PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : تاپیک اختصاصی ونسان ون گوگ



karin
03-10-2009, 14:57
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلف پرتره - سپتامبر 1889


ونسان ويليام وان گوگ (vincent van gogh) در سي‌ام مارچ 1853 در شهر گروت زندرت واقع در جنوب هلند به دنيا آمد. او بزرگ‌ترين پسر تئودوراس وان گوگ (كشيش) و آناكرنلينا كاربنتس بود و چند سال بعد از تولد او يعني در سال 1857 برادر مورد علاقه‌ي ونسان(تئو) به دنيا آمد.
ونسان در سن 16 سالگي در سال 1869 شروع به كارآموزي در جوپيل وسيا (Goupil and cia) دلالان بين المللي هنر در شعبه اصلي پاريس كرد. در سال 1873 ونسان به جوپيل واقع در لندن مي‌رود. ارتباط روزانه او با آثار هنري قدرشناسي او را از نقاشي بيان مي‌كند. ونسان نقاشي‌هاي واقع گرايانه حاكي از زندگي روستايي جين فرنكويس ديلف و جولس بر تون را تحسين مي‌كند و بعد از كشيدن چند تابلو علاقه‌اش را نسبت به كارهاي خود از دست مي‌دهد. به پاريس باز مي‌گردد، از جوپيل خارج مي‌شود و تصميم مي‌گيرد كه كشيش شود.

او در سال 1876 به عنوان معلم و معاون يك مبلغ مذهبي در يك مدرسه شبانه روزي كار مي‌كند. او به مذهب پروتستان علاقه پيدا مي‌كند و خدمت به فقيران دغدغه فكري او مي‌شود و بعد از اين‌كه از كار در يك مدرسه الهيات منع مي‌شود به يك منطقه حفاري معدن زغال سنگ به عنوان مبلغ غير روحاني مي‌رود و در اين زمان است كه از دين تنفر شديد پيدا مي‌كند. او مي‌نويسد «بايد سعي كنيم معناي واقعي كار هنرمندان بزرگ را بفهميم استادان مسلم و چيره دست در شاهكارهايشان ما را به دو صورت به سوي خدا هدايت مي‌كنند يكي آن را در كتابي مي‌نويسد و مي‌گويد و ديگري در تابلو نقاشي»

او در سال 1880 براي فراگيري هنر نقاشي به بروكسل رفت و پس از چندي تصميم‌مي‌گيرد كه يك نقاش شود در حالي كه هيچ كس نمي‌توانست استعداد بي نظيرش را در اين كار حدس بزند. ونسان هويت هنري خود را با رنگهاي تاثير گذار و ساده‌اش اما با تركيبات فراموش نشدني خود شكل داد. او كارگاهي در لاهوگ اجاره كرد و اولين نقاشي آبرنگ خود را در سال 1882 خلق كرد و در سال 1884 بيشتر تابلوهايش تصوير گر زندگي روستايي بودند و در بيشتر نقاشي‌هايش رنگ‌هاي تيره به كار رفته بودند كه در سبك پاريس رايج نبود زيرا نقاشان احساس‌گرا در آن زمان بيشتر رنگ روشن در تابلوهايشان استفاده مي‌كردند. در سال 1885 تابلو رنگ روغن «سيب زميني خواران» به عنوان اولين تركيب هنري او در مقياس بزرگ شكل گرفت كه اولين شاهكارش محسوب مي‌شود.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سيب زميني خواران - رنگ روغن - 1885


در اوايل سال 1886 به پاريس بر مي‌گردد كه اين سال دوره تعيين كننده شكل‌گيري سبك نقاشي اوست. حالا او خودش مي‌داند كه نقاشان احساسي گرا چگونه نور و رنگ را با يكديگر به كار مي‌گيرند. آثار پاريسي ونسان متاثر از محيط اطراف اوست و بدين ترتيب رنگهاي به كار رفته در نقاشي‌هايش روشن‌تر مي‌شود و در اين زمان موضوعات نقاشي خود را به بلوارها و فضاهاي باز اطراف شهر و رودخانه‌ها برد و از روي آثار جرج سوآرت(George Seuart) و پل سيگناك (Paul Signac) با سبك سايه‌گذاري در نقاشي آشنا مي‌شود. او مي‌نويسد «آنچه كه بسيار روشن است در رنگ آموزي و تقويت مدل‌هايي براي كامل كردن مهارت‌هايم ناتوان هستم»

او در پاريس پرتره‌هاي بسيار را كشيده است و حداقل 20 پرتره از خودش نقاشي كرده است در اوايل كارش بيشتر از رنگ‌هاي خاكستري و قهوه‌اي استفاده مي‌كرد و اين رنگ‌هاي تيره به تدريج جاي خود را به رنگ‌هاي زرد‍، قرمز، سبز و آبي دادند. او براي خواهرش مي‌نويسد قصدم اين است كه پرتره‌هاي گوناگون متعلق به يك نفر را نشان دهم يكي از آخرين پرتره‌هاي ونسان كه در پاريس كشيده پرتره خودش بود كه بيانگر تصوير دراماتيك شخصي و هويت هنري اوست.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


ونسان پس از مدتي به دهكده‌اي نزديك پاريس با عنوان آسنيرزAsniers (جايي كه اكثر نقاشان احساسي‌گرا اغلب سه پايه تابلوي نقاشي خود را در آنجا قرار مي‌دادند) مي‌رود. او به خواهرش مي‌نويسد «وقتي كه من مناظر آسنيرز را در اين تابستان مي‌كشيدم، رنگ هاي بيش تري را از قبل در آنجا ديدم» در سال 1887 ,ونسان تصاوير چاپي ژاپني را مي‌خرد و به دقت روي آنها مطالعه مي‌كند.
در اين زمان است كه علاقه شديدي به هنر مشرق زمين در او به وجود مي‌آيد به همين دليل به شهر آرس در جنوب فرانسه رفت چون در آنجا مي‌توان رنگهاي گرم شرقي را به خوبي يافت و پس از مدت زماني كوتاه نمايشگاهي از حفاريهاي چوبي ژاپني را در پاريس نمايش مي‌دهد كه تعدادي از آثار خودش را با سبكي ويژه و رنگ آميزي با معنايي عميق از نمونه‌هاي ژاپني در اين نمايشگاه در معرض ديد قرار مي‌دهد.
او در مورد سبك نقاشي ژاپني مي‌گويد: «من به نظم و ترتيب عظيمي كه در آثارشان وجود دارد حسادت مي‌كنم در آن آثار هرگز كسالت ديده نمي‌شود و به نظر نمي‌رسد كه با عجله كشيده شده باشند. كارهاي‌شان به سادگي نفس كشيدن است . آن‌ها پرتره را با خط‌هايي كه به بهترين شكل ممكن انتخاب شده مي‌كشند.» ون گوگ عكسهاي چاپي ژاپني را نه صرفاً به خاطر مطالعه سبك و تكنيك آنها كپي كرد بلكه چندين نقش آن‌ها را تركيب نمود به روشي ابداعي در نقاشي رسيد كه سطح رنگ هموار با اختلاف جزئي تغيير داد و به اين ترتيب با جسارت فوق العاده‌اش آثار اصيل و عالي را خلق كرد و كپي عكس‌هاي ژاپني او را مجبور كرد تا از كشيدن تابلوهايي با عرف غرب فاصله بگيرد و دستور تركيبي خود را توسعه بدهد ون گوگ نه تنها خود به مطالعه اين عكس‌هاي چاپي پرداخت بلكه دوستانش همچون اميل برنارد را نيز به مطالعه دقيق آنها تشويق مي‌نمود و فرهنگ و هنر ژاپني تاثير هميشگي روي آثار وان‌گوگ گذاشت.

ونسان سبك‌هاي مختلفي را تجربه كرد مانند نقاشي سنتي، امپرسيونيسم و نئوامپرسيونيسم، رنگ كردن به شيوه نقطه‌گذاري، كپي از آثار هنرمندان ديگر، عكسهاي چاپي ژاپني ، پرتره‌هاي پر احساس و چشم‌انداز مناظر طبيعي. اما به طور كلي سبك نقاشي وان‌گوگ را مي‌توان پست امپرسيونيسم ناميد چون بيشتر آثارش دوره تناوبي زمان قديم را براي رفتن به ماوراي آن دنبال مي‌كند. اين سبك به غنيمت شمردن احساس‌هاي روزانه يا استفاده از كار با قلم موي رها شده روي صفحه و به كارگيري رنگ‌هاي روشن تاكيد مي‌كند و به همين خاطر به كار بردن رنگ‌هاي افراطي و كار با قلم‌مو به سبك امپرسيونيسم در آثار وان‌گوگ سبكي را به وجود آورد كه نقاشان احساسي‌گراي بعد از خود را بسيار تحت تاثر قرار داد.

در اوايل سال 1888 ونسان به طرف پرونس(Provence) مي‌رود زيرا به گفته او كار در پاريس برايش غير ممكن بود ونسان در اين زمان وارد دوره فعاليت خلاقانه بسيار عالي مي‌شود او شيفته تماشاي بهار در پرونس بود ونسان در بهار شكوفه درختان ميوه و در تابستان منظره زندگي روستايي را نقاشي مي‌کرد. او در هواي آزاد و اغلب در يك نشست طولاني به تنهايي نقاشي مي‌كشيد. او مي‌گويد «با كار كردن مدام روي يك مكان در تمام اوقات سعي كردم به آن چه كه لازم است برسم » او هر فصل يا موضوع را با رنگ‌هاي خاصي مشخص مي‌كرد باغ‌ها را با رنگ هاي صورتي و سفيد و مزارع گندم را با رنگ زرد نشان مي‌داد و رنگ يك عنصر براي او وسيله‌اي براي ابراز احساسش بود.

در تمام نقاشي‌هاي وان‌گوگ توجه زيادي به جزئيات چيزهايي مانند رنگ و تركيب شده است و هنوز تعداد زيادي از تابلوهاي پرتره آن به نظر نامتعادل مي‌رسد مطالعه دقيق روي آثار ون‌گوگ نشان مي‌دهد كه او دقت لازم براي رسيدن به شخصيت كامل مدل‌هايش انجام داده است و اين موارد است كه سبك بي‌نظير او را مي‌سازند آثار وان ‌گوگ نه تنها از نظر منتقدين هنرمند و دانش پژوهان بلكه از نظر عاشقان نياموخته هنر نقاشي از ارزشمندترين آثار قابل درك در سراسر جهان است.
اضافه بر اين مدركي براي حمايت از اين تئوري در نامه‌هاي ونسان به برادرش تئو وجود دارد كه در يكي از اين نامه‌ها مي‌نويسد: «من اكنون فقط غرق در مطالعه هستم. مطالعه، مطالعه، مطالعه و … و هيچ چيز مرا از داشتن يك مطالعه خوب باز نمي‌دارد و حدس مي‌زنم كه تنها يك اثر از 20 اثرم قابليت فروش داشته باشد البته شايد بعدها ارزش فروش پيدا كنند»

وان‌گوگ، «گوگن» نقاش فرانسوي را به پرونس دعوت مي‌كند كه تابلوهاي صندلي گوگن و صندلي وان‌گوگ را در اين زمان مي‌كشد ولي بعد از مدتي اختلاف نظر شديدي بين آن ها به وجود مي‌آيد و در طي يك درگيري با گوگن او را با تيغ تهديد مي‌كند اما لاله گوش خودش را مي‌برد و تابلوي مرد گوش بريده را متاثر از اين حادثه مي‌كشد و بدين ترتيب او از يك بيماري رواني و افسردگي در دهه آخر زندگيش رنج مي‌برد و در طول هفته‌هاي آخر زندگيش دلتنگ بود به خاطر اينكه در مورد موقعيت مالي برادرش و آينده خود نگران بود و دائماً از تحمل رنج در دوره ديگري از بيماري روانيش مي‌ترسيد و با وجود داشتن استعداد فوق العاده در زمينه نقاشي در زندگي احساس شكست مي‌كرد با اين وجود ايمان وعقيده‌ي وان‌گوگ نسبت به كارش هم‌چنان باقي ماند و اكثر آثار وان‌گوگ در 29 ماه آخر زندگيش با فعاليت ديوانه وار و كشمكش‌هاي نوبتي با حملات مشابه صرع و نااميدي عميق كه در نهايت به خودكشي‌اش انجاميد، همراه بود ولي درطول كشمكش‌هاي سخت يك دوست و حمايت كننده‌ي هميشگي يعني برادر كوچك او (تئو) همراهش بود.
او در سال 1888 در يكي از بيمارستان‌هاي آرس بستري شود و بعد از رفتن به بيمارستان رواني جهان را آن‌طور كه از اتاقش مي‌بيند، مي‌كشد بعداً به او اجازه داده مي‌شود كه از بيمارستان دور شود و در فضاي بيرون نقاشي بكشد.

رژيم غذايي، استواري عجيبي روي او گذاشت و با وجود بيماري روانيش شاهكارهايش را يكي پس از ديگري مي‌كشيد ، «رنگين كمان»، «درخت سرو»، «شب پرستاره»، «اتاق خواب» و «مزرعه گندم با كلاغ‌ها» از آن جمله بود. او همچنين در روانشناسي اخلاقي تابلوي صورت دكتر كاشه (Dr Cachet)را كه سمبل عشق و دوستي است مي‌كشد.
وان‌گوگ از داد و ستد هنر متنفر بود و در طول زندگيش فقط يك تابلو را فروخت و شهرت او بيشتر بر اساس آثار سه سال آخر از دوره كوتاه كاري ده ساله اواست. رنگ‌هاي برجسته و كار با قلم‌موي زبر و درشت و نقش‌هاي برجسته آن نشان از دلتنگي و اضطراب ناشي از بيماري رواني او را مي‌دهد كه همين بيماري او را به سمت خودكشي راند و در 27 جولاي 1890 در سن 37 سالگي به مزرعه گندم مي‌رود و به سينه‌اش شليك مي‌كند و دو روز بعد از آن از دنيا مي‌رود. جسدش را با گلهاي زرد آفتابگردان (رنگ مورد علاقه‌اش) به خاك مي‌سپارند و شش ماه بعد از آن نيز برادرش تئو فوت مي‌كند.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اتاق خواب - 1887


زماني كه زندگي ونسان وان‌گوگ به پايان رسيد اين نابغه هنر، جهان را با 1600 اثر هنري بي نظير ترك كرد و به طور كلي ونسان وان‌گوگ بعد از رامبراند بزرگترين نقاش هلندي است . يكي از تابلوهاي معروف ون‌گوگ تابلوي «اتاق خواب» اوست كه برجسته‌ترين وجه آن سر هم كردن دقيق در تقابل رنگ‌ها و رنگ‌آميزي ضخيم و چشم‌انداز منحضر به فرد آن است. او با استفاده از رنگهاي نارنجي ، آبي، زرد، بنفش و قرمز و سبز سعي كرد كه مفهوم استراحت و خواب را انتقال دهد. او اين اتاق خواب را با سادگي كامل نمايش مي‌دهد.
تابلو زيباي ديگر ون‌گوگ شب پر ستاره است كه شايد مهمترين تابلوي ونسان وان‌گوگ به حساب آيد و فوراً به خاطر سبك بي نظيرش معروف شد . اين اثر موضوع شعرها، داستان‌ها و آهنگ‌هايي هم‌چون« ونسان» يا «استري» شده بود. تابلوي شب پر ستاره را نبايد ساده‌انگارانه ديد زيرا اين تابلو بيانگر احساسات ونسان وان‌گوگ است و اساساً برگرفته از حقيقتي است كه آن را در نامه‌هايش به تئو دوبار بيان مي‌كند، زيرا در ارتباط با برادرش اغلب آثار خود را در تمام جزئيات براي او بيان مي‌كرد اما در مورد شب پر ستاره اين طور نيست و كسي دليلش را نمي‌داند.
تابلوي شب پر ستاره زماني كشيده شد كه رفتارش در هر زمان غير قابل پيش‌بيني بود و بر خلاف بيشتر آثار وان‌گوگ «شب پر ستاره» از روي حافظه و ذهن كشيده شده است، اين مي‌تواند از جهتي توضيح بدهد كه چرا تاثر احساسي اثر خيلي قوي‌تر از بسياري ديگر ازآثارش در همان دوره است. بعضي از افراد اين اثر رابا ديگر آثار سركش مشابه آن مانند« مزرعه گندم با كلاغ‌ها» مقايسة اديبانه مي‌كنند. آيا سبك نامنظم اين اثر ذهن زجر ديده را بازتاب مي‌كند؟ آيا چيزي بيش تر از آن چه كه از حلقه آسمان شب خشمناك ونسان مي‌فهميم وجود دارد؟
آنچه كه «شب پر ستاره» را تشكيل مي‌دهد نه تنها آن را معروف‌ترين اثر بلكه يكي از بحث برانگيزترين آثار در معني و محتوي جلوه مي‌دهد و ونسان زماني اين اثر را خلق كرد كه همان التهاب مذهبي را در سال 1889 نداشت و داستان جوزف «الدستامت» احتمالاً روي ساخت اين اثر تاثير زيادي گذاشته است.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شب پر ستاره - 1889


تابلوي مزرعه گندم با كلاغ‌ها در جايگاه يكي از قوي‌ترين و تند خوترين تابلوهاي وان‌گوگ قرار دارد و احتمالاً تفسير و شرح اين اثر متنوع‌تر از ديگر آثار وان‌گوگ است عده‌اي بيان مي‌كنندكه تفكر خودكشي وان‌گوگ در اين تابلو مشهود است در صورتي كه افرادي ديگر در آن سوي منظره صوري، ديدگاه ساده‌اي را كاوش مي‌كنند. تعدادي از منتقدين ديدشان را فراتر از اين‌ها مي‌برند و در آن سوي پرده براي بيان تصورات او به يك زبان احساسي جديد تكيه مي‌كنند.
از نظر عده زيادي مزرعه گندم با كلاغ‌ها آخرين اثر ون‌گوگ است . مسلماً اين اثر بر اساس يك معماري پيچيده و با سليقه ساخته شده و اگر اين نقاشي آخرين كار او باشد نقاشي بدون ابهام، آشفتگي و انتقال حقيقي احساس‌تنهايي در مزرعه، يك تصور قوي وان‌گوگ به عنوان هنرمند شكست خورده و منزوي در سال‌هاي آخر زندگي است. به هر حال هر دو فيلم معروف« شهوت براي زندگي »و« ونسان و تئو »كه تاريخ را بيان مي‌كنند اين نقاشي را به عنوان آخرين اثر ونسان وان‌گوگ معرفي مي‌كنند. گذشته از اين به خاطر علاقه بسيار به دانستن واقعيت تاريخي بر اساس احساس دراماتيك هم‌چنان اين اثر يك مورد مطلوب است، همان‌طور كه يك افسانه جعلي سرگرم كننده در مواجه با حقيقت انكار ناپذير بايد به آرامش برسد. روانشناسي دقيق اين اثر وان‌گوگ و نوشتن درباره آن به خاطر همانندي آن با ديگر آثار وان‌گوگ دشوار است. از ديدگاه سمبليك در ابتدا مروري بر اصل و اساس پايه نقاشي و بعد از آن جستجو در روانشناسي وسيع و متفاوت كه منجر به طيف وسيعي مي‌شود، ارزنده است.
مسيرهاي موجود در تابلوي «مزرعه گندم با كلاغ‌ها» را مي‌توان به راه‌هاي زندگي خود وان‌گوگ نسبت داد اين راه‌ها در برگيرنده سه جهت است، دو مسير در دو گوشه تابلو و در جلو تصوير و سومين مسير كه در وسط به طور مارپيچ به افق مي‌رسد. دو مسير كه در جلوتر قرار دارند به هيچ جا نمي‌رسند، عده‌اي تفسير كرده‌اند كه اين برگرفته از پريشاني مدام خود وان‌گوگ در مورد جهت‌هاي پراكنده زندگي خودش است و سومين مسير براي شرح سمبليك موثرترين اثر باقيمانده است. آيا اين مسير ما را به جايي راهنمايي مي‌كند؟ آيا آن خط ، قاطع مزرعه گندم است و در جستجوي افق تازه‌اي است؟‌ و يا اينكه آن مسير به مرگي اجتناب‌ناپذير در انتها خاتمه مي‌يابد؟ وان‌گوگ آن را به عهده بيننده گذاشته تا خود تصميم بگيرد.
شايد مهم‌ترين نقش اين اثر كلاغ‌ها باشند و شايد نمادي‌ترين تفسير اثر محسوب گردد. مهم‌ترين سوال در اين رابطه اين است كه كلاغ‌ها در حال نزديك شدن به نقاش هستند يا دور شدن از او؟ حقيقت اين است كه هيچ جواب قطعي كه به كدام مسير در حال پروازند، وجود ندارد و اين نكته تا به حال حل نشدني باقي‌مانده است.


منبع: mandegar.info

karin
08-10-2009, 21:02
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


ونسان ونگوگ (1890-1853) هنرمند صاحب نام كه آثار وی، به‌ویژه تابلوی «گل‌های آفتابگردان» از شهرتی جهانی برخوردار است، نقاشی است هلندی كه گفته می‌شود در كنار نبوغ سرشار هنری در برهه‌هایی از عمر خویش به بیماری‌های عصبی و اختلالات روانی مبتلا شده؛ به‌ویژه كه وی قسمتی از گوش خود را بریده و در پایان نیز خودكشی كرده است.
موزه البرتینای شهر وین در اتریش كه از چندی پیش میزبان نمایشگاهی بزرگ از آثار نقاشی این هنرمند جهانی است، می‌كوشد با اثبات این موضوع كه آثار جسورانه ونگوگ با تسلط و هوشیاری كامل خلق شده‌اند، افسانه دیوانگی این نقاش را پایان ببخشد.
در همین رابطه مطلب پیش رو را كه با عنوان «ونسان ونگوگ نقاش، دیوانه نبود!» از روزنامه آلمانی «ولت» ترجمه شده است از نظر می‌گذرانیم:
اوایل آوریل سال 1888 ونسان ونگوگ كه باز تمامی پولش را صرف خرید وسایل نقاشی كرده است با نگرانی به برادرش تئو چنین می‌نویسد:« اگر تا یك ماه یا 14روز دیگر نتوانستی پولی تهیه كنی به من خبر بده تا طراحی كنم.» ونسان ونگوگ كه به شدت نگران روزهای پیش‌رو است به حمایت‌های مالی برادرش نیاز دارد چرا كه تمامی پول خود را در خرید وسایل مورد نیاز برای كشیدن سری تابلوهای باغ میوه خرج كرده است. رنگ و بوم بسیار گران است و بسیاری از نقاشی‌های پیشین او نیز هنوز فروخته نشده نزد برادرش باقی مانده است. آن‌روزها هیچ‌كس سراغی از هنر او نمی‌گرفت در حالی‌كه امروزه نمایشگاه‌های آثار ونگوگ همواره یكی از گرانترین و در عین حال تاثیرگذار‌ترین نمایشگاه‌های جهان است. ونگوگ در دوران حیات خویش جزو طبقه كارگر به شمار می‌رفت.

طراحی حیرت انگیز
كارشناسان معتقدند هر چند كه ونسان ونگوگ در طول حیات خویش از شرایط مالی مساعدی برخوردار نبوده است با این حال نمی‌توان گفت كه طراحی‌های وی از روی اجبار و در حقیقت به‌منظور صرفه‌جویی در خرید لوازم نقاشی خلق شده‌اند چرا كه وی در خلق آثار خویش هیچگاه بدون هدف، مداد، قلم نی و یا گچ به دست نگرفته است. به گفته «كلاوس البرشت اشرودر» مدیر موزه البرتینای وین كه موزه وی یكی از بزرگترین موزه‌های گرافیك جهان است، طراحی‌های ونگوگ نقطه ثقل آثار نقاشی و به عبارت بهتر مجموعه آثار او محسوب می‌شود. گفتنی است در نمایشگاه وین برای نخستین بار در جهان آثار خلق شده روی كاغذ این هنرمند نیز در شرایطی یكسان در كنار تابلوی‌های نقاشی او قرار داده شده است.
امروزه از ونسان ونگوگ به‌عنوان استاد مسلم استفاده از رنگ مایه‌های بسیار تند یاد می‌شود. در حقیقت وی می‌كوشید با بهره گیری از رنگ‌های تند در آثار خویش، تفاوت و تكامل را در موازات یكدیگر قرار داده و به «تمایزی تكمیلی» دست یابد. بهترین مثال در این زمینه تابلویی است كه وی از گل‌های گندم آبی رنگ در مزارع نارنجی رنگ گندم كشیده است. هنگام چینش آثار ونگوگ در موزه البرتینا تلاش شده است نقاشی مشهور گل‌های گندم به‌عنوان نقطه مقابل تئوری «وجود رابطه متقابل میان نقاشی و طراحی» قرار گیرد. در حقیقت هنگام تماشای آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه این تصور در ذهن بیننده ایجاد می‌شود كه این نقاش دگرگونی‌های عظیم هنری را با قلم نی آماده كرده و به انجام رسانده است. او در حقیقت بیش از آنكه نقاش باشد یك طراح بی‌نظیر بوده است.
ونسان ونگوگ در مارس سال 1886 به پاریس آمده و در كنار برادرش تئو كه در یك گالری نقاشی كار می‌كند، ساكن می‌شود. شهر پاریس در آن زمان به كانون دنیای هنر تبدیل شده بود. ونسان ونگوگ پس از اقامت در پاریس و برقراری رابطه دوستی با «هنری تولوز- لوترك» نقاش و گرافیست فرانسوی( -1901 1864 ) به همراه او و دیگر دوستان نقاشش در كافه «مونت مارت» پاریس به بحث و گفت‌وگو پیرامون تئوری‌های رنگی سبك پست امپرسیونیسم می‌پرداخت. ونگوگ 33 ساله كه تازه چند سالی است هنرمند شده در آثاری كه روی كاغذ خلق می‌كند می‌كوشد با بهره‌گیری از مجموعه خطوط، صحنه‌های رمانتیك و غم زده روستاییان را به تصویر بكشد.
این در حالی است كه سبك به كار رفته در نقاشی‌های رنگ روغن او بر عكس قدیمی به‌نظر می‌رسد. پاریس در آن سال‌ها تا مدت‌ها تحت تسلط طریقه «بازی با رنگ» سبك امپرسیونیسم قرار داشت. پالت نقاشی ونگوگ نیز در واكنش به این روند روشن‌تر از قبل می‌شود به‌طوری‌كه او در خلق تابلوهایی چون «گلدانی از گل‌های گندم آبی» یكباره رنگ قرمز جیغ را در كنار رنگ‌های تند دیگری چون آبی و سبز بر بوم نقاشی‌اش می‌مالد؛ این رنگ‌ها بعد‌ها وی را به شهرتی جهانی می‌رسانند. اما شاید پرسش كنونی این باشد كه چگونه باید تمامی این رنگ‌ها را به درستی روی بوم نقاشی پیاده كرد؟

پیروی از پل گوگن
پاسخ این پرسش را طراحی می‌دهد. ونگوگ در سال 1888 به آرل در جنوب فرانسه نقل مكان می‌كند. او در واقع در جست‌وجوی نور روشن جنوب است. خطوط بار دیگر و این بار قدرتمند‌تر از قبل به نقاشی‌های او باز می‌گردد. ونگوگ در آرل با پیروی از نقاشانی نظیر پل گوگن (نقاش فرانسوی( 1903-1848)كه تلاش می‌كرد با تاكید بیشتر بر خطوط و سطوح نقاشی به توصیف خوشبینانه بهتری از موتیف‌ها دست یابد، در سبك امپرسیونیسم پیشی می‌گیرد.
در طول این سال‌ها ونسان ونگوگ كه در هنر خویش همچنان نیازمند ستیز با طبیعت است، برای خلق آثارش به مزارع اطراف شهر می‌رود و چون در تابستان هم باد خنكی كه از شمال غرب می‌وزید به شدت سه پایه نقاشی او را تكان می‌داد لذا او مجبور بود برای بیان برخی از افكار و احساسات خویش تنها از كاغذ بهره بگیرد، كه در این میان از دل برخی خطوط، طرح‌های استادانه‌ای سر بر می‌آورد، مانند چشم‌انداز صخره‌های آهكی كلیسای «مونت ماژور» بر دشت، كه در چند كیلومتری شمال آرل واقع شده است. اواسط ژوئن سال 1888 بود كه ونگوگ تابلوی مشهور «درو در گندم‌زار» را یك‌بار به‌عنوان یك نقاشی و بار دیگر به‌عنوان یك طراحی با قلم نی خلق كرد. وی همواره این اثر را به‌دلیل تركیب ریشه دار و عمیق مزارع زرد رنگ غلات مورد ستایش قرار می‌داد. او در نامه‌ای كه در همین رابطه برای برادرش تئو نوشت چنین عنوان كرد كه این نقاشی – درو در گندم‌زار- «با سلیقه» است و باید در سری آثار طراحی قرار بگیرد. البته منظور ونگوگ از طراحی در این مورد، زمینه گرافیكی هدفمند روی یك بوم خالی بود.
در اوایل آگوست 1888 مدتی پس از پایان تابلوی «درو در گندم‌زار» ، ونگوگ طرحی از روی آن كشید و به همراه چند طرح دیگری كه او دوباره از تابلوهای رنگ روغن جدید خود كشیده بود برای یكی از دوستان هنرمند استرالیایی‌اش به نام جان روسل فرستاد. ونگوگ امیدوار بود كه با این ارسال تبلیغاتی حامی ثروتمند خود را به خرید یكی از آثارش تحریك كند. ونگوگ برای خلق این طرح‌ها از روش ساده و سریعی بهره می‌گرفت؛ بدین معنی كه سطوح یك تابلوی نقاشی به طرحی از خطوط، نقاط و دوایر تبدیل می‌شد. اشرودر مدیر موزه آلبرتینای وین می‌گوید: این طرح‌ها در حقیقت زمینه آزمایشی آثار ونگوگ را تشكیل می‌دهند. آزمایش های ونگوگ در گرافیك همیشه با تاخیر راه خود را در نقاشی‌های وی پیدا می‌كرد. بهترین مثال در این زمینه كه در موزه آلبرتین نیز به نمایش درآمده است آثاری است كه وی در تابستان 1888 خلق كرده است.
ونگوگ در این نقاشی‌ها می‌كوشد روستای كوچك ساحلی ساینت ماریس را به تصویر بكشد. در طرحی كه ونگوگ بار دیگر از تابلوی نقاشی «قایق‌های روی دریا» می‌كشد همان خطوط مارپیچی پدیدار می‌شوند كه مشخصه اصلی آثار وی را تشكیل می‌دهند. این در حالی است كه در خود تابلوی رنگ روغنی كه این طرح از روی آن كشیده شده هنوز اثری از این فرم هنری خطوط دیده نمی‌شود. به گفته كارشناسان بیشترین نمود خطوط مارپیچ را می‌توان در آثاری دریافت كه پس از بروز نخستین اختلال عصبی و انتقال ونگوگ به درمانگاه «ساینت ریمی» در آوریل 1889، پدید آمد. برای نمونه می‌توان به تابلوی مشهور «مزرعه ذرت با سروها» اشاره كرد. خطوط رنگی این اثر نقاشی كه همچون شعله‌های لرزان آتش به‌نظر می‌رسد هر بیننده‌ای را در این اندیشه فرو می‌برد كه این خطوط مار پیچ و لرزان می‌تواند ناشی از بروز حمله عصبی حین نقاشی باشد.

هوشیاری كامل حین حركت قلم
كارشناسان خطوط موجی شكل و پر انرژی نقاشی‌هایی كه ونگوگ از مناظر «ساینت ریمی» و نیز «اوور – سور- واز» كشیده است را غالبا با استناد به بیماری رو به پیشرفت وی چنین تفسیر می‌كنند كه، این حركت «عصبی» قلم تنها از انسانی بر می‌آید كه روانی مختل و دنیایی متزلزل داشته باشد.
نامه‌های برادرش تئو نیز كه از نحوه خاص خطوط در آثار ونگوگ ابراز نگرانی كرده بود تفاسیر كارشناسان را تقویت می‌كرد. اما با وجود تعابیر دقیقی كه از خطوط مواج آثار ونگوگ به‌عنوان سمبلی برای روح منقلب یك هنرمند شده است با این حال گفته می‌شود كه ونگوگ نقاشی‌های مربوط به زمان بستری بودن در درمانگاه عصبی را در هوشیاری و تسلط كامل كشیده است. علاوه بر آن ونگوگ در نامه‌هایی كه به دوست نقاشش برنارد نوشته است با تعمق بر پیشرفت هنری خویش از اهمیت پر معنی خطوط در نقاشی سخن گفته است. نمایشگاه آثار ونگوگ در موزه البرتینای وین كه تا هشتم دسامبر2008 (اواسط آذرماه)دایر خواهد بود می‌كوشد با رد افسانه دیوانگی ونگوگ، این هنرمند صاحب نام، به بحث و گفت‌وگو در این‌باره بنشیند.
اشرودر مدیر موزه البرتینا در این باره معتقد است:« فرم مارپیچ و مواج خطوط در نقاشی‌های ونگوگ را نمی‌توان ناشی از بروز ناگهانی حمله عصبی در وی دانست بلكه آنچه وی را به این كار وامی‌داشته ناشی از غلیان هنر حقیقی از درون وی بوده است.» ونسان ونگوگ در طول دوران حیات خویش كوچكترین تقدیری در ازای خدمات هنری‌اش دریافت نكرد. وی در سال 1890 دو روز پس از شلیك گلوله‌ای به سینه خویش چشم از جهان فرو بست. دیری نپایید كه دنیای هنر ،ونسان ونگوگ را ابتدا به‌عنوان یك نقاش و در نهایت به‌عنوان یك طراح كشف كرد.


seemorgh.com

karin
08-10-2009, 21:45
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


موزه هنرهای مدرن نیویورک نمایشگاهی ترتیب داده که در آن تکنیک های ونسان ون گوگ در کشیدن مناظر شب به نمایش در آمده است.
در این نمایشگاه که "ون گوگ و رنگهای شب" نام دارد 23 اثر از جمله تابلوی "شب پر ستاره" به چشم می‌خورند. روش نقاشی در نور ماه ون گوگ و تکنیک های رنگ آمیزی این هنرمند هلندی در موزه هنر مدرن نیویورک بررسی شده‌اند.
نمایشگاه با اولین آثار ون گوگ از حدود سال 1880 وقتی که هنرمند هنوز در هلند زندگی می‌کرد، آغاز می‌شود.
مناظر خلق شده در این دوره بدون عمق هستند و رنگهای آنها کدر و تیره اند.
بعد از آشنایی با امپرسیونیست ها در پاریس بود که ون گوگ رنگهای زنده و ضربه‌های قلم پهن و ریتم‌داری را که بعدها علامت مشخصه سبک او شدند، به کار گرفت.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


تابلوی "کافه تراس در شب"، یکی از شاهکارهای ون گوگ، زمانی خلق شد که هنرمند توانسته بود با قرار دادن سه پایه‌اش در زیر لامپ گازی سردر کافه، بر تاریکی غلبه کند.
او همچنین برای کشیدن "شب پر ستاره" بر فراز رودخانه رون ایستاد تا برای چراغهایی که در دوردست وجود داشت، نور کافی فراهم کند.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

"شب پرستاره"، که یکی از مشهورترین مناظر شب ون گوگ است، در آسایشگاه روانی خلق شده، زمانی که هنرمند اجازه نداشت از ساختمان خارج شود.
ضربه‌های چرخشی قلم موی او و نور وهم انگیز این اثر، آسمانی را ایجاد کرده که از خاطره هنرمند از شبهای پاریس به جا مانده بود.
شب پر ستاره یکی از آخرین آثار ون گوگ، پیش از خودکشی او در سال 1890 در 37 سالگی است.

F l o w e r
09-06-2012, 09:56
پرتره ون گوگ به برادرش تعلق دارد



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



تئو ون گوگ (سمت راست) گوش های گردتر و ریش تنک تری نسبت به ونسان ون گوگ (سمت چپ دارد)

کارشناسان هنری به این نتیجه رسیده اند که یکی از پرتره های ونسان ون گوگ، نقاش مشهور هلندی به خودش تعلق ندارد و تصویرگر برادرش، تئو است.
گفته می شود این اثر که در موزه ون گوگ در آمستردام به نمایش گذاشته شده است، تنها تصویر به جا مانده از تئو ون گوگ است.
لیندا سنوک، سخنگوی موزه ون گوگ با اشاره به رابطه نزدیک دو برادر گفت فقدان اثری که تصویرگر تئو باشد برای بسیاری از مردم خنده دار بود.
به نظر می رسد پرتره تئو به سال 1887 که دو برادر با هم در پاریس زندگی می کردند، تعلق داشته باشد.
کشف جدید درباره اثر ون گوگ به وسیله لوئیز ون تیلبورگ، مدیر محققان موزه انجام شد. او پس از مقایسه این تابلو با یک پرتره دیگر ون گوگ که ازخود کشیده بود، به این نتیجه رسید که تابلوی مورد نظر به تئو تعلق دارد.

با توجه به شباهت فیزیکی دو برادر، آقای ون تیلبورگ متوجه چند تفاوت جزئی مانند شکل گوش ها و رنگ ریش ها شد. ریش تئو کامل نیست که با عکس های موجود از آن زمان منطبق است و گوش های گردتری نسبت به برادرش ونسان دارد.
پرتره مشهور دیگر ون گوگ از خود که گوش بریده اش را نشان می دهد، بعدها کشیده شد.
پرتره تئو مدت ها در انبار نگهداری شده بود ولی در حال حاضر در مجموعه ای از یافته های تازه از آثار ون گوگ که مربوط به سال 1885 تا 1888 است، به نمایش گذاشته شده است.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



تاریخ خلق : 1888
تکنیک : رنگ روغن
اندازه ها : 73*92.1 سانتی متر
مالک : گالری ملی لندن

ون گوگ بعد از ترک کردن زادگاهش هلند به قصد جنوب فرانسه برای تشکیل انجمن هنری، این گلهای آفتابگردان را نقاشی کرده است. او این اثر را برای تزئین اتاق خواب دوستش پل گوگن نقاشی کرد.
ون گوک سال بعد یعنی سال 1889 کپی دیگری نیز از این نقاشی کشید و شاید هم کپی دیگری در سال بعدتر. کپی‌‌ها و نسخه‌‌های متفاوت دیگری از این تابلو نیز به شاگردان او نسبت داده شده است. این گلهای هنری معروف در قلبشان نمونه ساده‌ای از ایجاز زندگی را به نمایش می‌گذارند؛ آنها چرخه‌‌های متفاوت زندگی ما هستند، شکوفه‌‌های شاداب و باطراوت تا پژمردگی و نابودی ... .


" مانی فام "

مصطفی
05-09-2012, 22:53
من حدود 15 سال پیش (خیلی هم پیرمرد نیستم ها) یه کتاب از زندگی نامه این نقاش خوندم که تمام اتفاقات زندگیش رو ریز به ریز در قالب یه رمان بیان کرده بود . با دیدن پست های شما یاد اون رمان افتادم . مثل رمان اوژنی گرانده از بالزاک بود . از زندگی اون سیب زمینی خورها تا دردی که به خاطر بی پولی میکشید و از سر خنگی به برادرش رو نمی زد . از زمانی که کشیش شد تا ملحد و کافر شدنش. از زنانی که در زندگیش نقش داشتن و حتی اون دختری که شایع هست که به خاطر اون گوشش رو بریده . تا بحث هاش با سایر نقاشان و مهم ترینشون همون گوگن . و ترسیم صحنه های نقاشیش و حالاتی که در مورد هر کدوم از تابلوهاش داشته و .....
تنها نقاشی که اسمش رو میدونم غیر از داوینچی فقط ون گوگ هست . ولی مشخصات کتاب رو اصلا یادم نیست که نویسنده رمان یا ناشر یا تاریخش برای کی بود . فکر کنم برا زمان قبل از انقلاب بود

رستگار15
11-09-2012, 19:45
به اشتراک گذاشتن طرح های نقاشی:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

LittLe_BeAr
09-11-2012, 19:47
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](6).jpg
پل در آرل، ????

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طبيعت بي‌جان با اَبسينت، ????

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](1).jpg
اسکلت با سيگار روشن، ????

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](2).jpg
خودنگاره‌‌ ون گوگ، ????

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](3).jpg
گردش زنداني‌ها، ????
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).jpg

تراس کافه در شب، ????

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](5).jpg
مزرعه ذرت با سروها، ????

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](7).jpg
گندم‌زار با کلاغ‌ها، ????

LittLe_BeAr
19-11-2012, 13:07
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



نگاهی روانشناختی به زندگی ونسان ون گوگ ▪▪ نكته ها

1) درك بسیاری از جنبه های فرد خلاق برای دیگر انسان ها مشكل است و گاه این صفت بیش از ظرفیت وجودی و تحمل فرد شده و خطر آن وجود دارد كه انسان را در خود غرق كند.

۲) با توجه به سیر زندگی ون گوگ و در كنار هم گذاشتن علائم مختلف وی و تظاهرات رفتاری او مناسب ترین تشخیصی كه شاید بتوان با استناد به معیارهای تشخیصی روانپزشكی مطرح كرد «اختلال شخصیتی مرزی» باشد.

3) استعداد خلق یك اثر هنری برای فرد مبتلا به پریشانی روحی موهبتی است كه می تواند به عنوان یك دریچه اطمینان در زمان های بحرانی عمل كند.
خلاقیت به عنوان یك صفت فردی از تركیب انگیزه، استعداد و ویژگی های شخصیتی و دخالت روندهای عقلانی و شناختی به وجود می آید. این ویژگی با آنچه كه از آن به عنوان استعداد و نبوغ شناخته می شود متفاوت است. می توان چنین گفت كه داشتن استعداد شرط لازم برای عملكرد خلاقانه بوده اما كافی نیست.
از آنجا كه فرد خلاق صاحب چیزی است كه انسان های عادی فاقد آن هستند درك بسیاری از جنبه های روانی و شخصیتی وی برای دیگر انسان ها مشكل است و گاه چاشنی این صفت بیش از ظرفیت وجودی و تحمل فرد شده و خطر آن وجود دارد كه انسان را در خود غرق كرده و كنترل وی را به دست گیرد. نویسنده در مورد رابطه میان خلاقیت و جنون در جایی دیگر سخن گفته است. در این نوشتار به عنوان نمونه ای مشخص از یك انسان خلاق كه در نهایت غرق در خلاقیت خود شد و مرزهای سلامت عقل را درنوردید به زندگی نقاش هلندی ونسان ون گوگ می پردازیم.

▪ شرح حال

در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ درست یك سال پس از فوت برادرش اولین فرزند خانواده كه نام او نیز ونسان بود پا به دنیا گذاشت. اولین ثمره ازدواج تئودور و آناكورنلیا بیش از چند هفته زنده نماند و ونسان دوم كه درست در سالروز فوت برادر بزرگتر به دنیا آمد همیشه احساس «فرزند بدلی» بودن را با خود حمل كرد. شاید بتوان گفت كه چنین احساسی از خویشتن بدل به هسته اصلی احساس سرگشتگی و مشكلات هویتی او در آینده شد.
تحصیلات مدرسه ای خود را تنها تا ۱۵سالگی ادامه داد و پس از ترك مدرسه هرگز موفق به از سرگیری آموزش رسمی نشد. از آنجا كه عموهای وی به خرید و فروش آثار هنری اشتغال داشتند مدتی به این سو متمایل شد و در هلند، لندن و پاریس در فروشگاه هایی كه به خانواده ون گوگ تعلق داشت به كار مشغول شد، اما روح سركش و ناآرام او تحمل رعایت نظم و دیسیپلین خاصی را كه یك فروشنده باید در برخورد با مشتری ها از آن برخوردار باشد نداشت و پس از آنكه نظر خود را بدون پرده پوشی در مورد انتخاب یكی از خانم های مشتری بیان كرد مجبور به ترك كار خود شد.
در ۲۳سالگی در حالی كه احساس می كرد در عالم هنر توفیقی نیافته تصمیم به ترك آن گرفت. به انگلیس برگشت تا در یك مدرسه مذهبی تحصیل نماید. اما پس از چند ماهی با تحولاتی كه از نظر فكری پیدا كرد از ورود به آن منصرف شد و به هلند نزد والدین خود بازگشت و تصمیم گرفت همان جا مانده و در یك كتابفروشی مشغول به كار شود. سال بعد دوباره آماده شركت در امتحان یك مدرسه مذهبی شد اما پس از ۱۵ ماه درس خواندن را كنار گذاشت و پس از آنكه تقاضایش برای پذیرفته شدن به عنوان مبلغ مذهبی از سوی یك موسسه بلژیكی رد شد بنا به توصیه یكی از معلمان موسسه برای مدتی به یك معدن دورافتاده در بلژیك رفت تا تسكینی برای آلام جسمی و روحی كارگران باشد.
در آنجا به شدت تحت تاثیر شرایط كارگران قرار گرفت و پس از مدتی وعظ را كنار گذاشت و مانند یكی از آنها به زندگی مشغول شد و پول هایی را كه برایش فرستاده می شدند وقف آنها كرد. مقامات كلیسا این رفتار ونسان را نپذیرفته و بیان كردند كه وی حرمت و شٲن كلیسا را خدشه دار كرده است و رای به عزل وی پس از شش ماه دادند. پس از گذر از موقعیت ها و حرفه های مختلف اكنون احساس می كرد امیدها و آمال وی همگی نقش برآب شده اند و رفتارهای غیرطبیعی وی از این زمان رفته رفته خود را نشان دادند. به طور مثال زمانی كه تنها ۱۰ فرانك داشت سه روز را با پای پیاده برای دیدن یك نقاش فرانسوی طی كرد و پس از آنكه به در خانه وی رسید احساس كرد كم روتر از آن است كه در بزند و راه رفته را بازگشت. او برای بیش از یك سال در این وضعیت فقیرانه و سرگردان به زندگی ادامه داد. مادرش درباره او چنین می گفت: «من به شدت نگران بودم كه او دست به هر كاری بزند و به هرجا برود و با رفتار نامتعارف و افكار غیرعادی خود همه چیز را خراب كند.» ونسان این بار تصمیم گرفت به دنیای هنر بازگردد. برای ورود به یك مدرسه در بروكسل كوشش كرد اما پذیرفته نشد و در ۲۸سالگی دوباره به سمت والدین و زندگی با آنها بازگشت. در این زمان احساس كرد به دختر عموی خود «كی» علاقه مند شده و وقتی عشق وی توسط كی رد شد به شدت دچار پریشانی شد. در یكی از تظاهرات رفتارهای نامتعارفش زمانی كه به خانه «كی» رفته بود دست خود را بر روی شعله شمع نگاه داشت تا اجازه ملاقات به او داده شود. دومین زنی كه ملاقات كرد «شین» نام داشت. اما او هم نتوانست رفتار وی را تاب آورد و رابطه آنها پس از مدتی قطع شد. این گسستگی اثر عمیقی روی ونسان داشت. احساس می كرد حتی یك روسپی هم قادر به تحمل او نیست.
دوباره به والدین خود روی آورد و شروع به كار با رنگ و روغن كرد و در ۱۸۸۵ اولین اثر بزرگ خود «سیب زمینی خورها» را خلق كرد. در یك آكادمی هنر در آنتورپ ثبت نام كرد اما پس از یك ماه آنجا را ترك گفت و به اتفاق برادرش تئو كه در تمام عمر حامی وی بود به پاریس رفت.
دوران اقامت او در پاریس با شكوفایی مكتب امپرسیونیسم همراه بود و ونسان تحت تاثیر كارهای این نقاشان از رنگ های تیره به رنگ های روشن روی آورد. به رغم آنكه تئو هیچ گاه حمایت خود را از ونسان قطع نكرد، او نیز بیش از دو سال زندگی مشترك را تاب نیاورد. در این مدت ونسان مرتب مست كرده و غذای كمی خورده و به شدت سیگار می كشید.ونسان پاریس را در ۱۸۸۸ به سوی مناطق جنوبی فرانسه ترك گفت.
او در «آرل» خانه زرد مشهور خود را اجاره كرد و به نقاشی پرداخت. در آنجا به توصیه تئو كه نگران حال وی بود «پاول گوگن» به او ملحق شد اما رابطه آنها پس از چند ماهی رو به سردی گذاشت و در یكی از مشاجره هایی كه بین آنها درگرفت ونسان لیوان مشروب را به سمت پاول پرتاب كرده و گوگن اعلام می كند كه ونسان را ترك خواهد كرد. این موجب بروز یك بحران روحی در ونسان شده و در روز بعد با تیغ به پل حمله كرده و سپس در اوج پریشانی قسمت پایین گوش چپ خود را قطع می كند. پس از این كار گوش خود را در یك دستمال پیچیده و در پاكت گذاشته و با رفتن به خانه معشوق خودراشل آن را به وی تقدیم می كند. چند روزی را در بیمارستان گذرانده و با فروكش كردن بحران مرخص می شود اما افسردگی در او باقی مانده و به توصیه دوستان در اوایل ۱۸۸۹ به مارسی می رود. در آنجا دچار دومین حمله شده و به این باور می رسد كه او را مسموم كرده اند و به آرل برگشته و برای دومین بار در بیمارستان به مدت ۱۰ روز بستری می شود. پس از مرخصی به علت تداوم رفتارهای نابهنجار وی مردم آرل با امضای توماری خواهان ترك شهر از سوی ونسان می شوند.
او آرل را ترك كرده و به شكل داوطلبانه در «سنت رمی» تحت مراقبت دكتر تئوفیل پیرون قرار می گیرد كه اعتقاد داشت ونسان از نوعی صرع در رنج است. در آنجا ونسان دچار یك بحران دیگر شده كه طی آن به خوردن رنگ های خود اقدام می كند.تئو قانع می شود كه ونسان باید به پاریس برگردد. در ماه مه ۱۸۹۰ او نزد دكتر پاول گاشه یك روانپزشك می رود و تحت درمان وی قرار می گیرد. با بیمار شدن پسر، تئو نگران آن می شود كه توجه برادر از او گرفته شود و در تابستان در حالی كه به شدت جذب مناظر دشت های اطراف شده بود با برداشتن یك هفت تیر به خود شلیك كرده و روز بعد به علت عفونت حاصل از جراحت فوت می كند.

● تشخیص های احتمالی

▪ مشكلات چشمی و بینایی: برخی به علت حضور زیاد رنگ زرد در نقاشی های سال های آخر زندگی ونسان و اجاره خانه زرد در آرل به یك نقص بینایی اشاره می كنند كه منجر به «زرد بینی» شده و یكی از عوارض مصرف داروهای دیجیتالی است كه امروزه در بیماری های قلب و عروق كاربرد دارند ولی در آن زمان در درمان صرع و مشكلات گوارشی به كار می رفتند. گفته شده كه شاید ونسان از این داروها مصرف كرده است در عین حال كه مدارك قانع كننده ای به جز یك نقاشی از دكتر پیرون كه در دست هایش گیاهی را نگه داشته كه از آن دارو تهیه می شود وجود ندارد.

▪ مسمومیت با سرب: به علت تماس با رنگ و خوردن گاه به گاه آن

▪ اختلالات مرتبط با مصرف الكل : این نوشیدنی كه در زمان ونسان مصرف زیادی داشت دارای ۷۵ درصد الكل بود. مصرف این نوشیدنی امروزه در اروپای غربی و آمریكا ممنوع است اما هنوز در بخش هایی از شرق اروپا مانند جمهوری چك مصرف می شود. برخی از حملات ونسان و توهمات و هذیان های وی به این جنبه ربط داده شده است و بعضی محققین چنین گفته اند كه همین موضوع منجر به اشاره نادرست به وجود صرع در وی شده است.

▪اختلالات روانی : مشكلات روحی مختلفی به ون گوگ نسبت داده شده است. از جمله اسكیزوفرنیا، اختلال دوقطبی افسردگی شیدایی و مشكلات شخصیتی. در مورد اسكیزوفرنیا محققین به این اشاره می كنند كه در یكی از خواهران ونسان این بیماری مطرح شده و خواهر دیگر به یك خودكشی نافرجام دست زده بوده است. در زندگی ونسان موارد مختلفی از توهمات شنوایی و بدبینی گزارش شده است. مداركی كه به نفع اختلال دوقطبی در ون گوگ هستند عبارتند از: نوسانات خلقی قابل توجه وی، نامه ها و نقاشی های فراوانی كه در یك زمان كوتاه می نوشته و می كشیده و به مرحله شیدایی اختلال دوقطبی ربط داده می شود. اما این علائم می توانند به مصرف الكل و دخالت عوامل شخصیتی نیز مربوط باشند.

▪ اختلال شخصیتی مرزی : با توجه به سیر زندگی ون گوگ و در كنار هم گذاشتن علائم مختلف وی و تظاهرات رفتاری او مناسب ترین تشخیصی كه شاید بتوان با استناد به معیارهای تشخیصی روانپزشكی مطرح كرد «اختلال شخصیتی مرزی» باشد. شخصیت این افراد به گونه ای شكل گرفته كه در «مرز» میان عقل و جنون به سر می برند و دارای خصوصیات زیر هستند:

▪عدم تحمل تنهایی و ترس از رهاشدگی توسط دوستان و نزدیكان : این افراد رابطه ای توام با وابستگی برقرار كرده و زمانی كه در حفظ رابطه شكست می خورند به شدت افسرده و پریشان شده و تا مرز خودكشی و یا آسیب رساندن به خود پیش می روند. به علت عدم بلوغ شخصیتی رابطه آنها یك رابطه یك طرفه بوده و فرد مقابل را دیر یا زود خسته می كند. رابطه ونسان با والدین خود كه پس از هر شكستی به سوی آنها برمی گشت و همچنین با برادرش تئو،همگی موید چنین الگوی رفتاری است. این افراد به علت عدم بلوغ هویتی به دنبال كسی می گردند كه در هویت وی شریك شوند.

▪اختلال در شكل گیری یك هویت با ثبات و داشتن یك تصویر ذهنی متزلزل : هویت انسان از همان زمان كودكی و در بستر خانواده، مدرسه و جامعه شروع به شكل گیری می كند. با ورود به دنیای بلوغ و تجربه بحران هویتی كه فرد را در این مرحله در برمی گیرد، فرصتی برای وی فراهم می شود كه با تجربه رفتارها و افكار مختلف در نهایت به نتایجی دست یابد كه موجب هدایت او در دنیای بزرگسالی شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیتی مرزی به نظر می رسد كه هنوز از مرحله بلوغ عبور نكرده اند و تكلیفشان با خود و جهان پیرامونشان روشن نیست. اشاره شد كه ونسان همواره احساس «كودك بدلی و جایگزین» داشته و اقامت در ۱۵ نقطه مختلف در دوره كوتاه زندگی اش و انتخاب حرفه های مختلف دلایلی به نفع این اختلال هویتی هستند. به نظر می رسد كه همواره در جست وجوی جایگاه مناسب خود در دنیای هنر بود كه در زمان حیات به آن دست نیافت.

▪ اختلال در كنترل تكانه ها و تحریك پذیری به همراه خود آسیب زنی و اقدام به خودكشی : دو مورد آسیب به خود یعنی بریدن گوش و سوزاندن دست و در نهایت اقدام به خودكشی نشان دهنده رفتارهایی است كه در افراد مبتلا به شخصیت مرزی به فراوانی مشاهده می شود. زمانی كه این افراد در روابط بین فردی احساس شكست و طردشدگی نمایند قادر به كنترل خشم ناشی از آن نبوده و آن را به سمت خود یا دیگران متوجه می كنند.
▪ احساس مستمر تهی بودن و پوچی: به علت عدم شكل گیری یك هویت با ثبات این افراد در مورد فلسفه زندگی و معنی آن قادر به رسیدن به یك نتیجه قانع كننده برای خود نیستند و مانند این است كه همیشه به دنبال گمشده ای می گردند تا پاسخی برای این خلاء درونی بیابند. مصرف مواد مخدر و الكل در این افراد از همین زاویه قابل بررسی است.غرق شدن در دنیای هنر و كشیدن نقاشی فرصتی را برای ترمیم و جبران این احساس پوچی فراهم می كرد. استعداد خلق یك اثر هنری برای فرد مبتلا به پریشانی روحی موهبتی است كه می تواند به عنوان یك دریچه اطمینان در زمان های بحرانی عمل كند. بسیاری از هنرمندان، شاعران، موسیقی دانان، نویسندگان و... با مدد گرفتن از ذهنیت خلاق خود و همانندسازی با آفریننده های خویش، ذهنیت و خیال را جایگزین عمل كرده و با والایش احساسات خود مفری برای گریز از افسردگی و خودكشی فراهم كرده اند. اما در گروهی دیگر نیروی تخریبی حاصل از توفان هایی درونی و تعارضات روانی آنها در حدی است كه حتی هنر هم نجات بخش نیست. ونسان ون گوگ انسان خلاقی بود كه به این گروه تعلق داشت.