مشاهده نسخه کامل
: سبک های نقاشی
سلام
توی تاپیک قرار هست سبک های مختلف نقاشی را معرفی کنیم و بعد نمونه های اون سبک از نقاشی را توی پست های بعدیش بذاریم .
ممنون می شوم اگه همکاری کنید
1- رئالیسم ( پست 2 تا 8)(پست 96)
2- امپرسیونیسم ( پست 9 تا 22)
3- پست-امپرسیونیسم ( پست 23 تا 25)
4- نئوامپرسیونیسم ( پست 26 تا 29 )
5- اکسپرسیونیسم ( پست 30 تا 36 )
6- اکپرسیونیسم انتزاعی ( پست 37 تا 43)
7- کوبیسم ( پست 44 تا 48)
8- فوتوریسم ( پست 49 تا 52)
9- ورتیسیسم ( پست 53 تا 56)
10- رومانتیسیسم ( پست 57 تا 60)
11- پرسیژنیسم ( پست 61تا 63)
12- مینیمالیسم ( پست 64 تا 66)
13- سورئالیسم ( پست 67 تا 73)
14- گرافيتي ( پست 74 تا 75)
15- آپ آرت ( پست 76 تا 79)
16- باربيزون ( پست 80 تا 82)
17- فتورئاليسم ( پست 83 تا 84)
18- توناليسم (پست 85 تا 86)
19- باروك (پست 87 تا 95)
20- استاکیسم (پست 97 تا 98)
21- آبستره ( پست 99 تا 103 )
22- كنستراكتيويسم ( پست 104 تا 105 )
23- روکوکو ( پست 108 تا 110 ) ( پست 113 )
24- Mysore ( پست 111 تا 112 )
25- مینیاتور ایرانی ( پست 114 تا 116 )
26- مینیاتور عثمانی ( پست 117 تا 118)
رئالیسم به صورت جامع و کلی به مفهوم حقیقت، واقعیت و وجود مسلم، و نیز نفی تخیلات و امور ناممکن و غیر عملی است. رئالیسم در هنرهای تصویری و ادبیات٬ نمایش چیزها به شکلی است که در زندگی روزانه هستند٬ بدون هرگونه آرایش یا تعبیر افزون. در این شیوه از نقاشی درآن هنرمندبایددرنمایش طبیعت (طبیعت بدون انسان وبا انسان) ازهرگونه احساساتی گری خودداری کند .
در هنر نقاشی، رئالیسم به معنای نمایش اشیا و موضوعات به صورت طبیعی است، به گونه ای که نقاش تخیل و ابتکار عمل خود را در نحوه پیاده کردن آن موضوع دخالت ندهد و هر موضوع به همان گونه که در دنیای خارج دیده می شود در نقاشی به نمایش در می آید. این سبک نقاشی در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه رواج پیدا کرد. در حقیقت به عنوان شاخه ای فرعی از سبک رومانتی سیزم (Romanticism) بود که با این ایده که می خواست نمایش دقیقی از زندگی روزمره را نمایش دهد از آن جدا شده و خود به یک سبک (Movement) در هنر نقاشی بدل شد.
از نقاشان دوره ی اول این سبک می توان به نقاشان فرانسوی:Jean-Baptiste-Camille Corot (از ۱۷۹۶ تا 1875) و Jean Francois Millet (از ۱۸۲۴تا 1875) اشاره کرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] gli_Schiavoni.jpg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 1845-Z000SYFI.jpg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]'s_Studio_Young_Woman_with_a_Mandolin.jp g
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سبک رئال به نظرم از زیباترین سبکها هست و نقاشی های اقای ملکی هم حرف نداره . خیلی دوستشون دارم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رئالیسم یا واقع گرایی، شیوه ای است که در آن هنرمند باید در نمایش طبیعت( طبیعت بدونِ انسان و با انسان) از هرگونه "احساساتی گری" خودداری کند. اما منظور ما از رئالیسم، در اینجا شیوه ی هنری ای است که از حوالی سال 1840 به بعد در اروپا و دیگر نقاط جهان متداول شد.مدت زیادی از میانه ی قرن نوزدهم نگذشته بود که شارل بودلر شاعر و هنرشناس فرانسوی، در سال 1846 نقاشیهایی را می ستود که بتواند"خاصیت قهرمانی زندگی معاصر" را به وصف درآورد. در آن زمان تنها یک نقاش وجود داشت که برآوردن این "نیازمندی" را اساس ایمان هنری خود قرار دهد. و او کسی نبود جز گوستاوکوربه که در بخش قبل از او نام برده شد. کوربه که به پرورش روستایی خود می بالید و در سیاست از سوسیالیست ها طرفداری می کرد، هنر خود را در سالهای میان 50-1840 به شیوه ی نوباروک رمانتیک آغاز کرد، لیکن در سال 1848 در زیر فشار طغیانهای انقلابی که سراسر اروپا را فرا گرفته بود، کوربه به این عقیده در آمد: تاکیدی که مکتب رومانتیسم بر اهمیت احساس و تخیل می گذاشت صرفا دستاویزی بود برای فرار از واقعیتهای زمان و او اعتقاد به این امر پیدا کرد که هنرمند نباید تنها به تجربه ی شخصی و بی واسطه ی خود تکیه کند و می گفت: من نمی توانم فرشته ای را تصویر کنم، زیرا هرگز آن را به چشم ندیده ام!
هنگامی که کوربه پرده ی "سنگ شکنان" را به معرض نمایش گذاشت، نخستین اثری بود که واقعگرایی برنامه ریزی شده ی او را به طور کامل در بر داشت.
وی دو مرد را که بر جاده ای کار می کردند دیده بود و آنها را سرمشق نقاشی اش قرار داده بود.
کوربه آنها را به اندازه ی طبیعی، با هیکلی جسیم و حالتی کاملا عادی، بدون هیچ گونه نشانی از بارقه ی رنج یا حساسیت بارز نقاشی کرد. در سالهای 1855 که نمایشگاه های نقاشی پاریس در انحصار آثار انگر و دلاکروا بود کوربه با تشکیل دادن نمایشگاه خصوصی آثار خود را به همراه "بیانیه ی واقعگرایی" خود عرضه کرد.موضوعات او بیشتر شکارچیان، دهقانان، کارگران و ... بودند. به بیان او دنیای نقاشی دارای"قوانینی طبیعی" است و نخستین وظیفه ی هر نقاش این است که به پرده نقاشیش وفادار بماند نه نسبت به دنیای خارج وهمینجاست که طرز فکر"هنر برای هنر" که بعدها در اروپا رواج یافت بنیان می یابد. کوربه در نقاشی های خود از هرگونه پیرایه بندی و اغراق احساساتی خودداری می کرد، تا آنجا که معمولا کارهای او را زشت و ناهنجار و غیر هنری به شمار می آوردند.
از رئالیست های دیگر"انوره دومیه" است که در طی حکومت ناپلئون سوم برای نشریات انتقادی- فکاهی کاریکاتور تهیه می کرد. دومیه در کارهایش از هرگونه آب و تاب دادن موضوع خودداری می کرد و واقعیات اجتماعی هرچند تلخ و وحشیانه را به تصویر می کشید.
رئالیسم در کلیت خود، اصلاحی در تاریخ هنر است که به بازنمایی واقعیتِ مورد تجربه ی انسانها در زمان و مکان معین اشاره دارد. در این تعریفِ عام، رئالیسم مفهومی متضاد با آرمانگرایی، انتزاعگرایی، چکیده نگاری و رمانتیسم است و از این رو با معنای ناتورالیسم(naturalism)، مترادف انگاشته می شود. از جنبه ی صوری، رئالیسم به این دلیل با ناتورالیسم متمایز است که بر "عام در خاص" تاکید می کند( ناتورالیسم صرفا " خاص" را چون اساس واقعیت ارائه می کند) از نظر محتوی نیز رئالیسم با ناتورالیسم متفاوت است، زیرا لزوما به اثباتگرایی و فلسفه ی طبیعتگرانه درباره ی زندگی نمی پردازد. گاه واقع گرایی را در معنای "واقع نمایی" بکار می برند. که در این صورت مفهومی متضاد با کژنمایی است. برخی نیز شبیه سازی واقعیت را "واقعگرایی بصری" می نامند. و آن را از واقعگرایی مفهومی جدا میکنند.
رئالیسم به مثابه یک روش هنری، قابل تعمیم به بسیاری از آثار هنری – صرف نظر از سبک یا اسلوب معین - است. رئالیسم را در آثاری می توان شناخت که هنرمند از سطح ظواهر عینی فراتر رفته، حقایقی از روابط گوناگون و پویای انسانها با یکدیگر و با محیطشان را بیان می کند و به طور کلی با مسئله ی "انسان چیست و چه می تواند بشود" درگیر می شود. نقاشانی چون رامبراند، گویا، وانگوگ، پیکاسو، لژه و بسیاری از هنرمندان دیگر، آثاری واقع گرایانه آفریده اند. در برخی از این آثار روشهای کژنمایی، انتزاع و چکیده نگاری به کار رفته است.رئالیسم چون یک آموزه یا نظریه ی هدفمند، در میانه ی سده ی نوزدهم، واکنشی در برابر خصلت آرمانی کلاسی سیسم و خصلت ذهنی و تلقینی رمانتیسم بود. واقعگرایی سده ی نوزدهم بر تفسیر همه جانبه ی زندگی اجتماعی و تجسم دقیق سیمای زمانه تاکید می کرد.(از نظریه پردازان اصلی آن، شانفلُری و دورانتی بودند).ادامه ی جنبش رئالیسم سده ی نوزدهم به دو جریان امپرسیونیسم و ناتورالیسم – به خصوص در ادبیات – انجامید(واقعگرایی اجتماعی، رئالیسم سوسیالیست، واقعگرایی نو)
دریافتگری یا امپرسیونیسم شیوه هنری گروه بزرگی از نگارگران آزاداندیش و نوآور فرانسه در نیمه دوم سده نوزدهم بود که بزودی جهانگیر شد. این شیوه مبتنی است بر نشان دادن دریافت و برداشت مستقیم هنرمند از دیدههای زودگذر با به کار بردن لخته رنگهای تجزیه شده و تابناک برای نمایش لرزشهای نور خورشید. در این روش اصول مکتبی طراحی دقیق و سایه روشن کاری و ژرفانمایی (پرسپکتیو) فنی و ترکیب بندی متعادل و معمارانه رعایت نمیشود.
شیوه دریافتگری به عنوان انجمنی خصوصی از سوی گروهی از هنرمندان ساکن پاریس آغاز شد و این انجمن در سال۱۸۷۴ به نمایش همگانی آثار خود پرداخت. نام این جنبش از نام یک نقاشی از کلود مونه به نام دریافتی از طلوع آفتاب (به فرانسوی: Impression, soleil levant) گرفته شدهاست. نام امپرسیونیسم را نقادی به نام لویی لِروی در یک نقد هجوآمیز ساخت. دریافتگری همچنین نام نهضتی در موسیقی است.
در این سبک نقاشان از ضربات «شکسته» و کوتاه قلم مو اغشته به رنگهای خالص و نامخلوط به جای ترکیبهای ظریف رنگها استفاده میکنند. مثلا، به جای ترکیب رنگهای ابی و زرد برای تولید سبز انها دو رنگ ابی و زرد را مخلوط نشده بروی بوم قرار میدهند تا رنگها «حس» رنگ سبز را در نظر بیننده به وجود بیاورد. انها در نقاشی صحنههای زندگی مدرن در عوض جزئیات، تأثیرات کلی واضح را نشان میدهند.
هنرمندان مطرح
ژرژ سورا
کلود مونه
پیر آگوست رنوار
آلفرد سیسلی
کامی پیسارو
ادگار دگا
پل سزان
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] g/180px-Pierre-Auguste_Renoir%2C_La_loge_%28The_Theater_Box%29.jp g
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مقدمه
یکی از سبکهای هنری در تاریخ هنر، سبک امپرسیونیسم (1) (دریافتگری) است. این اصطلاح برای نخستین بار از عنوان نقاشی کلود مونه (2) با عنوان «دریافت (امپرسیون) طلوع خورشید» اقتباس شد و همچون بسیاری از نامگذاریها، به منظور هجو و استهزا آثار هنری مونه، به این اثر او اطلاق شد. اما پس از وی، به تدریج این عنوان به سبکی خاص اطلاق شد که ویژگیهایی را در خلق اثر هنری مورد لحاظ قرار میداد. در ابتدا در سال 1874 م.، عدهای از نقاشان فرانسوی که مونه، سزان، دگا، رنوار و سیسلی از این دسته به شمار میآیند، نقاشیهای خود را عرضه کردند و به عنوان سردمداران این سبک مطرح شدند. سپس به تدریج عدهای دیگر از هنرمندان همچون ادوارد مانه، پیسارو و بازیل به این سبک پیوستند، به طوری که هنرمندان بزرگی که تعدادی از آنان، بعدها از بنیانگذاران سایر سبکهای بزرگ هنری بودند به این جریان هنری پیوستند؛ افرادی همچون گوگن، وان گوگ، کاندینسکی، هنری ماتیس، مونش و پیکاسو از این دسته هنرمندان هستند که هر یک از آنان، خود به وجودآورنده دیگر سبکهای هنری در تاریخ هنر تلقی میشوند. گوگن پس از این دوره، به سوی هنر بدوی گرایش یافت یا فردی همچون پل سزان و پیکاسو به سوی کوبیسم گرایش یافتند و یا وان گوگ، اکسپرسیونیسم و هنری ماتیس، فوویسم را بنا نهادند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دریافت (امپرسیون) طلوع خورشید - کلود مونه
Impression, Sunrise (Impression, soleil levant) - Claude Monet
نکته جالب توجه این است که بسیاری از این بزرگان، پیش از تأسیس سبکی جدید، تحت تأثیر امپرسیونیسم بودند و شاید به سبب ویژگیهای این سبک و یا به خاطر این که چیزی در این سبک نیافتند به سوی سبک جدید گرایش پیدا نمودند.
هنرمندان امپرسیونیست در این دوران بر خلاف هنرمندان گذشته، نقاشی خود را در محیطهای کارگاهی و بسته انجام نمیدادند و برای خلق اثر هنری به فضای آزاد، در کنار رودخانهها، جنگلها، محیطهای طبیعی و یا کافهها و مکانهای عمومی میرفتند و به نقاشی میپرداختند، امری که پیش از آن بیسابقه بود. موضوع نقاشیها برگرفته از طبیعت و شواهد اطرافشان بود، (3) به گونهای که استفاده از میزان نور و چگونگی صحنههای طبیعی، تفاوت تابش نور و در حالتهای متفاوت روز به چه صورتی باشد، یکی از مهمترین ویژگیهای سبک امپرسیونیسم به شمار میرفت. هنرمندان این سبک به دنبال ترسیم تصاویر لغزان و گذرای طبیعت بودند، تصاویری که به طور پایدار و ثابت در طبیعت به چشم نمیخورد و با ارتعاشات لغزان نور، به ادراک و حس بینننده تیزبین امپرسیونیسم میآمد و خیلی زود هم زوال مییافت. (4)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شب پر ستاره - ونسان ون گوگ
The Starry Night - Vincent van Gogh
تأثیر سبکهای پیشین بر امپرسیونیسم
سبک امپرسیونیسم، بعد از دو سبک رمانتیسم و رئالیسم شکل گرفت، دو جریانی که یکی بر بیان احساسات، عواطف و تخیلات هنرمند در آثار هنری تأکید داشت و دیگری بر بیان واقعیت صرف و آنچه در پیرامون ما هست، تأکید مینمود. هنرمندان امپرسیونیست به هر دو سبک یادشده توجه داشتند و مولفههای هنری موجود در آن سبکها را در آثار خویش استفاده مینمودند. امپرسیونیستها از طرفی به توصیف و ترسیم عالم واقعیت میپرداختند و از طرف دیگر واقعیت را آن چنان که هست، ترسیم نمینمودند. آثار خود را در لحظه خاص و تحت شرایط ویژهای به تصویر میکشیدند، و از آن جا که واقعیت را ترسیم مینمودند، در حقیقت همچون رئالیستها به سوی عالم خارج متوجه میشدند، اما چون در انتخاب عالم خارج گزینش مینمودند و عالم واقعیت را در لحظهای خاص و با زمان و یا نورپردازی خاص ارائه مینمودند، از این رو به سوبژکتیویسم و عالم درونی هنرمند رمانتیسم نزدیک میشدند. هنرمندان امپرسیونیسم به تعبیر دیگر به مثابه روانشناسان معتقدند که واقعیت همان احساس ماست و بر احساسات ما استوار است. به گونهای که باید دید که عالم واقعیت در هر آن و لحظه و در شرایط جوی و نورپردازی خاص چگونه خود را به ما عرضه میکند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خواندن - بریس موریسیت
Reading - Berthe Morisiot
ویژگیهای سبک امپرسیونیسم
به تعبیر برخی از مورخان، هنر افرادی همچون ادوارد مانه و دیگر طرفداران امپرسیونیست، در واقع با به کار گرفتن سبک و شیوه خود در عرصه هنر، گویا این پرسش را مطرح نمودند که آیا آنچه را ما میبینیم، به این که چگونه آن را میبینیم، بستگی دارد؟ در واقع امپرسیونیستها همانند رمانتیستهای پیش از خود، با دلدادگی به احساسات و عواطف درونی، تنها به حکایتگری و توصیف منفعلانه عالم خارج بسنده ننمودند، بلکه عالم خارج و واقعیت را از منظر و نگاه هنرمند و دریافت او از عالم واقع ترسیم کردند به طوری که به تعبیر گاردنر، امپرسیونیستها به یک معنا نوعی «امپرسیونیسم ناتورالیستی» را مطرح کردند؛ با این استثنا که این بار هنرمند سوبژکتیویست در درک خود از عالم خارج، به حس بصری بیش از ادراکات و تخیلاتش، تکیه میکند. (5)
سبک امپرسیونیسم در قرن 19، آغاز حرکتی به سوی سوبژکتیویسم بود که هر چه به سوی جلوتر پیش میرویم و به قرن 20 نزدیک میشویم، به سوی هنر انتزاعی و نارئالیستی پیش میرود؛ به گونهای که هنرمند در خلق اثر هنری، به سمت ترسیم عالم درون و جهان خویشتن میرود و از عالم عینیت فاصله میگیرد و این فاصله را به جهت بها دادن به ابداع، نوآوری و خلاقیت میپذیرد.
نگاهی به سبکهای هنری قرن بیستم، به ویژه پس از سبک فوویسم، تأیید این امر است که با وجود آن که امپرسیونیسم در آغاز با وفاداری به عالم رئالیسم آغاز شد، اما به تدریج به سبکهایی همچون هنر انتزاعی، اکسپرسیونیسم انتزاعی، و هنر مفهومی منتهی شد، که ردپای فضای درونی هنرمندان وفادار به این سبکها، بیش از ردپای عالم واقعیت احساس میگردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
غروب در آیوری - آرماند گیلومین
Sunset at Ivry (Soleil couchant à Ivry) -Armand Guillaumin
یکی از ویژگیهای مورد توجه امپرسیونیستها در نقاشی و مجسمهسازی، به کارگیری نور و ترسیم عالم خارج در لحظههای آنی است. در واقع، گاهی اگر یک منظره، رودخانه و یا هر صحنه طبیعی در تاریکی شب یا ابتدای روز و یا در زمان تابش نیمروزی خورشید دیده شود، به نظر میرسد که تصویر یکسانی از آنان حاصل نمیگردد و حتی شاید تصور شود که تصاویر این منظرهها متفاوت هستند. بدیهی است که گاهی یک صحنه طبیعی در هنگام تابش نور شدید، ویژگیهایی را مییابد که منحصر به فرد است و اثر با آن ویژگی، نمای خاصی را مییابد.
از این رو، هنرمندان امپرسیونیست در آثار خود از نورپردازی استفاده میکردند و با استفاده از رنگهای روشن، این روشنایی حاصل از نور را به خدمت میگرفتند. آنان ضربات سریع قلممو و رنگهای روشن را مورد استفاده قرار میدادند و رنگهایی همچون خاکستری، سیاه و قهوهای را از طیف رنگها خارج نموده و از رنگهای زرد، سبزآبی، قرمز و نیلی استفاده مینمودند، به گونهای که استفاده از این رنگهای روشن و تلالو یافته در نور خورشید، فضای خاص، با نشاط و شاد را در آثار آنان دامن زده است.
امپرسیونیستها میکوشیدند در ترسیم مناظر طبیعی، آن لحظههایی را که شرایط جوی و نور خورشید حالت خاصی را به طبیعت میدهد به نمایش گذارند و همچون عکاسی که ممکن است، ساعتها به انتظار بنشیند تا لحظه طلوع خورشید را صید کند، در انتظار لحظههای نابی بودند تا بتوانند مناظر را در نور خاصی به تصویر کشند. استفاده از نور در آثار آنان امری تفکیکناپذیر است و ادوارد مانه میگفت که بازیگر اصلی در نقاشی نور است، و هنرمند تصاویر را در دریایی از نور و هوا به مخاطبان و بینندگان خود القا مینماید، به طوری که آنچه نور بر ما آشکار میسازد جنبهای تنها تصادفی و لحظهای پیدا میکند. (6) با وجود بازنمایی و واقعگرایی در آثار امپرسیونیستها، ضبط فوری و آنی ارتعاشات حاصل از نور در طبیعت، در آثار آنان به چشم میخورد. در این باب گفته شده است که کار امپرسیونیستها ثبت تحریک عصب بینایی حاصل از نور است. (7)
لذا میتوان گفت که مهمترین ویژگیهای سبک امپرسیونیسم عبارت است از:
1- دریافت آنی و مستقیم از طبیعت که احساس برانگیز باشد؛
2- الگوی لحظهای نور و بازی نور خورشید؛
3- ادراک مستقیم بصری و تحریک بصری به وسیله نور؛
4- تصویر عالم واقعیت بر اساس گزینش و نگرش به آن، از منظر انسانی؛
5- طرد رنگهای تیره و استفاده از رنگهای روشن؛
6- ثبت عالم واقعیت در لحظهای گذرا، آنی و ناپایدار؛ و
7- تأثیرگذاری، گزینشگری و حضور هنرمند در ترسیم عالم واقعیت (در رئالیسم کوربه، هنرمند آنچه را وجود دارد، تصویر میکند اما در رئالیسم امپرسیونیسم، هنرمند آنچه را که در یک لحظه خاص از واقعیت احساس میکند و یا به تعبیری آن را مییابد، به تصویر میکشد).
هنرمندان امپرسیونیسم علاوه بر خلق اثر هنری در عرصه نقاشی، در حوزه مجسمهسازی نیز به فعالیت پرداختند، هنرمندانی همچون رودن پیکرهساز، کلودل و روسو و یا هنرمندان نقاش ـ پیکرهسازی همچون دگا و رنوار ویژگیهای هنری امپرسیونیستی را در عرصه مجسمهسازی نیز به کار بستند. رودن که مهمترین مجسمهساز امپرسیونیست تلقی میگردد، تنها در بخشی از آثار خود بر اساس این سبک کار نموده است و ویژگیهای امپرسیونیستی همچون سایه ـ روشن، سرعت عمل، حرکت و استفاده دقیق از لحظات آنی و گذرا را در مجسمههای خود به نمایش گذارده است.
پانوشتها
1. Impressionism
2. Claude Monet
3. پرویز مرزبان، خلاصه تاریخ هنر، ص 211.
4. کلود ریچارد، سبکهای هنری از امپرسیونیسم تا اینترنت، ترجمه نصرالله تسلیمی، انتشارات حکایت قلم نوین، تهران، س 83، ص 8.
5. گاردنر، هنر در گذر زمان، ص 592.
6. همان، ص 593.
7. همان، ص 592.
برگرفته از : firooze.com/article-fa-412.html
ذکر این نکته لازمه که در بین سبک های جدید نقاشی این سبک با بیشترین استقبال توی ایران رو به رو شده
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سیب زمینی خور ها / The Potato Eaters
completed in 1885
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسکچ این کار:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
والپیپر :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید******************
شب پر ستاره / The Starry Night
completed in 1885
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسکچ این کار:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
والپیپر:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نظر شخصی بنده این سبک کاملا مناسب رسم گل و گیه می باشد و اثار اقای خرمی نژاد را هم در این سبک بسی دوست دارم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پس از امپرسيونيسم يا «پست امپرسيونيسم» را «ادراك گرايي الحاقي » هم خوانده اند. گروهي از نقاشان امپرسيونيست كوشيدند كه مرزهاي تازه اي را در هنر نقاشي به وجود آورند. ليكن اين كوشش، كوشش جمعي و براي هدفي خاص نبود. بدين جهت مكتب پست امپرسيونيسم را مرحله اي الحاقي از همان تحول امپرسيونيست ها تلقي مي كنند. ژرژ سورا، با شيوه «ديويز يونيزم» يا نقطه پردازي ، جنبه هاي علمي و فيزيك رنگ را وارد عالم نقاشي كرد. ون گوك ، گرايش هاي اكسپرسيونيستي را درآثارش نشان داد و با قلم زني هاي ديوانه وارش برسطح بوم، بيانگر جنون و عصيان عصر خويش شد.
معروفترین هنرمندان این سبک پل سزان، ونسان ونگوگ و پل گوگن بوده اند
خصوصيات مكتب پست امپرسيونيسم:
الف : پيروان اين مكتب درصدد پيشبرد انقلاب مانه و ادامه سبك امپرسيونيسم بودند.
ب : همانند نقاشان امپرسيونيست همچنان تجربيات معطوف به رنگ و نور را درآثارشان ادامه دادند.
ج : از لحاظ شيوه هاي بيان در نقاشي ، هريك از هنرمندان اين مكتب، روش خاص (سبك ) خود را درآثارشان ارائه دادند. گروهي برساختار و سازماندهي عوامل متشكله آثار خويش تأكيد داشته وبه هندسه اثر ومسائل مربوط به قوانين رياضي وتعادل و تناسب ونظم و هماهنگي سطوح و فرمها مي پرداختند وگروهي ديگر هم بدون اعتنا به طراحي و ساختمان فرمها، آزادانه تجربيات رنگيني را مي آفريدند.
د. هنرمندان اين مكتب پايه گذار مكاتب نقاشي فوويسم، كلاسيك نو، كوبيسم، سمبليسم و آبستره شدند.
چون انچنان فرقی با هم ندارند و شاید تشخیصشون سخت باشه و در حقیقت در راستای همون سبک امپرسیونیسم هستند ، در همین مرحله یک تعریف خلاصه ازش عنوان کردیم که نمونه کارها در کنار هم قرار بگیره
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] pg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نودریافتگری یا نئوامپرسیونیسم (به انگلیسی: Neo-Impressionism) جنبشی در نقاشی فرانسوی بود که هم ادامه دهندهٔ دریافتگری (امپرسیونیسم) بود هم واکنشی در برابر آن.
نودریافتگری مانند دریافتگری دلمشغول بازنمایی رنگ و نور بود، ولی بر خلاف دریافتگری میکوشید که آن را بر مبانی علمی استوار کند. اساس نظریهٔ نودریافتگری، دیویزیونیسم و تکنیک مرتبط با آن نقطه چینی (پوانتیلیسم) بود. یعنی نقطههای مجزا با رنگهای خالص را به گونهای در نقاشی به کار برده می شوند که در صورت دیده شدن از فاصلهٔ مناسب، حداکثر شفافیت و درخشش را به دست دهند. در چنین نقاشیهایی نقطه ها هم اندازهاند و به گونهای انتخاب می شوند که با مقیاس تابلو هماهنگی داشته باشند. هنرمندان اين مكتب با استفاده از اين ديدگاه علمي، قصد نمايش ذرات بنيادين (نور و رنگ) را در آثار تجسمي خود داشته اند.
نودریافتگری عمر چندانی نداشت و هنرمندان مطرح ان عبارتند از :
ژرژ سورا
جرج لمن
ويلي فينچ
پل سيگناك
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوب همون طور كه گفتيم اين جنبش زياد طول نمي كشه و هنرمندان زيادي توي ان زمينه كار نكردند . براي همين پيدا كردن مجموعه كار سخت بود و استثنائا چند تا اثر برجسته از هنرمندهاي مختلف را كنار هم مي گذاريم.
اما گمونم تفاوت ها واضح بيان شد پست - امپرسيونيسم ( خيلي زياد شبيه اكسپرسيونيسم ) همون امپرسيونيسم با رنگ ها تندتر و خط هاي اريبتر هست و نئو امپرسيونيسم همون امپرسيونيسم اما به صورت نقطه نقطه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اکسپرسیونیسم یا هیجاننمایی شیوهای نوین از بیان تجسمی است که در آن هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگهای تند و اشکال کَجوَش (معوج) و خطوط زمخت بهره میگیرد.
مرجع به وجود امدن سبك اكسپرسيونيسم در حقيقت سبك پست -امپرسيونيسم ونگوك بوده است .
هنرمندان مطرح :
کوکوشکا
امیل نولده
کرشنر
جیمز انسور
ادوارد مونک
ژرژ روئو
کته اشمیت کلویتز
این هنرمندان برای رسیدن به اهداف خود رنگهای تند و تشویش انگیز، و ضربات مکرر و هیجان زدهٔ قلم مو، و شکلهای اعوجاج یافته و خارج از چارچوب را با ژرفا نمایی به دور از قرار و سامان ایجاد میکردند و هرآنچه آرامش بخش و چشم نواز و متعادل بود از صحنهٔ کار خود بیرون میگذاشتند. آنها براي بيان كردن احساساستشون بدن انسان را به صورت اغراق اميز و تحريف شده اي ترسيم مي كنند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اينم اكسپرسيونيسم ايراني
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اينو نوشتند در توضيحاتش امپرسيونيسم اما من هر چي نگاش مي كنم به نظرم اكسپرسيونيسم است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقاشي اکسپرسيونيستي و گرايش فلسفي نهان پشت آن ، صرفاً به مکتب نقاشي آلماني سده ي بيستم که با همين نام شهرت دارد ، محدود نمي شود . اکسپرسيونيسم عميقاً در تاريخ نژاد شمالي ريشه دارد و بسيار متاثر از گرايشاتي است که معمولاً به عنوان رمانتيک از آنها ياد مي شود . بدين مفهوم آثار نقاشي اکسپرسيونيستي فراواني در طول تمامي دوره هاي تاريخي و در کشورهاي مختلف وجود داشته است . اما اکسپرسيونيسم به عنوان توصيفي سبک پردازانه از هنر مدرن ، معمولاً براي توصيف جنبش هاي هنري مشخصي در آلمان بين سال هاي 1905 تا دهه ي 1920 اطلاق مي شود و به دو گروه عمده تقسيم مي گردد : گروه « پل » که ويژگي کاملاً آلماني داشت و در سال 1905 در شهر درسدن شکل گرفت و ديگري گروه « سوارکارآبي » که جهاني تر بود و در سال 1911 در مونيخ تشکيل شد . هنرمندان اکسپرسيونيست با به کار بردن روش و فنون مختلفي چون فنون مختلف چاپ و مجسمه سازي بر احساسات شخصي نسبت به موضوع تاکيد بسيار داشتند . خود موضوعات آثار آنان نيز حائز اهميت بود و غالباً به موقعيت و شرايط انساني مربوط بود و از رنگ هاي خام ، درخشان ، پرتضاد و نا مرتبط با موضوع نقاشي استفاده مي شد که به ظهور تجليات گسترده تر تمايلات فردي ميدان مي داد . اکسپرسيونيست ها ، بر خلاف معاصرين فرانسوي خود « فووها » که از رنگ به گونه اي استفاده مي کردند که نقاشي هايشان آرامش و نشاط مي بخشيد ، برخي از آثارشان آن چنان تاثيرگذارند که موجب مي شوند از ناآرامي به خود بلرزيم . اگر موضوع اثر ، منظره باشد ، هنرمند با رويکردي پرترديد و پر سوءظن روبروست که فرسنگ ها از سردي و اعتماد به نفسي هنر کلاسيک فاصله دارد .
در اکسپرسيونيسم ، احساسات دروني به بيرون تجلي مي کند و به ديگران منتقل مي شود . در اين سبک شخصيت ، موقعيت ذهني يا شرايط حسي هنرمند به شکلي مشابه به موجود زنده ، به نمايش گذاشته مي شود . ما در زندگي روزمره ي خود نيز چنين مي کنيم ، مثلاً ممکن است خانه اي تجسد انساني شود و آن را در کسوت خانه ي خوشبختي يا خانه ي سياه ببينيم و پنجره هاي خانه را به صورت چشم هايش تجسم کنيم ؛ و يا يک سگ يا حيوان خانگي با احساسات و انگيزه هايي عجين شود که احتمالاً نمي تواند با احساسات بي نهايت پيچيده تر صاحبش مشابه باشد . اين گرايش را که بعد ها در آثار سازندگان فيلم هاي کارتوني برجسته تر شد ، مي توان همدلي ( Sympathy ) نام نهاد .
اما در تاريخ و نقد هنر ، اين اصطلاح به سبکي اطلاق مي شود که در آن قرارداد ها و سنت هاي طبيعت گرايي کنار نهاده مي شود و در عوض تاکيد بيشتري بر ايجاد اوعجاج و اغراق در شکل و رنگ به جهت بيان فوري احساس هنرمند وجود دارد . از اين رو مفهوم اکسپرسيونيسم در معناي وسيع آن مي تواند به هنر هر مکان و زماني اطلاق شود که تاکيد بر واکنش حسي هنرمند ، اولي تر از نظاره ي دنياي خارج است . در اين مفهوم کلي ، واژه ي اکسپرسيونيسم در زبان لاتين با حرف e نوشته مي شود ( exprssionism ) اما کاربرد رايج تر اين واژه ، براي توصيف گرايشي در هنر مدرن اروپا و به طور خاص تر به يک جنبه ي خاص آن گرايش ، به کار مي رود ؛ جنبشي که از حدود 1905 تا حدود 1930 در هنر آلمان گرايش غالب محسوب مي شد . منشا و ريشه ي اکسپرسيونيسم در اين مفهوم ثانوي به دهه ي 80 سده ي نوزدهم باز مي گردد . با اين وجود اين گرايش تا سال 1905 به عنوان يک برنامه ي متمايز تبلور نيافت ، و خود واژه فقط از سال 1911 و براي توصيف آثار کوبيستي و فوويستي که در برلين به نمايش گذاشته شده بود ، به کار رفت .
مهمترين پيشگام اکسپرسيونيسم ـ ون گوگ ـ بود که به طور آگاهانه طبيعت را براي " بيان رنج دهشتناک آدمي " به صورت اغراق آميز به تصوير کشيد . ون گوگ و اکسپرسيونيست هاي پس از وي ، در کاربرد حسي رنگ و خط تاکيد عمده اي بر احساس و انگيزش خود داشتند و از اين نظر از تلاش هاي ـ سورا ـ براي خلق يک نظام علمي براي بيان فرمي متمايز شدند .
ـ گوگن ـ با آگاهي بيشتر و به طور مشخص تري از امپرسيونيسم گسست . به مفهوم دقيق تر ، ـ گوگن ـ اکسپرسيونيست نبود ، اما اولين کسي بود که به طور آشکار و صريح اصول سمبوليسم را که به نوبه ي خود به عنوان محمل ارتباطي براي اکسپرسيونيسم بسيار حائز اهميت بود ، پذيرفت . وي تمام فرم ها را ساده و مسطح کرد . از رنگ به گونه اي بهره برد که تمامي تشابه آن به واقعيت يکسر از بين برود . خشونت نهفته در تابلوي « يعقوب در حال کشتي گرفتن با فرشته » ( NG ادينبورگ ) به واسطه ي زمينه ي قرمزي که کشتي روي آن انجام مي شود ، آشکار و چشم گير است . به همين منظور ـ گوگن ـ از بازنمايي سايه اجتناب کرد و بعداً اکسپرسيونيست ها از اين جهت گيري وي تبعيت کردند . وي به جهت هماهنگي با سبک ابداعيش در جستجوي سادگي موضوعات بود و آن را نخست در جوامع روستايي بريتاني و بعد ها در جزاير اقيانوس اطلس جنوبي يافت . ـ گوگن ـ در رويگرداني از تمدن شهري اروپايي ، هنر بدوي و هنر عاميانه را که هر دو موضوعات جذابي براي اکسپرسيونيست هاي متاخر شدند ، کشف کرد . در همين زمان ـ ادوارد مونش ـ نروژي که با کار هاي ـ ون گوگ ـ و ـ گوگن ـ آشنا بود ، جستجوي خود را در کشف قابليت هاي رنگ هاي خشن و دگر شکلي خطي که توانايي بالايي براي بيان بسياري از احساسات اصلي انساني همچون تشويش ، ترس ، عشق و نفرت را دارد ، آغاز کرد . حاصل جستجوي او براي يافتن معادل هايي براي دلمشغولي هاي رواني ، وي را به شناخت قابليت هاي صراحت و سادگي روش هاي گرافيکي همچون حکاکي روي چوب ، رهنمون کرد ؛ احياي روش هاي چاپ دستي به عنوان يک هنر مستقل يکي از ويژگي هاي متمايز جنبش اکسپرسيونيسم محسوب مي شود . ـ مونش ـ تاثير گسترده اي به ويژه در آلمان داشت ( وي آثار خود را در سال 1892 در شهر برلين به نمايش گذاشت ) و دامنه ي نفوذ وي حتا تا مجسمه سازي و در آثار ـ ارنست بارلاخ ـ که سبک کار ـ مونش ـ را با جلوه اي عظيم براي موضوعات مذهبي و اجتماعي به خدمت گرفت ، گسترش داد . از جمله اولين هنرمندان اکسپرسيونيست بايد از نقاش بلژيکي ـ جيمز انسور ـ نام برد . وي حقارت ماهيت انسان را با به خدمت گرفتن صورتک هاي عجيب و ترسناک کارناوال به نمايش گذاشت و هنر نامعقول و نامتعارف وي به ويژه در آثار چاپ فلزش به طور گسترده معروفيت يافت .
در سال 1905 گروه هاي اکسپرسيونيستي تقريباً به طور همزمان در آلمان و فرانسه شکل گرفتند . فوويست ها نظريات ـ ون گوگ ـ و ـ گوگن ـ را به آثار هنري خود افزودند . در سال 1908 ـ ماتيس ـ رهبر اين گروه ، اهدافشان را چنين جمع بندي کرد :« آنچه بيش از همه در جستجوي آنم ، بيان حسي است ( expression ) هدف اصلي رنگ بايد تا حد امکان در خدمت بيان حسي باشد ... در نقاشي يک منظره ي پاييزي سعي خواهم کرد تا رنگ متناسب با آن فصل را به ياد آورم ؛ من فقط از حسي که فصل به من مي دهد الهام خواهم گرفت .» اين آرمان را ـ ماتيس ـ در ترکيب بندي هاي بزرگ پيکره به کار بست ، ـ درن ـ در منظره پردازي و ـ رولت ـ در هنر جديد مذهبي ، عظمت و سادگي را به نمايش گذاشتند .
در سال 1905 گروه پل ( Die Brucke ) در شهر درسدن تاسيس شد و نخستين نمايشگاه خود را در سال 1906 برپا کرد . در حالي که در نقاشي فوويست ها ، حتا در جسورانه ترين نمونه هاي آن ، همواره هارموني طرح حفظ مي شد و کاربرد تغزلي و تزييني رنگ از دست نمي رفت ، اما در آثار اکسپرسيونيستي آلمان ، محدوديت ها و قيد ها يکسر کنار نهاده شد . علارغم تاثير غير قابل رد آنان از هنرمندان فرانسوي ، افراط گري و بيان حس اغراق آميز در آثار آنان مشهود است ؛ در اين آثار رنگ ها و فرم ها در تلاش براي ارائه ي تمايلات روانشناختي و نمادين به طور اغراق آميز به خدمت گرفته مي شدند تا بدين ترتيب مفري باشند براي درک رايج از ضرورت آفرينش هنري و نيز به نوعي طغيان عليه نظم تثبيت شده را به نمايش بگذارند . در سال 1913 ـ کرشنر ـ نوشت :« ما تمامي رنگ هايي را که به طور مستقيم يا غير مستقيم ، انگيزش هاي ناب و خلاق را باز توليد کنند ، مي پذيريم .»
کمي پيش از آغاز جنگ جهاني اول ، نقاشان آلماني نيز با پيوند زدن فرم هاي کوبيسم با آرمان هاي اکسپرسيونيست هاي متقدم و تحت تاثير تصوف و عرفان هندي ، تلاش داشتند تا نظامي بصري از مفاهيم ضمني جهان شمول ابداع کنند . در سال 1911 ـ فرانتز مارک ـ ، ـ کاندينسکي ـ روس و ديگران ، " گروه سوارکار آبي " که نقطه ي اوج اکسپرسيونيسم آلمان محسوب مي شود را تشکيل دادند . پس از جنگ جهاني اول ، سبک اکسپرسيونيسم در آلمان رواج يافت و حتا هنرمنداني چون ـ جرج گروز ـ و ـ اتو ديکس ـ در جستجوي واقعگرايي تازه و اغراق آميز " عينيت نوين " بسياري از ويژگي هاي دگر شکلي و اغراق را که يکي از تمهيدات اصلي اکسپرسيونيسم اوليه بود ، حفظ کردند . در سال 1933 اکسپرسيونيسم ، در کنار ديگر هنرهاي منحط توسط نازي ها سرکوب شد . اما پس از جنگ جهاني دوم حيات تازه يافت و امروزه مبلغين مشهوري در ميان هنرمندان ، چون ـ گئورگ بازليتس ـ دارد . در خارج از آلمان مبلغين پيشروي اکسپرسيونيسم شامل ـ شاگال ـ ، ـ سوتين ـ و عقبه ي آنان از جمله " تاشيسم " و " اکسپرسيونيسم انتزاعي " است
هیجاننمایی انتزاعی یا اکسپرسیونیسم انتزاعی شیوهای است که در سال ۱۹۱۲ از اکسپرسیونیسم و با انتشار مجلهٔ سوارکار آبی ایجاد شد.
این سبک آمیزهای از هیجان اکسپرسیونیستی، نگارههای ساده بدوی(نقاشی شنی سرخپوستی و باغهای ذن)و تجربهای از نظم در غالب بی نظمی بود. هنرمندان این سبک بیش از آنکه در سبک باهم شباهت داشته باشند،در نگرش و دیدگاه دارای وجه اشتراکند: همه میخواهند قیود و تکنیکهای سنتی و دستوری را زیر پا بگذارند و ضوابط دیرینهٔ زیبایی شناختی را لغو اعلام کنند. که نمونه بارز آن نقاشیهای جکسون پولاک است.
اکسپرسیونیست انتزاعی نوعی یورش بی پروا علیه تمام قواعد فرم و کمپوزیسون و رنگ است و هیچ قاعده ایی را بر نمی تابد. هر انچیزی که مدرنیسم تعلیم داده بود را زیر پا می گذارد. درحقیقت سبکی است برای نفی تمام سبک های پیشین.
هنرمندان مطرح:
جکسون پولاک
واسیلی کاندینسکی
پل کله
فرانتس مارک
هانری ماتیس
مارک توبی
آرشیل گورکی
ویلهم دکونیگ
مارک روتکو
معلمین تمام اکسپرسیونیست های انتزاعی نقاشان رئالیستی بودند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] _1954.jpg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اكسپرسيونيسم انتزاعي يا Action Painting كه با نام جكسون پولاك گره خورده است در ايالات متحده در برابر مكاتب بزرگ نقاشان مدرن اروپايي، توانست چشمهاي بسياري را به خود معطوف كند. اين جنبش فراگير كه بزودي دامنه خود را تا ديگر كشورهاي جهان نيز گسترش داد، به دنبال خودو چون بسياري از پديده هاي هنري قرن بيستم مباني تئوريك و نظري خود را نيز متولد كرد. هارولد روزنبرگ كه از نظريه پردازان برجسته در هنرهاي تجسمي محسوب مي شود، بخشي از مباحث و مقولات مرتبط با اين مكتب امريكايي را در مجموعه مقالات خود به بحث كشاند كه در زير بخش اول آن را مي خوانيد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ou_Center_Paris.jpg
پالاك هنگام كار روي ضرباهنگ پاييز
نقاشي تجربي امريكا در سالهاي ۱۹۳۹ ـ ۱۹۳۰ اساساً با انتزاع هندسي سروكار داشت. بيشتر نقاشان و پيكرتراشان اروپايي كه در دهه هاي چهارم و پنجم به امريكا رفتند از پيشتازان كوبيسم يا انتزاع هندسي بودند. موندريان كه بدون ترديد مهمترين شخصيت در جمع هنرمندان پناهنده به امريكا بود اسوه يي بود براي تمام كساني كه از گروه هنرمندان انتزاعي امريكا پيروي مي كردند. با وجود ظهور اين پيشواي انتزاع هندسي، نقطه اوج نخستين موج هنر انتزاعي امريكا، با شگفتي، انقلاب در اكسپرسيونيسم انتزاعي با سوررئاليسم، مخصوصاً سوررئاليسم پوياي «ميرو، ماسون، ماتا» است؛ ليكن در رديابي آن بايد آثار كاندينسكي،سوتين و حتي سبك متأخر پيكاسو را مورد توجه قرار دهيم. پيشگامان امريكايي نظير گوركي،وبر و داو پي بردند كه اينان در كدام عرصه مستقيماً نفوذ نكرده اند. اكسپرسيونيسم انتزاعي از نخستين روزهاي پيدايش در ۱۹۴۲ تا شناسايي رسمي اش در ۱۹۵۱ در «موزه هنرهاي نوين» با نام «نقاشي و پيكرتراشي انتزاعي امريكا» به نيرومندترين جنبش اصيل در تاريخ هنر امريكا تبديل شد. در اين دوره نقاشان و پيكرتراشان از شركت و دخالت خويش در پديده هاي جنجال برانگيز آگاه بودند چند منتقد مخصوصاً كلمنت گرينبرگ به دفاع از جنبش نوين برخاست.
اكسپرسيونيسم انتزاعي بيش از آنكه يك سبك باشد يك انديشه بود(اكسپرسيونيستهاي انتزاعي، افراد گوناگوني بودند كه جز مخالفت هيچ وجه مشتركي نداشتند. آنچه در بين پيشروان امريكايي مشترك بود فقط در آنچه بطور منفرد انجام مي دادند محقق شد.) جوهر اكسپرسيونيسم انتزاعي، اثبات خودانگيخته وجود فرد است. بنابراين تلاش براي نتيجه گيري جامع درباره اين جنبش به عنوان يك سبك، پيگيري هدفي دست نايافتني است. تاريخ اكسپرسيونيسم انتزاعي در ايالات متحده و ديگركشورهاي جهان نوشته نشده است و مسائل گنگ و اختلاف نظر درباره منشأ اين جنبش هنوز حل نشده است.
گرچه دامنه اكسپرسيونيسم انتزاعي امريكايي به اندازه هنرمندان پيروش متنوع است اما به دو گرايش اصلي به معناي محدود اين واژه مي توان اشاره كرد.
گرايش نخست، فعاليت نقاشان قلمكاري است كه به طرق گوناگون با حركت يا عمل قلم و بافت رنگ در زمينه تابلو سروكار دارند
وگرايش دوم فعاليت نقاشان ميدان رنگ است كه به بيان علامت يا تصويري انتزاعي در قالب يك شكل يا سطح بزرگ و يكپارچه رنگي توجه دارند.
بنابراين توضيح در حوزه نقاشان عمل، پولاك، دكونينگ، توركف و كلاين از اين گروه اند و از نقاشاني كه به آفريدن ميدانهاي رنگي بزرگ يا تصويرهاي انتزاعي گرايش داشتند، روتكو،نيومن، پولاك، مادرول و گوتليب جاي مي گيرند.
در نخستين سالهاي دهه ششم، توجه عمومي بر نقاشان عمل معطوف بود و بيشتر نقاشان نسل دوم جذب دكونينگ يا پولاك شدند. در عين حال برخي از نقاشان جوان (چه از لحاظ شهرت و چه از لحاظ سن) جذب آزمايشگريهاي روتكو استيل و مادرول در عرصه رنگ شدند. اين كيفيت به پيدايش گونه يي نقاشي سرشار از تجليات فردي يعني اكسپرسيونيسم انتزاعي انجاميد كه بطور كلي شامل گشادگي يا بزرگي ساختمان، گنگي ضربه قلم و انتزاع رنگي و مانند اينها است. رشد اين جنبش چنان تدريجي بود كه شناسايي آن را به عنوان گرايشي مهم تا دهه هفتاد به تأخير انداخت. جنبشي كه ديرتر پا به ميدان نقاشي و پيكرتراشي نهاد ولي تأثير اوليه بسيار نيرومندي داشت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] o._110.jpg
جكسون پالاك ـ نقاشي ديواري بر زمينه قرمز هندي
• تداخل در بوم
از زماني مشخص، بوم در مقابل نقاشان امريكايي يكي پس از ديگري، به عنوان زمينه يي براي كار ظهور پيدا كرد و غالباً به عنوان فضايي براي خلق مجدد، طراحي، تجزيه و بيان يك موضوع چه حقيقي و چه تخيلي ترجيح داده شد. آنچه بر بوم نقش مي بست عكس نبود بلكه به عنوان يك واقعه به حساب مي آمد. ديري نپاييد كه نقاش، اثر خود را با آنچه در تخيل داشت مطابقت داد. او در واقع به واسطه ابزارهايي كه در دست داشت و اثري كه بر تابلو مي گذاشت به آنچه مي خواست دست يافت و به حيطه يي كه مي خواست وارد شد. تصوير حاصله و تصور ذهني نقاش، نتيجه اين روبرويي بود. دراين مقطع است كه همه چيز بايد در تيوپهاي رنگ، عضلات نقاش و دريايي از رنگ كه نقاش خود را در آن غرقه مي سازد وجود داشته باشد. نتيجه اين شيوه نقاشي براي خود نقاش غافلگيركننده خواهد بود. در اين حالت اگر كاملاً آگاه به شرايط باشيد مشكلي براي شروع به كار وجود نخواهد داشت.
روزي يكي از نقاشان به من گفت: «فلاني مدرن نيست و از روي اتودهايش كار مي كند كه او را به دوران رنسانس بازمي گرداند.» در اين قانونمندي تفاوت دو نوع نقاشي رابه صورت يكسري قواعد نوشته ايم. «اتود» در واقع فرم اوليه يي است كه به ذهن مي رسد و «تفكر» تلاشي است براي دستيابي به هدف. زماني كه هنرمند براي نقاشي از اتود استفاده مي كند اينطور به نظر مي رسد كه بوم نقاشي اش را به عنوان مكاني مي نگرد كه بر روي آن بايد آن چيزي پياده شود كه تفكر انسان ضبط كرده، تفكري كه در ذهن نقاش نقش بسته و مستقيماً به صفحه منتقل مي شود. اگر نقاشي يك عمل فرض شود، اتود خود يك عمل مجزا و نقاشي كه از آن پيروي مي كند (از روي آن كشيده مي شود) يك عمل و كار ديگر مي باشد. در واقع اين دو عمل همانقدر كه مشابه يكديگر هستند با همديگر تفاوت دارند. اتود را مي توان يك نقاشي يا اثر مجزا محسوب كرد. اين ديدگاه را آبستره اكسپرسيون ناميده اند. براي اينان نقاشي در مكتب قبل از آنها «هنر خالص نيست»، چرا كه به تصوير كشيدن موضوع براساس قوانين زيبايي شناسي (aesthetic) نيست.
به عنوان مثال «سيب ها» به منظور ايجاد ارتباطي كامل بين فضاها و رنگهاي موجود در تصوير، روي ميز چيده نمي شوند، بلكه آنها را به نحوي مي كشند كه چيزي مانع از عمل كشيدن نشود. با اين طرز كار كردن با ابزار، زيبايي شناسي نيز تابع شرايط محسوب مي شود. مي توان آن را در كمپوزسيون، رنگ، طراحي و باقي اجزا پخش كرد. نقاشي يك عمل است كه از زندگينامه هنرمند جدا نيست. نقاشي، خود مي تواند «لحظه يي» از زندگي هنرمند محسوب شود.
اگرچه منظور از «لحظه» مي تواند زماني باشد كه نقاش بر روي بوم خود رنگ پاشيده يا به بيان ديگر مي تواند اتفاق يا درامي اززندگي وي باشد به زبان تصوير. نقاشي از همان ماده ماورايي صورت مي گيرد كه وجود هنرمندان نشأت گرفته. نقاشي جديد هرگونه مرزي را بين هنر و زندگي شكسته است.
اگر نقاشي كه مشغول خلق اثر است و موضوعي خاص را مدنظر دارد (اثر هنري) به جاي زندگي بر بوم نقاشي چون نقادي باشد كه براساس مكاتب هنري، شيوه ها و اشكال به قضاوت اثر بنشيند به نظر غريب خواهد آمد. بعضي از نقاشان با اصرار بر اينكه نقاشي هايشان در حقيقت يك فعاليت است، از اين بيگانگي سود جسته و ادعا مي كنند كه هر عملي نمي تواند هنر باشد. اين مسأله برمي گردد به مسأله زيبايي شناسي در حوزه يي كوچك، اگر عكس، يك فعاليت محسوب شود نمي توان آن رابه عنوان اثري خارق العاده دردنيايي دانست كه ابزار
معيارگذاريش در دست نادانان است. ارزش آن به دور از هنر قرار مي گيرد و به بياني ديگرآن عمل (عمل نقاشي) به صورت «صنعت نقاشي» درآمده و درشتاب شركت در يك نمايشگاه خواهد بود.
بيشترهنرمندان اين مكتب پيشرو يا آوانگارد راه خود را با هدايت كردن آمال و اهدافشان به سوي اثر خلاقه خود پيدا كرده اند. شيوه آنها شيوه يي جوان وتازه نيست بلكه شيوه يي است كه تازه متولد شده.ممكن است خود هنرمند بيش از چهل سال اما در مقام يك نقاش حدود ۷سال داشته باشد. بزرگترين لحظه، زماني شروع مي شود كه تصميم براي شروع نقاشي گرفته شده... فقط براي نقاشي. فرمهاي حاصله بر روي بوم فرمهايي بود آزاد از ارزشهاي سياسي، اجتماعي، زيبايي شناسي و قانوني. امريكاييها با تكيه بر تأثيرات حاصله از جنگ و پيدايش احزاب مختلف، تمايلي به ناآگاهي و كتمان نشان نمي دادند. دراينجا شبهاي سياه تنهايي هنرمند امريكايي را دربرمي گيرد و حتي عجيب است كه چند نفر ازنقاشان درخلال ده سال به بن بست رسيده و بريده اند و حتي كارهايي را كه عملاً انجام داده بودند خراب كردند. آثار بزرگ گذشته و زندگي خوب آينده هر دو هيچ به نظر مي رسيدند.
تحول ارزشهاي جامعه، آنچنان كه بعد از جنگ جهاني اول رخ داد، صورت اعتراض آميز به خود نگرفت و درواقع بي بنيان بود. هنرمند نمي خواست كه دنيا تغيير كند بلكه مي خواست تا بوم نقاشي اش، دنيايي مستقل باشد. آزادي از بند موضوع، يعني آزادي از قيد طبيعت، جامعه و هر چيزي كه وجود داشت. اين حركت جنبشي بود براي فراموش كردن خودي كه آينده يي مطلوب را آرزو مي كرده و تعهداتش رادر مورد گذشته از بين مي برد. شخص هنرمند،به واسطه تجربيات ديداري و حس حاصل از ديدن يا خلق كردن هر اثر كه بر روي بوم، به تصوير كشيده شده و يا ديده است مي تواند از آنچه او و هنرش ممكن است باشد برهد. اين جنبش جديد (با وجود پديده تغيير مذهب) با در نظرگرفتن اكثريت نقاشان، يك حركت مذهبي بود. اگرچه تغيير مذهب در مراتب دنيوي و غيرروحاني صورت مي پذيرد، نتيجه آن پيدايش اسطوره هاي فردي بوده است. گسترش مسأله اسطوره هاي فردي در حقيقت براساس رضايت و قناعت هر نقاش بوده است. حركتي كه روي بوم صورت مي گرفت از تمايلي نشأت مي گرفت كه هنرمند براي لحظه يي از «داستانش» در آن زمان كه خود را نسبت به اسطوره هاي گذشته اش فاقد ارزش مي يافت، ثبت مي كرد و يا اينكه اين تمايل، تمايلي بود به وقوع لحظه يي جديد كه در آن نقاش، خود حقيقي اش را در اسطوره هاي آينده مي يافت.
بعضي اسطوره هايشان را عملاً قانونمند مي كردند و كارهاي فردي و شخصي شان رابا قسمتهاي مختلف داستان خود مرتبط مي ساختند. درمورد ديگران مي توان گفت كه اغلب عميق تر از اين فكر مي كردند و نقاشي رابه تنهايي يك قاعده دانسته و بنا به عقيده آنان نقاشي يك نوع علامت(گذاري) است. جنبشي بود براساس نظريه هگل (نظريه حقيقت تازه) كه در اروپا شدت يافته و بار ديگر درامريكا با اعتراض مواجه شد. اساس هنر آبستره اكسپرسيون اين بود كه هنرمند با اين اعتماد كار مي كرد كه او در شرايط خلق كردن است. هنرمند در شرايطي بحراني كار مي كند و براي استفاده از نيرويي كه مانع از ته نشين شدن هر چيزي مي شود، بايد در خود يك صفت پايدار و مقاوم بپروراند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
• مكاشفه
راحت ترين روش ارتباط با عالم والا، تصوف است بخصوص آن تصوفي كه خود را مقيد به اداي آداب نمي گرداند. در بين نقاشان امريكايي، فلسفه آنچنان هم محبوب نيست. اغلب اين تفكررا دارند كه نقاشي چيزي است جداي از گفتن و نوشتن و نقد كردن، بلكه رمزي است از فعاليتي ويژه.
اين نقاشان عملاً بدون هيچ انعطافي درباره آنچه انجام مي دهند در حوزه متافيزيكي چيزهاي مختلف بحث مي كنند:
«نقاشي من هنر نيست بلكه چيزي است كه هست»، «اين يك تصوير از شيء نيست، اين خود شيء است»، «اين تصوير، طبيعت رابازسازي نمي كند، اين خود طبيعت است»، «نقاش نمي انديشد، اومي داند» و غيره و غيره...
از نظر سنت امريكايي اين نقاشان بين دو نقطه قرار دارند يعني در بين اصولي كه با آن شخص خود را از هلاكت نجات مي دهد و اصولي كه به شكل جاده بزرگي از خطر او رابه آن سوي موضوع هدايت كرده و به بيروني ترين لايه خود آگاهي انسان مي رساند، قرار مي گيرند. اين اصول در پي هدايت سختكوشي است كه درهر نقاش وجود دارد. محك ارزش گذاري آن نقاشي است و محك سختكوشي آن درجه يي كه نقاش تا آن مرحله نيرو و انرژي خود را صرف نقاشي اش كرده باشد. شكي نيست كه به اين ترتيب يك نقاشي خوب در حقيقت يكسري فعاليت انجام شده و درارتباط مستقيم با توانايي خود هنرمند است. بوم نقاشي در مقابل هنرمند، او راساكن و يا بي حس و لخت نمي گرداند، بلكه او را با يكسري گفت وگوهاي دراماتيك به هيجان مي آورد. هر حمله (به بوم) بايد با پشتوانه يك تصميم گيري بوده و سؤال جديدي طرح كند. نقاشي آبستره اكسپرسيون، در ذات خود، نقاشي است كه با سختي ها و دشواريها دست و پنجه نرم مي كند.
يك جنبه ديگر اين حركت به جهت مقابل آنچه گفته شد تمايل دارد. كارهاي اينگونه، فاقد آن حس گفت وگو و درگيري شديد بين هنرمند و بوم نقاشي اش است كه همراه با تصميم گيري و ريسك كردن مي باشد. وقتي كه رنگي با اطمينان و طيب خاطر از تيوب رنگ خارج شود، نتيجه آن موفقيت آميز خواهد بود. نقاش احتياج دارد كه خود را براي مواجه شدن با يكسري موقعيتهاي پي در پي آماده سازد. حركات او بدون هيچگونه ترديدي تكميل مي شوند. هنرمند در حالي كه با شگفتي از كارخود بر روي بوم لذت مي برد، جايگزيني و تركيب كار رامورد تأييد قرار مي دهد. يك بار توضيح داده شد كه نيروهاي هنرمند درآخر نتيجه كار را مشخص مي سازند.
در اين صورت اين نقاشي چه مي تواند باشد در حالي كه نه موضوع است، نه نمايش و نه تأثيرگذاري و يا تحليل هر موضوعي ونه چيز ديگري كه تاكنون نقاشي ناميده اند. بلكه از هر جهت مناسب است براي اينكه: نمادي از جدال دروني هنرمند باشد. اين خود نقاش است كه به روحي تبديل مي شود كه هنر را در بطن خود حمل مي كند.
منبع: روزنامه ایران
حجمگری٬ یا کوبیسم (به فرانسوی: Cubisme) یکی از سبکهای هنری است.
کوبیست ها جهان مرئی را به طریقی بازنمایی نمی کردند که منظری از اشیا در زمان و مکانی خاص تجسم یابد. آنان به این نتیجه رسیده بودند که نه فقط باید چیزها را همه جانبه دید، بلکه باید پوسته ظاهر را شکافت و به درون نگریست. نمایش واقعیت چند وجهی یک شی مستلزم آن بود که از زوایای دید متعدد به طور همزمان به تصویر در آید، یعنی کل نمودهای ممکن شیء مجسم شود. ولی دستیابی به این کل عملا غیر ممکن بود. بنابراین بیشترین کاری که هنرمند کوبیست می توانست انجام دهد، القای بخشی از بی نهایت امکاناتی بود که در دید او آشکار می شد. روشی که او به کار می برد تجزیه صور اشیاء به سحطهای هندسی و ترکیب مجدد این سطوح در یک مجموعه به هم بافته بود. بدین سان، هنرمند کوبیست داعیه واقعگرایی داشت، که بیشتر نوعی واقعگرایی مفهومی بود تا واقعگرایی بصری.
هنرمندان
ژرژ براک
پابلو پیکاسو
خوان گریس
البته توجه کنید کوبیسم دارای 3 مرحله بود و اثار کوبیسم درون زمان خیلی تغییر کردند. هر چند به طور خلاصه هدف اولیه سبک توجه به چند موضوع به صورت همزمان بوده مثلا عکس هم نیمرخ را نشون بده هم تمام رخ و برای اینکار شکل را به اشکال هندسی تقسیم می کردند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عنوان: تصویر عیسی مسیح بر بالای صلیب
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عنوان: دختری که به تصویر خود در آینه می نگرد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مكتب كوبیسم به تحول تكنیكی و زیبایی شناسی اطلاق شده كه بین سالهای 1907 تا 1914 توسط پیكاسو، براك، خوان گری(1) و لژه(2) به ظهور پیوست.
ماتیس و درون نیز در شكل دادن به این نهضت كه بر اكثر هنرمندان پیشروی سالهای قبل از جنگ (1914-1918) تأثیر عمیق به جای گذارد، سهیم بودند.كوبیسم هم مانند امپرسیونیسم در وهله ی اول جز با خصومت و عدم درك مواجه نشد و نام گذاری آن به صورت استهزا آمیزی صورت گرفت.
به مناسبت اولین نمایشگاه براك، در گالری خوان ویلر(3) منقد آن زمان لویی واكسل با استفاده از یك گفتار ماتیس، در مورد «كعب» سخن راند.(1908)بهار همان سال در همان روزنامه و مجدداً در مورد براك، او از غرابت های كوبیسم صحبت كرد. آفرینندگان كوبیسم جانب احتیاط را نگاه داشتند و كراراً وجود خود را به عنوان تئوریسین انكار كردند. پیكاسو گفت: زمانی كه ما نقاشی می كردیم فقط به بیان آنچه در درونمان بود می پرداختیم و هرگز قصد خلق كوبیسم را نداشتیم.
براك گفت: كوبیسم – یا بهتر، كوبیسم من – وسیله ای است كه برای كار برد خاص خود خلق كرده ام با این هدف كه نقاشی را در قلمروی استعدادم قرار دهم. نیروی حیات و باروری كوبیسم از جفت شدن این دو شخصیت استثنایی بروز می كند، كه بدون چشم پوشی از شخصیت خویش با اشتیاق كار می كردند كه بعدها گری و لژه به آنها گرویدند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به طور كلی تاریخ تحول كوبیسم در سه دوره مشخص می گردد:
دوره یسزان (1909- 1907)دوره ی تحلیلی(1912-1910)
دوره ی تركیبی (1914-1913)با مجسمه های آفریقایی و هنر پریمیتو رایج و نمایشگاه سیر تكاملی آثار سورا در سالن مستقلین، و به ویژه نمایشگاه سیر تكاملی آثارسزان در سالن پاییز، محیط مساعدی برای رشد این نهضت آماده شد.
ماتیس و درون در آن زمان فوویسم را نظم بخشیده بودند و به ارگانیزه كردن سطح رنگی تصویر می پرداختند. در این هنگام،پیكاسو «دوشیزگان آوینیون» را به پایان رساند. این تابلو از محور، به دو بخش تقسیم شده بود، قسمت راست بدون استفاده از سایه روشن و فقط به وسیله ی طراحی، به نحو كاملاً ساده ای شكل گرفته بود. و این آغاز كوبیسم به شمار می رفت.
او براك را ملاقات كرد و تكامل طبیعی براك در او شتابی را برانگیخت. پاییز آن سال گالری خوان ویلر در كوچه ی ویگنون (4) گشایش یافت. تالاری كه بعدها خانه ی كوبیسم شد. گروه معروفBateau Lavoir در سال 1908 در خانه ی شماره 13 كوچه یRavignan در مون مارتر، جایی كهپیكاسو، ماكس ژاكوب (5) و خوان گری زندگی می كردند تشكیل یافت.
آپولینر(6) ، سالمون(7)، رای نال(8) گرت رود اشتاین (9) ، لئو اشتاین(10) نیز به این گروه پیوستند. پیكاسو این نهضت جدید زیبایی شناسی را درك كرد و براك به آن جنبه ی استنتاجی داد. این موضوع را می توان در منظره های پیكاسو درOise(1908) و اسپانیا (1909) و نیز در منظره های براك درĽestaque (19089 و همچنین درLa Roche Guyon او (1909) به رأی العین مشاهده كرد.
براك از امپرسیونیسم و فوویسم نیرو گرفت و رنگهای خود را با روحیه ی سخت گیری كه نسبت به فرم داشت كنترل كرد. پیكاسو، این طراح غریزی، هم بر آن بود كه در كار خویش رنگها را معرفی كند. هر كدام از اینان در كار خود با توجه به كیفیتی كه فاقد آن بودند برای دستیابی به راه حل های مشترك تلاش می كردند.
این دو، مشكل اساسی نقاشی را مطالعه می كردند: نمای حجم رنگی در سطح صاف.
سیر تاریخی كوبیسم راه های موفقیت آمیزی برای این مشكل كشف كرد، در نتیجه زبان پلاستیكی جدید و در عین حال غنایی و ادراكی ای به وجود آمد كه بر گرایش به «صور ظاهری» كه از دوره ی رنسانس تا آن زمان مشاهده می شد، نقطه ی پایان گذاشت. به عنوان واكنش در برابر امپرسیونیسم و بی قیدی بصری آن، پیكاسو و براك تمام ظواهر تصادفی و اتفاقات جوی را از دنیای خود دور ریختند. آنها سعی می كردند خواص دائمی اشیاء و ثبات آنها را در یك فضای بسته، بدون پرسپكتیو یا نور، در شفافیتی هندسی كه به سزان ملهم شده بود تشریح كنند. از این رو موضوعات مؤثر و محدودی را كه به اشیای بسیار ساده خلاصه می شد انتخاب می كردند: درختان، خانه ها، ظروف میوه، بطری ها، میزهای كوچك و آلات موسیقی. این اشیاء می توانستند به فرمهای هندسی مبدل شوند و به سادگی توسط بیننده شناخته گردند. این نقاشان پیش از آن كه در صدد اكتشافات دنیا باشند، با چند نشانه ی مشخص قصد خلق زبانی را داشتند كه پر معنی بودن آن را احیای كند. لیكن در این دوره ی تجربی، با وجود كوشش هایی كه در زمینه ی تناقض شیء و رنگ و نیم رنگ وحجم انجام گردید، فقط «تكرنگی» و یا نوعی تقلید از مجسمه سازی، حاصل آمد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در سال 1910 براك به دنبال پیكره ها و طبیعت بیجان هاش منظره هایی را عرضه كرد. به گفته ی خودش او از فضای بصری به فضای قابل لمس رسید. پیكاسو گروهBateau Lavoir را به قصد بلوارClichy و مون مارتر (جایی كه او سرها و تك چهره های خود را نقاشی كرد) ترك گفت.
دوره ی دوم كوبیسم به عنوان دوره ی تحلیلی به توسط خوان گری تعیین شد.
زیرا تجزیه ی روبتزاید فرم با همزمانی و مقارنه ی آن مشخص می گردد، به همان نسبتی كه وجوه مختلف یك شیء در خود وجود دارد یا در افكار ما. بدین ترتیب گویی شیئی شكسته و پخش شده و از درون باز گردیده است. این وابستگی به رآلیسم كامل، كوبیسم را از انواع جنبش های آبستره ی مشتق از آن متمایز می سازد و آن را گرایشهای تزئینی فوویسم جدا می كند.
مسئله ی «همزمانی» همواره نظر هنرمندانی را به خود معطوف كرده است. در دوره ی تقلید بصری (از وان ایك (11) تا مونه) كسی نتوانست به وسیله ای بهتر از نوعی انعكاس آئینه مانند دست یابد، چرا كه نقاشان قرن چهاردهم و یا پانزدهم از همزمانی فضایی در پیوستگی های پی در پی استفاده می كردند و نباید آن را با اصول متشكل و ساختی كوبیسم كه از سطوح پهن و گسترده ی روی هم و حجم های شكسته به دست می آید قیاس كرد. این دوره ی تجربه ی تركیبی و سیستماتیك، خالی از خطر كیمیاگرایی نبود. براك و پیكاسو با استفاده از* Papier Collés(12) و مصالح حقیقی (نظیر شن، شیشه، روزنامه، پارچه) و با قرار دادن آنها در متن بوم، چاره ای اندیشیدند كه انگیزه ای برای ادراك می شد.
در طی این دوره به میزان قابل توجهی راجع به كوبیسم مطلب چاپ شد. از جمله كتاب Du cubism كه در 1912 انتشار یافت. در كوبیسم نیز انشعاب هایی با گرایش های مختلف صورت گرفت كه دو مورد اصلی آن اورفیسم(13) وSection Dor(14) بود كه نهضتهایی مقدم بر گرایش های اولیه آبستراكسیون محسوب می شد.
در سال 1913 آپولینر كتاب نقاشان كوبیسم را انتشار داد و در این كتاب از نقاشی ادراكی صحبت كرد. این دوره بسیار نابهنگام و زودرس بود چرا كه آن را می توان به آخرین دوره ی كوبیسم – تركیبی – كه از 1913 با شركت فعالانه ی گری و لژه شروع می شد متصل كرد. هر چند علاقه و توجه لژه به كوبیسم به 1910 مربوط می شود، ولی حس مونومانتال و رغبت او به اشیاء جسیم مانع از راه یافتن وی به دوره ی تركیبی شد. خوان گری در 1911 طبق روش خود به تجزیه و خرد كردن اشیاء پرداخت لیكن در تابستان 1913، طی اقامت در كرت(15) در جوار براك و پیكاسو، طرز عمل خود را نقض كرد. او این تغییر روش را چنین توجیه می كند: «از یك استوانه یك بطری می سازم». كثرت فیگوراسیون یك شیء روی بوم فهم آن را مشكل می گرداند و ریتم آن را حتی اگر در حالت فیگوراتیو بماند از شكل می اندازد. كوبیسم تركیبی با ناتورالیسم و ارایه ی سنتی كه از رنسانس به بعد تعقیب می شد كاملاً قطع رابطه كرد.
در شیوه ای جدید قسمت اعظم آن جریانهای تقلیدی به طور كامل دور ریخته شد و ابداع «نشانه» های پلاستیك كه با استعاره های شعری قابل قیاس است به كار آمد. این نشانه ها بیشتر واقعیتی غنایی را می آفریدند تا خبط بصر را. سطوح پهن تر و نرم تر وسیع شدند، رنگهای طیفی ظاهر گردیدند، فرم و رنگ محلی بی اینكه اساس معماری تصویر را در هم ریزند، توانستند سازگارانه اتحاد حاصل كنند. كوبیسم در این مرحله از كیفیت غیر عملی و تجربی عدول كرد و مبدل به نوعی فلسفه ی زیبایی شناسی اداركی شد و نظم عینی عالم را نه در ظاهر بلكه در ذات خویش عرضه كرد. گرایش شدید به عینیت (اهمیتی كه با روانكاوی و جامعه شناسی آشكار شده بود) در اوایل قرن بیستم، همان نقش كشش به ذهنیت در دوره ی رمانتیسم را بازی می كرد. بدین ترتیب درست مقارن با تحول علم و تفكر معاصر، زبان پلاستیكی جدیدی به وجود آمد. این زبان هر چند خشك بود ولی خشكی آن بدون دربند كردن «خیز فردی» موجبات پیشرفت را فراهم می آورد. جنگ 1914 موجب پراكندگی آفرینندگان كوبیسم شد، هر یك به دنبال سرنوشت هنری خود سیر طریق كردند ولی سرافرازی گروهی آن سالهای قهرمانی (1907-1914) از بین نخواهد رفت.
پی نوشتها:
1)Joan Gris
2)Leger
3)Kahn weiler
4)Vignon
5)Max Jacob
6)Apollinaire
7)Salmon
8)Raynal
9)G.Stein
10)SteinL
.11)Van Eyck
12)Papier Collés
تكنیكی است كه در گذشته ی دور به نوعی برای سرگرمی كودكان به كار می رفته لیكن امروزه به صورت هنر واقعی و غیر قابلانكاری در آمده است. براك برای كارآیی این تكنیك در این عصر، عنصر پلاستیكی جدیدی كشف كرد.13)
Orphism14
15) ؛ سال 1912 سالی بود كه كوبیسم از دوره ی تركیبی به دوره ی تحلیلی راه یافت و گواه توسعه و ترویج كوبیسم دراین زمان بود. بدینمناسبت این دوره، دوره ی طلایی نامگذاری شد. ژان ویلونJ.villon؛ رهبری گروهی از كوبیست ها را در این دوره به عهده داشت
منبع: apameh.com
آیندهگری یا فوتوریسم یا فیوچوریسم (به انگلیسی: Futurism) یکی از جنبشهای هنری اوایل قرن بیستم بود.
فتوریستها از گذشته بدشان میاید و مخصوصا از فکرهای گذشته در مورد هنر و سیاست خیلی بدشان میاید. آنها در جنبش فتوریست عشقی به سرعت، تکنولوژی و خشونت نشان می دهند. برای فتوریستها ماشین، هوا پیما و شهرهای صنعتی نشانههای بسیار مهمی هستند بخاطر این که پیروزی انسان را بر طبیعت نشان میدادند.
اساس شيوه ي «فوتوريسم» بر اين است كه : «حركت اشياء در فضا درست مانند نوسانات نور يا صوت سبب افزايش و يا تغيير شكل آنها مي شود.
معمولاً ذات «حركت» موضوع كارهاي هنرمندان «فوتوريست» است . نقاشان فتوریسم موضوعات جدیدی را وارد نقاشی نمودند . مثال: «هياهوي خيابان به درون اتاق نفوذ ميکند»، «قطار تندرو»، «آيين دفن يک هرج و مرج طلب» و نظاير آن.
نقاشان فوتوريست عمومن با تكرار حركت شكل ها و خطوط سعي در نمايش حركت و تغيير داعمي شكل ها داشتند.
از ضرب-آهنگ خطوط منحني و شكسته در تابلو براي نمايش حركت استفاده شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]'Impressionismo/Boccioni%20opere/Umberto_boccioni_la_città%20che_sale.jpg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دَوَرانگری یا ورتیسیسم (Vorticism) یک جنبش هنری کوتاه مدت بود که در اوال قرن بیستم در بریتانیا به وجود آمد.
جنبش دورانگری از ورتیسیس حجمگری (کوبیسم) درآمد، اما به مدرنی آیندهگری نزدیکتر است.اصل فرق دورانگری و آیندهگری شیوه نشان دادن حرکات است. در دورانگری مدرنیسم را به عنوان یک سری خط کلفت نشان میدهند که چشم را به طرف وسعت تابلو میکشند.
از شناسههای این سبک نگارگری غیر بازنمایی، بکارگیری کمان و زاویههای چندگانه در رویهای تخت برای پدید آوردن تجسمی دَوَرانی، یا القای چرخش و التهاب گردابی است که نگاه نگرنده را به کانون خود فرومی کشد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] g
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رومانتيسيسم اصطلاحي است كه در تاريخ هنرهاي نوين (مدرن ) نمي توان آن را كنار گذاشت ، اما در عين حال آنچنانكه بايد گويا نيست . از آنجا كه اصطلاح مذكور نه به يك شيوه ي مشخص بلكه به شيوه هاي متعددي اطلاق مي شود .
رمانتیسیسم را، همانطور که از نامش پیداست، باید نوعی واکنش احساسی در برابر عقلانیت به حساب آورد. تمایلی به برجسته کردن خویشتن انسانی، گرایش به سوی خیال و رویا، به سوی گذشتهٔ تاریخی و به سوی سرزمینهای نا شناخته. رمانتیسیسم با جدایی از کلاسیسم خشک و کنار نهادن مضمونهای باستانی، حرکتی نو در طرح و رنگ به وجود آورد .
نمايش هيجان طوفاني و طبيعت سركش كه از جمله علايق رومانتيسيم بود نياز به شيوه اي پر از حركت و رنگ داشت و براي آنكه بيننده متقاعد شود بايد نحوه ارائه تا حد امكان واقع گرايانه باشد . اما رومانتيسيم براي نمايش درنده خويي حيواني كه سليقه قرن نوزدهمي اجازه نمايش آن را در انسان نمي داد از حيوانات كمك مي گزفت . پيكره پلنگك در حال دريدن خرگوش نمايانگر وفاداري هنرمند به طبيعت است .
نمایندگان برجستهٔ این سبک در نقاشی دولاکروا، گرو و ژریکو مي باشند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستخطکاری یا پرسیژنیسم یک جنبش هنری است که بعد از جنگ جهانی اول و قبل از جنگ جهانی دوم در آمریکا به وجود آمد.ويژگي هاي اين سبك عبارتند از :سادگی شکل، صراحت هندسی سطوح، راستبُری خط و دقت در سامانبخشی به عناصر تصویری .
نقاشان اين سبك معمولاً مضمون کار خود را صحنههایی صنعتی و شهری و ساختمانی خالی از وجود آدمی انتخاب می کنند .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مینی مالیسم یا کمینه گرایی، مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روشهای ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبه فلسفی بنیان گذاشتهاست.
مینی مالیستها معتقدند با حذف حضور فریبنده ترکیب بندی و استفاده از موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند،می توان به کیفیت نـاب رنگ، فرم،فضا و ماده دست یافت. از هنرمندان این سبک میتوان به دیوید اسمیت،دونالد جاد،ارنست تروا، سول لویت، کارل آندره، دن فلاوین، رابرت رایمن، رونالد بلادن و ریچارد سِرا اشاره کرد. آثار هنر مندان مینی مالیست گاه کاملاً تصادفی پدید میآمد و گاه زادهٔ شکلهای هندسی ساده و مکرر بود. مینی مالیسم نمونهای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است: (Less is more) «کمتر غنی تر است».
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ow.jpg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] burg%27%2C_oil_and_pencil_on_cardboard_painting_by _Mondrian%2C_1909%2C_Museum_of_Modern_Art%2C_%28Ne w_York_City%29.jpg/787px-%27View_from_the_Dunes_with_Beach_and_Piers%2C_Dom burg%27%2C_oil_and_pencil_on_cardboard_painting_by _Mondrian%2C_1909%2C_Museum_of_Modern_Art%2C_%28Ne w_York_City%29.jpg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] neth_Noland%2C_Hirshhorn_Museum_and_Sculpture_Gard en%2C_1958..jpg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سورئالیسم عبارت است از دیکته کردن فکر بدون وارسی عقل و خارج از هر گونه تقلید هنری و اخلاقی
اين مکتب در فرانسه ايجاد شد و مکتبي فراواقعي بود. اساس تفکرات پيروان اين مکتب نظرات فرويد بود.
يعني توجه به ضمير ناخودآگاه که قسمت اعظم افکار انسان را شکل ميدهد.
هنرمندان سورئالیسم یا فراتراز رئالیستها ، معتقدند که باید سدها را شکست . سدهای جسمانی و روانی میان هشیار و ناهشیارو جهان بیرون و درون را برانداخت تا بتوان واقعیت برتری را بوجود آورد که در آن واقعی و غیر واقعی و اندیشه و عمل با هم روبرو شوند و در هم بیامیزند و بر سراسر زندگی چیره شوند
نقاشان معروف :
سالوا دردالی ، ماکس ارنست ، هانس آرپ ، رنه مارگریت ، میرو ، کیریکو و کالدر
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یکی از بهترین نمونههای تعامل میان دستآوردهای متفاوت در دانشهای بشری و تأثیر یک تئوری علمی بر دیگر عرصههای معرفت، مبحث ضمیر ناخودآگاه فروید و تأثیر آن بر روانشناسی جدید، فیلسوفان اگزیستانسیالیست و همچنین هنرمندان سوررئالیست است. فروید معتقد بود انسان همچون کوه یخی میماند که یکدهم آن روی آب است و نُهدهم آن زیر آب است و بخش معظم شخصیت انسان را برآیندی از آموختههای ناخودآگاه انسان در گذشته او میدانست؛ حتی بر این باور بود که بسیاری از علایق، سلیقهها، تنفرها، امیال، و حب و بغضهای او تحت تأثیر آموختههای ناهوشیارانه پیشین او است، به طوری که انسان بدون آنکه دلیل علائق و سلیقههای خود را بداند، برخوردار از ویژگیهایی است که ناخواسته تحت تأثیر محیط، دوستان، والدین، رخدادها، محدودیتها، ناکامیها و شرایط اجتماعی در وجودش تحقق یافته است.
نظریهی ضمیر ناخودآگاه را باید از انگشتشمار نظریههایی دانست که در قرن بیستم توانست بر علوم متفاوت تأثیر ژرف گذارد و مورد بهرهبرداری قرار گیرد. از جمله سبکهای هنری که تحت تأثیر این تئوری قرار گرفت، سوررئالیسم بود. سوررئالیستها تحت تأثیر اندیشههای فروید و هانری برگسون، معتقد به جستجو در جهان رویا و ضمیر پنهان و معتقد به کشف و شهودی در لایههای پنهان درون بودند. هنرمندان سوررئالیست همچون آندره برتون، پیش از گرایش به این سبک تحت تأثیر سبک دادائیسم بودند و سپس به سمت این سبک گرایش پیدا نمودند. نخستینبار واژهی «سوررئالیسم» توسط آپولینر شاعر فرانسوی در سال 1917 به کار برده شد. وی این واژه را در تفسیر یکی از نمایشنامههای خود به کار برد. پس از این از سال 1920 این سبک به تدریج هنرهای تجسمی را فرا گرفت و بسیاری از هنرمندان دادائیست به این سبک پیوستند. در سال 1925 نخستین نمایشگاه از آثار سوررئالیستها تشکیل شد که افرادی همچون کله (Klee)، ماکس ارنست (Max Ernest)، جورجو دا کیریکو (Chirico)، خوان میرو (J.Miro)، ماسون (Masson)، پیکاسو و پارهای از نقاشان معروف در آن شرکت جستند و بعد از سال 1926 نیز به تدریج بعضی از شخصیتهای برجسته نقاشی همچون ماگریت (Magritte)، سالوادر دالی (Salvador Dali)، جاکومتی (Giacometti)، تانگی (Tanguy) و شاگال (Chagall) به این سبک پیوستند.(1)
در سبک سوررئالیسم به قوهی وهم، رویا و تداعی آزاد صور پنهان در ضمیر ناخودآگاه هنرمند اصالت داده میشود و هنرمند میکوشد تا در خلق اثر هنری از سیطرهی عقل و ادراکات حسی رها شود و به صورتهای مکتوم در روح و روان خود تجلی خارجی بخشد؛ آنان معتقد بودند هنر هرگز نمیتواند به وسیلهی عقل و هوشیار و بیدار آفریده شود و بر این باور بودند که با سست و کرخت شدن عقل و تفکر، کودک وحشی قوه توهم ما عنان اختیار وجودمان را در دست میگیرد و به خلق اثر دست میزند. سوررئالیستها معتقد بودند هنر در غیبت عقلانیت آفریده میشود و هر چند در نگاه به خلق اثر هنری با نگاه عرفانی و افلاطونی فاصله دارند که اثر هنری را الهامی از صورتهای عالم مثال، درون و یا برآمده از سروش غیبی میدانستند، اما این الهام را برآمده از ضمیر ناخودآگاه انسان میدانند که موجب خلاقیت در اثر هنری میشود. اعتقاد سوررئالیستها به همین مبنا موجب شد تا پارهای از آنان برای رها شدن از حاکمیت عقل و اراده و یا ضمیر خودآگاه، به سمت مصرف مواد مخدر و مشروبات الکی کشیده شوند تا بدان وسیله در هنگام آفرینش هنری به سوی ترسیمی ناهشیارانه از تصاویر پنهان روحی خود گام بردارند و نیروی تخیل خود را از نظارت عقلانی خارج سازند.
این هنرمندان معتقد بودند که هنرمند باید واقعیتهای غریزی و رویایی خود را ترسیم کند و بر خلاف طرفداران سبک کوبیسم (Cubism) که فرمگرا بودند یا هنرمندان پوریسم (Purism) که به دقتهای ریاضی و پیوستگی کامل میان اجزاء فرم دقت داشتند، به فرم و پیوستگی ریاضی اهمیت نمیدادند و معتقد بودند که هنرمند، گنگ خوابدیدهای را میماند که باید به فرافکنی ضمیر ناخودآگاه و تصاویر موجود در آن بپردازد و اشیاء را آنگونه ترسیم کند که به چشم یک شخص خوابدیده ظاهر میشود؛ به همین جهت در آثار نقاشی سوررئالیستها، اشیاء به هیچ وجه شبیه واقعیت خارجی آن نیستند، بلکه واقعیت و رویا در هم میآمیزند یا به تعبیر دیگر در اثر آنان واقعیتی دیگر به وجود میآید، به طوری که همین امر موجب شده تا وفاداران به این سبک از شیوهی خود به سوررئالیسم یا «واقعیتی برتر از واقعیت» تعبیر کنند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اثری از ماکس ارنست
به عنوان نمونه سالودار دالی در یکی از آثار خود با عنوان «حافظه پایدار»، فضایی خالی را که در آن زمان به پایان رسیده، ترسیم نموده است که در آن، اشیاء به شکل واقعی ترسیم نشدهاند، ساعت در آن شبیه ژلاتین یا خمیر مجسمهسازی است و فضا و کوه ترسیم شده، شباهتی با نمونهی خارجی خود ندارند. در تصاویر سوررئالیسم، تصاویر سحرآمیز و غیر زمینی است و مثل این است که انسان آنها را در خواب میبیند، همانطور که در خواب، اشیاء شبیه واقعیت نیستند و در شکل واقعی و طبیعی خود ظاهر نمیشوند و فرد ممکن است در یک لحظه احساس کند که در کلاس درس است، و همان لحظه خود را در ساحل دریا و یا وسط وان حمام تصور کند، در آثار این دسته از هنرمندان نیز اینچنین است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حافظه پایدار، اثر سالودار دالی
همانطور که انسان در حالت رؤیا یا مستی حاصل از مشروبات الکلی و یا در حالت هذیان حاصل از مصرف دوای بیهوشی به هیچ وجه نظم خاصی در دیدن اشیاء و یا سخنان خود ندارد و هیچ ارتباط منطقی میان تصاویر ذهنی او یا سخنانش وجود ندارد، گاه از زندگی خود سخن میگوید و گاه نیز به دیگران اعتراض میکند و یا از تنفرهای درونی خود سخن میراند، به طوری که سخنانی را که به زبان میآورد، در حالت هوشیاری از گفتن و یا ترسیم آنها احساس شرم دارد، همچنین هنرمند سوررئالیست نیز در ترسیم آثار خود از شاکله و یا نظم منطق پیروی نمیکند و عناصر تصویری و یا زبانی او از هیچ هارمونی و هماهنگی برخوردار نیست.
نقاشان سوررئالیست در رها نمودن تخیل خویش از سیطرهی عقل و قیود منطقی و عاقلانه به سوی تصاویر تصادفی و بداههنگاری رفتند و آثار آنان برآمده از تخیلی بیقید و بند است. آنان معتقد بودند هنرمند در خلق اثر هنری نمیتواند برای کارش برنامهریزی داشته باشد و با نظم منسجم به خلق اثر بپردازد، بلکه تداعیهای مهار گسیختهی این هنرمندان تحت تأثیر مصرف مواد مخدر حاکی از نوعی بینظمی و آشفتگی بود، به طوری که اجزاء نقاشی گاه به طور نامرتبط و ناهماهنگ در کنار هم مینشست و به کاری طنز و مضحک تبدیل میشد و آثار این هنرمندان همچون بیماری روانپریش که به طور نامنظم سخن میگوید و پریشانگویی میکند، مملو از عناصر و اجزاء تصادفی، التقاطی و ناهماهنگ است.
سبک سوررئالیسم هر چند در عرصهی نقاشی توسط بعضی از نقاشان بزرگ همچون رنه ماگریت، آندره برتون، السالوادر دالی و دیگر نقاشان این سبک مطرح گردید، اما امروزه به جهت تصویر نمودن فضاهای ناممکن و غیر واقعی، اعجابانگیز و رویاگونه، شدیدا در سینما و فیلمسازی جای خود را باز نموده و مورد استفاده هنرمندان عرصهی سینما به ویژه در ژانرهای تخیلی قرار میگیرد. از نخستین آثار سینمایی مبتنی بر سبک سوررئالیسم، فیلم «سگ اندلسی» و «عصر طلایی» است. این دو فیلم اثر بونوئل و با مشارکت سالوادر دالی سوررئالیست معروف، ساخته شده است و به تعبیر بعضی، این دو اثر سینمایی، مانیفست سینمایی سوررئالیستها تلقی میشوند، به طوری که فیلم «سگ اندلسی» خوشایند آندره برتون بود و مورد رضایت او واقع گردید.(2) این دو اثر سینمایی همچون همهی آثار نقاشی سوررئالیستها، رؤیاگونه و همراه با توصیفی خیالی از عناصر متضاد و پیچیده و گاه نامفهوم برای مخاطبان تلقی میگردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اثری از رنه ماگریت
تفاوت الهامات عرفانی با رویاهای سوررئالیستی
همچنین باید میان الهام و شهود در عرفان و هنر عرفانی با الهام و شهود در نزد دادائیستها و سوررئالیستها تفاوت گذارد؛ الهام و شهود در عرفان و هنر عرفانی بر اثر ریاضت و صیقلی کردن درون به دست میآید و در واقع این لطافت روح است که به صورت کشف و شهود و یا خلاقیت هنری متجلی میشود و ظهور پیدا میکند. از این رو خلاقیت در حوزهی عرفان و هنر، برآمده از ضمیر خودآگاه و محصول «من» ِ برتر و استعلایی است اما در اندیشهی سوررئالیستها، الهام به معنای تصویربخشی توهمات، خواستهها و فرافکنی امیال سرکوبشدهی هنرمند است که از ضمیر ناخودآگاه او میتراود و شکل هنری به خود میگیرد؛ به همین جهت «منِ» سوررئالیسم یک منِ فرودین است نه یک منِ برتر . هنرمند از دیدگاه مکتب سوررئالیسم، گنگ خواب دیدهای است که به رویا، خواستهها و توهمات خویش جلوهی هنری میدهد و الهام از نظر او، آمادگی هنرمند است تا حالات و جلوههای ذهن و نفس خویش را به شکل هنری بیان کند. لویی آراگون از نخستین بنیانگذاران سوررئالیسم، الهام را اینچنین تعریف میکند: «آمادگی دربست برای پذیرفتن اصیلترین حالات ذهن و قلب انسانی، آمادگی برای پذیرفتن واقعیت برتر»(3). به این ترتیب در سوررئالیسم همچون هنر عرفانی، کوشش ارادی طرد میشود، به این معنا که عرصه آماده میشود تا به تخیل و اوهام ذهنی و روانی هنرمند، شکل خارجی و هنری داده شود؛ به طوری که مرز عقل و جنون در سوررئالیسم برداشته میشود و تخیل، حاکمی مطلقالعنان میگردد که هیچ حد و مرزی نخواهد داشت، اما الهام و مکاشفه در نزد سوررئالیستها به معنای تجلی غیر ارادی حالات و تصاویر دنیای موهوم درون است که هذیانهای ذهن و روان نام گرفته است و مبهم، آشفته و مغشوش به نظر میرسد و اصلاً در معنایی به کار نمیرود که در عرفان و یا هنر عرفانی مورد توجه است. در عرفان و هنر عرفانی روح انسان بر اثر تمرکز و مراقبه، توهمات و آشفتگیهای خود را از دست میدهد و به آرامش و طمأنینه میرسد و الهام و مکاشفات روح که فیلسوفان و عارفان از آن سخن گفتهاند بر اثر یک نظم و انضباط روحی حاصل میشود و میوهی شیرین درخت معرفت باطنی است نه اینکه بر اثر رویازدگی، امیال سرکوب شده و یا خواب مغناطیسی، هر گونه استفراغ روحی را الهام و مکاشفه بپنداریم. به همین جهت پارهای از اندیشمندان دربارهی سوررئالیسم معتقدند که سوررئالیسم را نباید حقیقتی فراتر از واقعگرایی دانست بلکه باید آن را دون واقعگرایی دانست. سید حسین نصر در اینباره میگوید: «سوررئالیسم در هنر را باید دون واقعگرایی (Subrealism) خواند. این شکستن از زیر، عمدتاً بابی را برای تابش نور حق از بالا، همان «فوق - واقع» به معنای حقیقی باز نکرد، بلکه راهی برای ظهور عناصر نازل، روان و در نهایت برای ظهور چیزی که دون بشری است، گشود… این «خود»، نه آن «خود» که هندوها آتمن مینامند، بلکه همان ضمیر فردی است»(4)
پاورقیها
1- پرویز مرزبان، خلاصه تاریخ هنر، چاپ سیزدهم، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، س1384، ص 240.
2- بهزاد رحیمیان، روزنه راهنمای فیلم، انتشارات روزنه، تهران، س 1379، ج اول، ص 54.
3- رضا سید حسینی، مکتبهای ادبی، انتشارات زمان، تخران، 1340، ج 2، ص 458.
4- ر.ک به کتاب هنر و معنویت، گردآوری انشاء الله رحمتی، انتشارات فرهنگستان هنر، تهران، 1383، ص 186.
منبع: firooze.com/archive-think-fa.html
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گرافیتی یا نقاشی دیواری به آن دسته از دیوارنوشته ها یا نقاشی هایی گفته می شود که با انگیزه ای شخصی روی در و دیوار شهر ها و اماکن عمومی کشیده می شود.این کار تقریبا در همه جای دنیا با منع قانونی مواجه است. گرافیتی با نوشته های سر دستی و یادگاری های روی دیوار متفاوت بوده و نیز مختص سن یا طبقه فزهنگی و اقتصادی خاصی نیست .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هنر دیدگانی (Optical Art یا Op Art) به نوعی نقاشی یا اشکال دیگر هنر گفته میشود که با خطای دید سر و کار دارند و یا از آن استفاده میکنند.
بسیاری از نمونههای مشهور هنر دیدگانی سیاه و سفید رسم شدهاند، به این دلیل برخی آن را آبستره میدانند. بینندهای که به آثار این سبک مینگرد، ممکن است حرکت، چشمک زدن، خاموش و روشن شدن، چرخش، لرزش یا جهش مشاهده کند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Zuzana Ranglova
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Slovomir Gazdik
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Samuel Velebny
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Petronela Semancikova
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين سبک نام دهکده باربيزون واقع درجنگل فنتين بلو در حومه باريس فرانسه است که هنرمندان اين سبک طرحهاي اوليه را درطبيعت تهيه مي کردند وپرده هاي نهائي را در کارگاه مي ساختند. هنرمندان اين سبک براي طراحي اوليه اثار خود اسکيسي از موضوع خود طراحي مي کنند و سپس الگوهاي اوليه خود را به کارگاه برده و شروع به رنگ گذاري و پردازش بر روي نمونه هاي خود مي کنند. لازم به ذکر است که اکثراثار هنرمندان اين سبک در اندازه هاي بزرگ طراحي مي گرديده است. از ديگر خصوصيات اين گروه .وفاداري به طبيعت و الگو برداري مستقيم از طبيعت و واقعيت بودهاست
البته سك نقاشي محسوب نمي شه نوعي شيوه نقاشي رئال هست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مکتب باربیزون در امتداد مکتب رمانتی سیسم وپیش درآمدی بر مکتب رئالیسم است. اعضای این مکتب که تئودور روسو رهبر این گروه بود در اواخر دهه ۱۸۴۰ در دهکده باربیزون نزدیک جنگل فونتنبلو (محل سکونت روسو ) اقامت گزیدند و در آن جنگل مشغول به نقاشی شدند.
آنها پیش طرح خود را در طبیعت میزدند و داخل آتلیه کار را تمام میکردند.( بر خلاف امپرسیونیست ها )
کورو از نقاشانی بود که ارتباط نزدیکی با گروه باربیزون داشت. از اعضای گروه باربیزون می توان از ژان فرانسوا میله، ، شارل دوبینی ، نارسیس ویرژیل دیاز ،ژول دوپره ،امیل ژاک نام برد.
طبیعت دوستی این نقاشان نوعی طغیان بود برعلیه فعالیتهای شهری واگرچه همه آنان منظره نگار بودند اما هر یک شیوه و اسلوب شخصی خود را داشتند و نوع خاصی از چشم انداز طبیعی را برتر می شمردند. مثلا" دیاز به نقاشی از صحنه های توفانی با قلمزنی چالاک علاقه داشت و دوبینی مناظری که آبگیر و رودخانه ای در آن بود را انتخاب میکرد و ترجیح میداد در رودهای سن و ئوآز بر قایقی بنشیند و چشم اندازهای پیرامونش را نقاشی کند .
و میله (میّه ) با آنکه در دهکده باربیزون اقامت گزید و در واپسین دوره کارش منظره صرف نقاشی کرد چون خود دهقانزاده بود بیشتر تجلیل از روستائیان متواضع فرانسوی هدف او برای نقاشی در دوران زندگیش بودتا نفس منظره ( تابلوی دانه چینان اثر معروف اوست ) اما همه آنان طرفدار نقاشی در هوای باز بودند.
در اين شيوه - همانگونه که از نامش پيداست با نوعي واقع نمائي اغراق اميز روبرو هستيم. هنرمندان اين سبک مي کوشند تا در باز نمائي عيني موضوعات با دوربين عکاسي به رقابت بپردازند و از ان پيشي گيرند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سبكي است كه در دهه 1880 در امريكا و با شروع به نقاشي مناظر جان گرفت . در اين سبك يك جو يا مه رنگي در نقاشي حكم فرمايي مي كند . اين مه معمولا به رنگ هاي ابي و خاكستري و قهوه اي است .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] now_1876.jpg/800px-Whistler_James_Nocturne_Trafalgar_Square_Chelsea_S now_1876.jpg
واژه باروک توسط مورخين هنربراي تبيين سبکهاي غالب هنري در سالهاي 1600 تا 1750 ميلادي مورد استفاده قرار گرفته است. معناي اصلي اين وازه غير عادي و معوج است که البته باروک ديگر به اين معنا به کار نمي رود.
هنر باروک هنري است که از يک سو با دين و متوليان کليسا مربوط مي شود و از سوي ديگر گرايش به تجمل گرائي و ماديات در ان ديده مي شود.
هنر باروک داراي ارزش فراواني بوده وداراي هنرمندان معروفي .چون: کارا واجو- روبنس- رامبراند- هالس- ولاسکز و ... بوده است
این سبک به شدت انسانگرا بوده و در نقاشیهای بسیاری از هنرمندان، باروک تصاویر انسانی محسوس است و در اکثر آثارشان، شمار فراوانی از تصاویر انسانی به چشم میخورد که شاید بتوان گفت، این ویژگی به یادگار مانده از عصر رنسانس است
از دیگر ویژگیهای هنری سبک باروک، میتوان توجه به نهادهای غیر دینی و دنیوی و حفظ تعادل و وحدتآفرینی میان عناصر گوناگون و متعدد را برشمرد؛ به گونهای که تعادل از طریق هماهنگی اجزا در تابعیت از کل حاصل میشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] e.jpg/475px-Rembrandt_Christ_In_The_Storm_On_The_Sea_Of_Galile e.jpg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تولد مسیح
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رنسانس ادبی و هنری، 200 سال پیش از رنسانس صنعتی و فلسفه عصر مدرن شکل گرفت؛ یعنی قبل از آن که دگرگونیهای علمی و فلسفی پدید آید و اندیشمندانی همچون فرانسیس بیکن و رنه دکارت پا به عرصه وجود گذارند و اندیشههای سوبژکتیویستی و راسیونالیستی دکارت و روششناسی علمی و تجربه گرایی بیکنی در جهان علم تحقق یابد، در عرصه هنر، تحولات ژرف هنری پدید آمده بود؛ بدین صورت که رنسانس آغازین و رنسانس پیشرفته در عرصه هنر در تضاد با سبک گوتیک شکل گرفت و بزرگانی مانند رافائل، مازاتچو، میکلانژ، تیسین، جوتو، داوینچی، دوناتلو در عرصه نقاشی و مجسمهسازی، و افرادی چون برونلسکی و برامانته در عرصه معماری به ابداع و ابتکار هنری دست یافتند و در حوزههای متفاوت هنری، تحولاتی چشمگیر به وجود آوردند؛ به طوری که تاریخ هنر از گذشته خود تفکیک گشت و هنر وارد دوره رنسانس و نوزایی شد.
پس از آنکه در قرن چهاردهم و پانزدهم (1) تحولات هنری در نقاشی، مجسمهسازی، معماری، ادبیات و دیگر عرصهها روی داد، در روشها و سبکهای هنری چنان پیشرفتهای چشمگیری رخ داد که پس از رنسانس پیشرفته، تا حدود 200 سال نه تنها این دگرگونیهای رو به رشد در عرصه نقاشی و مجسمهسازی رخ نداد، بلکه به گفته بسیاری از مورخان، هنری التقاطی، بدون نوآوری و واپسگرایانه شکل گرفت که از آن جمله میتوان به سبکهایی همچون شیوهگری (منریسم) و روکوکو اشاره نمود.
سبک باروک از جمله سبکهای به وجود آمده در تاریخ هنر است که در اواخر قرن شانزدهم تا اواخر سده هجدهم در میان دو سبک شیوهگری (منریسم) و روکوکو در اروپا پدید آمد. تحولات باروک مانند بسیاری از جریانها و دگرگونیهای هنری، نخست در ایتالیا شکل گرفت و سپس به بسیاری از کشورهای اروپایی کشانده شد و در پارهای از کشورها همانند فرانسه و انگلیس، هلند و فنلاند، ویژگیهای محلی و منطقهای یافت. سبک شیوهگری که در نقاشی و معماری بر رویکرد تقلیدی، تصنعی و التقاطی مبتنی بود، حد فاصل میان رنسانس و باروک شد؛ به گونهای که برخی این سبک را نسبت به رشد و پیشرفتی که در عصر رنسانس یافته بود، سبک و مکتبی منحط و ارتجاعی میدانستند که نوعی عقبگرد نسبت به هنر رنسانس قلمداد میشد؛ از این رو در اواخر قرن شانزدهم، هنرمندانی چون کاراوادجو با رویکردی واقعگرایانه در برابر رویکرد تخیلگرایانه شیوهگری و افرادی همچون کاراتچی با شیوه کلاسیکگری و وفاداری به اصول کلاسیک دوره رنسانس و یا به تعبیر دیگر، اصول کلاسیک روم و یونان، در برابر عناصر التقاطی و تصنعی شیوهگری، قیام کردند و آن سبک را به حاشیه راندند و به تدریج، سبک باروک را تأسیس کردند. گامبریچ در این باره میگوید:
«آنیباله کاراتچی (1609 – 1560) اهل بولونیا و دیگری میکلانچلو داکاراوادجو (1610 – 1573) متولد شهر کوچکی نزدیک میلان بود. این دو هنرمند، گویی هر دو از شیوهگری خسته شده بودند، ولی هر کدام برای غلبه بر معضلات آن، شیوههای کاملاً متفاوتی را دنبال میکرد». (2)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عدهای واژه باروک را به «مروارید ناصاف» و «پرپیچ و تاب» (3) و برخی نیز به «پوچ و عوضی یا مضحک و زشت» معنا کردهاند. (4) معنای کلمه باروک مانند بسیاری از دیگر عناوین مکاتب ادبی، مشخص نیست، اما به نظر میرسد که جهت تحقیر و استهزا به کار رفته است. کلمه باروک به تدریج از اواخر قرن نوزدهم در ادبیات و هنرهای تجسمی و موسیقی به کار رفت و معنایی گستردهتر یافت.
سبک باروک که در بسیاری از کشورهای اروپایی شکل گرفت و ترویج شد، افزون بر ویژگیهای محلی و منطقهای، دارای عناصری کلان و کلی است که به پارهای از آنها اشاره میگردد؛ برای نمونه، این سبک به شدت انسانگرا بوده و در نقاشیهای بسیاری از هنرمندان، باروک تصاویر انسانی محسوس است و در اکثر آثارشان، شمار فراوانی از تصاویر انسانی به چشم میخورد که شاید بتوان گفت، این ویژگی به یادگار مانده از عصر رنسانس است که عصر انسانمداری و اومانیسم (Humanism) نام گرفته بود و محوریت انسانی در تمامی آثار فرهنگی، امری محسوس است. از دیگر ویژگیهای هنری سبک باروک، میتوان توجه به نهادهای غیر دینی و دنیوی و حفظ تعادل و وحدتآفرینی میان عناصر گوناگون و متعدد را برشمرد؛ به گونهای که تعادل از طریق هماهنگی اجزا در تابعیت از کل حاصل میشود؛ بر خلاف هنر رنسانس که در آن با وجود اینکه اجزا و عناصر با یکدیگر هماهنگی دارند و به تعادل میرسند؛ ولی هر یک از اجزا نیز به تنهایی دارای کمال آرمانی و تمامیت است ـ تقدم دادن احساس به جای عقل، تجملگرایی، بیان ریزهکاری، شکوهمندی، تصنع و تزیین افراطی، توجه به مؤلفهها و عناصر دنیوی و زمینی از دیگر مؤلفههای این سبک است.
سبک باروک در خدمت کلیسای کاتولیک درآمد و این کلیسا بر خلاف پروتستان که بر سادگی و حذف زواید تأکید میکرد، به تزیین و تجمل گرایش داشت و از این سبک استفاده مینمود، و به دلیل همین خدمتگزاری بود که آباء کاتولیک از آن سبک حمایت کردند. (5)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آثار مبتنی بر سبک باروک در عرصه پیکرتراشی و نقاشی دارای حالتهای هیجانزدگی در چهره، تحرک اندام، تموج و حرکت در جامه و نیز پیچ و خم زیاد در لباس به همراه بیانی مبالغهآمیز از تزیینات است. همچنین از ویژگیهای مکتب ملی نقاشی بر اساس سبک باروک در هلند میتوان به عناصر منطقهای و محلی مانند منظرهسازی، بازنمایی ریزهکاریهای رنگ و نور و تجسمبخشی به صحنهها و اعمال عادی زندگی اشاره کرد. دایرةالمعارف هنر درباره ویژگیهای نقاشی بر اساس سبک باروک میگوید:
«در مجسمهسازی و نقاشی باروک، جسمیت، رنگ و بافت چیزها اهمیت دارند. موضوع و تماشاگر در لحظهای خاص و غالباً مهیج به هم میپیوندند. این حالتِ جلبکنندگی آثار باروک از محاسبه روشنایی و تاریکی، پر و خالی، عناصر مورب و منحنی و نیز از جلوههای غیر مترقبه، و نقص مراتب ژرفانمایی حاصل میآید». (6)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یکی دیگر از ویژگیهای سبک باروک، نقاشی روی سقف، اسلوبهای کوتاهنمایی اندام، معلق نمودن هیکل افراد در فضا، تجسم بخشیدن صحنهها از دیدگاههای متفاوت، شیوههای ژرفنمایی، گچبری، و زینتکاری در ساختمانسازی و به کمال رساندن این ویژگیها است.
برخی از هنرمندانی که به سبک باروک وفادار بودند، عبارتند از: آنیباله کاراتچی (7)، کاراوادجو (8)، دیهگو بلاسکس (9)، پیتر پل روبنس (10)، فرانس هالس (11)، رمبرانت وان راین (12)، یان ورمر (13)، نیکلاس پوسن (14)، آنتوانی وان دایک (15)، یاکوب وان رویسدال (16).
در نیمه دوم قرن هجدهم، جنبش نو کلاسیک در هنر و معماری شکل گرفت و رویکردی دوباره به هنر یونان و روم باستان و عناصر مدرسی در میان هنرمندان پیدا آمد؛ به گونهای که بسیاری از مورخان هنر بر این باورند که این جنبش، واکنشی در برابر رویکرد افراطی و هنرنماییهای سبک باروک و تزئینات و تصنعات سبک روکوکو تلقی میگردد؛ بنابراین، با رویکرد دوباره به هنر کلاسیک یونان و روم که پس از رنسانس، دومین بار بود که در هنر مورد اقبال قرار میگرفت، سبک باروک به حاشیه رانده شد و از مرکز توجه هنرمندان بیرون آمد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پینوشت:
1. رنسانس عموماً به جنبش فکری و عقلانی اطلاق میشود که در سده چهاردهم از شهرهای شمالی ایتالیا سرچشمه گرفت و در سده شانزدهم به اوج خود رسید... در تاریخ هنر معمولاً دوره رنسانس را به مراحل آغازین (1420 – 1300) و پیشین (1500 – 1420) و پسین یا اوج (حدود 1527 – 1500) بخش میکنند ( به نقل از دایرةالمعارف هنر اثر رویین پاکباز، ص 261).
2. ارنست گامبریچ، تاریخ هنر، ترجمه علی رامین، چاپ چهارم، تهران، نشر نی، ص 380، 1385 ش.
3. پرویز مرزبان، خلاصه تاریخ هنر، چاپ سیزدهم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ص 173، 1384 ش.
4. ارنست گامبریچ، تاریخ هنر، ص 377.
5. البته یک استثنا در عدم حمایت کلیسای پروتستان از سبک باروک، کشور هلند است. در آنجا سبک باروک را بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی، تجارت پیشگان و معتقدان به پروتستان مطرح نمودند و با وجود آنکه هلند روحیه ضد باروک داشت، به تدریج پروتستانها این سبک را پذیرفتند و از آن حمایت کردند.
6. دایرة المعارف هنر، ص 66.
7. Annibale Carracci (1560 – 1609).
8. Caravagio (1571 – 1610).
9. Diego Velasquez (1599 – 1660).
10. Peter Paul Rubens (1577 – 1640)
11. Frans Hals (1581 – 1666)
12. Rembrandt Van Rijn (1606 – 1669).
13. Yan Vermeer (1632 – 1675).
14. Nicols Poussin (1594 – 1665).
15. Anthony Van Dyck (1599 – 1641).
16. Jacob – Van Ruisdeal (1629 – 1682).
منبع: firooze.com
رئالیسم (Realism) چیست؟
«هربرت رید» در کتاب «معنی هنر» خود، دربارهی تعریف رئالیسم میگوید که رئالیسم یکی از مبهمترین کلماتی است که در نقد هنر به کار میرود، لیکن این ابهام از کثرت استعمال آن جلوگیری نمیکند. توجه به این نکته جالب است که این عنوان هرگز مورد قبول هیچ مکتب نقاشی نبوده است. دقیقترین معنی کلمه رئالیسم شاید در استعمال فلسفی آن باشد. به صورت کلیتر نام نظریه خاصی در باب معرفت است و حاکی است از اعتقاد به واقعیت عینی جهان خارجی. مبحث نقد ادبی در ابتدا بیشک اصطلاح رئالیسم را از فلسفه به عاریت گرفته است. نویسندهی رئالیست کسی است که ظاهرا در انتخاب امور زندگی جانبداری خاصی نشان نمیدهد. بلکه صحنهها و آدمها را چنانکه چشم میبیند توصیف میکند. اما در واقع، از آنجا که هنر همیشه مستلزم انتخاب است، در زمینه نقد هنر هم هنری رئالیستی است که میکوشد به هر وسیلهای که شده معنی هیئت ظاهری اشیاء را نمایش دهد، و چنین هنری مانند فلسفهی رئالیسم مبتنی بر اعتقاد ساده به واقعیت عینی اشیا خواهد بود.
در سال 1848 انقلاب فرانسه تمام ارکان این کشور را متأثر ساخته، هنرمندان هم از این اوضاع بسیار متأثر شدند و این رویداد سبب شد که آنها بیش از گذشته علاقهمند به شرایط اجتماعی جامعه بهویژه قشر کارگران و روستاییان گردند. حتی نقاشانی که کمتر تمایل به نشان دادن نظریات سیاسی خود در آثارشان داشتند هم متأثر از اوضاع اجتماعی به نمایش این رویدادها پرداخته و دست از موضوعات خاص اساطیری و داستانهای کتاب مقدس کشیدند که عمده موضوعات نقاشی آن زمان بود.
رئالیسم در کلیت خود، اصلاحی در تاریخ هنر است که به بازنمایی واقعیت مورد تجربهی انسانها در زمان و مکان معین اشاره دارد. در این تعریف عام، رئالیسم مفهومی متضاد با آرمانگرایی، انتزاعگرایی، چکیدهنگاری و رمانتیسم است و از این رو با معنای ناتورالیسم (naturalism)، مترادف انگاشته میشود. از جنبهی صوری، رئالیسم به این دلیل با ناتورالیسم متمایز است که بر «عام در خاص» تأکید میکند (ناتورالیسم صرفا «خاص» را چون اساس واقعیت ارائه میکند)، از نظر محتوا نیز رئالیسم با ناتورالیسم متفاوت است، زیرا لزوما به اثباتگرایی و فلسفهی طبیعتگرانه دربارهی زندگی نمیپردازد. گاه واقعگرایی را در معنای «واقعنمایی» به کار میبرند؛ که در این صورت مفهومی متضاد با کژنمایی است. برخی نیز شبیهسازی واقعیت را «واقعگرایی بصری» مینامند. و آن را از واقعگرایی مفهومی جدا میکنند.
رئالیسم به مثابه یک روش هنری، قابل تعمیم به بسیاری از آثار هنری - صرف نظر از سبک یا اسلوب معین - است.
رئالیسم را در آثاری میتوان شناخت که هنرمند از سطح ظواهر عینی فراتر رفته، حقایقی از روابط گوناگون و پویای انسانها با یکدیگر و با محیطشان را بیان میکند و به طور کلی با مسئلهی «انسان چیست و چه میتواند بشود» درگیر میشود. نقاشانی چون «رامبراند»، «فرانسیسکو گویا»، «وانگوگ»، «پیکاسو»، «فرنان لژه» و بسیاری از هنرمندان دیگر، آثاری واقعگرایانه آفریدهاند. در برخی از این آثار روشهای کژنمایی، انتزاع و چکیدهنگاری به کار رفته است.
رئالیسم چون یک آموزه یا نظریهی هدفمند، در میانهی سدهی نوزدهم، واکنشی در برابر خصلت آرمانی کلاسیسیسم و خصلت ذهنی و تلقینی رمانتیسم بود. واقعگرایی سدهی نوزدهم بر تفسیر همه جانبهی زندگی اجتماعی و تجسم دقیق سیمای زمانه تاکید میکرد. (از نظریهپردازان اصلی آن، «شانفلُری» و «دورانتی» بودند). ادامهی جنبش رئالیسم سدهی نوزدهم به دو جریان امپرسیونیسم و ناتورالیسم - به خصوص در ادبیات - انجامید (واقعگرایی اجتماعی، رئالیسم سوسیالیست، واقعگرایی نو)
سبک رئالیسم در هنر
رئالیسم یا واقعگرایی، شیوهای است که در آن هنرمند باید در نمایش طبیعت (طبیعت بدون انسان و با انسان) از هر گونه «احساساتیگری» خودداری کند. اما منظور ما از رئالیسم در اینجا، شیوهی هنریای است که از حوالی سال 1840 به بعد در اروپا و دیگر نقاط جهان متداول شد. مدت زیادی از میانهی قرن نوزدهم نگذشته بود که «شارل بودلر» «Charles Baudelaire»، شاعر و هنرشناس فرانسوی، در سال 1846 نقاشیهایی را میستود که بتواند «خاصیت قهرمانی زندگی معاصر» را به وصف درآورد. در آن زمان تنها یک نقاش وجود داشت که برآوردن این «نیازمندی» را اساس ایمان هنری خود قرار دهد. و او کسی نبود جز «گوستاوکوربه» «Gustave Courbet».
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کوربه که به پرورش روستایی خود میبالید و در سیاست از سوسیالیستها طرفداری میکرد، هنر خود را در سالهای میان 50-1840 به شیوهی رمانتیک آغاز کرد، لیکن در سال 1848 در زیر فشار طغیانهای انقلابی که سراسر اروپا را فرا گرفته بود، کوربه به این عقیده در آمد: «تأکیدی که مکتب رمانتیسم بر اهمیت احساس و تخیل میگذاشت صرفا دستاویزی بود برای فرار از واقعیتهای زمان» و او اعتقاد به این امر پیدا کرد که هنرمند نباید تنها به تجربهی شخصی و بیواسطهی خود تکیه کند و میگفت: «من نمیتوانم فرشتهای را تصویر کنم، زیرا هرگز آن را به چشم ندیدهام!»
هنگامی که کوربه پردهی «سنگشکنان» را به معرض نمایش گذاشت، نخستین اثری بود که واقعگرایی برنامهریزیشدهی او را به طور کامل در بر داشت. وی دو مرد را که بر جادهای کار میکردند دیده بود و آنها را سرمشق نقاشیاش قرار داده بود.
کوربه آنها را به اندازهی طبیعی، با هیکلی جسیم و حالتی کاملا عادی، بدون هیچگونه نشانی از بارقهی رنج یا حساسیت بارز نقاشی کرد. در سالهای 1855 که نمایشگاههای نقاشی پاریس در انحصار آثار «انگر» و «دلاکروا» بود، کوربه با تشکیل دادن نمایشگاه خصوصی، آثار خود را به همراه «بیانیهی واقعگرایی» خود عرضه کرد. موضوعات او بیشتر شکارچیان، دهقانان، کارگران و... بودند. به بیان او «دنیای نقاشی دارای «قوانینی طبیعی» است و نخستین وظیفهی هر نقاش این است که به پرده نقاشیاش وفادار بماند نه نسبت به دنیای خارج.» و همینجاست که طرز فکر «هنر برای هنر» که بعدها در اروپا رواج یافت بنیان مییابد.
کوربه در نقاشیهای خود از هرگونه پیرایهبندی و اغراق احساساتی خودداری میکرد، تا آنجا که معمولا کارهای او را زشت و ناهنجار و غیر هنری به شمار میآوردند. کوربه در ابتدا به کشیدن مناظر و پرتره از اشخاص میپرداخت که بعدها به نوعی از موضوع دلبسته شد که نشان از زندگی واقعی روزمره بود که در نقاشیهای آن دوره کمتر ترسیم میشد. او در سال 1861 در نامهای برای دانشآموزان خود، آنها را سفارش میکرد که چیزی را که واقعا وجود دارد نقاشی کنند. این به معنای رد صریح تخیل و بازی با قواعد هنرمندانه رایج آن زمان مثل پرداختن به شخصیتهای اساطیری یونان و روم و نیز داستانهای انجیل است؛ که نیاز به تخیل و شهود هنرمند دارد که به خودی خود باعث میشود که ارتباط هنرمند با قواعد زندگی پیرامون خود قطع شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تابلوی سنگشکنان اثر گوستاو کوربه
یکی از مهمترین نقاشیهای تاریخ هنر همین تابلوی سنگشکنان گوستاو کوربه است که باعث ایجاد جریانی در هنر شد؛ و آن استیلای سبک رئالیسم به واسطه این تابلو است. هنر تا قبل از این تابلو بیشتر ماهیت احساسی هنرمند را در برخورد با سوژه ایفا میکرد. هنرمند، علاقمند به القائات خود از سوژه بود و موضوع را به شکلی که میپسندید تغییر میداد و دگرگون میکرد، جهانی کاملا دستساختهی خود هنرمند. اما کوربه در این تابلو کاملاً به زندگی عادی مردم اطراف خود بدون اغراق و برداشت شخصی پرداخته است. نوشتهی کوربه مبنی بر اینکه او هرگز به موضوعات خیالی نخواهد پرداخت، همانند جملهی معروف او که «من هرگز فرشته نمیکشم چون فرشتهای ندیدهام»، رویکرد جدیدی را در عالم نقاشی باعث شد و آن رسالت یک نقاش بیش از توجه به مناظر و پرترههای سفارشی و پرداختن به موضوعات اساطیری و مذهبی رنسانس است.
قهرمانان این تابلو، ابر انسانهای اساطیری یونان و روم نیستند و همچنین شخصیتهای مسیح و قدیسان؛ بلکه مردم عوامی هستند که مشغول کار عادی روزانه خود هستند. این شخصیتها در مرکز تابلو هستند؛ که میتوانند رابطه پدر و فرزندی هم داشته باشند. وضعیت آنها همانند سبک کلاسیک کاملاً واقعی طبق اصول مناظر و مرایا و مسائل سهبعدی حاکم بر نقاشی غالب غربی است اما چیزی که در اینجا جلب توجه میکند حالت نشان دادن شخصیتها از پشت سر است. به راستی این امر به چه معناست؟ آیا کوربه میخواسته نشان دهد مردمان عادی به حدی در عالم هنر نادیده گرفته شدهاند که حتی فاقد هویت و صورت باید نشان داده شوند؟ به راستی که تمهید کوربه در جلب کردن هنرمندان به توجه در وضعیت و حالات مردمان عادی جامعه خود باعث شد که جامعه و هنرمند متعهد نسبت به آن تبدیل به یک رکن اساسی در تاریخ هنر گردد. سبکهای بعد از رئالیسم به طور فزایندهای به جامعه و مسائل مربوط به آن پرداختند. از نظر ترکیببندی تابلو به دو قسمت متقارن تقسیم شده که دو شخصیت اشاره شده در تابلو آن را نصف کردهاند. بافت خشن سنگها باعث ایجاد نوعی ریتم و حرکت از نظر بصری شده و نیز سبب ایجاد نوعی سنگینی از نظر وزن در پایین تابلو شده است. این خشونت ظاهری با خشونت موجود در کار سنگشکنی این افراد کاملا هماهنگ شده است. پسزمینهی تابلو به رنگهای قهوهای تیره و کل فضا به رنگهای هم خانواده با قهوهای و خردلی است که به نوعی بر نور روشنایی روز هم دلالت میکند. تبر در دست مرد سمت راست که به شکل مایل قرار گرفته سبب ایجاد حرکت و نشاندهنده کاری است که در حال انجام است. با این حرکت مایل تبر، تابلو از حالت سکون به حرکت، متمایل میشود. حرکت هم در مضمون این تابلو اهمیت دارد چون بر عمل کار تأکید دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تابلوی مراسم تدفین در ارنان، اثر گوستاو کوربه
این تابلو که بیست فوت طول دارد مراسم تدفین در روستای ارنان را به نمایش میگذارد. کوربه با این تابلو مراسم تدفین در روستای خود را که یک واقعهی روزمره و عادی بود وارد تاریخ هنر کرد و آن را ویژه و خاص نشان داد. این تابلو هم با قواعد رایج آن روز کاملاً به روش کلاسیک است. نوعی اغراق در انجام مراسم که ویژه تابلوهای کلاسیکی آن دوره، با این تفاوت که مضمون آن به مراسمی در یک روستای کوچک و واقعی اشاره دارد و نه همانند موضوعات کلاسیک مضامین خیالی و اساطیری.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این تابلوی گوستاو کوربه همچون اساتید قدیمی کلاسیک در نقاشی همچون رامبراند و ولاسکوئز و ورمیر به پرترههای زنان میپردازد. با این تفاوت که بر خلاف نشان دادن زنان اشراف و معروف و زنان اسطورهها، به دخترکی کاملا معمولی از اجتماع اطراف هنرمند میپردازد ولی تمام اصول و فنون اساتید نقاشی قدیمی را هم رعایت میکند. رنگ پسزمینه تابلو سبز تیره و لباسهای دخترک هم به همان رنگ است که در کل فضایی تیره و آرامبخش را به وجود میآورد. دخترک در حال کار کردن به خواب فرو رفته و گلدانی که روی میز قرار گرفته هم گلهای پژمردهای را نشان میدهد که نمادی است از خواب و سکون و نوعی مرگ در درون فضای تابلو. اما گلهای ریز لباس دختر همراه با رنگ سبز حاکم بر تابلو نوعی امید و نوعی حس احترام را بر میانگیزد. کار معادل با عبادت در نظر گرفته شده که کاری است که در فرهنگ مسیحیت بسیار مقدس و قابل احترام است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یکی از موضوعاتی که سبب شد کوربه دست به انقلابی در تاریخ هنر بزند پرداختن به مضامین مردمان معمولی بود. در این تابلو به سبک نقاشیهای دوران مسیحیت (رنسانس) شخصیتهای در وضعیت اغراق و نمایشی ترسیم شدهاند. همانطور که در نقاشیهای مسیحیت، افراد در حال انجام کاری مقدس و مذهبیاند که در رابطه با آیین مسیحیت است؛ برای نمایش این حالت از حرکات و اعمالی اغراقآمیز استفاده میشود. در اینجا موضوعی که اهمیت دارد این است که عمل شستن پاهای یکی از شخصیتها و نیز رسیدگی به امور خانه توسط زنان به یک عمل نمادین و مذهبی تبدیل شده است. با این تفاوت که این اشخاص دیگر قدیسین و مردمان شهر فلورانس و روم (مراکز کلیساهای کاتولیک) نیستند بلکه مردمان عادی همدورهی کوربه هستند. رنگها و سایهها درجاتی از رنگهای قهوهای، خردلی و زرد است که با رنگ سفید موجود در لباسها و ملافهها و رومیزی به تعادل رسیدهاند، نور خاموش و دلگیر و یکدست است که هم به تشدید یک فضای معنوی دامن زده است و هم بر فضای داخلی یک خانه تأکید میکند. این زنان گویا در حال انجام مراسمی هستند که فراتر از کارهای معمولی خانه است. به راستی فردی که پاهایش در حال شسته شدن است چه کسی است؟ آیا این یک اشاره تلویحی به شستن پاهای یکی از حواریون مسیح نیست؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این تابلو هم بر افرادی کاملا همدوره با گوستاو کوربه تأکید میکند. فضای طبیعت همراه با محاسبات کاملا دقیق از وضعیت و جهت نور خورشید در یک روز کاملا صاف نشاندهندهی تسلط کوربه در ترسیم طبیعت و مناظر (یکی از تخصصهای اصلی کوربه ترسیم طبیعت است به روش رمانتیستها) و نیز توجه به نور که تا آن موقع چندان توجه جدی بدان نشده، که همین حرکت بعدها توسط سبک امپرسیونیستها به دغدغهای جدی تبدیل میشود. (رمانتیستها برای اولین بار نور را مورد توجه قرار دادند ولی به شکل حسی و برای تشدید حالات روحی و روانی محیط و اشخاص از آن استفاده میکردند نه با یک دید واقعی و همراه با محاسبات مربوط به جهت نور) در اینجا طبیعت به عنوان درونمایهی مورد علاقه کوربه ترسیم شده است. چشماندازهای روستاهای زیبا و آرامشبخش؛ اما چیزی که در اینجا کوربه از آن احتراز کرده است، دوری از روش رمانتیستها در پرداختن به طبیعت است. رمانتیستها همواره افراد را مقهور و ناچیز و حقیر در برابر طبیعت رسم میکردند. اما کوربه در اینجا اشخاص اصلی را در بخش جلو و نزدیک تابلو رسم کرده و از طبیعت به عنوان تنها چشماندازی از تابلو ترسیم کرده که افراد در آن به گشت و گذار ساده میپردازند؛ بدون گمشدن و رها شده درون طبیعت بکر و متوحش. این رویکرد کوربه بیتأثیر از جریانهای معاصر کوربه و همزمانی با انقلاب صنعتی و تصرف در طبیعت و نهضت علمی روشنفکری آن دوره نیست. طبیعت در دیدگاه کوربه محلی برای جولان انسان و نه باعث توهم و مغلوب شدن او است.
حالات و حرکات اغراقآمیز نمایشی هم در این اثر کوربه که قرار است یک گردش ساده صبحگاهی باشد، بسیار جالب است. در اینجا هم یک عمل سادهی گفتگو و شاید احوالپرسی تبدیل به مراسم آیینی شده است. شخصیتها بسیار رسمی و جدی در حال گفتوگو هستند. لباسها به نظر کمی مسعتمل (شاید لباسهای مخصوص گردش) و لباسها و کولهپشتی و عصای مرد سمت راست، نشاندهندهی این است که این مرد به گردش در تپهها و کوهها میپردازد. به هر حال این تابلو یکی از موضوعاتی را از زندگی روزمره ارائه میکند که بعدها در سبکهای دیگری که بعد از رئالیسم ظهور کردند به عنوان درونمایهی اصلی مورد توجه قرار میگرفت.
یکی از موضوعاتی که کوربه بدان توجه وافر داشت موضوعاتی با دورنمایهی سبک رمانتیسیسم بود: طبیعت وحشی و عصیانگر. کوربه همانند بسیاری از همتایان این سبک همچون ترنر و جان کنستابل به درونمایهی طبیعت توجه وافری نشان میداد. یکی از ایراداتی که بعدها کوربه به این سبک گرفت بیتوجهی نسبت به جامعه و اتفاقات جاری در آن (انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتی) بود. رمانتیستها با فرار در دل طبیعت، به نوعی دلبسته اصالت و قدرت بلامنازع آن میشدند و از طرفی خود را از جریانهای اطراف خود دور نگاه میداشتند. کوربه در ابتدا به ترسیم مناظر بکر و و سحر و جادوی موجود در آن میپرداخت. بعدها کوربه از این روند دست کشید و به شدت مجذوب مردمان اطراف خود گشت و با ترسیم تابلوی سنگشکنان عملا واضع روشی جدید در هنر شد و نیز رسما با رویکرد رمانتیستها خداحافظی کرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ناظر خیالی و آرامبخش از ساحل دریا و چشمانداز رعبانگیز و مسحورکنندهی آن که بسیار متأثر از سبک ویلیام ترنر نقاش رمانتیست انگلیسی است.
طبیعت بیجان که کوربه در دوره تأثیرپذیریاش از سبک رمانتیستها آن را ترسیم کرده است. از رئالیستهای دیگر «انوره دومیه» «Honoré Daummier» است که در طی حکومت ناپلئون سوم برای نشریات انتقادی- فکاهی کاریکاتور تهیه میکرد. دومیه در کارهایش از هرگونه آبوتاب دادن موضوع خودداری میکرد و واقعیات اجتماعی هر چند تلخ و وحشیانه را به تصویر میکشید.
انوره دومیه اغلب به زندگی ناعادلانهی روستائیان مهاجر به شهرها و مردمان فقیر میپرداخت و به نحوهی امرار معاش آنها علاقهمند بود. یکی از تابلوهای دومیه «زن رختشو» بود که موضوع زنی را نشان میداد که به کارهای خانگی میپرداخت تا بتواند در شهر دوام بیاورد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از دیگر موضوعاتی که دومیه بدان میپرداخت دادگاهها و قضات و نحوه دادرسی به امور بود. دومیه خود مدتی کارمند دادگاه بود و از دیدن سرگردانی مردمان فقیر که در راهروهای دادگاهها سرگردان میشدند به شدت متاثر میشد. همزمان با سیستم اختناق و فشار لویی فیلیپ پادشاه فرانسه، دادگاهها خود به همراهی با دستگاه حاکمه بر اختناق و بیعدالتی میافزودند. دومیه با ترسیم کاریکاتورهای دستگاه قضایی، آن را به هجو و انتقاد میگرفت. او در این نقاشی که درونمایه کاریکاتوری دارد به رابطهی بین یک مجرم و موکلش در روند یک دادرسی میپردازد. رنگها یکدست و تخت، خطها بر یک روند هیجانی تاکید میکنند که به صورت منحنی هستند و نشان از یک وضع ناپایدار دارند. مجرم و موکل در حال پچپچ کردن در گوش هم هستند. دومیه از یک زاویه دید خاص طوری به ماجرا نگاه کرده که وضع را به شدت مشکوک نشان میدهد در این تصویر امیدی به یک دادرسی عادلانه دیده نمیشود و هیچ یک از طرفین نه مجرم و نه وکیل و نه دستگاههای قضایی شریف و قابل احترام و مستلزم همدردی نیستند؛ به همین جهت بیننده با دیدن این خطوط فقط احساس عدم اعتماد به وضع نمایشدادهشده میکند.
دومیه برای نشاندادن زندگی مشقتبار مردمان تهیدست قرن 19 فرانسه از یک سبک مستندگونه استفاده میکند و از روشهایی که سبک رمانتیسم در این زمینه ارائه میکند پرهیز میکند. او علاقهمند به نمایش واقعی و تعدیل شدهای از تصویر مردمان بود و برای این کار به روش رئالیستی روی آورد، به همین جهت بسیاری از وقایع و اشیا و حقایق که دومیه در کاریکاتورها و تابلوهایش ترسیم کرده، درست همانند وقایع آن دوره است. او نقاشیها و کاریکاتورهایش را نوعی نقد اجتماعی میدانست بنابراین چه ابزاری بهتر از واقعنمایی ماجراها که ویژگی سبک رئالیسم بود به او کمک میکرد؟
رئالیسم سوسیالیست:
اصطلاحی که در حدود نیمقرن معرف هنر و ادبیات شوروی سابق بود. نخستینبار ماکسیم گورکی، بواخارین، ژدانف، طرح آن را پیش نهادند. سپس مانند دستور کار به کلیهی هنرمندان در تمامی عرصههای هنری اعلام شد (1934) هدف آن تولید آثار قابل فهم برای تودهها و هدایت مردم به ستایش عظمت کارگر و نقش او در ساختمان کمونیسم بود. رئالیسم سوسیالیست عملا سنت واقعگرایی سدهی نوزدهم را دنبال کرد. و آگاهانه از دستاوردهای هنر مدرن - که هنرمندان پیشتاز روسی سهمی مهم در شالودهریزی آن داشتند - چشم پوشید. رئالیسم سوسیالیست، پس از جنگ جهانی دوم، با کمابیش تفاوت در سبک و موضوع در بسیاری از کشورهای دیگر الگو قرار گرفت (متفاوت با واقعگرایی اجتماعی)
این جنبش تا سالهای 1874 که امپرسیونیسم پا به عرصهی وجود گذاشت، ادامه داشت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یکی از بارزترین هنرمندان این سبک واقعگرایی، ژان فرانسوا میله (1875- 1814) Jean Francois Millet بود که به شدت مجذوب زندگی روستایی بود و این امر را از مرور کردن عناوین تابلوهایش که همگی بر گرفته از اصطلاحات کشاورزی است میتوان فهمید: خوشهچینان، بذرافشانی، کشت سیبزمینی و... این عناوین نمایانگر تمرکز ویژهی میله به این شکل زندگی روستایی است. خود میله در یک روستای فرانسوی بزرگ شده و کاملا به این شکل از زندگی آشنایی داشت و بدان میبالید. در سال 1849 او زندگی در روستا را به اختیار خود انتخاب و در نزدیکی جنگل فونتن بلو در دهکده باربیزون سکونت کرد. او در دورهای از هنر بر نقاشی از مناظر روستایی و مردم آن ممارست کرد که این دوره همراه بود با انقلاب و مهاجرت روستاییان از روستا به شهر و کار در کارخانجات. این کار میله دقیقا عکس کار برخی نقاشان بود که در این دوره تنها به نمایش زندگی مردم شهری و نابسامانی وضع روستاییانی که مهاجرت میکردند بود یکی از این نقاشان انوره دومیه است که قبلا هم دربارهاش اشاره شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این نقاشی دو زوج جوان روستایی را نشان میدهد که با شنیدن زنگ نماز بعد از ظهر از کلیسا، دست از کار میکشند و در یک نمایش آیینی همانند نقاشیهای دورهی کلاسیک، در سکوت و سکون مشغول نیایش و نماز میشوند. افق گسترده و رنگهای خاموش و افسرده و فرمهای ساده در این نقاشی حس و حالت عبادت و رها شدن از روزمرگی را به خوبی القا میکند.
در همهی کارهای میله، نکاتی همانند توجه به فضای زندگی روستایی، روستاییان در حال کار و کارهای سنگین در مزرعه دیده میشود. اصول هنری آثار میله همگی حاکی از رعایت قواعد نقاشی کلاسیک، پرسپکتیو، توجه به وضعیت نور و آناتومی دقیق کارگران و روستاییان است؛ با این تفاوت که میله هم مانند کوربه به زندگی مردمان عادی توجه دارد. آنچه که ژان فرانسوا میله در آثار خود ارائه داد بعدها بر هنرمندان بعد از خود به شدت مورد توجه قرار گرفت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.منبع: firooze.com/article-fa-609.html
استاکیسم یک جنبش هنری بینالمللی میباشد که در سال ۱۹۹۹ میلادی با اهداف ضد پستمدرنیستی و برای بازآفرینی مدرنیسم بنیانگذاری شد.
موسس اصلي آن Billy Childish مي باشد . در زمينه هاي مختلف و از جمله نقاشي وجود دارد
خوب البته خودم هم درست اين سبك را نمي شناسم و متوجه نشدم اما ظاهرا اين نمونه هاي نقاشي از اين سبك هست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ee.jpg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یکی از اقدامات متهورانه که در نقاشی قرن بیستم به وقوع پیوست، نهضت هنر «آبستره» بود. عدهای لغت «آبستره» را به معانی «انتزاع و تجرید» تعبیر و معنی میکنند و معتقدند که کلیهٔ آثار انتزاعی و تجریدی، معنی ترجمهشدهای از کلمهٔ آبستره هستند در حالیکه چنین نیست؛ میتوان گفت هنر «آبستره» به آنگونه آثاری گفته میشود که بسیار مجهول و نامحسوس و غیر قابل پیشبینی و بهدور از انتظار مخاطبان است و در این خصوص یکی از معروفترین مفسرین و مبلغین هنر آبستره «میشل سوفِر» فرانسوی گفته است: «من هنری را آبستره مینامم که یادآور هیچگونه واقعیت شکلی نباشد، حتی اگر نقطهای باشد که هنرمند از آن آغاز به کار کرده باشد.»
کلیهٔ آثار آبستره از نوع نقاشی، صرفاً برای دیدن و تماشا کردن و از نوع آثار حجمی، صرفاً برای لمس کردن نه برای لذت بردن و به خاطر سپردن ساخته میشوند؛ بنابر این هیچیک از مخاطبان نباید در مواجههٔ این آثار انتظار رؤیت یک صفت اخلاقی یا یک فضیلت معنوی را داشته باشند؛ زیرا هنرمندان اینگونه آثار بدون در نظر گرفتن هیچگونه قصد و موردی به خلق آن دست میزنند به همین دلیل آثار آبستره هرگز مشمول نقد منطقی نمیشوند، چون از یک ذهن و فکر منطقی تراوش نکردهاند که انتظار چنین نقدی از آنان برود. هنرمندان آبسترهساز هرگز نمیدانند که (چرا و چگونه) به این اثر رسیدهاند ولی هنر انتزاع و تجرید، دارای هدف و مقصودی کاملاً معنیدار و غایتی اخلاقی-انسانی است. «انتزاع» مصدر اسم فاعل منتزع بوده و به معنی «جدا شدن و خلاصه شدن» است، از همین رو با معنی تجرید میتواند مفهوم نزدیک داشته باشد؛ چون تجرید نیز به معنی «مجردشدن، رها بودن و تنهایی جستن» است و به لحاظ اخلاقیات انسانی هنر انتزاعی دارای غایات انسانی بوده و پویشی هدفمند دارد. باید یادآور شوم که هنرهای انتزاعی و تجریدی، از جمله آثار مادی بوده به همین لحاظ، دنیوی بودن اینگونه آثار کاملاً مشخص و معلوم است. در کل، هنرهای انتزاعی به آثاری گفته میشود که قصد دارند فرم یا شکل مورد نظرشان را تا به حدی خلاصه و تجزیه کنند که از اسم اصلی آن شىء دور نشوند و قبل از اینکه آن شىء مورد نظر به نهایت خلاصه شدن برسد، دست از کار میکشند و دیگر آن شىء را خلاصه و تجزیه نمیکنند.
هنر «آبستره» به دو دورهٔ تاریخی تقسیم میشود. دورهٔ ابتدایی آن از سال 1910.م آغاز شد و تا سال 1916.م ادامه یافت. در این مرحله هنر آبستره شامل یک روند ضد طبیعت بود. دورهٔ بعدی از سال 1917.م شروع گردید و با جنبش «دستایل هلند» همراه شد و تا به حال راه ویژهٔ خود را پیموده است. اولین اثر نقاشی آبستره در سال 1910.م توسط هنرمندی روسی به نام «واسیلی کاندینسکی» (1866-1944 م.) بهوجود آمد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این اثر بهوسیلهٔ آبرنگ با سطوحی رنگین و با حالتی دینامیک، بدون توجه به جنبهٔ نمایشی آنها کشیده شده است. در همین سال کاندینسکی کتاب معروف خود به نام «روحانیت در هنر» را به منظور توجیه کردن نکات استتیکی، جهتیابی جدید هنر نقاشی، به رشتهٔ تحریر در آورد. این اولین کتابی بود که در زمینهٔ هنر آبستره نگاشته شد. چیزی که کاندینسکی را متوجه هنر آبستره نمود، ابتدا یک دامن خوشرنگ و سپس یکی از تابلوهای خودش بود که تصادفاً به صورت وارونه در کنار کارگاهش قرار داشت. تحت این شرایط کاندینسکی در نگاه اول با تابلویی روبرو گردید که دارای رنگآمیزی جالب و چشمگیری بود و وی قبلاً آن را نمیشناخت. همین تابلو وارونه نکته اصلی هنر آبستره را برایش روشن کرد. پس او چنین نتیجه گرفت که در یک تابلو رنگها و فرمها هستند که به صورت مجرد نقش اصلی را ایفا میکنند. اما آنچه که موجب کشف اصول زیباییشناسی توسط کاندینسکی گردید مطالعات و جستجوهایش در زمینهٔ موسیقی بود. وی اولین طرحهای خود را با نام «بدیهه سرایی» و آثار کاملترش را تحت عنوان «ترکیب» اسمگذاری کرد. آثار نقاشی کاندینسکی بسیار متنوع و به شکلهای متفاوتی عرضه شدهاند. آثارش در ابتدا برای بیننده دارای ارزش نمایشی است و سپس با ارزش ساختمانی جلوه میکند. زیرا بهوسیلهٔ شکلهای کوچک هندسی پوشیده از رنگهای شدید به وجود آمدهاند؛ لذا از نظر بصری مانند اشیای قیمتی بهنظر میآیند. کاندینسکی دربارهٔ اثر هنری چنین استدلال نموده است که «رنگ» و «شکل» فینفسه عنصرهای زبانی را تشکیل میدهند که برای بیان (عاطفه)، کافیاند و اینکه به همانگونه که صورت موسیقایی مستقیماً بر روان اثر میکند، رنگ و شکل نیز همان کیفیت را دارد. تنها نکتهٔ لازم این است که رنگ و شکل را باید به حالتی ترکیب کرد که به حد کفایت، عاطفهٔ درونی را بیان کند و به حد کفایت آن را به نگرنده انتقال دهد. ضرورتی ندارد که به رنگ و شکل «نمود جسمیت» یعنی جلوهٔ اشیاء طبیعی را بدهیم. خود شکل، مبیّن معنی درونی است که متناسب با رابطهٔ هماهنگ آن با رنگ، دارای درجات شدت و ضعف است.
هنر آبستره را که با هر گونه نمایش واقعی از موضوعات، سر ستیز دارد میتوان به دو نوع تقسیم کرد؛ نوع اول شامل آثار هنرمندانی میشود که صرفاً به رنگ و فرم توجه دارند و این دو عنصر تجسمی را تنها به خاطر جلوههای مجرد آنها بهکار میگیرند. در تابلوهای این نقاشان، اشکال و نقوش هیچگونه شباهتی با نمونههای طبیعت و عالم واقع آنها ندارند. رنگها نیز از رنگهای طبیعت پیروی نمیکنند و از رنگ تنها به خاطر خود رنگ و از فرم صرفاً به خاطر فرم استفاده میشود. نوع دوم شامل آثار نقاشانی است که رنگ و فرم را علاوه بر جلوههای مجرد هر یک، با توجه به معانی و مفاهیم آنها بکار بردهاند. در این روش رنگها و فرمها بدون آنکه موضوع یا شیء را به نمایش در آورند، حالات عاطفی خاصی را برای بیننده ایجاد میکنند. چنانچه مثلاً رنگ قرمز و نارنجی میتوانند برای انسان حالات هیجان و شور و التهاب ایجاد کنند و برعکس، رنگهای سبز و آبی آرامشبخش و تسکیندهنده هستند، فرمها نیز به نوبهٔ خود چنین حالات روانی ایجاد میکنند. این قبیل آثار را به نام «آبسترهٔ اکسپرسیونیسم» مینامیم.
بداههسازی کاندینسکی، طلیعهٔ هنر غیر رسمی (Informal) عصر حاضر است (از 1945 به بعد) و ترکیببندیهای او درآمدی بر هنر کنستراکتیویسم (Constructivism) میباشد. در سال 1912.م «کوپکا» هنرمند چکوسلواکی نیز آثار آبسترهٔ خویش را به نمایش در آورد. وی از اولین نقاشانی بود که با الهام از موسیقی به نقاشی پرداخت و لذا برخی از تابلوهای خود را به نامهای «فوگ قرمز و آبی رنگ مایههای گرم» نامید. او در حدود سال 1920.م با همکاری چند هنرمند دیگر از جمله «بلان گاتی» و «والنسی» گروهی را تشکیل داد.
از نقاشان دیگر که با گرایش به سوی هنر آبستره آثاری به وجود آورد «روبر دلونه» بود. دلونه آثار شعرگونه خود را با توجه به رنگهای خالص به وجود آورد. خود او در مورد نقاشیهایش از «فرم- سوژه» نام میبرد.
میتوان گفت نهضت هنر آبستره مربوط به یک منطقهٔ خاص نبود؛ این شیوه در تمام کشورهای دنیا طرفدارانی داشت که هر یک به ترتیبی جداگانه به فعالیت مشغول بودند و در عین حال از یکدیگر تأثیر میپذیرفتند. «مورگان روسل» و «مک دونالد رایت» از نقاشان آمریکایی بودند که از «روبر دلونه» الهام گرفتند. این دو از سال 1913.م به بعد در این شیوه آثاری به وجود آوردند. در فرانسه و آلمان نیز بهطور همزمان هنر آبستره به وجود آمد اما جنبش هنر آبستره در روسیه با کیفیتی برتر نمودار شد؛ به ترتیبی که بسیاری از نوابغ این جنبش از این سرزمین برخاستند. تعداد نقاشانی که تحت این شیوه، نقاشی نمودهاند بسیارند. در میان آنها هستند نقاشانی که با آثارشان گرایشهای دیگری به وجود آوردهاند و به ترتیبی مبتکر و معرف شیوههای جدیدتری، در رابطه با هنر آبستره میباشند. این شیوهها عبارتاند از «تاشیسم»، «سوپره ماتیسم»، «نئوپلاستیسیسم» و «کنستراکتیوسیم».
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دو مسیر عمده در هنر مدرن وجود دارد. مسیر اول - که پایههای آن قبل از آغاز قرن بیستم در اروپای غربی بهویژه در فرانسه ریخته شد- تحت عنوان کوبیسم نامگذاری گردید. مسیر دوم که بیشتر متعلق به قرن حاضر است و با عنوان هنر «آبستره» از روسیه آغاز شد که خود نیز به نحوی، از کوبیسم متأثر گردیده است. هدف نهایی کاندینسکی پایهگذار سبک آبستره این نبود که نقاشی را از محتوا پاک کند بلکه هدف او این بود که «قالبی مجرد برای تجریدات ذهنی خویش بیافریند. زیرا همانطور که حس رفعتجویی هنرمندان «گوتیک» موجب شد که معماری گوتیک مفهوم «عناصر عمودی» خود را کشف کند. به همانگونه نیز کاندینسکی تبیین آرمانهای عقیدتی خویش را در ریتمهای ویژه فرم و رنگ جستجو میکرد. کیفیت پویای عناصر، «تم» اصلی آثار کاندینسکی را تشکیل میداد. ولی این پویایی، بیشتر ناشی از حرکتی خود به خودی و درونی بود تا جنبشی آیندهگرا. لذا در آثار او همهچیز در روحانیت، حرکتی پیوسته و فضایی بیکران مستغرق است و هیچچیز را یارای گریز از این هستی هماهنگ و موزون نیست؛ «کل» به «جزء» رجحان اساسی آثار وی است و پل کله که در این باره میگوید: «هنر، مرئی کردن نامرئی است». یا به عبارت دیگر «هنر، کشف کششهای ناشی از جهان مرئی و امکانات اسرارآمیز بشر است که فقط روحاً میتوان آنها را حس و لمس کرد»...
پینوشتها:
1- فلسفه هنر معاصر، هربرت رید، محمد تقی فرامرزی، انتشارات نگاه، چاپ دوم 1374
2- سبکها و مکتبهای هنری، ایان چیلورز- هارولد آزبورن و دیگران، فرهاد گشایش، انتشارات محیا، چاپ اول 1380
3- سبکهای هنر از امپرسیونیسم تا اینترنت، کلود ریچارد، نصرالله تسلیمی، انتشارات بهمن، چاپ اول زمستان 1383
4- انگیزشهای اجتماعی در پیدایش مکتبهای هنری (از کلاسیزم تا مدرنیسم)، اصغر فهیمیفر، انتشارات فلق، چاپ اول پاییز 1374
firooze.ir
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انتزاعي(آبستره):
اين جنبش در 1910 در روسيه توسط واسيلي كاندينسكي مطرح شد. در اين جنبش هنرمندان با استفاده از عدم بازنمايي عيني و بيان تجسمي نوين(خط و رنگ) و با خلاصه نمودن مضامين و موضوعات، به عناصر بنيادين چون خط، سطح براي بيان كليت و كلي گويي سود مي جستند.
هنرمندان برجسته: واسيلي كاندينسكي، پيت موندريان، كوپكا، پيكابيا، فرنان لژه، هنري مور، كنستانتين برانكوزي، هپورت، الكساندركالدر.
كنستراكتيويسم، مكتب متداولي بود كه بنيانگذار حركتهاي هنري و معماري روسيه بود و در اصل از كوبيسم الهام گرفت . هنرمندان اين سبك با تاكيد بر ساختار شكل و فرم، بيان مكانيت و زمانيت فضا، تداوم و استمرار فضاي دروني با پيرامون، درصدد ايجاد آثار هنري، بر مبناي اصول و فنون مدرن مهندسي هستند.
هنرمندان برجسته: ولاديمير تاتلين، نائوم گابو، آنتوان پوسنر، الكساندر رودچنكو.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Niloo Nili
09-03-2009, 12:44
سلام
من عضو جدید هستم . از تاپیک خوبتان تشکر میکنم. اگه میشود چند نمونه از آثار و سبک های نقاشی ونگوگ بذارید.
ممنون
سلام
من عضو جدید هستم . از تاپیک خوبتان تشکر میکنم. اگه میشود چند نمونه از آثار و سبک های نقاشی ونگوگ بذارید.
ممنون
سلام
خوش آمدید
+
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روکوکو ( Rococo )
وازه روکوکو از وازه فرانسوي ( Rocaille ) روکاي به معني سنگريزه گرفته شده است. اين وازه مخصوصا به سنگريزه ها و صدف هائي اطلاق مي شودکه در تزئين غارهاي مصنوعي به کار مي رود. روکوکو در حقيقت ادامه شيوه باروک بود که مخوصا درفضاهاي داخلي با افراط در تزئينات و ريزه کاري توام بود. در نقاشي اثار انتوان واتو را اغازگر سبک روکوکو مي دانند.
اين نقاشي ها بسيار تزئين شده هستند و در آنها از رنگ هاي روشن و طرح هاي منحني وار زياد استفاده مي گردد و از فرشتگان و سمبل هاي عشق به وفور استفاده مي شود . پرتره نيز در اين سبك معمول مي باشد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Mysore
Mysore يك سبك نقاشي هندي است كه بسيار پرجزييات و با رنگ هاي خفه اي همراه مي باشد . موضوع اكثر اين نقاشي ها نيز خدايان هني هستند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مينياتور ايراني
مینیاتوردر لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است .در نقاشی های مینیاتور، تصاویر، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایا رعایت نمی شود. مناظر نزدیک، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالای آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت "سه ربع" دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ی چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نیم رخ و به ندرت از پشت سر، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهای انسانی تاکید چندانی ندارد، بلکه علاقه ی او بیش از هر چیز به کشیدن لباس های فاخر بر تن شخصیت های تصویری خود است و گاهی برای نشان دادن شکل خاص پوشاک، دست و پا را می پوشاند، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیری از امتیاز قبای بلند، مُیسر شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مينياتور عثماني
مينياتور عثماني سبكي از نقاشي و مشابه با مينياتور ايراني مي باشد و در ان از رنگ هاي شفاف سبز و آبي و قرمز استفاده مي شود .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Bird-and-flower
یک جورایی شاید سبک عجیبی باشه . این سبک همون طور که از اسمش پیداست روی موضوع تاکید داره و یک سبک نقاشی چینی محسوب می شه . موضوعات این نقاشی به طور خاص فقط و فقط شامل پرندگان ، گلها، ماهی ها و حشرات می شود .
البته می توان انواع گیاهان یا حیواناتی مانند سگ و گربه را نیز درون این تصاویر دید
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Miss Artemis
14-12-2010, 16:11
تو این تاپیک سبک های نقاشی رو معرفی میکنیم :20:
من خودم همیشه از نظر تاریخی با سبک های نقاشی مشکل داشتم:31:
یعنی نمیفهمیدم این سبک بعد از اون اومده یا اون بعد این یا کلا هر دو در کنار هم بودن...:31:برای همین تو پست اول هم قرن و تاریخ حدودی سبک ها رو میذارم:20:
قرن 14 تا 18 میلادی :
گـــوتیــک بیــن المللــی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
رنســانس ( 14 -15)
منریســم یا شیـــوه گرایــی (16)
بــاروک
کلاسـیســیسم ( 17 )
روکـــوکو
نئــو کلاســیســیسم
رمــانتیــسیــسم (18 )
قرن 19 میلادی :
رئالیســـم یا واقع گـــرایی
باربیــزون
پیشـــارافائلـــی
هنـر آکـــادمیــک
امپرســیونیسم یا دریافت گــرایی
پســت امپرســـیونیسم یا پســا دریافتگری
نئو امپرسیـــونیسم یا نودریافتگری
دیویــزیونیســـم یا پرداز رنگ
پوینتیــلیســم
شیوه مجزاسازی
نبــی ها
سنتتـــیسم یا ترکیب گری
سمبلیســـم یا نمادگرایی
مدرســه هادســون ریـــور
قرن 20 میلادی :
هنر مدرن یا نوگرا
آوانگارد یا پیشرو
کــوبیســـم
اکسپـــرسیونیســـم یا هیجان گرایی
اکسپـــرسیونیســـم انتزاعی
هنــر انتزاعـــی
انجمن جدید هنرمندان مونیخ
سوارکار آبـــی
دوران گـــری
بـــروکــه
دادائیســـم
فوویســــــــــم
نئو فوویســـم
آرت نـــوو
باوهــــاوس
دِ استیــــل
آرت دکـــو
پـــاپ آرت
فوتــو رئـــالیســـم
فوتو ریســـم
سوپــره ماتیســـم
سو رئالیســـم یا فراواقع نمـــایی
نُوُ رئالیســـم یا واقع گـــرایی نو
انتزاع پســـانقاشــــانه
کمینــــه گـــرایی
هنـــر چیــــــدمان
انتزاع تغـــزلی
پســتمدرنیســـم یا پســـا نو گــرایی
هنـــر مفهومـــی
هنــــر زمـــــــینی
هنــــر اجرایــــی
ویــــدئو آرت
نئواکســـــپرسیونیســـم یا هیجان گــــرایی نو
لتِریســـم یا نامـــه گرایی
نئـــو دادا
قرن 21 میلادی :
استاکیســـم
ریمدرنیســـم یا باززایی مدرنیســـم
* در صــورت تمایــل بــه شـــرکــت در بحــث ، ترتیــب فهــرسـت را رعایــت کنیــد .
Miss Artemis
13-12-2011, 16:47
گوتیـــگ بیــن المــللی
گوتیک در اصل واژه ی اهانت آمیزس بود که در دوران رنسانس برای توصیف هنر غیر کلاسیکی ِ منسوب به بربرها ( گُت ها ) به کار می بردند . امروزه ، اصطلاحی ست که در تاریخ هنر و نقد هنری به سبک نقاشی ، پیکره سازی و معماری اروپای باختری در سده های دوازدهم تا شانزدهم اطلاق می شود .
گوتیک بین المللی سبک نقاشی رایج در اروپا در سده های چهاردهم و پانزدهم .
عمدتا شیوه ای خطی و تزئینی بود که از هنر گوتیک فرانسوی - به خصوص مصورسازی کتاب های خطی - سرچشمه گرفت . پیکرهای ساده و آراسته ، انحناهای نرم جامگان ، رنگ های جواهر گونه ، و ریزه کاری های طبیعت گرایانه از ویژگی های آن به شمار می آیند .
پیروان این سبک در فرانسه تحت تاثیر سیمونه مارتینی قرار گرفتند . تصویر های برادران لمبورگ برای کتاب " ایام پربرکت دوکِ بری "، این تاثیر پذیری را نشان می دهند . سبک مزبور در ایتالیا با آثار جنتیله و پیزانلّو به اوج شکوفایی رسید . ( این مقارن زمانی بود که مازاتچو سنّت جُتو را احیا می کرد . ) این سبک به آلمان ، بوهم ، و اسپانیا نیز راه یافت . همچنین ، شیوه ای مشابه تحت عنوان سبک لطیف در نقاشی و پیکره سازی آلمانی رخ نمود ، به خصوص در تصاویر و مجسمه های مریم عذرا و مسیح کودک .
هنر گوتیک واژه گوتیک برای توصیف سبک معماری و هنر اروپای باختری در حدود سده های دوازدهم تا شانزدهم به کار برده می شود . ( در سده ی هفدهم ، این سبک را با لحنی تحقیر آمیز به گُت ها - یکی از اقوام بربر اروپایی - نسبت دادند . )
معماری گوتیک از فرانسه آغاز شد ؛ و به انگلستان و آلمان و اسپانیا راه یافت . ایتالیا از این جریان به دور ماند .
عناصر عمودی ، بلندی ساختمان ، قوس تیزه دار ، پشتبند معلق ، طاق و تُویزه ، و پنجره های شیشه ای بارز ترین مشخصاتی هستند که معماری گوتیک را از معماری جسیم و وزین پیشین [ هنر رومی وار ] متمایز می کنند.
عناصر صعودی و خطوط پویا در این معماری ، عرفانگرایی جدید در مسیحیت را بز می تابند. ( کلیسای آمین در شمال فرانسه نمونه ی شاخص این نوع معماری است .)
در مورد نقاشی و مجسمه سازی - نسبت به معماری - اصطلاح گوتیک ، دوران محدود تری را شامل می شود . گاه ، برای توصیف نقاشی آلمانی - که دیرتر تحت تاثیر ایده های رنسانس قرار گرفت - عبارت گوتیک پسین را به کار می برند .
آغاز واقعی مجسمه سازی گوتیک را باید از مجسمه های وابسته به معماری در کلیساهای رایمس و بامبِرگ دانست ( حدود اوایل سده سیزدهم ) . وقار کلاسیک و وفاداری به طبیعت ، وجه تمایز بارز این ها با مجسمه های خشک رومی وار است . گاه چنین آثاری را با نمونه های مجسمه سازی رنسانس آغازین ( مثلا آثار نیکلا پیزانو ) مقایسه می کنند .
در تحول بعدی ، بیان عاطفی مورد تاکید قرار گرفت ، و جامه پردازی لطیف تر شد . به خصوص مجسمه سازان آلمانی با انتخاب موضوع هایی چون "باکره ی داغدار " ، نهایت اخلاص فردی و تعمق عرفانی را در آثارشان منعکس کردند . در اواخر سده ی چهاردهم ، سلوتر با طبیعتگرایی پرتوانش زمینه را برای واپسین مرحله ی پیکره سازی گوتیک - که با جامگان پرشکن و حرکات زاویه دار مشخص می شد - هموار ساخت . این دوره ی اولویت کنده کاری چوب بر مجسمه های سنگی بود .
کاهش دیواره های داخلی در معماری گوتیک ، محلی برای نقاشی دیواری باقی نگذاشت . ولی شیشه نگاره در پنجره ها ، تخته نگاره برای پشت محراب کلیسا و پرده نقشبافت [ تاپیسری ] ، این کمبود رنگ و طرح را جبران کرد . در عرصه ی مصور سازی کتاب ، شاید یافتن مرزی مشخص میان دوران رومی وار و دوران گوتیک چندان آسان نباشد . با این حال ، " پیچ و تاب گوتیک " و ظرافت تغزلی در پیکرها ، ملاکی برای تشخیص و تمایز است ( مثلا در تصاویر کتاب مزامیر اینسبرگ حدود 1200 ) . چنین حالتی در پیکر ها را می توان از ویژگی های شاخص در نقاشی گوتیک به شمار آورد . همچنین ، در تصاویر برخی کتاب ها عناصری از معماری گوتیک ( چون قوس پنجره ، ستون بلند و تیزه دار ) دیده می شود . به طور کلی ، توجه به فرد انسانی و منظره طبیعی ، کاربست خط های پیچان و رنگ های درخشان ، و علاقه به ریزه کاری و تزیین ، از مشخصات هنر تصویری گوتیک است .
دائره المعارف هنر
عکس هایی از هنر گوتیک
رستگار15
11-09-2012, 19:56
تاپیکت فوق العاده عالیه!:33::33::33::33::33:
V E S T A
05-01-2013, 22:36
نقاشی های جالب هنرمند رومانیایی میهای کریستی با سبک سورئالیسم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی تاپیک خوبیه :) مرسییی
سلام
پارسال توی مجله رشد که از مدرسمون داده بودن یه مطالبی نوشته بود در مورد یه سبک نقاشی که یه نقاشی رنگها رو به صورت اتفاقی روی بوم پرت می کرد ! بعد توشته بود که الگوهای این نقاشی ها شبیه الگوهای اشکال متشابه توی طبیعتن(مثل برگ های یه درخت که همه شکلی متشابه توی اندازه های متفاوت دارن یا شعله های آتیش یا شاخه های همون درخت) یه دانشمند ریاضی دان هم اگه اشتباه نکنم اسم این الگوهارو گذاشته الگوهای فراکتالی(املای درستشم یادم نیست متاسفانه !)
امروز یادش افتادم دوباره کنجکاو شدم بیشتر درمورد این سبک و ربطش به الگوهای فراکتالی بدونم ، متاسفانه اون مجله رو هرچی گشتم پیدا نکردم و هیچ چی از اسم اون نقاش و اسم سبک یادم نیست،ممنون میشم اگه اطلاعاتی درموردش دارید بهم بگید اگه درمورد ربطش به اون الگوهای ریاضی هم اطلاعاتی داشته باشید دیگه عالی میشه
پیشاپیش متشکرم :n01: !
سبک رئال به نظرم از زیباترین سبکها هست و نقاشی های اقای ملکی هم حرف نداره . خیلی دوستشون دارم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی نقاشی فال حافظ ایمان ملکی قشنگه خیلی دوسش دارم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نظر من جیغ بهترین نقاشی دنیاست
Miss Artemis
19-02-2015, 00:31
با وجود اختلافی که در مورد تعیین زمان دقیق آغاز رنسانس وجود دارد، اما در تاریخ هنر بدیهی است که تحولات در عرصه ادبیات و هنر یک تا دو قرن پیش از رنسانس صنعتی و علمی رخ داده و تحولات چشمگیری در این عرصه به وقوع پیوسته است؛ به طوری که رنسانس یا تولد دوباره در هنر پیش از صنعت و فلسفه به وقوع پیوسته است.
با وجود اینکه در تاریخ هنر، آغاز رنسانس به اموری همچون سال فتح قسطنطنیه در سال 1453 به وسیله سلطان محمد فاتح و تشکیل حکومت عثمانی به جای دولت بیزانس، یا پایان یافتن بیماری طاعون و اموری از این قبیل نسبت داده شده است؛ اما در نزد مورخان هنر این امر یقینی است که رنسانس هنری از ایتالیا آغاز شده، بدین ترتیب که هنرمندان ایتالیایی بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی حاضر نشده بودند به سبک گوتیک در معماری تن دهند و حتی این مفهوم را به صورت طعن و استهزا برای این سبک به کار میبردند و علیه سبک گوتیک عصیان نموده و به سوی سبک جدید حرکت کردند.
البته عدهای از معماران دوره رنسانس مانند برونلسکی (1) که در معماری دوره رنسانس تأثیرگذار بود و به عنوان پدر و بنیانگذار معماری رنسانس تلقی میشد؛ هنوز تحت تأثیر سبک گوتیک بوده و خود را از سیطره این شیوه رها نکرده و سبک او شیوهای ترکیبی و آمیخته از عناصر گوتیک و رنسانس محسوب میگشت؛ اما به هر ترتیب، دوره سبک گوتیک به پایان رسیده بود و در معماری، افرادی همانند برونلسکی و برامانته (2) از جمله مؤثرترین معماران سبک جدید بودند. این گروه از معماران تلاش میکردند تا شیوههای کلاسیک معماری روم و یونان را که در تاریخ هنر از شکوه و عظمت هنری برخوردار بود، با پارهای از خلاقیتها و ابداعات، بار دیگر احیا کنند. به همین دلیل، برامانته میکوشید گنبد بنای ساختمان پانتئون را، که یکی از آثار برجسته معماری کلاسیک قلمداد میشود، بار دیگر بازآفرینی نماید.
لازم به ذکر است که از جهت اصطلاحشناسی و ریشهشناسی لغوی، منظور از کلمه رنسانس (3) یا تولد دوباره، در میان موافقان با آن در دوره رنسانس، به معنای بازگشت به سوی سنتهای کلاسیک هنر روم و یونان بود. در واقع، مخالفان سبک گوتیک معتقد بودند که میخواهند بار دیگر به سوی مولفههای هنری روم و یونان بازگردند و آن عناصر را احیا کنند.
یکی از نکات مهم در تاریخ هنر این است که همواره در طول تاریخ، تقابلی میان سبک کلاسیک و مدرسی با سبکهای مخالف کلاسیک به چشم میخورد و پیوسته عصیان و مخالفت در برابر سنتهای کلاسیک و تعلیمی وجود داشته است. هر گاه ابداع، خلاقیت، نوآوری و رها شدن از سنتهای تعلیمی و کلاسیک به اوج خود میرسید، دوباره بازگشت به سوی سنتهای کلاسیک تکرار میشد و عدهای از هنرمندان جنبش هنری را به سوی مولفههای تعلیمی و مدرسی معطوف مینمودند. همان طور که هر از گاهی، عصیان در برابر سبک تعلیمی و کلاسیک شکل میگرفت و پارهای از سبکهای هنری در مخالفت با چارچوبهای کلاسیک به وجود میآمد.
از این رو، پس از رنسانس که بازگشت به عناصر و ویژگیهای کلاسیک هنر رخ داد، بار دیگر در قرن شانزدهم، سبکهایی همچون منریسم، باروک و روکوکو از اصول کلاسیک عدول کردند و یا دوباره پس از جریانات هنری قرن شانزدهم و هفدهم، بار دیگر عدهای از هنرمندان طبل نوکلاسیک را کوبیدند و رمانتیسم و رئالیسم دگر باره از جنبش نوکلاسیک فراروی نمودند و به سوی در خدمت گرفتن عناصری جدید در هنر گام برداشتند.
از دیدگاه هنرمندان رنسانس، هنر روم و یونان رشد یافته و ایدهآل تلقی میگشت و با توجه به سبکهای پیش از رنسانس همچون گوتیک، بازگشت به سوی هنر یونان و روم، در واقع بازگشت به سبک کلاسیک و مدرسهای بود و به منزله نوعی رشدیافتگی و نوزایی تلقی میشد. همان طور که نخستین فیلسوفان عصر رنسانس در قرن شانزدهم، هدف خود را از رنسانس یا تولد دوباره این گونه تفسیر مینمودند که میخواهند به فلسفه یونان و اندیشههای افلاطون و ارسطو بازگردند و تفسیر دوبارهای از آثار آن فیلسوفان ارائه دهند. فیلسوفان عصر رنسانس معتقد بودند که برخلاف عصر نوزایی، در عصر قرون وسطا، نسبت به اندیشههای فیلسوفان یونان بدفهمی و تفسیر نادرست وجود داشت و تلاش مینمودند تا تفسیر و قرائت صحیحی از فلسفه یونان ارائه دهند.
در واقع، چه در عرصه هنر و چه در عرصه فلسفه، یونان و روم به منزله آرمان و ایدهآل قلمداد میشد و هنرمندان و فیلسوفان اولیه، هرچند به تدریج به سوی ابداع و خلاقیت پیش رفتند و از سنتهای یونانی و رومی فاصله گرفتند، اما در آغاز جنبش رنسانس، خود را وفادار به سنت کلاسیک یونان و روم نشان میدادند؛ همان طور که در قرن هجدهم نیز وقتی که سبک باروک مطرح شد، هنرمندان نوکلاسیک در مخالفت با سبک باروک، بار دیگر به سوی مولفههای کلاسیک گرایش پیدا نمودند.
همانطور که بیان شد، در بسیاری از دورههای تاریخ هنر، هر از گاهی، آن گاه که از اصول کلاسیک و مدرسی عدول میشد، عدهای از هنرمندان در برابر جریانات انحرافی و یا التقاطی برخاسته و سبک کلاسیک را مطرح مینمودند.
هنرمندان دوره رنسانس در عرصه نقاشی، مجسمهسازی و معماری، به دو دوره رنسانس آغازین یا اولیه و رنسانس پیشرفته یا مترقی تقسیم میشوند. دوره آغازین رنسانس به ابتدای قرن چهاردهم تا دهه دوم قرن پانزده تعلق دارد (1420 – 1300) و دوره دوم رنسانس متعلق به قرن چهاردهم تا پایان این قرن یعنی در سالهای 1500 – 1420 میباشد.
ویژگیهای هنر رنسانس آغازین
از ویژگیهای سبک معماری در عصر رنسانس آغازین، میتوان به مولفههای ذیل اشاره نمود:
احیای معماری روم و یونان و احیای معماری پانتئون و پارتنون. معماران از ساخت بنای کلیسا به سوی ساخت ساختمانها شهری و غیر مذهبی یا کاخها و استفاده از نماسازی و ردهگیری تزیینی در دیوارهای ساختمانها و ساختن خانههای ییلاقی به پیروی از روم باستان تغییر موضع دادند. (4)
همچنین از دیگر حوزههای هنری که در عصر رنسانس آغازین، تحت تأثیر مدلهای روم و یونان قرار گرفته است، مجسمهسازی است، به گونهای که پیکرتراشی از جنبه تبلیغ دینی و ترویج مفاهیم دینی و کلیسایی خارج شد و از شخصیتهای دینی، اسطورهزدایی نمود و در این دوره به جهت اینکه هنر بیش از آنکه در خدمت کلیسا و چهرهنمایی قدیسان باشد؛ برای اسطورهزدایی و تقدسزدایی از چهرههای قدیسان است؛ از این رو، مجمسههای این دوران از هاله قدسی و چهره الهی برخوردار نیستند و برعکس مجسمهسازان میکوشند تا چهرههای قدیسان را واقعنمایانه، زمینی و دنیوی نمایش دهند. به همین جهت دوناتلو (5) وقتی مجسمه حبقوق نبی را میسازد، آن قدر آن را بد منظر، بشری و دنیوی ساخته که این مجسمه به مجسمه پیغمبر کله کدو شهرت یافته است.
از دیگر ویژگیهای مجسمهسازی رنسانس آغازین، میتوان به این موارد اشاره نمود:
الگوبرداری از مجسمهسازی روم و یونان، ساختن مجسمهها به صورت بزرگ و تنومند، واقعنمایی به جای آرمانگرایی و اسطورهنمایی، تصویر زمینی از چهره قدیسان و پیامبران، جدا شدن هنر از تبلیغ دینی و به خدمت در آمدن هنر برای هنر.
یکی از خلاقانهترین و بدیعترین ویژگیهای رنسانس آغازین در نقاشی، همچنین میتوان از تحولی نام برد که در شیوههای نقاشی این دوره به وقوع پیوست؛ به طوری که در نقاشی غرب برای نخستین بار از پرسپکتیو یا ژرفانگری استفاده شد و فردی همچون جوتو (6) در آثار خود پرسپکتیو را وارد ساخت. یا پس از او، نقاشی مانند مازاتچو (7) نیز در تصویرگری خود تصاویر را با حجم سه بعدی نشان میداد و یا از ژرفانمایی خطی استفاده مینمود و با ایجاد خطای دید، عمق را القا مینمود، به گونهای که صورت نقاشیها چهرهای واقعنمایانه به خود گرفتند. به علاوه در این دوره بود که هنرمندان از رنگهای گرم و سرد نیز برای نشان دادن پرسپکتیو جوی در نقاشیها استفاده نمودند. در این دوره، افزون بر جوتو و مازاتچو، نقاشان دیگری همانند هوبرت ون آیک و یان وین آیک نیز به استفاده از پرسپکتیو در آثار خود پرداختند و با دیگر نقاشان رنسانس آغازین همسو و همداستان شدند.
از این رو، میتوان ویژگیهای نقاشی رنسانس آغازین را در این موارد خلاصه نمود: بازگشت به سنت کلاسیک روم و یونان، وارد شدن پرسپکتیو خطی و جوی در نقاشی، کشیدن چهرهها به صورت غیر الهی و زمینی، ترسیم صحنههای غیر دینی، عرفی و تصویر نمودن تعداد زیاد انسانها در نقاشیها — که این امر ریشه در انسانگرایی عصر رنسانس دارد — ترسیم صحنههای معمولی و طبیعتگرایانه و تصاویر غیر آرمانگرایانه و غیر منسوب به قدیسان (که این امر نسبت به سابق و یا حتی دوره رنسانس مترقی کمرنگتر میگردد).
در قرن پانزدهم، رنسانس مترقی یا پیشرفته شکل میگیرد و در این دوره، بزرگترین هنرمندان و نقاشان عصر رنسانس و حتی تاریخ هنر پا به عرصه وجود میگذارند. در این دوره، شاهد نقاشانی همچون میکلانژ (8)، داوینچی (9)، تیسین (10) و رافائل (11) هستیم که هر یک از این نقاشان در تاریخ هنر کمنظیر هستند، به طوری که این دوره را عصر داوینچی، رافائل و میکلانژ نامیدهاند.
بار دیگر در این دوره، بر خلاف رنسانس آغازین، رویکرد آرمانگرایانه و الهی به شخصیتهای دینی و قدیسان در نقاشیها، به جای واقعگرایی محض اوایل رنسانس شکل میگیرد، به طوری که وقتی رافائل میخواهد مریم مقدس را به تصویر بکشد، بر خلاف دوناتلو در تصویر حبقوق نبی، او را به شکل یک شخص معمولی نمیکشد، بلکه در تصویر مریم مقدس و عیسی مسیح، نجابت، پاکی و عفت را ترسیم میکند، به طوری که چهره مریم مقدس همچون دیگر زنان، معمولی و عادی نیست و تعالی و تقدس در چهره او موج میزند. به علاوه در نقاشیهای هنرمندان این دوران، سوژههای مذهبی و دینی بیشتر میشود و بر خلاف رنسانس آغازین از تصاویر طبیعی و صحنههای عادی و عرفی کاسته میشود.
در این دوران، از لئوناردو داوینچی، آثاری همچون مونالیزا، شام آخر، پردههای مریم عذرا در میان صخرهها و پرده دینی قدیس یوحنا به یادگار میماند و یا از میکلانژ آثاری فاخر به یادگار میماند که میتوان به دو پیکره باکوس و سوگ مریم عذرا بر جسد مسیح، نقش برجسته مریم عذرا، تندیس داود و نقاشیهای دیواری کلیسای سیستین اشاره نمود. آن گونه که در تاریخ هنر معروف است، وی سه سال بر روی داربست دراز کشید و سقف کلیسای سیستین را نقاشی نمود و داستانهای پیامبران و انبیا را به روایت کتاب مقدس بر روی آن حک کرد که از آثار جاویدان تاریخ هنر به شمار میآید. همچنین از آثار رافائل میتوان به تصلیب مسیح، نقاشی دیواری مدرسه آتن، پرده تاج نهادن بر سر مریم عذرا، پردههای دینی از مریم قدیس و مسیح با عناوینی همچون مریم عذرا و مرغ سقا و مریم عذرای سیستین نام برد. او علاقه زیادی به تصاویر مذهبی از جمله تصویر مریم مقدس داشت و این امر در آثار او به وضوح مشخص است و او از جمله کسانی است که شخصیتهای آرمانگرایانه و مذهبی در آثار وی فراوان به چشم میخورد.
ویژگیهای هنری رنسانس مترقی عبارتند از: محوریت چهرههای مذهبی، قدیسان و انبیا در مجسمهها و نقاشیها، نگاه آرمانگرایانه و الهی به تصاویر به جای واقعیتگرایی محض، اختراع دستگاه چاپ و ایجاد تحول در صنعت چاپ، کند و کاری بر روی چوب و فلز، ساخته شدن مجسمهها به صورت تنومند و در قطعات بزرگ، جایگزینی موضوعات و سوژههای مذهبی و دینی به جای موضوعات عادی و طبیعی و بازگشت واقعی به هنر کلاسیک یونان و روم به همراه گرایش انسانگرایانه و اومانیستی.
پس از شکلگیری هنر رنسانس و حضور آن در کشورهای اروپایی در قرن پانزدهم و شانزدهم، شیوههایی که پس از این دوران شکل گرفت، هیچ یک به قوت و توانمندی دوره رنسانس نبود و به اقرار بسیاری از مورخان هنر، اوج و تعالی هنر رنسانس به قدری بود که تا مدتها پس از قرن شانزده، هیچ یک از سبکها و شیوههای هنری نتوانست اسلوب و عناصری را وارد هنر سازد که از دوره رنسانس باشکوهتر و ارزشمندتر باشد، به گونهای که سبکهایی همچون منریسم و روکوکو، هنری التقاطی و غیر اصیل قلمداد میشدند و هیچگاه جایگاه و منزلت هنر رنسانس را تسخیر نکردند.
Miss Artemis
21-02-2015, 19:18
تَکَلُّفگرایی (یا شیوهگرایی یا مَنِریسم) (به ایتالیایی: Manierismo) سبکی است که از سده هفدهم در هنر و ادبیات اروپا رایج شد و به تدریج، به کاربستِ تصنعی، افراطی و تظاهرآمیز شگردهای هر سبک هنری گفته میشد.
شگردهای نقاشان تکلفگرا چون درازنمایی پیکرها، حرکتهای پر پیچوتاب، اختلاف تناسبها و مقیاسها، رنگهای ناملایم، شلوغی وعدم تقارن ترکیببندی با منطق زیباییشناسی رنسانس تعارض داشته وبه همین سبب هنرمندان سده هفدهم به دستاوردهای تکلفگرایان با تحقیر نگریستند و آنرا مردود دانستند. اما سده بیستم نه فقط این قضاوت را نپذیرفت بلکه دوران تکلفگرایی را سرآغاز آگاهی هنرمند غربی از شخصیت، قدرت، تخیل و مهارت فنی خویش دانست.
البته دلالت خاص تکلفگرایی، به نقاشی، پیکرسازی و معماری ایتالیایی در فاصله زمانی میان اوج دوره رنسانس و باروک محدود میشود. همچنین این اصطلاح را برای توصیف برخی گرایشهای مهم هنری اروپایی پس از مرگ رافائل (۱۵۲۰) تا پایان سده شانزدهم به کار میبرند.
نقاشی تکلفگرایی از آثار متأخر میکلآنژ سرچشمه گرفت. بسیاری از هنرمندان نسل بعد از او در ترکیب بندیِ نااستوار، کژنماییهای بیانگر و حالتهای عاطفی پیکرهای دیوارنگاره داوری واپسین، سرمشقی برای تفسیری جدید و شخصی از اصول طبیعتگرایی یافتند.
تینتورتو، ال گرکو، پارمیجانینو، رُسو فیورنتینو، پنتُرمو، وازاری، بُرنتسینو، چلینی، بُلونیا، وُلترا و براداران تسوکاری از نقاشان وابسته به این جنبش هستند.
رابطه ی بین شیوه گزینی با جنبش های مذهبی نیز به همین اندازه گنگ بود. علی رغم احترام ژرفی که در بسیاری از آثار نقاشان نسل نخست مشاهده می شود، جنبه های دنیویِ افراطی نسل دوم ذاتا مخالف "جنبش اصلاح دینی" با آن اخلاقیات خشک و جنبش "ضد اصلاح دینی ِ" خواستار پیروی مو به مو از اصول دین بود.
با این همه ، از اواسط سده ی شانزدهم به بعد یک جنبش ضد منریستی پدید آمد که واژگان و اصطلاحات شیوه گزینی را برای رسیدن به هدف های "جنبش ضد اصلاح دینی" به کار می گرفت.
نتیجه، سبکی بی روح و صرفا مناسب پشتیبانی از کلیسا و اصول جزمی آن بود. به این تمثال های "رسمیِ" جنبش ضد اصلاح دینی برای آنکه بتوانند پیام های دینی خود را به گویاترین شکل ممکن به مخاطبان خود انتقال دهند، امکان حضور نیرومند فیزیکی اعطا شد.
نگرانی جنبش ضد اصلاح دینی از تکثیر تمثال هایی که توسط کتاب مقدس یا تعالیم دینیِ سنتی حمایت نمی شدند، بسیار موجه بود. تمثال هایی که می توان آن ها را در ردیف تمثال های اهانت آمیز یا حتی هتک حرمت به شمار آورد از این بدتر بودند.
لیکن مفسران، همیشه در مورد آنچه مجاز تلقی می شد با هم توافق نداشتند.
همچنان که کلیسای کاتولیک می کوشید خود را در برابر جنبش اصلاح دینی پروتستان تعریف کند، تمثال های مذهبی باز هم روز به روز رایج تر می شدند. بخش بزرگی از علت را می توان در وجود سازمان "انکیزیسون"1 یافت که از نهادهای سده های میانه بود و در ایتالیا به دنبال یک دوره ی چند صد ساله در سال 1542م احیا شد و در اسپانیا مستقلا در سال 1478م. تاسیس شد تا سنت درست آئینی را به اجرا درآورد.
با این حال ، همین موعظه های تجسمی نیز بازتابی از یک پاسخ صادقانه به اصلاح دینی کاتولیکی هستند. به بیان دقیق تر، "بارتولومئو آماناتی" پیکرتراش و معمار، تندیس های برهنه ای را که در نخستین سال های زندگی هنری اش ساخته بود انکار کرد. اما در عین حال، آزادی ذهنی ِ منریسم به دلیل برخورداری از قدرت ژرف نگری به عنوان بخشی از یک جابه جایی بزرگ تر در احساسات مذهبی به سوی عرفان ، به ویژه در شمال ایتالیا تقدیر شد.
پی نوشت:
1- Inquisition: به معنای تفتیش عقاید که محکمههای بازجویی دینی و دادگاههای تفتیش عقاید بود که در سده سیزدهم میلادی توسط پاپ گرگوری نهم بنیان نهاده شد و در طول جنگهای مذهبی میانپروتستانها و کاتولیکها در سدههای شانزدهم و هفدهم میلادی به شدت فعال بود و با تکیه بر قدرت حکومت دینی از قرائت خاص کلیسای کاتولیک دفاع میکرد و به سرکوب و آزار سایر قرائات از مسیحیت میپرداخت.
ویکی پدیا
تبیان
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.