مشاهده نسخه کامل
: اصطلاحات مفید پزشکی
raz72592
23-06-2009, 19:26
اگر بعد از ۵ دقيقه پياده روی يا بيشتر، عضلات ساق پای شما دچار گرفتگی و درد شد، ولی ساير اوقات اينگونه نبود، نشان می دهد شما دچار لنگی پا بصورت متناوب هستيد که در اثر نرسيدن خون کافی به پاها اتفاق می افتد.
هنگام پياده روی، اگر سرخرگ هايی که خون را به سمت پاها می برند، دچار گرفتگی شوند، ديگر نمی توانند مقدار زيادی خون را به سمت پاها عبور دهند و در نتيجه عضلات ساق پای شما دچار آسيب و درد می شود.
هنگام پياده روی، عضلات پاهای شما نياز به مقدار زيادی خون دارند. بنابراين اگر سرخرگ هايی که خون را به سمت پاهای شما می برند، دچار گرفتگی شوند، ديگر نمی توانند مقدار زيادی خون را به سمت پاها عبور دهند و در نتيجه عضلات ساق پای شما دچار آسيب و درد می شود.
برای بهبود گرفتگی عضلات پا، آنقدر پياده روی کنيد تا عضلات پای شما درد بگيرد، سپس استراحت کنيد و بعد از برطرف شدن درد، مجددا” پياده روی را شروع کنيد. همچنين بايستی مصرف چربی را کاهش دهيد.
اگر ۶ هفته بطور منظم و با برنامه ورزش کنيد، می توانيد بدون احساس هيچ دردی، سه برابر حالت عادی پياده روی کنيد. ولی افرادی که علی رغم اين ۶ هفته ورزش منظم، باز هم دچار گرفتگی و دردساق پا می شوند، حتما” دچار گرفتگی سرخرگ ها در ساير قسمتهای بدن خود هستند، بنابراين قبل از شروع برنامه ورزشی نزد پزشک برويد تا از سلامتی خود مطمئن شويد.
برای بهبود اين حالت، آنقدر پياده روی کنيد تا عضلات پای شما درد بگيرد، سپس استراحت کنيد و بعد از برطرف شدن درد، مجددا” پياده روی را شروع کنيد. همچنين بايستی مصرف چربی را کاهش دهيد. حتی ممکن است برای کاهش کلسترول ( چربی ) خون نياز به مصرف دارو داشته باشيد.
آسيب های عضلات پشت ساق پا شايع است و می توانند هر فردی از جمله نوجوانان، ورزشکاران و سالمندان را مبتلا کنند. اين آسيبها اغلب افرادی را گرفتار می کنند که قبل از ورزش و فعاليت شديد بدنی، بدن خود را گرم و آماده نمی کنند.
جراحان ارتوپدی معتقدند بهترين راه برای محافظت از عضلات بدن اين است که قبل و بعد از ورزش، بتدريج و با ملايمت عضلات را تحت کشش قرار دهيم. تحت کشش قراردادن عضلات ساق پا و پا ، علاوه بر کمک در پيشگيری از صدمات آنها، خطر آسيبهای کمر را نيز کاهش می دهد. برای انجام اين کار بر روی زمين بنشينيد و يک ساق پايتان را به حالت کشيده قرار دهيد کف پای ديگرتان را بر روی سطح داخلی ساق پای کشيده قرار دهيد اندکی به جلو خم شويد و در حالی که پنجه پای کشيده تان را به آرامي به طرف بالا نگه داشته ايد آنر با انگشتان دست لمس کنيد.
raz72592
23-06-2009, 19:31
كاهش حركات روده و در نتيجه كاهش غير طبيعي دفعات اجابت مزاج كه معمولاً با تغيير در قوام مدفوع همراه است، يبوست ناميده ميشود.
يبوست ميتواند در اثرعدم مصرف كافي مايعات و يا رژيمهاي غذايي حاوي فيبر (سبزيجات و ميوهجات)، عدم تحرك و يا بعنوان عارضه برخي بيماريها و يا مصرف داروها بروز كند كه در بيشتر موارد با رفع عامل آن، به راحتي برطرف خواهد شد. درد قسمت تحتاني پشت، نفخ معده و سردرد، از علائم يبوست هستند.
متأسفانه امروزه اغلب از داروهاي ملين (ضد يبوست) جهت كاهش وزن و لاغري استفاده ميشود در حاليكه مصرف ملينها به اين منظور بسيار خطرناك بوده و ميتواند به مشكلات جدي نظير كمبود ويتامينها و مواد معدني ضروري بدن منجر شود و از سوي ديگر نوعي وابستگي ايجاد كند بطوريكه بدون مصرف فرآورده ملين، عملكرد دفعي روده مختل خواهد شد. البته در مورد پودر برن (Bran)، كاربردي بعنوان كمك به رژيمهاي لاغري مورد تائيد ميباشد.
بنابراين، فرآوردههاي ملين را بايد تنها براي درمان كوتاه مدت (كمتر از يكهفته) بكار برد و بلافاصله پس از بازگشت حركات روده، به حالت طبيعي مصرف آنرا قطع نمود.
غالباً يبوست خودبخود بهبود مييابد اما در صورتيكه جنبه آزادهندهاي به خود بگيرد، ميتوان از يك ملين مناسب براي رفع علائم آن بهره گرفت.
ملينهاي متنوعي وجود دارند كه در سرعت شروع اثر، محل اثر (راست روده- روده بزرگ و روده كوچك)، اشكال دارويي، فواصل مصرف، طعم، عوارض جانبي و بهاء متفاوتند. بنابراين، برحسب نوع مشكل خود ميتوانيد مناسبترين آنها را انتخاب كنيد. توجه داشته باشيد كه كليه فرآوردههاي ملين در مقادير بالاتر، بصورت مسهل عمل ميكنند.
raz72592
23-06-2009, 19:35
الف- ملينهاي حجيم كننده مدفوع:
اينگونه ملينها با نگهداشتن آب در رودهها، باعث نرم شدن و افزايش حجم مدفوع ميشوند و به اين ترتيب حركات روده را جهت دفع تسريع ميكنند.
ملينهاي حجيم كننده مدفوع، براي مصرف دراز مدت، سالمترين ملينها هستند. البته براي شروع اثر آنها، ۱۲ تا ۲۴ ساعت و حتي گاهي تا ۷۲ ساعت وقت لازمست.
نوسيدن يك ليوان آب بزرگ به همراه اينگونه ملينها از اهميت ويژهاي برخوردار است زيرا نه تنها اثر آنها وابسته به آب است، بدينوسيله از انسداد لوله گوارش توسط آنها نيز جلوگيري ميشود.
موارد منع مصرف:
حساسيت نسبت به دارو- انسداد روده- آپانديسيت- هرگونه احساس درد و ناراحتي شكم با علت ناشناخته- اشكال در بلع.
موارد احتياط:
مصرف كنندگان داروهاي ديگوكسين (Digoxin) و آسپرين (ASA)- (بدليل جذب اين داروها توسط ملينهاي حجيم كننده و در نتيجه كاهش اثر آنها)- افراد مبتلا به ديابت (مرض قند).
عوارض مصرف بيش از حد دارو:
نفخ و اتساع معده و بندرت انسداد روده.
مصرف در بارداري: تحت نظر پزشك.
مصرف در شيردهي: منعي ندارد.
نكات قابل توجه قبل از مصرف دارو:
- براي جلوگيري از انسداد لوله گوارش، پودر اين داروها را با آب كافي مصرف كنيد.
- فاصله زماني ۲ ساعت را ميان مصرف اين داروها با ساير داروهاي مصرفي رعايت نمائيد.
- براي به حداقل رساندن تداخل دارو با غذا، در صورت مصرف آن بعنوان ملين، دارو را دو ساعت پس از غذا ميل كنيد اما در صورتيكه جنبه كمكي به رژيم لاغري را داشته باشد، مصرف آن دو ساعت قبل از غذا به بياشتهايي نيز كمك خواهد نمود.
- ميتوانيد براي ايجاد طعم مطلوبتر، دارو را با آب ميوه و يا شير مخلوط نمائيد.
ب- ملينهاي نمكي و ملينهاي نگهدارنده آب در مدفوع (هيپراسموتيك):
اينگونه ملينها با نگهداشتن آب در مدفوع شده و با نرم كردن مدفوع، دفع آنرا تسهيل ميكنند. كاربرد اصلي آنها جهت آماده سازي روده براي معاينه، جراحي و يا دفع سموم در مسموميتهاست و در شرايط معمول نبايد از آنها براي درمان يبوست استفاده كرد.
ج) ملينهاي محرك :
اينگونه ملينها معمولاً جهت تخليه كامل روده براي راديوگرافي، معاينه و يا جراحيهاي دستگاه گوارش كاربرد دارند و در شرايط معمول نبايد از آنها براي درمان يبوست استفاده كرد.
ملينهاي محرك باعث افزايش ترشحات و تحرك رودهها و در نتيجه تسريع تخليه روده ميشوند. از آنجا كه سريعالاثر هستند، غالباً از آنها استفاده نابجا ميشود كه اين مسئله ميتواند به كم آبي بدن، از دست دادن پروتئين و پتاسيم، دردها و گرفتگيهاي عضلاني شكم و يا حتي اختلال در عملكرد روده بزرگ منجر شود.
اين ملينها بسيار مؤثر هستند ولي اثر آنها وابسته به ميزان مصرف است و از آنجا كه شروع اثر آنها سريع است، توصيه ميشود كه در مواقع مشخصي (بعنوان مثال بلافاصله قبل از خواب) مصرف شوند تا براي فعاليتهاي روزانه فرد مسئله ساز نشوند.
برخي از ملينهاي گياهي نيز وجود دارند كه با همين مكانيسم عمل ميكنند از جمله ملينهاي حاوي سنا و كاسكارا ساگرادا و يا روغن كرچك (نظير سي لاكس C-Lax)- سنالاكس (Senna-Lax) - سنالين (Sennalin)- سناگراف (Sennagraph)- كاسيالاكس (Cassia-Las)- ملين دينه (Dineh-Lasative)- لاگزاريسين (Lazaricin) كه هر چند بر انواع غير گياهي ارجحيت دارند ولي نبايد به صرف گياهي بودن، عوارض جانبي و منع مصرف آنها را ناديده گرفت چرا كه مثلاً كاسكاراساگرادا با ترشح در شير مادر، منجر به اسهال نوزاد خواهد شد.
raz72592
23-06-2009, 19:39
كاهش حركات روده و در نتيجه كاهش غير طبيعي دفعات اجابت مزاج كه معمولاً با تغيير در قوام مدفوع همراه است، يبوست ناميده ميشود.
يبوست ميتواند در اثرعدم مصرف كافي مايعات و يا رژيمهاي غذايي حاوي فيبر (سبزيجات و ميوهجات)، عدم تحرك و يا بعنوان عارضه برخي بيماريها و يا مصرف داروها بروز كند كه در بيشتر موارد با رفع عامل آن، به راحتي برطرف خواهد شد. درد قسمت تحتاني پشت، نفخ معده و سردرد، از علائم يبوست هستند.
متأسفانه امروزه اغلب از داروهاي ملين (ضد يبوست) جهت كاهش وزن و لاغري استفاده ميشود در حاليكه مصرف ملينها به اين منظور بسيار خطرناك بوده و ميتواند به مشكلات جدي نظير كمبود ويتامينها و مواد معدني ضروري بدن منجر شود و از سوي ديگر نوعي وابستگي ايجاد كند بطوريكه بدون مصرف فرآورده ملين، عملكرد دفعي روده مختل خواهد شد. البته در مورد پودر برن (Bran)، كاربردي بعنوان كمك به رژيمهاي لاغري مورد تائيد ميباشد.
بنابراين، فرآوردههاي ملين را بايد تنها براي درمان كوتاه مدت (كمتر از يكهفته) بكار برد و بلافاصله پس از بازگشت حركات روده، به حالت طبيعي مصرف آنرا قطع نمود.
غالباً يبوست خودبخود بهبود مييابد اما در صورتيكه جنبه آزادهندهاي به خود بگيرد، ميتوان از يك ملين مناسب براي رفع علائم آن بهره گرفت. ملينهاي متنوعي وجود دارند كه در سرعت شروع اثر، محل اثر (راست روده- روده بزرگ و روده كوچك)، اشكال دارويي، فواصل مصرف، طعم، عوارض جانبي و بهاء متفاوتند. بنابراين، برحسب نوع مشكل خود ميتوانيد مناسبترين آنها را انتخاب كنيد. توجه داشته باشيد كه كليه فرآوردههاي ملين در مقادير بالاتر، بصورت مسهل عمل ميكنند.
هشدار:
- در صورتيكه يبوست با تهوع، استفراغ، خونريزي مقعد، سرگيجه و يا ضعف همراه شود، هرگز خود درماني نكنيد و فوراً با پزشك تماس بگيريد.
- از آنجا كه كودكان قادر به توضيح علائم بيماري خود نيستند، قبل از تجويز داروهاي ملين بايد تشخيص قطعي را بر عهده پزشك گذاشت. بنابراين مصرف ملينها در كودكان زير شش سال تنها با تجويز پزشك مجاز خواهد بود.
raz72592
23-06-2009, 19:42
بررسي فقرآهن بااستفاده از هماتوكريت وهموگلوبين درزنان حامله ونوزادان با احتمال فقرآهن توصيه مي شود . درساير موارد واشخاص بدون علامت توصيه اي براي اين نوع بررسي وجود ندارد وبعضي نيز برعليه آن نظرداده اند. مادران بايد تشويق به شيردادن به نوزادان خود شوند واز غذاهاي با آهن بيشتر براي نوزادان خود استفاده كنند و خود نيز غذاهاي باآهن بيشتر مصرف نمایند. درحال حاضر درايران يا كشورهاي ديگر مداركي علمي براي استفاده عادي از آهن درنوزادان سالم يا مادران حامله موجود نيست .
ميزان شيوع و اپيدميولوژي :
٣٠ در صد مردم جهان يا ۵/۴ بيليون نفر كم خون هستند كه حداقل نيمي از اينان دچار فقر آهن مي باشند كه حداقل يك بيليون نفر آنها به علت ابتلا به كرم قلاب دار، كم خون هستند .
ميزان شيوع فقرآهن درايران شناخته شده نيست. بررسي هاي انجام شده فاقد مدارك علمي كافي مي باشند ولي آمارهاي جهاني از شيوع بيشتر فقرآهن دركشورهاي درحال توسعه خبر مي دهد .
مدرك كمبود آهن كاهش هماتوكريت وهموگلوبين كمترازطبيعي است . ولي دلائل زيادي وجود دارد كه هموگلوبين بيشتراز ده گرم در دسي ليتر ، ۱۰۰ گرم درليتر مشكلي ايجاد نمي كند. ولي هموگلوبين پائين تر از ده گرم مي تواند همراه با نارسائي خفيف قلبي ريوي ، كاهش قوه كار ، كاهش تحمل فعاليت وتمرينات ورزشي باشد .
كم خوني فقر آهن درنوزادان وكودكان همراه با اختلالات رفتاري وكاهش وزن مي باشد ولي مشخص نيست كه چقدر از اين اشكال مربوط به فقر آهن وچقدر مربوط به ساير مشكلات همراه با فقر آهن ( تغذيه نامطلوب ، اشكال درسلامت اجتماعي و اقتصادي ) مي باشد .
كمبود هموگلوبين موجب كاهش وزن نوزاد ، زايمان زودرس ومرگ ومير قبل از تولد است .
تشخيص :
سازمان بهداشت جهاني اقلام زير را براي تشخيص كم خوني انتشار داده است .
مردان : هموگلوبين كمتراز ۱۳ گرم دردسي ليتر
بانويی كه قاعده مي شود: كمتراز ۱۲ گرم دردسي ليتر
بانوی حامله: كمتراز ۱۱ گرم دردسي ليتر درسه ماهه اول وسوم كمتراز ۵/۱۰ گرم درسه ماهه دوم
كودك ۶ ماهه تا ۹/۴ ساله: كمتراز ۱۱ گرم
كودك ۵ ساله تا ۹/۱۱ ساله: كمتراز ۵/۱۱ گرم
خون رگ قابل اعتماد تراز خون مويرگ های نوك انگشت مي باشد .
اگر چه كمبود هموگلوبين اغلب نشان دهنده كم خوني فقر آهن است ولي تعدادي از كم خوني ها به علت فقرآهن نيست .
است كه بهترين حساسيت FERRITIN بهترين آزمايش براي تشخيص فقرآهن اندازه گيري مقدارفريتين
را براي تشخيص فقرآهن دارد .( ۷ ) SENSITIVITY SPECIFICITY
تشخيص فقرآهن برپايه اندازه گيري فريتين است كه اگربه مقدار كمتراز ۱۲ ميكروگرم درليتر برسد نشانهْ از بين رفتن كامل آهن ذخيره بدن است . اندازه گيري آهن سرم براي تشخيص توصيه نمي شود . فريتين كمتراز ۱۲ميكروگرم دربيماري كه كمبود اسكوربيك اسيد يا هيپوتيروئيدي ندارد نشان دهنده كمبود آهن است. اگرچه فريتين بالاتر از ۱۲ ميكروگرم دربيماراني كه دچار بيماري هاي ديگري نظير عفونت والتهاب وكانسر مي باشند نمي تواند كمبود آهن را رد كند دراين موارد استثنائي درمان باآهن به مدت يك ماه براي تشخيص وجواب به درمان با سه قرص آهن روزانه توصيه مي شود .
raz72592
23-06-2009, 19:46
دراشخاص فاقدعلامت ارزش تشخيص فوري فقرآهن معلوم نيست. يك بررسي درانگلستان نشان داده است كه درمان كم خوني با هموگلوبين كمتراز ۵/۱۰ گرم وضع مبتلا يان را ازنظر روان ، قوه كار ، سلامتي مزاج با وجود بيشتركردن هموگلوبين بهتر نكرده است .
ولي تشخيص فقرآهن ممكن است ازنظر تشخيص زودرس سرطانهاي گوارشي دراشخاص مسن مفيد باشد .ولي تشخيص كم خوني بهتراز تشخيص خون درمدفوع براي اين نوع بيماريها نيست .
تاكنون هيچ بررسي قابل ملاحظه اي نتوانسته است نشان دهد كه بهبود كم خوني فقرآهن وضع كلي نوباوگان وكودكان را تغيير مي دهد اگرچه درهند كه كم خوني فقرآهن نوباوگان شايع است بهتركردن هموگلوبين رشد را بهتر مي كند ولي درميزان عفونت ، بهتر شدن هوش و غيره تاْثيري نداشته است .
درزنان حامله كمبود آهن موجب كاهش وزن نوزاد ، افزايش مرگ ومير دررحم و زايمان زودرس مي شود. ولي فقرغذا ئي مادر، سيگار وساير مسموميت هاي همراه بررسي نشده است .
مقدار ضروري آهن براي آقايان ۱۰ تا ۱۲ ميلي گرم وبراي بانوان ۱۰ تا ۱۵ ميلي گرم روزانه درغذا است .
مقدار ضروري فوليك اسيد ۱۵۰ تا۲۰۰ ميكروگرم روزانه براي آقايان وبانوان درغذا مي باشد .
raz72592
23-06-2009, 19:54
دراولين مراجعه با نوي حامله ميزان هموگلوبين اندازه گيري شده ودوباره قبل از زايمان در سومين سه ماهه مقدار آن بررسي شود . همه نوزادان قبل از٩ ماهگي باید يكباربراي كم خوني بررسي شوند.
بررسي عادي ديگر اطفال، بالغين و دوشيزگان توصيه نمي شود مگر آنكه خون قاعدگي زياد باشد يا كاهش وزن، فقرغذائي ويا آنكه فعاليت ورزشي شديد وجود داشته باشد .
همه بانوان درسنين قاعدگي در ١٥سالگي بررسي هموگلوبين شوند .
تجويز غذاهاي داراي آهن بيشتر به مادران ونوزادان و اطفال كمتراز ٦ سال توصيه مي شود .
تجويز آهن به همه زنهاي حامله توصيه نشده است ولي به آنها كه غذاي كافي بدست نمي آورند يا كم خون هستند توصيه مي شود .
بحث :
كمبودآهن دركودكان، نوجوانان ومردم اثرات ناچيزي درسلامت دارد . ولي درآنجا كه فقرزياد است ممكن است تجويز آن به بهبود تغذيه كمك كند .زن حامله بايد براي كم خوني بررسي شود واگر هموگلوبين كمتراز ١٠گرم است بررسي ودرمان شود .
بررسي ويافت كم خوني درنوزاد مفيد است يكبار بررسي قبل از٩ماهگي ويكبار بررسي دردوشيزگان ١٥ ساله مفيد است .
توصيه هاي بهداشتي درماني درايران :
درجه بندي توصيه هاي درماني :
A : توصيه درماني داراي بررسي هاي درجه يك علمي
B : توصيه درماني داراي بررسي هاي درجه دو علمي
C :توصيه درماني داراي بررسي هاي علمي بدون گروه کنترل
: توصيه درماني بدون بررسي هاي علمي
B ـ توصيه مي شود كه بانوي حامله در اولين معاينه براي حاملگي از نظر كم خوني بررسي شود .
D اندازه گيري فريتين تشخيص را دقيق مي كند .
B- نوزاد درمعرض كم خوني در٦ تا ١٢ ماهگي بايد بررسي براي كم خوني بشود .
نوزاد درمعرض كم خوني نوزادي است كه درفقر بسر مي برد .وزن درموقع تولد ازمقدار طبيعي كمتراست و يا تحت تغذيه با شير مادر نيست .
B اندازه گيري فريتين به تشخيص صحيح كمك مي كند .
C دليلي براي بررسي مكرر كم خوني وجود ندارد .
پيشگيري با قرص آهن دربانوان حامله با تجويز يك قرص ۱۰۰ ميلي گرمي سولفات آهن روزانه و يک قرص فوليك اسيد توصيه مي شود .
مي توان در آنها كه عدم تحمل دارند قرص را به چهار قسمت تقسيم كرد و براي جلوگيري از عوارض چهار بار درطي روز مصرف كرد .
- غذاهاي داراي آهن مانند حبوبات وغلات فقط درمجاورت پروتئين حيواني آهن قابل استفاده دارند وجذب مقدار آهن در آن ها قابل پيش بيني نيست . تشويق به مصرف اين نوع غذاها به همراه پروتئين حيواني ( تخم مرغ ، ماهي، گوشت و شير) مي تواند به جلوگيري از بروز فقر آهن كمك كند.
براي بانوان دردوران قاعدگي مصرف روزانه سه قرص آهن درطي دوره هاي قاعدگي از فقر آهن جلوگيري می کند.
تجويز آهن براي بانواني كه قاعده نمي شوند و آقايان ضرورت ندارد وفقط باید براساس تشخيص قطعي و درمان علت بروز به مدت كوتاه مصرف شود .
بررسي براي كم خوني ساير افراد نيز توصيه نمي شود . به علت ضرر درمان بي رويه با آهن دركساني كه در سه گروه فوق قرار ندارند بررسي فقرآهن توصيه نمي شود .
وغذاهاي آهن دار نظير غلات وحبوبات يا غذاهاي B مادران بايد به شير دادن نوزادان خود تشويق شوند
مخصوص نوباوگان با آهن زيادتر به كودك خود دهند .
كم خوني دربانوان باردار به علت كمبود آهن و اسيد فوليك مي باشد . ۱۰۰۰ ميلي گرم آهن براي يك دوره حاملگي مورد نياز است .
۳۰۰ ميلي گرم سولفات آهن روزانه به زنان حامله دچار کمخوني براي جايگزين كردن آهن مورد نياز تجويز مي شود .
اسيد فوليك به مقدار يك ميلي گرم روزانه درطي حاملگي تجويز مي شود . ترسي از مخفي شدن كمبـود B۱۲ وجود ندارد زيرا آنها كه كمبود B۱۲ دارند مسن تر هستند .
بانواني كه داراي تالاسمي مينور هستند كم خوني شديدتري درطي حاملگي دارند اين به علت افزايش بيشترحجم پلاسماست واثري دربه پايان رساندن مطلوب حاملگي ندارد .
۱۰ تا۲۰ درصد بانوان تحمل به آهن خوراكي مناسب ندارند .دراين موارد آهن تزريقي مطلوب نيست وبه ندرت بايد استفاده شود ومي توان ميزان مقدار تجويز شده روزانه را به مقدار كمتر و دفعات بيشتر تجويز كرد . آهن هاي داروئي ديگر مزيتي بر سولفات آهن ندارند و موْثرتر وتحمل پذيرتر نيستند .
آهن بايد جدا از غذا مصرف شود .بصورت قرص ۱۰۰ ميلي گرمي كه ۶۰ ميلي گرم آهن دارد سه يا چهار باردر روز مصرف مي شود . دراطفال ۳ ميلي گرم براي هر كيلو بصورت قطره يا شربت تجويز مي شود . درصورتي كه هموگلوبين ۲ گرم در۱۰۰ سي سي پس از سه هفته اضافه شد درمان مطلوب بوده است .
raz72592
23-06-2009, 19:58
مصرف زياد آهن يكباره مخصوصاً دركودكان موجب مسموميت حاد ودرعموم درزمان طولاني موجب هموكروماتوز ثانويه مخصوصاً درآنها كه هموليز هم دارند مي شود .عوارض درمان :
عوارض درمان با آهن که موجب ناراحتي بانوان مي باشد . بيشتر تهوع ، يبوست درآغاز درمان است وباميزان داروي تجويز شده ارتباط دارد . درنوباوگان مصرف زياد آهن موجب مسموميت است ونبايد درمنزل آهن دردسترس كودكان قرار گيرد .
مسموميت با آهن :
آهن موجب ضايعه ميتوكندري مي شود ودرنتيجه به كليه ، كبد، ريه وميوكارد صدمه ميزند . نشانه های تهوع ، اسهال ، تب ، هيپرگليسمي ، لكوسيتوز ، خواب آلودگي ، كاهش فشارخون ،اسيدوز متابوليك ،تشنج ، طولاني شدن زمان PT ، افزايش آنزيمهاي کبدي ،يرقان ،اغما و افزايش آمونياك مي باشد. بررسي با پرتونگاري مي تواند قرصهاي آهن را درمعده نشان دهد .
raz72592
23-06-2009, 20:07
- مرحله بندي بيماري - مراحل لوسمي ميلوژني مزمن
- فاز مزمن
- فاز تشديد شده
- فاز بلاستي
- عود
- نگاهي اجمالي به روشهاي درماني
- لوسمي ميلوژني مزمن چگونه درمان مي شود
- درمان بر اساس مرحله استقرار بيماري
- مرحله مزمن لوسمي ميلوژني مزمن
- مرحله تشديد شده لوسمي ميلوژني مزمن
- مرحله بلاستي ميلوژني مزمن
- عود لوسمي ميلوژني مزمن (( اطلاعات عمومي )) لوسمي ميلوژني مزمن چيست ؟
لوسمي ميلوژني مزمن ( که CML يا لوسمي گرانولوسيتي مزمن ناميده مي شود ) بيماريي است که طي آن تعداد بسيار زيادي گلبولهاي سفيد در مغز استخوان ساخته مي شود .
مغز استخوان ، بافت اسفنجي شکلي است که داخل استخوانهاي بزرگ بدن قرار دارد . اين بافت سازنده گلبولهاي قرمز ( که اکسيژن و ساير مواد را به تمام بافتهاي بدن مي رسانند ) ، گلبولهاي سفيد ( که با عفونت مبارزه مي کنند ) و پلاکتها ( که خون را لخته مي سازند ) مي باشد .
بطور طبيعي ، سلولهاي مغز استخوان ” بلاست ” ناميده مي شوند که در روند بلوغ خود به انواع مختلف سلولهاي خوني که هر کدام وظيفه اي جدا دارند تبديل مي شوند . CML آندسته از سلولهاي بلاستي را تحت تأثير قرار مي دهد که قرار است به ” گرانولوسيت ” ( نوعي از گلبولهاي سفيد ) تبديل مي شوند .
اين بلاستها بالغ نشده و تعداد آنها بسيار زياد مي شود . و سلولهاي بلاست نابالغ را مي توان در خون در مغز استخوان يافت . در اکثر بيماران مبتلا به CML ماده ژنتيکي ( کروموزوم ) در سولهاي لوسميايي منظره اي غير طبيعي دارد که ” فلادلفيا ” ناميده مي شود .
لوسمي مي تواند حاد باشد ( پيشرفت خيلي سريع با تعداد بسيار زيادي سلول بلاست نابالغ ) و يا مزمن ( داراي سرعت پيشرفت آهسته تر با تعداد بيشتري سلولهاي سرطاني بالغ ) .
لوسمي ميلوژني مزمن با آهستگي پيشرفت کرده و معمولا در افراد ميانسال يا پيرتر ديده مي شود .
اگر چه مي تواند درکودکان نيز مشاهده شود .
raz72592
23-06-2009, 20:17
در مراحل ابتدايي CML اکثر بيماران علامت يا نشانه اي از سرطان ندارند .
اما در صورت بروز و مشاهده هر يک از علائم زير بايد حتما به پزشک مراجعه کرد : - خستگي که از بين نمي رود
. - احساس بدون انرژي بودن .
- تب .
- عدم احساس گرسنگي .
- تعريق شبانه .
- همينطور ممکن است طحال ( اندامي که در قسمت بالاي شکم قرار داشته و سازنده انواع ديگري از گلبولهاي سفيد وتصفيه کننده خون از سلولهاي پير ، فرسوده و مرده است ) بزرگ شود . با مشاهده علائم فوق الذکر پزشک ممکن است براي آگاهي از تعداد انواع مختلف سلولهاي خوني ، تعدادي آزمايش خون درخواست نمايد .
در صورتيکه جواب اين آزمايشها غير طبيعي باشد ، ممکن است آزمايشهاي خوني بيشتري انجام شود .
همچنين ممکن است نمونه برداري ( تکه برداري) از مغز استخوان انجام شود . در اين آزمايش سوزني را وارد استخوان کرده و مقداري از مغز استخوان را کشيده و به مطالعه آن در زير ميکروسکوپ مي پردازند. سپس پزشک مي تواند بگويد بيمار به چه نوعي از لوسمي مبتلا شده و بر اين اساس بهترين برنامه درماني را براي وي طرح ريزي مي کند .
(( مرحله بندي بيماري )) مراحل لوسمي ميلوژني مزمن بعد از اينکه لوسمي ميلوژني مزمن ( CML) تشخيص داده شد ، آزمايشهاي زيادي انجام مي گيرد تا دريابند آيا بيماري به قسمتهاي ديگر بدن نظير مغز انتشار يافته است يا خير ، اين روش ” مرحله بندي ” ناميده مي شود .
CML در سير پيشرفت خود از فازهاي مختلفي عبور مي کند .
اين فازها مراحل اساس و انتخاب شيوه درمان بيمار را تعيين مي کند .
raz72592
23-06-2009, 20:19
فاز مزمن :
تعداد کمي از سلولهاي بلاست در خون و مغز استخوان وجود دارد. ممکن است علامتي از لوسمي مشاهده نشود ، اين مرحله مي تواند از چند ماه تا چند سال بطول انجامد .
فاز تشديد شده :
تعداد بيشتري از سلولهاي بلاست در خون و مغز استخوان يافت مي شود . تعداد سلولهاي طبيعي کمتر است .
فار بلاستي :
بيش از ٣٠ درصد از سلولهاي خون يا مغز استخوان سلولهاي بلاست هستند ، گاهي اوقات مرحله بلاست CML را ” بحران بلاست ” مي نامند .
گاهي نيز سلولهاي بلاستي ايجاد تومورهايي در خارج از مغز استخوان نظير استخوان يا گره هاي لنفاوي مي نمايند ، گره هاي لنفاوي ، ساختمانهاي لوبيايي شکل کوچکي هستند که در تمام بدن وجود دارند .
آنها سازنده و ذخيره کننده سلولهايي هستند که با عفونت مبارزه مي کنند . عود : در اين حالت سلولهاي بدخيم عليرغم درمان ، کاهشي نشان نمي دهند .
raz72592
23-06-2009, 20:21
درمانهايي براي افراد مبتلا به لوسمي ميلوژني مزمن وجود دارد . ٣ نوع از اين درمانها که مورد استفاده قرار مي گيرند عبارتند از :
شيمي درماني ( استفاده از داروها براي کشتن سولهاي سرطاني )
پرتو درماني ( استفاده از مقادير زياد اشعه x يا ساير پرتوهاي پر انرژي براي کشتن سلولهاي سرطاني
پيوند مغز استخوان ( کشتن مغز استخوان و جايگزين کردن آن با مغز استخوان سالم )
استفاده از روشهاي زيست شناختي ( کاربرد دستگاه ايمني بدن براي مبارزه با سرطان ) فعلا در دست مطالعه مي باشد .
در برخي بيماران ممکن است بمنظور تخفيف علائم از جراحي استفاده نمود در شيمي درماني از داروها براي کشتن سلولهاي سرطاني استفاده مي کنند .
دارو را مي توان بصورت قرص تجويز کرد و يا از طريق تزريق داخل عضلاني يا وريدي به وي داد .
شيمي درماني يک درمان فراگير بشمار مي رود زيرا دارو وارد جريان خون شده ، در بدن سير کرده و مي تواند سلولهاي سرطاني را هر کجا که باشند ، نابود سازد .
همچنين ممکن است با قرار دادن يک لوله در مغز يا در پشت بيمار دارو را مستقيما به مايع اطراف مغز و نخاع وارد نمود .
اين روش شيمي درماني ” اينتراتکال ” ( Intrathecal) ناميده مي شود . در پرتو درماني با استفاده از اشعه x يا ساير پرتوهاي پر انرژي سلولهاي سرطاني را نابود کرده و اندازه توده را کوچک مي نمايند .
تابش پرتو توسط دستگاهي که خارج از بدن بيمار قرار گرفته است ( پرتو درماني خارجي ) انجام مي شود . از پرتو درماني براي تسکين علائم و يا بعنوان جزئي از درمان ، قبل از پيوند مغز استخوان استفاده مي کنند .
در پيوند مغز استخوان ، هدف جايگزين کردن مغز استخوان بيمار با مغز استخوان سالم است .
در وهلهاول تمام مغز استخوان را بوسيله دوزهاي بالاي داروهاي ضد سرطان همراه يا بدون پرتو درماني ، تخريب مي کنند . پس مغز استخوان سالم را از فرد ديگري که از لحاظ بافتي شباهت زيادي به بدن بيمار دراد برداشت مي کنند .
فرد دهنده ممکن است خواهر يا برادر دو قلوي بيمار ( بهترين حالت ) برادر يا خواهر معمولي يا يک شخص کاملا غريبه باشد . مغز استخوان سالم از طريق سوزن وارد وريد فرد بيمار ميشود تا جايگزين مغز استخوان تخريب شده شود .
اگر مغز استخوان از فردي غير از خود بيمار گرفته شود ، پيوند حاصله را ” آلوژنيک ” مي نامند . نوع ديگري از پيوند مغز استخوان ” اتولوگ ” ناميده مي شود که هم اکنون مراحل مطالعاتي خود را سير مي کند .
در اين روش ، مغز استخوان از خود بيمار گرفته شده و بوسيله داروها ، سلولهاي سرطاني آنرا از بين مي برند . پس محصول را منجمد و ذخيره مي کنند . به بيمار مقادير بالاي شيمي درماني همراه يا بدون پرتو درماني مي دهند تا مغز استخوان باقيمانده وي تخريب شود .
در مرحله آخر مغز استخوان منجمد شده را گرم کرده و از طريق يک سوزن وارد سياهرگ بيمار مي کنند تا جايگزين مغز استخوان تخريب شده شود . در صورتيکه بتوان پيوند مغز استخوان را در بيمارستان و به تعداد بيش از ١٥ بار در سال براي بيمار انجام داد شانس بهبودي افزايش مي يابد .
روشهاي زيست شناختي بدن را وادار به مبارزه با سرطان مي کنند ، در اينجا با استفاده از موادي که توسط بدن ساخته شده و يا در آزمايشگاه توليد مي گردد براي تحريک و تقويت دفاع طبيعي بدن در برابر بيماريها بکار مي رود .
اين روش را گاهي ” اصلاح پاسخ زيستي ” يا ” ايمني درماني ” مي نامند ، اگر طحال بيمار بزرگ شده باشد ممکن است پزشک طي يک عمل جراحي بنام ” اسپلنکتومي ” آنرا از بدن خارج نمايد .
درمان بر اساس مرحله استقرار بيماري : استفاده از روشهاي استاندارد بخاطر اينکه اثر بخشي آنها در مطالعات گذشته به اثبات رسيده است ممکن است براي بيمار در نظر گرفته شود يا اينکه بيمار را در پروژه هاي تحقيقاتي شرکت داد .
البته اکثر بيماران با درمانهاي استاندارد بطور کامل معالجه نمي شوند و علاوه بر اين عوارض برخي از اين روشها بسيار زياد و نامطلوب است .
بهمين دليل مطالعات روي يافتن شيوه هاي نوين وموثرتر درماني در حال انجام است .
raz72592
23-06-2009, 20:22
١- شيمي درماني با مقدار بالا بهمراه پرتودرماني و متعاقب آن پيوند مغز استخوان . ٢- درمان زيست شناختي .
٣- STI ۱۵۷ ) Imatinib mesylate )
٤- شيمي درماني بمنظور کاهش تعداد گلبولهاي سفيد خون .
٥- استفاده از داروهاي ضد سرطان ديگري براي کاهش تعداد گلبولهاي سفيدخون
٦- جراحي براي برداشت طحال ( اسپلنکتومي )
٧- شيمي درماني و / يا پرتو درماني و متعاقب آن پيوند مغز استخوان
(( مرحله تشديد شده لوسمي ميلوژني مزمن )) درمان يکي از موارد زير خواهد بود :
١- پيوند مغز استخوان
٢- STI ۱۵۷ ) Imatinib mesylate )
٣- درمان زيست شناختي
٤- شيمي درماني با مقدار زياد
٥- شيمي درماني براي کاهش تعداد سلولهاي سفيد خون
٦- استفاده از ساير داروهاي ضد سرطان
٧- تزريق خون يا فرآورده هاي خوني براي تخفيف علائم
raz72592
23-06-2009, 20:24
(( مرحله بلاستي لوسمي ميلوژني مزمن )) درمان يکي از موارد زير خواهد بود ١- STI ۱۵۷ ) Imatinib mesylate )
٢- شيمي درماني
٣- پيوند مغز استخوان
٤- شيمي درماني براي تسکين علائم سرطان
٥- شيمي درماني با مقدار زياد
raz72592
23-06-2009, 20:25
(( عود لوسمي ميلوژني مزمن )) درمان يکي از موارد زير خواهد بود
١- STI ۱۵۷ ) Imatinib mesylate )
٢- درمان زيست شناختي يا تزريق داخل وريدي گلبولهاي سفيد براي بيمارانيکه بعد از پيوند مغز استخوان دچار عود شده اند .
٣- مطالعه روي استفاده از ترکيب جديد داروهاي ضد سرطان براي بيمارانيکه قادر به دريافت درمانهاي زيست شناختي نيستند .
raz72592
23-06-2009, 20:28
چاقي بيماري مزمني است كه به علت نامتعادل بودن ميزان دريافت انرژي از راه غذا و ميزان مصرف يا سوخت انرژي در نتيجه فعاليت بدني بوجود مي آيد درواقع چاقي يك اختلال پيچيده تنظيم اشتها و سوخت و ساز مواد غذايي در تبديل به انرژي است كه توسط عوامل زيست شناختي خاصي كنترل مي گردد.معيار تشخيص چاقي برچه مبنايي است؟
براي تشخيص چاقي از اندازه گيري بي ام آي (BMI : body mass index) استفاده مي شود كه بر مبناي آن وزن تقيسم بر قد به توان دو است ( m ۲(قد)/ kg وزن = BMI ).
البته عوامل ديگري هم در تقسيم بندي چاقي از نظر شدت موثر است كه از جمله مي توان به توزيع چربي در قسمتهاي مختلف بدن‘ دور كمر‘ دور مچ دست و ميزان جثه افراد اشاره كرد معيار BMI براي سنجش چاقي در بزرگسالان است و در كودكان بسته به سنين مختلف فرمولاسيون هاي متفاوت ارائه شده است .
براساس طبقه بندي سازمان بهداشت جهاني WHO تقسيم بندي چاقي بر مبناي BMI به قرار زير است:
تشخيص BMI
كم وزن ۵/۱۸>
وزن طبيعي ۹/۲۴-۵/۱۸
اضافه وزن ۹/۲۹-۲۵
چاق ۳۰<
چاقي كلاس ۱ ۹/۳۴-۳۰
چاقي كلاس ۲ ۹/۳۹-۳۵
كلاس ۳ ۴۰<
به عنوان مثال :
اگر فردي داراي قد cm۱۶۰و وزن ۹۰ كيلوگرم باشد ۲.۵۶/۹۰= ۱۵/۳۵ است كه در تقسيم بندي سازمان بهداشت جهاني اين فرد چاق از كلاس ۲ است كه البته در اين مورد بايستي عواملي چون جثه‘ مرديا زن بودن‘ شاغل يا بي كاربودن‘ ورزشكار يا غير ورزشكار بودن و موارد بسيار ديگري را مد نظر گرفت.
با توجه به اينكه توزيع آناتوميك چربي بدن نقش بسيار مهمي در خطرات چاقي دارد و چاقي مركزي (احشايي) در مقايسه با چاقي محيطي با خطر بيشتري براي سلامتي همراه است به همين دليل شاخص ديگري تحت عنوان اندازه دور كمر شاخص بسيار مهمي براي مشخص كردن خطرات باليني به خصوص براي پرفشاري خون و ديابت مي باشد.
جنس محدوده خطر محدوده اقدام
مرد ۱۰۲-۹۴ cm۱۰۲<
زن cm۸۸-۸۰ cm۸۸<
raz72592
23-06-2009, 20:29
همانطوريكه در ابتداي بحث اشاره شد عوامل بسيار زيادي در بروز چاقي موثر هستند ولي بطور عمده علت هاي شناخته شده به قرار زير است.
الف) علل ژنتيكي: بين ۷۰-۲۵ درصد از تغييرات غير طبيعي در وزن بدن ناشي از مسائل مربوط به ژن مي باشد علت بالابودن طيف حداقل و حداكثر ذكر شده تفاوت منابع علمي و كتب مرجع چاقي است ولي در كل بايستي اذعان داشت كه نقش عوامل ژنتيكي درچاقي ثابت شده است و با توجه به مطالعات خانوادگي كه هم خواني BMI را در منسوبين درجه اول نشان داده است اين موضوع به اثبات رسيده است كه نقش اختلالات ژنتيكي چيزي غير قابل انكار است.طبق تحقيقات انجام گرفته
مشخص شده است كه عواملي چون سوخت و ساز پائين درحال استراحت ‘ اثر حرارت كم مواد غذايي و يا عدم سوخت و ساز كامل چربي به همراه تمايل زياد بدن براي استفاده از كربوهيدراتها (مواد قندي) به عنوان سوخت مي توانند زمينه ژنتيكي چاقي را نشان دهند.
ب) عوامل محيطي: اختراعات و ابداعات مختلف در جهت راحتي انسان به طور غير مستقيم سبب افزايش چشمگير چاقي در دنيا شده است.
اتوموبيل‘ آسانسور‘ پله برقي‘ ماشين هاي لباسشوئي و ظرفشويي‘ دستگاه هاي كنترل از راه دور‘ مايكروويو و هزاران مورد ديگر همگي انسان را از تحرك واداشته و از طرف ديگر غذاهاي آماده‘ رستوران ها و توليد موادغذايي در بسته بندي هاي بزرگ مثل سس مايونز خانواده‘ چيپس خانواده و… عوامل مساعدي براي حركت كمتر و مصرف بيشتر را فراهم آورده است بطوري كه داده هاي فوق بيانگر اين مطلب هستند كه افزايش شيوع چاقي در دو يا سه دهه اخير ممكن است ناشي از كاهش درمصرف انرژي باشد كه با كاهش مساوي در دريافت انرژي نبوده است.
ج) بيماريها: بسياري از بيماري ها با توجه به مكانيسم آنها باعث چاقي مي شود كم كاري غده تيروئيد سبب كاهش هورمونهاي تيروئدي مي شود كه اين هورمونها نقش بسيار مهمي در سوخت و ساز مواد غذايي در بدن دارند و كم شدن آنها باعث ذخيره سازي چربي و درنتيجه چاقي مي شوند. بيماريهاي ديگري چون اختلالات عصبي – عضلاني‘ بيماري هاي استخوان و مفاصل بصورت غير مستقيم و از طريق كاهش فعاليت باعث چاقي مي شوند. اختلال در هورمونهاي جنسي چه در زنان و چه در مردان ممكن است تعادل متابوليكي بدن را بهم زده و يكي از عوارض خود را با چاقي نشان دهند.
د) داروها: بسياري از داروها در افزايش وزن نقش دارند اين اثرات ممكن است مستقيم باشد مثل داروهاي ضدبارداري يا كورتون ها و يا در اثر پيامدهاي ناشي از دارو باشدمثل داروهاي ضد افسردگي و ضد اضطراب كه با ايجاد خواب آلودگي و بي تحركي سبب كاهش در مصرف انرژي مي شوند.
ه) اختلالات عصبي و مشكلات رواني: كه با توجه به غير فعال كردن افراد سبب چاقي شده و مصرف داروهاي مختلف اين اثرات را دوچندان مي نمايد.
raz72592
23-06-2009, 20:31
شقاقها، پارگيهاي كوچك در كانال مقعدي هستند اين پارگيها معمولاً در طي عبور مدفوع سفت يا بزرگ بروي بافت مقعدي ايجاد ميشوند. شقاقهاي مقعدي شايع بوده و معمولاً بدون درمان خاصي ترميم مييابند. در بعضي از بيماران، وقتي كه شقاقها ترميم نيابند اين حالت مزمن ميشود.
علايم
بيماران مبتلا، درد را در حين دفع مدفوع تجربه ميكنند. درد ممكن است بعد از اتمام بيرون روي طول كشيده و سپس تا بيرون روي بعدي فروكش نمايد. ساير شكايات ميتوانند شامل خونريزي، خارش و ترشح باشند.
درمان
كار اصلي پزشكتان حذف يا كاهش درد خواهد بود.
درمان خانگي
شل كنندههاي مدفوع كمك به كم كردن درد خواهند كرد و نشستن در وان آب گرم يا بكار بردن حولههاي گرم در منطقه گرفتار ناراحتي را آرام خواهند نمود.
درمان دارويي
كرمها، كفها، پمادها يا شيافها ممكن است در كاهش درد مفيد باشند و منطقه گرفتار را لغزنده كنند. خيلي از اين محصولات بدون نسخه قابل دسترس هستند يا پزشكتان ممكن است داروي قويتري تجويز كند.
جاده سلامتي
بسياري از بيماريهاي ناحيه مقعد، براحتي قابل درمان هستند، در صورتي كه بيماري شما، با ساير اختلالات پزشكي همراه است، هميشه بهتر است در صورت تداوم علائم، با پزشكتان تماس بگيريد.
raz72592
23-06-2009, 20:40
” سنگهاي ادراري”در هر قسمت از كليه سنگ تشكيل ميشود ولي بيشتر در كاليس كليه و لگنچه تشكيل ميشود.عواملي كه در تشكيل سنگ ادراري دخيل هستند:
*اشبا ع ادرار از ماده. *تغيير اسيديته ادرار. * كا هش مواد مها ر كننده ادرار. * ايستايي ادرار. * عفونت ادراري. * بي تحركي . * انسداد مزمن . * هيپرپاراتيروييدي .
* هيپركلسيوري ايديوپاتيك . * اجسام خارجي . * هيپراگزالوري - گزانتينوري - سيستينوري
علائم :
* درد شديد. * هماچوري. * عفونت ادراري. * اوليگوري. * تهوع واستفراغ.
راههاي تشخيص:
* علائم فوق الذكر. * گرافي ساده شكم. * سونو گرافي. * IVP * بررسي متابوليكي. *آناليز سنگهاي خارج شده.
روشهای درمان:
۱- تسکین علائم.
۲- برداشتن سنگ.
۳- پیشگیری از بروز مجدد.
روشهای دفع سنگ:
۱-خود بخود.
۲- سنگ شکنی.
۳-خروج سنگ از راه پیشابراه.
۴- از طریق جلدی .
۵- کمو لیز .
۶- جراحی
raz72592
23-06-2009, 20:41
* نوشید ن ما یعا ت . * مصرف کلسیم . * محدودیت مصرف سدیم . * محدودیت مصرف غذا های حا وی اگزا لات با لا . * غذا ها ی غنی از فیبر .
* محدودیت مصرف پروتئین . * مصرف منیزیم وپتا سیم . * فعا لیت کافی . * مصرف غذا های سرشار از ویتا مین A . *مصرف مکمل ویتا مین C * روغن ماهی .
آنتی اسید حا وی کلسیم با احتیا ط مصر ف شود .
مصرف ویتا مین D بیش از ۴۰۰وا حد در روز .
دارو های مورد استفا ده :
* دیورتیکهای تیا زیدی . * آ لوپورینول . * کپتوپریل . * پنی سیلامین .
raz72592
23-06-2009, 20:50
تشخيص سرطان سؤالات زيادي را براي بيمار پيش مي آورد كه نياز به پاسخ هاي روشن و قابل فهم دارد. اين كتابچه با هدف كمك به درك بهتر اين نوع بيماري در افراد بيمار و خانواده و دوستان آنها تهيه شده است و اميدواريم ساير افراد نيز با مطالعه اين كتابچه مطالب بيشتري در مورد اين بيماري بياموزند. اين كتابچه دربارة علايم بيماري ،تشخيص و درمان آن بحث مي كند و هم چنين اطلاعاتي در مورد روش ها و منابع حمايتي بيماران در اختيار بيماران قرار ميدهد.
تحقيفات در مورد سرطان ، ما را به سوي پيشرفت هاي واقعي درباره بيماري هوچكين ،كاهش ميزان مرگ ومير و بهبود كيفيت زندگي بيماران هدايت مي كند. امروزه اغلب مبتلايان به بيماري هوچكين بهبودي مي يابند و يا بيماري آنها براي چندين سال كنترل ميشود. ادامه تحقيقات اين نويد را مي دهد كه در آينده اغلب بيماران به صورت كاملا موفقيت آميز ي درمان خواهند شد.
بيماري هوچكين چيست؟ هوچكين يكي از انواع سرطان است كه لنفوم ناميده ميشود. لنفوم اصطلاح عمومي سرطان هايي است كه در سيستم لنفاوي توسعه مي يابند. بيماري هوچكين يك نوع غير معمول لنفوم است كه در آمريكا كمتر از ۱% كل انواع سرطان ها را شامل مي شود. انواع ديگر سرطان هاي سيستم لنفاوي، لنفوم هاي غير هوچكين ناميده مي شوند.
سيستم لنفاوي قسمتي از سيستم ايمني بدن است كه به دفاع بدن در برابر بيماري و عفونت كمك مي كند. سيستم لنفاوي شامل شبكه اي از عروق ظريف لنفاوي مي باشد كه همانند عروق خوني به داخل بافت هاي سرتاسر بدن پخش شده است. عروق لنفاوي ،لنف را حمل مي كنند. لنف مايع بي رنگي است كه حاوي سلول هاي دفاعي بدن در برابر عفونت كه لنفوسيت نام دارند، مي باشد.
همراه اين شبكه عروقي ،نقاط كوچكي وجود دارند كه عقده هاي لنفاوي ناميده ميشوند. عقده هاي لنفاوي بصورت خوشه هايي در زير بغل،كشاله ران،گردن،سينه و شكم يافت ميشوند.
قسمت هاي ديگر سيستم لنفاوي طحال،تيموس،لوزه ها و مغز استخوان مي باشد. بافت لنفاوي هم چنين در قسمت هاي ديگر بدن همانند معده، روده و پوست يافت مي شود. براي درك كامل بيماري هوچكين بهتر است دربارة سلول هاي طبيعي و اينكه چه اتفاقي در زمان بروز سرطان براي سلول ها پيش مي آيد ،آگاهي داشته باشيد.
بدن از انواع مختلف سلول ساخته شده است .به طور معمول سلول ها تا زماني كه بدن به آنها احتياج دارد به رشد و تكثير خود ادامه مي دهند. اين روش رشد و تكثير منظم به سلامت بافت ها و بدن كمك مي كند. گاهي اوقات تكثير سلولي حتي زماني كه نيازي به سلول هاي جديد نيست ادامه يافته و در نتيجه يك توده و بافت اضافي ايجاد مي شود كه به اين توده عقده يا تومور مي گويند. تومور ها خوش خيم (غير سرطاني) و يا بدخيم (سرطاني) مي باشند.
در بيماري هوچكين سلول هاي سيستم لنفاوي غير طبيعي شده و رشد و تكثير اين سلول ها بدون كنترل و نا منظم مي گردد. از آنجايي كه بافت لنفاوي در سراسر بدن وجود دارد ، بيماري هوچكين مي تواند در همه جاي بدن ديده شود.
بيماري هوچكين ممكن است در يك عقده لنفاوي يا گروهي از عقده هاي لنفاوي و گاهي اوقات قسمت هاي ديگر سيستم لنفاوي نظير مغز استخوان و طحال ايجاد شود. اين نوع بيماري، تمايل به توسعه يافتن به روشي منظم و مرتب دارد (از يك عقده لنفاوي به عقده لنفاوي مجاور). براي مثال بيماري هوچكين كه در عقده لنفاوي گردن ايجاد شده است ابتدا به غدد لنفاوي بالاي ترقوه و سپس به غدد لنفاوي زير بغل و داخل قفسه سينه گسترش مي يابد و سر انجام ممكن است در تمام قسمت هاي بدن ديده شود.
raz72592
23-06-2009, 20:52
عوامل خطر (ريسك فاكتورها ) محققين از طريق انجام مطالعات سعي دارند به علت بيماري و روش هاي مؤثر درماني پي ببرند. تاكنون، علت يا علل بيماري هوچكين شناخته نشده است و پزشكان نمي توانند توضيح دهند كه چرا يك فرد به اين بيماري مبتلا ميشود ولي ديگري مبتلا نمي شود.
البته واضح است كه بيماري هوچكين به دنبال صدمه يا ضربه ايجاد نمي شود و مسري و واگيردار نيست. محققين با مطالعه الگوهاي سرطان در جامعه ،دريافته اند عوامل خطر معيني در ايجاد بيماري نقش دارند ولي برخلاف انتظار ، ممكن است فردي با داشتن اين ريسك فاكتورها مبتلا به بيماري هوچكين نشود در حالي كه فرد مبتلا به هوچكين نيز، هيچ كدام از اين ريسك فاكتورها را نداشته باشد.
برخي از عوامل خطر بيماري هوچكين عبارت است:
سن/جنس: اغلب اوقات در افراد داراي سنين ۳۴- ۱۵ سال و يا افراد بالاي ۵۵ سال ديده مي شود . در مردان شايع تر از زنان مي باشد.
تاريخچه فاميلي: برادران و خواهران بيماران احتمال ابتلاي بيشتري دارند.
ويروس: ويروس اپشتين بار عاملي است كه احتمال ابتلا به هوچكين را افزايش ميدهد.
افراديكه در مورد احتمال ابتلا به هوچكين نگران هستند بايد با پزشك خود درباره بيماري و علايم آن و نيز برقراري برنامه منظم كنترل دوره اي، صحبت نمايد.
علايم و نشانه ها
نشانه هاي بيماري هوچكين شامل علايم زير مي باشد:
* تورم بدون درد در يكي از عقده هاي لنفاوي گردن، زير بغل يا كشاله ران
* تب هاي راجعه بدون علت
* تعريق شبانه
* كاهش وزن بدون دليل
* خارش شديد پوستي
وجود هر كدام از اين علايم ،حتما نشانه وجود بيماري هوچكين نيست . در اغلب موارد، اين علايم در وضعيت هايي كه زياد جدي نمي باشند همانند آنفلوانزا نيز ديده مي شوند.
بيماران در صورت تداوم اين علايم، بايستي هر چه زودتر به پزشك براي تشخيص و مراقبت و درمان مراجعه كنند ولي هرگز منتظر وجود درد نباشند چرا كه هوچكين در مراحل اوليه بدون درد است . بيماران براي اطمينان بيشتر ،بهتر است توسط پزشك معاينه شوند زيرا تنها پزشك متخصص ، قادر به تشخيص بيماري هوچكين است.
raz72592
23-06-2009, 21:02
تشخيص و تعيين مرحله بيماري براي تشخيص دقيق ،پزشك در مورد تاريخچه پزشكي بيمار سؤال مي كند و يك معاينه بدني كامل انجام مي دهد. معاينه شامل بررسي عقده هاي لنفاوي گردن ،زير بغل و يا كشاله ران از نظر اندازه و بزرگي آنها است و هم چنين ممكن است آزمايشات خوني و يا عكس برداري درخواست نمايد كه شامل موارد زير است:
- عكس برداري توسط اشعه ايكس: يك اشعه با انرژي بالا، براي گرفتن تصاوير نواحي داخلي بدن از قبيل سينه ،استخوان، كبد و طحال مي باشد.
- سي تي اسكن :يك سري تصاوير با جزييات بيشتر از نواحي داخلي بدن است . اين تصاوير توسط كامپيوتري كه به دستگاه عكس برداري متصل است،ايجاد مي شوند.
MRI - (تصوير سازي مغناطيسي): يك سري تصاوير با جزييات بيشتر از نواحي داخلي بدن است و توسط مغناطيس پر قدرتي كه به كامپيوتر متصل شده است ،ايجاد ميشوند.
البته تشخيص قطعي بيماري، بستگي به انجام بيوپسي (نمونه برداري )دارد. جراح قسمتي و يا تمام عقده لنفاوي مشكوك را بر مي دارد. سپس آسيب شناس نمونه را از نظر وجود سلول هاي سرطاني بررسي مي كند. آسيب شناس نمونه را از نظر وجود سلول هاي ريد اشترنبرگ (سلول هاي بزرگ غير طبيعي كه معمولا در بيماري هوچكين ديده مي شود) بررسي مي كند.
بيماري كه نياز به بيوپسي دارد ممكن است سؤالات زير از پزشك داشته باشد:
چرا نياز به نمونه برداري دارم؟
نمونه برداري چه مدت طول خواهد كشيد؟
چه موقع از نتيجه مطلع خواهم شد؟
در صورت تشخيص سرطان چه كسي در اين مورد با من صحبت خواهد كرد؟ چه موقع؟
اگربيوپسي وجود بيماري هوچكين را تاييد كند، پزشك معالج وسعت و درجه بيماري را تعيين مي كند. تعيين مرحله بيماري گامي مهم براي تصميم گيري در مورد درمان بيماري است.
پزشك براي تعيين درجه بيماري هوچكين نكات زير را در نظر مي گيرد:
* تعداد و محل عقده هاي لنفاوي درگير
*اين كه آيا غدد لنفاوي درگير در يك طرف ديافراگم قرار دارد يا هر دو طرف آن (ديافراگم ماهيچه ظريفي است كه زير ريه ها و قلب قرار دارد و قفسه سينه را از شكم جدا مي كند.)
* اين كه آيا بيماري به مغز استخوان ،طحال،يا بافت هاي ديگر مثل كبد توسعه يافته است يا خير؟
براي تعيين درجه بيماري علاوه بر همان آزمايشات تشخيصي اوليه، ممكن است نمونه برداري از كبد، مغز استخوان و يا بافت هاي ديگر بدن ،نياز باشد. ندرتا ممكن است جراحي تشخيصي كه لاپاراتومي ناميده ميشود مورد نياز باشد.
raz72592
23-06-2009, 21:10
درمان درمان بيماري هوچكين به درجه بيماري ،اندازه عقده هاي لنفاوي بزرگ شده، علايم بيماري، سن و وضعيت عمومي بيمار و نيز ساير عوامل بستگي دارد.
بيماران با تشخيص بيماري هوچكين بر عليه آنفلوانزا ،ذات الريه و مننژيت واكسينه مي شوند. معمولا درمان بيماري هوچكين، توسط گروه تخصصي شامل پزشك متخصص انكولوژي، پرستار انكولوژي و متخصص راديوتراپي انكولوژي ،انجام مي گيرد.
براي درمان يك يا چند روش درماني بكار گرفته مي شود كه شامل شيمي درماني و پرتو درماني است. شركت كردن در كارآزمايي هاي باليني (مطالعات تحقيقي) براي توسعه روش هاي اميد بخش جديد در درمان بيماري هوچكين، نقش اساسي براي بسياري از مبتلايان به اين بيماري ايفا مي كند.
اخذ نگرشي نو
ممكن است بيمار قبل از شروع درمان بخواهد ، براي تاييد تشخيص و برنامه درماني خود ،نظر پزشكان ديگر را نيز جويا شود. در مواردي ممكن است پزشكان بيماران را به ساير متخصصين ارجاع دهند.
آمادگي براي درمان
اغلب بيماران با تشخيص سرطان ،مايل هستند همه چيز را درباره بيماري خود و روش هاي درماني آن بياموزند.در اين صورت آنها راحت تر مي توانند در مورد درمان خود، تصميم گيري نمايند.
وقتي فردي به بيماري سرطان مبتلا گرديد شوك و تنش ناشي از آن ،يك پاسخ طبيعي مي باشد و اين حالات ،فكر كردن در مورد سؤالاتي كه آنان ميتوانند از پزشك خود داشته باشند، را مشكل مي كند.
بيماران ممكن است سوالات زير را قبل از شروع درمان از پزشك خود داشته باشند:
تشخيص دقيق بيماري من چيست؟
بيماري در چه مرحله اي است؟
انتخاب هاي درماني بيماري من چيست؟
روش هاي درماني پيشنهادي من چيست؟ و چرا؟
شانس موفقيت درمان من چقدر است؟
هزينه درمان من چه مقدار خواهد بود؟
عوامل خطر و اثرات جانبي هر درمان چيست؟
طول مدت درمان چه مدت است؟
احتمال موفقيت آميز بودن درمان چقدر است؟
آيا درمان فعاليت هاي روز مره زندگي مرا متاثر خواهد نمود؟
آيا درمان هاي جديد تحت مطالعه وجود دارد؟
آيا كارآزمايي باليني مناسب ،جهت مشاركت من وجود دارد؟
هزينه درماني چقدر است؟
روش هاي درماني
درمان هاي معمول بيماري هوچكين راديو تراپي و شيمي درماني مي باشد.
*راديو تراپي
در راديو تراپي از يك اشعه با انرژي بالا براي نابودي سلول هاي سرطاني استفاده ميشود. البته راديو تراپي ممكن است هم زمان با شيمي درماني نيز باشد. راديو تراپي يك درمان موضعي است كه فقط بر سلول هاي سرطاني ناحيه درمان اثر مي كند. راديو تراپي مورد استفاده براي هوچكين راديو تراپي خارجي مي باشد كه توسط يك دستگاه ،اشعه روي ناحيه خاص بدن متمركز ميشود. راديو تراپي خارجي موجب راديو اكتيويته شدن بدن نمي شود و اغلب درمان بصورت سرپايي در كلينيك انجام ميشود.
بيماران قبل از راديو تراپي ممكن است سؤالات زير را از پزشك داشته باشند:
هدف اين درمان چيست؟
خطرات و عوارض جانبي درمان چيست؟
در طول درمان چه احساسي خواهم داشت؟
كدام عوارض جانبي را بايد گزارش كنم؟
طول مدت درمان چقدر است؟
در طول درمان براي مراقبت ازخود، چه كاري بايد انجام دهم؟
چگونه مي توانم بفهمم كه درمان مؤثر بوده است يا نه؟
چگونه درمان فعاليت هاي روز مره زندگي مرا متاثر مي كند؟
* شيمي درماني
شيمي درماني بكارگيري داروها براي نابود كردن سلول هاي سرطاني است. براي درمان هوچكين معمولا از تركيب چند نوع دارو استفاده ميشود.شيمي درماني معمولا طي دوره هايي داده مي شود. به اين ترتيب كه يك دوره درمان و متعاقب آن دوره بهبودي و سپس دوره بعدي درمان .
داروهاي شيمي درماني معمولا بصورت تزريق داخل وريدي و يا خوراكي داده مي شوند.
شيمي درماني درمان سيستميك مي باشد و بعد از تزريق ، داروها وارد گردش خون شده و به سرتاسر نقاط بدن منتقل ميشوند. معمولا شيمي درماني بصورت سرپايي در كلينيك ، مطب پزشك و يا خانه انجام مي شود ولي ممكن است يك دوره كوتاه بستري در بيمارستان نيز لازم باشد.
raz72592
23-06-2009, 21:14
عوارض جانبي درمان در درمان بيماري هوچكين علاوه بر سلول عاي سرطاني ،سلول ها و بافت هاي طبيعي بدن نيز تخريب شده و سبب بروز عوارض جانبي درمان مي شوند. عوارض جانبي بستگي به نوع و وسعت درمان دارد. هم چنين عوارض جانبي درمان در همه افراد ودر تمامي درمان ها يكسان نمي باشد.
پزشكان و پرستاران معمولا عوارض جانبي احتمالي درمان را توضيح داده و به اين ترتيب در كنترل و كاهش عوارض جانبي درمان ها ،تاثير بسزايي دارند.
* عوارض راديو تراپي
عوارض جانبي راديو تراپي به دوز درماني و ناحبه تحت درمان بستگي دارد . در طي راديو تراپي بخصوص در هفته هاي آخر درمان، خستگي مفرط براي بيماران پيش مي آيد. البته استراحت در برطرف كردن آن خيلي مهم ا ست.ولي معمولا پزشكان توصيه مي كنند تا بيماران حتي الامكان، همان فعاليت هاي قبل از درمان را داشته باشند.
معمولا موهاي ناحيه درمان كم مي شود. پوست ناحيه درمان قرمز ،خشك و حساس شده و يا دچار خارش مي شود. هم چنين ممكن است پوست ناحيه درمان تيره شده و يا برنزه شود.
هنگامي كه ناحيه قفسه سينه و گردن تحت راديو تراپي قرار مي گيرد ،بيماران اغلب گلو درد،خشكي گلو و بلع دردناك دارند. گاهي اوقات تنفس كوتاه و سرفه هاي خشك نيز دارند.
راديو تراپي شكم ممكن است سبب استفراغ، تهوع، اسهال و يا مشكلات ادراري شود. معمولا با تغيير رژيم غذايي يا استفاده از داروها، اين مشكلات بر طرف مي شود.
راديو تراپي هم چنين سبب كاهش تعداد گلبول هاي سفيد (سلول هايي كه از بدن بر عليه عفونت مراقبت مي كنند) و كاهش پلاكت ها(سلول هايي كه به انعقاد خون كمك مي كنند) مي شود. در صورت بروز اين حالات ،بيماران بايد از منابع عفونت دوري نموده و از ايجاد صدمه خودداري نمايند.هم چنين در طول راديو تراپي، پزشك بايد مرتبا شمارش سلول هاي خوني را كنترل كند.در صورت لزوم درمان بايستي تا طبيعي شدن تعدادسلول هاي خوني به تعويق افتد.
اگرچه عوارض جانبي راديو تراپي مي تواند مشكل باشد ولي معمولا قابل كنترل و درمان هستند. اين عوارض در اغلب موارد دايمي نمي باشند. هم چنين راديوتراپي ميتواند بر قدرت باروري و توليد مثل بيماران نيز اثر نمايد. كاهش قدرت باروري ممكن است موقتي و يا دايمي باشد و بسته به اين كه تخمدان يا بيضه ها راديو تراپي شده اند يا نه و سن بيمار، تغيير مي كند. در خانم ها ممكن است به دنبال راديو تراپي، دوره هاي قاعدگي متوقف شده و يا حالت گر گرفتگي و خشكي واژن پيش آيد كه با قطع شدن راديو تراپي بخصوص در بيماران جوان تر ،قابل برگشت است.
* عوارض جانبي شيمي درماني
عوارض جانبي شيمي درماني ارتباط مستقيم با نوع دارو و مقدار داروي دريافتي دارد و همانند درمان هاي ديگر از فردي به فرد ديگر متفاوت است.
داروهاي ضد سرطان بر روي سلول هايي كه سرعت رشد بالايي دارند اثر مي گذارد ولي شيمي درماني علاوه بر سلول هاي سرطاني ، سلول هاي خوني سالم را نيز تحت تاثير قرار مي دهد. از قبيل گلبول هاي سفيد كه باعفونت ها مقابله مي كنند، پلاكت ها كه در انعقاد خون تاثير دارند و گلبول هاي قرمز كه اكسيژن را به تمام سلول هاي بدن مي رسانند.
هنگامي كه سلول هاي خوني تحت تاثير داروهاي شيمي درماني قرار مي گيرند، بيماران بيشتر مستعد عفونت ،كبودي و خونريزي خودبخودي شده و نيز احساس ضعف و خستگي مي كنند.
سلول هاي ريشه مو نيز با سرعت تكثير مي شوند، بنابراين شيمي درماني سبب ريزش مو نيز مي شود. نگراني اصلي بيشتر بيماران ريزش مواست. شدت ريزش مو بستگي به نوع دارو دارد ،بطوري كه برخي از داروها سبب ريزش كامل موهاي بدن شده ولي برخي ديگر تنها سبب نازك شدن و سست شدن موها مي شوند. اگر پيش از شروع درمان در مورد ريزش مو با بيماران صحبت شود از نظر روحي با اين مشكل راحت تر كنار مي آيند.
سلول هاي دستگاه گوارش نيز سرعت تقسيم بالايي دارندو اغلب در طي شيمي درماني آسيب مي بينند، در نتيجه عوارضي چون كاهش اشتها ،تهوع، استفراغ و زخم هاي دهان و گلو پيش مي آيد.
اغلب عوارض درماني به تدريج در فواصل درمان يا بعد از اتمام آن از بين مي روند.
تغذيه بيماران در طول درمان
تغذيه خوب در طول درمان به اين معني است كه كالري و پروتئين كافي كسب مي شود تا از كاهش وزن جلو گيري شده و در كسب مجدد نيرو كمك گردد. تغذيه خوب سبب ميشود بيماران احساس بهبودي كرده و انرژي بيشتري داشته باشند.
معمولا بيماران نمي توانند يك رژيم متعادل غذايي را رعايت كنند،زيرا به علت دريافت داروها اشتهاي آنان كاهش يافته است و نيز وجود عوارضي از قبيل تهوع،استفراغ ويا زخم هاي ناحيه دهان و گلو ،غذا خوردن را براي آنها مشكل مي كند. اغلب طعم غذاها تغيير مي كند. هم چنين افرادي كه تحت درمان قرار دارند ممكن است درست همانند مواردي كه خسته يا ناراحت هستند، ميل به غذا نداشته باشند.
پزشكان،پرستاران و متخصصين تغذيه توصيه هاي لازم براي كسب كالري و پروتيين كافي در طول درمان، ارايه مي دهند و نيز بيماران مي توانند جزوه هاي آموزشي ،نحوه تغذيه در طول درمان را مطالعه كنند.
raz72592
23-06-2009, 21:17
*هبودي و مراقبت اين يك مساله طبيعي است كه بيماران درباره آينده خود نگران باشند.درك ماهيت سرطان و موارد مورد انتظار بيماران و اطرافيان آنها كمك مي كند تا براي درمان خود، تغييرات در سبك زندگي، بهبود كيفيت زندگي وتصميم گيري هاي مالي برنامه ريزي نمايند.
بيماران مرتبا از پزشك خود سوال مي كنند يا خودشان پاسخ اين سوال را جستجو مي كنند كه پيش آگهي بيماري من چه خواهد شد؟
پيش آگهي يك پيش بيني درباره آينده و نتيجه بيماري و نشانه هاي بهبودي است . پيش آگهي بيماري هوچكين تحت تاثير عوامل متعددي از قبيل درجه بيماري، پاسخ به درمان بيماران، سن بيماران و وضعيت عمومي سلامتي بيماران قرار دارد.
افراد ممكن است از نتايج آماري براي سنجش احتمال بهبودي خود استفاده كنند. آمارها منعكس كننده تجربه گروه زيادي از بيماران مي باشند، از اين نتايج براي پيش بيني درمان يك بيمار نمي توان استفاده كرد، چرا كه هيچ دو نفري يكسان نيستند و درمان و پاسخ به درمان افراد خيلي متفاوت مي باشد. حتي زماني كه درمان يك بيمار كاملا موفقيت آميز باشد، پزشكان از اصطلاح پاسخ كامل به درمان بيشتر از بهبودي استفاده مي كنند،زيرا امكان عود مجدد بيماري وجود دارد.
مراقبت هاي پي گيري
مبتلايان به هوچكين بايستي آزمايشات منظمي را بعداز درمان و در طول زندگي خود انجام دهند. مراقبت هاي پي گيري بخش مهمي از مراحل درمان است، چرا كه در افراد مبتلا به هوچكين احتمال عود مجدد بيماري و يا احتمال ابتلا به بيماري هاي ديگر همانند لوسمي، لنفوم غير هوچكين،سرطان هاي روده بزرگ،ريه، استخوان، تيروييدو پستان بالا مي باشد. هر تغيير جزيي در سلامتي بيماران بايد بررسي شود.(از نظر عود بيماري و يا وجود بيماري جديد)
منابع حمايتي
براي بيماران سرطاني و افرادي كه از آنها مراقبت مي كنند، مشكلات زيادي پيش مي آيد و اگر اطلاعات مفيد و سيستم حمايتي مناسب، در اختيار بيماران قرار داشته باشد آنها به راحتي از عهده مشكلات بر خواهند آمد.
شركت در گروه هاي حمايتي و صحبت با بيماران ديگر و افراد گروه مي تواند كمك كننده باشد تا بيماران در مورد بيماري و درمان خود مطالب بيشتري بياموزند. البته بايد توجه داشت كه عليرغم ابتلا به يك نوع بيماري،روش هاي درماني از فردي به فرد ديگر متفاوت است. زيرا افراد متفاوت مي باشند. افراد مبتلا به سرطان معمولا درباره آينده خود از جمله آينده شغلي، خانوادگي، ارتباطات شخصي و فعاليت روزانه نگران هستند.
پزشكان،پرستاران و افراد تيم درمان مي توانند به سوالات بيماران در مورد آزمايشات،روش هاي درماني، طول مدت بستري و درمان آنها پاسخ دهند.
گفتگو و مشاور ه با مددكار اجتماعي،مشاور، روانشناس و يا افراد مذهبي براي بيان احساسات بيماران بسيار مفيد خواهد بود .اغلب مددكاران مي توانند گروه هايي را براي انجام نوتواني،حمايت هاي عاطفي،كمك هاي مالي، نقل وانتقال ويا يا مراقبت منزل پيشنهاد كنند.
تهيه وتنظيم: مژگان سرمد
پرستار بخش فوق تخصصي هماتولوژي انكولوژي
زير نظر دكتر علي اصفهاني
مركز تحقيقات هماتولوژي انكولوژي دانشگاه علوم پزشكي تبريز
منبع مورد استفاده:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید topics/wyntk/hodgkins .
raz72592
23-06-2009, 21:21
تومور ويلمز عبارت است از يك تومور بدخيم و مختلط (حاوي چند نوع سلول ) كليه كه به طور اوليه در كودكان (۹۰% موارد تنها يك كليه را درگير مي كند) رخ مي دهد. معمولاً كودكان زير ۷ سال را مبتلا مي كند و حداكثر بروز آن بين ۴-۳ سالگي است . در موارد نادري تا بزرگسالي ظهور نمي كند.
علايم شايع
بزرگي شكم . به آساني مي توان يك تومور بزرگ ، سفت و صاف را در جدار شكم لمس كرد.
فشار خون بالا
خون در ادرار (ادرار ممكن است كدر به نظر برسد).
درد شكم (گاهي )
استفراغ مكرر
تب
كاهش وزن
علل
ناشناخته
عوامل افزايش دهنده خطر
عوامل ژنتيك . تومور ويلمز در كودكان دچار ساير اختلالات مادرزادي شايع تر است .
پيشگيري
در حال حاضر قابل پيشگيري نيست .
عواقب مورد انتظار
با درمان آن دورنماي آن بهتر از بيشتر تومورهاي بدخيم كودكان است . در بيشتر موارد، تومور ويلمز با جراحي ، پرتو درماني و داروهاي ضدسرطان قابل علاج است . اگر تومور قبل از گسترش يافتن ، تشخيص داده شود، ميزان بقاي ۵ ساله ، ۹۰% خواهد بود.
عوارض احتمالي
نارسايي كليه
گسترش تومور به ريه ها، استخوان ها، كبد يا مغز در صورت عدم درمان
واكنش مضر از جمله ريزش مو در اثر پرتو درماني و داروهاي ضد سرطان
درمان
اصول كلي
آزمون هاي تشخيصي مي توانند شامل سونوگرافي ، اوروگرافي ، آرتريوگرافي ، سونوگرافي از وريد اجوف ، پيلوگرافي پس گرا، سي تي اسكن و راديوگرافي باشند.
جراحي براي برداشتن تومور و كلية مبتلا و در صورت گسترش تومور بافت مجاور
پرتو درماني و داروهاي ضد سرطان
داروها
داروهاي ضدسرطان
داروهاي ضدتهوع
مسكن ها
آنتي بيوتيك ها در صورت رخ دادن عفونت در طول درمان با داروهاي ضد سرطان
ملين ها براي پيشگيري از يبوست به دنبال جراحي
فعاليت
محدوديتي وجود ندارد. كودك مي تواند در حد توان خود فعال باشد.
رژيم غذايي
رژيم غذايي خاصي ندارد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر كودك شما علايم تومور ويلمز را داشته باشد.
اگر در طول درمان موارد زير رخ دهند: ـ استفراغ ، درد شكم يا يبوست ـ تنگي نفس ـ تورم پا يا مچ پا
اگر شما دچار علايم جديد و غير قابل توجيه شده ايد. داروهاي مورد استفاده در درمان ممكن است عوارض جانبي ايجاد كنند. خارش زمستاني (اگزماي خشك )
raz72592
23-06-2009, 22:32
شكايات منجر به مراجعه
• خانوادهها ممكن است به جهت سردرگمي يا برآشفتگي بيمار تقاضاي كمك كنند.
• دليريوم ممكن است در بيماراني كه به سبب مشكل طبي بستري مي شوند، رخ دهد.
• بيمار ممكن است هراسناك بهنظر رسيده ياهمكاري نداشته باشد.
نماهاي تشخيصي
سردرگمي: بيمار اغلب گيج به نظر مي رسد وتلاش ميكند محيط اطراف خودرادرك كند.
ابرگرفتگي تفكريا آگاهي، كه اغلب همراه است با:
اختلال حافظه
بر آشفتگي يا کندي
ناراحتي هيجاني
فقدان جهت يابي
سرگرداني
شنيدن صداهايي (توهمات شنوايي)
انزوا از ديگران
توهمات بينايي يا خطاهاي ادراكي بينايي(illusions)
بدبيني
اختلال درخواب (معكوس شدن الگوي خواب)
اختلال در توجه
علايم تحريك سيستم اتونوم (نظير تعريق- تپش قلب)
- علايم اغلب به سرعت به وجود آمده وممكن است از ساعتي به ساعت ديگر تغيير يابند.
- اين حالت هم ممكن است دربيماراني كه پيشتر حالت رواني طبيعي داشته اند ايجادشود وهم در كساني كه دچار دمانس بودهاند.
- دربيماران مسن ويا مبتلايان به دمانس، استرسهاي خفيف (نظير مصرف دارو يا عفونتهاي جزيي) ميتواند ايجاد دليريوم كند.
تشخيص افتراقي
سعي كنيد كه هر نوع علل جسمي سردرگمي راشناخته واصلاح كنيد.علل رايج عبارتند از:
- مسموميت يا بازگيري الكل
- مسموميت يا بازگيري دارويي(ازجمله داروهاي تجويز شده به وسيله پزشك )
- عفونتهاي شديد
- ضربه به سر
- هيپوكسي
- صرع
- تغييرات متابوليك (حملات کتو اسيدوز ديابتي DKA، بيماري كبدي،كم آبي بدن Dehydration)
- حملات DKA يا اغماي هيپر اسمولار
درصورتيكه علايم تداوم يابند يا هذيانها واختلالهاي تفكرغالب باشند، به بخش مربوط به اختلالهاي سايكوتيك حاد F۳۲ رجوع شود.
اطلاعات مورد نياز براي بيمار وخانواده
تكلم يا رفتار عجيب نشانه بيماري طبي است و نشان دهنده اختلال روانپزشكي پايدار نميباشد.
مشاوره با بيمارو خانواده
۱. اقداماتي درجهت جلوگيري ازصدمه رسانيدن به خود يا اطرافيان (نظيردور كردن اشيا خطرناك از دسترس بيمار درصورت نياز به فيكس كردن بيمار) انجام دهيد. ۲. ملاقاتهاي حمايتگرانه با افراد آشنا ممكن است در جهت كاستن از سردرگمي بيماركمك كننده باشد. ۳. براي كاهش سردرگمي زمان و مكان را به طور مرتب به بيمار يادآوري كنيد.
۲. ملاقاتهاي حمايتگرانه با افراد آشنا ممكن است در جهت كاستن از سردرگمي بيماركمك كننده باشد.
۳. براي كاهش سردرگمي زمان و مكان را به طور مرتب به بيمار يادآوري كنيد.
درمان دارويي
۱) از استفاده از داروهاي خواب آور يا آرام بخش احتراز كنيد. (به جز براي درمان بازگيري الكل يا داروهاي آرام بخش)
۲) درصورتيكه استفاده از داروهاي ضدروانپريشي براي كنترل برآشفتگي لازم باشد. ميتوان آنها را تجويز كرد (براي مثال هالو پريدول۲-۱ميلي گرم خوراكي يا تزريقي تا سقف سه باردرروز )
۳) به عوارض جانبي داروها (داروهاي با خصوصيت آنتي كولينرژيك وداروهاي ضدپاركينسون موجب ايجاد دليريوم شده يا آن را تشديد ميكند) وبه تداخلات دارويي توجه كنيد.
مشاوره با متخصص
ممكن است بستري كردن بيمار به علت آشفتگي يا به علت بيماري طبي منجر به دليريوم لزوم پيداكند. ميزان مرگ ومير همراه با دليريوم قابل توجه است. ممكن است نياز باشد تا بيماران را به منظور تشخيص ودرمان بيماري طبي زمينه در بخشهاي مرتبط بستري كرد.
raz72592
23-06-2009, 22:36
کاردیو میوپاتی یک بیماری عضله قلب است. نام آن از ریشه کاردیو به معنی قلب، میو به معنی ماهیچه و پاتی به معنی بیماری است. علت های شناخته شده کاردیو میوپاتی زیاد هستند، و شامل بیماری عروق قلب و دریچه ای قلب می شود.
کادیومیوپاتی در ۳ شکل عمده اتفاق می افتد، همه آنها بر توانایی قلب شما برای پمپ خون و رساندن آن به بقیه بدن شما اثر می گذارد.
درمان کاردیومیوپاتی بستگی به نوعی است که ممکن است شما داشته باشید و ممکن است شامل داروها، کاشت وسایل یا، در موارد شدید ، یک پیوند قلب باشد.
علائم ونشانه ها
بعضی افراد که دچار کاردیومیوپاتی می شوند ممکن است هیچ علائم و نشانه ای در مراحل اولیه بیماری نداشته باشند. اما همینطور که بیماری پیش میرود، علائم و نشانه ها معمولا ظاهر می شوند.این علائم و نشانه ها همان هایی هستند که اغلب همراه با سندرم موسوم به نارسایی قلبی احتقانی هستند. آنها ممکن است شامل:
- تنگی نفس با فعالیت و حتی در حال استراحت
- ورم اندام تحتانی
- باد کردن شکم با مایع
- خستگی و کوفتگی
- ریتم نامنظم قلب
- سرگیجه، دوران سر و غش وضعف
اهمیتی ندارد که شما کدام نوع از کاردیو میوپاتی رادارید، علائم و نشانه ها گرایش به پیشرفت دارند با مرور زمان اگر درمان نشود.در برخی افراد، این بهم خوردگی شتاب سریعی می گیرد ، در حالی که در دیگران ، بیماری ممکن است به یک سطحی برسد و برای مدتی از زمان متوقف شود. در برخی از موارد کاردیومیوپاتی گشاد شده ، شایعترین نوع از ۳ نوع ، بیماری ممکن است بخودی خود کاملا بهبود یابد.
raz72592
23-06-2009, 22:38
علل
علل شایعترین شکل کاردیو میوپاتی شامل:
- کاردیومیوپاتی گشاد شده.این شایعترین شکل کاردیومیوپاتی است. در این اختلال ، بطن چپ قلب – حفره اصلی پمپاژ قلب شما – بزرگ شده( گشاد شده) و توانایی پمپ آن کم قدرت می شود.اگر چه این نوع می تواند افراد با هر سنی را درگیر کند، اغلب در افراد با سن میانه اتفاق می افتد، با شیوع بیشتری در بین مردان تا زنان. برخی از افراد با کاردیومیوپاتی ممکن است وضعیت را به ارث برده باشند.
- کاردیو میوپاتی هیپر تروفیک.این نوع گرفتار می کند رشد غیر طبیعی یا کلفت شدن ماهیچه قلب شما، عمدتا تاثیر بر ماهیچه بطن چپ دارد. با کلفت شدن قلب، میل به سفت شدن پیدا می کند و اندازه حفره پمپ کننده ممکن است کوچک شود، و تداخل با توانایی قلب برای رساندن خون به بدن می کند.کاردیو میوپاتی هیپرتروفیک می تواند در هر سنی اتفاق افتد،اما این وضعیت تمایل به شدت بیشتری در آنهایی که در دوران طفولیت تشخیص داده می شوند دارد.تحقیقات معین کرده ژن های غیر طبیعی افراد را مساعد به کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک می کند.بیشتر افراد درگیر دارای سابقه فامیلی از بیماری هستند.
- کاردیومیوپاتی محدود سازندهRestrictive . ماهیچه های قلب در افراد با نوع Restrictive سخت شده و قابلیت انعطافی آن کم می شود، و تداخل با باز شدن و پر شدن بطن های قلب با خون در بین ضربانات قلب یا انقباضات می کند.در حالیکه کاردیومیوپاتی restrictive می تواند در هر سنی اتفاق افتد، آن اغلب تمایل به تاثیر بر افراد پیرتر دارد.و از نسبت شیوع کمتری نسبت به دیگر انواع کاردیومیوپاتی برخوردار است. کاردیو پاتی restrictive می تواند بی هیچ دلیل شناخته شده ای اتفاق افتدidiopathic (ناشناخته) یا ممکن است در نتیجه بیماری های دیگری در بدن که تاثیر بر قلب دارند ایجاد شود. یک مثال، آمیلوئیدزAmyloidosis است ، یک وضعیت نادر که در آن پروتئین های غیر طبیعی حاضر در خون بر روی قلب رسوب می کنند.
در اغلب افراد، علت کاردیو میوپاتی ناشناخته است. در برخی افراد، هرچند، پزشکان قادر به معین کردن یک علت یا عوامل همکار، شامل برخی از آنهایی که تاثیر بر قلب و سیستم قلبی عروقی می گذارند.برای مثال، هر کدام از وضعیت های زیر ممکن است علت یا در ارتباط با گشاد شدن و کاهش عملکرد قلب باشد:
- فشارخون بالای دائمی
- مشکلات دریچه ای قلب
- صدمه به بافت قلب در نتیجه حمله قلبی اخیر
- بالا بودن ضربان قلب به صورت مزمن
- اختلالات متابولیک، مانند بیماری تیروئید یا دیابت
- سوء تغذیه از ویتامین های اساسی و املاح معدنی مانند تیامین( ویتامین ب-۱)، سلینیوم، کلسیم و منیزیم
- حاملگی
- استفاده بیش از حد از الکل در سالهای زیاد
- سوء مصرف کوکائین یا داروهای ضد افسردگی، مانند ضد افسردگی های ۳ حلقه ای
- استفاده از داروهای شیمی درمانی برای درمان سرطان
- برخی عفونت های ویروسی، که ممکن است صدمه به قلب بزنند و کاردیو میوپاتی را برانگیزانند.
هموکرماتوز Hemochromatosis اختلالی است که در آن بدن شما بطور شایسته ای متابولیسم آهن را انجام نمی دهد، و موجب تجمع آهن در ماهیچه قلب شما می شود. این می تواند منجر به ضعیف شدن ماهیچه قلب، و در نتیجه ظهور یک کاردیو میوپاتی گشاد شدهDilated شود.
raz72592
23-06-2009, 22:39
زمانی که نیاز به مشاوره پزشکی است
پزشک خود را ملاقات کنید برای یک ارزیابی و تشخیص اگر شما یک یا بیشتر از علائم و نشانه های در ارتباط با کاردیو میوپاتی دارید. به اورژانس زنگ بزنید اگر شما دارای درد در قفسه سینه که بیشتر از چند دقیقه طول می کشد هستید یا اگر شما مشکل شدید در تنفس کردن دارید.
به علت اینکه کاردیومیوپاتی اغلب اوقات در بیشتر از یک نفر از اعضای فامیل رخ می دهد، با پزشک خود و اعضای خانواده نزدیک صحبت کنید، شامل خویشان و پدر و مادر ، اگر شما تحت تاثیر قرار گرفته اید.پزشک شما ممکن است توصیه کند که اعضای خانواده برای وجود این وضعیت مورد معاینه قرار بگیرند.
غربالگری و تشخیص
پزشک شما را هدایت به انجام یک معاینه بالینی و گرفتن تاریخچه پزشکی ، شامل پرسش در مورد تاریخچه خانوادگی شما در مرد بیماری های قلبی خواهد کرد.او همچنین از شما در مورد شرایطی که در آن نشانه های شما اتفاق می افتد خواهد کرد- برای مثال ، آیا فعالیت های جسمی موجب بروز نشانه ها می شود. اگر پزشک مشکوک به کاردیومیوپاتی باشد، شما ممکن است نیاز به چند آزمایش برای اثبات تشخیص یا رد کردن دیگر وضعیت ها داشته باشید. این آزمایشات ممکن است شامل:
- عکس برداری از قفسه سینه. یک تصویر از قلب شما که نشان دهنده اینکه آیا بزرگ شده است.
- اکو کاردیو گرام. با استفاده از امواج صدا یا اولتراسوند به صورت غیر تهاجمی تصویری از قلب خلق می شود ، پزشک اندازه قلب و حرکات را در حال ضربان مشاهده می کند.
- نوار قلب.E.C.G در این آزمایش غیر تهاجمی، قطعه های الکترود بر روی پوست وصل شده و ایمپالس های الکتریکی قلب شما را اندازه می گیرد.یک نوار قلب می تواند اختلالات در فعالیت الکتریکی قلب شما را نشان دهد، که می تواند ضربانات نامنظم قلب و محل های صدمه را نشان دهد.
- کاتتراسیون catheterization و نمونه برداری.در این شیوه ، یک لوله نازک(کاتتر) از طریق رگ های خونی شما وارد قلب شده، و در آنجا یک نمونه کوچک(بیوپسی) از قلب شما برای آنالیز آزمایشگاهی می تواند گرفته شود.فشار داخل حفره های قلب اندازه گیری می شود . تصویر عروق قلب گرفته می شود(آنژیو گرافی قلب) تا مطمئن شوند که هیچ انسدادی وجود ندارد.
-آزمایشات خون. یک آزمایش خون می تواند میزان brain natriuretic peptide(BNP) ، یک پروتئین که در قلب شما تولید می شود را اندازه بگیرد. میزان خونی BNP شما افزایش می یابد وقتی که قلب شما در معرض استرس ناشی از نارسایی قلبی احتقانی باشد. اندازه گیری میزان BNP شما کمک به پزشک شما در تشخیص افتراقی نارسایی قلبی احتقانی از دیگر اختلالات مانند بیماری های ریه می کند.
- تست دیگر خونی میزان آهن شما را اندازه می گیرد. داشتن مقدار زیاد آن ممکن است نشانه تجمع بیش از حد آن باشد و موسوم به هموکروماتوز hemochromatosis است.تجمع بیش از حد آهن در ماهیچه های قلب می تواند آن را ضعیف کند. تشخیص به موقع و درمان آن می تواند پیشگیری از پیشرفت این بیماری جدی کند.مشکلات تیروئید که تاثیر بر قلب دارند همچنین می توان با یک آزمایش ساده خون مشخص کرد.
raz72592
23-06-2009, 22:40
درمان
هدف غایی از درمان برای کاردیومیوپاتی عبارتند از:
- مدیریت نشانه های شما
- پیشگیری از پیشرفت بیماری شما
- کاهش خطر عوارض شما
درمان بر اساس اینکه کدام نوع اصلی کاردیو میوپاتی را شما دارید متفاوت است:
- کاردیو میوپاتی گشاد شدهDilated . پزشکان معمولا دارو برای کاردیو میوپاتی گشاد شده تجویز می کنند. مهار کننده های آنزیم آنژیو تنسینAngiotensin-converting enzyme(ACE)inhibitors مانند انلاپریل(Vasotec) ، لیزینوپریلlisinopril(Zestril,Prinivil) ، رامی پریلramipril(Altace) یا کاپتو پریلcaptopril(Capoten) – می توانند توانایی پمپ قلب را بهبود بخشند. ادرار آور ها ، مانند فورزاماید(لازیکس)، می تواند از تجمع مایع جلوگیری کند. بتا بلوکرها مانند اتنولول (تنورمین)، carvedilol(Coreg) و metoprolol(Lopressor,Toprol XL) – می توانند عمل قلب را بهبود بخشیده و خطر مرگ را در افراد با کاردیو میوپاتی گشاد شده کاهش دهند.
- انتخاب دیگر برای برخی افراد با نوار قلب غیر طبیعی گذاشتن دستگاه مخصوص ضربان ساز pacemaker است که انقباضات بین بطن های چپ و راست را هماهنگ می کند(biventricular pacing) .در افرادی که ممکن است در خطر بی نظمی های شدید قلب باشند، دارو درمانی یا دستگاه قابل کاشت دیفیبریله کردن قلب Cardiovertor-defibrillator(ICD) می تواند از انتخاب ها باشد.ICDs ها کوچک و وسایلی در اندازه مینی کاست هستند که در سینه شما کاشته می شود برای مانیتور کردن دائمی ضربان قلب و تخلیه شوک های الکتریکی کالیبره شده دقیق در زمان نیاز برای کنترل ضربانات قلبی غیر طبیعی و تند. این وسیله ها همچنین می توانند به عنوان ضربان ساز pacemaker کارآیی داشته باشد.
- کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک.پزشک شما ممکن است بتا بلوکرها مانند لوپرسورLopressor یا مسدود کننده های کانال کلسیمی مانند وراپامیلVerapamil(Calan,Isoptin) ، که می توانند قلب شما را شلRelax کنند، عمل پمپاز را آهسته کنند و ریتم قلب را پایدار کنند.
- برای بعضی افراد ، یک ضربان ساز pacemaker یا یک ICD ممکن است توصیه شود. در موارد پیشرفته کاردیو میوپاتی هیپرتروفیک ، جراح ممکن است قسمتی از دیواره کلفت شده ماهیچه ای قلب را که تداخل با جریان خون طبیعی می کند بردارد. این شیوه عمل موسوم به میوتومیseptal myotomy-myectomy ، می تواند نشانه ها را در بیشتر بیماران کاهش دهد.
پزشک شما ممکن است همچنین توصیه به درمان جدیدی به نام ریشه کنی الکلی کند. این روش غیر جراحی ، با استفاده از تزریق الکل برای نابود کردن ماهیچه های اضافی قلب استفاده می شود، ممکن است کلفتی قلب را کاهش داده و جریان خون را بهبود بخشد.
- کاردیو میوپاتی محدود کنندهRestrictive. مانند تمامی انواع کاردیو میوپاتی ، پزشک شما به شما توصیه خواهد کرد که به میزان نمک و مایعات دریافتی خود توجه خاص داشته باشید و وزن خود را روزانه تحت نظر داشته باشید. درمان احتباس آب با ادرار آور ها است . ممکن است به شما داروهایی برای پایین آوردن فشار خون و کنترل ضربانات سریع و نامنظم قلب توصیه شود.
- خیلی از دارو هایی که پزشک برای کاردیو میوپاتی توصیه می کند ممکن است عوارض جانبی داشته باشد . قبل از استفاده از این داروها مطمئنا با پزشک خود صحبت کنید.
raz72592
23-06-2009, 22:41
پیوند قلب
اگر شما بیماری پیشرفته دارید و داروها نمی تواند نشانه ها را خوب کنترل کند یا پیش آگهی برای زنده ماندن خیلی ناچیز است ، پیوند قلب ممکن است یک انتخاب باشد.به خاطر کمبود دهنده های قلب ، حتی افرادی که بیماری وخیم دارند ممکن است یک انتظار طولانی قبل از گرفتن پیوند قلب داشته باشند.در برخی موارد، افراد را می توان با یک دستگاه مکانیکی کمکی قلب تا زمان انتظار برای تطابق با دهنده قلب حمایت کرد.
این وسیله ، به عنوان وسیله های کمکی بطنیVentricular assist devices(VAD) شناخته می شود و میتواند از جریان خون برای مدت طولانی حمایت کند و ممکن است به شما اجازه دهد در بیرون از بیمارستان زندگی کنید در حالی که شما در انتظار هستید. در برخی از افراد که کاندیدای پیوند قلب نیستند، VAD ممکن است حمایت طولانی مدت ایجاد کند.
پیشگیری
در اغلب موارد شما نمی توانید احتمال گرفتن کاردیو میوپاتی را پیشگیری کنید یا کم کنید. به پزشک خود اجازه دهید که در صورتی که سابقه خانوادگی این بیماری دارید اطلاع داشته باشد. اگر کاردیو میوپاتی سریع تشخیص و درمان شود ممکن است از پیشرفت بیماری جلوگیری شود.
شما می توانید شانس نارسایی قلبی را با دوری کردن از بعضی موقعیت ها که قلب را ضعیف می سازد، شامل سوء مصرف الکل یا کوکائین ، یا سوء تغذیه کاهش دهید. کنترل کردن فشار خون بالا مهم است و از رسیدن خیلی از افراد به نارسایی قلبی در طول حیات جلوگیری می کند.
مراقبت های فردی
پزشک شما ممکن است توصیه کند که خود را با تغییرات در شیوه زندگی که در زیر می آید برای مدیریت کاردیو میوپاتی تطبیق دهید:
- ترک سیگار
- از دست دادن وزن اضافی
- عادت به غذای کم نمک
- انجام ورزش های سبک ، بعد از صحبت با پزشک خود مناسب ترین برنامه برای شما ریخته خواهد شد.
- دوری از نوشیدن الکل
raz72592
23-06-2009, 22:46
از قدیم الایام بیماری که سکته قلبی کرده ، تمایل به بی حرکتی و در بستر ماندن دارد . با پیشرفت علم پزشکی محققان متوجه شدند که با براه انداختن زودهنگام بیمار ، روند بهبودی بیماری سریعتر طی می شود .
امروزه در مراکز پیشرفته دنیا بیماران با سکته قلبی پس از گذشت ۴-۳ هفته از زمان وقوع سکته پس از مشورت با پزشکان معالج خود ، به مراکز توان بخشی قلبی مراجعه می کنند و در این مراکز زیر نظر متخصصان قلب و فیزیوتراپیست با توجه به اصول خاص خود شروع به فعالیتهای بدنی مخصوص بیماران کرونری می کنند . بخشی از این فعالیت ها در قسمت ذیل آورده شده است .
۱) بایستید ، پاها را بیشتر از عرض شانه باز کنید . یک دست را کنار بدن و دست دیگر را بالا آورید . تنه را به سمت راست خم کنید . دست چپ در بالای سر کشیده شود . هر دو پا را صاف نگه دارید . همین حالت را برای سمت مقابل نیز تکرار کنید . ۵ بار این کار را تکرار کنید .
۲) بنشینید ، زانوها را به سمت خارج خم کرده و پاها را در مقابل هم قرار دهید . دستها را روی زانو گذاشته و به سمت بیرون هل دهید تا کششی در داخل ران حس کنید . هر کشش را ۶۰-۳۰ ثانیه نگه داشته و یک تا دو بار این کار را انجام دهید .
۳) بایستید ، دستها را روی کمر گذاشته و به سمت چپ خم شوید . در همین وضعیت به سمت جلو و راست بچرخید . سپس به وضعیت ایستاده برگردید . بعد از دو بار انجام اینکار جهت حرکت را عکس کنید . اینکار را ۵ بار تکرار کنید .
۴) طاق باز خوابیده و پاها را کاملاً صاف کنید . یک پا را بلند کرده و خم کنید و با دستها زانوی خم شده را بگیرید . پای دیگر را صاف نگه دارید . زانو را به سمت قفسه سینه بکشید و مچ پا را به سمت بالا و پائین حرکت دهید . این کار را با پای مقابل نیز تکرار کنید . ۱۰ بار این کار را انجام دهید .
۵) بایستید ، دستها را تا سطح شانه از طرفین بالا بیاورید . بدون بلند کردن پاشنه ها ، تنه را به راست بچرخانید . ۴-۳ بار اینکار را تکرار نموده و سپس به سمت چپ بچرخانید . ۵ بار این کار را انجام دهید .
۶) بایستید ، دستها را روی کمر قرار دهید ، به آرامی ۹۰ درجه به سمت جلو خم شوید . سپس خیلی آرام به وضعیت شروع برگردید . ۱۰ بار اینکار را انجام دهید .
۷) بایستید ، پاها را ۳۰ سانتیمتر از هم باز کنید و دستها را کنار بدن قرار دهید ، سپس دستها را بالا آورده ، یک دایره بزرگ با دستها ایجاد کنید . زمانی که دستها در بالای سر به هم رسیدند ، روی انگشتان پا بلند شوید . 8-۵بار اینکار را انجام دهید .
بایستید ، پاها را جفت کنید ، با دستها در پهلو دایره بزرگی ایجاد کنید . جهت حرکت عکس هم می باشد .
۵ بار در جهت رو به جلو و ۵ بار در جهت رو به عقب اینکار را تکرار کنید .
raz72592
23-06-2009, 22:47
ديابت حاملگي چيست؟ ديابت حاملگي نوعي ديابت است كه زنان حامله به آن مبتلا مي شوند. بين ۲ تا ۷ درصد زنان حامله دچار اين نوع ديابت مي شوند و به اين دليل اين بيماري يكي از شايعترين عوارض حاملگي است.
سيستم گوارش بيشتر غذاي خورده شده را به نوعي قند به نام گلوكز مي شكند. گلوكز وارد خون شده و با كمك انسولين (هورموني كه از لوزالمعده يا پانكراس ترشح مي شود) سوخت لازم براي سلول هاي بدن را فراهم مي كند.
در ديابت حاملگي هم نظير ديابت هاي تيپ ۱ و ۲ (كه در افراد غير حامله بروز مي كند)، گلوكز به جاي رفتن به درون سلول ها و تبديل شدن به انرژي در داخل خون باقي مي ماند.
اما چرا در حاملگي چنين اتفاقي رخ مي دهد؟
در طي حاملگي، هورمون ها استفاده از انسولين را براي بدن سخت مي كنند و از اين رو لوزالمعده بايد انسولين بيشتري توليد كند.
در بيشتر زنان حامله اين مسئله مشكلي ايجاد نمي كند و پانكراس انسولين بيشتري ترشح مي كند. ولي در صورتيكه پانكراس نتواند به اندازه لازم انسولين ترشح كند و سطح گلوكز در خون بالا رود ديابت حاملگي رخ مي دهد.
بيشتر زنان مبتلا به ديابت حاملگي بعد از تولد كودك بهبود مي يابند. با اين حال ابتلا به اين بيماري احتمال ابتلا در حاملگي هاي بعدي و يا در آينده را افزايش مي دهد.
تأثير ديابت بر روند حاملگي
امروزه بيشتر زنان مبتلا به ديابت حاملگي كودكان سالمي بدنيا مي آورند. پزشك معالج بيمار را تحت نظر گرفته و قند خون با استفاده از رژيم درماني و ورزش و در صورت لزوم تزريق انسولين در حد طبيعي نگه داشته مي شود. اما در صورتيكه ديابت بخوبي كنترل نشود مي تواند عواقبي جدي براي مادر و كودك به همراه داشته باشد.
در بيشتر زنان حامله مهمترين نگراني اين است كه قند خون بالا سبب بالا رفتن قند خون جنين مي شود. در نتيجه، لوزالمعده جنين بايد براي سوزاندن گلوكز اضافي انسولين بيشتري ترشح كند. مجموعه اين اتفاقات سبب مي شود بدن جنين چربي بيشتري توليد كرده و وزن جنين بويژه در بالا تنه افزايش يابد.
افزايش وزن در بالا تنه جنين منجر به وضعيتي به نام ماكروزومي مي شود. كودك ماكروزوم ممكن است خيلي بزرگ باشد بطوريكه در زايمان طبيعي نتواند از كانال زايماني خارج شود. يا سر كودك در هنگام زايمان وارد كانال شود ولي شانه هايش گير كند. در اين وضعيت كه “ديستوشي شانه” خوانده مي شود پزشك بايد براي خارج كردن جنين از رحم از مانور هاي خاصي استفاده كند.
زايمان طبيعي گاهي در اين وضيعت منجر به شكستگي استخواني يا آسيب به اعصاب مي شود كه در هر دو حالت مشكل در ۹۹% كودكان متولد شده بدون بجاي گذاشتن عوارض دائمي بهبود مي يابد. (در بعضي موارد خيلي نادر كودك ممكن است بدليل نرسيدن اكسيژن كافي در حين زايمان دچار مشكلات مغزي گردد.) مانور هاي انجام شده همچنين ممكن است سبب آسيب به ناحيه مهبلي مادر نيز شده و يا نيازمند يك اپيزيوتومي بزرگتر باشد.
به دليل اين خطرات، در صورتيكه پزشك به بزرگ بودن جنين مشكوك باشد ممكن است سزراين توصيه شود. خوشبختانه، در صورتيكه ديابت حاملگي كنترل شود، تنها در درصد كمي از موارد جنين بيش از حد بزرگ مي شود.
به فاصله كوتاهي پس از تولد، قند خون كودك ممكن است افت كند زيرا بدن وي همچنان در حال توليد مقادير اضافي انسولين است. به همين دليل، بلافاصله در اتاق زايمان، قند خون كودك با استفاده از خون گرفته شده از پاشنه پايش كنترل مي شود. در صورتيكه قند خون پايين باشد كودك بايد در اسرع وقت چه با شير مادر و چه با شير خشك و يا آب قند تغذيه شود. (در موارد شديد افت قند خون ممكن است گلوكز وريدي به كودك داده شود.)
در اين كودكان خطر ابتلا به يرقان نوزادي، پلي سيتمي (بالا بودن تعداد گلبول هاي قرمز خون)، و هيپو كلسمي (پايين بودن كلسيم خون) نيز بيشتر است. در صورتيكه ديابت حاملگي بخوبي كنترل نشود ممكن است بر عملكرد قلب جنين نيز تأثير بگذارد. بعضي مطالعات نشان داده اند كه ميان ديابت حاملگي شديد و افزايش خطر مرده زايي در دو ماه آخر حاملگي رابطه وجود دارد. و در نهايت، ديابت حاملگي خطر ابتلابه پره اكلامپسي را دو برابر مي كند.
raz72592
23-06-2009, 22:48
تحت نظر گرفتن جنين براي جلوگيري از عوارض ديابت حاملگي
بسته به شدت بيماري و اينكه مادر مشكلات ديگري در زمينه حاملگي دارد يا خير، پزشك معالج ممكن است جنين را با دقت بيشتري در دو يا سه ماه آخر حاملگي تحت نظر بگيرد. پزشك به مادر آموزش خواهد داد كه چگونه در سه ماهه سوم حاملگي تعداد دفعات حركت جنين را بشمارد و در صورت برخورد با كاهش تحرك جنين بلافاصله وي را مطلع سازد.
در صورتيكه قند خون كنترل نشود و يا بقدري بالا باشد كه نياز به انسولين وجود داشته باشد و يا مشكلات ديگري وجود داشته باشد، احتمال نياز به كنترل قلب جنين (nonstress test) يا سونوگرافي دوره اي در حدود هفته ۳۲ وجود دارد. (اين نوع از سونوگرافي “بيوفيزيكال پروفايل” خوانده مي شود.) در صورتيكه قند خون بدون نياز به تزريق انسولين در حد مجاز كنترل شود و بيمار مشكل ديگري نداشته باشد ممكن است نيازي به اين تست ها تا چند هفته آخر حاملگي يا زمان زايمان وجود نداشته باشد.
پزشك معالج همچنين ممكن است حوالي هفته هاي ۲۹ تا ۳۳ يك سونوگرافي به منظور اندازه گيري جنين و تخمين وزن او درخواست كند. در اين زمان، اگر جنين بيش از حد بزرگ باشد ممكن است انسولين تجويز شود. در صورتيكه پزشك به بزرگ بودن جنين مشكوك باشد ممكن است سونوگرافي ديگري در نزديكي زمان زايمان انجام دهد، هرچند سونوگرافي در اواخر حاملگي چندان در تخمين اندازه جنين دقيق نيست. بسته به شرايط، ممكن است زايمان قبل از موعد مقرر القاء شود يا سزارين انجام گردد.
توجه: اگر ديابت حاملگي در نيمه اول دوران حاملگي تشخيص داده شود احتمال اينكه بيمار از قبل از حاملگي دچار ديابت بوده ولي تشخيص داده نشده است بيشتر است. در اين موارد، پزشك ممكن است يك اكوكارديوگرافي از قلب جنين درخواست كند زيرا خطر نواقص زايماني بويژه ناهنجاري هاي قلبي در مواردي كه قند خون در طي ۸ هفته اول حاملگي بالا باشد (زماني كه بدن جنين در حال شكل گرفتن است) بيشتر است.
تشخيص ديابت حاملگي
مادر ممكن است متوجه شود كه نسبت به شرايط معمول بيشتر تشنه، گرسنه و خسته مي شود و يا دچار تكرر ادرار شده است ولي اينها همگي علائم شايعي در زمان حاملگي هستند و طبيعي تلقي مي شوند. واقعيت اين است كه ديابت حاملگي اغلب بدون علامت است. به همين دليل است كه تقريباً در تمام زنان حامله بين هفته هاي ۲۴ و ۲۸ قند خون اندازه گيري مي شود.
با اين حال، در صورتيكه خطر ابتلا به ديابت در مادر بيشتر باشد و يا علائمي از آن را داشته باشد (نظير وجود قند در ادرار ) اندازه گيري قند خون در اولين ويزيت زمان حاملگي و بعد از آن در صورتيكه نتيجه آزمايش اول منفي باشد بين هفته هاي ۲۴ و ۲۸ انجام مي شود. مثبت بودن آزمايش قند خون دليل بر ابتلا به ديابت حاملگي نيست ولي بيمار بايد براي تشخيص قطعي مجدداً مورد آزمايش قرار گيرد.
raz72592
23-06-2009, 22:49
چه عواملي خطر ابتلا به ديابت حاملگي را افزايش مي دهند؟
طبق نظر انجمن ديابت آمريكا عوامل زير خطر ابتلا به ديابت حاملگي را افزايش داده و قند خون در اين موارد بايد زودتر اندازه گيري شود:
چاقي (اندكس توده بدن - body mass index بالاي ۳۰)
سابقه ابتلا به ديابت حاملگي در حاملگي هاي قبلي
سابقه خانوادگي ديابت
بعضي پزشكان عوامل زير را نيز به ليست بالا اضافه مي كنند:
وجود قند در ادرار (آزمايش ادرار در تمامي ويزيت هاي زمان حاملگي انجام مي شود)
سابقه بدنيا آوردن نوزاد بزرگ (بعضي ۴ كيلوگرم و بعضي ۴ كيلو و ۴۰۰ گرم را مرز در نظر مي گيرند)
مرده زايي بدون دليل
سابقه بدنيا آوردن كودك دچار نواقص زايماني
بالا بودن فشار خون
توجه داشته باشيد كه بسياري از زناني كه به ديابت حاملگي مبتلا مي شوند هيچيك از اين فاكتور ها را ندارند. به همين دليل است كه بيشتر پزشكان اندازه گيري قند خود را براي تمام بيمارنشان در هفته هاي ۲۴ تا ۲۸ بصورت روتين درخواست مي كنند. از سوي ديگر، در درصد كمي از زنان حامله ممكن است احتمال ابتلا بقدري كم باشد كه اصلاً نيازي به آزمايش نداشته باشند. خصوصيات اين زنان عبارتند از:
سن كمتر از ۲۵ سال
وزن منتاسب
نبود سابقه خانوادگي ديابت
نبود سابقه بالا بودن قند خون
نبود سابقه بدنيا آوردن كودك بزرگ يا هر گونه عوارض ديگري كه معمولاً همراه ديابت حاملگي ديده مي شود
درمان ديابت حاملگي
درمان ديابت حاملگي به شدت بيماري بستگي دارد. بيمار بايد قند خود را با استفاده از دستگاه هاي خانگي كنترل قند خون و يا نوار هاي حساس به قند خون كنترل كند. رژيم غذايي برنامه ريزي شده مي تواند كمك كننده باشد.
در رژيم غذايي، بايد تعادل صحيحي ميان پروتئين، چربي و كربوهيدرات وجود داشته باشد. همچنين ويتامين هاي لازم، مواد معدني و كالري لازم بايد تأمين شود. از مصرف مواد شيرين بايد پرهيز كرد و يا مصرف آنها را به حداقل رساند. همچنين پرهيز از حذف وعده هاي غذايي، بويژه صبحانه، بر ثابت نگه داشتن قند خون مؤثر است.
رعايت رژيم غذايي ممكن است در ابتدا كمي نگران كننده باشد ولي اگر به آن عادت كنيد ديگر چندان سخت نيست. همچنين مادر نبايد خود را تحت رژيم غذايي خاص يا محدود كننده بداند. اصول حاكم بر رژيم غذايي ديابتي براي همه افراد مفيد است بنابراين اگر ديگر اعضاء خانواده هم اين رژيم غذايي را رعايت كنند فرصتي فراهم شده است تا همه از يك تغذيه سالم تر بهره مند شوند.
مطالعات نشان مي دهند كه ورزش سبك هم به بهبود توانايي بدن در سوزاندن گلوكز كمك كرده و سبب كاهش قند خون مي شود. ۳۰ دقيقه فعاليت هوازي در روز، نظير پياده روي يا شنا، براي بسياري از زنان مبتلا به ديابت حاملگي سودمند است. ورزش شديد براي همه توصيه نمي شود، بنابر اين براي آگاهي از ميزان فعاليت ورزشي مناسب و مفيد بهتر است با پزشك مشورت شود.
در صورتيكه قند خون با رژيم غذايي و ورزش كنترل نشود پزشك ممكن است انسولين تزريقي نيز تجويز كند. حدود ۱۵ درصد زنان مبتلا به ديابت حاملگي به انسولين نياز پيدا مي كنند. اخيراً بعضي پزشكان به جاي انسولين، داروهاي خوراكي نظير قرص هاي گليبنكلاميد يا متفورمين تجويز مي كنند ولي هنوز در مورد مؤثر بودن اين داروها ترديدهايي وجود دارد.
آيا
raz72592
23-06-2009, 22:50
آيا ديابت بعد از زايمان هم باقي مي ماند؟
احتمالاً نه. فقط درصد كمي از زنان مبتلا به ديابت حاملگي بعد از زايمان ديابتيك باقي مي مانند و به عقيده محققين بيشتر اين زنان قبل از حاملگي دچار ديابت تشخيص داده نشده بوده اند. براي اطمينان، بايد حدود ۶ تا ۱۲ هفته پس از زايمان قند خون اندازه گيري شود. اين آزمايش بايد ناشتا انجام شود (مثل بسياري از آزمايشات خون بيمار بايد حداقل ۱۲ تا ۱۴ ساعت چيزي نخورد. به عبارت ديگر شام زود صرف شود و صبحانه هم خورده نشود).
آيا ابتلا به ديابت حاملگي خطر ابتلا به ديابت را در آينده افزايش مي دهد؟
بله. حدود دو سوم زنان مبتلا به ديابت حاملگي در حاملگي هاي بعدي نيز به اين عارضه مبتلا مي شوند. تعداد كمي از مطالعات نشان داده اند كه حدود ۵۰% زناني كه به ديابت حاملگي مبتلا مي شوند طي ۵ سال اول بعد از زايمان دچار ديابت تيپ ۲ مي شوند. وجود شرايط زير خطر ابتلا را افزايش مي دهد:
چاقي
قند خون بسيار بالا در دوران حاملگي (بويژه اگر بيمار به انسولين نياز پيدا كرده باشد)
تشخيص ديابت در اوايل حاملگي
مقادير مرزي قند خون در آزمايشات بعد از زايمان (قند بالا ولي نه به اندازه اي كه تشخيص ديابت داده شود)
پزشك معالج به بيمار توصيه خواهد كرد كه چند وقت يك بار بايد آزمايش قند خون بدهد. اين زمان در صورتيكه آزمايشات بعد از زايمان طبيعي باشند معمولاً هر يك تا سه سال است. پايين نگه داشتن وزن، رژيم غذايي سالم، و ورزش مي توانند بسيار كمك كننده باشند.
همچنين ممكن است لازم باشد بيمار از مصرف قرص هاي ضد بارداري كه فقط پروژستين دارند خودداري كند.
در زناني كه به تازگي ديابت حاملگي داشته اند، خطر ابتلا به ديابت حاملگي تيپ ۲ افزايش مي يابد.
در كودك نيز احتمال چاقي در سنين كودكي يا بزرگسالي و نيز ابتلا به ديابت افزايش مي يابد. كمك به كودك براي داشتن يك تغذيه خوب، نگه داشتن وزن در حد مناسب، و تحرك فيزيكي كافي بسيار مهم است. در صورت ابتلا به ديابت حاملگي اين مسئله را حتماً به متخصص كودكاني كه كودك خود را پيش او مي بريد اطلاع دهيد
raz72592
23-06-2009, 22:53
اگر پزشك به شما گفته است كه مايع آمنيوتيك شما بيش از حد است خيلي نگران نباشيد. بيشتر زناني كه دچار اين مشكل هستند كودكاني سالم بدنيا مي آورند. ولي در بعضي موارد اين مسئله ممكن است علامتي از ديابت و يا مشكلي در جنين باشد.
مايع آمنيوتيك چيست؟
مايع آمنيوتيك ماده اي است كه جنين را در كيسه جنين احاطه كرده است.
اين مايع كارهاي مهمي انجام مي دهد كه عبارتند از:
بعنوان يك ضربه گير جنين را در مقابل صدمات و بند ناف را در مقابل تحت فشار قرار گرفتن (و در نتيجه اختلال در اكسيژن رساني به جنين) محافظت مي كند. جنين و رحم را از عفونت محافظت مي كند. بعنوان يك منبع پشتيبان كوتاه مدت از مايعات و مواد غذايي عمل مي كند. به جنين براي تنفس و تحرك كمك مي كند. به تكامل مناسب سيستم هاي گوارشي، اسكلتي-عضلاني و تنفسي جنين كمك مي كند.
مايع آمنيوتيك كجا توليد مي شود؟
در طي ۱۶ هفته اول حاملگي، جفت، غشاهاي آمنيوتيك، بند ناف، و پوست جنين همگي مايعي توليد مي كنند كه همزمان با رشد جنين كيسه آمنيوتيك را پر مي كند. پس از آن جنين شروع به بلعيدن مايع كرده، مايع از كليه هاي جنين گذشته و بصورت ادرار از بدن جنين خارج مي شود و اين چرخه مجدداً تكرار مي شود بطوريكه كل مايع آمنيوتيك هر چند ساعت يك بار از اين چرخه عبور مي كند. (تعجب نكنيد! بله، بيشتر مايع آمنيوتيك در واقع ادرار است).
جنين همچنين مقداري مايع از ريه هايش ترشح مي كند. مقدار كمي از مايع آمنيوتيك جذب كيسه آمنيوتيك شده و وارد بدن مادر مي شود و يا از طريق خون بند ناف به بدن مادر بر مي گردد.
بنابراين، جنين نقش مهمي در حفظ مقدار مناسب مايع در كيسه آمنيوتيك دارد. زياد بودن مايع هيدرآمنيوس يا پلي هيدرآمنيوس و كم بودن آن اليگوهيدرآمنيوس خوانده مي شود.
تشخيص زياد بودن مايع آمنيوتيك
رشد سريعتر از طبيعي رحم ممكن است پزشك را به زياد بودن مايع مشكوك كند. زياد بودن مايع ممكن است سبب شود مادر حركات جنين را آنطور كه بايد در سه ماهه دوم يا سوم حس كند احساس نكند.
بيمار ممكن است علائمي نظير دردهاي شكمي (ناشي از فشار زياد مايع)، نوسان شديد وزن، كمر درد، و ورم شديد پاها و قوزك پا داشته باشد. در صورت وجود اين علائم پزشك براي بيمار سونوگرافي تجويز كرده و اندكس مايع آمنيوتيك (Amniotic Fluid Index) را محاسبه مي كند.
اندكس بالاي ۲۵ سانتي متر بيش از حد تلقي مي شود. مقدار طبيعي اين اندكس در سه ماهه سوم حاملگي ۵ تا ۲۵ سانتي متر است.
دلايل افزايش بيش از حد مايع
در بيشتر موارد علت ناشناخته است. در حدود ۶۰% موارد هيچ دليل خاصي پيدا نمي شود، جنين مشكلي ندارد و مايع خوبخود كم مي شود. با اين حال بيمار بايد همچنان تحت نظر باشد و براي وي تا آخر حاملگي non-stress test و سونوگرافي تجويز شود.
همچنين ممكن است به منظور كاهش خطر پارگي زودرس كيسه آب و شروع زايمان زودرس استراحت مطلق تجويز شود.
raz72592
23-06-2009, 22:54
علل ديگر عبارتند از:
ديابت مادر: در صورتيكه مادر ديابت كنترل نشده داشته باشد ممكن است دچار افزايش بيش از حد مايع گردد. (پلي هيدرآمنيوس در ۱۰% مادران ديابتي و معمولا در سه ماهه سوم تشخيص داده مي شود).
به همين دليل معمولا براي مشخص كردن اينكه ممكن است افزايش بيش از حد مايع ناشي از ديابت باشد يك تست گلوكز انجام مي شود. اين موارد معمولا خفيف بوده و با كنترل ديابت براحتي درمان مي شوند.
ماكروزومي يا حاملگي چند قلويي:
بزرگ بودن بيش از حد جنين يا حاملگي دوقلويي يا چند قلويي خطر افزايش بيش از حد مايع آمنيوتيك را افزايش مي دهد. پلي هيدرآمنيوس بويژه در موارد سندرم انتقال خون دوقلوها محتمل است. در اين سندرم قلوي دهنده داراي مايع آمنيوتيك كم و قلوي گيرنده خون دچار افزايش بيش از حد مايع است.
ناهنجاري هاي جنيني:
در بعضي موارد نادر، جنين ممكن است دچار ناهنجاري باشد كه سبب مي شود مايع را نبلعد در حاليكه كليه اش ادرار بيشتري از همان مايع كمي كه بلعيده توليد مي كند.
اين مسئله ممكن است ناشي از ناهنجاري هايي باشد كه بلعيدن را براي جنين مشكل مي كنند. از جمله اين ناهنجاري ها مي توان به تنگي پيلور، شكاف لب يا كام، يا انسداد دستگاه گوارش اشاره كرد.
بعضي مشكلات دستگاه عصبي نظير نواقض لوله عصبي يا هيدروسفالي نيز مي توانند مانع بلع نوزاد شوند. در صورت تشخيص پلي هيدآمنيوس پزشك يك سونوگرافي با وضوح بالا و شايد يك آمنيوسنتز انجام مي دهد تا جنين را از نظر ناهنجاري ها و اختلالات ژنتيكي كنترل كند.
درمان
در حدود ۵۰% موارد بويژه در موارد خفيف مشكل خودبخود حل مي شود. در صورتيكه مايع خيلي زياد باشد و يا سبب ناراحتي زيادي شود پزشك ممكن است با استفاده از روشي بنام آمنيوسنتز درماني مقداري از مايع را خارج كند.
در اين روش پزشك سوزني را طريق رحم وارد كيسه آمنيوتيك كرده و مقداري از مايع را مي كشد. در موارد شديد اين كار ممكن است هر هفته و يا حتي بيشتر تكرار شود.
در بعضي موارد ممكن است براي كم كردن ميزان ادرار جنين از داروهاي مهار كننده پروستاگلاندين ها نظير ايندومتاسين استفاده شود.
تأثير پلي هيدرآمنيوس بر زايمان
پلي هيدرآمنيوس خطر زايمان زودرس را افزايش مي دهد بنابراين مادر بايد تحت نظر باشد. با شروع مراحل زايمان، خارج شدن مقدار زيادي مايع از رحم خطر پارگي جفت (جدا شدن زودرس جفت) يا پرولاپس بند ناف (قرار گرفتن بند ناف در گردن رحم و احتمال تحت فشار قرار گرفتن آن) را افزايش مي دهد.
هر دو اين وضعيت ها كودك را در خطر كمبود اكسيژن قرار داده و ممكن است نياز به سزارين اورژانس باشد.
از آنجا كه رحم نيز ممكن است پس از زايمان قادر به منقبض شدن نباشد احتمال خونريزي بعد از زايمان نيز وجود دارد. از اين رو پزشك در طول زايمان كاملا مادر را تحت نظر خواهد داشت
raz72592
23-06-2009, 22:55
بيماري هايي که روي باروري خانمها موثراست
الف) بسته شدن سلول هاي فالوپ: لولۀ فالوپ مسير ارتباطي تخمدان و رحم است و اسپرم ها شناکنان از اين مسير عبور مي کنند تا براي عمل لقاح خود را به تخمک برسانند.
در صورت بسته شدن اين مسير مشکلات جدي براي باوري زن ايجائ مي شود و مداخلۀ پزشکي جهت رفع آن لازم است.ب)
سندرم تخمئان پلي کيستيک (PCOS ):
اين بيماري علت اصلي تخمک گذاري در بسياري از خانم ها است. زنان مبتلا به اين بيماري ممکن است دچار افزايش وزن، کاهش يا توقف عادت ماهيانه و رشد ناهنجار موهاي بدن در ناحيۀ ميان پاها، صورت و روي پستان ها شوند. اين بيماران مستعد نوسانات خلقي و احساسي نيز هستند.
ج) فيپروئيدها :
اين بيماري عبارت از رشد وخيم (غير سرطاني) بافت هاي فيبروئيد در داخل رحم يا روي آن است. اين عارضه خيلي شايع است و اگر باعث فشار به اعضاي مجاور خود نشود مي توان سال ها بدون علامت و بدون نياز به درمان باقي بماند.
معذالک در مواردي ممکن است فيبروئيد ها منجر به ناباوري يا سقط شوند(به بخش۵ مراجعه شود). رشد زياد فيبروئيدها مي تواند باعث بزرگ شدن رحم يا پيچ خوردن آن شود که باعث مي شود رويان نتواند در ديوارۀ رحم کاشته شود.
در چنين حالتي شما ممکن است به راحتي باردار شويد اما به علت عدم امکان کاشته شدن تخمک لقاح يافته در ديوارۀ رحم، در همان مراحل اوليه دچار سقط شويد. بافت فيبروئيدها معمولاً با حجم جنين هم سن خود قابل مقايسه است.
د) اندومتريوز:
در اين بيماري بافت بافت پوششي داخل رحم در مکان هايي خارج از رحم، مثل: لوله هاي فالوپ، تخمدان ها، مثانه، روده ها و حتي جاهايي مثل مخاط بيني رشد مي کند؛ سپس اين بافت ها در پاسخ به تحريکات هورموني (همانند پوش داخلي رحم)، شروع به خونريزي و ايجاد علائم مي کنند که اين وضعيت در جاهايي که امکان خروج خون وجود ندارد مي تواند باعث درد و التهاب شود.
من زني را ديده ام که به علت مهاجرت بافت اندومتر(پوشش داخلي رحم) به راه هوايي بيني، در ايام قاعدگي دچار خونريزي از بيني مي شد.
چون اندومتريوز مي تواند باعث ايجاد ضايعات ناشي از زخم و نيز انسدادهايي در ناحيۀ حفرۀ لگن شود؛ مي تواند روي باروري اثر منفي داشته باشد.
به نظر مي رسد۵۰درصد زنان مبتلا به اندومتريوز مشکلاتي از نظر بارداري داشته باشند. اين بيماري در زنان بالاي۳۰ سال که بچه دار نشده اند خيلي شايع تر است.
در برخي مبتلايان ممکن است لوله هاي فالوپ چنان آسيب ببينند که ديگر نتوانند تخمک را عبور دهند.
اگر سندرم تخمدان پلي کيستيک باعث ضايعات شديد در تخمدان شود، مي تواند باعث فقدان تخمک گذاري شود.
کاشته شدن بافت هاي اندومتري (پوشش داخلي رحم) بر روي تخمدان، مي تواند باعث تشکيل کيست هايي شود که از خون قهوه اي تيره پر شده که کيست هاي شکلاتي ناميده مي شوند.
ذ) بيماري سلياک:
اين بيماري در اثر عدم تحمل ماده اي به نام گلوتن ايجاد مي شود. گلوتن جرئي مهم از گندم است و غلات ديگر مثل: چاودار، جو و جودو سر نيز حاوي گلوتن بوده مي توانند همين مشکل را ايجاد کنند، البته برنج و ذرت مشکلي در اين زمينه ايجاد نمي کنند .
گلوتن از طريق وارد کردن آسيب به پرزهاي ديوارۀ روده و توقف جذب مواد غذايي حياتي ، باعث ايجاد اين بيماري مي شود.
تشخيص آن از طريق نمونه داري از بافت روده و بررسي آن صورت مي گيرد.
متأسفانه بيماري سلياک به طور غير مستقيم مي تواند اثر منفي بر قابليت باروري داشته باشد.
علائم کلينيکي سلياک شامل:
مدفوع چرب و بدبو، کاهش وزن، کم خوني، نفخ، خستگي و علائم کمبود و يتامين ها و مواد معدني مي باشند.
اين بيماري مي تواند خطر مرده زدايي و مرگ قبل از تولد را افزايش دهد.
raz72592
23-06-2009, 22:57
علل نازايي درزنان علل در زنان به ترتيب شيوع عبارتند از :
۱ ـ اختلالات مربوط به لوله هاي رحمي
۲ ـ عدم تخمك گذاري (اختلالات مربوط به تخمدان(
۳ ـ اختلالات گردن رحم
۴ ـ آندومتريوز
۵ ـ علل رحمي
نيمي از موارد نازائي به علت اختلال در کار تخمک گذاري تخمدانها است . اگر زن به طور منظم قاعده شود ، دليل بر تخمک گذاري مناسب است و اگر قاعدگي او نامرتب باشد ، تخمک گذاري مناسبي وجود ندارد که بايد علت آن بررسي شود . فقط حاملگي نشان قطعيت تخمک گذاري است.
raz72592
23-06-2009, 22:58
دسته بندي اختلالات تخمك گذاري بر اساس طبقه بندي WHO بدين ترتيب مي باشد:
گروه (I)
Hypothalamic amenorrhea Hypogondotropic hypogonadal anovulation
اين گروه، ۵ تا ۱۰ درصد موارد را شامل مي شود. در اين افراد سطح سرمي FSH پايين يا طبيعي و سطح سرمي استراديول پايين مي باشد كه ناشي از كاهش ترشح هورمونهاي GnRH (هورمون آزاد كننده گونادوتروپين) و يا بي تفاوتي هيپوفيز در پاسخگويي به GnRH مي باشد. افراد اين دسته معمولاً آمنوره دارند.
گروه (II)
Normogonadotropic normoestrogenic anovulation
گروه دوم، ۶۰ تا ۸۵ درصد موارد را شامل مي شود. ممكن است ترشح گونادوتروپين ها و استروژنها در اين زنان طبيعي باشد ولي ترشح FSH طي مرحله فوليكولي چرخه، زير مقدار طبيعي آن باشد. زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلي كيستيك در اين گروه قرار مي گيرند. تعدادي از افراد اين گروه تخمك گذاري طبيعي دارند به خصوص آنهايي كه اليگومنوره دارند.
گروه (III)
Hypergonadotropic Hypoestrogenic anovulation
گروه سوم، ۱۰ تا ۳۰ درصد موارد را شامل مي شود. از علل اصلي آن نارسايي زودرس تخمدان (فقدان فوليكول هاي تخمداني به خاطر يائسگي زودرس) و مقاومت تخمداني (شكل فوليكولي) مي باشد. اكثر اين زنان آمنوره دارند و معمولاً به درمان پاسخ نمي دهند.
گروه (IV)
Hyperprolactinemic anovulation
اين گروه، ۵ تا ۱۰ درصد موارد را شامل مي شود. به علت هيپرپرولاكتينمي، گونادوتروپين ها و در نتيجه ترشح استروژن مهار مي شود. اين افراد ممكن است داراي چرخه هاي بدون تخمك گذاري منظم باشند اما اكثراً داراي اليگومنوره يا آمنوره هستند. غلظت سرمي گونادوتروپين هاي اين گروه معمولاً طبيعي مي باشد.
raz72592
23-06-2009, 23:00
علل اختلالات تخمك گذاري شامل موارد زير مي باشد:
* نشانگان تخمدان پركيستي (PCOS يا Polycystic Ovary Syndrome)
نشانگان تخمدان پركيستي(PCOS) وضعيتي است كه تخمدانهاي زنان و در برخي موارد غدههاي فوقكليه بيش از اندازهي عادي هورمونهاي آندروژن توليد ميكنند. مقدار بالاي اين هورمونها در فرآيند آزادسازي تخمك از تخمدانها تداخل ايجاد ميكند و كيسههايي پر از مايع به نام كيست(سيست) درون تخمدانها پديد ميآيد. چون زنان داراي تخمدانهاي پركيستي در جريان تخمكگذاري نميتوانند تخمك آزاد كنند، اين وضعيت عامل بسياري از نازاييها در زنان است.
در زناني كه دچار تخمدانهاي پركيستي شدهاند، فوليكولهاي نارس به هم ميپيوندند و كيستهاي بزرگتر يا تودههايي از كيست ميسازند. درون فوليكولهاي به هم پيوسته، تخمكها ميرسند، اما فوليكولها نميتركند تا آنها آزاد شوند. در نتيجه، زني با تخمدانهاي پركيست اغلب بينظميهاي قاعدگي، مانند قطع خونروش(آمنوره) يا خونروش گاهگاهي(اليگومنوره)، را تجربه ميكنند. اين دسته از زنان به دليل آزاد نكردن تخمك اغلب باردار نميشوند.زناني كه چاق هستند خطر دچار شدن به تخمدان پركيستي در آنها بيشتر است.گرچه باردار شدن براي زناني با تخمدان پركيستي دشوار است، برخي از آنها به طور طبيعي يا با كمك روشهاي درماني پيشرفته، باردار ميشوند. البته، احتمال سقط چنين در اين زنان از زنان ديگر بيشتر است.
خطر دچار شدن زني با تخمدان پركيستي به وضعيتهاي زير نيز بالاست:
· ديابت(بيماري قند(
· شانگان سوخت و سازي(Metabolic syndrome) كه گاه پيشساز ديابت ناميده ميشود. اين نشانگان نشان ميدهد كه بدن نميتواند مقدار هورمون انسولين را در خون به خوبي تنظيم كند.
· بيماريهاي قلب و عروق و فشار خون بالا
*آمنوره( (amenorrhea
آمنوره اوليه: هنگامي ست كه دختر نوجوان نخستين عادت ماهانه خود را تجربه نميكند. (فقدان كامل قاعدگي در زمان بلوغ).
آمنوره ثانويه: هنگامي ست كه زن قبلا قاعدگي را تجربه كرده است اما ناگهان قاعدگي وي قطع مي گردد.
علل كلي آمنوره ثانويه عبارتند از:
۱-تومورهاي غده هيپوفيز.
۲-اختلالات تغذيه اي نظير پرخوري عصبي وبي اشتهايي عصبي.
۳-مصرف برخي داروها مانند كورتيكواستروئيدها و داروهاي ضد افسردگي.
۴-اختلالات و نارساييهاي تخمداني. كيست و تومورهاي تخمداني.
۵-اختلالات غدد درون ريز نظير نشانگان كوشينگ(CUSHING`S SYNDROME) كه در آن سطح كورتيزول و هورمون آدرنال(فوق كليوي) افزايش مي يابد. و يا كم كاري و پر كاري تيروئيد.
۶-استرس ها و تنشهاي جسمي و عاطفي. استرسهاي ناشي از سفر، شغل و يا امتحان دادن.
۷-كاهش سريع وزن.و يا چربي ناكافي در بدن.
۸-چاقي و افزايش وزن ناگهاني. ميزان زياد چربي در بدن فرآيند تخمك گذاري را مختل ميكند.
۹-ورزش و فعاليتهاي بدني شديد، سنگين و مستمر.
۱۰-بيماريهاي مزمن نظير ورم مخاط روده بزرگ(COLITIS)، نارسايي كليوي، ديابت كنترل نشده، سل، كم خوني و امراض كبدي.
۱۱-شيمي درماني.
۱۲-بيماريهاي مزمن رواني نظير افسردگي.
۱۳-افزايش هورمونهاي پرولاكتين و تستوسترون.
raz72592
23-06-2009, 23:02
اهميت ورزش ووزن ايده آل دربهبودباروري :
در تحقيقي كه توسط متخصصين غدد داخلي انجام شد ۲۹ نفر از خانمهايي كه به شدت لاغر بودند و تخمك گذاري نداشتند، انتخاب شدند.آنها وقتي وزن كافي به دست آوردند و به ۹۰ % از وزن
ايده آل خود رسيدند در طول ۳ سال ۲۴ نفر از آنها حامله شدند.در يك تحقيق ديگر در يازده نفر از ۱۳ نفر خانمي كه داراي وزن بالايي بودند و تخمك گذاري نداشتند، بعد از كاهش وزن ، تخمك گذاري انجام شد و باردار شدند. انجام ورزش متعادل اهميت دارد به دو دليل،اول آنكه ورزش زياد منجر به لاغري شده و مي تواند تخمك گذاري را متوقف كند و دوم اينكه حتي اگر وزن طبيعي بدن حفظ شود فعاليت شديد ورزشي بيش از يك ساعت در روز ( دويدن، اسكي، شنا ) در تخمك گذاري مشكل ايجاد مي كند.
در يك بررسي از ۳۴۶ خانمي كه مشكل تخمك گذاري داشتند، نشان داده شده است كه اكثر آنها روزانه بيش از يكساعت ورزش شديد انجام مي دهند.بررسيها نشان مي دهند كه ورزش شديد اثر خود را بر ناباروري از طريقي ديگر و مستقل از كاهش وزن اعمال مي كند.احتمالا آندورفين ها ( مخدرهاي طبيعي بدن )مي توانند در اين امر دخيل باشند.آنها با افزايش سطح (( پرولاكتين )) خون در زنان تخمك گذاري ايجاد اختلال مي كنند. عدم تخمك گذاري يكي از علل شايع ناباروري در زنان است. بيشتر زنان با عدم تـــخمك گذاري مزمن، داراي دورههاي قاعدگي نامنظم و FSH طبيعي هستند(تيپ ۲ تعريف سازمان بهداشت جهاني).
پيش بيني وقوع تخمك گذاري در نحوه درمان اين بيماران مفيد بوده و توانايي پزشكان را در انتخاب
داروي مــــناسب و بي خطـــر افزايش مي دهد. هدف از اين مطالعه بررسي برخي عوامل مؤثر بر
تخمك گذاري در بيماران اليگومنوره نابارور بود که از آبان ۱۳۸۱ لغایت آبان ۱۳۸۲ به پزوهشکده
رویان مراجعه کرده بودند.
مواد و روشها : درمجموع ۷۴ بيمار با قاعدگي هاي نامنظم و عدم تخمك گذاري مراجعهكننده، تحت
درمان با تاموكسيفن قرار گرفتند. عوامل مورد بررسي شامل علائم باليني مانند رويش غيرعادي مو در ناحيه صورت(Hirsutism) و نمايه توده بدني(BMI)، آندوكرين (FSH, LH, تستوسترون و انسولين) و يافته هاي سونوگرافيك (اندازه گيري حجم و استروماي تخمدان) قبل از درمان بود.
پاسخ دهي تخمدان و تخمك گذاري با پايش سونوگرافي و اندازه گيري پروژسترون (در فاز لوتئال)
تعيين شد.
يافتهها : براساس آناليزهاي آماري,هيرسوتيسم, BMI, غلظت LH سرم و نسبت LH/FSH و حجم تخمدان به عنوان پارامترها ي پيش بيني كننده تخمك گذاري شناخته شدند ( ۰۵/۰ (P≤. تفاوت آماري معني داري بين سن, مدت ناباروري, نسبت FBS به انسولين ناشتا و تخمك گذاري مشاهده نشد.
استنتاج : نتايج حاصل از اين مطالعه نشان مي دهد كه علائم بالینی شامل BMI و هيرسوتيسم ،
وضعيت آندوكرين و شاخصهاي سونوگرافيك تخمدان زنان اوليگومنوره در مرحله قبل از درمان
مي تواند در پيشگويي پاسخ تخمدانها پس از تحريك با داروي تاموكسي فن مؤثر باشد.
*كاهش ذخيره ي تخمدانها
*نارسايي زود رس تخمدانها
*نقص فاز لوتئال
داروهاي مصرفي
آنتي استروژنها
احتمالا با اشغال گيرنده هاي استروژني هيپوتالاموس و هيپوفيز از ايجاد پس خور منفي به وسيله استراديول جلوگيري مي كنند. بنابراين، سطح سرمي FSH افزايش مي يابد كه منجر به تحريك رشد فوليكولي و توليد استراديول فوليكولي مي شود.
raz72592
23-06-2009, 23:03
هر چند مكانيسمهاي ديگري نيز ممكن است دست اندركار باشند ۱ـ كلوميفن: مؤثرترين دارو در درمان گروه ۲ است. اين دارو در بيماريهاي كبدي و وجود كيست هاي تخمداني منع مصرف دارد. مقدار مصرف آن در شروع mg/day ۵۰ طي ۵ روز متوالي مي باشد.
در زناني كه داراي چرخه قاعدگي طبيعي هستند تجويز آن در هر زمان امكان پذير است ولي اغلب در روز سوم تا پنجم قاعدگي طبيعي يا خونريزي هاي القا شده توسط پروژسترون تجويز مي گردد. اگر تخمك گذاري صورت نگرفت مقدار مصرف آن در دوره بعدي (خون ريزي طبيعي يا القا شده توسط پروژسترون) افزايش مي يابد. اگر تخمدان باز هم پاسخ نداد مي توان افزايش دوز را تا مقدار mg/day ۱۰۰ طي ۵ روز متوالي در دوره بعدي ادامه داد. اگر تخمك گذاري صورت گرفت اين دوز را مي توان به مدت ۶ تا ۱۲ ماه يا تا بروز حاملگي ادامه داد. مطالعات نشان داده كه اكثر زنان در طول شش دوره درمان با دوزهاي تا mg/day ۱۰۰ به كلوميفن پاسخ مي دهند. دوزهاي بيشتر از mg/day ۲۰۰ و رژيم هاي طولاني تر ممكن است در بعضي زنان مقاوم به درمان موفقيت آميز باشد. زنان چاق با سندرم تخمدان پلي كيستيك ممكن است به خوبي به القا تخمك گذاري توسط كلوميفن پاسخ ندهند. اين زنان به انسولين مقاوم هستند و هيپرانسولينمي مربوط ممكن است در هيپراندروژنيسم وابسته به سندرم تخمدان پلي كيستيك نقش داشته باشد. طي مطالعه اي تحقيقاتي نقش متفورمين در القا تخمك گذاري در زنان
چاق با سندرم تخمدان پلي كيستيك بررسي شده است (۱). هرچند ظاهراً متفورمين به منظور القا تخمك گذاري در اين زنان موثر واقع شده است ولي اثرات تراتوژنيسيته داروهاي خوراكي پايين آورنده قند خون در گسترش روز افزون مصرف آنها وقفه انداخته است.
۲ـ تاموكسيفن: تاموكسيفن نيز همانند كلوميفن يك آنتي استروژن است كه قادر به القا تخمك گذاري مي باشد. دوز معمول آن در شروع mg/day ۲۰ براي ۵ روز متوالي از روز سوم قاعدگي مي باشد. تاموكسيفن كمتر از كلوميفن جهت القا تخمك گذاري استفاده مي شود.
ارزيابي درمان با آنتي استروژنها
تقويمي كه خون ريزي منظم در هر ۴ هفته را نشان مي دهد، بيانگر چرخه هايي با تخمك گذاري است. همچنين افزايش دو مرحله اي دماي بدن مي تواند شاهدي بر بروز تخمك گذاري باشد. همچنين انجام آزمايشاتي از قبيل سونوگرافي و ارزيابي سطح سرمي پروژسترون طي مرحله mid-luteal چرخه مي تواند تعيين كننده باشد. هر چند سودمندي استفاده از روش تعيين LH در منزل سؤال برانگيز است ولي بعضي از زنان به تشخيص سريع تخمك گذاري اهميت مي دهند.تقريباً در ۸۰ درصد از زنان گروه II طي سه دوره درمان با كلوميفن تخمك گذاري صورت مي گيرد. بعد از شش ماه درمان، احتمال وقوع حاملگي در هر دوره بدون توجه به تخمك گذاري منظم كاهش مي يابد. به علاوه، در موارد درمان با دوز بالاي كلوميفن احتمال بروز حاملگي كمتر مي باشد كه شايد به اين علت باشد كه دوزهاي بالاي كلوميفن باعث آسيب به موكوس گردن رحم و آندومتر مي شود. وقوع حاملگي دو قلو و سه قلو به ترتيب ۹ و ۳ درصد است. احتمال بروز نقص در تولد مشابه حاملگي طبيعي است، بروز حاملگي نابجا افزايش نمي يابد و خطر سندرم تحريك بيش از اندازه تخمدان كمتر از ۱ درصد مي باشد.
raz72592
23-06-2009, 23:05
گونادوتروپين ها از سال ۱۹۶۱ كه از ادرار زنان يائسه گونادوتروپين هايي با فعاليت بيولوژيك LH و FSH به نسبت ۱:۱ استخراج شد (hMG)، اين داروها در القاي تخمك گذاري نقش اساسي را ايفا نموده اند. طي خالص سازي هاي انجام شده FSH خالص و خيلي خالص از ادرار استخراج شد تا اين كه در سال ۱۹۹۶ FSH نو تركيب انساني با درصد خلوص بالاي ۹۹ درصد توليد شد. موارد مصرف گونادوتروپين ها عبارتند از: ■ افراد گروه اا كه به درمان با كلوميفن پاسخ نداده اند.
■ افراد گروه ا كه ترشحات هيپوفيزي كمي دارند و يا به عنوان خط دوم درمان در زناني كه داراي آمنوره وابسته به هيپوتالاموس مي باشند.
مقدار مصرف: هدف از القاي تخمك گذاري با گونادوتروپين ها (همانند كلوميفن) تشكيل يك فوليكول غالب مي باشد. در يك چرخه قاعدگي طبيعي اين هدف با افزايش گذراي غلظت سرمي FSH در ابتداي دوره به وجود مي آيد (۲). سپس غلظت كاهش مي يابد تا از رشد فوليكولهاي ديگر جلوگيري شود.
جهت دستيابي به يك فوليكول رشد يافته توسط گونادوتروپين هاي اگزوژن نياز به رژيم هاي درماني خاص مي باشد. اين رژيم ها عبارتند از:
۱ـ Low dose step up protocol
۲ـ Low does step down protocol
در رژيم درماني Low does step up ابتدا FSH با دوز lu/day ۷۵ ـ ۵/ ۳۷ به صورت زير جلدي يا عضلاني تجويز مي شود و پس از ارزيابي با سونوگرافي و تعيين سطح استراديول سرم اگر پاسخ مستدلي ديده نشد، مقدار مصرفي FSH بعد از ۱۴ روز افزايش مي يابد.
افزايش تدريجي ۵ /۳۷ واحد در فواصل هفتگي تا حداكثر lu /day ۲۲۵ ادامه مي يابد تا اينكه فوليكول غالب تشكيل شود سپس با تجويز h CG تحريك تخمك گذاري انجام مي گيرد.
در رژيم درماني Low dose step down مدت كوتاهي بعد از خونريزي طبيعي يا القا شده توسط پروژسترون FSH با دوز lu /day ۱۵۰ تجويز مي گردد و تا زماني كه اندازه فوليكول غالب به بيشتر از ۱۰ ميلي متر برسد درمان ادامه مي يابد، سپس دوز مصرفي به lu/day ۵/ ۱۱۲ كاهش يافته و سه روز بعد به lu/day ۷۵ رسانده مي شود. در نهايت، با تجويز hCG تخمك گذاري القا مي شود.
اين پروتكل درماني، تقليدي از چرخه طبيعي مي باشد. در مقايسه با رژيم step _ up از لحاظ كمتر بودن شيوع تحريك بيش از اندازه تخمدان و بيشتر بودن احتمال بروز رشد يك فوليكول ارجح مي باشد، در نتيجه در اين رژيم درماني خطر حاملگي چند قلويي نيز كمتر است.
دوز كلي r FSH (FSH نو تركيب) مورد نياز كمتر از FSH خالص شده از ادرار مي باشد ولي ميزان بروز مشكلات درماني در هر دو يكسان است. مطابق تحقيقي كه انجام گرفته، كارآيي FSH خالص شده از ادرار و r FSH معادل يكديگر مي باشد (۳). FSH خالص شده از ادرار تا اندازه اي فعاليت LH نيز دارد در حالي كه r FSH فاقد خاصيت LH مي باشد.
تجربيات نشان داده كه افراد گروه ا (دسته بندي WHO) كه سطح سرمي LH در آنها بسيار پايين مي باشد (كمتر از IU/L ۵/۰) جهت تثبيت مقدار استراديول فوليكولي نيازمند به hCG اگزوژن (يا LH نوتركيب) مي باشند).
رژيم معمولي كه براي درمان با گونادوتروپين ها به كار مي رود به اين صورت است كه ۲، ۳ يا ۴ روز بعد از قاعدگي يا قاعدگي القا شده تجويز ۱ يا ۲ آمپول hMG (IU/day ۱۵۰ ـ ۷۵)
شروع مي شود و دوز مصرفي آن تا ۷ روز ثابت نگه داشته مي شود. پس از آن، پاسخ دهي تخمدان با تعيين سطح سرمي استراديول ارزيابي مي شود. اگر پاسخي مشاهده نگرديد افزايش مقدار h MG به اندازه ۱ يا ۲ آمپول در هر ۳ تا ۴ روز ادامه مي يابد تا پاسخ مستدلي ديده شود. زماني كه حداكثر قطر فوليكول به mm ۱۸ـ ۱۶ رسيد و سطح سرمي استراديول به ميزان pg/ml ۲۵۰ ـ ۱۵۰ در هر فوليكول رسيده مطابقت كرد، IU ۱۰۰۰۰ ـ ۵۰۰۰ از hCG به صورت عضلاني تجويز مي شود، متعاقب آن همانطوري كه انتظار مي رود تا ۳۶ ساعت بعد از تخمك گذاري، صورت مي گيرد.
raz72592
23-06-2009, 23:07
پايش رژيم هاي درماني
با اندازه گيري قطر فوليكول ها با سونوگرافي مي توان از چگونگي پاسخگويي تخمدان به گونادوتروپين هاي درماني آگاه شد. اسكن ها معمولاً هر دو يا سه روز روي فوليكول هاي با اندازه متوسط انجام مي گيرد. تجويز hCG (Iu ۱۰۰۰۰ به صورت عضلاني) در روزي كه قطر فوليكول به بيشتر از ۱۸ ميلي متر مي رسد انجام مي گيرد. اگر بيشتر از سه فوليكول بزرگتر از mm ۱۶ شده باشند تحريك بايد متوقف شود و h CG تجويز نگردد و استفاده از كاندوم جهت جلوگيري از حاملگي چند قلويي و تحريك بيش از اندازه تخمدان الزامي مي باشد. اندازه گيري استراديول سرمي ممكن است مفيد باشد، زيرا غلظت بالاتر از حد طبيعي (n g/dl ۴۰ ـ ۱۴) مي تواند پيش درآمدي براي تحريك بيش از اندازه تخمدان باشد.
درمان ضرباني با GnRh: تجويز ضرباني GnRh با استفاده از پمپ انفوزيوني باعث تحريك توليد FSH و LH مي شود، غلظت سرمي FSH و LH در حد طبيعي باقي مي ماند و در نتيجه احتمال رشد چند فوليكول و تحريك بيش از اندازه تخمدان كمتر مي شود. تجويز ضرباني GnRh در زنان گروه ا با ساختار هيپوفيزي سالم صورت مي گيرد. تجويز داخل وريدي نسبت به تجويز زير جلدي آن ارجح مي باشد. جهت تقليد حالت طبيعي مقدار ۵/۲ تا ۱۰ ميكروگرم GnRh در فواصل زماني ۶۰ تا ۹۰ دقيقه تزريق مي گردد. جهت جلوگيري از حاملگي چند قلو ابتدا بايد از دوز پايين شروع كرده و به تدريج مقدار مصرفي را افزايش داد تا به حداقل دوز لازم جهت القاي تخمك گذاري رسيد، تجويز ضرباني GnRh ممكن است بعد از تخمك گذاري قطع شود و جسم زرد با hCG حمايت شود. خون ريزي كه به شكل منظم هر چهار هفته رخ مي دهد دليل بر چرخه هايي با تخمك گذاري است. معمولاً اولتراسونوگرافي و اندازه گيري پروژسترون سرم براي پايش درمان لازم نمي باشد. ميزان تخمك گذاري ۹۰ درصد و حاملگي ۸۰ درصد با اين روش گزارش شده است.
آگونيست هاي دوپامين
آگونيست هاي دوپامين باعث مهار سنتز پرولاكتين و آزاد سازي آن از هيپوفيز مي شوند و
جايگزيني براي دوپامين درون زا و آزاد شده از نورون هاي اينفنديبولار هيپوتالاموس به گردش خون باب مي باشند. بروموكريپتين اولين آگونيست دوپامين به صورت گسترده جهت درمان هيپرپرولاكتينمي و عدم تخمك گذاري ناشي از آن استفاده مي شود. اخيراً داروي كابرگولين از اين دسته در دسترس قرار گرفته كه به صورت اختصاصي تر به رسپتورهاي D۲ متصل مي شود. مقدار مصرف بروموكريپتين در شرو ع mg ۲۵/۱ هنگام خواب مي باشد و طي ۳ تا ۵ روز قابل افزايش به حداكثر mg/day ۱۰ مي باشد. مقدار مصرف
كاربرگولين در شروع به مقدار mg ۵/۰ در هفته مي باشد. بسته به نوع پاسخ، دوز مصرفي به mg ۱ در هر هفته يا ۲ بار در هفته قابل افزايش مي باشد. درمان در شروع حاملگي معمولاً قطع مي گردد مگر در مواردي كه ماكروپرولاكتينوما وجود داشته باشد كه در اين صورت طي حاملگي ادامه مي يابد.
در پايان مروري گذرا بر القاي تخمك گذاري در بيماران داوطلب براي IVF و رژيم درماني آنها خواهد شد.
IVF Protocol
براي كنترل هرچه بيشتر چرخه تخمك گذاري يك آگونيست GnRh (مثل ۱ mg/day لوپرولايداستات به صورت S.C. ) به مدت دو هفته تجويز مي گردد تا توليد گونادوتروپين هاي درون زا مهار شود.
در افرادي كه داراي چرخه هاي بدون تخمك گذاري هستند و يا غلظت سرمي پروژسترون در آنها كمتر از nanomoI/L (۳ng/ml) ۵/۹ مي باشد، تجويز نوراتيندرون (۵ ميلي گرم به صورت خوراكي به مدت ۱۰ روز) از سه روز قبل از شروع تجويز GnRh انجام مي گيرد.
تجويز عضلاني h MG به مقدار IU/day ۳۰۰ ـ ۲۲۵ باعث تحريك رشد فوليكولي مي شود و تجويز هم زمان آگونيست GnRh با حداقل مقدار، باعث پيش گيري از ترشح ناگهاني LH مي شود.
مقدار تجويز hMG مطابق رشد فوليكولها (با بررسي سونوگرافي) و سطح سرمي استراديول تنظيم مي گردد. FSH نوتركيبي مؤثرتر از hMG مي باشد و به زودي به عنوان فرآورده انتخابي خواهد شد (۵،۴).
هنگامي كه فوليكولهاي تخمداني به بلوغ كامل رسيدند، تجويز hCG باعث تحريك تخمك گذاري مي گردد. اندازه فوليكول (mm ۱۸) و غلظت سرمي استراديول (pg/ml ۲۰۰) دو عامل تعيين كننده براي زمان بلوغ فوليكولها مي باشد.
raz72592
23-06-2009, 23:09
آيا خارش پوست در دوران بارداري طبيعي است؟ وجود خارش در دوران بارداري در بعضي از نواحي بدن بخصوص دور شكم و پستانها كه در حال بزرگ شدن هستند نادر نيست زيرا پوست بايد براي هماهنگي با رشد اين نواحي كشيده شود.
هورمون هاي دوران بارداري نيز تا حدي در اين امر مؤثرند. در حدود دوسوم از خانم هاي باردار در طول دوران بارداري دچار قرمزي و گاهـي خارش كـف دست ها و پاها مي شوند. كارشنـاسـان براين باورند كه علت اين اختلالات كه بلافاصله پس از زايمان از بين مي رود افزايش سطح استروژن خون است.
خانم هاي سياهپوست نسبت به سفيد پوستان كمتر دچار اين حالت مي شوند. گاهي ممكن است بيماريهاي پوستي كه بطور طبيعي با خارش همراه است نظير خشكي پوست، اگزما، يا آلرژي غذايي در دوران بارداري، با خارش شديدي بروز كند.
چگونه ميتوان خارش را تسكين داد؟
از گرفتن دوش و حمام داغ بپرهيزيد زيرا مي تواند پوست را خشك تر كرده و خارش را تشديد كند. از صابون هاي ملايم استفاده كنيد و دقت كنيد كه آنرا بخوبي آب كشي كنيد و سپس به آرامي پوست را خشك كنيد.
پس از استحمام از كرم هاي مرطوب كننده استفاده كنيد و ترجيحاً انواعي را كه معطر نيستند انتخاب كنيد زيرا بعضي از انواع عطريات مي توانند پوست را تحريك كنند. گاهي از وان شاه بلوط استفاده كنيد (فرآورده هاي شاه بلوط مخصوص استحمام را مي توانيد از داروخانه ها تهيه كنيد).
لباسهاي نخي و گشاد بپوشيد و هنگام گرماي روز از خانه خارج نشويد زيرا حرارت خارش را تشديد مي كند.
آيا بروز بثورات برآمده و خارش دار بر روي شكم امري شايع است؟
در حدود ۱ درصداز خانم ها به چنين عارضه اي دچار مي شوند. اين بثورات بصورت لكه هاي قرمز رنگ، برآمده و خارش دار شبيه به كهير در طول ماه آخر يا دو ماه آخر سه ماهه دوم بارداري بر روي شكم ظاهر مي شوند.
اين بثورات كه پاپول ها يا كهيرهاي خارش دار دوران بارداري (PUPPP) يا بثورات چند شكلي دوران بارداري ناميده مي شوند، ابتدا در محل خطوط كشيدگي پوست شكم ظاهر مي شوند و بعد به ران ها، باسن و گاهي بازوها كشيده مي شوند.
اين بثورات خطري براي شما يا جنين ندارند ولي ممكن است خارش شديدي داشته باشند.
پزشك يا ماما پوست شما را معاينه مي كند و احتمالاً يك پماد تجويز مي كنند تا خارش تسكين يابد. در موارد شديد بايد يك دوره استروئيد خوراكي به شما تجويز شود.
PUPPP در اكثر خانم ها در عرض چند روز پس از زايمان از بين مي رود و ناپديد مي شود و خوشبختانه بندرت در بارداري هاي بعدي ظاهر ميگردد.
بيماري پوستي كه با شيوع كمتري خانم هاي باردار را گرفتار مي كند خارش بارداري (prurigo gestationalis) نام دارد كه با برآمدگي هاي كوچك و متعدد شبيه گزش حشره تظاهر مي كند. اين بثورات ممكن است هر يك از نواحي بدن را گرفتار سازد ولي احتمال بروز آنها در روي دست ها، پاها، بازوها، و ساق پاها بيشتر است.
اين بثورات با وجود اينكه آزاردهنده و خارش دار هستند خطري براي جنين ندارند. خارش بارداري در هر زماني در طول بارداري ممكن است بوجود آيد ولي احتمال بروز آن در سه ماهه دوم بارداري بيشتر است.
در موارد بسيار نادر بثورات بسيار خارش داري بوجود مي آيند كه ابتدا به شكل كهير هستند و بعد تبديل به تاول هاي بزرگي مي شوند. اين بثورات كه به نام pemphigoid gestationalis ناميده مي شوند (عليرغم آنكه اين بيماري هيچ ارتباطي با ويروس تبخال (هرپس) ندارد herpes gestationalis نيز ناميده مي شود)، معمولاً از ناحيه شكم و اغلب دور ناف شروع مي شوند و گاهي به بازوهـا و ساق پاها كشيده مي شوند.
اين بيماري جدي تر از PUPPP است زيرا احتمال زايمان زودرس و نيز احتمال اختلال رشد جنين در آن بيشتر است. اين بيماري معمولاً در سه ماهه سوم بارداري شروع مي شود ولي ممكن است در هر زمان ديگري حتي در هفته اول پس از زايمان نيز شروع شود.
اين بثورات در طول دوران بارداري ممكن است چند بار ظاهر شوند و سپس فروكش كنند و اغلب بعد از زايمان نيز شعله ور مي شوند. بروز اين بثورات در بارداري هاي بعدي امري شايع است و معمولاً در بارداري هاي بعدي شديدتر خواهد بود.
در صورت وجود هر گونه بثورات آن را به اطلاع پزشك خود برسانيد. حتما اگر بثورات به بارداري مربوط نباشد بازهم بهتر است كه پزشك آن را بررسي كند و در اين زمينه توصيه هاي لازم را به شما بدهد و يا شما را به متخصص پوست ارجاع دهد.
آيا مي توان خارش شديد را نشانه اي از يك اختلال شديد تلقي نمود؟
خارش شديد در سه ماهه دوم و يا از آن شايعتر، در سه ماهه سوم مي تواند نشانه اي از كلستاز داخل كبدي در دوران بارداري محسوب شود كه اختلالي كبدي است كه ۲% خانم هاي باردار به آن مبتلا مي شوند و جنين را در معرض خطر قرار ميدهد.
اين اختلال هنگامي بوجود مي آيد كه صفرا بطور عادي در داخل مجاري صفرا به جريان در نمي آيد و در نتيجه املاح صفراوي در پوست تجمع مي يابند و به خارش كلي بدن مي انجامد.
خارش ممكن است خيلي شديد باشد. اين حالت بخودي خود بثوراتي ندارد ولي ممكن است بعلت خاراندن، پوست قرمز و ملتهب شود و خراشيدگي هايي در آن ديده شود.
اگر تصور مي كنيد كه كلستاز داريد، بايد خيلي سريع به پزشك يا ماما خبر دهيد و تحت آزمايشات كبدي براي بررسي كار كبد و سونوگرافي براي كنترل وضعيت جنين قرار گيريد. درمان بستگي به جواب آزمايش و وضعيت جنين دارد و ممكن است لازم باشد كه زايمان زودتر از موقع انجام گيرد.
بعد از زايمان مشكل از بين مي رود و البته ممكن است در بارداري هاي بعدي مجدداً اين مشكل بوجود آيد .
raz72592
23-06-2009, 23:10
پارگي پرده گوش عبارت است از پاره شدن پرده نازك گوش كه قسمتهاي داخليتر گوش را از گوش خارجي جدا ميكند.
علايم شايع
درد ناگهاني درگوش
ناشنوايي نسبي
خونريزي يا ترشح از گوش. ترشح گوش ممكن است در عرض ۴۸-۲۴ ساعت پس از پارگي، شبيه چرك شود.
وزوز گوش
سرگيجه
علل
پاره شدن پرده گوش به دنبال وارد كردن يك شيء مثل گوش پاككن يا گيره كاغذ براي تميز كردن يا رفع خارش گوش
وارد آمدن فشار ناگهاني به پرده گوش به سمت داخل، مثلاً در اثر سيلي، حادثه به هنگام شنا يا شيرجه، يا وقوع انفجار در نزديكي فرد
وارد آمدن فشار ناگهاني به پرده گوش به سمت خارج (مكش به سمت خارج) مثلاً در اثر بوسيدن گوش
عفونت شديد گوش مياني
عوامل افزايشدهنده خطر
عفونت اخير گوش مياني
صدمه به سر
پيشگيري
هيچ شئي را درون مجراي گوش فرو نكنيد.
از صدماتي كه ممكن است باعث پاره شدن پرده گوش شوند اجتناب كنيد.
در صورت بروز عفونت گوش مياني، سريعاً براي درمان مراجعه كنيد.
عواقب مورد انتظار
اگر پرده گوش پاره شده عفوني نشود، معمولاً خود به خود در عرض ۲ ماه ترميم صورت ميگيرد. اگر پرده گوش پاره شده عفوني شود، عفونت را ميتوان درمان كرد و شنوايي نيز معمولاً مشكل دايمي پيدا نميكند.
اگر پارگي خود به خود ترميم نشود نياز به جراحي وجود دارد.
عوارض احتمالي
عفونت گوش، همراه با تب، استفراغ و اسهال
ندرتاً خونريزي زياد
مننژيت
ماستوئيديت (عفونت ماستوئيد، ناحيه استخواني درست پشت گوش)
ندرتاً ناشنوايي دايمي
درمان
اصول كلي
تشخيص با معاينه گوش با اتوسكوپ (دستگاه مخصوص ديدن داخل گوش) تأييد ميشود. همچنين ممكن است مايع داخل گوش كشت داده شود.
درمان شامل دارو براي پيشگيري از عفونت و مراقبت حمايتي براي درد است.
حتيالمقدور فين نكنيد. اگر اين كار ضرورت داشته باشد، آن را به ملايمت انجام دهيد.
مجراي گوش را خشك نگاه داريد. شنا نكنيد، دوش نگيريد، يا در باران بدون چتر راه نرويد.
اگر پرده گوش خود به خود ترميم نشود، عمل جراحي ظريفي براي ترميم آن صورت خواهد گرفت.
داروها
آنتيبيوتيك براي پيشگيري از عفونت
داروهاي ضد درد. براي درد خفيف ميتوانيد از استامينوفن استفاده كنيد.
فعاليت
با رو به بهبود گذاشتن علايم، فعاليتهاي عادي خود را از سر گيريد.
رژيم غذايي
رژيم خاصي توصيه نميشود.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده تان علايم پارگي پرده گوش را داريد، خصوصاً اگر ترشح چرك مانند از گوش خارج شود.
اگر يكي از موارد زير هنگام درمان رخ دهد:
ـ تب
ـ دردي كه عليرغم درمان ادامه يابد.
ـ سرگيجهاي كه بيش از ۲۴-۱۲ ساعت طول بكشد.
ـ اگر دچار علايم جديد و غيرقابل توجيه شده ايد. داروهاي مورد استفاده در درمان ممكن است عوارض جانبي به همراه داشته باشند.
raz72592
23-06-2009, 23:12
پرده گوش در مواردی ممکن است دچار پارگی شود که میتوان از موارد زیر نام برد :
۱- دستکاری گوش
۲-وارد آمدن سیلی به گوش
۳- ورود ذرات جوشکاری به داخل کانال گوش و برخورد کردن آن به پرده گوش
۴- ورود آب با شدت به گوش مثل مواردی که بدنبال بازیهای آبی روی میدهد
۵-بدنبال عفونت گوش داخلی
۶-بدنبال عدم کارکرد مناسب شیپور استاش مثل پارگی هایی که متعاقب سفرهای هوایی روی میدهد.
وارد آمدن سیلی به گوش
اگر شدت سیلی وارده به گوش زیاد باشدو سیلی کاملا روی لاله گوش وارد شود به نحوی که باعث شود هوای داخل کانال گوش کمپرس شود ، این کمپرس هوای داخل مجرای گوش خارجی باعث پاره شدن پرده گوش میشود که در ابتدا با درد همراه است اما بعد از دقایقی بیمار درد نخواهد داشت و از کاهش شنوائی و گرفتگی گوش شکایت دارد .
معمولا این نوع پارگی های پرده گوش ، خودبخود در عرض چند هفته جوش می خورد و عوارض بر جای نمی گذارد مشروط بر اینکه تا هنگام جوش خوردن، گوش دچار عفونت نشود لذا بهتر است که بیمار بمنظور پیشگیری از عفونت از آنتی بیوتیک خوراکی استفاده کند ، و از وارد شدن آب به داخل مجرای گوش جلوگیری کرده و از ریختن قطره دارویی به داخل کانال گوش اجتناب کند.
سیر بهبود پارگی پرده ناشی از دستکاری گوش مثل پارگی که بعد از وارد کردن گوش پاک کن به قسمتهای عمقی کانال گوش روی میدهد ، شبیه پارگی ناشی از وارد آمدن سیلی به گوش است.
در مواردی که ذرات جوشکاری به پرده گوش برخورد کند چون باعث سوزاندن لبه های پارگی میشود معمولا پارگی برای همیشه باقی است و خودبخود ترمیم نخواهد شدو در صورت لزوم بیمار باید تحت عمل جراحی ترمیم پرده گوش (میرنگوپلاستی) قرار گیرد.
در مواردی که پارگی ناشی از ورود آب با شدت به داخل گوش است معمولا این برخورد به غیر از پارگی پرده گوش باعث آسیب دیدن استخوانچه های داخل گوش میانی میشود و با عفونت همراه است و معمولا برای ترمیم نیاز به جراحی است.
raz72592
23-06-2009, 23:13
تومور ويلمز عبارت است از يك تومور بدخيم و مختلط (حاوي چند نوع سلول ) كليه كه به طور اوليه در كودكان (۹۰% موارد تنها يك كليه را درگير مي كند) رخ مي دهد. معمولاً كودكان زير ۷ سال را مبتلا مي كند و حداكثر بروز آن بين ۴-۳ سالگي است . در موارد نادري تا بزرگسالي ظهور نمي كند.
علايم شايع
بزرگي شكم . به آساني مي توان يك تومور بزرگ ، سفت و صاف را در جدار شكم لمس كرد.
فشار خون بالا
خون در ادرار (ادرار ممكن است كدر به نظر برسد).
درد شكم (گاهي )
استفراغ مكرر
تب
كاهش وزن
علل
ناشناخته
عوامل افزايش دهنده خطر
عوامل ژنتيك . تومور ويلمز در كودكان دچار ساير اختلالات مادرزادي شايع تر است .
پيشگيري
در حال حاضر قابل پيشگيري نيست .
عواقب مورد انتظار
با درمان آن دورنماي آن بهتر از بيشتر تومورهاي بدخيم كودكان است . در بيشتر موارد، تومور ويلمز با جراحي ، پرتو درماني و داروهاي ضدسرطان قابل علاج است . اگر تومور قبل از گسترش يافتن ، تشخيص داده شود، ميزان بقاي ۵ ساله ، ۹۰% خواهد بود.
عوارض احتمالي
نارسايي كليه
گسترش تومور به ريه ها، استخوان ها، كبد يا مغز در صورت عدم درمان
واكنش مضر از جمله ريزش مو در اثر پرتو درماني و داروهاي ضد سرطان
درمان
اصول كلي
آزمون هاي تشخيصي مي توانند شامل سونوگرافي ، اوروگرافي ، آرتريوگرافي ، سونوگرافي از وريد اجوف ، پيلوگرافي پس گرا، سي تي اسكن و راديوگرافي باشند.
جراحي براي برداشتن تومور و كلية مبتلا و در صورت گسترش تومور بافت مجاور
پرتو درماني و داروهاي ضد سرطان
داروها
داروهاي ضدسرطان
داروهاي ضدتهوع
مسكن ها
آنتي بيوتيك ها در صورت رخ دادن عفونت در طول درمان با داروهاي ضد سرطان
ملين ها براي پيشگيري از يبوست به دنبال جراحي
فعاليت
محدوديتي وجود ندارد. كودك مي تواند در حد توان خود فعال باشد.
رژيم غذايي
رژيم غذايي خاصي ندارد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر كودك شما علايم تومور ويلمز را داشته باشد.
اگر در طول درمان موارد زير رخ دهند: ـ استفراغ ، درد شكم يا يبوست ـ تنگي نفس ـ تورم پا يا مچ پا
اگر شما دچار علايم جديد و غير قابل توجيه شده ايد. داروهاي مورد استفاده در درمان ممكن است عوارض جانبي ايجاد كنند. خارش زمستاني (اگزماي خشك
raz72592
23-06-2009, 23:14
پاي ديابتي و مشكلات پوستي عفونت هاي پوستي ، خصوصاً در پا، در بيماران ديابتي شايع تر از افراد غيرديابتي هستند. پاي يك فرد ديابتي حساسيت زيادي به تمام انواع ضربه دارد، به طوري كه احتمال عفونت در پاي افراد ديابتي به مراتب بيشتر است .
علايم شايع
بيماران ديابتي به هنگام عفونت يا ضربه به پا غالباً دردي احساس نمي كنند.
پديد آمدن زخم هاي جديدي كه بسيار دير خوب مي شوند.
بي حسي يا ضعف عضلاني
علل
استعداد ابتلا به عفونت پا و نيز ساير مشكلات پا، به علت مشكلات در گردش خون ، آسيب به رشته هاي عصبي ، و اختلال در دستگاه ايمني بيماران ديابتي به وجود مي آيند.
عوامل افزايش دهنده خطر
ناخن فرو رفته در گوشت انگشت پا
وجود ميخچه يا پينه در كف پا؛ وجود تاول در پا
پوشيدن كفش هايي كه براي پا نامناسب هستند.
پيشگيري
- پاهاي خود را به طور روزانه با صابون و آب گرم (نه داغ ) بشوييد. پوست پا را با ملايمت و به طور كامل خشك كنيد، خصوصاً بين انگشتان پا را يك بار در هفته روي پا خود پودر تالك بريزيد.
- هنگامي كه پاها كاملاً خشك شدند، ماده اي به نام لانولين را به پوست پا بماليد تا پوست پا نرم بماند و خشكي يا پوسته ريزي نداشته باشد. لانولين را به آن شدت نماليد كه موجب درد شود. به هيچ عنوان سعي نكنيد ميخچه يا پينه را باتيغ درآوريد يا آنها را با داروهاي مختلف محو كنيد.
- با انجام بعضي حركات از تشكيل پينه در قسمت گوشتي كف پا در جلو، پيشگيري كنيد: انگشتان پا را ۲۰ بار در روز نرمش دهيد؛ هنگام قدم زدن پايتان را از ناحيه انگشتان پا روي زمين بگذاريد و نه قسمت گوشتي كف پا
- اگر ناخن انگشتان پا خشك و شكننده هستند، به مدت چند شب ، پس از خيس كردن ، در زير و اطراف ناخن ها لانولين به مقدار كافي بماليد. زير ناخن ها را مرتباً با ملايمت پاك كنيد. ناخن ها را با احتياط كوتاه كنيد و از كوتاه كردن كناره هاي ناخن خودداري كنيد. هرگاه به متخصص پا يا براي پديكور مراجعه مي كنيد، حتماً بيماري ديابت خود را بگوييد.
- اگر انگشتان پاي شما روي هم افتاده اند يا به همديگر فشرده شده اند، با استفاده از پنبه آنها را از هم جدا كنيد.
- حتي المقدور كفش خود را چندين بار هر چند به مدت كوتاه از پاي خود در آوريد.
- هرگاه نياز به پوشيدن كفش وجود دارد، دمپايي استفاده نكنيد. دمپايي محافظت چنداني از پا نمي كند.
- با پاي برهنه در كف پوش خانه يا در بيرون از خانه راه نرويد.
- كفش ساخته شده از چرم نرم كه پا در آن خوب جفت وجور مي شود ولي پا را نمي زند بپوشيد. كفشي را كه تازه خريده ايد روزانه يك ساعت بپوشيد تا تدريجاً نرم شود.
- براي گرم كردن پاي خود به هنگام خوب ، جوراب نخي بپوشيد. به هيچ عنوان از شيشه آب داغ يا صفحات گرم كننده الكتريكي استفاده نكنيد. به هيچ عنوان اجازه ندهيد پا دچار سوختگي شود. استفاده از پتوي برقي نيز مناسب است .
- از جوراب هاي كفش دار استفاده نكنيد و هنگام نشستن ؛ پا را روي پاي ديگر نياندازيد. اين موارد باعث كاهش گردش خون پا مي شوند، گردش خوني كه ممكن است به علت اثرات ديابت روي رگ هاي خوني قبلاً كمتر از ميزان طبيعي شده باشد.
- جوراب نخي (نه پشمي ) نازك بپوشيد تا از تجمع رطوبت جلوگيري شود. رطوبت باعث تحريك رشد عوامل بيماريزايي مي شود كه بيماري قارچي پاي ورزشكاران يا ساير عفونت هاي پوست را ايجاد مي كنند. هميشه جوراب تميز بپوشيد و جوراب خود را حداقل يك بار در روز عوض كنيد. جوراب گشاد يا داراي درزهاي برجسته به پا نكنيد.
عواقب مورد انتظار
با رعايت اقدامات پيشگيرانه و مراجعه زودهنگام در صورت بروز عفونت ، مي توان از بروز عوارض جدي جلوگيري به عمل آورد.
عوارض احتمالي
عفونت هاي جدي پا، گانگرن (قانقاريا)، قطع پا يا قسمتي از آن .
درمان اصول كلي
به قسمت پيشگيري مراجعه كنيد.
داروها
امكان دارد داروهاي اختصاصي براي عفونت تجويز شوند.
فعاليت
فعاليت هاي عادي خود را ادامه دهيد مگر اين كه مشكلات پا باعث ناتواني در انجام آنها شوند.
رژيم غذايي
رژيم تجويز شده را به دقت رعايت كنيد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
- اگر عفونت پا خوب نمي شود.
- اگر پاها دائماً سرد هستند.
- اگر علي رغم اقدامات پيشگيرانه ، پا ميخچه يا پينه زده است .
- اگر درد يا گرفتگي عضله در پا رخ دهد.
- اگر خارش داريد.
raz72592
23-06-2009, 23:15
پاک کردن گوش شاید شما هم از آن دسته افرادی هستید كه هر از چند گاهی احساس میكنند گوششان از موم(جرم گوش) پُر است و دیگر نمیتوانند خوب بشنوند و سعی میكنند با گوش پاك كن یا هر وسیله دیگری، خود را از شر این مشكل رها كنند.
این كار اگر چه خیلی متداول است، اما به هیچ عنوان یك روش علمی نیست. این كار آنقدر شایع شده كه متخصصان مجبور شدهاند بهتازگی دستورالعملی برای رفع آن صادر كنند.
اگر شما هم دوست دارید از دست این مشكل راحت شوید، متن زیر را بخوانید.
بدن انسان ساختار شگفت انگیزی دارد كه موم گوش(ear wax که در اصطلاح عامیانه به آن جرم گوش می گویند) یكی از پیش پاافتادهترین آنهاست. بسیاری از افراد تلاش میكنند تا به هر شكلی، با پنبه یا چوب كبریت، این موم را از گوش خود خارج كنند، اما حتی همین ماده ی زردرنگ و چسبناك که بهنظر بیاهمیت است، در بدن وظیفهای دارد. موم گوش، برخلاف نام غلطاندازش، از موم ساخته نشده، بلكه تركیبی از یک سری مواد است كه از غدد عرق و چربی پوشاننده مجرای گوش ترشح میشوند، به اضافه ی لایههای كنده شده پوست و تكههای مو.
این ماده كه در یك سوم خارجی بخش غضروفی مجرای گوش ترشح میشود، بهعنوان یك پاككننده و ضدعفونیكننده خودكار عمل می کند. علاوه بر این از قسمتهای حساس مجرای گوش محافظت كرده و آنرا چرب و نرم میكند.
معمولا موم اضافی گوش، بدون نیاز به دستکاری، راه خود را به بیرون گوش پیدا كرده و با حركات فك از جمله جویدن به سمت بیرون رانده می شود و تمام گرد و غبار، اجسام خارجی و آلودگیها را هم با خود خارج میكند. این ماده به تدریج از سوراخ خارجی گوش بیرون ریخته و خشك میشود. در این حالت پاك كردن این موم اضافی كه از گوش خارج شده اشكالی ندارد، اما نباید در داخل مجرای گوش بهدنبال این ماده بگردید، بلكه توصیه میشود تنها وقتی آنرا تمیز كنید كه از گوشتان خارج شده است.
مومی علیه باكتری و قارچ
مطالعات نشان داده كه موم گوش بر بعضی از باكتریها اثر باكتریكشی دارد. در ضمن محققان متوجه شدهاند که این ماده خاصیت ضد قارچی هم دارد. بهنظر میرسد این اثرات ناشی از وجود اسیدهای چرب اشباع و ایزوزیم در موم گوش و بهخصوص خاصیت اسیدی آن باشد. با اینكه موم گوش كه متخصصان به آن سِرومِن (ear cerumen) میگویند، مفید و لازم است، اما زیادی آن هم مشكلاتی ایجاد میكند.
دستكاری خطرناك
جرم گوش
متخصصان توصیه میکنند اگر تجمع موم گوش باعث ناراحتی شما شده و علائمی ایجاد كرده، به جای اینكه خودتان با استفاده از پنبه و گوش پاك كن به جانش بیفتید، به پزشك مراجعه كنید. انباشته شدن این ماده در گوش میتواند علائمی مثل درد، خارش، احساس پُری گوش، كاهش شنوایی و حتی وزوز و صدای زنگ را در گوش به وجود آورد.
اما دستكاری گوش با اجسام تیز و گوش پاككن نه تنها كمكی به حل مشكل نمیكند، بلكه باعث تحریك گوش و ترشح بیشتر موم و حتی عوارض دیگری از جمله عفونت و آسیب مجرای گوش میشود.
درمان راه دارد
درمان مؤثر با استفاده از مواد حلال موم و خیسكننده گوش انجام میشود. پس از اینكه با توصیه پزشك چند روزی از این مواد در گوش خود ریختید، ممكن است موم خود بهخود از گوش خارج شده و مجرا باز شود.
شست و شوی گوش
اما اگر خودبهخود باز نشد، وقتی كه موم نرمتر شده و چسبندگی كمتری پیدا كرد، آن وقت است كه پزشك با استفاده از آب ولرم كه توسط سُرَنگ مخصوص شستوشوی گوش با فشار به داخل مجرا رانده میشود، موم را از مجرا بیرون میآورد.
جهت سرنگ باید طوری باشد كه آب از قسمت بالا و عقب مجرا حركت كرده و تمام مجرا را هنگام خروج پاك كند.
دمای این آب باید با دمای بدن انسان یکسان باشد، وگرنه در هنگام شستوشو باعث ایجاد سرگیجه خواهد شد.
كورت وارد میشود
مواردی كه مجرای گوش باریك بوده یا پرده گوش پاره شده باشد، كار پزشك سختتر می شود و باید از وسایل خاصی برای خارج كردن موم استفاده كند. علاوه بر این در بعضی از افراد هم نباید از روش شستوشو استفاده كرد مانند افراد دیابتی و كسانی كه ضعف سیستم ایمنی دارند.
خارج کردن جرم گوش با کورت
در این صورت با مَكِش (وَكیوم) و وسایل كوچك مخصوصی مانند كورت(curette)- كه دارای میكروسكوپی برای مشاهده مجراست- هم میتوان موم را خارج كرد. البته فكر نكنید میتوانید دست به كار شده و با جاروبرقی و سوزن، موم را از گوشتان درآورید.
این كار هم خالی از خطر نیست و تنها باید توسط یك پزشک متخصص حرفهای انجام شود.
عفونت گوش خارجی، درد، سرگیجه، وزوز گوش و پارگی پرده گوش از عوارض ناخواسته ی هرگونه دستكاری گوش است.
نكتهای كه متخصصان بسیار بر آن می کنند این است كه به هیچ عنوان از گوش پاككن و وسایل دیگر برای خارج كردن موم استفاده نكنید، چون تنها باعث هل دادن بیشتر موم به داخل مجرا شده و درمان را مشكلتر میكند. علاوه بر این نباید از آبنباتهای مكیدنی برای تحریك ترشح موم گوش و شمعهای مخروطی مخصوص گوش برای خروج این ماده استفاده كرد.
سمعك مراقبت میخواهد
هنوز متخصصان هیچ راه تاییدشدهای برای پیشگیری از تجمع موم در گوش پیدا نكردهاند، اما به كسانی كه بیشتر در معرض خطر هستند- از جمله كسانی كه قبلا دچار این مشكل شدهاند- توصیه میشود هر ۶ تا ۱۲ ماه یک بار به پزشك مراجعه كنند. كسانی كه از سمعك استفاده میكنند بهتر است بهطور منظم برای پیشگیری از تجمع موم گوش معاینه شوند. این كار نه تنها به حفظ عملكرد سمعك كمك میكند، بلكه احتمال خراب شدن آن را هم كم میكند.
توصیه میشود كسانی كه مستعد تجمع موم هستند، هر ۶ تا ۱۲ ماه یک بار با توصیه پزشک و در صورت لزوم، برای شستوشوی مرتب گوش مراجعه كنند.
با توجه به این دستورات امید میرود از شمار مبتلایان به عوارض تجمع موم گوش، یعنی كاهش شنوایی و عفونت كم شود.
raz72592
23-06-2009, 23:17
پروكتيت عبارتست از التهاب راست روده و بافت هاي اطلاف مقعد. اين عارضه نوجوانان و بزرگسالان از هر دو جنس را مبتلا مي كند ولي در مردان حدود ۳۰ سال شايع تر است .
علايم شايع
درد مقعد
احساس مداوم دفع فوري مدفوع بدون دفع واقعي مدفوع با دفع مقادير اندك
ترشح خوني يا بلغمي از مقعد
درد كرامپي درناحيه پايين چپ شكم
تب
علل
سوزاك
سيفيليس (معمولاً سيفيليس ثانويه )
ويروس هرپس سيمپلكس
كانديدياز
ويروس پاپيلوما
آميبياز
عفونت هاي مقاربتي غير اختصاصي
اشعه درماني
عوامل افزايش دهنده خطر
فعاليت جنسي به صورت هم جنس بازي در مردان
مصرف ملين ها
جراحت راست روده ، داروهاي تجويز شده به صورت شياف
اشعه درماني
اختلالات غددي
كوليت اولسرو (مراحل اوليه )
يبوست مزمن
سرطان راست روده
آلرژي غذايي
پيشگيري
اجتناب از مقاربت مقعدي
فعاليت جنسي ايمن . فعاليت جنسي غيرايمن ممكن است شما را بيشتر در معرض خطر عفونت هاي منتقله از راه جنسي قرار دهد.
پيشگيري از يبوست با برقراري يك فعاليت گوارشي منظم . مصرف غذاهاي پرفيبرو مايعات فراوان عدم مصرف پياپي ملين ها
عدم مصرف غذاهايي كه به آنها حساسيت داريد.
گزارش دادن بيماري هاي مقاربتي نظير سوزاك و سيفيليس به اداره بهداشت محلي جهت پيشگيري از انتشار آنها. بديهي است كه اطلاعات محرمانه نگه داشته مي شوند.
عواقب مورد انتظار
سرانجام پروكتيت بستگي به درمان علت زمينه اي آن دارد. علل عفوني معمولاً با درمان آنتي بيوتيكي قابل علاج است . در ساير موارد علايم با درمان قابل تسكين يا كنترل هستند.
عوارض احتمالي
تشكيل جوشگاه و تنگي مقعد (تنگي دائمي مقعد)
كوليت اولسروي مزمن
درمان اصول كلي
آزمون هاي تشخيصي ممكن است شامل بررسي هاي آزمايشگاهي ، نظير: فرمول شمارش خون ؛ آزمون هايي براي تشخيص سوزاك ، سيفيليس ، و ساير بيماري هاي مقاربتي و كشت مدفوع باشند. روش هاي تشخيصي عملي نظير پروكتوسكوپي يا سيگموييدوسكوپي ممكن است جهت رد ساير اختلالات انجام گيرد.
درمان بستگي به علت زمينه اي دارد.
با حمام كردن مكرر ناحيه مقعد را تميز نگه داريد.
نشستن در وان آب گرم به مدت ۱۵-۱۰ دقيقه در هنگام نياز
داروها
شما مي توانيد از بيحس كننده هاي موضعي بدون نسخه براي تسكين ناراحتي مقعد استفاده كنيد.
آنتي بيوتيك براي عفونت هاي مقاربتي . در موارد سوزاك داروهاي تزريقي داخل عضلاني ممكن است نياز باشد.
اسيكلووير در موارد عفونت هرپس سيمپلكس
شياف ها يا محلول هاي مقعدي استروييدي براي كاهش التهاب ناشي از ساير علل
فعاليت
محدوديتي وجود ندارد.
رژيم غذايي
مصرف غذاهاي پرفيبر
مصرف حداقل هشت ليوان آب در روز
عدم مصرف غذاهايي كه به آنها حساسيت داريد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده تان داراي علايم پروكتيت بوده ، يا علايم پس از درمان عود كند.
اگر دچار علايم جديد و غير قابل توجيه شده ايد .داروهاي تجويز شده ممكن است با عوارض جانبي همراه باشند
raz72592
23-06-2009, 23:19
درهم روي روده عبارت است از يك نوع انسداد روده كه در آن قسمتي از روده به صورت تلسكوپي درون قسمت مجاور آن فرو مي رود. انواژيناسيون حالتي است كه در آن بخشي از روده كوچك داخل قسمتي كه جلوي آن قرار گرفته است ميلغزد در مرحله بعد رودههاي درهم فرو رفته دچار تورم ميشوند و اين دو باكمك هم منجر به اسنداد روده ميگردند.
متعاقباً براي رفع انسداد، رودهها دچار انقباض ميشوند. كودك شيرخوار بر اثر شروع انقباضات ناگهان گريه ميكند و ممكن است دچار استفراغ، رنگ پريدگي و تب شود؛ اما در فاصله بين انقباضات كاملاً سالم و آرام بنظر مي رسد.
اگر چه در چند ساعت اول مدفوع وي ظاهري طبيعي دارد اما بتدريج بعلت تورم جدار روده و فشار در آن ناحيه مخاط خونريزي كرده و مخلوط خون و مخاط بصورت ژله قرمز رنگي (Redcurrantjely) دفع ميشود.
دليل پيدايش انواژيناسيون معلوم نيست و ميتواند در هر سن و سالي رخ دهد اما اغلب اوقات در پسران زير ۱۲ ماه كه قبلاً از سلامت خوبي نيز برخوردار بودهاند ديده ميشود.
اين بيماري در تمام سنين مي تواند به وجود آيد، اما در شيرخواران و كودكان ۲ ماه تا ۶ ساله از همه شايع تر است . پسران بيشتر دچار آن مي شوند.
علايم شايع
مراحل اوليه :
درد شكمي به حال دل پيچه . شيرخواران با صداي بلند گريه مي كنند، پاها را روي شكمشان مي آورند، و به هنگام حمله ، رنگ پريده شده ، به شدت عرق مي كنند.
استفراغ
مراحل بعدي :
خونريزي گوارشي از پايين . اين خونريزي ممكن است به شكل يك ماده قرمز تيره باشد كه شبيه ژله به نظر مي رسد.
ضعف و بي حالي
شوك
تورم شكم
وجود يك توده قابل لمس در شكم
علل
بنا به علل ناشناخته ، يك قسمت از روده به صورت تلسكوپي درون قسمت مجاور آن فرو مي رود. اين امر باعث بسته شدن مسير خونرساني به روده شده ، توليد قانقاريا و پريتونيت (التهاب پرده صفاق ) مي كند. اين بيماري ممكن است به علت يك عفونت ويروسي به وجود بيايد، اما اين مسأله به اثبات نرسيده است .
عوامل افزايش دهنده خطر
سابقه خانوادگي درهم روي روده
فصول مختلف (به دلايل نامشخص ). اين بيماري در اواخر بهار، اوايل تابستان و وسط زمستان شايع تر از بقيه سال است .
سرطان خون ، لنفوم ، يا فيبروز كيستيك
عفونت تنفسي فوقاني اخير
عمل جراحي اخير (در ۲۴-۱ روز اخير)
پيشگيري
اگر علايم ظاهر شدند، كودكتان را به دقت تحت نظر بگيريد. با مراجعه به پزشك در همان مراحل اوليه ، از بروز عوارض پيشگيري به عمل آوريد. راه خاص ديگر براي پيشگيري وجود ندارد.
عواقب مورد انتظار
گاهي بهبود خود به خودي در عرض ۲۴ ساعت . در غير اين صورت ، آن را مي توان با تشخيص زودهنگام و جراحي يا درمان با باريم معالجه نمود. بدون درمان ، عوارض درهم روي روده ممكن است جان بيمار را به خطر بياندازند. اين بيماري گاهي عود مي كند.
عوارض احتمالي
كم آبي بدن و شوك
پارگي روده و پريتونيت (التهاب پرده صفاق )
عفونت پس از عمل جراحي
درمان
اصول كلي
بررسي هاي تشخيصي ممكن است شامل آزمايش خون و عكس برداري اشعه ايكس از شكم و روده ها (با كمك تنقيه باريم ) باشند. متخصص راديولوژي با كمك تنقيه باريم ممكن است بتواند درهم روي روده را برطرف كند.
جراحي براي تصحيح اين مشكل با بيرون دادن قسمت فرو رفته . گاهي ممكن است لازم شود يك قسمت از روده درآورده شود.
داروها
معمولاً دارويي براي اين اختلال مورد نياز نيست ، مگر اينكه عفونت بروز كند. در اين صورت ممكن است آنتي بيوتيك تجويز شود.
براي اين بيماري از درمان ها يا داروهاي خانگي ، مثل مسهل ها، استفاده نكنيد. اين داروها ممكن است خطرناك باشند.
فعاليت
كودك بايد تا زماني كه انسداد برطرف نشده باشد در تخت استراحت كند. پس از رفع انسداد، كودك مي تواند تدريجاً فعاليت هايش را از سر گيرد.
رژيم غذايي
هيچگاه به كودكي كه علايم انسداد روده را دارد غذا ندهيد. تا زماني كه انسداد برطرف نشده باشد، بايد به كودك سرم داد. پس از بهبودي ، رژيم خاصي مورد نياز نيست .
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر كودك شما علايم انسداد روده را دارد. انسداد روده ناگهان از يك بيماري قابل معالجه به يك بيماري تهديدكننده جان كودك تبديل مي شود.
به نکات زیر دقت کنید :
۱- شایعترین علت گرفتگی روده بین ۳ ماه تا ۶ سالگی است ۶۰% بیماران زیر یکسال و ۸۰% زیر ۲ سال است و در نوزادان نادر است.
۲- بعضی ها خود به خود خوب می شوند ولی بقیه اگر ول شوند نهایتا می میرند.
۳- بیشتر ایلئوکولیک است و در ۲ تا ۸% موارد لید پوینت را مثلا دیورتیکول مکل-پولیپ و… می توان پیدا کرد مخصوصا در بالای ۲ سالگی.
۴- علائم بالینی:
- درد اولین و مهمترین علامت است- دردهای شدید با فواصل مشخص- سلامت کامل بین درد ها( در گاستروآنتریت درد خفیف است و بیمار به نظر می رسد)- خونریزی از مکل بدون درد است.
- لتارژی مهم است که بعدا اضافه می شود.
- در ابتدا استفراغ نیست و سپس اضافه می شود و سپس صفراوی می شود.
- دفع خون گاهی وجود ندارد و در ۶۰% موارد مدفوع ژله ای خونی وجود دارد.
- در ابتدا دفع مدفوع طبیعی است.
- در ۷۰% موارد توده سوسیسی را می شود لمس کرد در مربع فوقانی راست شکم.
- توش رکتال خونی
۵- انواژیناسیون مزمن نیز ممکن است موجود باشد.
۶- عود انواژیناسیون در ۵ تا۸ % موارد دیده می شود.
۷-تشخیص:
- رادیوگرافی ساده
- باریم انما
- سونوگرافی
۸- درمان:
- در بیماران شوکه و مشکوک به پریتونیت باید به دنبال جراحی باشیم.
- موفقیت ریداکت در ۴۸ ساعت اول ۷۰ تا ۹۰% و در بعد از آن موفقیت ۵۰%
- باریم انما هم برای تشخیص و هم درمان است.
آيا خطرناك است؟
انواژيناسيون اگرچه بندرت اتفاق ميافتد اما يك بيماري خطرناك است و اگر درمان نشود ميتواند كشنده باشد.
ابتدا چه كار بايد بكنيم؟
۱- اگر كودك شما مكرراً دچار حملات اسپاسمي ميشود و داد و فرياد ميكند و پاهايش را از شدت درد به معده ميچسباند اما بين حملات كاملاً سالم به نظر ميرسد فوراً با دكتر مشورت كنيد.
۲- مدفوع كودكتان را از نظر مخاط و خون بررسي كنيد.
۳- در بين حملات دماي بدن كودك را از نظر تب اندازه بگيريد.
آيا مشورت با دكتر لازم است؟
اگر نوزاد شما در معرض حملات پي در پي درد شكمي و انقباض است و يا متوجه خون و مخاط در مدفوع كودكتان شديد فوراً به دكتر رجوع كنيد.
دكتر چه اقدامي انجام خواهد داد؟
دكتر كودك شما را به بيمارستان جهت تنقيه با ريوم براي تاييد تشخيص انواژيناسيون ميفرستد. اين تنقيه يك معاينه بيدرد است. در اين روش، مايع را از راه راست روده كودك بداخل رودهها پمپ ميكنند سپس وضعيت رودهها را ميتوان با عكسبرداري ديد. تنقيه با ريوم گاهي اوقات موجب خوب شدن بيماري ميشود.
raz72592
23-06-2009, 23:21
نفخ شکم يکي از مشکلات شايع گوارشي است.
تخمير، نوشابههاي گازدار، هواي بلعيده شده هنگام غذا خوردن، يبوست حتي استرس و ناراحتيهاي روزانه ميتواند سبب باد کردن و دردناک کردن شکم شود.
چند راه حل ساده براي خلاصي از نفخ به شما پيشنهاد ميکنيم:
سريع غذا نخوريد
يک ساندويچ دستتان ميگيريد و در هياهوي يک خيابان شلوغ آن را همراه با هواي زيادي ميبلعيد بعد انتظار داريد که غذايتان راحت هضم شود. در فضايي آرام، پشت ميز بنشينيد و ۳۰ دقيقه صرف خوردن غذايتان کنيد. آرام غذايتان را بجويد و هول نباشيد.
حساب فيبرهايي را که ميخوريد، داشته باشيد!
در انتخاب سبزيها دقت کنيد.
سبزيها سبب هضم شدن بهتر غذا ميشود در ضمن با نرم کردن و خيس نگه داشتن اندامها، دفع را نيز راحتتر کنيد. با اين حال بايد در انتخاب آنها دقت کنيد. سبزيها خشک و سيبزميني براي کساني که دستگاه گوارش ضعيفي دارند مناسب نيست.
پخته بهتر است تا خام!
پختن غذاها، هضم آنها را راحتتر ميکند. سعي کنيد سبزيها را به صورت خام اما گوشت و حبوبات و غلات را به صورت پخته مصرف کنيد.
به اندازه نمک بخوريد
مصرف زياد نمک سبب جذب مقدار فراواني آب از معده ميشود. ميزان نمک را در غذاهايتان کاهش دهيد و از غذاهاي فوري و صنعتي کمتر استفاده کنيد.
مراقت دستگاه گوارشتان باشيد
آيا مشکل هضم داريد؟ مشکل دفع چهطور؟ حتما به پزشک متخصص مراجعه کرده و خود را مداوا کنيد.
نفس بکشيد
روي کمر دراز بکشيد. يکي از دستهايتان را روي شکم بگذاريد و نفس عميق بکشيد. ۲۰ تا ۳۰ گرم خوردن موادي مانند غلات غني شده ميوهها و سبزيها در روزها براي هضم غذا ضروري است. خوردن بيش از حد آنها ميتواند سبب مختل شدن گوارش غذا و نفخ شود.
raz72592
23-06-2009, 23:22
در رفتگي يا نيم دررفتگي عبارت است از آسيب به مفصل به طوري كه استخوان هايي كه در آن مفصل در حالت طبيعي رو به روي هم قرار دارند از هم جدا شوند. در نوع خفيف تر اين حالت (نيم درفتگي )، سطوح مفصلي انتهاي استخوان ها هنوز با هم در تماس هستند ولي در جاي طبيعي خود قرار ندارند. اين مشكل براي مفاصل فك ، شانه ، زانو، و ستون فقرات بيشتر پيش مي آيد. بعضي از شيرخواران نيز با در رفتگي مفصل ران متولد مي شوند.
علايم شايع
درد، تورم ، و بدشكلي شدن ناگهاني يك مفصل پس از آسيب
محدوديت حركت يا اصولاً عدم تحرك در اطراف مفصل در رفته
علل
وارد آمدن آسيبي كه باعث كش آمدن يا پاره شده رباط هاي اطراف مفصل كه استخوان ها را در كنار هم نگاه مي دارند شود.
كم عمق يا غيرطبيعي بودن مادرزادي سطوح مفصلي
آرتريت روماتوييد يا ساير بيماري هاي رباط ها و بافت اطراف مفصل .
كشيدن ناگهاني دست يا پاي كودكان
عوامل افزايش دهنده خطر
آرتريت روماتوييد
سابقه خانوادگي در رفتگي مادرزادي مفصل ران
وارد آمدن آسيب مكرر به مفصل
پيشگيري
اگر كار شما سنگين است يا ورزش هاي سنگين انجام مي دهيد، روش محافظت از مفاصل مربوطه را فرا بگيريد. از وسايل محافظتي مثل باند الاستيك ، زانوبند يا شانه بند، و جوراب هاي محافظتي مخصوص استفاده كنيد.
شيرخواران بايد از نظر در رفتگي مادرزادي مفصل ران در زمان تولد و در معاينات دوره اي بعدي مورد بررسي قرار گيرند.
عواقب مورد انتظار
معمولاً با درمان زودهنگام قابل معالجه است . پس از جا انداختن دررفتگي ، شايد نياز باشد مفصل با گچ يا آويزان كردن دست از گردن به مدت ۸-۲ هفته بي حركت شود.
عوارض احتمالي
آسيب به رشته هاي عصبي يا رگ هاي خوني مهمي كه از نزديكي مفصل مي گذرند، كه ممكن است علايمي مثل بي حسي ، سردي ، و رنگ پريدگي ايجاد كنند.
درمان
اصول كلي
بلافاصله پس از آسيب :
- كيسه يخ روي مفصل آسيب ديده بگذاريد تا متورم نشود.
- فردي كه آموزش نديده نبايد سعي كند مفصل را جا بياندازد.
- به هنگام انتقال فرد آسيب ديده به پزشك ، مفصل آسيب ديده را آتل ببنديد يا از گردن آويزان كنيد تا حركت نداشته باشد.
- بررسي تشخيصي شامل عكسبرداري از مفصل و استخوان هاي اطراف مي شود.
- درمان امكان دارد شامل جا انداختن مفصل باشد.
- گاهي براي جا انداختن مفصل از جراحي استفاده مي شود.
- پس از جا انداختن چه بدون جراحي و چه با جراحي ، معمولاً مفصل با آتل يا گچ بي حركت مي شود تا در روند بهبود خلالي وارد نشود.
- در صورت بروز مكرر دررفتگي ، ممكن است نياز به بازسازي يا تعويض مفصل وجود داشته باشد.
داروها
بيهوشي عمومي يا شل كننده هاي عضلاني براي جا انداختن مفصل
استامينوفن يا آسپيرين براي رفع درد خفيف
ضددردهاي مخدري براي رفع درد شديد
فعاليت
پس از درمان ، فعاليت هاي خود را تدريجاً از سر گيريد
رژيم غذايي
پيش از جا انداختن مفصل چه بدون جراحي و چه با جراحي ، تنها آب بنوشيد. خوردن غذاهاي جامد بيهوشي عمومي را مخاطره آميز مي كند.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما در حركت دادن مفصل خود پس از وارد آمدن آسيب مشكل داريد.
اگر هر كدام از اندام ها پس از آسيب ، بي حس ، رنگ پريده ، يا سرد شود. اين يك مورد اورژانس است !
اگر در رفتگي به طور مكرر رخ دهد طوري كه شما خودتان هر دفعه مي توانيد آن را جا بياندازيد.
raz72592
23-06-2009, 23:27
خونريزي رحم پس از يائسگي عبارت است از خونريزي غير منتظره و شبيه قاعدگي كه ۶ ماه يا پيش از يائسگي شروع شود.
علايم شايع
خونريزي مهبلي كه ممكن است يك ترشح به رنگ قهوه اي روشن يا خونريزي قرمز و شديد (بايا بدون لخته ) باشد. ممكن است همراه خونريزي بلغم باشد. طول مدت دوره هاي خونريزي متفاوت است . نوع يا كيفيت خونريزي به اندازه اين واقعيت كه خونريزي رخ داده است ، متناسب نيست . به دنبال يائسگي زناني كه در حال درمان با جايگزيني هورمون هستند، احتمالاً دچار مقاديري خونريزي خواهند شد و بايد در مورد انواعي از خونريزي كه بايد نگران آنها بود، با پزشك مشورت كنند.
علل
سرطان دستگاه توليدمثل
التهاب يا عفونت غشاهاي پوشش داخلي مهبل
آتروفي مهبل يا آندومتر (كوچك شدن يا از دست دادن بافت )
آسيب يا ترومابه مهبل همراه با كاهش غلظت استروژن
پوليپ يا تومورهاي خوش خيم گردن رحم
پوليپ هاي پوشش داخلي رحم ، ميوم ها
هورمون درماني كه آندومتر (پوشش داخلي رحم ) را تحريك كند و مثل قاعدگي طبيعي باعث ريزش آن شود. مصرف نامنظم استروژن (هورمون هاي زنانه ) از علل شايع آن هستند.
اختلالات سلول هاي خوني ، دستگاه لنفاوي يا مغز استخوان
فشار خون بالا
نارسايي احتقاني قلب
اختلالات كبد
داروهاي ضد انعقاد يا حاوي آسپيرين
عوامل افزايش دهنده خطر
عفونت اخير مهبل
افراد بالاي ۶۰ سال به خاطر عروق خوني شكننده و نازكي پوشش داخلي مهبل يا رحم
پيشگيري
ابزارهاي پيشگيري خاصي لازم نيست .
عواقب مورد انتظار
به علت زمينه اي و درمان انتخاب شده بستگي دارد.
عوارض احتمالي
كم خوني
اگر علت ، سرطان باشد، ممكن است به ساير بخش هاي بدن گسترش يابد.
درمان اصول كلي
آزمون هاي تشخيصي مي توانند شامل بررسي هاي آزمايشگاهي خون و پاپ اسمير باشند.
خونريزي بدون توجيه پس از يائسگي نيازمند آزمون هاي بيشتري است . اين آزمون ها مي توانند شامل بررسي با هيسترسكوپ (ابزاري تلسكوپي با فيبر نوري ، سونوگرافي ناحيه لگن و عمل جراحي (اتساع گردن رحم و خراش دادن رحم با يك كورت كه مي تواند هم تشخيص دهنده باشد و هم خونريزي را تسكين دهد) باشند. گاهي حتي پس از آزمون ها وسيع هيچ دليل قاطعي براي خونريزي يافت نمي شود.
درمان اختصاصي (معمولاً دارو يا جراحي ) به علت بستگي دارد.
ممكن است حمام آب گرم براي شل كردن عضلات و تسكين ناراحتي كمك كننده باشد. هر وقت لازم باشد، به مدت ۱۵-۱۰ دقيقه در وان آب داغ بنشينيد. از گرما براي تسكين درد استفاده كنيد. يك پوشش گرم كننده يا بطري آب داغ روي شكم يا پشت درهنگام استراحت بگذاريد.
عمل جراحي براي برداشتن رحم (گاهي ).
داروها
معمولاً هورمونها تجويز خواهند شد.
دارو براي درمان اختلال زمينه اي مثلاً داروهاي ضد پرفشاري خون براي فشار خون بالا
فعاليت
به محض بهبود علايم ، فعاليت هاي طبيعي خود را از سر بگيريد.
پس از تشخيص و درمان به محض تمايل ، روابط جنسي را از سر بگيريد.
رژيم غذايي
رژيم غذايي خاصي ندارد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما دچار خونريزي مهبلي پس از يائسگي باشيد.
اگر علي رغم درمان ، خونريزي به مدت يك هفته باقي بماند.
اگر خونريزي بيش از حد شود (بيش از يك بار در ساعت ، نوار بهداشتي را پر كند).
اگر علايم عفونت (تب ، احساس ناخوشي كلي ، سردرد، گيجي و دردهاي عضلاني ) ايجادگردند.
اگر شما دچار علايم جديد و غير قابل توجيه شده ايد. داروهاي مورد استفاده در درمان ممكن است عوارض جانبي ايجاد كنند.
raz72592
23-06-2009, 23:29
انسداد شرايين قلبي هنگامي اتفاق مي افتد كه در اثر مسدود شدن ديواره رگها باريك مي شوند و اين مسأله باعث كندي حركت خون و اكسيژن مي شود به خصوص هنگامي كه زياد فعاليت مي كنيد.
مهمترين نشانه قلبي آنژين قلبي است كه در اثر نرسيدن و يا كم رسيدن خون و اكسيژن به قلب شما پديد مي آيد. آنژين قلبي باعث مي شود احساس نوعي سنگيني كنيد و يا احساس كنيد در سينه تان چيزي گرفته است و به سمت بازوها، گردن، فك، صورت پشت و ناحيه شكمي گسترش دارد.
معمولاً اين دردها هنگامي كه زياد فعاليت داريد پيش مي آيد؛ به عنوان مثال وقتي دنبال اتوبوس دويده ايد يا فوتبال يا تنيس بازي كرده و يا از پله بالا يا سراشيبي بالا رفته ايد.
در هواي سرد يا بعد از يك عصرانه سنگين و يا هنگامي كه دچار استرس هستيد چنين اتفاقي ممكن است بيفتد.
اما به محض اين كه اين فعاليت ها متوقف مي شوند و يا دارو مصرف مي كنيد دردها هم كاهش مي يابند. متأسفانه براي اكثر مردم اولين نشانه ها يعني حمله قلبي و يا نوسان در ضربان قلب به علت لخته هاي خون موجود در شريانها است.
درد حملات قلبي جدي است و ممكن است با دردهاي معده و سوءهاضمه اشتباه گرفته شود. ولي در اين مورد برخلاف آنژين قلبي اين دردها حتي وقتي استراحت هم مي كنيد آرام نمي شوند از ديگر نشانه هاي آن عرق كردن، احساس گرما در قسمت سر، حالت تهوع و استفراغ مي باشد كه با آنژين قلبي متفاوت است و معمولاً با استراحت هم از بين نمي رود.
تشخيص نشانه ها
نشانه هاي زير از علائم قلبي است و مي تواند موجب بيماري شود. در هر حال اگر هركدام را تجربه كرديد بهتر است با دكتر خود حتماً تماس بگيريد.
۱ - اشكال در تنفس هنگام ورزشهاي آرام و يا هنگام خواب
۲ - آنژين- درد در ناحيه سينه كه به سمت بازوها، گردن، فك، صورت، پشت و ناحيه شكمي گسترش مي يابد هنگامي كه ورزش مي كنيد و يا دچار استرس مي شويد.
۳ - شنيدن صداي قلبتان به صورت ضربان تند كه چند روز يا چند هفته طول مي كشد و همراه تنگي نفس و خس خس است.
۴ - غش و يا ضعف كردن كه البته هميشه نشانه ناراحتي قلبي نيست و ممكن است علل ديگري هم داشته باشد پس آن را با دكترتان در ميان بگذاريد.
۵ - جمع شدن بيش از حد آب و يا پف كردن زانوها، پاها، ريه و يا شكم ممكن است خيلي معمولي جلوه كند اما خطرناك است. به عنوان مثال بروز اين حالتها در يك روز گرم تابستان اين است كه قلب شما خوب پمپاژ نمي كند.
۶ - كبود شدن اطراف لب و ناخنها كه مي تواند در اثر كمبود اكسيژن در بافتها باشد.
۷ - خواب آلودگي و احساس خستگي بي دليل و كم خوابي كه بايد همراه ديگر نشانه ها باشد.
۸ - دردهاي شديد ناحيه سينه كه همراه با عرق كردن، گر گرفتن سر و تنگي نفس بيش از ۱۵ دقيقه مي باشد.
چه چيز باعث ايجاد ناراحتي قلبي مي شود؟
مهمترين علت ناراحتي قلبي مسدود شدن رگها و شريانها مي باشد و در اثر تجمع چربي در ديواره رگها به وجود مي آيد.چنين شرايطي وقتي پديد مي آيد كه ديواره داخلي رگهاي شما در اثر رسوب چربيها و كلسترول پوشيده شود و ديواره سلول مسدود شده و موجب ايجاد نواحي كه اصطلاحاً پلاك ناميده مي شوند مي شود و ديواره سلول را تنگ و از جريان خون جلوگيري مي كنند و در نتيجه خون مستعد لخته شدن مي شود.بزرگ شدن پلاكها موجب مي شود مواد غذايي به ديواره رگ نرسد و همين امر موجب ايجاد فشار خون در نتيجه حملات قلبي شود.
raz72592
23-06-2009, 23:30
بيني انسان به صورت طبيعي هيچ گاه دچار خونريزي نميشود مگر آن كه عوامل بيروني باعث خونريزي بيني شود.
بيني به دليل جريان داشتن مداوم هوا در داخل آن بايد خشك باشد ولي ترشحات طبيعي كه بيني انجام ميدهد مانع از اين خشكي ميشود.
بيني انسان به صورت طبيعي هيچ گاه دچار خونريزي نميشود مگر آن كه عوامل بيروني باعث خونريزي بيني شود. يكي از دلايلي كه موجب خونريزي ميشود خشكي بيني است. اين خشكي گاهي اوقات به دليل سرما و فصل زمستان و گاهي به مناطق خشك جغرافيايي بستگي دارد.
از ديگر دلايل خونريزي بيني ميتوان از مشاغل مرتبط با گرد و غبار و مواد سمي، وارد كردن جسمهاي خارجي به داخل بيني توسط كودكان يا بيماران رواني، عادت داشتن به دستكاري بيني در زمان تفكر و خشم و هيجان، بيرون آوردن مخاط بيني با دست يا فشار هواي زياد، عملهاي جراحي بيني، اضطراب و استرسهاي ناگهاني و انحراف بيني نام برد.
براي برطرف كردن خشكي بيني بايد داخل بيني را چرب و مرطوب نگه داشت.
براي چرب كردن بيني ميتوان از پماد ويتامين A به صورت كرات در روز استفاده كرد. به اين ترتيب كه بدون استفاده از دست ، دستمال و گوش پاككن نوك پماد را دردهانه بيني گذاشته و با فشار ته تيوپ مقداري از پماد را وارد بيني كرد و نيز براي مرطوب نگه داشتن داخل بيني مقداري آب را به آرامي وارد بيني كرده و از بيني خارج كنيم.
هيچگاه آب وارد شده از بيني را نبايد از دهان خارج كرد چرا كه فشار زياد لطمه به مجراي بيني وارد كرده و گاهي منجر به خونريزي بيني ميشود.
گاهي اوقات مخاط بيني بر اثر آلرژي يا انحراف بيني بيش از حد ترشح ميشود و براي درمان و كنترل آن از آنتيهيستامين استفاده ميشود ولي اگر مقدار مصرف بيش از اندازه باشد باعث خشكي بيني شده و موجب خونريزي بيني ميشود.
خونريزي بيني قابل پيشگيري است و نگرانكننده نيست ولي اگ به صورت غيرطبيعي و همراه با عوارض و درد بود با آزمايشهاي ساده ميتوان پي به دليل آن برد.
raz72592
23-06-2009, 23:34
خال هاي پوستي ديسپلاستيك خال هاي ضايعات پوستي هستند كه اغلب رشد آنها در كودكي آغاز شده (گاهي مادرزادي هستند) و تا اوايل بزرگسالي معمولاً برروي پوست ظاهر شده اند. شايع ترين انواع خال عبارتند از كك ومك و خال معمولي . خال هاي ديسپلاستيك نوعي خال پوستي هستند كه ممكن است حتي پس از ۳۵ سالگي ظاهر شوند. اعتقاد بر اين است كه اين خال هاي ديگر زمينه ساز ملانوم (نوعي سرطاني پوستي خطرناك ) هستند.
اصطلاح «نشانگان خال هاي ديسپلاستيك » به حالتي اطلاق مي شود كه خال هاي ديسپلاستيك متعدد و ملانوم حداقل در دو نفر از اعضاي درجه اول خانواده وجود داشته باشد.
علايم شايع
ضايعاتي با خصوصيات زير:
لبه هاي ضايعه نامنظم و ناواضح است .
داراي قسمت هاي هم مسطح و هم برجسته مي باشد.
قطر ۱۵-۵ ميلي متر (بزرگتر از خال هاي معمولي )
رنگ ضايعه از خرمايي تا قهوه اي تيره در يك زمينه صورتي رنگ متغير است .
اين ضايعات در هر جايي از بدن ممكن است ظاهر گردند ولي بيشتر در ناحيه پشت ، قفسه سينه ، باسن ، پستان و سر بروز مي كنند. اين ضايعات هم برروي پوست نواحي در معرض آفتاب و هم در نواحي پوشيده از آفتاب ممكن است ظاهر گردند.
افراد داراي خال هاي ديسپلاستيك ممكن است تا حدود صدخال پوستي داشته باشند (بيشتر افراد معمولي حداكثر ۲۰-۱۵ خال معمولي دارند)
علل
اين عارضه ممكن است ارثي بوده و يا بدون سابقه خانوادگي بروز كند. آسيب ناشي از آفتاب ممكن است نقشي در الگوي توزيع خال هاي پوستي داشته باشد ولي شرط لازم براي تشكيل آنها نيست . همچنان كه در نواحي تقريباً همواره پوشيده از آفتاب نظير باسن و پستان نيز اين ضايعات بروز مي كنند.
عوامل افزايش دهنده خطر
سابقه خانوادگي خال هاي ديسپلاستيك ، ملانوم ، يا ساير سرطان هاي پوستي
افراد داراي نژاد اروپاي شمالي با موهاي روشن و كك ومك پوستي
پيشگيري
استفاده معمول از تركيبات ضدآفتاب از تركيبات با قدرت ضدآفتابي (SPF) ۱۵ يا بالاتر كه قادر به محافظت پوست در برابر اشعه ماوراءبنفش A و B هستند (بيشتر تركيبات ضدآفتاب تنها در برابر اشعه ماوراءبنفش B اثر محافظتي دارند) استفاده كنيد.
در صورت وجود سابقه خانوادگي خال هاي ديسپلاستيك يا سرطان پوست معاينه فيزيكي منظم توسط پزشك براي شناسايي هرگونه ضايعه جديد يا شناسايي تغيير در ضايعات موجود توصيه مي گردد. براي افراد در معرض خطر زياد تناوب اين معاينات ممكن است هر سه ماه يكبار باشد. همچنين معاينه معمول پوست توسط خود بيماران براي تشخيص هرگونه تغيير در ضايعات موجود توصيه مي شود. براي نواحي از پوست كه مشاهده آن براي خود فرد مشكل است مي توان از يكي از اعضاي خانواده كمك گرفت .
عواقب مورد انتظار
در صورت تشخيص و درمان زودرس ، سرانجام اين بيماري مطلوب است .
عوارض احتمالي
ملانوم (نوعي سرطان پوست احتمالاً كشنده )
درمان
اصولي كلي
براي تشخيص ، معاينه فيزيكي و نمونه برداري پوستي از ضايعات مشكوك انجام مي شود.
درمان ممكن است شامل برداشت ضايعات مشكوك (كه دچار تغيير واضح شده اند) يا برداشت همه ضايعات (حتي ضايعاتي كه ظاهراً تغييري نكرده اند) باشد.
عكس رنگي ممكن است از ضايعات گرفته شود تا پزشك در ويزيت هاي بعدي با مقايسه ضايعات با عكس قبلي بتواند هرگونه تغيير را شناسايي كند.
داروها
هيچ دارويي براي اين اختلال لازم نيست .
فعاليت
خود را مقيد سازيد براي هر بار تماس با آفتاب از تركيبات ضدآفتاب و لباس هاي محافظ استفاده كنيد. در صورت امكان از قرار گرفتن در معرض آفتاب بين ساعت هاي ۱۰ صبح تا ۳ بعدازظهر اجتناب كنيد.
رژيم غذايي
رژيم خاصي نياز نيست .
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده تان داراي ضايعات پوستي (خال ) كه ظاهر آن دچار تغيير شده است ، باشيد.
بروز ضايعات جديد پس از درمان
raz72592
23-06-2009, 23:35
ديستروفي عضلاني تحليل تدريجي عضلات بدن ، به ويژه عضلات انتهايي اندام ها، لگن و اطراف مفصل ران ، كه منجر به اختلال پيشرونده در راه رفتن و حركت مي گردد. اين اختلال در جنس مذكر شايع تر بوده و معمولاً كودكان ۱۲-۵ سال را مبتلا مي سازد.
ديستروفي عضلاني بسته به ژن معيوب انواع مختلفي دارد. اين اختلال نواحي مختلفي از بدن نظير شانه ها، ران ها يا صورت را درگير مي سازد.
علايم شايع
علايم زودرس :
ضعف
راه رفتن شبيه اُردك
افتادن همراه با دشواري در برخاستن
عضلات بزرگتر و قوي تر از معمول به نظر مي رسند ولي در عمل ضعيف ترند.
علايم ديررس :
پيشرفت ضعيف عضلاني تا حدي كه تا سن ۱۲ـ۹ سال كودك مجبور به استفاده از صندلي چرخدار مي شود.
عفونت هاي تنفسي عود كننده
علل
ديستروفي عضلاني يك اختلال ارثي و در واقع يك ناهنجاري ژنتيكي است . اين بيماري توسط خانمي كه حامل ژن معيوب است اما خود بيمار نيست ، به فرزندان پسر منتقل مي شود. هنگامي كه يك زن حامل ژن بيماري با يك مرد سالم ازدواج مي كند، ممكن است نيمي از فرزندان پسر اين بيماري را به ارث ببرند.
عوامل افزايش دهنده خطر
سابقه خانوادگي ديستروفي عضلاني
پيشگيري
در صورت وجود سابقه خانوادگي اين بيماري :
قبل از تشكيل خانواده ، انجام مشاوره ژنتيك لازم است .
در خانم هاي باردار براي تعيين جنس كودك و اين كه آيا به اين اختلال مبتلا هست يا خير، آمنيوسنتر بايد انجام شود.
حاملين بيماري از طريق آزمايش هاي طبي قابل شناسايي هستند زيرا سطح خوني يك آنزيم حاضر در آنها بالاتر از طبيعي است .
از اضافه وزن بايد پيشگيري شود زيرا اين عارضه خود بار اضافه اي بر عضلات ضعيف شده تحميل مي كند.
عواقب مورد انتظار
اين اختلال در حال حاضر غيرقابل علاج محسوب مي گردد. در برخي انواع آن ، بيمار به ندرت به سنين بزرگسالي مي رسند، ساير انواع پيشرفت آهسته اي دارند. تحقيقات عملمي درباره علل و درمان هاي اين اختلال ادامه دارد و اين نويدبخش كشف درمان هايي بهتر و افزايش طول عمر براي اين بيماران است .
عوارض احتمالي
شكستگي ها يا آسيب هاي مكرر ناشي از افتادن
انحناي ستون فقرات در اثر ضعف عضلات آن
پنوموني (ذات الريه) در اثر ضعف عضلات قفسه سينه و كاهش پاسخ سرفه نسبت به محرك ها
جمع شدگي عضلات
رخم هاي فشاري
درمان
اصول كلي
- بررسي هاي تشخيصي ممكن است شامل آزمايش خون براي اندازه گيري مربوط به عضلات ، و نمونه برداري عضله (برداشتن مقدار اندكي از بافت يا مايع براي بررسي آزمايشگاهي به منظور كمك به تشخيص )
- به كودكان بايد روش هاي تنفس عميق آموزش داده شود.
- كودكان بايد در حد توان به فعاليت هاي مدرسه اي خود ادامه دهند.
- گاهي جراحي براي آزادكردن جمع شدگي عضلات يا ثابت كردن مفاصل ضرورت مي يابد.
- حمايت تنفسي هنگام شب مهم است .
- روان درماني يا مشاوره جهت يادگيري راه هاي تطبيق دادن خود با اين ناتواني و ايجاد تطابق اجتماعي سودمند است .
- مراقبت بيماران در آسايشگاه ها در صورتي كه نيازهاي آنها بيش از امكانات موجود در منزل باشد، توصيه مي شود.
داروها
هيچ دارويي قادر به معالجه بيماران نيست .
داروهاي مسهل براي پيشگيري از يبوست
داروهايي متناسب با هر يك از عوارض
فعاليت
بيمار بايد تا حدامكان فعاليت هاي فيزيكي و ذهني خود را ادامه دهد. وسايل زيادي براي كمك به غلبه بر معلوليت هاي ناشي از ضعف عضلاني وجود دارد. در اين زمينه بريس ها مي توانند كمك كننده باشند.
در صورتي كه بيمار قادر به حركت دادن اختياري عضلات خود نباشد، ماساژ و حركات غيرفعال عضلات توسط اعضاي خانواده يا پرستار براي پيشگيري از بروز جمع شدگي عضلات ضروري است . از بي تحركي يا ماندن در بستر به مدت طولاني بايد اجتناب شود.
رژيم غذايي
رژيم خاصي نياز نيست .
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
شناسايي علايم ديستروفي عضلاني در كودك توسط والدين
بروز عفونت ، به ويژه عفونت ريوي ، پس از تشخيص اين اختلال علايم اين عفونت عبارتند از تب ، سرفه و درد سينه
raz72592
23-06-2009, 23:36
سردردهاي تنشي يا عروقي ساده شامل ۳ نوع هستند:
درد ناشي از كشيدگي عضلاني در سر، گردن و صورت
درد ناشي از تنگ شدن رگ هاي مغز كه باعث فشار آمدن روي ديواره رگ ها مي شود. درد ناشي از گشادشدن رگ هاي مغز اين سردردها مي توانند گهگاه پيش آيند، مثلاً در اثر يك واقعه استرس زا، يا اين كه به صورت مزمن رخ دهند (گاهي هر روز).
علايم شايع
هر كدام از موارد زير:
درد متوسط در جلو يا عقب سر، همراه با سفتي عضلات گردن يا سر
درد مداوم در شقيقه ها، همراه با احساس اين كه عقب سر با يك گيره گرفته شده است .
درد ضربان دار در تمام سر
غالباً به هنگام بلند شدن از خواب وجود دارد.
بي خوابي
علل
استرس و تنش ، كه باعث فشار آمدن روي عضلات گردن ، سر، صورت و آرواره ها مي شود.
اختلالات خواب
خوردن يا آشاميدن پيش از اندازه
كار بدني سخت و خسته كننده
اضطرب يا افسردگي
خستگي و جمع كردن مداوم چشم ها، مثلاً در نور آفتاب
مصرف بعضي از داروها، موادمخدر، يا الكل
پايين افتادن قندخون
تغييرات هورموني در سيكل ماهانه
واكنش هاي آلرژيك
عوامل افزايش دهنده خطر
استرس فكري يا بدني
محيط پر سر و صدا، شلوغ ، گرم ، داراي نور كم ، يا داراي بوهاي آزاردهنده
مواجهه با يا مصرف نيتريت ها، سولفيت ها، مونوسديم گلوتامات يا ساير افزودني هاي غذايي
نشستن به مدت طولاني (مثلاً براي تايپ كردن )
پيشگيري
خواب به اندازه كافي داشته باشيد (متوسط ۸ ساعت براي مردان و ۷ ساعت براي زنان )
هيچ كدام از وعده هاي غذايي را جا نياندازيد، خصوصاً صبحانه را؛ در غذا خوردن زياده روي نكنيد.
به طور منظم ورزش كنيد تا استرس كم شود و جريان خون بهبود يابد.
از مصرف الكل جداً پرهيز كنيد.
سيگار نكشيد، و از محيط هايي كه دود آلود است پرهيز كنيد.
از مصرف داروهاي تغيير دهنده خلق ، روان گردان ، محرك يا آرام بخش خودداري كنيد.
از خوردن غذاهايي كه حاوي نيتريت ها يا ساير افزودني هايي هستند كه شما به آنها حساسيت داريد خودداري كنيد.
عواقب مورد انتظار
اكثر سردردهاي تنشي يا عروقي را مي توان با درمان ساده برطرف كرد.
عوارض احتمالي
در مورد سردرد ساده انتظار نمي رود عارضه اي به وجود آيد.
درمان اصول كلي
بررسي هاي تشخيصي مثل سي تي اسكن در مورد دردهايي كه دايماً ادامه دارند و براي رد ساير بيماري ها.
حتي المقدور سعي كنيد از كاري كه در حال انجام آن هستيد دست بكشيد و مقداري استراحت كنيد:
ـ شانه ها، گردن ، آرواره ها و سر را ماساژ دهيد.
ـ دوش آب گرم بگيريد.
دراز بكشيد. يك پارچه گرم يا سرد، هر كدام كه احساس بهتري به شما مي دهد، را روي ناحيه دردناك بگذاريد.
تمرين بازخورد زيستي يا مشاوره در مورد دردهاي مزمني كه در اثر استرس رخ داده اند انجام دهيد.
در مورد شغل هايي كه نيازمند نشستن براي ساعت هاي متمادي هستند، حداقل هر يك ساعت از جا برخيزيد و مقداري راه برويد.
داروها
براي تخفيف درد ميتوان از استامينوفن يا آسپيرين استفاده نمود.
امكان دارد داروهاي ضد التهاب غيراستروييدي تجويز شوند.
امكان دارد براي دردهاي تنشي مزمن داروهاي ضد افسردگي تجويز شوند.
فعاليت
به هنگام سردرد در يك اتاق ساكت استراحت كنيد.
در يك برنامه منظم حفظ آمادگي جسماني شركت كنيد. به تمرينات ورزشي تكيه كنيد كه به تقويت عضلات پشت ، شانه و گردن كمك مي كنند.
رژيم غذايي
اكثر افراد به هنگام سردرد اگر چيزي نخورند احساس بهتري دارند، مگر اين كه قندخون شان پايين افتاده باشد.
از مصرف الكل جداً پرهيز كنيد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده تان سردرد داريد و هر كدام از موارد زير رخ دهند:
ـ تب
ـ سابقه ضربه به سر در همين اواخر
ـ خواب آلودگي
ـ تهوع يا استفراغ
ـ درد در يك چشم
ـ تاري ديد
ـ بالا بودن فشارخون
ـ درد و حساس بودن به لمس در اطراف چشم ها و گونه ها كه با خم شدن به جلو بدتر مي شود.
ـ اختلالات بينايي و استفراغ قبل از سردرد
ـ سردرد مداوم به مدت بيش از ۲۴ ساعت بدون علايم ديگر
ـ احتمال مي دهيد يك دارو باعث سردرد شده باشد.
raz72592
23-06-2009, 23:37
تيروئيد غدهاي است در قسمت قدامي گردن و به صورت پروانهاي شكل، داراي دولپ (چپ و راست) كه هرگونه اختلال بر روي اين غده منجر به كم كاري و يا پركاري تيروئيد ميشود. كم كاري تيروئيد
كم كاري تيروئيد بايد در دوران جنيني و چند ماهه اول تولد بررسي شود.
كم كاري تيروئيد در اثر كمبود شديد يد به وجود ميآيد كه اين كمبود ميتواند در اثر عمل جراحي و مصرف يد راديواكتيو بيماريهاي خود ايمني به وجود آيد.
كمبود شديد يد باعث از كار افتادن غده تيروئيد و نيز كاهش سطح هورمونها شده و در نتيجه منجر به ايجاد كم كاري تيروئيد يا هايپوتيروئيدي شود.
فتق ناف (بيرون زدگي ناف)، كاهش دفع مدفوع، اختلال در رشد، قد، وزن و دور سر و افزايش طول مدت بيماري زردي از علائم اين بيماري در نوزادان است.
تشخيص اين بيماري در نوزاد با گرفتن خون از پاشنه پاي كودك و بررسي آزمايش انجام ميشود. چنانچه اين تشخيص قبل از يك ماهگي صورت پذيرد درمان موثرتر خواهد بود و در صورت عدم تشخيص آن در كودك، منجر به كاهش IQ و عقب ماندگي ذهني ميشود.
علائم كم كاري تيروئيد در بلوغ و ميانسالي اشاره :
كوفتگي و خستگي شديد، ريزش مو (به خصوص در گوشههاي خارجي ابرو)، خواب آلودگي، فراموشي و كاهش حافظه، خشكي پوست و مو، كاهش وزن، كاهش ضربان قلب و احساس تپش قلب، يبوست و كاهش دفع از علائم اين بيماري ميباشد.
علل ايجاد اين بيماري :
يد راديواكتيو، عمل جراحي، بيماري هاشيموتوي تيروئيدي و استفاده از برخي داروها است.
با وجود اين كه يد در اختيار غده تيروئيد قرار دارد ولي سنتز هورمون تيروئيد كاهش يافته و منجر به كم كاري ميشود. تشخيص و درمان اين بيماري در معاينه فيزيكي شرح حال بيمار و انجام آزمايشات است و درمان اين بيماري استفاده از قرصهاي لوويتروكسين است كه در اين بيماري مصرف دارو مادام العمر است و هر ۳ تا ۶ ماه يكبار آزمايش انجام ميشود و بسته به نوع آزمايش مقدار قرص كمتر يا بيشتر ميشود.
نكته قابل ذكر در مصرف اين داروها آن است كه حتما قرصها با معده خالي مصرف شود؛ چرا كه در صورت استفاده به همراه غذا از جذب اين دارو جلوگيري ميشود.
پركاري تيروئيد:
«گريوز» شايعترين بيماري پركاري تيروئيد است كه در زنان بيش از مردان ميباشد.
در پركاري تيروئيد غده تيروئيد، هورمون بيشتري را منتشر ميكند و يكي از شايعترين انواع پركاري تيروئيد بيماري «گريوز» است. اين بيماري يك بيماري خود ايمني ميباشد و بدن بر عليه تيروئيد موادي را تشرح ميكند كه در اثر ترشح اين مواد تيروئيد نزديك شده و سنتز هورمون تيروئيدي افزايش مييابد.
«گريوز» شايعترين نوع پركاري تيروئيدي در زنان ميباشد، در اين بيماري بيرون زدگي چشم يا پروكتوزيسم يا اگزوستاسمي ايجاد ميشود.
گروههاي تيروئيدي:
هرگاه يك يا چند گره داخل تيروئيد وجود داشته باشند فعال بودن هر كدام از اين گرهها منجر به ايجاد گواتر سمي چند گرهاي و تك گرهاي ميشود.
علائم پركاري تيروئيد
عصبانيت، بي قراري، اضطراب، عرق كردن به خصوص عرق گرم، لرزش دست، ضربان قلب، خستگي و گاها افزايش فشار خون، افزايش متابوليسم بدن كه در نهايت منجر به كاهش وزن شود .
بهترين راه درمان استفاده از داروهايي كه علائم بيماري را كاهش دهد و در نهايت درمان قطعي را به دنبال داشته باشد است.
raz72592
23-06-2009, 23:39
تونسيليت عبارت است از التهاب لوزه ها (غدد لنفاوي واقع در پشت گلو). لوزه ها در زمان تولد كوچك هستند و در دوران كودكي بزرگ و در بلوغ كوچكتر مي شوند. به طور طبيعي لوزه ها به پيشگيري از انتشار عفونت از سينوس ها، دهان و گلو به ساير قسمت هاي بدن كمك مي كنند. تونسيليت مسري است . تمام سنين را مبتلا مي كند ولي در كودكان ۱۰-۵ ساله شايعتر است .
علايم شايع
گلودرد خفيف يا شديد
بلع مشكل
لرز و تب به ميزان ۴۰ درجه سانتيگراد يا بيشتر
تورم غدد لنفاوي در هر يك از دو طرف فك
سردرد
درد گوش
سرفه (گاهي )
استفراغ (گاهي )
غذا خوردن در كودكان بسيار كم سن
علل
عفونت باكتريايي (معمولاً استرپتوكوكي ) يا ويروسي لوزه ها
عوامل افزايش دهنده خطر
شرايط شلوغ (مثل سربازخانه ها)
مواجهه با ديگران در اماكن عمومي
پيشگيري
از مواجهه با افراد مبتلا به عفونت تنفسي فوقاني خودداري كنيد.
عواقب مورد انتظار
معمولاً خود به خود بهبود مي يابد. علايم معمولاً ظرف ۳-۲ روز شروع به بهبودي مي كنند ولي درمان ممكن است مدت بيشتري طول بكشد. اگر حملات تونسيليت چنان شديد و زياد باشند كه بر سلامت عمومي تأثير بگذارند يا مانع مدرسه رفتن ، توانايي شنوايي يا تنفس باشند، ممكن است جراحي براي برداشتن لوزه ها توصيه شود. تونسيلكتومي خطر كمي دربردارد ولي با افزايش سن خطر آن افزايش مي يابد.
عوارض احتمالي
آبسه لوزه ها و قسمت مجاور گلو كه نيازمند جراحي براي تخليه است .
تونسيليت مزمن با گلودرد راجعه و لوزه هاي بسيار بزرگ در اثر حملات مكرر
تب روماتيسمي در صورتي كه عفونت باكتريايي ، استرپتوكوكي باشد و با آنتي بيوتيك ها درمان نگردد يا آنتي بيوتيك ها قبل از ۱۵ روز قطع شوند.
درمان
اصول كلي
آزمون هاي تشخيصي مي توانند شامل كشت گلو باشند. ممكن است از اعضاي خانواده نيز كشت گلو به عمل آيد تا ناقلين بتوانند شناسايي و درمان شوند.
درمان معمولاً با آنتي بيوتيك ها و مراقبت از خود است . ممكن است جراحي براي برداشتن لوزه ها به دليل تونسيليت حاد مكرر يا تونسيليت مزمن لازم باشد.
براي تسكين التهاب و سرفه از يك مرطوب كننده اولتراسونيك استفاده كنيد. هر روز مرطوب كننده را تميز كنيد.
از چاي آرامبخش يا يك غرغره ديگر استفاده كنيد. غلظت معمول چاي را دوبرابر كنيد. مي توان هر قدر كه تسكين بخش باشد، از غرغره گرم يا خنك استفاده كرد.
داروها
اگر تونسيليت ناشي از عفونت استرپتوكوكي باشد، پني سيلين يا ساير آنتي بيوتيك هاي تجويز شده را به مدت ۱۰ روز استفاده كنيد.
براي تسكين درد مي توانيد از استامينوفن استفاده كنيد.
فعاليت
تا زمان از بين رفتن تب ، درد و ساير علايم از ديگران دوري كنيد.
استراحت كامل ، مگر براي حمام كردن ، تا زمان فروكش كردن تب ، ضروري است . ۳-۲ روز پس از طبيعي شدن درجه حرارت مي توان فعاليت طبيعي را از سر گرفت .
رژيم غذايي
مصرف تمام مايعات را افزايش دهيد. در صورت شديد بودن گلودرد، از مواد غذايي مايع مثل شير، سوپ و مايعات پرپروتئين (نوشيدني هاي رژيمي يا صبحانه حاوي شير) استفاده كنيد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده تان علايم تونسيليت را داشته باشيد. اگر هر گونه اشكال تنفسي وجود داشته باشد، فوراً مراجعه نماييد.
اگر در طول درمان علايم بدتر شوند يا يكي از موارد زير پيش آيد: ـ درجه حرارت ۲-۱ روز طبيعي باشد و مجدداً تب ايجاد شود. ـ علايم جديد مثل تهوع ، استفراغ ، بثور پوستي ، ترشح غليظ از بيني ، درد قفسه سينه يا تنگي نفس ايجاد گردند. ـ تشنج رخ دهد. ـ مفاصل قرمز يا دردناك شوند. ـ سرفه همراه با خلط رنگي (سبز، زرد، قهوه اي يا خوني ) باشد.
raz72592
23-06-2009, 23:42
موخوره (trichoptlosis) وضعيت نامطلوبي است که در زندگي هر زني پيش مي آيد. موخوره وقتي ايجاد مي شود که لايه و سطح محافظ مو در انتهاي فيبرهاي مويي نوک مو از بين رفته باشد.
موخوره بيشتر در موهاي خشک و شکننده بوجود مي آيد و به خاطر خشکي بيش از حد و با شدت برس کشيدن بر موها ايجاد مي شود.وقتي که سطح محافظ مو از بين مي رود امکان جايگزيني آن ديگر ميسر نيست. به طور نمونه مو دو يا سه شاخه مي شود و ممکن است به همان بلندي بماند يا ۲ تا ۳ سانتي متر طول داشته باشد. بهترين راه مبارزه با موخوره قيچي کردن قسمت هاي آسيب ديده فيبرهاي مويي مي باشد.
در دهه هاي ۶۰ و ۷۰ خانمها موخوره هايشان را خود مي سوزاندند. حتما شما هم موافق هستيد که اين کار کمي افراطي است البته قبل از اينکه با اين کار (سوزاندن) سلولهاي بيشتري از بين بروند. . راه هاي آسانتري نيز براي از بين بردن فيبرهاي مرده مو وجود دارد.
راه هايي که مي تواند با ساتفاده از آنها موخوره را درمان کنيد از اين قرارند:
يک ليوان شيرين بيان را در سه ليوان آب جوشيده ريخته و به مدت ۱۰ دقيقه مي گذاريد تا بجوشد و دم بکشد، پس از سرد شدن آنرا صاف نماييد. اين مايع را به سر موهاي خود بماليد . اين عمل را هر روز تکرار نماييد تا موخوره شما بهبودي حاصل نمايد.
ريشه کنجد را در آب جوش خيس نموده و بگذاريد تا ۱۵ دقيقه بماند سپس آن را حدود ۳۰ دقيقه ديگر جوشانده و دم کنيد، پس از آن اين مخلوط را صاف کرده و مايع صاف شده را به سر خود بماليد . اين عمل را هر روز تکرار کنيد.
براي رفع موخوره بايد حداقل ماهي يک بار آن را با جوشانده گل بابونه يا گل ختمي شست و شو داد. خيس کردن مو در آب جوشانده تخم پياز، نيز براي رفع موخوره بسيار مفيد مي باشد.
در طب جديد آمونياک را بهترين درمان موخوره مي دانند . بدين ترتيب که در يک لگن آب، دو يا سه قطره آمونياک ريخته و موهاي سر را با آن مي شوييد .
قهوه خام (يک قسمت)نخود خام (يک قسمت)، دانه خشخاش (يک قسمت) روناس ساييده (يک قسمت) و زرده تخم مرغ را با هم مخلوط کرده و به صورت خميري در آوريد و شب آنها را به سر خود ببنديد و صبح با آب گرم سر را بشوييد و بعد از آنکه موها خشک شدند موها را با روغن زيتون چرب کنيد.
گل ريواس ، شاه تره ، سدر را به يک نسبت در آب، خيس نموده و پس از گذشت ۲۴ ساعت آن را صاف کرده ، اين مايع صاف شده را به سر خود بماليد.
مخلوط نيم کيلو آرد نخود خام، ۲۰۰ گرم برگ مورد و نيم کيلو حنا را پنج قسمت کرده ، پنج شب متوالي آن را با سه عدد زرده تخم مرغ به سر گذاشته و صبح سر را با گل سرشوي بشوييد.
روغن هاي معتدل ، مانند روغن بنفشه يا روغن بادام را به سر بماليد و مالش دهيد. از لعاب کتيرا نيز مي توانيد براي درمان موخوره استفاده کنيد.
raz72592
23-06-2009, 23:43
زانوها تکیه گاهی استوار برای بدن مهیا می کنند.آنها همچنین اجازه به پاها می دهند که خم و راست شوند.هر دو عمل خم و راست کردن و ثبات مرد نیاز ایستادن ،راه رفتن، دویدن، دولا شدن، پریدن، چرخیدن است.دیگر قسمت های بدن کمک به زانوها برای انجام کارشان می کنند.
اینها عبارتند از:
- استخوان ها
- غضروف
- ماهیچه ها
- لیگامنت ها
- تاندون ها
اگر هر کدام از این قسمتها صدمه ببیند ، به زانو ممکن است خسارت وارد آید و قادر به انجام کار خود نباشد.
چه کسانی مشکلات زانو به هم می زنند؟
مردان، زنان، و بچه ها می توانند مشکلات زانو داشته باشند. آنها در مردم از همه نژادها و سلبقه قومی اتفاق می افتد.
چه چیزهایی موجب مشکلات زانو می شود؟
مشکلات مکانیکی زانو می تواند ایجاد شود به وسیله:
- ضربه مستقیم یا حرکت ناگهانی که موجب در رفتگی و ضرب زانو شود
- استئو آرتریت در زانو ، در نتیجه فرسایش و پارگی در قسمتهایش
مشکلات التهابی زانو می تواند به وسیله برخی بیماری های روماتیسمی ، مانند آرتریت روماتوئیدrheumatoid arthritis و لوپوس اریتما توز(لوپوس) systemic lupus erythematosus ایجاد شود. این بیماری ها موجب ورم می شود که می تواند صدمه دائم به زانو ها بزند.
مشکلات زانو چگونه تشخیص داده می شود ؟
پزشکان مشکلات زانو را تشخیص می دهند به وسیله استفاده از :
- تاریخچه پزشکی
- معاینه بالینی
- تست های تشخیصی ( مانند عکس برداری، اسکن استخوان، سی تی اسکن، ام آر آی ، آرتروسکوپی، نمونه برداری).
آرتریت در زانوها
شایعترین نوع آرتریت زانوها استئو آرتریت است. در این بیماری ، غضروف داخل زانو به تدریج دچار فرسایش شده . درمان های استئو آرتریت عبارتند از:
- داروهای کاهش درد، مانند آسپرین و استامینوفن
- داروهای کاهش ورم و التهاب، مانند ایبوبروفن و داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی(NSAIDs)
- ورزش برای بهبود حرکت و قوی کردن
- کاهش وزن
روماتوئید ارتریت نوع دیگری از التهاب مفصل (آرتریت) است که بر زانو تاثیر می گذارد. در روماتوئید ارتریت ،زانو ملتهب شده و غضروف ها ممکن است تخریب شوند. درمان شامل:
- فیزیوتراپی
- دارو درمانی
- جراحی تعویض زانو( برای زانوهای شدیدا صدمه دیده).
صدمات غضروف و اختلالات آن
نرمی غضروفchondromalacia اتفاق می افتد وقتی که غضروف کپسول زانو نرم شود. این می تواند به علت صدمه ، استفاده بیش از حد، یا ضعف ماهیچه ای باشد، یا اینکه قسمتی از زانو خارج از محور باشد.نرمی غضروف می تواند ایجاد شود اگر یک ضربه به کپسول زانو موجب پارگی تکه ای از غضروف یا یک تکه از غضروف که شامل تکه ای از استخوان است.
منیسک ها Meniscus تکه هایی C شکل از غضروف هستند که مانند یک بالشتک بین استخوان فمور (استخوان ران) و درشت نی (قلم پا) هستند. بسادگی صدمه می بیند اگر زانو بچرخد در حالی که دارد وزن بدن را تحمل می کند.ممکن است قسمتی یا کاملا پاره شود.اگر پارگی بسیار کوچک باشد منیسک بهم متصل می ماند از جلو و عقب زانو. اگر پارگی بزرگ باشد ، منیسک ممکن است آویزان بماند به وسیله رشته ای از غضروف. شدت صدمه بستگی به محل و اندازه پارگی دارد.
raz72592
23-06-2009, 23:46
دیگر صدمات زانو
بیماری استئو کوندریتOsteochondritis زمانی اتفاق می افتد که خون کافی به قسمتی از استخوان زیر سطح مفصل نرسد. استخوان و غضروف بتدریج شل شده و ایجاد درد می کند. برخی از غضروف ها ممکن است شکسته شده و ایجاد درد حاد، ضعف، و قلف شدن مفصل کنند. فردی با این وضعیت ممکن است به استئو آرتریت تبدیل شود. جراحی درمان اصلی است.
- اگر تکه های غضروف شل و ول و شکسته نباشد ، یک جراح ممکن است آنها را با پیچ آنها را سرجای بگذارد.این می تواند موجب تحریک جریان خون تازه ای به غضروف شود.
- اگر تکه غضروف شل باشد، جراح ممکن است حفره را تراشیده تا به استخوان تازه برسد و یک پیوند استخوان برای ثابت نگه داشتن قطعه غضروف در محل استفاده کند.
- تحقیقات برای پیوند غضروف و بافت در حال انجام است.
سندرم پلیکاPlica syndrome اتفاق می افتد زمانی که رشته هایی از بافت در زانو موسوم به پلیکا در نتیجه استفاده زیاد و صدمه ورم می کند. درمان های این سندرم عبارتند از:
- داروهای نظیر آسپرین یا ایبوبروفن برای کاهش ورم
- استراحت
- یخ
- باند کشی بر روی زانو
- ورزش برای تقویت ماهیچه ها
- تزریق کورتیزون به داخل پلیکا
- جراحی برای برداشتن پلیکا اگر درمان های اولیه مشکل را مرتفع نکرد.
چه نوع از ورزش برای افراد با مشکلات زانو بهترین است؟
سه نوع از ورزش برای افراد با آرتریت بهترین است:
- ورزش های دامنه حرکتی Range- of-Motion . این ورزش ها کمک به ثبات یا افزایش قابلیت انعطاف می شود.آنها همچنین سفتی در زانو ها را از بین می برند.
- ورزش های قوی کنندهStrengthening exercise . این ورزش ها کمک به ثبات یا افزایش قدرت ماهیچه می شود. ماهیچه های قوی کمک به حمایت و حفاظت از مفاصل با آرتریت می کنند.
- ورزش های هوازی یا استقامتی. این ورزش ها عمل قلب و جریان خون را بهبود می بخشند. آنها همچنین کمک به کنترل وزن می کنند . برخی مطالعات نشان داده که ورزش های هوازی می تواند ورم را بعض از زانو ها کاهش دهد.
raz72592
23-06-2009, 23:59
درمان برای صدمات غضروف عبارتند از:
- ورزش برای قوی کردن ماهیچه ها
- تحریک الکتریکی برای قوی کردن ماهیچه ها
- جراحی برای صدمات شدید
صدمات رباط(لیگامنت)
دو تا از لیگامنت هایی که به طور شایع در زانو صدمه می بینند لیگامان های جلویی و پشتی صلیبی Cruciateهستند.یک صدمه به این رباط ها اغلب اوقات موسوم به پیچ خوردگی است. لیگامان صلیبی جلوییACL اغلب اوقات کشیده یا پاره می شود( یا هردو) با یک حرکت چرخشی. لیگامنت پشتی PCL معمولا به وسیله ضربه های مستقیم ، مانند تصادف اتومبیل یا تکل در فوتبال صدمه می بیند.
لیگامنت های میانی و جانبی هم برcollateral معمولا به وسیله یک ضربه به سطح بیرونی زانو ایجاد می شود . این می تواند موجب کشش و پارگی رباط شود. این ضربه ها خیلی از اوقات در ورزش هایی مانند فوتبال و هاکی اتفاق می افتد.
صدمات لیگامنت درمان می شوند با:
- گذاشتن بسته یخی درست بعد از صدمه برای کاهش ورم.
- ورزش برای تقویت ماهیچه ها
- یک حایل brace
- جراحی( برای بیشتر صدمات شدید)
صدمات تاندون Tendone و اختلالات آن
۳ نوع اصلی صدمات تاندون و اختلالات آن عبارتند از:
- التهاب تاندونTendinitis و پارگی تاندون ها
- بیماری Osgood-Schatter
- سندرم Iliotibial band
صدمات تاندون دارای دامنه ای از التهاب تاندونtendinitis تا پارگی تاندون متغیر است.پارگی تاندون ها اغلب اوقات اتفاق می افتد در نتیجه:
- استفاده بیش از حد از تاندون ( عمدتا در بعضی از ورزش ها).تاندون مانند یک باند کشی زهوار در رفته و کهنه کشیده و ملتهب می شود.
- سعی کنید یک راحت باش داشته باشید. اگر ماهیچه های ران منقبض شوند، تاندون می تواند پاره شود. این بیشتر در افراد پیرتر با تاندون های ضعیف اتفاق می افتد.
یک نوع از التهاب تاندون زانو موسوم به زانوی پرش کننده هاJumpers knee است. در ورزش هایی که نیاز به پریدن دارد، مانند بسکتبال، تاندون ملتهب شده و می تواند پاره شود.
بیماری Osgood – Schlatter بوسیله فشار stress یا کشش بر قسمتی از ناحیه رشد بالای استخوان قلم پا ایجاد می شود. این موجب ورم در زانو و قسمت بالایی استخوان قلم پا می شود. این می تواند اتفاق افتد اگر تاندون شخصی از استخوان کنده شود ، و تکه ای از استخوان را با خود داشته باشد. افراد جوان که می دوند و می پرند در هنگام ورزش می توانند این نوع صدمه را داشته باشند.
سندرم Iliotibial band وقتی اتفاق می افتد که تاندون بر استخوان خارجی زانو سائیده شده و ایجاد ورم می کند. این اتفاق می افتد اگر زانو برای مدت زیاد خیلی مورد استفاده قرار گیرد. این اغلب اوقات در تمرینات آموزشی ورزش اتفاق می افتد.
درمان ها برای صدمات تاندون و اختلالات آنها شامل:
- استراحت
- یخ
- بالا نگه داشتن
- داروها مانند آسپیرین یا ایبوبروفن برای از بین بردن درد و کاهش ورم
- کاهش فعالیت های ورزشی
- ورزش برای کشش و تقویت
- گچ گیری، اگر پارگی نسبی باشد
- جراحی برای پارگی کامل یا صدمات خیلی شدید
چه نوع پزشکی مشکلات زانو را درمان می کند؟
صدمات و بیماری های زانو معمولا به وسیله یک ارتوپد درمان می شوند(یک پزشک که درمان می کند مشکلات استخوانها، مفاصل، تاندون ها، لیگامانت ها و ماهیچه ها).
چگونه افراد می توانند از مشکلات زانو پیشگیری کنند؟
بعضی از مشکلات زانو ( مانند آنهایی که در نتیجه یک تصادف است) می تواند پیشگیری شوند. ولی خیلی از مشکلات زانو می توان با انجام اقدامات زیر پیشگیری کرد:
- گرم شدن قبل از انجام ورزش ها. دویدن و نرمش تمرینات گرم کننده خوبی هستند. کشش ماهیچه ها به جلو و عقب ران ها بهترین راه برای گرم کردن زانو هاست.
- قوی کردن ماهیچه های پا با انجام برخی ورزش ها ( به عنوان مثال، بالا رفتن از پله ها، دوچرخه پایی ثابت، یا کار کردن با وزنه ها).
- از تغییر ناگهانی در شدت ورزش بپرهیزید.
- افزایش قدرت یا زمان فعالیت ورزشی به تدریج.
- کفش های مناسب و اندازه بپوشید.
- حفظ وزن مناسب . وزن اضافی بر زانو ها فشار می گذارد.
raz72592
24-06-2009, 00:00
تومور مثانه عبارت است از رشد يك بافت غير طبيعي در مثانه كه در آن تقسيم سلول ها به طور مهار گسيخته اي انجام مي گيرد و كنترلي بر آن وجود ندارد. تومور ممكن است خوش خيم يا بدخيم باشد. اگر تومور بدخيم باشد، امكان دارد به گره هاي لنفاوي ، استخوان ، كبد، و ريه ها گسترش يابد.
تومورهاي مثانه در افراد بالاي ۵۰ سال شايع تر است و ضمناً شيوع آن در مردان بيشتر از زنان است .
علايم شايع
در مراحل اوليه ، معمولاً علامتي وجود ندارد.
وجود خون در ادرار
سوزش ادرار
تعداد دفعات ادرار زياد مي شود، اما در هر بار حجم ادرار كم است .
درد در ناحيه لگني
كاهش وزن بدون توجيه (علامتي كه در مراحل آخر ظاهر مي شود).
علل
ناشناخته است . در برخي موارد، حدس زده مي شود كه مواجهه با عوامل سرطانزاي محيطي عامل ايجاد تومور باشد.
عوامل افزايش دهنده خطر
كشيدن سيگار
سابقه خانوادگي تومور مثانه
مواجهه با نفتيل آمين ها (رنگ هاي حاوي آنيلين ) يا مواد شيميايي مورد استفاده در ساخت لاستيك
پيشگيري
از مواجهه با مواد خطرناك شيميايي يا عوامل خطرناك محيطي خودداري كنيد. با انجام اقدامات حفاظتي در اين گونه صنايع و بررسي منظم كساني كه در گذشته با اين خطرات مواجه بوده اند، بروز تومور مثانه كمتر شده است .
اگر سيگار مي كشيد، آن را ترك كنيد.
عواقب مورد انتظار
درمان تومور مثانه ، زماني كه زود تشخيص داده شود، اغلب موفقيت آميز است ، اما عود آن شايع و بنابراين بررسي هاي منظم ، بعد از درمان ضروري است .
چنانچه از عمر تومور مدتي طولاني گذشته باشد، درمان نتيجه خوبي ندارد.
عوارض احتمالي
عفونت در مثانه يا كليه ها. علايم در اين حالت عبارتند از كمردرد، تب و استفراغ
انسداد ادراري
درمان
اصول كلي
آزمايشات پزشكي كه براي تأييد تشخيص انجام مي گيرند عبارتند از: آزمايش ادرار، سيستوسكپي (بررسي داخل مثانه با كمك لوله اي كه سر آن منبع نوري و دوربين ويديويي قرار دارد)، و عكس برداري از مثانه و مجاري ادراري
جراحي براي برداشتن تومور. اگر تومور بدخيم باشد، امكان دارد به هنگام جراحي ، داروهاي ضد سرطان در مثانه ريخته مي شوند. عمل جراحي ممكن است شامل تغيير مسير ادرار نيز باشد.
راديوتراپي (اشعه درماني )
داروها
داروهاي ضد درد در صورت نياز
امكان دارد داروهاي ضد سرطان خوراكي نيز تجويز شوند.
فعاليت
پس از جراحي يا ساير روش هاي درماني و با موافقت پزشك خود، فعاليت هاي عادي خود را از سر گيريد (از جمله فعاليت جنسي ).
رژيم غذايي
هيچ رژيم خاصي توصيه نمي شود.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده تان علايم تومور مثانه داريد.
اگر دچار علايم جديد و غيرقابل كترل شده ايد. داروهاي مورد استفاده در درمان ممكن است عوارض جانبي به همراه داشته باشند
raz72592
24-06-2009, 00:01
سندرم سوزش دهان ( BMS) Mouth syndrome Burningبا شيوع ۵/۲ تا ۱/۵ درصد كل جمعيت از شايع ترين علل مراجعه بيماران به كلينيك هاي دندانپزشكي OralMedicne به شمارميرود .
اين سندرم كه با اسامي Stomatodynia، Stomatopyrosis و Oral Dysesthesia نيز شناخته ميشود تعريف مشخصي دارد :
” احساس سوزش دهان در غياب هر گونه ضايعه واضح مخاطي “
Davenport و همكارانش در سال ۱۹۷۸ اين سندرم را به سه درجه Moderate, Mild و Severe تقسيم كرده و باتوجه به علل ايجاد كننده آن ، فرم Moderate را به عنوان شايعترين شكل بيماري تعيين نمودند .
Lamey وLewis نيز براساس تغيير علائم بيماري درطول روز تقسيم بندي جديدي از BMSارائه دادند. (۱۹۸۹ ) :
تيپ I) مبتلايان صبحها علامتي ندارند اما هرچه از روز مي گذرد علائم واضحتر مي شوند به نحوي كه حداكثر علائم عصرها بارز ميگردد.
تيپ II) دراين نوع درتمام طول روز علائم وجود دارند .
در تيپ I و II اصولا” شبها علامتي وجود ندارد .
تيپ III) بروز علائم دراين فرم از بيماري متناوب بوده و به فاصله هرچند روز يك بار علائم واضح در تمام طول شبانه روز احساس ميشود . در فواصل حملات عود ، بيماري علامتي ندارد .
ليمي ولوئيس شايعترين علل ايجاد تيپ I تا III بيماري را ، صرفنظر از عوامل عصبي ، به ترتيب كمبودهاي تغذيه اي ، علائم جسماني اضطراب مزمن و حساسيت غذايي Food Allergy دانسته اند .
* علائم
۱- احساس سوزش درمخاط دهان كه بيشتر درنوك و دوسوم قدامي زبان متمركزاست . بررسي هاي جديد نشان داده اند كه تحمل به گرما درمخاط زبان اين بيماران كاهش يافته است . سوزش مخاط دهان بعد از زبان در كام سخت ولبها شايعتر است .
۲- احساس خشكي دهان در نيمي از بيماران وجود دارد .
۳- احساس مزه فلزي دردهان كه در ۳۰% بيماران گزارش شده است.
raz72592
24-06-2009, 00:02
* فاكتورهاي موثر درايجاد BMS
الف) فاكتورهاي موضعي :
۱- زبان جغرافيايي : اصولا” Geographical Tongue با علامت مشخصي همراه نيست اما درپانزده درصد كساني كه زبان جغرافيايي دارند اين سندرم نيز مشاهده ميشود . ۲- كانديدياز دهاني حلقي : بررسي جديد نشان داده اند كه در مبتلايان به BMS رشد گونه هاي كانديدا و باسيلهاي كلي فرم در محوطه دهان بيشتر ازافراد عادي است .
۳- دندان هاي مصنوعي نامناسب وواكنش هاي آلرژيك به مواد مورد استفاده دردندانپزشكي
ب )فاكتورهاي سيستمي :
۱- يائسگي : يك بررسي در استراليا نشان داده كه بين منوپوز و BMS در ۴۳% موارد همراهي وجود دارد (قبلا نيز چنين ارتباطي بين BMS و اووفركتومي گزارش شده بود ) اما جايگزيني استروژن در بهبودي BMS تاثيري نداشته است .
۲- ديابت : ۳۹% بيماران مبتلا به سندرم سوزش دهان ،GTT غير عادي دارند . به نظر مي رسد كه وقوع Xerostomia و شيوع كانديدياز دهان دربيماران ديابتي زمينه را براي بروز BMS فراهم مي سازد .
۳- بيماريهايي كه با گزروستومي همراهند : نظير سندرم شوگرن وصدمات غدد بزاقي دراثر رادياسيون
۴- استفاده از ديورتيكها و مصرف دخانيات
۵- بيماريهايي كه با آتروفي پرزهاي زبان همراهند نظير كم خوني فقر آهن ، آنمي پرنيسيوز وكم خوني ناشي از كمبود فولات.
۶- فاكتورهاي رواني (Psychic) : اصولا” دربيماران مبتلا به BMS ، افسردگي ، اختلالات خواب و اضطراب (به خصوص با اين تصور كه بيماريشان نوعي سرطان است ) شايعتر است .
براساس يك مطالعه فوق حوادث ناگوار ( به خصوص مرگ عزيزان ) مي تواند باعث عود حملات بيماري گردد( در ۳۳ تا ۸۲ درصد موارد ) .
* تشخيص
درمواجهه با اين بيماران ابتدا بايد شرح حال مفصلي از سوابق بيماريهاي حفره دهان وامراض سيستمي مرتبط با BMS به دست آورد وسپس معاينات دندانپزشكي انجام داد . آزمايش هاي لازم شاملFBS ،CBC ، اندازه گيري ميزان ويتامينهاي B۱۲, B۶, B۲, B۱ آهن وفولات سرم ، بررسي آلرژن هاي دهاني و كشت قارچ هستند .
* درمان
شامل چند جزء است :
۱- حذف مواد محرك از عادات غذايي ( مصرف الكل ، جويدن تنباكو ، مصرف دخانيات )
۲- درمان علل مشخص گزروستومي وعفونتهاي موجود BMS ( نظير كانديدياز دهان وحلق )
۳- استفاده از آب سيب خنك به عنوان دهانشويه يا استفاده از مخلوط يك قاشق مرباخوري ديفن هيدرامين ويك قاشق مرباخوري شربت كائولين پكتين درده سي سي آب كه بيمار بايد چند دقيقه اين مخلوط را دردهان نگهدارد وبعد بيرون بريزد .
۴- برخي از محققان استفاده از درمان جايگزيني با استروژن را در بيماران يائسه موثر مي دانند .
۵- درمواردي كه علت عضوي واضحي براي بيماري كشف نشود استفاده از آمي تريپ تيلين ( ۷۵ تا ۱۵۰ ميلي گرم در روز ) همراه باChlordiazepoxide ( ده ميلي گرم دو بار در روز ) توصيه شده است ، برخي از مولفان كلونازپام ، فلوكستين وداكسپين را نيز دردرمان موثر دانسته اند .
raz72592
24-06-2009, 00:03
تب روماتيسمي يك عارضه التهابي عفونت با استرپتوكك گروه آ كه بسياري از اعضاي بدن ، به خصوص مفاصل و قلب را درگير مي سازد. عفونت هاي استرپتوكوكي مسري است ولي تب روماتيسمي حالت مسري ندارد. اين بيماري هم كودكان و هم بزرگسالان را مي تواند مبتلا سازد.
علايم شايع
التهاب مفصلي با مشخصات درد، قرمزي ،تورم و گرمي ، كه مي تواند از مفصلي به مفصل ديگر نقل مكان كند.
شايعترين مفاصل درگير عبارتند از مچ دست ، آرنج ، زانو و مچ پا. التهاب مفصلي معمولاً در عرض ۱۴-۱۰ روز فروكش مي كند ولي بدون درمان ، ساير مفاصل نيز ممكن است درگير شوند.
- تب
- خستگي
- رنگ پريدگي
- -بي اشتهايي
- احساس ناخوشي عمومي
- درد شكم
- درد سينه
- بثورات پوستي اندك بر روي شكم ، سينه و پشت
- برآمدگي هاي زيرپوستي كوچك بدون درد در نواحي استخواني نظير آرنج و زانو
- حركات غيرارادي اندام هاي تحتاني و فوقاني (كره )
در صورت درگيري قلب :
- كوتاهي نفس
- احتباس مايع كه باعث ورم پا و پشت مي گردد.
- تندي ضربان قلب ، به خصوص هنگام خوابيدن
علل
تب روماتيسمي از يك عفونت استرپتوكوكي قبلي (معمولاً عفونت گلو) كه ۶-۱ هفته قبل از بروز علايم تب روماتيسمي رخ مي دهد ناشي مي گردد. اين اختلال ، يك اختلال خودايمني است كه در آن پادتن هاي توليدشده بر ضد باكتري استرپتوكوك بر ضد مفاصل و قلب نيز واكنش نشان مي دهند.
عوامل افزايش دهنده خطر
تغذيه نامطلوب
سابقه خانوادگي تب روماتيسمي
زندگي در شرايط پرجمعيت يا غيربهداشتي
داشتن استعداد ابتلاي عفونت هاي تنفسي فوقاني
عفونت هاي استرپتوكوكي درمان نشده يا ناقص درمان شده
پيشگيري
در مورد هر نوع عفونت گلو به خصوص در كودكان كشت گلو از نظر استرپتوكوك بايد انجام شود.
درمان آنتي بيوتيكي فوري هر عفونت استرپتوكوكي ، از جمله عفونت هاي پوستي . عفونت هاي استرپتوكوكي بايد با آنتي بيوتيك (معمولاً پني سيلين ) خوراكي به مدت ده روز يا تزريق نوع طولاني اثر آن درمان شوند.
عواقب موردانتظار
عفونت هاي استرپتوكوك معمولاً با درمان قابل علاج هستند. تب روماتيسمي قابل درمان است ولي قابل علاج (درمان قطعي ) نيست . اين عارضه در عرض ۱۲-۲ هفته فروكش مي نمايد. در بعضي موارد، تب روماتيسمي ممكن است به دريچه هاي قلبي آسيب بزند. دريچه آسيب ديده را مي توان با جراحي تعويض كرد. در موارد نادر تب روماتيسمي حتي با درمان مي تواند كشنده باشد.
عوارض احتمالي
آسيب دايمي دريچه هاي قلب كه منجر به نارسايي احتقاني قلب مي گردد.
حملات بعدي تب روماتيسمي حاد در پي عفونت مجدد با استرپتوكوك
raz72592
24-06-2009, 00:04
درمان اصول كلي
بررسي هاي تشخيصي ممكن است شامل آزمايش هاي خون ، كشت گلو و نوار قلب و راديوگرافي قفسه سينه و قلب باشد. هيچ آزمون اختصاصي براي تشخيص تب روماتيسمي وجود ندارد.
در موارد خفيف ، مراقبت در منزل كافي است ولي در موارد شديد ممكن است بستري در بيمارستان لازم باشد.
درجه حرارت بيمار و تعداد نبض او را روزانه اندازه گيري كرده و براي ارايه به پزشك ثبت نماييد.
اگر بيمار گلودرد يا سرفه دارد از يك دستگاه مرطوب كننده با بخار سرد استفاده كنيد. دستگاه مرطوب كننده را هر روز تميز كنيد.
بهداشت دهاني مطلوب مهم است .
داروها
استروييدها (داروهاي ضدالتهابي ) يا آسپيرين براي كاهش التهاب
داروهاي ادرارآور براي كاهش احتباس مايعات
آنتي بيوتيك ها براي مقابله با باقيمانده باكتري هاي استرپتوكوكي . پس از رسيدن تب روماتيسمي به مرحله غيرفعال ، مقدار اندك آنتي بيوتيك ها ممكن است به مدت نامحدود براي جلوگيري از عود بيماري ادامه يابد.
فعاليت
تا هنگامي كه بررسي ها نشان دهد بيماري فروكش كرده است بيمار بايد در بستر استراحت نمايد. مدت استراحت لازم به اين منظور معمولاً ۵-۲ هفته است ولي در برخي موارد به ماه ها استراحت نياز است . مهيا كردن يك لگن يا توالت كنار بستر باعث مي شود كه بيمار مجبور نباشد براي رفتن به توالت از بستر برخيزد.
رژيم غذايي
رژيم مايعات با غذاهاي نرم در مراحل اوليه بيماري كه به تدريج به يك رژيم عادي غني از پروتئين ، كالري و ويتامين ها تغيير داده مي شود.
رژيم غذايي كم نمك در صورتي كه بيمار دچار كارديت (التهاب قلب ) باشد، توصيه مي شود.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا كودك شما داراي علايم تب روماتيسمي باشد.
بروز علايم زير در طي درمان :
ـ ورم پا و پشت
ـ كوتاهي نفس
ـ استفراغ يا اسهال
ـ سرفه
ـ درد شديد شكم
ـ تب
- اگر دچار علايم جديد و غيرقابل توجيه شده ايد. داروهاي تجويزي ممكن است با عوارض جانبي همراه باشند.
raz72592
24-06-2009, 00:06
غده تيروئيد:
تيروئيد، غده كوچكي است كه جلوي گردن قرار گرفته و هورمونهاي تيروييد را توليد و ترشح ميكند. اين غده به شكل پروانهاي است كه بالهاي آن در طرفين ناي گسترش يافته است.
اگر اين غده دچار اختلال شود نميتواند عملكرد مناسبي داشته باشد.
بيماري كم كاري تيروييد يعني زماني كه غده تيروييد قادر به توليد هورمون كافي نيست و در بيماري پركاري تيروييد اين غده بسيار فعال است و بيش از حد هورمون ترشح ميكند.
آگاهي معلمان، والدين، مربيان بهداشت از اختلالات غده تيروييد بسيار اهميت دارد.
خصوصاً والديني كه داراي سابقه خانوادگي مشكلات تيروييد هستند، بايد نسبت به اين مسائل هوشيارتر باشند زيرا برخي از اين اختلالات ارثي هستند.
مشكلات تيروئيد در كودكان و نوزادان
زماني كه غده تيروييد به درستي كار نكند. علائم و نشانههاي مختلفي در كودكان همانند بزرگسالان بروز ميكند. اين اختلال از رشد كودكان تأثير ميپذيرد بطوري كه رشد آنها سبب فعاليت بيش از حد و يا كاهش فعاليت غده تيروييد ميشود.
مشكلات تيروييد در كودكان سختتر از بزرگسالان شناخته ميشود، زيرا كودكان قادر به تشخيص علائم بيماري و بيان شكايات خود نيستند، حتي در كودكان بزرگتر هم علائم جسمي و رواني ناشي از بيماري، طبيعي بنظر ميرسد.
علائم آشكار بيماري تيروييد زماني بروز ميكند كه غده تيروييد رشد بيش از حد و قابل مشاهدهاي داشته باشد، كه اصطلاحاً گواتر خوانده ميشود. گواتر در هر سني ديده ميشود. اما در دختران سنين بلوغ شايعتر است.
البته ممكن است بزرگ شدن غده تيروييد در جلوي گردن مشخص نباشد. اگر كودك نشانههايي از اختلال غده تيروييد را دارد بايد بدانيد كه در رابطه با اين علائم چه حسهايي را تجربه ميكند؟ و بايد چه علائمي را در او جستجو كرد؟
علائمي را كه بايد در كودكتان جستجو كرد بستگي به افزايش يا كاهش عملكرد غده تيروييد دارد. همينطور يكي از عوامل مربوطه رشد كودك شماست كه عملكرد تيروييد را تحت تأثير قرار ميدهد.
كم كاري تيروييد مادرزادي
وقتي نوزادي با كم كاري تيروييد متولد ميشود، ممكن است در بدو تولد طبيعي به نظر برسد. اغلب اين نوزادان زردي يا يرقان پيدا ميكنند اما اين تغيير به آهستگي صورت ميگيرد. در روزها و هفتههاي بعد، اين نوزادان ممكن است علائمي مثل كسالت، خوابآلودگي، صداي گريه خشن و گرفته، يبوست، گرفتگي بيني، صورت پفآلود داشته باشند كه ناشي از نوعي كمكاري تيروئيد بنام كرتينيسم ميباشد.
اگر اين كودكان در نخستين روزهاي پس از تولد درمان نشوند، آسيبهاي مغزي و عقبماندگيهاي ذهني ماندگاري ايجاد ميشود. خوشبختانه، در صورت تشخيص و درمان به موقع ميتوان از آسيبهاي جدي جلوگيري نمود.
بنابراين مسئله مهم، تشخيص هرچه سريعتر اين اختلال است كه با يك آزمايش خون در بدو تولد مشخص ميشود.
كم كاري تيروييد اكتسابي:
اگر غده تيروييد كودك كمكار باشد (گاه به دليل التهاب مزمن تيروييد) علائمي مثل كسالت و خستگي با وجود خواب كافي در آنها مشاهده ميشود.
يكي از اولين علائم كمكاري، كند شدن عملكرد تيروييد و كندي قابل توجه الگوي رشد اين كودكان ميباشد. در هر فرد يكي و يا بيشتر از اين علائم از قبيل: عقب ماندگي رشد، ضعف، فراموشي، موهاي خشك و خشن، صورت و چشمهاي پفآلود، يبوست، كندي ضربان، پوست خشك، عدم تحمل سرما، افزايش وزن و گواتر مورد توجه قرار ميگيرد.
پركاري غده تيروييد در نوزادان
يكي از نادرترين اختلالات غده تيروييد پركاري آن در نوزادان ميباشد. اين وضعيت در نوزاداني كه مادران آنها در طول دوران بارداري پركاري تيروييد داشتهاند، بندرت رخ ميدهد.
علائم و نشانههاي پركاري تيروييد در نوزادان شامل: گواتر (بزرگي غده تيروييد)، تولد زودرس، تب، قرمزي صورت، تپش قلب، فعاليت و بيقراري ميباشد.
اگر بيماري خفيف باشد ممكن است نياز به درمان خاصي پيدا نكند و خود به خود به حالت طبيعي بازگردد. اما اگر اختلال، كودك را به واقع بيمار كرده باشد درمان بايد صورت گيرد و يا داروهاي ضد تيروييدي مورد نياز است.
بنابراين براي هر خانم بارداري كه سابقه پركاري تيروييد دارد، مشاوره با پزشك مربوطه در طول دوران بارداري بسيار ضروري است.
پركاري غده تيروييد در كودكان:
با افزايش فعاليت غده تيروييد، علائم و نشانههايي در كودكان همانند بزرگسالان بروز ميكند.
مي توان تپش قلب كودكان را حتي زماني كه او در حال استراحت است حس كرد و همين طور ميتوان به ميزان فعاليت او (بي قراري و پرتحركي، عدم توانايي در بخواب رفتن) توجه نمود.
نشانه رشد سريع اين كودكان، كوچك شدن لباسهاي آنان است كه بايد مورد توجه والدينشان قرار گيرد. والدين و معلمان مدارس معمولاً توجه و دقت بسيار كمي در اين موارد بر روي كودكان دارند.
اما علائمي چون لرزش دست كه سبب بدخط نوشتن ميشود و يا ضعف عضلات شانه و ران در هنگام بازي و ورزش بسيار قابل اهميت است.
در هنگام پركاري غده تيروئيد يك و يا بيش از يكي از علائم عصبانيت، كج خلقي و زودرنجي، اختلال خواب، افزايش تعريق، عدم تحمل گرما، كاهش وزن غير منتظره، چشمان بيرون زده، خيره نگاه كردن، گواتر، تپش قلب سريع، افزايش اشتها، افزايش حركات دودي روده، دستان گرم و مرطوب و لرزش انگشتان در اين افراد ديده ميشود.
درمان كمكاري غده تيروييد:
اگر اختلال غده تيروييد به دليل كاهش هورمونهاي آن باشد به سادگي با جايگزيني داروهاي حاوي هورمونهاي تيروييد قابل درمان است.
عملكرد غده تيروييد بايد مكرراً در طي دوران رشد آزمايش شود و بسته به نتيجه آن دوز دارو ممكن است تغيير كند.
درمان پركاري غده تيروييد:
اگر گواتر (بزرگ شدگي غده تيروييد) سبب پركاري غده تيروييد شده باشد، سه راه درماني وجود دارد:
درمان دارويي:
اين داروها از ساخته شدن هورمونهاي تيروييد جلوگيري ميكنند كه نهايتاً سبب از بين رفتن علائم بيماري ظرف ۶ تا ۸ هفته ميشوند.
درمان بايد راديواكتيو:
اين ماده وارد غده تيروييد ميشود و سبب عدم فعاليت آن در جهت توليد بيش از اندازه هورمونهاي تيروييد ميگردد. با اين روش علائم ظرف ۶-۳ ماه برطرف ميشوند.
در بيشتر بيماران مصرف داروهاي جايگزين هورمونهاي تيروييد پس از اين شيوه لازم ميباشد.
جراحي:
برداشتن غده تيروييد توسط جراحي سبب متوقف شدن توليد بيش از اندازه هورموناي تيروييد ميشود، در بيشتر بيماران، مصرف داروهاي جايگزين هورمونهاي تيروييد پس از اين شيوه لازم ميباشد.
raz72592
24-06-2009, 00:09
آشنايي با غده تيروئيد
غده ی تیروئید، غده ی پروانه ای شکل کوچکی است که در جلوی گردن قرا ر دارد. این غده علیرغم کوچکی اندازه اش، نقش بسیار عمده و حیاتی در سلامت کل بدن دارد. غده تیروئید مسوول تولید و ترشح هورمون هایی به نام های تیروکسین و تری یدوتیرونین است، که میزان سوخت و ساز بدن یا سرعت مصرف انرژی و سرعت رشد و بلوغ را تنظیم می کنند.
به طور کلی ترشح منظم این هورمون ها بسیاری از اعمال و ساختار بدن را از میزان ضربان قلب گرفته تا ساختار پوست ، تحت تأثیر قرار می دهد. به علاوه هورمون کلسیتونین که در سوخت وساز کلسیم و فسفر شرکت می کند، از این غده ترشح می شود. عملکرد طبیعی غده ی تیروئید به عوامل متعددی از جمله عملکرد صحیح هیپوتالاموس، غده هیپوفیز، دریافت کافی ید و تبدیل هورمون تیروکسین به تری یدو تیرونین بستگی دارد .
هنگامی که هر یک ا ز عوامل فوق به هر دلیلی، از تعادل خارج شوند، فرد، متبلا به پرکاری یا کم کاری تیروئید خواهد شد. اختلال در میزان تولید و ترشح هورمون های تیروئید از شایع ترین بیماری های مربوط به غده ی تیروئید است.
پرکاری تیروئید در بین زنان شایع تر از مردان (۴ به ۱) است و بیش تر در سنین ۴۰-۲۰ سالگی بروز می کند.
پرکاری تیروئید (هیپرتیروئیدیسم)
شایع ترین علت این عارضه (۸۵ درصد موارد) بیماری گریو است، که ناشی از تحریک بیش از حد غده ی تیروئید توسط سیستم ایمنی است. مصرف بیش از اندازه ی هورمون تیروئید یا داروهای حاوی هورمون تیروئید، فعالیت بیش از حد ندول های غده ی تیروئید و همچنین التهاب تیروئید که باعث ذخیره شدن و ترشح مقدار زیادی هورمون در خون می شود از سایر عوامل ابتلا به پرکاری تیروئید هستند.
پرکاری تیروئید در بین زنان شایع تر از مردان (۴ به ۱) است و بیش تر در سنین ۴۰-۲۰ سالگی بروز می کند. افزایش ترشح هورمون های تیروئید می تواند سطح متابولیک بدن را ۱۰۰-۶۰ برابر افزایش دهد. این امر باعث بروز دامنه ی وسیعی از علائم زیر می شود.
علایم پرکاری تیروئید
کاهش وزن سریع ( علی رغم افزایش اشتها و حتی مصرف زیاد غذا)، بی حوصلگی و تحریک پذیری شدید، کاهش تمرکز، ایجاد حالات و تنش های عصبی، اضطراب و نگرانی ، اختلال خواب، افزایش- ضربان قلب و تپش قلب به دنبال انجام کارهای معمول، افزایش فشار خون، تعریق بیش از حد، ضعف عضلانی، لرزش و تنشهای غیرارادی،( خصوصاً در دستان و انگشتان) مشکلات بینایی و بیرون زدگی غیر طبیعی کره ی چشم یا اگزوفتالمی، گواتر یا بزرگ شدن غده ی تیروئید، افزایش حساسیت و تحریک پذیری نسبت به گرما، تغییر حرکات طبیعی روده ی بزرگ،( اسهال و یبوست) و ریزش مو .
درمان
این بیمار به محض تشخیص، باید تحت درمان قرار گیرد. معمولاً از ید رادیواکتیو، داروهای ضد تیروئید و در برخی موارد ازروش های جراحی برای برداشتن بخشی از غده، استفاده می شود. در هر یک از این روش های درمانی، تغییر شیوه ی زندگی، تغییر و اصلاح رژیم غذایی و تطابق فعالیت می توانند نقش بسیار مهمی در جهت بهبودی بیمار داشته باشد.
رژیم غذایی در پرکاری تیروئید (هیپرتیروئیدیسم)
۱- از آنجا که میزان انرژی مورد نیاز در این شرایط ۶۰-۵۰ درصد درصد افزایش می یابد، بیماران باید از رژیم پرکالری (حدود ۴۰ کیلوکالری به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) استفاده نمایند. بهتر است بیماران تعداد وعده های غذایی را افزایش دهند و در مقابل، از حجم هر وعده مقداری کم کنند.
۲- دریافت پروتئین نیز باید بین ۷۵/۱ – ۱ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن افزایش یابد. گنجاندن تخم مرغ، گوشت قرمز، گوشت ماکیان و ترکیب غلات و حبوبات در رژیم غذایی برای تأمین نیاز پروتئینی توصیه می شود. در صورت تخلیه ی ذخایر پروتئینی بدن، استفاده از مکمل های پروتئینی به ویژه قبل و بعد از عمل جراحی زیر نظر متخصص تغذیه، می تواند مفید باشد.
۳- با توجه به افزایش نیاز به ویتامین ها، استفاده از مکمل ویتامین C، ویتامین B کمپلکس خصوصاً ویتامین های B۱ ، B۲ ، و B۱۲ همراه رژیم غذایی بسیار مفید می باشد. به طور کلی استفاده از مولتی ویتامین و مولتی مینرال توصیه می شود. منابع غذایی ویتامین های فوق که باید در رژیم غذایی این بیماران گنجانده شوند عبارت اند از: انبه، مرکبات ، کیوی ، شیر و فرآورده های آن، سبزیجات سبز رنگ، جوانه ی حبوبات و ماهی .
به نظر می آید مقادیر زیاد ویتامین A باعث مهار عملکرد غده ی تیروئید و بهبود علایم بیماری گریو می شوند. مکمل ویتامین C نیز برای بهبود علایم و شرایط متابولیکی مفید است. لازم است بدانید دریافت غیرضروری ویتامین ها در بدن مانند دارو، اثر خواهند کرد و می توانند اثرات جانبی متعددی بر سلامت شما داشته باشند.
۴- از مصرف زیاد ید پرهیز شود. لازم به ذکر است از آن جا که بعضی از مکمل های ویتامینی و مواد معدنی، دارای مقادیری ید نیز هستند، مبتلایان به پرکاری تیروئید، باید از مصرف این قبیل مکمل ها و هرگونه مکمل ید پرهیز کنند. در ضمن از مصرف برخی غذاهای دریایی، علف ها و جلبک های دریایی هم که غنی از ید هستند، باید اجتناب نمایند.
۵- مصرف کلیه ی غذاها و نوشیدنی های تحریک کننده مانند شکلات، نوشیدنی های کافئین دار( مانند چای ، قهوه ، کولا) و همچنین کشیدن سیگار باید در این بیماران محدود شود.
۶- از گواتروژن های طبیعی استفاده شود. منظور از گواتروژن ها ترکیباتی هستند که باعث کاهش عملکرد غده ی تیروئید می شوند. بنابراین استفاده از آنها به هنگام پرکاری تیروئید موثر خواهد بود. منابع عمده ی گواتروژن ها عبارت اند از: سبزیجات خانواده ی کلم ،(از قبیل کلم ، گل کلم، کلم قمری، کلم بروکلی و بروکسل) اسفناج، شلغم ، گلابی ، هلو، همچنین بادام زمینی و سویا . جالب است بدانید ترکیبات گواتروژن به دنبال حرات از بین می روند.
نسبت به دریافت توام گواتروژن های طبیعی با داروهای ضد تیروئید باید کاملاً احتیاط نمود، زیرا این ترکیبات می توانند باعث افزایش عوارض جانبی داروها شوند. البته همان طور که اشاره شد پخت مواد غذایی فوق می تواند این اثرات را کاهش دهد. سایر سبزیجات مفید در هیپرتیروئیدیسم عبارت اند از: هویج ، کرفس، فلفل سبز، جعفری، تره آبی، زردآلو ، سیب ، زغال اخته، گریپ فورت و آناناس.
با توجه به این که سوخت و ساز کلسیم در مبتلایان به بیماری گریو تغییر می کند این افراد بیشتر در معرض پوکی استخوان (استئوپروز) قرار دارند. بنابراین مصرف مکمل کلسیم زیر نظر متخصص می تواند مفید باشد.
در شرایطی که فرد مشکل کلیوی یا قلبی خاصی نداشته باشد، مصرف روزانه ی ۴-۳ لیتر آب در روز توصیه می شود. در بعضی از بیماان مبتلا به اگزوفتالمی نیز شاید مجبور به محدود کردن مقدار مایعات و نمک دریافتی باشیم.
raz72592
24-06-2009, 00:11
مسموميت با سرب بالا بودن سطح سرب كه يك فلز فاقد ارزش بيولوژيك شناخته شده در بدن است . سرب در همه جا يافت مي شود (در هوا مثلاً در اثر دود اتومبيل ، بر روي زمين ، در خانه ها و در اشياء مختلف ). مقدار كمي سرب به بدن همه افراد وارد مي شود كه معمولاً مشكلي ايجاد نمي كند. مقدار خيلي زياد سرب در بدن مي تواند پيامدهاي ناگواري به دنبال داشته باشد. در اين شرايط تقريباً همه اعضاي بدن ، به ويژه كليه ها و دستگاه عصبي مركزي درگير مي شوند.
علايم شايع
اغلب بدون علامت بوده يا در مراحل ديررس ، علايم ايجاد مي گردند.
مسموميت خفيف تا متوسط :
لرزش ؛ اختلالات خواب
اختلال در تمركز
سردرد؛ استفراغ ؛ كاهش وزن
ناراحتي شكمي
رنگ پريدگي ، خستگي ، خواب آلودگي
تغييرات رفتاري (مثلاً تحريك پذيري )
مسموميت شديد:
احساس طعم فلزي در دهان
ضعف يا فلج عضلاني
كرامپ هاي شديد؛ سفتي جدار شكم
يبوست
مسموميت مغزي يا انسفالوپاتي ناشي از سرب (كه در كودكان شايع تر است ) با علايم تشنج ، اغما و عوارض بلندمدت شامل نقايص عصبي ، عقب ماندگي تكامل ذهني ، پرفعاليتي مزمن
علل
استنشاق غبار يا بخارهاي حاوي سرب ، يا خوردن مواد حاوي سرب . دفع سرب از بدن بسيار آهسته صورت گرفته و بنابراين در بدن و به ويژه استخوان ها تجمع مي يابد.
عوامل افزايش دهنده خطر
كودكان بيشتر در معرض خطر قرار دارند زيرا سد خوني ـ مغزي تا قبل از ۳ سالگي تكامل كافي پيدا نكرده و اين باعث مي گردد تا مقادير بيشتري سرب بتواند وارد دستگاه عصبي مركزي گردد.
رفتارهاي شايع دوران كودكي نظير دست بردن به دهان به طور مكرر و پيكا (خوردن مكرر مواد غيرغذايي ) خطر ورود سرب از طريق دستگاه گوارش را به طور قابل توجهي افزايش دهد.
سكونت يا رفت وآمد در خانه هاي قديمي كه رنگ ديوارهايشان حاوي سرب است .
غبار ناشي از لباس هاي كارگران صنايع سرب
سرب محلول در آب ناشي از لوله هاي سربي يا لوله هاي لحيم شده با سرب
ظروف سراميكي داراي لعاب حاوي سرب به خصوص اگر غذاهاي نوشيدني هاي اسيدي در آنها نگهداري شود.
غذاهاي نگهداري شده در كيسه هاي پشت و رو شده پلاستيكي نان كه داراي نوشته هايي با جوهرهاي رنگي هستند.
خاك و غبار نزديك صنايع سرب
مشاغلي نظير ساخت ظروف سفالي لعاب دار، لحيم كاري با سرب ، نقاش ساختمان ، توليد گلوله هاي سربي ، ساخت شيشه هاي رنگي ، تعمير اتومبيل يا كشتي
تماس شغلي با سرب ـ در مشاغلي نظير لوله كشي ، لوله بُري ، استخراج سرب ، تعمير اتومبيل ، توليد شيشه ، ساخت كشتي ، صنايع چاپ ، توليد پلاستيك ، تصفيه و پالايش سرب ، جوشكاري يا بُرش فولاد، ساختمان سازي ، توليد محصولات لاستيكي ، كار در ايستگاه هاي گاز، توليد باتري ، بازسازي پل
پيشگيري
اندازه گيري سطح سرب خون در همه كودكان در سن ۱۲-۹ ماهگي و اندازه گيري مجدد در ۲ سالگي
بررسي سطح سرب خون براي افراد در تماس شغلي با سرب
مشاوره خانواده درباره منابع احتمالي سرب و روش هاي كاهش مواجهه با سرب .
عواقب مورد انتظار
مسموميت علامت دار سرب بدون هرگونه آسيب مغزي واضح عموماً با درمان بهبود مي يابد، ولي مسموميت مخفي دستگاه عصبي مركزي ممكن است مدت ها تداوم يافته و يا دايمي گردد.
عوارض احتمالي
تماس طولاني مدت با سرب ممكن است منجر به نارسايي مزمن كليه ، نقرس ، و تشكيل يك خط سربي (آبي تيره ) بر روي بافت لثه گردد.
در موارد آسيب مغزي ، اختلالات دايمي (عقب ماندگي ذهني ، اختلالات تشنجي ، كوري ، ضعف عضلاني ) ممكن است بروز كند.
اغما، مرگ
سقط جنين
فشار خون بالا
درمان
اصول كلي
آزمون هاي تشخيصي ممكن است شامل آزمايش هاي خون و ادرار براي اندازه گيري سطح سرب ، عكس استخوان ها و شكم براي ديدن رسوبات احتمالي سرب در اين نواحي باشد.
درمان عبارت است از اجتناب از تماس بيشتر با سرب ، و براي برخي بيماران ، درماني دارويي براي كمك به دفع سرب .
اين مسموميت بايد به اداره بهداشت محلي اطلاع داده شود. بررسي كامل خانه و محل كار جهت تعيين منبع سرب و بررسي همه اعضاي خانواده از نظر مسموميت با سرب مهم است .
اصلاح كمبود آهن يا ساير كمبودهاي تغذيه اي موجود
داروها
داروهاي شلاتور (دفع كننده ) سرب از بدن تجويز مي گردد.
فعاليت
محدوديتي ندارد
رژيم غذايي
مصرف مقادير كافي كلسيم و آهن
رژيم كم چربي جهت كاهش جذب و احتباس سرب
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده تان داراي علايم مسموميت با سرب بوده و يا در مورد سطح سرب خون خود نگران هستيد
خ
raz72592
24-06-2009, 00:14
سلولیت عبارت است از یك عفونت غیرمسری در بافت همبند زیر پوست. این عفونت میتوند در هر كجا از پوست بدن رخ دهد، اما عمدتاً روی صورت یا قسمتی پایینی پاها به وجود میآید. اریزیپلاس (erysipelas) عبارت است از یك سلولیت شدید در صورت.
ـ علایم شایع:
بروز تورم، قرمزی، و دردناك بودن ناحیه به هنگام لمس. محدوده سلولیت در ابتدا ۲۰-۵ سانتیمتر قطر دارد و در ۲۴ ساعت اول سریعاً بزرگ میشود. امكان دارد یك خط باریك قرمز از ناحیه سلولیت در جهت قلب كشیده شده باشد.
سلولیت به كورك تبدیل نمیشود. تب، كه گاهی با لرز و تعریق همراه است. احساس كسالت عمومی، گاهی متورم شدن گرههای لنفاوی نزدیك ناحیه سلولیت.
ـ علل بیماری:
عفونت ناشی از باكتریهای استافیلوكك یا استرپتوكك .
ـ عوامل افزایش دهنده خطر:
۱. مصرف داروهای سركوبكننده ایمنی یا كورتیزونی
۲. هرگونه آسیبی كه به پوست یا یك ضایعه پوستی زمینهای صدمه برساند.
۳. سركوب ایمنی به علت بیماری یا داروها
۴. مصرف تزریقی موادمخدر
۵. سوختگی زخم حاصل از عمل جراحی
۶. دیابت شیرین
۷. بیماری مزمن، مثل دیابت شیرین، یا بروز یك عفونت اخیر كه موجب كاهش مقاومت شده باشد.
ـ پیشگیری:
از وارد آمدن صدمه به پوست اجتناب كنید. اگر فعالیتهای كاری یا ورزشی سنگین و پر برخورد دارید، از لباسها و وسایل محافظتی مخصوص استفاده كنید.
پوست خود را تمیز نگاه دارید. در صورتی كه ضایعهای در پوست دارید، از شنا كردن خودداری كنید.
ـ عواقب مورد انتظار:
معمولاً با درمان، در عرض ۱۰-۷ روز خوب میشود، مگر این كه بیمار دچار یك بیماری مزمن باشد یا داروهای سركوبكننده ایمنی دریافت كند. در این صورت، سلولیت ممكن است به مسمومیت خون بیانجامد و زندگی بیمار در معرض خطر قرار بگیرد.
ـ عوارض احتمالی:
مسمومیت خون، در صورتی كه باكتریها وارد جریان خون شوند. عفونت مغز یا مننژیت، در صورتی كه سلولیت در ناحیه مركزی صورت رخ دهد. عفونت عضله و بافت مجاور در زیر ناحیه سلولیت.
ـ درمان:
برای تشخیص، امكان دارد انجام آزمایشات یا نمونهبرداری از پوست توصیه شود. درمان معمولاً با یك آنتیبیوتیك انجام میپذیرد. برای تسریع التیام و تخفیف درد و التهاب، از آب گرم استفاده نمایید.
در صورتی كه مایعات بیش از حد از راه پوست دفع شوند، ممكن است لازم شود بیمار برای دریافت مایعات كافی در بیمارستان بستری شود. بالا نگاه داشتن و كم كردن تحریك ناحیه مبتلا میتواند به كاهش تورم كمك كند.
ـ داروها:
آنتیبیوتیك برای مبارزه با عفونت. دوز تجویز شده را به طور كامل مصرف كنید، حتی اگر علایم به سرعت برطرف شوند.
ـ فعالیت:
تا زمانی كه تب فروكش كند و سایر علایم شروع به بهبود كنند، در رختخواب استراحت كنید. به محض بهبود علایم، فعالیتهای عادی خود را از گیرید.
ـ رژیم غذائی:
رژیم خاصی توصیه نمیشود.
ـ در این شرایط به پزشك خود مراجعه نمائید:
اگر شما یا یكی از اعضای خانواده تان علایم سلولیت را دارید، به خصوص در صورت. اگر یكی از موارد زیر به هنگام درمان رخ دهد: تب، سردرد یا استفراغ، خوابآلودگی یا بیحالی، بروز تاول روی ناحیه سلولیت، بروز نوارهای قرمزی كه علیرغم درمان رو به گسترش گذارند.
اگر دچار علایم جدید و غیرقابل كنترل شده اید. داروهای مورد استفاده در درمان ممكن است عوارض جانبی به همراه داشته باشند.
raz72592
24-06-2009, 00:15
سينوزيت به اين معناست كه غشاي پوشاننده سينوسهاي شما عفوني يا ملتهب هستند. اما اين عبارت فقط مختصري از مشكل و دردي را كه اين وضعيت موجب ميشود، نشان ميدهد.
معمولاً سينوزيت را بصورت زير طبقهبندي ميكنند:
سينوزيت حاد كه كمتر يا مساوي ۳ هفته طول ميكشد.
سينوزيت مزمن كه معمولاً ۳ تا ۸ هفته طول ميكشد اما ميتواند براي ماهها يا حتي سالها ادامه يابد.
سينوزيت راجعه كه شامل چندين حمله حاد در طي يك سال ميشود.
هر ساله حدود ۳۷ ميليون آمريكايي به سينوزيت گرفتار ميشوند و دستاندركاران امور پزشكي هر ساله ۳۳ ميليون مورد سينوزيت مزمن را به مراكز كنترل و پيشگيري بيماريها در آمريكا گزارش ميكنند. آمريكاييها هر ساله ميليونها دلار براي داروهايي كه احتمالاً علائم سينوزيت را بهبود ميبخشند، هزينه ميكنند.
سينوس چيست؟
سينوسها فضاهاي توخالي محتوي هوا هستند. هنگامي كه فردي ميگويد «من دچار سينوزيت شدهام» معمولاً به علائمي در يك يا بيش از ۴ جفت حفره يا سينوس بنام سينوسهاي اطراف بيني (Paranasal) اشاره دارد. اين حفرات در جمجمه يا استخوانهاي اطراف بيني قرار داشته و شامل انواع زير ميباشند:
سينوسهاي پيشاني (Frontal) بالاي چشمها در ناحيه ابروها.
سينوسهاي فك فوقاني (Maxillary) داخل هريك از استخوانهاي گونه
سينوسهاي غربالي شكل (Ethmoid) درست پشت پل بيني و بين چشمها
سينوسهاي شب پرهاي (Sphenoid) پشت سينوسهاي غربالي در ناحيه فوقاني بيني و پشت چشمها.
براي تبادل آزاد هوا و موكوس، هر سينوس داراي منفذي به داخل بيني است و هركدام توسط پوشش پيوسته غشاي مخاطي با حفره بيني در ارتباط هستند. بنابراين هر عاملي كه موجب تورم در بيني شود ( عفونت، واكنش حساسيتي يا واكنش ايمني ) ميتواند سينوسها را نيز درگير كند.
احتباس هوا درون سينوس مسدود شده همراه با چرك يا ساير ترشحات ممكن است موجب فشار روي ديواره سينوس گردد، در نتيجه گاهي در حمله سينوزيت درد شديد بروز ميكند. بطور مشابه، هنگامي كه يك غشاي متورم در ناحيه منفذ سينوس از ورود هوا به سينوس جلوگيري ميكند، خلاء ايجاد شده نيز موجب درد ميشود.
علائم سينوزيت كدامند؟
محل درد در سينوزيت بستگي به اين دارد كه كدام سينوس گرفتار شده باشد.
سردرد صبحگاهي شما به هنگام برخاستن از خواب، مشخصه مشكل سينوس است.
درد حاصل از لمس سينوس پيشاني ممكن است نشان دهنده التهاب سينوس پيشاني شما باشد.
وجود عفونت در سينوسهاي فك فوقاني ميتواند منجر به درد فك و دندانهاي فوقاني شده و گونههايتان در لمس حساس شوند.
از آنجا كه سينوسهاي غربالي شكل مجاور مجاري اشكي در گوشه چشمها هستند، التهاب اين حفرات غالباً منجر به التهاب پلكها، بافتهاي اطراف چشمها و درد بين چشمهايتان ميشود. درصورت وجود التهاب سينوس غربالي شكل نيز ممكن است درد و حساسيت بهنگام لمس دو طرف بيني ، كاهش بويايي و گرفتگي بيني ايجاد گردد.
اگرچه سينوسهاي شب پرهاي كمتر گرفتار ميشوند، عفونت در اين سينوسها ميتواند منجر به ايجاد درد در گوشها، گردن و درد عمقي قسمت فوقاني سر گردد.
بهرحال اكثر مبتلايان به سينوزيت در چندين محل درد يا حساسيت دارند و معمولاً علائم آنها به وضوح نشان نميدهد كدام سينوس ملتهب شده است.
ساير علائم سينوزيت عبارتند از:
تب
ضعف
خستگي
سرفهاي كه ممكن است در شب شديدتر باشد
ترشح ،التهاب يا احتقان بيني
علاوه بر اين تخليه موكوس از سينوسهاي شب پرهاي يا ساير سينوسها از پشت حلق
؛ ترشح پشت بيني (PND)؛ ميتواند باعث گلو درد گردد. همچنين تخليه موكوس ميتواند به غشاهاي پوشاننده حنجره شما آسيب برساند.
با اينحال هر شخص داراي اين علائم مبتلا به سينوزيت نيست.
در موارد نادر، سينوزيت حاد ميتواند منجر به عفونت مغز و ساير عوارض خطرناك گردد.
بعضي از علل سينوزيت حاد كدامند؟
اكثر موارد سينوزيت حاد با يك سرماخوردگي شروع ميشود كه عامل آن ويروسي است. اين سرماخوردگيهاي ويروسي نميتوانند باعث سينوزيت شوند اما منجر به درجاتي از التهاب سينوسها ميشوند.
معمولاً سرماخوردگي و التهاب سينوس بدون درمان طي ۲ هفته برطرف ميشود با اينحال التهاب ممكن است پاسخي براي اين سؤال باشد كه چرا سرماخوردگي احتمال ابتلا به سينوزيت حاد را زياد ميكند، بعنوان مثال بيني شما باتوليد موكوس و فرستادن سلولهاي سفيد خون به پوشش مخاطي بيني در مقابل تهاجم ويروسهاي ايجاد كننده سرماخوردگي يا انفلوانزا واكنش نشان داده و منجر به احتقان و التهاب مجراي بيني ميشود.
هنگاميكه التهاب، غشاهاي مخاطي مجاور سينوسهاي شما را درگير ميكند، هوا و موكوس پشت منفذ باريك اين سينوسها به دام ميافتد و هنگاميكه منافذ سينوس باريكتر ميشوند تخليه موكوس به طور مناسب انجام نميشود.
اين افزايش موكوس شرايط اوليه براي تكثير باكتريها را فراهم ميكند.
بسياري از افراد سالم باكتريهايي مانند استرپتوكوك پنومونيه و هموفيلوس انفلوانزا را بدون ايجاد هيچ مشكلي در دستگاه تنفس فوقاني خود پناه دادهاند. در صورتيكه با ابتلا به سرماخوردگي يا ساير عفونتهاي ويروسي سيستمهاي دفاعي بدن ضعيف شده يا راه تخليه از سينوس مسدود شود، باكتريهايي كه در بيني يا گلوي شما بدون هيچگونه آسيبي زندگي ميكرده اند، ميتوانند تكثير شده و سينوسهاي شما را مورد تهاجم قرار داده و موجب عفونت حاد سينوس شوند.
گاهي اوقات، عفونتهاي قارچي موجب سينوزيت حاد ميشوند. اگرچه قارچها در محيط پيرامون ما فراوانند اما معمولاًُ براي افراد سالم بيضرر هستند.
اين امر نشان ميدهد كه بدن انسان به طور طبيعي در برابر آنها مقاومت دارد. در كسانيكه سيستم دفاعي بدنشان بخوبي فعاليت نميكند، قارچهايي مانند آسپرژيلوس ميتوانند موجب بيماريهاي خطرناكي شوند. بعضي از بيماران مبتلا به سينوزيت قارچي ، نوعي واكنش حساسيتي نسبت به قارچها دارند.
التهاب مزمن حفرات بيني نيز ميتواند منجر به سينوزيت شود. اگر به رينيت حساسيتي يا تب يونجه (Hay fever) مبتلا هستيد، ممكن است با حملاتي از سينوزيت حاد مواجه شويد. رينيت وازوموتور كه بعلت رطوبت، هواي سرد ، مصرف الكل و ساير شرائط محيطي ايجاد ميشود نيز ممكن است بوسيله عفونت سينوسها بدتر شود.
سينوزيت حاد در بعضي از افراد شايعتر است. براي مثال سينوزيت در افرادي كه فعاليت سيستم دفاعي بدنشان كاهش يافته]مانند مبتلايان به بيماريهاي كمبود سيستم ايمني يا ايدز (HIV) [ يا داراي ترشح يا حركت غيرطبيعي موكوس ميباشند]مانند مبتلايان به بيماري فيبروزكيستيك[(Cystic Fibrosis) بيشتر رخ ميدهد.
چه عواملي موجب سينوزيت مزمن ميشوند؟
اگر مبتلا به آسم (يك نوع بيماري حساسيتي) هستيد ممكن است حملات متعددي از سينوزيت مزمن را تجربه كنيد. در صورتيكه نسبت به مواد حساسيتزاي منتقله از راه هوا مانند گرد و غبار، كپك و گرده گياهان كه رينيت حساسيتي را بدتر ميكنند، حساسيت داشته باشيد ، ممكن است دچار سينوزيت مزمن شويد . علاوه بر اين كسانيكه به قارچها حساسيت دارند ، ممكن است به وضعيتي بنام سينوزيت قارچي آلرژيك مبتلا شوند.
اگر شما مستعد ابتلا به سينوزيت مزمن باشيد ، آب و هواي مرطوب و معتدل يا آلودگيهاي جوي و محيطي نيز ممكن است موجب ابتلاي شما ميشوند. همانند سينوزيت حاد در صورتيكه مبتلا به بيماريهاي كمبود ايمني يا راههاي غيرطبيعي ورود و خروج موكوس در سيستم تنفسي باشيد(مثلاً نقص ايمني ، ايدز و فيبروز كيستيك)، ممكن است به سينوزيت مزمن مبتلا شويد.
علاوه بر اين، اگر مبتلا به آسم شديد، پوليپهاي بيني (زوائد گوشتي كوچك در بيني) يا پاسخ شديد آسمي نسبت به داروهايي شبيه آسپيرين مانند ايبوپروفن هستيد ، ممكن است بيشتر اوقات گرفتار سينوزيت مزمن باشيد.
چگونه سينوزيت تشخيص داده ميشود؟
از آنجا كه در حالاتي مانند سرماخوردگي ممكن است بيني شما گرفتگي پيدا كند، احتمال دارد يك احتقان بيني ساده را با سينوزيت اشتباه بگيريد. بهرحال، سرماخوردگي معمولاً در حدود ۷ تا ۱۴ روز طول ميكشد و بدون درمان اختصاصي بهبود مييابد. غالباً سينوزيت حاد بيشتر طول ميكشد و نسبت به سرماخوردگي معمولي علائم بيشتري ايجاد ميكند.
پزشك ميتواند با توجه به علائم شما، انجام معاينه فيزيكي و گرفتن راديوگرافي و در صورت نياز MRI (تصويربرداري با رزونانس مغناطيسي) يا CT اسكن، سينوزيت شما را تشخيص دهد.
سينوزيت چگونه درمان ميشود؟
بعد از تشخيص سينوزيت و تعيين علت احتمالي، پزشك ميتواند درماني را تجويز كند كه التهاب سينوسهاي شما را كاهش دهد و علائم شما را برطرف نمايد.
۱- سينوزيت حاد:
اگر به سينوزيت حاد مبتلا باشيد پزشك ممكن است داروهاي زير را تجويز نمايد :
داروهاي ضد احتقان
آنتيبيوتيكها براي كنترل عفونت باكتريايي (در صورتيكه وجود داشته باشد)
داروهاي مسكن براي كاهش درد
با اينحال شما بايستي قطرهها يا اسپريهاي ضد احتقان بيني را كه خود از داروخانه تهيه يا پزشك تجويز نموده را تنها براي چند روز (حداكثر ۳ تا ۴ روز) استفاده كنيد. در صورتيكه اين داروها را براي مدتهاي طولاني استفاده كنيد، حتي ميتواند منجر به احتقان و التهاب بيشتر در حفرات بيني شما شوند.
اگر باكتريها مسبب سينوزيت باشند ، آنتيبيوتيكها همراه با ضد احتقانهاي خوراكي يا قابل استفاده در بيني معمولاً مفيد خواهند بود. پزشك ميتواند آنتيبيوتيكي را تجويز كند كه بر عليه انواع شايع باكتريهاي مسبب سينوزيت كارآيي داشته باشد.
بسياري از موارد سينوزيت حاد بدون آنتيبيوتيك بهبود خواهند يافت. بهرحال در صورتيكه به بيماريهاي حساسيتي و سينوزيت عفوني ، هردو، مبتلا هستيد ممكن است براي برطرف نمودن علائم حساسيتي نيازمند دارو باشيد. در صورتيكه مبتلا به آسم هستيد و اكنون دچار سينوزيت شدهايد، ممكن است آسم شما بدتر شود، شما بايد در ارتباط نزديك با پزشك خود باشيد.
علاوه بر اينها، پزشك ممكن است براي كاهش احتقان، تورم و التهاب سينوس، اسپري هاي استروئيدي بيني را نيز همراه با ساير درمانها ، تجويز نمايد.
۲- سينوزيت مزمن:
پزشكان اغلب درمان موفقيتآميز سينوزيت مزمن را مشكل ميبينند، در واقع به اين علت كه حتي بعد از تجويز آنتيبيوتيك براي يك دوره طولاني، علائم برطرف نميشوند. با اينحال معمولاً درمان سينوزيت مزمن مانند استفاده از آنتي بيوتيكها و داروهاي ضد احتقان مشابه درمان سينوزيت حاد ميباشد.
بعضي از افراد مبتلا به آسم شديد با درمان سينوزيت مزمن به وسيله آنتي بيوتيكها ، بهبودي قابل ملاحظهاي در علائمشان پيدا ميكنند.
اكثر پزشكان براي كاهش التهاب در سينوزيت مزمن ، اسپريهاي استروئيدي بيني را تجويز ميكنند. اگرچه گاهي پزشكان اين اسپريها را براي مدت طولاني در درمان سينوزيت مزمن تجويز ميكنند ، بي خطر بودن استفاده طولاني مدت اين داروها مخصوصاً در كودكان كاملاً شناخته شده نيست.
بنابراين در تجويز اسپريهاي استروئيدي بيني بايد فوايد استفاده از آنها را با هر نوع خطر احتمالي ناشي از مصرف طولاني مدت سنجيد. اگر به سينوزيت مزمن شديدي مبتلا باشيد پزشك ممكن است استروئيدهاي خوراكي مانند پردنيزون را براي شما تجويز نمايد.
از آنجا كه استروئيدهاي خوراكي داروهاي قدرتمندي هستند و ميتوانند عوارض جانبي قابل توجهي داشته باشند، شما بايستي از آنها فقط با تجويز پزشك و هنگامي كه ساير داروها اثربخشي نداشته اند، استفاده نماييد.
اگرچه درمانهاي خانگي نميتوانند عفونت سينوس را برطرف نمايند ، ممكن است تا حدودي راحتي شما را فراهم نمايند :
جريان بخور از يك دستگاه تبخير يا محفظهاي از آب گرم ميتواند التهاب حفرات سينوس را بهبود بخشد.
اسپريهاي نرمال سالين بيني ميتوانند باعث راحتي شما شوند و شما ميتوانيد آنها را از داروخانه تهيه نماييد.
گرماي ملايم روي ناحيه ملتهب موجب احساس راحتي ميشود.
هنگامي كه درمان طبي بينتيجه باشد، ممكن است جراحي تنها روش جانشين در درمان سينوزيت مزمن باشد.
مطالعات پژوهشي نشان ميدهند اكثر كسانيكه جراحي ميشوند، علائم كمتر و كيفيت بهتري از زندگي خواهند داشت.
در كودكان ، غالباً با برداشتن آدنوئيدهايي كه ارتباط سينوس ـ بيني را مسدود كردهاند، مشكلات برطرف ميشود. بالغيني كه طي سالها مبتلا به مسائل آلرژيك و عفوني هستند گاهي دچار پوليپهاي بيني ميشوند كه با تخليه مناسب سينوسها تداخل ميكند.
برداشتن اين پوليپها و/ يا برطرف نمودن انحراف تيغه بيني براي تأمين يك راه هوائي باز غالباً رهايي قابل ملاحظهاي از علائم سينوزيت را موجب ميشود.
امروزه شايعترين عمل جراحي براي سينوزيت مزمن، جراحي بهبود عملكرد سينوس با استفاده از اندوسكوپ [(Functional Endoscopic Sinus Surgery(FESS] است كه در طي آن منافذ طبيعي سينوسها گشاد ميشوند تا تخليه سينوس صورت پذيرد. اين نوع جراحي از جراحي مرسوم سينوس حالت تهاجمي كمتري داشته و عوارض خطرناك آن نادر هستند.
اگرچه شما نميتوانيد از تمامي اختلالات سينوسها پيشگيري كنيد ( شما قادر نيستيد از تمامي موارد سرماخوردگي يا عفونتهاي باكتريايي اجتناب نماييد) با اينحال ميتوانيد براي كاهش تعداد و شدت حملات واحتمالاً پيشگيري از تبديل سينوزيت حاد به فرم مزمن اقداماتي را انجام دهيد.
با يك مرطوب كننده هوا، ممكن است بعضي از علائم شما برطرف گردد، به ويژه اگر در منزل شما هواي اتاقها با يك سيستم هواي خشك پرفشار گرم ميشود.
سيستمهاي تصفيه هوا به ايجاد يك درجه حرارت مطلوب كمك ميكنند.
فيلترهاي الكترواستاتيكي كه به وسايل گرم كننده يا تصفيه كننده هوا نصب ميشوند به زدودن مواد حساسيتزا از هوا كمك ميكنند.
اگر شما مستعد ابتلا به اختلالات سينوس و بويژه مبتلا به حساسيت هستيد، بايستي از كشيدن سيگار و مواجهه با ساير آلودهكنندههاي هوا اجتناب نماييد. اگر حساسيت شما موجب التهاب حفرات بيني ميشود احتمال بروز عكسالعمل شديد شما به ساير مواد محرك بيشتر خواهد بود.
اگر تصور ميكنيد التهاب سينوسهاي شما ممكن است در ارتباط با گرد و غبار، كپك، گرده گياهان، غذاها يا هريك از صدها ماده حساسيتزائي كه واكنش دستگاه تنفسي فوقاني را برميانگيزند ، باشد بايستي با پزشك مشورت نماييد.
پزشك ميتوانند با استفاده از آزمايشات مختلف، حساسيت در شما و علت آن را تعيين نمايد. اتخاذ روشهاي مقتضي براي كاهش يا حذف علائم حساسيت ، به شما و پزشكتان كمك خواهد كرد. مصرف الكل نيز موجب التهاب غشاي سينوسها و بيني ميگردد.
اگر مستعد ابتلا به سينوزيت هستيد امكان دارد شنا در آب استخري كه با كلرين ضد عفوني شده است موجب ناراحتي شما گردد زيرا كلرين پوشش داخلي بيني و سينوسها را تحريك ميكند. شيرجه رفتن در آب موجب ورود آب از راه بيني به سينوسها شده و باعث احتقان و عفونت سينوسها ميگردد.
اگر به سينوزيت حاد يا مزمن مبتلا باشيد ممكن است در مسافرتهاي هوائي دچار مشكل شويد. همچنانكه فشار هوا در هواپيما كاهش مييابد، افزايش فشار در ناحيه سر، ميتواند به انسداد سينوسها يا لولههاي استاش در گوشها منجر گردد لذا ممكن است به هنگام صعود يا فرود هواپيما درسينوسها يا گوش مياني خود احساس ناراحتي نمائيد. براي اجتناب از اين مشكل بعضي از پزشكان، استفاده از قطره يا اسپري هاي ضد احتقان بيني را قبل از پرواز توصيه ميكنند.
چه پژوهشهايي در حال انجام است؟
مطالعات علمي، رابطه نزديك رينيت حساسيتي و سينوزيت مزمن را نشان دادهاند. در حقيقت بعضي از مطالعات مشخص كردهاند كه تا ۸۰ درصد بالغين مبتلا به سينوزيت مزمن، مشكل رينيت حساسيتي دارند. بعضي از محققين اعتقاد دارند كه حدود ۷۵ درصد مبتلايان به آسم دچار سينوزيت ميشوند.
دانشمندان مؤسسه ملي حساسيت وبيماريهاي عفوني (MAID) در حال تحقيق هستند تا مشخص شود آيا سينوزيت مزمن داراي علل ژنتيكي است يا خير؟ آنها دريافتهاند كه تغيير در ژنهايي كه موجب فيبروز كيستيك ميشوند ممكن است درايجاد سينوزيت مزمن نيز دخالت داشته باشند. اين تحقيقات به دانشمندان بينشهاي جديدي در مورد علت سينوزيت در بعضي از افراد و روشهاي نوين تشخيص و درمان سينوزيت ارائه خواهد داد.
همچنين تحقيق ديگري براي تعيين نقش احتمالي قارچها در ايجاد بسياري از موارد سينوزيت مزمن در حال انجام است. اين پژوهش به دانشمندان براي تهيه داروهاي بهتر در درمان سينوزيت مزمن كمك خواهد كرد.
آيا من مبتلا به سينوزيت هستم؟
اگرحداقل ۳ علامت زير براي دست كم۱۰ روز پايدار باقي بماند ، احتمالاً شما به سينوزيت ناشي از مواد حساسيتزا،ويروسها، باكتريها يا قارچها مبتلا هستيد و معاينه توسط پزشك ضرورت دارد:
۱- احساس فشار / درد درناحيه صورت
۲- تب خفيف
۳- سردرد
۴- بدنفس كشيدن
۵- احتقان يا گرفتگي بيني
۶- درد در دندانهاي فوقاني
۷- ترشح غليظ سبز يا زرد رنگ از بيني
raz72592
24-06-2009, 00:19
اگر بعد از مدتی تقلا از نفس افتادهاید، این چیزی طبیعی و بیخطر است. تنگی نفس فقط نشاندهندۀ نیاز بدن به اکسیژن بیشتر است. ولی تنگی نفس ناشی از مدتی دویدن با تنگی نفس ناشی از آهسته بالا رفتن از پله تفاوت دارد.
اگر در بالای پلهها به نفسنفس افتادید، شاید فقط به علت ضعف باشد؛ اما ممکن است نشانهٔ وجود بیماری هم باشد.
تعدادی بیماریهای ریوی ایجاد تنگی نفس میکنند. هر عفونت ریوی - از یک سرماخوردگی یا برنشیت خفیف گرفته تا سینه پهلو و سل - میتوانند تنفس عادی را تغییر دهند.
سه بیماری مزمن ریوی - یعنی آسم، برنشیت مزمن، و آمفیزم - همیشه ایجاد تنگی نفس و اغلب خسخس سینه میکنند.
ریهٔ فروخوابیده - که گرفتارئی در افراد مبتلا به آمفیزم و برخی بیماریهای دیگر و نیز (به علت نامعلوم) در افراد جوان بلندقد دیده میشود - علت دیگر تنگی نفس است.
علاوه بر احساس حملهٔ تنگی نفس، فرد مبتلا به فروخوابیدگی ریه احتمالاً دچار درد در طرف ریهٔ گرفتار نیز خواهد شد.
در چندین بیماری عصبی نیز - مثل تصلب متعدد اعصاب (MS)، بیماری لوگریگ، و ضعف وخیم ماهیچهای - بیمار بهتدریج توانائی تنفس را از دست میدهد، چون ماهیچهها دچار ضعف پیشرونده میشوند.
موارد اورژانسی هم وجود دارد که باعث تنگی نفس ناگهانی میشود. در بوتولیسم (یک نوع مسمومیت نادر و کشنده غذائی) و مسمومیت با سرب ارسال پیامها را از دستگاه عصبی به ماهیچههای تنفسی دچار اختلال میگردد و فرد نمیتواند تنفس عمیق کند، حتی وقتی که احساس احتیاج به این تنفس میکند.
- درمان تنگی نفس
درمان تنگی نفس اساساً سعی در بهکار گرفتن ظرفیت موجود ششها با ورزش، دارو، یا جراحی است. به گفتهٔ پزشکان، آسم اغلب بهبودپذیر است، و بیشتر گرفتاریهای دیگر ریوی لااقل تا حدی قابل درمانند. موارد زیر در مقابله با تنگی نفس اهمیت دارند.
سیگار نکشید. کشیدن سیگار باعث بسیاری گرفتاریهای منجر به تنگی نفس میشود. اگر سیگاری هستید، برای ترک آن از پزشک خود کمک بگیرید.
تناسب اندام را حفظ کنید. اگر اضافه وزن دارید یا کم تحرک هستید، شاید تنها کار لازم برای برطرف کردن تنگی نفستان انجام یک برنامهٔ ورزشی برای بهتر کردن وضعیت قلبی و ریوی شما است. راه رفتن سریع ورزش خوبی است؛ ۲۰ دقیقه پیادهروی تند سهبار در هفته کافی است.
با شکم نفس بکشید. در تنفس شکمی با دیافراگم بهتر از تمام ظرفیت ششها استفاده میشود و شما را قادر به تنفس عمیقتر بهجای تندتر میکند. از بینی نفس بکشید و بگذارید که شکم باز و بسته شود، نه قفسهٔ سینه. این کار هوا را به انتهای ششها رسانده و آنها را کاملاً پر میکند.
در بازدم لبها را جمع کنید. بیماران مبتلا به گرفتاریهای قلبی ریوی با بیرون دادن هوا از میان لبهای جمع شده بهتر نفس میکشند. بعد از درون کشیدن هوا از طریق بینی، لبهایتان را جمع کنید و آهسته هوا را از دهان بیرون دهید.
قبل از ورزش نای را باز کنید. حتی اگر ورزش سنگین باعث تنگی نفستان میشود، نباید ورزش را ترک کنید. میتوانید ۲۰دقیقه پیش از شروع، داروی گشادکنندهٔ نای خود را استفاده کرده و قبل از ورزش لااقل ده دقیقه خود را گرم کنید.
شنا کنید. شنا ورزش بسیار خوبی برای تمام افراد مبتلا به تنگی نفس، مخصوصاً بیماران آسمی، است. هوای تنفسی مرطوب میشود و استنشاق آن برای ششها راحتتر میشود.
پایهٔ تخت را بالا بیاورید. اگر در هنگام دراز کشیدن دچار تنگی نفس میشوید، چیزی زیر پایههای زیر سری تختخوابتان بگذارید تا حدود ۳۰ تا ۴۵ درجه بالا بیاید. از بالشتکهای اسفنجی مخصوصی بالا آوردن تشک استفاده کنید.
دارو بخورید. پزشکان آسم را با تجویز داروی کورتیکوستروئید برای کاهش التهاب ریه درمان میکنند. برای آسم و بسیاری از بیماریهای ریوی دیگر، دارو یا افشانهٔ گشادکنندهٔ نای تجویز میکنند تا مجاری تنفسی بازتر شوند.
ریهٔ فروخوابیده را درمان کنید. اگر ناحیهٔ کوچکی از شش فرو خوابیده باشد، میتوان آن را دوباره باد کرد. معمولاً پزشکان آن را مثل یک بادکنک پر از اکسیژن میکنند یا با گذاشتن یک سوزن در سینه هوای فشارندهٔ ریه را خارج میکنند.
- چه وقت به پزشک مراجعه کنیم؟
- تنگی نفس وجود دارد، اما برای جبران آن نمیتوان سریعتر تنفس کرد.
- درد قفسهٔ سینه، ورم پاها، یا سابقهٔ ناراحتی قلبی وجود دارد.
- قبلاً تشخیص آسم یا اختلال تنفسی داده نشده است.
- تنگی نفس با خسخس سینه، تندنفسی، یا سرفهٔ خلطدار همراه است.
raz72592
24-06-2009, 00:20
يماري ALS يا آميوترونيك لاترال اسكروز نوعي بيماري سيستم عصبي است كه سبب مرگ عصبهاي حركتي و در نتيجه از دست رفتن تدريجي عملكرد عضلات ميشود.
اين بيماري كه به نام ALS شناخته شده است، بخشي از مغز، نخاع و سيستم عصبي فرد را مورد حمله قرار داده و بتدريج اعصاب حركتي بدن را از بين ميبرد و با تضعيف ماهيچهها بتدريج فرد به فلج عمومي مبتلا ميشود.
به طوري كه توانايي هرگونه حركتي از شخص سلب خواهد شد. معمولا مبتلايان به اين بيماري مدت زمان زيادي زنده نميمانند. اگر چه اين مدت براي استفان هاوكينگ بين ۲ تا ۳ سال پيشبيني شده بود، اما او عليرغم همه مشكلات و ناراحتيها همچنان به زندگي خود ادامه ميدهد و براي فرا رسيدن مرگ لحظهشماري نميكند.
ببيماران مبتلا به اين بيماري معمولا دچار ناتوانيهاي حركتي شده و ۳ تا ۵ سال پس از ابتلا به اين بيماري جان خود را از دست ميدهند. اگر چه ۲۰ درصد اين بيماران تا ۵ سال و ۱۰ درصد آنها تا ۱۰ سال زنده خواهند ماند. در اين بيماري دستگاه عصبي مركزي و عضلات بويژه عضلات دست، پا، ساعد، سر و گردن به شدت صدمه ميبينند.
پرش و ضعف عضلات از شايعترين علائم ابتلا به اين بيماري است كه معمولا از دستها شروع شده و به بازوها و پاها گسترش مييابند. پس از گسترش بيماري در بخشهاي مختلف بدن عضلاتي كه در تنفس و بلع نقش دارند نيز صدمه ديده و دچار ضعف ميشوند. همچنين كاهش ناگهاني وزن بدن، عدم توانايي در صحبت كردن و حملات ناگهاني خنده و گريه نيز از ديگر عوارض و نشانههاي اين بيماري هستند.
بررسيهاي انجام شده توسط محققان و پزشكان نشان ميدهد كه معمولا اين گروه از بيماران در تواناييهاي ذهني خود با مشكلي مواجه نخواهند شد. اگر چه تحقيقات بسيار زيادي براي آگاهي از علت اصلي ابتلا به اين بيماري انجام شده،
اما تاكنون علت دقيق ابتلا به ALS شناخته نشده است. ناتواني حركتي در اين افراد سبب ايجاد زخمهايي ناشي از فشارهاي طولاني مدت روي نقاط خاصي از بدن ميشود. ابتلا به ذاتالريه در اثر مشكلات موجود در بلع اين افراد و همچنين تجمع ترشحات در مسيرهاي هوايي از ديگر عوارض جانبي احتمالي در افراد مبتلا به ALS است.
اين در حالي است كه تحليل قواي جسماني فرد ميتواند جنبههاي مختلف زندگي او مانند كار، روابط اجتماعي و… را تحت تاثير پيامدهاي نامطلوب خود قرار دهد.
ژنتيك ،عامل اصلي ظهور بيماري
تخريب سلولهاي عصبي مسوول حركت عضلات به سلولهاي عصبي كه در سراسر بدن از مغز و نخاع به ماهيچهها مرتبط ميشوند، آسيب ميرساند. با مرگ اعصاب حركتي مغز ديگر قادر نخواهد بود حركت عضلات را تحت كنترل خود قرار دهد و بنابراين در مراحل پاياني گسترش بيماري فرد دچار ناتواني حركتي كامل خواهد شد.
اين بيماري نخستين بار در سال ۱۸۶۹ توسط يك روانشناس باليني اهل فرانسه تشخيص داده شد و مورد بررسي قرار گرفت. اين بيماري يك بيماري ناشناخته است. اگر چه پيش از اين تصور ميشد بيماري ALS بندرت در ميان افراد ديده ميشود، اما بررسيهاي آماري انجام شده حاكي از آن است كه سالانه حدود ۵ هزار بيمار مبتلا به ALS در امريكا تشخيص داده ميشوند و در مجموع در ايالات متحده امريكا ۳۰ هزار و در انگليس ۵ هزار بيمار مبتلا شناسايي شدهاند.
اين بيماري معمولا در محدوده سني بين ۴۰ تا ۷۰ سال گزارش شده است؛ اگر چه مواردي از ابتلا به اين بيماري در سنين كمتر و بيشتر نيز ديده شده است. محققان در بررسيهاي انجام شده به چندين ايده عملي محدود براي مبارزه با اختلالات ناشي از اين بيماري دست يافته بودهاند، اما در سالهاي اخير با آگاهي از چگونگي مرگ و تحليل اعصاب حركتي در اين گروه از بيماران، پيشرفتهاي بسيار زيادي به دست آمده است.
به نظر ميرسد در آيندهاي نه چندان دور محققان ميتوانند به روشهاي درماني موثري براي جلوگيري از پيشرفت بيماري يا كند ساختن روند توسعه بيماري در افراد بيمار دست يابند.
معمولا عامل اين بيماري به صورت اتفاقي شخصي را مورد حمله قرار ميدهد. اگر چه ۵ تا ۱۰ درصد افراد نيز به طور ارثي به بيماري ALS مبتلا ميشوند اگر چه علائم اوليه اين بيماري در ميان افراد مختلف متفاوت است، اما اغلب اين بيماران در مراحل اوليه ابتلا به بيماري با عدم ناتواني در كنترل اشياء، خستگي در دستها و پاها، اختلال در صحبت كردن و گرفتگي عضلات مواجه ميشوند.
ضعف و ناتواني ناشي از اين بيماري، راه رفتن و استفاده از دستها براي انجام فعاليتهاي روزانه مانند شستن دست و صورت و لباس پوشيدن را غيرممكن ميسازد. با گسترش ناتواني حركتي و ضعف ماهيچهها و عضلات در بدن فرد ، بيمار در بلع، جويدن و تنفس نيز با مشكل مواجه ميشود. وقتي عضلات تنفسيمورد حمله قرار ميگيرند فرد براي ادامه زندگي خود به ناچار بايد از دستگاههاي تنفس مصنوعي استفاده كند.
از آنجايي كه اين بيماري تنها به اعصاب حركتي آسيب ميرساند، بنابراين هيچ اختلالي در بينايي، لامسه، شنوايي، چشايي و بويايي فرد به وجود نخواهد آمد و جالب اين كه اعصاب حركتي موثر در حركت چشمها و مثانه براي مدتهاي طولاني ازحمله عامل بيماري مصون خواهند ماند.
چه عاملي در ابتلا به بيماري ALS يا آميوترونيك لاترال اسكروز تاثيرگذار باشد؟
محققان براي بررسي منشاء ايجاد اين بيماري تئوريهاي مختلفي مانند عوامل عفوني، اختلال در سيستم ايمني بدن، علل وراثتي، مواد سمي، عدم تعادل مواد شيميايي در بدن و همچنين سوءتغذيه را مورد مطالعه قرار دادهاند. اگرچه محققان تاكنون به عامل ايجادكننده اين بيماري در بيماران مختلف پي نبردهاند، اما در سال ۱۹۹۳ با شناسايي عامل ژنتيكي موثر در انتقال بيماري ALS براساس عوامل وراثتي توسط گروهي از متخصصان علوم ژنتيك و روانپزشكان باليني يك قدم به شناسايي عامل ايجاد بيماري نزديكتر شدند. اين عامل ژنتيكي در به رمز درآوردن آنزيمي كه از سلولها در برابر آسيبهاي ايجاد شده توسط راديكالهاي آزاد محافظت ميكند، نقش دارد.
فناوريهاي نوين به كمك بيماران ميآيند
محققان براساس تجزيه و تحليل اطلاعات ژنتيكي به دست آمده از افرادي كه به بيماري ALS و پاركينسون مبتلا بودهاند به نتايج ارزشمندي درباره اين بيماريها دست يافتهاند و اميدوارند با استفاده از انگشتنگاري از DNA، بتوانند اختلالات مغزي در افراد را پيشبيني كنند.
آنها براي دستيابي به اين اطلاعات با مطالعه روي راههاي انتقالي اعصاب در بدن و همچنين حفظ و ترميم محيط مغزي در تمام دوره زندگي يك شخص، تغييرات ژنتيكي را كه نشان دهنده در معرض خطر بودن افراد در برابر پيشروي بيماريهاي سيستم عصبي است، مشخص كردهاند.
همچنين دانشمندان ژاپني دستگاهي ساختهاند كه با اندازهگيري جريان خون در مغز، برقراري ارتباط با مبتلايان به فلج عضلاني پيشرفته را امكانپذير ميسازد. همان طور كه گفته شد بيماران مبتلا به ALS ميتوانند به طور طبيعي فكر كنند و به همين علت در اين فناوري از تنها كاري كه بيمار قادر به كنترل آن بوده است يعني جريان خون در مغز استفاده شده است.
اين دستگاه كه روي پيشاني فرد بيمار نصب ميشود، براي اندازهگيري جريان خون پرتوهايي در محدوده طول موج امواج مادون قرمز منتشر ميكند. اگر پاسخ بيمار به سوالي مثبت باشد ميتواند با محاسبه يا خواندن آوازي در ذهن، مغز را فعال كند. اين فعاليت ذهني سبب افزايش جريان خون در قسمت جلوي پيشاني در مغز ميشود.
اما اگر پاسخ بيمار به سوال مطرح شده منفي باشد، جريان خون در مغز او تغييري نخواهد كرد. بنابراين اين دستگاه با اندازهگيري افزايش جريان ميتواند با دقت ۸۰ درصد و در مدت زمان ۳۶ ثانيه از موافقت يا عدم موافقت فرد بيمار با سوال مطرح شده، مطلع شود.
تشخيص بيماري با استفاده از فناوري نانو
بررسي يك نوع امضا يا اثر انگشت مولكولي مشترك با استفاده از فناوري نانو، تشخيص بيماري ALS را در دو حالت ارثي و غيرارثي امكانپذير ميسازد. بررسيهاي انجام شده توسط محققان نشان ميدهد كه يك نوع پپتيد يافت شده در يك ژن موجود در مايع نخاعي در ميان همه بيماران مشترك است.
در اين مقادير كم و جزيي، روشهاي تجزيه شيميايي متداول و معمول نميتوانند مورد استفاده قرار گيرند و به همين دليل براي انجام مراحل بعدي تحقيقات از فناوري نانو استفاده شد. با توجه به مقادير بسيار كم ماده مورد تجزيه در برخي نمونهها، با كمك فناوري نانو و استفاده از نانواسپريها ميتوان آنچه را تحت عنوان اثر انگشت جرمي پپتيد ناميده شده است، مشخص كرد.
با تجزيه و شكستن اين جزء ناشناخته به قطعات كوچك پپتيدي ميتوان اثر انگشت آن را به دست آورد. محققان با استفاده از اين روش دريافتهاند اين اجزاي منحصربهفرد متصل به هم حاوي يك نوع ماده پروتئيني است كه قبلا تصور ميشد تنها در شيوه وراثتي انتقال بيماري در مايع نخاعي وجود دارد، اما بررسيها وجود اين ماده در مايع نخاعي افرادي كه براساس شيوههاي غيروراثتي به اين بيماري مبتلا شدهاند را نيز به اثبات رسانده است.
تفسير امواج مغزي در رايانه
اگر چه محققان به دنبال روشي موثر براي درمان اين بيماري هستند، اما لازم است تا رسيدن به نتايج قطعي در اين زمينه با استفاده از فناوريهاي جديد بتوانيم از يك رابط دريافت كننده امواج مغزي براي برقراري ارتباط با اين گروه از بيماران استفاده كنيم.
براين اساس محققان قصد دارند فناوري جديدي را طراحي كنند كه ميتواند علائم مغزي بيماران مبتلا به ناتواني حركتي را دريافت كند و برقراري ارتباط، كار با رايانه و در برخي موارد استفاده از ابزارهاي الكترونيكي را براي فرد بيمار امكانپذير ميسازد.
در بعضي از انواع اين دستگاهها كه رابط ميان فرد بيمار و رايانه هستند، الكترودها در داخل سر قرار گرفته و خروجي مجموعهاي از نورونهاي مركز كنترل حركتي مغز را دريافت ميكنند. اين دستگاه از صفحه كليدي از امواج مغزي تشكيل شده است كه وقتي فرد به موضوع خاصي توجه ميكند، علائم مغزي به وجود آمده را به دام مياندازد. در اين سيستم در نمايشگري كه مقابل فرد بيمار قرار گرفته است، ۷۲ حرف، عدد، علائم گفتاري و كليدهاي كنترل كننده در ۱۷ رديف و ستون بسرعت و به ترتيب بهنمايش درميآيد. فرد بيمار در ميان آنها علامت يا كار مورد نظر را انتخاب كرده و با هر بار به نمايش درآمدن اين علامت، امواجي با ويژگيهاي مشخص از مغز بيمار دريافت ميشود كه رايانه پس از پردازش زمان و ويژگيهاي امواج دريافت شده ميتواند خواسته مورد نظر فرد بيمار را انجام دهد.
تاكنون تنها ۵ نفر از افراد مبتلا به اين بيماري از اين فناوري براي نوشتن و صحبت كردن با ديگران استفاده كردهاند و جالب است بدانيد كه استفان ويليام هاوكينگ يكي از اين افراد است كه از اين فناوري براي انجام تحقيقات آزمايشگاهي خود استفاده كرده و به نتايج ارزشمندي درباره موضوعات مختلف دست يافته است.روشهاي درماني موثر اگر چه پيش از اين تصور ميشد بيماري ALS غير قابل درمان است، اما بتازگي محققان به يافتههاي جديدي دست يافتهاند كه ميتواند نقش مهمي در كاهش توسعه و پيشرفت بيماري در بدن داشته باشد.
بررسي يك نوع امضا يا اثر انگشت مولكولي مشترك با استفاده از فناوري نانو، تشخيص بيماري ALS را در دو حالت ارثي و غيرارثي امكانپذير ميسازد. بررسيهاي انجام شده توسط محققان نشان ميدهد كه نوعي پپتيد در مايع نخاعيهمه بيماران مبتلا وجود دارد
آنها هم اكنون در تلاش هستند با انجام آزمايشهاي باليني تاثير اين روشهاي درماني در بيماران مبتلا به ALS را مورد بررسي قرار دهند. آنها اميدوارند با استفاده از نتايج اين تحقيقات بتوانند به روشي براي درمان ديگر بيماريهاي سيستم عصبي مانند پاركينسون، آلزايمر و زوال عقل دست يابند.
برخي از پروتئينها مانند عوامل رشد به آساني جذب بافت عصبي ميشوند و بهنظر ميرسد ميتوانند از اعصاب حركتي بدن نيز محافظت كنند. از آنجا كه نميتوان مولكولهاي بزرگ را بهآساني از طريق جريان خوني به سيستم عصبي بدن منتقل كرد، براي استفاده از اين مولكولها در فرآيندهاي درماني بايد آنها را بهطور مستقيم به عضلات تزريق كرد. علاوه بر اين برخي از مولكولهاي كوچك نيز نقش مهمي در تحريك سيستم عصبي بدن دارند كه ميتوان آنها را براحتي به رگهاي خوني منتهي به مغز منتقل كرد.
استفاده از سلولهاي بنيادي نيز روش ديگري است كه مانع از پيشرفت بيماري خواهد شد. سلولهاي بنيادي همانند پمپهاي زيستي عمل كرده و عوامل حياتي موثر در رشد را به سلولهاي عصبي آسيب ديده انتقال ميدهند.
آزمايشهاي انجام شده در افراد مبتلا به اين بيماري نشان ميدهد كه سلولهاي بنيادي ميتوانند بهطور دقيق خود را به محل سلولهاي عصبي آسيب ديده انتقال دهند. همچنين ايجاد رشتههاي RNA مصنوعي نيز ميتواند نقش موثري در توقف توليد پروتئينهاي سمي داشته باشد. اين نوع RNA خود را به RNA پيك
كه انتقال اطلاعات ژنتيكي را بهعهده دارد متصل كرده و از ساخت پروتئينهايي كه به سلولهاي عصبي آسيب ميرساند جلوگيري ميكند. گروهي ديگر از محققان نيز در تلاش براي دستيابي به روش درماني موثر براي اين بيماري دريافتهاند كه انجام فعاليتهاي ورزشي مانع از گسترش بيماريهاي اعصاب حركتي بدن خواهد شد. در موشهاي تحت بررسي آزمايشهاي انجام شده، حركت روي چرخهاي گردان مانع از روند پيشرفت سريع بيماري شده است.
براين اساس درمانهاي تركيبي ميتواند تاثير درمان انتخاب شده در بهبود وضعيت بيمار را به نحو چشمگيري تحت تاثير خود قرار دهد. اگر چه بهترين روش اين است كه در مراحل اوليه بيماري از توسعه بيماري جلوگيري كنيم. دستيابي به اين هدف نيز بيش از اينكه تحت تاثير عوامل ژنتيكي باشد مستلزم دستيابي به راهكارهايي براي ايجاد تغييرات مناسب در زندگي افراد است كه با انجام تمرينات ورزشي و انتخاب برنامه غذايي مناسب ميتوان به اصلاح شيوه زندگي بيماران و ايجاد شرايط مناسب براي زندگي آنها اميدوار بود.
انحطاط و تخريبعصبهاي حركتي
شايد مكانيسم جديد و ناشناختهاي در انحطاط و تخريب عصبهاي حركتي نقش داشته باشد. انشعاب اصلي آكسونهاي عصب حركتي كه به طرف سلولهاي بدن امتداد مييابد، بسيار بلند هستند و در افراد بلندقد طول آن به بيش از يك متر افزايش خواهد يافت. در انتهاي اين مسير، آكسون به چند قسمت تقسيم شده و هر يك از آنها مسووليت انتقال پيام عصبي به يك ماهيچه را به عهده ميگيرند.
در گذشته تصور ميشد عصب حركتي و بخشهاي مختلف آن به طور همزمان دچار اختلال ميشوند. اين در حالي است كه امروزه محققان دريافتهاند هر يك از اجزاي عصب حركتي به طور جداگانه و از طريق مكانيسم متفاوتي از وضعيت طبيعي فرد خارج ميشوند.
بنابراين با توجه به شواهد موجود ميتوان گفت در افراد مبتلا به بيماري ALS نخستين نشانههاي انحطاط سلولهاي عصبي در محل تماس دو عصب يا سيناپسها و آكسون ديده ميشود. بر اين اساس محققان در تلاش هستند دارويي براي درمان اين بيماري تهيه كنند كه بيش از اين كه از سلولهاي بدن محافظت كند، از آكسونهاي انتقالدهنده پيامهاي عصبي حركت به عضلات بدن در برابر فرآيندهايي كه منجر به تخريب و از دست دادن آن ميشود محافظت كند. بعضي از نورونهاي حركتي در مقايسه با نورونهاي حركتي ديگر آسيبپذير هستند.
دستيابي به راهكاري درماني براي اين بيماري مستلزم تهيه نقشهاي از چگونگي انتقال ضربانهاي عصبي از نورونهاي حركتي به ماهيچههاست. بههمين دليل محققان با استفاده از روشهاي مهندسي ژنتيك و نشانگرهاي فلورسنت در آكسون برخي از نورونهاي عصبي موشها سير تخريب سلولهاي عصبي را مورد بررسي قرار دادهاند تا با استفاده از نتايج بهدست آمده از آن بتوانند به يافتههاي جديدي در درمان بيماريهاي عصبي و بويژه بيماري AlS دست يابند.
raz72592
24-06-2009, 00:22
معمولاً سه نوع زخم سرطاني در پوست ديده ميشود. يكي از آنها ملانوماست كه خالهاي رنگي و زخمي هستند كه سرطاني شدهاند و بدترين نوع سرطانهاي پوست هستند.
دو زخم سرطاني ديگر پوست كه نسبتاً هم شايع هستند و بيشترين تعداد سرطانها را در جهان و در كشور ما تشكيل ميدهند اما ميزان كشندگي آنها پايين است، عبارتند از:
۱) سرطان سلولهاي پوششي پوست.
۲) سرطان سلولهاي پايه پوست .
اين زخمها بيشتر در نقاطي از بدن پيدا ميشوند كه در معرض تابش آفتاب قرار دارند. اشعه ماوراي بنفش موجود در نور خورشيد، عامل اصلي اين بيماريزايي است.
زخمها اندازههاي مختلف داشته و از يك جوش كوچك تا چند سانتيمتر مربع متفاوت هستند.
سرطانهاي سلولهاي پايه پوست خوشخيمتر از سرطان سلولهاي پوششي بوده و آسانتر به درمان جواب ميدهند. هر زخمي كه در سرو صورت و گردن پيدا شده و مدتي از آن گذشته اما بهبودي نيافته است، بايد تحت مراقبت جدي تشخيصي قرار گرفته و نوع آن مشخص شود.
سرطانهاي پوست روز بهروز در حال افزايش هستند، در سراسر دنيا در ۱۰ سال گذشته رقم آنها به بيش از ۱۰ برابر رسيده است كه اين افزايش در زنان بسيار بيشتر و محسوستر از مردان است.
پيش زمينهها
معمولاً سه عامل پيش زمينه براي سرطانهاي پوست شناخته و معرفي ميشوند:
۱) قرار گرفتن در معرض تابش مستقيم آفتاب: مهمترين عامل به وجود آورنده است و بايد كشاورزان، كارگران و كساني كه در آفتاب كار مي كنند با استفاده از كلاههاي آفتابي از آن احتراز كنند.
تغيير سبك زندگي به ويژه در زناني كه سطح بيشتري از بدن خود را در معرض آفتاب قرار ميدهند، از دلايل مؤثر افزايش اين بيماري است.
خوشبختانه در كشور ما كه زنان از پوشش اسلامي برخوردار هستند، برخلاف همه كشورهاي غيراسلامي، چنين افزايشي در ميزان سرطان پوست در خانمها ديده نميشود. كاهش ضخامت لايه اوزن و كاهش اثرات محافظتي آن در اشعه ماوراي بنفش از دلايل مؤثر است.
۲) خشكي پوست: خشك بودن پوست و پوسته ريزي آن نيز از پيش زمينههاي سرطان بهحساب ميآيد كه بايد با مراقبتهاي مناسب درمان شود.
۳) كاهش سطح ايمني بدن: به هر دليلي كه سطح ايمني بدن پايين آيد، مثلاً در كساني كه پيوند عضو شده و دارو مصرف ميكنند، احتمال پيدا شدن سرطان پوست افزايش مييابد.
اين زخمهاي سرطاني در كساني كه پوست روشن دارند، بيشتر از تيره پوستان ديد ميشود. محلهاي شايع زخمها عبارت است از گونهها، پلكها، بيني، گردن، پوست سر و هر جايي كه بيشتر در معرض تابش آفتاب قرار گيرد.
درمان
اگر چه درمان زخمهاي سرطاني پوست )SCC, BCC( برحسب اندازه و محل قرار گرفتن آنها فرق ميكند اما بهترين روش درماني هنوز هم جراحي است كه بايد زخم بهطور كامل با حاشيههاي سالم برداشته شود. معمولاً اين زخمها نجيب هستند و به اين درمان جواب داده و كاملاً خوب ميشوند.
در مواردي كه زخمسرطان پوست عود ميكند و يا به دليل محل قرار گرفتن آن نميتوان با حاشيه كاملاً سالم آن را برداشت، از اشعه درماني (راديوتراپي) كمكي هم استفاده ميشود.
در زخمهاي كوچكتر كه در آنها بيمار تمايل به جراحي ندارد و يا اصلاً نميتواند كانديد خوبي براي عمل باشد، بهطور اوليه از اشعه درماني استفاده ميشود كه تقريباً معادل جراحي نتيجه خوب خواهد داشت.
raz72592
24-06-2009, 00:25
عبارت است از يك بيماري مزمن همراه با حملات مكرر خسخس و تنگي نفس. اين بيماري در تمام سنين ميتواند وجود داشته باشد اما ۵۰% از موارد، كودكان زير ۱۰ سال هستند. آسم بيشتر در پسران رخ ميدهد تا دختران، اما در آسمي كه در سنين بزرگسالي آغاز ميشود زنان سهم بيشتري را به خود اختصاص ميدهند.
علايم شايع
احساس فشردگي در قفسه سينه و تنگي نفس
خس خس سينه به هنگام بازدم
سرفه، خصوصاً در شب، معمولاً همراه با خلط غليظ، شفاف و زرد
تنفس سريع و سطحي كه به هنگام نشستن بهتر ميشود.
مشكل در تنفس
انقباض عضلات گردن علايم شديد حمله حاد:
آبي شدن پوست
خستگي زياد
تنفس صدادار شبيه خرخر
ناتواني در صبحت كردن
تغييرات ذهني و رواني، از جمله بيقراري يا گيجي
علل
التهاب و اسپاسم ناشي از آن در مجاري هوايي (نايژهها و نايژكها)، و به دنبال آن ورم مجاري هوايي و غليظ شدن ترشحات ريه (خلط). اين امر باعث كاهش يا بسته شدن راه عبور هوا به ريهها ميشود.
عواملي كه ميتوانند اين تغييرات را ايجاد كنند عبارتند از:
مواد آلرژيزا مثل گرده گياهان، گرد و غبار، شوره بدن حيوانات، كپكها يا بعضي از غذاها
عفونتهاي ريوي مثل برونشيت
مواد آلاينده موجود در هوا، مثل دود و بوهاي مختلف
قرار گرفتن در معرض موادشيميايي يا ساير مواد، در قالب مواجهه شغلي
عوامل افزايش دهنده خطر
وجود ساير بيماريهاي آلرژيك، مثل اگزما يا تب يونجه
سابقه خانوادگي آسم يا آلرژيهاي ديگر
قرار گرفتن در معرض آلايندههاي خطر
سيگار كشيدن
مصرف بعضي از داروها مثل آسپيرين
استرسهاي مختلف (عفونتهاي ويروسي، ورزش، ناراحتي عاطفي، بوهاي زيانبار، و دود تنباكو
پيشگيري
از مواد آلرژيزاي شناخته شده و آلايندههاي هوا دوري كنيد.
داروهايي كه به منظور پيشگيري از بروز حملات آسم تجويز ميشوند را به طور منظم مصرف كنيد؛ توجه داشته باشيد كه حتي اگر احساس ميكنيد مشكلي نداريد، مصرف داروها را قطع نكنيد.
از مصرف آسپيرين خودداري كنيد.
به دنبال عوامل آغازكننده حمله آسم بگرديد و از آنها دوري كنيد.
نرمشهاي آسودهسازي و شلكننده عضلات، و نيز حركات كمككننده به تخليه ترشحات تنفسي را انجام دهيد.
عواقب مورد انتظار
علايم را ميتوان با درمان و پايبندي جدي به اقدامات پيشگيرانه كنترل نمود.
نيمي از كودكان آسمي نهايتاً خوب خواهند شد.
در صورتي كه درمان انجام نشود، حملات شديد ممكن است مرگبار باشند.
عوارض احتمالي
نارسايي تنفسي
پنوموتوراكس (وارد شدن هوا به فضاي اطراف ريهها)
عفونت ريه و مشكلات مزمن ريوي در اثر حملات مكرر آسم
درمان
اصول كلي
اقدامات تشخيصي ممكن است عبارت باشند از آزمايش خون؛ بررسيهاي مربوط به كار ريه؛ و بررسيهاي مربوط به آلرژي كه معمولاً به كمك آزمونهاي پوستي انجام ميگيرند.
مراقبت اورژانس و بستري كردن در موارد حملات شديد آسم
روان درماني يا مشاوره، در صورتي كه آسم با استرس ارتباط داشته باشد.
حتيالمقدور مواد آلرژيزا و آزاردهنده را از خانه و محل كار حذف كنيد. درمان براي حساسيتزدايي از بعضي مواد آلرژيزاي خاص
داروهايي را كه به طور منظم استفاده ميكنيد هميشه به همراه داشته باشيد.
به هنگام حملات بنشينيد.
در زمانهايي از سال كه مواد آلرژيزا در محيط فراوان هستند در منزل بمانيد.
داروها
اكسپكتورانت براي رقيق كردن خلط
گشادكننده نايژه براي بازكردن مجاري هوايي
داروي كورتيزوني داخل رگي (تنها براي موارد اورژانس) براي كم كردن واكنش آلرژي بدن
استنشاق داروي كورتيزوني با دستگاه ريزقطره ساز. اين شكل از مصرف داروهاي كورتيزوني عوارض جانبي كمتري نسبت به نوع خوراكي دارد.
آنتيهيستامين (كرومولين سديم يا ندوكروميل) به صورت استنشاقي با دستگاه ريزه قطرهساز. اين نوع دارو جهت پيشگيري به كار ميرود.
فعاليت
فعاليت خود را حفظ كنيد، اما از فعاليتهاي ورزشي ناگهاني خودداري كنيد. اگر به دنبال ورزش سنگين حمله آسم رخ دهد، بنشينيد و استراحت كنيد. مقدار كمي آب گرم بنوشيد.
درمان با داروهاي گشادكننده نايژه غالباً از آسم ناشي از ورزش پيشگيري به عمل ميآورد.
شايد بهترين ورزش براي بيماران آسمي شنا باشد.
رژيم غذايي
رژيم خاصي توصيه نميشود، اما از خوردن غذاهايي كه به آنها حساسيت داريد خودداري كنيد.
روزانه حداقل ۳ ليتر آب بنوشيد تا ترشحات رقيق باقي بمانند.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
شما يا يكي از اعضاي خانواده علايم آسم را داريد.
شما دچار حمله آسمي شدهايد كه به درمان جواب نميدهد. اين يك اورژانس است!
علايم جديد و بدون توجيه. داروهاي مورد استفاده در درمان ممكن است عوارض جانبي به همراه داشته باشند
raz72592
24-06-2009, 00:26
کلفت و نرم شدن نامنظم استخوانهای جمجمه، لگن و انتهاها که بیشتر در آدمهای بالای ۵۰ سال شایع است و بیشتر در استخوانهای لگن و ساق آلودگی بیماری paget به چشم میخورد. بعد از این دو قسمت، استخوان کلاویکول، جمجمه، مهرهها و استخوان ران شانس ابتلا دارند.
بر اثر این بیماری، این استخوانها درشت میشوند و تغییر شکل میدهند و خیلی راحت وآسان شکسته میشوند.
شایعترین نشانه در بیماریپاژه دردهای استخوانی است. براثر احساس خارش مزمن، حال مریضها در طول شب بدتر میشود.
نواحی آلوده ممکن است احساس شود که گرم و حساس هستند. هر وقت بیماری پاژه به جمجمه اثر کند ممکن است باعث کَر شدن گوشها شود. افزایش جریان گردشی خون در داخل استخوانهای بیمار ممکن است قلب را زیر فشار بگذارد و باعث نارسایی قلب شود. بر اثر این بیماری به ندرت یک تومور استخوانی ایجادمیشود.
علت بیماری پاژه ناشناخته است، سلولهای استخوانی که در تکثیر طبیعی شرکت دارند و بافت استخوانی تازه میسازند، در این بیماری به طور طبیعی عمل نمیکنند.
در پاژه تعادل معمولی بین تشکیل شدن استخوان و از بین رفتن آن قطع میشود به این ترتیب که بافت استخوانی تازه سریعتر از بافت استخوانی از بین رفته، تولید میشود و لاجرم استخوان درشت می شود.
● تشخیص:
این بیماری با آزمایشهای فیزیکی و معاینهی بالینی دقیق، رادیوگرافی و تستهای مختلف میسر میشود. درمانی برای این بیماری وجود ندارد ولی نشانههای آن را میتوان خفیف یا حتی درمان کرد.
داروهای آرام کنندهی درد از قبیل آسپیرین یا ایبوبروفن، تزریق هورمون تیروئید (کالسی تونین) ممکن است دردهای شدید را ساکت کند. بیماری پاژه (osteitis deforman) نامیده میشود.
استخوانهای بزرگ شده و تغییر شکل یافته در بیماری پاژهی پیشرفته که به جمجمه اثر گذاشته باشد، سبب میشود تا کلیهی بیمار بزرگتر به نظر بیاید و تا اندازهیی هم بیقواره و این شرایط ممکن است باعث دردهای استخوانی و یا از بین رفتن شنوایی شود و مریض سردرد بگیرد.
● بیماری پاژه در پستان:
یک بیماری نادر بدخیم است که در آن توموری در مدخل مجاری شیری در نوک پستان رشد میکند. علائم شامل خارش و سوزش در نوک پستان آلوده و گاهی درد در نوک پستان است که معالجه نخواهد شد.
این بیماری شبیه به اگزمای پوست است و در بیشتر موارد در خانمها بعد از یائسگی ظاهر میشود. تشخیص با بیوپسی انجام میشود و درمان شبیه کانسر پستان است.
● بیماری پاژه در زهار:
نوعی کانسر پوست در ناحیهیی از وولو است. نشانهها شامل خارش و درد شدید عود کننده است.
ضایعهی قرمز ابریشمی (Red Velvety) با حاشیهی واضح روشن یا پچهای سفید ممکن است روی وولو، آنوس، واژن یا در ناحیهیی بین آنوس و واژن ظاهر شود.
بسیاری از زنها ابتدا نشانهها را ندیده و بیاهمیت تلقی میکنند و از این رو بیماری ممکن است برای مدت طولانی تشخیص داده نشود. علت بیماری پاژه در وولو معلوم نیست. تشخیص این بیماری با بیوپسی و برداشتن آن با جراحی لازم میشو
raz72592
24-06-2009, 00:28
كم خوني وخيم ( كم خوني ناشي از كمبود ويتامين ب ۱۲) عبارت است از كمخوني ناشي از جذب ناكافي ويتامين ب۱۲ (كوبالامين). ويتامين ب۱۲ تنها در غذاهاي با منشاي حيواني يافت ميشود، مثل گوشت، ماهي، و لبنيات. اين نوع كمخوني اغلب در افراد ۶۰-۵۰ ساله روي ميدهد. علايم كمخوني وخيم به آهستگي و به طور نامحسوس ظاهر ميشوند و ممكن است بلافاصله تشخيص داده نشوند.
علايم شايع
ضعف، به خصوص در بازوها و پاها
زبان دردناك
تهوع، بياشتهايي، و كاهش وزن
خونريزي از لثهها
كرختي و احساس سوزن سوزن شدن در دستها و پاها
مشكل در تعادل
لبها، زبان و لثههاي رنگ پريده
زردي چشمها و پوست
افسردگي
گيجي و منگي، و زوال عقل
سردرد
مشكل در حافظه
وزوز گوش
علل
فقدان مادهاي به نام «فاكتور داخلي» كه جذب ويتامين ب۱۲ را ممكن ميسازد. اين ماده از مخاط معده ترشح ميشود. علت فقدان «فاكتور داخلي» معلوم نيست، اما امكان دارد يك نقص ارثي يا اختلال خودايمني باشد.
كاهش ترشح اسيد معده، به خصوص بعد از جراحي معده، يا همراه با فقدان «فاكتور داخلي». اسيد معده نيز براي جذب ويتامين ب۱۲ ضروري است
عوامل افزايشدهنده خطر
غذاي نامناسب، به خصوص رژيم گياهخواري كه ويتامين ب۱۲ را فراهم نميآورد و عدم استفاده از مكمل ويتامين ب۱۲ در اين حالت
بيماري تيروييد
جراحي معده، سرطان معده، يا التهاب معده
پرخوري يا بياشتهايي عصبي
ديابت شيرين (مرض قند)
ميكسِدِم (يك نوع بيماري تيروييد)
سابقه خانوادگي اين نوع كمخوني
سن بالا
عوامل ژنتيكي. اين بيماري در مردمان اهل شمال اروپا شايعتر است. در عوض در سياهپوستان و آسياييها نادر است.
پيشگيري
اگر جراحي معده شدهايد يا التهاب معده داريد، بايد مرتباً ويتامينب۱۲ تزريق كنيد.
عواقب مورد انتظار
در حال حاضر اين بيماري غيرقابل درمان است. اما با تزريق منظم ويتامين ب۱۲ علايم را تا هر زمان ميتوان كنترل نمود و عوارض را بهبود بخشيد. بعضي از علايم در عرض چند روز پس از شروع درمان ناپديد ميشوند، در حالي كه اين زمان براي بعضي علايم ديگر ممكن است چند ماه باشد.
عوارض احتمالي
نارسايي احتقاني قلب
دو بيني
افزايش استعداد ابتلا به عفونت
ناتواني جنسي در مردان
درمان
اصول كلي
براي تأييد بيماري از آزمايشات تشخيصي مختلفي ميشود: آزمايش خون، آزمايش شيلينگ (جهت بررسي جذب ويتامين ب۱۲)، و گاهي نمونهبرداري از مغز استخوان
دستورات درماني توصيه شده كه شامل درمان ويتامين ب۱۲ نيز هست را به كار بنديد.
داروها
معمولاً ويتامين ب۱۲ تزريقي تجويز ميشود. مقدار آن بستگي به شدت بيماري دارد. دوز معمول عبارت است از يك تزريق در روز تا ۷ روز، سپس يك تزريق در هفته براي يك ماه، و سپس يك تزريق در ماه براي باقي عمر
طريقه تزريق ويتامين ب۱۲ به خود را ياد بگيريد، زيرا مكملهاي خوراكي ناكافي هستند. درمان براي باقي عمر ضروري است. البته توجه داشته باشيد كه با درمان نيز توانايي جذب ويتامين ب۱۲ در شما طبيعي نخواهد بود
فعاليت
ممكن است لازم باشد كه فعاليت بدني تا رفع خستگي و مشكلات تعادلي محدود شود.
رژيم غذايي
رژيم خاصي توصيه نميشود. هماكنون، گوشت و جگر خام كه قبلاً توصيه ميشدند ديگر توصيه نميشوند.
امكان دارد دريافت مكمل آهن ضروري باشد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده تان علايم اين نوع كمخوني را داريد
اگر علايم در عرض ۲ هفته پس از آغاز درمان شروع به بهبود نكنند
raz72592
24-06-2009, 00:30
فيستول مقعدي عبارت است يك لوله يا راه بسيار كوچك كه از مجراي مقعدي به پوست نزديك دهانه مقعد راه مييابد. چرك آب گونه از اين راه به بيرون راه مييابد و باعث تحريك پوست ناحيه ميشود.
علايم شايع
ترشح مداوم يا متناوب
وجود يك برجستگي سفت و دردناك به هنگام لمس
درد به هنگام اجابت مزاج يا پس از آن
تغيير رنگ پوست اطراف فيستول
علل
از بين رفتن بافت به علت گسترش آبسه زمينهاي
گسترش عفونت ناشي از پارگي در مجراي مقعدي
گاهي در نتيجه عواملي چون ضربه، عفونت راست روده (از جمله با ميكربي به نام كلاميديا)، سرطان، و اشعه درماني ايجاد ميشود.
عوامل افزايشدهنده خطر
زخم ناشي از يك جسم تيز (مثلاً پوسته تخممرغ يا استخوان ماهي) كه دفع ميشود يا صدمه ناشي از نوك وسيله مخصوص تنقيه
درمان تزريقي براي بواسير داخلي
بيماري التهابي روده
آپانديسيت يا ديورتيكوليت حاد
پيشگيري
هيچ روش به خصوصي جهت پيشگيري وجود ندارد.
عواقب مورد انتظار
نتايج جراحي معمولاً عالي است.
عوارض احتمالي
يبوست
در صورتي كه فيستول به طور كامل برداشته نشود ممكن است عود كند.
درمان
اصول كلي
يك جراحي كوچك براي برداشتن فيستول. معمولاً اين كار با بيحسي موضعي انجام ميپذيرد (البته گاهي بيهوشي عمومي لازم ميشود).
نشستن در لگن آب گرم پس از جراحي ميتواند به تخفيف هرگونه ناراحتي پس از عمل كمك كند.
داروها
امكان دارد نرمكننده مدفوع براي جلوگيري از يبوست تجويز شود.
در صورت وجود عفونت ممكن است آنتيبيوتيك تجويز شود.
فعاليت
در اسرع وقت كار و فعاليت طبيعي خود را از سر بگيريد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانوده تان علايم فيستول مقعدي را داريد
raz72592
24-06-2009, 00:32
این سندرم یا بیماری در اثر آسیب سیستم اعصاب محیطی، و اشتباه سیستم ایمنی- بیگانه انگاشتن سلولهای بدن در اثر برخی عفونتها یا مشكلات ناشناخته ی دیگر -پدید می آید. قدرت عضلانی فرد در این بیماری كاهش می یابد ، رفلكسهای طبیعی عضلات دچار اختلال می شوند ، و احساس گز گزو مور مور شدن شانه ها و بازوها یا سایر قسمتهای بدن بوجودمی آیند.
ماهیت این بیماری میتواند خود بخود محدود شونده باشد ، یا پیشرفت كرده و به فلج كامل منتهی شود.
سالانه یك تا دو نفر از هر صد هزار نفر به این بیماری مبتلا میشوند .
شایعترین علت فلج شل ، همین بیماریست و در مواردی میتواند حتی حیات بیمار را نیز با مخاطراتی روبرو كند، اما اغلب مبتلایان با كمترین عارضه ای بهبود می یابند.
از جمله علائم دیگر این بیماری می توان به : اختلال در تكلم ، جویدن ، و بلع مواد غذائی ، همچنین اشكال در حركات چشمها و نیز كمر درد اشاره كرد.
اگر پیشروی بیماری به سیسم تنفسی بدن برسد فرد حتما باید در اتاق icu و با استفاده از دستگاه
تنفس مصنوعی تحت درمان قرار گیرد .
سیر این بیماری در عرض چند روز پیشرفت می كند و بیشتر بیماران نیاز به بستری در بیمارستان خواهند داشت.دراغلب موارد فلج بیشتر از چهار هفته بطول نخواهد انجامید ، از این پس علائم حالت ثابتی به خود می گیرند و بمرور زمان ، طی چند ماه بهبود می یابند.
در این بیماری احتمال زخم بستر بسیار بالاست ٬ به دلیل فلج شدن بدن ٬ باید مراقبت های لازم انجام گیرد .
● روشهای درمان این بیماری:
شیوه ی درمان به عوامل متعددی بستگی دارد و در كل میتوان به موارد زیر اشاره كرد:
ایمونوتراپی ، اصلیترین روش درمان این بیماران است و دو روش اصلی آن عبارتند از
تعویض پلاسمای خون و نیز تزریق داخل وریدی ایمونو گلوبولین ( I.V.I.G)
پاسخ اغلب بیماران به این درمانها بسیار مطلوب و سریع خواهد بود
( خصوصا اگر سریعا و در مراحل اولیه ی بیماری صورت گیرند ).
زمان مهمترین فاکتور می باشد .اگر در اولین فرصت داروی IVIG شروع شود می توان تا حد زیادی بیماری را تحت کنترل در آورد .
كنترل عوارض بیماری مثل اختلالات تنفسی و عفونتها و…با روشهای خاص خود صورت خواهد گرفت . ضمنا حركت درمانی و فیزیو تراپی نیز میتواند در درمان این بیماران ارزشمند باشد.
raz72592
24-06-2009, 18:22
انحراف چشم عبارت است از عدم هماهنگي حركت عضلات يا توانايي تمركز بين دو چشم كه باعث ميشود چشمها در جهات متفاوتي قرار بگيرند. ممكن است يك يا هر دو چشم به داخل (چشمهاي ضربدري) يا خارج («چشم نهنگ») بچرخند. همراستايي چشمها در بدو تولد كاملاً تكامل نيافته است. تغيير موقعيت تكامل حقيقي چشم در 4-3 ماهگي خود را نشان ميدهد ولي ممكن است در كودكي يا ديرتر رخ دهد. علايم شايع
ناهماهنگي حركات چشمها. در بعضي موارد تنها در موقع نگاه كردن به جهتهاي خاصي، قابل مشاهده است.
دوبيني (گاهي) ديد با تنها يك چشم همراه با فقدان درك عمقي
علل
حركت چشم توسط پيامهايي كنترل ميشود كه از مغز به 4 عضله دور چشم ميروند. عدم هماهنگي حركتي از موارد زير ناشي ميگردد:
عدم توازن عضلاني بين دو چشم
فقدان توانايي تمركز يكسان در چشمها. مغز نميتواند تصاوير داراي تمركز متفاوت را تحمل كند لذا پيامهاي حاصل از يك ميدان ديد را در نظر نميگيرد. سرانجام چشم ضعيفتر در اثر استفاده نامناسب، بلااستفاده ميشود و يك چشم «تنبل» يا سرگردان ايجاد ميگردد.
آسيب مغزي يا آسيب به سر (نادر)
عوامل افزايش دهنده خطر
سابقه خانوادگي انحراف چشم
نشانگان داون
بيماري تيروييد
تومور چشم
آسيب به دستگاه عصبي مركزي جنين
آسيب زايماني
استفاده نامناسب از چشم
پيشگيري
پيشگيري خاصي ندارد.
عواقب مورد انتظار
انحراف چشم را ميتوان با تشخيص و درمان زودرس، تصحيح كرد. بدون درمان فوري ممكن است كاهش بينايي در يك چشم دايمي شود.
بسياري افراد با ديد يك چشمي سازگار ميشوند و ياد ميگيرند تمامي فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري هاي خود از قبيل رانندگي را با يكچشم انجام دهيد. در صورت از دست رفتن ديد يك چشم، از چشم ديگر در برابر آسيب محافظت بسياري به عمل آوريد. براي ورزش و ساير فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري ها از جمله درودگري يا جوشكاري كه خطر آسيب بالايي دربر دارند، از عينك محافظ استفاده كنيد.
عوارض احتمالي
از دست رفتن ديد طبيعي در يك چشم
زجر رواني حاصل از جذاب نبودن ظاهر صورت
درمان
اصول كلي
تشخيص با توجه به شرح حال طبي و معاينه فيزيكي گذاشته ميشود و ممكن است شامل آزمونهاي تيزبيني، معاينه شبكيه، معاينه كامل عصبي و آزمونهاي عضلاني گردد.
درمان 3 هدف را دنبال ميكند: به دست آوردن بهترين ديد ممكن، به دست آوردن بهترين جهت براي چشمها، تأمين بهترين فرصت براي ديد دوچشمي.
درمان ممكن است شامل عينك يا بستن چشم قويتر براي تصحيح عدم توزان تمركز (باعث ميشوند چشم ضعيفتر به كار بيفتد)، تمرينات مربوط به عضلات چشم، سم بوتولينيوم (در حال حاضر تنها در بزرگسالان استفاده ميشود) يا جراحي براي تصحيح وضعيت عضلات چشم باشد. گاهي انجام عمل جراحي دوم ضرورت مييابد.
يك درمان جديد ديگر شامل استفاده از عينك قرار گرفته در يك منشور پلاستيكي نازك است. بيمار قبل از عمل از اين عينكها استفاده ميكند و به تعيين مقدار تطابق جراحي مورد نياز براي عضلات چشم كمك ميكند. داروها
مگر در صورت پيشنهاد تزريق سم بوتولينيوم، معمولاً براي اين اختلال دارويي لازم نيست. اين سم از طريق يك سوزن الكتروميوگرافيك داخل يك عضله چرخاننده چشم در خارج از چشم تزريق ميگردد.
فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري
محدوديت لازم نيست. زماني كه كودكتان در حالسازگار شدن با بستن يك چشم است، از او در مقابل سقوط يا آسيبمحافظت كنيد.
رژيم غذايي
رژيم غذايي خاصي ندارد.
raz72592
24-06-2009, 19:10
تیک ها حرکات غیر اردای و انقباضات عضلانی نا گهانی بوده و حداقل بطور گذرا در درصد قابل توجهی از افراد دیده می شوند ...
تیک های صوتی نیز بیشتر به صورت اصواتی مثل سرفه کردن، صاف کردن گلو،
تیک هایی که به تازگی آغاز شده اند، اغلب نیاز به درمان ندارند.
توصیه مناسب به والدین و اطرافیان کودک مبتلا به تیک این است که توجهی به تیک ها نداشته باشند، چرا که تمرکز روی تیک، باعث تشدید آن می شودغرغر کردن، بالا کشیدن بینی و... تظاهر می کند.
اکثر تیک هایی که تازه آغاز شده اند، مسیر محدود و گذرایی دارند و به سمت اختلال جدی تری پیش نمی روند و حداکثر در طی دوره های استرس آور عود می کنند.
معدودی از تیک ها بیشتر از یک سال طول می کشند.
تیک در مردها سه برابر بیشتر از زن هاست و تیکهای مزمن بیشتر بین سنین شش تا دوازده سالگی دیده می شود.
تیک می تواند با رفتارهایی نظیر بالا انداختن شانه ، پلک زدن، تنگ کردن چشمها، تکانهای تند سر یا شانه، شکلک در آوردن، تکان دادن سر به طرفین یا پایین آوردن سر و یا چین دادن بینی دیده شود. این تیکهای حرکتی در دوران کودکی کاملاً معمول هستند.
تقسيم بندي
تيك ها را مي توان بر اساس ساده يا متعدد بودن، گذرا و مزمن بودن به 4 گروه تقسيم كرد:
تیکهای گذرا:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در كودكي بسيار شايعاند و معمولا پس از يك سال (اغلب طي چند هفته) خود به خود بهبود مي يابند و عمدتا نياز به درمان ندارند. تيك هاي حركتي معمول كه اغلب در حدود 5/3سالگي شروع مي شوند ،به كودكان كمك مي كنند تا انرژي عصبي را آزاد كنند. 75 درصد از كودكان، اين نوع تيك را در عرض 6 ماه پشت سر مي گذارند.
اگر كودك شما گرفتار تيك شد، بهترين راه، ناديده گرفتن آن است. هيچ گاه او را سرزنش نكرده و يا تنبيه نكنيد. شما مي توانيد براي جلوگيري از تبديل شدن اين عمل به يك عادت، با تمرين كردن روش هاي پيشگيرانه، به كودكان تان كمك كنيد، ولي تيك هاي گذرا نبايد در برنامه كامل ترك عادت مورد توجه قرار گيرد.
اگر کودک شما گرفتار تیک شد، بهترین راه ، نادیده گرفتن آن است. هیچگاه او را سرزنش نکرده و یا تنبیه نکنید.
تیکهای مزمن:
اگر تيك بيش از 12ماه ادامه يابد، تيك مزمن محسوب مي شود. تيك هاي مزمن پايدار هستند و معمولاً انقباض ماهيچه در آن ها بيش از حد و بسيار شديد است. اين تيك ها مشخصاً به صورت حمله هاي دورهاي هستند و غالباً شدت آن ها ماه به ماه، روز به روز يا حتي ساعت به ساعت تغيير مي كند. در حقيقت رفتار تيكي ممكن است براي هفته ها يا ماهها كاملاً محو، اما دوباره ظاهر شود.
تیکهای مزمن پایدار هستند و معمولاً انقباض ماهیچه در آنها بیش از حد و بسیار شدید است.
تيك هاي ساده يا متعدد مداوم:
معمولا از كودكي يا نوجواني و قبل از 15سالگي آغاز مي شود. در بسياري از موارد تيك هاي موردي روي مي دهد، اما بهبود كامل در خاتمه نوجواني رخ مي دهد.
سندرم تيك هاي حركتي و صوتي متعدد مزمن:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين سندرم به نام پزشك فرانسوي اي كه نخستين بار اين بيماري را توصيف كرد، "سندرم ژيل دولا توره" ناميده مي شود.
اين اختلال معمولا همراه با تحريك پذيري و وسواس است كه مي تواند موجب رانده شدن فرد از اجتماع شود و اين واكنش هاي اجتماعي منفي مي تواند فرد را بهافسردگي دچار كند و حتي در بعضي مواقع او را به سوي خودكشي نيز سوق دهد.
تيك هاي توره درصورت عدم درمان مي توانند به حالتي مزمن در فرد تبديل شود.
در اين افراد حركات لب و دهان شان به گونهاي هست كه انگار حرف هاي ركيك به زبان مي آورند، در صورتي كه اين طور نيست.
به جز تيك هاي گذرا در ساير تيك هاي عصبي احتمال بازگشت وجود دارد.
علتها:
زماني اعتقاد بر اين بود كه تيك ها علاوم بيروني احساسات سركوب شده و كشمكشهاي دروني اند. امروزه در بسياري از نقاط جهان آن را تركيبي از عوامل محيطي و زيستي مي دانند.
تيك تقريباً در يك سوم موارد، پايه ژنتيك دارد، اما در برخي حالات ممكن است
اين عادت از طريق تقليد به دست آيد.
همچنين مشخص شده است كه رفتارهاي تيكي در زمان فشارهاي عصبي افزايش مي يابد كه اين امر به "تيك عصبي" منجر مي شود.
تقریباً در یک سوم موارد پایه ی ژنتیکی دارد اما در برخی حالات ممکن است این عادت از طریق تقلید به دست آید.
در صورتي كه از وجود تيك هاي عصبي در كودك تان رنج مي بريد، نكات زير را مد نظر داشته باشيد:
کاهش فشار روحی:
به لحاظ اين كه رفتارهاي تيكي غالباً با فشار روحي تشديد مي شوند، مواردي را در زندگي كودك تان جست وجو كنيد كه ممكن است منشأ ناراحتي يا نگراني او باشند. مثلا ببينيد آيا او تلاش مي كند كه از تكاليف مدرسه و درسها عقب نمانند؟ آيا انتظارات ورزشي او بالاست؟
براي كاهش تنشهاي احتمالي كودك و ايجاد آرامش و اطمينان در او، تا آنجا كه ممكن است موقعيتهاي فشارزا را از بين ببريد و با او مهربان باشيد. تعداد تيك ها اغلب با كاهش فشار روحي، تقليل مي يابند.
چه بايد كرد؟
يكي از نكاتي كه درباره ي انواع تيك ها حائز اهميت است، نوع برخورد و نگاه عوام به آن است كه باعث مي شود، فرد مبتلا دچار احساس ناخوشايندي شود و خود را از انظار پنهان كند و در صورت افزايش بيش از حد اين اختلال، حتي در رفتارهاي اجتماعي او نيز تاثير بگذارد.
اگر افراد با نشانه هاي طولاني مدت تيك مواجه شدند، بايد براي جلوگيري از اختلالات وسيع تر به روان پزشك يا روان شناس مراجعه كنند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
raz72592
03-07-2009, 19:24
مغز از چند قسمت تشکيل شده است
١- قشر مغز
اين قسمت بزرگترين قسمت تشکيل دهنده مغز است. قشر مغز از دو نيمکره راست و چپ تشکيل شده است. نيمکره ها مسؤل فعاليتهاي اختصاصي ميباشند. بطور مثال تکلم - تفکر - محاسبات - درک فضايي اشياء و عواطف و احساسات شنيدن - بينايي - شناخت و غيره
٢- ساقه مغز
اين قسمت شامل مغز مياني, پل و بصل النخاع ميباشد. انجام اکثر اعمال خاص کنترلي بدن بر عهده ساقه مغز است: کنترل تنفس - کنترل دستگاه قلب و عروق - کنترل اعمال گوارشي - تعادل و غيره ساقه مغز دستورات و پيامهاي هدايت بدن را که از قشر مغز ميايد به سراسر بدن گسيل ميدهد
مرگ مغزي
مرگ مغزي عبارتست از قطع تمامي فعاليتهاي مغزي و ساقه مغزي بطور همزمان. فرد مبتلا به مرگ مغزي در واقع شخصي است که بعلت آسيب گسترده به مغز قادر به ايجاد ارتباط با محيط پيرامونش نبوده ، نميتواند صحبت کند ، نمي بيند ، به تحريکات دردناک پاسخ نميدهد. فرد مبتلا به مرگ مغزي قادر به تنفس خودبخودي هم نمي باشد. اين فرد عليرغم آنکه ضربان قلب دارد وقتي امواج مغزي وي را ثبت کنيم هيچ موج قابل ثبتي ندارد. ضربان قلب وي به کمک دستگاه تنفس مصنوعي و اقدامات نگهدارنده ادامه مي يابد تا اعضاي اهدايي جهت پيوند در شرايط مطلوب حفظ شوند
مرگ مغزي در علم پزشکي مرگ مطلق است
و اين فرد هرگز زنده نخواهد شد
raz72592
03-07-2009, 19:28
:مرحله ١
شناسايي و ارجاع مرگ مغزي
:مرحله ٢
ارزيابي - مراقبت از اهدا کننده
:مرحله ٣
رضايت
:مرحله ٤
حفظ زيست پذيري اعضا
:مرحله ٥
بازيافت اعضا
raz72592
03-07-2009, 19:30
پيوند از جسد تنها راه در مان و ادامه حيات بيماران با نارسايي پيشرفته .و غير قابل کنترل قلب و کبد ميباشد . اهداء نسوج مقوله اي مهم در بازگرداندن سلامتي بيماران و رهايي از رنج و معلوليت است: قرنيه - استخوان - دريچه هاي قلبي - پوست . پيوند اعضا از جسد از اعزام بيماران به خارج از کشور جهت پيوند جلوگيري کرده و از صرفه اقتصادي بالايي برخوردار است
پيوند کليه از جسد نياز به اهداء کليه از اهدا کنندگان زنده را ميکاهد . همواره نياز به اعضاي اهدايي بيشتر از موارد اهداء عضو بوده است . ميزان موفقيت و بقاي پيوند از جسد هر ساله رو به افزايش است .
redstorm88
15-07-2009, 15:19
سلام
ممنون مطالب واقعا خوبی بود
من دانشجوی بهداشت عمومی هستم
موفق باشی
raz72592
10-09-2010, 12:17
سلام.:10:
آیا به این فکر کردید که چرا در زمستان احساس میکنید که کمتر نیرو و انرژی دارید همه اش احساس خستگی و کسالت دارید؟
آیا تا به حال شده هنگام زمستان و پاییز احساس کنید نمیتوانید با مشکلات کنار بیایید؟ یا تا به حال شده با تغییر فصل از بهار و تابستان به پاییز و زمستان دچار تغییرات عاطفی بشوید؟
آیا به این فکر کردید که چرا در زمستان احساس میکنید که کمتر نیرو و انرژی دارید همه اش احساس خستگی و کسالت دارید؟آیا شده بیشتر اوقات احساس غمگینی و افسردگی کنید.آیا هیچ فکرکردید که چرا تمرکزتان روی مسائل کم میشود و دلتان نمیخواهد زیاد در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنید؟همه اینها به دلیل این است که ممکن است شما مبتلا به اختلال فصلی شده باشید که نوعی افسردگی پاییزی و زمستانی است.
احساس خستگی ، بی حوصلگی ، تنگ بودن خلق و هم چنین افزایش وزن از دیگر عوارض این اختلال است. تازهترین تحقیقات دانشمندان نشان میدهد ساعت داخلی بدن عامل تعیینکننده اختلال خلقی فصلی است.این تحقیق حاصل مطالعه ژنتیکی روی 152 کودک مبتلا به اختلال خلقی فصلی و 142 کودک بدون این اختلال است.
نتایج نشان میدهد که ژنهای ساعت در مجموع و مخصوصا ژن RORB ممکن است نقش مهمی در بروز اختلال خلقی فصلی داشته باشد.این تحقیق که از سوی دانشمندان دانشگاه هند انجام شده نشان میدهد این ژن که به طور عمده در چشم، غدد پینهرآل و مغز یافت میشود به نظر میرسد که با تنظیم ساعت بیولوژیک ارتباط داشته باشد.
مقصر افسردگی در فصل پاییز و زمستان ملاتونین است . هورمون ملاتونین که "هورمون وابسته به خواب" نیز نام دارد و در تاریکی و هنگام خواب شبانه بیشترین میزان ترشح را دارد.متناسب با تغییرات فصل، تغییراتی در ساعت بیولوژیکی بدن بوجود می آید. این تغییرات درروشنایی و نور ناشی از تغییر فصل هر چند که جزئی باشد، می تواند باعث عدم تطابق ساعت فیزیولوژیکی بدن با برنامه روزانه شخص شود. شایع ترین ماه هایی که می تواند منجر به تغییرات فصلی و افسردگی شود، دی و بهمن ماه است وبیشتر افراد مبتلا را خانم های جوان تشکیل می دهند.
پیشنهاد
مبتلایان به اختلال عاطفی فصلی به درمانهای بیشتری مانند ضد افسردگیها و نوردرمانی نیاز دارند اما دل گرفتگی رفتاری معمولا با افزایش فعالیت جسمانی و افزایش نور محیط کار و زندگی برطرف میشود.
اگر شما هم با آمدن فصل پاییز و زمستان احساس بدخلقی میکنید و یا به عبارتی مبتلا به اختلال خلقی فصلی
هستید، صبر کنید ،مدام نگویید از زمستان بدم میاید، وای دوباره پاییز شد. کمی تامل کنید. میتوانید با رفتن به پزشک و یا مشاوره در مورد احساسات خود حرف بزنید.
راه های کاهش احساس افسردگی در فصل زمستان
در ساعات روز از رفتن به مکانهای تاریک اجتناب کنید.
وقتی دمای هوا خوب ومناسب است پنجرهها را باز کنید تا نور طبیعی داخل اتاق بیاید
اتاقتان را با رنگ روشن رنگ کنید و از لامپهای روشنتر و پرنورتر در اتاق استفاده کنید.
زیر نور طبیعی خورشید و در وسط روز بیرون بروید و قدم بزنید.
با دوستان خود برای تفریح بیرون بروید
هنگامی که سر کار هستید، به طور کوتاه ولی مکرر در طول روز پشت پنجره و یا جایی که نورگیر است بروید.
***Spring***
10-09-2010, 22:09
سلام ...
دانستنیهای محیط زیست برای زنان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آنتی اكسيدانها و پيشگيری از سرطان ( برگردان به پارسی ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
alirezaghanbari
12-09-2010, 03:16
مفید بود. بهره بردیم.
alirezaghanbari
14-09-2010, 02:55
تنها یک ژن مسئول رشد نورونهای حرکتی مغز نخاع استپژوهشگران آمریکایی در تحقیقات خود دریافتند که تنها یک ژن مسئولیت رشد نورونهای حرکتی مغز نخاع را به عهده دارد.به گزارش خبرگزاری مهر، محققان دپارتمان فیزیولوژی و نوروساینس مرکز پزشکی لنگان نیویورک و موسسه پزشکی هوارد هیوز کشف کردند که تنها یک ژن به نام Hoxc9 در مرکز فرماندهی کنترل و رشد نورونهای حرکتی مغز نخاع قرار دارد.
این ژن از خانواده ژنهای Hox است. این خانواده از ژنها مسئول کنترل الگوهای پیچیده توسعه بدن از نخستین مراحل توسعه جنینی است. عملکرد این ژنها منجر به ایجاد ساختار پیچیده و جهت گیری بخشهای مختلف بدن می شود.
این ژنها برای اولین بار در مگس سرکه (پشه میوه) کشف و سپس در پستانداران و انسان نیز شناسایی شدند. از 32 ژن خانواده Hox که تاکنون در انسان شناسایی شده اند 21 ژن با نورونهای حرکتی حاضر در مغز نخاع در ارتباطند.
این محققان در این خصوص توضیح دادند: "ما می دانستیم که 21 ژن Hox به روشهای مختلفی اتصالات میان نورونهای حرکتی مغز نخاع و عضلات اندامها را می سازند اما اکنون در کمال شگفتی کشف کردیم که تنها یک ژن از این خانواده مسئول سازماندهی تمام نورونهای حرکتی و اتصالات آنها است. گام بعدی ما بررسی روشی است که ژن Hoxc9 از طریق آن بر روی نورونهای حرکتی مسئول حرکات و تنفس اثر می گذارد."
براساس گزارش PhysOrg، در پستانداران صدها نورون حرکتی برای کنترل سلولهای مختلف عضلانی که موجب انجام حرکات می شوند وجود دارند.
این دانشمندان با مطالعه بر روی موشهای دارای جهش ژنتیکی بر روی ژن Hoxc9 و با تجزیه نشانگرهای مولکولی که موجب تشخیص نورونهای حرکتی اندامها از نورونهای حرکتی حاضر در فضای قفسه سینه می شوند کشف کردند که این جهش ژنتیکی، نورونهای حرکتی قفسه سینه را به نورونهای حرکتی اندامها تبدیل می کند.
سپس در یکسری از آزمایشات بیوشیمیایی نشان دادند که ژن Hoxc9 بیان ژنتیکی نورونهای حرکتی را از طریق خاموش کردن سایر ژنهای خانواده Hox سازماندهی می کند.
منبع:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.