PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : عجايب هفتگانه



Babak_King
29-12-2005, 14:20
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]!!.jpg

عجايب هفت گانه

اين هفت بناي باستاني از آن جهت براي مردم بسيار عجيب به نظر مي رسند که انسانهاي قديم آنهارا با کمک ابزارهاي بسيار ابتدايي بنا نهاده اند وکاري ما فوق دانش روزگار خود انجام داده اند.

اهرام مصر
ساختن اهرام در سرزمين مصر به فرمان فرعونها از سه هزار سال قبل ازميلاد مسيح آغاز شد (حدود ۵۰۰۰ سال قبل) وآخرين آنها در سال ۱۸۰۰ قبل ازميلاد به پايان رسيد هر فرعون براي خود هرمي مي ساخت تا آرامگاه ابدي او باشد تا به اعتقاد مصريان زماني که روح به بدن پادشاه برميگردد بتواند در بدن اوکه موميايي مي شد جاي بگيرد وفرعون د وباره بتواند زندگي را ازسر بگيرد وبه همين علت معمولا بدن موميايي شده فرعون را تابوتي که به شکل صورت او ساخته شده بود قرار مي داد ند ودر کنارش مجموعه اي ازلوازم زند گي - خوراک - پوشاک و حتي کشتي اختصاصي اش را دفن مي کردند هر هرم طي دهها سال و توسط صد ها هزار برده ساخته مي شد. قديمي ترين هرم مصر در ناحيه ساکارا قرار دارد وبزرگترين و کامل تر ين هرم که جزو عجايب هفتگانه به شمار مي رود هرم خئوپس است که که در نزديکي جيزه قرار دارد اين هرم در حد ود ۱۳ جريب زمين مساحت دارد و ارتفاع اصلي آن ۱۴۸ متر بوده که به مرور زمان به ۱۳۸ متر کاهش پيد ا کرده است.

باغهاي معلق بابل
گفنه مي شود که اين باغها توسط بخت النصر ساخته شد وي بعد از ويران کردن معبد سليمان در محل بيت المقدس کنوني در سال ۶۰۰ قبل از ميلاد اين باغهاي معاق را براي ملکه خو د که د ختر هوخشتر پادشاه قدرتمند ماد بود بنا کر د اين باغ 5 طبقه داشت هر طبقه با ۱۵ متر فاصله بر روي طبقه زيرين ساخته شده بود و در هر طبقه گلها وگياهان فراواني را کاشته بودند وشايد از آن جايي که شاخ وبرگ درختان به سمت طبقه هاي زيرين آويزان مي شده آن را باغهاي معلق گفته اند البته بايد اضافه کرد کشور بابل در منطقه عراق کنوني واقع بود.

مجسمه زئوس
مجسمه زئوس در سال ۴۳۵ قبل از ميلا د در شهر المپيا ساخته شد شهري که بازيهاي المپيک از آنجا آغاز شد اين مجسمه که شاهکاري از هنر و دانش بشري بود به نشانه احترام وپرستش زئوس که به اعتقاد يونانيان خداي خدايان بود بر پا شده بود جنس مجسمه از سنگ مرمر خالص بود وبراي تزئئن بخش هاي گوناگون آن از طلا وعاج استفاده کرده بودند و بلنداي آ ن به ۱۳ متر مي رسيد اين شاهکار هنري بر اثر جنگهاي گوناگون به کلي از بين رفت.

معبد ديانا
اين معبد ۵۵۰ قبل از ميلا د مسيح در ناحيه افه سوس در ترکيه کنوني ساخته شد ساخت اين معبد آنقد ر مهم بود که مردم شهرهاي گوناگون با فرستادن هدايايي در ساحت آ ن شرکت کرد ند و پس از تکميل از تمامي نقاط براي زيارت آن مي آمد ند طول و عرض معبد ۱۳۰ در ۶۹ متر بود و ۲۷ ستون از مرمر خالص سقف آن را نگه مي داشت که هر کدام از اين ستون ها حدود ۱۹ متر ارتفاع داشتند ولي در سال ۳۶۵ بعد از ميلاد اروس توستن فقط به خاطر کسب شهرت وقد رت اين بنا را به آتش کشيد اما بعد مدتي آنرا تعمير کردند و تالار جديدي براي آن ساختند وسرانجام به فرمان نرون آن جا را به کلي ويران ساختند.

مجسمه آپولو
گفته مي شود که مجسمه آپولوکه يکي از خدايان يونان قديم بوده است درنزد يکي آسياي صغير و در مدخل خليج رودس برپا شده بود اين مجسمه از جنس برنز و به ارتفاع ۳۰ متر ساخته شده بود نصب اين مجسمه بر روي زمين از شاهکارهاي معماري محسوب مي شده و مخصوصا حالت ايستاده آپولو در حالي که پاهاي خودرا باز کرده بسيار جالب بوده است اما مجسمه در سال ۲۲۴ قبل از ميلاد مسيح بر اثر يک زلزله شديد سرنگون شد و تا ساليان درازي به همان ترتيب بر روي زمين باقي ماند پس از مدتي مردم براي استفاده از فلز برنز بدن مجسمه تکه هاي آن را جدا کردند تا آنکه بالاخره چيزي از آن باقي نماند.

آرامگاه ماسولوس
در سال ۳۵۲ قبل از ميلاد هنگاميکه ماسولوس پادشاه کاريس در ترکيه کنوني درگذ شت آرامگاه باشکوهي از مرمر خالص براي اودر شهر هاليکارناس بنا کرد ند اين ساختمان چهار گوش و محيط آن ۱۴۰ متر بود و سقفي هرمي شکل داشت که بر روي تعدادي ستون استوار بود و بر بالاي آن مجسمه کالسکه پيروزي با چهار اسب که شاه وملکه بر آن سوار بودند نصب ديده مي شد بلندي اين مقبره به بيش ار ۴۰ متر مي رسيد و بارها توسط اعراب و بربر ها مورد حمله قرار گرفت تا اينکه به سبب زلزله شديدي از بين رفت اما در قرن نوزده ميلادي بخشهايي از کشف گرديد که هم اکنون در موزه بريتانيا نگهداري مي شود.

فانوس درياي اسکندريه
شايد قابل استفاده ترين اين بناهاي هفتگانه چراغ دريايي بود که در بندر اسکندريه مصر برپا شده بود اين بنا ۲۰۰ پيش از ميلاد مسيح توسط يکي از فراعنه وبراي تقديم به يکي از خدايان برپا شده بود اين ساختمان که بر بالاي آن کوهي از آتش برپا مي شد وظيفه راهنمايي کشتي ها را داشت و در حقيقت اولين چراغ دريايي جهان بوده است اين فانوس دريايي تا ۶۰۰ سال به خوبي انجام وظيفه کرد تا آنگه سر انجام بر اثر زلزله اي کاملا از بين رفت.

منبع:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Babak_King
30-12-2005, 19:27
مطمئنا كساني كه سنشان بيشتر از 20 سال است، ديويد كاپرفيلد و شيرين كاري هايش را به خاطر دارند؛ عبور از ديوار چين، نصف شدن توسط اره برقي و ...، اما از ميان همه اين شيرين كاري ها، يكي از همه ترسناك تر به نظر مي رسيد: ديويد كاپرفيلد در برمودا . قرار نيست امروز پرده از اسرار ديويد كاپرفيلد برداريم، امروز قرار است با خوفناك ترين منطقه جغرافيايي جهان و اسرار آن آشنا شويم: مثلث برمودا

پيشينه
واژه مثلث برمودا اولين بار در سال 1964 توسط وينسنت گاديس استفاده شد. او در مقاله اي با همين نام براي اولين بار از مفقود شدن تعداد زيادي هواپيما و كشتي در مثلث برمودا خبر داد. پيش از او جورج.اكس.سندز هم در سال 1952 به اين اتفاقات عجيب اشاره كرده بود. در سال 1969 جان والاس اسپنسر كتابي با نام برزخ گمشده در مورد مثلث برمودا نوشت و كمي بعد از آن، مثلث شيطان ديگر نام شناخته شده در جهان به شمار مي رفت، اما رازآلودگي اين منطقه جغرافيايي مربوط به قرن حاضر نيست. اولين بار افسانه برمودا در نوشته هاي كريستف كلمب- كاشف نامي - مطرح شده است. با مطالعه نوشته هاي روزانه او مشخص مي شود كه اولين مشكل او در كشف دنياي جديد در درياي سارگاسو پديد آمده است. در يادداشت هاي او آمده است كه خدمه با ديدن پرندگان دريايي انتظار داشتند در فاصله كوتاهي به خشكي برسند، اما حتي چند روز دل دريا را شكافتن هم آنها را به ساحل يا حتي جزيره كوچكي نرساند. او در همين يادداشت ها به تاريخ چند روز بعد، فرود آمدن شهاب بزرگي را از آسمان به صورت توپي از نور كه از بالا افتاده است ثبت مي كند. كلمب در همين يادداشت ها مي نويسد كه چند روز بعد او و چند نفر از خدمه اش نورهاي رقصاني را در افق مشاهده كرده اند.

اين دست گزارش ها در مورد برمودا چه از سوي كلمب و بعدها ديگر دريانوردان، هميشه اين منطقه جغرافيايي را به منطقه اي وهم آلود تبديل كرده است. از روزي كه كلمب به عنوان اولين انسان از دنياي قديم در اين منطقه پا گذاشته است تاكنون، اتفاقات ناگوار و مشكوكي در اين منطقه پيش آمده، بخصوص در يكصد سال گذشته كه با عبور هواپيماها از اين منطقه، ترافيك آن سنگين تر هم شده است. در همين دوره تا به حال يكهزار نفر جان خود را در برمودا از دست داده اند، اما در اينجا مسئله اي مهمتر از مرگ انسان ها مطرح است؛ اين افراد چگونه كشته شده اند؟ يا اگر كمي خرافاتي باشيم آيا اصلا كشته شده اند يا نه؟

موقعيت جغرافيايي
مثلث برمودا در شرق فلوريداي آمريكا در اقيانوس اطلس قرار دارد. مثلث، واژه مناسبي براي اين منطقه نيست، چون درواقع اين منطقه يك بيضي (يا شايد دايره اي بزرگ) است. راس آن نزديك برمودا و قسمت انحناي آن از سمت پايين فلوريدا گسترش يافته و از پورتوريكو گذشته، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از ميان درياي سارگاسو عبور كرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. گفته مي شود طول جغرافيايي كرانه غربي برمودا 80 درجه است و روي خطي كه شمال حقيقي و شمال مغناطيسي در آن روي هم منطبق هستند، قرار دارد. در اين نقطه هيچ انحرافي در عقربه قطب نما محاسبه نمي شود، اما نظر ديگري در اين مورد وجود دارد كه مي گويد كرانه غربي برمودا 6 درجه با مركز تلاقي شمال حقيقي و مغناطيسي اختلاف درجه دارد. به هر حال همان طور كه مشاهده مي شود ابهامات در مورد اين مثلث شيطاني بسيار زياد است. بارزترين ويژگي اقليمي برمودا گرما و باران بسيار زياد است. بارش سالانه و طبيعي باران در اين منطقه 60 اينچ (152 سانتي متر) برآورده مي شود. اين ميزان، برآورد بارش سالانه آن است، اما گفته مي شود هربار كه يك توفان استوايي يا هاريكين (توفان هاي پرقدرت تر از توفان هاي استوايي مثل كاترينا) به اين منطقه مي رسد، ده ها اينچ باران فقط در عرض چند ساعت بر سطح منطقه باريده مي شود. برمودا در بين جغرافي دانان به خاطر تغييرات ناگهاني آب و هوايي و پديد آمدن توفان، بسيار مشهور است، به گونه اي كه در چندين مورد گزارش شده است كه پديده هاي اقليمي فقط در عرض چند ثانيه شكل گرفته اند. بادهاي بسيار سهمگين و بارش هاي سيل آسا هم هميشه از ويژگي هاي اين پديده هاي اقليمي كه معمولا توفان هستند، به شمار مي روند.
در زير دريا هم وضع به همين منوال است. توپوگرافي كف اقيانوس در اين منطقه يكي از عجايب روزگار به شمار مي رود. باور عموم بر اين است كه اين منطقه از اقيانوس بسيار كم عمق است. اين قضيه در مناطقي از مثلث برمودا كه به فلوريدا نزديك است، صادق است، اما فقط چند مايل دورتر از آن، جايي كه صفحه قاره اي اطلس شمالي شكسته مي شود، ناگهان عمق آب به 12 هزار فوت مي رسد. عميق ترين منطقه مثلث برمودا با نام گودال پورتوريكو در 100 مايلي شمال پورتوريكو قرار دارد كه عمق آن 30هزار فوت تخمين زده مي شود. اين الگوي بسيار نامنظم توپوگرافي باعث شده است كه تا به امروز هيچ نقشه دقيق و واضحي از اين منطقه ارائه نشود. دانستني هاي جغرافي دانان در مورد سطح كف اقيانوس در اين منطقه بسيار محدود است و گفته مي شود در كف آن انواع غارها و پستي و بلندي هاي كوچك و بزرگ وجود دارد، البته محدوديت دانستني هاي ما از كف اقيانوس ها تنها به اين منطقه محدود نمي شود، با اين حال اخيرا دانشمندان با جرياني پرقدرت در زير جريان هاي معمولي اقيانوسي در اين منطقه برخورد كرده اند كه دقيقا برخلاف جريان هاي معمولي حركت مي كند. اين جريان پنهان تاثيرات زيادي بر آب هاي منطقه مي گذارد. يكي از اسرارآميزترين آنها، به وجود آمدن احجام بزرگ و سفيدي ست كه فقط از طريق ماهواره ها ديده مي شوند. شايد تطابق شمال حقيقي و شمال مغناطيسي در اين منطقه باعث وجود آمدن اين پديده هاي غريب و تا حدي ترسناك مي شود.

در مورد خاصيت مغناطيسي اين منطقه هم بايد گفت چندي پيش تحقيقي گسترده در اين مورد از سوي ايالات متحده انجام گرفت. يكي از نتايج جالب آن، عدم وجود ميدان هاي بزرگ و شديد مغناطيسي ست؛ چيزي كه خلبانان هواپيماها و خدمه كشتي ها هميشه آن را مطرح مي كنند. البته دانشمندان معتقدند نبايد اين گفته را ناديده گرفت، چون هنوز چيزهاي بسيار زيادي در مورد ميدان مغناطيسي مثلث برمودا وجود دارد كه بر آنها پوشيده است.
در شرق مثلث برمودا، همان طور كه گفته شد درياي سارگاسو قرار دارد. اين دريا، يكي از عوامل اصلي مشهور شدن برموداست. در اين منطقه از اقيانوس اطلس چند جزيره كوچك و چند دسته جلبك شناور بزرگ قرار دارد. بين اين جزاير و جلبك ها جريان آب گرمي درجهت عقربه هاي ساعت وجود دارد كه تاثير زيادي بر شرايط اقليمي منطقه مي گذارد و هميشه آن را آرام و مه آلود نگه مي دارد. اين دريا همان دريايي ست كه كلمب در آن گرفتار شده بود و به شوخي به ملوانان خود گفته بود كه هرگز نخواهند توانست از آن خارج شود. يكي ديگر از ويژگي هاي اين درياي خوف انگيز، قابليت آن براي كشيدن اجسام خارجي به درون خود است، به گونه اي كه گفته مي شود سارگاسو، قلب آهنربايي اطلس است.

افسانه ها
افسانه هايي كه در مورد مثلث برمودا در ميان مردم جهان وجود دارد بسيار عجيب و هولناك است. اولين موارد آنها همان طور كه اشاره شد به يادداشت هاي روزانه كريستوف كلمب بازمي گردد، اما اين يادداشت ها در برابر موارد بعدي بسيار معمولي تر و حتي گاهي منطقي تر به نظر مي رسند. عجيب ترين افسانه مثلث برمودا پرواز 19 است كه در دسامبر 1945 اتفاق افتاد. اين هواپيما در ساعت 2:10 از پايگاهي در ايالت فلوريدا به هوا بلند شد. اين پرواز، پروازي آزمايشي براي آزمايش بمب هاي جديد ارتش آمريكا بود. يك ساعت پس از پرواز، خلبان پرواز با راديو اعلام كرد كه هيچ كدام از سيستم هاي او كار نمي كنند. ايستگاه زميني از خلبان خواست به سمت شمال تغيير مسير دهد. چند دقيقه بعد ارتباط اين پرواز به همراه تمامي خدمه اش با زمين قطع شد و ديگر هيچ وقت اثري از لاشه هواپيما يا جسد خدمه اش يافت نشد. اين اتفاق در 5:50 بعدازظهر اتفاق افتاد. در ساعت 6:20 قايق نجات دامبو براي يافتن هواپيماي پرواز 19 راهي منطقه شد، اما هواي توفاني مانع كار آنان شد و پس از آن هرگز اثري از پرواز 19 يافت نشد.

در مورد اكثر تراژدي هاي مثلث برمودا چند نكته مشترك وجود دارد. در بيشتر آنها ارتباط راديويي كشتي ها و هواپيماها تا آخرين لحظه با پايگاه زميني برقرار بوده و هميشه پيام هاي غيرعادي مخابره مي شده است كه حاكي از عدم كنترل آنان روي دستگاه ها و ابزارها بوده يا چرخش عقربه هاي قطب نما به دور خود و تغيير رنگ آسمان اطراف به زردي و مه آلودي، آن هم در روز صاف و آفتابي يا تغييراتي غيرعادي در آب ها كه تا لحظاتي قبل آرام بوده اند، بدون بيان هيچ دليل روشني از چگونگي آنها مخابره مي شوند.
در مواردي هم گزارش شده كه نقطه تاريك بزرگي در ميان ستارگان در آسمان ديده شده كه نوري متحرك از طرف زمين به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپديد شده اند. در تمام مدت ديده شدن تاريكي، دستگاه ها و ابزارهاي قايق هاي ناظر از كار افتاده بودند كه پس از رفع تاريكي آسمان، دوباره شروع به كار كرده اند. در يك مورد هم پيامي عجيب از يك كشتي باري ژاپني بدين مضمون دريافت شده است: خطري همانند يك خنجر هم اكنون بسرعت مي آيد. ما نمي توانيم فرار كنيم . جالب است بدانيد پس از مخابره اين پيام، كشتي ناپديد شد و هرگز يافت نشد.
اما عجيب ترين داستان برمودا به يك پرواز مسافري مربوط مي شود. ارتباط راداري اين هواپيماي مسافربري در حالي كه براي فرود آماده بود، ناگهان قطع شد و 10دقيقه، هيچ ارتباطي - چه راداري يا راديويي - با فرودگاه فلوريدا نداشت. پس از 10 دقيقه هواپيما دوباره در صفحه رادار ظاهر شد و بسيار عادي در باند فرود آمد، اما خلبان و خدمه آن از آنچه افراد پايگاه مي گفتند اظهار بي اطلاعي مي كردند، زيرا تا آنجا كه به آنها مربوط بود هيچ اتفاق غيرعادي نيفتاده بود، جالب اينكه ساعت هاي تمام سرنشينان 10 دقيقه از زمان واقعي عقب تر بود، درحالي كه هواپيما درست 20 دقيقه قبل از اين واقعه، وقت اصلي را با فرودگاه كنترل كرده بود و در آن هيچ اختلاف زماني بين فرودگاه و هواپيما وجود نداشت. آيا واقعا هواپيما 10 دقيقه از بعد زمان و مكان زمين خارج شده بود؟ آيا هواپيما براي 10 دقيقه به بعد زمان و مكان ديگري منتقل شده بود؟ اينها سئوالاتي ست كه به نظر مي رسد هرگز پاسخ منطقي براي آنها پيدا نخواهد شد و همگي به حضور شيطاني مثلث برمودا در آن منطقه مربوط مي شود.

حقيقت برمودا
دلايل منطقي و غيرمنطقي زيادي براي توجيه پديده هاي غيرطبيعي مثلث برمودا ارائه شده است كه به بعضي از آنها اشاره خواهد شد.

آب و هواي استوايي: اين منطقه از لحاظ اقليمي، يكي از بحراني ترين مناطق اقيانوسي دنيا به شمار مي رود. همان طور كه گفته شد ممكن است در عرض چند دقيقه، توفاني عظيم در آن پديد بيايد؛ توفاني كه مي تواند هر هواپيما يا شناوري را در چند لحظه نابود كند. جالب است بدانيد اكثر اين توفان ها حتي توسط ماهواره ها هم شناسايي نمي شوند.
دريانوردان آماتور: طبق آمارها در اين منطقه در جهان بيش از هر جاي ديگر درخواست كمك مي شود (حدود 8 هزار مورد در سال يا به عبارتي بيش از ۲۰ مورد در روز). اكثر اين درخواست ها از سوي ملوانان آماتور و غيرحرفه اي ست كه با داشتن ذهنيت منفي از برمودا، هر پديده اي را در اين منطقه، پديده اي ماوراي زميني مي دانند.

زلزله هاي زيرزميني: هرچند تا به حال هيچ پديده زميني در اين منطقه رسما ثبت و گزارش نشده است، دانشمندان زلزله هاي زيادي را در كف اقيانوس در منطقه مثلث برمودا كشف كرده اند. اين زلزله ها مي توانند در مناطق كم عمق تر باعث پديده هاي مخربي همچون سونامي شرق آسيا شوند.

جريان آب خليج: اين جريان اقيانوسي بسيار پرقدرت است و حتي گزارش شده كه سرعت آن در برخي مناطق به پنج مايل بر ساعت هم مي رسد. اين جريان براي اينكه قايق ها را چندصد مايل به اين طرف و آن طرف بكشاند، كافي ست؛ خصوصا اگر خدمه كشتي براي مقابله با اين جريان آمادگي قبلي نداشته باشند. اين جريان در تركيب با مغناطيس غيرمعمولي منطقه مي تواند باعث هر پديده پيش بيني نشده اي باشد.

تئوري حباب هاي گازي: نظريه حباب هاي گازي نظريه اي عجيب، اما منطقي به نظر مي رسد كه از سوي برخي دانشمندان مطرح مي شود. اين دسته از دانشمندان بر وجود ميزان بسيار زيادي هيدرات گازي در اين منطقه اعتقاد دارند كه اين گازها باعث ايجاد چگالي زيادي در آب مي شود و همين امر مي تواند باعث بروز پيامدهاي ناگواري شود.

علاوه بر اين نظريه هاي علمي، نظريات غيرمعقول و ماورايي زيادي هم در مورد اتفاقات برمودا ارائه شده است كه بيشتر از سوي انسان هاي خرافاتي عنوان و پذيرفته مي شوند.
برخي معتقدند موجوداتي فرازميني اين منطقه را براي انتخاب نمونه هاي آزمايشگاهي خود كه انسان ها باشند انتخاب كرده اند و هرچند وقت يك بار يك يا چند نمونه را با خود به فضاي ماوراي زمين مي برند. با اين حال حتي همين انسان ها هيچ گزارشي از ديده شدن بشقاب پرنده ها منتشر نكرده اند. برخي ديگر مي گويند مثلث برمودا محلي ست كه شهر گمشده آتلانتيس در آن قرار دارد، البته اين نظريه هم در حد همان موجودات فضايي ست و نمي توان آن را باورپذير دانست. در اين مورد نظريات ديگري هم وجود دارد كه همگي از نظر علمي غيرقابل توضيح هستند.
به هر حال تا روزي كه علم انسان دانش محور، اسرار اين مثلث شيطاني را حل نكند، ايده هاي غيرعلمي ادامه خواهد داشت.

مثلث اژدها
درياي شيطان و مثلث اژدها در درياي فيليپين در شرق سواحل چين به خاطر بلعيدن يكباره شناورها و خدمه اش مشهور است. در حالي كه طبق افسانه هاي محلي و بومي، اين منطقه متعلق به سلسله هاي پادشاهي گمشده اي است كه در زير دريا مستقر شده اند، دانشمندان معتقدند اين منطقه هم همانند مثلث برمودا در ديگر سوي جهان داراي خواص مغناطيسي ويژه اي ست.
افسانه ديگري در مورد مثلث اژدها وجود دارد كه طبق آن اژدهايي در اعماق آب هاي اين منطقه زندگي مي كند و هر گاه كه اژدها حركت مي كند، امواج وحشتناكي در پي حركت او به وجود مي آيد. به هر حال دولت ژاپن در سال 1950، اين منطقه را منطقه خطرناك معرفي كرد و به ماهيگيران و ديگران توصيه كرد به اين منطقه سفر نكنند. در سال 1952 هم شناوري تحقيقاتي از جانب دولت ژاپن براي بررسي ابهامات موجود به درياي شيطان ارسال شد كه هيچ گاه باز نگشت و تمام 9 محقق و 22 سرنشين آن براي هميشه مفقود شدند

NINTENDO_DS
30-12-2005, 21:57
من خيلي از اين مثلث برمودا خوشم مياد مطالب بابك عزيز هم اموزنده بودند ولي ايا واقعا امجا توسط انسانهاي فضايي احاطه شده؟

NINTENDO_DS
30-12-2005, 22:08
همونطور كه اگاه هستين اهرام ثلاثه در مصر واقع شده قدمت اونها به 5 الي 6 هزار سال پيش بر ميگردد و يكي از شگفتيهاي جهان محسوب ميشود چرا كه دانشمندان در انجا چيزهايي پيدا كردند كه شگفتيشان را بر انگيخت مانند: موميايي ها يا سيبي كه پس از اين همه مدت سالم مانده بود علت اينها چيست؟ پژوهشگران علت فاسد نشدن سيب را هواي ساكن درون هرم ميدانند ولي ايا واقعا اين چنين است ايا واقعا انها به تناسخ روح اعتقاد داشته اند كه اجساد رو موميايي ميكردند؟ مسئله ديگر چگونگي ساخته شدن اهرام است عده اي بر اين باورند كه انسانهاي فضايي كمك شاياني به فراعنه براي ساخت اهرام كرده اند و اين سوال پيش مي ايد كه ايا انسان فضايي وجود دارد؟ همه اين مطالب در پرده اي از ابهام قرار دارند و ما قادر نيستيم تا انها را كشف كنيم

ببخشيد كه مطلب كم بود ايشا الاه در اينده بيشتر خواهد شد

khaiyam
08-04-2006, 18:23
هر كس هر اطلاعاتي درباره اهرام مصر داره بگه

khaiyam
08-04-2006, 18:26
اهرام مصر به انگليسي چي ميشه

M E H D I
08-04-2006, 20:43
Pyramids of Egypt

mohammad ashena
09-04-2006, 14:14
کهن ترین بنایی که در پرده ای از ابهام پوشیده شده و هنوز باقی مانده است ، با کلیه پیشرفتهای علمی و تکنولوژی در دنیای امروز، باز هم اعصار مجهول تاریخ از نظرها به دور مانده است . هنور حتی انسان نمی تواند به دقت قدیم و آثار قدیمی ،سنگهای ساختمانی را با همان ظرافت بسازد . هنوز استادان از روی هم چیدن سنگهایی به قطعات هفتاد تن مشابه آنچه که با دقت و وسواس عظیم در بنای هرم بزرگ به کاررفته است ، عاجزند . هنوز محاسبات ریاضی ما در اندازه گیری ابعاد زمین و حرکت سیاره ها از دقت و صحت محاسبات انجام شده در زمان بنای هرم بزرگ برخوردار نیست . اینکه چرا هنوز در تهیه و تدارک وسایل اندازه گیری لنگان لنگان به دنبال انسانهای ماقبل تاریخ هستیم ، چگونه این تمدن درخشان ، هرمهای مصر ، در برهه ای از زمان درخشیده و سپس ناپدید شده است ، بر ما پوشیده می باشد . هنوز کاملأ مشخص نیست که آیا این قدرت علمی و هنری که انسان امروز تنها گوشه ای از آن را دریافته است ، از یک مغز فوق انسان و یا منبع فکری خارق العاده است . این امکان را هم مذهب و عرفان تایید می کند . امکان دیگر رسیدن این تمدن پیشرفته از خارج کره زمین به ساکنان زمین است و یا البته لزومأ نمی توان گفت که یکی از این نظریات درست است . با توجه به آنکه بشر امروز هنوز در تنگنای این تمدن سردرگم است و می اندیشد که این این امر یک مسئله خارق العاده و خاص می باشد و لذا سبب آن نیز خاص است ، در هر حال منبع و منشا این ظرافت هنری و علمی در ساختمان هرم بزرگ و اهرام مصر هرچه باشد ، این حقیقت به جای خود باقی است که این ساختمان از چنان نبوغ و مهارت شگرفی برخوردار است که در طول تاریخ انسان ها نظیر آن مشاهده نشده است و هر جسم یا ساختمان هرمی شکل که دقیقأ با ابعاد متناسب با هرم بزرگ مصر ساخته شود و در امتداد شمال و جنوب میدان مغناطیسی زمین قرار گیرد ، می تواند به پیرایش ، انعکاس و تمرکز میدان های انرژی منتهی شود . از آزمایش های متعددی که در درون اجسام هرمی شکل با ابعاد چند سانتی متر یا چند متر انجام شده ، این نتیجه حاصل گردیده است که نوع جسم یا ماده ای که در ساختمان این اهرام به کار می رود ، به هیچ وجه در ماهیت میدان های انرژی که در درون آن ها متمرکز می شود ، تاثیر ندارد .



"نتایج آزمایش های انجام شده "

1- غذاهای فاسد شدنی تا مدتها مدید بدون فساد در درون هرم باقی می ماند

2- آب های آلوده ، تصفیه و عاری از میکروب می شوند *در مورد این ازمایش در فصول آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد

3- نباتات با سرعت بیشتری رشد می یابند

4 - فلزات زنگ زده ، جلا و صیقل اصلی خود را باز می باند

5 - انسان ها به استراحت بهتری دست یافته و نیز به قدرت اندیشه آدمی افزوده می شود

6- آرامش و درمان امراض روانی با سهولت بهتری انجام می شود



مسئله ای که برای اولین بار منتهی به کشف این خواص در اجسام هرمی شکل گردیده ، ملاحظه این حقیقت بود که حیوانات مرده در اندرون آرامگاه اصلی فرعون در هرم بزرگ هرچند آب خود را از دست داده ولی فاسد نشده اند در نتیجه این مشاهده بود که بشر متوجه گرید که شاید شکل خاص هرم در این پدیده دخالت داشته باشد . برای تحقیق این موضوع هرمی به ارتفاع75 سانتیمترساختند و جسد یک گربه را مستقیمأ در زیر راس هرم و به فاصله یک سوم ارتفاع هرم از پایه آن قرار دادند و مشاهده کردند که گربه چندی بعد بدون هرگونه تجزیه و فساد به مومیای تبدیل شده است . در آخر نتایج این آزمایش منشر شد ، اعلام گردید که بین شکل اهرام و اثرات فیزیکی و شیمیایی و بیولوژی فضای داخل آن نسبت های معینی وجود دارد و با رعایت این نسبت ها می توان اثرات ناشیه را تشدید نمود . بر خلاف تصور عمومی که به مدت 500 سال هرم گیزا را تنها آرامگاهی بزرگ برای خئوپس تصور می کرد و دستور ساخت آن را تنها علت عقده های خود بزرگ بینی می دانست ، اکنون دانشمندان دریافته اند که این بنای شگفت انگیز ، گنجینه ای از علوم مهندسی ، ریاضی ، ژئودزی ، اختر شناسی ، معماری و دیگر دانش های شناخته شده روزگار خود ما بوده است . گویااین ساختمان هرمی شکل همچون کتابی سنگی بازگو کننده دانش و تکنولوژی آن روزگاران است . مورخین ، جهانگردان و دانشمندان علیرغم وجود اهرام بی شماری که در سرتاسر زمین (چین ، ژاپن ، مصر ، .. ) هست . تنها در زمینه هرم گیزا بوده است که کتابها نوشته اند و پژوهش ها کرده اند ، به عنوان مثال در مصر حدود 30 هرم نسبتأ مهم وجود دارد که از نظر محققان 6 هرم که قبل از هرم بزرگ ساخته شده است ، از نظر عظمت ، کمال هندسی و محاسبات ریاضی در سطح پایین تر قرار دارند و در 23 هرم دیگر که پس از آن ساخته شده اند ، از دقت و ظرافت کار به نحو محسوسی کاسته شده است . هرم بزرگ در 16 کیلومتری غرب قاهره در زمین مسطحی به وسعت 6/2کیلومتر مربع از دشت جیزه مشرف به نخلستانهای دره نیل بنا گردیده و سطح زیر بنای آن که اندکی بیش از 13 جریب را می پوشاند با دقتی معادل چند میلیمتر اختلاف تسطیح شده است. دانشمندان پر آوازه جهان در پی مطالعه و محاسبات گسترده خود به این نتیجه شگفت انگیز دست یافته اند که ابعاد هرم گیزا در رابطه تنگاتنگ با ابعاد کره زمین است . یعنی نه تنها طول پیرامون قاعده هرم برابر طول نیم دقیقه قوس نصف النهاری است که از راس هرم گذشته و دلتای رود نیل را در بر میگیرد ،بلکه دانش نوین پیرامیدوگرافی ثابت کرده است که بسیاری از ابعاد بنیادین بخش های گوناگون هرم گویای شمار روزها ، سالها و سده های شمسی اند. ولی متاسفانه نحوه محاسبه این اعداد در حدود 6800 سال قبل هنوز مشخص نشده است ، همچنین مدارکی که سطح جنوبی هرم یافت شده است که ثابت می کند مصریان از این سطح به وسیله پدیده ای که فلاش نام گرفته ، روزهای تعدیل بهاری و پاییزی را تعیین می کرده اند . افزون بر این نور انقلاب زمستانی نیز توسط گوی زرینی که دو راس هرم قرار داشته اعلام می نمودند .
همچنین میتوانید به این آدرس بروید
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

snow chem
19-08-2006, 01:55
مرسى عزيزان
آموزنده بودن ، بخصوص معنى انگليسى اهرام ثلاثه = Pyramids of Egypt مرسى M E H D I عزيز [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

aminpesar
19-08-2006, 20:59
جالبه كه بدونيد نويسنده هاي اصلي كتاب عجايب مسلمان و تا حدي ايراني بودن البته اول 7 گانه نبود كمتر بودش

mahsoft
19-08-2006, 21:11
بابک جان اگه اشتباه نکنم عجایب هفتگانه در یه تاپیک دیگه هم معرفی شده بود

از زحمتی که کشیدی ممنونم

موفق باشی

Mohammad Hosseyn
01-05-2007, 16:44
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ين هفت بنای باستانی از آن جهت برای مردم بسيار عجيب به نظر می رسند که انسانهای قديم آنهارا با کمک ابزارهای بسيار ابتدايي بنا نهاده اند وکاری ما فوق دانش روزگار خود انجام داده اند.

اهرام مصر
ساختن اهرام در سرزمين مصر به فرمان فرعونها از سه هزار سال قبل ازميلاد مسيح آغاز شد (حدود ۵۰۰۰ سال قبل) وآخرين آنها در سال ۱۸۰۰ قبل ازميلاد به پايان رسيد هر فرعون برای خود هرمی می ساخت تا آرامگاه ابدی او باشد تا به اعتقاد مصريان زمانی که روح به بدن پادشاه برمیگردد بتواند در بدن اوکه موميايي می شد جای بگيرد وفرعون د وباره بتواند زندگی را ازسر بگيرد وبه همين علت معمولا بدن موميايي شده فرعون را تابوتی که به شکل صورت او ساخته شده بود قرار می داد ند ودر کنارش مجموعه ای ازلوازم زند گی - خوراک - پوشاک و حتی کشتی اختصاصي اش را دفن می کردند هر هرم طی دهها سال و توسط صد ها هزار برده ساخته می شد. قديمی ترين هرم مصر در ناحيه ساکارا قرار دارد وبزرگترين و کامل تر ين هرم که جزو عجايب هفتگانه به شمار می رود هرم خئوپس است که که در نزديکی جيزه قرار دارد اين هرم در حد ود ۱۳ جريب زمين مساحت دارد و ارتفاع اصلی آن ۱۴۸ متر بوده که به مرور زمان به ۱۳۸ متر کاهش پيد ا کرده است.

باغهای معلق بابل
گفنه می شود که اين باغها توسط بخت النصر ساخته شد وی بعد از ويران کردن معبد سليمان در محل بيت المقدس کنونی در سال ۶۰۰ قبل از ميلاد اين باغهای معاق را برای ملکه خو د که د ختر هوخشتر پادشاه قدرتمند ماد بود بنا کر د اين باغ 5 طبقه داشت هر طبقه با ۱۵ متر فاصله بر روی طبقه زيرين ساخته شده بود و در هر طبقه گلها وگياهان فراوانی را کاشته بودند وشايد از آن جايي که شاخ وبرگ درختان به سمت طبقه های زيرين آويزان می شده آن را باغهای معلق گفته اند البته بايد اضافه کرد کشور بابل در منطقه عراق کنونی واقع بود.

مجسمه زئوس
مجسمه زئوس در سال ۴۳۵ قبل از ميلا د در شهر المپيا ساخته شد شهری که بازيهای المپيک از آنجا آغاز شد اين مجسمه که شاهکاری از هنر و دانش بشری بود به نشانه احترام وپرستش زئوس که به اعتقاد يونانيان خدای خدايان بود بر پا شده بود جنس مجسمه از سنگ مرمر خالص بود وبرای تزئئن بخش های گوناگون آن از طلا وعاج استفاده کرده بودند و بلندای آ ن به ۱۳ متر می رسيد این شاهکار هنری بر اثر جنگهای گوناگون به کلی از بين رفت.

معبد ديانا
اين معبد ۵۵۰ قبل از ميلا د مسيح در ناحيه افه سوس در ترکيه کنونی ساخته شد ساخت اين معبد آنقد ر مهم بود که مردم شهرهای گوناگون با فرستادن هدايايي در ساحت آ ن شرکت کرد ند و پس از تکميل از تمامی نقاط برای زيارت آن می آمد ند طول و عرض معبد ۱۳۰ در ۶۹ متر بود و ۲۷ ستون از مرمر خالص سقف آن را نگه می داشت که هر کدام از اين ستون ها حدود ۱۹ متر ارتفاع داشتند ولی در سال ۳۶۵ بعد از ميلاد اروس توستن فقط به خاطر کسب شهرت وقد رت اين بنا را به آتش کشيد اما بعد مدتی آنرا تعمير کردند و تالار جديدی برای آن ساختند وسرانجام به فرمان نرون آن جا را به کلی ويران ساختند.

مجسمه آپولو
گفته می شود که مجسمه آپولوکه يکی از خدايان يونان قديم بوده است درنزد يکی آسيای صغير و در مدخل خليج رودس برپا شده بود اين مجسمه از جنس برنز و به ارتفاع ۳۰ متر ساخته شده بود نصب اين مجسمه بر روی زمين از شاهکارهای معماری محسوب می شده و مخصوصا حالت ايستاده آپولو در حالی که پاهای خودرا باز کرده بسيار جالب بوده است اما مجسمه در سال ۲۲۴ قبل از ميلاد مسيح بر اثر يک زلزله شديد سرنگون شد و تا ساليان درازی به همان ترتيب بر روی زمين باقی ماند پس از مدتی مردم برای استفاده از فلز برنز بدن مجسمه تکه های آن را جدا کردند تا آنکه بالاخره چیزی از آن باقی نماند.

آرامگاه ماسولوس
در سال ۳۵۲ قبل از ميلاد هنگاميکه ماسولوس پادشاه کاريس در ترکيه کنونی درگذ شت آرامگاه باشکوهی از مرمر خالص برای اودر شهر هاليکارناس بنا کرد ند اين ساختمان چهار گوش و محيط آن ۱۴۰ متر بود و سقفی هرمی شکل داشت که بر روی تعدادی ستون استوار بود و بر بالای آن مجسمه کالسکه پيروزی با چهار اسب که شاه وملکه بر آن سوار بودند نصب ديده می شد بلندی این مقبره به بيش ار ۴۰ متر می رسيد و بارها توسط اعراب و بربر ها مورد حمله قرار گرفت تا اينکه به سبب زلزله شديدی از بين رفت اما در قرن نوزده ميلادی بخشهایی از کشف گرديد که هم اکنون در موزه بريتانيا نگهداری می شود.

فانوس درياي اسکندريه
شايد قابل استفاده ترين اين بناهای هفتگانه چراغ دريايي بود که در بندر اسکندريه مصر برپا شده بود اين بنا ۲۰۰ پيش از ميلاد مسيح توسط يکی از فراعنه وبرای تقديم به يکی از خدايان برپا شده بود اين ساختمان که بر بالای آن کوهی از آتش برپا می شد وظيفه راهنمايي کشتی ها را داشت و در حقيقت اولين چراغ دريايي جهان بوده است اين فانوس دريايي تا ۶۰۰ سال به خوبی انجام وظيفه کرد تا آنگه سر انجام بر اثر زلزله ای کاملا از بين رفت.

براي اطلاعات بيشتر به اينجا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) مراجعه كنيد ...

منبع : ملاصدرا

mehraria
08-08-2007, 13:15
اين هفت بنای باستانی از آن جهت برای مردم بسيار عجيب به نظر می رسند که انسانهای قديم آنهارا با کمک ابزارهای بسيار ابتدايي بنا نهاده اند وکاری ما فوق دانش روزگار خود انجام داده اند.
اهرام مصر
ساختن اهرام در سرزمين مصر به فرمان فرعونها از سه هزار سال قبل ازميلاد مسيح آغاز شد (حدود ۵۰۰۰ سال قبل) وآخرين آنها در سال ۱۸۰۰ قبل ازميلاد به پايان رسيد هر فرعون برای خود هرمی می ساخت تا آرامگاه ابدی او باشد تا به اعتقاد مصريان زمانی که روح به بدن پادشاه برمیگردد بتواند در بدن اوکه موميايي می شد جای بگيرد وفرعون د وباره بتواند زندگی را ازسر بگيرد وبه همين علت معمولا بدن موميايي شده فرعون را تابوتی که به شکل صورت او ساخته شده بود قرار می داد ند ودر کنارش مجموعه ای ازلوازم زند گی - خوراک - پوشاک و حتی کشتی اختصاصي اش را دفن می کردند هر هرم طی دهها سال و توسط صد ها هزار برده ساخته می شد. قديمی ترين هرم مصر در ناحيه ساکارا قرار دارد وبزرگترين و کامل تر ين هرم که جزو عجايب هفتگانه به شمار می رود هرم خئوپس است که که در نزديکی جيزه قرار دارد اين هرم در حد ود ۱۳ جريب زمين مساحت دارد و ارتفاع اصلی آن ۱۴۸ متر بوده که به مرور زمان به ۱۳۸ متر کاهش پيد ا کرده است.
باغهای معلق بابل
گفنه می شود که اين باغها توسط بخت النصر ساخته شد وی بعد از ويران کردن معبد سليمان در محل بيت المقدس کنونی در سال ۶۰۰ قبل از ميلاد اين باغهای معاق را برای ملکه خو د که د ختر هوخشتر پادشاه قدرتمند ماد بود بنا کر د اين باغ 5 طبقه داشت هر طبقه با ۱۵ متر فاصله بر روی طبقه زيرين ساخته شده بود و در هر طبقه گلها وگياهان فراوانی را کاشته بودند وشايد از آن جايي که شاخ وبرگ درختان به سمت طبقه های زيرين آويزان می شده آن را باغهای معلق گفته اند البته بايد اضافه کرد کشور بابل در منطقه عراق کنونی واقع بود.
مجسمه زئوس
مجسمه زئوس در سال ۴۳۵ قبل از ميلا د در شهر المپيا ساخته شد شهری که بازيهای المپيک از آنجا آغاز شد اين مجسمه که شاهکاری از هنر و دانش بشری بود به نشانه احترام وپرستش زئوس که به اعتقاد يونانيان خدای خدايان بود بر پا شده بود جنس مجسمه از سنگ مرمر خالص بود وبرای تزئئن بخش های گوناگون آن از طلا وعاج استفاده کرده بودند و بلندای آ ن به ۱۳ متر می رسيد این شاهکار هنری بر اثر جنگهای گوناگون به کلی از بين رفت.
معبد ديانا
اين معبد ۵۵۰ قبل از ميلا د مسيح در ناحيه افه سوس در ترکيه کنونی ساخته شد ساخت اين معبد آنقد ر مهم بود که مردم شهرهای گوناگون با فرستادن هدايايي در ساحت آ ن شرکت کرد ند و پس از تکميل از تمامی نقاط برای زيارت آن می آمد ند طول و عرض معبد ۱۳۰ در ۶۹ متر بود و ۲۷ ستون از مرمر خالص سقف آن را نگه می داشت که هر کدام از اين ستون ها حدود ۱۹ متر ارتفاع داشتند ولی در سال ۳۶۵ بعد از ميلاد اروس توستن فقط به خاطر کسب شهرت وقد رت اين بنا را به آتش کشيد اما بعد مدتی آنرا تعمير کردند و تالار جديدی برای آن ساختند وسرانجام به فرمان نرون آن جا را به کلی ويران ساختند.
مجسمه آپولو
گفته می شود که مجسمه آپولوکه يکی از خدايان يونان قديم بوده است درنزد يکی آسيای صغير و در مدخل خليج رودس برپا شده بود اين مجسمه از جنس برنز و به ارتفاع ۳۰ متر ساخته شده بود نصب اين مجسمه بر روی زمين از شاهکارهای معماری محسوب می شده و مخصوصا حالت ايستاده آپولو در حالی که پاهای خودرا باز کرده بسيار جالب بوده است اما مجسمه در سال ۲۲۴ قبل از ميلاد مسيح بر اثر يک زلزله شديد سرنگون شد و تا ساليان درازی به همان ترتيب بر روی زمين باقی ماند پس از مدتی مردم برای استفاده از فلز برنز بدن مجسمه تکه های آن را جدا کردند تا آنکه بالاخره چیزی از آن باقی نماند.
آرامگاه ماسولوس
در سال ۳۵۲ قبل از ميلاد هنگاميکه ماسولوس پادشاه کاريس در ترکيه کنونی درگذ شت آرامگاه باشکوهی از مرمر خالص برای اودر شهر هاليکارناس بنا کرد ند اين ساختمان چهار گوش و محيط آن ۱۴۰ متر بود و سقفی هرمی شکل داشت که بر روی تعدادی ستون استوار بود و بر بالای آن مجسمه کالسکه پيروزی با چهار اسب که شاه وملکه بر آن سوار بودند نصب ديده می شد بلندی این مقبره به بيش ار ۴۰ متر می رسيد و بارها توسط اعراب و بربر ها مورد حمله قرار گرفت تا اينکه به سبب زلزله شديدی از بين رفت اما در قرن نوزده ميلادی بخشهایی از کشف گرديد که هم اکنون در موزه بريتانيا نگهداری می شود.
فانوس درياي اسکندريه
شايد قابل استفاده ترين اين بناهای هفتگانه چراغ دريايي بود که در بندر اسکندريه مصر برپا شده بود اين بنا ۲۰۰ پيش از ميلاد مسيح توسط يکی از فراعنه وبرای تقديم به يکی از خدايان برپا شده بود اين ساختمان که بر بالای آن کوهی از آتش برپا می شد وظيفه راهنمايي کشتی ها را داشت و در حقيقت اولين چراغ دريايي جهان بوده است اين فانوس دريايي تا ۶۰۰ سال به خوبی انجام وظيفه کرد تا آنگه سر انجام بر اثر زلزله ای کاملا از بين رفت.

mehraria
08-08-2007, 13:18
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقاشی از باغهای معلق بابل
با وجود اینکه اکثر افراد میدانند فهرستی از عجایب هفت گانه وجود دارد، اما کمتر کسی نام همه آنها را میداند. تهیه فهرست کامل عجایب هفت گانه در اصل حدود قرن دوم قبل از میلاد کامل شده است و اولین اشاره به ایده تهیه این مجموعه مکتوب در کتاب تاریخ هرودوت آمده است که در قرن 5 قبل از میلاد مربوط میشود.
چندین دهه بعد از آن، تاریخ نگاران یونانی درباره بزرگترین بناهای تاریخی دوران خود شروع به نوشتن کردند. از جمله کالیماکوس (Callimachus) - که در 305 تا 240 قبل از میلاد می زیست - سر کتابدار کتابخانه اسکندریه، مجموعه ای از عجایب جهان” را تهیه کرد. امروز، تمام چیزی که درباره این مجموعه میدانیم، همین عنوان آن است و بس، به این دلیل که این کتاب نیز در آتش سوزی بزرگ کتابخانه اسکندریه از بین رفت.
فهرست نهایی عجایب هفت گانه در قرون وسطا تکمیل شد. این فهرست شامل چشمگیرترین بناهای تاریخی جهان باستان بود که از بعضی، شواهد بسیار اندکی در دست بود و تعدادی نیز اصلا باقی نمانده بودند. آثار کنده کاری هنرمند هلندی مارتن ون هیمسکرک (Marten Van Heemskerck) و کتاب تاریخ معماری یوهان فیشر ارلاخ (Johann Fischer von Erlach) از قدیمی ترین منابعی هستند که در آن به این فهرست عجایب هفت گانه اشاره شده است.
امروز، شواهد باستان شناسی از بسیاری از اسرار تاریخی که قرنها عجایب هفت گانه را احاطه کرده بودند، پرده برداشته است. عجایب هفت گانه برای سازندگانشان نمادهایی از مذهب، اسطوره شناسی، هنر، قدرت و علم بودند و برای ما، آنها شواهدی از توانایی انسان هستند.
از زمانهای بسیار قدیم تا کنون، فهرستهای متعدد و متفاوتی از عجایب هفت گانه به نگارش درآمده است. در این مطلب به معرفی دو مورد از آنها و در مطلب بعدی به معرفی مابقی آنها خواهیم پرداخت.
هرم بزرگ جیزه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هرم بزرگ جیزه
این هرم که همراه با دو هرم کوچکتر در خارج از قاهره - در مصر- قرار دارند، به دستور خوفو یا خئوپس ، فرعون سلسله چهارم، ساخته شد. مصریان باستان به زندگی پس از مرگ اعتقاد فراوانی داشتند و این هرم در واقع مکان مقبره و محل زندگی فرعون پس از مرگ او به شمار می آمده است. از آنجایی که گنجینه فرعون نیز همراه با او در این هرم قرار داده میشد، راه ورود به مقبره بسیار پیچیده و تودرتو است و تعداد زیادی از سازندگان و مهندسین آن نیز در راهروهای آن ناپدید شدند.
هرم در اصل 147 متر ارتفاع داشته است که در حال حاضر در اثر فرسایش، به حدود 137 متر رسیده است. هر ضلع قاعده هرم 230 متر طول دارد و در ساخت آن از حدود 2,300,000 بلوک به وزن متوسط 2.5 تن استفاده شده است. تاریخ اتمام این بنای عظیم حدود 2680 قبل از میلاد تخمین زده شده است. هرم جیزه تنها بازمانده عجایب هفت گانه است.
باغهای معلق بابل
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بقایای باغهای معلق بابل (عراق فعلی)
این باغها بنا به نظر بسیاری از مورخین و محققین توسط نبوخدنصر (Nebuchadnezzar) شاه بابل در قرن 600 قبل از میلاد برای همسرش ملکه آموهیا (Amuhia) ساخته شده است. با توجه به منابع مکتوب یونانی، باغهای معلق دارای چنین مشخصاتی بوده اند:
“باغها مربع شکل بوده و دارای گنبدهای قوسی شکلی بوده که بر روی کف شطرنجی مکعبی شکلی قرار داشته است. ایوانی که دور بام ایجاد شده بوده توسط پلکان با پایین مرتبط میشده است. باغهای معلق از گیاهانی که بالاتر از سطح زمین کاشته شده بودند ایجاد شده و ریشه گیاهان و درختان به جای کاشته شدن در زمین، در کف ایوانها جاسازی شده بودند. تمام این مجموعه بر روی ستونهایی قرار داشت و آب از طریق وسایل بالا برنده در کانالهای شیب دار ریخته و در کل باغ جریان میافت. آبیاری گیاهان و رطوبت موجود در فضا از همین آب بود. درواقع این بنا با چمن همیشه سبز و درختان محکمش، کاری هنری و تجملی شاهانه بود. یکی از جالبترین جنبه های بنا این بود که کار باغبانی و زراعت در بالای سر بیننده انجام میشد.”
همانطور که میبینید، بیشترین اطلاعات درباره باغهای معلق مربوط به مورخین یونانی است و جالب اینکه در کتیبه های بابل هیچ اشاره ای به این باغها نشده است در حالی که توضیح مفصل قصر و شهر بابل در آنها وجود دارد. بنا به نظر تاریخ نگاران امروز، باغهای بابل محصول تخیل شعرا و تاریخ نگارانی است که شرح بابل را از زبان سربازان اسکندر شنیده و به آن شاخ و برگی شاعرانه داده اند.
در قرن بیستم بعضی از اسرار باغهای معلق فاش شده است زیرا باستانشناسان در حفاریهای خود در محل شهر باستانی بابل در عراق امروز، زیر بنای این باغها را یافته اند و یک کشف دیگر مربوط به بنای طاق و گنبد دار اصلی است، که شامل دیوارهای ضخیم و یک چاه آبیاری در نزدیکی قصر جنوبی بوده است. گروهی از باستان شناسان منطقه قصر جنوبی را نقشه برداری کرده و ساختمان طاق دار اصلی را بازسازی کرده اند.

mehraria
08-08-2007, 13:19
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقاشی مجسمه زئوس در معبد، به نسبت ارتفاع مجسمه با مردم دقت کنید!
در یکصد و پنجاه کیلومتری غرب آتن در یونان، شهری تاریخی بنام المپیا (Olympia) قرار دارد، شهری که جایگاه اولیه بازیهای المپیک بوده و اصلا” نام این بازیها از آن گرفته شده است. در ارزش و مقام بازیهای المپیک در ایام باستان همین بس که در مدت بازیها جنگها متوقف می شد و ورزشکاران از آسیا صغیر، سوریه، مصر و … برای مسابقه و پرستش زئوس (Zeus) به شهر المپیا می آمدند.
تحقیقات تاریخی نشان میدهد که بازی های المپیک از سال 776 قبل از میلاد آغاز شده است و بعدها در سال 450 قبل از میلاد معبد زئوس توسط معماری بنام لیبون (Libon) ساخته شد. معبد زئوس بسیار ساده و با معماری معمولی یونان ساخته شد لذا لازم بود تا به نوعی عظمت و بزرگی زئوس در معبد ترسیم شود. راه حل چیزی نبود جز یک مجسمه با عظمت از زئوس، مجسمه سازی بنام فی دیاس (Pheidias) مسئول ساخت این مجسمه با شکوه شد.
فی دیاس تجربه ساخت مجسمه های بزرگ از طلا و عاج را داشت. کارگاه مجسمه سازی او هنوز در المپیا موجود است، او در آنجا قطعات مجسمه زئوس را ساخت و پس از پایان ساخت قطعات در معبد آنها را روی هم سوار کرد.
برای سالها معبد زئوس محل جذب ورزشکاران و بازدیدکنندگان از سراسر دنیا بود. در قرن اول میلاد یکی از امپراتورهای روم بنام گالیگولا (Galigula) قصد آنرا داشت که این مجسمه زیبا را به رم ببرد. اما در میان راه چهارچوب هایی که برای حمل مجسمه ساخته بودند شکست و خساراتی هم به مجسمه وارد شد بعدها این معبد و مجسمه زئوس در قرن دوم میلادی توسط یونانیان مرمت و باز سازی شد.
در سال 391 پس از میلاد امپراتور یونان تئودسیوس اول (Theodosius I) بازی های المپیک را ممنوع کرد و درب های معبد زئوس را به روی همه بست. او بازی های المپیک را تمریناتی برای کفر و شرک می دانست. پس از آن باران، زلزله و … آسیبهای جدی به معبد زئوس وارد کرد تا اینکه قبل از قرن پنجم میلادی یکی از ثروتمندان یونان مجسمه زئوس را از معبد به شهری بنام کنستانتینوپل (Constantinople) - که امروز جزو خاک ترکیه و حوالی استانبول است - برد.
مجسمه زئوس در این شهر تا سال 462 سالم نگهداری شد تا اینکه در این سال در یک آتش سوزی بسیار بزرگ تخریب شد. در نوشته های به جا مانده از یونان باستان آمده است که “با وجود آنکه معبد زئوس بسیار بزرگ است و با اینکه مجسمه، زئوس را در حالت نشسته نمایش می دهد اما سر مجسمه تقریبآ به سقف چسبیده است. ما نگران هستیم اگر چنانچه روزی زئوس بخواهد بایستد، سقف درهم خواهد شکست!”
ارتفاع مجسمه زئوس حدود 13 متر بود و سطح مجسه به ابعاد 6.5 در 1 متر جای داده می شد، یونانیان باستان مجسمه زئوس را در مراسم مختلف با زیورآلات خاصی آرایش می کردند. در ارتباط با عظمت و زیبایی این مجسه جهانگرد معروف یونانی پاسانیاس (Pausanias) می نویسد :
“روی سر این مجسمه تاجی از برگ زیتون قرار داشت و در دست راست او نشان پیروزی … در دست چپ او عصای سلطنتی که مینا کاری شده بود و روی عصا یک عقاب از طلا نشسته بود. کفشهایش طلا بود و لباسهایش از پوست حیوانات و گل یاس و … تخت پادشاهی او از طلا، چوب آبنوس و عاج فیل ساخته شده بود.”
لازم به ذکر است که مجسمه زئوس یکی از عجایب هفتگانه باستانی می باشد

mehraria
08-08-2007, 13:22
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[/URL]نقاشی بازسازی شده از معبد Artemis / Diana
معبد آرتمیس در شهر افه سوس (Ephesus) در حدود 50 کیلومتری شهر ازمیر (Izmir) ترکیه قرار داشته است. این معبد به عنوان زیباترین بنای روی زمین شناخته می شده است و به همین دلیل در میان عجایب هفت گانه جا دارد.
هرچند که زیربنای باقی مانده از این معبد تاریخ ساخت آنرا قرن هفتم قبل از میلاد مشخص میکند، اما راه یافتن معبد آرتمیس در فهرست عجایب هفت گانه به حدود 550 قبل از میلاد مربوط میشود. این بنا که به آن معبد بزرگ مرمرین گفته میشود، توسط کروسوس (Croesus) شاه لیدی به کرسیفون (Chersiphron) معمار یونانی سفارش داده شد. معبد با مجسمه های برنزی که توسط ماهرترین مجسمه سازان آن زمان ساخته شده بودند تزئین شده بود. هنرمندانی نظیر فیدیاس (Pheidias)، پلی کلیتوس (Polycleitus)، کرسیلاس (Kresilas) و فرادمون (Phradmon).
معبد آرتمیس هم به عنوان یک محل داد و ستد کالا و هم به عنوان آموزشگاه مذهبی مورد استفاده قرار میگرفت. در طی سالها، بازرگانان، جهانگردان، صنعتگران و پادشاهان از این محل مقدس دیدن میکردند و احترام خود را با آوردن هدایای مختلف ابراز می نمودند. تحقیقات اخیر باستان شناسی به یافتن تعدادی از این هدایا که شامل مجسمه های طلا و عاج آرتمیس، گوشواره ها، دستبندها و گردنبندهایی زیبا اثر صنعتگران پارس و هند هستند منجر شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بقایای معبد آرتمیس
در شب 21 جولای سال 356 قبل از میلاد، مردی به نام هروستراتوس (Herostratus) برای جاودانه کردن نام خود در تاریخ، معبد را آتش زد و درواقع به هدف خود دست یافت. عجیب اینکه اسکندر کبیر هم در همین شب متولد شد. بنا به گفته پلوتارک (Plutarch) تاریخ نگار، در آن شب آرتمیس چنان درگیر مراقبت از زاده شدن اسکندر بود که نتوانست از معبد خود محافظت کند.اسکندر پس از فتح آسیای صغیر اقدام به ساخت مجدد معبد کرد که تا بعد از مرگ وی در سال 323 قبل از میلاد، همچنان در دست ساختمان بود. در قرن اول پس از میلاد، هنگامی که سنت پل برای تبلیغ مسیحیت به افه سوس سفر کرد، با عده زیادی از پیروان آرتمیس مواجه شد که به هیچ وجه قصد ترک الهه خود را نداشتند. در سال 262 میلادی معبد توسط قبیله گوت Gothsمجددا ویران شد. اهالی شهر قسم خوردند تا آنرا مجددا بنا کنند. در قرن چهارم میلادی، بیشتر اهالی افه سوس به مسیحیت گرویده بودند و معبد شکوه و جلال خود را از دست داده بود. اهالی افه سوس پس از آخرین تهاجم منجر به ویرانی معبد در سال 401 میلادی، کم کم شهر را ترک کردند و این شهر متروک در اواخر قرن 19 میلادی کشف و حفاری شد. این اکتشافات زیربنای معبد را نمایان ساخت.
شرح کوتاهی از بنا
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بقایای معبد آرتمیس
این معبد با زیر بنای چهار گوش خود، برخلاف نمونه های دیگر از مرمر ساخته شده و یک ورودی زیبا و تزئینی به حیاط بزرگ ساختمان داشته است. پلکان مرمری طبقه همکف را به بالکن هایبلند و عظیمی متصل میکردند که کف آن در حدود 80 متر در 130 متر بوده است.127 ستون در این بنا به کار رفته بوده که ارتفاع آنها 20 متر و با سرستونهای ایونیک و کناره های کنده کاری شده بوده است. ستونها در ردیفهای منظم در کل محوطه به جز منطقه مرکزی-که محل قرار گیری خانه الهه بود- قرار گرفته بودند.
این معبد تعداد فراوانی از آثار هنری را در خود جا داده بود، از جمله 4 مجسمه برنزی باستانی از قبیله آمازون که توسط بهترین هنرمندان دوران ساخته شده بودند. هنگامی که سنت پل به دیدن شهر آمده بود، معبد با ستونهای طلایی و مجسمه های کوچک نقره ای و نقاشی های متعدد تزئین شده بود. هیچ شاهدی مبنی بر وجود مجسمه آرتمیس در مرکز معبد وجود ندارد اما دلیلی هم برای وجود نداشتن آن در دست نیست.

mehraria
08-08-2007, 13:25
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Colossus of Rhodes
غول رودس که در ورودی بندر شهر رودس در یونان، قرار داشته است و علی رغم اینکه پس از ساخته شدن تنها 56 سال پابرجا بود، توانست در میان عجایب جهان جای بگیرد. بنا به گفته مورخین این مجسمه عظیم حتا در زمانی که بر روی زمین افتاده بود هم بسیار شگفت انگیز بود. این غول تنها یک مجسمه عظیم نبود بلکه سمبل اتحاد مردم رودس به شمار میرفت.
یونان باستان در بیشتر دوران تاریخی خود، شامل ایالاتی با قدرت محدود بوده است. جزیره رودس شامل سه ایالت یالیسوس Ialysos، کامیروس Kamiros و لیندوس Lindos بوده است. در 408 قبل از میلاد، این شهرها با هم متحد شده و یک قلمرو با پایتخت واحد به نام رودس، به وجود آوردند. این شهر از نظر اقتصادی بسیار پیشرفته بود و با مصر مراودات تجاری داشت. در سال 305 قبل از میلاد آنتیگونیدهای مقدونیه ، رودس را محاصره کرد تا این ارتباط تجاری را از بین ببرد.
آنها هرگز موفق نشدند به داخل شهر نفوذ کنند و پس از امضای قرارداد صلح در سال 304 قبل از میلاد، آنتیگونیدها محاصره را ترک کردند و مقدار قابل توجهی اسلحه و جنگ افزارهای گران قیمت برجا گذاشتند. اهالی رودس این غنایم را فروختند و به افتخار اتحاد خود، با پول آن مجسمه عظیم هلیوس Helios خدای خورشید را بنا کردند. ساختن این مجسمه 12 سال طول کشید و در سال 282 قبل از میلاد به پایان رسید. سالها این مجسمه در ورودی بندر پابرجا بود تا زلزله شدیدی به شهر آسیب فراوان رساند و مجسمه را از ضعیفترین قسمت آن - زانوهای غول - شکست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تصویر قدیمی تری از غول رودس
امپراطور مصر مخارج تعمیر آنرا به عهده گرفت اما یک پیشگو، عمل بازسازی را منحوس خواند و در نتیجه پیشنهاد امپراطور پذیرفته نشد. در حدود یک هزاره، مجسمه بر خاک افتاده بود تا اینکه اعراب به رودس هجوم بردند. آنها بقایای مجسمه را از هم باز کردند و به یک تاجر یهودی اهل سوریه فروختند. گفته شده است که 900 شتر این بار عظیم را به سوریه حمل کردند.
شرح کوتاهی از مجسمه
با توجه به ارتفاع مجسمه و عرض دهنه بندر، تصور قرار گرفتن مجسومه با پاهای گشوده بر دو طرف ورودی بندر، غیر ممکن به نظر میرسد و از آنجایی که مجسمه پس از سقوط موجب گرفتگی مسیر بندرگاه نشده است، به نظر میرسد که مجسمه یا بر روی سمت شرقی دماغه بنا شده بوده یا اصولا بیش از آنچه گفته میشود از آب دور بوده است. هر چه بوده، مسلم است که غول با پاهای گشوده بر دو سمت ورودی بندر نایستاده بوده است.
پروژه ساخت مجسمه به کارس Chares مجسمه ساز اهل لیندوس سپرده شده بود. برای این کار، کارگران او قطعات برنزی روی مجسمه را قالب ریزی میکردند. پایه مجسمه از مرمر بوده و پاها تا مچ آن ابتدا ساخته و محکم شده است. ساختار مجسمه به تدریج با قرار گرفتن قطعات برنز بر روی چهارچوبی از آهن و سنگ، پدیدار میشد. یک خاکریز بلند برای دسترسی پیدا کردن به بخشهای بالایی مجسمه، در اطراف آن ساخته شد که بعد از اتمتم کار برچیده شد. مجسمه در پایان 33 متر ارتفاع داشت و عده کمی میتوانستند دو دست خود را بر دور انگشت شست او حلقه کنند.

mehraria
08-08-2007, 13:28
[[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نمای گرافیکی از مقبره هالیکارناسوس
Mausoleum Halicarnassus
این مقبره واقع در بودروم (Bodrum) ترکیه که در زمانهای قدیم هالیکارناسوس نام داشت واقع بوده است. زمانی که پارسیان حکومت خود را تا بین النحرین، هند شمالی، سوریه، مصر و آسیای صغیر گسترش داده بودند، با توجه به وسعت مملکت، یک شاه بدون کمک حکام محلی قادر به سر و سامان دادن حکومت خود نبود.
سرزمین کاریا (Caria) واقع در غرب آسیای صغیر(ترکیه) به قدری از پایتخت دور بود که به نوعی مستقل و خودگردان به شمار می آمد. در طی سالهای 377 تا 353 قبل از میلاد، شاه ماسولوس Mausollos بر این منطقه حکومت میکرد و پایتخت خود را به هالیکارناسوس منتقل کرد. در زندگی این شاه هیچ نکته مهمی به غیر از بنا کردن مقبره خودش وجود ندارد. ایده این پروژه توسط همسر و خواهر شاه، آرتمیسیا به وجود آمد.این بنا در حدود سال 350 قبل از میلاد، سه سال پس از مرگ شاه و یک سال پس از مرگ آرتمیسیا، تکمیل شد.
به مدت 16 قرن، مقبره در شرایط خوبی برجا ماند تا یک زلزله موجب آسیب دیدن سقف و ستونهای آن شد. در اوایل قرن 15 میلادی، شوالیه های سنت جان St John از مالتا Malta، این ناحیه را اشغال کرده و از سنگهای مقبره برای ساختن یک قلعه نظامی استفاده کردند. این قلعه عظیم همچنان پابرجاست و سنگهای براق و مرمرهای مقبره در میان دیوارهای آن قابل تشخیص هستند. تعدادی از مجسمه های موجود در مقبره اکنون در British Museum لندن نگهداری میشوند.
شرح کوتاهی از بنا
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بقایای مقبره هالیکارناسوس در بودروم ترکیه
تحقیقات باستانشناسی و شرح مفصل و پر جزئیات مورخین باستانی تصویر روشنی از این مقبره به دست داده است. بنا دارای زیربنای چهارگوشی به ابعاد 30 در 40 متر بوده و جایگاه مخصوص سلطنتی پلکان دار که زوایای آن با مجسمه هایی تزئین شده بر روی آن قرار گرفته بوده است.اتاق آرامگاه و تابوت مرمرین با طلا تزئین شده و با ستونهای ایونیک محاصره شده بوده است. سقف هرمی شکل مزین به مجسمه های متعدد بر روی ردیف ستونها قرار داشته است. نوک این آرامگاه با مجسمه یک ارابه که توسط چهار اسب کشیده میشده، آراسته شده بوه است.
ارتفاع کلی این مقبره حدود 45 متر محاسبه شده که از این مقدار، 20 متر مربوط به جایگاه مخصوص، 12 متر برای ستونها، 7 متر سقف هرمی و 6 متر مربوط به مجسمه ارابه بوده است. زیبایی این مقبره نه تنها به خاطر خود بنا که به دلیل وجود مجسمه هایی است که طبقات مختلف آنرا آراسته اند. در میان این مجسمه ها دهها مجسمه در اندازه طبیعی و همچنین بسیار کوچکتر و بزرگتر، از انسان، شیر، اسب و حیوانات دیگر به چشم میخورد. چهار هنرمند برجسته دوران، بریاکسیس Bryaxis، لئوکارس Leochares، اسکوپاس Scopas و تیموتئوس Timotheus، چهار طرف این بنا را تزئین کرده اند. مقبره هالیکارناسوس به دلیل اینکه به خدایان یونان قدیم تقدیم نشده، جایگاه بسیار ویژه ای در تاریخ دارد.

mehraria
08-08-2007, 13:32
[[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ورودی معبد Abu Simbel
ابو سیمبل معبدی است كه توسط رامسس دوم (Ramesses II) بین سالهای 1279-1213 قبل از میلاد در حبشه قدیم همان جایی كه آرزو داشت قدرت و ذات الهی اش را به نمایش بگذارد، ساخته شد.
چهار مجسمه عظیم (به ارتفاع 20 متر) از او در طرفین ورودی معبد وجود دارد. از زمان های قدیم ورودی معبد تاب برداشته و به سمت چپ متمایل شده، علت پدیدار شدن این حالت، به احتمال زیاد وقوع یك زلزله بوده است. این معبد رو به شرق است و Re-Horakhty یكی از خدایان خورشید درست در بالای فرورفتگی سردر ورودی قرار دارد.
یكی از خصوصیات جالب توجه این معبد، چگونگی تنظیم جهت قرارگرفتن آن است كه باعث شده دو بار در سال، در 22 فوریه و 22 اكتبر، اشعه خورشید دقیقا به داخلی ترین مكان مقدس معبد بتابد و مجسمه های چهار خدای نشسته در آن مكان كه عبارتند از‌ Path ، Amun-Re ، Ramesses II و Re-Horakhty را كاملا درخشان و روشن كند.
برای رسیدن به منظور فوق، روش كاملا مشابهی در طراحی غارهای مصنوعی نیوگرانگ (Newgrange) استفاده شده است.
این معبد در صخره های سنگی بالای رودخانه نیل و در جایی نزدیك به دومین آبشار بزرگ این رود بنا شده است. در اوایل سالهای بعد از 1960 سد مرتفعی در آن مكان ساخته شد، یك شركت بین المللی برای جابجا كردن این معبد و انتقال آن به محلی مرتفع تر سرمایه گذاری كرد و بررسی های لازم را از نقطه نظر فنی انجام داد.
از آنجاییكه به دلیل وجود سد فوق، امكان مدفون شدن معبد در زیر آب های رودخانه ناصر (Nasser) وجود داشت، این جابجایی باعث می شد كه چنین خطری از بین برود.
بین سال های 1966- 1964 یونسكو (UNESCO) انجام پروژه جابجایی معبد را به عهده گرفت و دولت مصر معبد را در صخره ای 200 فوت بالاتر از محل اصلی اش مجددا باز سازی كرد.
معبد Hathor در ابو سیمبل نیز توسط رامسس دوم (Ramesses II) به افتخار Hathor خدای عشق و موسیقی و همسرش Nefertari ملكه قابل پرستش، ساخته شد. نمای خروجی و سر در این معبد از شش مجسمه ایستاده عظیم (10 متر) تشكیل شده كه شبیه یك برج است.

mehraria
08-08-2007, 13:33
[[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Leshan Giant Buddha
بودای غول پیكر لشان (Leshan) ، بزرگترین پیكره سنگی بودای موجود در جهان است. بودای لشان مجسمه ای است در هیئت Meytreya *، پا برهنه با گوش هایی آویزان، موهایی آراسته به صورت مارپیچ و گیس مانند، قفسه سینه ای برآمده و در معرض نمایش و دستانی که روی زانوان تكیه داده شده است. از زیر پای این مجسمه عظیم الجثه سنگی، رودخانه هایی می گذرند.
مجسمه غول پیکر بودای لشان از لحاظ شهرت هم پای مجسمه های ایستاده بودا در Bamiyan افغانستان است که همه آنها به عنوان میراث فرهنگی بشری حفظ و نگهداری می شوند. ارتفاع دو مجسمه بودای Bamiyan در افغانستان در حالت ایستاده 38 و 53 متر است که از لحاظ ارتفاع دومین و سومین مجسمه های سنگی بودا در دنیا هستند. مجسمه با شکوه بودای لشان حالت نشسته دارد. مجسمه های بودا در افغانستان به دست انسان ها تخریب شدند و همین امر باعث شد که محافظت از مجسمه بودای لشان بیش از پیش، مهم تلقی شود.
ارتفاع این بودای با شكوه 71 متر است. پهنای شانه هایش 28 متر، سرش 14.7 متر طول و 10 متر عرض دارد و در مجموع 1021 تكه مو به آن وصل شده است. در رویه پاهایش كه هر كدام 8.5 متر است به راحتی 100 نفر جای می گیرند.
انگشتان پاهایش به اندازه ای بزرگ است كه می تواند به عنوان میز شام استفاده شود. بودای لشان به عنوان مرتفع ترین مجسمه بودای جهان، در سال 1996 به لیست اسامی میراث فرهنگی طبیعی جهان پیوست.
به برخی از از اندازه های مربوط به مجسمه بودای لشان توجه کنید :
رتفاع : 71 متر
طول سر : 14.7 متر
عرض شانه : 28 متر
طول گردن : 3 متر
طول گوش ها : 7 متر
طول دماغ : 5.6 متر
طول ابرو ها : 5.6 متر
طول چشم ها : 3.3 متر
طول دهان : 3.3 متر
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Leshan Giant Buddha
در زمانی كه این مجسمه تراشیده شد، یك بنای 13 طبقه چوبی برای محافظت از آن در مقابل نور خورشید و باران ساخته شد. بعدها در اواخر پادشاهی (Yuan 1368-1279) این بنای محافظ در جنگ تخریب شد. از آن زمان تا كنون این مجسمه سنگی بدون هیچ محافظتی در معرض باد و باران قرار گرفته است.
گفته می شود در رودخانه ای كه مجسمه در بالای آن قرار دارد، یك هیولا وجود داشته‏، این هیولا اغلب باعث وقوع سیل، واژگون شدن قایق های در حال عبور و گرفتن جان صدها نفر می شده است. برای حل این مشكل، به منظور مهار كردن آب رودخانه و همچنین نجات جان انسان ها، راهب بزرگی به نام Haitong سرمایه ای را جمع آوری كرده، ساخت مجسمه عظیم الجثه بودا را شروع كرد. او امیدواربود كه حضور بودای بزرگ، بتواند هیولای رودخانه را رام كند و در نتیجه قایقرانانی كه عرض رودخانه را می پیمودند در امان باشند.
ساخت این پیكره سنگی با نظارت Haitong در سال 713 شروع شد. در ابتدا صاحب منصبان حریص به پول جمع آوری شده برای این منظور چشم طمع دوخته بودند، بنابراین سعی كردند از راهب بزرگ رشوه خواری كنند. اما او آنها را به مبارزه طلبید و اعلام كرد : اگر چشمان مرا از حدقه درآورید‏، باز هم نمی توانید به پولی كه برای ساخته شدن مجسمه بودا اهدا شده دست یابید. این گفته راهب بزرگ خشم صاحب منصبان را برانگیخت، به او گفتند كه مسلما جرات چنین كاری را ندارد، اما در كمال ناباوری Haitong چشمانش را با دستان خود از حدقه درآورد و آنها را درون یك سینی نزد مقامات و صاحب منصبان برد. راهب بزرگ در نیمه كار ساخت مجسمه از دنیا رفت. دو تن از پیروانش كار را ادامه دادند و سرانجام بعد از 90 سال تلاش، مجسمه بودا در سال 803 كامل شد.
چگونگی خلق مجسمه عظیم الجثه بودای لشان كماكان سئوال برانگیز باقی مانده، در واقع درك این مسئله كه چگونه مردم در آن زمان چنین مجسمه مجللی طراحی كرده و ساخت آن را بدون هیچگونه تجهیزات مدرنی به پایان رساندند، غیر ممكن است.
* Meytreya : در سنت بودایی شخص بودای آینده است که برای راهنمایی و موعظه ظهور خواهد کرد. ریشه اصلی این کلمه سانسکریت بوده و به معنای دوستی است. پرستش Meytreya در قرون چهارم تا هفتم بین پیروان بودا متداول بوده و تصاویر مختلفی از او همه جا وجود داشته است. در بین آن تصاویر بودای لشان، دیدنی ترین آنهاست.

mehraria
08-08-2007, 13:36
[[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تالار آپادانا، تخت جمشید
هخامنشیان در اقامتگاه های خود بناهایی را می ساختند که می بایستی مبین قدرت و عظمت حکومت باشد. در دوران هخامنشیان یک سبک معماری مخصوصی به وجود آمده بود که در آن سنن و آداب ملل مختلف ساکن در کشور هخامنشتیان جلوه گری می کرد. یکی از آثار اولیه معماری هخامنشیان، کاخ کورش است که در نخستین اقامتگاه هخمانشیان در پاسارگاد (پازارگاد) بنا شد و عبارت از یک رشته ساختمانهایی بود در میان باغ و محصور به دیوار.
در ویرانه این کاخ، کتیبه بسیار قدیمی محفوظ مانده که می گوید : “من هستم کورش شاه هخامنشی.” در پاسارگاد آرامگاه کورش نیز محفوظ مانده و آن بنای کوچکی است از سنگ که شبیه به خانه مسکونی با سقف دو پوششی و در روی پایه و شش پله پله بلند قرار گرفته است. در این بنا هیچ گونه تزئیناتی وجود ندارد.
این مقبره از سایر مقبره های پادشاهان، که به معنی و مفهوم واقعی کلمه از بناهای معماری بشمار نمی روند، متمایز است و عبارت از حفره ای است که در درون صخره ای به وجود آمده و با برجستگی های حجاری و تزئینات معماری تزئین شده است. طبق گفته مورخان باستانی در این مقبره بر روی بستر طلا جسد مومیایی شده کورش قرار داشته است.
در پاسارگاد و نقش رستم که مقبره پادشاهان در آنجا قرار دارد، ابنیه عجیبی به شکل برج های بلند که فاقد پنجره و تزئینات است، باقی مانده و اینطور به نظر می رسد که این بناها در قدیم معابدی بوده اند. داریوش در کتیبه خود در بیستون می نویسد که وی معابدی را که گوماتا (یکی از مغ های شورشی) ویران کرده بود تجدید بنا کرده است. علاوه بر برجهای اسرارآمیزی که اشاره شد، از آثار مذهبی، محراب های بزرگ سنگی و محل هایی را می توان ذکر کرد که به منظور پرستش اختصاص داشته و مسقف نیستند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آرامگاه خشیار یکم، نقش رستم
در تخت جمشید که از دوره سلطنت داریوش اقامتگاه پادشاهان بوده، ابنیه به سبک کاخ ها اهمیت زیادی دارد. کاخ های تخت جمشید در روی یک سکوی بلند قرار گرفته و با وجود داشتن اشکال مختلف معماری ساختمان واحدی را تشکیل می دهند که قدرت و عظمت دولت هخامنشیان را نمایان می سازد و از آثار ملتی است که موسس و موجد هنر و صنعت دوره هخامنشیان بوده است.
کلیه این ابنیه، به استثنای یکی از آنها که به دوره اردشیر سوم تعلق دارد، طبق فرمان داریوش و خشیارشا بنا شده و ما می توانیم از روی آنها در باره وسعت فعالیت ساختمانی این پادشاهان و سبک معماری دوران شکوه و جلال دولت هخامنشیان قضاوت کنیم. در تخت جمشید دو نوع ساختمان به خوبی به چشم می خورد یکی “تاچار” قصر زمستانی، که در زمان داریوش ساختمان آن آغاز گردید و دیگری “آپادانا” سالن روبازی که بر روی ستونهای بلند باریک با پوشش چوبی استقرار دارد. این قصر در زمان داریوش بنا شد و در زمان خشیارشا و اردشیر اول تجدید گردید. سالن صد ستونی هم که در زمان خشیارشا بنا شده از همین نوع محسوب می شود.
بنای قصر داریوش که در اقامتگاه دیگر پادشاهان در پایتخت قدیم عیلام، یعنی شوش ساخته شده، نوع دیگری است. در آنجا ابنیه قصر در اطراف حیاط مرکزی بر صبق اصول معماری ماورای دجله و فرات متمرکز شده است.
کلیه این آثار مختلف معماری، حاکی از سنن مختلفی است که بر اساس آنها سبک معماری دوران هخامنشیان به وجود آمده است. تردیدی نیست که هنر هخامنشیان از لحاظ این که یک هنر درباری بوده و از لحاظ عظمت و جلال می بایستی قدرت و جبروت پادشاهان را نمایان سازد، به دست ملل و قبایل گوناگون بنا شده و خود ایرانیان در بنای آن کمتر کار کرده اند.
در این هنر علاوه بر عناصر هنر محلی ایرانی، عناصری نیز از هنر بین النهرین و مصر و یونان نیز به چشم می خورد. در شوشو از روی کتیبه داریوش اول معلوم می شود که استادان کلیه ملل در ساختمان کاخ، که نشانه قدرت و عظمت حکومت هخامنشیان بوده است، شرکت داشته اند

mehraria
08-08-2007, 13:47
[[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Coliseum
ساخت کولوسئوم یا آمفی تئاتر Flavian توسط Vespasian امپراطول سالهای 69 تا 70 روم پایه گذاری شد، پس از آن پسرش Titus در سال 80 بعد از میلاد آنرا بنا کرد، که نهایتا توسط Domitian برادر Titus که در سال 81 بر وی غلبه کرد و بر جایگاه امپراطور روم نشست، کامل شد و به پایان رسید. کولوسئوم به عنوان اولین آمفی تئاتر دائمی و ماندگار ساخته شده در روم، در زمین های باتلاقی ما بین تپه های Esquiline و Caelian واقع شده بود.
قدمت تاریخی و شکوه و جلال این عمارت از یک سو و کارامدی آن برای اجرای نمایش و امکان کنترل جمعیت ، از سوی دیگر، باعث شد این سالن یکی از بزرگترین بناهای معماری روم باستان به شمار رود.
این آمفی تئاتر، به شکل یک بیضی عظیم است که ردیف های صندلی به تعداد پنجاه هزار تماشاچی، دور تا دور یک صحنه بیضی شکل مرکزی قرار گرفته است.
کف صحنه چوبی است و در زیر آن مجموعه ای از اتاقها و گذرگاهها برای عبور حیوانات وحشی و سایر تدارکات لازم جهت راه اندازی و اجرای نمایش قرار گرفته است . تعداد 80 دیوار به عنوان تکیه گاه برای طاق های گنبدی شکل، گذرگاهها، پلکان و ردیف های صندلی، روی صحنه قرار گرفته است. لبه بیرونی طاق های متوالی باعث اتصال طبقات مختلف و پلکان بین آنها به یکدیگر شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نمای داخلی Coliseum از بالا
سه ردیف طاق های گنبدی شکل رو در روی ستون ها و سر ستون ها قرار گرفته اند، در ستون های طبقه اول سبک معماری دوریک (Doric)، در طبقه دوم سبک ایونیک (Ionic)، و در طبقه سوم سبک قرنتی (Corinthian) که نزدیک به سبک کلاسیک یونان بود، به کار رفته است.
در بالای این سه طبقه اصلی، طبقه زیرشیروانی شامل ستون های مستطیل شکل سبک قرنتی قرار دارد، فضای بین ستون ها با 40 عدد پنجره کوچک مستطیل شکل پر شده است. در قسمت بالا، دیوارکوب ها و بندگاههایی وجود دارد که تیرک هایی را که سایه بان ها به آنها آویزان است، نگه داشته اند.
در ساخت عمارت با دقت بسیاری از انواع ترکیبات ساختمانی استفاده شده، برای فونداسیون از بتون و برای ستون ها و طاق ها از سنگ آهک ( تراورتن) استفاده شده، در ستون های به کار رفته برای دیوار دو طبقه زیرین، از نوعی سنگ متخلخل به نام توفا (Tufa) استفاده شده است. برای طبقات فوقانی و اکثر طاق ها از آجر بتونی استفاده شده است.
جزئیات :
کولوسئوم طوری طراحی شده که در آن پنجاه هزار تماشاگر جا بگیرد. در حدود 80 ورودی دارد که جمعیت می توانسته خیلی سریع و به راحتی وارد آن محل شده و از آنجا خارج شود.
نقشه آن یک بیضی پهناور است به اقطار 188 در 156 متر و زیربنای عمارت در حدود 6 جریب است. طاق ها روی 80 دیوار محوری نگهدارنده برای محافظت از ردیف های صندلی، گذرگاهها و پلکان، قرار گرفته اند.
ارتفاع نمای بیرونی شامل سه ردیف طاق به انضمام طبقه زیرشیروانی حدود 48.5 متر می باشد که معادل یک ساختمان 12 تا 15 طبقه است

hepco
08-08-2007, 14:18
نتایج نظر سنجی جهانی برای انتخاب عجایب هفتگانه دنیای جدید، که توسط یک سازمان غیرانتفاعی انجام شده، طی مراسمی در شهر لیسبون پایتخت پرتغال اعلام شد!

بر اساس این نظر سنجی، سه جاذبه تاریخی در آسیا، یک اثر در اروپا و سه مکان تاریخی در آمریکای جنوبی، در فهرست عجایب هفتگانه دنیای جدید قرار گرفته اند.
دیوار بزرگ چین، مسجد تاج محل در شهر آگرای هند، شهر تاریخی پترا در اردن، آمفی تئاتر کولوسیوم در شهر رم ایتالیا، پیکره مسیح رهایی بخش در برزیل، هرم چیچن ایتزا در کشور مکزیک و بقایای شهر تاریخی ماچو پیکچو در کشور پرو، در رای گیری عمومی اینترنتی، به عنوان عجایب هفتگانه دنیای جدید انتخاب شده اند.

واکنشها

شادمانی مردم مکزیک در کنار هرم چیچن ایتزاهند از قرار گرفتن نام مسجد تاج محل در فهرست عجایب هفتگانه دنیای جدید استقبال کرده است.
در مکزیک، هزاران تن با برافراشتن پرچم این کشور، اعلام نام هرم چیچن ایتزا به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید را جشن گرفتند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، هزاران شهروند اردنی نیز در ساعات پایانی روز شنبه، در امان پایتخت به خاطر قرار گرفتن نام شهر تاریخی پترا در این فهرست شادمانی کردند و در اطراف پترا، به افروختن شمع، آتش بازی و جشن و پایکوبی پرداختند.
در اطراف شهر تاریخی ماچو پیکچوی پرو نیز، پس از اعلام فهرست عجایب هفتگانه جدید، جمعی از شهروندان این کشور، شادمانی و پایکوبی کردند.
اما با وجود این واکنشها، یونسکو، سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد، که فهرستی از میراث فرهنگی جهان تهیه کرده است، می گوید که نتایج نظر سنجی انتخاب عجایب هفتگانه جدید، فقط نشاندهنده نظر افراد شرکت کننده در آن است.

'صد میلیون'
"بنیاد عجایب هفتگانه جدید" نهاد سویسی برگزار کننده این رای گیری، می گوید که حدود صد میلیون نفر از طریق اینترنت، تلفن و ارسال پیام کوتاه نوشتاری (SMS) در این رای گیری شرکت کرده اند.

مجسمه مسیح رهایی بخش در شهر ریو دوژانیرو در برزیلاین بنیاد، سال گذشته میلادی در یک فراخوان عمومی، از مردم سراسر جهان خواسته بود که در طول سال 2006 از طريق تلفن و اينترنت، بناهای محبوب خود را اعلام کنند.
بنیاد عجایب هفتگانه جدید، نام بیست و یک بنای دیدنی و تاریخی در نقاط مختلف جهان را به نظرخواهی گذاشته بود تا از میان آنها، هفت اثر برگزیده شود.
افزون بر میراثهای تاریخی جهان، بناهای مدرنی چون ساختمان اپرای سيدنی، برج ايفل پاريس و مجسمه آزادی نيويورک نیز در فهرست پیشنهاد شده از سوی بنیاد عجایب هفتگانه جدید قرار داشت.
شرط ورود به فهرست نامزدهای عجايب هفتگانه جديد ساخته شدن آن توسط انسان، تکميل آن پيش از سال 2000 و "قابل قبول بودن" چگونگی نگهداری آن بوده است.
بنياد عجايب هفتگانه جديد که رئيس سابق يونسکو نيز در ميان اعضای آن است هدف اين نظرسنجی را جلب توجه جهان نسبت به خرابی ميراث فرهنگی جهان اعلام کرده بود.

شهر تاریخی ماچو پیکچو در کشور پروعجایب هفتگانه دنیای کهن
فانوس دریایی اسکندریه (مصر)، هرم بزرگ جیزه (مصر)، تندیس غول پیکر رودس (یونان)، نیایشگاه آرتمیس (ترکیه امروزی)، تندیس زئوس (یونان)، باغهای معلق بابل (عراق امروزی) و آرامگاه هالیکارناسوس (ترکیه امروزی)، به عنوان عجایب هفتگانه دنیای باستان شناخته می شود.
از این آثار که همه در خاورميانه امروزی و یونان قرار داشتند، فقط هرم جیزه در مصر باقی مانده است.

......................................

نکته مهم اینکه اینبار تخت جمشید حتی کاندید هم نشده بود!و جالبتر اینکه علتش عدم مراقبت و نگهداری مناسب از این مکان بوده!!!
میگم راستی جریان این سد سیوند چی شد؟؟؟:31:

iranian_genius
10-08-2007, 21:01
سلام . خیلی جالب بود و باید بگم که عجایب هفتگانه جدید مورد تایید واقع نشد /مرسی

Pouriaqazvin
10-09-2007, 19:17
عجایب هفتگانه - مجسمه زئوس
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقاشی مجسمه زئوس در معبد، به نسبت ارتفاع مجسمه با مردم دقت کنید!
در یکصد و پنجاه کیلومتری غرب آتن در یونان، شهری تاریخی بنام المپیا (Olympia) قرار دارد، شهری که جایگاه اولیه بازیهای المپیک بوده و اصلا" نام این بازیها از آن گرفته شده است. در ارزش و مقام بازیهای المپیک در ایام باستان همین بس که در مدت بازیها جنگها متوقف می شد و ورزشکاران از آسیا صغیر، سوریه، مصر و ... برای مسابقه و پرستش زئوس (Zeus) به شهر المپیا می آمدند.


تحقیقات تاریخی نشان میدهد که بازی های المپیک از سال 776 قبل از میلاد آغاز شده است و بعدها در سال 450 قبل از میلاد معبد زئوس توسط معماری بنام لیبون (Libon) ساخته شد. معبد زئوس بسیار ساده و با معماری معمولی یونان ساخته شد لذا لازم بود تا به نوعی عظمت و بزرگی زئوس در معبد ترسیم شود. راه حل چیزی نبود جز یک مجسمه با عظمت از زئوس، مجسمه سازی بنام فی دیاس (Pheidias) مسئول ساخت این مجسمه با شکوه شد.

فی دیاس تجربه ساخت مجسمه های بزرگ از طلا و عاج را داشت. کارگاه مجسمه سازی او هنوز در المپیا موجود است، او در آنجا قطعات مجسمه زئوس را ساخت و پس از پایان ساخت قطعات در معبد آنها را روی هم سوار کرد.

برای سالها معبد زئوس محل جذب ورزشکاران و بازدیدکنندگان از سراسر دنیا بود. در قرن اول میلاد یکی از امپراتورهای روم بنام گالیگولا (Galigula) قصد آنرا داشت که این مجسمه زیبا را به رم ببرد. اما در میان راه چهارچوب هایی که برای حمل مجسمه ساخته بودند شکست و خساراتی هم به مجسمه وارد شد بعدها این معبد و مجسمه زئوس در قرن دوم میلادی توسط یونانیان مرمت و باز سازی شد.

در سال 391 پس از میلاد امپراتور یونان تئودسیوس اول (Theodosius I) بازی های المپیک را ممنوع کرد و درب های معبد زئوس را به روی همه بست. او بازی های المپیک را تمریناتی برای کفر و شرک می دانست. پس از آن باران، زلزله و ... آسیبهای جدی به معبد زئوس وارد کرد تا اینکه قبل از قرن پنجم میلادی یکی از ثروتمندان یونان مجسمه زئوس را از معبد به شهری بنام کنستانتینوپل (Constantinople) - که امروز جزو خاک ترکیه و حوالی استانبول است - برد.

مجسمه زئوس در این شهر تا سال 462 سالم نگهداری شد تا اینکه در این سال در یک آتش سوزی بسیار بزرگ تخریب شد. در نوشته های به جا مانده از یونان باستان آمده است که "با وجود آنکه معبد زئوس بسیار بزرگ است و با اینکه مجسمه، زئوس را در حالت نشسته نمایش می دهد اما سر مجسمه تقریبآ به سقف چسبیده است. ما نگران هستیم اگر چنانچه روزی زئوس بخواهد بایستد، سقف درهم خواهد شکست!"

ارتفاع مجسمه زئوس حدود 13 متر بود و سطح مجسه به ابعاد 6.5 در 1 متر جای داده می شد، یونانیان باستان مجسمه زئوس را در مراسم مختلف با زیورآلات خاصی آرایش می کردند. در ارتباط با عظمت و زیبایی این مجسه جهانگرد معروف یونانی پاسانیاس (Pausanias) می نویسد :

"روی سر این مجسمه تاجی از برگ زیتون قرار داشت و در دست راست او نشان پیروزی ... در دست چپ او عصای سلطنتی که مینا کاری شده بود و روی عصا یک عقاب از طلا نشسته بود. کفشهایش طلا بود و لباسهایش از پوست حیوانات و گل یاس و ... تخت پادشاهی او از طلا، چوب آبنوس و عاج فیل ساخته شده بود."

لازم به ذکر است که مجسمه زئوس یکی از عجایب هفتگانه باستانی می باشد
منبع: senmerv.com

mehraria
15-09-2007, 14:07
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سوزن کلئوپاترا در پاریس,لندن و نیویورک

سوزنهای کلئوپاترا یک مجموعه سه تایی از ستونهای هرمی شکل یا اوبلیسک (obelisk) هستند که در سه شهر مهم جهان لندن، پاریس و نیویورک قرار گرفته اند. این ستونها از سنگ گرانیت سرخ، به ارتفاع بیش از 21 متر و وزنی حدود 180 تن ساخته شده اند و بر روی وجوه آن متنی به خط هیروگلیف مصری کنه شده است.


با وجود اینکه این ستونها همه اوبلیسکهایی واقعی و متعلق به مصر باستان هستند، اما بر خلاف نامی که به آنها داده شده هیچ ارتباطی با ملکه کلئوپاترای هفتم، ملکه مصر، ندارند. بلکه در اصل در حدود سال 1450 قبل از میلاد، به دستور توتموس سوم (Thutmose)، در شهر هلیوپولیس مصر برپا شده بوده اند. ستونها از جنس گرانیت هستند که از معدنهای اسوان در نزدیکی اولین آبشار بزرگ نیل استخراج میشده است.

متن هیروگلیف در حدود 200 سال بعد و در زمان رامسس دوم و به یاد پیروزیهای نظامی وی بر روی ستون کنده شده است. سپس این اوبلیسکها در قرن 12 قبل از میلاد و زمان حکومت اگوستوس (Augustus)، توسط رومیان به اسکندریه منقل شد و در سزاریوم (Caesarium) – معبدی که توسط کلئوپاترا و به افتخار مارک آنتونی (Mark Antony) ساخته شده بود- قرار گرفت. چند سال بعد ستونها فرو افتادند و این اتفاق موجب شد تا روی ستونها در خاک مدفون شده و خطوط هیروگلیف موجود بر آن از گزند زمان و فرسایش در امان بماند.

تاریخ سه سوزن کلئوپاترا
لندن
ستون یا سوزن لندن، در بخش وست مینیستر (Westminster) ، بر روی گردشگاه ویکتوریا و نزدیکی پل گولدن جوبیلی (Golden Jubilee Bridges) قرار دارد. این ستون در سال 1819 میلادی، توسط نایب السلطنه مصر محمد علی پاشا و به یادبود پیروزیهای لرد نلسون Lord Nelson در نبرد نیل و سر رالف ابرکرامبی (Sir Ralph Abercromby) در نبرد اسکندریه به بریتانیا تقدیم شد. هرچند که دولت انگلستان این حرکت را با خوشی پذیرفتند، اما هزینه حمل و نقل آن به لندن را بر عهده نگرفتند.

اوبلیسک تا سال 1877 در اسکندریه باقی ماند تا اینکه سر اراسموس ویلسون (Erasmus Wilson)، کالبد شناس مشهور و متخصص بیماریهای پوست، مخارج حمل و نقل آن به لندن- که در آن زمان به مبلغ چشمگیر 10000 پوند بالغ میشد- را بر عهده گرفت. این ستون پس از حدود 2000 سال از میان شنها بیرون آورده شد و در یک استوانه عظیم آهنی – به طول 28 و عرض 4.5 متر- جای داده شد. این استوانه توسط مهندسی به نام جان دیکسون (John Dixon) ساخته شد و کلئوپاترا نام گرفت.

بدنه استوانه یا سیلند مذکور مجهز به تیغه سکان و دکلی برای نصب بادبان و همچنین لغزه گیرهایی بود که امکان یدک کشیده شدن ستون را فراهم میکرد.قرار بود که این قطعه شناور توسط کشتی اولگا Olga به سمت لندن کشیده شود.

اما این کوشش در روز 14 اکتبر 1877 با شکست مواجه شد زیرا کلئوپاترا در طوفانی واقع در خلیج بیسکی (Bay of Biscay) سرنگون شد و به کناره رانده شده، در آنجا باقی ماند تا اینکه کشتی بریتانیایی فیتزموریس (Fitzmaurice) آنرا برای تعمیر به فرول (Ferrol )اسپانیا برد. بالاخره این ستون در ژانویه 1878 وارد شهر گریوسند (Gravesend) انگلستان شد و در ماه اگوست همان سال در گردشگاه ویکتوریا نصب شد.

اطراف سوزن کلئوپاترا با دو مجسمه کپی از ابوالهول مصری از جنس برنز تزئین شده است که بیشتر به نظر میرسد مشغول نظاره ستون هستند تا اینکه از آن نگهبانی کنند. دلیل این حالت نادرست نیز این اس که ابولهولها به جای اینکه پشت به ستون و رو به "دشمن" باشند، پشت به دشمن و رو به ستون نصب شده اند. در 4 سپتامبر سال 1917 ود در طی جنگ جهانی اول، بمبهای اولین بمباران هوایی آلمان در نزدیکی این ستون فرود آمدند. برای به یادگار نگه داشتن این واقعه، محل برخورد بمبها تا امروز مرمت نشده است و گودالهای ناشی از اصابت شرپنل shrapnel و آسیبهایی که به ابوالهول سمت راست ستون وارد شده، کاملا مشخص است.

پاریس
ستون پاریس در میدان کنکورد (Place de la Concorde) قرار دارد. مرکز این میدان با این ستون اوبلیسک عظیم با متن هیروگلیفی در ستایش رامسس دوم، اشغال شده است. این ستون در گذشته در ورودی معبد لاکسور (Luxor Temple) مصر باستان قرار داشت. محمد علی پاشا این اوبلیسک 3300 ساله را در سال 1826 به فرانسه تقدیم کرد و در سال 1833 لویی فیلیپ، پادشاه وقت فرانسه دستور نصب آن را در میدان کنکورد، در نزدیکی محلی که لویی شانزدهم و ماری آنتوانت گردن زده شدند، صادر کرد. با توجه به محدودیتهای فنی آن زمان، حمل و نقل این ستون کار آسانی نبوده است و برای به خاطر ماندن این شیوه ها کار شاق حمل و نصب ستون، نمودارهای تصویری از ابزار و وسایل و چگونگی حمل این ستون بر روی پایه آن حک شده است.

این ستون از جنس گرانیت سرخ با احتساب پایه آن، 23 متر ارتفاع و 250 تن وزن دارد. این ستون فاقد سر هرمی شکل خود بود-که بنا به نظر کارشناسان در قرن ششم ق.م. ربوده شده است- و به همین دلیل در سال 1998 دولت فرانسه یک نوک هرمی مزین به ورق طلا بر روی آن نصب کرد. این ستون با دو فواره که در زمان برپا کردن آن ساخته شد، احاطه شده است.

نیویورک
ستون نیویورک در سنترال پارک (Central Park) قرار گرفته است. پس از افتتاح کانال سوئز در سال 1869، اسماعیل پاشا خدیو مصر، به امید ترویج و توسعه روابط تجاری، برای اولین بار به اهداء یک اوبلیسک به ایالات متحده آمریکا اشاره کرد. اما این ستون به طور رسمی توسط توفیق پاشا- پسر اسماعیل پاشا- در طی نامه ای به تاریخ 18 مه سال 1879، به آمریکا اهدا شد.

حتی در آن زمان هم برپا ساختن ستون تا 22 ژانویه 1881 انجام نگرفت. ویلیام وندربیلت (William Vanderbilt)، از متنفذترین غولهای صنعت راه آهن، پشتیبانی مالی پروژه را بر عهده گرفت و کار دشوار حرکت دادن اوبلیسک از اسکندریه و حمل آن به ایالات متحده به عهده هنری هانیچرچ گورینگ (Henry Honychurch Gorringe) دریابان نیروی دریایی آمریکا گذاشته شد.

عملی شدن این حرکت یک دهه به طول انجامید و بنابر اطلاعات موجود در وب سایت سنترال پارک، این ستون 244 تنی گرانیتی در ابتدا از حالت عمودی به افقی برگردانده شده و سپس در کشتی بخار دساوگ (Dessoug) که قبل از این در خدمت نیروی دریایی بود، قرار داده شد و از مدیترانه عبور داده شد، سپس بدون توقف از اقیانوس اطلس طوفانی گذشت. پایه این اوبلیسک بر روی عرشه و در قسمت انتهایی کشتی حمل شد و بالاخره در 20 جولای 1880 به آمریکا رسید. حمل این ستون از ساحل رود هادسون به جزیره استاتن (Staten Island) چهارماه به طول انجامید. بخش نهایی این سفر از روی پل پایه خرپایی مخصوصی که اصلا برای این منظور ساخته شده و از خیابان پنجم نیویورک تا محل جدید آن در تپه گریوک (Greywacke Knoll) امتداد داشت، انجام گرفت
--------------
مجله اینترنتی فریا

ghazal_ak
04-01-2008, 12:13
باغهاي معلق بابل در سال 1898 ميلادي باستانشناس آلماني « روبرت كلدوي » ، در حدود 90 كيلومتري جنوب بغداد در عراق امروز در سواحل رود فرات جستجو در پي ويرانه ها و بقاياي شهر غرق شده ي بابل را آغاز كرد.
بابل كه در عهد عتيق (تورات ــ كتاب آسماني موسي) از آن با همين نام ياد شده است ، در تاريخ بيش از سه هزار ساله ي خود سه بار تا پي ديوارهاي شهر منهدم شده و همواره ديگر بار از نو ساخته شده بود ، اما در نهايت اين شهر در قرنهاي 6و 5 پيش از ميلاد تحت سلطه و حكمراني فارسها و مقدونيها قرار گرفت.
بابل نخستين شهر جهاني تاريخ بشريت محسوب مي شود و قبل از هر چيز به خاطر سه اثر ساختماني برجسته ، كه براي اهل فن و حرفه ي زمان خود جنجال برانگيز محسوب مي شدند ، يعني: براي برج بابل ، براي ديوارهاي عظيم و مستحكم كه به دور شهر كشيده شده بود و براي باغهاي معلق سميراميس ، مشهور و معروف شده بود.
« كلدوي » از سوي شركت « آلمان ــ مشرق زمين » در برلين مأموريت داشت به جستجوي اين سه اثر هنري فني عجيب بپردازد و آنها را از دل زمين حفاري كند . اين باستانشناس 18 سال از عمر خود را در اجراي اين مأموريت سپري كرد ؛ او براي اين كه بتواند با توده ي عظيم خرابه ها و ويرانه ها دست و پنجه نرم كند دستور داد يك خط كامل نقاله ي حفاري براي انجام اين كار از اروپا به محل بياورند ــ و او در كار خود موفق شد. او برج بابل را يافت ، معبدي بزرگ و مطبّق و در عين حال درون پُر كه به افتخار خداي كشور بابل ، « مردوك » برپا شده بود . در هر صورت ، از اين اثر ساختماني كه ارتفاع آن 90 متر بوده و بر روي سطح چهار گوشي كه هر ضلعش نيز 90 متر طول داشته ، بنا شده بود ؛ تنها تعدادي از پايه هاي اصلي بنا و تل عظيمي از خاكهاي آثار مخروبه باقي مانده بود.
« كلدوي » همچنين ديوار شهر بابل را ، كه عظمتش تعجب جهانيان زمان خود را برانگيخته بود ، پيدا كرد: ديوار بقدري عريض بود ، كه دو ارابه ي اسبي مي توانستند روي آن براحتي در كنار هم حركت كنند. اين ديوار ، تمام شهر ، مجتمع قصرها و نيز يك قطعه زمين مسطح و بزرگ را در بر مي گرفت. اين قطعه زمين احتمالاً براي مردمي كه خارج از ديوار زندگي مي كردند ، هنگام حمله ي احتمالي دشمن به عنوان پناهگاه در نظر گرفته شده بود. « كلدوي » از اين اثر ساختماني عظيم نيز فقط پايه هاي اصلي ديوار را كه تا 12 متر ارتفاع داشتند و تل عظيمي از ويرانه ها را يافت. اما باغهاي معلق معروف كجا بود؟
اين پژوهشگر آلماني پس از اينكه سالهاي طولاني سختكوشانه و با ناكامي به دنبال اين اثر ساختماني گشته بود ، يك روز در گوشه ي شمال شرقي مجتمع بي حد و مرز كاخهاي سلطنتي ، در عمق يك متري از سطح خاك و خرابه ، به ساختماني برخورد كه مشابه آن را تا به حال هرگز نديده بود ؛ اين پي از دوازده اتاق باريك و دراز كه اندازه يكديگر بودند تشكيل مي شد ، كه ــ بر خلاف تمام ديگر آثار ساختماني كشف شده در بابل ــ از سنگِ تراش داده درست شده بود. اين دوازده اتاق در دو سوي يك راهروي مياني رديف شده بودند ؛ سقف اين اتاقها از آجر (خشت پخته) بنا شده و چنان محكم و قطور بود ، كه ظاهراً منظور از ساخت آن تحمل بارهاي سنگين بوده است. ديوارها و ستونها تا 7 متر قطر داشتند. چيز ديگري كه كلدوي در اين خرابه ها درست در كنار اثر ساختماني طاقْ گنبدي دوازده اتاقه كشف كرد ــ كه كمتر از آن اتاقهاي نادر ، عجيب نبود ــ يك حلقه چاه بود. اين چاه از يك دهانه ي حلقويِ مركزي و دو دهانه ي گوشه دار كوچكتر تشكيل شده بود. چرخ چاهي كه به اين چاه تعلق داشته و احتمالاً از چوب و طنابهاي كلفت تشكيل مي شده ، باقي نمانده بود . كلدوي مدتي طولاني انديشيد ، كه اين زير زمين طاقْ گنبدي ، زماني چه چيزي را مي توانسته تشكيل بدهد ــ آنگاه او پاسخ را يافت. او در بسياري از نوشته هاي يونانيان و روميان ، و همچنين بر روي كتيبه هاي سنگي خط ميخي زمان بابليها ، سرنخهايي به دست آورد كه در بابل فقط در دو نقطه سنگِ تراش داده به كار رفته بوده است: در ديوار شمالي « قصر » يا كاخ و سراي سلطنتي بابل ، و در « باغهاي معلق سميراميس ». سنگهاي تراش داده شده ي قصر را « كلدوي » قبلاً يافته بود ــ بنابراين زير زمين طاقْ گنبدي مي بايست متعلق به « باغهاي معلق » مشهور مي بود.
« كلدوي » از ادبيات جامع موجود درباره ي بابل قديم ، فقط مي توانست يك تصوير درباره ي شكل ظاهري باغهاي معلق سميراميس نزد خود مجسم كند: احتمالاً روي زيرزمين طاق گنبدي يك ساختمانِ مركزيِ تراس گونه با تراسهاي مطبّق قرار داشته است. هر تراس حدود 5 متر بالاتر از تراس زيري خود واقع بوده و با سطوح سنگي به طول 45/5 متر و عرض 35/1 متر فرش شده بوده است.
بر روي هر يك از سطوح سنگي ، يك لايه حصير آغشته به قير ، كشيده شده و روي آن با دو لايه آجر كوره ، فرش و درزهاي ميان آجرها با گچ گرفته شده بوده است. دوباره بر روي اين طبقه ي آجري ، يك لايه سرب ريخته شده بوده كه از نشت رطوبت به طبقات زيرين جلوگيري كند.
در نهايت بر روي لايه ي سربي ، يك لايه خاك به ارتفاع 3 متر قرار داشته كه باغ اصلي را ــ كه در آن حتي درختان بلند هم ميتوانستند برويند ــ تشكيل ميداده است.
كلدوي » پيروزمندانه به برلين گزارش داد: « من باغهاي معلق را يافته ام » اما پيروزي او براي مدت زيادي دوام نيافت. هنوز كشف او به زحمت معروف شده بود ، كه درباره ي آن شك و ترديد پيدا شد.
ديگر پژوهشگران نيز با تكيه بر نوشتارهاي عهد باستان تلاش كردند ثابت كنند كه باغهاي معلق در مكاني كه « كلدوي » حدس ميزد ، نميتوانسته بنا شده باشد. برخي از اين پژوهشگران گفتند كه « باغهاي معلق » درون محوطه ي كاخها نبوده ، بلكه در كنار آن قرار داشته است. برخي ديگر بر اين باور بودند كه باغها نه در محوطه ي قصرها و نه در كنار آن بوده ، بلكه دور از محوطه ي كاخها و درست در كناره ي رود فرات قرار داشته ، و تعدادي هم حتي ادعا كردند كه باغها نه در كناره ي رود ، بلكه بر فراز رودخانه ، گويا بر روي پل عريضي ــ كه بسيار پهنتر از بستر رودخانه بوده ــ قرار داشته است!
مشخص نيست كه كدام يك از اين فرضيه ها درست و كدام اشتباه است. احتمالاً اين معما در آينده نيز حل نخواهد شد.
همچنين معلوم نيست كه چرا « باغهاي معلق » به سميراميس نسبت داده شده است. « سميراميس » ملكه ي افسانه اي بابلي ــ آشوري بوده كه اگر واقعاً وجود خارجي هم داشته ــ مي بايد قرنها پيش از ساخت و ايجاد « باغهاي معلق » ميزيسته است. در مورد اينكه آيا ملكه اي هم ، كه در زمان ساخت باغ در بابل ميزيسته ، سميراميس نام داشته است ، دليل و مدركي وجود ندارد.
به اين ترتيب « باغهاي معلق » كه در فهرست اسامي عجايب هفتگانه ي « آنتيپاتروس » در مقام دوم از آن نام برده شده است ، از تمام عجايب هفتگانه ي ديگر كمتر مورد پژوهش و تحقيق قرار گرفته است.
تنها نكته ي مسلم و مطمئن اين است كه باغهاي معلق در بابل قرار داشت و بنيانگذار آن پادشاه بابلي نبوكد نصر دوم (605 ــ 562 پيش از ميلاد) بود ــ پادشاهي كه حكومت خود را به بالاترين حد شكوفايي تاريخ زمان خود رسانيد.
اما نظریه دیگری هم وجود دارد
پس از از زير خاك درآوردن خرابه هاي بابل باستان در صد سال پيش هزارن لوح گلي و سنگي با خط ميخي از زير خاك استخراج شد و حتّي يك اشاره كوچك هم در هيچكدام به باغهاي معلّق بابل نشده بود!!!!
در طی مصاحبه با يك پروفسور آمريكايي باستانشناس ايشان ادّعا كردند اين مورخين يوناني بودند كه صدها سال پس از ساخته شدن چنين باغهايي(چنانكه خود ادّعا كرده اند) از ساخته شدن باغهاي معلّق به دستور نبوكد نصر آنهم در بابل خبر دادند.درحاليكه در يكصد سال گذشته هيچ سندي از هزاران لوح گلي بابل حتّي اشاره اي به وجود اين باغها ندارد.با توجّ به اينكه شاهان باستاني بعيد به نظر ميرسد چنين اثر معماري نبوغ آميزي را بسازد و در هيچ سند خود از آن ياد نكند!
ايشان معتقد بودند كه باغهاي معلّق نه در بابل بلكه در نينوا و آنهم صدها سال قبل از نبوكدنصر بدست شاه مقتدري بنام Sennacherib كه در واقع يك نابغه فن معماري بوده است .. ساخته شده. و جالب اينكه ده ها تصوير نقش برجسته از اين باغها و نيز يك لوح گلي بزرگ را كه شرح دقيق ساخت باغها بود در اين مستند نشان داد.Sennacherib درواقع بنيانگزار پادشاهي آشور در ۷۰۰ قبل از ميلاد به پايتختي نينوا بود. Sennacherib براي آبياري باغهايش طبق محاسبه دانشمندان به روزي حدود ۳۰۰ هزار كيلو آب نياز داشته. و از آنجا كه سطح باغ ها از رودخانه خيلي بالاتر بوده سيستمي عجيب را ابداع كرده بود.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


استوانه هايي كه درونشان ميله اي چوبين قرار داشت و دور ميله توسط پوست درخت نخل مارپيچ هايي درست كرده بودند كه با چرخش مارپيچ آب از پائين به بالا منتقل ميشد. و عجيب اينكه اين سيستم در جهان علم با نام معروف پيچ يا مارپيچ ارشميدس خوانده ميشود و از روح اين لوح نشان داده شد كه دقيقاً ۴۰۰ سال قبل از ارشميدس اين Sennacherib بوده كه با همين سيستم باغهاي افسانه اي خود را آبياري ميكرده.آنهم ۳۰۰ هزار كيلو آب در روز!!
مطابق محاسبه باستان شناسان براي اين كار به حداقل ۱۸ زنجيره از اين وسايل از رودخانه به بالاي باغهايش احتياج داشته.
زماني كه باغهاي معلق به وجود آمد ، بابلي ها تاريخي به قدمت تقريباً 3000 سال را پشت سر داشتند. بابل كه در قسمت سفلاي رود فرات قرار داشت ، نخست مسكن سومريها (قومي كه حدود 3000 سال پيش از ميلاد در بين النهرين ميزيستند) بود ، سپس توسط مهاجران اكدي كه حدود 2600 سال قبل از ميلاد به بابل آمدند ، اشغال و تسخير شد و 500 سال پس از آن توسط اقوامي كه از شمال بين النهرين به آنجا آمدند ، تحت سلطه قرار گرفت و مأوا و مسكن آنها شد. پس از يك دورانِ كوتاه شكوفايي تحت سلطنت شاه حمورابي (1728 ــ 1686 پيش از ميلاد) ، پشت سر هم « هيتيت » ها (قومي باستاني كه در آسياي صغير و سوريه ميزيستند و داراي تمدني درخشان بودند و در حدود قرن 18 الي 12 قبل از ميلاد زندگي ميكردند و در قرن 12 قبل از ميلاد توسط مردم افروغيه و آشور برافتادند) از شرق آسياي صغير ، كاسيان (قومي كهن از كوه نشينان نواحي زاگرس) از ايران و آشوريها كه در سرزمينهاي پر محصول بين دجله و فرات ميزيستند ، بر بابل تسلط يافتند.
در سال 626 پيش از ميلاد ، نبوپولاسار ، يكي از شاهزادگان اقوام كلداني كه در جنوب بابل زندگي ميكردند ، عليه رژيم ستمگر آشوريها سر بلند كرد. هر دو شهر آشوري يعني « آشور » و « نينوا » كاملاً نابود شدند. كشور پادشاهي بزرگ آشور بين « كلدانيان » و « مادها » تقسيم شد. « نبوپولاسار » شاه امپراتوري جديد بابل ، جنوب و غرب آشور ، بين النهرين ، سوريه و فلسطين را از آنِ خود كرد و مادها باقيمانده ي سرزمينهاي وسيع آشوريها را به خود اختصاص دادند.
زماني كه باغهاي معلق به وجود آمد ، بابلي ها تاريخي به قدمت تقريباً 3000 سال را پشت سر داشتند. بابل كه در قسمت سفلاي رود فرات قرار داشت ، نخست مسكن سومريها (قومي كه حدود 3000 سال پيش از ميلاد در بين النهرين ميزيستند) بود ، سپس توسط مهاجران اكدي كه حدود 2600 سال قبل از ميلاد به بابل آمدند ، اشغال و تسخير شد و 500 سال پس از آن توسط اقوامي كه از شمال بين النهرين به آنجا آمدند ، تحت سلطه قرار گرفت و مأوا و مسكن آنها شد. پس از يك دورانِ كوتاه شكوفايي تحت سلطنت شاه حمورابي (1728 ــ 1686 پيش از ميلاد) ، پشت سر هم « هيتيت » ها (قومي باستاني كه در آسياي صغير و سوريه ميزيستند و داراي تمدني درخشان بودند و در حدود قرن 18 الي 12 قبل از ميلاد زندگي ميكردند و در قرن 12 قبل از ميلاد توسط مردم افروغيه و آشور برافتادند) از شرق آسياي صغير ، كاسيان (قومي كهن از كوه نشينان نواحي زاگرس) از ايران و آشوريها كه در سرزمينهاي پر محصول بين دجله و فرات ميزيستند ، بر بابل تسلط يافتند.
در سال 626 پيش از ميلاد ، نبوپولاسار ، يكي از شاهزادگان اقوام كلداني كه در جنوب بابل زندگي ميكردند ، عليه رژيم ستمگر آشوريها سر بلند كرد. هر دو شهر آشوري يعني « آشور » و « نينوا » كاملاً نابود شدند. كشور پادشاهي بزرگ آشور بين « كلدانيان » و « مادها » تقسيم شد. « نبوپولاسار » شاه امپراتوري جديد بابل ، جنوب و غرب آشور ، بين النهرين ، سوريه و فلسطين را از آنِ خود كرد و مادها باقيمانده ي سرزمينهاي وسيع آشوريها را به خود اختصاص دادند.
هنگامي كه « نبوپولاسار » در سال 605 پيش از ميلاد در گذشت ، پسر او « نبوخد نصر » بر تخت نشست. او كشور خود را با جنگهاي بيشمار ، تبديل به قدرت جهاني زمانِ خود كرد و همزمان پايتخت كشورش « بابل » را تبديل به بزرگترين ، جديد ترين و پرشكوهترين شهر جهان در آن روزگار كرد.
« نبوخد نصر » ، « اساگيلا » را كه معبد مركزي و اصلي خداي امپراتوري بابل ، مردوك (گوساله ي خداي خورشيد) بود ، بازسازي كرد و دور تا دور معبد ، تأسيسات عظيم مجلل و باشكوهي به وجود آورد. او ساختمان برج مطبق 90 متري « اتمنانكي » را كه معبد ديگري براي « مردوك » بود دوباره آغاز كرده و به پايان رسانيد. اين معبد بعدها در تاريخ به « برج بابل » موسوم شد. « نبوخد نصر » دستور داد براي جشنهاي مجلل و باشكوهِ بيشماري كه تقريباً همه روزه در بابل برپا ميشد ــ و به اين شهر لقب « بابل گناهكار » داده بود ــ يك خيابان عظيم ، مخصوص سان و رژه و مراسم جشن بسازند كه شكوه و جلال آن در جهانِ آن روز ، مثال و مانندي نداشت. او دو كاخ بزرگ پادشاهي ساخت و دستور داد با بناي يك ديوار حلقوي دو جداره كه قبلاً از آن صحبت شد ، حصاري به دور شهر به وجود آورند تا شهر و ساكنان آن از ايمني كامل برخوردار باشند. خيابانهاي پهن و مجلل از طريق دروازه هاي بزرگي كه در اين برج و بارو ايجاد شده بود ، خارج شهر را به داخل شهر وصل ميكرد و در دو طرف اين خيابانها ، كاخها و معابد زيادي كه تازه برپا شده بود ، وجود داشت. دروازه و خياباني كه به نام « ايشتار » الهه ي جنگ و عشق ، ناميده شده بود ، با تصاوير برجسته ي جانوران بر روي سنگهاي مينا (سنگهاي لعابي) تزيين شده بود. بر طبق نوشته هاي به دست آمده از يك كتيبه به خط ميخي ، در شهر بابل 53 معبدِ خدايان بزرگ ، 55 معبد كوچكتر مردوك ، 300 مجتمع معبدي كوچكتر خدايان زميني و 600 مجتمع معبدي خدايان آسماني ، 180 محراب ايشتار و 200 محراب ديگر براي ديگر خدايان وجود داشته است!
مهمانان و بازديد كنندگان از سراسر سرزمينهاي بيگانه به اين شهر مي آمدند تا عظمت و شكوه آن را ديده و مورد تحسين و ستايش قرار دهند. در خيابانهاي شلوغ شهر علاوه بر اين مهمانان ، احتمالاً نخستين جهانگردان تاريخ ، سربازان ، جيب بُرها ، غيبگوها و فالگيرها ، نوازندگان دوره گرد و مهمتر از همه بازرگانان ــ كه با كاروانهاي خود آمده بودند تا كالاهاي خود را از تمام سرزمينهاي غني و آباد عرضه نمايند ــ يافت ميشدند. در بازارهاي بابل ، ارغوان از فنيقيه ، كندر از عربستان ، فرش و سنگهاي زينتي از ايران ، قلع از انگلستان ، نقره از اسپانيا ، مس و طلا از مصر و ادويه و عاج فيل از هندوستان عرضه ميشد. علاوه بر بازرگانان ، تعداد بيشماري هنرمند و كارشناسان صنايع دستي به بابل مي آمدند. آنها ميدانستند ، صابون چگونه ساخته ميشود و پارچه را چگونه رنگ ميكنند. آنها ميتوانستند فلزكاري و ريخته گري كنند و جامهاي شيشه اي توليد نمايند. همچنين پزشكان زيادي در بابل حضور داشتند كه سنت قديم « هنر سالم سازي » را ــ پزشكي در آن زمان هنر محسوب ميشد ــ پيشه كرده و حتي عملهاي جراحي بسيار سختي را انجام ميدادند. چون اين پرشكان ، مانند تمام بابليهاي ديگر اين اعتقاد را داشتند كه هر چيزي كه براي انسان اتفاق مي افتد ، خواست خدايان و در دست خدايان است ، هر گونه معالجه ي پزشكي با مراسم دعا و اوراد خواني همراه بود.
زندگي و كار و تلاش در شهر و روستا بر اساس قوانيني تنظيم ميشد كه حدود 1200 سال پيش از آن توسط شاه قديم بابل حمورابي (1728 ــ 1686 قبل از ميلاد) به وجود آمده بود. اين قوانين ، كه قديمي ترين قانونهاي جهان محسوب ميشوند ، بسيار سخت بودند: دستهاي دزدان را قطع ميكردند ، مجرمان براي جرائمي ديگر كور ميشدند ، يا قير مذاب بر روي آنها ريخته ميشد و يا بيني و گوشهاي آنها بريده ميشد! پزشكان براي عملهاي جراحي اشتباه ، جان خود را از دست ميدادند. اگر زني به همسر خود خيانت ميكرد و يا از انجام وظايف زناشويي و خانه داري خود سر باز ميزد ، جان ميباخت. در مورد مردان ، قانون نرمي و انعطاف بيشتري داشت: البته آنها بطور رسمي حق داشتند فقط يك همسر اختيار كنند ؛ ولي اگر مردي يك يا چند معشوقه هم داشت ، چشم پوشي ميشد. در دوراني كه بابل تنها در طول چند دهه تبديل به شهر پيشتاز زمان خود گرديد ، « بخت النصر دوم » قسمت اعظم دوران پادشاهي 43 ساله ي خود را در جنگها و لشكر كشيهاي متعدد به سر آورد. او با آشوريان طغيانگر در شمال و سوريها در غرب و مهمتر از همه با يهوديان در فلسطين ــ كه با مصريان متحد شده بودند ــ به جنگ پرداخت. او در سال 587 قبل از ميلاد ، شهر اورشليم را تا پي ساختمانها نابود كرد. ساكنان اين شهر ، آنهايي كه از جنگ جان سالم به در برده بودند ، به اسارت بابليها در آمده و به بابل برده شدند. بسياري از تاريخنگاران ادعا ميكنند كه بخت النصر براي پيشبرد كارهاي ساختماني بابل به اين اسيران نياز داشته است. در اين زمان بود كه باغهاي معلق ، دومين اثر از عجايب هفتگانه ، به وجود آمد. اين بنا احتمالاً هديه اي از طرف بخت النصر به همسرش ، يك شاهزاده خانم ايراني ، بوده ــ همانطور كه قبلاً اشاره شد ــ معلوم نيست كه اين شاهزاده خانم واقعاً همنام ملكه ي افسانه اي آشوري « سميراميس » بوده است يا خير؟
بنا بر گزارشهاي تاريخي موجود ، بخت النصر دستور داد باغهاي معلق را بسازند تا غيبتهاي طولاني خود را نزد ملكه جبران كند ، و همچنين براي همسرش در جلگه ي يكنواخت فرات ، خاطره ي كوچكي از كوهستانهاي پوشيده از جنگل وطنش ايران را فراهم آورد.
ايجاد باغهاي سلطنتي در زمينهايي كه اصولاً مختص كشاورزي نبودند ، مسئله ي جديدي نبود. پيش از آن پادشاه ، ظاهراً مجنون آشوري « سان حريب » (705 ــ 681 قبل از ميلاد دستور داده بود ، به دور معبد خداي سرزمينش « آشور » در نينوا سوراخهايي در كف صخره ايِ آن حفر كنند. اين سوراخها از طريق كانالهاي زير زميني كه آب در آنها جاري بود ، به يكديگر متصل بودند ؛ آنگاه اين سوراخها با خاك پر شد و به اين ترتيب پي مناسب براي باغ فراهم آمد.
البته اين باغ آشوري ، قابل مقايسه با « باغهاي سميراميس » نبود. برابر نوشته هاي همرأي و مشابه نويسندگان يوناني و رومي در زمان احداث باغهاي معلق و نيز نويسندگان يوناني و رومي زمانهاي سپسين ، باغهاي معلق سميراميس چه از نظر زيبايي و جلال و شكوه و تأسيسات و چه از نظر گوناگوني و تعدد نوع گياهان و گلها ، در جهان آن روزگار بي مثال و بي همتا بود.
بخت النصر به تمام سربازان خود دستور داده بود كه هنگام لشكر كشي هاي خود به سرزمينهاي دور ، هر آنچه را كه از گياهان ناشناخته مي ديدند ، از ريشه در آورده و با سرعت ، آنها را به بابل ارسال دارند. به ندرت كارواني پيدا ميشد كه گياهي جديد از سرزمين خود نياورده باشد و به ندرت كشتيهايي پيدا ميشدند كه يك روئيدني جديد را از سرزمينهاي دوردست نياورده باشند. به اين ترتيب در بابل يك باغ بزرگ رنگارنگ ايجاد شد كه نخستين باغ گياهشناسي جهان به شمار مي آمد.
احتمالاً هر يك از هفت تراس ، باغي مخصوص به خود داشت. از اين رو به باغ بابل كلمه ي جمع « باغهاي معلق » اطلاق ميشده است. با اين وجود اين هفت تراس و تأسيسات مستقل با هم يك مجموعه ي كامل را ميساختند: در لبه ي خارجي هر تراس هزاران گياه پيچك و بالارونده و آويز روييده بوده ، كه تا باغ تراس زيرين خود امتداد مي يافتند و به اين ترتيب از هفت باغ مجزا يك مجموعه ي كامل ميساختند. يك كوه بزرگ سبز با شيب تند با تعداد بيشماري از درختان ، پرچينها ، بيشه ها و گلها كه در مجموع آويزان و يا معلق به نظر مي آمدند ــ و از اين جهت به اين مجموعه ، صفت باغهاي « معلق » داده شده است.
برده ها به ويژه در تابستان كه درجه ي حرارت تا 50 درجه ي سانتي گراد بالا مي رفت ، بدون وقفه از چاه آب ميكشيدند و آب را به داخل كانالهاي كوچك متعدد ميراندند. از طريق اين كانالها آب از بالاترين طبقه ي باغ به تمام شبكه هاي پايين تر تأسيسات جاري ميشد. در تمام طبقات ، جويبارها و آبشارهاي كوچك جريان داشت ؛ درون حوضها و بركه هاي كوچك ، اردكها و مرغابيها شنا ميكردند و قورباغه ها ميخواندند ؛ زنبورها ، پروانه ها و سنجاقكها از اين شكوفه به آن شكوفه مي پريدند ــ و در حالي كه شهر بابل زير تيغ آفتاب گرم تابستان بود ، « باغهاي سميراميس » فارغ از محنت كم آبي و گرما ، شكوفا و سبز و خرم بود. به طور مسلم اين ــ دوگانگي و تضاد در يك محيط ــ بود كه باغ بابل را در مقام پرافتخار دوم ، در فهرست عجايب هفتگانه ي جهان قرار داد.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



منبع : iran-tourism.ir

milad H.A
15-04-2008, 18:16
لطفا هر کس در این رابطه اطلاع دارد پاسخ دهد با تشکر [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Pario
16-04-2008, 09:14
عجایب هفتگانه کلاسیک یا عجایب هفت گانه جدید؟

snima6
16-10-2009, 11:00
دیوار بزرگ چین ، آرامگاه تاج محل (هند) ، شهر باستانی پترا (اردن) ، مجسمه حضرت مسیح ریودوژانیرو (برزیل) ، ویرانه های ماچو پیکچو متعلق به تمدن اینکا (پرو) ، هرم و بقایای شهر چیچن ایتزا متعلق به تمدن مایا (مکزیک) و کولوسئو رم (ایتالیا) به عنوان عجایب هفتگانه جدید جهان انتخاب شدند.

عجایب هفتگانه جدید جهان شنبه شب 7 ژوییه در یک مراسم رسمی در استادیوم لوز شهر لیسبون ، پایتخت پرتغال و با حضور چهره های مشهور جهانی معرفی شدند.


به گزارش خبرگزاری فرانسه ، در خاتمه یک رای گیری که توسط یک بنیاد سوئیسی برگزار شد و در جریان آن نزدیک به 100 میلیون نفر از طریق اینترنت یا تلفن به فهرستی شامل 20 نامزد نهایی کسب عنوان عجایب هفتگانه جدید جهان رای دادند ، برگزارکنندگان این رای گیری شنبه شب فهرست نهایی عجایب هفتگانه جدید جهان را در لیسبون معرفی کردند.

دیوار بزرگ چین ، آرامگاه تاج محل (هند) ، شهر باستانی پترا (اردن) ، مجسمه حضرت مسیح ریودوژانیرو (برزیل) ، ویرانه های ماچو پیکچو متعلق به تمدن اینکا (پرو) ، هرم و بقایای شهر چیچن ایتزا متعلق به تمدن مایا (مکزیک) و کولوسئو رم (ایتالیا) به عنوان عجایب هفتگانه جدید جهان انتخاب شدند.

البته اهرام ثلاثه مصر آخرین بازمانده عجایب هفتگانه قدیم جهان کماکان مقام خود را حفظ کرده است.

رای گیری برای انتخاب عجایب هفتگانه جدید جهان بسیار جدل برانگیز بود ، زیرا هر فردی هر اندازه که مایل بود می توانست به مکان مورد نظر خود رای دهد. به طوری که براساس آمار حدود 2 میلیون اردنی از مجموع جمعیت 6 میلیونی این کشور به شهر باستانی پترا رای داده اند.

از سوی دیگر سازمان یونسکو از این طرح استقبال نکرد و آن را تنها امری مربوط به افرادی که در رای گیری شرکت کردند، دانسته است.

عجایب هفتگانه قدیم جهان عبارتند از ، اهرام ثلاثه مصر، باغ های معلق بابل ، مجسمه زئوس کوه المپ ،معبد آرتمیس ، معبد هالیکارناس ، مجسمه هرکول جزیره رودس و فار اسکندریه که از میان آنها تنها اهرام ثلاثه مصر تا روزگار ما باقی مانده است.

a1000a
16-10-2009, 12:37
از ایران هیچی انتخاب نشده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11