مشاهده نسخه کامل
: مسابقه شعر شناسی
در این نوع از رقابت ، یک مصرع از یک بیت شعر گفته میشه و نفر بعدی باید مصرع بعدی رو بگه و یه مصرع دیگه برای نفر بعد از خودش بگذاره .
خوب با نام خدا شروع میکنیم .
به نام خداوند جان آفرین ....
rosenegarin13
09-07-2009, 16:32
حکیم سخن در زبان آفرین
خداوند بخشنده ی دستگیر.............
خداوند بخشنده ی دستگیر...
کریم خطا بخش و پوزش پذیر
***
الا یا ایها الساقی ادرکاسن و ناولها ....
alihacker2008
09-07-2009, 16:53
كه عشق اسان نمود اول ولي افتاد مشكلها
دراين درگه كه گه كه كه شود كه كه شود ناگه .......
rosenegarin13
09-07-2009, 16:54
عزیزی که هرگز درش سربتافت..............
alihacker2008
09-07-2009, 16:57
تو كه هنوز مصراع منو كامل نكردي كلك تو جرررررررررررررررر زدي:31:
mahdistar
09-07-2009, 16:57
مشو غره به امروزت که از فردا نئی آگه
دوستان رعایت کنید دیگه من نذاشتم تا درست شه
alireza fatemi
09-07-2009, 16:57
عزیزی که هرگز درش سربتافت***به هردر که شدهیچ عزّت نیافت سر پادشاهان گردن فراز***......
دراين درگه كه گه كه كه شود كه كه شود ناگه ...
مشو غره به امروزت كه از فردا نه اي آگه
***
می بهشت ننوشم زجام ساقی رضوان ...
alireza fatemi
09-07-2009, 16:58
مرا به باده چه حاجت كه مست بوي توباشم
..........................................
بر چرخ فلک هیچ کسی چیر نشد......
mahdistar
09-07-2009, 17:00
به درگاه او بر زمين نياز
عبادت به جز خدمت خلق نیست...
alireza fatemi
09-07-2009, 17:05
به درگاه او بر زمين نياز
عبادت به جز خدمت خلق نیست...
شما باید ادامه برچرخ فلک رو بدید
چون اون بیتی که من گذاشتم خارج از مسابقه بوده
صحیح بیت قبل :
بر چرخ فلک هیچ کسی چیز نشد
وز خوردن آدمی زمین سیر نشد
**************************
عبادت به جز خدمت خلق نیست...
به تسبیح و سجّاده و دلق نیست
***
چو خواهی که یابی ز هر بد ره ...
mahdistar
09-07-2009, 17:07
بچه ها یه لحظه دست نگه دارید
alireza fatemi
09-07-2009, 17:08
سر اندر نیاری به دام بلا
***
آن عاشق دیوانه که این خمار مستی را ساخت......
mahdistar
09-07-2009, 17:11
با اجازتون یه توضیح کوچیک،بدم
جواب مصرع بعد رو تو خط اول بدین،آخرش یه نقطه بزارین.
ومصرعی که خودتون مینویسین برای نفر بعدی آخرش نقطه چین بزارید....که معلوم شه.
در ضمن موقع ارسال جواب ؛قبلش یه refresh بزنید شاید کسه دیگه ای جواب رو داده باشه.
مخلصیم
آن عاشق دیوانه که این خمار مستی را ساخت...
معشوق و شراب و می پرستی را ساخت.
***
اگر باز جویی خطا از صواب ...
alireza fatemi
09-07-2009, 17:15
نیابی یکی همنشین چون کتاب
***
دانی که را سزد صفت پاکی......:دی
دانی که را سزد صفت پاکی...
آن کاو وجود خویش نیالاید .
***
اشکم احرام طواف حرمت می بندد...
mahdistar
09-07-2009, 18:05
گرچه از خون دل ریش دمی طاهر نیست.
دوست نزدیکتر از من به به من است...
alireza fatemi
09-07-2009, 20:32
وينت مشکل که من از وي دورم
***
مي به دهن برد و چو مي مي گريست....
کای من بيچاره مرا چاره چيست ؟
تا پرده ز رخسار چو ماه تو بر افتاد...
mahdistar
10-07-2009, 11:58
این چقدر سخته...یکی کمک کنه...
alireza fatemi
10-07-2009, 12:27
این چقدر سخته...یکی کمک کنه...
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم
mahdistar
10-07-2009, 13:18
جوابو خودشون باید بدن فکر کنم...
از پرده بسی راز نهانی به در افتاد(ن)
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد(ح)...
mahdistar
10-07-2009, 14:56
وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد.
سحر بلبل حکایت با صبا کرد.....
که عشق روی گل با ما چه ها کرد(ح)
گه منم و دشت و در گه منم و کوهسار(ک)...
دوستان پیشنهاد میکنم شعر از شاعرای بزرگ (البته همه ی شعرا بزرگ هستن،منظ.رم شعرای معروفه ) بذارن تا تاپیک روان باشه و چرخش بچرخه .
mahdistar
10-07-2009, 18:05
دوستان پیشنهاد میکنم شعر از شاعرای بزرگ (البته همه ی شعرا بزرگ هستن،منظ.رم شعرای معروفه ) بذارن تا تاپیک روان باشه و چرخش بچرخه .
قربونت برم،زودتر میگفتی!!!
راستیt.s.m.t جان لطف کن شاعر این 2تا مصرعی هم که گذاشتی بگو(یکی قبلیه که کسی جواب نداد،یکیم همین که جدید گذاشتی،اینم سخته)
دوستان پیشنهاد میکنم شعر از شاعرای بزرگ (البته همه ی شعرا بزرگ هستن،منظ.رم شعرای معروفه ) بذارن تا تاپیک روان باشه و چرخش بچرخه .
البته 50 درصد حق با شماست( در مورد اینکه اگه سؤال سخت باشه ممکنه بعضیا دلسرد بشن و تاپیک بخوابه)ولی در مورد 50 درصد مابقی=(اگه با یه سرچ روی نت قرار بشه اسم شاعر و شعر لو بره که مسابقه ی شعر و شاعر شناسی نمیشه ،میشه مسابقه ی سرچ کنی ،در واقع ماهیت همین مسابقه ها به اینه که همه برن دنبال همین کتابا و بیشتر قدمت خودشون رو بشناسن و بدونن که مشهور و بزرگ به 4-5 نفر که همه تبلیغ می کنن ختم نمیشه)
با این حال مسابقه ی جالبیه و اگه همه دوست دارن مسابقه این جوری ادامه پیدا کنه (یعنی با فشردن یه دکمه کل سؤال لو بره)خوب منم تابع اکثریتم.
در ضمن این دو نفر از بزرگترین شاعران دنیا هستن بهتره مجله ی شاعران اسطوره ای رو از مجله ی زبانشناسی اروپا رو یه ورق بزنین.
لطف کن شاعر این 2تا مصرعی هم که گذاشتی بگو
1.سید علی عمادالدین نسیمی شاماخی2.شمس الدین محمد بن عبدالله کاتبی نیشابوری
قصه ی مجنون مراست،غصه ی فرهاد هم(ک)
غلط است این که گویند به دل ره است دل را(س)...
غلط است این که گویند به دل ره است دل را...
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد.
***
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب ...
mahdistar
10-07-2009, 22:25
چون نیک بنگری همه تزویر می کنند.
لعلی از کان مروت بر نیامد سال هاست.....
mahdistar
10-07-2009, 22:38
البته 50 درصد حق با شماست( در مورد اینکه اگه سؤال سخت باشه ممکنه بعضیا دلسرد بشن و تاپیک بخوابه)ولی در مورد 50 درصد مابقی=(اگه با یه سرچ روی نت قرار بشه اسم شاعر و شعر لو بره که مسابقه ی شعر و شاعر شناسی نمیشه ،میشه مسابقه ی سرچ کنی ،در واقع ماهیت همین مسابقه ها به اینه که همه برن دنبال همین کتابا و بیشتر قدمت خودشون رو بشناسن و بدونن که مشهور و بزرگ به 4-5 نفر که همه تبلیغ می کنن ختم نمیشه
ببخشید من یه چیزی رو بگم.دوست عزیز شمام حق داری،ولی باور کن اینجوری که شما میگی شاید از یه دکترای ادبیاتم برنیاد،حالا چرا؟اولا کسی نیست که همه هزاران شاعر سرتاسر جهان رو بشناسه،حالا اومدو شما یه مصرعی گفتی که تا به حال به گوش کسی نخورده که خوب این مسلمه دیگه(پیش میاد)تو سرچم نباشه،بنا براین ما که هیچ رد پایی از شعر و شاعر نداریم،به نظر شما چکار میشه کرد؟یعنی باید تمامه کتابای شعر دنیا رو بگیریمو صفحه به صفحه دنبال یک مضرع بگردیم!!!باور کن غیر ممکنه.
در ضمن شاید باورتون نشه با همین سرچ کردنا با شاعرایی آشنا شدم که تا حالا نمیشناختم،وحتما در مورد بقیه هم همینطور بوده...مخصوصا این آشناتر شدن تو مسابقه شاعر شناسی که شما گذاشتی بیشتر صدق میکنه (بخاطر بیوگرافی).(سرتونم درد آوردم،بازم عذر می خوام)
لعلی ازکان مروت بر نیامد سالهاست .......
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
***
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد ...
mahdistar
10-07-2009, 22:47
یعنی از عشق تواش نیست به کس پروایی .
قاضی ار با ما نشیند بر فشاند دست را.....
vahid_civil
10-07-2009, 23:35
محتسب گر مي خورد معذور دارد مست را
===
بخت ار مدد دهد که کشم رخت سوي دوست
بخت ار مدد دهد كه كشم رخت سوي دوست...
گيسوي حور، گرد فشاند ز مفرشم.
***
آدمی پیر چو شد حرص جوان میگردد ...
mahdistar
11-07-2009, 13:30
خواب در وقت سحرگاه گران می گردد.
حرف بزن ابر مرا باز کن....
alireza fatemi
11-07-2009, 14:24
دیرزمانی است كه بارانی ام
***
من که نگفتم تو بده بوسه مفت....
حرف بزن ابر مرا باز کن....
دير زمانی است که بارانی ام.
***
این چه عیب است کزان عیب خلل خواهد بود ...
mahdistar
11-07-2009, 14:34
طـاق بــده بـوسـه و بـرگـیـر جـفـت.
ای سرزده از حیرت برخیز و غزلخوان شو....
ای سرزده از حیرت برخیز و غزلخوان شو...
در دایره ی هستی دف میزن و رقصان شو
***
هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمد ...
mahdistar
11-07-2009, 15:06
بلبل به نواسازي حافظ به غزل گويي .
من با صدای گریه که خوابم نمی برد.....
mahdistar
12-07-2009, 08:38
ببخشید،یکم سخت بود.خودم میگم.(شعر ثبت شده نبود)
انگار ابر بر سرم آوار می شود.
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان......
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان...
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد.
***
در دلم بود که آدم شوم اما نشدم ...
mahdistar
12-07-2009, 09:27
بی خبر از همه عالم شوم امّا نشدم .
داستان در پرده می گویم ولی..........
mahdistar
12-07-2009, 19:40
دوستان شعر از حافظ هستا.(راهنمایی)
alireza fatemi
12-07-2009, 21:20
گفته خواهد شد به دستان نیز هم
***
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست .....
mahdistar
12-07-2009, 21:28
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست.
نا کرده گناه در این جهان کیست بگو......
alireza fatemi
12-07-2009, 21:35
آن كس كه گنه نكرد چون زيست بگو
***
گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم
mahdistar
12-07-2009, 21:56
آیا تو چنان که می نمایی هستی.
اين اهل قبور خاك گشتند و غبار....
amir_rahmani
12-07-2009, 22:10
هر ذره ز هر ذره گرفتند کنار رباعیات خیام
******************
گرگها خوب بدانند در این ایل غریب
mahdistar
12-07-2009, 22:23
گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز.
من اگر خوبم اگر بد تو برو خود را باش ....
هر كسي ان درود عاقبت كار كه كشت
...........
نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم
mahdistar
13-07-2009, 11:31
ديگر اكنون با جوانان. ناز كن با ما چرا.
شبهای دراز بی عبادت چه کنم؟........
طبعم به گناه کرده عادت چه کنم
گویند کریم است و گنه می بخشد...
گویند کریم است و گنه می بخشد......
گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم.
***
خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد ...
alireza fatemi
13-07-2009, 15:27
خانه عقل مرا آتش ميخانه بسوخت
***
اینجا به می لعل بهشتی می ساز .....
ینجا به می لعل بهشتی میساز....
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی.
***
بیا ساقی آن می که عکسش زجام ...
amir_rahmani
13-07-2009, 15:56
به کيخسرووجم فرستد پيام
ساقيا تن شد رموك از قيل و قال زندگي
باده ده تا پر كشم سويش برای بندگی
من مظهر نطق و نطق حق ذات من است(ن)...
amir_rahmani
13-07-2009, 16:16
در هر دو جهان صداي اصوات منست
در من نگرد كـسي كه او را طـلبد
من مظهر نطق و نطق حق ذات من است...
وندر دو جهان، صداي اصوات من است.
***
ماجرای دل خون گشته نگویم با کس ...
amir_rahmani
13-07-2009, 16:21
زآنکه جز تيغ غمت نيست کسي دمسازم
*****
در من نگرد كـسي كه او را طـلبد
در من نگرد كـسي كه او را طـلبد
در ذهن من چنین بیتی نیست
صاحب این مصرع کیست ؟
***
دوست عزیز میشه بگی شعر از کیه ؟
فکر کنم شعر قبلی ثبت شده نیست .
آنكس كه نداند و نداند كه نداند...
به به شعر شناسی هم داریم و ما خبر نداشتیم...
در من نگرد کسی که او را طلبد
کآیینه ی ذات و صفتش ذات من است
***
به خاک بر مرو ای آدمی به کشی و ناز
که ...
به خاک بر مرو ای آدمی به کشی و ناز...
که خاک پای تو همچون تو آدمی زادست.
***
گرم ترانه ی چنگ صبوح نیست چه باک ...
mahdistar
17-07-2009, 22:35
نواي من به سحر آه عذر خواه من است.
پیش آن چشمهای خوابآلود...
پیش آن چشمهای خوابآلود...
نالهٔ عاشق و فسانه یکیست.
***
بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ ...
mahdistar
17-07-2009, 23:26
که چنان کشنده ای را نکند کس انتقامی.
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی....
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی...
چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی.
***
بتي دارم كه گرد گل ز سنبل سايبان دارد...
بتي دارم كه گرد گل ز سنبل سايبان دارد
بهار عارضش خطی ز خون ارغوان دارد
_
غم زمانه که هیچش کران نمی بینم
دواش...
غم زمانه که هيچش کران نمی بينم ...
دواش جز می چون ارغوان نمی بينم.
***
جام میگیرم و از اهل ریا دور شوم ...
جام می گيرم و از اهل ريا دور شوم
يعنی از اهل جهان پاکدلی بگزينم
بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز
mahdistar
18-07-2009, 15:17
بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز.
بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم...
بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم...
زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم.
***
چشم همت نه به دنیا که به عقبی نبود ...
mahdistar
18-07-2009, 15:37
عارف عاشق شوریده سرگردان را.
دریای شور انگیز چشمان تو زیباست...
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست...
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست.
***
بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است ...
mahdistar
18-07-2009, 15:50
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست .
نا کرده گنه در این جهان کیست بگو...
ناکرده گنه در اين جهان کيست بگو...
آنکس که گنه نکرده و زيست بگو.
***
دیدم به خواب دوش که ماهی بر آمدی ...
mahdistar
18-07-2009, 15:57
کز عکس روی او شب هجران سر آمدی.
ساقیا برخیز و درده جام را...
خاک بر سر کن غم ایام را
*
چیست دنیا پیله ای تاریک و تنگ
این شعر که تو نت بود...
چیست دنیا پیله ای تاریک و تنگ
ما چو کرمی در تنیدن بی درنگ
شعر بعدی رو شما بگذارید.
mahdistar
19-07-2009, 16:35
چون شنید ان مرغ کان طوطی چه کرد.....
hamed_shams
20-07-2009, 13:32
چون شنید آن مرغ کان طوطی چه کرد
پس بلرزید ، اوفتاد و گشت سرد
*****
تا درخت دوستی کی بر دهد ...
mahdistar
20-07-2009, 17:01
حاليا رفتيم و بذري كاشتيم.
توصیف دهانت نتوان کرد به غنچه.......
هرگز نبود غنچه بدين تنگ دهانی
دل خاص تو و من تن تنها اینجا...
گوهر به کفت بماند و دریا اینجا
.
ای قوم به حج رفته کجایید؟کجایید؟....
معشوق همین جاست بیایید بیایید
جسمی دارم چو جان مجنون همه درد...
halflife g
29-07-2009, 23:47
جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب
وقت سحر استخيز اي طرفه پسر
پر باده لعل كن بلورين ساغر
ز خاک پاک تبریز است صائب ،مولد پاکم...
از آن با عشقباز شمس تبریزی سخن دارم
عاقبت حال جهان طور دگر خواهد شد ...
ahmadn73
30-07-2009, 01:39
گفته بودم که بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
( چه ربطی داشت ؟!)
زبر و زیر یقین ، زیر و زبر خواهد شد ( ممنون که یادی از حضرت اخوان کردین:11:)
.
دوش چه خورده ای دلا ؟ راست بگو نهان مکن...
Whansinnig
30-07-2009, 09:07
چون خمشان بیگنه روی بر آسمان مکن
غم مخور ايام هجران رو به پايان مي رود ...
halflife g
30-07-2009, 10:36
اين خماري از سر ما مي گساران مي رود
درد بر من ريز و درمانش مكن
مطلق السلطنه
30-07-2009, 10:44
زان که درد تو ز درمان خوشتر است
===
بر خانه دل اي جان اين كيست ايستاده؟
....
Whansinnig
30-07-2009, 10:52
بر تخت شه کی باشد جز شاه و شاه زاده
من ز دل گيرم به عشق اندر قياس خويشتن ....
ahmadn73
30-07-2009, 12:03
خیلی از این خوشم میاد ، از مرحوم قیصر امین پور :
قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام!
خیلی از این خوشم میاد ، از مرحوم قیصر امین پور :
قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام!
سلام دوست عزیز ،تو این تاپیک باید مصرع دوم پست قبلی رو پیدا کنی بعد یه مصرع دلخواه شما بنویسی که بقیه پیدا کنن و اونا همین طوری ادامه بدن ،اشعار ی قیصر رو میتونین تو تاپیک مخصوص قیصر امین پور پست کنین.
ادامه ی مسابقه: نوشته ی اصلی با Whansinnig
من ز دل گيرم به عشق اندر قياس خويشتن ....
Whansinnig
01-08-2009, 20:22
گويا شعر مناسبي را انتخاب نكرده بودم عذرم را بپذيريد ، براي خارج نشدن تاپيك از مسير خود مي نويسم :
من ز دل گيرم به عشق اندر قياس خويشتن / او زمن گيرد قياس اين دل نابرد بار ( اميري معزي )
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
بر ما رقم خطا پرستي همه هست ...
مطلق السلطنه
01-08-2009, 20:38
ناکامی و عشق و تنگدستی همه هست
===
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است : ...
با دوستان مروّت ، با دشمنان مدارا
در غصه مرا جمله جوانی بگذشت...
ایام به غم چنان که دانی بگذشت
.:|:.
مسلمانان مرا وقتی دلی بود...
vahid_civil
01-08-2009, 22:25
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
=
=
=
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حديثم نکته هر محفلی بود
گیرم که به کام دوست باشی دو سه سال...
ناکام شوی به کام دشمن یک روز
***
دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند؟
...
vahid_civil
02-08-2009, 17:19
پنهان خوريد باده که تعزير مي‌کنند
.
.
.
گويند رمز عشق مگوييد و مشنويد
مشكل حكايتی است كه تقرير می كنند
آنم که جهان چو حلقه در مشت من است...
وین قوت حق ز پشتی پشت من است
***
نور گیتی فروز چشمه ی هور ...
halflife g
02-08-2009, 20:56
زشت باشد به چشم موشک کور
سوره چشم خرابت حكم تحريم شراب
سفر تکوین نگاهت مژده اهل کتاب
غربت مپسندید که افتید به زندان...
halflife g
04-08-2009, 19:20
بیرون ز وطن پا مگذارید که چاه است
بلاغت غم من انتشارخواهد يافت
اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید
قصه‌ی عاشقان خوش است بسی...
elham-72
10-08-2009, 00:27
دراين درگه كه گه كه كه شود كه كه شود ناگه .......
مشو غره به فردايت
----------------------------------------------------------------
دل چوخالي شودازعشق به دوراندازش
elham-72
10-08-2009, 00:37
سخن عشق دلكش است بسي
-
-
-
دل چو خالي شود از عشق به دور اندازش............
سخن عشق دلکش است بسی
.
بهر لقمه ، گشته لقمانی گرو...
وقت لقمانست ای لقمه برو
این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست...
در بند سر زلف نگاری بوده است
.
چو عهدی با کسی کردی به جای آر....
که ايمانست عهد از دست مگذار
روز و شب چون مژه در پيش نظر جلوه گر ست
نسخه اي كز خط مشكين تو برداشته ام
جان عزم رحيل كرد گفتم كه مرو
جان عزم رحیل کرد و گفتم که مرو...
گفتا چکنم خانه فرو می آید
****
بنماي رخ که باغ و گلستانم آرزوست...
mahdistar
29-08-2009, 09:03
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست.
جز غم چه مي دهد به دل شاعر....
سنگین غروب تیره و خاموشت
در زير لب آوازه شكستيم فغان را
گوشي بنما تا بگشائيم زبان را
عشقت آتش به دل كس نزد تا دل ماست
عشقت آتش به دل کس نزند تا دل ماست ...
کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست.
***
یادگار از تو همین سوخته جانی ست مرا ...
شعله از توست ، اگر گرم زبانی است مرا
مگر اين بحر بي پايان حريف درد دل گردد
كه دارد در جگر درياي آتش حرس استسقا
نواي من از آن پر سوز و بي باك و غم انگيز است
به خاشاكم شرار افتاد و باد صبحدم تيز است
با عشق روان شد از عدم مركب ما
روشن ز شراب وصل دائم شب ما
...
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
Marichka
23-09-2009, 22:24
عشق داند که در این دایره سرگردانند ...
-----
سلام
دوستان این تاپیک فعلا و موقتا بسته میشه برای بررسی.
ممنونم و موفق باشید :)
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.