PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : داستان تاریخی سمک عیار



france
12-08-2010, 18:04
دانلود کتاب های داستان تاریخی سمک عیار


سمک گفت در این دو سه شب کسی به اینجا آمد یا نه ؟ و دیگر اینکه مهران وزیر کجا خفته است
نگهبان گفت هیچ کس را ندیدم ، اما مهران وزیر آنجا خفته است ، زیر ان روشنایی !
سمک دست و پای نگهبان را بست و به طرف روشنایی رفت . نزدیک مهران که رسید . دید مهران بر تختی خوابیده و خادمی پای او را گرفته و می مالد . سمک پیش خادم رفت و بر پهلوی او زد ، خادم چشم باز کرد ، سمک اشاره کرد که بیا – خادم پنداشت یکی از نگهبان هاست و با او کاری دارد . در پس دیواری سمک گلوی خادم را گرفت و فشرد . خادم گفت مگر چه کرده ام که می خواهی مرا بکشی
سمک گفت منم سمک عیار
خادم چون نام سمک را شنید ، خوشحال شد و گفت ای پهلوان ، مدتهاست که من با تو کار دارم . من دوست لالا صالح هستم و می دانم که او پیش مه پری بود و تو از او خبر داری . شنیده ام که کانون او را کشته است و از تو می خواخم مرا به جای او پیش مه پری ببری
سمک گفت نام تو چیست ؟ .......


سمک عیار 1

فرامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی


حجم:11.8 mb



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید



سمک عیار 1

فرامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی

حجم:8 mb



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

bagherigi
22-10-2010, 11:13
حاجی لینکش جواب نمیده.