PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : فهرست واژه‌های متفاوت در فارسی افغانستان و ایران



Aref_2008
28-07-2009, 18:13
فهرست بعضی از واژه‌های متفاوت در فارسی ایران و افغانستان در زیر می‌آید. (در این فهرست، حتی‌الامکان از ذکر واژه‌های غیر آکادمیک خودداری شده‌است.)

واژه‌های سمت راست از فارسی دری افغانستان هستند و واژه‌های سمت چپ از فارسی ایران:




آ

در می‌گیرد: آتش می‌گیرد، (در مجاز) به خشم می‌آید
آمرصاحب: جناب سرکار
آمدآمد عید: در آستانه عید
اَنتیک: زینتی
آهوگک: آهوی کوچک
آبجو : :31:

Aref_2008
28-07-2009, 18:14
ا

اَرَنگ زدن، آرن زدن: بوق زدن (ارن و ارنگ تحریف‌شده horn انگلیسی است)
اریکین: چراغ فانوس
اِسپار: آهن سرتیز شخم زدن
اشپلاق: سوت
اشتراک کردن: شرکت کردن
اعمار گردیدن: بنا شدن
افسانوی: افسانه‌ای، استوره‌ای
افگار: زخمی
اَلماری: قفسه، کمد (ریشه در زبان پرتغالی دارد.)
انجنیر: مهندس (انگلیسی)
انکشاف: پیشرفت، توسعه
اکسیجن: اکسیژن

Aref_2008
28-07-2009, 18:15
ب

سر گوشی: پچ پچ کنان
باسی: خوراک شب‌مانده
چند بجه؟: ساعت چند؟ (بجه، تحریف شده "بجی" هندی)
به حیث: هم‌چون، به عنوان
بحیره: دریاچه
بخاری تیلی: بخاری نفتی
بدقار: بدقهر، خشمگین
بنجاره والا: فروشنده‌ی دوره‌گرد
بَنجاره: غله فروش دوره‌گرد (از هندی)
به تکلیف می‌شوید: به دردسر می‌افتید
به صفت: به عنوان
بوت: کفش، چکمه
بوتل: بطری، شیشه (انگلیسی)
بوجی: کیسه
بود و باش: زندگی
بوره: شکر
بکس: کیف
بیت‌خوانی: ترانه‌خوانی
بیره: لثه
بیولوژی: زیست‌شناسی

Aref_2008
28-07-2009, 18:15
پ

پالیدن: جست و جو کردن (از فارسی باستان)
پالیسی: سیاست
پایدل: پدال (روسی،فرانسوی)
کمپل: پتو (پشتو)
پرس و پال: پرس و جوی
پروگرام: برنامه (اروپایی)
پس آمدن: برگشتن
پس رفتن: عقب رفتن
پست بکس: صندوق پستی (انگلیسی)
پسته خانه: پست‌خانه
پشتاره: بارِ پشت
پشک: گربه (از ترکی(ازبکی))
پتلون: شلوار (از فرانسوی)(تحریف شده "پانتالون")
پلان: طرح (از فرانسوی)
غولک: تیرکمان موشی
پندیده‌گی: تورم
پوپنک: کپک (از هندی)
پودر: هرویین (انحراف یافته)
پوقانه: بادکنک، کاندوم (سانسکریت) ( لحجه هراتی : پوف کنک)
پکه: بادبزن، پنکه (هندی)
پیاله: اِستکان
پَیسه: پول (بنگالی)

Aref_2008
28-07-2009, 18:17
ت


تا حال: تاکنون
تاپه کردن: مهر زدن ("تاپه" پشتو)
تار: نخ
تجربه: آزمایش (عربی)
تحفه: هدیه (عربی)
تخنیکر: همکار فنی (روسی)
تخنیکی: فنی (بر گرفته از روسی "تخنیچِسکی)
تربیه: پرورش (انحراف یافته تربیت)
ترم: ترمپت (فرانسوی)
ترینر: مربی(انگلیسی)
تصادف: تصادفاً
تطبیق: انجام،اجرا
تعمیر: ساختمان (انحراف یافته)
تفت: بخار (فارسی باستان)
تلخان: نوعی شیرینی محلی که از آرد توت خشک درست می‌شود.
تلفون: تلفن
تمثیلی: نمایشی
تنتل: خرده ریزه (پشتو)
تهداب‌گذاری: پایه‌گذاری(هندی)
توته: تکه خرده (پشتو)
توله ("نی" هم می‌گویند): نی ("توله" پشتو)
تکت: بلیت ("تکت" انگلیسی، "بلیت" روسی)
تکسی: تاکسی
تکه‌فروشی: پارچه‌فروشی
تیار کردن: تهیه کردن، درست کردن
تیپ: ضبط صوت (انگلیسی)
تیله کردن: فشار دادن، هل داند
تلاشی کردن: بازرسی کردن
تیل : بنزین، سوخت

Aref_2008
28-07-2009, 18:17
ث
_____پوچ_____

ج

جاپان: ژاپن
جغرافیه: جغرافیا، گیتاشناسی
جمپ: دست‌انداز خیابان (انگلیسی)
جنگی بودن (کردن): قهر بودن (کردن)
جَواری: ذرت (پشتو)
جوال: کیسه یا گونی بزرگ
جور شده: درست شده، ساخته شده
جوگی: کولی (هندی، پشتو)
جک: پارچ آب (انگلیسی)

Aref_2008
28-07-2009, 18:18
چ
چهار مغز:گردو
څارَنوال، څارنوالی: دادسرا
چاشت: ظهر
چاشنی: تنقلات
چالان کردن: روشن کردن (انحراف شده "چالو" هندی)
چاینک: قوری ("چاینیک" روسی)
چُپ باش: ساکت شو
چَپلی: سندل (تحریف شده "چَپپل" هندی)
چپن: ردا
چَوتار: مکار
چوتی کردن: بافتن مو
چوچه مرغ: جوجه
چوکات: چارچوب، حد، قاب
چوکی: صندلی، مقام، منصب (هندی)
چَکر زدن: قدم زدن، گردش کردن

Aref_2008
28-07-2009, 18:19
ح

حالی: الان، حالا، فعلآ
هَلَه: یالله، زود باش
حویلی: حیاط
قصه کردن: حکایت کردن
حیوان‌شناسی: جانورشناسی

Aref_2008
28-07-2009, 18:20
خ

اصتاً: به ویژه
خبررسانک: خبرچین
خُشو: خُش ،مادر زن (از خسو و خسور)
خفه شدن: ناراحت شدن
خوراکه: خوراکی
خی: خب
خیز زدن: پریدن

Aref_2008
28-07-2009, 18:21
د

دالر: دلار
داکتر صاحب: جناب دکتر
داکتر: دکتر
دخلک: قلک
در این خنک: توی این سرما
دروازه: در، درِ خانه
دریا: رود
دسترخوان: سفره (اوزبکی)
دق آوردن: دل‌تنگ شدن
دل‌ام می‌شود: دل‌ام می‌خواهد
دالیز (دهلیز): راه‌رو
دواخانه: داروخانه
دوصد: دویست
دیگ‌دان (اجاق نیز می‌گویند): اجاق

Aref_2008
28-07-2009, 18:22
ذ

ذریعه: وسیله
ذریعۀ: به وسیلۀ

____

ز

زنده‌جان: موجود زنده
زینه: پله
________

ژ

ژاله: تگرگ
ژورنالیزم: روزنامه‌ نگاری
ژورنالیست: روزنامه نگار

Aref_2008
28-07-2009, 18:23
س

ساجق: آدامس، سقز
ساحه: میدان، منطقه، مساحت
ساعت‌تِیری: وقت گذرانی
سال تعلیمی: سال تحصیلی
سالون: سالن، تالار
سایکولوژی: روان‌شناسی
سپل‌ شتر: پای شتر
ستر جنرال: ارتشبد ("ستر" پشتو یعنی بزرگ)
ستره محکمه: دیوان عالی کشور
سرچرخی: سرگیجه
سرگوشی: زیرگوشی
سَرَک: خیابان، جاده
سِگرت‌دانی: جاسیگاری
سنگ تهداب: سنگ بنا
سه صد: سی‌صد
سودا (خریدن): خرید (کردن)
سویدن: سوئد
سَیل کردن (عامه و غیر رسمی): سیر کردن، تماشا کردن

Aref_2008
28-07-2009, 18:23
ش

شاندن (نشاندن): کاشتن
شائقین: علاقه‌مندان
شرط زدن: شرط بستن
شفاخانه: بیمارستان
شَمال: باد
شنیده‌گی‌ها: شنیده‌شده‌ها
شهادت‌نامه تحصیلی: دانش‌نامه تحصیلی
شور (تکان): تکان
شوربا: آبگوشت، اِشکنه

Aref_2008
28-07-2009, 18:24
ص

صحّی: بهداشتی
صدارت: نخست وزیری
شرنگ شرنگ زنگوله: جرینگ جرینگ زنگوله
صندلی: کرسی (زمستان)
صنف: کلاس

Aref_2008
28-07-2009, 18:25
ض

پوچ

_____

ط

طیاره: هواپیما

ظ

پوچ

Aref_2008
28-07-2009, 18:25
ع

عملیه: عملیات
عملیات جراحی: عمل جراحی
عنعنات: آیین‌ها، آداب، رسوم
عیسوی (میلادی): مسیحی، میلادی

Aref_2008
28-07-2009, 18:26
غ

غَرغَرک: فرفره
غریب: فقیر
غورسَی (غورسک): نوعی بازی گُرگی‌لی‌لی

Aref_2008
28-07-2009, 18:26
ف

فابریکه: کارخانه (ایتالیایی)
فارم مال‌داری: مزرعه دامداری
فاژه کشیدن: خمیازه کشیدن
فاکولته: دانشکده (فرانسوی)
فلم: فیلم
فی‌صد: درصد
فَیْر کردن: شلیک کردن (تحریف شده "فایَر" انگلیسی)
فیشن: مد (تحریف شده "فشیَن" انگلیسی)
فیصله نامه: قطع‌نامه

Aref_2008
28-07-2009, 18:27
ق


قال‌مقال (در تلفظ "غالمغال"): سر و صدا
قدامت: قدمت
قروت: کشک
قطیفه: حوله
قُلبه: شخم
قومندان: فرمانده
قونسول: کنسول
قَیتک: گیره مو

Aref_2008
28-07-2009, 18:28
ک

کار و غریبی: کار و کاسبی
کاسه‌گک: کاسه کوچک
کاغذ تشناب: کاغذ توالت
کاغذپران (گدی‌پران): بادبادک
کالای نو: لباس نو
کاکا: عمو
کاکه: عیار، جاهل مآب
کچالو: سیب‌زمینی
کدام نفر: یک کسی
کِرمِچ: کفش ورزشی
کژدم: عقرب
کشال شدن: مایل شدن، آویزان شدن
کشاله‌دار: دامنه‌دار، مفصل
کفیدن: ترکیدن
کلان: بزرگ
کولتور (فرهنگ، کلچر): فرهنگ ("کلتور" فرانسوی)
کِلکین (اُرسی): پنجره (انحراف شده واژه هندی)
کمپیوتر: کامپیوتر
کمره: دوربین
کنترول: کنترل
کیمیا: شیمی
کوچی: یکی از عشایر قوم پشتون، چادرنشین، خانه بدوش
کورس: کلاس، دوره (انگلیسی)
کوریای جنوبی: کره جنوبی
کیسه‌بر: جیب‌بر
کیمیایی: شیمیایی
کلچه: کلوچه، شیرینی

Aref_2008
28-07-2009, 18:28
گ

گادی: کالسکه
گادیران: کالسکه ران
گادی‌وان: درشکه چی
گپ: حرف
گدی: عروسک
گدیگک: عروسک کوچک
گرده: کلیه
گروپ: گروه، لامپ
گریان کردن: گریه کردن
گشتاندن: گرداندن
گلون: گلو
گنگس (گنس): گیج
گدی‌پران: بادبادک
گوگرد: کبریت
گیلاس: لیوان (تحریف شده "گِلَس" انگلیسی)

Aref_2008
28-07-2009, 18:29
ل

لاودسپیکر: بلندگو (انگلیسی)
لبسیرین کردن: رژ لب زدن
لت و کوب: کتک، ضرب و شتم
لُچ: لُخت
لِفت: آسانسور ("لفت" انگلیسی، "آسانسور" فرانسوی)
لفظ گرفتن: قرار خواستگاری گذاشتن (بیش‌تر، زمانی که جواب آن مساعد است، استفاده می‌شود.)
لوحه: تابلو
لُک: ستبر
لویه جــِرگه: جرگه بزرگ، شورای عالی افغانستان ("لوی" پشتو به معنی بزرگ)
لوی دِرَستیز: فرمانده کل، سرفرمانده (پشتو)
لوی څارَنوال (در تلفظ "لوی سارَن وال): دادستان کل، (پشتو)
لوی ولسوالی: فرمانداری، حکمرانی (در تقسیمات کشور افغانستان)
لیلیه: خواب‌گاه

Aref_2008
28-07-2009, 18:29
م

مارکیت: بازار (انگلیسی)
ماما: دایی
مانده: خسته
مانده شدن: خسته شدن
مایک: میکروفون
متباقی: بقیه
موی‌سفید (ریش سفید): ریش‌سفید، پیر
محافظوی: محافظتی
محفل: جلسه، نشست
مختلف‌النوع: گوناگون
مداری: شعبده‌باز
مدنیت (تمدن): تمدن
مربوطات ولایت: توابع استان
مزدور: خادم، کارگر روزمزد
مست: شاد
مِستَری: مکانیک
مصارف: هزینه‌ها
مضامین: رشته‌ها(ی تحصیلی)
معاینه‌خانه: مطب
مفکوره: اندیشه
مقبول: زیبا
مقر ولایت: استانداری
مگر: ولی، اما
ململ: پارچه‌ی کتانی
ملکی: غیرنظامی
من‌حیث: به حیث، به عنوان
منطقوی: منطقه‌ای
مواشی: دام‌ها
موتر: ماشین، خودرو (انگلیسی)
موزَه: چکمه، پوتین
موزیم: موزه
موسم: فصل
موصوف: نام‌برده
مکتب: مدرسه
مِکس: مخلوط (انگلیسی)(در گفتگو بین جوانان بیشتر گفته شده)
می‌برآمد: بیرون می‌آمد
میدان هوایی: فرودگاه
میدان ورزشی: زمین ورزش
میدان: درون محوطه
مِیلَه: تفریح، پیکنیک، گلگشت

Aref_2008
28-07-2009, 18:30
ن

ناجوانی: بی‌معرفتی
ناز دانه: ناز نازی
نان: نان (در مجموع به غذا نیز گفته می‌شود)
ناک: گلابی
نسوان: زنان ((زنانه) مربوط به بانوان)
نشراتی: انتشاراتی
نطاقی: گوینده‌گی
نمبر (نمره، شماره): شماره، نمره
نهال شانی: نهالکاری
نو فارغ شده: تازه فارغ التحصیل شده
نول: نوک، منقار
نکاح بسته کردن: عقد کردن
نی: نه
نیم‌قاره: شبه‌قاره

Aref_2008
28-07-2009, 18:31
و

وارخطایی: نگرانی، دست‌پاچه‌گی
والی: استان‌دار
ورکشاپ: کارگاه ((انگلیسی) گاهی به صورت نادرست "وَرَکشاپ" نیز تلفظ می‌شود)
وزنین: سنگین
وزیر امور داخله: وزیر کشور
وضاحت: روشنی، واضح‌بودن
وطن‌دار: هم‌وطن
ولایت: استان
وُلسوالی: شهرستان (پشتو)

Aref_2008
28-07-2009, 18:31
ه

هوش‌پرک: حواس‌پرت
هوش کن: مواظب باش
هول داشتن: هراس داشتن

______

ی

یازنه: شوهر خواهر
یخَن: یقه، گریبان

hopee
28-07-2009, 18:34
خیلی‌ جالبه با اینکه انقدر زبونشون با ما فرق داره ولی‌ به راحتی‌ میتونیم متوجه بشیم .

چرا؟؟

Aref_2008
28-07-2009, 18:57
خیلی‌ جالبه با اینکه انقدر زبونشون با ما فرق داره ولی‌ به راحتی‌ میتونیم متوجه بشیم .

چرا؟؟

رفیق از اون حرف ها زدی ها :18:

خوب معلومه چون که فارسی هستن و حدود100 از ایران جدا شدن :41:

شما مرض کشوری رو در نظر نگیر مرز نژادی رو نظر بگیر!

مثل کرد های ایران و عراق

ترک های ایران و ارمنستان

عرب های ایران! و عراق

بلوچ ایران و پاکستان

ترکمن های ایران و ترکمنستان و...

راستی تاجیکستان هم همینطور ها