PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : یادداشت ویژه: از مورینیو متنفر باش!



Ezel
02-05-2010, 18:32
یادداشت ویژه:از مورینیو متنفر باش!
سایت گل -
امیر حسین جلالی

یک:
سه شنبه 19 اسفند 1382؛ سوت پایان بازی منچستر و پورتو در اولدترافورد به صدا درمی آید و مردی به کمال شبیه هالیوودی ترین ستاره های هالیوود در قامت کسی که یونایتد بزرگ را با تیمی در حد پورتو حذف کرده کنار زمین چمن می دود و به تحریک آمیزترین شکل ممکن شادی می کند.

از آن شب تا هشتمین شب اردیبهشت 1389 مسیری هفت ساله طی شده و این بار مرد هالیوودی سوپربارسای گواردیولا را حذف کرده و دارد یقه اش را از دستان خشمگین ویکتور والدس کاتالونی بیرون می کشد تا انگشت اشاره اش را به سمت بالا بگیرد. آن بالا البته همه چیز هست: پنج هزار تیفوسی نراتزوری که دوشب را در خیابانهای بارسلونا چادر زده اند و بلیت بازی را پنج برابر گران تر در بازار سیاه خریده اند تا جایی در طبقه دوم نیوکمپ و پشت دوربین نصیبشان شود، جایی که افق دید تمام هوادران بارسا بتواند شکارش کند و تا جایی که می توانند حرص بخورند و دندان قروچه کنند و البته رفیع ترین نقطه ای که یک مرد می تواند بدان اشاره کند.

این روزها بازار تحلیل فنی و تاکتیکی و این حرفها داغ داغ است و کماکان بحث فوتبال نجیب و بالرین وار بارسا و ضدفوتبال اتوبوسی اینتر نقل محافل است.



ایده این مقاله اما ارتباطی به این مباحث ندارد، بلکه معتقد است خوزه مورینیو پس از چند سال کار در نیوکمپ به این نتیجه رسید که فوتبال می تواند برخلاف آنچه رینوس میشل و سایر هلندیهای مبدع سبک "توتال فوتبال" به جهان باورانده بودند و این شیوه را وحی منزل و نسخه آرمانی تاکتیکی دنیای توپ گرد می دانستند، بر اساس تئوری دیگری طراحی و اجرا شود: «چیزی که در فوتبال اصل است گل زدن نیست، بلکه گل نخوردن است.»


این یادداشت از این طریق مدعی می شود که دلیل یگانه بودن مورینیو در دنیای مربیگری دقیقا از همین خصوصیت شخصیتی ناشی می شود: انسانهای ماهر، تیزهوش و حرفه ای می توانند به کمک تواناییهایشان در مسیری که مردم عادی با سرعت معمولی آن را طی می کنند، با سرعت جت حرکت کنند. اما "انسان خاص"(برداشتی از مفهوم ابرانسان نیچه ای) اساسا مسیر را تغییر می دهد.


از این دست ابرانسانها در دنیای فوتبال تا به امروز تنها دو نفر بوده اند: یکی بازیکن بود و علیرغم آرزوهای همه ما

شیفتگانش در مربیگری به جایی نخواهد رسید یعنی دیه گو مارادونا و دیگری هرگز بازیکن نبود و به زودی در مربیگری به جایگاهی خواهد رسید که احدی به آن نرسیده است یعنی خوزه مورینیو.

دو:

نفرت ریشه دار مورینیو از امپراطوری ایدئولوژیک اف سی بارسلونا از همان روزی آغاز شد که ون گال بزرگ به کرایف و دیگر زمامداران بارسا توصیه کرد پس از او آنالیزور جوان پرتغالی را به مربیگری تیم برگزینند و در بی میلی ای دوطرفه این اتفاق هرگز رخ نداد.


درباره بی ظرفیتی و بی رحمی فضای کاتالونیا دیگران هم بارها و بارها گفته اند و نالیده اند. از خود ون گال تا لوئیز انریکه، از لوئیس فیگو تا فرانک ریکارد و از رونالدینیو تا ساموئل اتوئو. کاتالانها فوتبال را عرصه ای برای ارضای خواسته های هویتی و سیاسی خویش می دانند و چنین رویکردی آن قدر فناتیک و انعطاف ناپذیر است که مجموعه بارسا را از این نظر در دنیای فوتبال منحصر به فرد کرده است.


مجموعه های ایدئولوژیک در همه دنیا به یک شیوه عمل می کنند. رویکردهای آنها به شدت پوپولیستی است و بر توسن پسند عوام و موج احساسات عمومی سوارند. آنها برای مردم نقش مار می کشند و همه چیز از جمله شکل فوتبالشان هم عامه پسند است. طبیعی است که با چنین شیوه ای طرفداران زیادی پیدا می کنند و هرگونه مخالفت و مقاومتی را هم با چوب افکار عمومی خنثی می کنند.

شیوه بازی بارسا دقیقا از همین قاعده پیروی می کند. نگاه عامه وقتی یک بازی فوتبال را تماشا می کند به دنبال حمله بیشتر، پاس بیشتر و دریبل بیشتر است. از نظر او مهارت تنها در پاسهای ژاوی و دریبلهای مسی معنا می شود.



او سیو حیرت انگیز ژولیو سزار در برابر شوت مسی یا هفتاد دقیقه بازی اتوئو در پست دفاع چپ کلاسیک را مهارت نمی داند و آن را آنتی فوتبال می نامد. نگاه عامه دوست دارد مربی ای داشته باشد که همه اش از دیگران تعریف کند و لبخند بزند و حتی در نوع پوشش و اصلاح سر و صورت هم "نمایش" تواضع بدهد.(نگاه مجری تلویزیونی که می گوید برای ما مهم پرگل بودن بازی است و بازی ای که گل ندارد کسل کننده است)


این همان نگاهی است که آدم خاص دشمنش است. او از پسند عامه رد می شود تا در دنیای عمیق تری حضور بیابد. او شیک می پوشد و مغرورانه رفتار می کند و از کسی تمجید نمی کند تا آدم متواضع و بااخلاقی به نظر بیاید، اما زیردستانش آن قدر دوستش دارند که سالها پس از قطع همکاری نیز عاشقانه به یادش می آورند.



آدم خاص/ ابرانسان پاشنه آشیل تمدن مدرن یکسان ساز است، چرا که هیچ چیزی را نمایش نمی دهد تا سیستم بتواند از آن سوء استفاده کند.

سه:


احتمالا اولین جرقه های آنتی بارسایی ذهن آقای خاص از دیدن و لمس چنین فضایی شکل گرفته است و بعد به این اندیشیده که چگونه می تواند از طریق فوتبال- تنها داراییش- بطلان این شیوه را به همه اثبات کند.



مورینیو در پورتو برای اولین بار نفر اول نیمکت شد و در سال 2004 این تیم پرتغالی را قهرمان چمپیونز کرد. حالا مترجم- آنالیزور سابق بارسا(که هواداران این تیم اصلا علاقه ای به یادآوری پارت دوم ترکیب فوق ندارند) در اولین تجربه اش قهرمان اروپاست. اما در همین سال یک اتفاق دیگر هم می افتد. جام ملتهای اروپا در پرتغال برگزار می شود و یونان اتو ره گاکل با ارائه یک ضدفوتبال تخریبی کلاسیک و استفاده از شیوه بازی مستقیم برای رسیدن احتمالی به گل قهرمان اروپا می شود.


پاشنه آشیل درک تفکر نوین مورینیو، یکسان دانستن شیوه نگاه او و نوع بازی پورتو با مدل بازی یونان بود که متاسفانه در ایران ما باز هم مثل بقیه موارد مانع از درک به موقع مدرن ترین شیوه فوتبال شد.


فنی ترین کارشناس ایرانی آمد و در تلویزیون شیوه مورینیو و یونان را سم فوتبال نامید و همگان را به مقابله با آن فراخواند. مجید جلالی البته باز هم از این اشتباهات بزرگ انجام داده است که آخرین آنها قهرمان کردن فوتبال ناپاک به اسم فوتبال پاک بود که سال گذشته مرتکب شد.


اما مورینیو راهش را پیدا کرده بود. او به چلسی رفت و این تیم در سایه را به آقای فوتبال انگلیس و اروپا تبدیل کرد. اولین فرصت رویارویی با تیمی که ناخواسته موجب آزاد کردن غولی به نام مورینیو از چراغ شده بود در همین سال رخ داد.



چلسی در استنفورد بریج 4-2 بارسا را برد و آنها را حذف کرد تا قدیمی ترهای کاتالونی دست پشت دستشان بزنند و خشمگینانه و هراسناک منتظر آینده بمانند. اگر داور بازی نیمه نهایی اشتباه نکرده بود و آن ضربه لوئیز گارسیای لیورپولی را گل تشخیص نداده بود مورینیو در همان اولین سال حضورش در چلسی این تیم را به همه افتخارات ممکن رسانده بود.


اما قهرمانی لیورپول در آن سال با تفکری تقریبا از قماش تفکر مورینیو باز هم به نفع آقای خاص شد.

چهار:


آدم خاص رسانه و اقتضائاتش را به خوبی می شناسد. او پیشنهاد فدراسیون انگلیس برای تیم ملی را نپذیرفت چون می خواست تمام سال جلوی چشم باشد.


آدم خاص البته می داند که اولین کوتاه آمدن در برابر سیستم مساوی است با نابودی. پس مورینیو با رئیس روسی کنار نیامد و چلسی را وسط فصل رها کرد و رفت.


بررسی پیشنهاداتی که سران باشگاههای بزرگ اروپایی در آن فترت چندماهه به مورینیو ارائه کردند می تواند کلید حل خیلی از ناگفته های این یادداشت باشد. مهمترین باشگاهی که به مورینیو پیشنهاد داد همین بارسای آقای لاپورتا بود که احتمالا هنوز عمق نقار بنیادین و فاصله ای که آقای خاص با تیم کاتالونی داشت را متوجه نشده بود.



او حتی در ایتالیا هم به جز اینتر مشتریهای دیگری داشت. اما اینتر را انتخاب کرد چون یک آدم خاص بود. او می دانست که اینتر-تیم غیرایتالیایی ایتالیا- سالهاست که در فوتبال این کشور وصله ای ناجور است و البته او هم مثل همه از کالچوپولی و دوران مافیایی 15ساله یووه و میلان در این کشور باخبر شده بود. برای ایستادن در مقابل سیستم بهترین گزینه اینتر بود.


کاری که فوتبال ایتالیا با مورینیو کرد احتمالا دیگر در هیچ جای دنیا تکرار نخواهد شد. نگاهی کوتاه به اتفاقات سه ماهه اخیر کافی است تا ببینیم فضای حاکم بر فوتبال ایتالیا چگونه است.


درست در روزهایی که اینتر در چمپیونز و سری آ به سوی موفقیت حرکت می کرد برلوسکونی و موجی و دوستان دست کردند و دوباره پرونده کالچوپولی را از بایگانی درآوردند و به جریان انداختند. روزی نبود که یکی از مقامات ایتالیایی آرزوی باخت اینتر در اروپا را علنا مطرح نکند و کار به جایی رسید که قبل از دربی کاپیتاله میشل پلاتینی رئیس یوفا صریحا گفت که رم شایستگی بیشتری برای قهرمانی در سری آ دارد!


اینتر مورینیو در این شرایط به بارسای عزیزدردانه ای رسید که حالا دیگر بازیکنش بازیکن پلی استیشن بود و کاپیتان دومش همفری بوگارت و شد آنچه که شد.

پنج:


بررسی فنی بازی 180دقیقه ای اینتر- بارسا برای آنهایی که نقش فوتبال در زندگیشان بیشتر از گعده های شبانه پای تلویزیون است و به این ورزش به عنوان تنها راه باقیمانده برای ساز مخالف زدن با سیستم در دنیای یونیفرم فعلی نگاه می کنند قطعا دریایی از درس و فن و مهارت به دنبال خواهد داشت. اما خود مورینیو از تمام این قهرمانیها و نکات فنی برای زندگی امروز مهمتر است.


آدم خاص به کسانی که از عوام گرایی خسته شده اند راه نشان می دهد. مورینیو دنبال مدلی از فوتبال است که روی موج پسند عامه سوار نیست.



گوینده خبر تلویزیون بعد از اعلام خبر جریمه بارسا توسط یوفا به دلیل آن کار شرم آوری که بعد از پایان بازی نیوکمپ کردند از اینکه یوفا مورینیو را جریمه نکرده ابراز تاسف می کند.


کارشناسان پرتعداد روزنامه ها و برنامه های ورزشی که روز به روز هم بیشتر می شوند از ذبح فوتبال پاک توسط فوتبال زشت می نویسند و کسی نیست از آنها بپرسد که دفاع کردن ده نفره آن هم وقتی دو گل از حریف جلو هستی ناپاک است یا آن مشتی که مسی در بازی رفت عمدا به دهان مایکون زد و دندانش را شکست یا آن غلتهایی که بوسکتس در حالی که زیرچشمی کنار زمین را می پایید روی چمن زد تا اینتر را ده نفره کند یا حمله با چماق هواداران به ماشین مربی و ایجاد سروصدا جلوی هتل محل اقامت حریف در شب قبل از بازی برای اینکه نتوانند بخوابند یا...


مورینیو علیرغم تمام موفقیتهایش هیچگاه محبوب عامه نشده و نخواهد شد. او آگاهانه از محبوبیت عوامانه فرار می کند و اصولا دلش می خواهد عوام از او متنفر باشند. خیلی از تعریف و تمجیدهای فعلی هم برای سوار شدن روی موج است و مطمئن باشید به محض اولین شکست مورینیو اکثر مدافعین فعلیش دشمنیشان را عیان خواهند کرد. اما این اتفاقا نشان می دهد که آقای خاص ما دارد راهش را درست می رود.



اتفاقا روزی که او جایگاهی در میان برنامه ها و روزنامه های عامه پسند دنیا پیدا کند روز مرگ اوست. تا وقتی عوام به مورینیو فحش می دهند او آقای خاص باقی خواهد ماند. نیچه که ابرانسان را معرفی می کند می گوید: «آدمهای بزرگ را از روی تعداد زیاد دشمنانشان باید شناخت.» پس لطفا از مورینیو متنفر باشید.

nw_nk
02-05-2010, 19:15
« قوانین و توصیه های انجمن خبر » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



1 - منبع خبر رو حتما ذکر کنید و ترجیحا لینک صفحه حاوی خبر رو بصورت غیرفعال قرار دهید.


امیرحسین جلالی


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

2010/5/2

Ezel
02-05-2010, 19:29
تشکر از تذکر :دی
اصلاح شد.:20:

nw_nk
02-05-2010, 19:33
یادداشتی علیه اینتر میلان؛ قاتلان فوتبال


اينتر ميلان به فينال رسيد، شايد هم قهرمان اروپا شود اما سالها بعد كسي لحظه اي از نمايش آنها در بازي برگشت نيمه نهايي را به ياد نخواهد آورد. آنها با اين بازي چيزي به فوتبال اضافه نكردند بلكه بخشي از زيبايي اين بازي را گرفتند.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


"به ندرت پيش مي آمد كه بازي اي بدون گل به پايان برسد (0-0) دو دهان باز، دو خميازه. حالا يازده بازيگر تمام طول بازي به تيرك افقي دروازه آويزانند تا گل را متوقف كنند و وقتي براي گل زدن ندارند."


ادواردو گالئانو، نويسنده اروگوئه اي كتاب "فوتبال در آفتاب و سايه"


تيم رويايي بارسلونا، در ورزشگاه خانگي اش، يك ساعت فرصت داشت به تيم 10 نفره اينتر ميلان دو گل بزند و به فينال ليگ قهرمانان اروپا برود اما نتوانست پس بايد پذيرفت كه لياقت رفتن به فينال و به تبع آن دفاع از قهرماني سال گذشته را نداشت.


در عين حال ترديدي نيست كه ژوزه مورينيو، سرمربي اينتر ميلان وقتي آنقدر زيرك و باهوش است كه تيم 10 نفره اش به حريفي چون بارسلونا فرصت يك گل هم نمي دهد، بايد ستايش شود. اين حقيقتي غير قابل انكار است كه تنها يكي چون او مي تواند از بارسلونا تيمي عاجز بسازد كه به هر دري مي زند و روزنه اي براي گل پيدا نمي كند.


مورينيو و اينتر با رسيدن به فينال ليگ قهرمانان اروپا پاداش متفاوت بودنشان با ديگران را گرفتند و بارسلونا و جوزپه گوارديولا هم به خاطر اين ناتواني بزرگ با از دست دادن فرصت جاودانه شدن در تاريخ ، مجازات شدند. اما اين همه حقيقت بازي بارسلونا-اينتر نيست. آنچه اينتر كرد، چيزي جز فوتبال بود.


ممكن است مفسر ناشناخته اي چون عبدالله مهاجر، روبروي دوربين تلويزيون بنشيند و بگويد بايد به احترام مورينيو كلاه را از سر برداريم، چه بسا كارشناسان شناخته شده تري هم پيدا شوند كه از اين همه توانايي مورينيو و اينتر در مهار بازيكنان بارسلونا به وجد بيايند و استدلال كنند كه اين شيوه اي جديد از فوتبال است، اما من كه تماشاگر فوتبال هستم و فوتبال مي بينم تا به من لذت و هيجان گل بدهد، هيچ گاه براي نمايش اينترميلان و هر تيمي كه هنرش تنها گل نخوردن باشد، كلاه از سر بر نخواهم داشت.


از نظر من فوتبال به بازي دو گروه از بازيكنان گفته مي شود كه برنده اش تيمي است كه گل بزند. گل بزند نه اينكه گل نخورد. اين درست كه اينتر در بازي رفت سه به يك بارسلونا را برده بود و در بازي برگشت نيازي به گل زدن نداشت، اما فراموش نكنيم كه در همان بازي رفت هم گل اول را بارسلونا زد. و چه بسا اگر بارسلونا گل نمي زد، اينتر ميلي براي به هم زدن صفر-صفر نداشت. نتيجه اي كه در بازي رفت مرحله گروهي همين ليگ قهرمانان با همه وجود از آن دفاع كرده بود. گل و يا دست كم تلاش براي گل زدن همه زيبايي بازي فوتبال است.


در بازي چهارشنبه شب گذشته اينتر تلاشي براي زدن گل نكرد، در 20 دقيقه اول كه اتفاقا يازده نفره هم بازي مي كرد بازيكنانش تنها 10 بار به هم پاس دادند در برابر 130 پاس بازيكنان بارسلونا. شاگردان مورينيو پاس نمي دادند، شوت نمي زدند، حمله نمي كردند، به دنبال گل نبودند، توپ را نمي خواستند و تنها چيزي كه برايشان اهميت داشت نخوردن گل بود. مي توان به عنوان يك طرفدرا اينتر از صعود به فينال پس از 38 سال خوشحال شد، اما نمي توان منكر شد تيمي كه گل نمي زند و گل خراب مي كند، پاس نمي دهد و پاس خراب مي كند، شوت نمي زند و جلوي شوت را مي گيرد، و توپ را نمي خواهد نه براي خود و نه براي حريف، دارد ضد فوتبال بازي مي كند.


ضد فوتبال تنها، خود را به زمين انداختن و وقت بازي را هدر دادن نيست (اگر چه با همين تعريف هم اينتر كه دروازه بانش در نيمه اول به خاطر وقت كشي كارت زرد گرفت به ضد فوتبال متهم خواهد شد) اگر فوتبال در تعريف ابتدايي اش تلاش يازده نفر براي زدن گل است، هر تلاشي براي به هم زدن اين تعريف مي تواند ضد فوتبال باشد. بازي اينتر كه بازيكنانش به نيمه زمين بارسلونا نمي رسيدند، ضد فوتبال بود. شايد مدافعان اين شيوه استدلال كنند كه گاهي چنين تاكتيكي لازم است به ويژه در مقابل تيمي چون بارسلونا كه هميشه حمله مي كند و كمتر تيمي مي تواند با گارد باز مقابلش بايستد.


اين توجيه مي توانست قابل قبول باشد اگر به جاي اينتر ميلان، تيم "كيه وو" يا "انرگي كوتبوس" بود. اما چگونه مي توان پذيرفت كه اينتر ميلان با آن سابقه تاريخي، آن همه ستاره نامدار و گرانترين مربي جهان، در 90 دقيقه بازي تنها يك بار به دروازه حريف شوت بزند؟


اينتر ميلان به فينال رسيد، شايد هم قهرمان اروپا شود اما سالها بعد كسي لحظه اي از نمايش آنها در بازي برگشت نيمه نهايي را به ياد نخواهد آورد. آنها با اين بازي چيزي به فوتبال اضافه نكردند بلكه بخشي از زيبايي اين بازي را گرفتند. بخشي از همه لذت غير قابل انكاري كه جوزپه گوارديولا و شاگردانش در دو سال گذشته به فوتبال اضافه كرده بودند. بگذاريد براي بارسلوناي گوارديولا كلاه از سر برداريم، حتي اگر ديگر هيچ گاه به فينال هيچ جام ديگري هم نرسد.



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


هیوا یوسفی


2010/4/30

Ezel
02-05-2010, 19:40
تورج عاطف/خبرگزاري پارس فوتبال


اگر سعدي هفت صد سال دير به دنيا مي آمد و به فوتبال علاقمند بود و همچنان به سير و سفر علاقمند وبه نيوكمپ ورزشگاه بارسا مي رفت و شاهد بازي اينتر و بارسا مي نشست آنگاه بار ديگر اين شعر را زمزمه مي كرد

آنجا كه عشق خيمه زند جاي عقل نيست / غوغا بود دو پادشاه اندر اقليمي


و معني اين حرف چيزي نبود جز آن كه در بازي اينتر ميلان و بارسا دو فاكتور جاودان بشري با هم در ستيز بودند در تبم اينتر ميلان عقل و منطق و دوري از احساس موج مي زد و در تيم بارسا حكايت دل و عشق و سوار بر موج احساسات شدن جريان داشت امروز اينتر به فينال رسيده است و بسياري در غم حذف تيم بارسا در سراسر جهان هستند اما بايد بگوئيم كه همان گونه كه دست بارسا براي مورينيو آشكار بود براي دوست داران حرفه اي فوتبال هم حكايت اينتر مورينيو همان داستان چلسي آقاي خاص و پورتو خوزه است او همچنان بر شعار خود پايبند است و مي گويد كه " من بازي را نابود مي كنم "*


نگاهي به بازي بارسا و اينتر نشان دهنده است كه هدف اول مورينيو در اين بازي خراب كردن بازي و تاكتيك بارسابود و براي اين كار حاضر شد كه توپ و زمين و زيبائي بازي و حتي يكي از بازيكنانش را به آنهاتقديم كند و به فينال رود نگاهي به استراتژي مورينيو در اين بازي مي اندازيم.


1/ تيم اينتر در بازي با سيستم 1-2-3-4 به ميدان آمد كه با اخراج بازيكنشان اين سيستم تبديل به 1-4-4 و در حدود آخر بازي 5-4 شده بود آنها ميليتو را در نوك پيكان خود قرار دادند و سپس از اشنايدر و اتو ئو از او پشتيباني كردند و در جلوي خط دفاعي 4 نفره خود سه هافبك تدافعي ماتا و كامبياسو و چيووگذاشته بودندو مرداني چون ساموئل و لوچيو و زانتي و مايكون وظيفه داشتند كه در محوطه جريمه خود اجازه فرود حتي يك توپ را ندهند و براي هجوم دستور كار اين بود كه از قلب دفاع بارسا و خصوصا در سمت چپ دفاعي آنها كه در بازي رفت با حضور مکسول دچار حفره اي بزرگ شده بود به دروازه بارسا در صورت لزوم نزديك شوند و در صورت از دست دادن توپ بلافاصله در زمين خود جمع شوند زانتي و مايكون اجازه نفوذ نداشتند زيرا مورينيو مي دانست كه بخوبي مرداني چون پدرو و مسي و آلوز مي توانند از فضاي پشت سر آنها بهره گيرند .


2/ اينتر با بستن كناره ها عملا مسي را به ميانه ميدان كشاند جائي كه مي توانست تراكم بازيكن خود را حفظ كند .


اگر قرار بود مسي به كناره ها رود عملا ديوار مدافعين سري دوم كه در جلوي خط دفاعي تشكيل شده بود باز مي شد و بارسا كه اينيستا را مصدوم مي ديد مجبور شد كه مس را به ميانه بكشاند و از آلوز بعنوان يك سانتر كننده اي بهره گيرد كه توپهاي بلندي فرستد كه با چسبيدن لوسيو و ساموئل براي زلاتان عملا مشتري براي آن درمحوطه پنالتي اينتر پيدا نمي شد .


از سوي ديگر سانترهاي آلوز هم چندان سانتر هاي جالبي نبودو در سمت چپ پدرو تنها بود و نه ميليتو بارسا و نه مكسول در نيمه دوم نتوانستند همكاري و برنامه هجومي خوبي از سمت چپ كناري انجام دهند.


3/ اينتر به دنبال پرس نبود چون مي دانستند نمي توانند به دنبال بازيكناني چون ژاوي و مسي كل زمين را بدوند از اين رو منتظر شدند تا آنها توپ را بياورند و بعد از يك فضائي اجازه نفوذ به آنها ندهند .


مشكل بارسا در اين بازي را بايد به بازي بد كيتاو بوسكتس هم ربط داد زيرا وقتي مسي و ژاوي در محاصره بازيكنان حريف بودند اين دو هرگز نتوانستند فضا سازي كنند و حتي نفوذي داشته و از ژاوي و مسي بعنوان طعمع استفاده كنند اتفاقي كه يك بار افتاد پيكه توانست از آن بهره گيرد.


شايد اگر اينيستا در زمين بازي بود كنترل ژاوي و به همراه او مسي دشوار بود دستور اول اين بود به هيچ عنوان روي مسي و ژاوي فول نشود و ضربه كاشته به آنها ندهند.


4/درس بزرگ اينتر به فوتبال جهان در بازي ديروز اين بود كه مي تواند مدافع بود ولي آمار خطا پايين داشت و ضربه هاي كاشته به حريفت نداد و حتي فرصت شوت زني به آنها نداد و اين مسئله فقط با يارگيري منطقه اي و پرس در فضاها بود كه مستلزم نيروي بدني فراوان و دوندگي است.


اينتر بازي نيمه نهائي را برد و بارسا باخت تا فوتبال پر احساس كاتالان اسير فوتبال دفاعي كاتناچیو شود كه با مورينيو درسهاي تازه اي گرفته است شايد فوتبال كاتناچیو بعد از هلنیو هررا در سالهاي 1964 و 1965 بار ديگر با مورينيو قهرماني را تجربه كند مشروط به آن كه فوتبال منظم آژاكس دهه 70 و مرداني چون استفان كوآچ با ورژن جديدش يعني ون گال و با تيمي چون بايرن مونيخ اين فرصت را به آنها دهد.



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

L.A.M.P.A.R.D
02-05-2010, 19:41
بارسا نباید حرفی در مقابل بازی ای که اینتر به نمایش گذاشت داشته باشه..................خوده بارسا کثیف ترین بازی رو مقابل تیم چلسی انجام داد............دیگه اینو همه میدونن که قضیش با داور چی بوده........

rastakhiz_tatu
03-05-2010, 11:14
هدف از فوتبال خوب بازی کردن نیست گرفتن نتیجس
به نظر من اینتر اصلا ضد فوتبال بازی نکرد بلکه این خودش فوتبال بود که نشون داد چطوری می شه یه تیم با حرفای زیاد و فلج کرد
مورینیو به کل دنیا نشون داد که چطوری می شه مسی رو مهار کرد و این کارش جای تقدیر داره

metallica is me
03-05-2010, 11:37
بارسا نباید حرفی در مقابل بازی ای که اینتر به نمایش گذاشت داشته باشه..................خوده بارسا کثیف ترین بازی رو مقابل تیم چلسی انجام داد............دیگه اینو همه میدونن که قضیش با داور چی بوده........
میشه بفرمایید چه کار گثیفی کرد ؟؟؟؟نکنه اینیستا بهتون دقیقه آخر گل زد هنوز دلخورید؟؟؟؟؟نکنه دوست داشتید که ببازه که شما قهرمان کیشدید؟؟؟؟اونجا اگر باز ضد فوتبالی مطرح باشه باز چلسی بود با اون دفاع که 100 درصد دفاع بود نه حتی 99 درصد

nw_nk
03-05-2010, 11:53
1- هدف از فوتبال خوب بازی کردن نیست گرفتن نتیجس
2- به نظر من اینتر اصلا ضد فوتبال بازی نکرد بلکه این خودش فوتبال بود که نشون داد چطوری می شه یه تیم با حرفای زیاد و فلج کرد
مورینیو به کل دنیا نشون داد که چطوری می شه مسی رو مهار کرد و این کارش جای تقدیر داره

1- با این دید, اطلاع از نتیجه کافیه! بازی کامل که هیچ حتی نیازی به دیدن صحنه ها در اخبار ورزشی نیست. مهمترین دلیل مشاهده فوتبال از نظر شما چیه؟ یادگیری و دیدن تاکتیک؟ هیجان و زیبایی؟

2- شما یک تیم عربی هم جلوی ایران به اون شکل بازی کنه و بخاطر اتلاف وقت دروازه بانش در همون نیمه اول کارت بگیره میگید خود فوتبال بود؟ نشون دادن چطوری میشه ایران رو فلج کرد و کارشون جای تقدیر داشت!

من با اینکه هوادار بارسلونا هستم مشکلی با سبک بازی اینتر مورینیو که شاهدش بودیم ندارم. بالاخره هر تیمی ایده های خودشو داره و تفاوت ها همین جا مشخص میشه. اما انکار ارزشهای تیمی که بازی های تهاجمی و زیبا حتی در شرایط سخت ارائه میده جز به دلیل دشمنی میتونه باشه؟

majid_potter7
03-05-2010, 12:58
واقعا برای دوستایی که خودشونو فوتبالی میدونن واسه اسم این تاپیک متاسفم!!!
کاملا معلومه که شما از مورینیو و اینتر مشکلی ندارین..
ولی دوستان...ما اینجا دو بحث داریم...یکی ضد فوتبال و یکی تاکتیک تدافعی...کاری که مورینیو و اینتر و گاس و چلسی کردن تاکتیک تدافعی بود..نه ضد فوتبال...
بازی یه تیم وقتی ضد فوتبال میشه که یه تیم تاکتیک اصلیش این باشه که نذاره تیم مقابل تاکتیک خودشو انجلم بده،یعنی در حقیقت از خودش ابتکاری نداره و فقط به تخریب بازی طرف میپردازه،حالا با هر نو کاری..
ولی تاکتیک تدافعی یه کار دقیقا حرفه ایه و مربی یه تیم تاکتیک و برنامه ای میچینه که تیمش کمترین راه نفوذ رو داشته باشه...یعنی واسه این کار برنامه داره...یه برنامه کاملا فوتبالی...مورینیو و اینتر به تاکتیک بارسا کاری نداشتن و اونو خرابش نمیکردن...بلکه فقط تاکتیک خودشونو که بستن تمام راههای نفوذشون بود رو به نحو احسن انجام دادن...ولی جناب آقایون بارسایی به این کار میگن ضد فوتبال!!چرا چون مثل خودشون بازی نمیکنه...دوستان...هر تیمی تاکتیک خودش و روش خودشو داره....شما بر پایه حمله برنامه ریزی میکنین و یکی دیگه بر پایه دفاع...و اون شب دیدیم که برنامه دفاعی مورینیو به بارسا چربید..چرا..چون اندیشه های مربیا سطحشون خیلی با هم فرق میکرد..مورینیو و پپ...واسه همینه گه هیچ وقت خرز رئال نمیتونه همچین کاری در مقابل بارسا انجام بده..چون برنامش خیلی سنگیتنه و از عهده هر مربی ای برنمیاد..
دوستان بارسایی خواهشا این بحثا رو تموم کنین که ضد فوتبال بازی کردن و اینا....حقیقت اینه که تاکتیکت اونا به شما چربید..همین!
لطفا فرق ضد فوتبال و تاکتیک تدافعی رو بدونبن،بعد نظر بدین!
(البته دلیل این جبهه گیری ها به نظر من اینه که طرفدارای بارسا بیشتر به خاطر بردا و قهرمانیای این چند سالش طرفدارشن و نمیتونن تحمل کنن که تیمشون باخته...چون دلیل طرفداریشون زیر سوال میره..البته بعضی از طرفداراش که البته تعدادشونم کم نیس...واسه همین به هر قیمتی جبهه گیری میکنن..واسه همینم هست که هیچ وقت نمیتونن قبول کنن که برنامه یوفا بوده که اونا پارسال به فینال رسیدن..نه استحقاقشون...(هر چند تو فینال حقشون برد بود))

nw_nk
03-05-2010, 13:48
واقعا برای دوستایی که خودشونو فوتبالی میدونن واسه اسم این تاپیک متاسفم!!!
کاملا معلومه که شما از مورینیو و اینتر مشکلی ندارین..
ولی دوستان...ما اینجا دو بحث داریم...یکی ضد فوتبال و یکی تاکتیک تدافعی...کاری که مورینیو و اینتر و گاس و چلسی کردن تاکتیک تدافعی بود..نه ضد فوتبال...
بازی یه تیم وقتی ضد فوتبال میشه که یه تیم تاکتیک اصلیش این باشه که نذاره تیم مقابل تاکتیک خودشو انجلم بده،یعنی در حقیقت از خودش ابتکاری نداره و فقط به تخریب بازی طرف میپردازه،حالا با هر نو کاری..
ولی تاکتیک تدافعی یه کار دقیقا حرفه ایه و مربی یه تیم تاکتیک و برنامه ای میچینه که تیمش کمترین راه نفوذ رو داشته باشه...یعنی واسه این کار برنامه داره...یه برنامه کاملا فوتبالی...مورینیو و اینتر به تاکتیک بارسا کاری نداشتن و اونو خرابش نمیکردن...بلکه فقط تاکتیک خودشونو که بستن تمام راههای نفوذشون بود رو به نحو احسن انجام دادن...ولی جناب آقایون بارسایی به این کار میگن ضد فوتبال!!چرا چون مثل خودشون بازی نمیکنه...دوستان...هر تیمی تاکتیک خودش و روش خودشو داره....شما بر پایه حمله برنامه ریزی میکنین و یکی دیگه بر پایه دفاع...و اون شب دیدیم که برنامه دفاعی مورینیو به بارسا چربید..چرا..چون اندیشه های مربیا سطحشون خیلی با هم فرق میکرد..مورینیو و پپ...واسه همینه گه هیچ وقت خرز رئال نمیتونه همچین کاری در مقابل بارسا انجام بده..چون برنامش خیلی سنگیتنه و از عهده هر مربی ای برنمیاد..
دوستان بارسایی خواهشا این بحثا رو تموم کنین که ضد فوتبال بازی کردن و اینا....حقیقت اینه که تاکتیکت اونا به شما چربید..همین!
لطفا فرق ضد فوتبال و تاکتیک تدافعی رو بدونبن،بعد نظر بدین!
(البته دلیل این جبهه گیری ها به نظر من اینه که طرفدارای بارسا بیشتر به خاطر بردا و قهرمانیای این چند سالش طرفدارشن و نمیتونن تحمل کنن که تیمشون باخته...چون دلیل طرفداریشون زیر سوال میره..البته بعضی از طرفداراش که البته تعدادشونم کم نیس...واسه همین به هر قیمتی جبهه گیری میکنن..واسه همینم هست که هیچ وقت نمیتونن قبول کنن که برنامه یوفا بوده که اونا پارسال به فینال رسیدن..نه استحقاقشون...(هر چند تو فینال حقشون برد بود))

جبهه گیری واضحی که وجود داره مشکل شما با وضعیت فعلی فوتبال جهان هست. یعنی بهترین تیم و بازیکن دنیا که مطابق سلیقتون نیستن. نوشته های شما در مخالفت با بارسلونا و مسی که بیشتر از نوشته های شما در مورد تیم و بازیکن مورد علاقتون یعنی منچستر و رونی هست هم گواه این قضیه هست. حتی دوستان هوادارن بایرن رو هم شاکی کردید و به این نتیجه رسیدن که باید پست های شمارو نادیده گرفت. جالبه که حتی متوجه نشدید خبر ابتدایی و عنوانش (= عنوان تاپیک) تحسین و تعریف از مورینیو هست.


میشه بفرمایید چه کار گثیفی کرد ؟؟؟؟نکنه اینیستا بهتون دقیقه آخر گل زد هنوز دلخورید؟؟؟؟؟نکنه دوست داشتید که ببازه که شما قهرمان کیشدید؟؟؟؟اونجا اگر باز ضد فوتبالی مطرح باشه باز چلسی بود با اون دفاع که 100 درصد دفاع بود نه حتی 99 درصد


بارسا نباید حرفی در مقابل بازی ای که اینتر به نمایش گذاشت داشته باشه..................خوده بارسا کثیف ترین بازی رو مقابل تیم چلسی انجام داد............دیگه اینو همه میدونن که قضیش با داور چی بوده........

دوستان این بحث نتیجه ای نداره. نه هوادار بارسلونا میگه حذف حق چلسی نبود چون چند پنالتی در بازی برگشت براش گرفته نشد و نه هوادار چلسی میگه بارسا شایسته صعود بود چون در بازی رفت پنالیتش گرفته نشد و چلسی کلا بسته و دفاعی بازی کرد.

Ezel
03-05-2010, 16:12
اینکه یک تیم به حریف اجازه نده که طرحهای تاکتیکی متداول خودش رو ارائه بده ( مثل چلسی و اینتر جلوی بارسا ) به نظر من ضد فوتبال نیست و در واقع دیدیم که اینتر و چلسی به بارسا دراین اجازه رو دادند که :

1- مالکیت توپ رو در اختیار داشته باشد .

2- در یک سوم دفاعی خود و در یک سوم میانی زمین بازی همیشگی اش رو ارائه دهد( مبتنی بر پاسهای پر تعداد و برخی مواقع عرض دادن به بازی ) و در واقع اجازه دادند بارسا تنها در جلوی آنها فوتبال بازی کند اما وقتی بارسا هم عرض با این دو تیم میخواست بازی کند موفق نمی شد.

اما در یک سوم دفاعی اینتر و چلسی این طرحهای تاکتیکی گاس هیدینک و مورینیو بود که تعیین کننده بود.

حتی بازی تخریبی هم از نظر من ضد فوتبال محسوب نمیشه ، اما اگر تیمی در حین این نحوه بازی به کارهایی که صرفا برای اتلاف وقت انجام میشه ( مثل تاخیرهای مکرر و عمدی سزار برای شروع مجددها ) روی بیاره اطلاق واژه ضد فوتبال چندان بی معنی نیست .

به نظر من تعاریف شما از ضد فوتبال و تاکتیک تدافعی چندان مرتبط به این دو واژه نیست . البته اگر مایل باشید میتونیم خیلی دقیقتر و با تعاریف علمی تر به این مباحث بپردازیم .

VAHID_ENGINEER
03-05-2010, 19:45
مطمئن باش با موضوع تاپیکت 100% موافقم.

فکر میکنی چند درصد مردم دنیا که بازی برگشت بارسا و اینتر رو زنده دیدن، از وقت گذاشتن برای این بازی و بیدار ماندن تا 1 بامداد خوشحال بودن ؟؟؟

مطمئن باش 5% هم نمیشه.

بارسا حذف شد ولی هوادارای بارسا منتظر قهرمانی های پی در پی اف سی بارسلونا در سال بعد خواهند بود.

امیدوارم بایرن مونیخ قهرمان امسال بشه، و حال سرمربی اینتر که یادش رفته یه روزی مترجم بوده حسابی گرفته بشه.

تاریخ فوتبال جهان، نمونه مشابه همچین آدم مغرور و بی ادبی رو به یاد نمیاره.

:20:

B L A S T E R
03-05-2010, 20:06
تاریخ فوتبال جهان، نمونه مشابه همچین آدم مغرور و بی ادبی رو به یاد نمیاره.
چون حال بارسا رو گرفت شد بی ادب ؟
یعنی والدز بی ادب نیس ؟
یعنی مسئولان باشگاه که ابپاش رو باز کردن بی ادب نیستن ؟

mahdishata
03-05-2010, 21:17
داوری که 5 تا پنالتی واسه ی چلسی نگرفت
فکر کنم صفر جلوی پنج رو یادت رفت

majid_potter7
03-05-2010, 23:06
اینکه یک تیم به حریف اجازه نده که طرحهای تاکتیکی متداول خودش رو ارائه بده ( مثل چلسی و اینتر جلوی بارسا ) به نظر من ضد فوتبال نیست و در واقع دیدیم که اینتر و چلسی به بارسا دراین اجازه رو دادند که :

1- مالکیت توپ رو در اختیار داشته باشد .

2- در یک سوم دفاعی خود و در یک سوم میانی زمین بازی همیشگی اش رو ارائه دهد( مبتنی بر پاسهای پر تعداد و برخی مواقع عرض دادن به بازی ) و در واقع اجازه دادند بارسا تنها در جلوی آنها فوتبال بازی کند اما وقتی بارسا هم عرض با این دو تیم میخواست بازی کند موفق نمی شد.

اما در یک سوم دفاعی اینتر و چلسی این طرحهای تاکتیکی گاس هیدینک و مورینیو بود که تعیین کننده بود.

حتی بازی تخریبی هم از نظر من ضد فوتبال محسوب نمیشه ، اما اگر تیمی در حین این نحوه بازی به کارهایی که صرفا برای اتلاف وقت انجام میشه ( مثل تاخیرهای مکرر و عمدی سزار برای شروع مجددها ) روی بیاره اطلاق واژه ضد فوتبال چندان بی معنی نیست .

به نظر من تعاریف شما از ضد فوتبال و تاکتیک تدافعی چندان مرتبط به این دو واژه نیست . البته اگر مایل باشید میتونیم خیلی دقیقتر و با تعاریف علمی تر به این مباحث بپردازیم .
دوست من شما هم داری تعاریف منو با یه زبون و کلمات دیگه بیان میکنی....منظور منم دقیقا همیناس...و اینکه صد در صد اینتر و چلسی ضد فوتبال بازی نکردن..


جبهه گیری واضحی که وجود داره مشکل شما با وضعیت فعلی فوتبال جهان هست. یعنی بهترین تیم و بازیکن دنیا که مطابق سلیقتون نیستن. نوشته های شما در مخالفت با بارسلونا و مسی که بیشتر از نوشته های شما در مورد تیم و بازیکن مورد علاقتون یعنی منچستر و رونی هست هم گواه این قضیه هست. حتی دوستان هوادارن بایرن رو هم شاکی کردید و به این نتیجه رسیدن که باید پست های شمارو نادیده گرفت. جالبه که حتی متوجه نشدید خبر ابتدایی و عنوانش (= عنوان تاپیک) تحسین و تعریف از مورینیو هست.




.
جبهه گیری شما هم جالبه...وضعیت فعلی فوتبال دنیا رو تیم خودتون میدونید..در ضمن تو این پست هیچ حرفی از من یو رونی نزدم..حرفای قبلیمم درباره رونی یا مسی یا من یو و بارسا نظر شخصیم بوده و به کسی ربطی نداشته...دوستدارا نبایرنم به این دلیل که نمیتونست جوابای درست و حسابی و منطقی رو قبول کنن..راه بهتر رو این دیدن تا تاپیک بسته بشه و نتونم جوابی بدم...شما از کجا میدونین که بهترین تیم دنیا کیه که بخواد مطابق سلیقه من نباشه؟؟؟پس شما هم خودتون دارن جبهه گیری میکنین و بهترین تیم و بازیکن رو بارسا و مسی میدونین که میگین مطابق سلیقه من نیستن...تعریف وضعیت فعلی فوتبالو هم فهمیدیم..همچنین تعریف بهترین بازیکن و تیم..یعنی سلیقه جنابnw_nk...!!!

M A X I M U M
03-05-2010, 23:43
با مقاله در پست اول فوق العاده موافقم و برای نویسنده اش دست میزنم
عالی بود در دنیای فوتبال اگه په له و مارادونا بعنوان بازیکن جاودانه هستند مورینیو به عنوان مربی جاودانه است

alireza fatemi
04-05-2010, 00:25
کسایی که میگن نباید اینتر در مقابل بارسا اینجوری بازی می کرد خودشونو جای مورینیو یا حتی سزار که وقت تلفی می کرد یا به قول شما ضد فوتبال بازی می کرد قرار بدن ،
برای شما افتخار بردن تیمه یا اینکه حمله کردن مقابل تیمی مثل بارسا که بازیکن هاش حتی بدون مربی هم میتونن هر تیمی رو از پا دربیارن؟!


چرا توی یه تیم دفاع وجود داره؟!
یه تیم باید همش حمله کنه؟!
مگه تو مدرسه دارن فوتبال بازی میکنن که 90 دقیقه دور هم باشن برای خنده؟!


مهمترین دلیل مشاهده فوتبال از نظر شما چیه؟ یادگیری و دیدن تاکتیک؟ هیجان و زیبایی؟

مگه تاکتیک ندیدی؟!
نمیخوای مربی گری هم یاد بگیری؟!
نحوه بازی کردن در مقابل تیمی که از تکنیک و مهارت های فردی بازیکناش یه سر و گردن از شما بیشتر یاد بگیری؟!

نحوه بازی کردن با تیم هایی که تکنیک فردی بازکن

maxeemo
04-05-2010, 00:51
سلام. اول بگم که بنده یک رئالی هستم. :20:

اما...

اصلا واسم فرقی نمیکرد که بارسا بره بالا یا اینتر. البته یه کوچولو دوست داشتم که بارسا حذف بشه :27:، اما... :31:

من بازی رو کامل نگاه کردم. تو دلم آفرین گفتم به مورینیو. تو قدرت خط حمله ی بارسا هیچ شکی نیست، اما وقتی مورینیو و تیم 10 نفره ش میان با یه دفاع ایتالیایی بی نقص و بی نظیر (که از تماشاش واقعا لذت بردم) این خط حمله ی مرگبار رو به بهترین شکل ممکن طوری مهار می کنن که حتی نفس هم نمی تونه بکشه، به نظرم این اظهار نظر ها غیر منصفانه ست. مگه بازی زیبا فقط تو حمله ست؟ مدافع و کلا خط دفاع نمی تونه زیبا بازی کنه؟

بارسا یک تیم عالی و قدرتمنده، اینو دارم به عنوان یک رئالی اعتراف می کنم، اما اینتر این تیم عالی رو طناب پیچ کرد تو زمین. شکی نیست تو نبوغ مورینیو... من اون شب به مورینیو و دفاع اینتر آفرین گفتم...

کوچیک همه هم هستیم.



:40::40::40::40::40:

charlize
04-05-2010, 01:03
شیوه بازی بارسا دقیقا از همین قاعده پیروی می کند. نگاه عامه وقتی یک بازی فوتبال را تماشا می کند به دنبال حمله بیشتر، پاس بیشتر و دریبل بیشتر است. از نظر او مهارت تنها در پاسهای ژاوی و دریبلهای مسی معنا می شود.

او سیو حیرت انگیز ژولیو سزار در برابر شوت مسی یا هفتاد دقیقه بازی اتوئو در پست دفاع چپ کلاسیک را مهارت نمی داند و آن را آنتی فوتبال می نامد. نگاه عامه دوست دارد مربی ای داشته باشد که همه اش از دیگران تعریف کند و لبخند بزند و حتی در نوع پوشش و اصلاح سر و صورت هم "نمایش" تواضع بدهد.(نگاه مجری تلویزیونی که می گوید برای ما مهم پرگل بودن بازی است و بازی ای که گل ندارد کسل کننده است)
این قسمت متن، واقعا حقیقتی بود تلخ...
برای کسایی که میشینن فوتبال رو برا سرگرمی نگاه میکنن و بقول مجریای تی وی، میخوان گل ببینن، بدون شک بارسای الان میشه یکی از بهترین تیم ها تاریخ(شایدم بهترین!)...
اما برا امثال منی که فوتبال رو خارج از گل زدن و سرگرمی دنبال میکنم، امثال مورینیو و کاپلو، نابغه هایی هستن که از هر دقیقه حرکاتشون میشه یاد گرفت...
اما چه میشه کرد که هوادارای اون شکلی فوتبال، خیلی بیشتر هستن...هر چند تقصیری ندارن..طرفدارهایی که بعد از فینال سال قبل منچستر-بارسا، میان و طرفدار بارسا میشن!

ممكن است مفسر ناشناخته اي چون عبدالله مهاجر، روبروي دوربين تلويزيون بنشيند و بگويد بايد به احترام مورينيو كلاه را از سر برداريم، چه بسا كارشناسان شناخته شده تري هم پيدا شوند كه از اين همه توانايي مورينيو و اينتر در مهار بازيكنان بارسلونا به وجد بيايند و استدلال كنند كه اين شيوه اي جديد از فوتبال است، اما من كه تماشاگر فوتبال هستم و فوتبال مي بينم تا به من لذت و هيجان گل بدهد، هيچ گاه براي نمايش اينترميلان و هر تيمي كه هنرش تنها گل نخوردن باشد، كلاه از سر بر نخواهم داشت
و این چیزیه که باعث میشه اون متنی که گفتم، حقیقتی فوق العاده تلخ باشه..

کارشناسان پرتعداد روزنامه ها و برنامه های ورزشی که روز به روز هم بیشتر می شوند از ذبح فوتبال پاک توسط فوتبال زشت می نویسند و کسی نیست از آنها بپرسد که دفاع کردن ده نفره آن هم وقتی دو گل از حریف جلو هستی ناپاک است یا آن مشتی که مسی در بازی رفت عمدا به دهان مایکون زد و دندانش را شکست یا آن غلتهایی که بوسکتس در حالی که زیرچشمی کنار زمین را می پایید روی چمن زد تا اینتر را ده نفره کند یا حمله با چماق هواداران به ماشین مربی و ایجاد سروصدا جلوی هتل محل اقامت حریف در شب قبل از بازی برای اینکه نتوانند بخوابند یا...
اینم یه درد دیگس!

کلا صحبت در این مورد بی فایدس...
کسایی که فوتبال رو برا لذتش نگاه میکنن و فقط میخوان دریبل های مسی رو ببینن یا پاسای ژاوی، این فوتبال جذابه براشون...
اما ایکاش روزی این افراد یخورده عمیق تر به قضیه نگاه کنن که بارسایی که بهترین تیم تاریخ میدوننش، رو به رو تیمی که حتی امید نداشت بیاد فینال، اینطوری به زانو در می آد و این هنر شخصی مثه مورینیوس که بدون دریبل های بهترین بازیکن تاریخ(بقول این افراد، مسی) و پاسهای ژاوی، میاد و تمام تاکتیک( اگه تاکتیکی جز توپ رو بده ژاوی، ژاوی تو هم برسون به مسی وجود داشته باشه!) تیم حریف رو خنثی میکنه...
البته من حق میدم به این افراد...اونا وقتی بیکار میشن، برای تفریح دوست دارن بشینن یه فوتبال پر گل ببینن...و اصلا دلشون نمیخواد که یاد بگیرن چطور میشه با یه تیم ضعیف تر، یه تیم قوی تر رو برد!( یونان هم بمانند همین اینتر)...(یاد این افتادم که در سینما، به طرف میگفتم این فیلم رو ببین که درام-ه...میگفت هیجان نداره و خوابم میبره!!)
شما از فوتبال های پرگل بارسا و دریبل های مسی و پاسای ژاوی لذت ببرید، ما هم از امثال مورینیو، یاد میگیریم...

این خبر واقعا درد دل من رو تازه کرد...
ممنون از دوستی که این مطلب رو پست کرد...
(و صد البته نویسنده ای که با شجاعت حرفش رو میزنه و در مسیر رود حرکت نمیکنه)...
خیلی حرفا هست برا زدن اما...
خیلی خواستم نقل قول کنم که بیخیال شدم چون اکثرا احساسی هستن...

Alireza_SA
04-05-2010, 09:49
واقعا برای دوستایی که خودشونو فوتبالی میدونن واسه اسم این تاپیک متاسفم!!!
کاملا معلومه که شما از مورینیو و اینتر مشکلی ندارین..
ولی دوستان...ما اینجا دو بحث داریم...یکی ضد فوتبال و یکی تاکتیک تدافعی...کاری که مورینیو و اینتر و گاس و چلسی کردن تاکتیک تدافعی بود..نه ضد فوتبال...
بازی یه تیم وقتی ضد فوتبال میشه که یه تیم تاکتیک اصلیش این باشه که نذاره تیم مقابل تاکتیک خودشو انجلم بده،یعنی در حقیقت از خودش ابتکاری نداره و فقط به تخریب بازی طرف میپردازه،حالا با هر نو کاری..
ولی تاکتیک تدافعی یه کار دقیقا حرفه ایه و مربی یه تیم تاکتیک و برنامه ای میچینه که تیمش کمترین راه نفوذ رو داشته باشه...یعنی واسه این کار برنامه داره...یه برنامه کاملا فوتبالی...مورینیو و اینتر به تاکتیک بارسا کاری نداشتن و اونو خرابش نمیکردن...بلکه فقط تاکتیک خودشونو که بستن تمام راههای نفوذشون بود رو به نحو احسن انجام دادن...ولی جناب آقایون بارسایی به این کار میگن ضد فوتبال!!چرا چون مثل خودشون بازی نمیکنه...دوستان...هر تیمی تاکتیک خودش و روش خودشو داره....شما بر پایه حمله برنامه ریزی میکنین و یکی دیگه بر پایه دفاع...و اون شب دیدیم که برنامه دفاعی مورینیو به بارسا چربید..چرا..چون اندیشه های مربیا سطحشون خیلی با هم فرق میکرد..مورینیو و پپ...واسه همینه گه هیچ وقت خرز رئال نمیتونه همچین کاری در مقابل بارسا انجام بده..چون برنامش خیلی سنگیتنه و از عهده هر مربی ای برنمیاد..
دوستان بارسایی خواهشا این بحثا رو تموم کنین که ضد فوتبال بازی کردن و اینا....حقیقت اینه که تاکتیکت اونا به شما چربید..همین!
لطفا فرق ضد فوتبال و تاکتیک تدافعی رو بدونبن،بعد نظر بدین!
(البته دلیل این جبهه گیری ها به نظر من اینه که طرفدارای بارسا بیشتر به خاطر بردا و قهرمانیای این چند سالش طرفدارشن و نمیتونن تحمل کنن که تیمشون باخته...چون دلیل طرفداریشون زیر سوال میره..البته بعضی از طرفداراش که البته تعدادشونم کم نیس...واسه همین به هر قیمتی جبهه گیری میکنن..واسه همینم هست که هیچ وقت نمیتونن قبول کنن که برنامه یوفا بوده که اونا پارسال به فینال رسیدن..نه استحقاقشون...(هر چند تو فینال حقشون برد بود))

كاملا تاييد ميشه

nw_nk
04-05-2010, 16:03
دوستان رئالی که مخالف دائمی در بحث های بارسلونا با هر تیم دیگه ای هستن انگیزشون چیه؟ مخصوصا اونایی که تیم اولشون در کل لیگ ها رئاله. جالبه که در تاپیک لالیگا و بحث خود بارسا رئال شرکت نمی کنند.


کسایی که میگن نباید اینتر در مقابل بارسا اینجوری بازی می کرد خودشونو جای مورینیو یا حتی سزار که وقت تلفی می کرد یا به قول شما ضد فوتبال بازی می کرد قرار بدن ،
برای شما افتخار بردن تیمه یا اینکه حمله کردن مقابل تیمی مثل بارسا که بازیکن هاش حتی بدون مربی هم میتونن هر تیمی رو از پا دربیارن؟!


چرا توی یه تیم دفاع وجود داره؟!
یه تیم باید همش حمله کنه؟!
مگه تو مدرسه دارن فوتبال بازی میکنن که 90 دقیقه دور هم باشن برای خنده؟!



مگه تاکتیک ندیدی؟!
نمیخوای مربی گری هم یاد بگیری؟!
نحوه بازی کردن در مقابل تیمی که از تکنیک و مهارت های فردی بازیکناش یه سر و گردن از شما بیشتر یاد بگیری؟!

نحوه بازی کردن با تیم هایی که تکنیک فردی بازکن

در همین فصل لالیگا خیلی کمتر از برابر بارسلونا تیم هایی در برابر رئال دفاعی و بسته بازی کردن. خوب با استدلال شما یعنی توان بسیار کمترشون کارشون منطقی بوده و اصلا جای گله نداشته. تعریفش بماند. حالا فکر می کنید واکنش کاربران رئالی مشترک ما با فروم های ورزشی دیگر پس از اون بازی ها چی بود؟ مشخصه که نظر کسی که اون موقع سر و صداش در اومده و حالا تحسین میکنه قابل قبول نیست. اونم تیمی مثل اینتر و عملی مثل اتلاف وقت.

اینجا رئالی هم داریم که با بازی اینتر مورینیو برابر بارسلونا مشکل داشته باشه؟ حتی اتلاف وقتشون؟



...

جبهه گیری شما هم جالبه...وضعیت فعلی فوتبال دنیا رو تیم خودتون میدونید..در ضمن تو این پست هیچ حرفی از من یو رونی نزدم..حرفای قبلیمم درباره رونی یا مسی یا من یو و بارسا نظر شخصیم بوده و به کسی ربطی نداشته...دوستدارا نبایرنم به این دلیل که نمیتونست جوابای درست و حسابی و منطقی رو قبول کنن..راه بهتر رو این دیدن تا تاپیک بسته بشه و نتونم جوابی بدم...شما از کجا میدونین که بهترین تیم دنیا کیه که بخواد مطابق سلیقه من نباشه؟؟؟پس شما هم خودتون دارن جبهه گیری میکنین و بهترین تیم و بازیکن رو بارسا و مسی میدونین که میگین مطابق سلیقه من نیستن...تعریف وضعیت فعلی فوتبالو هم فهمیدیم..همچنین تعریف بهترین بازیکن و تیم..یعنی سلیقه جنابnw_nk...!!!

همینه میگم اطلاع ندارید.

تیم

آخرین رده بندی رسمی کوتاه مدت:

1. (1.) FC Barcelona España/4 322,0
...


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

آخرین رده بندی رسمی کل:

1. FC Barcelona España 807
...


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

بازیکن

آخرین عنوان رسمی:

1st Lionel Messi


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

رنکینگ معتبر فعلی:

1(1) L. Messi


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

نظر بازیکنان و مربیان راجع به بارسلونا و مسی چه اونایی که شکست خوردن چه اونایی که نتیجه گرفتن رو لازمه اضافه کنم؟

حالا من با واقعیت مشکل دارم یا شما؟

vatan2009
04-05-2010, 16:18
دوستان رئالی که مخالف دائمی در بحث های بارسلونا با هر تیم دیگه ای هستن انگیزشون چیه؟ مخصوصا اونایی که تیم اولشون در کل لیگ ها رئاله. جالبه که در تاپیک لالیگا و بحث خود بارسا رئال شرکت نمی کنند.



در همین فصل لالیگا خیلی کمتر از برابر بارسلونا تیم هایی در برابر رئال دفاعی و بسته بازی کردن. خوب با استدلال شما یعنی توان بسیار کمترشون کارشون منطقی بوده و اصلا جای گله نداشته. تعریفش بماند. حالا فکر می کنید واکنش کاربران رئالی مشترک ما با فروم های ورزشی دیگر پس از اون بازی ها چی بود؟ مشخصه که نظر کسی که اون موقع سر و صداش در اومده و حالا تحسین میکنه قابل قبول نیست. اونم تیمی مثل اینتر و عملی مثل اتلاف وقت.

اینجا رئالی هم داریم که با بازی اینتر مورینیو برابر بارسلونا مشکل داشته باشه؟ حتی اتلاف وقتشون؟



همینه میگم اطلاع ندارید.

تیم

آخرین رده بندی رسمی کوتاه مدت:

1. (1.) FC Barcelona España/4 322,0
...


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

آخرین رده بندی رسمی کل:

1. FC Barcelona España 807
...


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

بازیکن

آخرین عنوان رسمی:

1st Lionel Messi


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

رنکینگ معتبر فعلی:

1(1) L. Messi


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

نظر بازیکنان و مربیان راجع به بارسلونا و مسی چه اونایی که شکست خوردن چه اونایی که نتیجه گرفتن رو لازمه اضافه کنم؟

حالا من با واقعیت مشکل دارم یا شما؟
ای ول خوشم اومد خیلی با مدرک حرف میزنی دمت گرم
منم یه چیز اضافه کنم بابا اینقدر ذوق نداره که حالا یه بازی را با(...) بردید دیگه ول کنید
اگه (...) را بگم پستم پاک میشه تازه تو امار بازی هم که بارسلونا بهتر از شما بود دیگه این کری ها چیه؟؟!!!

hoha881
04-05-2010, 16:43
توی همین خیالات باشین.
من از دیدن بازی تا اخرش لذت بردم.مخصوصا هر موقع مسی توپو از دست میداد.اون دقایق اخرش که ته هیجان بود.
داوری که با شما بود.10 نفره هم هیچ کاری نکردین.(با کمک کمک داور تونستین یک گل بزنین)
اصلا جواب تیمی که همش پاس میده و توپ با مدافعاش نگه میداره تا تیم حریف بکشه جلو همینه. حرکات زائد وپاس های بیخودشون رو که روی خسته کردن حریف تمرکز کردن رو بماند.مورینیو جواب تاکتیک بارسلونا رو پیدا کرد.(بگذار پاس بدن و خوش باشن)

AhmadReza.
04-05-2010, 16:48
توی همین خیالات باشین.
من از دیدن بازی تا اخرش لذت بردم.مخصوصا هر موقع مسی توپو از دست میداد.اون دقایق اخرش که ته هیجان بود.
داوری که با شما بود.10 نفره هم هیچ کاری نکردین.(با کمک کمک داور تونستین یک گل بزنین)
اصلا جواب تیمی که همش پاس میده و توپ با مدافعاش نگه میداره تا تیم حریف بکشه جلو همینه. حرکات زائد وپاس های بیخودشون رو که روی خسته کردن حریف تمرکز کردن رو بماند.مورینیو جواب تاکتیک بارسلونا رو پیدا کرد.(بگذار پاس بدن و خوش باشن)
کاشکی دکمه تشکر بود تا ازت تشکر میکردم...:31:
دمت گرم ..این شد حرف حساب
:11:

B L A S T E R
04-05-2010, 17:12
دوستان رئالی که مخالف دائمی در بحث های بارسلونا با هر تیم دیگه ای هستن انگیزشون چیه؟ مخصوصا اونایی که تیم اولشون در کل لیگ ها رئاله. جالبه که در تاپیک لالیگا و بحث خود بارسا رئال شرکت نمی کنند.

عزیز جان اینجا یه فروم عمومیه هر کی هر کجا دلش بخواد تو بحثا شرکت میکنه و به کسی مربوط نیس!
بعدشم شما هی دم از وقت تلف کردن میزنی حالا ادم فک میکنه مثلا سزار 20 دقیقه وقت تلف کرد...
چطور تئاتر بازی کردن بوسکتس مشکلی واسه شما نداره اونوخت با بازی تاخیری مشکل دارید ؟

pcforlife
04-05-2010, 17:35
اصلا جواب تیمی که همش پاس میده و توپ با مدافعاش نگه میداره تا تیم حریف بکشه جلو همینه. حرکات زائد وپاس های بیخودشون رو که روی خسته کردن حریف تمرکز کردن رو بماند.مورینیو جواب تاکتیک بارسلونا رو پیدا کرد.
این قسمت 100% تائید میشه...:20:

hoha881
04-05-2010, 17:36
تشکر:11::11::11::11::11::11::11:

VAHID_ENGINEER
04-05-2010, 18:22
تشکر:11::11::11::11::11::11::11:


:31: اندکی صبر، نایب قهرمانی اینتر میلان نزدیک است. :31:


الان ساعت 19:22 روز سه شنبه چهاردهم اردیبهشت 89 هست، دقیقا 18 روز و 4 ساعت و 21 دقیقه و 11 ثانیه صبر داشته باشی، می تونی باخت اینتر مقابل بایرن رو در مادرید جشن بگیری ! :5:

alone_boy
04-05-2010, 18:25
سلام
به نظر من این تاپیک از همون ریشه (موضوعش ) مشکل داره
از مورینیو متنفر باش معنیش چیه؟
حالا چون یه بار بارسا باخته و بد هم باخته باید این تاپیک زده بشه؟

وقتی منچستر توی فینال پارسال باخت کسی از منچستریها اومد اینجا که موضوعی با این مضمون"از گواردیولا متنفر باش" درست کنه؟

hoha881
04-05-2010, 18:45
با تاکتیک ها مورینیو:king: گرانترین سرمربی حال حاضر دنیا 99% شانس با اینتر هست.اون 1% هم سهم داور هست.و چون داوری های اخیر خیلی بودار بوده هر نتجه ای قابل تصور هست (پلاتینی =:4:)
با این حال میگم که اینتر قهرمانه.:26::26::26::26::26::26::26::26:

Ezel
04-05-2010, 19:27
اینجا رئالی هم داریم که با بازی اینتر مورینیو برابر بارسلونا مشکل داشته باشه؟ حتی اتلاف وقتشون؟

حالا من با واقعیت مشکل دارم یا شما؟

البته من به عنوان یک رئالی با نحوه بازی اینتر از لحاظ آرایش عددی و نحوه دفاع اینتر ( که دقیقا مشابه نمونه چلسی گاس هیدینک بود و به عبارت بهتر میشه گفت اینتر در دفاع هیدینکی بازی کرد ) هیچ مشکلی ندارم اما اتلاف وقت سزار هرچند از قواعد فوتبال تبعیت میکنه اما با روح فوتبال در تضاده ، و البته از مورینیو در مورد کارهای جانبی این انتظار هم میرفت ، کما اینکه در زمانی که در چلسی بود یکبار در بازی خانگی با منچستر به زمین آب بسته بود و البته اون بازی هم منچستر شکست خورد .

ضمنا به نظر من اگر کسی نپذیره بارسا و مسی بهترین تیم و بهترین بازیکن دوسال اخیر ( تاکید میکنم دو سال اخیر) هستند یا ...... یا بسیار غافل :دی


سلام
به نظر من این تاپیک از همون ریشه (موضوعش ) مشکل داره
از مورینیو متنفر باش معنیش چیه؟
حالا چون یه بار بارسا باخته و بد هم باخته باید این تاپیک زده بشه؟

وقتی منچستر توی فینال پارسال باخت کسی از منچستریها اومد اینجا که موضوعی با این مضمون"از گواردیولا متنفر باش" درست کنه؟
ایکاش کمی حوصله به خرج می دادید و به جای اینکه فقط به تیتر تاپیک توجه کنید مطلب ذیل این تیتر رو به دقت مطالعه می کردید ، چون این مطلب تماما در حمایت از مورینیو و وجه تمایزش با سایرین بود .

Rastin.
04-05-2010, 19:52
کاری به بحث دوستان ندارم...کاملا یادداشت یکطرفه ای بود و البته خواندنی...خود مورینیو هم نمیتونست از خودش اینطور دفاع کنه!
نویسنده قطعا علاقه خاصی به ایشون داره یا شاید از بارسا دلش پره؟!:20:


مجموعه های ایدئولوژیک در همه دنیا به یک شیوه عمل می کنند. رویکردهای آنها به شدت پوپولیستی است و بر توسن پسند عوام و موج احساسات عمومی سوارند. آنها برای مردم نقش مار می کشند و همه چیز از جمله شکل فوتبالشان هم عامه پسند است. طبیعی است که با چنین شیوه ای طرفداران زیادی پیدا می کنند و هرگونه مخالفت و مقاومتی را هم با چوب افکار عمومی خنثی می کنند.

شیوه بازی بارسا دقیقا از همین قاعده پیروی می کند. نگاه عامه وقتی یک بازی فوتبال را تماشا می کند به دنبال حمله بیشتر، پاس بیشتر و دریبل بیشتر است. از نظر او مهارت تنها در پاسهای ژاوی و دریبلهای مسی معنا می شود.


طبیعتا مردم از بازی زیبا و روان لذت میبرن و طرفدار این نوع فوتبال هستن...حقیقت ساده ای که ظاهرا نویسنده از درکش عاجزه!:31: و برای بی ارزش کردنش از استدلال مضحک عوام گرایی استفاده میکنه...این که یک نفر این همه طرفدار فوتبال زیبا (بارسایی ها,منچستریها و...) رو بارها "عوام" خطاب کرده خیلی چیزا رو در مورد نویسنده مطلب روشن میکنه..

بله مردم (عوام!) زیبا پسند هستند و بازی زیبا و روان رو تشویق میکنن و بدون شک هر تیمی توان ارائه فوتبال زیبا رو داشته باشه دریغ نمیکنه مگر....


نگاه عامه دوست دارد مربی ای داشته باشد که همه اش از دیگران تعریف کند و لبخند بزند و حتی در نوع پوشش و اصلاح سر و صورت هم "نمایش" تواضع بدهد.(نگاه مجری تلویزیونی که می گوید برای ما مهم پرگل بودن بازی است و بازی ای که گل ندارد کسل کننده است)


این همان نگاهی است که آدم خاص دشمنش است. او از پسند عامه رد می شود تا در دنیای عمیق تری حضور بیابد. او شیک می پوشد و مغرورانه رفتار می کند و از کسی تمجید نمی کند تا آدم متواضع و بااخلاقی به نظر بیاید، اما زیردستانش آن قدر دوستش دارند که سالها پس از قطع همکاری نیز عاشقانه به یادش می آورند.
از اون حرفای جالب بود! با این استدلال هر نوع اخلاق و ادبی رو باید نمایش و مردم فریبی بدونیم!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بنابراین تمام مربیان بزرگی که با رعایت اصول حرفه ای شان خودشون رو حفظ میکنن و در مقابل هزاران هوادار حریف دست به جوسازی نمیزنن مشتی دغل کار هستن که دائم در حال فیلم درآوردن و نمایش تواضع و ادبن!!(مثل ونگر و...)

و در این بین مورینیو که برای جلب رسانه ها از هر موقعیتی برای حاشیه سازی استفاده میکنه و به معنای واقعی برای دوربینها نمایش میده تنها کسیه که نمیخواد مثل دیگران خودش رو باشخصیت نشون بده... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


این یادداشت از این طریق مدعی می شود که دلیل یگانه بودن مورینیو در دنیای مربیگری دقیقا از همین خصوصیت شخصیتی ناشی می شود: انسانهای ماهر، تیزهوش و حرفه ای می توانند به کمک تواناییهایشان در مسیری که مردم عادی با سرعت معمولی آن را طی می کنند، با سرعت جت حرکت کنند. اما "انسان خاص"(برداشتی از مفهوم ابرانسان نیچه ای) اساسا مسیر را تغییر می دهد.
آدم خاص به کسانی که از عوام گرایی خسته شده اند راه نشان می دهد. مورینیو دنبال مدلی از فوتبال است که روی موج پسند عامه سوار نیست.
اتفاقا روزی که او جایگاهی در میان برنامه ها و روزنامه های عامه پسند دنیا پیدا کند روز مرگ اوست. تا وقتی عوام به مورینیو فحش می دهند او آقای خاص باقی خواهد ماند. نیچه که ابرانسان را معرفی می کند می گوید: «آدمهای بزرگ را از روی تعداد زیاد دشمنانشان باید شناخت.» پس لطفا از مورینیو متنفر باشید.
ابرمربیانی داریم که مرزها رو پشت سرگذاشتن: مربی ای که بیشتر از 20 سال در یکی از تیمهای مطرح مربی گری کرده با افتخارات فراوان,کسی که در اولین سال مربی گریش 6 جام آورده , مربی تیم بزرگی که بجای ستاره خریدن دائم ستاره میسازه و...

مورینیو هم بدون شک یک شخصیت ابر رسانه ایه(!) که برعکس گفته مقاله نه تنها ضدسیستم نیست, بهترین خدمتها رو به سیستم میکنه مخصوصا همین رسانه های عوام پسند!! البته خودشم به چیزی که میخواد میرسه(در مرکز توجه بودن)

الان رفتار مورینیو و واکنش هواداران بارسا تا مدتها در صدر رسانه های عوام پسند خواهد بود...و موفقیتش بهمین خاطر فراموش نمیشه به این زودیها!

اگه قرار باشه هر نوع رفتار جنجالی,عجیب و غیر اصولی رو نشانه ابرانسان بودن بذاریم پس جناب پرزید** خودمون... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



کارشناسان پرتعداد روزنامه ها و برنامه های ورزشی که روز به روز هم بیشتر می شوند از ذبح فوتبال پاک توسط فوتبال زشت می نویسند و کسی نیست از آنها بپرسد که دفاع کردن ده نفره آن هم وقتی دو گل از حریف جلو هستی ناپاک است یا آن مشتی که مسی در بازی رفت عمدا به دهان مایکون زد و دندانش را شکست یا آن غلتهایی که بوسکتس در حالی که زیرچشمی کنار زمین را می پایید روی چمن زد تا اینتر را ده نفره کند یا حمله با چماق هواداران به ماشین مربی و ایجاد سروصدا جلوی هتل محل اقامت حریف در شب قبل از بازی برای اینکه نتوانند بخوابند یا...

نفرت ریشه دار مورینیو از امپراطوری ایدئولوژیک اف سی بارسلونا از همان روزی آغاز شد که ون گال بزرگ به کرایف و دیگر زمامداران بارسا توصیه کرد پس از او آنالیزور جوان پرتغالی را به مربیگری تیم برگزینند و در بی میلی ای دوطرفه این اتفاق هرگز رخ نداد.
اینجا هم نویسنده طرفداری محض خودش رو از یکی از دوطرف تابلو کرده..و حرفایی زده که فقط از یه هوادار متعصب اینتر برمیاد(بنده خدا دلشم خیلی پر بوده!:27:)
همینطور به مشکل واقعی جناب ابر انسان هم اشاره ای کرده..

C0OPeR
04-05-2010, 20:06
خدا رو شکر فقط یک مورینیو توی دنیا وجود داره وگرنه فوتبال ارزش دیدن نداشت ...

charlize
04-05-2010, 20:13
من نمیخواستم چیزی بگم اما..
فقط 2 نکته..
جناب Rastin. ، کاملا مشخصه شما طرفداری نکردی!

جناب nw_nk عزیز..
شما مشکلتون اینه که به نحوه تاکتیک مورینیو و تیمش بد نگاه میکنی..
بدون شک زیر توپ زدن و خطا کردن و فریب داور رو همه انکار میکنن..(البته از نوع بی تاکتیکش)
که این هیچ ربطی به بازی که تیم مورینیو انجام داد، نداره!
بارسا در بهترین حالت شاید تمام دوران خودشه و مربی های بزرگ با تیم هاشون، میومدن و جلو این تیم کم میوردن...
طوری که مثلا ونگر میگه به مورینیو توصیه میکنم که اصلا بیخیال مهار مسی بشه چون نمیشه مهارش کرد...!
حقیقت اینه که خیلی ها این حرف رو تایید میکردن...
اما مورینیو و بازیکناش، به تمام این افراد نشون دادن که میشه بارسلون رو اونطور به زانو دروورد(تویه جوزپه مه آتزا) و بعدش هم تویه خونه خودش نذارنش که حتی با وجود 10 نفره شدن تیم خودت، یه حمله درست و حسابی کنه...
این تفاوت مورینیو با سایر مربیان بزرگه...

و به شخصه هدف من بعنوان یه رئالی از شرکت تویه این بحث، اینه که تجلیل کنم بنوعی از مردی که واقعا متفاوته و میشه همیشه ازش یاد گرفت...
موفق باشید...

C0OPeR
04-05-2010, 20:25
شما مشکلتون اینه که به نحوه تاکتیک مورینیو و تیمش بد نگاه میکنی..
تنها چیزی که میشه گفت اینه اون بازی اینتر یک ضد فوتبال واقعی رو به نمایش گذاشت ...
جواب :

در بازي چهارشنبه شب گذشته اينتر تلاشي براي زدن گل نكرد، در 20 دقيقه اول كه اتفاقا يازده نفره هم بازي مي كرد بازيكنانش تنها 10 بار به هم پاس دادند در برابر 130 پاس بازيكنان بارسلونا. شاگردان مورينيو پاس نمي دادند، شوت نمي زدند، حمله نمي كردند، به دنبال گل نبودند، توپ را نمي خواستند و تنها چيزي كه برايشان اهميت داشت نخوردن گل بود. مي توان به عنوان يك طرفدرا اينتر از صعود به فينال پس از 38 سال خوشحال شد، اما نمي توان منكر شد تيمي كه گل نمي زند و گل خراب مي كند، پاس نمي دهد و پاس خراب مي كند، شوت نمي زند و جلوي شوت را مي گيرد، و توپ را نمي خواهد نه براي خود و نه براي حريف، دارد ضد فوتبال بازي مي كند.

charlize
04-05-2010, 20:34
در بازي چهارشنبه شب گذشته اينتر تلاشي براي زدن گل نكرد، در 20 دقيقه اول كه اتفاقا يازده نفره هم بازي مي كرد بازيكنانش تنها 10 بار به هم پاس دادند در برابر 130 پاس بازيكنان بارسلونا. شاگردان مورينيو پاس نمي دادند، شوت نمي زدند، حمله نمي كردند، به دنبال گل نبودند، توپ را نمي خواستند و تنها چيزي كه برايشان اهميت داشت نخوردن گل بود. مي توان به عنوان يك طرفدرا اينتر از صعود به فينال پس از 38 سال خوشحال شد، اما نمي توان منكر شد تيمي كه گل نمي زند و گل خراب مي كند، پاس نمي دهد و پاس خراب مي كند، شوت نمي زند و جلوي شوت را مي گيرد، و توپ را نمي خواهد نه براي خود و نه براي حريف، دارد ضد فوتبال بازي مي كند.
بخدا من نمیخوام ادامه بدم اما نمیشه!
دقیقا اشتباه شما همینه!
عزیز من وقتی تیمت بازی رو برده و با یه مساوی میری به فینال جامی که بقول همین مطلب 38 ساله نرسیدی بهش، باید بیای حمله کنی اونم رو به رو خط حمله بارسا؟!؟!؟!
جون هرکی دوست دارید یخورده منطقی باشید! اصلا اینتر ضد فوتبال! آقا جون منطقیه این!
هر چند من بازم میگم که اصلا ضد فوتبال نبود فوتبال اینتر و کاملا آموزنده بود...

C0OPeR
04-05-2010, 20:47
منکر این نیستم که اینتر نیاز به برد نداشت ولی اگه بارسا دقیقاً توی همین شرایط بود هیچ وقت همچین بازی رو ازش نمیدید ...
بخاطر همین هم هستش که میگن بارسا در هر شرایطی فوتبال تماشاگر پسند ارائه میده حالا ممکنه مثل الان نتیجه نگیره و به ضررش تموم شه .
تو بازی رفت هم بارسا میتونست 11 نفره دفاع کنه ولی ذات فوتبالش فرق داره و توی زمین حریف هم حمله کرد و گل اولو زد .

pcforlife
04-05-2010, 21:10
به نظر من هر مربی عاقلی که جلوی بارسا تو یه بازی رفت و برگشت قرار می گیره، باید این طوری بازی کنه...

به خاطر اینکه سیستم بازی بارسا مبتنی بر پاسکاری و مالکیت توپ هستش... تو این زمینه فوق العاده هستند به طوری که اگه حتی موقعیتی رو دروازه حریفشون ایجاد نکنن، 60 70 درصد مالکیت توپ دارند...

ضمنا قدرت توپ گیری بالایی هم دارند و اگر تیم مقابلشون، خط هافبک ضعیفی داشته باشه، اونقدر فضا رو برای حریفشون تنگ می کنن تا نهایتا توپ رو از حریفشون بگیرن...

طبیعتا این نوع بازی بارسا باعث میشه که بازیکنای تیم مقابلشون برای گرفتن توپ، به تکاپو بیفتند... این دقیقا چیزی هست که بارسلونا میخواد... چون در این حالت فضای میانی و دفاعی تیم مقابلشون باز میشه و بازیکنای بارسا با داشتن قدرت بالای مالکیت و مانور توپ، نهایتا به گل می رسن...

جالب اینجاست که حتی تیم مقابل بخواد تخریبی هم بازی کنه، نهایتا با خطاهایی که پشت محوطه جریمه خودشون انجام میده، باعث میشه که بازیکنان بارسا با قدرت ضربه آزاد زنیشون به گل برسن...

حالا یه تیمی مثل آرسنال (به دوستای آرسنالی جسارت نشه) تو نیوکمپ بازی بارسا پسند (اصلا تماشاگر پسند) ارائه میدن و 4 گل می خورن و حذف میشن... اما اینتر میره و بازی دفاع معقولانه (یا به قول بعضی از دوستان ضد فوتبال) ارائه میدن و فینالیست می شن...
به نظر من چیزی که باعث حذف بارسا شد، فقط معقولانه دفاع کردن اینتر نبود... شاید یکی از دلایل مهمش این بود که بارسا به اینتر فرصت نمیداد که اونا توپ رو به گردش در بیارند تا اینتر از لاک دفاعی بیرون بیاد و خلاصه فضاها برای بارسا باز بشه... البته اینا نظر من بود... جسارت به کسی یا تیمی نشه...
قربون همتون:11:
یاعلی

S0R3N4
04-05-2010, 21:58
«آدمهاي بزرگ را از روي تعداد زياد دشمنانشان بايد شناخت.»

درود بر آقاي خاص عزيز که با وجو اين همه کار شکني که بارسايي ها انجام دادن باز هم تونست روشون رو کم کنه و ....
جلوي مورينيو فقط خود مورينو ميتونه مقاومت کنه.مونده تا گوارديولا و امثال اون بتون با اين مسخره بازي ها (سر و صدا ايجاد کردن جلوي هتل و 10 نفره کردن تيم حريف) جلوي مرد خاص فوتبال دنيا رو بگيره...

---------- Post added at 09:58 PM ---------- Previous post was at 09:53 PM ----------


جناب nw_nk عزیز..
شما مشکلتون اینه که به نحوه تاکتیک مورینیو و تیمش بد نگاه میکنی..
بدون شک زیر توپ زدن و خطا کردن و فریب داور رو همه انکار میکنن..(البته از نوع بی تاکتیکش)
که این هیچ ربطی به بازی که تیم مورینیو انجام داد، نداره!
بارسا در بهترین حالت شاید تمام دوران خودشه و مربی های بزرگ با تیم هاشون، میومدن و جلو این تیم کم میوردن...
طوری که مثلا ونگر میگه به مورینیو توصیه میکنم که اصلا بیخیال مهار مسی بشه چون نمیشه مهارش کرد...!
حقیقت اینه که خیلی ها این حرف رو تایید میکردن...
اما مورینیو و بازیکناش، به تمام این افراد نشون دادن که میشه بارسلون رو اونطور به زانو دروورد(تویه جوزپه مه آتزا) و بعدش هم تویه خونه خودش نذارنش که حتی با وجود 10 نفره شدن تیم خودت، یه حمله درست و حسابی کنه...
این تفاوت مورینیو با سایر مربیان بزرگه...

و به شخصه هدف من بعنوان یه رئالی از شرکت تویه این بحث، اینه که تجلیل کنم بنوعی از مردی که واقعا متفاوته و میشه همیشه ازش یاد گرفت...
موفق باشید...
درود بر آدم چیز فهم
یه نقد بی طرافانه...


«آدمهاي بزرگ را از روي تعداد زياد دشمنانشان بايد شناخت.»

درود بر آقاي خاص عزيز که با وجو اين همه کار شکني که بارسايي ها انجام دادن باز هم تونست روشون رو کم کنه و ....
جلوي مورينيو فقط خود مورينو ميتونه مقاومت کنه.مونده تا گوارديولا و امثال اون بتون با اين مسخره بازي ها (سر و صدا ايجاد کردن جلوي هتل و 10 نفره کردن تيم حريف) جلوي مرد خاص فوتبال دنيا رو بگيره...

M A X I M U M
05-05-2010, 02:00
بارسای غیرت مند و بازی زیبا و آبرومندانه !!!!!!!!!!!!


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Hamid-kakero
05-05-2010, 08:27
:31: اندکی صبر، نایب قهرمانی اینتر میلان نزدیک است. :31:


الان ساعت 19:22 روز سه شنبه چهاردهم اردیبهشت 89 هست، دقیقا 18 روز و 4 ساعت و 21 دقیقه و 11 ثانیه صبر داشته باشی، می تونی باخت اینتر مقابل بایرن رو در مادرید جشن بگیری ! :5:
یعنی شما از الان می دونی اون موقع خوابی وخواب می بینی؟

Ezel
05-05-2010, 12:41
سايت گل – با پيروزي‌هاي فوق‌العاده اين فصل اين ژوزه مورينيو است كه خودي نشان مي‌دهد. مورينيو كه از كسب فقدان محبوبيت و مشروعيت در ايتاليا رنج مي‌برد، با عملكرد خود همه را وادار به تحسين كرده است تا جايي كه ساندرو ماتزولا اسطوره اينتر مورينيو را به هلنيو هررا مربي بزرگ تاريخ اينتر تشبيه كرد. كسي كه توانست اينتر را به قهرماني اروپا برساند.

ماتزولا به سايت يوفا مي‌گويد: «به نظر من مورينيو از بسياري از جهات شبيه هررا است. اولين نكته در مورد او بر برگرداندن توپ به تمرينات بود. در ايتاليا خيلي تيم‌ها تمرينات بدون توپ انجام مي‌دهند اما كار با توپ براي يك بازيكن همواره متفاوت است. هررا هم به محض ورود به ايتاليا همين كار را انجام داد و از مورینیو هم تمرينات بدون توپ نمي‌بينيم».

هررا كه سازماندهي فوق‌العاده دفاعي او در دهه60 عنوان دفاع بتوني را سر زبان‌ها انداخت؛ همواره در ايتاليا مورد تحسين قرار داشته است. ماتزولا مي‌گويد: «ديگر شباهت مورينيو و هررا به رابطه او با بازيكنان برمي‌گردد. اين دو حرفشان يكي بود. مربي من هستم. حرف شما بازيكن‌ها را گوش مي‌دهم اما در نهايت منم كه تصميم مي‌گيرم.»

اما آخرين شباهت از ديد ماتزولا: «اين دو رفتار يكساني نسبت به مطبوعات دارند». يعني اينكه هررا هم به‌هيچ‌وجه روابط خوبي با نشريات ايتاليايي نداشته است.

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Ezel
05-05-2010, 12:54
البته بد نیست به این نکته اشاره بکنم که صرفنظر از تمامی این مباحث ، گواردیولا در 4 بازی مهم در برابر دوتیم چلسی و اینتر (که دست بر قضا هر دو هم در نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا بود) به سبک مشابهی بازی کردند از لحاظ تاکتیکی عملا کاری نتوانسته از پیش ببرد .( البته از حیث نتیجه در برابر چلسی موفق بود سوای از مسایل داوری ) .
هرچند در مرحله گروهی بک تساوی و یک پیروزی در برابر اینتر بدست آورد.

ضمن اینکه به نظر من تعمیم دادن یک صحنه و عمل یک بازیکن به کل یک مجموعه چندان درست نیست.

Rastin.
05-05-2010, 13:37
چون حال بارسا رو گرفت شد بی ادب ؟
یعنی والدز بی ادب نیس ؟
یعنی مسئولان باشگاه که ابپاش رو باز کردن بی ادب نیستن ؟


حرکات بچگانه مورینیو رو فراموش نکنید که برای تحریک دهها هزار هوادار اخلاق حرفه ای رو زیر پا میگذاره! هر چند واکنش بارسایی ها هم کاملا اشتباه بود!
بحث در مورد شخصیت مورینیو به رفتار عجیب این مربی برمیگرده نه نتیجه بازی.. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



اصلا جواب تیمی که همش پاس میده و توپ با مدافعاش نگه میداره تا تیم حریف بکشه جلو همینه. حرکات زائد وپاس های بیخودشون رو که روی خسته کردن حریف تمرکز کردن رو بماند.مورینیو جواب تاکتیک بارسلونا رو پیدا کرد.(بگذار پاس بدن و خوش باشن)

شیوه بارسلون بر پاسکاری سریع و زیبا استواره...البته نه در زمین خودشون بلکه یک سوم دفاعی حریف! اونا پشت محوطه جریمه خیمه میزنن و با پاسکاری زیاد دنبال راه نفوذ در دفاع فشرده حریف میگردن که گاهی با همه نفرات از دروازه خودی دفاع میکنه! کاری که بسیاری از رقیبان بارسا قبل از این انجام میدادن(حالا بگید اینتر با شیوه ای نوین بارسا رو حذف کرد!:27:), و اگه اینتر موفق تر از اونها بود به سازمان بهتر و همینطور نفرات قوی دفاعیش برمیگرده...

اتفاقا کشوندن حریف به زمین خودی ( نه با پاسکاری, با جمع شدن نفرات در مقابل دروازه خودی و بستن فضاها!) و داشتن برنامه روی ضدحمله سریع روش تیمی مثل چلسیه که به بهترین شکل تاکتیک دفاعی رو به نمایش میذاره...
اینتر در بازی اخیر از بخش دوم (برنامه ضد حمله) کاملا محروم یا عاجز بود, اونا فقط فضاها رو بسته بودن و اصلا توپ نمیخواستن...اگرم توپی به اینتر میرسید تا جای ممکن دورش میکرد! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




این قسمت متن، واقعا حقیقتی بود تلخ...
برای کسایی که میشینن فوتبال رو برا سرگرمی نگاه میکنن و بقول مجریای تی وی، میخوان گل ببینن، بدون شک بارسای الان میشه یکی از بهترین تیم ها تاریخ(شایدم بهترین!)...
اما برا امثال منی که فوتبال رو خارج از گل زدن و سرگرمی دنبال میکنم، امثال مورینیو و کاپلو، نابغه هایی هستن که از هر دقیقه حرکاتشون میشه یاد گرفت...
اما چه میشه کرد که هوادارای اون شکلی فوتبال، خیلی بیشتر هستن...هر چند تقصیری ندارن..طرفدارهایی که بعد از فینال سال قبل منچستر-بارسا، میان و طرفدار بارسا میشن!




بعضی حرفا نخ نما شده..بسیاری از طرفدارانی که من میشناسم از زمان بازی گواردیولا بارسایی بودن!

البته همونطور که گفتید تمایل عوام(!) به فوتبال زیبا و هجومی حقیقتی واضحه (و از نوع بسیار تلخ برای بعضیها)...و طرفداران چنین تیمهایی طبیعتا زیاد میشن.:20:



جناب Rastin. ، کاملا مشخصه شما طرفداری نکردی!


کلی صحبت کردن کار آسونیه!
اگر جایی متعصبانه حرف زدم شما با جواب منطقی روشنم کنید... :rolleye:




و به شخصه هدف من بعنوان یه رئالی از شرکت تویه این بحث

... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ezel
05-05-2010, 14:57
تحلیل روانکاوانه ی پدیده ای به نام "مورینیو

سایت گل - دکتر فواد حبیبی

دوستداران فیلم های وسترن که با شاهکارهایی چون دلیجان،طبل های سرزمین موهاک،کلمانتین عزیزم،فرشته و مرد شرور ،صلاه ظهرو... به دیدن قهرمان های تک و تنها که یک تنه وارد کارزار می شدند و دمار از روزگار نیروهای شر و تبهکارها در می آوردند عادت کرده بودند در سالهای پایانی دهه ی 1960 مواجه با فرمی جدید از قهرمان تک و تنها شدند که با انتظارات کلاسیک آنها تضادی بنیادین داشت.قهرمان اصلی سه گانه ی "سرجیو لئونه" در فیلم های "به خاطر یک مشت دلار"،"به خاطر یک مشت دلار بیشتر" و "خوب،بد و زشت" کابویی بود که گرچه همچنان قدرتمند ، هفت تیر کش و یکه بزن بود اما این گاوچران کم حرف و خوش تیپ(کلینت ایست وود) به تنها چیزی که اهمیت می داد در نهایت منافع و علایق خویش بود.جذابیت و توجه به این کاراکتر چنان بود که ایست وود در طول دهه های بعد در فیلم های بسیاری همین قرائت از قهرمان وسترن را به اجرا گذاشت.اما امروز بیش از هر زمان دیگری ستایش و تمجید از قهرمانی را شاهدیم که گویا او هم یک کابوی تک و تنها در عرصه ی پرطرفدارترین ورزش جهان است:خوزه مورینیو.


در این نوشتار بر آنم تا از برجسته شدن مربی اینتر و مباحثی که پیرامون وی رایج است را به مثابه ی یک پدیده روانکاوانه،اجتماعی،اخلاقی و ورزشی مورد بررسی قرار دهم پس در ادامه سعی بر آن دارم تا ازچهار زاویه به پدیده ی مزبوربپردازم.


ابتدا مورینیو همچون یک مورد روانکاوانه مورد تحلیل قرار می گیرد و سپس منظری اخلاقی به وی را مطرح می کنم آنگاه اسطوره ای که از او ساخته شده است را به نقد می گیرم و در نهایت به زمین فوتبال خواهیم رفت تا وی و سبک و روش مربیگری وی را در آنجا نیز واکاوی نماییم.

مورینیو و آسیبی به نام خودشیفتگی :

درواقع حتی تبهکاران مشهور و افراد بذله گو به این علت توجه و علاقه ی ما را به خود جلب می کنند که به نحوی مداوم و با خودشیفتگی می توانند از هر آنچه خود آنها را خفیف می سازد دوری کنند.گویی که به آنان حسد می ورزیم زیرا قادرند حالت روحی خوشی را برای خویش حفظ کنند وضعیتی که خود ما مدت ها پیش از آن دست شستیم." زیگموند فروید؛پیش درآمدی بر خودشیفتگی

همه ی ما بی شک بچه ها را کم و بیش به شکلی خاص دوست داریم.گاهی برآنیم که این امر ناشی از معصومیت آنان است و همچنی دلایل بسیار دیگر اما باید بدانیم که یکی از مهمترین دلایل آن خودشیفتگی حاکم بر روان کودک است که تنها مرکز امیال او چیزی نیست جز خود او.در این مرحله از رشد روانی، کودک همه ی انرژی و توان خود را بر رسیدن به خواست ها و امیالش متمرکز کرده است و تنها چیزی که وی را از این حالت خوشایند اولیه (اما مانع رشد شخصیتی وی و متمدن شدنش) جدا می کند ورود مکانیزم های اجتماعی و نظم نمادینی است (تقریبا همانچیزی که درادبیات ژاک لکان "نام پدر" خوانده می شود)که لیبیدو را در کودک به سوی جهان بیرون هدایت می کند و به آنچیزی می رسد که فروید "نیروگذاری بر مصداق امیال" می خواند.این اتفاق شرط سلامت روانی و پرهیز از آسیبی است به نام خودشیفتگی.



اما اگر فرد در مراحل رشد نتواند این علاقه و شیفتگی به خود را به سوی ابژه ها و علایق بیرونی هدایت کند این نیرو همچنان به سوی خود فرد هدف قرار می گیرند و حاصل فردی خواهد بود که نمی تواند به سوی دیگر طیف علاقه مند شدن یعنی عشق و دلبستگی حرکت کند(خودشیفتگی-----/----عشق و دلبستگی) و همچنان کسی است که مانند کودک فقط به خود می اندیشد و از همه ی عالم و آدم می خواهد تا به خواست ها و نیازها و امیال او توجه کنند.بر آن خواهد شد تا همیشه در کانون توجه باشد و همه ی ابژه ها و اشیاء و افراد و مسائل مختلف تنها ترفندها و وسایلی هستند برای عشق ورزیدن او به خودش و بس.

در پرتو این مباحث بی شک می توان اکنون نگاهی دیگر به رفتارهای مردی کرد که همه ی هم و غمش از سبک لباس پوشیدن تا حرف های تند و گزنده و ژست هایش تا بیان صریحش مبتنی بر "خاص" بودنش نشانه های مختلف و متعددی است از رفتارهای یک فرد خودشیفته که از بارسلونا و پورتو و چلسی و اینتر و فوتبال و همه و همه تنها جهت عشق ورزی به خود استفاده می کند و بس.او نه می تواند به بارسلونایی که از آن برآمده عشق بورزد و رابطه ی دوستانه داشته باشد و نه با چلسی و نه حتی اینتری ها(از هم اکنون زمزمه های رفتن وی از این تیم به رئال و یا تیم های دیگر به گوش می رسد).تنها چیزی که مورینیو به آن علاقه دارد خود اوست.


اما جدا از شخص وی علاقه دیگران به مورینیو نیز دو ریشه ی فردی و جمعی دارد.ریشه ی فردی آنرا همانطور که گفتم ناشی از آنچیزی است که برخی افراد در وی می بیننند اما با نگاهی نوستالژیک وار در خود نمی یابند.همان خودشیفتگی جذابی که آل پاچینو در صورت زخمی به نمایش می گذارد اما چیزی نیست جز انسداد عشق در درون دیوارهای بتونی خودمحوری فرد.


سویه ی اجتماعی خودشیفتگی نیز می تواند بدل به پناه گرفتن در پشت توجیهات بی محتوایی چون "ابر انسان" شود که البته چیزی نیست جز میل به تمجید و ستایش از قهرمان خودشیفته ای که همه را بدل به بازیچه ی عشق اش به خویش می کند و نهایت آنرا می توان در نازیسم هیتلر و ادعاهای غیر انسانی و پوچ اش در باب برتری نژاد آریا دید که حاصل آن هم معرف همگان است.البته می شد که با استفاده از نظریه ی آدلر درباره ی "عقده ی حقارت" و بدل شدن آن به عقده ی "برتری جویی" هم به ریشه های روانکاوانه ی رفتارهای مورینیو پرداخت که به دلیل مجال اندک و پرهیز از مطول شدن بحث از آن پرهیز می کنم.

مورینیو و نظام های اخلاقی:


به گونه ای عمل کن که همیشه انسانیت را چه در خودت و چه در هر شخص دیگری هرگز صرفا وسیله و ابزاری تلقی نکنی بلکه همواره آنرا یک هدف بدانی." امانوئل کانت ؛بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق


اگر دو نوع نگاه اصلی و غالب در اخلاق را "اخلاق غایت گرایانه" و "اخلاق وظیفه گرایانه" بدانیم به طور خلاصه می توان گفت که اخلاق غایت گرا تنها به نتایج اعمال توجه دارد و عملی را نیک و اخلاقی می داند که نتایج آن نیک و مفید باشد اما اخلاق وظیفه گرایانه نتایج را معیار درستی برای اعمال نمی داند و این اصول است که می تواند درست یا غلط بودن اعمال را به ما بنمایاند.اما با هردوی این منظرهای غالب فلسفه ی اخلاق نیز نمی توان رفتارهای خوزه مورینیو را اعمالی اخلاقی و صحیح خواند.


جنگ روانی مکرر و همیشگی با مربیان تیم های رقیب،زیر سوال بردن مریبان و هویت دیگر تیم ها،مصاحبه های آزاردهنده ی بعد بازی و... نه می تواند نتایج اخلاقی و نیکی به بار آورد و نه بر اساس اصول اخلاقی مدرن مقبول و ارزشمند است.اگر ما نتایج اعمال وی را مطلوب بدانیم باید دید که سخنان و رفتارهای وی از لحاظ اخلاقی به جز موجی از کینه و دشمنی و انزجار میان هواداران رقیب چه به دنبال داشته است و اگر به گفته ی کانت توجه کنیم و وظیفه مدارانه به اخلاق نگاه کنیم باید پرسید کدام اصل اخلاقی از تمسخر مربیانی چون سرآلکس فرگوسن،آرسن ونگر،رافا بنیتز،کلودیو رانیری و زیر سوال بردن تیمی که بخشی از تاریخ و هویت وی بدان وابسته است دفاع می کند.


کانت معتقد است که آن کنش و عملی اخلاقی است که "قابلیت تعمیم پذیری" داشته باشد و بتواند به قانون عام بدل شود،"راستگویی نیک است" زیرا اگر همه آنرا انجام بدهند اعتماد در جامعه وجود خواهد اشت و قرار و پیمان و قرارداد اجتماعی می تواند شکل بگیرد و "قتل بد است" زیرا جامعه ی بشری را به توحش و حالت طبیعی اولیه این جاندار پستاندارباز می گرداند.


حال چگونه می توان برای اعمالی چون تمسخر،غرور و نخوت افراطی و توهین و بازی با اعصاب و روان هواداران تیم های حریف خارج از قواعد یک بازی سالم و جوانمردانه رنگ و بویی اخلاقی یافت تا آنرا به مدلی همگانی و تعمیم پذیر بدل سازیم؟


شاید برخی مورینیو را ابرانسان بدانند اما وی نه ابرانسانی است که معیارهای فرااخلاقی خاص خود را برساخته باشد که بیش از هرچیزی بهترین وسیله ی سیستم فروش نشانه ها در رسانه های جهان سرمایه داری و در عرصه ی ورزش است که می تواند قسمتی از وظیفه ی بالا بردن خرید و توجه از سوی مخاطبان آنها را تامین می کند و نه خود اندیشه ی نیچه نظریه ای قابل دفاع و اخلاقی می تواند باشد بلکه تنها می تواند به توجیه رفتار عده ای محفل نشین ضدانسان و تبهکار خدمت کند که ارزش های انسانی و اخلاقی را به اتهام عوامانه بودن به راحتی لگدمال می کنند.نمونه ی سیاسی آنرا "خمرهای سرخ" در کامبوج اجرایی کردند که در عرض 5 سال در کشور کوچکی چون کامبوج شر 2 میلیون نفر از "مردم عوامی" را کندند که در مقابل امیال "ابرانسان های خاص" موانعی را شکل می دادند و در عرصه ی فرهنگی و ورزشی آن مربی است که همه ی اخلاقیات را زیر کفش های شیک و گران قیمتش به لجن می کشد.


خطرناک بودن این ایده ها و اندیشه ها برای جوامعی چون ما که ارزش و قدر انسان از قبل چندان اهمیتی ندارد بیش از پیش است.جامعه ما نیز به اندازه کافی از این "ابرانسان ها" مغرور ؛متکبر و ضد اخلاق دارد.شاید بهتر است الگو و مدل انسانی تر و قابل تعمیم تری را برای خود و جامعه ی بشری ترویج کنیم.کسی که در میانه ی غیر اخلاقی ترین جنگ های روانی "ابرانسان ها" (حرکت مورینیو در وسط بازی وقتی آمد و روی شانه ی گواردیولا زد و براش کری خواند) آرامش خود را حفظ کند و حتی وقتی حساس ترین بازی ها را می بازد به حریف تبریک بگوید و احترام بگذارد و نه اینکه همه چیز را مقصر بداند الا خودش و نه حتی بدتر به تحقیر و توهین به رقیب اهتمام ورزد و دیگران را عقده ای بخواند.ما همیشه باید آرزومند و مدافع خوب و خوبی ها باشیم تا بد و زشت (اخلاقی) خود را چون الگو و سمبل به اصطلاح انسان برتر به ما تحمیل نکند.

مورینیو و اسطوره ی قهرمان:

یکی از کارکردهای اسطوره ها نقش جامعه شناختی آنهاست ؛حمایت کردن از یک نظم اجتماعی معین واعتبار بخشیدن به آن.نیز کارکرد دیگر آن نقش آموزشی آن است الگویی برای سپری کردن یک زندگی انسانی." جوزف کمبل؛قدرت اسطوره
هر اسطوره و قهرمانی در ساده ترین بیان در مقابل یک فرد،گروه،اجتماع و اندیشه و مرام شر و منفی قرار می گیرد و در سوی مقابل از یک اندیشه و افراد گروه و یا اجتماعی دفاع می کند.حال اگر به گفته ی بری ریچاردز توجه کنیم که "همانند سازی هویتی" از سوی هواداران فوتبال را از برجسته ترین نقش های این ورزش می داند باید پرسید که مورینیو نماینده کدام اندیشه و گروهی است و اگر وی یک قهرمان و اسطوره است نیروی شر مقابل وی کدام است؟


جوانانی که احتمالا تحت تاثیر موفقیت های ورزشی این سرمربی موفق قرار می گیرند چه نوع شخصیت و سبک اخلاقی را درونی می کنند.آیا آنها در جامعه مروج انسان دوستی و اخلاقیات و توجه به دیگر انسان ها می شوند یا متمایل خواهند شد به بازگشت به امیال خودشیفته ی خود و دیگران را جز ابزاری برای امیال خود نخواهند دید و همه ی هم و غمشان بر گفتن گزنده ترین سخنانی خواهد بود که مخاطب و دیگری را به بدترین شکلی تحقیر کند؟


هر تماشاچی فوتبالی جدا از اینکه هوادار تیم بارسلونا باشد یا نه می داند که بازی که این تیم انجام می دهد حتی اگر نتیجه نگیرد باعث نمی شود که مانند بسیاری از بازی های لیگ خودمان به خاطر وقتی که پای تلویزیون تلف کرده ایم به خود لعنت بفرستیم.ما می توانیم هوادار هر تیم دیگری باشیم حتی رئال و همیشه آرزو کنیم که بارسا ببازد اما نمی گویم که بازی جذاب و فوتبال زیبا و هجومی بی ارزش و مزخرف است (مگر آنکه دچار مازوخیسم و خودآزاری باشیم).استفاده از تاکتیک های دفاعی در جهان فوتبال امری بدیهی و پیش فرض است اما اهتمام به کند کردن جریان بازی با ارائه ی یک بازی سراسر دفاعی و زیر توپ زدن و تنها 60 پاس در یک بازی چیزی نیست جز آنچه که هواداران و عاشقان فوتبال ضد فوتبال می خوانندش.


حال چگونه می توان مفتخرانه از وی و سبک بازی تیم های اش دفاع کرد و وی را تا حد یک اسطوره برکشید؟ مورینیو در سمت مثبت و نیک ماجرای فوتبال قرار ندارد.او و ایده ها و سبکش به بهترین و ساده ترین بیان چیزی نیست "ضد فوتبال".درست کردن سناریو دفاع از مورینیو شبیه آن است که "ارباب حلقه ها" را از زاویه ی سایرون" (فرمانده ی تاریکی ها) ببینیم و از او اسطوره ی از اقتدار بسازیم که "فراتر از انسان های عادی و عوام" این جامعه قرار دارد.

مورینیو و خود فوتبال:

شور و شوق برای فوتبال دست کم تا حدی از این حقیقت ناشی می شود که این بازی برای ما بازنمودی است از واقعیت شگفت آور و انکار ناپذیر جامعه ی بشری." بری ریچاردز؛روانکاوی فرهنگ عامه


چگونه کسی می تواند ادعا کند که "چیزی که در فوتبال اصل است گل زدن نیست، بلکه گل نخوردن است".مگر آنکه همه ی تاریخ این ورزش را وارونه دیده باشد.تا حال کدام تیمی با این اصل جز در برخی ازمسابقات کاپ و حذفی توانسته است موفق شود؟مگر می شود تیمی بیاید وبا این فلسفه در لیگ هر کشوری (حتی لیگ همان کامبوج) یک فصل فقط دفاع کند و اصل اساسی بازی کردنش گل نخوردن باشد در این صورت شاید در یک لیگ 20 تیمی در خوش بینانه ترین حالت با 38 مساوی 0-0 فقط از سقوط به دسته ی پایین تر بگریزد.این جدا از آن است که همه ی جذابیت یک ورزش به رسیدن به بالاترین نقطه هاست و هرچه بهتر به هدف رسیدن از قبیل زدن رکورد های جدید و بهتر و زدن گل های بیشتر و کسب امتیازات فراوانترخوشایندتر و خواستنی تر است.اگر براستی این است آن آن ضد ایدئولوژی مورینیو چه کسی است که حاضر به رفتن به ورزشگاه و یا دیدن بازی های این تیم ضد "ایدئولوژی فوتبال زیبا هجومی و پر گل" است؟


فوتبال حتی از قرن نوزدهم تا کنون مثل هر پدیده ای اجتماعی دیگر در ارتباط با دیگر پدیده های اجتماعی،فرهنگی،و بویژه اقتصادی و سیاسی بوده است.از علاقه ی طبقه ی کارگر به این ورزش در مقابل علایق فرهنگی طبقات بالا به تئاتر و موسیقی تا دعوای سفت و سخت الجزایر و مصر در مقدماتی جام جهانی.فوتبال برای کاتالونیا که در زمان تشکیل جمهوری اسپانیا پایتخت این کشور بود تنها مجرایی بود که در پس از سرکوبی جمهوریخواهان از سوی فرانکو و نابودی جمهوری می توانست مقاومتی باشد علیه خفقان دیکتاتوری فرانکو و نظام سلطنتی حاکم.


سیاسی بودن فوتبال فقط به کاتالان ها محدود نمی شود و شما می توانید چند هفته ی دیگر تب فوتبال را در مقامات سیاسی کشورهای حاضر در جام جهانی به بارزترین شکلی ببینید که تا جنوبی ترین کشور نزدیک به قطب جنوب برای دیدن 90 دقیقه ضربه زدن بازیکنان فوتبال کشورشان به توپ فوتبال سفر خواهند کرد.حال استفاده غیر عملی و سراسر غلط مورینیو از مفاهیمی چون "رویا" و "عقده" جهت توهین به تیمی که خود بهتر از هر کسی با سابقه و جایگاه تاریخی،فرهنگی و سیاسی آن آشنایی دارد تنها می تواند نشانه ای باشد از همان ریشه ی روانی این پدیده ی خودشیفته.تنها به همین بسنده می کنم که بگویم عقده را علما اینگونه تعریف کرده اند:"احساسی برخاسته از فقدان و غیاب با ریشه ای غیرعقلانی و صرفا مبتنی بر احساس".حال باید پرسید در تقابل بارسا و مورینیو و اینتر چه کسی دچار عقده ی قهرمانی در لیگ قهرمان بود و چه کسی آرزو و رویا دستیابی مجدد به چیزی را داشت که آنرا پیش از آن تجربه کرده بود؟

بر این اساس است که باید گفت که نه تنها کاش در مقابل فوتبال زیبا و روان بایرن در فینال لیگ قهرمانان اروپا تیم هایی چون بارسلونا،منچستر،چلسی،رئال و... بازی می کردند که شاهد یک بازی سراسر جذابیت گردش توپ گرد را می توانستیم شاهد باشیم بلکه کاش نیمکت مربیگری اینتر را هر کسی تصاحب می کرد جز فرد خودشیفته ای که به بهانه ی هواداران آن در نیوکمپ به وسط زمین مسابقه می دود تا هواداران تیم سابق خود را به خشم آورد و شاید سال بعد با لباس تیمی دیگر طبقه ی بالا ی جوزپه مئاتزا را با انگشت دست نشان می دهد تا هواداران پاک ترین تیم ایتالیا را آزار دهد .

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Ezel
05-05-2010, 15:09
یادداشت ویژه:با عبور از مورینیو،بهشت ساخته نمیشود.


سایت گل - فرزاد حبیب اللهی

1- مقاله دکتر فواد حبیبی با این جملات به پایان میرسد:« کاش نیمکت مربیگری اینتر را هر کسی تصاحب می کرد جز فرد خودشیفته ای که به بهانه ی هواداران آن در نیوکمپ به وسط زمین مسابقه می دود تا هواداران تیم سابق خود را به خشم آورد و شاید سال بعد با لباس تیمی دیگر طبقه ی بالا ی جوزپه مئاتزا را با انگشت دست نشان می دهد تا هواداران پاک ترین تیم ایتالیا را آزار دهد.

نویسنده ادله ای تخصصی می آورد برای اثبات عقده ای بودن خوزه مورینیو و ضعف هائی در وجود او که منجر به خودشیفتگی شدیدش شده است.این تحلیلی متدوال،جذاب و واقع گرایانه از شخصیت سرمربی اینتر است.نویسنده تاکید میکند تئوری «ابرانسان» نیچه تنها منجر به تولد هیتلر شد.مقاله اما سطر به سطر،از حالت تحلیل روانکاوانه و توصیفی-تاریخی خارج میشود و فاز «جبهه گیری» غلظت بیشتری میگیرد تا به آنجا که آرزوی حذف مورینیو را می کند.

2- کانت معتقد است که آن کنش و عملی اخلاقی است که "قابلیت تعمیم پذیری" داشته باشد و بتواند به قانون عام بدل شود.»

فواد حبیبی در میانه یادداشتش این عبارت را نوشته و در پایان آرزوی حذف مورینیو را میکند.سوال:«آیا آرزوی حذف یا نابودی دیگری،عملی نیک است؟ قابل تعمیم در سطح جامعه است؟»

این خودش خطرناک ترین آرزو یا خواسته یا هدف ممکن است.کارل پوپر به سادگی این موضوع را باز کرده است:«افرادی که خواهان استقرار بهشت مطلق روی زمین هستند،از همه دنیا خطرناک ترند چراکه به خاطر تحقق همین آرزوی غیرواقعی،به خودشان حق میدهند همه مخالفان یا بدکاران را از میان ببرند و در عمل روی زمین،جهنم خواهند ساخت.»

اگر تحقیر حریفان از سوی مورینیو عمل نیکی نیست که قطعا نیست،آرزوی حذف یا نابودی کسی که نه جانی است،نه دزد و تنها یک مربی خودشیفته است؛به هیچ وجه نیت خیری محسوب نمیشود.آرزوی حذف دیگری،جهنم ساختن با نیت استقرار بهشت روی زمین است.

پیشرفت مدیوم های چندوجهی مثل سینما و فلسفه و فوتبال،از دل زبان دیالکتیکی آنان حاصل میشود.چه این پدیده ها همگی زبانی دیالکتیکی دارند و گاهی بیشترین کمک به پیشرفت و تکامل یک «تز» را «آنتی تز» آن میکند.مثلا همین باخت بارسا به اینتر،راه های تازه ای از غلبه بر بارسلونا را به همه نشان داد و حالا بارسا میرود سراغ تقویت خودش تا جلوی آنتی تز تازه را بگیرد و نتیجه این تلاش،تولد یک سنتز تازه در فوتبال بارسا است.اگر یونان در یورو 2004 قهرمان نمیشد،فوتبال هجومی بارسا و فرگوسن و ونگر دریچه های تازه کشف نمیکردند.حتی اگر فوتبال دفاعی را «شر» در نظر بگیریم،خیر از وجود شر منتفع میشود و از نبودش متضرر.

3-نویسنده در تشریح روش های مربیگری مورینیو به توضیحاتی کلی اکتفا میکند؛توضیحاتی که عمق اهداف سرمربی اینتر را نمی شکافد.

خوزه مورینیو شغلش مربیگری است.در این شغل باید «سپر» تیمت باشی.مورینیو 8 سال است با پورتو و چلسی و اینتر،در خانه اش مغلوب هیچ تیمی نشده است.همین کافی است تا بفهمیم او «فلسفه خانه» را چگونه در تیمش جا می اندازد و چگونه سپر بازیکنانش است.

مورینیو عکس رفتار رسانه ای تهاجمی اش، فضای امن روانی در داخل تیمش ایجاد میکند.او برای هر آنکه خارج باشگاه،«نیزه» است و برای افراد مجموعه اش:«سپر.»

در مربیگری اصلی داریم به نام «تبدیل فشار» و مورینیو قویترین مربی در اجرای این عمل است.در تبدیل فشار،شما به عنوان مربی همیشه باید طوری رفتار کنی که فشار بیرونی،کمتر از توان واکنش تیمت باشد.اغلب مربیان حرفه ای سعی میکنند با واکنش نشان ندادن به فشار رسانه ها،سطح انرژی و آرامش تیمشان را تقریبا ثابت نگه دارند.در واقع نه فشار خارجی را بالا میبرند و نه انرژِی داخلی را.مورینیو اما برای هر تیمی که سرمربی اش باشد،نقش «عفونت گیر» را بازی میکند.مثل مکانسیم کار سرومن و پرده گوش که اولی وظیفه دارد جرم و آلودگی ها را جذب کند و دومی ارتعاشات بیرونی را تعدیل و قابل تحمل میکند.به این ترتیب گوش کار سیستماتیک خود را که شنیدن باشد،ادامه میدهد.به تعبیری دیگر مورینیو نقش «پُرزگیر» را برای تیمش بازی میکند؛پرزگیری که چیزهای نامناسب را به خود میگیرد تا مجموعه تحت رهبری اش بتواند آزادانه کارش را انجام دهد.انجام این عمل به طور «افراطی» شجاعتی میخواهد که کمتر مربی ای در جهان دارد.

شوخ طبعی یا رفتار تهاجمی،دو رویکردی هستند که یک مربی میتواند با کمک آنها توجه رسانه ها و فشار انها را معطوف خود کند.وقتی مورینیو وارد دعواهای رسانه ای میشود،عملا به همه اعلام میکند که در صورت ناکامی،مرا هدف قرار دهید و در صورت موفقیت هم نقش اول من هستم اما کیست که نداند در صورت پیروزی هر تیمی،بازیکنانش چه ارزش افزوده ای پیدا میکنند...پیش و پس از اغلب بازیهای تیم مورینیو(در چلسی یا اینتر) حداقل نود درصد فشار روی شخص خوزه مورینیو است و این عمل نیاز به فداکاری سرمربی دارد.این فشار در تیم های دیگر اصلا به این میزان میان سرمربی و بازیکنان پخش نمیشود.


مردی با ضریب هوشی مورینیو این را خوب میداند که وارد جنگ رسانه ای شدن با مربیان و خبرنگاران،چه دردسرهائی دارد اما سعی دارد عمل جذب پُرزها و گرد و خاک و آزاد گذاشتن تیمش را به خوبی انجام دهد.مورینیو فشارهای خارجی را جذب خودش میکند و تیمش که می بیند برای رها کردن سرمربی «فداکار»، نیاز به نشان دادن واکنش قاطع دارد،با تمام وجود برای مورینیو بازی میکند و سطح انگیزه تیم آنقدر بالا میرود که هرگز در خانه نمیبازد و در بیرون خانه هم به ندرت انگیزه اش از حد استاندارد پائین می آید.


مورینیو در چند آیتم کلی مربیگری حرفه ای که شامل تمرین دهی،کوچینگ جریان بازی،خلاقیت،کنترل،مدیریت، پرورش بازیکن جوان و نتیجه گیری است؛حداقل در 4 مورد(کوچینگ جریان بازی،خلاقیت،نتیجه گیری و مدیریت) جزو چهار مربی برتر جهان قرار میگیرد.


توضیح:در این آیتم دلایل جنجال های رسانه ای مورینیو تحلیل شد و هدف،دفاع از یک استیل خاص در رفتار رسانه ای مربیان نیست یا آرزوی اینکه همه مربیان از استراتژی مورینیو یا یک فرد خاص،برای تبدیل فشار بیرونی به انگیزه درونی تیمشان استفاده کنند.شاید همین رفتارهای مورینیو باعث شده برخی همکارانش بیشتر روی احترام گذاشتن به رسانه ها و همکاران شان تمرکز کنند.آرزوی همسان سازی در طبیعت،منجر به مرگ طبیعت نمیشود؟

4- اگر تحلیل فنی فوتبال به همین سادگی است که تیم دفاع کننده «بد» است و تیم حمله کننده «خوب»،یا تیمی که 300 تا پاس بدهد،صاحب فضیلت است و تیمی که 60 پاس بدهد،دچار رذیلت فنی شده که چه حاجت به حضور مربیان حرفه ای روی نیمکت ها؟ اگر تیم هجومی و هوادارانش حق دارند ادعا کنند هر حریفی که با فوتبال دفاعی شکست شان داده،ضدفوتبال بازی کرده؛تیم دفاعی و هوادارانش هم میتوانند مدعی شوند که هر حریفی بهشان حمله کند،«بی ادبی» کرده است! این نوعی «خودحق پنداری» تخت است که در همان سطح از بین میرود.

5- در علم آنالیز فوتبال،چند نوع پاس وجود دارد با امتیازات مختلف.پاس عرضی در یک سوم دفاعی «1» امتیاز دارد،پاس طولی در میانه میدان «3» پوئن دارد و به پاس عمقی در یک سوم هجومی یعنی پاسی که موقعیت گل ایجاد کند،«5» امتیاز داده میشود.

اینتر در بازی رفت حدود نصف بارسا پاس سالم داشت اما بیش از دو برابر تیم گواردیولا،پاس حیاتی داشت چه برنامه هجومی اینتر،ارسال پاس برای میلیتو پشت پویول و پیکه آن هم از یک سوم میانی بود.پس اگر امتیازات پاس های دو تیم را مقایسه کنیم،به اینتر امتیاز بیشتری داده میشود.در بازی برگشت هم بارسا 300 تا پاس داد و تنها صاحب سه فرصت مسلم گل شد.این چه مفهومی دارد؟ شاید بارسا از هر سه فرصت استفادده میکرد و به فینال می رسید اما باز هم در اصل موضوع تغییری ایجاد نمیشد.اینکه بارسا نمیتوانست دفاع اینتر را با پاس های کم خطر بشکافد.

تکنیک در فوتبال،به مفهوم قدرت در بردن جدال های یک مقابل یک است و تاکتیک از موقعیت دو مقابل یک ساخته میشود تا حالت های بالاتر و پیچیده تر.هیدینک و مورینیو مقابل تکنیکی ترین تیم جهان،کاری کردند حالت یک مقابل یک به ندرت اتفاق بیفتد.آنها بازی را وارد فاز تاکتیک کردند و تمرکزشان را از دست ندادند و بازی را درآوردند.

پس به این سادگی نیست که از روی تعداد پاس یا استیل تهاجمی یک تیم،فضیلت را تنها در یک تیم و رذیلت را در «همه حریفان هوشمند» ببینیم.برای همین موقعیت ها بود که نیچه گفت:«منطق حتی از سوی متفکران ،بیشتر به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف مورد علاقه استفاده میشود،نه نشانه استدلال.»

همه قبول دارند که برخی رفتارهای مورینیو اخلاقی و قابل دفاع نیست اما غیراخلاقی بودن رفتارها،ثابت کننده ضعف فنی مربی نیست.اختلاط این دو مبحث،هر دو را فاسد میکند حتی اگر در بعد روانشناختی،حرف های درستی زده شده باشد.ما حداقل کاری که میتوانیم برای پیشرفت هر مدیومی بکنیم،این است که به رفتارهای درونی و بیرونی،تندخوئی و خونسردی و همه متضادها اجازه بروز در موقعیت ها و منصب های حرفه ای را بدهیم.یکی مثل آنچلوتی با حداقل اصطکاک با رسانه ها و همکارانش قهرمان میشود و یکی مثل مورینیو با استراتژی گرفتن پُرز تمام فشارهای بیرونی و افزایش هیجان بازیکنانش.

ریشه های موفقیت، یگانه و یکسان نیستند.در طول تاریخ اتفاقا بیشتر کسانی شاهکار خلق کرده اند که عقده هائی بزرگ داشتند؛عقده هائی برخاسته از کودکی سخت یا فقر یا بیماری.اگر قرار باشد راه بر استعدادهای عقده ای بسته شود و تنها یک قشر خاص به قله برسند،نه کامو بیمار در کار بود،نه شوپنهاور که عقده محبت مادری داشت،نه مارادونا که کودکی اش غرق در فقر مطلق بود و نه خیلی های دیگر.از عقده ها و خالی ها و حفره ها موفقیت ساختن،کاری است شرافتمندانه.

6-آرزوی حذف دیگری،تمامیت خواهی محض است.چه آرزو کنیم همه هجومی یا دفاعی بازی کنند،چه بخواهیم همه خونسرد یا تنها برونگرا باشند.تمامیت خواهی و مطلق گرائی بوی فاشیسم میدهد و فاشیسم صرفا یک رفتار بیرونی نیست.گاهی آرزوی «خیرخواهانه» ساختن بهشتی زیبا با آدم های آرام و مودب و خونسرد،میتواند منجر به مرگ همه چیز شود.

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

SAEED_BARCELONA
05-05-2010, 15:12
اصلا جواب تیمی که همش پاس میده و توپ با مدافعاش نگه میداره تا تیم حریف بکشه جلو همینه. حرکات زائد وپاس های بیخودشون رو که روی خسته کردن حریف تمرکز کردن رو بماند.مورینیو جواب تاکتیک بارسلونا رو پیدا کرد.(بگذار پاس بدن و خوش باشن)
واجب شد جواب این پست رو بدم !
چه جالب. کی این اتفاق افتاد که ما ندیدیم؟
وقتی چیوو رو خط 18 میزد زیر توپ و میرفت وسط زمین کسی جز والدز دروازه بان وسط زمین نبود که توپ رو بگیره!
گل بارسا رو پیکه زد که احتمالا میدونی پستش دفاعه ولی همش چپیده بود تو بغل سزار
حالا این از بازی اینتر. بازیهای دیگه رو هم ببین مطمئنا متوجه میشی که اینطوری که میگی نیست!
حرکات زائد؟!!! نمیدونم چرا هر کسی تو دنیا که ذره ای از فوتبال حالیش میشه میگه بارسا قشنگ ترین نوع فوتبال رو به نمایش میزاره جز شما!

hoha881
05-05-2010, 15:47
والا اگه بارسا:2: تاکتیک دیگه ای بلد بود حتما پیاده می کرد.
غیر از پاس های زیاد که دلیلش رو قبلا گفتم کار دیگه ای بلد نیست.
تنها شوت از راه دوری هم که دیدیم از مسی بود که قدرت نداشت(پاس های ژاوی به سزار رو هم دیدم).
مورینیو این رو تشخیص داده بود.(به نازم به ذکاوتت)
از سانتر های غیر دقیق الوز که بگذریم.در کل تیمی که نتونه به یک تیم ده نفره گل بزنه (بدون کمک کمک داور) شخصیت قهرمانی اروپا رو نداره.به درد لالیگا می خوره.
تازه پیکه رو اوردن خط حمله هم شد تاکتیک. توی بازی رفت هم بارسا چوب همین تاکتیک هاشو خورد.

---------- Post added at 04:47 PM ---------- Previous post was at 04:43 PM ----------



حرکات زائد؟!!! نمیدونم چرا هر کسی تو دنیا که ذره ای از فوتبال حالیش میشه میگه بارسا قشنگ ترین نوع فوتبال رو به نمایش میزاره جز شما!

حتما منظورت خیابانی هست.:46:

nw_nk
05-05-2010, 17:15
عزیز جان اینجا یه فروم عمومیه هر کی هر کجا دلش بخواد تو بحثا شرکت میکنه و به کسی مربوط نیس!
بعدشم شما هی دم از وقت تلف کردن میزنی حالا ادم فک میکنه مثلا سزار 20 دقیقه وقت تلف کرد...
چطور تئاتر بازی کردن بوسکتس مشکلی واسه شما نداره اونوخت با بازی تاخیری مشکل دارید ؟

1- تا وقتی به انجمن دسترسی دارید منعی در کار نیست. انگیزه رو پرسیدم که جناب charlize پاسخ دادن.
2- تشخیص کسانی که فقط قصد ایجاد جنجال دارن و هیچ فعالیت مثبتی ندارن به عنوان همکار انجمن وظیفه منه. در این موضوع مخصوصا اونایی که قبل از بازی با پیش بینی های کاملا به ضرر اینتر هواداران این تیم رو تحریک کردن و ثانیه هایی پس از اتمام بازی اولین کسانی بودن که در جبهه مخالف به هواداران بارسلونا توهین می کردن.
3- تنها نوشته من در انجمن در اون مورد: "از نمایش بوسکت نمیشه گذشت" منتهی انتظار نمیره شما اینارو ببینی.


من نمیخواستم چیزی بگم اما..
فقط 2 نکته..
جناب Rastin. ، کاملا مشخصه شما طرفداری نکردی!

جناب nw_nk عزیز..
شما مشکلتون اینه که به نحوه تاکتیک مورینیو و تیمش بد نگاه میکنی..
بدون شک زیر توپ زدن و خطا کردن و فریب داور رو همه انکار میکنن..(البته از نوع بی تاکتیکش)
که این هیچ ربطی به بازی که تیم مورینیو انجام داد، نداره!
بارسا در بهترین حالت شاید تمام دوران خودشه و مربی های بزرگ با تیم هاشون، میومدن و جلو این تیم کم میوردن...
طوری که مثلا ونگر میگه به مورینیو توصیه میکنم که اصلا بیخیال مهار مسی بشه چون نمیشه مهارش کرد...!
حقیقت اینه که خیلی ها این حرف رو تایید میکردن...
اما مورینیو و بازیکناش، به تمام این افراد نشون دادن که میشه بارسلون رو اونطور به زانو دروورد(تویه جوزپه مه آتزا) و بعدش هم تویه خونه خودش نذارنش که حتی با وجود 10 نفره شدن تیم خودت، یه حمله درست و حسابی کنه...
این تفاوت مورینیو با سایر مربیان بزرگه...

و به شخصه هدف من بعنوان یه رئالی از شرکت تویه این بحث، اینه که تجلیل کنم بنوعی از مردی که واقعا متفاوته و میشه همیشه ازش یاد گرفت...
موفق باشید...

هدف شما قبول. اما موافق دیدگاهتون نیستم. اول در مورد بازی دفاعی و اتلاف وقت و زیر توپ زدن. این مسائل رو ما اولین بار نیست که در فوتبال می بینیم. واکنش خیلی هارو هم در قبال این اعمال دیدیم. حتی برخی دوستانی که اینجا تحسین می کنند ماه های قبل من نظرشون رو دیدم که هر بد و بیراهی می تونستن به این شیوه بازی گفتن. البته اونجا قربانی تیم مورد علاقه خودشون بوده. بخاطر این تعریف فعلیشون قابل قبول نیست. دوم در مورد اینکه دلایلی مثل قدرت حریف یا با تاکتیک بودن میتونه این اعمال رو مثبت بکنه. این که نمیشه! خوب اکثر بازی های دفاعی بسته در برابر حریف های قدرتمند تر ارائه میشه. هدفم که همشون دارن. گرفتن نتیجه. پس هر فوتبالی از کره شمالی گرفته تا همین عربای خودمون محترمه چون زورشون به ما نمیرسه و با برنامه که نتیجه گرفتن هست انجام میدن.

کار به اینجا ختم نمیشه و تعاریف جدید وارد دنیای فوتبال شده. زیبایی فوتبال بارسلونا شده سطحی. بینندگانش شدن عوام. فوتبال تماشاگرپسند شده بارسلوناپسند. اون وقت این اعمالی که دیدیم شده خود فوتبال.

ویرایش: فکر کنم زیبایی که دوستان مخالف ازش صحبت می کنن لذت حذف بارسلونا باشه.

جالب اینکه کسانی زیبایی و تاکتیک فوتبال بارسلونا رو نقد می کنند که ظاهرا همه بازی های این تیم رو مشتاقانه می بینن. یا اینکه نمی بینن و همینطوری نظر میدن.


والا اگه بارسا:2: تاکتیک دیگه ای بلد بود حتما پیاده می کرد.
غیر از پاس های زیاد که دلیلش رو قبلا گفتم کار دیگه ای بلد نیست.
تنها شوت از راه دوری هم که دیدیم از مسی بود که قدرت نداشت(پاس های ژاوی به سزار رو هم دیدم).
مورینیو این رو تشخیص داده بود.(به نازم به ذکاوتت)
از سانتر های غیر دقیق الوز که بگذریم.در کل تیمی که نتونه به یک تیم ده نفره گل بزنه (بدون کمک کمک داور) شخصیت قهرمانی اروپا رو نداره.به درد لالیگا می خوره.
تازه پیکه رو اوردن خط حمله هم شد تاکتیک. توی بازی رفت هم بارسا چوب همین تاکتیک هاشو خورد.

---------- Post added at 04:47 PM ---------- Previous post was at 04:43 PM ----------


حتما منظورت خیابانی هست.:46:

شما به عنوان یک منچستری دینت رو در تخریب بارسا ادا کردی. مخصوصا که هر صفحه این تاپیک ایده جدیدی رو مطرح می کنید. بگذریم که هیچ کدوم حتی یک آفساید از نظر شما منبع و مدرک نداره.

یک سوال! وقتی مورینیو در چلسی زمینو به آب بست و منچسترو شکست داد هم به ذکاوتش نازیدید؟ از زیبایی فوتبالش تقدیر کردید؟

nw_nk
05-05-2010, 17:23
«آدمهاي بزرگ را از روي تعداد زياد دشمنانشان بايد شناخت.»
...


همینطور تیم های بزرگ و موفق رو.

hoha881
05-05-2010, 18:04
منچستری بودن افتخار ماست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:26::26::26::26::26::26::26::26::26::26:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

charlize
05-05-2010, 18:10
هدف شما قبول. اما موافق دیدگاهتون نیستم. اول در مورد بازی دفاعی و اتلاف وقت و زیر توپ زدن. این مسائل رو ما اولین بار نیست که در فوتبال می بینیم. واکنش خیلی هارو هم در قبال این اعمال دیدیم. حتی برخی دوستانی که اینجا تحسین می کنند ماه های قبل من نظرشون رو دیدم که هر بد و بیراهی می تونستن به این شیوه بازی گفتن. البته اونجا قربانی تیم مورد علاقه خودشون بوده. بخاطر این تعریف فعلیشون قابل قبول نیست. دوم در مورد اینکه دلایلی مثل قدرت حریف یا با تاکتیک بودن میتونه این اعمال رو مثبت بکنه. این که نمیشه! خوب اکثر بازی های دفاعی بسته در برابر حریف های قدرتمند تر ارائه میشه. هدفم که همشون دارن. گرفتن نتیجه. پس هر فوتبالی از کره شمالی گرفته تا همین عربای خودمون محترمه چون زورشون به ما نمیرسه و با برنامه که نتیجه گرفتن هست انجام میدن.
من فقط یه سوال دارم و دیگه هیچی نمیگم..
شما این بازی و سبک بازی اینتر در مقابل بارسا رو با بازی عرب ها در مقابل مثلا تیم های ایرانی یکی میدونید؟!؟!

LeBron
05-05-2010, 18:46
بازی اینتر اسمش ضد فوتبال نیست من طرفدار اینتر نیستم ولی مورینیو یه نابغه س و فقط طرفدارای بارسا اینو قبول ندارن چون غرورشون شکسته شد.
یه مثال از ضد فوتبال اینه که مسی تو بازی رفت زد دندون مایکون رو شکست تو بازی برگشت هلش داد طرف تابلو های تیلیغاتی...
یا اینکه تیم یه جام رو بالای 5 اشتباه وحشتناک داوری تصاحب کنه ...
یا حتی بازیکناش خودشونو بهترین بدونن یا افتخار کنن به بردن رئال بحران زده با اختلاف گل بالا....
من اینا بیشتر به نظرم ضد فوتباله تا یه تاکتیک دفاعی حساب شده اونم با وجود به ناحق 10 نفره شدن
+

همینطور تیم های بزرگ و موفق رو. بارسلونای دوران رایکارد با وجود موفقیت و عظمت هیچوقت انقدر منفور نبود

Ezel
05-05-2010, 20:01
بازی اینتر اسمش ضد فوتبال نیست من طرفدار اینتر نیستم ولی مورینیو یه نابغه س و فقط طرفدارای بارسا اینو قبول ندارن چون غرورشون شکسته شد.
یه مثال از ضد فوتبال اینه که مسی تو بازی رفت زد دندون مایکون رو شکست تو بازی برگشت هلش داد طرف تابلو های تیلیغاتی...
یا اینکه تیم یه جام رو بالای 5 اشتباه وحشتناک داوری تصاحب کنه ...
یا حتی بازیکناش خودشونو بهترین بدونن یا افتخار کنن به بردن رئال بحران زده با اختلاف گل بالا....
من اینا بیشتر به نظرم ضد فوتباله تا یه تاکتیک دفاعی حساب شده اونم با وجود به ناحق 10 نفره شدن


به نظر من مصداق شما از ضد فوتبال بیشتر شبیه برخوردهای عادی در بازیهای مهمه ( که گاهی اوقات با چاشنی خشونت همراه میشه ) ، و معمولا کسانی روی به ضد فوتبال می آورند که انجام اون شکل از بازی به نفعشون باشه ، با این حساب برخورد زیدان با ماتراتزی هم از دید شما ضد فوتبال محسوب میشه ( اونم برخوردی که به عقیده بسیاری باعث شد تا فرانسه قهرمانی رو از دست بده) .

و البته رئال قبل از اینکه با اون نتیجه در زمین خودش شکست بخورد اگر اشتباه نکنم در فاصله 4 امتیازی بارسا قرار داشت و اگر باز هم اشتباه نکنم 16 بازی پیاپی پیروز شده بود تا قبل از اون بازی و در بحران نبود .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در کل از دوستان خواهش میکنم تاپیک رو از بحث اصلی منحرف نکنید. با تشکر:11:

B L A S T E R
05-05-2010, 20:03
ویرایش شد!
مربوط به بحث نبود!

LeBron
05-05-2010, 20:12
به نظر من مصداق شما از ضد فوتبال بیشتر شبیه برخوردهای عادی در بازیهای مهمه ( که گاهی اوقات با چاشنی خشونت همراه میشه ) ، و معمولا کسانی روی به ضد فوتبال می آورند که انجام اون شکل از بازی به نفعشون باشه ، با این حساب برخورد زیدان با ماتراتزی هم از دید شما ضد فوتبال محسوب میشه ( اونم برخوردی که به عقیده بسیاری باعث شد تا فرانسه قهرمانی رو از دست بده) .

و البته رئال قبل از اینکه با اون نتیجه در زمین خودش شکست بخورد اگر اشتباه نکنم در فاصله 4 امتیازی بارسا قرار داشت و اگر باز هم اشتباه نکنم 16 بازی پیاپی پیروز شده بود تا قبل از اون بازی و در بحران نبود .

موافقم!:46:
اگه ادعا بشه که سیستم مورینیو ضدفوتبال بوده (به به قول شما این هم میتونه یه نوع برخورد عادی در بازیهای مهم تلقی بشه)
من نوعی هم میتونم اینا رو به عنوان ضدفوتبال ارائه کنم.
الان دیگه دهه 90 نیست که فوتبال قشنگ به بازی گفته بشه صد در صد هجومی باشه.
من حرفم اینه که تعصب بیش از حد همیشه باعث برچسب زدن الکی میشه...
+
عذر میخوام بابت انحراف از موضوع اصلی.

ah-eli-95
05-05-2010, 20:29
اول بگم طرفدار لیورپولم ولی
کلا من عشق میکنم واسه کاپلو وهیدینگ هر کی هرچی دلش میخواد بگه ولی هنر مربگری رو اینا معنی کردن! یعنی هر جا با هر شرایط وبا تاکتیک خاص بازی کردن کاری که چلسی(پارسال)واینتر امسال کرد هیچ ضد فوتبال نیست !من کاری ندارم که 99 % مردم شب بازی ضد حال خوردن ولی من اون کیف عجیبی کردم !چون رو تعصب بازی رو نگاه نمیکردم!
و معنی تاکتیک تیمی رو فهمیدم!
ممنون که خوندین

MORINIO
05-05-2010, 20:51
از مورینیو متنفر باش!

عمرآ ! مربی به این توپی ! اگه 10 بار دیگه هم چلسی رو حذف کنه بازم عاشقشم!

Special One

majid_potter7
05-05-2010, 21:44
دوستان رئالی که مخالف دائمی در بحث های بارسلونا با هر تیم دیگه ای هستن انگیزشون چیه؟ مخصوصا اونایی که تیم اولشون در کل لیگ ها رئاله. جالبه که در تاپیک لالیگا و بحث خود بارسا رئال شرکت نمی کنند.



در همین فصل لالیگا خیلی کمتر از برابر بارسلونا تیم هایی در برابر رئال دفاعی و بسته بازی کردن. خوب با استدلال شما یعنی توان بسیار کمترشون کارشون منطقی بوده و اصلا جای گله نداشته. تعریفش بماند. حالا فکر می کنید واکنش کاربران رئالی مشترک ما با فروم های ورزشی دیگر پس از اون بازی ها چی بود؟ مشخصه که نظر کسی که اون موقع سر و صداش در اومده و حالا تحسین میکنه قابل قبول نیست. اونم تیمی مثل اینتر و عملی مثل اتلاف وقت.

اینجا رئالی هم داریم که با بازی اینتر مورینیو برابر بارسلونا مشکل داشته باشه؟ حتی اتلاف وقتشون؟



همینه میگم اطلاع ندارید.

تیم

آخرین رده بندی رسمی کوتاه مدت:

1. (1.) FC Barcelona España/4 322,0
...


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

آخرین رده بندی رسمی کل:

1. FC Barcelona España 807
...


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

بازیکن

آخرین عنوان رسمی:

1st Lionel Messi


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


رنکینگ معتبر فعلی:

1(1) L. Messi


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

نظر بازیکنان و مربیان راجع به بارسلونا و مسی چه اونایی که شکست خوردن چه اونایی که نتیجه گرفتن رو لازمه اضافه کنم؟

حالا من با واقعیت مشکل دارم یا شما؟
All-Time Club World Ranking
این منبع رسمیتونه..؟؟یا سایت کاسترول؟؟؟
فقط عنوان مسی درست بود..
بر فرض هم که همه منبع هاتون معتبر...من قبلا نظرمو در این باره که چرا همچین بازیکنایی توسط مربیا و بازیکنای به ظاهر بزرگ انتخاب میشن دادم...و اینکه چرا یه مربی مثل فرگوسن وقتی صحبت خرید بازیکنی مثل ل مسی وسط میاد میگه علاقه ای بهش ندارم...و جالبتر اینکه میگه تمایلم به رونالدو بیشتره...
جواب حس شما به بارسا رو دوستان خیلی قشنگ گذاشتن.:
خیلی بهتر از من..بحث با نظر شخصی شما فایده ای نداره..

مگه بازی زیبا فقط تو حمله ست؟ مدافع و کلا خط دفاع نمی تونه زیبا بازی کنه؟


این قسمت متن، واقعا حقیقتی بود تلخ...
برای کسایی که میشینن فوتبال رو برا سرگرمی نگاه میکنن و بقول مجریای تی وی، میخوان گل ببینن، بدون شک بارسای الان میشه یکی از بهترین تیم ها تاریخ(شایدم بهترین!)...
اما برا امثال منی که فوتبال رو خارج از گل زدن و سرگرمی دنبال میکنم، امثال مورینیو و کاپلو، نابغه هایی هستن که از هر دقیقه حرکاتشون میشه یاد گرفت...
اما چه میشه کرد که هوادارای اون شکلی فوتبال، خیلی بیشتر هستن...هر چند تقصیری ندارن..طرفدارهایی که بعد از فینال سال قبل منچستر-بارسا، میان و طرفدار بارسا میشن!


شیوه بازی بارسا دقیقا از همین قاعده پیروی می کند. نگاه عامه وقتی یک بازی فوتبال را تماشا می کند به دنبال حمله بیشتر، پاس بیشتر و دریبل بیشتر است. از نظر او مهارت تنها در پاسهای ژاوی و دریبلهای مسی معنا می شود.

او سیو حیرت انگیز ژولیو سزار در برابر شوت مسی یا هفتاد دقیقه بازی اتوئو در پست دفاع چپ کلاسیک را مهارت نمی داند و آن را آنتی فوتبال می نامد. نگاه عامه دوست دارد مربی ای داشته باشد که همه اش از دیگران تعریف کند و لبخند بزند و حتی در نوع پوشش و اصلاح سر و صورت هم "نمایش" تواضع بدهد.(نگاه مجری تلویزیونی که می گوید برای ما مهم پرگل بودن بازی است و بازی ای که گل ندارد کسل کننده است)

کسایی که فوتبال رو برا لذتش نگاه میکنن و فقط میخوان دریبل های مسی رو ببینن یا پاسای ژاوی، این فوتبال جذابه براشون...
اما ایکاش روزی این افراد یخورده عمیق تر به قضیه نگاه کنن که بارسایی که بهترین تیم تاریخ میدوننش، رو به رو تیمی که حتی امید نداشت بیاد فینال، اینطوری به زانو در می آد و این هنر شخصی مثه مورینیوس که بدون دریبل های بهترین بازیکن تاریخ(بقول این افراد، مسی) و پاسهای ژاوی، میاد و تمام تاکتیک( اگه تاکتیکی جز توپ رو بده ژاوی، ژاوی تو هم برسون به مسی وجود داشته باشه!) تیم حریف رو خنثی میکنه...
البته من حق میدم به این افراد...اونا وقتی بیکار میشن، برای تفریح دوست دارن بشینن یه فوتبال پر گل ببینن...و اصلا دلشون نمیخواد که یاد بگیرن چطور میشه با یه تیم ضعیف تر، یه تیم قوی تر رو برد!( یونان هم بمانند همین اینتر)...(یاد این افتادم که در سینما، به طرف میگفتم این فیلم رو ببین که درام-ه...میگفت هیجان نداره و خوابم میبره!!)
شما از فوتبال های پرگل بارسا و دریبل های مسی و پاسای ژاوی لذت ببرید، ما هم از امثال مورینیو، یاد میگیریم...

از جناب charlize هم ممنون..به نظر من اظهار نظراشون خیلی منطقی بود...
راستی امیدوارم این تب مورینیویی که دوباره الان یه شبه به وجود اومد مثل تب گواردیولا پارسال نشه..هر مربی ای میتونه دستش خونده بشه..همونطور که مورینیو بعد از 2 سال که تو لیگ انگلیس اومد و یه تب جدید و شیوه تقریبا جدید تو انگلیس اضافه شد،دستش خونده شد و دیگه توفیقی نداشت..
در اینکه مربی بزرگیه شکی نیست..ولی به نظر منه هنوز نمیشه کارشو کنار کسایی مثل فرگوسن و کاپلو و هیدینگ گذاشت....

nw_nk
06-05-2010, 00:55
1- All-Time Club World Ranking این منبع رسمیتونه..؟؟یا سایت کاسترول؟؟؟
2- فقط عنوان مسی درست بود..

...

1- All-Time و Present رنکینگ رسمی تیم های باشگاهیه که توسط فدراسیون جهانی آمار و تاریخ فوتبال ارائه میشه. کسترول مربوط به بازیکناست.
2- خوبه لینک مستقیم صفحات در سایت IFFHS رو براتون گذاشتم. 1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] bbb6f28f53512) و 2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] e1a).

در مورد انتقال مسی به انگلیس هم نکات واضحی هست که گفته "مسی رو آنچنان نمی خوام" رو بی اهمیت میکنه یا اینکه این گفته میتونه با در نظر گرفتن اون نکات باشه. اول اینکه فکر می کنید بازیکنی با این سن و توانایی قیمتش چقدر باشه؟ مخصوصا که به بالاترین عناوین فردی و تیمی رسیده. پیشنهاد 150 میلیونی من سیتی و بعدش چک سفید رو به همین زودی فراموش کردید؟ دوم که رو دست اولی میاد اینکه فعلا نمیشه این بازیکن رو از چنگ باشگاهش در آورد. حالا با هر قیمتی. اونقدر مطمئن که حتی دیگه رسانه ها وقتشون رو صرف ترویج شایعه در مورد رفتن مسی نمی کنند. صحبت های دیگه ای مثل تطبیق سبک بازی و ... هم هست که با توجه به شرایط فوق کسی فکرشون رو نمیکنه و بحث دربارشون مارو بیش از این از موضوع تاپیک منحرف میکنه.

Ezel
06-05-2010, 12:57
پيروزي اينتر ميلان مقابل رم، در ادامه موفقيت‌هاي تيم مورينيو بود و بدون شك فصل جديدي در فوتبال خواهد گشود. آيا دهه هشتاد ديگري در راه است؟

سایت گل - دهه هشتاد دهه تركتازي فوتبال دفاعي و در رأس آن باشگاه‌هاي ايتاليا است كه كاهش تعداد تماشاگران فوتبال را به دنبال داشت. در اين دهه سبك دفاعي اروپاي شرقي كه تفاوت ماهوي با فوتبال دفاعي ايتاليا داشت نيز جايگاه مناسبي براي خود در اروپا دست و پا كرده بود و تأثير اين نوع فوتبال چنان عميق و وسيع بود كه فوتبال تهاجمي انگليس كه اكنون فوتبال اول اروپاست به فوتبالي درجه 2 تبديل شده بود و حتي پرافتخارترين و تماشايي‌ترين فوتبال جهان يعني برزيل نيز با سباستيانو لازاروني با فوتبالي دفاعي در جام جهاني حاضر ‌شد.

پست مدرنيسم مورينيويي


اما نه، آنچه اينتر انجام داد كاملا با فوتبال دفاعي دهه هشتاد مغايرت دارد و قدمت آن به چهار دهه پيش و پيشتر از آن بازمي‌گردد. اين بازگشت به ريشه‌هاي اينتر پرافتخار دهه 1960 است كه با سيستمي خاص بازي مي‌كرد. شيوه‌اي كه مولف و مبدع آن هلينوهررا مربي نا‌م‌آور اينترميلان بود. سيستمي با تحولات عديده بعدي به سيستم كاتناچیو ی معروف و به نام هررا سكه خورد.


اما آنچه كه امروز از اينتر مي‌بينيم، اجراي مدرن هنري بود كه فقط مي‌شد از مربي خلاق مثل مورينيو انتظار داشت؛ چرا كه اين سيستم با فوتبال ما قبل مدرن و آن زمان كه كل سطح زمين فوتبال براساس پست بازيكنان تعريف و تقسيم مي‌شد و مسافتي مشخص از زمين حوزه انجام وظايف هر بازيكن بود تفاوت ماهوي دارد و هيچ مساحت مشخصي از زمين حوزه فعاليت هر بازيكن نبوده و نيست.


براي درك بهتر مطلب به نماي بزرگ دوربين از زمين هنگام ضربه دروازه، به نحوه استقرار تيم‌ها دقت كنيد مي‌بينيد كه دو تيم در 3/1 مياني متراكمند و پس از تعيين تكليف توپ اگر به حمله‌اي منجر شود، فضاي موثر بازي حداكثر به 50% كل زمين افزايش مي‌يابد.

شيوه هررا :



1- هررا يك نفر از دفاع 4 نفره را به عنوان دفاع پوششي استفاده مي‌كرد؛ فاكتي كه هنوز خيلي از كارشناس او را بهترين دفاع تاريخ فوتبال جهان مي‌دانند.


2- هررا نفرات خط حمله را از 4 نفر به 2 تا يك نفر كاهش و نفرات خط هافبك را به 4 تا 5 نفر اجزايش داد (تا آن زمان سيستم رايج در اروپا 4ـ2ـ4 و در آمريكاي جنوبي 3ـ3ـ4 بود)


3- در اين شيوه دفاع عرض زمين را مساوي تقسيم مي‌كرد و دفاع پوششي بسته به موقعيت حمله حريف هر كدام از سه دفاع را پوشش مي‌داد.


4- كليدي‌ترين بخش اين نوع دفاع استقرار 4 يا 5 هافبك بود به آن دفاع بتوني مي‌گفتند: هافبك‌ها در دو خط نزديك به هم و دو به دو يا سه به دو يا دو به سه جلو و عقب بودند(سيستم امروزي 1ـ2ـ3ـ4 و 1ـ3ـ2ـ4 با آن متفاوت و فاصله دو خط از هم زيادتر است) نوع حركت اين دو خط در عرض زمين در جهات خلاف يكديگر و به شكلي بود كه مثل الياف بتون فاصله دو به دو نفرات هر خط پر مي‌كرد و همين عملكرد است كه ديگر ملكه ذهن فوتباليست ايتاليايي است و به همين سبب تمام تيم‌هاي ايتاليايي خيلي به سادگي قادرند، آرايش دفاعي بگيرند.


5- يكي از دو فوروارد يا تك فوروارد حتماً‌ فورواردي تكنيكي با قدرت بدني زياد و نيز قدرت كنترل و حفظ توپ بالا بوده تا امكان اضافه شدن نفرات را فراهم كند بهترين نمونه آن جي‌جي ريوا بود و داينا سورهائي مثل باجو و دل‌پيرو آخرين‌ بازمانده اين فورواردها در سال‌هاي متأخر بودند.



شیوه مورینیو :



1- ژوزه مورينيو به دليل اطلاع از مهارت بي‌نظير بارسا در پاسكاري در فضاي كوچك در دو بازي مقابل اين تيم از تله‌آفسايدگيري صرف‌نظر كرده بود و تنها باري هم كه تيم ناخودآگاه و غريزي خواست از آن استفاده كند، منجر به دريافت گل شد. او دفاع را به دروازه نزديك و از تك دفاع پوششي صرف‌نظر كرده كه لوسيو و ساموئل مشتركاً‌ اين كار را انجام مي‌دادند. با استفاده از روش‌هاي رايج در فوتبال مدرن دروازه‌بان نيز لوسيو و ساموئل را پوشش مي‌داد به همين دليل (نزديكي دفاع به دروازه‌بان) موقع سانتر جز در موارد ضربه كاشته براي دفع توپ‌هاي هوايي از دروازه جدا نمي‌شد.


2-در عين حال دو هافبك تراز اول دفاعي اين تيم زانتي و كامبياسو را در عرض مأمور پوشش فاصله بين نفرات خط دفاع بودند كه عملكرد فوق‌العاده‌اي داشتند در واقع خنثي‌كننده اصلي پاسكاري گيج‌كننده بارسايي‌ها در اين ناحيه بودند كه با اين تاكتيك در دو سال اخير جز در موارد استثنايي همه حريفات را از پاي درآورده‌اند.


3-خط دوم هافبك اينتر سه بازيكن دونده هستند كه در عرض زمين به طور مدام در حركتند و با حركت خود امكان شوت از راه دور و بازسازي را از هافبك‌هاي طراح مثل ژاوي سلب كردند.

4- در اينتر نقش تك‌ فوروارد (ياركوب) كه وظايف دشوار كنترل و حفظ توپ و تدارك جمله را برعهده «ميليتو» گذاشته شده كه الحق از عهده وظايفش مخصوصا در بازي دوم كه به وظايفش هم افزوده شد خوب برآمد و اتفاقاً‌ در بازي ديشب هم درخشيد.



البته اخراج «موتا» در دقيقه 28 مانع از آن شد كه تاكتيك‌هاي هجومي اينتر با توجه به نقطه ضعف بارسا (نياز به زدن دو گل و حفظ دروازه‌اش) به اجرا درآيد و محك بخورد كه در صورت موفقيت ضربه سنگيني به بارسا وارد مي‌آمد؛ در دو مورد حمله اينتر كه در سي دقيقه اول پايه‌ريزي شد چنين به نظر آمد كه برعكس بازي اول «اشنايدر و ميليتو» نقش انحرافي در حمله داشتند وظيفه گلزني برعهده اتوئو گذاشته شده بود كه در جناح مخالف بازي مي‌كرد.

و اما بارسلونا :

طرفداران بارسا حق دارند ناراحت بوده و نگاه واقع‌بينانه نداشته باشند؛ اما آنهايي كه كنفسيوس‌وار جمله‌هاي حكيمانه صادر مي‌كنند و با شعارهایي مثل «ضدفوتبال» و ... اين دو بازي بسيار فكورانه و هوشمندانه اينتر را زير سوال مي‌برند، آيا مي‌توانند به سوالات جواب بدهند كه چرا تيم بارسا در اين اواخر آن چنان در نتيجه بازي از قبل مطمئن بود كه همواره بازي‌هاي يكنواختي را ارائه مي‌داد و با كنترل بازي و پاسكاري‌هاي بي‌نهايت و وارد كردن ضربات ناگهاني حريفان را مغلوب مي‌كرد؟


اينتر فقط نقطه قوت بارسا را خنثي كرد و گذاشت تا دلش مي‌خواهد كنترل بازي را دوست داشته باشد. مورينيو از نفرات تيم‌اش خواسته بود به ميل بارسا بازي نكنند و به بازيكن صاحب توپ حمله نكنند و مطمئن باشيد راهي كه اينتر باز كرد ساير تيم‌ها دنبال خواهند كرد و اين بارسا است كه بايد در تاكتيك‌هاي هجومي‌اش تجديد نظر كند و به حملاتش تنوع بخشد.

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

xerxes again
06-05-2010, 16:56
این بحث بی نتیجس
من از وقتی یادم میاد طرفدار بارسلونا و یوونتوس و استقلال بودم و از عربا و رئال مادرید و انگلیسی ها حالم به هم میخورده
(اینو گفتم که نگین 1 ساله طرفدار فلان تیمه)
بعد از بازی من زیاد ناراحت نبودم چون فوتبال برد و باخت داره
ولی دوستانی که میگن تاکتیک مورینیو 20 بوده به این فکر کنن اگه یه گل دیگه میخورد یا بارسلونا بازی رفت خسته نبود بازم مورینیو فرشته بود؟
حالام که رفته بالا و بحث نداره

L.A.M.P.A.R.D
06-05-2010, 17:03
و اما بارسلونا :

طرفداران بارسا حق دارند ناراحت بوده و نگاه واقع‌بينانه نداشته باشند؛ اما آنهايي كه كنفسيوس‌وار جمله‌هاي حكيمانه صادر مي‌كنند و با شعارهایي مثل «ضدفوتبال» و ... اين دو بازي بسيار فكورانه و هوشمندانه اينتر را زير سوال مي‌برند، آيا مي‌توانند به سوالات جواب بدهند كه چرا تيم بارسا در اين اواخر آن چنان در نتيجه بازي از قبل مطمئن بود كه همواره بازي‌هاي يكنواختي را ارائه مي‌داد و با كنترل بازي و پاسكاري‌هاي بي‌نهايت و وارد كردن ضربات ناگهاني حريفان را مغلوب مي‌كرد؟


اينتر فقط نقطه قوت بارسا را خنثي كرد و گذاشت تا دلش مي‌خواهد كنترل بازي را دوست داشته باشد. مورينيو از نفرات تيم‌اش خواسته بود به ميل بارسا بازي نكنند و به بازيكن صاحب توپ حمله نكنند و مطمئن باشيد راهي كه اينتر باز كرد ساير تيم‌ها دنبال خواهند كرد و اين بارسا است كه بايد در تاكتيك‌هاي هجومي‌اش تجديد نظر كند و به حملاتش تنوع بخشد.

به شدت تایید میشه..........

metallica is me
06-05-2010, 17:16
این بحث بی نتیجس
من از وقتی یادم میاد طرفدار بارسلونا و یوونتوس و استقلال بودم و از عربا و رئال مادرید و انگلیسی ها حالم به هم میخورده
(اینو گفتم که نگین 1 ساله طرفدار فلان تیمه)
بعد از بازی من زیاد ناراحت نبودم چون فوتبال برد و باخت داره
ولی دوستانی که میگن تاکتیک مورینیو 20 بوده به این فکر کنن اگه یه گل دیگه میخورد یا بارسلونا بازی رفت خسته نبود بازم مورینیو فرشته بود؟
حالام که رفته بالا و بحث نداره
آفرین به این فهم و درک و کمالات
همون طور که شما ناراحت نشدین همون شب طرفدارای بارسا تو میدون اصلی شهر جشن گرفتن مورینیو با جنگ روانی بازیو میبره و مبارک کسایی باشه که این سبک و میپسندن

Rastin.
07-05-2010, 10:59
«آدمهاي بزرگ را از روي تعداد زياد دشمنانشان بايد شناخت.»


نمیتونیم همیشه بر اساس این جمله قضاوت کنیم,باید دید دلیل دشمنی چیه..موفقیتهای زیاد یا...؟

مورینیو عمدا نفرت عمومی رو جذب میکنه(وهمینطور توجه رسانه ها رو) اونم با حرکات تحریک آمیز,جنگ روانی و حملات لفظی به تیمها و مربیان حریف...این بزرگ بودن مربی رو میرسونه ؟!:20:

اگه بحث نتیجه گیری باشه این سوال پیش میاد که چرا مربیان بسیار موفق تری مثل فرگوسن هرگز اینقدر منفور رقیبان نبودن؟!


بارسلونای دوران رایکارد با وجود موفقیت و عظمت هیچوقت انقدر منفور نبود

شروع موفقیتهای بارسلون بود...هنوز خیلیا زخم نخورده بودن و با آرزوی شکست این تیم بازیها رو دنبال نمیکردن!! :31:




.مورینیو اما برای هر تیمی که سرمربی اش باشد،نقش «عفونت گیر» را بازی میکند.به تعبیری دیگر مورینیو نقش «پُرزگیر» را برای تیمش بازی میکند؛پرزگیری که چیزهای نامناسب را به خود میگیرد تا مجموعه تحت رهبری اش بتواند آزادانه کارش را انجام دهد.



رفتار تحریک آمیز مورینیو بعد از پیروزیها و جوسازیهای او قبل از بازهای بزرگ رو نمیشه با تئوری پرزگیری(:27:) توجیه کرد!

در واقع این مربی نقش قربانی و فشار گیر(!) رو بازی نمیکنه بلکه استاد جنگ رسانه ای و و ایجاد فشار کاذب روی حریفانه....


همه قبول دارند که برخی رفتارهای مورینیو اخلاقی و قابل دفاع نیست اما غیراخلاقی بودن رفتارها،ثابت کننده ضعف فنی مربی نیست.اختلاط این دو مبحث،هر دو را فاسد میکند حتی اگر در بعد روانشناختی،حرف های درستی زده شده باشد.ما حداقل کاری که میتوانیم برای پیشرفت هر مدیومی بکنیم،این است که به رفتارهای درونی و بیرونی،تندخوئی و خونسردی و همه متضادها اجازه بروز در موقعیت ها و منصب های حرفه ای را بدهیم.یکی مثل آنچلوتی با حداقل اصطکاک با رسانه ها و همکارانش قهرمان میشود و یکی مثل مورینیو با استراتژی گرفتن پُرز تمام فشارهای بیرونی و افزایش هیجان بازیکنانش.

موافقم..نباید بخاطر خصوصیات اخلاقی توانایی فنی مربی رو زیر سوال برد.

مسئله اینه که افرادی مثل آنجلوتی که با تکیه بر تواناییهای فنی قادر به شکست حریفان هستن نیازی به جوسازی و سر و صدای زیادی قبل از بازی ندارن.

در مقابل وقتی یک مربی با کشوندن حاشیه ها به بازی سعی میکنه شرایط رو بنفع تیمش تغییر بده آیا میتونیم اینو فقط ضعف اخلاقی بدونیم؟!

Ezel
07-05-2010, 13:54
مورینیو عمدا نفرت عمومی رو جذب میکنه(وهمینطور توجه رسانه ها رو) اونم با حرکات تحریک آمیز,جنگ روانی و حملات لفظی به تیمها و مربیان حریف...این بزرگ بودن مربی رو میرسونه ؟!:20:

اگه بحث نتیجه گیری باشه این سوال پیش میاد که چرا مربیان بسیار موفق تری مثل فرگوسن هرگز اینقدر منفور رقیبان نبودن؟!

رفتار تحریک آمیز مورینیو بعد از پیروزیها و جوسازیهای او قبل از بازهای بزرگ رو نمیشه با تئوری پرزگیری(:27:) توجیه کرد!

در واقع این مربی نقش قربانی و فشار گیر(!) رو بازی نمیکنه بلکه استاد جنگ رسانه ای و و ایجاد فشار کاذب روی حریفانه....

موافقم..نباید بخاطر خصوصیات اخلاقی توانایی فنی مربی رو زیر سوال برد.

مسئله اینه که افرادی مثل آنجلوتی که با تکیه بر تواناییهای فنی قادر به شکست حریفان هستن نیازی به جوسازی و سر و صدای زیادی قبل از بازی ندارن.

در مقابل وقتی یک مربی با کشوندن حاشیه ها به بازی سعی میکنه شرایط رو بنفع تیمش تغییر بده آیا میتونیم اینو فقط ضعف اخلاقی بدونیم؟!

من به مورینیو علاقه ای ندارم اما :

من یک مثال وطنی برای شما در رابطه با سپر تیم شدن یک مربی مثال میزنم ؛ فیروز کریمی . اما آیا این دلیلی میشه بر اینکه فیروز کریمی از لحاظ فنی ضعیف است ( در حالیکه بسیاری معتقدند فیروز کریمی از فنی ترین مربیان ایران هست) که با فرافکنی و جنجال بدنبال پوشش ضعف فنی خودش است ؟؟؟

ضمن اینکه شیوه هرکس در مربیگری متفاوت است ، و البته وقتی به سرالکس اشاره می کنید ایکاش به جنگهای لفظی سر الکس با رافا بنیتس و ونگر اشاره می کردید ( هرچند که در مقیاس مورینیو نیست ) .

و در مورد آنجلوتی هم که به تواناییهای فنی ایشون اشاره کردید بد نبود به آمار کارلتو برابر مورینیو هم اشاره میکردید ، و صد البته مورینیو رو از لحاظ فنی ضعیف دونستن ( که مربی تنها تیمی بود که طی دوسال اخیر بارسا روبا اختلاف دو گل شکست داد ) در نوع خودش بسیار جالبه.:20:

mahdishata
07-05-2010, 15:41
دیلی میرور نامه عده ای فوتبال نویس انگلیسی منتشر کرد که معتقدند سبک بازی مورینیو فوتبال را نابود می کند

پیروزی‌های اخیر خوزه مورینیو در جهان فوتبال بی تردید برای هواداران اینتر بسیار با ارزش و تاریخی است؛ اما از دید نویسندگان فوتبال انگلیس که خود را وارثان فوتبال و به نوعی مالک این رشته می‌دانند، هرگز با ارزش و تاریخی نیست.
جمعی از روزنامه‌نگاران بریتانیایی در تحلیلی مشترک که به امضای آنها رسید و به فیفا ارسال شد، خواستار بررسی قوانین فوتبال شدند.
در مقاله منتشر شده آنها آمده است: اینترمیلان به احتمال زیاد و با همان روش قبلی در فینال لیگ قهرمانان اروپا نیز به پیروزی رسیده و همزمان با قهرمانی در کالچو و جام حذفی، قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را نیز جشن می‌گیرد. این به خودی خود با ارزش و قابل تحسین است؛ اما کسانی که به دور از تعصب بازی اینتر را دنبال کرده‌اند، می‌دانند تیم‌هایی مثل بارسا یا رم نمی‌توانستند برای شکست دادن اینتر فوتبالی تماشاگرپسند ارائه دهند. فوتبال ناب و دیدنی با این اندیشه‌های تدافعی و تخریبی نابود می‌شود.
در ادامه مقاله بریتانیایی دیلی میرر آمده است: افکار مورینیو نابود کننده فوتبال است؛ حتی هواداران فوتبال شناس اینتر هم می‌دانند که اگر جنگ روانی او نبود، رم در فینال جام حذفی هرگز شکست نمی‌خورد. او ماتراتزی را داشت؛ بازیکنی که به بهترین شکل ممکن دستورات ضد اخلاقی مورینیو را در زمین پیاده می‌کرد.
نویسندگان انگلیسی از بلاتر خواسته‌اند، در قوانین جاری فوتبال تجدید نظر کند و اجازه ندهد تا جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی تحت تاثیر این آموزه‌ها قرار گرفته و بینندگان میلیونی خود را در سراسر جهان از دست بدهد.
این در حالی است که تیم ملی فوتبال انگلیس هم تحت تعلیم یک ایتالیایی پرورش یافته در مکتب کالچوپولی و کاتاناچیو قرار دارد.


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Rastin.
07-05-2010, 18:19
من به مورینیو علاقه ای ندارم اما :

من یک مثال وطنی برای شما در رابطه با سپر تیم شدن یک مربی مثال میزنم ؛ فیروز کریمی . اما آیا این دلیلی میشه بر اینکه فیروز کریمی از لحاظ فنی ضعیف است ( در حالیکه بسیاری معتقدند فیروز کریمی از فنی ترین مربیان ایران هست) که با فرافکنی و جنجال بدنبال پوشش ضعف فنی خودش است ؟؟؟

ضمن اینکه شیوه هرکس در مربیگری متفاوت است ، و البته وقتی به سرالکس اشاره می کنید ایکاش به جنگهای لفظی سر الکس با رافا بنیتس و ونگر اشاره می کردید ( هرچند که در مقیاس مورینیو نیست ) .

و در مورد آنجلوتی هم که به تواناییهای فنی ایشون اشاره کردید بد نبود به آمار کارلتو برابر مورینیو هم اشاره میکردید ، و صد البته مورینیو رو از لحاظ فنی ضعیف دونستن ( که مربی تنها تیمی بود که طی دوسال اخیر بارسا روبا اختلاف دو گل شکست داد ) در نوع خودش بسیار جالبه.:20:

قسمت اول مربوط به این بود که دشمنی ها با مورینیو بخاطر رفتار پر حاشیه خودشه نه نتیجه گیری که اگر بحث نتیجه گیری بود باید امثال فرگوسن بسیار منفورتر میبودن! بله جنگ لفظی در دنیای فوتبال وجود داره اما هرگز:

در مقیاس مورینیو نیستحقیقتی که وجود داره هیچ مربی دیگه ای در سطح اول اروپا تا این حد خودش رو درگیر حاشیه ها نمیکنه...میتونیم بگیم صرفا به ضعف اخلاقی برمیگرده؟ ساده لوحیه!
حتی در مقاله ای که شما گذاشته بودین سعی زیادی در توضیح رفتارهای مورینیو شده بود(که نشون میده واقعیت جنجالی بودن مورینیو رو همه قبول کردن)...ممکنه یه قسمتیش همون پرزگیری یا سپربودن باشه اما بخش زیادی از رفتارهای تحریک آمیز و حملات ایشون به رقیبان همون مسئله حاشیه سازی و فشار روانی روی تیم حریفه! بقول شما هر مربی روش خاص خودش رو داره....و بدون شک یکی از روشهای مورینیو استفاده از رسانه ها و جنگ روانی و تخریب روحیست...ممکنه عده ای از این روش خوششون بیاد..و دیگران ضدفوتبال و ناجوانمردانه بدونن.

این که استفاده زیاد مورینیو از این نوع حربه ها چیزی رو در مورد توانایی فنیش نشون میده باشه بعهده دیگران...در اینمورد شخصا ادعایی نکردم! :rolleye:

هر کسی حق نقد تاکتیکها و روشهای یک مربی رو داره..مخصوصا وقتی که این روشها در خارج از مستطیل سبز پیاده میشه!
ممنون از پستها منطقی شما! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

kasra_khan2003
08-05-2010, 10:29
همین دشمنی رو که همه با بارسا دارن و میخوان ببازه، یه زمانی با رئال داشتن!!! کلا وقتی یه تیم موفق هست، همه منتظر شکستشن...

Ezel
08-05-2010, 16:32
سایت گل -چند سال پیش، مدیرمسئول یکی از روزنامه‌های ورزشی، در میزگردی درباره‌ی فوتبال به این نکته اشاره کرد که «فوتبال یک هنر-صنعت است» استاد گویا فراموش کرده بود فوتبال پیش از هرچیز، در ذات خود، ابتدا به ساکن یک ورزش است و ابعاد دیگرش اعم از سیاسی،اقتصادی،هنری و غیره، جوانب و حاشیه‌های‌شان هستند؛ که اگر هم تبدیل به اصل و متن شده‌اند، توسط هر عاشق فوتبالی، باید سعی در زدودن و کنار زدن‌شان کرد؛ حتی اگر کار غیرممکنی باشد.

این نوشته، پیش و بیش از هر چیز، سعی می‌کند چنین بکند. سعی می‌کند به سمت ذات فوتبال حرکت کند. هرچند که نه می‌خواهد و نه می‌تواند ابعاد و حاشیه‌های این ورزش محبوب را کتمان کند و از میان بردارد.

گویا شخصیت ژوزه مورینیو، شکست فوتبال گویا زیبای بارسلونا و حرکت پایانی آقای خاص در نیوکمپ، باعث مجادله‌ای شده که قدم اول‌ش انگار لگدکوب فوتبال به عنوان یک ورزش سرگرم‌کننده است؛ آن هم با ابزارهایی نظیر روان‌شناسی و فلسفه.

برای همین در یک هت‌تریک با عرض معذرت کسل‌کننده، سه مطلب در سایت گل نوشته می‌شود که نه بهره‌‌ای از دریبل‌های چشم‌نواز مسی و فوتبال عامه‌پسند بارسلونا برده‌اند، نه از هیجان و شعف ژوزه مورینیو در آن‌ها خبری هست. در عوض تا دل‌تان بخواهد، مطالب مملو هستند از جملاتی ابتر و اخته و انتخاب شده از نیچه و کانت و پوپر که به طور مستقیم با فوتبال، با هیجان و سرزنده‌گی‌اش نسبتی ندارند.

دلیل‌ش هم شاید روشن باشد. برای نویسنده‌گان آن سه مطلب، احتمالا فوتبال اصل نیست. آن‌ها دنبال ابرانسان نیچه‌ای! و تحلیل روان‌کاوانه‌ی شعف مورینیو و چیزهایی از قبیل هستند و به اشتباه میزگرد و کتاب‌ها و جملات ناقص‌شان را آورده‌اند وسط استادیوم فوتبال و در غریو شادی هواداران اینتر و مورینیو و مرثیه‌خوانان فوتبال مدل بارسایی، مشغول مباحثه‌ای هستند که ربطی به اتفاق داخل زمین ندارد.

بگذارید یک‌بار این داستان بیهوده پیچیده شده را ساده بنویسیم؛ حتی اگر دشوار باشد.

مردی به نام ژوزه مورینیو که عاشق فوتبال است، کارش را به عنوان مترجم با باشگاه بارسلونا شروع می‌کند. او کم‌‌کم از شغل مترجمی‌اش جدا شده و به عنوان آنالیزور و کمی بعدتر در سمت مربی تیم دوم بارسا، کارش را ادامه می‌دهد. مورینیو سرمربی می‌شود و با تیم‌هایی نظیر پورتو و چلسی به موفقیت‌های گوناگونی می‌رسد و چند بار رو در روی تیم‌ سابق‌ش بارسا قرار می‌گیرد که آخری‌اش به عنوان سرمربی تیم اینترمیلان است و در بازی نیمه‌نهایی جام باشگاه‌های اروپا. تیم تحت رهبری مورینیو پیروز می‌شود و او از زیر فشار حذف و نرسیدن به فینال، از زیر فشار شعارهای تحقیرکننده‌ی تماشاگران بارسا، خارج می‌شود، شروع به دویدن می‌کند و به شیوه‌ی خودش به شادی می‌پردازد؛ شادی‌ای که اتفاقا به نوع دیگری چند سال پیش به عنوان سرمربی چلسی در مقابل بارسا آن را انجام داد و با آن کت‌وشلوار گران‌قیمت وسط چمن ورزشگاه زانو زد.

مسیری که مورینیو پیموده، مسلما سخت و دشوار بوده. برنده بودن و برنده شدن همیشه دشوار است. اما این‌که ربط این مسیر چه ارتباطی با مفاهیم پیچیده‌‌ای نظیر ابرانسان نیچه‌ای و خودشیفته‌گی و فاشیسم و هیلتر و کانت و پوپر دارد، لااقل بر نویسنده‌ی احتمالا کم‌سواد این مطلب پوشیده است.

مورینیو به عنوان یک مربی فوتبال، از پله‌ی اول به پله‌ی صدم صعود کرده است و از این اتفاق خوشحال است و به درستی به خودش بابت طی این مسیر و غلبه کردن بر موانع پیش‌روی‌ش می‌بالد و مسلما دلیلی نمی‌بیند با فروتنی و خشوع ریاکارانه‌ی شرقی نظیر آن‌چه که در مربیان وطنی بسیار سراغ داریم، از ارزش کار خود بکاهد و موفقیت‌ش را مرهون لطف الهی و تلاش همه- از بازیکن تا بوق‌چی- منهای خودش بداند. فکر می‌کنم بدون دانش روان‌شناسانه یا مرور ناقص کتاب‌های فلسفی هم بشود متوجه شد که ما با رفتار طبیعی یک انسان سالم مواجه هستیم که به دلیل بهره‌ی هوشی بالا و تلاش و پشتکارش توانسته به موفقیت برسد.

این‌که مورینیو ضدعامه است یا خیر هم از مباحثی‌ست که احتمالا ربطی به شخصیت مورینیو ندارد و باز پای یک تاویل غلط و یک بدفهمی و بیراهه‌گویی در میان است.

داستان را ساده بازگو می‌کنیم.

فوتبال بارسا به دلیل گل‌های زیادی دارد، به دلیل این‌که دریبل و پاس‌کاری و هجوم و حمله دارد، مورد توجه عامه‌ی مردم است؛ مثلا چیزی شبیه اقبالی که مردم سرتاسر دنیا به فیلم‌های اکشن و هیجان‌برانگیر نشان می‌دهند.

مورینیو به عنوان مربی تیم رقیب، در وهله‌ی اول به غلبه بر این سیستم فکر می‌کند. او حتما به عنوان یک مربی فوتبال به این کاری ندارد که بارسا محبوب عامه است یا نه. یعنی اگر فوتبال بارسا این همه پرطرفدار نبود،او دیگر به پیروز شدن و غلبه فکر نمی‌کرد؟ ر

اه رسیدن مورینیو به رویایش- قهرمانی مجدد در جام باشگاه‌های اروپا-از ورزشگاه نیوکمپ و تیم بارسا می‌گذرد. پس باید این تیم را از مسیرش حذف کند؛ که مسلما ربطی به فاشیسم و خودشیفته‌گی و باقی قضایا ندارد و دقیقا نشات گرفته از قانون فوتبال است؛ یعنی دقیقا همان چیزی که در متن‌های روان‌شناسانه و شبه‌فلسفی نادیده گرفته شده.

مورینیو به راهی فکر می‌کند که بتواند سیستم تیم مقابل‌ش را مهار کند و در مقابل تاکتیک بارسا، یک روش دیگر را رو کند که بتواند قدرت آن را از بین ببرد، زمین‌گیر کند تا بتواند سیستم خودش را وارد بازی کند و بازی را ببرد.

و خب این اتفاق آن‌طور که دیدیم افتاد و سیستم بارسا درهم‌شکست و مورینیو و تیم‌ش برنده و صدالبته خوش‌حال شدند؛ و خب چقدر می‌تواند طبیعی باشد که تیم بازنده و تماشاگرانش از این شادی، دچار عصبانیت و خشم بشوند و به طور طبیعی از مورینیو متنفر باشند.


مورینیو در جایی دیگر و در زمینی دیگر و در داستانی دیگر، با تیم چلسی، اتفاقا کاملا جدا از سیستمی بود که با اینتر و جلو بارسلونا ارائه داد و می‌دهد. واقعا چه‌طور می‌شود پذیرفت که چلسی در فصلی که با چهار گل بارسا را مغلوب کرد یا در مسابقه‌ای روبه‌رو منچستر که 28 موقعیت گل داشت، ضدفوتبال یا فوتبال نازیبا ارائه می‌داده؟ یا احتمالا با نمایشی چنین جذاب و هجومی، مورد تنفر عامه بوده است؟ البته اگر عامه را تماشاگران تیم‌های رقیب چلسی تعریف کنیم و تماشاگران چلسی یا اینتر را یک‌سره خواص بدانیم، حتما مورینیو همان ابرانسان بیماری خواهد بود که از تشدید تنفر در دیگران لذت می‌برد و عاشق شنیدن ناسزا از همه است.



این مطلب رو به پایان است و متاسفانه گویا تا آن‌جا که می‌شد درباره‌ی فوتبال نوشته‌ایم و حرف زده‌ایم. برای این‌که از قافله‌ی وجوه دیگر فوتبال عقب نمانیم، شاید بد نباشد سری به سینما بزنیم و با یک مثال هنری به داستان ساده و امیدوارم عامه‌پسندمان پایان بدهیم.



هال هارتلی فیلم‌ساز آمریکایی که توسط منتقدان جزء جریان مستقل و دور از هالیوود ارزیابی می‌شد، سال‌ها فیلم‌هایی می‌ساخت سرد و ساکن و روشن‌فکرانه که مسلما گیشه و طرفداری نداشت. چند سال پیش، هارتلی بالاخره موفق شد بودجه‌ای عظیم به دست بیاورد و از اتفاق رفت به دنبال ساخت یکی از قصه‌های هالیوودی و فیلمی ساخت یک‌سر بی‌ربط به کارنامه‌ی قبلی‌اش. در مصاحبه‌ای از او که زمانی آمال و قبله‌ی روشن‌فکران و جریان ضدهالیوود بود، پرسیدند چه شد که چنین فیلمی ساختی؟ و هارتلی در جواب گفت قبلا چنین بودجه‌ای نداشتم و با آن بودجه‌‌های اندک نمی‌شد این‌طوری فیلم ساخت!



و خب، به همین راحتی، قبله‌ی ساخته شده از تاویل غلط روشن‌فکران و منتقدان و ضدهالیوودی‌ها فروریخت و مطمئنا ژوزه مورینیو به عنوان ابرانسان قلابی‌ای که توسط یک نگاه و ذهن غلط ساخته شده است، روزی فرو می‌ریزد و همین هوادار امروزی را در جایگاه دشمن می‌بیند.


مورینیو یک مربی فوتبال است. بعید نیست زمانی در موقعیتی دیگر و با ابزاری متفاوت فوتبالی باب طبع عامه هم ارائه بدهد. او به فوتبال فکر می‌کند و به برنده شدن و ما تماشاگران ساده هم که عاشق فوتبال هستیم، چشم به بازی‌های بعدی و دیگر ژوزه دوخته‌ایم؛ به دور از ساحت ابرانسان و نیچه و کانت و پوپر؛ در همان زمین‌های سبز و استادیوم‌هایی که مورینیو برای پیروز شدن، داخل‌شان دور افتخار می‌زند.



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

masih eia
08-05-2010, 22:21
مورینیو بدون کوچکترین تردیدی بهترین مربی که تا حالا فوتبال جهان به خودش دیده