PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : حالات و احوالات کنونی خود را با شعر/نثر بیان کنید [محدودیت: 2 پست در هر روز]



صفحه ها : [1] 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18

vorojax
04-05-2010, 00:03
سلام ، در بعضی موارد حالات و احوالاتی هست که می توان با یک بیت شعر و یا نثر زیبا بیان کرد.

خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست % ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار % کس را وقوف نیست که انجام کار چیست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

alireza fatemi
04-05-2010, 00:34
امیدوارم استقبال بشه:10:

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
:41:

vorojax
04-05-2010, 08:45
هاتفی از گوشه میخانه دوش ## گفت ببخشند گنه می بنوش

لطف الهی بکند کار خویش ## مژده رحمت برساند سروش

این خرد خام به میخانه بر ## تا می لعل آوردش خون به جوش

گر چه وصالش نه به کوشش دهند ## هر قدر ای دل که توانی بکوش

لطف خدا بیشتر از جرم ماست ## نکته سربسته چه دانی خموش

گوش من و حلقه گیسوی یار ##روی من و خاک در می فروش

رندی حافظ نه گناهیست صعب ## با کرم پادشه عیب پوش

داور دین شاه شجاع آن که کرد ## روح قدس حلقه امرش به گوش

ای ملک العرش مرادش بده ## و از خطر چشم بدش دار گوش

:20:

BaD DeStiN@ti0N
04-05-2010, 10:00
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

vorojax
05-05-2010, 23:47
مطرب عشق عجب ساز نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
:40:

vorojax
14-05-2010, 12:32
ای پادشاه خوبان داد از غم تنهایی
دلی بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

mahdishata
16-05-2010, 13:02
رو سر بنه به بالین تنها مرا رهاکن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

حال ندارم

Alireza_SA
16-05-2010, 13:28
دلت را خانه ی ما کن مصفا کردنش با من
به ما رد خود افشا کن مداوا کردنش با من

amd>intel
16-05-2010, 13:31
با اين ترانه برگرديم، به 17 سالگي من



به خنده‌هاي بي‌وقفه، به بغض خانگي من



به امتحان شهريور، به وحشت شب آخر



به لحظه‌هاي تقلب، خط خطي گوشه‌ي دفتر



آن گلابدان قديمي، بركدامين صخره افتاد



شاهپرك بانوي آواز، در كجاي شعله جان داد



در كجاي كوچه گم شد، سكه‌ي جواني من



بگو كجا به گل نشست، كشتي بادباني من



بوي خوب گندم چه شد، هفته‌ي خاكستري كو



حرف ناب شام آخر، كوچه شد چراغ جادو

Samba
16-05-2010, 14:09
براي يك از دوستام

ما به سربازی نمی رفتیم خدا کرد نمی دانم کدام دفتر دعا کرد
به در دروازه اهواز که رسیدم صدای طبل و شیپور را شنیدم
به خود گفتم که این طبل نظام است دگر شخصی گری برمن حرام است
به ماشینی تراشیدن سرم را لباس آشخوری کردن تنم را
گروهبانها مرا بیچاره کردند لباس شخصی ام را پاره کردند

fghm
16-05-2010, 14:13
salam man nemitonam payam ersal konam rahnemaee konid

mmiladd
16-05-2010, 14:16
این حال ِ من ِ بی توست.....

Alireza_SA
17-05-2010, 16:57
چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت

vorojax
17-05-2010, 18:57
10 ثانیه تا انتها، پایونی بی سر و صدا
بی خبر از هر شب و روز، من و یه شمع نیمه سوز،
یکی گذشت از ثانیه 9 تای دیگه باقیه،
ای کاش تو لحظه ای که رفت میدیدمش یه بار دیگه،
اون دور بود و تو حسرت ثانیه ها که می گذشت، ای کاش تو این 1 ثانیه بی بودنش نمیگذشت،
ساعت میگه 2 ثانیه، 8 تای دیگه باقیه
یه عمر نشستم منتظر کی میگه اینا بازیه،
فقیر بودن جرم منه، عاشق بودن تنها گناه،
یه عمری چشم به در بودم این آخرا هم چشم به راه
ساعت بازم بهم میگه 3 ثانیه رفته دیگه
خبر داری چه زود گذشت مونده فقط 7 ثانیه،
هی با خودم گفتم میاد امیدتو ندی به باد
داد میزدم پس کی میاد کسی جوابم و نداد،
من موندم و 2 ثانیه ازم فقط این باقیه
ثانیه پشت سر هم رفتن تا 6 و 7 و 8
لحظه تو گوشام داد میزد 8 ثانیه ازت گذشت
من موندم و 2 ثانیه ازم فقط این باقیه
هنوز نشستم منتظر چشم امیدم ساقیه
آی ای خنک باد سحر واسش ببر تو این خبر
بگو که من تا آخرین خیره بودن چشام به در
، ثانیه 9 هم که رفت مونده فقط 1 ثانیه
سرت سلامت نازنین از من یه لحظه باقیه،
قسمت نشد ببینمت شاید که لایق نبودم
منتظرت موندم یه وقت نگی که عاشق نبودم،
ثانیه 10 گل یاس راحت شدم دیگه خلاص،
آزاد شدم بیام پیشت بی واهمه چه بی هراس،
قشنگترین ثانیه هام این 10 تا بود که زود گذشت،
رویای شیرین بود و ناب چون با خیال تو گذشت.

golabi2
17-05-2010, 21:57
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟ از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،‌اما گرد بام و در من
بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری، برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک در دل من همه کورند و کرند

---------- Post added at 09:57 PM ---------- Previous post was at 09:55 PM ----------

پیش دستی کردیا!همین الان خواستم این تاپیکو بزنم دیدم زدی!ولی بهتره عنوانشو عوض کنی که فقط شعرنباشه،باجمله هم بشه احساسات رو بیان کرد!

vorojax
17-05-2010, 23:23
به چه شبیه !

عیشم مدام است از لعل دلخواه***کارم به کام است الحمدالله
ما را به رندی افسانه کردی***پیران جاهل شیخان گمراه
از دست زاهد کردیم توبه***و از فعل عابد استغفرالله
جانا چه گویم شرح فراقت***چشمی و صد نم جانی و صد آه



پیش دستی کردیا!همین الان خواستم این تاپیکو بزنم دیدم زدی!ولی بهتره عنوانشو عوض کنی که فقط شعرنباشه،باجمله هم بشه احساسات رو بیان کرد!

اخوی عنوانش رو بنده نمی تونم تغییر بدم باید به مدیریت بگید...

یا علی

gonbad city
17-05-2010, 23:36
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چــــــــــــــــــــــــ ـو تخته پاره بر موج رها رها رها من

mahdishata
19-05-2010, 01:15
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند
هر جا که دری بود به شب دربندند
الا در دوست که شب باز کنند

Scrat
19-05-2010, 01:35
ما چون ز دری پای کشیدیم ،کشیدیم
امید ز هــــــــر کس که بریدیم ،بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخــاست نشیند
از گوشه بامـــــــــــی که پریدیم، پریدیم

hoomi_gta
19-05-2010, 08:10
چون نيست ز هر چه هست جز باد به دست
چون هست بهر چه هست نقصان و شكست
انگار كه هر چه هست در عالم نيست
پندار كه هر چه نيست در عالم هست

golabi2
19-05-2010, 16:59
"تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی



لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی



نو بهار است و گل و سبزه و ما عمر عزیز



می گذاریم به غفلت مگذار ای ساقی



موسم گل نبود توبه ی عشاق درست



توبه یعنی چه؟ بیا باده بیار ای ساقی



شاهد و باغ و گل و مل همه خوبند ولی



یار خوش خوشتر از این هر سه چهار ای ساقی



تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی



لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی"

شاعر:سلمان ساوجی

Alireza_SA
19-05-2010, 18:17
دلگیر و خسته ام ...:2:
بی روح و ساکتم :41:
نبضم نمی زنه ...:19:
پلکم نمی پره...:18:

vorojax
19-05-2010, 18:30
دردم از یاز است درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

mmiladd
19-05-2010, 22:25
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست...؟

narges.
19-05-2010, 23:54
کی شعر تر انگیزد، خاطر که حزین باشد
یک نکته ازاین معنی گفتیم و همین باشد.

mmiladd
20-05-2010, 08:25
از لعل تو گر يابم انگشتری زنهار
صد ملک سليمانم در زير نگين باشد

alireza fatemi
20-05-2010, 10:33
کاش در بزم بهار سهمی داشتیم
در جشن طبیعت برگ سبزی داشتیم
جام می اندر کف ساقیست
کاش ما هم سُست عهدی داشتیم

Alireza_SA
20-05-2010, 12:39
مرگه هر لحظه برام
قامتم آب شده
دل پر طاقت من
دیگه بی تاب شده...

golabi2
20-05-2010, 14:09
دل نهادم به صبوری ، که جز این چاره ندارم

vorojax
20-05-2010, 19:03
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست
هنگام وداع تو ز بس گریه کردم که
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست

golabi2
21-05-2010, 10:04
در اين زمانه بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قيل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را
برای اين همه نابابور خيال پرست؟
به شب نشينی خرچنگهای مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟
رسيده ها چه غريب و نچيده می افتند
به پای علفهای هرزه باغ کال پرست


رسيده ام به کمالی که جز اناالحق نيست

کمال دار برای من کمال پرست
هنوز زنده ام و زنده بودنم خاری است


به تنگ چشمی نامردم زوال پرست



شاعر:محمد علی بهمنی

mmiladd
21-05-2010, 14:56
اين حال من بی توست
بغض غزلی بی لب
افتاده ترین خورشید
زیر سم اسب شب
این حال من بی توست
دلداده تر از فرهاد
شوریده تر از مجنون
حسرت به دلی در باد
پیدا شو که می ترسم
از بستر بی قصه
پیدا شو نفس مرده
می ترسه ازت غصه
بی وقفه ترین عاشق
موندم که تو پیدا شی
بی تو همه چی تلخه
باید که تو هم باشی

vorojax
21-05-2010, 15:12
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچه ای هنوز و صدت عندلیب هست

MAHDI 07
22-05-2010, 21:14
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم

vorojax
23-05-2010, 17:45
با مدئی مگوئید اسرار عشق و مست

تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم

با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی

MAHDI 07
23-05-2010, 21:23
سل المصانع رکباً تهیم و فی الفلوات
تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی
...

golabi2
24-05-2010, 16:24
نعره كن اي سرزمين جان سپردن


نعره كن


نعره كن اي خاك خسته ، خاك مردن

نعره كن
شب هق هق
شب پرپر زدن چلچله هاست
ز غزل گريه پرم
خانه ي هم غصه كجاست؟
اين همه جوخه ، اين همه دار
اين همه مرگ
اين همه عاشق خفته در خون
اين همه زندان ، اين همه درد
اين همه اشك
نعره هايت كو خاك گلگون ؟
خاك گل مردگي و قحطي و آفت زدگي
وطن تعزيه در مرگ و مصيبت زدگي







شاعر : ایرج جنتی عطایی

MAHDI 07
24-05-2010, 22:07
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه درد است

AaVaA
25-05-2010, 11:19
شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش
که یک دم را بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

mstf666
25-05-2010, 11:29
آرزو هایم زیر انبوهی از خاکستر
هنوز نفس می کشد
هنوز شعله ورند
نسیم مهربانی تو کی می وزد ...

MAHDI 07
25-05-2010, 20:55
دوست نزدیک تر از من به من است
وین عجب تر که من از او دورم
چه کنم با که توان گفت که دوست
در کنار من و من مهجورم

جنبش7
26-05-2010, 13:22
بهم يه جور احساس روحاني ميده انگار خودم رو توي شعر سرودن
اصلا يه حالتي ميشم كه نميشه توصيفش كرد

MAHDI 07
26-05-2010, 15:28
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت
شیوه « جنّات تجری تحتها الانهار» داشت
...

golabi2
26-05-2010, 16:36
دل بردي از من به يغما ، اي ترك غارتگر من





ديدي چه آوردي اي دوست ، از دست دل بر سر من





عشق تو در دل نهان شد ، دل زار و تن ناتوان شد





رفتي چو تير و كمان شد ، از بار غم پيكر من





بار غم عشق او را ، گردون نيارد تحمل





چون مي تواند كشيدن ، اين پيكر لاغر من؟





مي سوزم از اشتياقت ، در آتشم از فراقت





كانون من ، سينه من ، سوداي ، من آذر من





اول دلم را صفا داد ، آئينه ام را جلا داد





آخر به باد فنا داد ، عشق تو خاكستر من




شاعر:حکیم صفای اصفهانی

MAHDI 07
26-05-2010, 21:02
از بار گنه شد تن مسکینم پست
یا رب چه شود اگر مرا گیری دست
گر در عملم آن چه تو را شاید نیست
اندر کرمت آن چه مرا باید هست
...

golabi2
30-05-2010, 13:42
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

Alireza_SA
30-05-2010, 13:52
چی بگم از کجا بگم؟
دردمو با کیا بگم؟
...

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

rosenegarin13
30-05-2010, 14:01
پیر دُردی کش ما گرچه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد

"حافظ"

hamijoon
30-05-2010, 14:15
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس ...... زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
گشته‌ام در جهان و آخر کار ...... دلبری برگزیده‌ام که مپرس
:40::40:

Sharingan
30-05-2010, 14:20
آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه کار به نام من دیوانه زدند

MAHDI 07
30-05-2010, 21:26
اگر آن داغ جگر سوز که بر جان من است
بر دل کوه نهی، سنگ به آواز آید

vorojax
31-05-2010, 15:35
هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

golabi2
31-05-2010, 16:11
پر کن پیاله را





که این جام آتشی





دیری است ره به حال خرابم نمی برد





این جام ها ــ که در پی هم می شود تهی ــ





دریای آتش است که ریزم به کام خویش





گرداب می رباید و آبم نمی برد!





من با سمند سر کش جادویی شراب





تا بی کران عالم پندار رفته ام





تا دشت پرستاره ی اندیشه های گرم





تا مرز ناشناخته ی مرگ و زندگی





تا کوچه باغ خاطره های گریز پا





تا شهر یادها ...





دیگر شراب هم





جز تا کنار بستر خوابم نمی برد!


هان ای عقاب عشق!






از اوج قله های مه آلود دور دست





پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من





آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد!





آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد!






در راه زندگی





با این همه تلاش و تمنا و تشنگی





با اینکه ناله می کشم از دل :که آب ... آب!





دیگر فریب هم به سرابم نمی برد





پر کن پیاله را ...






فریدون مشیری

MAHDI 07
31-05-2010, 17:42
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم

Hamid Hamid
31-05-2010, 19:58
دنياي اين روزاي من همقد تنپوشم شده/انقدر دور از تو كه دنيا فراموشم شده

MAHDI 07
31-05-2010, 21:39
این که مردم نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرند از یادت

vorojax
01-06-2010, 11:31
کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش***معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش
الا ای دولتی طالع که قدر وقت می دانی***گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش

MAHDI 07
01-06-2010, 13:46
خب انگار اوضاع شما حسابی رو به راهه شکر خداها!:46:

ای مدعی که میگذری بر کنار آب
ما را که غرقه ایم ندانی چه حالتست...

vorojax
01-06-2010, 13:59
خب انگار اوضاع شما حسابی رو به راهه شکر خداها!
ای مدعی که میگذری بر کنار آب
ما را که غرقه ایم ندانی چه حالتست...


ممنون اخوی :10: انشالله برای شوما هم روبه راه بشه...

ولیکن

درد هجری کشیده ام که مپــــــــــــــــــــرس !

MAHDI 07
01-06-2010, 17:50
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
خوش عروسی است جهان از ره صورت لیکن
هر که پیوست بدو عمر خودش کاوین داد

golabi2
01-06-2010, 18:17
هركه سوداي تو دارد چه‌غم‌از هر‌دو جهانش؟
نگرانِ تو چه انديشــــــه و بيم از دگــــرانش؟
آن پي مـهر تو گيرد كه نگيرد پي خويـشش
و آن سر وصل تو دارد كه ندارد غــم جـانش
هـــر كه از يــار تحمل نكند، يار مـــگويــــش
وانكه در عشق ملامت نكشد مرد مخوانش
چون دل از دست بدر شد مثل كرهء تـوسن
نتـــوان باز گــــرفــتن ب همه شهر عـــــنانش

ruya
01-06-2010, 23:21
آرامم !

هم جنس ِ نگاهت ٬

هم رنگ ِ دستهایت !

گاه سرخ و گاه گاهی سبز ...

ali...
02-06-2010, 00:28
رفته بودم سر حوض

تا ببینم شاید،عکس تنهایی خود را در آب

آب در حوض نبود.

vorojax
02-06-2010, 14:29
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چها کرد

narges.
02-06-2010, 16:08
ای قاصد اگر نامه زدلدار نداری
از بهر تسلی ز زبانش سخنی ساز.

Alireza_SA
02-06-2010, 18:42
مردم از زخمایی که خوردم از تنهایی
کمکم کن ای دوست مردم از تنهایی

narges.
03-06-2010, 14:49
شوق من قاصد بی درد کجا میداند
آنقدر شوق تو دارم که خدا میداند.

vorojax
03-06-2010, 19:38
من از بیگانگان ننالم.....
که هر چه کرد...
دوست کرد...
:41:

a@s
04-06-2010, 06:35
توباخدای خود انداز کارو دل خوش دار
که رحم اگرنکند مدعی خدابکند

MAHDI 07
04-06-2010, 16:40
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود

Alireza_SA
05-06-2010, 16:19
کاشکی بازم تو حرم ...
با کفترات بپرم ...
پیش تو پربگیرم
ازت خبر بگیرم ..

MAHDI 07
05-06-2010, 18:43
تو غرّه بدان مشو که مِی مینخوری
صد لقمه خوری که مِی غلام است آن را

:44:

mmiladd
05-06-2010, 20:46
اين حال من بی توست بغض غزلی بی لب افتاده ترین خورشید زیر سم اسب شب

Persian_Gun's
05-06-2010, 21:10
به حرفم گوش کن یا رب به دردم گوش کن یا رب اگربیهوده می گویم مرا خاموش یا رب... بگو یارب چه بد گفتم چه بد کردم... که نزدت خویشتن را دیووبد کردم... به جزعشقی که دردش را به من دادی... به من یا رب چه بخشیدی که رد کردم... فقط درعاشقی یا رب مدد گفتم... شدم عاشق تمنای مدد کردم...

a@s
06-06-2010, 08:19
درظاهراگرموسی وهارون آیی

برشیوه جبرئیل بیرون آیی

ازصورت زهدتو،چه مقصودتورا

درسیرت اگر یزیدوقارون آیی

Tak Navaz
06-06-2010, 20:43
گفته بودم تو بيايي غم دل با تو بگويم...
چه بگويم غم از دل برود چون تو بيايي....

s_paliz
06-06-2010, 21:10
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده *** ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم

mmiladd
06-06-2010, 21:15
رهایش کن
رهایت می‌کند

ferdfe
06-06-2010, 21:38
دلم گرفته نمی خوام اواز بخونم
افتاب لب بوم خورشید کاریش تموم
یه حلقه طلایی اسم تو رو نوشتن اما طلا نبود بدل بود سرت کلاه گذاشتن :31:

MOHAMMAD2010
06-06-2010, 21:50
چرا باید بغض سکوت ، همیشه رو لبام باشه
چرا کسی دوس نداره ، که با من هم قسم باشه

s_paliz
07-06-2010, 00:16
خیابان خواب‌ها


باز بـــوی باورم خـــــاکستریست / واژه هـــای دفتــرم خاکستریست
پیش از ایــنها حـــال دیگر داشـتم / هرچــه میگفتند بـــــاور داشــتم
مــا به رنگی ساده عادت داشتیم / ریشـــه در گنـــج قناعت داشتیم
پیرهـا زهــر هـلاهــل خـورده انــد / عشق ورزان مـهر باطل خـورده اند
باز هم بحث عقیل و مـرتضی ست / آهن تفتــیده ی مــولا کجـــــاست
نه فقط حرفی از آهن مانده است / شمع بیت المال روشن مانده است
با خــــودم گفتم تو عاشق نیستی / آگـــــه از ســــرّ شقـــایق نیستی
غــرق در دریــا شدن کار تو نیست / شیعه مـــولا شــدن کــارتو نیست
بین جــمع ایســـــتاده بـر نمـــــاز / ابن ملجــــم هـــــا فـــراوانند بــاز
خواستم چیزی بگویم د یــــر شد / واژه هایم طعــمه ی تکفیــر شـد
قصه ی نـــا گفته بسیار است باز / دردهـــا خـروار خــروار است بـــاز
دستهارا باز در شبـــهای ســـرد / هــــــا کنید ای کودکان دوره گـرد
مژدگــانی ای خیابان خوابــــــــها / می رسد ته مانده ی بشقابــــها
سر به لاک خویش بردیم ای دریغ / نان به نرخ روز خوردیم ای دریــــغ
قصّـه هــای خوب رفت از یادهـــا / بی خبر مـــاند یم از بـــنیادهــــا
صحبت از عدل و عدالت نابجاست / ســــود در بازار ابن الو قــتهاست
گفته ام من دردهـــا را بارهـــــــا / خسته ام خسته از این تکرارهـــا
ای کــــه می آیدصدای گــریه ات / نیمه شـــبها از پس د یوار هـــــا
گــــیر خواهد کــــرد روزی روزیت / در گلـــوی مــال مـردم خوارهـــا
من بــه در گفتم ولیکن بشنوند / نکته هـــا را مـو به مو دیوارهــــا

Alireza_SA
07-06-2010, 15:02
اگه دورم از تو ...

تو به من نزدیکی !

narges.
07-06-2010, 15:18
شب که در بستر من زلف دلارام نبود
تا به نزدیک سحر هیچ دل آرام نبود.

S@nti@go_s&k
07-06-2010, 15:22
دستام چقدر خواب رفته

شکمم یه کم آب رفته :دی

mmiladd
07-06-2010, 15:28
رفت ؛ آنکس که نباید می رفت....

MAHDI 07
07-06-2010, 16:46
توسنی کردم ندانستم همی........کز کشیدن تنگ تر گردد کمند

* توسنی یعنی سرکشی!

rosenegarin13
07-06-2010, 16:56
من در این تاریکی...
فکر یک برّه روشن هستم...
که بیاید علف خستگیَم را بچرد
"سهراب"

s_paliz
07-06-2010, 19:36
واویلا لیلی ** دوست دارم خیلی

Tak Navaz
07-06-2010, 20:16
باز دوباره صبح شد
من هنوز بدارم
اي كاش مي خولبيدم
تورو خواب مي ديدم
(به به!):31:

Alireza_SA
08-06-2010, 08:56
دوباره خوابشو دیدم ...
من لعنتی دوباره
من هنوز عاشقم ای وای ...
با یه قلب تیکه پاره ...

s_paliz
08-06-2010, 09:10
بنـــــام دین حسابی خــوردن اینها *** کـــفر خـــــــدا رو در آوردن اینهــــا

s_paliz
08-06-2010, 09:32
هستی چه باشد آشفته خوابی *** نقش فریبی موج سرابی

mmiladd
08-06-2010, 09:35
و حتی
یک موش عاشق هم
دلیرتر از تو
عاشق می شود

ن _ غ

golabi2
08-06-2010, 09:50
دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده

اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم

Tak Navaz
08-06-2010, 10:27
دوباره خوابشو دیدم ...
من لعنتی دوباره
من هنوز عاشقم ای وای ...
با یه قلب تیکه پاره ...
چه قده خواب مي بيني مرد...
ديگه بسه....
اون تورو فراموشت كرد....
ديگه بسه...

MAHDI 07
08-06-2010, 15:15
پرتوی نور روی تو هر نفسی به هر کسی
میرسد و نمیرسد نوبت اتصال من

S@nti@go_s&k
08-06-2010, 15:20
هوا خیلی گرم شده

پس کلّم زرد شده

narges.
08-06-2010, 18:50
آنکده نهاده در دلم حسرت یک نظاره را
بر لب من کجا نهد لعل شرابخواره را.........

a@s
09-06-2010, 09:29
جان فدای دوست کردن نزدمادشوارنیست
سوزم ازاین غم که مارا فرصت دیدارنیست

rosenegarin13
09-06-2010, 10:04
تمام عمر بستیم و شکستیم 
به جز بار پشیمانی نبستیم

mmiladd
09-06-2010, 10:35
نشسته بودم زیر پل که بیایی.. نمی دانستم که از روی پل رد می شوی...!

Tak Navaz
09-06-2010, 13:44
هر دم از آيينه مي پرسم ملول
چيستم آخر به چشمت، چيستم؟
ليك در آيينه مي بينم كه واي
سايه اي هم زانچه بودم نيستم

Alireza_SA
09-06-2010, 19:06
رمی جمرات !

سهم ما را بده از آب حيات اي ساقي
كشت ما را نمك آب قنات اي ساقي

گفته بودي كه فقط با تو بياميزم و بس!
پس بفرما كه كنم با همه كات اي ساقي

بس كه بر سينه زدم سنگ تو را در همه عمر
شده‌ام مظهر رمي جمرات اي ساقي

بر دلم بار گناهي است به سنگيني كوه
با چه رويي بروم روي صراط اي ساقي!

بر من از خط فرودينه فراتر مپسند!
سيئاتم شده بيش از حسنات اي ساقي!

مفتي و شيخ و عسس خوب پي كار هم‌اند!
چشم بد دور ز جمع حضرات اي ساقي

شاهد و مطرب و مي جمله مهياست ولي
دارد اين هر سه برايم خطرات اي ساقي

پيس قوجالديم بوگوزل مطلبي حافيظ بويوروب
مني ميخانه ايچنده‌ن چوله اَت اي ساقي

تا كه با جوهر مي رفع خماري بكنم
خُم بياور كه مرا نيست دوات اي ساقي

بنشين بر سر جاي خود و كم عشوه بريز
كه بعيد است ز تو اين حركات اي ساقي!


ناصر فیض

mohsen_gh1991
09-06-2010, 19:19
وای که چه حالیه همه چی عالیه..
یا
همه چی آرومه من چقد خوشحالم.

rosenegarin13
09-06-2010, 19:54
مادر...
مادر خوب و قشنگم...
اتاق خالی ام بی تو چه سرده...

gameselect
09-06-2010, 20:02
دندون درد هم عذابیه خدایا !

خدایا شکرت چه عذابیه خدایا !

a@s
10-06-2010, 08:41
دریای شورانگیزچشمان توزیباست....... جایی که باید دل به دریازد همینجاست

narges.
10-06-2010, 10:30
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن..............................

mmiladd
10-06-2010, 10:40
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست..؟

narges.
10-06-2010, 10:42
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
شب تنهایی ام در دست جان بود
خیالش لطفهای بیکران کرد.

mmiladd
10-06-2010, 10:51
درست برعکس من
تو بی وفایی

mohsen_djd2
10-06-2010, 13:08
مشکل خویش بر پیرمغان بردم دوش
گفت: دنیا شده از مشکل پر ، این هم روش

S@nti@go_s&k
10-06-2010, 13:20
عطر شکوفه داریم مثل گل بهاریم

دست بزنید شادی کنید امشب عروسی داریم :دی

MAHDI 07
10-06-2010, 18:50
در بیابان ها گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

mmiladd
10-06-2010, 18:59
همیشه سعی کن لبات مثل هفت باشه.. نه هشت..!

mohsen_djd2
11-06-2010, 16:44
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلوم نیست
کاین دم که فرو برم ، بر آرم یا نه

ruya
11-06-2010, 20:06
عاشقم ، سوخته ام ، وا بگذاريد مرا
لحظه اى با د ل شيدا بگذاريد مرا

من در افتاده ام از پا دگر اى همسفران
ببريد از من و تنها بگذاريد مرا

سرنوشت من و دل بي سرو ساماني بود
به قضا و قدر اين جا بگذاريد مرا

عاقلان ، راه سلامت به شما ارزاني
من كه مجنونم و رسوا بگذاريد مرا

خسته و كوفته از شور و شر زندگي
يكدم آسوده ز غوغا بگذاريد مرا

good_messi
11-06-2010, 20:34
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است
حالم از گریه گذشته است بدانم میخندم

rosenegarin13
11-06-2010, 22:58
با تو من همبستر گلبرگ ها

از شکفتن ها لبالب می شوم...

MAHDI 07
12-06-2010, 12:54
به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم
بیابان بود و تابستان و آب و سرد و استسقا

mmiladd
12-06-2010, 12:58
هوای حوصله ابریست....!

golabi2
13-06-2010, 00:16
می کشد چشم تو ما را به خمار ای ساقی

mmiladd
13-06-2010, 12:32
خدایا من مصدوم شدم ؛ تعویضم کن..

ScKAT LeFT
13-06-2010, 12:38
سکوت و میشکنیم ما
بفهمن هنوز هستیم
با فریادت نشون میدی
که از هیچی نمیترسی
داره آروم جون میده
نسلی که مرگ و فهمیده
نمیدونم چرا اما
آزادی بوی خون میده

golabi2
14-06-2010, 09:36
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من
ستاره ها نهفته
در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من
هوای گریه با من....

MAHDI 07
15-06-2010, 09:42
اخاف منک و ارجوا و استغیث و ادنو *
که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی

( * از دوري و هجران تو خوف دارم و به وصالت اميدوارم و بر درگاهت به پناه آمده ام و اميد آورده ام )

Alireza_SA
16-06-2010, 14:21
بی طالعی نگر که من و یار چون دو چشم
همسایه ایم و خانه هم را ندیده ایم!

mmiladd
17-06-2010, 08:25
بالاخره ریخت
صبرم
از کاسه اش

golabi2
17-06-2010, 08:44
گفتمش بیا عاشقم هنوز



خنده کرد و گفت: در غمت بسوز



هرچه می کشم ای یاران از جفای اوست



گریه های من ای یاران از برای اوست



در فراق او عاشقان خسته جان شدم



این ترانه را چگونه سر کنم که بی زبان شدم



می شود بهار، عاشقان، جاودان از او



پس دگر مپرس چرا بدون او، چُنان خزان شدم



رفته ای کنون چون جوانی ام



طی شد اینچنین زندگانیم



درد من از او ای یاران اشتیاق اوست

ناله های من ای یاران از برای اوست

:41::41:

narges.
18-06-2010, 13:50
اکنون که نامرادی ما عین کام توست
گر خو کنیم با دل ناکام خوشتر است.

آرسـام
18-06-2010, 14:04
گفتم که بیا ، گفتا نمیام

نادر1368
19-06-2010, 22:24
همچنان منتظرم در دلم شوریست در نگاهم خاموشی چشم انتظار صبور همچنان نگران فردا.

هشت بهشت
20-06-2010, 17:20
غلام همت آن نازنینم ...که کار خیر بی روی و ریا کرد

من از بیگانگان دیگر ننالم .... که هرچه کرد با ما آن آشنا کرد

گر از سلطان طمع کردم خطا بود ...ور از دلبر وفا جستم جفا کرد

mohsen_gh1991
20-06-2010, 17:36
همه چی ارومه من چقد خوشحالم.......:20:

vahidgame
20-06-2010, 17:51
همه چی ارومه من چقد خوشحالم.......
میشه سبک شعرت رو بگی؟ به این سبک علاقه مند شدم:31:

mohsen_gh1991
20-06-2010, 17:56
راستش اون مصرع بعدیش خیلی باهام سازگار نبود.چون الان خونه تنهام.سبکشو نمیدونم ولی الان همینم که نوشتم.:31:

golabi2
20-06-2010, 18:13
واران وارانه عزیزکم گل ریزه ریزه
وعده بهار دا عزیزکم یه خو پائیزه

واران وارانه عزیزکم واران ترم که
سوزه چو خمار عزیزکم له دین درم که

شرطو له داغت عزیزکم هرگز نخنم
برگی عزیتی عزیزکم له بر نکنم

شیرین شیرینه شیرین شمامه
ساتی نینمت عزیزکم عمرم تمامه

arctany
20-06-2010, 20:35
روزگار غریبی است نازنین ...
و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد ...
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را
به سوخت بار سرود و شعر
فروزان می دارند
به اندیشیدن خطر مکن
:41:

attractive_girl
20-06-2010, 21:28
من آنطور که می خواهی نیستم

مثل استعاره ها

افسانه ها

مثل واقعیت حتی

نیستم

من قصه ای نیستم با پایان خوب

شبی نیستم که منتظر روز باشد

و ننشسته ام به انتظار قفلی که باز کند قفسم را

من پنجره ای هستم که بازش نکرده هیچکس
هیچکس!

آن سوی پنجره خورشیدی نیست

ماهی نیست

ستاره ای نیست

آن سوی پنجره فصل ها همه مرده اند

و کویر له له می زند برای قطره ای آب!

آن سوی پنجره حرفی است تازه اما تلخ

و هیچکس درنگ نکرده برای فهمیدنش

و هیچکس برای تفاوتش ارزشی قائل نیست

انگار که هیچکس تا بحال ندیده است

که پنجره ای رو به ديوار باز شود..!

Reza Razor
20-06-2010, 21:47
نمیدونم کی هستم
نمیدونم کجا هستم
نمیدونم مشکل چیه
نمیدونم چرا اینجوری شد
نمیدونم چرا اینجوریه همه چیز
نمیدونم اینجا چه خبره
نمیدونم قراره چی بشه
نمیدونم چرا نمیدونم
نمیدونم چرا فکر میکنم نمیدونم
تنها چیزیکه با دونستنش خوشم اینه که زمانه که همه چیزو میدونه

سبک: نوی نیماییه مشوش و مجحول الحال

Scary Feelings
20-06-2010, 21:59
گاهی که به خود می ایم
یادم می اید اصلا زنگ را نزده ام
اصلا کسی به دنبالم نیامده است
و دوباره وسوسه می شوم
که دوباره
تا در خانه ات...
و گاهی
سالها پشت در منتظر می مانم..
گوش ایستاده ام
تا بعد از گذشتنت، غافلگیرت کنم..

mmiladd
20-06-2010, 22:36
این حال من ِ بی توست............

هشت بهشت
21-06-2010, 13:02
هر کس به طریقی دل ما می شکند

بیگانه جدا ، دوست جدا می شکند


بیگانه اگر می شکند حرفی نیست

از دوست بپرسید که چرا می شکند
:45:

rosenegarin13
21-06-2010, 22:43
هر کس به طریقی دل ما می شکند

بیگانه جدا ، دوست جدا می شکند


بیگانه اگر می شکند حرفی نیست

از دوست بپرسید که چرا می شکند
:45:
  امشب با تمام وجودم حسش کردم...

/
در شکست جام دل احتیاج سنگ نیست
این شقایق با نگاهی سرد پر پر می شود...

mmiladd
21-06-2010, 22:52
کاش
پینوکیوی دماغ دراز بودی
تا
تکلیفم
با دروغهایت مشخص بود

mohsen_djd2
24-06-2010, 09:48
گر نچرخد فلک به کام ما
کاری میکنم که دیگر نچرخد

golabi2
25-06-2010, 15:46
شویل شیرین کرماشان
کی وه یادو چو عشقه گی جاران
غزل واری داوان داوان
و ناو شویله کرماشان...

rosenegarin13
25-06-2010, 16:26
تویی یار منو یار دگر را از چه می خواهم؟

به تو مشغولمو کار دگر را از چه می خواهم؟
:40:

mmiladd
25-06-2010, 16:35
چه صدایی آمد ؟
ضربه ای کوفت به دیواره زندان دستی ؟
ضربه می کوبد همسایه زندانی من
پاسخی می جوید
دیده را می بندم
در دل از وحشت تنهایی او می خندم

god of war 2
25-06-2010, 18:57
من آدم شادی نیستم واسه همین
همیشه غم توی چشمام داره کمین
پس همین شده دلیل تا اینکه همه برداشت بد کنن از این

e.khafan!
25-06-2010, 22:26
سخت درگير و ملولم ز روزگار . سخت در خيال اعتكاف, پروردگار
چه گويم و چه كنم سيدا . من ز كار هاي تو دارم دردها
اي كه هستي رهبري چون حضرتي . من خرابم, نكن آزار اي غربتي
من ز انتصابت نا راضيم . اكنون در فاز بازيم
نگو اين چنين خطبه ها را ناروا . كه من و همرزمهايم هستيم بي پروا
من كنون آماده ي رزمايشم . آماده ي ...

فقط بايد شعر نو باشه ؟؟ نميشه كهن ناقص؟ دي:

amd>intel
25-06-2010, 22:34
صدای ساز تو چندیست ،

از پنجره ی گوش من نمی رسد ؛

یا ساز تو رنگین شده است ،

یا گوش من سنگین ...

تو هر بار که می نواختی ،

قناریهای قلبم نیز می سرودند ،

تو هر بار که می نواختی ،

ساز باران چشم من نیز می نواخت .

هر بار ،

قلبم ،

به ساز تو می تپید ،

می رقصید ، ...

امّا ،

جواب قلبم را چه بدهم ؟!

چندیست صدای ساز تو را نمی شنوم !!! ،

یا گوش من سنگین است ؟!

یا گوش من سنگین ...!!!

e.khafan!
26-06-2010, 10:46
جت اسكي خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب ... دور خواهم شد از اين ساحل از اين مردم پر مايه
پشت ساحل جاييست كه در آنجا هوريان پر ادعا پيداست
پشنت ساحل جاييست كه پريان دريايي بدن از آب بيرون آورده و ويراژ كنان دل را به باد ميدهند
آنجا آرزوي هر مرد سالمي است
در كنار آنها بودن
آه كه چه لذتي دارد!!غرييييب

من نتوان رفت به آنجا
جيب ز پول خاليست
من همينجا در كنار آرزوها خواهم ماند
در كنار نوتبوك و همراه اول خواهم خواند
تا كه اين پريان زيبا
خوش و خرم باشند و گوارا
من نخواهم كرد آزارِ آنه
نخواهم انداخت كنايه

هيچ نترسند هيچ نهراسند و به قر و پر بپردازند
كه جيب ز پول خاليس و دل در آرزوي آن مرواريد

ابي.

MAHDI 07
26-06-2010, 14:14
امان از دست این کنکور وحشی
که هر لحظه شکاری بر دهان دارد!

Alireza_SA
27-06-2010, 11:03
شب عاشقونه من که حروم شد

مهلت بودن با تو که تموم شد

ندونستم باید از تو میگذشتم

وقتی از غربت چشمات می نوشتم

mohsen_djd2
27-06-2010, 12:48
همه چی آرومه من چقدر خوشحالممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممممم
از هفت 7 VII دولت آزادم

golabi2
27-06-2010, 16:30
و تو چون مصرع شعری زیبا، سطر برجسته ای از زندگی من هستی

narges.
27-06-2010, 16:44
شاخه گل را از سراپا، چهره تنها، نازک است
نازک اندامی که من دارم، سراپا نازک است.:40:

mmiladd
27-06-2010, 16:48
حجم تنهایی من
بیشتر از
بودن توست

rosenegarin13
27-06-2010, 17:28
افسوس...
 حسی که من اکنون دارم
نتوان در مصرعی زیبا ریخت
و نه حتی عکسی
وه!
عجب حس قشنگی دارم...
حسی که فراوان زشت است...
 

Hamid Hamid
27-06-2010, 21:06
سلام دوستان.دوست دارم حال و هوامو كامل بگم.خوب و تا آخر بخونيد.(شعر استثنايي)
در اين شبهاي دلتنگي كه غم با من هم آغوشه/بجز اندوه و تنهايي كسي با من نميجوشه
كسي حالم نميپرسه/كسي دردم نميدونه/نه همدردو هم آوايي با من يكدل نميخونه
ازين سرگشتگي بيزارم بيزار/ولي راه فراري نيست ازين ديوار
براي اين لب تشنه دريغا قطره آبي كو/براي خسته چشم من دريغا جاي خوابي كو
در اين سرداب ظلمت نور راهي كو/در اين اندوه غربت سرپناهي كو
شبها پر دردو من از غصه ها دلسرد/كجا پيدا كنم دلسوخته اي همدرد
اسير صد خيال و وهم و اندوهم/سراپا دردمو سنگينتر از كوهم
مرسي كه تا آخر خونديد.

mmiladd
27-06-2010, 21:18
خسته اَم ؛ از کار ؛ از درس.. از آدم های ابله و هر چی که بهش دلخوشی میگی..!

Hamid Hamid
27-06-2010, 21:51
شویل شیرین کرماشان
کی وه یادو چو عشقه گی جاران
غزل واری داوان داوان
و ناو شویله کرماشان...
سلام.عاشق زبونتونم.
ميشه اگه شعري نوشتي معنيشم بنويسي؟
ممنون.

mohsen_djd2
28-06-2010, 23:18
طاقت و صبر و قرارم
دلم و یار و دیارم
همه چی رفته ز دستم ...
:(

هشت بهشت
29-06-2010, 00:08
چه لبخند های بی اصالتی....

خسته ام از اين لبخند های بی معنی....

از اين خنده ها ی پر ز گريه....

شادی های غمگين...

گريه ها ی استوار....

narges.
29-06-2010, 01:10
خوابم از غیرت نمی آید مگر امشب کسی
دل به دلبر میسپارد، جان به جانان میدهد.............

pro_translator
29-06-2010, 18:35
* شعر باید از خودمون باشه؟!

من از این پس به همه عشق جهان می‌خندم / به هوس‌بازی این بی‌خبران می‌خندم

من از آن روز که دلدارم رفت / با غم و شادی و عیش دگران می‌خندم

خنده‌ی تلخ من از گریه غم‌انگیزتر است / کارم از گریه گذشته است بدان می‌خندم

Hamid Hamid
29-06-2010, 20:52
قلب من از صداي تو چه عاشقانه كوك شد/تمام پرسه ها ي من كنار تو سلوك شد
عذاب ميكشم ولي عذاب من گناه نيست/وقتي شكنجه گر تويي شكنجه اشتباه نيست

mmiladd
29-06-2010, 21:29
نــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ رو

؛

من از تاریکی

از تنـــــــــــــــــــــــ هایِــــــــــــــــــی

می ترسم..!

S@nti@go_s&k
30-06-2010, 14:13
دیگه اون روزا گذشت

زندگی همینه

غنچه دیگه وا نمیشه

تو کویر سینه.

هشت بهشت
30-06-2010, 15:01
شب مهتابی قشنگ است برای دیدن یار
اما چه کنم دیوارها بلند است و نگهبان بسیار

mohsen_djd2
01-07-2010, 10:27
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی :(

mmiladd
01-07-2010, 10:43
کاش یادم بماند
خوب بودن بس نیست، بهترین باشم

Alireza_SA
01-07-2010, 10:43
ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم
غصه معنایی ندارد تا تو میخندی برایم
پیش تو از یاد بردم روزهای سختی ام را
عشق مدیون تو هستم لحظه ی خوشبختی ام را

هشت بهشت
01-07-2010, 12:50
طعنه بر خاری من ای گل بیچاره مزن
من به پای تو نشستم که چنین خار شدم

MoBn
01-07-2010, 18:19
یکم وصف حال من طولانیه ! :41:

با تو هستم اي حريم خستگي
لحظه اي بنشين و جانم تازه كن
نام خود در گوشه نامم گذار
نام خامم را پر از آوازه كن


در شكنج وحشت شبها بيا
خلوت تنهاي اين جانم ببين
محبس خاموش اين عاشق نگر
در كنار خسته جانم نشين


شاهد غم باش و درد و التهاب
بي كسي تنها شدن با يادها
ترس بي معنا شدن در خاطره
در سكوتي گفتن فرياد ها

بودن و رفتن حديث زندگي است
قبل از اين رفتن تو بودن را بگو
نفرت ار خو.اهي برو با ديگران
عشق ار خواهي درون من بجو


ديگر اين تنها شدن شد قسمتم
رفتنت را بر دلم آويختي
مانده ام تنهاترين وبي رفيق
جام غم را در گلويم ريختي

golabi2
01-07-2010, 19:20
دنیا عجب جایی شده...

Alireza_SA
02-07-2010, 16:34
حسابش رفته از دستم
شبایی رو که بیدارم
شاید از گریه خوابم برد
درها رو باز میزارم

mohsen_djd2
02-07-2010, 19:39
هیچکی نمیفهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم
مجنونم و دلزده از لیلی ها
خیلی دلم گرفته از خیلی ها ...........

Alireza_SA
02-07-2010, 19:47
توی شبات ستاره نیست
موندی و راه چاره نیست
اگر چه هیچکس نیومد
سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش
طاقت بیار و مرد باش!

MoBn
02-07-2010, 21:12
آه زندگی این منم
جوانی از درون پوسیده
در برزخی از خودم و دنیای اطرافم
چوب خط می کشم بر دیوارهای شهر
چوب خط تمام لحظه های تنهایی...
می چرخم و خط می زنم آرزوهای از دست رفته ام
در جدال با جاذبه زمین, جسمم را تکان می دهم
و با تمام وجودم نفرین می کنم عقربه ها را
که با سرعت نور زمان را می شکافند و پیش می روند
سر بر دیوار فراموشی می کوبم تا شاید از یاد ببرم
تمام حسرت های به جا مانده از گذشته را…
میان مردگان همی زیسته ام,

narges.
03-07-2010, 00:33
آنکه بوسید لب نوش تو، شکر نچشید
و آنکه خسبید در آغوش تو بیدار نشد.....................

MoBn
03-07-2010, 07:43
حيدر بابا، دنيا يالان دنيا دي


حيدر بابا ، دنيا ، دنياي دروغي است


سليماندان، نوح دان قالان دنيا دي


از سليمان و نوح اين دنيا مونده


اوغول دوغان، درده سالان دنيا دي


بچه داده و به درد گرفتار ميکنه اين دنيا


هر کيمسيه هر نه وئريب، اليبدي



به هر کي هر چي داده ازش گرفته



افلاطوندان بير قوري آد قاليبدي


از افلاطون فقط يه اسم خشک و خالي مونده
==============================

mohsen.ghasemi
03-07-2010, 11:34
امشب واسه منو تو قشنگترین شبهاست
لحضه لحضه با تو واسم مثل یه رویاس
کنار تو نشستن با تو نفس کشیدن دوست دارم عاشقتم
میخوام باهات برقصم.

Hamid Hamid
03-07-2010, 18:26
امتحاناتم تموم شد به به
چه حال خوبي دارم به به
(به مناسبت اتمام امتحانات:31:)

mmiladd
04-07-2010, 08:02
ما ز یاران چشم یاری داشتیم ،

خود غلط بود آنچه میپنداشتیم

هشت بهشت
04-07-2010, 11:41
اي رقيب اي دشمن من

دشمن جان و تن من

از برم او را ربودي

در كنار او غنودي

جان من جان او

جانم قربان او

MoBn
04-07-2010, 20:34
من نوشتم : ازدنیا



اون نوشته : بی رحمه



من نوشتم : از قسمت



اون نوشته : سرگرمه



من نوشتم ازدردم ازشبای بی خوابی



اون نوشت ازعشقو لحظه های بی تابی



من نوشتم از تقدیرخیلی وقته مایوسم



اون نوشته اشکاتودونه دونه میبوسم


من نوشتم ازغصه ترشدم مث بارون



اون نوشته صبرت کو؟صبر لیلی و مجنون



من نوشتم ازترسم ازوفا که کمیابه



اون نوشته ازدوریم شب با گریه میخوابه


من نوشتم ازپاییزاز یه عصررویایی



اون نوشته حاضرباش توعروس زیبایی

من نوشتم ازعشقت شهر قصه میسازم

اون نوشته گرمم کن تو الهه نازم

من نوشتم ازدوریت برگ خاطرم زرده

اون نوشته همخونت این روزاس که برگرده

من نوشتم از حالم از موهای آشفته



اون نوشته که قلبش قصمو براش گفته



من نوشتم ازحرفایی که تحملش سخته



اون نوشته که با صبرعاشقانه خوشبخته



من نوشتم ازاین شهرازغم اش که پررنگه

اون نوشته ازدوریم بدجوری دلش تنگه

من نوشتم ازابرا ازاونکه اون بالاهاست

اون نوشته مثل ما خیلی ازآدما تنهاند



من نوشتم ازعشقم که براش نهایت نیست

اون نوشته که بشمار مختصر فقط تا بیست



من شمردمو اون داشت به لبام نگاه میکرد

پشت پنجره آروم داشت منو صدا می کرد

حرفامون یه جورایست با جوابای ساده

خوش به حال اون که زود نامشوجواب داده

گرد خستگی ها رو از رو گونه هاش چیدم

گریه هامو بوسید ومن گونه هاشو بوسیدم

زیر سایه این شوق من نوشتمو اون خوند

من شکفتمو اون گفت من نشستمو اون موند

زندگی یه یازی بود ما هم یه مهره از شطرنج

Consul 141
04-07-2010, 23:59
دلم
سر جایش نیست
دلم شور می زند
شور تو را
نشسته ای
و من
تنها دل دل می کنم
می ترسم
از دلزدگی تو
می ترسم
می ترسم دلت هوای مرا نکند
می ترسم
از دنیای سنگی می ترسم
از نگاههای مات می ترسم
حتی گاهی
از تو نیز می ترسم
از تو بی دل
تو شیدا

rosenegarin13
05-07-2010, 00:12
بس که دیوار دلم کوتاه است ،
هرکه از کوچه ی تنهایی من می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد...

MoBn
05-07-2010, 04:48
تو ای خدای من ، شنو نوای من
زمین و آسمان تو میلرزد به زیر پای من
مه و ستارگان تو میسوزد به ناله های من
رسوای زمانه منم
دیوانه منم

Hamid Hamid
05-07-2010, 07:56
افسون توام
مجنون توام
اين عاشقي رو مديون توام
اقفال توام
دنبال توام
اگه بخواي نخواي من مال توام

attractive_girl
05-07-2010, 13:24
دو دلم...

با فاصله ی زیـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــاد...

دستم به هیچ کدام از دل هایم نمی رسد..

hoosein62
05-07-2010, 13:26
در حيرتم از مرام اين مردم پست
اين طايفه ي زنده كش مرده پرست !

MoBn
05-07-2010, 19:53
دل دیوانه ی من به غیر از محبت گناهی ندارد ، خدا داند
شده چون مرغ طوفان که جز بی پناهی ، پناهی ندارد ، خدا داند
منم آن ابر وحشی که در هر بیابان به تلخی سرشکی بیفشاند
به جز این اشک سوزان ، دل نا امیدم گواهی ندارد ، خدا داند

mohsen.ghasemi
05-07-2010, 20:50
شبی که آوای نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم
نشانه ای از نی و نغمه ندیدم
تو ای پری کجایی که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهان دری نمیگشایی.

Alireza_SA
06-07-2010, 11:49
منتظرم منتظرم منتظر آمدنش....
گر که نیاید سیخی داغ زنم من به تنش!

:31::31::31:

MoBn
06-07-2010, 12:31
عشق همچون زندگیست
با نگاهی شروع می شود
با لبخندی اوج می گیرد
و با قطره اشکی پایان می پذیرد
عشق یک اتفاق است و جدایی یک قانون.

hoha881
06-07-2010, 14:27
زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر
من گرفتم تو نگیر
چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر
من گرفتم تو نگیر
بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر
یاد آن روز بخیر
زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر
من گرفتم تو نگیر
یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم
تک و تنها بودم
زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر
من گرفتم تو نگیر
بودم آن روز من از طایفه دُرد کشان
بودم از جمع خوشان
خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر
من گرفتم تو نگیر
ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم
بستر راحت و نرم
زن مگیر ؛ ار نه شود خوابگهت لای حصیر
من گرفتم تو نگیر
بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم
مستحق لگدم
چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر
من گرفتم تو نگیر
من از آن روز که شوهر شده ام خر شده ام
خر همسر شده ام
می دهد یونجه به من جای پنیر
من گرفتم تو نگیر
شعر از ایرج میرزا

هشت بهشت
06-07-2010, 14:45
شمع دانی که دم مرگ به پروانه چه گفت
گفت ای عاشق دیوانه فراموش شوی
سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد
گفت طولی نکشد تو نیز خاموش شوی

mmiladd
06-07-2010, 21:01
چه مهربان بودی..

وقتی دروغ می گفتی..

rosenegarin13
06-07-2010, 22:14
دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت؟

بشکست عهد و ز غم ما هیچ غم نداشت؟

Antonio Andolini
07-07-2010, 10:55
از هر بنا که ماند ز ایام یادگار
الا بنای حادثه محکم که یافته است؟
/////
چنین است آیین این گنده پیر
ستاند ز فرزند پستان شیر

نصرالله منشی

هشت بهشت
09-07-2010, 13:41
از جُرم تو من گذشته ام تا امروز

کُشتی ولی نکُشته ام تا امروز

هر چند که از عالم دل بیخبری

از عشق تو بر نگشته ام تا امروز

Old_Chater
09-07-2010, 15:41
ناآمدگان اگر بدانند كه ما
از دهر چه ميكشيم نيايند دگر...

Feryal777
11-07-2010, 00:30
شب است
تو نیستی
منتظرت هستم...
لعنت بر هر صدایی
که صدای پای تو نباشد...!!!

mohsen_djd2
11-07-2010, 23:27
صد سال دیگه ما زنده نیستیم
تا زنده هستیم باید به ایستیم

mmiladd
12-07-2010, 06:43
قسم خوردی بر ما که عاشق ترینی.. توی جمع عاشق تو صادق ترینی..

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت.....

Hamid Hamid
12-07-2010, 09:27
با تو اين تن شكسته داره كم كمك جون ميگيره/آخرين ذرات موندن توي رگهام نميميره
با تو انگار تو بهشتم/با تو پر سعادتم من/ديگه از مرگ نميترسم/عاشق شهامتم من

rosenegarin13
12-07-2010, 12:53
....
حالا ديدارِ ما به نمی‌دانم آن کجای فراموشی
ديدار ما اصلا به همان حوالی هر چه باداباد
ديدار ما و ديدارِ ديگرانی که ما را نديده‌اند.
پس با هر کسی از کسان من از اين ترانه‌ی محرمانه سخن مگوی
نمی‌خواهم آزردگانِ ساده‌ی بی‌شام و بی‌چراغ
از اندوهِ اوقات ما با خبر شوند!
قرارِ ما از همان ابتدای علاقه پيدا بود
قرارِ ما به سينه‌سپردن دريا و ترانه تشنگی نبود
پس بی‌جهت بهانه مياور
که راه دور و
خانه‌ی ما يکی مانده به آخر دنياست!
نه، ...
ديگر فراقی نيست
حالا بگذار باد بيايد
بگذار از قرائت محرمانه‌ی نامه‌ها و روياهامان شاعر شويم
ديدار ما و ديدار ديگرانی که ما را نديده‌اند
ديدار ما به همان ساعتِ معلوم دلنشين
تا ديگر آدمی از يک وداع ساده نگريد
تا چراغ و شب و اشاره بدانند که ديگر ملالی نيست!

حالا می‌دانم سلام مرا به اهلِ هوایِ هميشه‌ی عصمت خواهی رساند.
يادت نرود گُلم
به جای من از صميم همين زندگی
سرا رویِ چشمْ به راه ماندگانِ مرا ببوس!
ديگر سفارشی نيست
تنها، جانِ تو و جانِ پرندگان پربسته‌ئی که دی ماه به ايوانِ خانه می‌آيند
خداحافظ!

"سید علی صالحی"

mohsen_djd2
13-07-2010, 13:49
شقایق درد من یکی دوتا نیست
آخه درد من از بیگانه ها نیست
کسی خشکیده خون من ....

mmiladd
13-07-2010, 20:57
شانه ای
برای
گریه ای
...

Miss Artemis
14-07-2010, 14:00
-چرا گرفته دلت، مثل آن که تنهایی
-چقدر هم تنها!
-خیال میکنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی.
-دچار یعنی
- عاشق
-و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک ، دچار آبی دریای بیکران باشد.
-چه فکر نازک غمناکی!
......
-نه وصل ممکن نیست،
همیشه فاصله ای هست.

Ssarshar
14-07-2010, 14:06
ميدونم يه مقدار مفهوميه ... ولي بد نشده ! البته شعر نيست .. دل نوشته است
.....
اين روزها اشك هم ماتم ميگيرد – آيا اين بار دلم نفس ميگيرد ؟؟! ... خنده بالا ميگرد ... پوزخند پوست پرتغالي ... !
.....
اين روزها بهتر است نفس عميق نكشي ! چون آدماي به ظاهر آسموني با ابرهاي خاكستريشون نفست را تنگ ميكنند !

Hamid Hamid
15-07-2010, 10:50
گر حال تو همچون من آشفته خراب است/گر خواهش دلهاي منو تو بي حساب است...
اي واي به حال هر دوي ما/اي واي به حال هر دوي ما

mobiler
15-07-2010, 15:54
چه سخت است انتظار
دلم شد بی قرار
بعد یه سال آزگار
سنجش جواب کنکورو بیار!:31::27:

mobiler
15-07-2010, 16:02
بعد از درد انتظار جواب کنکور الان این حسو دارم:
هدف ما نه بهشت است و آن جهان
هدف ماست بهشت ساختن این جهان

mmiladd
18-07-2010, 08:07
گفتمش : دل می خری ؟
برسید چند؟
گفتمش : دل مال تو، تنها بخند !
خنده کرد و دل زدستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای بایش روی دل جا مانده بود ......

RoYaYeEe_NiIiLi
18-07-2010, 10:50
"تا"
مهره ای سوخته ام
از چشم افتاده ام
میبینم هراسی
ترسی در قلب آینه
هر آن،که من را میبیند
تکیده ام
از پا افتادهام
دویدن های بی مقصد
مقصدم تنهاییست
چشمانم خسته از حرف گریه هایم
لبانم خسته از گفتن درد
داغ یک شادی مفرط بر دلم مانده
خوابیده ام
سالهاست خوابیده ام
ولی ای کاش در خواب غوطه ور شدنم
راه حلی بود برای ترک کردن
فرار کرده ام
درمانده ام
گمشده ایی هستم در جست و جوی یک قبر
قبری آرام،ساکت
که از برای من باشد
در درون جاده ایی خاکی
که از سکوت پر باشد
شاید این بار بتوانم بخوابم یک سر
بدون واهمه که چه خواهد شد بعدتر
که سکوت همدمم باشد
تا رها شوم
تا رها شوند همه آینه ها
تا پاک شود قلبشان
از هراس دیدن من
تا دیگر دلم
شکمش را برای یک شاطی مفرط صابون نزند
تا خاکستر این مهره سوخته
بر باد رود و از یاد رود
و تا...
"تا"هایی دیگر خواهد بود
و ای کاش میافتم قبری
تا همین "تا"ها به حقیقت بپیوندند

mobiler
19-07-2010, 09:00
صادقانه مینویسم عشق را ... در هیاهو، در جهان
میتوان یافت حتی ...
هر لحظه لبخند را ... در غم، در روزمرگی
میتوان یافت حتی ...
دل جهان است و جهان دلیست مشترک ...
همرمان با خاطره ها، جنگ ها، رنگ ها، هویت و تاریخ ها ...
میتوان یکسان بود ... نه من از تو برتر نه تو از من
میتوان زیست در این دنیا تا ...
عشقی می تپد در قلبی... لبخندی جاریست بر لبی... گریه ای جاریست بر نوزادی...
آری میتوان زیست هنوز ... تا خدایی هست و جهان پر از آگاهیست
نه من اکنون بد میشوم نه تو ...
نه من از درد می نالم نه تو ...
نه در این لحظه و نه تا ابد
من به چنگ سیاهی می افتم نه تو ...

Hasan.M
19-07-2010, 09:58
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Alireza_SA
20-07-2010, 21:48
دلواپس و بی تابم باز امشبم بی خوابم
ازت خبر ندارم و تا خود صبح بیدارم
حس خوبی ندارم ...

caca_caca888
20-07-2010, 22:37
شاد و خوشحالم باز امشب مي خوابم
خبر دارم كه بي خوابي اما من تا كله ظهر در خوابم.:31:
حس مسم ندارم

(اينو همينطوري پروندم:31:آخه مارو چه به شعر)

iman0007
20-07-2010, 23:02
من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم...
می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم...
آرزو داشتم برم تا به دریا برسم...
شب رو آتیش بزنم تا به فردا برسم...

Miss Artemis
20-07-2010, 23:41
سایه شدم ، و صدا کردم:
کو مرز پریدن ها ، دیدن ها ؟ کو اوج « نه من » ، دره ی « او »؟
و ندا آمد : لب بسته بپو.
مرغی رفت ، تنها بود ، پر شد جام شگفت.
و ندا آمد : بر تو گوارا باد ، تنهایی تنها باد!

phoenix.
21-07-2010, 20:08
من این جا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است

a@s
22-07-2010, 08:21
ای کاش که از حال دل من خبرت بود / ای کاش دمی ار سر کویم گذرت بود


من مرغ اسیرم که ندارم پر پرواز / ای کاش که کاشانه من زیر پرت بود

leira
23-07-2010, 18:05
چه پشتكار عجيبي ، هنوز در قفسم

هنوز هستم و از رو نمي رود نفسم

god of war 2
24-07-2010, 12:07
راستی وقتی یه روز خوب میاد
شاید از ما چیزی نمونه جز خوبیا

نا امنو خراب نیست همه چی امنو امانه
کرما هم قلقلکمون میدنو میشیم شاد روان

آسمووون به چه قشنگه
کنار قبر سبزه , چمنه

هیچ مغزی نمیخواد در ره
فقط اگه سبر داشته باشی حله

دست اجنوی کوتاست از خاک
نگو اوووو کوتا فردا

اگه نبودم میخوام یه قول بدی بهم
که هر سربازی دیدی گل بدی بهش

دیگه هیچ مرغی پشت میله نیست
هیچ زن آزاده ای بیوه نیست

....

mmiladd
24-07-2010, 12:39
کتونی‌های پاره، شیشه عطر خالی، ساعت خوابیده ...
با چه تنگدستی‌ای‌
یاد تو را زنده می‌کنم

golabi2
25-07-2010, 11:02
هرچه میکشم از حرفای ناگفته ام است...
تف به این دنیا،نزدیکترین افراد به آدم هم دروغ بهت میگن و سرکارت میذارن!

narges.
26-07-2010, 13:52
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به جایی و دلم شاد کنید.

Alireza_SA
26-07-2010, 14:39
دوباره یار من تاخیر دارد!
که بر سردرد من تاثیر دارد!

narges.
28-07-2010, 00:37
صبر عیوب زمان صبره منه
خونه بی تو خونه نیست قبر منه.

Hamid Hamid
28-07-2010, 10:49
ببين چه بي قرارم/همش در انتظارم/براي ديدن تو ديگه طاقت دارم

Miss Artemis
28-07-2010, 16:06
باغ همسایه چراغش روشن
من چراغم خاموش

غربت/سهراب سپهری

Alireza_SA
29-07-2010, 16:37
تو دریای چشات شدم اسیر گریه نکن
جلوی موجای اشکاتو بگیر گریه نکن
میدونم تحملش سخته ولی گریه نکن
دل عاشقت که بدبخته ولی گریه نکن

M O B I N
01-08-2010, 12:10
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی

Hamid Hamid
01-08-2010, 19:52
امروز چه دلتنگم
امروز چه دلتنگم
از جنس تكاپوي مصنوعي فواره بر حاشيه ي تكرار(امضام)

narges.
02-08-2010, 00:10
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم، کدام بار کشم؟

alidata2010
02-08-2010, 00:24
مریضم کرده تنهایی ببین حالم پریشونه
من اونقد اشک میریزم که برگردی به این خونه:37::41:

M O B I N
02-08-2010, 12:58
روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو
کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع
در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع

narges.
02-08-2010, 13:51
کردی ام مست به نوعی که ندانم امشب
چه کسانی به برم آمده اند و نفسی میگیرند.

rahgozare tanha
02-08-2010, 14:03
سوت و کورم ،شوق و شورم مرده است
غم ،نشاطم را به یغما برده است
عمر ما در کوچه های شب گذشت
زندگی یک دم به کام ما نگشت
بی تفاوت، بی هدف، بی آرزو
می روم در چاه تاریکی فرو
عاقبت یک شب نفس گوید که بس
وز تپیدن باز می ماند نفس
مرغ کوری می گشاید بال خویش
می کشد جان مرا دنبال خویش
باد سردی می وزد در باغ یاد
برگ خشکی می رود همراه باد

mmiladd
03-08-2010, 09:05
مثل یک
باکتری زیرمیکروسکوپ
دست و پا می زنم

Alireza_SA
03-08-2010, 09:22
من برای تو میخونم بهترین ترانه ها رو
دل دیوار و بلرزون تازه کن خلوت ما رو

J.F.K
03-08-2010, 20:45
دلم گرفته ای دوست

M O B I N
04-08-2010, 08:31
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Hamid Hamid
04-08-2010, 13:11
از اونجايي كه به لطف خدا!!! امروز بعد از 2 سال و نيم ديگه تنها و بي يار شدم و خودممو خودم.اين شعر خيلي احوالم رو خوب ميگه:41::
من مرد تنهاي شبم
صد قصه مانده بر لبم
از شهر تو من رفته ام
كوله بارم را بسته ام
تنهاي تنها غمگين و رسوا
عابر اين شبها منم

M O B I N
05-08-2010, 10:20
شادمانم
از این که هستم و نیستم
شادمانم
از آن چه که هست و نیست
و شادمانم