PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : نخستين نشست تخصصي آسيب شناسي ترانه معاصر



N I M A
18-05-2006, 01:21
سلام دوستان
چهارشنبه يعني ديروز دعوت بودم به اولين نشست مثلا تخصصي آسيب شناسي ترانه معاصر و بي ربط ندانستم كه اين موضوع رو اينجا هم مطرح كنم و خلاصه اي از صحبتها و كم و كيفهاي اين همايش رو بگم .
اين نشست به اصطلاح تخصصي هم مثه امثالهم ميگن مفيد بوده ! ( البته شما به دل نگيريد;) )
صحبتها رو ابتدا رئيس مركز موسيقي جناب آقاي دكتر همافر شروع كرد و به نكات زيادي پرداخت از جمله اينكه حسابي محاكمه كرد خواننده هاي امروزي و شعرا رو كه چرا اينقدر شعرها و آهنگها احساسي و شخصي و عاشقانه شده و چرا ما كه دم از موسيقي پاپ يا همون مردمي ميزنيم هيچ نشانه اي از جامعه امروز مردم در شعرهامون نداريم.
شعرها اغلب تكراري و شبيه به هم شده و موضوع كشيده شده به سمت و سوي مسائل شخصي دو طرف كه اين موضوع بر ميگرده به عشق زميني ! ( البته نمي دونم منظورش از حرف چي بود شايد جنسش خوب بوده!)
بعد يه اشاره اي هم به اين داشت كه چرا شعر هاي فاخر و وطني سرائيده نميشه ( اينجا بگم كه خيلي سفت و سخت گفتند چرا از خوشحالي مردم در دوم خرداد گفته نميشه ، اينطور كه معلومه موضوع سياسي هم داره ميشه!) و كلي انتقاد كردند ايشون...
خلاصه بعد از ايشون آقاي لطفي و ديگر اساتيد با سواد شوراي موسيقي چند كلمه پيرامون صحبتهاي ايشون حرف زدند و به پند و اندرز پرداختند.
اما ، اما ، و اما ديگه يواش يواش دلهاي پر شروع به تپش با سرعت 200 تا در دقيقه كردند!! يكي مثه آقاي "رها شايان" ، "ايمان شاهي" ، "دكتر افشين سياهپوش" "مهرداد بابائي" و ...
ديگه اين چند نفر طاقت نياوردند و ابتدا آقاي ايمان شاهي بلند شدن و اعتراضات خودشون رو از راندمان كاري و ديگر مشكلات شوراي موسيقي كه در واقع مشكل همه ي شعرا و خواننده ها هست صحبت كردند اونم به صورت خيلي محترمانه ! (البته اگر بشه گفت!)
بعد از ايشان جناب آقاي "رها شايان" كه اين روزها درگير گرفتن مجوز كاست جديدش بود و نتونست اين كار رو انجام بده و قبل از همايش هم شمشير را از رو بسته بودند بلند شدند ! چشمتون روز بد نبينه ايشون كه سنگ تمام گذاشتن تا حدي كه جا كليدي محترمشان ( كه يه عروسك خر بود) از جا در اومد از بس ايشون بالا و پائين رفتند .. يه سري نكاتي رو گفتن كه آقاي دكتر همافر مجبور شدن وسط حرفشون بپرند و كار به قهر كردن و ترك جلسه از طرف شايان كشيده شد.
دوستان ديگر هم همه از دم شاكي بودند (يكيش خود من كه پدرم سر گرفتن مجوز شعرهاي مهرداد بابائي در اومده) .. تك تك حرف زدن تا اينكه آقاي دكتر همافر و الباقي دوستانشون وقتي ديدن اوضاع نا ميزونه پيچوندن و گفتن ساعت 7 اينجا كنسرت هست و بايد تعطيل كنيم .
ديگه بيشتر از اين سرتون رو درد نمي آرم ... خودتون قضاوت و بحث كنيد!
جلسه ي پر محتوا و مفيدي بود نه ؟!!!