دیافراگم با یکدیگر تفاوت دارند.


شباهت های دوربین و چشم انسان:

برای درک بهتر این موضوع اجازه دهید با مقایسه چشم و دوربین و بررسی شباهت ها و تفاوت های بین چشم انسان و دوربین های عکاسی شروع کنیم.
فوکوس تصویر – Image Focusing

چشم انسان و لنز دوربین هر دو بر یک تصویر وارونه و در یک سطح حساس، فوکس یا تمرکز می کنند. در مورد دوربین، فوکوس برروی یک فیلم و یا یک سنسور انجام می شود و در چشم انسان، سطح حساس به نور، شبکیه است که در مردمک قرار دارد.
تنظیم روشنایی – Light Adjustment

چشم و دوربین هر دو قادرند میزان نور ورودی را کنترل و تنظیم کنند. در دوربین، توسط کنترل دهانه لنز انجام و در چشم این عمل با بزرگ و کوچ شدن عنبیه صورت می پذیرد.


تفاوت های دوربین عکاسی با چشم انسان:

مطلق در مقابل محاسبه موضوعی

بطور خلاصه، چشم انسان بصورت موضوعی تصویر می گیرد. این بدین معناست که چشم انسان با مغز انسان کار می کند و تصاویر را براساس درک نسبت به موضوع و یا اشیاء مختلف خلق می کند. چشم انسان تنظیم فوکوس یا تمرکز را به کمک ایجاد خمیدگی و تنظیم مقدار نور ورودی و هدایت آن به لنز مردمک چشم و نهایتا تبدیل تصاویر(نور) به سیگنال های قابل انتقال و پردازش توسط مغز، انجام می دهد.
از این به بعد باقی امور توسط مغز انجام می شود، مغز انسان بطور مداوم میزان رنگ را براساس نور محتوا تنظیم می کند. به عبارت دیگر چشم انسان می داند چه چیز را می بایست قرمز، سفید و یا سیاه و غیره ببیند.
اما جریان در دوربین های عکاسی متفاوت است، دوربین های عکاسی یک وسیله اندازه گیری مطلق هستند. دوربین نور برخورد کرده به سنسور را اندازه گیری می کند اما سنسور هوشمند نیست. به عنوان مثال: سیگنال ذخیره شده برای رسیدن به دمای خاص رنگ و روشنایی نور منظره، می بایست تنظیم شود.
فوکوس لنز Lens Focus

در دوربین، لنز به جلو و عقب حرکت می کند و بدین ترتیب فاصله اش تا فیلم کم و زیاد می شود تا فوکوس انجام شود. ولی در چشم لنز با خمیده شدن و تغییر شکل فوکوس می کند. ماهیچه های چشم تغییر شکل لنز چشم را اعمال می کنند.
حساسیت به نور

سرتاسر سطح فیلم دوربین حساسیت یکسانی نسبت به نور دارد ولی شبکیه چشم این گونه نیست. چشم انسان علاوه بر قدرت و کیفیت بسیار بالا در گرفتن تصاویر، حساسیت بسیار بالاتری نسبت به دوربین های عکاسی معمولی در محیط تاریک و یا نور بسیار کم دارد.
در برخی از شرایط نوری، دوربین های عکاسی معمولی نمی توانند تصاویر را به راحتی ضبط کنند و تصویر مات و تیره شده و یا با نویز زیاد ذخیره می شود. بعنوان مثال چشم انسان به خوبی یک سلول را توسط میکروسکپ و با نور محیطی کم مشاهده می کند ولی دوربین های عکاسی معمولی به سختی می توانند چنین تصویری را ضبط کنند. دلیل اصلی آن نیز میزان کم نوری است که وارد چشم و یا دوربین می شود.

چشم شما بعنوان یک دوربین

در ادامه بصورت مختصر اعضاء مختلف چشم انسان با موارد مشابه در دوربین های عکاس مقایسه و بررسی می کنیم.
1. رفتار قرنیه (Cornea) چشم انسان بسیار شبیه به قسمت جلوی لنز دوربین است. قرنیه به همراه لنز که پشت عنبیه (Iris) قرار دارد عضوهای درگیر در عمل فوکوس را تشکیل می دهند. قرنیه طیف های پراکنده و عریض نور را دریافت کرده و آنها را به داخل مردمک چشم (Pupil) تغییر مسیر می دهد و سپس به قسمت میانی و شبکیه رنگی هدایت می کند.
2. عنبیه و مردمک چشم شبیه دهانه دوربین عمل می کنند. عنبیه ماهیچه ای است که وقتی منقبض می شود تمام سطح لنز به جز قسمت میانی را می پوشاند تا میزان نور ورودی به چشم را کنترل کرده و به خوبی در بازه عریض، زاویه دید وسیع و نور کم و زیاد کار کند.
3. در نهایت، شبکیه یک سطح حساس است که شبیه به سنسور تصویر در دوربین های دیجیتال عمل می کند. شبکیه دارای تعداد زیادی عصب حساس به نور است که قادرند پرتوهای نور را به سیگنال های قابل فهم مغز تبدیل کنند. این سیگنال ها از طریق اعصاب به مغز منتقل شده و در آن جا به تصویر تبدیل می شوند. به نظر می رسد بدلیل دریافت، درک و ارسال سیگنال ها به مغز شبکیه چشم مهمترین عضو چشم باشد. شبکیه مانند فیلم در دوربین است اگر تمام اعضا و یا قسمت های دوربین خوب کار کنند ولی فیلم یا شبکیه خوب نباشد تصویر خوبی نخواهیم داشت.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خواندن مقاله را در صفحه بعدی ادامه دهید تا تفاوت های چشم انسان با دوربین عکاسی را در ISO و سرعت دیافراگم (Shutter Speed) مشاهده نمایید.
ایزو (ISO) چیست و چرا اهمیت دارد؟

ISO عددی است که حساسیت نور در سنسور تصویر را مشخص می کند. ISO براساس عدد محاسبه می شود مانند (100, 200, 400, 800 و یا غیره) بعضی اوقات این اعداد، عدد ISO و یا سرعت فیلم خوانده می شوند. هر چه ISO بالاتر باشد حساسیت نیز بیشتر است و باعث می شود در محیط های کم نور تصویر واضح تر باشد ولی در عوض نویز تصویر نیز افزایش می یابد.
ISO نشان می دهد که چقدر فیلم به نور حساس است. این بدین معناست که هر چه ISO بالاتر باشد حساسیت سنسور دوربین به نور بیشتر خواهد بود. اگر با ISO 400 عکس بگیرید شما تنها به ¼ نور نسبت به زمانی که با ISO 100 عکس می گیرید نیاز خواهید داشت.
دنبال کردن ISO در چشم انسان

برخلاف دوربین های عکاسی و فیلم و سنسور، چشم انسان سطوح مختلف ISO ندارد. ولی چشم انسان قدرت و قابلیت بسیار پیچیده ای در تنظیم و محدود کردن میزان نور در شرایط مختلف دارد.
چشم انسان از روش بسیار جالبی برای تغییرحساسیت نسبت به نور استفاده می کند و قادر است حساسیت خود را نسبت به نور در کمتر از 15 ثانیه تغییر دهد. چشم انسان در نور کم تغییر شکل داده و بدین ترتیب حساسیت اش نسبت به نور چندین برابر می شود و درنتیجه قادر به مشاهده اشیاء در نور کم خواهد بود. حتما برای شما هم اتفاق افتاده است که وقتی وارد اتاق تاریک می شوید ابتدا نمی توانید چیزی را مشاهده کنید ولی بعد از حدود 15 ثانیه چشم انسان قادر به مشاهده اشیاء در نور بسیار کم خواهد بود.
تجربیات و آزمایش ها نشان می دهد که چشم انسان در تاریکی 600 برابر حساس تر از زمان روشانی است.
در واقع چشم انسان عظیم ترین و سریعترین دوربین هستی است. هر بار که ما به جایی نگاه می کنیم، چشم ما (شبکیه) همه چیز را تغییر می دهد تا فوکوس به خوبی انجام شود، عنبیه نیز بطور پویا طوری تنظیم می شود که حداکثر دید ممکن را داشته باشیم.
نکته بسیار شگفت انگیز در مورد چشم انسان این است که قادر است در تمام بازه های روشنایی نور، مشاهده کند یعنی از نور بسیار کم مهتاب تا نور خورشید در روز که یک میلیارد بار بیشتر از نور ماه است.
سرعت دیافراگم(Shutter Speed)

وقتی به سرعت دیافراگم می رسیم مقایسه بسیار پیچیده می شود. اگر بخواهیم مورد به مورد چشم انسان را با دوربین مقایسه کنیم می توانیم به راحتی ورودی نور و یا ISO را مقایسه کنیم. اما جریان در مورد مقایسه سرعت دیافراگم بسیار پیچیده است چون دیافراگم دوربین می تواند هر چقدر که ما نیاز داشته باشیم باز بماند. در واقع نمونه ای از تصاویر وجود دارند که برای گرفتن آنها دیافراگم دوربین حدود 6 ماه باز بوده است. این موردی است که بدون شک با سیستم کارکرد چشم انسان جور در نمی آید. در ادامه تصویری که در گرفتن آن دیافراگم دوربین 6 ماه باز بوده است را مشاهده می کنید:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
همانطور که گفته شد یافتن سرعت دیافراگم چشم انسان پیچیده است به همین دلیل با نمونه های مختلف سعی می کنیم این مورد را بررسی کنیم: با نگاه کردن به یک انیمیشن شروع می کنیم. اگر به انیمیشن های معمولی و ساده نگاه کرده باشید متوجه می شوید اگر تعداد فریم نمایش داده شده در هر ثانیه به اندازه کافی نباشد تصاویر بریده بریده نمایش داده می شوند. یا اگر فوتبال را با یک فریم در ثانیه تماشا کنید در واقع یک عکس در ثانیه یا حداکثر سرعت دیافراگم 1 ثانیه خواهید داشت. مشخصا یک فریم بسیار کم است و سرعت دیافراگم انسان بیشتر از یک ثانیه است. در واقع سرعت دیافراگم چشم انسان در شرایط مختلف متفاوت است یعنی در زمان تماشای تصاویر متحرک ورزشی سریعتر و در زمان تماشای یک عکس ثابت سرعت پایین تری دارد.
در نور کم ما نیازی نداریم که حداقل سرعت دیافراگم چشم انسان را بدانیم بلکه باید حداکثر آن را بدانیم. ما می توانیم برای ساعت ها به تماشای جنگل بپردازیم و تصویر را به خوبی ببینیم ولی این از نظر تئوری امکان پذیر نیست و ما نباید تصویر خوبی مشاهده کنیم. یک دوربین عکاسی ممکن است با سرعت دیافراگم یک ساعت تصویری را بگیرد ولی ممکن است هیچ چیزی هم نگیرد. یعنی وقتی شاتر دوربین برای مدت طولانی باز باشد تصویر قابل درکی گرفته نمی شود. وقتی سرعت شاتر را با سیستم کارکرد چشم انسان مقایسه می کنیم مفهوم آن تقریبا بی معنی است. در واقع انسان تصاویر را بصورت پشت سر هم پردازش می کند. و یا در واقع چشم های انسان تصاویر پشت سر هم گرفته و سپس مغز آنها را پردازش و ترکیب می کند تا یک تصویر قابل فهم ایجاد شود. این سیستم بسیار شبیه زمانی است که با دوربین عکاسی خود چند عکس پشت سر هم HDR یا multi exposure بگیرید.
دوباره به ISO باز می گردیم، ISOدر دوربین با چشم انسان چه تفاوتی دارد

چشم انسان در نور روشن تصاویر را بسیار خوب می بیند و تصاویر بدون نویز و واضح مشاهده می شوند. دلیل آن نیز پردازشگر بسیار پیچیده و قدرتمندی به نام مغز انسان است که به راحتی تمام نویز ها را فیلتر کرده و تصویر بسیار واضح و قابل درک را ایجاد می کند.
در نهایت در قیاس چشم انسان با دوربین در مورد ISO می توان اینگونه جمع بندی کرد در یک روز روشن ISOچشم انسان حدود 25 است چرا 25؟ چون این کمترین مقدار ISO در بهترین و باکیفیت ترین فیلم ساخته شده توسط بشر است و همانطور که اشاره شد چشم انسان در تاریکی 600 بار حساس تر به نور است و این بدین معناست که حداکثر ISO چشم انسان حدود 15,000 است. ولی حداقل ISO چشم انسان را با حداقل ISO در اکثر دوربین های عکاسی یکسان بگیریم آنوقت حداکثر ISO چشم انسان 60,000 خواهد بود.
وقتی ISO چشم انسان را با ISO 102,000 دوربین Nikon D3S که بیشترین ISO را در دوربین های عکاسی مقایسه کنید متوجه می شوید که تولید کننده های دوربین های عکاسی دوربین های حساس تر از فناوری داخلی چشم انسان تولید کرده اند.

Facon_Archi
07-02-2011, 14:25
طبقات اجتماعی چه رابطه ای با عکاسی دارند؟ اگر عکس های مختلف را جلوی روی مان بگذاریم، چه چیز هایی را می شود فهمید؟ چرا یک عکس مجاز می شود و یک عکس نه؟ چرا توریست ها از چیز هایی عکس می گیرند که برای ما عجیب هستند؟ اینها پرسش هایی هستند که می تواند ذهن یک محقق اجتماعی را به خود مشغول دارد. اما شاید این پرسش ها بیشتر تفننی به ذهن برسند زیرا اگر این پرسش ها را پاسخ ندهیم احتمالا چیزی را هم از دست نمی دهیم و اگر پاسخ دهیم شاید گره ای از مشکلات ما باز نشود. ولی پرسش هایی در زمینه عکاسی هست که ناگزیر باید به آن پاسخ دهیم. اجازه دهید روایتی را نقل کنم.

مدتی پیش در یک برنامه رادیویی (رادیو گفتگو) شرکت کردم که موضوع آن بحث درباره چالش ها و آسیب های اجتماعی عکاسی و عکس در ایران بود. مجری پرسید در سال های اخیر تصاویری از زندگی خصوصی مردم به صورت عمومی از طریق اینترنت یا سی دی منتشر شده است. این موضوع باعث شکسته شدن حریم خصوصی شهروندان و به خطر افتادن امنیت افراد شده است. در برخی موارد حتی منجر به خودکشی، قتل، از هم پاشیدگی خانواده و نزاع خونین گردیده است. به نظر می رسد دوربین کم کم بجای ابزاری برای خوشبختی به سلاح مرگبار بدل می شود. اکنون برای حل این معضل چه باید کرد؟

در پاسخ به مجری برنامه رادیویی، ابتدا از اینکه نسبت به فناوری نوعی «هراس اخلاقی» ایجاد کنیم انتقاد کردم. ما هنوز نمی دانیم دوربین ها تا چه میزان مخاطره انگیز شده اند. نمی توان وجود چند نمونه از مسائل مذکور را نشانه مسئله اجتماعی بشناسیم. اما مجری برنامه اصرار داشت اگر امروز متوجه این جنبه های مخاطره انگیز نباشیم ممکن است در آینده امکان حل آن را از دست بدهیم. راه حلی که در آن گفتگو به ذهنم رسید توسعه بحث و گفتگوی بیشتر درباره ابعاد اجتماعی عکاسی بود. عکاسی در نگاه نخست نوعی فعالیت فردی، ساده و بدون دردسر به نظر می رسد. اما همانطور که پی یر بوردیو در «عکاسی هنر میان مایه» نشان می دهد مشق روزمره ی عکاسی توسط میلیون ها عکاس آماتور – عکس های لحظه یی خانواده گی، عکس های تعطیلات، چهره نگاره های مراسم عروسی – فعالیتی خودجوش و بسیار فردی به نظر می رسد. اما فعالیت های فرهنگی کمی وجود دارند که سازمان یافته تر و نظام مند تر از کاربرد های اجتماعی این هنر معمولی باشند.

شناخت این فعالیت نیازمند بررسی های نظری و تجربی گسترده ای است. بهر حال، بعد از آن گفتگو در این فکر بودم که باید جامعه شناسی عکس و عکاسی را جدی تر گرفت. عکس را شخصا بیشتر به مثابه امری خانوادگی، شخصی و سرگرمی تجربه کرده ام. اما می دانم که عکس امری بسیار فراتر از مقولات مذکور است. تنها کاری که در حال حاضر از دستم بر می آمد اختصاص دادن یک جلسه از درس «جامعه شناسی هنر و ادبیات» به موضوع جامعه شناسی عکاسی بود. متناسب با هدف های آموزشی، لاجرم در این کلاس برخی اصول، مفاهیم و مبانی موضوع را تشریح کردم. در اینجا گزارشی از این جلسه را که یکی از دانشجویانم آن را تهیه کرده است، ارائه می نمایم.

هدف بحث امروز ما آشنایی با جامعه شناسی عکاسی و موضوعات و دیدگاه های آن است. موضوع جامعه شناسی عکاسی به نحو کلی و اجمالی عبارت است از بررسی ابعاد یا جنبه های اجتماعی فعالیت عکاسی و عمل عکس گرفتن است. عکاسی مانند دیگر پدیده های انسانی ابعاد گسترده زیباشناسانه، اخلاقی و اجتماعی دارد. جامعه شناسی هنر همان طور که به بررسی هنرها می پردازد، عکس و عکاسی را نیز در قلمرو مطالعه خود قرار می دهد. اگرچه بین عکاسی هنری یعنی عکس گرفتن با قصد خلق اثر هنری و فعالیت عکاسی به مثابه نوعی «کنش فرهنگی عمومی» یعنی عکس گرفتن به مثابه فعالیت غیر حرفه ای، تفاوت وجود دارد. جامعه شناسی هر دو موضوع را در حیطه مطالعات خود می داند. ما در اینجا با هر دو حوزه سروکار داریم و مباحث خود را بدون در نظر گرفتن این تفکیک ارائه می کنیم..

همچنین مباحث ما عمدتا جنبه نظری دارد. ابعاد اجتماعی و جامعه شناختی عکاسی و فعالیت عکس گرفتن در ایران تاکنون کمتر بررسی شده است. از اینرو داده ها و اطلاعات تجربی کافی برای توضیح جامعه شناختی عکاسی در ایران در اختیار نداریم. ما در اینجا ناگزیریم بیشتر به بررسی های نظری در این زمینه بپردازیم. اما فهم ابعاد اجتماعی عکاسی زمانی بخوبی میسر می شود که بتوان آن را در یک بستر اجتماعی معین توضیح داد. عکاسان برای توضیح مسائل و موضوع، بجای بحث و گفتگوی نظری، مصادیق و نمونه ها را نشان می دهند. آنها از بازنمایی به مثابه روشی برای استدلال کردن استفاده می کنند. در بحث جامعه شناسی عکاسی هم می توان و باید از این روش استفاده جست. مباحث نظری می توانند کلیات، مفاهیم و رهیافت های آغازین برای شناخت موضوع را فراهم سازند. این امر به مثابه درآمد و مقدمه شناخت عکاسی ضرورت دارد اما کافی نیست.



● جامعه شناسی و عکاسی

در بحث جامعه شناسی عکاسی شاید پرسش اول نحوه پیوند عکاسی و جامعه شناسی باشد. بین جامعه شناسی و عکاسی شباهت های زیادی هست. هوارد بکر در مقاله «عکاسی و جامعه شناسی» استدلال می کند که

«عکاسی و جامعه شناسی تولدی هم زمان داشته اند؛ اگر تولد علم جامعه شناسی را انتشار نوشته های کمت به شمار بیاوریم که اصطلاح "جامعه شناسی" را برای نخستین بار به این علم اطلاق کرد، و تولد عکاسی را تاریخی بدانیم که در سال ۱۸۳۹ داگر شیوه ی خود را برای ثبت تصویر بر روی صفحه ی فلزی برای همگان شرح داد. از همان آغاز، این دو (جامعه شناسی و عکاسی) به موضوعات متنوعی پرداختند. یکی از این موضوعاتی که برای هر دوی آن ها از اهمیت برخوردار بود، مطالعه و شناخت جامعه بود.»

لحظه ی تولد جامعه شناسی و عکّاسی همزمان است و تقارن این دو پدیده معنادار است. معنای جامعه شناسی آن این است که

۱) هر دو پدیده، مدرن هستند؛

۲) هر دو فرزندان انقلاب صنعتی اند؛

۳) هر دو کم و بیش وظیفه ای مشترک در زمینه شناخت جامعه دارند.

کار جامعه شناس و عکاس، آشنائی زدائی است. عکاسی، طرح پرسش از چیزهایی است که ما عادی از کنار آن می گذریم. همان طور که جامعه شناسی هم بیان دردمندانه ای امور بدیهی است که به نحو دردمندانه ای بدیهی پنداشته شده اند. مفهوم آشنایی زدایی ابتدا برای توصیف رمان توسط فرمالیست های روسی بکار رفت. رمان نویس تجربه زندگی روزمره شخصیت های خودش را بازنما می کند. این یعنی آشنائی زدائی و غریبه کردن امر آشنا.

البته تقارن عکاسی و جامعه شناسی، صرفا در جامعه غرب بوده است. در اغلب جوامع امروزی بین توسعه جامعه شناسی و عکاسی چیزی حدود یک قرن فاصله وجود دارد. در ایران به روایت یحی ذکا سه سال پس از پیدایش عکاسی این هنر صنعت در دسامبر ۱۸۴۲ به ایران وارد شد. ناصر الدین شاه به این فن علاقه فراوانی داشت و خود نیز عکاسی می کرد. آلبومخانه کاخ گلستان تعداد بسیاری از عکسهای بسیار قدیمی ایران را در خود دارد. اما جامعه شناسی در حدود یک قرن بعد در ایران آغاز به شکل گیری کرد. با وجود این عدم تقارن، می توان بین توسعه این دو در ایران نوعی همبستگی را در نظر گرفت: اینکه هر دو پاره از فرایند مدرن شدن ایران هستند.

جامعه شناسان حداقل در سه زمینه زیر با دوربین و عکاسی ارتباط نزدیک داشته اند:

۱) عکاسی و دوربین به عنوان ابزار تحقیق:

جامعه شناسان حداقل طی قرن بیستم به نحو گسترده ای از دوربین به عنوان ابزاری برای گردآوری داده های تحقیق استفاده کرده اند. در بسیاری از تحقیقات اجتماعی دوربینهای ویدیویی و عکاسی به عنوان فن آوری جمع آوری اطلاعات استفده شده است. به طور مشخص می توان از دوربین برای شناخت گروههای کوچک، مردم نگاری، مطالعات تاریخ شفاهی، مطالعه فضاهای شهری و بسیاری زمینه های استفاده کرد. دوربین ها کمک می کنند تا محققان جزئیات زیادی از کنش ها و پدیده های اجتماعی را ثبت و ضبط و مشاهده نمایند. همچنین دوربین ها کمک می کنند تا جامعه شناسان وضعیت های اجتماعی را شناسایی و برای نسل های آینده محفوظ بنمانند.

هوارد بکر کاربرد دوربین به مثابه ابزار تحقیق را اینگونه توصیف می نماید:

دوربین را به عنوان دستگاهی در نظر بگیرید که به ثبت و تهیه ی رونوشت می پردازد، درست مثل یک ماشین تایپ. مردم از ماشین های تایپ برای اهداف گوناگون بهره می برند: رونویس یک آگهی برای فروش اجناس، نوشتن داستان برای روزنامه ها، داستان های کوتاه، دفترچه های راهنما، متن ترانه ها، زندگی نامه ها، تاریخ نگاری، مقاله های علمی، نامه و.... ماشین تایپِ خنثی هریک از این کارها را به همان کیفیتی که مهارت کاربر آن اجازه می دهد انجام می دهد. به دلیل افسانه ی دیرپایی که بر اساس آن، دوربین تنها به ثبت آن چه در مقابلش قرار دارد می پردازد (که در این باره، من بعدها توضیح بیشتری می دهم)، مردم غالباً از درک این مسأله عاجزند که دوربین نیز در دسترس یک کاربر ماهر قرار دارد و قادر است همه ی کارهایی را که ذکر شد، به سیاق خود انجام دهد. عکاسان غالباً موارد فوق الذکر را در قالب معادل مشخصی برای نمونه ی زبانی آن انجام داده اند (تصویر در دوربین، نظیری برای نمونه ی زبانی است در ماشین تایپ). عکاسان متفاوت در محافل سازمانی و جوامع شغلی متفاوتی فعالیت می کنند که محصول آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد، همان گونه که زمینه های سازمانی ای که جامعه شناسان در آن ها فعالیت می کنند، محصولات آن ها را تحت الشعاع قرار می دهند...

همچنین عکاسی ابزاری برای کشف های اجتماعی و بازنمایی آنهاست. برای مثال عکاسی مثل نقاشی می تواند سنخ ها یا«تیپ های اجتماعی» را کشف و بازنمایی کند. عکاس مثل نقاشی که پرترِ می کشد، چهره یا پرترِ افراد را می کشد. این چهره ها یک تیپ اجتماعی است. نمونه اش هم مجموعه «انسان های بدون نقاب» اثر آگوست لاندِر است. این مجموعه صدها پرتر مختلف از اقوام مختلف آلمانی را نشان می دهد. جمله ای هست که می گوید «یک تصویر بیش از هزار واژه سخن می گوید».

۲) عکاسی و عکس به مثابه بازنمایی جامعه:

جامعه شناسان تصاویر و عکس ها را به مثابه بخشی از فرهنگ هر جامعه تحلیل می نمایند. این موضوع بخصوص درباره جامعه امروزی که به نحو گسترده ای بصری و تصویری شده است اهمیت زیادی دارد. در دنیای کنون تصویر و عکس در تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ما حضور دارد. ما در عصر بازنمایی تصویری همه چیز زندگی می کنیم. رسانه ها هر لحظه هزاران عکس از زندگی ما تولید و منتشر می سازند. شناخت گونه های تصویری، شیوه های بازنمایی تصویری زندگی در یک جامعه، و موضوعاتی از این نوع بخش مهمی از جامعه شناسی دنیای معاصر در هر جامعه است.

۳) عکاسی و عکس به مثابه سوژه و ابژه تحقیق

عکاسی و عکس پدیده، مسئله و نهاد اجتماعی است. جامعه شناسی عکاسی اشاره به این موضوع دارد. در این بحث ما به بررسی موضوع حاضر می پردازیم. در اینجا جامعه شناس با ابعاد اجتماعی فعالیتی به نام عکس گرفتن و پدیده اجتماعی به نام عکاسی سرو کار دارد. او می خواهد از منظر جامعه شناختی تعریفی از عکاسی ارائه دهد.



● ابعاد اجتماعی عکاسی

درباره ابعاد زیباشناسانه و فنی عکس، عکاسی و عکس گرفتن کتاب های بسیاری در اختیار هست. اما به «ابعاد اجتماعی» آن کمتر توجه شده است. اگرچه وظیفه ی عکاسی فقط شناخت جامعه نیست؛ عکس گرفتن می تواند برای تولید سرگرمی، ارزش های فردی یا هدف های تجاری باشد. اما علی رغم این موضوع، عکس گرفتن فعالیت اجتماعی است و ابعاد وسیعی دارد.

پی یر بوردیو در کتاب «عکاسی هنر میان مایه» (۱۳۸۶) به نحو دقیق و عمیقی بسیاری از معانی و ابعاد اجتماعی «عمل عکس گرفتن» را توضیح داده اند. همچنین جان برجر در کتاب «درباره نگریستن» (۱۳۷۷) کاربردهای اجتماعی عکاسی را نشان داده اند. برای درک همه جانبه ابعاد اجتماعی عکاسی آثار مذکور را بخوانید. اگر بخواهیم فهرست وار ابعاد اجتماعی عکاسی را توضیح دهیم باید حداقل محورهای زیر را در نظر داشته باشیم.

۱) بنیادهای اجتماعی عکاسی: اینکه عکاسی در چه ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شکل گرفته است.

۲) پیامدهای اجتماعی عکاسی: اینکه عکاسی در زندگی اجتماعی چه تأثیرات و پیامدهایی داشته است.

۳) کاربردها و کارکردهای اجتماعی عکاسی: اینکه ببینیم عکاسی را برای کدام هدف های اجتماعی به کار می گیریم.

۴) عکاسی به مثابه ابزار شناخت: از ابزار دوربین برای شناخت استفاده می شود. مثلاً مالینوفسکی، انسان شناس کلاسیک در سال های ۱۹۱۴ ۱۹۱۸ در مجمع الجزایر تریبِریان در گینه نو در غرب اقیانوس آرام یک مجموعه عکس هایی فراهم کرد که امروز گنجینه ای مهم در دانش انسان شناسی است.

۵) رابطه ی عکس و عکاسی با طبقات اجتماعی: در عرصه هنر ما گروه هنر مند و هنر دوست داریم که هر دو در حال حال نزاع و رقابت بر سر سرمایه های هنری اند. که این به نوبه ی خود نابرابری اجتماعی را باز تولید می کند. چون این خود باعث تولید ثروت می شود. البته امروزه ابزار دوربین بسیار فراگیر شده و مثل پنجاه سال پیش که داشتن دوربین برای افراد تشخّص محسوب می شد نیست.

۶) محتوای اجتماعی عکس ها: ایکه عکس به مثابه یک ژانر اجتماعی چه مضامین و پیام هایی داراست.

۷) فرهنگ و جهان اجتماعی عکاسان: ارزش ها، باورها، هنجارها و الگوهای فرهنگی موجود در اجتماع عکاسان

۸) عکاسی به مثابه نهاد اجتماعی: سازمان ها و انجمن های عکاسی

۹) مناسبات اجتماعی نهاد عکاسی: مناسبات میان عکس، عکاسی و عکاسان با نهادهای اجتماعی (مانند خانواده و دین)، اقتصادی (نقش عکاسی در بازار و تولید و توزیع ثروت) و سیاسی (رابطه عکاسی و نهادهای قدرت).

۱۰) عکاسی به مثابه مسئله اجتماعی: رابطه عکاسی و فرایندهای عمومی اجتماعی مانند جهانی شدن، دموکراسی، مدرنیته، پست مدرنیسم، شهرنشینی، صنعتی شدن، جنبش های اجتماعی مانند فمنیسم، ضدنژادگرایی، محیط زیست گرایی...

۱۱) عکاسی به مثابه اندیشه اجتماعی: مناسبات میان عکاسی نحله های فکری و فلسفی مانند مارکسیسم، نظریه انتقادی، فمنیسم، پسااستعمارگرایی، اسلام...

۱۲) مصرف اجتماعی عکس: موقعیت های اجتماعی عکاسی و تماشای عکس، بینندگان و خریداران عکس، روش ها و ابزارهای مصرف عکس..

۱۳) عکاسی به مثابه قدرت: مناسبات قدرت در جهان عکاسی، روابط بین عکاسی و گروه ها و ایدئولوزی های سیاسی، مناسبات بین عکاسی و دولت، تعهد سیاسی در عکاسی ....

۱۴) تاریخ اجتماعی عکاسی: توسعه و تحول فنون، کاربردها، مضامین، موقعیت ها و ارزش ها در روند پیدایش و ظهور عکاسی در اوایل قرن نوزدهم تاکنون.

فهرست بالا گستردگی حوزه جامعه شناسی عکاسی و عکس را بخوبی نشان می دهد. اگر بخواهیم تمام این موضوعات را به نحو قانع کننده ای بررسی نماییم باید چندین جلد کتاب بنویسیم. با در نظر گرفتن گستردگی کاربرد دوربین و عکاسی در دنیای امروز، مسلما هر یک از محورهای مذکور می تواند دستور کار مناسبی برای تحقیقات منظم و روشمند جامعه شناختی در هر جامعه از جمله جامعه ایران باشد. با در نظر گرفتن این گستردگی یقینا مجال توضیح همه این ابعاد در اینجا و اکنون وجود ندارد. از اینرو برخی نکات را مختصرا توضیح می دهم.



● ماهیت اجتماعی عکاسی

ماهیت اجتماعی عکاسی اغلب نادیده گرفته می شود. معمولا عکاسی را به صورت فعالیتی فنی و فناورانه تعریف کرده و می گویند عکاسی به فرایند ثبت تصاویر به وسیلهٔ دریافت و ثبت نور بر روی یک سطح حساس به نور، مانند نگاتیو (فیلم) یا سنسور الکترونیکی، گفته می شود. الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیا بر روی سطح حساس به نور (هالوژن نقره یا سنسور) تاثیر می گذارد و باعث ثبت تصاویر می گردد. عکاسی دارای سه جنبهٔ علمی، صنعتی و هنری است. عکاسی به عنوان یک پدیدهٔ علمی متولد شد و به شکل یک صنعت گسترش یافت و همچنین جنبه های هنری نیز در آن ظهور کرد. آیا به راستی این تعریف و طبقه بندی از عکاسی، می تواند درک درست و همه جانبه ای از عکاسی به ما دهد؟ پرسش های زیادی درباره عکاسی وجود دارد که توضیحات دائره المعارفی مذکور که در ذهن عامه مردم نیز وجود دارد پاسخ گوی آنها نیست. کافی است به ابتدای مقاله نگاهی بیاندازیم و پرسش های مطرح شده را از دیدگاه تعریف دائره المعارفی حاضر بسنجیم.

این تلقی فنی در گفتمان عمومی عکاسان نیز رایج است. عباس حاجی پور یکی از عکاسان ایرانی درباره عکاسی می گوید: «عکس و عکاسی با علم شروع شد با صنعت پیشرفت کرد و با هنر تجلی پیدا کرد. به جرأت می توان گفت که عکاسی مانند هنرهای دیگر فقط ذوق و سلیقه و خلاقیت فردی نبود. فرآیند شیمی با حاشیه بندی علم فیزیک شروع شد، تکنیک ها و ابداعات، اختراع شد و این صنعت پیشرفت کرد، سپس متوجه شدند که این شهود که بر صفحه ای سفید نقش می بندد، می تواند دارای پیام و سبک و سیاقی باشد. بنابراین می توان گفت که دو مقوله ی صنعت و هنر از یکدیگر جدا نیستند؛ مخصوصاً در عصری که تکنولوژی عکاسی حضور متغیری دارد. عکاسی آنالوگ به دیجیتال تغییر پیدا کرد، خود عکاسی دیجیتال هر روز در حال تغییر است و سعی می کند که یک سری از دغدغه های عکاسی را در ثبت عکس به کناری بگذارد. شاید آسان کردن و حل کردن مسائل فنی و مسائل تجهیزاتی عکاسی کم شده و عکاس دیگر دغدغه های قبل را مانند فیلم و فرایند چاپ و ظهور را ندارد اما بدون فهم آن هم امکان پذیر نیست. در عکاسی فشار دادن دکمه "شاتر" یا "دکلانشور" یک ابزار و تکنیک هایی را می طلبد تا بتوان عکس را بر صفحه ی حساس ثبت کرد.

استدلالی که در اینجا وجود دارد این است که در عکاسی به دلیل وجود دوربین نقش عامل انسانی و نتیجتا جامعه و فرهنگ کم رنگ است. یعنی دوربین به نوعی خودش را تا حدودی بر عکاس تحمیل می کند زیرا به تعبیر مک لوهان «رسانه همان پیام است. ظاهرا دخالت عامل انسانی در عکاسی کمتر از نقاشی است. یعنی نقاشی یک اثر صد در صد مجعول است زیرا در نقاشی ابزارهای فنی کمتری واسطه ی انسان و اندیشه او هستند. ولی عکاسی چون دوربین واسطه ی تفکر است ظاهرا تأثیر ارزش ها و ایدئولوژی ها در تولید عکس را محدود تر می کند. علی رغم این موضوع، جامعه، فرهنگ و محیط نقش اساسی در عکس گرفتن دارد. عکس گرفتن صرفا فلش زدن و کار با دوربین نیست. عکاسی یعنی اندیشیدن با دوربین. آن چیزی که این دو را متمایز می کند تفکری است که دوربین را هدایت می کند. پرسش کلیدی در عکاسی این است که چه چیزی اُبژه عکاسی باشد و اینکه اُبژه مان را از چه زاویه ای ببینیم. برای عکاسی کردن، بایستی تفکری مشخص و آگاهانه ما را هدایت کند، اندیشه ای که در پرتو آن بتوانیم چیزها را ببینیم.

پیچیدگی کار عکاسی این است که در باره ی چیزهای عریان بایستی به ابعاد پنهان آن توجه کنیم. درست بر عکس سایر فعالیت های علمی و فکری چیزها که معمولا طی آن درباره ی وجوه پنهان امور می گردیم در عکاسی دنبال وجوه عریان چیزها می گردیم.

عکس معروفی هست که بچه آفریقائی از گرسنگی در حال مرگ است. و یک کرکس پشت بچه است. عکاس این عکس، خودکشی می کند. یعنی یک تفکری آنقدر برای او دهشتناک است که موجب خودکشی او می شود.

علاوه بر ایده داشتن برای عکاسی، برای «دیدن عکس» هم ما باید «زبان عکاسی» را بدانیم. برای برخی افراد عادی، عکس های هنری بی مفهوم و نامأنوس است، زیرا زبان عکاسی را نمی دانیم. از اینرو هم برای عکس گرفتن و هم برای فهم عکس، باید ادراک مان را توسعه دهیم. عکاسی بر خلاف ظاهرش که هر کسی می تواند آن را ببیند این گونه نیست. دیدن عکس دشوارتر از عکاسی کردن است. زیراهر عکس از دل یک متن تاریخی بر می خیزد و هر عکاسی به یک گفتمان فکری تعلق دارد. برای فهم عکاسی باید، هر دو مقوله عکس گرفتن و عکس را بشناسیم. البته همه هنرها این گونه است هنرها هم همین است؛ چون فریبنده است. یعنی انسان ها می پندارند همین قدر که در معرض یک موسیقی یا فیلم یا گالری عکس قرار گرفتند، توانایی مصرف هنر را دارند. اما در واقع این گونه نیست. درک اثر هنری زمانی امکان پذیر است که ما رویه های تولید رمزگان در هنر را بشناسیم. فلذا به هر مقدار ما با این رویه های تولید آثار هنری آشنا باشیم امکان ارتباط جدی تر ما با اثر هنری امکان پذیرتر می شود.



● همگانی شدن عکاسی

یکی از چیزهای که عکاسی و عکس گرفتن را برای جامعه شناس مهم می سازد عمومی بودن یا همگانی شدن آن است. از اینرو بهتر است توجه بیشتری به این موضوع داشته باشیم. امروزه عکاسی مانند موسیقی، «مصرفی همگانی» دارد. امروزه هر فردی علاوه بر ساعت مچی، تلفن همراه و همراه آن، دوربینی برای عکس گرفتن و دیدن عکس ها از طریق بلوتوس در اختیار دارد. انسان قرن هیجدهم با در دست داشتن «ساعت» و «کتاب»، نوزدهم با «روزنامه»، بیستم با دوربین عکاسی تجربه منحصر بفردی نسبت به انسان های پیش از خود به دست آورد. هر چیر هنگام همگانی شدن نه تنها ارزش اخلاقی می یابد بلکه قدرت تاثیرگذاری اجتماعی شگرفی کسب می کند. عکس پاره از زندگی روزمره و عمومی انسان قرن بیست و یکم شده است. از اینرو، علوم اجتماعی ناگزیر است آن را ببیند.

اندیشیدن همگانی بصری با عکاسی شروع شد اگرچه نقاشی به مثابه اولین فن و ابزار برای بصری شدن را در هزاران سال پیش ابداع کردیم اما فرآیند عمومی اندیشیدن به کمک تصویر با عکاسی شروع شد. بشر برای هزاران سال با واژه ها می اندیشیده است. در تمام طول تاریخ، متن های مکتوب یا گفت و گوهای محاوره که بر واژه یا کلمه استوار هستند، مهمترین ابزار ارتباط و اندیشه برای بشر بوده است. با ابداع عکاسی ما انسان ها این فرصت را یافتیم که علاوه بر واژه ها و کلمات از تصاویر نیز برای اندیشیدن کمک بگیریم. در دوره های نخستین پیدایش «هنر عکاسی» تقریباً دوربین ها در زمینه های اندکی امکان اندیشیدن را فراهم می کردند. در ابتدا برای دهه های طولانی امکان «تولید انبوه» دوربین عکاسی وجود نداشت. از اینرو، هر دوربین ارزش مادی و قیمت بسیار بالایی داشت و صرفا درباریان و طبقات فرادست امکان تهیه آن را داشتند. همچنین دوربین ها از چنان «پیچیدگی فنی» برخوردار بودند که فقط معدودی از انسان ها می توانستند از آنها استفاده کنند. به تدریج با توسعه و تحولات تکنولوژیکی که به وجود آ مد این امکان فراهم شد که دوربین ها همگانی تر و استفاده ی از آن آسانتر شوند؛ به طوری که امروزه اکثریت انسان ها همواره در تمام لحظه ها می توانند مصرف کننده یاتولید کننده عکس باشند. بخصوص موبایل یا تلفن همراه نقش مهمی در همگانی شدن عکاسی ایفا نمود. امروزه موبایل ها این امکان را فراهم کردند که همه مردم بتوانند تولید کننده ی عکس باشند نه فقط مصرف کننده ی آن.

پیش از آنکه اینترنت شکل بگیرد ابتدا روزنامه ها در نیمه دوم قرن نوزدهم و بعد تلویزیون در نیمه قرن بیستم، این امکان را فراهم کردند که در تاریخ فرهنگ بشر انقلابی به نام «بصری شدن» بوجود آید. در این انقلاب به تدریج در حال جایگزینی یک رژیم معرفتی جدید هستیم که طیّ آن به جای واژگان داریم عادت می کنیم با تصویرها بیندیشیم. دوربین های عکاسی توانستند این امکان را برای ما فراهم کنند که دوربین های فیلم برداری به وجود بیاید و از طریق آن هنر سینما و فیلم برداری شکل می گیرد و از طریق همان، تلویزیون ها به وجود می آیند. بدین ترتیب بشر قادر می شود که دنیا را به کمک تصویرها، توصیف کند. بعد از طریق فرآیند توصیف بصری، درباره ی جهان پیرامون خود می اندیشد. از این رو تأثیر عکاسی در زندگی اجتماعی ما به عنوان فرآیندی که از طریق آن می اندیشیم به مراتب بیش از بسیاری از تکنولوژی های دیگر مانند اتومبیل، هواپیما ، پیشرفت های علمی ، پزشکی است.

بصری شدن انقلابی عظیم در کل علوم دانشگاهی ایجاد است. اجازه دهید رشته تاریخ را مثال بزنم. امروزه بصری شدن مسیر تاریخ نویسی را از نظر معرفت شناختی دگرگون کرده است زیرا تا امروز مورخان به کمک واژه ها حوادث تاریخی را توصیف و تبیین می کردند. از این رو، مورخ بیشتر «نگاه تک بعدی» و «خطی» به حوادث تاریخی داشت. اما با توسعه استفاده از عکس و تصویر در «بررسی های تاریخی»، اکنون مورخ می تواند به کمک عکس ها، فیلم ها و تصاویر، با «نگاه چند بعدی» و غیر خطی حوادث و وقایع را بازنمابی کند. در «متن های تاریخی مصور» اکنون علاوه بر توضیحات و توصیفات مورخ، هر حادثه ای به کمک تصاویر دارای مکان و زمان است و انسان های مختلفی در این تصاویر هستند. بخاطر دارم در کتاب های درسی تاریخ مدرسه ما، عکسی را می دیدیم که انقلابیون مشروطه خواه در حال ورود به تهران هستند. در اینگونه اسناد تاریخی ما علاوه بر متن، «فرا متن» یا بستر حادثه را نیز مشاهده و لمس می کنیم. امروزه تاریخ فقط در کتابها و متون مکتوب، محدود نمیشوند. فیلم ها، تصاویر و عکس های تاریخی امروزه اهمیتی اگر بیشتر از متن های تاریخی نداشته باشند، ارزش کمتری ندارند. اگر کتاب های تاریخی امروز را با دو قرن پیش مقایسه کنیم، می فهمیم که این متون انباشته از عکس های تاریخی هستند. کتاب «مروج و الذهب» اثر ابوالحسن مسعودی در قرن چهارم، تاریخ بیهقی، تاریخ بلعمی، طبری یا آثار تاریخ نگاران غربی قدیم، هیچ کدام مصور نیستند. تا یک قرن پیش روال متون تاریخی همین گونه بود.



● پیامدهای اجتماعی عکس گرفتن

عکس و عکاسی نه تنها در شیوه روایت و بازنمایی تاریخ تاثیر شگرف نهاده است بلکه خود کنش عکاسی موجب رخ دادهای مهم تاریخی شده است. عکس همواره یکی از رسانه های مهم بازنمایی روابط قدرت در عصر مدرن بوده است. در اینجا دو مثال تاریخی جالب و مهم در این زمینه وجود دارد.

در اول فوریه ۱۹۶۸ روزنامه های آمریکا عکسی را منتشر کردند که نشان می داد رئیس پلیس شهر سایگون در ویتنام جنوبی در وسط خیابان مغز پسرنوجوان دست بسته ویت کنگی را با تپانچه هدف قرار داده است. این نوجوان توسط ماموران دستگیر شده بود و نزد رئیس پلیس که در خیابان بود آورده بودند تا بگویند اعتراف نمی کند و کسب تکلیف کنند. رئیس پلیس که درجه سرهنگی داشت به این صورت او را کشت. این عکس خشم عمومی را در سراسر آمریکا بر ضد حاکمان ویتنام جنوبی بر انگیخت و صدای اعتراض آمریکائیان را که چرا دولتشان از چنین مقامهایی حمایت می کند بلند کرد و تظاهرات ضد جنگ ویتنام شدت یافت. این عکس چنان در افکار عمومی تاثیر گذارد که بعد از سقوط سایگون مردم آمریکا جشن گرفتند.

حال به مثالی دیگر توجه کنید. بانو«رٌزا لی پارکز» یکی از محبوب ترین چهره های امروز جهان است. او در چهارم فوریه ۱۹۱۳ در خانواده سیاهپوست فقیری در « تاسکجی » ایالت جنوبی آلاباما آمریکا به دنیا آمد. پدرش نجار و مادرش آموزگار بود .او در محیط پر تبعیض و خشونت بار علیه سیاهان که رنگ پوست ملاک برتری انسان بود زندگی می کرد.. تبیعض نژادی در سراسر آمریکا بخصوص ایالت آلاباما چنان وحشیانه بود که حتی بعد از پیروزی «جنبش سیاهان»، دکتر مارتین لوتر کینگ، رهبر جنبش، در سخنرانی مشهور خود در ۲۸ آگوست ۱۹۶۳ گفت:

امروز من یک آرزو دارم. آرزو دارم که روزی در ایالت آلاباما، با آن نژاد پرستان شرور و خبیث و آن فرماندارش که از لبانش کلمات تبعیض آمیز می چکد، پسرها و دخترهای کوچولوی سیاه بتوانند دست به دست پسرها و دخترهای سفید داده و با همدیگر مثل برادر و خواهر قدم بزنند.

یکی از نشانه های فاحش تبعیض نژادی، ممنوعیت ورود سیاهان از در جلو اتوبوس و نشستن در صندلی های ردیف جلو بود. حتی در صورت ورود سفید پوست به اتوبوس و نبود صندلی، سیاهان می بایست طبق قانون صندلی خود را ترک می کردند. اول دسامبر ۱۹۵۵ "رُزا لی پارکز" عازم محل کار خود به یک کارگاه لباس دوزی در شهر "مونتگمری" بود. او شجاعانه از در جلو اتوبوس وارد شد و بر روی صندلی ردیف جلو نشست. راننده خشمگینانه به او اعتراض کرد. رُزا به اعتراض راننده توجه نکرد و از جای خود تکان نخورد. راننده اتوبوس را متوقف ساخت و به پلیس تلفن کرد، زیرا که نشستن سیاهپوستان روی صندلیهای ردیفهای جلو اتوبوس در آن ایالت جریمه نقدی داشت. تا آمدن پلیس، بسیاری از مسافران اتوبوس که برای رسیدن به محل کار عجله داشتند پیاده شدند. یکی از آنان به روزنامه شهر تلفن کرد و عکاسی از این صحنه عکس گرفت. پلیس رُزا را به دادگاه برد و جریمه شد. روزنامه نگار سیاهپوست شجاعی از رفتار راننده و نشستن مظلومانه رُزا در اتوبوس عکس هایی تهیه و به سراسر جهان مخابره کرد. انتشار عکس و گزارش کار او و اظهارات رُزا دربازجویی پلیس در روزنامه های جهان حمایت جهانی برای تصویب "حقوق مدنی" در کنگره آمریکا را بدنبال آورد. امروز آمریکایی ها سالروز تولد رُزا را جشن می گیرند و نام او پاره ای از تاریخ جنبش مدنی آمریکا شده است.

ELSIN
02-08-2011, 15:59
چگونه از اطلاعات EXIF برای آموختن عکاسی حرفه ای کمک بگیریم؟




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

یک متد آموزشی سودمند اما پنهان در دنیای عکاسی دیجیتال وجود دارد، و ​​آن EXIF نام دارد. در این مقاله به این بحث می پردازیم که EXIF یعنی چه، چگونه می تواند به شما کمک کند ، و چگونه می توانید از آن به منظور یادگیری و استفاده از تجربیات عکاسان ماهر در سراسر اینترنت استفاده کنید.

EXIF را می توان به مانند یک کتاب درسی پر از راهنمایی ها و مطالب آموزشی در زمینه عکاسی حرفه ای و هر آنکس که به عکاسی علاقه مند است به شمار آورد. این مقاله به شما می آموزد که از کجا می توانید اطلاعات ارزشمند EXIF ​​را پیدا کنید و به رموز استادان عکاسی دسترسی یابید!

EXIF چیست؟


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مخفف عبارت Exchangeable Image File Format به معنای ” فرمت قابل تعویض فایل های تصویری” می باشد.در عکاسی ، این مسئله نوع از ابرداده (metadata) است که معمولا زمانی ساخته می شود که یک عکس ایجاد و بر روی یک دیسک ثبت و ذخیره می گردد. “ابرداده” در این جا، به معنی اطلاعات مربوط به تصویر گرفته شده است. دوربین های دیجیتال مدرن ( همچنین دوربین تلفن های همراه ) می توانند تمام انواع داده ها را هنگامی که شما عکسی می اندازید ذخیره و ثبت کنند. برای مثال ، معمولا اطلاعاتی مانند سرعت شاتر، ISO ، و تنظیمات دیافراگم ، و همچنین اطلاعاتی در مورد نوع لنز مورد استفاده ، نام تجاری دوربین ، محل جغرافیایی تصویر گرفته شده(در صورتیکه مجهز به geo – tagging باشد)، و حتی نام عکاس تصاویر به همراه خود عکس ذخیره می گردد.

EXIF کاملا استاندارد شده نیست. تصاویر اغلب شکاف هایی دارند، اطلاعاتی اغلب برای برخی از موارد از قلم می افتد که شاید هیچ گاه نتوان به این اطلاعات دسترسی یافت. همچنین برخی از برنامه های ویرایش عکس قدیمی تر ممکن است به طرز ناشیانه ای بخشی از اطلاعات ارزشمند EXIF ​​را مثلا به دلیل صرفه جویی در فضای ذخیره سازی و به جهت کوچک سازی فایل حذف کنند، اگر چه تقریبا هر برنامه مدرن برای ویرایش عکس ها باید قادر به خواندن و حفظ EXIF ​​در تصاویر باشد.

ما چگونه می توانیم EXIF را مشاهده کنیم؟


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ویندوز ۷ :​​ Exif آنچنان محبوب شده است که سیستم عامل ها نیز می توانند این داده ها را به طور پیشفرض بخوانند. به این منظور کافیست روی یک فایل تصویری راست کلیک کنید، Properties را انتخاب کنید و سپس زبانه ” Details ” را برای استفاده از اطلاعات ارزشمند EXIF بررسی کنید.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

از EXIF چه می توان آموخت؟


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

یکی از چیزهای جالب توجه در مورد EXIF ​​این است که اطلاعات این فرمت اغلب پس از آپلود عکس و سپس دوباره دانلود آنها بدون تغییر و به قوت خود باقی می ماند. پس می توانیم عکس های جالب و حرفه ای را از سایت های معروفی مثل Flickr ، DeviantArt یا سایت عکس های حرفه ای ۵۰۰px دانلود کنیم و خاطر جمع باشیم که اطلاعات مورد نیاز برای تهیه عکس هایی این چنین دست نخورده باقی خواهد ماند. EXIF به شما خواهد آموخت که عکاس هر عکسی برای رسیدن به تصویر از چه تنظیماتی در دوربین خود استفاده کرده و به شما این ایده را می دهد که برای خلق یک اثر هنری و پر زرق و برق چه کار باید کرد.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

به تصویر فوق که بخشی از یک EXIF است بنگرید! ما می توانیم اطلاعات بسیاری از این EXIF ​​ یاد بگیریم. در زیر برخی از مواردی که ما می توانیم از این داده ها بدست آوریم را برایتان آورده ایم:

آنطور که بر می آید عکاس برای خلق عکس از یک دوربین کانن ، مدلEOS 60D استفاده کرده است. اگر شما قصد خرید یک دوربین جدید را دارید و هنوز تصمیمی برای خرید مدلی خاص نگرفته اید، می توانید از EXIF ​​ عکاس مورد علاقه خود استفاده کنید و ببینید او از چه دوربینی استفاده می کند و کیفیت تصاویر گرفته شده با آن دوربین را می پسندید. آنگاه خرید دوربین برایتان آسانتر خواهد شد! اگر دریافتید تعداد زیادی از تصاویر عالی توسط یک نام تجاری و یا مدل دوربین دیجیتال گرفته شده، شک نکنید و آن مدل را بخرید! این البته شبیه به یک توصیه شخصی است، بنا به تجربه…

این عکس با استفاده از یک لنز ۸۵ میلی متری گرفته شده با حداکثر دیافراگم f/1.75 (در عمل گفته می شود f/1.8 )

این بدان معنی است که از نوعی «لنز تله متوسط» ​​( به تیرگی پس زمینه کمک می کند ) استفاده شده که اجازه می دهد نور کمی از دیافراگم عبور کند.
ترکیبی از تنظیم سرعت سریع شاتر و دیافراگم کاملا باز برای ایجاد عمق میدان مورد استفاده قرار گرفته.

عکاس می خواسته یک پس زمینه تار در تصویر داشته باشد، پس یک دیافراگم باز عمق میدان را کاهش می دهد ، و به خوبی امکان محو کردن در پشت سوژه را فراهم می آورد.

با توجه به این که چنین تنظیمات دیافراگمی اجازه می دهد تا مقدار زیادی نور دهی داشته باشیم، سرعت سریع شاتر و تنظیمات متوسط تا سریع ISO ​​هر دو برای جبران استفاده شده، که این دو، برای عکس نوردهی مناسب را سبب شده است.

تنظیم ISO سریعتر به میزان ۶۴۰ نیز کمی بافت دانه ای در تصویر ایجاد نموده. با قضاوت در مورد ماهیت بافت تصویر، متوجه می شویم این کار عمدی به نظر می رسد.

بدیهی است، برای دریافت چنین اطلاعات جامعی از EXIF شما به کمی دانش و اطلاعات عکاسی نیز نیاز خواهید داشت. اما اگر شما می خواهید عکسی مشابه یک عکس حرفه ای بگیرید، با EXIF یک طرح اولیه و نقشه برای اعمال تنظیمات که می توانید در جهان واقعی استفاده کنید و یک نتیجه هنری دریافت کنید را در اختیار خواهید داشت. بیایید نگاهی به یک عکس دیگر بیاندازیم.
شما می توانید یک جهان حقایق جالب از EXIF ​​، یاد بگیرید، هر چند گاهی تناقض هایی ناامید کننده وجود دارد. EXIF هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه آیا تصویر بعد از عکسبرداری ، ویرایش شده است یا خیر ارائه نمی کند، که بسیار خوب بود اگر این مورد ارائه می شد، به خصوص اگر شما امیدوار به تکرار اثر عکسی باشید. اجازه دهید نگاهی به داده های ثبت شده بیاندازیم و ببینیم که چه می توانیم از این عکس یاد بگیریم.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

عکاس این عکس کاربر دوربین های نیکون Nikon است، با مدل D90 عکس گرفته شده است.

بازشدگی دیافراگم از f/3.8 تا حداکثر f/13بوده که به این میزان متوقف شده است.

یکی از دلایلی که عکاس نور را در درجه اول با دیافراگم کنترل کرده، این است که او ترجیح داده یک تصویر با نوردهی طولانی به میزان ۳۰ ثانیه خلق کند.

متوقف شدن دیافراگم در فاصله کانونی فوق، عمق میدان را افزایش می دهد، که اجازه می دهد جزئیات خوبی در یک تصویر منظره گرفته شود.

با زمان نوردهی (exposure) 30 ثانیه ، بدون شک این عکاس از سه پایه استفاده نموده است.

فاصله کانونی ۲۱میلی متر به این معناست که عکس با استفاده از یک لنز زاویه باز (واید انگل) گرفته شده، به احتمال زیاد برای عکاسی مناظر وسیع، یا تصویر پانوراما استفاده می شده است.

لنز واید انگل همچنین احساس عمق بیشتری نسبت به لنز نرمال یا تله ایجاد می کند و اشیاء دور، دورتر حس می شوند.

در حالی که هنوز هم از لحاظ فنی به عنوان یک لنز واید انگل واجد شرایط لازم است، فاصله کانونی برای فرمت فیلم ۳۵ میلی متری فاصله کانونی ۳۱میلی متر است. اکثر دوربین های دیجیتال SLR به فرمت ۳۵ میلی متری هستند، این بدان معناست که این دوربین ها شبیه به دوربینهای فیلمبرداری، فیلم می گیرند.

اگر شما سلسله مقالات ما در زمینه آموزش عکاسی را خوانده باشید، تا کنون باید بخش زیادی اطلاعات ضروری جهت قضاوت و داوری در مورد موارد بالا و استخراج اطلاعات از اعداد و ارقام مربوط به نحوه عکاسی یک عکس را داشته باشید. اگر مقدار زیاد اطلاعات شما را دچار سردرگمی کرده (یادداشت نویسنده : من شما را سرزنش نمی کنم، چیزهای زیادی برای یادگیری هست…) حداقل ، شما می توانید تنظیمات عکاسان مورد علاقه خود را بررسی و سعی کنید آنها را تکرار کنید یا خودتان کمی ابتکار به خرج دهید و خودتان بیاموزید چگونه از تنظیمات دستی به وسیله برداشت از تنظیمات عکاسی در حالت خودکار بهتر استفاده کنید تا عکس هایی زیباتر بگیرید.

منبع

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

ELSIN
20-08-2011, 17:56
روز جهانی عکاسی بر جامعه ی عکاسان مبارک!

مبارک همه بروبچ باشه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][w250h250mresizeByMaxSize].jpg

امروز برابر با 19 آگوست (28 مرداد) در تقویم بسیاری از کشورهای جهان بعنوان روز جهانی عکاسی نامگذاری شده است. چرا این روز چنین عنوانی بر خود گرفته است و تاریخچه‌ی این نامگذاری چیست و به چه رویدادی بازمی‌گردد؟

قدیمی‌ترین عکس ثبت شده در تاریخ عکاسی تصویری است که نیسفور نیپس، اشراف‌زاده‌ی فرانسوی در سال 1826 با فرایندی که خود آن را هلیوگرافی نامید از چشم‌انداز پنجره‌ی اتاقش گرفت. چند سال بعد یک فرانسوی دیگر به نام لوئی داگر به سال 1837 به فناوری‌ای دست یافت که تصویری مثبت، مستقیم و پایدار بر صفحه‌ی نقره‌اندود ثبت می‌کرد. او فناوری خود را داگروتیپ نامید که در تاریخ عکاسی بعنوان نخستین شیوه‌ی عملی ثبت تصویر شناخته می‌شود. این فرایند اصلاحات و تغییراتی کرد تا اینکه در ژانویه 1839 آکادمی علوم فرانسه داگروتیپ را بعنوان یک اختراع فنی به ثبت رساند. ولی چند ماه بعد دولت فرانسه که به اهمیت این اختراع پی برده بود با تخصیص مقرری ماهانه برای داگر و شریکش، که فرزند نیپس بود، از آنان خواست که در یک گردهمایی در پاریس در 19 آگوست 1839 جزئیات فنی داگروتیپ و چگونگی کارکرد این فرایند را برای عموم شرح دهند. دولت وقت فرانسه، در آن روز، اختراع جدید یعنی «عکاسی» را بعنوان هدیه‌ای رایگان به تمام جهان اعلام نمود و این نخستین رونمایی عکاسی برای عموم مردم بود؛ یعنی نقطه‌ی آغاز رشد این فن و هنر در جهان.

ظاهرا پیشنهاد نامگذاری 19 آگوست – زمان نخستین رونمایی عکاسی برای عموم - بعنوان روز جهانی عکاسی نخستین بار توسط انجمن‌های عکاسی در آمریکا اعلام شد ولی شورای عکاسی بین‌المللی هند در سال 1991 نخستین نهادی بود که این روز را رسما بعنوان روز جهانی عکاسی جشن گرفت و از آن هنگام تا امروز هر سال کشورهای بیشتری این تاریخ را بعنوان «روز جهانی عکاسی» در تقویم‌های خود ‌گنجانده‌اند.

عکاسی یکی از مهمترین اختراعات بشر در قرن نوزدهم بوده است. از آن هنگام که لوئی داگر در پاریس تابستانی فرایند خود را علنی نمود تا امروز، عکاسی راه درازی آمده است؛ تغییرات زیادی به خود دیده و روز به روز بر ضریب نفوذش در میان مردم و جوامع افزوده شده است. عکاسی در طی تمام این سال‌ها پرتوی درخشان بر بسیاری از گوشه‌های تاریک یا ناشناخته‌ی زندگی بشر انداخته است و از پس این سال‌ها به یکی از موثرترین، نیرومندترین، سریعترین و پرطرفدارترین ابزار و رسانه‌های بشر برای ارائه‌ی اندیشه‌ها و احساساتش تبدیل شده است. مارسل پروست، نویسنده‌ی شهیر فرانسوی، جایی در شاهکار همیشه ماندگارش «در جستجوی زمان از دست رفته» می‌نویسد: "به گمان من تنها عکاسی است که، همانند بوسه، می‌تواند با تازه‌ترین کاربردهایش از درون آنچه به نظر ما چیزی با ظاهری قطعی و همیشگی می‌رسد صد چیز دیگر را بیرون بکشد که همه باز همان‌اند."



التماس دعا از دوستان ، توی این شب های عزیز

Aless
20-08-2011, 18:59
ممنون و همچنین شما دوست عزیز

farhad moradi
20-08-2011, 20:47
بر همه عکاسان مخصوصا ایرانیان عزیز مبارک

Iᄃ乇 乃Ծリ
14-11-2011, 14:37
فارنت: همواره از سال‌ها پیش یعنی درست زمانی که ویندوز ایکس‌پی محبوب، در اکتبر سال ۲۰۰۱ برای اولین بار قلب رایانه‌های ما را تسخیر کرد، تصویر پشت صحنه یا همان والپیپر پیش‌فرض ویندوز که چمنزاری سبز با آسمانی آبی و چند تکه ابر را نشان می‌داد توجه ما را به خود جلب کرده است.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

احتمالا پیش از این چندین گزارش از اینکه این چمنزار در کجا قرار دارد خوانده‌اید و ما نمی‌خواهیم روایتی تکراری را برای شما بازگو کنیم و در این مطلب قصد داریم چگونگی خلق این تصویر و عکاس ان را به شما معرفی کنیم.
چاک اوریر نام عکاس این تصویر است که پس از مدتی و هنگامی که از سوی مایکروسافت به عنوان تصویر زمینه ویندوز ایکس‌پی مورد استفاده قرار گرفت، عنوان پربیننده‌ترین تصویر جهان را به خود اختصاص داد. اما داستان این عکس روایتی جالب‌تر است.

[[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اوریر در این خصوص می‌گوید که وی در سالی که این تصویر را عکسبرداری کرده هفته‌ای چند بار از این مسیر عبور می‌کرده است اما هنگامی که در ماه ژانویه و برای دیدن دوست‌دختر خود از این مسیر در حال عبور بوده با این منظره در منطقه سونوما در ناپا در ایالت کالیفرنیای شمالی روبرو شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بسیاری از مردم وقتی منظره‌ای زیبا را می‌بینند تنها به تحسین آن می‌پردازند و عده‌ کمی وجود دارند که ایستاده و از این گونه مناظر عکسبرداری کنند اما عکاس سابق مجله نشنال جئوگرافیک با دیدن چمن‌های سبز و آسمان آبی و نور خورشید شفاف و تکه ابرهای موجود در آسمان آنقدر مدهوش شده بود که بلافاصله دوربین خود را به کار بیندازد.
مطمئنا او حتی لحظه‌ای هم به این نمی‌اندیشیده که تصویری که در حال ثبت کردن آن است پربیننده‌ترین تصویر جهان خواهد شد..
چند سال بعد وقتی او عکاس مشهوری شد، کمتر کسی به فکر استفاده از تصاویر در زمینه دسکتاپ بود اما اکنون بیش از یک میلیارد نفر این تصویر را دیده‌اند اگر چه برخی از این تعداد به این تصویر بخوبی دقت نکرده‌اند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

وی پس از آن بسیار عادی با این عکس برخورد کرده و حتی ان را فراموش کرده بود تا آنکه مسئولان وب‌سایت کوربیس در تماس با او اعلام کرده‌اند که مایکروسافت خواهان تصویر ارجینال این عکس شده است.
با اینکه چندین سال از انتخاب این تصویر از سوی مهندسان مایکروسافت به عنوان تصویر زمینه پیش‌فرض ویندوز ایکس‌پی می‌گذرد ااما هنوز این عکاس ۶۹ ساله بر محرمانه بودن مبلغ قرارداد منعقد شده میان او و مایکروسافت پایبند است و البته قیمت آن چندان هم مهم نیست چرا که هنوز گزارش‌ها این تصویر را گران‌قیمت‌ترین تصویر عکاسی شده در جهان می‌دانند.

Source: DailyMail
پایان مطلب/
نقل از فارنت

Fox
19-01-2012, 23:08
من از اون دسته آدمایی هستم که خیلی با سه پایه و جابجایی اون به اینطرف و اونطرف مشکل دارم...
چند وقت پیش توی یه سایت خارجی دیدم یکی مطلبی نوشته راجع به همین موضوع، نویسنده هم به همین مشکل خودش اشاره کرده بود و گفته بود که اکثرا این مشکل رو با فلاش حل میکرد ولی یکبار به یه موزه با نور کم و متوسط رفته بوده و فلاش اونجا ممنوع بوده، پس اونم میاد و برای رفع مشکل دوربین رو روی حالت «عکاسی پیاپی» میذاره و با اینکار مثلا وقتی 10 تا 15 عکس ثبت میکنه، حداقل یکیش بدون افت کیفیته، تاری و... هستش...
یکی توی بخش نظراتش نوشته بود من به جای سه پایه (Tripod) از تک پایه (Monopod) استفاده میکنم که جابجایی راحتتر و استفاده ساده تری داره...
من اول گیج شدم، ولی وقتی کمی جستجو کردم دیدم تک پایه تو ایران هم بوده و من تا حالا ازش بیخبر بودم!
تک پایه ها کوچیکتر و سبکتر هستن و باز کردن و استفاده از اونا خیلی راحت تره... من امروز یکی خریدم به قیمت 34 تومن (با تخفیف!) که 7 مفصل داره (4مفصل قدی - 3 مفصل جهتی) و ارتفاعش به 1.5 متر میرسه و تا 1.5 کیلو رو تحمل میکنه، یه شیب سنج هم روش داره... مدلای ارزونتر هم بود... 20تومن... ولی فقط قدش بلند و کوتاه میشد (3 مفصل قدی)...
عکاسی باهاشون جالب تره... من ازشون خیلی خوشم اومد، چون من خودم تا چند روز پیش ازشون بی اطلاع بودم، گفتم تا شاید بین شما هم کسی مثل من باشه و بدش نیاد تک پایه رو امتحان بکنه!
این سایت راجع به نحوه استفاده صحیح از اون توضیحاتی داره :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اینم تعدای عکس از تک پایه های مختلف و استفاده هاشون :

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اینم اولین تک پایه های ساخت بشر (!) :

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

امیدوارم مفید باشه! :11:
:40: :40: :40:

Damian
20-01-2012, 00:48
این مونو پاد ها بیشتر در جاهایی به کار میره که چرخش سریع دوربین در جهت افقی مورد نیاز است
مثل مسابقات ورزشی
کاربرد های زیادی دارد مثل گرفتن عکسهای پنینگ
ولی جاهایی هست که احتیاج به کادری کاملا یکسان در چند شات داریم و سه پایه کاملا بهتر است
مثلا در جایی که میخواهیم 7 عکس با نوردهی مختلف داشته باشیم
یا در جایی که به نوردهی طولانی احتیاج داریم
در واقع مونوپاد در جاهای زیادی به دلیل ارتباط بدن انسان با آن کاربردی ندارد

mohammadirani
20-01-2012, 01:05
تک پایه که ثابت نمیمونه
روی زمین ثابت میمونه؟ باید هی حواسمونب اشه دوربین نیفته که
چه شکلیه؟ من گیج شدم یه خورده

Fox
20-01-2012, 11:37
تا جایی که مطالعه کردم تک پایه ها کاربردی تر از سه پایه ها هستن، به طور کلی اینا برتری اونا به نسبت سه پایه ها هستش:
- سبکتر و جابجایی راحتتر به نسبت سه پایه ها
- زودتر و سریعتر از سه پایه ها باز میشن
- در مکانهایی که استفاده از سه پایه سخت یا غیر ممکنه میشه از اونها استفاده کرد (مانند: زمینهای ناهموار یا وسط جمعیت و...)
- توانایی انعطاف و حرکت دوربین درجهات مختلف رو بیشتر فراهم میکنه

از تک پایه ها برای عکاسی wildlife و Sport events و Museum و... زیادتر استفاده میشن

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

( توضیحات توی این سایت : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )

البته همونطوری که دوست خوبم Damian عزیز گفتن برای عکاسی های طولانی و یا وقتی قراره از یه سوژه ثابت چندین شات با نوردهی های متفاوت داشته باشیم، بازم فقط باید رفت سراغ سه پایه...

از تجربه شخصی خودم توی این مدت کم باید بگم که در نور خوب تا متوسط در هرحالتی فوق العاده هستش، توی نور کم تا جایی که من امتحان کردم تا 5 ثانیه (بیشتر رو خودم امتحان نکردم) با حالت واید و نرمال میشه عکسای خوبی گرفت، ولی اگر روی حالت زوم قرار بگیرین با سرعت 3 ثانیه هم تار میشه و باید بیایین زیر 2 ثانیه...

در کل شاید بشه گفت تک پایه و سه پایه مکمل هم اند، نه رغیب هم!


روی زمین ثابت میمونه؟ باید هی حواسمون باشه دوربین نیفته که
چه شکلیه؟ من گیج شدم یه خورده
نه اونطوری هم که فکر میکنی نیست، فرم ایستادن و نگه داشتن مخصوص داره (تا جایی که میدونم 3 فرم) که توی اون حالتها محکم میتونی دوربینو ثابت بکنی، اگر هم بخوای روی زمین مثل 3 پایه ثابت واسته یه قطعه کوچولو روش نصب میشه که با اون حتی میشه عکاسی با نوردهی بالا هم انجام داد این قطعه به این شکل هستش :

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Fox
20-01-2012, 15:29
کداک (ایستمن کداک/ Eastman Kodak) شرکت ۱۳٢ ساله‌ای آمریکایی که ابداع کننده دوربین‌های دستی بود اعلام ورشکستگی کرده است.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کداک (مستقر در روچستر در ایالت نیویورک) که زمانی دوربین عکاسی و صنعت فیلم را تحت سلطه خود داشت از سال ٢۰۰۷ تا به امروز سود دهی نداشت.

یاد اوری می‌کنیم که جرج ایستمن در واترویل نیویورک، در حال تجربه‌اندوزی در زمینه‌ عکاسی بود که حلقه‌ فیلمی اختراع کرد که خشک، شفاف وانعطاف‌پذیر بود. این جوان، بلافاصله اختراع خود را به ثبت رساند و در سال ۱۸۸۱ شرکت کداک را پایه‌ گذاشت.

او پس از این، نه تنها به تولید و پخش فیلم حلقه‌ای مشغول شد، بلکه دوربینی هم روانه‌ی بازار کرد که چندی بعد عکس گرفتن را به سرگرمی همگانی میلیون‌ها نفر در سراسر جهان بدل ساخت. شعار شرکت کداک برای تبلیغ این محصولات شگفت‌انگیز این بود: "شما دکمه را فشار دهید، ما بقیه‌ی کارها را انجام می‌دهیم"!

رادیو دولتی آلمان درباره ورشکستگی کداک می‌گوید: تلخ‌ترین پایان برای یکی از موفق‌ترین شرکت‌های تجاری جهان رقم خورد. شرکت آمریکایی ایستمن کداک روز پنجشنبه (۱۹ ژانویه/ ۲۹ دی) به شایعات اخیر در مورد خود پایان داد و رسما اعلام ورشکستگی کرد. به این ترتیب تاریخ ۱۳۱ ساله‌ی شرکتی که نخستین دوربین عکاسی خود را در سال ۱۸۸۸ به بازار عرضه کرد و چندین دهه نماد عکاسی بود، رو به پایان نهاد.

کداک که خودش پایه گذار فنآوری عکاسی دیجیتال بود؛ تعییرات محیطی را درست درک نکرد؛ از رقبای خود عقب افتاد و حالا دنبال فروش رایت فنآوری‌هایش است تا شاید بتواند سرمایه لازم را برای توسعه دوباره فراهم کند. در ارزیابی‌های آمریکایی این روزها از علل ورشکستگی کداک، به نقش پرقدرت صنایع ژاپنی در عرصه فیلم و دوربین عکاسی هیچ اشاره‌ای نمی‌شود.

به گزارش خبرگزاری‌ها کداک پنجشنبه خبر داد که شرکت‌های تابعه‌اش در آمریکا اعلام ورشکستگی کرده‌اند. ولی این موضوع شامل شرکت‌های زیرمجموعه کداک در خارج از آمریکا نمی‌شود.


کداک ۱۹۰۰۰ کارمند دارد و اعلام ورشکستگی این شرکت می‌تواند بر سرنوشت شغلی آن‌ها تاثیر بگذارد. این شرکت هنگگامی که در دهه ۱۹۸۰ در اوج فعالیت بود، در گوشه و کنار جهان ۱۴۵۰۰۰ کارمند داشت. کداک از سال ۲۰۰۳ تا کنون ۱۲ کارخانه خود را تعطیل کرده است.

بی بی سی می‌کوید کداک که از قدیمی‌ترین و معروف ترین تولیدکنندگان تجهیزات و لوازم عکاسی در جهان است، با اعلام ورشکستگی فرصت آن را خواهد یافت که بدون نیاز به پاسخگویی به طلبکارانش ساختار خود را از نو سازماندهی کند.
مسئولان کداک گفته اند که اعلام ورشکستگی، خللی در ارائه خدمات به مشتریانشان به وجود نخواهد آورد و شرکت به فعالیت‌های تجاری خود طبق معمول ادامه می دهد.


آنتونیو پرز، رییس و مدیر عامل شرکت کداک هنگام اعلام ورشکستگی مدعی شد: هیات مدیره و تمام مدیران بلندپایه شرکت اتفاق نظر داشتند که این اقدامی درست و ضروری برای آینده کداک بوده است.

بد نیست بدانید که کداک اخیرا تمرکز فعالیت‌های تجاری خود را از دوربین‌های عکاسی به تولید چاپگرهای کامپیوتر معطوف کرده بود تا افت سود خود را جبران کند اما این تغییر استراتژی هم نتوانست به این شرکت کمک کند که کاهش سود خود را جبران کند.

کداک در دهه ۱۸۸۰ پایه گذاری شد و به عنوان مخترع دوربین عکاسی دستی، فن و هنر عکاسی را در دسترس همگان قرار داد و یکی از دوربین‌های تولیدی این شرکت، از نخستین فرود انسان بر کره ماه عکسبرداری کرد.


کارشناسان می‌گویند واکنش کند کداک به تغییرات دو دهه اخیر در فناوری عکاسی، به خصوص تکامل و رشد استفاده از دوربین‌های دیجیتال، از عوامل اصلی دشواری مالی این شرکت بوده و باعث شده تا ارزش سهام آن طی پانزده سال اخیر از 31 میلیارد دلار به کمتر از150 میلیون دلار تنزل کند.

اعلام ورشکستگی از سوی کداک پس از آن صورت گرفت که این شرکت نتوانست امتیاز انحصاری ابداعات و دستاوردهای خود در زمینه تصویربرداری دیجیتال را به فروش برساند.

اما در همین حال تلاش‌ها برای تبدیل افتخارات معنوی به درآمدهای مادی هم از مدتی پیش آغاز شده است. دست‌اندرکاران کداک برای حدود هزار و ۱۰۰ ثبت اختراعی که توسط این شرکت صورت گرفته به دنبال مشتری هستند. ارزش مادی ثبت این اختراعات حدود ۲ تا ۳ میلیارد دلار ارزیابی می‌شود.

کداک در آخرین ماه‌های عمر خود دعوای حقوقی علیه برخی از شرکت‌های دیگر را هم آغاز کرده است. این شرکت پس از اپل، HTC و فوجی‌فیلم، به سراغ سامسونگ رفته است. این شرکت کره‌ای به نقض ۵ مورد حق اختراع ثبت‌شده توسط کداک متهم شده است.

کارشناسان معتقدند که کداک با این دعواهای حقوقی به دنبال به رخ کشیدن داشته‌های خود برای مشتریان بالقوه است.

پیشتر کداک هشدار داده بود که اگر نتواند امتیازات انحصاری این ابداعات را تا پایان سال ۲۰۱۱ به فروش برساند، با بحران نقدی مواجه خواهد شد.

کداک می‌گوید تلاش کرده است از گروه مالی سیتی یک اعتبار ۹۵۰ میلیون دلاری بگیرد تا با سازماندهی مجدد خود، بتواند تجدید حیات کند.

نام کداک بیش از یک قرن با عکاسی مترادف بود، کداک قربانی همان فنآوری‌هایی شد که خود به خلق آنها کمک کرده بود.

منبع : همشهری آنلاین

urumchi
20-01-2012, 15:51
بسیار ناراحت شدم

:sad:

mInI_ClockEr
20-01-2012, 15:53
این اوباما هم کشته خودش رو
همه چی داره ورشکسته میشه تو آمریکا:puke:

ELSIN
20-01-2012, 20:24
البته ورشکستگی کامل نیست ، یه وام گنده گرفته و داره خودشو باز سازی میکنه و تا سال 2013 برمیگرده

ahmad000012
21-01-2012, 09:24
ایا ورشکستگی کداک ربطی به سیاستهای اوباما دارد؟

ELSIN
22-01-2012, 18:40
یه متن بسیار جالب حتما بخونید

تحلیل: چرا کداک در آستانه مرگ است و فوجی فیلم سوار بر موج های پیروزی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

ELSIN
24-01-2012, 00:26
کمی از روانشناسی رنگها بدانید !

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

براتون یک مقاله در رابطه با روانشناسی رنگ ها آماده کردم که میتونه به ترکیب بندی در عکاسی و تلفیق بهتر رنگها کمک کنه و ایده ای برای استفاده از رنگی خاص کنار و یا پس زمینه سوژه به شما بده تا حسی خاص رو در عکس به وجود بیارید. به ادامه مطلب توجه کنید …

از روانشناسی رنگها چه میدانید؟

در سال ۱۶۶۶، اسحاق نیوتن، دانشمند نامدار انگلیسی، کشف کرد که چنانچه نور خالص سفید از یک منشور عبور داده شود، به رنگ‌های قابل رؤیت تجزیه می‌شود. نیوتن همچنین کشف کرد که هر رنگ از یک طول موج منحصر به فرد تشکیل شده و قابل تجزیه به رنگ‌های دیگر نیست.

● تعریف رنگ
در سال ۱۶۶۶، اسحاق نیوتن، دانشمند نامدار انگلیسی، کشف کرد که چنانچه نور خالص سفید از یک منشور عبور داده شود، به رنگ‌های قابل رؤیت تجزیه می‌شود. نیوتن همچنین کشف کرد که هر رنگ از یک طول موج منحصر به فرد تشکیل شده و قابل تجزیه به رنگ‌های دیگر نیست. آزمایش‌های بعدی نشان داد که با ترکیب نورها می‌توان رنگ‌های مختلف را ایجاد کرد. برای مثال، نور قرمز در ترکیب با نور زرد، رنگ نارنجی را به وجود می‌آورد. رنگی که بر اثر ترکیب دو رنگ دیگر به وجود آید را ترکیبی می‌گویند. بعضی از رنگ‌ها، مثل زرد و ارغوانی، در صورت ترکیب شدن، همدیگر را خنثی می‌کنند و نور سفید می‌سازند. این رنگ‌ها را نیز رنگ‌های مکمّل می‌نامند.
● تاثیرات رنگ‌ها از نظر روان‌شناسی
با وجودی که اثر رنگ‌ها تا حدودی ذهنی است و در مورد اشخاص مختلف فرق می‌کند امّا برخی از تاثیرات رنگ‌ها دارای معنی یگانه‌ای در سراسر جهان هستند. رنگ‌هایی که در طیف رنگ‌ها در ناحیه قرمز قرار دارند به عنوان رنگ‌های گرم شناخته می‌شوند که این دامنه‌اش از احساسات گرم و صمیمانه تا احساس خشم و عصبانیت متغیر است. رنگ‌هایی که در ناحیه آبی طیف قرار دارند، رنگ‌های سرد نامیده می‌شوند و شامل آبی، ارغوانی و سبز هستند. این رنگ‌ها معمولاً آرامش بخشند امّا گاهی نیز ممکن است احساس غمگینی و بی‌تفاوتی را به ذهن آورند.
روان‌شناسی رنگ‌ها به عنوان روش درمان در برخی از فرهنگ‌های قدیمی، از جمله مصری‌ها و چینی‌ها، از رنگ‌ها برای درمان استفاده می‌شده است. این کار که گاهی به آن نور درمانی یا رنگ شناسی نیز گفته می‌شود هنوز هم به عنوان روش درمان جایگزین مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در این روش:
▪ از رنگ قرمز برای تحریک بدن و ذهن و افزایش تمرکز استفاده می‌شود.
▪ از رنگ زرد برای تحریک اعصاب استفاده می‌شود.
▪ از رنگ نارنجی برای بالا بردن سطح انرژی استفاده می‌شود.
▪ از رنگ آبی برای کاهش درد و تسکین بیمار استفاده می‌شود.
▪ از رنگ نیلی برای تسکین ناراحتی‌های پوستی استفاده می‌شود.
اغلب روان‌شناسان به رنگ درمانی به دیده شک و تردید می‌نگرند و می‌گویند که درباره تاثیرات احتمالی رنگ‌ها اغراق شده و رنگ‌ها در فرهنگ‌های مختلف، معانی متفاوتی دارند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که در بسیاری از موارد، تاثیرات رنگ‌ها در تغییر حالت افراد، تاثیراتی زودگذر و موقتی بوده است. برای مثال، قراردادن افراد در اتاق آبی ممکن است در ابتدا احساس آرامش در آن‌ها به وجود آورد امّا این اثر پس از آن که آن‌ها آرامششان را بازیافتند، به تدریج کاهش خواهد یافت.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

● روان‌شناسی رنگ‌های مختلف

▪ روان‌شناسی رنگ سیاه
ـ سیاه تمام نورها در طیف رنگ‌ها را جذب می‌کند.
ـ سیاه معمولاً به عنوان نماد ترس یا شیطان مورد استفاده قرار می‌گیرد امّا به عنوان نشانگر قدرت نیز شناخته می‌شود. از رنگ سیاه برای نشان دادن شخصیت‌های خطرناک مثل دراکولا و یا جادوگران استفاده می‌شود.
ـ رنگ سیاه در بسیاری از فرهنگ‌ها برای مراسم سوگواری مورد استفاده قرار می‌گیرد. این رنگ همچنین نشانگر غمگینی، جذابیت جنسی و رسمی بودن است.
ـ در مصر قدیم، رنگ سیاه نشانگر زندگی و تولّد دوباره بود.
ـ رنگ سیاه معمولاً به دلیل لاغر نشان دادن در نمایش‌های مد مورد استفاده قرار می‌گیرد.
▪ روانشناسی رنگ سفید
ـ رنگ سفید، نماد معصومیت و پاکی است.
ـ رنگ سفید می‌تواند در انسان احساس فضای بیشتر به وجود آورد.
ـ رنگ سفید معمولاً نشانگر سرما، پاکیزگی و آرامش است. اتاقی که کاملاً به رنگ سفید نقاشی شده باشد ممکن است جادار و بزرگ به نظر آید امَا خالی و سرد است. بیمارستان‌ها و کادر پزشکی از رنگ سفید برای ایجاد حس پاکیزگی استفاده می‌کنند.
▪ روانشناسی رنگ قرمز
ـ رنگ قرمز، رنگ گرمی است که برانگیزاننده هیجانات قوی است.
ـ رنگ قرمز، نشانگر عشق، حرارت و صمیمیت است.
ـ رنگ قرمز، به وجود آورنده احساس شور و هیجان است.
ـ رنگ قرمز، تحریک کننده احساس خشم و عصبانیت است.
▪ روانشناسی رنگ آبی
ـ آبی، رنگ مورد علاقه بسیاری از مردم و محبوبترین رنگ در بین مردان است.
ـ رنگ آبی، احساس آرامش را به ذهن می‌آورد و معمولاً نشانگر صلح، امنیت و نظم است.
ـ رنگ آبی، می‌تواند احساس غم، درون‌گرایی یا گوشه‌گیری را در بعضی افراد به وجود آورد.
ـ رنگ آبی معمولاً برای دکور دفاتر مورد استفاده قرار می‌گیرد زیرا تحقیقات نشان داده است که افراد در اتاق‌های آبی کارآیی بیشتری دارند.
ـ رنگ آبی با وجودی که از محبوبترین رنگ‌هاست امّا یکی از رنگ‌هایی است که کمترین اشتها را بر می‌انگیزد. در برخی از برنامه‌های کاهش وزن توصیه می‌شود که غذای خود را در بشقاب‌های آبی بکشید. رنگ آبی به ندرت به صورت طبیعی درخوراکی‌ها وجود دارد. همچنین رنگ آبی غذا معمولاً به عنوان نشانه فاسد بودن و یا سمّی بودن آن در نظر گرفته می‌شود.
ـ رنگ آبی می‌تواند باعث کاهش ضربان قلب و حرارت بدن گردد.
▪ روانشناسی رنگ سبز
ـ رنگ سبز، رنگ سردی است که نماد طبیعت است.
ـ رنگ سبز، نشانگر آرامش، خوشبختی، سلامتی و حسادت است.
ـ پژوهشگران دریافته‌اند که رنگ سبز می‌تواند باعث افزایش قابلیت خواندن گردد. برخی از دانش‌آموزان و دانشجویان با قراردادن یک برگه شفاف سبز رنگ بر روی صفحه کتاب، می‌توانند مطالب را با سرعت بیشتری از حدّ معمول بخوانند و درک کنند.
ـ رنگ سبز، از دیر باز نماد باروری بوده و در قرن پانزدهم برای لباس عروسی به کار می‌رفته است.
ـ از رنگ سبز در دکوراسیون به دلیل اثر آرام بخشی آن استفاده می‌شود.
ـ رنگ سبز باعث کاهش استرس می‌شود. کسانی که در فضای کاری سبز رنگ کار می‌کنند، کمتر دچار دردهای دستگاه گوارش می‌شوند.
▪ روانشناسی رنگ زرد
ـ رنگ زرد، رنگی گرم وشاد است.
ـ رنگ زرد به دلیل مقدار زیاد نوری که منعکس می‌کند، بیشتر از بقیه رنگ‌ها چشم را خسته می‌کند. استفاده از رنگ زرد برای پس زمینه کاغذ یا نمایشگر کامپیوتر می‌تواند باعث چشم درد یا در حالت‌های خاص از دست دادن بینایی گردد.
ـ رنگ زرد می‌تواند احساس رنجیدگی و خشم را به وجود آورد. با وجودی که رنگ زرد به عنوان یک رنگ شاد شناخته می‌شود اما بیشتر مردم در اتاق‌های زرد رنگ، هیجانشان را از دست می‌دهند و بچه ها نیز در اتاق‌های زرد رنگ بیشتر گریه می‌کنند.
ـ رنگ زرد باعث افزایش سوخت و ساز بدن انسان می‌گردد.
ـ چون رنگ زرد، از بقیه رنگ‌ها زودتر دیده می‌شود، بیشتر از بقیه برای جلب توجه مورد استفاده قرار می‌گیرد.
▪ روانشناسی رنگ ارغوانی
ـ رنگ ارغوانی نماد وفاداری و ثروت است.
ـ رنگ ارغوانی نشانگر عقل و معنویت است.
ـ رنگ ارغوانی خیلی کم در طبیعت وجود دارد و به همین دلیل ممکن است به عنوان نشانه مصنوعی یا غیر عادی بودن در نظر گرفته شود.
▪ روان‌شناسی رنگ قهوه‌ای
ـ رنگ قهوه‌ای، رنگی طبیعی است که برانگیزاننده حس قدرت و اطمینان‌پذیری است.
ـ رنگ قهوه‌ای همچنین می‌تواند حس غم و انزوا را به وجود آورد.
ـ رنگ قهوه‌ای، حس گرما ، محبت، آسایش و امنیت را به ذهن می‌آورد.
ـ رنگ قهوه‌ای معمولاً بیانگر طبیعی بودن، زمینی بودن و متفاوت بودن است اما گاهی می‌تواند نشانگر پیچییدگی نیز باشد.
▪ روانشناسی رنگ نارنجی
ـ رنگ نارنجی، ترکیب زرد و قرمز است و به عنوان یک رنگ انرژی‌زا در نظر گرفته می‌شود.
ـ رنگ نارنجی، احساس هیجان، گرما و شور و شوق را به ذهن می‌آورد.
ـ رنگ نارنجی، معمولاً برای جلب توجه مورد استفاده قرار می‌گیرد.
▪ روانشناسی رنگ صورتی
ـ رنگ صورتی، در واقع همان رنگ قرمز کم رنگ است و معمولاً نشانگر عشق است.
ـ رنگ صورتی اثر آرام‌بخشی دارد. در ورزشگاه‌ها معمولاً رختکن تیم حریف را به رنگ صورتی نقاشی می‌کنند تا بازیکنان آن‌ها کم انرژی و منفعل شوند.
ـ با وجودی که اثر آرام بخشی رنگ صورتی مشخص شده است ولی پژوهشگران دریافته‌اند که این اثر تنها در خلال مواجهه اولیه به وجود می‌آید. مثلاً هنگامی که از این رنگ در زندان‌ها استفاده شد، زندانیان پس از عادت کردن به آن، حتی نا آرامتر از قبل شد

منبع ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]کمی-از-روانشناسی-رنگها-بدانید.html/)

Fox
25-01-2012, 01:05
خیلی خوب بود... آدم میدونه توی ادیت عکسش یا توی کادربندی چه رنگهایی باید حذف بشن تا توجه رو از سوژه اصلی پرت نکنند... منظورم رو با مثال میگم:
مثلا حواسمون باشه اگه قراره از یه پروانه آبی عکس بگیریم... اون گل زرد رنگ گوشه کادر زیادی مزاحمه! نمیزاره نگاه مستقیم به سوژه جلب بشه...