شاهزاده خانوم
17-08-2010, 12:55
به گفته بهرام روشنضمیر، پژوهشگر جوان كشورمان ازمیان 200 کشور جهان، بیش از 110 کشور، عمری دههای دارند وباقیمانده، عمری سدهای و از میان همهی آنها تنها چند کشور همچون ایران، یونان، چین، هند، مصر و ایتالیا (اگر آنرا رم بدانیم)هزارهای هستند. یعنی آغاز تمدنشان به چند هزار سال پیش میرسد و هنوز زندهاند.
وی در دنبالهی گفتارش با نگاهی كوتاه به این ٦ كشور، گفت: «یونان در روزگار باستان هرگز کشور نبود، بلکه مجموعهای از دولت شهرهای جدا از هم بود که پیاپی در جنگ و ستیز بودند. سپس به دست اسکندر مقدونی افتاد و پس از او، رمیها جای مقدونیها را گرفتند و سپس جای خود را به ترکهای عثمانی دادند تا اینکه 180 سال پیش اروپاییها برایشان یک پادشاهی ساختند و آنرا مستقل کردند تا سد دفاعی در برابر عثمانی باشد.»
وی با این تاریخچه، یونان را كشوری ١٨٠ساله برشمرد نه هزارهای و گفت: «هند نیز چنین سرنوشتی دارد. در روزگار باستان هرگز یکپارچه نبود و سپس بخشهای متمدن آن به دست اسکندر و مقدونیان افتاد. پادشاهیهایی چندگانه در جای جای آن بود تا روزگار محمود غزنوی و ترکها که از آن زمان باز اشغال ترکها و سپس مغولها را به چشم دید و سپس اگرچه یکپارچه شد ولی زیر نام کمپانی انگلیسی هند شرقی! پس شاید باید نام آن را نیز از سیاههی کشورهای هزارهای بیرون آورد.»
به باور وی هرچند در كهنسالی مصر، گمانی نیست ولی از 2500 سال پیش که ایرانیها به آن، دست یافتند تا 80 سال پیش که انگلیسیها آنرا با مرزهای کنونی، جدا کردند، هرگز هویتی ملی و دولتیملی نداشتهاست. ضمن اینکه مصر پس از غارت توسط تازیان و غارت و اتش زدن کتابهایشان براحتی تابعیت عربی را پذیرفت
روشنضمیر چین را نیز در روزگار باستان، تمدنی دورافتاده در دورترین جای آسیا برشمرد كه هرگز نه مراودهای با جهانیان داشت و نه نامی از آن برده میشد تا 2000 سال پیش که راه ابریشم را ساختند و چین با کمک ایران به اروپا پیوند خورد. او گفت: «بر هزارهای بودن چین گمانی نیست ولی بسیار دیرتر از ایران، نامی درخور پیدا کرد.»
بهگفتهی وی تنها ایران و ایتالیا میمانند اما نخستین دشواری در نام این كشور است. این تمدن کهن را بهنام «رم» میشناسیم و هرگز آن تمدن نیرومند و سرشناس را کسی ایتالیایی نخوانده درحالیکه ایران، ایران بوده و ایران هست.
روشنضمیر در این نشست که در بنیاد جمشید جاماسیان برپابود، گفت: «2600سال پیش، که ایران در زمان مادها و سپس هخامنشیان، ابرقدرت جهان بود، کسی نام رم را هم نشنیده بود چون رم روستایی بود که چندی پس از آن، نام جمهوری بر خود نهاد. 400 سال پس از آن، رم با شکست "کارتاژ"، اروپا را به دست گرفت و ابرقدرت شد. و از 2100 سال پیش برخورد میان ابرقدرت خاور یعنی ایران و ابرقدرت باختر(:غرب) یعنی رم آغاز شد. رم 200 سال پیش از سرنگونی ایران به دست تازیان، زیر یورش هونها و گوتیکها سر خم کرده و به زانو درآمده و تکه تکه شده بود.»
به گفتهی وی ایران 1150 سال در روزگار باستان، یا تنها ابرقدرت جهان بود و یا یکی از دو ابرقدرت جهان. پس از اسلام هم، دستکم دو سده(صفوی و افشار) یکی از قدرتهای آسیا بود. حال آنکه تمدن رم از 200 پیش از میلاد تا 400 میلادی که فروپاشید، 600 سال، ابرقدرتی جهانی بود و دیگر خبری از ایتالیا نبود تا سدهی 19میلادی
.
روشنضمیر در پایان با توجه به همهی آنچه پیرامونش، سخن راند، گفت: «پس آیا منطقی نیست اگر ایران را برترین تمدن و کهنترین کشور هنوز زنده تاریخی بدانیم؟»
به امیدی ان روزی که ایران باز هم همانند گذشته قدرتی جهانی شود
وی در دنبالهی گفتارش با نگاهی كوتاه به این ٦ كشور، گفت: «یونان در روزگار باستان هرگز کشور نبود، بلکه مجموعهای از دولت شهرهای جدا از هم بود که پیاپی در جنگ و ستیز بودند. سپس به دست اسکندر مقدونی افتاد و پس از او، رمیها جای مقدونیها را گرفتند و سپس جای خود را به ترکهای عثمانی دادند تا اینکه 180 سال پیش اروپاییها برایشان یک پادشاهی ساختند و آنرا مستقل کردند تا سد دفاعی در برابر عثمانی باشد.»
وی با این تاریخچه، یونان را كشوری ١٨٠ساله برشمرد نه هزارهای و گفت: «هند نیز چنین سرنوشتی دارد. در روزگار باستان هرگز یکپارچه نبود و سپس بخشهای متمدن آن به دست اسکندر و مقدونیان افتاد. پادشاهیهایی چندگانه در جای جای آن بود تا روزگار محمود غزنوی و ترکها که از آن زمان باز اشغال ترکها و سپس مغولها را به چشم دید و سپس اگرچه یکپارچه شد ولی زیر نام کمپانی انگلیسی هند شرقی! پس شاید باید نام آن را نیز از سیاههی کشورهای هزارهای بیرون آورد.»
به باور وی هرچند در كهنسالی مصر، گمانی نیست ولی از 2500 سال پیش که ایرانیها به آن، دست یافتند تا 80 سال پیش که انگلیسیها آنرا با مرزهای کنونی، جدا کردند، هرگز هویتی ملی و دولتیملی نداشتهاست. ضمن اینکه مصر پس از غارت توسط تازیان و غارت و اتش زدن کتابهایشان براحتی تابعیت عربی را پذیرفت
روشنضمیر چین را نیز در روزگار باستان، تمدنی دورافتاده در دورترین جای آسیا برشمرد كه هرگز نه مراودهای با جهانیان داشت و نه نامی از آن برده میشد تا 2000 سال پیش که راه ابریشم را ساختند و چین با کمک ایران به اروپا پیوند خورد. او گفت: «بر هزارهای بودن چین گمانی نیست ولی بسیار دیرتر از ایران، نامی درخور پیدا کرد.»
بهگفتهی وی تنها ایران و ایتالیا میمانند اما نخستین دشواری در نام این كشور است. این تمدن کهن را بهنام «رم» میشناسیم و هرگز آن تمدن نیرومند و سرشناس را کسی ایتالیایی نخوانده درحالیکه ایران، ایران بوده و ایران هست.
روشنضمیر در این نشست که در بنیاد جمشید جاماسیان برپابود، گفت: «2600سال پیش، که ایران در زمان مادها و سپس هخامنشیان، ابرقدرت جهان بود، کسی نام رم را هم نشنیده بود چون رم روستایی بود که چندی پس از آن، نام جمهوری بر خود نهاد. 400 سال پس از آن، رم با شکست "کارتاژ"، اروپا را به دست گرفت و ابرقدرت شد. و از 2100 سال پیش برخورد میان ابرقدرت خاور یعنی ایران و ابرقدرت باختر(:غرب) یعنی رم آغاز شد. رم 200 سال پیش از سرنگونی ایران به دست تازیان، زیر یورش هونها و گوتیکها سر خم کرده و به زانو درآمده و تکه تکه شده بود.»
به گفتهی وی ایران 1150 سال در روزگار باستان، یا تنها ابرقدرت جهان بود و یا یکی از دو ابرقدرت جهان. پس از اسلام هم، دستکم دو سده(صفوی و افشار) یکی از قدرتهای آسیا بود. حال آنکه تمدن رم از 200 پیش از میلاد تا 400 میلادی که فروپاشید، 600 سال، ابرقدرتی جهانی بود و دیگر خبری از ایتالیا نبود تا سدهی 19میلادی
.
روشنضمیر در پایان با توجه به همهی آنچه پیرامونش، سخن راند، گفت: «پس آیا منطقی نیست اگر ایران را برترین تمدن و کهنترین کشور هنوز زنده تاریخی بدانیم؟»
به امیدی ان روزی که ایران باز هم همانند گذشته قدرتی جهانی شود