PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : عدم اعتماد



iranch
20-01-2011, 18:45
با سلام
من به هیچ کس اعتماد ندارم. یعنی حتی به پدر و خواهر های خودم هم اعتماد ندارم و حرف هامو بهشون نمیزنم... و همیشه شک دارم یک روز این حرف ها علیه من استفاده بشه و از این قبیل موارد...
توطئه بکنند افراد علیه من


آیا من مشکلی دارم یا طبیعی هست؟

meisam317
20-01-2011, 19:16
تجربه بدی داری یعنی ازت سوءاستفاده شده + تو محیط پرتنش و بد بزرگ شدی ؟

منم مشکلاتی شبیه مشکل تو دارم .

ascension
20-01-2011, 19:31
سلام واقعیتش نمیشه همینطوری و به این سادگی روی افراد تشخیص گذاشت ولی این ویپگیها که گفتید شبیه اختلال شخصیت پارانویید هست که ویژگی اصلیش شک هست .به هر حال حتما به نزد یه روانشناسی مراجعه کنید .من خودم دانشجوی روانشناسی هستم.
با تشکر!

x935
20-01-2011, 23:11
من به هیچ کس اعتماد ندارم. یعنی حتی به پدر و خواهر های خودم هم اعتماد ندارم و حرف هامو بهشون نمیزنم... و همیشه شک دارم یک روز این حرف ها علیه من استفاده بشه و از این قبیل موارد...
توطئه بکنند افراد علیه من

از كي اينجوري شدين؟موقع تماشاي تلويزيون هم فك ميكنين دارن درباره شما حرف ميزنن؟

iranch
20-01-2011, 23:35
از كي اينجوري شدين؟موقع تماشاي تلويزيون هم فك ميكنين دارن درباره شما حرف ميزنن؟
نه ولی غذا میخورم مثلا سس میریزم روی غذا یاد خون میافتم

x935
20-01-2011, 23:48
نه ولی غذا میخورم مثلا سس میریزم روی غذا یاد خون میافتم

جواب اصلي رو ندادين هميشه اينجوري بودين يا جديدا اينجوري شدين؟

iranch
20-01-2011, 23:54
تجربه بدی داری یعنی ازت سوءاستفاده شده + تو محیط پرتنش و بد بزرگ شدی ؟
در محیط پر تنش بزرگ شدم

---------- Post added at 01:54 AM ---------- Previous post was at 01:51 AM ----------


جواب اصلي رو ندادين هميشه اينجوري بودين يا جديدا اينجوري شدين؟
چند ماهی هست اما افکار مزاحم یک سالی هست که دارم و دکتر روانپزشک بهم کلرودیازپکساید و تری فلوئوپرازین داد و قرار شده دوباره برم پیشش افکار مزاحم زیاد تو سرم میاد و به سرم میزنه
همش فکر میکنم توطئه ای برای من صورت خواهد گرفت و من نباید مدرک و سندی از خودم به جا بزارم تا مردم ازم سو استفاده در آینده نکنن...

x935
21-01-2011, 00:02
چند ماهی هست اما افکار مزاحم یک سالی هست که دارم و دکتر روانپزشک بهم کلرودیازپکساید و تری فلوئوپرازین داد و قرار شده دوباره برم پیشش افکار مزاحم زیاد تو سرم میاد و به سرم میزنه
همش فکر میکنم توطئه ای برای من صورت خواهد گرفت و من نباید مدرک و سندی از خودم به جا بزارم تا مردم ازم سو استفاده در آینده نکنن...

ببخشين من سوال خصوصي ميپرسم اما واقعا دوست دارم كمكتون كنم چون خودمم يه زماني اينجوري بودم و البته العان هستم
تا العان موادي مثل حشيش-شيشه يا اكستازي مصرف كردين؟

iranch
21-01-2011, 00:06
ببخشين من سوال خصوصي ميپرسم اما واقعا دوست دارم كمكتون كنم چون خودمم يه زماني اينجوري بودم و البته العان هستم
تا العان موادي مثل حشيش-شيشه يا اكستازي مصرف كردين؟
خیر در عوض سختی در چند سال اخیر زیاد کشیدم

x935
21-01-2011, 00:15
خیر در عوض سختی در چند سال اخیر زیاد کشیدم

ميشه بيشتر توضيح بدين البته اگه مايل هستين

ascension
21-01-2011, 10:10
ببخشید که من وسط بحث میام . ارتباطات اجتماعیتون رو چطور توصیف می کنین؟کم هست؟تعداد دوستانتون؟ و از لحاظ عاطفی بی تفاوت هستین یا خیر ؟ حساس و زود رنجید؟کینه جو هستین یا خیر ؟ اسیب رسانی به خودتون یا دیگران یا دفعات زیاد پرخاشگری داشیتن یا خیر؟ تا حالا شده که چیزهایی رو ببینید یا بشنوید که دیگران وجود اون چیزها رو در دنیای واقعی نفی کنند یا خیر؟و سن شما چقدر هست؟
اگه مایل بودین می توانید برای پاسخگویی به سوالات به ایدی من پی ام دهید:mahyavash@yahoo.comیا در همین جا.

x935
21-01-2011, 16:00
ارتباطات اجتماعیتون رو چطور توصیف می کنین؟

متوسط رو به ضعيف


حساس و زود رنجید؟

زياد


کینه جو هستین

اره اما وقتي نتونم به طرف آسيب برسونم بي خيال ميشم


رسانی به خودتون یا دیگران یا دفعات زیاد پرخاشگری داشیتن

بله البته آسيب فيزيكي نبوده بيشتر سعي كردم واسيل شخصيشون رو خراب كنم


تا حالا شده که چیزهایی رو ببینید یا بشنوید که دیگران وجود اون چیزها رو در دنیای واقعی نفی کنند یا خیر؟

اره چندبار زمان خدمت بين درختا آدم ديده بودم در صورتي كه به فرمانده گفتم و بررسي كرد گفت هيچي اونجا نبوده بعضي وقتا هم حس ميكنم يه الهاماتي بهم ميشه كه اكثرا درست از آب در ميان


سن شما چقدر هست؟

26 سال جنسيت پسر

ascension
21-01-2011, 18:37
من متوجه نشدم این مسئله که برای iranch بود که شما جواب دادین !
به هر حال با این مشخصاتی که داده شده من همون تشخیصی که اول گفتم رو تایید می کنم .

موفق باشید!

x935
21-01-2011, 19:54
من متوجه نشدم این مسئله که برای iranch بود که شما جواب دادین !
به هر حال با این مشخصاتی که داده شده من همون تشخیصی که اول گفتم رو تایید می کنم .

درمان داره؟من با يه متخصص اينترنتي صحبت كردم ميگفت دوپامين مغزت بالاست مال همينه البته اينم بگم قدرت يادگيري و حافظه ام خيلي قويه و هر چيزي رو خيلي زود ياد ميگيرم

ascension
22-01-2011, 10:46
درمان اختلالهای شخصیت خیلی طولانی مدت و سخت هست و معمولا درمانگرها بخاطر همین از درمان ان طفره می روند حداقل در ایران تازه اگر که تبحر داشته باشند . روانپزشک هم در حد دارو نوشتن عمل می کنه و فقط علایم و نشانه ها رو تخفیف می ده .مثلا اختلال شخصیت پارانویید دارای اضطراب و سراسیمگی هست که با دادن قرص این رو برطرف می کنه ولی به هر حال ریشه ای حل نشده مشکل .از نظر علت شناسی هم عوامل مختلفی رو در بروزش دخیل دونستند (عوامل بیوشیمیایی، عوامل بیولوژیکی(عوامل وراثتی) ، عوامل روان پویایی( روابط خانوادگی مختل ، روابط عاطفی منفی و..) )بنابرین نمی توان براحتی در مورد یه نفر حداقل توی اینترنت گفت که در فرد عوامل بیوشیمیایی (مثل همون بالا بودن هورمون دوپامین) دخیل بوده و حالا باید بیاییم روی این مسئله کار کنیم و با قرص حل کنیم.در صورتی که معمولا مجموعه ای از این عوامل را هم برای درمان باید در نظر داشت شاید اصلا برای شما فقط یکی از این عوامل مثل خانواده در بروزش پر رنگ بوده و حالا باید روی خانواده مثلا کار کرد. بنابرین نگران نباشید از این لحاظ که مثلا شما در خود بخواهید نقصی در ساختمان مغز و حافظه و .. پیدا کنید.

x935
22-01-2011, 11:03
درمان اختلالهای شخصیت خیلی طولانی مدت و سخت هست و معمولا درمانگرها بخاطر همین از درمان ان طفره می روند حداقل در ایران تازه اگر که تبحر داشته باشند . روانپزشک هم در حد دارو نوشتن عمل می کنه و فقط علایم و نشانه ها رو تخفیف می ده .مثلا اختلال شخصیت پارانویید دارای اضطراب و سراسیمگی هست که با دادن قرص این رو برطرف می کنه ولی به هر حال ریشه ای حل نشده مشکل .از نظر علت شناسی هم عوامل مختلفی رو در بروزش دخیل دونستند (عوامل بیوشیمیایی، عوامل بیولوژیکی(عوامل وراثتی) ، عوامل روان پویایی( روابط خانوادگی مختل ، روابط عاطفی منفی و..) )بنابرین نمی توان براحتی در مورد یه نفر حداقل توی اینترنت گفت که در فرد عوامل بیوشیمیایی (مثل همون بالا بودن هورمون دوپامین) دخیل بوده و حالا باید بیاییم روی این مسئله کار کنیم و با قرص حل کنیم.در صورتی که معمولا مجموعه ای از این عوامل را هم برای درمان باید در نظر داشت شاید اصلا برای شما فقط یکی از این عوامل مثل خانواده در بروزش پر رنگ بوده و حالا باید روی خانواده مثلا کار کرد. بنابرین نگران نباشید از این لحاظ که مثلا شما در خود بخواهید نقصی در ساختمان مغز و حافظه و .. پیدا کنید.

من از بچگي هم اينجوري بودم يه سري ترس هاي توهومي داشتم اما العان خيلي بيشتر شده تو خانواده هم چندتا اينجوري داريم منظورم خانواده پدري هست البته نه به شدت من من يه بار روانپزشك رفتم و اين چيزا رو براش توضيح دادم برام رسپريدون تجويز كرد اما به خاطر خواب آلودگيش مصرفش رو قطع كردم

iranch
22-01-2011, 21:44
ارتباطات اجتماعیتون رو چطور توصیف می کنین؟

متوسط به خوب


حساس و زود رنجید؟

متوسط


کینه جو هستین

به ندرت میشه گفت خیر


رسانی به خودتون یا دیگران یا دفعات زیاد پرخاشگری داشیتن

داشتم و کم شده و رو به صفر



تا حالا شده که چیزهایی رو ببینید یا بشنوید که دیگران وجود اون چیزها رو در دنیای واقعی نفی کنند یا خیر؟

خیر نبوده

meisam317
23-01-2011, 00:55
سلام دوستان تصادفا منم همچین مشکلی دارم که شاید شدیدتر هم باشه چند ماه پیش تو یک تاپیک دیگه
صحبت کرده بودم دربارش که حتی کارت زرد و جریمه هم شدم از طرف مدیر

من همیشه فکر میکنم که مشکل ودردسری از طرف دیگران برایم ایجاد میشه

یعنی اینطرور خیال میکنم که مشکلی که تو فیلم و سریالها برای بازیگران اتفاق افتاده

برای من انهم شدیدتر اتفاق میوفته که باعث اضطراب خیلی شدید ، تپش قلب زیاد ، لرزیدن و تکان خوردن شدید بدنم مخصوصا دستهام میشه

یعنی فک کنم خیالپردازی همراه با بدبینی شدید باعث شده

. اینو بگم من خودم تو محیط پر تنش و خشن خونه بزرگ شدم . مدرسه راهنمایی و دبیرستان هم خیلی بد گذشت واسم .

یعنی از طرف همکلاسی ها مورد تمسخر شدید قرار میگرفتم که باعث ایجاد عقده های شدید و خشم های پنهانشده .

تو اموزشی سربازی هم سرگروهبان خیلی یلی اذیتم کردش مثل جهنم شده بود برام

پدرم تا همین چند سال پیش خیلی شدید منو اذیت و ازار میکرد .

البته اینکه با این همه فشار شدید روانی دیوونه نشدم لطف خدا و تحمل و هوش خودم هستش


ببخشید که من وسط بحث میام .
ارتباطات اجتماعیتون رو چطور توصیف می کنین؟کم هست؟تعداد دوستانتون؟
خیلی شوخ طبع هستم ، مایل به برقراری ارتباط با همجنس و مخالف ، خیلی از طردشدن میترشم
فرصت های ارتباط با غیر همجنس رو از دست دادم تو دانشگاه که میتونست منو از نظر عاطفی تامین بکنه که به خاطر عدم اعتماد بهع نفس بودش . با این حال دوستای زیادی تو دانشگاه داشتم که به خاطر جو کوچک و خوبش بود . فک کنم مشکل ارتباطی دارم که با خوندن کتابها مقداری حلش کردم

و از لحاظ عاطفی بی تفاوت هستین یا خیر ؟ نه اصلا
حساس و زود رنجید؟کینه جو هستین یا خیر ؟ شدیدا حساس و زود رنج - بله کینه توز هستم
اسیب رسانی به خودتون یا دیگران یا دفعات زیاد پرخاشگری داشیتن یا خیر؟ بله کاملا خیلی پرخاشگرم و به خودم و دیگران اسیب میزنم
تا حالا شده که چیزهایی رو ببینید یا بشنوید که دیگران وجود اون چیزها رو در دنیای واقعی نفی کنند یا خیر؟
بله بعد مدتی خوندن تو اینترنت و خوندن کتابهای مربوط به جن خیلی ترسیدم و وضعمو بدتر کرد همش میترسیدم نمی تونستم بخوابم الان بهتر شدم
و سن شما چقدر هست؟ 25
اگه مایل بودین می توانید برای پاسخگویی به سوالات به ایدی من پی ام دهید:mahyavash@yahoo.comیا در همین جا.



لطفا ادرس و شماره تلفن یه روانشناس یا روانپزشک خیلی خوب تو تهران یا تبریز رو بهم بدین
کسی که به کارش مسلط باشه و وقت بذاره

tajrobenik
23-01-2011, 01:08
خیر در عوض سختی در چند سال اخیر زیاد کشیدم

از کشیدن هر گونه مواد مخدر حتی سختی خود داری کنید ...

انشااله که مشکل حل بشه.

ascension
23-01-2011, 15:52
متوسط به خوب

متوسط

به ندرت میشه گفت خیر

داشتم و کم شده و رو به صفر


خیر نبوده

شما از خیلی لحاظها در وضعیت خوبی هستی . فقط اینو فهمیدم! :13:

ascension
23-01-2011, 16:11
سلام دوستان تصادفا منم همچین مشکلی دارم که شاید شدیدتر هم باشه چند ماه پیش تو یک تاپیک دیگه
صحبت کرده بودم دربارش که حتی کارت زرد و جریمه هم شدم از طرف مدیر

من همیشه فکر میکنم که مشکل ودردسری از طرف دیگران برایم ایجاد میشه

یعنی اینطرور خیال میکنم که مشکلی که تو فیلم و سریالها برای بازیگران اتفاق افتاده

برای من انهم شدیدتر اتفاق میوفته که باعث اضطراب خیلی شدید ، تپش قلب زیاد ، لرزیدن و تکان خوردن شدید بدنم مخصوصا دستهام میشه

یعنی فک کنم خیالپردازی همراه با بدبینی شدید باعث شده

. اینو بگم من خودم تو محیط پر تنش و خشن خونه بزرگ شدم . مدرسه راهنمایی و دبیرستان هم خیلی بد گذشت واسم .

یعنی از طرف همکلاسی ها مورد تمسخر شدید قرار میگرفتم که باعث ایجاد عقده های شدید و خشم های پنهانشده .

تو اموزشی سربازی هم سرگروهبان خیلی یلی اذیتم کردش مثل جهنم شده بود برام

پدرم تا همین چند سال پیش خیلی شدید منو اذیت و ازار میکرد .

البته اینکه با این همه فشار شدید روانی دیوونه نشدم لطف خدا و تحمل و هوش خودم هستش





لطفا ادرس و شماره تلفن یه روانشناس یا روانپزشک خیلی خوب تو تهران یا تبریز رو بهم بدین
کسی که به کارش مسلط باشه و وقت بذاره

بنظر من شما می تونید در مورد خودتون خیلی امیدوار باشید چون شرایط استرس زای سخت محیطی که داشتید گواه بر این هست که انها بر شما تاثیر گذاشتند نه اینکه شما بدلیل وراثتتان از انها تاثیر پذیرفته باشید.بنابرین با تغییر شرایط بیرونی می توانید خیلی از مسائلی که بدانها دچار شده اید رو حل کنید. البته دارو درمانی در وهله ی اول بنظر من مورد نیاز هست تا برای درمانهای شناختی و رفتاردرمانی شما را اماده کند.(البته نه اینکه نیاز حاد ومبرم به دارو داشته باشید،دارو برای رفع اضطرابی که پیدا می کنید می تواند مفید باشد تا شما را برای اینکه از قرارگیری در موقیتهای جدید نترسید ،اماده کند تا کم کم به این برسید که ترس ندارد و ازازبدبینی خلاص شوید)(خیلی از روشهای مقابله با ترس هست که درمانگران رفتار گرا انها را خوب بلد هستند)
موفق باشید.

iranch
23-01-2011, 18:19
شما از خیلی لحاظها در وضعیت خوبی هستی . فقط اینو فهمیدم! :13:
بزرگترین مشکل من این هست که یک سری افکار مزاحم میاد سراغم و باعث نگرانی و استرس من میشه
اون افکار 99 درصد موارد باطل بوده و خلاف اون طوری کمه فکر میکنم ثابت میشود.فکر هایی که از 10 هزار مورد شاید یک موردش درست در بیاد و به وقوع بپوینده
اما راهی میخوام تا از ذهنم این موارد را پاک کنم. اعصابم رو همین افکار مزاحم بهم ریخته .... در روز یک بار میاد سراغم و تمرکزم رو از کار میاره بیرون

ascension
23-01-2011, 19:22
بزرگترین مشکل من این هست که یک سری افکار مزاحم میاد سراغم و باعث نگرانی و استرس من میشه
اون افکار 99 درصد موارد باطل بوده و خلاف اون طوری کمه فکر میکنم ثابت میشود.فکر هایی که از 10 هزار مورد شاید یک موردش درست در بیاد و به وقوع بپوینده
اما راهی میخوام تا از ذهنم این موارد را پاک کنم. اعصابم رو همین افکار مزاحم بهم ریخته .... در روز یک بار میاد سراغم و تمرکزم رو از کار میاره بیرون

یکسال افکار مزاحم و چند ماه هم شک ، درسته؟
سس که میریزین روی غذا بعد یاد خون می افتین از لحاظ نجاست بدتون میاد یا اینکه بخاطر وحشتناک بودن خون بدتون میاد و دلهره پیدا میکنین؟(از خود خون هم می ترسید؟)
توی این یکسال تغییرات مهمی توی زندگیتون داشتین؟مثلا تغییر شغل ، فوت بستگان ،سانحه دلخراش و..؟
برای رهایی از این افکار مزاحم کار خاصی هم انجام میدین ؟مثلا تکرار یه عمل خاص یعنی یه کاری رو مثل شستن مداوم ،وارسی کردن (چک کردن زیاد قفلهای در ، شیر گازو..)و ...؟
در مورد محتوای اون افکارهم یکم توضیح میدین؟

x935
23-01-2011, 23:13
كلا افراد بدبين و شكاك دوپامين مغزشون بالاست درسته؟چون افراد كه ماده شيشه هم مصرف ميكنن تقربيا اينجوري بدبين ميشن

iranch
25-01-2011, 20:04
یکسال افکار مزاحم و چند ماه هم شک ، درسته؟
سس که میریزین روی غذا بعد یاد خون می افتین از لحاظ نجاست بدتون میاد یا اینکه بخاطر وحشتناک بودن خون بدتون میاد و دلهره پیدا میکنین؟(از خود خون هم می ترسید؟)
توی این یکسال تغییرات مهمی توی زندگیتون داشتین؟مثلا تغییر شغل ، فوت بستگان ،سانحه دلخراش و..؟
برای رهایی از این افکار مزاحم کار خاصی هم انجام میدین ؟مثلا تکرار یه عمل خاص یعنی یه کاری رو مثل شستن مداوم ،وارسی کردن (چک کردن زیاد قفلهای در ، شیر گازو..)و ...؟
در مورد محتوای اون افکارهم یکم توضیح میدین؟
شک زیاد مهم نیست و باهاش کنار میاییم
نمیدونم یادم میافته به خون وقتی سس میریزم
حاا کفر نعمت نشه اما سر غذا بی اختیار یاد نجاسات میافتم...آره یک جوری میشم خون رو میبینم
نه چک خاصی نمیکنم و بهش فکر میکنم که اون مورد اون چیزی که فکر میکنم بوده یا خیر

ascension
25-01-2011, 20:59
من فکر می کنم شما وسواس فکری داری .راجع به این اختلال می تونی سرچ کنی ببینی که اینطور هست یا نه.;)

ascension
25-01-2011, 21:49
كلا افراد بدبين و شكاك دوپامين مغزشون بالاست درسته؟چون افراد كه ماده شيشه هم مصرف ميكنن تقربيا اينجوري بدبين ميشن

این شکاک و بدبین بودن یه نشانه برای بیماری های مختلفی هست مثلا توی افسردگی هم هست علاوه بر اینکه در اسکیزوفرنی و شخصیت پارانوئید هست. منتها شدتهاشون و اینکه اصلا نسبت به چه چیزی بدگمان هستند، در بیماریهای مختلف فرق داره. افراد اسکیزوفرنی دوپامین مغزشون بالاست و نوعی از اسکیزوفرنی ها مبتلا به شک هستند ولی از این نمیشه نتیجه گرفت که پس همه ی افراد دارای شک دوپامین مغزشونم بالاست. چون همونطور که گفتم توی افسردگی هم شک هست ولی لزوما دوپامین مغزش بالا نیست . مگه اینکه یه افسرده به اسکیزوفرنی هم مبتلا باشه !

Dehla
25-01-2011, 23:47
عدم اعتماد یه حس منفیه که اولش با شک وتردید شروع میشه. بعضی وقتا آدما به خاطر بی توجهی یا بی اهمیت قرار گرفتن توسط اطرافیان اینطوری میشن.در مورد اینکه میترسی دردودل کنی بگم که زیادم بد نیست چون لزومی نداره آدم همه حرفاشو به دیگران بگه. این خودش باعث راز دار بودنت میشه ولی اگه میدونی با گفتنش بهت کمک میشه حتما به آدم با صلاحیت بگو.بهتره با این حس بد بینی نسبت به خانوادت مبارزه کنی چون اصلا خوب نیست. اینم بگم که دنبال راهکار نباش که یکی بهت پیشنهاد کنه . فکر و اراده خودت بهترین راهکاره:20:
در ضمن بهتره خودت و تواناییهاتو به اطرافیانت نشون بدی تا اگه فکر نه چندان خوبی هم در موردت میکنن رفع بشه......تو میتونیییییییییییییی

iranch
28-01-2011, 17:48
من فکر می کنم شما وسواس فکری داری .راجع به این اختلال می تونی سرچ کنی ببینی که اینطور هست یا نه.;)
بله خودم هم شک کردم وسواس عملی ندارم که شیر گاز رو 10 بار چک کنم اما وسواس فکری دارم
آیا وسواس فکری قابل درمان هست؟ یا قرص هایی که میدهند جنبه تسکینی و آرام بخشی دارد؟

meisam317
28-01-2011, 21:19
لطفا دوستا درباره مشکل منم توضیح بدن . پست بالا رو بخونین

من همش فکر های ازار دهنده سراغم میاد یعنی همیشه فک میکنم که مشکل و بلایی سرم میاد .

siamakdadashi
28-01-2011, 21:38
دوست من اولا کلردیازپوکساید فقط ضد اضطراب هست.و در ترک اعتیاد به الکل هم بکار میره.آخه تری فلوئوپرازین هم برای روانپریشی اسکیزوفرنی بکار میره.
شما را به خدا الکی به روانپزشک مراجعه نکنید.بیش از 90 درصد مشکلات روانی رو روانشناس باید حل کنه نه داروی روانپزشک.
نمیشه پارانویید گفت.
البته یه جورایی از پارانویید میشه به حساب آورد اما اختلال شخصیت و وسواس و یه کمی هم پارانویید میشه اسمشو گذاشت.
اینکه میگی میترسی از خودت مدرک به جا بذاری اینم یه نوع وسواس هست.پس فورا نریم سراغ پارانویید.

ascension
30-01-2011, 21:41
بله خودم هم شک کردم وسواس عملی ندارم که شیر گاز رو 10 بار چک کنم اما وسواس فکری دارم
آیا وسواس فکری قابل درمان هست؟ یا قرص هایی که میدهند جنبه تسکینی و آرام بخشی دارد؟




روانشناسان برای درمان وسواس فکری معمولا از [SIZE="3"]روش آموزش عادت دهی استفاده می کنند (در روش اموزش عادت دهی ،درمانگر می کوشد تا بیمار افکار وسواسی خود را بصورت مکرر به یاد اورد و انتظار دارد که مواجهه ی گسترده با چنین افکاری بتواند معنای تهدید امیز انها را از بین ببرد ،اضطراب را کاهش دهد و افکار وسواسی کمتری را به جریان اندازد.)
در زمینه ی دارو درمانی این اختلال ،تحقیقات نشان داده است که مصرف داروهای ضد افسردگی ، (بخصوص کلومی پرامین و فلواوکستین) (در خلال 8 هفته مصرف) می تواند 40 تا 50 درصد این اختلال را در فرد کاهش دهد. بنابرین دارودرمانگری بتنهایی نمی تواند همه ی نشانه های بیماری را از بین ببرد.و پاره ای از نشانه ها بطور مزمن در فرد باقی می ماندو در اغلب موارد چند هفته پس از قطع مصرف دارو فرد با بازگشت بیماری مواجه میشود.
نتیجه گیری کلی:ازانجا که بیماران وسواسی دارای مشکلات دیگری نیز هستندباید بعد از بررسی عمقی چهارچوب اسیب شناختی بیمار،با اتخاذ شیوه های پیچیده به درمانگریهای همزمان و یا مکمل اقدام کرد.



منبع: کتاب روانشناسی مرضی تحولی /از کودکی تا بزرگسالی ،جلد اول،تالیف [SIZE="4"]مرحوم دکتر پریرخ دادستان