PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : .:جایگزینی واژگان پارسی با واژگان بیگانه :.



tommy vercetti
08-05-2010, 23:45
من می خوام در این بخش واژگان بیگانه رو از ادبیات خذف و با واژگان تازه ( و پارسی) جایگزین کنم . شما هم من رو در این راه یاری کنید :
هر کی می تونه چند واژه را تغییر دهد ، یا تنها یک عدد ... اما نتیجه ، یک واژه نامه ی کامل خواهد بود .
من به نظرم بهتره چند قانون بذاریم تا از هرج و مرج جلو گیری بشه ... نظر شما چیه ؟؟؟

قوانین :
1. واژه ها باید از زبان های دیگر وارد شده باشند و واژه های خودمون رو تغییر ندیم .
2. هرکس می تواند در یک پست از 1 تا 20 واژه ی جدید و همراه با واژه ی کهن آن ارائه کند .
3. واژه ها جدید باشند ، یا معنی بهتری داشته باشند .
4. :40:(وجود هر چه بیش تر دوستان نشان از پای بندی هر چه بیشتر به ادبیات غنی و پربار ایران زمین است.)

دیگر سخن را کوتاه می کنم ... از همراهیتون خیلی ممنون ... :11:

tommy vercetti
08-05-2010, 23:53
1. ساعت:هنگام نما
2. مشکل: گره
3. دفتر: برگه بر
4. منظور دید گاه
5. کلمه:واژه
6. سریع:تند
7. تابع: پیرو
8. تصویر: چهره نما
9. شانس: بخت
10.نقاش: نگاره گر

hsna
08-05-2010, 23:55
p30 world جهان رایانک!

H a m e e d
09-05-2010, 00:02
خیلی از این کلماتی که شما میخواین حذفش کنید قرن هاست که تو زبان ما حضور دارن و حالا دیگه جزئی از زبان فارسی هستن (با اینکه ریشه عربی دارن) مثل کلمه، منظور، نقاش، سریع...
اگه اینطور باشه زبان انگلیسی هم بایستی کلی لغت که ریششون زبان لاتینه یا از آلمانی و فرانسوی و... قرض گرفته حذف و جایگزین کنه.

tommy vercetti
09-05-2010, 00:51
خیلی از این کلماتی که شما میخواین حذفش کنید قرن هاست که تو زبان ما حضور دارن و حالا دیگه جزئی از زبان فارسی هستن (با اینکه ریشه عربی دارن) مثل کلمه، منظور، نقاش، سریع...
اگه اینطور باشه زبان انگلیسی هم بایستی کلی لغت که ریششون زبان لاتینه یا از آلمانی و فرانسوی و... قرض گرفته حذف و جایگزین کنه.
شما درست می گی اما باید از جایی جلوی این کار گرفته بشه ... ما برای خیلی از این واژه ها معادل پارسیش رو داریم ... اما چرا از اونا استفاده نمی کنیم ؟؟؟؟؟
کشور ما سل ها مورد هجوم بیگانه ها بوده و به خاطر همین الان این جوری سخن می گیم ... ما تلاش فردوسی ها ، خیام ها ، ابو علی سیناها رو هم کنار بذاریم چون مال چند قرن پیشه ؟؟؟؟
در مورد زبان انگلیسی هم باید بگم که در ابتدا یک زبان متحد به نام لاتین در سراسر اروپای شمالی و یونان بوده است که لاتین نام داشته ، اما در اثر گذشت هنگام ، لهجه های مختلف به زبان های مختلف برای هر کشور تبدیل شده که البته انگلیسی به لهجه ی اصلی نزدیک تره . اما کشور ما از ابتدا همین بوده و خواهد بود پس ما باید به زبان اجدادمان سخن بگیم یا به زبان انگلیسی و عربی باهم مخلوط !!( مثل آفریقایی ها)
از شرکتتون در این تاپیک خیلی ممنون ...:11:

saeidtmu
09-05-2010, 07:47
اول باید از کتاب های درسی شروع بشه بعد معلمها رعایت کنن.البته معلم کم پیدا می شه که جز پول به چیز دیگه فکر کنه!

karin
09-05-2010, 19:13
سلام

چرا باید این کار رو بکنیم؟
زبان یک مقوله ی پویاست و در طی سالها ممکنه که نه، حتما دستخوش تغییراتی میشه. بعد هم یک مقوله ی اختیاریه، حالا قدیما به هر دلیل در زبان فارسی به یک سری از اسامی یک کلمه ی خاصی اطلاق می کردند، الان عوض شده، دلیلی واسه برگشتن به اون قدیمیه وجود نداره، و اصلا نمیشه! خیلی چیزا رو این قضیه تاثیر گذارند

اگر منبع واژگانی که می ذارید موثق هستند، ادامه بدید تاپیک رو، با لغت های گذشته گان هم آشنا می شیم اما یه امر بدیهیه که این قضیه کاملا غیر ممکنه

راستی شما هیچ کدوم از این لغات غیر پارسی رو استفاده نمی کنین هیچ وقت؟


ساعت:هنگام نما

جدا؟

+

ممنون :11:

tommy vercetti
12-05-2010, 19:21
سلام

چرا باید این کار رو بکنیم؟
زبان یک مقوله ی پویاست و در طی سالها ممکنه که نه، حتما دستخوش تغییراتی میشه. بعد هم یک مقوله ی اختیاریه، حالا قدیما به هر دلیل در زبان فارسی به یک سری از اسامی یک کلمه ی خاصی اطلاق می کردند، الان عوض شده، دلیلی واسه برگشتن به اون قدیمیه وجود نداره، و اصلا نمیشه! خیلی چیزا رو این قضیه تاثیر گذارند

اگر منبع واژگانی که می ذارید موثق هستند، ادامه بدید تاپیک رو، با لغت های گذشته گان هم آشنا می شیم اما یه امر بدیهیه که این قضیه کاملا غیر ممکنه

راستی شما هیچ کدوم از این لغات غیر پارسی رو استفاده نمی کنین هیچ وقت؟



جدا؟

+

ممنون :11:

... یکم باید ببخشید بگم به خطر اینکه دیر پاسختون رو می دم ...
اما در مورد اینکه شما می گید ... "حالا قدیما به هر دلیل در زبان فارسی به یک سری از اسامی یک کلمه ی خاصی اطلاق می کردند، الان عوض شده"... باید بگم این کوتاهی ما بوده که چنین اتفاقی افتاده ... چون اگه یادتون باشه تو سال اول یا دوم دبیرستان بود ... " زبان پارسی مانند دریایی است که تا جایی جای آشغال رو داره ... اما بعد از اون که پر آشغال شد ، دیگه دریا نیست بلکه مرداب است ... " حالا به نظر شما چه قدر آشغال توی این دریای ماست ؟؟؟ حالا اگه ما همین جوری ادامه بدیم ... چی میشه ؟؟؟ احساس نمی کنین که مردم دیگر سرزمین ها به ما می گن شما فرهنگ ندارین ... شما گذشته ندارین ... شاید فرزندان ما به زبان انگلیسی ، عربی و یا یه زبان وحشتناک مخلوط از چند زبان زنده و مرده ی دنیا سخن بگن و ما نفهمیم که اونا به هم چی میگن ...
اما کار ما به چه معناست ؟؟؟؟ ما هیچ گاه نمی تونیم این روند را از چرخه بیرون کنیم ... اما می تونیم روندش رو کند کنیم ... در اصل ما داریم روند نابودی زبانمان رو کند می کنیم تا شاید تا یه سده ی دیگه ادامه پیدا کند ... و پایدار بماند ...
راستش رو بخواین نه ... چون دو بار گفتم درود بر شما گفتن زرتشتیه ؟؟؟؟!!! ... دو ، سه بار گفتم هنگام چنده ... گفتن داری مثل غربی ها (؟؟؟؟؟؟؟؟) حرف می زنی ... یا زیاد ماهواره می بینی که زبان ننه ایت (مادری) رو یادت رفته (:18:).... اما با دوستامون یه گروه تشکیل دادیم که تا بتونیم پارسی با هم سخن می گیم ...

از شرکتتون در این بحث خیلی ممنون ... :11:

tommy vercetti
12-05-2010, 19:29
اول باید از کتاب های درسی شروع بشه بعد معلمها رعایت کنن.البته معلم کم پیدا می شه که جز پول به چیز دیگه فکر کنه!


... تا یه مطلبی اون قدر فراگیر و بزرگ نشه که نشه ندید هیچ کس نمی بینه ... پس ما هم یکم خودمون آستین بالا بزنیم ... بعد کم کم به اون جا هم می رسه ... یعنی ما اکنون تو حاشیه ایم ... (:31:) یعنی توی مقدمه هم نیستیم ... پس راه درازی در پیش داریم ...
بالاخره این کار یه شروع داره دیگه ؟؟؟ این طور نیست ؟؟؟ چرا شروع کنندش ما نباشیم ؟؟؟ :20:

خیلی ممنون

بی باک بی بال
12-05-2010, 19:33
دیوتر
چی می شه

karin
13-05-2010, 10:07
... یکم باید ببخشید بگم به خطر اینکه دیر پاسختون رو می دم ...
اما در مورد اینکه شما می گید ... "حالا قدیما به هر دلیل در زبان فارسی به یک سری از اسامی یک کلمه ی خاصی اطلاق می کردند، الان عوض شده"... باید بگم این کوتاهی ما بوده که چنین اتفاقی افتاده ... چون اگه یادتون باشه تو سال اول یا دوم دبیرستان بود ... " زبان پارسی مانند دریایی است که تا جایی جای آشغال رو داره ... اما بعد از اون که پر آشغال شد ، دیگه دریا نیست بلکه مرداب است ... " حالا به نظر شما چه قدر آشغال توی این دریای ماست ؟؟؟ حالا اگه ما همین جوری ادامه بدیم ... چی میشه ؟؟؟ احساس نمی کنین که مردم دیگر سرزمین ها به ما می گن شما فرهنگ ندارین ... شما گذشته ندارین ... شاید فرزندان ما به زبان انگلیسی ، عربی و یا یه زبان وحشتناک مخلوط از چند زبان زنده و مرده ی دنیا سخن بگن و ما نفهمیم که اونا به هم چی میگن ...
اما کار ما به چه معناست ؟؟؟؟ ما هیچ گاه نمی تونیم این روند را از چرخه بیرون کنیم ... اما می تونیم روندش رو کند کنیم ... در اصل ما داریم روند نابودی زبانمان رو کند می کنیم تا شاید تا یه سده ی دیگه ادامه پیدا کند ... و پایدار بماند ...
راستش رو بخواین نه ... چون دو بار گفتم درود بر شما گفتن زرتشتیه ؟؟؟؟!!! ... دو ، سه بار گفتم هنگام چنده ... گفتن داری مثل غربی ها (؟؟؟؟؟؟؟؟) حرف می زنی ... یا زیاد ماهواره می بینی که زبان ننه ایت (مادری) رو یادت رفته (:18:).... اما با دوستامون یه گروه تشکیل دادیم که تا بتونیم پارسی با هم سخن می گیم ...

از شرکتتون در این بحث خیلی ممنون ... :11:

یعنی فقط زبان ما خوبه و بقیه زبانا نقش آشغال رو دارن؟!!

من هیچ وقت به زبان به این شکل نگاه نکردم
تو اصول اولیه ی زبان شناسی، یکی از ویژگی های زبان رو میگن اختیاری () . یعنی ما تصمیم می گیریم به یک X بگیم ساعت، سالها بعد تصمیم میگیریم میگیم یه پیز دیگه. وحی منزل که نیست، اقتضای زمان هست و جامعه ای که از اون زبان استفاده می کنه.
در شرایط فعلی شما هیچ زبانی رو نمی تونید پیدا کنید که فقط از واژگان خودش استفاده کنه. فرهنگستانش هم خیلی خیلی کم تونسته واژه ای رو بین مردم رایج کنه، مردم اون چیزی رو میگن که میخوان
حالا شما هزار بار بیا بگو "مرسی" بده، همه گفته اند، میگوند و خواهند گفت. اصلا "مرسی" یه بخشی از زبان ما شده.

+

فکر نمی کنم مردم سرزمین های دیگه کلا راجع به ما فکر کنن که بخوان چیزی بگن (: دی)

بگذریم
بحثی نیست که به نتیجه برسه چون کملا متفاوت فکر می کنیم

تاپیکتون رو ادامه بدید. خوشحال میشیم بدونیم قدیمیا چی میگفتن

:11:

scope82
18-05-2010, 15:22
عینک : چشنک

mosafereshomali
18-05-2010, 16:50
به نظر من نمیشه برای همه کلمات معادل پیدا کرد

scope82
18-05-2010, 19:30
معادل : سایه

Aref_2008
18-05-2010, 19:59
جایگزینی واژگان بیگانه با واژگان پارسی

وآژه تازی :همانند پارسی آن

حال : اکنون
نور : روشنائی
جسم : تن
حیوان : جانور
عمل وعکس العمل :کنش و واکنش
مذهب : آیین
عید : جشن
شروع : آغاز
تقسیم : بخش
معالجه : درمان
فکر : اندیشه
عقیده : دیدگاه
روح : روان
اطلاع : آگاهی
تحقیق : پژوهش
منافق : دورو
آغوز : روشه
ممنون : سپاسگزار،خانه آبادان
تعطیلی : بیکاری
غیبت : سخن چینی
اشعه : پرتو
کشف : یافتن
تربیت :پرورش
مدینه فاضله : آرمان شهر
قلب : دل
زیاد : بسیار
غم : اندوه
علم : دانش
سعادت : خوشبختی
تغییر : دگرگونی
متشکر : سپاسگزار
مسافرت : گردش
مسافر : رهرو
دعا : نیایش
خدا حافظ : خدا نگهدار
محل : جایگاه

---------- Post added at 08:56 PM ---------- Previous post was at 08:54 PM ----------

عنایت : رویکرد
امتحان : آزمایش
حاجت : خواست
مقایسه : سنجش
اختراع : نو آوری
ابتکار : نوسازی
قطع : برش
منیع : سرچشمه
تولید : زایش
جمهوری : مردمی
خارج : بیرون
ذخیره : انبار
خالی : تهی
قوی : توانا
ضعیف :ناتوان
حکومت : سرپرستی
انتخاب : گزینش
جمع کردن: افزودن، افزایش یافتن
تفریق : کم کردن ، کاستن
ارتفاع : بلندی
عرض : پهنا
طول : درازا
مقعر : کوژ
محدب : کاو
عینک : چشمی
استفاده : بهره
سفینه فضایی : کشتی هوایی
وقت : هنگام
حامی : نگهبان
صبر : بردباری
میلاد : زایش
رحلت: کوچ
ظرفیت : گنجایش
کل : همه
تشویق : رخشند
سیاره : گردونه
سیاره مشتری : گردونه هرمز
مریخ : بهرام
عطارد : تیر
قمر : ماه
اتحاد : همبستگی
منافق : دورو
قبل : پیش
بعد : پس
داخل : درون
خارج : بیرون
لغت : واژه
مختلف : گوناگون
تقویم : گاهنامه
دایره : گردی
مستقیم : راست
ظالم : ستمگر
سئوال : پرسش
جواب : پاسخ
مثال : مانند
شغل : کار
تمام : همه ، پایان
ظاهر : آشکار
احتیاج : نیاز
محیط زیست : زیستگاه
مکان : جایگاه
سالن : راهرو
بالکن : خرپشته
زمان : گاه
جدید : نو ، تازه
استفاده : بهره
مفید : سودمند
اسم : نام
اطلاع : آگاهی
مقدار : اندازه
نفع : سود
ترم : دوره
اطلاع : آگاهی
قسمت : بخش
مرطوب : تر
احتیاج : نیاز
سلسله : زنجیره
مزرعه : کشتزار
تمام : همه
احتیاج : نیاز
عدالت : برابری


---------- Post added at 08:58 PM ---------- Previous post was at 08:56 PM ----------

روح : جان
لحظه : دم
هدیه : پیشکش، چشم روشنی
ممنون : سپاسگزار
نهایت : پایان
فکر : اندیشه
قبرستان : گورستان
حیات : زندگی
قدم : گام
سعادت : خوشبختی
مذهب : دین
اساس : پایه
اخلاق : منش
هدف : انگیزه
رقص : رامش ( رقاص = رامشگر )
وطن : میهن
مقام : پایه ، ارزش
تیم : دسته ، گروه
علامت : نشانه
اداره : دیوان
اداره پست : دیوان برید
پستچی : پیک ، نامه بر
ریال (واحد پول ): دریک
زراعت : کشاورزی
باتری : انباره
فرکانس : نوسان
برق : آذرخش
معلم : دبیر ، آموزگار
پلیس : پاسبان
وضوء : آب دست
دعا : نیایش
نجس : پلید
اساس : پایه
عمل : کار
جهنم : دوزخ
جنت : بهشت ، فردوس
سالن : راهرو
حزب : گروه ، دسته
مجلس : نشست
ثواب : پاداش
لوازم التحریر : نوشت افزار
فتوکپی : برگردان
کسوف : خورشید گرفتگی
خسوف : ماه گرفتگی
وزیر : دستور
صبر : بردباری
سقف : آسمانه
انبساط : گسترش
سلام : درود
عنکبوت : تارتنک
کتاب : پوستاک ، نسک
خط : دبیره
تعمیر : آبادی
مداد : کشیدنی
لباس : پوشیدنی ، پوشاک
حجاب : پوشش
مدرسه : آموزشکده ، آموزشگاه
رئیس : سرور ، خواجه
خانم : بانو
آقا : سرور
عزیز : گرامی
نقاشی : نگارگری
نقش : نگاره ، فرتور
انقباض : کاهش
انبساط : افزایش ، گسترش
مستراح : دست به آب
قره قروت : سوچو( SOCHO)
آغوز : روشه( ROSHEH)
عنکبوت : تارتنک
عطسه کردن : سرفه کردن ، کلش زدن ( KOLESH ZADAN)
کلیه ( عضو بدن ) : گوردو( GORDOO)
ادرار : چر( CHOOR)
اثنی عشر ( عضو بدن ) : دوازدهه
شش : جگر
قلب : دل
حافظ : نگهدار
راحت : آسان
مستقیم : راست
مثلث : سه گوش
مربع : چهار گوش
لهجه : گویش
زمان : گاه
ساعت : تسوک ، گاهشمار
عینک : چشمی
تقویم : سالشمار
دعوا : جنگ ، زد و خورد ، درگیری
مسجد : نیایشکده ، نیایشگاه
حیاط : بیرونی
هدیه : پیشکش
سئوال : پرسش
جواب : پاسخ
تست : گزینه ( تستی = گزینه ای )
الآن : هم اکنون
صحیح : درست
ضرب کردن : زدن
ساکت : خاموش
عرب : تازی
انتها : پایان
مخفی : نهان ، پنهان
ظاهر : آشکار
جرم : گناه
فساد : بزه کاری ( فاسد = بزه کار )
طبیب : پزشک
زارع : کشاورز
زراعت : کشاورزی
حرفه : پیشه
نجاری : درودگری
موفقیت : پیروزی
نائل شدن : رسیدن
تعریف : شناسایی
حدود : اندازه
مختلف : گوناگون
مشغول : گرفتار
ارتقاء : بالا بردن
جمهوری : مردمی (رئیس جمهور = سرور مردم )
صدقه : داد و دهش

---------- Post added at 08:59 PM ---------- Previous post was at 08:58 PM ----------

نظر : دید
اساس : پایه
حد : مرز
استراحت کردن : دم خوردن
اسم : نام
شیفتی : گردشی
شاعر : سراینده
شعر : سروده
حجاب : پوشش
جامعه : توده
مقدس : پاک
رعد و برق : تندر
ساعت : گاهشمار
معکوس : وارونه
لباس : تن پوش
جاده : راه
جایزه : پاداش
مال : دارایی
تغییر : دگر گونی
مساوات : برابری
عزت نفس : خود بزرگواری
افتتاح : بازگشایی
وزیر : دستور
تحریر : نگارش
معطل کردن : مس مس کردن( MOSMOS KARDAN)
عقاب : اله( ALLEH)
اصطبل گوسفندان : بهار بند ، چفت ( CHAFT)
ترشح آب : سسکه ( SESKEH)
خسیس : گنس(GANES )
شایعه : چوو(CHOO)
نجوا : چک چک ( CHOKCHOK) ، درگوشی
طمع کردن : چشتهCHESHTE) )خوردن ،( طماع = چشته خور )
محکم : چفت
خرابه : کندمه
غضروف : کرتو KERTOO) )
مدفوع : گوه، شاش
ادرار : چر(CHOOR)
تمام : پایان

mehdi_pro2
18-05-2010, 20:12
جالبه!!!

(این گویش که به سیوندی (پاسارگاد) هم مشهوره در شهرستان تنگستان و دشتستان (استان بوشهر) هم رواج داره:20:
______________________

گویشِ نیم‌روزِ پارس (شهرستان لامرد و مهر) و...

پرچل parcal ناپاك، كثيف
چرم corm آب بيني
خر xer گلو
لار lâr لاغر
لخمار lexmâr كسل
كرك korok
سي si براي
تاكوني tâkuney درسته
گلبندن golbondan بلعيدن
واخراشيدن vâxarâšidan خراشيدن
كلك kalak پسر
كا kâ كجا
جوتي juti كفش
پاتيل pâtil ديگ
بنجير bonjir گنجشك
كره دزدو kradozu لاله
اَ a به
تنير tanir تنور
نون nun نان
كيسكو kisku ته تغاري
دي dey مادر
دي مارو deymâru مارمولك
ترينيسك tirinisk پرنده ي آب دزدك
واويدن vavidan شدن
با bâ بابا
دي با deybâ مادربزرگ پدري
خالو xâlu دايي
دي خالو deyxâlu مادربزرگ مادري
مُ mo من
كاكا kâkâ برادر
داذا dâzâ خواهر
چيكو ciku جوجه
كنار konâr چنار
تش taš آتش
چو cu چوب
جوريم jurim درو
خودرازو كردن xoderâzu كش و قوس آمدن
گنج gonj زنبور
الوچ aluc آدامس
خمل xamel پژمرده
پهك pahk آدم كودن و خنگ
از هم كردن az ham kardan تشخيص دادن
ياسه yâse خواسته، آرزو،اشتياق، شوق
تلواسه talvâse نگران
خرمچالو xermacalu گلوگرفتگی، بغز، گلوتنگی

-------------------------

من خودم اصلیتم تنگستانیه (ولی تو بوشهر بزرگ شدم) از پدرم واژه های تنگستانی رو می پُرسم میام اینجا می گذارم برای دوستان

امیدوارم مورد پسند قرار بگیره :11:

Honradez
18-05-2010, 20:58
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


درود. 


چه واژه‌هاي شيريني!


از ديد من واژه‌اي که بر آنست جايگزين واژه بيگانه (بيشتر تازي) شود، بايد در آغاز داراي دو ويژگي زير باشد: 
يک. سادگي: من آهنگ ناساختن ندارم ولي براي نمونه واژه "هنگام‌نما" که دوستمان به جاي "ساعت" شناساندند، داراي هجاهاي بيشتري به سنجِ برابِر تازي‌اش است. سرانجام کمتر کسي انگيزه‌ي کاربست آنرا پيدا مي‌کند. 
دو. جاي کاربرد داشتن: نمي‌دانم درست نام‌گذاري کردم يا نه، ولي براي نمونه واژه‌ي "گرده" که به جاي "CD" پيشنهاد مي‌شود، خنده‌آور مي‌نمايد و بازهم کسي دوست نخواهد داشت آنرا به‌کار بندد. 


در ادامه، با سپاسگزاري فراوان از دوستاني که واژه‌هاي نو شناساندند، دوست دارم دو وبگاه زير را براي دانش‌اندوزي بيشتر به شما دوستان گل بشناسانم: 
farsisare.com ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) و paarsimaan.com ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ). 


شب خوش. 

Alireza_SA
18-05-2010, 22:11
عینک :
به دید!
بینا گر!
دیده ور
دیده یار
چشم یار!
دید آور

Honradez
19-05-2010, 09:29
عینک :
به دید!
بینا گر!
دیده ور
دیده یار
چشم یار!
دید آور
از نما، اين واژه در آغاز "آينَک" (کوتاه شده‌ي "آيينک" ساخته‌شده‌از "آيينه + ک") بوده و پس از آن شده "عينک". اگرچه "چشم‌افزار" هم مي‌توان گفت ولي چون کاربردش سخت‌تر از خود "عينک" است، جا نخواهد افتاد. 



:46:

Alireza_SA
19-05-2010, 13:02
اگر اطلاع رسانی باشه ممکنه آینک جا بیفته چون نوعی عربی ستیزی در مردم ما وجود داره ولی چشم افزار ابدا!
من که میگم دیدبخش بهترین معادل هست(شوخی) ولی همون آینک عالیه. مرسی اطلاعاتمون زیاد شد

*Necromancer
27-05-2010, 15:31
امروز جدا کردن واژه های عربی هم غیر ممکن و هم بیهوده ست
اما وظیفه ای که داریم اینه که جلوی هجوم لغات انگلیسی رو بگیریم

Anika
27-05-2010, 16:07
من نمیدونم تعریف شما در مورد یک "زبان" چیه ؟ باید این رو بدونید که برتری زبانی در هیچ زبانی وجود نداره و این زبان ها فقط از نظر ادبیات میتونن بر یکدیگر برتری داشته باشن.منتها به دلیل قدرت و تولید علم کشور های صحبت کننده به اون زبان تعدادی کلمه وارد یک زبان دیگه میشه (وام گیری واژه)
موقعی هم که میخوایم از یک کلمه خارجی تو فارسی استفاده کنیم باید دو تا نکته رو در نظر بگیریم : 1) اون کلمه معادل فارسی داره یا نه 2) اگر معادل داره اون معادل رایج یا متداول هست یا نه
ولی برای کلماتی که تو فارسی معادل نداریم ولی از یک زبان دیگه به فارسی وارد شده نیازی نــــیــســـت که بیایم خارجی ستیزی کنیم و معادل براش درست کنیم ولی ازش استفاده ای نکنیم .
مثلاً فرهنگستان (بخوانید کودکستان) زبان فارسی کلمه کــارمـایه رو معادل "انرژی" قرار داده ولی همونطور که میبینیم در تمامی کتاب های درسی ایران که توسط نهاد های دولتی تالیف و چاپ میشن از کـــلمه "انـــرژی" استفاده شده و نه کارمایه .
و خیلی از کلمات دیگه که معادل سازی براشون انجام شده ولی کاملاَ بی مصرف هستن و کلمه خارجیشون استفاده میشه :
وبسایت : تارنما
وبلاگ : تارنوشت
لوستر : دورتاب و . .... . .


اما وظیفه ای که داریم اینه که جلوی هجوم لغات انگلیسی رو بگیریم




برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
فارسی بیشتر از فرانسوی وام گرفته تا انگلیسی و چون سالی 25000 لغت در انگلیسی متولد میشه که اکثر اون ها اصطلاحات تخصصی علوم مختلف هست، اگر قرار بشه از اون ها استفاده بشه استفاده میشه و هیچ معادل سازی هم در کار نیست .

*Necromancer
27-05-2010, 19:30
فارسی بیشتر از فرانسوی وام گرفته تا انگلیسی و چون سالی 25000 لغت در انگلیسی متولد میشه که اکثر اون ها اصطلاحات تخصصی علوم مختلف هست، اگر قرار بشه از اون ها استفاده بشه استفاده میشه و هیچ معادل سازی هم در کار نیست .
تو اون لینک به نمونه جالبی برخوردم:
chimie شیمی‌ shimi chemistry

خود لغت شیمی که از فرانسه به فارسی اومده از لغت کیمیا گرفته شده و برگشت داده شده به زبان فارسی

kral_pontiac
28-05-2010, 03:23
نمیدونم چه اصراری دارین که معادل سازی کنید همه چی رو

زبان ما جزو زبانهای اشتقاقی هست
یعنی با اضافه کردن پسوند به آخر ریشه یه کلمه تازه درس میشه
حالا من یه کلمه بگم شما میتونید اونو معادل سازی کنید ؟
نه مسلما !!

یا مثلا همین کلمه کامپیوتر !! که از ریشه کامپیوت مشتق شده ( تو انگلیسی ) که به معنی محاسبه هست
حالا فرهنگستان ( یا به قول دوستمون ، کودکستان ، و به قول خودم گاگولستان ) اومده به جای کامپیوتر رایانه جایگزین کرده که اصلا ریشه نداره که بخاد حالا معنی محاسبه هم بده یا نه !!
زبانی که کل لغاتش وارداتی هست امکان نداره پالایش بشه . پالایش همچین زبانی یعنی تولد یه زبان دیگه !!!

N O V A L I S
28-05-2010, 08:51
زبانی که کل لغاتش وارداتی هست امکان نداره پالایش بشه . پالایش همچین زبانی یعنی تولد یه زبان دیگه !!!

جالبه!!!!!!
(البته من هم به زبان ترکی ارادت چندانی ندارم ولی مشکلی هم با آذری زبانهای عزیز ندارم!)

فعلا در تاپیک مشترک میشم تا مطالعه کنم و سندهای معتبری رو از طرف اشخاص معتبر که اصرار بر این موضوع داشتن ارائه کنم...

kral_pontiac
28-05-2010, 17:00
جالبه!!!!!!
(البته من هم به زبان ترکی ارادت چندانی ندارم ولی مشکلی هم با آذری زبانهای عزیز ندارم!)

فعلا در تاپیک مشترک میشم تا مطالعه کنم و سندهای معتبری رو از طرف اشخاص معتبر که اصرار بر این موضوع داشتن ارائه کنم...

نمیدونم دقیقا منظور شما چیه
اگه منظورتون اینه که پست من همراه با غرض ورزیه ، سخت در اشتباهید . این یه واقعیته ! شما تو همین پستتون ریشه یابی کنید ببینید چند درصدش وارداتیه !!!
حال همین پست خود رو وارایش کنید !! ببینید خنده دار میشه یا نه !

ضمنا ، زبان تورکی نیازی به ارادت نداره .
و یه ضمنا دیگه اینکه از اون مدارک معتبرتون از اشخاص معتبرتر یه سند واسه وجود زبانی به اسم زبان آذری بیارید تا بلکه ما هم به راه هدایت شدیم

و اینکه لطفا جوابی به این پست بنده که در خلاف جهت تایپیک باشه ندین تا جهت تایپیک منحرف نشه .
ممنون

---------- Post added at 06:00 PM ---------- Previous post was at 05:58 PM ----------

و جالبتر میشه وقتی که شما جواب این سوالات بنده رو بدین !!


حالا من یه کلمه بگم شما میتونید اونو معادل سازی کنید ؟
نه مسلما !!

یا مثلا همین کلمه کامپیوتر !! که از ریشه کامپیوت مشتق شده ( تو انگلیسی ) که به معنی محاسبه هست
حالا فرهنگستان ( یا به قول دوستمون ، کودکستان ، و به قول خودم گاگولستان ) اومده به جای کامپیوتر رایانه جایگزین کرده که اصلا ریشه نداره که بخاد حالا معنی محاسبه هم بده یا نه !!

*Necromancer
28-05-2010, 17:10
یا مثلا همین کلمه کامپیوتر !! که از ریشه کامپیوت مشتق شده ( تو انگلیسی ) که به معنی محاسبه هست
حالا فرهنگستان ( یا به قول دوستمون ، کودکستان ، و به قول خودم گاگولستان ) اومده به جای کامپیوتر رایانه جایگزین کرده که اصلا ریشه نداره که بخاد حالا معنی محاسبه هم بده یا نه !!
به نقل از ویکیپدیا:
واژهٔ رایانه از مصدر رایانیدن ساخته شده که در فارسی میانه به شکلِ rāyēnīdan و به معنای «سنجيدن، سبک و سنگين کردن، مقايسه کردن» يا «مرتّب کردن، نظم بخشیدن و سامان دادن» بوده است. این مصدر در زبان فارسی میانه یا همان پهلوی کاربرد فراوانی داشته و مشتق‌های زیادی نیز از آن گرفته شده بوده. در زبان فارسی نو یا همان فارسی (دری) این فعل و مشتق‌هایش به کار نرفته‌اند.
مطالعه ی بیشتر:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

پست های حاوی توهین باید پاک بشن امیدوارم برخورد مدیریتی لحاذ بشه

فرهنگستان ( یا به قول دوستمون ، کودکستان ، و به قول خودم گاگولستان)

danial_848
28-05-2010, 20:10
گسترش سره‌نویسی یک عمل کاملاً احساسی و بی‌فایده ست که نه تنها سودی نداره؛ مشکل هم ایجاد میکنه. «زبان» یک ابزاره. اصل کیفیت‌اشه نه پیشینه‌اش. بهترین کار هم همونطور که دوستمون گفتند جلوگیری از ورود واژه‌های جدیده (از راه دانستن معادلشون).

*Necromancer
02-06-2010, 14:34
و جالبتر میشه وقتی که شما جواب این سوالات بنده رو بدین !!
ما که جواب شما رو دادیم
البته واضحه که انتظار اش رو نداشتید که جوابی وجود داشته باشه
بنابراین قبل از ول دادن گلواژه های همچون:

حالا فرهنگستان ( یا به قول دوستمون ، کودکستان ، و به قول خودم گاگولستان ) اومده به جای کامپیوتر رایانه جایگزین کرده که اصلا ریشه نداره که بخاد حالا معنی محاسبه هم بده یا نه !!
سطح سواد خود را بالا ببرید
صد البته توهین کردن از روی جهل، موجب کثر شان اساتید ادبیات پارسی نمی شود.

topoly1000
05-06-2010, 00:13
اگه امکان داره این کلمه رو هم اصلاح کنید :

داشبرد = تخته برادر

yas_6969
05-06-2010, 12:14
کروات=دراز آویز تزئینی