sasha_h
13-09-2009, 23:11
مأمون پس از آنکه به دست طاهر و اتباع او بر کرسي خلافت نشست در شؤال 205 به پاس خدمات طاهر و دور کردن او از بغداد وي را به حکومت خراسان فرستاد. طاهربن حسينبن مصعب بن اسعد بود. اسعد قبل از مسلمان شدن فرخ نام داشت. به دست حضرت طلحه -رضی الله عنه- مسلمان ميشود و آن حضرت نامش را اسعد ميگذارد.
طاهر در ربيعالاخر 206 ه. ق به خراسان آمد و مرو را مرکز حکومت خراسان قرار داد. طاهر به ذواليمينين مشهور است و در وجه اين نسبت اقوال مختلف است. از جمله اينکه ميگويند که وي در شمشيرزني بقدر ماهر بوده است که با هر دو دست شمشير ميزد. طاهر در جماديالاخر در سال 207 ه. ق در مرو درگذشت. درست يکروز بعد از آنکه نام خليفه مأمون را از خطبه نماز جمعه برانداخت يا آنکه آنرا فراموش کرد. طلحه (207-213) بعد از طاهر فرزندش طلحه که در ايام حکومت پدر حاکم سيستان بود جانشين پدرش ميشود. از وقايع مهم امارت طلحه جنگهاي او با خوارج است. در زمان خلافت مهدي بسال 160 ه. ق افراد فرقه خوارج در کرمان و سيستان و خراسان و دو طرف درياي عمان فراوان بودند. شخصي از ميان آنها بنام يوسف البرم در حدود مرو رود و طالقان و گوزگانان به ادعاي امامت قيام کرد و حکومت شهر پوشنگ را که با مصعب جد طاهر ذواليمينين بود، از او گرفت و بر کليه ناحيه شرق خراسان استيلا يافت. جمعي ديگر از خوارج به رياست حمزه خارجي در سيستان و قسمتي از خراسان و مهستان و مکران حکومت تشکيل دادند و حمزه قلب را اميرالمؤمنين اختيار کرد. هارون الرشيد به قصد دفع عازم خراسان گرديد، ولي در اين سفر درگذشت. و در دوران جنگ داخلي بين دو برادر مأمون و امين بر سر جانشيني هارون الرشيد حمزه پر و بال ميگيرد. و بعد با آل طاهر که خراسان و سيستان را تحت حکومت خود در ميآورند، به زد و خورد پرداخت، گاهي غالب و زماني مغلوب بود تا آنکه بدست طلحه بن طاهر مغلوب شد و در 12 جماديالاخر سال 213 ه. ق فوت کرد. ولي خوارج از بين نرفتند و پيوسته با آل طاهر در نزاع بودند تا سال 233 ه. ق که امامت ايشان نصيب عمار خارجي شد و اين عمار همان کسي است که بدست يعقوب ليث به قتل رسيد.
عبداللهبن طاهر 213-230 ه. ق
وفات طلحه و نبودن عبدالله برادر و جانشين طلحه در خراسان فرصت خوبي بدست خوارج داد، و ايشان در موقعي که عبدالله در سال 215 به نيشابور رسيد، سراسر خراسان را گرفته بودند. عبدالله قبل از رسيدن به امارت خراسان مدتي از طرف مأمون والي شام و زماني نيز عهدهدار حکومت مصر بود. عبدالله بسرعت فتنه خوارج را دفع کرد، سپس از طرف معصتم خليفه عباسي و جانشين مأمون براي دفع مازيار به طبرستان لشکر کشيد. در 224 مازيار را دستگير کرد و وي را به بغداد فرستاد. عبدالله مردي ديندار و عادل و فضلدوست و علمپرور و شاعر بود. او در خراسان آموختن علم را بر همه نوباوگان الزامي کرد، و نخستين مدارس عمومي در ايران بوجود آورد، طوري که همه کودکان در آنها درس ميخواندند، بعلاوه وي به کودکاني که به علت فقر پدر و مادر قادر به درس خواندن نبودند کمک مالي کرد تا به مدرسه بروند و درس بخوانند. عبدالله نيشابور را به عنوان پايتخت اختيار نمود و در آنجا آبادي فراوان نمود، مخصوصاً به کشاورزي و حفر قنوات و اصلاح امر آبياري و تقسيم آب توجه بسيار داشت.
طاهر در ربيعالاخر 206 ه. ق به خراسان آمد و مرو را مرکز حکومت خراسان قرار داد. طاهر به ذواليمينين مشهور است و در وجه اين نسبت اقوال مختلف است. از جمله اينکه ميگويند که وي در شمشيرزني بقدر ماهر بوده است که با هر دو دست شمشير ميزد. طاهر در جماديالاخر در سال 207 ه. ق در مرو درگذشت. درست يکروز بعد از آنکه نام خليفه مأمون را از خطبه نماز جمعه برانداخت يا آنکه آنرا فراموش کرد. طلحه (207-213) بعد از طاهر فرزندش طلحه که در ايام حکومت پدر حاکم سيستان بود جانشين پدرش ميشود. از وقايع مهم امارت طلحه جنگهاي او با خوارج است. در زمان خلافت مهدي بسال 160 ه. ق افراد فرقه خوارج در کرمان و سيستان و خراسان و دو طرف درياي عمان فراوان بودند. شخصي از ميان آنها بنام يوسف البرم در حدود مرو رود و طالقان و گوزگانان به ادعاي امامت قيام کرد و حکومت شهر پوشنگ را که با مصعب جد طاهر ذواليمينين بود، از او گرفت و بر کليه ناحيه شرق خراسان استيلا يافت. جمعي ديگر از خوارج به رياست حمزه خارجي در سيستان و قسمتي از خراسان و مهستان و مکران حکومت تشکيل دادند و حمزه قلب را اميرالمؤمنين اختيار کرد. هارون الرشيد به قصد دفع عازم خراسان گرديد، ولي در اين سفر درگذشت. و در دوران جنگ داخلي بين دو برادر مأمون و امين بر سر جانشيني هارون الرشيد حمزه پر و بال ميگيرد. و بعد با آل طاهر که خراسان و سيستان را تحت حکومت خود در ميآورند، به زد و خورد پرداخت، گاهي غالب و زماني مغلوب بود تا آنکه بدست طلحه بن طاهر مغلوب شد و در 12 جماديالاخر سال 213 ه. ق فوت کرد. ولي خوارج از بين نرفتند و پيوسته با آل طاهر در نزاع بودند تا سال 233 ه. ق که امامت ايشان نصيب عمار خارجي شد و اين عمار همان کسي است که بدست يعقوب ليث به قتل رسيد.
عبداللهبن طاهر 213-230 ه. ق
وفات طلحه و نبودن عبدالله برادر و جانشين طلحه در خراسان فرصت خوبي بدست خوارج داد، و ايشان در موقعي که عبدالله در سال 215 به نيشابور رسيد، سراسر خراسان را گرفته بودند. عبدالله قبل از رسيدن به امارت خراسان مدتي از طرف مأمون والي شام و زماني نيز عهدهدار حکومت مصر بود. عبدالله بسرعت فتنه خوارج را دفع کرد، سپس از طرف معصتم خليفه عباسي و جانشين مأمون براي دفع مازيار به طبرستان لشکر کشيد. در 224 مازيار را دستگير کرد و وي را به بغداد فرستاد. عبدالله مردي ديندار و عادل و فضلدوست و علمپرور و شاعر بود. او در خراسان آموختن علم را بر همه نوباوگان الزامي کرد، و نخستين مدارس عمومي در ايران بوجود آورد، طوري که همه کودکان در آنها درس ميخواندند، بعلاوه وي به کودکاني که به علت فقر پدر و مادر قادر به درس خواندن نبودند کمک مالي کرد تا به مدرسه بروند و درس بخوانند. عبدالله نيشابور را به عنوان پايتخت اختيار نمود و در آنجا آبادي فراوان نمود، مخصوصاً به کشاورزي و حفر قنوات و اصلاح امر آبياري و تقسيم آب توجه بسيار داشت.