PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : دانشمندان شیمی



behnam karami
20-03-2007, 23:29
شيميدان هاي نامي اسلام

آغاز كيمياگري اسلامي با اسامي مرداني همراه است كه احتمالا خود كيمياگر نبوده‌اند، اما با گذشت زمان و فرارسيدن قرن دهم ميلادي ، كيمياگران شهيري از ميان آنان برخاستند كه علاوه بر تفكراتشان ، نوشتارهاي كاملا جديد و نويني خلق كردند.

امام جعفر صادق عليه السلام (148 ـ 82 هـ . ق. / 770 ـ 705 م.)

محضر پر فيض حضرت امام صادق (ع) ، مجمع جويندگان علوم بود. با دانش پژوهي كه به محفل آن حضرت راه مييافت از خرمن لايزال دانش او بهره مند ميشد. در علم كيميا ايشان نخستين كسي بودند كه عقيده به عناصر چهارگانه (عناصر اربعه) آب ، آتش ، خاك و باد را متزلزل كردند. از فرموده‌هاي ايشان است كه : «من تعجب ميكنم مردي چون ارسطو چگونه متوجه نشده بود كه خاك يك عنصر نيست. بلكه عنصرهاي متعددي در آن وجود دارد.» ايشان هزار سال پيش از پرسينلي ، لاووازيه و ... دريافته بود كه در آب چيزي هست كه ميسوزد (كه امروزه آن را هيدروژن مينامند).

از امام صادق (ع) ، رساله‌اي در علم كيميا تحت عنوان «رسالة في علم الصناعة و الحجر المكرم» باقيمانده كه دكتر «روسكا» آن را به زبان آلماني ترجمه و در سال 1924 آن را تحت عنوان «جعفر صادق امام شيعيان ، كيمياگر عربي» در «هايدبرگ» به چاپ رسانده است. به عنوان مثال و براي آشنايي با نظرات حضرت صادق (ع) در شيمي ، خلاصه‌اي از بررسي دكتر «محمد يحيي هاشمي» را در ذيل درج ميكنيم:

از شرحي كه امام صادق (ع) براي اكسيد ميدهد، چنين معلوم ميشود كه اكسيد جسمي بوده كه از آن براي رفع ناخالصي در فلزات استفاده شده است. ايشان تهيه اكسيد اصغر (اكسيد زرد) را از خود و آهن و خاكستر به كمك حرارت و با وسايل آزمايشگاهي آن دوره ، مفصلا شرح داده و نتيجه عمل را كه جسمي زرد رنگ است، اكسيد زرد نام نهاده‌اند. اين شرح كاملا با فروسيانيد پتاسيم كه جسمي است زرد رنگ به فرمول Fe(CN)6] K4] منطبق است و ... . نتيجه عمل بعد از طي مراحلي ايجاد و تهيه طلاي خالص است. امروزه نيز از همين خاصيت سيانور مضاعف طلا و پتاس براي آبكاري با طلا استفاده ميشود.

جابر بن حيان (200 ـ 107 هـ . ق / 815 ـ 725 ميلادي)

جابربين حيان معروف به صوفي يا كوفي ، كيمياگر ايراني بوده و در قرن نهم ميلادي ميزيسته و بنا به نظريه اكثريت قريب به اتفاق كيمياگران اسلامي ، وي سرآمد كيمياگران اسلامي قلمداد ميشود. شهرت جابر نه تنها به جهان اسلام محدود نميشود و غربيها او را تحت عنوان «گبر» ميشناسند.ابن خلدون درباره جابر گفته است:

جابربن حيان پيشواي تدوين كنندگان فن كيمياگري است.

جابربن حيان ، كتابي مشتمل بر هزار برگ و متضمن 500 رساله ، تاليف كرده است. «برتلو» شيميدان فرانسوي كه به «پدر شيمي سنتز» مشهور است، سخت تحت تاثير جابر واقع شده و ميگويد: «جابر در علم شيمي همان مقام و پايه را داشت كه ارسطو در منطق .» جورج سارتون ميگويد: «جابر را بايد بزرگترين دانشمند در صحنه علوم در قرون وسطي دانست.» اريك جان هوليمارد ، خاورشناس انگليسي كه تخصص وافري در پژوهشهاي تاريخي درباره جابر دارد، چنين مينويسد:

جابر شاگرد و دوست امام صادق (ع) بود و امام را شخصي والا و مهربان يافت؛ بطوري كه نميتوانست از او جدا ولي بي نياز بماند. جابر ميكوشيد تا با راهنمايي استادش ، علم شيمي را از بند افسانه‌هاي كهن مكاتب اسكندريه برهاند و در اين كار تا اندازه‌اي به هدف خود رسيد. برخي از كتابهايي كه جابر در زمينه شيمي نوشته عبارتند از : الزيبق ، كتاب نارالحجر ، خواص اكسيرالذهب ، الخواص ، الرياض و ... .

وي به آزمايش بسيار علاقمند بود. از اين رو ، مي توان گفت نخستين دانشمند اسلامي است كه علم شيمي را بر پايه آزمايش بنا نهاد. جابر نخستين كسي است كه اسيد سولفوريك يا گوگرد را از تكليس زاج سبز و حل گازهاي حاصل در آب بدست آورد و آن را زينت الزاح ناميد. جابر اسيد نيتريك يا جوهر شوره را نيز نخستين بار از تقطير آميزه‌اي از زاج سبز ، نيترات پتاسيم و زاج سفيد بدست آورد.

رازي ، ابوبكر محمد بن زكريا (313 ـ 251 هـ . ق / 923 ـ 865 م.)

زكرياي رازي به عنوان يكي از بزرگترين حكيمان مسلمان شناخته شده و غربيها او را به نام «رازس» ميشناسند. رازي در علم كيميا ، روش علمي محض را انتخاب كرده و بر خلاف روشهاي تمثيلي و متافيزيك ، به روشهاي علمي ارزش زيادي قائل شده. رازي موسس علم شيمي جديد و نخستين كسي است كه «زيست شيمي» را پايه‌گذاري نموده است. دكتر «روسكا» شيميدان آلماني گفته است: «رازي براي اولين بار مكتب جديدي در علم كيميا بوجود آورده است كه آن را مكتب علم شيمي تجربي و علمي مي توان ناميد.

مطلبي كه قابل انكار نيست اينست كه زكرياي رازي پدر علم شيمي بوده است.» كتابهاي او در زمينه كيميا در واقع اولين كتابهاي شيمي است. مهمترين اثر رازي در زمينه كيميا كتاب «سرالاسرار» است. ظاهرا رازي 24 كتاب يا رساله در علم كيميا نوشته كه متاسفانه فقط معدودي از آنها بدست آمده و در كتابخانه‌هاي مشهور دنيا نگهداري ميشود. وي نخستين بار از تقطير شراب در قرع و انبيق ماده‌اي بدست آورد كه آن را الكحل ناميد كه بعدها به هر نوع ماده پودري شكل حتي به جوهر هم داده شد، از اين رو آن جوهر را جوهر شراب نيز ناميدند. گفته ميشود كه رازي كربنات آمونيوم را از نشادر و همچنين كربنات سديم را تهيه كرده است.

ابن سينا ، حسين (428 ـ 370 هـ . ق / 1036 ـ 980 م.)

ابن سينا ملقب به شيخ الرئيس ، بزرگترين فيلسوف و دانشمند اسلامي و چهره‌اي بسيار موثر در ميدان علوم و فنون است. غربيها وي را به نام «اوسينيا» ميشناسند. ابن سينا ، رنجي براي كيمياگري و ساختن طلا نكشيد؛ زيرا او به استحاله باور نداشت و صريحا تبديل فلزات به يكديگر را ناممكن و غير عملي ميدانست.

ابو علي سينا از ادويه منفرد ، 785 قلم دارو را به ترتيب حروف ابجد نام برده و به ذكر ماهيت آنها پرداخته و خواص تاثير آن داروها را شرح داد. وي ضمن توصيف اين مواد ، آگاهيهاي جالبي در زمينه «شيمي كاني» به خوانندگان ميدهد و ميگويد از تركيب گوگرد و جيوه مي توان شنگرف تهيه كرد. وي نخستين كسي است كه خواص شيميايي الكل و اسيد سولفوريك را از نظر دارويي شرح داد.

بيروني ، ابوريحان محمد (442 ـ 362 هـ . ق / 1050 ـ 972 م.)

كاني شناس و دارو شناس جهان اسلام و يكي از بزرگترين دانشمندان اسلام است كه با رياضيات ، نجوم ، فيزيك ، كاني شناسي ، دارو سازي و اغلب زبانهاي زنده زمان خود آشنايي داشته است. يكي از آثار مهم بيروني در شيمي كتاب الجواهر وي است كه در بخشي از آن ، نتايج تجربي مربوطه به تعيين جرم حجمي امروزي آنها تفاوت خيلي كم دارد و يكي از كاربردهاي مهم وي به شمار ميرود كه در علوم تجربي ، انقلابي بزرگ به وجود آورد. براي تعيين جرم اجسام ، ترازويي ابداع كرد.

بيروني همچنين در كتاب الجماهير (در شناسايي جوهرها) به معرفي مواد كاني به ويژه جواهرات گوناگون پرداخت. بيروني ، چگالي سنج را براي تعيين جرم حجمي كانيها به ويژه جوهرها و فلزها نوآوري كرد كه در آزمايشگاه امروزي كاربرد دارد.


منبع : دانشنامه رشد

behnam karami
06-07-2007, 12:30
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تولد
"آنتوان لوران لاووازیه" در 26 اوت 1743 در پاریس از پدر و مادری ثروتمند و مرفه زاده شد.

فراگیری علوم
او زیر نظر استادانی قابل ، نجوم ، گیاه شناسی ، شیمی و زمین شناسی را بخوبی فرا گرفت. پس از اتمام دوره حقوق ، بار دیگر به علوم گرایید و 3 سال بعد در آن هنگام که جوانی 25 ساله بود، به عضویت فرهنگستان سلطنتی علوم برگزیده شد.

بنیانگذار شیمی جدید
لاووازیه که در حقیقت بنیانگذار شیمی جدید محسوب می‌شود. تجربه و سنجش توام با نتیجه‌گیری صحیح را پایه و اساس این علم قرار داد. وی نخستین کسی بود که ترازو را جهت سنجش و تحقیق در فعل و انفعالات شیمیایی در آزمایشگاه وارد عمل کرد.

نظریه فلوژیستون
قبل از او دانشمندان شیمی در مورد سوختن ، عقیده عجیبی داشتند و آن را این طور تعریف می‌کردند که هر جسم سوختنی دارای ماده ای است نامرئی به نام فلوژیستون و چون جسم مشتعل شود، این ماده از آن خارج می‌شود. هر چه جسم بیشتر قابل اشتعال باشد مقدار بیشتری از این ماده را در بردارد و شعله همان فلوژیستیک است که از جسم متصاعد می‌گردد.

به موجب این نظریه ، قدما معتقد بودند که وقتی جسمی در هوا می‌سوزد، سبکتر می‌شود. زیرا ماده فلوژیستون آن خارج می‌گردد. این نظریه نادرست ، سراسر قرن 18 را به کلی مسموم ساخته بود و حتی دانشمندان بزرگ نیز بدان اعتقاد داشتند. چنانکه "پریستلی" هنگامی که گاز اکسیژن را برای نخستین بار تهیه نمود، آن را هوای بدون فلوژیستون نام نهاد.

تلاش لاووازیه برای رد نظریه فلوژیستون
لاووازیه که شیمیدان برجسته‌ای برای همیشه است، امکان درک و شناخت عناصر گازی شکل را فراهم کرد. در دوران سلطه نظریه آتشزایی (نظریه ای که در بالا ذکر شد)، وسایل تجربی زیادی فراهم آمده بود که سبب دگرگونی‌های انقلابی در شیمی شدند. بیشترین اعتبار این تحولات مدیون زحمات لاووازیه است که درک درستی از اکسیژن را میسر کرد. "انگلس" نوشت: "لاووازیه می‌توانست نقطه مقابل و ضد فلوژیستون افسانه‌ای را در اکسیژنی که "پریستلی" بدست آورده بود، بیابد و در نتیجه قادر بود کل نظریه آتشزایی را از پا دراورد.

اما این کار نمی‌توانست نتایج تجربی حاصل از پذیرفتن آتشزاها را از بین ببرد. برعکس آن نظریات پا برجا بودند و فقط ترتیب بیانشان وارونه شده بود و از کلمه فلوژیستیک به عباراتی که اکنون در زبان شیمی اعتبار دارند، برگردانده شده بود و بنابراین اعتبارشان حفظ شده بود.

راه لاووازیه برای کشف اکسیژن خیلی مستقیم تر از راه دیگر هم عصرانش بود. در آغاز این دانشمند فرانسوی نیز گرایش به نظریه آتشزایی داشت. ولی هر چه بیشتر به نتایج می‌رسید، بیشتر از آن نظریه کناره می‌گرفت. در اول نوامبر سال 1772 شرح تجربیاتش در زمینه احتراق ترکیبات مختلف در هوا را به این ترتیب پایان بخشید که گفت: "وزن همه مواد و از جمله فلزات بر اثر احتراق و سوختن افزایش می‌یابد."

نظر به اینکه چنین واکنشها نیاز به مقدار زیادی هوا داشتند، لاووازیه نتیجه‌گیری دیگری هم کرد و گفت: هوا مخلوطی از گازهای با خواص گوناگون است که در حین سوختن مواد ، قسمتی از آن با ماده سوزنده ترکیب می‌شود. در آغاز لاووازیه این جزء از هوا را مشابه هوای ثابت "بلاک" تلقی کرد. ولی بزودی متوجه شد که آن قسمت از هوا که با مواد در هنگام سوختن ترکیب می‌شود، مناسبترین جزء هوا برای تنفس است.

به این ترتیب لاووازیه رو در روی اکسیژن قرار گرفت. ولی از اعلام کشف گاز جدید خودداری کرد چون می‌خواست چند تجربه تکمیلی انجام دهد.

معرفی اکسیژن
در اکتبر سال 1774 "پریستلی" کشف خود را به لاووازیه گزارش کرد و این گزارش مفهوم واقعی کشف لاووازیه را برای خودش روشن کرد. وی بلافاصله به تجربه با اکسید قرمز جیوه(که مناسبترین مولد اکسیژن) بود، پرداخت. در آوریل 1775 لاووازیه گزارشی تحت عنوان یادداشتی در باره طبیعت ماده ای که هنگام سوختن فلزات با آنها ترکیب می‌شود و سبب افزایش وزن تولید شده می‌شود، به آکادمی علوم فرانسه داد.

در واقع این کشف اکسیژن بود. لاووازیه نوشت که این نوع هوا را "پریستلی" و "شیل" و خودش تقریباٌ‌ بطور همزمان کشف کرده‌اند. ابتدا وی آن را مناسبترین هوا برای تنفس نامید. ولی بعد نامش را هوای زندگی بخش یا توانبخش گذاشت. به این ترتیب ملاحظه می‌شود که لاووازیه با درکی که از طبیعت اکسیژن کرده بود، تا چه اندازه بر همزمانانش پیشی گرفت.

علت نامگذاری اکسیژن
در مرحله بعدی دانشمند مزبور به این نتیجه رسید که مناسبترین هوا برای تنفس یکی از مواد بنیانی در ساخت اسیدهاست، یعنی مهمترین قسمت همه اسیدهاست. بعدها معلوم شد که این اعتقاد اشتباه بوده است(وقتی اسیدهای بدون اکسیژن هالوژنه تهیه شدند). ولی در سال 1779 لاووازیه اندیشید که این خاصیت را در نام گاز کشف شده بگنجاند و از آن پس ، این عنصر را اکسیژن نامید که از کلمه یونانی اسید ساز گرفته شده است.

حق اکتشاف اکسیژن با کسیت؟
"انگلس" نوشته است: "پریستلی" و "شیل" بدون اینکه بدانند دست روی اکسیژن گذاشته‌اند، آن را تهیه کردند و گر چه لاووازیه همان گونه که بعدها اعتراف کرده است اکسیژن را همزمان و مستقل از آن دو نفر تهیه نکرده بود، با توجه به این که آن دو نفر نمی‌دانستند چه چیزی را تهیه کرده اند لاووزایه را باید کاشف اکسیژن شناخت.

فعالیتهای سیاسی لاووازیه
از جمله خطراتی که که جان لاووازیه را به مخاطره انداخته بود و بیشتر جنبه سیاسی داشت، هنگام انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 یعنی در آن هنگام که انقلابیون زمام امور پاریس را در دست داشتند رخ داد. لاووازیه رساله معروفی در باب اقتصاد سیاسی موسوم به "ثروتهای زیرزمینی فرانسه" به رشته تحریر درآورد. این کتاب یکی از مهمترین کتبی است که در مبحث اقتصاد نوشته شده است.

مرگ لاووازیه
سرانجام آنتوان لاووازیه در سال 1794 در دادگاه انقلابی به ریاست "ژان باتیست کوفن هال" به جرم خیانت به ملت همراه چند تن دیگر تسلیم تیغه گیوتین شد، در حالیکه 51 سال داشت. پس از مرگ لاووازیه ، "لاگرانژ" گفت:

"تنها یک لحظه وقت آنان برای بریدن آن سر صرف شد و شاید یکصد سال زمان نتواند سر دیگری همانندش بوجود آورد."
منبع:دانشنامه ی رشد

behnam karami
08-07-2007, 12:16
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]





تولد دیوی
"همفری دیوی" ، دانشمند انگلیسی در 17 دسامبر سال 1778 در پنزانس در انگلیس بدنیا آمد. دیوی پسر ارشد خانواده اش بود که از طبقه متوسط جامعه بودند.

تحصیل علم و دانش
او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه گرامر که در نزدیکی پنزانس بود آغاز کرد و آغاز تحصیلاتش در سال 1793 بود. دیوی هنگامی که نزدیک داروفروش جراح ، شاگردی می‌کرد، برنامه خودآموزی شامل الهیات ، جغرافیا ، هفت زبان و تعدادی موضوعهای علمی برای خود طرح‌ریزی کرد، به مطالعه فلسفه پرداخت و از طریق آثار نیکلسن و لاوازیه ، شیمی آموخت.



روحیات و علایق دیوی
او بسیار مهربان و سر زنده بود و قوه تخیل قوی داشت. او دوستدار ترکیب کردن برای ساختن شعر بود. همچنین آتش‌بازی ، ماهیگیری ، دویدن و جمع آوری مواد معدنی از دیگر تفریحات او بود. یکی از عادات او و علایقش این بود که یک جیبش را با قلاب ماهی‌گیری پر کند و جیب دیگرش را با نمونه‌های سنگ که جمع آوری کرده بود. او هرگز علاقه قلبیش به طبیعت را از دست نداد. در جوانی بسیار بی‌ریا و ساده دل بود.

آغاز تحقیقات در دنیای شیمی
دیوی با "دیویس ژیلبرت" دوست صمیمی بود. بعدها ژیلبرت (رئیس جمهور جامعه سلطنتی) (30 – 1827) به او پیشنهاد داد که از کتابخانه اش استفاده کند و به او یک لابراتوار شیمی داد که در آن دوران بسیار نادر و عالی بود. او در آنجا با طبیعت گرما ، نور و الکتریسیته آشنا شد. او در لابراتوار کوچکش گاز نیترو اکسید(گاز خنده آور) را آماده و اسنشاق کرد و ادعا کرد که این گاز ، خواص بیهوش کننده دارد.

دیوی در سال 1807 به عنوان منشی جامعه سلطنتی برگزیده شد. وی در سال 1815 لامپ بی‌خطری را اختراع کرد که نامش را در تاریخ زنده کرد. این دانشمند انگلیسی در فیزیک و شیمی تحقیقات جالب و جامعی کرد. سدیم، پتاسیم ، کلسیم ، باریم ، منیزیم و استرانسیم را جدا کرد. مطالعاتی در باب گاز خنده آور کرد. در الکتروشیمی بررسی‌های عالمانه ای انجام داد. چراغ بی‌خطری را که دیوی اختراع کرد، خطر انفجار در معادن زغال سنگ را از بین برد.

جداسازی فلزات قلیایی و قلیایی خاکی
اگر چه شیمیدانان از زمان درازی احتمال داده بودند که خاکهای قلیایی ، اکسید فلزهایی باشند، با این حال طبیعت سود و پتاس تا اوائل قرن 19 مورد بررسی قرار نگرفته بود حتی لاوازیه در این مورد ، نظر مشخصی نداشت. او نمی‌دانست که جزء اصلی سود و پتاس چیست و حدس می‌زد که ازت یکی از اجزای تشکیل‌دهنده این مواد است.

به نظر می‌رسد که این اشتباه از شباهت میان نمکهای سدیم و پتاسیم با نمکهای آمونیوم مایه گرفته است. امتیاز تعیین این اجزا از آنِ دیوی است.

جداسازی پتاسیم و سدیم
ابتدا ناکامی عرصه را بر دیوی تنگ کرده بود، به این معنی که نمی‌توانست به کمک یک پیل گالوانیک از سود و پتاس ، فلز استخراج کند.

بزودی وی به خطای خودش پی برد و فهمید که با بکار بردن محلول آبی اشباع شده ، وجود آب مانع از تجزیه نمکها می‌شود. در اکتبر سال 1807 ، دیوی تصمیم گرفت که پتاس بی‌آب را ذوب کند و به محض اینکه با این مذاب ، الکترولیز را شروع کرد دانه‌های کوچک مشابه جیوه و دارای جلای فلزی در روی قطب منفی که در ماده مذاب قرار داشت، ظاهر شدند. برخی از دانه‌ها فوراٌ‌ به حالت انفجاری سوختند و شعله درخشانی پدید آوردند، در حالیکه بقیه آنها آتش نگرفتند، بلکه کدر شدند و با قشر نازک سفیدی پوشیده شدند.

دیوی از تجربه‌های متعددی که در این زمینه کرد، نتیجه گرفت که آن دانه‌ها همان ماده ای هستند که وی در جستجویش است و این ماده هیدروکسید پتاسیم است که شدیداٌ‌ قابل اشتغال می‌باشد. دیوی آن فلز را به دقت مورد بررسی قرار داد و متوجه شد که وقتی با آب ، ترکیب می‌شود، شعله حاصل از واکنش ، ناشی از سوختن هیدروژن آزاد شده از آب است.

وقتی دیوی بر روی فلز تهیه شده از هیدروکسید پتاسیم بررسی‌های لازم را انجام داد، به فکر جستجو در هیدروکسید پتاسیم افتاد و با بکار بستن همان روش قبلی موفق به جدا کردن فلز قلیایی دیگری شد. در زمان کوتاهی این دانشمند ، بررسی دقیق خواص پتاسیم و سدیم را به انجام رساند، برخی شیمیدانان درباره طبیعت عنصری سدیم و پتاسیم تردید داشتند و تصور می‌کردند آن دو ترکیبات قلیایی‌ها با هیدروژن هستند. سرانجام "گی لوساک" و "تنار" بطور واقعی ثابت کردند که آنچه را که دیوی بدست آورده است، در حقیقت عناصر ساده می‌باشند.

جداسازی فلزات قلیایی خاکی
دیوی ، نخستین بار در سال 1808 ، منیزیم فلزی را بدست آورد. وی برای این کار به همان روشی متوسل شد که برای تهیه سدیم و پتاسیم پیش گرفته بود. گذشته از این عناصر ، دیوی موفق به کشف کلسیم ، باریم و استرانسیم نیز شد. وی ثابت کرد که عناصر شیمیایی به عنوان مواد اصلی قدرت اسیدی یا قدرت قلیایی عمل نمی‌کنند و نتیجه گرفت که خواص شیمیایی ، تابعی از آرایشهای نسبی و نیز تابعی از ترکیبات ماده‌اند.

نظریه‌های دیوی در مورد سایر عناصر
دیوی نشان داد که اکسیژن در واکنشهایش با اسید اوکسی موریاتیک ، هرگز بدون وجود آب تولید نمی‌شود. وی این اسید را جزو عناصر قرار داد و آن را کلر نامید.

دیوی ، ماهیت و خواص اساسی ید را روشن ساخت.وی فقط با کار سه ماهه در مورد گاز انفجاری آتشدمه ، تائید کرد که ماده اصلی تشکیل دهنده آن ، متان است و فقط در دماهای بالا آتش می‌گیرد.

مشاغل مهم دیوی
وی همچنین رئیس مؤسسه گازدرمانی "تامس بدوز" در کلیفتن شد. وی پس از 5 سال که اولین کتاب شیمی خود را قرائت کرد، در مؤسسه پادشاهی به تدریس و سخنرانی در شیمی مشغول شد و آنجا را به مرکزی برای تحقیقات پیشرفته تبدیل کرد و خود نیز بیشتر حیات شغلیش را در آنجا گذرانید. دیوی در رساله ای قدیمی به نظریه گرمایی لاوازیه به علت وارد کردن مواد تخیلی و واژه ذهنی گرمایی حمله کرد و نظریه ای داد که در آن ، گرما همچون حرکت و نور به عنوان ماده انگاشته می‌شد. وی به جای واژه گرمایی عبارت حرکت رانشی را پیشنهاد داد.

مرگ دیوی
دیوی سرانجام در 29 مه سال 1829 در شهر ژنو در سوئیس درگذشت، در حالیکه 51 سال داشت.

منبع:دانشنامه ی رشد

saeed-d
18-08-2008, 17:26
سلام
من امروز قصد دارم مقالاتي درمورد چند تن از دانشمندان علم شيمي در اختيار شما قرار دهم.
از شما خواهشمنديم اگر در مرود دانشمندان شيمي مقالاتي داريد در اين تاپيك قرار دهيد.




-------------

آنتو‌ان لاووازيه(پدر علم شيمی)




.


آنتوان لوران لاووازيه در ۲۶ اوت ۱۷۴۳ در پاريس از پدر و مادري ثروتمند و مرفه زاده شد او زير نظر استاداني قابل نجوم و گياه‌شناسي و شيمي و زمين‌شناسي را به خوبي فرا گرفت پس از اتمام دوره حقوق بار ديگر به علوم گراييد و ۳ سال بعد در آن هنگام که جواني ۲۵ ساله بود به عضويت فرهنگستان سلطنتي علوم برگزيده شد.

لاووازيه که در حقيقت بنيانگذار شيمي نوين محسوب مي‌شود، تجربه و سنجش توأم با نتيجه‌گيري صحيح را پايه و اساس اين علم قرار داد وي نخستين کسي بود که ترازو را جهت سنجش و تحقيق در فعل و انفعالات شيميايي در آزمايشگاه وارد عمل کرد قبل از او دانشمندان شيمي در مورد سوختن، عقيده عجيبي داشتند و آن را اين طور تعريف مي‌کردند که هر جسم سوختني داراي ماده‌اي است نامرئي به نام فلوژيستن و چون جسم مشتعل شود اين ماده از آن خارج مي‌شود هر چه جسم بيشتر قابل اشتعال باشد مقدار بيشتري از اين ماده در بردارد و شعله همان فلوژيستيک است که از جسم متصاعد مي‌گردد به موجب اين نظريه قدما معتقد بودند که وقتي جسمي در هوا مي‌سوزد سبک‌تر مي‌شود زيرا ماده فلوژيستن آن خارج مي‌گردد اين نظريه نادرست سراسر قرن ۱۸ را به کلي مسموم ساخته بود و حتي دانشمندان بزرگ نيز بدان اعتقاد داشتند چنانکه پريستلي هنگامي که گاز اکسيژن را براي نخستين بار تهيه نمود آن را هواي بدون فلوژيستن نام نهاد.

لاوازيه که شيميدان برجسته‌اي براي هميشه است امکان درک و شناخت عناصر گازي شکل را فراهم کرد در دوران سلطه نظريه آتش‌زايي«نظريه‌اي که در بالا ذکر شد» وسايل تجربي زيادي فراهم آمده بود که سبب دگرگوني‌هاي انقلابي در شيمي شدند بيشترين اعتبار اين تحولات مديون زحمات لاووازيه است که درک درستي از اکسيژن را ميسر کرد انگلس نوشت که: لاووازيه مي‌توانست نقطه مقابل و ضد فلوژيستون افسانه‌اي را در اکسيژني که پريتلي به دست آورده بود بيابد و در نتيجه قادر بود کل نظريه آتش‌زايي را از پا درآورد اما اين کار نمي‌توانست نتايج تجربي حاصل از پذيرفتن آتش‌زاها را از بين ببرد بر عکس آن نظريات پا برجا بودند و فقط ترتيب بيانشان وارونه شده بود و از کلمه فلوژيستيک به عباراتي که اکنون در زبان شيمي اعتبار دارند برگردانده شده بود و بنابراين اعتبارشان حفظ شده بود.

راه لاووازيه براي کشف اکسيژن خيلي مستقيم تر از راه ديگر هم عصرانش بود در آغاز اين دانشمند فرانسوی نیز گرایش به نظریه آتشزایی داشت ولی هر چه بیشتر که به نتایج میرسید بیشتر از آن نظریه کناره می‌گرفت در اول نوامبر سال ۱۷۷۲ شرح تجربیاتش در زمینه احتراق ترکیبات مختلف در هوا را به این ترتیب پایان بخشید که گفت: وزن همه مواد و از جمله فلزات بر اثر احتراق و سوختن افزایش می‌یابد نظر به اینکه چنین واکنشها نیاز به مقدار زیادی هوا داشتند لاووازیه نتیجه گیری دیگری هم کرد و گفت: هوا مخلوطی از گازهای با خواص گوناگون است که در حین سوختن مواد، قسمتی از آن با ماده سوزنده ترکیب می‌شود در آغاز لاووازیه این جزء از هوا را مشابه هوای ثابت بلاک تلقی کرد ولی به زودی متوجه شد که آن قسمت از هوا که با مواد در هنگام سوختن ترکیب می‌شود مناسبترین جزء هوا برای تنفس است به این ترتیب لاووازیه رو در روی اکسیژن قرار گرفت ولی از اعلام کشف گاز جدید خودداری کرد چون می‌خواست چند تجربه تکمیلی انجام دهد.

در اکتبر سال ۱۷۷۴ پریستلی کشف خود را به لاووازیه گزارش کرد و این گزارش مفهوم واقعی کشف لاووازیه را برای خودش روشن کرد وی بلافاصله به تجربه با اکسید قرمز جیوه که ناسبترین مولد ««اکسیژن بود پرداخت در آوریل ۱۷۷۵ لاووازیه گزارشی تحت عنوان یادداشتی در باره طبیعت ماده‌ای که هنگام سوختن فلزات با آنها ترکیب می‌شود و سبب افزایش وزن تولید شده می‌شود به آکادمی علوم فرانسه داد.

در واقع این کشف اکسیژن بود لاووازیه نوشت که این نوع هوا را پریستلی و شیل وخودش تقریباٌ به طور هم‌زمان کشف کرده‌اند ابتدا وی آن را مناسبترین هوا برای تنفس نامید ولی بعد نامش را هوای زندگی بخش یا توان‌بخش گذاشت به این ترتیب ملاحظه می‌شود که لاووازیه با درکی که از طبیعت اکسیژن کرده بود تا چه اندازه بر هم‌زمانانش پیشی گرفت در مرحله بعدی دانشمند مزبور به این نتیجه رسید که مناسبترین هوا برای تنفس یکی از مواد بنیانی در ساخت اسیدهاست یعنی مهم‌ترین قسمت همه اسیدهاست بعدها معلوم شد که این اعتقاد اشتباه بوده است(وقتی اسیدهای بدون اکسیژن هالوژنه تهیه شدند) ولی در سال ۱۷۷۹ لاووازیه اندیشید که این خاصیت را در نام گاز کشف شده بگنجاند و از آن پس این عنصر را اکسیژن نامید که از کلمه یونانی اسیدساز گرفته شده است. انگلس نوشته است: پریستلی و شیل بدون اینکه بدانند دست روی اکسیژن گذاشته اند، آن را تهیه کردند و گر چه لاووازیه همان گونه که بعدها اعتراف کرده است اکسیژن را هم‌زمان و مستقل از آن دو نفر تهیه نکرده بود با توجه به این که آن دو نفر نمی‌دانستند چه چیزی را تهیه کرده‌اند لاووزایه با باید کاشف اکسیژن شناخت از جمله خطراتی که که جان لاووازیه را به مخاطره انداخته بود و بیشتر جنبه سیاسی داشت هنگام انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ یعنی در آن هنگام که انقلابیون زمام امور پاریس را در دست داشتند رخ داد لاووازیه رساله معروفی در باره اقتصاد سیاسی موسوم به ثروتهای زیرزمینی فرانسه به رشته تحریر درآورد این کتاب یکی از مهم‌ترین کتبی است که در مبحث اقتصاد نوشته شده است.

سرانجام آنتوان لاووازیه در سال ۱۷۹۴ در دادگاه انقلابی به ریاست ژان باتیست کوفن هال به جرم خیانت به ملت همراه چند تن دیگر تسلیم تیغه گیوتین شد در حالی که ۵۱ سال داشت. پس از مرگ لاووازیه لاگرانژ گفت: تنها یک لحظه وقت آنان برای بریدن آن سر صرف شد و شاید یکصد سال زمان نتواند سر دیگری همانندش بوجود آورد.


آنتوان لوران لاووازیه در ۲۶ اوت ۱۷۴۳ در پاريس از پدر و مادری ثروتمند و مرفه زاده شد او زیر نظر استادانی قابل نجوم و گياه شناسي و شيمي و زمين شناسي را به خوبی فرا گرفت پس از اتمام دوره حقوق بار دیگر به علوم گرایید و ۳ سال بعد در آن هنگام که جوانی ۲۵ ساله بود به عضویت فرهنگستان سلطنتی علوم برگزیده شد.

لاووازیه که در حقیقت بنیانگذار شیمی نوین محسوب می‌شود، تجربه و سنجش توأم با نتیجه‌گیری صحیح را پایه و اساس این علم قرار داد وی نخستین کسی بود که ترازو را جهت سنجش و تحقیق در فعل و انفعالات شیمیایی در آزمايشگاه وارد عمل کرد قبل از او دانشمندان شیمی در مورد سوختن، عقیده عجیبی داشتند و آن را این طور تعریف می‌کردند که هر جسم سوختنی دارای ماده‌ای است نامرئی به نام فلوژیستن و چون جسم مشتعل شود این ماده از آن خارج می‌شود هر چه جسم بیشتر قابل اشتعال باشد مقدار بیشتری از این ماده در بردارد و شعله همان فلوژیستیک است که از جسم متصاعد می‌گردد به موجب این نظریه قدما معتقد بودند که وقتی جسمی در هوا می‌سوزد سبک‌تر می‌شود زیرا ماده فلوژیستن آن خارج می‌گردد این نظریه نادرست سراسر قرن ۱۸ را به کلی مسموم ساخته بود و حتی دانشمندان بزرگ نیز بدان اعتقاد داشتند چنانکه پریستلی هنگامی که گاز اكسيژن را برای نخستین بار تهیه نمود آن را هوای بدون فلوژیستن نام نهاد.

لاوازیه که شیمیدان برجسته‌ای برای همیشه است امکان درک و شناخت عناصر گازی شکل را فراهم کرد در دوران سلطه نظریه آتش‌زایی«نظریه‌ای که در بالا ذکر شد» وسایل تجربی زیادی فراهم آمده بود که سبب دگرگونی‌های انقلابی در شیمی شدند بیشترین اعتبار این تحولات مدیون زحمات لاووازیه است که درک درستی از اکسیژن را میسر کرد انگلس نوشت که: لاووازیه می‌توانست نقطه مقابل و ضد فلوژیستون افسانه‌ای را در اکسیژنی که پریتلی به دست آورده بود بیابد و در نتیجه قادر بود کل نظریه آتش‌زایی را از پا درآورد اما این کار نمی‌توانست نتایج تجربی حاصل از پذیرفتن آتش‌زاها را از بین ببرد بر عکس آن نظریات پا برجا بودند و فقط ترتیب بیانشان وارونه شده بود و از کلمه فلوژیستیک به عباراتی که اکنون در زبان شیمی اعتبار دارند برگردانده شده بود و بنابراین اعتبارشان حفظ شده بود.

راه لاووازیه برای کشف اکسیژن خیلی مستقیم تر از راه دیگر هم عصرانش بود در آغاز این دانشمند فرانسوي نیز گرایش به نظریه آتشزایی داشت ولی هر چه بیشتر که به نتایج میرسید بیشتر از آن نظریه کناره می‌گرفت در اول نوامبر سال ۱۷۷۲ شرح تجربیاتش در زمینه احتراق ترکیبات مختلف در هوا را به این ترتیب پایان بخشید که گفت: وزن همه مواد و از جمله فلزات بر اثر احتراق و سوختن افزایش می‌یابد نظر به اینکه چنین واکنشها نیاز به مقدار زیادی هوا داشتند لاووازیه نتیجه گیری دیگری هم کرد و گفت: هوا مخلوطی از گازهای با خواص گوناگون است که در حین سوختن مواد، قسمتی از آن با ماده سوزنده ترکیب می‌شود در آغاز لاووازیه این جزء از هوا را مشابه هوای ثابت بلاک تلقی کرد ولی به زودی متوجه شد که آن قسمت از هوا که با مواد در هنگام سوختن ترکیب می‌شود مناسبترین جزء هوا برای تنفس است به این ترتیب لاووازیه رو در روی اکسیژن قرار گرفت ولی از اعلام کشف گاز جدید خودداری کرد چون می‌خواست چند تجربه تکمیلی انجام دهد.

در اکتبر سال ۱۷۷۴ پریستلی کشف خود را به لاووازیه گزارش کرد و این گزارش مفهوم واقعی کشف لاووازیه را برای خودش روشن کرد وی بلافاصله به تجربه با اکسید قرمز جیوه که ناسبترین مولد ««اکسیژن بود پرداخت در آوریل ۱۷۷۵ لاووازیه گزارشی تحت عنوان یادداشتی در باره طبیعت ماده‌ای که هنگام سوختن فلزات با آنها ترکیب می‌شود و سبب افزایش وزن تولید شده می‌شود به آکادمی علوم فرانسه داد.

در واقع این کشف اکسیژن بود لاووازیه نوشت که این نوع هوا را پریستلی و شیل وخودش تقریباٌ به طور هم‌زمان کشف کرده‌اند ابتدا وی آن را مناسبترین هوا برای تنفس نامید ولی بعد نامش را هوای زندگی بخش یا توان‌بخش گذاشت به این ترتیب ملاحظه می‌شود که لاووازیه با درکی که از طبیعت اکسیژن کرده بود تا چه اندازه بر هم‌زمانانش پیشی گرفت در مرحله بعدی دانشمند مزبور به این نتیجه رسید که مناسبترین هوا برای تنفس یکی از مواد بنیانی در ساخت اسیدهاست یعنی مهم‌ترین قسمت همه اسیدهاست بعدها معلوم شد که این اعتقاد اشتباه بوده است(وقتی اسیدهای بدون اکسیژن هالوژنه تهیه شدند) ولی در سال ۱۷۷۹ لاووازیه اندیشید که این خاصیت را در نام گاز کشف شده بگنجاند و از آن پس این عنصر را اکسیژن نامید که از کلمه یونانی اسیدساز گرفته شده است. انگلس نوشته است: پریستلی و شیل بدون اینکه بدانند دست روی اکسیژن گذاشته اند، آن را تهیه کردند و گر چه لاووازیه همان گونه که بعدها اعتراف کرده است اکسیژن را هم‌زمان و مستقل از آن دو نفر تهیه نکرده بود با توجه به این که آن دو نفر نمی‌دانستند چه چیزی را تهیه کرده‌اند لاووزایه با باید کاشف اکسیژن شناخت از جمله خطراتی که که جان لاووازیه را به مخاطره انداخته بود و بیشتر جنبه سیاسی داشت هنگام انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ یعنی در آن هنگام که انقلابیون زمام امور پاریس را در دست داشتند رخ داد لاووازیه رساله معروفی در باره اقتصاد سياسي موسوم به ثروتهای زیرزمینی فرانسه به رشته تحریر درآورد این کتاب یکی از مهم‌ترین کتبی است که در مبحث اقتصاد نوشته شده است.

سرانجام آنتوان لاووازیه در سال ۱۷۹۴ در دادگاه انقلابی به ریاست ژان باتیست کوفن هال به جرم خیانت به ملت همراه چند تن دیگر تسلیم تیغه گیوتین شد در حالی که ۵۱ سال داشت. پس از مرگ لاووازیه لاگرانژ گفت: تنها یک لحظه وقت آنان برای بریدن آن سر صرف شد و شاید یکصد سال زمان نتواند سر دیگری همانندش بوجود آورد.


--------------------------


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


تولد

"آنتوان لوران لاووازیه" در 26 اوت 1743 در پاريس از پدر و مادری ثروتمند و مرفه زاده شد.

فراگیری علوم

او زیر نظر استادانی قابل ،نجوم، گیاه شناسی ، شیمی و زمین شناسی را بخوبی فرا گرفت. پس از اتمام دوره حقوق، بار دیگر به علوم گرایید و 3 سال بعد در آن هنگام که جوانی 25 ساله بود، به عضویت فرهنگستان سلطنتی علوم برگزیده شد.

بنیانگذار شیمی جدید

لاووازیه که در حقیقت بنیانگذار شیمی جدید محسوب می‌شود. تجربه و سنجش توام با نتیجه‌گیری صحیح را پایه و اساس این علم قرار داد. وی نخستین کسی بود که ترازو را جهت سنجش و تحقیق در فعل و انفعالات شیمیایی در آزمایشگاه وارد عمل کرد.

نظریه فلوژیستون

قبل از او دانشمندان شیمی در مورد سوختن، عقیده عجیبی داشتند و آن را این طور تعریف می‌کردند که هر جسم سوختنی دارای ماده ای است نامرئی به نام فلوژیستون و چون جسم مشتعل شود، این ماده از آن خارج می‌شود. هر چه جسم بیشتر قابل اشتعال باشد مقدار بیشتری از این ماده را در بردارد و شعله همان فلوژیستیک است که از جسم متصاعد می‌گردد.

به موجب این نظریه ، قدما معتقد بودند که وقتی جسمی در هوا می‌سوزد، سبکتر می‌شود. زیرا ماده فلوژیستون آن خارج می‌گردد. این نظریه نادرست ، سراسر قرن 18 را به کلی مسموم ساخته بود و حتی دانشمندان بزرگ نیز بدان اعتقاد داشتند. چنانکه "پریستلی" هنگامی که گاز اکسیژن را برای نخستین بار تهیه نمود، آن را هوای بدون فلوژیستون نام نهاد.

تلاش لاووازیه برای رد نظریه فلوژیستون

لاووازیه که شیمیدان برجسته‌ای برای همیشه است، امکان درک و شناخت عناصر گازی شکل را فراهم کرد. در دوران سلطه نظریه آتشزایی (نظریه ای که در بالا ذکر شد)، وسایل تجربی زیادی فراهم آمده بود که سبب دگرگونی‌های انقلابی در شیمی شدند. بیشترین اعتبار این تحولات مدیون زحمات لاووازیه است که درک درستی از اکسیژن را میسر کرد. "انگلس" نوشت: "لاووازیه می‌توانست نقطه مقابل و ضد فلوژیستون افسانه‌ای را در اکسیژنی که "پریستلی" بدست آورده بود، بیابد و در نتیجه قادر بود کل نظریه آتشزایی را از پا دراورد.

اما این کار نمی‌توانست نتایج تجربی حاصل از پذیرفتن آتشزاها را از بین ببرد. برعکس آن نظریات پا برجا بودند و فقط ترتیب بیانشان وارونه شده بود و از کلمه فلوژیستیک به عباراتی که اکنون در زبان شیمی اعتبار دارند، برگردانده شده بود و بنابراین اعتبارشان حفظ شده بود.

راه لاووازیه برای کشف اکسیژن خیلی مستقیم تر از راه دیگر هم عصرانش بود. در آغاز این دانشمند فرانسوی نیز گرایش به نظریه آتشزایی داشت. ولی هر چه بیشتر به نتایج می‌رسید، بیشتر از آن نظریه کناره می‌گرفت. در اول نوامبر سال 1772 شرح تجربیاتش در زمینه احتراق ترکیبات مختلف در هوا را به این ترتیب پایان بخشید که گفت: "وزن همه مواد و از جمله فلزات بر اثر احتراق و سوختن افزایش می‌یابد."

نظر به اینکه چنین واکنشها نیاز به مقدار زیادی هوا داشتند، لاووازیه نتیجه‌گیری دیگری هم کرد و گفت: هوا مخلوطی از گازهای با خواص گوناگون است که در حین سوختن مواد ، قسمتی از آن با ماده سوزنده ترکیب می‌شود. در آغاز لاووازیه این جزء از هوا را مشابه هوای ثابت "بلاک" تلقی کرد. ولی بزودی متوجه شد که آن قسمت از هوا که با مواد در هنگام سوختن ترکیب می‌شود، مناسبترین جزء هوا برای تنفس است.

به این ترتیب لاووازیه رو در روی اکسیژن قرار گرفت. ولی از اعلام کشف گاز جدید خودداری کرد چون می‌خواست چند تجربه تکمیلی انجام دهد.

معرفی اکسیژن

در اکتبر سال 1774 "پریستلی" کشف خود را به لاووازیه گزارش کرد و این گزارش مفهوم واقعی کشف لاووازیه را برای خودش روشن کرد. وی بلافاصله به تجربه با اکسید قرمز جیوه(که مناسبترین مولد اکسیژن) بود، پرداخت. در آوریل 1775 لاووازیه گزارشی تحت عنوان یادداشتی در باره طبیعت ماده ای که هنگام سوختن فلزات با آنها ترکیب می‌شود و سبب افزایش وزن تولید شده می‌شود، به آکادمی علوم فرانسه داد.

در واقع این کشف اکسیژن بود. لاووازیه نوشت که این نوع هوا را "پریستلی" و "شیل" و خودش تقریباٌ‌ بطور همزمان کشف کرده‌اند. ابتدا وی آن را مناسبترین هوا برای تنفس نامید. ولی بعد نامش را هوای زندگی بخش یا توانبخش گذاشت. به این ترتیب ملاحظه می‌شود که لاووازیه با درکی که از طبیعت اکسیژن کرده بود، تا چه اندازه بر همزمانانش پیشی گرفت.

علت نامگذاری اکسیژن

در مرحله بعدی دانشمند مزبور به این نتیجه رسید که مناسبترین هوا برای تنفس یکی از مواد بنیانی در ساخت اسیدهاست، یعنی مهمترین قسمت همه اسیدهاست. بعدها معلوم شد که این اعتقاد اشتباه بوده است(وقتی اسیدهای بدون اکسیژن هالوژنه تهیه شدند). ولی در سال 1779 لاووازیه اندیشید که این خاصیت را در نام گاز کشف شده بگنجاند و از آن پس ، این عنصر را اکسیژن نامید که از کلمه یونانی اسید ساز گرفته شده است.

حق اکتشاف اکسیژن با کسیت؟

"انگلس" نوشته است: "پریستلی" و "شیل" بدون اینکه بدانند دست روی اکسیژن گذاشته‌اند، آن را تهیه کردند و گر چه لاووازیه همان گونه که بعدها اعتراف کرده است اکسیژن را همزمان و مستقل از آن دو نفر تهیه نکرده بود، با توجه به این که آن دو نفر نمی‌دانستند چه چیزی را تهیه کرده اند لاووزایه را باید کاشف اکسیژن شناخت.

فعالیتهای سیاسی لاووازیه

از جمله خطراتی که که جان لاووازیه را به مخاطره انداخته بود و بیشتر جنبه سیاسی داشت، هنگام انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 یعنی در آن هنگام که انقلابیون زمام امور پاریس را در دست داشتند رخ داد. لاووازیه رساله معروفی در باب اقتصاد سیاسی موسوم به "ثروتهای زیرزمینی فرانسه" به رشته تحریر درآورد. این کتاب یکی از مهمترین کتبی است که در مبحث اقتصاد نوشته شده است.

مرگ لاووازیه

سرانجام آنتوان لاووازیه در سال 1794 در دادگاه انقلابی به ریاست "ژان باتیست کوفن هال" به جرم خیانت به ملت همراه چند تن دیگر تسلیم تیغه گیوتین شد، در حالیکه 51 سال داشت. پس از مرگ لاووازیه ، "لاگرانژ" گفت:

"تنها یک لحظه وقت آنان برای بریدن آن سر صرف شد و شاید یکصد سال زمان نتواند سر دیگری همانندش بوجود آورد."

saeed-d
18-08-2008, 17:37
شروع فعاليت آزمايشگاهي ماري کوري
زماني که ماري کوري در سال ۱۸۹۵ در انباري چوبي کوچکي که آزمايشگاه او بود شروع بکار کرد، نه او و نه هيچ کس ديگر چيزي در باره عنصر شيميايي راديم نمي‌دانست و اين عنصر هنوز کشف نشده بود.

البته يکي از همکاران پژوهشگر پاريسيو فيزيکدان فرانسوي، «هانري بكرل»، در آن زمان تشخيص داده بود که عنصر شيميايي اورانيم، پرتوهايي اسرار آميز نامرئي از خود مي‌افشاند.


ارائه نظريه

در ۱۲ آوريل ۱۸۹۸ کوري ها نظريه خود را به آکادمي علوم پاريس گزرش کردند. در ۱۴ آوريل، کوري ها با همکاري «لمون» شيميدان فرانسوي، به جستجوي عنصر ناشناخته مزبور پرداختند. نتيجه گرانبهاي اين کار پرزحمت و طاقت‌فرسا تنها چند قطره از ماده‌اي بود که آنها اين ماده را در لوله‌هاي شيشه‌اي آزمايشگاهي نگهداري مي‌کردند.

بر اثر اين کارهاي طاقت‌فرسا در نخستين زمستان، ماري کوري دچار نوعي عفونت و التهاب ريوي شد و تمام فصل را مريض بود. ولي پس از بهبودي، کار پختن مواد در ديگها را در آزمايشگاه از سر گرفت. پس از آن، نخستين دخترش به نام ارينه متولد شد.

پير و ماري کوري در ماه جولاي(مرداد ماه) همان سال توانستند اين مسئله را اتشار دهند که سنگ معدن به غير از اورانيوم، دو عنصر پرتوزاي ديگر را نيز در خود دارد. نخسيتن عنصر را به ياد محل تولد و بزرگ شدن ماري کوري که لهستان بوده ‌است، پولونيوم ناميدند و دومين عنصر را که اهميت زيادي داشت راديوم ناميدند که از واژه لاتين به معني «پرتو» الهام مي‌گرفت.





تولد راديم



در ۲۶ دسامبر ۱۸۹۸(۵ دي ماه ۱۲۷۷) اعضاي آکادمي علوم پاريس، گزارشي تحت عنوان «درباره ماده شديدآٌ راديواکتيوي که در پشبلند وجود دارد» انتشار دادند و اين روز تاريخ تولد راديوم است. پيدايش راديوم در ميان عناصر راديو اکتيو طبيعي تقريباٌ به فوريت ثابت کرد که اين عنصر مناسبترين عنصر راديو اکتيو براي بسياري کارهاست. بزودي معلوم شد که نيمه‌عمر راديوم نسبتاٌ زياد است(۱۶۰۰ سال). کشف راديوم موجب دگرگوني‌هاي اساسي در دانش بشر درباره خواص و ساخت ماده شد و منجر به شناخت و دستيابي به انرژي اتمي شد.




اولين جايزه ي نوبل
خانواده کوري بهمراه بکرل بخاطر کشفي که پس از آن همه کار طاقت‌فرسا به آن نائل شدند در سال ۱۹۰۳ جايزه نوبل در فيزيک را از آن خود کردند و به اين ترتيب توانستند وامهايي را که براي کارهاي پژوهشي طولاني خود گرفته بودند، پرداخت کنند.



دومين جايزه ي نوبل


پير کوري در سال ۱۹۰۶ در ۴۷ سالگي بعلت تصادف با درشکه درگذشت. مادام کوري پس از مرگ شوهرش به مطالعات خود ادامه داد و در سال ۱۹۱۰ موفق به تهيه راديوم خالص گرديد. در اين هنگام استاد سوربون و عضو آکادمي طب شد و در سال ۱۹۱۱ براي دومين بار به دريافت جايزه نوبل نائل شد.

ماري کوري به غير از «ليونس پاولينگ» برنده جايزه نوبل در شيمي در سال ۱۹۵۴ و برنده جايزه صلح نوبل در سال ۱۹۶۲ تنها انساني است که دو بار اين جايزه ارزشمند را از آن خود کرده است.



مرگ مادام کوري


مادام کوري در ۴ ژوئيه ۱۹۳۴ يعنی ۲۸ سال بعد از مرگ شوهرش و در سن ۶۷ سالگی درگذشت.



دستاورد کشف کوری


این واقعیت که پرتوهای رادیم می‌توانند بافتهای زنده اندامها را از بین ببرند،به‌عنوان مهم‌ترین دستاورد کشف کوری‌ها مشخص گردید. پزشکان و پژوهشگران علوم پزشکی بزودی دریافتند که به این وسیله می‌توانند غده‌ها و بافتهای بدخیم را که در سرطان و همچنین بیماریهای پوستی و غدد ترشحی بروز می‌‌کنند، از بین ببرند.

بسیاری از بیماران سرطانی که توانسته‌اند با موفقیت درمان شوند و از مرگ نجات یابند، عمر دوباره و سلامتی خود را مرهون تلاشهای خستگی‌ناپذیر و انگیزه والای این زن بی‌همتا هستند.

saeed-d
18-08-2008, 17:42
آغاز کیمیاگری اسلامی با اسامی مردانی همراه است که احتمالا خود کیمیاگر نبوده‌اند، اما با گذشت زمان و فرارسیدن قرن دهم میلادی ، کیمیاگران شهیری از میان آنان برخاستند که علاوه بر تفکراتشان ، نوشتارهای کاملا جدید و نوینی خلق کردند.

_____________
امام جعفر صادق عليه السلام (148 ـ 82 هـ . ق. / 770 ـ 705 م.)

محضر پر فيض حضرت امام صادق (ع) ، مجمع جويندگان علوم بود. با دانش پژوهي كه به محفل آن حضرت راه مييافت از خرمن لايزال دانش او بهره مند ميشد. در علم كيميا ايشان نخستين كسي بودند كه عقيده به عناصر چهارگانه (عناصر اربعه) آب ، آتش ، خاك و باد را متزلزل كردند. از فرموده‌هاي ايشان است كه : «من تعجب ميكنم مردي چون ارسطو چگونه متوجه نشده بود كه خاك يك عنصر نيست. بلكه عنصرهاي متعددي در آن وجود دارد.» ايشان هزار سال پيش از پرسينلي ، لاووازيه و ... دريافته بود كه در آب چيزي هست كه ميسوزد (كه امروزه آن را هيدروژن مينامند).

از امام صادق (ع) ، رساله‌اي در علم كيميا تحت عنوان «رسالة في علم الصناعة و الحجر المكرم» باقيمانده كه دكتر «روسكا» آن را به زبان آلماني ترجمه و در سال 1924 آن را تحت عنوان «جعفر صادق امام شيعيان ، كيمياگر عربي» در «هايدبرگ» به چاپ رسانده است. به عنوان مثال و براي آشنايي با نظرات حضرت صادق (ع) در شيمي ، خلاصه‌اي از بررسي دكتر «محمد يحيي هاشمي» را در ذيل درج ميكنيم:

از شرحي كه امام صادق (ع) براي اكسيد ميدهد، چنين معلوم ميشود كه اكسيد جسمي بوده كه از آن براي رفع ناخالصي در فلزات استفاده شده است. ايشان تهيه اكسيد اصغر (اكسيد زرد) را از خود و آهن و خاكستر به كمك حرارت و با وسايل آزمايشگاهي آن دوره ، مفصلا شرح داده و نتيجه عمل را كه جسمي زرد رنگ است، اكسيد زرد نام نهاده‌اند. اين شرح كاملا با فروسيانيد پتاسيم كه جسمي است زرد رنگ به فرمول Fe(CN)6] K4] منطبق است و ... . نتيجه عمل بعد از طي مراحلي ايجاد و تهيه طلاي خالص است. امروزه نيز از همين خاصيت سيانور مضاعف طلا و پتاس براي آبكاري با طلا استفاده ميشود.

جابر بن حيان (200 ـ 107 هـ . ق / 815 ـ 725 ميلادي)

جابربين حيان معروف به صوفي يا كوفي ، كيمياگر ايراني بوده و در قرن نهم ميلادي ميزيسته و بنا به نظريه اكثريت قريب به اتفاق كيمياگران اسلامي ، وي سرآمد كيمياگران اسلامي قلمداد ميشود. شهرت جابر نه تنها به جهان اسلام محدود نميشود و غربيها او را تحت عنوان «گبر» ميشناسند.ابن خلدون درباره جابر گفته است:

جابربن حيان پيشواي تدوين كنندگان فن كيمياگري است.

جابربن حيان ، كتابي مشتمل بر هزار برگ و متضمن 500 رساله ، تاليف كرده است. «برتلو» شيميدان فرانسوي كه به «پدر شيمي سنتز» مشهور است، سخت تحت تاثير جابر واقع شده و ميگويد: «جابر در علم شيمي همان مقام و پايه را داشت كه ارسطو در منطق .» جورج سارتون ميگويد: «جابر را بايد بزرگترين دانشمند در صحنه علوم در قرون وسطي دانست.» اريك جان هوليمارد ، خاورشناس انگليسي كه تخصص وافري در پژوهشهاي تاريخي درباره جابر دارد، چنين مينويسد:

جابر شاگرد و دوست امام صادق (ع) بود و امام را شخصي والا و مهربان يافت؛ بطوري كه نميتوانست از او جدا ولي بي نياز بماند. جابر ميكوشيد تا با راهنمايي استادش ، علم شيمي را از بند افسانه‌هاي كهن مكاتب اسكندريه برهاند و در اين كار تا اندازه‌اي به هدف خود رسيد. برخي از كتابهايي كه جابر در زمينه شيمي نوشته عبارتند از : الزيبق ، كتاب نارالحجر ، خواص اكسيرالذهب ، الخواص ، الرياض و ... .

وي به آزمايش بسيار علاقمند بود. از اين رو ، مي توان گفت نخستين دانشمند اسلامي است كه علم شيمي را بر پايه آزمايش بنا نهاد. جابر نخستين كسي است كه اسيد سولفوريك يا گوگرد را از تكليس زاج سبز و حل گازهاي حاصل در آب بدست آورد و آن را زينت الزاح ناميد. جابر اسيد نيتريك يا جوهر شوره را نيز نخستين بار از تقطير آميزه‌اي از زاج سبز ، نيترات پتاسيم و زاج سفيد بدست آورد.

رازي ، ابوبكر محمد بن زكريا (313 ـ 251 هـ . ق / 923 ـ 865 م.)

زكرياي رازي به عنوان يكي از بزرگترين حكيمان مسلمان شناخته شده و غربيها او را به نام «رازس» ميشناسند. رازي در علم كيميا ، روش علمي محض را انتخاب كرده و بر خلاف روشهاي تمثيلي و متافيزيك ، به روشهاي علمي ارزش زيادي قائل شده. رازي موسس علم شيمي جديد و نخستين كسي است كه «زيست شيمي» را پايه‌گذاري نموده است. دكتر «روسكا» شيميدان آلماني گفته است: «رازي براي اولين بار مكتب جديدي در علم كيميا بوجود آورده است كه آن را مكتب علم شيمي تجربي و علمي مي توان ناميد.

مطلبي كه قابل انكار نيست اينست كه زكرياي رازي پدر علم شيمي بوده است.» كتابهاي او در زمينه كيميا در واقع اولين كتابهاي شيمي است. مهمترين اثر رازي در زمينه كيميا كتاب «سرالاسرار» است. ظاهرا رازي 24 كتاب يا رساله در علم كيميا نوشته كه متاسفانه فقط معدودي از آنها بدست آمده و در كتابخانه‌هاي مشهور دنيا نگهداري ميشود. وي نخستين بار از تقطير شراب در قرع و انبيق ماده‌اي بدست آورد كه آن را الكحل ناميد كه بعدها به هر نوع ماده پودري شكل حتي به جوهر هم داده شد، از اين رو آن جوهر را جوهر شراب نيز ناميدند. گفته ميشود كه رازي كربنات آمونيوم را از نشادر و همچنين كربنات سديم را تهيه كرده است.

ابن سينا ، حسين (428 ـ 370 هـ . ق / 1036 ـ 980 م.)

ابن سينا ملقب به شيخ الرئيس ، بزرگترين فيلسوف و دانشمند اسلامي و چهره‌اي بسيار موثر در ميدان علوم و فنون است. غربيها وي را به نام «اوسينيا» ميشناسند. ابن سينا ، رنجي براي كيمياگري و ساختن طلا نكشيد؛ زيرا او به استحاله باور نداشت و صريحا تبديل فلزات به يكديگر را ناممكن و غير عملي ميدانست.

ابو علي سينا از ادويه منفرد ، 785 قلم دارو را به ترتيب حروف ابجد نام برده و به ذكر ماهيت آنها پرداخته و خواص تاثير آن داروها را شرح داد. وي ضمن توصيف اين مواد ، آگاهيهاي جالبي در زمينه «شيمي كاني» به خوانندگان ميدهد و ميگويد از تركيب گوگرد و جيوه مي توان شنگرف تهيه كرد. وي نخستين كسي است كه خواص شيميايي الكل و اسيد سولفوريك را از نظر دارويي شرح داد.

بيروني ، ابوريحان محمد (442 ـ 362 هـ . ق / 1050 ـ 972 م.)

كاني شناس و دارو شناس جهان اسلام و يكي از بزرگترين دانشمندان اسلام است كه با رياضيات ، نجوم ، فيزيك ، كاني شناسي ، دارو سازي و اغلب زبانهاي زنده زمان خود آشنايي داشته است. يكي از آثار مهم بيروني در شيمي كتاب الجواهر وي است كه در بخشي از آن ، نتايج تجربي مربوطه به تعيين جرم حجمي امروزي آنها تفاوت خيلي كم دارد و يكي از كاربردهاي مهم وي به شمار ميرود كه در علوم تجربي ، انقلابي بزرگ به وجود آورد. براي تعيين جرم اجسام ، ترازويي ابداع كرد.

بيروني همچنين در كتاب الجماهير (در شناسايي جوهرها) به معرفي مواد كاني به ويژه جواهرات گوناگون پرداخت. بيروني ، چگالي سنج را براي تعيين جرم حجمي كانيها به ويژه جوهرها و فلزها نوآوري كرد كه در آزمايشگاه امروزي كاربرد دارد.

saeed-d
18-08-2008, 17:44
ابوريحان محمد بن احمد بيروني از دانشمندان بزرگ ايران در علوم حکمت و اختر شناسي


و رياضيات و تاريخ و جغرافيا مقام شامخ داشت، در سال 326 هجري قمري در حوالي


خوارزم متولد شده و از اين جهت به بيروني يعني خارج خوارزم معروف شده. هيچ


اطلاعي در باره اصل و نسب و دوره کودکي بيروني در دست نيست.نزد ابو نصرمنصور


علم آموخت در 17 سالگي از حلقه اي که نيم درجه به نيم درجه مدرج شده بود، استفاده


کرد تا ارتفاع خورشيدي نصف النهار رادرکاث رصد کند، و بدين ترتيب عرض جغرافيايي


زميني آن را استنتاج کرد. چهار سال بعد براي اجراي يک رشته از اين تشخيص ها نقشه


هايي کشيد و حلقه اي به قطر 15 ذراع تهيه کرد. در 9 خرداد 376 بيروني ماه گرفتگي


(خسوفي)رادرکاث رصد کرد و قبلاٌ با ابوالوفا ترتيبي داده شده بود که او نيز در همان


زمان همين رويداد را از بغداد رصد کرد. اختلاف زماني که از اين طرق حاصل شد به


آنان امکان داد که اختلاف طول جغرافيايي ميان دو ايستگاه را حساب کنند وي همچنين با


ابن سينا فيلسوف برجسته و پزشک بخارايي به مکاتبات تندي در باره ماهيت و انتقال گرما


و نور پرداخت در دربار مامون خوارزمشاهي قرب و منزلت عظيم داشته چند سال هم در


دربار شمس المعالي قابوس بن وشمگير به سر برده، در حدود سال 404 هجري قمري به


خوارزم مراجعت کرده، موقعي که سلطان محمود غزنوي خوارزم را گرفت در صدد قتل


او برآمد و به شفاعت درباريان از کشتن وي در گذشت و او را در سال 408 هجري با


خود به غزنه برد در سفر محمود به هندوستان، ابوريحان همراه او بود و در آنجا با حکما


و علماء هند معاشرت کرد و زبان سانسکريت را آموخت ومواد لازمه براي تاليف کتاب


خود موسوم به تحقيق ماللهند جمع‌آوري کرد.


بيروني به نقاط مختلف هندوستان سفر کرد و در آنها اقامت گزيد و عرض جغرافيايي حدود


يازده شهر هند را تعيين نمود.


خود بيروني مي نويسد که در زماني که در قلعه نندنه به سرمي برد، از کوهي درمجاورت


آن به منظور تخمين زدن قطر زمين استفاده کرد. نيز روشن است که او زمان زيادي را


در غزنه گذرانده است تعداد زياد رصدهاي ثبت شده اي که به توسط او در آنجا صورت


گرفته است با رشته اي از گذرهاي خورشيد به نصف النهار شامل انقلاب تابستاني سال


398آغاز مي شود و ماه گرفتگي روز 30 شهريور همان سال


را نيز در بر دارد. او به رصد اعتدالين و انقلابين در غزنه ادامه داد که آخرين آنها انقلاب


زمستاني سال 400 بود.


بيروني تاليفات بسيار در نجوم وهيات و منطق و حکمت دارد از جمله تاليفات


او قانون مسعودي است در نجوم و جغرافياکه به نامه سلطان مسعود غزنوي نوشته،


ديگر کتاب آثار الباقيه عن القرون الخاليه در تاريخ آداب و عادات ملل و پاره اي


مسائل رياضي و نجومي که در حدود


سال 390 هجري به نام شمس المعالي


قابوس بن وشمگير تاليف کرداين کتاب


را مستشرق معروف آلماني زاخائو در


سال 1878 ميلادي دررليپزيک ترجمه


وچاپ کرده و مقدمه اي بر آن نوشته است.


بيروني هنگامي که شصت و سه ساله بود کتابنامه اي از آثار محمد بن زکرياي رازي


تهيه نمود و فهرستي از آثار خود را ضميمه آن کرد.اين فهرست به صد و سيزده عنوان


سر مي زند که بعضي از آنها بر حسب موضوع که گاه با اشاره کوتاهي به فهرست


مندرجات آنها تنظيم شده اند.


تقريباٌ‌ چهار پنجم آثار او از بين رفته اند بي آن که اميدي به بازيافت آنها باشد از آنچه بر


جاي مانده در حدود نيمي به چاپ رسيده است. علايق بيروني بسيار گسترده و ژرف بود و


او تقريباٌ‌ در همه شعبه هاي علومي که در زمان وي شناخته شده بودند سخت کار مي کرد


وي از فلسفه و رشته هاي نظير نيز بي اطلاع نبود اما گرايش او به شدت به سوي مطالعه


پديده هاي قابل مشاهده در طبيعت و در انسان معطوف بود. در داخل خود علوم نيز بیشتر


جذب آن رشته هایی می شد که در آن زمان به تحلیل ریاضی درآمدند. در کانی شناسی،


داروشناسی و زبان شناسی یعنی در رشته هایی که در آنها اعداد نقش چندانی نداشتند نیز


کارهایی جدی انجام داد اما در حدود نیمی از کل محصولات کاراو در اختر شناسی، اختر


بینی و رشته های مربوط به آنها بود که علوم دقیقه به تمام معنی آن روزگاران به شمار


می رفتند ریاضیات به سهم خود در مرتبه بعدی جای می گرفت اما آن هم همواره


ریاضیات کاربسته بود از آثار دیگر بیرونی که هنوز هم در دسترس هستند و می توان اینها


را نام برد: اسطرلاب، سدس، تحدید، چگالیها، سایه ها، وترها، پاتنجلی، قره الزیجات،


قانون، ممرها، الجماهر و صیدنه.


بیرونی در باره حرکت وضعی زمین و قوه جاذبه آن دلالیل علمی آورده است و می گویند


وقتی کتاب قانون مسعودی را تصنیف کرد سلطان پیلواری سیم برای او جایزه فرستاد


ابوریحان آن مال را پس فرستاد وگفت: من از آن بی نیازم زیرا عمری به قناعت گذرانیده


و ترک آن سزاوار نیست.نظر پردازی، نقش کوچکی در تفکر او ایفا می کرد وی بر


بهترین نظریه های علمی زمان خود تسلط کامل داشت، اما دارای ابتکار و اصالت زیادی


نبود و نظریه های تازه ای ازخود نساخت.


ابوریحان بیرونی در سال چهارصد و چهل هجری در سن هفتاد و هشت سالگی در غزنه


بدرود حیات گفت.

saeed-d
18-08-2008, 17:47
ابوعلي حسين بن عبدالله معروف به ابوعلي سينا در سال 370 هجري قمري درخرميشن ازتوابع بخارا متولد شد. او پزشک ، رياضيدان ، فيلسوف ومنجم بزرگ خراسان بود . پدرش عبدالله نام داشت که در دستگاه سامانيان محصلي ماليات را عهده داربود ومادرش ستاره نام داشت . وي در بلخ پرورش يافت و قرآن وساير علوم را آموخت .استاد وي عبدالله ناتلي بود که از رجال مشهور قرن چهارم هجري به شمار مي رفت. او در هجده سالگي، چنانچه خود نوشته است ، از تعلم همه علوم فارغ شد . دربيست ويک سالگي دست به تاليف وتصنيف زد .وي در بيست و دو سالگي پدرش را ازدست داد و او خود متصدي شغل پدر گرديد . اما به علت نابساماني اوضاع سياسي ، بخارا را ترک گفت و به گرگانج پايتخت امراي مامونيه خوارزم رفت و در نزد خوارزمشاه علي ابن مامون و وزيرش ابوالحسين احمدبن محمد سهيلي تقرب پيدا کرد . در اين هنگام سايه نفوذ محمود غزنوي بر خوارزم نيز فرو افتاد واز دانشمندان دربارخواسته شد که به غزنين به خدمت سلطان محمود بروند . ابوعلي سينا که از تعصب آن پادشاه خبردار بود ، به همراهي ابوسهيل مسيحي از خوارزم گريخت و از راه ابيورد و طوس به قصد گرگان حرکت کرد تا به قابوس بن وشمگيرکه به عنوان ياريگر وحامي دانشمندان شهرت يافته بود بپيوندد . اما وقتي که پس از مشقات بسيار بدان شهر رسيد قابوس مرده بود .

ابوعلي سينا ناچار به قريه أي در خوارزم بازگشت . اما پس از اندک مدتي دوباره به گرگان رفت و اين بار ابو عبيد جوزجاني , يکي از با وفاترين شاگردانش به خدمت اوپيوست و در اين سفر بود که کتاب " المختصرالاوسط" و کتاب "المبدا, و المعاد" و مقداري از کتاب معروف " قانون " و "نجات " را تاليف کرد .

ابوعلي سينا در حدود سال 405 هجري قمري به ري رفت. فخرالدوله ديلمي را که بيماربود معالجه کرد ولي مدت زيادي در آن شهرباقي نماند و در اوايل سال بعد به قزوين و از آنجا به همدان رفت و در آن شهر نه سال به سر برد , در اين جا مورد توجه شمس - الدوله ديلمي قرار گرفت ، و در 406 هجري قمري به وزارت رسيد و تا سال 411هجري قمري در اين مقام باقي ماند .

در سال 412 هجري قمري شمس الدوله در گذشت و پسرش سماالدوله به جاي او نشست . سماالدوله مانند پدر ميخواست که ابوعلي سينا وزارت را قبول کند ، اما شيخ نپذيرفت . در نتيجه بر اثر معاندان به زندان افتاد و چهار ماه در حبس به سر برد و در اين مدت تعدادي از کتب و رسالات مهم خود را تاليف نمود . شيخ الرئيس بعد از رهايي از حبس باز مدتي در همدان بود و آنگاه ناشناخته با شاگردش ابو عبيد ?جوزجاني به اصفهان نزد علا الدوله کاکويه رفت . آن پادشاه او را به گرمي و احترام بسيار پذيرفت . ابوعلي سينا از اين زمان تا آخر عمر در خدمت علا الدوله کاکويه بود، در نخستين جمعه ماه مبارک رمضان بود شيخ الرئيس را روي تخت رواني که بادو اسب کرند حمل مي شد ، نهاده بودند . رفته رفته غروب افق را مي پوشاند . عصر بود و بانگ موذن مومنان را به نماز دعوت مي کرد.

همچنانکه ابوعلي سينا دست لرزانش را به سمت شاگردش دراز ميکرد سرفه هاي شديدو پي در پي , پيکرش را مي لرزاند و چند قطره خون در کنار لبايش پديدار شد .فقط قدرت يافت اين چند کلمه را ادا کند :
_ فرمانروايي که طي اين سالها جسم مرا به اين خوبي اداره مي کرد , متاسفانه در وضعي نيست که به کارش ادامه دهد .گمان کنم که وقت آن رسيده است که خيمه ام را بر چينم.

ابو عبيد با چهره خيس از اشک سعي کردچيزي بگويد , ولي کلمه أي از دهانش خارج نشد . نمي فهميد و نمي خواست بفهمد . مگر از ديروز که حال استادش بهبود يافته بود چه اتفاقي روي داده بود که او پيش او هر وقت ضعيف و رنجور شده بود .

هر چه به دردت مي خورد بردار و بقيه اموالم را ميان فقرا تقسيم کن . صندوقچه محتوي سکه هاي طلا را خالي کن و چيزي در آن باقي نگذار .

شيخ الرئيس نفس نفس مي زد و بعد از مدتي مکث ، فرمود :

سعي کن نوشته هايم را جمع آوري کني . آنها را به تو مي سپارم . خداوند هر سرنوشتي را که استحقاق دارد برايش تعيين مي کند .

ساکت شد . پلکهايش را بر هم گذاشت و در همان حال گفت :

ابو عبيد، دوست من ، اکنون برايم قرآن بخوان . چند آيه از قرآن تلاوت کن .

آن روز اول ماه رمضان سال 428 هجري قمري بود . شيخ الرئيس ابو علي سينا در حالت بيماري در حاليکه تنها پنجاه و هفت سال از عمرش مي گذشت درهمدان دار فاني را وداع گفت و در همانجا مدفون شد . آرامگاه او اکنون در آن شهر است .

در مشرق زمين فلسفه يوناني هيچگاه مفسري با عمق و دقت ابوعلي سينا نداشته است .ابوعلي سينا فلسفه ارسطو را با آراي مفسران اسکندراني و فلسفه نو افلاطوني تلفيق کردو با نبوغ خاص خود آنها را با نظر يکتا پرستي اسلام آموخت و به اين طريق , در فلسفه مشايي مباحث آورد که در اصل يوناني آن سابقه نداشت .

saeed-d
18-08-2008, 17:53
نام " رازي" شهرت " ابوبکر محمد بن زکريا " معـروف به جاليـنوس عـرب 251 - 313 هجري قمري از بزرگـترين دانـشمندان ايراني، بزرگـترين طـبـيب باليـني اسلام و قـرون وسطي، فـيزيکدان، عـالم کـيميا ( شيمي ) و فيلسوف صاحب استـقلال فکر است که از زندگي وي چندان اطلاعـي در دست نـيست. ظاهرا در ري رياضيات، فلسفه، نجوم و ادب را فرا گرفت. احتمالا در جواني به تحصـيل کيـميا مشغـول شد و بعـد به سبب بـيـماري چشم به تحصيل طب پرداخت و در اين عـلم شهرت فراوان يافت و حوزه درسش بلند آوازه شد. در خدمت ابوصالح منصوربن اسحاق ساماني، حاکم ري، رياست بـيمارستان جديدالتاسيس آنجا را يافت. بعـدها در بغـداد رئيس بيمارستان بود. به سبب شهرت فراوانش فرمانروايان مختـلف او را به دربار خود دعوت مي کردند. رازي صاحب اخلاق نيکو و رفـتار پسنـديده بود و با بـيماران به مهرباني و عـطوفت رفـتار مي کرد و در حق فـقرا و ضعـفا اعـانـت مي کرد. عـده اي تاليـفات او را تا 198 و عـده ديگر کتاب هاي منسوب به او را تا 237 بر شمرده اند. از آثارش در طـبـيعـات، رياضيات، نجوم و شناخت نور چيـزي به يادگار نمانده است. رازي در طب به جنـبه هاي عـلمي اکتفا نمي کرد، بلکه به تمام معـني طـبـيب و در علم و عمل طب استاد مسلم بود. يادداشتهاي وي که در آنها با کمال دقت بهبودي بيماران خود را توصيف کرده است در دست است. معـروفتـرين اثرش در علم طب کتاب " حلوي " است. آثار ديگرش در اين رشته کتاب الطب الملوکي و کتاب منصوري است. بعـلاوه، رسالا تي در باب بعـضي امراض دارد که معـروفترين آنها کتاب الجدري و الحصبه است که مورد اعجاب و تحسين اروپايي ها بوده است و از بهترين رساله هاي طبي قديم به حساب مي آيد. رساله اي هم دربارهً سنگ مثانه و کليه دارد که به زبان فرانسه در لندن منـتشر شده است. رازي در فلسفه و الهيات و ماوراء الطـبـيعـه و مجادلات مذهبي و فـلسفي نيز کتـبي نوشته است. آثار فـلسفي رازي قرنها در دست فراموشي بود، تا آنکه در قرن بـيستم ميلادي اهميت آنها ديگر بار مورد توجه قرار گرفت. بر طبق مقاله دايرة المعـارف اسلام در باب رازي، وي مدعـي است که اغـلب فلاسفه قديم پـيشتر رفته است و حتا خود را برتر از ارسطو و افلاطون مي داند. در طب هم پايه بقراط است و در فلسفه مقامش نزديک به سقراط.
رازي در اواخر عـمر در نـتـيجه مطالعـه زياد دربارهً کيمياگري به بـيماري چشم مبتلا و بالاخره کور شد و در سال 313 هجري قمري درگذشت.

saeed-d
18-08-2008, 18:01
نيلز هنريك ديويد بوهر در سال 1885 و در كپنهاك دانمارك به دنيا آمد. پدر او كريستيان بوهر استاد فيزيولوژي دانشگاه كپنهاك و مادرش اِلن آلدر بوهر دختر يك خانواده يهودي دانماركي سرشناس در مراكز بانكي و پارلماني بود. خانواده بوهر كليسا رو نبودند ولي زن خانواده برخلاف يهودي بودنش توافق كرده بود كه بچه ها مسيحي بار آورده شوند. بوهر در سال 1903 در رشته فيزيك دانشگاه كپنهاك نام نويسي كرد. در دانشگاه نيلز با انجام آزمايشهايي درباره نيروي كشش سطحي آب و اندازه گيري آن نيرو خود را ممتاز كرد و توانست به پاس انجام آن كار مدال طلاي آكادمي علوم و ادبيات دانمارك را به دست آورد. وي در سال 1911 با نوشتن تزي درباره نظريه الكتروني فلزات- كه تأكيد آن بر نارسايي هاي فيزيك كلاسيك درتوضيح رفتار ماده در سطح اتمي بود- درجه دكتراي خود را دريافت كرد. نوشتن آن تز آغاز تمركز انديشه وي بر روي موضوع تحقيق بقيه دوره زندگي خود بود. بوهر در انگلستان پس از همكاري مختصري با ج.ج. تامسون در كمبريج رهسپار آزمايشگاه رادرفورد در منچستر شد. داشتن رابطه با رادرفورد سرمشق حيات علمي بعدي او شد. آن دو از همان نخستين ملاقات با يكديگر دوست شدند و تا پايان عمر دوستاني نزديك باقي ماندند. در واقع رادرفورد بود كه بوهر را به بالاترين تراز پژوهش در زمينه فيزيك آورد. بوهر كه در درك اهميت نظري شگرف و ارزش انكشافي الگوي هسته اي اتم كه در سال 1910 توسط رادرفورد عرضه شده بود- ذهني تند و تيز داشت از آن استفاده كرد تا نكات ريز را روشن سازد:
1- خواص شيميايي يك اتم از جمله جاي آن در جدول تناوبي بستگي به آرايش الكترونهاي آن دارد.
2- خواص راديواكتيو (پرتو زا) با هسته مرتبط است.
3- ايزوتوپها متناظرند با اتمهايي كه داراي الكترونهاي يكسان اما هسته هاي جرمي متفاوتند.
4- فروپاشي پرتو زا بار هسته و در نتيجه تعداد الكترونها و هويت شيميايي اتم را تغيير مي دهد.
بوهر سپس به نحوه تعيين ماهيت دقيق رابطه ميان عدد اتمي يك عنصر كه فشرده و خلاصه اي از رفتار شيميايي آن به شمار مي رود و تعداد الكترونهاي موجود در اتم پي برد. بوهر در سال 1912 به دانمارك بازگشت و به سمت دانشياري فيزيك دانشگاه كپنهاك منصوب شد. او پس از شكل گيري حرفه آينده اش در كپنهاك با مارگارت نورلند ازدواج كرد. ازدواج آن دو پيوندي محكم و پر از خوشبختي از آب در آمد و براي بوهر منبع مادام العمر وفاق و قوت شد. زن و شوهر شش فرزند پسر پيدا كردند كه چهارتن از آنها به سن بلوغ و بالاتر از آن رسيدند. بوهر در پي استقرار در كپنهاك به انديشه درباره جنبه هاي نظري مدل اتم هسته دار رادرفورد ادامه داد. اين مدل مانند منظومه شمسي بسيار كوچك با هسته اي در ميان به مثابه خورشيد و الكترونهايي در حال گردش به گرد آن به مثابه سيارات بود. فيزيكدانان آن را در در كل پذيرفته بودند اما در آن اشكال بزرگي هم كه امروزه آن را يك ناهنجاري مي خوانند مي ديدند. به موجب نظريه الكترومغناطيس ذره باردار و چرخاني مانند الكتروند بايد در هر دور گردش مقداري انرژي به صورت تابش پخش و در نتيجه بخشي از انرژي خود را از دست بدهد. طبق تئوري در چنين حالتي دايره مسير بايد مارپيچ وار تنگ و تنگ تر شده الكترون سرانجام به درون هسته سقوط ميكند اما اين وضع پيش نيامده و الكترونها به داخل هسته فرو نمي ريزند و اتم به مدت نامحدود پايدار باقي مي ماند. ناهنجاري بدين سان در اين مغايرت رفتار الكترون با پيش بيني نظريه الكترومغناطيس بود.
بوهر براي يافتن توضيح مسأله شيوه تازه اي به كار برد و گفت: تئوري بي تئوري. الكترون تا زماني كه به چرخش ادامه مي دهد هيچ تابشي از خود به بيرون نمي فرستد. او اين را در حالي مي گفت كه نظريه و شواهد آزمايشگاهي، هر دو، نشان مي دادند كه وقتي هيدروژن حرارت ببيند از خود نور تابش ميكند و عقيده اين بود كه آن نور از الكترون اتم هم تابش مي شود. بوهر در سال 1913 با آن روش به تجسم ساختاري براي اتم دست يافت. بوهر در توضيح چگونگي رفتار الكترون از وجود رابطه جديدي بين ماده و ور سخن به ميان آورد و گفت كه الكترون در رفتن از مداري به مدار ديگر انرژي، بصورت بسته يا پيمانه هايي از انرژي تشعشعي جذب يا تابش مي كند (چيزي كه امروزه فوتون يا كوآنتوم نور ناميده مي شود). هرچه طول موج تابيده كمتر باشد انرژي فوتون آن بيشتر است.
هيدروژن سه خط طيفي روشن به رنگهاي قرمز، سبز متمايل به آبي و آبي دارد. بوهر تشريح كرد كه اين خطوط رنگي واضح طيف همان تابشهاي اتم هيدروژن هستند. نور قرمز هنگامي تابش مي شود كه الكترون از مدار سوم به مدار دوم بجهد و نور سبز متمايل به آبي مربوط به جهش الكترون از مدار چهارم به دوم است. در آغاز بسياري از فيزيكدانان مسن تر از جمله ج.ج تامسون درباره درستي نظريه بوهر ترديد كردند اما رادرفورد از حاميان آن شد بطوريكه نظريه جديد سرانجام پذيرفته شد. بوهر در سال 1913 سه مقاله درباره ساختار اتم منتشر كرد كه يكي از آنها مقاله «درباره ساختمان اتم و مولكول» بود. او سالهاي 1914 تا 1916 را در منچستر گذرانيد و يكبار ديگر در آنجا تحت حمايت رادرفورد به كار پراخت. پس از آن در سال 1916 تصدي كرسي استادي فيزيك دانشگاه كپنهاك به او پيشنهاد شد. وي به قصد قبول آن به دانمارك بازگشت و تا پايان عمر مدير آن مؤسسه باقي ماند.
فرهنگستان علوم سوئد در نوامبر سال 1922 جايزه فيزيك نوبل را به نيلز بوهر اعطاء كرد. او ششمين دانماركي و نخستين فيزيكدان دانماركي بود كه به دريافت آن نشان افتخار نائل مي آمد. بوهر در دهه 1930 ضمن ادامه كار روي نظريه كوانتومي، سهمي نيز در پيشبرد زمينه جديد فيزيك هسته اي ادا كرد. برداشت او از هسته اتم كه وي آن را به قطره اي مايع تشبيه كرد، قدم مهمي در راه درك پديده هاي هسته اي بسيار شد. مدل او به ويژه در درك نحوه شكافت هسته اتم كه در سال 1939 مشاهده شد نقشي كليدي داشت. پس از جنگ جهاني دوم، بوهر كه بيشتر و به عبث كوشيده بود تا رهبران كشورهاي متفق را به پذيرش نظرات خود در مورد پيشگامي بين المللي به منظور محدود ساختن خطرات جنگ هسته اي برانگيزد. در ماه ژوئن 1950 نامه سرگشاده اي خطاب به سازمان ملل متحد انتشار داد و درخواست خويش مبني بر ايجاد يك «دنياي آزاد» را به عنوان پيش شرط صلح تكرار كرد. از جمله فعاليتهاي علمي بعدي او نقش رهبرانه اي بود كه در سال 1955 در سازمان دادن به مؤسسه اي دانماركي براي استفاده سازنده از كار مايه هسته اي ايفا كرد. بوهر در سالهاي پاياني عمر خود در عرصه دانش فيزيك بيشتر يك تماشاگر بود تا يك ايفا كننده نقش و با اين حال هنوز در ايجاد يك جو اخلاقي قوي در جامعه اعمال نفوذ مهمي مي كرد. او در دوره اشتغال به حرفه خود به دو نسل فيزيكدان اثر گذاشت، به روش برخورد آنها با مسائل علمي شكل داد و براي نشان دادن راه درست زيستن به انسان دانش پژوه الگويي از شخص خود ارائه داد. بوهر در 18 نوامبر سال 1962 در سن هفتاد و هفت سالگي در كپنهاك درگذشت. وي شخصيت علمي بسيار محبوبي بود كه پس از مرگش جهان متمدن يكسر در سوگ فرو رفت. بوهر در سرتاسر زندگي حرفه اي ممتاز خود شخصيتي روحاً انسان دوست و عميقاً بين المللي بود.

saeed-d
18-08-2008, 18:04
ديميتري اوانوويچ مندليف زير و رو كننده علم شيمي و فرزند يكي از مديران مدرسه محلي در 7 فوريه 1834 در شهر توبولسك واقع در روسيه متولد شد وي در سال 1869 دكتر علوم و استاد شيمي دانشگاه شد و در همين سال ازدواج كرد در اين هنگام فقط 63 عنصر از نظر شيمي دانها شناخته شده بود مندليف در اين فكر بود كه خواص فيزيكي و شيميايي عناصر تابعي از جرم اتمي آنهاست. بدون قانون تناوبي نه پيش بيني خواص عناصر ناشناخته ميسر بود و نه به فقدان يا غيبت برخي از عناصر مي شد پي برد.

كشف عناصر منوط به مشاهده و بررسي بود بنابراين تنها ياري بخت، مداومت و يا پيش داوري منجر به كشف عناصر جديد مي شد قانون تناوبي راه جديدي در اين زمينه گشود منظور مندليف از اين جمله ها آن بود كه در سير تاريخي شيميايي، زمان حدس زدن وجود عناصر و پيشگويي خواص مهمشان فرا رسيده است. جدول تناوبي پايه اي براي اين كار شد حتي ساخت اين جدول نشان مي داد كه در چه جاهايي مكان خالي باقي مي ماند كه بايد بعداٌ اشغال شود. با آگاهي از خواص عناصر موجود در جوار اين مكانهاي خالي مي شد خواص مهم عناصر ناشناس را تخمين زد و چند مشخصه مقداري آنها را(جرمهاي اتمي، چگالي، )نقطه ذوب ، و نقطه جوش و مانند آنها را) به كمك نتيجه گيري هاي منطقي و چند محاسبه رياضي ساده، تعيين كرد.

اين مطالب نياز به تبحر كافي در شيمي داشت مندليف از اين تبحر برخوردار بود كه با تركيب آن با تلاش علمي و اعتقاد به قانون تناوبي توانست پيشگوهاي درخشاني در باره وجود و خواص چندين عنصر جديد را ارائه دهد بنابراين مطابق با اين فكر جدولي درست كرد و 63 عنصر شناخته شده را به ترتيب جرم اتميشان در جدول قرار داد تعداد عناصر در سطرهاي جدول يكي نبود مثلاٌ سطر پنجم 32 عنصر داشت در حالي كه سطر ششم فقط شامل 6 عنصر بود ولي عناصري كه خواص آنها شبيه هم بود در اين جدول نزديك هم قرار داشتند و بدين علت مقداري از خانه هاي خالي متعلق به عناصري است كه تاكنون شاخته نشده وي اين نتيجه را در سال 1869 به جامعه شيمي روسيه تقديم كرد جدول مندليف كه پيش بيني وجود 92 عنصر را مي نمود جز لوتر مايز كه يك سال بعد از مندليف جدولي مشابه با جدول مندليف انتشار داده بود طرفداري نداشت پيش بيني هاي عجيب مندليف زمان درازي به صورت مثلهاي موجود در همه كتابهاي شيمي در آمده بود و كمتر كتاب شيمي وجود دارد كه در آن از اكاآلومينيوم و اكابود و اكاسيليسيم ياد نشده باشد كه بعدها پس از كشف به نامهاي گاليوم، سكانديوم و ژرمانيوم ناميده شدند در يمان سه عنصري كه مندليف پيش بيني كرده بود اكاسيليسيوم بعد از سايرين كشف شد(1887) و كشف آن بيش از كشف دو عنصر ديگر مرهون ياري بخت و تصادف مساعد بود.

در واقع كشف گاليوم توسط بوابودران (1875) مستقيماٌ توسط روشهاي طيف سنجي اش بود و جداكردن سكانديوم توسط نيلسون و كلو(1879) مربوط به بررسي دقيق خاكهاي نادر بود كه در آن زمان اوج گرفته بود اندك اندك همه پيشگوييهاي مندليف تحقق يافتند آخرين تائيد در مورد وزن محصوص سكانديوم فلزي بود در سال 1937 فيشر شيميدان آلماني موق به تهيه سكانديوم با درجه خلوص 98% شد وزن مخصوص آن 3 گرم بر سانتي متر مكعب بود اين دقيقاٌ مان رقمي است كه مندليف پيش بيني كرده بود در پاييز سال 1879 انگلس كتاب جامعي به دست آورد كه نويسندگانش روسكو و شورلمر بودند در آن كتاب براي نخستين بار به پيشگويي آلومينيوم توسط مندليف وكشفش تحت تاثير نام گاليوم اشاره شده بود در مقاله اي كه بعدها انگلس در كتابي هم نقل كرده است، اشاره به مطلب آن كتاب شيمي شده است و نتيجه گرفته است كه: ندليف يا به كار بردن ناخودآگاه قانون تبديل كميت به كيفيت هگل، واقيعت علمي را تحقق بخشيد كه از نظر تهور فقط قابل قياس با كار لوريه در محاسبه مدار سياره ناشناخته نپتون بوده است.

علاوه بر اين با اكتشاف آرگون در سال 1894 و هليوم و اينكه رامزي نظريه جدول مندليف وجود نئون و كريپتون و گزنون را پيش بيني نمود جدول مندليف شهرت عجيب و فوق العاده اي كسب نمود. در يان سالها بود كه تمامي آكادمي هاي كشورهاي جهان(غير از مملكت خويش) او را به عضويت دعوت نمودند زيرا مندليف دو دوم فوريه 1907 در 73 سالگي در گذشت به طوري كه مي دانيم از هنگامي كه جدول مندليف بوجود آمد خانه هاي خالي آن يكي پس از ديگري با كشف عناصر پر مي شد و آخرين خانه خالي جدول در سال 1938 با كشف(آكتينوم)در پاريس پر شد.

saeed-d
22-08-2008, 17:37
الساندرو ولتا
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تولد : 18 فوريه 1745 كمو ايتاليا
فوت 1827 كمو ايتاليا
زندگينامه
كسي كه ناپلئون بناپارت به افتخارش سكه طلا ضرب مي كند. امپراتور اتريش وي را به سمت رئيس دانشكده منصوب مي كند و مردم كشورش او را به مقام سناتوري برمي گزينند. همشهري هايش مجسمه او را در شهر كمو نصب مي كنند و بزرگان جهان علم نيز به اتفاق آرا واحد نيروي محركه را به يادبود نامش ((ولت)) مي گذارند- ولتا است.
ولتا فيزيكدان بزرگ ايتاليايي و اولين كسي كه مولد جريان الكتريسيته را اختراع كرد در خانواده فقيري در كموي ايتاليا به دنيا آمد. در مدرسه شهرش به تحصيل پرداخت تا آن كه در شانزده سالگي پدرش مرد و عمويش متكفل مخارجش شد و سبب ادامه تحصيلش گرديد. پس از فراغت از تحصيل رسمي با شغل معلمي در يكي از مدارس كمو به تدريس پرداخت وليكن لحظه اي از تحقيق دست برنداشت تا آنكه به سال 1769 به همه اطلاعاتي كه تا آن زمان درباره الكتريسيته وجود داشت دست يافت و اولين اثر علمي خود را در اين زمينه منتشر كرد. او پس از چهار سال كه در كمو تدريس كرد به استادي فيزيك دانشگاه پاويا منصوب شد. (1779) و به سال 1819 پس از بازنشسته شدن به زادگاه خود بازگشت و سرانجام در سال 1827 همانجا بدرود زندگي گفت.
از آثار علمي او
1 - اختراع الكتروفور - دستگاهي براي توليد الكتريسيته ساكن
2 - مطالعه خازنها و كشف قوانين آن ها
3 - تكميل الكتروسكوپ
4 - اختراع پيل - مهمترين كار ولتا اختراع اولين مولد شيميايي جريان الكتريكي موسوم به پيل است.
او با الهام از آزمايشهايي كه گالواني بر روي الكتريسيته ساكن كرده بود موفق به اختراع اين پيل شد. گالواني تصور مي كرد كه عضلات حيوانات مولد الكتريسيته هستند در صورتي كه ولتا با استفاده از دو فلز متفاوت مس و روي و محلول اسيد سولفوريك جريان الكتريكي را توليد كرد. اولين پيلي كه ساخت قرصهايي از مس و روي بود كه بين آن ها قرصهايي از نمد آغشته به اسيد سولفوريك موجود بود. ولتا اين پيل را سلول الكتريكي ناميد.

saeed-d
22-08-2008, 17:38
كاونديش

Henry Cavendish 1731-1810
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] كاونديش فيزيكدان و شيميدان انگليسي در شهر نيس فرانسه به دنيا آمد زيرا مادرش كه از بيماري رنج مي برد به مناطق خوش آب و هواي آنجا آمده بود. او در انگلستان به تحصيل پرداخت.
كاونديش تنها به پژوهش هاي علمي عشق مي ورزيد و مدت شصت سال در آزمايشگاه خود مشغول به كار و كوشش بود.
نتيجه اين مدت تلاش او بسيار ارجمند و گرانبهاست. او كسي است كه مشخص كرد كه از سوختن هيدروژن آب توليد مي شود و آب ماده اي مركب است. مهمترين كار كاونديش محاسبه جرم زمين است و بزرگداني قدرداني از او تاسيس آزمايشگاهي است كه در لندن به احترام او نامگذاري شده است.
از ديگر آثار علمي كاونديش مي توان به اندازه گيري وزن حجمي اتم ها اشاره كرد. او همچنين نشان داد كه هيدروژن سبكترين گازها است. همچنين چگالي متوسط زمين را برابر 5/5 گرم بر سانتي متر مكعب به دست آورد.

saeed-d
22-08-2008, 17:42
جورج جان تامسون در 18 دسامبر 1856در شهر منچستر انگلستان متولد شد. پدرش به جمع‌آوری کتابها علاقه داشت، ولی تامسون علاقه خود را متوجه معلمی کرد، به طوریکه هشت نفر از شاگردانش برنده جایزه علمی نوبل شدند.
او که در نزدیکی منچستر به دنیا آمده بود، در سن 14 سالگی به کالج اونس که امروز دانشگاه ویکتوریا نامیده می‌شود راه یافت. جوزف در کالج از کمک هزینه تحصیلی استفاده می‌کرد و شاید اگر این کمک هزینه نبود، جوزف بعد از فوت پدرش، نمی‌توانست ادامه تحصیل دهد. ایشان در سال 1940در انگلستان درگذشت.
سیر علمی تامسون
تامسون در نوزده سالگی فارغ التحصیل رشته مهندسی شد و در امتحان دانشگاه کمبریج شرکت کرد و رتبه دوم را کسب کرد و در این دانشگاه نیز با استفاده از کمک هزینه تحصیلی به تحصیل پرداخت و در رشته فیزیک فارغ التحصیل گردید. او پس از فراغت از تحصیل رسمی، به استخدام کالج ترینیتی همین دانشگاه کمبریج درآمد و در آزمایشگاه کاوندیش به تحقیق پرداخت.
در سال 1884 لردرایلی که رئیس آزمایشگاه بود، استعفا کرد و تامسون که فقط 28 سال داشت، به ریاست آزمایشگاه انتخاب شد. گرچه کمی سن او مخالفت بسیاری از استادان را برانگیخت، و لیکن نبوغ تامسون و حسن مدیریت او سبب شد که مدت 34 سال این آزمایشگاه را با سطح بالای تحقیق علمی جهان اداره کند. او نه تنها مدیر این آزمایشگاه تحقیقاتی بود، بلکه خود نیز در شمار محققین ممتاز این مرکز بود.
آثار علمی تامسون
در سال 1897 تامسون بهنام "پدر الکترون" شهرت یافت. او که بر روی پرتوی کاتدی مطالعه می‌کرد، با مشاهده انحراف این اشعه در میدانهای مغناطیسی و الکتریکی معتقد شد که این اشعه، جریانی از ذرات باردار الکتریکی منفی هستند.

تامسون جرم نسبی هر ذره را بدست آورد و مشخص کرد که جرم هر الکترون تقریباً 2000 برابر کمتر از جرم اتم هیدروژن است.

به تشویق تامسون ، ویلسون ، یکی از شاگردانش ، «اتاق ابری» را ساخت و با آن برای تعیین و تشخیص ذرات اتمی استفاده کرد. از جمله ویلسون توانست جرم و مقدار بار الکترون را اندازه‌گیری کند.
سرانجام تامسون
تامسون پس از 37 سال مدیریت آزمایشگاه کاوندیش‌ ، استعفا کرد و شاگردش ارنست رادرفورد به ریاست آزمایشگاه انتخاب شد. تامسون در آخر عمر ، روحیه‌ای پرنشاط داشت. موفقیت خود و پسر و شاگردانش ، سهم عمدهای در نشاط او داشتند.
او در سال 1906 برنده جایزه نوبل شد. این جایزه را به خاطر تحقیقات علمی و نظری که بر روی هدایت الکتریکی گازها کرده بود، دریافت کرد. پسرش جرج پاجت تامسون (متولد 1892) نیز برنده جایزه نوبل سال 1937 شد. این جایزه به خاطر کشف پدیده تفرق الکترون در کریستالها به او اعطا گردید.
کلام آخر
"اتم ، یک گویچه‌ای است به قطر 8-10 سانتیمتر که به طور همگون دارای بار مثبت بوده و در درون آن الکترونهای منفی شناورند که ابعاد آنها حدود 13-10 سانتیمتر می‌باشد."
(جی، جی تامسون)

saeed-d
22-08-2008, 17:46
آمدئو آووگادروamedo avogadro
(1856-ژوئن 1776)
آمدئو در شهر تورین ایتالیا به دنیا آمد . پدرش قاضی مشهوری بود که علاقه داشت پسرش روزی حرفه قضاوت را دنبال کند . او شاگردی نابغه بود که در 16 سالگی لیسانس و در 20 سالگی مدرک دکتری حرفه ای حقوق رابه دست آورد . اما پس از سه سال کار و تجربه متوجه شد که که این خواسته هایش را برآورده نمی کند ودر نتیجه به ریاضیات -فیزیک و شیمی روی آورد. در نتیجه تلاش هایش در 33 سالگی مقام استادی فیزیک کالج سلتنطی ورچیلی در شمال ایتالیا را به دست آورد و دو سال بعد در سال 1811 فرضیه ی معروف خود را در یک مجله ی علمی فرانسوی منتشر کرد . اما این مقاله به مدت 50 سال بدون هیچ بررسی به دست فراموشی سپرده شد .
به علت شرایط سیاسی ایتالیا در ان زمان کلاس های درس وی نا مرتب بود واو در این فاصله به پژوهش و تدریس موضوع های علمی می پرداخت . این دانشمند در حالی از دنیا رفت که دنیای علمی آن روز هرگز به نبوغ وی پی نبرد . در سال 1860گروهی از دانشمندان در شهر کارلسروهه آلمان گرد آمدند تا در مورد موضوع های مهم علمی به بحث و تبادل نظر بپردازند ودر همین جلسات فرضیه ی آووگادرو مورد توجه استانیسلاو کانیزارو شیمیدان ایتالیای قرار گرفت و به دفاع از آن پرداخت و تلاش های وی موجب شد که سرانجام دنیای علم حرف او را پذیرفت و این نظریه را قبول کرد .
وی بپاس زحمات زحمت وتلاش فراوانی که در راه به اثبات رسانیدن فرضیه ی آووگادرو متحمل شد در سال 1891 افتخار دریافت نشان کپلی از سوی انجمن سلتنطی را به دست آورد. در سال 1911 صدها تن از دانشمندان سرتاسر جهان در تورین گردهم آمدند و یکصدمین سال روز انتشار قانون آووگادرو را جشن گرفتند.

saeed-d
22-08-2008, 17:52
مقدمه

مايكل فارادی 22 سپتامبر ، 1791م - 25 آگوست ، 18م دانشمندی (یک فیزیکدان و شیمیدان ) انگلیسی که با زمینه‌های الکترومغناطیس و الکتروشیمی مرتبط بود و چراغ بونزن را ابداع کرد. تمامی جهان اذعان دارند که مايكل فارادی یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ بوده است. برخی از تاریخدانهای علم او را به عنوان بزرگترین تجربه‌گر در تاریخ علم می‌دانند. تبدیل شدن الکتریسیته به عنوان یک منبع انرژی حیاتی نیز بیشتر به علت تلاشهای او است.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



زندگی اولیه

مايكل فارادی در نزدیکی الفنت و کستل ، لندن به دنیا آمد. خانواده وی فقیر بودند و او مجبور بود که خودش درس بخواند. در چهارده سالگی او کارآموز یک صحافی و فروشگاه کتاب شد و در مدت هفت سال کارآموزیش کتابهای زیادی خواند که این امر علاقه‌اش را به علم زیاد کرد. در بیست سالگی او در سخنرانیهای دانشمند سرشناس هامفری داوی ، رئیس انجمن رویال ، شرکت کرد و به مباحث وی علاقه‌مند شد. پس از اینکه او نمونه‌ای از نوشته‌هایش را به داوی ارسال کرد، داوری فارادی را به عنوان دستیارش استخدام کرد. در آن دوران فارادی فرد متشخصی شناخته نمی‌شد و گفته می‌شود که همسر داوی با او برخورد خوبی نداشت. به هر حال طولی نکشید که فارادی از داوی پیش افتاد.
زندگی علمی

بزرگترین کار وی با الکتریسیته بود. در سال 1821م ، کمی بعد از اینکه شیمیدان دانمارکی ، هانس کریستن اورستد ، الکترومغناطیس را کشف کرد، داوی و ویلیام هید ولاستون سعی کردند تا یک موتور الکتریکی را طراحی کنند، اما نتوانستند. فارادی پس از صحبت با این دو نفر ، تصمیم به ساخت دو وسیله برای تولید آنچه که او گردش الکترومغناطیسی (یک حرکت چرخشی پیوسته ناشی از نیروی مغناطیسی اطراف یک سیم) می‌نامید، گرفت. اگر یک سیم غوطه‌ور در یک ظرف آهنربا که در وسط آن قرار داده شده، با الکتریسیته تولید شده توسط یک باتری شیمیایی شارژ می‌شد، در اطراف آهنربا می‌چرخید.

این آزمایشات و ابداعات پایه‌های فنآوری الکترومغناطیسی پیشرفته کنونی را ساختند. فارادی طی یک اقدام نابخردانه بدون اینکه از والستون و داوی بخاطر دینش نسبت به آنها ، قدردانی کند نتایج آزمایشاتش را منتشر کرد و منازعه حاصل باعث شد که فارادی از تحقیقات الکترومغناطیسی برای سالها کنار بکشد. ده سال بعد در سال 1831م او سری بزرگ آزمایشاتش را که در آن به کشف القای الکترومغناطیسی نایل شد، آغاز کرد. او فهمید که اگر یک آهنربا را از وسط یک حلقه سیمی عبور دهد، یک جریان الکتریکی در سیم ایجاد می‌شود. دلایل او نشان داد که جریان الکتریکی مغناطیسم را ایجاد کرده است. سپس فارادی از این اصول برای ساخت دینامو ، شکل قدیمی ژنراتورهای توان پیشرفته الکتریکی ، استفاده کرد.

فارادی بیان داشت که نیروهای الکترومغناطیسی در فضای خالی اطراف هادی وجود دارد، اما او کارش را بر روی این پروژه تکمیل نکرد. تجسم آزمایشی فارادی از خطوط شار نشأت گرفته از بدنه بارها ، برای بار اول بصورت ریاضی توسط قانون القای فارادی(که بعدا جزو معادلات ماکسول شد) مدل شد که در تعمیم کلی تکمیل شده و به عنوان تئوری میدان شناخته شده است. فارادی بصورت تفننی به شیمی نیز پرداخت و مواد شیمیایی نظیر بنزن را کشف و سیستم اعداد اکسیداسیون و میعان گازها را ابداع کرد. او همچنین قانون الکترولیز را کشف کرده و الفاظی نظیر آند ، کاتد ، الکترود و یون را عمومی ساخت.

در سال 1845م او آنچه را که اکنون اثر فارادی می‌نامیم و پدیده‌ای را که او دیامغناطیسم نامید، کشف کرد. سطح پلاریزاسیون نوری که بصورت خطی قطبی شده و از میان یک محیط مادی منتشر شده را می‌توان توسط بکار گیری یک میدان مغناطیسی خارجی که در جهت انتشار تنظیم شده ، چرخاند. او در دفترچه‌اش نوشت که من در نهایت در توصیف یک منحنی مغناطیسی یا خطوط نیرو و در مغناطیس کردن یک شعاع از نور موفق شدم. این نشان داد که نیروی مغناطیسی و نور به هم مرتبط هستند.

در کار رویالکتریسیته ساکن ، فارادی نشان داد که بار تنها بر روی سطح خارجی یک هادی باردار قرار می‌گیرد و بار روی سطح خارجی هیچ اثری روی چیزی که داخل هادی قرار دارد، نمی‌گذارد. این اثر حفاظتی در آنچه که ما به عنوان قفس فارادی می‌شناسیم بکار رفته است.
موارد متفرقه

او یک سری سخنرانی موفق راجع به شیمی و فیزیک شعله‌ها در انستیتوی رویال ارائه داد که بنام تاریخ طبیعی شمع بود. این سخنرانیها ، مبدأ سخنرانیهای کریسمس برای جوانان بود که هنوز هم همه ساله در آن مکان ارائه می‌شود. فارادی در طراحی آزمایشات معروف بود، اما فاقد تعلیم خوب ریاضیات بود. او آنقدر کم توقع و سخاوتمند شناخته می‌شد که مقام ریاست انجمن رویال (مقام پیشین داوی) را منحل کرد. واحد خازن ، فاراد پس از او نام گذاری شده است و تصویر او روی اسکناس 20 پوندی انگلیس چاپ شد.

فارادی متأهل بود اما فرزندی نداشت. حامی و مشاور او جان مدجک فولر بود که کرسی استادی فولرین شیمی را در انستیتوی رویال ایجاد کرد. فارادی اولین و معروفترین فرد دارنده این مقام بود که تا آخر عمرش برای این مقام انتخاب شد. او در منزلش در همپتون کورت در 25 آگوست ، 1867میلادی وفات یافت.

saeed-d
22-08-2008, 18:02
بزرگترین بنیان گذار فیزیک اتمی در ۱۲ آگوست سال ۱۸۸۷ در وین پایتحت اتریش دیده به جهان گشود . دامنه علاقه مندی او بسیار گسترده بود . چنان که پس از پایان تحصیاتش در رشته شیمی کسب درجه دکتری در سال ۱۹۱۰ ، برا آ شد که همه زندگیش را به نقاشی به سبک ایتالیایی بپردازد اما پساز مدتی به گیاه شناسی علاقه مند شد و نتیجه بررسی های خود در این زمینه را به صورت مجموعه ای با عنوان تکامل نسل گیاهان به چاپ رساند . از سوی دیگر ، به زبان مادریش ، آلمانی ، علاقه ای فراوان نشان می داد و شعر و ادبیات کهن آلمانی رو ستایش می کرد . به هر حال ، در دوران تحصیل در رشته شیمی دیگاه های بولتزمن روی او اثری ژرف نهاد . از آن جا که از به خاطر سپردن مفاهیم بیزار بود در خلال سال هایی که در دانشگا وین به کار مشغول بود ، به هدایت پروژه های کاربردی و عملی پرداخت و یادگیریش تنها متکی به حفظ کردن مفاهیم نباشد . با آغاز جنگ جهانی اول به جبهه های جنگ شتافت و مدتی به عنوان افسر توپخانه به خدمت مشغول شد .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در سال ۱۹۲۰ ، در پی پیشنهادهای بسیار ،‌تدریس در دانشگاه زوریخ را پذیرفت و ۶ سال را در این دانشگاه سپری کرد . در این سال ها ، مقاله هایی در زمنیه گرمای ویژه جامدها ، ترمودینامیک آماری و طیف های تمی توسط وی نگاشته شد . بزرگترین کار او ، ارایه معادله موج در سال ۱۹۲۶ بود . از آن جهت که در آ روزگار پایتخت آلمان یکی از مراکز بزرگ و فعال علمی به شمار می رفته ، شرودینگر در سال ۱۹۲۷ به برلین رت و در آجا به عنوان جانشین ماکس پلانگ مشغول به کار شد .
در سال ۱۹۳۳ شرودینگر به طور مشترک با پل دیراک جایزه نوبل فیزیک را دریافت کرد . با افزایش روز افزورن قدرت هیلتر شرودینگر بر آن شد که آمان را ترک کند . او ابتدا به انگلیس رفت و ندی نیز به عضویت در دانشگاه آکسفورد در آد . پس از آ راه ایتالیا را پیش گرفت ، اما پس از اقامتی کوتاه به دوبلیر پایتخت ایرلند جنوبی رفت و در آنجا مدیریت بخش فیزیک را در انجمنی که به تازگی برای پژوهش های پیشرفته دایر شده بود ، به عهده گرفت و تا زمان بازنشتگی در دوبلین ماند . وی پس از بازنشگتگی به وین بازگشت و در ۴ ژانویه سال ۱۹۶۱ پس از یک بیماری طولانی در سل ۷۳ سالگی چشم از جهان فرو بست .

saeed-d
22-08-2008, 18:04
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تولد رادرفورد

"ارنست رادرفورد" در تاریخ سی‌ام ماه اوت سال 1871در حومه برایت واتر شهر نلسون ، واقع در ساحل شمالی جزیره جنوبی زلاندنو به دنیا آمد. او چهارمین فرزند از دوازده فرزند "جیمز" و "مارتا رادرفورد" ، نیوزیلندی‌های نسل اول بود که از کودکی از اسکاتلند به زلاندنو آورده شده بودند. خانواده رادرفورد در یک خانواده پُر جمعیت دوازده بچه‌ای بود که اعضای آن ، همه در انجام کارهای روزمره خانواده مشارکت می‌کردند. اهل خانه ، همه افرادی جدی کلیسا رو ، خوشحال و بافرهنگ بودند.
علاقمندی رادرفورد به علوم

علاقه‌مندی "رادرفورد" به علوم در مرحله بزودی بروز کرد. او ده ساله بود که کتاب پرطرفداری به نام خواندنی‌های اولیه در فیزیک تالیف معلمی به نام "بالفور استوارت" بدست آورد. کتاب استوارت ، مشابه کتابهای خود آموز فیزیک امروزی بود که در آنها ، نحوه به نمایش درآوردن اصول پایه فیزیک یا استفاده از اشیای ساده موجود در خانه مانند سکه ، شمع ، سنگ وزنه و وسایل آشپزخانه به خواننده یاد داده می‌شود. رادرفورد جوان ، سخت شیفته آن کتاب شده بود.
تحصیل علم

"رادرفورد" ، نخستین بورس از بورسهای تحصیلی متعدد زندگی خود را در سال 1887 که 16 ساله بود، بدست آورد. بورس تحصیلی دوم ، وی را قادر به ثبت‌نام در کالج کنتر بوری شهر کریست‌چرچ کرد که مؤسسه ای بود که در سال پیش از تولد خود او بوجود آمده بود. وی رشته‌های تحصیلی اصلی خود را ،فیزیک و ریاضیات انتخاب کرد که از بخت مساعد ، در هر دوی آنها معلمان خوبی هم داشت.

رادرفورد ، در پایان دوره آموزشی سه ساله خود ، درجه کارشناسیریاضی و فیزیک – ریاضی و (بطور کلی) علوم فیزیکی به پایان رسانید. رادرفورد در پی انتشار دو مقاله مهم درباره فعالیت تشعشعی مواد در سال 1895 ، بر خلاف دوم شدن در گزینش جایزه مهمی به شکل یک بورس تحصیلی دریافت کرد.

مقررات اعطای جایزه ، حق انتخاب مؤسسه آموزشی را به خود برنده جایزه می‌داد که رادرفورد ، آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج به مدیریت "جی .جی تامسون" (صاحب نظر پیشتاز جهان در زمینه الکترو مغناطیس) را برگزید.
کشفهای تاثیرگذار در زندگی علمی رادرفورد

در آن سال ،‌ "ویلهلم کنراد رونتگن" فیزیکدان آلمانی ، موفق به کشف اشعه ایکس شد. کشف مهم دیگری که منجر به شروع کار اصلی رادرفورد شد، کشف "هانری بکرل" فرانسوی در سال 1898 بود.
شناسایی تابشهای رادیواکتیوی

رادرفورد در سال 1895 ، به آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج آمد تا در آنجا ، تحت مدیریت "جی.جی تامسون" مشغول بکار شود. "تامسون" که استاد فیزیک تجربی بود، رادرفورد را فعالانه در آزمایشگاه بکار گرفت. رادرفورد در اوایل کار تحقیقاتی خود با انجام آزمایشی که فکر آن از خود وی بود دو تابش رادیواکتیوی ناهمانند شناسایی کرد. او پی برد که بخشی از تابش ، با برگه ای به ضخامت یک‌پانصدم سانتی‌متر قابل ایستادن بود، اما برای متوقف کردن بخش دیگر ، برگه‌های ضخیم‌تری لازم بود. او اولین اشعه ای را که تابشی با بار الکتریکی مثبت و یونیزه کننده ای قوی بود و به سهولت در مواد جذب می‌شد اشعه آلفا نام داد. اشعه دوم را که تابشی با بار الکتریکی منفی بود و تشعشع کمتری ایجاد می‌کرد، اما قابلیت نفوذ آن در مواد زیاد بود اشعه بتا نامید.

تابش نوع سومی که شبیه پرتوهای ایکس بود، در سال 1900 بوسیله "پل اوریچ ویلارد" ، فیزیکدان فرانسوی کشف شد. این پرتو ، نافذترین تابش را داشت. طول موج[/URL] آن بسیار کوتاه و فرکانس آن فوق‌العاده زیاد بود. تابش جدید ،پرتو گاما نام گرفت.

رادرفورد و همکارانش کشف کردند که فعالیت تشعشعی طبیعی مشهود در اورانیوم: فرآیند خروج ذره آلفا از هسته اتم اورانیوم بصورت یک هسته اتم هلیم و بر جای ماندن اتمی سبکتر از اتم اورانیوم در اورانیوم به ازاء هر خروج ذره آلفا از آن است. از کشف آنها نتیجه گیری شد که رادیوم ، تنها عنصر از گروه عناصر حاصل از فعالیت تشعشعی اورانیوم است.
شهرت در جهان علم

رادرفورد در سال 1903 ، به عضویت انجمن سلطنتی لندن در آمد و در سال 1904 ، نخستین کتاب خود به نام فعالیت تشعشعی را که امروزه از کتب کلاسیک نوشته شده در آن زمینه شناخته می‌شود، منتشر کرد. شهرت رو به افزون رادرفورد در جوامع علمی ، سبب شد که از طرف دانشگاه ها تصدی کرسی‌های زیادی به وی پیشنهاد شود. او در سال 1907 به انگلستان بازگشت تا تصدی مقام مذکور را در دانشگاه منچستر به عهده بگیرد.

رادرفورد در دانشگاه منچستر ، رهبر گروهی شد که به سرعت دست به کار تدوین نظریه های تازه درباره ساختار اتم شدند. آن دوره پُرثمرترین دوره زندگی دانشگاهی او بود. رادرفورد به پاس کوششهای علمی خود در دانشگاه منچستر ، نشانها و جوایز زیادی دریافت کرد که دریافت جایزه نوبل سال 1907 در شیمی، نقطه اوج آن بود. این نشان افتخار را البته برای کارهایی که در کانادا در زمینه فعالیت تشعشعی عناصر کرده بود، به او دادند.
بزرگترین دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر

بزرگترین دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر ، کشف ساختار هسته اتم بود. پیش از رادرفورد ، اتم به گفته خود او ، یک موجود نازنین سخت و قرمز و یا به حسب سلیقه خاکستری بود. اما اینک یک منظومه شمسی بسیار ریز ، متشکل از ذرات بی‌شمار بود که مظنون به نهفته داشتن اسرار ناگشوده متعدد دیگر در سینه هم بود.
مرگ رادرفورد

رادرفورد در سال 1937 ، در اثر یک فتق محتقن(گونه‌ای تورم ناشی از انسداد اعضای درونی) در گذشت. او در آن هنگام ، 66 ساله و هنوز سرزنده و قوی بود.
رادرفورد ، پدر انرژی هسته‌ای

سهم رادرفورد در شکل گیری درک کنونی ما از ماهیت ماده از هر کس دیگری بیشتر است. او آشکارا ، از بزرگترین فیزیکدانان است و تا آن زمان ، آزمایشگری به بزرگی او نیامده بود. دهها انجمن علمی و دانشگاه به او عضویت و درجات دانشگاهی افتخاری دادند. او را پدر انرژی هسته‌ای نامیده‌اند.

saeed-d
06-09-2008, 14:52
امروز زنوگي نامه يه دانشمند فيزيك رو ميگذام.

_________


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (((دکتر حسابي)))





Dr. Hesabi

استاد دکتر سيدمحمود حسابي در سال ???? (هـ. ش) از پدر و مادر تفرشي، در تهران زاده شد. پس از سپري کردن چهار سال از دوران کودکي در تهران، به همراه خانواده (پدر، مادر و برادر) عازم شامات شدند. در هفت سالگي، تحصيلات ابتدايي خود را در بيروت، با تنگدستي و مرارت هاي دور از وطن در مدرسه کشيش هاي فرانسوي، آغاز کرد و همزمان توسط مادر فداکار، متدين و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابي) تحت آموزش تعليمات مذهبي و ادبيات فارسي قرار گرفت. استاد، قرآن کريم را حفظ و به آن اعتقادي ژرف داشت. ديوان حافظ را نيز از بر داشته و به بوستان و گلستان سعدي، شاهنامه فردوسي، مثنوي مولوي و منشأت قائم مقام، اشراف کامل داشت.


شروع تحصيلات متوسطه ايشان، مصادف با آغاز جنگ جهاني اول و تعطيلي مدارس فرانسوي زبان بيروت بود. از اين رو پس از دو سال تحصيل در منزل، براي ادامه تحصيل به کالج آمريکايي بيروت رفت و در سن هفده سالگي ليسانس ادبيات، در نوزده سالگي ليسانس بيولوژي و پس از آن مدرک مهندسي راه و ساختمان را اخذ کرد. در آن زمان، با نقشه کشي و راهسازي به امرار معاش خانواده کمک مي کرد. استاد همچنين در رشته هاي پزشکي، رياضيات و ستاره شناسي به تحصيلات آکادميک پرداخت. شرکت راهسازي فرانسوي که ايشان در آن مشغول به کار بود، به پاس قدرداني از زحماتش، استاد را براي ادامه تحصيل به کشور فرانسه اعزام کرد و بدين ترتيب در سال ???? به مدرسه عالي برق پاريس وارد و در سال ???? فارغ التحصيل شد. همزمان با تحصيل در رشته معدن، در راه آهن برقي فرانسه مشغول به کار شد و پس از پايان تحصيل در اين رشته کار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ايالت «سار» آغاز کرد. سپس به دليل وجود روحيه علمي، به تحصيل و تحقيق در دانشگاه سوربن، در رشته فيزيک پرداخت و در سال ???? در سن بيست و پنج سالگي دانشنامه دکتراي فيزيک خود را، با ارائه رساله اي تحت عنوان «حساسيت سلول هاي فتوالکتريک» با درجه عالي از بزرگ ترين دانشمند روز جهان، پروفسور فابري دريافت کرد. استاد، با شعر و موسيقي سنتي ايران و موسيقي کلاسيک غرب به خوبي آشنا بود و در نواختن ني، ويولن و پيانو تبحر داشت. فعاليت در سه نسل کاري و آموزش ? نسل استاد و دانشجو، از خدمات ارزنده پروفسور حسابي به شمار مي رود و در همين راستا ايشان در سال ???? به عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران شناخته شدند.


استاد به چهار زبان زنده دنيا فرانسه، انگليسي، آلماني و عربي مسلط بودند و به زبان هاي سانسکريت، لاتين، يوناني، پهلوي، لاتين، يوناني، اوستايي، ترکي، ايتاليايي و روسي اشراف داشتند و زبان هاي باستاني را در تحقيقات خود به خصوص در امر واژه گزيني فارسي در برابر لغات بيگانه به کار مي بردند.


پروفسور حسابي، به ايران، فرهنگ و ادب، اعتقادات سنتي و مذهبي اين سرزمين عشق مي ورزيد و گذشته از سفر به کشورهاي مختلف جهان، به سراسر ايران سفر کرده بود، و از سفرهاي پربار داخلي و خارجي خويش، يادداشت ها و سفرنامه هاي بسياري به جاي نهاد.


در زمينه تحقيق علمي: ?? مقاله، رساله و کتاب از ايشان به چاپ رسيده است. «تئوري بي نهايت بودن ذرات» استاد، در ميان دانشمندان و فيزيکدانان شناخته شده است. نشان «اوفيسيه دولالژيون دونور» و همچنين نشان «کوماندور دولالژيون دونور» بزرگ ترين نشان هاي کشور فرانسه به همين مناسبت به ايشان اهدا شده است. استاد تنها دانشجوي ايراني اينشتين بوده و در طول زندگي، با دانشمندان تراز اول جهان نظير: شرودينگر، بورن، فرمي، ديراک، بوهر و... و با فلاسفه و ادبايي همچون، آندره ژيد، برتراند راسل و... تبادل نظر داشت. ايشان در سال ???? از سوي جامعه جهاني به عنوان «مرد اول علمي جهان» برگزيده شد و در کنگره شصت سال فيزيک ايران که در سال ???? برگزار شد به عنوان پدر علم فيزيک و مهندسي نوين ايران ملقب گرديد. پروفسور حسابي در ?? شهريور ???? در بيمارستان دانشگاه ژنو، به هنگام معالجه قلبي بدرود حيات گفت. مقبره استاد، بنا به خواسته ايشان در زادگاه خانوادگي، در شهر دانشگاهي تفرش قرار دارد .
متن دوم وکامل تر

سيد محمود حسابي دانشمند و از جمله نخستين فيزيک پيشگان ايراني دوران معاصر است.


سيد محمود حسابي در سال 1281 (ه.ش), از پدر و مادري تفرشي (سيد عباس و گوهرشاد حسابي) در تهران زاده شد. پس از سپري کردن چهار سال از دوران کودکي در تهران, به همراه خانواده (پدر, مادر, برادر) عازم شامات شد. در هفت سالگي تحصيلات ابتدايي خود را در بيروت, با تنگدستي و مرارتهاي دور از وطن در مدرسه کشيشهاي فرانسوي آغاز کرد و هم‌زمان, توسط مادر فداکار, متدين و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابي) , تحت آموزش تعليمات مذهبي و ادبيات فارسي قرار گرفت. قرآن کريم را حفظ و به آن اعتقادي ژرف داشت. ديوان حافظ را نيز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدي, شاهنامه فردوسي, مثنوي مولوي, منشات قائم مقام اشراف کامل داشت.





تحصيلات :


شروع تحصيلات متوسطه‌اش مصادف با آغاز جنگ جهاني اول, و تعطيلي مدارس فرانسوي زبان بيروت بود. از اين رو, پس از دو سال تحصيل در منزل براي ادامه به کالج آمريکايي بيروت رفت و در سن هفده سالگي ليسانس ادبيات, در سن نوزده سالگي, ليسانس بيولوژي و پس از آن مدرک مهندسي راه و ساختمان را اخذ نمود. در آن زمان با نقشه کشي و راهسازي, به امرار معاش خانواده کمک مي‌کرد. همچنين در رشته‌هاي پزشکي, رياضيات و ستاره شناسي به تحصيلات آکادميک پرداخت.


شرکت راهسازي فرانسوي که او در آن مشغول به کار بود, به پاس قدرداني از زحماتش, وي را براي ادامه تحصيل به فرانسه اعزام کرد و بدين ترتيب در سال1924 (م) به مدرسه عالي برق پاريس وارد و در سال 1925 (م) فارغ التحصيل شد. هم‌زمان با تحصيل در رشته معدن, در راه آهن برقي فرانسه مشغول به کار گرديد و پس از پايان تحصيل در اين رشته کار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ايالت «سار» آغاز کرد. سپس به دليل وجود روحيه علمي, به تحصيل و تحقيق, در دانشگاه سوربن, در رشته فيزيک پرداخت و در سال 1927 (م) در سن بيست و پنج سالگي دانشنامه دکتراي فيزيک خود را , با ارائه رساله‌اي تحت عنوان «حساسيت سلولهاي فتوالکتريک», با درجه عالي دريافت کرد.


حسابي با شعر و موسيقي سنتي ايران و موسيقي کلاسيک غرب به خوبي آشنايي داشت و در چند رشته ورزشي موفقيتهايي کسب کرد که از آن ميان مي‌توان به ديپلم نجات غريق در رشته شنا اشاره نمود.


پروفسور حسابي به دليل عشق به ميهن و با وجود امکان ادامه تحقيقات در خارج از کشور به ايران بازگشت و با ايمان و تعهد, به خدمتي خستگي ناپذير پرداخت تا جوانان ايراني را با علوم نوين آشنا سازد. پايه گذاري علوم نوين و تاسيس دارالمعلمين و دانشسراي عالي, دانشکده‌هاي فني و علوم دانشگاه تهران, نگارش ده‌ها کتاب و جزوه و راه اندازي و پايه گذاري فيزيک و مهندسي نوين, و‌ي را به نام پدر علم فيزيک و مهندسي نوين ايران در کشور معروف کرد. حدود هفتاد سال خدمت علمي او در گسترش علوم روز و واژه گزيني علمي در برابر هجوم لغات خارجي و نيز پايه گذاري مراکز آموزشي, پژوهشي, تخصصي, علمي و ..., از جمله اقداماتي ارزشمند به شمار مي‌رود که براي نمونه به مواردي اشاره مي‌کنيم:





اولين نقشه برداري فني و تخصصي کشور (راه بندرلنگه به بوشهر)
اولين راهسازي مدرن و علمي ايران (راه تهران به شمشک)
پايه گذاري اولين مدارس عشايري کشور
پايه گذاري دارالمعلمين عالي
پايه گذاري دانشسراي عالي
ساخت اولين راديو در کشور
راه اندازي اولين آنتن فرستنده در کشور
راه اندازي اولين مرکز زلزله شناسي کشور
راه اندازي اولين رآکتور اتمي سازمان انرژي اتمي کشور
راه اندازي اولين دستگاه راديولوژي در ايران
تعيين ساعت ايران
پايه گذاري اولين بيمارستان خصوصي در ايران, به نام بيمارستان «گوهرشاد»
شرکت در پايه گذاري فرهنگستان ايران و ايجاد انجمن زبان فارسي
تدوين اساسنامه طرح تاسيس دانشگاه تهران
پايه گذاري دانشکده فني دانشگاه تهران
پايه گذاري دانشکده علوم دانشگاه تهران
پايه گذاري شوراي عالي معارف
پايه گذاري مرکز عدسي سازي اپتيک کاربردي در دانشکده علوم دانشگاه تهران
پايه گذاري بخش آکوستيک در دانشگاه و اندازه گيري فواصل گامهاي موسيقي ايراني به روش علمي
پايه گذاري و برنامه ريزي آموزش نوين ابتدايي و دبيرستاني
پايه گذاري موسسه ژئوفيزيک دانشگاه تهران
پايه گذاري مرکز تحقيقات اتمي دانشگاه تهران
پايه گذاري اولين رصدخانه نوين در ايران
پايه گذاري مرکز مدرن تعقيب ماهواره‌ها در شيراز
پايه گذاري مرکز مخابرات اسدآباد همدان
پايه گذاري انجمن موسيقي ايران و مرکز پژوهشهاي موسيقي
پايه گذاري کميته پژوهشي فضاي ايران
ايجاد اولين ايستگاه هواشناسي کشور (در ساختمان دانشسراي عالي در نگارستان دانشگاه تهران)
تدوين اساسنامه و تاسيس موسسه ملي ستاندارد
تدوين آيين نامه کارخانجات نساجي کشور و رساله چگونگي حمايت دولت در رشد اين صنعت
پايه گذاري واحد تحقيقاتي صنعتي سغدايي (پژوهش و صنعت در الکترونيک, فيزيک, فيزيک اپتيک, هوش مصنوعي)
راه اندازي اولين آسياب آبي توليد برق (ژنراتور) در کشور
ايجاد اولين کارگاههاي تجربي در علوم کاربردي در ايران
ايجاد اولين آزمايشگاه علوم پايه در کشور







درگذشت :


پروفسور حسابي در 12 شهريور سال 1371 هجري شمسي در بيمارستان دانشگاه ژنو به هنگام معالجه قلبي،‌ بدرود حيات گفتند ، مقبره ايشان در شهر تفرش قرار دارد .

farbod123
12-09-2008, 17:53
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

saeed-d
13-09-2008, 15:19
آغاز كیمیاگری اسلامی با اسامی مردانی همراه است كه احتمالا خود كیمیاگر نبوده‌اند، اما با گذشت زمان و فرارسیدن قرن دهم میلادی ، كیمیاگران شهیری از میان آنان برخاستند كه علاوه بر تفكراتشان ، نوشتارهای كاملا جدید و نوینی خلق كردند.
امام جعفر صادق علیه السلام (۱۴۸ ـ ۸۲ هـ . ق. / ۷۷۰ ـ ۷۰۵ م.)
محضر پر فیض حضرت امام صادق (ع) ، مجمع جویندگان علوم بود. با دانش پژوهی كه به محفل آن حضرت راه مییافت از خرمن لایزال دانش او بهره مند میشد. در علم كیمیا ایشان نخستین كسی بودند كه عقیده به عناصر چهارگانه (عناصر اربعه) آب ، آتش ، خاك و باد را متزلزل كردند. از فرموده‌های ایشان است كه : «من تعجب میكنم مردی چون ارسطو چگونه متوجه نشده بود كه خاك یك عنصر نیست. بلكه عنصرهای متعددی در آن وجود دارد.» ایشان هزار سال پیش از پرسینلی ، لاووازیه و … دریافته بود كه در آب چیزی هست كه میسوزد (كه امروزه آن را هیدروژن مینامند).
از امام صادق (ع) ، رساله‌ای در علم كیمیا تحت عنوان «رسالة فی علم الصناعة و الحجر المكرم» باقیمانده كه دكتر «روسكا» آن را به زبان آلمانی ترجمه و در سال ۱۹۲۴ آن را تحت عنوان «جعفر صادق امام شیعیان ، كیمیاگر عربی» در «هایدبرگ» به چاپ رسانده است. به عنوان مثال و برای آشنایی با نظرات حضرت صادق (ع) در شیمی ، خلاصه‌ای از بررسی دكتر «محمد یحیی هاشمی» را در ذیل درج میكنیم:
از شرحی كه امام صادق (ع) برای اكسید میدهد، چنین معلوم میشود كه اكسید جسمی بوده كه از آن برای رفع ناخالصی در فلزات استفاده شده است. ایشان تهیه اكسید اصغر (اكسید زرد) را از خود و آهن و خاكستر به كمك حرارت و با وسایل آزمایشگاهی آن دوره ، مفصلا شرح داده و نتیجه عمل را كه جسمی زرد رنگ است، اكسید زرد نام نهاده‌اند. این شرح كاملا با فروسیانید پتاسیم كه جسمی است زرد رنگ به فرمول Fe(CN)۶] K۴] منطبق است و … . نتیجه عمل بعد از طی مراحلی ایجاد و تهیه طلای خالص است. امروزه نیز از همین خاصیت سیانور مضاعف طلا و پتاس برای آبكاری با طلا استفاده میشود.
جابر بن حیان (۲۰۰ ـ ۱۰۷ هـ . ق / ۸۱۵ ـ ۷۲۵ میلادی)
جابربین حیان معروف به صوفی یا كوفی ، كیمیاگر ایرانی بوده و در قرن نهم میلادی میزیسته و بنا به نظریه اكثریت قریب به اتفاق كیمیاگران اسلامی ، وی سرآمد كیمیاگران اسلامی قلمداد میشود. شهرت جابر نه تنها به جهان اسلام محدود نمیشود و غربیها او را تحت عنوان «گبر» میشناسند.ابن خلدون درباره جابر گفته است:
جابربن حیان پیشوای تدوین كنندگان فن كیمیاگری است.
جابربن حیان ، كتابی مشتمل بر هزار برگ و متضمن ۵۰۰ رساله ، تالیف كرده است. «برتلو» شیمیدان فرانسوی كه به «پدر شیمی سنتز» مشهور است، سخت تحت تاثیر جابر واقع شده و میگوید: «جابر در علم شیمی همان مقام و پایه را داشت كه ارسطو در منطق .» جورج سارتون میگوید: «جابر را باید بزرگترین دانشمند در صحنه علوم در قرون وسطی دانست.» اریك جان هولیمارد ، خاورشناس انگلیسی كه تخصص وافری در پژوهشهای تاریخی درباره جابر دارد، چنین مینویسد:
جابر شاگرد و دوست امام صادق (ع) بود و امام را شخصی والا و مهربان یافت؛ بطوری كه نمیتوانست از او جدا ولی بی نیاز بماند. جابر میكوشید تا با راهنمایی استادش ، علم شیمی را از بند افسانه‌های كهن مكاتب اسكندریه برهاند و در این كار تا اندازه‌ای به هدف خود رسید. برخی از كتابهایی كه جابر در زمینه شیمی نوشته عبارتند از : الزیبق ، كتاب نارالحجر ، خواص اكسیرالذهب ، الخواص ، الریاض و … .
وی به آزمایش بسیار علاقمند بود. از این رو ، می توان گفت نخستین دانشمند اسلامی است كه علم شیمی را بر پایه آزمایش بنا نهاد. جابر نخستین كسی است كه اسید سولفوریك یا گوگرد را از تكلیس زاج سبز و حل گازهای حاصل در آب بدست آورد و آن را زینت الزاح نامید. جابر اسید نیتریك یا جوهر شوره را نیز نخستین بار از تقطیر آمیزه‌ای از زاج سبز ، نیترات پتاسیم و زاج سفید بدست آورد.
رازی ، ابوبكر محمد بن زكریا (۳۱۳ ـ ۲۵۱ هـ . ق / ۹۲۳ ـ ۸۶۵ م.)
زكریای رازی به عنوان یكی از بزرگترین حكیمان مسلمان شناخته شده و غربیها او را به نام «رازس» میشناسند. رازی در علم كیمیا ، روش علمی محض را انتخاب كرده و بر خلاف روشهای تمثیلی و متافیزیك ، به روشهای علمی ارزش زیادی قائل شده. رازی موسس علم شیمی جدید و نخستین كسی است كه «زیست شیمی» را پایه‌گذاری نموده است. دكتر «روسكا» شیمیدان آلمانی گفته است: «رازی برای اولین بار مكتب جدیدی در علم كیمیا بوجود آورده است كه آن را مكتب علم شیمی تجربی و علمی می توان نامید.
مطلبی كه قابل انكار نیست اینست كه زكریای رازی پدر علم شیمی بوده است.» كتابهای او در زمینه كیمیا در واقع اولین كتابهای شیمی است. مهمترین اثر رازی در زمینه كیمیا كتاب «سرالاسرار» است. ظاهرا رازی ۲۴ كتاب یا رساله در علم كیمیا نوشته كه متاسفانه فقط معدودی از آنها بدست آمده و در كتابخانه‌های مشهور دنیا نگهداری میشود. وی نخستین بار از تقطیر شراب در قرع و انبیق ماده‌ای بدست آورد كه آن را الكحل نامید كه بعدها به هر نوع ماده پودری شكل حتی به جوهر هم داده شد، از این رو آن جوهر را جوهر شراب نیز نامیدند. گفته میشود كه رازی كربنات آمونیوم را از نشادر و همچنین كربنات سدیم را تهیه كرده است.
ابن سینا ، حسین (۴۲۸ ـ ۳۷۰ هـ . ق / ۱۰۳۶ ـ ۹۸۰ م.)
ابن سینا ملقب به شیخ الرئیس ، بزرگترین فیلسوف و دانشمند اسلامی و چهره‌ای بسیار موثر در میدان علوم و فنون است. غربیها وی را به نام «اوسینیا» میشناسند. ابن سینا ، رنجی برای كیمیاگری و ساختن طلا نكشید؛ زیرا او به استحاله باور نداشت و صریحا تبدیل فلزات به یكدیگر را ناممكن و غیر عملی میدانست.
ابو علی سینا از ادویه منفرد ، ۷۸۵ قلم دارو را به ترتیب حروف ابجد نام برده و به ذكر ماهیت آنها پرداخته و خواص تاثیر آن داروها را شرح داد. وی ضمن توصیف این مواد ، آگاهیهای جالبی در زمینه «شیمی كانی» به خوانندگان میدهد و میگوید از تركیب گوگرد و جیوه می توان شنگرف تهیه كرد. وی نخستین كسی است كه خواص شیمیایی الكل و اسید سولفوریك را از نظر دارویی شرح داد.
بیرونی ، ابوریحان محمد (۴۴۲ ـ ۳۶۲ هـ . ق / ۱۰۵۰ ـ ۹۷۲ م.)
كانی شناس و دارو شناس جهان اسلام و یكی از بزرگترین دانشمندان اسلام است كه با ریاضیات ، نجوم ، فیزیك ، كانی شناسی ، دارو سازی و اغلب زبانهای زنده زمان خود آشنایی داشته است. یكی از آثار مهم بیرونی در شیمی كتاب الجواهر وی است كه در بخشی از آن ، نتایج تجربی مربوطه به تعیین جرم حجمی امروزی آنها تفاوت خیلی كم دارد و یكی از كاربردهای مهم وی به شمار میرود كه در علوم تجربی ، انقلابی بزرگ به وجود آورد. برای تعیین جرم اجسام ، ترازویی ابداع كرد.
بیرونی همچنین در كتاب الجماهیر (در شناسایی جوهرها) به معرفی مواد كانی به ویژه جواهرات گوناگون پرداخت. بیرونی ، چگالی سنج را برای تعیین جرم حجمی كانیها به ویژه جوهرها و فلزها نوآوری كرد كه در آزمایشگاه امروزی كاربرد دارد.


آقا فربد اگه صفحه قبل رو نگاه ميكردي اين مقاله رو من قرار دادم.
لطفا در دادن پست دقت كنيد.

farbod123
13-09-2008, 16:13
آقا فربد اگه صفحه قبل رو نگاه ميكردي اين مقاله رو من قرار دادم.
لطفا در دادن پست دقت كنيد.
ببخشید الان عوضش می کنم...

sadaf00
28-01-2010, 20:25
ارنست رادرفورد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
او چهارمین فرزند از دوازده فرزند جیمز و مارتا رادرفورد نیوزیلندی‌های نسل اول بود که از کودکی از اسکاتلند به زلاندنو آورده شده بودند. خانواده رادرفورد در یک خانواده پر جمعیت دوازده بچه‌ای بود که اعضای آن همه در انجام کارهای روزمره خانواده مشارکت می‌کردند اهل خانه همه افرادی جدی کلیسا رو، خوشحال و با فرهنگ بودند. علاقه مندی رادرفورد به علوم در مرحله زودی بروز کرد. او ده ساله بود که کتاب پرطرفداری بنام خواندنی‌های اولیه در فیزیک تالیف معلمی بنام بالفور استوارت به دست آورد. کتاب استوارت مشابه کتابهای خود آموز فیزیک اموزی بود که در آنها نحوه به نمایش درآوردن اصول پایه فیزیک یا استفاده از اشیای ساده موجود در خانه مانند سکه، شمع، سنگ وزنه و وسایل آشپزخانه به خواننده یاد داده می‌شود. رادرفورد جوان سخت شیفته آن کتاب شده بود نخستین بورس از بورسهای تحصیلی متعدد زندگی خود را در سال ۱۸۸۷ که ۱۶ ساله بود به دست آورد.
تحصیل در دانشگاه
بورس تحصیلی دومی وی را قادر به ثبت نام در دانشکده کنتربوری شهر کرایست چرچ کرد که مؤسسه‌ای بود که در سال پیش از تولد خود او بوجود آمده بود. وی رشته‌های تحصیلی اصلی خود را فیزیک و ریاضیات انتخاب کرد که از بخت مساعد در هر دوی آنها معلمان خوبی هم داشت. رادرفورد در پایان دوره آموزشی سه ساله خود درجه کارشناسی ریاضی و فیزیک – ریاضی و (بطور کلی) علوم فیزیکی به پایان رسانید. نکته قابل ذکر در رابطه با زندگی خصوصی وی در ایام اقامت در کریستچرچ اینکه وی در آنجا با ماری نیوتن دختر صاحبخانه خود آشنا و پیبند عشق او شد. رادرفورد در پی انتشار دو مقاله مهم در باره فعالیت تشعشعی مواد در سال ۱۸۹۵ بر خلاف دوم شدن در گزینش جایزه مهمی به شکل یک بورس تحصیلی دریافت کرد مقررات اعطای جایزه حق انتخاب مؤسسه آموزشی را به خود برنده جایزه می‌داد که رادرفورد آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج به مدیریت جی .جی تامسون(صاحب نظر پیشتاز جهان در زمینه الکترومغناطیس) را برگزید در آن سال ویلهلم کنراد رونتگن فیزیکدان آلمانی موفق به کشف اشعه ایکس شد کشف مهم دیگری که منجر به شروع کار اصلی رادرفورد شد.

کارهای علمی

کشف هانری بکرل فرانسوی در سال ۱۸۹۸ بود. رادرفورد در سال ۱۸۹۵ به آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج آمد تا در آنجا تحت مدیریت جی.جی امسون مشغول به کار شود تامسون که استاد فیزیک تجربی بود رادرفورد را فعالانه در آزمایشگاه به کار گرفت رادرفورد در اوایل کار تحقیقاتی خود با انجام آزمایشی که فکر آن از خود وی بود دو تابش رادیواکتیوی ناهمانند شناسایی کرد او پی برد که بخشی از تابش با برگه‌ای به ضخامت یک پانصدم سانتی متر قابل ایستادن بود اما برای متوقف کردن بخش دیگر برگه‌های بس ضخیم تری لازم بود او اولین اشعه‌ای را که تابشی بارالکتریکی مثبت و یونیده کننده‌ای قوی بود و به سهولت در مواد جذب می‌شد اشعه آلفا نام داد. اشعه دوم را که تابشی منفی بود و تشعشع کمتری ایجاد می‌کرد اما قابلیت نفوذ آن در مواد زیاد بود اشعه بتا نامید. تابش نوع سومی که شبیه پرتوهای ایکس بود در سال ۱۹۰۰ به‌وسیله پل اوریچ ویلارد(فیزیکدان فرانسوی) کشف شد این پرتو نافذترین تابش را داشت. طول موج آن بسیار کوتاه و بسامد آن فوق العاده زیاد بود تابش جدید، پرتو گاما نام گرفت. رادرفورد و همکارانش کشف کردند که فعالیت تشعشعی طبیعی مشهود در اورانیوم: فرآیند خروج ذره آلفا از هسته اتم اورانیوم بصورت یک هسته اتم هلیوم و بر جای ماندن اتمی سبکتر از اتم اورانیوم در اورانیوم به ازاء هر خروج ذره آلفا از آن است از کشف آنها نتیجه گیری شد که رادیوم تنها عنصر از شرته عناصر حاصل از فعالیت تشعشعی اورانیوم است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رادرفورد در سال ۱۹۰۳ به عضویت انجمن سلطنتی لندن در آمد و در سال ۱۹۰۴ نخستین کتاب خود به نام فعالیت تشعشعی را که امروزه از کتب کلاسیک نوشته شده در آن زمینه شناخته می‌شود، منتشر کرد شهرت رو به افزون رادرفورد در جوامع علمی سبب شد که از طرف دانشگاه‌ها تصدی کرسی‌های زیادی به وی پیشنهاد شود او در سال ۱۹۰۷ به انگلستان بازگشت تا تصدی مقام مذکور را در دانشگاه منچستر به عهده بگیرد رادرفورد در دانشگاه منچستر رهبر گروهی شد که به سرعت دست به کار تدوین نظریه های تازه در باره ساختار اتم شد آن دوره پر ثمرترین دوره زندگی دانشگاهی او بود رادرفورد به پاس کوششهای علمی خود در دانشگاه منچستر نشانها و جوایز زیادی دریافت کرد که دریافت جایزه نوبل سال ۱۹۰۷ در شیمی نقطه اوج آن بود این نشان افتخار را البته برای کارهایی که در کانادا در زمینه فعالیت تشعشعی عناصر کرده بود به او دادند بزرگ‌ترین دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر کشف ساختار هسته اتم بود پیش از رادرفورد اتم به گفته خود او یک موجود نازنین سخت و قرمز و یا به حسب سلیقه خاکستری بود اما اینک یک منظومه شمسی بسیار ریز متشکل از ذرات بی شمار بود که مظنون به نهفته داشتن اسرار ناگشوده متعدد دیگر در سینه هم بود.

مرگ

رادرفورد در سال ۱۹۳۷ در اثر یک فتق محتقن(گونه‌ای تورم ناشی از انسداد اعضای درونی) در گذشت او در آن هنگام ۶۶ ساله و هنوز سرزنده و قوی بود سهم رادرفورد در شکل گیری درک کنونی ما از ماهیت ماده از هر کس دیگری بیشتر است او اشکارا بزرگ‌ترین فیزیکدان آزمایشگری به بزرگی او نیامده بود دهها انجمن علمی و دانشگاه به او عضویت و درجات دانشگاهی افتخاری دادند او را پدر انرژی هسته‌ای نامیده اند.

sadaf00
28-01-2010, 20:29
مایکل فارادی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تولد : 22 سپتامبر 1791 حومه لندن
فوت : 26 اوت 1867 لندن

امروز در جهان هر كجا در اثر تغيير ميدان مغناطيسي جريان القايي به وجود مي آيد و مولد الكتريسيته اي كار مي افتد و جريان الكتريسيته توليد مي كند اثري از فارادي ديده مي شود. مايكل فارادي پسر نعلبند انگليسي است كه در حومه لندن به دنيا آمد. او به سبب فقر و اينكه از همان اوان كودكي متكفل مخارج خانواده اش بود، تحصيلات ابتدايي را تمام نكرد و از سيزده سالگي مشغول به كار شد. كارش صحافي و توزيع روزنامه و به طور كلي شاگردي يك مغازه كتابفروشي بود. دستهاي او در اثر كار صحافي، در حركت و سازندگي مهارت يافت و انديشه او سبب خواندن هر كتاب پيش از صحافي و هر روزنامه پيش از توزيع ، رشد يافت.
تصادف چنين بود كه همفري ديوي، فيزيكدان مشهور انگليسي، تهيه كارت دعوت براي سخنرانيهاي علمي خود را به اين كتابفروشي سفارش دهد و فارادي، زرنگي كرد و كارت دعوت چند جلسه رانيز براي خود نوشت و در جلسات حاضر شد. پس از سه يا چهار جلسه، موقعي كه فارادي در جلسه سخنراني رفت، كتابي جلد شده و مرتب همراه تقاضاي كار به همفري ديوي داد. اين كتاب سخنراني هاي ديوي بود كه آنها را به صورت ماهرانه اي تنظيم كرده بود. درخواست فارادي قبول شد مشروط بر آنكه به عنوان كارگر در آزمايشگاه شيمي و فيزيك به كار نظافت بپردازد. اما او با تكيه بر دستهاي سازنده و انديشه پويا و جسجوگر خود، با سرعت به دستياري ديوي برگزيده شد و موقعي كه در آن زمان ديوي را براي سخنرانيهاي علمي به كشورهاي اروپايي دعوت كردند. مايكل فارادي نيز همراه ديوي بود و حاصل اين سفر سي ماهه، براي او آموختن چند زبان زنده دنيا و آشنايي با دانشمندان معروف زمان و اطلاع از تجارب علمي آنها گرديد.
در سال 1815 پس از پايان اين مسافرت فارادي به كار پرداخت و پس از مدتي به رياست آزمايشگاههاي علمي انجمن سلطنتي انگليس رسيد. فارادي به عنوان يكي از بزرگترين دانشمندان آزمايشگر علوم تجربي ، به قوانين و اكتشافات بسيار مهمي دست يافت، به طوري كه در همان زمان نيز ارزش كارش معلوم شد و همفري ديوي به همكاري با او افتخار مي كرد و مي گفت : « بزرگترين كشف من كشف وجود فارادي است.»
از آثار علمي او:
1- مطالعه در آثار شيميايي جريان الكتريسيته و كشف قوانين الكتروليز ( قوانين فارادي) و انتخاب اصطلاحات مربوط به الكتروشيميايي مانند : الكترود ، آند،كاتد،الكتروليت، . . .
2- موتور الكتريكي - در سال 1821 فارادي موفق شد كه اولين موتور الكتريكي را بسازد، او با گذراندن جريان الكتريسيته از يك چرخ فلزي كه در ميدان مغناطيسي قرار داشت، توانست چرخ را به حركت در آورد. ان چرخ متكي بر يك محور رسانا بود كه از پايين نيز با سطح جيوه تماس داشت.
3- توليد الكتريسيته از راه القاي مغناطيسي - در هفدهم اكتبر سال 1831 به كشف اين پديده موفق شد كه حركت نسبي يك مغناطيس و يك سيم پيچ مي تواند جريان الكتريكي توليد كند. و از آن پس كه تكنولوژي توليد الكتريسيته از طريق ديناموها و آلترناتورها ( مولد هاي جريان پيوسته و متناوب ) شروع و تكميل شد. فارادي نه تنها در انديشه اختراع و اكتشاف و ساختن بود، بلكه « ياددادن » و به ويژه آموزش علوم به كودكان را وظيفه خود مي دانست. او از همان ساله اي اوليه اي كه به سرپرستي آزمايشگاههاي علوم تجربي منصوب شد، در روزهاي مشخصي از هفته ( چهارشنبه ها) براي كودكان در محل ازمايشگاه سخنراني و آزمايش مي كرد. جالب است كه گفته شود هنوز سخنراني هاي علمي پس از يك و نيم قرن، در سطحي گسترده هنوز ادامه دارد!
گرچه فارادي در 26 اوت 1867 وفات يافت وليكن تا زماني كه آثار الكتريسيته و مغناطيس مورد مطالعه و استفده انسان قرار مي گيرد ياد فارادي زنده است.

sadaf00
28-01-2010, 20:43
نیلز بور


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

تولد و وفات
نیلز هنریك دیوید بور در هفتم اكتبر ۱۸۸۵ در شهر كپنهاگ چشم به جهان گشود. پدرش كریستین بور استاد فیزیولوژی دانشگاه كپنهاگ بود و مادرش «الن آدلر» نام داشت. نیلز در كنار برادر كوچكترش هارالد - كه بعدها در ریاضیات به درجه استادی رسید _ دوران كودكی و نوجوانی خود را به لطف داشتن پدری دانشمند و مادری فرهیخته در فضایی علمی و در بستری مهیا برای ظهور نبوغشان گذراندند. پدرشان یكی از فیزیولوژیست های برجسته دوران خود و مادرشان از خانواده‌ای بود كه به علم و دانش مجهز و مشهور بودند. او در ۹ ژوئن ۱۹۵۰ در «نامه‌ای سرگشاده به سازمان ملل متحد» نظریات خود را در این زمینه به صراحت اعلام كرد. او كه در سال ۱۹۱۲ با «مارگارت نورلاند» ازدواج كرده بود از او صاحب چهار فرزند پسر شد كه همگی آنها تحصیلات عالیه داشتند، هانس (پزشك)، اریك (مهندس شیمی)، آیگ (دكترای فیزیك نظری) و ارنست (وكیل). «نیلز بور» در ۱۸ نوامبر ۱۹۶۲ در زادگاهش چشم از جهان فروبست

تحصیلات
نیلز پس از ثبت نام در مدرسه «گاملهولم» و به پایان رساندن تحصیلات مقدماتی خود در سال ۱۹۰۳ به دانشگاه كپنهاگ رفت و از ابتدا تحت تعالیم پروفسور كریستیانسن كه از فیزیكدانان برجسته و از خاندانی اصیل بود قرار گرفت و موفق شد در سال ۱۹۰۹ مدرك فوق لیسانس و در سال ۱۹۱۱ به اخذ درجه دكترا نائل آید.

تحقیقات
در خلال دوران دانشجویی «نیلز» مسابقه‌ای در دانشگاه كپنهاگ بر سر حل یك مسئله علمی برپا شد و دانشكده علوم وظیفه تهیه و توزیع جوایز را بر عهده گرفت. «نیلز» در این راستا به انجام تحقیقات نظری و آزمایشگاهی وسیعی در مورد «تنش سطحی» پرداخت و در نهایت جایزه مسابقه را كه یك مدال طلا بود از آن خود كرد و نتایج تحقیقاتش در سال ۱۹۰۸ در مجله علمی جامعه سلطنتی به چاپ رسید. مطالعات بعدی «بور» به مرور زمان بیشتر حال و هوای «نظری» به خود گرفت تا آنجا كه رساله دكترای او كه به شرح خواص فلزات برای اثبات تئوری الكترونی می‌پردازد ماهیتی كاملاً نظری دارد و هنوز به عنوان اثری كلاسیك در باب نظریه الكترون به شمار می‌رود. «بور» طی مطالعاتی كه برای آماده سازی و تكمیل رساله دكترایش انجام داد برای اولین بار با مفهوم نظریه كوآنتومی تشعشع یا پرتوافشانی كه توسط ماكس پلانك مطرح شده بود، مواجه شد. در پاییز سال،۱۹۱۱ «نیلز بور» برای مدتی در دانشگاه كمبریج اقامت گزید و از طرفی بابت نظارت بر روند آزمایش هایی كه در آزمایشگاه «كاوندیش» زیر نظر «سر تامسون» در حال انجام بود حقوق دریافت می كرد و از طرف دیگر فرصتی یافته بود تا به مطالعات نظری خود بپردازد. در بهار سال ۱۹۱۲ بود كه «بور» در كنار پروفسور «رادرفورد» در آزمایشگاه دانشگاه منچستر مشغول مطالعه و تحقیق بودند و چون دیگر دانشمندان آن روز، به صورت فشرده و طاقت فرسایی در باب پدیده رادیواكتیویته در حال تحقیق و آزمایش بودند. پس از مدت كوتاهی آنها به واقعیتی در باب جذب اشعه آلفا رسیدند كه یك سال بعد در مجله‌ای علمی به چاپ رسید. پس از این مرحله بود كه «بور» با پذیرفتن اصول اولیه‌ای كه از كشف هسته اتم توسط «رادرفورد» به دست آمده بود، مطالعات خود درباره ساختار اتم را آغاز كرد. با استفاده از مفاهیم تئوری كوآنتومی كه توسط «پلانك» به اثبات رسیده و از جایگاه محكمی در دنیای علمی آن روز برخوردار بود، او موفق به كشف و ارائه تصویری از ساختار اتم شد كه بعدها به دست دانشمندان دیگری و بیش از همه توسط «هایزنبرگ» اصلاح شد. در خلال سال های ۱۹۱۳ ، ۱۹۱۴ «بور» به عنوان سخنران فیزیك در دانشگاه كپنهاگ مشغول به كار بود و از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۶ نیز صاحب سمتی مشابه در دانشگاه ویكتوریای منچستر شد. در سال ۱۹۱۶ صاحب كرسی استادی فیزیك نظری در دانشگاه كپنهاگ شد و از سال ۱۹۲۰ تا پایان عمرش نیز به سمت ریاست موسسه فیزیك نظری درآمد كه این موسسه به خاطر شخص «بور » در دانشگاه تاسیس و راه اندازی شد. عاقبت در سال ،۱۹۲۲ «نیلز بور» به واسطه خدمات بزرگش به عالم فیزیك به خصوص با ارائه ساختار اتمی به دریافت جایزه نوبل نائل آمد. فعالیت های علمی «بور» در موسسه فیزیك نظری بیش از هر چیز بر ساختار و قوانین حاكم بر هسته اتم و همچنین تبدیل هسته‌ای و فروپاشی آن معطوف بود. در سال ۱۹۳۶ «بور» نظریه خود در باب تجزیه و آزاد كردن قدرت نهفته در اتم را اعلام كرد و برای آسان شدن فهم این پدیده تئوری ریز قطره را چنین مطرح كرد كه تصویری كه از چكیدن یك قطره مایع درون یك ظرف مایع دیده می‌شود همان مفهوم «فیزیون» است. این تئوری هم دوره با «شكافتن اورانیوم» به دست «هان» و «استراسمن» بود. با آغاز جنگ جهانی دوم، «بور» دانمارك را ترك و به سوئد رفت و دو سال پایانی جنگ را نیز در انگلستان و آمریكا گذراند و در پروژه انرژی اتمی آمریكا مشاركت كرد. در سال های بعد او بیشتر انرژی خود را صرف كشف استفاده‌های صلح آمیز انرژی اتمی كرد و در مخالفت با سیاست های دول قدرتمند كه با تكیه بر سلاح های اتمی شان به یكه تازی روی آورده بودند متحمل زحمات فراوان شد.

sadaf00
28-01-2010, 20:51
جوزف تامسون
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جورج جان تامسون در 18 دسامبر 1856در شهر منچستر انگلستان متولد شد. پدرش به جمع‌آوری کتابها علاقه داشت، ولی تامسون علاقه خود را متوجه معلمی کرد، به طوریکه هشت نفر از شاگردانش برنده جایزه علمی نوبل شدند.
او که در نزدیکی منچستر به دنیا آمده بود، در سن 14 سالگی به کالج اونس که امروز دانشگاه ویکتوریا نامیده می‌شود راه یافت. جوزف در کالج از کمک هزینه تحصیلی استفاده می‌کرد و شاید اگر این کمک هزینه نبود، جوزف بعد از فوت پدرش، نمی‌توانست ادامه تحصیل دهد. ایشان در سال 1940در انگلستان درگذشت.
سیر علمی تامسون
تامسون در نوزده سالگی فارغ التحصیل رشته مهندسی شد و در امتحان دانشگاه کمبریج شرکت کرد و رتبه دوم را کسب کرد و در این دانشگاه نیز با استفاده از کمک هزینه تحصیلی به تحصیل پرداخت و در رشته فیزیک فارغ التحصیل گردید. او پس از فراغت از تحصیل رسمی، به استخدام کالج ترینیتی همین دانشگاه کمبریج درآمد و در آزمایشگاه کاوندیش به تحقیق پرداخت.
در سال 1884 لردرایلی که رئیس آزمایشگاه بود، استعفا کرد و تامسون که فقط 28 سال داشت، به ریاست آزمایشگاه انتخاب شد. گرچه کمی سن او مخالفت بسیاری از استادان را برانگیخت، و لیکن نبوغ تامسون و حسن مدیریت او سبب شد که مدت 34 سال این آزمایشگاه را با سطح بالای تحقیق علمی جهان اداره کند. او نه تنها مدیر این آزمایشگاه تحقیقاتی بود، بلکه خود نیز در شمار محققین ممتاز این مرکز بود.
آثار علمی تامسون
در سال 1897 تامسون بهنام "پدر الکترون" شهرت یافت. او که بر روی پرتوی کاتدی مطالعه می‌کرد، با مشاهده انحراف این اشعه در میدانهای مغناطیسی و الکتریکی معتقد شد که این اشعه، جریانی از ذرات باردار الکتریکی منفی هستند.

تامسون جرم نسبی هر ذره را بدست آورد و مشخص کرد که جرم هر الکترون تقریباً 2000 برابر کمتر از جرم اتم هیدروژن است.

به تشویق تامسون ، ویلسون ، یکی از شاگردانش ، «اتاق ابری» را ساخت و با آن برای تعیین و تشخیص ذرات اتمی استفاده کرد. از جمله ویلسون توانست جرم و مقدار بار الکترون را اندازه‌گیری کند.
سرانجام تامسون
تامسون پس از 37 سال مدیریت آزمایشگاه کاوندیش‌ ، استعفا کرد و شاگردش ارنست رادرفورد به ریاست آزمایشگاه انتخاب شد. تامسون در آخر عمر ، روحیه‌ای پرنشاط داشت. موفقیت خود و پسر و شاگردانش ، سهم عمدهای در نشاط او داشتند.
او در سال 1906 برنده جایزه نوبل شد. این جایزه را به خاطر تحقیقات علمی و نظری که بر روی هدایت الکتریکی گازها کرده بود، دریافت کرد. پسرش جرج پاجت تامسون (متولد 1892) نیز برنده جایزه نوبل سال 1937 شد. این جایزه به خاطر کشف پدیده تفرق الکترون در کریستالها به او اعطا گردید.
کلام آخر
"اتم ، یک گویچه‌ای است به قطر 8-10 سانتیمتر که به طور همگون دارای بار مثبت بوده و در درون آن الکترونهای منفی شناورند که ابعاد آنها حدود 13-10 سانتیمتر می‌باشد."
(جی، جی تامسون)

sadaf00
29-01-2010, 11:33
جان دالتون
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جان دالتون در ششم سپتامبر سال 1766 م . روستای ایگل شفیلد انگلستان به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در مدرسه کواکرها آغاز کرد و دروس مذهبی، ریاضی و علوم را فرا گرفت. دیری نگذشت که نبوغ او در ریاضیات در سراسر ناحیه پیچید و او توانست در دهکده مدرسه ای تاسیس کند و مدیریت مدرسه را به عهده بگیرد.در آن زمان او تنها دوازده سال داشت.
در این زمان او به علم هواشناسی نیز علاقه داشت. دستگاه های زیادی ساخت و آزمایشات گوناگونی انجام داد. جان در مواقع بیکاری به مزرعه پدر می رفت و به او در کار مزرعه کمک می کرد. در همین ایام بود که با زبان های لاتین و یونانی آشنا شد و توانست کار ریاضی دان های گذشته را مطالعه کند. دو سال بعد مدرسه را رها کرد و به دهکده کندال نزد برادرش رفت. در طی مدت زندگی در کندال روزی به مجلس دانشمندان رفت و در آن جا سخنرانی کرد، ولی به علت کمی سن و صدای نارسایش نتواست موفق شود.
دالتون مدت دوازده سال به مطالعه و تحقیق در ریاضیات مشغول بود. ولی از مطالعه در رشته هواشناسی دست نکشید. در سال 1793 به عنوان معلم در کالج منچستر انگلستان مشغول به کار شد، با این حال از وضع موجود راضی نبود، زیرا به سبب کمی وقت نمی توانست به مطالعاتش ادامه دهد. او در زمان اقامتش در کندال با جان گوگ آشنا شد. جان کوک از زمان تولد کور بود، با این حال به چند زبان زنده دنیا آشنایی داشت. وی هم چنین قدرت بویایی عجیبی داشت . او با بوئیدن گیاهی که رویش آن ده ها متر از محل زندگی او فاصله داشت می توانست به نوع آن پی ببرد. هم چنین هواشناس بزرگی بود و نوشته هایش برای دالتون مفید واقع شد.
جان گوگ دالتون را تشویق کرد تا مشاهدات و تجربیاتش را در زمینه هواشناسی منتشر کند. همین امر توجه دانشمندان را به دالتون جلب کرد او به عضویت انجمن فلسفی و ادبی پذیرفته شد و بقیه عمر ش را در خدمت به این انجمن گذراند.
دالتون موفقیت خود را تنها در پشتکار خود می دانست. او دانشگاه منچستر را ترک و وقت خود را تماما صرف مطالعات علمی کرد و با این که وضع مالی خوبی نداشت. ولی باز به مطالعه علم هواشناسی پرداخت و شاید همین مطالعات وی در امر هواشناسی باعث شد که به وجود اتم پی ببرد.
از قرن ها پیش دانشمندان روی ذرات بنیادی ماده فکر می کردند. یونانیان باستان عناصر گیتی را آب ، خاک ، باد و آتش می دانستند و ارسطو تمام اجرام گیتی را در این چهار عنصر استوار کرده بود. دموکریتوس ( Dmocrotus) ریاضی دان یونانی عقیده داشت که کوچکترین اندازه ذره هر جسم حدی دارد . از کوچترین ذره هر جسم را اتم نامید و گفت که این ذره شکاف ناپذیر است.
با آن که اتم از سال ها پیش شناخته شده بود، اما به وسیله جان دالتون علم شیمی تکامل یافت و نظریه اتمی ماده پایه ریزی شده.
نظریه دالتون مورد تایید دانشمندان قرار گرفت و او به استادی آکادمی علوم فرانسه نایل و در سال 1826 موفق به دریافت بهترین درجه علمی از انجمن سلطنتی لندن شد.
نظریه علمی دالتون بر دقت ریاضی و اهمیت علم شیمی افزود و توانست علوم فیزیک و شیمی را به هم نزدیک کند. با کمک نظریه دالتون ثابت شد ذرات ماده جاذبه الکتریکی دارند.
جان دالتون نخستین کسی بود که برای عنصرهای شیمیای نشانه های نسبتا ساده و بر اساس همین نشانه ها برای بسیاری از مواد ، فرمول شیمیای پیشنهاد کرد. وی جرم اتمی هیدروژن را برابر واحد فرض و بر اساس فرمولهای پیشنهادی مواد، جرم اتمی عنصرها را حساب کرد و قانون های فشار جزئی گازها و قانون های نسبت های چند تایی در مورد ترکیب جرمی عناصر را کشف کرد.
جان دالتون به علم پزشکی نیز خدمات بی شماری کرد که می توان به کشف بیماری کور رنگی یا بیماری دالتونیسم که خود نیز به آن دچار بود، اشاره کرد.
جان دالتون سر انجام در سال 1844 از دنیا رفت او ازدواج نکرد و پس از مرگش به خاطر تشکر از خدمات ارزنده اش به دنیای علم، چهل هزار نفر از مردم سراسر جهان از برابر تابوتش رژه رفتند.

sadaf00
29-01-2010, 11:45
ویلیام کنراد رونتگن
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سال ولادت و فوت : 1923 – 1845 میلادی
مليت : آلمانی

ويليام كنراد رونتگن كاشف اشعه ايكس به سال 1845 در شهر «لنپ» آلمان به دنيا آمد. وي در سال 1869
درجه دكتراي خود را از دانشگاه زوريخ دريافت كرد. نوزده سال بعد را در دانشگاه‌هاي مختلفي مشغول كار بود و به تدريج به عنوان دانشمندي برجسته معروفيت كسب كرد. در سال 1888 استاد فيزيك و رئيس انستيتو فيزيك دانشگاه «ورزبورگ» شد. در همين انستيتو بود كه در سال 1895 به كشفي دست يافت كه سبب اشتهار او گرديد.
رونتگن روز هشتم نوامبر 1895 مشغول انجام آزمايش‌هايي با اشعه‌هاي كاتوديك بود. اشعه كاتوديك جرياني از الكترن‌هاي سريع‌الحركت مي‌باشد. اين جريان در نتيجه اتصال يك ولتاژ قوي بين الكترودهايي كه در دوانتهاي يك لوله شيشه‌اي مسدود و فاقد هوا تعبيه شده است، ايجاد مي‌گردد. اشعه‌هاي كاتوديك قابليت انتشار و رسوخ ندارند و چند سانتيمتر از هوا به سهولت آن را متوقف مي‌كند. در آن آزمايش رونتگن لوله شيشه‌اي حاوي اشعه كاتوديك خود را با كاغذ سياه ضخيمي كاملاً پوشاند به شكلي كه وقتي جريان الكتريكي برقرار مي‌گرديد هيچ‌گونه نوري از داخل لوله مشاهده نمي‌شد.
هنگامي كه رونتگن جريان برق را به لوله اشعه كاتوديك وصل كرد با كمال شگفتي مشاهده كرد صفحه فلورسنتي كه روي نيمكت مجاور قرار داشت مانند آنكه نوري بر آن تابانده شده باشد شروع به درخشيدن كرد. او جريان را قطع كرد و درخشش صفحه (كه با لايه‌اي از باريوم پلاتينو سيانيد، ماده‌اي فلورسنت، پوشانده شده بود) متوقف شد. از آنجا كه لوله‌ي حاوي اشعه كاتوديك كاملاً پوشيده شده بود و منفذي نداشت رونتگن به اين نتيجه رسيد كه با برقراري جريان الكتريكي بايد نوعي تشعشع نامرئي از لوله خارج شود.
او اين تشعشع نامرئي را به خاطر ماهيت ناشناخته آن، «اشعه ايكس» ناميد. ايكس يك نشانه معمول در رياضي براي ناشناخته‌ها است.

رونتگن كه از اين كشف تصادفي به هيجان آمده بود ساير كارهاي تحقيقاتي خود را كنار گذاشت و تمام توجه خود را معطوف به بررسي خواص اشعه ايكس كرد. او پس از چند هفته كار فشرده موفق به كشف نكات زير شد:
1- اشعه ايكس مي‌تواند موجب شود تا عناصر گوناگون شيميايي ديگري (علاوه بر باريوم پلاتينو سيانيد) نيز خاصيت باز پس دادن نور را پيدا كنند
2- اشعه ايكس مي‌تواند از بسياري مواد كه حاجب نور معمولي هستند عبور كند. رونتگن مخصوصاً متوجه شد كه اشعه ايكس مي‌تواند از گوشت عبور كند ولي در برابر استخوان متوقف مي‌شود، او با قرار دادن دست خود بين لوله اشعه كاتوديك و صفحه فلورسنت توانست تصوير استخوان‌هاي دستش را روي صفحه مشاهده کند
3- اشعه ايكس در خط مستقيم حركت مي‌كند و برخلاف ذراتي كه بار الكتريكي دارند تحت تأثير ميدان‌هاي مغناطيسي منحرف نمي‌شود.

رونتگن در دسامبر 1895 اولين مقاله خود را درباره اشعه ايكس نوشت. گزارش او بلافاصله هيجان فراواني به وجود آورد و توجه محافل علمي را به خود جلب نمود.

صدها تن از دانشمندان و پژوهشگران چند ماه به بررسي و تحقيق پيرامون اشعه ايكس پرداختند و طي مدت يك سال تقريباً حدود يكهزار مقاله درباره اين موضوع منتشر شد.

يكي از دانشمندان كه كشف رونتگن مستقيماً محرك تحقيقات او شد، آنتوان هنري بكوئرل بود. بكوئرل گر چه با نيت تحقيق بيشتري پيرامون اشعه ايكس مشغول كار شد ولي تصادفاً به كشف پديده‌اي مهمتر، يعني راديواكتيويته دست يافت.

به طور كلي هر گاه الكترون‌هايي با انرژي بالا بر شيئي برخورد كند نشعشات ايكس توليد مي‌گردد. اشعه ايكس خود فاقد الكترون است بلكه بيشتر از امواج الكترومغناطيسي تشكيل مي‌شود. بنابراين اصولاً شبيه به تشعشات مرئي يعني امواج نوري است با اين تفاوت كه طول موج اشعه ايكس بسيار كوتاه‌تر مي‌باشد. مهمترين موارد استعمال اشعه ايكس، استفاده از آن براي تشخيص‌هاي پزشكي و دندانپزشكي است. موارد استعمال ديگر آن راديوتراپي مي‌باشد كه در آن اشعه ايكس براي نابود كردن تومورهاي خطرناك و يا متوقف كردن رشد آنها به كار برده مي‌شود.

اشعه ايكس در صنعت نيز موارد استعمال فراواني دارد. مثلاً مي‌توان از آن براي اندازه‌گيري ضخامت برخي مواد و يا پيدا كردن درز و رخنه‌هاي ناپيدا استفاده كرد. اشعه ايكس در بسياري ديگر از زمينه‌هاي علمي از زيست‌شناسي گرفته تا نجوم و ستاره‌شناسي نيز كاربرد دارد. اين اشعه به ويژه درباره‌ي ساختار اتمي و ملكولي اطلاعات زيادي را براي دانشمندان فراهم آورده است.

تمام افتخار و اعتبار كشف اشعه ايكس شايسته رونتگن مي‌باشد. او به تنهايي كار كرد، كشف او غيرقابل پيش‌بيني بود و مجدانه كار خود را پي گرفت. علاوه بر اينها كشف او انگيزه مهمي براي بكوئرل و ساير پژوهشگران شد.

با تمام اين احوال نبايد در باب اهميت رونتگن مبالغه شود. بدون ترديد اشعه ايكس كاربردهاي بسيار سودمندي دارد ولي كسي نمي‌تواند بگويد كه در نتيجه استفاده از آن تمامي تكنولوژي ما دگرگون شده است. در حالي كه با كشف القاي الكترومغناطيس توسط فاراده اين چنين دگرگوني انجام شد. به همين نحو كسي نمي‌تواند مدعي شود كه كشف اشعه ايكس براستي براي تئوري علمي اهميتي بنيادين داشت. اشعه‌هاي ماوراي بنفش كه طول موج‌هاي آن كوتاه‌تر از نور مرئي است تقريباً از يك قرن قبل شناخته شده بود. اشعه ايكس – كه مشابه با امواج ماوراي بنفش مي‌باشد ولي طول موج آن كوتاه‌تر است – به راحتي در چهارچوب فيزيك كلاسيك قرار مي‌گيرد. روي هم رفته من تصور مي‌كنم كاملاً منطقي است كه در اين فهرست رونتگن پايين‌تر از راترفورد، كه كشف او از اهميت اساسي بيشتري برخوردار بود، قرار داده شود.

رونتگن فرزندي از خود نداشت. او و همسرش دختري را به فرزندي قبول كردند. در سال 1901 جايزه نوبل در فيزيك به رونتگن داده شد. اين اولين جايزه نوبل براي رشته فيزيك بود. رونتگن در سال 1923 در شهر مونيخ آلمان درگذشت.

sadaf00
29-01-2010, 20:18
رابرت بویل
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ملیت:ایرلند قرن: 17

رابرت بویل در سال ۱۶۲۷ در ایرلند به دنیا آمد. و در سال ۱۶۹۱ درگذشت . رابرت بویل که از چهره های ماندگار انگلیس است در کاخ لیزمور در ایلند به دنیا آمد او هفتمین پسرکنت اعظم کورک یکی از ثروتمند ترین مردان جهان بود کنت اعظم برای تربیت فرزندان و اینکه لوس و نازنازی نشوند آنها را به خانواده های فقیر سپرد تا پرورش یابند.رابرت بویل از 6 ماهگی تا 4 سالگی در یک خانواده روستایی ایلندی به سر برد او تا 8 سالگی زیر نظر معلم سر خانه تحصیل کرد سپس به مدت 3 سال در اتون انگلیس به در خود ادامه داد. بویل در 20 سالگی به لندن رفت و عضو یک گروه دانشمندان تحربی شد.بویل اعتقاد راسخ داشت که آینده علم بر روش تجربی استوار است . شعار او که هیچ چیز به صرف گفته دیگران قابل قبول نیست. این فکر را که تمام پاسخها در کتابهای قدیمی وجود دارد نفی می کرد. گروه علمی که او عضو آن بود جلسه بحثهای غیر رسمی را در خانه هر یک از اعضا برگزار می کرد و بویل به آن نام کالج نامرئی داده بود. در سال 1654 بویل به اکسفورد رفت تا به حامیان علوم تجربی نزدیکتر باشد او با کمک رابرت هوک باهوش یک تلمبه بادی پیشرفته را ساخت . این دو نفر ثابت کردند که صدا در خلا منتشر نمی شود آنها استدلال گالیله را که معتقد بود در صورت نبودن مقاومت هوا یک پر سبک و یک تکه سرب سنگین با سرعت برابر سقوط می کنند تایید کردند . بویل به سبب آنکه نمی خواست حیوانات را بیازارد قادر نبود که مطالعاتش را روی تنفس در خلا کاملا پیگیری کند و او یافته های خود را در کتاب تاثیر کشسانی هوا در سال 1660 منتشر کرد. این کتاب شامل قانون بویل است. بنابر قانون بویل حجم یک گاز با فشار موثر بر آن نسبت وارون دارد. بزرگترین دستاوردهای بویل در رابطه با علم شیمی است. او عنصر را ماده ای تعریف کرد که نمی توان آن را با روشهای شیمیایی به مواد ساده تر تبدیل کرد و نمی توان آن را از ترکیب دو یا چند ماده ساده تر به دست آورد. کتاب او به نام شیمیدانان شکاک 1661 نشان دهنده آغاز شیمی جدید است. بویل اصرار داشت که دوستان دانشمند وی نتایج تجربیات خود را با سرعت گزارش کنند تا دیگران نیز از اکتشافهای جدید مطلع شوند در سال 1663 وی کوششهای موفقی را برای صدور امتیاز انجمن سلطنتی به عنوان یک مجمع علمی رسمی که بر اساس الگوی کالج نامرئی ایجاد شده بود انجام داد. در سال 1668 به لندن بازگشت و یک آزمایشگاه شیمی را در خانه خود به وجود آورد او عنصر قابل اشتعال فسفر را کشف کرد و نخستین کبریت را ساخت. رابرت بویل علاوه بر پژوهشهای غلمی زبانهای عبری یونانی و سریانی را آموخت تا مطالعات خود را روی متون مذهبی دنبال کند. مسئولیتهای گوناگونی از جمله ریاست شورای شهر اتون مقامی در کلیسای انگلیس و ریاست انجمن سلطنتی به او پیشنهاد شد ولی آنها را نپذیرفت. بویل هیچ گاه ازدواج نکرد. هنگامی که در لندن وقات یافت مجموعه کارهای علمی خود و دستگاهای را که ساخته بود به انجمن سلطنتی واگذار کرد. او همچنین هزینه سخنرانیهای سالانه حمایت از دین مسیح در برابر حمله بی دینان تامین می کرد.

sadaf00
29-01-2010, 20:26
لویی پاستور
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ملیت:فرانسه قرن: 19

"لویی پاستور" ، کاشف بزرگ جهان ، در 27 دسامبر سال 1822 در شهر دول ، از شهرهای فرانسه ، پا به عرصه حیات نهاد. کسب علم و دانش لویی پاستور ، با اینکه در یک خانواده تهیدست متولد شد و پدرش هم به کار دباغی مشغول بود، با اینحال توانست تحصیلات خود را با استعدادی درخشان به پایان برساند. پاستور درجه لیسانس خود را از کالج سلطنتی Besancon گرفته، پس از اخذ دکترا در سن 26 سالگی ، در سال 1848 به سمت استاد شیمی دانشگاه استراسبورگ انتخاب گردید و در سال 1857 به سمت ریاست آکادمی علوم ( میل ) انتخاب شد. او همچنین عضو اصلی فرهنگستان فرانسه بود و مجلس ، ماهانه 25000 دلار مقرری برای او تعیین کرده بود. آغاز فعالیتهای پاستور و کشف مفهوم انانتیومری پاستور در سال 1848 در مدرسه نرمال در پاریس ، آزمایشهایی را انجام داد. همان آزمایشها چند سال بعد ، او را بر آن داشت که پیشنهادی را مطرح کند که اساس و مبنای شیمی فضایی است. او برای کشف تجربه در بلور نگاری ، مشغول تکرار کارهای یک شیمیدان دیگر روی نمکهای تارتریک اسید بود. در این آزمایشها او چیزی را دید که قبلا کسی به آن توجه نکرده بود. سدیم آمونیوم تارترات غیر فعال نوری به صورت مخلوطی از دو نوع بلور متفاوت وجود دارد که تصویر آینهای یکدیگرند. او با استفاده از یک ذرهبین و یک پنس ، با دقت و کوشش فراوان ، مخلوط را به دو توده کوچک مجزا کرد. یکی ، بلورهای راست دست و دیگری ، چپ دست. اگرچه مخلوط اصلی از نظر تاثیر نور قطبی ، غیر فعال بود، لیکن هر قسمت از بلورها که در آب حل میشدند، از خود فعالیت نوری نشان میدادند. به علاوه ، چرخش ویژه هر دو محلول دقیقا باهم برابر اما با علامت مخالف بود. یکی از محلولها نور پلاریزه مسطح را به راست و محلول دیگر به همان مقدار به طرف چپ میچرخاند. این دو مخلوط در سایر خصوصیات کاملا مشابه هم بودند. از آنجا که اختلاف در چرخش نوری در محلول مشاهده شد، پاستور نتیجه گرفت که این اختلاف به مولکولها مربوط بوده، به بلور بستگی ندارد. وی پیشنهاد نمود که مولکولهایی که آن بلورها را تشکیل میدادند، مانند خود بلورها تصویر آینهای یکدیگرند. بنابراین ، پاستور وجود ایزومرهایی را پیشنهاد کرد که ساختمان آنها فقط از نظر تصویر آینهای و خواص آنها فقط در جهت چرخاندن نور پلاریزه متفاوت بود و به این ترتیب ، مفهوم انانتیومری توسط پاستور کشف شد. کشف میکروب توسط پاستور پاستور از اینکه میدید مواد آلی ، نور قطبی را منحرف میسازد، حدس زد که باید موجودات زنده ریزی در این کار دخالت داشته باشند. چون به مطالعه میکروسکوپی پرداخت، مشاهده کرد که تخمیر شیره چغندر ، نتیجه عمل موجودات بسیار ریزی میباشد که به شکل کپک است و در تخمیر ناقص همین کپک با کپک دیگر ، تولید جوهر شیره مینماید. این بود که عنوان کرد برای جلوگیری از عمل موجودات مزاحم که مانع تخمیر میشوند، باید آن را جوشاند. پاستور عقیده داشت که اگر شراب در معرض هوا باشد، ترش شده، تبدیل به سرکه میشود. این نظریه ، منجر به کشف یکی از بزرگترین معماهای عالم گردید و آن ، وجود جهان موجودات بسیار ریز بود که میکروب نام دارد. پاستور ، نظریه بوجود آمدن خودبخودی را رد کرد. او ، نتیجه این مطالعه را در سوم اوت 1857 به آکادمی علوم داد و ثابت نمود که مخمر احتیاج به کنتزل دارد تا بتواند زندگی نماید و اظهار داشت که شیر مانند شراب ، ترش نمیگردد مگر اینکه موجودات ریزی به داخل آن راه یابند و همین موجودات ، اگر بوسیله جوشاندن و حرارت دادن از بین بروند، دیگر نه چیزی تولید میشود و نه عمل تبخیر صورت میگردد. پاستور اعلام داشت که عامل بسیاری از امراض ، همین موجودات ذرهبینی میباشند و با این اکتشاف ، بزرگترین خدمت را به بشریت کرد. اثبات چرخه حیات پاستور ، موضوع اینکه ««هر چیز که نابود میشود، از طرف دیگر بوجود میآید»» را که لاوازیه حدس زده بود، بر پایه و اساس محکم علمی متکی ساخت و وی اظهار داشت که بعد از مرگ ، موجودات ذرهبینی که روی نعش قرار دارند، از فقدان هوا استفاده کرده و به زاد و ولد میپردازند و نعش را تجزیه کرده و متعفن میسازند. آنگاه مواد حاصل از تجزیه جسم مرده ، به مصرف تغذیه حیوانات و نباتات دیگر میرسد و به این طریق به حیات ادامه میدهند. اکتشافات دیگر پاستور پاستور ، در سال 1881 ، واکسن سیاهزخم را برای علاج قطعی بیماری گوسفندان کشف نمود. بعد از آن ، برای درمان بیماری هاری مطالعه فراوان نموده، نتیجه مطالعات خود را در سال 1885بر روی انسان آزمایش نمود و موفق شد که انسان را از آن تاریخ به بعد ، از مرض هاری نجات دهد. همچنین تحقیقات زیادی را در مورد عمل باکتریها از جمله انگور به شراب نمود. مرگ پاستور پاستور در سال 1895 ، در حومه پاریس درگذشت و جسد وی در محل انستیتو پاستور به خاک سپرده شد

sadaf00
29-01-2010, 20:32
آلفرد نوبل
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ملیت:سوئد قرن: 15

آلفردبرناردنوبل در بيست ويكم اكتبر سال 1833 در شهراستكهلم سوئدچشم به جهان گشود . در 8 سالگي به همراه خانواده اش عازم روسيه شد . نشانه هاي علاقه به علوم و به ويژه شيمي درهمان نخستين سالهاي كودكي در وي پديدار شد. آموخته هايش را به شكل خودآموز فراگرفت و هيچ گاه تحصيلات دانشگاهي را از سرنگذراند . در سال 1863 به سوئد بازگشت و دركارگاه پدر در هلنبورگ به عنوان شيميدان مشغول به كار شد . او در توليد صنعت مواد منفجره نيتروگليسيرين موفقيت بسياري بدست آورد . در1864 انفجاري منجر به ويراني كارخانه و مرگ چند نفر از جمله برادر جوانترش شد ، پس از آن كه كارخانه هايي در آلمان و نروژ ساخته شدند نوبل در1867 اختراع نوعي از نيترو گليسيرين به نام ديناميت را به ثبت رسانيد . در ديناميت او نيتروگليسيرين جذب خاك دياتومه جامد بي اثري شده بود از اين رو كاركردن با آن ايمن تر بود . اين اختراع به سرعت كار ساخت و ساز ها را در بسياري از كشورها بهبودبخشيد. نوبل در سال 1875 ژلاتين منفجرشونده قويتري را ارائه داد كه در آن نيتروگليسيرين با نيتروسلولز ژلاتيني شده بود . اختراع وي طرحهاي بزرگ راه سازي مانند كانال كورينث و تونل گوتارد را امكان پذيرساخت . درسال1887 بالبيست ماده منفجره بي‌دود را براي امورنظامي معرفي كرد ، آلفرد نوبل مردي تنها غالباً بيمار فروتن كمرو و دوستدار انسان ها بود . او در دهم دسامبر سال 1896 پيش از تحقق ايده هايش درمنزل شخصي اش واقع در سن رمو ايتاليا چشم از جهان فرو بست . قسمتي از وصيتنامه نوبل تمام دارايي ام طبق آنچه درپي مي آيد تقسيم شود . اين سرمايه به شكل اوراق بهادار معتبر توسط كارگزارانم از طريق تأسيس يك صندوق به عنوان جايزه سالانه به كساني اعطا شود كه طي سال گذشته خدمت بزرگي به جامعه انساني انجام داده باشد. جايزه مزبور به پنج قسمت مساوي تقسيم شود و هر يك از آنها به يكي از موارد زير اختصاص داده شود: 1سهم براي كسي كه مهمترين اختراع يا اكتشاف در زمينه علوم فيزيك انجام داده است . يك پنجم براي كسي كه مهمترين يا مفيدترين اكتشاف رادرزمينه علم شيمي انجام داده ، يك سهم براي كسي كه مهمترين كشف دررشته فيزيولوژي يا پزشكي انجام داده باشد ، يك پنجم براي كسي كه برجسته ترين اثر ادبي را خلق كند ، ويك سهم باقيمانده به كسي تعلق گيرد كه بيشترين يا بهترين اقدام را براي ايجاد صلح و برادري و فروكاستن آتش دشمني بين ملت ها و برقراري دوستي انجام دهد.
مشخصات جوايز جايزه نوبل شامل مدال افتخار-ديپلم شخصي و مبالغي وجه نقد است . طبق بند چهارم اساسنامه بنيادنوبل بيش از سه نفر نمي توانند درجايزه سهيم باشند . جايزه تنها به كساني كه درقيدحيات هستند تعلق مي گيرد ، مگرآنكه نامزدي شخص وفات يافته پيش از مرگش اعلام شده باشد ، مراسم در سالن كنسرت استهكلم برگزار مي شود و اعليحضرت پادشاه سوئد شخصاً ديپلم-مدال وسند تأييدكننده مبلغ جايزه را به دست برندگان مي دهد. ديپلم افتخار فيزيك-شيمي توسط آكادمي سلطنتي علوم سوئدوديپلم فيزيولوژي يا پزشكي توسط انسيتوي كارولينا تهيه مي شود ، صحافي ديپلمها بر عهده صحافي hassler و falth است0جلدها از چرم بسيارمرغوب بز است0ديپلم فيزيك داراي جلد آبي رنگ و ديپلم شيمي و فيزيولوژي يا پزشكي داراي جلد قرمز است ، به علاوه خوشنويسان آرمي كه از تركيب حروف اول اسم شخص تشكيل مي شود را برروي هر يك از ديپلمهاي اختصاصي برندگان حكاكي مي كنند ، ديپلمها درون جعبه اي از جنس مقوا كه به منظورحفظ ديپلمها طراحي شده قرار مي گيرند ، ابعاد ديپلم نيز 23در35 سانتي متر است. طبق اساسنامه بنياد نوبل كه با حضور پادشاه وقت سوئد در تاريخ 29 ژوئن1900 تنظيم شده است هيأت اهدا جوايز موظف به تقديم حواله مبلغ جايزه-ديپلم-مدال و تقديرنامه اختصاصي به برندگان مي باشد مدال نوبل فيزيك – شيمي -فيزيولوژي يا پزشكي وادبيات توسط مجسمه ساز و كليشه ساز مشهور سوئدي -اريك ليندبرگ-و مدال نوبل صلح توسط مجسمه ساز نروژي گوستاو ويگلند طراحي شده است ، در يك طرف مدال سوئدي تصويري از نوبل و طرف ديگر آن سالروز تولد و مرگ نوبل با حروف لاتين نگاشته شده است ، اين مدال تا سال 1980 به وزن 200 گرم قطر66ميلي متر واز طلاي18عيار تهيه مي شداز آن زمان تا كنون مدال از تركيبي از طلاي 18عيار و 24 عيار تهيه مي شود ، مبلغ جايزه در سال1900-150800كرون سوئيس بود كه در سال 1923 به كمترين حدخود يعني 115000 كرون سقوط كرد ، اما در سالهاي اخير اين مبلغ به طور قابل توجهي افزايش پيداكرده است1ميليون كرون در سال 1981 ، 2ميليون درسال 1986 ، 3 ميليون كرون در سال 1989 ، 4 ميليون كرون در سال 1990 ، 6 ميليون كرون در سال 2000 و از 2001 ده مليون كرون درهررشته به برندگان اهدا مي شود .

sadaf00
29-01-2010, 20:40
هانس کریس
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ملیت:آلمان قرن: 20


هانس آدولف کربس (به آلمانی: Sir Hans Adolf Krebs) (هیلدسهایم، ۳ شهریور ۱۲۷۹ (۱۹۰۰ میلادی) - آکسفورد، ۱ آذر ۱۳۶۰ (۱۹۸۱ میلادی) ) یک پزشک و زیست‌شیمیدان بریتانیایی آلمانی تبار بود. زندگی‌نامه: کربس در زادگاه خود، شهر هیلدسهایم، وارد مدرسه شد و از سال ۱۲۹۷ (۱۹۱۸ میلادی) تا سال ۱۳۰۲ (۱۹۲۳ میلادی) در دانشگاه‌های گوتینگن و فرایبورگ در رشته‌ی پزشکی ادامه تحصیل داد.

sadaf00
31-01-2010, 15:08
ژوزف لویی گی لوساک

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ژوزف لویی گیلوساک (به فرانسوی: Joseph Louis Gay-Lussac) شیمی‌دان مشهور فرانسوی است که برخی از قوانین مربوط به گازها از جمله قانون گیلوساک را کشف نمود. وی، در سال 1802 میلادی به طور مستقل کشف شیمیدان دیگری به نام ژاکوس شارل را تکرار کرد. شارل قبلاً نشان داده بود که به ازای هر درجه افزایش دمای یک گاز، حجم آن بالا می‌رود (انبساط مداوم گاز ). گی – لوساک بعدها نشان داد که وقتی عناصر گازی با هم ترکیب می‌شوند، نسبت های حجمی آن ها به صورت اعداد صحیح ساده است. برای مثال، دو قسمت حجمی از هیدروژن با یک قسمت حجمی اکسیژن ترکیب می‌شوندتا آب به وجود آید.